آیا واقعاً تنوع ژانر؛ همان چیزی است که سینما نیاز دارد؟
سینمای دهه ۶۰ را سینمای طلایی ایران میگویند. اما چه ژانرهایی مردم را در روزهای جنگ به سینما آورد؟ آمار نشان میدهد که فیلمهای در ژانر مانند جنگی و حادثهای نقش بسیار مهمی داشتند. چیزی که برای سینمای حال حرف مهم دارد و میتواند راه نجات را نشان دهد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با گذر از گزارشی که قبل از این درباره نسبت میان تعداد سینماها و مخاطبین ما با مقایسه سالهای بعد از پیروزی انقلاب با زمان فعلی نوشتیم، باید به بررسی کیفی درباره فیلمها بپردازیم تا ببینیم در سالهای دور و نزدیک ایران، چه فیلمهایی عامل فروش و جذب مخاطب در سینمای کشور بوده و هستند؟ از این گذشته نقش فیلمهای خارجی در این میان چیست؟
اما قبل از این بحث کیفی باید یادآور شد که معنای افزایش کیفیت فیلمها و راهکارهای جذب مخاطب به سینما، نفی افزایش تعداد سالنهای سینما نیست. زیرا سینماهای کشور ما هنوز به تعداد کافی و استاندارد جهانی نرسیده و باید تعداد سینماها افزایش داشته باشد؛ یکی از ملاکهای اولیه پیشرفت در هر کشور سینماها به عنوان ویترین فرهنگی و مظاهر تمدن است. سینما از اولویتهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است که امام خمینی در سخنرانی تاریخی خود در بهشت زهرا نشان دادند به این پدیده نگاهی درست و بروز دارند و قرار است سینما در ایران رشد داشته باشد. هم اکنون بسیاری از مردم شهرستانهای ما فاقد سینما هستند و در سالهای اخیر با سینماسیارها به تماشای فیلم و پویانمایی مینشینند.
سالنها همچنین باید از استانداردهای روز دنیا بهرهمند باشد. درست است که فیلمهای ما عموماً از نظر بصری بیشتر فیلمهای شهری و اجتماعیاند و در ابعاد نه چندان بزرگ هم میتوان آنها را تماشا کرد و از دیدن آنان لذت برد، اما این وظیفه مدیران سینمایی است که سینماها را با بالاترین کیفیت روز بسازند. امروز سینمای کشور ما حتی یک پرده IMAX ندارد. شاید فردا روزی فیلمهایی با ابعاد و مقیاس آثار بزرگ تولید و روانه اکران شوند که به چنین سینمایی نیاز داشته باشیم.
نمایش آواتار با سینمای IMAX
اما با گذر از این بحث باید به این نکته غمناک اشاره کرده و طلیعه گزارش بعدی را بنویسیم که، اگرچه تعداد سالنهای سینمای ما به اندازه استاندارد جهانی نیست اما فیلمها نیز مورد استقبال نیستند. در سالهای اخیر بسیاری از تهیهکنندگان علت فروش کم فیلمهای خود را کمبود سینما و سالنهای آن دانستهاند. آری، نبود سینما در برخی شهرستانها خود عامل کمبود فروش فیلم است، اما در بسیاری از شهرستانها و شهرهای کشور که سینما به انداز کافی وجود دارد، سالنها خالیاند و همانطور که در گزارش قبلی گفته شد، هر ایرانی هر 10 سال 3 بار سینما میرود. بنابراین باید نظری به فیلمها و موضوع سبد محتوای تماشاگران کشور داشت.
همواره سینمای سالهای دهه 60 را به عنوان سینمای پرمخاطب درنظر میگیرند. به عنوان مثال همان سال 1364 که در گزارش اشاره شد، سرشار از فیلمهای متنوع در ژانرهای گوناگون بوده است. از جنگی یا همان دفاع مقدس گرفته تا کمدی، تاریخی، ترسناک و درامهای اجتماعی ما.
از این گذشته فیلمهای اجتماعی حتی در تلخترین نمونههای خود از عنصر مهمی به نام عاطفه و عشق برخوردار بودند. چیزی که باعث میشد تا مخاطب قدری احساس سبکی و آرامش کند و یا به عبارتی دیگر با دیدن لحظاتی رؤیایی، آنچیزی که از سینما انتظار دارد، یعنی روشنایی را ببیند.
بنابراین دو نکته مهم تنوع ژانری و احساس آرامش، عشق و امید عناصری است که در فیلمهای آن سالها به کرات دیده میشود. نگاهی کنیم به فیلمهایی مانند پرنده کوچک خوشبختی یا گلهای داوودی که هردو فضایی کاملاً غمناک دارند و یا به نوعی به یکی از معضلات فردی و اجتماعی اشاره دارند. اما هردوی این فیلمها در زمان خود جزو فیلمهای پرفروش و پرمخاطب بودند. چراکه هردو دارای عنصر عشق و عاطفه سرشار بودند که باید در سینما آن را دید.
تنوع ژانری نیز کاملاً در سردر سینماهای کشور دیده میشد. یکجا فیلمهای اکشن آن روزها مانند تاراج و عقابها داشت و یکجای دیگر فیلمهای ترسناکی مانند طلسم و شب هفتم. سینمای دیگر عاشقانه نشان میداد و سینمایی دیگر فیلمهای بچههای جنگ را که با فاصله از شهر در جبههها مشغول جنگ بودند مانند بلمی به سوی ساحل، دیدهبان، هور در آتش و… . به این ترتیب همه آن چیزی که در احساسات انسانها مورد نیاز است و با واقعیت اطراف ارتباط داشت را میشد در سینماها دید. در عین حال معضلات و مسائل اجتماعی مهمی مانند اعتیاد، ازدواج دیرهنگام، تک فرزندی، نگهداری سالمندان در خانه سالمندان و… در سینما همراه با درامی جذاب و عاطفی مورد استقبال مخاطبین سینما قرار میگرفت.
نمایی از فیلم طلسم 1365 به کارگردانی داریوش فرهنگ
اما این همه چیز نیست بلکه باید نگاهی داشت به اکران گسترده فیلمهای خارجی. متأسفانه آمار رسمی و دقیقی از میزان اکران فیلمهای خارجی در سالهای ابتدایی دهه شصت در دسترس نیست اما آمارها خوشبختانه از سال 1364 توسط معاونت توسعه فناری و مطالعات سینمایی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از سال 1395 منتشر شده است. با رجوع به این سالنامههای آماری میتوان اطلاعات دقیق و مستندی را درباره فروش فیلمهای سالهای اوایل دهه شصت استخراج کرد.
بر اساس سالنامه آمار فروش سینمای ایران در سال 1365، هر ایرانی حداقل یک بار و به طور متوسط دوبار در سال به سینما رفته است. چیزی که در سال 1364 نیز تقریباً همینگونه است. در سال 1364 عقابها ساخته مرحوم ساموئل خاچیکیان پرفروشترین فیلم در ژانر جنگی و دفاع مقدس است که 29 میلیون تومان با بلیت 73 ریال است. در سال 1365 فیلم گمشده به کارگردانی مهدی صباغزاده در گونه خانوادگی پرفروشترین فیلم سال با بلیت 86 ریال است که 20 میلیون تومان فروش میکند. این روند در سال 1366 نیز ادامه دارد و باز هر ایرانی در سال نزدیک به دو بار سینما رفته است و با بلیت 90 ریالی فیلم اجاره نشینها در گونه کمدی پرفروشترین فیلم سال شد و 34 میلیون تومان فروش کرد.
عقابها یکی از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما و پرفروشترین فیلم ایران است
در سال 1367 نیز فیلم کانی مانگا به کارگردانی سیف الله داد در ژانر جنگی 39 میلیون تومان میفروشد. در 1368 فیلم افق به کارگردانی رسول ملاقلی پور با بلیت 106 ریالی 37 میلیون و 400 هزار تومان پرفروشترین فیلم سال میشود. در یک سال باقی مانده به انتهای دهه 1360 نیز فیلم خاستگاری مهدی فخیمزاده با فروش با بلیت 149 ریالی 74 میلیون تومان فروش میکند و پرفروشترین سال میشود. اما در آخرین سال دهه اول پیروزی انقلاب اسلامی، فیلم سینمایی عروس به کارگردانی بهروز افخمی در ژانر حادثهای و خانوادگی توانست با بلیت 22 تومانی 115 میلیون تومان فروش کند. بنابراین با در نظر گرفتن این 7 سال (1364-1370) میتوان گفت که فیلمهای دفاع مقدسی و جنگی با 3 بار، خانوادگی 2 بار، کمدی 1 بار و حادثهای نیز 1 بار پرفروشترینهای سالها به ترتیب توالی بودند.
حالا با نگاهی به تنوع ژانری در هر سال چه چیزی میبینیم؟ در 10 فیلم پرفروش سال 1364، دو فیلم در ژانر جنگی، 5 فیلم در ژانر حادثهای (اکشن)، 2 فیلم در گونه خانوادگی و کودک و نوجوان و 1 فیلم در گونه درام اجتماعی است.
در سال 1365 نیز دو فیلم خانوادگی، اجتماعی 3 فیلم، جنگی دو فیلم، کمدی دو فیلم و حادثهای 1 فیلم است.
در سال 1366 نیز، دو فیلم کمدی، جنگی 1 فیلم، خانوادگی 1 فیلم، درام اجتماعی 2 فیلم، تاریخی-حادثهای 3 فیلم است.
سال 1367، 2 فیلم جنگی، 4 فیلم خانوادگی، کودک و اجتماعی، حادثهای 2 فیلم و 2 فیلم کمدی داریم.
سال 1368، جنگی 2 فیلم، کمدی 2 فیلم، کودک و نوجوان 1 فیلم، حادثهای 2 فیلم، تاریخی 1 فیلم، درام اجتماعی 2 فیلم است.
سال 1369، خانوادگی 2 فیلم، کودک و نوجوان 2 فیلم، حادثهای 4 فیلم، درام اجتماعی 1 فیلم و جنگی 1 فیلم است.
سال 1370، 3 فیلم حادثهای، 2 فیلم کودک، 1 فیلم خانوادگی، 2 فیلم کمدی، 1 فیلم پلیسی و 1 فیلم جنگی داریم.
بنابراین همانطور که طبق مستندات و آمار رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میبینیم، در دهه 1360، 13 فیلم حادثهای، 10 فیلم کمدی، 10 فیلم خانوادگی، 10 فیلم اجتماعی، 9 فیلم جنگی و 7 فیلم کودک و نوجوان داریم. ژانرهایی مانند تاریخی نیز 3 فیلم و پلیسی 1 فیلم است.
اگر بخواهیم میان گونه درام اجتماعی به عنوان گونه رایج این روزهای سینمای ایران با دیگر گونهها مقایسهای انجام دهیم میبینیم که 53 فیلم در ژانرهای غیر اجتماعی و 10 فیلم در گونه اجتماعی قرار دارند. چیزی که بعد از دهه 60 و در دهه 70 کمکم جایگزین دیگر گونههای سینمایی شد و یکباره سینمای در ژانر ایران به سینمای شهری و اجتماعی تقریباً محض تبدیل شد.
نمایی از فیلم عروس ساخته بهروز افخمی به عنوان یکی از مطرحترین فیلمهای انتهای دهه 60
بنابراین میتوان اذعان کرد که اگر سینمای دهه 1360 را از نظر گیشه و فروش سینمای طلایی بعد از انقلاب مینامیم، به دلیل رویکرد تنوعخواهانه سینمای ایران نسبت به ژانرهای گوناگون سینمایی است. گونه درام اجتماعی بسیار مهم و شریف است و با روحیات مردم ایران که نسبت به همنوعان خود اهمیت قائلند نیز، همخوانی دارد. اما سینما داستان و کارکردی متفاوت دارد. پرده بزرگ سینما عطش نمایش خلاقیت، ایدهها و جذابیتهای بصری خاصی را دارد که عموماً در ژانرهای غیر درام شهری نمایان میشود. البته باید گفت که فیلمهای علمی-خیالی به عنوان یکی از سینماییترین ژانرهای هنر هفتم است تقریباً در سینمای ایران در آن دوران جایگاهی ندارد. تنها این فیلمهای خارجی است که گونه فانتزی و علمی-خیالی را به دوش میکشد.
نمایی از فیلمهای دهه 1360؛ بایکوت، ترور، ترن، خانه عنکبوت
بحث تحلیل و بررسی یک به یک فیلمهای اجتماعی و خانوادگی از نظر محتوا خود یک پرونده و مجموعه گزارشهای جداگانهای میطلبد اما خاطرات ما و فیلمها به اندازه کافی گواه آن هستند که فیلمها در تلخترین حالت ممکن، امیدآفرینی و خوشبینی به زندگی آن هم در سالهای جنگ و بمباران، به خوبی احساس و دیده میشود. میخواهم زنده بمانم، پاییزان، گلهای داوودی، بگذار زندگی کنم، مادر، عروس و… فیلمهایی اند که با آنها اگر گریه کنیم با احساساتی سرشار از شور زندگی به خانه برمیگشتیم.
نتیجه آنکه سینمای امروز با تغییر نگاه در رویکرد به فیلمهای اجتماعی و افزایش فیلمها در ژانرهای گوناگون میتواند فضای تغییر و تحول را بیشک تجربه کند و مردم بار دیگر با علاقه وافر به سینماها بیایند.
سؤال دیگری اما باید پاسخ داده شده و جواب آن مورد بررسی قرار گیرد، اکران فیلمهای خارجی چقدر میتواند به فروش سینمای ایران کمک شایان کند؟ این سؤال را در گزارش بعدی مورد بررسی قرار خواهیم داد.