رسانه سینمای خانگی- مهرجویی؛ اپوزیسیونی که قاعده دموکراسی را بلد بود/ یک منتقد اصیل!

تعامل حاکمیت «جمهوری اسلامی» با مرحوم «داریوش مهرجویی» نه تنها به خاطر فیلم سینمایی «گاو»، بلکه محصول شیوه رفتار وی بود. شیوه ای که سبب می‌شد تا او در قامت «اپوزیسیون» به سراغ نسخه تبدیل «ایران» به «ایرانستان» نرود! 

سیدعرفان فاطمی/ پُرواضح است که ماجرای قتل «داریوش مهرجویی» و همسرش در تاریخ ۲۲ مهر امسال، به عنوان یک «تراژدی» فراموش ناشدنی در حافظه «تاریخ سینمای ایران» باقی خواهد ماند. جنایتی دردناک که حالا پس از تعیین تکلیف ابعاد جنایی آن می‌توان به چند نکته توجه نمود:

۱/ «داریوش مهرجویی» سینماگری بود که لازم است تا مراقبت لازم برای هتک حرمت و یا تحریف واقعیت این هنرمند و همسرش صورت نگیرد و دیگرانی با قصد و یا مرض سعی نکنند شمایلی بر خلاف واقعیت از آنچه که بود خلق ننمایند و در حافظه بصری جامعه به ثبت نرساند.


از بلوغ رفتاری «نهادهای امنیتی» تا شخصیت «اپوزیسیونی» که قواعد «دموکراسی» را می‌دانست!

۲/ ۴۵ سال حیات «داریوش مهرجویی» در سایه حاکمیت «جمهوری اسلامی» می‌تواند مصداقی قابل مطالعه از برای فهم «مردم‌سالاری دینی» قلمداد شود. دورانی نسبتا طولانی که در پرتو آن به نسبت کارنامه هنری موجه و پرتعدادی را برای وی به ثبت رساند و این در حالی است که «داریوش مهرجویی» یکی از چهره‌های «اپوزیسیون» در عرصه فرهنگ و سینمای پس از انقلاب به شمار می‌آید. شخصیتی که در بدو پیروزی انقلاب اسلامی و دقیقا در سال ۱۳۵۹ هجری شمسی، فیلم سینمایی «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» را به فضای رسانه‌ای جامعه عرصه داشت و سپس در اوج جنگ تحمیلی و در سال ۱۳۶۵ هجری‌شمسی، فیلم سینمایی «اجاره نشین‌ها» را ساخت و رسما اعتراض خود به نحوه حکمرانی در «نظام جمهوری اسلامی» را بیان داشت و شیب تند انتقادات خود را حتی به سطح «نظام جمهوری اسلامی» تعمیم داد و «سنتوری» را در سال ۱۳۸۵ هجری‌شمسی عرضه نمود و حتی در همین اثر آخر خود یعنی «لامینور» در سال ۱۳۹۸ هجری‌شمسی ادبیات منتقدانه خود حفظ کرد و…؛ با این همه حاکمیت «جمهوری اسلامی» متعرض فعالیت‌های سینمایی او نشد و حتی بخش عمده‌ای از آثار او را خرید و در «صدا و سیمای جمهوری اسلامی» به نمایش گذاشت.


از بلوغ رفتاری «نهادهای امنیتی» تا شخصیت «اپوزیسیونی» که قواعد «دموکراسی» را می‌دانست!

۳/ تعامل حاکمیت «جمهوری اسلامی» با «داریوش مهرجویی» نه تنها به خاطر «گاو» و دیده شدن این اثر سینمایی توسط «بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی» شکل گرفت؛ بلکه این تعامل بیش از هر چیز محصول شیوه رفتار «مهرجویی» بود. شیوه ای که سبب می‌شد تا او در قامت «اپوزیسیون» به سراغ نسخه تبدیل «ایران» به «ایرانستان» نرود!


از بلوغ رفتاری «نهادهای امنیتی» تا شخصیت «اپوزیسیونی» که قواعد «دموکراسی» را می‌دانست!

۴/ «انتقاد از وضع موجود» یکی از شاخصه های رفتاری روشنفکری است. شاخصه‌ای که «داریوش مهرجویی» آن را از ابتدای فعالیت سینمای خود در دهه ۱۳۴۰ هجری‌شمسی در «گاو» و «آقای هالو» رعایت کرد و تا آخرین اثرش یعنی «لامینور» به آن پایبند ماند. «داریوش مهرجویی» قواعد دموکراسی را بلد بود و از این جهت است که هیچگاه در «دام فتنه‌گران» باقی نماند و هیچگاه خود را اسیر توهمات خیالی «براندازان خارج‌نشین» نکرد. خصوصیاتی که موجب شد تا از طیف جماعت «شبه روشنفکر» متمایز شود.


از بلوغ رفتاری «نهادهای امنیتی» تا شخصیت «اپوزیسیونی» که قواعد «دموکراسی» را می‌دانست!

۵/ مواجهه ارگان‌های امنیتی و انتظامی با پرونده قتل «داریوش مهرجویی» و همسرش حکایت از نوعی بلوغ رفتاری دارد. بلوغی که بالاخص در تعامل این نهادها با رسانه و شناخت این ابزار مهم در دنیای امروز هویدا گشت؛ اطلاع رسانی به موقع و بدون لکنت از همان ابتدای این حادثه و پس از آن نمایش حضور تیم کارشناسی مجرب و ترسیم قدرت کاراگاهان چیره‌دست ایرانی که خود به نوعی یک «مانور امنیتی» محسوب می‌شود از جمله اتفاقات مهمی بود که شاید برای نخستین‌بار در این حادثه رقم خورد. در این میان شناسایی قاتلان و جنایتکاران در مدت محدود و معرفی رسمی ایشان به رسانه ها یک برد پلیسی اقتدارآفرین بود که به شدت ضریب «امنیت روانی جامعه» را بالابرد و فرایندی قابل تقدیر را رقم زد.

دیدگاهتان را بنویسید