نماد سایت پایگاه خبری سینمای خانگی

کارگردان سینما و تلویزیون: سینمای فکور در آستانه انقراض؟

حسن لفافیان، متولد سال ۱۳۴۷ در مشهد، چهره‌ای پیشکسوت و چندبعدی در عرصه سینما و تلویزیون ایران است که فعالیت حرفه‌ای خود را از جوانی با عشق به هنر نمایش آغاز کرد. او نخستین گام‌های هنری‌اش را در سیستان و بلوچستان برداشت؛ ابتدا به عنوان عضو گروه تئاتر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی این استان و سپس با پیوستن به انجمن سینمای جوانان زاهدان، جایی که ده فیلم کوتاه ۸ میلی‌متری ساخت و نفس‌های اولیه فیلمسازی را تجربه کرد. پس از فارغ‌التحصیلی در رشته کارگردانی سینما از دانشگاه هنر (۱۳۷۳)، لفافیان به‌صورت جدی وارد صنف دستیاران و برنامه‌ریزان سینمای ایران شد و برای نزدیک به دو دهه (۱۳۶۹ تا ۱۳۸۶) به‌عنوان دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز در بیش از ۳۰ فیلم سینمایی همکاری کرد. از جمله آثار شاخصی که با حضور او شکل گرفتند می‌توان به «شاخ گاو» (کیانوش عیاری)، «مرد پنجم» (محسن شهابی)، «جوانمرد» (جمشید آهنگرانی)، «شب برهنه» (سعید سهیلی)، «تارا و تب توت‌فرنگی» (سعید سهیلی)، و «خفاش» (علی‌اصغر شادروان) اشاره کرد. او همچنین در سریال‌های مطرحی مانند «محاکمه» (حسن هدایت)، «دانی و من» (علی عبدالعلی‌زاده)، و «سرزمین من و نقابداران» (مرتضی جعفری) به عنوان دستیار و برنامه‌ریز حضور فعال داشت. لفافیان در عرصه کارگردانی نیز آثار قابل‌توجهی خلق کرده است. فیلم نیمه‌بلند «لحظه‌های گمشده» (تهیه‌شده در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) و تله‌فیلم‌های پرشماری چون «مکافات»، «گره آخر»، و «روشنایی دریا» از جمله کارهای اوست که جوایز متعددی را برایش به ارمغان آوردند. به‌ویژه تله‌فیلم «حماسه ماندگار» که جایزه بهترین کارگردانی را در شانزدهمین جشنواره امور استانها (شیراز) برای او به همراه داشت، یا «بازی مهره سفید» که در بیست‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را نصیبش کرد. علاوه بر کارگردانی، لفافیان در زمینه فیلمنامه‌نویسی نیز دستی توانا دارد. فیلمنامه‌های سینمایی «ابوموسی دل‌بندر» (برنده جایزه ویژه جشنواره عمار)، «زمانی برای مرگ»، و «سینگو» از جمله آثار مکتوب او هستند که نشان‌دهنده دغدغه‌های روایی و اجتماعی‌اش اند. او همچنین با تأسیس مؤسسه فرهنگی «تصویرگران آسمان آبی» بستری برای تولید آثار مستقل فراهم کرد. در سال‌های اخیر، لفافیان با کارگردانی سریال‌های تلویزیونی پرتماشاگری مانند «به رنگ خاک» (۳۴ قسمت، شبکه یک)، «کلبه‌ای در مه» (۳۴ قسمت، شبکه سه)، و «حکم رشد» (۳۰ قسمت، شبکه سه) توانایی خود در جذب مخاطبان عام را نیز به نمایش گذاشت. همچنین حضور او به عنوان مجری طرح در سریال بین‌المللی «آمرلی» (فیلمنت) و ساخت سریال طنز «دربندون» (شبکه سه) نشان‌دهنده تنوع حرفه‌ای و انعطاف‌پذیری هنری‌اش است. حسن لفافیان با ترکیبی از تجربه عملی در بدنه صنعت سینما (از دستیاری تا برنامه‌ریزی)، تسلط بر فنون فنی مانند مونتاژ (نمونه: سریال «راز پدر»)، و نگاه مدیریتی (مشاوره در فیلم‌هایی مانند «یتیم‌خانه ایران» و ناظر کیفی شبکه‌های قرآن و نسیم) چهره‌ای جامع‌نگر در هنرهای تصویری ایران محسوب می‌شود. او که همواره بر اهمیت «سینمای اندیشه‌محور» تأکید دارد، با وجود همه چالش‌های صنفی، همچنان به خلق آثاری متعهد و جسورانه ادامه می‌دهد. پایگاه خبری سینمای خانگی با او مصاحبه ­ای ترتیب داده و از او درباره ارزیابی ­اش از سینمای ایران پرسیده است. متن زیر حاصل این مصاحبه است:

سینمای خانگی: آقای لفافیان، با توجه به صحبت های شما، به نظر می رسد سینمای ایران را به دو بخش «پرفروش اما سطحی» و «هنری اما کم­ فروش» تقسیم می­ کنید. آیا این دوگانگی را نشانه­ ی بحران می ­دانید یا تحول طبیعی سینما؟

لفافیان: دقیقاً بحران است، نه تحول! وقتی معیار موفقیت «فقط» فروش گیشه باشد، سینما از ماهیت هنری خود فاصله می­ گیرد. متأسفانه امروز فیلم­ های کمدیِ کم­ مایه که بیشتر شبیه تئاترهای لاله ­زاری هستند، گیشه را در اختیار گرفته ­اند، در حالی که سینمای اجتماعی و اندیشه ­محور به حاشیه رانده شده است. این نه ­تنها آسیب فرهنگی است، بلکه نشان دهنده ­ی سقوط سلیقه ­ی مخاطب است. 

سینمای خانگی: اما برخی معتقدند این سلیقه­ ی مخاطب است که تعیین­ کننده است. آیا نباید به انتخاب مردم احترام گذاشت؟

لفافیان: احترام به مخاطب مهم است، اما آیا وظیفه­ ی سینما فقط دنباله­ روی از سلیقه است؟ سینمای بزرگ جهان همواره پیشرو بوده، نه پیرو. وقتی مدیریت سینما به جای هدایت ذائقه ­ی مردم، تسلیم بخش خاصی از آن شود، نتیجه همین می­شود: انقراض سینمای فکور و جایگزینی آن با سرگرمی­ های زودگذر. 

سینمای خانگی: شما به رشد کیفی سینما در دهه­ ی ۷۰ و ۸۰ اشاره کردید. آیا این روند نزولی صرفاً به سیاست ­های مدیریتی برمی ­گردد یا عوامل دیگری هم دخیل هستند؟ 

لفافیان: در آن دوران، فیلمسازان دغدغه­ مند و مدیران باسواد، سینما را به عنوان «هنر» می­ دیدند، نه کالای صرفاً تجاری. امروز اما معادله برعکس شده: بازیگرانِ خاص با دستمزدهای نجومی، بازار را قبضه کرده­ اند و فیلم های اجتماعی حتی اگر خوب باشند، به دلیل هزینه­ های بالا و تبلیغات کم، شانسی برای رقابت ندارند. 

سینمای خانگی: آیا این را نمی ­توان نتیجه ­ی طبیعی اقتصاد سینما دانست؟ سرمایه­ گذاران ترجیح می ­دهند روی فیلم های پرفروش سرمایه­ گذاری کنند. 

لفافیان: مشکل همین­ جاست! وقتی دولت و نهادهای فرهنگی از سینمای اجتماعی حمایت نکنند، بخش خصوصی هم ریسک نمی­ کند. اما حمایت های فعلی هم اغلب سیاسی یا جناحی است، نه هنری. نتیجه؟ فیلم های سفارشی که حتی مخاطب خاص هم جذب نمی­ کنند. 

سینمای خانگی: شما به نگاه سیاسی و جناحی در حمایت ها اشاره کردید. آیا این موضع­ گیری ها مانع اصلی پیشرفت سینماست؟

لفافیان: بله! وقتی فیلمی با بودجه ­ی دولتی ساخته می­ شود اما از ابتدا با چتر سیاستگذاری­ های خاص همراه است، طبیعی است که مخاطب عام را جذب نکند. از طرف دیگر، در ژانرهای کمدی، خط قرمزها برداشته شده تا گیشه رونق بگیرد، اما برای سینمای جدی، همچنان محدودیت­ های بی­ جا وجود دارد. این دوگانگی، سینما را فلج کرده است.

سینمای خانگی: آیا این انتقاد را قبول دارید که برخی فیلمسازان به جای پرداختن به دغدغه­ های واقعی مردم، به سمت موضوعات فرمالیستی یا سفارشی گرایش پیدا کرده ­اند؟

لفافیان: البته! اما مقصر اصلی فیلمسازان نیستند؛ سیستم است. وقتی مدیریت فرهنگی حمایت را به طرح ­های «مورد پسند» محدود کند، فیلمسازان یا تسلیم می ­شوند یا از دور خارج. 

سینمای خانگی: با توصیفات شما، آینده ­ی سینمای ایران چگونه خواهد بود؟ 

لفافیان: اگر تغییر رویه ندهیم، سینمای هنری به کلی محو خواهد شد. اما خوشبختانه اخیراً نشانه­ هایی از حضور مدیرانی که به نظر می ­رسد دلسوز و باسوادند، دیده می ­شود. اگر این روند تقویت شود و نگاه­ های جناحی کنار گذاشته شود، می توان امیدوار بود که سینما به مسیر اصلی خود بازگردد. 

سینمای خانگی: اگر شما مدیر سینما بودید، چه می ­کردید؟

لفافیان: اولاً حمایت مالی عادلانه از همه ­ی ژانرها، نه فقط کمدی یا سینمای سفارشی. دوم، کاهش دخالت­ های غیرحرفه­ ای در فرآیند فیلمسازی، سوم، تبلیغات و اکران مناسب برای فیلم های کیفی. مهمتر از همه، بازگرداندن اعتماد فیلمسازان با ایجاد فضای رقابتی سالم. 

سینمای خانگی: نکته­ ی ناگفته ­ای دارید؟ 

لفافیان: تنها این را اضافه کنم که سینما آیینه ­ی جامعه است. اگر ما به عنوان صنف سینماگران و مدیران، این آیینه را بشکنیم، مردم هم به ما پشت خواهند کرد. امیدوارم روزی برسد که سینمای ایران نه با گیشه، بلکه با «اثر هنری»اش شناخته شود. 

سینمای خانگی: ممنون از صراحت و تحلیل های ارزشمندتان.

لفافیان: من هم ممنونم از وقتی که در اختیار من گذاشتید.

خروج از نسخه موبایل