رسانه سینمای خانگی- معاون اول رئیس جمهور مهمان مدیران سینما می‌شود

رئیس سازمان سینمایی از برگزاری جلسه شورای عالی سینما فردا ۲۰ شهریور ماه در آستانه روز ملی سینما با حضور معاون اول رئیس جمهور خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی، محمد خزاعی دبیر شورای عالی سینما گفت: جلسه شورای عالی سینما فردا ۲۰ شهریور ماه با حضور محمد مخبر معاون اول رئیس جمهور و اعضای حقیقی و حقوقی شورا با هدف بررسی چالش‌های کلان سینما و مشکلات مبتلا به سینما برگزار می‌شود.

وی ادامه داد: دبیر خانه شورای عالی سینما در طول یک سال گذشته ۱۱ جلسه تخصصی با حضور اعضای متخصص حقیقی با محوریت بررسی، ارزیابی و احصای چالش‌ها و مشکلات سینمای ایران در محل سازمان سینمایی برگزار کرده است و در نهایت جمع بندی و خروجی نتایج جلسات مقدماتی در جلسه دوشنبه ۲۰ شهریور شورای عالی سینما که در نهاد ریاست جمهوری برگزار می‌شود، مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

خزاعی با اشاره به ۳ مصوبه جلسه قبلی شورای عالی سینما گفت: بخش عمده این مصوبات با موضوعات تجهیز و نوسازی مراکز و دفاتر سینمای جوان، مسکن هنرمندان و مطالعه برای تولید آثار مشترک بین‌المللی در حال پیگیری و تحقق است.

وی افزود: درباره کمک به احداث، تجهیز و نوسازی تجهیزات مراکز سینمای جوان به نتایج درخشانی دست یافته‌ایم که تقریباً همه اهداف سازمان سینمایی در این باره در شرف اجراست.

خزاعی از تهیه یک بسته پیشنهادی برای جلسه شورای عالی سینما خبر داد و گفت: امیدوارم نتایج جلسه فردای شورای عالی سینما، دستاوردها و اخبار خوبی برای خانواده سینما در پی داشته باشد.

رئیس سازمان سینمایی با تاکید بر تلاش سازمان متبوع خود برای رفع مشکلات مسکن سینماگران تاکید کرد: در این زمینه کارهای مقدماتی با همکاری وزارت راه، مسکن و شهرسازی انجام می‌شود و به زودی به مرحله اجرایی خواهد رسید.

خزاعی درباره تولید آثار مشترک بین‌المللی در سینما نیز گفت: منابع مالی و سرمایه‌ای این پروژه در حال تامین است و به زودی شروع به کار آن اعلام خواهد شد.

شورای عالی سینما متشکل از محمد مخبر معاون اول رئیس جمهور، محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما، آیت‌الله علیرضا اعرافی رئیس مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه کشور، یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش، محمدعلی زلفی گل وزیر علوم تحقیقات و فناوری، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسعید رضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صداوسیما و محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی به عنوان اعضای حقوقی و ابوالقاسم طالبی، مسعود نقاش زاده، مجید شاه حسینی، داوود میرباقری، منوچهر شاهسواری، مریلا زارعی و پوران درخشنده به عنوان اشخاص حقیقی است.

رسانه سینمای خانگی- نقش قهرمان در سینمای ایران کجاست؟

در نشست «بررسی تطبیقی مفهوم قهرمان و ضد قهرمان در سینمای ایران و هالیوود» که با حضور اهالی و صاحب نظران سینما برگزار شد، عنوان شد: سینمایی می‌تواند به جامعه‌اش خدمت کند که بدون کنار گذاشتن قهرمان گذشته، قهرمان آینده را خلق کند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موزه سینما، نشست «بررسی تطبیقی مفهوم قهرمان و ضد قهرمان در سینمای ایران و هالیوود» با حضور مجید اسماعیلی مدیر عامل موزه سینما، منوچهر شاهسواری تهیه‌کننده سینما و مدیر فرهنگی، رهبر قنبری کارگردان، جواد طوسی منتقد سینما و غلامرضا گودرزی استاد دانشگاه عصر روز گذشته در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

قهرمان یک آدم معمولی است که مسئولیت‌پذیری او باعث کارهای بزرگی می شود

مدیر عامل موزه سینما گفت: سینما در دنیای معاصر، جدی و تخصصی شده و عمق زیادی پیدا کرده است و اگر به سینما نگاه سطحی داشته باشیم در واقع خود را از سینما محروم کرده‌ایم. در سال‌های اخیر اصطلاح دانش‌بنیان را زیاد شنیده‌ایم و من به سینمای دانش‌بنیان زیاد فکر می‌کنم.

مجید اسماعیلی با بیان اینکه نمی‌توانیم در حوزه اجتماعی فیلم بسازیم و از یک متخصص اجتماعی مشورت نگیریم، ادامه داد: من معتقدم هیچ چیز در دنیای جدید سطحی نیست، همه چیز جدی و عمیق است و امروزه هوش مصنوعی و تکنولوژی هم به سینما کمک می‌کند به همین دلیل باید در سینما موشکافانه‌تر به مسائل بپردازیم.

قهرمان کسی است که ما سعی می‌کنیم شبیه آن شویم ، الگوی ما شود و از آن تبعیت کنیماسماعیلی افزود: بسیاری از افراد معتقدند سینما باید قهرمان داشته باشد حال این سوال پیش می‌آید که قهرمان چیست و چه اتفاقی می‌افتد که به یک موقعیت و جریان، قهرمان و ضدقهرمان می‌گوییم. ممکن است این ضدقهرمان، تفکر یا موجودات فضایی یا بلایای طبیعی باشد اما آیا قهرمانان خود را شناخته‌ایم؟ در سینمای ایران قهرمان باید واجد چه شرایطی باشد تا به آن قهرمان بگوییم؟ به نظرم قهرمان کسی است که ما سعی می‌کنیم شبیه آن شویم ، الگوی ما شود و از آن تبعیت کنیم.

مدیرعامل موزه سینما یادآور شد: در سینما هر چیزی مبتنی بر دانش است اما آنچه نیازمند تقویت بیشتر است تولید محتوا است. در جوامع مختلف درباره اتفاقاتی که می‌افتد نگاه‌های متفاوتی وجود دارد و چند مقصر در ذهن مردم شکل می‌گیرد. برخی نوک هرم و برخی قائده هرم یعنی مردم را مقصر می‌دانند.

وی ادامه داد: دو تمدن وقتی به مشکلی برخورد می کنند دو نوع نگاه دارند؛ تمدن اول اولین کاری که می‌کند خود را برای حل آن اختلاف، مسئول می‌داند و سینمای غرب با مفهوم غرب سعی می‌کند این موضوع را جا بیاندازد؛ یعنی همه شما برای کاری که باید انجام شود، قهرمانید.

اسماعیلی ادامه داد: نگاه دیگر که شاید ناشی از استبداد شرقی باشد این است که هر مسئله‌ای را به بالا ارجاع ‌دهیم؛ مثل این جملات که اصلا نباید به سیاستگذاران و مدیران امید داشت. یعنی هر تغییر و تحول مثبتی که اتفاق می‌افتد یا از سمت قائده هرم (مردم) است یا از سمت نخبگان و نخبگان می‌توانند به بالا و پایین هرم فشار آورند.

وی با بیان اینکه قهرمان لزوما یک مدیر نیست، ادامه داد: قهرمان یک آدم معمولی است که مسئولیت‌پذیری او باعث می‌شود کنش‌گرانه کارهای بزرگی انجام دهد. اینکه هر کسی باید خودش را قهرمان بالقوه برای تغییر بداند یک چیز است و اینکه منتظر آن باشیم فردی دیگر مسئله‌ای را که در اختیار ما نیست حل کند، یک مسئله دیگر است. مفهوم قهرمان در این دو تمدن به شدت تحت تاثیر نظام ارزشی و اعتقادی است. سوسیالیست‌ها قهرمان فردی نمی‌سازند و جمع‌گرایانه فکر می کنند و از طرفی در دیدگاه کاپیتالیست‌ها قهرمان فردی زیاد است.

مناسبات انسانی اصلی‌ترین تشخصیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان است

وقتی در سینما از قهرمان و ضدقهرمان صحبت می‌کنیم از شخص و انسان حرف می‌زنیم؛ مناسبات انسانی اصلی‌ترین تشخصیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان استدر ادامه منوچهر شاهسواری تهیه‌کننده سینما نیز گفت: اینکه سینما باید دانش‌بنیان باشد یک رویکرد است و اینکه سینما، دانش‌بنیان است رویکردی دیگر است. به نظر من نه تنها سینما دانش بنیان است و بر اساس دانش شکل گرفته بلکه به توسعه دانش و تخیلات منجر به دانش و علم نیز کمک کرده است. گاهی سینما خودش ابداع‌گر امری بوده که بعدها در صحنه عمومی اتفاق افتاده است اما آیا این امر متعلق به سینما ، ادبیات و سایر هنرها پیش از رونق و شکل گیری سینما بوده؟ به نظر من آنجا هم همین اتفاق افتاده است.

وی با اشاره به اینکه قهرمان و ضد قهرمان یک بحث اصلی در سینما است، افزود : وقتی در سینما از قهرمان و ضدقهرمان صحبت می‌کنیم از شخص و انسان حرف می‌زنیم؛ مناسبات انسانی اصلی‌ترین تشخصیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان است.

شاهسواری افزود: در سینمای ایران متهم هستیم که قهرمان نداریم و به نظر من هر زمان که جامعه از نظرسیاسی و نظام مدیریتی در شرایط تحمل قهرمان باشد، قهرمان به وجود می‌آید؛ قهرمان کسی است که علیه شرایط حاکم ناعادلانه بر خود یا دیگران به تشخیص یا به اجبار شورش و قیام می‌کند. نمونه آن را از مدل فیلم‌های وسترن گرفته تا نوآر و حتی مدلی از قهرمان که در سینمای ایران در پیش از انقلاب وجود دارد، می‌بینیم. مثلا آثار مسعود کیمیایی شورش بر شرایط حاکم است که گاهی مبنای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی یا اقتصادی دارد اما مهم‌ترین عامل آن تحقیر است؛ انسان تحقیر شده از یک جا به بعد دیگر نمی‌خواهد به تحقیر تن بدهد و از آن لحظه قهرمان متولد می‌شود.

وی با اشاره به چالش‌هایی که در شکل‌گیری سینمای قهرمان محور ایران وجود دارد، ادامه داد: اینکه سینمای قهرمان‌محور دچار قصورات جدی است، نیاز به بحث فرهنگی عمیق دارد. گاهی با امکانات امروزی درباره دیروز قضاوت می‌کنیم و قضاوت منصفانه و عادلانه نداریم. هیچ وقت خودمان را نقد نمی‌کنیم؛ هر امری رویکردی منصفانه، عاقلانه و مورد احترام نداشته باشد، نابود است. دیدگاه ما به قهرمان و ضدقهرمان باید منصفانه باشد در غیر این صورت در سینمای فعلی باقی خواهیم ماند.

این مدیر فرهنگی با بیان اینکه علم آینده‌پژوهی محصول سینماست، گفت: امروز با تصویر از دیگران خبر می‌گیریم و با تصویر از خود خبر می‌دهیم و باید توجه داشته باشیم که قدرت تاثیرگذاری تصویر بیشتر است. سینما آن چیزی است که تصاویر می‌سازند و به ما منتقل می‌کنند و ما هم آن را باور می‌کنیم.

شاهسواری با بیان اینکه مفاهیمی که هیچ تصویری از آن وجود ندارد قابل باور نیست، خاطرنشان کرد: سینمای ایران قطعا قدرت بازنمایی قهرمان و ضدقهرمان را دارد. متاسفانه امروز میل به خلق ایده نداریم و بی هدف زندگی می‌کنیم درحالیکه اگر ما به چیزی افتخار نکنیم و چیزی برای افتخار کردن نداشته باشیم در جنگ امروز باخته‌ایم.

ضدقهرمان رقیب و حریف قهرمان است

در ادامه جواد طوسی منتقد سینما گفت: «قهرمان» موجودیت خود را در شرایطی به دست می آورد که قابلیت الگو شدن در متن جامعه یا آن سیستم را داشته باشد و این می‌تواند خصایص مختلفی از جهت مبانی انسانی، اخلاقی، شهامت، روحیه کنش‌مندی عدالت خواهی و… حتی مرگ‌آگاهی به همراه داشته باشد.اما قهرمان واقعی کسی است که بدون اینکه بخواهد این نشانه‌ها وخصایص والا را به شکلی متظاهرانه به رخ بکشد، به یک ضرورت الزام‌آور و اجتناب‌ناپذیر عینی و تاریخی رسیده باشد تا در آن ساحت دلخواه والگو پذیر قرار بگیرد.در واقع قهرمانباور پذیر وسمپاتیک نباید پُز قهرمانانه بدهد و این دغدغه‌مندی باید در ذاتش وجود داشته باشد.

وی افزود: «ضدقهرمان» به عنوان رقیب وهماورد و حریف قهرمان، فردی است که عامل بازدارنده‌ برای جولان دهی و اجرای مطلوب قهرمان است. ضدقهرمان در قواعد بازی حرفه ای یک سیستم وتشکیلات سینمایی کارآمد وتشخص یافته، می‌تواند حتی یک حیوان یا موجودی غیرعادی و طبیعت باشد، مانند فیلم‌های«آرواره‌های کوسه»،«پرندگان»،«ارباب حلقه‌ها»، «ترمیناتور»،«غیر ممکن» و… .گاهی ضدقهرمان می‌تواند در فردیت خود، موجودیت قهرمان را داشته باشد و بار ترکیبی پیدا کند. گاهی هم ضدقهرمان خود سیستم است که در برابرقهرمان معترض وسازش ناپذیر صف آرایی می‌کند. بنابراین شرایط و بستر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه دراجرای درست وقاعده مند قواعد بازی برای شکل یابی یک سینمای حرفه ای اهمیت بسزا دارد.

طوسی خاطرنشان کرد: کشوری چون آمریکا که قدمت تاریخی چندانی ندارد، با همین تولیدات فرهنگی و هنری و در عین حال حرفه ای وخوش ساخت خود به خوبی می تواند نظر مخاطبین کشورهایی را که در این زمینه کم کاری کرده اند را به خودش جلب کند تا مضامین و وجوه ساختاری آثار متنوعش شوند. اساساً« ژانر» ارتباط ناگسستنی با مناسبات حرفه‌ای دارد؛ باید کمپانی، استودیو یا بخش خصوصی را به درستی تعریف ‌کنید تا گونه‌شناسی موضوعیت پیدا کند؛ موردی که همچنان حلقه مفقوده سینمای ماست.

وی ادامه داد: اگر در دوران بعد از انقلاب ژانری به نام «سینمای جنگ» را تجربه کردیم و توانستیم در آن کم وبیش خوب پیش برویم، خودِ آن رخداد تاریخی به ما کمک کرد و شرایطی را بوجود آورد تا سینماگرانی مانند رسول ملاقلی‌پور، ابراهیم حاتمی‌کیا، احمدرضا درویش،محمد علی باشه آهنگر و… را داشته باشیم؛ سینماگرانی که در دل آن رویداد بودند و توانستند چراغ این ژانر را روشن نگه دارند. اما آیا توانستیم مراقبت های لازم برای حفظ این ژانر انجام دهیم؟ به نظر می‌رسد به جای اینکه این نوع سینما مسیر طبیعی اش را طی کند وقهرمان های واقعی وباور پذیرش را ازبطن تاریخ ومتن جامعه شناسایی کند، «ایدئولوژی» می خواهد خودش را به آن تحمیل کند. امیدوارم در چنین شرایطی، نسل‌های جوان و پرانگیزه این دوران قهرمان‌های تاثیرگذار ودغدغه مند خود را از دل جامعه ملتهب معاصر پیدا کنند ودرمعرض دید مخاطب این زمانه بگذارند.

دانش بنیان شدن سینما بسیار مهم است

رهبر قنبری نویسنده و کارگردان در ادامه این نشست گفت: موضوع دانش بنیان شدن سینما بسیار مهم است. دیگران در جهان، نگاه ما را مال خود می‌کنند و اگر ما در قید و بند سینمای خود باقی باقی بمانیم؛ اینترنت ، تکنولوژی و هوش مصنوعی ما را از دایره سینمای جهانی بیرون می‌اندازد.

وی ادامه داد: امروز هوش مصنوعی حتی تدوین آثار سینمایی را انجام می‌دهد و اگر بی‌تفاوت باشیم به زودی از دایره قصه‌پردازی خارج می شویم؛ در واقع اگر ما دانش‌بنیان نباشیم، دانش، بنیان ما را برمی‌اندازد. نباید از یاد ببریم که ابزار جدید سینمای جدیدی ایجاد می‌کند و گرچه ما از دنیا عقب نیستیم اما باید هوشیار باشیم.

قنبری افزود: در مورد قهرمان و ضدقهرمان باید ببینیم آیا راجع به سینمای عامه‌پسند حرف می‌زنیم یا درباره جامعه فرهنگی هویت‌مند که می‌خواهد شخصیت ما را به دنیای امروز ارائه دهد. برخی فیلم‌های اجتماعی مانند «فروشنده» را دوست دارم زیرا ضدقهرمان ندارد اما کاملا گویاست. ضدقهرمان می‌تواند هر کسی باشد، حتی خیال سرکش یک نویسنده می‌تواند آنتاگونیست باشد. برای پرداختن به مفهوم متعالی فکر کنید زیرا هدف، متعال کردن واژگان اصیل در جامعه است.

سینمایی می‌تواند به جامعه‌اش خدمت کند که قهرمان آینده را خلق کند

غلامرضا گودرزی استاد دانشگاه نیز با بیان اینکه به اقتضای حرفه‌ اش که آینده‌پژوهی است فیلم‌های زیادی می بیند، گفت: امروزه چیزی که در آینده پژوهی مورد بحث است جدا از اقتصاد «بحران هویت» و جنگ میان هوش مصنوعی و انسان است و اگر می‌خواهید حرفتان را قبول کنند باید ابزاری به اسم رسانه داشته باشید. آینده‌پژوهان می‌گویند ما خلق می‌کنیم و رسانه پخش می‌کند.

وی افزود: امروزه در کشورهای دنیا بر مبنای مطالعات الوین تافلر تصویر می‌چینند و کشورهایی مانند عربستان و کره‌جنوبی تلاش کردند به آن تصویر برسند و کشورهای دیگر نیز یا از آنها عقب افتاده و یا آن تصویر را رد کرده‌اند. آنها معتقدند دو گروه می‌توانند تصویر ما از آینده را بهم بزنند و در مقابل تصویر آینده مقاومت کنند؛ کسانی که از آینده خود تصویر دارند و آنهایی که «قهرمان» دارند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه هالیوود، یک مکتب فکری است، ادامه داد: هالیوود قهرمان را طوری می‌سازد که مردم در همه جای دنیا با آن همذات پنداری کنند. آنها چرخه درستی طراحی کردند که درست جواب می‌دهد اما چرخه قهرمان سازی در کشور ما معیوب است و برای این مشکل باید از سیاست‌گذاران، دانشگاهیان و فعالان فرهنگی استفاده کرد. به نظرم آینده با وجود نگران کننده بودنش، روشن است.

گودرزی بیان داشت: برخی‌ها بر اساس آنچه که در گذشته انجام داده اند امروز قهرمان هستند یا قهرمانان گذشته‌اند و برخی قهرمانان آینده‌اند اما سینمایی می‌تواند به جامعه‌اش خدمت کند که بدون کنار گذاشتن قهرمان گذشته، قهرمان آینده را خلق کند.

موافقت با آئین نامه اکران فیلم خارجی

مصوبات نخستین جلسه شورای راهبردی اکران در سال ۱۴۰۲ اعلام شد.

به گزارش رسانه سینمای خانگی به نقل از سینماپرس، نخستین جلسه شورای راهبردی اکران در سالجاری با حضور محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور برگزار شد. «بررسی وضعیت اقتصاد سینما متناظر به مولفه های فرهنگی آن» و «ارزیابی عملکرد فروش سینماها در اکران های نوروزی و عید فطر» از جمله محورهای این جلسه بود.

در ابتدای جلسه محمد خزاعی ضمن خیرمقدم به اعضای جدید، با اشاره به نقش شورای راهبردی اکران در مواجهه با چالش‌ها و الزامات فرهنگی و اقتصادی سینما گفت: آینده خوبی در انتظار سینماست و امیدواریم در سایه همدلی و تدبیر، همه اهالی سینما از این نقطه گذر کرده و عزت و سربلندی سینمای کشورمان را شاهد باشیم.

وی با تاکید بر اهمیت مصوبات شورای راهبردی اکران بر اجرایی و عملیاتی شدن این مصوبات تاکید کرد و افزود: قطعا مصوبات این جلسات، اجرایی خواهند بود و از این پس با نظر اکثریت اعضا، هرگونه تصمیم اتخاذ شده در این شورا که نیاز به ابلاغ وزیر محترم نداشته باشد، کاملا قابلیت اجرایی دارد.

خزاعی با بیان اینکه همه تلاش سازمان سینمایی و صنوف متناظر و مبتنی بر شناسایی راهکارهای موثر برای رونق کسب و کار و معیشت سینماگران و سوق دادن شرایط به سمت بهبود وضعیت اقتصادی و فرهنگی سینماست خاطر نشان کرد: بدون تردید، تقویت و رونق سینما، به نفع خانواده سینما و فضای عمومی کشور خواهد بود.

رئیس سازمان سینمایی ضمن تاکید بر لزوم توجه به مولفه‌های فرهنگی سینما در کنار ظرفیت های اقتصادی آن عنوان کرد: در این زمینه نیازمند همدلی و هم افزایی نخبگان فرهنگی و کارشناسان و صاحب نظران حوزه‌های اقتصادی و رسانه‌ای هستیم.

هاشم میرزاخانی مدیرعامل موسسه سینما شهر در این جلسه، ضمن ارائه گزارشی از وضعیت فروش و استقبال مخاطبان سینما در اکران نوروزی و عید فطر، با اشاره به اتفاقات مثبت در حوزه توسعه زیرساخت در دولت سیزدهم و رویکرد عدالت محور سازمان سینمایی در این زمینه، تقویت بازار سینما و عوامل موثر بر رشد اقتصادی آن را مورد تاکید قرار داد و اظهار امیدواری کرد بحث تسهیم از مبدا فروش سالن‌های سینما با موافقت شورا به زودی اجرایی شود.

همچنین، در این جلسه، بر اهمیت تصمیم‌گیری‌های شورا برای منافع خانواده سینما و اقتصاد سینمای ایران در تکمیل چرخه تولید و پخش تأکید شد و اعضا از نحوه مدیریت اکران سینما طی چند ماهه اخیر، بویژه مدیریت حساب شده اکران نوروزی و عید فطر و فروش امیدوارکننده سینماها قدردانی کردند.

در پایان، اعضای شورا به اتفاق آراء با برنامه «تسهیم فروش فیلم از مبدا با استفاده از روش‌های مناسب و به‌روز» و «آئین نامه اکران فیلم‌های خارجی به صورت محدود مطابق با مقررات مصوب» موافقت کردند.

همچنین، مسئولیت اجرای این برنامه به موسسه سینماشهر واگذار شد تا با در نظرگرفتن همه جوانب نسبت به تعامل و همکاری با تهیه‌کنندگان و پخش‌کنندگان سینما که مایل به اکران فیلم های خارجی هستند، اقدام نماید.

علاوه بر این مصوبات، در این جلسه مقرر شد به دلیل فراگیری مباحث شورا و نیاز سینمای ایران به گفتگوهای کلان‌تر و عمیق‌تر بویژه در بخش اقتصاد سینما در کنار ملاحظات و دغدغه‌های فرهنگی و اجتماعی، ضمن دعوت از چند عضو جدید، در خصوص تقویت شورا و تغییر ماموریت‌های کلان آن بازنگری و تصمیم‌گیری صورت گیرد.

گفتنی است در این جلسه، مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما، حبیب ایل بیگی معاون ارزشیابی و نظارت، منوچهر شاهسواری تهیه کننده سینما، غلامرضا موسوی رئیس اتحادیه تهیه کنندگان سینمایی، مرتضی شایسته رئیس کانون پخش کنندگان سینمای ایران، محمدقاصد اشرفی رئیس انجمن سینماداران، سیدضیا هاشمی تهیه کننده سینما، جمال ساداتیان تهیه کننده سینما، محمود رضوی تهیه کننده سینما، هاشم میرزاخانی مدیرعامل موسسه سینماشهر و روح‌الله سهرابی مدیرکل دفتر نظارت بر نمایش فیلم نیز حضور داشتند.

شاهسواری مطرح کرد: حق نداریم این سرزمین را بازنده کنیم

منوچهر شاهسواری ضمن ارائه تحلیلی از وضعیت حاکم بر این روزهای سینمای ایران تأکید دارد که راه عبور از این وضعیت تلاش برای تبیین نظریه‌هایی در راستای «رهاسازی» است.

بخش دوم نشست بررسی نسبت جریان تولید و اکران در سینمای ایران با مقوله پژوهش به بهانه برگزاری پنجمین دوره «جایزه پژوهش سال سینمای ایران»، شاید مختصرتر از بخش نخست باشد اما موضوعاتی کلیدی و مهم درباره این روزهای سینمای ایران در آن مطرح شده است.

در بخش دوم تلاش داشتیم تا ناظر بر مباحث مطرح شده در بخش ابتدایی، به راهکاری پژوهش‌محور و مبتنی‌بر لزوم شکل‌گیری یک نظریه راهبری، برای برون رفت سینمای ایران از بحرانی که این روزها به‌واسطه شرایط ملتهب اجتماعی و مهمتر از آن قهر مخاطبان با سالن‌های سینما گرفتار آن شده است، برسیم.

آنچه در ادامه می‌خوانید، بخش دوم و پایانی گفتگوی صریح با خبرگزاری مهر با منوچهر شاهسواری و محسن بهلولی درباره این روزهای سینمای ایران است.

* امروز سینمای ایران در شرایطی بحرانی به سر می‌برد و هم سینماگران و هم مدیران در یک بلاتکلیفی و نگرانی نسبت به آینده هستند. ناظر به مباحثی که تا اینجا مطرح شد، آیا نظریه‌ای وجود دارد که بتواند سینمای ایران را از این شرایط بحرانی رها کند؟ این نظریه را باید از چه کسی مطالبه کنیم؟

منوچهر شاهسواری: پاسخ این سوال کمی طولانی است و معتقدم وقتی قرار است درباره‌اش صحبت کنیم، نمی‌توانیم بخشی را بگوییم و بخش دیگری را نه؛ این بدترین حالت ممکن است. اول اینکه همان‌طور که اشاره کردم بدون داشتن یک صنعت تصویر و فیلم قدرتمند در کشور، ما در جهان جدید حاشیه‌نشین خواهیم بود. اگر این صنعت را داشته باشیم، می‌توانیم در متن جهان باشیم. مصادیق این گزاره را می‌توان در کشورهای دیگر و حتی در میان موفقیت‌های جهانی سینمای خودمان پیدا کنید. درست است که برخی خرده می‌گیرند که مگر فیلم‌های شما در جهان اکران می‌شود و فروش دارد، اما مگر همه سینما، فروش و گیشه است؟ مگر تغییر سبک‌های زندگی که با سینما رقم خورده، همه از راه فروش بوده است؟

شاهسواری: درست است که برخی خرده می‌گیرند که مگر فیلم‌های شما در جهان اکران می‌شود و فروش دارد، اما مگر همه سینما، فروش و گیشه است؟ مگر تغییر سبک‌های زندگی که با سینما رقم خورده، همه از راه فروش بوده است؟

قطعاً سرگرمی جزو ذات سینماست و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را از سینما بگیرد. اساساً تفکیک مخاطبان سینما را غلط می‌دانم. همان‌طور که من امروز می‌توانم به یک فیلم کمدی علاقه داشته باشم، روز دیگر می‌توانم علاقه‌مند به یک فیلم تاریخی و یا درام شوم. اینگونه نیست که بتوانیم مخاطبان این فیلم‌ها را از هم تفکیک کنیم. اولین خطر این است که بگوییم ما می‌خواهیم «فیلم‌های مختلف» برای «تماشاگران مختلف» بسازیم. ما «فیلم‌های مختلف» برای «تماشاگران سینما» می‌سازیم. مخاطبان قابل تفکیک نیستند. جامعه قابل تفکیک نیست. هر کس که در این مقطع جامعه را تفکیک کند، هم در حق سینما ظلم کرده است و هم در حق جامعه. چرا باید جامعه را تفکیک کنیم؟

* در عمل اما این کار را کرده و می‌کنیم!

شاهسواری: بله کرده‌ایم. دقیقاً همین اتفاق افتاده است. چرا که همان‌طور که اشاره کردم، همچنان ذهن ما در دوران قرنطینه سیر می‌کند. فکر می‌کنیم هنوز امکان قرنطینه وجود دارد و می‌توانیم با دیوارکشی، جلوی ورود برخی چیزها را بگیریم. واقعیت جامعه ولی این طور نیست. اساساً از مقطعی به بعد در تاریخ، امکان این اتفاق وجود نداشته است. ما باید خودمان را با این شرایط جدید وفق بدهیم. باید در این جهان جدید، جای پای خودمان را محکم کنیم. این امکان‌پذیر نیست، مگر با وضع نظریه‌های جدید. این نظریه هم باید در حوزه تمدنی و فرهنگی وضع شود؛ باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا ما با یک جامعه با فرهنگ معین و بسته، متعلق به یک یا دو نفر مواجهیم، یا فرهنگ را پیش‌نیاز تاریخ و فرهنگی رفتار خود می‌دانیم.

من فکر می‌کنم آینده این سینما در گرو پژوهش‌هایی با رویکرد «چگونگی رها شدن از قید و بندهای ناشی از زمان و مکان» است. سینما را باید به سمتی سوق دهیم تا بتواند بر مبنای «مسئولیت‌پذیری خود» عمل کند. ما امروز در سینما هیچ احساس مسئولیتی نسبت به کارهای خود نداریم. نه از نظر اقتصادی، نه از نظر اجتماعی و نه از هیچ منظر دیگری. با خودمان می‌گوییم ما که پروانه ساخت گرفته‌ایم، پروانه نمایش هم می‌گیریم و مسئولیتش با آن‌هایی است که مجوز داده و می‌دهند.

ما نیازمند نظریه‌ای برای «رهاسازی» هستیم و نگاه‌مان به رهاسازی هم نباید از جنس «ولنگاری» باشد. این رهاشدگی با نگاهی شاعرانه می‌شود رهایی از قید و بندهایی که متعلق به این زمان و مکان است. اجازه بدهیم سینما، روی پای خود کمی راه برود و حتی زمین بخورد. اجازه دهیم پرت شود توی آب، تا خودش شناگری را بیاموزد.

اجازه دهید مثالی بزنم. من سال‌ها عضو شورای صدور پروانه ساخت بودم و فکر می‌کنم یکی از قدیمی‌ترین سینماگران در این حوزه محسوب می‌شوم اما صراحتاً می‌گویم، دوران صدور پروانه ساخت برای یک فیلم، به‌عنوان «مجوز» سر آمده، این یکی از قیود زمان و مکان است که گرفتار آن هستیم. فیلم از جنس «دیدن» است و اساساً یک امر «خواندنی» نیست. با خواندن یک فیلمنامه، شما می‌توانید تشخیص بدهید که خروجی آنچه فیلمی می‌شود. حتی خوب و بدش را هم نمی‌توان تشخیص داد. نمونه‌های بسیاری از متن‌های معمولی در چند ورق داشته‌ایم که تبدیل به شاهکار شده‌اند و برعکس!

شاهسواری: من سال‌ها عضو شورای صدور پروانه ساخت بودم و فکر می‌کنم یکی از قدیمی‌ترین سینماگران در این حوزه محسوب می‌شوم اما صراحتاً می‌گویم، دوران صدور پروانه ساخت برای یک فیلم، به‌عنوان «مجوز» سر آمده است. این یکی از قیود زمان و مکان است که گرفتار آن هستیم در شرایط «رهاسازی» هیچ چیز واجد «ارزش» نیست، مگر آنکه قابل دیدن باشد. پیشاپیش هیچ ارزشی وجود ندارد. ما اما همچنان داریم به همان شیوه‌های سابق عمل می‌کنیم. هم دولت کار اضافه می‌کند و هم صنف کار اضافه می‌کند. همه داریم کار اضافه می‌کنیم، آن هم برای چیزی که دوره و زمانه‌اش تمام شده است! اینجا دیگر یک مدرسه نیست، تبدیل به یک دانشگاه شده است. باید به قواعد و ضوابط آن تن بدهید.

* البته این مدل حذف پروانه ساخت، منتقدانی هم دارد که می‌گویند در همین شرایط فعلی، مدیران پای پروانه ساختی که صادر کرده‌اند هم نمی‌ایستند، چه برسد که آن پروانه هم وجود نداشته باشد و دیگر هیچ تضمینی برای سرنوشت سرمایه‌گذاری‌ها وجود نخواهد داشت!

شاهسواری: ما در معرض یک جهان تمدنی جدید قرار داریم و در آینده شاید حتی مرزها هم دیگر معنا و کارکرد امروز را نداشته باشند. ما باید خودمان را با شرایط جدید وفق دهیم. در این شرایط، جهان ادبیات، جهان سینما و جهان هنر، ثابت است. همین الان آقای دکتر می‌تواند تأیید کند که ۳۶ وضعیت نمایشی بعد از هزاران سال، هنوز ۳۷ وضعیت نشده است. آنچه تفاوت می‌کند، فرم است. حالا عده‌ای می‌خواهند در برابر تغییر فرم‌ها مقاومت کنند. بازنده کسی است که بخواهد در برابر تغییر فرم‌ها مقاومت کند. ای کاش اگر ما در برابر تغییر فرم‌ها مقاومت می‌کردیم، بازنده فقط همین چند نفری بودیم که دور این میز نشسته‌ایم، متأسفانه در این موقعیت‌ها، یک سرزمین، بازنده می‌شود.

ما حق نداریم شرایط بازنده بودن این سرزمین را فراهم کنیم. هر کس به دلیل نادانی، قساوت و هر صفت دیگری، این سرزمین را در موقعیت «بازنده» قرار دهد، باید جلویش ایستاد. سینمای ایران در این سال‌ها، نه تنها به این سرزمین صدمه نزده که همواره به این سرزمین، در خیلی از مقاطع، آبرو و حیثیت هم داده؛ این برای سینمای ایران یک ارزش است. اینکه گاهی ما خودمان را محور عالم می‌دانیم، دوره‌اش گذشته است.

در دوره‌ای در سینمای آمریکا، یک نظام استودیوی تولید از بالا به پایین وجود داشت. رئیس استودیو تصمیمی می‌گرفت و همه در استخدام او بودند تا تصمیمش اجرایی شود. سینمای آمریکا خودش از مرحله‌ای به بعد فهمید که این استبداد عمودی، دیگر نمی‌تواند به حیاتش ادامه دهد، آن هم در مقطعی که تحولات سیاسی و اجتماعی بسیاری در آمریکا در جریان بود و تقاضاهای بسیاری شکل گرفته بود. یک بار دیگر بروید و با این نگاه، فیلم «بانی و کلاید» را تماشا کنید. «بانی و کلاید» آغازگر این جریان تحول در هالیوود است. «ایزی رایدر» یکی دیگر از این آثار است. «بانی و کلاید» تمام نظام روایت‌گری در سینمای کلاسیک آمریکا را شکاند. هیچ علت و معلولی در نظام فیلمنامه آن وجود ندارد.

این تغییر فرم، به معنای برهم زدن کارکرد درام نیست، بلکه گشایش‌های تازه در سرزمین درام است. آنقدر این سرزمین وسعت و عمق دارد که فقط کافیست در آن غوطه‌ور شوید و می‌توانید با فرم‌های متنوعی از آن خارج شوید. در مقطعی نظام تصمیم‌گیری عمودی در هالیوود تبدیل به نظام افقی شد که در این نظام دیگر هنرمندان و فیلمسازان بودند که حرف اول و آخر را می‌زدند. البته آن‌ها هم کارخانه را نابود نکردند، خط تولید کماکان برقرار بود، محصول را تغییر دادند.

* این مدلی است که معتقدید سینمای ایران هم باید به سمت آن حرکت کند؟

شاهسواری: بالاخره این اتفاقات در سینمای آمریکا رخ داده و به نتایجی هم رسیده است. در همه جای دنیا نسبت به تغییر و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، نیازسنجی مخاطب به‌صورت مستمر باید صورت بگیرد. یکی از چیزهایی که اساساً در کشور ما وجود ندارد هم همین «نیازسنجی» است. ما به‌عنوان تولیدکننده فیلم اساساً نمی‌دانیم چه جنس فیلمی باید تولید کنیم تا مردم به آن نیاز داشته باشند.

اگر سوالی درباره نسبت سینماگران با جامعه داریم، جوابش در همین است که بدانیم جامعه به چه محصولی نیاز دارد. اصلاً با نگاه کاملاً اقتصادی هم اگر نگاه کنیم، باید بدانیم برای این بازار، چه محصولی باید آماده کنیم. اما ما نمی‌دانیم و این حاصل همان فقدانی است که به آن اشاره کردیم. برای حل و فصل مسائل‌مان، هیچ راه‌حلی غیر از راهکاری فرهنگی پیش روی خود نداریم و در رویکرد فرهنگی امروز، تمدن «بنیان‌تصویر» حرف اول را می‌زند.

بهلولی: تأکید کنم که نظریه‌ها هیچ‌گاه «آسیب‌زدایی» نمی‌کنند، بلکه کار نظریه «آسیب‌شناسی» است. اتفاقاً همواره زمانی که خواسته‌ایم نظریه‌ها «آسیب‌زدایی» کنند، درگیر آسیب‌های بیشتری شده‌ایم. در این مقاطع است که نظریه‌ها را تقلیل می‌دهیم به یک سری باید و نباید

اجازه دهید نکته‌ای را صریح بگویم؛ تقابل «فرهنگ رسمی» و «فرهنگ غیررسمی» در همه اجزا دارد به ما صدمه می‌زند اما بزرگ‌ترین ضرباتش متوجه سینماست. تقابل فرهنگ رسمی و غیررسمی، بسیار جدی است و باید برای آن راه‌حلی پیدا کنیم. کاهش فاصله فرهنگ رسمی و غیررسمی هم جز از مسیر پژوهش و پیدا کردن یک نظریه، هیچ راه‌حلی دیگری ندارد.

* اما نگفتید که این نظریه را باید از چه کسی مطالبه کنیم؟

شاهسواری: (چند لحظه سکوت می‌کند) زمانی در فضای مفاهمه به دنبال نظریه هستیم، زمانی در فضای مه‌آلود می‌خواهیم نظریه پیدا کنیم اما زمانی هم در فضایی دودآلود نیاز به نظریه داریم! من وضعیت مفاهمه و حتی شرایط مه‌آلود را می‌فهمم، اما وضعیت دودآلود را متوجه نمی‌شوم. در فضای دودآلود نمی‌دانم چه باید کرد.

* و امروز در شرایط دودآلود هستیم؟

شاهسواری: بالاخره آنچه که باید اتفاق می‌افتد. ما مدت‌هاست شاهد طوفان تغییرات در کشور هستیم. وقتی طوفان تغییرات آغاز می‌شود، برخی می‌توانند پیش‌بینی‌هایی هم داشته باشند. اجازه دهید یک مثال بزنم. ما در گذشته دارالحکومه‌ای به نام تهران داشتیم که نظام معماری امروز ما، این دارالحکومه را نابود کرده است، فکر کنید با سینما چه کرده‌ایم! پدران ما در زمان احداث دارالحکومه فهمیده بودند که در اطراف تهران گسل‌های زلزله وجود دارد و به همین دلیل دارالحکومه را در منطقه‌ای بنا کرده‌اند که هیچ گسلی از آن عبور نمی‌کند. آن‌ها می‌دانستند نباید روی «گسل» نشست. در حاشیه گسل شاید بتوان هر کاری کرد، اما روی آن زندگی نمی‌توان کرد.

حالا ببینید ما چه بر سر دارالحکومه آورده‌ایم! وزارتخانه‌های ما امروز در کدام مناطق است؟ ما امروز حتی گرفتار فقدان دارالحکومه هستیم! ما در این سال‌ها روی گسل‌ها زندگی ساخته‌ایم و مدعی هم هستیم! امروز همین گسل‌ها فعال شده است؛ چه باید کرد؟ بدانیم ملت ایران، برخلاف آنچه برخی درباره‌شان می‌گویند، قدرت عظیمی برای مواجهه با مصائب دارد. ما در سرزمین خشکی زندگی می‌کنیم که صدها هزار کیلومتر در آن قنات حفر کرده‌ایم. ما ملت بی‌قیدی نبوده و نیستیم. نسل جدید سینماگران ایرانی هم به نظرم دارند، گام‌به‌گام و به مرور زمان، به درک عمیقی از نسبت خود با جامعه دست پیدا می‌کند. این نسل زبان گفتگو با مخاطب خود را پیدا می‌کند، مخاطبی که من نوعی دیگر زبان گفتگو با او را ندارم.

* جناب بهلولی به‌عنوان جمع‌بندی شما بگویید که نظرتان درباره نظریه‌ای که بتواند سینمای ایران را از بحران فعلی رها کند چیست؟

بهلولی: نه فقط در سینما که در همه حوزه‌های دیگر هم معمولاً بار تمام مشکلات و کاستی‌ها را به دوش پژوهش می‌اندازند! در حقیقت پژوهش را کوتاه‌مدت می‌بینم. ما اگر نیت‌های بلندمدت داریم باید سراغ پژوهش برویم. ما نباید پژوهش را با سیاست‌گذاری و تعیین خط مشی، اشتباه بگیریم. نمی‌توانیم بگوییم برای عبور از مقطع بحرانی فعلی، چه پژوهشی جوابگوست. کار پژوهش این نیست. درباره سوال شما هم باید تأکید کنم که نظریه‌ها هیچ‌گاه «آسیب‌زدایی» نمی‌کنند، بلکه کار نظریه «آسیب‌شناسی» است.

اتفاقاً همواره زمانی که خواسته‌ایم نظریه‌ها «آسیب‌زدایی» کنند، درگیر آسیب‌های بیشتری شده‌ایم. در این مقاطع است که نظریه‌ها را تقلیل می‌دهیم به یک سری باید و نباید. به نظرم هر چقدر به سمت آن «رهاسازی» که به خوبی آقای شاهسواری به آن اشاره کردند حرکت کنیم، شرایط بهبود پیدا خواهد کرد. به تعبیر دیگر باید اجازه دهیم همه چیز به‌صورت طبیعی در قالب عرضه و تقاضا پیش برود.

اگر سینمای ایران دچار بحران مخاطب می‌شود، خودش باید مسیر خودش را اصلاح کند، نه اینکه منتظر سیاست‌گذاری‌های بالادستی باشد. این اتفاق هم باید در قالب تقاضاهای طبیعی اتفاق بیفتد. پژوهش از این منظر از کارکرد تزئینی خود و محدود به درج در چند آیین‌نامه و دستورالعمل خارج می‌شود و سهمی در بدنه جریان اصلی تولید در سینما برای خود پیدا می‌کند.

منوچهر شاهسواری: تاجران اولین کاشفان سینما بودند

منوچهر شاهسواری تهیه‌کننده سینما و محسن بهلولی از داوران جایزه پژوهش سال سینمای ایران به بررسی نسبت سینمای ایران با «پژوهش سینما» پرداختند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، «جایزه پژوهش سال سینمای ایران» عنوان جایزه‌ای است که چند روز پیش اختتامیه پنجمین دوره معرفی برگزیدگان آن، برگزار شد و تعدادی از پژوهشگران سینما جایزه این رویداد را از آن خود کردند. اما در این دوره هم مثل چهار دوره گذشته، بازتاب زیادی از این رویداد در ویترین رسانه‌ای سینمای ایران دیده نشد. این البته خاصیت حوزه تئوریک و علمی است که در سایه سنگین جذابیت رویدادهای روزمره، نادیده می‌مانند و توجه کمتری را به سمت خود جلب می‌کنند.
بهانه برگزاری این نشست، تنها پرداختن به ابعاد رسانه‌ای فرآیند اهدای یک جایزه پژوهشی در سینمای ایران نبود، سوال مهمتری در ذهن داشتیم و که آورده پنج دوره برگزاری یک رویداد با موضوع «پژوهش در سینما» برای جریان تولید و عرضه فیلم در سینمای ایران چه بوده است؟ یعنی این «جایزه» کدام خلأ را در سینمای ایران پر می‌کند و چقدر برای فعالان اصلی سینمای ایران، مهم است؟

آنچه به‌عنوان محصول سینما، در این سال‌ها در جشنواره‌ها رونمایی شده و روی پرده سینماها به اکران عمومی درآمده، چه نسبتی با «پژوهش» داشته و آیا این تصور درست است که پژوهشگران در جزیره‌ای جدا از فعالان بدنه سینما، سرگرم پژوهش‌اند؟

برای پاسخ به این سوال‌ها در میزگردی، میزبان منوچهر شاهسواری تهیه‌کننده سینما و مدیرعامل سابق خانه سینما و محسن بهلولی از داوران پنجمین دوره اهدای جایزه سال پژوهش سینمای ایران، شدیم و سعی کردیم به صراحت، بپرسیم و بشنویم.

* می‌خواهیم درباره نسبت جایزه پژوهش سال سینمای ایران که پنجمین دوره برگزاری را پشت سر گذاشت، با جریان اصلی تولید و اکران در سینمای ایران بپرسیم. آقای بهلولی، به‌عنوان یکی از داوران این دوره، گزارشی از وضعیت برگزاری و مقاله‌های ارسالی به ما می‌دهید؟

محسن بهلولی: آثار ارسالی به جایزه پژوهش سینما که بنده در این دوره افتخار داوری آن را داشتم، در حوزه‌های مختلف رساله‌های کارشناسی ارشد، طرح‌های پژوهشی، پژوهش‌های بصری در قالب مستند و مقاله‌های علمی و پژوهشی ارائه شد. البته بخش عمده بار پژوهشی جایزه امسال بیشتر در دو بخش متمرکز بود، یکی مقاله‌های علمی و پژوهشی و دیگری پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد. پایان‌نامه‌های دکتری کمتر از نصف تعداد پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد بود و چند پروپوزال و طرح پژوهشی داشتیم که طرح‌های خوبی بودند و موضوع کاربردی داشتند. داوران هم برای امتیازدهی و ارزیابی این آثار چند شاخص را مدنظر داشت. یکی از این شاخصه‌ها که امسال در کنار رعایت اصول فرمی یک پژوهش، تأکید ویژه‌ای هم روی آن وجود داشت، این بود که موضوع پژوهش تا چه میزان با وضعیت امروز سینمای ایران دست به گریبان است و آیا خروجی آن می‌تواند به جریان سینمای ایران کمک کند؟ در این زمینه نگاه دقیق‌تر و کمی سخت‌گیرانه‌تری داشتیم.

* دنبال پژوهش‌های کاربردی بودید؟

بهلولی: از عبارت «کاربردی» استفاده نمی‌کنم، چون این عبارت ذهن را به این سمت هدایت می‌کند که لزوماً باید از یک پژوهش انتظار خروجی قابل‌اندازه‌گیری، کمی و مدیرپسند داشت! در حالی که اگر جنس یک پژوهش از جنس بنیادین و کیفی باشد، اما بتواند به‌جای پرداختن به موضوع‌های مرتبط با سینمای جهان و یا مباحث تئوریک و نظری محض، سراغ چیزهایی مرتبط با پژوهش در بافت سینمای ایران برود، این پژوهش از نظر ما در فرآیند داوری، امتیاز داشت.

در عنوان پژوهش‌های امسال، سوژه‌هایی مرتبط با «فرافیلم» یا «فراداستان» داشتیم. برخی پژوهش‌ها در این حوزه بود که موضوع را در سطح سینمای جهان بررسی کرده بود، اما توجه ما به پژوهشی معطوف شد که همین پرداخت را در روایت‌های ایرانی داشت. مثلاً دو سه پژوهش داشتیم که آثار بهرام بیضایی یا عباس کیارستمی را با همین نگاه بررسی کرده بود. این شاخص در کنار آیتم‌های دیگر، برای ما اهمیت داشته است.

محسن بهلولی

* آقای شاهسواری با توجه به سابقه‌ای که در زمینه فعالیت‌های صنفی و تهیه‌کنندگی دارید، فکر می‌کنید تولید در سینمای ایران، پژوهش‌محور بوده است؟

منوچهر شاهسواری: سوال به‌ظاهر ساده، اما پیچیده‌ای است. اولین نکته‌ای که باید مطرح کنم تشکر از بانیان شکل‌گیری جایزه پژوهش سال سینمای ایران است که اگر اشتباه نکنم اولین دوره آن با طراحی آقای حیدری خلیلی برگزار شد و بعد از آن آقای دکتر اربابی آن را ادامه دادند. باید یاد کنم از همه افرادی که در این سال‌ها سهمی در برگزاری این جایزه داشته‌اند. ما نیازمند نظریه در سینمای ایران هستیم و بدون نظریه، هر عملی ممکن است منجر به نتیجه مطلوب نشود. داشتن نظریه هم بدون پژوهش، غیرممکن است. وقتی درباره نظریه صحبت می‌کنیم، درباره مجموعه‌ای از پارامترهای مؤثر در روندهای دارای اهمیت در سینما، صحبت می‌کنیم. این روندها از شکل‌گیری ایده تا فرآیند عرضه یک فیلم را شامل می‌شود.

همه این زنجیره، طوری است که باید درباره آن نظر داشته باشیم. منظور از «نظر» یک دیدگاه معین و متصلب نیست. منظورم حتی نظام‌های برنامه‌ای هم نیست، که نظام‌های برنامه‌ریزی هم به معنای سنتی، کارکرد خود را از دست داده و برنامه‌ها، به نتیجه‌ای که به‌دنبالش بوده‌ایم، نمی‌رسد.

برای صحبت درباره پژوهش‌ها لازم است تفکیکی داشته باشیم. گاهی پژوهش‌ها براساس یک «امر ذوقی» شکل می‌گیرند و مثلاً یک دانشجوی دکتری، براساس علاقه به یک فیلم‌ساز یا سبک فیلم‌سازی، سراغ موضوعی برای پژوهش می‌رود.

شاهسواری: تاجران اولین کاشفان سینما بودند که کشف کردند از آن می‌توانند پول دربیاورند. همین کار را هم کردند. بعد از اینکه تاجران از سینما پول درآوردند، احساس کردند نیاز به متن و ارجاع در این بستر دارند، که پول بیشتری دربیاورند و از این مرحله به بعد هنرمندان هم به جریان تولید سینما پیوستند.

بخش دیگری از پژوهش‌ها، پژوهش‌های «سفارشی» اند. سازمان‌ها و گروه‌های مختلفی، احساس می‌کنند نیازمند پژوهش در یک حوزه خاصند و سفارش آن را به یک پژوهش‌گر می‌دهند. از این منظر با دو نوع شیوه پژوهشی در سینما مواجهیم؛ یا ذوقی است، یا سفارشی. بعید می‌دانم پژوهشی خارج از این دو دسته‌بندی داشته باشیم.

شاهسواری: تاجران اولین کاشفان سینما بودند چراکه کشف کردند از طریق آن می‌توانند پول دربیاورد. همین کار را هم کردند. بعد از اینکه تاجران از سینما پول درآوردند، احساس کردند نیاز به متون و ارجاعاتی در این بستر دارند، که پول بیشتری دربیاورند و از این مرحله به بعد است که هنرمندان هم به جریان تولید سینما می‌پیوندند * همین‌جا می‌توان به غیبت نوع سوم اشاره کرد؛ پژوهش‌هایی کاربردی که با هدف رفع یک نیاز صورت می‌گیرند. نه؟

شاهسواری: حداقل درباره سینما، باید به این نکته توجه کنیم که سینما با پژوهش خلق نشده. سینما یک واقعیت تکنیکی برخاسته از یک فرآیند تکنولوژیک است. در این فرآیند ابزاری متولد شده که مانند سایر ابزارها، در مقطعی مورد توجه قرار گرفته است.

در این مقطع نویسندگان، بازیگران تئاتر و اهالی سیرک به سمت سینما آمدند تا به تولید سینمایی سر و شکل متفاوت بدهند. این تغییر تا همین امروز هم ادامه داشته، وقتی فیلمی درباره یک موضوع تاریخی یا اجتماعی می‌سازید، طبیعتاً نیازمند تحقیق و پژوهش درباره آن موضوع هستید.

از روزی که موضوع جایزه پژوهش سینما مطرح شد، احساس کردم که باید بیشتر روی حوزه‌های فنی و تکنیکی مثل شیوه‌های تولید متمرکز شویم. همچنان معتقدم این شیوه‌ها، متعلق به ما نیست و کاملاً جهانی است.

نمی‌توانیم درباره سینما به‌عنوان یک پدیده جهانی، فکر کنید ما طوری فیلم می‌سازیم و در یک کشور دیگر، طوری دیگر. فارغ از امکانات و تجهیزات، همه ما به‌صورت یکسان یک فیلم تولید می‌کنیم. مثل گندم کاشتن که در همه‌جای دنیا به یک شکل انجام می‌شود. اینکه جایی آب بهتری دارد و بذر بهتری می‌تواند تهیه کند، موضوع دیگری است. اصل شیوه کار، همه جا یکسان است. امیدوار بودم و هستم که جایزه پژوهش سال سینمای ایران بیش از آنکه به جنبه آکادمیک توجه کند، به موضوع‌های مرتبط با فرآیند تولید توجه داشته باشد. زمینه توجه به جنبه آکادمیک در دانشگاه‌ها وجود دارد.

منوچهر شاهسواری

* در همین پنج دوره برگزاری، جایزه پژوهش سال، بر فرآیند تولید و عرضه در سینمای ایران تأثیر گذاشته است؟

شاهسواری: بعضی پژوهش‌ها، برای خود من آموزنده بوده. مثلاً در یک دوره‌ای، پژوهشی به دستم رسید، درباره سناریوهای جهانی سینمای درباره آینده جهان که کار بسیار خوبی بود و پژوهش و گردآوری خوبی در آن صورت گرفته بود. به‌عنوان یک فیلمساز براساس این پژوهش‌ها متوجه می‌شوم رویه‌های حاکم بر نظام‌های تولید و اکران در جهان به کدام سمت می‌رود. نتیجه این پژوهش‌ها هم قابل مشاهده است. اگر پژوهشی در سال ۲۰۰۲ چیزهایی را پیش‌بینی کرده باشد، امروز در سال ۲۰۲۲ می‌توانم نتیجه آن را ارزیابی کنم و به همین دلیل پی‌گیری آن برایم جذاب می‌شود.

شاهسواری: تا زمانی که دولت به‌عنوان یک منبع قدرت و ثروت، نقش خودش را در فرآیند پژوهش درک نکند و نداند که در این میدان چه سهم و وظیفه‌ای دارد، هر نوع پژوهش، اقدام و برنامه‌ای ممکن است به بن‌بست برسد. کمااینکه تا به امروز اتفاق افتاده است

اما اشکال قضیه، به نظام فرهنگی کشور برمی‌گردد. تا زمانی که دولت به‌عنوان یک منبع قدرت و ثروت، نقش خود را در فرآیند پژوهش درک نکند و نداند در این میدان چه سهم و وظیفه‌ای دارد، هر پژوهش، اقدام و برنامه‌ای ممکن است به بن‌بست برسد. که تا به امروز هم اتفاق افتاده، البته در خیلی از موقعیت‌ها پیشرفت‌هایی صورت گرفته، اما هنوز نمی‌دانیم آیا درباره سینمایی با تعریف جهانی صحبت می‌کنیم، یا اصرار داریم سینمایی با تعریف اختصاصی خود داشته باشیم؟

ما نیاز به نظریه داریم. آیا دولت تنها یک تسهیل‌گر در فضای فعالیت سینماست؟ یا خودش را جزئی از فضای فعالیت می‌داند و برای تسهیل‌گری هم شرط می‌گذارد؟ وقتی دولت‌ها برای حمایت و تسهیل کار، شرط می‌گذارند، در واقع وارد یک معامله با سینماگر شده‌اند و دیگر در جایگاه نظریه‌پرداز کلان فرهنگی نیستند.

ما حتی باید بدانیم وقتی درباره خودمان صحبت می‌کنیم، درباره چه چیزی صحبت می‌کنیم. آیا درباره یک سرزمین تازه متولد شده در جهان صحبت می‌کنیم یا درباره یک تاریخ چندهزارساله با مبانی مشخص و محکم؟ اگر نظریه‌ای با این نگاه شکل بگیرد که این سرزمین ۴ هزار سال قدمت دارد، طبیعتاً باید رفتار متفاوتی با این سرزمین داشته باشد. ما درباره موجود قدرتمندی صحبت می‌کنیم که هزاران سال پابرجا مانده است و باید مقیاس‌های خود را تغییر دهیم. درباره «سینما» هم همین وضعیت وجود دارد. درباره «پژوهش» هم همین است.

تأکید می‌کنم درباره «سینما» دچار فقدان نظریه‌ایم. تنها در دهه اول بعد از انقلاب است که شاهد یک نظریه در سینما هستیم. فارغ از اینکه این نظریه امروز قابل نقد است، اما واقعیت این است که در آن مقطع بالاخره یک نظریه در سینمای ایران وجود داشته، به همین دلیل مرزبندی مخالفان و موافقان آن نظریه، امروز مشخص است.

* این نظریه که به آن اشاره می‌کنید، «مدیریت گلخانه‌ای» است که امروز برخی برای توصیف سبک مدیریت سینما در دهه ۶۰ به آن اشاره می‌کنند و معتقدید امروز فقدان چنین نگاهی وجود دارد؟

شاهسواری: بله، اما ما به همان صورت گذشته ممیزی می‌کنیم. با همان ایده‌های گذشته و با همان آئین‌نامه‌های قدیمی.
بهلولی: در همین چند دهه اخیر، سینماگرانی داشته‌ایم که با استعداد ذاتی خودشان، یک سبک فیلم‌سازی را به‌عنوان یک سینماگر مؤلف پایه‌گذاری کرده‌اند. اما وقتی پژوهش را از سینما حذف می‌کنیم، یا دنبال سینمای مقلد می‌رویم یا دنبال سلیقه مخاطب راه می‌افتیم. در هر دو حالت، به سینمایی ابتر می‌رسیم.

بهلولی: در همین چند دهه اخیر، سینماگرانی داشته‌ایم که با استعداد ذاتی خودشان، یک سبک فیلمسازی را به‌عنوان یک سینماگر مؤلف پایه‌گذاری کرده‌اند. مشکل آنجاست که وقتی ما پژوهش را از سینما حذف می‌کنیم، یا به‌دنبال سینمای مقلد می‌رویم یا سینمای‌مان دنبال سلیقه مخاطب راه می‌افتد. در هر دو حالت، ما به یک سینمای ابتر می‌رسیم

* آقای شاهسواری مثالی از یک موضوع به‌روز پژوهشی برای امروز سینمای ایران مطرح کردند. آقای بهلولی، امکان طرح چنین موضوع‌های پژوهشی در جایزه پژوهش سال سینما، چقدر وجود دارد؟

بهلولی: بهلولی: قبل از پاسخ به این پرسش، سوال اساسی‌تر این است که نسبت سینما با پژوهش چیست و اساساً سینما به پژوهش نیاز دارد؟ اصلاً پژوهش در سینما با پژوهش در دیگر حوزه‌ها چه تفاوتی دارد؟ آیا اینجا ما با تقدم نظریه بر عمل مواجهیم یا عمل بر هر نظریه‌ای مقدم است؟ همان‌طور آقای شاهسواری اشاره کردند، سینما با نظریه شروع نشده. سینما ابتدا آغاز شده و بعد درباره آن نظریه‌پردازی شده است.

ما در همین چند دهه اخیر، سینماگرانی داشته‌ایم که با استعداد خودشان، یک سبک فیلم‌سازی به‌عنوان یک سینماگر مؤلف پایه‌گذاری کرده‌اند. وقتی پژوهش را از سینما حذف می‌کنیم، یا دنبال سینمای مقلد می‌رویم یا سینمای ما دنبال سلیقه مخاطب راه می‌افتد. به یک سینمای ابتر می‌رسیم.

وقتی از پژوهش صحبت می‌کنیم، مساله کمی پیچیده می‌شود. حتی در رشته‌های هنری هیچ رشته‌ای مثل سینما، با پژوهش تا این اندازه زاویه نداشته، چرا گارد سینما، همواره در برابر پژوهش بسته است؟

حتی برخی از سینماگران، این را امتیاز خود می‌دانند که فیلم نمی‌بینند و کتاب نمی‌خوانند! مدام می‌خواهند بر دانش شخصی خود اتکا داشته باشند.

* این کار، «تجربه‌گرایی» است؟
بهلولی: معنای سینمای تجربی، امروز متفاوت از این برداشت است. سینمای تجربی، از دانش نظری خوبی بهره‌مند است، اما می‌خواهد برخی الگوها و پارادایم‌ها را کنار بزند و از آن عبور کند تا روایت‌های متفاوت و جدیدی خلق کند. سینمای تجربی در این سال‌ها، به نسبت سینمای بدنه، علمی‌تر بوده است. سینمایی که توهم بی‌نیازی از پژوهش دارد، متفاوت از این سینمای تجربه‌گراست. بخشی از فیلم‌سازان درجه یک کشور، در رشته سینما تحصیل نکرده‌اند. یکی از برجسته‌ترین فیلم‌برداران سینمای ما، مهندسی متالوژی خوانده است. وقتی یک جوان این داده‌ها را کنار هم می‌گذارد، فکر می‌کند چرا باید بازیگری، کارگردانی، فیلم‌نامه‌نویسی و فیلم‌برداری را در فضایی دانشگاهی یاد بگیرد؟

* خود شما می‌گوئید فلان فیلم‌ساز درجه یک یا فلان فیلم‌بردار درجه یک؛ پ طبیعی است که در این حرفه «درجه یک بودن» کافی است و نیازی به سابقه دانشگاهی ندارد. اگر هنرمندی بدون طی کردن دانشگاه بتواند درجه یک باشد، چه ایرادی دارد؟

بهلولی: به همین دلیل تأکید دارم باید بتوانیم به این سوال‌ها پاسخ بدهیم. تا زمانی که به این پرسش، پاسخ ندهیم، با اصل «پژوهش» مشکل داریم. در یک دهه اخیر شاهد ظهور استعدادهایی در سینمای ایران بوده‌ایم که خوشبختانه وجهه آکادمیک پررنگ‌تری دارند.

بهلولی: شاهد حضور استعدادهایی در سینمای ایران هستیم که رزومه‌های سینمایی شفافی هم دارند. گویا حضور همین افراد به ما می‌گوید دوره کارکردن‌های ذوقی و مبتنی‌بر روابط در سینمای ایران دارد به سر می‌رسد و برای تولید یک محصل جدید برای جذب مخاطب بیشتر نیاز به «آموزش» داریم شاهد حضور استعدادهایی در سینمای ایران هستیم که رزومه سینمایی شفافی هم دارند. گویا حضور همین افراد به ما می‌گوید دوره کارکردن‌های ذوقی و متکی بر رابطه در سینمای ایران کم‌کم به سر می‌رسد و برای تولید یک محصل جدید برای جذب مخاطب بیشتر نیاز به «آموزش» داریم.
آموزش و پژوهش، کاملاً به هم مرتبط هستند. اینکه می‌پرسید پژوهش‌های جایزه سال، چه تأثیری بر سینمای ایران دارد، باید بگوییم اگر نگاه‌مان به پژوهش‌های مساله‌محور باشد، خود به خود یک گام به جلو حرکت کرده‌ایم. «مساله‌محور» بودن به معنای آن کارهای سفارشی نیست که آقای شاهسواری به آن اشاره کردند. مهم این است که ما متوجه یک مساله مانند همین ماجرای «ممیزی» در سینمای ایران بشویم و با نگاه پژوهشی سراغ آن برویم. در همین دوره اخیر جایزه پژوهش سال، خوشبختانه این «مساله‌محوری» پررنگ‌تر شده بود.

* به یکی دو نمونه از همین موضوع‌های روز که در پژوهش‌های امسال بود و از نظر «مساله‌محوری» قابل تأمل بود، اشاره می‌کنید؟

بهلولی: یکی «عدالت بصری» در استان‌های مختلف کشور به ازای توزیع میزان صندلی‌های سینمایی در سراسر کشور بود. یعنی تا چه اندازه در جاهای مختلف کشور، توزیع مناسب و متوازنی برای آثار سینمایی داشته‌ایم. نمونه دیگر بررسی آثار سینمایی اخیر حوزه هنری، از منظر نیازسنجی مخاطبان بود. در مباحث نظری‌تر هم نمونه جذابی بود که به «اقتباس ادبی» می‌پردازد.

* ناظر به همین مثال‌ها، فکر می‌کنم برداشت متفاوتی از «مساله‌محوری» در حوزه پژوهش داریم. آقای شاهسواری مثال خوبی درباره «ممیزی» زدند که بالای چهار دهه است برای سینمای ایران مساله است اما شاهد پژوهشی در این حوزه نیستیم. مهم‌تر از این، سینماگران هنوز نسبت خود را با تحول روز جامعه نمی‌دانند. این مربوط به امروز هم نیست و سینمای ایران سال‌هاست با آن مواجه است. در این حوزه‌ها فقر پژوهشی داریم، اما به جای آن‌ها، از پژوهش درباره اقتباس، به‌عنوان یک پژوهش مساله‌محور یاد می‌کنید. آیا پژوهش‌گران سمت این موضوع‌ها نمی‌روند؟

شاهسواری: اجازه دهید من به جای آقای بهلولی جواب دهم. درباره مقوله «تجربه» با آقای دکتر بهلولی کاملاً موافقم و با ماجرای پیش‌کسوتی و انتقال تجربه از باسابقه‌ها به جوان‌ترها مشکل دارم! فکر نمی‌کنم تجربه دیروز من، به درد امروز شما بخورد. باور ندارم می‌توانیم چیزی از تجربه خود را به نسل بعدی منتقل کنیم. ما می‌توانیم خاطره‌ها و قصه‌های خود را بگوییم که گاهی برای شما شنیدنی‌اند و گاهی می‌توانند درس‌آموز باشند.

درباره نسبت آموزش و پژوهش هم با دکتر هم‌نظرم. بخشی از همان نظریه دهه ۶۰ سینمای ایران، ناظر به پرورش استعدادهای جدید بود. شکل‌گیری انجمن سینمای جوان و بعدها مرکز گسترش، با همین نگاه بوده، امروز هم در صنف‌ها، داشتن مدرک دانشگاهی، شرط عضویت است و اگر این تحصیل در رشته هنری مرتبط باشد، امتیاز به حساب می‌آید. بخشی از آن نظریه، امروز در سینمای ایران جاری شده و کارکرد خود را هم دارد. طبیعی است همه افراد آموزش‌دیده در این فرآیند حضور یکسان و موفقی در تولید ندارند. بالاخره توانایی‌ها و ذوق و سلیقه فردی افراد در این زمینه مؤثر است.

شاهسواری: مطلقاً باور ندارم که هیچ‌کدام از ما با تجاربی که داشته‌ایم، می‌توانیم به نسل‌های بعدی خود چیزی را منتقل کنیم. ما تنها می‌توانیم خاطرات و قصه‌های خود را بگوییم که گاهی برای شما شنیدنی هستند و گاهی هم می‌توانند درس‌آموز باشند

اما برسیم به این سوال شما؛ معتقدم این جنس از پژوهش که در نظر شماست، با پژوهشی که در قالب جایزه پژوهش سال دنبال می‌شود، سنخیت ندارد. رابطه سینماگر با دولت و جامعه، به زمینه‌های دیگری نیاز دارد و نیازمند درک موضوع لزوم یا عدم لزوم داشتن سینما در کشور است. اگر درک مدیران ارشد کشور از سینما، ساخت و نمایش فیلم بدون حاشیه و دردسر باشد، که در تمام این سال‌ها، عموماً همین‌طور بوده، از نظر من قابل اعتنا نیست. چرا؟ به این دلیل که جهان امروز در حال شکل دادن به شکلی از تمدن جدید است که «بنیان‌تصویر» است.

این در نظام پژوهشی ما گم شده است! جهان امروز در حال شکل‌دهی به تمدنی است که «بنیان‌تصویر» است. در این نظام با تصویری که از خود ارائه می‌دهیم، می‌توانیم با جهان اطراف حرف بزنیم. در این موقعیت تمدنی، باید به ابزارها و نیازها تن بدهیم. اگر این فهم را داشته باشیم، آن وقت است که اگر در «صنعت تصویر» و نه فقط «سینما»، حاضر و حاذق باشیم، در متن جهان قرار داریم و اگر فاقد این ویژگی‌ها و توانمندی‌ها باشیم، به حاشیه‌نشین تبدیل می‌شویم. حالا می‌توان پژوهش کرد که این «در متن بودن» یا «حاشیه‌نشینی» در جهان جدید، چه معنایی دارد. ما نیازمند ورود حوزه‌های میان‌رشته‌ای به این عرصه هستیم. وقتی در سینما صاحب نظریه شویم، تازه پای میان‌رشته‌ای‌ها به میدان باز می‌شود، اینجاست که روانشناسان، جامعه‌شناسان و متخصصان علوم ارتباطات می‌توانند در این صحنه حاضر باشند. امادفقدان نظریه ما را دچار یک بحران جدی کرده است.

* به نظر می‌رسد معتقدید نباید از رویدادی مانند جایزه پژوهش سال سینمای ایران، این «نظریه» را مطالبه کرد، همین طور است؟

شاهسواری: بله. جایزه پژوهش سال سینما، یک قالب معین برای موضوع‌هایی معین است. در سال‌های قبل هم تلاش شده این پژوهش‌ها مساله‌محور باشند، این رویکرد خوب است. اما نباید از یک رویداد، انتظار حل و فصل همه مشکل موجود در حوزه‌های دیگر را داشته باشیم. جایزه پژوهش، همین اندازه که بهانه‌ای شده تا امروز درباره این چیزها صحبت کنیم، کار خود را کرده است.

* آقای بهلولی شما هم چنین وظیفه‌ای برای جایزه پژوهش سال قائل نیستید که از آن یک نظریه برای سینمای ایران صادر شود؟

بهلولی: نه. جایزه پژوهش اساساً کارش این نیست. جایزه پژوهش سال سینمای ایران بیش از هر چیزی نشان دهنده فضای حاکم بر محیط آموزشی سینمای کشور است. این پایان‌نامه‌ها، پروپزال‌ها در چه فضایی نوشته می‌شوند؟

مثلاً در مقطعی تعداد زیادی پژوهش درباره سینمای اصغر فرهادی داشتیم و اساتید دانشگاه می‌گفتند این فضا در دانشگاه‌ها هم وجود دارد. حتی به آقای مافی پیشنهاد داده‌ام که خوب است محتوای همین آثار رسیده به جایزه پژوهش سال، در پنج دوره برگزاری را تحلیل کنیم. همین پژوهش به ما نشان می‌دهد در سال‌های اخیر پژوهش‌های سینمایی چه سمت و سویی داشته‌اند.

در پاسخ به پرسش شما درباره «مساله‌محور» بودن پژوهش‌ها به این نکته اشاره می‌کنم که ما معمولاً «مساله» را با «مساله روز» یکی می‌دانیم و فکر می‌کنیم اگر مسأله‌ای روزمره نیست، اساساً مساله نیست. در حالی که معتقدم از آنجا که در برخی از آن مساله‌ها دچار ضعف‌های تئوریک شدید هستیم، شاهد بروز این چیزها به عنوان مساله روز شده‌ایم.

خروج از نسخه موبایل