رسانه سینمای خانگی- جایزه جشنواره‌های منطقه‌ای معتبر است

کارگردانان فیلم کوتاه «چمدان» که بهترین فیلم شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر_ساوالان شناخته شد، جایزه سینمای جوان را ارزشمندتر‌ ار هر جایزه‌ای دانستند که «چمدان» تاکنون موفق به دریافت آن‌ها شده است.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، سامان حسین‌پور‌ یکی از کارگردانان فیلم «چمدان» به تهیه‌کنندگی فریبا عرب که جایزه بهترین فیلم شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان را دریافت کرد، درباره این رویداد گفت: اعتبار هر جشنواره‌ای به فیلمسازانی است که در آن حضور می‌یابند که به نظرم جشنواره‌های منطقه‌ای از این نظر فرقی با جشنواره فیلم کوتاه تهران ندارند تنها شاید فاصله‌شان از پایتخت باعث شود تعداد فیلمسازان کمتری در آن حضور‌ یابند اما از نظر برگزاری به هر حال در هر شهری می‌تواند بسته به بضاعت آنجا تفاوت‌هایی در برگزاری وجود دارد.

وی ادامه داد: برای ما باعث افتخار بود که توانستیم دو جایزه فیلمبرداری و جایزه بهترین فیلم جشنواره شصت و هشتم منطقه‌ای سینمای جوان را دریافت کنیم.

آکو زند کریمی دیگر کارگردان فیلم «چمدان» نیز گفت: خوشحالم در این خاک مقدس قدم گذاشتیم و توانستیم جوایزی را کسب کنیم و با فرهنگ این مردم آشنا شدیم. فیلم کوتاه «چمدان» تاکنون در بیشتر از ده‌ها فستیوال خارجی حضور داشته و جوایزی کسب کرده اما هیچ‌کدام از جوایز تاکنون به اندازه جایزه جشنواره منطقه‌ای ساوالان برای ما ارزش نداشت.

حسین‌پور‌ درباره پخش فیلم «چمدان» گفت: این فیلم قرار است در فستیوال‌های مختلف دیگر هم شرکت کند. یکی از آن‌ها نوزدهمین جشنواره فیلم‌های دانشجویی کمبریج انگلستان است که جشنواره بسیار معتبری نیز هست و «چمدان» در بخش طراحی صحنه که به طور مشترک توسط من و آکو انجام شده، نامزد دریافت جایزه این جشنواره شده است.

زند کریمی نیز درباره برنامه‌های فیلمسازی خودشان بیان کرد: راستش هرچه پیش آید و هنوز برنامه ریزی مشخصی برای آن نداریم. به این خاطر که به هر حال در فیلمسازی سلایق خیلی مهم است.

حسین‌پور نیز درباره کارگردانی اشتراکی خود با زند‌ کریمی در فیلم کوتاه گفت: من و آکو قبلا با هم فیلمنامه می‌نوشتیم و وقتی دیدیم اشتراکات زیادی داریم، فیلم کوتاه «ذبح» ‌را ساختیم که مخاطبان هم بسیار دوستش داشتند و سال ۹۷ در جشنواره فیلم کوتاه تهران شرکت داشت. سال ۹۸ فیلم کوتاه «دیگری» را ساختیم که در بخش سینما و کتاب جشنواره تهران جایزه گرفت ‌و روند فیلمسازی‌مان با هم ادامه یافت و همچنان ادامه دارد. هنوز برنامه‌ای برای ساخت فیلم‌بلندمان نداریم، اگرچه شرایطش فراهم است اما می ‌خواهیم فیلمی بسازیم که به اصطلاح سربلندمان کند.

شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان ۲ تا ۵ بهمن ۱۴۰۲ برگزار شد.

رسانه سینمای خانگی- برگزیدگان ساوالان معرفی شدند

آیین اختتامیه شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان با حضور جمعی از مسئولان، فیلمسازان و مخاطبان عصر روز پنجشنبه ۵ بهمن در این شهرستان برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، آیین اختتامیه شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان با حضور جمعی از مسئولان، فیلمسازان و مخاطبان عصر روز پنجشنبه ۵ بهمن در این شهرستان برگزار شد.

در ابتدای این مراسم شهرام محمدی، فرمانداز شهرستان مشگین شهر با خوش‌آمدگویی به حاضران و مهمانان شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان گفت: روز پدر و ولادت حضرت علی(ع) را به مردان بزرگ عرصه فرهنگ و هنر تبریک می‌گویم. چهار مرحله پیام در یک جریان ارتباطی وجود دارد. نخست زمانی که فرستنده پیام را می‌فرستد و پیام گیرنده پیام را صرفا می‌شنود. در نوع دوم گیرنده پیام را می‌گیرد و بر آن فکر می‌کند. در نوع سوم گیرنده بعد از دریافت پیام آن را شنیده و تفکر می‌کند و تحت تاثیر نیز قرار می‌گیرد و در مرحله بعدی گیرنده علاوه بر تاثیر پذیری رفتاری نیز از خود بروز می‌دهد که این نوع مطلوب جریان ارتباطی است و بر همین مبناست که هنر و هنرمندقدرتمند است و حتی در حوزه مدیریتی نیز داشتن هنر مدیریتی اهمیت زیادی دارد.

وی افزود: دنیا امروز بر مبنای هنر، حتی کارکردهای سیاسی خود را بروز و ظهور می‌دهد. اینکه در همه شهرها بر مبنای اعلام رییس جمهور قرار است یک سینما داشته باشیم بر مبنای اعتقاد به تاثیر هنر سینماست و انشالله سینمای مشگین شهر نیز به زودی راه خواهد افتاد.

محمدی با اشاره به ظرفیت‌های مشگین شهر در حوزه گردشگری عنوان کرد: متاسفانه در مشگین شهر به دلیل مشکل نداشتن هتل خوب برای اقامت جهت اسکان توریست‌ها نمی‌توانیم از ظرفیت «ترین‌»های این شهر استفاده کنیم. کسانی که زیبایی‌های خدادادی و انسان ساز مشگین شهر را نتوانند معرفی کنند، وظیفه اجتماعی خود را ادا نکرده‌اند. چنانچه بسیاری از وقایع نیز از جمله مساله غزه به واسطه فناوری های روز بازنمایی می‌شود و اگر امروز فضای مجازی نبود فریاد اهالی غزه به گوش جهانیان نمی‌رسید. امروز ابزار فناورانه جلوی بسیاری از جنایات را ‌می‌تواند بگیرد و مشکلات زیادی را می‌تواند حل کند.

رجبی: جشنواره‌های منطقه‌ای، اقدام عملی عدالت فرهنگی به جای تمرگزگرایی در پایتخت است

امیر رجبی دبیر شصت و هشتمین جشنواره منطقه سینمای جوان مشگین شهر-ساوالان نیز در ادامه مراسم گفت: انجمن سینمای جوانان ایران از نهادهای پربرکت در حوزه سینماست. در تربیت فیلمسازان و معرفی‌شان به سینمای حرفه‌ای عملکرد بسیار خوبی داشته است. امروز افتخار داریم بسیاری از سینماگران استان ما خود از انجمن کارشان را شروع کرده و به کسوت استادی رسیده‌اند. قدردان محبت تک تک مسئولان ستاد مرکزی انجمن هستیم که هدف‌شان آینده‌سازی برای سینماست.

وی افزود: استان اردبیل افتخار میزبانی از دوره شصت و هشتم جشنواره‌های منطقه‌ای را پیدا کرد و امیدواریم بتوانیم باز هم این فرصت را کسب کنیم. این میزبانی از دو منظر جای تقدیر دارد؛ نخست از منظر عدالت فرهنگی که به جای تمرگز گرایی در تهران به شهرستان‌ها توجه می‌کند. دوم ظرفیت خوب مشگین شهر و هنرمندانش است تا بتواند میزبان مهمانانی از ۱۱ استان باشد. این رویداد جریان عکس و فیلم را می‌تواند در شهرستان تقویت کند.

در‌ادامه این مراسم مهدی آذرپندار، مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران، شهرام محمدی، فرماندار شهر مشگین شهر و امیر رجبی دبیر جشنواره و مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان اردبیل و‌جمعی از مسئولان مشگین شهر به روی صحنه آمده و از خانواده دو شهید سرافراز اهل مشگین‌شهر حبیب‌الله صادقی‌لر و دکتر داوود اصغری که از فیلمسازان انجمن سینمای جوانان ایران نیز بوده‌اند تقدیر کردند. همچنین کارت کانون دانش آموختگان انجمن سینمای جوانان ایران نیز به ایمانعلی ایمانی، مهدی توحیدی، نقی نعمتی و رضا جمالی اهدا شد.

آذرپندار: انجمن سینمای جوانان ایران یک خانواده است و جدایی در آن معنا ندارد

مهدیر آذرپندار، مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران نیز در ادامه مراسم ضمن تبریک میلاد حضرت امیرالمونین علی (ع) و روز پدر گفت: به حضور هنرمندان در جشنواره و میزبانی مشگین شهر افتخار می کنم و از همه کسانی که زحمت کشیدند و مسئولیت برگزاری را در مشگین شهر و اردبیل به دوش کشیدند و با وجود آب و هوای سرد منطقه از پس آن به خوبی برآمدند، ممنونم.

وی ادامه داد: امیدوارم جشنواره‌های منطقه‌ای همیشه برگزار شده و رونق بخش سینما در استان‌ها باشند. لازم است سلام آقای خزاعی رییس محترم سازمان سینمایی را به شما برسانم که به دلیل شرایط آب و هوایی و بسته بودن مسیر امکان حضورشان فراهم نشد.

مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران ضمن تقدیر از مسئولان برگزاری شصت و هشتمین جشنواره منطقه ای مشگین شهر گفت: انجمن سینمای جوانان ایران یک خانواده است و جدایی در آن معنا ندارد اما باید بگویم این آخرین جشنواره‌ای است که خانم طیبه فلکیان معاون امور استان‌ها و جشنواره‌های انجمن به دلیل پایان ماموریت‌ و بازنشستگی‌شان همکاری دارند؛ برای من کمی تلخ است که این را بگویم چون همیشه از بزرگتری ایشان بهره برده‌ایم.

آذرپندار افزود: همچنین درباره آقای سعید پوراسماعیلی عزیز معاون فرهنگی و آموزش انجمن نیز باید بگویم که معلم بزرگی در این نهاد هستند و طبق روال اداری سی‌امین سال خدمتشان را در انجمن سینمای جوانان ایران طی می‌کنند و جا دارد از آقای میردولت موسوی تشکر کنم که بسیاری از سینماگران اردبیل از شاگردان ایشان هستند و تجربه او بسیار استفاده کردیم و ممنونم از هر سه عزیز که در این سالیانعمرشان را پای سینما گذاشته‌اند.

در ادامه مراسم برگزیدگان شصت و هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهرـ ساوالان به شرح زیر تقدیر شدند:

بخش عکس

برگزیدگان بخش تک عکس:

اهدای لوح تقدیر و مبلغ 40 میلیون ریال در بخش تک عکس به شهروز عبادی برای عکس «پرواز با ماه» از مشگین‌شهر

اهدای لوح افتخار و مبلغ 60 میلیون ریال به عنوان عکس سوم به آمحمد عباسی از آبادان

اهدای لوح افتخار و مبلغ 80 میلیون ریال به عنوان عکس دوم به مهرداد فتحی برای عکس «ماشین‌های رنگی» از زنجان

اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 100 میلیون ریال به عنوان عکس اول به عزیز بابانژاد برای عکس «وداع با پدر» از خرم‌آباد

برگزیدگان بخش مجموعه عکس:

اهدای لوح تقدیر و مبلغ 30 میلیون ریال در بخش مجموعه عکس به احمد تاجی برای مجموعه «حنابندان» از شهرکرد

اهدای لوح تقدیر و مبلغ 30 میلیون ریال در بخش مجموعه عکس به جمشید فرجوند فردا برای مجموعه زیستن در آینه از بیجار

اهدای لوح افتخار، تندیس جشنواره و مبلغ 120 میلیون ریال به عنوان بهترین مجموعه عکس به صمد قربان‌زاده برای مجموعه «گمگشته‌ها» از ارومیه

جوایز بخش فیلم

بخش ویژه با موضوع مناطق گردشگری ایران

اهدای لوح افتخار و مبلغ 100 میلیون ریال به سید محمد قراشی برای فیلم مستند «مشگین‌شهر را باید دید» از مشگین‌شهر

بهترین فیلم با موضوع مروج فرهنگ کار و تلاش

اهدای لوح افتخار و مبلغ 100 میلیون ریال به عبدالله عزیزی برای فیلم «دمیرنن داش» از اردبیل

بخش ویژه شهید سپهبد قاسم سلیمانی

اهدای لوح افتخار و مبلغ 10۰ میلیون ریال به ایمان مصطفائی برای فیلم مستند «مالیه» از آبادان

برترین استعداد جوان

اهدای لوح افتخار، مبلغ 100 میلیون ریال به سهیل پریانی برای فیلم داستانی «په ژار» از کرمانشاه

بهترین پژوهش در فیلم مستند

اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال به الهه آذری جوقان برای فیلم «چایلاشماق» از تبریز

بهترین فیلمنامه اقتباسی

اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال به سید ابراهیم جوادخانی برای فیلم «بوغاناق» از اردبیل

بهترین صدای فیلم

اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال مشترکاً به بهنام اسدالهی برای صدابرداری و گیسو آزادروش برای صداگذاری فیلم داستانی «بوغاناق» از اردبیل

بهترین تدوین

اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال به امین سلمانی برای فیلم «رویاساز» از کرج

بهترین فیلم‌برداری

اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال به حامد بقائیان برای فیلم «چمدان» از سنندج

بهترین فیلم‌نامه تألیفی

اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون به سالم صلواتی برای فیلم «رقصی برای آزادی»

تقدیر هیئت داوران

اهدای دیپلم افتخار و مبلغ 5۰ میلیون ریال به شریفه احمدی برای بازی در فیلم «رقصی برای آزادی» از سنندج

اهدای دیپلم افتخار و مبلغ 5۰ میلیون ریال به حامد اصغرزاده مَرغملکی برای کارگردانی فیلم «کیکاووس» از شهرکرد

** کسانی که در این بخش تندیس دریافت می کنند به صورت مستقیم به چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران راه خواهند یافت.

بهترین فیلم پویانمایی

اهدای لوح افتخار، مبلغ 50 میلیون ریال به حسین حبیبی اصل برای فیلم «دشت آرزوها» از اردبیل

اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 200 میلیون ریال به محمد زارع یرای فیلم «نقطه» از تبریز

بهترین فیلم مستند

اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 200 میلیون ریبوار محمودپور برای فیلم «کوهستان یک روایت زنانه» از هورامان

بهترین فیلم تجربی

اهدای لوح افتخار و مبلغ 50 میلیون ریال به حسن وحدانی برای فیلم «مسافران» از تبریز

اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 200 میلیون ریال به محمدرضا بابادی برای فیلم «مخفف» از اهواز

بهترین کارگردانی فیلم داستانی

اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 200 میلیون ریال مشترکاً به محسن مهری دروی و میلاد کیایی برای فیلم «رویاساز» از کرج

بهترین فیلم جشنواره

اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 300 میلیون به فریبا عرب برای فیلم «چمدان» از سنندج

رسانه سینمای خانگی- آثار راه‌یافته به جشنواره ساوالان معرفی شدند

عناوین فیلم‌های «داستانی»، «مستند»، «پویانمایی» و «تجربی» راه‌یافته به شصت‌وهشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین شهر-ساوالان اعلام شد.

به‌گزارش سینمای خانگی از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، عناوین 46 فیلم‌ کوتاه راه‌یافته در چهار بخش «داستانی»، «تجربی»، «پویانمایی» و «مستند» شصت‌و‌هشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان به ترتیب به حروف الفبا به شرح زیر است:

  • بخش داستانی

«اندوه» به کارگردانی امید صادق کردلر از ارومیه

«آخرین چهره» به کارگردانی فرشید عبدی از سنندج

«بوغاناق» به کارگردانی سید ابراهیم جوادخانی از اردبیل

«پرنسس آزاده» به کارگردانی شهنام سجودی­زاده از اردبیل

«په­ ژار» به کارگردانی سهیل پریانی از کرمانشاه

«تخمه­‌خوار» به کارگردانی زانیار لطفی از سنندج

«چشم سوم» به کارگردانی سیدمجتبی حسینی و بنفشه جاهد از کرج

«چمدان» به کارگردانی سامان حسین پور و آکو زندکریمی از سنندج

«خلاء» به کارگردانی اکبر فکری از ارومیه

«خوابی مرا خواهد ربود» به کارگردانی حمیدرضا ارجمندی و سعید جعفری از ایلام

«خوش خط» به کارگردانی بهنام اسدالهی از اردبیل

«دباغ خانه» به کارگردانی محمد مستوفی از ارومیه

«دو راهی» به کارگردانی اصغر محمدی از زنجان

«راه» به کارگردانی فرشاد میرزایی‌­فر از کرمانشاه

«رقصی برای آزادی» به کارگردانی سالم صلواتی از سنندج

«رویا ساز» به کارگردانی محسن مهری دروی و میلاد کیایی از کرج

«شعبده باز» به کارگردانی امیرحسین اجلی از زنجان

«فریم» به کارگردانی صادق ابراهیمی و علی اکبر رحمتی از کرج

«قایق کاغذی» به کارگردانی سامان علی نژادیان از آبادان

«کیکاووس» به کارگردانی حامد اصغرزاده مَرغملکی از شهرکرد

«کئچی» به کارگردانی رضا میرزایی از زنجان

«مانکن» به کارگردانی سیدحمید کرمانی از زنجان

«نیجریه» به کارگردانی صباح گویلی از سنندج

«یاشار» به کارگردانی سینا چمنی از تبریز

«یک تکه جان» به کارگردانی ایرج عباسی از آبادان

  • بخش مستند

«تسلسل» به کارگردانی احد عبادی از ارومیه

«جشن رفتن» به کارگردانی افشین عامریان از کرج

«چایلاشماق» به کارگردانی الهه آذری جوقان از تبریز

«دمیرنن داش» به کارگردانی عبدالله عزیزی از اردبیل

«کپو» به کارگردانی مهدی میثمی از دزفول

«کوهستان یک روایت زنانه» به کارگردانی ریبوار محمودپور از اورامان

«گه رانه وه» به کارگردانی فاطمه مرزبانی از سنندج

«مالیه» به کارگردانی ایمان مصطفائی از آبادان

«مشگین­‌شهر را باید دید» به کارگردانی سیدمحمد قراشی از مشگین‌­شهر

«یولغون» به کارگردانی آنیل محمودزاده هریس از مراغه

  • بخش پویانمایی

«بولوت لی دونیا» به کارگردانی محمد آریانی از اردبیل

«حباب فروش» به کارگردانی دنیا زندی از سنندج

«دشت آرزوها» به کارگردانی حسین حبیبی اصل از اردبیل

«گوران» به کارگردانی عدنان زندی و فراز سیدعباسی از سنندج

«نقطه» به کارگردانی محمد زارع از تبریز

«نیمه گمشده» به کارگردانی جمال اسکویی از شهرکرد

«همه می­خواهند به بهار برسند» به کارگردانی خدیجه مظلوم شهرکی از شهرکرد

  • بخش تجربی

«بورخس» به کارگردانی جواد یاری از تبریز

«مخفف» به کارگردانی محمدرضا بابادی از اهواز

«مسافران» به کارگردانی حسن وحدانی از تبریز

«نیچیر» به کارگردانی کیوان شمشیربیگی از کرمانشاه

گفتنی است در مجموع 46 فیلم کوتاه در شصت‌وهشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان رقابت خواهند کرد که این آثار به تفکیک بخش‌های «داستانی»، «مستند»، «پویانمایی» و «تجربی» به ترتیب 25، 10، 7 و 4 اثر بوده‌اند.

شصت‌وهشتمین جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان مشگین‌شهر-ساوالان، 2 تا 5 بهمن ماه 1402 به‌ میزبانی انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر مشگین‌شهر و به دبیر امیر رجبی برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «چمدان» در دریای سرخ بهترین شد

سومین جشنواره فیلم دریای سرخ عربستان برگزیدگان امسال خود را اعلام کرد و فیلم «چمدان» از ایران برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه این رویداد سینمایی شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فیلم کوتاه «چمدان» ساخته سامان حسین پور و آکو زند کریمی جایزه بهترین فیلم کوتاه جشنواره بین المللی دریای سرخ عربستان را دریافت کرد.

امسال جایزه بهترین فیلم سینمایی بخش رقابتی به «در شعله ها» ساخته ضرار کهن محصول پاکستان و کانادا رسید که نماینده سینمای پاکستان در اسکار فیلم بین المللی است.

در سایر بخش‌ها، جایزه دوم بهترین فیلم به «جاسی عزیز» ساخته ترسم سینگ محصول مشترک هند/کانادا/آمریکا اعطا شد و فیلم «معلم» ساخته فرح نابولسی فلسطینی جایزه داوران و جایزه بهترین بازیگر مرد را برای صالح بکری دریافت کرد.

جایزه بهترین کارگردانی جشنواره هم به نصیب شوکیر خولیموف ازبکستانی برای فیلم «یکشنبه» رسید و مونا هوا جایزه بهترین بازیگر زن را برای فیلم «انشاالله پسر» ساخته امجد ال رشید اردنی به خود اختصاص داد.

امسال فیلم سینمایی «رکسانا» ساخته جدید پرویز شهبازی نماینده سینمای ایران در بخش مسابقه اصلی این رویداد سینمایی بود و «تایتانیک، نسخه مناسب خانواده های ایرانی» ساخته فرنوش صمدی و «چمدان» ساخته سامان حسین پور و آکو زند کریمی در بخش مسابقه فیلم های کوتاه حضور داشت.

همچنین فیلم سینمایی «کاپیتان» ساخته محمد حمزه ای و انیمیشن «سه بزغاله کونگپو» ساخته فرزاد دالوند و کیانوش دالوند محصول مشترک ایران و چین در بخش خانواده و کودکان و سریال «آکتور» به کارگردانی نیما جاویدی هم در بخش سریال‌های این رویداد سینمایی به نمایش گذاشته شد. 

همچنین فیلم «آخرین برف» به کارگرانی امیرحسین عسگری نیز در بخش فیلم‌های محبوب جشنواره دریای سرخ به روی پرده رفت.

رسانه سینمای خانگی – «مریم بوبانی» و «مهسا محب‌علی» اعضای هیئت داوران دهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک»

داوران و فیلم‌های بخش‌های رقابتی دهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» معرفی شدند؛ «مریم بوبانی» و «مهسا محب‌علی» اعضای هیئت داوران دهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک»

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از منصور جهانی؛ داوران و فیلم‌های بخش‌های رقابتی دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» معرفی شدند و «مریم بوبانی» بازیگر سرشناس سینما و «مهسا محب‌علی» رمان‌نویس مطرح ایرانی به همراه داورانی از کشورهای مختلف جهان، داوری آثار بخش رقابتی «سینمای جهان» و «سینمای کُردی» این رویداد معتبر سینمایی را بر عهده دارند.

اکران 116 فیلم از 34 کشور جهان
«مسعود عارف» سخنگوی رسمی دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» گفت: این دوره از جشنواره، با شعار «زبان مادری کُردی» و فیلم‌‌های حاضر در جشنواره، با 16 زبان مختلف روی پرده می‌روند؛ از 34 کشور جهان در این رویداد سینمای میهمان حضور دارند. در بخش «سینمای کُردی» 50 فیلم، در بخش «سینمای جهان» 66 فیلم و در مجموع 116 فیلم به نمایش در می‌آیند که نسبت به سال گذشته، تعداد آثار بیشتری را شامل می‌شوند. 26 فیلم کُردی و همچنین 31 فیلم خارجی و در مجموع 57 فیلم در بخش مسابقه حضور دارند و برای کسب جایزه این دوره از جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» با همدیگر به رقابت می‌پردازند.

اکران فیلم های جشنواره برای کانون اصلاح و تربیت
این کارگردان و بازیگر باتجربه کُرد در پایان سخنانش تأکید کرد: مجموعه سینمایی «دهوک مول» و همچنین در سالن «کنگره» دانشگاه شهر دهوک در اقليم کردستان؛ میزبان آثار حاضر در دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» خواهند بود. امسال هم همچون سال گذشته با مدیریت خوب «عادل عبدالرحمان» بازیگر سرشناس کُرد، برای کانون اصلاح و تربیت؛ فیلم‌های بخش «سینمای کُردی» جشنواره روی پرده می‌روند و با قدردانی از زحمات ارزشمند این سینماگر باتجربه، با این کار؛ فرهنگ فیلم دیدن و شناخت سینما در میان کودکان و نوجوانان نیز تقویت می‌شود.

اعضای هیئت انتخاب بخش «سینمای کُردی» و بخش «سینمای جهان»
در ادامه این نشست خبری، «شوکت امین کورکی» Shawkat Amin Korki مدیر هنری جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» درباره هیئت انتخاب این رویداد سینمایی گفت: اعضای هیئت انتخاب بخش «سینمای کُردی» شامل؛ «مسعود عارف» کارگردان، «حسین حسن» کارگردان و بازیگر، دکتر «کوثر جبار» منتقد سینمایی، «سینان یوسف اوغلو» کارگردان، «فؤاد جلال» تهیه‌کننده و «شیرزاد عبدالله» و همچنین اعضای هیئت انتخاب بخش «سینمای جهان» نیز شامل؛ «سعید تراکچی اوغلو» Sait Tarakcioglu منتقد سینما، «چارلوت بوک» Charlotte Bock تدوینگر، «یلماز اوزدیل» Yılmaz Özdil روزنامه‌نگار سینمایی، «روژ حاجو» Roj Hajo بازیگر و تهیه‌کننده و خانم «فاطمه پارماکسیز» Fatma Parmaksiz نویسنده بودند.

اعضای هیئت داوران بخش رقابتی بین‌الملل
این کارگردان سرشناس کُرد، در ادامه سخنانش درباره اعضای هیئت داوران بخش‌های مختلف رقابتی «سینمای جهان» و «سینمای کُردی» در دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» گفت: امسال هم در پنج بخش رقابتی؛ فیلم‌های حاضر در جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» مورد قضاوت داوران قرار خواهند گرفت. در بخش فیلم‌های بلند سینمایی بین‌الملل؛ «امین الپر» Emin Alper به عنوان رئیس هیئت داوران، کارگردان و فیلمنامه‌نویس از ترکیه و خانم «مهسا محب‌علی» نویسنده و فیلمنامه‌نویس از ایران، «نیرمال دهل» Nirmal Dhal بازیگر از هندوستان، «آرتور زبورسکی» Artur Zaborski روزنامه‌نگار سینمایی از لهستان، و خانم «شبنم زریاب» Chabname Zariab فیلمنامه‌نویس و کارگردان افغانستانی مقیم کشور فرانسه دیگر اعضای هیئت داوران بخش رقابتی «سینمای جهان» هستند.

اعضای هیئت داوران بخش رقابتی «سینمای کُردی»
وی همچنین گفت: اعضای هیئت داوران فیلم‌های بلند سینمایی بخش «سینمای کُردی» این دوره از جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» شامل؛ «کامیلا لایمل» Camille Laemel به عنوان رئیس هیئت داوران و تهیه‌کننده از فرانسه، «مریم بوبانی» بازیگر از ایران، «محمود ابوعباس« از عراق، «نظام‌الدین آریچ» Nizamettin Ariç آهنگساز و خواننده سرشناس کُرد مقیم آلمان و «السا راسباخ» Elsa Rassbach تهیه‌کننده از آمریکا هستند.

اعضای هیئت داوران بخش رقابتی مستند
«شوکت امین کورکی» در ادامه سخنانش گفت: اعضای هیئت داوران فیلم‌های بخش رقابتی مستند نیز شامل؛ «رودنی چارلز» Rodney Charles به عنوان رئیس هیئت داوران، بازیگر و تهیه‌کننده از انگلستان، خانم «آنایس بولِک» Anaïs Boelicke مدیر هنری از آلمان و «ریکش شهباز» Rekesh Shahbaz بازیگر و کارگردان از اقلیم کردستان.

اعضای هیئت داوران بخش رقابتی فیلم کوتاه
مدیر هنری جشنواره فیلم «دهوک» در ادامه افزود: اعضای هیئت داوران فیلم‌های بخش رقابتی کوتاه نیز عبارتند از: «کارمن گری» Carmen Gray به عنوان رئیس هیئت داوران و روزنامه‌نگار از نیوزلند، «کامران بیتاسی» Kamiran Betasi کارگردان از اقلیم کردستان و خانم «سهیلا شونک» Süheyla Schwenk کارگردان از آلمان.

اعضای هیئت داوران منتقدان فیلم «فیپرشی»
«شوکت امین کورکی» در پایان سخنانش تأکید کرد: چندین سال است که فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم «فیپرشی» FIPRESCI در کنار جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» حضور مؤثری دارد و امسال هم سه منتقد، داوری این بخش را بر عهده دارند که عبارتند از: «کاترینا دوکهورن» Katharina Dockhorn از آلمان، «آینا راندریاناتوندرو» Aina Randrianatoandro از ماداگاسکار و «سعید تاراکچی اوغلو» Sait Tarakcioglu از کردستان ترکیه.

فیلم‌های مستند بلند بخش رقابتی «سینمای کُردی»
در ادامه دومین کنفرانس خبری دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک»، «روند زید» Ravand Zaid مدیر برنامه‌ریزی بخش «سینمای کُردی» این رویداد سینمایی گفت: امسال برای بخش رقابتی مستند جشنواره، 7 فیلم انتخاب شده‌اند و برای کسب جایزه بهترین مستند، با هم رقابت می‌کنند که عبارتند از: «طعم آب» TASTE OF WATER به کارگردانی «ابراهیم سعیدی» از ایران، «مخفی کردن صدام» Hiding Saddam Hussein به کارگردانی «هه‌لکوت مصطفی» از نروژ و اقلیم کردستان، «فلوت نیشو» NISHO’S FLUTE به کارگردانی «سعید کیران» از اقلیم کردستان، «دختران خورشید» Daughters of the Sun به کارگردانی «ریبر دوسکی» Reber Dosky از هلند، «زیبایی پنهان عراق» Iraq’s Invisible Beauty به کارگردانی «سهیم عمر خلیفه» از بلژیک، «واقعیت معنوی» به کارگردانی «دوریم تکین‌اوغلو» Devrim Tekinoğlu از کردستان ترکیه و «داستان غار دوکان» Dekan Cave Massacre به کارگردانی «نه‌به‌ز احمد» Nabaz Ahmed از اقلیم کردستان.

فیلم‌های کوتاه بخش رقابتی «سینمای کُردی»
وی در ادامه سخنانش افزود: در بخش فیلم کوتاه داستانی نیز 12 فیلم در بخش رقابتی اصلی انتخاب شده‌اند و برای کسب دو جایزه، با هم رقابت می‌کنند که عبارتند از: «خودکشی به شیوه نیچه» Nietzschean Suicide به کارگردانی «پیام کردستانی» از ایران، «قبر ممنوع» Prohibited Grave به کارگردانی «حسن حسین» از اقلیم کردستان، «30 سال و یک شب» THIRTY YEARS ONE NIGHT به کارگردانی «محمد اسماعیل» از اقلیم کردستان، «برای هورام» FOR HORAM به کارگردانی «جلال ساعدپناه» از ایران، «مثلث» TRIANGLE به کارگردانی «ژینو هادی حسن» از اقلیم کردستان، «کشتن بالیرا» Killing Bagheera به کارگردانی «مشرف شیخ زین» از اقلیم کردستان، «چیزهایی ناشناخته» Things Unheard of به کارگردانی «رمضان قلیچ» Ramazan Kılıç از کردستان ترکیه، «3.33» به کارگردانی «آزاد صادقی» از ایران، «چوپان» THE SHEPHERD به کارگردانی «سرحات نریمان خمو» از اقلیم کردستان، «چمدان» SUITCASE به کارگردانی مشترک «سامان حسن‌پور» و «آکو زندکریمی» از ایران، «ساعت 4 بعدازظهر» 4 PM به کارگردانی «نوروز شعبان» از اقلیم کردستان و همچنین «زیتون» THE TRIVET به کارگردانی «عبدالرحیم کاربولوت» Abdurrahim Karabulut و «محوسن جِلیار» Mahsun Celayir از کردستان ترکیه.

فیلم‌های سینمایی بخش رقابتی «سینمای کُردی»
مدیر برنامه‌ریزی بخش «سینمای کُردی» دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» در پایان سخنانش تأکید کرد: در بخش فیلم بلند نیز 7 فیلم در بخش رقابتی اصلی انتخاب شده‌اند و برای کسب هفت جایزه، با هم رقابت می‌پردازند که عبارتند از: «شادی گذرا» Transient Happiness به کارگردانی «سینا محمد» از اقلیم کردستان، «الیفِ مادر» MOTHER ELIF به کارگردانی «کاظم اوز» Kazim Öz و «سمیر اصلان یارک» Semir Aslanyürek از کردستان ترکیه، «مسی بغداد» Baghdad Messi به کارگردانی «سهیم عمر خلیفه» Sahim Omar Khalifa از بلژیک، «بیان» BEYAN به کارگردانی «امیر غلامی» از ایران، «نقطه تاریک» In The Blind Spot به کارگردانی «عایشه پولات» از آلمان، «صبح بخیر» ROJBASH به کارگردانی «اوزجان کوچوک» OZKAN KUCOK از کردستان ترکیه و همچنین «آلیهوپا: داستان دالکرد» Allihopa: The Dalkurd Story به کارگردانی «کُردو دوسکی» Kordo Doski از کشورهای آمریکا، کانادا، سوئد و اقلیم کردستان.

فیلم‌های سینمایی بخش رقابتی «سینمای جهان»
در ادامه این کنفرانس خبری «سامان مصطفی» Saman Mustafa مدیر اجرایی دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» گفت: امسال برای «سینمای جهان» انتخاب شده‌اند که عبارتد از: «در بین انقلاب» Between Revolutions به کارگردانی «ولاد پتری» Vlad Petri از رومانی، «بی‌پایان» No end به کارگردانی «نادر ساعی‌ور» از ایران، «روهباو» Rohbau به کارگردانی «تونا کاپیتان»Tuna Kaptan از آلبانی و آلمان، «الهه» Elaha به کارگردانی «ملنا آبویان» Milena Aboyan از آلمان، «ساشنکا» Sashenka به کارگردانی «الکساندر ژوونا» Alexander Zhovna از اوکراین، «گشت و گذار» Excursion به کارگردانی «اونا گونجاک» njak از بوسنی، «اس برنت» Es brennt به کارگردانی «ارول افشین» Erol Afşin از آلمان، «بولتز» Bullets به کارگردانی «پیتر پونتیکیس» Peter Pontikis از سوئد، «باغ‌های معلق» Hanging Gardens به کارگردانی «احمد یاسین» Ahmad Yasin از عراق.

فیلم‌های مستند بلند بخش رقابتی «سینمای جهان»
وی در ادامه سخنانش تصریح کرد: امسال برای بخش رقابتی مستند جشنواره 10 فیلم انتخاب شده‌اند و برای کسب جایزه بهترین مستند، با هم رقابت می‌کنند که عبارتند از؛ «رقصیدن روی لبه آتشفشان» DANCING ON THE EDGE OF A VOLCANO به کارگردانی «سیریل آریس» Cyril Aris از کشورهای آلمان و لبنان، «مضطرب در بیروت» Anxious in Beirut به کارگردانی «زکریا جابر» Zakaria Jaber از کشورهای لبنان، قطر، اسپانیا و اردن، «ارن» Eren به کارگردانی «ماریا بیندر» Maria Binder از ترکیه، «آسمان مال من است» The sky is mine به کارگردانی «ایوب ناصری» از ایتالیا، «کاف کاف» KAF KAF به کارگردانی «متین داغ» METİN DAĞاز ترکیه، «جهنم 69» Anhell 69 به کارگردانی «تئو مونتویا» Theo Montoya از کشورهای کلمبیا، آلمان و رومانی، «یک زندگی طلایی» A Golden Life به کارگردانی «بوباکار سانگاری بنین» Boubacar Sangare Benin از کشورهای بورکینافاسو و فرانسه، «بلیکس بمب نیست» Blix Not Bombs به کارگردانی «گرتا استوکلاسا» Greta Stocklassa از کشورهای جمهوری چک، سوئد و آلمان، «ترجمه اولیس» Translating Ulysses به کارگردانی مشترک «فیرت یوسل» Firat Yücel و «آیلین کوریل» Aylin Kuryel از کشورهای هلند و ترکیه و همچنین «بدترین دشمن من» My Worst enemy به کارگردانی «مهران تمدن» از کشورهای فرانسه و سوئیس.

فیلم‌های کوتاه بخش رقابتی «سینمای جهان»
مدیر اجرایی دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» در پایان این نشست خبری اظهار داشت: در بخش فیلم کوتاه داستانی نیز 12 فیلم در بخش رقابتی اصلی انتخاب شده‌اند و برای کسب جایزه بهترین فیلم کوتاه، با هم رقابت می‌کنند که عبارتند از: «لطفا نگه دارید» Please Hold the Line به کارگردانی «تان سی دینگ» Tan Ce Ding از مالزی، «کویون» Koyun به کارگردانی «بنهور بولهاوا» Benhür Bolhava از ترکیه، «تصویر» Shoot به کارگردانی «هیوا آلوجی» Hiua Aloji از آلمان، «سارینا» Sarina به کارگردانی «جولیا زیمرمن» Julia Zimmerman از اقلیم کردستان، «بازی جوانمردانه» Fair play به کارگردانی «زوئل اشباخر» Zoel Aeschbacher از کشورهای سوئیس و فرانسه، «دستیار» AUXILIAIRE به کارگردانی «لوکاس باکل» Lucas Bacle از فرانسه، «حروف‌چین» Typist به کارگردانی «نسیم فروغ» از ایران، «بر تخت خشایارشا» ON XERXES THRONE به کارگردانی «ایوی کالوگیروپولو» Evi Kalogiropoulou از یونان، «رطوبت» Rutubet به کارگردانی «توران هاست» Turan Haste از ترکیه، «ترانزیت» TRANSIT به کارگردانی «باقر الربیعی» از عراق، «آن طرف خیابان» THE OTHER END OF THE STREEET به کارگردانی «کِلمان ناجی» KÁLMÁN NAGY از کشورهای اتریش و مجارستان و «فلوت و اِپه» FLUT UND EBBE به کارگردانی «جانیس وستفال» Janis Westphal از آلمان.

یاد «یولماز گونای» کارگردان برنده جایزه نخل طلا
دهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» Duhok با یاد «یولماز گونای» Yılmaz Güney کارگردان سرشناس برنده جایزه نخل طلای جشنواره بین‌‌المللی فيلم «کن» فرانسه (1982) به ریاست «امیرعلی محمدطاهر» مدیر جشنواره بین‌المللی فیلم «دهوک» و با مدیر هنری «شوکت امین کورکی» کارگردان سرشناس کُرد، با شعار «زبان کُردی» و با نمایش 116 اثر از کارگردانان 34 کشور جهان، در قالب فیلم‌های بلند سینمایی، کوتاه و مستند در بخش‌های رقابتی و غیررقابتی و با حمایت حکومت اقلیم کردستان، از روزهای 18 تا 25 آذر ماه جاری (9 تا 16 دسامبر 2023) در سالن «کنگره» دانشگاه دهوک و مجموعه سینمایی «دهوک مول» در شهر دهوک در اقليم کردستان عراق برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- دریای سرخ، ستارگان سینمای جهان را به عربستان کشاند

ستارگان عرب، هالیوود و بالیوود در افتتاحیه جشنواره بین المللی فیلم دریای سرخ در جده عربستان سعودی حضوری چشمگیر داشتند.

یه گزارش سینمای خانگی به نقل از عرب نیوز، چهره‌های مشهور بین المللی شامل «جانی دپ« و «ویل اسمیت» بازیگران آمریکایی، «کانیه وست» خواننده رپ آمریکایی، «مایا دیاب» خواننده لبنانی، «یاسمین صبری» بازیگر مصری، «رانویر سینگ» بازیگر سرشناس سینمای هند و «میشل ویلیامز» بازیگر آمریکایی و بسیاری دیگر در مراسم افتتاحیه سومین جشنواره فیلم دریای سرخ عربستان حضور یافتند. 

«ایمی جکسون» هنرپیشه بریتانیایی، «پاز وگا» بازیگر اسپانیایی، «لوکاس براوو» بازیگر فرانسوی و «نادین نصیب نجیم» بازیگر لبنانی نیز دیگر چهره‌هایی بودند که روی فرش قرمز جشنواره نوظهور دریای سرخ عربستان دیده شدند.

سومین دوره جشنواره دریای سرخ عربستان که از ۳۰ نوامبر تا ۹ دسامبر ((۹ تا ۱۸ آذر) ) برگزار می شود و فیلم عاشقانه فانتزی عربستانی «HWJN» به کارگردانی «یاسر آل یاسیری« در مراسم شب افتتاحیه این رویداد سینمایی به روی پرده رفت و جشنواره با شعار «داستان شما، جشنواره شما» آغاز به کار کرد. 

این جشنواره در حالی که سینما را در مقیاس جهانی جشن می گیرد، فیلم های ساخته شده در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از جمله ۳۶ فیلم بلند و کوتاه از عربستان سعودی را مورد توجه قرار می‌دهد.

«محمد الترکی»، مدیر عامل بنیاد فیلم دریای سرخ در بیانیه‌ای در وب‌سایت رسمی جشنواره گفت: موضوع امسال ما در داستان‌های شما، جشنواره شما، با انتخاب باورنکردنی فیلم‌های منطقه شکل گرفته است و شامل آثاری از استادان و همچنین فیلمسازان جدید می شود که گواهی بر استعدادهای غنی در این بخش از جهان است. 

امسال در بخش مسابقه فیلم های بلند، «رکسانا» ساخته پرویز شهبازی یکی از ۱۷ فیلم بخش اصلی است که  برای جایزه ال یسر طلایی بهترین فیلم به همراه صد هزار دلار که بین کارگردان و تهیه کننده به تساوی تقسیم خواهد شد، رقابت خواهد کرد.

فیلم های «چمدان» ساخته سامان حسین پور و آکو زند کریمی محصول ایران و آمریکا و «تایتانیک، «نسخه مناسب خانواده های ایرانی» ساخته فرنوش صمدی محصول ایران و فرانسه در بخش مسابقه فیلم‌های کوتاه رقابت خواهند داشت.

فیلم سینمایی «برف آخر» ساخته امیر حسین عسگری در بخش غیر رقابتی محبوب های جشنواره، انیمیشن بلند «سه بزغاله کونکپو» ساخته فرزاد و کیانوش دالوند  و «کاپیتان» ساخته محمد حمزه ای در بخش غیر رقابتی خانواده‌ها و کودکان و همچنین سریال «اکتور» ساخته نیما جاویدی در بخش سریال‌ها به نمایش در خواهند آمد.

رسانه سینمای خانگی- مراسم تشعیع پیکر پروانه معصومی برگزار شد

پیکر زنده یاد پروانه معصومی صبح امروز با حضور جمعی از هنرمندان سینما و تلویزیون در امامزاده ابوطالب تهران تشییع شد.

به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایرنا، پیکر زنده‌یاد پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون صبح امروز – چهارشنبه-هشتم آذرماه- در امامزاده ابوطالب تهران با حضور جمعی از هنرمندان و چهره های مطرح سینما و تلویزیون برگزار شد. در این مراسم جمعی از هنرمندان حضور داشتند.

این بازیگر ظهر ششم آذرماه به علت عارضه ریوی در ۷۹ سالگی درگذشت. روز گذشته در شهر رشت که محل سکونت این بازیگر بود، مراسمی به پاس سال‌های فعالیت هنری و احترام به این بازیگر برگزار شد. پیکر این بازیگر برای تشییع به تهران منتقل شد.

پروانه معصومی متولد ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ بود. او تحصیلاتش را در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند. معصومی برای نقش‌آفرینی در «گل‌های داوودی» (۱۳۶۳)، «جهیزیه‌ای برای رباب» و «شکوه زندگی» (هر دو در ۱۳۶۶) برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد.

سریال کوچک جنگلی به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۶۶ اولین تجربه بازیگر پروانه معصومی در دنیای تلویزیون است که در نقش جواهر در این سریال ایفای نقش کرد اما بازی در سریال امام علی (ع) نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بود.

معکوس/ جانان/ ترانه شرقی/ فیلم شاهزاده ایرانی/ وعده دیدار /مسافر ری/ یوسف پیامبر/ سفر به هیدالو /تنگنا / ناصرالدین شاه آکتور سینما / تماس/ سال های خاکستری/ طوبی/ تحفه ها/ جهیزیه ای برای رباب/خارج از محدوده/ شکوه زندگی/ شناسایی/ ترنج/ چمدان/ ملاقات/ ناخدا خورشید/ جستجو در شهر/آشیانه مهر /تاتوره/ راه دوم / گل های داوودی/ کلاغ از جمله آثار سینمایی مرحوم معصومی در طول دوران فعالیت کاری است.

مرحوم معصومی همچنین در سریال های امام علی(ع)، مینو، یوسف پیامبر، تا صبح، نشانی، باران عشق، مثل هیچ کس، پلیس جوان، دریایی‌ها، ملکوت و کوچک جنگلی ایفای نقش کرده بود.

سریال یوسف پیامبر با بازی آن مرحومه شب ها از شبکه آی فیلم در حال پخش است.

پروانه معصومی برای فرار از مصائب زندگی شهری نزدیک به ۳۰ سال پیش عزم مهاجرت به یکی از روستاهای استان گیلان به نام «طاهرگوراب» را کرد و تجربه‌ای خاص از زندگی را در اطراف شهرستان صومعه‌سرا و محصور در کوه‌های جنگلی سربه‌فلک‌کشیده و با شکوه برای خودش رقم زد و مشغول پرورش گل‌وگیاه و باغبانی شد.

رسانه سینمای خانگی- پیام رئیس به مناسبت درگذشت بانوی خاطره‌ساز

در پی درگذشت پروانه معصومی هنرمند مطرح و نام آشنای سینما و تلویزیون رئیس سازمان سینمایی پیامی منتشر کرد.

به گزارش سینمای خانگی از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، متن پیام تسلیت محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی به این شرح است: درگذشت هنرمند فرهیخته، بانو پروانه معصومی باعث تالم و تاثر بسیار شد. زنده‌یاد معصومی طی چندین دهه حضور بی‌وقفه و تاثیرگذار در سینما وتلویزیون در آثار ماندگار بسیاری به ایفای نقش پرداخت و موفق به خلق شخصیت‌های جذاب و متفاوتی شد که در حافظه تاریخی مردم خواهد ماند.

او، از پیشکسوتان هنر اصیل و شریف؛ و بازیگری متعهد و اخلاق‌گرایی بود که هنرش را برای جامعه و مردم به خدمت گرفت و بی تردید، سهم بسزایی در تولید تعدادی از آثار درخشان سینمای بعد از انقلاب داشت.

زنده‌یاد معصومی نماینده چهره با وقار بازیگری زن در سینمای بعد از انقلاب بود که در بسیاری از آثار شاخصه های مختلف یک زن مسلمان را به نمایش گذاشت.

اینجانب ضمن همدردی با خانواده آن مرحومه و جامعه هنری از خداوند منان برای آن مرحومه رحمت واسعه و غفران الهی مسالت دارم .

گفتنی است زنده یاد پروانه معصومی در آثار مختلفی چون گلهای داوودی ، راه دوم، ناخدا خورشید، ترنج، جهیزیه ای برای رباب، تحفه ها، سالهای خاکستر، مسافر ری، وعده دیدار و سریال های امام علی(ع)، کوچک جنگلی، پلیس جوان ، یوسف پیامبر ، ملکوت و … ایفای نقش کرده است.

پروانه معصومی بازیگر تئاتر، سینما و تلوزیون که در بیمارستان بستری بود امروز ۶ آذرماه درگذشت. نعیمه نظام دوست بازیگر تلویزیون و سینما با انتشار پستی در صفحه خود خبر درگذشت این بازیگر را اعلام کرد.

پروانه معصومی متولد ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ بود. او تحصیلاتش را در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند. معصومی برای نقش‌آفرینی در گل‌های داوودی (۱۳۶۳)، جهیزیه‌ای برای رباب و شکوه زندگی (هر دو در ۱۳۶۶) برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد.

سریال کوچک جنگلی به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۶۶ اولین تجربه بازیگر پروانه معصومی در دنیای تلویزیون است که در نقش جواهر در این سریال ایفای نقش کرد اما بازی در سریال امام علی (ع) نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بود.

معکوس/ جانان/ ترانه شرقی/ فیلم شاهزاده ایرانی/ وعده دیدار /مسافر ری/ یوسف پیامبر/ سفر به هیدالو /تنگنا / ناصرالدین شاه آکتور سینما / تماس/ سال های خاکستری/ طوبی/ تحفه ها/ جهیزیه ای برای رباب/خارج از محدوده/ شکوه زندگی/ شناسایی/ ترنج/ چمدان/ ملاقات/ ناخدا خورشید/ جستجو در شهر/آشیانه مهر /تاتوره/ راه دوم / گل های داوودی/ کلاغ از جمله آثار سینمایی مرحوم معصومی در طول دوران فعالیت کاری است.

مرحوم معصومی همچنین در سریال های امام علی(ع)، مینو، یوسف پیامبر، تا صبح، نشانی، باران عشق، مثل هیچ کس، پلیس جوان، دریایی‌ها، ملکوت و کوچک جنگلی ایفای نقش کرده بود.

رسانه سینمای خانگی- بازنشر یک گفت‌وگوی بلند با پروانه معصومی

پروانه معصومی در حالی امروز ۶ آذر ماه از دنیا رفت که بسیاری از همکاران و آشنایانش ناباورانه این خبر را شنیدند، بخصوص آنکه خیلی‌ها از بیماری او اطلاعی نداشتند. معصومی معتقد بود خیلی از بازیگرها دوست ندارند کسی بیماری‌شان را بداند و خودش هم اینطور دوستانش را بهت‌زده کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون متولد سال ۱۳۲۳ در تهران بود که از دهه ۵۰ خورشیدی وارد سینما شد. او در طول سال‌ها فعالیتش در سینما، یک بار سیمرغ بلورین بهترین نقش اول را برای بازی در فیلم «گل‌های داودی» رسول صدرعاملی گرفت و چند سال بعد لوح زرین جشنواره فجر را برای بازی در نقش اول فیلم «جهیزیه‌ای برای رباب» گرفت.  

معصومی تحصیلات خود را در رشته زبان‌های خارجی به پایان برده بود و در رشته حقوق سیاسی نیز تحصیلاتش را ناتمام گذاشت. وی فعالیت خود را از سال ۱۳۵۱ با بازی در فیلم «بی‌تا» ساخته هژیر داریوش آغاز کرد و این فعالیت را چند سال قبل ادامه داد.

آخرین فیلم او در سینما «معکوس» به کارگردانی پولاد کیمیایی بود و این شب‌ها هم سریال «یوسف پیامبر» با بازی او در حال پخش از تلویزیون است.

نقش‌های معصومی در فیلم‌های قبل از انقلاب اسلامی در تقابل آشکار با زنان فیلم فارسی بود و با آن‌ها جایگاه ویژه‌ای در فیلم‌های روشنفکری ایجاد کرد. او همچنین اولین بازیگر بعد از انقلاب اسلامی است که جایزه بازیگری بهترین زن را دریافت کرد.

این بازیگر در سال ۱۳۸۴ در گفت‌وگویی تفصیلی با خبرنگار ایسنا در مکان این خبرگزاری حاضر شد و از فیلم‌ها و خاطرات خود سخن گفت.

با درگذشت پروانه معصومی (سه‌شنبه ۶ آذر) مشروح این مصاحبه که توسط مسعود نجفی انجام شده است، پس از ۱۸ سال بازنشر می‌شود.

شروع بازیگری با «بی‌تا»

اواخر سال ۵۰ بود که آقای هژیر داریوش به دلیل دوستی‌شان با شوهر من و نزدیک بودن منزلشان با ما و همچنین دوستی خانوادگی که با آقای بهارلو داشتیم برای بازی در این فیلم (بی‌تا) از من دعوت کردند و گفتند سه، چهار جلسه بیشتر طول نمی‌کشد و من هم دیدم که تقریبا لوکشین کار نزدیک به خانه خودم است و سه روز کاری قرار بود باشد که قبول کردم و چون حرفه‌ای نبودم و سینما را نمی‌شناختم، وقتی کار چهار روز شد گفتم نمی‌آیم و بعد دیدم حتما باید بروم. من این فیلم را تازه ۱۰ سال پیش (۱۳۷۴) دیدم و معتقدم میان فیلم‌های آن زمان کار خوبی بود و بسیاری از آدم‌های تحصیل‌کرده مثل خود آقای داریوش و هوشنگ کاووسی در این فیلم حضور داشتند. از میان بازیگران فیلم نام آقای انتظامی را شنیده بودم و خانم (فائقه) آتشین را هم قبل از اینکه از ایران بروم به خاطر اجرای برنامه‌هایشان دیده بودم.

«رگبار»

شوهر من عکاس تبلیغاتی بود، آقای بیضایی عکسی از من برای تبلیغ یک کالا دیده بودند که باعث شد توسط آقای احمد رضا احمدی برای بازی در نقش عاطفه (رگبار) به من پیشنهاد شود. من در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده‌ام و دوره‌ای وارد سینما شدم که این کار خیلی خوشایند نبود به همین جهت اصلا قصد بازیگری نداشتم. آقای احمدی هم وقتی قصه «رگبار» را برای من تعریف کردند، برایم فرق نمی‌کرد که قصه چه باشد چون اصلا سینمای آن دوره را ندیده بودم و نمی‌دیدم.

می‌دانستم بازیگر شدنم با مخالفت‌های وحشتناک خانواده‌ام مواجه خواهد شد. من آن موقع به همراه همسرم تازه از آلمان برگشته بودم و هیچ آشنایی با مقولات هنری ایران نداشتم. آقای بیضایی خودشان قصه را برای من تعریف کردند و من حتی ایشان را هم نمی‌شناختم. فیلمنامه را گرفتم و خواندم، ‌ آقای بیضایی گفتند چقدر می‌گیری تا این فیلم را بازی کنی؟ من هم بدون اینکه بدانم دستمزدها چقدر است مبلغی را گفتم، ایشان گفتند: این مبلغی که شما گفتید می‌دونید دستمزد کی است؟ گفتم: نه. گفت: این مبلغ را خانم آتشین می‌گیرد و بازی می‌کند. گفتم: من اینقدر می‌گیرم و بازی می‌کنم، اگر هم نمی‌خواهید بازی نمی‌کنم. گفتند: با یک سکانس شروع می‌کنیم که اگر قبول شدید پول را به شما می‌دهیم و با سکانس فوق‌العاده مشکلی شروع کردند. صحنه‌ای که عاطفه وارد مدرسه می‌شود و آقای حکمتی را جای مدیر می‌گیرد و شروع می‌کند به شکایت کردن از آقای حکمتی این صحنه گرفته شد و بیضایی چهار پنج روز بعد رضایت خودش را اعلام کرد و گفت: بعد از کار دستمزد شما را می‌دهیم.

«رگبار» پشت صحنه سالم و خیلی بی‌ریایی داشت و می‌توانم بگویم این فیلم در نهایت فقر و صمیمت فوق‌العاده خاصی ساخته شد و معتقدم آن صمیمیت به آن طرف دوربین هم منتقل شد. خود من فیلم «رگبار» را فوق‌العاده دوست دارم و خوشحال هستم که در این فیلم بازی کردم. شاید بیشترین عاملی که در این فیلم به من کمک کرد حضور آقای پرویز فنی‌زاده در نقش مقابلم بود. آقای فنی‌زاده آن موقع بیشتر در تئاتر کار می‌کردند و نوع بازی و رفتارشان طوری بود که من با ایشان خیلی راحت بودم با توجه به اینکه هیچ راهنمایی هم برای بازی من از سوی آقای بیضایی صورت نمی‌گرفت. البته بعد از اینکه فیلم تمام شد از ایشان علت عدم راهنمایی‌شان را پرسیدم که گفتند همین خجالت تو جلوی دوربین برای من کافی بود و دیدم واقعا حق داشتند و آن خجالتی که از دوربین و محیط داشتم نقشم را خیلی طبیعی کرد. به هر حال «رگبار» فیلم پر سر و صدایی شد و جوایزی را هم در جشنواره‌های داخلی و خارجی کسب کرد و برای من هم خیلی مهم بود که در این فیلم حضور پیدا کردم. البته فیلم اکران موفقی نداشت و فقط یک دوره در زمان اکرانش در سینما «بلوار» که دانشجوها و تیپ‌های تحصیل کرده به آنجا می‌رفتند، خیلی شلوغ شده بود و بیشتر از تمام زمانی که در سینماهای دیگر روی اکران بود درآمد داشت، من هنوز این فیلم را از همه فیلم‌هایم بیشتر دوست دارم.

گویندگی در «شهر قصه»

در سال ۱۳۵۲ و بعد از فیلم «رگبار» برای من خیلی عجیب بود که برای گویندگی این فیلم انتخاب شوم. چون هنگام اجرای این تئاتر که یک سال طول کشید خانم مفید گوینده این نمایش بود و بعد که آقای منوچهر انور داشتتند این فیلم را می‌ساختند این کار را به من پیشنهاد کردند و وقتی هم که راجع ‌به عدم استفاده از خانم مفید پرسیدم، گفتند می‌خواهند از یک آدم جدید استفاده کنند. «شهر قصه» کار ساده‌ای بود و زیبایی‌اش فقط برای من این بود که توانستم در مدت ۳۰ روز ارگ بم را بگردم و گرنه تجربه خاصی برایم نداشت. این فیلم هم با توجه به اینکه از تئاترش خیلی استقبال شده بود در سینما موفق نبود و آنطور که شنیدم فقط یک سانس دو سه روزی در سینما تخت جمشید آن زمان روی پرده بود.

«غریبه و مه»

این فیلم هم بعد از «رگبار» از سوی آقای بیضایی به من پیشنهاد شد که بیش از یک سال هم زمان ساختنش طول کشید. ۶ ماه منتظر زمان بودیم و ۶ ماهی هم صرف فیلمبرداری شد. بین دو فیلم «رگبار» و «غریبه و مه» پیشنهادات زیادی به من شد که من به خاطر اینکه قصد کار در سینما را نداشتم قبول نمی‌کردم اما بعد از «رگبار» متوجه شدم که جنس دیگری از سینما به وسیله بهرام بیضایی شروع شده است و با «غریبه و مه» دارد ادامه پیدا می‌کند. وقتی «رگبار» را بازی کردم، فکر کردم اولین و آخرین فیلمی است که بازی می‌کنم چون به هیچ وجه دلم نمی‌خواست در کار سینما باشم اما بعد از «غریبه و مه» دیگر هدف داشتم و هدفمند جلو می‌رفتم. حالا خانمی وارد سینما شده که فیلمی را بازی کرده و موفق بوده و پیشنهادات فراوانی هم داشته است و هر کاری را قبول نکرده یعنی با پول کسی نتوانست مرا بخرد. بنابراین من هدفی داشتم و هدفم این بود که بگویم آدم می‌تواند در سینما باشد و زندگی خصوصی خودش را هم داشته باشد و خیلی هم مورد احترام مردم قرار گیرد و خوشحال هستم با همان راه هم پیش رفتم.

«غریبه و مه» هم در گیشه موفق نبود. در سینما تک فرانسه هم که فیلم را دیدم همانطور که در سالن نشسته بودم می‌دیدم که مردم دولا دولا از سالن خارج می‌شوند و فکر می‌کردم ایرانی‌های مقیم فرانسه هستند. بعد که فیلم تمام شد دیدم حدود ۳۰ ایرانی باقی مانده‌اند و خارجی‌ها رفته‌اند بنابراین این فیلم زبانش جوری بود که در آن زمان فرنگی‌ها را نتوانست جذب کند. من خاطره جالبی هم از این فیلم دارم. تالار وحدت فیلم را نمایش می‌داد و خیلی دلم می‌خواست ببینم فیلم چگونه شده است. آقای بیضایی خیلی اصرار داشتند که در سالن بنیشینم اما من گفتم، وقتی در سالن بنشینم بعد که فیلم تمام می‌شود همه من را نشان می‌دهند و خوشم نمی‌آید. گفت خب من می‌گویم در اتاق آپارات بنشینی. موقعی که سالن تاریک شد به اتاق آپارات رفتم و پشت خانم و آقایی که جزو مهمانان خاص بودند نشستم. آن‌ها به قدری به فیلم فحش دادند که خیلی دلم می‌خواست به آن‌ها بگویم شما که اینقدر عصبی هستید چرا بیرون نمی‌روید، اما اگر اینکار را می کردم آن‌ها مرا می‌شناختند، پس تا آخر با فحش‌های آن‌ها فیلم را دیدم. صداهای فیلم خیلی زیاد بود و این یکی از دلایلی بود که آقای بیضایی وقتی که من از فرانسه برگشتم تصمیم گرفتند تا فیلم را صداگذاری مجدد با صدای خودمان کند و من به اتفاق آقای شجاع‌زاده ۱۰ روزی تمرین کردیم ولی در نهایت به خاطر اینکه صدای من از چهره روی پرده جوان‌تر بود، فیلم با همان صدای قبلی باقی ماند. مدیر دوبلاژ علی‌رغم علاقه من قبول نکرد که صحبت کنم و خانم ژاله کاظمی به جای من حرف زد. فریادها و صداهای زیاد فیلم هم با دوبله مجدد درست شد.

روایتی از حضور در تئاتر

نمایش «جنایت و مکافات» به کارگردانی دکتر رفیعی تنها تجربه من در تئاتر است که سال ۵۶ در تئاتر شهر اجرا شد. این کار تجربه خیلی بدی برای من بود و به خاطر همین دیگر تئاتر کار نکردم. حس می کردم همه فکر می‌کنند یک نفر از سینما به جمع‌شان اضافه شده و می‌خواهد جای آن‌ها را بگیرد.

«کلاغ» و آخرین تجربه با بیضایی

بیضایی با ساخت «کلاغ» در سال ۵۶ در حقیقت می‌خواست برخلاف فیلم‌های قبلی‌اش فیلمی برای گیشه بسازد که فروش کند ولی متاسفانه موفق نشد. به نظر من عامل مهمی که وجود داشت این بود که فیلمنامه کلاغ برای عصمت صفوی نوشته شده بود. به نوعی زندگی خود ایشان بود اما وقتی که می‌خواستیم کار کنیم ایشان فوت کردند و به ناچار بازیگر فیلم عوض شد و تمام قصه روی شخصیت آسیه منتقل شد. نقشی هم که خانم آنیک آن را بازی می‌کرد چون توانایی‌اش اندازه خانم صفوی نبود، به همین جهت نتیجه کار خیلی فرق کرد. ولی من فیلم «کلاغ» را خیلی دوست دارم. در واقع به هر سه فیلمی که با بیضایی کار کرده‌ام علاقمندم و هر کدام را به نوعی دوست دارم. «رگبار» به خاطر ساده بودن و صداقتش، «غریبه ومه» و «کلاغ» به خاطر اینکه تاریخی از زندگی من هستند و این مسئله که همیشه آدم به دنبال گذشته‌اش می‌گردد و می‌خواهد یک جوری به آن دسترسی داشته باشد، برایم جذابیت دارد.

بعد از انقلاب اسلامی

بعد از فیلم «کلاغ» و در واقع قبل از انقلاب اسلامی من به فرانسه رفتم و بعد از بازگشتم در سال ۱۳۶۳ در فیلمی به نام «راه دوم» حضور پیدا کردم که فیلم فوق‌العاده بدی با قصه فوق‌العاده خوبی بود. متاسفانه من حق ندارم اسم نویسنده فیلم را بگویم، ظاهرا اسم نویسنده به عنوان اسم کارگردان ذکر شده است. همان زمان هم که سناریو را خواندم، به نظر قصه خیلی قشنگی آمد که به یکی از نویسنده‌های خیلی خوب کشورمان تعلق داشت که به خاطر اینکه تجربه اول کارگردانش بود در اجرا خوب درنیامد. در این فیلم آقای ناصر طهماسب نقش مقابل من را بازی می‌کردند. من فیلم «راه دوم» را شروع کار زن در سینمای بعد از انقلاب می‌دانم، تا قبل از آن زن‌ها به عنوان یک مشت سیاهی که می‌روند و می‌آیند در فیلم‌ها حضور داشتند اما در این فیلم زن به عنوان فردی بود که وجود داشت.

«گل‌های داوودی» و اولین سیمرغ بازیگر زن

وقتی فیلمنامه «گل‌های داوودی» را خواندم از آن خوشم آمد. نواقصی در فیلمنامه وجود داشت که قرار شد برطرف شود و یک مقدار هم مشکل گریم داشتیم چون حتما چهره من باید کمی پیرتر می‌شد تا داشتن پسری هم سن آقای امکانیان به چهره‌ام بخورد. خوشبختانه با آقای صدرعاملی می‌توانستم کنار بیایم؛ مثلا صحنه‌ای بود که باید به زندان می‌رفتم و خبر مرگ شوهرم را می‌شنیدم. در فیلمنامه نوشته بود زن جیغ می‌کشد و خودش را به زمین می‌اندازد و توی سرش می‌زند و کارهایی می‌کند که به نظر من در شخصیت آن زن نبود. زنی که ۲۲ سال بچه‌اش را بی‌سر و صدا بزرگ کرده و همیشه انتظار شوهرش را کشیده این کارها به او نمی‌خورد. گفتم این جوری نمی‌توانم. اتفاقا نویسنده فیلمنامه هم در آنجا حضور داشتند که من ایشان را نمی‌شناختم.

آقای صدرعاملی گفت، شما چطور می‌بینید؟ گفتم من این زن را می‌بینم که سکوت محض بکند و از درون خراب شود. این تظاهر کمی عامیانه و کولی‌وار است که به این زن نمی‌خورد. گفتم، آن چیزی که شما می‌خواهید بازی کردنش برای من خیلی راحت‌تر از چیزی است که خودم می‌گویم اما آنچه که می‌خواهید با من ارتباط برقرار نمی‌کند. البته ایشان نمی‌دانستند من قبلا در همان جا چنین صحنه‌ای را دیده بودم چون پدر من در همان سلول و همان جا در زندان قصر زندانی بود. حدود بیست و شش سالم بود به همراه مادرم به ملاقاتش رفته بودیم. پدرم آن روز حالش خیلی بد بود و تعریف می‌کرد شب گذشته یک پسر ۲۰ ساله دانشجو را آوردند و آنقدر او را زده بودند که جفت کلیه‌هایش خونریزی کرده بود و من تمام صبح بالای سرش بودم. مادرم در حین صحبت پدرم توجه او را به سرباز پشت سرش جلب می‌کرد که حرف‌هایش را گوش می‌کرد اما پدرم آنقدر منقلب بود که نمی‌توانست ادامه ندهد و گفت: وقتی صبح بالای سرش رفتم بغلش کردم و یک جرعه شیر به او دادم که تمام کرد. پدرم خیلی ناراحت بود و بیشتر از آن نتوانست صحبت کند. جلسه بعد که به ملاقات پدرم رفتیم دیگر پدری وجود نداشت یعنی آمدند گفتند نیست. من آن چیزی که دیدم مادرم بود فقط خیلی آرام گفت، نیست؟ گفتند هر چه پیج می‌کنیم نمی‌آید. مادرم خیلی یواش دستش را به دیوار گرفت و آرام روی یکی از نیمکت‌ها نشست و فقط نگاه کرد، چون بچه‌هایش همراهش بودند هیچ جوری نمی‌خواست خودش را بشکند. آن صحنه «گل‌های داوودی» عینا یادآور آن روز بود. پدرم وجود نداشت و منتظر بودیم که بگویند جسدش را به فلان جا برده‌ایم.

نویسنده کار به من گفت، شما اینقدر به بازیگری خودتان اطمینان دارید که می‌توانید در سکوت هم این نقش را ایفا کنید؟ گفتم نه، به بازیگری خودم هیچ اطمینانی ندارم و هیچ خودبینی هم ندارم که بگویم بازیگر خوبی هستم که بتوانم این کار را بکنم ولی احساس می‌کنم که این درست‌تر است. البته دلیلش را نگفتم که چرا این درست‌تر است. آقای صدرعاملی هم وقتی دیدند ایشان مقاومت می‌کنند و همان نوشته‌های خودشان را می‌خواهند گفتند دو برداشت می‌گیریم؛ یکی آنکه خانم معصومی می‌گویند و یکی آنکه شما می‌گویید. ولی اول صحنه خانم معصومی را می‌گیریم. مدیر فیلمبرداری کار، آقای ملک‌زاده بودند پلان به این صورت بود که وقتی آقای مشایخی می‌گوید شوهر شما مُرد کرین یکدفعه پایین می‌آید، مثل اینکه دنیا یکدفعه روی سرم خراب می‌شود و من برگشتم و فقط دوربین را حس کردم. زیر چشمم شدیدا شروع به پریدن کرده بود و نمی‌توانستم کنترلش کنم. امیدوار بودم توی دوربین دیده نشود فقط صدای آقای صدرعاملی را می‌شنیدم که می‌گفت از دست نده خانم معصومی ‌دنبالش کن، تعقیبش کن، کرین با من می‌آمد از در بیرون می‌رفتم و همه جا با من بود. من همیشه ممنون آقای صدرعاملی هستم که صحنه را متوقف نکرد چون معتقدم آن لحظه فقط یک بار اتفاق می‌افتد. با همان یک برداشت کار تمام شد و دیگر صحنه مورد نظر نویسنده گرفته نشد. در واقع این فیلم اولین کار من بود که با استقبال تماشاگر مواجه شد. قصه پرسوز و مردم‌پسندی داشت. من برای این فیلم جایزه بهترین بازیگر زن سومین جشنواره فیلم فجر را دریافت کردم که اولین دوره‌ای بود که به بازیگران زن جایزه تعلق می‌گرفت.

ماجرای سیمرغ جشنواره فجر

گرفتن این جایزه هم ماجرای جالبی دارد. هنگام جشنواره در شمال مشغول بازی در فیلم «چمدان» به کارگردانی جلال مقدم بودم. مدت‌ها بود که به اتفاق آقای انتظامی، تارخ و سایر گروه در آنجا مانده و منتظر هوای ابری بودیم و اصلا از جشنواره خبر نداشتم. صبح زود بود که آقای انتظامی در اتاقم را زد و به من تبریک گفت و خبر دادند که بهترین بازیگر زن سال شدم. وقتی به تهران آمدم متوجه شدم به خاطر نبودنم در مراسم جشنواره پشت سرم شایعه درست کرده‌اند که به خاطر اینکه باید با چادر می‌رفتم و جایزه را می‌گرفتم در مراسم حاضر نشدم که گفتم من اصلا روحم از این جشنواره خبردار نبوده است.

«آشیانه مهر»

این فیلم دومین همکاری من با جلال مقدم بود که آن کار را هم خیلی دوست دارم و به نظرم فیلم متفاوتی بود. من در این فیلم نقش زنی را داشتم که بر اثر از دست دادن فرزندش در بمباران مشاعرش را از دست می‌دهد. متاسفانه فیلم دو سال توقیف بود و بعد هم که از توقیف درآمد دوبله‌اش عوض شد. آقای خاچکیان آمدند و صحنه‌هایی به اول فیلم اضافه کردند و تقریبا قصه فیلم کاملا عوض شد و در نهایت به اکران درآمد. یادم هست موقع اولین نمایش فیلم مرحوم مقدم رو به من کرد و سرش را تکان داد و گفت اگر می‌دانستم همچون اتفاقی می‌افتد هرگز این فیلم را نمی‌ساختم.

«ناخدا خورشید»

با آقای تقوایی به بندر لنگه رفته بودند و فیلم «ناخدا خورشید» را کار می‌کردند. ایشان به من زنگ زدند و گفتند نقشی است که می‌خواهم تو بازی کنی. گفتم خب بازی می‌کنم. گفتند نقش کوتاهی است. گفتم در فیلم شما کوتاهی یا بلندی نقش برایم مهم نیست. مهم این است که با آقای تقوایی کار می‌کنم. گفت مسئله دیگر این است که تهیه‌کننده گفته برای این نقش دستمزدی به این خانم نمی‌دهم اما من دلم می‌خواهد تو بازی کنی. قبول کردم بدون دستمزد بازی کنم. البته بعد که فیلم تمام شد تهیه‌کننده مبلغی را به عنوان کادو به من دادند. در این فیلم هم قسمت‌های زیادی از بازی من حذف شد که من روز نمایش عمومی فیلم از آقای تقوایی گله کردم و علت آن را پرسیدم و ایشان دلیل قانع‌کننده‌ای به من ارائه دادند و دیدم حق با ایشان است.

دریافت دومین جایزه از جشنواره فجر

من هرگز سالی بیشتر از یک فیلم بازی نکردم. سال ۱۳۶۶ چند فیلم من همزمان با هم اکران شدند. «آشیانه مهر»، ‌«خارج از محدوده»، «جهیزیه برای رباب»، «شکوه زندگی» و «شناسایی» فیلم‌هایی بودند که در یک سال اکران شدند. ضمن اینکه برای بازی در فیلم‌های «جهیزیه برای رباب» و «شکوه زندگی» دومین سیمرغ بلورینم (لوح زرین) را از ششمین جشنواره فیلم فجر گرفتم.

«ناصرالدین شاه آکتور سینما»  

در این فیلم همان نقشی را که در فیلم «رگبار» داشتم بازی می‌کردم. وقتی آقای مخملباف با من راجع‌ به آن کار صحبت کرد خیلی فروتنانه گفت، اگر شما این فیلم را بازی نکنید من آن را نخواهم ساخت و آن چیزی که برای من عنوان کرد این بود که فیلم‌شان یک نوع حق‌شناسی نسبت به آقای بیضایی است و من هم قبول کردم تا بازی کنم. من حتی آن موقع شمال بودم و چون قرار بود صحنه برفی باشد دو، سه بار به تهران آمدم و برف نیامد تا اینکه یک روز برف وحشتناکی بارید و کار گرفته شد. آقای مخملباف هم با بیل برف‌ها را روی سر من می‌ریختند. در صحنه من چادرم را با دست گرفته بودم و از ترس اینکه فرم چادر به هم نخورد همین‌جور نگه داشته بودم و واقعا نمی‌دانم این کار چند ساعت ادامه داشت. کار که تمام شد دست راست من تقریبا فلج شده بود و تا سه چهار روز همان طور مانده بود. متاسفانه این فیلم را ندیدم اما مطمئنم فیلم خوبی شده است، چون واقعا آقای مخملباف با انرژی این کار را انجام می‌دادند و با اینکه صحنه‌های من در یک روز به پایان رسید اما فوق‌العاده از کار کردن با ایشان خوشم آمد. مخملباف به بازیگر انرژی زیادی می‌دادند و فی‌البداهه کارکردنشان سر صحنه خیلی زیبا بود.

دوران کم‌کاری

در مقطعی پیشنهاداتی که به من می‌شد خیلی مناسب نبود. بعد از «تورنج» خیلی به من پیشنهاد شد که عینا مثل «تورنج» بود. تورنج راجع‌به نقش‌های قالی بود و فیلم دیگر راجع‌ به رنگ قالی بود و من گفتم یک بار این نقش را بازی کردم، حالا یکدفعه دیگر هم باید این کار را بکنم؟ خب آدم یک بار یک تجربه را انجام می‌دهد. دو بار که نمی‌شود. دلم می‌خواهد وقتی نقش را بازی می‌کنم حتی اگر کوتاه باشد اما به چشم بیاید، مثل «ناخدا خورشید»، جمعا شاید بیش از پنج دقیقه در این فیلم حضور نداشته باشم ولی همان به چشم می‌آید. دوست ندارم در فیلم‌ها زن پای سماور باشم و فقط چایی بریزم و بگذارم جلوی این و آن.

سریال «امام علی‌(ع)» و اشک‌هایی که از درد و سوز دل ریخته می‌شد

آقای میرباقری برای نقش زن مالک‌اشتر در سریال امام علی‌(ع) با من صحبت کردند و آخرین نفری بودم که به این مجموعه اضافه شدم. من آن نقش را با دیدگاه‌هایی که آقای میرباقری داشتند دوست داشتم. تصویربرداری این سریال همزمان شد با پاره شدن تاندون پایم و متاسفانه پای من در گچ بود و تلفنی این موضوع را به اطلاع آقای میرباقری رساندم و شاید ایشان باور نکرده بودند و آمدند منزل و دیدند که واقعا پایم در گچ است. به هر حال بعد از ۶ هفته از دکتر خواستم پای من را باز کند و ایشان هم سفارش کردند که به پایم فشار نیاید که احتمال دارد به جراحی بیفتد. تقریبا کار تمام شده بود که من به سریال امام علی(ع) پیوستم و از همان روز اول هم سوار اسب شدم. کفش مچ‌دار پوشیده بودم و درد زیادی را تحمل می‌کردم حدود ۶-۷ ساعت هم روی اسب بودم و هر موقع که می‌گفتند بیا پایین به تصوراینکه برای بالا آمدن فشار زیادی به پایم وارد شود از اسب پیاده نمی شدم. بالاخره وقتی خواستم پایین بیایم دیدم درد ندارم و خیلی خوشحال شدم اما متوجه نبود که پایم سر شده است و وقتی پایم را زمین گذاشتم دوباره پیچ خورد و وضعیتم خیلی ناجور شد. خانم شیرازی شب‌ها با ماساژ کمک می‌کردند تا ورم پایم بخوابد تا بتوانم ادامه دهم.

به هر حال صحنه مرگ مالک رسید و خیلی برایم سکون داشت. برخلاف فیلم «گل‌های داوودی» که معتقد بودم زن هیج عکس‌العملی نشان نمی‌دهد اما فکر می‌کنم در مرگ مالک باید تمام آن سبزه‌ها را می‌کند. بعد که نشسته این صحنه را گرفتیم به آقای میرباقری گفتم نمی‌توانم به اوج هیجانی که این مرگ در من ایجاد کرده برسم. ایشان هم گفتند باید آنقدر بدوی تا خسته شوی و به زمین بخوری و بعد از زمین خوردنت مردم شهر «قلزما» را نفرین می‌کنی. گفت اما با این پا نمی‌توانی این کار را انجام دهی به هر حال دو چوب آوردند و دو طرف پای من گذاشتند و محکم آن را بانداژ کردند و گفتم حالا می‌توانم بدوم. می‌توانستم بدوم اما درد داشتم و آن اشکی که می‌ریختم از دردی بود که می‌کشیدم ولی در عین حال دوست داشتم که این صحنه همین‌طوری بازی شود جایی هم که زمین خوردم دیگر نفسم بریده بود. از زور درد به زمین افتادم که اتفاقا همان مکان مشخص شده بود. من آن صحنه سریال را خیلی دوست دارم و با جان و دل آن را بازی کردم. به اعتقاد من ایفای یک نقش مذهبی عشق و ایمان می‌خواهد. در این کار همه با ایمان خاصی بازی می‌کردند و از طرفی بازتاب عشق و ایمانی که میرباقری به فیلمنامه امام علی (ع) داشت خیلی عالی به بازیگرها انتقال پیدا کرده بود. وقتی کار پخش شد من در سوریه بودم و خیلی برایم جالب بود که وقتی مردم آنجا مرا می‌دیدند از سریال امام علی (ع) نام می‌بردند. این مجموعه از طریق ماهواره پخش می‌شد و مردم سوریه با دیدن این سریال مرا شناخته بودند. همکاری با آقای میرباقری در فیلم «مسافر ری» هم ادامه پیدا کرد که آن نقش کوتاه را هم خیلی دوست دارم.

«پلیس جوان» و ۲۶ قسمتی که به ۴۴ قسمت رسید

مدت‌ها بود که در سینما کار نمی‌کردم یا دوست نداشتم و یا نقشی پیشنهاد نمی‌شد. «ایستگاه آخر» را با اقای عسگری‌نسب کار کردم. من ایشان را سالیان سال می‌شناختم و شاید بتوان گفت تنها سریالی بود که قصه‌اش را نخواندم و جلوی دوربین رفتم چون می‌دانستم ایشان کار بدی نخواهند ساخت. این سریال ممکن است که کار درخشانی نباشد ولی کار بدی هم نیست. تمام پلان‌ها و سکانس‌های این سریال برای من کلاس درس بود و من از آقای عسگری‌نسب خیلی چیزها یاد گرفتم. البته یک بار به ایشان گفتم قرار نبود از من یک زن پای سماور بسازید. من مدام نشستم پای سماور و دارم چایی می‌ریزم که ایشان گفتند، مگر کلا چند دفعه این کار را کردی؟

«پلیس جوان» هم یک سریال ۲۶ قسمتی بود که قصه بدی نداشت و از استخوان‌بندی خوبی بهره می برد اما به شرطی که چیزهایی از آن حذف می‌شد. وقتی هم که با آقای سیروس مقدم صحبت می‌کردیم اگر چیزی درست بود تصحیح می‌کرد و از کار راضی بودم ولی بعد که کار پخش شد فقط موفق به دیدن چند قسمت آن شدم. یک روز جلوی تلویزیون بودم و دیدم نوشته قسمت سی و سوم، یکدفعه جا خوردم! چطور ممکن است یک سریال ۲۶ قسمتی ۳۳ قسمت بشود!؟ با یکی از دست‌اندرکاران سریال تماس گرفتم و گفتم من برای ۲۶ قسمت قرارداد امضا کردم اما الان می‌بینم ۳۳ قسمت است. ایشان گفتند بعضی قسمت‌ها از ۴۵ دقیقه‌ به ۳۶ دقیقه کاهش پیدا کرده و به خاطر همین قسمت‌ها بیشتر شده است. این سریال در ۴۴ قسمت پخش شد و تمام صحنه‌هایی را که گرفته بودند به کار اضافه کردند و سریال کلاف پیچیده‌ای شده بود. من برای انتخاب یک کار اول می‌آیم و جای کار بازیگری را می‌سنجم در این مجموعه هم لحظه هایی بود که بازیگر دوست داشت که آن‌ها را انجام دهد اما در پخش، ریتم آن به حدی کند شده بود که وقتی شروع می‌شد مردم می‌گفتند وای باز پلیس جوان! بارها هم توی روستای محل زندگی‌ام به من می‌گفتند خانم بالاخره این سریال کی تمام می‌شود؟ خود من معتقد هستم سریال همیشه باید طوری باشد که وقتی تمام شود مردم بگویند حیف، کاش باز ادامه داشت. این حیف قشنگ‌تر از آن است که بگویند آخی راحت شدیم. بالاخره تمام شد. البته این را هم بگویم من با آقای مقدم مشکلی نداشتم و طولانی شدن سریال ربطی به ایشان نداشت. این برمی‌گردد به تهیه‌کننده که حیف‌شان آمده بود، راش های اضافه را دور بریزند و آن‌ها را هم در کار استفاده کردند. همکاری من با آقای مقدم در سریال «دریایی‌ها» هم ادامه داشت و نقش کاملا متفاوتی را نسبت به «پلیس جوان» داشتم اما این سریال را هم در موقع پخش ندیدم.

مهدی فتحی و بازیگرهایی که دوست ندارند کسی مریضی‌شان را بداند

مرحوم فتحی اولین کار سینمایی‌شان «تحفه‌ها» بود که نقش پدر من را بازی می‌کردند. من ایشان را خیلی دوست داشتم و بازی‌شان را ستایش می‌کردم و معتقدم هر نقشی را که بازی می‌کردند یک تازگی به آن نقش می‌دادند و این شاید به دلیل آن چشم‌های فوق‌العاده جذابی بود که داشتند و این برای یک بازیگر شانس است که چشمهای زیبایی داشته باشد. آن هم چشم‌های آقای فتحی که همه چیز را می‌توانستند با آن بیان کنند. در سریال «سرکار استوار» هم من نقش همسر ایشان را بازی می‌کردم و آنجا متوجه شدم ایشان آقای فتحی «تحفه‌ها» نیستند و نسبت به سیزده سالی که از سال ۶۵ می‌گذشت خیلی شکسته شده بودند و یک بار هم سر این سریال زمین خوردند. به دلیل ارتباط خانوادگی که داشتیم تلفنی گاهی با ایشان صحبت می‌کردم تا اینکه بعد از مدت‌ها سر سریال «دریایی‌ها» آقای فتحی را دیدم و متوجه شدم واقعا حالشان خیلی بد است. راه رفتنشان مشکل بود و جمله‌ها یادشان نمی‌ماند اما هیچ چیزی از مریضی‌شان نمی‌گفتند. به نظر من خیلی از بازیگرها هستند که دوست ندارند کسی بیماری‌شان را بداند.

 ناصر تقوایی

بعد از فیلم «ناخدا خورشید» همیشه آرزو داشتم دوباره با ایشان کار کنم. آقای تقوایی جزو کسانی هستند که وقتی گروه کاری‌شان را تشکیل می‌دهند می‌بینید که همه چیز سر جای خودش است. برای فیلم «رومی و زنگی» با ایشان قرارداد داشتم و قرار بود نقش یک زن ارمنی را بازی کنم وتقریبا همه دیالوگ‌ها را هم باید به زبان ارمنی می‌گفتم. یک معلم ارمنی هم قرار بود این زبان را به من یاد بدهد. آقای تقوایی به شوخی می‌گفتند من تا حالا نتوانستم پوست سر تو را بکنم و در این کار می‌دانم با تو چه کار کنم که متاسفانه این فیلم ساخته نشد.

آخرین کارها (در سال انجام این مصاحبه)

سریال «چهل سرباز» به کارگردانی آقای نوری‌زاده در حال آماده شدن برای پخش است. من در این سریال در دو نقش بازی می‌کنم. در دوره‌ای همسر فردوسی هستم. زمانی که فردوسی به قزوین کوچ می‌کند و پسرش می‌میرد، در دوره‌ای هم با اسطوره‌هایی مثل اسفندیار و رستم همبازی هستم. یک بازیگر همیشه دوست دارد کارگردان بازیش را بشناسد. آقای نوری‌زاد هم به خوبی بازی را می‌فهمیدند و فضای خوبی بر این کار حاکم بود. سریال سیزده قسمتی «وعده دیدار» هم که چندی پیش فیلمش اکران شد از من آماده است که هنوز پخش نشده است. (۱۳۸۴) 

بازیگران زن سینمای قبل از انقلاب

ما باید ببینیم آن جامعه و آن زمان از زن‌ها چه می‌خواسته و اصلا نمی‌توانیم بگوییم که این‌ها بازیگران بدی بوده‌اند، من فیلمی از یکی از بازیگران زن معروف آن زمان به نام «رقاصه» دیدم و فکر می‌کردم اگر یک کارگردان خوب پشت سر این قصه بود این فیلم هم می‌توانست فیلم خوبی باشد و هم ایشان خیلی خوب بازی می‌کردند. آن زمان آن چیزها را می‌خواست، کمااینکه الان مردم آن را نمی‌توانند بپذیرند. من شنیده‌ بودم فیلم‌هایی که کار نمی‌کرده رقص و آواز وسطش می‌گذاشتند و فیلم فروش می‌کرد و بازیگران زن بیشتر برای جلب گیشه مورد توجه بودند. الان هم متاسفانه در سینمای مان زنان آن جایگاهی را که باید داشته باشند ندارند.

وضعیت امروز سینما در دهه ۸۰

متاسفانه فیلم‌های الان یا گیشه‌ای هستند یا جشنواره‌ای، من نمی‌دانم چرا الان به اینجا رسیده‌ایم. خیلی از فیلم‌های شبیه به هم ساخته می‌شوند و فقط اسم و بازیگر عوض می‌شوند. نمی‌دانم هزینه سرسام‌آور سینما و عدم بازگشت سرمایه است که به اینجا رسیده‌ایم یا چیز دیگر. الان همه هدف‌ها رفته به آنجایی که همه دوان‌دوان خودمان را برسانیم تا جایزه بگیریم و همه به دنبال جشنواره‌ها راه افتاده‌اند. فیلمی ساخته می‌شود به اسم «گال» به کارگردانی آقای جلیلی و من که اهل سینما رفتن نیستم دو بار این فیلم را می‌بینم و تا دو هفته هم بغضی در گلویم است که رهایم نمی‌کند. ایشان فکر نمی‌کنم فیلمشان را برای جشنواره ساخته‌اند. خواستند حرفی بزنند و زدند. این کافی است اما اینکه جشنواره‌ای رفت و جایزه‌ای گرفت یا نه هیچ کدام این‌ها را نمی‌دانم. ما یک مدت سینمای خیلی خوبی داشتیم در دهه ۶۰ و ۷۰. سینما ما خیلی غنی بود و الان افت کرده‌ایم و خلاء‌هایی است که باید پر شود.

نیکی کریمی

ما در سال‌های اخیر بازیگران خانم خیلی خوبی داشتیم ولی یکی از بازیگرانی که به نظر من سیر صعودی زیادی را طی کرد خانم کریمی بودند. ایشان بازیگر فوق‌العاده خوبی هستند و به آنجا رسیده‌اند که چهره‌ برایشان مهم نیست. من نمی‌گویم زیبایی چهره اصلا اهمیتی ندارد. وقتی بازیگری نقش اول را دارد این قدرت را باید داشته باشد که دو ساعت بیننده را نگه دارد ولی وقتی بد بازی کند شما چهره زیبایش را نمی‌بینید. همانطور که آن بازیگر اگر خوب بازی کند، حتی اگر در لحظاتی هم ممیک صورتش هم بد شود شما دیگر او را زشت نمی‌بینید و بازی خوبش را می‌بینید. خانم کریمی به اینجا رسیده و من بازی‌های خوبی از ایشان دیده‌ام.

زندگی در روستا

من در یکی از روستاهای صومعه‌سرا واقع در محدوده رشت و ماسوله زندگی می‌کنم. شاید تا سه سال که آنجا زندگی می‌کردم هیچ کس نمی‌دانست من کی هستم تا «پلیس جوان» پخش شد و همه فهمیدند من بازیگر هستم. در این روستا همه به فکر زندگی هستند. من از دود و دم تهران فرار کردم و آنجا در آسایش هستم و با مردم درستی سر و کار دارم. آنجا پر از سوژه‌های فیلمسازی است. بچه‌های سر پل فیلمی است که هر روز آن را می‌بینم. از ساعت ۲ بعدازظهر تا غروب آفتاب بچه‌هایی که مدرسه‌شان تعطیل شده و هیچ جایی ندارند جز اینکه بالای پل بایستند و رودخانه را نگاه کنند. گاهی هم سنگی به رودخانه پرتاب کنند و یا گرمشان می شود به آب می روند. این فیلمی است که هر روز می‌بینم و خسته نمی‌شوم و تکراری نیست. و این فیلم جایزه هم از هیچ جا نبرده و به هیچ جشنواره‌ای هم نمی‌رود. هشت، نه سال است که با این بچه‌ها زندگی می‌کنم و از بودن با آن‌ها لذت می‌برم.

«عاشقی» و تجربه کارگردانی

مستند را همیشه دوست داشته‌ام؛ مستندی که انسانیت در آن حضور داشته باشد و صرفا به طبیعت بی‌جان نپردازد. سال گذشته هم اولین فیلم خودم را در این حوزه به نام «عاشقی» ساختم. این فیلم مستندی در ۲۹ دقیقه روایت شخصی به نام عاشقی، نگهبانی در تخت‌سلیمان است و بیشتر به نظریات و جهان‌بینی این فرد راجع‌ به تخت سلیمان می‌پردازد. عاشقی را من به همراه رضا قوام‌پور از تصویربرداران شبکه باران دو نفری کار کردیم و تدوین کار را هم خانم ژیلا ایپکچی انجام داده و موسیقی فیلم هم انتخابی توسط ایپکچی و حسین مهدوی تهیه شده است و الان هم امتیاز کار را به‌ آقای میرعلایی واگذار کردم تا بعد از گذاشتن زیرنویس فیلم را به خارج از کشور ارسال کنند. این فیلم چندی پیش جایزه بهترین کارگردانی را در بخش معنویت و انسان سومین جشنواره جهانی فیلم کوتاه کسب کرد. کار مستندسازی را ادامه خواهم داد اما کار داستانی نه و ممکن است از پس آن برنیایم.

«سفر به شوشتر»

 آخرین فیلم سینمایی که بازی کردم (تا سال ۱۳۸۴) «سفر به شوشتر» به کارگردانی آقای راعی بود که در ۲۰ اردیبهشت‌ماه تمام شد. در این فیلم نقشی کاملا متفاوت با کارهای قبلی‌ام داشته‌ام که تجربه خیلی خوبی بود. این نقش را در ابتدا برای یک مرد در نظر گرفته بودند، در سینمای ما هم نقش‌هایی که جنبه پررنگی دارد متعلق به آقایان است. آقای راعی پای این نقش ایستادند تا یک زن آن را ایفا کند. می‌توانم بگویم بعد ار مدت‌ها نقش فوق‌العاده خاصی در سینما بازی کردم.

«چشمان پدر»

این فیلم یک اثر مستند – داستانی به تهیه‌کنندگی احمد میرعلایی است که به مشکلات زندگی یک جانباز جنگ تحمیلی می‌پردازد. قصد دارم این فیلم را با نگاهی معصومانه به جنگ بسازم. در چشمان پدر به نوجوانانی خواهم پرداخت که در زمان جنگ با شور و شوق وصف نشدنی به جبهه‌های جنگ رفتند و عده‌ای از آن‌ها شهید شده‌اند یا با از دست دادن قسمتی از وجود خویش شهید زنده لقب گرفته‌اند. الان سال‌ها از جنگ می‌گذرد و عده‌ای از این جانبازان تشکیل خانواده داده‌اند و صاحب فرزندانی هستند که از جنگ چیز زیادی نمی‌دانند اما شاهدان این جنگ در این خانواده‌ها حضور دارند و فرزندان به دلایلی پدران خود را از چشم دیگران پنهان می‌کنند. قصدم از ساخت این اثر این است که فرزندان جانبازان دوران جنگ تحمیلی به وجود پدرانشان افتخار کنند. نه اینکه خجالت بکشند و آن‌ها را از دید دیگران پنهان سازند. چنین سوژه‌ای یک واقعیت محض است و امروز در جامعه وجود دارد و دوست دارم دیگران را در حس خودم شریک کنم. فیلم من به نوعی حق‌شناسی نسبت به جانبازان است. این روزها هم به دنبال دختربچه‌ای برای ایفای نقش اصلی این فیلم هستم.

جا مانده از صحبتهای پروانه معصومی

– وقتی در فیلمی کار می‌کنم بعد از پایان هرگز به صحنه یا سر مونتاژ آن نمی‌روم و معتقدم آن چیزی که بر عهده من بوده انجام دادم و تمام شده.

-در فیلم‌های ناخدا خورشید، جهزیه برای رباب و طوبی نقش زنان جنوبی را بازی کردم.

– با توجه به فرم چهره‌ام برای بازی در نقش زنان روستایی مشکل دارم.

– بازیگرها همیشه باید به دنبال پولشان بدوند و با التماس و گردن کج آن را بگیرند خیلی کم می‌شود که غیر از این رخ دهد.

-تنها فرزندم یک پسر ۳۵ ساله است که در رشته معماری از دانشگاه علم و صنعت فارغ التحصیل شده و با ما زندگی می‌کند.

– منتقدین ما متاسفانه انتقاد درست و سازنده نمی‌کنند.

– خودم را در آن حد نمی‌دانم که استادی باشم که بتوانم بازیگر تربیت کنم.

– جوانان ما جوانی نمی‌کنند و جوانی‌شان پشت ماشین نشستن است، ما باید ببینیم خلاء کجاست و از کجا باید پُر شود.

– فیلم «طوبی» را خیلی دوست داشتم و معتقدم کار خیلی خوبی بود و شاید خود من روی قصه‌اش خیلی موثر بودم این فیلم می‌توانست طور دیگری باشد ولی حضور من باعث شد که قصه شکل دیگری بگیرد.

– فیلم «خارج از محدوده»، اولین کار خانم بنی‌اعتماد بود و من هم اولین تجربه‌ام با یک کارگردان خانم بود و احساس کردم آدم با یک کارگردان خانم چقدر می‌تواند راحت باشد.

– من ناخواسته وارد بازیگری شدم ولی هدفمند آن را ادامه دادم و سعی کردم یک خانم بازیگر مورد احترام مردم باشد و امیدوارم به هدفم رسیده باشم.

– یک بازیگر خیلی زحمت می‌کشد تا یک نقش را خلق کند و یک احساس فوق‌العاده عمیق و شفاف لازم است تا نقش جلوی دوربین زنده شود.

رسانه سینمای خانگی- خاکسپاری مرحوم پروانه معصومی در فرحزاد

پیکر هنرمند و بازیگر فقید پروانه معصومی روز چهارشنبه پس از انتقال به تهران در محل بقعه متبرکه امامزاده ابوطالب (ع) فرحزاد به خاک سپرده می شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سید مهدی حقی از دوستان خانوادگی این هنرمند فقید در گفت و گو با ایرنا عنوان کرد: تا این لحظه بر اساس تصمیم خانواده مرحوم پروانه معصومی مقرر شده تا یکر این بانوی هنرمند فردا پس از غسل در باغ رضوان شهر رشت، از محل مجتمع خاتم الانبیا(ع) تا میدان شهرداری تشییع شود و پس از آن برای انجام مراسم تدفین به تهران منتقل خواهد شد.

وی عنوان کرد: طبق وصیت مرحوم پروانه معصومی صبح روز چهارشنبه قرار است پس از تشییع در آرامگاه خانوادگی اش در امام زاده ابوطالب(ع) فرحزاد در کنار مزار پدر، مادر و همسرش به خاک سپرده شود.

مرحوم معصومی ۷۹ سال سن داشت و به مدت ۲۰ سال در روستای “چمن” شهرستان صومعه سرا ساکن بود.

او ۱۱ اسفند ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد و تحصیلاتش را در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ملی ایران به پایان رساند. وی طی فعالیت هنری خود برای نقش‌آفرینی در گل‌های داوودی (۱۳۶۳)، جهیزیه‌ای برای رباب و شکوه زندگی (هر دو در ۱۳۶۶) برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر شد.

معصومی در سریال های کوچک جنگلی و سریال امام علی (ع) مینو، یوسف پیامبر، تا صبح، نشانی، باران عشق، مثل هیچ کس، پلیس جوان، دریایی‌هاو ملکوت بازی کرد و معکوس، جانان، ترانه شرقی، فیلم شاهزاده ایرانی، وعده دیدار، مسافر ری، یوسف پیامبر، سفر به هیدالو، تنگنا، ناصرالدین شاه آکتور سینما، تماس، سال های خاکستری، طوبی، تحفه ها، جهیزیه ای برای رباب، خارج از محدوده، شکوه زندگی، شناسایی، ترنج، چمدان، ملاقات، ناخدا خورشید، جستجو در شهر، آشیانه مهر، تاتوره، راه دوم و کلاغ از جمله آثار سینمایی مرحوم معصومی بود.

خروج از نسخه موبایل