با بودجه‌های انقلابی چند فیلم ارزشی ساخته می‌شود؟

خبر تقدیر از برگزاری «جشنواره فیلم فجر» از جمله موضوعاتی است که از یک سو بر میزان اهمیت و اولویت عرصه فرهنگ و سینما تایید دوباره دارد و از سوی دیگر بازگو کننده جایگاه معتبر «جشنواره‌های فجر» و برگزاری باشکوه آن در سپهر سیاسی کشور است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، خبر تقدیر حدود ۲۳۱ «نماینده مجلس» ازبرگزاری «جشنواره فیلم فجر» و همچنین «اقدامات تحولی وزارت ارشاد» از جمله موضوعاتی است که از یک سو بر میزان اهمیت و اولویت عرصه فرهنگ و سینما در «مجلس دوازدهم» تایید دوباره دارد و از سوی دیگر بازگو کننده جایگاه معتبر «جشنوارههای فجر» و برگزاری باشکوه آن در سپهر سیاسی کشور است. دو موضوع مهمی که البته به هیچ عنوان قابل جمع و یا زمینه‌ساز غفلت از ویترین عرضه شده در «فجر چهل و یکم» نخواهد بود و معنی و مفهوم آن چشم‌پوشی از کیفیت ابتر و محتوای ناقص و بعضا در تقابل صریح آثار ارایه شده در این جشنواره نمی‌باشد و از این جهت است که چنین تقدیری ضرورت توجه بیش از پیش مدیران فرهنگی و مرور چند نکته مهم در مورد آثار به نمایش درآمده در این دوره از جشنواره را حایز اهمیت می‌سازد:

۱/ ارتباط دادن چنین تقدیری به سطح تقدیر از مدیران سینمایی و تولیدات سینمایی عرضه شده در این جشنواره که عموما در تضادی آشکار با مبانی و ارزش‌های انقلاب اسلامی بودند، از جمله گناهان نابخشودنی و اشتباهات بزرگی است که می‌تواند مسیر «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» را به بیراهه کشاند و حتی به نوعی در تعارض با فرمایشات «امام خامنهای» قلمداد شود که در ابتدای امسال به صراحت فرموده بودند: «از مسئولان، کار جدی و واقعی مطالبه کنید و آنها را از کار نمایشی برحذر بدارید»!



۲/ تولیدات «فجر چهل و یکم» نمودی روشن از کم‌کاری مدیران فرهنگی و سینمایی کشور است. تولیداتی که نه تنها دیگر «صدور تفکر انقلاب اسلامی به زبان سینما» در آن‌ها معنی ندارد؛ بلکه مطالبه‌ی آرمان‌های بلند فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی نیز در مجموع آنها با یک نادیده انگاری بزرگ و البته مبتذل همراه شده است. اتفاقی که موجب شد تا «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» نیز به سبک و سیاق دیگر جشنواره‌های فجر در سال‌های اخیر، به یک ویترین تمام عیار از برای ترسیم شرایط «عدول از ایدئولوژی و مبانی ارزشی انقلاب اسلامی» تبدیل شود.



۳/ افسوس بزرگ و ناراحتی و گلایه ویژه نسبت به «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» آن است که بخش اعظمی از ویترین معیوب «فجر چهل و یکم» را تولیدات سینمایی حمایتی و آثاری تشکیل می‌دهند که با برخورداری کامل از «بودجه بیت المال» ساخته شده‌اند. آثاری که متاسفانه بانگ بُلند «ایدئولوژی زدایی» در عموم آنها به وضوح هرچه تمام به گوش می‌رسید. بانگی رسا که صراحت ویژه آن را می‌توان در بخش تولیدات جنگی و آثاری مشاهده نمود که عنوان «ژانر دفاع مقدس» را با خود به یدک می‌کشیدند و با آثاری همچون فیلم سینمایی «شماره ۱۰» و یا فیلم سینمایی «سینمامتروپل» و یا فیلم سینمایی « گُل‌های باواردِه» و … در این دوره از جشنواره معنی می‌شوند.



۴/ بی‌هویتی «جشنواره چهل و یکم فیلم فجر» و تهی بودن عموم آثار عرضه شده در آن از «ایدئولوژی» و «آرمانهای انقلاب اسلامی» به معنی بی‌کاری و یا عدم استفاده جریان فرهنگی معارض و بالاخص جریانات نفوذی از پتانسیل تولیدات سینمایی در ایران اسلامی نیست و این مهم در بازبینی دقیق فیلم‌های این دوره جشنواره و سنجش آن با «دستورالعمل های ابلاغی نظام لیبرالیسم» در قالب سندهایی همچون «سند ۲۰۳۰ یونسکو» قابل مشاهده است. سندی که با عنوان رسمی «دگرگون ساختن جهان ما: دستور کار ۲۰۳۰ برای توسعه پایا» (Transforming our world: the ۲۰۳۰ Agenda for Sustainable Development) در حال پیاده سازی و تاثیرگذاری بر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بسیاری از کشورها و به ویژه ایران اسلامی بوده و متاسفانه با همراهی ویژه برخی از مسئولان و دست اندرکاران عرصه فرهنگ و هنر در حال گسترش و آنچنان عمومیت یافتن ویژه‌ای است که بستر روایت و یا بخش عمده‌ای از فضای دراماتیک نیمی از تولیدات سینمایی حاضر در «فجر چهل و یکم» را به احاطه خود درآورده است.



۵/ پیگیری و انعکاس آموزه‌های «سند ۲۰۳۰ یونسکو» در دوازده اثر سینمایی حاضر در «فجر چهل و یکم» یک رکورد فاجعه‌بار و یک ننگ بزرگ در عملکرد و «کارنامه مدیران فرهنگی و سینمایی دولت سیزدهم» است. اتفاقی بی‌سابقه هم به لحاظ تعداد انبوه این آثار و هم به جهت آنکه بخش قابل توجهی از این تولیدات، همچون چهار فیلم سینمایی شاخص «جنگل پرتقال»، «کاپیتان» ، «کت چرمی» ، «روایت ناتمام سیما» با حمایت کامل مادی و با برخورداری از «بودجه فیلمسازی سازمان سینمایی» و هزینه کرد از «بیت المال جمهوری اسلامی» تولید شده‌اند و با استفاده از «ظرفیت رسانهای سینماهای جمهوری اسلامی» در مسیر حقنه مفاهیم و مبانی «سکولاریسم» (Secularism) در عمق جان مخاطب سینمایی و باورمند سازی ایشان به «سبک زندگی سکولار» گام بر می‌دارند و به ارایه محتوایی در تعارض با «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» مبادرت ‌می‌ورزند!



۶/ تصویرسازی و ترویج نوعی «سبک زندگی اباحه‌گرایانه» اگر چه از موضوعاتی پُرسابقه در ادوار اخیر «جشنواره فیلم فجر» می‌باشد؛ اما ترویج باورهای «نیهیلیستی» (Nihilism) آن هم به صورتی بسیار عریان و شفاف در اثری به شدت سخیف همچون فیلم سینمایی «چرا گریه نمی‌کنی؟» از پدیده‌های منحصر به فرد «فجر چهل و یکم» است. جشنواره‌ای که با وجود آنکه تمامی آثار شرکت داده شده در آن با مجوز رسمی و اخد «پروانه ساخت از سازمان سینمایی دولت سیزدهم» تولید و به نمایش درآمدند؛ اما در عین حال برخی از این تولیدات رسما مخاطبان خود را به باورهای «پوچ‌انگاری» (Absurdism) مبتلا و از این مسیر به وادی بی‌بندوباری می‌کشاندند.



۷/ مشروعیت بخشیدن به افعال منکر و قباحت زدایی از «روابط نامشروع زنان و مردان»، «مشروب خواری»، «استعمال دخانیات»، «آواز خوانی زنان» و «دیالوگهای سخیف، رکیک و بعضاً جنسی» و … از جمله مشترکات تصویری عرضه شده در اکثریت تولیدات سینمایی حاضر در «فجر چهل و یکم» است. تولیداتی که در عموم آنها نه تنها هیچ سخنی از «نماز» و «روزه» و «توسل» و «توکل» به میان نمی‌آید، بلکه اساسا به گونه‌ای عمل می‌شود که گویی «خدا مُرده» است! تولیداتی که مرور مجموع آنها در «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» بیش از هرچیز می‌تواند یادآور گلایه «امام خامنهای» در بهمن‌ماه سال ۱۳۸۱ هجری‌شمسی باشد که فرمودند: «در فیلم های ما، کأنّه یک سکولاریزمِ عملی و نوعی دین‌زدایی وجود دارد! بعضی فیلم های تولید شما، باز کمی بهتر است و فیلم های تولید جاهای دیگر از این جهت بدتر هم هست؛ یعنی کأنّه نوعی دین‌زدایی از صحنه‌ی زندگی و عمل وجود دارد و دین وجود ندارد!»



۸/ «زن عفیف و مسلمان ایرانی» و همچنین «مرد مسلمان و با غیرت ایران» غایبان اصلی تولیدات عرضه شده در «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» می‌باشند. غایبانی بزرگ که حتی پس از گذشت بیش از یک سال از حضور «دولت سیزدهم» نیز همچنان نتوانستند بر پرده سینما حاضر شوند و در قالب‌های مختلف تصویرسازی و به معرفی و بازنمایی «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» بر پرده نقره‌ای سینما مبادرت ورزند. کاستی ویژه‌ای که البته با تداوم حضور و تصویرسازی از «ایران مفلوک» همراه می‌باشد. ایرانیانی در گروه‌های سنی مختلف و به عنوان کودکانی سرگشته، نوجوانانی بزهکار و درگیر بحران های روحی، جوانانی بیکار، پریشان، عصبی، خسته، ناامید، بدبخت و بی‌خانواده، مردانی عیاش، خیانت کار، دغل باز، دروغگو، پول پرست، متعصب و دیکتاتور، سالمندانی تنها، بی هدف، بی اثر و دست و پاگیر و … در عموم تولیدات سینمایی مورد تصویرسازی واقع شده‌اند.



۹/ ادامه مواجهه مستقیم تولیدات سینمایی با «حدود الهی» و تزیین جشنواره با حضور چند فیلم «ضد قصاص» از جمله موضوعاتی است که سبب می‌شود تا «جشنواره چهل و یکم فیلم فجر» نه تنها هیچ نسبت متمایزی با نظایر خود پیدا نکند؛ بلکه حتی وقیح‌تر از گذشته به ترسیم «پلیدی احکام الهی» و تصویرسازی از جان کندن شخصیت فیلم‌ها در آثاری همچون «سینما متروپل» و «کت چرمی» مبادرت ورزد و «ژانر سینمای ضد دین» و «حکومت دینی» را آنچنان ترقی بخشد که در فیلم سینمایی «پرونده باز است» برای نخستین‌بار در تاریخ سینمای ایران «طناب اعدام» را بر گردن نوجوان تازه به سن جوانی رسیده خود بیاندازد و با طولانی نمودن صحنه‌ی درد و رنج، اقدام به بازتولید قاب‌های تصویری متنوع و با زوایای متفاوت از «سبوعیت حدود الهی» نموده و و ضدبشری بودن «احکام قضایی جمهوری اسلامی» را در ذهن مخاطب خود حکاکی ‌نماید!



۱۰/ سوای نظر از انبوه مفاهیم سیاه و فلاکت ترسیم شده در بخش قابل توجهی از تولیدات سینمایی عرضه شده در «جشنواره چهل و یکم فیلم فجر» شاید تولید و نمایش فیلم‌هایی با ماهیت «ضد امنیت ملی» یکی از پدیده‌های کم سابقه و ظهور یافته در «فجر چهل و یکم» بود که به صورت شفاف در قالب فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» قابل مرور می‌باشد. اثری که کارکرد اصلی آن در عادی‌سازی و مشروعیت بخشیدن به «پروژه صهیونیستی ژنوم» می‌باشد و متاسفانه با مجوز «سازمان سینمایی» تولید و موفق شد تا به معتبرترین و مهمترین رویداد سینمایی کشور راه یابد و در «بخش سودای سیمرغ» مطرح و در معرض دید عموم گذاشته شود.



۱۱/ قاب گرفتن از مظلومیت خانواده اعضای یک «گروهک تروریستی» و تصویرسازی از مادران برخی از ایشان به گونه ای همسان «مادر شهیدان» و … از جمله ندانم کاری های محض و غیر قابل توجیه یکی از نهادهای فرهنگی انقلاب اسلامی بود که منجر به تولید و نمایش یکی از آثار مهم در «جشنواره چهل و یکم فیلم فجر» گردید. اتفاقی بسیار مهم و قابل بررسی که در پس روایت الکن فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» از «سازمان مجاهدین خلق» و اعضای آن و خانواده ایشان و بالاخص نسل جدید پرورش‌یافته با هویت سرزمینی اشرف به وقوع پیوست و موجب شد تا این اثر با زیرکی و حرکت بر بستر «روایتی مادرانه» و ایجاد فضای حسی و عاطفی و … حتی به نوعی بتواند شانی تبلیغی و به نوعی «سمپاتی» از برای این گروهک تروریستی پیدا نماید! این در حالی است که «سازمان مجاهدین خلق» یک «گروهک تروریستی» شناخته شده در تاریخ ایران است که ترور و کشتار ۱۷ هزار انسان مظلوم ایرانی تنها بخشی از عملکرد ننگین و غیرقابل جبران این گروهک در طی بیش از چهل سال اخیر محسوب می‌شود. گروهکی مخوف که مرور مستندات تاریخی و بررسی کیفیت جنایت‌های گسترده و عدیده ایشان سبب می‌شود تا هر ارزش‌یاب منصفی، تروریست‌های وابسته به تفکر «داعش» را در رتبه پایین‌تر از «سازمان مجاهدین» قرار دهد!



۱۲/ تصویرسازی از «مرگ خودخواسته» و مشروعیت بخشیدن به «خودکشی» در هفت اثر سینمایی حاضر در «بخش سودای سیمرغ» را می‌توان یکی دیگر از اتفاقات کم‌نظیر «جشنواره چهل و یکم فیلم فجر» قلمداد نمود. اتفاقی که شاید در طول تاریخ برگزاری این جشنواره تا به امرور بی‌سابقه بوده است.



۱۳/ ادای دین به «فیلمفارسی» و قداست بخشیدن به «سینمای عصر پهلوی» و ترسیم و وجاهت بخشیدن به «عشق مثلثی» و معرفی «سالن سینما» به عنوان پناه‌گاه و آخرین امید مردم برای خلاصی از جنگ و شناسایی عوامل نفوذی و جاری نمودن عشق در جامعه و «رسیدن به رستگاری» و … بستر اصلی روایت مهمترین اثر سینمایی به نمایش گذاشته شده در «جشنواره چهل و یکم فیلم فجر» است. اثری «ضد دفاع مقدسی» با عنوان «سینما متروپل» که با نامزدی در ۱۳ و کسب ۳ سیمرغ بلورین مهم و تاثیرگذار «بهترین کارگردانی» ، «بهترین فیلم» و «بهترین فیلمبرداری» از این رویداد توانست به الگویی تمام قامت از برای تولیدات سال ۱۴۰۲ هجری‌شمسی در سینمای ایران مبدل گردد. اثری که با بودجه فیلمسازی سازمان سینمایی در فارابی تولیده شده و به وضوح از کارکرد «هجو انقلاب اسلامی» برخوردار است و عمق جهت‌گیری آن بر روی ناکارآمدی «حاکمیت جمهوری اسلامی» تنظیم شده است.



۱۴/ پُرواضح است که هیچ انسان انقلابی و مسلمان و آشنا به حوزه فرهنگ و هنری پس از دیدن مجموع ۲۴ اثر به نمایش گذاشته شده در «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» به وجد نمی آید و یا تفاوتی میان این آثار با نظایر آن در سال‌های پیش قائل نمی شود و این واقعیتی است که با وجود قابل فهم بودن ضرورت انتشار تقدیر مجلس به خاطر شرایط فعلی، قطعا از نگاه «نمایندگان مجلس» نیز به دور نبوده و یقینا در جای خود با «مطالبه کار جدی و واقعی از مسئولان کشور» همراه خواهد شد.

جشنوارۀ فجر در سیاه‌نمایی کمتر از جشنوارۀ برلین نیست

شفیع آقامحمدیان کارگردان سینما و مدیرعامل سابق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در خصوص‌نسبت جشنواره فجر چهل و یکم با انقلاب اسلامی گفت: یک سری از فیلم های به نمایش درآمده در جشنواره فجر آنقدر سیاه بودند که اگر به دست جشنواره های ضد ایرانی نظیر جشنواره فیلم برلین می رسید آن ها را روی هوا قاپ می زدند که از جمله این فیلم ها می توان به «وابل» اشاره کرد! بنده واقعاً نمی دانم این آثار بر اساس چه مبنایی در جشنواره فجر انقلاب اسلامی به نمایش درآمدند؟!

به گزارش سینمای خانگی، کارگردان فیلم سینمایی «فرار از جهنم» و «مروارید سیاه» در گفت‌وگو با سینماپرس، افزود: به زعم بنده فیلم های حاضر در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر هیچ یک بر اساس تراز سینمای انقلاب اسلامی تولید نشده بودند؛ حتی فیلم هایی که از نظر مضمونی و ژانر فکر می کردیم باید در این راستا ساخته شده باشند دارای ضعف های شدید تکنیکی بودند و نتوانسته بودند با استانداردهای فنی و هنری تولید شوند.

وی ادامه داد: از نمونه این آثار می توان به «سرهنگ ثریا» و «اتاقک گلی» اشاره کرد؛ فیلم هایی که قرار بوده چهره کریه منافقین را به تصویر بکشند اما از این کار عاجز مانده اند! «سرهنگ ثریا» را کسانی می پسندند که تاریخچه منافقین را بدانند اما نسل جوان که مطالعه ای در این زمینه ندارند قطعاً نمی توانند با تماشای این فیلم به میزان لجن بودن منافقین پی ببرند.

آقامحمدیان خاطرنشان کرد: اصلاً جایگاه نظام و انقلاب اسلامی در این فیلم کجاست؟ در این اثر به لحاظ فیلمنامه ای به عمق تاریخ ورود نشده! واقعاً نقش سینما مگر جز آگاهی بخشی است؟ آیا این فیلم می تواند برای جوانان و نوجوانان آگاهی بخش باشد؟ شما بیایید با هم برویم و از چند دانش آموز دبیرستانی بپرسیم که آیا نقشی از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در این فیلم دیدید؟

این سینماگر با تأکید بر اینکه سینما بایستی با این تاریخچه جدی برخورد کند و آثاری تولید کند که آیندگان بتوانند از آن به عنوان رفرنس استفاده کنند اظهار داشت: خانم لیلی عاج زحمت کشیده بود و فیلمش خوش ساخت بود اما نتیجه «سرهنگ ثریا» چه بود؟ برای فیلم «اتاقک گلی» نیز مشخص است که زحمت زیادی کشیدند اما باز همین مشکل دیده می شود چرا چهره کریه منافقین در این فیلم به تصویر کشیده نشد؟

این تهیه کننده سینما سپس به فیلم های به شدت تلخ و سیاه که تصویری مخدوش از جامعه ایران را نشان می دادند اشاره و در این راستا تصریح کرد: فیلم «وابل» چه می خواهد بگوید؟ جز سیاهی و تلخی حرف دیگری دارد؟ فیلم باید امیدواری را در دل مخاطب شکوفا کند اما در این اثر همه شخصیت ها بدبخت و بیکار و رها هستند؛ هیچ نکته مثبت و شیرینی در جامعه انسانی آن ها وجود ندارد. در این ناکجاآباد حتی دکتر و بیمارستان نیست؛ ارتباطات شخصیت های فیلم با هم بر اساس معیارهای فرهنگ ایرانی-اسلامی نیست.

وی متذکر شد: «آن ها مرا دوست داشتند» نیز یک سیاه نمایی صرف بود؛ حقیقتاً من نمی دانم حضور این فیلم در جشنواره فجر انقلاب اسلامی چه معنایی دارد؟ چرا اجازه داده شده چنین فیلم مسموم و تلخی تولید شود؟

آقامحمدیان سپس به بخش دیگری از فیلم های جشنواره فجر چهل و یکم اشاره کرد و گفت: حضور یک سری تله فیلم که عملاً وجودشان در جشنواره ضربه به این رویداد مهم سینمایی محسوب می شد چه معنایی دارد؟ فیلم هایی که مخاطب از دیدن آن ها لذت نمی برد و حتی ممکن است در لحظاتی سخت از سینما منزجر شود! «هوک» و «آه سرد» از جمله این فیلم ها بودند.

وی خاطرنشان کرد: فیلمی مانند «سینما متروپل» در لایه های زیرین برخلاف آرمان های جمهوری اسلامی بود و «گل های باوارده» اثری بود که کارگردانش در نشست خبری فیلم گفت مزخرف است! پس حضور این آثار در جشنواره فجر انقلاب چه معنایی دارد؟

این مدیر فرهنگی در بخش دیگری از این گفتگو به اشکالات عمده ساختاری و اجرایی جشنواره فیلم فجر اشاره کرد و در این باره متذکر شد: من چند فیلم را در سینماهای مردمی مانند فلسطین و صحرا تماشا کردم؛ کیفیت نور و صدا و تصویر در این سینماها بسیار پایین تر از استاندارد است. پارسال هم وضعیت این گونه بود و صدا و رنگ و نور فاجعه بود و ما از مسئولان خواستیم به این مسأله ورود و رسیدگی کنند اما گویا هیچ گوش شنوایی وجود نداشت که دوباره امسال هم چنین فاجعه ای را دیدیم! البته بنده از مسئولان در خصوص اینکه بالاخره این رویداد را برخلاف خواسته سینماگرانی که می خواستند این جشنواره تحریم شود برگزار کردند قدردانی می کنم.

ریل این سینما به کدام مقصد می‌رسد؟

واقعیت آن است که «فجر چهل و یکم» تنها محدود به کیفیت نازل برگزاری و یا کمیت ناقص اجرایی در بخش‌های مختلف این رویداد مهم و تاثیرگذار فرهنگی و سینمایی نبوده؛ بلکه اساسا بحث اصلی متوجه «سازمان سینمایی» و ادعای «ریل‌گذاری جدید» در عرصه فرهنگ و سینما است!

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، واقعیت آن است که افتضاح «فجر چهل و یکم» تنها محدود به کیفیت نازل برگزاری و یا کمیت ناقص اجرایی در بخش‌های مختلف این رویداد مهم و تاثیرگذار فرهنگی و سینمایی نبوده و فقط اشتباهات متعدد و فرصت‌سوزی و «بی‌سامانی دبیرخانه» و یا ناتوانی و کم‌بضاعتی «دبیر» این رویداد برای برگزاری شکوهمند «چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» را در بر نمی‌گیرد؛ بلکه اساسا آبروریزی اصلی متوجه «سازمان سینمایی» و ادعای «ریل‌گذاری جدید» در عرصه فرهنگ و سینما است!



آثار و تولیدات سینمایی به نمایش گذاشته شده در «بخش سودای سیمرغ فجر چهل و یکم» قطعا می‌تواند به عنوان ملاک خوبی برای قضاوت و سنجش ادعای «ریلگذاری جدید» توسط «مدیران سینمایی دولت سیزدهم» مورد توجه واقع شود. توجهی ویژه که بیش از هر چیز می‌بایست محتوای این تولیدات سینمایی را در برگرفته و بیش از هر چیز موید عدم تعارض این تولیدات با مبانی تفکری «دولت سیزدهم» باشد. تفکری که به درستی خود را وابسته به «آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی» می‌داند و از این جهت است که ظهور و عرضه تولیداتی مغایر «اصول اسلامی» و ناقض «منافع ملی» بر روی «پرده نقرهای فجر چهل و یکم» نه تنها گناهی نابخشودنی است؛ بلکه حکایت از بروز یک ندانم‌کاری و یا نفوذ در عرصه مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور است و این موضوع از آن‌رو اهمیت می‌یابد که تصویر ارایه شده به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بدان‌سان است که ایشان بیان داشته: جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به نقطه اوج و عطف خود بیش از گذشته نزدیک شده است!



فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» مصداق یکی از برجسته‌ترین تولیدات سینمایی «ضد امنیت ملی» است که موفق شد تا در جمع ۲۴ فیلم گزینش شده توسط «هیات انتخاب چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» حاضر شود. اثری به شدت سیاه و کاملا کثیف که به وضوح در «ژانر فلاکت» تولید شده است. اثری که البته به شیوه متداول در بازنمایی میزانسن «فقر و زجر» و «فقر و فلاکت» متمسک نمی‌شود و سعی می‌کند تا با نوعی بَزک و یا شاید ظاهرسازی برای خوشایند «سازمان سینمایی»، نماهایی از پیشرفت و آبادانی کشور را در کنار تصاویر کثیف و مردم و جامعه کثافت و پلید جنوب شهری بگنجاند و یا با قاب گرفتن از «آقازادههای باشرافت» و یا ارایه این ذهنیت که باید «خودمان به فکر خودمان باشم» و … نویدبخش آینده روشن و مورد رضایت برای کسب «پروانه ساخت» باشد!!



معرفی «ایران اسلامی» به عنوان جامعه‌ای به شدت مفلوک و آنچنان فروپاشیده از منظر اخلاقی که نوزادان و طفل‌های شیرخوار در بطن این جامعه «چوب حراج» می‌خورند و خرید و فروش می‌شوند و یا ترسیم شکاف طبقاتی فاحش و معرفی حاکمیت و وابستگان ایشان به عنوان تمام طیف حاضر در طبقه مرفه و یا معرفی رسمی «نظام جمهوری اسلامی» به عنوان عامل اصلی فرومایه و بدبخت ماندن بخش عظیمی از مردم ایران و… اگر چه موضوعات قابل تامل در فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» می‌باشد؛ اما ماهیت «ضد امنیت ملی» این اثر سینمایی چیزی فراتر از این تصویرسازی‌های رایج و به سبک انبوه آثار تولید شده طی یک دهه گذشته است و حتی اصرار این اثر در تولید «سکانس سقط جنین غیرقانونی» را در برنمی‌گیرد و یا با تصویرسازی و نمایش «سکانس ضجه کودکان شیرخوار» آن هم برای نخستین‌بار در سینما و برای حضور موفق در جشنواره‌های خارجی و همچنین «سندسازی سینمایی» از فرایند «چوب زدن اطفال در ایران» را شامل نمی‌شود!



سوای نظر از انبوه مفاهیم سیاه و فلاکت ترسیم شده در این اثر سینمایی؛ عادی‌سازی و مشروعیت بخشیدن به «پروژه صهیونیستی ژنوم» همانماهیت «ضد امنیت ملی» فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» و کارکرد اصلی این اثر سینمایی است که متاسفانه با مجوز «سازمان سینمایی دولت سیزدهم» تولید شده است. اثری که به سبب یک ندانم‌کاری محض، در شب ۲۲ بهمن و به عنوان «خاتمه بخش اکرانهای فجر چهل و یکم» در «برج میلاد» به نمایش گذاشته شد و جالب‌تر آنکه «وزیر بهداشت» نیز به عنوان میهمان برای تماشای چنین دستاوردی مورد دعوت ویژه قرار گرفته بود!


فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» داستان کودک خردسالی است که دچار بیماری «گلبول داسی شکل خون» (Sickle cell disease (SCD)) شده است و حالا پدرخوانده و مادرخوانده این کودک که از آقازاده‌ها محسوب می‌شوند و به سبب پدران مسئول خود از جایگاه اجتماعی ویژه‌ای برخوردار هستند به دنبال والدین اصلی کودک برمی‌آیند. اما وقتی از یافتن والدین ناامید می‌شوند تنها نقطه سفید و امیدبخش فیلم به عرصه می‌آید و پزشک درون این فیلم راه نجات کودک را ژن‌درمانی مطرح کرده و در قالب یک دیالوگ امیدبخش، چنین تجویز می‌کند که یا باید والدین کودک باشند یا اینکه به تازگی تکنیکی به وجود آمده است که به صورت کامل مشکل را حل کرده و می‌توانند به سرعت بیماری کودک را مداوا بکنند! در این روش که تحت عنوان HLA Typing نامیده می‌شود با بررسی مشابهت‌های ژنی بین یک جمعیت بسیار انبوه که از قبل بصورت داوطلبانه نمونه‌های سلولی خودشان را به این بانک جهانی اهدا کردند، مقایسه با نمونه مورد نظر صورت می‌گیرد و نمونه مشابه از سراسر جهان را به یکدیگر مرتبط ساخته تا عمل پیوند مغز استخوان برای دو فرد مشابه با یکدیگر سریعا اتفاق بیافتد و در این میان جالب اینجاست که برخلاف بیان این فیلم مبنی بر اینکه این تکنیک از یکسال پیش کشف شده است و ما امروز در ایران با این روش بیماران را درمان می‌کنیم و …؛ این تکنیک قدمتی بالای ۱۵ سال دارد و در کشور ما هم از سالیان گذشته برقرار بوده است و با وجود اصرار «دولت حسن روحانی» و برجسته نمودن موارد مفید آن؛ اما در کل اثربخشی درمانی چشمگیری نیز ندارد و تنها موجب می‌شود تا «اطلاعات ژنتیکی ایرانیان» با حداقل هزینه و حداکثر دقت ممکن در اختیار جحودها و مراکز مطالعاتی غربی قرار گرفته و در طراحی «آفندهای بیوتیک» استفاده شود و «نسل انسان ایرانی» را در معرض حملات موثر «بیوتروریستی» قرار دهد.

«سرقت ژنتیکی ژنوم ایرانیان» عنوان یک پروژه اسراییلی بود که به صورتی ویژه و چندین سال پیش از شروع ماجرای «کرونا» آغاز شد و طی یک برنامه‌ریزی هوشمندانه، مراحل عادی‌سازی و مشارکت‌پذیری آن با استفاده از ظرفیت «سلبریتیهای ایرانی» مورد پیگیری ویژه رسانه‌ای واقع گردید. در این میان حضور «دولت حسن روحانی» و همراهی و حمایت ویژه برخی دولتمردان با این «پروژه صهیونیستی» بر گستردگی تبلیغات این پروژه آن هم با هدف تمرکز بر جلب‌نظر جامعه و بالارفتن میزان مشارکت عمومی برای «تهیه نقشه ژنوم انسان ایرانی» افزود. رویکردی که منجر به تهیه و انتشار گسترده و بدون ممانعت ویدیو کلیپ‌هایی نظیر «یکی از ما» در فضای رسانه‌ای کشور گردید. ویدیو کلیپ تبلیغاتی پُرمخاطبی که در سال ۱۳۹۳ هجری‌شمسی و با حضور «گلشیفته فراهانی» ، «بهرام رادان» و تعدادی دیگری از سلبریتی‌های سینمایی تهیه شده بود و به تبلیغ فواید مشارکت در این پروژه و تاثیرات ویژه آن برای نجات جان انسان‌ها می‌پرداخت.

بر خلاف ادعای برخی سلبریتی‌های مزدور که در ویدیوهای تبلیغاتی و سفارشی آن مقطع زمانی حاضر می‌شدند و با استفاده از ظرفیت رسانه‌ای خود از مردم ایران می‌خواستند تا برای نجات جان سایر هموطنان ایرانی خود از مرگ و بیماری و … در یک کار ساده و بسیار کم‌هزینه مشارکت کنند و اقدام به ارسال یک چوب پنبه آغشته به سلول‌های بزاق دهانشان نمایند و …؛ در همان زمان اساتید متعهد و دلسوزان متخصص ژنتیک در کشور این اقدام را یک «فاجعه ملی» می‌نامیدند و حتی برخی از ایشان همچون «دکتر شاهزاده اضلی» ریاست وقت «مرکز ملی ذخایر ژنتیکی کشور» مستندات علمی خود را رسانه‌ای کرده و در مصاحبه با صدا و سیما این اقدام را در تضاد با «امنیت ملی» معرفی نمودند و رسما بیان داشتند که مشارکت عمومی جامعه در چنین پروژه‌ای موجب دست‌یابی سازمان‌های بین‌المللی به «نقشه ژنوم ایرانی» شده و خطر بزرگی برای کشور در پی‌خواهد داشت. البته تبلیغات گسترده این «پروژه صهیونیستی» با آگاهی‌بخشی متخصصان دغدغه‌مند و پیگیری‌ نهادهای امنیتی کشور تا حدی در همان مقطع فروکش نمود و حتی موجب شد تا «سازمان پدافند غیرعامل» به این موضوع ورود نماید و در سال ۱۳۹۵ آیین‌نامه‌ای را به تصویب برساند که ممنوعیت انتقال داده‌های ژنتیکی به بیرون از کشور را تصریح می‌نمود. مراقبت امنیتی ویژه‌ای که با ایجاد شرایط کرونایی تشدید گردید و در مجموع موجب شد تا طی سه سال کرونایی پشت سر گذاشته شده، دیگر هیچ نمونه خونی از خارج وارد ایران نشود و طی این مدت فقط از نمونه‌های خونی خویشاوندان همسان و غیرهمسان استفاده گردد. تمهید امنیتی ویژه‌ای که موجب شد تا مشکلات پیوندی بیماران را به پایین‌ترین حد خود برساند و عملا کشور را از «بانکهای ژنتیکی خارجی» و عموما صهیونیستی بی‌نیاز سازد. مشکلاتی که پیش از این با مرگ ۸۰ درصدی بیماران پیوند مغز استخوانی از نمونه‌های آمریکایی و ۱۰۰ درصدی مریضان پیوندی با نمونه‌های خونی دریافت شده از اسرائیل همراه بود و …

اگر چه تبلیغات گسترده «پروژه صهیونیستی ژنوم» در همان بدو امر با هوشمندی نهادهای امنیتی کشور و روشنگری متخصصان ناکام ماند و درنهایت به انتشار چند ویدیو کلیپ خلاصه شد؛ اما حالا پس از گذشت چند سال ظاهرا بار دیگر عناصر نفوذی و پیگیر این پروژه فعالیت خود را آغاز نموده و جالب آنکه با استفاده از غفلت «سازمان سینمایی دولت سیزدهم» موفق شدند تا عادی‌سازی و مشروعیت بخشیدن به «سرقت ژنتیکی ژنوم ایرانیان» را به صورتی دراماتیزه درآورده و به آثار سینمایی راه دهند و موفق به تولید اثری همچون فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» شوند. اثری که با کسب مجوزهای لازم، موفق شد تا به معتبرترین و مهمترین رویداد سینمایی کشور راه یابد و در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» مطرح و در معرض دید عموم گذاشته شود.


فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» اگر چه در فُرم سینمایی خود دارای اشکالات بسیاری است و از ساختار و ساختمان ضعیف سینمایی برخوردار است؛ اما با این همه از نظر محتوا و کارکرد رسانه‌ای، اثری «ضد امنیت ملی» محسوب می‌شود که به بهترین صورت ممکن توانسته به تکرار همان دیالوگ‌های «گلشیفته فراهانی» و «بهرام رادان» و برخی دیگر از سلبریتی‌های سینمایی در سال ۱۳۹۳ هجری‌شمسی بپردازد. البته با این تفاوت که این‌بار این دیالوگ‌ها نه به صورتی مستقیم و نه در قالب ویدیو کلیپ‌هایی نظیر «یکی از ما» و …؛ بلکه در فضای ایران سال ۱۴۰۱ هجری شمسی و از زبان «شخصیت پزشک فیلم» و پس ایجاد حدود ۷۰ دقیقه بار حسی و عاطفی بیان می‌شود و به عمق وجود مخاطب سینمایی اثر حقنه می‌گردد. دیالوگ‌هایی مشترک و با ادبیاتی واحد که حاوی این تبلیغ برای «پروژه صهیونیستی ژنوم» است که: الان این تکنولوژی یکساله تو کل جهان اومده و از طریق تست دی ان ای و تست بزاق دهان انجام میشه و یک گوش پاک کن در دهان می‌کنن و تست می‌گیرن، نه درد داره نه استرس داره، تست رو می‌گیرن و بعد یک هم‌سانش رو در هر کجای دنیا باشه پیدا می‌کنن و با خیال راحت مشکل رو حل می‌کنند و …

از دیگر آثار ارایه شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» فیلم سینمایی «چرا گریه نمی‌کنی؟» است، فیلمی که به صورتی کم‌سابقه‌ای اقدام به ترویج باورهای «نیهیلیستی» (Nihilism) می‌نماید. اثری خسته‌کننده از منظر فُرم سینمایی که البته به صورتی بسیار عریان و شفاف و کاملا در جهت تقابل و مواجهه با «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» مبادرت به تولید تصویر و دیالوگ می‌نماید و مخاطب سینمایی خود را به شدت دچار ناامیدی ساخته و با «حقنه یاس» در عمق جان ایشان سعی می‌کند تا به باورهای «پوچ‌انگاری» (Absurdism) مبتلا و از این مسیر به وادی بی‌بندوباری بکشاند.


«چرا گریه نمی‌کنی؟» کشیده شدن داستانی نیم خطی از زندگی فردی به نام «علی شهناز» است که برادر کوچک خود را به خاطر بیماری از دست داده است. او که شب قبل از مرگ برادرش بسیار گریه کرده و از خدا خواسته تا برادرش را از مرگ نجات دهد، بعد از مرگ او، نسبت به دین و خدا و پیغمبر و… آنچنان بی‌اعتقاد شده که به صورتی هتاکانه بر چنین باورهایی می‌تازد. شخصیتی که اکنون بعد از مرگ برادرش دیگر نمی‌تواند گریه کند و حالا اطرافیانش سعی دارند با هر ترفندی او را به گریه وادارند و …

«چرا گریه نمی‌کنی؟» یک اثر کم‌رمق از لحاظ فُرم سینمایی است که حتی علاقمندان به گونه «سینمای پست‌مدرن» را راضی نکرده و بعضا حتی سرخورده ساخته و با یک رونویسی مجدد از ساخته نخست همین کارگردان یعنی فیلم سینمایی «رضا» مواجه می‌نماید. اثری البته هتاک‌تر نسبت به «شریعت اسلام» که در این مسیر از صراحت لهجه بیشتری نسبت به «رضا» برخوردار است و توانسته با ایده‌های هجوآمیز و بسیار مبتذل خود آنچنان به «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» بتازد که عملا وجاهت روایت‌گری خود را در سطح یک اثر «ضد دین» (Antireligion) تثبیت نماید.



هرچند در فیلم سینمایی «چرا گریه نمی‌کنی؟» ترویج هیچ‌انگاری و یا تعرض آشکار به ذات اقدس الهی و شریعت اسلام و یا فحاشی و هتاکی مستقیم به انسان ایرانی و یا ضدیت با فرزندآوری و مواجهه با سیاست‌های جمعیتی و یا بی‌احترامی به روحانیت شیعه و یا هجو نمودن روضه و مراسم سوگواری امام حسین علیه السلام و یا توصیه به طلاق آسان و یا ترویج ازدواج سفید و یا آموزش کیفیت در رابطه‌های جنسی متعدد قرار گرفتن آن هم به صورت همزمان و … مشهود است، اما این حجم از قباحت‌زدایی تنها بخشی از لایه‌های رویین این اثر است! باید توجه داشت که چالش اصلی در «چرا گریه نمی‌کنی؟» تصویرسازی و ترویج نوعی «سبک زندگی اباحه‌گرایانه» است. سبک زندگی ویژه‌ای که به دنبال تحقق جامعه‌ای است که هنجارهای اجتماعی در آن به صورتی کاملا «لیبرال» درآمده باشد و در حوزه فردی موجب گردد تا آدمی هیچ وظیفه‌ای برای خود و در برابر خالق خود متصور نبوده و از این جهت پایبند به هیچ شریعت و قانونی در زندگی نباشد و حرام را مباح شمارد و مسیر و روش «بی‌قیدی» در پیش گیرد. اثری که آن هم با کسب مجوزهای لازم، موفق شد تا به معتبرترین و مهمترین رویداد سینمایی کشور راه یابد و در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر» مطرح و در معرض دید عموم گذاشته شود.

در جشنوارۀ فجر، جای کدام فیلمساز خالی بود؟

جشنواره چهل و یکم فیلم فجر، با همه حواشی منحصر به فردش به پایان رسید. جشنواره‌ای که به لحاظ تعدد فیلم‌های جدی، بهترین جشنواره بعد از انقلاب بود. فیلم‌های جشنواره هرچند نقایص جدی‌ای داشتند، اما فیلم بودند و قابل بحث.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، جز یکی دو فیلم، خبری از ژانر نکبت نبود. کسی برای جشنواره‌های خارجی فیلم نساخته بود و انگار فیلمسازان حاضر، بیش از پیش تماشاگر ایرانی را روبه‌روی خود دیده بودند.

تنوع قومیتی جشنواره بی‌سابقه بود. برای اولین بار با فیلم «غریب» که فیلمنامه و کارگردانی قابل توجهی داشت، به ماجراهای اوایل انقلاب سنندج پرداخته شد.

قصه عملیات مرصاد از زاویه دید روستاییان کُرد، در بستر یک عاشقانه با «اتاقک گلی» به تصویر درآمد.

سیستان‌وبلوچستان زیبا که متاسفانه اغلب با فیلم‌هایی با تم تروریسم روی پرده سینما رفته بود، در «هوک»، با آن فیلمنامه شسته و رفته‌، از زاویه دیگری نمایش داده شد.

بهترین فیلم جشنواره، «سرهنگ ثریا»، که ظرافتش در ساخت مثال‌زدنی بود، توانست بهتر از هر فیلم دیگری منافقین را معرفی کند و نقاب از چهره ضدانسانی‌شان کنار بزند.

«بچه زرنگ» نشان داد که ما چه به لحاظ فنی و چه روایی، در انیمیشن جهش داشته‌ایم.

«در آغوش درخت» به یک مسئله خانوادگی بی آن که سبک زندگی ایرانی را لگدمال کند، پرداخته بود.

«شماره ۱۰» با وجود همه نقص‌هایش، نوید پا گرفتن یک ژانر پرطرفدار در سینمای ایران را داد. حتی فیلم‌های از دست رفته‌ای مثل «عطرآلود»، «جنگل پرتقال» و «کاپیتان» می‌توانستند با دقت و ظرافت بیشتر در فیلمنامه و ساخت، فیلم‌های قابل قبولی باشند.

اما سیاست جشنواره در داوری و اهدای جوایز، همان همیشگی بود. جوایز تقسیم شدند تا کسی ناراضی نباشد. با این هدف حتی جوایز جدیدی اختراع شد تا فیلم‌های بیش‌تری جایزه بگیرند. در این بین فیلم‌های خوبی نظیر «سرهنگ ثریا» و «غریب» که می‌توانستند جوایز اصلی _بهترین فیلم، فیلمنامه و کارگردانی_ را نصیب خود کنند، به حق خود نرسیدند. بازی‌های خوب ژاله صامتی و بابک حمیدیان هم در این دو فیلم دیده نشد.

با این حال اتفاقات مثبت جشنواره چهل و یکم، بر منفی‌ها می‌چربید. بسیاری از فیلم‌هایی که در بالا نام بردم، فیلم اولی بودند. کسانی که احتمالا با حضور تحریم‌کنندگان، هیچوقت به جشنواره راه پیدا نمی‌کردند. تحریم‌کنندگانی که مشت نمونه خروارشان بود، مثل کیومرث پوراحمد که «پرونده باز است» را در جشنواره داشت. فیلمی که در رقابتی تنگاتنگ با فیلم سفارشی «هایپاور»، بدترین فیلم جشنواره بود؛ یک فیلمفارسی تمام عیار با کمدی ناخواسته‌های بی‌شمار.

هرچند در آینده شاهد بازگشت تحریم‌کنندگان به سینمایمان خواهیم بود، اما جشنواره چهل و یکم، به واسطه غیبت عده‌ای، فیلمسازانی را به سینمای ایران معرفی کرد که می‌توانیم به آینده فیلمسازی‌شان امیدوار باشیم.

در آخر اگر بخواهم جشنواره فیلم فجر امسال را در یک جمله توضیح دهم، می‌گویم: جای هیچکس خالی نبود.

جشنوارۀ فجر به کدام درد مبتلا بود: وضعیت بحرانی یا مدیریت ناکارآمد؟

همراهی ویژه «رسانه‌های انقلاب اسلامی» با درخواست متولیان فرهنگی کشور و کمک به ایشان برای برگزاری شکوهمند «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» سبب شد تا ضعف‌ها و کاستی‌های بعضا تکراری و بسیار گُل‌درشت در روند اجرایی این رویداد رسانه‌ای نشود و تمام سوءمدیریت‌ها در طول جشنواره با دید اغماض نگریسته شود تا بهانه‌ای به دست بدخواهان ندهد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، همراهی ویژه «رسانههای انقلاب اسلامی» با درخواست متولیان فرهنگی کشور و کمک به ایشان برای برگزاری شکوهمند «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» سبب شد تا ضعف‌ها و کاستی‌های بعضا تکراری و بسیار گُل‌درشت در روند اجرایی این رویداد رسانه‌ای نشود و تمام سوءمدیریت‌ها در طول جشنواره با دید اغماض نگریسته شود تا بهانه‌ای به دست بدخواهان ندهد و خاطر مدیران را مشوش نساخته و خِللی در برگزاری آرام و بدون دغدغه این رویداد سینمایی ایجاد نکند.



اکنون با سپری شدن «جشنواره چهل و یکم» و بسته شدن پرونده اجرایی آن، زمان مناسبی است تا به مرور خطاهای غیرقابل اغماض در فرایند برگزاری این رویداد بپردازیم و اشتباهات فاحش «سازمان سینمایی» و «دبیرخانه جشنواره» را مورد مطالعه قرار دهیم. اشتباهاتی بعضا بزرگ و آنچنان نابخشودنی که عملا وجاهت «جشنواره فیلم فجر» را به سطح یک «جشنپاره» فروکاست داد و صورتی شبه فُکاهی به مهمترین رویداد فرهنگی و سینمایی کشور در «چهل و یک سالگی» خود بخشید.



البته مرور جوانب برگزاری «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» و کاستی‌ها و اشکالات ویژه آن، به مصداق «نوشدارو پس از مرگ سهراب» قطعا از تاثیر خاصی برای اعاده حیثیت «جشنواره چهل و یکم» برخوردار نمی‌باشد؛ اما می‌تواند چشم‌انداز روشنی را برای آینده «جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» در اختیار متولیان فرهنگی کشور قرار دهد و اجازه ندهد تا ارایه گزارش‌های غیرواقعی و دستاوردسازی‌های کاذب متولیان برگزاری «جشنواره چهل و یکم» به کارتابل‌های مسئولان اجرایی کشور راه یابد و یا موجب شود تا سرنوشت «جشنواره چهل و دوم» به دستان بی‌کفایت طیف موجود سپرده شود و این همه لزوم بازخوانی و مرور چند نکته مهم را ضروری می‌سازد:

۱/ قطعا فاکتور گرفتن از فضای پیش آمده طی حدود ۵ ماه اخیر امری اشتباه است و تحلیل غلطی است اگر بخواهیم اتمسفر نشات گرفته از وقایع پیش آمده در پس «فتنه مهرماه ۱۴۰۱ هجری‌شمسی» و تاثیر آن بر رویدادهای مختلف هنری و به ویژه در کم و کیف برگزاری «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» را نادیده بگیریم و نخواهیم آن را مورد محاسبه قرار دهیم! اما در اینجا مسئله اصلی آن است که بخشیدن «وزن اضافه» به این واقعیت و توجیه تمام خطاها و اشتباهات «سازمان سینمایی» با این بهانه کار اشتباهی است و اساسا «بحرانی جلوه دادن وضع موجود» می‌تواند شگردی برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی و نابلدی برخی متولیان و بالاخص «دبیر جشنوراه چهل و یکم» قلمداد گردد.



۲/ «فتنه مهرماه ۱۴۰۱» اگر چه از نقشه جامع و برنامه‌ریزی شده‌ای برخوردار بود، اما با محاسبات غلط همراه گردید و سبب شد تا بیش از هر چیز در فضای غیر واقعی ظهور و بروز یافته و به «براندازی نظام جمهوری اسلامی» در فضای مجازی متمرکز گردد. فتنه‌ای که در واقعیت تنها با پاره‌ای اغتشاشات محدود و پراکنده همراه شد و از این جهت می‌توان ادعا نمود که ابعاد و جوانب «فتنه اخیر» بسیار کوچکتر و کم‌توان‌تر از «فتنه ۸۸» بوده و حتی از جهاتی با «فتنه آبان ۹۸» و نظایر آن قابل مقایسه نمی‌باشد. با این همه کم‌بضاعتی مدیران «سازمان سینمایی» در «کنترل وضعیت موجود» و یا شاید میل ایشان برای «بحرانی جلوه دادن وضع موجود» و توجیه اقدامات خود به این بهانه سبب شد تا «طیف معدود از سینماگران اغتشاشگر و یا اغتشاشطلب» در فضای پیرامونی این فتنه از توجه ویژه‌ای برخوردار شوند.



۳/ این واقعیتی غیرقابل کتمان است که «بحرانی جلوه دادن وضع موجود» یک شگرد مرسوم برای سرپوش گذاشتن بر ضعف مدیریت و ناکارآمدی مجریان محسوب می‌شود. اما در این میان عملکرد ضعیف و خودمحورانه «دبیر جشنواره بین المللی فیلم فجر» در کنار میل ویژه ایشان به کارهای نمایشی از جمله اصلی‌ترین عواملی است که سبب شد تا «جشنواره چهل و یکم» از تجارب برگزاری موفق دو جشنواره تخصصی و سینمایی بسیار مهم «سی و نهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران» و «شانزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت» استفاده چندانی نکند و اجازه ندهد تا از موقعیت ویژه عدم حضور اقلیت محدود و البته پُرکار و همیشه طلبکار سینمای ایران به عنوان یک فرصت مغتنم و در مسیر «بازسازی انقلابی ساختارهای سینمایی کشور» استفاده صحیح و هوشمندانه‌ای صورت پذیرد.



۴/ در این مجال به کم و کیف آثار و انتقادات موجه پیرامون تولیدات عرضه شده در «جشنواره فیلم کوتاه» کاری نداریم! اما توجه به این نکته اهمیت دارد که به همان میزان که سالن‌های شلوغ «پردیس سینمایی ملت» و برگزاری بانشاط «جشنواره فیلم کوتاه تهران» در روزهای پایانی مهرماه امسال و دقیقا در اوج درگیری‌های فضای مجازی و اغتشاشات پراکنده خیابانی و …، از جمله اتفاقاتی بود که به شکسته شدن تک‌صدایی در فضای سینمایی کمک نمود و نشان داد که طیف «اپوزیسیون» در عرصه هنر و سینمای ایران، اقلیتی با صدای بُلند هستند! اما در مقابل عدم برنامه‌ریزی برای برگزاری شکوهمند «جشنواره چهل و یکم» و دو تکه نمودن بدون منطق این رویداد در دو مکان دور از یکدیگر از جمله اتفاقاتی بود که با انعکاس سالن‌های به شدت خالی «پردیس ملت» و مخابره تصاویر بی‌رونق از «برج میلاد» و … همراه بود و سبب شد تا حیثیتی ویژه به «اقلیت شاهنشین» در صنعت سینمای ایران ببخشد.



۵/ یادمان نرفته که «بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» در شرایطی از ۵ تا ۱۵ بهمن ۱۳۸۸ هجری‌شمسی برگزار شد که تنش‌های اجتماعی حول «فتنه ۸۸» و اغتشاشات پیرامون آن از خردادماه در کشور آغاز و تقریبا از عمری ۸ ماهه برخوردار بود. بازه زمانی نسبتا گسترده‌ای که اگرچه بخش عمده‌ای از عمر و وقت فیلمسازی در شرایط فنی آن زمان را گرفت اما به سبب توانمندی مدیران وقت سینمایی کشور و تلاش دبیرخانه جشنواره فیلم فجر آن سال، ۸۱ فیلم فرم شرکت در جشنواره را تکمیل کردند و از این میان ۶۹ فیلم به دبیرخانه فرستاده شدند تا مورد بازبینی قرار بگیرند! آماری قابل توجه که در حد ادعا باقی نماند و در واقعیت نیز به حضور ۲۶ فیلم در «بخش مسابقه سینمای ایران» و ۲۳ فیلم در «بخش مسابقه نگاه نو» و همچنین نمایش ۱۰ فیلم در «بخش خارج از مسابقه» انجامید. این گونه بود که از جمع ۲۶ اثر حاضر در «بخش مسابقه سینمای ایران» با ۱۷ فیلم غیر مشترک موجود در «بخش مسابقه نگاه نو» و همچنین ۱۰ فیلم به نمایش گذاشته شده در «بخش خارج از مسابقه» می‌توان به عدد ۵۳ فیلم سینمایی به نمایش گذاشته شده در «بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» رسید. عدد تقریبا بزرگی که نه تنها با آمارهای ارایه شده مطابقت دارد؛ بلکه با بضاعت آن زمان سینمای ایران و شرایط تکنیکی پیرامون تولید فیلم‌های ۳۵ میلیمتری و … کاملا موجه محسوب شده و در مجموع سبب گردید تا شرایط «فتنه ۸۸» نتواند «جشنواره فیلم فجر» را از رونق خود بیاندازد.



۶/ اگر چه توجه به میزان تولیدات به نمایش گذاشته شده در «بیست و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» به هیچ عنوان به معنی تایید محتوای این تولیدات نبوده و نافی میزان سیاهی و مفاهیم مغرضانه ارایه شده در برخی از این تولیدات نمی‌باشد و نمی‌تواند به عنوان توجیه‌کننده عملکرد غلط شوراهای نظارتی و اشتباهات مدیریتی نشات گرفته از عدم توجه و هدایت صحیح محتوای آثار در آن مقطع زمانی محسوب شود؛ اما با این همه توجه به این آمار ثابت می‌کند که مدیریت سینمایی آن زمان در ابعاد تاکتیکی و اجرایی به خوبی توانست «ویترین سینمای ایران» را رونق ببخشد و سناریوی «تحریم حاکمیت جمهوری اسلامی توسط هنرمندان» را در ظاهر «تحریم جشنواره فیلم فجر» به موضوعی طنز مبدل سازد.



۷/ قطعا ریاست کنونی «سازمان سینمایی» به خوبی وقایع سال ۱۳۹۰ هجری‌شمسی را به خاطر دارند و فراموش نکرده‌اند که فضای سینمایی کشور در آن مقطع زمانی چگونه تحت تاثیر اقدامات غیرقانونی «خانه سینما» دچار تشنج گردید و در این میان رسانه‌ای شدن ماجرای «انحلال خانه‌سینما» در ۴ دی ماه سال ۱۳۹۰ هجری‌شمس و دقیقا یک ماه پیش از برگزاری رسمی «سی‌امین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» چگونه فضای روانی جشنواره را متاثر از خود ساخت و …؛ اما با این همه به سبب هوشمندی و تلاش‌های شبانه روزی «دبیر جشنواره سیام» ، این رویداد سینمایی در موعد مقرر خود از ۱۲ تا ۲۲ بهمن‌ماه برگزار شد و در کمال نظم و انضباط اجرایی و با پذیرش ۳۲ فیلم بلند سینمایی در «بخش مسابقه سینمای ایران» توانست به عنوان یکی از شلوغ‌ترین ادوار جشنواره مبدل گردد.



۸/ یادمان باشد که حکم دبیر «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» دقیقا در اوج اقتدار «دولت سیزدهم» و در ۱۷ فروردین ۱۴۰۱ هجری‌شمسی صادر شد و از آن زمان تا مقطع مهرماه و بروز «شرایط فتنه» ، تقریبا ۶ ماه فاصله است! شش ماهی که برای سامان پیدا کردن ساختار «دبیرخانه فیلم فجر» آنچنان کافی است که دبیر این رویداد بتواند در فراغت کامل و با زمانی مبسوط به چینش افراد کارآمد حول خود و در بخش‌های مختلف اجرایی بپردازد و با سامان بخشیدن به امور و استفاده از صاحب‌نظران اقدام به تنظیم برنامه این رویداد نماید. رویدادی که قرار بود پس از چند سال با تلفیق «بخش ملی» و «بخش بین‌الملل» همراه باشد و از این جهت به عنوان جشنواره‌ای پُربار در کارنامه عملکرد «دولت سیزدهم» بدرخشد؛ اما مع‌الاسف چنین نگشت!



۹/ صدور حکم «مدیر روابط عمومی جشنواره چهل و یکم» در نیمه شهریورماه ۱۴۰۱ هجری‌شمسی و دقیقا ۵ ماه پس از صدور حکم «دبیر جشنواره» هیچ معنی و مفهومی ندارد، جُز آنکه یا جناب دبیر از تخصص لازم برای مدیریت یک رویداد این چنین مهم فرهنگی و سینمایی برخوردار نبود و یا آنکه در این پنج ماه از آنچنان مشغله‌های فراجشنواره‌ای برخوردار بود که اساسا نمی‌توانست به این موضوع ابتدایی و حداقلی توجه کند که «دبیرخانه یک رویداد هنری» با «روابط عمومی» است که موجودیت پیدا می‌کند!



۱۰/ انتصاب «مدیر روابط عمومی» اگر چه بسیار دیر و در ۲۱ شهریورماه اتفاق افتاد؛ اما باید توجه داشت که حضور «مسعود نجفی» با سابقه پنج سال مدیریت نسبتا موفق در «جشنواره فیلم فجر» و کاربلدی او در کنار تجربه و تعامل ویژه‌اش با سه دبیر مختلف این رویداد به خوبی می‌توانست جبران زمان از دست رفته را نماید و به ترمیم سریع عقب‌افتادگی ایجاد شده در پی «ناکارآمدی روابط عمومی فجر چهلم» و ناپیدا بودن «مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی» برآمده و «فجر چهل و یکم» را سامان بخشد و …؛ اما متاسفانه فضای آشفته «دبیرخانه» و جو بی‌مسئولیتی و بدون مسئول بودن بخش‌های مختلف این رویداد آنچنان گسترده بود که حتی چنین نیروی توانمندی را ناتوان نموده و با عدم استفاده از تجربه‌های متعدد اجرایی او طی سالیان متمادی جشنواره، عملا این فرد پرتوان و آزمون پس داده را به عنصری ناکارآمد در «دبیرخانه فجر چهل و یکم» مبدل ساخت!



۱۱/ باید توجه داشت که شیوه «خودگویم و خود خندم» حداقل درباره «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» هیچ مشکلی را حل نمی‌کند و تنها موجب می‌شود تا از منظر کارشناسان امر، کاستی‌ها به حساب ناتوانی مدیریت فرهنگی کشور در «دولت سیزدهم» گذاشته شود. این در حالی است که بزرگترین مشکل «جشنواره چهل و یکم» در ضعف دبیرخانه و حضور مدیران تازه به دوران رسیده‌ای بود که بیش از هر چیز به فکر آینده شغلی و به دنبال برجسته نمودن خود بودند.



۱۲/ عدم «پاسخگویی دبیر فجر چهل و یکم» ودر کنار آن برخوردهای تعجب‌برانگیز «دبیرخانه» و به همراه اتخاذ «سیاست غافلگیر ساختن اهالی رسانه» و … از جمله موضوعات غیرمرتبط و نچسب به «بحرانی جلوه دادن شرایط» می‌باشد که مستقیما به کم‌توانی «سازمان سینمایی» در برگزاری آبرومند این رویداد مهم سینمایی باز می‌گردد.



۱۳/ فهرست ضعف‌ها و کاستی‌های ویژه «چهلمین جشنواره فیلم فجر» بسیار بُلند بالاست و در این میان شاید بتوان به موارد زیر به عنوان مهمترین از آنها اشاره نمود:

  •  عدم پایبندی به جدول زمان‌بندی مندرج در «فراخوان جشنواره چهل و یکم» و شلختگی ویژه و زمان‌بندی‌های غیرمنطقی در روند برگزاری جشنواره

  •  عدم اختصاص مدیر اجرایی کارآمد و عدم تشکیل تیم حرفه‌ای برای برگزاری آبرومند «بخش بین‌الملل»

  •  بی‌توجهی در اختصاص و معرفی مدیر اجرایی توانمند و موجه در میان اهالی سینما، برای برگزاری شکوهمند «بخش ملی»

  •  یله و رها ساختن «بخش بازار» به حال خود و افتتاح کم‌رمق و عملا بی‌خاصیت آن در بازه زمانی سه روز مانده به پایان «جشنواره چهل و یکم» !

  •  عدول از ضوابط مندرج در «فراخوان جشنواره چهل و یکم» و عدم انتشار فراخوان و تعیین مقررات برای «بخش بازار فیلم»

  •  عدم برگزاری پنل‌های گفتگو به سبک مرسوم در جشنواره‌های معتبر سینمایی در عرصه بین‌الملل

  •  مخفی‌کاری در انتشار لیست و فهرست ۷۵ فیلم‌های متقاضی حضور در «جشنواره چهل و یکم» که دبیرخانه جشنواره ادعای ثبت‌نام این آثار در بازه زمانی یک‌ماهه آبان‌ماه را مطرح کرده بود.

  • عدول از ضوابط مندرج در «فراخوان جشنواره چهل و یکم» و تعویق بیش از یک ماهه انتشار ضوابط برای حضور در بخش «مسابقه تبلیغات سینمای ایران»

  •  مخفی‌کاری‌های در معرفی «هیات انتخاب جشنواره»

  •  فرعی‌انگاری و کم‌اهمیت شمردن «بخش بین‌الملل جشنواره» و عدم چینش مناسب و طراحی برنامه‌ای صحیح به همراه تهیه فهرستی درست از سینماگران خارجی برای دعوت و حضور در «جشنواره بین‌المللی فیلم فجر»

  •  عدم ارایه گزارش در زمینه گزینش و نحوه پذیرش آثار و مذاکره با تولیدکنندگان آن برای حضور در «بخش بین‌الملل»

  •  حذف بدون توضیح «جایزه محمد امین (ص)» از «بخش جنبی بین‌الملل» با وجود درج آن در «فراخوان جشنواره چهل و یکم»

  •  حذف بدون توضیح «نمایش‌های ویژه» از «بخش جنبی بین‌الملل» با وجود درج آن در «فراخوان جشنواره چهل و یکم»

  •  نادیده گرفتن پتانسیل «سینمای محور مقاومت» و عدم دعوت از سینماگران مطرح در محور مقاومت برای حضور و رونق بخشیدن به «بخش بین‌الملل جشنواره چهل و یکم»

  •  بی‌اطلاعی و یا بی‌توجهی متولیان برگزاری «جشنواره چهل و یکم» نسبت به تولیدات موجه سینمایی لبنان و سوریه و مصر و …

  •  مخفی‌کاری در معرفی فیلم‌های حاضر در «بخش سودای سیمرغ» تا موعد شش روزمانده به برگزاری رسمی جشنواره

  •  مخفی‌کاری‌های و تاخیر کم‌نظیر در معرفی «هیات داوران جشنواره» تا روز پایانی و چند ساعت مانده برگزاری مراسم اختتامیه جشنواره!

  •  برنامه‌ریزی نامناسب و ارایه جدول اکران آثار در محل استقرار اهالی رسانه در «پردیس ملت» دقیقا روز قبل از برگزاری جشنواره!

  •  برنامه‌ریزی نامناسب و ارایه جدول اکران سینماهای مردمی جشنواره در موعد دو روز مانده برگزاری جشنواره!

  •  عدم برگزاری مراسم قرعه‌کشی و رونق بخشیدن به ابعاد خبری جشنواره با تعیین سانس و زمان اکران آثار به شیوه متداول در سال‌های اخیر!

  •  ممانعت از شکل‌گیری یک فضای گرم و همراه با شور و نشاط آن هم به سبب جداسازی اهالی رسانه و میهمانان از یکدیگر و عدم تجمیع ایشان در «برج میلاد» به عنوان «خانه اصلی جشنواره» !

  •  رونمایی از هیات داوری و ۱۱ اثر حاضر در «بخش فیلم کوتاه جشنواره چهل و یکم» آن هم در موعد یک روز پس از شروع به کار رسمی جشنواره!

  •  اعلام اسامی هیات داوران و ۶ اثر حاضر در «بخش مستند جشنواره چهل و یکم» دقیقا روز قبل از شروع رسمی جشنواره در ۱۲ بهمن‌ماه!

  •  افتضاح پخش بدون رضایت و همراهی کارگردانان فیلم‌های خارجی در «بخش بین الملل جشنواره چهل و یکم»

  •  اقدام بی‌سابقه معرفی داوران بخش‌ «مقاومت» ، «بین‌الادیان» ، «جلوه‌گاه شرق» و «سینمای سعادت» در روز برگزاری اختتامیه «جشنواره چهل و یکم» !

  •  عدم انتشار و ارایه «کتاب جشنواره» به عنوان سند هویتی و شناسنامه آثار راه یافته به جشنواره چهل و یکم در بخش‌های مختلف ملی، بین المللی، کوتاه و مستند و…

  •  داوری‌های بدون توجیه و افتضاح رسانه‌ای شدن ماجرای قرار گرفتن «نسخه چک‌نویس و بدون امضای دبیر» در برخی از لوح‌های تقدیر اهدا شده در مراسم اختتامیه «جشنواره چهل و یکم» !

  •  و …

در آئین تجلی ملی اراده ملی چه گذشت؟

آیین تجلی ملی اراده ملی چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر روز سه شنبه ۲۵ بهمن ماه در هتل پارسیان آزادی برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، آیین اهدای جوایز نهادها و تشکل‌ها به برگزیدگان بخش تجلی اراده ملی چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر سه‌شنبه ۲۵ بهمن ماه ساعت ۱۹:۳۰ در هتل پارسیان آزادی برگزار شد.

در ادامه مجتبی امینی دبیر چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر گفت: به لطف و عنایت خانواده محترم سینمای ایران شاهد روشنایی این دوره از جشنواره فیلم فجر بودیم. امسال با وجود همه دشواری‌ها قطار جشنواره به مقصد رسید و خداوند را شاکریم. این دوره جشنواره سختی بود و به لطف خدا دشمن شاد نشدیم و خانواده سینما دست به دست داد تا چرخه سینما به حرکت دربیاید.

او افزود: بعد از سه سال شرایط سخت ویروس منحوس برای سینما، به لطف خدا چراغ جشنواره روشن شد و به امید خدا در آینده پیش رو شاهد اکران موفق سینما خواهیم بود تا مخاطبان به سینما باز گردند. در این دوره خواهران عزیز پا به پای برادران به ویژه در بخش بین‌الملل زحمت کشیدند و در شرایط جنگی حوزه بین الملل را زنده نگه داشتند تا همه کسانی که نمی‌توانستند حوزه بین الملل را ببینند، ناکارآمد بمانند و همه دسیسه‌ها به خودشان برگشت و این حوزه پررنگ و پر فروغ مسیرش را ادامه داد و شاهد سینماگران خارجی در سطح جشنواره بودیم.

امینی ادامه داد: عزیزانمان در بخش ملی نیز شبانه روز زحمت کشیدند. امسال در ستاد جشنواره فیلم فجر شاهد مودت و همدلی بودیم و من دست تک تک خانواده ستاد برگزاری جشنواره فجر را می‌بوسم. از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم سپاسگزارم که پای جشنواره ایستاد. در هیچ دوره‌ای، وزیر فرهنگ این طور که آقای اسماعیلی برای این دوره انرژی گذاشت، نگذاشتند. از رییس سازمان سینمایی و مدیران این حوزه و همه دست اندر کاران سینما هم به ویژه اسپانسرها سپاسگزارم.

دبیر چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر با بیان اینکه خدا را شاکریم که شرمنده نشدیم و امانتی که در دوره چهل و یکم به دست ما رسید به سر منزل مقصود رسید و جشنواره فیلم فجر برگزار شد، گفت: این جشنواره با همراهی خانواده محترم سینما جشنواره شد، تهیه کنندگان عزیزی که غیرتمندانه جنگیدند تا فیلم‌ها را به جشنواره برسانند. امسال تمام فشارهایی که از سوی رسانه‌های غربی به خانواده سینما وارد شد، ناکارآمد ماند. به امید روشنایی جشنواره چهل و دوم.

سپس علی مرادخانی مدیر بخش تجلی اراده ملی بیان کرد: امسال میزبان ۱۴ ارگان و نهاد هستیم که در کنار آیین اختتامیه تجلی اراده ملی چهل و یکمین جشنواره ایستادند.

در ادامه جوایز اهدا شد.

برگزیدگان آستان قدس رضوی

جایزه بهترین فیلم به فیلم سینمایی «بچه‌زرنگ» به تهیه کنندگی حامد جعفری تعلق گرفت.

جایزه مشترک بهترین کارگردانی و نویسندگی به هادی مقدم دوست و حسین حسنی برای فیلم سینمایی «عطرآلود» تعلق گرفت.

سپس هیات داوران بانک ملت متشکل از حمید یادروج، محمدرضا شهیدی فرد و سیاوش حقیقی جوایز برگزیدگان را اهدا کردند.

برگزیدگان بانک ملت:

جایزه بهترین کارگردانی به لیلی عاج برای فیلم‌های سینمایی «سرهنگ ثریا» و محمدحسین لطیفی برای «غریب» تعلق گرفت.

جایزه بهترین تهیه‌کنندگی به حامد جعفری برای فیلم «بچه زرنگ» اهدا شد.

در ادامه عباس صالح مدرسه‌ای، بهمن حبشی، امیر عباس قلیچ‌لو و محمد رضا اسلام‌لو داوران بخش معاونت قرآنی ارشاد جوایز این بخش را اهدا کردند.

برگزیدگان معاونت قرآنی ارشاد:

جایزه بهترین نویسندگی به حامد عنقا و بهترین بازیگر به بابک حمیدیان برای فیلم سینمایی «غریب» رسید.

سپس امید رضایی فر، علیرضا زراسوندی، خیرالله رهسپار فرد داوران بخش پارک علم و فناوری جوایز این بخش را اهدا کردند.

برگزیدگان پارک علم و فن‌آوری استان قم:

جایزه بهترین کارگردانی فیلم به هادی مقدم‌دوست برای فیلم سینمایی «عطرآلود» رسید.

جایزه بهترین تهیه‌کنندگی به سعید سعدی برای فیلم «گل‌های باوارده» تقدیم شد.

در ادامه مونا انصاری فر، حمیدرضا کریمی، امیر محمد پرهام فرد داوران بخش ستاد مبارزه با قاچاق کالا جوایز را اهدا کردند.

برگزیده ستاد مبارزه با قاچاق کالا:

جایزه بهترین فیلمنامه به حسین حسنی برای فیلم سینمایی «عطرآلود» اهدا شد.

در ادامه داوران بخش معاونت زنان متشکل از فرناز هوشیار پارسیان، انسیه شاه حسینی و مریم جلالی جوایز این بخش را اهدا کردند.

برگزیدگان معاونت زنان:

در این بخش جایزه بهترین فیلم به بابک لطفی خواجه‌پاشا برای فیلم سینمایی «در آغوش درخت» رسید.

همچنین جایزه بهترین کارگردانی به محمدحسین لطیفی برای فیلم سینمایی «غریب» اهدا شد.

هیات داوران بخش بنیاد تعلیم و تربیت برهان متشکل از علیرضا فیروزمند، محمد رئوف زارعی و فاطمه سادات بکایی جوایز این بخش را اهدا کردند.

برگزیده بنیاد تعلیم و تربیت برهان:

جایزه بهترین فیلم (به نام جایزه ویژه معلم) در این بخش به سیدصابر امامی برای تهیه کنندکی فیلم «کاپیتان» اهدا شد.

سپس احسان جعفری، سیدمحمدجواد حسینی، عباس حق شناس هیات داوران بخش سازمان بهزیستی کشور جوایز این بخش را اهدا کردند.

برگزیدگان سازمان بهزیستی کشور:

این سازمان جایزه بهترین فیلم را به کامران حجازی برای فیلم سینمایی «کت چرمی» اهدا کرد.

مهدی صالحی، علی زارع و احمد عبدالله زاده داوران بخش شورای فرهنگ عمومی کشور هم به همراه سید مجید امامی دبیر شورای فرهنگ عمومی جوایز خود را اهدا کردند.

برگزیدگان بخش شورای فرهنگ عمومی کشور:

جایزه ویژه بهترین فیلم (تحت عنوان جایزه پاسداشت ملی) به محمدحسین لطیفی برای فیلم سینمایی «غریب» اهدا شد.

هیات داوران بخش فراکسیون محیط زیست متشکل از مجید قاسمی، علیرضا غمخوار و مهدی صاحبی هم جوایز خود را اهدا کردند.

برگزیدگان فراکسیون محیط‌زیست:

سه جایزه بهترین فیلم در این بخش به حامد جعفری برای پویانمایی «بچه‌زرنگ»، حسین ریگی برای فیلم سینمایی «هوک» و محمدرضا رحمانی تهیه‌کننده و کارگردان «آن‌ها مرا دوست داشتند» اهدا شد.

سپس یونس صباحی، ابراهیم زاهدی فر و میرولی الله مدنی هیات داوران بخش انجمن مدیران تولید جوایز این بخش را اهدا کردند.

برگزیدگان بخش انجمن مدیران تولید:

این انجمن جایزه بهترین مدیریت تولید را به رحیم عرب‌امینی مدیر تولید فیلم سینمایی «متروپل» اهدا کرد.

هیات داوران بخش وزارت امور اقتصاد و دارایی متشکل از حجت احمدی زر، محمدرضا شفیعی و سیاوش حقیقی نیز جوایز را اهدا کردند.

برگزیدگان بخش وزارت امور اقتصاد و دارایی:

جایزه بهترین فیلم سینمایی به جلیل شعبانی تهیه‌کننده و لیلی عاج کارگردان فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» اهدا شد.

جایزه مشترک بهترین فیلم و کارگردانی به حامد عنقا نویسنده و تهیه‌کننده و محمدحسین لطیفی کارگردان فیلم سینمایی «غریب» رسید.

جایزه ویژه کارگردانی به بابک لطفی‌خواجه‌پاشا برای فیلم سینمایی «در آغوش درخت» اهدا شد.

بابک خواجه پاشا کارگردان فیلم سینمایی «در آغوش درخت» بعد از دریافت جایزه خود طی سخنانی عنوان کرد: من و تهیه کننده این کار زمانی که «در آغوش درخت» را می‌ساختیم، آرزو داشتیم که حتی روی یک خانواده در شرف طلاق اثر بگذارد، بنابراین از عوامل بهزیستی درخواست می‌کنم، لطف کنند این فیلم را برای خانواده‌هایی متقاضی طلاق که جهت مشاوره مراجعه می‌کنند، پخش کنند تا شاید روی یک خانواده اثر بگذارد و از طلاق منصرف شوند، اگر این فیلم روی یک خانواده تاثیر بگذارد برای من از صد سیمرغ مهم‌تر است.

هیات داوران وزارت کار و امور اجتماعی متشکل از مجتبی نورانی، سعید سبحانی و محسن تقیانی نیز جوایز خود را اهدا کردند.

برگزیدگان بخش وزارت کار و امور اجتماعی:

سعید سعدی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «گل‌های باوارده» جایزه بهترین فیلم را در این بخش دریافت کرد.

سید باقر میرعبداللهی، محمدرضا اسفاری، سمیه عظیمی به عنوان هیات داوران بخش نهاد کتابخانه‌های عمومی نیز جوایز خود را اهدا کردند.

برگزیدگان نهاد کتابخانه‌های عمومی:

در این بخش جایزه بهترین فیلم به ابراهیم اصغری برای فیلم سینمایی «شماره ۱۰» اهدا شد.

داوران فجر در بیانیه چه نوشتند؟

زبان فارسی دربردارنده‌ شاخصه‌های فرهنگی، تمدنی و نشانگانیِ یک ملت باپیشینه و فرهنگ‌آفرین است و این شالوده‌ تمدنی به جایگاهی فراتر از یک زبان رسیده است.

به گزارش سینمای خانگی، زبان فارسی، زبانی سرشار از دانش، احساس و اندیشه است و در درازنای قرن‌ها با کوشش هنرمندان، ادیبان و اندیشمندان بی‌شمار، با آرایه‌های متنوع ادبی و هنری آراسته شده و در جهان، نامبردار گشته است.

این زبان، در عین‌حال، کارا، ساده و زودآموز است و نیروی ترکیب‌سازی شگرفی دارد و می‌توان آن را به آسانی به دیگران آموخت.

چندسالی از پیشنهاد رادیو ایران برای اختصاص جایزه‌ای ویژه برای پاسداشت زبان فارسی در جشنواره فیلم فجر می‌گذرد. در این بازه‌ی زمانی با آنکه این پیشنهاد بسیار با استقبال روبرو شده اما با توجه به دشواریهای پیش رو هنوز

ساز و کار اجرای آن عملی نشده است.

رادیو ایران در این چندسال دست‌به‌کار شده و با بهره‌گیری از کارشناسان زبده ادبی و سینمایی به این مهم اقدام می‌کند و فیلم‌های برگزیده را از منظر پاسداشت زبان و ادب فارسی معرفی می‌نماید.

به‌باور ما پاسداشت زبان فارسی، پاسداشت همبستگی و یکپارچگی ایرانیان است، این پاسداشت، ارج‌گذاری به فرهنگ، هنر و ادب است از این‌رو توجه به آن اهمیتی ویژه دارد.

سینما از نگاهی جامع هنرهاست و تولید در سینما بر اساس فیلمنامه صورت می‌پذیرد و فیلمنامه به‌تنهایی یک اثر هنری و ادبی است، اما طبیعتا ارزش آن دارای مراتبی است که ضروری است به آن اهمیت داده شود.

آثار سینمایی چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر از چشم‌انداز قوت زبانی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های زبان و ادب فارسی بررسی شد و با توجه به این سنجه‌ها نتیجه بررسی در پی می‌آید.

1- توجه به گستره‌ی ایران فرهنگی و همبستگی ایرانیان و زبان فارسی به‌عنوان عامل همبستگی و یکپارچگی ایران

2-بهره گیری هنرمندانه از ادبیات غنی، اشعار، مثل‌ها و متل‌ها، زبانزدهای ایرانی در نگارش فیلمنامه،

3- پدید آوردن فضایی ایرانی با بهره‌گیری از ظرایف فرهنگ ایرانی و اسلامی، همچون تاریخ، معماری و موسیقی ایرانی،

4- پرهیز از نادرست‌گویی، غلطهای ویرایشی و گرته برداریهای نادرست

گروه کارشناسان پس از بررسی آثار سینمایی جشنواره چهل و یکم فیلم فجر نتیجه بررسی‌ها پژوهش و گروه را چنین اعلام میکند:

در پاره ای از فیلم‌های امسال بهره‌گیری از عناصر یاد شده اتفاق افتاده که شایسته است در آینده بیش از بیش بازتاب یابد،فیلم در آغوش درخت کوشیده فضای شاعرانه بیافریند و فیلم این پرونده باز است از آموزه‌های فردوسی و ابوعلی سینا بهره جسته که این امر ستودنی است اما کافی نیست.

گروه کارشناسان دو اثر را به عنوان آثار برگزیده‌ی خویش معرفی می.کند فیلم برگزیده هفت بهار نارنج را به دلیل احترام به ادبیات و زبان فارسی و پدید آوردن فضایی کاملا ایرانی و بهره‌گیری از شعر دیروز و امروز و موسیقی ایرانی و

استفاده از ظرائف زبانی مردم کوچه و بازار و فیلم برتر غریب را به علت تاکید بر اقتدار ایران و زدودن گستره‌ی میهن از آلایش دشمنانِ اتحاد و پیوستگی ایران و همچنین بهره‌گیری از گویش‌های محلی ایرانی و بهره‌گیری از شعر

فارسی از زبان قهرمان.

پایانبندی زیبای این فیلم با خوانش شعر وحشی بافقی توسط سردار شهید بروجردی حسن ختامی ستودنی است دراین اثر حماسی و ارجمند.

پیشنهاد کارشناسان این داوری آن است که فرایند نگارش فیلمنامه‌های سینمایی ایران توسط ارگانها و بخشهای مربوطه از نظر ادبی و نظارت زبانی تقویت شود و فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نشست‌هایی مشترک با اهالی سینما برگزار کند و پشتیبانی کارشناسانه‌ی خویش را در ساحت سینما به انجام برساند.

شورای داوران متشکل از محمد جعفر محمد زاده، آرش شفاعی، یدالله گودرزی، رحمت امینی، شهاب شهرزاد، مصطفی محمودی و عباس نادری است.

آقای داور! چرا هیئت داوران هیچ بیانیه‌ای نداد؟

دبیر شورای صنفی نمایش درباره فیلم‌های اکران نوروزی و تاریخ احتمالی شروع اکران آن توضیحاتی را ارائه کرد.

به گزارش سینمای خانگی،همایون اسعدیان در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به اینکه جلسه امروز یکشنبه ۲۳ بهمن ماه شورای صنفی نمایش مصوبه خاصی برای انتشار نداشته است در پاسخ به اینکه اکران نوروزی فیلم‌های سینمایی از چه زمانی آغاز می‌شود؟ بیان کرد: طبق وعده‌ای که به صاحبان فیلم‌هایی که در این مدت اکران شده‌اند داده بودیم که اگر فروش مناسبی داشته باشند می‌توانند در عید هم نمایش فیلم خود را ادامه دهند و همچنان این قول پابرجاست.

او افزود: برای اکران‌ نوروز فکر می‌کنم بیشتر از سه یا چهار فیلم (در کنار فیلم‌های فعلی) اکران نشود که آن هم به طور طبیعی در بهمن ماه نخواهد بود؛ یعنی درصورتی که پخش‌کننده مشخص و قرارداد امضا شود احتمالا از نیمه دوم اسفند اکران‌ آن‌ها می‌تواند آغاز شود.

دبیر شورای صنفی نمایش همچنین گفت: البته فعلاً هیچ فیلمی برای اکران نوروزی متقاضی نشده و باید ابتدا قراداد فیلم‌ها با پخش‌کننده‌ها نهایی شود.

پیش‌تر از سوی سازمان سینمایی اعلام شده بود فیلم‌هایی در جشنواره فجر حضور دارند، در اولویت اکران ۱۴۰۲ خواهند بود.

در حال حاضر فیلم‌های «ملاقات خصوصی»، «چپ راست»،‌ «لوپتو»، «بخارست»، «پالتو شتری» و «جزیره فضایی» از جمله آثار روی پرده سینماها هستند که اکرانشان بعد از جشنواره ادامه دارد.

فهیم در پاسخ به اینکه از جایگاه یک منتقد چه پیش‌بینی‌ و ارزیابی از فیلم‌های این دوره از جشنواره برای سال آینده سینمای ایران دارد؟‌ گفت:‌ اول باید توجه داشته باشیم که فیلم‌های حاضر در این دوره از جشنواره، تمام فیلم‌های سینمای ایران نیستند. برای این رویداد حدود ۷۵ فیلم به جشنواره رسید که در نهایت ۲۴ فیلم به بخش مسابقه راه یافتند. ما فقط این ۲۴ فیلم را قضاوت کردیم و به نظرم از نظر جذب مخاطب، سکویی است برای حرکت سینما به سمت مخاطب.

وی ادامه داد: فکر می‌کنم به لحاظ مؤلفه‌های استاندارد جهانی امسال یک تعیین تکلیف با ساخت و تولید فیلم‌ها در سال‌های آینده رخ داد؛ به این مفهوم که بالاخره از جایی ما باید نسبت خود را با مخاطب روشن می‌کردیم؛ مخاطبی که پیش‌تر با انواع فیلم‌های آپارتمانی، دارای خرده پیرنگ و شبه روشنفکری مواجه بود یا با فیلم‌هایی که مخاطب خاص داشتند و برای جشنواره‌های جهانی بودند. این مخاطب امسال الگوهایی از سینمای موفق جهانی را شاهد است، یعنی فیلم‌هایی که قصه‌گو هستند، قهرمان و ضدقهرمان دارند و مهم‌تر از همه اینکه برای پرده عریض تولید شده‌اند. فیلمی مثل «شماره ۱۰» که حتی ممکن است خودم به آن نقد داشته باشم یا «سینما متروپل» و« اتاقک گلی» و دیگر فیلم‌ها – به‌جز دو، سه مورد که با نگاه به جشنواره‌های جهانی بودند – عموماً با رویکرد جذب مخاطب ساخته شده‌اند و از الگوهای شاه‌پیرنگ پیروی کرده بودند. به نظرم این اتفاق خوبی است ولی تاکید می‌کنم، اینکه تصور کنیم الزاماً همین فیلم‌ها در سال آینده موفق خواهد بود درست نیست.

این منتقد و داور جشنواره چهل‌ویکم فیلم فجر در پایان تاکید کرد: معتقدم اگر این الگو از طریق سیاستگذاران و فیلمسازان دنبال شود و جریان اصلی سینمای ایران با این الگو به تولید برسد، سینمای ایران بالاخره می‌تواند به جایی برسد که نسبت خود را با مخاطب به تعادل برساند تا شاهد اوضاع بهتری در سینما باشیم.

این شما و این جشنواره‌ای که همیشه مخاطب دارد

چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر با وجود همه منفی‌بافی‌ها به پایان رسید و باز ثابت شد که تنها جشنواره وطنی که همواره و در همه شرایطی مخاطب دارد همین جشنواره فجر است که هم سالن‌های سینماهایش مخاطب دارد و هم اختتامیه آن.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، اول. یکی میگفت جشنواره فجر تنها جشنواره ای است که بدون ساندیس هم می‌توان مخاطب را به آن کشاند و دیگری گفت اصلا برای جشنواره فجر نیازی به کشاندن مخاطب نیست و مخاطب خودش می آید، همان طوری که برای تماشای دربی همیشه مخاطب هست. جشنواره فجر تنها جشنواره است که در همه ادوار مخاطب دارد و امسال هم با همه فراز و نشیب ها بیش از صد هزار بلیت برایش به فروش رفت و البته که این دستاورد را باید ترمیم و اصلاح کرد و به سمت بهتر شدن، پیش برد.

دوم. اختتامیه جشنواره فجر امسال کم چهرهِ موجه سینمایی نداشت. از علیرضا زرین دست متخصص باسابقه و بی نظیر بگیرید که بارها و بارها قاب های ماندگار ساخته تا ابوالفضل پورعرب ستاره ماندگار سینما تا جمال شورجه کارگردان مومن و بااخلاق وطنی تا تکنیسین های حاذق نظیر علیرضا علویان، شهرام خلج تا فرهاد قائمیان و هومن برق‌نورد که همواره بی آلودگی های سیاسی کوشیده اند نقش‌آفرینی های استاندارد داشته باشند و کنار همه اینها یک مجری توانمند به نام محمدرضا شهیدی فرد که بی خودنمایی و با آرامش و صحبت اضافی و در عین همراهی با مخاطبان، اختتامیه طولانی فجر۴۱ را جلو برد. کاش این گونه چهره های موجه تکثیر یابند در تمام شمول و محافل سینما. آدم موجه بااخلاق کاربلد در سینمای ما کم نیست و فقط باید غور کرد و از آنها استفاده جست.

سوم. مجید صالحی در اختتامیه جشنواره فجر۴۱ گله کرد از اینکه چرا برخی از همکارانش بابت اظهارات خود سیبل شده‌اند. بد نیست به مجیدخان که آدم خوش شانسی هم بوده که سیمرغ اشتراکی با استاد علی نصیریان نصیبش شده بگوییم هیچ کس با اظهارنظر بازیگران کاری ندارد. مشکل رفتار دوگانه برخی است که هم دستمزدهای هنگفت میلیاردی ارگان‌های نظام را برای پاره ای آثار کم مخاطب می‌گیرند و هم علیه نظام توییت می‌زنند. مجیدجان! یک سوزن به همکاران بزنید و یک جوالدوز به مخاطبان! مخاطبان واقعا از این همه تناقض خسته شده‌اند. همکاران شما حتی زیربار مالیات دادن هم نمی‌روند و فراوان از منابع نظام استفاده می‌کنند و باز می‌خواهند بگویند نظام، بد است. نه برادرجان! هیچ جای دنیا نمی‌شود پیمانکار ارگانی بود و در عین حال علیه آن ارگان، بد و بیراه گفت. راستی مجیدجان! آن عینک زرد هم مبارک.

چهارم. جشنواره امسال فجر هم فیلم‌های خصوصی خوبی مثل چرا گریه نمیکنی و پرونده باز است را داشت و هم فیلمهای ارگانی خوبی مثل سینمامتروپل و اتاقک گلی و هم فیلمهای خصوصی متوسط و ضعیف و هم فیلمهای ارگانی ضعیف. در این بین برخی آثار هم بودند که خط داستانی شان یادآور آثار دیگران بود ولی در تیتراژ به این مساله اشاره نکرده بودند. مثلا فیلم وابل یادآور فیلم مسافران بهرام بیضایی بود یا فیلم عطرآلود شبیه فیلم امشب شب مهتابه محمدهادی کریمی بود یا سینمامتروپل جاهایی یادآور ناصرالدین شاه آکتور سینمای محسن مخملباف بود ولی هر چه تیتراژ فیلم‌ها را کاویدیم و حرفهای نشست‌ها را مرور کردیم کلمه ای درباره این شباهت‌ها حرفی از سازندگان نشنیدیم. خیلی خوب است که فیلمهای ماندگار سینما مجددا بازسازی شود و در سینمای دنیا حتی امثال پاپیون را نیز بازسازی کرده‌اند ولی باید یاد بگیریم که حتی اگر یک پاراگراف از جایی نقل میکنیم حتما به منبع اشاره کنیم تا آیندگان هم بیاموزند حین برداشت از ما، حق مولف را رعایت کنند.

پنجم. حسن ختام جشنواره فجر زمانی بود که محمدعلی باشه آهنگر کارگردان برنده جایزه بهترین فیلم از متروپل آبادان گفت و میدان مینی که برخی به غلط در برابر جوانترها قرار داده اند ولی عذرخواهی نمیکنند! این کارگردان خواستار اقتدای عملی به سردار شد که میگفت همه اینها بچه های ما هستند و اگر اشتباه کنید باید عذرخواهی کنید. آهنگر از آذربایجانی گفت که گرفتار زلزله است، از وارثان شهیدان باکری که باید کمکشان کرد و اینکه باید درباره قفقاز فیلم ساخت. آنچه این کارگردانِ باهوش در تجمیع متخصصان برای ساخت آثارش بیان کرد، حرف دل خیلی از ماست. واقعا چرا فقط از سردار حرف میزنیم و چرا همان کلیدواژه گفته های سردار که باید همه جوانان را با یک نگاه دید به مشی عملیاتی مدیران ما بدل نمی‌شود. بله، اگر واقعا مرد میدان هستید و مدعی علاقه به سردار سعی کنید به تمام جوانان این ملک به یک چشم نگاه کنید…

داوران بخش بین‌الملل جشنواره فجر، چه کسانی هستند؟

داوران بخش‌های مختلف بین‌الملل شامل «مقاومت، بین‌الادیان، جلوه‌گاه شرق و سینمای سعادت» معرفی شدند.


به گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی چهل و یکمین دوره از جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، فهرست اسامی داوران بخش‌های مختلف بین‌المللی این دوره از جشنواره به شرح زیر است:
داوران بخش مقاومت:
آیدا شلیپفر (تهیه‌کننده و کارگردان لبنانی)
علی داهر (تهیه‌کننده، فعال حوزه رسانه، روابط‌عمومی)
مهدی همایون‌فر (تهیه‌کننده)
داوران بخش بین‌الادیان:
علی بوزید (تهیه‌کننده لبنانی)
لیا بلترامی (فیلمساز ایتالیایی)
محمدرضا اسلام‌لو (کارگردان)
داوران بخش جلوه‌گاه شرق (مسابقه سینمایی کشورهای آسیایی-اسلامی):
بولات نورگالیویچ کالیمبتوف (بازیگر، فیلمنامه‌نویس و کارگردان قزاقستانی)
احسان قابیل (فیلمساز ترکیه‌ای)
مجید شاه‌حسینی (مدرس سینما و مدیرعامل جشنواره‌های سینمایی)
ساتیش آناند (فیلمساز پاکستانی)
شهریار بحرانی (فیلمساز)
داوران بخش سینما سعادت:
اوی هاچی‌ساری (کارگردان مالزیایی)
کارن شاخ نظروف (فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده و رمان‌نویس روسیه‌ای)
محمدرضا عباسیان (تهیه‌کننده)
محمد شهبا (نویسنده و مترجم)
جورج اواشویلی (نویسنده و کارگردان گرجستانی)
آن دمی گرو (مدرس استرالیایی)
آی‌.آر. رحمان (آهنگساز، ترانه‌سرا و خواننده هندی)

چهلمین و یکمین جشنواره فیلم فجر با حضور ۲۴ فیلم سینمایی در بخش سودای سیمرغ، ۲۶ فیلم خارجی در بخش بین‌الملل، یازده فیلم در بخش فیلم کوتاه و ۶ فیلم در بخش مستند از ۱۲ تا ۲۲ بهمن به دبیری مجتبی امینی برگزار شد.
فیلم‌های این دوره از جشنواره در سینماهای ۳۱ استان در سراسر کشور اکران شد.
عصر امروز جمعه – ۲۲بهمن ۱۴۰۱ – اختتامیه جشنواره در برج میلاد برگزار و بر اساس آراء هیات داوران برندگان سیمرغ بلورین در بخش‌های مختلف فیلم معرفی می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل