نماد سایت پایگاه خبری سینمای خانگی

«سینما متروپل» ادای احترام به پهلوی بود یا نکوداشت دفاع مقدس؟

«سینما متروپل» عنوان یکی از سخیف‌ترین تولیدات سینمایی به نمایش گذاشته شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، «سینما متروپل» عنوان یکی از سخیف‌ترین تولیدات سینمایی به نمایش گذاشته شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» است. اثری که با ظاهرسازی و معرفی منافقانه خود در «ژانر دفاع مقدس» توانسته میزان قابل توجهی از بودجه نامعلوم و غیر شفاف فیلمسازی مقرر برای تولید چنین آثاری را چپاول نماید.



«سینما متروپل» به وضوح از کارکرد «هجو انقلاب اسلامی» برخوردار است و عمق جهت‌گیری خود را بر روی ناکارامدی «حاکمیت جمهوری اسلامی» تنظیم نموده و در مقابل به صورتی تمام قامت به «ستایش سینما» می‌پردازد و «سینمای عصر پهلوی» را تا به آن میزان متعالی و موجه جلوه می‌دهد که حتی بقایای برجای مانده از آن توانست ملجا و پناه جامعه جنگ زده و تحت محاصره «آبادان» گردد. و این همه را با فراغتی کامل و در مدت زمانی بسیار طولانی و درحدود دو ساعت و نیم (۱۵۰ دقیقه) به عمق وجود مخاطب خود حقنه می‌سازد.


فیلم سینمایی «سینمامتروپل» داستان راه‌اندازی سینمای متروکه «متروپل آبادان» در دل جنگ و دقیقا در شرایط محاصره شهر آبادان است که توسط جوانکی عشق سینما به نام «رضا» صورت می‌پذیرد. جوانی که به همراه دوستش «سیاوش» از نوجوانی به سینما آمده و در این میان از هیچ کاری حتی دزدی و قمار و … صرف نظر نمی‌کردند. دو نوجوانی که به صورتی همزمان عاشق «فرانک» دختر آپاراتچی سینما می‌شوند و این دختر تا هنگام اخراج و رفتن «نادر آپاراتچی» به لاله‌زار تهران آنها را در رسیدن آسان به سینما همراهی می‌کند. اما حالا پس از سال‌ها این سه نوجوان عاشق در اوج جوانی خود به یکدیگر می‌رسند و هر یک در بخشی از ساختار تبلیغاتی جنگ مشغول به فعالیت می‌شوند. سه نوجوان که در نهایت تمام هم و غمشان معطوف راه‌اندازی مجدد «سینما متروپل» می‌شود و در نهایت با اخذ مجوز اکران فیلم‌ سینمایی «قیصر» از مامور سانسور جمهوری اسلامی است که می‌توانند به «رستگاری» برسند و …

کارکرد «سینما متروپل» تنها در نگرش «ضد دفاع مقدسی» آن خلاصه نمی‌شود و از این جهت است که این اثر عمدا و یا سهوا تمایلی به تمام شدن ندارد. در این میان اگر چه ممکن است که بخشی از این عدم تمایل مربوط به بودجه‌خواری و فاکتورسازی برای مبلغ کلان اختصاص یافته به آن و آوردن توجیه برای خرج چنین سرمایه‌ای باشد؛ اما از منظر دیگری می‌توان این عدم تمایل به تمام شدن و شهوت تصویرسازی را محصول نوع روایتگریاین فیلم به سبک «فیلمفارسی» قلمداد نمود. شهوتی که می‌خواهد ملغمه‌ای از صورت‌سازی بر «عشق» در گونه‌های مختلف بشری گردد. عشق‌هایی که در بنای «سینما» شکل می‌گیرد و تا به آنجا پیش می‌رود که حتی از ترسیم «عشق مثلثی» هم صرف‌نظر نمی‌کند. البته این میل و شهوت به ادامه دار بودن به نحو ویژه‌ای با تمایلات سیاسی گره می‌خورد و غرض‌ورزی اثر برای ترسیم ناکارآمدی «حاکمیت جمهوری اسلامی» کاملا هم‌خوانی دارد. تمایلی مغرضانه که در نهایت فرجام «سینمای مقاوم» و تخریب نشده در طول هشت سال جنگ و زیر باران موشک و … را به تخریب و جایگزین شدن «برج‌های دوقلوی متروپل» پیوند می‌دهد و با آوردن کپشن پایانی و ثبت ماجرای فروریختن این بناهای احداث شده در «جمهوری اسلامی» بر پرده نقره‌ای سینما به پایان می‌رسد.



قداست بخشیدن به «سینما» و ادای دین به نمادهای برجسته «سینمای عصر پهلوی» و معرفی «سالن سینما» به عنوان پناه‌گاه و آخرین امید مردم برای خلاصی از جنگ و شناسایی عوامل نفوذی و جاری نمودن عشق در جامعه و «رسیدن به رستگاری» و … بستر اصلی روایت «سینما متروپل» است که با فاکتور گرفتن تعمدی از فجایع و مفاسد عدیده جاری و ساری در سینمای قبل از انقلاب همراه می‌شود و این حقیقت را عمدا فراموش می‌کند که سینمای ایران اساسا از بعد از انقلاب دومرتبه احیا شد و هرچه دارد از «انقلاب» دارد!



در مجموع فیلم سینمایی «سینما متروپل» سندی قابل ارایه برای فهم حضور موثر «بانیان وضع موجود» در مدیریت‌میانی و بالاخص در گلوگاه‌های فرهنگی و اجرایی کشور است. طیفی بی‌ریشه که با تغییر چهره و گذاشتن ریش‌هایی بُلند همچنان بر سیطره خود در زیرمجموعه ها و شوراهای اقماری سازمان سینمایی ادامه داده و با حفظ همان رویکرد پیشین و البته با توجیهاتی مورد پسند «مدیران فرهنگی دولت سیزدهم» و با اغفال ایشان اقدام به تصویب آثاری همچون «سینما متروپل» نموده و بیت‌المال مردم مظلوم ایران را خرج تولید چنین آثاری کرده‌اند.

خروج از نسخه موبایل