رسانه سینمای خانگی- سینمای دفاع مقدس هنوز جان دارد

فیلم سینمایی «مجنون» با محوریت زندگی شهید زین‌الدین در حالی در جشنواره فیلم فجر حضور دارد که پیش از این آثاری درباره فرماندهان بزرگ جنگ در ویترین این رویداد رونمایی شده بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، آژیر قرمز، صفیر گلوله‌ها، زندگی زیر سایه جنگ، ترس، التهاب، دلهره، همه و همه تنها عناوین کوتاهی از توصیف حال و هوای دهه ۶۰ است، این ترکیب‌سازی‌ها را می‌توان همچنان امتداد داد و به فهرست بلندبالایی از آنها رسید؛ ویژگی‌هایی که حالا به یک خاطره جمعی تبدیل شده‌اند. خاطراتی که البته خوش نیستند و هنوز هم که هنوز است می‌توان آثار و تبعاتش را در زندگی بخشی از مردم مشاهده کرد، آنجایی که هنوز مادران چشم انتظار فرزندان هستند، آنجایی که هنوز هر چند وقت یک‌بار شهر آکنده از نشانه‌های پیکرهای بی‌نشان می‌شود، آنجایی که هنوز سینه‌ها زخمی است از رنج‌هایش، از آلامش و حتی از یادآوری‌اش.

سینمای ایران البته در طول چهار دهه پس از انقلاب همواره سهمی چشمگیر در ثبت و مخابره این تصاویر داشته است، اگر در هر زمینه دیگری هم بخواهند آماج انتقادش قرار دهند و بگویند کمیتش می‌لنگیده اینجا اما همان خاکریزی است که پا پس نکشیده است، می‌شود صفحات تاریخ را ورق به وق مرور کرد و دید در هر برهه‌ای گرچه گاهی کمرنگ اما همواره پرچمش در اهتزاز بوده است. «دفاع مقدس» حالا عنوان بومی‌ترین ژانر سینمای ایران را با خود به یدک می‌کشد که از همان روزهای آغاز جنگ، سینماگران عازم جبهه‌های جنگ شدند تا چه در قالب فیلم مستند و چه در قالب فیلم داستانی، قصه‌هایی از جهاد رزمندگان و زندگی پرتلاطم و پر تشویش مردم را به تصویر بکشند و حالا استفاده از ویلچر به جای ریل تراولینگ برای فیلمبرداری یکی از خاطرات آن دوره است.

دهه ۶۰ و ۷۰ را به دلیل قرابت زندگی مردم با سایه جنگ می‌توان از درخشان‌ترین روزهای سینمای دفاع مقدس توصیف کرد؛ آثاری که هم از منظر تعداد مخاطب و هم از منظر فروش از موفق‌ترین فیلم‌ها به شمار می‌رفتند به‌طوری‌که حالا در این بازار پرفروغ فیلم‌های کمدی به آمارشان استناد می‌شود و هر فیلمسازی در سودای سبقت گرفتن از محصولات تصویری آن روزگاران است، آرزویی که البته تاکنون دست‌نیافتنی بوده است. در دهه هشتاد اما با فاصله گرفتن از روزهای جنگی و ظهور معضلات اجتماعی تازه، شعله شمع سینمای دفاع مقدس هم به خاموشی گرایید، عمده محصولات این دهه با یک آفت جدی رو به رو بود، فیلم‌هایی که تولید می‌شدند اساسا مخاطبانی را با خود همراه نمی‌کردند، شکست‌های پی‌درپی‌اش در گیشه باعث شد تا عده‌ای در تحلیل‌ها عنوان کنند تاریخ انقضای قصه‌های جنگی به سر آمده است در دهه ۹۰ اما با ظهور نظام‌های پشتیبانی‌کننده جدید و البته فیلمسازان تازه‌نفس، این سینما جانی دوباره گرفت، سازمان سینمایی اوج یکی از همین بازوهای اجرایی بود که توانست فرصتی تازه برای احیایش فراهم کند. حالا به بهانه حضور فیلم سینمایی مجنون با محوریت شهید زین‌الدین در ویترین چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر به مرور بیش از یک دهه فعالیت این سازمان در حوزه سینمای دفاع مقدس پرداخته‌ایم.

ایستاده در غبار/ محمدحسین مهدویان

این روزها مشغول تصویربرداری دنباله سریالش برای شبکه نمایش خانگی است، کارگردانی که گرچه این روزها منتقدان بسیاری به خود می‌بیند اما در چند نوبت در زمان اکران فیلم‌هایش مخاطبان و منتقدان را میخکوب می‌کرد تا هر بار با تولید اثری تازه شاخک‌ها برای تماشایشان تیز و کنجکاوی‌ها برانگیخته شود. فیلمسازی که گرچه جوان است اما هم فیلم پرمخاطب در کارنامه‌اش دارد هم فیلم توقیفی، سینماگری که گاه زبان به گله گشوده و گفته نه «این وری‌ها پای کارش ایستاده‌اند نه آن وری‌ها» که با این حال از او به عنوان یک استعداد مسلم یاد می‌کردند. از محمدحسین مهدویان می‌گویم. او اولین گامش در سینمای حرفه‌ای را اتفاقا با یک فیلم دفاع مقدسی برداشت؛ «ایستاده در غبار»، فیلمی که به جهت سبک تازه‌ فیلمسازی‌اش در آن دوره از جشنواره با بازخوردهای دوگانه‌ای مواجه شد؛ عده‌ای آن را جریانی تازه و حیرت‌انگیز در سینمای ایران معرفی می‌کردند و عده‌ای فیلمی وامانده که میان «مستند» و «داستانی» در نوسان است. محمدحسین مهدویان «ایستاده در غبار» را در سال ۹۴ تولید کرد، فیلمی که اولین تجربه سینمای ایران در سبک داکیو درام بود و همین موضوع باعث می‌شد عده‌ای از تماشاگران به دلیل ناآشنایی از این سبک از آن فاصله بگیرند. با این حال این فیلم آغازگر مسیر تازه فیلمسازی دفاع مقدس بود.

 «ایستاده در غبار» در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد



«ایستاده در غبار» را احتمالا با آن تصویر جادویی از سربازی بی‌سیم به دست به یاد بیاورید که در خاک‌ریز سر به پایین انداخته و بی‌سیم را رو به بالا گرفته است؛ فیلمی که روایتی از زندگی احمد متوسلیان ارائه می‌کرد و کودکی تا ربایش او را به تصویر می‌کشید.

تنگه ابوقریب/ بهرام توکلی

حالا پنج سالی می‌شود که از سینما فاصله گرفته است. کارگردانی که تجربه‌های متاخرش در شبکه نمایش خانگی بی‌آن‌که مخاطبان چندانی را جذب کنند به کناری رفتند تا نامش بیش از پیش فراموش شود. کارگردانی که سهمی در ثبت چهره‌های ملی در قاب سینما دارد اما به نظر می‌رسد به دوری خودخواسته‌ای از سینما تن داده، او بهرام توکلی است.

مخاطبان پیگیر سینما احتمالا او را بیشتر به واسطه ساخت «پرسه در مه» یا «اینجا بدون من» بشناسند او اما یک سطر از سینمای دفاع مقدس را هم از آن خود کرده است، همان جایی که تنگه ابوقریب را ساخت. سال ۹۶ را دوستداران سینما به یاد دارند، تنها انتشار یک خط خبر از همکاری اوج با بهرام توکلی کافی بود تا موجی از تعجبات جاری شود. پیوندی که دوسویه بود و از آغاز خط و ربط تازه همکاری‌های این نهاد خبر می‌داد. فیلم در جشنواره رونمایی شد و با آنکه دستاوردی در حوزه فنی فیلم‌های سینمایی به شمار می‌رفت و هرچند پنج سیمرغ این رویداد را به خود اختصاص داد اما با نقدهایی جدی مواجه شد، سر انجام هم در اکران عمومی با یاس مخاطبان رو به رو شد.

این فیلم روایتی است از دفاع گردان عمار یاسر لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله در برابر لشکرکشی رژیم بعث برای عبور از تنگه استراتژیک ابوقُرَیب و حمله به فَکّه و شرهانی در روزهای پایانیِ جنگ.

۲۳ نفر/ مهدی جعفری

مهدی جعفری از علاقه‌مندان به سینمای دفاع مقدس است، همین چند سال پیش بود که فیلمش با نام «یدو» در همین رویداد در بخش جوایز خوش درخشید و بدون آنکه به اکران سینمایی دربیاید از تلویزیون پخش شد تا بار دیگر این واقعیت را عیان کند که میان نظرات هیات داوران و نظرات توده مردم فاصله‌ها بسیار است! یک سال بعد از تولید «تنگه ابوقریب»، مهدی جعفری «۲۳ نفر» را ساخت. اگر برنامه‌های تلویزیونی ابتدای دهه ۹۰ را مرور کنید

 «۲۳ نفر» اقتباسی از کتاب «آن ۲۳ نفر» بود

احتمالا حضور چند مرد میانسال را به یاد بیاورید که در زمان جنگ تحمیلی و در حالی که نوجوانی از سن ۱۳ تا ۱۷ سال بودند به اسارت رژیم بعث عراق درآمده بودند، مردانی که سوژه کتاب «آن ۲۳ نفر» بودند و بعدها همین سوژه اقتباس و دستمایه ساخت «۲۳ نفر» شد؛ اثری که در نظرسنجی جشنواره‌ای ششمین فیلم برتر از نگاه تماشاگران جشنواره فیلم فجر، شد و توانست سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی را دریافت کند.

آبادان یازده ۶۰/ مهرداد خوشبخت

مهرداد خوشبخت این روزها فیلم سینمایی «پالایشگاه» را روی پرده دارد. فیلمی که گرچه حالا یک شکست سخت برای نهاد پشتیبانی‌کننده‌اش یعنی فارابی به شمار می‌آید اما از همان زمان تولید هر بار حاشیه‌هایش آن را بر صدر اخبار می‌نشاند. کار تا جایی پیش رفت که در جشنواره سال گذشته خوشبخت آن را به دلیل آماده نبودن بخش‌های فنی، یک فیلم مزخرف توصیف کرد که قابل دفاع نیست، قصه «پالایشگاه» اما از دل ساخت «آبادان یازده ۶۰» متولد شد. فیلمی که وجهی رسانه‌ای داشت و بر اهمیت رادیو و البته رسانه در زمان جنگ و در پیشگیری از سقوط آبادان تاکید می‌کرد. «آبادان یازده ۶۰»‌ در سال ۹۸ با اقتباس از «فرکانس ۱۱۶۰» نوشته فضل‌الله صابری ساخته شد، خوشبخت در توصیفش عنوان می‌کرد این فیلم برگرفته از اتفاقات واقعی در روزهای جنگ‌زده آبادان است که اتفاقا توانسته اهالی آن منطقه را با خود همراه کند.

منصور/ سیاوش سرمدی

منصور ستاری را فرمانده ایده‌های بزرگ می‌نامند، خلاقیت‌هایی که برای حفظ توان هوایی ایران در دوران جنگ تحمیلی به کار می‌برد باعث ایجاد شبکه‌ای منسجم و هماهنگ از رادارها شده بود، در وصفش می‌گویند: «در عملیات بزرگی مانند فتح‌المبین و بیت‌المقدس استفاده از سامانه پدافند هوایی هاگ، برای نخستین‌بار و به‌ ابتکار شهید ستاری به‌صورت مستقل عملیاتی شد. یعنی با استفاده از رادار متصل به سامانه، کاری شد که شبکه‌ای درهم تنیده و متشکل از چندین رادار تصویری گسترده از آسمان کشور ارائه دهد» شهیدی که با تکیه بر توانمندی‌های داخلی بر خودکفایی در حوزه صنایع هوایی و دفاعی تأکید داشت و باعث شد بخشی از جنگ‌ را رهبری کند. زندگی پر اتفاق شهید منصور ستاری باعث شد تا در سال ۹۹ سیاوش سرمدی در «منصور» طرحی از زندگی او دراندازد. کارگردانی که پیشتر به سینمای مستند مشغول بود و اولین تجربه سینمای داستانی را با همین فیلم آزمود، فیلمی که رگه‌های علاقه‌مندی سیاوش سرمدی به سینمای مستند را هم در خود داشت و باعث ارایه تصویری مستند گونه از زندگی این شهید شده بود.

 «منصور» روایتی از زندگی شهید منصور ستاری است



«منصور» روایتگر ساخت اولین جنگنده کاملا ایرانی است و همچنین سال‌های پایانی دفاع مقدس را به تصویر می‌کشد که ایران به شدت درگیر کمبود تسلیحات نظامی است و تیمسار ستاری بر یک پروژه مهم کار می‌کند.

غریب/ محمدحسین لطیفی

محمدحسین لطیفی که در جشنواره امسال عضوی از هیات انتخاب بود سال گذشته با فیلم سینمایی «غریب» در همین رویداد حاضر شد. «غریب» اقتباسی از کتاب «محمد مسیح کردستان» است که در ابتدا هم به همین عنوان مجوز ساخت گرفت. فیلمی که حامد عنقا نویسندگی و تهیه‌کنندگی آن را توأمان بر عهده داشت تا به یکی از مهمترین فیلم‌های سال گذشته در ویترین فجر تبدیل شود. جنگ در کردستان اما شکلی متفاوت داشت، حمله عراق از یک سو و قدرت‌گیری گروهک‌های تروریستی از سوی دیگر، موازنه و معادلات این تخاصم را پیچیده کرده بود تا اهالی آن منطقه از هر سو زیر آتش باشند، «غریب» شمایل یک قهرمان در فرونشاندن التهابات منطقه کردستان را به تصویر می‌کشد، فیلمی درباره زندگی شهیدبروجردی که همزمان با رونمایی‌اش در جشنواره این انتقاد را با خود به همراه داشت که برای درکش مخاطب نیازمند اطلاعاتی فرامتن است.

مجنون/ مهدی شامحمدی

گام تازه سازمان اوج در عرصه سینمای دفاع مقدس فیلم «مجنون» است. مهدی شامحمدی به عنوان کارگردانش پیش از این تجارب مستند بسیاری داشته و در اولین قدم در سینمای داستانی ترجیح داده سراغ روایت‌هایی از جنگ برود، فیلمی با محوریت شهید زین‌الدین بسازد که اتفاقا پیش از این سینماگران بسیاری را برای ساخت زندگی‌اش وسوسه کرده بود، مسئول اطلاعات و عملیات سپاه دزفول که نقش موثری در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس داشت. سجاد بابایی که سال گذشته سیمرغ بهترین نقش مرد را دریافت کرده بود و بیشتر او را به واسطه حضورش در سریال نه قسمتی «سقوط» به یاد می‌آوریم نقش شهید زین‌الدین را در این فیلم ایفا کرده است. این فیلم ایثار شهید زین‌الدین و همچنین رزمندگان لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) در جزیره مجنون و عملیات خیبر را روایت می‌کند.

حالا باید دید این فیلم می‌تواند پرتره‌ای ماندگار از یک شهید را به یاد بگذارد و بار دیگر سینمای دفاع مقدس را به روزهای اوج خود نزدیک کند یا خیر.

 فیلم سینمایی «مجنون»

رسانه سینمای خانگی- همچنان کمدی می‌تازد

گیشه سینمای ایران طی یک هفته گذشته با فروش بیش از ۳۸ میلیارد تومان به رقم کلی ۹۵۳ میلیارد و ۹۲۸ میلیون تومان رسیده است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، تنها ۱۸ روز به آغاز چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر باقی مانده است و با توجه به اینکه با شروع این جشنواره اکثر سینماهای کشور به خصوص سینمادوستان در تب و تاب این رویداد بزرگ فرهنگی و هنری قرار می گیرند و اکثر پردیس های سینمایی که این روزها میزبان علاقه مندن به سینما برای تماشای فیلم های در حال اکران هستند، در اختیار جشنواره فیلم فجر قرار می گیرد میزان آمار فروش فیلم ها در بازه زمانی برگزاری جشنواره فیلم فجر کاهش پیدا می کند.

البته در این مدت نیز کمتر تهیه کننده ای تمایل دارد تا فیلم خود را برای اکران روانه سینماهای کشور کند؛ به همین دلیل می توان گفت جدول اکران با تغییر چندانی حداقل تا پایان جشنواره فیلم فجر همراه نخواهد بود و بی شک فروش گیشه نیز قرار نیست تغییر محسوسی داشته باشد. اما باید دید در این ۱۸ روز باقی مانده مخاطبان تا چه اندازه از فیلم های در حال اکران استقبال می کنند و یا همچنان گوی سبقت بر دستان همان فیلم های اندکی است که ماه ها است در سینماها اکران بوده و همچنان مورد استقبال قرار می گیرد.

اما گیشه سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ همانند سال های قبل با فراز و نشیب های بسیاری همراه بوده است؛ هرچند بعد از ۲ سال رکود و تعطیلی که به دلیل شیوع ویروس کرونا بر گیشه سینما حاکم بود و البته حواشی که سینما بعد از آن درگیر آن شد؛ فروش فیلم ها در سال جدید توانسته جان تازه ای به سینمای ایران بدهد، هرچند بار این اتفاق نیز تنها روی دوش تعدادی فیلم سینمایی در گونه کمدی قرار داشت که اگر همین چند فیلم هم نبود سینما کاملاً به ورشکستگی می رسید. با این حال می توان به فروش کل سینمای ایران از ابتدای سال جاری تا امروز امیدوار بود؛ گیشه سینمای ایران از ابتدای سال جاری تاکنون بیش از ۹۵۳ میلیارد و ۹۲۸ میلیون تومان فروش داشته است.

با نگاه کوتاه به آمار فروش فیلم هایی که در حال حاضر در سینمای ایران اکران هستند، می توان گفت فیلم های کمدی همچنان در صدر جدول فروش قرار دارند و همچنان در جذب مخاطب به سینماها بیش از هر فیلم دیگری موفق عمل می‌کنند. از فیلم سینمایی «هاوایی» که بیش از ۱۰ روز است در سینماها اکران شده گرفته تا فیلم های دیگری چون «هتل»، «ویلای ساحلی»، «ورود و خروج ممنوع» و «فسیل» که ماه ها است از اکران تعدادی از این آنها گذشته اما همچنان تماشایشان در سینما برای مخاطب جذاب است.

بعد از این فیلم ها، بیشترین مخاطب را آثار انیمیشن و فیلم های کودک و نوجوان داشته اند که می توان به فیلم «بچه زرنگ»، «مسافری از گانورا» و یا «نارگیل ۲» اشاره کرد. بعد از این آثار است که فیلم های اجتماعی، سیاسی و ارگانی در لیست فروش قرار می گیرد که این نشان دهنده تمایل اندک مخاطب این روزهای سینمای ایران نسبت به چنین آثاری است.

فروش فیلم‌ها طی یک هفته گذشته

فیلم سینمایی «هاوایی» در یک هفته گذشته توانسته است به فروش بیش از ۱۳ میلیارد و ۱۹۶ میلیون تومان دست یابد، این فیلم سینمایی که از تاریخ ۱۳ دی ماه در سینماهای کشور اکران شده است تا امروز بیش از ۱۵ میلیارد و ۶۵۶ میلیون تومان فروش داشته است.

دومین فیلم پرفروش هفته فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی است، این فیلم نیز بعد از گذشت ۴ ماه از اکران خود همچنان در بین فیلم های پرفروش هفته قرار دارد و توانسته طی یک هفته گذشته بیش از ۹ میلیارد و ۳۷۴ میلیون تومان فروش داشته باشد و فروش کل خود را به بیش از ۲۲۵ میلیارد و ۴۶۸ میلیون تومان برساند.

«ویلای ساحلی» به کارگردانی کیانوش عیاری در رتبه سوم پرفروش های این هفته سینمای ایران قرار دارد و در یک هفته گذشته ۵ میلیارد و ۵۱۹ میلیون تومان فروش داشته است. این فیلم بعد از گذشت یک ماه از اکران خود توانسته بیش از ۳۷ میلیارد و ۸۶۲ میلیون تومان فروش داشته باشد.

فیلم سینمایی «ورود و خروج ممنوع» به کارگردانی امید آقایی نیز در یک هفته گذشته فروشی برابر ۲ میلیارد و ۷۳۰ میلیون تومان داشته است. این فیلم سینمایی نیز با گذشت یک ماه از شروع اکران خود به فروش ۱۷ میلیارد و ۵۰۸ میلیون تومان دست یافته است.

فیلم «فسیل» به کارگردانی کریم امینی که نزدیک به یک سال است در سینماهای ایران در حال اکران است، طی یک هفته گذشته ۲ میلیارد و ۶۳۱ میلیون تومان فروش داشته و همچنان مخاطبان بسیاری را به سینما می کشاند. فروش کل این فیلم سینمایی بیش از ۳۰۶ میلیارد و ۱۷ میلیون تومان بوده است.

انیمیشن «بچه زرنگ» به تهیه کنندگی حامد جعفری طی یک هفته گذشته موفق به فروش ۲ میلیارد و ۲۷ میلیون تومان شده است. این انیمیشن سینمایی که ۵ ماه از اکران آن می گذرد تا امروز ۵۵ میلیارد و ۲۴۴ میلیون تومان فروش داشته است.

فیلم «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمداری دومین فیلم از سینمای کودک و نوجوان است که طی یک ماه گذشته در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی با فروش یک میلیارد و ۳۹۸ میلیون تومان در یک هفته گذشته فروش خود را به ۴ میلیارد و ۹۶۳ میلیون تومان رسانده است.

فیلم سینمایی «نارگیل ۲» به کارگردانی داوود اطیابی نیز در یک هفته گذشته ۵۵۳ میلیون و ۸۸۰ هزار تومان فروش داشته است و کل فروش خود را بعد از گذشت ۵ ماه از اکران به ۲۴ میلیارد و ۳۷۲ میلیون تومان برساند.

فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی که روایت گر یک داستان ملتهب سیاسی است؛ در یک هفته گذشته ۳۷۱ میلیون تومان فروش داشته است. این فیلم سینمایی نزدیک به یک ماه است که در سینماهای کشور اکران شده و تا امروز فروشی بالغ بر یک میلیارد و ۵۶۰ میلیون تومان داشته است.

«جوجه تیغی» به کارگردانی مستانه مهاجر نیز در یک هفته گذشته ۳۱۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم بعد از گذشت ۲ ماه از اکران خود ۱۱ میلیارد و ۶۲۳ میلیون تومان فروخته است.

فیلم سینمایی «شهر هرت» به کارگردانی کریم امینی نیز در یک هفته گذشته ۲۳۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی که از خرداد ماه سال جاری در سینماهای کشور اکران شده است تا امروز ۷۷ میلیارد و ۵۴۱ میلیون تومان فروش داشته است.

«عامه پسند» به کارگردانی سهیل بیرقی نیز در یک هفته گذشته ۱۹۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی طی ۲ ماه از اکران خود ۶ میلیارد و ۲۸۶ میلیون تومان فروش کرده است.

فیلم سینمایی «سلفی با رستم» به کارگردانی حسین قناعت در ۷ روز گذشته فروش ۱۲۶ میلیون و ۹۴۷ هزار تومانی داشته و بعد از گذشت ۲ ماه از اکران خود یک میلیارد و ۶۰۷ میلیون تومان فروش داشته است.

«گیچ گاه» به کارگردانی عادل تبریزی نیز در یک هفته گذشته ۱۱۰ میلیون تومان فروش داشته است، این فیلم سینمایی بعد از گذشت ۳ ماه از اکران خود ۱۵ میلیارد و ۵۳۱ میلیون تومان فروش داشته است.

فیلم سینمایی «پالایشگاه» به کارگردانی مهرداد خوشبخت نیز در یک هفته گذشته بیش از ۸۲ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی که کمتر از یک ماه از اکران آن می گذرد ۴۷۲ میلیون تومان فروش داشته است.

رسانه سینمای خانگی- سهم دفاع مقدس در فجر چهل و دوم

سینمای دفاع‌مقدس حالا فراتر از یک ژانر، تبدیل به ظرفیتی ویژه برای روایت قصه‌ها و خلق قهرمانان ملی بر پرده نقره‌ای شده است؛ سهم این ژانر در جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر چقدر خواهد بود؟

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، «دفاع مقدس» را حالا می‌توان به نام سینمای ایران زد، ژانری که چهار دهه است مختصات و هویت ایرانی پیدا کرده، بومی شده و مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر را که با جز به جز زندگی مردم این سرزمین گره خورده، در دل خود روایت کرده است؛ از ژانر دفاع مقدس می‌گویم.

سینمای ایران در طول چهار دهه پس از انقلاب با آنکه خواسته انواع گونه‌های سینمایی را بیازماید اما اگر بخواهیم نگاهی به مولفه‌ها و تعریف «ژانر» داشته باشیم باید با یک واقعیت روبه‌رو شویم؛ اینکه سینمای ایران نتوانسته به استانداردهای ژانری نزدیک شود! با همه اینها «دفاع مقدس» جزو معدود گونه‌هایی است که اتفاقا در ایران متولد شده و توانسته موفق هم باشد.

روایت تولد یک ژانر بومی

دهه ۶۰ با آنکه به واسطه بمباران کشور از هر سو و وجود شرایط جنگی از سخت‌ترین روزهای زندگی ایرانیان به شمار می‌رود اما سینمای آن روزگاران طلایی‌ترین دوران خود را سپری می‌کردجنگ ایران و عراق را می‌توان یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخ معاصر خاورمیانه قلمداد کرد، با آنکه دو سویه این جنگ در مطبوعات و جراید و حتی در بزرگترین دادگاه‌های بین‌المللی به نام هر دو کشور درگیر ثبت شد اما مگر پشتیبانی دول دیگر و کشورهای متخاصم از رژیم بعث عراق انکارشدنی است؟‌ مگر می‌توان کتمان کرد که هزاران هزار تن از ایرانی‌ها در طول این جنگ به شهادت رسیدند، شماری دچار تبعات جنگ شدند و چه بسیار خانواده‌هایی که طعم تلخ آوارگی را چشیدند؟ گفتنی‌ها از این جنگ کم نیست و قصه‌ها فراوان دارد برای تصویر شدن. همین هم شد؛ از همان نخستین روزهای آغاز جنگ گروه‌های فیلمسازی عازم جبهه‌های جنگ شدند تا هزارتوی آن را به تصویر بکشند.

دهه ۶۰ با آنکه به واسطه بمباران کشور از هر سو و وجود شرایط جنگی از سخت‌ترین روزهای زندگی ایرانیان به شمار می‌رود اما سینمای آن روزگاران طلایی‌ترین دوران خود را سپری می‌کرد؛ دورانی که اتفاقا فیلم‌های جنگی پرتوفیق‌ بودند و مخاطبان پرشمارش در آینه فیلم‌ها، زندگی مشقت‌بار در سایه جنگ و البته آرمان‌های خود را می‌دیدند؛ روزهایی پرتلاطم که سینما از تشویش آن می‌کاست؛ این را آمار و ارقام مخاطبان سینما می‌گویند.

 بوی پیراهن یوسف – ۱۳۷۴

سینمای دفاع مقدس البته تا اواخر دهه ۷۰ از مهمترین گونه‌های سینمایی محسوب می‌شد؛ سینمای باورمندی که به موازات مدیران، سینماگران هم اهتمام ویژه‌ای نسبت به آن داشتند و فیلم‌هایش همزمان که اقبالی را در گیشه به لحاظ فروش به خود می‌دیدند، رکوردهایی را از منظر تعداد تماشاگران هم در تاریخ سینمای ایران ثبت کردند.

 اتوبوس شب – ۱۳۸۵

ژانر دفاع مقدس اما در دهه ۸۰ رو به افول رفت، نه فیلم‌هایش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و نه سینماگران تلاشی برای جلب توجه آن‌ها می‌کردند، اندک ساخته‌های دهه ۸۰ با یک آفت بزرگ مواجه بود؛ فیلم‌هایی که نه از منظر ساختار استانداردهایی داشتند و نه قصه‌ای گیرا که مخاطبان را با خود همراه کنند؛ فیلم‌هایی که به نظر می‌رسید صرفا برای پر کردن یک بیلان کاری تولید می‌شدند و بیشتر کارکردی برای ماندن در کشوهای مدیران داشتند که گاه حتی بعد از رونمایی در جشنواره‌ها، به واسطه کیفیت نازلشان رنگ اکران را به خود نمی‌دیدند.

 تنگه ابوقریب – ۱۳۹۶

دهه ۹۰ را اما می‌توان بازگشت سینمای دفاع مقدس به روزهای اوج و شکوفایی خود دانست، فیلم‌های تولید شده در این بستر یک ویژگی تام و تمام داشت؛ ظهور فیلمسازان جوان و تا آن زمان گمنامی که فیلم‌هایی با محوریت روزهای جنگ و گروهک‌های درگیر این تخاصم را به تصویر کشیدند و بار دیگر توانستند جانی دوباره به این سینما دهند، محمدحسین مهدویان، نرگس آبیار، منیر قیدی و… از جمله آن‌ها هستند.

سینمای دفاع مقدس در دهه ۱۴۰۰ به روایت آمار

جشنواره فیلم فجر بعد از دوره بحرانی و عجیب سی‌ونهم که در سایه سنگین فراگیری کرونا با سروشکلی متفاوت برگزار شد، در دوره چهلم فرصتی برای بازیابی و احیا به دست آورد. در این دوره از میان ۲۲ فیلم پذیرفته شده در بخش «سودای سیمرغ» سهم سینمای دفاع مقدس سه فیلم بود. شاخص‌ترین فیلم حاضر در این دوره بی‌تردید «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازی‌فر بود که روایتی متفاوت از زندگی شهید مهدی باکری را به تصویر درآورد و بعدها نسخه سریالی آن با عنوان «عاشورا» روی آنتن رفت.

 موقعیت مهدی

فیلم سینمایی «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی و «۲۸۸۸» به کارگردانی مشترک کیوان علیمحمدی و علی‌اکبر حیدری هم دو فیلم دیگر این دوره از جشنواره بودند که رنگی از دفاع مقدس داشتند و هر چند از نظر سینمایی با انتقاداتی مواجه شدند اما پرچم این، گونه سینمایی را بالا نگه داشتند. یک سال بعد و در دوره چهل و یکم اما کمیت و کیفیت تولیدات دفاع مقدسی در ویترین جشنواره فجر بهبود پیدا کرد و شاهد حضور ۶ فیلم از این ژانر در ترکیب ۲۴ فیلم بخش سودای سیمرغ بودیم.

فیلم‌های «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی، «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشه‌آهنگر و «شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد را می‌توان سه فیلم شاخص دفاع مقدسی در این دوره از جشنواره دانست که جوایز اصلی را هم از آن خود کردند.

 نمایی از فیلم «شماره ۱۰»

فیلم‌های «اتاقک گلی» به کارگردانی محمد عسگری، «گل‌های باوارده» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و «های پاور» به کارگردانی هادی محمدپور هم سه فیلم دیگر جشنواره چهل و یکم بودند که به داستان‌های مرتبط با سال‌های جنگ تحمیلی پرداختند.

به این ترتیب در حالی به سومین دوره از جشنواره فیلم فجر در دهه ۱۴۰۰ نزدیک می‌شویم که آمار فیلم‌های دفاع‌مقدسی حاضر در جشنواره از ۳ فیلم در دوره چهلم به ۶ فیلم در دوره چهل‌ویکم رسید و شواهد نشان می‌دهد در دوره چهل‌ودوم شاهد افزایش این سهم خواهیم بود.

کارویژه‌ای برای احیای یک ژانر بومی

«هنوز بسیاری از اتفاقات بزرگ و شگرف هشت سال دفاع مقدس به زبان تصویر در نیامده و بر پرده سینماها نقش نبسته و هنوز دوربین سینما مجالی برای بازنمایی آن حماسه‌ها و آن قهرمانان نیافته است. بی‌شک غبارزدایی از تاریخ دفاع مقدس یکی از وظایف ذاتی سینما در برهه کنونی است که امید است به همت و اراده سینماگران و مدیران و مسئولان مختلف این مهم به فرجامی خوش منجر شود. چرا که تاریخ دفاع مقدس در این سرزمین همیشگی و ماندگار است و سینما در ارائه این تصویر نقش اساسی دارد.» این جملات بریده‌ای از یادداشت محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی است که به مناسبت هفته دفاع مقدس منتشر شد.

امسال رقابت سخت پیش می‌رود، فرآیند انتخاب کار سختی است و ۲۲ فیلم در بخش رقابتی و ۱۱ فیلم در بخش فیلم اولی‌ها حضور دارند که مخاطبان را شگفت زده خواهد کردمروری‌بر سرفصل سیاست‌های مسئولان فعلی سازمان سینمایی، حکایت از آن دارد که توجه به احیای ژانر دفاع مقدس، در کنار سیاست کلان‌تر ایجاد تنوع ژانر در فضای تولید و اکران سینمای ایران، به‌صورت ویژه در دستور کار مدیران سینمایی قرار داشته است و کیفیت اجرای این سیاست امروز می‌تواند صورت یک مطالبه رسانه‌ای به خود بگیرد.

کمااینکه محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم پیش‌تر تأکید کرده و صراحتا گفته بود: «برنامه قطعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه حمایتی مربوط به تولیداتی هنری با مضمون دفاع مقدس و حوزه مقاومت است. در ژانرهای دیگر نیز همچون طنز، اجتماعی و …. آثاری در دست تولید هستند. اما ما به طور ویژه حمایت‌های خود را از آثاری به عمل می‌آوریم که مربوط به حوزه دفاع مقدس و مقاومت می‌شوند.»

جشنواره چهل‌ودوم فیلم فجر از این منظر می‌تواند به‌صورت ویژه‌تر زیر ذره‌بین قرار بگیرد. به‌خصوص که مجتبی امینی در مقام دبیر این رویداد چندی پیش ضمن اشاره به استقبال فیلمسازان از این دوره از جشنواره در گزارشی آماری درباره ترکیب فیلم‌های متقاضی حضور در جشنواره گفت: «امسال ۵ فیلم کودک و ۱۱ فیلم طنز، به صورت جدی پیگیر بودند در جشنواره باشند و ۷ فیلم سینمای دینی و ۱۵ فیلم دفاع مقدسی هم در میان آثار متقاضی حضور دارد. امسال رقابت سخت پیش می‌رود، فرآیند انتخاب کار سختی است و ۲۲ فیلم در بخش رقابتی و ۱۱ فیلم در بخش فیلم اولی‌ها حضور دارند که مخاطبان را شگفت زده خواهد کرد.»

در همین راستا، محمد خزاعی به تازگی اعلام کرده است: «تولید آثار انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در دولت سیزدهم افزایش چشمگیری داشته که یک نمونه آن حضور هشت اثر سینمایی در جشنواره فجر امسال است.» اما فراتر از کمیت تولیدات حاضر در جشنواره فیلم فجر، باید دید کیفیت این آثار چقدر می‌تواند متضمن احیای ژانر دفاع مقدس، به‌عنوان ژانری بومی و در عین حال پرمخاطب در فرآیند اکران سینمای ایران باشد.

قهرمان‌ها در صف «فجر۴۲»

از فهرست ۱۱۵ فیلم متقاضی حضور در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر، هنوز تعداد زیادی از آثار در سکوت خبری به سر می‌برند و طبیعتا به دلیل در دست نبودن اطلاعات قطعی درباره همه این آثار، نمی‌توان درباره سهم تولیدات دفاع‌مقدسی در میان آن‌ها هم با قطعیت گزارش کرد اما تا همین امروز و براساس خبرهای رسمی منتشرشده درباره برخی پروژه‌ها می‌توان درباره احتمال رونمایی برخی تولیدات شاخص در این حوزه، در جشنواره پیش رو گمانه‌زنی کرد.

سازمان سینمایی اوج که حمایت از تولیدات دفاع مقدسی را طی سال‌های گذشته نیز در دستور کار خود داشته امسال با دو فیلم شاخص در این حوزه برای حضور در جشنواره فجر دورخیز کرده است. فیلم سینمایی‌ «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی و تهیه‌کنندگی عباس نادران یکی از این آثار است که رونمایی از تصویر سجاد بابایی در نقش شهید مهدی زین‌الدین از این پروژه، بازتاب بسیاری در محافل سینمایی داشت. بابایی سال گذشته سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را برای فیلم «استاد» دریافت کرده بود و حالا ایفاگر نقش اصلی در یک فیلم دفاع‌مقدسی شده است. مهدی شامحمدی هم به‌رغم تجربه‌هایی که در حوزه مستندسازی در کارنامه خود داشته، از فیلمسازان فیلم‌اولی جشنواره امسال به حساب می‌آید.

حضور میلاد کی‌مرام در نقش شهید شیرودی از اصلی‌ترین کنجکاوی‌ها درباره «آسمان غرب» است که به نظر می‌رسد از نظر پروداکشن تولید هم از پروژه‌های پرسروصدای جشنواره امسال باشددیگر پروژه سازمان اوج، فیلم سینمایی «قرارگاه سری» به کارگردانی دانش اقباشاوی است که این فیلم در همکاری با بنیاد سینمایی فارابی به مرحله تولید رسیده و قرار است روایت‌گر بخشی از زندگی شهید علی هاشمی و نقش او در شناسایی و طرح ریزی عملیات خیبر در قرارگاه سری نصرت باشد. تهیه‌کنندگی این پروژه را جلیل شبانی برعهده دارد که سال گذشته با فیلم «سرهنگ ثریا» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.

اما دیگر سازمانی که با دست پر در تدارک حضور در چهل‌ودومین جشنواره فجر است، سازمان سینمایی سوره است که در سبد تولیدات خود، یک فیلم مرتبط با دوران دفاع مقدس هم دارد. فیلم سینمایی «آسمان غرب» که محصول مشترک سازمان سوره و بنیاد سینمایی فارابی است، روایتی از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی و نقش کلیدی شهید علی‌اکبر شیرودی در آن ایام را به تصویر درآورده است.

حضور میلاد کی‌مرام در نقش شهید شیرودی از اصلی‌ترین کنجکاوی‌ها درباره این پروژه است که به نظر می‌رسد از نظر پروداکشن تولید هم از پروژه‌های پرسروصدای جشنواره امسال باشد. تهیه‌کنندگی این فیلم را حبیب والی‌نژاد برعهده دارد که تجربه تهیه‌کنندگی فیلم‌های شاخصی همچون «ایستاده در غبار» را در همین حال و هوا در کارنامه خود دارد. والی‌نژاد در همکاری دیگری با سازمان سوره، فیلم «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی را هم در دست تولید دارد که هرچند مرتبط با سال‌های دفاع مقدس نیست اما به نقش شهید احمد کاظمی در ساعات ابتدایی زلزله بم، پرداخته است.

 نمایی از فیلم «مجنون»

فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد و تهیه‌کنندگی محمدجواد موحد که این روزها مراحل پایانی را سپری می‌کند قصه‌ای نوجوانانه دارد و در بستر دفاع مقدس روایت می‌شود. این فیلم اقتباسی از کتاب «باغ کیانوش» است که بر اساس آنچه در این کتاب آمده است این فیلم موضوعی مرتبط با شهر همدان در دهه ۶۰ را دارد.

بنیاد فرهنگی روایت هم این روزها با فیلم «قهرمان جندی شاپور» در تدارک حضور در جشنواره فیلم فجر است. فیلمی به کارگردانی مهدی صاحبی و تهیه‌کنندگی ابوذر پورمحمدی که روایتی از زندگی شهید مجید بقایی از همرزمان شهید حسن باقری در سال‌های دفاع مقدس است. در این فیلم مرتضی امینی‌تبار، نادر سلیمانی، یوسف تیموری و… به ایفای نقش می‌پردازند.

 قهرمان جندی شاپور

فیلم سینمایی «آن دو» به کارگردانی مرتضی رحیمی و تهیه‌کنندگی سید علیرضا سبط احمدی هم از دیگر فیلم‌های دفاع‌مقدسی است که این روزها آخرین مراحل تولید را سپری می‌کند. در این فیلم بازیگرانی همچون قدرت‌الله ایزدی و علیرام نورایی ایفای نقش کرده‌اند و آن‌طور که از خلاصه داستان رسمی‌اش برمی‌آید احتمالا حال و هوایی ویژه مخاطبان نوجوان هم داشته باشد.

«دست ناپیدا» به کارگردانی انسیه شاه‌حسینی و تهیه‌کنندگی سیدسعید سیدزاده هم از دیگر فیلم‌های دفاع مقدسی در حال تولید است و احتمال رونمایی از آن در جشنواره فجر وجود دارد. شاخص‌ترین ویژگی این پروژه سوژه متفاوت آن است که به نقش زنان در فرآیند خدمات رسانی به رزمندگان پرداخته و قصد دارد روایتی از شستشوی البسه خونین رزمندگان در آب کارون را به تصویر درآورد.

با این حال در میان آثار تولید شده با موضوع جنگ فیلم هایی درباره محور مقاومت هم متقاضی حضور در جشنواره فیلم فجر شده اند که از آن جمله می توان به فیلم سینمایی «قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانی پور و با بازی شهرام حقیقت دوست اشاره کرد.

رسانه سینمای خانگی- شاید بهتر است یک خاکریز برگردیم

کارگردان فیلم «پالایشگاه» با بیان اینکه تمرکز ارگان‌های دولتی بر ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی در حدی است که انگار در دهه ۶۰ هستیم اظهار کرد: دیگر وقت آن است که از یک خاکریز عقب‌تر برویم تا به شهرها و مردمانی بپردازیم که انگار فراموش شده‌اند و بی‌توجهی به آن‌ها هیچ توجیهی ندارد.

به گزارش سینمای خانگی، بهمن‌ماه سال قبل که جدیدترین فیلم مهرداد خوشبخت با نام «گل‌های باوارده» در جشنواره فجر نمایش داده شد، کارگردان فیلم نارضایتی خود را بابت نسخه‌ ناقص پخش شده با صراحت بیان و اعلام کرد که فیلمش به چند ماه زمان نیاز دارد تا تکمیل شود. حالا حدود یک سال گذشته و فیلم مهرداد خوشبخت با نام «پالایشگاه» در حالی به تازگی به سینماها آمده که او این نسخه را درخشان می‌داند و به مخاطبانش هم توصیه می‌کند آن را حتما روی پرده سینما تماشا کنند.
 
«پالایشگاه» با درونمایه‌ای از دو نوع نگاه و عملکرد روایت آنهایی است که معتقدند پالایشگاه نفت آبادان باید تخریب شود و دیگرانی که معتقدند باید نجاتش داد تا به دست دشمن نیفتد و این فیلم داستان تلاش چند نفر از کارکنان این مجموعه برای حفظ آن در روزهای اول جنگ است.  
 
خوشبخت در گفت‌وگویی با ایسنا، علاوه بر اشاره به سختی‌هایی که ساخت «پالایشگاه» داشته است _ از جمله همزمانی فیلمبرداری با التهاب‌های سال گذشته کشور که امکان کوچکترین انفجار را هم از گروه‌های فیلمسازی می‌گرفت – از ضرورت تولید فیلم‌هایی این چنینی سخن گفت و تاکید کرد، برای نسل جدید ناگفته‌های زیادی از جنگ وجود دارد که صرفا در خط مقدم جبهه رخ نداده‌اند و اتفاقا الان زمان آن رسیده که باید با عبور از داستان‌های تکراری، یک سنگر عقب‌تر رفت تا آنچه را در شهرها و حمایت‌های پشت جبهه از نیروهای رزمی رخ داده، به تصویر کشید.

او در این زمینه بر همراهی نهادها و ارگان‌های مرتبط بویژه در تامین تجهیزات تاکید دارد.
 
خوشبخت در این مصاحبه همراه با علی طباطبایی (پخش‌کننده) در خبرگزاری ایسنا حاضر شد که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:


 فیلم «پالایشگاه» اگرچه در دسته فیلم‌های دفاع مقدسی قرار می‌گیرد ولی مثل فیلم‌های مرسوم جنگی صحنه‌های انفجار و خونریزی و… ندارد و در عین حال از آن دسته فیلم‌هایی است که باید حتماً روی پرده سینما دیده شود. این‌ در شرایطی است که تعداد فیلم‌های کمدی در حال اکران زیاد است و مخاطب هم بیشتر سراغ همان‌ها می‌رود. چه تمهیدی درنظر گرفتید تا فیلم «پالایشگاه» مخاطبان امروز سینما را ترغیب به تماشا کند؟
 
اولین نکته‌ ضروری برای یک فیلم جذاب، داشتن داستان و درام است. برای داستان فیلم «پالایشگاه» هم به دلیل آنکه روایتگر مجموعه اتفاق‌هایی واقعی در روزهای اول جنگ بود، باید حتما یک خط روایی جذاب پیش‌بینی می‌کردیم. این حداقل کاری بود که می‌شد انجام داد ولی در اینکه چهره فیلم به نظر جنگی می‌آید کاری نمی‌توان کرد چون فیلم در زمان جنگ اتفاق می‌افتد و یک ماجرای واقعی را روایت می‌کند که البته مربوط به جنگ نیست یعنی خاکریز و توپ و تانک و تفنگ ندارد بلکه مربوط به پشت جبهه و حمایت‌های پشت فضای جنگ است. ما فیلمی را می‌بینیم که در کارگاه مرکزی پالایشگاه، تعمیرات اسلحه و ماشین انجام می‌شود یا اینکه سوخت کشور را تامین می‌کند. در واقع انگار شرایط همین الان را مثل زمانی که با مشکل توزیع بنزین مواجه می‌شویم، روایت کرده‌ایم؛ فقط یک تفاوت مهم این است که الان افراد جوان‌تر جایگزین قدیمی‌های پالایشگاه و شرکت نفت شده‌اند. بنابراین برای جذب مخاطب جدا از آنچه در فیلم انجام دادیم، تلاش‌هایی در زمینه تبلیغات توسط دوستان موسسه شهر فرنگ به خوبی انجام شده تا چهره جنگی به فیلم داده نشود. کمااینکه بجز دقایقی از فیلم که صحنه‌های انفجار دارد، «پالایشگاه» به آن معنا جنگی نیست.
 
در بخش تبلیغات از تنها حربه‌ای که می‌توانیم برای معرفی فیلم استفاده کنیم همین است که بگوییم «پالایشگاه» فیلمی درباره روابط انسانی در دوران جنگ است همانند فیلم «آبادان یازده ۶۰» که قصه آن داخل ساختمان رادیو اتفاق می‌افتاد و حرفش این بود که این آدم‌های عادی در شرایط ویژه به قهرمان تبدیل می‌شوند درست مثل «پالایشگاه» که یک عده با تلاش و انگیزه شخصی بدون اینکه کسی به آن‌ها امر کند، قطعات پالایشگاه را برای اینکه حفظ شوند، از محاصره شهر خارج می‌کنند.
 
 شما بعد از فیلم «آبادان یازده ۶۰» تصمیم گرفتید «پالایشگاه» را بسازید؟ چون بر اساس آنچه در تیتراژ فیلم پالایشگاه دیده می‌شود به نظر می‌رسد مستندی هم از آن ساخته‌اید.
 
آن‌ها مستند – مصاحبه‌هایی هستند که قرار است در مستندی درباره پالایشگاه استفاده شوند ولی هنوز ساخته نشده است. قصد دارم برای حفظ تاریخ شفاهی پالایشگاه حتماً آن مستند را بسازم.
 
 با توجه به سختی‌های ساخت چنین پروژه‌هایی بدون حمایت دولتی، از چه زمانی ایده ساخت پالایشگاه را در ذهن داشتید و چه زمانی شرایط ساخت آن فراهم شد؟
 
قبلاً در روایت فتح یک مستند در این زمینه کار می‌شد که من در مرحله تحقیقات همکاری می‌کردم ولی به دلیل حادثه‌ای که برایم رخ داد نتوانستم کار را ادامه دهم. اما خودم آن تحقیقات دوست و استادم علیرضا اسلامی را ادامه دادم و به بسیاری از موضوعاتی که درباره آبادان تاکنون گفته نشده برخورد کردم مثل رادیو آبادان، پالایشگاه یا ذوالفقاری. قصد داشتم یک سه گانه بسازم که با رادیو آبادان شروع شد، با «پالایشگاه» ادامه داشت و امیدوارم به ذوالفقاری که یک جنگ ۲۴ ساعته در آبادان است برسم. این سوژه‌ها از دل همان تحقیقات بیرون آمد و هرکس آن‌ها را می‌شنید برایش تازگی داشت چون با آنچه تاکنون در زمینه جنگ و آبادان کار شده، فرق داشت.
 
 مستند را چه زمانی قرار است بسازید؟
 
فعلاً در حال مذاکره با روابط عمومی وزارت نفت هستم و اگر هزینه آن فراهم شود حتماً ساخت آن را پیگیری می‌کنم چون بخش عمده‌ای از آن را با هزینه خودم ساخته‌ام. در واقع در سفرهای شخصی‌ تحقیقاتم را به صورت تصویری هم ضبط می‌کردم و برای ساخت فیلم باید بازسازی‌هایی انجام شود که آن‌ها هزینه‌هایی را لازم دارند و اگر آن هزینه فراهم شود حتماً کار را شروع می‌کنم، در غیر این صورت باید خودم به نحوی هزینه ساخت مستند را جور کنم.

 
به نظر می‌رسید اگر بنیاد سینمایی فارابی و وزارت نفت و به طور کلی بخش دولتی حمایت نمی‌کردند امکان ساخت «پالایشگاه» فراهم نمی‌شد. تجربه این مشارکت چطور بوده که قصد دارید یک بار دیگر برای مستند آن را تکرار کنید؟
 
ماجرا اینطور بود که من تحقیقاتم را انجام دادم. بعد به یک ایده داستانی رسیدم، آن را نوشتم و به یک طرح مفصل ۳۰ صفحه‌ای رسیدم. پیگیری‌های زیادی انجام دادم و وقتی در وزارت نفت آن را مطرح کردم متوجه شدم که خیلی‌ها از این جریان (داستان واقعی فیلم) مطلع نبودند و وقتی متوجه چنین ماجرایی در زمان جنگ شدند، برایشان جذاب شد که همکاری کنند. البته نسل قدیمی وزارت نفت از این ماجرا مطلع بودند ولی نسل جدید آگاهی چندانی نداشتند که سر همین پروژه ارتباطی بین آن نسل قدیم و نسل جدید هم شکل گرفت. آقایایان فروزنده و قاسمی در روابط عمومی شرکت نفت نگاه بسیار خوب و متفاوت و فرهنگی ای داشتند در ادامه طرح را به فارابی ارائه دادم، در آنجا هم با نگاه مثبت  آقای احمدیان (معاون فرهنگی) پروژه راه افتاد به این ترتیب وزارت ارشاد و وزارت نفت به هم وصل شدند، توافق کردند و فیلمنامه نوشته شد. در این مسیر ما یک قرارداد با فارابی داشتیم و فارابی هم قرارداد تولید را با وزارت نفت منعقد کرد و کار اینطور پیش رفت که از وزارت نفت پول به فارابی داده می‌شد و آن‌ها نیز به ما می‌دادند.


 
 فیلم را چه زمانی کلید زدید؟
 
اول مهرماه سال ۱۴۰۱ فیلمبرداری کلید خورد و بعد از ۷۲ جلسه هم تمام شد. این ۷۲ جلسه برای فیلمی مثل «پالایشگاه» خیلی کم بود مخصوصا آنکه برآورد اولیه ما ۹۰ روز بود.

یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوه‌های بصری زیاد و کلا پست‌پروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچه‌ها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم
 
 با چنین پروژه‌ای که فیلمبرداری آن هم ۷۲ روز طول کشیده بود به نظر می‌رسد خیلی طبیعی بود که آماده‌سازی نهایی آن زمان زیادی طول بکشد. چرا اصلا فیلم در جشنواره بود که تازه بعد از به تعویق افتادن سانس اکران، نسخه‌ای برسد که با نارضایتی شما همراه باشد؟

 
یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوه‌های بصری زیاد و کلا پست‌پروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچه‌ها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم چون هم با مشکلات فنی زیادی مواجه شدیم و هم لابراتوارها با توجه به حجم بالای فیلم‌ها بسیار شلوغ بودند و نمی‌توانستند همه وقت خود را برای یک فیلم بگذارند. همین اتفاق‌ها باعث شد فیلم به دو روز آخر جشنواره برسد و به دلیل همان فشار زیاد، یک فیلم به معنای واقعی ناقص را به جشنواره دادیم؛ یعنی از نظر خودم نسخه‌ای که در جشنواره نمایش داده شد اصلاً قابل دیدن نبود چون نه تنها ویژوال کاملی نداشت بلکه حتی نتوانسته بودیم رِندر نهایی را از پلان‌ها بگیریم و خیلی از صحنه‌ها باکیفیت نبود. در سینمای رسانه منتظر شروع نمایش فیلم بودند و بابت همین موضوع کلی از آن‌ها (اهالی رسانه) کنایه شنیدم چون تایم شروع فیلم مدام تغییر می‌کرد و آن‌ها هم می‌گفتند اگر نمی‌خواهی فیلم را نمایش دهی چرا ما را در صف نگه داشته‌ای و من هم عذر خواهی می‌کردم ولی واقعا مسئله فنی بود. من برای رساندن فیلم، خودم در آن شب بارانی هارد را از لابراتوار گرفتم و با موتور به پردیس ملت بردم تا فیلم برای خبرنگارها نمایش داده شود. فیلم را کپی کردیم اما پِلِی نمی‌شد. دوباره روی یک هارد سالن دیگر کپی کردیم که همه این‌ها زمان‌بَر بود تا در آن ترافیک فیلم را دوباره به پردیس ملت برسانیم. در یک سالن دیگر امتحان کردیم ولی باز هم پلی نشد و اصلاً امکان نمایش فیلم در آن شب فراهم نشد. در آخر روز بعد همان نسخه با کیفیت پایین را خروجی گرفتیم و نمایش دادیم که خیلی بابت آن عصبانی بودم.

حالا از این نسخه‌ای که در سینماهاست راضی هستید؟
 
بله. بعد از جشنواره کمی صدا را دستکاری کردیم، اصلاح رنگ و ویژوال افکت کامل شد و الان یک نسخه دیدنی برای اکران روی پرده سینما آماده شده و به نظرم حداکثر استعدادی که برای بخش‌های مختلف پست پروداکشن لازم بود به کار گرفته شده است و اگر ضعفی وجود دارد به من مربوط می‌شود.
 
در میکس نهایی آیا صحنه‌هایی کم و زیاد شده‌ یا فیلم در تدوین تغییری کرده است؟
 
 مدت زمان نمایش فیلم تغییری نکرده منتها برخی پلان‌ها بخصوص در بخش ویژوال افکت جایگزین شده‌اند.
 
در توضیح ابتدایی فیلم «پالایشگاه» به ۳۳۰ شهید پالایشگاه نفت آبادان اشاره می‌شود که فیلم به آن‌ها تقدیم شده است. این تصمیم خود شما بود که همانند دیگر فیلم‌های دفاع مقدسی به طور مستقیم به شهادت یک رزمنده خاص اشاره نکنید؟  
 
این ۳۳۰ شهید پالایشگاه مربوط به تمام هشت سال جنگ است ولی داستان ما در همان دو سه ماه اول جنگ رخ می‌دهد. البته در همان مقطع هم کسانی شهید شدند که اشاره شده ولی داستان فیلم مسیر دیگری را پیش می‌برد.

بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده می‌کردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را می خرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر می شود هیچ توجیهی ندارد
 
 این مسیر دیگر فیلم، بنا بر همان ایده‌ای است که قبلا هم در باره آن صحبت کرده‌اید که جنگ را از زوایای دیگری ببینیم؟ شما «پالایشگاه» را با چه نگاهی ساختید تا مثل بسیاری از فیلم‌های امروزی دفاع مقدسی صرفا حول یک قهرمان شهید پیش نرود؟  
 
به نظر من بخش‌هایی از تاریخ جنگ ما مغفول مانده که اگرچه در کتاب‌ها ثبت شده یا در تاریخ شفاهی‌ها گفته شده ولی خیلی کم به فیلم تبدیل شده است. عمدتاً هم اگر این‌ها به فیلم تبدیل نشوند مردم در جریان آن‌ها قرار نمی‌گیرند چون مگر چقدر مخاطب کتابخوان داریم؟ به همین دلیل فکر می‌کنم الان وقت آن است که سراغ بخش‌هایی برویم که تاکنون به آن‌ها پرداخته نشده است. ما درباره جبهه جنگ زیاد فیلم ساخته‌ایم یعنی از خط مقدم فیلم‌های متفاوت و زیادی ساخته شده و همچنان هم ساخته می‌شوند در حالی که این جبهه جنگ، یک پشت خط مقدمی هم داشت. این باور وجود دارد که اگر مثلاً ۲۰ درصد در خط مقدم می‌جنگیدند، ۸۰ درصد در پشت آن مشغول جنگ بودند که شامل تمام فعالیت‌ها و آدم‌ها از پایتخت و مرکز کشور گرفته تا شهرهای مرزی می‌شود ولی کمتر به آن‌ها پرداخته شده است. در تیتراژ آخر فیلم تصویر مستندگونه‌ای وجود دارد که می‌گوید در طول هشت سال جنگ، آب تصفیه شده و آشامیدنی آبادان قطع نشد چون پالایشگاه بخش تصفیه آب خود را قطع نکرد و ما بابت همین مسئله کلی شهید دادیم. این بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده می‌کردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را می‌خرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر می‌شود هیچ توجیهی ندارد. همچنین گفته می‌شد وقتی برای هلیکوپترها روغن می‌خواستند، عده‌ای بودند که از جان خود مایه گذاشتند و این روغن را از پالایشگاه تامین می‌کردند تا به شهرهای مختلف فرستاده شود اما به هیچ کدام از این موضوع‌ها پرداخته نشده است و فراموش شده که ما قهرمانانی داشتیم که مردم عادی بودند یعنی تفنگ در اختیار نداشتند ولی هیچ چیزی کمتر از آن بسیجی و ارتشی و تکاوری که با بعثی‌ها می‌جنگیدند، نداشتند. بنابراین حالا بعد از اینکه فیلم‌های زیادی در خط مقدم ساخته شده، وقت آن رسیده که ارگان‌های دخیل در این ماجرا هزینه کنند و از داستان‌های غیرتکراری بگویند مخصوصا آنکه پرداختن به برخی از این داستان‌ها می‌تواند از یک جنبه راحت‌تر باشد چون وقتی برای یک داستان یا فیلم وارد منطقه عملیاتی می‌شوید، خط قرمزها در خط مقدم بسیار زیاد است اما وقتی یک خاکریز عقب‌تر می‌آیی خیلی چیزها را می‌توانی راحت‌تر بگویی و الان زمان آن است که بگوییم در شهرهای مرزی چه اتفاقاتی افتاده است.
 
 این نوع نگاه به دلیل آبادانی بودن شما بسیار کمک‌کننده است چون خیلی چیزها را خودتان تجربه کرده‌اید. از آن زمان بگویید. وقتی اولین شعله‌های آتش جنگ در پالایشگاه نفت آبادان دیده شد که آن را به اولین شعله‌های آتش جنگ تعبیر می‌کنند، شما در آبادان بودید؟
 
بله. ما در آنجا بودیم و من کودک بودم، مدتی زندگی کردیم ولی بعد دیگر شرایط سخت بود و جنگ‌زده شدیم و از شهر بیرون آمدیم. البته هر از گاهی برمی‌گشتم چون در اهواز بودیم و فاصله زیادی با آبادان نبود. در سال۱۳۶۵ حدودا ۱۵ – ۱۶ ساله بودم که  به عنوان عکاس در عملیات والفجر ۸ در آبادان بودم؛ در همان شبی که غواص‌ها رفتند من هم رفتم و عکاسی و فیلمبرداری کردیم و صبح آن روز هم به فاو رفتیم. در مجموع قصه‌های جذاب زیادی از همین سنگرهای پشت جنگ وجود دارد و بجز آبادان و خرمشهر شهرهای دیگری مثل قصر شیرین، کرمانشاه و ایلام هم قصه‌های زیادی دارند.

تجربه من پس از فیلم «آبادان یازده ۶۰» که هیچ کامنت یا نقد رسمی منفی هم ندیدم نشان می‌دهد که نسل جدید از دهه‌های ۷۰ و ۸۰ که فیلم را دیده بودند اول تمایلی به دیدن فیلم جنگی نشان نمی‌دادند بخصوص در جشنواره که بخاطر مجموعه بلیت‌هایی که خریده بودند، به اجبار به تماشای فیلم رفتند ولی وقتی از سالن خارج می شدند از همان‌ها هم واکنش‌های مثبت گرفتم چون این‌ها مطالب ناگفته‌ای است که نسل جدید باید آن‌ها را بداند.
 
البته توجه فیلمسازها هم می‌تواند به این مسائل جلب شود، موقعیت‌هایی هم پیش می‌آید که برای یکسری فیلم‌ها سرمایه‌گذاری بیشتری انجام می‌شود؛ مثلاً چند سالی بود که فیلم دفاع مقدسی نداشتیم طوری که وقتی «آبادان یازده ۶۰» در جشنواره فجر نمایش داده شد، فیلم جنگی زیادی در آن دوره نبود ولی بعد تصمیم گرفتند تعداد این فیلم‌ها را زیاد کنند تا امسال که انگار در دهه ۶۰ هستیم و همه ارگان‌های دولتی مشغول ساخت فیلم جنگی هستند. یک زمان هم بود که تمرکز بر ساخت فیلم درباره مجاهدین زیاد شده بود و حوزه هنری و سازمان اوج و … سراغ ساخت چنین فیلم‌هایی رفتند اما کسانی که پالایشگاه را دیده‌اند، می‌گویند بعد از مدت‌ها یک فیلم سینمایی را روی پرده تماشا کرده‌اند از نظرتصویر و صدا که البته زحمت زیادی هم برای آن کشیده شد. یادم می‌آید برای صحنه انفجار تانکی گازوییل هیچ تصوری که چطور در می‌آید وجود نداشت و بعضی که وقتی فیلمنامه را می خواندند، به من گفتند فیلمنامه با شرایط سینمایی ما این صحنه‌ها موقع اجرا درنمی‌آید. تقریباً هم سکانسی جا نماند که آن را اجرا نکنیم و در بخش فیلمبرداری و ویژوال و بازیگران و همکاران جوانم با شجاعت و جسارت و استعداد و غیرت کمک بسیار زیادی کردند و نشان دادند که با همین امکانات می‌توان یک فیلم سینمایی خوب ساخت.


 
 حالا که بر روایت‌های متفاوت از پشت خط مقدم و در شهرهای مرزی و جنگ‌زده تاکید می‌کنید، قصد ندارید سراغ ساخت فیلمی از دوران معاصر این شهرها، زندگی مردمانش و آسیب‌های جنگ بروید؟
 
سراغ این موضوع‌ها هم می‌توان رفت و اگر اشتباه نکنم فیلم‌های خیلی کمی هم درباره جنگ‌زده‌ها ساخته شده؛ مثلا آقای رحمان رضایی یک فیلم ساخته بود و همینطور آقای عیاری که امیدوارم هرچه زودتر حالشان خوب شود، فیلم «آبادانی‌ها» را در هتل زیر پل سیدخندان که الان تخریب شده ساختند. درواقع فیلم‌های خیلی محدودی نه فقط در این مورد بلکه حتی در مورد خانواده‌ها شهدا و رزمندگان و زندگی عادی آن‌ها ساخته شده است وشاید از معدود نمونه‌های آن به فیلم «موقعیت مهدی» بتوان اشاره کرد که یک طرف جذاب‌تر ماجرا را نشان می‌داد.  
 
ارزش قطعاتی که در همان ماه‌های اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. یعنی چند نفر تصمیم می‌گیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آن‌ها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها می‌شنوی که اختلاس می‌شود

در پرداختن به این داستان‌ها خط قرمزها کمتر نمی‌شود؟
 
اگر بخواهیم به آسیب‌ها بپردازیم خط قرمزهایی وجود دارد ولی اگر بخواهیم حماسه‌سازی کنیم، خط قرمزی نیست. یک اتفاق جالب که من اخیراً متوجه آن شدم و احتمالا طرح آن سخت باشد این بود که طبق اسناد موجود، ارزش قطعاتی که در همان ماه‌های اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد و آن‌ها را از آبادان خارج کردند،  سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. ما در زمان جنگ تحریم بودیم و این قطعات تمام پالایشگاه‌های کشور را سرپا نگه داشت. حتی پس از جنگ هم وقتی می‌خواهند پالایشگاه آبادان را بازسازی کنند باز، همین قطعات است که به کمک می‌آید یعنی چند نفر تصمیم می‌گیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آن‌ها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها می‌شنوی که اختلاس می‌شود.
 
 در چند سال گذشته بازیگران سرشناسی به فیلم‌هایی که در دسته فیلم‌های دفاع مقدسی قرار می‌گیرند وارد شده‌اند مثل امیر جدیدی یا جواد عزتی. با توجه به حمایت مالی که از طرف وزارت نفت داشتید نمی‌خواستید از بازیگران چهره استفاده کنید تا فیلم جذابیت‌های بیشتری برای فروش در گیشه داشته باشد؟
 
من در «آبادان یازده ۶۰» هم همین رویه را در پیش گرفتم. نمی‌خواستم سراغ استار بروم و دنبال این بودم تا همه کنار هم متعلق به خود آنجا باشند. در «پالایشگاه» هم از طرف صاحبان فیلم فشار می‌آمد که سوپراستار داشته باشیم ولی از یک طرف بودجه نداشتیم و از طرف دیگر من اصرار داشتم که بودجه‌ دعوت از یک بازیگر چهره را برای خود فیلم خرج کنیم چون «پالایشگاه» فیلم استار نیست، فیلم اجراست. الان هم که نتیجه کار را می‌بینم به نظرم تمام بچه‌ها بخصوص بانیپال (شومون) و امیررضا دلاوری به عنوان بازیگران غیر بومی  خیلی خوب، لهجه آبادانی را درآوردند و جنس کارگری آن‌ها در نقش، خیلی خوب در فیلم نشست؛ حتی الهام نامی با وجود سکانس‌های بسیار اندکش در یاد مخاطب می‌ماند.  البته این را هم باید اضافه کنم که «پالایشگاه» فیلم خیلی سختی بود و بخاطر همان پیگیری‌ها با چند بازیگر مطرح هم صحبت کردیم اما بعضی از آن‌ها می‌گفتند این فیلم خیلی دردسر دارد. همین پول را در تهران می‌گیریم چرا به گرمای آبادان بیاییم؟
 
 با این وجود شما با یک بازیگر مطرح به نتیجه رسیده بودید تا در فیلم بازی کند که آن هم به حاشیه‌های زیادی ختم شد.
 
بله ولی چون ما هیچ نقشی در آن نداشتیم ترجیح می‌دهم دربار ه آن حرفی نزنم.  
 
به فیلم برگردیم و صحنه‌هایی که از آبادان تصویر کردید. زمانی ناصر تقوایی می‌گفت برخی سمبل‌ها و مکان‌هایی که از جنگ در آبادان آسیب دیده‌اند باید حفظ شوند. شما چقدر از فیلم را در آبادان ساختید و فکر می‌کنید چقدر از آنچه آقای تقوایی می‌گفت در آبادان انجام شده است؟
 
فیلم را که به طور کامل در آبادان ساختیم و از پرده سبز و آبی هم استفاده کردیم متاسفانه مسئولین ظاهرا قرار نیست به آبادان و خرمشهر رسیدگی کنند و اصلا انگار مردم آنجا قوم فراموش شده‌اند مثل قوم سیستان و بلوچستان. یکی از موضوعاتی که من معتقدم باید درباره آن فیلم ساخت همین چیزهاست. مردم با دیدن فیلم «پالایشگاه» متوجه می‌شوند که آبادان چه بوده، چه آدم‌هایی در آن حضور داشتند و الان به چه شرایطی رسیده است. در زمان جنگ شهر در دست بچه‌های شرکت نفت بود؛ یعنی تمام شهر را بچه‌های شرکت نفت کنترل می‌کردند چون نظم و انضباط را می‌دانستند و خیلی فوری شهر را ساماندهی کردند. حتی این چاپ کوپن از آبادان شروع و بعد در کل کشور رایج شد. اولین بار کوپن‌ها در چاپخانه آبادان به چاپ رسیدند و بعدها سهمیه‌بندی برنج و روغن به کل کشور رسید. ما صحنه‌های زیادی را بنا به داستان‌های مختلف اتفاق افتاده در فیلمنامه داشتیم که بخاطر طولانی بودن، مجبور به حذف آن‌ها از فیلمنامه شدیم از جمله اینکه پدر آن نقشی که امیررضا دلاوری آن را بازی می‌کند، سرآشپز شرکت نفت بود و آشپزخانه شرکت نفت در روزهای جنگ روزانه ۱۵ هزار غذا برای رزمنده‌ها و مردم داخل شهر می‌پخت. این‌ها اتفاق‌های خاصی هستند که برای مردم هم جذابیت دارند.
 
شما در زمان فعالیت پالایشگاه این فیلم را ساختید. در چه ساعت‌هایی در پالایشگاه حضور داشتید؟
 
ما در ساعت‌هایی در پالایشگاه کار می‌کردیم که کارکنان آنجا به ما می‌گفتند مگر دیوانه‌اید در این تایم فیلمبرداری می‌کنید؟ چون آن‌ها بخاطر گرما ساعت ۱۱ تا ۲ ظهر کار خود را تعطیل می‌کردند و این دقیقاً زمانی بود که ما همچنان کار می‌کردیم یعنی از صبح تا غروب در پالایشگاه بودیم و بیشتر تمرکز ما هم در بخش‌هایی بود که کارهای اصلی پالایشگاه انجام نمی‌شد یا اگر هم دستگاه‌ها روشن بودند کارکنان با ما همکاری زیادی انجام می‌دادند تا بتوانیم با سر و صدای کمتری صحنه‌ها را فیلمبرداری کنیم. بسیاری از این کارکنان پالایشگاه از کسانی بودند که پدر، برادر یا عموی آن‌ها پیش‌تر در گذشته‌های دور در پالایشگاه کار می‌کردند و بعضی سکانس‌هایی را که فیلمبرداری می‌کردیم آن‌ها در جریان واقعی ماجرا بودند؛ حتی یکی از آن‌ها گفت پدرش راننده لیفتراک بود و جزو کسانی بوده که شهید شده است. بچه های شرکت و مردم آبادان و خرمشهر و مسیولین پالایشگاه خیلی همراهی کردند. به نظرم علاوه بر مردم،  بخشی از مخاطبان اصلی این فیلم مسئولان هستند آن هم نه فقط مسئولان وزارت نفت، بلکه اتفاقاً مسئولان دیگر وزارتخانه‌ها را نیز مخاطب این فیلم می‌دانم تا بدانند این پالایشگاه چطور و با چه غیرتیحفظ شده است.
 
قرار نیست فیلم جدیدی بسازید؟
 
چرا مشغول نوشتن فیلمنامه‌ای هستم که داستان آن به بعد از زمان جنگ برمی‌گردد.
 
آقای طباطبایی کشاندن مردم برای دیدن این نوع فیلم‌ها در سینما با وجود تعدد فیلم‌های کمدی کار سختی است. در دفتر پخش چه برنامه‌هایی را در نظر دارید؟
 
 در حال حاضر ما با چند مسئله مهم مواجه هستیم از جمله ایینکه به سینمادارها بعد از دوران رکود نمی‌توان حق نداد چون دو سال کرونایی را پشت سر گذاشته، به شدت ضرر کرده و آنقدر هزینه‌هایش زیاد بوده که تازه با فروش امسال سینما به نقطه سر به سر با هزینه‌های سال قبلش رسیده است. از طرف دیگر مخاطب عادت کرده که فیلم کمدی تماشا کند یعنی حتی وقتی به سالنی می‌رود و متوجه می‌شود فیلمی که می‌بیند فقط به ظاهر کمدی بوده بعد از چند دقیقه از سالن بیرون می‌آید به همین دلیل شرایط اکران بسیار سخت شده ولی با این حال تلاش می‌کنیم در شهرستان‌ها و به ویژه شهرهای فاقد سینما اتفاق‌هایی را برای پخش فیلم رقم بزنیم تا اکران‌های خارج از سینما داشته باشیم بخصوص آنکه مخاطبی که در این شهرهاست و نیز آن دسته از تماشاگرانی که از طریق سینماهای سیار فیلم‌ها را نگاه می‌کنند، به این جنس فیلم‌ها نزدیک‌تر هستند.  

ما بیش از هر چیز باید تلاش کنیم فیلم «پالایشگاه» را به آن دسته از مخاطبانی برسانیم که این نوع سینما را دوست دارند و منتظر دیدن آن هستند و معتقدیم اگر مخاطب به سالن بیاید حتماً از تماشای این فیلم لذت می‌برد.
 
البته به نظرم این انتظاری که امسال نسبت به فروش فیلم‌ها ایجاد شد، باید حتماً تعدیل شود چون الان سینمدارها به فیلمی که ۵۰ میلیارد تومان می‌فروشد می‌گویند نفروخته است یعنی انگار فیلمی با فروش زیر ۱۰۰ میلیارد را خوب نمی‌دانند. این مسئله به نگه داشتن فیلم در سانس‌های متعدد ضربه می‌زند. همین الان فیلم اگر فیلم «جنگل پرتقال» در سانس‌های محدود اما به طور پیوسته اکران شود مخاطب خود را پیدا می‌کند و فروش بیشتری به دست می‌آورد در حالی که به چنین فیلمی  فضا داده نمی‌شود و بعد از مدتی اکران آن را تمام می‌کنند و به جایش یک کمدی دیگر پخش می‌کنند. وقتی توقع فروش بالا می‌رود یک فیلم اجتماعی که ۲۰ یا ۳۰ میلیارد تومان هم بفروشد مثل یک اثر شکست خورده است در صورتی که این روزها در بین این همه فیلم کمدی یک انیمیشن داریم که ۵۰ میلیارد تومان فروخته و در باشگاه ۵۰ میلیاردی‌های سینما تنها فیلم غیر کمدی ماست اما به چشم هیچکس نمی‌آید.  این روند سبب می‌شود سرمایه‌گذارها دیگر وارد حیطه فیلم‌های غیر کمدی نشوند. تمام این‌ها هم در شرایطی است که سال آینده تعداد فیلم‌های کمدی در حال تولید یا ساخته شده، آنقدر زیاد است که به راحتی هر ماه می‌توان دو فیلم کمدی اکران کرد و اگر این اتفاق بیفتد فیلم دیگری را نمی‌توان با آن‌ها روی پرده برد.  
 

فیلم «پالایشگاه» امکان پخش تیزر از تلویزیون را دارد؟
 
طباطبایی:‌ بله تعدادی تیزر داریم ولی پخش تیزر در ماهواره بسیار مهم است چون فیلم‌های کمدی که در شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ می‌شوند سبب می‌شوند بیشتر مخاطبان فضای کلی سینمای ایران را صرفا در همان محدوده ببینند در صورتی که ما اصلا امکان پخش تیزر در ماهواره را نداریم و عجیب است که سینمادارها این نکته را بررسی می‌کنند که آیا فیلمی تبلیغات ماهواره‌ای دارد یا خیر و اگر داشته باشد به نوعی پوئن مثبت برایش محسوب می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «هتل» به ردۀ ششم رسید

در حالی آمار مخاطبان سینمای ایران از ۲۱ میلیون نفر گذشت که فیلم سینمایی «هتل» به جمع ۶ فیلم پرمخاطب سینمای بعد از انقلاب پیوست.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، گرچه بسیاری وضعیت سینمای ایران را ناگوار می‌خوانند اما در همین سال جاری ۵۰ فیلم سینمایی در سینماهای سراسر کشور به نمایش گذاشته شده و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شده‌اند. برخی از این آثار توانسته‌اند پس از مدت‌ها، جدول فروش و مخاطب سینمای ایران در ۴ دهه اخیر را تغییر دهند. اتفاقی نادر که می‌تواند نوید بخش روزهای خوبی برای سینمای ایران باشد.

برمبنای آمار سمفا تا ساعت ۱ بامداد ۹ دی ماه ۱۴۰۲، تاکنون ۲۱ میلیون و ۹۳ هزار و ۱۹۸ نفر در ۵۵۸ هزار و ۹۰ سانسی که ۵۰ فیلم سینمای ایران در سالن‌های سینمایی به نمایش گذاشته شده‌اند، به تماشای آثار مشغول بودند و فروشی نزدیک به ۸۹۱ میلیارد و ۱۶ میلیون و ۴۶۸ هزار تومان را برای سینمای ایران به ارمغان آورده‌اند.

بر این مبنا میانگین مخاطبان هر کدام از فیلم‌های سینمای ایران در هر سانس عددی نزدیک به ۳۸ نفر بوده که باتوجه به شرایطی که سینمای ایران پیش از این با آن درگیر بود، عددی قابل توجه به شمار می‌آید.

تازه‌های اکران / از «پالایشگاه» تا «خورشید آن ماه»

فیلم «ضد» ساخته امیر عباس ربیعی یکی از آثار کنجکاوی‌برانگیز سینمای ایران به شمار می‌آید که پس از مدت‌ها، از ۱۵ آذر ماه، اکران عمومی خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده است. این فیلم با در اختیار داشتن ۲۰۵ سالن سینما، تاکنون ۲ هزار و ۶۷ بار به نمایش گذاشته شده و توسط ۲۷ هزار و ۵۱۴ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱ میلیارد و ۳۸ میلیون و ۸۸۶ هزار تومان رسیده است. بر این مبنا میانگین مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی معادل با ۱۳ نفر بوده است. باتوجه به اینکه فیلم «ضد»، یک درام سیاسی است که در بستر یکی از حوادث مهم و ملتهب ابتدای انقلاب اسلامی روایت می‌شود، به مرور می‌تواند مخاطبان بیشتری را نیز به سینما بکشاند.

فیلم «خورشید آن ماه» ساخته ستاره اسکندری از ۲۲ آذر ماه اکران عمومی خود را در ۶۸ سالن سینما آغاز کرده و تاکنون با نمایش در ۲۴۹ سانس، با استقبال ۲ هزار ۸۳۴ نفر مواجه شده و به فروشی معادل ۱۱۱ میلیون و ۹۱۰ هزار تومان رسیده است. به این ترتیب میزان مخاطبان این اثر در هر سانس عددی نزدیک به ۱۱ نفر بوده است. باتوجه به زمان شروع اکران این اثر و موضوع آن که در استان سیستان و بلوچستان می‌گذرد، میانگین مخاطبان این اثر، می‌تواند روز به روز بیشتر شود.

فیلم «پالایشگاه» ساخته مهرداد خوشبخت از ۲۹ آذر ماه اکران عمومی خود را آغاز کرده است. این فیلم با در اختیار داشتن ۷۱ سالن سینما، تاکنون در ۳۶۵ سانس به نمایش گذاشته شده، توسط ۵ هزار و ۶۳۲ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۲۷۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان رسیده است. بر این مبنا میانگین مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی معادل با ۱۵ نفر بوده که باتوجه به موضوع فیلم، عدد مناسبی برای شروع اکران به شمار می‌آید.

فیلم «چرا گریه نمی‌کنی» ساخته علیرضا معتمدی نیز با در اختیار داشتن ۱۳۳ سالن سینما، از ۸ آذر ماه اکران عمومی خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده است. این فیلم تاکنون در ۶۹۱ سانس به نمایش گذاشته شده و توسط ۸ هزار و ۱۹۷ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۳۶۹ میلیون و ۱۲۶ هزار تومان رسیده است. بر این مبنا میانگین مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی نزدیک با ۱۲ نفر است.
این فیلم از جمله آثار پرستاره سینمای ایران به شمار می‌آید. از همین رو انتظار می‌رفت که توسط مخاطبان بیشتری مورد توجه قرار گیرد. حال باید دید که در ادامه اکران چه اتفاقاتی برای این اثر رخ می‌دهد.

فیلم «ویلای ساحلی» ساخته کیانوش عیاری نیز با در اختیار داشتن ۵۱۴ سالن سینما، اکران عمومی خود را آغاز کرده و تاکنون به فروشی معادل با ۲۷ میلیارد و ۳۹۶ میلیون و ۲۱۳ هزار تومان رسیده است. این اثر تاکنون، ۱۰ هزار و ۸۳۵ بار در سینما به نمایش گذاشته شده و توسط ۶۱۴ هزار و ۹۷۳ نفر تماشا شده است. بر این مبنا میزان مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی معادل با ۵۷ نفر است که عددی قابل توجه به شمار می‌آید.

فیلم «ورود و خروج ممنوع» به کارگردانی امید آقایی نیز با در اختیار داشتن ۴۱۷ سالن سینما از ۱۵ آذر ماه سال جاری اکران عمومی خود را آغاز کرده و تاکنون به فروشی معادل با ۱۱ میلیارد و ۹۳۰ میلیون و ۴۲۴ هزار تومان رسیده است. این اثر تاکنون در ۵ هزار ۶۸۶ سانس به نمایش گذاشته شده و توسط ۲۶۷ هزار و ۵۹۵ نفر تماشا شده است. بر این مبنا میزان مخاطبان این فیلم در هر سانس، عددی معادل با ۴۷ نفر بوده است که از میانگین مخاطبان سینمای ایران بالاتر است. البته باتوجه به مضمون کمدی این اثر، این اتفاقی کاملاً طبیعی به شمار می‌آید.

فیلم‌های پرفروش هفته / کمدی‌ها همچنان در اوج

در هفت روز گذشته، فیلم‌های سینمای ایران فرصت نمایش در ۱۸ هزار و ۶۵۳ سانس را پیدا کرده و توسط ۷۸۲ هزار و ۲۷۰ نفر تماشا شده است. به این ترتیب در این هفته، میزان فروش سینمای ایران عددی معادل با ۳۲ میلیارد و ۲۷۹ میلیون و ۸۹۶ هزار تومان بوده است.

«هتل» پرفروش‌ترین فیلم هفته گذشته است. زیرا این فیلم توانسته در هفت روز گذشته به فروشی معادل با ۱۰ میلیارد و ۵۲۱ میلیون و ۳۴۱ هزار تومان دست پیدا کند که تقریباً نزدیک به یک سوم فروش کل سینمای ایران را تشکیل می‌دهد.

«هتل» که اکران خود را از ۵ مهر ماه سال جاری آغاز کرده است، با در اختیار داشتن ۶۳۲ سالن سینما، توسط ۴ میلیون و ۸۱۸ هزار نفر تماشا شده و به فروشی بیشتر از ۲۰۸ میلیارد تومان رسیده است. این فیلم اکنون در رتبه ششم جدول پرمخاطب‌ترین فیلم‌های سینمایی بعد از انقلاب ایران نیز قرار گرفته و احتمالاً تا هفته‌های آتی جای فیلم «اخراجی‌های ۲» را در این جدول پرخواهد کرد.

بر مبنای آمار ارائه شده، میانگین مخاطبان فیلم «هتل» در هر سانس، عددی معادل با ۶۸ نفر است.

«ویلای ساحلی» نیز در رده دوم جدول پرفروش‌ترین آثار سینمای ایران در هفت روز گذشته به شمار می‌آید. ۷ میلیارد و ۸۱۵ میلیون و ۷۵۳ هزار تومان عددی است که از فروش فیلم کیانوش عیاری در هفت روز گذشته اعلام شده است.

«ورود و خروج ممنوع» نیز در رده سوم جدول پرفروش‌ها قرار دارد. زیرا در یک هفته گذشته به فروشی معادل با ۴ میلیارد و ۷۸۴ میلیون و ۶۷۱ هزار تومان رسیده است.

«فسیل» با گذشت نزدیک به ۱۰ ماه از آغاز اکران خود، همچنان با استقبال مخاطبان همراه است. به طوری که کماکان در جدول پرفروش‌ترین فیلم‌های هفته قرار دارد و رتبه چهارم را نصیب خود کرده است. این فیلم با در اختیار داشتن ۲۵۹ سالن سینما در هفت روز گذشته به فروشی معادل با ۲ میلیارد و ۷۰۷ میلیون و ۸۴۲ هزار تومان دست پیدا کرده است.

«فسیل» تاکنون توسط ۷ میلیون و ۱۲ هزار و ۹۰۹ نفر تماشا شده و به فروش کلی ۳۰۱ میلیارد تومان رسیده است. این فیلم با جذب این میزان از مخاطب، توانسته بعد از فیلم «عقاب‌ها» در رتبه دوم جدول پرمخاطب‌ترین فیلم‌های بعد از انقلاب قرار بگیرد. میانگین مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی معادل با ۵۱ نفر است.

انیمیشن «بچه زرنگ» به تهیه‌کنندگی حامد جعفری نیز در یک هفته گذشته توسط ۶۵ هزار و ۴۴ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱ میلیارد و ۹۱۰ میلیون تومان و ۶۹۵ هزار تومان رسیده است. به این ترتیت این اثر در رده پنجم جدول پرفروش‌های هفته‌ای که گذشت قرار می‌گیرد.

انیمیشن «مسافری از گانورا» ساخته سید احمد علمدار نیز در هفت روز گذشته توسط کمی بیشتر از ۳۵ هزار نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱ میلیارد و ۱۵۳ میلیون تومان رسیده است. بنابراین این فیلم نیز در رده ششم جدول پرفروش‌ها قرار دارد.

«جوجه تیغی» نیز با در اختیار داشتن ۱۶۹ سالن سینما، در هفت روز گذشته، پذیرای بیش از ۱۸ هزار مخاطب بوده و به فروشی معادل با ۸۰۹ میلیون و ۸۹۶ هزار تومان رسیده است. به این ترتیب این فیلم نیز در رده هفتم جدول پرمخاطب‌ترین آثار هفت روزه گذشته سینمای ایران قرار می‌گیرد.

رسانه سینمای خانگی- «الناز» چه زمانی آمادۀ نمایش است؟

با پایان مراحل فنی اپیزود سوم فیلم سینمایی «الناز» به کارگردانی مریم دوستی، این اثر آماده حضور در فستیوال‌های داخلی و خارجی شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی فیلم، اپیزود سوم این فیلم ساخته مریم دوستی پس از طی کردن مراحل فنی، به طور مستقل در قالب یک فیلم کوتاه برای حضور در جشنواره‌های ملی و بین‌المللی آماده شده است.

در خلاصه داستان این اثر سینمایی آمده است: «همه زن‌های این شهر مادر نیستند … .»

در اپیزود سوم «الناز» مهرداد خوشبخت کارگردان سینما که فیلم «پالایشگاه» را در حال اکران دارد، برای اولین بار به ایفای نقش پرداخته است. همچنین آخرین حضور هنری زنده‌یاد بابک برزویه در مقام عکاس و بازیگر نیز در این اثر رقم خورده است.

کریم امینی کارگردان فیلم «فسیل» با همراهی علی باطنی و علی طهماسبی نگارش فیلمنامه سومین اپیزود فیلم سینمایی «الناز» را برعهده داشته و سایر اپیزودهای این اثر نیز به قلم مریم دوستی به رشته تحریر درآمده است.

در این اثر، حدیثه تهرانی، مهرداد خوشبخت، بهروز پناهنده، غزل ذوالفقاری، فرزین حاجیلو، محمد نیکبخت، حمیده ایرانچی (در نقش دکتر ایرانچی) و با حضور افتخاری بابک برزویه به ایفای نقش پرداخته‌اند.

سایر عوامل این اپیزود نیز عبارتند از: تهیه‌کنندگان: مریم دوستی، میثم کریمی، مدیر فیلمبرداری: مرتضی خان‌محمد، مدیر صدابرداری: آرش برومند، تدوین: مهدی سعدی، طراح هنری: مریم دوستی، اصلاح رنگ و صداگذاری: مهدی مرودشتی، مجری طرح و مشاور رسانه‌ای: رکسانا قهقرایی، موسیقی: کامران رسول زاده، عکاس: زنده یاد بابک برزویه، مدیر تولید: بیژن موسوی کاشانی، برنامه‌ریز: لادن کسرایی، دستیار کارگردان: شمیم گلبند، مدیر تدارکات: محمد نیکبخت، گروه فیلمبرداری: مسعود عباسی، حامد سیدزاده، آرمین ذوالفقاری، امیرحسین ارقبایی، مجریان گریم: ندا کشاورز، سامی اخوان، دستیار تدوین: نیلوفر بشیگ، دستیار صدا: مهراب ساغری، تصویربردار پشت صحنه: سیامک سقایی، پشتیبانی فنی و سینه موبیل: رضا طهمورث و امیر صابر.

رسانه سینمای خانگی- این «پالایشگاه» را در سینما ببینید

مهرداد خوشبخت کارگردان فیلم «پالایشگاه» می گوید نسخه در حال اکران این فیلم کاملا با نسخه‌ای که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، متفاوت است.

به گزارش سینمای خانگی، مهرداد خوشبخت کارگردان فیلم سینمایی «پالایشگاه» که به تازگی اکران عمومی خود را آغاز کرده است در گفت‌وگو با مهر، درباره حضور این فیلم و مشکلاتی که برای آن در زمان نمایش در جشنواره فیلم فجر پیش آمد، گفت: در جشنواره سال گذشته فشار زیادی را برای رساندن فیلم به جشنواره تحمل کردیم و همه تقریباً در جریان آن هستند. چنین پروژه‌های بزرگی به ویژه در بخش جلوه‌های بصری به زمان زیادی نیاز دارد. با وجود زمان کم تا شروع جشنواره چهل و یکم تیم پس تولید «پالایشگاه» به صورت شبانه روزی تلاششان را کردند تا فیلم به بهترین شکل به جشنواره برسد اما متأسفانه فیلم بدون اینکه تمام مراحل پس تولید فنی و هنری آن به نتیجه مطلوب برسد تنها در ۲ روز آخر به جشنواره رسید.

وی ادامه داد: تأخیر در آماده شدن فیلم سبب شد تا «پالایشگاه» در تعداد بسیار محدودی سانس نمایش داده شود به همین دلیل نتوانست درست مورد داوری قرار گیرد و در جشنواره به شکل محدود به نمایش درآمد.

این کارگردان در ادامه درباره نسخه‌ای که در حال حاضر در سینماها اکران می‌شود، توضیح داد: ما بعد از جشنواره تمام اشکالات فیلم را برطرف کردیم و نسخه‌ای که در حال حاضر به اکران در آمده یک فیلم سینمایی دیدنی است که باید در سالن سینما، روی پرده بزرگ و با صدای فوق العاده تجربه کرد.

خوشبخت در پایان عنوان کرد: سکانس‌هایی در فیلم «پالایشگاه» وجود دارد که کمتر در سینمای ایران به اجرا درآمده است و خوشحالم از اینکه مخاطب پس از خروج از سالن سینما دیدن «پالایشگاه» را با هیجان به دیگران توصیه می‌کند. فیلمی که حقایقی را به نمایش می‌گذارد که جزو ناگفته‌های حماسی و ملی و رشادت‌های ملت بزرگ این کشور است.

«پالایشگاه» که نخستین بار در جشنواره فجر چهل و یکم با نام «گل‌های باوارده» به نمایش درآمد توانست سه نامزدی، ۲ سیمرغ بلورین جلوه‌های ویژه بصری و جایزه ویژه دبیر جشنواره را از آن خود کند.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «آبادان در التهاب است گروهی به روشن ماندن چراغ پالایشگاه فکر می‌کنند.»

بانیپال شومون، امیررضا دلاوری، الهام نامی، یاسین مسعودی، عبدالرضا نصاری، حیدر رحیمی، پوریا ریحانی، شقایق تنگستانی با حضور نادر سلیمانی گروه بازیگران اصلی «پالایشگاه» را تشکیل می‌دهند.

رسانه سینمای خانگی- «پالایشگاه»آخر هفته اکران می‌شود

در آستانه اکران فیلم سینمایی «پالایشگاه » که از ۲۹ آذرماه روی پرده سینما ‌می‌رود، پوستر رسمی این فیلم سینمایی منتشر شد. 

به گزارش سینمیا خانگی از روابط عمومی پروژه، پوستر رسمی فیلم سینمایی «پالایشگاه» به کارگردانی مهرداد خوشبخت، تهیه کنندگی سعید سعدی و نویسندگی مشترک حسین تراب نژاد و مهرداد خوشبخت با طراحی محمد روح الامین رونمایی شد.

این فیلم که نخستین بار در جشنواره فجر چهل و یکم با نام «گل های باوارده» به نمایش درآمد توانست سه نامزدی و دو سیمرغ بلورین جلوه های ویژه بصری و جایزه ویژه دبیر جشنواره را از آن خود کند.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «آبادان در التهاب است گروهی به روشن ماندن چراغ پالایشگاه فکر می‌کنند.»

بانیپال شومون، امیررضا دلاوری، الهام نامی، یاسین مسعودی، عبدالرضا نصاری، حیدر رحیمی، پوریا ریحانی، شقایق تنگستانی با حضور نادر سلیمانی گروه بازیگران اصلی «پالایشگاه» را تشکیل می‌دهند.

عوامل اصلی این فیلم سینمایی عبارتند از نویسنده: حسین تراب نژاد و مهرداد خوشبخت، مدیر فیلمبرداری: سعید براتی، تدوین: سهراب خسروی، آهنگساز: بهزاد عبدی، طراحی و ترکیب صدا: سید علیرضا علویان، طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف، طراح چهره پردازی: عباس عباسی، دستیاران تهیه: حسین لنجابی، حمید حاجی زاده، برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: آرش حسن پور، مدیر صدابرداری: رضاتهرانی، جلوه‌های بصری: حسن ایزدی، جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کرمیان، عکاس: پویا شاه جهانی.

رسانه سینمای خانگی- واکنش جامعۀ سینمایی ایران به کشتار جمعی در غزه

جامعه سینمایی کشور در بیانیه‌ای، کشتار انسان‌های بی‌گناه، مادران و کودکان بی پناه غزه و فلسطین به دست رژیم صهیونیستی را محکوم کردند و نوشت: چشم بستن بر این گستره از وحشی‌گری رژیم صهیونیستی خیانت و جنایت است.

به گزارش سینمای خانگی از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، تاکنون، بیش از ۴۷۰ سینماگر از بزرگان سینما، پیشکسوتان، فیلمسازان جوان و فعالان و دست اندرکاران سینما جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم بی گناه و مادران و زنان و کودکان غزه را محکوم کردند. روند دریافت اسامی سینماگرانی که تاکنون موفق به اعلام نام آنها نشده اند، همچنان ادامه دارد.

ابراهیم حاتمی کیا، مسعود جعفری جوزانی احمدرضا درویش، محمد خزاغی، ابوالقاسم طالبی، مرضیه برومند، پوران درخشنده، سیدضیا هاشمی ، رسول صدرعاملی، پرویز شیخ طادی، منوچهر شاهسواری، محمدمهدی عسگرپور، منوچهر محمدی،کمال تبریزی، علیرضا داوودنژاد، علیرضا زرین دست، داریوش ارجمند،شهریار بحرانی،حبیب اسماعیلی، هوشنگ توکلی، احمد مرادپور،سعید سهیلی، جواد شمقدری، جمال شورجه از جمله امضاکنندگان و حامیان این بیانیه هستند.

در این بیانیه تاکید شد: چشم بستن بر این گستره از وحشی‌گری رژیم صهیونیستی خیانت و جنایت است.

در متن کامل این بیانیه و اسامی سینماگران حامی و همراه به این شرح آمده است:

«در چشمانت خلاصه اندوه انسان‌هاست»

نزار قبانی شاعر بزرگ جهان عرب

بار دگر جهان، شرمگین از کشتار و آوارگی هزاران فلسطینی بی‌گناه و مادران و کودکان بی‌پناه غزه است.

دوباره آتش جنگ، هزاران خانه و خانواده و بیمارستان‌ها و مدارس غزه را به خاک و خون کشیده است، در سایه غفلت سازمان‌های بین‌المللی و دیپلماسی کور و پیچیده، این انسان های بی گناه هستند که قربانی می‌شوند. اکنون، چاووش وجدان‌های بیدار به صدا درآمده است؛ و بی‌تردید، هنر و هنرمند در این گرانیگاه، پیشتاز و برج مراقبت شرف و حیثیت انسانی است.

چشم بستن بر این گستره از وحشی‌گری رژیم صهیونیستی امروز، خیانت و جنایت است. باید در سمت درست تاریخ ایستاد.

ما هنرمندان و سینماگران ایران ضمن همدلی با همه انسان‌های بی‌گناه و قربانیان مظلوم جنگ، جنایات وحشیانه و کشتار زنان، مادران، کودکان و کهنسالان بی‌گناه غزه و فلسطین را محکوم می‌کنیم.

ابراهیم حاتمی کیا، مسعود جعفری جوزانی، احمدرضا درویش، محمد خزاعی، ابوالقاسم طالبی،مرضیه برومند،پوران درخشنده، سیدضیا هاشمی، پرویز شیخ طادی، رسول صدرعاملی، منوچهر شاهسواری، منوچهر محمدی، محمدمهدی عسگرپور، کمال تبریزی، علیرضا داوودنژاد، علیرضا زرین دست، داریوش ارجمند، شهریار بحرانی، حبیب اسماعیلی، هوشنگ توکلی، محمدرضا شریفی نیا، احمد مرادپور، سعید سهیلی، جواد شمقدری، جمال شورجه، علی روئین تن، مهدی سجاده چی، بهروز افخمی، امیر سماواتی، محسن روزبهانی، علی قائم مقامی، مرتضی شایسته، امیرحسین شریفی، علیرضا اسحاقی، علی آشتیانی پور، سیدجمال ساداتیان، محمدهادی منبتی، دانش اقباشاوی، علیرضا اسیوند، مجتبی امینی، امیررضا آشتیانی پور، رضا توکلی، جواد اردکانی، محمدحسین لطیفی، فرهاد قائمیان، هادی حجازی فر، محمد کاسبی، علی اکبر ثقفی، حبیب ایل بیگی، محمدرضا شرف الدین، محمدحسین فرحبخش، شهریار بحرانی، احمد نجفی، محسن علی اکبری، محمدرضا شفیعی، جعفر دهقان، سیدجواد هاشمی، پروانه معصومی، سعید حاجی میری، هادی انباردار، رضا ایرانمنش، داریوش بابائیان، مهدی فرجی، احمد نجفی، علی سرتیپی، مستانه مهاجر، حبیب احمدزاده، فرهاد قائمیان، پژمان لشکری پور، حبیب الله والی نژاد، روح الله سهرابی، مسعود نقاش زاده، مسعود ده‌نمکی، جهانگیر الماسی، رسول توکلی،محمدرضا ورزی، جواد نوروزبیگی، سیاوش حقیقی، مسعود اطیابی، جواد رمضان نژاد، بیژن نوباوه، سعید مستغاثی، ناصر شفق، محمدتقی فهیم، پرویز فارسیجانی، رضا برجی، حسین زند باف ، حبیب الله بهمنی، محمدقاصداشرفی، مهرداد خوشبخت، محمود جوانبخت، رضا ایرانمنش، بهزاد بهزادپور، سیدمهدی جوادی، عباس رافعی، انسیه شاه حسینی، سعید الهی، ماشالله شاهمرادی زاده، مرتضی شعبانی، هاشم میرزاخانی، شفیع آقامحمدیان، ابراهیم اصغری، سیدمحمد حسینی، محمدحسین نیرومند، اکبر نبوی، حامد عنقا، حسین طلابیگی، حمید زرگر نژاد، اصغر نقی زاده، بهزاد بهزادپور، سعید سعدی، حسین دارابی، هادی حاجتمند، سعید سعدی، عبدالحمید قدیریان، سیدجواد هاشمی، شهرزاد کمالیزاده، محمد شایسته، سیدرضا محقق، نوید محمودی، سجاد نوروزی، شهرام شاه حسینی، امیرعباس ربیعی، حبیب الله بهمنی، حسن امجدی مقدم، حسین دارابی، مرتضی علی عباس میرزایی، یاسمن نصرتی، محمود جوانبخت، شهرام خرازی ها، رضا برجی، احمد کاوری، رضا آشتیانی، حسین مسافر آستانه، حمید بهمنی، خیر الله تقیانی پور، داوود مرادیان، قادر آشنا، کوروش زارعی، داود صبوری، ابوذر پورمحمدی، جلال غفاری، رضا رستگار، سیدسعید سیدزاده، عبدالحسین بدرلو، وحیدرضاشفیعی، عبدالله باکیده، هادی مقدم دوست، مالک حدپور سراج، راضیه تجار، مهرداد رایانی مخصوص، مهدی مسعودشاهی، ناصر باکیده، امیررضا مافی،محمد عسگری، محمدرضا شفاه، محرم زینال زاده، علی اکبر ثقفی، ناصر درخشان، محمدرضا صابری، اعظم بروجردی، حسن وارسته، حسین خورشیدی، حمید نیلی، فرزاد حسنی، محمد احمدی، سیدمرتضی مصطفوی، محمد عسگری، حسین دوماری، کریم امینی، سعید خانی، مجید کریمی، رویا شریف، علی مشهدی، پروانه مرزبان، محمد کمالی پور، صادق صادق دقیقی، رضا سعیدی پور، منصور سهراب پور، سیدمصطفی حسینی‌، احسان ظلی پور، محدثه قبادی، داود صبوری، محمدرضا مصباح، علی حضرتی، یاسمین نصرتی، مهدی عظیمی میرابادی، مهدی کریمی، محمدرضا شفیعی، حمید بهمنی، عبدالستار کاکایی، محمد دیندار، محمدرضا منصوری، کریم عظیمی، سیداحمد میرعلایی، حسن نجاریان، حبیب والی نژاد، مجتبی فرآورده،، هادی مقدم دوست، مرتضی شایسته، داریوش باباییان، محمدحسین قاسمی، محمودرضا تخشید، محمدرضا منصوری، محمد قاصد اشرفی، محمدرضا فرجی، داود نوروزی،جواد کاسه ساز ،حسن حجگذار،احمد عبدالهیان، بابک برجسته، سیدروح الله حسینی، سهیل کریمی، محسن اسلام زاده، محسن محسنی نسب، رضا ابوفاضلی،سیدعلی میر علایی،حسن صید خانی، حسین صید خانی، مهدی احمدی، مرتضی حیدری،مهدیه سادات محور، محمود گبرلو،مجتبی فرآورده، محبوبه زارعی، عباس صالح مدرسه ای، غلامرضا فرجی، رضا رستگار، امیرعباس ربیعی،حسین ماهینی، احمد کاوری، مهدی مددکار، مهدی اسدی، اکبر تدبیری، جواد اردکانی، مریم پور یامین، اعظم بروجردی، علی بیطرفان، حسین طلابیگی ، مهدی رستگار ، داریوش کرمیار، مهدی فیوضی ، راضیه تجار، امین جواهریان ، ایوب سلحشورنیا، رمزی رئیسی، عباس مجتهدی، مجید هاشمی فرا، حسین اسدی زاده،جواد یقموری ، حمزه علی کاظمی، حسین جعفری، فاطمه شایان پویا، میثم محمد حسنی، علی اصغر فاریابی،جلال الدین کوه دره ای، حسین مروتی، امیرعباس قِلیچ لو، اکبر تدبیری،حیدر جمشیدی، شهاب کسرایی، رضا تقدسی،حامد جعفری، علی مهام،حسن اقاکریمی، مهدی اکبری،عباس اکبری،، هادی انبار دار، کامبیز بابایی، عباس بابویهی، روح الله برادری، مهدی بدرلو،،حسین بهمنی، محمد پورراد، حسین پوراسماعیلی، سیدامیر پروین حسینی، نادره ترکمانی،زینب تقوایی،علی توکل نیا،حسن توکل نیا، حسن جلایر، سعید حاجی میری،عباس حقیقی،شاهرخ دستور تبار،، محمود دینی، عباس رافعی، رضا رخشان، حنیف سروری، سیدمحمدحسن سعادت، سینا مهراد، سیدسعید سید زاده، سید امیر سید زاده، محسن شایان فر، سعید شرفی کیا، سید ناصر شعبانی، سلیم غفوری، روح الله شمقدری، مهدی صباغ‌زاده، مجید زین العابدین، داوود صبوری، سیدمحمدرضا صفوی، سید محسن طباطبایی پور، سید ابراهیم عامریان، مهدی علمی نیا، عبدالله علیخانی، الهام غفوری، جواد فرحانی،، قاسم فهمیم خواه، مهدی فیوضی، صالح دلدم، مجید اسماعیلی، حسین قاسمی جامی، محمد قهرمانی، مجید کریمی، جمال گلی، غلامرضا گمرکی،مجتبی متولی، علی مجیدی، قربان محمدپور، محمود محمد طائمه ، مجتبی محمدی،مهدی مددکار، میر ولی الله مدنی، پروانه مرزبان، محسن مسافرچی، امیرحسین مصباح مهر، مهدی معمارزاده ،یوسف منصوری، هاشم میرزاخانی، محمدحسن نجم، محمد نشاط، محمد نجفی زاده، سعید پروینی، مجتبی رشوند، مصطفی رضوانی، منوچهر زبردست، حسین علی میری رامشه، سید ناصر شعبانی، فخرالدین مظفری، مسعود ردایی، محمد صادق آدین، جعفر بابائیان، کیان بابائیان، محمود آقابابایی، بهمن حبشی، مهدی احمدی، رقیه احمدی، شهرام اسدزاده،سید داوود اطیابی، صابر امامی،علی اوجی ، اصغر بانک،، رضا بانکی، مهران برومند، غلامحسن بلوریان، امیر بنان، ناصر پزشکی،کرامت پورشهسواری، ابوذر پور محمدی ،علی اصغر پورمحمدی، مریم پیرکاری، عباس تهرانی، حمیدرضا جبینی، پیمان جعفری،فتح الله جعفری جوزانی،علیرضا جلالی، امیرمنصور جمشیدی، آرین بانک، عباس جهانبخش، سیدجلال چاوشیان، محسن چگینی،کامران حجازی، محمد حسین‌خانی، سیدحامد حسینی،سید جواد حسینی، عباس حقیقی،داوود حیدری، رضا حیدری،محمود حیدریان، جهان خادم المله، روح الله خوشکام،حسن دادخواه، پرهام دلدار، بهروز رشاد، اصغر رفیعی جم، کیومرث رکنی،، حسن سادات تقوی، عبدالرضا ساعتچی فرد، امیررضا ساعتچی فرد، امیررضا سبط احمدی، محمود سلطانی،احسان سلطانیان،اکبر سنگی، رحمان سیفی آزاد، حسن شکوهی،محمد شهبازی، یدالله شهیدی،بهنام شهیدی،محسن شیرازی، علی شیرمحمدی، ابوطالب صادق دقیقی، رضا صادقی گنجه، سید محسن طباطبایی پور، علی طلوعی، احسان ظلی پور، محمدحسین عامری پویا،مهدی عبادتی نمین، علی عبدالعلی زاده،حسن علیمردانی،الهام غفوری، محمود غلامی، مصطفی غلامی آبادان،قاسم فهیم خواه،علی اکبر قائنی نجفی، علی قوی تن، فهیمه کرمی، علیرضا کریم زاده،کامشاد کوشان،محمد علی کیایی قمی،عباس گردان،علی لدنی، مجتبی متولی، علی مجیدی،محمدرضا محمدی، مجتبی محمدی،فخرالدین مظفری، سید محمدرضا مفیدی،یوسف منصوری،حمیدرضا مهدوی کوچک سرایی، هوشنگ نورالهی،میثم نورانی،مهدی ودادی، سید محسن وزیری، سیدمحمدرضا وزیری،سید حسین هادیان فر، رضا هاشمی،آرش فهیم،مجتبی هنرمند پارسا، محمد یمینی، فضل الله یوسف پور،مقداد طرفه، منصور حیدری، مصطفی رستگاری ، برهان کرم الهی،نقی نعمتی، ساسان ابی‌زاده، شهرام مقصودی، پژمان کریمی، اصغر جلیلی، مصطفی هاشمی، فرزین عسگری، سویری مطلق، محمودی نوبر ، سیدمصطفی احمدی.

رسانه سینمای خانگی- فیلم کوتاه می‌تواند ر وند سینمای بلند را تغییر دهد

مهرداد خوشبخت نویسنده و کارگردان سینما که کار خود را از دوره‌های فیلمسازی انجمن سینمای جوانان ایران آغاز کرده معتقد است سینمای کوتاه و فیلمسازانش همواره در سینمای بلند جریان‌ساز بوده‌اند.

به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، مهرداد خوشبخت کارگردان سینما که در آخرین تجربه سینمایی خود فیلم «گل‌های باوارده» را به جشنواره فیلم فجر آورده بود از دانش‌آموختگان انجمن سینمای جوانان ایران است که از استان خوزستان وارد دوره‌های انجمن شده است. او درباره ورودش به این نهاد سینمایی گفت: سال 1359 که جنگ شروع شد خانواده ما جنگ‌زده شد؛ ما از آبادان به چند شهر رفتیم و در نهایت در اهواز ماندیم.

او افزود: اولین دوره سینمای جوان بعد از انقلاب در اهواز سال 1364 راه افتاد. ما اولین گروهی بودیم که در این دوره شرکت کردیم و امتحان دادیم و گزینش شدیم. البته من به شخصه به دلیل شرایط جنگی آن ایام نتوانستم دوره سینمای جوان اهواز را کامل سپری کنم.

این کارگردان سینما عنوان کرد: اما خودم مراوداتی داشتم که همواره در مسیر اهواز ـ تهران تردد می‌کردم. سال 1368 یک فیلم کوتاه 16 میلی‌متری به‌نام «نان‌آور» در مرکز گسترش سینمای تجربی کار کردم؛ تجربه تدوین فیلم‌های 8 میلی‌متری هم داشتم ولی فیلم «نان‌آور» اولین کار جدی‌ام بود که متاسفانه با مشکلاتی روبرو شد. باند صدای فیلم گم شد و کار چندسالی عقب افتاد و در نهایت سال 1378 آماده شد. در این فاصله سال 1373 دوباره عزم‌ خودم را جزم کردم تا یک کار بومی بسازم؛ با بچه‌های خوزستان فیلمی به اسم «جنایت موجه» تولید کردیم. این فیلم که درباره مسائل بومی خوزستان بود، سکوی پرتاب من به فیلمسازی حرفه‌ای در تهران شد.

خوشبخت به تشریح اتفاقات فیلم «جنایت موجه» پرداخت و ادامه داد: فیلم جنایت موجه پیرامون موضوع قتل‌های ناموسی بود و در جشنواره‌های مختلفی جایزه گرفت و دیده شد. این فیلم باعث شد من دوباره یک فیلم کوتاه 35 تولید کنم که متعلق به مرکز گسترش بود و توقیف شد. معتقدم سینمای کوتاه می‌تواند بر روند سینمای بلند تاثیر بگذارد چراکه این اتفاق برای من رقم خورد. زمانی آقای خسرو سینایی فیلمم را در یک جشنواره دیده بود، من را دعوت کرد و دیداری کردیم و باب آشنایی با او برای من باز شد. او با نگاهی به فیلم «جنایت موجه»، فیلم«عروس آتش» را ساخت. خسرو سینایی واقعاً شخصیت بزرگی داشت در مقدمه کتاب فیلم‌ خود نیز اشاره کرد که جرقه‌ اولیه «عروس آتش» از فیلم «جنایت موجه» زده شده است.

او در پاسخ به اینکه آیا کارگردانان فیلم کوتاه را می‌توان با فیلمسازان بلند مقایسه کرد، گفت: فیلم کوتاه دو کاربرد دارد؛ یک کاربرد همان بعُد آموزشی است یعنی فیلمسازی را با هزینه کم‌تر با فضای کوچکتر تجربه می‌کنیم و این باعث می‌شود فیلمساز جوان تجاربی کسب کند و رزومه‌ای داشته باشد تا وارد فیلم بلند شود؛ این یک نگاه به فیلم کوتاه است که آن را پلکان می‌داند. نگاه دیگری وجود دارد که فیلمسازی کوتاه را به‌عنوان یک حرفه دنبال می‌کند. آدم‌های زیادی وجود دارند که با وجود تجارب زیاد و اینکه شاید 60 سال از سن آن‌ها می‌گذرد اما همچنان فیلم کوتاه می‌سازند و به شکل حرفه‌ای کار می‌کنند.

کارگردان «گل‌های باوارده» تصریح کرد: اینکه الزاماً هر کسی فیلم کوتاه می‌سازد باید روزگاری فیلم بلند بسازد، درست نیست. عده‌ای فضای فیلم بلند را دوست ندارند و مسیر فیلم کوتاه را ادامه می‌دهند و اشکالی ندارد چراکه بسیاری از موضوعات وجود دارند که پرداختن به آن در فیلم کوتاه نتیجه موفق‌تری خواهد داشت.

خوشبخت با اشاره اینکه ورود فیلمسازان کوتاه به سینمای بلند تجربه موفقی بوده است، گفت:فیلمسازان فیلم کوتاه به ویژه کارگردانان انجمن سینمای جوانان ایران در سینمای بلند همیشه موفق بوده‌اند؛ چراکه انجمن گستره وسیعی دارد و ارتباط آن با سینمای حرفه‌ای زیاد است. استادان انجمن افرادی حرفه‌ای هستند لذا ارتباط این بچه‌های جوان با آدم‌های حرفه‌ای خیلی کمک کننده خواهد بود که فیلمسازان خوبی تربیت شوند. ما در عرصه سینمای بلند افراد زیادی را داریم که با وجود تحصیلات مرتبط، در دوره‌های سینمای جوان شرکت داشته‌اند. شهرام مکری، سعید روستایی و خیلی‌های دیگر وجود دارند که با وجود اینکه دانشگاه هم رفته‌اند اما از فیلم کوتاه وارد سینمای بلند شده‌اند.

او به تفاوت‌های دوره‌های فیلمسازی در استان‌ها و مرکز پرداخت و با بیان اینکه این شرایط خیلی متفاوت است، افزود: در شهرستان‌ها سطح آموزش پایین‌تر است و معمولا مدرسان بهتر در تهران ساکن هستند. سال گذشته یک اقدام خوب صورت گرفت و گروه‌ها به اردوهای آموزشی اعزام می‌شدند؛ این اقدام خیلی خوبی بوده است.

باید این دوره‌های فشرده آموزشی را با حضور افراد حرفه‌ای برگزار کنند تا هنرجویان با روش‌های فیلمسازان حرفه‌ای آشنا شوند.

این کارگردان گفت: اتفاق دیگری که در شهرستان‌ها وجود دارد عدم پیگیری بچه‌های فیلمساز جوان است؛ سال گذشته ما در آبادان فیلم «پالایشگاه» را کار کردیم. تیم ما سه‌ماه و نیم در آبادان بود. همچنین سال 1398 یک ماه به دلیل ساخت فیلم «آبادان یازده 60» در آبادان بودیم اما با وجود اینکه شخصاً اعلام کرده بودم بچه‌ها می‌توانند کنار ما در پروژه تجربه‌اندوزی کنند اما حتی یک‌بار بچه‌های اهواز و آبادان حضور پیدا نکردند. این درحالی است زمانی که ما جوان بودیم، برای تجربه کردن پشت صحنه فیلم‌های سینمایی تلاش زیادی می‌کردیم و قدر این فرصت‌ها را می‌دانستیم.

خروج از نسخه موبایل