رسانه سینمای خانگی- ماجرای انتشار مصاحبه همسر مهرجویی دربارۀ دزدی

بهروز بهزادی، رییس شورای سیاست‌گذاری روزنامه اعتماد تاکید دارد: انتشار گفت‌وگو با همسر داریوش مهرجویی که صبح یکشنبه ـ ۲۳ مهر ماه ـ در روزنامه اتفاق افتاد، کاملا اتفاقی بوده و مسوولان روزنامه هیچ اطلاعی از قتل نداشتند.

به گزارش سینمای خانگی، این روزنامه‌نگار قدیمی در گفت‌وگویی با ایسنا درباره ماجرای اصلی انتشار گفت‌وگوی همسر داریوش مهرجویی در روزنامه صبح یکشنبه اعتماد صراحتا تاکید می‌کند: متاسفانه بسیاری تلاش می‌کنند در این فضا به یکدیگر نسبت‌های ناجور بدهند. این در حالی است که چطور ممکن است یک روزنامه از قتل به این بزرگی خبردار باشد و این تیتر را بزند! من تاکید می‌کنم انتشار این مصاحبه کاملاً اتفاقی بوده و ما اطلاعی از قتل آقای مهرجویی و همسرشان نداشتیم.

او سپس توضیح می‌دهد: خبرنگار ما این مصاحبه را چند روز پیشتر با همسر آقای مهرجویی انجام داده بود و مصاحبه مجددی با ایشان برای تکمیل گرفت که صبح روز گذشته این مصاحبه توسط خبرنگارمان تکمیل شد و ما آن را برای چاپ آماده کردیم. اگر تاکیدمان در تیتر روی سنتور و دزدی آن بود، مسئله احساسی کار برایمان مهم بود وگرنه این خبر کاملاً اتفاقی بوده است. من تاکید می‌کنم صبح روز گذشته، خبر چیده شد و روزنامه اعتماد بعدازظهر شنبه حدود ساعت ۶ و ۷ عصر بسته شد و کار این گفت‌وگو تمام شده بود و ما هیچ خبری از قتل نداشتیم. من خودم هم ساعت دو نیمه شب این خبر تلخ را شنیدم و بسیار شوکه شدم. صحت این امر از تیتر ما کاملا مشخص است (سنتور علی سنتوری را دزدیدند). من هنوزم نمی‌دانم قتل دقیقاً چه ساعتی اتفاق افتاده است.

بهزادی در دفاع از روزنامه اعتماد می‌گوید: روزنامه اعتماد یک روزنامه پیشرو است. شما اگر تیترهای صفحه اول ما را ببینید مشاهده می‌کنید که همه اختصاصی روزنامه است و ما کمتر از رسانه‌های دیگر استفاده می‌کنیم. یکی از افتخارات ما این است که خودمان محصول خودمان را به مخاطب ارائه می‌دهیم.

وی در ادامه همین صحبت‌هایش در واکنش به این جمله که همیشه این نقد به روزنامه‌ها وارد است که از موضوعات روز و فوری عقب هستند هم تاکید می‌کند: من در سخنرانی‌هایم و تدریس‌هایم بارها و بارها تاکید کرده‌ام که دیگر روزنامه کاغذی وظیفه خبررسانی ندارد بلکه وظیفه گزارش، تحلیل، یادداشت و از این قبیل کارها را دارد. خیلی‌ها هم از من نقد کردند اما من می‌گویم در شرایط حاضر روزنامه کاغذی مجله روزانه است و وظیفه‌ای در قبال خبرهای فوری ندارد. به همین دلیل روزنامه‌های بزرگ هم کم کم دارند در کنار روزنامه‌های کاغذی‌شان یک سایت می‌زنند و خبرهای فوری را آنجا منتشر می‌کنند.

بهزادی در پایان می‌گوید: خواننده‌ای که دنبال خبرهای فوری است، می‌داند که باید به سایت مراجعه کند اما در تحلیل و گزارش باید به روزنامه کاغذی بیاید. اگر نگاه کنید می‌بینید روزنامه ما هم اصلاً کار خبری نمی‌کند. شاید درصد کمی ـ حدود ۱۵ درصد ـ وارد کار خبر شده باشیم که آنهم خبرهای مهم است اما بقیه مطالب روزنامه همه تحلیل، گزارش و گفت‌وگو است.

به گزارش ایسنا، داریوش مهرجویی و همسرش شامگاه شنبه، ۲۲ مهر در ویلای شخصی‌شان به قتل رسیدند. وحیده محمدی فر، همسر داریوش مهرجویی پانزدهم مهر ماه در صفحه شخصی‌اش در اینستاگرام خود از تهدید شخصی ناشناس با چاقو و سرقت از خانه‌شان خبر داده بود که خبرنگار اعتماد در این زمینه با همسر مهرجویی درباره دزدی شب حادثه گفت و گویی انجام داده بود که امروز، یکشنبه ۲۳ مهر در حالی منتشر شد که هردو به قتل رسیدند.

همسر مهرجویی به خبرنگار اعتماد گفته بود: «پیش از این هم مدتی قبل یکسری وسایل از جمله سنتور مربوط به فیلم سنتوری را از خانه ما سرقت کردند که در حال حاضر وکیل همسرم پیگیر کارهای قانونی این موضوع است.»

رسانه سینمای خانگی- او، پیرِ سینما بود

خبر شوک آمیز و تلخ قتل داریوش مهرجویی و همسرش در کابوس شبانه ۲۳ مهر ماه را باورمان نیست، ای کاش صبح از خواب بیدار می‌شدیم و به جای آنکه خبر تلخ رفتن خالق «گاو»، «هامون»، «اجاره‌نشین‌ها» را می‌دیدیم، خودمان را کنار سینما فلسطین در سیل جمعیتی پیدا می‌کردیم که در انتظار تماشای «سنتوری» در جشنواره بودیم اما گویا خبر درست است و باید ناباورانه از کارنامه سینمایی‌ یکی از بنیانگذاران موج نو سینمای ایران بنویسیم.

به نقل از رسانه سینمای خانگی از ایسنا، آذر ماه سال ۱۴۰۰ به بهانه تولد داریوش مهرجویی با او تماس گرفتیم، او که آخرین فیلمش «لامینور» در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ اکران شد، هنوز خاطرات تلخ توقیف «سنتوری» را یادآوری می‌کرد.

مهرجویی در طول بیش از نیم قرن فیلمسازی، علاوه بر خلق شخصیت‌های ماندگار در سینما، بازیگرانی را با فیلم‌هایش به سینمای ایران معرفی کرده که هر کدام یا ستاره شدند یا مسیری تازه پیش‌رویشان باز شد؛ مثل عزت‌الله انتظامی، خسرو شکیبایی، بیتا فرهی، علی مصفا و لیلا حاتمی. 

آثار او در سال‌های دور وقتی که شرکت در جشنواره‌های جهانی این‌چنین مرسوم نشده بود، در جشنواره‌های معتبری مثل ونیز، برلین، کن، شیکاگو و توکیو شرکت داشت و جایزه‌هایی هم گرفت؛ اما به همان میزان فیلم‌هایش دچار ممیزی یا عدم نمایش شده‌اند.

او در آخرینم مصاحبه با ایسنا درباره اینکه آیا قصد ساخت فیلم جدیدی را ندارد، ضمن گلایه از برخی ممیزی‌ها گفته بود: کلا هم شرایط طوری است که با این گرانی و تورم، فیلمسازی صرف نمی‌کند، چون ساخت یک فیلم دست‌کم ۱۰ میلیارد تومان هزینه دارد و باید موقع اکران ۳۰ میلیارد بفروشد تا به پول اولیه‌اش برسد.

مهرجویی یادآور شده بود: من این روزها در حال نوشتن خاطراتم هستم، آنجا خیلی از مسائل را درباره آنچه بر سر فیلم‌هایم آمد می‌گویم.

کارگردان «اجاره نشین‌ها» با وجود گله‌هایی که داشت تاکید می‌کرد: با همه این اتفاق‌ها می‌دانم که سینما پابرجا می‌ماند چونجوان‌ها هر روز مشتاق فیلمسازی می‌شوند و جلو می‌آیند. سینما تفریح مردم است و برای همین، این همه سینما در سال‌های اخیر ساخته شده است؛ هر چند جای افسوس دارد که وقتی ما می‌گفتیم سینما کم است، چیزی نمی‌ساختند اما حالا که وضع فیلم‌ها به اینجا رسیده، این همه سالن سینما ساخته شده است.

مهرجویی که روزگاری به آمریکا رفت تا در دانشگاه فقط سینما بخواند، رشته اصلی‌اش را به فلسفه با گرایش سینما تغییر داد و در دهه ۱۳۴۰ شروع به فیلمسازی کرد تا سال ۴۸ که یکی از آثار ماندگار سینمای ایران یعنی «گاو» را ساخت؛ فیلمی که تولیدش سختی‌های خود را داشت و تهیه‌کننده‌های زیادی آن را رد می‌کردند، چون آن روزها دور، دورِ فیلم‌هایی مثل «گنج قارون» با رقص و آواز بود.

او در همان سال‌های قبل از انقلاب چند فیلم دیگر از جمله «دایره مینا» را ساخت و چند سال بعد از انقلاب هم با «اجاره نشین‌ها» یکی از بهترین فیلم‌های کمدی سینما را ثبت کرد.

مهرجویی در سال ۶۸ تصمیم به ساخت فیلمی می‌گیرد که هیچ تهیه‌کننده‌ای حاضر به همکاری برای تولید آن نمی‌شود، چون آن را در فروش موفق نمی‌دانند ولی مهرجویی که دوست داشت آنچه را در سر دارد بسازد برای اولین بار خودش تهیه‌کنندگی یک فیلم را برعهده می‌گیرد و این طور می‌شود که «هامون»، یکی از به یادماندنی‌ترین فیلم‌های مهرجویی و سینمای ایران می‌شود.

«بانو»، «سارا»، «پری»، «لیلا»، «بمانی»، «درخت گلابی» و «مهمان مامان» دیگر کارهای مهم و شاخص این فیلمساز در دهه‌ ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ بودند تا اینکه سال ۸۵ «سنتوری» ساخته شد؛ فیلمی که در جشنواره فجر تحسین‌برانگیز بود و جایزه هم گرفت، اما شبِ اکران عمومی‌اش توقیف شد. این توقیف که ضربه سختی برای مهرجویی بود، سه ماه بعد به قاچاق دی‌وی‌دی فیلم ختم شد.

او که در تمام این سال‌ها مشغول نوشتن و ترجمه هم بوده، پس از «سنتوری» به‌سراغ ساخت فیلم‌هایی رفت که دیگر مثل قبل علاقه‌مندان و مخاطبانش را راضی نمی‌کرد؛ فیلم‌هایی که اگرچه شاید  با دغدغه شخصی و اجتماعی مهرجویی ساخته شدند اما انتظار طرفداران مهرجویی را برآورده نکردند و این تصور را پیش آوردند که شاید دوران اوج او هم با تاراج «سنتوری» به پایان رسیده است. 

اما مهرجویی که چند سالی بود می‌خواست قصه‌ای دیگر از «سنتوری» بسازد، در آستانه نهمین دهه زندگی‌اش فیلم «لامینور» را ساخت که سال گذشته اکران شد.

و اما یکی از آخرین برنامه‌های که برای داریوش مهرجویی تدارک دیده شد، در ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ انجمن فیلم کوتاه ایران بزرگداشتی برای داریوش مهرجویی ترتیب دادند که در آن نشان ایسفا را اهدا کردند.

در بخشی از مراسم به روال سال های قبل که تندیس ایسفا به یک فیلم ساز قدیمی اهدا می شد، فیلم کوتاهی پخش شد که در آن نشان ایسفا در منزل داریوش مهر جویی به او اهدا شد، این فیلم ساز سخنان کوتاهی را خطاب به فیلم سازان مطرح کرد که از اهمیت این نوع فیلم سازی سخن می گفت و تاکید می کرد که فیلم سازی کوتاه،کار سختی است چون در زمان کوتاه باید حرفت را مطرح کنی .

خالق “اجاره نشین‌ها”، “هامون”،  “لیلا”، “مهمان مامان” ، “سارا” یادآور شده بود که خودش ۱۰ فیلم کوتاه ساخته است و از دست اندرکاران آکادمی فیلم کوتاه که در این روزگار کرونا زده این نشان را به او دادند، تشکر کرده بود.

داریوش مهرجویی فیلم‌های چون الماس ۳۳ ، آقای هالو، مدرسه ای که می‌رفتیم، بانو، درخت گلابی، میکس، دختر دایی گمشده، بمانی،طهران تهران، آسمان محبوب، نارنجی‌پوش، اشباح و … را هم در کارنامه هنری‌اش دارد و در گزارش‌های بعدی مبسوط‌تر درباره کارنامه سینمایی‌اش خواهیم نوشت.

*منبعی که برای تاریخ تولد داریوش مهرجویی به آن استناد شده، دانشنامه سینمای ایران تالیف عباس بهارلو است که ۱۷ آذر سال ۱۳۱۹ در آن قید شده در حالی که در برخی منابع دیگر مثل ویکی‌پدیا سال ۱۳۱۸ درج شده است.

رسانه سینمای خانگی- سینمای کودک، از جایی که هست تا جایی که باید باشد

از دهه‌ ۶۰ و ۷۰ سینمای ایران به عنوان دهه‌های طلایی سینما یاد می‌شود،دهه‌هایی که اقبال به سینما در ایران با سینمای کودک پا گرفت و بعدتر با «دونده»،«خانه دوست کجاست،«بچه‌های آسمان» و… جهانی شد.مقایسه آن روزها با سینمای امروز کمی تلخ به نظر می‌رسد اما شاید تلنگری باشد تا بتوان سینمای کودک ایران را در محتوا و جریان‌سازی به آن روزها نزدیک‌تر کرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سخت است باور کنیم سال‌های صف کشیدن جلوی سینما برای خریدن بلیط فیلم گذشته. خصوصا وقتی این صف‌کشیدن خانوادگی و همراه کوچک‌ترها رقم می‌خورد. سال‌هایی که محبوبیت کاراکترها برای بچه‌های قدونیم‌قدی که جلوتر از پدر و مادرهایشان می‌دویدند تا روی صندلی‌هایشان بنشینند، سالن‌های سینما را پر کرده بود. در اواسط دهه شصت، این استقبال باعث فروشی شوکه‌کننده برای سینمای ایران شد. فروشی که بیشتر برای سینمای کودک‌ و‎ نوجوان و برای فیلم‌های کلاه قرمزی، گلنار، دزد عروسک‌‎ها و چند فیلم پرطرفدار دیگر به شکلی اتفاق افتاد که اگر رقم فروش آنها را با بلیت امروز بسنجیم، به عددی بالاتر از ۴۰ میلیارد تومان می‌رسیم.

عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شدهم‌زمان با آن روزهای پرفروغ سینمای کودک و نوجوان، جریانی در حال شکل‌گیری بود که سینمای ایران را با استانداردهای بین‌المللی همسوتر می‌کرد. کم‌کم داشت صدای جایزه ‌گرفتن‌های ایران در جهان به گوش مردم می‌رسید. نامزدی فیلم دونده در جشنواره کن و جوایز متعدد آن از جشنواره لندن و بقیه جشنواره‌ها، سرآغاز اتفاقی بود که منجر شد راجر ایبرت، منتقد سرشناس سینمایی، در نوشته خود در سال ۲۰۲۲ آن را فیلمی مهم و اولین شاهکار سینمای پس از انقلاب بداند.

به بیان دیگر در آن سال‌هایی که سینمای ایران برای مخاطب داخلی و کودکان و نوجوانان، جذاب و پرطرفدار بود فیلم‌هایی تولید و به جشنواره‌های جهانی عرضه می‌شد که آرام‌آرام معرف چهره و تصویر سینمای ایران به جهانیان ‌شد. به‌طوری‌که عده‌ای عقیده دارند سینمای کودک‌ و نوجوان ایران بستری برای معرفی ایران به جشنواره‌های بین‌المللی و مجامع جهانی شد.

نادره ترکمانی، کارگردان سینمای کودک و نوجوان، در گفت‌وگویی با ایرنا بر این مهم تاکید کرد و گفت: آنچه تحت عنوان سینمای ایران به جهان معرفی شد از طریق سینمای کودک‌ و ‎نوجوان بود. سینما مجموعه‌ای از سمع و بصر است؛ از این رو بسیاری از فرهنگ‌ها نیز در پس فیلم به جهانیان معرفی شد؛ چراکه وقتی سینما به کشورهای دیگر می‌رود، مجموعه‌ای از فرهنگ، آئین و آداب و رسوم به جهان معرفی می‌شود. فرهنگ و زبان و خانواده ایرانی را سینمای کودک به جهان معرفی کرد.

تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریمرهبر قنبری فیلمساز سینمای کودک و نوجوان نیز عقیده دارد سینمای یک ملت از سینمای کودک و نوجوان آن شروع می‌شود. به شکل کلی‌تر سینمای جهان از سینمای کودکان و نوجوانان شروع می‌شود چرا که تخیلی‌ترین فضای ممکن در سینمای کودکان و نوجوانان وجود دارد و ما با واسطه تخیل، خطرات آینده مردانگی و زنانگی را پیش روی آنان می‌گذاریم.

این مهم با حضور ۸ فیلم از سینمای کودک و نوجوان از بین ۲۸ فیلم معرفی شده به آکادمی اسکار در تاریخ سینمای ایران نیز مشخص می‌شود؛ فیلم‌هایی مانند بادبادک سفید، بچه‌های آسمان، رنگ خدا، من ترانه ۱۵ سال دارم، آواز گنجشک‌ها، نفس و… در این جشنواره حضور داشته‌اند. جالب توجه‌تر آن‌که از سه فیلم ایرانی راه‌یافته به مرحله نهایی اسکار، حضور بچه‌های آسمان اهمیت این سینما را بیشتر می‌کند. علاوه بر اسکار، فیلم‌های کودک و نوجوان ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به جشنواه‌های کن، ونیز، برلین و… راه یافت و باعث شد منتقدان بیشتری، سینمای کودک و نوجوان ایران را دیده و آن را مورد ارزیابی قرار دهند.

راجر ایبرت در این‌باره می‌نویسد: دونده یکی از پارادوکس‌های کلیدی دوران کودکی را به تصویر می‌کشد. امیرو به عنوان پسربچه‌ای است که هم آزادی و هم حبس را تجربه می‌کند. از آنجایی که او هیچ بزرگسالی ندارد که به او بگوید چه کاری انجام دهد، می‌تواند به شدت در منظره‌ای خیره‌کننده از دریا، دشت و شهر حرکت کند. با این حال، او به اندازه کافی باهوش است که بداند این مکان آینده‌ای به او نمی‌دهد و فقر دام نهایی است.

کانونی که برجسته‌ترین فیلمسازان ایرانی را تربیت می‌کند

در آن روزها برخی فیلمسازهای بزرگ ایرانی مانند بیضایی، نادری و کیارستمی با فیلم‌هایی در ژانر کودک و نوجوان مسیر حرفه‌ای خود را در سینما شروع کردند و این شروع با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکل بهتری پیدا کرد. به گونه ای که می‌توان کانون را مصداق بارزی بر شکل‌گیری پایه های سینمای کودک دانست. کانونی که مهم ترین سینماگران ایرانی را پرورش داد و مدخلی شد برای آنان که بعدتر نام ایران را در جشنواره های جهانی فیلم بر سر زبان فیلمسازان و منتقدان بزرگ جهانی انداختند.

چنانچه مجله آگاه نیز درباره آنان می‌نویسد: آدم‌های برجسته‌ موج نو در کانون فیلم ساخته‌اند؛ از تقوایی و بیضایی گرفته تا نادری و مهرجویی. بیضایی اولین کارش را با کانون شروع کرده و ورودش به عالم فیلم و سینما نوپا است. درحالی‌که تقوایی دهه‌ چهل (دوران مستندهای موفق تقوایی) را پشت سر گذاشته است. تقوایی کاربلد است و برای ورود به عالم سینمای حرفه‌ای از مدخل کانون عبور می‌کند. کیمیایی و نادری چند سال بعد در کانون فیلم می‌سازند و مهرجویی ۶، ۷ سال بعد وارد کانون می‌شود.

اعتماد به فیلمساز، مهم‌تر از قد کشیدن محدودیت‌ها

مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیماین درحالی‌است که عده دیگری عقیده دارند سینمای دهه ۶۰ ایران به دلیل نبود رقیب خارجی، فراگیر نبودن اینترنت و محدود بودن فیلمسازان به رعایت نکاتی مطابق فضای جدید ایجاد شده پس از انقلاب، میان مردم آن دوران طرفدار پیدا کرد و هر شکل دیگری از فیلم نیز در دسترس مردم قرار می‌گرفت از آن استقبال می‌شد اما نادره ترکمانی در این باره به ایرنا گفت: درست است که سینمای دهه ۶۰ به دلیل نبود فیلم‌های بلند دیگر رشد کردند یا شرایط در آن روزها به گونه ای بود که امکان دسترسی گسترده به فیلم‌های جهان نبود، اینترنت همه گیر نشده بود و تلویزیون نیز تعداد کانال‌های خیلی کمی داشت اما مدیریت دولتی به فیلمساز اعتماد می‌کرد. ممکن بود فیلمسازی فقط قصه را داشته باشد اما مدیر به فیلمساز اعتماد می‌کرد که فیلم بسازد و نتیجه آن فیلم‌هایی شد که در دهه های ۶۰ و ۷۰ دیدیم.

راجر ایبرت نیز به این محدودیت‌ها اشاره می‌کند اما آن را پوئن مثبتی برای سینمای ایران می‌داند: نادری، کیارستمی و بیضایی در مصاحبه‌های جداگانه‌ای، از تصمیم متقابل خود برای ساختن فیلم درباره کودکان برای من یاد کردند، زیرا محدودیت‌های محتوایی جدید رژیم (مثلاً پوشیدن حجاب) حتی زندگی بزرگسالان را نیز دراماتیک کرده است. این تاکتیک منجر به سه شاهکار شد که به اولین فیلم های بین المللی سینمای پس از انقلاب تبدیل شد. دونده اول شد و بعد کیارستمی با خانه دوست کجاست؟ و بیضایی هم باشو، غریبه کوچک را ساخت.

بنابراین می‌توان گفت که با وجود محدودیت‌ها و فضای جدید ایجاد شده، اعتماد کانون به فیلمسازان تازه‌کاری چون بیضایی، کیارستمی، مهرجویی و… که بعدها از نام‌داران سینمای ایران شدند باعث شد هم وجهه داخلی سینمای ایران با کودکان و نوجوانان عجین شود و هم تصویر بین‌المللی ایران در ذهن جهانیان با این سبک از سینما گره بخورد.

خسرو دهقان در مقاله‌‎ای تحت عنوان چند و چون سینمای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مجله آنگاه نوشته : بده‌بستانی خوب و طبیعی بین کانون و موج نو جریان می‌یابد. هر کدام به اعتبار دیگری می‌افزاید و همین‌طور که موج نو، راه و رسم خود را می‌رود، کانون هم جر نمی‌زند و در خط سینمای دیگر باقی می‌ماند. در این فهرست‌ها به نام‌های مهجور در عالم فیلم و سینما برمی‌خوریم؛ می‌بینیم که فیلم‌سازانی هستند که در طول زندگی، یک نوبت فیلم ساخته‌اند و آن هم برای کانون بوده است. کانون زمینه‌ طبع‌آزمایی افرادی که دوست داشته‌اند، به‌غیر از حرفه‌ خودشان، فیلم بسازند را نیز فراهم کرده است. در این فهرست ریسک و سرمایه‌گذاری روی جوانان و نام‌های ناآشنا نیز دیده می‌شود.

تقسیم‌بندی تولیداتی در سینمای کودک‌ و نوجوان

اما هر چه در تاریخ سینمای کودک و نوجوان جلوتر از دهه ۷۰ می‌آییم، این رشد و استقبال رو به افول می‌رود و همزمانی سینمایی که هم مخاطب آن را بپسندد و هم معرف سینمای ایران در جهان باشد کمرنگ‌تر می‌شود. به علاوه تعداد تولیدات نیز به شدت کاهش می‌یابد.

میزان تولید آثار در سال‌های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که در نظرسنجی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی که با همکاری دبیرخانه جشنواره سی و یکم فیلم کودک و نوجوان برگزار شده، از بین فیلم های چهار دهه اخیر، ۱۹۹ فیلم برتر سینمای کودک و نوجوان را انتخاب کردند که در این بین تعدد و تکثر آثار در دهه های ۶۰ تا ۸۰ به قدری بوده که بیش از ۱۰۰ انتخاب آنان به فیلم‌هایی از دهه های ۶۰ تا ۸۰ اختصاص دارد. در این بین هم فیلم های سرگرم کننده که سینمای گیشه از آن استقبال می‌کرده وجود دارد مانند شهر موش‌ها، گلنار، یکی بود یکی نبود، کلاه قرمزی و سروناز، خواهران غریب، مربای شیرین و.. و هم آثاری که جزئی از سینمای سازنده و آموزنده آن دوران بوده‌اند؛ مانند رنگ خدا، دختری با کفش‌های کتانی، پدر، بادکنک سفید و..

نادره ترکمانی در گفت‌وگو با ایرنا ضمن اشاره به جست‌وجوهای شخصی خودش که درصدد بوده بانک اطلاعاتی برای سینمای کودک و نوجوان تهیه کند، از یک تقسیم بندی در دهه‌های پیشین سینمای کودکان و نوجوانان سخن می‌گوید: تولید در سینمای ما در سال‌های مختلف تقسیم بنده شده بود. بخشی از این تولیدات عمدتا جریان ورود به سینمای بین‌المللی را طی می‌کرده، بخشی از آثار برای کودکان و نوجوانان در اکران فیلم‌ها تهیه می‌شده که اکران پرجوش‌وخروشی داشته و بچه‌ها از آن لذت می‌بردند، تعدادی از آثار فقط برای کودک ساخته می‌شده، تعدادی از آثار فقط برای نوجوان و تعدادی نیز همه افراد خانواده را به سینما می‌کشانده‌اند.

کلاه قرمزی برای ایران، مشق شب برای جهان

ترکمانی با توجه به این دسته‌بندی، فیلم‌هایی که به سینمای بین‌الملل راه پیدا می‌کرده‌اند را از آثاری که برای سرگرمی و آموزش به کودکان ساخته می‌شده‌اند، جدا کرده و می‌گوید: اگر در حال حاضر جلسه‌ای بین فیلمسازان کودک و نوجوان برگزار و طرح‌ها خوانده شود، آن طرحی که درباره کودک و نوجوان است و مخاطب آن بزرگسال است به جشنواره ها راه پیدا می‌‎کند. دونده، خانه دوست کجاست و… الزاما مخاطب کودک و نوجوان نداشتند.

شاید کودک و نوجوان نیز از آن لذت می‌برده اما این آثار برای گروه بزرگ‌سال ساخته شده بود. آثاری که بیشتر حاوی نقد اجتماعی و فرهنگی بوده، بیشتر به جشنواره‌های سیاسی راه پیدا می‌کرده. گلنار و شهر موش‌ها مگر به جشنواره‌های خارجی راه پیدا کردند؟ کلاه قرمزی و شهر موش ها حتی به جشنواره کودک و نوجوان نیز نیامدند؛ درحالی‌که مخاطب خیلی از آن استقبال کرد. درون‌مایه اغلب فیلم‌هایی که به جشنواره‌ها راه پیدا می‌کردند را طرح مساله یا موضوع اجتماعی درباره کودکان تشکیل می‌داد. پس وقتی تاکید داریم سینمای کودک باعث شد سینمای ایران به جهان معرفی شود منظورمان این نوع فیلم‌هاست. فیلم‌هایی که الزاما برای کودکان نیست بلکه درباره کودکان است. مثلا فیلم مشق شب فیلمی نیست که کودک بتواند آن را درک کند چون این فیلم برای آن بچه نیست اما آن فیلم در گروه کودک و نوجوان قرار می‌گیرد چون درباره کودک و نوجوان است.

رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشداین تقسیم‌بندی و جداسازی که در سینمای کودکان و نوجوان اتفاق افتاده بود نکته مثبتی از نظر مهین جواهریان نیز بود. این انیماتور و داور جشنواره کودک و نوجوان ضمن تاکید این تقسیم‌بندی می‌گوید: سینما دو جنبه دارد؛ سینمای گیشه یعنی فیلمی که برای فروش ساخته می‌شود و سینمای دغدغه‌مند و اثرگذار که صرفا برای فروش گیشه ساخته نشده است. مانند فیلم‌های کانون پرورش فکری. این‌ها فیلم‌هایی هستند که به فیلم‌سازان جهت می‌دهد و تاثیر فرهنگی می‌گذارد.

سینمای گیشه به جهت حمایت مالی سینما باید رونق خود را داشته باشد چرا که فرهنگ در تمام دنیا وقتی رشد کرده که حامی مالی داشته باشد. پس حضور این دو سینما کنار هم درست است. اگر سینمایی دغدغه‌مند نباشد، سینمای گیشه هم رشد نمی‌کند. رشد سینمای گیشه بسته به سینمای دغدغه‌مند است. فیلم‌های دونده یا خانه دوست کجاست را هنرمندانی ساخته بودند که نگاه هنری و فرهنگی داشتند این فیلم‌ها طبعا در گیشه فروش بالایی نداشت و مخاطب خاص داشته. همین فیلم‌ها بر روی کارگردانان سینمای گیشه تاثیر می‌گذارد.

بنابراین می‌‎توان در یک مقایسه با سینمای دهه‌های بعدی نتیجه گرفت که از بین رفتن این دو جریان و عدم‌توجه به تقسیم‌بندی دهه‌های قبلی، در حال حاضر جولان سینمای کودک ایران در جهان را عملا غیر ممکن ساخته است.

متولیان سینمای دهه ۶۰، حامی حضور سینمای کودک در جهان بودند

نادره ترکمانی یکی از دلایل افول سینمای کودک و نوجوان را از بین رفتن این تقسیم‌بندی و به هم ریختن فضای تولید می‌داند و با اشاره به مدیریت فرهنگی سینما در آن سال‌ها می‌گوید: مدیریت کلان در حوزه سینما این تفکر را داشت که ما باید آثاری را تولید کنیم که به جهان هم عرضه شود. بسیاری از آثاری که در جهان و جشنواره‌های بین المللی ارائه می‌شد و سینمای ما را معرفی می‌کرد بخشی از تولیدات ما بود که الزاما مخاطب کودک یا نوجوان نداشت بخشی از آن مخاطب نیز بزرگسال بود. 

علت شکل‌گیری این جریان به تفکر متولیان سینمای کودک و نوجوان برمی‌گشته که سینما باید با سینمای کودک و نوجوان زنده باشد. هر چه این تفکر از مدیریت خارج شد، سینمای کودک و نوجوان به حاشیه بیشتری رفت. تولیدات کمتر شد و حضور بین‌‎المللی نیز کمرنگ شد تا رسیدیم به سینمای حال حاضر که هجویات محض است. توقفی که در تولید آثار کودک و نوجوان داریم برعکس جهان است. تمرکز در جهان شدیدا روی تولیدات آثار کودک و نوجوان بالاتر رفته. مدیریت کلان ما حتی به جهان نگاه کرد که چرا جهان دارد روی کودکان و نوجوانان سرمایه‌گذاری می‌کند. چون آنها آینده‌ساز جهان هستند و با سینما آنها را تسخیر کرد.

با تولید چهار، پنج فیلم کودک در هر سال، اثر ماندگار نخواهیم داشت

همان‎‌گونه که اشاره شد این دو جریان از دهه ۸۰ و با کم‌شدن تولیدات، افول بیشتری پیدا کرد. تا جایی که در سال‌های گذشته تولید آثار کودک و نوجوان به ۳ الی ۷ فیلم در سال تقلیل پیدا کرده‌. طبق آمار منتشرشده، در سال ۱۴۰۰، تنها ۳ فیلم پیشی میشی، گل به خودی و شهر گربه‌ها در اکران سینمای کودک و نوجوان بوده که این آمار در سال ۱۴۰۱ به ۷ فیلم افزایش پیدا کرد. آماری که می‌تواند یکی دیگر از دلایل مهم حضور پیدا نکردن سینمای کودک ایران در جهان باشد.

خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شودنادره ترکمانی به این موضوع اشاره کرده و می‌گوید: در یک مقایسه با سینمای بلند و بزرگسال می‌توان گفت که تعداد زیادی اثر در سینمای بزرگ‌سال ساخته شده که از بین تمام آنها، چند فیلم خاص جهانی شده‌اند اما در سینمای کودک و نوجوان کلا ۵ الی ۶ فیلم تولید می‌شود و ما توقع داریم ۴ فیلم بدرخشد درحالی‌که چنین اتفاقی نمی‌افتد.

کارگردان فیلم گورداله، برگزیده بیست‌وششمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان، با اشاره به کمبود آثار و نبود محتوای مناسب برای کودکان در این آثار گفت: خیلی از آثاری که تولید می‌شود برای سینمای کودک و نوجوان نیست بلکه هجویاتی است که به اسم سینمای کودک و نوجوان ارائه می‌شود. درست است بخشی از تقصیر به گردن فیلمسازی است که این هجویات را می‌سازد اما بخش دیگر آن نیز تقصیر شوراها و مدیرانی است که تصمیم گرفتند این نوع فیلم‌ها ساخته شود و جای آن فیلم‌ها را بگیرد. چرا فیلمنامه‌ها باید با سلیقه مدیران شوراها نوشته شود؟

تربیت اجتماعی کودکان به فراموشی سپرده شده

باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیمجواهریان ضمن تاکید دلایل افول سینمای کودک ایران در جهان گفت: ما کودک ایرانی را به عنوان کودکی معصوم و ساده به جهانیان معرفی کردیم که احساس مسئولیت می‌کند. اما جوان تحصیل‌کرده امروز بی‌آن‌که احساس مسئولیت یا نوع‌دوستی داشته باشد دزدی می‌کند و به عواقب کارش ذره‌ای فکر نمی‌کند. دلیل آن نیز نبودن خوراک فرهنگی مناسب برای کودکان دهه‌های بعد از ۶۰ و ۷۰ است. تربیت اجتماعی کودکان ما به فراموشی سپرده شده است. ما نیز در مقابل فناوری، هیچ سپری برای آنان نداریم. باید سینمای سازنده و دغدغه‌مند را دوباره و در کنار سینمای گیشه پرورش دهیم و برای آن هزینه کنیم. همکاری آموزش و پرورش و سینما به گونه‌ای که علاوه بر پخش فیلم در مدارس درباره آن با بچه‌ها صحبت شود و آموزش داده شود، می‌تواند با استمرار موثر واقع شود.

بنابراین می‌توان گفت سینمای کودک این روزها در مقایسه با دهه‌های ۶۰ و ۷۰ جریان تقسیم‌بندی شده تولید خود را از دست داده و نه تنها در جهان که در ایران نیز مخاطبان کمتری دارد. علاوه بر از دست‌رفتن جریانی که هم مخاطب داخلی با آن همراه بود و هم مخاطب جهانی، تعدد تولید آثار نیز رو به افول گذاشت و در سال‌های گذشته خصوصا دو سال اخیر زیر ۱۰ اثر در سینمای کودک و نوجوان تولید شده. لزوم رشد دوباره سینمای دغدغه‌مند در کنار سینمای گیشه و همچنین تعدد تولید آثار با حمایت متولیان سینمای کودک، از نکاتی که به اقبال از سینمای کودک هم در ایران هم در جهان کمک می‌کند.

رسانه سینمای خانگی- چه افرادی آتیلا پسیانی را نمی‌خواستند؟

بهار سال ۹۴ بود که می‌خواستیم رضا کیانیان را غافلگیر کنیم و برایش تولدی بگیریم. دنبال دوستی بودیم که در آن روز در کنارمان باشد. همین که ماجرای تولد را با آتیلا پسیانی مطرح کردیم، با آغوش باز پذیرای‌مان شد.

آتیلا پسیانی علاقه چندانی به گفتگوهای مطبوعاتی نداشت. او جزو هنرمندان مصاحبه‌گریزی بود که گاهی با بعضی خبرنگاران که مورد اعتمادش بودند، گفتگو می‌کرد.

از آن هنرمندانی نبود که به راحتی در دفتر رسانه‌ها حضور پیدا کند اما خرداد سال ۹۴ وقتی که با او درباره تولد رضا کیانیان صحبت کردیم، به گرمی استقبال کرد و چند روزی پیش از سالروز تولد کیانیان در دفتر ایسنا حاضر شد تا همراه با خبرنگاران هنری ایسنا، کیانیان را غافلگیر کند.

رضا کیانیان را به بهانه گفتگویی دوستانه درباره کمپین خیریه سین هشتم، به ایسنا دعوت کردیم. روز موعود که رسید، کیانیان چند دقیقه‌ای زودتر از ساعت مقرر رسید و پشت‌بند او آتیلا هم آمد. کیانیان حتی بعد از دیدن آتیلا هم هیچ ظنی نبرد که تولدی سورپرایزی برایش تدارک دیده شده.

یکدیگر را در آغوش کشیدند و خندیدند و حال و احوال کردند و پسیانی با همان شیطنت همیشگی‌اش گفت: رضا تولدت مبارک!

و تازه اینجا بود که ماجرا معلوم شد.

آتیلا خطاب به کیانیان گفت: دست پدر و مادرت درد نکند که تو را به دنیا آوردند.

در آن جشن کوچک، پسیانی با لحنی طنز همیشگی‌اش گفته بود: ما خیلی خوشحالیم که رضا به دنیا آمده است. آنچه در او دوست دارم، این است که ذهن و زاویه نگاهش را خیلی جوان می‌بینم.

او خطاب به کیانیان ادامه داد: وقتی بچه‌های ایسنا درباره تولد تو با من صحبت کردند، با کمال میل قبول کردم چون برای این همکاری دلایل زیادی داشتم.

پسیانی روزهای آغازین دوستی خود را با کیانیان مرور کرده بود: رضا از دوستان قدیمی من و برایم بسیار دوست‌داشتنی و محترم است. ما از دانشکده با هم بودیم و به رغم برخی اختلاف سلایق، دوستی نزدیکی داشتیم و داریم و همیشه حاصل این همکاری‌ها برایم رضایت‌بخش بوده است چون در این همکاری‌ها همیشه فایل‌های جدیدی برایم باز شده و حاصل گپ‌های دوستانه‌مان نتیجه بخش بوده است. ما حرف‌های خیلی زیادی داریم.

پسیانی که در آن مقطع در اجرای دو نمایش «پرفسور بوبوس» و «عرق خورشید، اشک ماه» با کیانیان همکاری کرده بود، در پاسخ به کنحکاوی ما درباره این همکاری دیرهنگام توضیح داده بود: ذات حرفه ماست که گاه همکاری با دوستان خیلی نزدیک‌مان، خیلی دیر اتفاق می‌افتد و گاهی اصلا پیش نمی‌آید.

رضا کیانیان هم از خوبی‌های آتیلا گفت و درس‌هایی که از او آموخته: «چیزی که در آتیلا برایم دوست‌داشتنی و احترام‌برانگیز است، حضور همیشگی اوست. او همیشه کار می‌کند و هرگز غُر نمی‌زند و طلبکار هم نیست. این ویژگی را از دوران دانشکده داشت. خود من در بسیاری از دوره‌ها تئاتر کار نکردم اما آتیلا همیشه فعال بوده و حالا در سطح دنیا هم شناخته شده است. همین موضوع باعث شده خیلی‌ها از او بدشان بیاید و از کار کردن امثال او ناراحت باشند چون کارنکردن خودشان معلوم می‌شود. سلیقه و نوع نگاه آتیلا در تئاتر با من متفاوت است، اما این تفاوت باعث نزدیکی و دیالوگ ما می‌شود.

کیانیان از یکی از ویژگی‌های نادر آتیلا هم سخن گفته بود: «گاهی که بیکار می‌شوم، تنبلی بر من چیره می‌شود و حالم بد می‌شود. در این گونه مواقع آتیلا را به یاد می‌آورم که همیشه کار می‌کند. او در این زمینه یگانه یگانه است. اگر سالن نداشته باشد، در خانه یا حتی گاراژ، تئاتر اجرا می‌کند و من افتخار می‌کنم دوست او هستم. »

سال بعد تصمیم گرفتیم در روز بازیگر که فاصله نزدیکی با سالروز تولد پسیانی داشت، او را غافلگیر کنیم و این بار رضا کیانیان به دعوت ما به تئاتر مستقل آمد؛ جایی که پسیانی در آن تئاتری روی صحنه داشت. نمایش «سوراخ» به کارگردانی جابر رمضانی.

بعد از اجرای این نمایش که پسیانی بازیگر آن بود، جمعی از دوستان این هنرمند همچون علی اصغر دشتی، محمود بهرازنیا، رضا کچک‌زاده، و … او را در جشن تولدش غافلگیر کردند.

آنان ابتدا به تماشای نمایش «سوراخ» نوشته و کار جابر رمضانی نشستند و بعد از اجرای این نمایش، کیانیان در برنامه دوستانه‌ای که در کافه همین سالن برگزار شد، گفت: تولد آتیلا را همزمان با روز بازیگر جشن می‌گیریم. من یکی از عشاق او هستم و خوشحالم که امشب در جشن تولدش حضور دارم، زیرا چه کسی بهتر از آتیلا که جشن تولدش در «روز بازیگر» برگزار شود؟!

او خطاب به پسیانی گفته بود: تو به عنوان بازیگر تا سال آینده روی سر ما هستی و این مراسم اولین مراسم سورپرایزی تئاتر مستقل تهران است و امیدواریم از سال آینده هر سال، روز بازیگر برای یک بازیگر تئاتر، مراسمی برگزار شود.

حالا چند سال از آن روزها می‌گذرد و اتفاقات بسیاری را پشت‌سر گذاشته‌ایم و در مقاطع گوناگونی غافلگیر شده‌ایم. اما آتیلا باز هم همه دوستان خود را که مرگ او را باور نداشتند، غافلگیر کرد.

رسانه سینمای خانگی- درخشنده «مادرم ایران را می‌‎سازم» را می‌سازد

پوران درخشنده که این روزها علاوه بر انتظار برای گرفتن پروانه ساخت، مشغول نوشتن رمانی از زندگی‌ مادرش است؛ بر ایجاد یک ساعت درسی به نام سینما برای دانش‌آموزان در مدارس تاکید دارد و آن را اقدامی مهم برای آینده‌سازان کشور می‌داند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، ، هفت سال از ساخت «زیر سقف دودی»، آخرین فیلم پوران درخشنده می‌گذرد و مدت‌هاست که خبری از او نیست. این کارگردان در چند سال گذشته در تدارک ساخت فیلمی با نام «هیس پسرها فریاد نمی‌زنند» بود که فیلمنامه آن را پس از تحقیقات زیاد میدانی، کارشناسی و کتابخانه‌ای نوشت و سال ۱۳۹۶ به وزارت ارشاد تحویل داد و یک سال بعد هم مجوز ساخت آن را گرفت.

اما مقدمات ساخت فیلم فراهم نشد و شیوع کرونا هم تولیدات سینمایی زیادی را به تعویق انداخت.   

درخشنده در گفت‌وگویی با ایسنا در پاسخ به اینکه این روزها چه می‌کند و آیا ساخت فیلمش را رها کرده است، توضیح داد: اصلا قصد رها کردن این فیلمنامه را ندارم یعنی دلیلی وجود ندارد که آن را کنار بگذارم. من در یک جامعه به همراه مردم زندگی می‌کنم و مسئله آن‌ها مسئله من نیز هست. آن‌ها خانواده بزرگ من هستند و نمی‌توانم به یک سری مسائل مهم نپردازم. منتها باید پروانه ساخت فیلم را تمدید می‌کردم و قرار شد فیلمنامه را در شورای پروانه ساخت بخوانند که هنوز جوابی نگرفتم و منتظرم.

او اضافه کرد:‌ برای این فیلمنامه خیلی زحمت کشیدم چون موضوع آن با نگاه من به مسائل خانوادگی و بچه‌ها همسو است و تولید آن مثل یک بار سنگین روی دوشم می‌ماند که اصلا نمی‌خواهم آن را زمین بگذارم.  

وی ادامه داد: در حال حاضر مشغول نوشتن رمانی هستم با نام «مادرم ایران» که هم سرگذشت مادرم است و هم نگاهی به تاریخ دارد و داستان آن از دوره قاجار شروع می‌شود و تا به امروز کرمانشاه می‌رسد.

درخشنده با اشاره به اینکه در چند وقت اخیر پیشنهادهای زیادی برای ساخت سریال داشته است، گفت: قصد دارم این رمان را برای ساخت یک سریال در شبکه نمایش خانگی آماده کنم و ترجیح می‌دهم یک سریال جذاب خانوادگی داشته باشم. فکر می‌کنم  با توجه به اینکه فیش‌برداری‌ را هم از دوران کرونا شروع کرده بودم، امسال نوشتن رمان تمام شود.

او در بخشی دیگر از این مصاحبه درباره موضوعی که در ارتباط با «زنگ سینما» در مدارس در شورای عالی سینما مطرح کرده است، بیان کرد:‌ این باور و اعتقاد من است که اختصاص دادن یکی از زنگ‌ها و کلاس‌های درسی مدارس به سینما راهی است تا دانش‌آموزان متوجه مسئله‌ای به نام “تحلیل” شوند تا یاد بگیرند مسائل را چگونه تجزیه و تحلیل کنند. به نظرم باید یک ساعت درسی به نام زنگ سینما یا هر اسم دیگری در برنامه آموزشی مدارس وجود داشته باشد تا بچه‌ها و معلم‌ها کنار هم فیلم ببینند و بعد آن را تجزیه و تحلیل کنند. اگر این اتفاق بیفتد طبیعتاً فیلم‌های بیشتر و بهتری برای این قشر سنی ساخته خواهد شد.

این فیلمساز که عضو مرکز بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان (سیفژ) نیز هست، ادامه داد: درس سینما بسیار مهم ست از این جهت که به بچه‌ها در مواجهه با مسائل مختلف نگاه و ایده می‌دهد. این نگاه جستجوگر در سینما علاوه براینکه وجوه تربیتی و آموزشی برای بچه‌ها دارد، به دانش‌آموزان بسیار کمک خواهد کرد چون درس سینما می‌تواند درس زندگی باشد؛ همه ما زندگی کردن را از مدرسه یاد می‌گیریم و به همین دلیل برقراری این واحد درسی اهمیت و کارکرد زیادی دارد.

درخشنده درباره اینکه اگر قرار بر راه‌اندازی زنگ سینما در مدارس باشد «محتوا» به لحاظ کمی و کیفی مهم خواهد بود، گفت:‌ قطعا همینطور است در صورتی که در این سال‌ها فیلم‌های مرتبط با سینمای کودک کم ساخته شده است اما وقتی ببینیم نیاز یک جامعه کودک و نوجوان این است که برای آن‌ها محتوا درست شود طبیعتاً همه بخش‌های مرتبط باید برنامه‌ریزی کنند و از مسئولین کشوری گرفته تا سازمان‌ها نهادها و بعد هم فیلمسازان فعال می‌شوند تا همانطور که همیشه بهترین سینمای ما، سینمای کودک بوده و در بعضی دوره‌ها با همین سینمای کودک در دنیا شهرت پیدا کردیم، در این دوران هم برای دانش‌آموزان با برنامه و اهدافی جدید فیلم بسازیم.  

کارگردان فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» تاکید کرد: این کار حتما به پژوهش نیاز دارد و باید فیلم‌هایی ساخته شود که در تمام مدارس نمایش داده شوند. این کار در کنار بخش آموزشی و تربیتی به بار اقتصادی سینمای کودک نیز کمک خواهد کرد. البته مهمترین نگاه من برای برقراری «زنگ سینما» بحث آموزشی و تربیتی و روانشناختی آن است چون در این زمان نیاز داریم که این بحث‌ها جدی گرفته شوند. باید جستجوگری و تفکر را برای بچه‌ها در از دوران دبستان نهادینه کنیم و امیدوارم این مسئله از سوی آموزش و پرورش جدی گرفته شود.

درخشنده در پایان اضافه کرد: این چرخه باید بین خانه و مدرسه ادامه پیدا کند چرا که نگاه آن به آینده است. آینده برای برای هر کشوری معنا دارد و نمی‌توان سَرسَری با آن برخورد کرد. باید برای این آینده سازان کشور برنامه‌ریزی درستی انجام داد تا مسائل زیادی را یاد بگیرند که در این کار نقش معلمان نیز را نمی‌توان نادیده گرفت.

رسانه سینمای خانگی- برگزاری نخستین مرحله کارآموزی و کاریابی سینمایی در باشگاه فیلم سوره

نخستین مرحله کارآموزی و کاریابی سینمایی با هدف شناسایی، جذب، تربیت و توسعه نیروی انسانی مورد نیاز در مشاغل سینمایی در باشگاه فیلم سوره برگزار می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی باشگاه فیلم سوره، باشگاه فیلم سوره که پیش از این، در شناسایی و توانمندسازی کارگردانان و فیلمنامه‌نویسان برای سینمای داستانی، فعالیت داشته، در آستانه دهمین سالگرد تاسیس خود، فصل جدیدی از فعالیت‌هایش را آغاز کرده‌ است که در سایر مشاغل حرفه‌ای سینما، چهره‌های جدیدی را شناسایی و معرفی کند.

این مجموعه برای چندین پروژه شامل فیلم سینمایی، فیلم کوتاه، تله‌فیلم و سریال در رشته‌های تخصصی فیلم‌برداری، صدابرداری، دستیاری کارگردان، تدوین، تولید و تدارکات، صحنه و لباس و گریم کارآموز می‌پذیرد. کارآموزی در مشاغل سینمایی با شناسایی افراد جویای کار و مستعد از طریق مصاحبه شروع می‌شود و برگزیدگان بعد از آموزش مهارت‌های مورد نیاز نزد استادان حرفه‌ای و فعال در سینمای ایران، به پروژه‌های تولید فیلم معرفی خواهند شد.

یک ماه ابتدایی کار در این پروژه‌ها به‌صورت کارآموزی و بدون حقوق و پس از آن دارای حقوق و دستمزد نیز خواهد بود.

علاقه‌مندان و متقاضیان جهت ثبت‌نام می‌توانند به نشانی اینترنتی باشگاه فیلم سوره مراجعه کنند.

رسانه سینمای خانگی- اسکورسیزی هم معتقد است سینما به پایان نزدیک شده است

«مارتین اسکورسیزی» در مصاحبه‌ای جدید به مجله «GQ» گفت که استودیوهای بزرگ دیگر از صداهای مولف حمایت نمی‌کنند زیرا ریسک کمتر و بازده بهتر را در عرضه سری فیلم‌ها به بازار می‌بینند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از هالیوود ریپورتر، این کارگردان کهنه‌کار که با ساخت فیلم‌های موفق در گیشه چون «راننده تاکسی» و «خیابان‌های پائین شهر» نقشی پیشتازانه در صنعت سینما داشته حالا از تاثیر فیلم‌های پرهزینه و سریالی بر سینما خشنود نیست و در مصاحبه‌ای که پیش از اکران جدیدترین فیلمش «قاتلان ماه کامل» انجام داده به مجله «GQ» می‌گوید: «خب، صنعت سینما به پایان راه رسیده است. به عبارت دیگر، صنعتی که من بخشی از آن بودم و تقریباً در مورد ۵۰ سال پیش صحبت می‌کنیم. مثل این است که در سال ۱۹۷۰ به کسی که فیلم صامت می‌ساخت، بگویی، فکر می‌کنی چه اتفاقی افتاده است؟».

«اسکورسیزی» اضافه کرد که استودیوهای بزرگ، ترجیح می‌دهند فیلم‌های پاپ کورنی (فیلم‌هایی صرفا سرگرم‌کننده بدون پرداختن به مضامین عمیق و هنری) با قابلیت فروش آسان‌تر را که دارای پتانسیل ساخت دنباله‌های بیشتر هستند، بفروشند، آنها دیگر علاقه‌ای به حمایت از صداهای فردی که احساسات شخصی یا افکار شخصی و ایده‌ها و احساسات شخصی خود را با بودجه کلان بیان می‌کنند، ندارند».

این کارگردان کهنه کار هالیوود با اشاره به این که فیلم‌های ابرقهرمانی که به شدت به جلوه‌های ویژه وابسته هستند یا آنچه او از آن به عنوان «محتوای ساخته‌شده» یاد می‌کند، دیگر بازنمای سینما نیستند، عنوان کرد: «تقریباً مانند این است که هوش مصنوعی یک فیلم بسازد. این بدان معنا نیست که شما کارگردانان فوق‌العاده و افراد ماهر در جلوه‌های ویژه ندارید که کارهای هنری زیبایی انجام می‌دهند. اما این یعنی چه؟ این فیلم‌ها چه چیزی به شما می‌دهد؟ جدا از نوعی به کمال رساندن چیزی و سپس حذف آن از ذهن و کل بدنتان، پس چه چیزی به شما می دهد؟»

اسکورسیزی درباره کشمکش با «هاروی واینستین» تهیه کننده اکنون زندانی و بدنام فیلم «دار و دسته‌های نیویورکی» در سال ۲۰۰۲ درباره مدت زمان و بودجه که برای این پروژه سینمایی اختصاص داده شده بود، گفت: «فهمیدم که اگر مجبور باشم دوباره به این شکل فیلم بسازم نمی‌توانم کار کنم. اگر این تنها راهی بود که می‌توانستم فیلم بسازم، باید متوقف می‌شدم، زیرا نتایج راضی کننده نبودند. گاهی اوقات بسیار سخت بود و نمی‌توانستم دوارم بیاورم و می‌مُردم. بنابراین تصمیم گرفتم به آن پایان دهم».

او همچنین درباره فیلم برنده اسکار «رفتگان» در سال ۲۰۰۶ نیز گفت: «برادران وارنر تمایل داشت که یکی از دو بازیگر اصلی فیلم (لئوناردو دی کاپریو و مت دیمون) زنده بماند و هدف اصلی آنها ساخت یک سری فیلم بود و نه موضوع اخلاقی مربوط به زندگی یا مردن یک فرد».

فیلم جدید «قاتلان ماه کامل» از تاریخ ۲۰ اکتبر اکران عمومی می‌شود. ساخته «مارتین اسکورسیزی» که نخستین نمایش جهانی خود را در بخش خارج از مسابقه هفتاد و ششمین جشنواره فیلم کن تجربه کرد، برگرفته از کتاب پرفروش غیرداستانی نوشته «دیوید گرن» با همین عنوان و فیلم‌نامه‌ای از اسکورسیزی و اریک راث ساخته شده است و روایتگر داستان قتل چندین نفر در منطقه نفت‌خیز اوسیج در اوکلاهاما در دهه ۱۹۲۰ است.

عنوان فرعی این کتاب «قتل‌های اوسیج و تولد اف‌بی‌آی» است، در حالی که فیلم عمدتاً بر آنچه در اوکلاهاما اتفاق می‌افتد تمرکز دارد.

نمایش اولیه این فیلم ۲۰۶ دقیقه‌ای در کن با تمجید منتقدان و مخاطبان همراه شد و نام این فیلم را به عنوان یکی از پیشگامان زودهنگام فصل جوایز سینمایی ۲۰۲۴-۲۰۲۳ سر زبان‌ها انداخت. در این فیلم که ۲۰۰ میلیون دلار برای ساخت آن هزینه شده، «لئوناردو دی کاپریو» در نقش «ارنست برکهات» بازی می‌کند که خواهرزاده یک دامدار قدرتمند به نام «ویلیام هیل» با نقش‌آفرینی «رابرت دنیرو» است. «لیلی گلداستون» نیز در نقش همسر «دی کاپریو» بازی می‌کند. 

رسانه سینمای خانگی- پیروزی «جنگ جهانی سوم» در هلند

فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی در ۳ بخش جوایز سینمایی در آمستردام نامزد شد.

به گزارش ایسنا ، جوایز سینمایی سپتیمیوس آمستردام از سال گذشته، بهترین های سینمای پنج قاره جهان را در رشته های مختلف نامزد و در مراسمی رسمی جایزه منتخبان خود را در مرکز فرهنگی معتبر رویال آی تی ای آمستردام اعطا میکند.
فیلم سینمایی “جنگ جهانی سوم” ساخته هومن سیدی در سه رشته بهترین فیلم، بهترین بازیگر زن (ندا جبرئیلی) و بهترین بازیگر مرد (محسن تنابنده) نامزد دریافت جایزه در قاره آسیا شده است.
سال گذشته و در اولین دوره برگزاری این جایزه، فیلم سینمایی “میجر” ساخته احسان عبدی پور نامزد دریافت بهترین فیلم آسیایی، بهترین بازیگر آسیایی (حمید فرخ نژاد)، بهترین فیلمنامه و بهترین تهیه کننده شد و فیلم سینمایی “جنایت بی دقت” ساخته شهرام مکری نیز نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم آسیایی و بهترین بازیگر مرد (بابک کریمی) شدند.
جایزه سپتیمیوس طبق اعلام سینه ایران در رشته های بهترین فیلم، بهترین بازیگر زن و مرد اروپا، آسیا، آمریکا، آفریقا و اقیانوسیه و نیز بهترین کارگردان، تهیه کننده، فیلمنامه نویس، مدیر فیلمبرداری، موسیقی، مستند بلند، موزیک ویدئو، فیلم کوتاه، انیمیشن، طراحی لباس، چهره آرایی، فیلم تجربی و جایزه یک عمر دستاورد هنری اعطا می شود و در میان نامزدهای جایزه سپتیموس سال گذشته و امسال، نام برندگان جایزه های معتبری اسکار و بفتا و امی دیده می شوند.
دومین دوره جوایز سپتیمیوس آمستردام در روزهای ۳ و ۴ مهر/۲۵ و ۲۶ سپتامبر برگزار شده که روز اول به نشست ها و مصاحبه های نامزدها اختصاص دارد و در روز ۴ مهر نیز مراسم رسمی اعطای جایزه برگزار می شود.

رسانه سینمای خانگی – مزدآبادی: سینمای دفاع مقدس حمایت شود در گستره بین‌المللی هم مخاطب دارد

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از سینماصبا؛ جواد مزدآبادی، کارگردان سینما و تلویزیون با بیان اینکه سینمای دفاع مقدس نیازمند احیای مجدد است، گفت: در دهه ۶۰ و ۷۰ سینمای دفاع مقدس یکی از گونه‌های پرمخاطب سینمای کشور بود زیرا به لحاظ عاطفی جامعه با این دست تولیدات ارتباط خوبی پیدا می‌کرد اما با گذشت زمان به واسطه تکرارهایی که در این شکل فیلمسازی پیش آمد مخاطب به تدریج از این ژانر فاصله گرفت.

وی افزود: دور شدن مخاطب از تولیداتی اینچنین ربطی به کهنه شدن موضوع ندارد، چون در هشت سال جنگ تحمیلی به اندازه‌ای روایت و قصه وجود دارد که تا سال‌ها می‌توان در فیلمسازی از آن بهره برد. برای مثال به سینمای جهان دقت کنید با گذشت ۷۰ سال از جنگ جهانی دوم هنوز فیلم‌هایی در این حوزه ساخته می‌شود که جذابیت لازم را دارد اما اینکه چرا ما نتوانسته‌ایم از این حوزه استفاده لازم را ببریم دلیلش را باید در متون سینمایی جستجو کرد.

کارگردان فیلم‌های تلویزیونی تحسین‌شده در عرصه دفاع مقدس گفت: مهمترین رکن برای موفقیت یک اثر سینمایی یا تلویزیونی فیلمنامه خوب است که انتظار می‌رود موفقیت یک اثر را تضمین کند. این اتفاق اگر رخ دهد مطمئن باشید دستآوردها آن وسیع خواهد بو البته معدود استثناهایی وجود دارد که با تلاش کارگردان و نویسنده توانستند به موفقیت دست یابند. سریال «عاشورا» ساخته هادی حجازی‌فر یکی از این آثار است که به مدد قصه و کارگردانی مناسب توانست به موفقیت دست یابد.

مزدآبادی با بیان اینکه سینمای دفاع مقدس نیاز به سخت‌افزار مناسب دارد، بیان کرد: فیلم دفاع مقدس کاری پرهزینه است زیرا فضاسازی جنگ، تدارکات خاص خود را طلب می‌کند. اگر این موضوع در کارهای مربوطه لحاظ نشود اثر تولیدی کاری بی‌کیفیت خواهد بود. برای رسیدن به این خواسته نیز مسلما بخش خصوصی قادر نیست که تامین بودجه داشته باشد بلکه نهادهای دولتی از عهده تامین این دست آثار بر می‌آیند.

وی تاکید کرد: یکی از راهکارهای موفقیت در تولیدات نمایشی پرتره نگاری از آدم‌های جنگ است. قهرمانان بسیاری در دفاع مقدس وجود دارند که نشان دادن هر یک از آنها انتظار می‌رود ضامن خلق یک اثر فاخر سینمایی یا تلویزیونی باشد. لازم به ذکر است در پرتره‌نگاری قهرمانان جنگ حتماً باید واقع‌نگری مد‌نظر قرار گیرد و از اغراق نیز پرهیز جدی شود. یکی دیگر از دست‌آوردهای پرتره‌نگاری از قهرمانان جنگ آشنایی نسل جوان با افتخارات این سرزمین است که می‌تواند عزت و افتخار برای کشورمان در پی داشته باشد.

این کارگردان تاکید کرد: سینمای دفاع مقدس اگر حمایت مناسب شود حتی در گستره بین‌المللی هم قادر است مخاطب به دست آورد زیرا جنگ ما با دیگر نبردهای کلاسیک دنیا فرق داشت. در هشت سال جنگ تحمیلی رزمندگان در کنار دفاع از میهن برای اعتقادات و باورهای دینی و انقلابی خود نیز جنگیدند. این ویژگی اتفاقی منحصر به فرد است که برای مخاطب جهانی تازگی دارد.

مزدآبادی در انتهای این گفت‌وگو تصریح کرد: آدم‌هایی که می‌خواهند در این حوزه کار کنند باید هم از تخصص کافی بهره برده باشند هم اینکه جنگ را درک کنند. این گفت تنها به معنای حضور فیزیکی در جنگ نیست بلکه باور به جهادی است که در آن مقطع رخ داده است. برای مثال فیلمسازانی چون رسول ملاقلی‌پور و ابراهیم حاتمی‌کیا الگوهایی بسیار موفق هستند. در میان جوانان هم فیلمسازان خوبی داریم که تواتستند با کارهای زیبایی خود گوشه‌ای از داشته‌های دفاع مقدس را به تصویر بکشند.

رسانه سینمای خانگی – فریدون جیرانی: جامعه خواستار تغییر در خیلی چیزهاست/ محمد خزاعی: کدام تغییرات؟ / جیرانی: تغییرات! / خزاعی: کدام؟ / جیرانی: خیلی! / قسم دادن فریدون به جان مادر محمد! + فیلم

فریدون جیرانی: جامعه خواستار تغییر در خیلی چیزهاست/ محمد خزاعی: کدام تغییرات؟ / جیرانی: تغییرات! / خزاعی: کدام؟ / جیرانی: خیلی! / بحث فریدون جیرانی با رئیس سازمان سینمایی
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی کشور در برنامه «سینما ۲۵» که اختصاصاً در یوتیوپ پخش می شود و فریدون جیرانی روزنامه نگار و کارگردان سینما و تلویزیون آن را اجرا می کند، حضور یافت و پاسخگوی ایرادات و انتقادات او به سینمای کشور، مدیریت سینمای کشور، درخواست رفراندم! اغتشاشات یا اعتراضات؟! و مباحث ممیزی فیلم ها، مسایل مربوط به فیلم های زیرزمینی، نقد فیلم های سفارشی، و … بود. در بخشی از این برنامه بحث تندی میان آنان درباره سینمای زیر زمینی و ارتباطش با شرایط اجتماعی امروز صورت گرفت که جیرانی شکل‌گیری سینمای زیرزمینی را حاصل تغییرات جامعه طی یک سال گذشته اعلام کرد و گفت که جامعه امروز خواستار تغییر در خیلی چیزهاست. اما در پاسخ به محمد خزاعی که از او خواست تا با ذکر مثال مصادیق تغییر را مشخص کند، از پاسخ دادن طفره رفته، در نهایت گفت که نمی تواند بگوید!

در بخش دیگری از برنامه که جیرانی طیف همسوی خود را تمام جامعه ایران برشمرد و از خزاعی خواست تا این تغییر به رسمیت شناخته شود، محمد خزاعی گفت الزاماً هر تغییری که تنها عده‌ای طرفدار آن هستند، صورت نخواهد گرفت و برای اثبات سخن خود از فرانسه مثال زد. جیرانی که از پاسخ به خزاعی درمانده بود، او را به مادرش قسم داد که ایران را با فرانسه مقایسه نکند!

فیلم کامل مصاحبه محمد خزاعی با سینما 25 را اینجا ببینید

https://cinemayekhanegi.ir/wp-content/uploads/2023/09/Bale-Lite.mp4
خروج از نسخه موبایل