نگاهی به فیلم سینمایی شماره  10 در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر

مرتضی گازرانی-سینمای خانگی؛ در طول چهل سال اخر یکی از بحث های رایج در سیاست گذاری فرهنگی سینما این بوده است که جهت گیری سینمای ایران در تقابل فرهنگی با سینمای هالیوود چگونه باشد. در مقطعی با الگوپذیری از سینمای موج نوی اروپا بنا برآن گذاشته شد که نوعی سینمای متفاوت و متناسب با فرهنگ ایرانی که سینمای ملی نام گرفت را در دستور کار قرار دهند. البته این رویکرد در آن مقطع دستاوردهای قابل توجهی نیز به دنبال داشت. اما امروزه شرایط به گونه ای پیش رفته است که به سبب گسترش رسانه ها و شبکه های اجتماعی و در دسترس قرار گرفتن فیلم های هالیوودی، این رویکرد شاید دیگر محلی از اعراب نداشته باشد و نتواند پاسخگوی عطش مخاطب نوجوان و جوان کشور باشد. او روزانه حداقل یک فیلم سینمایی یا انیمیشن را با جذابیت های پیدا و پنهان آن می بیند. لذا ساختار سینمایی ایران با رویکرد پیشین نه تنها برای مخاطب امروز جذابیت ندارد بلکه در قصه گویی و فیلمنامه هم نتوانسته با آن جریان مقابل، همآوردی کند.

خشونت و برهنگی دو عنصر اصلی در سینمای هالیوود است که به مدد قابلیت های فنی توانسته است اثرگذاری خود را به نمایش بگذارد. عناصری که در فرهنگ سینمایی ایران نمی تواند جایگاهی داشته باشد. که اگر می داشت ضرورتی برای انقلاب احساس نمی شد.

و اما فیلم سینمایی شماره 10  اثر حمید زرگر نژاد  که در روز اول و به عنوان فیلم دوم برای اهالی رسانه به نمایش درآمد تلاش می کند با گرته برداری از فیلم ها و و بهره برداری قابلیت های فنی سینمای هالییوود،  زندگی قهرمانانه یک آزاده دوران دفاع مقدس رادر دوران اسارت روایت کند. اما در فیلمنامه و بالاخص بازیگری جز مجیدصالحی و سیامک صفری که بازی قابل توجهی را به نمایش گذاشتند نتوانسته دوشادوش دستاوردهای فنی اش پیش برود.

نکته دوم اغراق در به تصویرکشیدن قهرمان وضدقهرمان فیلم است. به طور کلی فیلم شماره 10 فیلمی قهرمان پردازانه است که برای نسل امروز که ناآشنا به قهرمانان ملی خود است اثر قابل توجهی است. وقتی صحبت از قهرمان پیش می آید، به ناچار ضد قهرمان نیز باید در حد و قواره خودش ظاهر شود. و این اغراق وقتی وجه زیبایی شناسانه به خود می گیرد هم چون ادبیات حماسی و اسطوره ای واجد آرایه ادبی می شود. اغراق  فیلم شماره 10 حمید زرگر نژاد به مدد تصویر برداری و فضا سازی و حتی موسیقی درخشان خود به دل می نشیند.

دیدگاهتان را بنویسید