رسانه سینمای خانگی- رئیس گفت سیمرغ مردمی بازمی‌گردد

محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی با حضور در خانه جشنواره فیلم فجر، به ارائه توضیحاتی درباره حواشی این رویداد پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا؛ محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی، شامگاه یکشنبه – ۱۵ بهمن – همزمان با چهارمین روز برگزاری چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، با حضور در برج میلاد (خانه جشنواره در جمع خبرنگاران حاضر شد و درباره این رویداد گفت: براساس همین چند روزی که از اکران آثار جشنواره سپری شده است، احتمالا مخاطبان جشنواره در جریان تغییرات محتوایی آثار قرار گرفته‌اند. جشنواره فجر هر ساله شاهد حضور باشکوه جوانان بوده است و امسال هم شاهد حضور فیلم‌سازان جوان هستیم اما نوع آثار این جوانان متفاوت از قبل است و در روزهای باقی‌مانده از جشنواره هم آثار آنان را خواهید دید. می‌توان گفت برخی از آثار فیلمسازان جوان، مخاطبان را شگفت‌زده خواهد کرد. فیلمسازان پیشکسوت هم در کنار فیلمسازان جوان حضور دارند.

وی افزود: تفاوت دیگر این دوره از جشنواره نگاه اقلیمی موجود در آثار است. همه تولیدات متمرکز در پایتخت نیستند و این موضوعی است که همواره روی آن تأکید داشتیم. سال‌هایی که من خودم در جشنواره فیلم فجر حضور داشتم، معمولا آثار حاضر در جشنواره محدود به دو الی سه ژانر می‌شدند اما امسال شاهد هستید که فارغ از سطح کیفی آثار، در همه ژانرها فیلم داریم. همین که جریان تولید اثر در ژانرهای مختلف در سینمای ایران کلید خورده است، می‌تواند بارقه امیدی برای آینده باشد.

خزاعی تأکید کرد: این جریان از انجمن سینمای جوان آغاز شد که ما شعار تنوع ژانر را در آن مطرح کردیم و الحمدلله خروجی این جریان را حالا در سینمای بلند ایران شاهد هستیم. در جشنواره امسال از همه ژانرها فیلم داریم. زمانی برخی سوال می‌کردند که آیا جایگاه فیلم کمدی در جشنواره فجر است؟‌ ما معتقدیم به عنوان یک ژانر، حتما آثار کمدی هم باید در جشنواره پذیرش شوند. نباید احساس کنیم که جشنواره فیلم فجر، تنها مختص فیلم‌های اجتماعی، دینی و یا دفاع مقدسی است. تنوع سلایق، دیدگاه‌ها و ژانرها در آثار، یکی از ویژگی‌های بارز جشنواره امسال است.

ماجرای حذف «سیمرغ مردمی» چه بود؟

رئیس سازمان سینمایی درباره تمهیدات سازمان سینمایی برای بازگشت سیمرغ مردمی به ترکیب جوایز جشنواره فجر در دروه‌های بعد گفت: سال ۱۴۰۰ ما سیمرغ مردمی را در ترکیب جوایز جشنواره داشتیم اما برخی دوستان اعتراضاتی را درباره فرآیند رأی‌گیری مطرح می‌کردند. وقتی اعتراضات را بررسی کردیم، متوجه شدیم تقلب صورت گرفته و تهیه‌کنندگان معترض، اعتراض به حقی داشتند. شاید آن تصمیم برای من تبعات بسیاری داشت، اما به‌عنوان کسی که نظرات مردم برایم بسیار حائز اهمیت است و برای آن احترام قائل بودم، اعلام کردم رأی‌گیری متوقف شود تا بتوانیم سامانه‌ای طراحی کنیم تا از آرای مردمی مطمئن شویم.

وی افزود: شما نباید از من به عنوان یک مدیر توقع داشته باشید که وقتی نسبت به یک جریان اشتباه آگاه شده‌ام، اجازه ادامه این اشتباه را بدهم. اگر رأی گیری در آن دوره ادامه پیدا می‌کرد، حق فیلم‌سازان ضایع می‌شد. امسال آقای امینی (دبیر جشنواره تلاش کردند و چند کارشناس هم دعوت شدند تا بتوانیم آرای مردمی را در جشنواره امسال داشته باشیم. دوستانی که آمدند، تأکید داشتند نرم‌افزاری که باید برای این کار طراحی شود، به این دوره نمی‌رسد. ان‌شالله سال آینده داوری مردمی و سیمرغ مردمی را در جشنواره فجر خواهیم داشت.

شاید در برخی آثار به اندازه چند پلان، مباحثی برای گفت‌وگو وجود داشته باشد اما اکثر فیلم‌هایی که در جشنواره دیده‌اید، قطعا اکران خواهند شد

خزاعی درباره صدور پروانه نمایش برای فیلم‌های حاضر در جشنواره امسال و امکان اکران عمومی آنها بدون اصلاحات هم گفت: تقریبا تمام آثاری که در جشنواره شاهد هستید، با همین کیفیت امکان اکران عمومی دارند. شاید در برخی آثار به اندازه چند پلان، مباحثی برای گفت‌وگو وجود داشته باشد اما اکثر فیلم‌هایی که در جشنواره دیده‌اید، قطعا اکران خواهند شد. من از زمانی که به سازمان سینمایی آمده‌ام، این وعده را داده‌ام که فیلم‌هایی که در زمان من پروانه ساخت بگیرند، به‌شرط رعایت فیلمنامه مصوب، قطعا به اکران هم خواهند رسید. امروز هم قول می‌دهم تمام فیلم‌هایی که براساس فیلمنامه‌های مصوب ساخته شده‌اند، هیچ مشکلی برای اکران عمومی نداشته باشند.

رئیس سازمان سینمایی درباره کیفیت پایین برخی فیلم‌های جشنواره هم گفت: خاطرم هست در سال ۹۰ که دبیر جشنواره فجر بودم هم همین صحبت‌ها را در روزهای اولیه جشنواره می‌شنیدم. همان زمان به دوستان می‌گفتم صبر کنید تا جمع‌بندی نهایی تا پایان جشنواره صورت بگیرد. نمی‌خواهم بگویم صددرصد کارهای حاضر در جشنواره سطح کیفی بالایی دارند. جشنواره فجر مثل هر رویداد سینمایی دیگری هم آثار خوب دارد و هم آثار متوسط. در همه این سال‌ها هم فیلم‌های متوسط در جشنواره فجر بوده است و معطوف به جشنواره امسال نیست. اما معتقدم در معدل نهایی جشنواره امسال، فیلم‌های خوب سهم بیشتری داشته‌اند.

هیأت انتخاب ۵۸ دقیقه از «بی‌بدن» را دید

خزاعی درباره حواشی فیلم «بی‌بدن» توضیح داد: همان‌طور که آقای امینی هم توضیح دادند، بعد از آنکه هیأت انتخاب همه آثار را دیدند و بررسی کردند، فیلم «بی‌بدن» نتوانست جمع‌بندی نهایی نظر هیأت انتخاب را جلب کند. من با بعضی از اعضای هیأت انتخاب هم صحبت کرده‌ام. دلیل اصلی دوستان برای این انتخاب هم این بود که فیلم ناقص رسیده بود. اینکه برخی می‌گویند فیلم‌های دیگر هم ناقص بوده‌اند باید توجه داشته باشند که ناقص ماندن پرده کروماکی در یک فیلم، متفاوت از این است که تنها امکان تماشای ۵۸ دقیقه از یک فیلم را داشته باشید. اینکه هیأت انتخاب تقریبا نیمی از یک فیلم را ندیده، طبیعتا نمی‌توانسته درباره آن نظر نهایی بدهد. یا باید از سازندگان درخواست می‌کردیم فیلم را برای سال بعد برسانند، مانند یکی از فیلم‌های دفاع مقدسی بنیاد روایت که همین پیشنهاد را به آن دادیم و ماند برای سال بعد.

وی افزود: اما عوامل فیلم «بی‌بدن» اصرار به حضور در جشنواره داشتند و گفتند برنامه اکران عمومی داریم. مضاف بر اینکه وقتی خودمان هم فیلم را دیدیم، معتقد بودیم فیلم خوبی شده است. به همین دلیل تصمیم گرفتیم در بخش نگاه نو حضور داشته باشد تا لااقل منتقدان و اصحاب رسانه آن را ببینند و درباره آن نظر بدهند.

رئیس سازمان سینمایی درباره خانواده‌محور نبودن برخی فیلم‌های جشنواره هم گفت: معتقدم خیلی از فیلم‌های جشنواره امسال به نسبت فیلم‌های دوره‌های گذشته فجر، محتوای مناسب‌تری برای خانواده‌ها دارند. خانواده‌محور بودن فیلم‌ها یک موضوع است و محتوای سالم داشتن برای خانواده‌ها بحث دیگری است. شاید در برخی فیلم‌ها دیالوگ‌هایی باشد که مشکلاتی دارد، اما معمولا دوستان شورای پروانه نمایش، در آستانه جشنواره سخت‌گیری نمی‌کنند و در مرحله اکران است که به استناد بازتاب‌ها شروع به اصلاح فیلم‌ها می‌کنند. در نهایت فیلم‌ها محتوای بسیار خوبی دارند.

خزاعی در ادامه با اشاره به سیاست‌های سازمان سینمایی برای توجه به ظرفیت‌های موجود در شهرستان‌ها گفت: امسال برای اولین‌بار در مرحله انتخاب فیلم‌های جشنواره فجر، شاهد ارسال ۱۶ فیلم از شهرستان‌ها بودیم. برخی از این آثار به جشنواره راه پیدا کرده‌اند و برخی انتخاب نشدند اما همین جهش و تکاپو در شهرستان‌ها، می‌تواند آرزوی ایالتی شدن سینمای ایران را که من سال‌ها در سر داشتم را محقق کند. استان‌ها باید بتوانند برای خود فیلم تولید کنند و فضای مناسب اکران هم در اختیار داشته باشند. تولید سینما نباید محدود به تهران باشد.

چرا «بهشت تبهکاران» با پرده سبز اکران شد؟

رئیس سازمان سینمایی درباره حاشیه به وجود آمده برای اکران نسخه‌ای ناقص از فیلم «بهشت تبهکاران» در سینماهای مردمی هم توضیح داد: دبیرخانه جشنواره پیش‌تر به صاحبان آثار اطلاع داده بود که فیلم‌ها تا تاریخ مشخصی باید به دبیرخانه تحویل شود. طبیعتا همه فیلم‌ها هم نسخه کامل را تحویل داده بودند. اما در برخی از فیلم‌ها به اندازه چند فریم، اشکالاتی مانند پرده سبز وجود داشت که تهیه‌کنندگان قول داده بودند قبل از شروع اکران‌ها آن را رفع کنند. وقتی مردم برای یک فیلم بلیت تهیه کرده‌اند، طبیعتا باید فیلم اکران می‌شد و از آنجایی که نسخه اصلاح شده، از سوی عوامل به دبیرخانه نرسید، مجبور شدند نسخه‌ای که با رضایت خود عوامل به دبیرخانه ارسال شده بود را اکران کنند.

خزاعی درباره اکران محدودتر فیلم‌های جشنواره در استان‌ها هم گفت: همواره ظرفیت اکران فیلم‌های جشنواره در استان‌ها ۱۶ فیلم بوده است و استان‌هایی که تمایل به اکران تعداد بیشتری فیلم داشته باشند باید با تهیه‌کنندگان آثار وارد مذاکره شود. سازمان سینمایی ۱۶ فیلم را در راستای تحقق عدالت فرهنگی در اختیار استان‌ها می‌گذارد و هزینه‌های آن را هم ما پرداخت می‌کنیم، بالغ‌بر آن برعهده استان‌هاست. درآمد حاصل از فروش فیلم‌ها هم به‌طور کامل متعلق به خود استان است. همه استان‌هایی که توانایی مالی داشته باشند می‌توانند متقاضی اکران همه فیلم‌های جشنواره باشند.

رسانه سینمای خانگی- هیچ‌وقت مقید به یک گونه خاص سینمایی نبوده‌ام

کارگردان فیلم آغوش باز گفت: هیچ‌وقت مقید به یک گونه خاص سینمایی نبوده‌ام، اما نزدیک‌ترین گونه به این فیلم، کمدی‌درام است که درباره روابط انسانی صحبت می‌کند و تیزی‌های ناهنجاری‌های اجتماعی را کمی نرم می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا؛ فیلم سینمایی آغوش باز به کارگردانی بهروز شعیبی سومین فیلم روز چهارم جشنواره فیلم فجر شامگاه یکشنبه -۱۵ بهمن – در خانه جشنواره در برج میلاد اکران شد و پس از آن نشست خبری با حضور بهروز شعیبی کارگردان، علی سرتیپی تهیه کننده، مسعود سخاوت‌دوست آهنگساز، علی برازنده مدیر فیلمبرداری، محمدرضا میرزامحمدی طراح صحنه، خشایار موحدیان تدوینگر، محمدمهدی عسگری مجری طرح، سجاد نجفی و مهرداد کوروش نیا نویسندگان و گلاره عباسی و شبنم گودرزی بازیگران حضور داشتند.

آغوش باز کاملا خصوصی است

علی سرتیپی تهیه کننده این فیلم در ابتدای این نشست گفت: پیشنهاد ساخت این فیلم ازطرف آقای شعیبی و آقای عسگری بود. من هم باتوجه به شناخت آقای شعیبی فیلمنامه را خواندم و قبول کردیم که ساخته شود. شایعه بود که آقای شعیبی وسواس دارند و پروسه تولید طول می‌کشد، اما در این پروژه همه‌چیز سر زمان مناسب انجام شد.

سرتیپی توضیح داد: این فیلم صد در صد خصوصی است و یک ریال هم یک نهاد دولتی به آن کمک نکرده است. حمایتی هم نشده است و من و آقای عسگری بودجه فیلم را تامین کردیم. خود آقای شعیبی هم تمایلی نداشت که از ارگان دولتی کمک گرفته شود.

وی افزود: ما فکر می‌کردیم خود قصه و شرایط تولید این فیلم طوری است که به امید خدا بازگشت سرمایه خواهد داشت. از شما می‌خواهم که صدای چنین فیلم‌هایی باشید. ما سعی کردیم یک فیلم مناسب خانواده بسازیم تا حال مردم خوب شود.

سرتیپی نیز در پاسخ به این پرسش که آیا صحنه نوازندگی زنان در اکران مردمی حذف می‌شود؟ توضیح داد: این فیلم پروانه نمایش دریافت کرده است. امیدواریم که در اکران عمومی به فیلم دست نخورد.

آغوش باز فیلم سخت و پربازیگری بود

بهروز شعیبی در ادامه این نشست تصریح کرد: آغوش باز یک روی جدید از سینما برای من بود؛ هم در نوع فیلم‌سازی و هم در شکل اجرایی. همکاری با آقای سرتیپی برای من افتخار بود. من مدت ها طرحی در ذهن داشتم تا اینکه سجاد نجفی یکی از نویسندگان فیلم و محمدمهدی عسگری خواستند که با هم همکاری داشته باشیم. من فیلمنامه‌های آماده داشتم اما وقتی این طرح را برایشان تعریف کردم بسیار از آن استقبال کردند. صادقانه آغوش باز کار سخت و پربازیگری بود و اگر همدلی و همکاری این گروه نبود، این فیلم حتما امتیازاتی را از دست می‌داد.

کارگردان فیلم ادامه داد: دغدغه‌ها خیلی محاسبه شده نیست و من طوری کار می‌کنم که زندگی و فکر می‌کنم. این بخش باعث شده است که خیلی دچار محاسبه نمی‌شوم‌. فکر می‌کنم دغدغه همه ما چیزهایی است که ما در روابط انسانی با آن مواجه هستیم.

وی افزود: ما احتیاج داریم که به یکدیگر یادآوری کنیم که در مشکلات و هنجارها و ناهنجاری‌های اجتماعی دچار غفلت نشویم. به نظر من وظیفه سینما همین است که هنجارهای اجتماعی را به ما یادآوری کند. به عقیده من یادآوری یکی از کلیدواژه‌های اصلی فیلم بود.

بخش مهم کیفی جامعه ما در دست زنان است

شعیبی مطرح کرد: معتقدم بخش مهم کیفی جامعه ما در دست زنان است. از بدو تولد ما با یک زن همراه هستیم تا روز آخر. هرچقدر بخواهیم این رابطه انسانی را نادیده بگیریم یا سرکوب کنیم عشق و علاقه در جامعه جایش را به خشم و اعتراض می دهد.

این کارگردان ادامه داد: ما در درام می‌توانیم هر شخصیت مهمی را تعریف کنیم اما در ناخودآگاه ما اینگونه است که برای بانوان احترام زیادی قائل هستیم. زنان در آثار من فقط حضور کمی نداشته و شخصیت های تاثیرگذاری داشته ‌اند.

شعیبی گفت: من خودم هیچوقت مقید به یک گونه خاص سینمایی نبوده ام. به همین دلیل فکر می‌کنم بهترین اتفاق من در این سال ساخت در آغوش باز با یک گروه درجه یک بود. همچنین یک تهیه‌کننده خوب و کاربلد در کنار ما بود تا این گونه را به درستی ارائه کنیم.

هیچ کارگردانی نمی‌تواند در کنار یک تهیه‌کننده خوب فیلم بد بسازد و همچنین نمی‌تواند کنار یک تهیه‌کننده بد، فیلم خوب بسازد.

آغوش باز کمدی درام است

شعیبی در پاسخ به این پرسش که آیا بخشی از این فیلم در واکنش به صحبت‌های وزیر ارشاد درباره معین بوده است، گفت: واقعا فکر می‌کنید در این ۲ هفته می‌توانستیم چیزی به فیلم اضافه کنیم؟

وی در بخش دیگری و در پاسخ به این نکته که از او انتظار بیشتری می‌رفت، عنوان کرد: این لطف شماست که می‌گویید انتطار بیشتری از من داشتید اما در واقع آغوش باز فیلم خیلی خوبی است.

این کارگردان افزود: دوست داشتیم فیلم خوش آب و رنگی داشته باشیم. واقعیت امر این است، زمانی که فیلم شروع می‌شود فیلم‌نامه تمام شده است و توجه به رنگ و فرم به محتوای فیلم لطمه نمی‌زند. نزدیک‌ترین گونه به آغوش باز کمدی درام است که درباره روابط انسانی صحبت می‌کند و تیزی‌های ناهنجاری‌های اجتماعی را کمی نرم می‌کند. این خاصیت این گونه سینمایی است.

با سرمایه شخصی فیلم را ساختیم

محمدرضا میرزامحمدی طراح صحنه درباره طراحی‌های صحنه موجود در این فیلم بیان کرد: خود فیلم‌نامه شرایط جالبی در صحنه سازی داشت. این فیلم دکوری داشت که به یک تکاملی می‌رسید. این برای ما مهم بود که تا جای ممکن به قصه و فیلم‌نامه وفادار بمانیم؛ ما سعی کردیم که تمام فضاهای فیلم از فرم و رنگ بهره ببرد و اگر دقت کنید هر شخصیت در فرم و رنگ خاصی قرار دارد که به آن شخصیت کمک می‌کند.

محمدمهدی عسگری مجری طرح این فیلم عنوان کرد: ما روزی دور هم نشستیم و تصمیم گرفتیم که یک فیلم عاشقانه و خانواده محور بسازیم‌. امیدوارم که نظر شما و مخاطبان را جلب کرده باشیم. قدم اول ما هم یک قصه خوب بود. کار سخت اما شیرین بود و توانستیم با سرمایه شخصی کار را به پایان برسانیم‌.

مهرداد کوروش‌نیا یکی از نویسندگان این فیلم درباره ایده این فیلمنامه گفت: نگارش این فیلم‌نامه مانند دو امدادی بود. آقای شعیبی و آقای نجفی در ابتدا طرحی را آماده کرده بودند و این خود مساله‌ای است که به فیلمنامه‌نویس کمک می‌کند. بعد از ۳ ماه آقای شعیبی با من تماس گرفتند و به دوستان اضافه شدم. ما ۳ ماه بعد را بیشتر به فرم و ساختمان فیلمنامه پرداختیم.

سجاد نجفی یکی دیگر از نویسندگان عنوان کرد: آقای شعیبی یک کارگردان صاحب سبک است و به عنوان یک فیلمنامه نویس دوست داشتم ببینم که ایشان دوست دارند، چه فیلمی بسازند. به همین دلیل به سمت مسیر داستان و قصه سوق پیدا کردیم. حس و حال خوب در همه جای این فیلم و فیلمنامه حضور داشت.

شبنم گودرزی بازیگر این فیلم درباره تکرار صفت پول‌پرستی زنان در سینما تصریح کرد: اول اینکه ما گروه درجه یکی داریم. نمی‌توانیم بگوییم که ارزش زن‌ها پایین می‌آید. همان‌طور که خانم‌ها می‌توانند پول‌پرست باشند، آقایان هم می‌توانند. نمی‌توانیم به این صفات جنسیتی نگاه کنیم.

مسعود سخاوت دوست آهنگساز فیلم آغوش باز درباره آسیب‌های موسیقی پاپ و دلیل انتخاب موسیقی پاپ در این فیلم گفت: موسیقی پاپ مستقیما با خلقیات مردم یک جامعه در ارتباط است و اگر جنس دیگری از ادبیات را در موسیقی پاپ امروز می‌بینید آیینه ای از خلقیات مردم همان جامعه است.

وی افزود: باید بررسی کنیم که موسیقی پاپ ما هرچقدر از گذشته به حال حرکت کرده، چه تغییراتی داشته است. مردم در سطح جامعه با یک بررسی ساده می‌توانند متوجه وضعیت اسف‌بار موسیقی پاپ باشند. به عنوان مخاطب عام‌ فکر می‌کنم که موسیقی پاپ با عواطف عوام جامعه در ارتباط است و دلیل انتخاب موسیقی پاپ برای این فیلم‌ همین بوده است.

علی برازنده مدیر فیلمبرداری این فیلم درباره لرزش دوربین گفت: لرزش دوربین در یک سکانس کوچک بوده، چیزی که در خود فیلم‌نامه است، آقای شعیبی دوست داشتند که در فیلم رنگ وجود داشت باشد به همین دلیل از این ویژگی بهره بردیم.

خشایار موحدیان تدوینگر فیلم گفت: افتخاری بود که با آقای شعیبی و وسواس‌های زیاد ایشان کار کردم. تدوین این کار با دو حس و حال متفاوت آرام و هیجان‌انگیز برای من خیلی جالب بود.

رسانه سینمای خانگی- معرفی اعضای هیئت انتخاب و داوری فیلم مستند در جشنواره فجر

 اعضای هیات انتخاب و داوری بخش مستند بلند چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر معرفی شدند.

به گزارش سینمای خانگی از چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، با حکم مجتبی امینی دبیر چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، سعید رشتیان، سیاوش سرمدی، محمد شکیبانیا، مهناز مظاهری و مهدی نقویان به عنوان اعضای هیات انتخاب و داوری بخش «مستند بلند» جشنواره چهل و دوم معرفی شدند و آثار این بخش رقابتی را مورد ارزیابی قرار خواهند داد.

بر اساس فراخوان این دوره ازجشنواره، فیلم‌های متقاضی شرکت در بخش «مسابقه فیلم‌های مستند بلند» باید دارای پروانه نمایش از سازمان امور سینمایی و راه‌یافته به بخش مسابقه هفدهمین دوره جشنواره «سینما حقیقت بوده» و دارای مدت زمان نمایش حداقل ۷۵ دقیقه باشند.

چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه به دبیری مجتبی امینی برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- هیئت انتخاب و داوری جشنواره فیلم کوتاه معرفی شدند

اعضای هیات انتخاب و داوران بخش‌ فیلم کوتاه چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر معرفی شدند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، با حکم مجتبی امینی دبیر چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، مریم بحر العلومی، حمید بهمنی، رضا سبحانی، لیلی عاج و هادی مقدم‌دوست به عنوان اعضای هیات انتخاب و داوری بخش «فیلم کوتاه» جشنواره چهل و دوم معرفی شدند و آثار این بخش رقابتی را مورد ارزیابی قرار خواهند داد.

بر اساس فراخوان این دوره از جشنواره، فیلم‌های متقاضی شرکت در بخش مسابقه فیلم‌های کوتاه داستانی باید دارای پروانه نمایش از سازمان امور سینمایی و راه یافته به بخش مسابقه چهلمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران بوده و دارای مدت زمان نمایش حداقل ۳ و حداکثر ۲۰دقیقه باشند.

چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه به دبیری مجتبی امینی برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «هاوایی» حتی یک دقیقه هم توقیف نشد

کارگردان فیلم سینمایی «هاوایی» ضمن اشاره به همکاری با نویسنده «گاندو» در این اثر، عنوان کرد که اکران «هاوایی» حتی یک دقیقه هم متوقف نشد و نظارت بدون توقف اعمال شد.

به گزارش سینمای خانگی، بهمن گودرزی کارگردان فیلم سینمایی‌ «هاوایی» از فیلم‌های روی پرده سینماها در گفت‌وگو با ایرنا، درباره عملکرد این فیلم در اکران توضیح داد: ابتدا باید خدا را شاکر باشم که با وجود چالش‌هایی مانند فراگیری بحران کرونا، فرآیند طولانی تولید این فیلم بالاخره به سرانجام رسید و بعد از پروسه طولانی صدور پروانه نمایش، این روزها مخاطبان با آن ارتباط برقرار کرده‌اند. معمولا هم طبق تجربه، سیر صعودی فروش یک فیلم در گیشه و ادامه داشتن استقبال از آن پس از روزهای اولیه اکران، نشان‌دهنده رضایت مخاطب از فیلم و تبلیغ دهان‌به‌دهان آن است. خوشبختانه درباره «هاوایی» هم شاهد این استقبال هستیم.

وی در توضیح بیشتر درباره فاصله طولانی میان تولید و اکران این فیلم هم گفت: ۹۰ درصد این فیلم در خارج از کشور و در هنگ‌کنگ فیلمبرداری شده است. برنامه‌ریزی برای تولید فیلم به همین دلیل، زمان‌بر بود. از سوی دیگر رسیدن به عوامل موردنظر هم در سال ۹۸ اندکی از ما زمان گرفت. وقتی برای تولید فیلم در اسفندماه آن سال بلیت گرفتیم هم به‌دلیل بحران کرونا همه مرزها بسته و پروازها لغو شد. عملا در این شرایط دو سال در انتظار باز شدن مرزها ماندیم و ناگزیر بخش‌هایی از فیلم را در سال ۱۴۰۰ با دکور زدن در داخل تصویربرداری کردیم. خرداد ۱۴۰۱ توانستیم به خارج از کشور برویم و فیلمبرداری را به اتمام برسانیم.

گودرزی ادامه داد: فروردین‌ماه امسال بود که نسخه نهایی را برای دریافت پروانه نمایش به ارشاد ارائه کردیم که این فرآیند هم کمی طولانی شد تا فیلم امکان ورود به چرخه اکران عمومی را پیدا کند. تصمیم‌گیری برای زمان اکران هم ارتباط مستقیم با زمان صدور پروانه نمایش دارد. کمااینکه وقتی پروانه نمایش «هاوایی» صادر شد، بلافاصله با هماهنگی وزارت ارشاد و روح‌الله سهرابی اقدام به اکران فیلم کردیم.

وی افزود: شخصا معتقدم فیلم خوبی که توان راضی نگه داشتن مخاطب خود را داشته باشد، هر زمانی که اکران شود، حتی اگر کولاک هم بیاید، مخاطب خودش را به سالن سینما می‌کشاند. اگر می‌خواستیم اکران فیلم را به بعد از عید نوروز موکول کنیم، فیلم‌های تازه‌ای به میدان می‌آمدند و امکان داشت همین فرصت را هم از دست بدهیم. مضاف بر اینکه در همین شرایط هم می‌توانیم اکران فیلم را تا نوروز ادامه دهیم.

امیدوارم فروش میلیاردی «هاوایی» سه رقمی شود

انتشار بریده‌های فیلم از سوی انسان‌های بیماری بود که می‌خواستند برای «هاوایی» حاشیه‌سازی کنند و شاید فکر می‌کردند دیده شدن و فروش این فیلم دارد جای آن‌ها را تنگ می‌کند!کارگردان «هاوایی» با ابراز امیدواری برای سه رقمی شدن فروش میلیاردی فیلم، گفت: طبیعتا اگر فیلم ما هم مانند فیلم‌های دیگر امکان اکران طولانی‌مدت داشته باشد، می‌تواند فروش بالایی را تجربه کند. شرایط اکران نزدیک به یک ساله فیلم «فسیل» البته متفاوت از فیلم‌های دیگر است و این فیلم زمانی روانه پرده شد که فیلم‌های دیگر، ورود به چرخه اکران را نمی‌پذیرفتند. به همین دلیل هم می‌توان گفت اکران فیلم در آن مقطع به نوعی یک ایثار و ریسک محسوب می‌شد و در درازمدت جواب خوبی هم از آن گرفتند. فیلم‌های دیگر هم حالا می‌توانند طولانی‌مدت روی پرده بمانند و این شرایط برای فیلم‌هایی است که کیفیت‌شان بابت میل مخاطبان است.

گودرزی درباره خبر مربوط به ممیزی «هاوایی» در حین اکران و تاثیر مثبت آن بر فروش و تبلیغات فیلم هم گفت: طبیعتا که این اتفاق یعنی انتشار بریده‌های فیلم در فضای مجازی از طرف تیم تبلیغاتی فیلم نبوده و شخصا هم معتقدم تماشاگران ایرانی دیگر دست صاحبان این مدل ایده‌ها را خوانده است و دیگر نمی‌تواند تاثیری داشته باشد. انتشار بریده‌های فیلم از سوی انسان‌های بیماری بود که می‌خواستند برای «هاوایی» حاشیه‌سازی کنند و شاید فکر می‌کردند دیده شدن و فروش این فیلم دارد جای آن‌ها را تنگ می‌کند!

ارشاد نمی‌خواهد هیچ فیلمی پشت خط بماند

امروز امکان دیالوگ و گفت‌وگو با مدیران سینمایی را داریم و اینگونه نیست که به‌صورت دستوری حکم به حذف بخشی از فیلم بدهندوی افزود: خوشبختانه با درایت وزیر ارشاد و زیرمجموعه‌شان در سازمان سینمایی، این حاشیه‌سازی خنثی شد و اکران فیلم با همان روال مرسوم ادامه پیدا کرد. خوشبختانه فیلم اصلا از پرده پایین نیامد و اکرانش حتی یک دقیقه هم متوقف نشد و این شعار این دولت است که برخوردی متفاوت با شرایط اکران فیلم‌ها داشته باشد. کمااینکه خیلی از بازیگرانی که دچار حاشیه‌هایی شده بودند، در همین یک سال، فیلم‌های‌شان به اکران درآمد. فیلم ما هم زمانی تولید شده بود که خانم ریحانه پارسا هنوز از کشور نرفته بود. ذهنیت مدیران فعلی ارشاد این است که هیچ فیلمی پشت خط اکران نماند.

این کارگردان درباره اصلاحات مجدد اعمال شده بر این فیلم هم توضیح داد: از نظر زمانی این اصلاحات اصلا زیاد نبود و تنها چند تک‌دیالوگ را اصلاح کردیم. خوشبختانه مدیران فعلی سازمان سینمایی به‌ویژه آقایان سهرابی، ایل‌بیگی و خزاعی، خودشان فیلمساز بوده‌اند و با شرایط کاری ما آشنا هستند. به همین دلیل امکان دیالوگ و گفت‌وگو با آن‌ها را داریم و اینگونه نیست که به‌صورت دستوری حکم به حذف بخشی از فیلم بدهند.

گودرزی در پاسخ به این پرسش که چرا باوجود فیلم‌های پرفروشی که تا به امروز کارگردانی کرده، در هیچ دوره‌ای به سمت پرکاری نرفته است؟ توضیح داد: شاید کمی کم‌شانسی بوده و کمی هم تنبلی! تصمیم دارم که بعد از این کمی پرکارتر باشم. من از آن فیلمسازانی هستم که همواره مستقل کار کرده‌ام و به هیچ جریانی هم متصل نبوده‌ام، به همین دلیل تا به امروز خیلی نتوانسته‌ام پرکار باشم اما تلاش می‌کنم با اتکا به بخش خصوصی، بعد از این پرکارتر باشم. شاید استقبال از «هاوایی» و رسیدن آن به سوددهی، باعث تمایل بیشتر تهیه‌کننده‌های دیگر به همکاری و پیشنهادات بیشتر شود.

همکاری با امین حیایی از خوش‌شانسی من است

این کارگردان سینما، درباره تعدد همکاری‌هایش با امین حیایی در سینما هم گفت: یک کارگردان باید خیلی خوش‌شانس باشد که یک انسان بااخلاق و حرفه‌ای مانند امین حیایی را همواره در کنار خود داشته باشد. این از خوش‌شانسی من بوده است که در بخش عمده‌ای از کارهایم، فرصت این همکاری را داشته‌ام. علاوه‌بر چهار فیلم سینمایی، در سریال «ساخت ایران» هم این همکاری را داشتیم و معتقدم یکی از امتیازات فیلم «هاوایی» هم حضور امین حیایی در کنار امیر جعفری است که برای اولین‌بار به‌عنوان یک زوج خوش درخشیده‌اند.

سهم نویسنده «گاندو» در فیلمنامه «هاوایی»

کارگردان فیلم «هاوایی» درباره همکاری با آرش قادری به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس که آثاری امنیتی همچون «گاندو» و «ترور» ‌را در کارنامه خود داشته است، گفت: آرش قادری پیش از این در فیلم‌نامه «شیش‌وبش» هم دخیل بود و فیلم‌نامه «آتیش‌بازی» را هم او برای من نوشته بود. نسخه اولیه فیلم «هاوایی» با نام «قاتل بروسلی» هم نوشته آرش قادری بود. در آن فرآیند طولانی‌ای که به آن اشاره کردم، وقتی برای بازبینی به خارج از کشور رفتیم، دیدیم بستر تولید آن فیلمنامه فراهم نیست و نیاز به دوباره‌نویسی داشت. خط اصلی داستان آرش قادری در نسخه فعلی «هاوایی» حفظ شده اما فیلمنامه‌اش نوشته حمید اکبری خامنه است.

وی افزود: معتقدم آرش قادری فیلمنامه‌نویس خوش‌ذوقی است که می‌تواند همزمان در فضای «هاوایی» و یا سریال‌های‌ «گاندو» و «ترور» نویسندگی کند. تا جایی هم که سریال‌های او را دیده‌ام، از منظر روایت جذاب بوده‌اند. او فیلمنامه‌نویس بااستعدادی است که تعامل بسیار خوبی با کارگردان دارد و به همین دلیل می‌تواند در ژانرها و فضاهای مختلف کار کند.

رسانه سینمای خانگی- آیا «مسافری از گانورا» بدآموزی دارد؟

کارگردان انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» به ارائه توضیحاتی درباره این انیمیشن پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمدار این روزها بر پرده سینماست، فیلمی که در گیشه بالغ بر ۴ میلیارد تومان فروخته است. احمد علمدار اما برای روایت این فیلم به سراغ یک قهرمان متفاوت رفته است، قصه های «مسافری از گانورا» را سهیل پیش می برد، نوجوان معلولی که به کمک دوستانش سعی در عبور از بحران ها دارد.

این فیلم در کنار این موضوع به مسایل دیگری همچون لزوم توجه به محیط زیست، توجه به دانشمندان هسته ای، خودکفایی ملی، مهاجران افغانستانی و… هم پرداخته است که همین تعدد موضوعات باعث شده است بخشی از مسائل مطرح شده در این فیلم به صورت کامل پیش روی مخاطبان قرار نگیرد.

با سید احمد علمدار درباره این انیمیشن به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

«مسافری از گانورا» ایده‌ها و خرده‌داستان‌های مختلفی دارد، این جرقه اولیه کدام ایده بود و داستان حول کدام محور بسط پیدا کرد؟

بخشی از روایت «مسافری از گانورا» ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمده‌تر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسل‌های گذشته با نسل‌های امروز استایده اولیه ما درباره رابطه مادر و فرزندی بود که فرزند دچار معلولیت جسمی بود و به دلیل حرف‌هایی که به‌صورت اتفاقی از زبان مادرش شنیده بود، او را مقصر وضعیت جسمی خود می‌دانست. این اتفاقی واقعی بود که ما شنیدیم و می‌دانستیم این فرزند سال‌ها با مادر خود قهر کرده و با او صحبت نمی‌کند.

شنیدن این روایت جرقه اولیه شکل‌گیری این داستان بود. هر چند اتفاقی واقعی خیلی غم‌انگیز هم بود اما آن را تبدیل به یک درام کردیم و براساس همان هم سناریویی را نوشتیم. بخشی از روایت ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمده‌تر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسل‌های گذشته با نسل‌های امروز است.

رابطه‌ای که به دلیل سرعت رشد تکنولوژی شاهد افزایش گسست در آن هستیم. اگر بخواهیم یک پیام محوری را در فیلم پررنگ کنیم، همین طرح سوال درباره چگونگی رفع شکاف است. پاسخی هم که به آن داده می‌شود، فداکاری و عشق است. یک نگاه تمثیلی هم به این مضامین در داستان داشته‌ایم.

چرا در فرآیند طراحی این کاراکتر معلول و جزییاتی مانند ترددش در فضای شهری، هیچ اشاره‌ای به مشکلات این قشر نداشتید؟

ما تلاش کردیم بیشتر به موضوعاتی اشاره داشته باشیم که احساس می‌کردیم پیش‌تر کمتر به آن‌ها پرداخته شده است. نکاتی مانند مسیر تردد معلولان و کم‌کاری‌هاش شهرداری در این زمینه، که پیش‌تر دیگرانی هم نسبت به آن نقدهایی به فیلم وارد کرده‌اند، مسائلی است که تقریبا همه از آن آگاهیم. ما در واقع می‌خواستیم روی توانمندی این فرد برای غلبه بر معلولیت و ناتوانی‌هایش تمرکز کنیم.

حس نمی‌کنید مخاطب معلولی که به تماشای فیلم می‌نشیند، از منظر عدم توجه به این قبیل مشکلات، دچار تناقض نسبت به فیلم می‌شود؟

حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راه‌رفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواسته‌هایش متوقف نمی‌شود و همچنان توانمندی‌های بیشتری را می‌خواهد. خواسته‌های انسان‌ها متوقف‌شدنی نیستما در جشنواره اصفهان چنین بازخوردی را گرفتیم. گروهی از کودکان معلول را دعوت کردیم تا به تماشای فیلم بنشینند و خیلی هم از فیلم خوش‌شان آمد و با آن ارتباط برقرار کردند.

فرد بزرگسالی که همراه این کودکان بود اما دچار این سوال شده بود که این معلول کارهایی را انجام می‌دهد که با معلولیتش جور نیست! برخی از نکات مدنظر او را بعدها در فیلم هم اصلاح کردیم اما هدف‌مان این بود که بگوییم می‌توان برای یک معلول چنین توانایی‌هایی را در نظر گرفت.

شخصیت اصلی ما دچار معلولیت است و آرزویش راه رفتن است. حتی قراری که با آن موجود فضایی می‌گذارد، مربوط به توان راه رفتن می‌شود. ما تعمدا در داستان توانمندی‌هایی را برای این کاراکتر در نظر گرفتیم که حتی شاید آدم‌های عادی هم از توان‌شان خارج باشد.

حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راه‌رفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواسته‌هایش متوقف نمی‌شود و همچنان توانمندی‌های بیشتری را می‌خواهد. خواسته‌های انسان‌ها متوقف‌شدنی نیست. ما مدام به دنبال توانمندی‌های بیشتر و بهتر هستیم. پیام فیلم را هم در پایان تغییر دادیم…

چرا تغییر دادید؟

یکی از دلایلش تذکر همان فرد همراه با کودکان معلول بود. در پایان داستان وقتی شخصیت اصلی می‌خواهد آن لباس خاص را پس بدهد، می‌گوید اگر دست یک انسان نامناسب بیفتد، ممکن است اتفاقات بدی را رقم بزند. ما این موضوع را در روایت تغییر دادیم و در نسخه فعلی می‌بینید که او می‌گوید دیگر نیازی به این لباس ندارم. این تغییر دردسرهای زیادی هم برای‌مان داشت…

چه دردسرهایی داشت؟

بالاخره نیاز به دوبله مجدد و کات‌های متفاوت بود. از طرف دیگر هم بعد از اعمال این تغییر باید مجدد برای دریافت پروانه نمایش اقدام می‌کردیم. به واسطه همان یک بازخورد، احساس می‌کنیم توانستیم پیام خود را بهتر به مخاطب منتقل کنیم.

سهیل و ستار به‌عنوان دو کاراکتر اصلی روایت به گونه‌ای انتخاب شده‌اند که انگار زخم‌خورده جنگ هستند. ایده خاصی پشت این طراحی داشتید؟

داستان «ستار» هم اقتباس‌شده از یک داستان واقعی است. اتفاقا آن کاراکتر را به همین دلیل به داستان اضافه کردیم. فرد مهاجری بود که برای ما کار می‌کرد و حوالی سال ۹۴ بود که داستان زندگی‌اش را برای‌مان تعریف کرد. دقیقا همین اتفاق برای او افتاده بود. یعنی مادرش براثر جنگ فوت شده و او به ایران مهاجرت کرده بود. او هم مدام در ذهن خودش به فکر انتقام بود.

ما شخصیت ستار را از همین کاراکتر واقعی اقتباس کردیم و در قالب آن به مشکلات مهاجران و حتی به‌صورت عام‌تر قومیت‌ها در داستان پرداختیم. خیلی از ما این مشکلات را واقعا درک نمی‌کنیم. بالاخره منطقه خاورمیانه منطقه جنگ‌خیزی است. خوشبختانه کشور ما امروز در آرامش است اما ما هم تجربه‌های تلخی را پشت‌سر گذاشته‌ایم. به همین دلیل لازم است درباره این موارد برای کودکان خود صحبت کنیم. کودک ایرانی مانند برخی کودکان آمریکایی و اروپایی نیست که هیچ تجربه‌ای از سایه جنگ نداشته باشد.

یعنی مشخصا قصد داشتید بخشی از تبعات جنگ را برای کودکان به تصویر دربیاورید؛ فکر می‌کنید چقدر موفق بوده‌اید؟ مشخصا بچه‌ها چقدر متوجه این بعد از داستان شما می‌شوند؟

تا حدی دوست داشتیم کودکان هم با این فضا و مضمون آشنا شوند اما نه به‌صورت مستقیم. خیلی زیرپوستی به این موضوع پرداختیم. بالاخره جنگ اتفاقی تلخ و وحشتناک است و نمی‌خواستیم ذهن کودکان را به‌صورت مستقیم درگیر آن کنیم. بیشتر سعی کردیم وجوه مثبت این جریان مانند مقاومت و ایستادگی را به تصویر درآوریم. در عین اینکه جنگ را واقعتی می‌دانیم که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

کمی بیشتر درباره کاراکتر «ستار» صحبت کنیم. یک کودک افغانستانی که به نظرم هم در گرافیک چهره و هم در قصه‌هایی که درباره‌اش مطرح می‌شود، مخاطب کودک خیلی واضح متوجه هویت او نمی‌شود. حتی سهیل دیالوگی در فیلم خطاب به امید دارد که می‌گوید «تو چه کار به ملیت ستار داری؟» اصراری داشتید که این کاراکتر هویت مشخص نداشته باشد؟

می‌خواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشه‌های مرسوم در سینما، آن‌ها را افراد تحقیرشده نشان دهیمبخشی از اتفاقات درباره طراحی این کاراکتر در فرآیند نظارت کیفی رخ داد. ما از ابتدا اشاره‌های مستقیمی به ملیت ستار در داستان داشتیم. در همان سکانس مربوط به دیالوگی که اشاره کردید، قبل‌تر اشاره‌های مستقیمی به ملیت ستار داشتیم که با نظر برخی دوستان مسئول اصلاحات، این بخش‌ها حذف شد. در نسخه فعلی شاید کودکان به‌صورت مستقیم متوجه هویت او نشوند اما در نسخه اولیه در چند نوبت این اشاره مستقیم وجود داشت.

ما حتی براساس نظر دوستان ناظر، برخی دیالوگ‌های فیلم را هم دوبله مجدد کردیم. نظر ناظران این بود که با توجه به کل‌کل میان دو شخصیت ستار و امید، بهتر است که هویت آن‌ها خیلی پررنگ نشود. از طرف دیگر هم اشاره کردم که هدف اصلی ما از طراحی این کاراکتر، صرفا مربوط به افغانستانی‌ها نبود و اساسا همه مهاجران را مدنظر داشتیم.

حتی در بالغ‌بر ۹۰ درصد فیلم، ستار لهجه خاصی هم ندارد و عین همه ما صحبت می‌کند. درباره این موضوعات گفت‌وگوهای بسیاری داشتیم. نمی‌خواستیم به این کاراکتر برچسب خاصی بزنیم. می‌خواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشه‌های مرسوم در سینما، آن‌ها را افراد تحقیرشده نشان دهیم. ستار هم یکی از قهرمانان داستان ماست که حضور تأثیرگذاری هم در روند اتفاقات دارد.

اگر فرض را بر این بگذاریم که فیلم قرار است اکران بین‌المللی هم داشته باشد، فکر می‌کنید مخاطب خارجی، متوجه مهاجر بودن این کاراکتر می‌شود؟

در نسخه بین‌المللی می‌توانیم تغییراتی ایجاد کنیم. حتی این پیش‌فرض را داشتیم که اگر به‌طور مثال قرار است فیلم در چین اکران شود، چه تغییراتی باید در دوبله آن بدهیم که این حس به مخاطب منتقل شود. حتی می‌توان ملیت این کاراکتر را هم متناسب با کشور محل اکران، تغییر دهیم. به این موارد هم فکر کرده‌ایم.

به همین دلیل هم طراحی چهره ستار چندان تفاوتی با کاراکترهای دیگر ندارد؟

ما نمی‌خواستیم چهره او تفاوت عجیب و غریبی با کاراکترهای دیگر داشته باشد. به همین دلیل در میان ترکیب چهره‌ افغانستانی‌ها هم سراغ قوم هزاره رفتیم که خیلی شبیه ما ایرانی‌ها هستند. کمی سعی کردیم ترکیب چشم‌های ستار را به هزاره‌ها نزدیک کنیم اما در عین حال می‌خواستیم فانتزی و زیبایی کاراکترهای انیمیشنی را هم در طراحی لحاظ کنیم. فکر می‌کنم در قیاس با انیمیشن‌های دیگر، می‌توانم بگویم کاراکترهای این انیمیشن، تا حدودی بامزه و دوست‌داشتنی شده‌اند. زیبایی کاراکترها برای‌مان بسیار حائز اهمیت بود.

در طراحی کل‌کل‌ها و اختلافات میان کاراکتر ستار و امید صرفا به یک کشمکش بچگانه نظر داشتید یا به چالش‌ها و اختلافات موجود میان جامعه امروز و مهاجران افغانستانی هم نیم‌نگاهی داشته‌اید؟

اگر دقت کرده باشید، در یکی از سکانس‌ها وقتی کاراکتر امید دیر به خانه باز می‌گردد، پدرش به او می‌گوید «تو باز هم با این پسره مهاجر بیرون بودی؟» این یکی از کدگذاری‌های ما در فیلم ناظر به همین نکته بود. حتی در دیالوگ اولیه فیلم، پدر می‌گوید «پسره افغانی» که آن را اصلاح کردیم. تلاش کردیم حساسیت‌ها را تا حد امکان کم کنیم، اما به آن اشاره داشته‌ایم.

حتی می‌خواستیم این واقعیت را نشان دهیم که این بزرگ‌ترها هستند که این جنس اختلافات را به ذهن بچه‌ها منتقل می‌کنند. بچه‌ها واقعا ذهن پاک و ساده‌ای دارند. اگر بزرگ‌تری پیدا شود و دشمنی با کسی را در ذهن یک بچه‌، تزریق کند، آن بچه چه واکنشی می‌تواند داشته باشد؟ به نوعی مخاطب ما در این بخش، بیش از کودکان بزرگ‌ترها هستند.

بدنه اصلی داستان «مسافری از گانورا» مربوط به تقابل زمینی‌ها و فضایی‌ها می‌شود؛ در طراحی این بخش از داستان چقدر وام‌دار نمونه‌های خارجی بودید؟

خیلی تلاش کردیم تا جایی که می‌توانیم از نمونه‌های خارجی استفاده نکنیم. نمی‌خواستیم داستان فیلم کپی‌برداری باشد. کمااینکه اکثر داستان‌های روایت شده در فیلم‌های خارجی با محوریت فضایی‌ها، شباهت‌های بسیاری هم به یکدیگر داشتند. از طرف دیگر آنقدر می‌توان درباره این موضوع خیال‌پردازی کرد که به‌نظر می‌رسد بی‌نهایت داستان درباره فضایی‌ها می‌توان متصور بود. از گونه‌های مختلف این موجودات فضایی گرفته تا داستان‌ها و موقعیت‌هایی که می‌توان برای آن‌ها طراحی کرد.

ما تلاش کردیم، روایت‌مان معطوف به سیاره‌ای باشد که شباهت‌هایی به زمین داشته است. از همین زاویه تلاش کردیم آنچه در زمین در حال رقم خوردن است را در سیاره‌ای دیگر تصور کنیم. گویی سیاره گانورا، نمودی از آینده زمین است. ابتدا هم حساسیت‌هایی روی این نگاه وجود داشت.

چه حساسیت‌هایی وجود داشت؟

بالاخره از منظر نگاه فرهنگی برخی این شباهت را دوست نداشتند. حساسیت‌های عجیبی روی این موضوع وجود داشت اما ما دوست داشتیم وارد چنین فضایی شویم. یکی از سوالات از ابتدا این بود که چرا ما این ژانر را انتخاب کردیم؟ ما می‌دانستیم برای روایت یک داستان خیالی، باید وارد چنین فضایی شویم.

اگر سهیل را وارد چنین چالش‌های تخیلی‌ای کردیم، به این دلیل بود که نمی‌خواستیم خروجی کار یک فیلم معمولی درباره مشکلات یک پسربچه معلول شود. اگر می‌خواستیم چنان فیلمی بسازیم، احتمالا باید به همان مسائل مربوط به پیاده‌روها و معابر می‌پرداختیم. ما اما اصرار داشتیم از این فضاها فاصله بگیریم و به فضای ذهنی سهیل نزدیک شویم. دوست داشتیم نیمه پر لیوان را که مربوط به توانمندی‌های انسان‌ها می‌شود به تصویر درآوریم تا به‌خصوص بچه‌ها یاد بگیرند که به توانایی‌های خود اتکا کنند و جلو بروند.

شخصیت‌ فضایی ما در این فرآیند تنها نقش کاتالیزور یا سرعت‌دهنده دارد. حتی به این مورد که در تمام تعقیب و گریزها در فیلم، هیچ خبری از پلیس نیست هم فکر کرده بودیم. می‌خواستیم یک جهان کاملا فانتزی خلق کنیم تا نشان دهیم اگر بچه‌ها بتوانند از محدودیت‌های ذهنی خود عبور کنند، چه کارها که می‌توانند انجام دهند.

فکر نمی‌کنید «مسافری از گانورا» دچار تعدد مضامین و سوژه‌ها شده است؛ از مصائب مهاجران و محیط زیست گرفته تا دانشمندان هسته‌ای و تولید ملی. چه اصراری بود که به همه این موضوعات بپردازید؟

شاید یکی از دلایلش این بود که احساس می‌کردیم اگر بخواهیم تمام فیلم را حول یک موضوع جلو ببریم، ناگزیر باید به محتوای آن آب می‌بستیم! البته منکر این نیستیم که شاید می‌شد یکی دو موضوع را کنار گذاشت اما به دلیل همین تعدد موضوعات مجبور شدیم برخی اطلاعات علمی را از روایت کم کنیم. در روایت اولیه، کاراکتر سهیل خیلی دغدغه‌ها و اطلاعات عملی بیشتری داشت.

خب از آن طرف احساس نکردید اینگونه تراکم موضوع در یک فیلم موجب الکن ماندن آن‌ها می‌شود؟

معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن استبله این موضوع را قبول داریم. حتی اگر امکان اصلاح مجدد روایت فیلم را داشته باشیم، شاید برخی از این موضوعات را به نفع موضوعات دیگر کم‌رنگ‌تر کنیم. این جزو اشکالاتی است که آن را می‌پذیریم. ما نباید در برابر انتقادات مقاومت کنیم چرا که قصد داریم سراغ کارهای بعدی برویم و این مسیر را ادامه دهیم. به همین دلیل معتقدیم مدام باید کار فعلی خود را آنالیز و بررسی کنیم تا ایرادات آن مشخص شود. باید نقاط ضعف خود را هم قبول کنیم.

این انیمیشن تجربه اول ما بود و باید در ادامه کمبودهای خود را جبران کنیم. در عین اینکه می‌دانیم برای همین کار، افراد بسیار زحمت کشیده‌اند و از همه آن‌ها تشکر می‌کنم. معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن است. به‌خصوص از طرف بچه‌هایی که مخاطب پیام‌های این فیلم می‌توانند باشند. ما می‌خواهیم به مرحله‌ای برسیم که حتی بتوانیم در بازارهای بین‌المللی رقابت کنیم.

یکی از ایده‌های نمادین در فیلم، پوسترهای اتاق سهیل است که در ابتدا شاهد ترکیبی از پوسترهای سوپراستارهای هالیوودی روی دیوار اتاقش هستیم و در آخر ناگهان پوسترهای دانشمندان ایرانی، جای آن‌ها را می‌گیرد. در طول روایت نشانه‌ای مبنی‌بر وقوع چنین تحولی در نگاه این کاراکتر نمی‌بینیم، آیا این مسئله هم به حذفیاتی که به آن اشاره کردید مربوط می‌شود؟

بله. اساسا ایده پوسترهای فیلم ابتدا با تمرکز بر دانشمندی خارجی بود که به دلیل استفاده از ویلچر خیلی معروف است. ما در استفاده از این نماد، دچار اشتباهات محاسباتی شده بودیم و به همین دلیل مجبور به حذف آن شدیم. سهیل ابتدا همین شخصیت علمی را به‌عنوان الگو برای خود انتخاب کرده بود و به‌واسطه اتفاقاتی که می‌افتد، دانشمندان ایرانی را جایگزین او می‌کند.

چون بخش اول حذف شده، احتمالا این تغییر را به‌درستی مخاطب متوجه نمی‌شود. سهیل درواقع در میان این دوگانه قرار دارد که آیا باید به سمت دانشمندان و چهره‌های علمی برود، یا ابرقهرمان‌های هالیوودی؟‌ سرانجام هم دست به انتخاب درست می‌زند. به‌واسطه آن حذفیات برخی از این نقصان‌ها در نسخه نهایی وجود دارد که آن را می‌پذیریم و باید در کارهای بعدی آن را اصلاح کنیم.

یکی از نقدها به «مسافری از گانورا» که البته مربوط به همه انیمیشن‌های سینمایی ایران هم می‌شود، فقدان کاراکترهای دختر تأثیرگذار است. چرا فضای انیمیشن‌های ما تا این اندازه پسرانه شده است؟

این مشکل مربوط به انیمیشن‌سازها نیست. ما در این زمینه مشکل ساختاری داریم. به دلیل ممیزی‌های موجود، اگر بخواهیم یک شخصیت دختر به داستان اضافه کنیم، با یک دنیا ملاحظات مواجه می‌شویم که کار را به مراتب برای‌مان دشوارتر می‌کند. به قول یکی از دوستان هر گاه در مدارس ما دختران و پسران مختلط حاضر شدند، در انیمیشن‌ها هم می‌توانیم کاراکتر دختر و پسر را در کنار هم داشته باشیم!.

این مشکلات به‌صورت کلی وجود دارد اما مشخصاً درباره داستان فیلم ما، شرایط به‌گونه‌ای بود که اساسا امکان حضور کاراکتر دختر نداشتیم. می‌توانستیم یک کاراکتر فرعی و بی‌خاصیت در نظر بگیریم اما ترجیح دادیم زمانی سراغ یک کاراکتر دختر برویم که بتوانیم عملی قهرمانانه و تأثیرگذار برای او در نظر بگیریم. برای کارهای بعدی، طرحی را در دست داریم که اساسا شخصیت قهرمانش یک دختر است.

کار شما از نظر گرافیک و انیمیت، به‌نظر می‌رسد چندگام از دیگر انیمیشن‌های سینمایی این سال‌ها عقب‌تر است و از نظر کیفی توان رقابت با آن‌ها را ندارد؛ این فاصله کیفی را می‌پذیرید و فکر می‌کنید، دلیلش چیست؟

درباره گرافیک «مسافری از گانورا» تا به امروز نظرات متفاوتی داشته‌ایم و به همین دلیل این نظرات را متناسب با سلیقه افراد می‌دانیم. در عین حال کیفیت هر پروژه‌ای را متناسب با بودجه و امکانات تولیدش باید سنجید. نه اینکه بخواهم گله‌گذاری کنم اما این طبیعی است که پروژه‌ای با بودجه بیشتر می‌تواند کیفیت بهتری هم داشته باشد.

آنچه امروز در «گانورا» شاهد هستید، محصول تمام بضاعت ما بوده و به جرأت می‌گویم همین امروز با بودجه‌ای که ما در اختیار داشتیم حتی ۱۰ الی ۱۵ دقیقه از کاری با کیفیت گانورا هم امکان تولید ندارد.

می‌توانید بگویید چقدر بودجه صرف این کار شده است؟

خیلی بودجه کمی بود و شاید بتوانم بگویم کمتر از ۲ میلیارد تومان صرف آن شده است. با چنین بودجه‌ای حتی بهترین انیمیشن‌ساز با بهترین تیم همراه هم نمی‌تواند چنین کیفیتی برای ۹۰ دقیقه به شما ارائه کند. تک‌تک بچه‌هایی که در این پروژه حضور داشتند، با جان و دل همراهی کردند و انرژی گذاشتند.

به زبان ساده‌تر، شما توان ارائه کیفیت بهتر را داشته‌اید، اما بودجه آن را در اختیار نداشتید.

دقیقاً. بالاخره ساخت یک کار سینمایی متناسب با کیفیت انیمیشن‌سازی روز دنیا، واقعا بودجه بسیار بالایی نیاز دارد. در اینجا دیگر کیفیت کار مربوط به بودجه می‌شود و نیروی انسانی چندان مطرح نیست. حتی می‌توانم بگویم برخی زیرساخت‌ها هم در این زمینه وجود دارد اما تکمیل و استفاده از آن‌ها نیازمند بودجه است.

احتمالا حجم پایین استفاده از موسیقی در کار هم به همین مسئله مربوط باشد. معمولا کارهای کودک به‌واسطه موسیقی‌شان ماندگار می‌شوند اما «مسافری از گانورا» تنها یک قطعه موسیقی دارد که آن هم کیفیت خیلی پایینی دارد!

بله. در نمونه مشابه برای «پسر دلفینی» فارغ از موسیقی متن فیلم، فقط برای چند ترانه، هزینه مجزایی کردند و از صدای علیرضا طلیسچی استفاده کردند. ما طبیعتا چنین امکانی را در اختیار نداشتیم! اتفاقا درباره آن صحبت‌هایم داشتیم و واقعا هم بلد بودیم که چه باید بکنیم، اما بودجه‌اش را نداشتیم. در مجموع اما امروز خوشحالم که با تمام سختی‌ها و کمبودها توانستیم این کار را به سرانجام برسانیم.

این سوال را خیلی صادقانه پاسخ دهید؛ چقدر در فرآیند اکران احساس رقابت با انیمیشن «بچه زرنگ» را دارید که این روزها رکوردهایی را در زمینه اکران انیمیشن‌های سینمای جابه‌جا کرده است؟

از نظر فروش اساسا این دوره، دوره بدی برای فیلم‌های غیرکمدی شده است. همه فیلم‌ها تحت تأثیر سانس‌های زیاد فیلم‌های کمدی، سهم‌شان از چرخه اکران شکسته و محدود شده است. به تازگی فیلمی به نام «هاوایی» هم به چرخه اکران اضافه شده است که اکران هر فیلمی با این شرایط، به همه فیلم‌های دیگر فشار وارد می‌کند.

سال گذشته اتفاق خوبی که برای «پسر دلفینی» و «لوپتو» افتاد این بود که هم با تراکم فیلم در اکران مواجه نبودیم و هم تنها همین دو اثر کودک روی پرده بود، اما امروز که با هم صحبت می‌کنیم همزمان ۴ فیلم کودک روی پرده است. در این شرایط خداراشکر با وجود همه کمبودهایی که وجود داشت، فاصله مخاطب روزانه‌مان با «بچه زرنگ» خیلی کم شده است.

در عین حال شاید از نگاه ما کمی احساس رقابت وجود دارد ولی واقعیت این است که از زاویه نگاه مخاطب بهتر است که دو فیلم همزمان در حال اکران باشد و وقتی از یکی لذت می‌برد، گزینه دیگری هم برای تماشا داشته باشد.

در ابتدای گفت‌وگو اشاره‌ای به ایده شکاف نسل‌ها داشتید. از این منظر احساس نمی‌کنید برخی جزییات در ترسیم روابط فرزندان و والدین در فیلم، صورت بدآموزی پیدا کرده است؟‌ به‌خصوص در زمینه مسائلی مانند دیر به خانه آمدن بچه‌ها و یا کل‌کل‌های بیش از اندازه کاراکتر اصلی با مادرش.

این نقد از سوی دیگران نسبت به انیمیشن‌های دیگر هم مطرح شده و درباره کار ما هم این نکات را مطرح کرده‌اند اما باید این داستان‌ها را از نگاه کودکان دید. بله ما هم اگر از نگاه خودمان و نسبت به زندگی واقعی بخواهیم قضاوت کنیم، چنین اتفاقی درباره با تأخیر به خانه بازگشتن یک کودک، منطقی نیست اما این یک داستان کودکانه است. بالاخره بخشی از داستان ما در قالب ماجراجویی این بچه‌ها روایت می‌شود و ما نمی‌توانستیم آن را نادیده بگیریم.

در عین حال این نکته هم درست است که پدران و مادران ایرانی ملاحظات خیلی زیادی در این زمینه‌ها دارند. تنها پاسخی که می‌توان به این نگرانی‌ها داد، این است که همه این‌ها قصه و داستان است. دنیای کودکان، واقعا دنیایی متفاوت از ما بزرگ‌ترهاست.

درباره حاضرجوابی‌های سهیل نسبت به مادرش که دیگر این تفاوت دنیاها موضوعیت ندارد! به‌خصوص که امروز جسارت بچه‌ها دربرابر والدین به‌گونه‌ای است که بسیاری از خانواده‌ها با آن چالش دارند. این حاضرجوابی در فیلم شما وجود دارد و تقبیح هم نمی‌شود!

وقتی از یک روان‌شناس درباره این موضوع پرسیدم، مجموعه کتابی را به من معرفی کرد که برای کودکان زیر سه سال است و کاراکتر اصلی آن اساسا کارهای اشتباه می‌کند و بعد در انتها نتیجه‌گیری می‌شود که آن کار بد بوده است! آن روان‌شناس می‌گفت بچه زیر سه سال، اساسا نتیجه‌گیری را درک نمی‌کند و فقط فعل را درک می‌کند و احساس می‌کند باید آن کار را انجام دهد.

برای این رده سنی، نکته شما درست است اما برای بچه‌های بالای سه سال، نتیجه‌گیری اعمال هم موضوعیت دارد و وقتی کار بدی را از یک کاراکتر می‌بیند، نتیجه منفی آن را هم درک می‌کند. ما هم در این بخش، نتیجه‌گیری را به ذهن مخاطب واگذار کردیم. به‌خصوص که در پایان داستان، رابطه این پسر و مادر اصلاح می‌شود و یکدیگر را در آغوش می‌کشند. این محبت را تعمدا در انتها به تصویر درآوردیم.

رسانه سینمای خانگی- «بوی خون» به شهدای کرمان تقدیم شد

فیلم سینمایی «بوی خون» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا شاه‌حسینی با حضور عوامل فیلم، بازیگران، هنرمندان و اصحاب رسانه در پردیس سینمایی چارسو اکران شد.

به گزارش مهر به نقل از مشاور رسانه‌ای فیلم، فیلم سینمایی «بوی خون» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا شاه‌حسینی و تهیه‌کنندگی محمدرضا یکانی به روح پاک شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان تقدیم شد.

محمدرضا یکانی تهیه‌کننده «بوی خون» در ابتدای مراسم گفت: از اینکه «بوی خون» روی پرده سینما اکران می‌شود بسیار خوشحالم و ساخت این فیلم با مشکلات زیادی همراه بود که توسط علیرضا شاه‌حسینی کارگردان اثر برطرف شد.

وی ادامه داد: این فیلم به دلیل اینکه در ژانر وحشت ساخته شده با ممیزی‌های زیادی روبرو بود که توسط کارگردان، فیلمنامه مجددا بازنویسی شد تا بتوانیم پروانه ساخت بگیریم. پروانه نمایش فیلم با حذف چند پلان دریافت شد و به لطف خدا فیلم به مرحله اکران و رونمایی رسید.

سپس محمدجواد شهبازی سرمایه‌گذار اثر از عوامل و بازیگران تشکر کرد و گفت: تولیدات سینمایی در ژانر وحشت بسیار کم است. امیدوارم این فیلم بتواند مخاطبان زیادی را با خود همراه کند.

علیرضا شاه‌حسینی کارگردان ضمن تشکر از حاضران در سالن گفت: با توجه به اینکه تنها چند ساعت از حادثه تروریستی کرمان گذشته است فیلم «بوی خون» را به روح پاک شهیدان این حادثه تقدیم می‌کنم.

وی ادامه داد: این فیلم با سختی‌های زیادی همراه بود. امیدوارم «بوی خون» با مخاطبان ژانر وحشت ارتباط برقرار کند. از تمام بازیگران و عوامل که در این مدت همراه من بودند تشکر می‌کنم.

در پایان مراسم از تمام عوامل و بازیگران با لوح تقدیر توسط علیرضا شاه‌حسینی کارگردان اثر، قدردانی شد.

«بوی خون» در ژانر وحشت ساخته شده و در خلاصه داستان آن آمده: «آن‌ها همه چیز را بو می‌کنند.»

علیرضا شاه‌حسینی فیلم‌های بلند سینمایی «عرفان»، «کی داده کی گرفته»، «خلوت دل» و «می تو» را در کارنامه کاری خود دارد.

عوامل فیلم عبارتند از: نویسنده و کارگردان: علیرضا شاه‌حسینی، تهیه‌کننده: محمدرضا یکانی، جانشین تهیه‌کننده: امیدرضا اکبری، سرمایه‌گذار: موسسه سینمایی بارانا، مجری طرح: موسسه فیلمسازی یکان تصویر تهران، مدیر تولید: هومن خدایی، مدیر فیلمبرداری: امیرحسین حمیدزاده، مدیر صدابرداری: عرفان رضایی، طراح گریم: رادین بنی هاشم، دستیار اول و برنامه‌ریز: مهسا حاتمی، منشی صحنه: مهسا دوستدار، طراح پوستر: فرید براری، موسیقی: جهانبخش یزدانی، با تشکر از آریا عظیمی‌نژاد، طراح صحنه و لباس: امیرعلی قلی‌پور، مدیر تدارکات: جلال شرافتمند، مشاور پروژه: حانیه منتظری، تدوین: علیرضا شاه‌حسینی، صداگذار: مجید خراسانی، دستیار دوم کارگردان: هادی رحمانی، فیلمبردار پشت صحنه: پریسا لطفی، عکس: عباس طاهایی، اصلاح رنگ: مجید خراسانی، تدوین پشت صحنه: فرید براری، امور مالی: بهنام شاه‌حسینی، ترجمه: پرنیا صادقی، گرافیست و استوری‌برد: نازنین امامی، طراح و ساخت تیتراژ: علیرضا شاه‌حسینی، بازیگران: مرضیه صوفی‌وند، امیدرضا اکبری، آوین محمدی، مریم پروندی، ایرج عابدی، بارانا لطفی، پوریا اصغری، مهرداد غفاری، هومن خدایی، آراز نادری، امیرعلی قلی‌پور، مریم فیض‌اله‌زاده، شکور خیری، علیرضا شاه‌حسینی و با معرفی ابراهیم ناجی.

رسانه سینمای خانگی- «باغ کیانوش» به فجر می‌رسد؟

فیلمبرداری «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد که متقاضی حضور در جشنواره فجر است، به پایان رسید.

به گزاش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد و تهیه‌کنندگی محمدجواد موحد بعد از چند ماه کار در لوکیشن‌های مختلف در تهران به پایان فیلمبرداری رسید.  

این فیلم که فرایند تدوین آن هم از مدتی پیش آغاز شده این روزها در تدارک آماده سازی نهایی برای حضور در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر است.  

شهرام حقیقت دوست، علیرضا آرا، مجید پتکی، با حضور عباس جمشیدی‌فر بازیگران اصلی این فیلم را تشکیل می دهند.  

شهرام حقیقت‌دوست در حالی با این فیلم ممکن است در جشنواره فجر حضور داشته باشد که از سال ۱۳۹۸ فیلم «قاتل و وحشی» با بازی او مجوز شرکت در این رویداد را نگرفت و تاکنون هم پروانه نمایش نگرفته است.  

«باغ کیانوش» روایتی ماجراجویانه از واقعه‌ای در دهه ۶۰ دارد که داستان آن اقتباسی از کتابی با همین نام است و شهرهای همدان، تهران و شهر قدس لوکیشن های اصلی این فیلم بوده‌اند.  

این فیلم به عنوان اولین محصول مشترک باشگاه فیلم سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید می‌شود و فیلمنامه آن توسط رضا کشاورز حداد به نگارش درآمده است.    

رضا کشاورز حداد که نخستین تجربه کارگردانی سینمایی خود را پشت سر می‌گذارد، پیش از این چندین فیلم کوتاه ساخته که در جشنواره های مختلف هم حضور داشته است.

رسانه سینمای خانگی – اکران مستند «ابرمرد سینما» حاصل پیگیری خستگی ناپذیر نادر طریقت

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ پس از شش سال فیلم مستند بلند ابرمرد سینما ساخته جدید نادر طریقت به سرانجام رسیده و پروانه نمایش گرفت، این فیلم که در رابطه با زندگینامه زنده یاد ناصر ملک مطیعی ساخته شده هم اکنون در گروه سینماهای هنر و تجربه بر روی پرده نقره ای تهران و شهرستانها اکران شده است.

https://cinemayekhanegi.ir/wp-content/uploads/2023/12/a29e9a68-61a2-4a3b-a29b-9a425bd0dbb6.mp4

در چهارم آذر ماه سال جاری برنامه افتتاحیه و رو نمایی از فیلم ابر مرد سینما با حضور هنرمندان و اصحاب رسانه در پردیس سینمایی چهارسو برگزار و فیلم به نمایش درآمد. در این مراسم، از پنج هنرمند بزرگ تاریخ سینما قدردانی و تقدیر، و به آنان لوح و تندیس جوانمردی بخاطر یک عمر حضور انسانی و جوانمردانه در عرصه سینما اهدا گردید.

بر اساس گفته های نادر طریقت (تهیه کننده و کارگردان این فیلم) ساخت فیلم ابرمرد سینما شش سال زمان برده است. موسیقی این کار را مجتبی تیموری بر عهده گرفته، امیر افشار و مصطفی نظری خوانندگی برای این فیلم را انجام داده اند. پوسترهای این پروژه توسط امیر افشار و مهین نوبخت طراحی شده و در برنامه چهارم آذرماه با حضور کارگردان رونمایی شد.

فیلم مستند ابرمرد سینما، درباره اولین ستاره سینمای ایران زنده یاد ناصر ملک مطیعی است که بر مبنای گفتگوی نادر طریقت با او و سایر هنرمندانی که با وی همکاری داشته اند، ساخته شده است. مسعود کیمیایی، سعید مطلبی، پوری بنایی، همایون، فرانک قهاری، داریوش اسد زاده، جلال پیشوائیان، نصرت الله وحدت و ده ها پیشکسوت دیگر از هنرمندانی هستند که در این اثر حضور دارند.

عوامل ساخت این اثر عبارتند از: دستیار اول کارگردان و برنامه ریز : امین طریقت، مشاور فیلمنامه و تحقیقات: هستی طریقت، عکاس: دلوین خوب خصلت، دستیاران کارگردان: آرینا و برسین رمضانی، منشی صحنه: هنگامه طریقت، طراح صحنه : ناهید احمدزاده ، طراحان پوستر: امیر افشار و مهین نوبخت ، روابط عمومی و مشاور رسانه: مهین نوبخت، مدیرتولید: تیمورحسن خان، دستیار تولید: شاهین بوالحسنی، مدیرتدارکات: سعید نهال، امور صدا: جمشید اکبرزاده رضایی، تصویر: نادرطریقت و حسین چراغی، موسیقی: مجتبی تیموری، مجری طرح و محصول: موسسه سینمایی هفتمین هنر هستی، و محقق، مستند نوشت ، تدوین ، تهیه کننده و کارگردان: نادرطریقت

رسانه سینمای خانگی- برای سینمای ایران؛ برای علی حاتمی

۱۴ آذر سالروز خاموشی چراغ عمر سینماگری است که آثار برجای مانده از او چون چراغی خاموشی‌ناپذیر به سینمای ایران روشنی بخشیده و یاد و نام او مشمول معنای این دیالوگ نبشته بر سنگ مزارش است: «آیین چراغ خاموشی نیست».

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در بین نسل فیلمسازان موج نو، علی حاتمی جایگاهی یگانه دارد، سینماگری که ۲۷ سال پس از کوچ نابهنگام از سینما و دنیا، مسعود کیمیایی همقطار دیرین حاتمی، ۱۴ آذر سال ۱۳۹۷ همزمان با سالروز درگذشت کارگردان «سوته دلان» در گرامیداشت وی نوشت‌:‌ «علی حاتمی را نباید به یاد آورد، در یاد هست. بیرون نمی‌رود، چون مهمان یاد نیست. علی حاتمی را همیشه دوست داشتم. پنجره‌ای رو به باغ، پر از طراوت و نسیم. چه می‌شود گفت آخر ندارد. مرگ انسان را تمام نمی‌کند. سینمایی به‌ سادگی متن‌هایش… پیچیدگی، طرح معما نداشت. سینمایی روان و گفت‌وگوهای خانگی. اما… زیبا.»

عباسعلی حاتمی معروف به علی حاتمی ۲۳ مرداد سال ۱۳۲۳ در خیابان شاهپور تهران متولد شد و سالها بعد، پس از فارغ التحصیلی از هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک، چنانکه خود اذعان کرده، از ۱۶ – ۱۷ سالگی با نگارش چند نمایشنامه، فعالیت حرفه ای را آغاز کرد.

حاتمی نخستین نمایشنامه خود را با عنوان «دیب»(دیو) در تالار دانشکده هنرهای دارماتیک به صحنه برد و بعدتر نمایشنامه «حسن کچل» را به کارگردانی داود رشیدی در تالار سنگلج به اجرا رساند.

احترام برومند همسر مرحوم داوود رشیدی ۲۴ مرداد سال ۱۳۹۸ در مراسم گرامیداشت زادروز علی حاتمی که در تالار سنگلج برگزار شد، گفته بود:‌ زنده‌یاد حاتمی از دانشجویان همسرم بود و من برای اولین بار او را در منزل‌مان ملاقات کردم که در همان دیدار نمایشنامه «حسن کچل» را برای من و داود رشیدی خواند. پس از آن رشیدی تصمیم گرفت که این نمایشنامه را روی صحنه ببرد.

حاتمی سپس فعالیت خود را در تلویزیون ملی آغاز کرد و پس از نگارش چند نمایش تلویزیونی، نخستین فیلم سینمایی بلندپروازانه خود و نخستین فیلم موزیکال سینمای ایران را به نام «حسن کچل» در سال ۱۳۴۸ ساخت.

حاتمی که افزون بر کارگردانی، نویسندگی و نیز سرایش اشعار این فیلم موزیکال را برعهده داشت، در نخستین اثر سینمایی خود به سراغ یک داستان فولکلوریک و عامه پسند و مملو از مثل ها و متل های مردمی با سبک نقالی رفت.

داستان «حسن کچل» با صدای مرحوم مرتضی احمدی به عنوان نقال و نقل «شهر شهر فرنگه، خوب تماشا کن، سیاحت داره…»، از دریچه دستگاه شهر فرنگ آغاز می شود و روایت پسر(حسن) کچلی است که عاشق «چهل گیس» اسیر طلسم دیو شده است.

«حسن کچل» مملو از آموزه های اخلاقی است از توصیه به صداقت و غلبه خیر بر شر. «حسن کچل» با استقبال مردم روبرو شد و حدود ۹ میلیون تومان فروخت.

حاتمی در واپسین سالهای عمر خود در گفت وگوی با مرحوم منوچهر نوذری از «حسن کچل» به عنوان محبوب ترین ساخته خود یاد کرد زیرا به گفته وی اثری است که با عبور از صافی زمان، همچنان در خاطر مردم باقی مانده است

حاتمی در واپسین سالهای عمر خود در گفت وگوی با مرحوم منوچهر نوذری از «حسن کچل» به عنوان محبوب ترین ساخته خود یاد کرد زیرا به گفته وی اثری است که با عبور از صافی زمان، همچنان در خاطر مردم باقی مانده است.

پس از «حسن کچل»، حاتمی دومین فیلم بلند خود به نام «طوقی» را در سال ۱۳۴۹ ساخت. حاتمی در «طوقی» مانند «حسن کچل» داستان خود را در بستر خرافات و باورهای مردمی پیش می برد، روایتگر خانواده ای است که با نشستن کفتر شومی به نام «طوقی» به بام خانه اشان دچار مصیبت و بلا می شود. یکی از پیام های اخلاقی «طوقی» این است که کار را باید به کاردان سپرد. اشتباهی که از «آسید مصطفی» در فرستادن «آسید مرتضی» خواهرزاده جوان خود برای سرانجام رساندن کاری بزرگ سرزد، برای خانواده پایان شومی را رقم زد.

نیمی از فیلم در کاشان و نیم دیگر آن در شیراز فیلمبرداری شد. ناصر ملک مطیعی، بهروز وثوقی، صغری عبیسی(آفرین) و حمیده خیرآبادی(نادره) و ژاله علو در «طوقی» بازی می کردند.

حاتمی که به دوبله علاقه بسیاری داشت در «طوقی» از صدای مرحوم چنگیز جلیلوند بهترین بهره را گرفت و وی به جای دو نقش اصلی فیلم صحبت کرد.

موسیقی متن بسیار زیبای «طوقی» کاملا با فیلم سازگاری دارد و این فیلم را به اثری نوستالژیک تبدیل کرده است.

«طوقی» یکسال پس از «قیصر» به کارگردانی مسعود کیمیایی اکران شد. «طوقی» بعد از «قیصر» دومین فیلمی بود که بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی در کنار یکدیگر ایفای نقش کردند. موفقیت هر دو فیلم در گیشه، تاثیر فراوانی در بهبود اقتصاد سینمای ایران داشت.

حاتمی سال ۱۳۵۰ فیلم سینمایی «باباشمل» و دومین اثر موزیکال خود را با بازی محمدعلی فردین، ناصر ملک مطیعی و بهمن مفید به روی پرده برد.

حاتمی «باباشمل» را نیز در امتدا ساخته های فولکلوریک خود، و با عبور از تاریخ، تماشاگر را به دوره لوطی های اواخر دوره قاجار می برد و در داستانی ساده و بی پیرایه به مفاهیم اخلاقی عشق، بدگمانی و گذشت می پردازد.

سال ۱۳۵۱ سال پرکاری برای حاتمی بود و در این سال سه فیلم «قلندر»، «ستارخان» و «خواستگار» را ساخت.

«قلندر» چهارمین ساخته حاتمی بود با همان نشان های رایج و مورد علاقه وی که در «بابا شمل» دیده شد، با این تفاوت که موزیکال نبود. «قلندر» دومین همکاری حاتمی با ناصر ملک‌مطیعی بود که نقش «قلندر» را بازی می کرد.

«خواستگار» نیز دیگر فیلم حاتمی در سال ۱۳۵۱ بود. این فیلم داستانی معاصر و طنز دارد و حکایت آموزگاری به نام «آقای خاوری» است که بنای خواستگاری را از دختری به نام «زری» دارد اما در مصاف دیگر خواستگاران، قافیه را می بازد!

حاتمی در «ستارخان» نیز موضوعی تاریخی را دستمایه قرار می دهد و به روایت بخشی از تاریخ قیام مشروطه به روایت خود می پردازد.

علی نصیریان و عنایت‌الله بخشی به ترتیب در نقش «ستارخان» و «باقرخان» ظاهر شدند و عزت‌الله انتظامی، جلال پیشواییان، محمدعلی کشاورز، جهانگیر فروهر، محمدعلی سپانلو و سیروس ابراهیم‌زاده عهده دار دیگر نقش ها بودند.

«ستارخان» برای حاتمی دردسر ساز شد و شماری از نمایندگان مجلس وقت، آن را تحریف علنی تاریخ قلمداد کردند و حاشیه های دیگر در نهایت سبب شد، پروانه نمایش لغو و فیلم توقیف شود.

سال ۱۳۵۲ حاتمی نخستین تجربه سریال سازی خود را با ساخت مینی سریال ۶ قسمتی داستان ها مثنوی شامل «سلطان و کنیزک»، «پیر چنگی»، «قاضی و زن جوحی»، «خلیفه و اعرابی»، «طوطی و بازرگان» و «صوفی» آغاز کرد که در نوروز ۱۳۵۶ از تلویزیون پخش شد.

جمشید مشایخی، سعید امیرسلیمانی و عباس مغفوریان از جمله بازیگران این سریال بودند.

علی حاتمی ارادت خاصی به مولانا داشت

جمشید مشایخی پیشتر در مصاحبه ای درخصوص همکاری با حاتمی در این سریال گفته بود: علی حاتمی ارادت خاصی به مولانا داشت و معتقد بود که غباری در نگاه به مولانا نشسته و ما باید با ساخت فیلم هایی با اقتباس از قصه های حضرت مولانا باعث شویم مردم مجدد نگاهی به کارهای این شاعر بزرگ بیندازند و در این راستا ۶ تا از قصه‌های مثنوی معنوی را تبدیل به فیلمنامه کرد و من هم در آنها بازی کردم. علی حاتمی تاریخ را به خوبی می‌دانست و دانش خوب او در تاریخ بود که کارهایی تاریخی اش را تا به امروز ماندگار کرد.

حاتمی دو سال پس از ساخت سریال داستان های مثنوی، تولید پروژه بلندپروازانه دیگری به نام «سلطان صاحبقران» را در دست گرفت، که آن را نیز در گفت وگو با منوچهر نوذری ارزنده ترین کار خود در عرصه سریال سازی معرفی کرد.

سریال ۱۳ قسمتی «سلطان صاحبقران» سال ۱۳۵۴ از تلویزیون پخش شد و با توجه با استقبال، پخش آن در سال ۱۳۵۶ از تلویزیون تکرار شد.

حاتمی در «سلطان صاحبقران» ذیل روایت بخشی از دوره پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار و قتل امیرکبیر تا زمان ترور وی، نقدی بر سیستم حکومتی گرفتار در لجاجت، کینه توزی، قدرت طلبی، بی کفایتی، توطئه و … می پردازد.

در «سلطان صاحبقران» نقش امیرکبیر و ناصرالدین شاه به ترتیب به ناصر ملک مطیعی و جمشید مشایخی سپرده شد و جمعی دیگر از بازیگران از جمله زری خوشکام، پرویز فنی‌زاده، سعید نیک‌پور، جهانگیر فروهر، سعید امیرسلیمانی، سعید پورصمیمی، اسماعیل داورفر، مرتضی احمدی، مهری ودادیان، مرضیه برومند و رضا بابک در این سریال حضور داشتند.

حاتمی در مصاحبه ای و درباره اینکه چرا دوران قاجاریه و به ویژه دوره سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار را برای روایت خود از تاریخ ایران برگزیده‌، گفته بود: به جرأت می‌توانم بگویم که حسّ من، ریتم من و ضرباهنگ کارهای من برای زندگی دوره قاجار خیلی مناسب تره تا زندگی امروز!… ، یعنی من اگر یک قصه یا فضایی مربوط به زندگی در دوره قاجار باشه، خیلی به هرحال با آن نزدیکی بیشتری احساس می‌کنم… شاید یکی از دلایل این باشه که بعد از قاجاریه واقعاً یک مقداری هویت ملی ما به جبر، و نه به صورت یک جریان عادی و طبیعی تغییر کرد.

سریال ارزنده «سلطان صاحبقران»، یک نکته قوت دیگری داشت و آن دیالوگ های ماندگاری بود که از ذهن علی حاتمی تراوش می کرد.

دیگر نقطه قوت این سریال موسیقی آن ساخته مرحوم واروژ هاخباندیان(واروژان) بود که همچنان زنده است و طراوت دارد.

پس از تولید سریال فاخر «سلطان صاحبقران»، حاتمی فیلم سینمایی «سوته دلان»، بهترین اثر در کارنامه خود، و حتی بازیگران و نیز محبوب ترین فیلم نزد منتقدان را ساخت.

«سوته دلان» اثری زمستانی است و داستان آن درمورد «حبیب آقا ظروفچی» است که برای مراقبت از مادر و برادر معلول خود به نام «مجید کله خربزه» که دچار اختلال ذهنی است، پشت پا به زندگی زده و حتی ازدواج با محبوب خود که سالها به پای او نشسته را به تاخیر انداخته است.

اما داستان از جایی آغاز می شود، که حبیب آقا ظروفچی به توصیه دوستان، که راه نجات «مجید» را گماردن زنی برای او می داند، عمل می کند اما انتخاب غلط و فهمیدن اصل ماجرا از سوی «مجید»، سبب بدحالی او می شود و «حبیب آقا ظروفچی» برای نجات و شفای برادر راهی امام زاده داود(ع) می شود و … .

«سوته دلان» سال ۱۳۵۶ به عنوان آخرین اثر حاتمی پیش از انقلاب با بازی بهروز وثوقی، جمشید مشایخی، فخری خوروش، جهانگیر فروهر، سعید نیکپور و رقیه چهره آزاد ساخته شد. این اثر سینمایی در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان یکی از ماهنامه های سینمایی به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران انتخاب شد.

هفتمین اثر سینمایی حاتمی نیز سرشار از آموزه های اخلاقی است و دیالوگ های دلنشین، به این فیلم صفای خاصی بخشیده و معروف ترین و ماندگارترین دیالوگ تاریخ سینما از زبان «مجید آقا ظروفچی» وقتی بر بلندای کوه مشرف به امام زاده داود(ع) متوجه مرگ برادر می شود، ادا می شود: «همه عمر دیر رسیدیم.»

حاتمی همواره به دوبله فیلم های خود علاقه خاصی داشته و در «سوته دلان» شاهد درخشش این هنر از سوی دوبلورهای خوش صدا هستیم و منوچهر اسماعیلی با صداپیشگی «مجید کله خربزه»، دیالوگ های ناب حاتمی را در تاریخ جاودان کرد.

یک نکته جالب در «سوته دلان» طراحی گریم و چهره پردازی «مجید کله خربزه» بود که با همکاری «اتللو فاوا» گریمور ایتالیایی و ایرج صفدری شکل گرفت.

در «سوته دلان» از موسیقی ساخته حسین عیلزاده استفاده شد که نخستین همکاری وی با حاتمی بود.

حاتمی سالها پیش در گفت وگوی ضمن اعلام علاقه به هنر، از سریال «هزاردستان»، فیلم سینمایی «کمال الملک» و «دلشدگان» به عنوان سه گانه سینمایی(تریلوژی) خود به ترتیب در باب و ستایش هنر «خوشنویسی»، «نقاشی» و «موسیقی» اشاره کرده بود.

حاتمی که با ساخت «حسن کچل» آن هم در نخستین کار سینمایی ثابت کرده بود که دل بی پروایی برای به سرانجام رساندن پروژه های بزرگ دارد، تولید سریال «هزاردستان» را سال ۱۳۵۸ آغاز کرد و طی فرایندی هشت ساله، سال ۱۳۶۶ آن را به پایان رساند و از تلویزیون پخش شد.

حاتمی توانایی خاصی در گرد هم آوردن بازیگران بزرگ داشت

حاتمی که توانایی خاصی در گرد هم آوردن بازیگران بزرگ داشت، «هزاردستان»، سریال پر شخصیت خود را با هنرنمایی گروه از برجسته‌ترین بازیگران سینما شامل جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، داود رشیدی، جعفر والی، عزت‌الله مقبلی، حسین گیل، زهرا حاتمی، شهلا میربختیار، پرویز پورحسینی، جهانگیر الماسی، محمد مطیع، جمشید لایق، اسماعیل محرابی، رقیه چهره‌آزاد، عطاءالله زاهد، نعمت‌الله گرجی، محمد ورشوچی، سعید امیرسلیمانی، مهری ودادیان، اصغر همت و … ساخت.

وقایع «هزاردستان» با نام ابتدایی «جاده ابریشم»، از سالهای انقراض حکومت قاجار آغاز می شد و تا سال ۱۳۲۰ و ورود متفقین به ایران ادامه می یابد و حاتمی با دستمایه قرار دادن یک اتفاق تاریخی، به رسم مالوف و با قدرت تخیل آن را دراماتیزه کرده و روایتی تماشایی ارائه می دهد.

«هزاردستان» روایتگر فردی به نام «رضا خوشنویس» مبتنی بر شخصیت واقعی «کریم دواتگر» است که در جوانی به «رضا تفنچگی» معروف و التزام رکاب یک خان در موعد شکار بوده است. وی پس از آشنایی با فردی نام «ابوالفتح»، وارد گروهی به نام «کمیته مجازات» می شود که یگانه راه نجات ایران را اقدام مسلحانه علیه رجل فاسد و حذف آنها می داند اما شخصیتی در داستان وجود دارد که سرنخ همه علت و علل این ماجراها به وی ختم می شود؛ «خان فرمانفرما».

به گفته برخی منابع، حاتمی نگارش فیلمنامه «هزاردستان» را سال ۱۳۵۴ آغاز کرد و در سال ۱۳۵۷ به پایان رساند. نقل است که حاتمی حین نگارش فیلمنامه برای مدتی در فرانسه بوده و برای اینکه تمرکز خود را از دست ندهد، سر خود را تراشیده تا مجبور نباشد به بیرون از خانه مراجعه کند!

سریال «هزاردستان» با آهنگسازی مرتضی حنانه، با گروه حرفه ای از صداپیشگان شامل منوچهر اسماعیلی، ناصر طهماسب، ایرج ناظریان، عزت الله مقبلی، حسین عرفانی، بهرام زند، زهره شکوفنده، خسرو خسروشاهی، شمسی فضل‌اللهی، احمد رسول‌ زاده، اصغر افضلی، ژرژ پطرسی، عطاءالله کاملی، پرویز بهرام، جلال مقامی، منوچهر نوذری، حسین حاتمی، آذر دانشی، حسین معمارزاده، داوود باقری، تورج نصر، کنعان کیانی، پرویز ربیعی، منوچهر والی‌زاده، خسرو شایگان و … دوبله شد.

جالب اینکه منوچهر اسماعیلی به جای جمشید مشایخی، عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، جمشید لایق و ناصر طهماسب به‌ جای علی نصیریان، اسماعیل محرابی، اسماعیل محمدی، جهانگیر فروهر، نعمت‌الله گرجی، و عزت‌الله مقبلی به‌ جای جعفر والی و جهانگیر فروهر ادای صدا کردند!

بار دیگر دیالوگ های ناب و شعرگونه، سریال «هزاردستان» زیبایی خاصی به این اثر بخشید.

احمد بخشی دستیار حاتمی در مصاحبه ای در مورد نگارش فیلمنامه و دیالوگ ها توسط وی گفته بود: «علی بدون فیلمنامه سر صحنه نمی‌آمد، اما نکته‌ای در فیلمنامه‌های او وجود داشت؛ حاتمی در فیلمنامه اولیه دیالوگ‌ها را خلاصه می‌نوشت؛ دلیلش هم این بود که می‌گفت وقتی من هنوز نمی‌دانم چه کسی قرار است این نقش را بازی کند و دیالوگ‌ها را بگوید، لزومی ندارد همه چیز را از همین حالا مشخص کنم. حال اگر قول برخی دوستان فراموشکار را هم جدی بگیریم و قبول کنیم که او دیالوگ فیلم‌هایش را سر صحنه فیلمبرداری می‌نوشت، این را باید به پای قوت و قدرت او بگذاریم و نه ضعفش.»

وی همچنین گفته بود: «علی روی دیالوگ‌های فیلم‌هایش خیلی حساس بود و دوست نداشت بازیگرها از خود چیزی به متن گفت‌وگوها اضافه کنند. اگر متوجه می‌شد ادای جمله‌ای برای بازیگر سخت است و حرف در دهانش نمی‌چرخد، آن را درست می‌کرد. از طرف دیگر چون معمولاً با یک گروه خاص کار می‌کرد، همه این اخلاق او را می‌دانستند و کسی بدون هماهنگی قبلی و مقابل دوربین کلمه و جمله‌ای را به اختیار خود عوض نمی‌کرد. اگر هم کسی جدید به گروه اضافه می‌شد، بازیگرهای قدیمی‌تر گوشی را دستش می‌دادند تا حواسش به این موضوع باشد. من نثر حاتمی را در هیچ کجای دیگر ندیدم. بعضی مواقع به این فکر می‌افتادم که شاید او یک دوره‌ای را در زمان قاجار زندگی کرده که اینقدر به زبان آن روزگار مسلط است.»

حاتمی که افزون بر دانش بی نظیر دیالوگ نویسی، توانایی بی مانندی در طراحی صحنه و دکور و لباس داشت، برای ساخت «هزاردستان» احتیاج به لوکیشنی به وسعت تهران قدیم داشت، از این رو، دست به کار بزرگی زد که به یکی از میراث های ابدی این کارگردان بزرگ برای صنعت سینمایی ایران شد.

حاتمی در بزرگراه شهید لشگری، شهرکی را با عنوان شهرک سینمایی غزالی با نام کنونی «شهرک سینمایی و تلویزیونی ایران» با طراحی ولی الله خاکدان و با کمک «جانی کورتینا» دکوراتور ایتالیایی در ۱۰ هکتار و در سال ۱۳۵۸ ساخت.

میدان توپخانه، ساختمان شهرداری، ساختمان عدلیه، خیابان لاله‌زار، خیابان اکباتان، جواهر فروشی قازاریان، گراند هتل، ساختمان شاه‌آباد و کافه پارس تهران قدیم از جمله مکان های بودند که در شهرک غزالی ساخته شد.

این شهرک سینمایی تا کنون محل فیلمبرداری و ساخت بسیاری از سریال ها بوده و نیز به محلی گردشگری تبدیل شده است.

احمد بخشی دستیار علی حاتمی سالها پیش در مورد «هزاردستان» گفته بود:‌ این سریال به طریقه ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری شد. در حدود ۲۸ قسمت فیلمبرداری کرده و تحویل تلویزیون دادیم اما فقط ۱۵ قسمت آن به روی آنتن رفت. دلیل اصلی این حذف‌ها حجاب بازیگران زن بود. کل مخارج مجموعه با توجه به ۱۳ قسمتی که هرگز از تلویزیون پخش نشد چیزی در حدود ۹۰ میلیون تومان شد.

۱۲ آبان سال ۱۳۹۷ سریال «هزاردستان» در فهرست ملی حافظه جهانی یونسکو به ثبت رسید.

حاتمی درمورد ساخت «هزاردستان» گفته بود: «هیچ جریانی با ساخت هزاردستان به جز چند رفیق قدیمی موافق نبود. به لحاظ معنوی راضی‌ام، چون شیره جان خود را گذاشتم، زن و فرزند را عذاب دادم تا کارم در حد توانم بی‌عیب باشد. اصلا غایت یک هنرمند متعهد باید همین باشد، کدام هنرمند یا روشنفکر مسئول در طول زندگی‌اش اجر مرارت خود را تمام و کمال گرفته است، مگر با انعکاس موثر و جاودانگی‌اش اثرش در گذشت زمان. امیدوارم آیندگان نقادان با معرفتی در مورد آثار من باشند و من را به از گور درآوردن افکار عتیقه‌ای متهم نکنند.»

حاتمی حین پیش بردن تولید «هزاردستان»، نخستین فیلم سینمایی خود پس از انقلاب را در سال ۱۳۶۱ با عنوان «حاجی واشنگتن» ساخت.

«حاجی واشنگتن» داستانی طنزآلود از اعزام نخستین سفیر ایران به ایالات متحده آمریکا به نام «حسینقلی خان» را روایت می کند و به شرح حیرت، تحقیر و حسرت های وی حین این ماموریت می پردازد.

حاتمی «حاجی واشنگتن» را با مشکلات مالی فراوان در ایتالیا ساخت و در سال ۱۳۶۱ فقط اجازه نمایش در جشنواره فیلم فجر را یافت و سپس توقیف شد اما خرداد ۱۳۷۷ رفع توقیف شد و پس از فوت حاتمی به نمایش عمومی درآمد!

عزت الله انتظامی در نقش «حاجی واشنگتن» ظاهر و محمدرضا لطفی ساخت موسیقی اثر را برعهده داشت.

فصل قربانی کردن گوسفند در «حاجی واشنگتن» یکی از تأثیرگذارترین سکانس‌های سینمای ایران و از برجسته‌ترین نقطه‌های کارنامه بازیگری عزت‌الله انتظامی است، چنانکه جمله ماندگار «آیین چراغ خاموشی نیست» از تک‌گویی او در این صحنه است.

«کمال المک» دومین فیلم حاتمی از سه گانه وی و در باب نقاشی بود که سال ۱۳۶۲ با نگاهی به زندگی محمد غفاری معروف به «کمال الملک» نقاش شهیر ایرانی ساخته شد.

جمشید مشایخی در نقش کمال الملک، عزت‌الله انتظامی در نقش ناصرالدین شاه، علی نصیریان در نقش مظفرالدین شاه، محمدعلی کشاورز در نقش اتابک و داود رشیدی در نقش رضا شاه با هدایت حاتمی اثری ماندگاری را خلق کردند.

علی حاتمی فیلم سینمایی طنزآمیز «جعفرخان از فرنگ برگشته» را سال ۱۳۶۶ با اقتباس از نمایشنامه ای به همین نام نوشته حسن مقدم با بازی حسین سرشار در نقش «جعفرخان»، عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز، رضا ارحام صدر، ایرج راد و جهانگیر فروهر روانه سینما کرد.

داستان «جعفرخان از فرنگ برگشته» داستانی معاصر دارد و نقدی طنزآمیز است بر فرنگی مابی و تحلیلی است از فرنگ رفته های که دریافت های خود را از غرب مغایر با ارزش های خانوادگی و وطنی می بینند.

ایرج راد بازیگر «جعفرخان از فرنگ برگشته» در مصاحبه ای نکته جالبی در مورد این فیلم گفته بود: «بسیاری فکر می‌کنند در فیلم جعفرخان از فرنگ برگشته من با مرحوم حاتمی بزرگ همکاری داشتم، اما این‌گونه نیست آقای حاتمی نصف این فیلم را ساخته بودند اما کار نیمه تمام مانده بود، برای ساخت ادامه فیلم از من خواستند که در این اثر ایفای نقش کنم، ادامه این کار را هم آقای متوسلانی ساختند و البته که من چندان نمی‌دانم که چرا ساخت این کار نیمه کاره مانده بود. اما ادامه اثر با همان داستان علی حاتمی ساخته شد!»

روایت شده که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت پس از پایان ساخت «جعفرخان از فرنگ برگشته» از حاتمی خواسته که ۲۰ دقیقه از فیلم را درآورد اما حاتمی خودداری کرده و به همین دلیل ممنوع‌الکار شده بود

فیلم «مادر» ساخته مرحوم حاتمی را باید ادای دین وی به مقام «مادر» به عنوان ارزشمندترین آفرینش هستی دانست. «مادر» محصول سال ۱۳۶۸، داستان مادری است که با ترک سرای سالمندان، واپسین روزهای عمر را در کنار فرزندان خود که هر کدام گرفتار روزمرگی هستند، سپری می کند.

حاتمی در این اثر نمادگرایانه خود، مادر را نقطه محوری خانه و عامل پیوند دهنده اعضای خانواده قرار می دهد که وجود او سبب می شود فرزندان بار دیگر دور یکدیگر جمع شوند.

صحنه آرایی پر ظرافت حاتمی، همه در ستایش مادر است، بویژه حوض قلبی شکل وسط حیاط که نمادی از مادر به عنوان قلب تپنده و جریان اصلی زندگی است. همچنین حاتمی در اثر شاعرانه خود، تحلیلی از تقابل سنت و مدرنیته ارائه می دهد.

در «مادر» بار دیگر شاهد دیالوگ های فاخر هستیم که از قلم شاعرانه مرحوم حاتمی جوشش کرده و جمله «شب را بی چراغ باید روشن کرد» از زبان شخصیت «جلال الدین» یکی از فرزندان مادر شنیده می شود.



حاتمی در فیلم «مادر» بهترین انتخاب را برای نقش ها داشته است. مرحومه رقیه چهره آزاد با ایفای نقش مادر، عنوان لقب مادر سینمایی ایران را گرفت. مرحوم محمدعلی کشاورز در نقش «محمد ابراهیم» نسخه معاصری از «شعبان استخوانی» است، که تلاش دارد ارشدیت خود بر خواهر و برادران را با طعنه و متلک تثبیت کند.

جمشید هاشم پور در نقش «جمال» دیگر فرزند ذکور مادر، عالی است و از کلیشه «زینال بندری» خارج شده است. فریماه فرجامی در نقش «ماه منیر» و اکرم محمدی در نقش «ماه طلعت» دیده شده اند.

اما اکبر عبدی با نقش «غلامرضا» زاویه ای دیگر از قدرت بازیگری خود را در قالب فرزند «کند ذهن» مادر ارائه می دهد و حاتمی در سکانس پایانی خبر فوت مادر را با مونولوگ ماندگار او ادا می کند: «مادر مرد، از بس که جان ندارد.»

«مادر» یک ویژگی دیگر دارد که آن هم موسیقی ساخته ارسلان کامکار است.

رقیه چهره آزاد برای ایفای نقش مادر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن و اکبر عبدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد هشتمین جشنواره فیلم فجر را برای ایفای نقش «غلامرضا» کرد.

همانطور که اشاره شد، دوبله به دیالوگ های آثار حاتمی شیوایی شنیداری بیشتری می دهد و جا دارد از منوچهر اسماعیلی یادی کنیم که در فیلم «مادر» جای شخصیت محمد ابراهیم، غلامرضا و جلال صحبت کرده است.

حاتمی در مورد فیلم «مادر» گفته بود: «ساختن فیلم مادر واقعا حسی بود. بیشتر یک حس و عاطفه بود. احساس اینکه خانه من کجاست؟ من متعلق به کی هستم؟ چه کسی از من حمایت می‌کند؟ … در مدت ساختن فیلم به یاد مادرم بود که نامش ایران است.»

پس از «مادر»، حاتمی آخرین فیلم خود با عنوان «دلشدگان» را به موضوع موسیقی، آخرین سه گانه از هنرهای محبوب خود پس از خوشنویسی و نقاشی اختصاص داد.

«دلشدگان» محصول سال ۱۳۷۰ درامی تاریخی و نیمه موزیکال با صدای مرحوم محمدرضا شجریان است و حاتمی افزون بر کارگردانی، نگارش فیلمنامه، تهیه‌کننده و طراح صحنه آن را برعهده داشت.

فیلم برداشتی آزاد و شخصی از سه داستان واقعی در زمان قاجار است که به شرح سختی های گروهی از نوازندگان سازهای ایرانی می پردازد که برای پر کردن صفحه موسیقی به فرانسه سفر می‌کنند.

حاتمی در «دلشدگان» در بستر این ماجرا، شرحی از دلباختگی ناکام «طاهر» خواننده گروه به شاهزاده نابینای ترک می‌پردازد که که در نهایت در غربت جان می‌سپارد.

فیلمبرداری «دلشدگان» در مجارستان و مکان های شبیه فرانسه ساخته شد.

موسیقی یکی از اضلاع مهم کارهای سینمای حاتمی

موسیقی یکی از اضلاع مهم کارهای سینمای حاتمی از «حسن کچل» تا «دلشدگان» بوده و وی ساخت این موسیقی را به نیز حسین علیزاده سپرد.

حسین علیزاده پیشتر در مصاحبه ای در مورد موسیقی و کلام آهنگ‌ها در «دلشدگان» گفته بود: «همه موسیقی‌ها جوهره‌ آن و کلام از خود حاتمی بود که برای «دلشدگان» ساخته بود. البته بعداً که آقای شجریان اینها را اجرا کرد مقداری شعرها را تغییر داد. یعنی او و مرحوم حاتمی پس از مشورت‌هایی که به هم داشتند، اشعار را به فریدون مشیری دادند و مشیری هم از نظر فن شعری یک مقداری تغییر داد. البته کلام حاتمی بسیار زیبا بود. این حسن را هم داشت که محاوره‌ای‌تر بود و شبیه‌تر بود به تصانیف دوره قاجار. یک کار بزرگی هم حاتمی کرده بود و ۵۰۰ واژه‌ای که در دوره قاجار در صحبت‌های روزمره به کار می‌رفته را هم در دیالوگ‌ها و هم در اشعاری که برای تصنیف‌هایش ساخته بود استفاده کرد. من می‌توانم بگویم که تم‌های اصلی فیلم «دلشدگان» را از شعرهای حاتمی گرفتم. این اشعار خود به خود یک زمینه موسیقیایی برای من به وجود می‌آوردند.»

در «دلشدگان» امین تارخ، اکبر عبدی، جلال مقدم، فرامرز صدیقی، سعید پورصمیمی، حمید جبلی، محمدعلی کشاورز، فتحعلی اویسی، رقیه چهره‌آزاد، جمشید هاشم‌پور و لیلی حاتمی ایفای نقش می کردند و بعدها آواز و تصنیف‌های ساخته‌ شده برای فیلم در آلبومی به نام «دلشدگان» منتشر شد.

«جهان‌پهلوان تختی» واپسین تلاش حاتمی برای ساخت اثری سینمایی از این قهرمان ملی بود که به علت بیماری حاتمی ناتمام ماند.

حاتمی که از ابتدای دهه ۷۰ شمسی مطالعه و تحقیق درباره زندگی جهان‌پهلوان تختی را آغاز کرده بود، بعد از پشت سر گذاشتن دشواری‌هایی سرانجام در سال ۱۳۷۵، ساخت فیلم «جهان پهلوان تختی» را آغاز کرد اما پس از آنکه فقط بخش‌هایی از فیلم را تصویربرداری کرده بود، مبتلا با سرطان و در بیمارستان بستری شد.

عزت الله انتظامی سالها پیش در گفت وگویی، خاطره ای غمبار از بیماری حاتمی روایت کرده و گفته بود: «سر فیلم جهان‌پهلوان تختی، علی حاتمی با من تماس گرفت و گفت که قرار است این فیلم را بسازد و نقش پدر تختی را هم برای من در نظر گرفته. چند ماه بعد هم فیلم را کلید زد ولی هنوز اوایل کار بود که درد کمر علی شروع شد. اواسط فیلم بودیم که بیماری علی شدت گرفت و او مجبور شد کار را رها کند و برای معالجه به لندن برود؛ اما زیاد طول نکشید و سریع برگشت. اصلاً کسی فکرش را نمی کرد که علی یک دفعه از پا بیفتد. برای بار دوم که کار را شروع کردیم، علی دیگر نمی‌توانست آنقدر رو پا باشد.

من هم هر روز صبح که می‌رسیدم اول می رفتم پیشانی علی را ماچ می‌کردم و می‌پرسیدم: علی‌جان آماده‌ای؟ می‌گفت: آره، اما دیگر توان نداشت. یادم می‌آید یک سکانسی را در شب می‌گرفتیم که مادر تختی باید فارغ می‌شد و چون زایمان سختی داشت و بچه به دنیا نمی‌آمد، باید می‌رفتم سقاخانه‌ی رو به‌روی خانه‌ام و نذر و نیاز و دعا می‌کردم.

سر این سکانس اتفاق بسیار عجیب و غریبی برای من افتاد که هر موقع یادش می‌افتم بغض می‌کنم و اشک امانم نمی‌دهد. در آن شب باید میله‌های سقاخانه را می‌گرفتم و این دیالوگ را می‌گفتم: یا موسی بن جعفر، یا حضرت رضا، این بچه زودتر به دنیا بیاید.» دوربین، صدا و همه آماده شدند. من رفتم رو به‌روی سقاخانه و این دیالوگ به ناخودآگاه از دهانم بیرون آمد: یا موسی بن جعفر، یا حضرت رضا … علی را شفا بده.» فضا را سکوتی عجیب گرفت. علی سری گرداند و کات داد. همه عوامل زدند زیر گریه. من هم دستانم را انداختم گردن علی و دو نفری های‌های گریه کردیم. آن شب دیگر نتوانستم کار را ادامه بدهم. بعد زنگ زدند و گفتند علی حالش خوب نیست و در بیمارستان مهراد بستری است.»

علی حاتمی روز پنجشنبه ۱۴ آذر سال ۱۳۷۵ بر اثر سرطان پانکراس در ۵۲ سالگی درگذشت و پیکر وی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد، در حالیکه یکی از ماندگارترین دیالوگ‌های فیلم «حاجی واشنگتن» بر روی سنگ مزار وی نقش بست: «آیین چراغ خاموشی نیست.»

احمد بخشی دستیار حاتمی نیز شرحی از ماجرای آگاه شدن حاتمی از بیماری خود نقل کرده است: «حاتمی از سرطان لوزالمعده در گذشت. آن اوایل که درد داشت همه فکر می‌کردند زخم معده است و جالب است بدانید دست آخر (محمدعلی) فردین سبب شد تا نوع بیماری علی شناخته شود. فردین دوست دکتری داشت که در یک مهمانی بعد از شنیدن جریان دردهای علی از فردین می‌خواهد به علی پیشنهاد کند تا آزمایشی خاص را پشت سر بگذارد.


فردین با من تماس گرفت و بعد از پرس و جو از همسر حاتمی، وقتی مطمئن شدیم او قبلاً این آزمایش را انجام نداده، صبح روز بعد همراه علی و فردین و داود رشیدی به بیمارستان دی رفتیم. او این آزمایش را به انجام رساند و عصر آن روز معلوم شد این درد او از سرطان لوزالمعده است. درد علی با یک کمر درد شروع شد. دکترها گفته بودن باید پیاده‌روی کنی. بعد از آن راه رفتن در استخر را تزویج کردن اما کمر درد او خوب نشد. کار به انرژی‌درمانی هم کشید تا اینکه بعد از چهار ماه داستان فردین پیش آمد و همه چیز روشن شد.
علی ۱۰ روز در بیمارستان خوابید و طی آن ۱۰ روز در اتاقش هر شب برنامه بود. از هنگام تشخیص بیماری تا زمانی که برای درمان تکمیلی به انگلستان رفت حدود هفت هشت ماه دیگر گذشت. علی از پرواز با هواپیما می‌ترسید و این ترس به قدری شدید بود که هنگام پرواز امید روحانی که تخصص اصلی‌اش دکترای بیهوشی است به فرودگاه آمد و علی را با آمپول بیهوش کرد تا بعد از آن ما بتوانیم علی را سوار هواپیما کنیم. هنگام فیلمبرداری «تختی» هم به شدت درد داشت و البته در آن دوران یک روز در میان هم شیمی‌درمانی می‌کرد. با تمام دردی که داشت توانست ۲۰ دقیقه از «تختی» را فیلمبرداری کند.»

پس از فوت حاتمی، بهروز افخمی پروژه «جهان پهلوان تختی» را در سال ۱۳۷۶ با بازی فریبرز عرب نیا و نیکی کریمی به پایان رساند.

همچنین پس از درگذشت حاتمی، دو نسخه سینمایی از سریال «هزاردستان» به عنوان «کمیته مجازات» در ۱۳۷۷ و «تهران روزگار نو» در سال ۱۳۷۸ با تدوین واروژ کریم‌مسیحی و تهیه کنندگی محمدمهدی داد به اکران درآمد.

علی حاتمی آرزوهای بزرگی در عرصه فیلمسازی در سر می پروراند اما افسوس که عمر یاری نکرد.

من یک آرزوی بسیار مهم دارم و آن این است اگر عمر ناقابلم یاری کند و اگر مهر خداوند شامل زندگی هنری‌ام شود یک بار به ساخت یک شخصیت بدون نقطه ضعف بپردازم و آن ساخت فیلم عظیمی از زندگی حضرت رسول خدا (ص) استوی پیشتر در مصاحبه ای گفته بود: من یک آرزوی بسیار مهم دارم و آن این است اگر عمر ناقابلم یاری کند و اگر مهر خداوند شامل زندگی هنری‌ام شود یک بار به ساخت یک شخصیت بدون نقطه ضعف بپردازم و آن ساخت فیلم عظیمی از زندگی حضرت رسول خدا (ص) است. من از روزی که فیلم محمد (ص) و یا «الرساله» اثر مصطفی عقاد را دیدم، همواره این آرزو را داشته و دارم و از خداوند می‌خواهم که قبل از مرگم این توفیق نصیبم شود.

حاتمی بی الگو بودن را از ویژگی های فیلم های خود می دانست و در مصاحبه تلویزیونی گفته بود: کار من خوب یا بد، شبیه هیچ کار دیگری نیست و تکلیف منتقد با این کار روشن نیست و میزانی ندارد که آن بسنجد.

حاتمی همچنین در مورد اینکه چرا بیشتر آثار ساخته وی مربوط به دوره ای خاص تاریخی است، تصریح کرده بود: تعلق خاطر من به گذشته باعث شده که بیشتر درباره مسایل گذشته فیلم بسازم. من بیشتر به مسایلی می‌پردازم که شناختی از آن داشته باشم.

البته حاتمی و آثار وی از انتقادهای جدی نیز دور نمانده بود. یکی از انتقادها این بود که حاتمی در ساخت آثار تاریخی، دست به تحریف واقعیت می زده و به واقعیات توجهی نداشته است.

حاتمی سال ها پیش در گفت وگو با منوچهر نوذری در پاسخ به این منتقدان، این انتقادات را ناشی از ناآگاهی آنان به امور علمی و تحقیقی مرتبط با هنر نمایش دانسته بود.

وی همچنین گفته بود: آن چیزی که در فیلم هایم مطرح می شود نه تاریخ است و نه رویا. چیزهای هستند که اگر در تاریخ رخ می نمود تاریخ را زیباتر می کرد.

حاتمی همچنین در پاسخ به این انتقاد که حاتمی فقط اشیا را در فیلم های خود نمایش می دهد، گفته بود: نوع کارهای سینمایی من وابسته به اشیا و اشخاص است و آنها را به شکلی که موضوع کار طلب می کنم ارائه می دهم.

حاتمی کارهای سینمایی خود را نیز مبتنی بر تحقیقات دانسته و گفته بود: تحقیقاتی که در کار هنری می شود کمتر از تحقیقاتی که محققان ادبی و علمی انجام می دهند، نیست.

به هر روی علی حاتمی هنرمند و سینماگری بود که دغدغه مردم ایران را داشت و این را می توان در پاسخ به مرحوم منوچهر نوذری که از او پرسید چه کاری در دست تولید پس از «دلشدگان» دارد، یافت:‌ «فکر می کنم کاری که لازم است توسط من انجام شود، موضوع – بیان – تاریخ معاصر ایران است با خاطره های که رجال قدیمی نوشته اند یا مطالبی که مورد توجه مردم دنیا است. اگر ما تصویر خیلی صریح و روشنی از مردم ایران ارائه نکنیم آنها – از مردم ایران – ارائه خواهند کرد.»

مرحوم مشایخی سالها پیش در تحسین حاتمی به او لقب «سعدی سینما» را داد و مرحوم انتظامی نیز در باره حاتمی گفته بود: بدبختانه هیچ هنرمندی در سال‌های بعد از حاتمی، نتوانست جانشین او شود. هیچ نویسنده و کارگردانی نتوانست نظم و نثری که او در فیلم‌هایش داشت را تکرار کند.

در کارنامه حرفه ای علی حاتمی هیچ جایزه ملی و بین المللی مشاهده نمی‌شود، اما نام وی با تاریخ و فرهنگ ایران گره خورده است و جایگاه بلند او فتح شدنی نیست.

خروج از نسخه موبایل