نماد سایت پایگاه خبری سینمای خانگی

چهره سال هنر انقلاب پرسید: چطور هم «مصلحت» توقیف می‌شود، هم «برادران لیلا»؟

حسین دارابی فیلمساز جوانی که عنوان «چهره سال هنر انقلاب» در عرصه سینمای داستانی را به دست آورده است، ضمن اشاره به دغدغه‌های خود از شرایط احیای جریان استقبال مخاطبان از سینمای انقلاب گفت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، «چهره سال هنر انقلاب» عنوانی است که هر ساله همزمان با ایام گرامیداشت سالروز شهادت شهید سید مرتضی آوینی، مصادف با هفته هنر انقلاب، به چهره‌های تأثیرگذار در حوزه‌های مختلف هنری اعطا می‌شود.

حسین دارابی یکی از فیلم‌سازان باانگیزه و دغدغه‌مند سینمای ایران در سال‌های اخیر است که در نخستین گام‌های ورودش به سینمای بلند حرفه‌ای موفق به کسب این عنوان شده است.

دارابی که پس از سال‌ها تجربه ساخت فیلم‌های کوتاه و حضور مؤثر در رویدادهایی مانند جشنواره فیلم عمار، در سال ۹۹ با رونمایی از فیلم «مصلحت» در جشنواره فیلم فجر به سینمای ایران معرفی شد، در ادامه مسیر خود سال گذشته فیلم «هناس» را روانه پرده سینماها کرد و با همین دو فیلم نشان داده است که حرف‌ها و دغدغه‌هایی جدی دارد و بلد است آن‌ها را چگونه به زبان سینما بیان کند.

جمعه شبی که گذشت در اولین شب از سلسله شب‌های معرفی و تجلیل از چهره‌های برگزیده «هنر انقلاب» این کارگردان جوان عنوان «چهره سال هنر انقلاب» در بخش سینمای داستانی را کسب کرد.

آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفتگو ما با حسین دارابی است که می‌گوید این روزها مشغول کار روی فیلمنامه سومین فیلم خود است؛ با فضایی کاملاً متفاوت از دو فیلم اولش.

* شما فیلمساز جوانی هستید که حالا موفق به کسب عنوان «چهره سال هنر انقلاب» در حوزه سینما شده‌اید. از اینجا گفتگو را شروع کنیم که خودتان چه حس و حالی نسبت به این عنوان و نشان دارید؟

اصلی‌ترین حسی که زمان دریافت این عنوان داشتم این بود که احساس کردم سینماگران پیشکسوت و جوان بسیاری هستند که قطعاً بسیار لایق‌تر از من برای این عنوان هستند و کارهای بسیار بیشتری در این عرصه داشته‌اند. حس قلبی‌ام واقعاً همین بود که افراد پرتلاش‌ترین در این عرصه بودند که نسبت به من برای انقلاب مفیدتر و کارآمدتر بوده و هستند. چه بسا که این عنوان حق این بزرگواران بود. در عین حال اما بابت این لطفی که به بنده داشتند هم خوشحال هستم. این عنوان، عنوان مهمی است. وقتی مرور می‌کنم که در دوره‌های قبل این عنوان به چه فیلم‌سازانی تعلق گرفته است، نسبت به آن‌ها احساس فاصله می‌کنم. امیدوارم بتوانم به آنچه لایق این عنوان هست، خودم را نزدیک کنم.

* فارغ از مسیری که تا به امروز پیموده‌اید، فکر می‌کنید این عنوان چه تأثیری بر ادامه فعالیت‌های حرفه‌ای شما خواهد گذاشت؟ اساساً چنین عناوینی می‌تواند بر کارنامه یک فیلمساز تأثیرگذار باشد؟

قطعاً تأثیر خواهد گذاشت اما میزان این تأثیر، نسبی است. آدم‌ها در دوران مختلف آنقدر دچار پیچیدگی‌های مختلف می‌شوند و آنقدر در پیچیدگی‌های زمانه انسان‌ها دستخوش تحول می‌شوند که امیدوارم این عناوین لااقل به ما کمک کند تا در خطی که به آن اعتقاد داریم، ثابت قدم بمانیم. ان‌شالله این عناوین باعث شود که بیش از گذشته خودمان را به این مسیر متعهد بدانیم و در لغزشگاه‌هایی که می‌تواند ما را درگیر روزمرگی‌های دنیا کند، یاد این عناوین بیفتیم و در خط باقی بمانیم. خطی که سرآمد آن شهید آوینی است و اساساً هفته هنر انقلاب به نام و یاد ایشان نام‌گذاری شده و ما او را برای خود یک الگو می‌دانیم. حتماً این عناوین از این منظر می‌تواند کمک‌کننده باشد.

در عین اینکه انسان‌ها صاحب اختیار هستند و زمانه هم همواره گردش‌های ناگهانی دارد و خدا باید کمک کند تا عاقبت به خیر شویم. یکی از مهمترین دعاهایم در شب‌های مبارک قدر همین بود که خود کمکمان کند تا عاقبت به خیر شویم.

* اشاره‌ای به نام‌هایی که پیش‌تر و در سال‌های گذشته عنوان «چهره سال هنر انقلاب» را دریافت کرده‌اند داشتید. به عنوان یک فیلمساز جوان چقدر از این افراد به‌خصوص در عرصه فیلمسازی شناخت داشته‌اید و چقدر جنس فیلمسازی خود را به آن‌ها نزدیک می‌دانید؟

اگر بخواهیم «سینمای انقلاب» را یک جریان بدانیم، طیف بزرگی از فیلمسازان را شامل می‌شود. شاید به‌طور کامل حضور ذهن نسبت به همه دوره‌های گذشته نداشته باشم اما تا آنجایی که به یاد می‌آورم این عنوان به فیلم‌سازانی از طیف‌های مختلف اعطا شده که هر یک به سهم خود توانسته‌اند گوشه‌ای از بار انقلاب را از زمین بردارند و کمک کنند تا حرف‌های مهمی که باید، زده شود. سلیقه‌ها شاید مختلف باشد اما مسیر و هدف یکی است. من هم با دیدگاه خود و در فضایی که احساس می‌کنم کار در آن را بلد هستم، تلاش کرده‌ام کارهایی را به سرانجام برسانم.

امروز پرداختن به بحران‌های خانوادگی و حتی بحران‌های کلان‌تری مانند بحران آب و محیط زیست هم حائز اهمیت است چرا که مشکل در هر یک از این حوزه‌ها می‌تواند سرنوشت انقلاب اسلامی را با مشکل مواجه کند. اگر فیلمسازی امروز دغدغه اقتصاد و تورم را داشته باشد و بتواند فیلم مصلحانه خوبی در این عرصه بسازد، حتماً فیلمساز انقلابی است جذابیت ماجرا هم این است که فضای فیلمسازی اساساً فضای گسترده‌ای است و نمی‌توان یک مدل مشخص را به آن تحمیل کرد. نمی‌توان مثلاً قاعده گذاشت که هر آن کسی که فیلم سیاسی بسازد، فیلمساز انقلابی است و اگر کسی فیلم خانوادگی ساخت، اینگونه نیست!

در واقع امروز پرداختن به بحران‌های خانوادگی و حتی بحران‌های کلان‌تری مانند بحران آب و محیط زیست هم حائز اهمیت است چرا که مشکل در هر یک از این حوزه‌ها می‌تواند سرنوشت انقلاب اسلامی را با مشکل مواجه کند. اگر فیلمسازی امروز دغدغه اقتصاد و تورم را داشته باشد و بتواند فیلم مصلحانه خوبی در این عرصه بسازد، حتماً فیلمساز انقلابی است.

مهم این است که در این گستره سلایق و دغدغه‌ها، نسبت به مردم و کشور تعهد داشته باشیم و تلاش کنیم که به مردم امید بدهیم. باید دغدغه داشته باشیم که مشکلات مردم را حل کنیم. از این منظر آدم‌هایی از طیف‌های مختلف و با مدل‌های متنوع فیلمسازی در سال‌های مختلف این عنوان را کسب کرده‌اند و امیدوارم من هم بتوانم سلیقه تازه‌ای را در این عرصه نمایندگی کنم و آن را پرورش دهم تا مدلی به مدل‌های قبلی اضافه شود.

* پیش‌تر در گفتگویی که با هم داشتیم از علاقه خود به تجربه فیلمسازی در ژانرهای مختلف گفته بودیم. این علاقه با آنچه تحت عنوان فیلمسازی انقلابی در ذهن خود دارید، قابل جمع است؟

قطعاً همین‌طور است. هر محتوایی را در ژانرهای مختلف می‌توان پرداخت. این اتفاق برای من یک ایده‌آل بزرگ است و به همان اندازه هم سخت است. تلاش می‌کنم این مسیر را ادامه دهم و آن را در تناقض با دغدغه‌های انقلابی نمی‌دانم. همین امروز هم اگر نگاه کنید در طیف فیلم‌های انقلابی فیلم‌هایی با ژانرهای مختلف می‌توانید ببینید. در مقطعی مجید مجیدی عنوان چهره سال هنر انقلاب را به دست آورده است که جنس خاصی از فیلمسازی را تجربه می‌کند و در دوره‌ای دیگر ابراهیم حاتمی‌کیا این عنوان را کسب کرده که می‌دانیم اساساً سینمای متفاوتی نسبت به مجید مجیدی دارد. در عین حال هم می‌دانیم که هر دوی این فیلمسازان در آثارشان دغدغه‌های انقلابی را دنبال کرده‌اند و همواره نگاهی پر از امید و حکمت در فیلمسازی داشته‌اند. به نظرم این تنوع ژانر و فضا، تضادی با نگاه انقلابی ندارد و من هم در تلاش هستم تا به این ایده‌آلی که در ذهن دارم برسم.

* کمی بیشتر این فضای فیلمسازی ایده‌آلی که از آن صحبت می‌کنید را تشریح می‌کنید؛ مشخصاً ممکن است با همین رویکرد انقلابی زمانی یک فیلم انتقادی در حوزه آسیب‌های اجتماعی و یا مفاسد اقتصادی از حسین دارابی ببینیم؟

در این زمینه‌ها پیش‌تر فیلم ساخته‌ام! فکر می‌کنم فیلم «مصلحت» درباره همین مسائل است. این فیلم هر درباره فساد است و هم نگاهی انتقادی به یکی از ارگان‌های مهم در سال‌های ابتدایی انقلاب دارد. شاید اصلاً به دلیل همین نگاه انتقادی تند و تیزی که دارد نزدیک به دو سال است که هنوز فرصت اکران عمومی پیدا نکرده است. ساخت آن فیلم برای من بسیار مهم و جذاب بود و آن را در ژانر پلیسی و معمایی هم ساخته‌ام. فیلم در مواردی حتی از برخی خطوط قرمز هم عبور می‌کند اما در عین حال به عقیده خودم پای یک سری از اصول به‌صورت جدی ایستاده است. همه این مباحث انتقادی در فیلم مطرح می‌شود تا یک سری اصول جدی‌تر را پررنگ کنم.

یک سال بعد از این فیلم هم «هناس» را ساختم که از نظر ژانر فضای کاملاً متفاوتی نسبت به «مصلحت» داشت. فیلم فضایی زنانه درباره فضای عاشقانه زندگی همسر یک شهید دارد که با تشویش‌هایی مواجه می‌شود و در تلاش است تا زندگی‌اش را نجات دهد. از این نظر فکر می‌کنم این فیلم در فضایی کاملاً متفاوت نسبت به فیلم اولم ساخته شد. فیلم جدیدی هم که این روزها دارم به ایده آن فکر می‌کنم، فضای کاملاً متفاوتی نسبت به این دو فیلم دارد. نمی‌دانم این فیلم چه نتیجه‌ای پیدا می‌کند اما هدفم این است که بگویم هم ساخت فیلم انتقادی را کار خودم می‌دانم و هم فیلمسازی درباره شهدا را.

ما در همه این حوزه تکلیف داریم. کمااینکه یکی از دغدغه‌های جدی امروز من این است که بتوانم زمانی با موضوع بحران آب یک فیلم بسازم. درباره بحث خانواده علاقه دارم کار کنم و همه این دغدغه‌ها را در دایره دغدغه‌های انقلابی تعریف می‌کنم کمااینکه حضرت آقا هم این نگاه را دارند و همین ابتدای امسال در سخنرانی حرم رضوی، هم از ویژگی‌های انقلاب اسلامی گفتند و هم از نقاط ضعف ما و مردم. به مباحثی مانند اصراف و اشرافی‌گری هم اشاره داشتند. اشاره‌هایی هم به عملکرد مسئولان داشتند. همه این‌ها نشان می‌دهد نگاه انقلابی داشتند، خیلی می‌تواند گسترده باشد و موضوعات متنوعی را می‌تواند در بر بگیرد. ما موظفیم درباره همه این موضوعات کار کنیم.

فیلم «مصلحت» اولین فیلم حسین دارابی هنوز در انتظار اکران عمومی است!

* چه خوب که به تجربه «مصلحت» اشاره کردید. امروز شما عنوان «چهره سال هنر انقلاب» را کسب کرده‌اید اما گویا هستند افرادی که نگاه شما در این فیلم را منطبق با نگاه انقلابی نمی‌دانند و جلوی عرضه آن را گرفته‌اند! چه می‌شود که نگاه شما که خود را متعهد به اصول انقلاب می‌دانید هم در این قبیل تجربه‌ها، از سوی گروهی از بدنه مدیران، پذیرفته نمی‌شود؟

این نکته را درباره خودم و فیلمم نمی‌گویم اما بله هستند افرادی از نظر من نگاه انقلابی دارند اما به‌عنوان فیلمساز انقلابی آثارشان پذیرفته نمی‌شود. درباره فیلم «مصلحت» اما فکر می‌کنم بیشتر ماجرا یک اختلاف‌نظر است. من خودم با بسیاری از این دوستان صحبت و گفتگو هم داشته‌ام. برخی از این دوستان صرفاً معتقدند که طرح برخی از مسائل در این مقطع زمانی به مصلحت نیست در حالی که ما به عنوان سازندگان و یا حوزه هنری و سازمان اوج به‌عنوان سرمایه‌گذاران، نگاه دیگری داریم و معتقدیم این مسائل مسائلی نیست که نخواهیم درباره‌اش صحبت کنیم. به هر حال این اختلاف‌نظرها وجود دارد. من به‌عنوان فیلمسازی که دغدغه دارم هم نمی‌توانم حکم کلی بدهم و بگویم من درست می‌گویم و همه اشتباه می‌کنند.

برخی از این دوستان صرفاً معتقدند که طرح برخی از مسائل در این مقطع زمانی به مصلحت نیست در حالی که ما به عنوان سازندگان فیلم «مصلحت» یا حوزه هنری و سازمان اوج به‌عنوان سرمایه‌گذاران، نگاه دیگری داریم و معتقدیم این مسائل مسائلی نیست که نخواهیم درباره‌اش صحبت کنیم

این فیلم با همفکری گروهی از افراد دغدغه‌مند ساخته شده است و همه این نگرانی را داشتیم که نکند حرفی را مطرح کنیم که خدای ناکرده به ضرر کلیت تفکری که به آن متعهد هستیم، باشد. ما در یک فرآیند هم‌فکری به این جمع‌بندی رسیدی که این فیلم ساخته شود و به‌عنوان کارگردان هم تلاش کردم به‌طور کامل به متن فیلم‌نامه وفادار بمانم. حالا هم عده‌ای آمده‌اند که نظرات متفاوتی را دارند و در حال مذاکره با آن‌ها هستیم. امیدوارم این مذاکرات باعث شود فضای بازتری شکل بگیرد و حتی اگر به من به‌عنوان فیلمساز اعتماد نمی‌شود به دلسوزانی که در قالب ارگان‌های بزرگی مانند حوزه هنری و سازمان اوج در این زمینه‌ها هم‌فکری می‌کنند، اعتماد شود.

هم فیلم «مصلحت» و هم فیلم «هناس » دغدغه تیم تولیدکننده یعنی بنده و آقای شفاه و آقای ثقفی بوده است و هیچ‌کدام را براساس سفارش نساخته‌ام. همه تیم تولید هم در این زمینه‌ها دغدغه داشته‌اند و بعد از سال‌های هم‌فکری به این جمع‌بندی رسیده‌ایم که باید درباره برخی اصول انقلاب که شاید در مواردی کم‌رنگ شده است هم فیلمسازی کنیم. هنگام ساخت «هناس» هم دغدغه اصلی‌مان این بود که چرا بعد از گذشت یک دهه هنوز فیلمی درباره شهدای هسته‌ای ساخته نشده است. وقتی چنین دغدغه‌ای داریم و رزومه‌مان هم مشخص است، قطعاً فیلمی نمی‌سازیم که برآیندش به ضرر باورها و تفکرمان باشد. حتی نمی‌خواهیم فیلمی بسازیم که به ضرر مردم تمام شود. قطعاً این فیلم‌ها را می‌سازیم تا مردم حال بهتری پیدا کنند و امیدی در دل‌شان شکل بگیرد.

* حالا که به مردم اشاره کردید اجازه دهید کمی صریح‌تر صحبت کنیم. از نگاه مخاطب عام که می‌خواهد فیلم خوب در سینما ببیند دو فیلم «مصلحت» و «برادران لیلا» که هر دو امکان اکران عمومی پیدا نمی‌کنند، به‌عنوان فیلم توقیفی شناخته می‌شوند. شما از یک اختلاف سلیقه صحبت می‌کنید، اما در خروجی نتیجه یکسانی حاصل می‌شود!

واقعیت این است که این مسئله برای خود من هم سوال است. واقعاً چگونه می‌شود که هم این فیلم توقیف می‌شود و هم آن فیلم، در حالی که خیلی‌خیلی با هم فاصله دارند. هم در اصول و هم در ساختار و هم در حرفی که می‌زنند، فاصله بسیار زیادی این دو فیلم با هم دارند. عجیب‌تر اینکه برخی فیلم‌هایی که از آن‌ها نام نمی‌برم اما به‌شدت سیاه و تاریک هستند، در همین سال‌ها اجازه اکران پیدا کرده‌اند اما فیلم ما هنوز که هنوز است اکران نشده است.

واقعاً چگونه می‌شود که هم این فیلم (مصلحت) توقیف می‌شود و هم آن فیلم (برادران لیلا)! در حالی که خیلی‌خیلی با هم فاصله دارند. هم در اصول و هم در ساختار و هم در حرفی که می‌زنند، فاصله بسیار زیادی این دو فیلم با هم دارند

البته تأکید می‌کنم که در این زمینه من ارشاد را مقصر نمی‌دانم. وزارت ارشاد مجوز نمایش به فیلم ما داده اما همین که ارشاد به‌عنوان سازمان متولی تصمیم به صدور مجوز نمایش برای یک فیلم گرفته است با این حال نمی‌تواند نظرش را اجرایی کند و ارگان‌های دیگر باید درباره آن نظر بدهند، یکی از باگ‌های سیستم فرهنگی ماست.

سازمان سینمایی و وزارت ارشاد با عرض و طولی که دارند، از ابتدای انقلاب تجربه کسب کرده‌اند و حالا نماینده جمهوری اسلامی در حوزه نظارت بر تولیدات سینمایی به حساب می‌آیند. وقتی این نهاد تصمیمی می‌گیرد به نظرم نباید کس دیگری در آن دخل و تصرف کند. اگر اینگونه باشد، تا ابد ممکن است افراد و نهادهای مختلف درباره یک فیلم نظرات مختلفی داشته باشند.

این اتفاقات برای خیلی از فیلمسازان معتبر ما مانند ابراهیم حاتمی‌کیا هم در دوره‌های گذشته رخ داده، چند فیلم ایشان در دوره‌های مختلف تا مدت‌ها توقیف بوده است؟ درباره برخی از این آثار دعوا بالا هم گرفته اما وقتی اکران شده‌اند، تبدیل به آثار ماندگاری در سینمای ایران شدند. از «به رنگ ارغوان» گرفته تا «از کرخه تا راین» که خاطرم هست در آن سال‌ها چقدر بحث درباره آن شد و کار به جاهای بالا کشید تا اجازه اکران فیلم صادر شد. مگر درباره فیلم «بازنده» زنده‌یاد سیف‌الله داد شاهد همین شرایط نبودیم؟ آن فیلم هم اجازه ندادند در جشنواره فجر وارد شود و تا مدت‌ها عده‌ای با آن مشکل داشتند.

این‌ها مسائلی است که نیاز به یک اعتماد از سوی نهادهای بالادستی دارد. لااقل به نهادی مانند حوزه هنری که سال‌هاست در این عرصه فعال است، باید اعتماد کنید و کسی نمی‌تواند درباره دغدغه‌مندی آن‌ها ان‌قلتی را مطرح کند. جالب اینکه «مصلحت» اولین فیلم مشترک حوزه هنری و سازمان اوج است و دو نهاد با این سابقه و اعتبار پشت آن هستند اما هنوز هم عده‌ای درباره آن ان‌قلت دارند! این‌ها کار را سخت می‌کند به خصوص برای امثال ما که تربیت شده‌ایم تا در این میدان کار کنیم اما عمرمان مدام رو به فرسایش می‌رود.

تازه این‌ها درباره فیلم‌های ساخته‌شده من است و فیلم‌های دیگری هم هست که دغدغه آن‌ها را داشتم و تا جایی هم برای ساخت آن‌ها پیش رفتم اما به مرحله تولید نرسید! می‌توانم بگویم «مصلحت» نه اولین که سومین فیلم من است که با چنین مشکلاتی مواجه می‌شود. تا قبل از «مصلحت» من دو فیلم دیگر می‌خواستم بسازم که تا مرحله پیش‌تولید هم آن‌ها را پیش‌بردم اما فیلمنامه آن‌ها هم به گیروگرفت‌هایی از همین جنس برخورد و اساساً ساخته نشد! این‌ها باعث می‌شود فیلم‌سازانی که انگیزه کار برای انقلاب و مردم را دارند، مدام گرفتار همین فرآیندهای فرسایشی شوند.

* در همین فضا حتی هستند فیلم‌هایی که شاید به محاق توقیف نمی‌روند اما از ممیزی و سانسور مصون نمی‌مانند.

اتفاقاً نکته من همین است. البته بحث در این زمینه کمی پیچیده است. نمی‌توان کتمان کرد که برخی در مرحله فیلمنامه تعهدهایی را می‌دهند اما در مرحله تولید کار دیگری را می‌سازند. البته مشخصاً درباره کار من اینگونه نبود و ما عین به عین فیلمنامه تأییدشده را ساختیم. به همین دلیل هم می‌گویم مشکل فیلم من صرفاً اختلاف نظر و سلیقه است. این ماجرا هم با چرخش مدیران پررنگ‌تر می‌شود یعنی ما در مواردی با یک مدیر کار را تا جایی پیش برده‌ایم اما وقتی آن مدیر عوض می‌شود، همه چیز مجدد به مشکل برخورد کرده است. مدیر قبلی مجوزی برای کل کار می‌دهد اما مدیر بعدی که می‌آید می‌خواهد در حد سکانس و پلان نظر بدهد. اینجاست که می‌گوئیم پای برداشت‌های شخصی و سلیقه‌ای به میان می‌آید و به کارها لطمه می‌زند.

چقدر فیلم داریم که اخلاق، فرهنگ و سبک زندگی ما را هدف گرفته‌اند؟ اما اصولاً حساسیتی بر روی این دست آثار وجود ندارد اما به محض آنکه فیلمی دغدغه‌مند می‌شود و می‌خواهد روی موضوعی با حساسیت بیشتری تمرکز کند، همه روی آن حساس می‌شوند! من نوعی مگر چقدر می‌توانم تحمل کنم؟

بالاخره سیستم مدیریت، یا به یک فیلمسازی و یک نهاد اطمینان دارد، یا ندارد. نمی‌شود بگوییم تا اینجای مسیر را به شما اعتماد داریم اما از این بیشتر را ما باید نظر بدهیم! وقتی یک ارگان مسئول صدور مجوز است و مجوزی را صادر کرده است، همه باید به آن پایبند باشد. یکی از مشکلات جدی ما در همه این حوزه‌ها برخوردهای به‌شدت سلیقه‌ای است. این برخوردهای سلیقه‌ای تا قیام قیامت می‌تواند ادامه داشته باشد چرا که به تعداد آدم‌های مختلف ممکن است سلیقه‌های مختلف هم وجود داشته باشد. در چنین فضای دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. مشکل ما با سانسور، سلیقه‌محور بودن آن است وگرنه اینکه باید اصولی وجود داشته باشد و یک تیم در وزارت ارشاد متولی اعمال آن باشند، کاملاً پذیرفته‌شده است. مشکل اصلی نگاه سلیقه‌ای است.

می‌دانید در این وضعیت چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ فیلم‌های دغدغه‌مند کم می‌شود. فکر می‌کنید چه تعداد فیلمساز دغدغه‌مند داشته‌ایم که در مواجهه با همین شرایط همه چیز را رها کرده‌اند و سراغ زندگی خود رفته‌اند؟ چقدر فیلم ما داریم که خانواده در آن‌ها به لجن کشیده می‌شود؟ چقدر فیلم داریم که اخلاق، فرهنگ و سبک زندگی ما را هدف گرفته‌اند؟ اما اصولاً حساسیتی روی این دست آثار وجود ندارد اما به محض آنکه فیلمی دغدغه‌مند می‌شود و می‌خواهد روی موضوعی با حساسیت بیشتری تمرکز کند، همه روی آن حساس می‌شوند! من نوعی مگر چقدر می‌توانم تحمل کنم؟

* این روزها شاهد اکران فیلم خوب «غریب» هستیم که البته نتوانسته است آن‌طور که باید در گیشه فروش چشم‌گیری داشته باشد. کمی درباره وضعیت اقتصادی فیلم‌هایی که احتمالاً در فضای رسانه‌ای سینما برچسب «فیلم انقلابی» می‌خورند صحبت کنیم. این جنس آثار چقدر باید دغدغه بازگشت سرمایه و فروش داشته باشند؟

مشخصاً درباره اقتصاد سینما و ماجرای آنالیز گیشه فیلم‌ها من نمی‌توانم نظر کارشناسی بدهم اما آنچه مشخصاً درباره فیلم‌های دغدغه‌مندی مانند «غریب» و یا فیلم خود من «هناس» که نمونه‌شان به‌خصوص در سال‌های اخیر در سینمای ایران کم بوده است می‌توانم مطرح کنم، این است که رسیدن این آثار به جایگاه ایده‌آل‌شان نیاز به زمان دارد. سینمای ما برای چند دهه با سلیقه مشخصی پیش رفته و فیلم‌هایی با موضوعات خاص در آن عرضه شده که طبیعتاً مخاطب خاص خود را هم پیدا کرده است و همچنان هم این جنس آثار را دوست دارند و حاضرند برای تماشای آن‌ها هزینه کنند. جنس این فیلم‌ها و مخاطبان‌شان کاملاً مشخص است.

فیلم‌هایی مانند «غریب» و «هناس » حالا در شرایطی دارند تولید و عرضه می‌شوند که سال‌هاست نمونه مشابه در سینمای ایران کم داشته‌اند. شما را ارجاع می‌دهم به زمانی که فیلم مانند «از کرخه تا راین» ساخته شد و اتفاقاً حضور بسیار موفقی هم در گیشه داشت. سال‌ها اما از این جنس فیلم‌ها کمتر ساخته شده و مخاطبی که به این دست آثار علاقه داشته آرام‌آرام از سینما فاصله گرفته است.

آشتی کردن مجدد مخاطبان فیلم‌هایی از جنس «هناس» با سینما، نیاز به زمان دارد

تحلیل حسی و غیرکارشناسی‌ام این است که بخشی از این مخاطبان حتی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که فیلم‌های مطلوب‌شان در سینما تولید نمی‌شود و به همین دلیل تصمیم به نوعی قهر با سینما گرفته‌اند. حالا مدتی است که این جریان مجدد دارد در سینما پا می‌گیرد و فیلم‌هایی از این جنس مجدد ساخته می‌شود. زمانی این آثار با کیفیت‌های پایین شاید ساخته می‌شد و حالا فکر می‌کنم شاهد عرصه فیلم‌های باکیفیت‌تر و جذاب‌تر در این فضا هستیم. اگر زمان بدهیم، مخاطب این آثار بار دیگر به سینما اعتماد پیدا می‌کند و تبدیل به حامی این جریان می‌شوند.

این طیف به نظرم طیف بسیار عظیمی در جامعه ما هستند که باید مطلع شوند فیلم مطلوب‌شان در سینما عرضه شده و می‌توانند با خانواده به تماشای آثار بنشینند و با سینما آشتی کنند. البته سیستم پخش هم نقش بسیار مهمی در دیده شدن این آثار دارد. حتی می‌توانیم به ایده‌هایی برای تسهیل حضور خانواده‌ها در سینما فکر کنیم. شخصاً سال‌هاست که به دلیل حضور بچه‌هایم نمی‌توانم به سینما بروم و اگر مثلاً سینمایی وجود داشته باشد که برای دو ساعت اکران فیلم امکان حضور بچه‌ها در غرفه بازی کودکان فراهم باشد، حتماً به‌شخصه بیشتر به سینما می‌روم. شاید مسائلی از این دست هم جزو دغدغه‌های خیلی از خانواده‌های علاقه‌مند به سینما باشد. در چنین شرایطی فیلمی مانند «غریب» که خوش ساخت است، حس خوبی دارد، خیلی شعار نمی‌دهد و حرف روز هم می‌زند از سوی مخاطب با استقبال بیشتری مواجه می‌شود. رسیدن به شرایط ایده‌آل برای احیای جریان استقبال از این جنس آثار در سینما، نیاز به زمان بیشتری دارد.

* سال گذشته جشنواره فیلم فجر با شرایط عجیبی برگزار شد و شاهد برخی شکاف‌ها میان خانواده سینما بودیم که در سال‌های قبل‌تر کمتر شاهد نمونه آن بودیم. به‌عنوان یک سینماگر جوان و دغدغه‌مند چه ارزیابی‌ای از شرایط پیش روی سینمای ایران دارید؟

واقعاً شرایط آنقدر پیچیده است که نمی‌توان یک گزاره کلی درباره آن مطرح کرد. واقعاً نمی‌دانم سال پیش رو چه اتفاقاتی برای سینمای ایران رخ خواهد داد اما بسیار امیدوارم. برایم جالب است که به‌رغم وجود این شرایط مبهم، به‌شدت امید دارم به آینده. در عین حال نمی‌توانم تحلیل مشخصی ارائه کنم چرا که ممکن است در حق برخی دوستانم اجحاف کنم.

* می‌توان این فضا را به سمت تحقق همان امیدواری‌ها مدیریت کرد؟

حتماً می‌توان این شرایط را مدیریت کرد. مگر تا به امروز در تاریخ سینمای جهان، جریانات مشابه مدیریت نشده‌اند؟ سیاست‌گذاران سینما هم فیلمسازان را به سمت ایده‌هایی که به آن‌ها علاقه‌مند هستند هدایت می‌کنند و هم در عین حال از آن‌ها مراقبت می‌کنند. البته این کار راحت نیست و در کشورهای غربی با سال‌های آزمون و خطا توانسته‌اند به یک استانداردهایی در مدیریت فرهنگی برسند. استانداردهایی که باعث می‌شود آن‌ها همزمان هم هنرمندان خود را حفظ کنند و هم پای اصول خود بایستند و هم مهمتر از همه مخاطب خود را از دست ندهند. حتی می‌توانند فیلم‌های خود را با رعایت همه اصول و قواعد خودشان، به تمام دنیا عرضه کنند و واقعاً ما هم می‌توانیم از جنس مدیریت فرهنگی آن‌ها الگو بگیریم. این‌ها مسیرهای تجربه‌شده‌ای در دنیاست. وقتی تاریخ سینمای هالیوود را مطالعه می‌کنیم، الگوهای موفقی در این زمینه وجود دارد که می‌توانیم تلاش کنیم تجربه‌های آن‌ها را بومی‌سازی کنیم.

خروج از نسخه موبایل