علیرضا معتمدی فیلمساز و استاد نشست تخصصی «چطور تجربه شخصی تبدیل به یک فیلم کوتاه شود؟» گفت: در شرایطی که سینمای ما به آمادهخواری و کسب درآمد افتاده است، این فیلمهای کوتاه هستند که جهان خاصی را با گویشها، لهجهها و فضاهای بومی به ما مینمایانند.
بهگزارش سینمای خانگی از روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران؛ نشست تخصصی «چطور تجربه شخصی تبدیل به یک فیلم کوتاه شود؟» با حضور علیرضا معتمدی نویسنده و کارگردان سینما صبح روز سه شنبه ۳ بهمن در شصت و هشتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان مشگینشهر-ساوالان برگزار شد.
این فیلمساز در ابتدای این نشست تخصصی بیان کرد: گاهی چیزهایی که تجربه میکنیم، در جهان واقع رخ نداده است و خیال و خواسته ماست. برای مثال من در فیلم خودم «رضا» کاراکتر اصلی فیلم را مردی بسیار آرام، ساکت و مهربان دیدم. عدهای این مولفهها را به خود من نسبت میدادند اما این فیلم ناشی از فکر کردن من به این ماجرا بود که اگر بخواهم روزی آدم بهتری باشم، باید چه ویژگیهایی داشته باشم و فهرستی از ویژگیها را تهیه کردم که حاصلش ویژگیهای نقش رضا بود و این فیلم تجربه شخصی من است. این جهان شخصی امکانی استثنایی در اختیار فیلمسازان قرار میدهد.
معتمدی توضیح داد: برخی از فیلمهای کوتاه ما بیگ پروداکشن هستند و حتی در حد فیلمهای سینمایی بودجه دارند اما همه آنها شبیه به اکثر فیلمهای سینمایی ایران به اصطلاح «فیلمیک» هستند اما مابه ازای ایرانی و بیرونی ندارند یعنی نسخههای شبیهش را در اطرافمان سراغ نداریم؛ از نوع رابطه زوجین و خانواده تا شکل ظاهر و پوشش آدمها و … همگی درباره جهانی فیلمیک است. بخشی از این اتفاق تحت تاثیر جریان فیلم فارسی و ماجرای دوبله است اما دنیای شخصی فیلمساز همیشه جذابتر است. اساسا دلیل اینکه اینفلوئنسرها در فضای مجازی محبوب هستند درست به این دلیل است که آنها دنیای شخصی خود را با دیگران درمیان میگذارند.
معتمدی با اشاره به آثار شاخص سه سینماگر ایرانی توضیح داد: داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی و کیومرث پوراحمد مصداقهای بارزی از کارگردانانی هستند که جهان شخصی خود را به فیلم تبدیل کردهاند. برای اولین بار طبقه متوسط ایرانی را در فیلمهای مهرجویی میبینیم، یا فیلم «گزارش» کیارستمی که من هم یک دوره فیلمنامه نویسی با تمرکز بر آثار کیارستمی برگزار کردهام، همینطور است.
وی ادامه داد: فیلم «گزارش»، «زندگی و دیگر هیچ»، «طعم گیلاس» و… قصه هایی از جهان شخصی کیارستمی فیلمساز است. یا زندهیاد پوراحمد که قصه هوشنگ مرادی کرمانی را تبدیل به مجموعه درخشان «قصههای مجید» کرد، درباره چیزهایی میگوید که مخاطب با آن آشنایی و حرفی برای گفتنش دارد.
وی با اشاره به اهمیت داشتن جسارت و شهامت در پرداختن به تجربههای شخصی در فیلمسازی گفت: این اتفاق شهامتی میخواهد که گاهی ریسک هم دارد و ممکن است نتیجه کار شما را برای مخاطب مطلوب هم نکند. اگر پوراحمد نوجوانی پررنج خود را به تصویر نمیکشید یا مرادی کرمانی نمینوشت شاید آن اثر درخشان ساخته نمیشود. صداقت، خیانت در امانت سوژه، شهامت و ترکیبی پیچیده از اینها در سینما لازم است که به لحاظ کیفی فیلم ما را ارتقا میدهد.
معتمدی در پاسخ به اینکه فیلم را باید برای خودمان بسازیم یا نه، گفت: به نظرمبرای خودمان باید فیلم بسازیم، سال گذشته به دنبال پروانه ساخت فیلم جدیدم بودم و وقتی از من میپرسیدند چرا؟ میگفتم دو فیلم قبلیام را هم برای دل خودم ساختم و خیلی به مخاطبش فکر نکردم. سالها از آرزوی فیلمسازیام نیز میگذشت و برای سلیقه خودم فیلم ساختم. به نظرم به جای اینکه تماشاگر را به شگفت زده کردن از فیلممان دعوتکنیم باید به این فکر کنیم که ما به عنوان تماشاگر خودمان چه فیلمی را دوست داریم. اگر فیلمی بسازیم که شبیه فیلمهایی که دوستشان داریم یا شبیه خودمان باشد ما را از دغدغههای ابتداییمان رها میکند و بخشی از کار را پیش بردهایم. در این صورت افراد همسلیقه زیادی را نیز با خود پیدا میکنیم. اگرچه سینما صنعت گرانی است اما در وهله اول برای لذت بردن فیلم میسازیم و بیشتر انگار قرار است چیزی را برای خودمان کشف کنیم.
معتمدی عنوان کرد: موضوع این جلسه تجربه سینمایی شخصی است. حالا که سینمای ما به آمادهخواری و کسب درآمد افتاده است این فیلمهای کوتاه هستند که جهان خاصی را با گویشها، لهجهها و فضاهای بومی به ما مینمایانند. این رنگارنگی جهان زیباتری خلق میکند.
وی توضیح داد: این که دنیای یک نقش را چه کسی بازی کند اهمیت دارد. من در دو فیلم خود با چهرهها همکاری کردم و به این فکر میکردم که چطور از نقشهای قبلی خلع سلاحشان کنم و راهی یافتم برای بیشترین مشارکت بازیگر در صحنه.
معتمدی درباره تجربههای بازیگری خود عنوان کرد: در گذشته به دلیل اینکه «بور» بودم در کودکی برای بازیگری زیاد انتخابم میکردند اما هیچوقت بازیگری را زیاد دوست نداشتهام. در فیلم خودم نیز دوست نداشتم بازی کنم اما چند اتفاق منجر به این تصمیم شد. چون مسئولیتهای زیادی داشتم و بازیگری کارم را سختتر هم میکرد. در فیلم کوتاه شاید در بیش از ۶۰ اثر بازی کردهام. بنابراین با دوربین راحت بودم و ترسی از آن نداشتم. مدل بازیگری مدنظرم را نیز میدانستم اگرچه هیچوقت خودم را بازیگر ندانستهام اما اگر در مقام کارگردان خودتان هم به عنوان بازیگر در صحنه باشید و یک بازی رئالیستی ارائه دهید بازیگران باهوشتان هم این را درک میکنند. بنابراین با وجود همه فشارهایی که داشت تصمیم گرفتم خودم در فیلمم بازی کنم. زیرا بازیگری بسیار مهم است و اگر ارتباط بین کاراکترها و قصه درست درنیاید، فیلم خوبی نخواهید داشت. وقتی کارگردان خود بازیگر است، فشار زیادی به او وارد میشود. اولین شکل فیلمسازی در دنیا نیز همینطور بوده است.
وی در ادامه بیان کرد: در فیلمسازی هیچوقت نباید تسلیم موقعیت اطراف شد و کارگردان باید کار خود را پیش ببرد. گاهی کارگردان در برابر یک سیستم کارمندی هم قرار میگیرد یا حتی انگی هم به او زده میشود که مثلا کارگردان، خودش هم بازیگر است و میگویند او خودشیفته است یا هرچیز دیگری اما هیچ کدام اینها مهم نیست و باید کار خودتان را بکنید.
معتمدی در پاسخ با این که آیا باز هم در آثار خودش ایفای نقش خواهد کرد یا نه، گفت: دو قصه دارم که باز هم دوست دارم خودم هم بازیشان کنم و البته یکی از آنها به دوران پیریام مربوط میشود.
شصت و هشتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان مشگینشهر-ساوالان تا ۵ بهمن در حال برگزاری است.