رسانه سینمای خانگی- «دنیای من فوعه» روایت حبس چهار ساله شیعه

مصطفی آقامحمدلو کارگردان فیلم کوتاه «دنیا منم فوعه» که روایتی از محاصره چهار ساله یک منطقه در کشور سوریه است، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، «فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.

فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» سی‌وچهارمین فیلم کوتاهی است که در قالب این گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.

«دنیا، منم فوعه» را می‌توان در دسته فیلم‌های مرتبط با جریان مقاومت در منطقه قرار داد و همان‌طور که از نامش برمی‌آید، تلاش دارد روایتی از منطقه‌ای فراموش شده با نام «فوعه» در سوریه ارائه کند.

آنچه می‌خوانید، گفتگوی خبرگزاری مهر با مصطفی آقامحمدلو نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» است.

* بعد از فیلم‌کوتاه «اسما» این دومین فیلم کوتاه شما با موضوع تحولات سوریه و مشخصاً جریان مقاومت است. بد نیست از اینجا شروع کنیم که ریشه این دغدغه کجاست و تا چه زمانی می‌خواهید این مسیر را ادامه دهید؟ آیا امکان دارد روزی یک فیلم‌کوتاه با سوژه اجتماعی از مصطفی آقامحمدلو شاهد باشیم؟

۱۰ سال پیش از آنکه فیلم کوتاه «اسما» را بسازم، در حوزه بحران‌های منطقه مستندسازی می‌کردم. حدود ۲۰ الی ۲۵ فیلم مستند در عراق و افغانستان ساختیم که همه آن‌ها بر موقعیت‌های بحرانی این کشورها متمرکز بوده است.

* که به نوعی می‌شود همان محور مقاومت.

بله. این‌ها کشورهای حوزه محور مقاومت هستند. من خودم را فیلمساز مقاومت می‌دانم و احتمالاً فیلم‌های بعدی هم که خواهم ساخت، نشانه‌هایی از این جنس فیلمسازی را در دل خود خواهد داشت. بالاخره هر کسی برمبنای تجربیات و مشاهدات خودش فیلم می‌سازد. فیلم کوتاه «اسما» که پیش‌تر هم درباره‌اش با هم صحبت کردیم، حاصل مصاحبه با یک سوژه واقعی بود.

فیلم «دنیا، منم فوعه» هم حاصل گفتگوهای من با حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر از کسانی است که از محاصره فوعه رها شده بودند. حسم این بود که روایت هر یک از این آدم‌ها می‌تواند سوژه ساخت یک فیلم سینمایی بین‌المللی باشد. فوعه و کفریا، موقعیتی عجیب و غریب داشته‌اند و به‌عنوان سخت‌ترین محاصره تاریخ، احساس کردم حرف‌های ناگفته‌ای درباره‌شان وجود دارد.

* این عنوان «سخت‌ترین محاصره تاریخ» را براساس پژوهش مطرح می‌کنید؟

واقعاً شما نمی‌توانید نمونه مشابه این محاصره را در هیچ کجای دنیا پیدا کنید. کوبانی ۶ ماه در محاصره بود و محاصره‌اش هم یک محاصره ۳۶۰ درجه نبود، اما همه دنیا و رسانه‌ها به آن پرداختند اما در حدود ۴ سالی که فوعه و کفریا در محاصره بودند، سکوت کامل بر جهان حاکم بود و رسانه‌ها هم سکوت مطلق کرده بودند. حتی رسانه‌های ایران هم سکوت کرده بودند. این منطقه کوچک در عمق استان ادلب قرار دارد. در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار می‌گیرند و مطلقاً هیچ‌چیز به آن‌ها نمی‌رسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمک‌هایی را به‌صورت هوایی در این منطقه رها می‌کردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایین‌تر نمی‌توانستند بیایند، برخی از این کمک‌ها به مناطق دیگر می‌افتاد و به دست این اهالی نمی‌رسید.

در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار می‌گیرند و مطلقاً هیچ‌چیز به آن‌ها نمی‌رسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمک‌هایی را به‌صورت هوایی در این منطقه رها می‌کردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایین‌تر نمی‌توانستند بیایند، برخی از این کمک‌ها به مناطق دیگر می‌افتاد و به دست این اهالی نمی‌رسید

باید حرف‌های این آدم‌ها را بشنوید تا بدانید عمق این فاجعه اگر ما دیرتر رسیده بودیم، تا کجا می‌توانست برود. در حدود یک سال و نیم پایانی محاصره، آدم‌ها علف هرز و آب باران می‌خوردند! من یک خانم ایرانی می‌شناختم که می‌گفت قبل از شلوغی‌ها و درگیری‌ها با همسرش که اهل فوعه بوده ازدواج کرده و به این منطقه آمده بود.

در همان روزهای ابتدایی محاصره همسرش را می‌گیرند و در پشت‌بام یک خانه، داخل یک قفس او را می‌بندند. او تعریف می‌کرد در تمام طول ۸ روزی که همسرش در حال احتضار قرار داشت و داشت به شهادت می‌رسید، تمام مدت یکدیگر را می‌دیدند! تصور کنید چقدر این موقعیت عجیب و دراماتیک است. وقتی با این خانم صحبت می‌کردم دیدم دختری ۴ ساله دارد که یک سیب را مدام نگاه می‌کند. وقتی پرسیدم چرا اینگونه می‌کند؟ گفت این دختر من تا کنون سیب را از نزدیک ندیده و در ایام محاصره به دنیا آمده است.

حوادث روزمره در فوعه، به‌شدت تکان‌دهنده و نمایشی بوده است. هر کسی که از فوعه به بیرون آمد، آکنده از این جنس مشاهدات بود. هر کدام از آدم‌ها احساس می‌کردند دچار سرنوشت خاصی شده‌اند که دنیا باید صدای‌شان را بشنود.

* اتفاقاً عنوان فیلم هم نشان می‌دهد که می‌خواهد خبر از مظلومیت یک منطقه به دنیا بدهد، اما فیلم هیچ اطلاعات خاصی درباره منطقه فوعه نمی‌دهد. مخاطبی که تاکنون اسم فوعه را نشنیده است، چه دریافتی می‌تواند از روایت فیلم داشته باشد؟

فیلم را اگر بخواهیم نسبت به عظمت حادثه فوعه قیاس کنیم، قطعاً حرف اندکی زده است. آنقدر عمق فاجعه و ابعاد این اتفاق ویژه بود که ما تلاش کردیم در روایت این فیلمنامه که نسخه اولیه آن در حدود ۵۰ دقیقه بود، همه این ابعاد را پوشش دهیم. در استعداد فیلم‌کوتاه و با توجه به دشواری تأمین بودجه برای ساخت فیلم‌کوتاه، اگر می‌خواستیم همه آن شرایط ویژه و ملتهب را به تصویر درآوریم، هزینه تولید بسیار بالا می‌رفت و از پس آن برنمی‌آمدیم.

نمایی از فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه»

* خب اگر بنا را بر ناتوانی روایت درست و جامع بگذاریم، لزوم ساخت چنین فیلمی چیست؟

فیلم به اندازه خودش می‌تواند کار کند و حداقل این است که برای مخاطب این سوال را به‌وجود می‌آورد که فوعه کجاست و این انسان‌ها چه کسانی هستند؟

* ولی نکته اینجاست که مخاطب برای درک فیلم، گویی نیاز به اطلاعات بیرون از فیلم دارد.

فیلم به‌اندازه یک فیلم‌کوتاه می‌تواند مخاطب را با اسم فوعه آشنا کند اما قطعاً این نقطه ابتدایی یک ماجراست. گویی ما تنها یک سطر از فوعه گفته‌ایم. اشاره کردم فیلمنامه اولیه حدود ۵۰ دقیقه بود اما با هر کسی که صحبت می‌کردیم، می‌گفت از نظر بودجه، امکان ساخت چنین فیلمی در مدیوم سینمای کوتاه وجود ندارد. به همین دلیل سراغ فیلمنامه کوچک‌شده‌ای رفتیم که امکان ساختش فراهم بود و حاصلش حالا مقابل شماست.

حکایت این دوربین در فیلم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره می‌فرستد و از همین طریق فیلم‌هایی را به دست می‌آورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل می‌گیرد

* این فیلم‌کوتاه مگر محصول سازمان اوج نیست؟ واقعاً مشکل بودجه داشتید؟

خیر. کمتر از ۵۰ درصد بودجه فیلم را سازمان اوج تقبل کرد. بخشی از آن را انجمن سینمای جوانان پرداخت کرد، مقداری را هم مؤسسه آوینی و باشگاه فیلم سوره تقبل کردند.

* خیلی هم دست‌تان تنگ نبوده!

البته این تکه‌تکه بودجه گرفتن‌ها، چیزی در حدود ۴ سال زمان برد. هنوز هم ۲۰۰ میلیون تومان بابت تولید این فیلم بدهکاریم.

* حالا که صحبت از امکانات است، درباره دکور هم صحبت کنید. به نظر می‌رسد فضای کار خیلی شبیه تله‌تئاتر شده است. چطور به این لوکیشن رسیدید و چقدر از دکور استفاده کردید؟

ما خیلی جستجو کردیم تا لوکیشنی پیدا کنیم که از نظر فضای داخلی و خارجی، شبیه همان ساختمان امن واقعی در فوعه باشد. تلاشمان این بود که لوکیشن واقعی پیدا کنیم و چیزی را از ابتدا نسازیم، اما متأسفانه نتوانستیم. باید جزئیاتی را رعایت می‌کردیم که برای مخاطب سوری زبان و یا مخاطب آشنا با آن جغرافیا می‌توانست مهم باشد. در طول یک ماه پیش‌تولید لوکیشن مناسبی را پیدا نکردیم و تنها گزینه ساخت دکور بود که اتفاقاً گزینه هزینه‌بری هم برای‌مان بود.

* درباره ساختار روایت، تمهید دوربین شاهد در فیلم زمانی کارکرد دارد که بتوانیم آن را تبدیل به یک شخصیت پیش‌برنده در روایت کنیم. فکر می‌کنید این دوربین شاهد در فیلم شما توانسته چنین شخصیتی پیدا کند و تبدیل به یک کاراکتر شود؟

ما در روایت خود شخصیتی به نام سیدعلی داریم که از ابتدا او را با یک دوربین هندی‌کم می‌بینیم. متوجه می‌شویم او حدود یک سال است در حال مصاحبه با افراد است و در انتهای فیلم هم از آن رمزگشایی می‌شود و می‌فهمیم ماجرای آن چیست. حکایت این دوربین هم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره می‌فرستد و از همین طریق فیلم‌هایی را به دست می‌آورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل می‌گیرد. از این منظر اتفاقاً فکر می‌کند دوربین در این فیلم کاملاً یک کاراکتر دارد.

* جز چند دیالوگ گل‌درشت کاراکترها خطاب به دوربین که قرار است بخشی از اطلاعات را به‌صورت مستقیم به مخاطب منتقل کند، این دوربین هیچ هویت و کارکرد دیگری در روایت ندارد.

در رمزگشایی انتهای داستان ما این نکته را مطرح می‌کنیم که حافظه همین دوربین از طریق دختربچه‌ای به ایران می‌رسد و برمبنای همان، عملیات نجات فوعه شکل می‌گیرد. نکته‌ای که برای‌مان مهم بود این بود که نقش ایرانی‌ها در نجات فوعه را بدون اشاره مستقیم و بدون وارد کردن کاراکتر ایرانی به داستان، مورد اشاره قرار دهیم. حضور این دوربین درواقع پی او وی (زاویه دید) ایرانی در روایت است که منجر به نجات این جماعت می‌شود. البته اشاره مستقیم و گل‌درشتی به آن نداشتیم.

در مسیر نگارش فیلمنامه خیلی روی این مسئله بحث کردیم که این هندی‌کم چقدر باید در فیلم حضور داشته باشد. حتی درباره فرم تصاویر مربوط به هندی‌کم هم بحث‌هایی داشتیم تا ببینیم باید از تصاویر ضبط‌شده توسط هندی‌کم استفاده کنیم یا تصاویر دوربین اصلی را با تمهیدات بصری به تصویر هندی‌کم نزدیک کنیم. نهایتاً به این جمع‌بندی رسیدی که زیبایی‌شناسی فیلم را خیلی نباید از بین ببریم. اگر می‌خواستیم از تصویر واقعی دوربین هندی‌کم استفاده کنیم و یا تمهیداتی مانند درج دکمه قرمز «Rec» در کنار تصویر و قاب معروف هندی‌کم را به کار ببریم، خیلی از فیلم بیرون می‌زد. هم روایت را از دست می‌دادیم و هم یکدستی فضای بصری فیلم از بین می‌رفت. از همان دوربین اصلی استفاده کردیم و تلاش کردیم با تغییر فاصله کانونی و ریختگی تصویر، حس دوربین هندی‌کم را به مخاطب القا کنیم.

وقتی روس‌ها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که هم‌سطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانی‌ها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانه‌ای فعالیت‌های خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد

* چرا زبان فیلم فارسی است؟ در دقایق ابتدایی حتی این حس به مخاطب دست می‌دهد که فیلم مربوط به جنگ ایران و عراق است! در حالی که زیرنویس و استفاده از زبان اصلی، خیلی وقت است که در سینمای ما حل شده است. فیلم قبلی خودتان زیرنویس داشت و همین شب‌ها هم سریال «عاشورا» به زبان ترکی از تلویزیون پخش می‌شود و زیرنویس دارد.

فیلم «اسما» را تلاش کردیم با زبان شامی و لهجه سوری بسازیم. حدود ۶ ما برای بازیگرش گشتیم و او هم یک ماه و نیم زیرنظر مشاور لهجه تمرین کرد اما نهایتاً فقط توانستیم به لهجه واقعی، نزدیک شویم! ما همه ایران را گشتیم و هر کس که فکر می‌کردیم می‌تواند در فضای فیلم به زبان عربی سوری صحبت کند، آمد و تست داد اما به نتیجه نرسیدیم. اگر می‌خواستیم در این فیلم هم زبان اصلی را رعایت کنیم، که خودم خیلی دوست داشتم این اتفاق رخ دهد، باید فیلم را در سوریه می‌ساختیم و هزینه‌اش بسیار بالا می‌رفت.

البته در سینمای جهان هم ما نمونه‌هایی داریم. مانند ریدلی اسکات که درباره یونان باستان فیلم می‌سازد اما کاراکترها انگلیسی صحبت می‌کنند. نمونه‌هایی از این دست بسیار داریم. البته این فیلم کوتاه برای اکران در سوریه و کشورهای عربی دوبله شده است اما در پخش بین‌الملل همین زبان فارسی و زیرنویس انگلیسی را خواهیم داشت. نکته دیگر هم این بود که در هدف‌گذاری برای مخاطبان، سهم ۷۰ درصدی برای مخاطبان داخلی در نظر گرفته بودیم.

*خب چه نیاز بود این همه برای رسیدن به لهجه اصیل سوری تلاش کنید؟ مگر چند درصد مخاطبان ایرانی متوجه این لهجه می‌شوند؟

می‌خواستیم به آن فضا نزدیک شویم می‌خواهم اینجا این را هم بگویم که هنوز شبهه‌های زیادی در ذهن مردم ایران نسبت به ماجراهای سوریه وجود دارد و کسی هم نیست که پاسخ به این شبهه‌ها برایش مسئله باشد! ما در ماه‌های اولیه که برای مستندسازی به سوریه می‌رفتیم، ما را درون گونی می‌کردند و به ایران بازمی‌گرداندند! در تمام ۴۰ سال گذشته ما همواره حفاظت را بر روایت ترجیح داده‌ایم و برای همین دوستان ما همواره حضور دوربین را مزاحم می‌دانستند! هنوز هم شرایط همین است.

وقتی روس‌ها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که هم‌سطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانی‌ها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانه‌ای فعالیت‌های خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد. در عین حال همچنان در روایت‌گری عقب هستیم.

رسانه سینمای خانگی- قاچاق فیلم تا کی ادامه دارد؟

با عرضه نسخه باکیفیت فیلم‌های «بی‌رویا» و «ارادتمند، نازنین، بهاره، تینا» در شبکه‌های اجتماعی، تعداد فیلم‌های شاخص قاچاق‌شده در فضای مجازی در یک سال گذشته به عدد ۶ رسید.

به گزارش سینمای خانگی از مهر؛ همین الان هم اگر عنوان «قاچاق فیلم» را در موتورهای جستجوگر سرچ کنید، با تصاویری از سی‌دی‌ها و دی‌وی‌دی‌هایی مواجه می‌شوید که زمانی با کشف باندهای بزرگ عرضه غیررسمی فیلم‌های قانونی، ضبط و امحا می‌شد.

قربانیان اصلی این دست شبکه‌های قاچاق محصولات فرهنگی فیلم‌هایی بودند که یا در اوج فروش در گیشه و یا حتی پیش از راهیابی به چرخه اکران عمومی، ناگهان به‌صورت گسترده نسخه‌ای از آن‌ها در اختیار مخاطبان قرار می‌گرفت و طبیعتاً سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده فیلم به‌واسطه ضربه به فرآیند فروش فیلم، با ضررهای مالی کلان مواجه می‌شدند. در مقطعی از دهه ۸۰ حتی کار به جایی رسید که گروهی از صاحبان آثار برای فیلم‌های خود مجلس ختم برگزار کردند تا نسبت به نبود نظارت و مقابله با شبکه‌های قاچاق، اعتراض کنند.

این روزها اما کمتر شاهد بلند شدن صدای اعتراض از سوی صاحبان آثاری هستیم که نوبت‌به‌نوبت اسامی فیلم‌های‌شان در کنار عنوان «قاچاق» قرار می‌گیرد و نسخه‌های باکیفیت آن‌ها به پشتوانه گسترش فضای مجازی، در کمترین زمان به دست طیف گسترده‌ای از مخاطبان بالقوه می‌رسد. ماجرا چیست؟

یک بازخوانی؛ آنلاین شو، قاچاق شو!

عرضه غیررسمی نسخه باکیفیت فیلم‌های سینمایی و سریال‌های خانگی آنقدر این روزها رسمیت پیدا کرده که شاید حتی طیف گسترده‌ای از دنبال‌کنندگان و استفاده‌کنندگان از کانال‌های عرضه این محصولات در برخی شبکه‌های اجتماعی، اطلاعی از ماهیت غیرقانونی آن‌ها نداشته باشند. به‌خصوص که با قدرت پیدا کردن پلتفرم‌های عرضه مجازی فیلم‌ها و سریال‌های روز، اینترنت و فضای مجازی تبدیل به یکی از مهمترین بسترها برای دسترسی به محصولات قانونی هم شده است.

سال ۹۸ بود که خبرگزاری مهر در گزارشی به‌بهانه انتشار نسخه غیرقانونی ۵ فیلم رسمی سینمای ایران در فضای مجازی آن هم در کمتر از ۳ ماه، نسبت به «بیدار شدن غول خفته قاچاق» هشدار داد. از آن زمان مهمترین اتفاق، رونق کانال‌های عرضه این محصولات غیرقانونی در شبکه‌های اجتماعی بوده است. کانال‌هایی که حتی درباره عرضه نسخه‌های غیرقانونی خود به مخاطبان‌شان اطلاع می‌دهند و گاه با صدور اطلاعیه‌هایی بابت انتشار با تأخیر نسخه قاچاق برخی فیلم‌ها و سریال‌ها عذرخواهی هم می‌کنند!

در چنین شرایطی نه فقط صاحبان سریال‌های عرضه شده در شبکه خانگی که تهیه‌کنندگان فیلم‌های اکران آنلاین هم عملاً می‌دانند که محصول‌شان همزمان باکیفیت‌های مختلف در کانال‌های مجازی هم عرضه می‌شود و در یک توافق جمعی همه این مساله را پذیرفته‌اند!

از ۶ فیلم قاچاق‌شده چه می‌دانیم؟

جریان قاچاق فیلم‌های رسمی تولید شده در سینمای ایران که مخاطبان در انتظار اکران عمومی آن‌ها هستند اما داستانی متفاوت از جریان عرضه موازی فیلم‌های رسمی فضای مجازی در شبکه‌های اجتماعی دارد. جریانی که همچنان عنوان قاچاق برای آن به کار می‌رود و فیلم‌های قربانی هم از طرق مختلف گرفتار آن می‌شوند. از اسفندماه سال گذشته تا به امروز و در حدود ۶ ماه، ۶ فیلم شاخص سینمای ایران به همین صورت در اختیار مخاطبان قرار گرفته و شدت گرفتن این جریان در روزهای اخیر، زنگ هشداری جدی را به صدا درآورده است.

کارگردان برادران لیلا؛ لطفاً قاچاق ببینید!

فیلم سینمایی «برادران لیلا» ساخته جنجالی سعید روستایی را می‌توان اولین فیلم در شکل‌گیری این جریان تازه دانست. فیلمی که پس از رونمایی و حضور عوامل آن در جشنواره کن، سازمان سینمایی در اطلاعیه‌ای رسمی اکران آن را در ایران منتفی دانسته بود و همزمان تهیه‌کننده آن یعنی جواد نوروزبیگی هم از پیگیری قضائی عوامل فیلم خبر داد.

فیلم سعید روستایی که عملاً راهی برای ورود به چرخه اکران نداشت و صدور مجوز اکران عمومی آن منوط به اعمال اصلاحات و حذف برخی سکانس‌های جنجالی بود، به‌واسطه واگذاری حقوق پخش به یکی از پلتفرم‌های بین‌المللی، بلافاصله پس از عرضه آنلاین در خارج از کشور، به‌صورت گسترده در اختیار مخاطبان ایرانی هم قرار گرفت.

نکته جالب استقبال عوامل فیلم به‌خصوص سعید روستایی از این اتفاق بود که به‌صورت ضمنی حتی علاقه‌مندان به سینمای خود را دعوت به تماشای نسخه غیرقانونی فیلم خود کرد! تهیه‌کننده فیلم هرچند همچنان در تلاش بود تا به‌واسطه جو رسانه‌ای ناشی از عرضه نسخه غیرقانونی فیلمش، مدیران سینمایی را مجاب به صدور مجوز برای اکران رسمی فیلم کند، اما اینگونه نشد.

جنگ‌جهانی سوم؛ قربانی تأخیر

آنچه جواد نوروزبیگی برای «برادران لیلا» به‌دنبالش بود، کمی بیش از یک ماه بعد برای فیلم هومن سیدی رقم خورد. فیلمی که نه فقط از نظر محتوا و ممیزی مشکلی برای ورود به چرخه اکران نداشت که حتی از سوی بنیاد سینمایی فارابی به‌عنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار معرفی شده بود.

«جنگ جهانی سوم» که برمبنای قوانین اسکار، ناگزیر از اکران در کشور مبدأ بود، در سال ۱۴۰۱ تن به یک هفته اکران محدود در یک سالن کوچک در سینما مگامال تهران داد، اما به‌طرز عجیبی، به‌رغم عطش بالایی که در میان مخاطبان و رسانه‌ها برای رونمایی فیلم بود، عواملش حاضر به اکران گسترده آن نشدند!

این فیلم که اولین محصول رسمی یکی از پلتفرم‌های خانگی در سینمای ایران هم محسوب می‌شود، بعد از ناکامی در صعود به فهرست نهایی بخش بین‌الملل اسکار، در نوبت اکران عمومی قرار گرفت و هر بار به بهانه‌ای اکران آن به تعویق افتاد تا اینکه بالاخره نسخه باکیفیت آن در فضای مجازی منتشر شد. نسخه‌ای که گویی از فرآیند ارائه فیلم به یکی از جشنواره‌های خارجی به بیرون درز کرده بود و امکان جلوگیری از نشر گسترده آن دیگر وجود نداشت.

«جنگ جهانی سوم» با تصمیم سازمان سینمایی و درخواست عوامل در حداقل زمان به اکران عمومی درآمد اما دیگر کار از کار گذشته بود و فیلم با گیشه‌ای بسیار ضعیف، پرونده خود در اکران را بست.

خط فرضی؛ قاچاق فیلمی که کسی منتظرش نبود!

یکی از عجیب‌ترین موارد در جریان قاچاق فیلم‌های سینمای ایران ماجرای ورود ناگهانی اولین فیلم فرنوش صمدی به کانال‌های مجازی بود. فیلم «خط فرضی» که در سال ۹۸ ساخته شده بود و بازخوردهای چندان ویژه‌ای را هم در بازه رونمایی در جشنواره فیلم فجر تجربه نکرده بود اما به‌واسطه حضور بازیگرانی همچون سحر دولتشاهی و پژمان جمشیدی، امیدهایی به اکران عمومی داشت.

صمدی پیش‌تر درباره برنامه‌ریزی برای اکران فیلم خود به خبرگزاری مهر گفته بود: «قرار بود این اثر سینمایی در دی‌ماه سال ۱۴۰۱ در سینماهای کشور اکران شود اما به دلیل شرایط موجود و عدم استقبال مخاطب از سینما تصمیم گرفته شد تا اکران فیلم در زمان دیگری صورت گیرد.» همین تصمیم به تأخیر در اکران این فیلم هم کار دست عواملش داد!

تهیه‌کننده «خط فرضی» علی مصفا است که بلافاصله پس از عرضه نسخه غیرقانونی فیلم در فضای مجازی در اردیبهشت ماه امسال، از طریق شورای اکران تلاش کرد تا زودتر فیلم را روانه پرده سینماها کند، حتی شورا سرگروه و تاریخ اکران فیلم را هم مشخص کرد، اما این اتفاق رخ نداد تا «خط فرضی» هم قربانی تأخیر عوامل در اکران عمومی فیلم شود. فیلمی که احتمالاً تعدد حضورش در رویدادهای بین‌المللی بی‌تأثیر در لو رفتن نسخه باکیفیت آن نداشته است.

تفریق؛ راه دیگری هم بود؟

فیلم سینمایی «تفریق» یکی از فیلم‌هایی بود که سال گذشته در میان پنج گزینه نهایی بنیاد سینمایی فارابی برای نمایندگی سینمای ایران در مراسم اسکار قرار گرفته بود و اگر سلیقه نهایی هیأت انتخاب به سمت فیلم هومن سیدی گرایش پیدا نمی‌کرد، فیلم مانی حقیقی راهی آکادمی می‌شد. این یعنی فیلم «تفریق» مشکلی از منظر محتوا و ساختار برای دریافت مجوز نداشته و همان‌طور که پروانه ساخت آن صادر شده بود، می‌توانست متقاضی پروانه نمایش هم باشد و به‌صورت رسمی وارد چرخه اکران عمومی شود.

مانی حقیقی در مقام نویسنده و کارگردان و ترانه علیدوستی در مقام بازیگر نقش اصلی، فیلم «تفریق» را گام‌به‌گام از فرآیند عرضه رسمی دور کردند.

تهیه‌کننده «تفریق» مجید مطلبی است که پیش‌تر با تهیه‌کنندگی فیلم‌هایی چون «هت‌تریک»، «لتیان» و «سرخ‌پوست» در سینما و سریال «آکتور» در شبکه خانگی کار کرده بود و بعد از آنها روی «تفریق» سرمایه‌گذاری کرد. فیلمی که مشخص نیست از واگذاری حق پخش آن به یک پلتفرم خارجی چقدر برای این تهیه‌کننده عایدی داشته و آیا اکرا ن عمومی فیلم در ایران می‌توانست فروش بهتری برایش به همراه داشته باشد؟

بی رؤیا؛ ناامید از اکران عمومی

فیلم سینمایی «بی‌رویا» ساخته آرین وزیردفتری از فیلم‌اولی‌های جشنواره فیلم فجر دو سال پیش بود. فیلمی که تهیه‌کنندگی آن را هومن سیدی و سعید سعدی برعهده داشتند و روایت آن از آشفتگی مرز میان واقعیت و خیال، مخاطب را با تجربه سینمایی متفاوتی مواجه می‌کرد.

تنها چند روز بعد از «تفریق»، نسخه‌ای از فیلم «بی‌رویا» هم باکیفیت بالا در فضای مجازی منتشر شد. فیلمی که بازهم بیشترین احتمال درباره دلیل و مسیر لو رفتن آن، متوجه جشنواره‌های خارجی است. ارسال برخط فیلم‌های سینمایی به جشنواره‌های جهانی، به‌رغم تمام ملاحظات امنیتی و حفاظتی، آن‌ها را در معرض قاچاق قرار می‌دهد و این داستانی است که این بار برای «بی‌رویا» اتفاق افتاد.

نکته مهم درباره این فیلم، عقب‌نشینی زودتر عوامل آن از ورودش به چرخه اکران عمومی و واگذاری امتیاز پخش آنلاین آن به یکی از پلتفرم‌های داخلی بود. یعنی «بی‌رویا» به رغم حضور بازیگرانی چون طناز طباطبایی و صابر ابر از نگاه عواملش، شانس چندان بالایی برای توفیق در گیشه نداشت و به همین دلیل قرارداد عرضه آنلاین آن بسته شده بود، اما تأخیر در این عرضه، باعث شد نسخه غیرقانونی زودتر از نسخه قانونی به دست مخاطبان برسد.

ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا؛ سرانجام یک کشمکش داخلی!

تنها چند ساعت بعد از «بی‌رویا»، انتشار گسترده نسخه با کیفیت «ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا» این شائبه را تقویت کرد که جریان عرضه فیلم‌ها شاید لایه‌های پیچیده‌تری داشته باشد و ارتباطی با فعالیت گروه‌های سودجو در بازار قاچاق فیلم و سریال ندارد!

فیلم «ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا» البته به‌عنوان آخرین ساخته عبدالرضا کاهانی، مدت‌هاست برای عرضه رسمی و ورود به چرخه اکران با چالش‌هایی مواجه بوده است و بخشی از این چالش و کشمکش هم میان کاهانی و سعید خانی به عنوان تهیه‌کننده فیلم بوده است.

کاهانی در چند نوبت قصد داشت در اقدامی به‌ظاهر اعتراضی، این فیلم را در فضای مجازی منتشر کند اما تهیه‌کننده در برابر آن مقاومت می‌کرد و حالا مشخص نیست آیا اتفاقی که رخ داده، با عاملیت این کارگردان بوده است یا اتفاق دیگری منجر به انتشار این فیلم شده است.

پیگیری خبرنگار مهر برای گفتگو با سعید خانی یکی از تهیه‌کنندگان فیلم هم تاکنون بی‌نتیجه بوده است.

نتیجه پیگیری‌ها چه خواهد بود؟

درباره اینکه آیا زنجیره انتشار نسخه باکیفیت فیلم‌ها در فضای مجازی در چه نقطه از هم گسسته خواهد شد، هنوز زود است و باید منتظر اتفاقات پیش رو در این زمینه باشیم. به‌خصوص که کم نیستند فیلم‌هایی که احتمالاً با چالش‌هایی در فرآیند دریافت پروانه نمایش و ورود رسمی به چرخه اکران مواجهند و دور از انتظار نیست که با چنین تصمیمی بخواهند، سازمان سینمایی به عنوان متولی اصلی نظارت بر فرآیند عرضه فیلم‌های سینمایی را با چالش مواجه کنند.

«با بررسی‌های مقدماتی صورت گرفته، مشخص شد که با توجه به رعایت دقیق مراقبت‌های حفاظتی از جمله استفاده از دی‌سی‌پی برای بازبینی فیلم‌ها، انتشار آثار خارج از سازمان‌های دولتی و احتمالاً از دفاتر فیلم‌ها یا جشنواره‌های خارجی صورت گرفته است. به همین دلیل مراتب برای بررسی فنی به قوه قضائیه و پلیس فتای فراجا برای شناسایی منشأ نشر فیلم، منعکس شد.» شب گذشته جعفر انصاری‌فر در مقام دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی، در اظهارنظری رسمی از دستور رئیس سازمان سینمایی برای بررسی فوری موضوع انتشار قاچاق فیلم‌ها خبر داد و ضمن آن به ارائه این توضیح از پیگیری‌های مقدماتی پرداخت.

این مقام سازمان سینمایی، احتمال سازمان‌یافته بودن انتشار غیرقانونی فیلم‌ها را هم منتفی ندانسته است.

رسانه سینمای خانگی- بازیگرانی که تسخیر شدند

تکنیک بازیگری «مِتد» سال‌هاست موضوعی بحث‌برانگیز در سینماست، با این وجود برخی از بزرگان بازیگری سینما از جمله «مارلون براندو»، «رابرت دنیرو» و «دنیل دی‌ لوئیس» درخشان‌ترین نقش‌آفرینی‌ها خود را در سینما با استفاده از این تکنیک ارائه داده‌اند و هنوز نیز بازیگران زیادی این روش را در حد اعتدال در پیش می‌گیرند.

به گزارش‌ سینمای خانگی از ایسنا، بازیگرانی که در تکنیک بازیگری مِتُد (Method Acting) فراتر از حدود رفته‌اند، جایگاه مناقشه‌آمیزی در تاریخ فیلم‌سازی دارند. تکنیکی که در دوران طلایی هالیوود ابداع شد و بر اساس آن بازیگران با میل و رغبت جنبه‌های کلیدی زندگی شخصیت خود را تجربه می‌کنند و به نوعی در نقش قوطه‌ور می‌شود که می‌تواند شامل لباس پوشیدن، نگاه کردن و عمل کردن مانند نقش‌هایشان در مقابل دوربین باشد.

بازیگران از این طریق می‌کوشند یک ارتباط عاطفی فراگیر و معتبر با شخصیتی که قرار است آن را مقابل دوربین ببرند، برقرار کنند. بازیگران همچنین ممکن است با کمال میل دستخوش اتفاقات دلخراشی شوند که توسط شخصیت های مربوطه خود تجربه شده، به عنوان مثال بازیگری برای بازی در نقش یک زندانی ممکن است ماه‌ها خود را در اتاق حبس کند و برای همذات پنداری کامل احساسی با نقشی که قرار است به تصویر بکشد، اغلب برای مدت طولانی در قالب شخصیتش باقی بماند؛ اتفاقاتی از این دست می‌تواند آثار سوء سلامتی و روانی بر روی بازیگر و اطرافیان او داشته باشد.

این تکنیک توسط بازیگر و کارگردان روسی «کنستانتین استانیسلاوسکی» توسعه یافت و «لی استراسبرگ»، «استلا ادلر» و «سنفورد مایزنر» در اکتورز استودیوی نیویورک از جمله مهم‌ترین چهره‌هایی بودند که در بسط و توسعه این تکنیک نقش قابل ملاحظه‌ای داشتند.

در واقع در تکنیک بازیگر متد، بازیگر کاملا در نقش خود غوطه‌ور می‌شوند، «خود را فراموش می‌کنند» به این معنا که فعالانه حقایق مربوط به خود را نادیده می‌گیرند و به طور موقت افکار و احساسات خود را تابع افکار و احساسات شخصیتی می‌کنند که قرار است نقش آن را بازی کنند.

بازیگری متد سال‌هاست موضوعی بحث‌برانگیز در سینماست با این وجود برخی از بزرگان بازیگری سینما از جمله «مارلون براندو»، «رابرت دنیرو» و «دنیل دی‌ لوئیس» درخشان‌ترین نقش‌آفرینی‌ها خود را در سینما با استفاده از این تکنیک ارائه داده‌اند و هنوز بازیگران زیادی این روش را در حد اعتدال در پیش می‌گیرند.

در زیر به چند موردی اشاره شده که بازیگران در استفاده از تکنیک بازیگری متد، رویکردی افراطی را در پیش گرفتند و البته در مواردی به موفقیت‌های بزرگی دست یافتند:

«تام هنکس» برای اینکه به درستی به شخصیت «چاک نولاند» تحلیلگر افسرده کمپانی «FedEx» جان بدهد، نزدیک به ۲۳ کیلو وزن خود را کم کرد. چیزی که روی پرده سینما کاملا مشخص بود اما ممکن است بسیاری از آن مطلع نباشند این است که او برای ایفای این نقش برای مدتی حمام نکرد و موهایش را کوتاه نکرد. دقیقاً مشخص نیست که این مدت چقدر ادامه داشت، اما برای ابتلای «هنکس» به عفونت استاف کافی بود. به خطر انداختن سلامتی هنکس برای تجسم درست یک نقش، در واقع با شهرت او به عنوان یک بازیگر بسیار فداکار سازگار است. با این حال، هنوز جای تعجب است که «تام هنکس» چنین رویکرد افراطی را در پیش گرفت چرا که اصولا به عنوان یک بازیگر متد شناخته نشده است.

دور افتاده

«لئوناردو دی‌کاپریو» در نقش هیو گلس شکارچی و قاچاقچی پوست حیوان در فیلم «بازگشته» جایگاه او را در میان بازیگرانی تثبیت می‌کند که در بازیگری متد، فراتر از حدود رفتند. نقشی که نخستین جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای «دی کاپریو» به ارمغان آورد، که بسیاری احساس می‌کردند می‌توانست خیلی زودتر اتفاق بیافتد. او برای رسیدن به این عملکرد برنده جایزه اسکار، آموزش دید تا در فضای آزاد زندگی کند و قبل از فیلمبرداری در طبیعت کمپ زد تا در مقابل عبور از رودخانه های یخ زده و زمین های وحشی مقاومت کند. مهم‌تر از همه، صحنه‌هایی که او درون لاشه حیوانی می‌خوابد و جگر خام یک گاومیش کوهان دار را می‌خورد، واقعی هستند و با توجه به اینکه «دی کاپریو» یک گیاه‌خوار است، بسیار تاثیرگذارتر است.

بازگشته

«گری اولدمن» برای بازی در نقش وینستون چرچیل در فیلم «تاریکترین ساعت» که برنده اسکار بهترین بازیگر مرد و چهره‌پردازی شد، از جمله آثاری است که یک بازیگر و عوامل فیلم دیدگاه کارگردان را به خوبی درک کرده بودند جدا از حدود ۶ کیلو پروتز و انقباض صورت اولدمن برای ارائه یک بازی تاثیرگذار، او همچنین ۴۰۰ سیگار بزرگ کشید تا تجسم عشق تاریخی چرچیل به سیگار کوبایی باشد. «اولدمن» به دلیل استفاده بیش از حد در سیگار دچار مسمومیت جدی با نیکوتین شد اما انصافا، به یکی از بهترین بازی‌های وی منجر شد.

تاریکترین ساعت

در چهارمین فیلم از سری فیلم‌های شاخص دوران حرفه‌ای «سیلوستر استالونه» یعنی «راکی چهارم»، او به فهرست بازیگران هالیوود پیوست که در این فیلم که شامل مبارزه‌ای نمادین در رینگ بود، به بازیگری متد روی آورد. تبادل ضربات واقعی راکی و دراگو همچنان نقطه عطفی در ژانر سینمای ورزشی است، اما موجب شد استالونه در بیمارستان بستری شود و تا سر حد مرگ پیش رفت. «استالونه» در این باره می‌گوید: «در اواخر همان شب، قلبم شروع به متورم شدن کرد، فشار خونم بالا رفت و کم مانده بود که با فرشتگان صحبت کنم. از طریق هوایی از کانادا به بخش مراقبت های ویژه بیمارستانی در کالیفرنیا منتقل شدم».

راکی ۴

بسیاری از بازیگرانی که از روش بازیگری متد به شکلی افراطی استفاده کردند، از نتایجی که «دنیل دی-لوئیس» در طول زندگی حرفه‌ای خود به دست آورده بود الهام می‌گرفتند و یکی از تأثیرگذارترین نقش‌های او ویلیام «بیل قصاب» در فیلم «دار و دسته‌های نیویورکی» ساخته «مارتین اسکورسیزی» است. او جدا از ابتلا به ذات الریه به دلیل اصرار بر پوشیدن لباس‌های دوره زمانی فیلم، به طرز بدنامی در حین بازی در این شخصیت با افراد غریبه دعوا می‌کرد. او همچنین از لنزهای شیشه ای استفاده کرد و یاد گرفت که با چاقو چشم خود را لمس کند. جای تعجب نیست که فشار ناشی از وابستگی شدید به شخصیت‌های او بخش بزرگی از دلیل بازنشستگی «دنیل دی لوئیس» از بازیگری است.

دار و دسته‌های نیویورکی

«کرامر علیه کرامر» که احتمالا همچنان بهترین فیلم درباره یک ازدواج ناموفق است، دو تن از بهترین بازیگران هالیوود یعنی «داستین هافمن» و «مریل استریپ»  را در طرف مقابل یک طلاق تلخ به تصویر کشید. جدا از اینکه هافمن یک لیوان را بدون اطلاع قبلی برای به دست آوردن واکنش واقعی استریپ شکست، «استریپ» بعدها فاش کرد که «هافمن» در واقع پشت دوربین به او سیلی زد تا به بازیگری او کمک کند. این کار بیش از حد بود. شکستن لیوان ممکن است توجیه‌پذیر باشد، اما سیلی زدن «هافمن» به «استریپ» زمانی که حتی در فیلمنامه هم وجود ندارد نمونه استاندارد در مورد بازیگرانی است که در روش بازی خود فراتر از حدود می‌روند.

کرامر علیه کرامر

«آدرین برودی» در فیلم «پیانیست» در نقش «ولادیسلاو شپیلمن» موسیقی‌دان یهودی-لهستانی بازی کرد با حمله نازی‌ها به ورشو همه چیز خود را از دست داد. برودی برای این نقش خود را گرسنه نگه داشت تا توخالی بودن و پوچی را که شخصیت شپیلمن تجربه کرده بود را به طور کامل درک کند. «برودی» همچنین از آپارتمان خود نقل مکان کرد، ماشین خود را فروخت و به اروپا نقل مکان کرد تا کاملاً خود را به این شخصیت متعهد کند. روش بازیگری «برودی» باعث شد «رومن پولانسکی» اسکار بهترین کارگردانی را برای «پیانیست» و «برودی» اسکار بهترین بازیگر مرد را از آن خود کند.  «آدرین برودی» در مورد «پیانیست» می‌گوید: «احساس می‌کنم که آن فیلم به من در درک خیلی چیزها کمک کرد و باعث شد بفهمم چیزهای زیادی را به صورت بدیهی دارم».

پیانیست

موردی که در میان بازیگران متد هم بدنام است، بازی «جیم کری» در نقش «اندی کافمن» کمدین افسانه‌ای در فیلم «مردی روی ماه» است. «کری» ادعا می کند که توسط «کافمن» تسخیر شده است و در تمام مدت زمان تولید فیلم در این شخصیت باقی مانده است. این برای عوامل فیلم نیز بسیار استرس‌زا بود، چرا که مجبور بودند برای ادامه فیلمبرداری رفتارهای احمقانه و گستاخانه «کری» را تحمل کنند. در حالی که برخی اصرار دارند که روش بازیگری کری نبوغ او را آشکار می کند، برخی دیگر انتقاد می کنند که چگونه این امر در واقع منجر به جعل بازی بیش از حد و نادرست شخصیت «کافمن» شده است. گفته می‌شود «جیم کری» در صحنه فیلمبرداری با «لالر» که دوست «اندی کافمن» در زندگی واقعی بوده است، به طرز وحشتناکی رفتار می‌کرده است.

مردی روی ماه

در فیلم «بردی» یکی از  افراطی‌ترین نمونه‌های تکنیک بازیگری متد توسط «نیکلاس کیج» را می‌توان دید. «کیج» برای اینکه بفهمد شخصیتش آل کلمباتو به عنوان یک سرباز آمریکایی در طول جنگ ویتنام چه چیزی را از سر گذرانده بود، بدون هیچ گونه ماده بیهوشی دندان‌هایش را کشید. وقتی که شخصیت «آل کلمباتو» پس از مجروح شدن در انفجار بمب باید از بانداژ استفاده می‌کرد، «کیج» به مدت پنج هفته بانداژها را برنمی‌داشت، که منجر به ایجاد موهای زائد دردناک و آکنه پس از برداشتن آنها شد. در حالی که او نمونه معمولی از بازیگرانی است که روش بازیگری متد را بیش از حد انجام می‌دهند، بازی او به فیلم «بردی» کمک کرد جایزه بزرگ ویژه هیات داوران، دومین جایزه برتر جشنواره فیلم کن را کسب کند.

بردی

«برد اندرسون» کارگردان فیلم «ماشین‌چی» در ابتدا قصد داشت از چهره‌پردازی خاص و لباس‌های گشاد استفاده کند تا «کریستین بیل» مانند شخصیت «تروور رزنیک» لاغر به نظر برسد، که به دلیل دخیل بودن در حادثه‌ای که به قطه دست همکارش در محل کار انجامیده بود، احساس گناه می‌کرد. در عوض، «کریستین بیل» رکورد بیشترین کاهش وزن را برای یک نقش سینمایی به نام خود ثبت کرد و پس از رژیمی که فقط شامل سیب، قهوه، آب و سیگار  بود، حدود ۳۰ کیلو وزن کم کرد. مشکلات سلامتی ناشی از آن، جایگاه «بیل» را در کنار بازیگرانی تثبیت می‌کند که تکنیک متد را بیش از حد انجام داده‌اند. «بیل» به طرز چشمگیری تنها یک سال بعد در فیلم «بتمن آغاز می‌کند» نقش «بروس وین» عضلانی را بازی کرد.

ماشین‌چی

تعداد کمی از بازیگرانی که تکنیک بازیگری متد را بیش از حد پیش گرفته‌اند، به اندازه «جرد لتو» بحث برانگیز هستند. به عنوان بخشی از بازی در نقش شخصیت جوکر در فیلم «جوخه انتحار»، او اعتراف کرد اقلامی غیراخلاقی و حیوانات زنده و مرده را برای همبازی‌های خود ارسال کرده است که بسیاری از آنها دریافت آنها را تایید کردند. در نهایت می‌توان گفت فیلمنامه ضعیف «جوخه انتحار» بود که شخصیت جوکر  «جرد لتو» را خراب کرد. هنوز جنجال‌هایی پیرامون بازی او و هدایای ارسالی‌اش برای دیگر بازیگران این فیلم وجود دارد.

رسانه سینمای خانگی- «یک تکه جان» نمایش داده خواهد شد

فیلم کوتاه «یک تکه جان»، آخرین ساخته ایرج عباسی، از تولیدات انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر آبادان آماده نمایش شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه داستانی «یک تکه جان» به نویسندگی و کارگردانی ایرج عباسی، فیلم‌ساز خوزستانی، از تولیدات انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر آبادان با حضور عوامل حرفه‌ای سینما و بازیگران خارجی، ایرانی و بومی بندر امام خمینی با موضوع مهاجران جنگ و مقاومت در 5 روز فیلمبرداری در سواحل خلیج فارس استان خوزستان بندر امام خمینی به پایان رسید و هم‌اکنون برای حضور در جشنواره‌های داخلی و بین‌المللی آماده نمایش است.

داستان فیلم کوتاه «یک تکه جان» درباره مهاجرت ناخواسته یک زوج کورد عراقی است که به وسیله لنج باربری برای فرار از آتش جنگ به قصد یافتن پناهگاهی دل به دریا می‌زنند.

سوران ابراهیم، روناک قاسمی، فرید اسحاقی، امید وفادار، مرجان شیرعلی، مصطفی خیرالهی و حیدر وفادار، با حضور بازیگر کودک رها حلیم‌زاده، در این فیلم کوتاه نقش آفرینی کرده‌اند.

عوامل فیلم کوتاه «یک تکه جان» که از تولیدات حرفه‌ای انجمن سینمای جوانان ایران است عبارت اند از:

نویسنده و کارگردان: ایرج عباسی، مشاور کارگردان: ابراهیم شفیعی، مدیر فیلم‌برداری: سیاوش مزروعی، مدیر صدابرداری: بهشاد مطیعی، طراح گریم: اکبر امیری، طراح صحنه: مسعود اوسطی، طراح لباس: سوفیا شکری، مدیر تولید: ناهید خدارایی، منشی صحنه: سحر برجی، مدیر تدارکات: خشایار طوسی، تدوین: محمدعلی حق‌پرست، صداگذار: حسن شبانکاره، آهنگساز: اکبر بلالی و عکاس: علیرضا آلبوکردون.

رسانه سینمای خانگی- دولت موظف به حمایت از سینمای مقاومت است

محسن محسنی نسب گفت: مسایل مالی در دستگاه های فرهنگی و هنری باعث شده تا سینماگران متعهد و کاربلد سینمای مقاومت و دفاع مقدس خانه نشین شوند!

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، محسن محسنی نسب تهیه کننده و کارگردان سینما در آستانه روز مقاومت اسلامی با انتقاد از شرایط فعلی سینمای مقاومت و ارزشی در کشور گفت: برخی مسایل مالی در دستگاه های فرهنگی و هنری باعث شده تا سینماگران متعهد و کاربلد سینمای مقاومت و دفاع مقدس خانه نشین شوند! در واقع چون این افراد ساده و سالم هستند اصلاً اجازه ورودشان را به حوزه تولید نمی دهند چون در این میان پول های زیادی خورده می شود که این افراد به واسطه متعهد بودن شان زیر بار آن نمی روند.

کارگردان فیلم های سینمایی «یورش» و «آخرین مرحله» در گفتگو با سینماپرس، افزود: مدت ها است شاهد آن هستیم که برآوردهای چندین برابری برای تولید برخی فیلم ها می دهند؛ به عنوان مثال فیلمی که با ۵ میلیارد ساخته می شود را با ۴۰ میلیارد می سازند. این وسط پول را کسانی می خورند که آن پروژه را ساپورت می کنند!

وی ادامه داد: کسی که با آرمان وارد سینمای ارزشی و استراتژیک شده به هر قیمتی فیلم نمی سازد از این رو آقایان مدیر و سیاست گذار تولید فیلم را به کسانی می دهند که بتوانند از قبل آن ها منتفع شوند.

محسنی نسب سپس با بیان اینکه سینمای مقاومت سینمایی اندیشمند است و مخاطبان خاص خود را دارد اظهار داشت: این سینما شاید مخاطب عام نداشته باشد اما دولت ملزم است از آن حمایت کند. متأسفانه مدیران سینمایی و فرهنگی در دیالوگ دم از حمایت می زنند اما عملاً هیچ کاری برای رشد و اعتلای این سینما نمی کنند.

این سینماگر متذکر شد: همانطور که پیش تر اشاره کردم بزرگترین اتفاق مشکلات مالی در بخش هایی است که تولید فیلم دارند. شما ببینید همین سال گذشته در فارابی چند نفر از اعضای شورا فیلم ساختند؟ این در حالی است که آن ها باید نظارت کنند نه اینکه برای خودشان بودجه بگیرند و فیلم بسازند.

وی تأکید کرد: این در حالی است که در نهایت حیرت بنده که فیلمنامه بسیار درخشانی در حوزه سینمای مقاومت نوشتم و فکر می کردم وقتی آن را به فارابی بدهم سورپرایز می شوند و بلافاصله آن را تصویب کرده و به تولید می رسانند به بهانه های واهی فیلمنامه را رد کردند.

کارگردان فیلم های سینمایی «مجانی» و «شانه دوست» خاطرنشان کرد: متأسفانه مدیران فرهنگی شاه سلطان حسین هستند و هیچ حرکت انقلابی و دگرگونی در حوزه فرهنگ انجام نمی دهند. این مدیر می رود و آن مدیر می آید و کسی نگاه انقلابی به معنای دگرگونی ندارد. جوانان مستعد و نیرومند را نمی بینند. ما که سال های عمرمان را در این حوزه کار کردیم و عملی و تئوری زندگی مان در این محوریت می گذرد را بیکار و خانه نشین کرده اند و برای خودشان هر کاری دلشان بخواهد می کنند.

محسنی نسب سپس با انتقاد شدید از اینکه فیلم های ابتر و ضعیف در حوزه سینمای مقاومت طی سال های اخیر دل بسیاری از سینماگران متعهد و دلسوز را به درد آورده است تصریح کرد: وقتی فیلمسازان قدیمی کار نمی کنند و فیلمسازان جدید مورد وثوق مدیران می آیند نتیجه انبوهی آثار ضعیف می شود. گویا سینمای مقاومت و دفاع مقدس مرکزی شده برای امتحان کسانی که یا تازه می خواهند وارد این حوزه بشوند یا دوست دارند خود را محک بزنند.

وی یادآور شد: در زمانی که ما فیلم های ارزشی کار می کردیم این روحیه جهادی و ارزشی حتی در پشت صحنه کارهای مان وجود داشت؛ مثلاً اگر در صحنه ای فردی به شهادت می رسید همه اعضای گروه یک پارچه اشک می ریختند اما آیا امروز هم چنین اتفاقاتی در پشت صحنه ها وجود دارد؟ قطعاً این گونه نیست چرا که این افراد نه شناختی دارند نه دغدغه ای و نه آن دوران را با تمام جان شان درک کرده اند.

این کارگردان سینما در پایان این گفتگو افزود: مدیران سینمایی و فرهنگی سال ها است می گویند ما از ژانرهای مهجور حمایت می کنیم اما عملاً چنین نیست! من کارگردان اکشن و رزمی هستم چرا سراغم نمی آیید؟ چرا هرچقدر فیلمنامه دادیم رد شد. چرا نگاه از بالا به پایین می کنید؟ حیرت انگیز است فارابی می رود از فیلمی ضعیف به لحاظ محتوا و پروداکشن حمایت می کند به اسم سینمای اکشن که همه به ضعف آن اذعان می کنند و امثال من نباید کار داشته باشیم. این ها فاجعه است.

رسانه سینمای خانگی- فیلم شهید شیرودی ساخته می‌شود

در رویداد «پاتوق سینما» فیلم سینمایی «اتاقک گلی» برای اهالی سینما نمایش داده شد و محمد عسگری کارگردان فیلم از ساخت اثر جدید خود درباره دفاع مقدس خود خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی سازمان سینمایی سوره، تازه‌ترین رویداد «پاتوق سینما» با نمایش ویژه فیلم سینمایی «اتاقک گلی» روز پنجشنبه ۱۹ مرداد در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.

در این رویداد هنری که با محوریت دورهمی اهالی هنر و سینما و حول نمایش فیلم‌های روز سینمای ایران توسط سازمان سینمایی سوره برگزار می‌شود، جمعی از مسئولان فرهنگی و هنرمندان از جمله حبیب والی‌نژاد، پوران درخشنده، حمیدرضا جعفریان، هادی مقدم‌دوست، تورج الوند، روح‌الله زمانی، پدرام کریمی، امیررضا مافی، محمد ساسان، نیما شعبان‌نژاد، تینو صالحی، بابک خواجه پاشا، فرهاد کی‌نژاد، محمد حمزه‌ای، جواد قامتی و… حضور داشتند.

در ابتدای مراسم، محمد عسگری کارگردان فیلم سینمایی «اتاقک گلی» که در چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر حضور داشت، درباره این فیلم گفت: برای تولید «اتاقک گلی» زحمت زیادی کشیده شد و حاصل تلاش جمعی گروه عوامل است. امیدوارم خوشتان بیاید و اگر هم خوشتان نیامد، آن را به حساب کم‌سوادی و بی‌تجربگی من بگذارید.

وی افزود: به تازگی پروژه جدیدی در رابطه با شهید شیرودی شروع کردم و مایل بودم تا همراه با هنرمندان و عوامل «اتاقک گلی»، برخی همکارانم در فیلم جدیدم و همچنین هنرمندان و اهالی سینما نسخه جدید این فیلم را تماشا کنیم. قصد دارم از این طریق نظراتتان را برای رفع نواقص فیلمم بشنوم تا فیلم را برای اکران عمومی آماده کنیم.

پدرام کریمی نویسنده فیلم سینمایی «اتاقک گلی» نیز مطرح کرد: پیش‌تر، این فیلم را برای خانواده شهدا نمایش دادیم که بازخوردهای خوبی دریافت کردیم. بسیار خرسندم که در جمع شما سینماگران بار دیگر فیلم را می‌بینم که نگاه تخصصی به اثر دارید.

داود صبوری تهیه‌کننده «اتاقک گلی» نیز بیان کرد: ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی، رسالت خاصی دارد. تولید «اتاقک گلی» ۳ بار تا آستانه تعطیلی رفت. اگر می‌خواهید از خودگذشتگی و جاودانگی برخی از بچه‌های سینما را در حوزه دفاع مقدس ببینید، «اتاقک گلی» نمونه بارز آن است. عوامل این فیلم، ۴۲ روز نتوانستند کار کنند زیرا شورای تأمین اجازه کار نمی‌داد. این عوامل، ۴۲ روز مقاومت کردند تا اعتبارشان محفوظ بماند. این فیلم با همدلی اعضای گروه «اتاقک گلی» شکل گرفت.

رسانه سینمای خانگی- سینماگر متعهد دلزده است، مدیر سینمایی به فکر میز و پُست

امیرحسین شریفی گفت: برخی مدیران فرهنگی به مقوله مهمی مانند مقاومت اسلامی توجهی ندارند و متأسفانه این سینمای مهم و استراتژیک رزو به روز مهجورتر از گذشته می شود.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، امیرحسین شریفی تهیه کننده سینما و تلویزیون در آستانه روز مقاومت اسلامی با انتقاد از شرایط فعلی سینمای مقاومت و ارزشی در کشور گفت: دغدغه مدیران فرهنگی تنها میز و پست ها و اطرافیان شان هست و به مقوله مهمی مانند مقاومت اسلامی توجهی ندارند و متأسفانه این سینمای مهم و استراتژیک رزو به روز مهجورتر از گذشته می شود.

تهیه کننده فیلم های سینمایی «اشک سرما» و «سیب سرخ حوا» در گفتگو با سینماپرس، افزود: متأسفم که باید عنوان کنم دغدغه مدیران فرهنگی و سینمایی سال ها است که فامیل و اطرافیان و دوستان و آشنایان شان است؛ آن ها دغدغه ای ندارند تا به ارزش ها بپردازند و این اتفاق در حالی است که مقاومت اسلامی یکی از بزرگترین پدیده های عصر حاضر است و ما ملزم هستیم در سینما به این مقوله مهم بپردازیم.

این سینماگر در ادامه این گفتگو با بیان اینکه سینماگران متعهد از وضعیت موجود دلزده شده اند تصریح کرد: درست است که اعتقادات ما سر جایش است و نسبت به مقوله های ارزشی همچنان وفاداریم اما دیگر دلمان کنده شده است و وقتی این همه بی توجهی به سینمای استراتژیک را می بینیم ترجیح می دهیم به سمت تولید آثار استراتژیک و ارزشی نرویم چون می دانیم و به ما اثبات شده است که بعد از ساخت هیچ گونه حمایتی از ما صورت نمی گیرد.

شریفی در همین راستا یادآور شد: چند سال قبل بنده فیلم سینمایی «آوازهای سرزمین من» به کارگردانی آقای عباس رافعی را ساختم؛ فیلمی استراتژیک و ارزشمند که متأسفانه ۵ سال است پشت در اکران مانده و مدیران سینمایی هیچ تمهیدی برای اکران آن اندیشه نکرده اند؛ از سوی دیگر صدا و سیما هم تاکنون به دلیلی نامشخص راضی به پخش آن نشده است و کلاً وضعیت به گونه ای شده که ما به این نتیجه رسیده ایم مدیران فرهنگی اصلاً از کسانی که در این حوزه مبادرت به تولید اثر می کنند حمایتی نخواهند داشت.

وی در پایان این گفتگو متذکر شد: متأسفانه ما با مدیرانی کج سلیقه روبرو هستیم که یا شناخت و درایت کافی ندارند یا کلاً دغدغه ای ندارند و یا اصلاً فکر و ایده های شان با ایده های استراتژیک و ارزشمند ما و امثال ما همخوانی ندارد. این اتفاق بسیاری از سینماگران متعهد و انقلابی را به شدت دچار معضل کرده به نحوی که اغلب آن ها مدت ها است بیکار و خانه نشین شده اند. این اتفاقات در حالی است که بی تردید سینمای جمهوری اسلامی ایران باید تمام توان و بودجه و اهتمامش را برای رشد، توسعه و گسترش این سینمای ناب و اصیل به کار می گرفت.

رسانه سینمای خانگی- نگاه ویترینی، سینمای مقاومت را به تاراج برده است

حسین قاسمی جامی گفت: مسئولان می خواهند به زور این سینما را سرپا و زنده نشان دهند در صورتی که این سینما در واقعیت به شدت دچار رخوت شده و از نفس افتاده است.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، حسین قاسمی جامی کارگردان سینما در آستانه روز مقاومت اسلامی با انتقاد از شرایط فعلی سینمای مقاومت و ارزشی در کشور گفت: مهمترین علت ضعف سینمای مقاومت در کشورمان نگاه ویترینی مسئولان به این محصولات است به نحوی که مسئولان می خواهند به زور این سینما را سرپا و زنده نشان دهند در صورتی که این سینما در واقعیت به شدت دچار رخوت شده و از نفس افتاده است.

کارگردان فیلم های سینمایی «پی ۲۲» و «چشم شیشه ای» در گفتگو با سینماپرس، افزود: عدم داشتن سیاست مدون در حوزه سینمای استراتژیک ما را با مشکل روبرو کرده! سلیقه مسئولان فرهنگی و سینمایی سینمای مقاومت و استراتژیک را با بحران روبرو کرده؛ در یک دوره مدیری هیچ اقدام موثری در این حوزه صورت نمی دهد و در دوره بعد مدیری تنها در حرف و وعده می گوید باید از این سینما حمایت شود.

این سینماگر با بیان اینکه سینمای مقاومت اسلامی نیازمند برنامه ریزی بلندمدت حداقل ۱۵ ساله است اظهار داشت: ما باید شرایط را به گونه ای فراهم کنیم که با تغییر دولت ها سیاست های مدیران در خصوص سینما عوض نشود و همه مدیران مجبور شوند از یک سیاست خاص پیروی کنند و سینمای جمهوری اسلامی ایران را با یک هدف خاص که آن هدف باید به اطلاع عموم برسد پیش ببرند.

کارگردان فیلم های سینمایی «زمزمه بودا» و «آزادی سرخ» تأکید کرد: ما موضوعات استراتژیک بسیاری داریم که نسبت به آن ها دچار غفلت شده ایم و این غفلت تنها به مقوله مقاومت اسلامی ختم نمی شود؛ مثلاً در مورد حجاب اسلامی تاکنون هیچ اثر درخور تأملی در سینما تولید نشده و این در حالی است که مدیران سینمایی ملزم هستند چنین آثاری را سفارش دهند و تولید کنند، آثاری که بتواند همه مردم را درگیر خود کند و علاقه مردم را به حجاب اسلامی چند برابر کند اما اسفا که در همه این زمینه ها به شدت دچار غفلت هستیم.

وی در بخش دیگری از این گفتگو تصریح کرد: وقتی وزیر ارشاد می گوید باید از فیلم طنز حمایت شود خود به خود بسیاری از سینماگران به این سمت می روند؛ مشکل ما از سیاست گذاران است که خط مشی درست برای سینما ترسیم نمی کنند.

قاسمی جامی متذکر شد: فیلمسازان دغدغه مند این حوزه نیز نیاز به پول و بودجه دارند اما وضعیت اقتصادی دولت به گونه ای است که مشکل دارد و از این سینما حمایت نمی کند و تهیه کننده بخش خصوصی هم هرگز راضی به سرمایه گذاری در این حوزه نمی شود.

این کارگردان سینما ادامه داد: همه ما باید بدانیم سینمای مقاومت بخشی از هویت سینمای ملی مان است و هرگز نمی توانیم آن را از کلیت سینما جدا کنیم. ما نباید میان سینماگران این حوزه تبعیض قائل شویم و به شکل گزینشی تنها از برخی فیلمسازان برای تولید این قبیل آثار دعوت به کار کنیم. بنده معتقدم یکایک سینماگران دغدغه مند این حوزه باید از سمت مدیران فرهنگی و سینمایی حمایت شوند و امیدوارم که به زودی شاهد تحقق چنین آرزویی باشیم.

رسانه سینمای خانگی- حمایت انجمن سینمای دفاع مقدس از فیلم کوتاه

مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس از ورود این انجمن به حوزه تولید فیلم کوتاه خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، سیدمحمد حسینی گفت: با توجه به اهمیت ویژه تولید فیلم کوتاه و ضرورت سرمایه گذاری ویژه در این عرصه، انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس قصد دارد تا در حوزه تولید فیلم کوتاه اقدامات مؤثر و هدفمندی را اجرایی نماید.

وی افزود: این حوزه یک عرصه بسیار مهم است که می توان با کشف استعدادها، پرورش و هدایت نسل جدید و جوان کارگردانان کشور، هدف گذاری مؤثرتری را با برنامه ریزی و تخصیص اعتبارات لازم صورت داد که این مهم در درازمدت به تربیت و بروز و ظهور نسل جدید و نو کارگردانان سینمای ایران منجر خواهد شد.

عضو شورای سیاست گذاری جشنواره بین المللی فیلم مقاومت ادامه داد: بدین منظور و با حمایت های بی شائبه و همه جانبه بنیاد فرهنگی روایت فتح تاکنون ۵ فیلم کوتاه در این انجمن ساخته شده که این امر نویدبخش حضور جدی و مؤثر انجمن در تولید فیلم کوتاه خواهد بود و ان شاءاله این حضور با قدرت ادامه پیدا خواهد کرد.

حسینی گفت: بدین منظور در انجمن دفتر تولید فیلم کوتاه، امور تولید فیلم کوتاه از ایده تا ساخت را پیگیری و مدیریت خواهند کرد و علاقمندان می توانند در این حوزه آثار خود را به منظور ارائه به شورای ساخت فیلم کوتاه انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس ارسال نماید.

انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس وابسته به بنیاد فرهنگی روایت فتح می باشد و با سابقه ای بیش از ۳ دهه در زمره با سابقه ترین و اصلی ترین نهادهای ساخت و تولید فیلم های سینمایی بلند و فیلم های کوتاه با مضامین انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مقاومت می باشد.

جشنواره بین المللی فیلم مقاومت نیز از دیگر فعالیتهای مهم و مؤثر این انجمن در عرصه سینمای کشور به شمار می رود.

رسانه سینمای خانگی- مدیر کم‌تجربه، دلیل عمیق نبودن سینمای مقاومت است

عبدالله باکیده گفت: این بحران به وجود آمده در این سینمای مهم و ارزشمند، یک سازماندهی عظیمی می خواهد تا بتواند از تلاطم به آرامش برسد.

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس،عبدالله باکیده کارگردان سینما و تلویزیون در آستانه روز مقاومت اسلامی با انتقاد از شرایط فعلی سینمای مقاومت و ارزشی در کشور گفت: نتیجه حضور مدیران کم تجربه و جوان باعث شده سینمای مقاومت در سطح باقی بماند و ما شاهد تولید آثاری باشیم که اصلاً چشمگیر و قابل توجه نیستند.

کارگردان فیلم های سینمایی «پوتین» و «صلیب طلایی» در گفتگو با سینماپرس، افزود: وقتی مدیرانی به مراکزی که مسئولیت زمینه سازی برای صدور بحث های مهم فرهنگی را دارند سنجاق شد اند که اغلب جوان هستند و از مشاوران جوان تر و کم تجربه تر از خود بهره می برند نتیجه می شود همین وضعیت بحرانی در حوزه سینمای مهم و استراتژیک مقاومت!

وی ادامه داد: بی تردید هر نظامی که متکی بر ایدئولوژی خاصی است به خصوص ایدئولوژی مدافع که ما جزو آن ها هستیم نیاز دارد تا در حوزه مقاومت طرحی را بریزد که اجرا پذیر باشد.

باکیده با تأکید بر اینکه حوزه سینمای مقاومت باید از شعار جدا شود متذکر شد: سینمای مقاومت باید از گفتمان های جلسه ای جدا شود و به حوزه اجرایی برسد. این بحران به وجود آمده در این سینمای مهم و ارزشمند، یک سازماندهی عظیمی می خواهد تا بتواند از تلاطم به آرامش برسد. باید آدم هایی که دارای استدلال و استراتژی کامل هستند برای حضور در این گروه ها دعوت شود تا بتوان از این بحران عبور کرد.

این سینماگر پیشکسوت با انتقاد نسبت به برخی تولیدات دولت تصریح کرد: متأسفانه سینمای دولتی فیلم هایی را ارائه می کند که نازل تر از سینمای بدنه هستند! یک زمانی سینمای بدنه فیلم های نازل و پیش پاافتاده ارائه می کرد اما امروزه کار به جایی رسیده که نهادهای دولتی این قبیل فیلم ها را تولید می کنند و این مایه شرمساری است.

کارگردان سریال های تلویزیونی «نبردی دیگر» و «بچه های هور» خاطرنشان کرد: ما باید در سینمای مقاومت به روز عمل کنیم؛ مخاطب امروزی نمی تواند قهرمانان ۴۰ سال پیش را به آن صورت بپذیرد. پس تولید فیلم های سینمای مقاومت مستلزم آن است که ما به صورت اصولی و توأم با اندیشه جدید واردش شویم. نباید شخصیت های این سینما علی السویه باشند. مدیران باید به سمتی بروند که تولیدات این سینما بتواند با نسل جوان و به ویژه مخاطبان جهانی ارتباط بگیرد.

وی تأکید کرد: یکی از مهمترین نقاط ضعف سینمای مقاومت به ویژه طی سال های اخیر آن است که این سینما به شدت دچار شعارزدگی شده است. ما باید از شعار دادن پرهیز کنیم و بدانیم دیگر دوره شعار دادن گذشته است.

باکیده در بخش دیگری از این گفتگو متذکر شد: مقوله مهم مقاومت حوزه های گسترده ای دارد؛ از ادبیات گرفته تا تئاتر و مجسمه سازی و هنرهای نمایشی و هنرهای تصویری مثل سینما و تلویزیون باید به شکل کاملاً متعالی به این مسأله نگاه کنند. متعالی از نظر اینکه باید از منظری به موضوع مقاومت پرداخت که بشود کل جهان آن را درک کند اما متأسفانه ما بسنده می کنیم به اینکه مثلاً فیلمی راجع به یک شهید بسازیم که فقط داخل ایران قابل نمایش باشد.

این کارگردان در همین راستا افزود: وقتی بحث مقاومت پیش می آید در برابر افکار تهاجمی دشمنان است. پس برای افکار مهاجم باید آثار مهم مدافعی ساخت که این اتفاق هنوز در سینمای کشور ما نیفتاده است. به قوال والت دیزنی سینما زبان تمام مردم دنیا است و ما باید بر اساس نیازها و زبان مردم دنیا به فیلم های مان نگاه کرده و مبادرت به تولید آثارمان کنیم.

وی در پایان این گفتگو با بیان اینکه مقاومت بشارت دهنده افکار خوب است افزود: سینما یکی از راه های مبارزه است و می تواند بینندگان را در هر نقطه از دنیا با این مسأله و دغدغه های خودش آشنا کند. بر این اساس است که ما وظیفه داریم مبشر خوبی باشیم. اما اگر هنر در سینما به تعالی نرسد و حرفی که قرار است صادر شود به عنوان ثمره و مفهوم انقلاب مانند غزل حافظ نباشد و به درد نخورد همان بهتر که کاری صورت نگیرد. بی شک برای اینکه این سینما به تعالی برسد باید از افراد متبحر برای آن استفاده کرد تا یک اثر هنری وقتی خلق می شود در حد جهانی و تعالی باشد.

خروج از نسخه موبایل