فیلم کوتاه «ناسوخ» برگرفته از کتاب «ناسوخ» نوشته محمد رسولی به زودی به کارگردانی اصغر عباسی، بهزودی مقابل دوربین قرار میگیرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای، فیلم کوتاه «ناسوخ» به نویسندگی مصطفی بیرانوند و اصغر عباسی و به تهیه کنندگی و کارگردانی اصغر عباسی، در مرحله پیش تولید قرار دارد و با اتمام این مرحله به زودی تولید خود را در تهران آغاز میکند.
اصغر عباسی تهیه کننده و کارگردان فیلم کوتاه «ناسوخ» که کارگردانی فیلم کوتاه موفق «رویای نیمه شب» را در ژانر تاریخی و فیلمنامه اقتباسی، در کارنامه خود دارد، بار دیگر به سراغ اقتباسی از یک کتاب تاریخی رفته است.
منبع اقتباس این فیلم کتاب ارزشمند «ناسوخ» نوشته محمد رسولی است که سیر تاریخ چندین هزار ساله ایران را در دل خود گنجانده است.
فیلمنامه این اثر که نسخهای کوتاه از یک فیلم بلند سینمایی است روایتی مدرن و سیال ذهن دارد.
اصغر عباسی، تاکنون بالغ بر ۲۰ فیلم کوتاه داستانی و مستند را تولید و کارگردانی کرده است و جایزه بهترین فیلم کوتاه جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه کانادا را برای فیلم کوتاه «ستین» در کارنامه خود دارد، فیلمنامه «ناسوخ» را در فضای رئالیسم جادویی روایت میکند و میکوشد وجود فضایی وهم آلود و رویا گونه فیلم را به گونهای به تصویر بکشد که مخاطب پا به پای شخصیت اصلی به قلمرو درونی قصه ورود کند.
قربان نجفی، سیامک ادیب و شیوا طاهری بازیگران فیلم کوتاه «ناسوخ»، محصولی از موسسه فرهنگی، حقوقی بزرگمهر حکیم هستند که هم اکنون مرحله پیش تولید را پشت سر میگذارد.
عوامل فیلم کوتاه «ناسوخ» عبارتند از:
نویسندگان: مصطفی بیرانوند، اصغر عباسی، تهیه کننده و کارگردان: اصغر عباسی، جانشین تهیه و مشاور کارگردان: محسن محمدحسنی، مدیر فیلمبرداری: مهرداد افراسیابی، طراح صحنه: حمیدرضا عامری، طراح لباس: مریم ناصری، طراح چهره پردازی: علی بهرامی فر، مدیر صدابرداری: حامد صمدزاده، برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: محمدرضا نوری، منشی صحنه: آرزو قربانی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: نیما و سینا موسوی، مدیر تولید: نیما مجتهدی، مدیر تدارکات و جانشین تولید: مجید طالبی، مشاور رسانهای: محمد کفیلی، مجری طرح: مآفیلم. محصولی از موسسه فرهنگی، حقوقی بزرگمهر حکیم.
نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس به بهانه سالروز حماسه ماندگار فتح خرمشهر و گرامیداشت دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس به بهانه سالروز حماسه ماندگار فتح خرمشهر و گرامیداشت دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس امشب دوشنبه ۸ خردادماه با حضور جمعی از سینماگران در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.
محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی، محمدمهدی عسگرپور، محمدرضا فرجی، مسعود دهنمکی، رسول صدرعاملی، سعید سعدی، جمال شورجه، جلیل شعبانی، حبیب ایلبیگی، قادر آشنا، علی رویینتن، مسعود جعفریجوزانی، مهدی آذرپندار، علیرضا زریندست، هاشم میرزاخانی، محمد حمیدی مقدم و… از جمله حاضران این مراسم بودند.
این مراسم در ساعت ۲۰:۲۰ با پخش سرود ملی و قرائت آیاتی از قرآن، با اجرای محمود گبرلو و بهصورت رسمی آغاز شد.
در بخش نخست این مراسم با حضور رسول صدرعاملی و محمدمهدی عسگرپور از جمال شورجه کارگردان و تهیهکننده باسابقه سینما تجلیل شد.
در ادامه نوبت به تجلیل از احمدرضا معتمدی کارگردان باسابقه سینما رسید که به دلیل بیماری در این مراسم حضور نداشت. به نیابت هدیه این هنرمند به احمد میرعلایی داده شد.
سومین هنرمندی که در این مراسم مورد تجلیل قرار گرفت محمد کاسبی بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون بود که او هم به دلیل بیماری در این مراسم حضور نداشت.
تجلیل دیگر به محمدرضا ایرانمنش بازیگر جانباز سینمای دفاع مقدس اختصاص داشت که این بخش از برنامه نیز با حضور محمدمهدی عسگرپور و رسول صدرعاملی برگزار شد.
در ادامه و با حضور محمدمهدی عسگرپور و رسول صدرعاملی نوبت به تجلیل از جمشید هاشمپور بازیگر باسابقه سینمای ایران رسید که این بخش با حضور این بازیگر برگزار شد.
وزیر ارشاد: همه اهالی سینما جزو خانواده انقلاب هستند
سپس محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد روی صحنه آمد و گفت: ما در وزارت ارشاد همه اهالی سینما را جزو خانواده انقلاب میدانیم همه این عزیزان در همه سالهای کاری در موقعیتهای مختلف در خدمت این سینما بودند تلاش کردند کار کردند و پیام ایستادگی مردم ایران را با هنر سینما به تصویر کشیدند و در حافظه تاریخ ماندگارتر کردند هیچ زبانی بلیغ تر از هنر و سینما برای ثبت لحظات تاریخی و افتخارآفرین ایران نیست از تک تک سینماگران که این دعوت را پذیرفتند تشکر میکنم این جلسه، جلسه وفاق و همدلی اهالی سینماست. دل همه سینماگران ما برای عزت و عظمت ایران میتپد، همه به افتخارات ایران میبالند، ایران و تاریخش برای همه غرورآفرین است برای این تاریخ باید همه کنار هم باشیم.
وی افزود: ما در سینما تنوع دیدگاه و سلیقه را به رسمیت میشناسیم و از آن استقبال میکنیم. پایایی هنر در این تنوع دیدگاههاست، توقف، سم مهلک سینمای ایران است. ما در دولت مردمی همه تلاش خود را برای اعتلای سینمای ایران به کار میبندیم همه مقدمات را برای سینما فراهم میکنیم، حمایت و تسهیلگری وظیفه ما و ایفای نقش سهم شماست. ما به این تقسیم سهم افتخار میکنیم. برای همه لحظات خوبی که آفریدید از شما تشکر میکنم.
در ادامه این مراسم با پخش ویدئو کلیپی یاد زندهیاد رسول ملاقلیپور گرامی داشته شد.
سپس با حضور احمد نجفی، ابوالقاسم طالبی و احمد میرعلایی یاد زندهیاد حمید آخوندی تهیهکننده سینما گرامیداشته شد. در این بخش با حضور خانواده این هنرمند از او تجلیل شد.
در ادامه نکوداشت زندهیاد رحیم رحیمیپور از دیگر کارگردانان سینمای ایران با حضور علی رحیمیپور فرزند این فیلمساز فقید، برگزار شد.
در بخش بعدی مراسم مسعود دهنمکی، مصطفی رزاقکریمی، محمدیاشار نادری، محمد حمیدی مقدم و مهدی آذرپندار برای اهدای جوایز فیلمهای کوتاه انجمن سینمای جوانان ایران روی صحنه آمدند در این بخش از محمد علیزاده کارگردان «شریف»، مرتضی علیزاده کارگردان «خوانا بنویسید» و مجتبی اسپینانی کارگردان فیلم کوتاه «لیلا» قدردانی شد.
در بخش مستند هم از ساسان فلاحفر، مرتضی شعبانی و … قدردانی شد.
سپس با حضور محمدمهدی اسماعیلی، محمد خزاعی، سید مهدی جوادی و مجید شاه حسینی از مهدی عظیمی و اباذر جوکار تهیهکنندگان و هادی محمدپور کارگردان فیلم سینمایی «های پاور» تجلیل شد.
در ادامه از محمدعلی عسگری و داوود صبوری کارگردان و تهیهکننده «اتاقک گلی» قدردانی شد.
مهرداد خوشبخت و سعید سعدی سازندگان «گلهای باوارده» از دیگر افرادی بودند که مورد تجلیل قرار گرفتند.
لیلی عاج و جلیل شعبانی سازندگان «سرهنگ ثریا» هم مورد تجلیل قرار گرفتند.
حمید زرگرنژاد و ابراهیم اصغری هم برای فیلم «شماره ده» مورد تجلیل قرار گرفتند که ابراهیم اصغری در این مراسم حضور نداشت.
از سازندگان «غریب» هم تجلیل شد که هیچکدام از آنها در مراسم حضور نداشتند.
محمدعلی باشهآهنگر و سیدحامد حسینی کارگردان و تهیهکننده «سینما متروپل» هم مورد تجلیل قرار گرفتند.
گرامیداشت یاد و خاطره زندهیاد حبیبالله کاسهساز از دیگر بخشهای این مراسم بود.
اهدای نشان درجه یک هنری به چهار هنرمند
در این مراسم اعلام شد از سوی وزارت ارشاد به برخی هنرمندان نشان درجه یک هنری داده میشود.
این بخش با حضور محمد خزاعی، مسعود جعفری جوزانی، پرویز شیخ طادی برگزار شد.
آرش قاسمی صداگذار، محمدرضا شجاعی طراح صحنه، محمدرضا شرفالدین تهیهکننده سینما و مجتبی راعی کارگردان سینما نشان درجه یک هنری دریافت کردند.
داوود مرادیان، منتقد سینما، نویسنده و مدرس دانشگاه و سینما با نقد و بررسی چهار فیلم کوتاه دهمین جلسه فصل هشتم پاتوق فیلم کوتاه، به نقاط ضعف و قوت آنها پرداخت.
به گزارش روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران، پاتوق فیلم کوتاه تهران که هر هفته با حضور بیش از 250 نفر هنرجو انجمن سینمای جوانان ایران، دانشجویان دانشگاههای هنری و علاقهمندان به سینمای کوتاه در سالن شماره دو پردیس سینمایی بهمن، سازمان سینمایی سوره در میدان انقلاب برگزار میشود تا مخاطبان بعد از تماشای فیلم کوتاه پای نقد و بررسی آنها و گفتگو با فیلمسازان بنشینند.
دهمین جلسه از هشتمین فصل پاتوق فیلم کوتاه تهران، روز گذشته دوشنبه 8 خردادماه 1402، با نمایش فیلمهایکوتاه داستانی فیلمهایکوتاه داستانی «استارلت» به کارگردانی جواد حکمی، «زنی که میخندد» به کارگردانی آرمین اعتمادی، «از اینجا باز شود» به کارگردانی محسن اصدقپور و امیرحسین طالبی و «خرگوشت» به کارگردانی حسام رحمانی، در پردیس سینمایی بهمن تهران برگزار شد.
این جلسه مانند تمام جلسههای پاتوق فیلم کوتاه با اکران و نقد و بررسی چهار فیلم کوتاه همراه بود و پس از نمایش و در ابتدای شروع جلسه نقد و بررسی محمد قاسمی، مجری این جلسه از پاتوق فیلم کوتاه تهران ضمن خوشآمدگویی به حاضران در سالن، داوود مرادیان، مستندساز، منتقد، مدرس و نویسنده کتابهای «لنزبازی» و «دوربین بازی» کارشناس ویژه دهمین جلسه پاتوق فیلم کوتاه تهران را برای حضور روی سن دعوت کرد.
ابتدا با نگاهی مختصر به نقدهایی که در جلسه مطرح شد، به دهمین جلسه پاتوق فیلم کوتاه نگاه میکنیم و در ادامه گزارش به نکات مطرح شده در جلسه، به صورتی مصداقی میپردازیم.
مواجهه داوود مرادیان با فیلمها جلسه دهم پاتوق فیلم کوتاه تهران، نگاهی ساختاری و فنی بود و نقدهایی که به آثار 5 کارگردان حاضر در سالن وارد میکرد، بیشتر معطوف به فضای تکنیکال آنها مانند نوع طراحی صحنه، نورپردازی، نحوه دکوپاژ، تصویربرداری و خط روایت فیلمنامهها بود.
مرادیان در بین کارگردانها بیشتر از فرم و ساختار زوج کارگردان فیلم کوتاه «از اینجا باز شود»، محسن اصدقپور و امیرحسین طالبی، راضی بود و استفاده درست از نور و رنگ در شکل دهی بُعد و پرسپکتیو و شکلدهی منطق داستانی این فیلم را تمجید کرد و همچنین در نقد فیلم «زنی که میخندد» حضور موضوعات عمیق روانشناسی و حلاجی آن در بازه زمانی ده دقیقهای فیلم کوتاه را الکن کردن انتقال موضوع دانست.
علی خسروی کارگردان فیلم کوتاه «زاک» که روایتی امیدوارانه از موضوعی بهشدت تلخ دارد، تأکید میکند که خود را در برابر مخاطبان آثارش، مسئول میداند و نمیتواند آنها را در تلخی محض رها کند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، درست در همین سالهایی که سینمای ایران بهواسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشهها را تجربه میکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.
فیلم کوتاه «زاک» بیست و پنجمین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.
«زاک» با موقعیت مادری آغاز میشود که تصمیم به سقط فرزند خود دارد اما در فرآیند روایت ۱۰ دقیقهای فیلم، دیدگاهش نسبت به فرزندی که در راه دارد، تغییر میکند.
آنچه میخوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با علی خسروی نویسنده و کارگردان و مهدی مهرنیا مشاور کارگردان فیلم کوتاه «زاک» است.
* فیلم کوتاه «زاک» موقعیت و داستانی دارد که میتوانست در خروجی تبدیل به یک اثر کلیشهای و مشابه با برخی تجربههای دیگر در سینمای کوتاه شود، اما امتیاز آن زاویه نگاه متفاوتی است که به سوژه داشتهاید. چگونه به این ایده و پرداخت رسیدید؟
علی خسروی: ابتدا باید از خبرگزاری مهر بابت این فرصت و توجهی که برای سینمای کوتاه در نظر گرفته و میگیرد سپاسگزاری کنم و فکر میکنم کمتر رسانهای در شرایط فعلی این سهم را برای سینمای کوتاه قائل باشد. درباره سوژه این فیلم هم میتوانم بگویم غالباً ایده آثارم از مواجهه با سوژههای مستند در ذهنم شکل میگیرد. حوالی چهار سال پیش بود که دیدن یک مستند، باعث شد که نسبت به زنان کارگر دغدغه پیدا کنم. زنانی که در کنار همسر بودن و مادر بودن، مشکلات دیگری را هم تجربه میکنند. داستان این فیلم پیش از دوران کرونا در ذهن من شکل گرفت و نزدیک به دو سال در ذهنم آن را پرورش میدادم تا حوالی تابستان ۱۴۰۱ که ساخت این فیلم برایم جدی شد و همزمان وارد پیشتولید شدیم. اصولاً هم چه در مستندسازی و چه در ساخت فیلم کوتاه خیلی منتظر تهیهکننده نمیمانم و فکر میکنم او هم اگر شوروحال من رو متوجه شود، با من همراه میشود. معمولاً هم تهیهکنندهها به من اطمینان میکنند.
خسروی: اطراف ما پر است از این زنهایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچچیز برای خود نمیخواهند. روایت این از خودگذشتگی، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش میکند را نمیفهمممن سال ۸۵ اولین فیلمم را با نام «جشن تکلیف» ساختم و تا به امروز در نزدیک به ۸۰ جشنواره مستند و داستانی حضور داشتهام. اولین جایزهام را هم برای همین فیلم «جشن تکلیف» از جشنواره فیلم شهر گرفتم. سال ۸۷ سومین فیلمم را بهصورت ۳۵ میلیمتری با نام «آینه» ساختم که همان سال در جشنواره فیلم فجر هم حضور داشت و از همان فیلم بود که سینمای کوتاه داستانی برایم صورت حرفهای پیدا کرد. بهواسطه همین تجربه هم حتی پیشنهاد ساخت تله فیلم و سینمایی هم داشتم اما دچار کمالگرایی شدم و سراغ مستندسازی رفتم.
احساس میکردم دیگر داستان تازهای برای ساخت فیلم داستانی وجود ندارد. ورودم به فضای مستند کمک کرد که با ایدههای تازهای مواجه شوم و ایده «زاک» هم اینگونه شکل گرفت و قصهاش را از یک فیلم مستند وام گرفتم.
* فیلمتان از نظر سروشکل و ساختار کاملاً سینمایی است اما به نظرم فیلمنامهاش با مشکل مواجه است. کل خط داستان یک روایت یکنواخت و ساده است که گویی گرهافکنی و گرهگشایی به درستی در آن اتفاق نمیافتد.
خسروی: خیلی به این ماجرا فکر کردیم. اتفاقاً در برنامه پیچینگ ایده این فیلم در انجمن سینمای جوان هم دچار همین مشکل شدیم…
* همین ایده را پیچ کرده بودید؟
خسروی: بله. اتفاقاً در آن جلسه نکاتی را هم مطرح کردند اما واقعیت این است که حرف دیگران را گوش نگردم و فیلم خودم را ساختم! از این جهت هم خوشحالم و هم ناراحت. این فیلمنامه برای من چیزی شبیه عروسک کوزت شده بود که گویی هر طور شده باید آن را به دست بیاورم. در این فیلم موقعیت این زن برای من موضوعیت داشت. من فیلمهای کوتاه ایرانی و خارجی زیادی را دیده و میبینم. احساسم این بود که در این قصه باید موقعیت زنی را ترسیم کنم که در استرس و فشار عصبی است اما سرانجام به گردهم آوردن اعضای خانوادهاش به آرامش میرسد. به همین دلیل هم فرم روایت فیلم ما اول شخص بود و سراغ فرم دانای کل نرفتیم. ترسیم حس و حال این زن در طول ۱۰ دقیقه فیلم برایم جذاب بود.
علی خسروی
* از این برداشت نترسیدید که آنچه در فیلم ارائه میکنید در ذهن مخاطب تبدیل به همان عبارت معروف «خوشبختی فاصله میان دو بدبختی است» بشود؟ چون هیچ نشانهای در روایت فیلم نیست که شرایط این زوج بعد از این با تغییر مثبتی مواجه شود.
خسروی: آگاهانه به این تصویر رسیدهایم. فیلم «زاک» موقعیت زنی است که به دلیل بد اخلاقیهای شوهرش تصمیم به سقط فرزندش گرفته است و این سوژه هم برگرفته از یک کیس واقعی بود. زنی بود که میگفت من بچه بسیار دوست دارم اما به دلیل استرسهای ناشی از بداخلاقیهای همسرم، مجبورم بچهام را بدون اطلاع همسرم سقط کنم. در داستان فیلم اما این زن در نهایت به حرف دل خودش و صدای قلب نوزادش گوش میدهد و از تردیدهایش عبور میکند. خدا هم در چنین شرایطی به فرد کمک میکند. دقیقاً با همان خبری که شاید میتوانست شوهرش را تا آستانه مرگ عصبانی کند، او را آرام میکند و از یک مهلکه نجات میدهد. در لحظهای که به رحیم میگوید که حامله است، گویی به او شوک وارد میشود.
اطراف ما پر است از این زنهایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچچیز برای خود نمیخواهند. روایت این از خودگذشتگی که فکر میکنم ویژگی زن شرقی است، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش میکند را نمیفهمم. به همان اندازه که آن زن را نمیفهمم، این زنی که در «زاک» تصویر کردهام را درک میکنم و این قطعاً به تجربه زیسته من ربط پیدا میکند. احساس من این است که فیلم کوتاه وظیفه دارد در یک زمان کوتاه یک موقعیت خاص دراماتیک از یک شخص را به تصویر درآورد و روایت فیلم «زاک» را هم از همین جنس میدانم.
خسروی: در سختترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بودهایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم میتوان ذرهای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگترین گناه در دین ما ناامیدی استمهدی مهرنیا: اجازه دهید نکتهای را درباره فیلمنامه «زاک» مطرح کنم. کل داستان فیلم از نظر زمانی در دو ساعت میگذرد که ما اتفاقات این دو ساعت را قرار است در ۱۰ دقیقه روایت کنیم. زمان هم کاملاً در فیلم خطی است. آنچه دارد اتفاق میافتد، کنار هم چیدن بریدههایی از لحظات این کاراکتر از لحظهای است که تصمیم میگیرد جان یک موجود زنده اما فاقد روح از نگاه ما را بگیرد، تا دو ساعت بعد که با همان موجود به ظاهر فاقد روح، روح تازهای را به زندگی فاقد روح خودش و همسرش میدمد. رسیدن از آن نقطه به این نقطه آن هم طی دو ساعت، همان اتفاقی است که در فیلمنامه رخ داده است و آن را بهنسبت یک روایت تکخطی و یکنواخت از یک مقطع از زندگی یک فرد، متمایز کرده است.
* جناب مهرنیا شما از چه مرحلهای با پروژه «زاک» همراه شدید و چه سهمی در شکلگیری دنیای آن داشتید؟
مهرنیا: من و علی خسروی یک دوستی قدیمی داریم. پیشتر من فیلم ساختهام و آقای خسروی آن را تهیه کرده و همکاریهای دیگری هم با یکدیگر داشتهایم. در فیلم «زاک» اما بعد از آنکه قرار شد این کار ساخته شود و فیلمنامه تقریباً شکل گرفته بود، صحبت و گفتگو را آغاز کردیم. جزو معدود کارهای کوتاهی بود که پیشتولید مفصلی هم داشت و نزدیک ۲۰ روز برای آن وقت گذاشتیم. از آنجا که لوکیشن هم در تهران نبود ما ۷ یا ۸ نوبت به شمال رفتیم و لوکیشن دیدیم.
* اتفاقاً همین پیشتولیدهای مفصل است که تأثیرش را روی خروجی نشان میدهد.
خسروی: مهدی واقعاً یکی از آن دوستان حرفهای من است. بیش از ۱۵ جلسه درباره فیلمنامه و کارگردانی صحبت کردیم تا به جمعبندی برسیم. فهیمه مؤمنی که نقش اصلی این فیلم را ایفا میکند، معتقدم با اختلاف یکی از بهترین بازیهای کارنامهاش را ارائه کرده است. همه این نتایج به دلیل زمانی است که همه ما در پیشتولید صرف رسیدن به استانداردها کردیم. اگر چنین پیشتولیدی عقبه پژوهشی هم داشته باشد، با نتایج به مراتب بهتری هم مواجه میشود. مهدی در این مسیر واقعاً رفاقت کرد و معتقدم در سینمای کوتاه، چون پول خاصی هم جریان ندارد، مهمترین سرمایه همین رفاقتهاست.
* در جواب سوال اول اشاره کردید که ایده این فیلم را از فضای یک مستند و از تجربیات خودتان در دنیای مستندسازی وام گرفتهاید. این گزاره را بهویژه از سوی فیلمسازانی که دغدغه مسائل اجتماعی را هم دارند، زیاد میشنویم و غالباً ریشه اصلی ایدههای خود را مشاهداتشان از واقعیتهای جامعه میدانند. آنچه درباره «زاک» برایم عجیب است و علی خسروی را با فیلمسازان مشابهش متمایز میکند این است که گویی زاویه نگاه و روایتش، به واسطه مواجه ه با حجم بالای سیاهی و تلخی موجود در دنیای واقعی، رنگ تلخی و سیاهی به خودش نگرفته است. بسیار شاهد هستیم که فیلمسازان ما سراغ معضلات اجتماعی میروند و آنقدر بیواسطه با حجم بالایی از تلخیها مواجه میشوند که گویی ناگزیر بخشی از این تلخی در فیلمشان سرریز میکند. در داستان یک خطی «زاک» ما همه مواد لازم برای یک موقعیت داستانی تلخ و سیاه را داریم، از کارگر معترض و در آستانه اخراج گرفته تا زنی که تصمیم به سقط فرزندش دارد، شما از تمام این تلخیها روایتی ارائه کردهاید که وقتی تیتراژ پایانی پخش میشود، حال مخاطب خوب است و گویی حتی شاهد روایتی از جنس امید بوده است. چه اتفاق درونیای در شما افتاد که خروجی کارتان طعم و مزهای متفاوت از آثار دیگر فیلمسازان اجتماعی پیدا کرده است؟
خسروی: خیلی خوشحالم که این اتفاق در فیلم من افتاده است و چنین حسی نسبت به آن داشتهاید. اساساً همین را میخواستم. من معتقدم که ما همه به «امید» زندهایم. من فیلمهای مستند زیادی ساختهام و نزدیک به ۸ سال است که در حوزه مستندهای اقتصادی کار میکنم. زمانی کارهای دفاعمقدسی و اجتماعی هم ساختهام. آنچه ما امروز در ایران درگیر آن هستیم یک جنگ اقتصادی تمام عیار است که با یک جنگ فرهنگی توأم شده و شرایط عجیب و غریبی را بهوجود آورده است.
همیشه اما در سختترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بودهایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم میتوان ذرهای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگترین گناه در دین ما ناامیدی است. همین امروز فیلمنامه یک فیلم بلند را هم در دست دارم که سوژه آن هم یک سوژه اقتصادی است اما در عین حال یک داستان عاشقانه دارد. در دل یک چالش عظیم، سراغ روایت رویش یک عشق رفتهام. به نظرم سینما رسالتی جز به تصویر درآوردن این امید ندارد. دوستان خود من در سینمای کوتاه فیلمهای خوبی ساختهاند که من هیچگاه تلخی پایانشان را دوست نداشتهام.
* نکته خیلی مهم اما این است که آن فیلمسازان هم واقعاً دارند از سر دغدغه سوژه تلخی را روایت میکنند. بهجد با این نگاه مخالفم که بخواهیم به خروجی کار آن فیلمسازان برچسب سیاهنمایی بزنیم و بخواهیم خالقانشان را محکوم کنیم. گویی که تعمدی در تزریق سیاهیها در فیلم خود دارند. به نظرم ما با دو نوع مواجهه با یک موقعیت تلخ مواجهیم که میتوان آن را یک فرآیند درونی برای هر فیلمسازی دانست. حتی در میان همین آثار بهشدت تلخ هم فیلمهایی هست که مخاطبشان را بهشدت به فکر وامیدارند و این یعنی فیلمساز کار خودش را کرده، کارکرد اصلی فیلم، ایجاد سوال و تشویق به تفکر است. در این گفتگو میخواهم بدانم علی خسروی چگونه این فرآیند درونی را برای خودش ترسیم کرده که به چنین خروجی متفاوت و عاری از هر زهر و سیاهی میرسد.
خسروی: رضا میرکریمی جملهای دارد که میگوید این دروغ است که بگوییم ما فیلمسازان فیلم نمیبینیم یا به تعبیر اصغر فرهادی، باک خودمان را پر نمیکنیم. مهرداد اسکویی هم از مثال چاه استفاده میکند. واقعیت این است که ما فیلمسازان چاهمان و باک مان را با همان دنیای زیستهمان پر میکنیم. تنها جوابی که میتوانم به سوال شما بدهم این است که این فرآیند درونی متأثر از دنیای زیسته و تجربیات زیسته من است. طبیعتاً جواب فنی و قاعدهمندی ندارد که بخواهم براساس آن بگویم آگاهانه دست به این انتخاب زدهام.
زمانی با مهران کاشانی کلاس فیلمنامهنویسی داشتیم که در تمام آن دوره یک جمله کلیدی داشت. او میگفت فکر نکنید که ما هستیم که انتخاب میکنیم داستانمان را بهصورت شاهپیرنگ، خردهپیرنگ یا حتی ضدپیرنگ بنویسیم. میگفت این جنس زندگی شماست که مشخص میکند کدام سبک را انتخاب میکنید. سینمای عبدالرضا کاهانی یا سینمای ابراهیم حاتمیکیا هر کدام برخاسته از دو نوع سبک زیست متفاوت است. من هم سبک فیلمسازیام برگرفته از جهان زیستهام است.
کاراکتر زن در فیلم من نماینده زنانی است که بهدنبال پیدا کردن راهحل در مشکلات خود هستید. ایثاری که این زن میکند و تلاشی که برای جمع کردن اعضای خانوادهاش دارد، در نهایت با موفقیت مواجه میشود. اتفاقاً فیلم در حال پخش جهانی است. خیلیها به من گفتهاند اگر سکانس پایانی مربوط به مینیبوس را حذف کنی، تعداد جشنوارههایی که فیلم را میپذیرند دو برابر میشود. من گفتم اصلاً نمیخواهم. گفتند قبول، مینیبوس باشد اما آن لبخند رضایت زن را حذف کن و بگذار داستان در بلاتکلیفی تمام شد. باز هم مقاومت کردم و گفتم اصلاً! سرآخر گفتند قبول همهاش باشد لااقل پلان آخر که مینیبوس در جاده سرسبز میراند را حذف کن! بازهم گفتم نه. گویی تکتک این نماها به جانم بسته بود و نمیتوانستم از آنها بگذرم.
* انگار در مواجهه با مخاطبان احتمالی خود نوعی از مسئولیت اجتماعی را برای خود تعریف کردهاید و براساس همان هم فیلمسازی میکنید.
خسروی: قطعاً. این حس مسئولیت نسبت به مخاطبم در من وجود دارد و نمیدانم هم خوب است یا بد! من این مسئولیت را برای خودم قائلم.
مهرنیا: اتفاقاً بد نیست بدانید در بازه تولید خیلی برسر جزئیات با هم بحث میکردیم. یکی از پیشنهاداتی که وجود داشت و خود من هم طرفدارش بودم، وارد کردن تم تاوان به داستان بود. تمی که احتمالاً از زاویه پذیرش جشنوارهای میتوانست شرایط بهتری را برای فیلم بهوجود بیاورد. ایده هم این بود که وقتی این زوج وارد مینیبوس میشوند، براثر فشار و استرس، زن دچار درد شود و سقطی که از ابتدا میخواست با تصمیم خودش دست به آن بزند، بهصورت اتفاقی رقم بخورد. بهگونهای که گویی دارد تاوان تصمیمی را که گرفته بود، میدهد. میتوان از این زاویه نگاه کرد که حتی تصمیمات و نیتهای قلبی ما هم گاهی تاوانهایی برایمان دارد.
مهدی مهرنیا
* در نوع خودش میتوانست ایده متفاوت و جذابی هم باشد.
مهرنیا: اما خب بهشدت تلخ میشد. در چنین موقعیتی گویی دیگر این آدمها به رستگاری نمیرسیدند و کائنات از آنها انتقام میگرفت.
خسروی: شاید داستانم رستگار میشد اما این آدمها رستگار نمیشدند! (میخندد)
مهرنیا: درباره این ایده خیلی بحث کردیم.
خسروی: ایدههای دیگری هم بود. ما اصولاً فیلم را گروهی میسازیم اما درباره این میزان تلخی واقعاً احساس مسئولیت میکردم.
مهرنیا: بهرغم تمام فشارها و پیگیریهای ما علی میگفت حتی بهقیمت از دست دادن برخی اتفاقات خوب جشنوارهای برای این فیلم، میخواهم آدمهای فیلمم در پایان رستگار شوند.
* به تعبیری اگر مثل پروژههای قبلی که با هم کار کرده بودید، جایگاهتان تغییر میکرد و شما کارگردان این فیلم بودید، امکان داشت با همین دغدغههای مشترکی که دارید، پایانبندی مدنظر خودتان را برای فیلم بگذارید و ما هم امروز با یک فیلم کاملاً تلخ مواجه میبودیم؟
مهرنیا: دقیقاً.
* این همان واقعیتی است که بهدنبال رسیدن به آن بودیم؛ دو کارگردان کاملاً رفیق و همراه که اساساً فعالیت مشترک با هم دارند، به راحتی امکان دارد خروجی فیلمشان تا این اندازی متفاوت باشد. یکی سرشار از امید و دیگری مملو از تلخی.
مهرنیا: واقعاً همین گونه است.
مهرنیا: این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنوارهای آن ایده تلخ را بیشتر میپسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچهای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری استخسروی: من نمیتوانم اینقدر تلخ به زندگی نگاه کنم. شما فیلم «پاپیون» و پایانبندی آن را ببنید. من همین امروز در حال ساخت مستند اقتصادی هستم و با اطلاع نسبت به شرایط موجود میگویم که نسبت به آینده ایران بهشدت امیدوارم. درست است که حرکتمان سانتیمتری است اما واقعاً به آینده آدمهایی که دربارهشان فیلم میسازم امیدوارم.
مهرنیا: شما فیلم «مه» از فرانک دارابونت را دیدهاید؟ فیلمسازی که با نگاه خاص خودش، بهشدت دیدگاههای مذهبی دارد و به فضاهای آخرالزمانی خیلی علاقهمند است. از همان فیلم «مسیر سبز» گرفته تا فیلم «مه» که بهنوعی میتوان آن را پیشدرآمد سریال «مردگان متحرک» در کارنامه این فیلمساز دانست. فیلم «مه» یک سکانس پایانی شاهکار دارد از مردی که با اعضای خانوادهاش در مه گیر کردهاند و احساس میکنند در معرض حمله موجودات فضایی هستند. این مرد اسلحهای با چهار گلوله دارد و تصمیم میگیرد از پنج نفر اعضای خانواده خودش را تسلیم عذاب مواجهه با موجودات فضایی کند و دیگر اعضای خانواده را برای گرفتار نشدن در این عذاب با گلوله بکشد. او آنها را میکشد و وقتی مه کنار میرود متوجه میشود که صدای که میشنیدند نه از موجودات فضایی که از ارتشی بود که با تجهیزات خود در حال نابودی این موجودات بوده است! اینجاست که این مرد به جنون میرسد. دارابونت در این فیلم میگوید اگر به رستگاری و نجات ایمان داشته باشی، قطعاً نجات پیدا میکنی.
این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنوارهای آن ایده تلخ را بیشتر میپسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچهای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری است.
* جالب است بهعنوان کارگردانی که سلیقهتان بیشتر به سمت آن روایت تلخ است، چقدر خوب دیدگاه امیدوارانه مستتر در این یکی روایت را تبیین میکنید و متوجه ارزشهای آن هستید.
خسروی: این ناشی از نگاه درست و حرفهای مهدی است.
* از همین بحث میخواهم وام بگیرم و این گزاره را مطرح کنم که اساساً ساخت فیلم امیدوارانه، یک امر اکتسابی نیست و اینگونه نیست که بخواهیم به فیلمساز آن را یاد بدهیم. این نکته مهمی است. حالا سوالم از آقای مهرنیا که بهخوبی هم متوجه مفهوم رستگاری در یک روایت امیدوارانه است، این است که اگر از شما بپرسند چرا فیلم تلخ میسازید، چه پاسخی دارید؟
مهرنیا: قطعاً پاسخ این سوال به همان تجربه زیسته بازمیگردد. کمااینکه من خودم هم در فیلمهای گذشتهام در پایانبندی، نجات را روایت کردهام. اما اینکه چرا برای این داستان پایان تلخ را میپسندیدم به لحظه مواجههام با این داستان و تجربه زیستهام در آن لحظه بازمیگردد. من از زمانی که علی خسروی را میشناختهام همواره او را انسانی معتقد به رستگاری دیدهام اما صادقانه بخواهم بگویم، من اینگونه نیستم و گاهی بریدهام. گاهی به این نتیجه میرسم که ما دیگر قرار نیست رستگار شویم و طبیعا اگر در آن حس و حال بخواهم فیلمی را بسازم، متأثر از همان حس و حال خواهد بود.
خسروی: واقعیت این است که هیچ داستان کاملاً سیاه یا کاملاً سفیدی وجود ندارد. کمااینکه همه ما انسانهایی خاکستری هستیم و گاهی سفیدیمان غالب میشود و گاهی برعکس. من سعی کردم جنس فیلمی که میسازم از جنس «بچههای آسمان» باشد. فیلمی که موقعیتی به غایت تلخ دارد اما پایانش کاملاً امیدوارانه است.
فیلم کوتاه «شریکمن، زرافه» ساخته صلاحالدین نوری به دو جشنواره ششمین دوره جشنواره کائوتیک هند و دوازدهمین جشنواره فیلم Oaxaca راه پیدا کرد.
بهگزارش سینمای خانگی به نقل از روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «شریکمن، زرافه» به کارگردانی و تهیه کنندگی صلاحالدین نوری در دوازدهمین جشنواره فیلم Oaxaca که بین 8 تا 11 دسامبر در Oaxaca مکزیک برگزار میشود، به عنوان انتخاب اصلی برگزیده شد و برای کسب عنوان بهترین فیلم با ۱۵ فیلم کوتاه دیگر رقابت خواهد کرد.
تمرکز جشنواره اوکاچا مکزیک بر روندی است که بر ساختار اصلی تولید فیلم، کارگردانی، فیلمنامهنویسی و تهیه کننده در پروسه تولید میگذرد و برآیند این اتفاق و چگونگی مدیریت شرایط تولید، خروجی آن، فیلم عرضه شده است.
مراسم اختتامیه طبق روال سالهای گذشته در تالار و آمفیتئاتر مجلل اوکاچا از برگزیدگان با اهدای جوایز تجلیل خواهد شد.
همچنین «شریکمن، زرافه» انتخاب اصلی و نامزد دریافت عنوان بهترین فیلم کوتاه از ششمین دوره جشنواره کائوتیک هند است.
جشنواره بینالمللی فیلم کائوتیک توسط انجمن هنر، فرهنگ، آموزش، محیط زیست و توسعه فیلم هیمالیا و برای ترویج فرهنگ فیلم و سینما تأسیس شده است.
جشنواره با همکاری اداره منطقه آلمورا و کمپهای محاسیر در منطقه بیرونی پارک ملی جیم کوربت، مارچولا، اوتاراکند در ۲ تا ۴ دسامبر ۲۰۲۲ برگزار میشود و بیش از ۵۰ فیلم کوتاه داستانی، مستند و بلند از سراسر جهان نمایش داده میشوند.
برگزیدگان هر بخش و اهدای جوایز توسط هیئت داوران جداگانه هر بخش انتخاب و اهدا میشود و اعضای هیئت های داوران افراد متخصص نه فقط از سینمای هند بلکه از سراسر جهان میباشند که خود دلیلی بر اعتبار بیشتر جشنواره خواهد بود. حلقه منتقدان فیلم هند نیز جوایز خود را به فیلمهای مورد نظرشان اعطا خواهند کرد.
عواملی این فیلم کوتاه عبارتند از:
تهیهکننده، نویسنده و کارگردان: صلاحالدین نوری، بازیگران: محمدجواد خواجه، امیرتهرانی و هما برزگری، دستیارکارگردان و برنامهریز: محمدجواد خواجه، فیلمبردار: فاتح شافعی، طراح صحنه و لباس: صلاحالدین نوری، گریم: عاطفه رضایی، تدوین: محمدجواد خواجه، طراحی،ترکیب صدا و صدا گذاری: عرفان یزدی، اصلاح رنگونور: حسن پیلهو، منشیصحنه: نوشین طاطایی، دستیار فیلمبردار: رضا تقوی و ساخت تیزر: پژمان ابوالقاسمی.