رسانه سینمای خانگی- لطیفی «نامیرا» را می‌سازد؟

براساس درخواست صدور پروانه ساخت جدید برای پروژه سینمایی «نامیرا» به تهیه‌کنندگی محسن علی‌اکبری، محمدحسین لطیفی جایگزین شهریار بحرانی برای کارگردانی این فیلم شده است.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، محمد حسین لطیفی در تازه‌ترین فعالیت سینمایی خود قصد کارگردانی فیلم سینمایی «نامیرا» را با حال و هوایی عاشورایی دارد.

فیلم سینمایی «نامیرا» که پیش از این به تهیه‌کنندگی محسن علی اکبری و کارگردانی شهریار بحرانی مجوز ساخت گرفته بود، حالا کارگردانش تغییر کرده و این بار به کارگرانی محمدحسین لطیفی و با نام «نامیرا» (راهی به آسمان) درخواست پروانه ساخت تازه‌ای برای آن ارائه شده است.

پیش از این محسن علی اکبری اعلام کرده بود که داوود میرباقری در حال نگارش فیلمنامه این اثر است که اقتباسی از رمان «نامیرا» به قلم صادق کرمیار محسوب می‌شود. این رمان روایتی درباره حال و هوای شهر کوفه در ایام منتهی به واقعه کربلا دارد.

محمدحسین لطیفی همزمان با قبول کارگردانی فیلم «نامیرا»، در مقام تهیه‌کننده برای فیلمنامه دیگری با عنوان «ردپای موج» به کارگردانی داریوش جهانگیری مقدم رودباری، درخواست پروانه ساخت از سازمان سینمایی کرده است.

فیلم سینمایی «غریب» آخرین فیلم محمدحسین لطیفی در مقام کارگردان بود که نوروز امسال در سینماهای کشور به اکران درآمد.

رسانه سینمای خانگی- غایبان شب عملیات!

به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری دانشجو؛ نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس به همت سازمان سینمایی در حال و هوایی صمیمانه و پرشور برگزار شد. هم کناری بسیاری از فعالان سینمای دفاع مقدس در چهل سال اخیر، حال و هوایی ویژه به این مراسم بخشیده بود، اما به هر حال، نبود بسیاری دیگر از چهره‌های شاخص خودنمایی می‌کرد و به گفته محمود گبرلو مجری مراسم، قرار شد هدایای این چهره‌ها به آن‌ها تقدیم شود: از بین تجلیل‌شدگان، چندین و چند چهره در مراسم حضور نداشتند. «محمد کاسبی» شرایط حضور نداشت. همین طور «احمدرضا معتمدی» و چندین چهره دیگر. اما جز این، این پرسش برای خیلی‌ها مطرح شد که چرا برخی چهره‌های شاخص سینمای دفاع مقدس در مراسم حضور نداشتند.

اگر بخواهیم نام ده فیلم برتر تاریخ سینمای دفاع مقدس را نام ببریم، قطعا به چند فیلم از «ابراهیم حاتمی‌کیا»، «مرحوم رسول ملاقلی‌پور»، «احمدرضا درویش» و یکی دو فیلم شاخص از «عزیزالله حمیدنژاد» برمی‌خوریم، اگر از حضور نداشتن «رخشان بنی‌اعتماد» سازنده یکی از فیلم‌های برتر سینمای دفاع مقدس (گیلانه) در این مراسم بگذریم، چهره‌های دیگری، چون «مجتبی راعی» و «محمدحسین حقیقی» هم توجه برانگیز بود. جز «آقارسول» که به دیار باقی شتافته، مابقی سینماگران این فهرست در نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس حضور نداشتند و شاید قرار است در دومین گردهمایی (اگر برپا شود) حضور داشته باشند؟!

از هیات اسلامی هنرمندان، «احمد میرعلایی»، «اکبر حر» و چند چهره دیگر بودند، اما «جواد شمقدری» (سازنده بربال فرشتگان و توفان شن) نبود که حضور نداشتن او بنا به اختلاف‌نظر‌هایی که با مدیران سینمایی دارد، می‌تواند سوال‌برانگیز نباشد.

اما…

چرا «ابراهیم حاتمی‌کیا» نبود؟ او که در یکی از آخرین فعالیت‌های سینمایی خود با «محمد خزاعی» فیلم «به وقت شام» را ساخته است، مدت‌هاست که در محافل حضور ندارد و شاید این غیبت در همین راستا قابل تحلیل باشد.

چرا «احمدرضا درویش» نبود؟ او که همین چند روز پیش در مراسم ویژه «۶۰ سال سینمای ایران و عرض ارادت به پیشگاه امام رضا (ع)» حضور داشت، در این مراسم غیبت داشت. ظاهرا دلیل، حضور او در مشهد و نرسیدن‌اش به تهران بوده است.

چرا «محمدحسین مهدویان» در مراسم حضور نداشت؟ گرفتاری فیلمبرداری؟ اختلاف نظر با مسوولان سینمایی؟ دعوت نشدن یا نیامدن؟ دلایل مختلفی برای این حضور نداشتن می‌توان برشمرد…

چرا «هادی حجازی‌فر» نبود؟ سازنده یکی از موفق‌ترین فیلم‌های دفاع مقدس در دهه اخیر… او هم از غایبان گل‌درشت این مراسم بود.

چرا «محمدحسین لطیفی» نبود؟ طراح صحنه «بر بال فرشنگان»، سازنده «سرعت»، «روز سوم» و البته «غریب» که اخیرا در محافل مختلف مورد قدردانی قرار می‌گیرد، دیشب نیز یکی از برگزیدگان سینمای دفاع مقدس در سال ۱۴۰۱ بود، اما به دلایلی نامش در «نخستین گردهمایی» جزو غایبان ثبت شد.

چرا «نرگس آبیار» نبود؟ سازنده «شیار۱۴۳» و «نفس» در مراسم حضور نداشت. او هم درگیر تولید کار جدیدش است و …

چرا «عزیزالله حمیدنژاد» نبود؟ سازنده یکی از ده فیلم برتر سینمای دفاع مقدس (هور در آتش) و سازنده «اشک سرما» و «قله دنیا» در مراسم دیشب غایب بود. «امیر حسین شریفی» تهیه‌کننده «هور در آتش» از حاضران در مراسم بود.

چرا «بهرام توکلی» نبود؟ «تنگه ابوقریب» یکی از فیلم‌های مهم این چند ساله سینمای دفاع مقدس بود، اما «بهرام توکلی» سازنده آن در مراسم غایب بود. علت؟ …

«سعید سهیلی»، «سعید ملکان»، «محمود رضوی»، «محمدرضا مصباح»، «منیر قیدی»، «مهدی جعفری»، «عبدالحسن برزیده»، «شهریار بحرانی»، «احمد مرادپور» هم در مراسم نبودند؟ بودند؟

شاید در دومین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس بتوان علاوه بر چهره‌های بالا، سراغ «مجید مجیدی»، «بهزاد بهزادپور»، «علی اصغر شادروان» و دیگران باشیم!

نیمه «تقریبا» پر لیوان | حاضران در مراسم

در نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس، محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد و مدیران زیرمجموعه‌اش (محمد خزاعی، سیدمهدی جوادی، محمد حمیدی مقدم، اصغر فارسی، قادر آشنا، ابوالفضل همراه، روح الله سهرابی، حبیب ایل بیگی، یزدان عشیری، علیرضا اسماعیلی، مسعود احمدیان، مهدی آذرپندار، هاشم میرزاخانی، علی جعفری، غلامرضا نجاتی، سید هادی آقاجانی، صادق موسوی، رائد فریدزاده، سیمون سیمونیان، محمدرضا فرجی، محمد طیب)، حمیدرضا جعفریان، محمود اسلامی، محمد یاشار نادری، امیررضا مافی، محمدرضا کریمی صارمی و هنرمندانی، چون جمشید هاشم پور، علیرضا زرین دست، مسعود جعفری جوزانی، جمال شورجه، کمال تبریزی، سیاوش حقیقی، مصطفی رزاق کریمی، محمدعلی باشه آهنگر، مهرداد خوشبخت، حامد حسینی، علی رویین‌تن، سعید سعدی، مسعود نقاش‌زاده، رضا ایرانمنش، رسول صدرعاملی، احمد میرعلایی، اباذر جوکار، احمد نجفی، علی نوری اسکویی، سیدجمال ساداتیان، مسعود اطیابی، امیرحسین شریفی، محمدرضا شریفی‌نیا، سیدامیر سیدزاده، ابوالقاسم طالبی، هادی مقدم‌دوست، حجت‌الله سیفی، محمدتقی فهیم، جواد جباری، علی آشتیانی پور، شاهین باباپور، حبیب والی نژاد، پرویز شیخ طادی، امیرحسین شریفی، دانش اقباشاوی، علی قائم مقامی، جلیل شعبانی، مهدی سجاده چی، مهدی عظیمی میرآبادی، حمید زرگرنژاد، حبیب اسماعیلی، علیرضا حسینی، انسیه شاه حسینی و … از جمله حاضران بودند.

رسانه سینمای خانگی- آیا سینمای ایران به رنسانس نیاز دارد؟

بازیگر مجموعه تلویزیونی «کارآگاه علوی» گفت: امروز عمدتا روی فیلم‌های اجتماعی مانور می‌دهیم و در مورد سینمای ملی حرفی نمی‌زنیم؛ آیا تمام سینمای ملی فقر و بدبختی و زجر و دروغ و ریا و فساد است؟ اشکالی ندارد این فیلم‌ها ساخته شود اما آیا همه سینمای ما همین است؟

به گزارش سینمای خانگی، احمد نجفی در گفت وگو با ایرنا و با بیان فعالیت های متاخر خود، اظهار داشت: در حال حاضر مشغول کاری نیستم و کارهایی خانوادگی در خرمشهر دارم اما برای کاری گفت وگو محور و یک سریال صحبت کرده ایم و منتظر هستیم ببینیم چه می شود؛ قبل از آن کاری برای شبکه ۵ داشتم که بد نبود و ایام عید پخش می شد.

بازیگر فیلم سینمایی دندان مار (مسعود کیمیایی ۱۳۶۸) در پاسخ به این پرسش که عناصر تشکیل دهنده و خاستگاه یک بازیگر چه چیزهایی است، اظهار داشت: استعداد، آموزش و تجربه همگی در بازیگرشدن یک آدم اهمیت دارند؛ زمانی هست که شما در ارتباط با اشخاص انتخاب می شوید و زمانی هست که کلاس و دوره ای دیده اید و در تئاتر کارکرده اید و به سینما آمده اید و تجربه ای دارید و زمانی هم شانس موثر است. شانس گاهی سهم بزرگی دارد چنانچه لازمه موفقیت این است که وقتی به کار رفتی کار خوب شود این که برخی کارها ناگهان گل می کند شانس است و قرار نیست هرکاری موفق شود و بدرخشد.

احمد نجفی

وی در توضیح ترکیبی که باعث موفقیت یک بازیگر و فیلمساز می شود، ادامه داد: در همین فقدان شانس است که کارگردانی که فیلمی را خوب ساخته و به موفقیت رسیده است می بینید که دو، سه کار بعدی اش اصلا موفقیتی به همراه ندارد و خوب نیست و استقبالی هم از آن نشده است. در نتیجه مجموعه ارتباطات، آموزش دیدن و خوش شانس بودن تعیین کننده است و این مجموعه در کنار چیزی قرار می گیرد که آن چیز استعداد، فهم و تجربه و خواندن است. این نیست که شانس داشته باشید تا همه چیز برایتان به سمت درست برود بلکه باید از کاری که به شما محول می شود به خوبی و بادقت مواظبت کنید که استمرار در حرکت بازیگری داشته باشید.

بازیگر فیلم سینمایی برخورد (سیروس الوند ۱۳۷۰) با تاکید بر مولفه هایی که هنرور و عاشق را به یک بازیگر بدل می سازد، تصریح کرد: تلاش و تلاش. باید بخوانند و بدانند تا موفق شوند؛ محکم و استوار باشند. سینما بطئی است و مانند لاکپشت بسیار حرکت کندی دارد. در نتیجه ناامید نشوند. ممکن است از یک سکانس شروع کنند و به یک نقش بزرگ برسند البته با توجه به این که چقدر کار را جدی گرفته باشند تا شرایط درخشش و رشد پیش بیاید و در همه دنیا هم همین است.

نجفی توضیح داد: اگر فیلم بارانداز نبود اصلا براندو ساخته می شد؟ اگر آن فیلم شکست می خورد براندو می توانست خودش را نشان دهد؟ شاید در فیلم های بعدی اتفاقی می افتاد. اما امثال براندو کسانی هستند که مدارس قدر سینمایی را طی کرده اند و همه آن نسل هم همینقدر بزرگ بودند که به شهرت رسیدند و کارشان درجه یک بوده است. این آدم ها در موسساتی چون اکتورز استودیو و تحت تعلیم آدمی چون ایسراییل لی استراس‌بِرگ بازیگری را آموخته بودند اما این ژن را داشتند که حتی روش بازیگری را تغییر بدهند.

** (اکتورز استودیو Actors Studio یک نهاد ویژهٔ هنرپیشگان حرفه‌ای سینما، مدیران تئاتر و نمایش‌نامه‌نویسان در منهتن نیویورک است. این استودیو بیشتر برای ظرافت کار و روش‌های آموزش هنرپیشگی، نام‌دار است. اکتورز استودیو را ۵ اکتبر ۱۹۴۷، الیا کازان، شریل کرافورد، رابرت لوئیس و آنا سوکولف، که به هنرپیشگان آموزش می‌دادند بنیاد نهادند. لی استراس‌برگ نیز به آن پیوست و تا مرگش در ۱۷ فوریه ۱۹۸۲ عضو آن بود. در اکتورز استودیو، هنرپیشگان در محیطی خصوصی و بدون فشار نقش‌های تجاری، در اجراهای خود دست به ریسک و آزمون می‌زنند).

** (ایسراییل لی استراس‌بِرگ Israel Lee Strasberg یکی از هنرپیشگان آمریکایی یهودی‌تبار و از کارگردانان، تهیه‌کنندگان و آموزگاران بازیگری بود. وی در ایالات متحده، به مهم‌ترین پیش‌برنده بازیگری متد معروف است؛ لی استراس‌برگ، ۱۹۵۱ هنگامی که مدیر هنری اکتورز استودیو شد، بازیگری متد را در آمریکا تثبیت کرد. لی استراس‌برگ با اثر پذیرفتن از استانیسلاوسکی و واقع‌گرایی خیال‌پردازی اوژن واختانگوف، اکتورز استودیو را کارخانهٔ بازیگرسازی عظیمی کرد که ثمرات و محصولات این کارخانه در نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم اثرات زیادی داشتند).

احمد نجفی

بازیگر فیلم سینمایی توفان شن (جواد شمقدری ۱۳۷۵) بیان کرد: بعد از براندو تغییر ۱۰۰ درصدی در نحوه بازیگری به وجود می آید. مدارس بازیگری و علمی بودن این کار شناخته تر می شود و بسیاری با همین تجارب و دانش و کار کردن وارد این کار شدند و این گونه نبود که صرف شانس باشد؛ در نتیجه باید در طول زمان کارگردان و تهیه کننده و فیلمساز توان و استعداد تو را ببیند تا بهتر بتوانی کارت را پیش ببری.

نجفی در پاسخ به این سوال که اثر آموزشگاه های بازیگری در تربیت بازیگر را چه می بینند، گفت: زیاد با آنان آشنا نیستم؛ بعضا برای کار دعوت شده ام اما علاقه زیادی نداشته ام و فکر نمی کنم که بسیار حرفه ای بوده باشند. شاید دو، سه مورد خوب بود و کار شد مانند موسسه امین تارخ که کار او ایجازی برای بازیگری بود و عده زیادی را هم برای بازیگری کشف و کمک کردند که مسیر بهتر شود اما این که دیگران چه یاد می دهند و چگونه یاد می دهند و چه اندازه موثرند را نمی دانم.

بازیگر فیلم سینمایی سگ‌کشی (بهرام بیضایی ۱۳۷۹) بیان کرد: نکته مثبت آموزشگاه بازیگری آقای تارخ این بود که اگر استعدادی را کشف می کردند آن را به تلویزیون و تهیه کنندگان معرفی می کردند و این شانس آدم ها را بالا می برد اما دیگران را نمی دانم؛ بعضا اسم من را می زنند بدون این که روح من خبر داشته باشد و من هیچ وقت در این موسسات نه تدریس کرده ام و نه حضور داشته ام.

وی یادآور شد: بازیگری رسوماتی دارد و صرف جلوی دوربین نیست؛ پشت صحنه هم هست و آدم ها باید روابط با همکاران را یاد بگیرند و اینها موضوعاتی است که در پیشرفت فرد اهمیت دارد و دقت نکردن به این موضوعات باعث عدم موفقیت می شود.

بازیگر مجموعه تلویزیونی کارآگاه (حسن هدایت ۱۳۷۴) در پاسخ به این پرسش که در کارنامه کاری کدام اثر را بیش از سایرین دوست دارد، گفت: زیاد به این موضوعات توجه نمی کنم و برای آن دلایل شخصی و خصوصی هم دارم. درگیر نمی شوم که در ذهنم بماند. خاطراتی که در ذهن دارم بسیار کم هستند. یکی، دو فیلم هستند که در زمان کار بسیار از آنها لذت بردم؛ یکی سگ کشی بیضایی بود و دیگری پناهنده ملاقلی پور و البته دندان مار کیمیایی (اثری که باعث حضور من به عنوان بازیگر در سینما شد) و این آثار در ژانرهای مختلف بود. برای بازی در دندان مار داشته هایی را با خودم همراه کرده بودم؛ داشته هایی چون نگاهی که به حاشیه جنگ داشتم چون بچه خرمشهر بودم و جنگ موضوعی بود که به آن حساس بودم و بدجور ذهنم را درگیر می کرد.

احمد نجفی در سریال معمای شاه (محمدرضا ورزی ۱۳۹۴)

نجفی گفت: با این آثار زندگی و کار کردم و از آنها لذت بردم و بیضایی، ملاقلی پور و کیمیایی خاطراتی از زندگی را برایم رقم زدند که دوستشان دارم.

بازیگر مجموعه تلویزیونی ولایت عشق (مهدی فخیم زاده ۱۳۷٩) در پاسخ به این پرسش که کیومرث پوراحمد را چگونه می شناخته است، گفت: پوراحمد را چندین بار دیده بودم و دوستش داشتم و حتی قرار بود قصه ای را به او بدهم که موزیکال بود؛ آن زمان داشت خواهران غریب را کار می کرد و خودش کار موسیقی را شروع کرده بود؛ قصه را بسیار دوست داشتم چون در ارتباط با کودکان و نوجوانان بود به او دادم و خواند؛ خوشش آمد و گفت که دوست داشتم کار کنیم اما درگیرم.

وی در توضیح این که نقش خاصی نیست که بخواهد بازی کند، گفت: دوست داشتم فیلم های متفاوت تری ببینم اما نقش متفاوت نه. به این فکر می کنم چه فیلمی میتواند خوب شود و سینما را چطور می توان بهتر کرد اما این که نقشی را بگیرم خیر چون فیزیک من به همه نقش ها نمی خورد و نقش باید منطبق با خصوصیات من باشد. برخی از فیلم ها را رد کرده ام چون دیده ام خدایی کار من نیست.

بازیگر مجموعه تلویزیونی کارآگاه علوی (حسن هدایت ۱۳۸۶) اظهار داشت: الان بیشتر دوست دارم فعالیت های صنفی را ببینم که متاسفانه نمی بینیم. فکر می کنم سینما در این شرایط نیاز به یک رنسانس دارد.

نجفی در نقش رزم آرا؛ معمای شاه

وی تاکید کرد: یعنی این سینما باید وسیع تر، داناتر، متنوع تر باشد؛ امروز عمدتا روی فیلم های اجتماعی مانور می دهیم و در مورد سینمای ملی حرفی نمی زنیم. آیا همه سینمای ملی همین است؟ فقر و بدبختی و زجر و دروغ و ریا و فساد؟ اشکالی ندارد این فیلم ها ساخته شود اما آیا همه سینمای ما همین است؟ پهلوان نداریم؟ قهرمان نداریم؟ اندیشه تاریخی فیلمسازی و رمان ها و قهرمانی هامان کجاست؟ شاید در سال یکی دو فیلم در مورد دفاع مقدس این موضوعات را نشان دهند اما عمومیت ندارد.

بازیگر مجموعه تلویزیونی سنجرخان (محمدحسین لطیفی ۱۴۰۱) گفت: چیزی به اسم سینمای ملی که کاراگاهی، پلیسی، کمدی خوب و اکشن باشد کم است و همه سینمای ما سینمای اجتماعی شده که زیاد نمی تواند دوام بیاورد کما این که نیاورد. امیدواریم ژانرهای مختلف تقویت شود و ما سینمایی چند بعدی را ببینیم. البته گاهی اوقات به دلیل حضور صنفی ام اعتراضاتی دارم و همیشه این مسئله را بازگو کرده ام اما سینمای ما تا حد زیادی دولتی است و چرخ آن از طریق سازمان ها یا آدم های وابسته به دولتی که وارد کار می شوند، می چرخد.

نجفی گفت: بسیاری از تهیه کنندگان قبلا در ارشاد بوده اند و وارد شده اند و ایرادی هم ندارد چنانچه برخی بسیار موفق بوده اند اما ایرادش این است که برای تولید آثارشان از این زَرّادخانه قوی یارانه استفاده شده است؟ که برای برخی شده است.

بازیگر مجموعه معمای شاه (محمدرضا ورزی ۱۳۹۴) خاطرنشان کرد: امیدوارم قول پرداخت کمک به صندوق پیشکسوتان و ۲۰ میلیاردی که جلوی دوربین ها گفته و ثبت شده است را عملی کنند.

گیشه اردیبهشت چطور بود؟

سینماهای سراسر کشور در اردیبهشت ماه ۱۱۵ میلیارد تومان فروخت که نسبت سال گذشته در همین ماه افزایش ۲ونیم برابری مخاطب را داشته است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایرنا، فروش کل سینماهای کشور در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ به بیش از ۱۱۵ میلیارد تومان رسیده که سهم فروش ۴۰ سینمای پرفروش کشور بالغ بر ۷۵ میلیارد تومان بوده است. این رقم در اردیبهشت ماه سال گذشته بیش از ۳۹ میلیارد تومان بوده است.

بر اساس احصاء میزان فروش و انتشار جدول و نمودار آماری سالن‌های سینما که از سوی موسسه سینماشهر اعلام شده است سینماهای دارای رتبه بالای فروش به این ترتیب است: پردیس کوروش(تهران)، پردیس ایران مال( تهران)، پردیس هنر شهر آفتاب( شیراز)،پردیس آزادی( تهران)، پردیس ملت(تهران)، پردیس هویزه( مشهد)، ، پردیس ساحل ) اصفهان)، پردیس مگامال( تهران)، پردیس سیتی سنتر( اصفهان)، پردیس اکو مال( کرج)، پردیس چهارسو( تهران)، پرشین مهرشهر( کرج)، پردیس هدیش مال( تهران)، پردیس اطلس(مشهد)، ساویز( کرج)، پردیس ویلاژ توریست( مشهد)، سپهر(ساری)، پردیس لوتوس مال( تهران)، آفریقا (مشهد)، پردیس چهارباغ( اصفهان)، پردیس راگا( تهران)، فرهنگ (تهران)، پردیس شیراز مال( شیراز)، پردیس گلستان( فارس)، پردیس نارسیس (تهران)، پردیس پارک بازار( مشهد)، شکوفه( تهران)، پردیس زندگی( تهران)، بهمن (تهران)، ماندانا (تهران)، سپاهان( اصفهان)، پردیس تماشا(تهران)، پردیس شمیران (تهران)، پردیس گالریا (تهران)، پردیس بازار شهر( قم)، پردیس سیمرغ(مشهد)، پردیس گلشن ( مشهد)، فجر اسلامشهر(تهران)، پردیس ارگ (تهران)، سپیدرود( گیلان).

براساس جدول آمار فروش روزانه دوم اردیبهشت ماه سال‌جاری با بیش از ۷۵ میلیارد و ۸۵۲ میلیون تومان، پرفروش ترین روز سینماهای کشور رقم خورده و سینما در ۱۲ اردیبهشت ماه با فروش بلیت نیم بها، مخاطب ۲۰۶ هزار و ۴۶ نفری را تجربه کرده‌ است.

این در حالی است که سالن‌های سینما در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ با مخاطب ۲ میلیون ۶۰۹ هزار و ۲۳۳ نفری به فروش بیش از ۱۱۵ میلیارد و ۱۰۳ میلیون هزار تومان را دست یافته است.

در حال حاضر فیلم‌های سینمایی فسیل ساخته کریم امینی، سه کام حبس به کارگردانی سامان سالور، غریب ساخته محمدحسین لطیفی، عروس خیابان فرشته به کارگردانی مهدی خسروی، آهنگ دو نفره ساخته آرزو ارزانش، جنگ جهانی سوم به کارگردانی هومن سیدی، دسته دختران ساخته منیر قیدی، بابا سیبیلو ساخته ادوین خاچیکیان، یقه سفیدها به کارگردانی شهرام مسلخی در سینماهای سراسر کشور در حال اکران است.

میزان فروش این فیلم ها نیز به ترتیب به شرح زیر است:

۱.فسیل

۱۴۳٬۴۳۶٬۰۰۲٬۷۵۰

۲. سه کام حبس

۱۱٬۶۰۷٬۷۳۲٬۰۰۰

۳. غریب

۹٬۸۶۹٬۴۳۱٬۲۵۰

۴. عروس خیابان فرشته

۹٬۰۹۷٬۲۸۲٬۵۰۰

۵. آهنگ دو نفره

۸٬۳۳۲٬۴۹۲٬۰۰۰

۶. جنگ جهانی سوم

۶٬۱۳۳٬۸۷۷٬۰۰۰

۷. دسته دختران

۲٬۹۷۸٬۹۰۲٬۰۰۰

۸. بابا سیبیلو

۲٬۴۵۴٬۰۶۹٬۲۵۰

۹. یقه سفیدها

۵۵۲٬۳۷۰٬۵۰۰

اکران نیم بهای «غریب» به مناسبت سالگرد شهید بروجردی

اکران آنلاین فیلم سینمایی «غریب» یکم خرداد همزمان با سالروز شهادت محمد بروجردی نیم‌بها عرضه می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی فیلم، اکران آنلاین فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی روز دوشنبه (یکم خرداد) همزمان با سالروز شهادت محمد بروجردی در پلتفرم فیلیمو به صورت نیم بها عرضه می‌شود.

این فیلم به نویسندگی و تهیه‌کنندگی حامد عنقا از چهارشنبه (۲۰ اردیبهشت) به صورت اختصاصی در پلتفرم فیلیمو اکران خود را آغاز کرده است.

فیلم «غریب» به روایت بخشی از زندگی شهید محمد بروجردی در کردستان و شیوه فرماندهی منحصر به فرد او در اتحاد مردم و رفع شرایط بحران پرداخته‌ است که در سال ۱۳۵۸ با آغاز ناآرامی‌ها در کردستان توسط احزاب کومله و دموکرات، محمد بروجردی از طرف امام خمینی(ره) مأموریت می‌یابد تا به‌ عنوان فرمانده سپاه کردستان وضعیت را به حالت عادی بازگرداند.

بابک حمیدیان، پردیس پورعابدینی، رحیم نوروزی، حسام محمودی، مهران احمدی و فرهاد قائمیان در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.

فیلم «غریب» که محصول سازمان هنری رسانه ای اوج است در چهل و یکمین دوره از جشنواره فیلم فجر در بخش‌های مختلف طراحی صحنه، چهره‌پردازی، جلوه‌های ویژه میدانی موفق به دریافت سیمرغ شد. همچنین سیمرغ بهترین نقش اول زن جشنواره نیز به بازیگر این فیلم اختصاص یافت.

جایزه ویژه هیئت داوران در بخش مقاومت بین‌الملل و بهترین فیلم از نگاه ملی نیز به «غریب» تعلق گرفت. این فیلم در هفدهمین جشنواره فیلم مقاومت نیز به عنوان بهترین فیلم، انتخاب شد.

چرا لطیفی «موسی ع» را نساخت؟

محمدحسین لطیفی کارگردان سریال «سنجرخان»‌ ضمن ارائه روایتی درباره حاشیه‌های این مجموعه تلویزیونی، از دلایلش برای نپذیرفتن کارگردانی سریال «موسی»‌ و قطع همکاری با برنامه سینمایی «هفت» گفت.

به گزارش سینمای خانگی ه نقل از مهر، درست است که بهانه اصلی‌مان برای دیدار و گفتگوی مشروح با محمدحسین لطیفی اکران فیلم سینمایی «غریب» در سینماها بود اما مگر می‌شد سراغ کارگردانی با سابقه و کارنامه لطیفی در تلویزیون برویم و درباره تجربه‌های قبلی و برنامه‌های آتی‌اش برای فعالیت در قاب سیما سوالی مطرح نکنیم.

بعد از انتشار صحبت‌های مشروح محمدحسین لطیفی درباره دغدغه‌ها و حواشی تولید و اکران فیلم «غریب»، بخش سوم را به‌طور کامل به سوالات تلویزیونی اختصاص داده‌ایم.

لطیفی که این روزها در تلاش است تا گره‌های به‌وجود آمده در مسیر نهایی شدن تولید و پخش سریال تازه‌اش با عنوان «سنجرخان» را باز کند، حرف‌ها و گلایه‌های بسیاری درباره همکاری با تلویزیون در دل داشت و شاید به پشتوانه همین گلایه‌ها زمانی که از او درباره امکان همکاری مجددش با سیما در آینده نزدیک پرسیدیم، با قطعیت جواب منفی داد.

در ادامه بخش سوم و پایانی گفتگوی مشروح خبرگزاری مهر با محمدحسین لطیفی را می‌خوانید.

* در لابه‌لای گفتگو درباره «غریب» اشاره‌هایی به سریال «سنجرخان» داشتید، خیلی صریح می‌خواهم بدانم مشکل این پروژه کجاست و در حال حاضر چقدر به رفع مشکل و پخش سریال امید دارید؟

امروز امیدوارترم چرا که به تازگی ملاقاتی با یک عزیز داشتم که وعده داد مشکلات این سریال حل شود.

* این «عزیز» یکی از مسئولان سازمان صداوسیما است؟

شخص رئیس صداوسیما بود و به همین دلیل است که می‌گویم امیدوارم. مشکل «سنجرخان» از آنجا آغاز شد که این پروژه در امور استان‌های سازمان صداوسیما کلید خورده بود و من هم بعد از درگذشت مرحوم ضیاالدین دری، به درخواست آقای ضرغامی مسئولیت این پروژه را پذیرفتم. من واقعاً آن زمان نمی‌دانستم کار در امور استان‌ها یعنی چه! بعدها فهمیدم آن‌ها فکر کرده‌اند یک کارگردان دم‌دستی پیدا شده که حاضر شده در شهرستان کار کند! من می‌خواستم به این دوستان بگویم من آمده‌ام که با کارم، شما را ارتقا بدهم و بالا بیاورم و قرار نیست شما من را پایین بیاورید!

مدیر تلویزیون به من می‌گفت در کار سینما باید بلد باشی گونی را به‌گونه‌ای تن بازیگرت کنی که به نظر برسد حریر است! در پاسخ گفتم: جدی!؟ من برای این سریال داشتم اسلحه برنو و ام‌یک را می‌ساختم، به آن‌ها توضیح می‌دادم که من دارم یک گاری می‌سازم. این پروژه یک کار تاریخی است و همه اجزای آن پول نیاز دارد. دوستان فکر می‌کردند برای همه این جزئیات، ۱۲ میلیارد تومان کفایت می‌کند!

مدیر وقت این مرکز در تلویزیون به من می‌گفت در کار سینما باید بلد باشی گونی را به‌گونه‌ای تن بازیگرت کنی که به نظر برسد حریر است! در پاسخ گفتم: جدی!؟ من برای این سریال داشتم اسلحه برنو و ام‌یک را می‌ساختم، به آن‌ها توضیح می‌دادم که من دارم یک گاری می‌سازم. این پروژه یک کار تاریخی است و همه اجزای آن پول نیاز دارد.

دوستان فکر می‌کردند برای همه این جزئیات، ۱۲ میلیارد تومان کفایت می‌کند! زمان دلار سه هزار تومانی گفتند بروید جلو کار را بسازید، پولش را ما می‌دهیم. وقتی جلو آمدیم اما ابتدا اصلاح برآورد ندادند و بعدها ماجراهایی پیش آمد که منجر شد به‌سختی بتوانم با حذف برخی سکانس‌ها و در مرحله تدوین نهایی، در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۴۰۱ گروه را مرخص کنم و بگویم بروید که کار تمام شد! در حالی که اگر واقعاً می‌خواستم کار را تمام کنم حداقل ۲۵ روز دیگر زمان نیاز داشتیم.

دیگر هیچ بودجه‌ای نداشتیم و تهیه‌کننده هم بالا یک میلیارد تومان بدهی داشت. از آن لحظه تا همین امروز، کلاً یک رقم بسیار جزئی در اسفندماه پرداخت کردند! یعنی یک سال تمام این سریال تعطیل بود! طی همین یک سال من یک فیلم سینمایی ساختم و تمام کردم. فیلم «غریب» اکران هم شد اما آن سریال هنوز منتظر بودجه است. مشکل کل سریال «سنجرخان» به زبان ساده همین بود. اشتباه اصلی هم از من بود که پذیرفتم در امور استان‌های صداوسیما کار تاریخی بسازم!

* یعنی معتقدید امور استان‌ها اساساً آمادگی و ظرفیت این قبیل پروژه‌ها را ندارد؟

آن‌ها همین هستند که هستند. وظایف امور استان‌ها مشخص است و بودجه‌اش هم واقعاً همین اندازه محدود است. به همین دلیل می‌گویم اشتباه از من بود و دیگر هیچ‌وقت این اشتباه را تکرار نخواهم کرد.

* البته قبل از شما هم مرحوم دری این پروژه را در دست داشت که ایشان هم از کارگردانان شاخص تلویزیون بودند. چرا این پروژه در امور استان‌ها تعریف شده بود؟

مطمئنم این پروژه با حضور ضیاالدین دری اصلاً ساخته نمی‌شد! حتی به ۱۰ روز فیلمبرداری هم نمی‌رسید. این حرف من نیست، تمام آن‌هایی که در این پروژه حضور دارند، می‌گویند غیر از محمدحسین لطیفی نمی‌توانید کارگردان دیگری را پیدا کنید که می‌توانست این پروژه را حتی برای ۲۰ روز جلو می‌برد! این ادعا را واقعاً دارم که البته ادعای بدی است و پدرم بابت آن درآمده است! درست است که می‌گویم اشتباه از من بود اما سریال «سنجرخان» مثل بچه من بود و نمی‌توانستم بچه‌ام را رها کنم.

* با تمام این سختی‌ها الان کیفیت خروجی سریال را دوست دارید؟ چون به نظر می‌رسد در مواردی ناگزیر شده‌اید از ایده‌آل‌های خود کوتاه بیایید.

بله ناگزیر شدم اما بعد از ۴۰ سال کار کردن بالاخره کلک‌هایی هم بلد بودم، در مواردی کلک زدم و کارم را پیش بردم.

* یعنی فکر می‌کنید مخاطب هم خروجی کار شما در این سریال را دوست خواهد داشت؟

واقعاً امیدوارم اینگونه باشد. آن‌هایی که تا به امروز سریال را دیده‌اند معتقدند که اگر قسمت یک را ببینید، نمی‌توانید قسمت‌های بعد را دنبال نکنید و این کشش را تا قسمت ۲۴ دارد. البته که طبیعتاً از کم شدن مخاطب تلویزیون نگران هستم.

* تلویزیون در سال‌های اخیر بحران سریال‌سازی دارد و خیلی از سریال‌های شاخص هم آخرین قسمت‌های پخش خود را سپری می‌کنند و مشخص نیست بعد از این‌ها چه سریال‌هایی قرار است در کنداکتور قرار بگیرد. محمدحسین لطیفی یکی از خوش‌سابقه‌ترین سریال‌سازان تلویزیون در سال‌های گذشته بوده است، اگر پیشنهادی برای کار در شرایط مناسب داشته باشید، می‌پذیرید؟

خیر!

* دلیل این قطعیت‌تان در پاسخ منفی چیست؟

یک وجهش این است که واقعاً به یک سال زمان برای استراحت نیاز دارم. از طرف دیگر مدیران امروز تلویزیون خودشان هم می‌دانند که شرایطش را ندارند که بخواهند با هم‌نسلان من کار کنند، مگر در پروژه‌های ویژه‌شان. اصلاً نمی‌توانند شرایط را برای حضور امثال لطیفی، مهیا کنند.

تنها یک کار ممکن است من را برای همکاری با تلویزیون وسوسه کند و آن هم همان سریال ۴۰ قسمتی درباره خرمشهر است. آن کار من را وسوسه می‌کند و فکر نمی‌کنم غیر از آن کاری باشد که به واسطه آن برای همکاری با تلویزیون وسوسه شوم. حتی اگر تلویزیون بگوید پول کلانی برای کاری به من می‌دهد، می‌گویم می‌خواهم چه کار؟

* منظور از این شرایط صرفاً مباحث مالی است؟

بخشی از آن قطعاً مسائل مالی است. بخش مهمتر اما این است که هم‌نسلان من استاندارد خودشان را دارند و قرار نیست کسی به آن‌ها بگویند چه بسازند و چه نسازند. تلویزیون دیگر نمی‌تواند به من محمدحسین لطیفی بگوید چه بسازم، بلکه این من هستم که باید به تلویزیون بگویم چه بسازد. این انگیزه هم امروز در من کشته شده است که بخواهم پیشنهادی برای تلویزیون داشته باشم. پیش‌تر هم این موضوع را گفته‌ام که تنها یک کار ممکن است من را برای همکاری با تلویزیون وسوسه کند و آن هم همان سریال ۴۰ قسمتی درباره خرمشهر است. آن کار من را وسوسه می‌کند و فکر نمی‌کنم غیر از آن کاری باشد که به واسطه آن برای همکاری با تلویزیون وسوسه شوم.

حتی اگر تلویزیون بگوید پول کلانی برای کاری به من می‌دهد، می‌گویم می‌خواهم چه کار؟ البته که پول چیز خوبی است اما من دیگر پول می‌خواهم چه کار؟ ایده‌آل‌های امروز تلویزیون مشخص است، امروز تلویزیون اساساً عاری از ایده‌های تازه و ناب شده است.

از طرف دیگر یکی مثل داوود میرباقری ۹ سال است که دارد «سلمان» را می‌سازد و من آن اندازه هم توانش را ندارم! کمااینکه «موسی» به من پیشنهاد شد و نپذیرفتم. گفتم من آدم شش، هفت سال کار برای یک سریال نیستم. اصلاً بلد نیستم این کار را و این مرض را دارم که کارم سریع جمع شود. کل سریال ۲۴ قسمتی «سنجرخان» را در ۱۱ ماه کاری گرفتم و باقی زمانی که برای این سریال سپری شد، صرف دویدن دنبال پول کردیم! فکر نکنید برای ساخت این سریال ۲ سال و نیم وقت گذاشته‌ام. به همین دلیل نمی‌توانم کارهای بزرگ انجام دهم، مگر سوژه‌های خاص.

زمانی قرار بود من سریال «خواجه‌نصیر» را برای تلویزیون بسازم اما امروز چه کسی می‌خواهد پول چنین سریالی را برای تلویزیون بپردازد!؟ همین امروز در تأمین بودجه سریال میرباقری، تلویزیون مانده است! یک سریال «موسی» هم روی دستش مانده است!

* آن سریال خرمشهر که اشاره کردید الان در چه مرحله‌ای است؟ فیلمنامه‌ای برای آن دارید؟

بله. حدود چهار، پنج قسمت فیلمنامه آن به‌طور کامل آماده است ولی سال‌ها مانده است. وقتی همه ایده ساخت آن را مطرح می‌کنیم، دوستان آن را شوخی می‌گیرند. با خودشان می‌گویند یک کار جنگی دیگر است! نمی‌دانند کار جنگی مدنظر من یعنی فقط روزی یک دقیقه و نیم، تولید. یعنی هر قسمت ۴۵ دقیقه‌ای یک ماه زمان می‌برد و برای ۴۰ قسمت، یعنی ما نیاز به ۴۰ ماه بودجه تولید داریم. برای دکور و لوکیشن حداقل باید یک هشتم خرمشهر را بازسازی کنیم و دکور بزنیم. تا دل‌تان بخواهد هم بازیگر نیاز دارد!

حضور من در برنامه «هفت» برای این بود که در قاب تلویزیون به درد سینما بخورم، نه پول زیادی می‌گرفتم و نه اتفاق ویژه‌ای برای من به حساب می‌آمد. به نوعی حتی این من بودم که داشتم خرج تلویزیون می‌شدم و حضور در تلویزیون عایدی‌ای برای من نداشت. منظورم صرفاً مالی هم نیست، تلویزیون حتی آنتن زنده‌اش را از من دریغ کرد!

من نمی‌دانم امروز برآورد «موسی» و «سلمان» چقدر است، اما می‌دانم سریال خرمشهری که من مدنظر دارم، با کمتر از نصف بودجه آن سریال‌ها، هیچ وقت ساخته نخواهد شد. آیا تلویزیون حاضر است نصف بودجه آن پروژه‌ها را به من بدهد؟ اگر حاضر هستند، بسم‌الله برویم برای ساخت! اما نمی‌دهند. مدیران تلویزیون به زبان می‌گویند بیایید برای کار، اما وقتی می‌روید متوجه می‌شوید که خبری نیست. با خودشان می‌گویند بگذار فلانی آنقدر برود و بیاید، تا خودش خسته شود.

* پرونده حضور در برنامه «هفت» هم برای همیشه برای شما بسته شده است؟

پرونده «هفت» حدود هفت الی هشت ماه پیش از آنکه پخشش تمام شود، برای من بسته شده بود. همان زمان هم به دوستان اعلام کرده بودم. من برای دوره مشخصی قرارداد همکاری داشتم و زمانی که قرار شد قرارداد را تمدید کنیم، این کار را نکردم. احساس کردم به ادامه این کار علاقه‌ای ندارم. خود تهیه‌کننده هم دیگر علاقه‌ای نداشت چرا که ادامه کار همزمان با جشنواره فجری شد که تهیه‌کننده برنامه دبیر آن جشنواره شد و طبیعتاً امکان ادامه حضور نداشت. قاعدتاً باید تهیه‌کننده تغییر می‌کرد و منطقاً نسبت به تهیه‌کننده جدید هم من دیگر تعهدی نداشتم.

صادقانه‌اش این است که حضور من در برنامه «هفت» برای این بود که در قاب تلویزیون به درد سینما بخورم، نه پول زیادی می‌گرفتم و نه اتفاق ویژه‌ای برای من به حساب می‌آمد. به نوعی حتی این من بودم که داشتم خرج تلویزیون می‌شدم و حضور در تلویزیون عایدی‌ای برای من نداشت. منظورم صرفاً مالی هم نیست، تلویزیون حتی آنتن زنده‌اش را از من دریغ کرد! این شرایط احساس خوبی برای من به همراه نداشت.

* در همان دوره حضورتان فکر می‌کنید چقدر به درد سینما خوردید؟

اوایل داشت اتفاق‌هایی می‌افتاد. محبت و ارادتی داشت میان اهالی سینما شکل می‌گرفت. در سال اول داشتیم خوب پیش می‌رفتیم اما آرام‌آرام اتفاقاتی افتاد که منجر شد گروهی از سینماگران حاضر به حضور در تلویزیون نباشند و آرام‌آرام برنامه «هفت» عاری از حضور چهره‌های سینمایی شد. میز نقد برنامه هم که کلاً به آقای فراستی واگذار شده بود و من تعمدا خواسته بودم که میز نقد جدا باشد و من در میز نقد حضور نداشته باشم. از روی اول به این شرط اجرا را پذیرفتم که در میز نقد حضور نداشته باشم. ترجیح می‌دادم در برنامه میهمان‌نواز باشم نه اینکه با دمپایی به جان مهمان بیفتم! (می‌خندد!)

من هم بلدم «فسیل» بسازم؛ شما چطور؟

محمدحسین لطیفی کارگردان فیلم سینمایی‌ «غریب» که با موضوع برشی از زندگی شهید بروجردی این روزها در حال اکران در سینماهاست می‌گوید تعجب می‌کند که برخی مسئولان فیلمش را دوست داشته‌اند!

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی این روزها روی پرده سینماهاست؛ فیلمی به تهیه کنندگی حامد عنقا و با سرمایه گذاری سازمان اوج که با آنکه کارگردانش معتقد است به لحاظ فروش می‌توانست در جدول فروش در رتبه بهتری قرار بگیرد اما سینمادوست‌ها این فیلم را از منظر کارگردانی بازگشت مجدد لطیفی به روزهای اوجش آن هم بعد از چند تجربه ناموفق می‌دانند.

محمدحسین لطیفی در کارنامه کاری‌اش کم فیلم و سریال ماندگار ندارد؛ از «خوابگاه دختران» و «روز سوم» تا مجموعه‌های نمایشی «صاحبدلان»، «وفا» و «سفر سبز»؛ آثاری که دست کم مخاطب بخش‌هایی از آن بوده‌ایم، خودش هم می‌گوید برخی از فیلم‌هایش بعدها دیده شده و توانسته مخاطبانی را به خودش اختصاص بدهد.

«غریب» اما پرتره‌ای از یک قهرمان ملی است، روایتگر روزهای پر التهاب کردستان که محمد بروجردی در فروکش کردن تب و تابش نقشی بسزا داشته است. این فیلم گرچه توانست در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بیشترین جوایز را به خود اختصاص دهد اما حواشی نادیده گرفتن بخش‌های اصلی آن، در روزهای پس از جشنواره به یکی از تیترهای اصلی رسانه‌ها تبدیل شد؛ لطیفی اما این را حاصل برخی سیاسی‌کاری‌ها می‌داند.

با محمدحسین لطیفی درباره فیلم سینمایی «غریب» به گفتگو نشستیم که بخش نخست این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

* گفتگو را از همین روزها آغاز کنیم و بازخوردی که این روزها از مواجهه «مردم» با فیلم «غریب» دریافت کرده‌اید. به‌عنوان فیلمساز باسابقه که سابقه اجرای برنامه «هفت» و رویکرد ژورنالیستی نسبت به سینما را هم داشته‌اید، حتماً می‌توانید در مقام یک ناظر، تحلیلی از وضعیت واکنش مخاطبان به فیلم بعد از گذشت بیش از یک ماه از آغاز اکران ارائه دهید. مردم چه واکنشی به فیلم «غریب» داشته‌اند؟

من در تعدادی از اکران‌های مردمی فیلم «غریب» حضور داشته‌ام اما آن‌ها را ملاک قرار نمی‌دهم. خیلی چیزهای دیگر از قبیل پست‌های اینستاگرامی و کامنت‌هایی که هر کسی آزاد است هر آنچه می‌خواهد در آن‌ها بنویسد را مدنظر می‌گیرم. براساس برآوردی که از همین فضا داشته‌ام، آن کسی که فیلم را ندیده است، که خب ندیده است، اما در میان طیفی که فیلم را دیده‌اند، می‌توانم بگویم درصد رضایت‌شان ۹۰ درصد است. به تعبیری مخاطب هنگام خروج از سینما احساس نمی‌کند پولش را دور ریخته است.

مخاطب رضایت دارد از اینکه با شخصیتی آشنا شده است که می‌تواند او را دوست داشته باشد، آن هم از قشرهای مختلف. این حس مربوط به یک قشر خاص نیست. حتی برای من عجیب است که خیلی از مسئولان هم از فیلم «غریب» خوششان آمده است! در صورتی که اساساً رویه شهید بروجردی با رویه مسئولان امروز هم‌خوانی ندارد. حتی می‌توانم بگویم رویه اکثر مدیران امروز کشور، ضد رویه شهید بروجردی است.

* و به همین دلیل باید از دیدن فیلم «غریب» به آن‌ها بربخورد؟

دقیقاً. عجیب اما اینکه برخی از همین مدیران هم فیلم را دوست داشته‌اند و می‌توانیم امیدوار باشیم که این‌ها هم رویه خود را تغییر بدهند. شاید این مدیرانی که رویه‌شان شبیه بروجردی نیست، بعد از دیدن فیلم تغییر رویه بدهند.

* اشاره‌ای که به رصد فضای مجازی برای اطلاع از نظر مخاطبان داشتید جالب بود؛ به‌عنوان یک فیلمساز واقعاً بازخوردهای فضای مجازی برای‌تان مسئله است. برای رصد نظرات مردم در این فضا وقت می‌گذارید یا اتفاقی در جریان آن قرار می‌گیرید؟

در اینستاگرام شخصی خودم، از روز ابتدا تا همین امروز همواره کامنت‌ها بسته بوده است. هیچ کامنتی زیر مجموعه پست‌های من تا به امروز درج نشده است چرا که اساساً حوصله کامنت خواندن ندارم و ممکن است عده‌ای ناراحت شوند و بگویند ما نظری دادیم و چیزی گفتیم که تو بی‌توجهی کردی. اما در عین حال وقتی فیلمی روی پرده دارم به صفحاتی سر می‌زنم که بچه‌های دیگر پست‌هایی مرتبط با آن گذاشته‌اند. حتی اینستاگرام برخی خبرگزاری‌ها که مطلبی درباره فیلمم گذاشته‌اند را سر می‌زنم و کامنت‌های پایین این پست‌ها را می‌خوانم. می‌خواهم بدانم چه کسانی مخالف فیلم من هستند.

خاطرم هست هنگام اکران فیلم «غریب» در دانشگاه علامه، یکی از دانشجویان آنجا شروع کرد از فیلم تعریف کند اما در پایان حرف‌هایش اظهارنظر عجیبی داشت و گفت فیلم شما در مجموع قابل‌قبول است اما من دوستش ندارم! وقتی پرسیدم چرا؟ گفت: برای اینکه اوج آن را ساخته است!

آن‌ها را هم باید رصد کنم چون معمولاً کسی که رودررو من را می‌بیند، طبیعتاً می‌گوید دست شما درد نکند، اما واقعاً نمی‌دانم پشت سر من چه نظری درباره فیلم دارد! شاید برخی احساس کنند زشت است اگر رودررو با من فیلمم را نقد کنند، اما همین نقدها را در فضای مجازی آزادانه‌تر مطرح می‌کنند. به همین دلیل آنجا را هم رصد می‌کنم تا بدانم میزان مخالفت با فیلمم چه اندازه است. خاطرم هست هنگام اکران فیلم «غریب» در دانشگاه علامه، یکی از دانشجویان آنجا شروع کرد از فیلم تعریف کند اما در پایان حرف‌هایش اظهارنظر عجیبی داشت و گفت فیلم شما در مجموع قابل‌قبول است اما من دوستش ندارم! وقتی پرسیدم چرا؟ گفت: برای اینکه اوج آن را ساخته است! گفتم چه جذاب!

همان‌جا مثالی برای او زدم. گفتم اوج، هرچقدر هم در نگاه شما بد باشد، بدتر از ناصرالدین شاه قاجار که نیست، قهرمان ملی شما یعنی امیرکبیر، در همان دستگاه کار خودش را کرد. مهمترین نکته این است که امروز اوج پشت فیلم من ایستاده و به ترکیب آن هم دست نزده، پس «غریب» فیلم من است نه فیلم اوج. اوج از فیلم من حمایت کرده و اجازه هم نداده است که خدشه‌ای به آنچه من ساخته‌ام وارد شود. پس حتماً همراهی‌اش با این فیلم قابل ستایش است. ممکن است همین اوج فیلم دیگری را سفارش بدهد و بسازد که بتوانیم نقدش کنیم اما اینکه بگوییم چون سرمایه‌گذار «غریب» اوج است و به همین دلیل من آن را دوست ندارم، موضع عجیبی است.

نمی‌دانم این نکته را چگونه می‌توان با مردم درمیان گذاشت که فیلم‌هایی از جنس «غریب» درباره افرادی چون شهید بروجردی است که برای اکثر مردم قابل احترامند و حتی طیفی از مخالفان نظام هم می‌گویند ما برای این شهیدان ارزش قائل هستیم. همه ما این افراد را عزیز می‌داریم. امروز من نوعی تصمیم گرفته‌ام زندگی یکی از این عزیزان را به تصویر درآورم، سراغ کدام بخش خصوصی می‌توانم بروم؟

* اصلاً کدام بخش خصوصی توان چنین حمایتی را دارد؟

دقیقاً. به همین دلیل اینکه مجموعه‌ای به‌صورت هدفمند از این آثار حمایت می‌کند باید از آن استقبال کرد. اینگونه هم نیست که هزینه گزافی بابت این پروژه‌ها پرداخت شده باشد. مدارک تولید همین فیلم «غریب» و هزینه‌های آن موجود است. اصلاً اینگونه نیست که فکر کنید لطیفی آمده و پول کلانی به جیب زده و به خاطر پول چنین فیلمی ساخته است.

* به تعبیری خودتان فیلم «غریب» را فیلم گرانی نمی‌دانید؟

اصلاً. این فیلم با هزینه‌ای برابر با یک فیلم معمولی این روزها ساخته شده است.

* می‌توانید برآوردی بدهید؟

تهیه‌کننده باید عدد و رقم را اعلام کند اما در این حد می‌دانم که برای «غریب» زیر ۲۰ میلیارد تومان هزینه شده است. در حالی که این روزها یک فیلم معمولی با این عدد و رقم ساخته می‌شود.

* فیلم «دسته دختران» هم تقریباً با همین ۲۰ میلیارد تومان ساخته شد.

البته یک سال پیش‌تر از «غریب». تورم دلار ۲۷ هزار تومان تا دلار ۵۰ هزار تومان را هم باید محاسبه کنید. از این منظر من برای «غریب» شاید نصف «دسته دختران» هزینه نکرده باشم.

* اشاره دقیقی در ابتدا داشتید که ۹۰ درصد رضایت از فیلم را مربوط به گروهی از مخاطبان می‌دانید که به سینما رفته‌اند و فیلم را دیده‌اند. واقعیت مهمتری که می‌خواهم تحلیل‌تان را درباره آن هم بدانم این است که به‌رغم ظرفیتی که از یک فیلم با موضوع یک قهرمان ملی انتظار می‌رود، چرا مردم اینقدر کم برای این فیلم به سینما رفته‌اند؟ قبول دارید که استقبال از «غریب‌» به نسبت انتظاری که از سوژه آن می‌رود، خیلی کم است؟

بله البته که معتقدم در قیاس با فیلم‌هایی از این جنس، مردم خیلی به سینما رفتند و این فیلم را دیدند. در نظر بگیرید که اکران فیلم در بازه همزمانی عید نوروز و ماه رمضان بود. اگر اکران نوروزی در شرایط عادی بود می‌توانستیم انتظار دیگری داشته باشیم. از طرف دیگر هرچند نمی‌خواهم وضعیت امروز مردم را تحلیل کنم اما احساسم این است که همیشه جامعه غمگین به‌دنبال فیلم کمدی است و جامعه شاد به دنبال فیلم غمگین است.

«توفیق اجباری» دو میلیارد و ۴۷۰ میلیون تومان آن زمان با دلار هزار تومان فروخت که در مقیاس فروش امروز سینماها چیزی در حدود ۱۴۰ میلیارد تومان می‌شود. در همان سال «روز سوم» فقط ۴۲۰ میلیون تومان فروخت، اما امروز که من و شما صحبت می‌کنیم از هر کدام از مردم ایران سوال کنید، فیلم «روز سوم» را به یاد دارند

در یک جامعه غمگین وقتی فردی تصمیم می‌گیرد به سینما برود، هر فیلمی هم که در حال اکران باشد، بازهم اولویت اول این فرد، فیلم کمدی است. در عین حال که تأکید می‌کنم «غریب» در مقایسه با فیلم‌های بیوگرافیکی که تا به امروز در سینما داشته‌ایم، اکران موفق‌تری داشته است. همین امروز کافی است تعداد مخاطبان هفته اول فیلم «غریب» را با تعداد مخاطبان هفته اول فیلم «دسته دختران» قیاس کنید. نکته دیگری را هم با تأکید می‌گویم و آن اینکه محاسبه من برای استقبال از فیلمی از جنس «غریب» اصلاً محدود به اکران در سینما نیست. کمااینکه تحلیلم درباره «روز سوم» هم همین بود.

من به دلیل آنکه می‌دانستم فروش فیلم «روز سوم» در سینماها فروش بالایی نخواهد بود، احساس کردم همان سال باید چیزی را ثابت کنم و به همین دلیل بلافاصله «توفیق اجباری» را ساختم. هر دو فیلم هم در یک سال اکران شدند. «توفیق اجباری» دو میلیارد و ۴۷۰ میلیون تومان آن زمان با دلار هزار تومان فروخت که در مقیاس فروش امروز سینماها چیزی در حدود ۱۴۰ میلیارد تومان می‌شود. در همان سال «روز سوم» فقط ۴۲۰ میلیون تومان فروخت، یعنی دو میلیارد تومان پایین‌تر و در رتبه دهم جدول فروش آن سال هم قرار گرفت. اما امروز که من و شما صحبت می‌کنیم از هر کدام از مردم ایران سوال کنید، فیلم «روز سوم» را به یاد دارند. گویی همه آن را دیده‌اند در حالی که وقتی سراغ «توفیق اجباری» را می‌گیرم، عده‌ای می‌گویند آن را ندیده‌اند! یک کارگردان فیلم می‌سازد تا دیده شود. سریال «سفر سبز» من در سالی که پخش شد، به دلیل شرایط خاصی که وجود داشت، دیده نشد اما سه سال بعد که بازپخش شد، همه آن را دیدند. «غریب» هم جزو آن فیلم‌هایی است که طی ۵ سال آینده خواهیم دید که اکثر مردم ایران آن را خواهند دید و فیلم دیده خواهد شد. برای من این بسیار مهم است.

* با این نگاه اساساً انتقادی که برخی منتقدان درباره ناکامی فیلم‌های مرتبط با مفاهیم و ارزش‌های ملی دارند را وارد نمی‌دانید که معتقدند برای این فیلم‌ها هزینه بالایی می‌شود اما همه‌شان گیشه‌های فقیری دارند. این نقد را وارد نمی‌دانید؟

اساساً معتقدم این دو موضوع ارتباطی با هم ندارند. از کارنامه خودم هم مثال زدم که در یک سال دو فیلم را با چه شرایطی ساختم و اکران کردم. خاطرم هست برای فیلم «روز سوم» که محصول بنیاد جانبازان بود، این بنیاد اعلام کرد ۹۰۰ میلیون تومان بابت فروش این فیلم به نام من بلوکه کرده‌اند تا خودم با آن فیلم دیگری بسازم. من هم در جواب این بنیاد گفتم فیلم دیگری که من می‌خواهم بسازم، تنها سکانس اولش ۹۰۰ میلیون تومان هزینه می‌خواهد! واقعاً هم همین بود چون می‌خواستم فیلمی درباره ماجرای هواپیمای مسافربری ایرباس و جنایتی که آمریکایی‌ها در این ماجرا کرده بودند را بسازم.

* همان پروژه‌ای که به سرانجام هم نرسید!

بله چون گویی برای هیچ‌کس مهم نبود. من نوعی امروز طبیعتاً ماجرای شلیک به هواپیمای اکراینی را به‌عنوان یک ایرانی قطعاً محکوم می‌کنم و آن را یک اشتباه مطلق می‌دانم اما کاش یک‌بار هم دنیا متوجه شود که به هواپیمای مسافربری ما هم چنین حمله‌ای شده و این جنایت صورت گرفته است! هیچکس آن زمان نگفته بود چرا آمریکایی‌ها آن غلط زیادی را کردند و من قصد داشتم این موضوع را در قالب یک فیلم روایت کنم. اما به سرانجام نرسید. حرفم الان این است که بالاخره یک سری کارها و تولیدات سینمایی هست که الزاماً قرار نیست پول‌شان در گیشه بازگردد. این فیلم‌ها باید ساخته شود تا برای‌مان بمانند. مثل یک انتشاراتی که همه مدل کتابی چاپ می‌کند اما در کنار آن‌ها چند جلد قرآن نفیس گران‌قیمت هم چاپ می‌کند. مگر هزینه این کتاب‌های نفیس از فروش درمی‌آید؟ اگر شاهنامه نفیسی را منتشر کنند آیا هزینه‌اش بازمی‌گردد؟ نباید از یک انتشاراتی انتظار داشت که از این آثار نفیسش پول دربیاورد، این آثار برای افزایش اعتبار و حرمت یک ناشر است.

وقتی مجموعه‌ای مانند اوج پای کار می‌آید تا هزینه کند، موظف به تولید کارهای فرهنگی بدون بازگشت پول است. کارهایی که جاهای دیگر انجام نمی‌شود باید مورد حمایت این مراکز قرار بگیرد. یکی از انتقادات من که شاید برخی از دوستان هم بابت آن ناراحت شدم این بود که اساساً به سازمان اوج چه ارتباطی داشت که پول برای تولید «پایتخت» بدهد؟

کمااینکه تلویزیون هزینه کلانی می‌کند تا پروژه‌ای مانند «سلمان» به سرانجام برسد، در حالی که می‌توانست همین هزینه را صرف ۱۰ پروژه ارزان‌تر کند تا آنتنش پر شود، اما این کار را نمی‌کند که درست هم هست. در این شرایط وقتی مجموعه‌ای مانند اوج پای کار می‌آید تا هزینه کند، موظف به تولید کارهای فرهنگی بدون بازگشت پول است. کارهایی که جاهای دیگر انجام نمی‌شود باید مورد حمایت این مراکز قرار بگیرد. یکی از انتقادات من که شاید برخی از دوستان هم بابت آن ناراحت شدم این بود که اساساً به سازمان اوج چه ارتباطی داشت که پول برای تولید «پایتخت» بدهد؟ تلویزیون هست، بودجه هم دارد، خودش خرج «پایتخت» کند، چرا بودجه اوج باید صرف آن شود؟ یک سری موارد هست که بودجه‌های دولتی به درستی باید برای آن‌ها صرف شود. آنجایی آدم از این هزینه‌ها باید ناراحت شود که پول هزینه شود اما فیلم درنیاید!

* که الی ماشالله هم نمونه و مصداق دارد!

بله. الی‌ماشالله این اتفاق دارد می‌افتد و این ناراحت‌کننده است. یکی از دلایلی که معتقدم این جور مراکز نباید وارد عرصه پرورش استعداد شوند همین است. یک کاراولی مانند هندوانه دربسته است که کال و رسیده بودن آن مشخص نیست و هزینه کردن برای او ریسک است. لااقل برای کشف این استعدادها باید یک مشاور ارشد باسابقه برای پروژه‌ها تعریف شود. چرا باید برای چنین تجربه‌هایی ۱۰ الی ۲۰ میلیارد تومان هزینه شود؟

* برای جمع‌بندی این بخش از صحبت‌ها، می‌توانم این‌طور برداشت کنم که از نگاه محمدحسین لطیفی شرایط امروز سینمای ایران کاملاً منطقی و طبیعی است؛ اقتصاد این سینما باید به‌دوش «فسیل» باشد و فرهنگ آن به دوش «غریب». این برداشت درست است؟

بله. شاید فیلم «فسیل» اصلاً سلیقه من نباشد، کمااینکه حتی نوع کمدی‌هایی هم که تا به امروز ساخته‌ام سلیقه‌ام را نشان می‌دهد ولی بالاخره صندلی سینماها باید پر شود و به همین دلیل فروش «فسیل» را به فال نیک می‌گیرم. کمااینکه اشاره کردم خودم در یک سال دو فیلم با دو شرایط کامل متفاوت ساخته‌ام و امروز اعتراف می‌کنم که «توفیق اجباری» من در آن سال توقیف هم شد! فکر می‌کنید دلیلش چه بود؟ می‌گفتند: لطیفی برای تو بد و زشت است که بعد از جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم برای «روز سوم» در جشنواره فجر، بیایی «توفیق اجباری» بسازی!؟

به صراحت گفتم این دو فیلم مربوط به دو ژانر متفاوت است و من هم یک سینماگر حرفه‌ای هستم. اگر هر کدام از این فیلم‌ها را شبیه دیگری بسازم، کارم را غلط انجام داده‌ام. من در همان فیلم طنز «توفیق اجباری» هم حرف‌هایم درباره روابط خانوادگی را مطرح کردم. پای آن فیلم محکم ایستادیم و بالاخره آن را از توقیف درآوردیم. خاطرم هست زنده‌یاد سید کمال طباطبایی که تهیه‌کننده فیلم بود جایی گفته بود خودم را جلوی ارشاد آتش می‌زنم تا پروانه نمایش فیلم را بدهید!

امسال هم من در سینما فیلم «غریب» را دارم اما طبیعتاً انتظار ندارم که اندازه «فسیل» فروش داشته باشد. به فروش آن فیلم هم حسادت نمی‌کنم کمااینکه به‌راحتی می‌توانم یک فیلم طنز پرفروش بسازم. می‌دانید من همین امروز چقدر پیشنهاد ساخت فیلم کمدی دارم‌؟ باور کنید پشت‌سر هم فیلمنامه کمدی به من پیشنهاد می‌شود اما می‌گویم از من گذشته است و دیگر حوصله ساخت فیلم طنز ندارم….

* این طور نگویید. حیف است شما خسته شوید!

بالاخره باید طنزم بیاید، اما این روزها فعلاً طنزم نمی‌آید! از خدا می‌خواهم کمک کند تا اتفاقاتی که طی یک سال گذشته مرا خیلی آزرده است، تمام بشود و مشخصاً مخاطبان سریال «سنجرخان» من را هم ببینند.

* زمانی که خبر ساخت فیلم «غریب» براساس کتاب «محمد مسیح کردستان» منتشر شد، از سر کنجکاوی سراغ این کتاب رفتم و آن را خواندم. فکر نمی‌کنید مخاطب برای درک بخش‌هایی از فیلم نیاز به اطلاعات فرامتنی از جنس محتوای این کتاب دارد؟ مشخصاً یک جوان دهه هشتادی چه اطلاعی می‌تواند از مرزبندی‌ها میان جریان‌های کومله، دموکرات و مجاهدین در حوادث کردستان داشته باشد؟ فکر نمی‌کنیم فیلم در تبیین این مرزبندی‌ها کمی مخاطب را سردرگم می‌کند؟

مخاطبی که کتاب را نخوانده باشد، اگر علاقه‌مند به این مباحث باشد، کنجکاو می‌شود و سراغ کتاب می‌رود. خیلی از موضوعات بوده است که به‌واسطه یک فیلم به‌گونه‌ای با آن ارتباط برقرار کرده‌ایم که بعد کنجکاو شدیم و درباره‌اش مطالعه کرده‌ایم تا درباره آن اطلاعات کسب کنیم. در فیلم «غریب» تا آنجایی که می‌توانستیم اسمی از کومله نبردیم و تنها اشاره‌هایی به دموکرات‌ها داشتیم. به نظر حامد عنقا در نگارش فیلمنامه «غریب» خیلی خوب توانسته شاخ غول را بشکند و به این ماجراها بپردازد. واقعاً برای پرداختن به همه اتفاقات نیاز به ساخت یک سریال بود. برای همین تایم فیلم اصلی در حدود ۲ ساعت و نیم شد. وقتی قرار است در زمان کوتاهی مخاطب را پای فیلم نگه داری و ریتم کار هم حفظ شود، کار سختی است.

اگر مثلاً در فیلم سکانسی قرار می‌دهم که محمد بروجردی با فردی که به زندانی لگد می‌زند، برخورد می‌کند، آن را از نزدیک لمس کرده‌ام. من می‌دانم چند اعدامی آن سال‌ها، همین امروز در شمال کشور ساکن هستند و حتی نوه دارند اما به لطف محمد بروجردی از جوخه اعدام نجات پیدا کردند. او این کارها را کرده است

کار من هم حتماً سخت بود اما اصل آن ریشه در فیلمنامه داشت. نقشه راهی که من به‌عنوان کارگردان در دست دارم، فیلمنامه است. شما درست می‌گوئید اما سعی کردم در بخش‌هایی از کار از این مرزبندی‌ها سریع عبور کنیم. تنها در دو بخش تمرکز روی این ماجرا داریم که اگر آن دو بخش هم در کار نبود، کل اصالت فیلم زیر سوال می‌رفت. اینکه مخاطب می‌فهمد این طرف به اسم آزادی دارد سر می‌برد و آن طرف گرایش به بنی‌صدر داشته و آن یکی نگاه متفاوتی دارد، کفایت می‌کرد. این‌ها موضوعات ریزی است که در فیلمنامه گنجانده شده است در عین حال نکته شما را قبول دارم چرا که خیلی‌ها به خود من گفته‌اند در نوبت دوم که «غریب» را دیدیم، تازه آن را فهمیدیم. این البته خوب است که هر کس دو بار فیلمم را ببیند!

* این نکته به‌خصوص درباره کاراکترهایی مثل ابوشریف که در کتاب هم به آن‌ها اشاره شده است، بیشتر به چشم می‌آید.

نوه ابوشریف یقه من را برای این فیلم گرفت! گفت فکر نمی‌کنید درباره ابوشریف کم‌لطفی کرده‌اید!؟

* در کتاب که این به‌اصطلاح کم‌لطفی‌ها خیلی بیشتر و صریح‌تر است!

من هم در پاسخ گفتم مگر ایشان امروز در پاکستان از زندگی‌ای که دارند لذت نمی‌برند! پس دیگر به فیلم من چه کار دارد؟ من واقعیت‌های تاریخی را گفته‌ام و تازه کمتر از آنچه باید را هم گفته‌ام! در واقعیت ابوشریف، دشمن تفکر بروجردی بوده است. من حتی فراتر از کتاب «مسیح کردستان» با آدم‌های زیادی صحبت کرده‌ام و اگر مثلاً در فیلم سکانسی قرار می‌دهم که محمد بروجردی با فردی که به زندانی لگد می‌زند، برخورد می‌کند، آن را از نزدیک لمس کرده‌ام. من می‌دانم چند اعدامی آن سال‌ها همین امروز در شمال کشور ساکن هستند و حتی نوه دارند اما به لطف محمد بروجردی از جوخه اعدام نجات پیدا کردند. او این کارها را کرده است. اگر در فیلم می‌گوید برویم حتی اگر دو نفر را بتوانیم نجات دهیم کارمان را کرده‌ایم، من این‌ها را با تمام وجود لمس کرده‌ام. هیچکدام از این‌ها دروغ و شعار نیست. در همان سکانس کاراکتری را داریم که داد می‌زند بروجردی دروغ می‌گوید و او گویی نماینده همان طیف از مخاطبان امروز فیلم است که احتمالاً می‌گویند همه این‌ها دروغ است!

* اتفاقاً خوب شد به این گروه از مخاطبان اشاره کردید. ما در یکسال گذشته روزهای ملتهبی را در کشور پشت سر گذاشته‌ایم…

و اگر دوستان مراقبت نکنند روزهای ملتهب دوباره تکرار خواهد شد!

* در این شرایط شاید بخش‌هایی از فیلم «غریب» طیفی از مخاطبان را عصبی کند. مخاطبی که با خود می‌گوید ادعاهایی که در این فیلم مطرح می‌شود، با آنچه در واقعیت وجود دارد، هم‌خوان نیست!

خیلی از جوانان امروز و حتی گاهی بچه‌های خودمان، خطاب به ما می‌گویند، چرا انقلاب کردید؟ از نظر من این جوان‌ها باید فیلم‌هایی از جنس «غریب» را ببینند تا بدانند ما این آدم‌ها را دیدیم که پای کار انقلاب آمدیم. گاهی این مثال را می‌زنم، اگر روزنامه‌ای امروز جرأت داشته باشد و متن نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر را منتشر کند، چه می‌شود؟ توقیف می‌شود! این آدم‌هایی که در فیلمی مثل «غریب» تصویر کرده‌ایم، آدم‌هایی هستند که ما پشت‌شان ایستادیم. این‌ها همان آدم‌هایی هستند که نیروهای‌شان خودشان را فدایی آن‌ها می‌دانستند. بی‌دلیل هم نبود.

خیلی از جوانان امروز و حتی گاهی بچه‌های خودمان، خطاب به ما می‌گویند، چرا انقلاب کردید؟ از نظر من این جوان‌ها باید فیلم‌هایی از جنس «غریب» را ببینند تا بدانند ما این آدم‌ها را دیدیم که پای کار انقلاب آمدیم

بله امروز اصالت‌ها از بین رفته و این آرمان‌ها وارونه شده است. مربوط به امروز هم نیست. در طول همه این سال‌ها اسامی را هم از محتوا تهی کردیم! مثلاً من در زمان شاه در مدرسه ملی درس خواندم و وقتی انقلاب شد سوم دبیرستان بودم. همیشه مدرسه ملی داشتیم و مدرسه دولتی. در سال‌های بعد از انقلاب ناگهان با پدیده‌ای مواجه شدیم به نام «مدرسه غیرانتفاعی» که اتفاقاً همه انتفاع در آن‌ها بود! هیچ‌کس هم نپرسید چرا نامش را گذاشتید غیرانتفاعی!

این قلب محتوا در همه این سال‌ها وجود داشته است، مثل «دانشگاه آزاد»! وارونه شدن‌ها از همین چیزهای کوچک آغاز شد. بهره بانکی را به بالای ۲۶ درصد رساندیم و گفتیم این نامش «ربا» نیست! من چرا سریال «کت جادویی» را ساختم؟ من همان سال درباره ربای بانکی سریال ساختم و درباره‌اش حرف زدم. در فیلم سینمایی «سرعت» هم درباره پدیده ربا حرف زده‌ام.

مسئله من در تمام این سال‌ها یک چیز بوده است. اگر فحشاء، اعتیاد و هر بدبختی دیگر در این سال‌ها داشته‌ایم، ریشه‌اش در بانکداری غیراسلامی ایران بوده است. ریشه تورم امروز هم در همین سیستم بانکی است و همین تورم است که بر گرده مردم فشار می‌آورد. عده‌ای به‌شدت ثروتمند می‌شوند و عده‌ای زیر دست و پا له می‌شوند! وقتی در جامعه‌ای طبقه متوسط لاغر و کوچک می‌شود، فاتحه آن جامعه را باید خواند! پس قبول دارم که طیفی از مردم از دیدن «غریب» عصبانی می‌شوند اما می‌گویم بخشی از فیلم را هم من برای مسئولان ساخته‌ام. آقایان مسئول این فیلم را ساخته‌ام تا شما ببینید و از مسیری که رفته‌اید بازگردید. اینگونه با مردم برخورد نکنید!

* تجربه نشان داده است که این فیلم‌ها تأثیری بر مسئولان ندارد!

لااقل این است که ما یک شابلون در فیلم خود ارائه کرده‌ایم. زمانی بود که برای پاسخ‌نامه‌های چند گزینه‌ای یک شابلون پاسخ‌های صحیح طراحی می‌کردند و براساس آن با جواب دیگران نمره می‌دادند. معتقدم آدم‌هایی مثل محمد بروجردی حکم همان شابلون را دارند و روی هر کسی بگذاری، اگر هم‌خوانی نداشت، نمی‌تواند مدعی شود که من آدم صالح و درستی هستم.

* براساس روایت کتاب، محمد بروجردی فعالیت‌هایی در پیش از انقلاب داشته که شاید براساس استانداردهای بعدی خودش هم از جنس تندروی بوده است. این بخش از شخصیت بروجردی در فیلم نیست و شاید احساس شود شما آن را سانسور کرده‌اید، آیا تعمدی در نپرداختن به این وجه داشتید؟

در همان کتاب خاطرات این نکته وجود دارد که در حین یکی از عملیات‌های بمب‌گذاری، ناگهان متوجه می‌شود رهبری نهضت، مخالف این رویکرد است و در میانه همان عملیات، از کارش دست می‌کشد و بازمی‌گردد…

* ماجرایی که مربوط به آتش زدن یکی از شعب بانک بود.

بله. آن‌ها در مسیر مبارزه خود تا جایی اطلاعی از نظر رهبر نداشتند ولی وقتی متوجه این دیدگاه می‌شود، دیگر در هیچ عملیاتی شرکت نمی‌کند. در همین فیلم هم او دیالوگی دارد که می‌گوید تمام نوجوانی و جوانی‌ام را با اسلحه بزرگ شده و زندگی کرده‌ام و جنگیدن را بلدم…

* و چقدر ادامه این دیالوگ زیباست که می‌گوید «ابتدا باید بدانم با چه کسی می‌جنگم‌!»

بله. خیلی ظریف سعی کردیم به سمت این ویژگی‌های محمد بروجردی هم برویم. تحول در هر انسانی رخ می‌دهد. چه لزومی دارد گذشته آدم‌ها را پاک کنیم. اصلاً مگر می‌شود گذشته شخصیتی مانند «حر» را از روایت زندگی‌اش پاک کرد. او تا شب قبل از کربلا، طور دیگری بود و تحول شخصیتش محصول یک سیر بود. بالاخره حتی جو جامعه هم بعد از انقلاب نسبت به قبل از انقلاب تغییر کرده است. مگر می‌توان گذشته بروجردی را نادیده گرفت؟ فکر می‌کنید او مانند دیگر مردم، قبل از انقلاب سینما نمی‌رفته است؟ اتفاقاً او عاشق سینما بود و قهرمانان فیلم‌ها را خیلی دوست داشت. او فیلم‌های جنگی زیادی دیده بود و اتفاقاً یکی از دلایلی که در جنگ‌های چریکی بسیار قوی بود، به همین دلیل بود.

* فیلم‌هایی مثل «نبرد الجزایر» که در سکانسی از «غریب» هم می‌بینیم مشغول تماشای آن است.

دلیل دارد که این سکانس را در فیلم می‌گذارم. این آدم را نباید از مردم معمولی دور کنیم و به آسمان‌ها ببریم. این‌ها همان مردم معمولی هستند که در یک سیر تحولی به این جایگاه رسیده‌اند. مهم این است که وقتی به اعتقادی می‌رسد، پای اعتقادش می‌ایستد.

سریال‌سازی لطیفی با سوژه خرمشهر

کارگردان فیلم «غریب» گفت: برای ساخت فیلم‌های سینمایی در حوزه دفاع مقدس همه وعده می‌دهند اما هنگام ساخت کمتر کسی به طور عملیاتی حمایت می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، محمد حسین لطیفی پیش از ظهر دوشنبه در حاشیه اکران فیلم «غریب» در سینما بهمن قزوین با بیان اینکه تولید اثر سینمایی برای دفاع مقدس بسیار سخت است، اظهار کرد: قبل از تولید خیلی‌ها سخن از حمایت و اهمیت کار تولیدی برای دوران دفاع مقدس می‌گویند ولی وقتی وارد گود که می‌شویم کمتر کسی حمایت می‌کند.

وی افزود: تولید فیلم در حوزه دفاع مقدس نسبت به ژانرهای دیگر هم زمان بر و دارای زحمات بیشتری است و بر همین اساس حمایت و پشتیبانی بیشتری نیاز دارد.

این کارگردان سینما بیان کرد: متأسفانه حمایت‌های در حد حرف و بدون عمل باعث شده تا خیلی‌ها از ساختن فیلم در حوزه دفاع مقدس دور شوند.

وی با بیان اینکه باید حمایت از ساخت فیلم‌های دفاع مقدس افزایش یابد، تاکید کرد: مسئولین باید اهتمام بیشتری در این حوزه داشته باشند.

لطیفی از ساخت یک مجموعه تلویزیونی با موضوع مردم خرمشهر خبر داد و گفت: یکی از آرزوهای من به تصویر کشیدن غربت مردم خرمشهر در روزهای نخست دفاع مقدس بود که این کار آغاز شده و به زودی در تلویزیون پخش خواهد شد.

وی تصریح کرد: این مجموعه نمایشی در ۴۰ قسمت ساخته شده که ۶ قسمت آن مربوط به قبل از وقوع جنگ و ۳۴ قسمت نیز مربوط به دفاع جانانه مردم خرمشهر و روزهای مقاومت است.

همۀ ناگفته‌های لطیفی از «غریب»

روزنامه اعتماد با محمدحسین لطیفی کارگردان فیلم غریب مصاحبه ای را انجام داده است.

به گزارش سینمای خانگی، روزنامه اعتماد با محمدحسین لطیفی کارگردان فیلم غریب مصاحبه ای را انجام داده است که در ادامه بخشهایی از آن را می خوانید:


درباره شما نگاهی وجود دارد که ممکن است وابسته به جریان خاصی باشید. با این حال استقبال از فیلم «غریب» به گونه‌ای بود که طیف‌های فکری مختلف را به خود جذب کرد. نظر شما چیست؟
خیر، من هر دو جناح را رد می‌کنم و وابسته به هیچ جناحی نیستم. معتقدم انسان‌هایی در جامعه ما و اصلا در همه جای دنیا وجود دارند که زیر بیرق خاصی قرار می‌گیرند. حالا یا راست یا چپ و نکته‌ای که این وسط وجود دارد، این است که همه آنها به دنبال خالی کردن جیب مردم هستند و مردم را دچار توهم می‌کنند. همان‌طور که گفتم این فقط مربوط به کشور ما نیست. در ایتالیا، در امریکا و… سیاستمدارها روی موج مردم سوار می‌شوند. من نه نگاهی به جریان اصلاح‌طلب دارم و نه به اصولگرایان علقه‌ای دارم. من اعتقاد به اصالت انسان دارم. اصالت انسان است که راه خودش را پیدا می‌کند. به عنوان هنرمند نظرم این است که بیاییم با خلق هنر با هم گفت‌وگو کنیم. اصلا باب گفت‌وگو با خلق آثار هنری است که باز می‌شود و ذات هنر است که این وظیفه را به خوبی می‌تواند به عهده بگیرد. شما نگاه کنید در جشنواره‌های خارجی چقدر راحت هنرمندان در کنار هم قرار می‌گیرند و با هم گفت‌وگو می‌کنند.


اتفاقا در مورد جشنواره‌های خارجی بحث زیاد مطرح است که سیاست‌زده هستند.
اینجا من راجع به فیلمسازها صحبت می‌کنم. از آن نظر بله. شما فکر می‌کنید جشنواره کن چگونه کن شد؟ اصلا بودجه این جشنواره‌ها از کجا می‌آید؟ یا جشنواره‌های ونیز، برلین و… اتفاقا جشنواره‌های خارجی به مراتب سیاسی‌تر هم هستند، چون آدم‌های سیاستمدار و سیاستگذار را در راس کارهای‌شان قرار می‌دهند.


اینکه بعضی وقت‌ها درباره شما صحبتی مطرح می‌شود که فیلمساز سفارشی‌ساز هستید، ناشی از نگاه سیاسی است؟
سوال خوبی مطرح کردید. معتقدم ما فیلمسازها نهایتِ نهایت، سه دسته هستیم. هر حکومتی هم عوض شود این تفکر چپ و راست در ما هست. درست مثل الان که یک عده با جناح راست همسویی بیشتری دارند و عده‌ای هم نگاه چپ را می‌پسندند. ولی این وسط اگر برای فیلمی یا فیلمسازی هزینه شود انگارکه آن فیلمساز وابستگی جناحی دارد. دقیقا مثل الان من که محکوم می‌شوم به اینکه سفارشی‌ساز هستم. جوابم به آقایان این است که انگ نزنید، من سفارشی‌ساز نیستم که اگر سفارشی‌ساز بودم باید هر روز کار سفارشی می‌ساختم. من اگر کاری می‌سازم قطعا با اعتقاد است. موضوع را قبول دارم و وارد کار می‌شوم و پایش هم می‌ایستم. اگر «وفا» می‌سازم آن عشق را قبول دارم. اگر «روز سوم» می‌سازم به این روایت اعتقاد دارم؛ اما حالا یک وقتی پیش می‌آید که یک جایی پول می‌دهد و برای این فیلم‌ها هزینه می‌کند، چون نوع روایت این فیلم‌ها به گونه‌ای است که ممکن است مردم برای آن بلیت کمتری بخرند. چرا نباید اعتقاداتم را بسازم؟ به نظرم فیلم «غریب» مثل کتابی است که در تاریخ سینما هر وقت بخواهیم، می‌توانیم بیرون بیاوریم و به آن رجوع کنیم. ۲۲ روز قصه سنندج را روایت کردیم.


از مباحث سیاسی فاصله بگیریم. جناب لطیفی وقتی کارنامه شما را مرور می‌کنیم، تنوع ژانر یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین خصوصیات آن است. به نظر می‌رسد علاقه شخصی به کمدی داشته باشید. موافقید؟
می‌توانم بگویم کمدی ساختن برای من ساده‌تر است. شما به کارهای جدی من نگاه کنید. حتی در صاحبدلان هم که قصه جدی داشت، آدم‌هایی بودند که لحظاتی، فضا را شاد می‌کردند. حتی در وفا هم یکسری شخصیت‌ها بودند که با روحیه شادی که داشتند کار را به واقعیت و ملموس بودن نزدیک می‌کنند. می‌خواهم با ایجاد فضای شاد خستگی از مخاطب بیرون برود. از این جهت برای من طنز کار کردن ساده‌تر است ولی وقتی کار سخت انجام می‌دهم، این باعث می‌شود سلول‌های خاکستری بیشتری بسوزانم. (می‌خندد)


با اینکه می‌گویید ساخت کارهای طنز برای شما راحت‌تر است اساسا تمایل شما به کارهایی نظیر «غریب» از کجا ناشی می‌شود میل به تجربه‌گرایی یا مباحث مالی؟
من ریسک در زندگی زیاد می‌کنم. معتقدم وقتی ریسک آگاهانه باشد باید آن را بپذیریم. ریسک‌هایی هم که می‌کنم بیشتر آگاهانه است نه ناشیانه.

علاقه شخصی باعث ساخته شدن فیلم «غریب» شد؟
خیر، علاقه و میل شخصی هم اگر داشتم ساخت فیلم «غریب» را قبول نمی‌کردم.
مباحث مالی مطرح بود؟
خیر. وقتی به من گفته می‌شود: لطیفی می‌آیی این فیلم را بسازیم، هستی؟ پاسخم قطعا این است که خیر. برای اینکه قصه به فیلم بیوگرافیکی نزدیک می‌شود و داستان معاصر بسیار کار سخت و دشواری است. من یک زمانی غیاث‌الدین جمشید کاشانی می‌سازم و با هزار اعوان و انصار طرف نیستم، فیلم درام می‌سازم و هیچ کسی نیست در آن بحثی وارد کند؛ ولی وقتی فیلم معاصر می‌سازم، راجع به شخصیت سوژه با هزار وارث غیر از خانواده همراه هستم که باید جواب همه آنها را بدهم.

چه شد که قبول کردید این فیلم را بسازید؟
این وسط یک اتفاق ویژه برایم می‌افتد و آن حضور حامد عنقاست. فقط حضور حامد عنقا و اعتمادی که به او دارم باعث شکل‌گیری این همکاری شد. برای قلم و اندیشه حامد عنقا ارزش و احترام زیادی قائلم. همین باعث شد که ۵۰ درصد مسیر حل شد و جلو آمدم. مثل بازی فوتبال که می‌دانم وقتی من سانتر خوبی بزنم، گل بشود، دروازه‌بان چیره‌دستی هم هست که جلوی گل‌های حریف را بگیرد و همین می‌شود که با هم گل‌های زیادی را به ثبت می‌رسانیم. ضمن اینکه شخصیت بروجردی هم به گونه‌ای بود که وسوسه‌کننده بود.

و بسیار حساس.
دقیقا. او پدر معنوی و معلم بسیاری از شهدای بعد از خودش بود. کسی بود که مسیح‌گونه به اطرافش نگاه می‌کرد. واقعا شهید بروجردی را با تمام وجودم دوست دارم و اصلا هم برای ساخت این فیلم مباحث مالی مطرح نبود. اگر مباحث مالی مطرح بود که باید بگویم آنقدر در سال به من به عنوان کارگردان پیشنهاد ساخت فیلم و سریال با مبالغ مالی بالا داده می‌شود… ورای تمام این مسائل، کار بسیار سختی بود. روز سوم هم در زمان خودش کار بسیار سختی بود، اما فیلم شهید بروجردی خیلی کار سختی برایم بود. به سن من نگاه کنید! جوان ۳۵ ساله که نیستم! ۶۰ سال سن دارم. به همین دلیل قاطعانه می‌توانم بگویم که انگیزه مالی اصلا در این فیلم برای من دخیل نبوده است.

از ماحصل کارتان رضایت دارید؟ چون نظرهای متفاوتی پیرامون فیلم «غریب» خواندم. به عنوان نمونه یکی از کامنت‌ها این بود که «لطیفی بهتر است فیلم‌های درام بسازد، نه تاریخی.» نظر شما چیست؟
با تمام احترامی که برای مخاطبانم قائلم، اما در جواب‌شان می‌گویم بیان این صحبت‌ها و جملات خیلی کار ساده‌ای است. از دور بنشینید و ببینید و قضاوت کنید ساده‌ترین کار است. به همین راحتی نیست که هر چه دل‌مان می‌خواهد بگوییم و از کنار ماجرا رد شویم. ۲۴ دقیقه از فیلم برای اکران عمومی حذف شد و به من گفتند فیلمت کسل‌ کننده است. ۲۴ دقیقه حذف شد و قطعا زمان انتشار فیلم در شبکه نمایش خانگی با ۲۴ دقیقه خواهد بود، اما من اعتقاد دارم که این ۲۴ دقیقه کاملا اندازه فیلم است. تمام مباحث مطرح شده در جشنواره را کنار بگذاریم واقعا ساخت فیلم «غریب» کار ساده‌ای نبود. این فیلم را با شرایطی ساختم که فیلمبرداری زیر ۱۱۰ جلسه بود. حتی حق شلیک نداشتیم. به دلیل شرایط ناامنی که در کشور حاکم بود و برای حفظ امنیت اجازه حمل اسلحه به ما ندادند. اجازه جابه‌جایی اسلحه نداشتیم و اصلا به ما مجوز نمی‌دادند. ما نمی‌توانستیم حتی انفجار ساده برای فیلم داشته باشیم. این‌طور نبود که ما در شرایط بسیار عالی و باغ سبز کار کنیم. خیلی سختی برای این فیلم تحمل کردم.

انتخاب بابک حمیدیان برای این نقش چطور صورت گرفت؟ این سوال را از این جهت پرسیدم که درباره اوضاع دستمزد بازیگران حرف‌های زیادی مطرح می‌شود. آیا بابک حمیدیان با نقش شهید بروجردی همدلی داشت که این شخصیت را بازی کرد یا مباحث ملی برای او بیشتر مطرح بود؟ شنیده شده که گوشی‌اش را زمان برگزاری جشنواره خاموش کرده بود که برای حضور در جشنواره به او دسترسی نداشته باشند. البته به بازی او، هم نقدهایی وارد کرده‌اند و هم از آن تعریف‌های زیادی شده.
ببینید، در جشنواره امسال فشار و حاشیه زیادی روی همه بازیگران بود؛ برای بابک حمیدیان هم همین‌گونه بود، برای اینکه بازیگران در جشنواره نباشند، می‌دانم خیلی اذیت‌شان کردند؛ اما صادقانه بگویم که بابک حمیدیان، شهید بروجردی را عاشقانه دوست دارد و می‌دانم با علاقه شخصی این نقش را بازی کرده است. آنهایی که به بازی او نقد دارند، پیشنهاد می‌کنم یک دوره کلاس بازیگری بروند تا یاد بگیرند بازی حمیدیان را نقد کنند. به جرات می‌توانم بگویم از ۱۰۰ درصد او ۹۰ درصد اکت و بازی خوبی داشت. شک نکنید.

از همان ابتدای نگارش فیلمنامه حمیدیان در ذهن شما بود؟
همان ابتدا به او فکر می‌کردم. اصلا چه کسی را می‌توان جای او قرار داد؟ بابک حمیدیان برای فیلم «غریب» است. همان‌طور که دیدید حتی دختر شهید بروجردی هم جایزه را به بابک حمیدیان تقدیم کرد.

با این علاقه‌ای که شما از آن صحبت می‌کنید، عجیب است که در جشنواره حاضر نشد.
قطعا به خاطر جو روانی که بر همه بازیگران بود.

به نظر شما چرا کاندیدا هم نشد؟
به نظرم این سوال را از هیات داوران جشنواره بپرسید.

با خانواده شهید به اختلاف نظر نخوردید؟
وقتی فیلم کاملا آماده شد، به خانواده شهید نشان دادیم. این نکته را بگویم که خیلی‌ها پیش خانواده شهید بدگویی ما را کردند. با این جملات که این فیلم مشکل دارد و… اما خوشحالم که نظر خانواده شهید همان‌طور که همه دیدیم مثبت بود.

اینکه تا زمان آماده شدن فیلم، صحنه‌های آماده شده را به خانواده شهید نشان ندادید، ریسک نبود؟
اگر کوچک‌ترین ناراحتی یا نگرانی از آنها می‌دیدم قطعا فیلم را منتشر نمی‌کردیم؛ اما خوشبختانه استقبال خوبی شد. سمیه خانم، دختر شهید، روزهای ابتدایی سر صحنه حاضر شد و به صورت افتخاری کار صدابرداری یک صحنه را انجام داد.

فیلم ساختن درباره چنین شخصیت‌هایی که دیدگاه‌ها و نکات زیادی راجع به آنها وجود دارد، همان‌طور که گفتید دشوار است. شما برای نشان دادن تصویر واقعی شهید بروجردی با سانسور مواجه نشدید؟
بله، شهید بروجردی ابعاد شخصیتی متفاوتی دارد و برای او اتفاقات عجیب و غریب زیادی افتاده ولی ما با فیلمنامه‌نویس سعی می‌کردیم به تعادل برسیم. به آن صورت حاد خیر، اصلا خودمان وارد بخش‌هایی که ممکن بود با سانسور مواجه شود، نشدیم. به نظرم اگر شهید امروز هم زنده بود با این ویژگی‌هایی که در فیلم بیان کردیم، توفیری نداشت.
اشاره کردید به اتفاقاتی که در چند وقت اخیر در سطح کشور رخ داد. به نظر شما اگر شهید بروجردی زنده بود درباره وضعیت امروز چه نظری داشت؟ از این جهت پرسیدم که فیلم، پلان بحث‌برانگیزی دارد که کاملا با وقایع روز جامعه همخوانی دارد.
به نظر من سکوت نمی‌کرد و صریح انتقاد می‌کرد. در فیلم هم می‌بینیم که بعضی فرماندهان علیه او گزارش رد می‌کردند، اما او کار خودش را می‌کرد.

همه ما آدم‌ها مجموعه‌ای از صفات خوب و بد داریم، اما شما در فیلم «غریب» شأن و شخصیت شهید بروجردی را مقدس نشان دادید. چرا؟

باور کنید من در حق شهید اجحاف کردم. او همینی بوده که در فیلم می‌بینید. کل زندگی‌اش چنین شخصیت مومنی داشته. ما با آدم بسیار عجیب و غریبی طرف بودیم که روایت‌های متفاوتی درباره او وجود دارد، اما ما در فیلم تمام ابعاد او را نشان دادیم، گاهی نعره می‌زند و برای دیگران دوندگی می‌کند و گاهی هم آدم‌های اطرافش را به صبوری دعوت می‌کند.


اشاره کردید که برای ساخت این فیلم با سختی زیادی همراه بودید. خیلی از فیلمسازانی که در این حیطه کار می‌کنند چنین نظری دارند. اگر دوباره ساخت چنین فیلمی به شما پیشنهاد شود، قبول می‌کنید؟
خیلی خسته‌ام. بخشی از خستگی هم به این دلیل است که نهادها و ارگان‌هایی که باید حمایت کنند، حامی نیستند. زمان جشنواره حمایت می‌کنند ولی زمان اکران اصلا… خودمان هستیم و فیلم که اکران شده. فعلا که خیلی خسته‌ام.

لطیفی بالاخره فیلم 100 ثانیه‌ای می‌سازد؟

محمدحسین لطیفی عضو هیات داوران بخش مسابقه ملی جشنواره «فیلم ۱۰۰» از اهمیت ساخت اثر در این جشنواره و وسوسه شدن برای ساخت اثری در زمان ۱۰۰ ثانیه گفت.

به گزارش سینمای خانگی، محمدحسین لطیفی درباره ساخت آثار ۱۰۰ ثانیه ای و نسبت اهمیت محتوا یا فرم در آثار کوتاه به خبرنگار ایرنا گفت: در ساخت آثار کوتاه به نظرم نسبت محتوا و فرم به یک اندازه اهمیت دارند و هیچ‎کدام بر آن یکی ارجحیت ندارند، چرا که محتوا و فرم بسیار مهم هستند و اگر محتوا در یک فرم درست اجرا نشود، نمی‌تواند اتفاق خوشایندی را پیش بیاورد. من در خیلی از کارها دیدم که محتوای درستی دارند اما نتوانستند در یک فرم درست آن را اجرا کنند.

در فیلم‌های ۱۰۰ثانیه‌ای تکنیک در مرحله بعدی قرار می‌گیرد

عضو هیات داوران بخش مسابقه ملی جشنواره فیلم ۱۰۰ در پاسخ به این سوال که چه تفاوتی در تکنیک فیلم کوتاه و بلند وجود دارد، گفت: در فیلم‌های ۱۰۰ثانیه‌ای تکنیک در مرحله بعدی قرار می‌گیرد؛ بسیاری از افراد با یک موبایل فیلم می‌سازند و می‌توانند موفق هم باشند. منظورم این است که می‌توانیم تکنیک را آنچنان در نظر نگیریم اگر کلیت کار درست اتفاق افتاده باشد ولی اگر تکنیک درستی هم داشته باشد که بیشتر به چشم می‌آید.

لطیفی درباره اهمیت «جشنواره ۱۰۰» در پرورش فیلمسازان برای ساخت آثار بلند سینمایی آن‌ ها گفت: شاید یکی از این بچه‌های شرکت کننده در جشنواره ۱۰۰ در آینده نزدیک بتواند در سینمای بلند فعال شود، من در طی بررسی‌هایی که انجام دادم احساس کردم این افراد یک نفر نیستند و افراد توانمند بیشتری داریم که آثار آن‌ها نشان می‌دهند مقوله سینما و فیلم را خوب می‌فهمند. صادقانه بگویم کار ۱۰۰ ثانیه‌ای خیلی سخت‌ است؛‌ اما به این بچه‌ها می‌خواهم بگویم اگر هدفتان سینمای بلند است، فراموش نکنید اگر جایزه‌ای را در کار ۱۰۰ ثانیه‌ای و کوتاه گرفتید، هرکدام قواره خود را دارد و باید ارزش این سینما را بدانند.

شاید خود من هم وسوسه شوم یک فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای بسازم‌ و خودم را محک بزنم

وی خاطر نشان کرد: اگر فیلمسازان جوان در این شرایط جایزه‌ای را گرفتند، احساس غرور نکنند که توانستند در میان این میزان آثار رسیده به موفقیت برسند، بلکه برای ادامه این مسیر تلاششان را بیشتر کنند.

لطیفی در مورد تاثیر شرکت در جشنواره ۱۰۰ نیز عنوان کرد: جشنواره فیلم ۱۰۰ جشنواره سختی است و اگر کسی می‌آید و در ۱۰۰ ثانیه همت می‌کند و حرف خود را می‌زند؛ این فرد قابل احترام است و می‌تواند روی آینده بچه‌ها خیلی تاثیرگذار باشد. این کار تجربه بزرگی برای آنهاست و در نهایت استارت بسیار خوبی است و شاید خود من هم وسوسه شوم یک فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای بسازم‌ و خودم را محک بزنم که آیا می‌توانم مفهومی که در ذهن دارم را در زمانی غیر از ۹۰ دقیقه‌ای و در ۱۰۰ ثانیه منتقل کنم یا نه.

وی در پایان درباره نوع ژانر منتخب خود در صورت ساخت فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای گفت: من اگر بخواهم فیلم ۱۰۰ ثانیه ای بسازم، در رابطه با اصل انسانیت فیلم ‌خواهم ساخت.

خروج از نسخه موبایل