رسانه سینمای خانگی- سینمای ایران در حال تحریف انقلاب است

علیرضا سربخش کارشناس فرهنگی گفت: چرا ما باید در سینمای جمهوری اسلامی ایران از ساخت فیلمی مانند «سینما متروپل» حمایت کنیم که به نام دفاع مقدس اثری ضد دفاع مقدس است؟

به گزارش سیننای خانگی از سینماپرس، علیرضا سربخش جانباز روشندل و کارشناس فرهنگی با انتقاد نسبت به غیاب محتوای ارزنده در تولیدات سینمایی گفت: تحریف تاریخ و واقعیت ها و بی توجهی به ارزش های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در سینما بسیار زیاد شده و استمرار این روند خطرناک است! چرا ما باید در سینمای جمهوری اسلامی ایران از ساخت فیلمی مانند «سینما متروپل» حمایت کنیم که به نام دفاع مقدس اثری ضد دفاع مقدس است؟ چرا باید در این سینما فیلمی مانند «گل های باوارده» تولید شود که انگیزه های ملی مذهبی در ورای تولید آن وجود دارد؟ این ها همه مایه نگرانی است!

مدیر مسئول نشریه «سینما رسانه» در گفتگو با سینماپرس، افزود: مقوله محتوا در فیلم های سینمایی خیلی مهم است؛ به خصوص باید توجه داشت که فیلم ها با واقعیت ها و با سمت و سوی اصلی محتوای انقلاب و اسلام سازگاری داشته باشند اما متأسفانه بی مبالاتی های بسیاری در این حوزه صورت گرفته و می گیرد که دغدغه مندان و کارشناسان سینما را به شدت نگران کرده است.

وی سپس با اشاره به برخی فیلم های حاضر در چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر یادآور شد: «سینما متروپل» اثری بود که به اسم دفاع مقدس به خورد مخاطب دادند اما رسما ضد دفاع مقدس بود! یا فیلم دیگری در همین جشنواره وجود داشت که رسما نقش کلیه مردم ایران اسلامی در مواجهه و مقابله با دشمنان بعثی را نادیده گرفته بود! کارگردان آبادانی «گل های باوارده» تمام تلاش خود را به کار برده بود تا نشان دهد در قضیه آبادان فقط آبادانی ها نقش داشتند و هیچ اثری از ایرانیان و قومیت های مختلف دیگر در فیلمش دیده نمی شد.

سربخش در همین راستا تصریح کرد: آقای باشه آهنگر هنگام دریافت جایزه اش از مردم آذربایجان تشکر کرد اما در فیلمش هیچ نشانی از قومیت های دیگر نمی بینیم! آقایان تلاش کرده اند اینطور نشان دهند که انگار این آبادانی ها بودند که در مقابل عراقی ها ایستادند. این دروغ تاریخی است! چرا فارابی و وزارت ارشاد و سازمان سینمایی در مقابل این محتوای نادرست عکس العملی نشان ندادند؟

این کارشناس فرهنگی تأکید کرد: «گل های باوارده» رسما از انگیزه های ملی و مذهبی مثل بازرگان و مصدق حمایت می کرد. گویا کسانی که آمدند دفاع کردند انگیزه دینی و مذهبی نداشتند. این محتوا کجایش با حقیقت سازگاری دارد؟ بنده شخصا در زمان جنگ سال های ۶۰ و ۶۱ با طرفداران نهضت آزادی بحث داشتیم و آن ها معتقد بودند ایران شروع کننده جنگ بود؛ حالا چرا وقتی کارگردان ناشیانه این دروغ را محتوای فیلمش می کند کسی توجه نمی کند؟

وی سپس با انتقاد نسبت به شوراهای متعددی که به این قبیل فیلم ها مجوز ساخت داده اند اظهار داشت: آیا مسئولان بررسی فیلمنامه ها در خوابند؟ من واقعا نگرانم؛ این ها تحریف واقعیات و ارزش های انقلاب اسلامی است. ما داریم این دروغ ها را به خورد جوانان می دهیم.

سربخش در همین رابطه متذکر شد: بنیاد حفظ آثار کجاست؟ چرا از آن ها هیچ واکنشی در مقابل و مواجهه با این قبیل فیلم ها نمی شنویم؟ چرا نهادهای مرتبط با انقلاب در مقابل این فیلم ها سکوت کرده اند؟ این ها تحریف تاریخ و انقلاب اسلامی است و نباید در مقابل آن ها سکوت کرد. این ها یک انحراف تمام عیار در سینمای جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود و این انحراف بسیار خطرناک است. باید جلوی این محتوای ناصواب را گرفت و هرچه دیرتر بجنبیم به ضرر خودمان و سینما و کشورمان است.

وی در همین رابطه یادآور شد: نباید اجازه داد مردم به ویژه نسل جوان با این محتواهای انحرافی ارتباط بگیرند؛ این محتواهای انحرافی درست مانند قضیه عبدالباقی آبادانی است که خودش آبادانی بود و به آبادان خیانت کرد اما برخی دشمنان و معاندان خلاف او را به صورت ناصواب پای نظام گذاشتند!‌ نباید اجازه داد که واقعیت ها وارونه جلوه داده شوند و محتوای غلط به هر شکلی در جامعه منعکس گردد.

رسانه سینمای خانگی- ایده فیلم «سینما متروپل» مربوط به ۴۰ سال پیش است

محمدعلی باشه‌آهنگر با بیان اینکه ماندن در سینما خیلی سخت است، گفت: ایده فیلم «سینما متروپل» مربوط به ۴۰ سال پیش است و گاهی ایده باید پخته شود تا زمان پرداخت آن برسد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما،  کارگاه «انتقال تجربه فیلمسازی» با حضور محمدعلی باشه آهنگر کارگردان سینما عصر سه‌شنبه، ۲۳ خردادماه در موزه سینما برگزار شد.

محمدعلی باشه آهنگر با اشاره به اهمیت تجربه زیستی در فیلمسازی گفت: یکی از مواردی که به فیلمساز برای ساخت فضای فیلم کمک می کند تجربه زندگی در شرایط مختلف است. همیشه از من می‌پرسند چرا فیلم «ملکه» را با این فضا ساختی و من در پاسخ می گویم باید در اتفاق مهمی به نام جنگ زندگی کرده باشید تا بتوانید آن را درک کنید و من معتقدم باید تجربه زیستی خود را بالا ببریم.

وی افزود: در کنار تجربه زیستی برای کارگردان، پژوهش، لحن، ایدئولوژی، علم و ادبیات اهمیت پیدا می‌کند. بسیاری از فیلمسازان و نویسندگان بزرگ تجربه زیستی دارند و از آن برای ساخت فیلم بهره برده اند البته نباید از یاد ببریم که گاهی گذشته فیلمساز نیز کمک کننده است.

کارگردان فیلم سینمایی «ملکه» گفت: در سینما فارغ از تکنسین خوب بودن اگر می‌خواهیم موفق باشیم باید صاحب ایده باشیم زیرا تفاوت فیلمساز قوی و فیلمسازی که صرفا تکنسین است با ایده مشخص می‌شود. ایده  فی‌الفور به ذهن نمی‌رسد. مثلا ایده فیلم «سینما متروپل» مربوط به ۴۰ سال پیش است. گاهی ایده باید پخته شود تا زمان پرداخت آن برسد. گاهی با نبود پرداخت درست، آن ایده حیف یا قربانی می شود.

باشه آهنگر با تاکید بر تفاوت ایده در کارگردان‌ها گفت: برخی کارگردان ها دارای لحن خوب هستند و می دانند قصه را چگونه تعریف کنند و برخی کارگردانان با وجود اینکه از بهترین بازیگرها، بهترین ابزار و جلوه های ویژه خوب و… استفاده می کنند، نمی‌توانند به خوبی قصه فیلم را روایت کنند. اکنون انواع دوربین‌ها و امکانات در اختیار هنرجویان و علاقه‌مندان به فیلمسازی است اما باید به این فکر کرد که با این همه امکانات چگونه می توان فیلم خوبی ساخت.

وی با بیان اینکه فیلمسازی را از داخل اتاق خانه خود هم می توانید شروع کنید، بیان کرد: امروز حتی با تلفن‌ همراه می‌توانید تدوین و صداگذاری انجام دهید و روی فیلم موسیقی بگذارید و نباید منتظر اتفاق خاصی باشیم تا فیلمساز شویم زیرا خوشبختانه دسترسی به فیلم های داخلی و خارجی آسان تر از گذشته است. از کمترین امکانات می توانید استفاده کنید و آرام آرام  فیلمسازی را تمرین و ایده هایتان را بارور کنید. ایده باید زایش پیدا کند و نو شود. امروز با پیدایش هوش مصنوعی با داشتن ایده است که می توانید از آن پیشی بگیرید.

کارگردان «سینما متروپل» در ادامه با اشاره به اهمیت قصه در فیلمسازی، گفت: معمولا آنچه در قصه به آن توجه می شود توصیف عینی و ذهنی است. اگر قرار باشد قصه تبدیل به فیلم شود در ابتدا باید تبدیل به زیبایی‌شناسی تصویری شود و بتوان به آن اتکا کرد.

وی ادامه داد: در مورد فیلمنامه های اقتباسی در کشورمان هنوز راه زیادی داریم. امیدوارم آرام آرام اقتباس هم جایگاه خود را پیدا کند تا ضعف قصه گویی جبران شود. البته گاه اختلافاتی میان نویسنده اصلی و سازنده پیش می آید که اجتناب ناپذیر است. یکی از بهترین نمونه های همکاری قصه نویس و کارگردان میان استاد هوشنگ مرادی کرمانی و مرحوم کیومرث پوراحمد به‌وجود آمد که نتیجه اش قصه های مجید بود که ماندگار هم شد.  

کارگردان فیلم سینمایی «سرو زیر آب» ادامه داد: به خاطر دارم سال ۹۷ حدود ۱۵۰ فیلمساز اول درخواست کار دادند و حدود ۳۵ فیلم ساخته شد و از آن ۳۵ فیلم ۱۱ الی ۱۲ فیلم وارد جشنواره فیلم فجر شد. من معتقدم شاید ورود به سینما ساده باشد ولی چیزی که سخت‌تر است، ماندن در سینما است.  

«سینما متروپل» ادای احترام به پهلوی بود یا نکوداشت دفاع مقدس؟

«سینما متروپل» عنوان یکی از سخیف‌ترین تولیدات سینمایی به نمایش گذاشته شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، «سینما متروپل» عنوان یکی از سخیف‌ترین تولیدات سینمایی به نمایش گذاشته شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» است. اثری که با ظاهرسازی و معرفی منافقانه خود در «ژانر دفاع مقدس» توانسته میزان قابل توجهی از بودجه نامعلوم و غیر شفاف فیلمسازی مقرر برای تولید چنین آثاری را چپاول نماید.



«سینما متروپل» به وضوح از کارکرد «هجو انقلاب اسلامی» برخوردار است و عمق جهت‌گیری خود را بر روی ناکارامدی «حاکمیت جمهوری اسلامی» تنظیم نموده و در مقابل به صورتی تمام قامت به «ستایش سینما» می‌پردازد و «سینمای عصر پهلوی» را تا به آن میزان متعالی و موجه جلوه می‌دهد که حتی بقایای برجای مانده از آن توانست ملجا و پناه جامعه جنگ زده و تحت محاصره «آبادان» گردد. و این همه را با فراغتی کامل و در مدت زمانی بسیار طولانی و درحدود دو ساعت و نیم (۱۵۰ دقیقه) به عمق وجود مخاطب خود حقنه می‌سازد.


فیلم سینمایی «سینمامتروپل» داستان راه‌اندازی سینمای متروکه «متروپل آبادان» در دل جنگ و دقیقا در شرایط محاصره شهر آبادان است که توسط جوانکی عشق سینما به نام «رضا» صورت می‌پذیرد. جوانی که به همراه دوستش «سیاوش» از نوجوانی به سینما آمده و در این میان از هیچ کاری حتی دزدی و قمار و … صرف نظر نمی‌کردند. دو نوجوانی که به صورتی همزمان عاشق «فرانک» دختر آپاراتچی سینما می‌شوند و این دختر تا هنگام اخراج و رفتن «نادر آپاراتچی» به لاله‌زار تهران آنها را در رسیدن آسان به سینما همراهی می‌کند. اما حالا پس از سال‌ها این سه نوجوان عاشق در اوج جوانی خود به یکدیگر می‌رسند و هر یک در بخشی از ساختار تبلیغاتی جنگ مشغول به فعالیت می‌شوند. سه نوجوان که در نهایت تمام هم و غمشان معطوف راه‌اندازی مجدد «سینما متروپل» می‌شود و در نهایت با اخذ مجوز اکران فیلم‌ سینمایی «قیصر» از مامور سانسور جمهوری اسلامی است که می‌توانند به «رستگاری» برسند و …

کارکرد «سینما متروپل» تنها در نگرش «ضد دفاع مقدسی» آن خلاصه نمی‌شود و از این جهت است که این اثر عمدا و یا سهوا تمایلی به تمام شدن ندارد. در این میان اگر چه ممکن است که بخشی از این عدم تمایل مربوط به بودجه‌خواری و فاکتورسازی برای مبلغ کلان اختصاص یافته به آن و آوردن توجیه برای خرج چنین سرمایه‌ای باشد؛ اما از منظر دیگری می‌توان این عدم تمایل به تمام شدن و شهوت تصویرسازی را محصول نوع روایتگریاین فیلم به سبک «فیلمفارسی» قلمداد نمود. شهوتی که می‌خواهد ملغمه‌ای از صورت‌سازی بر «عشق» در گونه‌های مختلف بشری گردد. عشق‌هایی که در بنای «سینما» شکل می‌گیرد و تا به آنجا پیش می‌رود که حتی از ترسیم «عشق مثلثی» هم صرف‌نظر نمی‌کند. البته این میل و شهوت به ادامه دار بودن به نحو ویژه‌ای با تمایلات سیاسی گره می‌خورد و غرض‌ورزی اثر برای ترسیم ناکارآمدی «حاکمیت جمهوری اسلامی» کاملا هم‌خوانی دارد. تمایلی مغرضانه که در نهایت فرجام «سینمای مقاوم» و تخریب نشده در طول هشت سال جنگ و زیر باران موشک و … را به تخریب و جایگزین شدن «برج‌های دوقلوی متروپل» پیوند می‌دهد و با آوردن کپشن پایانی و ثبت ماجرای فروریختن این بناهای احداث شده در «جمهوری اسلامی» بر پرده نقره‌ای سینما به پایان می‌رسد.



قداست بخشیدن به «سینما» و ادای دین به نمادهای برجسته «سینمای عصر پهلوی» و معرفی «سالن سینما» به عنوان پناه‌گاه و آخرین امید مردم برای خلاصی از جنگ و شناسایی عوامل نفوذی و جاری نمودن عشق در جامعه و «رسیدن به رستگاری» و … بستر اصلی روایت «سینما متروپل» است که با فاکتور گرفتن تعمدی از فجایع و مفاسد عدیده جاری و ساری در سینمای قبل از انقلاب همراه می‌شود و این حقیقت را عمدا فراموش می‌کند که سینمای ایران اساسا از بعد از انقلاب دومرتبه احیا شد و هرچه دارد از «انقلاب» دارد!



در مجموع فیلم سینمایی «سینما متروپل» سندی قابل ارایه برای فهم حضور موثر «بانیان وضع موجود» در مدیریت‌میانی و بالاخص در گلوگاه‌های فرهنگی و اجرایی کشور است. طیفی بی‌ریشه که با تغییر چهره و گذاشتن ریش‌هایی بُلند همچنان بر سیطره خود در زیرمجموعه ها و شوراهای اقماری سازمان سینمایی ادامه داده و با حفظ همان رویکرد پیشین و البته با توجیهاتی مورد پسند «مدیران فرهنگی دولت سیزدهم» و با اغفال ایشان اقدام به تصویب آثاری همچون «سینما متروپل» نموده و بیت‌المال مردم مظلوم ایران را خرج تولید چنین آثاری کرده‌اند.

خروج از نسخه موبایل