رسانه سینمای خانگی- روایتی از شهدای بختیاری در فجر

«آن دو» ادای دینی به شهدای لر، ایل بختیاری و نیز شهدای اصفهانی در جریان جنگ تحمیلی است که برای شرکت در جشنواره فیلم فجر امسال آماده می شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، با پایان فیلمبرداری فیلم سینمایی «آن دو» به کارگردانی مرتضی رحیمی و تهیه کنندگی سید علیرضا سبط احمدی، این فیلم وارد مراحل فنی شده و سازندگان در تلاش هستند نسخه‌ای از آن را در زمان مقرر به دفتر چهل و دومین جشنواره فیلم فجر تحویل دهند.

ستار اورکی که آهنگسازی فیلم‌های «جدایی نادر از سیمین»، «فروشنده»، «خائن کشی»، «خون شد»، «دربند» و … را بر عهده داشته و چند بار نامزد دریافت سیمرغ بوده است، موسیقی «آن دو» را می‌سازد.

اورکی ساخت موسیقی نخستین ساخته سینمایی مرتضی رحیمی با عنوان «بَلیط» را هم بر عهده داشته که در نوبت اکران است.

«آن دو» اواسط پاییز در لوکیشن هایی چون بخش‌های کوهستانی فلات مرکزی ایران، مناطق سرسبز استان چهارمحال و بختیاری، شهر آبادان، شهرک سینمایی دفاع مقدس و … مقابل دوربین رفت.

فریبا کوثری، علیرام نورایی، قدرت الله ایزدی، مالک حدپور سراج، آوا دارویت، اسرافیل علمداری، محمدرضا ژاله، کامران دهقان، داراب آقاسی زاده، سلیمه رنگزن، مژگان محمودیان، مرجان علوی، کبری گودرزی، زهرا هزاریان، سعید محمودی، بهروز کردزنگنه، حبیب تاجمیری، پوریا ریحانی اصل، حاتم میرزایی، مهران پورمهدی، مهران هادی، سیاوش معمارزاده، درسا طهماسبی، مصطفی حسنی، روح الله خالدی، محمدرضا عالیور، امیرمحمد فتاحی، یوسف مهری بابادی، رضا فرخوند، اسماعیل عباسی، علی گودرزی، زیبا موسوی، بابک محمودی و امیررضا فرامرزی و … در این فیلم ایفای نقش داشته‌اند.

درام دفاع مقدسی «آن دو» قصه‌ای را در جنگ تحمیلی روایت می‌کند که در خلاصه آن آمده است: «ظفر پسر بچه‌ای ۱۲ ساله، اصالتاً بختیاری و از عشایر لردگان است که پدرش خدابخش و برادرش خدارحم به همراه دیگر مردان ایل به جبهه رفته اند. چند ماهی است که از خدارحم خبری نیست. در همین حال، شهیدی را به لردگان می‌آورند و چون نام و نشانی ندارد، جهت شناسایی او، ابتدا به خانواده ظفر خبر می‌دهند و …»

دیگر عوامل اصلی «آن دو» عبارتند از نویسندگان فیلمنامه: مهدی سجادپور، مرتضی رحیمی، مجری طرح: مؤسسه تاراز فیلم پارسی، ناظر کیفی: حبیب الله بهمنی، مدیر فیلمبرداری: مجید گل سفیدی، مدیران صدابرداری: حمیدرضا اسلامی نژاد، روح الله جعفر بیگلو، طراح گریم: رسول نعمتی، مجری گریم، آیسا ذوالفقاری، هادی حاجیوند، صداگذار: امیرحسین صادقی، تدوینگر: امیرشیبان خاقانی، جلوه‌های ویژه میدانی: عظیم محمدی، جلوه‌های ویژه بصری: عادل مدنی، طراح صحنه: بهنام جعفری طادی، طراح لباس: اشرف شاه حسینی، مدیر تولید: مرتضی کریمی، مدیر تدارکات: بهرام دانایی زادگان، منشی صحنه: مهران رضایی سرابی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: لیلا دبیب، دستیار تولید: جواد یوسفی.

رسانه سینمای خانگی- شاید بهتر است یک خاکریز برگردیم

کارگردان فیلم «پالایشگاه» با بیان اینکه تمرکز ارگان‌های دولتی بر ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی در حدی است که انگار در دهه ۶۰ هستیم اظهار کرد: دیگر وقت آن است که از یک خاکریز عقب‌تر برویم تا به شهرها و مردمانی بپردازیم که انگار فراموش شده‌اند و بی‌توجهی به آن‌ها هیچ توجیهی ندارد.

به گزارش سینمای خانگی، بهمن‌ماه سال قبل که جدیدترین فیلم مهرداد خوشبخت با نام «گل‌های باوارده» در جشنواره فجر نمایش داده شد، کارگردان فیلم نارضایتی خود را بابت نسخه‌ ناقص پخش شده با صراحت بیان و اعلام کرد که فیلمش به چند ماه زمان نیاز دارد تا تکمیل شود. حالا حدود یک سال گذشته و فیلم مهرداد خوشبخت با نام «پالایشگاه» در حالی به تازگی به سینماها آمده که او این نسخه را درخشان می‌داند و به مخاطبانش هم توصیه می‌کند آن را حتما روی پرده سینما تماشا کنند.
 
«پالایشگاه» با درونمایه‌ای از دو نوع نگاه و عملکرد روایت آنهایی است که معتقدند پالایشگاه نفت آبادان باید تخریب شود و دیگرانی که معتقدند باید نجاتش داد تا به دست دشمن نیفتد و این فیلم داستان تلاش چند نفر از کارکنان این مجموعه برای حفظ آن در روزهای اول جنگ است.  
 
خوشبخت در گفت‌وگویی با ایسنا، علاوه بر اشاره به سختی‌هایی که ساخت «پالایشگاه» داشته است _ از جمله همزمانی فیلمبرداری با التهاب‌های سال گذشته کشور که امکان کوچکترین انفجار را هم از گروه‌های فیلمسازی می‌گرفت – از ضرورت تولید فیلم‌هایی این چنینی سخن گفت و تاکید کرد، برای نسل جدید ناگفته‌های زیادی از جنگ وجود دارد که صرفا در خط مقدم جبهه رخ نداده‌اند و اتفاقا الان زمان آن رسیده که باید با عبور از داستان‌های تکراری، یک سنگر عقب‌تر رفت تا آنچه را در شهرها و حمایت‌های پشت جبهه از نیروهای رزمی رخ داده، به تصویر کشید.

او در این زمینه بر همراهی نهادها و ارگان‌های مرتبط بویژه در تامین تجهیزات تاکید دارد.
 
خوشبخت در این مصاحبه همراه با علی طباطبایی (پخش‌کننده) در خبرگزاری ایسنا حاضر شد که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:


 فیلم «پالایشگاه» اگرچه در دسته فیلم‌های دفاع مقدسی قرار می‌گیرد ولی مثل فیلم‌های مرسوم جنگی صحنه‌های انفجار و خونریزی و… ندارد و در عین حال از آن دسته فیلم‌هایی است که باید حتماً روی پرده سینما دیده شود. این‌ در شرایطی است که تعداد فیلم‌های کمدی در حال اکران زیاد است و مخاطب هم بیشتر سراغ همان‌ها می‌رود. چه تمهیدی درنظر گرفتید تا فیلم «پالایشگاه» مخاطبان امروز سینما را ترغیب به تماشا کند؟
 
اولین نکته‌ ضروری برای یک فیلم جذاب، داشتن داستان و درام است. برای داستان فیلم «پالایشگاه» هم به دلیل آنکه روایتگر مجموعه اتفاق‌هایی واقعی در روزهای اول جنگ بود، باید حتما یک خط روایی جذاب پیش‌بینی می‌کردیم. این حداقل کاری بود که می‌شد انجام داد ولی در اینکه چهره فیلم به نظر جنگی می‌آید کاری نمی‌توان کرد چون فیلم در زمان جنگ اتفاق می‌افتد و یک ماجرای واقعی را روایت می‌کند که البته مربوط به جنگ نیست یعنی خاکریز و توپ و تانک و تفنگ ندارد بلکه مربوط به پشت جبهه و حمایت‌های پشت فضای جنگ است. ما فیلمی را می‌بینیم که در کارگاه مرکزی پالایشگاه، تعمیرات اسلحه و ماشین انجام می‌شود یا اینکه سوخت کشور را تامین می‌کند. در واقع انگار شرایط همین الان را مثل زمانی که با مشکل توزیع بنزین مواجه می‌شویم، روایت کرده‌ایم؛ فقط یک تفاوت مهم این است که الان افراد جوان‌تر جایگزین قدیمی‌های پالایشگاه و شرکت نفت شده‌اند. بنابراین برای جذب مخاطب جدا از آنچه در فیلم انجام دادیم، تلاش‌هایی در زمینه تبلیغات توسط دوستان موسسه شهر فرنگ به خوبی انجام شده تا چهره جنگی به فیلم داده نشود. کمااینکه بجز دقایقی از فیلم که صحنه‌های انفجار دارد، «پالایشگاه» به آن معنا جنگی نیست.
 
در بخش تبلیغات از تنها حربه‌ای که می‌توانیم برای معرفی فیلم استفاده کنیم همین است که بگوییم «پالایشگاه» فیلمی درباره روابط انسانی در دوران جنگ است همانند فیلم «آبادان یازده ۶۰» که قصه آن داخل ساختمان رادیو اتفاق می‌افتاد و حرفش این بود که این آدم‌های عادی در شرایط ویژه به قهرمان تبدیل می‌شوند درست مثل «پالایشگاه» که یک عده با تلاش و انگیزه شخصی بدون اینکه کسی به آن‌ها امر کند، قطعات پالایشگاه را برای اینکه حفظ شوند، از محاصره شهر خارج می‌کنند.
 
 شما بعد از فیلم «آبادان یازده ۶۰» تصمیم گرفتید «پالایشگاه» را بسازید؟ چون بر اساس آنچه در تیتراژ فیلم پالایشگاه دیده می‌شود به نظر می‌رسد مستندی هم از آن ساخته‌اید.
 
آن‌ها مستند – مصاحبه‌هایی هستند که قرار است در مستندی درباره پالایشگاه استفاده شوند ولی هنوز ساخته نشده است. قصد دارم برای حفظ تاریخ شفاهی پالایشگاه حتماً آن مستند را بسازم.
 
 با توجه به سختی‌های ساخت چنین پروژه‌هایی بدون حمایت دولتی، از چه زمانی ایده ساخت پالایشگاه را در ذهن داشتید و چه زمانی شرایط ساخت آن فراهم شد؟
 
قبلاً در روایت فتح یک مستند در این زمینه کار می‌شد که من در مرحله تحقیقات همکاری می‌کردم ولی به دلیل حادثه‌ای که برایم رخ داد نتوانستم کار را ادامه دهم. اما خودم آن تحقیقات دوست و استادم علیرضا اسلامی را ادامه دادم و به بسیاری از موضوعاتی که درباره آبادان تاکنون گفته نشده برخورد کردم مثل رادیو آبادان، پالایشگاه یا ذوالفقاری. قصد داشتم یک سه گانه بسازم که با رادیو آبادان شروع شد، با «پالایشگاه» ادامه داشت و امیدوارم به ذوالفقاری که یک جنگ ۲۴ ساعته در آبادان است برسم. این سوژه‌ها از دل همان تحقیقات بیرون آمد و هرکس آن‌ها را می‌شنید برایش تازگی داشت چون با آنچه تاکنون در زمینه جنگ و آبادان کار شده، فرق داشت.
 
 مستند را چه زمانی قرار است بسازید؟
 
فعلاً در حال مذاکره با روابط عمومی وزارت نفت هستم و اگر هزینه آن فراهم شود حتماً ساخت آن را پیگیری می‌کنم چون بخش عمده‌ای از آن را با هزینه خودم ساخته‌ام. در واقع در سفرهای شخصی‌ تحقیقاتم را به صورت تصویری هم ضبط می‌کردم و برای ساخت فیلم باید بازسازی‌هایی انجام شود که آن‌ها هزینه‌هایی را لازم دارند و اگر آن هزینه فراهم شود حتماً کار را شروع می‌کنم، در غیر این صورت باید خودم به نحوی هزینه ساخت مستند را جور کنم.

 
به نظر می‌رسید اگر بنیاد سینمایی فارابی و وزارت نفت و به طور کلی بخش دولتی حمایت نمی‌کردند امکان ساخت «پالایشگاه» فراهم نمی‌شد. تجربه این مشارکت چطور بوده که قصد دارید یک بار دیگر برای مستند آن را تکرار کنید؟
 
ماجرا اینطور بود که من تحقیقاتم را انجام دادم. بعد به یک ایده داستانی رسیدم، آن را نوشتم و به یک طرح مفصل ۳۰ صفحه‌ای رسیدم. پیگیری‌های زیادی انجام دادم و وقتی در وزارت نفت آن را مطرح کردم متوجه شدم که خیلی‌ها از این جریان (داستان واقعی فیلم) مطلع نبودند و وقتی متوجه چنین ماجرایی در زمان جنگ شدند، برایشان جذاب شد که همکاری کنند. البته نسل قدیمی وزارت نفت از این ماجرا مطلع بودند ولی نسل جدید آگاهی چندانی نداشتند که سر همین پروژه ارتباطی بین آن نسل قدیم و نسل جدید هم شکل گرفت. آقایایان فروزنده و قاسمی در روابط عمومی شرکت نفت نگاه بسیار خوب و متفاوت و فرهنگی ای داشتند در ادامه طرح را به فارابی ارائه دادم، در آنجا هم با نگاه مثبت  آقای احمدیان (معاون فرهنگی) پروژه راه افتاد به این ترتیب وزارت ارشاد و وزارت نفت به هم وصل شدند، توافق کردند و فیلمنامه نوشته شد. در این مسیر ما یک قرارداد با فارابی داشتیم و فارابی هم قرارداد تولید را با وزارت نفت منعقد کرد و کار اینطور پیش رفت که از وزارت نفت پول به فارابی داده می‌شد و آن‌ها نیز به ما می‌دادند.


 
 فیلم را چه زمانی کلید زدید؟
 
اول مهرماه سال ۱۴۰۱ فیلمبرداری کلید خورد و بعد از ۷۲ جلسه هم تمام شد. این ۷۲ جلسه برای فیلمی مثل «پالایشگاه» خیلی کم بود مخصوصا آنکه برآورد اولیه ما ۹۰ روز بود.

یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوه‌های بصری زیاد و کلا پست‌پروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچه‌ها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم
 
 با چنین پروژه‌ای که فیلمبرداری آن هم ۷۲ روز طول کشیده بود به نظر می‌رسد خیلی طبیعی بود که آماده‌سازی نهایی آن زمان زیادی طول بکشد. چرا اصلا فیلم در جشنواره بود که تازه بعد از به تعویق افتادن سانس اکران، نسخه‌ای برسد که با نارضایتی شما همراه باشد؟

 
یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوه‌های بصری زیاد و کلا پست‌پروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچه‌ها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم چون هم با مشکلات فنی زیادی مواجه شدیم و هم لابراتوارها با توجه به حجم بالای فیلم‌ها بسیار شلوغ بودند و نمی‌توانستند همه وقت خود را برای یک فیلم بگذارند. همین اتفاق‌ها باعث شد فیلم به دو روز آخر جشنواره برسد و به دلیل همان فشار زیاد، یک فیلم به معنای واقعی ناقص را به جشنواره دادیم؛ یعنی از نظر خودم نسخه‌ای که در جشنواره نمایش داده شد اصلاً قابل دیدن نبود چون نه تنها ویژوال کاملی نداشت بلکه حتی نتوانسته بودیم رِندر نهایی را از پلان‌ها بگیریم و خیلی از صحنه‌ها باکیفیت نبود. در سینمای رسانه منتظر شروع نمایش فیلم بودند و بابت همین موضوع کلی از آن‌ها (اهالی رسانه) کنایه شنیدم چون تایم شروع فیلم مدام تغییر می‌کرد و آن‌ها هم می‌گفتند اگر نمی‌خواهی فیلم را نمایش دهی چرا ما را در صف نگه داشته‌ای و من هم عذر خواهی می‌کردم ولی واقعا مسئله فنی بود. من برای رساندن فیلم، خودم در آن شب بارانی هارد را از لابراتوار گرفتم و با موتور به پردیس ملت بردم تا فیلم برای خبرنگارها نمایش داده شود. فیلم را کپی کردیم اما پِلِی نمی‌شد. دوباره روی یک هارد سالن دیگر کپی کردیم که همه این‌ها زمان‌بَر بود تا در آن ترافیک فیلم را دوباره به پردیس ملت برسانیم. در یک سالن دیگر امتحان کردیم ولی باز هم پلی نشد و اصلاً امکان نمایش فیلم در آن شب فراهم نشد. در آخر روز بعد همان نسخه با کیفیت پایین را خروجی گرفتیم و نمایش دادیم که خیلی بابت آن عصبانی بودم.

حالا از این نسخه‌ای که در سینماهاست راضی هستید؟
 
بله. بعد از جشنواره کمی صدا را دستکاری کردیم، اصلاح رنگ و ویژوال افکت کامل شد و الان یک نسخه دیدنی برای اکران روی پرده سینما آماده شده و به نظرم حداکثر استعدادی که برای بخش‌های مختلف پست پروداکشن لازم بود به کار گرفته شده است و اگر ضعفی وجود دارد به من مربوط می‌شود.
 
در میکس نهایی آیا صحنه‌هایی کم و زیاد شده‌ یا فیلم در تدوین تغییری کرده است؟
 
 مدت زمان نمایش فیلم تغییری نکرده منتها برخی پلان‌ها بخصوص در بخش ویژوال افکت جایگزین شده‌اند.
 
در توضیح ابتدایی فیلم «پالایشگاه» به ۳۳۰ شهید پالایشگاه نفت آبادان اشاره می‌شود که فیلم به آن‌ها تقدیم شده است. این تصمیم خود شما بود که همانند دیگر فیلم‌های دفاع مقدسی به طور مستقیم به شهادت یک رزمنده خاص اشاره نکنید؟  
 
این ۳۳۰ شهید پالایشگاه مربوط به تمام هشت سال جنگ است ولی داستان ما در همان دو سه ماه اول جنگ رخ می‌دهد. البته در همان مقطع هم کسانی شهید شدند که اشاره شده ولی داستان فیلم مسیر دیگری را پیش می‌برد.

بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده می‌کردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را می خرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر می شود هیچ توجیهی ندارد
 
 این مسیر دیگر فیلم، بنا بر همان ایده‌ای است که قبلا هم در باره آن صحبت کرده‌اید که جنگ را از زوایای دیگری ببینیم؟ شما «پالایشگاه» را با چه نگاهی ساختید تا مثل بسیاری از فیلم‌های امروزی دفاع مقدسی صرفا حول یک قهرمان شهید پیش نرود؟  
 
به نظر من بخش‌هایی از تاریخ جنگ ما مغفول مانده که اگرچه در کتاب‌ها ثبت شده یا در تاریخ شفاهی‌ها گفته شده ولی خیلی کم به فیلم تبدیل شده است. عمدتاً هم اگر این‌ها به فیلم تبدیل نشوند مردم در جریان آن‌ها قرار نمی‌گیرند چون مگر چقدر مخاطب کتابخوان داریم؟ به همین دلیل فکر می‌کنم الان وقت آن است که سراغ بخش‌هایی برویم که تاکنون به آن‌ها پرداخته نشده است. ما درباره جبهه جنگ زیاد فیلم ساخته‌ایم یعنی از خط مقدم فیلم‌های متفاوت و زیادی ساخته شده و همچنان هم ساخته می‌شوند در حالی که این جبهه جنگ، یک پشت خط مقدمی هم داشت. این باور وجود دارد که اگر مثلاً ۲۰ درصد در خط مقدم می‌جنگیدند، ۸۰ درصد در پشت آن مشغول جنگ بودند که شامل تمام فعالیت‌ها و آدم‌ها از پایتخت و مرکز کشور گرفته تا شهرهای مرزی می‌شود ولی کمتر به آن‌ها پرداخته شده است. در تیتراژ آخر فیلم تصویر مستندگونه‌ای وجود دارد که می‌گوید در طول هشت سال جنگ، آب تصفیه شده و آشامیدنی آبادان قطع نشد چون پالایشگاه بخش تصفیه آب خود را قطع نکرد و ما بابت همین مسئله کلی شهید دادیم. این بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده می‌کردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را می‌خرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر می‌شود هیچ توجیهی ندارد. همچنین گفته می‌شد وقتی برای هلیکوپترها روغن می‌خواستند، عده‌ای بودند که از جان خود مایه گذاشتند و این روغن را از پالایشگاه تامین می‌کردند تا به شهرهای مختلف فرستاده شود اما به هیچ کدام از این موضوع‌ها پرداخته نشده است و فراموش شده که ما قهرمانانی داشتیم که مردم عادی بودند یعنی تفنگ در اختیار نداشتند ولی هیچ چیزی کمتر از آن بسیجی و ارتشی و تکاوری که با بعثی‌ها می‌جنگیدند، نداشتند. بنابراین حالا بعد از اینکه فیلم‌های زیادی در خط مقدم ساخته شده، وقت آن رسیده که ارگان‌های دخیل در این ماجرا هزینه کنند و از داستان‌های غیرتکراری بگویند مخصوصا آنکه پرداختن به برخی از این داستان‌ها می‌تواند از یک جنبه راحت‌تر باشد چون وقتی برای یک داستان یا فیلم وارد منطقه عملیاتی می‌شوید، خط قرمزها در خط مقدم بسیار زیاد است اما وقتی یک خاکریز عقب‌تر می‌آیی خیلی چیزها را می‌توانی راحت‌تر بگویی و الان زمان آن است که بگوییم در شهرهای مرزی چه اتفاقاتی افتاده است.
 
 این نوع نگاه به دلیل آبادانی بودن شما بسیار کمک‌کننده است چون خیلی چیزها را خودتان تجربه کرده‌اید. از آن زمان بگویید. وقتی اولین شعله‌های آتش جنگ در پالایشگاه نفت آبادان دیده شد که آن را به اولین شعله‌های آتش جنگ تعبیر می‌کنند، شما در آبادان بودید؟
 
بله. ما در آنجا بودیم و من کودک بودم، مدتی زندگی کردیم ولی بعد دیگر شرایط سخت بود و جنگ‌زده شدیم و از شهر بیرون آمدیم. البته هر از گاهی برمی‌گشتم چون در اهواز بودیم و فاصله زیادی با آبادان نبود. در سال۱۳۶۵ حدودا ۱۵ – ۱۶ ساله بودم که  به عنوان عکاس در عملیات والفجر ۸ در آبادان بودم؛ در همان شبی که غواص‌ها رفتند من هم رفتم و عکاسی و فیلمبرداری کردیم و صبح آن روز هم به فاو رفتیم. در مجموع قصه‌های جذاب زیادی از همین سنگرهای پشت جنگ وجود دارد و بجز آبادان و خرمشهر شهرهای دیگری مثل قصر شیرین، کرمانشاه و ایلام هم قصه‌های زیادی دارند.

تجربه من پس از فیلم «آبادان یازده ۶۰» که هیچ کامنت یا نقد رسمی منفی هم ندیدم نشان می‌دهد که نسل جدید از دهه‌های ۷۰ و ۸۰ که فیلم را دیده بودند اول تمایلی به دیدن فیلم جنگی نشان نمی‌دادند بخصوص در جشنواره که بخاطر مجموعه بلیت‌هایی که خریده بودند، به اجبار به تماشای فیلم رفتند ولی وقتی از سالن خارج می شدند از همان‌ها هم واکنش‌های مثبت گرفتم چون این‌ها مطالب ناگفته‌ای است که نسل جدید باید آن‌ها را بداند.
 
البته توجه فیلمسازها هم می‌تواند به این مسائل جلب شود، موقعیت‌هایی هم پیش می‌آید که برای یکسری فیلم‌ها سرمایه‌گذاری بیشتری انجام می‌شود؛ مثلاً چند سالی بود که فیلم دفاع مقدسی نداشتیم طوری که وقتی «آبادان یازده ۶۰» در جشنواره فجر نمایش داده شد، فیلم جنگی زیادی در آن دوره نبود ولی بعد تصمیم گرفتند تعداد این فیلم‌ها را زیاد کنند تا امسال که انگار در دهه ۶۰ هستیم و همه ارگان‌های دولتی مشغول ساخت فیلم جنگی هستند. یک زمان هم بود که تمرکز بر ساخت فیلم درباره مجاهدین زیاد شده بود و حوزه هنری و سازمان اوج و … سراغ ساخت چنین فیلم‌هایی رفتند اما کسانی که پالایشگاه را دیده‌اند، می‌گویند بعد از مدت‌ها یک فیلم سینمایی را روی پرده تماشا کرده‌اند از نظرتصویر و صدا که البته زحمت زیادی هم برای آن کشیده شد. یادم می‌آید برای صحنه انفجار تانکی گازوییل هیچ تصوری که چطور در می‌آید وجود نداشت و بعضی که وقتی فیلمنامه را می خواندند، به من گفتند فیلمنامه با شرایط سینمایی ما این صحنه‌ها موقع اجرا درنمی‌آید. تقریباً هم سکانسی جا نماند که آن را اجرا نکنیم و در بخش فیلمبرداری و ویژوال و بازیگران و همکاران جوانم با شجاعت و جسارت و استعداد و غیرت کمک بسیار زیادی کردند و نشان دادند که با همین امکانات می‌توان یک فیلم سینمایی خوب ساخت.


 
 حالا که بر روایت‌های متفاوت از پشت خط مقدم و در شهرهای مرزی و جنگ‌زده تاکید می‌کنید، قصد ندارید سراغ ساخت فیلمی از دوران معاصر این شهرها، زندگی مردمانش و آسیب‌های جنگ بروید؟
 
سراغ این موضوع‌ها هم می‌توان رفت و اگر اشتباه نکنم فیلم‌های خیلی کمی هم درباره جنگ‌زده‌ها ساخته شده؛ مثلا آقای رحمان رضایی یک فیلم ساخته بود و همینطور آقای عیاری که امیدوارم هرچه زودتر حالشان خوب شود، فیلم «آبادانی‌ها» را در هتل زیر پل سیدخندان که الان تخریب شده ساختند. درواقع فیلم‌های خیلی محدودی نه فقط در این مورد بلکه حتی در مورد خانواده‌ها شهدا و رزمندگان و زندگی عادی آن‌ها ساخته شده است وشاید از معدود نمونه‌های آن به فیلم «موقعیت مهدی» بتوان اشاره کرد که یک طرف جذاب‌تر ماجرا را نشان می‌داد.  
 
ارزش قطعاتی که در همان ماه‌های اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. یعنی چند نفر تصمیم می‌گیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آن‌ها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها می‌شنوی که اختلاس می‌شود

در پرداختن به این داستان‌ها خط قرمزها کمتر نمی‌شود؟
 
اگر بخواهیم به آسیب‌ها بپردازیم خط قرمزهایی وجود دارد ولی اگر بخواهیم حماسه‌سازی کنیم، خط قرمزی نیست. یک اتفاق جالب که من اخیراً متوجه آن شدم و احتمالا طرح آن سخت باشد این بود که طبق اسناد موجود، ارزش قطعاتی که در همان ماه‌های اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد و آن‌ها را از آبادان خارج کردند،  سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. ما در زمان جنگ تحریم بودیم و این قطعات تمام پالایشگاه‌های کشور را سرپا نگه داشت. حتی پس از جنگ هم وقتی می‌خواهند پالایشگاه آبادان را بازسازی کنند باز، همین قطعات است که به کمک می‌آید یعنی چند نفر تصمیم می‌گیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آن‌ها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها می‌شنوی که اختلاس می‌شود.
 
 در چند سال گذشته بازیگران سرشناسی به فیلم‌هایی که در دسته فیلم‌های دفاع مقدسی قرار می‌گیرند وارد شده‌اند مثل امیر جدیدی یا جواد عزتی. با توجه به حمایت مالی که از طرف وزارت نفت داشتید نمی‌خواستید از بازیگران چهره استفاده کنید تا فیلم جذابیت‌های بیشتری برای فروش در گیشه داشته باشد؟
 
من در «آبادان یازده ۶۰» هم همین رویه را در پیش گرفتم. نمی‌خواستم سراغ استار بروم و دنبال این بودم تا همه کنار هم متعلق به خود آنجا باشند. در «پالایشگاه» هم از طرف صاحبان فیلم فشار می‌آمد که سوپراستار داشته باشیم ولی از یک طرف بودجه نداشتیم و از طرف دیگر من اصرار داشتم که بودجه‌ دعوت از یک بازیگر چهره را برای خود فیلم خرج کنیم چون «پالایشگاه» فیلم استار نیست، فیلم اجراست. الان هم که نتیجه کار را می‌بینم به نظرم تمام بچه‌ها بخصوص بانیپال (شومون) و امیررضا دلاوری به عنوان بازیگران غیر بومی  خیلی خوب، لهجه آبادانی را درآوردند و جنس کارگری آن‌ها در نقش، خیلی خوب در فیلم نشست؛ حتی الهام نامی با وجود سکانس‌های بسیار اندکش در یاد مخاطب می‌ماند.  البته این را هم باید اضافه کنم که «پالایشگاه» فیلم خیلی سختی بود و بخاطر همان پیگیری‌ها با چند بازیگر مطرح هم صحبت کردیم اما بعضی از آن‌ها می‌گفتند این فیلم خیلی دردسر دارد. همین پول را در تهران می‌گیریم چرا به گرمای آبادان بیاییم؟
 
 با این وجود شما با یک بازیگر مطرح به نتیجه رسیده بودید تا در فیلم بازی کند که آن هم به حاشیه‌های زیادی ختم شد.
 
بله ولی چون ما هیچ نقشی در آن نداشتیم ترجیح می‌دهم دربار ه آن حرفی نزنم.  
 
به فیلم برگردیم و صحنه‌هایی که از آبادان تصویر کردید. زمانی ناصر تقوایی می‌گفت برخی سمبل‌ها و مکان‌هایی که از جنگ در آبادان آسیب دیده‌اند باید حفظ شوند. شما چقدر از فیلم را در آبادان ساختید و فکر می‌کنید چقدر از آنچه آقای تقوایی می‌گفت در آبادان انجام شده است؟
 
فیلم را که به طور کامل در آبادان ساختیم و از پرده سبز و آبی هم استفاده کردیم متاسفانه مسئولین ظاهرا قرار نیست به آبادان و خرمشهر رسیدگی کنند و اصلا انگار مردم آنجا قوم فراموش شده‌اند مثل قوم سیستان و بلوچستان. یکی از موضوعاتی که من معتقدم باید درباره آن فیلم ساخت همین چیزهاست. مردم با دیدن فیلم «پالایشگاه» متوجه می‌شوند که آبادان چه بوده، چه آدم‌هایی در آن حضور داشتند و الان به چه شرایطی رسیده است. در زمان جنگ شهر در دست بچه‌های شرکت نفت بود؛ یعنی تمام شهر را بچه‌های شرکت نفت کنترل می‌کردند چون نظم و انضباط را می‌دانستند و خیلی فوری شهر را ساماندهی کردند. حتی این چاپ کوپن از آبادان شروع و بعد در کل کشور رایج شد. اولین بار کوپن‌ها در چاپخانه آبادان به چاپ رسیدند و بعدها سهمیه‌بندی برنج و روغن به کل کشور رسید. ما صحنه‌های زیادی را بنا به داستان‌های مختلف اتفاق افتاده در فیلمنامه داشتیم که بخاطر طولانی بودن، مجبور به حذف آن‌ها از فیلمنامه شدیم از جمله اینکه پدر آن نقشی که امیررضا دلاوری آن را بازی می‌کند، سرآشپز شرکت نفت بود و آشپزخانه شرکت نفت در روزهای جنگ روزانه ۱۵ هزار غذا برای رزمنده‌ها و مردم داخل شهر می‌پخت. این‌ها اتفاق‌های خاصی هستند که برای مردم هم جذابیت دارند.
 
شما در زمان فعالیت پالایشگاه این فیلم را ساختید. در چه ساعت‌هایی در پالایشگاه حضور داشتید؟
 
ما در ساعت‌هایی در پالایشگاه کار می‌کردیم که کارکنان آنجا به ما می‌گفتند مگر دیوانه‌اید در این تایم فیلمبرداری می‌کنید؟ چون آن‌ها بخاطر گرما ساعت ۱۱ تا ۲ ظهر کار خود را تعطیل می‌کردند و این دقیقاً زمانی بود که ما همچنان کار می‌کردیم یعنی از صبح تا غروب در پالایشگاه بودیم و بیشتر تمرکز ما هم در بخش‌هایی بود که کارهای اصلی پالایشگاه انجام نمی‌شد یا اگر هم دستگاه‌ها روشن بودند کارکنان با ما همکاری زیادی انجام می‌دادند تا بتوانیم با سر و صدای کمتری صحنه‌ها را فیلمبرداری کنیم. بسیاری از این کارکنان پالایشگاه از کسانی بودند که پدر، برادر یا عموی آن‌ها پیش‌تر در گذشته‌های دور در پالایشگاه کار می‌کردند و بعضی سکانس‌هایی را که فیلمبرداری می‌کردیم آن‌ها در جریان واقعی ماجرا بودند؛ حتی یکی از آن‌ها گفت پدرش راننده لیفتراک بود و جزو کسانی بوده که شهید شده است. بچه های شرکت و مردم آبادان و خرمشهر و مسیولین پالایشگاه خیلی همراهی کردند. به نظرم علاوه بر مردم،  بخشی از مخاطبان اصلی این فیلم مسئولان هستند آن هم نه فقط مسئولان وزارت نفت، بلکه اتفاقاً مسئولان دیگر وزارتخانه‌ها را نیز مخاطب این فیلم می‌دانم تا بدانند این پالایشگاه چطور و با چه غیرتیحفظ شده است.
 
قرار نیست فیلم جدیدی بسازید؟
 
چرا مشغول نوشتن فیلمنامه‌ای هستم که داستان آن به بعد از زمان جنگ برمی‌گردد.
 
آقای طباطبایی کشاندن مردم برای دیدن این نوع فیلم‌ها در سینما با وجود تعدد فیلم‌های کمدی کار سختی است. در دفتر پخش چه برنامه‌هایی را در نظر دارید؟
 
 در حال حاضر ما با چند مسئله مهم مواجه هستیم از جمله ایینکه به سینمادارها بعد از دوران رکود نمی‌توان حق نداد چون دو سال کرونایی را پشت سر گذاشته، به شدت ضرر کرده و آنقدر هزینه‌هایش زیاد بوده که تازه با فروش امسال سینما به نقطه سر به سر با هزینه‌های سال قبلش رسیده است. از طرف دیگر مخاطب عادت کرده که فیلم کمدی تماشا کند یعنی حتی وقتی به سالنی می‌رود و متوجه می‌شود فیلمی که می‌بیند فقط به ظاهر کمدی بوده بعد از چند دقیقه از سالن بیرون می‌آید به همین دلیل شرایط اکران بسیار سخت شده ولی با این حال تلاش می‌کنیم در شهرستان‌ها و به ویژه شهرهای فاقد سینما اتفاق‌هایی را برای پخش فیلم رقم بزنیم تا اکران‌های خارج از سینما داشته باشیم بخصوص آنکه مخاطبی که در این شهرهاست و نیز آن دسته از تماشاگرانی که از طریق سینماهای سیار فیلم‌ها را نگاه می‌کنند، به این جنس فیلم‌ها نزدیک‌تر هستند.  

ما بیش از هر چیز باید تلاش کنیم فیلم «پالایشگاه» را به آن دسته از مخاطبانی برسانیم که این نوع سینما را دوست دارند و منتظر دیدن آن هستند و معتقدیم اگر مخاطب به سالن بیاید حتماً از تماشای این فیلم لذت می‌برد.
 
البته به نظرم این انتظاری که امسال نسبت به فروش فیلم‌ها ایجاد شد، باید حتماً تعدیل شود چون الان سینمدارها به فیلمی که ۵۰ میلیارد تومان می‌فروشد می‌گویند نفروخته است یعنی انگار فیلمی با فروش زیر ۱۰۰ میلیارد را خوب نمی‌دانند. این مسئله به نگه داشتن فیلم در سانس‌های متعدد ضربه می‌زند. همین الان فیلم اگر فیلم «جنگل پرتقال» در سانس‌های محدود اما به طور پیوسته اکران شود مخاطب خود را پیدا می‌کند و فروش بیشتری به دست می‌آورد در حالی که به چنین فیلمی  فضا داده نمی‌شود و بعد از مدتی اکران آن را تمام می‌کنند و به جایش یک کمدی دیگر پخش می‌کنند. وقتی توقع فروش بالا می‌رود یک فیلم اجتماعی که ۲۰ یا ۳۰ میلیارد تومان هم بفروشد مثل یک اثر شکست خورده است در صورتی که این روزها در بین این همه فیلم کمدی یک انیمیشن داریم که ۵۰ میلیارد تومان فروخته و در باشگاه ۵۰ میلیاردی‌های سینما تنها فیلم غیر کمدی ماست اما به چشم هیچکس نمی‌آید.  این روند سبب می‌شود سرمایه‌گذارها دیگر وارد حیطه فیلم‌های غیر کمدی نشوند. تمام این‌ها هم در شرایطی است که سال آینده تعداد فیلم‌های کمدی در حال تولید یا ساخته شده، آنقدر زیاد است که به راحتی هر ماه می‌توان دو فیلم کمدی اکران کرد و اگر این اتفاق بیفتد فیلم دیگری را نمی‌توان با آن‌ها روی پرده برد.  
 

فیلم «پالایشگاه» امکان پخش تیزر از تلویزیون را دارد؟
 
طباطبایی:‌ بله تعدادی تیزر داریم ولی پخش تیزر در ماهواره بسیار مهم است چون فیلم‌های کمدی که در شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ می‌شوند سبب می‌شوند بیشتر مخاطبان فضای کلی سینمای ایران را صرفا در همان محدوده ببینند در صورتی که ما اصلا امکان پخش تیزر در ماهواره را نداریم و عجیب است که سینمادارها این نکته را بررسی می‌کنند که آیا فیلمی تبلیغات ماهواره‌ای دارد یا خیر و اگر داشته باشد به نوعی پوئن مثبت برایش محسوب می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- برگزاری جشنواره فیلم عمار در دهه آخر دی

 دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار اعلام کرد، چهاردهمین دوره این رویداد در تاریخ ۲۱ تا ۲۹ دی‌ماه، برگزار می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از عمار فیلم، چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، با محوریت «نظم جدید جهانی» و با تمرکز بر موضوع فلسطین در تاریخ ۲۱ تا ۲۹ دی‌ماه، برگزار می‌گردد.

بنابر این اطلاعیه، افتتاحیه چهاردهمین دوره از این رویداد در روز پنجشنبه ۲۱ دی‌ماه و اختتامیه آن روز جمعه ۲۹ دی‌ماه، همزمان با روز غزه، در تالار اندیشه حوزه هنری تهران، برگزار خواهدشد.

همچنین، نمایش مرکزی آثار منتخب بخش‌های رقابتی جشنواره شامل فیلم داستانی، فیلم مستند، پویانمایی، نماهنگ و فیلم ما، از تاریخ ۲۲ الی ۲۸ دی‌ماه، در سینما فلسطین تهران و همزمان در بسترهای پخش برخط جشنواره، صورت می‌گیرد.

اکران مردمی جشنواره همانند دوره‌های گذشته در سراسر کشور، همزمان با جشنواره برگزاری می‌گردد.

دبیرخانه جشنواره از علاقه‌مندان و فعالان جبهه فرهنگی انقلاب دعوت می‌کند جهت نمایش آثار منتخب جشنواره در استان‌ها، شهرستان‌ها و روستاها با شماره ۴۲۷۹۵۳۰۰-۰۲۱ تماس حاصل‌نمایند.

اعلام آثار بخش مسابقه، متعاقبا در روزهای آتی از طریق تارنمای رسمی جشنواره، اعلام می‌گردد.

رسانه سینمای خانگی- نامزدهای آکادمی افسانه زندگی معرفی شدند

هفت نامزد بهترین فیلم خارجی زبان هفتمین دوره برگزاری مراسم بین‌المللی «آکادمی افسانه زندگی» معرفی و «ساجال داتا» به‌عنوان دبیر بخش بین‌الملل این دوره منصوب شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی مراسم بین‌المللی آکادمی افسانه زندگی، سجاد اصغری رییس و بنیانگذار مراسم بین‌المللی «آکادمی افسانه زندگی» درباره انتصاب ساجال داتا سینماگر هندی و مسوول فوروم کلکته هند به‌عنوان دبیربخش بین‌الملل این دوره از رویداد گفت: این انتصاب صورت گرفت تا بنابر ظرفیت و تعاملات بین‌المللی این سینماگر در چارچوب ارزیابی و بررسی فیلم‌های برگزیده جشنواره‌های الف و ب سینمای جهان به انتخابی شایسته و منطقی دست یابیم.

وی منطقه مورد علاقه به کارگردانی جاناتان گلیزر از بریتانیا، من کاپیتان به کارگردانی متئو گارونه از ایتالیا، سرزمین موعود به کارگردانی نیکولای آرسل از دانمارک، روزهای آرام به کارگردانی ویم وندرس از ژاپن، انیمیشن چهار روح کابوت به کارگردانی آرون گادر از مجارستان، درباره علف‌های خشک به کارگردانی نوری بیلگه جیلان از ترکیه و ۲۰۱۸، همه قهرمان هستند به کارگردانی جود آنتانی جوزف از هند را به عنوان هفت کاندیدای بخش بین‌الملل بهترین فیلم خارجی زبان این دوره از مراسم برشمرد.

چهار دختر به کارگردانی کوثر بن‌هنیه از تونس، نخ طلایی به کارگردانی نیشتا جِین از هند و زندان مرکزی ویلادمیر به کارگردانی یولیا بابکو وا از روسیه نیز به عنوان سه نامزد بخش مستند مراسم اعلام شد.

سه نامزد بخش فیلم کوتاه مراسم هم شامل بیست و هفت (۲۷) به کارگردانی فلورا آنا بودا از مجارستان، اکنون به کارگردانی یه یوان از چین و وقتی جنگ تمام شود به کارگردانی سیمونه ماسی از ایتالیا است.

اصغری گفت: در این دوره از مراسم برای نخستین بار، بنابر الگوریتمی که طراحی کردیم از هوش مصنوعی هم برای رسیدن به انتخاب کاندیدای بخش بین‌الملل کمک گرفتیم، تا در ۱۶ دی ( ۶ ژانویه ۲۰۲۴ ) در سالن موج نو افسانه زندگی مدیا بهترین فیلم خارجی زبان هر بخش را معرفی کنیم.

مسوولیت روابط عمومی این دوره از مراسم نیز بر عهده امیر خانزاده است.

رسانه سینمای خانگی- این کمدی، شریف است

«ویلای ساحلی» نماینده شایسته‌ای برای کمدی موقعیت است؛ جنسی از کمدی که در غوغاسالاری کمدی شخصیت و البته تبحر خاصی که تولید این شکل از کمدی می‌طلبد، در سینمای این سال‌های ایران، تقریبا کمیاب شده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، جدیدترین ساخته سینمایی کیانوش عیاری، فیلم پخته و صبوری در شکل محتوایی است. اگر بخواهیم بااغماض، فیلم را در رسته کمدی تعریف کنیم، با یک کمدی موقعیت شریف مواجه هستیم که علیرغم استعداد فراوانی که در زایش سوژه‌های مختلف به خود می‌بیند، صبوری نشان داده و به یک پختگی دوست‌داشتنی رسیده است.

مسیر داستان‌گویی روی ریلی قرار دارد که به هجو کشیده نمی‌شود؛ فانتزی کار، تا انتها جذبه دارد و دومینووار، رشدی تصاعدی در شاخص‌های چالش را به خود می‌بینداین طبیعی است که شاید طیفی از مخاطبان، نتوانند در نگاه اول، آن ارتباط بهینه را با اثر برقرار کنند. ویلای ساحلی برای مخاطبانی که سال‌ها به تماشای کمدی شخصیت عادت داشته‌اند، یک اتفاق جدید به حساب می‌آید. آنها عادت دارند تا رضا عطاران و پژمان جمشیدی را در شمایل تیپ‌هایی که در این سال‌ها ایفا کرده‌اند، ببینند و پیشاپیش با ذهنیتی که منتظر تکرار نقش‌آفرینی‌های قبلی آنهاست، وارد سالن می‌شوند اما در این کمدی موقعیت، محوریت، با زایش‌گری لوکیشنی است که عطاران و جمشیدی، ابژه‌های آن هستند.

در چنین اتمسفری، مختصات رفتاری درستی برای شخصیت‌های هدف، تعریف شده است که می‌تواند چالش‌های روایی خوبی را هدف‌گذاری کند. در ادامه این چینش رفتاری، داستانک‌ها به‌خوبی می‌توانند هسته مرکزی را پروار کنند. مسیر داستان‌گویی روی ریلی قرار دارد که به هجو کشیده نمی‌شود؛ فانتزی کار، تا انتها جذبه دارد و دومینووار، رشدی تصاعدی در شاخص‌های چالش را به خود می‌بیند.

در ادامه همین روند است که در برخی سکانس‌ها، شلوغی‌های حجیمی را شاهد هستیم که فیلمنامه و البته کارگردانی، به‌خوبی توانسته از پس رتق‌وفتق آن برآید. این صحنه‌ها ساماندهی درستی دارند و نشان می‌دهند که نویسنده و کارگردان، فارغ از تصویرگری هجمه، مدیریتی نرم را برای یک گذر رندانه در دل درام گنجانده‌اند به‌گونه‌ای که تمامی این اغتشاش‌ها، با پیش‌درآمدی درست، فضا را از پیچ روایت عبور داده و آن را به فصل بعدی متصل می‌کنند.

در برخی سکانس‌ها، شلوغی‌های حجیمی را شاهد هستیم که فیلمنامه و البته کارگردانی، به‌خوبی توانسته از پس رتق‌وفتق آن برآید

طبیعی است که برای چنین سوژه زایش‌گری، موقعیت‌های کمیک بسیاری قابل تعریف است اما اینکه کیانوش عیاری به چنین موقعیت‌هایی برسد، نشان از پختگی نگاهی است که وی را پس از بیش از ۴ دهه فیلمسازی همراهی می‌کند. این نشان می‌دهد که حتی لغزیدن کارگردانی چون عیاری به وادی فیلمی چون ویلای ساحلی که می‌خواهد از بابت تولید آن، هزینه فیلم بعدی‌اش را فراهم کند، حاصل یک نگاه ساختاری است.

به سمت جنسی از کمدی می‌غلتد که در سینمای این روزهای ایران، نماینده چندانی ندارد و برای این کمدی موقعیت، به داستان‌هایی می‌رسد که نزد یک کارگردان تجاری‌ساز، هرگز محلی از اعراب ندارد. دلیل انتخاب عطاران و جمشیدی برای این فیلم نیز دقیقا به همین عامل مربوط است تا آنها بتوانند با تکیه بر پتانسیل و بداهه‌های حرفه‌ای خود، این جنس کمدی موقعیت را پروارتر کنند همچنان‌که می‌بینیم در بسیاری از کمدی‌های موقعیت نظیر اجاره‌نشین، خلاقیت بازیگران تا چه اندازه توانسته به اعتلای کار و این‌همانی مخاطب کمک کند.

البته مشخص است که فیلم، فضاهای بیشتری را تجربه کرده که بنا بر مقتضیات، نسخه‌ای سینمایی از آن استخراج شده که این اتفاق، ریتم داستانی را به‌خوبی حفظ کرده اما بیشترین تاثیر را در پایان‌بندی داشته که نتوانسته در قواره داستان، خودنمایی کند. به‌نوعی که داستان پس از یک شروع و میانه شلوغ با ریتمی تند، به‌ناگهان فروکش کرده و تعلیق داستان، می‌خوابد. این فینال اگرچه به بدنه فیلم نمی‌خورد اما توانسته اتفاقات را جمع کرده و آن را به سامان برساند.

ویلای ساحلی، اتفاق مبارکی در سینمای این روزهای کشور است. در شرایطی که عمده کمدی‌ها، به باسمه پهلو می‌زنند و درصدد بهره‌گیری از بازیگران چهره خود در مسیر گیشه هستند، ویلای ساحلی، با یک سیاست درست، نماینده شایسته‌ای برای کمدی موقعیت است که جایش در سینمای ایران به‌شدت خالی است. فیلمی که نباید با پیش‌فرض به تماشای آن نشست و هیجان‌زده با آن برخورد کرد. برای چنین فیلمی باید در تراز و اندازه حرفه‌ای آن برخورد کرد.

رسانه سینمای خانگی- این بیلبورد برای همۀ فیلم‌ها جا دارد

شاید شما هم به عنوان یکی از مخاطبان سینما زمانی را به خاطر بیاورید که برای تماشای فیلمی به سینما می‌رفتید؛ با خاموش شدن چراغ‌های سینما پیش از نمایش فیلم، تبلیغات محصولات مختلف یا تیزر فیلم‌ها با عنوان برنامه آینده نمایش داده می‌شد. زمانی این تبلیغات آنقدر تاثیرگذار بود که مخاطبان از این طریق با فیلم‌های در نوبت اکران آشنا می‌شدند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، در واقع پیش از آغاز فیلم، بهترین زمانی بود که مخاطب علاقه‌مند به سینما با تیزر فیلم‌های جدید آشنا شود. همچنین سایر اقلام تبلیغی هم جایگاه ویژه‌ای داشت چرا که تمرکز کامل مخاطب بر پرده سینما بود.

چرا تبلیغات یکپارچه سینمایی؟

بر اساس آمار منتشر شده توسط موسسه سینماشهر، سال گذشته بیش از ۱۳ میلیون نفر به تماشای آثار سینمایی اکران شده پرداختند و این آمار رو به رشد یعنی سینما به عنوان یکی از پرمخاطب‌ترین و تاثیرگذارترین رسانه‌ها در سبد فرهنگی خانواده‌های جایگاه ویژه‌ای دارد؛ در نتیجه فرصت مناسبی برای بنگاه‌های تبلیغاتی یا کارآفرین‌ها برای تبلیغ محصولات و خدمات فراهم می‌کند.

تبلیغات در سینما، به صورت دیداری-شنیداری بوده و از آنجا که مخاطبان سینما از سنین، جنسیت‌ و قشرهای مختلف هستند، تبلیغات پیش از فیلم، می‌تواند یک محصول را بهتر و بیشتر و با جامعه هدف مشخص به سمع و نظر مخاطب برساند. در حال حاضر متاسفانه به علت عدم یکدستگی فعالان شاغل در حوزه سینماداری در استفاده از ظرفیت‌های در اختیارشان، فضاهای تبلیغاتی در سینماها جذابیت خود را از دست داده و نادیده گرفته می‌شوند.

در طرح «شبکه تبلیغات و بازرگانی سینمای ایران» که اخیرا موسسه سینماشهر به عنوان یکی از اقدامات خود رونمایی کرد علاوه بر مخاطبان و بنگاه‌های تبلیغاتی، سینماداران و حتی تهیه‌کنندگان نیز در نظر گرفته شده‌اند. به گفته مدیر عامل این موسسه، در صورت اجرای این طرح با حذف واسطه‌های تبلیغاتی، امکان بهره‌برداری همزمان از تبلیغات شنیداری و دیداری (تیزرها) در کنار تبلیغات محیطی فراهم خواهد شد.

در صورت استفاده از روش تبلیغات چسبیده به فیلم، برای نتیجه مطلوب حتی می‌توان دسته‌بندی تبلیغات بر اساس ژانر فیلم را داشته باشیم که به ایجاد فضای رقابتی تبلیغات منجر می‌شود.

ایجاد امکان تبلیغات هدفمند

مرتضی شایسته، پخش‌کننده و تهیه‌کننده سینما در این باره به ایرنا گفت: تبلیغات، درآمد زیادی دارد و نمی‌توان از نقش آن در سینما غافل شد. پیش از این محصولات یا آثار سینمایی در ابتدای فیلم‌ها تبلیغ می‌شد و تهیه‌کنندگان نیز سهمی از این تبلیغات نداشتند؛ با طرح «شبکه تبلیغات و بازرگانی سینمای ایران» امیدواریم به صاحبان فیلم‌ها و تهیه‌کنندگان کمک شود. با یکپارچه‌سازی تبلیغات سینمای ایران، امکان تبلیغات هدفمند براساس جامعه مخاطب و ژانر فیلم‌ها فراهم ‌شود و با حذف واسطه‌های تبلیغاتی حتی برای کارکنان آن سینما نیز درآمدزایی به دنبال خواهد داشت.

اتفاق خوبی در انتظار سینماداران است

همچنین سعید خانی، مدیر شرکت پخش «خانه فیلم» نیز درباره تبلیغات یکپارچه سینمایی به ایرنا گفت: با توجه به تورمی که وجود دارد، هزینه‌های سالن‌داری نیز افزایش یافته است؛ طرح «شبکه تبلیغات و بازرگانی سینمای ایران» می‌تواند بخشی از این هزینه‌ها را برای سالن‌داران جبران کند.

وی افزود: فضای سینما و پرده بزرگ محل خوبی برای صاحبان آگهی‌هاست که اطلاع‌رسانی کنند. اگر این یکپارچگی تبلیغات شکل بگیرد هر سه حوزه سینما یعنی تهیه‌کننده، پخش‌کننده و سینماداران می‌توانند از عهده هزینه‌های کار خود برآیند. سینماداران نیز می‌توانند هزینه‌هایی مانند آب و برق و پرسنل را که در این سال‌ها به شدت بالا رفته تامین کنند. ضمن اینکه در نهایت تولیدکننده هم در بحث تبلیغات می‌تواند منفعت داشته باشد. کار دشواری است، ولی به نظرم شدنی است.

حبیب اسماعیلی، پخش‌کننده و تهیه‌کننده نیز به ایرنا گفت: اکنون سینما به مرکزی برای جذب مخاطب تبدیل شده، پاساژها و مراکز خریدی که سینما دارند ازدحام بیشتری را شاهد هستند. تبلیغات یکپارچه سینمایی نیز می‌تواند درآمدی برای صاحبان سینما داشته باشد و از طرفی دیگر به تجارت کشور کمک کند.

 حبیب اسماعیلی – پخش‌کننده و تهیه‌کننده سینما

محمدقاصد اشرفی، رئیس هیأت مدیره انجمن سینماداران نیز درباره تبلیغات سینمای ایران به ایرنا گفت: در گذشته تبلیغات به مراکز محدودی سپرده می‌شد و بسیاری از سینماهایی که فروش کمتری داشتند از این مزایا بهره‌مند نبودند. صاحبان کالا تنها به چند پردیس سینمایی پرفروش تبلیغ می‌سپردند ولی در این طرح جدید همه سینماها در سود این تبلیغات سهیم هستند و این به سینما و سینماداران کمک می‌کند.

به هر حال سینما یکی از انعطاف ‌پذیرترین فضاهای تبلیغاتی برای کارفرمایان و تاثیرگذار برای مخاطبان است که با برنامه‌ریزی و حرکت در مسیر رو به رشد سینمای ایران، ضمن درآمدزایی ثابت برای تمامی فعالان در حوزه سینماداری در سطح کشور، فرصت جدیدی از فضای تبلیغاتی را برای صاحبان کالا و خدمات فراهم می‌آورد.

این امر مستلزم همراهی طرح «شناسا» است که توسط موسسه سینماشهر راه‌اندازی می‌شود و با خارج کردن سیستم اکران از شرایط سنتی، علاوه بر امکان اکران سراسری فیلم‌ها، بستر امن و شبکه اختصاصی برای سینما محسوب می‌شود. برای اجرای این مهم هم لازم است سینماداران و موسسات پخش فیلم با همکاری‌ هم مقدمات اجرای این طرح را فراهم کنند تا از هزینه سربار سینماها کاسته شده و رغبت بیشتری برای سینماداری در کشور ایجاد کند.

رسانه سینمای خانگی- در پایان «حقیقت» چه گذشت؟

هفدهمین دوره از جشنواره مستند سینمای ایران «سینماحقیقت» در حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، جمعی از مدیران و مستندسازان و با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد.

به گزارش سینمای خانگی مهر، مراسم اختتامیه هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» امشب دوم دی ماه با حضور جمعی از مستندسازان در تالار وحدت برگزار شد.

محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، مجتبی امینی دبیر جشنواره فیلم فجر، علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما، مهدی آذرپندار رییس انجمن سینمای جوانان و … از جمله مهمانان این مراسم بودند.

این مراسم با نوای سرود جمهوری اسلامی ایران و اجرای محمدرضا شهیدی‌فر آغاز شد.

در ابتدای مراسم قطعه‌ای به رهبری بهزاد عبدی و با همراهی ارکستر موسیقی نواخته شد که در پس زمینه آن تصاویری از کودکان غزه را نمایش می‌داد.
در پایان این قطعه با بیان اینکه «اینجا چراغی روشن است» از همه قربانیان غزه و کودکانی که در خاک آرمیده اند و مادران یاد شد.

در ادامه محمد حمیدی‌مقدم دبیر جشنواره از یادبودی که برای قربانیان غزه برگزار شد تشکر و بیان کرد: روزهای سختی را به دلیل شدت کار پشت سر گذاشتیم. گروه بیشماری از مشاوران با ما همکاری کردند. از داورهایی که فیلم‌های متفاوت و رنگین این دوره از جشنواره را انتخاب کردند و از هیات‌های داوری که ما را یاری کردند، ممنونم.

وی اضافه کرد: جیمز لانگلی که یکی از فیلم‌های مهم درباره غزه را ساخته است و قبول کرد تا در این جشنواره کمک کند، مهرداد اسکویی فیلمساز خوب، رضا میرکریمی فیلمساز مطرح و … از دیگر داورانی که همراه ما بودند، تشکر می‌کنم. امسال در جشنواره شاهد رقابت نسل‌های مختلف و درخشش جوانان بودیم.

حمیدی مقدم تصریح کرد: آنچه جشن را شیرین‌تر و به یادماندنی می‌کند حضور جوانان است. جشنواره امسال جشنواره فیلم‌های اجتماعی، انتقادی و پرسشگر بود؛ مستندهایی درباره محیط زیست، درباره خانواده، درباره زیبایی‌های ایران، فیلم‌هایی درباره زنان، کاستی‌ها و غم‌های مشترک.محمد حمیدی‌مقدم: ما در حال عبور از مسیری هستیم که طراحی کرده بودیم، هزینه‌های تولید بالا رفته و دست ما به عنوان نهاد متولی تولید در سینمای مستند خالی است، جناب آقای وزیر باید برای این موضوع کاری کرد، سینمای مستند ایران، نیازمند توجه و حمایت جدی است

وی اضافه کرد: فیلم‌های صادق و امیدوار و فیلم‌هایی که مخاطب را به تکاپو و تلاش ترغیب می‌کرد، فیلم‌هایی که راه حل ارایه می‌داد و تماشاگر را محصور در شرایط نمی‌دید. با بخش غزه به شکل جدی به مساله غزه پرداختیم. فرصت گفت‌وگو و تماشای آثار مختلف با افکار و سلایق متفاوت در این دوره فراهم شد.

وی در بخش دیگر صحبت‌هایش بیان کرد: ما در حال عبور از مسیری هستیم که طراحی کرده بودیم، هزینه‌های تولید بالا رفته و دست ما به عنوان نهاد متولی تولید در سینمای مستند خالی است، جناب آقای وزیر باید برای این موضوع کاری کرد، سینمای مستند ایران، نیازمند توجه و حمایت جدی است. هدف ما رسیدن به بازارهای منطقه‌ای و جهانی است و سینمای ما می‌تواند یک مرکز جهانی باشد. هدف ما صرفاً حضور جشنواره‌ای نیست و امیدوارانه به آینده سینمای مستند ایران چشم می‌دوزیم.

در ادامه جوایز بخش مستند کوتاه بین الملل اعلام شد.

دیپلم افتخار مستند کوتاه بخش بین‌الملل به فیلم «سقف سنگی» ساخته رویا ربانی از ایران رسید.

همچنین دیپلم افتخار مستند کوتاه بین‌الملل به فیلم «پورزال» به کارگردانی ماریا ماوتی و احسان فرخی فرد رسید.

ماریا ماوتی در حالی که بغض کرده بود، گفت: خودم هر بار این فیلم را می بی نم، بغض می‌کنم برای مردمی که نه خاک دارند نه آب دارند نه هوا دارند نه کار دارند. امیدی هم ندارند و این جایزه را به مردم سیستان تقدیم می‌کنم.

در ادامه احسان فرخی‌فرد بیان کرد: از عوامل فیلم که چهار ماه شبانه‌روزی تلاش کردند و همچنین هیات داوران تشکر می‌کنم.

جایزه بهترین مستند کوتاه بین الملل به مستند «ارتعاشاتی از غزه» به کارگردانی رحاب نزال رسید. او در ویدیویی از بینندگان خواست به تحریم کالاهای رژیم اشغالگر قدس بپردازند و به عنوان شهروند و هنرمند صدای مردم غزه و کودکان باشند.

سپس جوایز بخش مستند نیمه بلند بین الملل اهدا شد.

در این بخش دیپلم افتخار مستند نیمه بلند بخش بین‌الملل به فیلم «مادر دانا مولود گنچ»» اثر سوینچ یشیل تاش رسید.

جایزه بهترین مستند نیمه بلند بخش بین الملل به «انجمن کلاشینکف» اثر کریستف کربش رسید. ویدیویی از این فیلمساز پخش شد و او از هیات داوران تشکر کرد.

جایزه ویژه هیات داوران به مستند «در دست ساخت» اثر مارکوس تویوو اهدا شد.

جایزه ویژه هیات داوران به مستند نیمه بلند «هم‌نوایی عاشقانه» ساخته آذر مهرابی اهدا شد.

آذر مهرابی پس از دریافت جایزه خود گفت: از هیات انتخاب و داوری بسیار تشکر می‌کنم. من دیشب حدود سی ثانیه آقای اسکویی را دیدم و به من گفتند از تو خیلی ممنون هستم که یک «فیلم» ساخته‌ای. من فیلمساز هستم و دوست دارم باز هم فیلم بسازم. اولین پلان‌های این فیلم برای سال ۹۷ و آخرین پلان‌های فیلم برای ۱۴۰۲ است. برای سینمای مستند باید فکری کرد. دوربین من در روند ساخت خراب شد و من نمی‌توانم دوربین یا ست مونتاژ بخرم و مجبور هستم این جایزه را به صاحب خانه‌ام بدهم. سینمای مستند پشتوانه شغلی ندارد. من از صندوق اعتباری کمک خواستم و بعد که فهرست انتظار هنرمندانی که برای کمکی ۱۰ میلیون تومانی را در صف دیدم، شرمنده شدم.

سپس هانا پولاک داور این بخش در صحبت‌های کوتاهی عنوان کرد: امیدوارم همه مردمان دنیا در صلح زندگی کنند. فیلم مستند تصویر دقیق‌تری برای چگونگی مواجه با مشکلات جهانی ارایه می‌دهد. فیلم‌های حاضر در جشنواره به ما آگاهی بسیاری درباره خیلی از مسایل داد و از این بابت از همه دوستان تشکر می‌کنم.

در ادامه جیمز لانگلی دیگر داور این بخش بیان کرد: خیلی خوشحال هستم که شانس بودن در کنار مردم ایران را دارم. در وضعیتی که تمامی مردم دنیا در رنج هستند، خوب است که به تماشای فیلم‌های مستند که راهکار می‌دهند، بنشینیم. این اولین باری نیست که من به ایران می‌آیم. پیش‌تر حدود یک سال و نیم در ایران زندگی کرده بودم و باید بگویم جشنواره «سینماحقیقت» همانند مردم ایران بسیار مهمان‌نواز است. دوست دارم به هموطنان آمریکایی‌ام بگویم، به ایران سفر کنند.

در ادامه مهرداد اسکویی یکی دیگر از داوران بخش بین‌الملل گفت: تاریخ در این نقطه از جغرافیا به تماشای فیلم مستندسازان و ترسیم دغدغه‌ها و جنگ‌ها و مصیبت‌ها برای ارایه راه‌حلی، نیاز دارد. این فیلم‌ها می‌توانند پیام‌رسان کسانی باشند که درد دارند اما صدایشان به گوش جهان نمی‌رسد. خوشحال هستم که بخشی از این جشنواره بودم. در این دوره فیلمسازهای زن ایرانی در دورترین نقاط ایران فیلم‌های مستند ساختند که واقعاً شگفتی‌آفرین بود.

وی در پایان با اشاره به مضامین فیلم‌ها عنوان کرد: امیدوارم آورده این جشنواره صلح باشد.

سپس جوایز بخش مستند بین الملل اهدا شد.

دیپلم افتخار مستند بلند بخش بین‌الملل به مستند «زندان مرکزی ولادیمیر» به کارگردانی جولیا بابکووا اهدا شد.

جایزه ویژه هیات داوران مستند بلند بخش بین‌الملل به مستند «ستار الکلاسیکو» به کارگردانی هادی شریعتی رسید که در سخنانی بیان کرد: در لحظه‌ای که من اینجا ایستاده‌ام همکارانی دارم که در شغل‌های دیگری هستند و کار می‌کنند. وضعیت سینمای مستند ما نیازمند یک بازنگری جدی است.

جایزه بهترین مستند بلند بخش بین‌الملل به مستند «نخ طلایی» اثر نیشتا جین اهدا شد.

در ادامه این مراسم محمد حمیدی مقدم با حضور روی صحنه گفت: جشنواره فیلم «کازان» جشنواره‌ای مهم است که برای اولین بار از واژه اسلام استفاده کرده است و هر ساله به سینمای ایران توجهی ویژه دارد. این جشنواره با هدف همگرایی دینی در کازان برگزار می‌شود. ما در جشنواره «سینماحقیقت» باتوجه به روابط بسیار خوب تاتارستان و ایران و رد و بدل کردن فرهنگ و به دلیل علاقه و عشق آن‌ها به حوزه فرهنگی ایران حس کردیم این روابط نیازمند گسترش است. ما به دلایل مختلفی از جمله ترکیب داوران مختلف از کشورهای اسلامی و برگزاری مداوم جشنواره کازان در هفت سال و برای سپاس و قدردانی از میلیوشا آیتوگانووا از او قدردانی می‌کنیم.

سپس با حضور حمیدی مقدم و رضا میرکریمی از میلیوشا آیتوگانووا داور این بخش قدردانی شد.

همچنین رضا میرکریمی در صحبت‌های کوتاهی گفت: بلندنظری همراه با مدارای این جشنواره باعث می‌شود گردهمایی خوبی از همه استعدادهای کشورهای اسلامی را در آن ببینید.

آیتوگانووا نیز بیان کرد: قبل از هر چیزی از محمد خزاعی تشکر می‌کنم. باعث خوشبختی من بود که در کازان در خدمت شما بودیم. هرسال کیفیت فیلم‌های ایرانی بیش از قبل می‌شود. دوستی ایران و جشنواره کازان تبدیل به سمبل و نمادی شده که در آینده می‌تواند پیام‌آور اهداف مشترک بسیاری باشد.

در بخش دیگری از مراسم اختتامیه، آرلین کلمشا استاد دانشگاه و پژوهشگر به صحنه آمد و بیان کرد: قبل از هر چیز از مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تشکر می‌کنم که شرایط ایران آمدن من را فراهم کردند. لحظه‌های ملاقات ما بسیار تراژیک است و کودکان بسیاری در غزه کشته می‌شوند. ما به عنوان فیلمساز نباید اجازه بدهیم که فلسطین دوباره فراموش شود تا حقوق بشر دوباره به فلسطین تاریخی بازگردد.

وی افزود: یکی از دغدغه‌های روشنفکر فلسطینی ادوارد سعید، بخشیدن صدا به فلسطینیانی بود که صدا از آن‌ها سلب شده است. نویسنده لبنانی هم می‌گفت سکوت را باید به کلمات تبدیل کرد. امروز صدای فلسطین، فریادی برای پایان ظلم و جنگ است.

با پخش تصاویری از سردار حاج قاسم سلیمانی، بخش اهدای جایزه سرباز وطن آغاز شد.

جایزه سرباز وطن به مستند «عیدوک» به کارگردانی امیر عسکری اهدا شد.

در ادامه عاید نبا فیلمساز فلسطینی در کنار محمد خزاعی و محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تجلیل از وائل الدحدوح خبرنگار الجزیره در غزه روی سن رفتند.

عاید نبا پس از دریافت لوح تقدیر وائل الدحدوح گفت: جشنواره «سینماحقیقت» به قولش که نشان دادن حقیقت است، عمل کرده است. آن‌چه که من دیدم این بود که غزه بخش مهمی از جشنواره بود. اینجا مستند یک کنش مقاومتی است و ما با وائل‌الدحدوح تماس گرفتیم و او می‌داند ما امروز درباره‌اش صحبت کرده‌ایم. فلسطینی‌ها در مقابل سوال آزادی یا مرگ قرار گرفته‌اند. امیدوارم همه شما مردم غزه را در قلبتان نگه دارید و به احترام مردم غزه از جای برخیزید.

در ادامه مراسم اسماعیلی وزیر ارشاد نیز در سخنانی بیان کرد: جشنواره امسال طبق گزارش‌های خوبی که سازمان سینمایی و آقای حمیدی مقدم عنوان کردند به لحاظ کمی و کیفی راه خود را طی می‌کند و این سومین سالی است که در دوره جدید جشنواره را برگزار می‌کنیم.

وی ادامه داد: دوستانی که جایزه گرفتند گلایه‌هایی را مطرح کردند که درست است. در فضای کشور باید به راه حل‌های دقیق و کاملاً نقطه‌ای در بخش‌های مختلف برسیم. در سال جاری در حوزه فیلم کوتاه که انجمن‌ها متولی آن هستند همکاری خوبی صورت گرفت. بیش از ۱۸۰ میلیارد تومان اعتبار مستقل قرار دادیم که به تک تک دفاتر فیلم کوتاه تزریق می‌شود.وزیر ارشاد: اقلیت نژادپرست ظالم، خشن و خون‌خوار که مدیریت این فضا را در سازمان‌های جهانی جلو می‌برند، دوست ندارند صدا و تصویری از ظلمشان پخش شود اما مستندسازان این مهم را انجام می‌دهند

وزیر ارشاد یادآور شد: در حوزه شهرستان حمایت‌های خوبی شده است. شاید یک سوم کارها از شهرستان‌ها به دبیرخانه می‌رسد. در سازمان سینمایی گزارشی اعلام شد که از بیش از ۷۰ فیلم سینمایی حمایت شده است. این حوزه کار ساخت و تولیدش پرهزینه است. در گذشته با بودجه‌ای چند میلیاردی می‌شد از کارها حمایت کرد اما امروز این عدد به سی تا چهل میلیارد تومان رسیده است. اینها جهشی است که بخشی از آن به دلیل جذابیت‌های جدیدی است که به حوزه کاری اضافه شده است مثل شبکه نمایش خانگی. کار ما حمایت جدی از این حوزه است.

وی عنوان کرد: در ۲ سال اخیر بخش عمده‌ای از حمایت‌ها توسط مجموعه‌های خارج از وزارت ارشاد صورت گرفته است که نیازمند توسعه است. مگر فارابی، انجمن سینمای جوان یا دیگر انجمن‌ها چقدر بودجه دارند. ما آمادگی این حمایت را داریم و دوستان من در سازمان سینمایی باید طرح‌هایشان را ارایه دهند. این نکته را همین‌جا عرض می‌کنم که اگر امسال از ۷۰ اثر مستند حمایت شده است، ما این آمادگی را داریم که سال بعد با ۲ برابر بودجه، تعداد ۲ برابر اثر را حمایت کنیم.

اسماعیلی تاکید کرد: مساله مهم امروز کشور موضوع آب است. ما از وزارت نیرو برای ساخت سریالی در حوزه آب درخواست حمایت کردیم. سینمای مستند بهترین دریچه برای آشنایی مردم با واقعیت‌ها است. «سینماحقیقت»، جشنواره‌ای است که به نام و عنوان خود وفادار است. امسال بسیاری از مستندها در حمایت از غزه بود که بیش از بیست هزار نفر جلوی چشم همه مردم دنیا در آن‌جا به قتل رسیدند. آیا خون مردم فلسطین کمرنگ‌تر از انسان‌های شریف دیگر نقاط دنیا است؟ چرا هیچ واکنشی نمی‌بینیم؟

وی ادامه داد: اقلیت نژادپرست ظالم، خشن و خون‌خوار که مدیریت این فضا را در سازمان‌های جهانی جلو می‌برند، دوست ندارند صدا و تصویری از ظلمشان پخش شود اما مستندسازان این مهم را انجام می‌دهند. از محمد خزاعی درخواست حمایت بیشتر از مستندسازان را دارم تا امکان فعالیت بیشتر فیلمسازان جوانان فراهم شود.

در بخش بعدی مراسم مصطفی زمانیان رییس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری روی صحنه آمد و جایزه ویژه مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری را به مستند «بحران خاموش» ساخته محمدحسین حقیقی اهدا کرد.

حقیقی نیز که می‌خواست جایزه را برگرداند بیان کرد: این جایزه را وقتی به من بدهید که آقای رییس جمهور و هیات دولت این فیلم را دیدند. آن زمان جایزه برایم مه‌متر است چون فیلم درباره دغدغه مهمی است که رهبر انقلاب هم درباره آن تاکید داشته اند. با احترام تا آن زمان جایزه را به ایشان برمی‌گردانم.

در نهایت با اصرار مجری، حقیقی جایزه را با خود برد.

زمانیان نیز در سخنانی عنوان کرد: ظرفیت «سینماحقیقت» می‌تواند پلی شود میان دنیای هنر و دنیای سیاست از این رو باید هنرمندی که توانسته افکار سیاسی و حاکمیتی را حول مسایل پراهمیت جمع کند و در میان مسایل کم اهمیت ساخته شده توسط دیگران مهمترین مسایل را برجسته کند، تقدیر شود.

در ادامه جایزه ویژه بنیاد پانزده خرداد به مستند «نفس» ساخته علیرضا باغشنی اهدا شد.

بخش بعدی مراسم اهدای جوایز بخش شهید آوینی بود.

جایزه و تندیس برنزی شهید آوینی به مستند «بی‌قرار» ساخته محمدعلی فارسی اهدا شد. همچنین جایزه و تندیس نقره‌ای شهید آوینی به مستند «احمد» به کارگردانی مصطفی رزاق کریمی تعلق گرفت.

مصطفی رزاق کریمی در سخنانی بیان کرد: حدود یک سال و چند ماه تحقیق این فیلم طول کشید و بعد دوره‌های مختلف تولیدآن زمان برد. اعتقاد دارم به موضوع تحقیق در سینمای مستند و برایم تحقیق در دوران انقلاب که معتقدم الان وقتش رسیده است، اهمیت دارد. باید بدون تحریف، تحقیق و پژوهش درست داشته باشیم. امیدوارم این کار هم ماندگار باشد.

جایزه و تندیس طلایی شهید آوینی نیز به مستند «قوی دل» به کارگردانی علی فراهانی صدر اهدا شد.

در ادامه جوایز بخش مستند کوتاه مسابقه ملی اهدا شد.

جایزه بهترین کارگردانی مستند کوتاه به فیلم «پورزال» به کارگردانی احسان فرخی‌فرد و ماریا ماوتی رسید.

جایزه بهترین کارگردانی فیلم مستند نیمه بلند در بخش ملی به فیلم «هفت سال اینجا» به کارگردانی سیدمصطفی سیدالحسینی اهدا شد.

جایزه بهترین پژوهش بخش ملی به حامد کلجه‌ای برای مستند «آذر آبادگان» تعلق گرفت.

جایزه بهترین نویسنده گفتار متن به محمدرضا ابوالحسنی برای مستند «دوئل بوکمال» رسید.

جایزه بهترین گوینده گفتار متن به ناصر طهماسب برای مستند «می ۱۹۶۸» اهدا شد.

در ادامه شهیدی‌فر مجری مراسم از زنده‌یاد طهماسب و فیلم‌هایی که در این سال‌ها دوبله کرده است، یاد کرد.

جایزه بهترین صداگذاری به حسن مهدوی برای مستند «آب بندان» رسید.

جایزه بهترین موسیقی متن به اکبر ابراهیمی برای مستند «آخرین کوسه نهنگ» اهدا شد.

جایزه بهترین تدوین به حسن وزیرزاده، ساسان فلاح‌فر و عباس وهاج برای مستند «دوئل بوکمال» تعلق گرفت.

جایزه بهترین تصویربرداری به‌صورت مشترک به رامتین بالف و رشاد بالف برای مستند «آخرین کوسه نهنگ» و مهدی آزادی برای مستند «پورزال» رسید.

جایزه ویژه هیات داوران به علی فراهانی صدر برای مستند «قوی‌دل» و جابر بادیاد برای مستند «دختر کوه نور» رسید.

هیات داوران با توجه به تمرکز ویژه جشنواره امسال به موضوع آب و مساله جمعیت، فیلم‌های «آب بندان» با موضوع آب، «بحران خاموش» با موضوع جمعیت و «در پناه نیزار» با موضوع محیط زیست را شایسته توجه دانست.

جایزه بهترین کارگردانی فیلم مستند بلند به «خانواده خلج» به کارگردانی مصطفی حاجی‌قاسمی و مریم الهامیان رسید.

جایزه بهترین فیلم مستند به مهدی ایمانی شهمیری برای مستند «تکثیر در اسارت» رسید.

جایزه ویژه دبیر جشنواره به مستند «رزیدنت» به کارگردانی امیرمحمد کوچک‌زاده و مستند «پدگر» به محمد دین‌دشتی اهدا شد.

جایزه ویژه دبیر به احمد قوی‌دل شخصیت فیلم «قوی‌دل» اهدا شد.

احمد قوی‌دل در سخنانی گفت: از دبیر جشنواره و هیات داوران سپاسگزار هستم. همه موفقیت‌های ما بر دوش رسانه بود و من از اهالی رسانه ممنونم که آن‌ها هستند که خطر می‌کنند و صدای ما را به گوش می‌رسانند.

جایزه استعداد نو به مستند «برار انیسه» به کارگردانی سید صادق کاظمی تعلق گرفت.محمد خزاعی: من برای بهبود این شرایط تلاش خواهم کرد. جلسات مکرری هم برای بهبود وضعیت داشتم و علیرغم حرف‌های بعضی از عزیزان من فکر می‌کنم افق‌های آینده روشن است. دغدغه من تنها سینمای مستند نیست و تمامی اهالی خانواده سینما را در بر می‌گیرد

در بخش بعدی مراسم، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی بیان کرد: دوست دارم گلایه‌های سینماگران را بشنوم و برای آن‌ها راهکار پیدا کنم. من با شما همدردی می‌کنم. دوست داشتم در شرایط بهتری سکان‌دار این مسوولیت می‌شدم. ای کاش بحث‌های اقتصادی امروز به جای این مسایل جایش را به سوژه‌های ناب‌تری می‌داد. من در بدترین شرایط اقتصادی یا شرایط سیاسی سکان‌دار شدم اما از خانواده خود سینمای ایران و رنج‌کشیده هستم و درد شما را می‌فهمم.

وی یادآور شد: من برای بهبود این شرایط تلاش خواهم کرد. جلسات مکرری هم برای بهبود وضعیت داشتم و علیرغم حرف‌های بعضی از عزیزان من فکر می‌کنم افق‌های آینده روشن است. دغدغه من تنها سینمای مستند نیست و تمامی اهالی خانواده سینما را در بر می‌گیرد. سال ۱۴۰۳ سالی بهتر در زمینه اقتصاد سینما، معیشت و تولید خواهد بود.

خزاعی در پایان سخنانش درگذشت ناصر طهماسب صدای ماندگار دوبله را تسلیت گفت و برای کیانوش عیاری که ساعتی قبل به دلیل سکته بستری شده‌است نیز آرزوی سلامتی کرد.

در ادامه جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران این دوره از جشنواره به سعید الهی تهیه‌کننده مستند «قوی‌دل» اهدا شد.

سعید الهی بعد از دریافت جایزه گفت: این اولین بار است که یک فیلم هم برنده تماشاگران و هم شهید آوینی و جایزه ویژه شهید آوینی می‌شود. این ماجرا پیام‌آور این است که می‌توان فیلمی ساخت که هم نظر متخصصان و هم نظر مردم را جلب کند. فکر می‌کنم این اتفاق برای اولین بار افتاده است.

در پایان این مراسم نیز علی دهکردی با اشاره به مسوولیت سنگی که برعهده گرفته است، بیان کرد: در روزهای اولی که من به عنوان مدیر عامل خانه سینما انتخاب شدم، اسنپ گرفتم و بعد راننده اسنپ به من گفت که من مستندسازم و عضوی از خانه سینما. همان لحظه من فکر کردم کلید خانه‌ای را در دست گرفتم که یک مستندساز به‌عنوان موتور دانش، خلاقیت و هنر راننده اسنپ شده است. اما حالا خوشحالم که این جوان در این سالن جایزه گرفت و جمعیت انبوهی برای او دست زدند. امیدوارم «سینماحقیقت» بتواند حقیقت سینمای فاخر ما را به گوش و چشم کسانی که چشم و گوششان را بر حقیقت سینما بستند، باز کنند.

رسانه سینمای خانگی- تیم داوران حقیقت به صف شدند

احمد ضابطی‌جهرمی، مسعود نقاش‌زاده، پروین صدر ثقه‌الاسلامی، مانی میرصادقی، فرشاد محمدی، بهروز نورانی‌پور و مهدی شامحمدی به‌عنوان هیات داوران بخش مسابقه ملی هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» معرفی شدند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، احمد ضابطی جهرمی مستندساز و استاد دانشگاه متولد ۱۳۳۰ در جهرم، دانش‌آموخته کارشناسی سینما و دکترای پژوهش هنر است. عضو هیات علمی دانشگاه صداوسیما، مدرس، مترجم، مولف و پژوهشگر سینما و تلویزیون، دبیر دومین دورهی جایزهی پژوهش سینمای ایران، تجلیل به عنوان اولین استاد سینمای ایران از سوی فرهنگستان هنر، مولف کتاب‌های فیلم مستند دورگه، شکل‌شناسی و گونه‌شناسی فیلم مستند، نظریه‌ها و گفتمان‌های سینمای مستند، همبستگی علم و هنر در سینمای مستند، زیبایی‌شناسی و تاریخ تدوین فیلم در کارنامه این مستندساز دیده می‌شود.

مسعود نقاش‌زاده کارگردان و مدرس دانشگاه متولد ۱۳۴۴ در شیراز است و کارشناسی ارشد سینما و دکترای پژوهش هنر دارد. معاون آموزش و پژوهش خانه سینما، معاون پژوهش دانشگاه صداوسیما، معاون تولید و مشاور عالی سیمافیلم، داور سیزدهمین جشنوارهی بین‌المللی فیلم مقاومت، داور بخش بین‌الملل جشنواره فیلم رشد، دبیر چهلمین جشنواره فیلم فجر از مسئولیت‌های این فیلمساز است.

پروین صدر ثقه‌الاسلامی مدیر فرهنگی و استاد فرهنگی متولد ۱۳۲۰ تهران، دانش‌آموخته کارشناسی ادبیات فارسی از دانشگاه تهران و دکترای روانشناسی تربیتی از دانشگاه تربیت معلم تهران است. سیزده سال مدیر کاخ موزه گلستان، عضو هیات علمی و استاد دانشگاه تربیت معلم تهران، بیست‌وپنج سال مدیر و رییس کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت معلم از سابقه کاری این مدیر است.

مانی میرصادقی مستندساز متولد ۱۳۴۷ تهران، دانش‌آموخته کارشناسی ارشد بیولوژی دریا است، ساخت مستندهای حیات وحش ایران، نگین تتیس، سفری به هنگام، جان مرجان، عضو هیات داوران سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر، برنده جایزه جشنواره جهانی حیات‌وحش و محیطزیست انگلستان از دستاوردهای او به شمار می‌رود.

فرشاد محمدی مدیر فیلمبرداری متولد ۱۳۵۱ در شیراز، دانش‌آموخته کارشناسی ارشد سینما است، نامزدی دریافت ۶ سیمرغ بلورین و برنده سیمرغ بلورین، بهترین دستاورد فنی و حرفه‌ای از جشنواره فیلم فجر، مدیر فیلمبرداری فیلم‌های سینمایی عرق سرد، قاتل اهلی، ملاقات خصوصی، نهنگ عنبر، رگ خواب در کارنامه کاری او دیده می‌شود.

بهروز نورانی‌پور کارگردان و مستندساز متولد ۱۳۶۰ در سنندج و دانش‌آموخته کارگردانی سینما است. برنده جایزه ویژه هیات داوران در بخش بین‌الملل جشنواره سینماحقیقت، برنده سیمرغ بهترین مستند سی‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر، برنده بهترین مستند جشنواره بین‌المللی واچداکس لهستان از دستاوردهای این فیلمساز محسوب می‌شود.

مهدی شامحمدی تهیه‌کننده و مستندساز متولد ۱۳۶۲ شهرری، دانش‌آموخته، کارشناسی ارشد سینما است. او مدیرعامل و موسس کارگاه سینمایی امروز فیلم، عضو هیات انتخاب جشنواره سینما حقیقت، داور جشنواره مستند شبکه مستند، داور بخش مستند جشنواره جام‌جم و داور بخش مستند سینما حماسه را در کارنامه کاری خود دارد.

هفدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت، فردا دوم دی ماه به پایان می‌رسد.

رسانه سینمای خانگی- استالین روی پرده «حقیقت»

کارگردان مستند «آذرآبادگان» گفت: این مستند روایتی از یک بحران ملی است که بعد از جنگ جهانی دوم در ایران بروز پیدا می‌کند. این بحران مربوط به شکل‌گیری فرقه‌ای در منطقه آذربایجان ایران است که شاید تا دو دهه قبل، کسی درباره نقش مستقیم استالین که رهبر وقت شوروی بود، در شکل‌گیری آن چیزی نمی‌دانست.

به گزارش سینمای خانگی حامد کلجه‌ای کارگردان مستند سینمایی آذرآبادگان از محصولات سازمان اوج که در بخش اصلی هفدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت حضور دارد، در گفت‌وگو با ایرنا، درباره سوژه این اثر گفت: وقتی جنگ شوروی‌ها با آلمان نازی بالا می‌گیرد، کنفرانسی در تهران شکل می‌گیرد که طی آن تصمیم گرفته میشود تا برای رساندن سلاح به شوروی، از کریدور ایران استفاده شود. در همین کنفرانس این تعهد هم مطرح می‌شود که بعد از اتمام جنگ، هر سه کشور متفقین نیروهای خود را به‌طور کامل از ایران خارج کنند. انگلیس و آمریکا همین کار را می‌کنند اما شوروی این کار را نمی‌کند و نیروهای ارتش سرخ را در ایران نگه می‌دارد.

وی افزود: این مستند روایتی از یک بحران ملی است که بعد از جنگ جهانی دوم در ایران بروز پیدا می‌کند. این بحران مربوط به شکل‌گیری فرقه‌ای در منطقه آذربایجان ایران است که شاید تا دو دهه قبل، کسی درباره نقش مستقیم استالین که رهبر وقت شوروی بود، در شکل‌گیری آن چیزی نمی‌دانست.

این مستندساز ادامه داد: در آن مقطع شوروی‌ها سودای به‌دست آوردن نفت ایران را داشتند. از طرف دیگر از طریق تشکیل یک فرقه در منطقه آذربایجان، تلاش می‌کنند تا حکومت مرکزی را هم تحت فشار قرار دهند تا زیر بار شرایط مطلوب خود برود. از سمت دیگر هم طبیعتا حکومت مرکزی همه‌جوره تلاش کرد تا جلوی این زیاده‌خواهی را بگیرد.

کلجه‌ای درباره دغدغه شخصی خود برای پرداختن به این سوژه توضیح داد: وقتی ساخت این مستند از طرف مصطفی شوقی تهیه‌کننده مستند به من پیشنهاد شد، تقریبا هیچ چیز درباره سید جعفر پیشه‌وری رهبر فرقه دموکرات آذربایجان نمی‌دانستم. وقتی پژوهش و مطالعه روی این موضوع را آغاز کردم، رفته‌رفته به این سوژه نزدیک‌تر شدم.

این مستندساز تأکید کرد: این مستند نه تنها موفق شده است عملکرد فرقه دموکرات آذربایجان را بررسی کند، بلکه یک شبه‌پرتره از سیدجعفر پیشه‌وری هم محسوب می‌شود. در این اثر ۸۰ دقیقه‌ای مخاطب می‌تواند با شخصیت پیشه‌وری هم آشنا شود؛ از حضورش در باکو و فعالیت‌های دوره جوانی‌اش تا ورودش به روزنامه‌نگاری و نمایندگی‌اش در شورای ملی. چگونگی رسیدن پیشه‌وری به رهبری فرقه دموکرات هم در این مستند روایت می‌شود و این یک خلا است که در مستندهای پیشین به آن اشاره نشده بود.

وی افزود: من از سمت پدربزرگ مادری‌ام، رگ آذری دارم. وقتی با اقوام آذری‌ام درباره این سوژه صحبت می‌کردم، اغلب می‌گفتند که بخش زیادی از مردم درباره این فرقه نمی‌دانند. آنقدر در آن سال‌ها فشار حکومت زیاد بوده که اعضای فرقه یا فرار کردند یا نسبت خود با فرقه را پنهان نگه داشتند. به همین دلیل هم اکثر افراد پیشنهاد می‌کردند این کار را به سرانجام برسانم چرا که معتقد بودند هر اثری بتواند اندکی در این زمینه روشنگری کند، مغتنم است.

این مستندساز گفت: من این دغدغه را داشتم که اگر روزی قرار است مستندم در تبریز اکران شود، بازتاب منفی نداشته باشد و به‌خوبی دیده شود. به همین دلیل تلاش کردم با مشورت آقای شوقی و سالار سیف‌الدینی که مشاور پژوهشی پروژه بود، صداهای مختلف را در مستند سهیم کنم و موضوع را از نگاه کارشناسان مختلف مورد بررسی قرار دهم.

وی درباره اصالت آذری بیشتر کارشناسانی که در مستند طرف گفت‌وگو قرار گرفته‌اند هم تأکید کرد: طبیعتا نزدیک بودن افراد به موضوع موردبحث، برایم موضوعیت داشت اما این نکته را هم باید بگویم که برخی افراد را برای گفت‌وگو مدنظر داشتیم که حاضر به همراهی نشدند. برخی افراد را نتوانستیم جلوی دوربین داشته باشیم اما آن‌هایی که در مستند حضور دارند، به معنای واقعی درباره فرقه دموکرات و غائله آذربایجان، سال‌ها پژوهش کرده بودند.

کلجه‌ای افزود: این ترکیب، نویدبخش این مسئله بود که ما می‌توانیم این موضوع را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دهیم. طی مصاحبه‌ها و در طول تدوین و گفتار متن هم تلاش کردیم مسیری را در پیش بگیریم که بدون قضاوت به این موضوع پرداخته باشیم.

این مستندساز درباره ساختار انتخابی برای این مستند و غیبت گفت‌وگوکننده در فضای گفت‌وگو با کارشناسان تاریخی گفت: من در مستند حضور دارم چراکه صدای نریشن این مستند، متعلق به خودم است. کسی که آشنایی قبلی با آثار من داشته باشد هم به‌خوبی این صدا را می‌شناسد. اما برخلاف فیلم قبلی‌ام ماریان، که خودم در فضای روایت هم حضور داشتم و تصویر خودم هم در مستند دیده می‌شد، اینجا اینگونه عمل نکردم چرا که به‌عنوان کارگردان احساس کردم در این موضوع، نیازی به ورود مستقیم خودم نیست.

وی افزود: زمانی است که من فراتر از مستندساز، پژوهش‌گری هستم که سال‌ها روی موضوع مستندم کار کرده‌ام، آن وقت می‌توانم خودم را هم نشان دهم و حرفی بزنم. اما در وضعیت فعلی من در نهایت بی‌طرفی تنها می‌خواستم شنونده باشم و روایت خودم را اینگونه و بدون هیچ داوری‌ای در قالب گفت‌وگو با صاحب‌نظران دیگر شکل بدهم. باید دید مخاطبان چه ارتباطی با این ساختار برقرار خواهند کرد.

مستند سینمایی آذرآبادگان در هفدمین جشنواره بین المللی سینما حقیقت اولین اکران خود را تجربه خواهد کرد.

رسانه سینمای خانگی- آغاز پرشور «حقیقت»

امروز دوشنبه ۲۷ آذرماه ۱۴۰۲ در نخستین روز از هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» در بخش‌های مختلف، ۳۸ مستند روی پرده می‌رود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» از امروز ۲۷ آذرماه ۱۴۰۲ در پردیس سینمایی چارسو و موزه سینما آغاز خواهد شد. در روز اول جشنواره سینماحقیقت ۳۸ فیلم اکران می‌شود و یک نشست و یک کارگاه هم برگزار خواهد شد. همچنین مراسم افتتاحیه از ساعت ۱۶ در سالن ۱ پردیس چارسو برگزار خواهد شد.

در روز ۲۷ آذرماه در سالن‌های مختلف پردیس سینمایی چارسو و سالن سینماتوگراف موزه سینما از ساعت ۱۱ صبح اکران فیلم‌ها آغاز می‌شود و تا ساعت ۲۴ اکران‌ها ادامه خواهد داشت.

سالن ۱ پردیس چارسو

در روز ۲۷ آذرماه سالن ۱ پردیس سینمایی چارسو از ساعت ۱۶ مراسم افتتاحیه برگزار خواهد شد. بعد از مراسم افتتاحیه، شاهد اکران فیلم «تاراز» اثر فرهاد ورهرام به عنوان نمایش فیلم افتتاحیه جشنواره از بخش گنجینه از ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹:۳۰ خواهد بود. در این سالن و در بخش مسابقه ملی دو فیلم بلند «تکثیر در اسارت» به کارگردانی مهدی ایمانی‌شهمیری از ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۱:۳۰ و «دَدرس» به کارگردانی مشترک صادق داوری‌فر و نفیسه ظهیری‌ثانی از ساعت ۲۱:۳۰ تا ۲۳:۳۰ اکران خواهند شد.

سالن ۲ پردیس چارسو

سالن ۲ پردیس سینمایی چارسو در روز دوشنبه ۲۷ آذر میزبان ۸ فیلم خواهد بود. مستند بلند «سه جرقه» اثر نایومی اومان محصول مکزیک و آلبانی از ساعت ۱۱ تا ۱۳، مستند بلند «نخ طلایی» اثر نیشتا جین محصول مشترک هند، بوسنی و هرزگوین، هلند، نروژ، انگلیس از ساعت ۱۳ تا ۱۵، مستند بلند «قاف» اثر جود شهاب محصول لبنان و آمریکا از ساعت ۱۵ تا ۱۷، مستند بلند «زندان مرکزی ولادیمیر» اثر جولیا بابکووا محصول روسیه از ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹:۳۰، مستند بلند «اتاق عشق» اثر سوزانا دینوفسکی محصول مقدونیه شمالی، مستند کوتاه «در گوشه» اثر جفری گیلمارد محصول مکزیک و مستند کوتاه «بابایانیا» اثر آنته زلاتکو استولیتسا محصول کروواسی از ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۱:۳۰ و مستند بلند «تمام ما از ستارگانیم» اثر جنیفر رینزفورد محصول سوئد از ساعت ۲۱:۳۰ تا ۲۳:۳۰ اکران خواهد شد.

سالن ۳ پردیس چارسو

مستند بلند «فراموشی مزمن» به کارگردانی عباس وهاج از بخش مسابقه ملی از ساعت ۱۵ تا ۱۷، مستند بلند «آذر آبادگان» به کارگردانی حامد کلجه‌ای از بخش مسابقه ملی از ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹:۳۰، مستند «همسفر» به کارگردانی محمدحسین حیدری از بخش جایزه شهید آوینی از ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۱:۳۰ و مستند بلند «خانواده خلج» به کارگردانی مشترک مریم الهامیان و مصطفی حاجی قاسمی در بخش مسابقه ملی و بین‌الملل از ساعت ۲۱:۳۰ تا ۲۳:۳۰ در سالن ۳ پردیس چارسو اکران خواهند شد.

سالن ۴ پردیس چارسو

سالن ۴ پردیس چارسو در اولین روز جشنواره از ساعت ۲۰ تا ۲۲ میزبان اکران مستند «آر ۲۱ نامی مستعار برای همبستگی» ساخته مهند یعقوبی محصول فلسطین، بلژیک و قطر خواهد بود. همچنین مستند «مشت در نمای درشت» اثر محمدصالح حجت‌الاسلامی در بخش نمایش ویژه از ساعت ۲۲ تا ۲۴ اکران می‌شود.

همچنین نشست «سینما و رسانه در مناطق بحرانی» در پنل غزه از ساعت ۱۵ تا ۱۷ و کارگاه انجمن صنفی تهیه‌کنندگان سینمای مستند با عنوان «مبانی حقوق تهیه‌کننده» با حضور وحید آگاه و مدیریت علیرضا حسینی برگزار خواهد شد.

سالن ۵ چارسو

مستندهای «داستان بارانی» به کارگردانی حسین نژادموسی و «برار انیسه» به کارگردانی سید صادق کاظمی در بخش جایزه شهید آوینی از ساعت ۱۵ تا ۱۷ اکران خواهد شد. در سالن ۵ چارسو همچنین مستندهای «دوئل بوکمال» به کارگردانی محمدرضا ابوالحسنی و «اسلحه مادری» به کارگردانی سیده زهرا موسوی ازغندی فیلم‌های نیمه‌بلند بخش مسابقه ملی است که از ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹:۳۰ اکران می‌شود. سه مستند کوتاه «آخرین خداحافظی» به کارگردانی احسان صبوری، «تیمو» به کارگردانی رضوان بوستانی و «هزار و یک شب بلدیه» به کارگردانی احمد صراف یزد در بخش مسابقه ملی از ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۱:۳۰ اکران می‌شود. دو مستند نیمه‌بلند «جویندگان» به کارگردانی مجید فتحی و «آقای خاص» به کارگردانی سجاد ترابی هم در بخش مسابقه ملی از ساعت ۲۱:۳۰ تا ۲۳:۳۰ اکران می‌شود.

سالن ۶ چارسو

در اولین روز هفدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت در سالن ۶ پردیس چارسو از ساعت ۱۵ تا ۱۷ مستندهای کوتاه «آن هفت روز» به کارگردانی احسان شادمانی، «در پناه نیزار» به کارگردانی حبیب علوانی و «ارجنا» به کارگردانی عباس رفیعی مرغملکی در بخش مسابقه ملی اکران خواهد شد. مستندهای نیمه‌بلند «مایکا» به کارگردانی محمدهادی نعمت اللهی و «کنج» به کارگردانی اردوان زینی سوق هم از ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹:۳۰ در بخش مسابقه ملی اکران می‌شود. مستندهای «آخرین زنگی زمانه» به کارگردانی مهرداد خاکی و «پلی که نیست» به کارگردانی محمدرضا حاج محمد حسینی در بخش جایزه شهید آوینی از ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۱:۳۰ و مستندهای نیمه‌بلند «نفس» به کارگردانی علیرضا باغشنی و «بچه دزد» به کارگردانی علی پورمومنی بلورچی از ساعت ۲۱:۳۰ تا ۲۳:۳۰ اکران خواهد شد.

سالن سینماتوگراف موزه سینما

مستند «آدری عزیز» اثر جرمیا هیز محصول کشور کانادا در بخش پرتره از ساعت ۱۶ تا ۱۸، مستند بلند «رویای بزرگ» به کارگردانی احسان مشکور در بخش مسابقه ملی از ساعت ۱۸ تا ۲۰ و مستند بلند «آوار» به کارگردانی عبدالخالق طاهری در بخش مسابقه ملی از ساعت ۲۰ تا ۲۲ اکران خواهد شد.

هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» به دبیری محمد حمیدی مقدم ۲۷ آذر تا ۲ دی‌ ۱۴۰۲ در پردیس چارسو برگزار می‌شود.

خروج از نسخه موبایل