وضعیت گیشه سینماها در روزهای آغازین پاییز علیرغم اکران فیلم های جدید همچون گذشته نامناسب است! ۱۰ فیلم در حال اکران به صورت میانگین مخاطبانی حدود هزار نفر داشتند که نشان دهنده وضعیت نامناسب فروش سینماها است.
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، «میان صخره ها» به کارگردانی مختار عبدالهی با فروش تنها ۲ قطعه بلیت کم مخاطب ترین فیلم هفته گذشته بود؛ «پرونده باز است» کیومرث پوراحمد نیز تنها ۱۷ قطعه بلیت فروخت و «بابا سیبیلو» ادوین خاچیکیان نیز به فروش ۱۰۳ قطعه بلیت بسنده کرد.
در راستای فروش اندک و فاجعه بار گیشه سینماها «شهرک» علی حضرتی تنها ۱۱۴ قطعه بلیت فروخت و «نگهبان شب» رضا میرکریمی نیز به تنها ۱۲۹ مخاطب رضایت داد.
به استناد آمار ارائه شده در سایت سمفا تا ساعت ۱۴ جمعه هفتم مهرماه «ستون ۱۴» امیرحسین همتی تنها ۴۰۴ مخاطب داشت و «دست انداز» کمال تبریزی نیز تنها ۵۵۶ نفر را به سالن های سینما کشاند! «کت چرمی» ۱۵۲۲ مخاطب و «بعد از رفتن» رضا نجاتی تنها ۱۶۷۶ بیننده داشت.
«مصلحت» حسین دارابی ۲۳۲۹ بلیت به فروش رساند و «عروسی مردم» مجید توکلی به ۲۴۷۰ مخاطب رضایت داد. در راستای فروش اندک فیلم ها «آهنگ دو نفره» آرزو ارزانش نیز تنها ۲۵۰۵ مخاطب را مجاب به حضور در سالن های سینما کرد!
این در حالی است که پس از گذشت حدود ۷ ماه از آغاز اکران «فسیل» کریم امینی همچنان یکه تاز و صدرنشین گیشه است؛ این فیلم طی هفته گذشته حدود ۸۱ هزار نفر مخاطب داشت و «شهر هرت» نیز با حدود ۶۹ هزار نفر مخاطب رتبه دوم جدول فروش را از آن خود کرد. «هتل» جدیدترین فیلم اکران شده سینما به کارگردانی مسعود اطیابی نیز توانست با حدود ۴۲ هزار مخاطب دذ رتبه سوم جدول فروش جا بگیرد.
میزان مخاطبان فیلم های سینمایی طی هفته گذشته کاهشی بود به نحوی که تعداد کثیری از فیلم ها مخاطبانی زیر هزار نفر داشتند!
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، فیلم سینمایی «فصل ماهی سفید» به کارگردانی قربان نجفی با استقبال تنها ۷۱ مخاطب روبرو شد! این فیلم کمترین میزان استقبال را در میان فیلم های در حال اکران داشت.
در همین راستا «بابا سیبیلو» ادوین خاچیکیان تنها ۱۳۷ قطعه بلیت فروخت و «میان صخره ها» مختار عبدالهی به ۱۵۲ مخاطب رضایت داد! «شهرک» علی حضرتی نیز تنها توانست ۱۷۶ قطعه بلیت به فروش برساند!
بر اساس این گزارش و با استناد به آمار ارائه شده در سایت سمفا تا ساعت ۱۱ جمعه دهم شهریورماه «پرونده باز است» آخرین ساخته سینمایی کیومرث پوراحمد طی یک هفته تنها ۱۸۳ مخاطب داشت و جدیدترین فیلم رضا میرکریمی با عنوان «نگهبان شب» به ۲۶۳ مخاطب بسنده کرد!
«تصور» علی بهراد نیز تنها ۳۲۱ قطعه بلیت فروخت و «ستون ۱۴» به کارگردانی امیرحسین همتی تنها توانست ۱۲۵۰ مخاطب داشته باشد! «سه کام حبس» سامان سالور نیز حدود ۲۳۰۰ مخاطب داشت و «دست انداز» کمال تبریزی به ۲۶۰۰ مخاطب رضایت داد و «مصلحت» حسین دارابی نیز نتوانست بیش از ۲۷۰۰ مخاطب را جذب سینماها کند!
این آمار نشان می دهد که ۱۱ فیلم در حال اکران که تعدادی از آن ها جزو فیلم های تازه محسوب می شوند روی هم رفته تنها حدود ۱۰ هزار مخاطب داشتند که رقمی فاجعه بار برای سینمای کشور محسوب می شود.
این اتفاق در حالی است که «فسیل» کریم امینی همچنان بعد از ۶ ماه از آغاز اکرانش یکه تاز گیشه است. این فیلم به تنهایی طی هفته اخیر حدود ۱۴۵ هزار نفر مخاطب داشت و «شهر هرت» دیگر ساخته این فیلمساز نیز با حدود ۱۱۳ هزار مخاطب رتبه دومجدول فروش هفتگی را از آن خود کرد.
لازم به ذکر است سایر فیلم های در حال اکران نیز مخاطبانی اندکداشتند؛ «معجزه عشق» محمدرضا ممتاز حدود ۳ هزار بلیت فروخت و «بعد از رفتن» رضا نجاتی به ۵هزار مخاطب رضایت داد! «ستاره بازی» هاتف علیمردانی نیز که به تازگی اکرانش آغاز شده حدود ۱۰ هزار تماشاگر داشت.
حاصل فروش ۱۰ فیلم سینمایی در حال اکران طی هفته گذشته و در سراسر کشور به رقم متأثرکننده و ناچیز ۳۱۴۸ قطعه بلیت رسید که با احتساب جمعیت ۸۵ میلیون نفری کشور رقمی فوق العاده ناچیز و اندک محسوب می شود.
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، فیلم سینمایی «یقه سفیدها» به کارگردانی شهرام مسلخی با فروش ۴ قطعه بلیت کم مخاطب ترین فیلم هفته اخیر بود!؛ «فصل ماهی سفید» قربان نجفی نیز با فروش ۸۴ قطعه بلیت در سراسر کشور رتبه دومین فیلم کم مخاطب هفته اخیر را از آن خود کرد و «میان صخره ها» مختار عبدالهی تنها ۱۵۲ قطعه بلیت فروخت و در رده سوم فیلم های کم مخاطب قرار گرفت و «بابا سیبیلو» با فروش ۱۸۳ قطعه بلیت در رده چهارم فیلم های کم مخاطب هفته ایستاد.
بر اساس آمار اعلام شده در سمفا تا سایت ۱۰:۳۰ جمعه سوم شهریورماه «غریب» محمدحسین لطیفی ۲۲۲ قطعه بلیت فروخت و «نگهبان شب» رضا میرکریمینیز به فروش تنها ۲۷۶ قطعه بلیت رضایت داد! بر همین اساس سایر فیلم های روی پرده نیز فروش بسیار اندکی داشتند و بار دیگر زنگ خطر ورشکستگی و تعطیلی کامل سالن های سینما را به صدا درآوردند به نحوی که «تصور» علی بهراد ۲۹۴ قطعه بلیت به فروش رساند و «شهرک» علی حضرتی تنها به فروش ۳۱۷ قطعه بلیت رضایت داد.
«پرونده باز است» آخرین ساخته سینمایی کیومرث پوراحمد نیز تنها ۳۲۱ قطعه بلیت فروخت و «ستاره بازی» جدیدترین فیلم سینمایی اکران شده هاتف علیمردانی به فروش ۱۲۹۵ قطعه بلیت رضایت داد تا حاصل فروش ۱۰ فیلم سینمایی در حال اکران طی هفته گذشته و در سراسر کشور به رقم متأثرکننده و ناچیز ۳۱۴۸ قطعه بلیت برسد یعنی به صورت میانگین هر فیلم سینمایی طی هفته اخیر تنها حدود ۳۱۰ نفر مخاطب داشته است که با احتساب جمعیت ۸۵ میلیون نفری کشور رقمی فوق العاده ناچیز و اندک محسوب می شود.
بر اساس این گزارش «ستون ۱۴» امیرحسین همتی نیز تنها ۱۸۲۵ قطعه بلیت به فروش رساند و «سه کام حبس» سامان سالور نیز ۲۶۴۸ مخاطب داشت. «مصلحت» حسین دارابی ۳۵۲۶ نفر مخاطب را به سالن های سینما جذب کرد و «معجزه عشق» محمدرضا ممتاز نیز حدود ۳۹۰۰ تماشاگر داشت.
این فروش های فوق العاده ناچیز در حالی است که «فسیل» به کارگردانی کریم امینی بعد از حدود ۶ ماه از آغاز اکرانس همچنان یکه تاز گیشه است. این فیلم طی هفته اخیر حدود ۱۴۳ هزار نفر مخاطب را به سالن های سینما جذب کرد و صدرنشین جدول فروش شد. «شهرت هرت» که آن را نیز امینی کارگردانی کرده با ۱۰۹ هزار نفر مخاطب در رده بالای جدول فروش ایستاد و «نارگیل ۲» به کارگردانی سیدمسعود اطیابی با حدود ۵۱ هزار نفر مخاطب در رده سوم فیلم های پرمخاطب هفته قرار گرفت.
لازم به ذکر است سایر فیلم های در حال اکران نیز فروشی ناچیز داشتند؛ «دست انداز» کمال تبریزی تنها ۳۸۰۰ مخاطب داشت و «بعد از رفتن» رضا نجاتی نیز به ۳۹۰۰ مخاطب رضایت داد!
محمد احمدی تهیهکننده فیلم سینمایی «میان صخرهها» ضمن گلایه از شرایط اکران عمومی این گونه از فیلمهای سینمایی تأکید کرد، مسئولان هم دغدغه گیشه و فروش پیدا کردهاند!
به گزارش سینمای خانگی از مهر، محمد احمدی تهیهکننده فیلم سینمایی «میان صخرهها» به کارگردانی مختار عبدالهی که این روزها روی پرده سینماهاست در گفتگو با مهر درباره فرآیند ساخت این فیلم گفت: فیلمنامه مختار عبداللهی نویسنده و کارگردان فیلم در مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی مصوب شده بود و همان زمان یکی از دوستان من یعنی آقای فریدون نجفی کارگردان سینما که اتفاقا از همشهریان آقای عبداللهی است، وی را به من معرفی کرد. فیلمنامه را خواندم و آن را دوست داشتم و تصمیم گرفتم برای تهیه این فیلم اقدام کنم.
وی با اشاره به اینکه «میان صخرهها» فیلمی در حوزه نوجوانان است، اظهار کرد: به نظرم این فیلم بیشتر مختص نوجوانان، برای آنها و درباره آنها است. بالاخره فیلم را چند نوجوان میبینند و میتوانند خود را در کاراکتر فیلم ببینند و مشکلاتی را که کاراکتر فیلم درگیر آنها میشود، درک کنند. این حس امید و اعتماد به نفسی که در فیلم وجود دارد، همچنین رشد فکری که کاراکتر فیلم آن را تجربه میکند، به نظرم میتواند برای نوجوانان ما مفید باشد.
این تهیهکننده با بیان اینکه این فیلم در بستر عشایر روایت میشود، توضیح داد: به نظرم «میان صخرهها» جدا از نوجوانان، برای خانوادهها هم جذاب است، البته من به مخاطبان اینطور نگاه نمیکنم؛ یعنی اثر ما برای همه نوجوانان است. نوجوانی که در شهر زندگی میکند بدش نمیآید با مشکلات و فضایی که یک نوجوان در روستا دارد، آشنا شود و میتواند با آن همذاتپنداری و با همه اینها ارتباط برقرار کند. دایره این مخاطبان خیلی گستردهتر است.
استقبال لر زبانان اصفهان از «میان صخرهها»
احمدی با اشاره به اینکه این فیلم پیشتر در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان بازخورد خوبی گرفته است، عنوان کرد: در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان، مخاطبان فیلم را دوست داشتند و بهنوعی چون لرزبانان زیادی در اصفهان ساکن هستند، این فیلم به ساکنان آنجا نزدیک است. نوجوانان فیلم را دوست داشتند و استقبال خوبی از آن شد. در نمایشهایی که داشت سالن پر میشد و فیلم موفق شد از هیات داوری فیلم ۲ جایزه پروانه زرین بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگران خردسال را کسب کند.
این تهیهکننده درباره استفاده از طبیعت بهعنوان یک المان اصلی در روند پیشبرد اثر گفت: این موضوع روی فیلم ما تأثیر مثبتی داشت و به طور کلی به نظرم اتفاقی است که مبنای داستان محسوب میشود و آن را پیش میبرد. ضمن اینکه واقعیت این است من تهیهکننده حدود ۲۰ فیلم بودهام و نمیتوانم بگویم که به این اثر نزدیک بودهاند؛ ولی در مجموع سلیقه من همین نوع آثار هستند.
وی تأکید کرد: ترجیح میدهم روی فیلمهایی با چنین نگاهی کار کنم. قطعاً این نوع سینما را میپسندم و دوست دارم روزبهروز بیشتر پا و جان بگیرد؛ ولی با توجه به وضعیتی که وجود دارد متأسفانه این نوع سینما آب میرود. وظیفه من و امثال من این است که تلاش کنیم تا سرپا بماند و رشد کند. با این حال من احساس میکنم خیلی تلاشی برای حمایت از این نوع سینما مخصوصاً سینمای کودک و نوجوان نمیشود و این سینما خیلی دغدغه مسئولان نیست. دغدغه مسئولان بیشتر سینمای بهاصطلاح «بفروش» و «کمدی» است. شاید دوست دارند آمار مخاطب و فروش بالا برود تا آخر سال بگویند گیشه موفقی داشتیم در حالیکه با این نوع نگاه، سینمای کودک و نوجوان کمکم نابود میشود.
سینمای گیشه نیازی به حمایت خاص ندارد!
وی ادامه داد: معتقدم همه ژانرهای سینمایی باید در سینما وجود داشته باشند تا مخاطب حق انتخاب داشته باشد و در ضمن درباره آنها باید درست اطلاعرسانی شود. با توجه به این موضوع که سینمای گیشه و فیلمهای کمدی راه خود را میروند، اصلاً نیازی به حمایتهای خاص ندارند؛ چون اتفاقاً این آثار حقوحقوق بقیه فیلمها را له میکنند. وقتی تماشاگر زیادی به سینما میکشانند سینمادارها و سالندارها دوست دارند این فیلمها را نمایش دهند درحالیکه باید سیاست به شکلی باشد که از این نوع سینما (کودک و نوجوان) حمایت کنند تا مردم از تولید و اکران آنها مطلع شوند.
این تهیهکننده افزود: حتی اطلاعرسانیها و اختلافی که بین سینما و تلویزیون هست و فاصلهای که وجود دارد، ضربه بزرگی به این جنس از سینما میزند، حمایت نکردن در تبلیغات و معرفینکردن آثار مخصوصا به فیلمهای کودک و نوجوان، لطمه میزند! زمانی در برنامه کودک و نوجوان بازیگر و عوامل یک فیلم دعوت میشدند و تماشاگر و بیننده تلویزیون میفهمید چنین فیلمی وجود دارد و خانوادهها برای دیدن آن میرفتند، الان چنین چیزی هم دیگر نیست. همه چیز دستبهدست هم داده تا فیلمها بهخوبی معرفی نشوند و خیلی از تماشاگرها از اکران این فیلمها آگاهی پیدا نمیکنند.
احمدی در پایان گفت: من سه سال پیش فیلمی در اکران داشتم و با چند نفر تماس گرفتم، ولی آنها اصلا نمیدانستند که فیلمم اکران شده است. ممکن است مخاطب یکسری فیلمها را در ویترین سینما ببیند؛ ولی چون نمیشناسد و چیزی از آنها ندیده سراغ فیلمهایی میرود که مخاطبپسندتر و کمدی هستند. در شرایط اقتصادی فعلی هم البته این نوع فیلمها برای مردم بهتر است که البته این مسائل در اکران تأثیرگذار هستند.
طی هفته اخیر کاهش مخاطب در سینمای کشور استمرار داشت به نحوی که ۷ فیلم در حال اکران هریک زیر هزار مخاطب داشتند!
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، «فسیل» به کارگردانی کریم امینی همچنان از اسفندماه سال ۱۴۰۱ صدرنشین جدول فروش است. این فیلم طی هفته گذشته حدود ۱۴۸ هزار مخاطب داشت تا همچنان با فاصله بسیار ترکتاز میدان اکران باشد!
بنا بر آمار ارائه شده در سایت سمفا تا ساعت ۲۲:۳۰ جمعه بیست و هفتم مرداد ماه «یقه سفیدها» شهرام مسلخی با فروش ۱۲ قطعه بلیت کم مخاطب ترین فیلم در حال اکران بود.
«میان صخره ها» مختار عبدالهی ۱۶۵ بیننده داشت و «فصل ماهی سفید» قربان نجفی تنها ۲۲۴ مخاطب را جذب سالن های سینما کرد. «بابا سیبیلو» ادوین خاچیکیان ۲۷۸ قطعه بلیت فروخت و «نگهبان شب» رضا میرکریمی تنها ۴۲۵ تماشاگر داشت.
«پرونده باز است» کیومرث پوراحمد تنها ۴۴۷ قطعه بلیت فروخت و «شهرک» علی حضرتی تنها ۴۶۴ مخاطب داشت و «تصور» علی بهراد نیز نتوانست بیش از ۵۰۰ مخاطب را مجاب به حضور در سینماها کند!
«بعد از رفتن» رضا نجاتی به عنوان یکی از آثار جدید اکران تنها ۱۷۲۵ تماشاگر داشت و «مصلحت» حسین دارابی تنها ۳۷۳۰ نفر را مجاب به خریداری بلیت کرد! در همین راستا «سه کام حبس» ۲۹۹۲ و «ستون ۱۴» امیرحسین همتی ۳۳۰۹ تماشاگر داشتند!
«معجزه عشق» محمدرضا ممتاز ۵۱۲۶ تماشاگر داشت و «دست انداز» جدیدترین محصول اکران شده کمال تبریزی تنها ۵۱۹۷ مخاطب را به خود اختصاص داد؛ این در حالی است که این اثر تبلیغات بسیاری در فضای مجازی دارد!
«آهنگ دو نفره» آرزو ارزانش ۷۰۴۱ مخاطب، «عروسی مردم» مجید توکلی ۷۵۶۹ بیننده و «کت چرمی» حسین میرزامحمدی ۷۷۵۴ تماشاگر داشتند؛ این در حالی است که سایر فیلم های جدید در حال اکران نیز مخاطبان اندکی داشتند؛ «آخرین تولد» نوید محمودی حدود ۱۸۴۰۰ مخاطب، «بی مادر» سیدمرتضی فاطمی حدود ۲۹ هزار مخاطب و «نارگیل ۲» سیدمسعود اطیابی حدود ۴۵ هزار تماشاگر داشت.
رتبه دوم جدول فروش هفتگی نیز کماکان به «شهر هرت» کریم امینی با حدود ۱۲۰ هزار نفر مخاطب تعلق گرفت.
کارگردان فیلم « میان صخره ها» معتقد است که فیلمش نقاط پر هیجان زیادی دارد که مخاطب را تا پایان فیلم نگه می دارد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، این روزها فیلم سینمایی «میان صخرهها» به کارگردانی «مختار عبدالهی» و تهیه کنندگی «محمد احمدی» در سینماهای سراسر کشور درحال اکران است. پای صحبتهای کارگردان اثر نشستیم تا برایمان از روند تولید این فیلم سینمایی کودک بگوید. عبدالهی معتقد است فیلمی که ساخته قرار نیست با آثار پرزرق و برق و گرانقیمت سینمای کودک رقابت کند اما میگوید فیلمش نقاط پرهیجان و پرکششی دارد که مخاطب را انتهای فیلم همراه نگه می دارد؛ چیزی شبیه فیلم «۱۲۷ ساعت» که بر اساس یک قصه واقعی است و مخاطب به انتظار سرنوشت قهرمانش، پای فیلم مینشیند.
«میان صخرهها» در جشنواره بین المللی فیلم کودک و نوجوان اصفهان و جشنواره With in Family روسیه، موفق به کسب جوایز متعددی شده است.
در ادامه متن این گفتگو را می خوانیم:
چه شد که سراغ این قصهای از دنیای کودکان رفتید آن هم در فضایی بدور از زندگی شهری؟
سال ۹۸ -۹۷ مستندی درباره یک ایتالیایی کار کردم که باید به جایی در میان کوههای بختیاری که پدرش آنجا فوت کرده است، میرفت. در مسیر به یک پسر بچه چوپان رسیدم که ۱۲-۱۰ سال سن داشت. اسم او ابراهیم بود و کاراکتر پسر قصه ما هم ابراهیم است. خیلی بزرگتر از سن خودش بود و ایده اولیه آنجا به ذهنم رسید البته نه به این شکل که دو بچه باشند بلکه به ذهنم رسید یک قصه را با یک بچه از ابتدا تا پایان پیش ببرم اما بنا به دلایلی ترجیح دادیم دختری هم اضافه شود. قصه و ایده ابتدایی فیلم از آنجا شروع شد.
بخشهایی از فیلم شبیه «۱۲۷ ساعت» ساخته «دنی بویل» است و این نگرانی برای تماشاگر است که همانند آن فیلم و ماجرای تلخ و البته واقعی قطع شدن دست کوهنورد، پایان تلخی را برای یک فیلم کودک شاهد باشیم. البته اینکه فیلم متاثر از برخی آثار سینمایی باشد، ایرادی ندارد. مثلا بخواهید از شباهتهای روابط یک فیلم خواهر و برادری مثل «بچههای آسمان» بهره ببرید. سوالم این است که در زمان تولید گوشه چشمی به این آثار داشتید؟
شاید برخی فیلمها بر ناخودآگاه فیلمساز تاثیر بگذارد. البته «بچههای آسمان» اصلاً تاثیر نداشت و فاصله فیلمها زیاد است اما ممکن است فیلمی مثل «۱۲۷ ساعت» بر ناخودآگاه من باقی مانده باشد. با این حال میتوان گفت شکلگیری این نوع قصه و فیلمهای سینمایی در همین راستا است. من به فیلمهایی که تک و یا دو پرسوناژ هستند، قبل از «۱۲۷ ساعت» هم علاقه خاصی داشتم، البته نه اینکه تا آخر بخواهم این مسیر را ادامه دهم، اما جزئی از علائق شخصی من بود و ناخودآگاه من را همواره درگیر میکرد. «آکیرا کوروساوا» هم شبیه چنین فیلمی دارد که تک کاراکتر و دو کاراکتر است. این موضوع همیشه در ناخودآگاه من بود که اگر بخواهم سینما را ادامه دهم این ژانری است که دوست دارم در آن قلم بزنم. قلم زدن را از این حیث میگویم که اعتقاد دارم نوشتن برای این مدل ژانر خیلی سخت است. احساس میکنم اینکه شما یک فیلم سینمایی بسازید و بخواهید با یک یا دو پرسوناژ، مخاطب را روی صندلی بنشانید و ۹۰ دقیقه او را در سینما نگه دارید، نسبت به زمانیکه تعداد کاراکتر بیشتر باشد، کار سخت تری است.
معمولا یکی از سوالات رایج در مواجهه با فیلمسازان سینمای کودک این است که فیلمشان برای کودک است یا درباره کودک؟ شما «میانصخرهها» در کدام یک از این دو دسته قرار میدهید؟
این کار به اعتقاد من دو لایه دارد یعنی سطحیترین لایه میتواند برای کودک باشد ولی در کنار آن زیرلایههای زیادی دارد. ما یک رادیو و یکسری اتفاقات داریم که زیرلایههای کار هستند و احساس میکنم برای کودک سنگین است. در کل میتوان گفت این اثر «درباره کودک» است. اینکه کار دو جنس تماشاگر کودک و بزرگسان را جذب کند، کاملاً خواسته بود و اینطور نبود که ناخواسته به این سمت رفته باشیم.
رادیو در فیلم تبدیل به یک عناصر فضاسازی و روایت در فیلم شده است. با این حال به نظر میرسد که همین رادیو، فضا را از کودک دور میکند و کار را مختص تماشاگر بزرگسال میکند. هدف شما از استفاده از این رادیو در دل قصه چه بود؟
چندان موافق «فاصله گرفتن» نیستم، چون در جاهایی نکات طنزی وجود دارد و کودک با آن قسمتها روبرو میشود. نمیخواهم زیاد درباره رادیو صحبت کنم چون خیلی چیزها پشت آن است. فقط رادیو در اینجا نمادی از رسانه است که هیچ طوری نمیتوان آن را ساکت و خفه کرد. حتی با وجود اتفاقی که در پایان کار میافتد، باز هم نمیتوان رادیو را خفه کرد. نمادی از کلیت رسانه است. چیزهای دیگری همچون رادیو زیاد است.
شما و محمد احمدی (تهیه کننده اثر) دوستی و آشنایی با فریدون نجفی دارید. نجفی به شدت به این مدل آثار سینمایی در کار علاقه دارد. از ایشان «اسکی باز» و «بچه گرگ های دره سیب» را دیده ایم و فکر میکنم با آنها آشنا هستید. چقدر ایشان در این زمینه به شما راهنمایی دادند؟ چقدر حمایت و هدایت کردند با توجه به اینکه سابقه زیادی در این مدل از فیلمها دارند؟
فریدون دوست من است و خیلی به هم نزدیک هستیم. به نوعی میتوان گفت فریدون نجفی خیلی خوب بومینویسی و جهانیاندیشی را در کارهای خود دارد. شاید تاثیری که فریدون بر من داشت، این مدل تاثیر بود. یعنی به شکل کلی بود. اینکه بگویم به شکل جزئی تاثیرگذاشته باشد، نبوده است. از این جهت که به شکل کلی از فریدون توانستم این را دریافت کنم که چقدر خوب میشود بومی بنویسد، جهانی بیندیشد و در میدان جهانی، اثر خود را عرضه کند. این تاثیری بود که فریدون داشت. ضمن اینکه زیست بوم و اقلیم ما اقلیمی است که میتوان گفت این مدل کارها عملاً برجسته هستند. شاید اگر کس دیگری وارد این زیست بوم شود که بخواهد یک ژانر یا موضوع مناسبی را برای نمایش و فیلمسازی انتخاب کند نیز به این سمت بیاید. جنگندگی و روحیه مبارزه طلبی که از کودکی در این زیست بوم تقویت میشود چیزی است که کاملاً مشهود است. وقتی به کوه رفتم و یک بچه ۱۱-۱۰ ساله را دیدم که عملاً کارهایی در کوه میکرد که من تصور هم نمیکردم، ایده ابتدائی این قصه به ذهنم رسید. ناخودآگاه، من که در آن زیست بوم بزرگ شدم این وضعیت را داشتم، حالا اگر غریبهای در این شرایط قرار گیرد و این موضوعات را ببیند، قطعا اولین چیزی که برای فیلمسازی به چشم او میآید، همین شرایط است.
الان یکسری کارهایی تولید میشود که به اسم کار کودک هستند ولی بیشتر برای بچههای شهرنشین یا طیف خاصی از طبقههای اجتماعی است. فیلمهای پر زرق و برق زیادی با آواز و نور و گریمهای سنگین برای کودکان فیلم. نگران این نبودید اثر شما با توجه به اینکه سادگی خاصی دارد و فضای خاصی که از لحاظ موقعیتی و شخصیتهایی دارد، در رقابت با اینها شکست بخورد؟
به هیچ عنوان! از چند منظر میتوان این قضیه را بررسی کرد. اولاً هزینهای که کردیم خیلی کم است و کل هزینهای که کردیم با آن کارها عملاً قابل مقایسه نیست و شاید از دید بعضی ها خیلی خندهدار به نظر برسد. پس از این جهت وقتی این بودجه برای تولید این اثر هزینه شده به هیچ عنوان انتظار نداریم به آن فیلمها تنه بزند. ضمن اینکه انتظار کار برای اینکه در گیشه بدرخشد یا اتفاقی خارق العاده بیفتد هم نیست. به نظرم این کارها میتواند بیشتر برای مخاطب و ذهنیت آینده نگری او، جریان سازی کند که بداند فیلم خوب میتواند اینطور هم باشد. به اعتقاد من باید این میزان تلاش صورت بگیرد تا برای کسی که پول میدهد و در سینما مینشیند و فیلم را تماشا میکند، بتواند فرهنگسازی شود. میتوان در سینما آمد و فیلمهایی با این چارچوب را دید و لذت برد. ضمن اینکه فکر میکنم فیلم ما اینطور نیز باشد چون آن زرق و برقهایی که اشاره کردید، را ندارد، ولی یک قصه پرهیجان دارد. فقط زرق و برق و بازیگران چهره را نداریم.