رسانه سینمای خانگی- کتابی درباره سینمای کیارستمی منتشر شد

کتاب «تناقضات نابازیگری؛ و مقاله‌های دیگر درباره سینمای عباس کیارستمی» نوشته روبرت صافاریان توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، کتاب «تناقضات نابازیگری؛ و مقاله‌های دیگر درباره سینمای عباس کیارستمی» نوشته روبرت صافاریان به‌تازگی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است.

روبرت صافاریان متولد سال ۱۳۳۳ در تهران، مدرس و منتقد سینمایی ارمنی‌تبار کشور است و ترجمه کتاب‌های «تاریخ سینما»، «تدوین فیلم و ویدئو»،‌ «ازو و بوطیقای سینما» و رمان‌های «خانه دو طبقه خیابان سنایی» و «یادداشت‌های سردبیر هایاتسک» و کتاب «ساکن دو فرهنگ» از جمله آثاری هستند که نشر مرکز از او چاپ کرده است.

او سال ۱۳۹۵ کتابی با عنوان «سینمای عباس کیارستمی» منتشر کرد و می‌گوید پس از مرگ این‌فیلم‌ساز و انتشار همه مطالب منتشرنشده و جدیدی که از او عرضه شدند، حالا وقت آن بود که کتابی دیگر درباره او منتشر کند. صافاریان می‌گوید در آن‌کتاب اول، هدف این بود که همه زندگی و فعالیت سینمایی کیارستمی کمابیش به‌ترتیب گاه‌نامه‌ای ارائه شود. به همین‌دلیل امکان ورود به جزییات همه مسائل نظری وجود نداشت. تفاوت اصلی کتاب اول با «تناقضات نابازیگری» این است که هریک از مقالات این‌کتاب، بر وجه خاصی از سینمای کیارستمی تمرکز دارند و به‌ترتیب زمانی هم به کارنامه‌اش نپرداخته‌اند. اما در کل، به مجموعه آثار کیارستمی به‌عنوان یک‌متن بزرگ نگاه شده و بین استناد به متن فیلم‌ها به‌عنوان مرجع اصلی و استناد به حرف‌هایش، حرف‌های دیگران و اطلاعاتی که درباره زندگی‌اش منتشر شده، موازنه‌ای برقرار شده است.

کیارستمی در جلوی دوربین، نابازیگری در فیلم‌هایش، شعر و قالب کوتاه در آثارش و … ازجمله موضوعاتی هستند که صافاریان در مقالات این‌کتاب به آن‌ها پرداخته است.

کتاب پیش‌رو ۹ مقاله و ۲ ضمیمه دارد. مقالات به‌ترتیب عبارت‌اند از: «نان و کوچه»، «تناقضات نابازیگری در فیلم‌های عباس کیارستمی»، «کلوزآپ»، «کیارستمی و جشنواره‌ها»، «باد ما را خواهد برد»، «ده: نقطه‌ عطف»، «کیارستمی جلوی دوربین»، «قالب کوتاه، به‌خصوص شعر»، «۲۴ فریم».

همان‌طور که اشاره شد، این‌کتاب ۲ ضمیمه هم دارد که عبارت‌اند از «ضمیمه یک: ظرافت در برابر شور» و «ضمیمه دو: کیارستمی درباره کلوزآپ». پس از این‌ضمیمه‌ها هم «پیوست‌ها»ی کتاب درج شده‌اند که به‌ترتیب عبارت‌اند از فیلم‌شناسی عباس کیارستمی، فهرست فیلم‌های مستند درباره عباس کیارستمی، برای مطالعه بیشتر.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

گفتیم که اندیشیدن درباره فرایند فیلم‌سازی انگیزه اولیه ساخت کلوزآپ نبوده است، اما دست‌کم می‌توان پذیرفت که در تحلیل نهایی فرایند فیلم‌سازی یکی از درون‌مایه‌های فیلم است. به‌خصوص در صحنه دادگاه و صحنه پایانی، فیلم‌ساز (از طریق به کار گیری خلاق حاشیه صوتی) در فیلم حضور دارد، و به این‌ترتیب، فیلم‌سازی و فیلم‌سازان از پشت صحنه به جلوی صحنه رانده می‌شوند.

این موضوع در چهار فیلم بعدی و چهار فیلم مهم دهه ۱۳۷۰ کیارستمی در کانون تماتیک فیلم‌ها جای می‌گیرد. تم پررنگ و برجسته این فیلم‌ها ایده «زندگی ادامه دارد» است، اما این‌فیلم‌ها در عین حال فیلم‌هایی درباره فیلم‌سازی هستند. در زندگی و دیگر هیچ (۱۳۷۰) با فیلم‌سازی روبه‌رو هستیم که با فرزند خردسالش برای یافتن بازیگران یکی از فیلم‌هایش (خانه دوست کجاست) به منطقه زلزله‌زده رودبار رفته و در صحنه‌هایی از فیلم شاهدیم که منشی صحنه به جلوی دوربین می‌آید و راجع به فیلم‌سازی با پیرمردی از کاراکترهای فیلم صحبت می‌کند. نقش این‌کارگردان را کس دیگری (فرهاد خردمند) بازی می‌کند _ کیارستمی خودش جلوی دوربین نمی‌آید _‌ اما از آن‌جا که فرهاد خردمند نقش کارگردان فیلم خانه دوست کجاست را بازی می‌کند، شکی نیست که کارگردان فیلم همان کیارستمی‌ست.

این‌کتاب با ۳۲۲ صفحه، شمارگان هزار و ۲۰۰ نسخه و قیمت ۲۳۵ هزار تومان منتشر شده است.

رسانه سینمای خانگی_غفلت از سینمای دفاع مقدس؟

هفته دفاع مقدس بواقع پاسداشت دوران طلائی ظهور و بروز بصیرت در فرزندان ملتی است که صدها سال طعم حکومت داری عصر بی کفایت پهلوی وخاندان فاسد آنان را چشیده بودند و برای حفظ پرچم، استقلال و شرف خویش با دستان خالی،سلاح ایمان و با عشق به ولایت فقیه به میدان آمدند، میدان نبردی که سینماگران هم با حضور در آن رشادتهای رزمندگان اسلام را با دوربینهای خود به ثبت رساندند تا به عنوان فرزندان خلف خمینی کبیر نامشان در تاریخ دفاع مقدس جاودانه بماند…این ایام فرصتی است تا به بررسی سینما در دوران دفاع مقدس بپردازیم

یادداشت مهدی سرتاج/دفتراصفهان

شروع جنگ تحمیلی و تبلور فرهنگی مکتب امام خمینی

با شروع جنگ تحمیلی طبیعی بود که هنرمندان سینما همپای دیگر رزمندگان برای ثبت لحظات جنگ در این میدان نبرد حضورداشته باشند، در یکی از این روزهای جنگ ،دوربین مستند ساز آرام آرام به رزمنده ای که یک دست نداشت و در دل خاکریز نشسته بود، نزدیک می شود… گزارشگر میگوید خودتون را معرفی کنید.او خود را این چنین معرفی می کند: «سرباز اسلام حسین خرازی…»! حسین خرازی همان فرمانده نامدار و با اخلاص که به سربازانش می‌گفت کار باید برای رضای خدا باشد و خود را نه یک فرمانده که یک سرباز اسلام معرفی می‌کرد. این بیان سرشار از خضوع و گمنانی توسط یک فرمانده بزرگ ، درست همان نقطه ای است که سینما را وارد یک گونه جدید از فیلمسازی می‌کند و در آن گونه، تکنیک جای خود را به مفاهیم انسانی و اخلاقی می‌دهد که در هیچ جنگی تا کنون تجربه نشده، مفاهیم جدید انسانی که فرزندان مکتب خمینی کبیرآن را به ظهور و بروز رسانده بودند سینمائی که براساس فرمایشات راهگشا و روشن گرایانه‌ی حضرت امام(ره) که فرمودند «ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم…»، در سال‌های بعد از انقلاب، اجازه‌ی ظهور و بروز پیدا کرده بود، و حالا با ورود فیلمسازان آماتور و نیمه حرفه‌ای، در روزهای آغازین جنگ به جبهه‌ها توانست رسالت خود که ثبت مستندات وقایع جبهه‌های حق علیه باطل بود را به انجام برساند.

شکل گیری ژانر سینمای دفاع مقدس

دوران هشت ساله دفاع مقدس و مقاومت رزمندگان اسلام در صحنه های نبرد، تداعی کننده یکی از زیباترین جلوه های تمدن بشر بود که در آن، ایثار، گذشت، جهاد و شهادت، جلوه گر بود. این ویژگی‌های ارزشمند رفتاری، موجب شکل گیری فرهنگ دفاع مقدس شد تا در نهایت ژانری که می توانست سینمای جنگ نامیده شود به واسطه بروز رفتارهای خارق العاده انسانی رزمندگانش به سینمای دفاع مقدس مبدل شود، سینمائی که گونه منحصر بفرد سینمای ایران نام گرفت. ژانر دفاع مقدس با پرداختن به روحیات رزمندگان، باورها و اعتقادات آنها براساس وجوه شخصیتی رزمندگان به تدریج به اوج خود رسید و موجب ارتقای سطح کیفی سینمای دفاع مقدس شد.در این میان، نگاه و رویکرد مسئولین و فیلمسازان به دفاع مقدس در فرایند شکل گیری این گونه سینمائی و ارتقاء سطح آن موثر بوده است که آن را می توان از دومنظر مورد واکاوی قرارداد. رویکرد اول: رویکرد الهی، ارزشی و حماسی است که از بدو انقلاب، ظهور و بروز یافته است و شهید سید مرتضی آوینی را می توان از اصلی‌ترین چهره‌هائی نام برد که در توسعه این فکرموثر بوده است. رویکرد دیگر- که بسیاری از تولیدات سینمای دفاع مقدس و به ویژه تولیدات پس از جنگ را شامل می‌شود- رویکرد انتقادی یا نقادانه به موضوع جنگ است. در این رویکرد، فیلمساز، سراغ معضلات و آسیب هایی می‌رود که زیر خاکسترها و غبارهای جنگ پنهان مانده و عمدتا با پایان جنگ و کنار رفتن غبارها، دوربین سینما به سمت آنها تغییر جهت میدهد.

فراز و فرود سینمای دفاع مقدس در سایه سوء مدیریت

آنچه که در بررسی وضعیت تولید فیلم‌های دفاع مقدس طی 4 دهه پس از انقلاب، نشان میدهد این است که تولید آثار سینمایی و دفاع مقدس با افت و خیزهای فراوانی روبرو بوده است. این ژانر سینمائی به دلیل بی برنامگی، به جای رشد و بالندگی، در مسیر افول حرکت کرده وطی سالهای گذشته به لحاظ کمی و کیفی- مسیر قهقرا را طی کرده است. با نگاهی به چهار دهه فعالیتهای فرهنگی- به ویژه در حوزة سینمای دفاع مقدس- درمی‌یابیم که تاکنون، رویکردهای مختلفی در تولیدات سینمای دفاع مقدس وجود داشته است. هدف همه این رویکردها، بازیابی فرهنگ و ارزشهای نهفته در دفاع مقدس و انتقال آن به نسلهای آینده بوده است ولی رسیدن به این هدف و آرزوی شیرین، مقدماتی را می طلبد که در سایه سوء مدیریت و استراتژی غلط مدیران فرهنگی تحقق پیدا نکرد.

مروری بر تاریخ تولیدات سینمای دفاع مقدس

در سال‌های اولیه جنگ، نداشتن تجربه در ساخت فیلم جنگی و فقدان شناخت از حال و هوای حاکم بر جبهه‌ها باعث شد تا نخستین نمونه‌های این ژانر، آثار قابل‌قبولی از کار درنیایند؛ سال‌هایی که هنوز سینمای جنگ هویت نیافته بود. هرچند از دل همین تجربه‌ها و همین فیلم‌ها، سینمایی قهرمان‌محور پدید آمد که در دهه ۶۰ تماشاگران بسیار داشت. در بررسی سینمای جنگ نقش و اهمیت فیلم‌هایی، چون «عقاب‌ها»، «گذرگاه»، «بلمی به‌سوی ساحل» و «کانی‌مانگا» را نباید فراموش کرد؛ فیلم‌هایی که به جای شخصیت بیشتر به حادثه اهمیت می‌دادند و به گیشه سینما‌ها رونق می‌بخشیدند. آنچه از آن به‌عنوان سینمای دفاع‌مقدس یاد می‌شود با فیلم «دیار عاشقان» آغاز شد، با «پرواز در شب» ادامه یافت و با «دیده‌بان» و «مهاجر» اوج گرفت. در این میان اما باید سهمی ویژه برای مجموعه «روایت فتح» قائل شد. کاری که مرتضی آوینی و گروهش انجام دادند ارائه تصویری بی‌واسطه از فضای حاکم بر جبهه‌ها بود. با تصاویری که اغلب به شیوه دوربین روی دست فیلمبرداری شده بود و با گفتار متن‌هایی که آوینی خود می‌نوشت و می‌خواند، شیوه تازه و بدیعی در مستند‌های جنگی شکل گرفت که بعد‌ها مستند اشراقی نامیده شد؛ مستند‌هایی که سینمای دفاع‌مقدس را وارد فضایی تازه کرد.

سینمای دفاع مقدس در دهه 60 و 70

بهترین فیلم‌های دفاع‌مقدس اغلب پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ساخته شدند. از «مهاجر» و «هور در آتش» گرفته تا «سفر به چزابه» که همگی در انتهای دهه ۶۰ یا نیمه اول دهه ۷۰ ساخته شدند و جایگاهی تثبیت شده به‌عنوان بهترین‌های سینمای دفاع‌مقدس دارند؛ سینمایی که از نیمه دوم دهه ۷۰ دچار بحران شد. بهترین فیلمسازان این عرصه ترجیح دادند به جای فیلم دشوار جنگی، سراغ گونه‌های دیگر بروند. بیشتر فیلمسازان شاخص سینمای جنگ در دهه ۷۰ سراغ سینمای اجتماعی رفتند. هرچه زمان گذشت، ساخت فیلم جنگی دشوارتر و پرهزینه‌تر شد. خروجی نهاد‌هایی که متولی سینمای دفاع‌مقدس محسوب می‌شدند در اغلب موارد قابل‌قبول نبود و در مواردی به‌نظر می‌رسید فیلمسازان جوان از فیلم جنگی به‌عنوان سکویی برای ورود به سینمای حرفه‌ای استفاده می‌کنند.

دهه هشتاد برای سینمای دفاع مقدس

سینمای دفاع‌مقدس نتوانست از این گنجینه بی انتهای دفاع مقدس بهره ببرد و در ورطه تکرار افتاد و آثاری جلوی دوربین رفتند که اغلب فاقد ارزش‌های سینمایی و بدون حداقل جذابیت برای جذب مخاطب بودند. از نیمه دوم دهه ۸۰ با ورود ده‌نمکی به عرصه و ساخته شدن سری فیلم‌های «اخراجی‌ها» بعد از سال‌ها فیلم‌هایی از سینمای دفاع‌مقدس با اقبال عمومی مواجه شدند.

دهه 90 و سینمای دفاع مقدس

در دهه ۹۰ به‌نظر می‌رسید سینمای دفاع‌مقدس نیازمند تنفس در فضایی تازه است. این اتفاق گاهی با آثاری، چون «ایستاده در غبار» رخ داد و امید‌هایی برانگیخته شد، ولی رویکرد کلی این سینما همچنان با آنچه در دوران طلایی ژانر (در انتهای دهه ۶۰ و ابتدای دهه ۷۰) شاهدش بودیم فاصله بسیار دارد؛ آن هم در شرایطی که هنوز حکایت‌های زیادی از ۸ سال دفاع‌مقدس ناگفته مانده است؛ حکایت‌هایی که نیاز به راویانی خوش قریحه و خلاق و تازه نفس دارد تا مهم‌ترین ژانر سینمای ایران در ۴ دهه اخیر که تولدش را مدیون انقلاب و جنگ است، همچنان رهروانی استوار داشته باشد.

توجه به قهرمانان دفاع مقدس در استانها

مروری کوتاه بر سینمای دفاع‌مقدس نشان می‌دهد مهم‌ترین و هیجان انگیز‌ترین اتفاق‌های سینمای جنگی ایران به سال‌های دور بازمی‌گردد و هر چه به دوران متاخر نزدیک‌تر می‌شویم، سینمای دفاع‌مقدس کمتر توانسته آثاری جالب توجه خلق کند که این مهم، خبر از فقدان اتاق فکری منسجم و کارآمد در این حوزه می دهد. واقعیتی که بدان بایستی اشاره کرد این است که از آنجا که در طول هشت سال دفاع مقدس همه مردم ایران و اقوام ایرانی در این سالها با غیرت و از جان گذشتگی نقش بسزائی در دفاع از این آب و خاک داشتند سینمای دفاع مقدس هم باالطبع بایستی از محوریت تهران خارج شده و گستره تولید خود را به استانها ببرد .استانی همچون اصفهان که با تقدیم 21807شهید در صدر همه استانها بوده و نام آوران زیادی همچون شهید خرازی ،شهید همت،شهید کاظمی،شهیدزرین و… را در دل خود پرورش داده در سینمای ایران نادیده گرفته شده که همین نگاه مغفول مانده از قهرمانان واقعی جنگ سبب فاصله میان تماشاگر و سیاستگذاران سینمای دفاع مقدس و به قهقرا رفتن این گونه سینمائی می شود.در این میان بنیاد فرهنگی روایت فتح در دوره جدید مدیریتی خود با حضور دکتر سید یاشار نادری با راه اندازی معاونت استان‌ها و ساخت فیلم سینمائی تک تیرانداز که برشی از زندگی شهید زرین تک تیرانداز افسانه ای ایران وجهان است نشان داد نگاه جدی به شهدای شاخص استان‌ها دارد انشاء الله این نگاه ارزشمند منجر به تولید آثاری فاخر ازشهدای گرانقدر استانها که همچون ستارگانی بر آسمان ایران می درخشند شود. انشاءالله

رسانه سینمای خانگی- رئیس صداوسیما: سریال حضرت موسی، در تولید سینما و تلویزیون انقلاب می‌کند

رییس صدا و سیما با اشاره به روند پیش تولید سریال «حضرت موسی (ع)» اعلام کرد که مجموعه تلویزیونی راهبردی حضرت موسی (ع)، انقلابی در تولید سینما و تلویزیون ایجاد خواهد کرد.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، پیمان جبلی رییس سازمان صدا و سیما دیداری از روند پیش تولید سریال الف ویژه فاخر «حضرت موسی (ع)» داشته است و در فضای مجازی در این باره نوشته است.

وی در یادداشت کوتاهی در فضای شخصی خود در ویراستی نوشته است:

«پیش تولید مجموعه الف ویژه فاخر حضرت موسی (ع) این روزها با تلاش مجاهدانه برادرانم ابراهیم حاتمی‌کیا کارگردان نام‌آور و سید محمود رضوی تهیه‌کننده حرفه‌ای ادامه دارد. مجموعه تلویزیونی راهبردی حضرت موسی (ع)، انقلابی در تولید سینما و تلویزیون ایجاد خواهد کرد.»

باز نشر رسانه سینمای خانگی – قبیله گرایی؛ سمّ مهلک عرصه فرهنگ و هنر

با توجه به استقبال مخاطبان گرامی از این یادداشت، و تأثیراتی که بحمدالله این مطلب در میان برخی از مسئولان فهیم کشور در عرصه فرهنگ، هنر، سینما، و تلویزیون از خود به یادگار گذاشت؛ مجدداً روی صفحه پایگاه خبری سینمای خانگی قرار گرفت. امید است مطالبی از این دست بتواند شرایط مدیریت این حوزه بسیار مهم و استراتژیک را بیش از پیش به سوی قرارگرفتن در سطح و شأن انقلاب اسلامی هموار سازد.

تردیدی نیست که سمّ مهلک عرصه فرهنگ، تکیه بر دیدگاه های قبیله ای و عشیره ای است؛ جنبه ای ویرانگر که در گستره ملی و ایران وطنی به شکلی انحصاری و ناشی از تفکر خودی و ناخودی مورد توجه ویژه قرار گیرد. به نظر می رسد، آنچه در نگاه به عملکرد بخش داخلی برخی افراد و نهادهای اجتماعی و حاکمیتی، به پیکره ی فرهنگ ایران بزرگ و انقلابی  آسیب وارد نموده و همچنان لطمه می زند، بیش از هر چیز به وجود نگرش، گرایش، و رفتار تک بعدی مدیرانی معطوف می شود که به جای داشتن دغدغه های جامع، مانع، و فراگیر برای صیانت از ارزش های انقلاب، نظام، و کشور تنها به پیشبرد اهداف جناحی و باندی خود می پردازند. منویات و بیانات رهبری نظام جمهوری اسلامی که به راحتی قابل دسترسی، مطالعه، و بررسی است، حاکی از افق دید پیشرو و پیش برنده ی ایشان در وسعتِ فرهنگ، هنر، و رسانه کشور است. اما، به واقع زمانی می توان امیدوار بود که خواسته های رهبری در عرصه فرهنگ و هنر به طرزی مؤثر و رو به کمال در سطح کشور پیاده گردد و نتایج با ارزش و مفید آن به راحتی دیده شود، که عملکرد مدیران مربوطه در تمامی سطوح ملی، منطقه ای، و محلی از دیدگاه های باندی و جناحی خالی بوده، تنها دغدغه، توجه به انجام کارها و فعالیت های عمیق، مفید، و مؤثر در راستای تقویت اهداف مطلوب مردم سالاری دینی در کشور باشد.

نگارنده قصد نادیده گرفتن نمونه­ های بسیار زیاد مصادیق آثار و افعال ارزشمند و مفید موجود در کارکرد مدیران این عرصه را ندارد؛ اما از زاویه ی انصاف و با نگاهی منصفانه نمی توان اذعان نکرد که در مقایسه با سطح بسیار بالا و والای کمی و کیفی مطلوب در خصوص اقدامات ریز و درشت فرهنگی، هنری، و رسانه ای در نظام جمهوری اسلامی، حجم و کیفیت مجموعه فعالیت های انجام شده اعتبار چندانی ندارد. با وجود این و در همین محدوده ی موجود، اگر نگاه قبیله ای و باندی این بخش قابل توجه از مدیران کنار گذاشته شود و هر سیاست، یا تصمیم، و اقدامی در این زمینه با توجه به الزامات فراگیری، گستردگی، و آینده نگری آن صورت پذیرد، به طور قطع مشکلات و مسائل عرصه فرهنگ به کمترین سطح ممکن کاسته خواهد شد، اتحاد و یکپارچگی مسئولان، اندیشمندان، فرهنگیان، هنرمندان، و مردم، چنان نتیجه ی قدرتمندی را در زمینه آثار و افعال فرهنگی و هنری پدید خواهد آورد که ضمن تأمین منافع حداکثری مردم، مسئولان و هنرمندان در تمامی سطوح فردی، اجتماعی، و ملی؛ بی هیچ تردیدی حیرت و تحسین جهانیان را نیز به دنبال خواهد داشت، و صد البته باعث الگوپذیری آزادگان و مستضعفان جهان برای رسانیدن خود به سبک زندگی اسلامی (و ایرانی) خواهد گردید. برای نمونه به تجربه های “دفاع مقدس”، “دفاع از حرم و ایجاد جریان جهانی مبارزه با داعش”، “مقابله با بیماری منحوس و تروریستی کرونا”، “پیشرفت های علمی در زمینه های دفاعی، هوافضا، سلول های بنیادین”، و امثال آن اشاره می شود که نمونه های تأیید شده ی ایرانی اسلامیِ مردم و مسئولان در نتیجه ی کنار گذاشتن آن نگاه مخرّب است.

با کمال تأسف، این روزها شاهدیم که عده ی زیادی از افراد دغدغه مند نظام و انقلاب و ملت ایران اسلامی، علی رغم آن که از جان و دل برای حفظ ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی مایه گذاشته اند تنها به دلیل وجود نگاه های جناحی و قبیله ای خانه نشین شده و به اجبار و اکراه، و بهانه های واهی از حضور موثر در عرصه های گوناگون فرهنگ، هنر، و رسانه کنار رفته، یا کنار گذاشته شده اند. اما، درست در نقطه مقابل، افرادی در پشت نقاب جوانگرایی در رأس امور و فعالیت های فرهنگی، هنری، و رسانه ای قرار گرفته اند، که چه بسا بودجه های هنگفتی را از جیب بیت المال برای تولید آثار بی ارزش و بعضاً منافی با ارزش های انقلاب و نظام تلف می کنند، و بدتر آن گاهی متفاوت از نظام و ملت فکر می کنند، و شاید دیدگاه های شبه روشنفکرانه و براندازانه ای هم دارند. اگر بدبینانه هم نبینیم، هیچ گاه در طول تاریخ دیده نشده است که مثلا در حوزه پزشکی و درمانی فردی بدون داشتن تخصص مرتبط با علوم طب، به مسئولیت داروخانه، بیمارستان، یا درمانگاهی گمارده شده باشد، در حالی که معکوس آن در ساختارهای فرهنگی، هنری، رسانه ای به وفور دیده می شود و کسانی بر صندلی های این مدیریت تکیه می زنند که هیچ تجربه یا دانش مؤثری در این زمینه نداشته اند. خاصیت و نمود مدیریت در این عرصه سهل و ممتنع بودن آن است که بر اساس ضرب المثل، از دور دل می برد و از نزدیک زهره می دَرَد! چرا که تصمیم گیری در عرصه فرهنگ، هنر، و رسانه بسیار بسیار دشوارتر از سایر عرصه ها است.

فاجعه آن گاه شکل جدّی تری به خود می گیرد که همین افراد نالایق و نادان، نگاه باندی و جناحی هم داشته باشند!بنابراین برای تحقق دیدگاه های رهبری نظام که بی تردید برای پیشرفت و تعالی کشور تعریف شده، به نظر می رسد باید ابتدا تجدید نظری جدی و اساسی بر روی افرادی که در رأس امور فرهنگی، هنری، و رسانه ای کشور فعالیت می کنند، صورت پذیرد تا تنها آنانی که ضمن داشتن تخصص و تجربه لازم، نگاه باندی و جناحی در حوزه مسئولیت خود نداشته باشند به کارشان ادامه دهند؛ آنگاه سپهر مشاوران مدیران نیز مورد بررسی واقع گردد تا افراد کج اندیش، کوته فکر، باندباز، فاسد، و ترسو نتوانند مدیران توانمند و شجاع را احاطه کرده، قدرت تصمیم گیری او را محدود به ناتوانی خود بنمایند.

رسانه سینمای ایران- بیانیه‌نویسی به جای نشست خبری

محمد خزاعی که در طول بیش از دو سال مسئولیت خود همواره از برگزاری نشست خبری فرار کرده و هیچ گاه به درستی پاسحگوی خبرنگاران نبوده، حالا در یک شوآف رسانه‌ای فرا رسیدن روز خبرنگار را تبریک گفته و در یادداشتی بر اهمیت خبررسانی تاکید کرد و نوشت: اهالی رسانه با ثبت واقعیت، تاریخ را می‌سازند و امروز را برای آیندگان به یادگار می‌گذارند!

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، رئیس سازمان سینمایی در آستانه این روز نوشته است: «ن والقم و ما یسطرون» به نام خداوندی که به قلم سوگند خورد و به یاد شهید سید مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلم که ثبت واقعیت را با عشق و حماسه پیوند زد و به ما آموخت مبارزه برای احقاق حق را پایانی نیست.

در دنیای امروز، که جنگ روایت‌ها، ناراستی را راستی و غیرواقعیت را واقعیت ‌می‌نماید، نقش اهالی رسانه بیش از گذشته نمایان است.

دست مریزاد می‌گویم به همه آنان که در سپهر رسانه تنفس می‌کنند، به آنان که تصویر زنان و مردان این سرزمین را آنگونه که هست، پرغرور و با عزت ثبت میکنند و به همه آنان که پیشتازان و سربازان جنگ روایت‌ها و جنگ های شناختی هستند خسته نباشید گفته و آرزو می کنم با انگیزه و پرتوان در این مسیر پیش بروند.

جامعه ما همواره شاهد رویش و رشد خبرنگاران انقلابی، متعهد، شجاع بوده، همان گونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند پرسش و مطالبه گری و نقد، بخشی از فرهنگ جاری امروز ماست و هیچ مسئول و مدیری از نقد و پرسش رسانه‌ها مصون نیست.

به عنوان عضوی از جامعه بزرگ سینمای ایران مراتب قدردانی خود را از فعالان حوزه رسانه ها به ویژه رسانه های سینمایی که همواره حامی و همراه فرهنگ و هنر و سینمای ایران اسلامی‌مان هستند، ابراز داشته و به همه کسانی که در مواجهه با تروریسم رسانه ای و در کارزار جنگ‌های ترکیبی و شناختی دشمنان انقلاب اسلامی پای عزت و منافع ملی این سرزمین ایستاده‌اند خسته نباشید می‌گویم.

نقش رسانه‌ها در افق تحول سینما هم قابل انکار نیست. ‌ جایگاه آن‌ها، در روشنگری و تبیین ضرورت‌ها و الزامات برای پاشیدن بذر امید، برای ایجاد فرصت‌های تازه، اعتلای مفاهیم و محتوا، رشد سلایق عمومی جامعه، رونق اقتصاد سینما، و جهت‌دهی به سمت افق نیازهای اساسی سینمای امروز متناظر به جهش‌های تکنولوژیکی در حوزه تصویر، متاورس، هوش مصنوعی و در یک کلید واژه در «آینده پژوهی هدفمند سینما» مهم و راهبردی است.

سینمای ما، در افق جدید، پس از عبور از پیامدهای دوران کرونا و پس از آن، در سیر تحولات اجتماعی و رشد مناسبات صنعتی به پوست‌اندازی، اندیشه‌ورزی مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی، مخاطب‌سازی، تجاری سازی برای حضور در بازارهای منطقه‌ای و بین‌المللی نیازمند است و برای تحقق سریع‌تر این اهداف و عبور از چالش‌ها و حواشی بیهوده و هزینه‌زا به مشارکت و هم‌افزایی رسانه‌ها و اصحاب نقد و تحلیل نیاز داریم.

رسانه سینمای خانگی- در قضاوتتان، آزاده باشد

متاسفانه این روزها هجمه‌های ناجوانمردانه علیه استاد داریوش ارجمند پیشکسوت بازیگری آغاز شده و به دروغ ایشان را به عنوان دریافت کننده کمک ۲۰ میلیارد تومانی از رئیس جمهور قلمداد می‌کنند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، خدا را شکر که ایشان را فرای از بحث هنری شان ، حداقل در ارتباط با مسائل و مشکلات موسسه هنرمندان پیشکسوت نزدیک به ۱۱ سال می شناسم .موسسه ای که برای تکریم و حمایت از هنرمندان بالای ۶۰ سال و دارای درجه یک هنری در حوزه های سینما، تاتر، موسیقی، تجسمی، شعر، ادبیات داستانی، هنرهای سنتی و معماری با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تاسیس شده است.

بسیاری از هنرمندان پیشکسوت نقش جدی در حمایت از موسسه ی خودشان داشته اند و اینجانب به عنوان اولین مدیرعامل و آغاز کننده ی فعالیت های موسسه هیچگاه خاطرات خوب و زحمات این بزرگواران را فراموش نمی کنم ، به ویژه استادان آسمانی که امروز توفیق خدمتگزاری به آنان را نداریم ، از جمله عزت اله انتظامی، داود رشیدی، جمشید مشایخی، محمد علی کشاورز، عزت اله مهراوران، مهرزمان فخارمنفرد، سیروس گرجستانی و بسیاری که به دلیل تعدد اسامی نام آنان در این یادداشت کوتاه نمی گنجد .

و اما در روزهای پر فراز و نشیب موسسه ، استاد داریوش ارجمند یگانه شخصیتی بوده و هستند که برای منافع عمومی و جمعی هنرمندان پیشکسوت هیچ ملاحظه و منفعت شخصی را مد نظر قرار نداده اند و فرای مباحث سیاسی روز جامعه، برای گرفتن کمک از شخصیت ها و متولیان امور ، حاضر به رو زدن و درخواست یا جنگیدن بوده و هستند، به ویژه در شرایط فعلی که افراد با تز روشنفکری ، با احتیاط تمام و سنجش جوانب، حاضر نخواهند شد منافع خود را فدای منافع جمع کنند!هر شخص دیگری جای استاد ارجمند بود، این روزها می توانست بهترین امکانات و رفاه را برای خود داشته باشد، از خانه گرفته تا ماشین و حساب بانکی و … !او در جایی برای گرفتن کمک مالی رئیس جمهور که به تاخیر افتاده از او گلایه می کند و در جایی دیگر بنابر ملاحظات خود به دور از آنکه بخواهد موضوع عدم واریز کمک رئیس جمهور به حساب موسسه هنرمندان پیشکسوت را ملاک همه ی قضاوت ها قرار دهد ، آنچه که فکر می کند صحیح است را در تعریف از یک بخش از فعالیت های دکتر رئیسی بر زبان می آورد که مورد نظر بعضی از مخالفین یا منتقدین نیست !به هر صورت آنچه که جای تامل دارد این است که چرا در این بین همراه با کج خلقی علیه استاد ارجمند ، موسسه هنرمندان پیشکسوت که بودجه سالانه اش برای خدمت به ۱۰۰۰ پیشکسوت در سراسر کشور یک دوم بودجه یک فیلم سینمایی معمولی نیست مورد هجمه قرار می گیرد؟

به نظر می رسد رضایت مندی اعضای موسسه خوشایند بعضی ها نیست ، به ویژه در این روزها ! و به ناچار باید مهره ها و حامیان اصلی مثل استاد ارجمند سلاخی شوند !
خدا را شکر که ایشان علی رغم همه ی دوندگی ها ، خستگی ها و به جان خریدن توهین ها ، از اتفاقات خوبی که برای موسسه رقم زده اند ، ریالی بهره نبرده و نخواسته اند. حتی در آخرین بیماری در دوران کرونا که هزینه بسیار سنگینی متحمل شدند ، یک ریال از این موسسه کمک هزینه پزشکی دریافت نکردند و حتی وقتی که پیشنهاد شد، همانند سایر اعضا بخشی را تامین کنیم ، فقط یک جمله گفتند که: “راضی نیستم یک ریال از بودجه موسسه خرج دارو و بیمارستان من شود” پس چگونه می توان با بی وجدانی و دروغ پردازی ، اینگونه شخصیتی را متهم به گرفتن امتیاز یا کمک شخصی از رئیس جمهور کرد ؟ !به ویژه کسی که دغدغه ای جز رسیدگی به بیماری ، معیشت ، مسکن ، بیکاری و حفظ آبروی هنرمندان پیشکسوت را ندارد!
شما که از خدا نمی ترسید و در دروغ و تهمت زدن و ابرو ریختن اعتیاد دارید، حداقل از روزگار عبرت بگیرید که سایه مرگ از همه کس و همه چیز به ما نزدیک تر است.

رسانه سینمای خانگی- هنرمند شناسنامه و هویت ملت است

رشت- هنرمند سینما، تئاتر و تلویزیون با اشاره به اینکه تجلیل از هنرمندان اقدامی شایسته و درسی آموزنده برای نسل جوان است، گفت: هنر و هنرمند شناسنامه و هویت یک ملت است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، علی نصیریان در مراسم تجلیل از مفاخر فرهنگ و هنر استان گیلان با ابراز خرسندی از حضور در این مراسم، اظهار کرد: زمانی که با بنده برای حضور در این رویداد بزرگ تماس گرفتند با ذوق و شوق برای قدردانی از کسانی آمدم که چون شمع فروزان می‌سوزند تا انرژی و ایده و فکرشان را به مردم منتقل کنند.

این هنرمند سینما، تئاتر و تلویزیون تکریم و تجلیل از هنرمندان و نامداران را کاری شایسته و پسندیده عنوان کرد و گفت: این اقدام صندوق اعتباری هنر در واقع تکریم از انسان‌هایی است که عمری را در راه خدمت به کشور و مردم با زبان هنر سپری کرده‌اند.

نصیریان قدرشناسی از هنرمندان شاخص و پیشکسوت را درسی آموزنده برای نسل جوان هنرمند برشمرد و تصریح کرد: با این اقدام صندوق هنر نسل جوان متوجه خواهند شد که قدردانی برای کار و زحمات آنها وجود دارد هرچند قدرشناس اصلی هنرمندان مردم هستند که هنر و خلاقیت آنان را می‌بینند و ارزش گذاری می‌کنند، اما نهادهای فرهنگی هم باید جزو وظایف خودشان بدانند که از این قشر تجلیل کنند.

به گفته وی، خود هنرمند نیز وقتی که خلاقیتش نمود می‌کند و توسط مردم دیده می‌شود آنگاه برایش لذت بخش می‌شود.

نصیریان در ادامه هنر و هنرمند را شناسنامه و هویت یک ملت دانست و گفت: انسان است که هنر را می‌آفریند و هنر بنیان زیبای فرهنگ و تمدن است و سوابق درخشان آنها نیز با معیار هنر شناخته می‌شود.

این هنرمند نامدار کشور با اشاره به حضور جمع کثیری از هنرمندان شاخص و نامدار در استان گیلان، این مهم را نشانگر وجود فرهنگ و تمدن بالای هنری در این خطه برشمرد.

نسل جوان نیازمند الگوهای فرهنگی است

«رضا ثقتی» مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان گیلان نیز با خیرمقدم و قدردانی از صندوق اعتباری هنر برای انجام برگزاری آئین تکریم از هنرمندان و نامداران استان گیلان تقدیر، گفت: بسیار خرسندم که امروز میزبان چهره‌ها و هنرمندان نامدار کشور و به ویژه استان گیلان به عنوان گنجینه‌های بی بدیل هستیم.

ثقفی با قدردانی از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مسئولان صندوق اعتباری هنر تصریح کرد: نسل جوان نیازمند الگوهای فرهنگی است و چه الگوی بهتر از پیشکسوتانی که عمری کار فرهنگی و هنری فاخر انجام داده‌اند.

رئیس اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار کرد: استان گیلان در بخش هنرمندان دارای نشان درجه یک هنری، بین استان‌های کشور رتبه اول را دارد و بیشترین تعداد هنرمندان دارای نشان درجه یک هنری از اهالی این استان محسوب می‌شوند.

وی ادامه داد: آئین تجلیل از مفاخر فرهنگ و هنر با عنوان «میلاد نامداران» برای نخستین بار در کشور در استان گیلان برگزار شده است که واقعاً جای تشکر و قدردانی مضاعف از دست اندرکاران این مهم دارد.

لزوم حمایت هنرمندان در زمان حیات

در این مراسم انوش نصر بازیگر پیشکسوت گیلانی نیز ضمن قدردانی و ستودن اقدام صندوق اعتباری هنر در تکریم نامداران و هنرمندان استان گیلان، بر لزوم‌حمایت از هنرمندان در زمان حیات آنها تأکید کرد.

در ادامه این مراسم با حضور سید مجید پوراحمدی مشاور وزیر فرهنگ، علی نصیریان، داریوش مودبیان، ثقفی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان و همچنین کیا عاشوری فرماندار رشت از هنرمند دارای درجه هنری استان گیلان حاضر در مراسم به شرح زیر تجلیل شد.

محمدحسین مهدوی سعیدی (شعر و ادب)، انوش نصراله زاده ماسوله (هنرهای نمایشی و سینما)، سید غلامرضا میر معنوی (هنرهای نمایشی)، احمدعلی دهقانی دلچه (نمایش‌های آئینی و تعزیه)، اکبر اکسیر (شعر و ادب)، محمد کوچکپور کپورچالی (عکاسی)، تیمور گورگین (شعر و ادب)، ذبیح اله لولویی مهر (خوشنویسی)، سوسن مقصودلو (هنرهای نمایشی و سینما)، فریده دریا مج (سینما و تئاتر)، محمد طریقتی (تذهیب و نگارگری)

همچنین در ادامه از شماری از هنرمندان پیشکسوت و فعالان عرصه فرهنگ هنر همچون بهروز بقایی (سینما و تئاتر)، عزت اله صمصام (نمایش‌های آئینی)، مهدی سجودی (خوشنویسی)، محمود رحمان نژاد (خوشنویسی)، منوچهر ویسانلو (موسیقی)، غلامرضا امانی (موسیقی)، حبیب اله پور سیفی (سینما و تئاتر)، سخاوت امانی (عکاسی)، غلامرضا امانی (موسیقی)، مصطفی رحیم پور (موسیقی و نمایش‌های آئینی) و جلیل واقع طلب (شعر و ادب) تجلیل بعمل آمد.

نکوداشت میلاد جمعی از نامداران و هنرمندان استان گیلان با برش کیک تولد توسط خود هنرمندان به صورت جمعی همراه با ثبت یادداشت یادبود و امضای لوح ویژه صندوق هنر و عکس دسته جمعی، پایان بخش این آئین باشکوه بود.

رسانه سینمای خانگی- وقتی مستند قرائتی هم سانسور شد

صادق داوری‌فر کارگردان مستند «شیخ شوخ کاشی» درباره چالش‌های ساخت این مستند درباره حجت‌الاسلام قرائتی و دلایل تبدیل آن به مستند «شرح شیخ کاشان» توضیحاتی ارائه کرد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، صادق داوری‌فر کارگردان مستند «شرح شیخ کاشان» به بهانه پخش تلویزیونی این مستند همزمان با برگزاری آئین بزرگداشت حجت‌الاسلام قرائتی در سازمان صداوسیما، در گفتگو با مهر، درباره این مستند توضیح داد: من مستند «شیخ شوخ کاشی» را در سال ۹۱ ساخته‌ام و حالا در سال ۱۴۰۲ نسخه‌ای از آن با نام «شرح شیخ کاشان» از تلویزیون پخش شده است که نسخه کاملی نیست. بعد از اولین نمایش این مستند در جشنواره فجر، عده‌ای از اطرافیان حاج‌آقای قرائتی با ایشان تماس گرفتند و گفتند این اثر در شأن شما نیست. آن هم در حالی که من رضایت کتبی از حاج‌آقا بابت نسخه نهایی داشتم و ایشان در محفل خصوصی فیلم را دیده و با دستخط خودشان بابت مستند تشکر کردند. حتی اسم فیلم هم در این دستخط ذکر شده است.

وی ادامه داد: بعد از اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر به‌واسطه همان واکنش اطرافیان، شخص حاج‌آقای قرائتی با من تماس گرفتند و گفتند نمی‌خواهم فیلم را پخش کنید. سراغ داماد ایشان رفتم که کمک بسیار زیادی به ساخت این فیلم کرده بود و به پیشنهاد او سراغ یک حکم رفتیم که حاج‌آقا هم او را قبول داشت. به پیشنهاد او یکی دو پلان را جابه‌جا کردیم و مجدد برای بازبینی آن را به منزل حاج‌آقا ارسال کردیم. مجدد بابت این نسخه دوم هم دستخط رضایت گرفتم. به دلیل گزارش نامناسب اطرافیان اما مجدد با حاشیه‌هایی مواجه شدیم.

وحید جلیلی نوشت این بهترین مستند فجر بود!

این مستندساز افزود: کار به جایی رسید که روزی یک تماس از طرف فردی داشتم که با ادبیات تهدیدآمیز خواست که فیلم دیگر در هیچ کجا پخش نشود و ما هم عطای آن را به لقایش بخشید و فیلم به محاق توقیف رفت! البته اکران فیلم در فجر واکنش‌هایی خیلی خوبی گرفته بود. خاطرم هست وحید جلیلی که امروز قائم‌مقام صداوسیما شده است، همان زمان در نشریه‌اش یادداشتی نوشت و این مستند را بهترین فیلمی معرفی کرد که در جشنواره فجر آن سال دیده بود.

فیلم در توقیف ماند تا حدود ۶ یا ۷ سال بعد که اگر خاطرتان باشد ماجرای آقای دوربینی و واکنش آقای قرائتی به او پیش آمد. ناگهان تصمیم به پخش مستند گرفتند و من همان موقع اعلام کردم این تصمیم اشتباه است. چرا ما همیشه عادت کرده‌ایم در مقام دفاع عمل کنیم؟ وی ادامه داد: به‌واسطه همین بازتاب‌ها سازمان اوج یک ماه بعد از جشنواره فجر با من تماس گرفت و گفت ما این مستند را می‌خواهیم. از طرف دیگر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم خواستار فیلم بود. در آن مقطع احساس کردم اگر فیلم را به اوج بسپارم شرایط بهتری برای عرضه پیدا می‌کند. به دوستان اوج گفتم من دو دستخط از آقای قرائتی بابت تأیید فیلم دارم اما در جریان باشید که در حال حاضر او راضی به پخش مستند نیست. آن‌ها گفتند نگران آن نباش و با همین شرایط، فیلم را به اوج واگذار کردم.

داوری‌فر گفت: بازهم فیلم در توقیف ماند تا حدود ۶ یا ۷ سال بعد که اگر خاطرتان باشد ماجرای آقای دوربینی و واکنش آقای قرائتی به او پیش آمد. ناگهان تصمیم به پخش مستند گرفتند و من همان موقع اعلام کردم این تصمیم اشتباه است. چرا ما همیشه عادت کرده‌ایم در مقام دفاع عمل کنیم؟ به‌واسطه آنکه جریانی در فضای مجازی به دنبال تخریب آقای قرائتی بودند، دوستان ما در مقام دفاع تصمیم به پخش این مستند گرفتند. هم تأکید کردم در آن مقطع پخش نکنند و هم گفتم مطمئنم که شما نسخه کامل را از تلویزیون پخش نمی‌کنید! همان هم شد، با حذف چند صحنه فیلم روی آنتن رفت. حتی پیامک آن مدیر را هنوز دارم که از من عذرخواهی کرد و گفت تو راست می‌گفتی!

این مستندساز گفت: اتفاق بدتر این بود که بعد از این پخش، به تواتر فیلم را از شبکه‌های مختلف پخش کردند و واقعاً این کار هم اشتباه بود. در همین یک هفته گذشته چندین نفر بابت دیدن این مستند از شبکه‌های مختلف به من پیامک زده‌اند!

کارگردان مستند «شیخ شوخ کاشی» در ادامه درباره انگیزه ساخت این مستند هم توضیح داد: در مقطعی تهیه‌کننده تلویزیون بودم اما از برنامه‌سازی‌های روتین برای مدیران تلویزیون خسته شده بودم. تصمیم داشتم از آن مدل کار فاصله بگیرم و دغدغه مستندسازی پیدا کردم. جلسه‌ای پیش آمد که به عنوان برنامه‌ساز نزد آقای قرائتی رفتیم تا برای آیتم‌های مناسبتی ماه رمضان، صحبتی با ایشان داشته باشیم. در تمام مدت جلسه توجهم به آقای قرائتی بود و با خودم می‌گفتم چقدر شخصیت جذاب و جالبی دارد.

حاج‌آقا سه بار استخاره گرفت و هر سه بار خوب آمد!

وی افزود: در همان جلسه به آقای قرائتی گفتم می‌خواهم درباره شما یک فیلم بسازم. سه بار استخاره گرفتند و احساسم این بود که می‌خواستند نتیجه استخاره بد بیاید! عین سه بار اما جواب استخاره خوب آمد و گفتند با فلانی صحبت کنید. سراغ این رابط رفتیم و گفتم نمی‌خواهم فیلمی درباره جلوت آقای قرائتی بسازم چرا که آن را همه در «درس‌هایی از قرآن» دیده‌ایم، گفتم می‌خواهم خلوت ایشان را به‌تصویر بکشم تا مردم پشت صحنه زندگی یک طلبه را ببینند. او هم خیلی خوشش آمد و کار را شروع کردیم.

داوری‌فر با ذکر خاطره‌ای گفت: در مسیر ساخت مستند، روزی در ماشین بودیم که ناگهان جلوی مسجدی متوقف شدند تا حاج‌آقا به آنجا برود. ما برای فیلمبرداری پیاده شدیم که حاج‌آقا گفتند، «کجا؟ همین که شما همراه من بیایید دیگران فکر می‌کنند که حالا قرائتی چه برنامه‌ای برای خودش دارد که دارند فیلم تبلیغاتی‌اش را می‌سازند!» من هم نمی‌خواستم یواشکی فیلمبرداری کنم. فیلمبرداری که همراهم بود خطاب به من گفت، این مستندی است که باید تنهایی آن را بسازی، دوربینی برایم خرید و گفت با همین می‌توانی کارت را انجام دهی. از همان زمان من به مدت دو سال با دوربین و تجهیزات صدا، به‌صورت انفرادی همراه حاج‌آقا بودم. همه اطرافیان حاج‌آقا هم به من اعتماد پیدا کرده بودند.

وی افزود: طی این دو سال در سه نوبت حاج‌آقای قرائتی نسبت به فعالیت و حضور من معترض شد و من هم می‌پذیرفتم و می‌رفتم. بعدها هم خودم مستند «فیه ما فیه» را با همین موضوع ساختم که چرا روحانیت با دوربین مشکل دارد!؟ خلاصه بعد از دو سال به این نتیجه رسیدم که به اندازه کافی فیلمبرداری کرده‌ام و بعد از تدوین، نسخه نهایی را به جشنواره فجر ارائه کردم. این شد اولین تجربه من در مستندسازی و بعد از آن در همین مسیر کارم را ادامه دادم.

صادق داوری‌فر

قرائتی اصلاً جلوی دوربین نقش بازی نمی‌کند

کارگردان این مستند درباره تفاوت تصویر ارائه شده از حجت‌الاسلام قرائتی در این مستند، نسبت به آنچه پیش‌تر مردم در تلویزیون دیده بودند، گفت: واقعیت این است که همه آدم‌ها خاکستری هستند و نمی‌توان آن‌ها را سفید یا سیاه مطلق روایت کرد. در نسخه اولیه مستند من هم تصویری که از حاج‌آقا ارائه شده بود، کاملاً خاکستری بود. اما در نسخه فعلی که به نام «شرح شیخ کاشان» در تلویزیون در حال پخش است، تلاش شده کاراکتری کاملاً سفید به تصویر کشیده شود. بالاخره باید بپذیریم که جذابیت شخصیت آقای قرائتی در جمیع جوانب شخصیتی ایشان است. آقای قرائتی به رغم آنکه سال‌ها در مقابل دوربین تلویزیون بوده است، اصلاً جلوی دوربین نقش بازی نمی‌کند و به معنای واقعی زندگی‌اش جریان دارد.

هر جا دوربین‌های رسمی روشن بود، دوربین من خاموش بود. اگر جایی دوربینم را روشن می‌کردم می‌خواستم پشت‌صحنه‌ها را ثبت کنم. تلاشم هم این بود که یک آدم معمولی را به تصویر درآوردم که پیشه‌اش تبلیغ دین است

وی افزود: خاطرم هست زمانی که به یک نمایشگاه کتاب رفتیم و آقای قرائتی متوجه شد درباره همه موضوعات در نمایشگاه کتابی وجود دارد، غیر از موضوع نماز، چنان عصبانی و برافروخته شد که من واقعاً جا خوردم. این عصبانیت هم کاملاً برآمده از یک باور و ارادت قلبی بود، اما تصویر چنین مواجهه‌ای را در مستند فعلی شما نمی‌بینید. این‌طور نیست که شما تصور کنید حاج‌آقای قرائتی همواره در حال شوخی کردن است.

گفتند چطور ثابت کنم این باغ و ویلا برای من نیست؟

داوری‌فر تأکید کرد: شوخی و بذله‌گویی جزو ویژگی‌های شخصیتی کاراکتر آقای قرائتی است. من در مراوداتی که با ایشان داشتم، متوجه شدم این رفتار شوخ و مطایبه‌گر را در همه جا دارند. در خانه دراز که می‌کشید، می‌گفت چرا از دراز کشیدنم فیلم می‌گیری! یا زمانی که پرتقال می‌خورد، می‌گفت چرا از پرتقال خوردنم باید فیلم بگیری!؟ ایشان خیلی از این جنس فیلم گرفتن‌های من خوشش نمی‌آمد و در چند نوبت هم عصبانی شدند که من همان‌ها را هم در مستند گذاشتم، اما حذف کردند! حتی در یکی از سکانس‌ها که دارم از خوابیدن‌شان فیلم می‌گیرم، به دوربین می‌گویند، «گربه هم می‌خوابد، از خوابیدن من چرا باید فیلم بگیری!؟» یا در نوبت دیگر که به یک باغ رفته بودیم، گفتند؛ «فیلم نگیر، این‌ها را ضبط می‌کنی و پخش که می‌شود مردم فکر می‌کنند این باغ و ویلا متعلق به من است! من چطور ثابت کنم مال من نیست؟»

این مستندساز گفت: آنچه من در این مستند به دنبال آن بودم، به‌تصویر درآوردن خلوت آقای قرائتی بود و به همین دلیل هم سراغ برادران ایشان، محله کودکی و حتی داخل خانه‌شان رفتم. در این فضا هم مشخصاً چالشی که ایشان با برادرهایشان داشتند برایم بسیار جالب بود و پرداختن به برخی از نظرات برادرهای‌شان هم بعدها مشکل‌ساز شد! من اما به دنبال روایت همین‌ها بودم و این نکات برایم جذاب بود. هر جا دوربین‌های رسمی روشن بود، دوربین من خاموش بود. اگر جایی دوربینم را روشن می‌کردم می‌خواستم پشت‌صحنه‌ها را ثبت کنم. تلاشم هم این بود که یک آدم معمولی را به تصویر درآوردم که پیشه‌اش تبلیغ دین است. بعدها چند مستند دیگر را هم با همین رویکرد ساختم تا نشان دهم طلبه‌ها هم مانند اقشار دیگر جامعه، زندگی روزمره‌ای دارند که به هر دلیلی تا به امروز به آن‌ها پرداخته نشده است.

وی در پایان اظهار کرد: بعد از این تجربه سفارش مجموعه‌ای ۲۰ قسمتی را با همین موضوع به من دادند که از آن تعداد من در مقام تهیه‌کننده، ۷ قسمت را تولید کردم و ساختم اما هیچ‌کدام پخش نشد! این مستندها درباره آدم‌های بزرگی هم بود که بعدها خبر فوت آن‌ها با آب و تاب از بخش‌های خبری پخش می‌شد و من افسوس می‌خوردم که پرتره‌ای که درباره آن‌ها ساخته‌ام اجازه پخش نگرفته است.

رسانه سینمای خانگی- عصر بیانیه نویسی: همه مقصرند جز من!

ظاهرا انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی سرانجام پس از ماه ها بایکوت فضای سینمایی کشور و به نوعی همراهی با «فتنه مهرماه ۱۴۰۱» سرانجام از حالت «سایلنت» درآمده و حالا رییس این انجمن در اظهار نظری به مدیران سینما پیشنهاد داد تا فیلم‌های جدید را با یک نمودار هرمی وارد چرخه اکران کنند.

به گزارش سینمای خانگی، جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در یادداشتی نوشت: کشورهای توسعه‌یافته یک عادت فرهنگی پسندیده دارند. آن‌ها وقتی متوجه می‌شوند در یک ساختار یا شیوه مدیریتی شکست خورده‌اند آن را می‌پذیرند، حتی جشن و مراسم می‌گیرند، و این می‌شود آینه عبرت. آن‌ها نقشه راه را می‌پذیرند و از مسیر «شکست» برمی‌گردند و راهی نو می‌پیمایند. آن‌ها از شکست، شکوهی دوباره می‌سازند.

اما اینجا معانی و درک موضوعات کاملا متفاوت است!

در خودروسازی شکست خورده‌ایم، اما کیست که بپذیرد!؟

کمپانی‌های خودروساز کماکان مشغول جذب پول از مردم هستند و در سقوط آزاد کیفی، شتاب هم گرفته‌اند!

در مدیریت آب دچار بحرانیم و در عین حال شاخص‌های مصرف را آموزش نداده‌ایم و مردم در هزاره سوم و جهانی کم‌آب و بی‌آب، هنوز با آب شُرب استحمام کرده و حتی ماشین می‌شویند! در مقابل سازمان آب به جای حل بحران قضیه را به انتقال تانکرهای آب در مناطق شهر تنزل داده و هیچ مدیری پاسخگوی وضع اسف‌بار این روزهای پایتخت نیست.

شاهد همین نوع از مدیریت در سینما نیز هستیم!

اینکه فیلم‌های ایرانی در چه ترازی از سینمای جهانی قرار دارند، موضوع صحبتم نیست که همین فیلم‌های نه‌چندان درخشان در نهایت مردم را با سینما آشتی داد، چرا که ذائقه مخاطب در آخر به میل فیلمساز تغییر کرد. اما حتی این‌بار به این موضوع هم نمی‌پردازم.

با یک ترکیب متفاوت، چراغ اقبال فیلم‌ها روشن است و کاری را که مدیران به‌اصطلاح سینمایی کشور در طول حداقل این دو سال نتوانستند انجام دهند، سینماگران انجام داده‌اند و رونقی نسبی به سالن‌های سینما برگشته و سینمای بیمار و رو به موت، در حال خروج از کُما است و گویا اتفاق‌های روشنی پیشاروی صنعت سینماست. اما درست در همین برهه که سینما به شوک و تنفس مصنوعی جواب مثبت می‌دهد، سر و کله حضرات پیدا می‌شود تا دوباره شاهد معجزه مدیریتی آنان باشیم!

آقایان!

شما که برنامه ندارید، طول و عرض مدیریت‌تان هم که با حذف و بگیر و ببند بسته شده، به همین چند فیلم فیلم رحم کنید!

به مردم، به سینمادار.

به «سینما» رحم کنید!

باور کنید اگر بگذارید چرخه به شکلی طبیعی خودش را پیدا می‌کند، اما شما کاری می‌کنید که تهیه‌کننده و کارگردان با هزار خواهش و تمنا و ارتباط و ریش گرو گذاشتن، برای فیلم‌شان سئانس بگیرند و پنبه همکارشان را بزنند!

در چنین نوع از مدیریتی‌ست که اصطلاحا زیرآب‌زنی و چوب لای چرخ گذاشتن باب می‌شود و این ابدا زیبا نیست.

در مدیریت آشفته شما همین بس که یکی دو فیلم را نُه ماه در اکران نگه می‌دارید و بعد یک‌باره هشت فیلم جدید را همزمان وارد سیکل اکران می‌کنید!

‌فاصله اکران فیلم‌های موفق قبلی فقط یک ماه و اندی است. بعد پشت‌بند فیلم‌های موفقی که کسری‌های شما را جبران می‌کنند، هشت فیلم را یکباره و همزمان راهی اکران می‌کنید!؟ ماحصل چنین تصمیم غلطی به جان هم انداختن سینماگران و پشیمانی سرمایه‌گذاران از ورود به صنعت سینما و مخلص کلام، سوزاندن فرصت است. شاید نمی‌دانید که با چنین رویکرد مدیریتی‌ِ اشتباهی تیشه به ریشه سینما می‌زنید؛ که من آرزو می‌کنم ندانید! که غم ندانستن شما از زهر عمدی بودن تصمیمات اشتباه‌تان قابل تحمل‌تر است! هر چند نتیجه در نهایت اسف‌بار خواهد بود.

این فیلم‌ها با سرمایه خصوصی ساخته شده و برخی سرمایه‌هایشان سال‌هاست که خوابیده و حالا که بعد از کوران کرونا و ناآرامی‌های اجتماعی، فرصت اکران یافته‌اند و در نهایتِ حیرت مردم هم استقبال خوبی نشان داده‌اند، پایتان را از گلوی فیلم‌ساز و سرمایه‌گذار بردارید. بگذارید سینما کمی نفس بکشد. با سرمایه و نقدینگی مردم نجنگید. چه اصراری به این‌همه اعمال نظر دارید!؟

مخاطب این سینمای پر از محدودیت و سانسور، مردم هستند. حال که آن‌ها با وجود همه این محدودیت‌ها و با وجود فیلم‌های نه‌چندان قوی چراغ سینما را روشن نگاه داشته‌اند شما هم دست از اعمال سلیقه در دایره مدیریت عجیب و غریب‌تان بردارید!

تداوم اکران فیلم‌هایی که از نُه ماه پیش روی پرده هستند، نامش هرچه هست مدیریت نیست! و اوج این خلاقیت و مدیریت هم البته اکران یکباره هشت فیلم با هم است!

در تفسیر چنین تصمیمی آنچه بیش از همه رخ می‌نمایاند، عناد با فیلمساز و به یغما بردن سرمایه روحی، معنوی و مالی اوست.

سازندگان این فیلم‌ها اگرچه چندان نام‌آشنا نیستند، اما حضورشان به مثابه همان نفس تازه‌ای‌ست که در کالبد نیمه‌جان سینما دمیده است. نتیجه کارشان در نهایت رونق صنعت رو به احتضاری‌ست که ما سال‌هاست برایش نگرانیم و فریاد وااسفا سر داده‌ایم.

مدیریت اکران سینما کار چندان پیچیده‌ای نیست که در نهایت مجبور شویم شاهد اشتباهات فاحش شما در این چرخه معیوب باشیم.

فیلم‌های جدیدتر را با یک نمودار هرمی وارد چرخه اکران کنید؛ آهسته، پیوسته و صبورانه و در مقابل برای ادامه اکران فیلم‌های موفق پیشین چند درصد از ظرفیت سینماها را حفظ کنید.

با مدیریت آنی فقط به جریان توفنده رودخانه لطمه می‌زنید.

به جای برخوردهای دفعی و ساخت دیوار، پل‌ها و ظرفیت‌ها را بالا ببرید. راهی جز این نیست.

رسانه سینمای خانگی – دوران نقد و هنرآفرینی به پایان رسیده است؟! جبار آذین

دوران نقد و هنرآفرینی به پایان رسیده است؟!

یادداشتی از جبار آذین

بر این باورم که به دلیل نبود گوش شنوا و فهم ودرک نقد و اصلاح پذیری، سلطه دگم اندیشی، منافع گرایی، سلیقه مداری، سطحی نگری، گذشته گرایی، و تعطیل فرهنگ و هنر، و تخریب دستاوردهای هنری و فرهنگی؛ خودی نوازی و خانه نشین کردن اهالی هنر و قلم، توسط معلولان ذهنی و نامدیران و نامسوولان؛ همچنین بسته شدن درهای هنر آفرینی فاخر و شایسته ی ملی و مردمی؛ نگارش نقد و تحلیل، ثمربخش نیست! و اگر درخواست و اصرار برخی هنرمندان و دوستان رسانه ای نباشد، نقد/ گفت و گو هم نباید اجرایی شود. به همین علت، فعالان رسانه، وقتی با امتناع مصاحبه از سوی منتقدان و کارشناسان غیر وابسته و مردمی و مستقل روبرو می شوند، نباید متعجب و دلخور شوند و بدانندکه مشکل و مساله از جای دیگر و کسان دیگری است!

چنانچه در میان مسوولان ومدیران، کسانی بودند که برای مردم، فرهنگ، هنر، و هنرمند ارزش و احترام قائل می شدند و خواستار حفظ فرهنگ کشور و فرهنگ سازی بودند و در جهت ساماندهی اوضاع زندگی و کار و زندگی و معیشت جامعه،گام بر می داشتند، دل ها به درد نمی آمد، ولی وقتی انحراف، بی راهه، ندانم کاری، پول، و مقام پرستی، جای تقوا و خداپرستی، و مردم و فرهنگ دوستی را گرفته و کشور علی رغم شعارهای کلیشه ای نامسوولان و نامدیران با غارتگری و حیف و میل بیت المال توسط نور چشمی ها، چی چی زاده ها، و از ما بهتران در تمام عرصه ها رو به قهقرا می رود! از دلسوزان کشور و جامعه، چه بر می آید.

متاسفانه خواسته یا ناخواسته، غلط ها، کژی ها، و انحراف ها، جامعه را به سوی بن بست می برد، تا جایی که همگی به این باور برسند که راهی جز فریاد و اعتراض ندارند. این رخداد ناگزیر، تنها نتیجه هجمه ها، ترفندها، و خصومت دشمنان وخارجی ها، و ایران و اسلام ستیزان نیست، بلکه محصول اشتباهات پی در پی و مردم گریزی صدرنشینان غیر متخصص،بی دانش، و بی تعهد است که گسترش فاصله های طبقاتی، فقر، گرانی، و نابسامانی را به دنبال دارد، و نا امید کردن مردم و تخریب فرهنگ، اعتقادها، و اعتمادهای ملت را باعث می شود… هزاران تاسف!!!!!

خروج از نسخه موبایل