آیین اختتامیه شصت و هشتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان مشگینشهر-ساوالان با حضور جمعی از مسئولان، فیلمسازان و مخاطبان عصر روز پنجشنبه ۵ بهمن در این شهرستان برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، آیین اختتامیه شصت و هشتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان مشگینشهر-ساوالان با حضور جمعی از مسئولان، فیلمسازان و مخاطبان عصر روز پنجشنبه ۵ بهمن در این شهرستان برگزار شد.
در ابتدای این مراسم شهرام محمدی، فرمانداز شهرستان مشگین شهر با خوشآمدگویی به حاضران و مهمانان شصت و هشتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان مشگینشهر-ساوالان گفت: روز پدر و ولادت حضرت علی(ع) را به مردان بزرگ عرصه فرهنگ و هنر تبریک میگویم. چهار مرحله پیام در یک جریان ارتباطی وجود دارد. نخست زمانی که فرستنده پیام را میفرستد و پیام گیرنده پیام را صرفا میشنود. در نوع دوم گیرنده پیام را میگیرد و بر آن فکر میکند. در نوع سوم گیرنده بعد از دریافت پیام آن را شنیده و تفکر میکند و تحت تاثیر نیز قرار میگیرد و در مرحله بعدی گیرنده علاوه بر تاثیر پذیری رفتاری نیز از خود بروز میدهد که این نوع مطلوب جریان ارتباطی است و بر همین مبناست که هنر و هنرمندقدرتمند است و حتی در حوزه مدیریتی نیز داشتن هنر مدیریتی اهمیت زیادی دارد.
وی افزود: دنیا امروز بر مبنای هنر، حتی کارکردهای سیاسی خود را بروز و ظهور میدهد. اینکه در همه شهرها بر مبنای اعلام رییس جمهور قرار است یک سینما داشته باشیم بر مبنای اعتقاد به تاثیر هنر سینماست و انشالله سینمای مشگین شهر نیز به زودی راه خواهد افتاد.
محمدی با اشاره به ظرفیتهای مشگین شهر در حوزه گردشگری عنوان کرد: متاسفانه در مشگین شهر به دلیل مشکل نداشتن هتل خوب برای اقامت جهت اسکان توریستها نمیتوانیم از ظرفیت «ترین»های این شهر استفاده کنیم. کسانی که زیباییهای خدادادی و انسان ساز مشگین شهر را نتوانند معرفی کنند، وظیفه اجتماعی خود را ادا نکردهاند. چنانچه بسیاری از وقایع نیز از جمله مساله غزه به واسطه فناوری های روز بازنمایی میشود و اگر امروز فضای مجازی نبود فریاد اهالی غزه به گوش جهانیان نمیرسید. امروز ابزار فناورانه جلوی بسیاری از جنایات را میتواند بگیرد و مشکلات زیادی را میتواند حل کند.
رجبی: جشنوارههای منطقهای، اقدام عملی عدالت فرهنگی به جای تمرگزگرایی در پایتخت است
امیر رجبی دبیر شصت و هشتمین جشنواره منطقه سینمای جوان مشگین شهر-ساوالان نیز در ادامه مراسم گفت: انجمن سینمای جوانان ایران از نهادهای پربرکت در حوزه سینماست. در تربیت فیلمسازان و معرفیشان به سینمای حرفهای عملکرد بسیار خوبی داشته است. امروز افتخار داریم بسیاری از سینماگران استان ما خود از انجمن کارشان را شروع کرده و به کسوت استادی رسیدهاند. قدردان محبت تک تک مسئولان ستاد مرکزی انجمن هستیم که هدفشان آیندهسازی برای سینماست.
وی افزود: استان اردبیل افتخار میزبانی از دوره شصت و هشتم جشنوارههای منطقهای را پیدا کرد و امیدواریم بتوانیم باز هم این فرصت را کسب کنیم. این میزبانی از دو منظر جای تقدیر دارد؛ نخست از منظر عدالت فرهنگی که به جای تمرگز گرایی در تهران به شهرستانها توجه میکند. دوم ظرفیت خوب مشگین شهر و هنرمندانش است تا بتواند میزبان مهمانانی از ۱۱ استان باشد. این رویداد جریان عکس و فیلم را میتواند در شهرستان تقویت کند.
درادامه این مراسم مهدی آذرپندار، مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران، شهرام محمدی، فرماندار شهر مشگین شهر و امیر رجبی دبیر جشنواره و مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان اردبیل وجمعی از مسئولان مشگین شهر به روی صحنه آمده و از خانواده دو شهید سرافراز اهل مشگینشهر حبیبالله صادقیلر و دکتر داوود اصغری که از فیلمسازان انجمن سینمای جوانان ایران نیز بودهاند تقدیر کردند. همچنین کارت کانون دانش آموختگان انجمن سینمای جوانان ایران نیز به ایمانعلی ایمانی، مهدی توحیدی، نقی نعمتی و رضا جمالی اهدا شد.
آذرپندار: انجمن سینمای جوانان ایران یک خانواده است و جدایی در آن معنا ندارد
مهدیر آذرپندار، مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران نیز در ادامه مراسم ضمن تبریک میلاد حضرت امیرالمونین علی (ع) و روز پدر گفت: به حضور هنرمندان در جشنواره و میزبانی مشگین شهر افتخار می کنم و از همه کسانی که زحمت کشیدند و مسئولیت برگزاری را در مشگین شهر و اردبیل به دوش کشیدند و با وجود آب و هوای سرد منطقه از پس آن به خوبی برآمدند، ممنونم.
وی ادامه داد: امیدوارم جشنوارههای منطقهای همیشه برگزار شده و رونق بخش سینما در استانها باشند. لازم است سلام آقای خزاعی رییس محترم سازمان سینمایی را به شما برسانم که به دلیل شرایط آب و هوایی و بسته بودن مسیر امکان حضورشان فراهم نشد.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران ضمن تقدیر از مسئولان برگزاری شصت و هشتمین جشنواره منطقه ای مشگین شهر گفت: انجمن سینمای جوانان ایران یک خانواده است و جدایی در آن معنا ندارد اما باید بگویم این آخرین جشنوارهای است که خانم طیبه فلکیان معاون امور استانها و جشنوارههای انجمن به دلیل پایان ماموریت و بازنشستگیشان همکاری دارند؛ برای من کمی تلخ است که این را بگویم چون همیشه از بزرگتری ایشان بهره بردهایم.
آذرپندار افزود: همچنین درباره آقای سعید پوراسماعیلی عزیز معاون فرهنگی و آموزش انجمن نیز باید بگویم که معلم بزرگی در این نهاد هستند و طبق روال اداری سیامین سال خدمتشان را در انجمن سینمای جوانان ایران طی میکنند و جا دارد از آقای میردولت موسوی تشکر کنم که بسیاری از سینماگران اردبیل از شاگردان ایشان هستند و تجربه او بسیار استفاده کردیم و ممنونم از هر سه عزیز که در این سالیانعمرشان را پای سینما گذاشتهاند.
در ادامه مراسم برگزیدگان شصت و هشتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان مشگینشهرـ ساوالان به شرح زیر تقدیر شدند:
بخش عکس
برگزیدگان بخش تک عکس:
اهدای لوح تقدیر و مبلغ 40 میلیون ریال در بخش تک عکس به شهروز عبادی برای عکس «پرواز با ماه» از مشگینشهر
اهدای لوح افتخار و مبلغ 60 میلیون ریال به عنوان عکس سوم به آمحمد عباسی از آبادان
اهدای لوح افتخار و مبلغ 80 میلیون ریال به عنوان عکس دوم به مهرداد فتحی برای عکس «ماشینهای رنگی» از زنجان
اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 100 میلیون ریال به عنوان عکس اول به عزیز بابانژاد برای عکس «وداع با پدر» از خرمآباد
برگزیدگان بخش مجموعه عکس:
اهدای لوح تقدیر و مبلغ 30 میلیون ریال در بخش مجموعه عکس به احمد تاجی برای مجموعه «حنابندان» از شهرکرد
اهدای لوح تقدیر و مبلغ 30 میلیون ریال در بخش مجموعه عکس به جمشید فرجوند فردا برای مجموعه زیستن در آینه از بیجار
اهدای لوح افتخار، تندیس جشنواره و مبلغ 120 میلیون ریال به عنوان بهترین مجموعه عکس به صمد قربانزاده برای مجموعه «گمگشتهها» از ارومیه
جوایز بخش فیلم
بخش ویژه با موضوع مناطق گردشگری ایران
اهدای لوح افتخار و مبلغ 100 میلیون ریال به سید محمد قراشی برای فیلم مستند «مشگینشهر را باید دید» از مشگینشهر
بهترین فیلم با موضوع مروج فرهنگ کار و تلاش
اهدای لوح افتخار و مبلغ 100 میلیون ریال به عبدالله عزیزی برای فیلم «دمیرنن داش» از اردبیل
بخش ویژه شهید سپهبد قاسم سلیمانی
اهدای لوح افتخار و مبلغ 10۰ میلیون ریال به ایمان مصطفائی برای فیلم مستند «مالیه» از آبادان
برترین استعداد جوان
اهدای لوح افتخار، مبلغ 100 میلیون ریال به سهیل پریانی برای فیلم داستانی «په ژار» از کرمانشاه
بهترین پژوهش در فیلم مستند
اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال به الهه آذری جوقان برای فیلم «چایلاشماق» از تبریز
بهترین فیلمنامه اقتباسی
اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال به سید ابراهیم جوادخانی برای فیلم «بوغاناق» از اردبیل
بهترین صدای فیلم
اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال مشترکاً به بهنام اسدالهی برای صدابرداری و گیسو آزادروش برای صداگذاری فیلم داستانی «بوغاناق» از اردبیل
بهترین تدوین
اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال به امین سلمانی برای فیلم «رویاساز» از کرج
بهترین فیلمبرداری
اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون ریال به حامد بقائیان برای فیلم «چمدان» از سنندج
بهترین فیلمنامه تألیفی
اهدای لوح افتخار و مبلغ 150 میلیون به سالم صلواتی برای فیلم «رقصی برای آزادی»
تقدیر هیئت داوران
اهدای دیپلم افتخار و مبلغ 5۰ میلیون ریال به شریفه احمدی برای بازی در فیلم «رقصی برای آزادی» از سنندج
اهدای دیپلم افتخار و مبلغ 5۰ میلیون ریال به حامد اصغرزاده مَرغملکی برای کارگردانی فیلم «کیکاووس» از شهرکرد
** کسانی که در این بخش تندیس دریافت می کنند به صورت مستقیم به چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران راه خواهند یافت.
بهترین فیلم پویانمایی
اهدای لوح افتخار، مبلغ 50 میلیون ریال به حسین حبیبی اصل برای فیلم «دشت آرزوها» از اردبیل
اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 200 میلیون ریال به محمد زارع یرای فیلم «نقطه» از تبریز
بهترین فیلم مستند
اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 200 میلیون ریبوار محمودپور برای فیلم «کوهستان یک روایت زنانه» از هورامان
بهترین فیلم تجربی
اهدای لوح افتخار و مبلغ 50 میلیون ریال به حسن وحدانی برای فیلم «مسافران» از تبریز
اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 200 میلیون ریال به محمدرضا بابادی برای فیلم «مخفف» از اهواز
بهترین کارگردانی فیلم داستانی
اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 200 میلیون ریال مشترکاً به محسن مهری دروی و میلاد کیایی برای فیلم «رویاساز» از کرج
بهترین فیلم جشنواره
اهدای تندیس جشنواره، لوح افتخار و مبلغ 300 میلیون به فریبا عرب برای فیلم «چمدان» از سنندج
مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان معتقد است اکران آنلاین فیلمهای کوتاه تجربهای جدید برای مخاطبان به حساب میآید که به شان و شخصیت سینمای کوتاه کمک میکند.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران درباره اکران آنلاین فیلمهای کوتاه که با «وضعیت اورژانسی» ساخته مریم اسمی خانی شروع شده است، گفت: به شخصه از هر آنچه که منجر به توسعه عرضه فیلم کوتاه شود استقبال میکنم، چراکه ما با مساله دیدهنشدن فیلمهای کوتاه در کشورمان مواجه هستیم. درباره وضعیت سینمای کوتاه جهان در این مورد اطلاع چندانی ندارم و فکر میکنم در همه جای دنیا هم عموم مردم مخاطب فیلم کوتاه نباشند اما در کشور خودمان باید بگویم که فیلمهای کوتاه حتی از سوی قشر منتقد سینما و نخبگان جامعه هم دیده نمیشوند و این موضوع قطعاً نیازمند بررسی و تامل است.
سهم عمده سینمای کوتاه ایران در جهان
وی بیان کرد: در بررسیهایی که داشتیم متوجه شدیم یکی از کشورهایی که سهم عمدهای در ارسال آثار به جشنوارههای فیلم کوتاه دنیا دارد، ایران است. هر سال بیش از ۲ هزار فیلم کوتاه در کشور ما ساخته میشود که عدد بسیار مهم و قابل تاملی است، اما بسترهای دیدهشدن این محصولات سینمایی در کشور ما بسیار محدود است. یکی از سیاستها و اهداف ما در انجمن توسعهدادن این بسترها است و اقداماتی چون تولید یک برنامه تلویزیونی اختصاصی برای فیلم کوتاه و با نام «سینما جوان» در شبکه مستند، تلاش برای افزایش سهم فیلم کوتاه در اکرانهای «هنر و تجربه» و راهاندازی پاتوقهای فیلم کوتاه انجمن صورت گرفته است تا جایی که امروز در ۵۶ دفتر به صورت منظم این پاتوقها برگزار و فیلمهای کوتاه منتخب به سراسر نقاط ایران ارسال میشود.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان افزود: در ادامه همین مسیر، سعی کردیم با پلتفرمها تعامل گستردهتری داشته باشیم و به تازگی تعاملات ما با فیلمنت به اکران آنلاین فیلمهای کوتاه منجر شده که آن را اتفاق مبارکی میدانم و حتی اگر آورده اقتصادی برای سینمای کوتاه نداشته باشد، به شان و شخصیت فیلم کوتاه کمک میکند.
وی یادآور شد: بررسی این موضوع که آیا اکران فیلم کوتاه میتواند آورده اقتصادی برای تولیدکنندگان آثار و به طور کل برای سینمای کوتاه داشته باشد نیاز به زمان دارد. به نوبه خودم در این مرحله نگاه مثبتی به این اتفاق دارم و بابت این همکاری از پلتفرم فیلمنت ممنون هستم اما یقیناً الزامات اقتصادی سرنوشت این همکاریها را مشخص میکند چراکه ابعاد اقتصادی برای پلتفرمها اهمیت دارد.
فیلم کوتاه برای مخاطبان پلتفرمها پدیده جدیدی است
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران درباره انتخاب فیلمهای کوتاه مناسب برای اکران آنلاین گفت: فیلمی که برای اکران آنلاین انتخاب شده، یکی از آثار مهم سالهای اخیر فیلم کوتاه ما است و به نظرم اگر کسی برای دیدن آن هزینهای هم پرداخت کند، پشیمان نخواهد شد. به نظر من فیلم کوتاه برای مخاطبان پلتفرمها پدیده جدیدی است و بسیاری از مخاطبان احتمالاً تا امروز اصلاً فیلم کوتاه ندیدهاند و خالیبودن ذهن مخاطب از مدیوم فیلم کوتاه میتواند یک حسن باشد. به عنوان مثال نمایشهای تئاتر را در نظر بگیرید که ممکن است برخی افراد هیچوقت هیچ نمایشی را ندیده باشند اما ممکن است ذهنیتی درباره تئاتر داشته باشند و آن را مناسب مخاطب خاص بدانند و به همین دلیل هر چند که تا به حال به دیدن یک اجرای تئاتر نرفتهاند، چندان رغبتی هم برای دیدن آن نداشته باشند. بنابراین ذهنیت نداشتن مخاطبان عام نسبت به سینمای کوتاه میتواند یک حسن به حساب بیاید و فکر میکنم اگر یک فیلم کوتاه در مدت زمانی اندک بتواند برای مخاطبش تعلیق یا معما با یک پایانبندی مناسب و غافلگیرانه داشته باشد، دیدنش میتواند تجربهای دلپذیر به حساب بیاید و فیلم «وضعیت اورژانسی» این ویژگیها را دارد و میتواند احساسات مخاطب خود را هم درگیر کند.
وی توضیح داد: امسال در جشنواره فیلم کوتاه تهران یکی از مسؤولان به جشنواره آمد و برای اولین بار دیدن فیلم کوتاه را تجربه کرد و این تجربه برایش بسیار جذاب بود و در گفتوگویی که با هم داشتیم معتقد بود که دیدن چند فیلم کوتاه در یک سانس با تجربه چند احساس متفاوت همراه است که به خودی خود اتفاقی جالب توجه است. به نظر من بسیاری از مخاطبان نمیدانند که فیلم کوتاه عالم متنوع و متکثری دارد و امروز داستانگویی در این سینما توسعه یافته است و به همین دلیل انتخاب «وضعیت اورژانسی» برای شروع اکران آنلاین فیلم کوتاه انتخاب بسیار درستی بوده است.
آمادگی انجمن سینمای جوان برای اکران فیلمهای کوتاه
آذرپندار تاکید کرد: این آمادگی را داریم که فیلمهای کوتاه بیشتری را به صورت آنلاین در پلتفرمها اکران کنیم. در کنار توسعه اکران آنلاین فیلمهای کوتاه، اکران این آثار در سینمای «هنر و تجربه» نیز برای ما مسالهای جدی است که بستههای فیلم کوتاه اکران شده در «هنر و تجربه» میتوانند پس از پایان نمایش در سینماها در پلتفرمها اکران شوند. مثلاً چندی پیش بستهای شامل پنج فیلم کوتاه برای گروه «هنر و تجربه» آماده کرده بودیم که شامل فیلمهای کوتاه ترسناک بود که همان بسته حالا میتواند به صورت آنلاین اکران شود و فکر میکنم برای بسیاری از مخاطبان دیدن چند فیلم ترسناک در مدت زمانی حدود یک ساعت و نیم میتواند جذاب باشد.
مدیرعامل انجمن سینمای جوان در پایان گفت: نکته دیگر این است که بسیاری از ژانرهای سینمایی در سینمای بلند ما وجود ندارد و مردم ما تصویری بومی و ایرانی از بسیاری از ژانرهای رایج سینمای دنیا در ذهنشان وجود ندارد اما این تنوع ژانر در سینمای کوتاه ایران وجود دارد. مخاطب در سینمای کوتاه میتواند مثلاً فضای فانتزی را که در سینمای بلند ایران بسیار نحیف است در چندین فیلم خوب تجربه کند و از این چند فیلم میتوان یک بسته نمایشی مخصوص سینمای فانتزی تهیه کرد. ما سعی داریم روی جنبههایی از سینمای کوتاه تاکید کنیم که فعلاً سینمای بلند ما از آن بیبهره است و در تعامل با پلتفرم فیلمنت که آغازگر این حرکت بوده پیشنهادمان این است که به سمت این جنس از فیلمها برویم تا مخاطب بداند سینمای ایران هم فیلم علمی-تخیلی دارد که اتفاقاً جذاب و دیدنی است. در قدمهای بعدی ما باید به رفتارشناسی و ذایقه مخاطب توجه داشته باشیم اما خوشبختانه سبد تولیدات انجمن و به طور کل سبد تولیدات فیلم کوتاه در ایران به طور کل سبدی متنوع است و میتواند سلایق مختلف را پوشش دهد.
هفدهمین دوره از جشنواره مستند سینمای ایران «سینماحقیقت» در حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، جمعی از مدیران و مستندسازان و با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد.
به گزارش سینمای خانگی مهر، مراسم اختتامیه هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» امشب دوم دی ماه با حضور جمعی از مستندسازان در تالار وحدت برگزار شد.
محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، مجتبی امینی دبیر جشنواره فیلم فجر، علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما، مهدی آذرپندار رییس انجمن سینمای جوانان و … از جمله مهمانان این مراسم بودند.
این مراسم با نوای سرود جمهوری اسلامی ایران و اجرای محمدرضا شهیدیفر آغاز شد.
در ابتدای مراسم قطعهای به رهبری بهزاد عبدی و با همراهی ارکستر موسیقی نواخته شد که در پس زمینه آن تصاویری از کودکان غزه را نمایش میداد. در پایان این قطعه با بیان اینکه «اینجا چراغی روشن است» از همه قربانیان غزه و کودکانی که در خاک آرمیده اند و مادران یاد شد.
در ادامه محمد حمیدیمقدم دبیر جشنواره از یادبودی که برای قربانیان غزه برگزار شد تشکر و بیان کرد: روزهای سختی را به دلیل شدت کار پشت سر گذاشتیم. گروه بیشماری از مشاوران با ما همکاری کردند. از داورهایی که فیلمهای متفاوت و رنگین این دوره از جشنواره را انتخاب کردند و از هیاتهای داوری که ما را یاری کردند، ممنونم.
وی اضافه کرد: جیمز لانگلی که یکی از فیلمهای مهم درباره غزه را ساخته است و قبول کرد تا در این جشنواره کمک کند، مهرداد اسکویی فیلمساز خوب، رضا میرکریمی فیلمساز مطرح و … از دیگر داورانی که همراه ما بودند، تشکر میکنم. امسال در جشنواره شاهد رقابت نسلهای مختلف و درخشش جوانان بودیم.
حمیدی مقدم تصریح کرد: آنچه جشن را شیرینتر و به یادماندنی میکند حضور جوانان است. جشنواره امسال جشنواره فیلمهای اجتماعی، انتقادی و پرسشگر بود؛ مستندهایی درباره محیط زیست، درباره خانواده، درباره زیباییهای ایران، فیلمهایی درباره زنان، کاستیها و غمهای مشترک.محمد حمیدیمقدم: ما در حال عبور از مسیری هستیم که طراحی کرده بودیم، هزینههای تولید بالا رفته و دست ما به عنوان نهاد متولی تولید در سینمای مستند خالی است، جناب آقای وزیر باید برای این موضوع کاری کرد، سینمای مستند ایران، نیازمند توجه و حمایت جدی است
وی اضافه کرد: فیلمهای صادق و امیدوار و فیلمهایی که مخاطب را به تکاپو و تلاش ترغیب میکرد، فیلمهایی که راه حل ارایه میداد و تماشاگر را محصور در شرایط نمیدید. با بخش غزه به شکل جدی به مساله غزه پرداختیم. فرصت گفتوگو و تماشای آثار مختلف با افکار و سلایق متفاوت در این دوره فراهم شد.
وی در بخش دیگر صحبتهایش بیان کرد: ما در حال عبور از مسیری هستیم که طراحی کرده بودیم، هزینههای تولید بالا رفته و دست ما به عنوان نهاد متولی تولید در سینمای مستند خالی است، جناب آقای وزیر باید برای این موضوع کاری کرد، سینمای مستند ایران، نیازمند توجه و حمایت جدی است. هدف ما رسیدن به بازارهای منطقهای و جهانی است و سینمای ما میتواند یک مرکز جهانی باشد. هدف ما صرفاً حضور جشنوارهای نیست و امیدوارانه به آینده سینمای مستند ایران چشم میدوزیم.
در ادامه جوایز بخش مستند کوتاه بین الملل اعلام شد.
دیپلم افتخار مستند کوتاه بخش بینالملل به فیلم «سقف سنگی» ساخته رویا ربانی از ایران رسید.
همچنین دیپلم افتخار مستند کوتاه بینالملل به فیلم «پورزال» به کارگردانی ماریا ماوتی و احسان فرخی فرد رسید.
ماریا ماوتی در حالی که بغض کرده بود، گفت: خودم هر بار این فیلم را می بی نم، بغض میکنم برای مردمی که نه خاک دارند نه آب دارند نه هوا دارند نه کار دارند. امیدی هم ندارند و این جایزه را به مردم سیستان تقدیم میکنم.
در ادامه احسان فرخیفرد بیان کرد: از عوامل فیلم که چهار ماه شبانهروزی تلاش کردند و همچنین هیات داوران تشکر میکنم.
جایزه بهترین مستند کوتاه بین الملل به مستند «ارتعاشاتی از غزه» به کارگردانی رحاب نزال رسید. او در ویدیویی از بینندگان خواست به تحریم کالاهای رژیم اشغالگر قدس بپردازند و به عنوان شهروند و هنرمند صدای مردم غزه و کودکان باشند.
سپس جوایز بخش مستند نیمه بلند بین الملل اهدا شد.
در این بخش دیپلم افتخار مستند نیمه بلند بخش بینالملل به فیلم «مادر دانا مولود گنچ»» اثر سوینچ یشیل تاش رسید.
جایزه بهترین مستند نیمه بلند بخش بین الملل به «انجمن کلاشینکف» اثر کریستف کربش رسید. ویدیویی از این فیلمساز پخش شد و او از هیات داوران تشکر کرد.
جایزه ویژه هیات داوران به مستند «در دست ساخت» اثر مارکوس تویوو اهدا شد.
جایزه ویژه هیات داوران به مستند نیمه بلند «همنوایی عاشقانه» ساخته آذر مهرابی اهدا شد.
آذر مهرابی پس از دریافت جایزه خود گفت: از هیات انتخاب و داوری بسیار تشکر میکنم. من دیشب حدود سی ثانیه آقای اسکویی را دیدم و به من گفتند از تو خیلی ممنون هستم که یک «فیلم» ساختهای. من فیلمساز هستم و دوست دارم باز هم فیلم بسازم. اولین پلانهای این فیلم برای سال ۹۷ و آخرین پلانهای فیلم برای ۱۴۰۲ است. برای سینمای مستند باید فکری کرد. دوربین من در روند ساخت خراب شد و من نمیتوانم دوربین یا ست مونتاژ بخرم و مجبور هستم این جایزه را به صاحب خانهام بدهم. سینمای مستند پشتوانه شغلی ندارد. من از صندوق اعتباری کمک خواستم و بعد که فهرست انتظار هنرمندانی که برای کمکی ۱۰ میلیون تومانی را در صف دیدم، شرمنده شدم.
سپس هانا پولاک داور این بخش در صحبتهای کوتاهی عنوان کرد: امیدوارم همه مردمان دنیا در صلح زندگی کنند. فیلم مستند تصویر دقیقتری برای چگونگی مواجه با مشکلات جهانی ارایه میدهد. فیلمهای حاضر در جشنواره به ما آگاهی بسیاری درباره خیلی از مسایل داد و از این بابت از همه دوستان تشکر میکنم.
در ادامه جیمز لانگلی دیگر داور این بخش بیان کرد: خیلی خوشحال هستم که شانس بودن در کنار مردم ایران را دارم. در وضعیتی که تمامی مردم دنیا در رنج هستند، خوب است که به تماشای فیلمهای مستند که راهکار میدهند، بنشینیم. این اولین باری نیست که من به ایران میآیم. پیشتر حدود یک سال و نیم در ایران زندگی کرده بودم و باید بگویم جشنواره «سینماحقیقت» همانند مردم ایران بسیار مهماننواز است. دوست دارم به هموطنان آمریکاییام بگویم، به ایران سفر کنند.
در ادامه مهرداد اسکویی یکی دیگر از داوران بخش بینالملل گفت: تاریخ در این نقطه از جغرافیا به تماشای فیلم مستندسازان و ترسیم دغدغهها و جنگها و مصیبتها برای ارایه راهحلی، نیاز دارد. این فیلمها میتوانند پیامرسان کسانی باشند که درد دارند اما صدایشان به گوش جهان نمیرسد. خوشحال هستم که بخشی از این جشنواره بودم. در این دوره فیلمسازهای زن ایرانی در دورترین نقاط ایران فیلمهای مستند ساختند که واقعاً شگفتیآفرین بود.
وی در پایان با اشاره به مضامین فیلمها عنوان کرد: امیدوارم آورده این جشنواره صلح باشد.
سپس جوایز بخش مستند بین الملل اهدا شد.
دیپلم افتخار مستند بلند بخش بینالملل به مستند «زندان مرکزی ولادیمیر» به کارگردانی جولیا بابکووا اهدا شد.
جایزه ویژه هیات داوران مستند بلند بخش بینالملل به مستند «ستار الکلاسیکو» به کارگردانی هادی شریعتی رسید که در سخنانی بیان کرد: در لحظهای که من اینجا ایستادهام همکارانی دارم که در شغلهای دیگری هستند و کار میکنند. وضعیت سینمای مستند ما نیازمند یک بازنگری جدی است.
جایزه بهترین مستند بلند بخش بینالملل به مستند «نخ طلایی» اثر نیشتا جین اهدا شد.
در ادامه این مراسم محمد حمیدی مقدم با حضور روی صحنه گفت: جشنواره فیلم «کازان» جشنوارهای مهم است که برای اولین بار از واژه اسلام استفاده کرده است و هر ساله به سینمای ایران توجهی ویژه دارد. این جشنواره با هدف همگرایی دینی در کازان برگزار میشود. ما در جشنواره «سینماحقیقت» باتوجه به روابط بسیار خوب تاتارستان و ایران و رد و بدل کردن فرهنگ و به دلیل علاقه و عشق آنها به حوزه فرهنگی ایران حس کردیم این روابط نیازمند گسترش است. ما به دلایل مختلفی از جمله ترکیب داوران مختلف از کشورهای اسلامی و برگزاری مداوم جشنواره کازان در هفت سال و برای سپاس و قدردانی از میلیوشا آیتوگانووا از او قدردانی میکنیم.
سپس با حضور حمیدی مقدم و رضا میرکریمی از میلیوشا آیتوگانووا داور این بخش قدردانی شد.
همچنین رضا میرکریمی در صحبتهای کوتاهی گفت: بلندنظری همراه با مدارای این جشنواره باعث میشود گردهمایی خوبی از همه استعدادهای کشورهای اسلامی را در آن ببینید.
آیتوگانووا نیز بیان کرد: قبل از هر چیزی از محمد خزاعی تشکر میکنم. باعث خوشبختی من بود که در کازان در خدمت شما بودیم. هرسال کیفیت فیلمهای ایرانی بیش از قبل میشود. دوستی ایران و جشنواره کازان تبدیل به سمبل و نمادی شده که در آینده میتواند پیامآور اهداف مشترک بسیاری باشد.
در بخش دیگری از مراسم اختتامیه، آرلین کلمشا استاد دانشگاه و پژوهشگر به صحنه آمد و بیان کرد: قبل از هر چیز از مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تشکر میکنم که شرایط ایران آمدن من را فراهم کردند. لحظههای ملاقات ما بسیار تراژیک است و کودکان بسیاری در غزه کشته میشوند. ما به عنوان فیلمساز نباید اجازه بدهیم که فلسطین دوباره فراموش شود تا حقوق بشر دوباره به فلسطین تاریخی بازگردد.
وی افزود: یکی از دغدغههای روشنفکر فلسطینی ادوارد سعید، بخشیدن صدا به فلسطینیانی بود که صدا از آنها سلب شده است. نویسنده لبنانی هم میگفت سکوت را باید به کلمات تبدیل کرد. امروز صدای فلسطین، فریادی برای پایان ظلم و جنگ است.
با پخش تصاویری از سردار حاج قاسم سلیمانی، بخش اهدای جایزه سرباز وطن آغاز شد.
جایزه سرباز وطن به مستند «عیدوک» به کارگردانی امیر عسکری اهدا شد.
در ادامه عاید نبا فیلمساز فلسطینی در کنار محمد خزاعی و محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تجلیل از وائل الدحدوح خبرنگار الجزیره در غزه روی سن رفتند.
عاید نبا پس از دریافت لوح تقدیر وائل الدحدوح گفت: جشنواره «سینماحقیقت» به قولش که نشان دادن حقیقت است، عمل کرده است. آنچه که من دیدم این بود که غزه بخش مهمی از جشنواره بود. اینجا مستند یک کنش مقاومتی است و ما با وائلالدحدوح تماس گرفتیم و او میداند ما امروز دربارهاش صحبت کردهایم. فلسطینیها در مقابل سوال آزادی یا مرگ قرار گرفتهاند. امیدوارم همه شما مردم غزه را در قلبتان نگه دارید و به احترام مردم غزه از جای برخیزید.
در ادامه مراسم اسماعیلی وزیر ارشاد نیز در سخنانی بیان کرد: جشنواره امسال طبق گزارشهای خوبی که سازمان سینمایی و آقای حمیدی مقدم عنوان کردند به لحاظ کمی و کیفی راه خود را طی میکند و این سومین سالی است که در دوره جدید جشنواره را برگزار میکنیم.
وی ادامه داد: دوستانی که جایزه گرفتند گلایههایی را مطرح کردند که درست است. در فضای کشور باید به راه حلهای دقیق و کاملاً نقطهای در بخشهای مختلف برسیم. در سال جاری در حوزه فیلم کوتاه که انجمنها متولی آن هستند همکاری خوبی صورت گرفت. بیش از ۱۸۰ میلیارد تومان اعتبار مستقل قرار دادیم که به تک تک دفاتر فیلم کوتاه تزریق میشود.وزیر ارشاد: اقلیت نژادپرست ظالم، خشن و خونخوار که مدیریت این فضا را در سازمانهای جهانی جلو میبرند، دوست ندارند صدا و تصویری از ظلمشان پخش شود اما مستندسازان این مهم را انجام میدهند
وزیر ارشاد یادآور شد: در حوزه شهرستان حمایتهای خوبی شده است. شاید یک سوم کارها از شهرستانها به دبیرخانه میرسد. در سازمان سینمایی گزارشی اعلام شد که از بیش از ۷۰ فیلم سینمایی حمایت شده است. این حوزه کار ساخت و تولیدش پرهزینه است. در گذشته با بودجهای چند میلیاردی میشد از کارها حمایت کرد اما امروز این عدد به سی تا چهل میلیارد تومان رسیده است. اینها جهشی است که بخشی از آن به دلیل جذابیتهای جدیدی است که به حوزه کاری اضافه شده است مثل شبکه نمایش خانگی. کار ما حمایت جدی از این حوزه است.
وی عنوان کرد: در ۲ سال اخیر بخش عمدهای از حمایتها توسط مجموعههای خارج از وزارت ارشاد صورت گرفته است که نیازمند توسعه است. مگر فارابی، انجمن سینمای جوان یا دیگر انجمنها چقدر بودجه دارند. ما آمادگی این حمایت را داریم و دوستان من در سازمان سینمایی باید طرحهایشان را ارایه دهند. این نکته را همینجا عرض میکنم که اگر امسال از ۷۰ اثر مستند حمایت شده است، ما این آمادگی را داریم که سال بعد با ۲ برابر بودجه، تعداد ۲ برابر اثر را حمایت کنیم.
اسماعیلی تاکید کرد: مساله مهم امروز کشور موضوع آب است. ما از وزارت نیرو برای ساخت سریالی در حوزه آب درخواست حمایت کردیم. سینمای مستند بهترین دریچه برای آشنایی مردم با واقعیتها است. «سینماحقیقت»، جشنوارهای است که به نام و عنوان خود وفادار است. امسال بسیاری از مستندها در حمایت از غزه بود که بیش از بیست هزار نفر جلوی چشم همه مردم دنیا در آنجا به قتل رسیدند. آیا خون مردم فلسطین کمرنگتر از انسانهای شریف دیگر نقاط دنیا است؟ چرا هیچ واکنشی نمیبینیم؟
وی ادامه داد: اقلیت نژادپرست ظالم، خشن و خونخوار که مدیریت این فضا را در سازمانهای جهانی جلو میبرند، دوست ندارند صدا و تصویری از ظلمشان پخش شود اما مستندسازان این مهم را انجام میدهند. از محمد خزاعی درخواست حمایت بیشتر از مستندسازان را دارم تا امکان فعالیت بیشتر فیلمسازان جوانان فراهم شود.
در بخش بعدی مراسم مصطفی زمانیان رییس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری روی صحنه آمد و جایزه ویژه مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری را به مستند «بحران خاموش» ساخته محمدحسین حقیقی اهدا کرد.
حقیقی نیز که میخواست جایزه را برگرداند بیان کرد: این جایزه را وقتی به من بدهید که آقای رییس جمهور و هیات دولت این فیلم را دیدند. آن زمان جایزه برایم مهمتر است چون فیلم درباره دغدغه مهمی است که رهبر انقلاب هم درباره آن تاکید داشته اند. با احترام تا آن زمان جایزه را به ایشان برمیگردانم.
در نهایت با اصرار مجری، حقیقی جایزه را با خود برد.
زمانیان نیز در سخنانی عنوان کرد: ظرفیت «سینماحقیقت» میتواند پلی شود میان دنیای هنر و دنیای سیاست از این رو باید هنرمندی که توانسته افکار سیاسی و حاکمیتی را حول مسایل پراهمیت جمع کند و در میان مسایل کم اهمیت ساخته شده توسط دیگران مهمترین مسایل را برجسته کند، تقدیر شود.
در ادامه جایزه ویژه بنیاد پانزده خرداد به مستند «نفس» ساخته علیرضا باغشنی اهدا شد.
بخش بعدی مراسم اهدای جوایز بخش شهید آوینی بود.
جایزه و تندیس برنزی شهید آوینی به مستند «بیقرار» ساخته محمدعلی فارسی اهدا شد. همچنین جایزه و تندیس نقرهای شهید آوینی به مستند «احمد» به کارگردانی مصطفی رزاق کریمی تعلق گرفت.
مصطفی رزاق کریمی در سخنانی بیان کرد: حدود یک سال و چند ماه تحقیق این فیلم طول کشید و بعد دورههای مختلف تولیدآن زمان برد. اعتقاد دارم به موضوع تحقیق در سینمای مستند و برایم تحقیق در دوران انقلاب که معتقدم الان وقتش رسیده است، اهمیت دارد. باید بدون تحریف، تحقیق و پژوهش درست داشته باشیم. امیدوارم این کار هم ماندگار باشد.
جایزه و تندیس طلایی شهید آوینی نیز به مستند «قوی دل» به کارگردانی علی فراهانی صدر اهدا شد.
در ادامه جوایز بخش مستند کوتاه مسابقه ملی اهدا شد.
جایزه بهترین کارگردانی مستند کوتاه به فیلم «پورزال» به کارگردانی احسان فرخیفرد و ماریا ماوتی رسید.
جایزه بهترین کارگردانی فیلم مستند نیمه بلند در بخش ملی به فیلم «هفت سال اینجا» به کارگردانی سیدمصطفی سیدالحسینی اهدا شد.
جایزه بهترین پژوهش بخش ملی به حامد کلجهای برای مستند «آذر آبادگان» تعلق گرفت.
جایزه بهترین نویسنده گفتار متن به محمدرضا ابوالحسنی برای مستند «دوئل بوکمال» رسید.
جایزه بهترین گوینده گفتار متن به ناصر طهماسب برای مستند «می ۱۹۶۸» اهدا شد.
در ادامه شهیدیفر مجری مراسم از زندهیاد طهماسب و فیلمهایی که در این سالها دوبله کرده است، یاد کرد.
جایزه بهترین صداگذاری به حسن مهدوی برای مستند «آب بندان» رسید.
جایزه بهترین موسیقی متن به اکبر ابراهیمی برای مستند «آخرین کوسه نهنگ» اهدا شد.
جایزه بهترین تدوین به حسن وزیرزاده، ساسان فلاحفر و عباس وهاج برای مستند «دوئل بوکمال» تعلق گرفت.
جایزه بهترین تصویربرداری بهصورت مشترک به رامتین بالف و رشاد بالف برای مستند «آخرین کوسه نهنگ» و مهدی آزادی برای مستند «پورزال» رسید.
جایزه ویژه هیات داوران به علی فراهانی صدر برای مستند «قویدل» و جابر بادیاد برای مستند «دختر کوه نور» رسید.
هیات داوران با توجه به تمرکز ویژه جشنواره امسال به موضوع آب و مساله جمعیت، فیلمهای «آب بندان» با موضوع آب، «بحران خاموش» با موضوع جمعیت و «در پناه نیزار» با موضوع محیط زیست را شایسته توجه دانست.
جایزه بهترین کارگردانی فیلم مستند بلند به «خانواده خلج» به کارگردانی مصطفی حاجیقاسمی و مریم الهامیان رسید.
جایزه بهترین فیلم مستند به مهدی ایمانی شهمیری برای مستند «تکثیر در اسارت» رسید.
جایزه ویژه دبیر جشنواره به مستند «رزیدنت» به کارگردانی امیرمحمد کوچکزاده و مستند «پدگر» به محمد دیندشتی اهدا شد.
جایزه ویژه دبیر به احمد قویدل شخصیت فیلم «قویدل» اهدا شد.
احمد قویدل در سخنانی گفت: از دبیر جشنواره و هیات داوران سپاسگزار هستم. همه موفقیتهای ما بر دوش رسانه بود و من از اهالی رسانه ممنونم که آنها هستند که خطر میکنند و صدای ما را به گوش میرسانند.
جایزه استعداد نو به مستند «برار انیسه» به کارگردانی سید صادق کاظمی تعلق گرفت.محمد خزاعی: من برای بهبود این شرایط تلاش خواهم کرد. جلسات مکرری هم برای بهبود وضعیت داشتم و علیرغم حرفهای بعضی از عزیزان من فکر میکنم افقهای آینده روشن است. دغدغه من تنها سینمای مستند نیست و تمامی اهالی خانواده سینما را در بر میگیرد
در بخش بعدی مراسم، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی بیان کرد: دوست دارم گلایههای سینماگران را بشنوم و برای آنها راهکار پیدا کنم. من با شما همدردی میکنم. دوست داشتم در شرایط بهتری سکاندار این مسوولیت میشدم. ای کاش بحثهای اقتصادی امروز به جای این مسایل جایش را به سوژههای نابتری میداد. من در بدترین شرایط اقتصادی یا شرایط سیاسی سکاندار شدم اما از خانواده خود سینمای ایران و رنجکشیده هستم و درد شما را میفهمم.
وی یادآور شد: من برای بهبود این شرایط تلاش خواهم کرد. جلسات مکرری هم برای بهبود وضعیت داشتم و علیرغم حرفهای بعضی از عزیزان من فکر میکنم افقهای آینده روشن است. دغدغه من تنها سینمای مستند نیست و تمامی اهالی خانواده سینما را در بر میگیرد. سال ۱۴۰۳ سالی بهتر در زمینه اقتصاد سینما، معیشت و تولید خواهد بود.
خزاعی در پایان سخنانش درگذشت ناصر طهماسب صدای ماندگار دوبله را تسلیت گفت و برای کیانوش عیاری که ساعتی قبل به دلیل سکته بستری شدهاست نیز آرزوی سلامتی کرد.
در ادامه جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران این دوره از جشنواره به سعید الهی تهیهکننده مستند «قویدل» اهدا شد.
سعید الهی بعد از دریافت جایزه گفت: این اولین بار است که یک فیلم هم برنده تماشاگران و هم شهید آوینی و جایزه ویژه شهید آوینی میشود. این ماجرا پیامآور این است که میتوان فیلمی ساخت که هم نظر متخصصان و هم نظر مردم را جلب کند. فکر میکنم این اتفاق برای اولین بار افتاده است.
در پایان این مراسم نیز علی دهکردی با اشاره به مسوولیت سنگی که برعهده گرفته است، بیان کرد: در روزهای اولی که من به عنوان مدیر عامل خانه سینما انتخاب شدم، اسنپ گرفتم و بعد راننده اسنپ به من گفت که من مستندسازم و عضوی از خانه سینما. همان لحظه من فکر کردم کلید خانهای را در دست گرفتم که یک مستندساز بهعنوان موتور دانش، خلاقیت و هنر راننده اسنپ شده است. اما حالا خوشحالم که این جوان در این سالن جایزه گرفت و جمعیت انبوهی برای او دست زدند. امیدوارم «سینماحقیقت» بتواند حقیقت سینمای فاخر ما را به گوش و چشم کسانی که چشم و گوششان را بر حقیقت سینما بستند، باز کنند.
در جشنواره آموزشگاههای آزاد سینمایی که در تهران در حال برگزاری است، نشست های مختلفی برگزار میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده ،کمال تبریزی استاد کارگاه انتقال تجربه کارگردانی در دومین جشنواره سراسری آموزشگاههای آزاد سینمایی خطاب به هنرجویان گفت: در سینما اگر فکر کنید همه چیز بلدید، باختهاید.
کارگاه انتقال تجربه کارگردانی کمال تبریزی عصر چهارشنبه اول آذرماه همزمان با دومین روز از دومین جشنواره آموزشگاههای سینمایی، در موزه سینما برگزار شد. کمال تبریزی کارگردان باسابقه سینمای ایران در ابتدای این کارگاه، با اشاره به خاستگاه سینما در غرب گفت: این بزرگترین مشکل ماست که سینما از ابتدا به عنوان سرگرمیای برای ما معرفی شد که باعث ایجاد شهرت، پول و… میشود. سینما از ابتدا هم صنعتی غربی بوده اما در کشور ما با علم و آگاهی شکل نگرفته است، بلکه بهعنوان یک امر تفریحی معرفی شده است. درست نیست که صرفا به آن بهعنوان یک پدیده تفریحی نگاه کنیم.
* سینما بدون تفکر نابود میشود کارگردان «شیدا» با اشاره به تأثیر تفکری سینمای ایران در سطح بینالمللی گفت: این تأثیر یک موضوع مقطعی است. نه جامعه و نه سیستم نمیخواهد سینما این وجه تفکری و تاثیرگذاری را داشته باشد و وقتی وجه تفکری از آن گرفته میشود دیگر فقط وجه تفریحی باقی میماند. اتفاقا وجه تفکری آن آرامآرام در حال فراموشی است. در مقطعی که چندان هم طولانی نبود ما دورهای طلایی داشتیم اما از مقطعی دیگر باز این بازیگران بودند که تعیینکننده شدند چون به هر حال تهیهکنندگان به دنبال بازگشت سرمایه و کسب سود بودند. من هیچ مخالفتی ندارم که یک فیلم مفرح ساخته و دیده شود چون خودم هم دوست دارم گاهی یک فیلم کمدی ببینم تا به مغزم استراحت بدهم اما اگر قرار باشد سینمای ایران تنها چنین تولیداتی داشته باشد و جای تفکر و اندیشه خالی باشد، به سمت نابودی خواهد رفت.
کارگردان «مارمولک» اظهار کرد: در آن دوران وقتی میخواستیم ساخت یک فیلم را شروع کنیم، اصلا به عایدی مالی آن فکر نمیکردیم بلکه ابتدا به آنچه میخواستیم بسازیم فکر میکردیم؛ به این فکر میکردیم که جامعه از ما چه میخواهد. امروز خیلی از افراد در حوزههای مختلف سینما هستند که ابتدا درباره دستمزد صحبت میکنند. به همین ترتیب بخشها و حوزههایی که مربوط به تفکر میشود از سینما رخت برمیبندد و آن وجه هیولایی اش عیان میشود که به دنبال ثروت و قدرت است. در حالی که این موضوع در تناقض با تعریف هنر است. تبریزی ضمن هشدار درباره تعدد فیلمهای کمدی گفت: متاسفانه مسئولان سینمایی و حتی منتقدان ما راه را گم کردهاند، فکر میکنند داریم پیشتازی میکنیم و مدام آمار میدهند این مصداق همان مثال «آفتابه لگن هفت دست» است. پس ما به یک رنسانس در حوزه هنر به ویژه سینما نیاز داریم و باید از این خواب خرگوشی بیدار شویم.
وی با اشاره به کسانی که در زندگی او تأثیر گذاشتهاند، گفت: سه نفر روی فعالیت هنری من خیلی تاثیرگذار بودند که اگر نبودند شاید من مثلا آشپز میشدم؛ یکی معلم ریاضی در دوران دبیرستانم که اتفاقا از ریاضی متنفر بودم. دومی در دانشگاه آقای دکتر عالمی بهخاطر مدل درس دادنش روی من خیلی تاثیر گذاشت به طوری که جسارتم در کار به او برمیگردد. سومین نفر نادر ابراهیمی بود. در کلاس او حاتمیکیا، من، رسول ملاقلیپور و خیلی از کسانی که بعدها منشأ اثر شدند، حضور داشتند. این کارگردان ادامه داد: هنوز هم وقتی میخواهم فیلم بسازم دست و بالم میلرزد. پس اینکه فکر کنی همه چیز را بلدی یعنی باختهای. در سینما هیچچیزی قطعی نیست حوزه آموزش در سینما از حوزه علوم اکتسابی خارج و بخش اعظم آن علم حضوری است یعنی باید کشف و شهودی در شما شکل بگیرد. قبل از انقلاب چندان چیزی به اسم کارگردان و تألیف کارگردان نداشتیم چون بازیگر سر صحنه میرفت و میگفت چه چیزی بگیریم یا چه چیزی نگیریم، چه دیالوگی بگوییم یا چه دیالوگی نگوییم چون فیلمفارسی، جریان غالب سینما بود. تبریزی درباره تعامل عوامل تولید یک فیلم با کارگردان گفت: کار جمعی نیازمند یک کاپیتان است، فیلمسازی هم باید سرپرست داشته باشد و سرپرست فیلم کارگردان است شما باید با کارگردان بحث و گفتگو کنید و تا جایی که در توانتان است با هم همفکری کنید اما اگر قانع نشد شما دیگر مسئولیتی ندارید چون کارگردان یک اثر مسئول نهایی آن است. البته کارگردان نمیتواند در ابعاد مختلف فیلم معجزه کند اما تاجایی میتواند تاثیرگذار باشد. تبریزی در پایان درباره نقش مدیر تولید گفت: نقش او بسیار پیچیده است اما در سینمای ما دستکم گرفته شده است. او مدیریت روانی و هزینههای پروژه را برعهده دارد.
ما در هر دوی این موضوعات مشکل داریم و هر آن کسی که بتواند این دو بخش را مدیریت کند، یک مدیر تولید خوب است. دومین جشنواره آموزشگاههای آزاد سینمایی فردا جمعه ۳ آذر با معرفی برگزیدگان درآیین اختتامیه از ساعت ۱۸ در ایوان شمس به کار خود پایان میدهد.
####
با درست فیلم ساختن در سینما میمانیم نه زیاد ساختن در نشستهای نقد و بررسی فیلمهای کوتاه جشنواره آموزشگاههای سینمایی آثار هنرجویان نوگرا و خلاق و با توجه به بودجه بضاعتشان حرفهای توصیف شدند. جلسه دوم نقد و بررسی فیلمهای کوتاه دومین جشنواره سراسری آموزشگاههای آزاد سینمایی در سالن تمدن موزه سینما برگزار شد.
در ابتدای این جلسه فیلم «همزاد» مورد نقد و بررسی قرار گرفت. مرتضی ربیعی کارگردان فیلم کوتاه «همزاد» گفت: این اولین فیلم حقیقی من است که ساختم. چون علاقه بسیاری به مقوله فیلمسازی داشتم وارد این عرصه شدم؛ این فیلم یک واقعیت بود که به صورت همزاد اتفاق افتاده بود و سپس تصمیم به تصویر کشیدن این داستان کردم.
محمد محمدی کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم کوتاه «همزاد» گفت: وضعیت سینمای کوتاه همین است و شاید مربوط به شما نیست و خب در اوایل دهه ۸۰ که خود من به این حوزه ورود کردم، همیشه سینما شغل اصلی من به حساب نمیآمد و اکثرا شغل دیگری هم داشتم. تلاش کارگردان اثر همزاد ستودنی است و در این دسته از فیلمهایی که دیدم جزو آثار کلاسیک و دارای موضوع خطی بود.
وی ادامه داد: جذابیت فیلم «همزاد» برایم موضوعش بود و خب اساسا فیلم کوتاه، فیلم ایدهها است و نباید با یک بودجه هنگفت فیلم کوتاه ساخت. معتقدم سینمای کوتاه سینمای ایدهها است. فیلم کوتاه فیلمی است که در آن باید به دنبال ایده بگردیم.
در ادامه این نشست فیلم «دستبند» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
محسن نقی زاده کارگردان فیلم کوتاه دستبند گفت: دستبند اولین کار داستانی ام است و پیش از این آثار مستندی داشتم که در جشنواره سینما و حقیقت حضور داشتند؛ این فیلم را با بودجه ۳ میلیون تومان ساختم.
محمدی کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم کوتاه «دستبند» نیز گفت: ایده خیلی پررنگ و ملموس بود. کار «دستبند» خیلی پیچیده نبود و چقدر خوب است در سینمای کوتاه به دنبال کار پیچیده نباشیم. ما درباره فیلم کوتاه صحبت میکنیم و باید در قواره فیلم کوتاه کار بسازیم نه اینکه دنبال تانک و مکانی مثل شهرک دفاع مقدس باشیم. همچنین با زیاد فیلم ساختن کسی در سینما نمیماند با درست فیلم ساختن است که در سینما میماند.
در ادامه این نشست خبری فیلم «کله» مورد بررسی قرار گرفت.
محمدی کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم «کله» گفت: کارگردان شاید میتوانست جلوتر برود اما من میتوانم نمره قبولی خوبی بدهم حداقل ایده را رعایت کرد اما اینکه در کنار خود مشاور: داشته باشی که به شما کمک کند اهمیت بسیاری دارد. ساخت فیلم کوتاه عالی است اما بدی این قصه این است، کسانی که فیلم کوتاه میسازند به فکر ساخت فیلم بلند هستند.
در ادامه این جلسه محمد صابری روزنامه نگار و کارشناس و منتقد سینما درباره سه فیلم نظرات خود را مطرح کرد. وی گفت: دست مریزاد میگویم به هر سه کارگردانی که این آثار را ساختند. مهتاب فرهادی به لحاظ پروداکشن کار پر زحمتی داشت و فارغ از کیفیت نهایی کار فی نفسه خود یک تجربه ارزشمند بود و دستمریزاد دارد که یک خانم در فضای سرد زمستانی کارگردانی و این فضا را خلق کند اما قالب قصه در فضای هنر و تجربه میرود که ایجاد یک حس و فضا موقعیت دارد. به نظرم اگر خانم فرهادی کار اولی بودند دست مریزاد دارد و میتوانم بگویم سینمای ایران آبستن حضور زنان است.
وی ادامه داد: همچنین باید بگویم خداقوت به مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران برای محوریت قرار دادن ژانر در جشنواره فیلم کوتاه تهران؛ زیرا تنوع ژانر اتفاق بسیار مبارکی است که میتواند یک پشتوانه مهم برای سینمای ایران باشد. نکته مشترک سه فیلم تلاش فیلمساز برای روایت قاعده مند در هر سه فیلم بود، اینکه فیلمساز حواسش هست که حرفش را در قالب ژانر و آوردهای که به لحاظ روایی میتواند بیان کند مهم است. این گم شده سینما است.
صابری افزود: در فیلم «کاپوراسو» یک موقعیت غیر منتظره پیش میآید که قالبش را بارها و بارها مشاهده کردیم. شروع، نقطه گذاری، یک روایت، بیان درست سینمایی و تعلیق به درستی انجام شده بود. تعلیق درست در عین اینکه قطره چکانی به مخاطب دیتا میدهد سعی میکند مخاطب را کنجکاو نگه دارد و در این فیلم اتفاقی که مشاهده کردم این بود که این ایده چقدر میتواند تازگی داشته باشد و کاراکتر هم باور پذیر است. آن چیزی که برایم در این فیلم هیجان انگیز بود رعایت اصول فیلمسازی مانند قاب بندی است، سکانس داخل ماشین من را یاد روایت ذهنی بهرام توکلی انداخت که کارگردان خیلی درست عمل و قصه را روایت میکند و ادا در نمیآورد.
در ادامه این جلسه محسن سوهانی منتقد و کارگردان سینما به بررسی آثار کوتاه «خطوط رفاقت»، «بدرقه سکوت» و «مرا ببوس» پرداخت.
در ابتدا کارگردان فیلم کوتاه «خطوط رفاقت» گفت: حدود ۷ سال پیش شروع به آموزش دیدن در حوزه تئاتر و سینما کردم و برای ساخت این فیلم فیلمنامه را به دوستم پیشنهاد دادم و قبول کرد و در ادامه کار را ساختیم. سوهانی درباره این فیلم کوتاه گفت: من فکر میکنم سینمای کوتاه را نباید مقدمهای برای فیلم بلند دانست؛ زیرا سینمای کوتاه خود یک مدیوم است و قابلیتی دارد که سینمای بلند ندارد مفاهیم اساسی را در کوتاه ترین زمان ممکن به ما انتقال میدهد. در سینمای کوتاه به دلیل فرصت محدودی که وجود دارد، هر پلانی که از آن استفاده میکنیم باید حرفی داشته باشد.
در ادامه این نشست فیلمهای «بدرقه سکوت» و «مرا ببوس» مورد نقد قرار گرفتند و سوهانی گفت: فیلم بدرقه سکوت نقدی است بر سنت و ازدواج سنتی و اهمیت وجود عشق در زندگی مشترک. به نظرم از نظر روایت کار میتوانست بهتر از این پیش برود. فیلم شروع خیلی خوبی دارد که پیرزن در خیال خود پیرمرد را خفه میکند و این فیلم از نظر شروع کار خوب است اما گره اصلی آنجاست که کارت دعوت عروسی به دست این دو میرسد که تعلیق و پیشبرد اهداف خوب پیش نمیرود.
وی در ادامه درباره فیلم «مرا ببوس» بیان کرد: این فیلم هم به هرحال مبنای محتوای عاشقانهای داشت که با مسئله جدایی همراه بود. فکر میکنم از نظر فرم ساختار و زبان سینما، فیلم کند پیش میرفت. کارها را باید به چشم تجربه نگاه کرد اما روی هم رفته باز مخاطب دچار یک سردرگمی روایی میشود، اینکه در انتها معلوم نمیشود که این فردی که سم خورده است چه بر سرش آمد. معتقدم فیلمساز بیش از هرچیزی میخواست از جداییها و خلا ایجاد شده شکایت کند ولی به نظرم یک جاهایی فیلم شعاری به نظر میرسید حتی نور فیلم.
سوهانی در پایان صحبتهایش گفت: این جشنواره به طور خاص یک ویژگی بارز و جذابیت مهم دارد این که روی آغازی ترین نقطه هنر دست گذاشته است و اینجا نقطه آغاز جوانان است. چقدر خوب است که سرمایهگذاران ما روی بچهها سرمایه گذاری کنند تا بچهها مسیر خود را پیدا کنند.
ایوب آقاخانی بازیگر و کارگردان در ادامه این نشست حضور یافت و به تحلیل سه فیلم کوتاه «من، او، مهتاب»، «تله هوس» و «فاصله رنگی» پرداخت. وی درباره چند اصل مهم در فیلمسازی گفت: مهم است نورپردازی مورد توجه قرار گیرد در حالی که در یکی از فیلمها فضا فقط روشن بود، همچنین مهم است نگاه در دکوپاژ کلاسیک نباشد. وی درباره ویژگیهای کلی آثار بیان کرد: البته همین که آثار سروسامان دارد اتفاق خوبی است اما اگر به این دقت نکنیم که فیلم اول کارگردان است، میتوان انتظارات دیگری داشت. شاید فیلمها در درآوردن فضایشان موفق بوده باشد. وقتی نگاه مترقی در فیلم نداریم نباید سراغ فضاهای خاص برویم اگر فضای روزمره ای داشته باشد بضاعت کم فیلمهای اول اثر را نجات میدهد.
####
هوش مصنوعی در تکنولوژی دستیار انسان است
امیررضا معتمدی یکی از استادان نشست تخصصی سینما و هوش مصنوعی در جشنواره سراسری آموزشگاههای آزاد سینمایی گفت: اگر سینما را از نقطهای به نام ایده نگاه کنیم و پایان آن را مخاطب ببینیم، درحال حاضر هوش مصنوعی در قسمتها و بخشهای مختلف تاثیر دارد و کمک کننده است.
نشست تخصصی و آموزشی «سینما و هوش مصنوعی، امکانات و کاربردها» با حضور سعید اسدی، مسعود سفلایی و امیررضا معتمدی در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.
سعید اسدی در ابتدای نشست کاربردها و امکانات هوش مصنوعی گفت: هوش مصنوعی یک تکنولوژی نوین است و یک ابزار یا یک وسیله نیست. در واقع هوش مصنوعی یک امکان و وسیلهای است که در حوزه سایبری، اینترنت و ابزارهایی که در حوزه اینترنت هستند کار میکند. ما پیش از این با یک اتوماسیون رو به رو بودیم که در واقع اعمال و ارائه آن بود. هوش مصنوعی خود میآموزد و امکاناتی را در اختیار ما قرار میدهد. این هوش فرصت فوقالعادهای را در اختیار ما قرار میدهد اما با تهدیدهایی ام همراه است.
وی ادامه داد: هوش مصنوعی با یک قوانین و قواعد معین اعمال میشود و مسئلهای که هوش مصنوعی به عنوان تهدید مطرح میکند، ممکن است حتی در شغلهای دیگر هم از بین برود، مخصوصا در حوزه فیلمنامهنویسی، تولید، پس از تولید، تدوین تا جلوههای هوش مصنوعی. همچنین ممکن است هوش مصنوعی برخی از مشاغل را تحت تاثیر قرار بدهد و شما وقتی الآن هم بخواهید با هوش مصنوعی در ارتباط باشید سوالهای متفاوتی پیرامون این حوزه دارید.
اسدی افزود: بنابراین هوش مصنوعی نیازمند دستورالعملهای ماست تا بتواند پاسخ بدهد. هوش مصنوعی فعلا یک رویکرد گذشته گرا دارد که این دیتاها در فضای مجازی موجود است. فرض کنید شما الگوهایی دارد که این الگوها و سبکها را هوش مصنوعی میشناسد. برای مثال اگر شما فیلمنامهای را به هوش مصنوعی بدهید میتواند استوی برد کند اما این کار مطابق با استایل آن کار است.
وی بیان کرد: هوش مصنوعی یک نوع امتداد آدمی است و چیزی نیست که شما بتوانید آن را ببینید. یک زمانی هست که شما میتوانید سروری را نگاه کنید اما هوش مصنوعی کجاست؟ معتقدم هوش مصنوعی هوشی انسانی است. در واقع هوش مصنوعی تداوم آدمی است. یک زمانی انسان با نیروی بدنی خود کار میکرد و نیروی خود را به چرخها میداد اما اکنون در یک سری از شغلها متفاوت شده است. همچنین هوش مصنوعی در واقع شکلی از تداوم هوش آدمی است که اتوماسیون آن با یک خودآموز و خودپروری جدید همراه است اما سوال اینجاست که آیا هوش مصنوعی میتواند به عنوان یک هوش عمل کند؟
در ادامه این نشست مسعود سفلایی درباره کاربرد هوش مصنوعی و امکاناتی که در خلق سینما یعنی فیلمنامه قرار داده است، صحبت کرد: برخلاف تکنولوژیهایی که همیشه با فاصله از آن صحبت میکردیم مبحث کاربرد هوش مصنوعی خیلی نزدیک به ما است. مسئله اصلی ما این است که امکان عمومی سازی این مسئله ترس ایجاد کرده است.
وی ادامه داد: این روزها ترس از هوش مصنوعی به دو شکل است؛ یک واژه هوش که متفکران قدیمی وقتی میخواهند از چیزی صحبت کنند و میگویند هوش، گویا این هوش خداوندگار است. مورد بعدی در دسترس بودن است. متخصصین در طی این سالها ترس امکان دسترسی را داشتند. ریشه ماجرای هوش مصنوعی اقتصاد است؛ اگر ما بتوانیم عمده کارها را به یک چیز دیگر بسپاریم شغل ما کمرنگتر خواهد بود.
سفلایی افزود:ما در زمینه هوش مصنوعی و فیلمنامه نویسی یک شانس آوردهایم و آن هم زبان فارسی است که قابلیت آنچنانی در زبان هوش مصنوعی ندارد؛ اما این اتفاق بالاخره میافتد. بنابر این هوش مصنوعی پدیده خیلی وحشتناک یا پدیدهای که بتوانیم خیلی آسان از آن بگذریم نیست. هوش مصنوعی سرعت بخشی به روند نگارش میدهد و ما میتوانیم محصول بیشتری بسازیم که از این زاویه دید نتیجه هوش مصنوعی میتواند مطلوب باشد البته اگر زاویه دید خوبی باشد.
وی بیان کرد: اتفاق دیگری که میافتد مسئله خلاقیت است و خب خلاقیت کجا میرود؟ در سینما خلاقیت یکی از مسیرهای بدست آوردن تجربه است و از این مسیر میتوان نمونهای خلق کرد که شاید حتی نمونه مشابهی هم نداشته باشد. سینما بر مبنای تکنیک و فن است. خلاقیت چیزی است که در صحنه و کار خود را نشان بدهد.
سفلایی درباره ترس از هوش مصنوعی گفت: اتفاق ترسناکی که در دنیا میافتد این است که فرآیند هوش مصنوعی بتواند جای هنرمندانی که استادکار هستند را بگیرد. شاید در جهان آینده نگوییم که استادکاری در قسمتی از جهان یک چیزی را ساخته است؛ در آن زمان مفهوم استادکاری از بین میرود و ترس بزرگ سینما از چنین چیزی نشات میگیرد و این ترس در فیلمنامه نویسی خیلی بیشتر است.
کسانی که در فضای رئال کار میکنند خیلی ترس ندارند؛ بنابراین ماجرای اصلی از اینجا صورت میگیرد که نکند فضای کار معمولی از بین برود و مسیر سختتر شود. این مسئله و ترس با اقتصاد و شیوه زندگی انسانها گره میخورد و در دورهای که جهان درگیر مشکلات اقتصادی و بیماری کرونا و تغییرات شغلی است این ایده روی کار میآید. بخشی از این ترس توسط سینما به سمت مردم رفته است. خودمان داریم از چیزی که خودمان از آن میترسیم حرف میزنیم.
در ادامه این نشست امیررضا معتمدی متخصص جلوههای ویژه گفت: از دورهای که رایانه آمد، سرمایهگذارها نشستند به سود آوری خود فکر کردند. آنها میخواهند که رقیب ناپذیری خود را دورتر و دورتر کنند. بنابراین سالهاست که درباره هوش مصنوعی صحبت میکنند؛ اما وقتی هم هست که درباره هوش مصنوعی نگران میشویم؛ از سوی دیگر آنها هوش مصنوعی را لانچ کردهاند و هوش مصنوعی آرام آرام بسیاری از موارد را از ما یادمیگیرد؛ اما نکتهای که وجود دارد این است که هوش مصنوعی در تکنولوژی معمولا دستیار انسان است که اگر احیانا انسان دچار خطا شد بیاید و آن را دسته بندی کند.
وی ادامه داد: یکی از مراحل مهمی که در انیمیشن وجود دارد لوک تصویری پلانها است که معمولا به سرعت میتواند از آرشیوهای خود و با استفاده از دیتاهایی که دارد یک سری پیشنهاد به انسان بدهد و چون انسان حافظه سطحی دارد نمیتواند همه اطلاعات را در لحظه داشته باشد هوش مصنوعی به راحتی میتواند این اطلاعات را در دسترس انسان قرار دهد و به کمک انسان بیاید.
معتمدی افزود: درحال حاضر هوش مصنوعی نیروی کاری یک سرمایهگذار است و سرمایه گذار از آن استفاده میکند. هوش مصنوعی پدیده عجیبی است اما تخیل کردن درباره آن اتفاق عجیبی نیست. اگر سینما را از نقطهای به نام ایده نگاه کنیم و پایان آن را مخاطب ببینیم، درحال حاضر هوش مصنوعی در قسمتها و بخشهای مختلف تاثیر دارد و کمک کننده است. تا امروز هیچ علامتی دلیل بر اینکه هوش مصنوعی بتواند کار خلاقانهای انجام بدهد واضح انجام نشده است. اگر روزی به جایی برسیم که هوش مصنوعی با در دست داشتن راش و یا با مراجعه به بانک اطلاعاتی بزرگ خود بتواند به شما فیلم تدوین شده تحویل دهد شما میتوانید بگویید هوش مصنوعی چگونه است؛ اما اکنون این تکنولوژی به آن قسمت نرسیده است و در حال حاضر هوش مصنوعی روی تک فریم و با پیش فرضهایی تصویرها را جنریت میکند و چند تصویر از زوایای مختلف به شما تحویل میدهد.
وی در پایان گفت: بیشتر ترسما از هوش مصنوعی این است که ما نمیدانیم این تکنولوژی نوین چطور کار میکند و شایان ذکر است که سینما در ایران یک صنعت حمایتی است و بدون حمایت میمیرد. در نتیجه تمامی مشاغل سینما باید خود را آماده این هوش مصنوعی کنند. دومین جشنواره سراسری آموزشگاههای آزاد سینمایی به دبیری مهدی شفیعی فردا جمعه ۳ آذر با برگزاری اختتامیه در ایوان شمس به کار خود پایان میدهد.
شهرستانها ظرفیت بهتری برای فیلمسازی دارند
مهدی اصلانی مدرس نشست تخصصی «تشکیل کارگروه تولید پروژه پایانی هنرجویان در آموزشگاهها» گفت: شهرستانها ظرفیت بهتری برای فیلمسازی دارند و نباید خودمان را صرفا درگیر تجهیزات کنیم.
نشست تخصصی و آموزشی «تشکیل کارگروه پروژه پایانی هنرجویان با مشارکت آموزشگاهها» با حضور مهدی اصلانی پنجشنبه ۲ آذر در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.
در این نشست مهدی اصلانی به شرح هزینههای فیلم کوتاه از ساخت، تدوین، فیلمبرداری و… پرداخت.
مهدی اصلانی درباره هزینههای تولید فیلم کوتاه گفت: بیشترین خروجیهای ما در آموزش در دو حوزه بازیگری و گریم است. اگر استادانی به آموزشگاهها بیایند که بیشتر بر تخصصهایی نظیر کارگردانی، صدابرداری، گریم و…متمرکز باشند بهتر است. سینما و تلویزیون همه کم کار هستند و شما میتوانید تجهیزات ارزانتر بگیرید. وی افزود: همچنین اگر شما را بشناسند هزینههایتان پایین میآید و توصیه من به شما این است که به هیچ عنوان هزینههای خود را به صورت تلفنی به دیگران بیان نکنید بلکه فیلمنامه را در ابتدا درباره اختیار افراد قرار دهید و درباره فیلم خود صحبت کنید و در قدم آخر بحث مالی را مطرح کنید.
وی ادامه داد: قرار نیست همه فیلمساز و بازیگر و تدوین گر یا کارگردان شوند.
درادامه این نشست اصلانی درباره هزینههای مرحله پیش تولید با مشارکت آموزشگاهها و هنرجویان بیان کرد: بر اساس محاسبههای انجام شده هزینه اجاره دفتر در مدت ۱۵ روز ۳۰ میلیون تومان است، هزینه پذیرایی در ۱۵ روز ۱۰ تا ۳۰ میلیون بسته به نوع مکان دارد، هزینه بیمه ۲۰ میلیون برای ۵ فیلم، هزینه ایاب و ذهاب و بازدید از لوکیشن ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان، هزینه گریم و لباس ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان پیشبینی شده است.
اصلانی افزود: پیشنهادم به شما این است که درگیر تجهیزات فیلمبرداری نشوید و اولین نکته مهم در فیلمسازی نگاه شما است و حتی میتوانید با دوربین موبایل هم تصویربرداری کنید. پس درگیر هزینههای اضافی نشوید زیرا ایده و نگاه شما مهم است.
وی ادامه داد: در این چند سالی که در سینما هستم آموزشگاهها در اغلب شهرستانها هستند من بسیاری از فیلمهایم را در شهرستان میسازم زیرا در شهرستانها پتانسیل بهتری برای فیلمسازی وجود دارد. من فیلمی ساختم که از تهران با خود نیرو و تجهیزات نبردم و از ظرفیت استان قزوین استفاده کردم. پیشنهاد میکنم سینما برایتان جدی باشد و فکر نکنید سینما چیزهایی دارد که شما به ظاهر میبینید. دومین جشنواره سراسری آموزشگاههای آزاد سینمایی جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲ با معرفی برگزیدگان در ایوان شمس به کار خود پایان میدهد.
محمود بابایی تهیهکننده فیلم سینمایی «بعد از رفتن» معتقد است یکی از مضمونهای فیلمنامه، «بازگشت» بود که پیشتر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، فیلم سینمایی «بعد از رفتن» یکی از محصولات بنیاد سینمایی فارابی بود که در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و آخرین روزهای اکران خود در سینماهای کشور را سپری میکند.
این فیلم اولین ساخته بلند سینمایی رضا نجاتی است که پیشتر با فیلم کوتاه «ارفاق» موفق به کسب سیمرغ بهترین فیلم کوتاه از جشنواره فیلم فجر شده بود. تهیهکنندگی این فیلم را هم محمود بابایی برعهده داشته که ۲ سال پیش با فیلم «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی وارد عرصه تهیهکنندگی سینما شد و حالا دومین فیلم کارنامهاش را ساخته است.
به بهانه اکران عمومی «بعد از رفتن» میزبان رضا نجاتی و محمود بابایی کارگردان و تهیهکننده این فیلم سینمایی در بودیم.
* ایده «بعد از رفتن» چطور شکل گرفت؟
رضا نجاتی: شکلگیری «بعد از رفتن» برای من حدود سه سال زمان برد. در حین فرآیند نگارش فیلمنامه این فیلم، ۲ فیلم کوتاه دیگر هم ساختم، یکی «شوفر» و دیگری «ارفاق». نه اینکه نگارش «بعد از رفتن» این قدر زمان برده باشد. تقریباً در طول سه سال، فیلمنامه را آماده داشتم اما میخواستم برای ورود به سینمای بلند آماده شوم و این آمادگی زمانبر بود. از جایی آقای بابایی به عنوان تهیهکننده افتخار همراهی دادند و این پروژه کلید خورد.
* آقای بابایی! چه شد پای کار این فیلم آمدید و با یک کارگردان فیلماولی همراه شدید؟
محمود بابایی: در اختتامیه جشنواره چهلم و زمانی که در کنار بهروز شعیبی برای اعلام نتایج داوریها نشسته بودیم و امیدوار به دریافت سیمرغ برای «بدون قرار قبلی» بودیم، در بخش نخست اعلام جوایز، برگزیده بخش فیلم کوتاه را اعلام کردند و دیدیم جوانی قد بلند روی سن رفت و سیمرغ این بخش را دریافت کرد. آقای نجاتی همانجا بعد از دریافت سیمرغ خود گفت سال بعد میخواهم با اولین فیلم بلندم در جشنواره حضور داشته باشم.
بابایی: یکی از مضمونهای فیلمنامه «بعد از رفتن» مضمون «بازگشت» بود. که پیشتر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده بود
همان زمان به بهروز شعیبی گفتم، چقدر قاطع صبحت کرد. شناختی از رضا نجاتی نداشتم. از قبل هم این دغدغه را داشتیم که مسیر را برای فیلماولیها هم باز کنیم و از آنها حمایت کنیم. اعتقادم این بوده و هست که سینما نیاز به ورود نگاههای تازه برای احیای خود دارد. از طریق مهدی آذرپندار، با رضا نجاتی بیشتر آشنا شدم و درباره همکاری صحبت کردیم.
فیلمنامه «بعد از رفتن» چیزهایی داشت که برایم جذاب بود. کاراکتر رضا نجاتی هم از همان جشنواره، برایم جذاب بود. یکی از مضمونهای فیلمنامه، مضمون «بازگشت» بود که پیشتر در «بدون قرار قبلی» هم مطرح شده بود. در نهایت بعد از چالشهای بسیار حتی تصمیم گرفتیم که روی فیلمنامه بیشتر کار کنیم اما سرنوشت به این سمت رفت که این همکاری شکل بگیرد. در شرایط سال گذشته هم فیلم را ساختیم و فکر میکنم اشتباهمان این بود که فیلم را به جشنواره فجر فرستادیم!
*چرا؟
بابایی: بهعنوان یک تهیهکننده در این سالها تلاش کردم تا به اندازه خودم، سینمای اجتماعی را زنده نگه دارم. حاصل این تلاش من در شرایطی که در سال ۱۴۰۱ تجربه کردیم ساخت این فیلم بود. فیلمی هم ساختیم که حداقل روی پوستر چند چهره معتبر در جریان اصلی سینما داشت. همه اینها را وظیفه خودم میدانستم و میخواستم کاری برای «سینما» انجام دهم، نه صرفاً برای «جشنواره». پیشبینی میکردم که اگر فیلم را به فجر بدهیم، این جشنواره فیلممان را تحویل نخواهد گرفت چراکه این فیلم رگههایی دارد که برای این ترکیب هیأت داوران و برگزارکنندگان جشنواره قابل تشخیص بود و بر اساس همان هم میتوانستند فیلم را کنار بگذارند. همین اتفاق هم افتاد. یکی ۲ بار هم در همان مقطع هشدار دادم که کاش در شرایط حساسی که داشتیم، جشنواره به یک سمت خاص غش نکند اما برخلاف آنچه هشدار داده بودم، اتفاقاتی که پیشبینی میکردیم رخ داد.
* با توجه به اینکه مالک فیلم «بعد از رفتن» فارابی است، اساساً امکان عدم حضور در جشنواره را داشتید؟
بابایی: فیلم به راحتی میتوانست در موعد مقرر آماده نشود و این هم از جنس تهدید نیست. ما تقریباً آخرین گروهی بودیم که فیلممان را کلید زدیم.
نجاتی: فیلم را ۱۰ آذر کلید زدیم.
بابایی: بله. در حالی که ۱۵ آذر از ما نسخه اولیه میخواستند! پس خیلی طبیعی بود که فیلم به موقع آماده نشود. نکته دوم هم اینکه فارغ از اینکه مالک فیلم کیست، تمام بار حقوقی مرتبط با یک فیلم بر عهده تهیهکننده است. فارغ از این مباحث اما همچنان حضور «بعد از رفتن» در جشنواره را اشتباه میدانم. چرا که معتقدم فضاسازی رسانهای نامناسبی در این رویداد برای فیلم شکل گرفت. در شرایطی که خیلیها به دنبال تعطیلی فعالیتهای سینمایی بودند، ما معتقد بودیم که باید کار کرد و ورود بیشتر به این مباحث آسیبشناسانه زمان زیادی نیاز دارد. ما فیلم خود را به جشنواره فجر دادیم اما برآیند سلیقه حاکم بر فضای رسانهای جشنواره چهل و یکم بیشتر متوجه فیلمهای جنگی بود و همه این موارد دست به دست هم داد تا «بعد از رفتن» به بدترین شکل ممکن در فضای رسانهای معرفی شود! حضور در جشنواره فجر نه تنها برای ما مواهبی نداشت که باعث شد امروز و در بازه اکران این فیلم، یکی از اصلیترین بحرانهای ما جبران همان فضای منفی شکل گرفته پیرامون فیلم در ایام جشنواره باشد!
نجاتی: «بعد از رفتن» یک فیلم مبتنی بر حس و حال است. از نظر ساختاری، فیلمنامه «بعد از رفتن» یک ساختار کلاسیک و سه پردهای دارد. یعنی حادثه محرک دارد، نقطه عطف و نقطه میانی دارد و همه قواعد یک فیلمنامه سهپردهای در آن رعایت شده است. به استناد همین ساختار هم معتقد نیستم که فضای میانی فیلم خالی است * آقای نجاتی ما پیشتر در عرصه فیلم کوتاه آثار خوبی مانند «شوفر» و «ارفاق» را از شما دیده بودیم و یکی از واکنشها نسبت به «بعد از رفتن» در همان ایام جشنواره هم این بود که این فیلم هم میتوانست یک فیلم کوتاه بسیار خوب شود که فیلم بلند خوبی نشده است. چه شد که این داستان را در قالب فیلم بلند ساختید؟
نجاتی: برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید بدانیم که به لحاظ تخصصی و فنی، چه تفاوتهایی میان جهان یک فیلم کوتاه با جهان یک فیلم بلند وجود دارد. به تعبیر دیگر چه چیزی باعث میشود بگوییم یک داستان باید تبدیل به یک فیلم کوتاه و یک داستان دیگر تبدیل به فیلم بلند شود؟
* شاید یکی از دلایل چنین برداشتی این باشد که فیلم شروع و پایان خوبی دارد اما در میانه روایت، گویی از نظر مواد داستانی کم میآورد و مخاطب با فضایی خالی از داستان مواجه میشود.
نجاتی: این تعبیر خالی بودن هم نیاز به بحث تخصصی دارد. شخصاً معتقدم فیلم «بعد از رفتن» یک فیلم مبتنی بر حس و حال است. از نظر ساختاری، فیلمنامه «بعد از رفتن» یک ساختار کلاسیک و سه پردهای دارد. یعنی حادثه محرک دارد، نقطه عطف و نقطه میانی دارد و همه قواعد یک فیلمنامه سهپردهای در آن رعایت شده است. به استناد همین ساختار هم معتقد نیستم که فضای میانی فیلم خالی است. میتوانم بگویم این مدل قصهگویی است که من انتخاب کردهام.
* فکر میکنید از این مدل جواب مناسبی گرفتهاید؟
نجاتی: این میتواند محل بحث باشد اما اینکه آیا «بعد از رفتن» میتوانست یک فیلم کوتاه باشد، نمیپذیرم، چراکه در این فیلم من نمودار تغییر شخصیت برای کاراکترهایم دارم و مگر میتوان در یک فیلم کوتاه، نمودار تغییر شخصیت داشت؟ من واقعاً ادعایی در جهان فیلم کوتاه دارم و ۱۴ سال از زندگیام را صرف مطالعه، دیدن و ساختن فیلم کردهام و بر اساس همین پشتوانه هم میتوانم تعاریفی را که بر اساس آنها فیلم ساختهام، ارائه دهم. صادقانه میگویم که نمیتوانم ادعا کنم که فیلم خوبی ساختهام و طبیعتاً هر فیلمسازی با هر فیلمی که میسازد، تجربههایی کسب میکند تا در فیلمهای بعدیاش از آنها بهره ببرد. بر همین مبنا خودم هم طبیعتاً در جریان ایرادات فیلمم هستم. از همین تجربهها هم در فیلمهای بعدیام استفاده خواهم کرد. در عین اینکه درباره فریم به فریم همین فیلم میتوانم از عملکردم دفاع کنم. اگر به عقب بازگردم باز هم «بعد از رفتن» را به همین شکل میسازم.
* آقای بابایی یکی از موضوعهایی که این روزها درباره فیلمهای موفق در گیشه به تواتر مطرح میشود، هزینه کردن صاحب اثر برای تبلیغ است که انگار تأثیر مستقیمی هم بر فروش فیلمها دارد. شما چه تمهیداتی برای تبلیغ «بعد از رفتن» داشتید و بهعنوان تهیهکننده آیا معتقد به هزینه کردن در این بخش هستید؟
بابایی: ابتدا میخواهم به این نکته اشاره کنم که یکی از موضوعاتی که درباره حضور فیلم در جشنواره فیلم فجر به آن اشاره داشتم، همین فضای تبلیغاتی است که باعث شده گروهی از مخاطبان بالقوه فیلم «بعد از رفتن» امروز با پیشزمینه ذهنی سراغ آن بروند و نتوانند از آن لذت ببرند. سابقه ذهنی مخاطبان از کیفیت رونمایی فیلم در جشنواره فجر، موقعیت امروز فیلم در فرآیند اکران را شکننده کرده است. پرزنت اشتباه فیلم در ایام جشنواره، عامل موقعیت شکننده امروز شده است.
از سوی دیگر قطعاً باید بپذیریم که در نهایت، فیلمسازی مبتنی بر سلیقه است. همین فیلم «بعد از رفتن» را برخی بهشدت نقد کردند اما از آن طرف میتوانم از یک آدم سرشناس سینمایی نام ببرم که بر اساس فضای حاکم بر جشنواره میگفت «با کراهت میخواستم فیلم را ببینم» اما وقتی آن را دید به شدت علاقهمند شد و تا همین امروز سه بار فیلم را در سینما دیده است.
اتفاقاً درباره «بعد از رفتن» موضع میانه کمتر دیدهام. این درست که مخاطب و اقتصاد سینما، اهمیت دارد، اما نمیتوان اهمیت مشقکردن در فیلمسازی را هم نادیده گرفت. «بعد از رفتن» هم فیلم اول یک فیلمساز است و شاید برخی از دوستانی که در جشنواره فجر فیلم را دیدند و دوست نداشتند، در اکران عمومی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. اما در پاسخ به پرسش شما این نکته را به صراحت میگویم که برای تبلیغ، هر قدر هزینه کنید، کم است. در هر شرایطی که فیلم ساخته و عرضه شود، این باغبان است که باید حواسش به باغش باشد.
* آقای نجاتی یکی از نکاتی که در روایت فیلم جلب توجه میکند، «فقدان مفاهمه» میان انسانها است. انسانهای امروز خیلی نمیتوانند با یکدیگر گفتوگو کنند. قبول دارید؟
نجاتی: در روزگاری که آدمها سخت با هم گفتوگو میکنند، این موضوع ذهن من را هم درگیر میکند که در فیلمنامه تلاش کردم به این توجه داشته باشم. آدمها از مکالمه با هم هراس دارند و فضایی که فیلم به تصویر میکشد، سکوتی است که حاصل همین هراس است. حالا وقت آن رسیده که این آدمها بعد از یک سکوت طولانی با هم حرف بزنند. برای همین در هر سکانس شاهد گفتوگوهایی درباره گذشته، میان کاراکترها هستیم. روایت هم به گونهای است که گویی در هر سکانس، برگ تازهای از گذشته کاراکتر اصلی رو میشود. خیلی به این روند فکر کردیم. هم در فرآیند نگارش و هم در فرآیند دورخوانی دیالوگها به اینها فکر میکردیم. تلاش من این بود که آدمها به این برداشت برسند که کمی در زمینه حرف زدن بیشتر با یکدیگر کنار بیایند و فارغ از هر مشکلی، به این نکته توجه داشته باشند که شاید گفتوگو بتواند زمینهساز حل مشکل شود.
* در خیلی موارد سوتفاهمها مانع شکلگیری گفتوگو میشود.
نجاتی: همین طور است. سوتفاهمها را میتوان در ادامه همین عدم گفتوگو دانست و این برداشت از قصه فیلم کاملاً درست است.
* و مهم اینکه ۲ کاراکتر اصلی فیلم با وجود تمام سوتفاهمها، امکان رجوع به گذشته و جبران را از خودشان سلب نکردهاند و این هم ویژگی مهمی است که در جامعه امروز کمتر مورد توجه است؛ اینکه معمولاً در پایان یک رابطه افراد همه پلهای پشت سر خود را خراب میکنند.
نجاتی: از نظر من «احترام» در ادامه خودش، «بخشش» میآورد. نمیدانم این برداشت من چقدر میتواند درست باشد اما شخصاً معتقدم تا زمانی که ما به یکدیگر احترام میگذاریم، این احترام میتواند در روابط خصوصیتر ما هم منعکس شود و در ادامه همین احترام گذاشتن است که بخشش شکل میگیرد. ما فیلمسازان با فیلمهایمان، شعرا با شعرهایشان و داستاننویسان با داستانهایشان باید برای همین تغییرات کوچک در رفتار انسانها تلاش کنند. البته که اعتقاد دارم که هیچ فیلم و هیچ اثر هنریای نمیتواند تغییر بزرگی را در آدمها رقم بزند، اما میتوان روی تغییرات کوچک حساب کرد. ما بیشتر میتوانیم «مؤثر» باشیم تا «تغییردهنده». همین تغییرات کوچک در کنار یکدیگر میتواند تبدیل به بافرهنگتر شدن یک جامعه شود و آن را بالا بکشد. ما همین اندازه که بتوانیم تأثیرگذار باشیم ارزشمند است. بهخصوص که معتقدم فیلم اجتماعی قرار نیست آینه جامعه باشد.
نجاتی: فیلم اجتماعی باید راهکار ارائه دهد. اگر صرفاً بخواهیم واقعیتها را نشان بدهیم، صرفاً یک استناد تصویری است که البته به آن خرده هم نمیگیرم. اما ایدهام برای ساخت فیلم اجتماعی این است که حتماً باید راهکار هم ارائه دهیم
* خیلی از فیلمسازانی که در سینمای اجتماعی کار میکنند، غالباً نظر عکس دارند!
نجاتی: من اصلاً این نگاه را ندارم که ما قرار است دوربین خود را روشن کنیم و هر چه را که در جامعه جریان دارد، ضبط کنیم. فیلم اجتماعی باید راهکار ارائه دهد. زمانی که راهکار ارائه میدهیم، یعنی فیلم اجتماعی ساختهایم. اگر صرفاً بخواهیم واقعیتها را نشان بدهیم، صرفاً یک استناد تصویری است که البته به آن خرده هم نمیگیرم. اما ایدهام برای ساخت فیلم اجتماعی این است که حتماً باید راهکار هم ارائه دهیم. گاهی یک فیلم شاید فقط سوالی را طرح کند و بعدها فیلم دیگری به آن سوال پاسخ دهد اما مهم این است که ما بتوانیم سوالهای درست را مطرح کنیم و در ادامه آنها، به راهکارها هم برسیم.
* یکی از نکات فیلم «بعد از رفتن» در ترکیب بازیگران، حضور بهرام شاهمحمدلو است که فراتر از نوستالژی «آقای حکایتی» حضور تأثیرگذار و درخشانی در فیلم دارد. این همکاری چطور شکل گرفت؟
بابایی: آقای شاهمحمدلو از چهرههای باسابقه و در عین حال بهشدت گزیدهکار در عرصه بازیگری است. خیلی از گروههای تولید دیگر کمتر سراغ پیشکسوتان میروند، اما آقای شاهمحمدلو پیشنهادهای بسیاری دارد، اما بهسختی این پیشنهادها را میپذیرد. خیلی برای قبول یک نقش سختگیری میکند که حضور کمرنگش در سینما به دلیل نبود پیشنهاد نیست. شخصاً از «آقای حکایتی» خاطره داشتم و علاقه داشتم با او همکاری کنم. گوشه ذهنم بود آدمهایی را که از آنها خاطرهای دار به کار دعوت و از ظرفیتشان استفاده کنم. حضور بهرام شاهمحمدلو در این نقش پیشنهاد من بود. گزینههای دیگری بودند، اما به نظرم خیلی هم خوب، درست و بهاندازه این نقش را بازی کرده. در فرآیند تولید، آنقدر انرژی خوب به قلب و روح تکتک اعضای گروه منتقل کرد که تجربه همکاری با او برای همه ما به یک تجربه شیرین تبدیل شد.
* یکی از مضامین فیلم که به همین کاراکتر پدر با بازی بهرام شاهمحمدلو هم ارتباط پیدا میکند، ارتباط میان نسل هاست. ارتباط کاراکتر صابر ابر با پدرش، آن هم در برابر چشم فرزند خودش نشان از یک زنجیره دارد.
بابایی: این ارتباط میان نسلی هم میان آرش (صابر ابر) با پدرش در جریان است، هم میان آرش با پسرش و هم میان پدر آرش با نوهاش. این مسألهای است که در فیلم مورد توجه و تأکید بوده است. چند روز پیش با یک هنرمند درباره همین مسئله تفاوت نسلها صحبت میکردم که به نکته جالبی اشاره میکرد. او میگفت من فرزندی ندارم و از آنجایی که فرزند ندارم، گویی ارتباطم با جهان امروز منقطع شده است. او میگفت اگر من بچه داشتم، احتمالاً مجبورم میکرد انیمیشنهای روز دنیا را تماشا کنم و یا در جریان تحولات تازه قرار بگیرم. همه ما گویی نیاز به این حلقه وصل با جهان امروز داریم و این همان زنجیره ارتباط نسلی است. ما در این فیلم تلاش کردهایم درباره گفتوگو میان سه نسل صحبت کنیم. در روایت فیلم آرش اساساً نمیتواند با پدرش یعنی میکائیل (با بازی بهرام شاهمحمدلو) گفتوگو کند. احتمالاً در این نسل، آدمهایی از این جنس زیاد هم هستند. فیلم میخواهد درباره این فاصله نسلی هم صحبت کند و تلاش داشتیم این فقدان گفتوگو و رابطه را هم به تصویر درآوریم.
بابایی: اگر اشتباه نکنم «بعد از رفتن» ارزانترین فیلم فارابی در فهرست تولید سال گذشته بوده است. این طور نبود که برای رسیدن فیلمها به جشنواره فارابی خارج از قاعده خرج کرده باشد
* آقای بابایی درباره حمایت فارابی از فیلم توضیح دهید، بهخصوص که فارابی سال گذشته پروژههای متعددی را برای تولید در دست داشت.
بابایی: فارابی در حال حاضر سازوکار شفافسازی برای سرمایهگذاریهایش در پروژههای مختلف دارد و تصمیمگیری درباره اعلام اعداد و ارقام با دوستان فارابی است اما شخصاً در مقام تهیهکننده این فیلم این ادعا را دارم که کسی نمیتواند فیلمی با این وسعت را با این هزینه به تولید برساند. ما واقعاً فیلمی بسیار ارزان ساختیم با وجود آینکه فیلم هم تعدد لوکیشن و تعدد بازیگر داشته و هم ساخت و ساز در دکور. کل سیرک موجود در فیلم را خودمان ساختهایم و با تمام این موارد، اگر اشتباه نکنم «بعد از رفتن» ارزانترین فیلم فارابی در فهرست تولید سال گذشته بوده است. این طور نبود که برای رسیدن فیلمها به جشنواره، فارابی خارج از قاعده خرج کرده باشد. قاطع میگویم اصلاً این طور نبوده است. ساعتها درباره برآوردهای تولید گفتوگو کردیم و با بودجهای که فارابی مدنظر داشت، فیلم با این کیفیت به تولید نمیرسید و وظیفه من بهعنوان تهیهکننده بود که با کمک گرفتن از عوامل بیرونی، بتوانم فیلم را با این کیفیت به سرانجام برسانم.
* یکی از ویژگیهای فیلم همین تعدد لوکیشن است. درباره این ویژگی و مشخصاً دکور مربوط به سیرک که اشاره کردید بهطور کامل ساخته شده است، توضیح بیشتری میدهید؟
بابایی: «بعد از رفتن» تعدد لوکیشن دارد، ما در «بعد از رفتن» به جنوب کشور، به جزیره کیش و … رفتیم اما آنچه از کیش نشان دادیم متفاوت بود چون معمولاً در فیلمهای ما جنوب کشور یا خیلی بومی به نمایش گذاشته میشود یا خیلی لاکچری دیده میشود. ما با توجه به مدل شخصیت اول فیلم (آرش) کیش را به گونهای دیگر طراحی کردیم. به این شکل که آن گرمای کیش، بارش برف در تهران و … را بر اساس فضای قصه طراحی کردیم ضمن اینکه آن خانه و آن تعمیرگاه برای اولین بار تبدیل به لوکیشن شدند و ما خودمان آنها را طراحی کردیم. همه اینها البته با زحمت طراح صحنه، آقای امیرحسین حداد صورت گرفت.
آن سیرک هم میتوانست برایمان اتفاقات دیگر داشته باشد مثلاً میتوانستیم به سراغ سیرک نرویم و شغل آن شخصیت را عوض کنیم ولی با توجه به فضای قصه و نقش ترجیح دادیم با همه دشواریهایی که بر پا کردن سیرک دارد، آن را بسازیم البته در همان ابتدا جستجو کردیم تا بدانیم چند سیرک در کشور وجود دارد اما دیدیم سیرک فعالی در کشور نداریم حتی گزینه خارج از کشور را هم بررسی کردیم تا بدانیم در کشورهای اطراف ما چه سیرکهایی وجود دارد و با چه هزینهای میشود به آن کشورها رفت اما نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که یک سیرک را از ابتدا بنا کنیم، این سیرک یک سیرک واقعی با مقیاس بسیار بزرگ است که در آن زمان آقای محمد زارع را که در برنامه «عصر جدید» مقام آورده بود و کارش هم برپایی سیرک بود، پیدا کردیم و با او وارد گفت وگو شدیم.
درباره ماجرای ساخت سیرک باید بگویم ابتدا این طور به نظر میرسد که شاید برپایی سیرک ساده باشد اما این موضوع بسیار مشکلتر از این حرفهاست مثلاً حتی چادر سیرک چادر یک تکهای است که ما آن را از شیراز به تهران منتقل و در پارک ارم جایی را انتخاب کردیم که جذابیت بصری داشته باشد. ساخت سیرک هم در یک زمان محدود صورت گرفت و ما به دلیل مشکل وقت و اینکه بنا داشتیم فیلم را به جشنواره برسانیم به صورت چند شیفته کار کردیم و اینچنین سیرک آماده شد. در واقع طراح صحنه و مدیر فیلمبرداری دست به دست هم دادند و این جذابیت بصری فیلم را به وجود آوردند.
رئییس سازمان سینمایی در اختتامیه چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با بیان اینکه « باید تلاش کنیم سینمای اسلامی داشته باشیم»، در عین حال گفت: دوستان در تبیین نظریه سینمای اسلامی عجله نکنند، الان دوستان روشنفکر موضع میگیرند اما سینمای اسلامی یعنی سینمای پیشرو و عدالتخواهانه و ستم ستیز، اسلام دین مترقی است.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، جشنواره چهلم فیلم کوتاه تهران پس از یک هفته به پایان رسید و برگزیدگان این جشنواره به دبیری مهدی آذرپندار در آیین پایانی که عصر سهشنبه، دوم آبانماه در برج میلاد در حال برگزاری است، در حال معرفی هستند.
در ابتدای این مراسم بعد از پخش تصاویری از حمله وحشیانه صهیونیستها به مردم مظلوم فلسطین، مهدی سلوکی روی صحنه آمد و گفت: از آنچه که دیدم و شنیدم متوجه شدم استقبال خوبی از این رویداد شده است. آنچه که برای بچهها در دنیا رقم میخورد اصلا دوست داشتنی نیست. آرزوی پایان ظلم و سیاهی و هر آنچه معنای غیرانسانی دارد را دارم و امیدوارم ندای پایان ظلم و پیروزی مظلوم به گوش همه برسد.
وی افزود: امشب کار سختی دارم تعداد زیادی برنده و جایزه داریم، امشب شب شماست، شب برندگان، فیلمسازان و به معنای واقعی عاشقان سینما. خیلیها ادعای عشق به سینما را دارند. خیلی ها دوست دارند دیده شوند و… اما حقیقت این است که عاشق واقعی سینما کسی است که برایش زحمت بکشد و در گرما و سرما کار کند.
محمد مهدی اسماعیلی وزیر ارشاد، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، هاشم میرزاخانی مدیرعامل موسسه سینماشهر، حبیب ایل بیگی معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، مجتبی امینی دبیر چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران، غلامرضا منتظری نماینده مجلس و تعدادی از فعالان سینمای کوتاه از حاضرین هستند.
مهدی آذرپندار دبیر چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در سخنانی ضمن تشکر و قدردانی از حاضران گفت: قصد ندارم گزارش بدهم، چون فکر میکنم همه یک بالا سری داریم که گزارش کار ما را میداند. یک گزارش فقط باید به مدیران بدهیم که ارائه میشود و البته مهم تر از همه، گزارش به علاقهمندان سینما و فیلمسازان است که هم آمدند و دیدند.
وی افزود: امیدوارم اگر خواستند روزگاری از دوره چهلم یاد کنند، از این دوره با استقبال یاد کنند، برای من مهمتر از همه همین بود. امیدوارم سالهای سال جشنواره را در شرایطی برگزار کنیم که هیچجنگی نباشد و این ظلم ۷۵ ساله صهیونیستها برطرف شود.
آذرپندار در پایان سخنانش گفت: امیدوارم جشنوارهها را سالهای سال در شرایطی که فلسطین آزاد شده و هیچ ظلمی در دنیا نیست، برگزار کنیم.
سپس محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی در اختتامیه جشنواره چهلم فیلم کوتاه تهران که سخنانش را با تقدیر و تشکر از برگزارکنندگان و علی الخصوص مهدی آذرپندار (دبیر جشنواره فیلم کوتاه و مدیرعامل انجمن سینمای جوان) آغاز کرد، در ادامه یادآور شد:از فیلمسازانی که از مردم مظلوم فلسطین حمایت کردند، تشکر میکنم. امسال شاهد جشنوارهای متفاوت بودیم، دوره چهلم نقطه عطفی بود در میان جشنوارههای پیشین بود.
وی اذعان داشت: در بررسی اجمالی که در جشنوارههای داخلی و خارجی داشتیم، چنین استقبال و ارسال آثار بی سابقه بود. تنوع ژانرها که سیاستگذاری سازمان سینمایی بود امسال به بار نشست، ژانرهای خوب، کارگردانان خوب و فیلمهای خوبی داشتیم. نگاه جدی به شهرستانها داشتیم که نسبت به دوره گذشته ارتقا پیدا کرده بود.
خزاعی خاطرنشان کرد: توجه به مسائل جدی کشور مثل جمعیت و فرزندآوری در جشنواره دیده میشد. در تفاوت این دوره باید بگویم نسلی جوان و امیدوار دیدیم که آثار قابل اعتنایی خلق کرده بودند.من اکثر فیلمها را دیدم و بر خود بالیدم که چنین نسلی در کشور پرورش پیدا کردند.
رییس سازمان سینمایی در عین حال گفت: اما دو نکته میگویم، یکی از مهمترین کشورهای جهان اسلام در حوزه سینما، جمهوری اسلامی است. ما در دنیا صاحب سینما هستیم و در کشورهای تمام مکاتب دینی جمهوری اسلامی جزو کشورهای معتبر است. طبیعتاً انتظار از سینمای ما در دنیا متفاوت است. واژگان متعددی در سینما مطرح بوده است. یک زمان سینمای دینی، یک زمان سینمای معناگرا، یک زمان سینمای ملی بر آن گذاشته شده است اما امروز همه این واژهها در نظریه سینمای اسلامی است و باید تلاش کنیم سینمای اسلامی داشته باشیم. دوستان در تبیین نظریه سینمای اسلامی عجله نکنند الان دوستان روشنفکر موضع میگیرند اما سینمای اسلامی یعنی سینمای پیشرو و عدالتخواهانه و ستم ستیز، اسلام دین مترقی است. خزاعی عنوان کرد: اگر ما قرائت درستی نداشتیم این یک بحث دیگر است. سینمای اسلامی هم میتواند سینمای مترقی باشد نه بازدارنده. اگر نظریه سینمای اسلامی در کشور شروع شود که ما مقدمات آن را فراهم کردهایم خیلی از مشکلات حل میشود. جهان اسلام منتظر این نوع سینماست. امروز سینمای اسلامی میتواند برندی برای کشورهای مسلمان باشد و شاخصهای خود را داشته باشد پس تلاش میکنیم این سینما محقق شود و بازدارنده نباشد و دستورالعملهایی برای آن داشته باشیم. یکی از مشکلات جوامع بشری امروز فاصله گرفتن از دین است. امروز خیلی از ماها دچار پریشان احوالی و گرفتاری هستیم. بحث، صرفا اقتصادی نیست بلکه حالمان خوش نیست. به این دلیل است که از خدا فاصله گرفتهایم. در تلاش هستیم گامی برای این امر برداریم. امیدوارم روزهای خوبی برای سینمای ایران رقم بخورد.
در ادامه یادبود شهید امیراسکندر یکه تاز از شهدای عضو انجمن سینمای جوانان ایران در اختتامیه چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران برگزار شد.
در ادامه جوایز بخش بینالملل چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران اهدا شدند.
جایزه حقیقت جویان به سمیح ساغمان برای مستند «گلاب گل» از افغانستان اهدا شد. (این جایزه، تقدیری است از تلاش، ایثار و شجاعت هنرمندان فیلمساز برای جستجوی حقیقت.)
در بیانیه هیات داوران برای جایزه دیگر با عنوان راه ابریشم آمده بود: امسال جشنواره فیلم کوتاه تهران دو جایزه حقیقت جویان و راه ابریشم را به جوایز اضافه کرده است. جایزه حقیقت جویان به کسانی اهدا میشود که برای یافتن حقیقت تلاش کردند و با سختی فیلم ساختند. جایزه بزرگ راه ابریشم به فیلمسازانی تعلق میگیرد که تلاش میکنند ظرفیتهای پنهان راه ابریشم را نشان بدهند.
جایزه راه ابریشم تعلق میگیرد به فیلمی که داستان مستندگونه دارد و پیام انسانی را میرساند و به «میراث باد» به کارگردانی نسیم سهیلی اهدا شد.
نسیم سهیلی بعد از دریافت جایزهاش گفت: این جایزه خیلی برای من ارزشمند است. چون تازه اول کار هستم شادی این جایزه را به تمام کودکان جنگ به ویژه کودکان غزه تقدیم میکنم و آرزوی صلح دارم.
جایزه بهترین فیلم تجربی هم به یه یوان برای فیلم «اکنون» از چین تعلق گرفت.
در ادامه نقی نعمتی کارگردان سینما و از داوران بخش بینالملل جشنوارهی فیلم کوتاه تهران گفت: دوست دارم یادی از داریوش مهرجویی نازنین داشته باشیم. وقتی این خبر (قتل داریوش مهرجویی) را شنیدم یکی از بدترین روزهای زندگیام بود.
او یادآور شد: وقتی «مهمان مامان» را میبینید متوجه میشوید چقدر یک فیلمساز میتواند سفره ایرانی را به خوبی نشان میدهد. با دیدن «نارنجی پوش» متوجه میشوید چقدر یک فیلمساز میتواند مسأله محیط زیست را بهخوبی نشان بدهد.
نقی نعمتی در پایان سخنانش با اشاره به فیلمهای که در جشنواره فیلم کوتاه تهران دیده است، یادآور شد: من فستیوالهای زیادی رفتهام و دیدهام و به نظرم فیلمهای حاضر در این رویداد هر کدام میتوانستند تکتک جوایزی را بگیرند.
جایزه بهترین فیلم مستند هم به کیت مک مولتن برای فیلم «برلین کوچک» از فرانسه رسید.
جایزه بهترین پویانمایی این بخش هم به سیمونه ماسی برای فیلم «وقتی جنگ تمام شود» از ایتالیا اهدا شد.
جایزه بهترین فیلم داستانی بخش بینالملل جشنواره فیلم کوتاه تهران به خاطر ایجاز در بیان، به حسن حکمت روش برای فیلم «همه چیز به نظر آقای کاف بستگی دارد» از ایران اهدا شد. (دارنده این جایزه به طور مستقیم به آکادمی اسکار معرفی میشود.)
در بخشی از مراسم پایانی جشنواره فیلم کوتاه تهران، جوایز نهادها و سازمانهااهدا شد که جایزه سوم بنیاد بینالمللی ۱۵ خرداد به «باشه برای فردا» به کارگردانی علی رحیمی رسید. جایزه دوم این بنیاد به «زاک» ساخته علی خسروی اهدا شد و جایزه اول هم به مهدی برجیان برای «فیل سفید» تعلق گرفت.
جایزه سازمان تبلیغات هم به محمد علیزاده برای «شریف» تعلق گرفت. علیزاده بعد از دریافت جایزهاش گفت: همه مردم دنیا دنبال شرافت هستند و هیچ انسان باشرفی نمیتواند نسبت به کشته شدن بچههای غزه بی تفاوت باشد.
در بخش دیگری از مراسم اختتامیه جشنواره فیلم کوتاه تهران ، محمدامین توکلی زاده معاون فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران روی سن رفت و گفت: ما فراموش نمیکنیم که طفل نوجوانی بودیم و تلویزیون هشدار میداد که میخواهیم تصاویری پخش کنیم که آنهایی که ناراحتی قلبی دارند نباید نگاه کنند. موضوع این بود که بازوی یک نوجوانی که به سمت صهیونیستها سنگ پرتاب کرده بود را شکستند. این تصاویر متاثر کننده بود اما الان هر روز غزه بمباران میشود. انگار تصمیم گرفته شده است ظلم عادی شود. اسراییل از ابتدا شروع به مظلوم نمایی کرد مثلا گفت که حماس کودکان آنها را سر بریده اما نتوانست تصویری ارائه کند اما حتما تصویرسازی و حتما یک هولوکاست دیگر را جعل میکنند.
وی افزود: حتما سینمایی که رگ معیشت آن به نظام ظلم بسته است به یک جعل هلوکاست دیگر دست میزند اما اینبار جلوی آنها ایستادگی میشود. یک گروه کوچک فلسطینی نه یک دولت نه یک ارتش گروهی که هواپیمای جنگی ندارد، نظام اطلاعاتی ندارد، 70 سال است که در محاصره است. تلفنهایش در شنود است اما به ناگاه طوفانی بر پا میشود که هرچه تلاش میکنند این آبروریزی را پنهان کنند نمیشود. از بزرگترین دیوار آهنی رد میشوند گرچه لحظه به لحظه شهید میشوند اما موفق شدند. ما از سینمای کشورهای سلطه انتظاری نداریم اما شاید زمانش رسیده یک سینمای دیگر شروع به کار کند و آن سینمایی است که انتقال دهنده فریاد مظلومان باشد و نگذارد یک هلوکاست دیگر جعل شود. باید سمت مظلوم ایستاد. صدای مظلومیت مردم غزه از گوشه گوشه دنیا بلند میشود. همان دانشگاهها و تیمهای فوتبال که خودشان درست کرده بودند صدای غزه شدند خوشحالیم سینمایی داریم که میتواند ندای مظلومان باشد.
در مراسم پایانی جشنواره فیلم کوتاه تهران ، بزرگداشت داریوش یاری کارگردان پیشکسوت سینما با حضور محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی و مهدی آذرپندار دبیر جشنواره چهلم در اختتامیه برگزار شد.
داریوش یاری با حضور روی سن گفت: بزرگ شمایید که امروز من را به یاد داشتید. دم همه مدیران بامعرفتی که هر وقت پشت در اتاقشان نشستم من را دست خالی نگذاشتند. دم همه دوستانم گرم. غزه یک نوار باریک بین ظالم و مظلوم است. نوار باریک غزه هیچوقت پاره نمیشود.
در این برنامه همچنین جایزه کتاب و سینما هم به مرتضی علیزاده برای «خوانا بنویسید» اهدا شد. جایزه شهرداری تهران نیز به «خوانا بنویسید» و «شورشی» اهدا شد.
وزیر ارشاد یاد هنرمندان فقید را گرامی داشت وزیر ارشاد در اختتامیه فیلم کوتاه تهران چه گفت؟
محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که با تقدیر و تشکر از برگزارکنندگان و فیلم سازان سخنانش را آغاز کرد، گفت: ایام خاصی را پشت سر میگذاریم ایام اندوه باری است به واسطه جنایات صهیونیستها. وی افزود: کودکان مظلوم و بی پناه توسط رژیمی که اساسش قتل و غارت بوده کشته میشوند و امیدوارم به زودی اضمحلال آن را ببینیم.
او در ادامه به دوره چهلم جشنواره فیلم کوتاه تهران اشاره کرد و ادامه داد: جشنواره به دوره چهلم رسیده و چهل در ادبیات دینی ما یک عدد مقدس است. هر چیزی میخواهد به تکامل برسد از این عدد یاد میشود وقتی موسی به کوه طور برای گفتگو با پرودگار میرود به عدد چهل ختم میشود. پیامبر در چهل سالگی به بعثت مبعوث شد. امیدواریم چهلمین دوره جشنواره آغاز یک حرکت تکاملی جدید مبتنی بر شناخت از نیازهای جامعه ایرانی باشد. وزیر ارشاد عنوان کرد: بسیار امیدوار شدیم با دیدن صفهای طولانی، با دیدن ذوق و شوق بچهها که این موضوعات ما را شادمان کرد. امیدواریم ریلگذاری که شده به ثمرات دلنشینی منجر شود. ما رسالتهای مختلف در سینما داریم و امیدوارم سینمای ما بازتابی از این رسالت باشد و صدای مظلومان شنیده شود. ما از سینما چنین جایگاهی را انتظار داریم و مطمئنیم این مسیر شکل میگیرد. اسماعیلی گفت: من افتخار داشتم در یکی از جشنوارههای منطقهای انجمن به نام دنا دریاسوج باشم؛ در شهرستانی که از حداقلهای زیر ساختی محروم بود. حتی سینمای چندانی در این استان وجود ندارد. ما البته چند پروژه سینمایی را در این استان افتتاح میکنیم اما پسران و دختران یاسوجی درعرصه سینما فعال بودند از سیاستهای خوب ما توجه به دفاتر انجمن در شهرستانهای مختلف است. ما با ارائه تجهیزاتی همه دفاتر را نوسازی میکنیم برای اینکه این بودجه به دست دفاتر برسد به آقای آذرپندار و خزاعی گفتیم شماره حساب دفاتر را بدهند تا این بودجه مستقیم به حسابشان واریز شود. ما به سینمای امیدبخش معناگرا توجه میکنیم.
وزیر ارشاد سخنانش را اینگونه به پایان برد: جا دارد از مرحوم آتیلا پسیانی، داریوش مهرجویی و همسر گرامی او یاد کنیم و علو درجات را برایشان نزد پروردگار بخواهیم. امیدوارم شما سینماگران جوان افتخارات بیشتری نسبت به گذشته برای آینده این سرزمین به یادگار بگذارید. در ادامه جوایز بخش مسابقه سینمای ایران اهدا شد: جایزه بهترین فیلم پویانمایی به فاطمه جعفری برای «ده سالگی» اهدا شد.
دیپلم افتخار بهترین تحقیق و پژوهش در فیلم مستند به احمد صراف یزد برای «تا بادها یادها را نبرند» تعلق گرفت.
دیپلم افتخار بهترین مستند به هادی شریعتی برای «سایه سلطان» تعلق گرفت.
جایزه بهترین فیلم مستند به فاطمه مرزبانی برای «دیوارههای مرز» اهدا شد.
هادی شریعتی بعد از دریافت جایزهاش بیان کرد: جشنواره چهلم فیلم کوتاه تهران جشنواره پرشوری بود، از تکتک عواملم تشکر میکنم. من هنرجوی انجمن سینمای جوانان نجف آباد بودم. وقتی وارد این عرصه شدم یک حامی همیشگی داشتم البته ۶ سال است که آن حامی همیشگی را از دست دادم. این لحظه را به او تقدیم میکنم و میگویم مامان من بالاخره این جایزه را گرفتم.
جایزه بهترین فیلم تجربی به محمد کچویی برای فیلم «پا د بوره» رسید. دیپلم افتخار بهترین کارگردان فیلم تجربی نیز در بخش تجربی به رضا دانش پژوه برای فیلم «حجم تراکم» رسید.
دیپلم افتخار بهترین دستاورد هنری به امین جهانی برای طراحی صحنه و لباس «خودکشی به سبک نیچه» تعلق گرفت.
جایزه این بخش نیز به محمدرضا سامیان برای بازی در فیلم «بازسازی» رسید.
جایزه بهترین صدای فیلم به سامان شهامت و بهنیا یوسفی برای فیلم «تاکسیدرمیست» رسید.
دیپلم افتخار بهترین تدوین به مصطفی ربانی برای فیلم «روزی روزگاری سینما» رسید. جایزه این بخش به حمید نجفی راد برای فیلم «خودکشی به سبک نیچه» اهدا شد. نجفی راد بعد از دریافت جایزهاش بیان کرد: من سال ۷۹ وارد انجمن شدم. این جایزه از آن جهت برای من جذاب است که اولین کسی که به من اعتماد کرد تا تدوین فیلمش را انجام دهم، زهره زمانی بود و آخرین نفری هم که به من اعتماد کرد آقای محمود کلاری هستند.
جایزه بهترین فیلمبرداری به علی طالبی برای فیلم «یوفو» تعلق گرفت.
جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی به پیام کردستانی برای فیلم «خودکشی به سبک نیچه» رسید.
جایزه بهترین فیلمنامه به محمد منصوبی برای فیلم «مدیر مدرسه» اهدا شد. جایزه بهترین فیلم کوتاه از نگاه ملی به محسن مجیدپور و محمد علیزادهفرد برای فیلم «شریف» تعلق گرفت.
جایزه ویژه دبیر به زهره صباغیان برای «اذان صبح به افق یزد» اهدا شد. جایزه ویژه هیات داوران به علی علیزاده برای «قوتار» رسید.
جایزه بهترین کارگردان فیلم داستانی به حمید حسینی و مهدی حسینی برای فیلم «یوفو» رسید.
جایزه بخش شاخه زیتون از نگاه رییس سازمان سینمایی به هاشم مسعودی و مجتبی احسانی برای فیلم «شورشی» رسید .
جایزه دیگر این بخش از نگاه رییس سازمان سینمایی به زهرا ترکمنلو برای «صونا» به جهت نگاه زنانه به موضوع رسید.
جایزه بهترین فیلم در بخش سینمای ایران به پیام کردستانی و بهمن رضائی برای فیلم «خودکشی به سبک نیچه» تعلق گرفت.
جایزه بزرگ چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به عنوان بهترین فیلم به علی علیزاده برای فیلم داستانی «قوتار» از ایران اهدا شد.
علی علیزاده بعد از دریافت این جایزه گفت: در این فیلم دوستان زیادی داشتم که همراه من بودند چه بسا بیشتر از من تلاش کردند از همین جا از آنان تشکر میکنم.
فریدون جیرانی گفت: هر کجا دموکراسی نهادینه شده باشد، سینمای کوتاه مستقلتر است. با این حال فستیوالها در همه جای دنیا خطدهی دارند.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا جلسه نقد پلاس در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران با حضور فریدون جیرانی سینماگر پیشکسوت و امیر قادری منتقد سینما و با اجرا و کارشناسی میثم کریمی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه فریدون جیرانی کارگردان و منتقد سینما بیان کرد: فیلم کوتاه در ایران سابقه زیادی دارد از زمانی که دوربینهای هشت میلیمتری وجود داشت ساخت فیلم کوتاه هم در جریان بود چون دوربین به یکباره به تمام ایران رفت، یک سری نسل جدید که از سینمای حرفهای راضی نبودند به سمت این دوربینها جذب شدند و ایدههای کوتاه را به فیلم تبدیل کردند. زمانی که تلویزیون ملی ایران در سال ۴۶ فعالیت داشت آن موقع فیلم کوتاه ۱۶ میلیمتری مستند و… به نمایش گذاشته میشد اما دوربین ۸ میلیمتری جوانهای بیشتری را به خود جذب کرد. کیانوش عیاری فیلم خوب «آن سوی آتش» را اول به صورت فیلم کوتاه ساخت. حسن بنی هاشمی در جنوب فیلم ساخت و… پس فیلم کوتاه زمینهای برای تجربه آزمایی شد و ما فهمیدیم که در دنیا هم اینچنین است. بعدا هم که فستیوال فیلم کوتاه راه افتاد بچههای فیلم کوتاه آمدند، بچهها از کشورهای مختلف با هم آشنا شدند، دنیای فیلم کوتاه شناخته شد و به تدریج این دنیا ادامه پیدا کرد. همان زمان مهمترین ویژگی فیلم کوتاه استقلال فکری بود؛ با آنکه که تلویزیون سرمایه در اختیار فیلمسازان میگذاشت اما بچهها استقلال فکری داشتند، از یک جایی به بعد در همان دوره استقلال فکری آرام آرام کمتر شد چون فکر میکردند باید سینمای آزاد را کنترل کنند.
جیرانی توضیح داد: از ابتدا وزارت فرهنگ سختگیرانه برخورد میکرد از سال ۵۷ به بعد هم داستان تغییر کرد چون تلویزیون بعد از انقلاب به دنبال سینمای آزاد نرفت، بعد از انقلاب هم سینمای آزاد دیگر رنگی نداشت چون پیشتر سرمایهگذارش تلویزیون بود که بعدش از سینمای آزاد حمایت نکرد. از همان موقع سینمای کوتاه راه افتاد.
این کارگردان مطرح کرد: روز گذشته در پیچینگ سناریوهایی از بچهها را دیدم که خوشبختانه شعاری نبود و پروپاگاندا نمیکردند، ایدهها بسیار تازه و جذاب بود و این موضوعات برای من جذابیت داشت.
جیرانی درباره فیلمهای کوتاه گفت: من خیلی کم فیلم کوتاه دیدهام و نمیتوانم درباره آنها قضاوتی داشته باشم، من هیچوقت ندانسته حرفی نمیزنم البته یک دوره کوتاهی چند سناریو از بچهها خواندم و به نظرم بد نبودند. یادم است در سال ۶۲ و ۶۴ فیلمهای هشت میلیمتری نمایش داده میشد در آن سالها زمانی که حاتمیکیا هنوز حاتمیکیا نشده بود فیلمی از او به نام «صراط» که درباره یک جانباز جنگی بود، دیدیم که بسیار جذاب بود و علاقهمند شدیم که فیلم بعدی حاتمیکیا را سال بعد ببینیم چون فیلم کوتاهش بسیار درخشان بود. آقای ملاقلیپور هم فیلم کوتاه داشت، فیلم کوتاهی از شمقدری هم دیدم، اما خاطرهای که در ذهن من مانده مربوط به همان «صراط» است که اولین فیلم حاتمیکیا بود.
وی درباره جایگاه سینمای کوتاه در دنیا گفت: سینمای کوتاه در همه جای دنیا جایگاه خود را دارد، سینمای کوتاه خودش هویت مستقل خود را دارد و پلکان بودنش مطرح هست و در ایران همان پلکان بودنش بیشتر به درد خورده است، فیلم کوتاه در ایران به نظرم هیچوقت کامل مستقل نشده چون همیشه نظارتی بر آن بوده و هویت آن را دچار اختلال کرده اما سکویی برای پرواز خیلی از فیلمسازان بوده است. من البته آن را ندیدهام خیلی دوست داشتم فیلمهای کوتاه بچههایی را که اول به حوزه آمده بودند، ببینم اما متاسفانه نشد.
این فیلمساز درباره مقایسه ایران و اروپا بیان کرد: مقایسه ایران و اروپا یک شوخی است، فیلم کوتاه آنجا درآمد دارد اما در ایران مناسبات آن کشورها را ندارد. در اروپا دولت نقش موثری دارد اما جبههبندی ندارد عرصه فرهنگ مستقل از سیاست است اما در ایران چنین نیست سیاست در فرهنگ دخالت داشته است.
کارگردان «مرگ تدریجی یک رویا» اظهار کرد: بازیگری که به اصطلاح وزن دارد چه در کار کوتاه چه در کار بلند، تاثیرش را میگذارد. مثلا اگر مشهورترین بازیگر به یک فیلم بیاید با خودش وزن و تجربه میآورد و حتی روی کارگردانان حرفهای هم تاثیر میگذارد و ممکن است فیلم را در جاهایی برای خودش کند اما این همیشه یک فرمول نیست ممکن است یک کارگردان خلاق باشد و او را به نگرش خودش دربیاورد اما هیچ اشکالی ندارد بازیگر روی فیلم تاثیر بگذارد چون به هر حال او باعث میشود فیلم تو بهتر شود.
وی درباره نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مسیر سینما توضیح داد: کانون در آن دوره کمک کرد که ایدههای تازه و نگرشهای تازه در بطن سینمای حرفهای که به تفکر خاص محدود بود ورود پیدا کند و عدهای بتوانند ایدههای خود را مطرح کنند که نمیتوانستند در سینمای حرفهای بسازند کانون یک دوره درخشان از سال ۴۵ تا ۵۳ دارد.
کارگردان «خفهگی» خطاب به فیلمسازان توضیح داد: اینکه میگویند فیلم را فیلمبردار یا بازیگر ساخته درست نیست چون فیلم از ذهن کارگردان بیرون میآید و عوامل فیلم را تکمیل میکنند اما فیلم از آن آنها نیست. فیلم از آن ، ذهن خلاق فیلمساز است خیلی از فیلمبرداران در گذشته میگفتند ما فیلم را ساختیم اما بعداً همان فیلمبردار کارگردان شد و گند زد، آدمهای فنی نمیتوانند خلاقیت به خرج بدهند خلاقیت برای کارگردان است. اگر کارگردان خلاقیت نداشته باشد فیلم با یک بازیگر یا فیلمبردار خوب هم درنمیآید.
جیرانی عنوان کرد: در اروپا مدیریت فرهنگی به این شیوه نیست که با رفتن یکی مدیریت فرهنگی تغییر کند، مدیریت فرهنگی در آنجا مستقل است. اروپا یک دموکراسی نهادینه دارد، در حالیکه در کشور ما نهادینه نشده است. هر کجا دموکراسی نهادینه شده باشد، سینمای کوتاه مستقلتر است. به هر حال فستیوالها در همه جای دنیا خطدهی دارند اما خط دهی سینمای اروپا مبتنی بر فضای جامعه اروپاست. البته آنها هم حذف میکنند اما میزانی که ما حذف میکنیم بیشتر است.
این کارگردان مطرح کرد: حوزه هنری، تلویزیون، ارشاد و همه نهادها باید با هم هماهنگ شوند تا به سینمای کوتاه در همه جای ایران کمک کنند. یعنی قواعدی برای پرداختها داشته باشند و من جوان فیلمساز بدانم که اگر فیلم کوتاه میسازم میتوانم زندگیم را بچرخانم و سلیقه ها نمیتواند همه چیز را دستخوش تغییرات کند.
وی گفت: در ایران مدیریت فرهنگی دائمی نیست یعنی اگر امروز تصمیمی بگیرند فردا ممکن است با دیدن انتقادات تصمیمات را عوض کنند. در دنیا اصول کلی دارند و سر همان اصول کلی دعوا میکنند اما ما بر سر نکات جزیی هم گاهی مساله داریم.
قادری: متوسطها زیاد شدهاند
سپس امیر قادری درباره تفاوت نقد فیلم کوتاه و بلند اظهار کرد: در دهه ۸۰ فیلم کوتاه را زیاد دنبال میکردم. خاطرم هست در اوایل دهه ۸۰ در جشنواره فیلم کوتاه تهران به دنبال استعداد بودم. یادم است «طوفان سنجاقک» آقای مکری را دیدم و خیلی خوشم آمد. قبلا ماجرا چنین بود که کلی فیلم کوتاه بد داشتیم و سه فیلم بالاتر از متوسط داشتیم. در حال حاضر کلی فیلم متوسط داریم اما فیلم بالا و پایین متوسط کمتر داریم این از یک نظر کار فیلمسازان را دشوار میکند انگار به لحاظ فنی همه بلدند کار را درآوردند، در نتیجه کلی فیلم خوب داریم که تدوین، فیلمبرداری، بازیگری خوب دارند و حرفهای ساخته میشوند اما فیلم بالای متوسط چندان نمیبینیم. قبلا اینچنین بود که کمتر فیلمسازی را میدیدم که بخواهد خودش رااثبات کند و بگوید من میتوانم فیلم بلند بسازم الان ما کلی فیلم متوسط داریم که نمیتوانند یک کارگردان خوب را پرزنت کنند. پیشنهاد من این است که فیلمها شخصی شود، سعی کنید قلاب ارتباط با تماشاگر را بیندازید. بزرگترین نقطه ضعف فیلمهای فعلی را همین میدانم. فیلم کوتاه باید چک بزند اما خیلی از فیلمها آن چک را ندارد.
قادری مطرح کرد: من ۶ فیلم کوتاه در سانس قبلی دیدم که همه در زمینههای فنی اشکالی نداشتند اما هیچکدام هم فیلمی نبودند که بگوییم اگر کارگردانش فیلم بلندش را بسازد غوغا میکند. انگار تعداد افراد متوسط بیشتر شده است.
جیرانی اظهار کرد: انگار در کل دنیا آدمها متوسط شدهاند؛ هم در عرصه سیاست هم در عرصه هنر.
قادری هم گفت: سعید روستایی را با استعدادترین فیلمساز ۱۰ سال اخیر میدانم اما فکر میکنم از ابتدای کار، یک هاله تبلیغاتی مشخصی اطرافش بود که من دلیلش را نمیدانم. از او یک فیلم کوتاه دیدم که به نظرم شایسته آنهمه تعریف نبود ولی همان موقع هم دکوپاژ و… خوبی داشت.
وی با اشاره به اینکه رضا نجاتی فیلمهای کوتاه خوبی میساخت اما فیلم بلندش چندان خوب نشد، گفت: فیلم «جنگل پرتقال» را هم سال گذشته دیدم که به نظرم مشخص است در وهله اول فیلمساز منظم و کوشایی است و روی تمام فیلمنامهاش کار کرده است.
وی ادامه داد : خطری که فیلمسازی کوتاه را تهدید میکند این است که فکر میکنند میتوانند ایده فیلم کوتاه خود را بسط بدهند. تماشاگری که فیلم بلند را میبیند دلش میخواهد سفری را تجربه و مسیری را طی کند. در فیلمسازان کوتاهی که وارد سینمای بلند شدند این مشکل وجود دارد که فکر میکنند آن تجربه کوتاه برای تماشاگر کافی است در حالی که اینچنین نیست.
قادری بیان کرد: با توجه به درآمد و شرایط اجتماعی باید بپذیریم که به هر حال فیلمسازان کوتاه به فکر ساخت فیلم بلند خود باشند. به هر حال فیلم کوتاه حیطه خالصتری است.
جیرانی درباره سینمای آزاد هم گفت: در سالهای ۴۹ تا ۵۲ ما فیلمنامه به جایی نمیدادیم و هیچ ممیزی نبود تا سال ۵۳ و از سال ۵۳ به بعد با فیلم «آن مرد اسب دارد» و «گوزنها» این اتفاق افتاد.
قادری درباره وضعیت فیلم کوتاه هم مطرح کرد: همانطور که تعداد متوسطها زیاد و تعداد غولها کم میشود نشانه توسعه پیدا کردن یک کشور است کلا دنیا بعد از دهه ۱۹۹۰ انگار خودش دارد جلوی دیوانهها و خط شکن ها را میگیرد انگار دنیای آدمهای متوسط است، انگار دیگر یک پدیده دیوانه وار نمیبیند و انگار دنیا همین را میخواهد. دنیا انگار گاهی نگران بالا رفتن استانداردهاست چون ذهن مخاطب را به جایی میبرد که ۵۰ درصد محصولات را کنار بگذارد. این وضعیت در ادبیات، سینما و … هم وجود دارد. انگار ما الان داریم آخرین بقایای دهه۱۹۹۰ را مصرف میکنیم امیدوارم ایران که درگیر بازار جهانی نیست مبتلا به این مشکلات نشود. ضمن اینکه من از کار فیلمسازان زن تعجب کردم، چون پیش از این فیلمسازی به دلیل اینکه کار یدی است یک حرفه مردانه شناخته میشد اما فیلمهای خانمها را که دیدم به لحاظ مدیریت صحنه، کار فنی، کار اجرایی بسیار خوب بودند.
جیرانی هم عنوان کرد: فیلمهایی که در پاتوق فیلم کوتاه دیدم و ۶ فیلمنامهای که در پیچینگ دیدم، فیلمها ایدئولوژیکی نبودند در شرایطی که مدیریت فرهنگی میخواهد سینما را ایدئولوژیک کند اما بچههای فیلم کوتاه اینچنین نیستند. امیدوارم فیلمسازان سینمای کوتاه استقلال فکری خود را حفظ کنند و آنچه که در جامعه میبینند در فیلم خود منعکس. ما نیاز داریم جامعه امروز در سینمای ما باشد. از همه فیلمهایی که در پاتوق دیدم خوشم آمد و نسلی را دیدم که از ایدئولوژی عبور میکند. توصیه میکنم فیلمهای کیارستمی را ببینید من دوباره دارم «کلوزآپ» و «طعم گیلاس» را میبینم. به نظرم در دورهای سینمایی داشتیم که بینظیر بود مثلا افتتاحیه «دندان مار» بینظیر بود. پس من شروع کردهام به تماشای دوباره فیلمهای کیارستمی و لذت میبرم. به شما میگویم هم پا به پای فیلمهای خارجی که خوب هستند فیلم ایرانی هنری خوب ببینید.
قادری هم گفت: بزرگترین مشکلی که دارم با این طبقهبندی فیلم هنری و تجاری است. فیلمسازانی که فیلمهای هنری خوبی ساختهاند اتفاقا در ابتدا خیلی کلاسیکباز بودهاند.
چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار امروز ۲ آبان ۱۴۰۲ با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان میدهد.
دبیر چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با بیان توضیح درباره برخی حاشیههای جشنواره گفت: اگرچه تقارن جشنواره با جنایتهای رخ داده در غزه و قتل داریوش مهرجویی نگرانیهایی را از جهت مساعد بودن فضا برای دیدن فیلمها ایجاد کرد، اما استقبال مخاطبان از جشنواره بسیار دلگرمکننده بود.
به گزارش سینمای خانگی، مهدی آذرپندار با نزدیک شدن به پایان جشنواره چهلم فیلم کوتاه تهران به ایسنا گفت: خوشبختانه جشنواره امسال با استقبال پرشوری مواجه شده است. البته مقارن شدن جشنواره با ماجرای غزه و قتل آقای مهرجویی در ابتدا نگرانی هایی را برای ما ایجاد کرد. جشنواره دو روز پس از حمله رژیم صهیونیستی به بیمارستان غزه و یک روز پس از تشییع آقای مهرجویی آغاز شد و در ابتدا با فضای سنگینی همراه بود. وقتی مهمانان و شرکتکنندگان روحیه خوبی نداشته باشند به طور طبیعی تعامل مشکل میشود، با این حال استقبال از فیلمها آنقدر خوب بود و سالنها بخصوص برای فیلمهای داستانی چنان پر از جمعیت شدند که از همان سانس دوم مجبور شدیم سالنهای دیگری را برای نمایش در نظر بگیریم.
وی با اشاره به اینکه تا الان (یکم آبانماه) بیش از پنج هزار بلیت فروخته شده، ادامه داد: بخش داستانی جشنواره همیشه پرطرفدار بوده ولی امسال بعد از چند سال که جشنواره در دوران کرونا با شرایطی متفاوت برگزار میشد یا به دلیل ممیزی و هنگام اعلام اسامی فیلمها دچار حاشیه میشد، یا حتی برخلاف سال گذشته که اتفاقات و التهابات بر جشنواره سایه انداخته بود، جشنواره امسال با آرامش برگزار شد.
دبیر جشنواره و مدیرعامل انجمن سینمای جوانان درباره فیلم «مدیر مدرسه» که با توجه به روایت داستانی از ناآرامیهای سال گذشته و اینکه سازندهاش از مدیران انجمن سینمای جوانان و دستاندرکاران جشنواره بوده، به یکی از حاشیههای جشنواره امسال تبدیل شد، گفت: درباره این فیلم به طور مشخص بگویم که کاملا خارج از انجمن تولید شده و کارگردانش (میکائیل دیانی) در حال حاضر و به طور رسمی مسئولیتی در هیچ کدام از کمیتههای جشنواره ندارد. نکته مهم این است که تمام تلاش ما در انجمن این بوده، کسانی که مسئولیت میگیرند با حوزه فیلمسازی و سینما آشنا باشند و طبیعتاً بسیاری از آنها دوست دارند کار خود را در سینما ادامه دهند؛ پس وقتی آنها بخواهند فیلم بسازند ما باید تصمیم بگیریم که چه کنیم. آیا باید آنها را کنار بگذاریم یا اینکه به شکلی دیگر عمل کنیم؟ به نظر ما راه حل این بود که بین انجمن و جشنواره تفکیک قائل شویم چون انجمن خودش بزرگترین تولیدکننده فیلم کوتاه است و هر سال تقریبا ۳۰ فیلم از این انجمن به جشنواره راه مییابند. اگر این تفکیک را قائل نباشیم، اینجا هم شائبه پیش می آید که شاید انجمن با فیلمهای خودش مهربانتر رفتار کند. اما جشنواره هیأت انتخاب و هیأت داوری دارد که ساز و کار آن با شوراهای انجمن متفاوت است. همین امسال فیلمهایی را در جشنواره داریم که در شوراهای انجمن رد شدند ولی هیأت انتخاب جشنواره آنها را پذیرفت، بنابراین اگر این تفکیک را بین جشنواره و انجمن قائل شویم این مسائل حل میشود.
آذرپندار یادآوری کرد: سال گذشته هم مدیر بینالملل انجمن در جشنواره فیلم کوتاه تهران حاضر بود و حتی جایزه همه گرفت.
او در پاسخ به اینکه آیا فیلمهای سیاسی دیگری هم به دبیرخانه جشنواره رسیده بودند، گفت: امسال چند فیلم دیگر هم بودند که مثلاً در مورد حادثه شاهچراغ یا حوادث سال گذشته ساخته شده بودند. این فیلمها یا نگاهی نزدیک به مواضع نظام داشتند یا منتقد بودند؛ برخی واضح و شفاف به ماجراها پرداخته بودند برخی هم تلویحی ولی از بین همه آنها، فیلم «مدیر مدرسه» توسط هیأت انتخاب به جشنواره راه یافت.
دبیر جشنواره فیلم کوتاه تهران در پایان در پاسخ به اینکه در بین این فیلمها آیا اثری بوده که به دلیل ممیزی کنار گذاشته شده باشد؟ گفت: در بخش داستانی و تجربی و پویانمایی خیر و دقیقا فهرستی که هیأت انتخاب به ما داد، در جشنواره نمایش داده شده است اما در بخش مستند فیلم حذف شده داشتیم که البته سالهای گذشته معمولاً تعداد حذفیها خیلی بیشتر بود.
سینماگر مطرح روس با اشاره به آثار مجید مجیدی گفت: به عنوان یک فرد مسیحی پاسخ بسیاری از سوالهایم را از فیلم «محمد رسولالله» این کارگردان گرفتم و مهمترین چیزی که از این فیلم برداشت کردم عشق بود.
به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، مستر کلاس «سینمای حقیقت جویان» از نشستهای تخصصی «۴۰-۲۰» جشنواره در ارتباط تصویری با نیکیتا میخالکوف کارگردان مطرح سینمای روسیه شامگاه دوشنبه- یکم آبان ماه- در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
در ابتدای این نشستنیکیتا میخالکوف اظهارداشت: در ابتدا بگویم اگر نسبت به متریال فیلمتان سخت گیر باشد فیلم ساختن سخت میشود اما باعث میشود شما هم همراه با آن بزرگ شوید. در غیر اینصورت گاهی ممکن است سینما، اتفاقاتی را ناشی کم کاری شما بداند و برای شما جای جبران باقی نگذارد.
وی گفت: فیلم کوتاه مانند مکتبی است که در آن یاد می گیرید در زمان کوتاه چگونه یک داستان بگویید و آن را تمام کنید. این را هم در نظر داشته باشید همه کارگردانهایی که توانایی ساخت فیلم بلند دارند نمیتوانند فیلم کوتاه بسازند مخصوصا کسانی که سریال میسازند.
میخالکوف افزود: برای برخی فیلمسازی، فقط شغل و محل درآمد است اما برای برخی هنر است و به هنر باید طور دیگری نگاه کرد. میتوان گفت سینما یک موجود زنده است و وقتی به سینما به عنوان یک موجود زنده و با عشق و محبت نگاه کنید در ادامه آن هم به شما اینگونه جواب میدهد.
این کارگردان روسی بیان کرد: شرایط بسیاری برایم پیش آمده که همزمان کارگردان یک کار هستم، سناریوی آن را نوشته و در آن بازی کردهام. در این موقعیت از همه چیز مهمتر این است که شما بتوانید این انرژی را کادر بندی کنید و بدانید این انرژی از کجا میآید. معتقدم انرژی را میتوان از هر چیزی گرفت، حتی از متن.
وی درباره سینمای ایران گفت: اگر بخواهم درباره سینمای ایران صحبت کنم، میتوانم بگویم بهترین کادربندیها در سینمای ایران اتفاق میافتد و این عشق نسبت به صحنههای فیلمها را نشان میدهد. میتوانم بگویم سینمای ایران تقریبا شبیه سینمای روسیه است.
میخالکوف درباره سینمای مجید مجیدی اظهارداشت: مجیدی کارگردانی است که با قرار دادن صحنههای خیلی جزیی در فیلمش «بچههای آسمان» و با امکانات و پول کم توانست یک کار خوب بسازد. معتقدم همین کارگردان میتواند در سبکهای دیگری هم کار کند و در نهایت فیلمسازان اینگونه میتوانند در دنیا مطرح شوند. از مجیدی صحبت کردم چون میدانم او با چه شرایطی فیلم ساخته است و خودم هم در موقعیت مشابه او قرار داشتهام.
این کارگردان روسی گفت: نمیدانم چه دیدگاهی نسبت به فیلم «محمد رسول الله» مجیدی در ایران وجود دارد و نمیدانم مردم نسبت به این فیلم چه عکس العملی نشان دادهاند اما من به عنوان یک فرد مسیحی جواب خیلی از سوالهایم را از این فیلم گرفتهام و مهمترین چیزی که از این فیلم برداشت کردم عشق بود؛ اینکه اگر عشق بدون ایمان باشد اصلا دیگر آن عشق وجود ندارد.
وی افزود: درحال حاضر اعتقادات مسلمانان و مسیحیها در خیلی از چیزها تقریبا یکی شده است. اگر بخواهم خلاصه بگویم؛ تعداد چیزهایی ما را به یکدیگر وصل میکند خیلی بیشتر از نقاط تفاوت ماست و به همین دلیل فکر میکنم میتوانیم حرفهای بسیاری بزنیم و ارتباط خوبی داشته باشیم.
میخالکوف بیان کرد: سینما پدیدهای با میلیونها نفر مخاطب است. معتقدم اگر سینما راه و روش یک ملت را تغییر دهد باید سانسور شود. من مخالف سانسور نیستم اما مخالف این هستم که چه کسی سانسور میکند و میترسم روزی این اتفاق دست افراد نادان بیافتد.
چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار امشب- دوم آبان ماه با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان میدهد.
میکائیل دیانی کارگردان فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» همزمان با حضور این اثر در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران به ارایه توضیحاتی درباره نوع نگاه این فیلم سیاسی به حوادث سال گذشته پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، پرداختن به سوژههای سیاسی روز، معمولا از سوی طیف گستردهای از فیلمسازان بهعنوان یک تابو تلقی میشود و سالهاست که فقدان «فیلم سیاسی» در سینمای ایران مورد آسیبشناسی و تحلیل منتقدان قرار گرفته است.
جشنواره فیلم کوتاه تهران از دوره گذشته و در راستانی تحقق شعار «تنوع ژانر»، تلاش داشته است تا بخشی از ویترین خود را به آثار سیاسی اختصاص دهد و در همین راستا مهدی آذرپندار دبیر این رویداد و مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران هم در چند نوبت تاکید کرده است که از فیلمهای سیاسی به شرط رعایت «نگاه منصفانه» در آنها، حمایت خواهد کرد.
«مدیر مدرسه» یکی از فیلمهای کوتاه حاضر در جشنواره چهلم فیلم فجر است که به موضوع حوادث سال گذشته پرداخته است و از این منظر، یکی از آثار سیاسی در این دوره از جشنواره محسوب میشود.
به بهانه رونمایی از این فیلم کوتاه، گفتوگویی با میکائیل دیانی کارگردان آن داشتهایم که در ادامه میخوانید.
* از اینجا شروع کنیم که فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» یک فیلم سیاسی درباره وقایعی است که هنوز از وقوع آنها فاصله چندانی هم نگرفتهایم. آقای آذرپندار بهعنوان مدیرعامل انجمن سینمای جوانان و دبیر جشنواره هم در چند نوبت درباره لزوم پرداخت فیلمسازان به وقایع سیاسی روز صحبت کرده و حتی وعده حمایت از این دست تولیدات را داده بود، آیا میتوان فیلم شما را محصول این فرآیند حمایتی دانست؟ به خصوص که شما از مدیران زیر مجموعه آقای آذرپندار هم هستید.
من ترجیح میدهم اساساً در مورد فیلم صحبت کنیم اما یکبار این را یک جا بگویم خوب است؛ میکائیل دیانی پیش از آنکه مسئولیتی در انجمن سینمای جوانان ایران داشته باشد، فیلمساز و مستندساز بوده است. اتفاقاً مستندهای اجتماعی من با رویکرد انتقادی هم ساخته شده است. به تعبیری مستندهای من هم مانند این فیلم کوتاه مرتبط با مسایل اجتماعی و آسیبهای اجتماعی بوده است، حتماً آقای آذرپندار از وجود فیلم سیاسی محترمانه و منتقدانه در جشنواره استقبال میکردند اما این به معنای این نیست که در تولید و یا تشویق برای تولید اثر من نقشی داشتهاند، این دغدغه ایشان هم برای امسال نیست، سال گذشته که من فیلم هم نداشتم آقای آذرپندار این دغدغه را داشتند و در نشست خبری پیش از جشنواره این را بیان کرده بودند، اما حالا امسال به دلیل اتفاقات سال گذشته این موضوع بیشتر شنیده شده است.من انقلابیام و حاضرم برای انقلاب هزینه بدهم اما در عین حال فکر میکنم در بخشها و روندها و روشهایی نیاز به نقدهای صریح داریم مثل همین موضوع مدارس خصوصی و عدم توجه به مدارس دولتی که مغفول واقع شده و باعث شکاف عدالت آموزشی و طبقاتی شدن آموزش شده است و کمتر هم به آن توجه میشود
اما ما این فیلم را بیرون از انجمن جلو بردیم، بیرون از انجمن از آن حمایت شد و ساخته شد، کسی غیر از من هم اگر فیلم سیاسی منصفانهای میساخت حتماً از سوی جشنواره استقبال میشد. البته اینجا موضوع هیات انتخاب مطرح است، بالاخره طبق گفته آقای آذرپندار در نشست خبری جشنواره فیلمهای متقاضی سیاسی کم نبودهاند، از بین همه فیلمهای متقاضی هیات انتخاب بر اساس سلیقه و … یک ترکیبی را انتخاب کرده و «مدیر مدرسه» یکی از آنها بوده است که سویه اجتماعی هم دارد.
* این یعنی از نگاه شما حوادث سال گذشته، اساساً اجتماعی بوده است؟
بخش زیادی از آن ماجراها را مماس با مسایل اجتماعی میدانم. درست است که من یک درام سیاسی ساختهام و فضای کلی که در فرآیند جریان «زن زندگی آزادی» شاهد بودیم، اتاق فکر و برنامهریزی سیاسی داشت، اما بستر بروز اتفاقات، بستر اجتماعی بود. نمیگویم آن ماجراها صرفاً اجتماعی بوده است بلکه معتقدم آن جریانات سیاسی بر بسترهای اجتماعی سوار شدند. آنهایی که شورا تشکیل دادند و خیلی زود هم متلاشی شدند، قطعاً با نگاه سیاسی و علیه جمهوری اسلامی ایران بهدنبال تشکیل ائتلاف بودند و نمیتوان رویکرد سیاسی آنها را نادیده گرفت اما بستری که از آن سواستفاده کردند، طرح مطالبات اجتماعی بود. هر چه جریان جلوتر رفت، ماهیت سیاسی آن عیانتر شد و برای همین هم جامعه از آن فاصله گرفت.
من هم فیلمسازی بودم که پیش از این با نگاه منتقدانه درباره مسایل اجتماعی فیلمهایی ساخته بودم و همواره سعی کردهام یک منتقد دلسوز و در عین حال طرفدار برای جمهوری اسلامی باشم. به تعبیر دیگر ضمن آنکه نقدهایی به روندها و روشها در سیستم دارم، اما بر اصول و آرمانها پایبندم؛ من انقلابیام و حاضرم برای انقلاب هزینه بدهم اما در عین حال فکر میکنم در بخشها و روندها و روشهایی نیاز به نقدهای صریح داریم مثل همین موضوع مدارس خصوصی و عدم توجه به مدارس دولتی که مغفول واقع شده و باعث شکاف عدالت آموزشی و طبقاتی شدن آموزش شده است و کمتر هم به آن توجه میشود. اتفاقاتی مانند حوادث سال ۱۴۰۱ پیش آمد و براساس آن فیلمنامهنویس، فیلمنامهای را نوشت. من این فیلمنامه و نگاه عاقلانه و انقلابی آن را دوست داشتم.
این فیلمنامه علاوهبر عقلانیت انقلابی که در آن بود، یک اثر عدالتخواهانه بود و مساله و دغدغه عدالت آموزشی که دغدغه شخصی من هم است، در آن پررنگ بود. به همین دلایل این متن را یک متن منصفانه میدانستم. نوجوانان در حوادث سال گذشته به شکل هیجانزده به میدان آمدند و اشتباهاتی هم کردند اما باید با آنها وارد گفتوگو شد. باید آنها را به آغوش کشید تا از مسیر که بهصورت هیجانی به آن وارد شدهاند، بازگردند. این فیلمنامه با نگاه جذب حداکثری، این ظرفیت را داشت.
مگر این فیلم در سیستم مدیریتی آقای آذرپندار به سرانجام رسیده است؟ من پیش از آنکه در انجمن سینمای جوانان مسئولیتی داشته باشم، در سازمان اوج مشغول فیلمسازی بودم که این فیلمکوتاه را هم در همان جا ساختهام. شاید حتی آقای آذرپندار نمیدانست من چنین فیلمنامهای در دست دارم
کاراکتر اصلی این فیلم یک مدیر انقلابی است که هم خطای بچههایش را میپوشاند و هم در عین حال به آنها تشر هم میزند و سعی میکند آنها را آگاه کند. از این منظر این داستان از سوی فیلمنامهنویس نوشته شد و با عقبه ذهنی و فکری من هم نسبت داشت و آن را ساختیم، این فرآیند ارتباطی با اظهارنظرها و وعدههای آقای آذرپندار نداشت. کما اینکه سوال جدیتر این است که مگر این فیلم در سیستم مدیریتی آقای آذرپندار به سرانجام رسیده است؟
من پیش از آنکه در انجمن سینمای جوانان مسئولیتی داشته باشم، در سازمان اوج مشغول فیلمسازی بودم که این فیلم کوتاه را هم در همان جا ساختهام. شاید حتی آقای آذرپندار نمیدانست من چنین فیلمنامهای در دست دارم. این فیلم را ساختیم و به جشنواره فیلم کوتاه تهران هم عرضه کردیم. ممکن هم بود هیأت انتخاب این فیلم را نپذیرد. این یک روال مرسوم هم بوده است چراکه همه مدیران انجمن خودشان فیلمساز هستند و در دورههای گذشته هم گاهی آثاری عرضه کرده و حتی جوایزی هم بردهاند.
* ارجاع به دیالوگ معروف فیلم «موج مرده» در فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» خیلی مشهود است. فکر میکنید حرف آن سالهای «موج مرده»، چقدر میتواند حرف امروز باشد؟
موضوع فیلم مسئولیتپذیری است و این موضوع همیشه مساله جامعه بوده است، تاریخ مصرف ندارد. بستر فیلم توجه به عدالت آموزشی است، امروز رسانههای بسیاری هستند که درباره مدارس خصوصی و مبحث عدالت آموزشی صحبت میکنند. اتفاقاً امروز این مساله خیلی پررنگتر هم شده است چرا که شکاف موجود در نظام آموزشی خیلی پررنگتر دارد خودش را نشان میدهد. به همین دلیل احساس میکنم این مساله امروز جدیتر شده است.
* در تیتراژ پایانی هم شاهد تشکر ویژه از ابراهیم حاتمیکیا بودیم، دلیل آنچه بود؟
اینکه چرا در تیتراژ از آقای حاتمیکیا تشکر کردهام به این دلیل است که من سینمای این فیلمساز را دوست دارم. سینمای منتقد و در عین حال دلسوز نظام را دوست دارم. از فیلمسازی حاتمیکیا الهام گرفتهام و بهخاطر آن و بهخاطر حضورش در سینمای ایران از او تشکر کردم.
* یعنی به نوعی این کارگردان را الگوی خود در فیلمسازی میدانید؟
نمیگویم الگو اما اینکه ما با فیلمسازی مواجهیم که چند فیلم منتقدانه و در عین حال در چارچوب نظام ساخته و نقد درونگفتمانی کرده است، حتماً کارنامهاش ارزشمند است. وقتی چنین فیلمسازی داشتهایم، قطعاً من با روحیه منتقدانه و عدالتخواهانه به سمت سینمای او گرایش پیدا میکنم.
پیش از آنکه متن را نهایی کنیم، پیش از آنکه دکوپاژ را نهایی کنیم، دوباره فیلمهای آقای حاتمیکیا را دیدم. فقط آن را هم نه، سخنرانیها و اظهارات رهبری طی سالهای اخیر را هم خواندم تا بدانم مسیری که دارم در فیلمنامهام طراحی میکنم، خارج از چارچوبهای نظام و خارج از عقلانیت انقلابی نباشد
* در جریان ساخت «مدیر مدرسه» مراوده خاصی با آقای حاتمیکیا نداشتید؟
نه. اما پیش از آنکه متن و دکوپاژ را نهایی کنیم، دوباره فیلمهای آقای حاتمیکیا را دیدم. فقط آن را هم نه، سخنرانیها و اظهارات رهبری طی سالهای اخیر را هم خواندم تا بدانم مسیری که دارم در فیلمنامهام طراحی میکنم، خارج از چارچوبهای نظام و خارج از عقلانیت انقلابی نباشد. همچنین خیلی از فیلمهای کوتاه مرتبط با فضاهای مدرسهای را هم دیدم که به دکوپاژ درست در این موقعیت برسم و از غلطهای آنها هم درس بگیرم. در موارد حتی تلاش کردم از کارهایی که ابراهیم حاتمیکیا در فیلمهایش انجام داده بود، فاصله بگیریم که نتیجه نهایی فیلمم کپیبرداری از سینمای او نباشد.
* آنچه فیلمهای شاخص حاتمیکیا را برای مخاطب امروز هم تماشایی کرده، این است که گرچه دیالوگهای مطالبهگر دارد، اما مخاطب احساس نمیکند با شعار طرف است. اما دیالوگ پایانی «مدیر مدرسه» فکر نمیکنید بیش از اندازه شعاری و گلدرشت بیان میشود؟
اول این نکته را مدنظر داشته باشید که فیلم کوتاه و فیلم بلند را اصلاً نباید با هم مقایسه کرد. فرصت شخصیتپردازی همه کاراکترها و شکلگیری شاهپیرنگ و خردهپیرنگهایی که در فیلم بلند وجود دارد، در فیلم کوتاه نیست. فیلم کوتاه درباره یک تکموقعیت است. فرصتی برای ایجاد تعلیق و پردهبرداری از موقعیتهای مختلف در سینمای کوتاه وجود ندارد. به همین دلیل مقایسه فیلمهای بلند با یک فیلم کوتاه از اساس غلط است. اما درباره اصل این دیالوگ که شما آن را شعاری میدانید، من احساس میکنم جای این حرف در همین مقطع فیلم است. آنچه در اکران جشنوارهای تا به اینجا تجربه کردهام هم نشان میدهد، آنها هم این دیالوگ را پذیرفتهاند.
* چه بازخوردهایی در طول جشنواره تا به امروز شاهد بودهاید؟
نگاه اکثریت این بود که این حرف روی فیلم به خوبی نشسته است. استقبال مخاطبان در لحظه پخش تیتراژ پایانی هم نشان میدهد از کلیت این فیلم راضی هستند و آن را دوست دارند اما طبیعتاً افرادی هم بودند که میگفتند این دیالوگ را دوست نداشتیم و ترجیح میدادیم پایان فیلم بدون این دیالوگ باشد ولی این نگاه در بازخوردهایی که داشتیم، نگاه غالب نبود.
* ساخت فیلم سیاسی در سینمای کوتاه و بلند، همچنان یک تابو محسوب میشود، کمی از چالشهای خود برای ورود به این عرصه هم بگویید.
همانطور که وقتی من قصد ساخت این فیلم را داشتم، نه کسی سفارشی به من داد و نه کسی من را از این کار نهی کرد، طبیعتاً هر فیلمساز دیگری هم میتوانست سراغ این سوژه برود. نکته اینجاست که شاید برای بعضی از فیلمسازان پرداختن به چنین موضوعاتی دغدغه نباشد. یا فکر میکنند با رفتن سراغ موضوعات دیگری مورد توجه قرار میگیرند.
* یعنی بیش از آنکه خط قرمزها در این حوزه را بیرونی و از سوی سیستم نظارتی بدانید، آن را درونی میدانید؟
بستگی به نظرگاه فیلمسازان دارد. شاید بعضی فکر میکنند اگر حدود و چارچوبهای اخلاقی را رعایت نکنند، مورد توجه قرار میگیرند و ترند میشوند! شاید فیلمسازی با خودش بگوید من هر چقدر هم بخواهم حرف سیاسی در فیلمم بزنم، باز هم از کف جامعه عقبتر هستم و دیالوگهای سیاسی در جامعه جدی تر از فیلم من خواهد شد اما اصلاً اینگونه نیست که بگویند اگر کسی بخواهد فیلم سیاسی بسازد، فلان اتفاق برایش رخ میدهد. برای همین فیلم «مدیر مدرسه» نه کسی به من امر کرد و نه کسی از تولیدش من را نهی کرد.
* یعنی واقعاً برای ساخت فیلمی که به جریان «زن زندگی آزادی» اشاره داشت، هیچ چالشی نداشتید؟
شاید در سینمای بلند، این جنس چالشها پررنگتر باشد اما در سینمای کوتاه چنین چالشهایی خیلی کمتر است. البته بخشی از این چالشها را باید در ایام بعد از جشنواره رصد کنیم. زمانی که فیلم دیده شده و رسانهها دربارهاش نوشتهاند، باید ببینم آن زمان چه مواجههای با فیلم خواهد شد؟ تا امروز اما چالشی وجود نداشته است. البته برای گرفتن لوکیشن مدرسه از آموزشوپرورش چند روز پیگیری کردیم تا آنها پذیرفتند. برای دعوت از عوامل هم این چالش را داشتم که آنها با من همراه شوند، هم فکر شوند و این باور در آنها بهوجود آید که مدیر مدرسه یک فیلم با لحنی مصلحانه و دلسوزانه با کلیت جامعه ایران و مسئولان است.
قطعاً برای رسیدن به این حس مشترک، نیاز به دیالوگ و گفتوگو داشتیم. در این فرآیند طبیعتاً چالشهایی وجود داشته است. بالاخره بخشی از عوامل فنی و بازیگران هم بودند که ما سراغشان رفتیم و به دلیل محتوای کار حاضر به همراهی نشدند. این هم کاملاً طبیعی است و همه افراد حرفهای حق انتخاب دارند
* یعنی برخی عوامل میترسیدند با چنین پروژهای همراهی کنند؟
اینگونه نبود که بترسند اما بالاخره مهم بود که با نگاه من همذاتپنداری کنند و نسبت به کار حس بگیرند. قطعاً برای رسیدن به این حس مشترک، نیاز به دیالوگ و گفتوگو داشتیم. در این فرآیند طبیعتاً چالشهایی وجود داشته است. بالاخره بخشی از عوامل فنی و بازیگران هم بودند که ما سراغشان رفتیم و به دلیل محتوای کار حاضر به همراهی نشدند. این هم کاملاً طبیعی است و همه افراد حرفهای حق انتخاب دارند.
* «مدیر مدرسه» اولین فیلم داستانی شما بود؟
نه من پیشتر فیلم «تست» را با موضوع کودکان کار ساخته بودم که میتوانم بگویم تجربههای من در آن و خطاهایم باعث شد مدیر مدرسه را با دقت بیشتری در همه بخشهایش جلو ببرم.
* حالا که فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» به مرحله عرضه رسیده است، خودتان فکر میکنید نسبت حرف درونی این فیلم با حوادث سال گذشته و شرایط امروز جامعه ایران چیست؟
مسئله و دال مرکزی فیلم من، «مسئولیتپذیری» است. سعی کردهام همه کاراکترهای فیلم را در برابر مسئولیتی که دارند، قرار دهم و میزان مسئولیتپذیری آنها را مورد بحث و چالش قرار دهم. مدیر مدرسه میگوید من دارم به مسئولیتم عمل میکنم، کارمندان حراست آموزش و پرورش هم همین را میگویند. ما سه گروه آدم داخل اتاق مدیر داریم و سه گروه آدم خارج از اتاق. در بیرون از اتاق، مدیر مدرسهای را شاهد هستیم که میگوید این بچهها از سر ناآگاهی کاری کردهاند که باید به آنها تشر بزنیم. ناظمی را شاهد هستیم که مدام میخواهد میانه نگه دارد و میگوید همه چیز را رها کنیم و بچههایی را داریم که رفتار هیجانی داشتهاند و با پررویی میخواستند این خطا را توجیه کنند.
در داخل اتاق اما ما مدیر مدرسهای را شاهد هستیم که میگوید با وجود خطای بچهها، من باید از آنها دفاع کنم، از طرف دیگر با مسئول حراستی مواجه هستیم که مسیر درستی را براساس اطلاعاتی که داشته طی کرده و به این مدرسه رسیده است. او براساس مسئولیتش خیلی منطقی هم رفتار میکند کما اینکه میتوانست بدون صحبت با مدیر مدرسه سراغ بچهها برود، اما آمده بود تا حرف بزند. دنبال تندروی نبود کما اینکه در پایان هم این مأمور حراست به تصمیم و تدبیر مدیر احترام میگذارد و بدون اینکه نه مدیر و نه دانش آموزان را ببرد مدرسه را ترک میکند. فرد سومی را هم در اتاق مدیر میبینیم که مدیر آموزش و پرورشی است که همچنان مواضع الاکلنگی دارد و محافظهکاری میکند.
در کلیت فیلم من همه این آدمها را در برابر مسئولیتشان قرار دادهام. هم بچهها، هم مدیر و هم مسئول حراست، پای مسئولیتشان میایستند. به نظرم همین توجه به «مسئولیتپذیری» است که منجر به تحقق «جذب حداکثری» هم میشود.