رسانه سینمای خانگی- بازیگری که دوربن هم به او تعظیم کرد

۲۸ تیر ماه ۱۳۸۷، از آسمان و زمین داغ می‌بارید؛ هرم گرمای داغ‌ترین روزهای سال، به یک‌طرف و داغ سنگین دل‌هایی که با شنیدن خبر درگذشت «خسرو شکیبایی» میخکوب شده بودند، به طرف دیگر. روزی که سینمای ایران، یکی از بزرگ‌ترین و محبوب‌ترین هنرمندان دوران خود را از دست داد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای ایران روزهای سیاه کم ندارد؛ روزهایی که برخی سینماهای کشور در آتش سوختند، روزهایی که برخی گروه‌های افراطی به سینماها حمله‌ور شده و علاوه بر تخریب سینما، فیلم‌ها را پائین کشیدند، زمانی که کرونا، سینماها را برای ماه‌ها تعطیل کرد، زمانی که برخی سینماها، تغییر مالکیت دادند و یا به پاساژ تبدیل شدند و یا سال‌ها مخروبه ماندند، زمانی که سینما، عزیزانش را از دست داد و . . . اما گرمای تیرماه، یادآور داغی بزرگ برای سینماست؛ یادآور روزهایی که شبکه‌های اجتماعی نبودند و خبر فوت یک عزیز محبوب سینما، یک کشور را میخکوب کرد.

خسرو شکیبایی، مادرزاد بازیگر به دنیا آمد؛ اجرای هنرمندانه، در خونش بود. مادرزاد، احساساتی بود و در کسری از دقیقه می‌توانست مخاطبش را سحر کند. اینها، امتیازهای خدادادی بود که با خسرو شکیبایی همراه بود. اما کمی بدشانس بود که دیر به جامعه هنری شناسانده شد. سال‌ها بود که تقریبا در انزوا، تئاتر کار می‌کرد، بروبچه‌های تئاتر البته به خوبی از او شناخت داشتند و پتانسیل جادویی او را می‌ستودند اما صحنه مقدس تئاتر که تا پایان عمر، هرگاه به آن ورود می‌کرد، ابتدا خاک آن را می‌بوسید، تمام آن چیزی نبود که بخواهد سهم شکیبایی از دنیای هنر باشد.

شکیبایی، یک روشنفکر طالب فلسفه بود که با جبر، مساله داشت. او، همین شاخصه را جلوی دوربین آوردحدود ۲ دهه پس از فعالیت در تئاتر، گویا بخت به او رو کرد که مسعود کیمیایی، وی را پس از بازی در نمایش شب بیست‌ویکم، برای بازی در خط قرمز انتخاب کرد اما به محاق رفتن این فیلم، بار دیگر، وی را به صحنه تئاتر بازگرداند. البته که حضور در خط قرمز، پای وی را بیشتر به سینما باز کرد اما آن شگفتانه بزرگی که وی در هنر نمایش رقم زده بود، هنوز در سینما غلیان نیافته بود.

تمام بدبیاری‌های سینمایی شکیبایی، در همان شبی به پایان رسید که مهرجویی پس از تماشای تئاتر شاهزاده و گدا، به پشت‌صحنه رفت و به خسرو شکیبایی، پیشنهاد بازی در نقش حمید هامون را داد. مهرجویی درحالی بازیگر این نقش را یافته بود که ماه‌ها به دنبال بازیگری می‌گشت که درونیات و سرگشتگی‌هایی ذاتی چون حمید هامون داشته باشد و خسرو، اصل جنس بود. خود را در قالب این نقش رها کرد و به پروانگی رسید. هامون، نه‌تنها به بهترین فیلم کارنامه شکیبایی تبدیل شد و سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره را برایش به ارمغان آورد بلکه چندین نسل را شیفته خود کرد.

تاریخ سینمای ایران هیچ‌گاه به یاد ندارد هیچ بازیگر مردی به اندازه خسرو شکیبایی، تا این اندازه در بروز احساس، ولخرجی‌های منطقی داشته باشدشکیبایی، یک روشنفکر طالب فلسفه بود که با جبر، مساله داشت. او، همین شاخصه را جلوی دوربین آورد؛ تماشای این مساله‌مندی، برای مردم لذت‌بخش بود. شکیبایی استاد تشدید دغدغه و مساله بود. نمی‌گذاشت یک مساله، تنها متاثر از بار محتوایی خود، برای مخاطب، دغدغه شود؛ خود را در آن مساله حل می‌کرد، بدون آن‌که پیازداغش را زیاد کند. خیلی زود به الگویی برای نسل جوان بازیگر تبدیل شد و حتی تعدادی از بازیگران سرشناس امروز کشور، با تماشای آثار خسرو شکیبایی، بیشتر ترغیب شدند تا در این عرصه فعالیت کنند.

تمام این شاخص‌ها را که کنار بگذاریم، به یک دل مهربان می‌رسیم که عجیب، مخاطبش را درگیر می‌کرد. عادت داشت در قالب هر نقشی که ظاهر شود، از دریچه تکنیک و احساس به آن بنگرد. اینها کمک می‌کرد تا نگاهی تک‌بعدی به نقشش نداشته باشد. تاریخ سینمای ایران هیچ‌گاه به یاد ندارد هیچ بازیگر مردی به اندازه خسرو شکیبایی، تا این اندازه در بروز احساس، ولخرجی‌های منطقی داشته باشد. او تنها با یک سریال خانه سبز، چنان حجمی از عاطفه و احساس را در جامعه گستراند که به‌تنهایی چگالی مهربانی در مردهای ایرانی را بالا برد و تلورانس مهربانی اجتماعی را افزایش داد.

امروز اما انگارنه‌انگار که ۱۵ سال از درگذشت یک چنین بازیگری گذشته باشد؛ کافی است سری به شبکه‌های اجتماعی بزنیم تا وقت‌وبی‌وقت تیزری از خسرو شکیبایی را مشاهده کنیم. او امروز، زنده‌تر از هر زمان دیگری است و نامش، گاها، بیشتر از بسیاری از بازیگران زنده، آورده می‌شود. دریغ اما از روز گرم ۲۸ تیری است که نه ابر داشت و نه باران. همه جا داغ بود؛ داغ آسمان، داغ زمین و داغی که تا همیشه بر دل ما ماند از بابت فقدان هنرمندی که دوربین، به او تعظیم می‌کرد و مسحور نقش‌آفرینی او می‌شد.

رسانه سینمای خانگی- سینمای ایران وام‌‌دار مادرهایی که همیشه درخشیدند

سینمای ایران اگرچه همچنان از برکت حضور بزرگان و هنرمندانی بهره می‌برد که عمر گرانقدر خود را صرف اعتلای این هنر کرده‌ و قاب‌های ماندگاری را پیش چشم تماشاگرانشان خلق کرده‌اند، اما سوگ فقدان هنرمندانی شریف را که نام‌شان بر حافظه جمعی ما حک شده است، از یاد نمی‌برد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم حوا با محوریت موضوع زن و خانواده و بازتعریف موقعیت و جایگاه زنان در جامعه و نقش تاثیرگذار سینما در تحکیم بنیان خانواده شاید بهانه خوبی باشد تا مروری بر کارنامه درخشان بازیگران فقیدی داشته باشیم که مادرانگی و اقتدار زنانه را در قاب سینما و حقیقت زندگی زیسته‌اند.

رقیه چهره آزاد/ مادر

رُقیه چـِهره‌آزاد با نام اصلی رقیه فخرالملوک توکلی از همان کودکی به بازیگری علاقه داشت تا جایی که در سنین کودکی برای فامیل و آشنا نمایش اجرا می‌کرد، وقتی ۱۹ ساله شد و دیپلمش را گرفت توانست به گروه تئاتر حرفه‌ای جامعه باربد که زیر نظر اسماعیل مهرتاش بود، بپیوندد. در ۲۴ سالگی برای نخستین بار روی صحنه رفت و تئاتر را با نمایش تأثیر زن در جامعه آغاز کرد. سال ۱۳۴۴ در نمایش پهلوان اکبر می‌میرد نقش مادر را بازی کرد.

در هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم مادر ساخته علی حاتمی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در ۸۱ سالگی به وی اعطا شد. در آن زمان او مسن‌ترین بازیگری بود که برندهٔ این جایزه شد. وی در طول حیات هنری خود در آثار مختلفی بازی کرده‌است که از آنها می‌توان به طوفان زندگی، سوته‌دلان، دستکش سفید، پریچهر، ارثیه، مادر، عروس، دلشدگان، الو! الو! من جوجوام و تهران روزگار نو اشاره کرد. چهره‌آزاد همچنین در مجموعه‌هایی تلویزیونی همچون آرایشگاه زیبا، هزاردستان و مزد ترس به ایفای نقش پرداخته‌است. هنگام درگذشت رقیه چهره‌آزاد در 10 دی ماه 1373؛ روزنامه‌ها، نقل قولی از نقش غلامرضا (اکبر عبدی) را در فیلم مادر، تیتر کردند: «مادر مرد. از بس که جان ندارد.»

حمیده خیرآبادی/ پدرسالار

تا مدت‌ها جنس دیالوگ‌گویی‌های او در سریال‌های تلویزیونی تبدیل به ضرب‌المثل و نمادی از مادرانگی‌ها میان اعضای یک خانواده معمولی بود. حمیده خیرآبادی را که مادر ثریا قاسمی دیگر بازیگر دوست‌داشتی سینما و تلویزیون محسوب می‌شود، آنقدر در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف در مقام مادر دیدیم که برای خیلی از ما، تعریف مادر و مادرانگی، منطبق بر شمایل دوست‌داشتنی او بود.

در میان آثار خاطره‌سازی که از حمیده خیرآبادی به یادگار مانده است، قطعا می‌توان جایگاه ویژه‌ای برای «پدرسالار» قائل شد. حضور درخشان خیرآبادی در کنار زنده‌یاد محمدعلی کشاورز در نقش اسدالله‌خان هنوز هم برای نسل دهه ۶۰ و ۷۰ یک خاطره فراموش‌نشدنی است.

خیرآبادی حضورهای خاطره‌سازی دیگری همچون فیلم «کلاه‌قرمزی و پسرخاله» و یا سریال محبوب‌ «خانه سبز» را هم در کارنامه خود دارد.

حمیده خیرآبادی ۳۱ فروردین ۱۳۸۹ در سن ۸۵ سالگی دارفانی را وداع گفت.

شهلا ریاحی/ دلشدگان

قدرت‌الزمان وفادوست معروف به شهلا ریاحی، زادهٔ ۱۸ شهریور ۱۳۰۵ در تهران است. او هنرپیشه سینما، تئاتر و تلویزیون بود که با ساخت فیلم مرجان، نخستین کارگردان زنِ سینمای ایران لقب گرفت.

او سینمای حرفه‌ای را سال ۱۳۳۰ با فیلم «خواب‌های طلایی» به کارگردانی معزالدیوان فکری تجربه کرد. با رکود کار تئاتر، ریاحی سال ۱۳۳۵ فیلم «مرجان» را کارگردانی کرد و به این ترتیب نام اولین زن کارگردان سینمای ایران را به خود اختصاص داد. وی گوینده رادیو و تلویزیون و مجری برنامه‌های کودک نیز بود.

ریاحی در بیش از 70 فیلم سینمایی ایفای نقش کرده است که از آن میان می توان به گلنار، در مسیر تندباد، دو فیلم با یک بلیت، دلشدگان، حکیم باشی، سراب، عروسی خون و بسیاری از فیلم های دیگر اشاره کرد. وی همچنین در دهها سریال تلویزیونی و نمایش، ایفای نقش کرده است. شهلا ریاحی که به علت بیماری حدود ۱۰ ماه در بیمارستان بستری بود و زندگی نباتی داشت، شامگاه ۱۰ دی ۱۳۹۸ درگذشت.

جمیله شیخی/ کاغذ بی خط

جمیله شیخی زاده ۹ اردیبهشت ۱۳۰۹، او در ابتدا از شاگردان کلاس آواز فاخره صبا بود که سپس صبا وی را به شاهین سرکیسیان معرفی می‌کند و سپس نزد استادان دیگر تئاتر به آموختن و تمرین تئاتر مشغول شد و اولین فعالیت حرفه ای خود را در سال ۱۳۳۶ با نمایش «پدر» آغاز کرد تا اینکه به استخدام رسمی «اداره تئاتر» درآمد. او برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از دهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم مسافران ساخته بهرام بیضایی و برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن از پانزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم لیلا به کارگردانی داریوش مهرجویی شده است. او همچنین در آثار درخشانی همچون کاغذ بی خط، پرنده کوچک خوشبختی، پاییزان، مسافران، ماه و خورشید و ده ها فیلم، سریال و تئاتر دیگر بازیگر کرده است. جمیله شیخی در روز چهارشنبه دوم خرداد ۱۳۸۰ در سن ۷۱ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در روز ۶ خرداد ۱۳۸۰ در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

هما روستا/ از کرخه تا راین

آنقدر صدایش آرام بود و عمق نگاهش گیرا، که در هر پلانی که از یک فیلم یا سریال حضور پیدا می‌کرد می‌توانست همه نگاه‌ها را به سمت خود جلب کند. هما روستا که از چهره‌های برخاسته از صحنه تئاتر به حساب می‌آمد در ابتدای دهه ۵۰ مقابل دوربین حاضر شد و هم در سینما و هم در تلویزیون حضورهای خاطره‌سازی را رقم زد.

مخاطبان جوان‌تر سینما و تلویزیون شاید او را به‌واسطه حضور در سریال «ترانه مادری» به یاد داشته باشند اما حرفه‌ای‌ترها حتما درخشش او در فیلم «مسافران» بهرام بیضایی در آستانه دهه ۷۰ را فراموش نکرده‌اند.
یکی از حضورهای خاطره‌انگیز روستا در مقابل دوربین که هم در میان اهالی فن و هم در نگاه مخاطبان عام همچنان ماندگار به‌حساب می‌آید، ایفای نقش او در فیلم «از کرخه تا راین» بود. فیلمی از ابراهیم حاتمی‌کیا که روستا در آن نقش خواهر کاراکتر اصلی یعنی سعید را بازی می‌کرد و در آلمان قرار بود میزبان برادر مبتلا به سرطانش باشد.

هما روستا در چهارم مهرماه سال ۱۳۹۴ درست در روز تولد ۷۱ سالگی‌اش تسلیم عوارض بیماری سرطان شد و چشم از جهان فروبست.

پروین‌دخت یزدانیان/ قصه‌های مجید

هنوز با خبر درگذشت کیومرث پوراحمد، یکی از خاطره‌سازترین کارگردانان سینما و تلویزیون کنار نیامده‌ایم. کارگردانی که برای ساخت «قصه‌های مجید» وسواس بسیاری به‌خرج داد تا باورپذیرترین ترکیب بازیگران را گردهم بیاورد و نتیجه همین وسواس و سخت‌گیری برای انتخاب کاراکترهای اصلی، او را برای ایفای نقش «بی‌بی»‌ به مادرش رساند.

پروین‌دخت یزدانیان مادر کیومرث پوراحمد بود که با حضور در این سریال، چنان به کاراکتر «بی‌بی‌» جان بخشید که سال‌ها بعد این کاراکتر به سینما هم راه پیدا کرد و فیلم «مهریه بی‌بی» برمبنای آن در سینما ساخته شد.

وی بعدها در فیلم سینمایی «خواهران غریب» و یا سریال «سرنخ» هم در مقابل دوربین پسرش نقش‌آفرینی کرد و اما چندان علاقه‌ای به ایفای نقش در مقابل دوربین کارگردانان دیگر نداشت.

پروین‌دخت یزدانیان در پنجم فروردین‌ماه ۱۳۹۱ پس از دوره‌ای ابتلا به بیماری آلزایمر، دارفانی را وداع گفت.

فرخ‌لقا هوشمند/ مدرسه مادربزرگ‌ها

از دهه ۳۰ بازیگری در سینما را آغاز کرد و تنوع حضورش در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف از مجموعه فیلم‌های «صمد» تا «کوچک جنگلی» را دربر می‌گیرد. فرخ‌لقا هوشمند هم از آن بازیگران دوست‌داشتنی‌ای است که صرف تماشا صورت مهربانش با چشمانی که گویی همیشه در حال خنده بود، حجم عظیمی از خاطرات خوش را در ذهن و قلب‌مان احیا می‌کند.

او که در بالغ بر ۶۰ فیلم سینمایی حضور داشت در سال ۸۰ و در فیلم «غزل» برای آخرین بار روی پرده سینما ظاهر شد اما بخش عمده‌ای از خاطرات ما از او مربوط به تجربه‌های تلویزیونی‌اش می‌شود؛ از «دنیای شیرین دریا» گرفته تا «کوچه اقاقیا».

بی‌شک یکی از جذاب‌ترین خاطرات تلویزیونی هم که فرخ‌لقا هوشمند در کنار جمعی از بازیگران خاطره‌ساز سینمای ایران در آن ایفای نقش داشت، سریال «مدرسه مادربزرگ‌ها» به کارگردانی غلامرضا رمضانی بود.

سریالی که سهم ویژه‌ای در ادای دین خیلی از ما به مادران و مادربزرگ‌های‌مان داشت.

فرخ‌لقا هوشمند ۲۲ تیرماه ۱۳۸۸ در سن ۸۰ سالگی چشم از جهان فروبست.

پروین سلیمانی/ تعطیلات نوروزی

مگر می‌شود از متولدین دهه ۶۰ باشید و بخشی از شیطنت‌های کودکی‌تان را با چنگالی در دست به «طاهره‌خانوم» نسبت نداده باشید؟ سریال «تعطیلات نوروزی»‌ را خسرو ملکان در سال ۷۰ کارگردانی کرد و مخاطبان در نوروز ۷۱ به تماشای آن نشستند؛ همان سریالی که پروین سلیمانی در آن در نقش «طاهره خانوم چنگال به‌دست» معروف شد و تا همین امروز هم سهم عمده‌ای در خاطرات جمعی ده شصتی‌ها از سریال‌های تلویزیونی دارد.

سلیمانی چهره‌ای دوست‌داشتنی و صدایی خوش‌آهنگ داشت که همین ویژگی‌ها سبب شد حضور متعدد و متنوع او در فیلم‌ها و سریال‌ها در حافظه‌ها با شمایل یک مادر مهربان ترسیم و مانگار شود.

او از اوایل دهه ۳۰ تا دهه ۸۰ در بالغ بر ۷۷ فیلم سینمای ایفای نقش کرد و در سریال‌های تلویزیونی هم چیزی در حدود ۴۰ کاراکتر مختلف را بازی کرد.

پروین سلیمانی سرانجام در ۱۲ خرداد ۸۸ در سن ۸۷ سالگی دارفانی را وداع گفت.

ژاله علو/ روزی روزگاری

ژاله علو زادهٔ ۱۴ مرداد ۱۳۰۶ در تهران شاعر، گوینده رادیو، صداپیشه و هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون است. او در کودکی آثار ادبی ادیبان ایرانی همچون حافظ و سعدی و مولانا را فرا گرفت. در نوجوانی عضو چند انجمن ادبی و گروه شعرخوانی بود و همین فعالیت‌ها موجبات راهیابی وی به رادیو برای دکلمه شعر و گویندگی در آن را در سال ۱۳۲۷، مهیا کرد. ژاله علو فارغ‌التحصیل دانشسرای مقدماتی تهران سال ۱۳۲۶ و همچنین فارغ‌التحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران سال ۱۳۲۹ است. آخرین اجرای تئاتر خود را در سال ۱۳۳۷ و در نمایشی به نام «توپاز»، به کارگردانی نصرت‌الله محتشم، انجام داد. به پیشنهاد اسماعیل کوشان، نقش اول فیلم «افسونگر» را با آنکه نقش منفی بود، پذیرفت و ۳ هزار تومان دستمزد گرفت. او تا اواخر دهه سی خورشیدی ایفا گر نقش‌های اصلی بود اما به تدریج به شمایل مادر در سینمای ایران بدل شد. ژاله علو فعالیت در دوبله را از سال ۱۳۳۱ آغاز کرد و پس از آن در فیلم‌های زیادی به‌جای ستارگان معروف سینمای جهان حرف زده‌است. او آغازگر دوبلهٔ کارتون در ایران بود و دوبلهٔ بسیاری از کارتون‌های والت دیسنی، به سرپرستی وی انجام شده‌است.

وی بعد از انقلاب، بازی در تلویزیون را با مجموعهٔ «امیرکبیر» آغاز کرد. آخرین حضور تلویزیونی اش مجموعهٔ «مختارنامه» بود. شاخص‌ترین آثار ژاله علو در سالهای بعد از انقلاب، یکی مدیریت دوبلاژ سریال محبوب «سالهای دور از خانه» و دیگری، هنرنمایی در مجموعهٔ تلویزیونی «روزی روزگاری» در نقش زن ایلیاتی مقتدری به‌نام خاله لیلا بود که مورد استقبال قرار گرفت. برای این ستاره تکرارنشدنی سینمای ایران، آرزوی سلامتی مدام و عمر طولانی را آرزومندیم.

نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم‌ حوا به همت بنیاد بین‌المللی گوهرشاد و به دبیری مهدیه سادات محور ۱۶ تا ۲۳ تیر ماه سال جاری در سطح کشور و از ۲۰ تا ۲۳ در تهران برگزار خواهد شد. این رویداد محوریت موضوع زنان و خانواده را در دستور کار خود دارد و با همکاری مراکز و سازمان‌های فرهنگی مختلف فعالیت خود را دنبال می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- بازیگر با هنر به سیمرغ نمی‌رسد

سیامک ادیب بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که به تازگی شاهد نقش‌آفرینی او در مجموعه تلویزیونی «برف بیصدا می‌بارد» بودیم گفت: هنرِ صِرف، بازیگر را به اسکار، سیمرغ و یا جشنواره‌های مطرحی چون کن و ونیز نمی‌‎رساند. روابط و سلیقه است که بهترین فیلم و یا بهترین بازیگر را مشخص می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سیامک ادیب که از کارهای او می‌توان به بازی در فیلم‌های سینمایی لامینور(داریوش مهرجویی ۱۳۹۸)، صحنه زنی(علیرضا صمدی ۱۳۹۹) و محمد رسول‌الله(مجید مجیدی ۱۳۹۴) اشاره کرد در گفت وگو با ایرنا با اشاره به پیشینه بیست و اندی ساله خود در صحنه تئاتر اظهار داشت: قدرت بازیگری اصلا ربطی به اسکار و جشنواره فجر، کن و … ندارد و تعیین کننده جوایز نیست.چیزی که ثابت شده این است که هنر صرف نمی‌تواند تو را به هیچ کدام از این جوایز برساند. روابط است که تعیین می‌کند و سلیقهاو گفت: کم ندیده‌ایم در جشنواره‌هایی که می‌گفتند جایزه مال فلان بازیگر و یا فلان فیلم است اما نتیجه آن چیزی نبود که همه تصورش را می‌کردند. چیزی که ثابت شده این است که هنر صرف نمی‌تواند تو را به هیچ کدام از این جوایز برساند. روابط است که تعیین می‌کند و سلیقه.ادیب افزود: چندی پیش یک فیلم هندی به نام آر.آر.آر(اس. اس. راجامولی ۲۰۲۲) دیدم که در اسکار خیلی سر و صدا کرد. این فیلم چیزی نداشت که شاخص باشد. یا مثلا همه چیز همه جا به یک باره(دانیل کوان و دانیل شاینرت ۲۰۲۲)، فیلم خوبی بود. اما تمام جوایز را درو کرد.بازیگر فیلم سینمایی تجریش ناتمام(پوریا آذربایجانی ۱۳۹۴) با اشاره به نخستین کار تئاتر خود به کارگردانی حسین کیانی با عنوان پنهان خانه پنج درباره نحوه ورود خود به عرصه سینما و تلویزیون گفت: به صورت خیلی اتفاقی، برای دیدن نمایشنامه‌خوانی یکی از دوستان رفته بودم که در آنجا علی ملاقلی‌پور با من صحبتی داشت. در آن زمان در حال انتخاب بازیگران برای پابرهنه در بهشت(بهرام توکلی ۱۳۸۴) بودند که من را معرفی کردند و از طرف کارگردان انتخاب شدم. این نخستین کارم در سینما بود.

تئاتر را فقط به خاطر دلت و حسی که به تو دست می‌دهد می‌آییبازیگر مجموعه تلویزیونی حوالی پاییز(حسین نمازی ۱۳۹۴) گفت: تئاتر را فقط به خاطر دلت و حسی که به تو دست می‌دهد می‌آیی و از نظر تبلیغات و شرایط اقتصادی عوایدی برای بازیگر ندارد. من اصلا فکرش را نمی‌کردم که در سینما و تلویزیون مطرح شوم اما معتقدم خیلی خوش‌شانس هستم چون کاری را که خیلی دوست دارم انجام می‌دهم.خیلی خوش‌شانس هستم چون کاری را که خیلی دوست دارم انجام می‌دهمادیب افزود: هر نقشی که می‌گیرم و یا اجرا می‌کنم با لدت تمام آن را ایفا می‌کنم. چون خیلی‌ها حسرتش را دارند که جای من باشند و من قدردان این هستم.بازیگر فیلم سینمایی پرسه در شهر لاجوردی(محمدعلی نجفی ۱۳۹۴) خاطرنشان کرد: تا زمانی اصلا برایم مهم نبود که نقش اول و اصلی بازی کنم. نه این که دنبال شهرت نباشم اما دلم می خواست اسمم روی هر میزی باشد و نامم شناخته شده باشد تا نقش‌های بهتری بگیرم.ادیب گفت: تا زمانی که طعم نقش‌ اولی و یا اصلی را نچشیده بودم درکی از شناخته شدن توسط مردم نداشتم اما وقتی طعم آن را چشیدم، لذت بردم.تا زمانی که طعم نقش‌ اولی و یا اصلی را نچشیده بودم درکی از شناخته شدن توسط مردم نداشتماو افزود: هم خوبی‌ها و هم سختی‌های چنین نقش‌هایی را دیدم. در این مواقع بار زیادی از فیلم روی دوش شماست و صحنه‌دار اکثر سکانس‌ها هستی و خیلی چیزها معطوف به تو می‌شود.ادیب تجربه کار در نمایش خانگی را ندارد اما می‌گوید: مواردی برای بازی در نمایش خانگی داشتم اما به توافق نرسیدیم.این بازیگر با تجربه بازی در بیش از ۲۰ فیلم سینمایی از جمله مالاریا، بوفالو، خاکستر و برف، هفت ماهگی و …. می‌گوید: از بین فیلم‌هایی که بازی داشتم پا برهنه در بهشت را هنوز هم خیلی دوست دارم. صحنه‌زنی هم فیلم خوبی شد و مردم آن را خیلی دوست داشتند. تجریش ناتمام نیز همینطور.این سکانس سخت‌ترین سکانس عمر بازیگری من بودانگشتر، قصه‌ها، دنیای بهتر، چیزهایی هست که نمی‌دانی، چند روز بیشتر، حیران، اروند و… از جمله دیگر فیلم‌های سینمایی است که ادیب در آنها به ایفای نقش پرداخته است.او سخت‌ترین بازی خود را به ایفای نقش در پروا به کارگردانی مهران مهدوی می‌داند و می‌گوید: نقش پدر دختری را داشتم که همراه هم در غربت زندگی می‌کردند. در صحنه‌ای که چهره من در قاب دوربین بود به سمت سردخانه‌ای در حرکت بودم تا جسدی را شناسایی کنم. این سکانس سخت‌ترین سکانس عمر بازیگری من بود. طولانی بود و طاقت‌فرسا. به گونه‌ای که پوستم را کند تا تمام شود.او توضیح می‌دهد: حفظ راکورد و حس‌های متفاوت پدری که نمی‌خواهد بچه خود را از دست بدهد. اینها سختی‌های خود را داشت اما خیلی سریع توانستم با کاراکتر ارتباط برقرار کردم.

ادیب گفت: وقتی که متن و شخصیت پردازی خوب باشد انرژی زیادی برای کشف نقش نمی‌گذارید. وقتی شخصیتی خوب پرداخت شده باشد بیشترِ تکلیف با شخصیت مشخص می‌شود.بیشترین برداشتم ۲۲ بار بودبازیگر زیر پای مادر (بهرنگ توفیقی ۱۳۹۶) بیشترین تعداد برداشت خود را مربوط به کار تجریش ناتمام می‌داند و می‌گوید: سکانس راحتی داشتم اما هر برداشتی انجام می‌شد خوب درنمی‌آمد. ۲۲ بار این صحنه برداشت شد تا در نهایت خوب شد.ادیب معتقد است: این که بازیگری در صحنه‌ای نمی‌تواند بازی مورد انتظار را داشته باشد ربطی به ناتوانی او ندارد چرا که شرایط محیطی خیلی تاثیر می‌گذارد.از یک جایی به بعد دیگر بازیگر خسته و عصبی می‌شود او که هم‌اینک در نمایش مراسم قطع دست در اسپوکن به کارگردانی حامد خسروی ایفای نقش می‌کند، به عنون نمونه گفت: در سریالی هم که به سرانجام نرسید شب قبل از بازی بدون این که توضیحی و یا متنی به من داده شود سر صحنه حاضر شدم. در این کار درگیر متن بلند و نشناختن عوامل و اتفاق‌های پشت صحنه بودم. از یک جایی به بعد دیگر بازیگر خسته و عصبی می‌شود و تمام اینها روی اعصاب و روان او تاثیر می‌گذارد.

رسانه سینمای خانگی- «اکبر عبدی» و تکرار یک اشتباه تکراری

«اکبر عبدی» مصداق بارز بازیگر توانمندی است که متاسفانه با انتخاب‌هایی اشتباه و استمرار این وضعیت، عملا در حال تجربه دوران متفاوتی از کارنامه‌اش است که احتمالا هیچ‌کس ولو خود او، از این وضعیت راضی نیست.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، تاریخ سینما نشان داده که یکی از پارامترهای میزان موفقیت و ماندگاری یک بازیگر، انتخاب‌هایی است که وی در برهه‌های مختلف فعالیت خود، انجام داده است؛ گاهی یک بازیگر با معدود انتخاب‌های درست، توانسته نام خود را در تاریخ سینما ماندگار کند و بازیگری دیگر، با انتخاب‌هایی اشتباه، مسیری دیگر را پیموده که برخلاف توانمندی‌های وی، هیچ حاصلی را برایش به همراه نداشته است.

در چنین ساحتی، اکبر عبدی یکی از بازیگرانی است که برخلاف توانمندی‌ها و ظرفیت‌های پیدا و پنهان بسیار که در بازیگری دارد، بیشترین ضربه را از ناحیه انتخاب‌های اشتباه خورده است و متاسفانه جایگاه و تراز حرفه‌ای خود را با این قبیل انتخاب‌ها، به طرز قابل‌توجهی تنزل داده است.

البته عبدی، بازیگر زیرکی است و خود او نیز می‌داند که تا چه اندازه از این بابت متضرر شده است. او همچنین یک‌بار در یک برنامه تلویزیونی، با پذیرش تلویحی این انتخاب‌های اشتباه، گفت که: ما بعضی وقت‌ها، در یک فیلمی بازی می‌کنیم که خوب هم نیست اما به دلیل گذران زندگی مجبور هستیم که چنین کارهایی را بپذیریم و مردم، خیلی از ما خرده نگیرند.

البته که این سخن عبدی، یک حقیقت درست است که سبب شده تا بسیاری از بازیگران، در برهه‌های مختلف فعالیت خود، دست به چنین انتخاب‌هایی بزنند اما مورد متفاوت عبدی این است که این برهه برای وی، به چندین سال رسیده است و ساحت حرفه‌ای او را نشانه گرفته است. به‌طوری‌که وی هم‌اکنون حدود ۱ دهه است که در کار هیچ کارگردان جریان‌سازی ظاهر نشده و ترجیح داده تا در آثاری با بنیه ضعیف که می‌داند گیشه چندانی هم ندارد، حضور یابد.

حالا اینجا ۲ سوال به ذهن خطور می‌کند: نخست آن‌که: آیا اکبر عبدی، هم‌چنان به دلیل مسائل مالی، بازی در کمدی نازل را می‌پذیرد؟ و دوم آن‌که آیا بهترین پیشنهادهایی که به عبدی در طول سال می‌شود، همین فیلمنامه‌ها است و آیا فیلمنامه بهتر از آن چیزی که می‌بینیم، به وی پیشنهاد نمی‌شود؟

بر روی کاغذ، پاسخ به هیچ یک از این دو سوال، نمی‌تواند مثبت باشد. اکبر عبدی، اکنون قطعا تنگناهای مالی زمان جوانی خود را ندارد و از سوی دیگر، هنوز هم به‌عنوان یک بازیگر حرفه‌ای در چشم کارگردانان، تهیه‌کنندگان و نویسندگان سینمایی مطرح است بنابراین انتخاب‌های این سال‌های او، نمی‌تواند لااقل از حیث این ۲ پرسش، محلی از پاسخ منطقی و قانع‌کننده داشته باشد.

عبدی چندی پیش در ویدئویی، با انتقاد از عنوان پرفروش فیلم نوستالژیک تاریخ سینمای کمدی که به فسیل تعلق گرفته بود، گفت که آیا وی و دیگر امپراطورانی که فیلم کمدی ساخته و یا بازی می‌کرده‌اند، تا حالا کاه‌گل لگد می‌کردند که حالا این فیلم بخواهد عنوان بهترین را از آن خود کند؟

این حرف عبدی، از یک منظر، کاملا درست است اما این بازیگر در همان ویدئو، به شکلی تلویحی پذیرفته که عمده موفقیت دوران کمدی، مربوط به سالیان قبل است و حرف ایشان، ربطی به فعالیت‌های این سال‌های وی ندارد.

خیلی سخت است که بخواهیم این سخنان را در مورد بازیگر کارهای چون محله بروبیا، بازم مدرسم دیر شد، مردی که موش شد، ماموریت، اجاره‌نشین‌ها، ای ایران، سفر جادوئی، ناصرالدین شاه آکتور سینما، مدرسه پیرمردها و آدم برفی بزنیم. شاید نخستین دلیلی که برای پذیرش چنین مسیری از سوی عبدی بخواهیم عنوان کنیم،؛ اصرار او بر پرکاری باشد چرا که این بازیگر در بیش از ۴ دهه فعالیت جدی در سینما و تلویزیون، در بیش از ۱۷۰ فیلم، سریال و تئاتر حضور داشته است که یک آمار خیرکننده به لحاظ پرکاری برای یک بازیگر محسوب شده و طبیعی است که در این عملکرد، کارهای ضعیف بسیاری به چشم بخورد.

اکبر عبدی در یک دوره‌ای به دلیل بازی در سریال زیر آسمان شهر، از مردم عذرخواهی کرد و این عذرخواهی زمانی اتفاق افتاد که وی هنوز به ورطه حضور در هر کاری نیفتاده بود حال آن‌که پس از آن عذرخواهی، عبدی، در کارهای ضعیفی ظاهر شد که به‌مراتب، کم‌مخاطب‌تر از زیر آسمان شهر بودند اما وی برای آنها هیچ‌گاه عذرخواهی نکرد چرا که عملا در این ورطه افتاد و پس از آن نیز حساسیتی برای پذیرش فیلمنامه‌ها، از خود نشان نداد.

اینکه در میان انبوه بازیگرانی که دست به انتخاب‌های اشتباه می‌زنند، اکبر عبدی را سوژه قرار دادیم، قطعا به دلیل ظرفیت‌های بسیار او در این زمینه است. عبدی، بازیگری منحصر در سینمای کمدی نیست؛ او بازیگر مورد وثوق کارگردانان جریان‌ساز و مولفی چون داریوش مهرجویی، علی حاتمی، ناصر تقوایی، مسعود جعفری جوزانی، داوود میرباقری، محمدرضا هنرمند، کیومرث پوراحمد و فریدون جیرانی است بنابراین نمی‌توانیم چنین بازیگری که در درام و کمدی، تجارب گران‌سنگی دارد را در انبوه کمدی‌های نازل مشاهده کنیم که با استقبال بسیار اندکی، در زمانی کوتاه، از پرده پائین کشیده شده و هیچ رهاوردی برای بازیگر شاخص تاریخ سینمای ایران ندارند.

اکبر عبدی اما همواه جنبده و آکنده از ایده‌های بکر است. درست در دوره‌ای که همه فکر می‌کردند، دوره زن‌پوشی به سر رسیده او با حضور در فیلم خوابم میاد، همه را انگشت به دهان گذاشت یا در دوره‌ای که خیلی‌ها تصور می‌کردند دوره اکبر عبدی به پایان رسیده، وی با یک بازی قدرتمند در فیلم رسوایی، نقش حاج یوسف را به یکی از نقش‌های ماندگار تاریخ سینمای ایران تبدیل کرد. این روحیه و پتانسیل بالای عبدی،سبب می‌شود تا ما همواره به او امید داشته باشیم که با انتخاب‌هایی درست، ظرفیت‌های دیگری از هنر خود را به رخ کشیده و همچون آب زلال چشمه، نوآوری‌های خود را مستمرا در پیشگاه مخاطبان انبوه و تاریخ سینمای ایران قرار دهد.

رسانه سینمای خانگی- روز که مردم برای عکس انداختن نیامده بودند

پیکر فریماه فرجامی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون امروز سه شنبه در میان حزن و اندوه دوستداران هنر و حضور خانواده سینما از مقابل خانه هنرمندان ایران تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) خاکسپاری شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مراسم تشییع و خاکسپاری زنده‌یاد فریماه فرجامی صبح سه‌شنبه ۱۳ تیرماه با حضور هنرمندان و مسئولان سینمایی از مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما، ابوالفضل پورعرب، فریدون جیرانی، افسانه چهره‌آزاد، علی دهکردی عضو هیأت مدیره خانه سینما، محمد شیری، مهوش وقاری، اصغر همت، مسعود فروتن، محمود پاک‌نیت، پژمان بازغی رییس انجمن بازیگران خانه سینما، ایرج راد رییس هیات مدیره خانه تئاتر، احترام برومند، کوروش سلیمانی و قطب‌الدین صادقی و … در مقابل خانه هنرمندان برگزار شد.

فرجامی غمگین بود و غمگینانه رفت

ابوالفضل پورعرب در این مراسم گفت: در مورد خانم فرجامی باید بگویم که آفاق بود و آفاق رفت‌. غمگین بود و غمگینانه رفت. در سال‌هایی که کار می‌کردیم دوستی‌ای بین ما شکل گرفت و هر از گاهی سراغ می‌گرفتم ولی نمی‌دانم چه شد که این تنهایی اتفاق افتاد.

این بازیگر افزود: اولین‌بار است که می‌بینم مردم برای عکس گرفتن نیامده‌اند بلکه آمده‌اند تا ببینند این هنرمند را تا کجا باید همراهی کنند.‌ مردم همیشه همراه بودند و در این سال‌ها ما پیر شدیم و مو سفید کردیم. ان‌شاءالله در شادی‌ها برای مردم جبران کنیم.‌

پورعرب گفت: نگذاشتند ما در بیمارستان ایشان را ملاقات کنیم چون آدرسی ندادند ولی امیدوارم دیگر از این غم‌ها نباشد.

فرجامی دختر تئاتر بود

ایرج راد رییس هیات‌مدیره خانه تئاتر نیز گفت: فریماه فرجامی دختر تئاتر بود. در اداره هنرهای دراماتیک و دانشگاه درس تئاتر خواند و با بزرگان این هنر کار کرد. تئاتر کار سختی است و جسم سالم و تمرین‌های بدنی نیاز دارد. البته بیشتر وقت‌ها درباره فعالیت‌های سینمایی فرجامی صحبت می‌شود ولی او در تئاتر نقش‌های ماندگاری داشت.

او افزود: فریماه فرجامی سادگی‌ای داشت که باعث شد او را دوره کنند تا کار به جایی برسد که نباید می‌رسید.‌ او توانایی داشت که کارهای زیادی در این عرصه داشته‌ باشد ولی حتی کسانی که از مصائب او آگاه بودند دست او را نگرفتند. این سرمایه‌ای بود که ما از دست دادیم در حالی که می‌توانست باعث افتخار بیشتری باشد. امیدوارم تراژدی فریماه فرجامی برای هنرمندان تکرار نشود.در بخشی دیگر

فریماه قربانی زیبایی و هنرش شد

مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما نیز گفت: به من گفتند چون مدیرعامل خانه سینما هستم باید صحبت کنم ولی اتفاقا می‌پرسم که چه مدیرعامل و خانه سینمایی که مدام عزا برگزار می‌کند؟ پس جشن کو؟

وی افزود: فریماه آبجی و ستاره ناکام ما بود که قربانی مناسبات سینمای دهه ۶۰ شد؛ زمانی که هنوز جریانات سینمای قبل از انقلاب بر آن غالب بود. او بیشتر قربانی زیبایی و هنرش شد.

برومند گفت: فریماه فرجامی مدارج ستاره شدن را به سرعت طی کرد ولی ما خیلی زود از حضور او در صحنه‌های تئاتر و پرده‌های سینما محروم شدیم. سرگذشت او باعث شد نسل بعدی دقت بیشتری کند. آن‌ها همیشه کنار مردم بودند. روسری سر کردند و نقش کارگر کارخانه رب را بازی کردند. مقنعه سر کردند و نقش همسر و کارمند را بازی کردند. چادر سر کردند و نقش مادر و همسر شهید را بازی کردند. این‌ها در قلب مردم ستاره هستند. ما سیاسی نیستیم ولی همواره با مردم هستیم.

احترام برومند نیز اظهار داشت: همه ما به سینما و تئاتر کشور و خانواده فریماه فرجامی تسلیت می گوییم. فریماه فرجامی عزیز خیلی زودتر ازآنچه فکر می‌کردیم در اوج پختگی و محبوبیت بازیچه دست سرنوشت و تقدیر شد، سال‌ها بود، بود اما صحنه‌های تئاتر و پرده‌های سینما از وجودش محروم بود و او هنرمندی تمام‌عیار بود، مثل آب زلال مانند کودکی تازه متولد شده پاک و بی آلایش ساده‌دل آنچنان که به راحتی همه را باور میکرد.

برومند یادآور شد: هنرمندان به دلیل روحیه حساسی که دارند برخلاف سیاستمداران اول خود را می‌شکنند نه این‌که به دیگران آسیبی بزنند.

قطب‌الدین صادقی نیزگفت: مرگ حق است ولی ابلهانه است اگر به استقبالش برویم. دوستان جرات نکردند بگویند ولی من می‌گویم و اسم آن را هم خودتخریبی می‌گذارم.

این هنرمند تئاتر افزود: سیاستمداران، ورزشکاران و هنرمندان سه دسته‌ای هستند که در جامعه دیده می‌شوند و اگر کسی در این مسیر خودتخریبی کند به باور فرهنگی جامعه آسیب می‌زند. فریماه فرجامی فقط در همین بخش کم آورد که توسط دوستان ناجوانمرد اتفاق افتاد. من همه چیز را می‌دانم ولی لازم نیست این‌جا نام کسی را ببرم.

صادقی گفت: کانت کتابی به نام «خرد محض» دارد و می‌گوید اخلاق یک چیز لایتغیر است و تغییر نمی‌کند؛ ارتباطی هم به سواد، نژاد و فرهنگ ندارد. او معتقد است هرجا نفسانیات چیره شد اخلاق از بین می‌رود و هر جا منافع جمع باشد اخلاق هم هست. باید برای حفظ باورهای جمع بکوشیم.

او در ادامه بیان کرد: یکی از بدترین تربیت‌های ما همین حفظ نکردن سلامت جسمی است و سرنوشت‌ فریماه فرجامی باید الگویی باشد برای همه کسانی که می‌خواهند در این وادی قدم بردارند.

افسانه چهره‌آزاد، نیز از رسیدگی مالی و معنوی خانواده فرجامی به او صحبت و تاکید کرد: برخلاف برخی صحبت‌های مطرح‌شده فریماه فرجامی تنها نبود ولی خانواده تمایلی نداشتند او خیلی در محافل باشد و ما باید به این موضوع احترام می‌گذاشتیم.

فریماه فرجامی متولد سال ۱۳۳۱ از چهره‌های مشهور سینمای ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بود که از سال‌ها قبل از بازیگری دور شده بود و آخرین حضورش روی پرده سینما به نقشی در فیلم «لامینور» داریوش مهرجویی در سال ۱۳۹۸ برمی‌گشت.

این هنرمند حدود دو ماه قبل دچار سکته مغزی شد و پس از بهبود نسبی درمان را تحت نظر پزشک در منزل ادامه داد اما مدتی قبل دوباره براثر سکته راهی بیمارستان شد و حدود چند روز را در کما به سر برد تا اینکه ۹ تیرماه در سن ۷۱ سالگی از دنیا رفت.

«خط قرمز» و «سرب» مسعود کیمیایی، «اجاره‌نشین‌ها»ی داریوش مهرجویی، «مادر» علی حاتمی، «پرده آخر» واروژ کریم‌مسیحی و «نرگس» رخشان بنی‌اعتماد از جمله فیلم‌های این بازیگر بودند.

جمعه ۱۶ تیرماه از ساعت ۱۸ تا ۱۹:۳۰ در مسجد الرضا مراسم ترحیم این بازیگر برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- او شایسته فرجامی بهتر بود

«فریماه فرجامی»، نمونه تاریخ‌ساز بازیگری است که اگرچه می‌توانست سهم بیشتری در این سینما داشته باشد اما امضای پررنگی از خود در ضمیر سینمای ملی به یادگار گذاشت و با افتخار و همواره در محبوبیت، چهره در نقاب خاک کشید.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای ایران، کمتر بازیگر زنی را به یاد دارد که به اندازه فریماه فرجامی، مورد وثوق جریان روشنفکری بوده باشد. آن‌هم بازیگری که در دهه ۶۰ که اوج دوران کاری وی بود، جوانی بود جویای نام اما فوج کارگردانان موج نو بودند که برای همکاری با این بازیگر، صف کشیده بودند.

فریماه فرجامی کار هنری خود را از دهه ۵۰ آغاز کرد؛ فعالیتی که با گویندگی آغاز شد اما زیبایی فرجامی به اندازه‌ای بود که پای او خیلی زود به دنیای نمایش تلویزیونی باز شد. تا جایی که بلافاصله پس از پخش نخستین قسمت‌های نمایش تلویزیونی آدمک مومی، سیلی از تقاضاهای سینمایی به سمت او سرازیر شد.

فرجامی با فیلم هر سه نفرشان، وارد سینما شد، فیلم کم‌مایه‌ای که در اندازه‌های بلوغ فکری این بازیگر نبود و تنها درصدد بود تا از زیبایی فرجامی، در قامت زن لهستانی، بهره ببرد. مسعود کیمیایی، اما چراغ اول را روشن کرد و یکی از نقش‌های کلیدی فیلم توقیف‌شده خط قرمز را به او سپرد. فیلمی که می‌توانست حضور فرجامی در سینما را با شتاب بیشتری همراه کند اما عدم‌نمایش این فیلم و البته رخوتی که در سال‌های ابتدایی انقلاب در مسیر سینمای اجتماعی و فعالیت جریان نواندیشی به وجود آمد سبب شد تا فرجامی نیز چندسال خانه‌نشینی را تجربه کند.

یک دوره رشک‌برانگیز

اما هر چه فرجامی در نخستین سال‌های ورود به سینمای حرفه‌ای، با بدبیاری ناخواسته همراه بود، اما این رخوت، به یک‌باره جبران شد به‌گونه‌ای که وی تنها در ۶ سال، در ۷ فیلم مهم تاریخ سینمای ایران بازی کرد: در سال ۶۴، مقابل دوربین تیغ و ابریشم مسعود کیمیایی رفت. یک سال بعدش، بازیگر اجاره‌نشین‌های مهرجویی شد. در همان سال، بی‌پناه را برای علیرضا داوودنژاد بازی کرد، در سال ۶۷، به شخصیت مونس سرب کیمیایی جان بخشید، یک سال بعدش، ماه منیر مادرعلی حاتمی شد، در سال ۶۹، نقش فروغ‌الزمان پرده آخر را بازی کرد و در سال ۷۰ نیز مقابل دوربین فیلم نرگس رخشان بنی‌اعتماد رفت.

فرجامی، انعطاف خوبی در اجرا داشت. توامان می‌توانست صلابت و ریزنقشی را در اجرای خود منعکس کند. این زن قدرتمند البته خالی از احساس نبوداین البته تمام رکوردشکنی‌های خیره‌کننده فرجامی نبود. او در این سال‌ها، درحالی بازیگر کارگردانان تراز اول سینمای ایران شد که انگاره‌های احساسی و تکنیکی بازی وی، نقش مهمی در انتخاب نهایی این کارگردانان داشت. فرجامی، نخستین بازیگر زن سینمای پس از انقلاب ایران است که عظمت او در قاب دوربین، به شکل ملموسی به مخاطب منتقل شد. در همین رابطه، به ورود جذاب وی در فیلم پرده آخر واروژکریم‌مسیحی بنگرید تا متوجه شوید دوربین تا چه اندازه محو خوشامدگویی به این شخصیت درآمده است. یا سکانس خیره‌کننده فینال فیلم نرگس که ابهت و شوکت یک قهرمان را تا چه اندازه بالا می‌برد.

فرجامی، انعطاف خوبی در اجرا داشت. توامان می‌توانست صلابت و ریزنقشی را در اجرای خود منعکس کند. جایی که زن قدرتمند پرده آخر و سرب بود و آن‌جایی که در نقش ماه‌منیر، در فیلم مادر به ایفای نقش پرداخت. این زن قدرتمند البته خالی از احساس نبود؛ نرگس، نمونه خوبی از یک زلال احساس است که وی در کشاکش نقشی سخت، آن را برای مخاطبش، ساده کرد و به یکی از شاه‌نقش‌های سینمای ایران تبدیل کرد؛ آن هم سینمایی که شاه‌نقش‌های زنانه چندانی ندارد.

پس از یک دوره بسیار درخشان، فرجامی برای بیش از یک دهه، در کارهای نه‌چندان شاخصی به ایفای نقش پرداخت. ثمره ۱۲ سال حضور بعدی فرجامی در سینمای ایران، بازی در ۹ فیلم سینمایی بود که ازجمله آنها می‌توان به راز گل سرخ، بانی چاو، عشق گمشده، شاغر، آب و آتش و زهر عسل اشاره کرد.

البته که فرجامی در همین دوره، تجربه حضور در چند سریال را نیز از سر گذراند که پهلوانان نمی‌میرند، راه سوم، ولایت عشق و روشن‌تر از خاموشی، ازجمله این کارها به حساب می‌آید.

چرا نیمه دوم کارنامه فرجامی به این روز افتاد؟

نکته کنجکاوی‌برانگیز آن است که چرا فریماه فرجامی، در اوج اقتدار، پس از یک دوره فعالیت بسیار حرفه‌ای با بزرگان سینمای ایران و درست پس از دیپلم افتخاری که برای سرب در سال ۶۷ گرفت و سیمرغی که در سال ۶۹ برای پرده آخر به خانه برد، به‌ناگهان به بازی در کارهایی پرداخت که کمتر کسی از وی انتظار داشت. همین بازی در آثار نه‌چندان حرفه‌ای، وی را تاحدودی از دور خارج کرد و زمینه را به گونه‌ای رقم زد که او کم‌کم و در میانه دهه ۸۰، نه در سینما بود، نه در تلویزیون و نه در صحنه تئاتر.

اواخر دهه ۸۰، برنامه سینمایی هفت، گفت‌وگویی را با فرجامی ترتیب داد که در آن گفت‌وگو مشخص شد که این بازیگر محبوب، وضعیت سلامتی چندان خوبی ندارد. از همان زمان تا به امروز، فرجامی، همواره به یکی از غصه‌های پررنگ سینمای ملی تبدیل شد چرا که سخت بود پذیرش این حقیقت که زیبای سینمای ایران، امروز در وضعیت آشفته‌حالی قرار دارد و فرسنگ‌ها از دوران طلایی کار در تراز اول سینما فاصله گرفته است.

شب گذشته، فریماه فرجامی درحالی در ۷۱ سالگی، از این دنیای خاکی رخت بربست که نه آن چهره شکسته و مغموم سال‌های پایانی عمرش و نه اخبار ناگوار این چندوقت، هیچ‌یک نتوانست بر سال‌ها اقتدار و خاطره‌سازی او سایه بیفکند.فریماه فرجامی به‌تنهایی، در چندین فیلم مهم تاریخ سینمای ایران بازی کرد و آن‌قدر خاطرات زیبا و فراموش‌نشدنی خلق کرد که هیچ‌گاه از خاطر سینمادوستان محو نخواهد شد.

فریماه فرجامی، نمونه تاریخ‌ساز بازیگری است که در عین زیبایی، ماند، سالم کار کرد و به بهترین شکل، تصویر خود را به سینمای ایران الصاق نمود. بازیگری که اگرچه می‌توانست سهم بیشتری در این سینما داشته باشد اما امضای پررنگی از خود در ضمیر سینمای ملی به یادگار گذاشت و با افتخار و همواره در محبوبیت، چهره در نقاب خاک کشید.

رسانه سینمای خانگی- فریماه فرجامی در کماست

فریماه فرجامی چند روزی است که در کما به سر می‌برد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، فریماه فرجامی متولد سال ۱۳۳۱ از چهره‌های مشهور سینمای ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ است که سال‌هاست از بازیگری دور شده و آخرین حضورش روی پرده سینما به نقشی در فیلم «لامینور» داریوش مهرجویی در سال ۱۳۹۸ برمی‌گردد.

طبق تایید چند منبع موثق، این بازیگر سینما حدود دو ماه قبل دچار سکته مغزی شد و پس از بهبود نسبی درمان را تحت نظر پزشک در منزل ادامه داد اما مدتی قبل دوباره براثر سکته راهی بیمارستان شد و حدود پنج روز است که در یکی از بیمارستان‌های تهران در حالت بیهوشی و کما به سر می‌برد.

«خط قرمز» و «سرب» مسعود کیمیایی، «اجاره‌نشین‌ها»ی داریوش مهرجویی، «مادر» علی حاتمی،  «پرده آخر» واروژ کریم‌مسیحی و «نرگس» رخشان بنی‌اعتماد از جمله فیلم‌های این بازیگر هستند.

رسانه سینمای خانگی- نبض گیشه روی سانس کمدی می‌زند

در سال جاری، تنها ۴ فیلم کمدی به روی پرده رفت و ۱۲ فیلم دیگر در گونه‌های اجتماعی و کودک بودند. با این حال به‌مانند سال‌های گذشته نبض گیشه در اختیار کمدی است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در شرایطی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت کنونی در حوزه سینما، یکی از پرکارترین فعالیت‌های ادوار اخیر این وزارتخانه را رقم زده است اما جریانی بدون پشتوانه فکری و منطقی عنوان کرده‌ که سینمای در سال جاری، در اختیار کمدی قرار گرفته و فیلم‌های فسیل و شهر هرت، آثاری هستند که فروش دارند و مابقی آثار، تاثیر چندانی در راندمان فروش سینما و کلیت اقتصاد آن ندارند.

این ادعا، به اندازه‌ای عجیب است که نشان می‌دهد مطرح‌کنندگان چنین ادعایی، حتی یک نگاه ظاهری هم به کنداکتور اکران امسال نداشته‌اند. طی ۳ ماه ابتدایی امسال، از میان ۱۶ فیلم جدیدی که به روی پرده رفتند، تنها ۴ فیلم کمدی حضور داشته که همین اتفاق، همواره به محلی برای اعتراض به شورای صنفی نمایش تبدیل شده است. منتقدان به این انتخاب‌ها عنوان کرده‌اند که برای مناسبت‌هایی چون نوروز، فطر و آغاز تعطیلات تابستانه، باید به مانند سالیان گذشته، نمایندگان بیشتری از سینمای کمدی حضور داشته باشند و نه‌اینکه تنها ۲۵درصدی از ناوگان آثار، مربوط به فیلم‌های کمدی باشد.

اگرچه سازمان سینمایی، گرایش بیشتری به سینمای اجتماعی دارد اما توانسته با انتخاب‌هایی هوشمندانه در حوزه انتخاب آثار موفق کمدی، نبض گیشه را در دست گرفته و راندمان بالایی را طی ۳ ماه اخیر امسال به ثبت برساند.فارغ از این ادعای عجیب، سینمای کشور برای همین امسال، فیلم‌هایی با ساختار خوب را به نمایش گذاشته که ازجمله این فیلم‌ها می‌شود به جنگ جهانی سوم، دسته دختران، نگهبان شب، مصلحت، سه کام حبس، کت چرمی، عروسی مردم و تصور اشاره کرد که می‌تواند حق انتخاب را برای مشکل‌پسندان حوزه سینما فراهم آورد. بنابراین اولا، برای سال جاری، فیلم‌های کمدی چندانی نمایش نداشتند و ثانیا؛ حداقل نیمی از آثار اکران‌شده امسال، فیلم‌های اجتماعی با ساختار قابل‌دفاع هستند که می‌تواند برگ برنده خوبی برای عملکرد شورای صنفی نمایش، سازمان سینمایی و وزارت ارشاد در این حوزه باشد.

در مورد گیشه ۱۶ فیلمی که امسال نمایش داده شدند، ۲۰۹ میلیارد آن در اختیار سینمای کمدی و ۶۳ میلیارد نیز به سینمای اجتماعی و کودک تعلق دارد. اگر بخواهیم این آمار را کامل‌تر کرده و فیلم‌های کمدی سال گذشته که در سینمای امسال نیز نمایش داشتند را نیز مورد بررسی قرار دهیم متوجه می‌شویم که از مجموع گیشه امسال، ۲۲۵ میلیارد در اختیار آثار کمدی و ۷۵ میلیارد نیز در اختیار سینمای اجتماعی و کودک است. البته در این آمار باید به این نکته مهم اشاره داشته باشیم که سرفصل‌های زمانی خوب نظیر عید نوروز، عید فطر و آغاز تعطیلات تابستانی، زمینه را برای استقبال بیشتر از آثار کمدی فراهم آورده است.

البته این گزاره برای تمام کسانی که حتی آشنایی حداقلی با گیشه دارند، مبرهن است که همواره فیلم‌های کمدی، فروش به‌مراتب بیشتری نسبت به دیگر گونه‌های سینمایی دارند. در گیشه جهانی نیز وضع به همین منوال است و این رویکرد، موردی نیست که تنها در انحصار سینمای ایران باشد. نیاز مردم به شادی و تماشای فیلم‌های کمدی، در هر دوره‌ای وجود داشته و حتی آثار کارگردانان شاخصی چون داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، اصغر فرهادی، سعید روستایی و . . . نیز در جدول فروش، پائین‌تر از آثار کمدی قرار می‌گیرند.

برای مشخص شدن این رویه ثابت، نگاهی به گیشه ۲ دهه اخیر سینمای ایران داشته‌ایم که این آمار نیز نشان می‌دهد که از مجموع ۱۰۰ فیلم پرفروش و پرمخاطب ۲ دهه اخیر سینمای ایران، ۶۷ درصد از این تعداد، آثار کمدی بوده‌اند.

حال اگر بخواهیم این آمار را به تفکیک مورد بررسی قرار دهیم، به موارد زیر می‌رسیم:

سال ۸۲: توکیو بدون توقف، عروس خوش‌قدم، دنیا، دختر ایرونی

سال ۸۳: کما، مارمولک، خوابگاه دختران، مهمان مامان

سال ۸۴: شارلاتان، شاخه گلی برای عروس، مجردها، مکس

سال ۸۵: آتش‌بس، زیر درخت هلو، شام عروسی

سال ۸۶: اخراجی‌ها، توفیق اجباری، کلاهی برای باران، کلاغ‌پر

سال ۸۷: چارچنگولی، دایره زنگی، زن‌ها فرشته‌اند، همیشه پای یک زن در میان است

سال ۸۸: اخراجی‌ها ۲، خروس جنگی، زندگی شیرینی، پسر تهرونی

سال ۸۹: لطفا مزاحم نشوید

سال ۹۰: اخراجی‌ها ۳، ورود آقایان ممنوع، شیش‌وبش، زنان ونوسی، مردان مریخی

سال ۹۱: کلاه قرمزی و بچه ننه، خوابم میاد، گشت ارشاد

سال ۹۲: رسوایی، تهران ۱۵۰۰، جابه‌جا

سال ۹۳: شهر موش‌ها، طبقه حساس، آتش‌بس ۲، معراجی‌ها، رد کارپت

سال ۹۴: نهنگ عنبر، ایران برگر، در مدت معلوم

سال ۹۵: من سالوادور نیستم، ۵۰ کیلو آلبالو، بارکد

سال ۹۶: نهنگ عنبر ۲، آینه بغل، گشت ۲، اکسیدان، خوب، بد، جلف

سال ۹۷: هزارپا، تگزاس، مصادره

سال ۹۸: مطرب، تگزاس ۲، رحمان ۱۴۰۰

سال ۹۹: خوب، بد، جلف ۲، آقای سانسور، زن‌ها فرشته‌اند

سال ۱۴۰۰: دینامیت، گشت ۳

سال ۱۴۰۱: انفرادی، بخارست، سگ‌بند

همان‌گونه که مشاهده می‌شود ۶۷ فیلم از میان ۱۰۰ فیلم پرفروش و پرمخاطب ۲۰ سال اخیر سینمای ایران را کمدی‌ها تشکیل می‌دهند. این آمار اگر ۱۰ فیلم پرمخاطب هر سال را در نظر بگیریم، به بالای ۷۰ درصد نیز می‌رسد. هم‌چنین طی ۲ سال از این ۲۰ سال، هر ۵ فیلم پرفروش سال، آثار کمدی بوده‌اند.

برای ۷ سال نیز ۴ فیلم از میان ۵ فیلم از آثار کمدی بوده است. طی ۹ سال هم ۳ فیلم از ۵ فیلم، کمدی بوده‌اند. برای سال ۱۴۰۰ که سینما به‌دلیل کرونا، اکران چندانی نداشت، ۲ فیلم کمدی، پرفروش شد و برای سال ۸۹ نیز تنها ۱ فیلم پرفروش، در جمع ۵ فیلم برتر قرار گرفته است.

بنابراین این یک علاقمندی تاریخی است که همواره فیلم‌های کمدی، نه‌تنها با استقبال قابل‌توجهی از سوی مخاطب مواجه می‌شوند بلکه کمک بزرگی به گیشه سینما و فرآیند صنعتی‌شدن سینمای ملی کرده‌اند. در چنین شرایطی و درحالی‌که کشور نیاز به تزریق نشاط و شادی دارد این انتظار وجود داشته که فیلم‌های کمدی بیشتری نمایش داده شود که متاسفانه تنها ۴ فیلم کمدی برای سال جاری به روی پرده رفت که از این تعداد، تنها ۲ کمدی موفق به جذب مخاطب حداکثری شده است: فسیل که از ابتدای امسال روی پرده است و شهر هرت که اکنون ۲ هفته است که به نمایش درآمده.

اینکه مدیران سینمایی، با نمایش فیلم کمدی، متوجه آن قشر طالب کمدی هستند و حواسشان نیز به گیشه سالانه کشور است، یک بحث است و اینکه با نمایش فیلم‌ در گونه‌های دیگری چون کودک، اجتماعی و . . . نیازهای سینمایی دیگر دوستداران سینما را پاسخ می‌دهند، یک بحث است که بررسی آمارها نشان می‌دهد که اگرچه سازمان سینمایی، گرایش بیشتری به سینمای اجتماعی دارد اما توانسته با انتخاب‌هایی هوشمندانه در حوزه انتخاب آثار موفق کمدی، نبض گیشه را در دست گرفته و راندمان بالایی را طی ۳ ماه اخیر امسال به ثبت برساند.

رسانه سینمای خانگی- گرامیداشت استاد در تولد 99 سالگی

نودونهمین سالروز تولد عزت‌الله انتظامی گرامی داشته می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی، شکرخدا گودرزی مدیر خانه – موزه عزت‌الله انتظامی با بیان این مطلب به ایسنا گفت: خانه- موزه استاد عزت‌الله انتظامی در نظر دارد تا با مشارکت خانه سینما، خانه تئاتر و موسسه هنرمندان پیشکسوت برنامه‌ای را برای نکوداشت نود و نهمین سالگرد تولد زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی برگزار کند.

این بازیگر متولد ۳۰ خرداد سال ۱۳۰۳ بود و مرداد سال ۱۳۹۷ از دنیا رفت.

او در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره هنرهای زیبای کشور درآمد و در تماشاخانه‌های تهران به بازیگری و کارگردانی تئاتر مشغول شد. بعدها فعالیت خود در سینما را با بازی در نقش کوتاهی در فیلم «واریته‌ بهار» به کارگردانی پرویز خطیبی در سال ۱۳۲۸ آغاز کرد.

انتظامی در سال‌های فعالیت خود با فیلم‌سازانی همچون داریوش مهرجویی، علی حاتمی، ناصر تقوایی، علیرضا داودنژاد، جلال مقدم، مسعود جعفری جوزانی، محمد متوسلانی، تورج منصوری، بهروز افخمی، رخشان بنی‌اعتماد، ضیاءالدین دری، احمد معتمدی و … همکاری داشت.

به گفته گودرزی این نکوداشت ساعت ۱۸ روز چهارشنبه، ۳۱ خردادماه در خانه – موزه عزت‌الله انتظامی، واقع در بلوار اندرزگو برگزار می‌شود و ورود عموم به آن آزاد است.  

مدیر این خانه موزه همچنین درباره اجراهای نمایشی این مکان توضیح داد که از ابتدای تیرماه چند نمایش برای کودکان و نوجوانان روی صحنه می‌رود؛ از جمله نمایش «میمون‌ها» به کارگردانی مریم اسکندری، «چوپان و چوب جادویی» به کارگردانی محمدحسین داداش‌نیا و «کدو قلقله‌زن» به کارگردانی سحر پورفرج.

خروج از نسخه موبایل