رسانه سینمای خانگی- نگراین برای نسلی که فقط برای خندیدن به سینما می‌رود

نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» گفت:مشخصا با ذات سینمای کمدی مشکلی ندارم، اما مساله این است که فیلم کمدی، سینمای ایران را قبضه می‌کند. نگران نسل بعدی هستم که مردم آن فقط برای خندیدن به سینما بروند.

به گزارش سینمای خانگی، آرمان خوانساریان درباره اکران فیلمش در میان سیل انبوه فیلم‌های کمدی در شرایط فعلی به خبرنگار سینمایی ایرنا گفت: ما نسلی بودیم که فیلم‌های مهم سینمای ایران را در سالن های سینما دیده‌ایم. به‌شخصه مشکلی با ذات سینمای کمدی ندارم، اما مشکل این است که فیلم کمدی سینمای ایران را قبضه می‌کند چراکه سینمادار ترجیح می‌دهد سالنش پر شود و فقط بلیط‌های بیشتری فروخته شود.

وی ادامه داد: نگران نسل بعدی هستم که مردم آن فقط برای خندیدن به سینما بروند؛ در غیر این صورت با ذات سینمای کمدی مشکلی ندارم.

خوانساریان درباره ریسکی که یک فیلم شاعرانه در شرایط فعلی اکران تحمل می‌کند، گفت: سینمای ما فقیر است و در قبضه سینمای کمدی و سینمای جنوب شهری است از این رو کمتر کسی می آید که برای یک مدل جدید ریسک کند. فیلم من هم عجیب‌وغریب و جدید نیست، من سعی کردم سیلقه متفاوت از آنچه در سینمای بدنه بود، ارائه بدهم.

وی ادامه داد: مسیر و ایمان من به سینمایی که آن را سینمای اندیشه می‌دانم، مشخص است. منتها بسیاری از تهیه‌کنندگان این اعتماد را ندارند. من ۲ سال تلاش می‌کردم تا بتوانم کسی را برای سرمایه‌گذاری روی فیلمم پیدا کنم.

 آرمان خوانساریان، نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی جنگل پرتقال

نگاه تجاری به سینما حالم را خوب نمی‌کند

خوانساریان به مسئولیت‌پذیری در برابر نسل جدید اشاره کرد: نسلی هست که ما در برابر آن مسئولیم. همان‌طور که ما از نسل قبلی یاد گرفتیم باید به نسل بعدی هم یاد بدهیم. لذت و ایمان در تدریس علیرغم شرایط مالی، برای من باعث ادامه دادن تدریس شد. در حال حاضر این نوع سینما نیز برای من همین است. از یک جایی به بعد که نگاه تجاری داشته باشم دیگر سینما برایم معنا پیدا نمی‌کند و کار فرهنگی محسوب نمی‌شود.

این کارگردان درباره میزان مخاطب‌پذیری فیلم گفت: من از ابتدا تلاش داشتم فقط برای تئاتری‌ها فیلمی نسازم، از لغات تخصصی فرار کردم و مفهوم تئاتر و تئاتر خواندن را یک بار تعریف کردم. تخصصی‌ترین نکته شاید اسم چخوف است که چندبار در فیلم توضیح داده می‌شود که چخوف کیست و چرا علی بهاریان قرار بود چخوف آسیا باشد؟

وی انتخاب فضای تئاتر و ادبیات نمایشی را قابل تامل دانست و گفت: برخی می‌گویند چرا علی بهاریان زیست نخواند یا پزشکی. درحالی‌که افسردگی بعد از تحصیل در رشته هنر غیرقابل‌اجتناب است. مساله‌ای که از ابتدا اطرافیان با دانشجو مخالف‌اند و بعد از فارغ التحصیلی، سرنوشت مشخصی در انتظار دانشجو نیست. در دانشگاه می‌توان آدم مهمی شد اما بعد از اتمام دانشگاه با جامعه‌ای سر و کار دارید که نمی‌دانید در کدام بخش آن باید ابراز وجود کنید.

هامون، نمونه موفق فیلم روشنفکرانه در سینمای ایران

خوانساریان ادامه داد: نمونه موفق فیلم جامعه روشن‌فکری، هامون است. حمید هامون نمی‌تواند قصاب باشد و شغل دیگری داشته باشد چراکه در کتاب ها و افکار تنیده است. ما در این فیلم راجع به تکبر صحبت می‌کنیم؛ اینکه کسی رویایی داشته و به آن نرسیده و زمانی به خودش می‌آید و می‌بیند که به جایی نرسیده. حرفه او مساله اصلی ما نیست.

چالش‌های یک معلم، انتقاد ناپذیر و مغرور

کارگردان فیلم کوتاه سایه فیل درباره شکل‌گیری شخصیت علی بهاریان گفت: من از ۲۶ سالگی معلم مدرسه شدم و این آغاز یک خودشناسی برای من بود. همیشه در زندگی‌ام در جایگاه کسی بودم که می‌خواستم یاد بگیرم و حالا معلمی داشت باعث می‌شد که به جای یادگیری یاد بدهم و این روی شخصیت من هم تاثیر گذاشت.

این کارگردان افزود: از یک جایی دیدم دانش‌آموزی مقابل من است که بلافاصله حرفم را می‌پذیرد و با چشم گفتن، مرا تایید می‌کند. این از من موجود ترسناکی می‌ساخت، آدمی که دیگر انتقادپذیر نیست و حواسش نیست که یک معلم از بالا به دانش‌آموز نگاه نکند. تلاقی این دو، شخصیت سهراب بهاریان را در فیلم من ساخت.

 سارا بهرامی در فیلم جنگل پرتقال

تلاش داشتم حرف جدی را شوخی شوخی بزنم

خوانساریان در پاسخ به این‌که فضای فیلم در عین نمایش مصائب و مشکلات منفی و ناامیدانه نمی‌شود، گفت: وقتی می‌خواهید حرف جدی بزنید و با گله و شکایت با آدم‌ها درد دل می‌کنید، حرفتان تاثیر گذار نمی‌شود اما وقتی با احساسات و شوخی و حس‌های مختلف از غم می‌گویید همیشه این درد به یاد می‌‍ماند چون با غر و درد حرف نزدید.

این کارگردان ادامه داد: من سعی می‌کنم روی این کار کنم که حرف جدی را شوخی‌شوخی بزنم. اگر راجع به سرخوردگی حرف می‌زنم، نمی‌توانم از ابتدا تا انتها غر بزنم. اما وقتی آن حس‌های زیبا و مختلف نباشد درد نبودن آن را حس می‌کنیم. سهراب آخر قصه می‌فهمد ۱۵ سال پیش چه چیزی داشته که قدرش را ندانسته اما امروز دیگر فرصتی نیست. زندگی این گونه نیست که هر زمان ما تغییر کنیم با ما تغییر کند.

خوانساریان درباره شباهت فیلمش با سینمای رسول صدرعاملی گفت: وقتی شانس حضور یک آدم بزرگ کنار فیلم را داری، قطعا یاد گرفتن از ایشان اهمیت بیشتری دارد.

کارگردان فیلم کوتاه سبز کله غازی گفت: مدل کاری آقای صدرعاملی این‌گونه است که اعتماد کامل به فیلمساز دارد. سینمای ایشان نیز به حدی جذاب و نرم است که مسلما تاثیر زیادی از ایشان گرفتم.

بلوغ شخصیت‌ها، دستاورد «جنگل پرتقال» بود

نویسنده فیلم ابر بارانش گرفته درباره بلوغ شخصیت‌ها در این اثر گفت: برای هر دو شخصیت یک بلوغ اتفاق می‌افتد. ما در تمام فیلم، از دختری می‌شنویم که همه به او می‌خندند و بعد که او را می‌بینیم، فرد بالغی است که آن تصمیم نهایی را می‌گیرد. در پایان فیلم هم دختر از سر بلوغ اشک می‌ریزد اما دوباره تن به تحقیر نمی‌دهد. جایی که کسی در جوابی که خودش داده، اشک می‌ریزد و پشت این بلوغ اتفاق افتاده. سهراب نیز در پرده سوم فیلم متوجه خودش می‌شود و تازه به بلوغ می‌رسد. تضاد بین این بلوغ در جایی که است که شخصیت دختر در جایی که نمی‌پذیرد، بالغ می‌شود و شخصیت پسر در جایی که به دنبال احیا است، به خودش می آید.

خوانساریان درباره انتخاب نام فیلم اظهار داشت: فیلم درباره خطایی در گذشته صحبت می‌کند. خطایی که همه لحظات زیبای گذشته را از بین برده و بازآفرینی آن ممکن نیست. از این رو اسمی انتخاب می‌کنیم که در ظاهر فانتزی است اما وقتی فیلم را می‌بینیم متوجه می‌شویم که این مربوط به خطای دختر در گذشته است که این واژه را به اشتباه ساخته و این اسم در بین همه یک اسم رمز از حماقت مریم است.

«در دنیای تو ساعت چند است» در بیان مساله عشق تفاوت داشت

کارگردان فیلم جنگل پرتقال به شباهت ذکر شده بین فیلمش و دیگر فیلم‌های روشن‌فکری گفت: چنین فیلم‌هایی در سینمای ایران کم هستند و خواه‌ناخواه این تاثیر گرفته می‌شود. اگر فیلم در دنیای تو ساعت چند است بعد از این فیلم هم ساخته می‌شد می‌گفتند از جنگل پرتقال تاثیر گرفته شده. اما چون آنجا شمال بوده، اینجا هم شمال است این خوانش شبیه‌بودگی از این فیلم می‌شود. از طرفی دوست ندارم بگویم هیچ تاثیری نگرفتم. فیلم آقای یزدانیان به شدت خوب است اما این گونه نبوده که بگویم چون آن فیلم بوده بروم این فیلم را بسازم.

وی افزود: من در تنکابن زندگی کرده ام و دوران دانشجویی ام را پشت سر گذاشتم و بخش زیادی از فیلم، خاطرات من است. یعنی اگر در اصفهان دانشجو بودم احتمالا با فیلم رضا ساخته علیرضا معتمدی مقایسه می‌شدم! جغرافیا و فقیر بودن سینمای ما در تنوع این حس را به وجود آورده.به علاوه اینجا برعکس آن فیلم عشق مساله اصلی فیلم ما نیست ولی در آن فیلم عشق مساله اصلی بود.

خوانساریان درباره فیلم‌های ایرانی با فضای روشن‌فکری اظهار داشت: تفاوت این فیلم با دیگر فیلم‌های روشن‌فکری این است که من در این فیلم پیشنهاد گفت‌وگو دادم. مسئله فیلم گفت‌وگو و معذرت‌خواهی است چون از دل گفت‌وگو، عذرخواهی درمی‌آید. ما راجع به گفت‌وگو حرف زدیم. انتهای فیلم جایی است که شخصیت اصلی، اولین معذرت‌خواهی زندگی‌اش را انجام می‌دهد.

وی تاکید کرد: فروش فیلم نشان می‌دهد که نسبت به فیلم‌های رایج سینمای ایران، این فیلم در نبود بازیگر ستاره که فروش را تضمین کند و موضوعی که آن چنان در سینما رایج نیست، مورد استقبال مخاطب قرار گرفته است.

 سعید مولویان در فیلم جنگل پرتقال

شناخت سارا بهرامی از دانشگاه تنکابن، پل مشترک ما شده بود

خوانساریان انتخاب سارا بهرامی را به دلیل تجربه مشترک از فضای شمال ایران مهم دانست و گفت: سارا بهرامی جزو گزینه‌های اول من بود چرا که او نیز شمال درس خوانده بود و فضای زیست دانشجویی در شهر تنکابن را می‌شناخت.

وی تاکید کرد: ما با صحبت راجع به اتفاقات گذشته می‌توانستیم منظورمان را به تمامی به یکدیگر برسانیم و خاطراتی ساختیم که هر دو آرزویمان بود. ایشان می‌خواست آنجا روزی فیلم بازی کند و من آرزویم این بود که آنجا فیلم بسازم. تنکابن پل مشترک ما شده بود.

اکران فیلم سینمایی جنگل پرتقال به نویسندگی و کارگردانی آرمان خوانساریان و به تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی در سینماهای سراسر کشور ادامه دارد.

رسانه سینمای خانگی- سینما بدون تفکر نابودی است

در جشنواره آموزشگاه‌های آزاد سینمایی که در تهران در حال برگزاری است، نشست های مختلفی برگزار می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده ،کمال تبریزی استاد کارگاه انتقال تجربه کارگردانی در دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی خطاب به هنرجویان گفت: در سینما اگر فکر کنید همه چیز بلدید، باخته‌اید.

کارگاه انتقال تجربه کارگردانی کمال تبریزی عصر چهارشنبه اول آذرماه همزمان با دومین روز از دومین جشنواره آموزشگاه‌های سینمایی، در موزه سینما برگزار شد.
کمال تبریزی کارگردان باسابقه سینمای ایران در ابتدای این کارگاه، با اشاره به خاستگاه سینما در غرب گفت: این بزرگترین مشکل ماست که سینما از ابتدا به‌ عنوان سرگرمی‌ای برای ما معرفی شد که باعث ایجاد شهرت، پول و… می‌شود. سینما از ابتدا هم صنعتی غربی بوده اما در کشور ما با علم و آگاهی شکل نگرفته است، بلکه به‌عنوان یک امر تفریحی معرفی شده است. درست نیست که صرفا به آن به‌عنوان یک پدیده تفریحی نگاه کنیم.

* سینما بدون تفکر نابود می‌شود
کارگردان «شیدا» با اشاره به تأثیر تفکری سینمای ایران در سطح بین‌المللی گفت: این تأثیر یک موضوع مقطعی است. نه جامعه و نه سیستم نمی‌خواهد سینما این وجه تفکری و تاثیرگذاری را داشته باشد و وقتی وجه تفکری از آن گرفته می‌شود دیگر فقط وجه تفریحی باقی می‌ماند. اتفاقا وجه تفکری آن آرام‌آرام در حال فراموشی است. در مقطعی که چندان هم طولانی نبود ما دوره‌ای طلایی داشتیم اما از مقطعی دیگر باز این بازیگران بودند که تعیین‌کننده شدند چون به هر حال تهیه‌کنندگان به دنبال بازگشت سرمایه و کسب سود بودند. من هیچ مخالفتی ندارم که یک فیلم مفرح ساخته و دیده شود چون خودم هم دوست دارم گاهی یک فیلم کمدی ببینم تا به مغزم استراحت بدهم اما اگر قرار باشد سینمای ایران تنها چنین تولیداتی داشته باشد و جای تفکر و اندیشه خالی باشد، به سمت نابودی خواهد رفت.


کارگردان «مارمولک» اظهار کرد: در آن دوران وقتی می‌خواستیم ساخت یک فیلم را شروع کنیم، اصلا به عایدی مالی آن فکر نمی‌کردیم بلکه ابتدا به آنچه می‌خواستیم بسازیم فکر می‌کردیم؛ به این فکر می‌کردیم که جامعه از ما چه می‌خواهد. امروز خیلی از افراد در حوزه‌های مختلف سینما هستند که ابتدا درباره دستمزد صحبت می‌کنند. به همین ترتیب بخش‌ها و حوزه‌هایی که مربوط به تفکر می‌شود از سینما رخت برمی‌بندد و آن وجه هیولایی اش عیان می‌شود که به دنبال ثروت و قدرت است. در حالی که این موضوع در تناقض با تعریف هنر است.
تبریزی ضمن هشدار درباره تعدد فیلم‌های کمدی گفت: متاسفانه مسئولان سینمایی و حتی منتقدان ما راه را گم کرده‌اند، فکر می‌کنند داریم پیشتازی می‌کنیم و مدام آمار می‌دهند این مصداق همان مثال «آفتابه لگن هفت دست» است. پس ما به یک رنسانس در حوزه هنر به ویژه سینما نیاز داریم و باید از این خواب خرگوشی بیدار شویم.


وی با اشاره به کسانی که در زندگی او تأثیر گذاشته‌اند، گفت: سه نفر روی فعالیت هنری من خیلی تاثیرگذار بودند که اگر نبودند شاید من مثلا آشپز می‌شدم؛ یکی معلم ریاضی در دوران دبیرستانم که اتفاقا از ریاضی متنفر بودم. دومی در دانشگاه‌ آقای دکتر عالمی به‌خاطر مدل درس دادنش روی من خیلی تاثیر گذاشت به طوری که جسارتم در کار به او برمی‌گردد. سومین نفر نادر ابراهیمی بود. در کلاس او حاتمی‌کیا، من، رسول ملاقلی‌پور و خیلی از کسانی که بعدها منشأ اثر شدند، حضور داشتند.
این کارگردان ادامه داد: هنوز هم وقتی می‌خواهم فیلم بسازم دست و بالم می‌لرزد. پس اینکه فکر کنی همه چیز را بلدی یعنی باخته‌ای. در سینما هیچ‌چیزی قطعی نیست حوزه آموزش در سینما از حوزه علوم اکتسابی خارج  و بخش اعظم آن علم حضوری است یعنی باید کشف و شهودی در شما شکل بگیرد. قبل از انقلاب چندان چیزی به اسم کارگردان و تألیف کارگردان نداشتیم چون بازیگر سر صحنه می‌رفت و می‌گفت چه چیزی بگیریم یا چه چیزی نگیریم، چه دیالوگی بگوییم یا چه دیالوگی نگوییم چون فیلمفارسی، جریان غالب سینما  بود.
تبریزی درباره تعامل عوامل تولید یک فیلم با کارگردان گفت: کار جمعی نیازمند یک کاپیتان است، فیلمسازی هم باید سرپرست داشته باشد و سرپرست فیلم کارگردان است شما باید با کارگردان بحث و گفتگو کنید و تا جایی که در توانتان است با هم همفکری کنید اما اگر قانع نشد شما دیگر مسئولیتی ندارید چون کارگردان یک اثر مسئول نهایی آن است. البته کارگردان نمی‌تواند در ابعاد مختلف فیلم‌ معجزه کند اما تاجایی می‌تواند تاثیرگذار باشد.
تبریزی در پایان درباره نقش مدیر تولید گفت: نقش او بسیار پیچیده است اما در سینمای ما دست‌کم گرفته شده است. او مدیریت روانی و هزینه‌های پروژه را برعهده دارد.

ما در هر دوی این موضوعات مشکل داریم و هر آن کسی که بتواند این دو بخش را مدیریت کند، یک مدیر تولید خوب است.
دومین جشنواره آموزشگاه‌های آزاد سینمایی فردا جمعه ۳ آذر با معرفی برگزیدگان درآیین اختتامیه از ساعت ۱۸ در ایوان شمس به کار خود پایان می‌دهد.

####


با درست فیلم ساختن در سینما می‌مانیم نه زیاد ساختن
در نشست‌های نقد و بررسی فیلم‌های کوتاه جشنواره آموزشگاه‌های سینمایی آثار هنرجویان نوگرا و خلاق و با توجه به بودجه بضاعت‌شان حرفه‌ای توصیف شدند.
جلسه دوم نقد و بررسی فیلم‌های کوتاه دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی در سالن تمدن موزه سینما برگزار شد.

در ابتدای این جلسه فیلم «همزاد» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
مرتضی ربیعی کارگردان فیلم کوتاه «همزاد» گفت: این اولین فیلم حقیقی من است که ساختم. چون علاقه‌ بسیاری به مقوله فیلمسازی داشتم وارد این عرصه شدم؛ این فیلم یک واقعیت بود که به صورت همزاد اتفاق افتاده بود و سپس تصمیم به تصویر کشیدن این داستان کردم.

محمد محمدی کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم کوتاه «همزاد» گفت: وضعیت سینمای کوتاه همین است‌ و شاید مربوط به شما نیست و خب در اوایل دهه ۸۰ که خود من به این حوزه ورود کردم، همیشه سینما شغل اصلی من به حساب نمی‌آمد و اکثرا شغل دیگری هم داشتم. تلاش کارگردان اثر همزاد ستودنی است و در این دسته از فیلم‌هایی که دیدم جزو آثار کلاسیک و دارای موضوع خطی بود.

وی ادامه داد: جذابیت فیلم «همزاد» برایم موضوعش بود و خب اساسا فیلم کوتاه، فیلم ایده‌ها است و نباید با یک بودجه هنگفت فیلم کوتاه ساخت. معتقدم سینمای کوتاه سینمای ایده‌ها است. فیلم کوتاه فیلمی است که در آن باید به دنبال ایده بگردیم.

در ادامه این نشست فیلم «دستبند» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

محسن نقی زاده کارگردان فیلم کوتاه دستبند گفت: دستبند اولین کار داستانی ام است و پیش از این آثار مستندی داشتم که در جشنواره سینما و حقیقت حضور داشتند؛ این فیلم را با بودجه ۳ میلیون تومان ساختم.

محمدی کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم کوتاه «دستبند» نیز گفت: ایده خیلی پررنگ و ملموس بود. کار «دستبند» خیلی پیچیده‌ نبود و چقدر خوب است در سینمای کوتاه به دنبال کار پیچیده نباشیم. ما درباره فیلم کوتاه صحبت می‌کنیم و باید در قواره فیلم کوتاه کار بسازیم نه اینکه دنبال تانک و مکانی مثل شهرک دفاع مقدس باشیم. همچنین با زیاد فیلم ساختن کسی در سینما نمی‌ماند با درست فیلم ساختن است که در سینما می‌ماند.

در ادامه این نشست خبری فیلم «کله» مورد بررسی قرار گرفت.

محمدی کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم «کله» گفت: کارگردان شاید می‌توانست جلوتر برود اما من می‌توانم نمره قبولی خوبی بدهم حداقل ایده را رعایت کرد اما اینکه در کنار خود مشاور: داشته باشی  که به شما کمک کند اهمیت بسیاری دارد. ساخت فیلم کوتاه عالی است اما بدی این قصه این است، کسانی که فیلم کوتاه می‌سازند به فکر ساخت فیلم بلند هستند.

در ادامه این جلسه محمد صابری روزنامه نگار و کارشناس و منتقد سینما درباره سه فیلم نظرات خود را مطرح کرد.
وی گفت: دست مریزاد می‌گویم به هر سه کارگردانی که این آثار را ساختند. مهتاب فرهادی به لحاظ پروداکشن کار پر زحمتی داشت و فارغ از کیفیت نهایی کار فی نفسه خود یک تجربه ارزشمند بود و دستمریزاد دارد که یک خانم در فضای سرد زمستانی کارگردانی و این فضا را خلق کند اما قالب قصه در فضای هنر و تجربه می‌رود که ایجاد یک حس و فضا موقعیت دارد. به نظرم اگر خانم فرهادی کار اولی بودند دست مریزاد دارد و می‌توانم بگویم سینمای ایران آبستن حضور زنان است.

وی ادامه داد: همچنین باید بگویم خداقوت به مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران برای محوریت قرار دادن ژانر در جشنواره فیلم کوتاه تهران؛ زیرا تنوع ژانر اتفاق بسیار مبارکی است که می‌تواند یک پشتوانه مهم برای سینمای ایران باشد. نکته مشترک سه فیلم تلاش فیلمساز برای روایت قاعده مند در هر سه فیلم بود، اینکه فیلمساز حواسش هست که حرفش را در قالب ژانر و آورده‌ای که به لحاظ روایی می‌تواند بیان کند مهم است. این گم شده سینما است.

صابری افزود: در فیلم «کاپوراسو» یک موقعیت غیر منتظره‌ پیش می‌آید که قالبش را بارها و بارها مشاهده کردیم‌. شروع، نقطه گذاری، یک روایت، بیان درست سینمایی و تعلیق به درستی انجام شده بود. تعلیق درست در عین اینکه قطره چکانی به مخاطب دیتا می‌دهد سعی می‌کند مخاطب را کنجکاو نگه دارد و در این فیلم اتفاقی که مشاهده کردم این بود که این ایده چقدر می‌تواند تازگی داشته باشد و کاراکتر هم باور پذیر است. آن چیزی که برایم در این فیلم هیجان انگیز بود رعایت اصول فیلم‌سازی مانند قاب بندی است، سکانس داخل ماشین من را یاد روایت ذهنی بهرام توکلی انداخت که کارگردان خیلی درست عمل و قصه را روایت می‌کند و ادا در نمی‌آورد.

در ادامه این جلسه محسن سوهانی منتقد و کارگردان سینما به بررسی آثار کوتاه «خطوط رفاقت»، «بدرقه سکوت» و «مرا ببوس» پرداخت.

در ابتدا کارگردان فیلم کوتاه «خطوط رفاقت» گفت: حدود ۷ سال پیش شروع به آموزش دیدن در حوزه تئاتر و سینما کردم و برای ساخت این فیلم فیلمنامه را به دوستم پیشنهاد دادم و قبول کرد و در ادامه کار را ساختیم.
سوهانی درباره این فیلم کوتاه گفت: من فکر می‌کنم سینمای کوتاه را نباید مقدمه‌ای برای فیلم بلند دانست؛ زیرا سینمای کوتاه خود یک مدیوم است و قابلیتی دارد که سینمای بلند ندارد مفاهیم اساسی را در کوتاه ترین زمان ممکن به ما انتقال می‌دهد. در سینمای کوتاه به دلیل فرصت محدودی که وجود دارد، هر پلانی که از آن استفاده می‌کنیم باید حرفی داشته باشد.

در ادامه این نشست فیلم‌های «بدرقه سکوت» و «مرا ببوس» مورد نقد قرار گرفتند و سوهانی گفت: فیلم بدرقه سکوت نقدی است بر سنت و ازدواج سنتی و اهمیت وجود عشق در زندگی مشترک. به نظرم از نظر روایت کار می‌توانست بهتر از این پیش برود. فیلم شروع خیلی خوبی دارد که پیرزن در خیال خود پیرمرد را خفه می‌کند و این فیلم از نظر شروع کار خوب است اما گره اصلی آنجاست که کارت دعوت عروسی به دست این دو می‌رسد که تعلیق و پیشبرد اهداف خوب پیش نمی‌رود.

وی در ادامه درباره فیلم «مرا ببوس» بیان کرد: این فیلم هم به هرحال مبنای محتوای عاشقانه‌ای داشت که با مسئله جدایی همراه بود. فکر می‌کنم از نظر فرم ساختار و زبان سینما، فیلم کند پیش می‌رفت. کارها را باید به چشم تجربه نگاه کرد اما روی هم رفته باز مخاطب دچار یک سردرگمی روایی می‌شود، اینکه در انتها معلوم نمی‌شود که این فردی که سم خورده است چه بر سرش آمد. معتقدم فیلمساز بیش از هرچیزی می‌خواست از جدایی‌ها و خلا ایجاد شده شکایت کند ولی به نظرم یک جاهایی فیلم شعاری به نظر می‌رسید حتی نور فیلم.

سوهانی در پایان صحبت‌هایش گفت: این جشنواره به طور خاص یک ویژگی بارز و جذابیت مهم دارد این که روی آغازی ترین نقطه هنر دست گذاشته است و اینجا نقطه آغاز جوانان است. چقدر خوب است که سرمایه‌گذاران ما روی بچه‌ها سرمایه گذاری کنند تا بچه‌ها مسیر خود را پیدا کنند.

ایوب آقاخانی بازیگر و کارگردان در ادامه این نشست حضور یافت و به تحلیل سه فیلم کوتاه «من، او، مهتاب»، «تله هوس» و «فاصله رنگی» پرداخت.
وی درباره چند اصل مهم در فیلمسازی گفت: مهم است نورپردازی مورد توجه قرار گیرد در حالی که در یکی از فیلم‌ها فضا فقط روشن بود، همچنین مهم است نگاه در دکوپاژ کلاسیک نباشد.
وی درباره ویژگی‌های کلی آثار بیان کرد: البته همین که آثار سروسامان دارد اتفاق خوبی است اما اگر به این دقت نکنیم که فیلم اول کارگردان است، می‌توان انتظارات دیگری داشت. شاید فیلم‌ها در درآوردن فضایشان موفق بوده باشد. وقتی نگاه مترقی در فیلم نداریم نباید سراغ فضاهای خاص برویم اگر فضای روزمره ای داشته باشد بضاعت کم فیلم‌های اول اثر را نجات می‌دهد.

 

####

هوش مصنوعی در تکنولوژی دستیار انسان است

امیررضا معتمدی یکی از استادان نشست‌ تخصصی سینما و هوش مصنوعی در جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی گفت: اگر سینما را از نقطه‌ای به نام ایده نگاه کنیم و پایان آن را مخاطب ببینیم، درحال حاضر هوش مصنوعی در قسمت‌ها و بخش‌های مختلف تاثیر دارد و کمک کننده است.

نشست تخصصی و آموزشی «سینما و هوش مصنوعی، امکانات و کاربردها» با حضور سعید اسدی، مسعود سفلایی و امیررضا معتمدی در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

سعید اسدی در ابتدای نشست کاربردها و امکانات هوش مصنوعی گفت: هوش مصنوعی یک تکنولوژی نوین است و یک ابزار یا یک وسیله نیست. در واقع هوش مصنوعی یک امکان و وسیله‌ای است که در حوزه سایبری، اینترنت و ابزارهایی که در حوزه اینترنت هستند کار می‌کند. ما پیش از این با یک اتوماسیون رو به رو بودیم که در واقع اعمال و ارائه آن بود. هوش مصنوعی خود می‌آموزد و امکاناتی را در اختیار ما قرار می‌دهد. این هوش فرصت فوق‌العاده‌ای را در اختیار ما قرار می‌دهد اما با تهدیدهایی ام همراه است.

وی ادامه داد: هوش مصنوعی با یک قوانین و قواعد معین اعمال می‌شود و مسئله‌ای که هوش مصنوعی به عنوان تهدید مطرح می‌کند، ممکن است حتی در شغل‌های دیگر هم از بین برود، مخصوصا در حوزه فیلمنامه‌نویسی، تولید، پس از تولید، تدوین تا جلوه‌های هوش مصنوعی. همچنین ممکن است هوش مصنوعی برخی از مشاغل را تحت تاثیر قرار بدهد و شما وقتی الآن هم بخواهید با هوش مصنوعی در ارتباط باشید سوال‌های متفاوتی پیرامون این حوزه دارید.

اسدی افزود: بنابراین هوش مصنوعی نیازمند دستورالعمل‌های ماست تا بتواند پاسخ‌ بدهد. هوش مصنوعی فعلا یک رویکرد گذشته گرا دارد که این دیتاها در فضای مجازی موجود است. فرض کنید شما الگوهایی دارد که این الگوها و سبک‌ها را هوش مصنوعی می‌شناسد. برای مثال اگر شما فیلمنامه‌ای را به هوش مصنوعی بدهید می‌تواند استوی برد کند اما این کار مطابق با استایل آن کار است.

وی بیان کرد: هوش مصنوعی یک نوع امتداد آدمی است و چیزی نیست که شما بتوانید آن را ببینید. یک زمانی هست که شما می‌توانید سروری را نگاه کنید اما هوش مصنوعی کجاست؟ معتقدم هوش مصنوعی هوشی انسانی است. در واقع هوش مصنوعی تداوم آدمی است. یک زمانی انسان با نیروی بدنی خود کار می‌کرد و نیروی خود را به چرخ‌ها می‌داد اما اکنون در یک سری از شغل‌ها متفاوت شده است. همچنین هوش مصنوعی در واقع شکلی از تداوم هوش آدمی است که اتوماسیون آن با یک خودآموز و خودپروری جدید همراه است اما سوال اینجاست که آیا هوش مصنوعی می‌تواند به عنوان یک هوش عمل کند؟

در ادامه این نشست مسعود سفلایی درباره کاربرد هوش مصنوعی و امکاناتی که در خلق سینما یعنی فیلمنامه قرار داده است، صحبت کرد: برخلاف تکنولوژی‌هایی که همیشه با فاصله از آن صحبت می‌کردیم مبحث کاربرد هوش مصنوعی خیلی نزدیک به ما است. مسئله اصلی ما این است که امکان عمومی سازی این مسئله ترس ایجاد کرده است.

وی ادامه داد: این روزها ترس از هوش مصنوعی به دو شکل است؛ یک واژه هوش که متفکران قدیمی وقتی می‌خواهند از چیزی صحبت کنند و می‌گویند هوش، گویا این هوش خداوندگار است. مورد بعدی در دسترس بودن است. متخصصین در طی این سال‌ها ترس امکان دسترسی را داشتند. ریشه ماجرای هوش مصنوعی اقتصاد است؛ اگر ما بتوانیم عمده کارها را به یک چیز دیگر بسپاریم شغل ما کمرنگ‌تر خواهد بود.

سفلایی افزود:ما در زمینه هوش مصنوعی و فیلمنامه نویسی یک شانس آورده‌ایم و آن هم زبان فارسی است که قابلیت آنچنانی در زبان هوش مصنوعی ندارد؛ اما این اتفاق بالاخره می‌افتد. بنابر این هوش مصنوعی پدیده‌ خیلی وحشتناک یا پدیده‌ای که بتوانیم خیلی آسان از آن بگذریم نیست. هوش مصنوعی سرعت بخشی به روند نگارش می‌دهد و ما می‌توانیم محصول بیشتری بسازیم که از این زاویه دید نتیجه هوش مصنوعی می‌تواند مطلوب باشد البته اگر زاویه دید خوبی باشد.

وی بیان کرد: اتفاق دیگری که می‌افتد مسئله خلاقیت است و خب خلاقیت کجا می‌رود؟  در سینما خلاقیت یکی از مسیرهای بدست آوردن تجربه است و از این مسیر می‌توان نمونه‌ای خلق کرد که شاید حتی نمونه مشابهی هم نداشته باشد. سینما بر مبنای تکنیک و فن است. خلاقیت چیزی است که در صحنه و کار خود را نشان بدهد.

سفلایی درباره ترس از هوش مصنوعی گفت: اتفاق ترسناکی که در دنیا می‌افتد این است که فرآیند هوش مصنوعی بتواند جای هنرمندانی که استادکار هستند را بگیرد. شاید در جهان آینده نگوییم  که استادکاری در قسمتی از جهان یک چیزی را ساخته است؛ در آن زمان مفهوم استادکاری از بین می‌رود و ترس بزرگ سینما از چنین چیزی نشات می‌گیرد و این ترس در فیلمنامه نویسی خیلی بیشتر است.

کسانی که در فضای رئال کار می‌کنند خیلی ترس ندارند؛ بنابراین ماجرای اصلی از اینجا صورت می‌گیرد که نکند فضای کار معمولی از بین برود و مسیر سخت‌تر شود.
این مسئله و ترس با اقتصاد و شیوه زندگی انسان‌ها گره‌ می‌خورد و در دوره‌ای که جهان درگیر مشکلات اقتصادی و بیماری کرونا و تغییرات شغلی است این ایده روی کار می‌آید. بخشی از این ترس توسط سینما به سمت مردم رفته است. خودمان داریم از چیزی که خودمان از آن می‌ترسیم حرف می‌زنیم.

در ادامه این نشست امیررضا معتمدی متخصص جلوه‌های ویژه  گفت: از دوره‌ای که رایانه آمد، سرمایه‌گذارها نشستند به سود آوری خود فکر کردند. آنها می‌خواهند که رقیب ناپذیری خود را دورتر و دورتر کنند. بنابراین سال‌هاست که درباره هوش مصنوعی صحبت می‌کنند؛ اما وقتی هم هست که درباره هوش مصنوعی نگران می‌شویم؛ از سوی دیگر آن‌ها هوش مصنوعی را لانچ کرده‌اند و هوش مصنوعی آرام آرام بسیاری از موارد را از ما یادمی‌گیرد؛ اما نکته‌ای که وجود دارد این است که هوش مصنوعی در تکنولوژی معمولا دستیار انسان است که اگر احیانا انسان دچار خطا شد بیاید و آن را دسته بندی کند.

وی ادامه داد: یکی از مراحل مهمی که در انیمیشن وجود دارد لوک تصویری پلان‌ها است که معمولا به سرعت می‌تواند از آرشیوهای خود و با استفاده از دیتاهایی که دارد یک سری پیشنهاد به انسان بدهد و چون انسان حافظه سطحی دارد نمی‌تواند همه اطلاعات را در لحظه داشته باشد هوش مصنوعی به راحتی می‌تواند این اطلاعات را در دسترس انسان قرار دهد و به کمک انسان بیاید.

معتمدی افزود: درحال حاضر هوش مصنوعی نیروی کاری یک سرمایه‌گذار است و سرمایه گذار از آن‌ استفاده می‌کند. هوش مصنوعی پدیده‌ عجیبی است اما تخیل کردن درباره آن اتفاق عجیبی نیست. اگر سینما را از نقطه‌ای به نام ایده نگاه کنیم و پایان آن را مخاطب ببینیم، درحال حاضر هوش مصنوعی در قسمت‌ها و بخش‌های مختلف تاثیر دارد و کمک کننده است. تا امروز هیچ علامتی دلیل بر اینکه هوش مصنوعی بتواند کار خلاقانه‌ای انجام بدهد واضح انجام نشده است. اگر روزی به جایی برسیم که هوش مصنوعی با در دست داشتن راش و یا با مراجعه به بانک اطلاعاتی بزرگ خود بتواند به شما فیلم تدوین شده تحویل دهد شما می‌توانید بگویید هوش مصنوعی چگونه است؛ اما اکنون این تکنولوژی به آن قسمت نرسیده است و در حال حاضر هوش مصنوعی روی تک فریم و با پیش فرض‌هایی تصویرها را جنریت می‌کند و چند تصویر از زوایای مختلف به شما تحویل می‌دهد.

وی در پایان گفت: بیشتر ترس‌ما از هوش مصنوعی این است که ما نمی‌دانیم این تکنولوژی نوین چطور کار می‌کند و شایان ذکر است که سینما در ایران یک صنعت حمایتی است و بدون حمایت می‌میرد. در نتیجه تمامی مشاغل سینما باید خود را آماده این هوش مصنوعی کنند.
دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی به دبیری مهدی شفیعی فردا جمعه ۳ آذر با برگزاری اختتامیه در ایوان شمس به کار خود پایان می‌دهد. 

شهرستان‌ها ظرفیت بهتری برای فیلم‌سازی دارند

مهدی اصلانی مدرس نشست تخصصی «تشکیل کارگروه تولید پروژه پایانی هنرجویان در آموزشگاه‌ها» گفت: شهرستان‌ها ظرفیت بهتری برای فیلم‌سازی دارند و نباید خودمان را صرفا درگیر تجهیزات کنیم.


نشست تخصصی و آموزشی «تشکیل کارگروه پروژه پایانی هنرجویان با مشارکت آموزشگاه‌ها» با حضور مهدی اصلانی پنجشنبه ۲ آذر در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

در این نشست مهدی اصلانی به شرح هزینه‌های فیلم کوتاه از ساخت، تدوین، فیلمبرداری و… پرداخت.

مهدی اصلانی درباره هزینه‌های تولید فیلم کوتاه گفت: بیشترین خروجی‌های ما در آموزش در دو حوزه بازیگری و گریم است. اگر استادانی به آموزشگاه‌ها بیایند که بیشتر بر تخصص‌هایی نظیر کارگردانی، صدابرداری، گریم و…متمرکز باشند بهتر است. سینما و تلویزیون همه کم کار هستند و شما می‌توانید تجهیزات ارزان‌تر بگیرید.
وی افزود: همچنین اگر شما را بشناسند هزینه‌هایتان پایین می‌آید و توصیه من به شما این است که به هیچ عنوان هزینه‌های خود را به صورت تلفنی به دیگران بیان نکنید بلکه فیلمنامه را در ابتدا درباره اختیار افراد قرار دهید و درباره فیلم خود صحبت کنید و در قدم آخر بحث مالی را مطرح کنید.

وی ادامه داد: قرار نیست همه فیلمساز و بازیگر و تدوین گر یا کارگردان شوند.‌

درادامه این نشست اصلانی درباره هزینه‌های مرحله پیش تولید با مشارکت آموزشگاه‌ها و هنرجویان بیان کرد: بر اساس محاسبه‌های انجام شده هزینه اجاره دفتر در مدت ۱۵ روز ۳۰ میلیون تومان است، هزینه پذیرایی در ۱۵ روز ۱۰ تا ۳۰ میلیون بسته به نوع مکان دارد، هزینه بیمه ۲۰ میلیون برای ۵ فیلم، هزینه ایاب و ذهاب و بازدید از لوکیشن ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان، هزینه گریم و لباس ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان پیش‌بینی شده است.

اصلانی افزود: پیشنهادم به شما این است که درگیر تجهیزات فیلمبرداری نشوید و اولین نکته مهم در فیلم‌سازی نگاه شما است و حتی می‌توانید با دوربین موبایل هم تصویربرداری کنید. پس درگیر هزینه‌های اضافی نشوید زیرا ایده و نگاه شما مهم است.

وی ادامه داد: در این چند سالی که در سینما هستم آموزشگاه‌ها در اغلب شهرستان‌ها هستند من بسیاری از فیلم‌هایم را در شهرستان می‌سازم زیرا در شهرستان‌ها پتانسیل بهتری برای فیلم‌سازی وجود دارد. من فیلمی ساختم که از تهران با خود نیرو و تجهیزات نبردم و از ظرفیت استان قزوین استفاده کردم. پیشنهاد می‌کنم سینما برایتان جدی باشد و فکر نکنید سینما چیزهایی دارد که شما به ظاهر می‌بینید.
دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲ با معرفی برگزیدگان در ایوان شمس به کار خود پایان می‌دهد.

رسانه سینمای خانگی- تجربه یوسف تیموری در یک فیلم کوتاه

کارگردان فیلم کوتاه «آنجلو» می گوید: این فیلم کوتاه را عرضه کردم تا به مخاطبان بگویم با یک فیلم کوتاه هم می توان خندید.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، علی کیان ارثی که فیلم کوتاه «آنجلو» را در یکی از پلتفرم های شبکه نمایش خانگی عرضه کرده است، به ایسنا می گوید: قصد داشتم این فیلم در یک پلتفرم پرمخاطب نمایش داده شود تا مخاطبان عام هم بدانند که با فیلم کوتاه هم می‌شود همراه شد و خندید.

علی کیان ارثی درباره فضای فانتزی و کمدی فیلم کوتاه «آنجلو» و الگو گرفتن از دیگر فیلم‌های سینمایی گفت: همه آنچه که در این فیلم کوتاه مشاهده می‌کنید ساخته و پرداخته نویسنده‌های این اثر است و ما از هیچ فیلمی الگو نگرفتیم و کپی‌برداری نکردیم اما باید بگویم که من به هیچ وجه الهام گرفتن از یک فیلم را اشکال یا ضعف فیلمساز نمی‌دانم.

این فیلمساز افزود: اتفاقاً فیلمسازهای بزرگی هستند که الهام گرفتن از دیگر فیلمسازان را به راحتی بیان می‌کنند یا حتی هیچ مشکلی با کپی‌برداری از دیگر فیلمسازان ندارند؛ کوئینتین تارانتینو خودش می‌گوید که “من یک کپی‌کار حرفه‌ای هستم”. بنابراین به نظر من کپی کردن هم هیچ اشکالی ندارد و مهم این است که فیلمساز بتواند آنچه که در نظر دارد را به خوبی خلق کند.

وی خاطرنشان کرد: پروسه نگارش فیلمنامه «آنجلو» از اینجا آغاز شد که خانم مریم بحرالعلومی ایده‌ای را مطرح کردند و این ایده را همراه با خانم لیلا نیکزاد به فیلمنامه تبدیل کردیم. ممکن است در پروسه نگارش فیلمنامه آنقدر به ایده شاخ و برگ داده شود که در نسخه نهایی جدا کردن ایده از فیلم کار سختی شود و یا ایده در کلیت فیلم گم شود اما همان ایده ابتدایی در شکل‌گیری فیلم قطعاً نقش موثر و پر رنگی داشته است و البته در پروسه نگارش فیلمنامه ما با خانم بحرالعلومی که تجربه بیشتری در فیلمنامه‌نویسی داشتند جلسات متعددی داشتیم که تجربه ایشان برای ما بسیار مفید و کمک‌کننده بود.

این کارگردان درباره تلفیق ژانر کمدی و فانتزی در یک فیلم کوتاه گفت: ساخت فیلمی کوتاه در ژانر کمدی یکی از دغدغه‌های من بود و علاقه داشتم خود را وارد این چالش کنم چون بارها به این موضوع فکر کرده بودم که چرا ما در سینمای کوتاه فیلم‌های کمدی کمی داریم و اساساً فیلمسازان کمی در این سینما به سراغ ژانر کمدی می‌روند.

وی افزود: قطعاً کمدی ساختن در قالب یک فیلم کوتاه کار بسیار سختی است چرا که شما وقت کمی دارید تا بتوانید فضا و موقعیت لازم برای خنداندن مخاطب را خلق کنید چرا که کمدی ساختن نیازمند موقعیت‌سازی و کاراکترسازی است. در سینمای کمدی بسیار مهم است که مخاطب بتواند با کاراکتری که خلق شده ارتباط برقرار کند و برقراری این ارتباط در زمان اندک فیلم کوتاه کار دشواری است.

کیان ارثی درباره ساختار فیلم «آنجلو» گفت: از آنجا که برای من کار کردن در ژانر بسیار جذاب است برایم مهم بود که فیلمی کمدی در سینمای کوتاه بسازم و از طرفی تدوین غیرخطی را هم برای این فیلم انتخاب کردم که می‌توانست چالش ساخت آن را دو چندان کند و به همین دلیل برای فیلم یک نریتور انتخاب کردم که این نریتور همان قهرمان فیلم است و می‌تواند به همراهی مخاطب با اثر کمک کند.

این کارگردان درباره همکاری با بازیگران مطرح در یک فیلم کوتاه گفت: از نظر من بازیگر در فیلم کمدی عنصر بسیار مهمی است و فقدان کمدین در یک فیلم کمدی می‌تواند به اثر ضربه مهلکی وارد کند. به همین دلیل من اصرار داشتم که از بازیگری در این فیلم استفاده کنم که مخاطب او را می‌شناسد و می‌تواند با او ارتباط برقرار کند. قطعاً این شناخت نقش مهمی در موفق بودن فیلم دارد.

کیان ارثی درباره عرضه فیلم‌های کوتاه در پلتفرم‌ها گفت: در عرضه فیلم‌های کوتاه چندان نمی‌توان برای جنبه‌های اقتصادی اثر امیدوار بود. سینمای کوتاه در ایران برگشت اقتصادی ندارد چرا که جایی برای دیده شدن این آثار وجود ندارد و اندک پلتفرم‌هایی که فیلم‌های کوتاه را نمایش می‌دهند مثل «هاشور» و «تیوال» شاید چندان برای مخاطب عام معرفی نشده‌اند.

وی افزود: به نظر من سینمای کوتاه در ایران رو به رشد است و مخاطب بیشتری می‌تواند داشته باشد. عرضه فیلم کوتاه «آنجلو» کار آسانی نبود، من جلسات متعددی با دوستان در پلتفرم داشتم و در شورای بازبینی درباره انگیزه‌ام از پخش «آنجلو» توضیحاتی ارائه دادم و گفتم که فیلم «آنجلو» اثری سر و شکل‌دار است و از طرفی حرف مهمی هم می‌زند. این فیلم درباره مرگ است و پرسشی مطرح می‌کند مبنی بر اینکه ما در زمان مرگ ممکن است در چه موقعیتی باشیم و این موقعیت باعث می‌شود که اطرافیان ما چه واکنشی داشته باشند. قطعاً ممکن است فکر کردن به این موضوع ذهن ما را به چالش بکشد و حتی ممکن است اتفاقی واقعی رخ داده باشد که برای اطرافیان دردناک باشد اما من موقعیتی کمدی را انتخاب کردم و دوست داشتم این موقعیت را کمدی تعریف کنم.

این کارگردان در پایان تأکید کرد: من پلتفرم فیلم‌نت را برای نمایش «آنجلو» انتخاب کردم چرا که  پلتفرمی پرمخاطب است و اتفاقاً جنس مخاطبانی که به این پلتفرم رجوع می‌کنند برای من مهم بودند و قصد داشتم کسی که «پوست شیر» می‌بیند فیلم من را هم ببیند و متوجه شود که سینمای کوتاه هم می‌تواند قصه تعریف کند، جذاب باشد و تو را بخنداند.


فیلم کوتاه «آنجلو» به نویسندگی و کارگردانی علی کیان ارثی در قالب طرح «سینمای دیگر» عرضه شده است. این فیلم کوتاه مضمونی طنز دارد  و در مدت زمان 16 دقیقه عرضه شده است.


در این فیلم کوتاه بازیگرانی همچون یوسف تیموری، سوگل طهماسبی و ندا کوهی ایفای نقش می‌کنند.


در خلاصه داستان فیلم فیلم کوتاه آمده است: یک عمر وقت داریم ولی به آخرش که می‌رسیم، دنبال ۱۰ دقیقه وقت اضافه‌ایم!

رسانه سینمای خانگی- فرصت ناب فیلم کوتاه برای اقتباس

کارگردان فیلم کوتاه «نام، نام خانوادگی» گفت: به نسبت ظرفیت و فضای غنی ادبیات، ما در حوزه اقتباس جلو نیستیم. چراکه برخی از فیلمسازان ترجیح می‌دهند فیلمنامه تالیف خودشان باشد یا نویسندگان از اینکه داستانشان به فیلم تبدیل شود، استقبال نکنند.

به گزارش سینمای خانگی، نازنین چیت‌ساز که برگزیده بخش «کتاب و سینما» چهلمین جشنواره فیلم کوتاه شد، درباره اثر اقتباسی خود و تفاوت آن با اثر قبلی به ایرنا گفت: این فیلم کوتاه اقتباسی از یک نویسنده‌ داستان نویس جوان و خوش ذوق ایرانی به اسم محمدرضا زمانی است. بر خلاف تجربه‌ قبلی من در فیلم «پرتاب ناگهانی یک فیل» که اقتباسی از داستان کوتاه خارجی به اسم «تقسیم طولانی» اثر ری برد  بری بود.

وی افزود: موضوع هر دو فیلم‌ کوتاهی که ساخته‌ام روابط انسانی و احساسات درونی دو نفره در فضای خانواده است. با این تفاوت که فیلم قبلی رابطه بین یک زوج و این فیلم رابطه بین یک پدر و پسر است.

این کارگردان جوان در ادامه این بحث اضافه کرد: در فیلم کوتاه «پرتاب ناگهانی یک فیل» موضوع زوجی است که در آستانه جدایی به سر می‌برند، اما در پایان فیلم نسبت به این جدایی دچار مکث و تامل می‌شوند. اما در فیلم «نام نام‌خانوادگی» رابطه پدر و پسر در وضعیتی است که صمیمیت ندارد و فاصله‌ بین آنها قابل مشاهده است. قرار است این رابطه به خاطر مسیری که پدر شروع کرده و وارد جمع پسرها می‌شود، بازسازی ‌شود.

وی ادامه داد: به لحاظ حال‌وهوا و فضای کلی، داستان «نام نام‌خانوادگی» درفضایی شلوغ با جمعی از پسران جوان روایت می‌شود و این مساله به لحاظ کارگردانی برای من چالش بیشتری داشت؛ چون در فیلم کوتاه قبلی ماجرا صرفا بین دو زوج بود.

چیت‌ساز درباره فضای اقتباس در فیلمسازی اظهار کرد: به نسبت ظرفیت و فضای غنی ادبیات،ما در حوزه اقتباس جلو نیستیم فضای اقتباس معادله‌ بردبرد می‌خواهد، این معادله به طوری است که نویسنده از اینکه داستانش قرار است به فیلم تبدیل شود باید احساس خوبی داشته باشد و مطمئن باشد حقوق معنوی و مادی او رعایت می‌شود. علاوه بر این فیلمساز هم از این که از ظرفیت غنی ادبیات استفاده کند و فیلم‌هایی با ایده‌های جذاب موجود و با ارزش افزوده‌ برای داستان داشته باشد، رضایت کامل داشته باشد.

چیت‌ساز با اشاره به اینکه کوتاه یا بلند بودن داستان ربطی به موضوع ندارد، بیان کرد: در هر حال، تبدیل داستان به فیلمنامه راه سختی است. اما طی کردن مسیر و دیدن نتیجه‌ نهایی جذابیت فوق‌العاده‌ای دارد. حتی ممکن است به نوعی ارزش افزوده‌ای از سمت شما در داستان اتفاق افتاده باشد.

این کارگردان با اشاره به اینکه متاسفانه برخی از فیلمسازان منت بر سر نویسندگان می‌گذارند که از داستانشان فیلم بسازند، توضیح داد: این در حالی است که بخش اعظم کار توسط نویسنده خلق می‌شود! فیلمسازان فیلم کوتاه به دلیل کم‌هزینه‌تر بودن بهتر است که از اقتباس بهره ببرند، چون فرآیند جالبی است و نتیجه‌اش هم بی‌نظیر استفیلمسازان فیلم کوتاه به دلیل کم‌هزینه‌تر بودن بهتر است که از اقتباس بهره ببرند، چون فرآیند جالبی است و نتیجه‌اش هم بی‌نظیر است.

وی در ارتباط با زمان و شیوه پرداختن به داستان اقتباسی بیان کرد: ممکن است فقط موقعیت اولیه داستان برای شما جالب باشد و با الهام از آن، اقتباس آزاد داشته باشید. گاهی هم ممکن است انقدر کلیت داستان کامل و با جزییات تصویری باشد که احتیاج به کار بیشتری نداشته باشد. در این حالت شاید تصمیم شما این باشد که به اقتباس وفادار بمانید. در عین حال ممکن است از یک داستان کامل که خط پیرنگ درستی دارد؛ اقتباس آزاد داشته باشید.

کارگردان «نام،نام خانوادگی» درمورد بخش «سینما و کتاب» در جشنواره افزود: اینکه یک بخش به طور تخصصی و با داوری جدی روی فیلم اقتباسی کار کند، بسیار اتفاق خوبی است که در سال‌های گذشته نداشتیم‌. این کار باعث می‌شود فیلمسازان بیشتر به سمت این بخش بیایند و این نکته حائز اهمیتی است.

وی درباره استقبال مخاطبان جشنواره از آثار بخش «سینما و کتاب» که به سانس فوق العاده رسید، عنوان کرد: خوشحالم از اینکه فیلمم در این بخش حضور دارد و مورد توجه واقع شده است. همچنین اینکه فیلم به سانس فوق‌العاده رسید شاهدی بر این موضوع است که قالب فیلم استاندارد بوده و مخاطب کار را پسندیده است.

چیت ساز درباره ایده ساخت فیلم کوتاهش نیز توضیح داد: من این داستان کوتاه را سال قبل خواندم و موقعیت اولیه‌ جالبی برایم داشت. جزو داستان‌هایی بود که خیلی سهل و ممتنع به نظر می‌آمد. برای همین زمان زیادی گذشت و با همفکری حسن حبیب زاده به نتیجه رسیدیم که چگونه از کاری که هم سخت است و هم آسان اقتباس کنیم. حیف بود که در زمان کوتاه و قبل از رسیدن به طرح کلی کاری بکنیم. به همین دلیل حدود ۴ یا ۵ ماه قبل نگارش فیلمنامه شروع شد. این ایده که پسری در جمع دوستانش به سر می‌برد و در یک شب پدرش وارد جمع می‌شود و دیگر نمی‌رود؛ برایم موقعیت جالبی داشت.

رسانه سینمای خانگی- همۀ مشکلات یک کار «شریف»

محمد علیزاده فرد کارگردان فیلم کوتاه «شریف» از تجربه‌های خود در ساخت این فیلم گفت.

به گزارش سینمای خانگی، محمد علیزاده فرد کارگردان فیلم کوتاه داستانی «شریف» که در بخش رقابتی جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارد در گفت‌وگو با مهر، ضمن اشاره به اینکه از اواسط دهه ۸۰ فیلمسازی را با انجمن سینمای جوانان آغاز کرده است، درباره فعالیت هایش گفت: فیلم بلند «تروا» را در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر داشتم، سینمایی «راحیل» را هم برای سیما فیلم ساختم و در حال حاضر با فیلم «شریف» در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارم. همچنین کار «کمپ ۱۱۶۶» با محوریت مهاجران افغانستانی را با فارابی دنبال می‌کردم که با تغییر مدیریت در بنیاد فارابی مدتی است، متوقف شده است.

این کارگردان با اشاره به اینکه ایده فیلمنامه را یکی از دوستانش داده است، ادامه داد: محسن مجیدپور ایده را با من در میان گذاشت که آن را دوست داشتم لذا قرار شد مجیدپور تهیه کننده باشد و من هم کارگردانی کنم. محسن مجیدپور نسخه اولیه فیلمنامه را نوشت و من هم آن را بازنویسی کردم. در نهایت با همه سختی ها و اتفاقاتی که افتاد از خروجی کار راضی هستم.

علیزاده فرد با اشاره به اینکه به همراه تهیه کننده لوکیشن هایی در مشهد، قزوین، سمنان و خراسان شمالی را بررسی کرده اند، یادآور شد: فضایی می‌خواستیم که از نظر جلوه های بصری نو باشد و در عین حال هم مزاحمت بصری کمتر و هم فضای بومی داشته باشد. در نهایت با فیلمبردار و طراح صحنه، روستای کولیوند در فاصله یک و نیم ساعتی از خرم آباد را انتخاب کردیم که در همین محدوده کولیوند لوکیشن های مختلف با فاصله یک ساعت از هم داریم.

وی با اشاره به اینکه روستایی که در فیلم دیده می‌شود متروکه و خالی از سکنه است، افزود: زندگی جاری روستا در فیلم «شریف» را خودمان شکل دادیم و حتی قبرستانی را که در فیلم دیده می‌شود، خودمان ساختیم‌. همچنین مشکلاتی در روند تولید داشتیم نظیر اینکه در حین پروژه، سگ یکی از عوامل گروه را گاز گرفت و او مجبور شد واکسن هاری بزند. در حالی که پزشک گفت اگر ۲ ساعت دیرتر می‌رسید، ممکن بود فوت کند.

این فیلمساز با اشاره به دور بودن گروه فیلمبرداری از مرکز استان درباره انتخاب بازیگران توضیح داد: برای بازیگران غیر اصلی از هنرورهای بومی بهره گرفتیم و سعی کردیم بین بازی ها هارمونی وجود داشته باشد. برای نقش شریف اولین گزینه من مجید پتکی بود که او هم فیلمنامه را دوست داشت و ایفای نقش را قبول کرد اما چون ضبط ما شهریور ۱۴۰۱ و همزمان با سریال «آکتور» بود وی زمان محدودی آفیش شد و سریع تر پلان های مربوط به او را ضبط کردیم، همچنین از قاب های چند لایه برای بهتر شدن جلوه های بصری استفاده کردیم.

وی با اشاره به اینکه این فیلم از سخت‌ترین تجربیاتش تا امروز بوده است، درباره دغدغه اش مبنی بر درگیر کردن ذهن مخاطب گفت: سینما را چیزی بیشتر از همراهی مخاطب و درگیری مخاطب با فیلم نمی‌دانم. معتقدم مهمترین موارد ایجاد سوال، معما و تعلیق است و اگر تاکنون در جشنواره بازخوردهای خوبی گرفته ایم به واسطه همین درگیر کردن ذهن مخاطب بوده است.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: «شریف» گورکن روستا است اما هر زمان قبری در قبرستان حفر می کند در روستا اتفاقاتی رقم می خورد …

دیگر عوامل این فیلم عبارتند از تهیه کننده: محسن مجیدپور، نویسنده: محسن مجیدپور، محمد علیزاده فرد، مدیر فیلمبرداری: هاشم مرادی، طراح صحنه: رسول علیزاده، مدیر صدابرداری: وحید رضویان، تدوین: سیاوش کردجان، صداگذاری: رامین ابوالصدق، بازیگران: مجید پتکی، مریم ماهانی، یاسین طلوعی، فرحناز فزون خواه، مهتاب شهریاری، اکبر مددی مهر.

رسانه سینمای خانگی- «عقیق» آمادۀ نمایش شد

تدوین فیلم کوتاه «عقیق» با کارگردانی حمید مقدس و تهیه‌کنندگی سجاد مطلبی به اتمام رسید.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، حمید مقدس کارگردان فیلم کوتاه «عقیق» درباره این فیلم گفت: داستان فیلم «عقیق» سرگذشت زنان بی‌ادعایی است که همانند همسران خود در اوج آزمون الهی به عشق معنا بخشیدند و ماجراهایی که در این میان رخ می‌دهد.

وی در ادامه گفت: مشکلات فیلمسازان مستقل و غیروابسته همیشه برای تامین سرمایه تولید است، از ابتدای مرداد ۱۴۰۱ تمرین‌ها را در پلاتوهای تهران آغاز کردیم و آذر در شهر آرادان از توابع شهرستان گرمسار مراحل ضبط را به اتمام رساندیم. هم اکنون تمامی مراحل فنی فیلم «عقیق» انجام شده و به مرحله اکران رسیده است.

سجاد مطلبی تهیه کننده این فیلم نیز بیان کرد: هدف از ساخت فیلم «عقیق» نشان دادن بخش کوچکی از زندگی مردان و زنان سرزمین سربلند ایران و همچنین ادای دینی به این قهرمانان واقعی است.

در این فیلم الناز امینی، سبا اینانلونژاد، حسین شکرایی، محمدعلی کیوان، آدریا احمدی، و یوسف رکنی به ایفای نقش پرداختند.

عوامل فیلم کوتاه «عقیق» عبارتند از تهیه کننده: سجاد مطلبی، کارگردان: حمید مقدس، نویسنده: فاطمه روستایی، مدیر روابط عمومی: پیام احمدی کاشانی، مدیرتولید: جواد رکنی، مجری طرح: موسسه ندای رهام، دستیار کارگردان: علی لطیفی، منشی صحنه و برنامه ریز: ندا جعفری، عکاس: مرضیه فاخری، تدوین: شهره بهرامی، مدیر فیلمبرداری: پارسا اسماعیل پور، فیلمبردار: محمدرضا سمیعی، مدیر صدابرداری: محسن اشتیاق، دستیار صدا: معین بیات، صداگذار: امین مومن، طراح صحنه و لباس: ندا پورمند، دستیار لباس: سمانه شایسته نیک، طراح گریم: الهام طهرانی، مدیر پشتیبانی: سعید ساربان، مدیر تدارکات: علی ساربان.

رسانه سینمای خانگی- آنچه در «آخرین شیهه…» دیدنی است

کارگردان فیلم کوتاه «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود» گفت: این فیلم اثری عاشقانه و شاعرانه است و قصه پذیرش و انقطاع از مادیات و زمینی‌ها را روایت می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی، مهدیه قطب الدین محمدی که با «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود» در بخش مسابقه داستانی چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارد، درباره ساخت این اثر به ایرنا اظهارداشت: «آخرین شیهه…» چهارمین اثر من اما دومین فیلم کوتاهم محسوب می‌شود، پس از نخستین اثر کوتاهم به دنبال این بود که به سراغ ساخت فیلم دیگری با حس و حال شخصیم بروم و موارد جدیدتری را در آن تجربه کنم.

وی گفت: موضوع «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود» را دوست داشتم و تصمیم گرفتم آن را در قالب فیلم کوتاه بسازم.

کارگردان «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود» درباره تفاوت این اثر با فیلم کوتاه قبلی‌اش بیان کرد: این اثر به سلیقه شخصی‌ام نزدیک و یک کار دلی بود که حس و حال فیلمنامه‌اش را دوست داشتم. همچنین کار حرفه‌ای‌تری به لحاظ تولید بود از موقعیت لوکیشن گرفته تا شرایط آب و هوایی. همچنین مدیریت صحنه‌اش هم سخت‌تر و به نوعی فضا و اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی در آن بیشتر بود که از این جهت با کارهای قبلی‌ام تفاوت داشت.

قطب الدین محمدی درباره انتخاب نام دومین فیلم کوتاه خود اظهارداشت: در مراحل مختلف کار روی نام بسیار گفت و گو کردیم اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که اسم فیلم همین اسم شاعرانه نسخه اول بماند. فیلم من با اسمش آغاز می‌شود یعنی درست از زمانی که مخاطب آن را در بروشورها، سایت، شبکه‌های اجتماعی و هر رسانه‌ دیگری می‌بیند.

وی با بیان اینکه سوال برانگیز بودن نام فیلم و طولانی بودن آن یکی از دلایل جذابیت و کنجکاوی مخاطبان محسوب می‌شود، افزود: همین ویژگی دلیل ماندگاری و به یادماندنی شدن آن است‌.

کارگردان «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود» گفت: همچنین این‌ نامگذاری کاملا قصه فیلم را توضیح می‌دهد، اسب‌ها وقتی در یک اتفاق هیجانی قرار می‌گیرند، شیهه می‌کشند؛ این شیهه ممکن است نتیجه رنج، درد، خوشی یا ترس اسب باشد؛ اسبی که خودش یه جور چهارپا و نشانه زمینی بودن است، خواب رهایی و زیبایی و سبکی آسمانی (پروانه شدن) را دیده است؛ یعنی نهایت پذیرش و انقطاع از همه مادیات و زمینی‌ها. آخرین شیهه انگار آخرین تلاش برای رهایی‌ است.

قطب الدین محمدی درباره انتخاب لوکیشن شمال کشور برای روایت قصه «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود» بیان کرد: این اتفاق کاملا به فیلمنامه گره خورده و اینگونه نبوده است که ما صرفا بدلیل زیبایی مناظر شمال کشور و آب و هوا بخواهیم این سختی را به خود بدهیم.

وی اظهارداشت: شخصیت فیلم با هدف خاص به دنبال رسیدن به نقطه‌ای است. البته در این مسیر با چالش‌های فراوانی مواجه شدیم؛ از شرایط آب و هوایی گرفته که خارج از کنترل ما بود تا موارد دیگر. تجهیزات و تیم تولید از تهران اعزام شده بودند و تنها از لوکیشن منطقه بهره بردیم.

این کارگردان درباره از انتخاب مهدخت مولایی و نیما نادری به عنوان بازیگران اصلی فیلم گفت: بر اساس تصویری که در ذهن داشتم، هنرمندانی را مدنظر قرار دادم. چهره بودن برایم آنچنان مطرح نبود بلکه بیشتر بدین فکر می‌کردم که از پس نقش‌ها برآیند و به تصوراتم نزدیک باشند.

قطب الدین محمدی افزود: مولایی از ابتدا جزو گزینه‌های من بود چراکه حسی که به دنبالش بودم و معصومیت و سادگی چهره در وی بود. زمانی از نیما نادری مطمئن شدم که مهدخت مولایی او را به من پیشنهاد کرد و گفت بهترست نقش مقابل من را بازی کند. این ۲ بازیگر در چندین کار بازی مشترک داشتند. همین مساله به ما کمک کرد تا فضای راحت و صمیمی بین هر دو ایجاد شود تا قصه به نتیجه برسد.

وی در پاسخ به این سوال که آیا ورود یک کارگردان به عرصه فیلم داستانی از ساخت فیلم کوتاه می‌گذرد یا خیر؟ اظهارداشت: برخی فیلم کوتاه را مستقل از فیلم بلند می‌دانند و این دید را ندارند که سکویی برای رسیدن به فیلم بلند است اما برخی برعکس فکر می‌کنند. هر دو نگاه به نظر من درست است.

کارگردان فیلم کوتاه «چرخ» گفت: فضای فیلم کوتاه هم می‌تواند مستقل و هم تمرینی برای ورود به عرصه فیلمسازی بلند باشد. من هم به سینمای بلند فکر می‌کنم اما برای رسیدن به آن عجله نمی‌کنم. بیشتر به این می‌اندیشم که دغدغه‌ای که دارم در چه قالبی می‌گنجد، ممکن است به سوژه‌ای برسم که فیلم کوتاه برایش کافی باشد یا اینکه نیازمند ساخت یک اثر بلند برای روایت است.

وی درباره استقبال مخاطبان از دومین فیلم کوتاه خود بیان کرد: از دیدگاه خودم «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود» کار در جای درست خود قرار گرفته و اثری است که یک پله بالاتر از کارهای من ایستاده اگرچه تجربه‌های قبلی در نوع خودش خوب بوده است. در نخستین نمایش بازخوردهای بسیار مثبت و خوبی گرفتم که باعث دلگرمی بود. اگر بخواهم از مخاطبان برای تماشای این اثر دعوت کنم به آنان می‌گویم که می‌توانند ۱۷ دقیقه شاهد یک فیلم آرام، شاعرانه و عاشقانه و با نگاهی زیبا به زندگی و مرگ باشند.

قطب الدین محمدی درباره اهمیت برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران اظهارداشت: این رویداد یکی از جشنواره‌های معتبر جهانی برای فیلم کوتاه است و طبیعتا برای هر فیلمساز فیلم کوتاهی حضور در این جشنواره یک اتفاق مثبت و بسیار خوبی محسوب می‌شود.

فیلم کوتاه «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود» به نویسندگی محمدمهدی عزیزمحمدی در ژانر ملودرام عاشقانه ساخته شده و درباره انتخاب سخت یک فرد برای زندگی است.

در خلاصه داستان این فیلم کوتاه که در موسسه فرهنگی هنری نگاه آخر و انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر تهران تولید شده، آمده است: «آدم‌ها من را به یاد تو نمی‌اندازند، اینجا هیچکس شبیه تو نیست… دلم که تنگ می‌شود برایت، کنار آتش می‌نشینم، دریا می‌کشم و به درختان فکر می‌کنم.»

نیما نادری و مهدخت مولایی بازیگران این اثر ۱۷ دقیقه‌ای هستند.

دیگر عوامل این پروژه عبارتند از مدیر تولید: پرویز کاظم‌لو، جانشین تهیه‌کننده: وحید عبدلی، مدیر فیلمبرداری: بهنام کریمی، طراح صحنه و لباس: حمید بخشی، مدیر صدابرداری: داوود ربیعی، طراح گریم: پیام ابوالحسنی، تدوین: مهدی توسلی، موسیقی: امید روشن‌بین، صداگذار: محمود لاجوردی، جلوه‌های ویژه کامپیوتری: محمد کشاورز، اصلاح رنگ و نور: علی شعبانی، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: شیدا صبوری، منشی صحنه: ملیکا یوسفی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: محمود جوانشیر، طراح پوستر: علی غیاث‌آبادی، ساخت تیزر: امید میرزایی، روابط عمومی: سپیده شریعت رضوی و مدیر تدارکات: احسان جهاندیده پاشاکی.

برنامه نمایش «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود» در چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران بدین شرح است؛ نمایش سوم: یکشنبه- ۳۰ مهر ساعت ۱۸:۳۰ و نمایش چهارم: دوشنبه- یکم آبان ساعت ۱۶.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا دوم آبان برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- مصیبت‌های «خودکشی به سبک نیچه»

پیام کردستانی کارگردان فیلم «خودکشی به سبک نیچه» از تجربه‌های خود در ساخت این فیلم کوتاه گفت.

به گزارش سینمای خانگی، پیام کردستانی کارگردان فیلم کوتاه داستانی «خودکشی به سبک نیچه» که در بخش رقابتی جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارد در گفتگو با مهر، ضمن اشاره به اینکه از نوجوانی دغدغه فیلمسازی داشته است، گفت: به دلیل تحصیلات و خانواده خیلی دیر توانستم به دغدغه فیلمسازی بپردازم اما دوره قابل توجهی به فیلمسازی فکر می کردم، این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه سال ۹۵ یا ۹۶ تصمیم گرفتم با یک پروژه وارد این عرصه شوم؛ به همین منظور با یکی از دوستان همشهری کرد خود وارد گفت و گو شدم و به صورت مشترک فیلمنامه «آخرین خانه دنیا» را نوشتیم.

وی درباره شکل‌گیری ایده ساخت فیلنامه بیان کرد: بعد از آن احساس آمادگی کردم و ایده فیلمنامه این اثر را از رمان «مغازه خودکشی» که چند سال قبل بسیار مورد توجه خوانندگان قرار گرفته بود، گرفتم. به نوعی اثر من اقتباس از این رمان است که با مطالعه کتاب، ایده «خودکشی به سبک نیچه» به ذهن من رسید و حس کردم فضای آن با ذهن دراماتیک من هم‌خوانی دارد.

کردستانی افزود: با توجه به اینکه دانشجوی دکترا بودم تقریبا ۲ سال فیلمنامه را به بخش فیلمنامه های ساخته نشده جشنواره های مختلف فرستادم تا اینکه فیلمنامه این اثر در بخش «فیلمنامه های ساخته نشده» جشنواره نهال جایزه گرفت، بعد از این به این جمع بندی رسیدم که اثر قابلیت تولید دارد و آرام آرام سراغ تولید رفتم که بالاخره فیلم با مشقت های فراوان ساخته شد.

این کارگردان فیلم کوتاه با اشاره به موانع و مشکلاتی که بر سر راه فیلمسازان فیلم اولی قرار دارد، عنوان کرد: انگار آسمان و زمین دست به دست هم می‌دهند تا اولین اثر کارگردان تولید نشود، به عنوان مثال پیدا کردن عواملی که بتوانند این کار را بسازند خیلی برایم سخت بود، تا اینکه از طریق اینستاگرام با مدیر تولید فیلم آشنا شدم و از طریق او بقیه عوامل را گرد هم آوردیم.

وی با اشاره به انتخاب لوکیشن شهرک سینمایی برای فیلمبرداری این اثر گفت: در شهرک سینمایی به واسطه مجوز نداشتن اجازه فیلمبرداری به ما داده نشد، همچنین معرفی نامه از انجمن سینمای جوان را قبول نکردند، لذا برای کسب مجوز ساخت، پروسه پر پیچ و خم شورای پروانه ساخت ارشاد را طی کردم تا برای این فیلم کوتاه مجوز بگیرم و ۲ ماه در تلاش برای دریافت مجوز ساخت در شهرک سینمایی بودم.

وی همچنین با اشاره به اینکه شورای پروانه ساخت ارشاد، نام فیلنامه را به «زندگی دوباره» تغییر داده بود، ادامه داد: توانستیم لوکیشن مناسب را پیدا کنیم و ۲ مغازه در لاله زار شهرک سینمایی را به هم وصل کرده و دکور بزنیم.

وی با اشاره به اینکه ۸۰ درصد طراحی دکور فیلم شبیه به آن چیزی شده که در ذهن داشته است، یادآور شد: باتوجه به اینکه پیشینه تحصیلات معماری و شهرسازی داشتم، پلان کار و اینکه چه چیزی کجا باشد را آماده کرده بودم، طراحی دکور توسط امین جهانی که تجربه طراحی دکور در فیلم «کامیون» کامبوزیا پرتوی را داشت، صورت گرفت.

این فیلمساز جوان ضمن اشاره به اینکه کار تماما مطابق با فیلمنامه جلو رفته است، گفت: ۹۹ درصد کار براساس فیلمنامه و استوری بورد جلو رفت و پلان اضافه یا دور ریز نداشتیم و همین امر منجر به سهولت در تدوین اثر شد.

به گفته کارگردان، این فیلم بخشی از سینمای کردستان و نگاهی جدید به سینمای این خطه از کشورمان دارد؛ نگاهی که با آشنایی زدایی از مولفه های سینمای کردستان نظیر طبیعت، جنگ، آشوب، کولبر و … همراه است و بر ادبیات و هنر کردستان تاکید دارد.

«خودکشی به سبک نیچه» ماجرای پزشکی است که داروی خودکشی آماده می‌کند …

عوامل این فیلم عبارتند از تهیه کنندگان: پیام کردستانی و بهمن رضائی، نویسنده و کارگردانی: پیام کردستانی، مجری طرح: حسین بشگرد، مدیر تولید: جواد راهزانی، مدیر فیلمبرداری: بهروز بادروج، تدوین: حمید نجفی راد، صدابردار: هادی ساعد محکم، طراح صحنه ولباس: امین جهانی، اصلاح رنگ: مهران دوستی، جلوه های ویژه بصری: مصطفی حبیبی، طراح گریم: لیلا ثانی، سرپرست گروه کارگردانی و برنانه ریز: سعید غلامی، دستیار یک کارگردان: بهمن رضایی، دستیار دو کارگردان: سیاوش وزیری، منشی صحنه: آیلار تقوی، استوری بورد: نیکی شریف پور، عکاس صحنه: شهرام جهانسوز، عکاس پشت صحنه: آیدا حافظی، طراح پوستر: محمد روح الامین، طراح پرس کیت: سوگل ضامنی، مدیر تدارکات: پژمان ذوالقدری، مشاور رسانه ای: مریم قربانی نیا.

رسانه سینمای خانگی- خودم را در فیلمسازی پیدا کردم

کارگردان فیلم کوتاه داستانی «ناظر» بیان کرد: جرقه این فیلم از یک خاطره دور به ذهنش رسیده است و به سینمای رضا میرکریمی و فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» این کارگردان برجسته علاقه دارد. 

به گزارش سینمای خانگی، ابوالفضل عزیزی کارگردان فیلم‌کوتاه «ناظر» از آثار راه‌یافته به بخش داستانی چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران، در گفت‌وگو با ایرنا درباره اثر خود توضیح داد: داستان این فیلم درباره یک مأمور حراست است که مسئولیت بازرسی بدنی افراد را برعهده دارد. او بابت گرفتاری دخترش، خودش در شرایطی مشابه قرار می‌گیرد. سال‌ها پیش اتفاقی خیلی دورتر از اتفاقی که در فیلم شاهد هستیم برای پدرم رخ داده بود. آن اتفاق، آرام‌آرام در ذهنم، بعد از سال‌ها تبدیل به این فیلمنامه شد.


وی ادامه داد: در واقع اتفاقی که برای پدرم رخ داده بود، در حد جرقه برای این ایده در ذهنم بود و بعدها براساس آن به قصه فیلم «ناظر» رسیدم. فرآیند رسیده از ایده به پیش‌تولید، خیلی زمان برد چراکه فیلمنامه برایم بسیار مهم بود. معتقدم اگر فیلمنامه خوبی نداشته باشید، هرچقدر هم فیلم باکیفیتی بسازید بازهم هم اثر خوبی نساخته‌اید. برای همین نگار فیلمنامه این فیلم حدود دو سال زمان برد.


عزیزی افزود: از زمان حضور فیلم قبلی‌ام در جشنواره فیلم‌کوتاه تهران، دیگر فیلمی نساختم تا بتوانم فیلمنامه این کار را نهایی کنم. پیش‌تولید کار هم حدود چهارماه طول کشید اما برای تولید فیلم متأسفانه فقط سه روز و نیم فرصت داشتیم. به دلیل امکانات کم، مجبور به این زمان‌بندی بودیم و حتی اگر این زمان به چهار و نیم روز می‌رسید، اتفاقات بهتری را در فیلم شاهد بودیم.


این کارگردان سینمای کوتاه درباره بزرگ‌ترین ترس و بهترین لحظه در فرآیند فیلم‌سازی هم گفت: بزرگ‌ترین ترسم این است که فیلمنامه خوبی در دست نداشته باشم. بهترین لحظه هم زمانی است که نگارش یک فیلمنامه خوب را به پایان رسانده‌ام. تلاش من در فیلمسازی این است که تمامی ایده‌ها به یک پاکی و آرامش منتهی شوند.


وی درباره مهمترین آموخته خود از تجربه فیلمسازی توضیح داد: مهمترین آموخته این است که فهمیدم همیشه باید خودم باشم. نباید اینگونه باشد که برای اتفاقات حاشیه‌ای، بخواهی شکل خودت را تغییر بدهی. باید در بیان آنچه در وجودت، هست، صادق باشی. فیلمسازی به من یاد داد که خودم باشم و حرف خودم را بزنم، حتی اگر عده‌ای آن را دوست نداشته باشند.


عزیزی در پاسخ به اینکه آفت نسل جدید فیلمسازی در سینمای کوتاه چیست، هم گفت: احساس می‌کنم گرفتار یک چشم و هم چشمی شده‌ایم. گویی رقابتی شکل گرفته تا بهترین‌های سینمای بلند را در یک فیلم‌کوتاه به کار دعوت کنند. متأسفانه این نگاه باعث شده است، نسلی از فیلمسازان خوب ما که از نظر مالی توان بالایی ندارند و غالبا هم در شهرستان‌ها هستند، نتوانند با آن‌ها رقابت کنند. البته می‌دانیم که انجمن سینمای جوان در حال فعالیت است تا این استعدادها مورد حمایت قرار بگیرند، اما اصل وجود این نگاه در سینمای کوتاه غلط است.


وی تأکید کرد: فضای سینمای کوتاه، فضایی جوانانه است و فضایی نیست که چهره‌های معتبر و درجه یک سینمای بلند بخواهند به آن ورود کنند. این فرآیند کمی دور از انصاف است.


کارگردان «ناظر» با اشاره به علاقه خود به ژانر علمی-تخیلی در فیلمسازی گفت: باوجود این علاقه‌مندی، تا به امروز بیشتر فیلم‌های درام با پس‌زمینه اجتماعی و تا حدودی حتی معناگرا ساخته‌ام. کمااینکه کارگردان موردعلاقه‌ام سیدرضا میرکریمی است و فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» را هم دوست دارم. به برخی از فیلم‌های ابراهیم حاتمی‌کیا هم خیلی علاقه‌مند هستم. در عین حال امیدوارم به‌زودی بتوانم یک فیلم در ژانر علمی-تخیلی هم بسازم.


چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار 27 مهر تا 2 آبان 1402 برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «صوراحیل» و توضیح مرگ برای یک کودک

اسماعیل عظیمی کارگردان فیلم کوتاه «صوراحیل» از آثار اقتباسی راه‌یافته به چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران به ارایه توضیحاتی درباره این فیلم پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، اسماعیل عظیمی کارگردان فیلم کوتاه «صوراحیل» از آثار اقتباسی راه‌یافته به بخش «کتاب و سینما» در چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران، درباره اثر خود به مهر توضیح داد: حدود یک سال و نیم پیش بود که در مجموعه «خانه عقیق» یکی از دوستان‌مان که از رمان‌نویسان خوب کشور هم هستند، در جمع دوستان چند داستان را خواندند که داستان «صوراحیل» یکی از همان داستان‌ها بود. این داستان نوشته مهدی شریفی بود و وقتی من آن را شنیدم، تصمیم به اقتباس از آن در قالب یک فیلمنامه گرفتم.

وی ادامه داد: اینگونه نبود که من از ابتدا قصدم ساخت یک فیلم اقتباسی باشد بلکه بعد از مواجهه با این داستان بود که فضای فیلمنامه‌ای آن اثر و ظرفیت‌های تصویری‌اش، ذهنم را مشغول کرد. به ویژه که این داستان به دغدغه‌های شخصی من که مرتبط با فضاهای انسانی و اخلاقی است، نزدیک بود. شخصاً علاقه‌مند به داستان‌های بسیار ساده هستم که روایتی از درگیری‌های اخلاقی و درونی کاراکترها باشد. چیزی شبیه سینمای سیدرضا میرکریمی که شخصاً بسیار به آن علاقه‌مند هستم. آن داستان به آنچه من در سینما دنبال می‌کنم نزدیک بود و به همین دلیل سراغ آن رفتم.

عظیمی درباره داستان فیلم‌کوتاه «صوراحیل» هم گفت: روایت فیلم درباره مردی است که همسر جوانش را به‌صورت ناگهانی از دست می‌دهد. او باید به مهدکودک برود و فرزندش را به خانه بیاورد. او در مسیر رسیدن به خانه، فرصت دارد تا «مرگ» را به فرزندش توضیح دهد تا بعد خبر درگذشت مادرش را به او بدهد. در این فضا اتفاقات و چالش‌هایی برای این پدر رخ می‌دهد.

وی درباره وجه تسمیه فیلم هم توضیح داد: در داستان ما راحیل نام مادری است که فوت کرده است. بخش اول نام فیلم یعنی «صور» هم برگرفته از همان ترکیب صور اسرافیل است، همان فرشته‌ای که خبر از مرگ می‌دهد. اسرافیل فرشته‌ای است که وقتی دنیا به پایان برسد، با شیپور خود که نامش «صور» است، آغاز قیامت را اعلام می‌کند. ترکیب همین «صور» با نام کاراکتر مادر، تبدیل به نام «صوراحیل» شده که برای فیلم انتخاب کرده‌ایم.

این کارگردان سینمای کوتاه درباره اهمیت اقتباس در فرآیند فیلمسازی گفت: من تا پیش از این فیلم تجربه اقتباس نداشتم و پیش از این همواره تصور می‌کردم که این کار، کار ساده‌ای است. فکر می‌کردم داستانی در اختیار داریم که از ابتدا تا انتهایش را می‌دانیم و به‌راحتی می‌توان آن را تبدیل به فیلمنامه کرد. اما وقتی وارد این میدان شدم، دیدم همه سختی‌هایی که در فرآیند نگارش فیلمنامه اورجینال تجربه می‌کنیم، در نگارش فیلمنامه اقتباسی هم وجود دارد. داستان و رمان، فضایی درونی دارد و اگر بخواهد تبدیل به تصویر شود، سختی‌هایی دارد.

وی افزود: این سختی‌ها نه فقط کمتر از فرآیند نگارش فیلمنامه اورجینال نیست که گاهی بیشتر هم است چرا که فیلمنامه‌نویس باید میان لحظه‌های مختلف دست به انتخاب بزند و تصمیم بگیرد کدام لحظه‌ها را باید حذف و کدام لحظه‌ها را باید نگه دارد. با تمام این‌ها نگارش فیلمنامه اقتباسی برای من تجربه جذابی بود. خیلی این اتفاق را دوست داشتم و به همین دلیل هم سعی کردم بیشتر به سمت مطالعه فیلمنامه‌های اقتباسی بروم.

کارگردان فیلم کوتاه «صوراحیل» درباره راه‌یابی این اثر به بخش «کتاب و سینما» در چهلمین جشنواره فیلم‌کوتاه تهران هم گفت: نفس این اتفاق که بخش ویژه‌ای به فیلم‌های اقتباسی در جشنواره اختصاص پیدا کرده، اتفاق خوبی است و نشانه اهمیت دادن به سینمای اقتباسی است. شاید بتوان به همین بهانه فیلمنامه‌نویس باسابقه‌ای که در زمینه اقتباس تجربه هم داشته باشد، در جشنواره حاضر شده و درباره فیلم‌های این بخش جلسات آموزشی برگزار کند. اینکه کدامیک از این اقتباس‌ها موفق و کدام کمتر موفق بوده‌اند از موضوعاتی است که با حضور یک چهره متخصص می‌تواند مورد بررسی قرار بگیرد و درباره آن گفتگو داشته باشیم.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.

خروج از نسخه موبایل