رسانه سینمای خانگی- انیمیشن را نمی‌توان ندید

چهار انیمیشن در بخش ویژه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درمی‌آیند تا ببینیم کدام یک می‌توانند بعدها و در زمان اکران مخاطبان را با خود همراه کنند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، اگر همین حالا سری به سامانه فروش فیلم‌های سینمایی بزنید، احتمالا فروش یک فیلم کودک برایتان تعجب‌برانگیز باشد، فیلمی در قالب انیمیشن که اتفاقا در این سال‌ها به پای ثابت گیشه‌ها تبدیل شده‌اند و حضورشان در چرخه اکران متضمن بخشی از فروش است.

انیمیشن «بچه زرنگ» که حالا فروش ۵۶ میلیاردی را در گیشه تجربه می‌کند، مسئولان سینمایی و حتی وزیر ارشاد را بر آن داشته تا سازندگانش را هر بار در محافل سینمایی تحسین کرده و در مقابل انتقادات نسبت به فروش قابل‌توجه کمدی‌ها، بر فروشش تکیه بزنند و به آن استناد کنند. این اما مسیری نیست که با «بچه زنگ» آغاز شده باشد، گذرگاهی است که پیش از آن «پسر دلفینی»، «لوپتو»، «فیلشاه»، «شاهزاده روم» و… از آن عبور کرده‌اند تا عدد و رقم عایدی‌شان چشم اهالی سینما را به گونه‌ای دیگر از فیلم‌ها هم روشن کند، تا این گزاره برایشان پررنگ شود که می‌شود بر نوع متفاوتی از فیلم‌ها هم سرمایه‌گذاری کرد و اتفاقا نتیجه هم گرفت.

 انیمیشن پسر دلفینی

فرصتی برای جذب‌ «خانواده‌ها»

انیمیشن‌ها حالا رقیبی جدی برای جدی‌ترین فیلم‌های سینمایی به حساب می‌آیند که می‌توانند همزمان با آنکه کودکان را با خود همراه کنند، پای بزرگسالان را هم به سینما باز کنند. انیمیشن‌ها گرچه پیش از این در اذهان عمومی به‌عنوان آثاری برای گروه سنی کودکان تعریف می‌شدند و البته هنوز هم بارقه‌های همین تصور را می‌توان در صحبت‌های سینمادوستان درباره این آثار دید، اما این گونه‌ای است که به واسطه حضور گروه‌های سنی متفاوت در سینماها و مشخصا جذب «خانواده‌ها» توانسته جایگاهی در میان سینماداران هم پیدا کند.

این اما صنعتی است که بزرگترین کمپانی‌های جهان را به خود اختصاص داده، عظیم‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها را به سمت خود سوق می‌دهد و آورده‌ای بلندبالا را در پی دارد. صنعتی که برای گروه بزرگی از متخصصان، قوه اشتغال‌زایی و خلاقیت را بارور می‌کند، اما حالا در ایران هم یک قطب فیلمسازی را با خود همسو کرده و باعث شده بیش از پیش بر لزوم توجه به آن تاکید شود.

این مسیر البته به‌راحتی طی نشده و سینماگران هربار با ساخت اثری تازه آن را تسهیل و تصحیح کرده‌اند، کافی است یک دهه گذشته را مرور کنید تا با انبوهی از اظهارنظرها از فعالان انیمیشن‌سازی مواجه شوید، هنرمندانی که نسبت به اقبال کم مسئولان سینمایی به این محصولات گلایه و گاه این گزاره را مطرح می‌کردند که دیر و دور نیست تا برای برخورداری از شرایط بهتر، کشور را به مقصد دیگری ترک کنند. همه این مسائل دست به دست هم داد تا برای اولین‌بار بنیاد ملی پویانمایی تاسیس شود و حالا شاهد حضور ۴ فیلم انیمیشن در جشنواره فیلم فجر باشیم و این صنعت نوپا یک بخش از این رویداد ملی را به خود اختصاص دهند.

«ببعی» به کارگردانی حسین صفارزادگان و میثم حسینی، «رویاشهر» به کارگردانی محسن عنایتی، «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» به کارگردانی محمدعلی بصیری‌نیک و «شمشیر و اندوه» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی، چهار انیمیشن سینمایی هستند که در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر حضور دارند و قرار است برای کسب سیمرغ بلورین بهترین انیمیشن با یکدیگر به رقابت بپردازند.

در این گزارش به معرفی این چهار انیمیشن می‌پردازیم؛

ببعی/ حسین صفارزادگان و میثم حسینی

اگر از آن دسته از مخاطبانی که باشید کودکی در خانه دارید، احتمالا تا حالا چند قسمت از آن را از شبکه پویا دیده باشید، انیمیشنی که موفقیتش در نسخه سریالی، سازندگانش را بر آن داشت تا نسخه سینمایی از آن را هم تولید کنند

اگر از آن دسته از مخاطبانی که باشید کودکی در خانه دارید، احتمالا تا حالا چند قسمت از آن را از شبکه پویا دیده باشید، انیمیشنی که موفقیتش در نسخه سریالی، سازندگانش را بر آن داشت تا نسخه سینمایی از آن را هم تولید کنند. «ببعی» را حسین صفارزادگان و میثم حسینی در مقام کارگردان و محمدمهدی مشکوری در مقام تهیه‌کننده به پشتیبانی سازمان اوج ساخته و روانه فجر کرده‌اند، نکته جالب درباره «ببعی» اما این است که سازندگانش در دوره پیشین این رویداد، فرم حضور در جشنواره را پر کرده بود و با نزدیک شدن به ایام جشنواره حتی خبر از آماده شدن این فیلم مخابره می‌شد، اما حالا در دوره پیش روی این رویداد حضور دارد.

انیمیشن «ببعی» پس از دو تجربه «فهرست مقدس» و «پسر دلفینی» سومین انیمیشن سینمایی است که با تکنیک سه بُعدی در سازمان اوج تولید شده است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «ببعی که همیشه مجلات جغد قهرمان درباره پرواز را می‌خواند در سر رویای پرواز دارد و می‌خواهد مانند یک پرنده پرواز کند ولی چون پرنده محسوب نمی‌شود با مشکلاتی مواجه است…»

رویاشهر/ محسن عنایتی

محسن عنایتی و مصطفی حسن‌آبادی به‌عنوان کارگردان و تهیه‌کننده «رویاشهر» پیش از این و در سال ۹۷ انیمیشن «بنیامین» را در ویترین جشنواره فیلم فجر داشتند. دو سینماگری که این فیلم را در کاشان ساخته بودند و قبلترش آن را در جشنواره فیلم کودک و نوجوان رونمایی کرده بودند. «بنیامین» در دوره سی و هفتم جشنواره فیلم فجر قدر دید و نامزد دریافت جایزه بهترین انیمیشن شد، فیلمی که بعدها هم به لطف پخش چندین و چندباره تیزرهای تبلیغاتی‌اش از تلویزیون، در گیشه روزهای پراقبالی به خود دید و توانست بر صدر گیشه فروش فیلم‌های کودک بنشیند.

این تیم حالا بعد از ۵ سال سراغ «رویاشهر» رفته‌اند فیلمی که محصولی از سازمان سینمایی سوره و اداره کل فرهنگی شهرداری تهران است و داستان ماجراجویانه پسربچه‌ای به نام آرات را روایت می‌کند که تصمیم دارد قهرمان «رویاشهر» شود. این اثر نگاهی به آینده دارد و امیر هوشنگ زند سرپرست گویندگان آن است.

ساعت جادویی (سفربه تاریکی)/ محمدعلی بصیری‌نیک

محمدعلی بصیری‌نیک و محمدمهدی نخعی‌راد انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» را پیش از این در جشنواره فیلم کودک و نوجوان رونمایی کرده بودند و معتقدند این فیلمی است که می‌تواند با مخاطبان ۹ تا ۱۵ سال ارتباط برقرار کند. انیمیشنی که در سال ۹۸ تولید و فرآیند فنی آن از سال ۹۹ پیگیری شد. با آنکه سازندگانش «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» را اثری مستقل توصیف می‌کنند اما کارگردانش یک بار عنوان کرده کار ساخت این اثر ابتدا به صورت مستقل آغاز شده اما بعدها حسینیه هنر در مسیر تولید از آن حمایت کرده است.

داستان این فیلم از جایی آغاز می‌شود که یک پسربچه به واسطه هدیه‌ای که از پدربزرگ خود دریافت می‌کند، موفق به سفر در زمان می‌شود و به دوران کودکی مادربزرگ خود می‌رود. در این سفر، این پسربچه شغل خانوادگی خودشان یعنی نمدمالی را از نزدیک می‌بیند که در گذشته رونق بسیاری داشته است. این سفر در زمان مصادف با قیام گوهرشاد می‌شود و اشاره‌هایی به فرهنگ پوشش در آن زمان هم می‌شود. این پسربچه‌ بخشی از حوادث تاریخی را به چشم خود می‌بیند.

شمشیر و اندوه/ عماد رحمانی و مهرداد محرابی

تاریخ اسلام مملو است از قصه‌هایی که ظرفیت‌های زیادی برای تصویر شدن دارند، این قصه‌ها گاه در قالب فیلم‌های رئال منعکس شده‌اند اما انیمیشن‌سازان گروهی هستند که از این فرصت به‌صورت جدی‌تر استفاده کرده‌اند و تولیدات زیای با همین مضامین به سرانجام رسیده‌اند

همین چند ماه پیش بود که سازمان سینمایی خبر از دریافت مجوز یک انیمیشن داد، «شمشیر و اندوه» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی و تهیه‌کنندگی مهدی جعفری عنوان انیمیشنی بود که مجوز ساخت گرفت و حالا در این دوره از جشنواره قرار است رونمایی شود. ساخت این اثر نزدیک به دو سال به طول کشیده و نزدیک به ۲۰۰ نفر در این پروژه درگیر کار بوده‌اند.

تاریخ اسلام مملو است از قصه‌هایی که ظرفیت‌های زیادی برای تصویر شدن دارند، این قصه‌ها گاه در قالب فیلم‌های رئال منعکس شده‌اند اما انیمیشن‌سازان گروهی هستند که از این فرصت به‌صورت جدی‌تر استفاده کرده‌اند و تولیدات زیای با همین مضامین به سرانجام رسیده‌اند. همین چند سال پیش هم بود که انیمیشن «ناسور» در نسخه‌ای سینمایی با محوریت واقعه کربلا تولید و در جشنواره فیلم فجر دیده شد حالا چند سال بعد از آن قرار است بار دیگر ویترین فجر شاهد انیمیشنی با همین محوریت باشد.

«شمشیر و اندوه» اثری ۹۲ دقیقه‌ای است که برهه‌ تاریخی بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع) تا ورود امام حسین(ع) به کربلا را روایت می‌کند. روایت این اثر از زاویه‌ دید یک ایرانی است که در شهر مداین زندگی می‌کند و منجر به پیوستنش به قافله‌ امام حسین (ع) خواهد شد. مخاطب این انیمیشن نوجوان و جوان در نظر گرفته شده و در خلاصه داستان آن آمده است: «کارن کودکی ۶ ساله که برای تحقق آزادی مبارزه می‌کند…»

رسانه سینمای خانگی- در مستند کارگدان مهم است یا سوژه؟

علی فراهانی‌صدر، کارگردان مستند «قوی-دل» معتقد است، امر واقع هرگونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، انجمن سینمای جوانان استان تهران با همکاری سینما تک موزه هنرهای معاصر تهران، بیست و هفتمین کارگاه فیلم مستند را با عنوان «مستند بازسازی» برگزار کرد. این نشست با حضور فیلم‌ساز مهمان علی فراهانی‌صدر و به‌میزبانی محمدصادق اسماعیلی، روز سه‌شنبه ۱۹ دی‌ماه برگزار شد و فیلم مستند «قوی_دل» در این نشست برای علاقه‌مندان به‌نمایش درآمد.

محمدصادق اسماعیلی، میزبان این نشست، در ابتدا با اشاره به این‌که مستند «قوی_دل» ساخته علی فراهانی در جشنواره سینماحقیقت امسال حضور داشته و سه جایزه ویژه هیأت داوران، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه دبیر برای سوژه را دریافت کرده است، به موضوع نشست، «مستند بازسازی» پرداخت و گفت‌و‌گو را این‌گونه آغاز کرد: ما وقتی در مورد سینمای مستند می‌خواهیم حرف بزنیم همواره با مقوله‌ای تحت عنوان امر واقع مواجه هستیم و این که فیلم‌ساز به چه صورت باید نسبت یا مواجهه خود را با این مقوله به وجود بیاورد؛ یکی از چالش‌های بزرگ هر داکیومنت فیلم میکری این است که ما در فیلم‌مان چه شکلی بتوانیم باورپذیر به سراغ این امر واقع برویم و نمود پیدا کند.

من معتقد هستم که سینمای مستند از آن جایی که تاثیر‌گذاری بسیار جدی بر مخاطب دارد، این مقوله امر واقع را شما نمی‌توانید همین‌طور دم دستی با آن برخورد کنید؛ یعنی چون امر واقع همیشه اتفاق و کنش و رویدادی است که معمولا می‌توانیم بگوییم در گذشته آن را کاوش می‌کنیم و اگر هم در زمان حال رقم می‌خورد و جلو می‌رود این که چه شکلی آن را ثبت کنید که باورپذیر باشد و بتواند عملا نسبت درستی را با مخاطب به وجود بیاورد یکی از چالش‌های خیلی بزرگ است.

وقتی به سراغ مقوله آرشیو یا بازسازی می‌رویم، در شکل‌شناسی و گونه‌شناسی سینمای مستند همیشه وقتی به لحاظ فرمی می‌خواهیم این مساله را کاوش کنیم، می‌بینیم که یک سری دسته‌بندی‌هایی را در نظر می‌گیرند و به طور مثال می‌گویند این‌ها مستندهایی هستند که فیلم‌ساز بازنمایی کرده است یا این‌که می‌گویند این‌ها داکیو فیکشن هستند و فیلم‌ساز بازسازی کرده است.

اما اتفاق اصلی که من فکر می‌کنم همیشه دوستان مستندساز با آن مواجه هستند و کامفلیکتی هم همیشه با آن دارند این است که وقتی می‌خواهیم اتفاقی را که در گذشته رقم خورده به زمان حال احضار کنیم و می‌خواهیم به سراغ بازسازی برویم، این بازسازی‌ها در اکثر فیلم‌هایی که معمولا تولید می‌شود، شاید وجهه بسیار صقیلی را به خود اختصاص می‌دهد و نمی‌تواند مشارکت خوبی را از سمت مخاطب عملا پیدا کند؛ خیلی‌ها معمولا نهی می‌کنند که به سراغ بازسازی نروید و سعی کنید اتفاق گذشته را در زمان حال کاوش کنید و در زمان حال به سراغ کنش دراماتیک بروید؛ اما مستند «قوی-دل» به اعتقاد من از معدود فیلم‌هایی است که با این‌که راوی فیلم کاملا حضور مستمر دارد و اصطلاحا خط اطلاعات فیلم را برای ما به وجود می‌آورد، احضار گذشته هم که به واسطه بازسازی عملا اتفاق افتاده است، به نوعی بین داکیو فیکشن و داکیو دراما (به معنای مستند قصه‌گو) این مرز مابین فیکشن و دراما را مرتبا جابه‌جا می‌کند و اگر دقت کنید با فیلمی مواجه هستیم که یک نفر مقابل دوربین نشسته است و قصه‌ای را که در گذشته اتفاق افتاده است کاملا برای ما روایت می‌کند؛ اما نسبتی که فیلم‌ساز با مقوله امر واقع دارد و با خود پرسناژ دارد به‌زعم من خلاقانه برخورد می‌کند تا آن‌جاکه ما می‌توانیم هشتاد و چهار-پنج دقیقه فیلم را تحمل کنیم و اصلا هم ریتم فیلم نمی‌افتد و کاملا هم مشارکت فعالی از سوی مخاطب در درون‌مایه آن حادث می‌شود.

ما در تاریخ سینمای مستند هم اگر نگاه کنیم خیلی از فیلم‌های ابتدایی که فیلم‌های جدی هم هستند، تولید شده‌اند که مقوله بازسازی در همه آن‌ها بوده است از جمله، فیلم نانو، موآنا؛ ولی در فیلم «قوی-دل» به اعتقاد فیلم‌ساز کاملا مقوله نوشتار را جدی گرفته است؛ فیلم‌نامه‌ای که کاملا سکانس‌های آن مشخص است و کاملا چیدمان داستانی و میزانسن داستانی را دارد و ابایی هم ندارد از این که بتواند این فضا را با همدیگر تلفیق کند و این امر بخش مادی فیلم که همان بخش فرمیشن لاین است که به من مخاطب می‌دهد و بخش معنوی فیلم که اصطلاحا می‌گوییم پشن لاین را به‌وجود می‌آورد و خط عاطفی یا احساسی را می‌تواند به وجود بیاورد و کاملا این بَرهم‌نِهی یک بَرهم‌نِهی کُپرنیکی شده است یعنی هیچ‌کدام هم برتری بر آن دیگری ندارد؛ من فکر می‌کنم این اتفاق کاملا در مقوله نوشتار رقم خورده است و فراهانی به خوبی از پس این کار برآمده است.

من برای شروع صحبت خود با علی دوست داشتم بپرسم چگونه با موضوع و سوژه فیلم آشنا شدید و چه‌شکلی این ویژگی داستان‌سرایی تصویری را سعی کردید در اکثر روایت این فیلم نهادینه کنید؟

علی فراهانی‌صدر _ در سال نود و هشت با ورود کرونا به ایران اتفاقاتی افتاد که دو خبرنگار قمی به دلیل شایعه‌پراکنی در مورد ورود کرونا به ایران دستگیر شدند؛ این مقوله ما را یاد داروهای آلوده انداخت و گفتیم آن‌زمان هم چنین بحثی مطرح بوده است که یک عده تکذیب و تایید می‌کردند؛ ما در سال نود و هشت اتفاقات زیادی هم داشتیم و من به درون‌مایه‌ای رسیدم و گفتم سرپوش گذاشتن بر اتفاقات کوچک منجر به بحران‌های بزرگ می‌شوند که خودمان از پس آن بر نمی‌آییم؛ پس خواستیم در مورد داروهای آلوده کار کنیم و پژوهش‌گر کار استارت کار را که می‌زد به هر بخشی از پرونده که می‌رفت با احمد قویدل آشنا می‌شد و می‌گفتند شخصی به نام احمد قویدل هستند؛ ما پیگیری کردیم و بعد از چهار جلسه که پرونده داروها را کاملا برای ما تشریح کرد در بالکن دفتر رفتیم و آن جا در مورد زندگی خود شروع به صحبت کردند و گفتند ماجرای زندگی من این گونه است؛ همین پراکنده صحبت کردن خود آقای قویدل که برای من سرگیجه می‌آورد، تبدیل به فرم کار شد و من و علی رستم‌آبادی نویسنده کار گفتیم که فرم اپیزودیکی داشته باشیم و به‌هیچ‌عنوان زمان را در آن رعایت نکنیم چون شخصیت ما زمان را در زندگی خود رعایت نمی‌کند و در برهه‌های مختلف زندگی خود هدف‌گذاری کرده و فقط می‌دود.

فیلم‌نامه‌ای که ما آن زمان استارت زدیم،  قرار بود به جای شش اپیزود، دوازده اپیزود باشد و اتفاقاتی که با خود سوژه رقم خورد ما را مجبور می‌کرد که کار را کوتاه کنیم یا فرم جدیدی تعریف کنیم؛ ما مرتبا فرم عوض می‌کردیم چون برای من خیلی مهم بود که خود آقای قویدل کار را خیلی دوست داشته باشد بعنی شخصیت فیلم با فیلم همراه باشد و هیچ کجا خلاف نظر او حرکت نکنم و چیزهایی که خودشان می‌گفتند، بیشتر سمت کار ژورنالیستی می‌رفت و من هدایت به این سمت می‌کردم؛ به هر حال خط وسطی را گرفتیم و دنبال کردیم و در مورد فیلم‌نامه این گونه بود که ما جلو می‌رفتیم و برخی از صحنه‌هایی که مطمئن بودم قرار است در کار باشد ابتدا از بازسازی شروع به گرفتن می‌کردم و بعد مصاحبه می‌گرفتم و از آن‌هایی که مطمئن نبودم اول مصاحبه می‌گرفتم یعنی اختلاف نظر وجود داشت؛ مرز بین کنترل کردن سوژه یا این که کاملا محض بگیرید، مرز باریکی در سینمای مستند است یعنی اگر شما اجازه دهید تماما خودشان تعریف کنند و شما دیالوگی برایشان تعریف نکنید و کنترل نکنید، مستند محضی می‌شود که خیلی گفتگومحور است و پلات آن در نمیآید و خط داستانی رعایت نمی‌شود و اگر کاملا آن را کنترل کنید مجددا از حالت مستند خارج می‌شود؛ برای مثال در همین سکانس اول من اجازه دادم تعریف کردند و یک جاهایی خودم به ایشان کیو می‌دادم که درست است این جا را باید این‌گونه رفت و این جارا باید این‌گونه تعریف کنید و در انتها گفتم که یک جمله از شما می‌خواهم بگویید و گفتم که بگو من در این سال چشم به جهان گشودم؛  گفتند چرا باید این را بگویم؟ گفتم فرم من این گونه است تو ابتدا اگر این جمله را بگویی مخاطب هم این را می‌پذیرد که کاری که من می‌بینم متفاوت است و شخصیت خودش را هم هجو می‌کند چه برسد مسائل بزرگ کشور را.

محمدصادق اسماعیلی _ نکته‌ای که علی هم به آن اشاره کرد این است که در مورد نوع برخوردی که کارگردان با پرسناژ دارد، نشست‌های زیادی داشته‌ایم؛ در مقوله فیلم مستند علی‌رغم این که فضاسازی دراماتیک خودمان را داریم و به دنبال شکل‌گیری کنش دراماتیک هستیم، این‌ها سوژه‌هایی هستند که بازیگر نیستند و تو می‌خواهی یک جاهایی به این‌ها دیالوگ بدهی و اصطلاحی که معمولا به کار می‌بریم این است که عملا به سوژه‌هایمان سمت و سو می‌دهیم و این سمت و سو دادن کاملا در پروسه میزانسن ما است که اتفاق می‌افتد و چیزی که من احساس می‌کنم فیلم «قوی-دل» خیلی خوب توانسته از پس آن بر بیاید، نسبتی است که کارگردان ما بین این امر خیالی و امر واقع عملا به وجود آورده است؛ ما وقتی در باب مقوله آرشیو یا بازسازی صحبت می‌کنیم دو مؤلفه اصلی در درون‌مایه این‌ها همیشه وجود دارد که ابتدا امر متخیل شده است و دیگری امر یاد آورده شده؛ آن سکانس‌هایی که خیلی کم‌نظیر است در این فیلم و از خود قربانیان این بیماری می‌دیدیم، عملا هیچ‌گاه از ذهن ما پاک نمی‌شود ؛ این‌ها آرشیو هستند اما فیلم‌ساز با نوع نسبت‌گذاری که با مقوله آرشیو توانسته انجام دهد هم توانسته دنیای خیالی خود را یعنی تصویری که ایمیج فیلم‌ساز بوده را برای ما احضار و روایت کند و هم عملا توانسته است اتفاقی را که در گذشته رقم خورده است را به زمان حال بیاورد؛ من فکر می‌کنم مابین این کنشی که ما در فیلم می‌بینیم در نهایت باورپذیری به بلوغی می‌رسد که از همان ابتدای فیلم نسبت مخاطب با پرسناژ مشخص می‌شود و نسبت مخاطب حتی با قراردادگذاری که خود فیلم‌ساز انجام می‌دهد هم در بستر روایت آن کاملا شکل می‌گیرد. چیزی که من احساس می‌کنم این است که نقدی در مورد فیلم شما شنیدم و قابل تأمل است این بود که این فیلم درباره آقای قویدل و بیماران هموفیلی است ولی هفده تا هجده دقیقه اوپنینگ فیلم ما می‌بینیم که خود پرسناژ در رابطه با این که چه شکلی با معشوقه خود توانسته ازدواج کند صحبت می‌کند؛ فیلم‌ساز با دیتیل به ما این اتفاق را نشان می‌دهد و من همش به این فکر می کردم که چرا ما باید هجده دقیقه رابطه بینا پرسناژی آقای قویدل و همسرشان را بشنویم؟ این چه کمکی به بستر موضوعی فیلم می‌تواند بکند؟ که بعد وارد اپیزود جدیدی می‌شویم و بعد از آن تلفن، قصه بیماران هموفیلی عملا شکل می‌گیرد.

من خیلی دوست داشتم توضیح خودتان را در مورد این موضوع بدانم و عملا شائبه‌ای که شکل می‌گیرد این است که به لحاظ آن مای مپینگی که تو در نوشتار داشتی، عملا فیلم در مورد چیست؟

علی فراهانی‌صدر _ من دوست داشتم کار در مورد خود آقای احمد قویدل باشد و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد و این نقدی که شما می‌گویید خیلی از دوستان اساتید کارشناس هم داشتند ازجمله داوران که چرا باید دقیقه بیست تازه گره به کار بیافتد؛ اما من این‌گونه به مساله نگاه نمی‌کنم و شاید مقداری این حرف شعاری باشد اما من می‌گویم تو زمانی که به دنیا آمدی گره افتاده است چون حرف من این است که این کاراکتر در برابر بحران برای ما مهم است پس من باید بدانم این کاراکتر چیست و کاراکترپردازی کنم، من فاصله‌ای در نوشتار پلات و فاصله‌ای بین سینمای مستند و داستانی نمی‌بینم؛ البته تفاوت در اجرا است یعنی این که ما فیلم‌نامه‌ای می‌نویسیم و بازیگر و فیلم‌بردار می‌بینیم و سر صحنه به‌صورت دکوپاژ شده کار می‌کنیم؛ اما در این جا خیلی‌ها در تدوین اتفاق می‌افتد. چرا می‌گوییم پنجاه درصد مستند در تدوین بسته می‌شود و اساسا تدوین‌گر خود کارگردان است؟ به دلیل این که تدوینگر سناریو عوض می کند و تعریف می کند، در سینمای داستانی آن قدر این امر شکل نمی گیرد اما در مستند شکل می گیرد و در مورد این که آیا نیاز است ما بیست دقیقه به این موضوع بپردازیم یا خیر؟ من این‌گونه فکر می‌کنم، حداقل کارهایی که خود من دنبال می کنم این گونه است که ببینم چه اتمسفری به من می‌دهد و نگاه نمی‌کنم که الان گره انداخته است یا خیر و خودم سینمای داستانی را حتی این گونه دنبال می‌کنم، این فیلم‌هایی که ابتدا معتقد هستند چک اولی بزنیم و اتفاقا لفظ چک را هم به کار می‌برند؛ اما من خیلی قائل به این مساله نیستم و می‌گویم این چگونگی است که خیلی مهم است و خیلی مهم نیست که چه شد و چرا این‌گونه شد؛ آن مسیر است که برای من مهم است به همین دلیل خود من که این‌گونه فکر نمی‌کنم، دو سکانس کامل را حذف کردم، در انتها و ابتدای فیلم، که جفت آن‌ها را خیلی دوست داشتم اما چون در ایران خیلی کشش ندارد و مخاطب مستند در ایران مقداری کم‌حوصله است به همین دلیل آن را کار نکردیم.

شما در صحبت‌هایتان گفتید در بازسازی ما واقع‌نمایی می‌کنیم یعنی ما دیتاهایی را داریم و الان باید واقع‌نمایی کنیم؛ من در مورد واقع‌نمایی حرف دارم و می‌گویم مثلا در سینمای داستانی می‌گوییم بعد از انقلاب بازیگری را در بهارستان کشتند به این دلیل که همه گفتند ایشان رباخوار بوده است… او دو فیلم بازی کرده بود که در آن فیلم‌ها رباخوار بوده است و من همچنان در سفرهای روستایی که دارم در یکی از روستاهای مشهد که رفته بودم یک پیرمرد با همسرشان گریه می‌کردند، علت را پرسیدم گفتند چنین شخصی را کشتند و واقعا گریه می‌کردند چون فکر می‌کردند در فیلم آن شخص کشته شده است، بنابراین حتما واقعی مرده است. فکر می‌کنم ما هر چقدر به این موضوع آگاه‌تر می‌شویم پس می‌توانیم فاصله‌گذاری کنیم یعنی من در فرم همین کار همان ابتدا گفتم چه نیازی است بازیگر بیاورم و بگویم این بازیگر من است و جوانی‌های آقای قویدل است و الان مقابل دوربین دانشگاه برو؟ مگر مخاطب من این را نمی‌داند که این آن شخصیت واقعی آقای قویدل نیست؟ پس چرا من باید این کار را انجام دهم؟ یک مورد به این دلیل بود که من کاملا کنار گذاشتم و دیگری هم به خاطر بحث مالی بود که باعث شد این‌گونه فکر کنم و گفتم من که نمی‌توانم بازیگر بیاورم و از این کارها انجام دهم در نتیجه باید فرم جدیدی تعریف کنیم؛ به همین دلیل تصمیم این‌گونه شد که گفتم من می‌خواهم کودکی شما را با خودتان ببندم.

در ساخت این مستند، مرز بین داستانی و مستند خودم را اذیت می‌کرد؛ روزهایی که سر ضبط می رفتم می‌گفتم فقط به حس خودت اعتماد کن و این را بگیر و اصلا به بقیه‌اش فکر نکن چون اگر بخواهی پایبند اصول شوی معلوم نیست این پلان خوب در بیاید یا خیر و مرحله به مرحله جلو می‌رفتم یعنی آرشیو را که گیر آوردم، آرشیوی در کار نبود وسط پروژه، فیلم‌برداری که در دادگاه فیلم‌برداری کرده بود را پیدا کردم و فیلم‌ها را از او گرفتم و استفاده کردم و همان آرشیو، فرم من را عوض کرد و قرار نبود فرم این باشد؛ سختی فیلم‌نامه در مستند همین است که شما باید مرتبا آن را عوض کنید، یعنی جریان دارد.

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد مقوله نوشتار بارها این جا صحبت کرده‌ایم که پروسه نوشتار زمان پیش تولید نیست چون خیلی‌ها فکر می‌کنند وقتی در مورد فیلم‌نامه صحبت می‌کنیم قبل از آن متن منسجم و تمام شده‌ای داشته باشیم و سر صحنه برویم و دقیقا همان را عین به عین اجرا کنیم؛ پروسه نوشتار در سینمای مستند حین تولید و پست‌پروداکشن خیلی اهمیت دارد که علی هم این کار را در قویدل عملا انجام داد؛ اما در مورد بحث سینمای داستانی و مستند، فکر می‌کنم یک نکته‌ای خیلی حائز اهمیت است و آن مقوله سیگنیفای کردن است؛ سیگنیفای کردن به معنای آن است که فیلم‌ساز بتواند  روابط علت و معلولی را در نظام هستی آن موقعیت و فیلم به وجود بیاورد که منجر به باورپذیری بشود یعنی عملا قراردادگذاری که فیلم‌ساز انجام می‌دهد کاملا این سیگنیفای را شکل می‌دهد و من فکر می‌کنم شاید یکی از دلایلی که ما الان می‌توانیم با قویدل هم‌حسی به وجود بیاوریم این است که این کار را به خوبی انجام داده است و ما می‌دانیم که یک تراژدی تعریف می‌کند اما این تراژدی عملا تبدیل به لحن کاملا کُمیک می‌شود و فضای پارادوکسی که شاهد آن هستیم کاملا دیالکتیک به وجود می‌آورد و سنتز خیلی خوبی را در درون‌مایه مخاطب شکل می‌دهد.

در مقوله دراماتورژی سینمای مستند وقتی در مورد آن حرف می‌زنیم، می‌گوییم که پرسناژ باید دیزایر داشته باش یعنی میل و علاقه جدی برای رسیدن به تارگت خود داشته باشد و دیزایر خود آقای قویدل چیست؟ این است که با خانمی ازدواج کرده‌اند و فرزند این خانم دچار بیماری هموفیلی است و بعد به واسطه آن درگیر این پرونده می‌شود و مسیر فیلم را روایت می‌کند و ما هیچ چیزی از شخصیت پسر نمی‌بینیم؛ حتی در نسبت خود با پدر نمی‌بینیم؛ شاید خانم ایشان را مقداری بشناسیم و شخصیت‌پردازی خوبی را فیلم‌ساز انجام می‌دهد اما چیزی که عامل اصلی این است که آقای قویدل مو را از ماست این پرونده بکشد این است که پسر خود او دچار این بیماری شده است، خود شما آگاهانه نخواستید که پسر را پر رنگ‌تر کنید یا با یک سری چالش‌های دیگر مواجه بودید؟

علی فراهانی‌صدر _ در واقعیت در ابتدا این‌گونه نبود و در ابتدای کار پسر ایشان را دعوت می‌کردیم و خیلی برخورد بدی داشتند مخصوصا آن‌جایی که گفتم پشت پنجره کنار پدر و مادر خود بمانید که برای او مقداری عجیب بود و بعد که همراه ما شد خودم  او را کنار گذاشتم چون پسرش مهم نیست.

محمدصادق اسماعیلی _ من شیوه روایت شما را خیلی دوست داشتم که مبنی بر بازسازی بود و الان خیلی از فیلم‌سازانی که در کل دنیا هستند به همین شیوه بازسازی جلو می‌روند؛ اما چیزی که خیلی برای من سوال بود این بود که لحظات کُمیک خیلی بیش از حد بود؛ به دلیل این که واقعا فیلم بیان یک درد است و شما از یک جای داستان به لحظات کُمیک رفتید؛ به دنبال مقصر بودید و در نهایت هم مقصر پیدا نشد؛ شما اگر تصاویر آرشیوی را نداشتید باید به سراغ آن خانواده‌ها می‌رفتید که با چه دردی روبه‌رو هستند و من می‌خواستم بدانم علت چه بود که شما پای درد و دل یا اتفاقاتی که برای بچه‌های این‌ها به وجود آمده بود، نرفتید؟ به‌هرحال داروهای آلوده باعث شد که خیلی از خانواده‌ها درگیر شوند ولی به نظر من شما خیلی سطحی از آن گذشتید و رو به مباحث کُمیک آوردید؟

علی فراهانی‌صدر _ چون فیلم در مورد داروهای آلوده نیست. شما در فضای مجازی اگر باشید، ماجرای هواپیمای اوکراینی چقدر دردناک بود؟ امسال هم همان قدر دردناک است؟ این چیزی نیست که رسانه نشان می‌دهد. یک چیزی وجود دارد، شما زمانی که از تراژدی به لحاظ زمانی فاصله می‌گیرید، این بُعد روانشناسی دارد و چیزی نیست که فقط من بخواهم به شما بگویم بلکه شما خواه و ناخواه به صورت دارک کمدی با آن شوخی می‌کنید و این حرف را قبول می‌کنم که ما باید به صورت تراژدی هم به آن بپردازیم اما ما این کار را روی صندلی‌های خالی دادگاه انجام می‌دهیم و می‌گوییم که شما نیستید که حق خود را بگیرید؛ ولی این که شخصیتی که قهرمان کار ما است و دویده که این کار را انجام دهد و باید کاملا محزون باشد، فکر می‌کنم بعد از بیست و پنج سال این‌گونه نیست. وقتی در سینمای مستند از امر واقع فاصله می‌گیرید، این اتفاقات می‌افتد و این امر واقع کجا است؟ سکانس‌هایی هستند که مربوط به فیلم شما هم نیستند و در آرشیو هستند و در آن آدم‌ها در حال ضجه زدن هستند این سینمای مستند است یعنی به شکل محض امر واقع است.

در سینمای مستند گونه‌های زیادی در این سال‌ها آمده است و همه می‌دانیم و خوانده‌ایم. این‌که از یک جایی چند مدل دیگر در سینمای مستند وارد می‌شود برای این‌که مخاطب بیشتری بگیرد الزاما نمی‌تواند امر واقع را کمرنگ کند؛ از امر واقع حتی اگر صد یا دویست سال بگذرد باز آن پتانسیل خود را دارد. شما می‌گویید هواپیما اما من می‌گویم تزاژدی که در یک سال اتفاق افتاده است و هر سالی که از روی آن می‌گذرد از زوایای جدیدی اطلاعات جدیدی به شما می‌رسد؛ این دردناک‌تر است و شکل واقعه را دردناک‌تر می‌کند و یکی از کارهایی که سینمای مستند انجام می‌دهد همین است؛ یعنی می‌گوید که امر واقعی است که آن‌قدر ساختار واقعی و کمدی روی آن امر واقع را بپوشاند که این‌که من بخواهم درگیر آن فیلم شوم را از من مخاطبی که خودم را مخاطب حرفه‌ای مستند می‌دانم، لحظه‌به‌لحظه دورتر می‌کند و به من می‌گوید دورتر و عقب‌تر بمان. این توضیح را می‌دهم که همه سینمای مستند این‌گونه نیست؛ ما اساتید زیادی داریم که هر کدام گرایش خاص خود را دارند، یک بخشی بسیار به امر واقع پایدار هستند و بخش دیگری می‌گویند ما می‌توانیم دخل و تصرف کنیم و بخش دیگری می‌گویند ما حتی می‌توانیم قصه هم بگوییم و این‌ها هم گونه‌های مختلفی هستند.

محمدصادق اسماعیلی _ بر روی تصاویر آرشیوی دادگاه، موسیقی کار می کنیم پس یعنی این که از محض بودن خارج می‌کنیم، درست است؟

علی فراهانی‌صدر _  شما نمی‌توانید مستند را از محض بودن خارج کنید چرا که امر واقع هر گونه که باشد امر واقع است و اگر سیصد سال دیگر هم بگذرد امر واقع است. شما زمانی که موسیقی کار می‌کنید، هر سبک موسیقی که برای آن تصاویر آرشیوی کار می‌کنید، دخل و تصرف در محض بودن آن می‌کنید، پس امر واقع اساسا از نگاه فیلم‌ساز است و امر واقعی که واقعیت داشته و اتفاق افتاده است فقط زمانی محلی از اعراب دارد که شما آن جا حضور دارید و می‌توانید آن را لمس کنید. وقتی انتخاب لنز می‌شود و وقتی برش می‌خورد و موسیقی کات می‌شود، یعنی امر واقع از نگاه فیلم‌ساز است. نگاه من به این مساله دارک کمدی است و دارک نیست و شاید حتی یک جاهایی را زیاده‌روی کرده باشم؛ من ووکال خانم بر روی صدای بحث ناموسی گذاشته‌ام که در مستند پخش آن امکان ندارد و فضا را بدتر تراژدی کرده‌ام؛ دعواها را از جای دیگری جور کردم که بگویم آن موقع دعوا شده و آن آرشیو هم حتا یک آرشیو محض نیست. یادم است مستندی در مورد مردم بحرین کار کرده بودم که شکنجه می‌شدند و بزرگواری کلی نقد کرده بود و در انتها نوشته بود البته آرشیو خیلی خوبی داشت. به او گفتم کدام آرشیو منظورتان بود؟ گفتند همان آرشیوی که پشت میله‌های زندان بودند و من در جواب گفتم که آن‌ها میله‌های زندان نبودند بلکه میله‌های نانوایی بربری بودند و من از جایی بریدم و در این جا قرار دادم؛ این مهم است که من این حس را به تو القا می‌کنم که این ها زندانی شده‌اند و این مهم نیست که این‌ها میله‌های نانوایی بربری است. نگاه من به مساله داروهای آلوده که آن زمان وارد شده است نگاه دارک کمدی اجتماعی است و این گونه نیست که من بخواهم بگویم یک سری افراد اشتباه کردند و الان باید عذرخواهی کنند. به نظر من این کوچک‌ترین مساله‌ای است که ما در این پرونده می‌توانیم به آن بپردازیم. من می‌گویم درست است که آن‌ها اشتباه کرده‌اند و حتی الان هم اشتباه می‌کنند، الان تکلیف من و شما چیست؟

محمدصادق اسماعیلی _ در مورد آن چه که در مورد سینمای مستند و مسائلی چون امر واقع حرف می‌زنیم من فکر می‌کنم الان سینما به سمت و سویی رفته است که آن چه که می‌بینیم برای ما مهم است نه تعاریفی که در گذشته برای ما انجام شده است، آن چه که در فیلم شما می‌بینیم تلاش فیلم‌ساز است برای این که جهان دارک کمدی که در مورد آن صحبت می‌کنیم به مخاطب نزدیک کنید؛ من چون در یکی از فیلم‌های پرتره‌ای که ساخته‌ام این کار را انجام دادم و کاراکترم را در موقعیتی که انجام می‌شود، قرار دادم،  می‌خواستم بگویم این ایده‌ای که شما در زمینه بازنمایی حرف‌هایی که کاراکترتان می‌زند به‌کار برده‌اید، در حد ایده خیلی جذاب است ولی فکر می‌کنم همچنان جا داشته که این را به واقعیت نزدیک کنید؛ چرا می‌گویم به واقعیت نزدیک کنید؟ چون که فضای دارک کمدی که می‌گویید می‌خواهید به ما برسد، مخاطب را درگیر این می‌کند که چقدر خوب است کارگردان این را در دادگاه گذاشت یا کارگردان این شخص را در مدرسه گذاشت و اصطلاحا مهرداد اسکویی می‌گوید بوی آشپزخانه می‌دهد یعنی کارگردان وسط کادر است.

مساله این است که می‌خواهید فاصله‌گذاری کنید و اصلا چنین چیز جدیدی هم نیست و ما در ادبیات نمایشی هم داریم بلکه مساله این است که آن چه به‌عنوان استناد این مستند برای اتفاقات تاریخی که تعریف می‌کند، توسط فیلم‌ساز ارائه می‌شود، نباید در فاصله‌گذاری‌ها باشد چون ما به تاریخ بر می‌گردیم و می‌گوییم این‌ها را گذاشته‌ایم برای این که ریتم ایجاد شود و می‌خواهید مخاطب با فیلم شما لذت ببرد؛ اما چیزهایی وسط فیلم ای کاش می‌گذاشتید که من یک جاهایی با خودم نگویم من که این را باور نمی‌کنم و ممکن است تو بگویی من می‌خواهم یک جاهایی کاراکتر من دروغگو باشد و می‌گویی که من قرارداد را بسته‌ام که یک آدم پر حرف و دروغگو را به مخاطب نشان دهم. مساله من این نیست که تو کار اشتباهی انجام داده‌ای و حتی مساله من این نیست که چرا راجع به هموفیلی صحبت نکرده‌ای بلکه این نگاه شما به این ایده و موضوع است یعنی این ایده تو برای این موضوع است و فیلم‌ساز دیگری می‌آید که کاملا تراژدی و خون‌بار این مساله را بررسی می‌کند.

من فکر می‌کنم به طور کل نگاه‌هایی که ما به مستندسازی داریم برای مردم خیلی جدی نیست و اتفاقا خود من این مساله خیلی برایم مهم بود که مردم چه می‌گویند و نشستم با خیلی افراد صحبت کردم، چه افرادی که مستندبین هستند و مانند شما فیلم‌ساز نیستند و شبکه مستند را دنبال می‌کنند و چه افرادی که مستند  می‌بینند؛ هیچ‌کس در مورد کارگردانی کار با من صحبت نکرده است و هیچ‌کس در مورد نماها صحبت نکرده است و همه در مورد خود شخصیت قویدل با من حرف زدند که چه شخصیتی دارد و در مورد تماشاچیان هم که فرمودید جایزه بهترین تماشاچیان را دارد؛ لذتی داشت و لذت اصلی را زمانی بردم که به خود احمد قویدل جایزه دادند و خیلی دوست داشتم ایشان جایزه ببرند.

رسانه سینمای خانگی- پدیده فجر امسال کیست؟

در میان فهرستی از کنجکاوی‌ها، فیلم‌اولی‌ها را می‌توان کنجکاوی‌برانگیزتر به حساب آورد؛ آیا قرار است پدیده اصلی جشنواره، از میان همین پروژه‌های ناشناخته، متولد شود؟

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حالا اصطلاح فیلم اولی‌ها نه تنها آن تصورات رایج فیلم‌های بی‌کیفیت را برهم زده که در یک دهه اخیر حتی از کنجکاوبرانگیزترین آثار جشنواره فیلم فجر شده است، جریانی که در یک دهه اخیر شکل ویژه‌ای به خود گرفته و از پس آن فیلمسازان مستعدی همچون سعید روستایی، نیما جاویدی، حسین دارابی، امیرعباس ربیعی، محمدحسین مهدویان، هادی حجازی‌فر و… به سینمای ایران معرفی شده‌اند.

با احیای بخش «نگاه نو» در دوره پیش‌روی جشنواره فیلم فجر، حالا نگاه‌ها به این جریان معطوف شده است تا ببینیم کدام یک از فیلمسازانش مسیری تازه در سینمای ایران را پیگیری می‌کنند.

ماجرای فیلم‌های اول اما قصه پر فراز و نشیبی دارد، بخشی که از همان سال‌های نخست برگزاری جشنواره فیلم فجر اعلام موجودیت کرد و با عنوان فیلم‌های آماتوری یاد می‌شد و البته سهمی در فصل جوایز با عنوان «بهترین فیلم اول» هم برای کارگردانانش داشت.

این روال تا نیمه دهه ۸۰ برقرار بود تا اینکه به بخشی مجزا در نیمه دوم همین دهه تبدیل شد تا ضمن ایجاد فضای رقابتی جدی‌تر، امکان قضاوت بهتر آن‌ها هم به وجود بیاید. به همین ترتیب در سال ۸۷ و در دوره بیست و هفتم این رویداد عنوان «نگاه نو» به ترکیب جشنواره اضافه شد تا فیلم های اول و دوم کارگردانان مورد داوری قرار بگیرند.

این روند تا سال ۹۴ با عنوان «نگاه نو» و «نوعی نگاه» ادامه داشت اما با ظهور فیلمسازان توانمند که توانسته بودند نگاه‌ها را در کیفیت فیلمسازی و البته ارائه محتواهای جدید به خود جلب کنند، سیاستگذاران جشنواره در تصمیمی تازه ضمن حذف این بخش، امکان رقابت فیلم‌های اول را با سایر فیلمسازان فراهم کردند.

این اما همه ماجرای فیلم‌های اول نیست، در دوره سی و نهم همزمان با فراگیری بیماری کرونا و با کاهش تولیدات سینمای ایران بار دیگر «نگاه نو» از جشنواره رخت بربست و این مسیر در دو دوره دیگر هم پیگیری شد. در دوره چهل و دوم اما با رسیدن ۵۱ فیلم به دبیرخانه این رویداد که سهمی ۵۰ درصدی از متقاضیان حضور را داشتند، متولیان تصمیم گرفتند تا دوباره «نگاه نو» به بخش‌های جشنواره الحاق کنند.

حالا در دوره چهل و دوم، دوازده فیلم در بخش فیلم اولی‌ها به رقابت می‌پردازند، آثاری که گرچه کارگردانانشان اولین قدم را در سینمای حرفه‌ای برمی‌دارند اما اسامی شناخته‌شده‌ای را در دل خود دارند؛ «آپاراتچی» ساخته قربانعلی طاهرفر، «باغ کیانوش» ساخته رضا کشاورز حداد، «بی‌بدن» ساخته مرتضی حسینعلی‌زاده، «پرویزخان» ساخته علی ثقفی، «تمساح خونی» ساخته جواد عزتی، «شکار حلزون» ساخته محسن جسور، «ظاهر» ساخته حسین عامری، «قلب رقه» ساخته خیرالله تقیانی‌پور، «پرواز ۱۷۵» ساخته محمدحسین حقیقت، «مجنون» ساخته مهدی شامحمدی، «ملکه آلیشون» ساخته ابراهیم نورآورمحمد و «نپتون» ساخته محمدابراهیم غفاریان عنوان ۱۲ فیلمی است که قرار است برای کسب سیمرغ «بهترین فیلم اول» با یکدیگر به رقابت بپردازند.

در این گزارش از پنج زاویه به مرور نکته‌های مرتبط با آثار کارگردانان فیلم‌اولی در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر می‌پردازیم:

نگاه اول؛ چهره‌ها

در نخستین دوره‌های برگزاری جشنواره فیلم فجر، در کنار بخش اصلی که با عنوان «سینمای حرفه‌ای» برگزار می‌شد، بخشی از فیلم‌ها که بیشتر هم اولین ساخته خالقان‌شان بودند در بخش «آماتور» مورد قضاوت و داوری قرار می‌گرفت و این پیش‌فرض وجود داشت که اساسا «فیلم‌اولی‌ها» هنرمندانی آماتور و ناشناخته هستند. در دوره‌های بعد اما نه فقط نام این بخش تغییر کرد که نگاه به سینماگران تازه‌نفس و ساخته‌های‌شان هم از اساس دستخوش تحول شد.

مروری‌بر فیلم‌های راه‌یافته به بخش «نگاه نو» در جشنواره امسال هم نشان می‌دهد که چهره‌های شناخته‌شده چه در مقام کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس و چه در مقام بازیگر، حضوری قابل توجه در این بخش دارند.

شاخص‌ترین چهره هم بی‌تردید جواد عزتی است که در این دوره از جشنواره به‌عنوان کارگردان فیلم «تمساح خونی» را به سرانجام رسانده است. فیلمی که علاوه‌بر خود عزتی سعید آقاخانی هم در آن ایفای نقش کرده است.

کاظم دانشی هم کارگردان جوانی است که دو سال پیش با فیلم «علف‌زار» به‌عنوان اولین تجربه کارگردانی‌اش در جشنواره فجر حضور داشت و مورد تحسین قرار گرفت و امسال در مقام فیلمنامه‌نویس فیلم «بی‌بدن» از او به جشنواره رسیده است.

فیلمی که مرتضی علیزاده آن را کارگردانی کرده و مانند «علف‌زار» اقتباس شده از پرونده‌های جنایی واقعی است. الناز شاکردوست از چهره‌های خوش اقبال در دوره‌های اخیر جشنواره فجر ایفاگر نقش اصلی در این فیلم است.

از منظر بازیگران شاخص در بخش «نگاه‌ نو» می‌توان به سعید پورصمیمی هم اشاره کرد که در همکاری با علی ثقفی به‌عنوان یک فیلمساز فیلم‌اولی، نقش اول فیلم سینمایی «پرویزخان» را ایفا کرده است.

شهرام حقیقت‌دوست هم از بازیگران شناخته‌شده‌ای است که امسال دو فیلم «باغ کیانوش» و «قلب رقه» را در بخش فیلم‌اولی‌ها دارد. این بازیگر در «قلب رقه» با فرهاد قائمیان و محمدرضا شریفی‌نیا هم‌بازی بوده است.

در کنار بازیگران باسابقه، چهره‌های جوان‌تر عرصه بازیگری هم امسال در بخش فیلم‌اولی‌ها حضور دارند که از شاخص‌ترین آن‌ها می‌توان به ایفای نقش سجاد بابایی در «مجنون»، تورج الوند در «آپاراتچی»، نوید پورفرج در «بی‌بدن» و آرمین رحیمیان در «نپتون» اشاره کرد.

این‌ها همه بازیگران جوانی هستند که در همان گام‌های اولیه نقش‌آفرینی‌شان در مقابل دوربین تحسین شدند و حالا باید دید در همکاری با کارگردانان فیلم‌اولی، چه عملکردی در جشنواره فجر خواهند داشت.

نگاه دوم؛ قصه‌ها

یکی از کنجکاوی‌ها درباره فیلم‌هایی که کارگردان فیلم‌اولی دارند، سوژه‌هایی است که آن‌ها را برای ورود به میدان خطیر فیلمسازی ترغیب کرده است. در یک نگاه کلی و براساس خلاصه داستان‌های منتشر شده درباره ۱۲ فیلم راه‌یافته به بخش «نگاه نو» در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر، می‌توان گفت فیلم‌اولی‌های امسال با تنوعی از ایده‌ها و قصه‌ها در این رویداد حضور خواهند داشت.

پرداختن به سوژه‌های تاریخی به‌ویژه مرتبط با تاریخ انقلاب و دفاع مقدس معمولا با چالش‌ها و حساسیت‌هایی مواجه است و به همین دلیل ورود فیلم‌اولی‌ها به این حوزه شاید در نگاه اول توأم با ریسک باشد اما این قصه‌ها در بخش نگاه نو جشنواره امسال نمایندگان قابل توجهی دارند. از «مجنون» که به حماسه‌سازی شهید مهدی زین‌الدین می‌پردازد، تا «آپاراتچی» که نیم‌نگاهی به تلاش‌های یک فیلمساز آماتور برای ساخت فیلم در سال‌های جنگ می‌پردازد. تجربه‌هایی همچون «باغ کیانوش» و «پرواز ۱۷۵» هم هرچند به‌طور مستقیم از دفاع مقدس نگفته‌اند اما ارجاعاتی به حال و هوای مضمونی آن دارند.

«قلب رقه» هم هرچند به تحولات سوریه و نقش داعش در منطقه پرداخته است اما می‌توان آن را در دسته فیلم‌های سینمای مقاومت قرار داد.

فیلم‌های متناسب با مخاطبان کودک و نوجوان هم در بخش «نگاه نو» نمایندگان مهمی دارند که علاوه‌بر «باغ کیانوش» می‌توان به دو فیلم «ظاهر» و «ملکه آلیشون» در این حال و هوا اشاره کرد. مهم اینکه فیلم «ملکه آلیشون» از منظر تنوع ژانر به سینمای فانتزی هم نزدیک شده است.

داستان جنایی «بی‌بدن» و یا روایت پرتره «پرویزخان» از یک چهره ملی را هم می‌توان از سوژه‌های خاص در بخش «نگاه نو» جشنواره امسال به حساب آورد.

«شکار حلزون» و «نپتون» هم دو فیلم دیگر این بخش هستند که هرچند اطلاعات چندانی درباره آن‌ها مخابره نشده اما در دسته فیلم‌های اجتماعی قرار گرفته‌اند و از همین منظر مورد توجه قرار خواهند گرفت.

در این میان «تمساح خونی» هم یک تجربه متفاوت از جواد عزتی است که ژانر خاص کمدی اکشن را نمایندگی می‌کند و به همین دلیل کنجکاوی زیادی برای رونمایی از آن وجود دارد.

نگاه سوم؛ تجربه‌ها

مخاطبان و منتقدان گاهی در جشنواره فیلم فجر به فیلم‌هایی اقبال نشان داده‌اند که رویکرد ساختشان متفاوت بوده است، فیلم‌هایی که تجربه تازه‌ای در فیلمسازی را برای سینمای ایران رقم زده و از همین منظر توانسته‌اند مخاطبانی را هم جذب کنند، «مسخره باز» به کارگردانی همایون غنی‌زاده، «بدون مرز» به کارگردانی امیرحسین عسگری، «بی‌رویا» به کارگردانی آرین وزیردفتری و… جزو آثاری از کارگردانان فیلم‌اولی هستند که همزمان با آنکه قصه‌هایی تازه را ارائه می‌کردند به دلیل اینکه در تولید از فیلمسازی مرسوم فاصله گرفته‌اند، توانسته‌اند بخشی از مخاطبان را با خود همراه کردند.

در فهرست فیلم‌های راه‌یافته به بخش «نگاه نو» جشنواره امسال هم فیلمی با چنین ویژگی‌ای وجود دارد. فیلمی که پیش از این در جشنواره فیلم کودک رونمایی شده و اتفاقا توانسته بود نظر داوران را به خود جلب کند. «ملکه آلیشون» عنوان فیلمی است که کارگردانش برای ساختش ۹ سال زمان گذاشته است.

ابراهیم نورآور محمد که در اولین گام برای ورود به سینمای حرفه‌ای فیلمی در ژانر کودک و نوجوان را آزموده است، آن را سخت‌ترین تجربه‌اش توصیف می‌کند، فیلمی که با نگاه کردن به تصاویرش احتمالا ناخودگاه به یاد فیلم‌های هالیوودی بیفتید، فیلمی که قصه‌اش در جنگل اتفاق می‌افتد و روایتگر داستان پسربچه‌ای است که از درخت و جنگل متنفر است.

تجربه نورآور محمد در فیلمسازی اما در نوع خود جالب است، گرچه در صحبت‌های مسئولان سینمایی بارها و بارها شنیده‌اید که از اشتغال یک گروه ۲۰۰ نفره هنگام ساخت یک فیلم سخن می‌گویند، نورآور محمد اما تاکید کرده که کارهای مختلف این فیلم را خودش به تنهایی انجام داده، گاه لوکیشن‌ها را ساخته، گاه لباس‌ها را طراحی کرده، گاهی مشغول انجام صدابرداری بوده، گاهی تدوین را به سرانجام رسانده و… به طوری که در فهرست عوامل فیلمش تنها نام بازیگران کودک را می‌شود دید، بازیگرانی که برخی از آن‌ها وقتی تولید فیلم شروع شد ۶ ساله بودند اما در پایان تولید ۱۲ ساله شده‌اند و کارگردان با تمهیدات گریم و قاب‌های پرسپکتیو توانسته افزایش سن آن‌ها در فیلم را کنترل کند، روندی که به گفته خودش باعث شد ۹ سال ساخت «ملکه آلیشون» طول بکشد.

نگاه چهارم؛ سودایی‌ها

با آنکه بازگشت بخش فیلم‌اولی‌ها خبری خوشایند برای بخشی از سینماگران بود اما می‌شود دوره‌های مختلف جشنواره و اظهارنظر فیلمسازان جوان را مرور کرد، همان جایی که نسبت به این جداسازی اظهار ناخشوندی می‌کردند و گاه با اعتراض آن‌ها مواجه بود. معترضان اما عنوان می‌کردند با این تمایز امکان قضاوت تمام ابعاد مختلف فیلمشان از آن‌ها سلب می‌شود و تنها باید برای یک سیمرغ یعنی جایزه بهترین فیلم اول رقابت کنند.

در چندسالی آثار راه یافته به جشنواره فیلم فجر در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو به شکل مجزا از هم داوری شدند، برخی از فیلم‌های اول توانسته‌اند در بخش سودای سیمرغ هم حضور داشته باشند. امسال هم ۵ فیلم از ۲۲ فیلم راه‌یافته به بخش سودای سیمرغ متعلق به فیلم‌سازان فیلم‌اولی هستند؛ «نپتون»، «مجنون»، «قلب رقه»، «پرویزخان» و «تمساح خونی» ۵ فیلمی هستند که علاوه‌بر رقابت برای کسب جایزه نگاه نو می‌توانند سایر بخش هایشان را هم مورد قضاوت قرار دهند.

به تعبیر دیگر حضور یک فیلم به‌صورت همزمان در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو، بیش از کارگردان، برای دیگر عوامل یک شانس محسوب می‌شود. این آثار از نگاه هیات انتخاب کیفیت سینمایی بالاتری داشته‌اند و امکان داوری و قضاوت بخش‌های فنی آن از سوی هیات داوران وجود داشته است. به همین دلیل شاید بتوان گفت این ۵ فیلم‌اولی، لااقل از نگاه هیات انتخاب، کیفیت سینمایی بالاتری داشته‌اند.

نگاه پنجم؛ کنجکاوی‌ها

اما از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم، در مواجهه با فیلم‌های راه‌یافته به بخش «نگاه نو»، اصلی‌ترین نکته کنجکاوی بالایی است که نسبت به این آثار وجود دارد. فیلم‌هایی که هم می‌توانند تبدیل به پدیده جشنواره شوند و هم می‌توانند به‌عنوان تجربه شکست‌خورده یک فیلم‌ساز گم‌نام، پس از اولین رونمایی به فراموشی سپرده شوند.

از این منظر در کنار فیلم‌هایی که اسم و رسمی دارند و خرده اطلاعاتی درباره آن‌ها مخابره شده است، فیلم‌های که در سکوت خبری به تولید رسیده و اطلاع چندانی از مختصات تولید آن‌ها نداریم، آثار ویژه‌تری به حساب می‌آیند.

در ترکیب ۱۲ فیلم راه‌یافته به بخش «نگاه نو» جشنواره امسال چهار فیلم «شکار حلزون» به کارگردانی محسن جسور، «پرواز ۱۷۵» محمدحسین حقیقت، «ظاهر» به کارگردانی حسین عامری و «نپتون» به کارگردانی محمدابراهیم غفاریان پروژه‌هایی هستند که در قیاس با دیگر فیلم‌های جشنواره، اطلاع‌رسانی کمتری درباره فرآیند تولید آن‌ها صورت گرفته و به نوعی باید اعتراف کرد پیش‌بینی چندان دقیقی از کیفیت محتوایی و ساختاری آن‌ها نمی‌توانیم داشته باشیم.

در میان فهرستی از کنجکاوی‌ها، این دست فیلم‌ها را می‌توان کنجکاوی‌برانگیزتر به حساب آورد؛ آیا قرار است پدیده اصلی جشنواره، از میان همین پروژه‌های ناشناخته، متولد شود؟

رسانه سینمای خانگی- امی برگزیدگان خود را شناخت

مراسم هفتاد و پنجمین دوره جوایز تلویزیونی امی با اعلام برندگان در بخش‌های مختلف برگزار شد و سه سریال «وراثت»، «خرس» و «مشاجره» بیشترین جوایز را به خود اختصاص دادند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، در مراسم اعطای جوایز سالانه امی سه سریال «جانشینی»، «خرس» و «مشاجره» در شاخه‌های مرتبط خود در بخش سریال‌های درام، کمدی و مینی سریال بیشترین جوایز را به خود اختصاص دادند و «جانشینی» و «خرس» هر کدام با شش جایزه پیشتاز این رویداد نام گرفن و مینی رسیال «مشاجره» هم پنج جایزه به خانه برد.

سریال «جانشینی» برنده بهترین سریال‌ درام شد و کایران کالکین (بازیگر نقش اول درام)، سارا اسنوک (بازیگر نقش اول یک درام) و متیو مک‌فایدین (بازیگر نقش مکمل در درام) هر کدام جوایزی را دریافت کردند. نویسنده و خالق این سریال «جسی آرمسترانگ» و کارگردان «مارک مایلود» نیز برنده جایزه امی شدند.

بنابر اعلام ورایتی، از جمله شگفتی‌های بزرگ جوایز امی این بود که دو سریال معروف «بهتره با سول تماس بگیری» و «تد لاسو» موفق به کسب هیچ جایزه‌ای نشدند.

جوایز امی قرار بود طبق برنامه در سال ۲۰۲۳ برگزار شود اما به دلیل اعتصابات سراسری انجمن نویسندگان و بازیگران آمریکا با تاخیر در سال ۲۰۲۴ برگزار شد.

فهرست برندگان جوایز امی در مهم‌ترین بخش‌ها در زیر آمده است:

بهترین سریال درام

اندور / بهتره با ساول تماس بگیری / تاج / خانه اژدها / آخرین بازمانده / جانشینی (برنده) / نیلوفر سفید / جلیقه زردها

بهترین سریال کمدی

دبستان ابوت / بری / خرس (برنده) / وظیفه هیئت منصفه/ خانم مایزل شگفت انگیز / فقط قتل‌های داخل ساختمان / تد لاسو /  چهار شنبه


بهترنی مینی‌سریال یا فیلم تلویزیونی

مشاجره (برنده) / دامر – هیولا: داستان جفری دامر /  دیزی جونز و شش نفر/ فلیشمن به درسر افتاده / اوبی وان کنوبی

  بازیگر نقش اول مرد در یک سریال درام

جف بریجز (پیرمرد) / برایان کاکس (وراثت) /  کایران کالکین (وراثت) (برنده) / باب اودنکرک (بهتره با ساول تماس بگیری) / پدرو پاسکال (آخرین بازمانده) / جرمی استرانگ (وراثت) 

بازیگر نقش اول زن در یک سریال درام

شارون هورگان (خواهران بد) / ملانی لینسکی (جلیقه زردها) / الیزابت ماس (سرگذشت ندیمه) / بلا رمزی (آخرین بازمانده) / کری راسل (دیپلمات) / سارا اسنوک (جانشینی) (برنده)

بازیگر نقش اول مرد در یک سریال کمدی

بیل هدر (بری) / جیسون سیگل (روان درمانی) / مارتین شورت (فقط قتل‌های داخل ساختمان) / جیسون سودیکیس (تد لاسو) / جرمی آلن وایت (خرس) (برنده)

بازیگر نقش اول زن در یک سریال کمدی

کریستینا اپلگیت (مرده از نظر من) / راشل برازناهان (خانم مایزل شگفت‌انگیز) / کوئینتا برانسون (دبستان ابوت) (برنده) / ناتاشا لیون (پوکر فیس) / جنا اورتگا (چهارشنبه)

بازیگر نقش اول مرد در یک مینی سریال یا فیلم تلویزیونی

تارون اگرتون (پرنده سیاه) / کومیل نانجیانی (به چیپندیلز خوش آمدید) / ایوان پیترز ( دامر – هیولا: داستان جفری دامر) / دنیل رادکلیف («عجیب: داستان آل یانکویچ) / مایکل شانون (جورج و تامی) / استیون یون (مشاجره) (برنده)

بازیگر نقش اول زن در یک مینی سریال یا فیلم تلویزیونی

لیزی کاپلان (فلیشمن به دردسر افتاده) / جسیکا چستین (جورج و تامی) / دومینیک فیشبک (ازدحام) / کاترین هان (چیزهای زیبای کوچک) / رایلی کیو (دیزی جونز و شش نفر) الی وانگ (مشاجره) (برنده)

 بازیگر نقش مکمل مرد در یک سریال کمدی

آنتونی کاریگان (بری) / فیل دانستر (تد لسو) / برت گلدشتاین (تد لاسو) /جیمز مارسدن (وظیفه هیئت منصفه) / ابن ماس-بچراک (خرس) (برنده) / تایلر جیمز ویلیامز (دبستان ابوت) / هنری وینکلر (بری)

بازیگر نقش مکمل زن در یک سریال کمدی

الکس بورشتاین (خانم مایزل شگفت‌انگیز) / آیو ادبیری (خرس) (برنده) / جانل جیمز (دبستان ابوت) / شریل لی رالف (دبستان ابوت) / تمپل جونو (تد لاسو) / هانا وادینگهام (تد لاسو) / جسیکا ویلیامز (روان درمانی)

بازیگر نقش مکمل مرد در سریال درام

اف. موری آبراهام (نیلوفر سفید) / نیکلاس براون (وراثت) / مایکل ایمپریولی (نیلوفر سفید) / تئو جیمز (نیلوفر سفید)/ متیو مک فادین (وراثت) (برنده) / آلن راک (وراثت) / ویل شارپ (نیلوفر سفید) / الکساندر اسکارشگارد (وراثت)

بازیگر نقش مکمل زن در یک سریال درام

جنیفر کولیج (نیلوفر سفید) (برنده) / الیزابت دبیکی (تاج) / مگان فاهی (نیلوفر سفید) / سابرینا ایمپاچیاتوره (نیلوفر سفید) / اوبری پلازا (نیلوفر سفید) / رئا سیهورن (بهتره با ساول تماس بگیری) /

جی. اسمیت-کامرون (وراثت) / سیمونا تاباسکو (نیلوفر سفید)

بازیگر نقش مکمل مرد در مینی سریال یا فیلم تلویزیونی

موری بارتلت (به چیپندیلز خوش آمدید) / پل والتر هاوزر (پرنده سیاه) (برنده) / ریچارد جنکینز ( دامر – هیولا: داستان جفری دامر) / جوزف لی (مشاجره) / ری لیوتا (پرنده سیاه) /

جوان مازینو (مشاجره) / جسی پلمونز (عشق و مرگ)

بازیگر نقش مکمل زن در یک مینی سریال یا فیلم تلویزیونی

آنالی اشفورد (به چیپندیلز خوش آمدید) / ماریا بلو (مشاجره) / کلر دینز (فلیشمن به دردسر افتاده) / جولیت لوئیس (به چیپندیلز خوش آمدید) / کامیلا مورونه (دیزی جونز و شش نفر)

نیسی نش (دامر – هیولا: داستان جفری دامر) (برنده) / مریت وور (چیزهای زیبای کوچک)

رسانه سینمای خانگی- گیشه امسال بالاخره به همت رسید

مدیرعامل موسسه سینماشهر عنوان کرد که فروش سینمای ایران از هزار میلیارد تومان گذشت. این میزان فروش ۲ ماه زودتر از موعدی که تخمین زده شده‌بود، محقق شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، هاشم میرزاخانی درباره وضعیت فروش سینمای ایران گفت: فروش سینمای ایران در دی ماه از مرز هزار میلیارد تومان گذشت، پیش‌بینی ها این بود که تا پایان امسال به این رقم فروش برسیم اما استقبال مردم از سینما این عدد را رقم زد؛ به طوری که دو ماه زودتر از موعدی که تصور می‌شد این امر محقق شد.

وی با اشاره به آمار فروش امسال سینمای ایران افزود: طبق آمار سمفا از ابتدای فروردین سال ۱۴۰۲ تا ۲۴ دی فروش سینمای ایران بیش از هزار میلیارد تومان بوده است. همچنین تاکنون بیش از ۲۳ میلیون و ۴۷۲ هزار نفر در ۶۵۰ هزار سانس به تماشای فیلم‌ها در سینماها پرداخته‌اند. در این رقم، سهم فروش گیشه سینماها بیش از ۴۹۱ میلیارد تومان با بیش از ۱۲ میلیون نفر و سهم سامانه‌های فروش آنلاین از فروش سینما تاکنون بیش از ۵۰۸ میلیارد تومان با بیش از ۱۱ میلیون نفر مخاطب است.

بنا بر اعلام روابط عمومی موسسه، مدیرعامل موسسه سینماشهر درباره سهم فیلم‌های اکران شده در سال ۱۴۰۲ گفت: فروش فیلم‌های اکران شده در سال ۱۴۰۲ بیش از ۹۵۵ میلیارد تومان با بیش از ۲۲ میلیون و ۵۵۱ هزار مخاطب بوده است. همچنین سهم فروش گیشه سینماها از مبلغ فروش کل بیش از ۴۷۱ میلیارد تومان با بیش از ۱۱ میلیون نفر مخاطب بوده است. سهم سامانه‌های فروش آنلاین نیز ۴۸۴ میلیارد تومان با بیش از ۱۰ میلیون نفر مخاطب بوده است.

میرزاخانی با اشاره به آمار فیلم‌هایی که از سال گذشته به اکران خود در سال ۱۴۰۲ ادامه دادند، گفت: در آمار ارائه شده، فروش فیلم‌های سینمایی مانند «ملاقات خصوصی»، «بخارست»، «خط استوا» و… که در سال گذشته اکران شدند و اکران آن تا امسال ادامه داشت نیز محاسبه شده است، بیش از ۳۳ میلیارد تومان و بیش از ۷۱۳ هزار نفر مخاطب مربوط به این فیلم ها هستند که سهم فروش گیشه سینماها از فروش این فیلم‌ها بیش از ۱۶ میلیارد تومان با بیش از ۳۷۷ هزار نفر مخاطب بود. سهم سامانه‌های فروش آنلاین نیز از فروش این فیلم‌ها بیش از ۱۶ میلیارد تومان با بیش از ۳۳۶ هزار نفر مخاطب است.

وی ادامه داد: فروش سایر فیلم‌هایی که در سال ۱۴۰۲ تاکنون اکران شده‌اند (مانند فیلم‌های هنر وتجربه و فیلم‌های خارجی) نیز بیش از ۱۰ میلیارد و ۵۹۳ میلیون تومان با بیش از ۲۰۷ هزار نفر مخاطب بود. سهم سامانه‌های فروش آنلاین از فیلم‌های «هنر و تجربه» و خارجی امسال بیش از ۳ میلیارد و ۶۸۹ میلیون تومان با بیش از ۸۴ هزار نفر مخاطب بوده و سهم سامانه‌های فروش آنلاین نیز بیش از ۷ میلیارد تومان با ۱۲۲ هزار نفر مخاطب است.

میرزاخانی بیان کرد: تئاترهای کمدی که در سینماهای منتخب به اجرای برنامه می‌پردازند در این آمار محاسبه نمی‌شوند. همچنین میانگین قیمت بلیت نیز در سال ۱۴۰۲ حدود ۴۲ هزار تومان به ازای هر نفر است.

رسانه سینمای خانگی- ده‌نمکی با سریال غیرکمدی مهمان رمضان می‌شود

مسعود ده‌نمکی کارگردان سینما و تلویزیون از پخش سریال رستگاری در ماه مبارک رمضان امسال خبر داد و گفت: این سریال طنز نیست بلکه کاری متفاوت است و مردم شاید یک کار متفاوت ببینند. 

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مسعود ده‌نمکی دوشنبه شب در حاشیه آیین نکوداشت و رونمایی از مجموعه ۷۸ جلدی فرهنگنامه اسارت و آزادگان، در جمع خبرنگاران درباره این مجموعه گفت: از سال ۷۰ تا ۹۲ روی آن کار شده است که یک مرجع و کار دایره المعارفی است و بخشی از آن اردوگاه محوری است که به آن اردوگاه نگاری می‌گوییم.

ده‌نمکی افزود: این یک روایت جمعی از اسارت است و خاطره‌نگاری نیست. یک کار متفاوت و بالادستی برای نگارش فیلمنامه‌ها، داستان‌ها و رمان‌هاست که می‌توان با مراجعه به مجموعه به راحتی کار پژوهشی کرد.

این کارگردان همچنین در این‌باره که آثارش مانند اخراجی‌ها الهام گرفته از این مجموعه بوده است؟ گفت: اخراجی‌ها خاطرات خودم بود که در کتاب نام افراد هم آمده است. اخراجی‌های ۲ هم بخشی از خاطرات آزادگان در یکی از اردوگاه‌های “رمادیه” بود که در قالب طنز درآمد.

وی درباره این که آیا باز هم در این حوزه فیلمی خواهد ساخت؟ گفت: اگر قسمت باشد، بله.

ده‌نمکی کارگردان سریال رستگاری درباره این مجموعه هم گفت: این سریال ماه مبارک رمضان تقدیم مردم می‌شود و یک کار متفاوت است و طنز نیست.

رسانه سینمای خانگی- «آپاراتچی»؛ یک اقتباس شیرین در فجر

«فاطمه مسعودی فر» در فیلم سینمایی آپاراتچی هم‌بازی «تورج الوند» شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی فیلم سینمایی آپاراتچی،. فیلم سینمایی آپاراتچی به کارگردانی علی طاهرفر و تهیه کنندگی سجاد نصراللهی نسب است که آخرین مراحل فنی خود را برای حضور در جشنواره فجر طی می‌کند.

مسعودی‌فر در تازه‌ترین حضور سینمایی خود در فیلم سینمایی آپاراتچی در نقشی متفاوت ظاهر شده و چهره‌ای ماندگار از یک زن آذری را به نمایش می‌گذارد. بازی مسعودی‌فر کنار الوند و رضا ناجی، لحظات شیرینی از زندگی در دهه شصت را به تصویر کشیده است.

فیلم سینمایی آپاراتچی یک اثر کمدی شیرین است که از کتابی با همین نام اقتباس شده است. این فیلم محصول مشترک سازمان سینمایی سوره، بنیاد سینمایی فارابی و مدرسه سینمایی اندیشه و هنر «ماه» است.

مسعودی‌فر که پیش از این نخستین بار در فیلم سینمایی پوست ایفای نقش کرده بود، با حضور درخشان در سریال جیران و در نقش سارای گرجی، مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.

رسانه سینمای خانگی- «اوپنهایمر» برندۀ بزرگ جوایز منتقدان

«اوپنهایمر» برنده بزرگ جوایز انتخاب منتقدان شد و هشت جایزه از جمله بهترین فیلم، کارگردانی و بازیگر نقش مکمل مرد را به خانه برد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، مراسم اعطای جوایز سالانه انتخاب منتقدان (Critics Choice Awards) برگزار شد و فیلم «اوپنهایمر» به کارگردانی کریستوفر نولان برنده هشت جایزه شد و «باربی» ساخته گرتا گرویگ هم موفق به کسب جایزه در شش شاخه شد.

جایزه بهترین بازیگر زن هم به اما استون برای فیلم »بیچارگان» رسید و پل جیاماتی هم برای فیلم «جاماندگان» بهترین بازیگر مرد نام گرفت.

در بخش تلویزیونی نیز سریال‌های «خرس»، «وراثت» و «مشاجره» هر کدام به ترتیب جوایز متعدد بازیگری را دریافت کردند و برنده جوایز بهترین سریال‌های کمدی، سریال درام و مینی سریال شدند.

«خرس» و «مشاجره» هر کدام چهار جایزه به خانه بردند و سه جایزه هم به سریال «وراثت» اختصاص یافت.

فهرست برندگان مهمترین بخش‌های جوایز انتخاب منتقدان  ۲۰۲۴ را در زیر مشاهده کنید:

  بهترین فیلم

      اوپنهایمر – برنده
     داستان آمریکایی
     باربی
     رنگ بنفش
     جاماندگان
     قاتلان ماه کامل
     استاد
     زندگی‌های گذشته
     بیچارگان
     سالتبرن

بهترین بازیگر مرد

     پل جیاماتی – جاماندگان – برنده
     بردلی کوپر – استاد
     لئوناردو دی کاپریو – قاتلان ماه کامل
     کولمن دومینگو – راستین
     کییان مورفی – اوپنهایمر
     جفری رایت – داستان‌های آمریکایی

بهترین بازیگر زن

     اما استون – بیچارگان (برنده)
     لیلی گلادستون – قاتلان ماه گل
     ساندرا هولر – آناتومی یک سقوط
     گرتا لی – زندگی های گذشته
     کری مولیگان – استاد
     مارگو رابی – باربی

بهترین بازیگر نقش مکمل مرد

   رابرت داونی جونیور – اوپنهایمر (برنده)
     استرلینگ کی براون – داستان آمریکایی
     رابرت دنیرو – قاتلان ماه گل
     رایان گاسلینگ – باربی
     چارلز ملتون – می دسامبر
     مارک روفالو – چیزهای بیچاره

بهترین بازیگر نقش مکمل زن

     داواین جوی راندولف – جاماندگان (برنده)
     امیلی بلانت – اوپنهایمر
     دانیل بروکس – رنگ بنفش
     آمریکا فررا – باربی
     جودی فاستر – نیاد
     جولیان مور – می دسامبر

بهترین بازیگر مرد/بازیگر جوان

      دومینیک سسا – جاماندگان (برنده)
     ابی رایدر فورستون – خدایا آنجایی؟ منم، مارگارت
     آریانا گرینبلات – باربی
     کالاه لین – ونکا
     میلو ماچادو گرانر – آناتومی یک سقوط
     مادلین یونا ویلز – خالق

بهترین گروه بازیگری

     اوپنهایمر (برنده)
     هوا
     باربی
     رنگ بنفش
     جاماندگان
     قاتلان ماه کامل

بهترین کارگردان

     کریستوفر نولان – اوپنهایمر (برنده)
     بردلی کوپر – استاد
     گرتا گرویگ – باربی
     یورگوس لانتیموس – بیچارگان
     الکساندر پین – جاماندگان
     مارتین اسکورسیزی – قاتلان ماه کامل

بهترین فیلمنامه اصلی

     باربی – گرتا گرویگ، نوآ باومباک (برنده)
     هوا – الکس کانوری
     جاماندگان – دیوید همینگسون
     استاد – بردلی کوپر، جاش سینگر
     می دسامبر – سامی برچ
     زندگی های گذشته – سلین سانگ

بهترین فیلمنامه اقتباسی

     داستان آمریکایی – کورد جفرسون (برنده)
     خدایا اونجا هستی؟ من هستم، مارگارت – کلی فرمون کریگ
     همه ما غریبه ها – اندرو هی
     قاتلان ماه گل – مارتین اسکورسیزی، اریک راث
     چیزهای بیچاره – تونی مک نامارا
     اوپنهایمر – کریستوفر نولان

بهترین فیلمبرداری

     هویته ون هویتما – اوپنهایمر (برنده)
     متیو لیباتیک – استاد
     رودریگو پریتو – باربی
     رودریگو پریتو – قاتلان ماه گل
     رابی رایان – چیزهای بیچاره
     لینوس ساندگرن – نمکزار

بهترین طراحی تولید

     باربی (برنده)
     سالتبرن
     اوپنهایمر
     قاتلان ماه کامل
     چیزهای بد
     شهر سیارکی

بهترین تدوین

     جنیفر لم – اوپنهایمر (برنده)
     ویلیام گلدنبرگ – هوا
     نیک هوی – باربی
     یورگوس ماوروپساریدیس – بیچارگان
     تلما شونمیکر — قاتلان ماه کامل
     میشل تسورو – استاد

بهترین فیلم کمدی

     باربی (برنده)
     داستان های آمریکایی
     پایین
     جاماندگان
     به دل نگیر

بهترین انیمیشن بلند

     مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی (برنده)
     پسر و مرغ ماهیخوار
     اِلمنتال
     نیمونا
     لاک‌پشت‌های نینجای جهش‌یافته نوجوان: آشوب جهش‌یافته
     آرزو

بهترین فیلم خارجی زبان

      آناتومی یک سقوط (برنده)
     گودزیلا منفی یک
     روزهای عالی
     انجمن برف
     طعم چیزها
     منطقه مورد علاقه

بهترین موسیقی متن

     لودویگ گورانسون – اوپنهایمر (برنده)
     جرسکین فندریکس – بیچارگان
     مایکل جیاکینو – انجمن برف
     دانیل پمبرتون – مرد عنکبوتی: درمیان دنیای عنکبوتی
     رابی رابرتسون – قاتلان ماه کامل
     مارک رونسون، اندرو وایات – باربی

رسانه سینمای خانگی- این کمدی‌سوزی است

با اکران «هاوایی» از چهارشنبه ۱۳ دی‌‎ماه، تعداد کمدی‌های اکران به عدد ۸ رسید که این آمار باتوجه به ظرفیت سالن‌های کشور، نمی‌تواند یک روال طبیعی برای نمایش آثار یک گونه پرطرفدار قلمداد شده و در نتیجه منجر به فیلم‌سوزی گسترده‌ای می‌شود که می‌تواند ابهت آماری سینمای امسال را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، از صبح چهارشنبه ۱۳ دی ماه، کمدی هاوایی به عنوان جدیدترین فیلم اکران سینماها، به روی پرده رفت تا تعداد کمدی‌هایی که هم‌اکنون در حال نمایش هستند، به عدد ۸ برسد.

در حال حاضر، هتل، ویلای ساحلی، ورود و خروج ممنوع، جوجه‌تیغی، فسیل، گیج‌گاه و شهر هرت به روی پرده هستند که نمایندگان سینمای کمدی در اکران فعلی، با هاوایی به عدد ۸ فیلم می‌رسد که یک رکورد عجیب و قابل‌تامل در این حوزه به حساب می‌آید.

اینکه اقبال مخاطبان به کمدی در سال جاری، به بالاترین میزان خود طی سالیان اخیر رسیده، نمی‌تواند دلیل موجهی برای تعدد اکران آثار کمدی باشد چرا که نخستین نتیجه این هجمه، فیلم‌سوزی گسترده‌ای است که در این حوزه رقم خواهد خورد. به‌عنوان مثال، چه کسی گمان می‌برد که ویلای ساحلی با حضور رضا عطاران و پژمان جمشیدی و کارگردانی کیانوش عیاری، طی ۵ هفته نخست نمایش خود، تنها ۳۸ میلیارد تومان فروش داشته باشد. آن‌هم برای فیلمی که گفته می‌شد احتمالا رکورد فسیل را در گیشه خواهد شکست.

هاوایی در شرایطی به روی پرده رفت که چهار فیلم هتل، ویلای ساحلی، ورود و خروج ممنوع و فسیل، گیشه‌های قابل دفاعی دارند و سینماداران نیز ترجیح می‌دهند تا این روند را حداقل تا اکران نوروز ادامه دهند

این اتفاق قطعا در نتیجه فیلم‌سوزی بزرگی است که در عرصه سینمای کمدی رخ داده و سبب شده تا مخاطبان، عملا نتوانند به تماشای تمامی این فیلم‌ها بنشینند. تقسیم سالن‌ها میان این آثار و ترجیح و اقتضای مخاطب برای تماشای بخشی از ظرفیت کمدی سبب شده تا فیلم‌ها عملا نتوانند بر مبنای ظرفیت واقعی خود بفروشند.

حال آن‌که اگر فیلمی مانند ویلای ساحلی در زمانی که تراکم کمتری در اکران کمدی‌ها وجود داشت، به روی پرده می‌رفت، قطعا با استقبال بالایی مواجه می‌شد. هم‌چنان‌که فسیل در چنین فضایی اکران شد و توانست به این فروش خیره‌کننده برسد. درحالی‌که اگر همین فسیل در شرایط کنونی اکران می‌شد، شاید یک‌سوم فروش فعلی خود را نیز تجربه نمی‌کرد.

حالا هاوایی در شرایطی به روی پرده می‌رود که چهار فیلم هتل، ویلای ساحلی، ورود و خروج ممنوع و فسیل، گیشه‌های قابل دفاعی دارند و سینماداران نیز ترجیح می‌دهند تا این روند را حداقل تا اکران نوروز ادامه دهند. طبیعی است که در چنین شرایطی، هاوایی نمی‌تواند سهم به‌حق خود از سالن‌های سینمایی را به دست آورد و در رقابت با فیلم‌هایی که اعتماد مخاطبان را جلب کرده، مسیر دشواری پیش‌رو داشته باشد.

فیلم‌سوزی در سالیان اخیر، به دلایلی چون کرونا و عدم‌رغبت سرمایه‌گذاران و تهیه‌کنندگان به اکران، به کف خود رسیده بود اما برای امسال که رونقی شامل حال سینما شده، متاسفانه دوباره سربرآورده و در حال سرشکن کردن گیشه گونه کمدی است.

درحالی‌که همواره عرف بر این بوده که یک فیلم پرمخاطب، در راس هرم قرار داشت و سه تا چهار فیلم خارج از جریان اصلی فروش، به‌عنوان اهرم‌های کمکی، آن فیلم مهم را یاری می‌دادند تا درنهایت، مجموع گیشه، به عدد مطلوبی برسد درحالی‌که امروز، حداقل ۲ فیلم هتل و ویلای ساحلی، در راس هرم قرار گرفته‌اند و تعداد اهرم‌های کمکی، به بالاترین حد خود رسیده‌ است حال آن‌که می‌توان از این اهرم‌ها، برای دیگر برهه‌های زمانی اکران بهره برد و یک تقسیم هوشمندانه انجام داد.

این مدل فیلم‌سوزی، فارغ از تبعاتی که در گیشه به همراه دارد، هوشمندی رکوردهایی که برای امسال سینما حاصل شده را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهداز شورای صنفی نمایش انتظار می‌رود حالا که سینمای ایران در زمینه میزان مخاطب و گیشه، در حال رکوردزنی‌های متوالی است، این‌طور به فیلم‌سوزی دامن نزند یا لااقل این مدل اکران انبوه همزمان در یک گونه را برای زمانی نگه‌دارد که تعداد سالن‌های سینما از ۸۰۹ سالن فعلی، به حداقل ۱۰۰۰ سالن برسد تا با افزایش سرگروه، فیلم‌ها بتوانند سالن‌های به‌مراتب بیشتری نسبت به وضعیت امروز خود داشته باشند.

این مدل فیلم‌سوزی، فارغ از تبعاتی که در گیشه به همراه دارد، هوشمندی رکوردهایی که برای امسال سینما حاصل شده را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و سبب می‌شود تا منتقدان همیشگی سینمای ایران، آمارهای جذب مخاطب و گیشه امسال سینمای ایران را بیش از آن‌که درنتیجه تصمیم‌های مدیریتی بدانند، حاصل فعل‌وانفعالات ناگهانی و تب زودگذر تفسیر کنند.

بنابراین برای سینمایی که تا پایان سال با بیش از ۳۰ میلیون مخاطب، به گیشه ۱۲۰۰ میلیارد تومانی می‌رسد واجب است که طراحی و مهندسی دقیق‌تری بر مقوله اکران داشته باشد تا سینمای ایران، تنها به لحاظ مخاطب و گیشه، در راس هرم قرار نگیرد و پیش‌درآمد مدیریتی را نیز به خود ببیند.

رسانه سینمای خانگی- فجر امسال، جشنواره دفاع‌مقدس است

کارگردان سینما و تلویزیون با اشاره به تنوع ژانرها در میان آثار راه‌یافته به چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر گفت: رقابت در میان آثار دفاع مقدسی که به این دوره از جشنواره راه یافته‌اند سنگین است.

به گزارش سینمای خانگی، محمدحسین لطیفی در گفت وگو با ایرنا اظهار داشت: امیدوارم جشنواره فجر امسال، جشنواره خوبی باشد چون ۴، ۵ اثر از کار اولی‌ها به بخش سودای سیمرغ راه یافته‌اند و این نشان می‌دهد که جوانان به خوبی جلو می‌آیند و موقع عرض اندامشان است. امید است در این رقابت اتفاق خوبی برای همه بیفتد.

جوان‌هایی که جنگ را ندیده‌اند اما فیلم دفاع مقدسی می‌سازند از ما جلوترند

وی افزود: امروز، جوان‌هایی که فیلم‌های دفاع مقدسی می‌سازند و موفق هستند از ما جلوترند. چون من جنگ را از نزدیک دیده‌ام و این جوانان آن برهه را ندیده‌اند. این جوانان اگر بتواند به سینمای دفاع مقدس نزدیک شوند یک امتیاز برای آنهاست.

در ساخت هر اثری آدم‌های متفاوتی می‌شوم

صحنه را باید خودم باور کنم. اگر باور نکنم آنقدر پلان می‌گیرم تا باور کنمکارگردان فیلم سینمایی روز سوم گفت: من وقتی فیلم دفاع مقدسی می‌سازم سر صحنه فرق می‌کنم و یک آدم دیگری‌ام و وقتی یک فیلم امروزی می‌سازم فرد دیگری می‌شوم. اگر روز سوم را بشود گفت کارموفقی است به خاطر این است که باور می‌کنم. صحنه را باید خودم باور کنم. اگر باور نکنم آنقدر پلان می‌گیرم تا باور کنم.

لطیفی درباره استفاده جوانان از تجربه‌های پیشکسوتان در ساخت آثار دفاع مقدسی برای حضور در جشنواره فجر گفت: عموما این کار را انجام می‌دهند، در غیر این صورت موفق نمی‌شوند. آنهایی که موفق شدند کسانی بودند که از تجربیات استفاده کردند و با شهدای زنده جنگ نشست و برخاست داشتند.

تنوع ژانر در آثار جشنواره فجر نسبتا خوب است

وی همچنین درباره تنوع ژانر آثار جشنواره امسال فجر گفت: نسبتا خوب است و در بخش های مختلف از کارهای فانتزی، کمدی و دفاع مقدسی پرتنش خوب تا کارهای اجتماعی را در این دوره جشنواره شاهدیم. همگی در ژانر خودشان آثار خوبی هستند.

لطیفی افزود: دفاع مقدسی‌ها خیلی زحمت کشیدند و این تولیدات به راحتی به دست نیامده است و رقابت در این بخش سنگین خواهد بود.

دولتی‌ها فقط یک سوم آثار جشنواره را دارند

وی در عین حال درباره حضور حداکثری نهادهای فیلمساز در جشنواره فجر و این که این حضور آیا مقداری باعث نمی‌شود سینمای مستقل زیر سایه قرار بگیرد؟ گفت: تا آنجایی که من اطلاع دارم دو سوم از ۶۹ فیلمی که به جشنواره آمده، مربوط به بخش خصوصی و مابقی مربوط به بخش دولتی است.

لطیفی افزود: این وظیفه بخش دولتی بوده و در سال‌های پیش هم به همین اندازه پرقدرت به صحنه نمی‌آمدند که امسال بیشتر حضور دارند.

خروج از نسخه موبایل