رسانه سینمای خانگی_برگزاری یکصدمین پاتوق فیلم کوتاه اصفهان با یادی از داریوش مهرجویی و علی حاتمی

انجمن سینمای جوانان استان اصفهان در ویژه برنامه ای که همزمان با یکصدمین جلسه پاتوق فیلم کوتاه اصفهان همراه بود، یاد و خاطره مرحوم علی حاتمی و داریوش مهرجویی را گرامی داشت.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی_دفتراصفهان، در این رویداد که شامگاه  یکشنبه 12آذر 1402 در سالن شماره 6 مجموعه پردیس سینمایی اصفهان سیتی سنتر و همزمان با هفدهمین سالگرد درگذشت علی حاتمی و به بهانه اختتامیه فصل پاتوق فیلم کوتاه زنده یاد علی حاتمی مزین شده بود ، برگزار گردید.

در این برنامه که با حضور احمد طالبی نژاد ، منتقد، سینماگر و نویسنده سینمایی به عنوان مهمان ویژه برگزار شد ، بعد از ارایه گزارش فصل گذشته پاتوق و خیرمقدم سید محمد طباطبایی مدیر انجمن سینمای جوانان اصفهان ، بخش های از مستند موج نو ساخته احمد طالبی نژاد که مربوط به گفتگو با داریوش مهرجویی بود اکران شد و پس از آن در گفتگوی،  طالبی نژاد به بیان دیدگاه خود از داریوش مهرجویی پرداخت . او صحبت خود را با این مطلب شروع کرد که این حق ماست به عنوان علاقه مندان زنده یاد مهرجویی در مورد چرایی قتل او بپرسیم .در ادامه وی با تقسیم بندی فیلم های مهرجویی به چهار دوره تاریخی ، در مورد هریک از این دوره ها به تفصیل صحبت کرد.

در بخش پایانی ، وی ضمن امیدوار بودن به نسل جوان ، روشن نگه داشتن چراغ سینمای پیشرو ایران را از آنها طلب کرد.شایان ذکر است در بخشی از این مراسم از فراخوان چهارمین جشن فیلم کوتاه اصفهان و پوستر فصل آتی پاتوق فیلم کوتاه با عنوان فصل داریوش مهرجویی رونمایی شد و از اعضاء شورای سیاستگذاری و همراهان جشن و پاتوق فیلم کوتاه اصفهان با اهدا تندیس ویژه تجلیل به عمل آمد.

رسانه سینمای خانگی- ماجرای نگارش فیلمنامۀ حضرت ابراهیم به قلم مهرجویی چه بو د؟

احمد طالبی‌نژاد منتقد سینما در مراسم یادبود داریوش مهرجویی عنوان کرد که مهرجویی مشغول نگارش یک پایان‌نامه درباره حضرت ابراهیم بود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران، مراسم یادبود داریوش مهرجویی در قالب تحلیل و بررسی سینمای داریوش مهرجویی همزمان با چهلمین روز درگذشت فیلمساز جریان‌ساز سینمای ایران، عصر روز سه‌شنبه ۱۴ آذر ماه سال جاری با حضور جواد طوسی، احمد طالبی نژاد پژوهشگران سینما و از اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران، مرتضی فرشباف سینماگر و سیروس الوند فیلمساز در سالن سیف‌الله داد خانه سینما شماره یک برگزار شد.

علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما، جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمای ایران، رضا صائمی رییس کمیته فرهنگی انجمن، هارون یشایایی تهیه‌کننده فیلم سینمایی «اجاره نشین‌ها»، علی ملاقلی‌پور فیلمساز، ذبیح‌الله رحمانی بازرس انجمن از جمله حاضران در نشست بودند.

در ابتدا جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران پشت تریبون قرار گرفت و گفت: امیدوارم در این روزهای تلخ و سخت، سهمتان از آرامش و سلامتی همیشه افزون باشد. جای داریوش مهرجویی و هنرمندان بزرگی که سهم اساسی در سینمای پیشروی ایران داشته‌اند همیشه در ذهن و جان ما هست.

علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما نیز در سخنانی عنوان کرد: مهمترین ویژگی این نشست، اندیشه است. اینجا هم از جانب میزبان و هم از حیث موضوع، با اندیشه مواجه هستیم. اندیشه به مفهوم عالی، متعالی و فلسفی خودش. اندیشه‌ای که آدم خاکی و انسان زمینی را می‌تواند تا درجه اشرف مخلوقات هم برساند. این اندیشه بوده که در طول تاریخ به هنر و متعاقب آن به سینما اعتبار داده است. در سینمای ایران، از مهمترین اشخاصی که اندیشه را به مفهوم واقعی خودش در فیلم متجلی کرد، بی تردید، داریوش مهرجویی بزرگ بوده است.

سیروس الوند نیز در ادامه، گفت: مهرجویی واقعاً بزرگ سینمای ما بود؛ چه به لحاظ سنی و چه به لحاظ سابقه کار از «الماس ۳۳» تا «گاو» و غیره. سینمای ایران، به مهرجویی دین دارد.

احمد طالبی نژاد هم یادآور شد: خیلی‌ها فکر می‌کنند مهرجویی سینما خوانده است در صورتی که درست نیست. سینما را در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا انتخاب کرد ولی در مصاحبه‌ای گفت که نود درصد استادان ما، هیچ شناختی از جریان‌های نوین سینما از جمله نئورئالیسم در ایتالیا یا موج نو در فرانسه نداشتند. تمام هم و غم آنها این بود که شما بتوانید فیلم استودیویی و به قول معروف «بفروش» بسازید. از این‌رو، ترک تحصیل می‌کند و شانسی که می‌آورد، می‌تواند در همان دانشگاه، رشته فلسفه بخواند که نکته مهمی است. ریشه اندیشگی و سواد عمومی داریوش مهرجویی متاثر از رشته فلسفه است، البته استعداد شخصی، شرایط خانوادگی و فرهنگی را که در آن رشد یافته است، نمی‌توان نادیده گرفت.

وی به رمان «در خرابات مغان» نوشته داریوش مهرجویی اشاره کرد، آن را حدیث نفس نویسنده خواند و گفت: در رمان «در خرابات مغان» خود مهرجویی را می‌بینیم که مربوط به زمان تحصیل در آمریکا و دوران سرگردانی او است. می‌توان گفت یک نوع حدیث نفس است. اسم نخستین رمان «خدا در کازینو» بود که بعد، به این عنوان تغییر نام داد. داریوش مهرجویی روشنفکری اولترامدرن بود، رگ، ریشه و تفکر مذهبی داشت و این در همه فیلم‌های او، متجلی است و اوج آن، شاید، «هامون» باشد. شخصیت «حمید هامون»، شخصیتی سرگشته میان قرآن و کامپیوتر است. البته سعی کرده است اینها را در هم ادغام کند.

او اشاره کرد: مهرجویی مشغول نگارش یک پایان‌نامه درباره حضرت ابراهیم بود.

جواد طوسی راجع به نسل داریوش مهرجویی و میراثی که باید حفظ شود، گفت: اگر بپذیریم اینها یک نسل هستند، دارای میراثی هستند که باید حفظ شوند و از خالقان آنها مراقبت شود. آیا این اتفاق افتاده است؟ حرکتی در اواخر دهه ۴۰ هجری شمسی به اسم «موج نو» شکل گرفت که مخالفان و موافقان خودش را داشته و همچنان، دارد، آن نقش مهم اجتماعی و فرهنگی‌اش را اصلاً نمی‌توان نادیده گرفت.

در ادامه نشست مرتضی فرشباف فیلمساز، مهرجویی را مهمترین فیلمساز تاریخ سینمای ایران نامید و گفت: تمام کسانی که عاشق سینما در ایران شدند یا در ایران، فیلمساز شدند در دوره‌ای شیفته یکی از آثار مهرجویی بوده‌اند. درباره خود من با تماشای وسواس‌گونه «لیلا» در سینما اتفاق افتاد. به ویژه در سکانس پایانی که آن دختر به دنیا می‌آید و از آنجا فهمیدم که می‌شود به سینما هم فکر کرد. لحظاتی وجود دارد که می‌توان دوباره برگشت و مرور کرد. گرمایی در این آثار او هست که نمی‌توان به آسانی از آن چشم‌پوشی کرد.

سیروس الوند داریوش مهرجویی را پس از «الماس ۳۳» به نظر غرب‌زده توصیف کرد و گفت: با آقای مهرجویی مصاحبه کردم و از نظر من، مهرجویی غرب‌زده می‌آمد؛ آن موقع، جلال آل احمد پرچمدار ضدغرب‌زدگی بود. به نظر من آمد که او ربطی به سینمای ایران نخواهد داشت. تماشاچی نخواهد داشت. حرف‌هایی می‌زد که من نمی‌فهمیدم. حرف‌های فلسفی می‌زد. بعد با «گاو» همه را شوکه کرد. «گاو» خیلی فیلم ساده‌ای است؛ روایتی جوانانه با محتوای کامل فلسفی. آن موقع، فیلمساز مورد علاقه ما، کیمیایی بود. بچه محل بودیم و چاله میدان بزرگ شدیم. ادا و اطوارهای روشنفکران آن دوره را نداشت. به هر حال، مهرجویی را همچنان دنبال کردم و بسیار متاثرم که این پایان باز اتفاق افتاد. ماجرای کیومرث پوراحمد هم پایان باز است. در نهایت، این جلسات ۲ خاصیت متضاد دارد؛ خوشحال هستیم که هستیم و به سینما فکر می‌کنیم و ناراحت هستیم که هستیم و همچنان، داریم از دست می‌دهیم.

هارون یشایایی به عنوان آخرین مدعو و تهیه‌کننده «اجاره نشین‌ها» با دعوت مازیار فکری ارشاد مجری کارشناس برنامه پشت تریبون قرار گرفت و به بیان خاطراتی از همکاری با داریوش مهرجویی پرداخت و در انتها گفت: سینمای ایران، یک سینمای صدساله و همیشه مطرح بوده است و امروز هم در جاهایی که سینما را می‌شناسند، سینمای ایران مطرح است که این مایه افتخار است. نسل جوان بسیار خوب شده و خوب کار می‌کند، باید تشویق شود تا نسل سینماگرانی که اینجا با موهای سفید نشسته‌اند، بتوانند به زندگی خودشان برسند. برای سینمای نسل جوان ایران دست بزنید که مشغول به فعالیت است.

رسانه سینمای خانگی- ادای دین منتقدان به مهرجویی

 انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران مراسمی برای یادبود زنده یاد داریوش مهرجویی در قالب تحلیل و بررسی سینمای او برگزار می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن، به مناسبت چهلمین روز درگذشت داریوش مهرجویی یادبودی برای این فیلمساز جریان‌ساز در سینمای ایران توسط انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران برگزار می شود.

در این برنامه که سه‌شنبه- ۱۴ آذرماه- از ساعت ۱۶ تا ۱۸ در محل خانه سینمای شماره یک برگزار می‌شود سینمای مهرجویی نقد و بررسی می‌شود.

در این نشست جواد طوسی، احمد طالبی نژاد و مرتضی فرشباف به تحلیل سینمای مهرجویی خواهند پرداخت.

حضور در این جلسه برای عموم آزاد و رایگان است.

داریوش مهرجویی فیلمساز مطرح سینمای ایران و وحیدیه محمدی فر همسر وی ۲۲ مهرماه امسال در ویلای شخصی خود در کرج به طرز فجیعی به قتل رسیدند.

داریوش مهرجویی نویسنده، یکی از کارگردانان برجسته سینمای ایران و از چهره‌های اصلی موج نوی سینمای ایران متولد سال ۱۳۱۸ بود، وی علاوه بر فعالیت در سینما، به نوشتن رمان و ترجمه نیز می‌پرداخت. در سال ۱۳۹۳ از سوی سفیر فرانسه جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه به او اهدا شد. مهرجویی فارغ‌التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس (UCLA) آمریکا بود.

گاو، هامون، دایره مینا، اجاره‌نشین‌ها، سارا، پری، لیلا، مهمان مامان، سنتوری و لامینور از فیلم‌های مهرجویی است.

رسانه سینمای خانگی- آیا سینما می‌تواند خشونت اجتماعی را کاهش دهد؟

سبحان یحیایی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است سینمای مستند به این دلیل که می‌تواند روایت‌هایی از جامعه را به بخش‌های دیگر جامعه نشان دهد، اهمیت دارد.

به گزارش سینمای خانگی، سبحان یحیایی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌وگو با مهر درباره اهمیت سینمای مستند عنوان کرد: ما در عالم رسانه و ارتباطات مفهومی به نام بازنمایی داریم که اتفاقاً امروزه به امری مبتذل و دستمالی شده، تبدیل شده است. مفهوم «بازنمایی»، واقعیت را چیزی بیرون از خودش فرض می‌کند و حالا از جایی بیرون از واقعیت می‌خواهد آن را روایت کند. در فیلم مستند اینگونه است که اثر یک‌بار ادعای نمایندگی واقعیت بیرون را دارد و بار دیگر در مفهوم بازنمایی مستتر، ادعای نمایندگی از واقعیت را نمی‌کند بلکه معتقد است آنچه را که بیرون از خودش است، بی‌واسطه روایت می‌کند.

وی ادامه داد: حال چیزی که در رسانه و علوم ارتباطات به آن توجه می‌کنیم این است که سینمای مستند هم سطحی از بازنمایی را دارد ولی با کمینه، دستکاری و مداخله در واقعیت. به تعبیر دیگر با توجه به اینکه دخل و تصرف مولف در سینمای مستند در حداقل‌ترین حالت خودش قرار دارد، نسبت به واقعیت بیرونی ادعای نمایندگی می‌کند.

خلق اثر هنری بدون دخل و تصرف ممکن نیست

این استاد دانشگاه افزود: چیزی که در عمل اتفاق می‌افتد این است که به هر حال مولف و فیلمسازی که قابی می‌بندد، زاویه دوربین را مشخص می‌کند یا تدوینگری که در مونتاژ بخش‌هایی از تصویر را حذف و قاب‌ها و دیالوگ‌هایی را انتخاب می‌کند و پیش چشم مخاطب می‌گذارد، به نوعی در واقعیت بیرون دخل و تصرفی دارند. طبیعتاً خلق هر نوع اثر هنری از عکس گرفته تا سینمای مستند بدون دخل و تصرف مولف امکان پذیر نیست. پس ذکر این نکته در ابتدای بحث ضروری است که ما در اثر مستند با واقعیت محض بیرون از اثر سروکار نداریم.

آنجایی که ما سینمای مستند را به عنوان هنری که می‌تواند جامعه را پیش ببرد، یاد می‌کنیم ریشه‌اش در این است که سینمای مستند درواقع جامعه را با واقعیت خود رو به رو می‌کند

یحیایی توضیح داد: در حوزه سینمای داستانی جامعه‌شناس‌هایی که کارکردگرایانه به سینما نگاه نمی‌کنند، نگاهشان به متن سینمایی، روایتی است که مولف آن را از دل جامعه بیرون کشیده است. به طور مثال در فیلم «گاو»، داریوش مهرجویی بخشی از جامعه را روایت می‌کند. سینمایی که امروزه به‌عنوان سینمای اجتماعی شناخته می‌شود سینمای کارکردگرا نیست، بلکه سینمایی است که خودش را از متن جامعه روایت می‌کند. حال این ویژگی را کنار سینمای مستند بگذارید. سینمای مستند ایده‌ای را که در ذهن مولف پرورانده شده است، با کمترین دخل و تصرف می‌سازد. بنابراین آنجایی که ما از سینمای مستند به عنوان هنری که می‌تواند جامعه را پیش ببرد، یاد می‌کنیم ریشه‌اش در این است که سینمای مستند در واقع جامعه را با واقعیت خود روبه‌رو می‌کند.

یحیایی با اشاره به اهمیت سینمای مستند گفت: اهمیت سینمای مستند در واقع در حداکثری بودن واقعیت در روایت است. یعنی ما با روایت واقعیت، به شکل بیشینه و کمترین مداخله محقق مواجه هستیم و در این صورت جامعه می‌تواند خودش را در قاب سینمای مستند ببیند.

وی درباره ظرفیت‌های سینمای مستند اظهار کرد: سینمای مستند به این دلیل که می‌تواند روایت‌هایی از جامعه را به بخش‌های دیگر جامعه نشان دهد، اهمیت دارد. جامعه از یک کل واحد و آدم‌های اتمیزه و استاندارد تشکیل نشده است. بلکه جامعه عموم‌های مختلف دارد و متاسفانه شناخت هر کدام از این گروه‌ها نسبت به دیگری در حداقل ممکن است و شناخت در حدی نیست که من و دیگری با یکدیگر «ما» را تشکیل دهیم و به همین دلیل اجتماعات و عموم‌ها مستقل از هم فعالیت می‌کنند. در این شرایط کاری که سینمای مستند می‌کند، یک پروژه شناختی است تا در جامعه آدم‌ها، عموم‌ها و خرده فرهنگ‌ها خودشان را بشناسند و نسبت به دیگری شان هم شناخت پیدا کنند.

تاثیر سینمای مستند بر کاهش خشونت در جامعه

یحیایی در ادامه گفت: خیلی از مسایل اعم از تضادها، خشونت‌ها، درگیری‌ها و … که جامعه را فرسوده می‌کنند ناشی از عدم شناخت است زیرا وقتی تو دیگری را نشناسی از دیگری می‌ترسی. در نتیجه ظرفیت سینمای مستند توسعه شناخت، کاستن از خشونت‌ها، کاستن از تضادها و پیشبرد پروژه گفت‌وگوی ملی و گفت‌وگوهای گروه‌ها و خرده‌فرهنگ‌های مختلف است. متاسفانه ظرفیت سینمای مستند در جامعه ما دست کم گرفته شده است و اتفاقاً با توجه به تکثر و تنوعی که به لحاظ قومیتی، مذهبی، گرایش‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی در جامعه ما وجود دارد، سینمای مستند می‌تواند فضای گفتگو میان این طرف‌ها را ایجاد کند. و تضادها را به حداقل خودش کاهش دهد.

سینمای مستند پشتوانه مالی ندارد و نمی‌تواند چشمی به بلیت فروشی داشته باشد. حتی در سینمای اروپا و امریکا و فرانسه هم چنین اتفاقی برای حوزه مستند رخ نداده است، لذا در این شرایط لزوم مداخله نهادهایی که می‌توانند به پیشبرد پروژه مستند در جامعه کمک کنند، کاملاً حس می‌شود

این استاد دانشگاه درباره لزوم برگزاری رویدادی مانند جشنواره «سینماحقیقت» بیان کرد: سینمای مستند پشتوانه مالی ندارد و نمی‌تواند چشمی به بلیت فروشی داشته باشد. حتی در سینمای اروپا و آمریکا و فرانسه هم چنین اتفاقی برای حوزه مستند رخ نداده است، لذا در این شرایط لزوم مداخله نهادهایی که می‌توانند به پیشبرد پروژه مستند در جامعه کمک کنند، کاملاً حس می‌شود که یکی از این موارد جشنواره «سینماحقیقت» است.

وی افزود: اینجا باید به این مهم توجه کنیم که این نهاد می‌تواند ملی باشد و یا یک نهاد بخش خصوصی یا یک نهاد اقتصادی و یا حتی یک نهاد غیرایرانی. اما مفهوم «دولت-ملت»، قوامش را از مداخله دولت در چنین مواقعی می‌گیرد. شکاف دولت و ملت در ایران، ناشی از کم‌کاری دولتی در چنین بزنگاه‌هایی است. دولت باید نقش میانداری را در جامعه بازی کند تا بتواند نماینده ملت باشد و در چنین شرایطی است که ما دولت-ملت پیوسته و هم‌پیوند داریم.

یحیایی ادامه داد: درواقع نقش دولت همین است. دولت وقتی می‌تواند این نمایندگی را در جامعه محقق کند که بتواند حداکثر ظرفیت اجتماعی را فعال کند. یک ابزار جدی در این زمینه، مستند است که نیاز به تامین مالی دارد. دولت باید این ورود را داشته باشد و با تامین مالی بدون مداخله محتوایی و گزینش‌گری کمک کند تا جشنواره‌هایی مانند «سینماحقیقت» برگزار شوند و فضایی برای دیده شدن و گفت‌وگو درباره آثار فراهم شود.

استمداد سینمای مستند از نهادهای میانجی

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره راهکار خود برای توجه بیشتر به فضای مستند که می‌تواند «ادراک آیینه‌ای» برای جامعه به همراه داشته باشد، گفت: راهکار من برای توسعه بیشتر و توسعه مستند در کشور کمک گرفتن از نهادهای میانجی است. دولت‌ها یک ظرفیتی دارند پس فضایی که دولت می‌تواند در این موقعیت فراهم کند، فعال شدن نهادهای میانجی و کنشگران مرزی است. کانون‌های فیلم در دانشگاه‌ها، سازمان‌های مردم‌نهاد، اصناف و اتحادیه‌ها می‌توانند به عنوان حلقه‌های واسط کمک کننده این موضوع باشند. جشنواره «سینماحقیقت» باید نگاه ملی داشته باشد که برآیند نگاه‌ها و آوردگاه‌هایی است که پیش از این توسط نهادهای میانجی غیردولتی به نقد و بررسی گذاشته شده باشند. بسط این فضا، فعال کردن نهادهای میانجی و محصور نکردن مستند در دیوارهایی مانند جشنواره «سینماحقیقت» کمک می‌کند که این موضوع توسعه بیشتری پیدا کند.

رسانه سینمای خانگی- درگذشت، بانویی که برای سینما زاده شده بود

داریوش فرهنگ در مراسم وداع با پیکر زنده‌یاد بیتا فرهی گفت: وقتی به عکس‌هایش نگاه می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که او انگار از ازل برای سینما ساخته شده بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، بیتا فرهی، بازیگر سینما و تلویزیون صبح امروز سه شنبه هفتم آذر ماه ساعت ۹ صبح در محل خانه سینما شماره دو واقع در خیابان وصال برگزار و سپس به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) تشییع شد.

ستاره اسکندری اجرای این مراسم را بر عهده داشت.

کوروش سلیمانی، بازیگر سینما و تلویزیون در ابتدای این مراسم با یادآوری این‌که یک بار نقش پسر خانم فرهی را بازی کرده، بیانیه انجمن صنفی بازیگران سینمای ایران را قرائت کرد.

در این بیانیه آمده‌است: بانوی سینمای ایران خانم فرهی هم از قطار پیاده شد. دیگر انگار عادتمان شده که جلوی خانه سینما یا تالار وحدت برای بدرقه هنرمندی دور هم جمع شویم. هنوز درگیر خبر بیتا فرهی بودیم که خبر فوت پروانه معصومی هم ما را شوک کرد، اگر تعداد هنرمندان درگذشته امسال را مرور کنیم به عمق تلخی این سال پی می‌بریم. بیتا فرهی زنی سرشناس و تحصیل کرده بود که می‌شد شمایل زن مدرن ایرانی را دید. او بازیگر سینمای تفکر برانگیز بود. بیتا فرعی را هر که دیده، می‌تواند شهادت دهد که وقار، مهربانی، تشخص و مردم داری جزو ویژگی های او بوده که یاد و خاطره او را در ذهن ما ماندگار می‌کند. سلام ما را به مهرجویی و شکیبایی و یار سفر کرده دیگر برسانید.

در ادامه مراسم دل‌نوشته مسعود کیمیایی برای این بازیگر خوانده شد. کیمیایی نوشته بود: در فیلمی با خانم فرهی کنار هم بودیم. او یک انسان شریف و شایسته بود.

داریوش فرهنگ در بخش دیگری از مراسم با بیان این که فرهی بانوی خاص سینما بود اظهار داشت: هنوز خبر درگذشت مهرجویی را هضم نکرده بودیم. این چه سونامی وحشتناکی است که سراغ ما آمده است؟دلم می‌خواست در بودنش صحبت کنم. به جای زندگی کار ما این شده که از مرگ سخن بگوییم. از دست‌ها و افکار آلوده صحبت کنیم. مگر دل ترک خورده ما چقدر طاقت دارد؟

وی با بیان این که بیتا فرهی انگار از ازل برای سینما ساخته شده بود تاکید کرد: هنرمندان دو بار می‌میرند. یک بار از بیکاری دق می‌کنند و یک بار هم با مریضی و استرس می‌میرند. وقتی به ملاقاتش رفتم درست نمی‌توانست صحبت کند. از من پرسید کار می‌کنی؟ من پاسخ مثبت دادم که آزرده خاطر نشود.

فرهنگ افزود: بیتا فرهی از من خواست کار کنید. وقتی کار کنیم روح این همکاران شاد می‌شود. تا شقایق هست زندگی باید کرد. او کارش را جدی می‌گرفت اما خودش را جدی نمی‌گرفت.

علی دهکردی، مدیرعامل خانه سینما هم در ادامه مراسم گفت: یک ستاره همیشه در آسمان ستاره است. حتی اگر جسم زمینی بیتا فرهی به خاک برگردد او همیشه ستاره است. 

وی افزود: پیکر نحیف و ترد سینمای ما تاب و طاقت این همه سوگ را ندارد. ولی ما باید تاب بیاوریم. این قطار نیاید توقف کند. 

مهسا قریشی، دختر مرحوم فرهی نیز اظهار داشت: مادر عاشق کشور و خاکش بود. دوست داشت اینجا نفس بکشد. همیشه گزیده کار می کرد. دوست داشت نتیجه کارهایش را مردم دوست داشته باشند. جوایز جشنواره‌ها برایش مهم نبود. هیچ وقت از شرایط کارش گلایه نکرد. چون عاشق زندگی بود.

وی افزود: مادر به اصرار خودش از فرانسه به ایران برگشت تا کنار مردم باشد. نمی خواست در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شود. الان آسمان هم دارد گریه می کند. چون مادرم باران را دوست داشت.

باصفا و بی‌ریا بود

لیلا حاتمی که سخنران بعدی مراسم بود ضمن عرض تسلیت به خانواده بیتا فرهی و دوستداران سینما اظهار داشت: من شانس همکاری و دوستی با خانم فرهی را داشتم. ما قبل از اینکه با هم کار کنیم، با هم دوست شدیم. نمی‌دانم آدم‌ها چگونه با هم دوست می‌شوند، اما همه چیز برای ما طبیعی و عادی بود و من بیتا را «تو» خطاب می‌کردم.

وی افزود: خانم فرهی مثل هنرپیشه‌ها نبود؛ نه در فیلم‌هایش و نه در بیرون فیلم‌هایش. خانم فرهی زن بود. زنی که برای مردها، برای زن‌ها و برای بچه‌ها، «زن» است. وقتی در «هامون» دیدمش، مرا یاد مادری انداخت که هر بار به مدرسه می‌آمد، بچه‌ها به سمتش می‌دویدند تا در اطرافش باشند. زنی که با ورودش در سکوت، هیاهو می‌شد. افتخارآمیز بود؛ شکننده، باصلابت، نجیب، شیک‌پوش، معطر، تمیز، متواضع، سربه‌زیر، با عینک آفتابی و لب‌هایی که انگار می‌خندیدند. آیا خجالتی هم بود؟ نمی‌دانم.

حاتمی با تاکید بر این که فرهی باصفا و بی‌ریا بود و خصوصی‌ترین مسائل و عواطف را با ظرافت می‌توانست به زبان بیاورد اظهار داشت: با او اصل مطلب در جریان بود، بی‌هیچ تعجبی. غرور بیتا نمی‌دانم از کجا بود. فکر کنم اصلا غرور نبود. انگار حواسش اصلا به این موضوع هم نبود.

این بازیگر سینما ادامه داد: فکر کردن به بیتا فرهی و حالت‌هایش، اشکم را درمی‌آورد. او یک انسان واقعی و حواس‌جمع بود. مرا یاد وضعیت انسانی «خود بودن» می‌انداخت؛ وقتی واقعا فقط انسان هستیم و حواس‌مان جای دیگری نیست. به نظرم بیتا همین‌گونه بود.

مانند اسمش یگانه بود

سپس سهیلا رضوی نیز پشت تریبون قرار گرفت و گفت: همسایه اش که شدم شاهد زنی خوش قلب و زیبا و برازنده بودم. در سینما شاهد همکاری با اخلاق، توانا و خوش صدا بودم که در همه نقش‌هایش می درخشید. او در رفاقت زنی حساس، ظریف و پر از مهر و عشق و مهر بود. او مانند اسمش بیتا و یگانه بود. دریغ برای من که دیگر شاهدش نیستم. او رفت تا کنار مادرش بیارامد.

در پایان این مراسم که زیر بارش باران پاییزی برگزار شد، علی زند وکیلی ترانه «رفتی و ندیدی» را برای حضار اجرا کرد و سپس دوستداران بیتا فرهی برای مراسم خاکسپاری عازم بهشت زهرا شدند. 

سام قریبیان، همایون ارشادی، بهاره افشاری، ستاره اسکندری، رخشان بنی‌اعتماد، داریوش فرهنگ، لیلا حاتمی، سهیلا رضوی، عزیز ساعتی، شهره سلطانی، منوچهر شاهسواری، اندیشه فولادوند، فرخ نعمتی، لاله اسکندری، آزیتا موگویی، علی دهکردی، ساره بیات، اکرم محمدی، کوروش سلیمانی، احترام برومند از جمله حاضران در این مراسم بودند.

رسانه سینمای خانگی- یادی از ملک‌مطیعی، مهرجویی و بیتا فرهی

در اکران افتتاحیه فیلم مستند داستانی «ابرمرد سینما» که نگاهی به زندگی مرحوم ناصر ملک‌مطیعی دارد، گفته شد:‌ ناصر ملک‌مطیعی هنرمند مردم‌داری بود و نشان داد که انتشار عکس بزرگ بر سردر سینما کسی را هنرمند و بازیگر نمی‌کند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، مراسم اکران افتتاحیه فیلم مستند داستانی «ابر مرد سینما» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی نادر طریقت شب گذشته، شنبه ۴ آذرماه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

در ابتدای این مراسم یاد بیتا فرهی بازیگر فقید سینمای ایران گرامی داشته شد و در ادامه نادر طریقت با تشکر از همه حاضران در سالن گفت: خوشحالم که این فیلم پس از سال‌ها امکان اکران پیدا کرده است و علاقمندان سینما می‌توانند آن را تماشا کنند. قرار بود این مراسم را حدود یک ماه قبل برگزار کنیم اما به دلیل درگذشت دردناک داریوش مهرجویی کارگردان سینما و وحیده محمدی‌فر (فیلمنامه‌نویس)، آن را با بیش از ۴۰ روز تاخیر برگزار کردیم.
  
سعید مطلبی نیز با اشاره به دوستی و آشنایی خود با ناصر ملک‌مطیعی گفت: ناصر ملک‌مطیعی هنرمند مردم‌داری بود و نشان داد که انتشار عکس بزرگ بر سردر سینما کسی را هنرمند و بازیگر نمی‌کند بلکه آن چیزی که باعث هنرمند بودن کسی می‌شود، این است که بعد از گذشت سال‌ها از مرگ، درباره‌ او صحبت کنند.

این فیلمنامه‌نویس و کارگردان با اشاره به اینکه نباید از هر دستی در سینما پول گرفت، ادامه داد: این روزها من غصه دارم زیرا برخی افراد با پول و رابطه وارد سینما و وصل به سینما می‌شوند در حالی که برخی هنرمندان و سینماگران در حاشیه هستند و بسیاری از حال هم بی‌خبر هستیم.

مطلبی با اشاره به اهمیت و نقش تهیه‌کنندگان در سینما گفت: تنها راهکار و امیدی که برای بهبود سینما وجود دارد این است که یک اتحادیه قدرتمند متشکل از همه تهیه‌کنندگان تشکیل شود تا همه از کار هم خبر داشته باشند. کسانی که در سینما کار می‌کنند عاشق سینما هستند و ما به کارمان در سینما افتخار می‌کنیم و وقتی نتوانیم در سینما کار کنیم انگار عشقمان را از ما گرفته‌اند.

در ادامه این مراسم از مسعود کیمیایی، محمد متوسلانی، سعید مطلبی، عبدالله علیخانی و محمدعلی تبریزیان(همایون) با اهدای لوح و تندیس جوانمردی بخاطر یک عمر حضور انسانی و جوانمردانه در عرصه سینما تقدیر شد.

مسعود کیمیایی در این مراسم حضور نداشت و لوح و تندیس وی را جواد طوسی به نمایندگی از او دریافت کرد.

فیلم مستند داستانی «ابر مرد سینما» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی نادر طریقت در رابطه با زندگینامه زنده‌یاد ناصر ملک‌مطیعی بازیگر سینما و تئاتر ساخته شده و از هشتم آذرماه در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- هفتم آذر،؛ روز خداحافظی با «بانو»

مراسم تشییع پیکر بیتا فرهی، بازیگر فقید سینما روز سه شنبه ۷ آذر ماه ساعت ۹ صبح در محل خانه سینما برگزار می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم وداع با بازیگر ارزنده، زنده یاد بیتا فرهی روز سه شنبه هفتم آذر ماه ساعت ۹ صبح در محل خانه سینما شماره ۲ واقع در خیابان وصال برگزار می‌شود.

پیکر این بازیگر فقید پس از آن به سمت قطعه ۷۹ بهشت زهرا (س) تشییع و بنا به وصیت وی در کنار مادر گرامی اش آرام خواهد گرفت.

بیتا فرهی بازیگر تئاتر، تلویزیون و سینما که چندی پیش به دلیل بیماری ریوی در بیمارستان دی بستری بود روز گذشته ۴ آذرماه دار فانی را وداع گفت.

فرهی متولد یکم فروردین ۱۳۳۷ در تهران و فارغ‌التحصیل رشته هنر از مدرسه هنر جان پاورس آمریکا در سال ۱۳۵۹ بود که برای بازی در فیلم «هامون» توسط ناصر چشم‌آذر به داریوش مهرجویی معرفی و در نهایت برای بازی در نقش مهشید انتخاب شد.

با پخش فیلم سینمای «هامون» به کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۱۳۶۸ او به شهرت رسید و در سال‌های بعدی فعالیت خود را با کارگردانانی چون احمدرضا درویش، بهمن فرمان آرا و مسعود کیمیایی ادامه داد.

«هامون»، «برادرم خسرو»، «دوران عاشقی»، «در انتظار معجزه»، «خاک آشنا»، «خون بازی»، «خانه ای روی آب»، «اعتراض»، «کیمیا»، «بانو»، «لامینور» و.. از جمله فیلم‌های سینمایی است که فرهی در آنها به ایفای نقش کرده است.

سرزمین سبز، ولایت عشق، پدر خاک، طلسم‌شدگان، ایراندخت، از یادها رفته، رقص روی شیشه نیز از جمله آثار تلویزیونی این بازیگر فقید سینما و تلویزیون ایران است.

سریال «سرزمین مادری» با بازی بیتا فرهی این روزها از شبکه سوم سیما در حال پخش است.

رسانه سینمای خانگی- از هامون تا سرزمین مادری؛ فرهی باشکوه

بیتا فرهی اگرچه به شکلی اتفاقی وارد سینما شد اما در ادامه توانست شمایل یک زن شهری را در جامعه در حال پوست‌اندازی ایران به خوبی به تصویر کشیده و آن ارتباط بهینه را میان شخصیت خود و مخاطب برقرار کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، بیتا فرهی بازیگر خوش‌شانسی بود که پایش به سینما، با فیلم مهمی چون هامون باز شد. مهرجویی هفته‌ها به دنبال بازیگر نقش مهشید می‌گشت اما چهره‌ای نمی‌توانست نظر او را به خود جلب کند. ناصر چشم‌آذر که در جریان کنکاش مهرجویی بود، در یک مهمانی که در خانه دایی‌ فرهی برگزار شده بود، او را دید و به مهرجویی معرفی کرد. فرهی تست داد و بلافاصله برای نقش مهشید انتخاب و به این ترتیب، پایش به سینمای ایران باز شد.

اینها تنها شانس فرهی نبود، بلکه همبازی شدن با ستاره بزرگی چون خسرو شکیبایی و راهکارهایی که شکیبایی قدرتمند به فرهی آماتور می‌داد، سبب بیشتر دیده شدن بازی او شد. همین بازی سبب شد تا او برای بازی در نخستین نقش‌آفرینی زندگی‌اش، دیپلم افتخار جشنواره فجر را به دست بیاورد. سونامی هامون سبب شد تا ۳ ضلع مهم این فیلم یعنی مهرجویی، شکیبایی و فرهی، در فیلم بعدی یعنی بانو نیز با یکدیگر همکاری کنند. بانو، هامون زنانه‌ای بود که بخشی از توانمندی حسی فرهی را به تصویر کشید. بازیگری که در بیشترین سکانس‌های این فیلم زنانه حضور داشت و توانست استقلال فردی خوبی از خود به‌عنوان یک بازیگر به نمایش بگذارد.

 فیلم سینمایی بانو

بانو، ۷ سال توقیف شد و فرصتی پیش نیامد تا دومین هنرنمایی فرهی، در همان زمان روی پرده دیده شود که اگر دیده می‌شد، شاید مسیر بازیگری فرهی، تغییر پیدا کرده و به سمت‌وسویی دیگر متمایل می‌شد. با این حال، هم خوش‌شانسی و هم خوش‌سلیقگی فرهی، او را در مسیر خوبی قرار داد چرا که در سومین فعالیت حرفه‌ای خود در سینما، در یکی از بهترین ساخته‌های سینمایی احمدرضا درویش (کیمیا) به ایفای نقش پرداخت، آن‌هم روبروی خسرو شکیبایی. فیلمی که او را برای دومین‌بار، به‌عنوان نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فجر مطرح کرد.

بیتا فرهی طی یک دهه ابتدایی حضور خود در سینما، شمایل زنی روشن‌فکر و پرصلابت را داشت که می‌شد او را به مدنیت درحال گذار اجتماع ایران منتسب دانست

فرهی، در آن سال‌ها شمایل زنی روشن‌فکر و پرصلابت را داشت که می‌شد او را به مدنیت درحال گذار اجتماع ایران منتسب دانست. حضور او در خانواده‌ای فرهنگی نقش ویژه‌ای در این رهیافت داشت.

فرهی در سال ۷۵، بازی در هتل کارتن سیروس الوند را پذیرفت که شاید چندان متناسب با ۳ کار اول او نبود و البته که آورده‌ای نیز برای او نداشت. پس از این کار، فرهی در اقدامی عجیب، در سریال سرزمین سبز به ایفای نقش پرداخت. احتمالا محبوبیت فصل نخست این سریال (خانه سبز) و البته حضور خسرو شکیبایی در این سریال، اصلی‌ترین دلایل پذیرش این کار بود. زوج شکوهمند سینما، این‌بار در تلویزیون شکل نگرفت تا فرهی، پس از چند سونامی سینمایی، اتفاق خوبی را در میانه دهه ۷۰ رقم نزند. هرچند که بازی در فیلم زندگی اصغر هاشمی و همبازی شدن او با خسرو شکیبایی برای پنجمین‌بار طی ۸ سال نیز اتفاق خاصی را به همراه نداشت.

در اواخر دهه ۷۰، اتفاق‌های بهتری برای فرهی رخ داد؛ بازی در فیلم اعتراض مسعود کیمیایی و بازگشت به سینمای مهرجویی با فیلم میکس و البته حضور کوتاه در خانه‌ای روی آب بهمن فرمان‌آرا، سبب شد تا این دهه که شروعی شکوهمند و میانه‌ای ضعیف داشت، با اتفاق‌های خوبی به پایان برسد.

 ولایت عشق

فرهی یکی از کشف‌های خوب سینمای پس از انقلاب ایران بود. بازیگری که توانست شمایل یک زن شهری را در سینمای پس از انقلاب ایران نهادینه کرده و بر باورپذیری بیشتر این فیلم‌ها بیفزاید

در انتهای دهه ۷۰، فرهی طی یک انتخاب جالب، در سریال ولایت عشق به ایفای نقش پرداخت و برای ۴ سال، علاوه بر سریال مهدی فخیم‌زاده، در سریال‌های پدر خاک و طلسم‌شدگان بازی کرد. این سریال‌ها، اگرچه اتفاق چندانی را در کارنامه این بازیگر رقم نزد اما بخش‌های دیگری از توانمندی فرهی را در قالب نقش‌هایی متفاوت به رخ کشید و کرسی وی را به‌عنوان بازیگری در هیبت‌های مختلف تثبیت کرد.

فرهی هرچند در تلویزیون، چندان اقبالی به دست نیاورد اما برگ برنده او، همچنان در سینما بود. او در نیمه دوم دهه ۸۰ در کارهایی چون خون‌بازی رخشان‌بنی‌اعتماد، پارک‌وی فریدون جیرانی، خاک آشنای بهمن فرمان‌آرا، شیرین عباس کیارستمی و در انتظار معجزه رسول صدرعاملی، به ایفای نقش پرداخت.

شیش و بش، بشارت به یک شهروند هزاره سوم، دوران عاشقی، برادرم خسرو، وقتی برگشتم و موافقت اصولی و سریال نمایش خانگی رقص روی شیشه ترکیب بازی‌های فرهی در دهه ۹۰ را تشکیل می‌دهد. قطعا مهم‌ترین اتفاق سینمایی برای فرهی در دهه ۹۰، همکاری با مهرجویی پس از ۲۰ سال در لامینور بود که به‌عنوان آخرین کار وی به ثبت رسید. به این ترتیب، بیتا فرهی که با کاری از مهرجویی به سینمای ایران معرفی شد، با فیلمی از این کارگردان بزرگ، با سینما وداع کرد.

فرهی در دهه ۹۰، چند کار تلویزیونی نیز داشت که ایراندخت و از یاد رفته، ازجمله آنها به حساب می‌آید. او همچنین سال‌ها پیش در سریال سرزمین مادری حاضر شد و نقش اقدس‌الملوک بختیاری را بازی کرد که این سریال هم‌اکنون در شبکه ۳ سیما در حال پخش است. نکته جالب آن‌که بازی فرهی در این سریال، هفته گذشته با فوت این کاراکتر به پایان رسید و همین که این بازیگر در آن سریال فوت کرد، درعالم غیر فیلم نیز بدرود حیات گفت.

 بیتا فرهی در کنار علی شادمان در سرزمین مادری

فرهی یکی از کشف‌های خوب سینمای پس از انقلاب ایران بود. بازیگری که توانست شمایل یک زن شهری را در سینمای پس از انقلاب ایران نهادینه کرده و بر باورپذیری بیشتر این فیلم‌ها بیفزاید. این عملکرد در سال‌هایی که سینمای اجتماعی ایران، هم‌پا و حتی جلوتر از جامعه، در حال پوست‌اندازی و حرکت به سمت مدرنیته بود، ارزشمند تلقی شده و این‌همانی خوبی را در این آثار رقم زده است.

رسانه سینمای خانگی- بازخوانی یک مصاحبۀ قدیمی از بیتا فرهی

واقعیت این است که بیتا فرهی خیلی اتفاقی وارد دنیای بازیگری شد. شاید اگر آن روز به مهمانی دایی‌اش نمی‌رفت، شغل دیگری انتخاب می‌کرد. اما قسمت این بود که او به خانه دایی‌اش برود و توسط ناصر چشم‌آذر به داریوش مهرجویی که دنبال بازیگری برای «مهشید» فیلم «هامون» معرفی بشود و این شد که بیتا فرهی شد یکی از «هامون» ‌ی‌ها و حالا در قابی در کنار داریوش مهرجویی، خسرو شکیبایی، عزت‌الله انتظامی، جلال مقدم، فتحعلی ‌اویسی و … ماندگار شده است.

به گزارش سینمیا خانگی، شاید تقدیر این بود که او همزمان با چهلمین روز درگذشت مهرجویی از دنیا برود تا «هامون» همچنان معناهای دیگری برای ما داشته باشد و نکته قابل تامل تر اینکه آخرین فیلمش در سینما، «لامینور» بود که آخرین ساخته داریوش مهرجویی هم شد.

فرهی از آن بازیگرانی نبود که دنبال دیده شدن باشد. در پی این نبود که خیلی در مجامع هنری حضور پررنگی داشته باشد. تمایل چندانی هم به گفتگوهای مطبوعاتی نداشت. با این حال حدود ۹ سال پیش در یکی از روزهای اسفند که هوا حال و هوای بهاری داشت، به واسطه دوستی مشترک، در خانه زیبایش پذیرای ایسنا شد و در این گفتگو فرصتی دست داد تا هم درباره حضور حرفه‌ایش در سینما صحبت کنیم و هم حرف‌های خودمانی‌تری مانند اندوهی که بعد از درگذشت مادر حس کرده بود و شور و شوقی که با آمدن نوه‌اش چشیده بود، داشته باشیم.

حالا که در این پاییز بی‌رحم، یکی دیگر از هنرمندان کشورمان را از دست داده‌ایم، بخش‌هایی از آن گفتگو را مرور می‌کنیم.  

فرهی در آن گفتگو از ورود اتفاقی‌اش به سینما گفت که با «هامون» رقم خورد و او نیز همچون بسیاری از ما  دچار «هامون» شد و سالی چند بار به تماشای آن می‌نشست.

خانه اش را با گلدان‌هایی زیبا زینت داده بود و جای جای خانه تابلوهایی زیباتر رخ‌نمایی می‌کردند و دری که خود یک اثر هنری بود و فرهی اشعار عطار و مولانا را با خط خوش خویش بر آن نوشته بود و نقاشی‌های دوستش نیز زیبایی این در را دو چندان کرده بود.

اتفاقی به نام «هامون»

بدیهی‌ترین اتفاق این بود که از «هامون» آغاز کنیم و بیتا فرهی با به یاد آوردن اولین و درخشان‌ترین تجربه‌اش در سینما گفته بود : «بعد از فیلم «هامون» که برای من و سینمای ایران یک اتفاق بود، آقای مهرجویی بلافاصله پیشنهاد همکاری در فیلم «بانو» را داد. بعد از دو کار شاخص برایم سخت بود هرکاری را بپذیرم پیشنهاد بسیاری می‌آمد، اما سعی می‌کردم دست به عصا و حساب شده عمل کنم. عده‌ای معتقدند در فیلم‌ «هامون» خود «مهشید» جلوی دوربین رفته است و کاری با بازیگر صورت نگرفته است. هرچند با من هیچ تمرینی نشد، اما نقش برایم جا افتاده بود و انگار شخصیت را می‌شناختم.»

خسرو شکیبایی بهترین همبازی بود

او که در اولین تجربه سینمایی‌اش با خسرو شکیبایی همبازی بوده است، شکیبایی را بهترین همبازی دانسته بود: «بسیاری زیاد از او کمک می‌گرفتم. همراه بسیار خوب و بهترین همبازی بود. هرگز نمی‌توانم یاری‌هایش را در فیلم «هامون» فراموش کنم. بعد از آن هم در چهار فیلم دیگر هم بازی شدیم.»

همانطور که «هامون» برای بسیاری از تماشاگران سینما هنوز تمام نشده و هر از گاهی آنها را وا می‌دارد تا بار دیگر با سرگشتگی‌های حمید هامون همراه شوند، برای بیتا فرهی هم تمام نشده و در زندگی‌اش جاری و ساری بود، آنچنانکه می‌گفت: «ممکن است در سال، چند بار هامون را ببینم. وقتی از نظر کاری دلتنگ می‌شوم و کمبود پیدا می‌کنم، آن را می‌بینم.»

انتظار ۷ ساله بانو

بعد از «هامون»، مهرجویی بلافاصله دست به کار ساخت «بانو» شد. او در جایی گفته بود که فیلمنامه این کار را بر اساس شخصیت بیتا فرهی نوشت. شاید شخصیت بانو را به فرهی نزدیک دیده و با شناختی که از او داشت، این نقش را به فرهی پیشنهاد کرد و این چنین بود که فرهی، شکیبایی و انتظامی بار دیگر همبازی شدند. «بانو» ساخته شد اما ۷ سال منتظر ماند تا روی پرده نقره‌ای جان بگیرد.

بیتا فرهی درباره این انتظار دشوار چنین گفته بود: «بعد از توقیف «بانو» بسیار ناراحت و افسرده شدم. فیلم ۷ سال توقیف بود. وقتی که اکران شد، دم سینما عصر جدید جمعیت زیادی برای تماشای فیلم آمدند.«بانو» را با مردم دیدم که تجربه خیلی خوبی بود. برای مردم احترام زیادی قائلم و بسیار دوستشان دارم.»

از کیمیا تا اعتراض

بعد از «بانو»، به واسطه دوستی نزدیکش با پروانه پرتو، در«کیمیا» کار احمدرضا درویش بازی کرد و دوباره با شکیبایی همبازی شد تا اینکه تماشاگران او را با چادری گل‌گلی و شکل و شمایلی متفاوت در «اعتراض» مسعود کیمیایی دیدند؛ این تجربه‌ هم برای او دل‌انگیز شد: «همیشه این فیلم را دوست دارم چون نقشم خیلی متفاوت بود. دوست ندارم نقش کلیشه‌ای بازی کنم و همیشه زنی متمول و ثروتمند باشم و رُل «اعتراض» خیلی متفاوت بود.»

«خون بازی» را هم دوست می‌داشت و آن را تجربه‌ای درجه یک می‌دانست: «خون بازی را بسیار دوست می‌دارم. از رخشان بنی اعتماد بسیار آموختم و امیدوارم بازهم شانس همکاری با او را داشته باشم.»

همکاری با بهمن فرمان آرا در دو فیلم «خانه‌ای روی آب » و «خاک آشنا» نیز دو تجربه دوست‌داشتنی دیگر برای او بود و اعتقاد داشت که فرمان آرا یکی از متشخص‌ترین کارگردان‌های ایران است که برایش احترام بسیار قائل بود و از همکاری با او خوشحال بود.»

بیتا فرهی از اول گزیده‌ کار بود و در گذر سال‌ها گزیده‌ کارتر هم شد. می‌دانست که باید سنجیده‌تر عمل کند. بلندی و کوتاهی نقش هم برایش اهمیت نداشت و معتقد بود که بازیگر کسی است که بتواند حتی به نقش‌های کوتاه اعتبار و هویت بدهد و این گونه بود که نقش کوتاه خود را در فیلم «دوران عاشقی» علیرضا رییسیان دوست می‌داشت.

راه پیش‌رویم را خیلی روشن نمی‌بینم

اما او نیز مانند بسیاری از هم‌نسلان خود از وضعیت سینما در آن مقطع ناخوشنود بود و در حالیکه سری به تاسف تکان داده بود، گفته بود: «نمی‌توانم درباره سیاست گذاری‌های سینما نظر بدهم، اما به عنوان بازیگر راهی برای خودم نمی‌بینم. ۲۶ سال حدی برای خودم قائل شدم، اما حالا راه پیش‌رویم را خیلی روشن نمی‌بینم. البته این نظر فقط برای خود من است و به طور کلی نظر نمی‌دهم.»

در آن عصر زمستانی، مجالی پیش آمد تا حرف‌های خودمانی‌تری هم داشته باشیم. به یاد درگذشت مادرش اشک به صورتش دوید و با یادآوری نوه‌اش که آن زمان دو ساله بود، گل از گلش شکفت. آن زمان دخترش مقیم پاریس بود و نوه‌ دو ساله‌اش «تسا» قرار او را در تهران می‌گرفت و مادر بزرگش را مدام راهی پاریس می‌کرد. بچه‌ای که بزرگترین انگیزه او برای زیستن بود و در این میان مهم نبود که در این سفرهای گاه و بیگاه، گاه برخی از نقش‌ها را هم از دست می‌داد.

لحظات پایانی گفتگوی ما با پرسشی کودکانه همراه بود. می‌خواستیم بدانیم که اگر آن روز به طور اتفاقی به داریوش مهرجویی معرفی نمی‌شد، اگر «مهشید» «هامون» نمی‌شد، ممکن بود هرگز بازیگر نشود و او گفته بود: «بله واقعا ممکن بود. همیشه خیلی دوست داشتم سرمایه‌ای می‌داشتم، کتاب فروشی کوچکی راه می‌انداختم که در آن کافه و یک گل فروشی کوچک هم بود. همیشه این سه را باهم می‌خواستم، اما هیچ کدام نمی‌شود.سرمایه ندارم‌، گل‌ها هم می‌پلاسند و هیچ کس هم کتاب نمی‌خواند.»

شاید آن زمان که بیتا فرهی جملات پایانی این گفتگو را بیان می‌کرد، هرگز تصور نمی‌کردیم که کمتر از ۱۰ سال بعد این جملات معنایی دیگر پیدا کنند: «زندگی خیلی کوتاه است. باید قدرش را دانست و از هر لحظه‌اش استفاده کرد. اگر مرگ را در کنار زندگی ببینیم، می‌توانیم انسان باشیم و از هر لحظه آن بهره ببریم. چون زندگی همان قدر که زیباست، کوتاه و ناپایدار است.»

فردای روزی که هنرمندان برای چهلمین روز درگذشت داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر گرد هم آمدند، بیتا فرهی که به دلیل عفونت ریه مدتی در بیمارستان بستری بود، از دنیا رفت.

رسانه سینمای خانگی- دبیر جشنواره فجر درگذشت بیتا فرهی را تسلیت گفت

مجتبی امینی، دبیر چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، درگذشت بیتا فرهی بازیگر مطرح سینما و تلویزیون ایران را به جامعه هنری کشور، مردم و مخاطبان سینما تسلیت گفت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، دبیر چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در پیامی درگذشت بیتا فرهی، هنرمند مطرح سینمای ایران را تسلیت گفت.

در متن پیام مجتبی امینی آمده است: خبر ناگوار درگذشت بانوی باوقار و هنرمند سینمای کشورمان سرکار خانم بیتا فرهی باعث اندوه شد.

اینجانب به عنوان عضو کوچکی از خانواده بزرگ سینما، ضمن عرض تسلیت و همدردی، برای بازماندگان و به‌ویژه خانواده محترم ایشان صبر جمیل و برای آن مرحومه غفران واسعه الهی مسئلت می‌دارم.

یاد و خاطره نقش آفرینی‌های این هنرمند فقید در ذهن علاقمندان سینما جاودانه خواهد ماند.

 مجتبی امینی، دبیر چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر

فرهی متولد یکم فروردین ۱۳۳۷ در تهران و فارغ‌التحصیل رشته هنر از مدرسه هنر جان پاورس آمریکا در سال ۱۳۵۹ بود که برای بازی در فیلم «هامون» توسط ناصر چشم‌آذر به داریوش مهرجویی معرفی و در نهایت برای بازی در نقش مهشید انتخاب شد.

با پخش فیلم سینمای «هامون» به کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۱۳۶۸ او به شهرت رسید و در سال‌های بعدی فعالیت خود را با کارگردانانی چون احمدرضا درویش، بهمن فرمان آرا و مسعود کیمیایی ادامه داد.

گفتی است بیتا فرهی که در بیش از بیست فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخته با پنج بار نامزدی دریافت سیمرغ بلورین بازیگری، در سال ۱۳۶۸ برای فیلم هامون دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن هشتمین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد.

این بازیگر فقید ظهر امروز به دلیل عارضه ریوی و قلبی دار فانی را وداع گفت.

خروج از نسخه موبایل