آخرین ها…
پیشنهاد ما
- سروده ای جدید از مهدی عظیمی میرآبادی پیرامون این ایام
- مردم بزرگوار ایران نشان دادهاند که همواره فرق خائن و خادم را به خوبی میشناسند و به وقت خود نظرشان را راجع به او اعمال میکنند.
- بیژن همدرسی: سکوت خفتبار سلبریتیها؛ بزدلی بهجای روشنفکری
- رضا اسدی کاشانی: مهم ترین زیرساخت سینما، مدیران، رؤسا، و تصمیم گیرندگان هستند
- مهدی متولیان: اهمیت سینمای حاتمیکیا و واقعیت افول آن
- خط مقدم جبهه فرهنگی: سینمای مستقل و هویتساز از دیدگاه معمار انقلاب
- نوشداری سینمای ایران، به تجویز اورنگ!
- هشلهف پنجم؛ میرزاننویس باز می گردد!
- برنده ی سلسله ی سیمرغها: تجاریسازی دارد سینما را میبلعد!
- سینمای ایران و بحرانهای چندبعدی از نگاه آذین
- نگاهی تحلیلی بر پیام رییس ستاد کل نیروهای مسلح به ششمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه رسام / مهدی عظیمی میرآبادی
- سینمای ایران در برزخ: تحول یا سقوط؟ چه کسی پاسخ میدهد؟
- دیدگاه یک منتقد؛ سینمای ایران دیگر آثار ماندگار تولید میکند؟
- فرافکنیِ سیستماتیک: بازی دوگانهٔ نخبگانِی که باد می کارند
- انقلاب اسلامی و سینمای ایران؛ چالش ها و دستاوردها
- سینمای ایران در گرداب ناکارآمدی؛ شایستهسالاری یا تحول؟
- سینمای ملی در حاشیه؛ علل انحراف سینما از زبان پژمان کریمی
- دکتر رمضانی: سینمای ایران فطریتر شود، جهانیتر می درخشد
- ضرورت پوستاندازی در سینمای دفاع مقدس
- سینمای ایران در چنگال ابتذال؛ هشدار یک پیشکسوت!
- رهایی سینما از سیاست؛ جنجالی با یک منتقد سرسخت
- نقد ساختار سینمای ایران و راهکارهای تحول
- استاد فرهیخته، جلیل عرفان منش به دیار حق شتافت
- سینمای ایران در کشاکش گیشه و رسالت فرهنگی؛ در گفتگو با ابراهیم اصغری
سایه روشن
نوشته مهمان
- بیژن همدرسی: سکوت خفتبار سلبریتیها؛ بزدلی بهجای روشنفکری
بعد از چهار دهه رجز خوانی بین ایران و رژیم صهیونی، بالاخره ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ با حمله هوایی رژیم متجاوز به سرزمین پهناور ایران جنگ شروع و با واکنش نظامی کشورمان روبرو شد و عملاً طرفین به هم اعلام جنگ دادند… در این میان اعلام مواضع افراد و اقشار مختلف درباره شروع جنگ و طرف حمله به عنوان بخشی از افکار عمومی خود را نمایان کرد. همچنان که پیش بینی می شد، پاره ای از فیلمسازان و هنرمندان که با چشم باز و در زمان مناسب و به هنگام اوضاع را درک کردند، موضعگیری و اعلام نظرات مثبتی صورت گرفت که جای تقدیر و توجه دارد… اما این تمام آنچه که باید باشد نیست…
بنا بر شواهد متعدد، در کشوری که موجی از سلبریتیهای هنری ، ورزشی و فرهنگی با کوچکترین جرقه اجتماعی، با ژستهای شبهروشنفکری به میدان میآیند و اظهار وجود می کنند، حالا که آژیر وضعیت قرمز برای امنیت مردم به صدا درآمده، همهشان در غیبتی آگاهانه فرو رفتهاند. سلبریتیهایی که برای سگ زخمی، گربه بیصاحب، یا حتی رنگ روسری فلان دختر در فلان خیابان، گریبان دریده، چندین استوری و مصاحبه منتشر می کنند، حالا که جمعیت زیادی از کودکان و زنان ایرانی شبها را با وحشتِ موشک و رعب و اضطراب به صبح میرسانند، سکوت کرده، انگار نه انگار که این مردم، مردم همان سرزمینی هستند در آن رشد کرده و چهره شده اند…آنهایی که روزی هزار بار برای “حقوق بشر” و “آزادی” مرثیه میخواندند، حالا حتی یک جمله ساده درباره حملهی آشکار اسرائیل به کشورشان نمینویسند. چرا؟ آیا هیچ توجیهی دارد؟ یا این که چون ممکن است گرینکارتهایشان به خطر بیفتد، یا اقامتهایشان در آنسوی آبها به تعلیق درآید، زبان در کام خود فرو برده اند؟! آنها برای همه چیز داستان پردازی می کنند و استوری می گذارند، الا برای وطن!! آیا برای این موجودات مهم نیست که صدای آژیر و انفجار، در گوش کودکان ایرانی پیچیده است؟ آیا آنها فقط نگرانند که اسمشان در فلان جشنواره بینالمللی خط نخورد؟!
به نظر می رسد، سکوت امروز این اشباح، نه حاصل بیخبری است و نه بیتوجهی؛ این سکوت، سکوتی از جنس ترس، منفعتطلبی، و وطن فروشی است. آنها وطن را تنها تا آنجا دوست دارند که پلهای باشد برای دیدهشدن، و نشستن سیری ناپذیرشان بر خوان نعمات سرزمین ایران بزرگ؛ نه جایی برای دفاع از مردم آن در لحظات سخت. آن ها متکبرانه ادعای همدردی با مردم را دارند، اما از این درد متأثر نمی شوند که مردم کشورشان ممکن است در تهران، اصفهان، شیراز، یا هر نقطه ی دیگری، شب را با هراس و دلهره بگذرانند.
عجیبتر اینکه همین غربیها که قبله ی آمال همین سلبریتی های هستند و این جماعت همواره به سوی آنها سجده میکنند، اگر قطره خونی از بینی یکی از شهروندهایشان بریزد، یا کسی اشاره ای به خاکشان کند، دنیا را زیر و رو میکنند و غیرتشان را جار میزنند. اینجاست که انسان میماند که چطور یک چهره ی خارجی، برای حفاظت از جان و خاکش بیشتر غیرت دارد، تا گونه ای ناشناخته از سلبریتی ایرانی که در موضعگیری های دو پهلو و غبار آلود از عشق به وطن میگوید اما حتی در حمله مستقیم دشمن به کشور خودش، فقط سکوت میکند؛ سکوتی پُر از ترس و خفت و ننگ. آن فریادهای آزادی، آن اشکهای حقوقبشری، چه ارزشی دارد زمانی که “بشر” فقط وقتی “بشر” است و حقوقی دارد که برای نفع برند و اعتبار شخصیِ این مجسمه های بلاهت مؤثر باشد؟
در حالی که مردم ایران، با همه مشکلاتشان، در لحظات خطر کنار هم ایستادهاند، و ورطه های سخت را بدون اعلام حمایت این جماعت که حتی شجاعت یک پست ساده را علیه رژیم خونخوار و کودک کش رژیم صهیونی و امریکا را هم ندارند. بیغیرتی و بی شرفی این گونه ی موجودات انسان نما، بیش از این که توهین به مردمی باشد که روزی دست شما را گرفتند و از خیابان به شهرت رساندند، به ضرر خود آنان است… به قول قدیمیها؛ آدمها را در سختی، میشود شناخت. و ما، حالا شما را خوب شناختیم.
چهل خطا
مجموعه مطلب
- مهدی پورسالار: چهل خطای مدیریت فرهنگی در کشور – خطای اول: غفلت از خِرَد جمعی و نخبگان در مدیریت فرهنگی
خطای اول: خطای راهبردی غفلت از خرد جمعی و نخبگان در مدیریت فرهنگی
وضعیت کنونی مدیریت فرهنگی کشور نشاندهنده ضرورت یک تحول ساختاری است. این تحول باید مبتنی بر باور به ارزش خرد جمعی و اهمیت مشارکت نخبگان در فرآیند تصمیمگیری باشد. تنها در این صورت است که میتوان امیدوار بود مدیریت فرهنگی کشور از چالشهای فعلی عبور کند و به سمت اثربخشی بیشتر حرکت نماید. چرا که یکی از عمیقترین چالشهای نظام مدیریت فرهنگی ایران، غفلت سیستماتیک از خرد جمعی و عدم بهرهگیری از نظرات نخبگان و ذینفعان در فرآیند تصمیمسازیهای کلان است. این خطای استراتژیک که ریشه در ساختارهای ناکارآمد مدیریتی دارد، پیامدهای ویرانگری در عرصه فرهنگ بر جای گذاشته است. از کاهش شدید اثربخشی سیاستهای فرهنگی گرفته تا ایجاد شکاف عمیق بین برنامهریزان و جامعه هدف، همگی زنجیرهای از نتایج این رویکرد نادرست هستند.
ریشهیابی یک بحران ساختاری:
الف) ساختارهای متمرکز و نگاه از بالا به پایین
در بستر تاریخی مدیریت فرهنگی ایران، شاهد حاکمیت نگاه سلسلهمراتبی و تصمیمگیریهای متمرکز بودهایم. این پارادایم مدیریتی که ریشه در ساختارهای بوروکراتیک دارد، به تدریج اعتماد به نخبگان و متخصصان حوزه فرهنگ را تضعیف کرده است. بسیاری از تصمیمگیران فرهنگی به جای اتکا به نظرات کارشناسی و مشورت با صاحبنظران، ترجیح میدهند بر اساس برداشتهای شخصی یا ملاحظات سیاسی عمل کنند.
ب) هراس از تکثرگرایی فکری
یکی از عمیقترین موانع در مسیر بهرهگیری از خرد جمعی، ترس برخی مدیران از تنوع آرا و چالشهای فکری است. این نگرش دفاعی باعث شده است تا در بسیاری از موارد، تنها صداهای همسو و همنوا مجال بروز پیدا کنند، در حالی که نظرات منتقدانه و مستقل به حاشیه رانده میشوند. این رویکرد نه تنها موجب فقر فکری در مدیریت فرهنگی شده، بلکه زمینهساز تصمیمگیریهای نادرست و پرهزینه شده است.
ج) نهادهای مشورتی بیاثر
اگرچه در ظاهر ساختارهای مشورتی متعددی مانند شوراهای فرهنگی، هیئتهای علمی و نهادهای کارشناسی وجود دارند، اما در عمل این نهادها از اختیارات لازم برخوردار نیستند. تجربه نشان داده است که نظرات این نهادها غالباً توسط تصمیمگیران اصلی نادیده گرفته میشود یا به صورت گزینشی مورد استفاده قرار میگیرد. این وضعیت موجب شده است تا این نهادها بیشتر نقش نمایشی داشته باشند تا تأثیرگذار.
پیامدهای ویرانگر:
الف) شکاف عمیق بین سیاستها و واقعیتها
وقتی برنامهریزان فرهنگی بدون درک درست از نیازها و دغدغههای جامعه هدف تصمیم میگیرند، طبیعی است که سیاستهای تدوین شده با واقعیتهای اجتماعی فاصله زیادی پیدا میکنند. این شکاف عمیق موجب کاهش شدید اثربخشی برنامههای فرهنگی و مقاومت اجتماعی در برابر آنها شده است.
ب) اتلاف منابع ملی
اجرای پروژههای فرهنگی بدون پشتوانه مطالعات کارشناسی و نیازسنجی دقیق، منجر به هدررفت منابع مالی و انسانی شده است. نمونههای متعددی از این دست پروژهها را میتوان در سراسر کشور مشاهده کرد که پس از صرف هزینههای کلان، به سرنوشت تعطیلی یا بلااستفاده ماندن دچار شدهاند.
ج) بحران اعتماد عمومی
وقتی نخبگان فرهنگی و مردم احساس کنند که نظراتشان نادیده گرفته میشود، طبیعی است که اعتمادشان به نهادهای فرهنگی کاهش یابد. این بیاعتمادی که امروز به وضوح قابل مشاهده است، بزرگترین مانع در مسیر تحقق اهداف فرهنگی کشور محسوب میشود.
د) رکود در نوآوری فرهنگی
مدیریت یکجانبه و غیرمشارکتی، خلاقیت و ایدهپردازی را در عرصه فرهنگ محدود کرده است. وقتی صداهای جدید و ایدههای نو مجال بروز پیدا نکنند، طبیعی است که شاهد رکود در تولیدات فرهنگی باشیم. این وضعیت به ویژه در سالهای اخیر به وضوح قابل مشاهده است.
راهکارهای برونرفت:
الف) تقویت نهادهای مشورتی مستقل
برای جبران این خطای راهبردی، ضروری است که نهادهای مشورتی از استقلال و اختیارات کافی برخوردار شوند. شوراهای فرهنگی باید بتوانند به صورت مستقل عمل کنند و نظراتشان در فرآیند تصمیمگیریها تأثیرگذار باشد.
ب) گفتوگوی دائمی با ذینفعان
برگزاری جلسات منظم با هنرمندان، نویسندگان، اساتید دانشگاه و فعالان عرصهی فرهنگ میتواند پل ارتباطی بین تصمیمگیران و جامعه هدف را تقویت کند. این گفتوگوها باید فراتر از مراسمات تشریفاتی باشد و به صورت مستمر ادامه یابد.
ج) شفافیت در فرآیند تصمیمگیری
انتشار گزارشهای تحلیلی از تصمیمات فرهنگی و دلایل اتخاذ آنها میتواند به افزایش اعتماد عمومی کمک کند. این شفافیت باید شامل تمام مراحل تصمیمگیری، از شناسایی مشکل تا ارزیابی نتایج باشد.
د) تحول در آموزش مدیران فرهنگی
ترویج فرهنگ مدیریت مشارکتی و تقویت باور به اهمیت تخصصگرایی در میان مسئولان فرهنگی نیازمند برنامهریزی آموزشی بلندمدت است. این آموزشها باید هم برای مدیران فعلی و هم برای مدیران آینده طراحی شود.
ادامه دارد…
شبکه خانگی
- بیانیه نماوا در خصوص سریال سووشون
- تناقض در ساترا: معاون جدید «سووشون» را بیمجوز خواند؛ ساترا قبلاً مجوز داده بود!
- بیانیه ساترا درخصوص توقف پخش مجموعه «سووشون»
- سووشون؛ نداشتن مجوز، تمکین نکردن از قانون، توقیف!
- آیین نامه و مقررات جشن «نگاه» برترینهای شبکه خانگی اعلام شد
- فرافکنیِ سیستماتیک: بازی دوگانهٔ نخبگانِی که باد می کارند
- دکتر رمضانی: سینمای ایران فطریتر شود، جهانیتر می درخشد
- کارگردان سینما و تلویزیون: سینمای فکور در آستانه انقراض؟
- سینما در محاصره اندیشههای سطحی؛ بازگشت به شکوه؟
- از بحرانهای سینمای ایران تا راهکارهای نجات
هشلهف نامه
- هشلهف پنجم؛ میرزاننویس باز می گردد!
- هشلهف چهارم؛ زبان سلبریتی جماعت
- هشلهف سوم؛ بازم کارخرابی مدیرمسئول!
- هشلهف دوم؛ دوم که نه، اوّل
- هشلهف اول؛ پرستیژ لجبازی
مجامع و جشنواره ها
- «علت مرگ: نامعلوم» در اکران آنلاین/ در انتهای شب به اسپانیا میرود
- نگاهی تحلیلی بر پیام رییس ستاد کل نیروهای مسلح به ششمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه رسام / مهدی عظیمی میرآبادی
- متن پیام رییس ستاد فرماندهی کل قوا به جشنواره رسام
- توسعه فرهنگ مقاومت در اقصی نقاط دنیا توسط انقلاب اسلامی
- تندیس ققنوس حقیقت در جشنواره «رسام»
- فرافکنیِ سیستماتیک: بازی دوگانهٔ نخبگانِی که باد می کارند
- انقلاب اسلامی و سینمای ایران؛ چالش ها و دستاوردها
- جایزهی ضد ایرانی، باعث احضار کاردار فرانسه به وزارت خارجه
سینمای جهان
- اکران فیلمی تحسین شده، با تاثیر روانی فراموشنشدنی در خانه هنرمندان
- کارگردان سرشناس الجزایری درگذشت
- سفر هنرمندان روس به ایران برای تولید یک مجموعه تلویزیونی
- فرافکنیِ سیستماتیک: بازی دوگانهٔ نخبگانِی که باد می کارند
- جایزهی ضد ایرانی، باعث احضار کاردار فرانسه به وزارت خارجه
- دکتر رمضانی: سینمای ایران فطریتر شود، جهانیتر می درخشد
- زندان سینما
- طرح تعرفه سینمایی ترامپ؟
- فلورنس پیو از فصل جدید یلنا بلووا در «انتقامجویان: روز رستاخیز» پرده برداشت
سینمای ایران
- رضا اسدی کاشانی: مهم ترین زیرساخت سینما، مدیران، رؤسا، و تصمیم گیرندگان هستند
- برنده ی سلسله ی سیمرغها: تجاریسازی دارد سینما را میبلعد!
- سینمای ایران و بحرانهای چندبعدی از نگاه آذین
- نگاهی تحلیلی بر پیام رییس ستاد کل نیروهای مسلح به ششمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه رسام / مهدی عظیمی میرآبادی
- سینمای ایران در برزخ: تحول یا سقوط؟ چه کسی پاسخ میدهد؟
- بنیاد سینمایی فارابی پشت «چشمهایش»
- دیدگاه یک منتقد؛ سینمای ایران دیگر آثار ماندگار تولید میکند؟
- فرافکنیِ سیستماتیک: بازی دوگانهٔ نخبگانِی که باد می کارند
- انقلاب اسلامی و سینمای ایران؛ چالش ها و دستاوردها
- جایزهی ضد ایرانی، باعث احضار کاردار فرانسه به وزارت خارجه
فیلم کوتاه
- فیلم کوتاه «بشنو» به تدوین رسید
- شعیبی: ظرفیتهای بومی قم در تولید فیلم کوتاه فعال شود
- نگاهی تحلیلی بر پیام رییس ستاد کل نیروهای مسلح به ششمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه رسام / مهدی عظیمی میرآبادی
- آغاز تدوین فیلم کوتاه «خلاء»
- فرافکنیِ سیستماتیک: بازی دوگانهٔ نخبگانِی که باد می کارند
- نشست خبری ششمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه «رسام»
- دکتر رمضانی: سینمای ایران فطریتر شود، جهانیتر می درخشد
- تبیین نظریه مقاومت هدف جشنواره رسام
- رونمایی از پوستر ششمین جشنواره «رسام»