رسانه سینمای خانگی- «گانورا» چطور از تجربۀ جهانی بهره برد؟

 انیمیشن سینمایی «گانورا» قهرمانی معلول دارد و به بهانه اکران عمومی این اثر سینمایی سراغ بازخوانی تجربه‌های موفق از کاراکترهای دارای معلولیت در صنعت انیمیشن‌سازی دنیا رفته‌ایم.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، بیشتر اوقات وقتی کلمه معلولیت و ناتوانی ذکر می‌شود، احساس ناراحتی یا ترس به وجود می‌آید. این موضوع به این دلیل اتفاق می‌افتد که معلولیت و ناتوانی به‌شدت به چیزهای بد، زشت یا حتی خطرناک مرتبط بوده اما نکته اصلی فقط ماهیت ناشناخته‌ای است که ما را فریب می‌دهد و زمانی که آن را بشناسیم و بفهمیم که چیست، از چیزی که می‌توانیم تصور کنیم ساده‌تر است.

در طول سال‌ها، استودیوهای انیمیشن مانند دیزنی، پیکسار، دریم ورکس و نیکلودئون چند شخصیت معلول را ترکیب کرده‌اند که شگفت‌انگیز هستند. ما حتی اگر بخواهیم هم نمی‌توانیم آنها را فراموش کنیم.

ناتوانی تقریباً مانند یک موضوع «اسمش را نبر» است و مبحث رایجی نیست که به طور تصادفی با دوستان درباره آن صحبت کنیم. همان‌طور که خیلی راحت در مورد رژیم‌های غذایی گیاهخواران یا روند مد، صحبت می‌کنیم. سوال این است: چرا که نه؟

آیا این عجیب است که باید بدانیم چگونه با اوتیسم مقابله کنیم؟ بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، تخمین زده می‌شود که از هر ۱۶۰ کودک، ۱ کودک دارای اختلال طیف اوتیسم است و گزارشگر فلوریدای جنوبی در مورد شیوع بیشتر اوتیسم به نسبت سرطان دوران کودکی، دیابت و ایدز می‌نویسد.

بنابراین، اگر اوتیسم در افراد بیشتر از مجموع دیابت، سرطان دوران کودکی و ایدز تشخیص داده شود، احتمالاً باید بیشتر از سایر بیماری‌ها نیز درباره اوتیسم بدانیم.

این سوال خوبی است که می‌تواند به بحث‌های بزرگ در مورد چرایی‌ها منجر شود! به نظر می‌رسد که این موضوع به عدم شناخت و ناتوانی درک در مورد معلولیت مربوط می‌شود، زیرا افراد دارای معلولیت در هیچ جا نماینده‌ای ندارند و این منجر به بی‌اطلاعی و انگ به آنها می‌شود.

اما وقتی شرکت‌های انیمیشن‌سازی تصمیم می‌گیرند در این موضوع شرکت کنند و شخصیت‌هایی را علی‌رغم هر ناتوانی که دارند، زنده نمایند، عالی و دوست‌داشتنی است و یک نقطه عطف برای همه به‌حساب می‌آید.

با توجه به اکران سراسری انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» در سینماهای سراسر کشور که قهرمان اصلی آن پسری معلول به نام سهیل است، بیایید با شخصیت‌های انیمیشن‌ها، داستان‌ها و ناتوانی‌های شگفت‌انگیز آشنا شویم.

نمو

چه کسی نمو را دوست ندارد؟ بامزه‌ترین ماهی اقیانوس، دلقک ماهی جوانی است که با پدرش زندگی می‌کند. قبل از اینکه او از تخم خود بیرون بیاید، به دلیل حمله یک باراکودا، تنها تخم نمو سالم ماند. البته کمی ترک‌خورده بود. در نتیجه آسیب تخم، باله راست نمو کوچک‌تر از باله چپ او است.

در حین تماشای تمام ماجراهای اقیانوس، هر بار که نمو با مشکلات حرکتی دست‌وپنجه نرم می‌کند، پدری فوق‌العاده محافظ را در کنار او می‌بینیم اما زیباترین آموخته این است که نمو هرگز تسلیم نمی‌شود یا برای باله کوچک‌تر خود، احساس کمبود نمی‌کند. در عوض، او آن را با غرور می‌پذیرد، نه اینکه به آن به‌عنوان یک نقطه‌ضعف، نگاه کند.

تصویری که از نمو به‌نمایش‌ درآمده به‌خوبی یک شخصیت معلول را نشان دهد. او شاد، شجاع و صمیمی است و ما هرگز برای او احساس دلسوزی یا تاسف نداریم. آیا دوست نداشتید نمو باشید و در ماجراهای اقیانوس شرکت داشته باشید؟

دوری

بامزه‌ترین جراح ماهی اقیانوس آرام که تابه‌حال پیدا کرده‌ایم. انرژی و عشق زیادی که او در سراسر اقیانوس پخش می‌کند. اگرچه شیرین به نظر می‌رسد، اما او هرگز به یاد نمی‌آورد که چه اتفاقی برایش افتاده است، دوری حافظه کوتاه‌مدت خود را از دست‌ داده است. این می‌تواند بخش یا تاثیر جانبی یک ناتوانی مانند اوتیسم، افسردگی، آلزایمر یا زوال عقل باشد.

این موضوع می‌تواند برای افرادی که با مبتلایان از دست‌ دادن حافظه کوتاه‌مدت در ارتباط هستند، ویران‌کننده باشد، زیرا آنها باید پاسخ‌های مشابه را بارهاوبارها تکرار کنند، اما هم‌زمان به طور مداوم به‌خاطر فراموشی خود، عذرخواهی نمایند.

علی‌رغم اینکه این موضوع تقصیر هیچ‌کس نیست، بسیاری از افراد ناتوان می‌توانند با روند مداوم عذرخواهی شناسایی شوند اما عشق همیشه برنده است و درسی که در این انیمیشن باید یاد گرفت این است که دوستان و خانواده دوری، او را همان‌طور که هست می‌پذیرند و دوست دارند.

مامان اودی

«برای یک بانوی نابینای ۱۹۷ساله بد نیست!» – مامان اودی. چه جواهری است. مگر نه؟ پیرزنی عجیب‌وغریب، خونگرم و دانا که قدرت زیادی دارد. شیرینی و لطافت او را همه دوست دارند. در حین تماشای فیلم اصلاً متوجه نابینایی او می‌شوید؟ من نشدم!

این چیزی است که ما باید در مورد هر فردی که معلولیت دارد احساس کنیم. آنچه در مورد هر فرد مهم است چیزی است که او را تعریف می‌کند آسیبی نیست که به او وارد شده بلکه روح بزرگ و کارهای زیبایی است که همه آنها می‌توانند گاهی خیلی بهتر از هر فرد بدون معلولیت دیگری، انجام دهند.

نابینایی یا کم‌بینایی امروزه سازمان‌های غیردولتی (NGO) بیشتری دارند و به مردم در مورد آن آگاهی می‌دهند که باعث می‌شود هنگام صحبت با فردی که نمی‌بیند احساس گم‌شدگی نکنید. بااین‌وجود، هنوز کارهای زیادی باید انجام شود تا جهان را برای نابینایان فراگیرتر کند.

گوژپشت نوتردام

قلب و روح زیبای کازیمودو، در گوژپشت نوتردام، به‌عنوان یک فرد ناتوان نشان‌داده‌شده که زشت به دنیا آمده است.

کازیمودو در کودکی در مرتفع‌ترین برج کلیسای جامع، پنهان از دنیا بزرگ شد. درست مانند بسیاری از کودکان (احتمالاً هنوز هم در برخی از نقاط جهان) که به دلیل مشکلات ظاهری مخفیانه بزرگ شده‌اند. این جداسازی می‌تواند ترس، اضطراب یا عدم‌پذیرش تجربه دنیای بیرون و داشتن یک زندگی عادی را افزایش دهد.

این چیزی است که افراد معلول می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند: فقط زندگی خود را بدون قضاوت بر اساس ناتوانی خود، ادامه بدهد.

هیکاپ

در فیلم چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم رویکردی تازه به ناتوانی است. با هیکاپ، جوان‌ترین رئیس دهکده آشنا می‌شویم که به دلیل از دست‌دادن پایش، اندام مصنوعی دارد.

خشم شب بی‌دندان، اژدهای او نیز قطع عضو است. هنگامی که هیکاپ به بی‌دندان شلیک می‌کند، او بخشی از باله دم و توانایی پروازش را از دست می‌دهد. هیکاپ یک دم مصنوعی برای بی‌دندان طراحی کرده و می‌سازد و در نهایت آنها با هم پرواز می‌کنند.

داستان‌های خوب طراحی شده در سری فیلم‌های چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، شگفت‌انگیز هستند، زیرا در مورد خود معلولیت نیستند، اما تاثیر آن بر شخصیت‌ها، گویای همه چیز است.

تیگر

تیگر ببر داستان‌های وینی د پو، دائماً بیشتر از یک فرد معمولی در حال حرکت است، می‌پرد، صحبت می‌کند، لبخند می‌زند و فکر می‌کند. او مبتلا به اختلال کم‌توجهی بیش‌فعالی (ADHD) است.

علائمی مانند ناتوانی در تمرکز روی هر چیزی و افکار بسیار بی‌حوصله یا بی‌نظم، گاهی اوقات می‌تواند تشخیص تفاوت بین ADHD و یک کودک بدرفتار را دشوار کند.

ما باید از دوستان تیگر یاد بگیریم که چگونه روی جنبه مثبت و انرژی بی‌پایان او تمرکز می‌کنند. حفظ این ریتم می‌تواند دشوار باشد، اما مقاومت و قضاوت، تنها باعث می‌شود افراد مبتلا به ADHD احساس جدایی از دنیا و عدم‌پذیرش کنند.

رنه

چرخه یک فیلم کوتاه است که برای اولین‌بار هدف را کاملاً روشن کرد: آگاهی در مورد اوتیسم با خلق داستانی پیرامون رنه، یک دختر مبتلا اوتیسم که در یک کمپ قایق‌رانی شرکت می‌کند.

در این فیلم کوتاه بسیاری از علائم رایج در کودکان اوتیستیک مانند نقص شدید در مهارت‌های ارتباط اجتماعی کلامی و غیرکلامی و پریشانی یا مشکل در تغییر کنش‌ها یا تمرکز، به‌نمایش‌درآمده‌اند.

جالب است بدانید که صداپیشه رنه، یعنی مدیسون بندی نیز اوتیستیک است. آیا این شگفت‌انگیز نیست؟

باب اسفنجی شلوار مکعبی

باب اسفنجی پیگیر است، اخلاق کاری باورنکردنی دارد، بی‌نهایت خوش‌بین است. او یک دوست وفادار، کارمند حرفه‌ای و صاحب حیوان خانگی است. درحالی‌که در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که باب اسفنجی یک شخصیت برون‌گرا است که گاهی اوقات دیگران را زودتر از موعد قضاوت می‌کند؛ اما او اختلال کمبود توجه دارد و نشانه‌های اجتماعی را دنبال نمی‌کند.

با بررسی دقیق‌تر متوجه می‌شویم که او با یک بیماری روانی دست‌وپنجه نرم می‌کند که برخی فکر می‌کنند سندرم ویلیامز – بورن، ADHA یا اختلال دوقطبی است.

البته، این تشابهات با رفتار و بیماری روانی تایید نمی‌شود، اما نشان‌دهنده یک چیز بسیار مهم است: باب اسفنجی مستقل است و علی‌رغم رفتار، احساسات، نگرش‌ها یا شکل بدنی که دارد، این آگاهی را آشکار می‌کند که حتی زمانی که با یک فرد مبتلا به این بیماری در ارتباط هستیم فقط باید هر او را همان‌طور که هست درک کنیم و بپذیریم.

ایور

همه ناتوانی‌ها جسمی یا روانی فوراً تشخیص داده نمی‌شوند و ایور نمونه بسیار خوبی از آن است. حالت چهره و بدن او منعکس‌کننده خستگی است و نگاه بسیار غم‌انگیزی به زندگی دارد. او علائم نوعی بیماری روانی را نشان می‌دهد که می‌تواند یک اختلال افسردگی باشد.

بسیاری از مردم هنوز فکر می‌کنند که افسردگی فقط برای افراد لوس و ضعیف است، اما حقیقت این است که می‌تواند مکان پر پیچ و خمی باشد. حمایت‌کردن و عدم تلاش برای تغییر ایور چیزی است که دوستان او عاقلانه و آسان به ما می‌آموزند.

رخورد با افراد مبتلا به بیماری روانی می‌تواند چالش‌برانگیز باشد و دانستن بیشتر در مورد آن به افراد کمک می‌کند تا احساس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند و درعین‌حال با تمام آن احساسات بدی که در درونشان فریاد می‌زنند، کنار بیایند. بار دیگر عشق و پذیرش بی‌قیدوشرط، بهترین دارو است.

جینجی نان زنجفیلی

در فیلم شرک، با یکی از دوستان او آشنا می‌شویم: مرد شیرینی زنجفیلی که با نام «جینجی» نیز شناخته می‌شود. لرد فارکواد به یک محافظ دستور داده است که با بریدن هر دو پای جینجی، او را شکنجه کند.

این لحظه بسیار ظالمانه و ترسناکی است، اما حقیقت اینجاست که ممکن است این حادثه (ازدست‌دادن عضوی از اعضای بدن) برای هر کسی در هر مقطعی از زندگی به دلیل تصادف رانندگی یا هر دلیل دیگر اتفاق بیفتد. اما حالا ما با افتخار به جینجی که به دلیل نداشتن پاهایش با عصا راه می‌رود، نگاه می‌کنیم.

جینجی به ما نشان می‌دهد که چه اراده قوی‌ای دارد. علی‌رغم استفاده از عصا، هنوز آن‌قدر سریع می‌دود که معلولیت نمی‌تواند او را متوقف کند یا بر درک دیگران از او تاثیر بگذارد.

آیا آماده هستید که همه این شخصیت‌ها را با یک آگاهی کاملاً جدید (دوباره) ببینید؟

آنها همان شخصیت‌های سابق هستند، اما شما متفاوت خواهید بود؛ زیرا یاد می‌گیرید که علی‌رغم مشکلاتی که ممکن است با آن‌ها مواجه شوند، اجازه نمی‌دهند از کسی کمتر باشند. آنها همیشه منحصربه‌فرد و قابل‌احترام هستند.

و این عشق است که همیشه پیروز می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- فروش بالای سی میلیارد تومانی سینما در یک هفته

فروش سینمای ایران در هفته گذشته به بیش از ۳۲ میلیارد و ۸۸۶ میلیون تومان رسید؛ همچنین در این هفته ۷۳۳ هزار و ۵۴۹ نفر به تماشای فیلم‌های اکران شده پرداختند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موسسه سینماشهر، جمعه، ششم بهمن ماه سینمای ایران با فروش بیش از ۷ میلیارد و ۸۸۷ میلیون تومان، بیشترین فروش و سه‌شنبه چهارم بهمن با ۲۰۷ هزار و ۳۹۴ نفر بیننده، بیشترین تعداد بیننده این ماه را داشت.

بر اساس این گزارش، فیلم‌های «هاوایی» با فروش بیش از ۱۱ میلیارد و ۴۳۴ میلیون تومان، «هتل» با فروش بیش از ۷ میلیارد و ۶۶۹ میلیون تومان، «ویلای ساحلی» با فروش بیش از ۴ میلیارد و ۵۵ میلیون تومان، «فسیل» با فروش بیش از ۲ میلیارد ۶۴۴ میلیون تومان، «ورود و خروج ممنوع» با فروش بیش از ۲ میلیارد و ۴۶۷ میلیون تومان، «بچه زرنگ» با فروش بیش از یک میلیارد و ۷۸۲ میلیون تومان و «مسافری از گانورا» با فروش بیش از یک میلیارد و ۴۲۱ میلیون تومان به ترتیب، رتبه اول تا هفتم جدول فروش هفته گذشته را به خود اختصاص دادند.
همچنین فیلم‌های «نارگیل۲» با فروش بیش از ۴۲۹ میلیون تومان، «ضد» با فروش بیش از ۱۶۵ میلیون تومان، «جوجه تیغی» با فروش بیش از ۱۵۳ میلیون تومان، «عامه‌پسند» با فروش بیش از ۱۲۶ میلیون تومان، «سلفی با رستم» یا فروش بیش از ۹۸ میلیون تومان، «توچال» با فروش بیش از ۹۰ میلیون تومان و فیلم‌های «حدود ۸ صبح» و «گیج‌گاه» ۶۲ میلیون در رتبه‌های هشتم تا پانزدهم جدول فروش هفته گذشته جای گرفتند.

رسانه سینمای خانگی- اینجا همه چیز از یک ایده آغاز شد

آسیه باقری دبیر علمی رویداد «رویازی» از چگونگی شکل‌گیری انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» از دل رویداد رویازی گفت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» به تهیه‌کنندگی سیدمحمدحسین علمدار و کارگردانی سیداحمد علمدار که این روزها در حال اکران در سینماها کشور است و تا کنون موفق به فروش بیش از ۶.۵ میلیارد تومانی شده است، از پروژه‌هایی است که ایده اولیه آن در رویداد «رویازی» مطرح شد و می‌توان آن را اولین پروژه‌ای دانست که در قالب این رویداد، موفق به جذب سرمایه‌گذار شده است.

آسیه باقری دبیر علمی رویداد «رویازی» در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا همزمان با توفیق «مسافری از گانورا» در گیشه، درباره شکل‌گیری این رویداد توضیح داد: مرکز انیمیشن حوزه هنری در سال‌های گذشته، با مطالعه نمونه‌های جهانی پیچینگ (ارائه طرح پخته) و تجربه کشورهای صاحب صنعت انیمیشن، تلاش کرد ادبیات ارائه حرفه‌ای طرح‌های مرتبط با تولید انیمیشن را وارد حوزه فرهنگ کشور کند و بعد در گفت‌وگو با صاحب‌نظران داخلی، بر اساس ادبیات ترجمه شده این حوزه و نیازهای عملی ایران، ادبیات جدیدی را خلق کند که ماحصل این فرایند، تولد رویداد «رویازی» بود.

وی افزود: مهم‌ترین اهداف رویازی، عدالت در توزیع سرمایه برای تولید انیمیشن، حضور فعالانه تولیدکنندگان انیمیشن در سراسر ایران با شعار راهبردی فراتهران، تداوم سیاست شفافیت اقتصاد انیمیشن، تجاری‌سازی مدل‌های کسب‌وکار صنایع خلاق در اقتصاد کشور و ایجاد چرخه تولید صنعتی در حوزه انیمیشن بود و اولین دوره این رویداد به‌عنوان اولین پرتاب (پیچ) انیمیشن در ایران، سال ۱۳۹۷ به همت دو مجموعه حوزه هنری انقلاب اسلامی و مرکز همکاری‌های تحول و پیشرفت ریاست‌جمهوری و هم‌زمان با دوسالانه انیمیشن در تهران برگزار شد.

محصولات انیمیشنی این پتانسیل را دارند که نقش مهمی را در فرهنگ‌سازی جامعه، آموزش کودکان و نوجوانان و شکل‌گیری شخصیت و هویت آنان ایفا کنند. به همین دلیل هم شرکت‌ها و مجموعه‌های فعال در صنایع مختلف می‌توانند با اهداف ویژه‌ای در حوزه انیمیشن سرمایه‌گذاری کنند

باقری تاکید کرد: با وجود مشکلاتی همچون تامین اعتبار و زیرساخت‌های موردنیاز، دومین دوره این رویداد هم آذرماه سال ۱۳۹۸ برگزار شد و استقبال از آن نشان می‌داد که ادامه دادن چنین رویکردی در قبال انیمیشن حتماً موردنیاز است. سال ۹۹، تغییرات در مدیریت حوزه هنری و تشدید پاندمی کرونا و شرایط ناشی از آن سبب شد تا رویداد رویازی برگزار نشود اما سومین دوره علی‌رغم استمرار پاندمی در آبان‌ماه ۱۴۰۰ برگزار شد. در سال ۱۴۰۱ هم باتجربه برگزاری رویداد در شرایط کرونا، برنامه‌ریزی‌ها از ابتدای سال آغاز شد و در آبان‌ماه آن سال رویازی۴ با پرتاب ۱۲ طرح نهایی، در حضور سرمایه‌گذاران برگزار شد.

دبیر علمی رویداد «رویازی» درباره ساختار اجرای این رویداد هم توضیح داد: «رویازی» در واقع دو بال دارد. یکی تولیدکنندگان و دیگری سفارش‌دهندگان و سرمایه‌گذاران. با برگزاری دوره‌های آموزشی مختلف در رویازی تلاش شد که بخش تولیدکننده به‌درستی در این مسیر قرار گیرد و آموزش‌های لازم را ببیند اما برای همراه کردن صاحبان سرمایه و تشویق آن‌ها به سرمایه‌گذاری در هنر – صنعت انیمیشن، نیاز به برگزاری جلسات متعدد بود و هست که شاید بتوان این بخش را مهم‌ترین چالش رویازی قلمداد کرد.

وی در عین حال تاکید کرد: محدودیتی برای حضور سرمایه‌گذارها در این عرصه وجود ندارد. محصولات انیمیشنی این پتانسیل را دارند که نقش مهمی را در فرهنگ‌سازی جامعه، آموزش کودکان و نوجوانان و شکل‌گیری شخصیت و هویت آنان ایفا کنند. به همین دلیل هم شرکت‌ها و مجموعه‌های فعال در صنایع مختلف می‌توانند با اهداف ویژه‌ای در حوزه انیمیشن سرمایه‌گذاری کنند.

دبیر شورای راهبری تولید پروژه «مسافری از گانورا» در پاسخ به اینکه تاکنون چند طرح در رویداد «رویازی» موفق بوده‌اند، گفت: تاکنون هشت طرح از میان طرح‌های حاضر در رویدادهای رویازی توانسته‌اند با جذب سرمایه‌گذار در این رویداد، به مرحله تولید برسند که عبارتند از سینمایی «مسافری از گانورا» (با نام قبلی مسافری از دایتیا) از استان خراسان رضوی، سریال «چل پله زیر زمین» (با نام قبلی موزه انقراض) از قزوین، سینمایی «رویاشهر» از اصفهان، سریال «بافنده بهار» (با نام قبلی گره‌گشا) از خراسان جنوبی، سریال «بادآباد» از تهران، سریال «خواب دزد» از تهران، سریال «شازده» از زنجان و سینمایی «بیرلیک» از اردبیل.

باقری درباره چالش‌های این رویداد هم توضیح داد: در برگزاری این چند دوره رویداد رویازی، با چالش‌های بسیاری مواجه بودیم. چالش دعوت از سرمایه‌گذاران و مدیران فرهنگی جهت حضور در رویداد، اعم از اینکه اهمیت چنین رویدادی را درک کنند و یا آن را به منزله یک جشنواره یا رویداد صرفاً تزیینی نپندارند و چالش دعوت از کسانی که با اختیار کامل سرمایه‌گذاری در این دوره شرکت کنند، یکی از مهم‌ترین این چالش‌ها بود. کمبود تجربه حضور در رویداد پرتاب، برای تولیدکنندگان انیمیشن و نبود زمان کافی برای آموزش فنی ارائه‌کنندگان در روز رویداد را هم می‌توان از چالش‌های دیگر دانست. در زمینه محتوای طرح‌های ارائه شده هم ضعف در پرداخت دراماتیک آثار حاضر در رویداد از نکات قابل توجه است.

دبیر شورای راهبری پروژه «مسافری از گانورا» در توضیح بیشتر درباره فرآیند تولید این پروژه گفت: تولیدکنندگان «مسافری از گانورا» در اولین دوره رویداد رویازی توانستند با جذب سرمایه‌گذار بخش خصوصی شامل صندوق پژوهش و فناوری دانشگاه تهران و شرکت صندوق پژوهش و فناوری صنایع فرهنگی سپهر و جلب حمایت حوزه هنری، قرارداد مشارکت سه‌گانه‌ای را در تولید انیمیشن شکل دهند. در این پروژه، صندوق‌های سرمایه‌گذاری در حوزه انیمیشن، به‌عنوان صنایع خلاق ورود کرده‌اند.

وی بیان کرد: رویداد «رویازی» صرفاً بسترساز این مشارکت بوده است. در ادامه سازمان سینمایی سوره عهده‌دار راهبری پروژه شد. همچنین این سازمان، طراحی مدل مشارکت و تنظیم قرارداد، کنترل پروژه تولید فیلم سینمایی «مسافری از گانورا»، برنامه‌ریزی برندینگ، تجاری‌سازی، تبلیغات و فروش داخلی و خارجی را نیز بر عهده داشته است.

رسانه سینمای خانگی- پرفروش‌ترین‌ها و مخاطب‌ترین‌های گیشه معرفی شدند

فروش سینمای ایران در اولین ماه زمستان به بیش از ۱۴۲ میلیارد و ۱۲۳ میلیون تومان رسید. همچنین تهران، شیراز، مشهد، اصفهان و کرج پرفروش‌ترین سینماهای کشور را داشتند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موسسه سینماشهر، سینمای ایران در دی ماه نسبت به ماه گذشته با افزایش بیش از ۵ میلیارد تومان روبرو بود. جمعه ۲۲ دی با فروش بیش از ۱۰ میلیارد تومان، پرفروش‌ترین روز و سه‌شنبه پنجم همین ماه با ۲۳۸ هزار و ۲۸۹ نفر پرمخاطب‌ترین روز این ماه محسوب می‌شوند.

فیلم‌های سینمایی «هتل» با فروش بیش از ۳۸ میلیارد و ۷۸۰ میلیون تومان، «هاوایی» با فروش بیش از ۲۹ میلیارد و ۵۲۳ میلیون تومان، «ویلای ساحلی» با فروش بیش از ۲۵ میلیارد و ۱۹۸ میلیون تومان، «ورود و خروج ممنوع» با فروش بیش از ۱۴ میلیارد و ۴۹۹ میلیون تومان، «فسیل» با فروش بیش از ۱۰ میلیارد و ۶۹۹ میلیون تومان، «بچه زرنگ» با فروش بیش از ۷ میلیارد و ۹۳ میلیون تومان، «مسافری از گانورا» با فروش بیش از ۵ میلیارد و ۲۹۲ میلیون تومان، «نارگیل۲» با فروش بیش از ۲ میلیارد و ۲۵۹ میلیون تومان، «جوجه تیغی» با فروش بیش از ۲ میلیارد و ۸۴ میلیون تومان و «ضد» با فروش بیش از ۱ میلیارد و ۷۵ میلیون تومان به ترتیب، اول تا دهم جدول فروش دی را به خود اختصاص دادند.

همچنین ۴۰ سینمای اولی که در این ماه بیشترین فروش را داشتند اعلام شد. ۶۲ درصد از فروش کل سینماهای کشور توسط این ۴۰ سینما محقق شد. جمع کل فروش این سینماها ۸۸ میلیارد و ۱۹۵ میلیون تومان اعلام شده است.

پردیس سینمایی «کوروش» تهران با فروش بیش از ۹ میلیارد و ۲۳۰ میلیون تومان، پردیس سینمایی «ایران‌مال» تهران با فروش بیش از ۶ میلیارد و ۶۳۲ میلیون تومان، پردیس «هنر شهر آفتاب» شیراز با فروش بیش از ۴ میلیارد و ۶۳۵ میلیون تومان، پردیس سینمایی «هویزه» مشهد با فروش بیش از ۳ میلیارد و ۴۱۱ میلیون تومان، پردیس سینمایی «ساحل» اصفهان با فروش بیش از ۲ میلیارد و ۹۸۵ میلیون تومان، پردیس سینمایی «اکومال» کرج با فروش بیش از ۲ میلیارد و ۹۰۲ میلیون تومان، پردیس سینمایی «سیتی سنتر» اصفهان با فروش بیش از ۲ میلیارد و ۸۵۸ میلیون تومان، پردیس سینمایی «اطلس» مشهد با فروش بیش از ۲ میلیارد و ۷۶۴ میلیون تومان، پردیس سینمایی «مگامال» تهران با فروش بیش از ۲ میلیارد و ۷۳۰ میلیون تومان و پردیس سینمایی «آزادی» تهران با فروش بیش از ۲ میلیارد و ۶۶۸ میلیون تومان به ترتیب اول تا دهم جدول سینماهای پرفروش کشور در دی ماه هستند.

رسانه سینمای خانگی- زمستان بهاری گیشه

 سینماهای کشور در دی‌ماه، حدود ۱۴۲ میلیارد تومان فروختند که این مبلغ، ۵ درصد بیشتر از مدت مشابه ماه گذشته بوده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینماها در دی‌ماه، موفق شدند تا با جذب ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار مخاطب، به گیشه ۱۴۲ میلیارد تومانی دست یابند.

این عملکرد در نتیجه ۷۴ هزار سانس نمایش فیلم در سینماهای سراسر کشور بوده است. با این آمار، مشخص می‌شود که سینماها توانستند گیشه خود را به نسبت مدت مشابه ماه گذشته، ۵ درصد رشد دهند که این میزان نیز می‌تواند در نتیجه افزایش بهای بلیت برای روزهای سه‌شنه و سانس‌های پایانی دو روز انتهایی هفته باشد.

البته سینما در دی‌ماه به دلایلی چون آغاز امتحانات دانش‌آموزان و دانشجویان و البته مواردی چون آلودگی هوا و برودت نسبی، نتوانست میزان مخاطبان خود را به نسبت آذرماه افزایش دهد و در همان مدار ماه گذشته باقی ماند.

وجود تعطیلات فرخنده در دومین ماه زمستانی و البته پایان یافتن امتحانات دانش‌آموزان و دانشجویان، دو سیگنال مثبتی است که می‌تواند در بهمن‌ماه به افزایش شاخص‌ رشد مخاطب بیانجامددر نخستین ماه زمستانی، هتل، آخرین ماه صدرنشینی خود را جشن گرفت. این کمدی موفق شد تا در دی‌ماه، با جذب ۸۶۱ هزار مخاطب، فروشی معادل ۳۸ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان داشته باشد.

هاوایی با آن‌که از نیمه‌های دی‌ماه به ناوگان اکران اضافه شد اما حسابی خوش درخشید و موفق شد تا با ۵۷۴ هزار مخاطب و گیشه ۳۰ میلیاردی، در رده دومین فیلم پرمخاطب این ماه جا خوش کند. این آمار به روشنی گویای آن است که هاوایی تا چه اندازه می‌تواند خود را در جدول فروش امسال سینمای ایران بالاتر بکشد.

ویلای ساحلی در کمال تعجب، روند ناکامی خود را در دومین ماه نمایش حفظ کرد. این فیلم در دی‌ماه، ۵۵۳ هزار نفر را به سینما کشاند و نتوانست بیشتر از ۲۵ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان بفروشد.

کمدی ورود و خروج ممنوع، خیلی بی‌ادعا و چراغ‌خاموش، توانست با جذب ۳۲۳ هزار مخاطب، ۱۴ میلیارد و ۵۵۰ میلیون تومان بفروشد و چهارمین فیلم پرمخاطب این ماه باشد.

 ورود و خروج ممنوع

فسیل با همان تک‌سانس‌هایی که در چند پردیس سینمایی پایتخت دارد، توانست خود را در میان ۵ فیلم بالای جدول حفظ کند. این فیلم موفق شد تا در دهمین ماه اکران، ۲۳۷ هزار نفر را به سینماها بکشاند و ۱۰ میلیارد و ۷۲۰ میلیون تومان نیز بفروشد.

بچه زرنگ، مسافری از گانورا، نارگیل ۲، جوجه‌تیغی و ضد، ترکیب دیگر ۵ فیلم پرمخاطب دی‌ماه را تشکیل می‌دهند.

 ضد

انتظار می‌رود روند استقبال از سینماها در بهمن‌ماه، با یک رشد نسبی همراه باشد. تعطیلات فرخنده در این ماه و البته پایان یافتن امتحانات دانش‌آموزان و دانشجویان، دو سیگنال مثبتی است که می‌تواند در بهمن‌ماه به افزایش شاخص‌ رشد مخاطب بیانجامد.

همچنین در بهمن‌ماه، جشنواره فیلم فجر را داریم که می‌تواند به‌مانند سال گذشته، موجب افزایش مخاطبان سینما شود.

هم‌اکنون دورنمای روشنی برای سینما در بهمن‌ماه وجود دارد که امیدواریم این برآورد با عدم‌اکران فیلم جدید و اعطای فرصت بیشتر به فیلم‌هایی که پتانسیل جذب مخاطب گسترده دارند، به یک برهه خوب برای سینمای ایران و مخاطبانش تبدیل شود.

رسانه سینمای خانگی- اکران خصوصی «ماسفری از گانورا» برای معلولین

اکران خصوصی انیمیشن «مسافری از گانورا» با حضور افرادی از جامعه معلولان سه شنبه ۲۶ دی ماه در تالار ایوان شمس برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی موسسه فرهنگی بهمن سبز، اکران خصوصی انیمیشن «مسافری از گانورا» سه شنبه ۲۶ دی ماه در جمع مخاطبان دارای معلولیت برگزار شد.

این برنامه به همت موسسه فرهنگی تبلیغاتی بهمن سبز، جامعه معلولان ایران و با همراهی معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران با هدف ارتقا وضعیت معلولان در شهر تهران انجام شد.

این اکران خصوصی با حضور زهرا شمس احسان عضو شورای شهر تهران، فرزانه فخریان مشاور وزیر ارشاد در حوزه کودک و نوجوان، حمید گلی تهیه کننده و بازیگر حوزه کودکان، کامران عاروان مدیرعامل انجمن معلولان ایران، هادی پرگیر مدیر تامین برنامه شبکه سلامت، امیررضا مافی مدیر مرکز انیمیشن سوره و حمید صاحب مدیر کل اداره سلامت برگزار شد.

پس از اکران این انیمیشن، زهرا شمس احسان عضو شورای شهر تهران عنوان کرد: این کار هم یک ارزش اجتماعی و هم یک دغدغه‌ همگانی است. این که کارگردان و تهیه کننده این انیمیشن توانستند این موضوع را تبدیل به سناریو و داستانی بکنند نشان از دغدغه و اهمیت آن دارد. باید شاکر باشیم که اقدامات سمن‌های فعال در کنار اقدامات حاکمیتی سبب این پذیرش در جامعه شده است که امروز قهرمان یک انیمیشن، کودک دارای معلولیت است. اگرچه این انیمیشن فرهنگ سازی و آموزندگی را در دستور کار داشته است، اما خود سبب تغییر یک نگرش در سطح جامعه است.

وی در ادامه گفت: ما قدردان تلاش‌های بی شایبه‌ مدیران فرهنگی هستیم که جامعه را به این پذیرش رساندند که انیمیشنی با این کیفیت به موضوع معلولیت بپردازد. اثراتی که محصولات چند رسانه‌ای دارد بسیار ارزشمند است. زیرا کودکان را مدنظر قرار می‌دهد و معلولیت و نحوه تعامل با این مفهوم را آموزش می‌دهد.

فخریان مشاور وزیر ارشاد در حوزه کودک و نوجوان مهمان دیگر این نشست، ضمن اشاره به اهمیت انیمیشن «مسافری از گانورا» بیان کرد: از آقای مافی و همکارانشان در مرکز انیمیشن سوره تشکر می‌کنم که پای چنین کاری ایستاده اند، زیرا این روزها ما خیلی مضامین متنوع در محصولات تصویری نمی‌بینیم. یک سری محصولات صرفا برای سرگرمی تولید می‌شوند، اما در نهایت به آن چیزی که نیاز جامعه است نمی‌پردازند. «مسافری از گانورا» یک محصول نسلی خواهد بود که که زمان های زیادی می توان درباره آن صحبت کرد. این انیمیشن یک موفقیت برای یک محصول تصویری است که بتوان آن را بارها تماشا و به دیگران معرفی کرد.

حمید گلی بازیگر و برنامه ساز تلویزیون در این نشست ضمن ابراز خوشحالی از تاثیرگذاری این انیمیشن در کشورمان بیان کرد: ما گاهی یادمان می رود که یک جمعیتی هستیم با تنوعی که خانم شمس احسان اشاره کرد و برای این فرهنگ سازی، آموزش بسیار مهم است ویکی از مصادیق آن رسانه است اعم از تولیدات تلویزیون ، حوزه هنری، وزارت ارشاد و آموزش و پرورش و… که در این آموزش ها کودکان یاد می گیرند با افراد معلول چگونه رفتار و تعامل داشته باشند و کودکان معلول نیز یاد می گیرند که به هر شکلی که هستند می‌توانند با عزیزان دیگر تطبیق پیدا کنند و توانمندی و استعداد های خودشان را که خداوند در آن ها به ودیعه نهاده کشف کرده و پرورش دهند.

در ادامه برنامه امیررضا مافی تهیه کننده انیمیشن «مسافری از گانورا» ضمن ابراز خرسندی برای اکران فیلم در جمع حاضر گفت: این انیمیشن محصول زحمت برادران علمدار در شهر مقدس مشهد است که با این دغدغه آمدند و اثری را ارایه کردند. یکی از وجوه خیلی مهمی که ما باید درباره آن فرهنگ سازی کنیم اقلیت انگاری جامعه‌ معلولان کشور است. وقتی ما اقلیت انگاری می‌کنیم یک دید غیرکارشناسی را مضاعف می‌کنیم. ما در سینما و انیمیشن و تلویزیون برای این حوزه کار کمی انجام داده ایم. محصولات مرتبط با این بخش بزرگ جامعه کم تولید شده است.

وی افزود: در سازمان رسانه‌ای سوره و در تلویزیون تلاش می‌کنیم که قهرمان‌هایی از جنس معلولان روی پرده سینما و قاب تلویزیون دیده شوند. تلاش داریم در یک سال آینده سریالی را که قهرمان آن معلول است نیز آماده پخش کنیم.

انیمیشن «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمدار و تولید مرکز انیمیشن سوره است که از ۱۵ آذر ماه در تمام سینماهای سراسر کشور اکران شده است.

رسانه سینمای خانگی- آیا «مسافری از گانورا» بدآموزی دارد؟

کارگردان انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» به ارائه توضیحاتی درباره این انیمیشن پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمدار این روزها بر پرده سینماست، فیلمی که در گیشه بالغ بر ۴ میلیارد تومان فروخته است. احمد علمدار اما برای روایت این فیلم به سراغ یک قهرمان متفاوت رفته است، قصه های «مسافری از گانورا» را سهیل پیش می برد، نوجوان معلولی که به کمک دوستانش سعی در عبور از بحران ها دارد.

این فیلم در کنار این موضوع به مسایل دیگری همچون لزوم توجه به محیط زیست، توجه به دانشمندان هسته ای، خودکفایی ملی، مهاجران افغانستانی و… هم پرداخته است که همین تعدد موضوعات باعث شده است بخشی از مسائل مطرح شده در این فیلم به صورت کامل پیش روی مخاطبان قرار نگیرد.

با سید احمد علمدار درباره این انیمیشن به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

«مسافری از گانورا» ایده‌ها و خرده‌داستان‌های مختلفی دارد، این جرقه اولیه کدام ایده بود و داستان حول کدام محور بسط پیدا کرد؟

بخشی از روایت «مسافری از گانورا» ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمده‌تر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسل‌های گذشته با نسل‌های امروز استایده اولیه ما درباره رابطه مادر و فرزندی بود که فرزند دچار معلولیت جسمی بود و به دلیل حرف‌هایی که به‌صورت اتفاقی از زبان مادرش شنیده بود، او را مقصر وضعیت جسمی خود می‌دانست. این اتفاقی واقعی بود که ما شنیدیم و می‌دانستیم این فرزند سال‌ها با مادر خود قهر کرده و با او صحبت نمی‌کند.

شنیدن این روایت جرقه اولیه شکل‌گیری این داستان بود. هر چند اتفاقی واقعی خیلی غم‌انگیز هم بود اما آن را تبدیل به یک درام کردیم و براساس همان هم سناریویی را نوشتیم. بخشی از روایت ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمده‌تر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسل‌های گذشته با نسل‌های امروز است.

رابطه‌ای که به دلیل سرعت رشد تکنولوژی شاهد افزایش گسست در آن هستیم. اگر بخواهیم یک پیام محوری را در فیلم پررنگ کنیم، همین طرح سوال درباره چگونگی رفع شکاف است. پاسخی هم که به آن داده می‌شود، فداکاری و عشق است. یک نگاه تمثیلی هم به این مضامین در داستان داشته‌ایم.

چرا در فرآیند طراحی این کاراکتر معلول و جزییاتی مانند ترددش در فضای شهری، هیچ اشاره‌ای به مشکلات این قشر نداشتید؟

ما تلاش کردیم بیشتر به موضوعاتی اشاره داشته باشیم که احساس می‌کردیم پیش‌تر کمتر به آن‌ها پرداخته شده است. نکاتی مانند مسیر تردد معلولان و کم‌کاری‌هاش شهرداری در این زمینه، که پیش‌تر دیگرانی هم نسبت به آن نقدهایی به فیلم وارد کرده‌اند، مسائلی است که تقریبا همه از آن آگاهیم. ما در واقع می‌خواستیم روی توانمندی این فرد برای غلبه بر معلولیت و ناتوانی‌هایش تمرکز کنیم.

حس نمی‌کنید مخاطب معلولی که به تماشای فیلم می‌نشیند، از منظر عدم توجه به این قبیل مشکلات، دچار تناقض نسبت به فیلم می‌شود؟

حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راه‌رفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواسته‌هایش متوقف نمی‌شود و همچنان توانمندی‌های بیشتری را می‌خواهد. خواسته‌های انسان‌ها متوقف‌شدنی نیستما در جشنواره اصفهان چنین بازخوردی را گرفتیم. گروهی از کودکان معلول را دعوت کردیم تا به تماشای فیلم بنشینند و خیلی هم از فیلم خوش‌شان آمد و با آن ارتباط برقرار کردند.

فرد بزرگسالی که همراه این کودکان بود اما دچار این سوال شده بود که این معلول کارهایی را انجام می‌دهد که با معلولیتش جور نیست! برخی از نکات مدنظر او را بعدها در فیلم هم اصلاح کردیم اما هدف‌مان این بود که بگوییم می‌توان برای یک معلول چنین توانایی‌هایی را در نظر گرفت.

شخصیت اصلی ما دچار معلولیت است و آرزویش راه رفتن است. حتی قراری که با آن موجود فضایی می‌گذارد، مربوط به توان راه رفتن می‌شود. ما تعمدا در داستان توانمندی‌هایی را برای این کاراکتر در نظر گرفتیم که حتی شاید آدم‌های عادی هم از توان‌شان خارج باشد.

حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راه‌رفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواسته‌هایش متوقف نمی‌شود و همچنان توانمندی‌های بیشتری را می‌خواهد. خواسته‌های انسان‌ها متوقف‌شدنی نیست. ما مدام به دنبال توانمندی‌های بیشتر و بهتر هستیم. پیام فیلم را هم در پایان تغییر دادیم…

چرا تغییر دادید؟

یکی از دلایلش تذکر همان فرد همراه با کودکان معلول بود. در پایان داستان وقتی شخصیت اصلی می‌خواهد آن لباس خاص را پس بدهد، می‌گوید اگر دست یک انسان نامناسب بیفتد، ممکن است اتفاقات بدی را رقم بزند. ما این موضوع را در روایت تغییر دادیم و در نسخه فعلی می‌بینید که او می‌گوید دیگر نیازی به این لباس ندارم. این تغییر دردسرهای زیادی هم برای‌مان داشت…

چه دردسرهایی داشت؟

بالاخره نیاز به دوبله مجدد و کات‌های متفاوت بود. از طرف دیگر هم بعد از اعمال این تغییر باید مجدد برای دریافت پروانه نمایش اقدام می‌کردیم. به واسطه همان یک بازخورد، احساس می‌کنیم توانستیم پیام خود را بهتر به مخاطب منتقل کنیم.

سهیل و ستار به‌عنوان دو کاراکتر اصلی روایت به گونه‌ای انتخاب شده‌اند که انگار زخم‌خورده جنگ هستند. ایده خاصی پشت این طراحی داشتید؟

داستان «ستار» هم اقتباس‌شده از یک داستان واقعی است. اتفاقا آن کاراکتر را به همین دلیل به داستان اضافه کردیم. فرد مهاجری بود که برای ما کار می‌کرد و حوالی سال ۹۴ بود که داستان زندگی‌اش را برای‌مان تعریف کرد. دقیقا همین اتفاق برای او افتاده بود. یعنی مادرش براثر جنگ فوت شده و او به ایران مهاجرت کرده بود. او هم مدام در ذهن خودش به فکر انتقام بود.

ما شخصیت ستار را از همین کاراکتر واقعی اقتباس کردیم و در قالب آن به مشکلات مهاجران و حتی به‌صورت عام‌تر قومیت‌ها در داستان پرداختیم. خیلی از ما این مشکلات را واقعا درک نمی‌کنیم. بالاخره منطقه خاورمیانه منطقه جنگ‌خیزی است. خوشبختانه کشور ما امروز در آرامش است اما ما هم تجربه‌های تلخی را پشت‌سر گذاشته‌ایم. به همین دلیل لازم است درباره این موارد برای کودکان خود صحبت کنیم. کودک ایرانی مانند برخی کودکان آمریکایی و اروپایی نیست که هیچ تجربه‌ای از سایه جنگ نداشته باشد.

یعنی مشخصا قصد داشتید بخشی از تبعات جنگ را برای کودکان به تصویر دربیاورید؛ فکر می‌کنید چقدر موفق بوده‌اید؟ مشخصا بچه‌ها چقدر متوجه این بعد از داستان شما می‌شوند؟

تا حدی دوست داشتیم کودکان هم با این فضا و مضمون آشنا شوند اما نه به‌صورت مستقیم. خیلی زیرپوستی به این موضوع پرداختیم. بالاخره جنگ اتفاقی تلخ و وحشتناک است و نمی‌خواستیم ذهن کودکان را به‌صورت مستقیم درگیر آن کنیم. بیشتر سعی کردیم وجوه مثبت این جریان مانند مقاومت و ایستادگی را به تصویر درآوریم. در عین اینکه جنگ را واقعتی می‌دانیم که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

کمی بیشتر درباره کاراکتر «ستار» صحبت کنیم. یک کودک افغانستانی که به نظرم هم در گرافیک چهره و هم در قصه‌هایی که درباره‌اش مطرح می‌شود، مخاطب کودک خیلی واضح متوجه هویت او نمی‌شود. حتی سهیل دیالوگی در فیلم خطاب به امید دارد که می‌گوید «تو چه کار به ملیت ستار داری؟» اصراری داشتید که این کاراکتر هویت مشخص نداشته باشد؟

می‌خواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشه‌های مرسوم در سینما، آن‌ها را افراد تحقیرشده نشان دهیمبخشی از اتفاقات درباره طراحی این کاراکتر در فرآیند نظارت کیفی رخ داد. ما از ابتدا اشاره‌های مستقیمی به ملیت ستار در داستان داشتیم. در همان سکانس مربوط به دیالوگی که اشاره کردید، قبل‌تر اشاره‌های مستقیمی به ملیت ستار داشتیم که با نظر برخی دوستان مسئول اصلاحات، این بخش‌ها حذف شد. در نسخه فعلی شاید کودکان به‌صورت مستقیم متوجه هویت او نشوند اما در نسخه اولیه در چند نوبت این اشاره مستقیم وجود داشت.

ما حتی براساس نظر دوستان ناظر، برخی دیالوگ‌های فیلم را هم دوبله مجدد کردیم. نظر ناظران این بود که با توجه به کل‌کل میان دو شخصیت ستار و امید، بهتر است که هویت آن‌ها خیلی پررنگ نشود. از طرف دیگر هم اشاره کردم که هدف اصلی ما از طراحی این کاراکتر، صرفا مربوط به افغانستانی‌ها نبود و اساسا همه مهاجران را مدنظر داشتیم.

حتی در بالغ‌بر ۹۰ درصد فیلم، ستار لهجه خاصی هم ندارد و عین همه ما صحبت می‌کند. درباره این موضوعات گفت‌وگوهای بسیاری داشتیم. نمی‌خواستیم به این کاراکتر برچسب خاصی بزنیم. می‌خواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشه‌های مرسوم در سینما، آن‌ها را افراد تحقیرشده نشان دهیم. ستار هم یکی از قهرمانان داستان ماست که حضور تأثیرگذاری هم در روند اتفاقات دارد.

اگر فرض را بر این بگذاریم که فیلم قرار است اکران بین‌المللی هم داشته باشد، فکر می‌کنید مخاطب خارجی، متوجه مهاجر بودن این کاراکتر می‌شود؟

در نسخه بین‌المللی می‌توانیم تغییراتی ایجاد کنیم. حتی این پیش‌فرض را داشتیم که اگر به‌طور مثال قرار است فیلم در چین اکران شود، چه تغییراتی باید در دوبله آن بدهیم که این حس به مخاطب منتقل شود. حتی می‌توان ملیت این کاراکتر را هم متناسب با کشور محل اکران، تغییر دهیم. به این موارد هم فکر کرده‌ایم.

به همین دلیل هم طراحی چهره ستار چندان تفاوتی با کاراکترهای دیگر ندارد؟

ما نمی‌خواستیم چهره او تفاوت عجیب و غریبی با کاراکترهای دیگر داشته باشد. به همین دلیل در میان ترکیب چهره‌ افغانستانی‌ها هم سراغ قوم هزاره رفتیم که خیلی شبیه ما ایرانی‌ها هستند. کمی سعی کردیم ترکیب چشم‌های ستار را به هزاره‌ها نزدیک کنیم اما در عین حال می‌خواستیم فانتزی و زیبایی کاراکترهای انیمیشنی را هم در طراحی لحاظ کنیم. فکر می‌کنم در قیاس با انیمیشن‌های دیگر، می‌توانم بگویم کاراکترهای این انیمیشن، تا حدودی بامزه و دوست‌داشتنی شده‌اند. زیبایی کاراکترها برای‌مان بسیار حائز اهمیت بود.

در طراحی کل‌کل‌ها و اختلافات میان کاراکتر ستار و امید صرفا به یک کشمکش بچگانه نظر داشتید یا به چالش‌ها و اختلافات موجود میان جامعه امروز و مهاجران افغانستانی هم نیم‌نگاهی داشته‌اید؟

اگر دقت کرده باشید، در یکی از سکانس‌ها وقتی کاراکتر امید دیر به خانه باز می‌گردد، پدرش به او می‌گوید «تو باز هم با این پسره مهاجر بیرون بودی؟» این یکی از کدگذاری‌های ما در فیلم ناظر به همین نکته بود. حتی در دیالوگ اولیه فیلم، پدر می‌گوید «پسره افغانی» که آن را اصلاح کردیم. تلاش کردیم حساسیت‌ها را تا حد امکان کم کنیم، اما به آن اشاره داشته‌ایم.

حتی می‌خواستیم این واقعیت را نشان دهیم که این بزرگ‌ترها هستند که این جنس اختلافات را به ذهن بچه‌ها منتقل می‌کنند. بچه‌ها واقعا ذهن پاک و ساده‌ای دارند. اگر بزرگ‌تری پیدا شود و دشمنی با کسی را در ذهن یک بچه‌، تزریق کند، آن بچه چه واکنشی می‌تواند داشته باشد؟ به نوعی مخاطب ما در این بخش، بیش از کودکان بزرگ‌ترها هستند.

بدنه اصلی داستان «مسافری از گانورا» مربوط به تقابل زمینی‌ها و فضایی‌ها می‌شود؛ در طراحی این بخش از داستان چقدر وام‌دار نمونه‌های خارجی بودید؟

خیلی تلاش کردیم تا جایی که می‌توانیم از نمونه‌های خارجی استفاده نکنیم. نمی‌خواستیم داستان فیلم کپی‌برداری باشد. کمااینکه اکثر داستان‌های روایت شده در فیلم‌های خارجی با محوریت فضایی‌ها، شباهت‌های بسیاری هم به یکدیگر داشتند. از طرف دیگر آنقدر می‌توان درباره این موضوع خیال‌پردازی کرد که به‌نظر می‌رسد بی‌نهایت داستان درباره فضایی‌ها می‌توان متصور بود. از گونه‌های مختلف این موجودات فضایی گرفته تا داستان‌ها و موقعیت‌هایی که می‌توان برای آن‌ها طراحی کرد.

ما تلاش کردیم، روایت‌مان معطوف به سیاره‌ای باشد که شباهت‌هایی به زمین داشته است. از همین زاویه تلاش کردیم آنچه در زمین در حال رقم خوردن است را در سیاره‌ای دیگر تصور کنیم. گویی سیاره گانورا، نمودی از آینده زمین است. ابتدا هم حساسیت‌هایی روی این نگاه وجود داشت.

چه حساسیت‌هایی وجود داشت؟

بالاخره از منظر نگاه فرهنگی برخی این شباهت را دوست نداشتند. حساسیت‌های عجیبی روی این موضوع وجود داشت اما ما دوست داشتیم وارد چنین فضایی شویم. یکی از سوالات از ابتدا این بود که چرا ما این ژانر را انتخاب کردیم؟ ما می‌دانستیم برای روایت یک داستان خیالی، باید وارد چنین فضایی شویم.

اگر سهیل را وارد چنین چالش‌های تخیلی‌ای کردیم، به این دلیل بود که نمی‌خواستیم خروجی کار یک فیلم معمولی درباره مشکلات یک پسربچه معلول شود. اگر می‌خواستیم چنان فیلمی بسازیم، احتمالا باید به همان مسائل مربوط به پیاده‌روها و معابر می‌پرداختیم. ما اما اصرار داشتیم از این فضاها فاصله بگیریم و به فضای ذهنی سهیل نزدیک شویم. دوست داشتیم نیمه پر لیوان را که مربوط به توانمندی‌های انسان‌ها می‌شود به تصویر درآوریم تا به‌خصوص بچه‌ها یاد بگیرند که به توانایی‌های خود اتکا کنند و جلو بروند.

شخصیت‌ فضایی ما در این فرآیند تنها نقش کاتالیزور یا سرعت‌دهنده دارد. حتی به این مورد که در تمام تعقیب و گریزها در فیلم، هیچ خبری از پلیس نیست هم فکر کرده بودیم. می‌خواستیم یک جهان کاملا فانتزی خلق کنیم تا نشان دهیم اگر بچه‌ها بتوانند از محدودیت‌های ذهنی خود عبور کنند، چه کارها که می‌توانند انجام دهند.

فکر نمی‌کنید «مسافری از گانورا» دچار تعدد مضامین و سوژه‌ها شده است؛ از مصائب مهاجران و محیط زیست گرفته تا دانشمندان هسته‌ای و تولید ملی. چه اصراری بود که به همه این موضوعات بپردازید؟

شاید یکی از دلایلش این بود که احساس می‌کردیم اگر بخواهیم تمام فیلم را حول یک موضوع جلو ببریم، ناگزیر باید به محتوای آن آب می‌بستیم! البته منکر این نیستیم که شاید می‌شد یکی دو موضوع را کنار گذاشت اما به دلیل همین تعدد موضوعات مجبور شدیم برخی اطلاعات علمی را از روایت کم کنیم. در روایت اولیه، کاراکتر سهیل خیلی دغدغه‌ها و اطلاعات عملی بیشتری داشت.

خب از آن طرف احساس نکردید اینگونه تراکم موضوع در یک فیلم موجب الکن ماندن آن‌ها می‌شود؟

معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن استبله این موضوع را قبول داریم. حتی اگر امکان اصلاح مجدد روایت فیلم را داشته باشیم، شاید برخی از این موضوعات را به نفع موضوعات دیگر کم‌رنگ‌تر کنیم. این جزو اشکالاتی است که آن را می‌پذیریم. ما نباید در برابر انتقادات مقاومت کنیم چرا که قصد داریم سراغ کارهای بعدی برویم و این مسیر را ادامه دهیم. به همین دلیل معتقدیم مدام باید کار فعلی خود را آنالیز و بررسی کنیم تا ایرادات آن مشخص شود. باید نقاط ضعف خود را هم قبول کنیم.

این انیمیشن تجربه اول ما بود و باید در ادامه کمبودهای خود را جبران کنیم. در عین اینکه می‌دانیم برای همین کار، افراد بسیار زحمت کشیده‌اند و از همه آن‌ها تشکر می‌کنم. معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن است. به‌خصوص از طرف بچه‌هایی که مخاطب پیام‌های این فیلم می‌توانند باشند. ما می‌خواهیم به مرحله‌ای برسیم که حتی بتوانیم در بازارهای بین‌المللی رقابت کنیم.

یکی از ایده‌های نمادین در فیلم، پوسترهای اتاق سهیل است که در ابتدا شاهد ترکیبی از پوسترهای سوپراستارهای هالیوودی روی دیوار اتاقش هستیم و در آخر ناگهان پوسترهای دانشمندان ایرانی، جای آن‌ها را می‌گیرد. در طول روایت نشانه‌ای مبنی‌بر وقوع چنین تحولی در نگاه این کاراکتر نمی‌بینیم، آیا این مسئله هم به حذفیاتی که به آن اشاره کردید مربوط می‌شود؟

بله. اساسا ایده پوسترهای فیلم ابتدا با تمرکز بر دانشمندی خارجی بود که به دلیل استفاده از ویلچر خیلی معروف است. ما در استفاده از این نماد، دچار اشتباهات محاسباتی شده بودیم و به همین دلیل مجبور به حذف آن شدیم. سهیل ابتدا همین شخصیت علمی را به‌عنوان الگو برای خود انتخاب کرده بود و به‌واسطه اتفاقاتی که می‌افتد، دانشمندان ایرانی را جایگزین او می‌کند.

چون بخش اول حذف شده، احتمالا این تغییر را به‌درستی مخاطب متوجه نمی‌شود. سهیل درواقع در میان این دوگانه قرار دارد که آیا باید به سمت دانشمندان و چهره‌های علمی برود، یا ابرقهرمان‌های هالیوودی؟‌ سرانجام هم دست به انتخاب درست می‌زند. به‌واسطه آن حذفیات برخی از این نقصان‌ها در نسخه نهایی وجود دارد که آن را می‌پذیریم و باید در کارهای بعدی آن را اصلاح کنیم.

یکی از نقدها به «مسافری از گانورا» که البته مربوط به همه انیمیشن‌های سینمایی ایران هم می‌شود، فقدان کاراکترهای دختر تأثیرگذار است. چرا فضای انیمیشن‌های ما تا این اندازه پسرانه شده است؟

این مشکل مربوط به انیمیشن‌سازها نیست. ما در این زمینه مشکل ساختاری داریم. به دلیل ممیزی‌های موجود، اگر بخواهیم یک شخصیت دختر به داستان اضافه کنیم، با یک دنیا ملاحظات مواجه می‌شویم که کار را به مراتب برای‌مان دشوارتر می‌کند. به قول یکی از دوستان هر گاه در مدارس ما دختران و پسران مختلط حاضر شدند، در انیمیشن‌ها هم می‌توانیم کاراکتر دختر و پسر را در کنار هم داشته باشیم!.

این مشکلات به‌صورت کلی وجود دارد اما مشخصاً درباره داستان فیلم ما، شرایط به‌گونه‌ای بود که اساسا امکان حضور کاراکتر دختر نداشتیم. می‌توانستیم یک کاراکتر فرعی و بی‌خاصیت در نظر بگیریم اما ترجیح دادیم زمانی سراغ یک کاراکتر دختر برویم که بتوانیم عملی قهرمانانه و تأثیرگذار برای او در نظر بگیریم. برای کارهای بعدی، طرحی را در دست داریم که اساسا شخصیت قهرمانش یک دختر است.

کار شما از نظر گرافیک و انیمیت، به‌نظر می‌رسد چندگام از دیگر انیمیشن‌های سینمایی این سال‌ها عقب‌تر است و از نظر کیفی توان رقابت با آن‌ها را ندارد؛ این فاصله کیفی را می‌پذیرید و فکر می‌کنید، دلیلش چیست؟

درباره گرافیک «مسافری از گانورا» تا به امروز نظرات متفاوتی داشته‌ایم و به همین دلیل این نظرات را متناسب با سلیقه افراد می‌دانیم. در عین حال کیفیت هر پروژه‌ای را متناسب با بودجه و امکانات تولیدش باید سنجید. نه اینکه بخواهم گله‌گذاری کنم اما این طبیعی است که پروژه‌ای با بودجه بیشتر می‌تواند کیفیت بهتری هم داشته باشد.

آنچه امروز در «گانورا» شاهد هستید، محصول تمام بضاعت ما بوده و به جرأت می‌گویم همین امروز با بودجه‌ای که ما در اختیار داشتیم حتی ۱۰ الی ۱۵ دقیقه از کاری با کیفیت گانورا هم امکان تولید ندارد.

می‌توانید بگویید چقدر بودجه صرف این کار شده است؟

خیلی بودجه کمی بود و شاید بتوانم بگویم کمتر از ۲ میلیارد تومان صرف آن شده است. با چنین بودجه‌ای حتی بهترین انیمیشن‌ساز با بهترین تیم همراه هم نمی‌تواند چنین کیفیتی برای ۹۰ دقیقه به شما ارائه کند. تک‌تک بچه‌هایی که در این پروژه حضور داشتند، با جان و دل همراهی کردند و انرژی گذاشتند.

به زبان ساده‌تر، شما توان ارائه کیفیت بهتر را داشته‌اید، اما بودجه آن را در اختیار نداشتید.

دقیقاً. بالاخره ساخت یک کار سینمایی متناسب با کیفیت انیمیشن‌سازی روز دنیا، واقعا بودجه بسیار بالایی نیاز دارد. در اینجا دیگر کیفیت کار مربوط به بودجه می‌شود و نیروی انسانی چندان مطرح نیست. حتی می‌توانم بگویم برخی زیرساخت‌ها هم در این زمینه وجود دارد اما تکمیل و استفاده از آن‌ها نیازمند بودجه است.

احتمالا حجم پایین استفاده از موسیقی در کار هم به همین مسئله مربوط باشد. معمولا کارهای کودک به‌واسطه موسیقی‌شان ماندگار می‌شوند اما «مسافری از گانورا» تنها یک قطعه موسیقی دارد که آن هم کیفیت خیلی پایینی دارد!

بله. در نمونه مشابه برای «پسر دلفینی» فارغ از موسیقی متن فیلم، فقط برای چند ترانه، هزینه مجزایی کردند و از صدای علیرضا طلیسچی استفاده کردند. ما طبیعتا چنین امکانی را در اختیار نداشتیم! اتفاقا درباره آن صحبت‌هایم داشتیم و واقعا هم بلد بودیم که چه باید بکنیم، اما بودجه‌اش را نداشتیم. در مجموع اما امروز خوشحالم که با تمام سختی‌ها و کمبودها توانستیم این کار را به سرانجام برسانیم.

این سوال را خیلی صادقانه پاسخ دهید؛ چقدر در فرآیند اکران احساس رقابت با انیمیشن «بچه زرنگ» را دارید که این روزها رکوردهایی را در زمینه اکران انیمیشن‌های سینمای جابه‌جا کرده است؟

از نظر فروش اساسا این دوره، دوره بدی برای فیلم‌های غیرکمدی شده است. همه فیلم‌ها تحت تأثیر سانس‌های زیاد فیلم‌های کمدی، سهم‌شان از چرخه اکران شکسته و محدود شده است. به تازگی فیلمی به نام «هاوایی» هم به چرخه اکران اضافه شده است که اکران هر فیلمی با این شرایط، به همه فیلم‌های دیگر فشار وارد می‌کند.

سال گذشته اتفاق خوبی که برای «پسر دلفینی» و «لوپتو» افتاد این بود که هم با تراکم فیلم در اکران مواجه نبودیم و هم تنها همین دو اثر کودک روی پرده بود، اما امروز که با هم صحبت می‌کنیم همزمان ۴ فیلم کودک روی پرده است. در این شرایط خداراشکر با وجود همه کمبودهایی که وجود داشت، فاصله مخاطب روزانه‌مان با «بچه زرنگ» خیلی کم شده است.

در عین حال شاید از نگاه ما کمی احساس رقابت وجود دارد ولی واقعیت این است که از زاویه نگاه مخاطب بهتر است که دو فیلم همزمان در حال اکران باشد و وقتی از یکی لذت می‌برد، گزینه دیگری هم برای تماشا داشته باشد.

در ابتدای گفت‌وگو اشاره‌ای به ایده شکاف نسل‌ها داشتید. از این منظر احساس نمی‌کنید برخی جزییات در ترسیم روابط فرزندان و والدین در فیلم، صورت بدآموزی پیدا کرده است؟‌ به‌خصوص در زمینه مسائلی مانند دیر به خانه آمدن بچه‌ها و یا کل‌کل‌های بیش از اندازه کاراکتر اصلی با مادرش.

این نقد از سوی دیگران نسبت به انیمیشن‌های دیگر هم مطرح شده و درباره کار ما هم این نکات را مطرح کرده‌اند اما باید این داستان‌ها را از نگاه کودکان دید. بله ما هم اگر از نگاه خودمان و نسبت به زندگی واقعی بخواهیم قضاوت کنیم، چنین اتفاقی درباره با تأخیر به خانه بازگشتن یک کودک، منطقی نیست اما این یک داستان کودکانه است. بالاخره بخشی از داستان ما در قالب ماجراجویی این بچه‌ها روایت می‌شود و ما نمی‌توانستیم آن را نادیده بگیریم.

در عین حال این نکته هم درست است که پدران و مادران ایرانی ملاحظات خیلی زیادی در این زمینه‌ها دارند. تنها پاسخی که می‌توان به این نگرانی‌ها داد، این است که همه این‌ها قصه و داستان است. دنیای کودکان، واقعا دنیایی متفاوت از ما بزرگ‌ترهاست.

درباره حاضرجوابی‌های سهیل نسبت به مادرش که دیگر این تفاوت دنیاها موضوعیت ندارد! به‌خصوص که امروز جسارت بچه‌ها دربرابر والدین به‌گونه‌ای است که بسیاری از خانواده‌ها با آن چالش دارند. این حاضرجوابی در فیلم شما وجود دارد و تقبیح هم نمی‌شود!

وقتی از یک روان‌شناس درباره این موضوع پرسیدم، مجموعه کتابی را به من معرفی کرد که برای کودکان زیر سه سال است و کاراکتر اصلی آن اساسا کارهای اشتباه می‌کند و بعد در انتها نتیجه‌گیری می‌شود که آن کار بد بوده است! آن روان‌شناس می‌گفت بچه زیر سه سال، اساسا نتیجه‌گیری را درک نمی‌کند و فقط فعل را درک می‌کند و احساس می‌کند باید آن کار را انجام دهد.

برای این رده سنی، نکته شما درست است اما برای بچه‌های بالای سه سال، نتیجه‌گیری اعمال هم موضوعیت دارد و وقتی کار بدی را از یک کاراکتر می‌بیند، نتیجه منفی آن را هم درک می‌کند. ما هم در این بخش، نتیجه‌گیری را به ذهن مخاطب واگذار کردیم. به‌خصوص که در پایان داستان، رابطه این پسر و مادر اصلاح می‌شود و یکدیگر را در آغوش می‌کشند. این محبت را تعمدا در انتها به تصویر درآوردیم.

رسانه سینمای خانگی- همچنان کمدی می‌تازد

گیشه سینمای ایران طی یک هفته گذشته با فروش بیش از ۳۸ میلیارد تومان به رقم کلی ۹۵۳ میلیارد و ۹۲۸ میلیون تومان رسیده است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، تنها ۱۸ روز به آغاز چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر باقی مانده است و با توجه به اینکه با شروع این جشنواره اکثر سینماهای کشور به خصوص سینمادوستان در تب و تاب این رویداد بزرگ فرهنگی و هنری قرار می گیرند و اکثر پردیس های سینمایی که این روزها میزبان علاقه مندن به سینما برای تماشای فیلم های در حال اکران هستند، در اختیار جشنواره فیلم فجر قرار می گیرد میزان آمار فروش فیلم ها در بازه زمانی برگزاری جشنواره فیلم فجر کاهش پیدا می کند.

البته در این مدت نیز کمتر تهیه کننده ای تمایل دارد تا فیلم خود را برای اکران روانه سینماهای کشور کند؛ به همین دلیل می توان گفت جدول اکران با تغییر چندانی حداقل تا پایان جشنواره فیلم فجر همراه نخواهد بود و بی شک فروش گیشه نیز قرار نیست تغییر محسوسی داشته باشد. اما باید دید در این ۱۸ روز باقی مانده مخاطبان تا چه اندازه از فیلم های در حال اکران استقبال می کنند و یا همچنان گوی سبقت بر دستان همان فیلم های اندکی است که ماه ها است در سینماها اکران بوده و همچنان مورد استقبال قرار می گیرد.

اما گیشه سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ همانند سال های قبل با فراز و نشیب های بسیاری همراه بوده است؛ هرچند بعد از ۲ سال رکود و تعطیلی که به دلیل شیوع ویروس کرونا بر گیشه سینما حاکم بود و البته حواشی که سینما بعد از آن درگیر آن شد؛ فروش فیلم ها در سال جدید توانسته جان تازه ای به سینمای ایران بدهد، هرچند بار این اتفاق نیز تنها روی دوش تعدادی فیلم سینمایی در گونه کمدی قرار داشت که اگر همین چند فیلم هم نبود سینما کاملاً به ورشکستگی می رسید. با این حال می توان به فروش کل سینمای ایران از ابتدای سال جاری تا امروز امیدوار بود؛ گیشه سینمای ایران از ابتدای سال جاری تاکنون بیش از ۹۵۳ میلیارد و ۹۲۸ میلیون تومان فروش داشته است.

با نگاه کوتاه به آمار فروش فیلم هایی که در حال حاضر در سینمای ایران اکران هستند، می توان گفت فیلم های کمدی همچنان در صدر جدول فروش قرار دارند و همچنان در جذب مخاطب به سینماها بیش از هر فیلم دیگری موفق عمل می‌کنند. از فیلم سینمایی «هاوایی» که بیش از ۱۰ روز است در سینماها اکران شده گرفته تا فیلم های دیگری چون «هتل»، «ویلای ساحلی»، «ورود و خروج ممنوع» و «فسیل» که ماه ها است از اکران تعدادی از این آنها گذشته اما همچنان تماشایشان در سینما برای مخاطب جذاب است.

بعد از این فیلم ها، بیشترین مخاطب را آثار انیمیشن و فیلم های کودک و نوجوان داشته اند که می توان به فیلم «بچه زرنگ»، «مسافری از گانورا» و یا «نارگیل ۲» اشاره کرد. بعد از این آثار است که فیلم های اجتماعی، سیاسی و ارگانی در لیست فروش قرار می گیرد که این نشان دهنده تمایل اندک مخاطب این روزهای سینمای ایران نسبت به چنین آثاری است.

فروش فیلم‌ها طی یک هفته گذشته

فیلم سینمایی «هاوایی» در یک هفته گذشته توانسته است به فروش بیش از ۱۳ میلیارد و ۱۹۶ میلیون تومان دست یابد، این فیلم سینمایی که از تاریخ ۱۳ دی ماه در سینماهای کشور اکران شده است تا امروز بیش از ۱۵ میلیارد و ۶۵۶ میلیون تومان فروش داشته است.

دومین فیلم پرفروش هفته فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی است، این فیلم نیز بعد از گذشت ۴ ماه از اکران خود همچنان در بین فیلم های پرفروش هفته قرار دارد و توانسته طی یک هفته گذشته بیش از ۹ میلیارد و ۳۷۴ میلیون تومان فروش داشته باشد و فروش کل خود را به بیش از ۲۲۵ میلیارد و ۴۶۸ میلیون تومان برساند.

«ویلای ساحلی» به کارگردانی کیانوش عیاری در رتبه سوم پرفروش های این هفته سینمای ایران قرار دارد و در یک هفته گذشته ۵ میلیارد و ۵۱۹ میلیون تومان فروش داشته است. این فیلم بعد از گذشت یک ماه از اکران خود توانسته بیش از ۳۷ میلیارد و ۸۶۲ میلیون تومان فروش داشته باشد.

فیلم سینمایی «ورود و خروج ممنوع» به کارگردانی امید آقایی نیز در یک هفته گذشته فروشی برابر ۲ میلیارد و ۷۳۰ میلیون تومان داشته است. این فیلم سینمایی نیز با گذشت یک ماه از شروع اکران خود به فروش ۱۷ میلیارد و ۵۰۸ میلیون تومان دست یافته است.

فیلم «فسیل» به کارگردانی کریم امینی که نزدیک به یک سال است در سینماهای ایران در حال اکران است، طی یک هفته گذشته ۲ میلیارد و ۶۳۱ میلیون تومان فروش داشته و همچنان مخاطبان بسیاری را به سینما می کشاند. فروش کل این فیلم سینمایی بیش از ۳۰۶ میلیارد و ۱۷ میلیون تومان بوده است.

انیمیشن «بچه زرنگ» به تهیه کنندگی حامد جعفری طی یک هفته گذشته موفق به فروش ۲ میلیارد و ۲۷ میلیون تومان شده است. این انیمیشن سینمایی که ۵ ماه از اکران آن می گذرد تا امروز ۵۵ میلیارد و ۲۴۴ میلیون تومان فروش داشته است.

فیلم «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمداری دومین فیلم از سینمای کودک و نوجوان است که طی یک ماه گذشته در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی با فروش یک میلیارد و ۳۹۸ میلیون تومان در یک هفته گذشته فروش خود را به ۴ میلیارد و ۹۶۳ میلیون تومان رسانده است.

فیلم سینمایی «نارگیل ۲» به کارگردانی داوود اطیابی نیز در یک هفته گذشته ۵۵۳ میلیون و ۸۸۰ هزار تومان فروش داشته است و کل فروش خود را بعد از گذشت ۵ ماه از اکران به ۲۴ میلیارد و ۳۷۲ میلیون تومان برساند.

فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی که روایت گر یک داستان ملتهب سیاسی است؛ در یک هفته گذشته ۳۷۱ میلیون تومان فروش داشته است. این فیلم سینمایی نزدیک به یک ماه است که در سینماهای کشور اکران شده و تا امروز فروشی بالغ بر یک میلیارد و ۵۶۰ میلیون تومان داشته است.

«جوجه تیغی» به کارگردانی مستانه مهاجر نیز در یک هفته گذشته ۳۱۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم بعد از گذشت ۲ ماه از اکران خود ۱۱ میلیارد و ۶۲۳ میلیون تومان فروخته است.

فیلم سینمایی «شهر هرت» به کارگردانی کریم امینی نیز در یک هفته گذشته ۲۳۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی که از خرداد ماه سال جاری در سینماهای کشور اکران شده است تا امروز ۷۷ میلیارد و ۵۴۱ میلیون تومان فروش داشته است.

«عامه پسند» به کارگردانی سهیل بیرقی نیز در یک هفته گذشته ۱۹۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی طی ۲ ماه از اکران خود ۶ میلیارد و ۲۸۶ میلیون تومان فروش کرده است.

فیلم سینمایی «سلفی با رستم» به کارگردانی حسین قناعت در ۷ روز گذشته فروش ۱۲۶ میلیون و ۹۴۷ هزار تومانی داشته و بعد از گذشت ۲ ماه از اکران خود یک میلیارد و ۶۰۷ میلیون تومان فروش داشته است.

«گیچ گاه» به کارگردانی عادل تبریزی نیز در یک هفته گذشته ۱۱۰ میلیون تومان فروش داشته است، این فیلم سینمایی بعد از گذشت ۳ ماه از اکران خود ۱۵ میلیارد و ۵۳۱ میلیون تومان فروش داشته است.

فیلم سینمایی «پالایشگاه» به کارگردانی مهرداد خوشبخت نیز در یک هفته گذشته بیش از ۸۲ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی که کمتر از یک ماه از اکران آن می گذرد ۴۷۲ میلیون تومان فروش داشته است.

رسانه سینمای خانگی – «مسافری از گانورا»؛ مخاطب: 9+ سال

این فیلم سینمایی انیمیشن (پویانمایی) فیلمی علمی ـ تخیلی است که داستان آن، از علاقه کودکان و نوجوانان به فضا و کهکشان و نیز قهرمان های افسانه­ای الهام گرفته است. در نگاه اول فیلم، قصه ماجراجویی یک پسر نوجوان و دوستانش را به تصویر می کشد،  اما با توجه به کشمکش ها و کنش­ های روایت، داستان را به بیان برخی از رویدادهای تاریخی ایران و معرفی قوم های ایرانی نیز می­ کشاند.

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی، منیره سادات حسینی، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، طی یادداشتی که در اختیار این پایگاه قرار داده، به بررسی و تحلیل فیلم سینمایی پویانمایی مسافری از گاندورا پرداخته است.

«مسافری از گانورا» که سید محمدحسین علمدار فیلمنامه­ ی آن را نوشته و تهیه کرده است و سید احمد علمدار کارگردانی آن را بر عهده داشته، داستان پسری نوجوان به نام سهیل را روایت می­ کند که اصالتا کرد و اهل سردشت است و به صورت مادرزادی از ناحیه پا دچار معلولیت دارد.  مادرش ضمن داشتن لهجه کردی، لباس کردی هم می ­پوشد و عمه ­اش (که تداعی کننده نقش عمه در انیمیشن لوپتو است) به عنوان یک پزشک فیزیوتراپی سهیل را انجام می ­دهد. در یکی از جلسات فیزیوتراپی سهیل علت معلولیت خود را از گفتگوی عمه و مادرش متوجه می­ شود و از همین طریق مادر خود را در ایجاد معلولیت مقصر می داند و با او قهر می­ کند. موجودی فضایی به نام ساماندر،سربازی از سیاره ای به نام گانورا که به دنبال ملکه سرزمین خود به زمین آمده، با کمک سهیل و دوستانش گمشده ­اش را پیدا می کند و صلح را به دنیای گانورا بر می­ گرداند.

این فیلم سینمایی انیمیشن (پویانمایی) فیلمی علمی ـ تخیلی است که داستان آن، از علاقه کودکان و نوجوانان به فضا و کهکشان و نیز قهرمان های افسانه­ای الهام گرفته است. در نگاه اول فیلم، قصه ماجراجویی یک پسر نوجوان و دوستانش را به تصویر می کشد،  اما با توجه به کشمکش ها و کنش­ های روایت، داستان را به بیان برخی از رویدادهای تاریخی ایران و معرفی قوم های ایرانی نیز می­ کشاند. فرای از دیالوگ عمه که اشاره به بمباران هوایی و حمله شیمیایی سردشت و بیان اثرات بعد بمباران می ­شود و تلویحاً علت نبود پدر سهیل را هم بیان می­ کند، انتخاب نام هیوا (عمه) و لباس کردی مادر هموطنان کرد را به خوبی به تصویر می­ کشد و استفاده از زبان و لهجه کردی در شناساندن این قوم غیور به فرزندان ایران مؤثر است.

دوستی بین سهیل و ستار  (پسر افغانستانی) که به عنوان نماینده فرزندان افغانستان برای بازپس گیری سرزمین مادری خود از متجاوزان تلاش می­ کند، همبستگی بین دو ملت ایران و افغانستان را نشان می ­دهد. لباس، لهجه و حتی چهره پدر ستار بیانگر ملیت اوست و این توقع را در مخاطب ایجاد می ­کند که پسرش، نیز لباس محلی خود را حفظ کند و با زبان و لهجه افغانستانی صحبت کند، اما در فیلم این توقع در نظر گرفته نشده و باعث ایجاد دوگانگی در مخاطب می­ شود؛ ضمن آن که چیزی را که ستار به خاطر آن به شدت ورزش­ های رزمی را در منزل خود دنبال می­ کند، نادیده می گیرد.

امید، دوست دیگر سهیل نشانگر مردم عادی جامعه هست که مشکلات سهیل و ستار را ندارد، و با پدر و مادر تحصیل­ کرده و مرفه خود زندگی می­ کند. امید در این داستان مغز متفکر و آشنا به فناوری­ های روز است و چینش سه­ گانه­ ی هری پاتر و دوستانش را در ذهن تداعی می­ نماید.

ساماندر به صرف دریافت یک پیام کمک، با دست خالی و بدون هیچ اسلحه ­ای برای نجات ملکه به سمت زمین می­ آید و از سهیل در ازای سلامتی او درخواست کمک می­ کند. از سوی دیگر فقط سهیل است که می ­تواند با ملکه ارتباط ذهنی برقرار کند و ملکه هم با صدای سهیل که مادرش را صدا می ­زند، از خواب بیدار می شود، خواب و فریز شدنی که، به فیلم میان ستاره ای (کریستوفر نولان) اشاره می­ کند. شاید بتوان گفت این داستان، ماجراجویی و نبرد سهیل با تفکرات و اندیشه خود را مد نظر دارد. در واقع ساماندر همان سهیل است، و ملکه، نمادی از مادر اوست و فیلم دنیای درونی سهیل را به تصویر کشیده است.

تعقیب و گریز های خیابانی سهیل و دوستانش با دشمنان گانورا که برگرفته از فیلم های پلیسی آمریکایی و اروپایی است و در دیالوگ ستار هم به این موضوع اشاره می­ شود نشان از آن چیزی دارد که در ذهن سهیل از قبل نقش بسته است.

ستار که هنوز به سن قانونی نرسیده، با وجود وسایل نقلیه سنگین و تخلفات فراوان رانندگی در خیابان های شهر که منجر به نابود کردن و از بین بردن خودروهای دیگران و حتی خسارت به ساختمان های شهر می­ شود، موتور سواری می­ کند. این رفتارها بر گرفته از فیلم ­هایی است که سهیل پوستر آن­ ها را به عنوان الگوی زندگی خود بر روی دیوارهای اتاق خود نصب کرده، حتی به عنوان کاغذ دیواری از آن­ ها استفاده نموده است. به عبارت دیگر علاقه شدید سهیل به فضا با توجه به دکور و کتاب هایی که در مورد فیزیک و بعد چهارم و نجوم در چیدمان اتاق دیده می­ شود، نگاه، آرزوها، و مبارزه ­ی او را با تفکرات مخالف و تردیدهای خود در قالب تقابل موجودات فضایی نشان می­ دهد. فیلم با بیان این که دشمنان سرزمین گانورا از درون خود گانورا هستند به این مساله و نکته می­ پردازد که علل موفقیت و شکست هر فرد را باید در درون و باورهای خود او جستجو کرد.

در عین حال چند نکته بی ­پاسخ و ناتمام در فیلم همچنان بی­ جواب می­ ماند: اول این که با توجه به درونمایه و هدف فیلم که کارگردان فیلم  به آن اشاره کرده است، آیا مخاطبان اصلی مسافری از گانورا که کودکان و نوجوانان حدود 9 سال هستند، می­ توانند به این هدف دست پیدا کنند؟ دوم این که چرا در سکانس پایانی فیلم، پوسترها و کاغذ دیواری اتاق سهیل عوض می­ شود و  تصویر قهرمانان و دانشمندان ایرانی جایگزین می­ گردد بدون این که توضیحی داده شود؟ سومین نکته به ترانه­ های بینامتن فیلم مربوط می­ شود که به سبک آثار دیزنی اجرا شده، گویا فقط برای تنوع و رفع خستگی در فیلم قرار گرفته و در روند پیشبرد داستان کمک نمی ­کند. آخرین نکته هم با توجه به روند داستان و استفاده از کارکترها و نمادها و علاقه­ مندی ­های پسرهای کودک و نوحوان،  معلوم می ­شود که این فیلم برای مخاطبین پسر ساخته شده و علاقه­ های مخاطبین دختر در نظر گرفته نشده­ است؛ چرا؟

خروج از نسخه موبایل