به گزارش خبرنگار پایگاه خبری سینمای خانگی از نیشابور؛ انجمن سینمای جوان با همکاری مجموعه فرهنگی گذر هنر و فرهنگ نخستین رویداد سینمای مستند را در نیشابور برگزار می کنند.
مسئول انجمن سینمای جوان نیشابور از برگزاری نخستین رویداد سینمای مستند در این شهر خبر داد و گفت: این رویداد با هدف توجه ویژه به گونههای مستند و حمایت از مستندسازان مستقل برگزار می شود.
احمد نیکفرجام در گفتگو با خبرنگار سینمای خانگی در نیشابور، با بیان اینکه سینمای مستند همواره در کنار سینمای داستانی کمتر مورد توجه قرار گرفته، افزود: دغدغه همیشگی من این بوده که در کنار فعالیتهای انجمن در زمینه فیلم داستانی و عکاسی، توجه بیشتری به گونههای مستند اختصاص یابد چرا که سینمای مستند سهم مهمی در روایت تاریخ و فرهنگ دارد اما مغفول مانده است. امیدواریم این رویداد نقطه آغازی باشد برای برگزاری برنامههای مستمر و ماهیانه در نیشابور که در آن هنرمندان مستندساز مستقل بتوانند توانمندیهای خود را ارتقا داده و آثار خود را تولید کنند.
نیکفرجام درباره انتخاب موضوع نخستین رویداد گفت: با توجه به تاریخ غنی و پربار نیشابور، تصمیم گرفتیم این رویداد را با نمایش دو فیلم مستند تاریخی ساخته زندهیاد خسرو سینایی آغاز کنیم. این دو فیلم که حدود ۴۰ سال پیش ساخته شدهاند به عنوان منابع ارزشمند و آرشیوی برای فیلمسازان امروز محسوب میشوند و اهمیت شهر نیشابور را به تصویر کشیدهاند. مهمتر از همه این است که به همه بفهمانیم و بگوییم که نیشابور از دیرباز مستندهای بارز و شاخصی داشته است و امروز وظیفه ماست که وقتی کسی مثل خسرو سینایی که به نظر من پدر سینمای مستند ایران است، ۴۰ سال پیش به ارزش این شهر پی برده و درباره آن فیلم ساخته، ما باید این راه را بهتر و زیباتر ادامه دهیم.
وی درباره برنامههای آتی انجمن در زمینه سینمای مستند افزود: یکی از اهداف مهم ما برگزاری کارگاههای تخصصی مستندسازی است تا هنرجویان و مستندسازان جوان بتوانند دانش علمی و فنی خود را افزایش داده و به تولید آثار استاندارد و حرفهای برسند. ما آمادهایم از آثار ساخته شده توسط هنرجویان حمایت کنیم و در صورت دارا بودن کیفیت لازم، آنها را به مرحله نهایی برسانیم تا در رویدادهای مختلف نمایش داده شوند.
مسئول انجمن سینمای جوان نیشابور ضمن قدردانی از حمایت ارگانهای فرهنگی و هنری شهر، تاکید کرد: برگزاری این رویدادها و کارگاهها، گامی موثر در توانمندسازی مستندسازان نیشابوری و ارتقای سطح سینمای مستند منطقه است و ما امیدواریم این مسیر با همکاری و همراهی همه علاقهمندان و مسئولان ادامه یابد.
پوستر سی وهفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان به دست کودکان شهدای جنگ ۱۲ روزه رونمایی شد.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان؛ آیین رونمایی از پوستر سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان صبح امروز چهارشنبه ۲۶ شهریور در ایوان تاریخی چهلستون اصفهان برگزار شد. این دوره از جشنواره با شعار «شکوه رویاهای کودکانه بر پرده نقشجهان» برگزار میشود.
این مراسم با قرائت آیاتی از کلام الله مجید توسط محمدحسین لطیفی، قاری نوجوان اصفهانی و پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.
در ادامه میثم احمدی، مجری مراسم ضمن عرض خیرمقدم به مهمانان حاضر در مراسم و ارائه توضیحاتی در خصوص اهمیت برگزاری جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان در شهر اصفهان، به شهدای جنگ ۱۲ روزه و کودکان مظلوم غزه ادای احترام کرد.
سپس هنرمندان نوجوان به اجرای قطعه «ای ایران» پرداختند.
احمدی مجری مراسم با اشاره به حضور هنرمندان فعال عرصه کودکان و نوجوانان در این مراسم، از محمد مسلمی بازیگر و سارا روستا پور مجری باسابقه تجلیل کرد.
حامد جعفری، دبیر این دوره از جشنواره نیز طی سخنانی عنوان کرد: بی مقدمه در جمع پرفروغ شما به فال نیک میگیرم که اولین رویداد ملی و بینالمللی سینمایی کشور بعد از مقاومت ۱۲ روزه ما مردم ایران به آیندگان این سرزمین یعنی کودکان و نوجوانان گره خورده و من افتخار میکنم که خدمتگزار شما در این رویداد جذاب هستم.
وی اضافه کرد: امروز در این شهر تاریخی گردهم آمدیم تا جشنوارهای را آغاز کنیم که بیش از یک رویداد هنری فرصتی است برای شنیدن صدای کودکی، برای دیدن نگاه روشن نوجوانان و برای یادآوری اینکه آینده این سرزمین در دستان پاک و خیال انگیز آنها رقم می خورد. این جشنواره پلی است میان خاطره و رویا؛ میان روزهای سختی که این سرزمین پشت سرگذاشت و فردایی که با امید کودکانمان ساخته میشود.
دبیر این دوره از جشنواره بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان تصریح کرد: امسال جشنواره ما معنایی دو چندان دارد؛ چرا که یادآور جنگ ۱۲ روزه است؛ روزهایی سرشار از ایثار و مقاومت که فرزندان این سرزمین نیز در آن همپای بزرگترها سهمی سترگ در دفاع از خانه و وطن داشتند. یاد کودکان معصومی که طعم سختی و رنج جنگ را چشیدند اما روایتهایشان امروز الهام بخش خلق آثار هنری و سینمایی است.
جعفری تصریح کرد: جشنواره امسال نه فقط محفل نمایش فیلمها که فرصتی است برای بازآفرینی آن خاطرهها و بازگویی آن رشادتها به زبان تصویر و هنر.
وی درباره پوستر جشنواره گفت: پوستری که امروز رونمایی میشود نمادی است از این پیوند؛ پیوند میان کودکی و امید، میان مقاومت و فردا، میان قصه های تلخ و آرزوهای شیرین. در این لحظه با احترام از همه هنرمندانی که با عشق قلم، تصویر و دوربین خود در خدمت حقیقت و زیبایی ایستاده اند قدردانی میکنم.
جعفری در پایان سخنانش عنوان کرد: همه ما ایرانیان میدانیم که این رویداد ملی و بین المللی با نام زیبای اصفهان شناخته میشود و امروز در پیشگاه مردم شریف و غیور اصفهان با شور و امید شما را به تماشای رونمایی رسمی پوستر جشنواره دعوت میکنم؛ آغازی برای فصلی تازه در سینمای کودک و نوجوان ایران.
در ادامه علی قاسمزاده شهردار اصفهان درباره شعار این دوره از جشنواره گفت: «رویاهای کودکانه بر پرده نقش جهان» به عنوان شعار جشنواره سی و هفتم انتخاب شده است. به عقیده من اگر از هر انسان و خصوصا کودکان دو مورد گرفته شود هویت او نابود خواهد شد. مورد اول خاطره و تعلق به گذشته، سرزمین و خانواده است که در کلمهای تحت عنوان «هویت» خلاصه میشود.
وی افزود: مورد دوم آینده، رویا، آرزو است که تحت هیچ شرایطی نباید از کودکان گرفته شود، چراکه حیات کودک به تعلق خاطر نسبت به گذشته و امید به آینده وابسته است و هنرمندان باید به این موضوع توجه ویژهای داشته باشند. مدتها بحث بر سر این موضوع بود که فیلم باید برای کودک یا درباره کودک ساخته شود. فیلمهای درباره کودک در بسیاری از مواقع بسیار تلخ بودند در حالی که مخاطبان اصلی آن در جشنواره کودکان بودند. به تدریج اجماعی حاصل شد که فیلمهای حاضر در جشنواره بیشتر به فیلمهایی برای کودکان تخیص داده شود. فیلمهایی که افقهایی برای آینده به دست داده و شوق به زندگی را در او تقویت کند. امیدوارم بتوانیم با زبان موثر هنر، تعلق به گذشته و امید به آینده را در میان کودکان و نوجوانان این سرزمین پررنگتر کنیم. امید دارم که جشنواره سیوهفتم پربارترین دوره این رویداد باشد.
در ادامه با حضور دبیر جشنواره، شهردار و استاندار اصفهان، مدیرکل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان و جمعی از مدیران استانی، پوستر سی و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان توسط تعدادی از فرزندان شهدای جنگ دوازده روزه رونمایی شد.
بابک نکویی طراح پوستر جشنواره سی و هفتم گفت: در ایده اولیه، به این نکته فکر میکردم که چگونه میتوان تعداد زیادی کاراکتر را در یک پوستر کنار یکدیگر آورد که در عین حال دارای مفهوم «حقیقت جویی» و «رویابافی» باشد. در این پوستر پروانه نماد آرزو و آزادی است و طراحی آن از شخصیتهای داستانهای ایرانی و خارجی نظیر رستم و آرش و … استفاده شده است.
سارا روستاپور مجری باسابقه کودک در این مراسم گفت: در ایام جنگ تحمیلی دوازده روزه متوجه شدیم که تا چه اندازه قلب همه ما برای یکدیگر میتپد. جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان فرصت بسیار خوبی برای نشان دادن همبستگی ملی است. کودکان آینده سازان مملکت هستند و امیدوارم امسال شاهد جشنواره بسیار خوبی باشیم.
در ادامه محمد مسلمی فعال حوزه کودک نیز در سخنی کوتاه گفت که بچهها آیندهسازان کشور هستند.
وی در پایان بیان کرد: به تمام کودکان ایرانی در سراسر کشور سلام میکنم. امیدوارم ما هنرمندان بتوانیم برای کودکان ایرانی آثار شایستهای را خلق کنیم و شاهد برگزاری جشنواره خوبی باشیم.
سی و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان در ۳ بخش ملی (فیلمهای بلند، کوتاه و پویانمایی)، بخش بینالملل و بخش ویژه از ۱۲ تا ۱۶ مهر سال جاری با دبیری حامد جعفری در شهر اصفهان برگزار میشود.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری سینمای خانگی در نیشابور؛ فیلم کوتاه «آراز» به کارگردانی کوثر بیات و تهیه کنندگی سید سجاد رشید آبادی، فیلم کوتاه «گزارشگر» به کارگردانی سید سجاد موسوی و سید حجت حسینی و تهیه کنندگی منیره سادات حسینی و فیلم کوتاه «مکمن» به کارگردانی و تهیه کنندگی منیره سادات حسینی به جشنواره فرانک راه یافته اند.
هیئت انتخاب جشنواره منطقهای فیلم فرانَک، متشکل از مریم فرهادی، مصطفی سعیدی و علیرضا ترابی، ازبین 79 اثر رسیده، 29 اثر راه یافته در بخش های داستانی ، مستند و انیمیشن به جشنواره را معرفی کردند.
اختتامیه جشنواره منطقه ای فیلم فرانک با هدف ترویج نگاه هنرمندانه به چالش ها و زیست افراد دارای معلولیت در منطقه خراسان شمالی ، رضوی و جنوبی در مهرماه سال جاری برگزار میشود.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از جام جم؛ عیار انسانهای آزاده با وجدانهای بیدار در بزنگاهها و موقعیتهای خطیر، بحرانی و نیازمند کنشگری، خود را نشان میدهد. مدتی است یکی از مهمترین عرصههای آزمون وجدان و انسانیت بروز و ظهور یافته و مرز و خطکشی مشخصی میان حق و باطل کشیده و ایستادن در هرکدام از این دو طرف نیاز به هیچ درنگ، تامل و ملاحظهای ندارد. با این حال هجمه رسانهای و پروپاگاندای رسانهای غرب سعی دارد جنایات رژیم ریشهدار صهیونیستی را که اخیرا به بالاترین میزان جنون خود در غزه و فلسطین رسیده، وارونه جلوه دهد و روی این اعمال وحشیانه سرپوش بگذارد. با همه ملاحظات و تهدیدهایی که میتواند آزادیخواهی و ابراز عقاید و احساسات انسانی درحمایت از غزه و فلسطین و در محکومیت رژیمصهیونیستی را به چالش بکشد و بیان آن از سوی ساکنان اروپا و غرب تبعات و عواقب سنگینی داشته باشد، افراد پرشماری پیدا میشوند که شجاعانه طرف حق و حقیقت را بگیرند و از برخورد دولتهای حامی اسرائیل و آمریکا نهراسند. دراین میان ابراز عقیده چهرههای شناخته شده و محبوب هنر و ورزش متفاوتتر هم است و زبان سرخ آنها میتواند سرسبزشان را بر باد دهد و بایکوتهای شدید و ممانعت از فعالیت حرفهای این عده را در پی داشته باشد.همگام و همصدا با برخی ستارگان سینمای جهان، بعضی از چهرههای سرشناس بالیوود و سینمای هند هم در این مدت فریاد آزادیخواهی سر دادند و در حمایت از مردم و بهویژه کودکان غزه، نسبت به رژیم کودککش و غاصب صهیونیستی اعلام انزجار کردند. باتوجه به شدت و دامنه محبوبیت سینمای هند و ستارگان نام آشنایش در خود این کشور و آسیا و حتی در نقاط دیگر دنیا، چنین سخنان و واکنشهای حمایتی از مظلومیت فلسطین برای مقاومت و مقابله با اسرائیل دلگرم کننده است و حتی باوجود بایکوت خبری غرب، بازتاب رسانهای خوبی دارد. بلکه با مرور چنین واکنشهایی، برخی سلبریتیها و چهرههای وطنی هم از لاک جریان شبه روشنفکری و ملاحظات مرسوم و بیثمر همیشگی خود به درآیند و در این زمینه در طرف درست تاریخ بایستند.
دعای صلح برای فلسطین
شاهرخخان از محبوبترین ستارههای بالیوود ازجمله چهرههایی است که همواره واکنشهای درست و بهموقعی درباره مسائل اجتماعی و سیاسی دارد. او اینبار هم بهدنبال حملات وحشیانه و متعدد رژیمصهیونیستی به غزه و جنایات علنی و پرشمار بنیامین نتانیاهو با انتشار پستی در فضای مجازی، نفرت خود را از جنگ و جنایت رژیمصهیونیستی نشان داد و به حمایت از مردم مظلوم غزه و فلسطین پرداخت. او(نقل به مضمون) نوشت: «کشتار کودکان و قربانی کردن آنها این مناقشه را حل نخواهد کرد. دعای صلح برای فلسطین.»
سلمانخان هم به میدان آمد سلمانخان که بهتازگی همراه برخی چهرههای سرشناس دنیای هنر و ورزش در جشنواره سرگرمی موسم الریاض عربستان شرکت کرد هم از دیگر ستارگان محبوب و مسلمان سینمای هند است که پیشتر هم سابقه همدلی و همراهی با ملت مظلوم فلسطین و جریان مقاومت را دارد وحتما علاقهمندان او، آن عکس یادگاری سلمانخان باچفیه و درکناربرخی طرفداران فلسطینیاش را دیدهاند. سلمان خان اخیرا و باتوجه به موج جنایات رژیمصهیونیستی، باز هم به حمایت از غزه پرداخت و اعلام کرد در کنار مردم فلسطین ایستاده است.
حمایت چهرههای غیرمسلمان هند اعلام نفرت و انزجار از رژیمصهیونیستی فقط محدود و منحصر به ستارههای مسلمان سینمای هند نیست و پیروان دیگر ادیان هم با صراحت و شجاعت طرف حق و حقیقت را گرفتند و از مردم مظلوم و بی دفاع غزه حمایت کردند. یکی از این ستارهها آکشیکومار، بازیگر سرشناس سینمای هند است که در واکنشی تازه هر نوع کشتار کودکان یا زنان را محکوم کرد. آکشی کومار در مصاحبه با تایمز ناو گفت: هر نوع تروریسم اشتباه است. اتفاقی که در غزه میافتد بسیار ناراحت کننده است. امیدوارم همه چیز متوقف شود. این تنها چیزی است که میتوانم برایشان دعا کنم. او افزود: من هر نوع تصمیم اشتباه و کشتار کودکان و زنان را در غزه محکوم میکنم. کومار درحالی چنین واکنشی نشان داد که این روزها فیلم تازهاش با عنوان «مأموریت رانیگانج» بر پرده سینماهاست. این از مسئولیت اجتماعی یک ستاره سینما میآید که در مصاحبهای حول محور تبلیغات فیلمش، فقط به این موضوع بسنده نمیکند و فارغ از دین و مذهب به جنایات رژیمصهیونیستی و کودککشی و نسلکشی اسرائیل واکنش نشان میدهد.
زینت امان و روزهای سخت زینت امان از دیگر بازیگران شناخته شده بالیوود هم به تازگی سکوت خود را درباره جنایات رژیمصهیونیستی شکست و حمایت خود را از آتشبس فوری، دسترسی به کمکهای بشردوستانه و کمک به فلسطینیها ابراز کرد.امان بر اهمیت پاسخگویی مسئولان خشونت علیه غیرنظامیان بدون در نظر گرفتن نژاد و مذهب تاکید کرد.این بازیگر همچنین ضمن محکوم کردن بیعدالتی نسبت به مردم غزه و فلسطین، همبستگی خود را با کسانی که این روزها با سختیها مواجه هستند، اعلام کرد.
حمایت سونام کاپور از غزه سونام کاپور، بازیگر جوان سینمای هند و دختر آنیل کاپور، ستاره سابق بالیوود هم از دیگر چهرههایی است که به حمایت از کودکان و زنان غزه پرداخت. او گفت: نیمی از مردم غزه کودک هستند. ما همان مسئولیت اخلاقی را که نسبت به کودکان دیگر کشورها داریم به کودکان فلسطینی هم مدیونیم. زندگی آنها هم به اندازه کودکان دیگر جهان اهمیت دارد. اگر فقط در یک کشور و منطقه به زندگی انسان اهمیت میدهید، در واقع به زندگی انسان اهمیت نمیدهید. منظورم همه کسانی است که هر روز تحت تأثیر این تراژدی غیرقابل توجیه هستند. این درگیری جانهای بیگناهی را گرفتهاست که بسیاری از آنها کودک هستند. من همدلی عمیقی با مبارزان فلسطینی و زندگی تحت اشغال آنها دارم، این مسئولیتی است که هر روز بر عهده من است.
ترانهای برای کودکان غزه ویشال دادلانی، خواننده سرشناس هند هم در واکنشی از صمیم قلب به مردم غزه و فلسطین ادای احترام کرد. او چند روز پس از عملیات طوفانالاقصی و موج جدید جنایات اسرائیل، حمایت خود را از کودکان آسیبدیده از درگیریها ابراز کرد. او ویدئویی را به اشتراک گذاشت که در آن آهنگی را به کودکان غزه و دیگر کودکان درگیر جنگ تقدیم و تاکید کرد آنها سزاوار وحشت جنگ نیستند. ویدئو و عملکرد به موقع و هنرمندانه ویشال دادلانی با تحسین چهرههای دیگری چون سلیم مرچنت و مونیکا دوگرا مواجه شد و موجی ازحمایت جهانی و آرزو و دعابرای سلامت و آرامش آسیبدیدگان حملات فاجعهبار رژیمصهیونیستی را درپی داشت.
دهن کجی خانهای بالیوود به نتانیاهو عناد ستارههای مسلمان سینمای هند با رژیم نامشروع رژیمصهیونیستی ریشهدار است و مربوط به امروز نیست و قبلا هم این چهرهها در بزنگاههای لازم و تاریخی، دست به اقدامی مناسب زدند و به اسرائیل دهنکجی کردند. آن عده پرشماری که اخبار سینمای هند و چهرههایی چون سلمانخان، امیرخان و شاهرخخان یعنی «سه خان افسانهای» و بسیار محبوب صنعت سینمای هند را دنبال میکنند، حتما به یاد دارند که این سه غول بالیوود سال ۹۶ در سفر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی به هند و بمبئی چه واکنشی نشان دادند و چطور به قهرمانان واقعی رسانههای اجتماعی هند تبدیل شدند. با اینکه چهرهای چون آمیتاب باچان و خانوادهاش در مراسمی که برای گسترش روابط فرهنگی هند و رژیمصهیونیستی در بمبئی پایتخت سینمایی هند برگزار شدهبود حاضر شدند و با نتانیاهو عکس گرفتند اما سه خان مسلمان بالیوود در اعتراض به قتلعام زنان، کودکان و مردان فلسطینی به دست رژیم اشغالگر قدس از حضور در این جلسه و دیدار با نتانیاهو خودداری کردند. بعد از آن افراد و گروههای مختلف هندی در رسانههای اجتماعی این کشور این سه ستاره سینمای هند را قهرمانان واقعی خوانده و این اقدام آنها را ستودند.این سه ستاره محبوب، با اینکه از سوی برخی رسانههای تندرو هند، مورد انتقاد قرار گرفتند و حتی حرکت آنها به عنوان اقدامی ضدملی تعبیر شد اما در حرکتی شجاعانه حاضر نشدند به تعهد و اعتقاد خود به نمایندگی از انبوه مسلمانان و آزادیخواهان جهان پشت پا بزنند و به دیدار یک جنایتکار جنگی، یک صهیونیست خونخوار و قاتل کودکان و زنان فلسطینی بروند.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از روزنامه جوان؛ این روزها سلبریتیها در کشورهای غربی بیش از برخی چهرههای مشهور هنری در ایران خود را ملزم به واکنش درباره ظلمی میدانند که علیه مردم غزه میرود. هر چند تا به حال در ایران نیز حجم قابلتوجهی از فعالان و چهرههای عرصه هنر جنایات اسرائیل را محکوم کردهاند، اما تفاوت ماجرا این است که هنرمندان هالیوود زیر فشار لابی صهیونیستی دست به واکنش به سود مردم فلسطین میزنند و قاعدتاً هزینه آن را نیز میپردازند، اما در ایران چنین هزینهای وجود ندارد، مگر برای آنهایی که علاوه بر گذرنامه ایرانی مشابه غربی آن را نیز در جیب دارند.
به ضرس قاطع میتوان گفت برخلاف ایران که برخی سفارتخانههای غربی در علن و پنهان و از روشهای مختلف روی برخی هنرمندان تأثیرگذار هستند، در امریکا هیچ سفارتخانهای به هنرمندان این کشور برای محکوم کردن جنایات اسرائیل در غزه خطدهی نمیکند. همچنین موج واکنشهای ضداسرائیلی در میان هنرمندان غربی نشان میدهد رسانههای نظام سلطه در کانالیزه کردن اخبار به سود اسرائیلیها شکست سختی را متحمل شدهاند و این فرآیندی است که رو به گسترش است و با وجود سانسور گسترده شبکههای اجتماعی بروز و ظهور یافتهاست.
شماری از بازیگران درجه یک هالیوودی در نامهای به جو بایدن خواستار آتشبس اسرائیل در غزه شدند و گفتند شفقت باید غالب شود.
نشریه ورایتی در اینباره نوشت: ۵۵ هنرمند برجسته از صنعت سرگرمی هالیوود در نامهای سرگشاده به جو بایدن خواستار برقراری آتشبس در غزه شدند. خواکین فینیکس، کیت بلانشت، جان استوارت، کریستن استوارت، سوزان ساراندون، ماهرشالا علی، ریز احمد، رامی یوسف و جسیکا چستین از جمله بازیگرانی هستند که این نامه را امضا کردهاند. در این نامه آمدهاست: ما از دولت شما و همه رهبران جهان میخواهیم که به جان همه در سرزمین مقدس احترام بگذارند و خواستار برقراری آتشبس بدون تأخیر و تسهیل آن و پایان بمباران غزه و آزادی امن گروگانها باشند. در این نامه همچنین بر اظهارنظر جیمز الدر، سخنگوی یونیسف که بر ویرانیهای وارد آمده بر مردم غزه به دلیل حملههای هوایی مداوم اسرائیل و قطع آب و برق اشاره داشته، تأکید شدهاست.
در بیانیه الدر آمدهاست: کودکان و خانوادهها در غزه عملاً غذا، آب، برق، دارو و دسترسی ایمن به بیمارستان ندارند و پس از چند روز حمله هوایی و قطع تمام مسیرهای تدارکاتی همه این ضروریات زندگی مسدود شدهاست. سوخت تنها نیروگاه غزه بعد از ظهر چهارشنبه تمام شد و برق، آب و تصفیه فاضلاب قطع شد. بیشتر ساکنان دیگر نمیتوانند آب آشامیدنی را از طریق خطوط لوله یا ارائهدهندگان خدمات دریافت کنند. وضعیت بشردوستانه به پایینترین حد مرگآور رسیده و با این حال همه گزارشها حاکی از حملات بیشتر است. شفقت – و قوانین بینالمللی – باید حاکم باشد.
پیش از این، نامه دیگری که خواستار آتشبس در غزه و گشایش برای کمکهای بشردوستانه در منطقه شدهبود، با امضای چهرههای مهم بریتانیا مانند تیلدا سوینتون، چارلز دنس، استیو کوگان، میریام مارگولیز، مایکل وینترباتم، مایک لی و آصف کاپادیا امضا شد. در این نامه گفته شد دولت بریتانیا نهتنها جنایات جنگی را تحمل میکند، بلکه به آنها کمک میکند.
در حالی که در حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل بیش از هزارو۴۰۰ نفر کشته شدند، رژیم صهیونیستی با آغاز «محاصره کامل» غزه تاکنون موجب کشتهشدن بیش از ۳هزارو۸۰۰ فلسطینی در درگیریها شدهاست. بایدن با سفر به اسرائیل بر وفاداری امریکا به اسرائیل تأکید کرد و گفت از کنگره درخواست یک بسته حمایتی بیسابقه برای دفاع از اسرائیل خواهد کرد. متن کامل بیانیه هنرمندان هالیوودی درباره غزه از این قرار است:
رئیسجمهور بایدن، ما به عنوان هنرمند و فعال صنعت و مهمتر از همه بهعنوان انسانهایی که شاهد تلفات ویرانگر و آشکار شدن وحشت در اسرائیل و فلسطین هستیم، گرد هم میآییم و از شما میخواهیم به عنوان رئیسجمهور امریکا خواستار کاهش تنش و آتشبس فوری در غزه و اسرائیل قبل از، از دست رفتن جان افراد دیگر باشید. بیش از ۵هزار نفر در ۱۰ روز اخیر کشته شدهاند؛ رقمی که هر وجدانی درک میکند فاجعهبار است. ما معتقدیم زندگی همه محترم است، فارغ از مذهب و قومیت کشتار غیرنظامیان را محکوم میکنیم.
بیش از نیمی از جمعیت غزه کودک هستند
در ادامه این بیانیه آمدهاست: ما از دولت شما و همه رهبران جهان میخواهیم به جان همه در سرزمین مقدس احترام بگذارند و خواستار آتشبس و رسیدن هر چه سریعتر به آن، پایان بمباران غزه و آزادی امن گروگانها باشند. نیمی از ۲ میلیون ساکن غزه را کودکان تشکیل میدهند و بیش از دو سوم آنها پناهندگانی هستند که فرزندانشان مجبور به ترک خانههای خود شدهاند. باید اجازه داد کمکهای بشردوستانه به آنها برسد. تا زمان نوشتن این مقاله، بیش از ۶هزار بمب در ۱۲ روز گذشته روی غزه پرتاب شده که منجر به کشتهشدن یک کودک در هر ۱۵دقیقه شدهاست.
وظیفهای برای دفاع از انسانیت
فراتر از درد و سوگواری ما برای همه مردم آنجا و عزیزانشان در سراسر جهان، ما انگیزهای سرسختانه برای دفاع از انسانیت مشترک خود داریم. ما از آزادی، عدالت، کرامت و صلح برای همه مردم دفاع میکنیم و خواستار توقف خونریزی بیشتر هستیم. ما نمیخواهیم نسلهای آینده ما را به سکوت متهم کنند و بگویند ایستادیم و کاری انجام ندادیم. همانطور که مارتین گریفیث، رئیس امداد اضطراری گفت: تاریخ در حال مشاهده است. امریکا فررا، اندرو گارفیلد، انوشکا شانکار، باسم یوسف، چنینگ تاتوم، حسن منهاج، مارک روفالو، اسکار آیزاک، رونی مارا، رایان کوگلر، ساندرا اوه، سباستین سیلوا، شیلین وودلی، والاس شاون و کوئینتا برانسون از دیگر چهرههایی هستند که این نامه را امضا کردهاند.
بنابر این گزارش، واکنشها به جنایات اسرائیل که موضوع کودککشی در آن به عنوان یک اصل برای فرقه صهیونیست موضوعیت دارد، منجر به یک بیداری جهانی علیه ظلم شدهاست و این روند رو به فزونی است. موجی که به نظر میرسد رسانههای نظام سلطه دیگر کنترل کامل روی آن نخواهند داشت.
تحریمها و محدودیتهای اقتصادی همچنان بزرگترین مانع برای سینمای ایران است. کمبود بودجه، دشواری در تهیه تجهیزات، مشکلات پخش بینالمللی و کاهش قدرت خرید مردم (که بر گیشه سینماها تأثیر مستقیم گذاشته) همگی ریشه در این مسئله دارند. در همین راستا، به دلایل مختلف از جمله تحریمها، مسائل سیاسی و همچنین تغییر اولویتهای درونی، حضور سینمای ایران در جشنوارههای معتبر جهانی نسبت به دهههای گذشته کمرنگتر شده است.
همچنین دسترسی گسترده به فیلمها، سریالها، و برنامههای داخلی و خارجی از طریق پلتفرمهای مختلف ایرانی و خارجی، ذائقه مخاطب را تغییر داده و رقابت برای جذب تماشاگر به سالنهای سینما را بسیار دشوار کرده است؛ ضمن این که، فضای نظارتی جدید و مدیریت سینما که ناشی از سیاستهای دولت چهاردهم است، بر محتوا، فرم و حتی انتخاب بازیگران و عوامل تأثیر گذاشته و موجب شده بسیاری از فیلمسازان شناخته شده، یا به سمت ساخت آثار کاملاً مطمئنه و بیحاشیه بروند یا با مشکلات متعدد برای اکران فیلمهایشان مواجه شوند.
با وجود این، علیرغم مشکلات و شکست فیلمهای پر سر و صدای منتقدان و صاحبان آثار (مثل «متروپل»: محمدعلی باشه آهنگر)، فیلمهای کمدی همچنان به موفقیتهای مالی دست پیدا میکنند و روشن بودن چراغ وجود مخاطبان بالقوه را همچنان روشن نگه میدارند. در کنار آن، آثار مستند و سینمای حقیقتمحور (مانند «عاتقه»: مسعود دهنوی) با پرداختن به مسائل واقعی و روز، هم در جشنوارهها و هم نزد مخاطب داخلی جایگاه خود را حفظ کردهاند.
در چنین شرایطی، فیلمسازان جوان به دنبال راههای جدیدی برای تولید و دیده شدن هستند. آنان با استفاده از فضای مجازی برای معرفی آثار و جذب حامی این موضوع را پیگیری میکنند و بر آن اصرار دارند. وجود استعدادها و نیروی خلاق در فیلم و سینمای ایران همچنان فرصت بیبدیلی برای کشور و جهان است تا با بهرهمندی از استعداد و نوآوری فیلمسازان، بازیگران و متخصصان جوان در کنار تجربهها و پختگی پیشکسوتان این عرصه، این نیروی خلاق را به میدان آورده، فرصت واقعی رشد و شکوفایی در اختیار آنان قرار گیرد.
مدیریت سینمای ایران همچنان، فاقد چشمانداز روشن (همسو با نگرش ملت ایران)، استراتژی منسجم و توانایی حل بحرانهای ساختاری است. ادامهی روند فعلی میتواند به حذف، گوشهنشینی، و فرار استعدادها منجر شده، بیش از پیش به کاهش کیفیت تولیدات، از دست دادن مخاطب داخلی، و انزوای بینالمللی بیشتر بینجامد.
به هر تقدیر، وضعیت امروز سینمای ایران (در شهریور ماه جاری) را میتوان «تحت فشار اما زنده» توصیف کرد. این سینما ممکن است در یک دوران گذار پیچیده قرار داشته باشد که در آن محدودیتها و تهدیدهای بیرونی و درونی بر آن سایه انداخته، اما نیروی خلاق، علاقه مخاطب، و تمایل مثبت مسئولین، هنوز به طور کامل از بین نرفته است. با این حال، آینده فیلم و سینمای ایران به شدت به تغییر و تحولات کلان سیاسی اقتصادی کشور و همچنین یافتن راهحلهای جدید برای تولید و پخش خارج از چارچوبهای موجود وابسته است.
سریال «عملیات مهندسی» به کارگردانی سروش محمدزاده و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی، محصول مرکز سیمافیلم است که از شبکه سه سیما پخش می شود. این مجموعه با حضور بازیگرانی چون حمید گودرزی، علی دهکردی، ثریا قاسمی، مریم سعادت، یوسف تیموری، مرتضی امینیتبار، نادر سلیمانی ، محمود پاکنیت و تنی چند از هنرمندان جوان ساخته شده و به یکی از تولیدات شاخص تلویزیون در حوزه بازنمایی تاریخ سیاسی–اجتماعی دهه شصت بدل گردیده است. «سازمان همیشه خائن» سریال عملیات مهندسی در روایت تاریخی خود، نگاهی منصفانه و واقعبینانه به فضای سیاسی و اجتماعی اوایل دهه شصت دارد؛ دههای که با فعالیت پررنگ گروهکهای سیاسی و بهویژه سازمان منافقین شناخته میشود. سریال عملیات مهندسی در رسالت هنری و تاریخی خود، توانسته با بازنمایی دقیق روابط انسانی، ذهنیتهای متضاد و نوع ارتباط نیروهای به ظاهر انقلابیِ سازمان منافقین، تصویری نزدیک به واقعیت آن دوران ارائه دهد.
از نقاط قوت این اثر تلویزیونی، نمایش شیوه تفکر و استدلال ردههای بالای سازمان منافقین است؛ جایی که نشان داده میشود چگونه رهبران این گروه، با توجیهات ایدئولوژیک و سازمانی، هواداران خود را استثمار ذهنی میکردند و برای رسیدن به اهداف خویش هیچ ارزشی برای جان انسانها قائل نبودند. بازنمایی ربایش و شکنجه پاسداران کمیته، و همچنین جنایتهای کور منافقین در ترور مردمان بیگناه مردمان، از دیگر بخشهایی است که سریال با جسارت و بیپرده آنرا به تصویر کشیده است؛ واقعیتهایی که نه قابل انکارند و نه توجیه.
وجه مهم دیگر سریال، تأکید بر مظلومیت خانواده قربانیان ترورهای کور است که پرداختن به این بعد انسانی در سریال عملیات مهندسی، بار عاطفی داستان را تقویت کرده و مخاطب را به همذاتپنداری با رنج بازماندگان نزدیک میکند.
از منظر فرمی، «عملیات مهندسی» دارای ریتمی متعادل است و عامدانه از تعجیل در روایت وقایع پرهیز کرده. صحنههای اکشن و پر تعلیق سریال بخوبی در چارچوب منطق درام ساخته شدهاند و به بار واقعگرایانه اثر کمک کردهاند. کارگردانی در طراحی صحنههای مهیج، بیش از آنکه به جلوههای اغراقآمیز متکی باشد، به واقعیت تاریخی و حس موقعیت وفادار مانده است.
صحنهپردازی و طراحی تولید، یکی دیگر از نقاط برجسته سریال است. بازسازی فضای شهری و اجتماعی دهه شصت با دقتی بسیار خوب انجام شده و در خدمت باورپذیری داستان قرار گرفته است. همچنین فیلمبرداری با انتخاب میزانسنهای روان و کادربندیهای متناسب، توانسته حس تعلیق، ترس و هیجان را منتقل کند.
از نظر بازیگری، انتخابها موفق بودهاند. در کنار چهرههای شناختهشدهای چون حمید گودرزی و علی دهکردی، اینبار شاهد بازی متفاوت و شایسته توجه از یوسف تیموری و مرتضی امینیتبار هستیم که توانستهاند فراتر از قالبهای همیشگی خود ظاهر شوند.
شاید موسیقی تیتراژ پایانی می توانست از انتخاب خواننده و یا ملودی کمی متفاوت تر باشد و حتی تماشاچی را برای دیدن قسمت بعدی تشویق کند ، که در این مورد موفقیت چندانی نداشت.
نویسندگان اثر، با اشرافیت کامل بر تاریخ عملیات موسوم به «مهندسی» منافقین، توانستهاند اثری مستندگونه اما دراماتیک خلق کنند؛ بهویژه در برجسته کردن نقش مردم در شناسایی و مقابله با منافقین که یکی از مؤلفههای کلیدی در موفقیتهای امنیتی آن سالها بود.
«عملیات مهندسی» را میتوان یکی از موفقترین تلاشهای تلویزیون در بازخوانی تاریخی دهه شصت دانست؛ اثری که توانسته هم به تاریخ وفادار بماند و هم مخاطب امروز را با خود همراه کند. اگرچه ضعفهایی چون موسیقی تیتراژ و برخی کاستیهای جزئی در ریتم اپیزودیک به چشم میخورد، اما در کلیت، سریالی است که هم ارزش مستندنگارانه دارد و هم ارزش دراماتیک؛ و بهویژه برای نسلی که آن روزها را ندیدهاند، روایتی صادقانه از حقیقتی پنهانمانده است.
این نوشته را به عنوان نقد فیلم نخوانید. فیلمی بهانه شده تا از یک بیماری حرف بزنیم.
چیزی که پیرپسر را پدیدهی این روزها میکند، قدرت ذاتی فیلم نیست. این هم مثل هزاران فیلمی که در این سالها ساخته شده، تا چند صباح دیگر به فراموشی سپرده خواهد شد. پدیده شدن پیرپسر حتی به اسم و رسم فیلمسازش هم ربطی ندارد. پیرپسر از آن جایی ارج و ارزش پیدا میکند که زیباشناسی ما دچار بحران نسبیت شد.
نسبیت در زیباشناسی یعنی اینکه زشتی هم در ساختار زیباشناسی شأن پیدا کرده و دیگر زیبایی به مفهوم کهن آن در هنر جدید چندان رسمیت ندارد. در زیباشناسی مدرن، بازنمایی ظریف و باورپذیر زشتیها، اعم از هرآنچه که بشر از آن کراهت دارد، در ساخت زیبایی نقش دارد و دست کم به عنوان اجزایی از یک کمپوزسیون زیبا شناخته میشود. و حتی نه به این عنوان که در کنتراست با زیبایی قرار بگیرد و به زیبایی معنا ببخشد. بلکه زشتی محض زشتی هم زیباست و میتواند هنرمندانه باشد! این را شاید کسانی در عالم نظر رد کنند، اما اکنون در هنر جهان شاهدیم عملاً چنین اتفاقهایی میافتد و ستایش هم میشود! مثل ماجرای کنسرو مدفوع پیرو مانزونی. چند فیلم و نقاشی و موسیقی میشناسید که عملاً برایتان چنین تداعی دارند؟!
هنر مدرن میگوید خلاقیت آزاد است؛ هیچ محدودیتی نیست. زیبایی به معنای کهن – یعنی همان که بشر فطرتاً میشناسد – هم چهارچوبی محدودکننده است. پس زشتی را هم در هنر راهی هست. هر که بهترین بازنمایی را از پستیها و بدسگالیهای بشر انجام دهد، نشان بالاترین هنرمند را به او میدهیم… نتیجه میشود: پیرپسر.
حتماً شنیدهاید که گزینهی شرکت در جشنوارههای خارجی هم هست. اصلاً مگر میشود نباشد؟! حالا بنشینید و تماشا کنید که در این جشنوارهگردی چند نشان هنری دشت خواهد کرد.
خلاصه فیلم هرچه دارد از اصل بلامنازع “نسبیتگرایی در زیباییشناسی” است. چیزی که هنرمند مدرن در جریان سالها تعلیمات خود آموخته و حتی مخاطب هم همین را پذیرفته است. او هم نگاه میکند و هرچه زشتی را با جزئیات بیشتر و ملموستر ببیند، هرقدر بافت طبیعیتر و باورپذیرتری دریافت کند، بیشتر جذب میشود و آن را ستایش میکند. مخاطب هم یاد گرفته که چهطور از مشاهدهی زشتی لذت ببرد و آن را برای خود یک تجربهی هنری تلقی کند. چنان این را پذیرفته و باور کردهاند که به این نوشتار خواهند خندید یا با تعجب به هم میگویند: “این چه میگوید؟! اصلاً چیزی از هنر میداند؟!”
روزگاری مردمان در هنر آرمانهایشان را پیدا میکردند و لذت را در فرا رفتن از واقعیات رنجبار و زشت زندگی میجستند. همانطور که کودکان در نقاشی آمال و رویاهایشان را بازنمایی میکنند. اما حالا هنر، فرآیندی گریزان از آرمان است و در فرو رفتن در واقعیات نامطلوب زندگی خلاصه میشود. گویا هنر و هنرمند بیآرمان شده و میل به زشتی و شرارت در او قویتر از حسن و نیکی و کمال است!
بله؛ مشیت خدا بر آن مقدر شده بود که بشر به پستترین مرتبهی خلقت نزول کند و در دل سختیها و محنتها و در تقابل دائم با شر مقیم شود؛ لکن قرار نبود که مقیم بماند. هنر یکی از آن مواهبی بود که خداوند به بشر عطا کرد تا بتواند پس از آنکه نزول یافت، راه عروج در پیش بگیرد. مردمان گذشته باور داشتند که هنرمندان راه یافتگانند و دست کم به مراتبی از عروج رسیدهاند.
اما امروز گویا هنر کار کسانی است که قسم خوردهاند در این “پستترین مرتبهی خلقت” جاودانه بمانند و جم نخورند! امروز هنرمند کسی است که بیشتر در مراتب پستی بلولد و هرچه بهتر پستی و پلشتی را بازنمایی کند. در این بین شبه روشنفکران وطنی شادند که پیشروترین هنرمندان در این معنای جدید باشند. آنها گمان دارند تخم دوزرده میکنند که در این باتلاق فروتر میروند! عوض اینکه برای نجات بکوشند. آنها به این باتلاق خیلی دلبستهاند و انس عجیبی با آن گرفتهاند. هر که را هم که بخواهد خود و ملتش را بالا بکشد، تخطئه میکنند.
در مفهوم استتیک (زیباییشناسی) مدرن، در ابتدا لذت و شادی معیار بود. اما امروز در جریان هنری که فیلم پیرپسر یکی از آنهاست، همین دو معیار هم نسبیت پیدا کرده. حالا از شکنجه هم میتوان لذت برد! و شادی را در تجربهی مجازی مصیبت پیدا کرد! فیلمی رنجآور ببین و با آن شاد شو!
من نمیدانم آیا واقعاً این تناقض عجیب در قاموس هنر مدرن پذیرفته شده؟ و یا با فلسفهبافیهای نیستانگارانه همه را متقاعد میکنند که همین درست است و هنر یعنی همین؟! هرچه هست، واضح است که در این قاموس، لغت مقدس آزادی آنهمه شأنیت دارد که میتوان همهی مفاهیم دیگر را در پایش قربانی کرد… حتی اصل زیبایی را! حتی خود هنر را. تا مبادا چیزی در میان بماند که مانع از آزادی هنرمند شود. اما کدام آزادی؟
در پیرپسر نتیجه یا پایانبندی مهم نیست. مهم نیست که یک عدالت هیچکاکی هم باشد و قهرمان هم نجات یابد. بلکه همراه شدن با متن و اجزاءِ کریه و نفرتانگیز فیلم کافی است تا زیبایی مدرن بیآفریند… و میتوان از آن لذت برد! این قاعده را هم فیلمساز خوب آموخته و هم مخاطبش. هر دو فرزند این زمانهاند. در این زمانه زیباییشناسی مدرن، به معنایی تعمیمیافته از شادی و لذت اتکا کرده؛ آنقدر تعمیمیافته که حتی به ضد خود بیانجامد! پس هنر آن است که بتوانی هرچه بیشتر روح مخاطب را بخراشی، و به ماتم و افسردگیش بیافزایی!
در روزگاری که دیوارهای سیاست و قانون، گاه بلندتر از پلهای انسانیت میشوند، مرور حضور هنرمندان افغان در ایران، نه فقط یک یادآوری انسانی، بلکه ضرورتی فرهنگی است. مهاجرت میلیونها افغان به ایران طی چهار دهه گذشته، نه فقط ساختوساز و کارگری به همراه آورد، بلکه بخشی از جانِ هنر ایران را نیز غنا بخشید. از کوچههای حاشیهای تا صحنههای رسمی هنر، پیوند هنری میان دو ملت، آرام و عمیق و بیادعا شکل گرفت.
این پیوند، تنها از اشتراکات زبانی و مذهبی تغذیه نکرد؛ بلکه از ریشههای فرهنگی هزارسالهای نشأت گرفت که هرات و نیشابور و بلخ و شیراز را در حافظهی تاریخی خود یکی میدانست. شاعران مهاجر، موسیقیدانان خاموش، نقاشان پرکار و بازیگرانی که میان بودن و نبودن تاب خوردند، همه و همه بخشی از «هنرِ بدون مرز» در ایران شدند.
در عرصه نقاشی و هنرهای تجسمی، میتوان از نجیب مایل هروی، استاد مسلم مینیاتور و نگارگری، یاد کرد که سالها در دانشگاههای ایران تدریس کرد و آثاری ماندگار از هنر کهن ایرانزمین خلق نمود. او نهتنها از مفاخر هنر افغانستان است، بلکه نامی شناختهشده در محافل هنری ایران به شمار میرود. همچنین داوود نیکنام، هنرمند خوشنویس افغان، در دهههای گذشته سهم چشمگیری در معرفی مکتب خوشنویسی فارسی به نسل جدید داشت.
در موسیقی، نوای رباب، دوتار و غزلخوانی افغان، در دل موسیقی نواحی خراسان جای گرفت. گروههایی چون سماع افغانستان یا خاوران، با ترکیب هنرمندان ایرانی و افغان، کنسرتهایی برگزار کردند که روایتگر تاریخ و رنج مشترک بود. این گروهها گاه در جشنوارههای فجر و گاه در محافل کوچکتر، همنوا با هنرمندان ایرانی نواختند و نشان دادند که موسیقی، مرز نمیفهمد.
در تئاتر خیابانی، بسیاری از مهاجران نسل دوم و سوم افغان، با زبان نمایشی، از هویت و درد و رؤیای خود گفتند. در حاشیه شهرهایی چون مشهد، تهران، سمنان و زاهدان، تئاتر بدل به رسانهی بیسانسور مهاجران شد. نمایشی درباره تبعیض، نژاد، عشقهای ممنوعه یا رؤیای بازگشت، با مخاطبانی ایرانی اجرا شد و گاه مخاطب را به تأمل، گاه به اشک، و گاه به احترام واداشت.
اما شاید شناختهشدهترین چهره هنری این مهاجرت، فرشته حسینی باشد. بازیگر جوان افغان که در ایران متولد شد و با بازی در آثاری چون «رفتن»، «شبی که ماه کامل شد» و سریال «قورباغه»، توانست نام خود را در میان ستارگان سینما ثبت کند. بازیهای او، نه صرفاً نمایش مهارت، که تجسم دردی بود که نسلش سالها کشیده بود: درد مهاجرت، طرد، نادیدهگرفتن و تلاش برای اثبات. فرشته، تجسم همان پیوند ناگسستنی فرهنگی ایران و افغانستان است؛ پیوندی که نه قابل اخراج است، و نه قابل انکار.
امروز که موج خروج اتباع غیرمجاز از ایران شدت گرفته، نگرانی بزرگی در میان فعالان فرهنگی و هنری پدید آمده است: آیا در میان این رفتگان، بخشی از حافظهی هنری مشترک ما نیز کوچ میکند؟ آیا میتوان مرزی میان مهاجرت غیرقانونی و مهاجرت فرهنگی کشید؟ آیا میتوان هنرمندی را که در دل این خاک ریشه زده، بیهیچ نگاه عادلانهای، صرفاً بهخاطر هویت مهاجرتیاش، طرد کرد؟
فرهنگ، پیش از آنکه بر اساس ملیت سنجیده شود، بر اساس ریشه، اثر و پیوند سنجیده میشود. هنرمندان افغان در ایران، نه تنها «مهمان» نبودند، بلکه در بسیاری عرصهها، «شریک» بودند؛ شریک در خلق، در بیان، در امید. آنچه از آنان باقی مانده، نه فقط خاطره است، بلکه بخشی از تاریخ فرهنگی ماست. حذف این تاریخ، حذف بخشی از خود ماست.