شکوائیه رسمی سازمان بسیج رسانه و مرکز بسیج رسانه ملی

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ سازمان بسیج رسانه و مرکز بسیج رسانه ملی در محکومیت کشتار ۱۲ خبرنگار ایرانی توسط رژیم صهیونیستی و درخواست پیگرد بین‌المللی عاملان جنایت جنگی شکوائیه رسمی تنظیم کرده است که به شرح زیر است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون» (آل‌عمران، آیه ۱۶۹)

در روزهایی که جهان، نظاره‌گر خشونت عریان و جنایت‌های بی‌وقفه رژیم صهیونیستی در منطقه است، رسانه‌های ایران نیز از تیغ این خشونت بی‌نصیب نمانده‌اند. سازمان بسیج رسانه و مرکز بسیج رسانه ملی، با قلبی مالامال از اندوه و خشمی مقدس، شهادت مظلومانه ۱۲ تن از خبرنگاران و فعالان رسانه‌ای در حوزه اطلاع رسانی، جهاد تبیین و… کشور را در جریان جنگ ۱۲ روزه اخیر، به‌شدت محکوم می‌کنند. این حملات مستقیم، عامدانه و حساب‌شده به زیرساخت‌های اطلاع‌رسانی ایران و فعالان بی‌سلاح عرصه رسانه، نقض فاحش حقوق بین‌الملل، جنایت جنگی و تهاجمی آشکار به وجدان جهانی است.

رژیم صهیونیستی که در جنگ روایت‌ها و نبرد حقیقت، دچار شکست راهبردی شده است، در اقدامی بی‌سابقه و کاملاً هدفمند، دو مرکز رسانه‌ای مهم ایران را مورد هدف نظامی قرار داد: ساختمان شیشه ای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و بنیاد رسانه‌ای بیان، که در حوزه اطلاع رسانی،جهاد تبیین و روایت میدانی فعالیت می‌کرد. در پی این حملات، علاوه بر شهادت ۱۲ خبرنگار، بیش از ۱۰ نفر دیگر نیز به شدت مجروح و روانه مراکز درمانی شدند. ده‌ها دستگاه فنی، سامانه‌های پخش زنده، دچار آسیب جدی گردیدند. چنین هجومی نه صرفاً به افراد، بلکه به موجودیت روایت‌گری و حافظه فرهنگی ملت ایران بود.

شهدای رسانه‌ای کشور، نمایندگان شریف جریان آگاهی‌بخش و مدافعان بی‌سلاح حقیقت بودند. آنان نه در سنگر نظامی، بلکه در سنگر کلمات، تصاویر، تحلیل‌ها و افکار ایستادند و جان خود را در راه انجام وظیفه اطلاع‌رسانی فدا کردند.

نام و یاد آنان در حافظه ملی و رسانه‌ای مردم ایران زنده می ماند: رمضانعلی چوبداری، امیرحسین طاووسی، علی طهماسبی، نیما رجب‌پور، محمدمعین نظری، محمدجواد الوندی، احسان ذاکری، ابوالفضل فتحی، فرشته باقری، معصومه عظیمی و فاطمه صالحی و صالح بایرامی
دوازده شهید گمنام رسانه، که امروز پرچمداران بلندبالاترین روایت هستند؛ روایت خون در برابر تصویر، روایت حقیقت در برابر پروپاگاندا، روایت انسانیت در برابر دروغ.

 این جنایت، از منظر حقوق بین‌الملل، به هیچ‌وجه قابل توجیه نیست. بر پایه ماده ۷۹ پروتکل الحاقی اول به کنوانسیون چهارم ژنو، خبرنگاران در مخاصمات مسلحانه، افراد غیرنظامی محسوب شده و تحت حمایت کامل قرار دارند. همچنین اساسنامه رم، در ماده ۸ بند ۲، حمله عمدی به غیرنظامیان و رسانه‌ها را مصداق بارز جنایت جنگی دانسته و واجد صلاحیت رسیدگی بین‌المللی معرفی می‌کند. علاوه بر آن، قطعنامه‌های سازمان ملل و مواضع نهادهای مستقلی همچون یونسکو، فدراسیون جهانی روزنامه‌نگاران (IFJ)، کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران (CPJ) و گزارشگران بدون مرز (RSF) نیز بارها هدف‌قراردادن اصحاب رسانه را محکوم و مغایر با وجدان بشری دانسته‌اند.

از این‌رو، سازمان بسیج رسانه و مرکز بسیج رسانه ملی با استناد به این اسناد بین‌المللی، خواهان ارجاع فوری پرونده این جنایت به دادگاه کیفری بین‌المللی (ICC) و آغاز فرآیند رسمی دادرسی علیه آمران و عاملان این حمله، به‌ویژه شخص بنیامین نتانیاهو است. همچنین انتظار می‌رود نهادهای بین‌المللی در اقدامی شفاف و بدون ملاحظه سیاسی، با صدور بیانیه‌هایی رسمی، این جنایت را محکوم و خواستار توقف چرخه خشونت علیه رسانه‌ها شوند. در کنار این موارد،سازمان بسیج رسانه و مرکز بسیج رسانه ملی خواستار اخراج رسانه‌های رسمی رژیم صهیونیستی از اتحادیه‌های جهانی، ممنوعیت انتشار محتوای آن‌ها در پلتفرم‌های اطلاع‌رسانی بین‌المللی و بایکوت کامل تریبون تبلیغاتی این رژیم است.

سازمان بسیج رسانه و مرکز بسیج رسانه ملی، ضمن اعلام تعهد کامل به ادامه راه شهدای عزیز رسانه، تأکید می‌کنند که سکوت در برابر این جنایت، خیانت به حقیقت و آزادی رسانه است. این شکوائیه، نخستین گام در مسیری استوار برای پیگیری حقوقی، رسانه‌ای، سیاسی و بین‌المللی این فاجعه انسانی. ما باور داریم که جهاد تبیین با خون این شهدا عمق یافته و رسالت روایت‌گری همچنان ادامه خواهد داشت.

ما نه از خون می‌هراسیم، نه از روایت.
ما صدای شهیدان روایت‌ایم.
و تا تحقق عدالت، خاموش نخواهیم شد.
والسلام

«سحر امامی» نماد شیرزن ایرانی از نگاه فرهیختگان بین‌المللی

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی؛ حجت الاسلام محمدمهدی ایمانی پور در پیامی ضمن محکوم کردن حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی به صدا و سیما، از حرکت شجاعانه خانم سحر امامی مجری شبکه خبر تقدیر کرد و نوشت: اعلام کنیم که طبق رصد جامع صورت گرفته از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، در صفحات مجازی بسیاری از فرهیختگان و فعالان بین المللی در سرتاسر جهان، از شما به عنوان نماد شیرزن ایرانی یاد می شود.

وی از سحر امامی به عنوان مجری متعهد و غیور رسانه ملی یاد کرد و افزود: ارزش این حماسه قطعا کمتر از حماسه دلاورمردان ما در میدان جنگ نظامی علیه رژیم متجاوز صهیونیستی نیست.

ایمانی پور اضافه کرد: تهاجم وقیحانه و وحشیانه رژیم نامشروع صهیونیستی به یکی از ساختمان‌های اصلی رسانه ملی، بار دیگر دنائت و شقاوت این باند سفاک و جنایتکار را در مقابل دیدگان بیدار بشری به تصویر کشید. در این میان ایستادگی و صلابت مسئولانه شما و همکاران غیورتان تا آخرین لحظه تجاوز دشمن در مقابل دوربین‌های تلویزیون، جلوه‌ای گویا از عظمت و غیرت ایرانیان را برای مخاطبان بین المللی جنگ اخیر نمایان ساخت.

وی ادامه داد: ضمن تقدیر از این حرکت شجاعانه، تجاوز بزدلانه رژیم صهیونیستی به کانون اطلاع رسانی و آگاهی بخشی در ایران اسلامی را محکوم و برای شهدای این حادثه علو درجات را از خداوند متعال مسألت می نمایم.

فعالیت شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از سر گرفته شد

دشمن صهیونیستی در تجاوزی وحشیانه یکی از ساختمان های صدا و سیمای جمهوری اسلامی را هدف قرار داد. این حمله باعث شد شبکه خبر صدا و سیما برای لحظاتی مختل شود، اما به زودی فعالیت شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از سر گرفته شد. سایر شبکه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی همچنان به فعالیت خود ادامه می دهند.

پخش آزمایشی شبکه آبادان با کیفیت HD آغاز شد

قائم‌مقام معاون امور استان‌های رسانه ملی در شبکه آبادان با بیان اینکه در جریان رویداد «ایران جان، خوزستان ایران» پروژه HD سازی صدا و سیمای آبادان به مرحله اجرا درآمد گفت: این موضوع هم به لحاظ رسانه‌ای و هم از لحاظ مراسم اربعین و بین‌الملل همچنین ارتباط با عراق از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و جزء اولویت‌های صدا و سیما محسوب می‌شود.

بی‌بی‌سی هم به رژیم صهیونیستی قربانی داد

گری لینه‌کر با چشمانی اشکبار از برنامه «مسابقه روز» بی‌بی‌سی خداحافظی کرد تا تاوان حمایتش از مردم غزه را بدهد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از مهر؛ گری لینه‌کر مجری برنامه معروف فوتبال، سوت پایان دوران حرفه‌ای‌اش با بی‌بی‌سی را به صدا درآورد. وی با یک مونتاژ به یادماندنی از میان برنامه‌های «مسابقه روز» و دوران حرفه‌ای‌اش در بی‌بی‌سی، با این برنامه خداحافظی کرد.

لینه کر که از توییتر برای بیان دیدگاه‌های سیاسی شخصی خود استفاده می‌کرد، ۲ سال پیش برای حمایت از پناهندگان، با حمله مطبوعات مواجه شد. انتقاد وی از دولت قبلی در قبال پناهندگی منجر به بحث‌هایی درباره بی‌طرفی و در نهایت تعلیق کوتاه مدت وی شد اما همکاران کارشناس لینکر به نشانه همبستگی کارشان را ترک کردند.

از آن زمان، بررسی دقیق فعالیت‌های لینکر خارج از استودیو افزایش یافت و او همزمان استقلالش از بی‌بی‌سی را افزایش داد. وی تصمیم گرفته بود از مسئولیت‌هایش در بی‌بی‌سی کناره‌گیری کند و جام جهانی تابستان را آخرین زمان روی آنتن رفتنش تعیین کرده بود اما تصمیم لینه‌کر ۲ هفته پیش جلو افتاد زیرا وی مطالبی درباره کشتار مردم غزه را بازنشر کرد که از آن به عنوان نماد یهودستیزی یاد شد و به برنامه‌های خداحافظی طولانی وی زودتر از موعد تعیین شده پایان داد.

فیلم مونتاژ خداحافظی وی شامل نفس‌های عمیق، چک کردن یادداشت‌ها، اشک‌ها و جشن‌ها بود و در میان آنها چهره‌هایی چون بابی رابسون و یوهان کرایف هم جای داشتند. پپ گواردیولا هم گفت: جایت خالی خواهد بود.

این مجری ۶۴ ساله پس از ۲۶ سال مجری‌گری، برای آخرین بار برنامه را به پایان رساند و به سمت در خروجی برنامه ورزشی بی‌بی‌سی رفت.

فرافکنیِ سیستماتیک: بازی دوگانهٔ نخبگانِی که باد می کارند

یادداشت مدیر مسئول

محمد مهدی عسگرپور در یادداشتی طنازانه در پاسخ به یادداشت دیگری گفته: «آن‌ها که باد کاشتند، مجبورند طوفان درو کنند»! و بعد نتیجه گرفته که «هرچیزی درکشورمان از جمله سینمای ایران بی‌نصیب از تناقضات سیستماتیک جاری در ایران نیست و اگر فکر می‌کنیم یک سازمان یا یک نهاد صنفی، بی‌همگرایی ساختاری با سایر نهادها می‌تواند توازن جدیدی که برخلاف جهت وجه غالب و رایج کشور است، برقرارکند، گمانم شیپور را از سرگشادش نواخته‌ایم.» و با دلسوزی ساده­ دلانه­ ای نخست به خودش و دیگران توصیه کرده که با این بلبشو کنار بیایند. هیچ کس نداند، خودش می­داند که هیچ یک از حرف­ هایش را قبول ندارم و بلکه او را همانند بازیکنی می­ دانم که توپ را از انتهای زمین تا دم دروازه به سختی دریبل می ­کند و وقتی به دروازه ­ی حریف می ­رسد، به خارج از زمین می ­فرستد! و از فحش و ناسزای هواداران لذت می ­برد! علت واکنش به مطلب غیرمنصفانه­ ی او، برخورد ساده ­لوحانه­­ اش با موضوع است. من اساساً تعبیر «تناقضات سیستماتیک جاری در ایران» را قبول ندارم. اما علی­ رغم این حرف سر تا پا غلط و ناجوانمردانه، فرض محال را بر این می ­گذارم که درست می­ گوید و موقتاً با تصویری که از لولوها می­سازد کنار می­ آیم؛ لولوهایی که شیپور را از سر گشادش می­ زنند، باد کاشته ­اند و حالا باید طوفان درو کنند، و حقشان هم هست!

آنان را که از او شناختی ندارند، به جستجوی مختصری در اینترنت ارجاع می­ دهم که فقط بر اساس اطلاعات منتشر شده (نه مسئولیت­ های مخفی و محرمانه ­اش!) به فهرست عریض و طویل مسئولیت­ های دولتی، غیردولتی، حکومتی، خصوصی، عمومی، و صنفیِ داخلی و خارجی­ اش دست خواهند یافت که نشان می‌دهد حداقل در 40 سال از 45 سال گذشته، به طور لاینقطع و مستمر، در طیف وسیعی از سمت‌ها در سازمان‌های کلیدی سینمایی و تلویزیونی حضور و نقش پررنگی داشته و همچنان دارد؛ و با خستگی­ ناپذیریِ مثال زدنی هم­زمان بار چندین مسئولیت را به دوش می­ کشد و باز هم اگر بار بخورد بدش نمی ­آید که پشتش را به مسئولیتی جدید بدهد! گر چه همزمان فیلم و سریال هم بسازد! البته ناگفته پیداست که خودش اعتبار چندانی ندارد، بلکه او نماینده جریانی است که همیشه بوده و هست و خواهد بود و همانند هم ­باندی ­هایش در تمام دوره ­های چپ، راست، بالا، پایین، انقلابی، غیرانقلابی، و ضدانقلابی همچنان از رانت ­های گوناگون اعتباری، مالی، صنفی، شغلی، اطلاعاتی، امنیتی، و… برخوردار بوده و هست. حالا او با این سابقه ادعا می ­کند هیچ مسئولیتی در این «باد کاشتن و باد درو کردن» نداشته است! این «اصل تناقض» است؟! این همه سوابق ریز و درشت، و ادعای بی‌تقصیری؟!

تناقض آشکار در اینجاست که یک نفر (به عنوان نمونه ­ای از یک باند) با این حجم از سابقه و نفوذ در سطوح بالای مدیریت و تصمیم‌گیری در ساختار سینما و تلویزیون ایران، خود را صرفاً ناظر یا قربانی «فساد سیستماتیک» و «تناقضات عمیق» معرفی و از مسئولیت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل‌گیری و تداوم وضع موجود در سینما و تلویزیون شانه خالی کند؛ در حالی که نه تنها همواره عضوی از این «سیستم» بوده‌، بلکه از معماران اصلی آن محسوب می‌شود. اگر واقعاً «فساد سیستماتیک» وجود دارد، آیا هیچ یک از اعضای این باند به عنوان بخشی از معمارانِ سیاست‌گذاریِ فرهنگیِ چهار دهه‌ی اخیر، حتی یک سند از تلاش‌های اصلاحیِ ناموفقِ خود ارائه داده ­اند؟ قطعاً نه! پس مشخص است که تصمیمات، سیاست‌گذاری‌ها، و رویکردهای این باند در جایگاه‌های مدیریتی، قطعاً در شکل‌گیری یا تثبیت همان «تناقضات سیستماتیک» و «فساد سیستماتیک» (که او و هم­ باندی­ هایش می­ گویند) نقش داشته است.

بهره‌مندیِ «حتی بلغ الحلقوم»  از «سفره گسترده و بی­ دغدغه­ ی رانت­ های حرام سیاسی و اقتصادی، و…» این پرسش را پررنگ‌تر می‌کند که امثال او چگونه بدون این که خنده­ شان بگیرد متوهّمانه، بی آنکه سهم خود را در این مشکلات بپذیرند، دیگران را به خاطر وجود آن «لولوی خیالی» سرزنش کرده، با فرافکنی برای پاک کردن صورت‌مسئله تلاش نمایند. ضمن آن که آمرانش از او بخواهند تا تنور داغ است، نان را بچسباند و پا را از گلیم خود درازتر کرده، به جای آنکه به نقش خود در این فرآیند بپردازند، با استفاده از همان رانت ­هایی که اشاره شد، مسئولیت را به گردن دیگران، بخصوص «مسئولان بلندپایه» بیاندازند، در حالی که خودشان نیز به نوعی جزو همان «مسئولان بلندپایه» محسوب می‌شوند.

فرافکنی ناجوانمردانه آن­ها که سابقه­ ای طولانی و پرنفوذ در قدرت دارند و از مزایای آن بهره برده­ اند، در حالی که خود بخشی جدایی‌ناپذیر از آن «سیستم» بوده و همچنان هستند، به این معناست که یا از درک عمیق ساختارها و نقش خود در آن‌ها عاجزند، یا به شکل آگاهانه‌ای این مسئولیت را انکار می­کنند. آنان در این سناریوی خودنوشته، قطعاً نمی توانند نقش «ناظر منفعل» را بازی کنند، بلکه به واقع، نقش اصلی قهرمان داستان به عهده ­ی آن­هاست و نمی‌توانند خود را از تبعات «بادهایی که کاشته ­اند» مبرّا بدانند.

بی­ تردید می ­بایست به صورتی کارشناسانه، عمیق، و عالمانه در فرصتی وسیع، ریشه­ ها و آثار مسائل و مشکلات تو در توی سینما و تلویزیون را مورد بررسی و مداقّه قرار داد و صد البته اکنون بنایی بر آن ندارم، بلکه مطابق معمای راسل که در گفتمان انتقادی­ اش می­گوید: «چگونه عضوی از یک سیستم می‌تواند کل سیستم را نقد کند، بی‌آنکه موقعیت خود را به عنوان جزئی از مسئله بپذیرد؟» تنها قصدم از این نوشته بیان این «تناقض» در جهت روشن‌کردنِ این مکانیسمِ خودفریب‌کارانه است که صداقت نویسنده ­ی آن «یادداشت عاری از حقیقت» را هم زیر سوال برده، این فرضیه را تقویت می‌کند که او در حال فرافکنی مسئولیت از خود و جریانی است که به آن تعلق دارد؛ از جنس همان­هایی که با استفاده از مکانیسم «تطهیرِ خودِ نخبه‌گرایانه» خودشان صبح جمعه فهمیدند بنزین گران شده است!

خروج از نسخه موبایل