سعید پیردوست، هنرمند پیشکسوت کشورمان که اخیرا به دلیل عارضه قلبی در بخش مراقبتهای ویژه تحت نظر بود، امروز به بخش منتقل شد.
به گزارش سینمای خانگی، دختر این هنرمند در گفتوگویی با ایسنا درباره آخرین وضعیت جسمی پدرش اعلام کرد: چند روز پیش به دلیل مشکلات قلبی، پدر در بخش آی سی یو بیمارستان پیامبران بستری شدند که امروز خدا را شکر بعد از دو سه روز به بخش منتقل شدند و در حال حاضر وضعیتشان رو به بهبود است.
فرزند سعید پیردوست گفت: پدر همچنان تحت نظر هستند تا انشاءالله بهبودی کامل بهدست بیاورند. همچنین پزشکان اعلام کردند که اگر وضعیت قلب پدر به ثبات و پایداری کامل برسد انشاءالله همین روزها از بیمارستان مرخص خواهند شد. آرزوی سلامتی برای همه بیماران از جمله پدرم را دارم.
به گزارش ایسنا، سعید پیردوست زادهٔ ۱۶ دی ۱۳۱۹ از بازیگران پیشکسوت کشورمان در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون است. سریال «۸۷ متر» کیانوش عیاری و مجموعه طنز «چشم بندی» به کارگردانی شاهد احمدلو از آخرین همکاری های این هنرمند با تلویزیون است. سعید پیردوست در گفتوگوهای قبلش با ایسنا اعلام کرده بود که دوست دارد برای مردم کار کند اما فعلا به خاطر شرایط جسمیاش باید بیشتر استراحت کند.
بعد از گذشت چند ماه از تصمیم تلویزیون نسبت به پخش سریال «۸۷ متر» در شبکه نمایش خانگی و عرضه آن از یکی از پلتفرمها، هنوز از این اتفاق خبری نیست و اینکه چه سرانجامی در انتظار آخرین سریالِ کارگردان باسابقه سینماست، دقیقا مشخص نیست.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مسئولان سیما بعد از گذشت چند ماه از این اعلام که برای پخش آخرین سریال کیانوش عیاری تصمیمی ندارند و در پی به توافق رسیدن با پلتفرمها برای پخش سریال «۸۷ متر» هستند، خبری از جزئیات پخش ـ اینکه کدام پلتفرم و چگونه ـ اعلام نکردهاند.
پیگیریهای خبرنگار ایسنا از اغلب پلتفرمهای پرمخاطب هم درخصوص پخش سریال کیانوش عیاری حکایت از آن دارد که تاکنون رایزنی از سوی تلویزیون با این پلتفرمها صورت نگرفته و با این اوصاف «۸۷ متر» دومین سریال بعد از «سرزمین کهن» است که توسط یکی از کارگردانان باسابقه برای تلویزیون ساخته شده و با سرنوشت نامعلومی روبهروست. هرچند پیشتر رییس سیمافیلم، حساب سریال کمال تبریزی را از سریال کیانوش عیاری جدا کرده و گفته بود که «سرزمین کهن» امسال پخش میشود و با این حال کمال تبریزی به ایسنا گفته است که در این خصوص هنوز با او صحبت نکردهاند.
در حالی که بسیاری از بینندگان تلویزیونی پخش سریال «۸۷ متر» به کارگردانی کیانوش عیاری را در سال ۱۴۰۰ انتظار میکشیدند، در نهایت این سریال در جدول پخش برنامههای تلویزیونی آن سال قرار نگرفت و پخشش به سال بعد موکول شد اما سال ۱۴۰۱ هم خبری از پخش این مجموعه نبود که در نهایت اعلام شد اصلا قرار نیست سریال عیاری روی آنتن صداوسیما برود.
سریال «۸۷ متر» سال ۹۵ کلید خورد و بعد از وقفههای چندباره در روند تولید که پارهای از آن به کمبود بودجه نسبت داده شد و بخشی از آن به مشکل کرونا، در نهایت زمستان ۹۹ بود که عیاری موفق شد تصویربرداری سریالش را به اتمام برساند.
ساخت این سریال تسویه حسابی مالی محسوب میشد با تلویزیون؛ در حقیقت کیانوش عیاری «۸۷ متر» را ساخت تا بدهیاش را به صداوسیما بپردازد.
عیاری پیشتر در گفتوگویی با ایسنا در پاسخ به اینکه آیا «۸۷ متر» سریال دلخواهش بوده، گفته بود: «فکر میکنم با توجه به صحنههایی که داریم، گیرایی خاصی وجود دارد و قرار هم بوده داشته باشد؛ بنابراین اگر اتفاقی غیر از اینها بیفتد، می تواند یکی از اتفاقات خیلی نادری باشد که گاهی اوقات رخ میدهد. تمام سرمایهگذاریها در هالیوود بر اساس روال معمول فیلمهای تاریخی در مورد فیلم «کلوپاترا» اعمال میشود، با همان کارشناسان، همان پول و همان امکانات و همان استعدادها، اما به ناگاه فیلم کمپانی خودش را ورشکست میکند؛ اینها استثنائاتی است که در حرفهی پیچیدهی فیلمسازی موجود است.»
نمایی از سریال ۸۷ متر
کیانوش عیاری کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون تاکنون چهار سریال ساخته است که خانه به خانه (۱۳۷۵)، هزاران چشم (۱۳۸۰)، روزگار قریب (۱۳۸۶–۱۳۸۱) و ۸۷ متر را شامل میشود. در پرونده کاری این هنرمند ساخت سریالی برای شبکه نمایش خانگی به چشم نمیخورد.
این کارگردان باسابقه در پاسخ به اینکه آیا در طول این سالها به سریالسازی در شبکهی نمایش خانگی هم فکر کرده است، گفته بود که این شرایط است که میتواند تعیینکننده باشد و نمیتوان با قاطعیت گفت دوست دارم یا نه.
بازیگرانی چون علی دهکردی، مهران رجبی، شهین تسلیمی، فریده سپاه منصور، محمد بحرانی، داریوش کاردان، زنده یاد علی انصاریان، حسین سلیمانی و فریبا کامران در سریال «۸۷ متر» ایفای نقش کردهاند.
در خلاصه داستان «۸۷ متر» آمده است: علیرضا پوردوانی به همراه همسر، دو دختر و پسرش خانه ای را از یک فروشنده به نام فرج ناصری خریداری می کنند اما روز اسباب کشی متوجه می شوند که خانه به فرد دیگری به نام محسن خلیلی فروخته شده است. محسن به همراه پسر، همسر و دو دخترش صبح زودتر از پوردوانیها به خانه رسیده اند و وسایلشان را در خانه گذاشتهاند اما با رسیدن خانواده پوردوانی ماجرای کلاه برداری مشخص می شود.
اکران فیلم کمدی «ویلای ساحلی» به کارگردانی کیانوش عیاری از اوایل مهرماه آغاز میشود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای فیلم، بر اساس اعلام علی سرتیپی پخش کننده فیلم کمدی «ویلای ساحلی» به کارگردانی کیانوش عیاری و تهیهکنندگی رضا رخشان پس از طی کردن مراحل فنی، این فیلم آماده نمایش شده است و از اوایل مهر اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز میکند.
«ویلای ساحلی» تازهترین ساخته سینمایی کیانوش عیاری است که پاییز سال گذشته با حضور بازیگرانی چون رضا عطاران، پژمان جمشیدی و ریما رامینفر، فرگل فربخش، یوسف خسروی، علی پناهی، شووار کریمزاده، علی سرتیپی و زندهیاد کیومرث پوراحمد در یکی از شهرهای شمالی کشور جلوی دوربین رفت.
دیگر عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از مدیر فیلمبرداری: داریوش عیاری، دستیار اول فیلمبردار: بابک ابرغانی، دستیار اول کارگردان: رضا مسعودی، مدیر صدابرداری: محمود خرسند، صدابردار: سهیل متولی، طراح چهره پردازی: عباس عباسی، طراح صحنه: سیامک کاری نژاد، طراح لباس: زهرا صمدی، تدوین: کیانوش عیاری، مشاور رسانهای: مریم قربانینیا.
مدیریت تبلیغات «ویلای ساحلی» بر عهده حمید اسحاقی است.
علی سرتیپی با اشاره به اینکه فروش فیلم «فسیل» امیدواری را در زنده بودن سینما ایجاد کرده است، تاکید کرد که دیگر دوران فیلمهای کمدی “شانه تخممرغی” تمام شده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، در پایان فصل بهار میزان فروش سینما با اکران حدود ۲۰ فیلم، به بیش از ۲۷۰ میلیارد تومان رسید و استقبال علاقهمندان به سینما از فیلمهای روی پرده سینماداران را به سال پررونق امیدوار کرده است؛ هرچند در میان فیلمهایی که تاکنون اکران شدهاند اختلاف بسیار زیادی میان فیلم اول گیشه فروش و دیگر فیلمها وجود دارد و همین نکته سبب شده برخی اهالی سینما و کارشناسان تاکید کنند که نباید به این آمار دلخوش بود.
علی سرتیپی – مدیرعامل دفتر پخش فیلمیران و سینمادار – با ارائه گزارشی به ایسنا بیان کرد: سال ۱۴۰۲ با اکران چهار فیلمِ «فسیل»، «غریب»، «عروس خیابان فرشته» و «بچههای طوفان» و سه فیلم «ملاقات خصوصی»، «بخارست» و «چپ راست» از سال گذشته آغاز شد تا جمعاً هفت فیلم در نوروز امسال روی پرده سینماها باشند. در روزهای پایانی فروردین هم پنج فیلم «جنگ جهانی سوم»، «آهنگ دو نفره»، «بابا سیبیلو»، «دسته دختران» و «سه کام حبس» به جمع اکران نوروز اضافه شدند تا فیلمهای اکرانشده در اولین ماه سال به عدد ۱۲ برسد و در نهایت یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر به تماشای فیلمها نشستند و فروش فروردین از ۸۳ میلیارد تومان گذشت.
او یاداوری کرد: در اردیبهشتماه فقط فیلمِ «یقهسفیدها» به چرخه اکران اضافه شد و جمع فروش در این ماه از ۱۰۷ میلیارد تومان عبور کرد و ۲ میلیون و ۴۲۶ هزار نفر فیلمها را تماشا کردند تا گیشه سینماها در اردیبهشت با افزایش تقریبا دوبرابری تماشاگر نسبت به فروردین روبهرو شود. در آخرین ماه فصل بهار و در اواسط خرداد نیز هفت فیلم «شهر هرت»، «کت چرمی»، «مصلحت»، «عروسی مردم»، «نگهبان شب»، «تصور» و «ارثیه فامیلی» اکران شدند و ۲ میلیون و ۱۵۷ هزار نفر هم در این ماه به سینما رفتند تا جمع فروش خرداد ۸۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان باشد.
او با اشاره به اینکه سینما در بهار امسال ۶ میلیون و ۴۰۰ هزار تماشاگر داشت تا با فروشی معادل ۲۷۸ میلیارد فصل را به پایان برساند، گفت: آمار گیشه نسبت به سال گذشته که سه میلیون و ۹۳۹ هزار تماشاگر بود، رشد چشمگیری داشته و این میزان در ماههای آینده با فیلمهای دیگری که در راه اکران هستند میتواند ادامه داشته باشد.
سرتیپی با اشاره به فروش «فسیل» افزود: به نظر میرسد به زودی فروش این فیلم از ۲۰۰ میلیارد تومان هم عبور میکند و میتواند جزء پنج فیلم پرمخاطب بعد از انقلاب باشد. همه اینها امیدواری را برای زنده بودن سینما در صنف نگه میدارد.
او در پاسخ به اینکه برخی معتقدند با رونق فیلمهای کمدی و افزایش تولیدات در این ژانر سینمایی که به نام اجتماعی شناخته میشود بیشترین ضربه را خورده و همین الان هم خیلی از صاحبان این فیلمها نسبت به وضعیت سانسهای نمایش آثار خود گله دارند، گفت: واقعیت ماجرا این است که مردم از هر فیلمی لذت ببرند آن را بیشتر مورد توجه قرار میدهند. این اتفاق فقط درباره فیلمهای کمدی صادق نیست چون فیلمی مثل «ملاقات خصوصی» هفت ماه است که روی پرده مانده و همچنان از سینماها سرویس میگیرد. از سوی دیگر یکسری فیلم کمدی هم در حال اکران هستند که ۱۰ میلیون تومان هم نفروختهاند.
سرتیپی ادامه داد: فیلمهای کمدی بعد از دوران کرونا سینما را نجات دادند و به بهتر شدن روحیه مردم هم کمک کردند. در ماههای آینده هم چند فیلم کمدی دیگر ساختهشده توسط فیلمسازانی همچون کیانوش عیاری و محسن امیریوسفی روی پرده میآیند که همگی کمدیهای خوبی هستند و به نظرم تغییری که در این نوع فیلمها میبینیم این است که دیگر اصطلاحا “شانه تخممرغی” نیستند و اگر مردم واقعا لذت نبرند، آنها را تماشا نمیکنند.
بازیگر فیلم سینمایی «عقابها» گفت: در سالهای گذشته برای هیچ پروژه اکشنی دعوت نشدهام و البته که اگر کاری را بپسندم حتما حضور پیدا میکنم؛ به لحاظ جسمی توان کار دارم اگر فضا، عوامل و فیلمنامه مناسب باشد.
به گزارش سینمای خانگی، جمشید هاشمپور در گفت وگو با ایرنا، با اشاره به این که در سالهای اخیر هیچ فیلم اکشن ایرانی را ندیده که در رقابت با نمونه های خارجی برجسته باشند، اظهار کرد: بیننده های امروز اکشن های ما را نمی پذیرند چون این اکشن ها فاقد آن ظریف کاری هایی است که قبلا انجام می شد.
وی خاطرنشان کرد: باید بپذیریم بیننده های امروز دیگر آن بیننده های قبلی نیستند و ذوق و سلیقه شان عوض شده است.
بازیگر فیلم سینمایی دلشدگان (علی حاتمی ۱۳۷۰) افزود: در سالهای گذشته برای هیچ پروژه اکشنی دعوت نشده ام و البته که اگر کاری باشد و بپسندم حتما حضور پیدا می کنم.
هاشم پور گفت: به لحاظ جسمی توان کار دارم اگر فضا، عوامل، فیلمنامه مناسب باشد.
بازیگر فیلم سینمایی باشگاه سری (جمال شورجه ۱۳۷۷) در پاسخ به این پرسش که آیا همچنان تمرینات ورزشی را ادامه می دهد، اظهار داشت: ورزش باید جزو زندگی روزمره همه آدم ها باشد و این نظر من است. به همین خاطر هنوز هم ورزش می کنم؛ البته این ورزش بستگی به توانم دارد و روزانه بیش از نیم ساعت ورزش می کنم.
بازیگر فیلم سینمایی مادر (علی حاتمی ۱۳۶۸) در پاسخ به این پرسش که اگر اکشن های ایرانی مورد پذیرش مخاطبان نیست چرا همچنان اقبالی به بازیگرانی مانند وی و زوج هنری سالهای دور ایشان رضا صفاییپور ملقب به طوفان وجود دارد، گفت: این ابراز علاقه ها به آن فیلم ها و سینما کاذب است چرا که وقتی کارهای خارجی را می بینند از ما سرد می شوند.
هاشم پور اضافه کرد: چون توان سینمای ما آنقدر قوی نیست که بیننده هایمان را اقناع کنیم و ذوق بینندگان ما امروز به سمت فیلم های کاذب رفته است.
بازیگر فیلم سینمایی میم مثل مادر (رسول ملاقلیپور ۱۳۸۵) یادآور شد: این روزها درحال مذاکره با دو پروژه هستم که امیدوارم یکی به سرانجام برسد و جذب آن شویم. کارگردان یکی از این پروژه ها منوچهر هادی و کار برای نمایش خانگی با سوژه روز و طنز است.
جمشید هاشمپور، ملقب به «جمشید آریا» در سال ۱۳۲۳ در تهران، خیابان سلسبیل و از پدر و مادری اردبیلی به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا دیپلم ریاضی ادامه داد. او در جوانی در محله دوهزار زیر نظراحمد رودباری ورزشهای رزمی چون کونگفو را فرا گرفت.
وی همچنین کاراته سبک شوتوکان را از استاد کوروش کوردانی فرا گرفت. او اولین فیلم سینمایی خود را از طریق آشنایی با ساموئل خاچیکیان به وسیله یکی از دوستانش، در سال ۱۳۴۷ و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم جهنم سفید آغاز نمود.
جمشید هاشمپور، در سال ۱۳۶۰ به دعوت مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم خط قرمز دوباره به سینما بازگشت. بازی او در نقش «زینال بندری» در فیلم تاراج ساختهٔایرج قادری بود که وی را با سرِ تراشیده میان مردم مطرح کرد؛ تا جایی که تیپ قهرمان سرتراشیده تا سالها مخاطبان بسیاری را روانهٔ سینماها میکرد.
دریافت گواهینامه درجه یک هنری (۱۳۹۹)
هاشمپور، از معدود هنرپیشگان سینمای ایران است که فعالیت تئاتری نداشت و بنا به گفته خودش در یکی از مصاحبههایش، سینما را از سینما شروع کرده است و تنها فعالیت تئاتری وی صحنههایی از فیلم تماس_شیطانی بود که صحنههای تئاتر را با راهنمایی مجید مظفری اجرا کرد.
او در دههٔ ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ در کنار بازی در فیلمهای اکشن و حادثهای، بازی در نقشهای دیگر را نیز امتحان کرده است. بازی در فیلمهایی نظیر: روز باشکوه (کیانوش عیاری، ۱۳۶۷)، مادر (علی حاتمی، ۱۳۶۸)، پردهٔ آخر (واروژ کریممسیحی، ۱۳۶۹)، عشق و مرگ (محمدرضا اعلامی، ۱۳۶۹) و دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۱).
هاشمپور دریافت دیپلم افتخار از هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۷) برای بازی در فیلم هیوا (رسول ملاقلیپور) و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم دارکوب از سی و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر ۱۳۹۶ را در کارنامه دارد.
موزه سینمای ایران به مناسبت زادروز کیانوش عیاری نویسنده و کارگردان پیشکسوت سینما بخشهایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینمای ایران، موزه سینمای ایران در ادامه انتشار سلسله برنامههای تاریخ شفاهی خود، به مناسبت زادروز کیانوش عیاری نویسنده و کارگردان پیشکسوت سینما بخشهایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر میخوانید.
کیانوش عیاری با بیان اینکه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۳۰ در اهواز متولد شده است، گفت: پدرم تاجر بود و مقدار زیادی فروشگاه، پاساژ، بازار و یک سینما به نام سینما دنیا که در آن زمان میگفتند وسیعترین سینمای ایران است، داشت.
وی با بیان اینکه برادرش داریوش از او پنج سال بزرگتر است، ادامه داد: وضعیت اقتصادی ما از نظر اقتصادی تقریباً خوب بود، از رفاه نسبی برخوردار بودیم و تفریحات اصلی ما در آن سالها سینما رفتن بود. اگر به شهر دیگری هم سفر میکردیم مهمترین جایی که در آن شهر میرفتیم باز هم سینما بود.
عیاری عنوان کرد: سال ۱۳۴۸ پدرم برای داریوش برادرم یک دوربین سوپر ۸ خریده بود و من هم از آن دوربین استفاده میکردم. استفاده از این دوربین در سالهای اولی که تازه آمده بود، بیشتر برای مهمانیها، سر سفره هفت سین و مسافرتهای خانوادگی بود. دایی من کارمند سازمان آب و برق خوزستان بود و این امکان را داشت تا آپارات ۱۶ میلی متری به خانه خودش یا ما بیاورد و به دلیل علاقهای که بیشتر در خانه ما برای دیدن فیلم بود موجب شده بود تا بیشتر نمایشها در حیاط خانه ما باشد. آپارات ۱۶ میلی متری المو بود که آن را روی بخشی از پلههای حیاط که به اتاقها متصل میشد میگذاشت و در نقطه مقابل آن یک پارچه سفید قرار داده میشد و روی آن فیلمهای مستند و گزارشی نمایش داده میشد.
وی ادامه داد: فیلمها خیلی مهم نبود بلکه نفس چرخش دو بوبین بزرگ، صدای آپارات و نوری که از آن لنز روی پرده میتابید مهمتر از کیفیت فیلمها برای ما بود. یک نریشن از این فیلمها به خوبی یادم هست که میگفت «گاو حسن سه گوساله دارد» جالب است که تا امروز این نریشن در یاد من مانده است. درواقع یک سینما پادادیزویی داشتیم و همسایههای دور و اطراف خانه ما هم که اغلب ارمنی بودند از روی پشت بامشان فیلمهایی را که در حیاط ما نمایش داده میشد، میدیدند و ما هم مشکلی نداشتیم.
عیاری در بخش دیگری از خاطرات خود گفت: در اهواز خبرهای مربوط به فیلمها خیلی زود به ما میرسید. یادم میآید برای فیلمبرداری فیلم «ماجراجویان جنوب» که فیلمبردار آن رضا انجمروز بود به اهواز آمده بودند و برای شهر اهواز خیلی افتخارآمیز بود که یک گروه فیلمبرداری برای ساختن فیلم به آن شهر آمدهاند زیرا این امر نشان از اهمیت شهر اهواز داشت. من هم از همکلاسیهایم در جریان اخبار مربوط به فیلمبرداری فیلم قرار داشتم. یک شب در یکی از خیابانهای اصلی اهواز که محل استقرار آنها در هتل بود رفتم، فردای آن روز هم امتحان شیمی داشتم، دیدم یک فولکس واگن ایستاده و چند جوان در داخل آن کابل میاندازند، متوجه شدم که آنها فیلمبرداری دارند در همان جا ایستادم، پشت ماشین پر شد و حرکت کرد و من هم شروع به دویدن پشت سر آن کردم و از مسیری که تغییر میداد، حدس زدم به سمت رودخانه کارون میرود. من همچنان میدویم و ماشین هم با سرعت میرفت به پل اهواز رسید و ایستاد و من از خستگی روی زمین افتادم. وسایل را کارگرها از داخل ماشین برداشتند و از پلههای پل به پایین به سمت بلوار حاشیه رودخانه بردند، زمانی که من به آنجا رسیدم هزاران نفر آدم آنجا بودند، دیواری هم پلیس ایجاد کرده بود تا مردم عادی به سمت جایی که فیلمبرداری میکردند، نروند.
وی در ادامه بیان کرد: من بچه بسیار خجالتی بودم اما انگیزه بسیار زیادی داشتم تا آنجا که به رغم اینکه هزاران نفر آنجا ایستاده بودند و نمیتوانستند داخل بروند من توانستم از دیواری که ایجاد کردند، عبور کنم و تا صبح کنار گروه فیلمبرداری باشم.
عیاری با بیان اینکه آقای انجمروز بسیار مرد مهربانی بود، گفت: در تمام طول شب که در کنار گروه فیلمبرداری بودم گاهی به او و گاهی به دوربین ۳۵ او نگاه میکردم و او متوجه شده بود که من به دوربین و سینما علاقهمند هستم زیرا دائم از او سوال میپرسیدم. به من گفت دوست داری از پشت دوربین نگاه کنی و من گفتم بله. قبلاً دوربینهای ۸ میلیمتری را دیده بودم اما وقتی از پشت دوربین ۳۵ نگاه کردم متوجه شدم یک کادر کاملاً مشبک وجود دارد و انگار داشتم از یک دریچه زندان نگاه میکردم. خیلی تو ذوقم خورد از او سوال کردم در زمان فیلمبرداری این کادرهای مشبک هستند؟ و او گفت بله اینها باید باشند و من گفتم پس به چه شکلی تصویر را میبینید او خندید و دیگر پاسخ نداد. برای من دوربین ۸ میلیمتری جذابیت بیشتری داشت زیرا صفحه آن تمیز بود و من با دوربین ۸ میلی متری تفریح و به نوعی به زندگی نگاه میکردم. بههرحال من آن شب تا صبح در کنار گروه فیلمبرداری بودم. یادم میآید در کنار حسن رضایی بازیگر ایستاده بودم و او را نگاه میکردم زیرا در آن زمان به دلیل فراوانی بازیهایی که داشت چهره بود. صبح از همان جا به سر کلاس برای امتحان رفتم و قبول نشدم و بعدها به حسن رضایی گفتم آن شب شما باعث شدید من در امتحان قبول نشوم.(با خنده)