رسانه سینمای خانگی – آیا صدا و سیما حق پخش جام ملت‌ها را خریداری کرده است؟

هادی مرادی: گاهی خواسته یا ناخواسته به ویژه در فضای مجازی به گونه ای مطرح می شود که حق سکوها گرفته شده و بر اساس آن دعوایی غیر واقعی ادعا می گردد؛ در حالی که به نظر می رسد قانونا و انصافا این دعوا محلی از اعراب ندارد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ مناقشه حق پخش رقابت‌های جام ملت‌های آسیا بین سازمان صدا و سیما و سکوها (پلتفرم‌ها) ی مختلف در این روزها به یک موضوع داغ تبدیل شده است؛ موضوعی که شبهات بسیاری به آن وارد است. برخی اعتقاد دارند اساساً صدا و سیما حق پخش انحصاری این بازی ها را ندارد و در نتیجه سکوها هم می توانند رقابت‌ها را نمایش دهند و در مقابل برخی دیگر، موضوع ساخت برنامه و پوشش رقابت‌های جام ملت‌ها در پلتفرم‌های مختلف را مجاز دانسته‌اند و اعتقاد دارند پخش رقابت‌ها از این شبکه‌ها بدون مجوز ساترا هم بی اشکال است. در این رابطه ذکر چند نکته موضوعیت دارد.

نکته اول این واقعیت است که صدا و سیما نیز مثل تمام شبکه‌های تلویزیونی کشورهای دیگر که به طور قانونی رقابت‌های جام ملت‌ها را پوشش می‌دهند، حق پخش را خریداری کرده و از این حیث پخش این مسابقات در شبکه‌های سه و ورزش، کاملاً قانونی است. ثانیا طبق قانون و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، پخش زنده رقابت‌ها و رویدادها نیز انحصاراً در اختیار صدا و سیما است. نکتۀ دیگر این است ‌که صدا و سیما همواره دغدغه کمک به سکوهای رسمی را که از ساترا مجوز گرفته‌اند، دارد و همواره تلاش کرده تا از این سکوها برای ساخت و پخش برنامه‌های مختلف حمایت کند. بر مبنای این رویکرد، سازمان صدا و سیما امکان پخش رقابت‌های جام ملت‌ها را برای همۀ پلتفرم‌های دارای مجوز ساترا فراهم کرده و بنابراین پلتفرم‌های دارای مجوز از ساترا می‌توانند با لینک اختصاصی صداوسیما هم رقابت‌ها را پوشش دهند و هم برنامه‌های اختصاصی بسازند.

علاوه بر آن پلتفرم‌های دارای مجوز می‌توانند در قالب تفاهم‌نامه و قراردادهای مختلف برای تولید و پخش برنامه‌‎های اختصاصی با محوریت جام ملت‌ها اقدام کنند، ضمن آن که صدا و سیما می‌تواند این امکان را برای هر سکویی که در آن سهام‌دار است، فراهم کند. بر اساس آن چه گفته شد، می توان به این نتیجه رسید که تمام جغرافیای ایران توسط سازمان صدا و سیما در خصوص پخش این رقابت پوشش داده می‌شود، و سایر شبکه ها و سکوهای دیگر، می توانند با دریافت مجوز از ساترا این اقدام را انجام دهند. این محدودیت قبل از آغاز رقابت‌ها نیز در نامه‌ای به صورت رسمی توسط سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی سازمان صدا و سیما (ساترا) به مدیران رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر به صراحت اعلام و تبیین شده است.

همچنین در توافق نامه ای که بین فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، و کنفدراسیون فوتبال آسیا AFC بر انحصار این حق در جغرافیای کشور ایران اطلاق دارد. علاوه بر این، در حال حاضر گروه های خبری و فنی صداوسیما در محل برگزاری بازی‌ها در قطر حضور دارند و در حال پوشش بزرگترین رویداد فوتبالی در آسیا با کدهای سیگنال‌ پخشی هستند که از سوی برگزارکنندگان در اختیار آنان قرار گرفته است.

تردیدی نیست که در صورت عدم‌برخورداری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از حق پخش قانونی رقابت‌ها، نه امکان تهیه گزارش و نه امکان بردن تجهیزات فنی و واحدهای سیار به استادیوم‌ها و دهکده بازی‌ها وجود نداشت.یادآوری این نکته هم خارج از لطف نیست که در لایحه برنامه هفتم توسعه، مجلس شورای اسلامی نیز برای تبلیغات حین پخش مسابقات ورزشی ملاحظاتی را صرفا برای سازمان صدا و سیما در نظر گرفته است.

با این شرایط، گاهی خواسته یا ناخواسته به ویژه در فضای مجازی به گونه ای مطرح می شود که حق سکوها گرفته شده و بر اساس آن دعوایی غیر واقعی ادعا می گردد؛ در حالی که به نظر می رسد قانونا و انصافا این دعوا محلی از اعراب ندارد.

رسانه سینمای خانگی – «ساترا» ذیل یک وزارتخانۀ منفعل و یا سازمان کرخت، کارآیی دارد؟

هادی مرادی: در عصر پیش رو، سینما با استفاده از سکوهایی به نام پلتفرم، می توانست در کمترین زمان ممکن خود را به راحتی و بی دغدغه به خانۀ مخاطبان خود رسانده، جهان‌بینی، ایدئولوژی و سبک زندگی آنان را از نزدیکترین فاصله مورد تغییر و تبدیل قرار دهد؛ مخاطبان هم در کنار خانواده و زیر سقف خانۀ خود، تصویری شفاف و صدایی قدرتمند را از آنچه سینما می خواهد ارائه کند، در ساختاری نو و گسترده در گوشه گوشه کشور پهناور ایران زمین، تحت عنوان «شبکه نمایش خانگی» دریافت نمایند و با آن به تعامل بپردازند

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ خواهی نخواهی، سینمای ایران نیز همانند دیگر ارکان فرهنگ و هنر جهان، دیر یا زود متأثر از اینترنت می‌شد و معلوم بود که در عصر اینترنت، سینما معنا و مفهومی عمیق‌تر از گذشته پیدا می کرد و می توانست ضریب نفوذ خود را در زندگی و مناسبات انسانی و اجتماعی بیش از گذشته افزایش دهد. قهراً این ضریب با ایجاد پلتفرم‌ها (سکوها)، سرعتی چند برابر پیدا می نمود.

در عصر پیش رو، سینما با استفاده از سکوهایی به نام پلتفرم، می توانست در کمترین زمان ممکن خود را به راحتی و بی دغدغه به خانۀ مخاطبان خود رسانده، جهان‌بینی، ایدئولوژی و سبک زندگی آنان را از نزدیکترین فاصله مورد تغییر و تبدیل قرار دهد؛ مخاطبان هم در کنار خانواده و زیر سقف خانۀ خود، تصویری شفاف و صدایی قدرتمند را از آنچه سینما می خواهد ارائه کند، در ساختاری نو و گسترده در گوشه گوشه کشور پهناور ایران زمین، تحت عنوان «شبکه نمایش خانگی» دریافت نمایند و با آن به تعامل بپردازند.

«شبکه نمایش خانگی» در این دوران، امکانات جدید و مطلوب تری را فراهم می سازد که «گستردگی جامعۀ مخاطبان»، «بسیار ارزان تر بودن»، «به سهولت در دسترس بودن»، «آزادی انتخاب اثر مورد نظر»، «آزادی انتخاب زمان مناسب برای دریافت و نمایش اثر»، «وجود جذابیت‌های خاص صوتی و تصویری»، «بهره مندی از رویکرد انتقادی عمومی تر و صریح‌تر»، «استفاده از قالب‌های متنوع تر و مخاطب پسندتر»، «کمتر بودن قید و بندهای موضوعی و ساختاری»، و بسیاری دلایل و امتیازات دیگر بخشی از آنهاست که تأثیرگذاری فرهنگی فوق العاده ای را نسبت به سینمای سالنی و البته در مقایسه با تلویزیون بر جای خواهد گذاشت؛ به خصوص آن که روزگار تیرۀ ولنگاری فرهنگی (که ناشی از سال‌های مدیریت خاکستری متمایل به بنفش است) سینمای سالنی و تلویزیون را (کم یا زیاد) به کرختی و روزمرگی مرگ آوری نیز دچار نموده است.

بپذیریم یا نپذیریم، فناوری های نوین، از جمله «شبکه نمایش خانگی» خود را تحمیل خواهد کرد، و جریان پویا و فعال فیلم و سینمای کشور راه خود را برای رسیدن به چشم و نگاه بیننده از دهلیز این شبکۀ تازه متولدشده، پیدا خواهد نمود. این همان شرایط جدیدی است که متأسفانه برخی مسئولان و سینماگران آگاهانه یا از سر ناآگاهی هیچگاه به آن اعتنایی نکردند. این بخش از مسئولان و مدیران، چنین واقعیت بزرگی را همواره انکار کرده، به نوعی خوش باورانه از بار مسئولیت آن شانه خالی نمودند؛ یا آن که خود را به خواب زده، در جهت جریان آب شنا کرده، فضای موجود را دوره ای گذرا برشمردند که به زودی به پایان می رسد!… برخی دیگر هم به تصور این که آب از سر گذشته به شکل اغراق آمیزی با این پدیده روبرو شدند و خود را به میدان انفعال کشاندند، به نحوی که مورد اهانت و تمسخر جریان قدرتمند و فرصت طلب این شبکه قرار گرفتند. مدیرانی که اقتضای زمان و فناوری‌های روز خود را نشناختند، مغز و ذهن خود را در محیطی ایزوله نگه داشتند و وقت خود را به نظریه‌پردازی، سیاسی بازی، و معاملات بین‌حزبی مصروف کردند؛ یا آنچنان مرعوب عظمت و عمق فناوری شدند که خودباخته و مسخ شده، عنان کار را رها نمودند. چه بسا، وضعیت امروز فیلم، سینما، و تلویزیون ناشی از همین افراط و تفریط‌های مدیریتی است؛ مدیریت کسانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم و از طرق گوناگون بر تن رنجور فیلم، سینما، و تلویزیون ایران ضربه وارد می کنند.

بر همین پایه ناگفته پیداست که، هرگونه غفلت از «شبکه نمایش خانگی»، یا هر گونه برخورد غیرعاقلانه و غیر کارشناسانه با این پدیدۀ نوین، نوآورانه، و فناورانه پیامدهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، سیاسی، هویتی، و… را به دنبال خواهد داشت. وضعیت و فضای این روزهای «شبکه نمایش خانگی» شاهدی بر این مدعاست که علیرغم تلاش مدیریت جدید، چه بسا آثار سخیفی در آن مشاهده می‌شود. آثاری که ادبیات گفتاری و رفتاری غیر قابل دفاعی را عرضه می دارد و اساساً توقع هم ترازی با فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی را به باد می دهد. متأسفانه «شبکه سینمای خانگی»، پیش تر تا حدودی به حیاط خلوت تفکرات ضد اخلاقی، ضد ایرانی، و ضد اسلامی تبدیل شده بود که ضمن به مشام رسیدن بوی تعفن پولشویی، عده‌ای سودجو فیلم و سریال‌های کثیف را به خورد مردم می دادند که در زیرلایه‌های آن ارزش های جامعه را تضعیف می کردند. این تأثیر همان بی‌تدبیری های عمدی یا سهوی مدیران و مسئولان و دست اندرکاران نادان است که در بالا بدان اشاره شد.

همین دلایل و شرایط، برخی مسئولان و دست اندرکاران دغدغه مند در این عرصه را واداشت تا ضمن همگن‌سازی خود با آینده و دوران آتیِ پیش رو، نه‌تنها رسالت و مأموریت‌های مجموعه فیلم و سینمای کشور، بلکه اساساً هویت آن را هم بازتعریف کنند تا در عین پای بندی به اصالت های ذاتی، بتوانند در فضای نوین نقش‌آفرینی ویژه ای داشته باشند. لذا به دنبال بررسی اوضاع و شرایط، (به دلایلی که بعداً توضیح داده می شود) بحث نظارت بر صوت و تصویر فراگیر (که «شبکه نمایش خانگی» بخشی از آن است) به سازمان صدا و سیما واگذار شد.

طبیعی است شرایط موجود که «ناشی از ولنگاری فرهنگی»، «ناشی از پول های کثیف»، «ناشی از سرمایه گذاری دشمنان غربی»، و «ناشی از فرصت طلبی، حرص، و طمع عده ای از افراد متمول و مرفه بی درد» و… بود، برای تغییر به سمت نظم و نظام و انطباق با ارزش های واقعی ملت و کشور ایران، و رعایت اصول و فروع قانون با سرسختی، مخالفت، بهانه جویی، کارشکنی، و جوسازی همان عدۀ ناسازگار مواجه گردد و با بهانه های گوناگون در مورد چیستی، چرایی، چگونگی، کیستی، زمان، و مکان این تغییر و با استفاده از بازوهای نفوذی خود در بخش های مختلف به گروکشی و تسویه حساب پرداخته شود.

با این حال، بر اساس آن چه گفته شد، نباید فراموش کرد وجود نهادی توانمند، هدفمند، و متکی به ساختاری قدرتمند و با هویت، در جهت سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و نظارت بر «شبکه نمایش خانگی» از نان شب هم واجب‌تر است تا با هر عنوانی و ذیل هر سازمانی که هست، حامی و مدافع هویت و فرهنگ انقلاب و پاسدار تمدن ایران اسلامی باشد. مسلم است که، این نهاد، باید برخوردار از «قدرت اجرایی بالا»، «هویت تثبیت‌شده»، «مقررات و مصوبات روشن»، «ضمانت اجرایی متناسب»، و «مدیران، کارشناسان، و عوامل عاقل، عالم، توانمند، سالم، شجاع، پیگیر، مقاوم، و دورنگر» باشد تا هم اعتماد کامل حاکمیت را به دست آورد و هم جریان لمپن، فرصت طلب، زیاده خواه، رانت خوار، و منفعت جوی مخالف را به تمکین وادارد.

به نظر می رسد، با تدبیر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، ساترا از چنین وضعیتی برخوردار باشد. پس ضمن امیدواری به موفقیت این بخش از خدمتگزاران و مدافعان فرهنگ و هویت ملت و کشور ایران، باید تلاش شود به جای ایراد اشکالات ناوارد و بهانه گونه، تا حد امکان به این نهاد نوپا، کمک گردد.

«ساترا»؛ استقلال اجرایی در عین هویت وابسته به سازمان صدا و سیما

هادی مرادی

مطابق اعلام دبیرخانه شورای نگهبان در بخشی از اعلام نظر روشن و صریح درباره لایحه عفاف و حجاب، بندهای ۷ و ۹ به جهت روشن نبودن نسبت آنها با مصوبه جلسه ۸۸۳ شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد تعيين الزامات ساماندهی حوزه صوت و تصویر فراگیر، و بندهای ۸ و ۹ با توجه به روشن نبودن وضعیت اساسنامه سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی «ساترا» ابهام دارد که پس از رفع ابهام، اظهارنظر خواهد شد.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ اخیراً شورای نگهبان در بررسی لایحه عفاف و حجاب به واسطه تعیین برخی وظایف برای سازمان تنظیم مقررات رسانه های صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی، ابهاماتی را در خصوص این سازمان مطرح کرده که در میان جراید و پایگاه‌های خبری موافق و مخالف، واکنش‌هایی را به همراه داشته است. در این بین، برخی رسانه‌ها با نگاهی بدبینانه این اتفاق را نشانه‌ای از پایه‌ریزی نادرست حوزه نظارت بر شبکه نمایش خانگی برمی‌شمارند و رسانه‌های دیگر نیز در مقابل، اعتقاد دارند ابهام شورای نگهبان تنها یک ایراد شکلی است و اساس نظارت بر شبکه نمایش خانگی را زیر سوال نمی‌برد.
فارغ از فضای مثبت و منفی رسانه‌های مختلف در این باب، آنچه مهم و اصولی به نظر می‌رسد، تأکید نهادهای مختلف بر اجرای دقیق قوانین است. به هر حال، مجلس شورای اسلامی در یک روند قانونی، لایحه عفاف و حجاب را بررسی کرده و در نهایت مطابق آیین‌نامه‌ها و قوانین مربوطه بعد از شنیدن نظرات موافق و مخالف نمایندگان مردم، کمیسیون‌های مربوطه و نمایندگان دولت، آن را در صحن مجلس به تصویب رسانده و سپس برای اظهارنظر شورای نگهبان ارسال کرده است. در این قانون، وظایفی نیز برای نهاد تنظیم‌گر صوت و تصویر فراگیر تعیین شده و ساترا به عنوان بخشی از سازمان صدا و سیما، مسئول اجرای قانون در حوزه صوت و تصویر فراگیر و نمایش خانگی تعیین شده است. تردیدی نباید داشت که شورای نگهبان که وظیفه بررسی و انطباق مصوبات مجلس شورای اسلامی با شرع مقدس و قانون اساسی را بر عهده دارد، علی‌القاعده می‌بایست بدون توجه به حواشی و فضاسازی‌های رسانه‌ای، با دقت و توجه کامل مصوبات مجلس را مورد مداقه قرار دهد و به اصطلاح مو را از ماست بکشد و ابهامات احتمالی را مطرح کند تا مجلس پس از رفع ابهامات دوباره، آن را بررسی کرده و به نتیجه برساند.
مطابق اعلام دبیرخانه شورای نگهبان در بخشی از اعلام نظر روشن و صریح درباره لایحه عفاف و حجاب، بندهای ۷ و ۹ به جهت روشن نبودن نسبت آنها با مصوبه جلسه ۸۸۳ شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد تعيين الزامات ساماندهی حوزه صوت و تصویر فراگیر، و بندهای ۸ و ۹ با توجه به روشن نبودن وضعیت اساسنامه سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی «ساترا» ابهام دارد که پس از رفع ابهام اظهارنظر خواهد شد.
بنابراین ساترا که ماهیتاً به عنوان معاونتی تخصصی ذیل سازمان صدا و سیما (که طبق استفساریه شورای نگهبان، مرجع صوت و تصویر فراگیر است) مکلف به حمایت و نظارت بر صوت و تصویر فراگیر و نمایش‌خانگی بوده، می‌بایست با همکاری و کمک بخش‌های مربوطه در سازمان صدا و سیما، دولت، مجلس و شورای نگهبان این ایرادات شکلی را برطرف کرده و تلاش کند تا ابهامات اعلام‌شده را روشن گرداند. یکی از این اقدامات مؤثر با توجه به طول کشیدن طی مراحل قانونی تصویب و ثبت اساسنامه ساترا، جایگزینی عبارت «سازمان صدا و سیما» به جای «ساترا» است. این اقدام، این بحث را اثبات می‌کند که اولاً نظارت سازمان صدا و سیما بر شبکه نمایش خانگی قطعی است، ثانیاً «ساترا» درون سازمان صدا و سیما این مسئولیت را دارد و ثالثاً در عین استقلال اجرایی، هویتی مستقل در حکمرانی کشور ندارد.
در پایان ذکر این نکته اهمیت دارد که ضمن تأیید رفتار سنجیده هر دو سوی ماجرا، یعنی شورای نگهبان در ایراد مطرح‌شده، و سازمان صدا و سیما و ساترا در تلاش برای رفع ابهام شورای نگهبان، به نظر می‌رسد برخی رسانه‌ها علاقه دارند از اعلام نظر شورای نگهبان، تأییدی بر نظرات اشتباه و مغرضانه خود استخراج کنند و با استفاده از این اتفاق، انتقاد ناجوانمردانه‌ای را بر ساترا تحمیل کرده و سعی کنند تا «ساترا» از گردونه‌ی نظارت بر شبکه نمایش خانگی خارج شود. این گونه مسایل در کنار یادآوری نظر قبلی شورای نگهبان در خصوص مشروعیت انحصاری سازمان صدا و سیما برای تنظیم گری صوت و تصویر فراگیر بیانگر هجمه برنامه ریزی شده ای به نهاد تنظیمگری است که طی یکسال و نیم اخیر به اذعان دوست و دشمن در تنظیم گری تعاملی خود موفق عمل کرده است.

خروج از نسخه موبایل