رسانه سینمای خانگی- پوشش جشنواره فیلم فجر در رادیو

 شبکه‌های رادیویی با مستقرشدن در برج میلاد، محل برگزاری چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به پوشش این رویداد فرهنگی می‌پردازند. 

به گزارش رسانه سینمای خانگی از معاونت صدا، برنامه باغ هنر رادیو ایران از پنجشنبه ۱۲ بهمن ساعت ۱۶ به پوشش خبری و حاشیه‌های جشنواره فیلم فجر اختصاص دارد. در این برنامه هر روز با حضور کارشناسان و عوامل، فیلم های اکران شده هر روز نقد و بررسی خواهند شد و گزارشگران برنامه، نظرات مردم و مهمانان را در خصوص فیلم های اکران شده و برگزاری این جشنواره جویا می شوند.

رادیویی ها با «برداشت ۴۲» میزبان سینمایی ها

برداشت ۴۲ عنوان ویژه برنامه رادیو فرهنگ برای پوشش رویدادهای جشنواره فیلم فجر است. این برنامه از ۱۲ بهمن از ساعت ۱۶ و ۴۰ دقیقه به صورت زنده و تصویری به همت گروه ادب و هنر رادیو فرهنگ از محل برگزاری جشنواره فیلم فجر تقدیم علاقه مندان برنامه‌های سینمایی می‌شود. برداشت ۴۲ علاوه بر آنتن رادیو فرهنگ موج اف ام ردیف۱۰۶ مگاهرتز، در پایگاه اطلاع رسانی این شبکه و ایران صدا پخش تصویری خواهد شد.

آخرین رویدادها به روایت «هدهد صبا»

برنامه هدهد صبا از محل برگزاری جشنواره راهی آنتن رادیو صبا می شود و مخاطبان را در جریان آخرین اخبار و رویداد های این جشنواره قرار می دهد. این برنامه در قالب گفت وگو با مسئولان، هنرمندان، خبرنگاران و ارائه گزارشی از رویداد های این جشنواره و نقد و بررسی اتفاقات جشنواره ساعت ۱۳:۳۰ تقدیم مخاطبان می شود.

همراه با «سینما بهمن»

سینما بهمن کاری از گروه فرهنگ، جامعه و سلامت رادیو تهران است که به صورت زنده روی آنتن می رود. سینما بهمن در قالب مجله ای با آیتم های متنوع ساعت ۲۱ تا ۲۲ از رادیو تهران پخش می شود. این برنامه نگاهی تحلیلی به جشنواره فجر و فیلم های اکران شده دارد و به تاثیر جشنواره در اقتصاد شهر و جشنواره فجر از نظر بین المللی، ملی یا منطقه ای می پردازد. بررسی فیلم ها از دیدگاه بازیگری، فیلمبرداری، صدابرداری، فیلمنامه و موسیقی و… از دیگر مواردی است که در این برنامه پرداخت می شود. گفت وگو با عوامل فیلم های سینمایی همچون کارگردان، بازیگران، فیلمنامه نویس و …، اطلاع رسانی آخرین اخبار و رویدادهای جشنواره فیلم فجر و فیلم های در حال اکران از دیگر بخش های برنامه سینما بهمن است.

شنونده «کافه رادیو» از رادیو جوان باشید

برنامه کافه رادیو به بررسی آثار و نقد فیلم‌ها اختصاص دارد. گفت وگو با عوامل فیلم‌های در حال اکران، انعکاس حال و هوای جشنواره و … از دیگر بخش های برنامه است. این برنامه از ۱۲ بهمن هر روز با همراهی کارشناسان، منتقدان و هنرمندان پخش می شود. مینو خانی کارشناس و منتقد سینما، هر روز یکی از فیلم های حاضر در جشنواره را از لحاظ تکنیک، فرم ساخت و همچنین محتوای آن تحلیل و بررسی می کند. همچنین گزارشگر این برنامه با بازیگران و تمامی افرادی که فیلمشان در جشنواره حضور دارد، گفت وگو خواهد کرد.

همچنین کافه رادیو به معرفی فیلم‌ها و مروری بر تاریخچه جشنواره در سال‌های گذشته خواهد داشت و گزارشگران نیز پس از اکران فیلم‌ها سراغ مردم می روند و با آنها گفت وگو خواهند کرد. این برنامه کاری از گروه دانش و اقتصاد رادیو جوان که هر روز ساعت ۱۵ به مدت ۴۵ دقیقه از شبکه رادیویی جوان پخش می‌شود.

«استودیو هشت در سودای سیمرغ» رادیو نمایش

از ۱۲ تا ۲۱ بهمن ویژه برنامه استودیو هشت در سودای سیمرغ از ساعت ۱۸:۱۵ تا ۲۰:۰۰ و نیز برنامه سودای سیمرغ ویژه اختتامیه جشنواره فیلم فجر روز به تهیه کنندگی محمد بخشایش، گویندگی محمدحسین امیدی ، عطیه موذن و اسماعیل باستانی و گزارشگری شیما شیرازی ساعت ۹:۳۰ دقیقه روز ۲۲ بهمن از رادیو نمایش پخش می شود.

همچنین برنامه سینماگرام سودای سیمرغ به تهیه کنندگی: میثم کریمی، اجرای رکسانا قهقرایی و گزارشگری آتنا سادات محمدپناه از ۱۲ تا ۲۲ بهمن، ساعت ۲۱ به جشنواره فیلم فجر می‌پردازد.

رسانه سینمای خانگی- هم اوپنهایمر و هم بازیگر آن ریشه یهودیت دارند

برنامه «مستندات یکشنبه» که به پخش فیلم‌های مستند می‌پردازد، یکشنبه اول بهمن به نمایش فیلم مستند «برای پایان دادن به تمام جنگ‌ها؛ اوپنهایمر و بمب اتم» اختصاص داشت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، چهل و ششمین برنامه «مستندات یکشنبه» که زیرمجموعه سینماتک خانه هنرمندان ایران به پخش فیلم‌های مستند می‌پردازد، به نمایش فیلم مستند «برای پایان دادن به تمام جنگ‌ها؛ اوپنهایمر و بمب اتم» اختصاص داشت. پس از نمایش فیلم نیز نشست نقد و بررسی آن با حضور مازیار فکری‌ارشاد منتقد سینما در سالن ناصری برگزار شد.

مازیار فکری ارشاد در این نشست گفت: ما در این گپ و گفت ناگزیریم به فیلم داستانی «اوپنهایمر» ساخته نولان هم اشاره کرده و ارجاعاتی به آن داشته باشیم. زیرا نزدیکی‌های زیادی بین آنها وجود دارد و مقایسه‌هایی در مورد کیفیت این ۲ اثر و منظری که وارد ماجرا شده‌اند، می‌توان داشت. مهم‌ترین نکته در مورد این مستند، ایده اصلی آن بوده که در مورد شخصیت اوپنهایمر است. در واقع ما با کاراکتری مواجهیم که در زندگی خود سرشار از دوگانگی‌های زیادی است. فکر می‌کنم در مستند روی این دوگانگی‌ها تاکید ویژه‌تری صورت گرفته است. به طوری که از کودکی اوپنهایمر شروع کرده و نزدیکان او درباره‌اش صحبت می‌کنند. او از همان کودکی کاراکتر ویژه‌ای داشته و در ادامه که وارد فضای آکادمیک می‌شود، رگ و ریشه آلمانی و یهودی‌اش، موضوعی مهم هم در فیلم نولان و هم در این مستند است. خود این قضیه که آدم هم رگ و ریشه آلمانی داشته باشد و هم برای جنگ در برابر آلمان مامور به ساخت سلاح کشتار جمعی شود، اتفاق عجیبی است. بمبی که البته در نهایت بر سر کشور دیگری که ژاپن است آوار می‌شود. همچنین می‌توان یهودی بودن او را در مقابل یهودی ستیزی آلمان نازی گذاشت. در نهایت باید بگویم زندگی شخصی او نیز پر از دوگانگی‌هاست. او به حزب کمونیست نزدیک بوده اما خیلی کمونیست جدی محسوب نمی‌شده و زندگی خانوادگی به سامانی نداشته است.

این منتقد سینما در ادامه توضیح داد: او معشوقه‌ای در کنار خود داشته که تاثیر زیادی روی زندگی‌اش می‌گذارد. ما در فیلم نولان این تاثیرگذاری شخصیت زن در زندگی اوپنهایمر را می‌بینیم. به هر ترتیب ما دوگانگی زیادی در کاراکتر و سرنوشت این آدم می‌بینیم. او در اوایل این مستند نیز می‌گوید که هدفش از ساخت بمب اتم پایان دادن به هرگونه جنگی است. عنوان فیلم نیز از همین جا آمده است. ولی در عمل می‌بینیم که نه تنها این اتفاق بازدارنده نیست، بلکه باعث بروز بحران‌های اساسی مثل ماجراهای جنگ سرد در دهه ۶۰ و ۷۰ می‌شود. هرچه جلوتر می‌رویم، با شخصیتی عجیب‌تر مواجه می‌شویم.

فکری ارشاد در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: علاوه بر فیلم نولان، کتاب «پرومته آمریکایی» منبع اقتباس فیلم نولان بوده و نقش موثری دارد اما متاسفانه هنوز به فارسی ترجمه نشده است. اسمی که برای این کتاب انتخاب شده است، «پرومته آمریکایی» است. پرومته در اساطیر یونان، الهه‌ای بوده که خداوند به او اختیاراتی داده است. حتی آتش را به عنوان عنصری سمبلیک در اختیارش می‌گذارد، با این شرط که در اختیار انسان قرارش ندهد اما به دلیل روحیاتی که داشته یا وسوسه شیطانی، در نهایت آتش را در اختیار انسان قرار می‌دهد و مغذوب خداوند می‌شود. بنابراین به شکل سیزیف واری بالای کوهی به زنجیر کشده شده و سیمرغی هر روز بخشی از جگر او را می‌خورد و آن جگر تا فردا بازسازی می‌شده که مجددا این اتفاق تکرار شود.

وی افزود: این ماجرا در اساطیر کهن یونانی وجود دارد. در واقع کتاب شخصیت اوپنهایمر را با پرومته مقایسه کرده و از همین رو این عنوان برای آن انتخاب شده است. در این مستند نیز به این موضوع اشاره می‌شود. حتی دو نویسنده آن کتاب نیز در بخشی از این مستند حضور دارند و نکته‌هایی را مطرح می‌کنند.

این منتقد سینما بیان کرد: اوپنهایمر نابغه‌ای بوده که می‌توانسته موجب پیشرفت مرزهای علمی شود و آن را گسترش دهد. دوگانگی‌هایی که از آن صحبت می‌کنم از همین جا شروع می‌شود. زیرا خودش می‌گوید، نیتش از ساخت بمب اتم این بوده که این سلاح کشتار جمعی تبدیل به عنصری بازدارنده شده و جلوی جنگ‌های دیگر را بگیرد اما در عمل این اتفاق رخ نمی‌دهد. آنها نگران آلمان نازی بودند و برای مقابله با این کشور بمب را می‌سازند اما عاقبت مجبور می‌شوند در کشور ثالث که ژاپن است این سلاح را مورد استفاده قرار دهند. پیامد آن نیز، شخصیت اوپنهایمر در زندگی واقعی است که در فیلم نولان و در همین مستند آن را می‌بینیم؛ او با چالش اخلاقی عظیمی مواجه می‌شود؛ زیرا کارش تبعات و بازتاب بدی داشته و با عذاب وجدان شدیدی مواجه شده است.

فکری ارشاد در ادامه صحبت‌هایش گفت: در این مستند نیز به این موضوع اشاره شده که در حقیقت شخصیت اوپنهایمر بعد از اینکه با این چالش اخلاقی درگیر می‌شود، باز با یک دوگانگی تازه مواجه می‌شود. از سویی در آن زمان تبدیل به معروف‌ترین شخصیت جهان می‌شود که در فیلم مستند نیز می‌بینیم. (به طوری که تقریبا روی جلد هر مجله‌ای عکسش می‌رود.) و هم باعث می‌شود که توجه مردم به علم فیزیک جلب شود. اما مستقیم یا غیر مستقیم مسوول جان صدها هزار نفر است. در فیلم نولان نیز این اتفاق بازسازی شده است؛ به طوری که رییس جمهور در دفتر خود می‌خواهد اوپنهایمر را مورد ستایش قرار دهد که با ساخت بمب اتم موجب تمامی جنگ شده است و اوپنهایمر در پاسخ می‌گوید: آقای رییس جمهور دست‌های من خونی و آلوده است.

وی در پایان عنوان کرد: او همچنین به خاطر سوابق کمونیستی و موضع ضد جنگی که بعد از انفجار دوم اتمی در هیروشیما و ناکازاکی با آن مواجه شده است، تحت بازجویی کمیته مک‌کارتی معروف نیز قرار می‌گیرد. مجموعه این موارد می‌تواند هر انسانی را از پا در بیاورد؛ چه رسد به آدم‌هایی که به دلیل نبوغ خود شاید حساسیت‌های ویژه‌ای هم داشته باشند. زیرا اکثرا آنها برخلاف ظاهرشان، می‌توانند شخصیت‌های شکننده‌ای داشته باشند.

رسانه سینمای خانگی- سینما را در خیره شدن اوپنهایمر به چشم‌های پیکاسو ببینید

چشم بسته به زنِ داخلِ قابِ نقاشی، زنی که زاده کوبیسم است و قابله‌اش پیکاسو خیره شده. مَرد حیرت‌زده است، همچون کسی که چهره مرگ را دیده باشد. احساسات او همواره اما به طور مشخصی، متناقض و اندکی هم غیرقابل فهم بوده است، مانند ارتباط عجیبش با تصویری از زن آبی رنگ با دستانی گره‌خورده‌ در اثر پیکاسو. این مرد که بعد از ساخت بمب اتم گفت «اکنون من خود مرگ شده‌ام، ویرانگر دنیاها»، همان‌قدر در برابر این اثر حیرت کرد که در مقابل اولین آزمایش بمب هسته‌ای جهان با اسم رمز «ترینیتی». آیا در این نقاشی هم مرگ را دیده بود؟

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، کیلین مورفی ـ بازیگر نقش اوپنهایمرِ (فیزیک‌دان آمریکایی که به عنوان «پدر بمب اتمی» شناخته شده‌) ـ حین اقامتش در اروپا در موزه‌ای قدم می‌زند. جوان است و نحیف. با قدم‌هایی آهسته از مقابل اثر Married life از راجر دلا فرسنای و The clockmaker منسوب به ایوان واسیلیویچ کلیون، هنرمند روس می‌گذرد. جوانک آشفته است و با کتی بزرگ‌تر از قواره‌اش اثری با سبک کوبیسم را نظاره می‌کند.

در بخشی از این فیلم، فیزیکدان دانمارکی و برنده جایزه نوبل، نیلز بور، او را تشویق کرده تا کمبریج را ترک کند و از جایی که با کار آزمایشگاهی خود دست و پنجه نرم می‌کند برود تا بر فیزیک نظری که اشتیاق واقعی اوست تمرکز کند. پس از ترک کمبریج او در حال قدم زدن در موزه و دیدن آثار کوبیسم است.

اثر The clockmaker منسوب به ایوان واسیلیویچ کلیون، هنرمند روس، اثری است به سبک کوبیسم. 

کوبیسم در لغت به معنای کوب یعنی مکعب یا مکعب‌گری تعریف شده است؛ این سبک‌ هنری را پابلو پیکاسو و جورج براک سال ۱۹۰۷ میلادی ایجاد کردند و در حال حاضر به عنوان یکی از مکاتب هنری مهم سده بیستم تلقی می‌شود. کوبیسم محصول نگرشی فردگرایانه بر جهان بود. نامداران سبک هنری کوبیسم مضامین متفاوتی را ایجاد کرده و به ترکیب صور هندسی پرداختند و در مرحله‌ای حتی به نوعی از تک‌رنگی رسیدند. 

بعضی پژوهشگران هنر مهمترین دستاورد را بر هم نهادن و در هم بافتن پلان‌های متعدد و با زوایای دید همزمان و خلق نوعی فضای تصویری جدید می‌دانند؛ فضای کم عمقی که بدون سه بعد نمایی به کار برده شده و حجم و جسمیت را با ایجاد زاویه‌ دید متفاوت نشان داده است. هنرمندان کوبیسم که فرم را به هم‌ریخته بودند، جهان را در زمان و مکانی خاص مجسم نمی‌کردند و به نوعی با شکافتن پوسته ظاهری، از دیدگاهی متفاوت به سوژه نگاه کردند. بر همین اساس بود که زوایای متعدد را به صورتی همزمان تصویر کردند اما بر این اساس که نشان دادند تمام زوایا امکان‌پذیر نبود، بخشی از بی‌نهایت را به تصویر درآوردند و با تنیدن زوایا در یکدیگر، تصویر را در سطوح نمایان ساختند؛ به تعبیری کوشیدند کلیت یک پدیده را در یک سطح دوبُعدی نمایان سازند. 

هنرمندان سبک کوبیسم که واقع‌گرایی مفهومی را به واقع‌گرایی بصری اولویت داده بودند، نظامی عقلانی را به هنر راه داده و به‌زعم خود واقعیت پدیده‌ را به تصویر کشیدند؛ آن زمان بن‌مایه فلسفی این ابداع آنها، با کشفیات دانشمندان در حوزه علم فیزیک ارتباط برقرار می‌کرد؛ آنچه اوپنهایمر جوان را به قدم‌ زدن در موزه و دیدن چنین آثاری واداشته را نیز می‌توان با در نظر گرفتن همین ارتباط بررسی کرد. 

مسیر قدم‌ زدن اوپنهایمر اما پرپیچ و تاب است. سرعت تغییر سکانس‌ و ترکیب فضاهایی متفاوت اما مرتبط او را به شب‌هنگام باز می‌گرداند. شعله آتشی که شب‌هنگام روشن شده جرقه‌زنان بالا می‌رود و جوان، شکننده از میان شعله‌های آتش به دنیای فیزیک کوانتوم قدم بر می‌دارد. از اولین قدم‌هایش در موزه تا اولین قدم‌هایش در راه خلق آتشی جهانی، کوتاه است. 

دوربین، دست اوپنهایمر را بر کتاب «سرزمین هرز» به قلم تی اس الیوت نمایش می‌دهد، دست دیگر را بر چانه گذاشته و به شعله‌های آتش چشم دوخته است. جرقه‌های نور در فضای سیاه رنگ، بُهت‌آور است و بعد نمایش آتش، دوربین بر چشمان آبی‌رنگ کیلین مورفی متمرکز می‌شود.

همزمان با تمرکز صحنه بر نگاه حیرت‌زده اوپنهایمر جوان، اثری از پابلو پیکاسو (۱۹۳۷) نمایش داده می‌شود. اوپنهایمر چشم در چشم پیکاسو، متحیر مانده و نمایش شکنندگی عصبی، جاه‌طلبی، خودنمایی و اندوه کار آسانی نیست، اما این چهره از سوی کیلین مورفی ـ بازیگر نقش اوپنهایمر ـ و کریستوفر نولان – نویسنده و کارگردان ـ فیلم اوپنهایمر به تصویر کشیده شده است. 

اوپننهایمر به اثری از پابلو پیکاسو (۱۹۳۷) خیره شده است. پیکاسو (۱۸۸۱ ـ ۱۹۷۳ میلادی) در مالاگا، جنوب اسپانیا به دنیا آمده بود. پدرش نقاش بود اما اغلب طبیعت و اجزای آن مانند پرندگان و … را به تصویر می‌کشید؛ او بیشتر عمر خود را استاد هنر و کیوریتوری در موزه محلی شهر بود. پیکاسو هم از سنین پایین به نقاشی علاقه نشان می‌داد. در منابعی آمده از مادر پیکاسو نقل شده که اولین کلمات او «piz,piz» کلمه کوتاه شده «Lapiz» بوده که در زبان اسپانیایی به معنی مداد است. 

در دوره‌ای اما آثار پیکاسو با رنگ‌ آبی شناخته شد؛ حدودا از سال (۱۹۰۱-۱۹۰۴) بیشتر از طیف رنگ‌های آبی در آثار خود بهره گرفت. بعضی تاریخ‌نگاران اعتقاد دارند این دوره از کار پیکاسو بیشتر تحت تأثیر افسردگی بعد از خودکشی یکی از دوستانش بوده است. برخی از موضوعاتی که در دوره‌ی آبی آثار پیکاسو به چشم می‌خورند کوری، فقر و گاه زنان هستند.

اوپنهایمر جوان (کیلیان مورفی) در طول اقامتش در اروپا با یک نقاشی کوبیسم از زنی آبی رنگ، نشسته با بازوهای متقاطع اثر پابلو پیکاسو روبه‌رو می‌شود. نمایش این اثر از تاثیرات هنر مدرن بر فیلم نولان است. نولان اغلب به این شیوه‌های انتزاعی کار خود را با هنر معاصر پیوند می‌دهد. این نقاشی اکنون در موزه پیکاسو ـ پاریس است.

اوپنهایمر به نویسندگی و کارگردانی کریستوفر نولان در سال ۲۰۲۳ اکران شد. نولان فیلم‌نامه این فیلم را بر اساس کتاب «پرومته آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر» اثر کای بِرد و مارتین جی شروین به تصویر درآورده است. بِرد و شروین هم اوپنهایمر را یک «معما» می‌دانستند. از نظر آنان اوپنهایمر یک فیزیکدان نظری بود که ویژگی‌های کاریزماتیک رهبری بزرگ را نمایش می‌داد و همزمان یک زیبایی‌پرست بود که مظهر تناقض محسوب می‌شد.

اما اغلب ارتباط میان نمایش اثری از پیکاسو، آثار هنری مختلف کوبیسم و رسیدن اوپنهایمر به مفهومی از فیزیک کوانتوم را در ارتباط بین علم و هنر پیکاسو وجود دانسته‌اند؛ که برخی شباهت‌ها میان هنر پیکاسو و پیشرفت‌های فیزیک وجود دارد. نمایش اثر پابلو پیکاسو در فیلم اوپنهایمر نیز با صحنه‌ای دیگر همراه می‌شود که جرقه‌های نور و چرخش آبی آن‌ها را نشان می‌دهد و به نظر می‌رسد که اوپنهایمر جوان شروع به درک فیزیک کوانتومی می‌کند. کوبیسم هم یکی از تأثیرگذارترین سبک‌های هنرهای تجسمی در اوایل قرن بیستم بود که توسط پابلو پیکاسو (اسپانیایی، ۱۸۸۱-۱۹۷۳) و ژرژ براک (فرانسوی، ۱۸۸۲-۱۹۶۳) در پاریس بین سال‌های ۱۹۰۷ و ۱۹۱۴ ایجاد شد.

در همین رابطه یک مجله آمریکایی با عنوان آرت نیوز نیز نوشته است که برخی معتقدند شباهت‌ها بین تحولات هنر پیکاسو و تحولات فیزیک دلیل نمایش این اثر بوده است. به نقل از «گرترود اشتاین» نیز آمده است که «چیزهایی که پیکاسو می‌توانست ببیند، چیزهایی بودند که واقعیت خاص خود را داشتند، واقعیتی نه در مورد چیزهای دیده‌شده، بلکه درباره چیزهایی که وجود دارند.»

همچنین اشاره شده است که پیکاسو و اوپنهایمر هر دو واقعیت را به عنوان مقوله‌ای منحصر به فرد تفسیر می‌کردند. پیکاسو آثار را با سبک کوبیسم خلق کرد که جهان را از منظرهای مختلف و در لحظات متعدد نشان داد، آثاری که با هنرهای زیبای معمولی متفاوت بود و جهان را از یک منظر و لحظه به تصویر می‌کشید. این ویژگی به راحتی در «زنی نشسته با بازوهای ضربدری» (۱۹۳۷) هم دیده می‌شود؛ چراکه زاویه صورت زن از روبه‌رو و نیمرخ در یک شکل ترکیب شده است؛ از سویی دیگر اوپنهایمر نیز از طریق فیزیک کوانتوم توانسته بود پدیده‌های اتم‌ها، «چیزهایی که دیده نمی شوند اما وجود دارند» و حتی ذرات کوچکتر را شناسایی و محاسبه کند؛ مانند نیم‌رخ زن آبی رنگ که از زاویه‌ روبه‌رو نیز وجود داشت، اما دیده نمی‌شد. 

البته ارتباط میان نمایش این اثر پیکاسو و اوپنهایمر می‌تواند گسترده‌تر نیز باشد.

گفته شده، نویسندگان مشترک کتاب «پرومته آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر» به این موضوع نیز اشاره کردند که والدین اوپنهایمر مجموعه هنری قابل توجهی را جمع‌آوری کرده بودند که شامل یک پیکاسو از دوره آبی او نیز بوده است؛ اثری با نام «مادر و فرزند». در این کتاب همچنین آمده است که پس از نقل مکان اوپنهامیر به آپارتمان خود در برکلی در سال ۱۹۳۴، پدرش یک لیتوگرافی کوچک پیکاسو را به او هدیه داد که روی دیوار نصبش کرد.

ارجاعات هنری در فیلم اوپنهایمر تصادفی نیستند. هنر و نوشتار مدرنیستی که اوپنهایمر در لحظاتی از فیلم در آن غوطه‌ور شده است، گویی از میل او برای فراتر رفتن از جهان فیزیکی است، شاید این امر منعکس‌کننده هرج و مرجی باشد که بیشتر اوقات ذهن این دانشمند را گرفته بود؛ با این حال، برای مخاطب، این نقاشی یادآور دنیایی است که به سرعت در حال تغییر است و ساخت بمب اتم نیز، یکی از بزرگترین تغییرات در زندگی بشر بود که با واکنش‌های بسیار گوناگونی نیز همراه شد چرا که اولین ساعات بامداد روز ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۵ رابرت اوپنهایمر در مرکز کنترل، در پناهگاهی لحظه‌ای را رقم زد که دنیا را برای همیشه دگرگون کرد؛  با فاصله حدود ۱۰ کیلومتر از این پناهگاه در شن‌زارهای صحرای جورنادا دل موئرتو در ایالت نیومکزیکو، اولین آزمایش بمب هسته‌ای جهان با اسم رمز «ترینیتی» در حال انجام بود.

رسانه سینمای خانگی- اقلیم ایران در قاب سینما

استفاده از تنوع اقلیمی درگذشته بیشتر در سینمای ایران تجربه می‌شد اما در سال‌های اخیر هم فیلمسازان جوانی هستند که ترجیح می‌دهند با خارج شدن از فضای شهری، زیبایی‌های بکر کشور را تصویر کنند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، تاریخ سینمای ایران، مملو از آثاری است که جدا از هر اتفاق سینمایی، تنوع اقلیمی و فرهنگی کشور ما را نیز ثبت کرده است. هرچه بیشتر به گذشته می‌رویم، به تعداد فیلمسازهایی که به ثبت تصاویر تازه در سینما علاقه‌مند بودند، افزوده می‌شود. ناصر تقوایی، عباس کیارستمی، امیر نادری، کیانوش عیاری از جمله فیلمسازهای نه چندان دور ما هستند که در اغلب آثارشان با ثبت تصاویری بکر در جغرافیایی تازه، علاوه بر روایتی تاثیرگذار، اتفاق ویژه‌ای را در معرفی فرهنگ منطقه دیگری از کشورمان رقم زده‌اند.

اما افسوس که امروز، کمتر کارگردانی را می‌توان یافت که برای ساخت فیلم به خارج از آپارتمان و یا شهر خود برود. اکثر آثار معطوف به فضای شهری و آدم‌هایی است که بیش از هرچیز گرفتار تاثیر مدرنیته در زندگی خود شده‌اند و در عین حال نمی‌توانند خود را از قید و بندهای سنت رها کنند.

البته نباید فراموش کرد که در چنین شرایطی باز هم می‌توان آثاری را یافت که برای سینمای ایران، همچون لِنگه کفشی در بیابان، غنیمت به شمار می‌آیند. فیلمسازهایی که با وجود تمام مشکلات و موانعی که بر سر راهشان قرار دارد، به شهرهای دیگر رفته و با جسارتی مثال زدنی نه تنها داستانی تازه را برایمان روایت می‌کنند، بلکه سعی در ثبت تصاویری تازه در جغرافیایی بکر دارند.

رضا میرکریمی، خسرو معصومی، حمید نعمت‌الله، مانی حقیقی از جمله کارگردان‌های مطرحی هستند که در آثار خود به ثبت تصاویر تازه از شهرهای دیگر و فرهنگ اقوام مختلف علاقه نشان داده‌اند. اتفاقی که البته هرچه بیشتر مورد توجه قرار گیرد، بازهم کم است. اما باتوجه به اهمیتِ پرداختن به اقوام مختلف و تنوع اقلیمی در سینمای ایران، تلاش کردیم در این گزارش به معرفی فیلم‌ها و فیلمسازهای تقریبا جوانی بپردازیم که در یکی دو دهه اخیر به ساخت آثاری از این جنس پرداخته‌اند. زیرا آینده هر سینمایی وابسته به نگاه کارگردان‌های جوان آن است.

احسان عبدی‌پور؛ ثبت تصویری رویاگونه از بوشهر …

اگرچه عبدی‌پور فعالیت سینمایی خود را از اواخر دهه ۸۰ آغاز کرده است اما مخاطبان سینما او را با فیلمی شناختند که سال ۹۱ ساخت. «تنهای تنهای تنها» با روایتِ داستانی تازه در بوشهر توجه بسیاری از سینمادوستان را جلب کرد و توانست پس از مدت‌ها، نگاه مخاطبان را به داستانی متفاوت در فضای خارج از شهر تهران معطوف کند.

این فیلم داستان پسربچه‌ای را روایت می‌کرد که قصد رفتن به سازمان ملل را دارد. پسر می‌خواهد نسبت به قانونی که او را از دوست خود دور می‌کند، اعتراض کند. به همین دلیل شاید بتوان گفت که «تنهای تنهای تنها» بیش از هر موضوع دیگری، ما را با رویای تازه‌ای آشنا کرد که امکان دیدنش روی پرده نقره‌ای پدید آمده بود؛ جذابیتی بصری از رویای کودکانه در شهری چون بوشهر.

فیلم‌های «پاپ» و «میجر» را می‌توان ادامه مسیرِ فیلمسازی معرفی کرد که حال همچون سفیر فرهنگی شهر بوشهر هم شناخته می‌شود. زیرا گرچه تا پیش از این، شناختی نسبی نسبت به مردم بوشهر و فرهنگ آنها وجود داشت اما بسیاری از مردم با آثار او، علایق مردم جنوب به موضوعاتی چون فوتبال، سینما و موسیقی را درک کرده‌اند.

امیرحسین عسگری؛ تصویر مردمانی متفاوت در دل جغرافیایی تازه

در روزگاری که فیلمسازی تبدیل به حرفه‌ای برای کسب درآمد بیشتر شده است، او چند سال یک بار به تولید اثری می‌پردازد که هرکدام با دیگری تفاوت‌هایی دارد. عسگری فیلمسازی را از نیمه دوم دهه ۸۰ آغاز کرد اما مخاطبان سینما او را با فیلم‌های «بدون مرز» و «برف آخر» به خاطر می‌آورند. در سال ۹۳ با فیلم «بدون مرز» تندیس بلورین جایزه ویژه هیات داوران بخش نگاه نو سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد و بعد از آن شش سال طول کشید تا فیلم بعدی‌اش؛ «برف آخر» را به انتها برساند.

فیلم «بدون مرز» او، جدا از داستانی که برای مخاطب روایت می‌کند، تصویر تازه‌ای از نقطه صفر مرزی را ثبت کرده است. این فیلم داستان پسری را روایت می‌کند که هر روز برای ماهی‌گیری به کشتی به گل نشسته‌ای در نقطه صفر مرزی پا می‌گذارد. پسر آنجا را به محلی برای آرامش خود تبدیل کرده است، اما حضور غریبه‌ای این آرامش برهم می‌زند … .

فیلم «برف آخر» او نیز با روایت داستانی متفاوت در دل برف، تصویر تازه‌ای از فرهنگ مردم در شهرهای کوچک‌تر را به نمایش می‌گذارد. او با انتخاب شهرستانی در منطقه سردسیر کیاسر ساری، فضای سردی را تصویر می‌کند که مردمانش فرسنگ‌ها با آدم‌هایی که در پایتخت کشورمان می‌شناسیم، متفاوت هستند. عسگری در این فیلم با استفاده از نماد و نشانه‌های حیوانی، خوی افراد را توصیف کرده و اتفاقی تازه را در سینما رقم زده است.

گرچه فیلم «برف آخر» برنده سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیات داوران چهلمین جشنواره فیلم فجر شده است اما هنوز فرصت اکران عمومی در سینماهای کشور نصیبش نشده است.

صفی یزدانیان؛ رشتی که با او بیشتر شناختیم …

او را بیشتر به عنوان منتقد مجله فیلم می‌شناختیم تا سال ۹۳ که فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» روی پرده نقره‌ای رفت و بسیاری از سینمادوستان را جذب خود کرد. صفی یزدانیان با روایتِ داستانی عاشقانه که سال‌ها در سینمای ایران سابقه نداشت، اتفاقی را رقم زد که هنوز در یادها باقی مانده است. تصاویری بکر از شهر رشت در کنار روایت داستانی عاشقانه که از سال‌ها قبل باقی مانده و به امروز رسیده، در کنار موسیقی متفاوت کریستف رضایی فیلمی را شکل داده که هرچه از آن می‌گذرد، مخاطبان بیشتری را با خود همراه می‌کند.

«در دنیای تو ساعت چند است؟» از جمله آثاری است که تصور ساختن آن در شهری به جز رشت هم امکان‌پذیر نیست. در واقع شهر رشت با داستان عاشقانه این اثر پیوند عجیبی دارد و از همین رو آن را به مخاطبان خود نیز منتقل می‌کند.

«ناگهان درخت» دومین فیلم صفی یزدانیان است که با فاصله ۴ سال از اولین فیلم او ساخته شد. این فیلم نیز با تصاویری از شهر رشت پیوند دارد و روایتی عاشقانه اما غمگین را به مخاطب خود منتقل می‌کند. اگرچه داستان «ناگهان درخت» به قدرت «در دنیای تو ساعت چند است؟» نیست اما کارگردانی صفی یزدانیان و ثبت تصاویری به غایت زیبا در این فیلم از نقاط قوت آن به شمار می‌آید.

نیکی کریمی؛ روایتی عاشقانه با «آتابای»

بازیگر شناخته شده سینمای ایران از مدت‌ها قبل، به فیلمسازی روی آورده بود اما پنجمین اثر او که روایتی عاشقانه در بستر شهرستان خوی بود، مورد توجه بسیاری از منتقدان و مخاطبان سینمای ایران قرار گرفت. «آتابای» درباره مردی میان‌سال به نام کاظم است که در روستای پیرکندی شهرستان خوی زندگی می‌کند. درگیری‌های گذشته و حال کاظم، مخاطبان را با داستانی جذاب مواجه کرده است که با تصاویری تازه روایت می‌شود.

نیکی کریمی بعد از این اثر هنوز خبر از تولید فیلمِ تازه‌ای نداده است اما احتمال دارد که باتوجه به موفقیت این فیلم، مجددا به روایت داستانی در جغرافیای تازه بپردازد.

ستاره اسکندری؛ روایت داستانی در سیستان و بلوچستان

یکی از بازیگران پرکار سینما و تئاتر ایران که با فعالیت در حرفه‌های دیگر، همیشه قدرت اجرایی خود را نیز به رخ کشیده است.

ستاره اسکندری در اولین فیلم بلند خود «خورشید آن ماه» به سراغ ساخت داستانی در سیستان و بلوچستان رفته است. این فیلم در حال حاضر اکران عمومی خود را آغاز کرده و هنوز نمی‌توان درباره مواجهه مخاطبان با آن سخن گفت اما باتوجه به عکس‌های منتشر شده از این اثر، می‌توان از خلق تصاویر بکر و تازه مطمئن بود.

همچنین پرداختن به فرهنگ سیستان و بلوچستان که در توضیحات این اثر روی آن تاکید شده، مسئله مهمی است که اگر در سینمای ایران مورد توجه بیشتری قرار گیرد، به رنگارنگی آثار کمک کرده و قطعا در جذب مخاطبان نیز اثر گذار خواهد بود.

رسانه سینمای خانگی- آیا سینما متولد شده است؟

سیف‌الله صمدیان گفت: برخی می‌گویند سینما متفاوت است اما سینما بچه عکاسی است. در حقیقت سینما هنوز متولد نشده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، چهل و سومین برنامه «مستندات یکشنبه» که ذِیل سینماتک خانه‌ هنرمندان ایران به پخش فیلم‌های مستند می‌پردازد، یکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲، به اولین نمایش عمومی فیلم مستند «چهره هنرمندان معاصر ایران» به کارگردانی مهرداد متین‌دفتری اختصاص داشت.

پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور سیف‌الله صمدیان (فیلمساز و عکاس) در سالن استاد فریدون ناصری برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.

سیف‌الله صمدیان در ابتدای این برنامه گفت: مهرداد ادعا می‌کند که سال ۶۷ در کلاس من بوده است ولی من باورم نمی‌شود. با این همه او همیشه در ذهنم به دو ویژگی خاص باقی مانده است. اول نجابت در حضور و دوم همت و پیگیری است. این دو موضوع کمک‌کننده همین پروژه بوده است؛ زیرا امکان نداشت بدون پیگیری و احترام و به قول کیارستمی حضور اندازه، این فیلم به نتیجه برسد. البته اندازه کار در تدوین کمی نیاز به بهبود دارد.

او افزود: این فیلم با این میزان اطلاعات درست در مورد عکاسی و به ویژه پرتره قطعا می‌تواند از فیلم‌های بسیار دیدنی حتی برای بسیاری از شبکه‌های حرفه‌ای عکاسی هم باشد. عکس‌های فیلم من را شوکه کرد. این همان شوک قدیمی است که عکاسی به من می‌داد. در واقع با دیدن این عکس‌ها دوباره به آن جمله تاریخی، مذهبی و باستانی رفتم و آن را تکرار کردم که «در آغاز عکس بود». البته اصل این جمله «در آغاز کلمه بود» است ولی من آن را تغییر دادم و همیشه مجبورم که این موضوع را توضیح بدهم.

این فیلمساز ادامه داد: ما به هر قیمتی که لازم بود و لازم هست، اگر کمی دقیق شویم، متوجه خواهیم شد که اولین هنر بیرون زده انسان اولیه، عکاسی بوده است. پیش از اینکه کلمه یا هر اتفاق ارتباطی دیگری شکل گیرد، انسان اولیه از هرچیزی که می‌دید، عکس می‌گرفت. بدون دوربین و با چشم‌های خودش آن را در تاریکخانه کاسه مغز خود ثبت می‌کرد اما نمی‌توانست آن را بیرون دهد. برای اینکه این عکس‌ها که حاصل ترس‌ها، ذوق‌زده‌گی‌ها و… بود را با دیگران به اشتراک بگذارد، به غارها آمد و با یک زغال دم دستی، اشکالی کشید که من در سرمقاله‌ای که ۲۰ سال پیش در مجله تصویر درباره عکاسی نوشتم، در این باره نوشتم. تیتر آن مطلب همین جمله «در آغاز عکس بود»، است.

صمدیان در ادامه صحبت‌هایش گفت: در آنجا نوشتم از دور که نگاهش می‌کنم، به شیر گرسنه‌ای است که به مورچه‌ای قناعت کرده است. چیزی که انسان می‌بینید، نسبت با آن چیزی که بیرون می‌دهد، همین حالت را دارد. بعد به بخش‌های مختلف تاریخ از آتلیه داووینچی تا عکاس‌های معروف زمانه رفته بودم و در این باره توضیح داده بودم. آن سال به دفتر مجله دنیای تصویر رفتم؛ روی میزم پر از عکس‌های عکاسان مطرح دنیا بود. اما به خود گفتم، ما تا رسیدن به آن حس ازلی اولیه که از دیدن یک چیز داریم، قرن‌ها فاصله داریم. یعنی بسیار مانده تا به قدرتی برسیم که خود عکاسی باید دارا باشد تا در انتقال یک تصویر، بتواند تمام آن را به ما نشان دهد. آن

او افزود: حال برخی می‌گویند سینما متفاوت است اما سینما بچه عکاسی است. در حقیقت سینما هنوز متولد نشده است. زیرا هر که ادعا کند استاد سینماست، از هیچکاک تا کیارستمی و… همگی بازارگرمی است، سینما هنوز متولد نشده، چون ما همگی با هر هنری که داریم، هنوز در حال نشان دادن رویکردهای شخصی نسبت به مدیومی چون سینما هستیم.

این عکاس در ادامه بیان کرد: این‌ها را گفتم تا برسم به جمله‌ای که برادرم در آخرین روزهای زندگی‌اش به من گفت. هفته پیش هم در سوگ برادر اینجا بودم، آخرین جمله‌ای که در بیمارستان از عبدالله صمدیان که ۶۰ سال پیش عکاسی را به خانه ما آورد و آن را با موبایل ثبت کردم این بود که عکاسان ترمز زمانه هستند. این جمله یک هفته قبل از درگذشت او به من زده شد و وقتی این عکس‌ها را می‌دیدم، اتصال این یک هفته من به هم جور شد.

صمدیان در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: کاری به عکس‌های آبرومند و شگفت‌انگیزی که مهرداد گرفته و در این فیلم به ما نشان داد ندارم، اما شگفت‌انگیز بودن کار او در این مجموعه در ارتباط با موضوعاتش است. حتما می‌دانید که از عجیب‌ترین و پیچیده‌ترین موجودات جهان، انگار هنرمندی است که در ایران ساخته‌اند. اصلا ورود به دنیای آنها کار هرکسی و حتی خودشان هم نیست؛ چه رسد به اینکه آدمی با فرهنگ دیگری بخواهد به دنیای آنها نزدیک شود. نه تنها عکاس را در خلوتشان که در هیچ جای دیگر راه نمی‌دهند. به ویژه عکاسی که بدانند قرار است از آدم‌های زیادی هم عکس بگیرد. یعنی بدانند که قرار است رقبای تصویری دیگری هم در کتابی یا نمایشگاهی داشته باشند.

او ادامه داد: از همین رو کار او، کارِ پیچیده و ارزنده‌ای بوده که ۳۰ سال به طول انجامیده است. در این ۳۰ سال عکاسی که در فیلم دیدیم، چه بسیار رفتگان و چه اندک ماندگانی حضور دارند. فکر کنید زبانم لال مهرداد نبود، خب این مجموعه به وجود نمی‌آمد. در پایان امیدوارم که مهرداد فیلم را کوتاه و به این صورت آن را قابل رویت برای مخاطبان بسیاری کند. حرف‌هایی که بزرگان در این فیلم مطرح کردند، می‌تواند برای بسیاری از مخاطبان جذاب باشد. برخی قسمت‌ها حضور مهرداد لازم است اما می‌توان بخشی از حضورش را به نفع فیلم حذف کرد.

مهرداد متین‌دفتری نیز در ادامه این برنامه گفت: از ریاست خانه هنرمندان و عوامل آن که امکان نمایش این فیلم را فراهم کرده‌اند، تشکر می‌کنم. آقای صمدیان می‌خواهد بگوید که زیاد پیر نیست ولی من ورودی سال ۶۷ دانشگاه هنرهای زیبا تهران هستم و تزم را با ایشان گرفتم. عکس‌های زیادی هم از ایشان دارم. (می‌خندد) در مورد فیلم باید بگویم که در ابتدا قرار نبود این فیلم به نمایش در بیاید. در واقع من یادگاری‌هایی از پشت‌صحنه‌های عکاسی خودم می‌گرفتم. اما از زمانی که توانستم دوربین دیجیتال تهیه کنم، نسبتا به سادگی می‌توانستم از (پشت صحنه کار) فیلم هم بگیرم.

او افزود: در ادامه که این فیلم‌ها زیاد شد، دیدم که صحبت‌هایی از سوی آقای شجریان و… در فیلم وجود دارد که اکثرا بداهه انجام شده است. در واقع حیف بود که این صحبت‌ها در کمد بماند و فراموش شود. بنابراین تصمیم گرفتم فیلمی چند دقیقه‌ای بسازم و آن را به همراه دی وی دی در کتاب بیرون بدهم البته هنوز کتاب بیرون نیامده است. در نهایت باید بگویم، این فیلم حرفه‌ای نیست بلکه بیشتر دلی انجام شده است.

این عکاس در بخش دیگری از صحبت‌هایش بیان کرد: متاسفم برای این جریان فرهنگی که در کشور ما وجود دارد. اینجا شخصیت‌هایی بودند که وقتی روز اول (برای عکاسی با آنها) تماس می‌گرفتم، فکر می‌کردند مهمانی است و از من می‌پرسیدند چه کسی هست و چه کسی نیست؟ در واقع اصلا کاری به عکاسی و حرفه من نداشتند. برخی هم فکر می‌کردند، عکاس خبری آمده که در ۵ دقیقه عکس می‌گیرد و می‌رود.

متین‌دفتری در پایان گفت: بعد که با آنها صحبت می‌کردم، اتفاقات دیگری رخ می‌داد. یکی از خوشایندترین اتفاقات برای زمانی است که از آقای داریوش شایگان عکاسی کردم و ایشان فهمید. هفته بعد با من تماس گرفت و گفت کتابی از من در پاریس چاپ می‌شود که برای آن، یک عکس می‌خواهم. این یک نمونه از شعور بالای ایشان بود. بعد پیش ایشان رفتم و باتوجه به موضوع کتاب از ایشان عکس گرفتم. ۱۶۰ سال است که عکاسی به ایران آمده ولی اکثریت مردم ما با عکس بیگانه هستند و آن را به مثابه عکس تولد نگاه می‌کنند. متاسفانه درگیر مسائلی هستیم که اصلا خوب نیست.

رسانه سینمای خانگی- در آخرین روز حقیقت چه گذشت؟

 جیمز لانگلی مستندساز و عکاس، آرلین کلمشا استاد دانشگاه سائوپائولو و هانا پولاک کارگردان، تهیه‌کننده و فیلمبردار از جمله مهمانان خارجی جشنواره هفدهم سینما حقیقت هستند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، امسال در هفدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» مستندسازان و مهمانانی از کشورهای دیگر به ایران آمده و در خانه جشنواره حاضر شده‌اند.

جیمز لانگلی مستندساز و عکاس ، آرلین کلمشا استاد دانشگاه سائوپائولو، هانا پولاک کارگردان، تهیه‌کننده و فیلمبردار، عاید نباء فیلمنامه‌نویس و کارگردان اردنی-فلسطین، شهیدالعلم عکاس معلم و فعال اجتماعی بنگلادشی، اوودیو سالازار مستندساز آمریکایی و سوینچ یشیلتاش مستندساز اهل ترکیه مهمانان خارجی جشنواره هفدهم هستند.

جیمز لانگلی متولد ۴ ژانویه ۱۹۷۲ در اورگان، فیلمبردار، تهیه کننده و کارگردان اهل کشور آمریکاست. او بیشتر به خاطر ساخت مستندهای کوتاه و بلندی همانند مادر ساری، عراق تکه تکه شده، نوار غزه (غزه) و … شناخته می شود. او برای آثار مستند خود تاکنون دو بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده است و جوایز بسیاری را نیز از جشنواره های مختلف همچون ساندنس به دست آورده است.

وی مستندسازی است که دو دهه گذشته خود را صرف انتقال واقعیت‌های تلخ دنیای درونی غیرنظامیان گرفتار جنگ مانند عراق، افغانستان و غزه کرده است. «نوار غزه» اولین مستند او است.

آرلین کلمشا نویسنده کتاب‌های «مارکسیس و یهودیت، تاریخ یک رابطه مشکل»، «فلسطین ۴۸-۰۸» ادوارد سعید: کار روشنفکرانه و نقد اجتماعی» و «برزیل و خاورمیانه: قدرت جامعه مدنی» است.

هانا پولاک در سال ۲۰۰۳ جایزه بهترین تهیه‌کننده فیلم های مستند جشنواره فیلم کراکو را برای فیلم «تصنیف ایستگاه راه آهن» دریافت کرد.

عاید نباء بیش از ۲۰ فیلم را کارگردانی کرده است و تاکنون در ۵ کشور کارگاه‌هایی درباره سینما و فیلمنامه‌نویسی برگزار کرده است.

شهیدالعلم یکی از افرادی است که سال ۲۰۱۸ توسط مجله تایم انتخاب شد. اوودیو سالازار امسال با فیلم «در رکاب حضرت عشق» در بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد.

سوینچ یشیلتاش با مستند «مولود گنچ» امسال در بخش نیمه بلند مسابقه بین‌الملل «سینماحقیقت» حضور دارد.

هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» به دبیری محمد حمیدی مقدم ۲۷ آذر تا ۲ دی‌ماه در پردیس چارسو برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- مهمان خارجی حقیقت از اسکار آمد

 جیمز لانگلی مستندساز و عکاس، آرلین کلمشا استاد دانشگاه سائوپائولو و هانا پولاک کارگردان، تهیه‌کننده و فیلمبردار از جمله مهمانان خارجی جشنواره هفدهم سینما حقیقت هستند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، امسال در هفدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» مستندسازان و مهمانانی از کشورهای دیگر به ایران آمده و در خانه جشنواره حاضر شده‌اند.

جیمز لانگلی مستندساز و عکاس ، آرلین کلمشا استاد دانشگاه سائوپائولو، هانا پولاک کارگردان، تهیه‌کننده و فیلمبردار، عاید نباء فیلمنامه‌نویس و کارگردان اردنی-فلسطین، شهیدالعلم عکاس معلم و فعال اجتماعی بنگلادشی، اوودیو سالازار مستندساز آمریکایی و سوینچ یشیلتاش مستندساز اهل ترکیه مهمانان خارجی جشنواره هفدهم هستند.

جیمز لانگلی متولد ۴ ژانویه ۱۹۷۲ در اورگان، فیلمبردار، تهیه کننده و کارگردان اهل کشور آمریکاست. او بیشتر به خاطر ساخت مستندهای کوتاه و بلندی همانند مادر ساری، عراق تکه تکه شده، نوار غزه (غزه) و … شناخته می شود. او برای آثار مستند خود تاکنون دو بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده است و جوایز بسیاری را نیز از جشنواره های مختلف همچون ساندنس به دست آورده است.

وی مستندسازی است که دو دهه گذشته خود را صرف انتقال واقعیت‌های تلخ دنیای درونی غیرنظامیان گرفتار جنگ مانند عراق، افغانستان و غزه کرده است. «نوار غزه» اولین مستند او است.

آرلین کلمشا نویسنده کتاب‌های «مارکسیس و یهودیت، تاریخ یک رابطه مشکل»، «فلسطین ۴۸-۰۸» ادوارد سعید: کار روشنفکرانه و نقد اجتماعی» و «برزیل و خاورمیانه: قدرت جامعه مدنی» است.

هانا پولاک در سال ۲۰۰۳ جایزه بهترین تهیه‌کننده فیلم های مستند جشنواره فیلم کراکو را برای فیلم «تصنیف ایستگاه راه آهن» دریافت کرد.

عاید نباء بیش از ۲۰ فیلم را کارگردانی کرده است و تاکنون در ۵ کشور کارگاه‌هایی درباره سینما و فیلمنامه‌نویسی برگزار کرده است.

شهیدالعلم یکی از افرادی است که سال ۲۰۱۸ توسط مجله تایم انتخاب شد. اوودیو سالازار امسال با فیلم «در رکاب حضرت عشق» در بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد.

سوینچ یشیلتاش با مستند «مولود گنچ» امسال در بخش نیمه بلند مسابقه بین‌الملل «سینماحقیقت» حضور دارد.

هفدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» به دبیری محمد حمیدی مقدم ۲۷ آذر تا ۲ دی‌ماه در پردیس چارسو برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- دلیل تجدید چاپ فیلمفارسی چیست؟

چاپ دوم کتاب «فیلمفارسی چیست؟» نوشته حسین معززی‌نیا بعد از ۲۴ سال روانه بازار نشر شد. « فیلمفارسی» تا امروز بیش از هر کلمه و تعبیر دیگری، در مقالات و اظهارنظرهای شفاهیِ اغلب صاحب‏‌نظران سینمای ایران به کار گرفته می‌شود، اما مفهوم این کلمه و مصادیقش از وضوح کامل برخوردار نیستند.

به گزارش سینمیا خانگی از ایرنا، فیلمفارسی اصطلاحی است که نخستین بار هوشنگ کاووسی در مجلهٔ فردوسی برای توصیف سینمای عامه‌پسند ایران به کار برد. این اصطلاح به معنای محصولی سینمایی است که مؤلفه‌هایی همچون داستان‌پردازی عجولانه، قهرمان‌سازی، رقص و آواز کاباره‌ای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علّت و معلولی، عشق‌های غیرواقعی، حادثه‌پردازی و غیره دارد.

کتاب فیلمفارسی چیست؟ رویکردی پژوهشی به این اصطلاح دارد و سعی می‌کند تعریف دقیق‌تری از آن ارائه دهد. این کتاب را حسین معززی‌نیا نوشته که کتاب‌های درباره ابراهیم حاتمی کیا و سینما و افق های آینده از دیگر نوشته‌های اوست.

فیلمفارسی اصطلاحی است که نخستین بار هوشنگ کاووسی در مجلهٔ فردوسی برای توصیف سینمای عامه‌پسند ایران به کار برد

نویسنده درباره نحوه نوشته شدن این کتاب در ۲۶ سال قبل توضیح داده است: سال ۱۳۷۶ به این فکر افتادم گردآوری کتابی به‌قصد جست‌وجو در معنای تعبیر «فیلمفارسی» به بازخوانی تاریخ سینمای ایران و یافتن مسیر تولید بخش عمده‌ای از محصولاتش کمک خواهد کرد. از گروه بزرگی از نویسندگان و صاحب‌نظران آن سال‌ها درخواست کردم با بازبینی فیلم‌هایی که به دست‌شان می‌رساندم و بازخوانی مقالات و نوشته‌هایی که برای‌شان می‌فرستادم در تولید مقالات و میزگردهای کتاب کمکم کنند.

تصور می‌کردم کار چندماهه به نتیجه خواهد رسید ولی دو سال زمان برد. از راضی کردن دکتر کاووسی به گفت‌وگو تا کنار هم نشاندن حاضران در میزگردها و گرفتن مقالات از دانه به دانه‌ی نویسنده‌ها، آن هم در روزگاری که چیزی به نام اینترنت در زندگی کاربرد نداشت و برای ملاقات با هر کس، دادن و گرفتن نوشته‌ها باید بارها تا خانه یا محل کارشان می‌رفتم و می‌آمدم.

این کتاب در اواخر سال ۱۳۷۸ توزیع و بعد از یک سال نایاب شد و دیگر تجدید چاپ نشد.

معززی‌نیا درباره سرنوشت کتاب پس از یک سال گفته است: بارها پیام‌هایی از دانشجوهای سینما دریافت کردم که دنبال نسخه‌ای از کتاب می‌گشتند تا بتوانند برای پایان‌نامه‌های مربوط به سینمای ایران از این منبع استفاده کنند ولی گرفتاری‌هایم مهلت نداد سراغ ناشر مناسبی بروم تا برای تجدید چاپ کتاب به توافق برسیم. حالا بالأخره بعد از ۲۴ سال چاپ دوم کتاب به بازار آمده. آن‌قدر بین چاپ اول و دوم فاصله افتاده که دیگر کتاب تازه‌ای برای نسل تازه‌ای به نظر می‌رسد.

 حسین معززی نیا، منتقد کتاب و نویسنده «فیلمفارسی چیست؟»

این کتاب در فصل ابتدایی اش (گفت‌وگوها) دیدگاه سینماگران ایرانی را در دهۀ ۱۳۵۰ نمایان می‌کند. در دو فصل بعدی (مقالات و میزگردها) رویکرد منتقدان و سینماگران ایرانی در دهۀ ۱۳۷۰ را عیان می‌سازد. در فصل اول نویسنده با کسانی که مشهورترین عوامل فیلمفارسی‌ساز محسوب شده و می‌شوند، مصاحبه کرده است. سیامک یاسمی، فردین و ملک مطیعی از جمله سینماگرانی‌اند که در این فصل با آن‌ها گفت‌وگو شده است.

در فصل دوم شاهد ۱۲ مقاله از منتقدان و صاحب‌نظران در این زمینه‌ هستیم. سهل انگاری در ساخت، واقعیت گریزی درمضمون، فیلمفارسی یک الگوی جهانی است و فیلمفارسی، فرزند ناقص‌الخلقۀ سینما در ایران از جمله مقالات موجود در این فصل است.

معززی نیا درمورد اهمیت مباحث تاریخی در این پژوهش خاطر نشان می‌کند: واکنش سینماگران هر دوره، هیجان‌ها، تردیدها و سرخوردگی‌هایشان هم بخشی از دامنه‌های این بحث را شکل می‌دهد؛ به همین دلیل نباید با این رویکرد که «آنچه می‌خوانیم به دورانی سپری شده تعلق دارد» سراغ این مباحث برویم؛ بلکه همۀ کلنجارها برای درک معنا و کارکرد تعبیر فیلمفارسی، سهمی از اصل بحث را در خود دارند.

در فصل پایانی شاهد دو میزگرد مفصل دربارۀ دو موضوع «جذابیت در سینما» و «مخاطب سینما» با حضور چهار تن از دست‌اندرکاران سینمای ایران هستیم.

رسانه سینمای خانگی- این فیلمسازان بازنشسته نخواهند شد

شاید برای برخی افراد، دهه ۸۰ و ۹۰ زندگی، نشانه‌ای از رکود فعالیت اجتماعی و جسمی تلقی شود اما حداقل پنج کارگردان برجسته حال حاضر جهان ثابت کرده‌اند که سن، فقط یک عدد است و سالمندی نمی‌تواند جلوی آنها را بگیرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، هالیوود در طول سالیان اخیر، ملجایی برای ظهور اندیشه‌های جدیدی بوده که توانسته‌اند نمایندگان مناسبی برای نسل جدید کارگردان باشند. این رویکرد در کنار فعالیت مستمر کارگردانان قدیمی سبب شده تا دوستداران سینمای جهان، از حق انتخاب مناسبی برای تماشای فیلم‌های کارگردانان مختلف برخوردار باشند. اینکه در هر سال، استعدادهای جدیدی در این زمینه ظهور می‌کنند، اتفاق عجیبی نیست اما اینکه کارگردانان به‌جا مانده از دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی همچنان فیلم می‌سازند، به نکته جالب‌توجه هالیوود این سال‌ها تبدیل شده. فیلم‌هایی که البته با واکنش‌های متفاوتی مواجه شده که البته اکثریت‌ قریب‌به‌اتفاق آنها مثبت است.

در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به ۵ کارگردانی که با وجود سن بالا، هم‌چنان مشغول فیلمسازی هستند.

کلینیت ایستوود ۹۳ ساله، وودی آلن ۸۸ ساله، رایدلی اسکات ۸۶ ساله، فرانسیس فوردکاپولا ۸۴ ساله و مارتین اسکورسیزی ۸۳ ساله، ۵ کارگردانی هستند که خیالی برای بازنشستگی ندارند و گویی مقرر کرده‌اند، رویاهایی خود را در سینما به عنوان بسیط‌ترین کارخانه رویاسازی جهان، ادامه دهند.

کلینت ایستوود

کلینت ایستوود که سال ۲۰۲۱، فیلم سینمایی گریه کن ماچو را بازی و کارگردانی کرد، این روزها مشغول ساخت اثر جنایی – قضایی با عنوان هیات منصفه شماره ۲ است.

فیلمبرداری هیات منصفه شماره ۲ از ژوئن ۲۰۲۳ در ساوانا، جورجیا و لس‌آنجلس با بازی نیکولاس هولت و تونی کولت آغاز شده است.

باید دید ایستوود که به‌ خاطر فیلم‌های نابخشوده و محبوب میلیون دلاری، دو جایزه اسکار کارگردانی را کسب کرده و بازی و کارگردانی فیلم‌های تحسین شده‌ای را در کارنامه حرفه‌ای دارد، می‌تواند توجه منتقدان را بار دیگر به خود جلب کند یا خیر؟

 کلینت ایستوود


وودی آلن ۸۸ ساله که راجر ایبرت؛ منتقد فقید سینما، او را یک گنجینه سینما توصیف کرده‌، گرچه سال گذشته از قصد خود برای خداحافظی از سینما، پس از ساخت پنجاهمین فیلمش خبر داد، اما به نظر می رسد نباید این موضوع را چندان جدی گرفت.

این بازیگر و کارگردان آمریکایی که بیشتر، فیلم‌های خود را در نیویورک ساخته، به‌تازگی پنجاهمین ساخته‌اش را با عنوان سکه شانس در اروپا به پایان رسانده است.

اما کارگردان برنده جایزه اسکار و سازنده فیلم‌هایی چون پول را بردار و فرار کن و آنی‌هال، به تازگی گفته اگر بتواند برای فیلم بعدی خود بودجه پیدا کند، آن را خواهد ساخت.

وودی آلن گفته داستانی دارد که در شهر نیویورک اتفاق می‌افتد و یکی از بهترین ایده‌هایی است که تا حالا به ذهنش رسیده است.

 وودی آلن

رایدلی اسکات ۸۶ ساله نیز که اکنون فیلم سینمایی ناپلئون را در سراسر جهان به روی پرده دارد، ساخت قسمت دوم گلادیاتور را آغاز کرده که قرار است ۲۲ نوامبر سال ۲۰۲۴ اکران جهانی شود.

گلادیاتور فیلمی تاریخی – حماسی محصول سال ۲۰۰۰ میلادی است که با بازی راسل کرو و واکین فینیکس به نمایش درآمد. این فیلم موفق به کسب پنج جایزه اسکار در رشته‌های مختلفی ازجمله بازیگری برای راسل کرو شد و به فروش ۴۰۰ میلیون دلار در گیشه جهانی دست یافت.

اسکات، آثار ارزنده‌ای از جمله بیگانه، تلما و لوئیز، بلیدرانر، هانی‌بال، سقوط شاهین سیاه، قلمرو بهشت و یک مشت دروغ را در کارنامه فیلمسازی خود دارد.

 رایدلی اسکات

فرانسیس فوردکاپولا خالق فیلم ماندگار پدرخوانده نیز این روزها مشغول پروژه حماسی و علمی – تخیلی مگاپولیس با سرمایه شخصی است.

در این پروژه سینمایی، آدام درایور، فارست ویتاکر، ناتالی امانوئل، جان ویت و لارنس فیشبرن ایفای نقش می‌کنند.

هالیوودریپورتر چندی پیش در گزارشی اعلام کرد مگاپولیس که مراحل ساخت آن از ماه اکتبر آغاز شده، روزهای چندان خوشایندی را سپری نمی‌کند.

باید دید کاپولا که طی دو دهه اخیر، فیلم‌های چندان مطرحی نساخته، موفق می‌شود با به سرانجام رساندن مگاپولیس از ذیل سایه پدرخوانده خارج شود.

 فرانسیس فوردکاپولا


مارتین اسکورسیزی ۸۳ ساله نیز که از وی به عنوان بهترین کارگردان جهان یاد می‌شود، قصد دارد با ساخت فیلمی جدید، هفتمین همکاری خود را با لئوناردو دی‌کاپریو رقم بزند.

به تایید منابع خبری، کمپانی اپل اورژینال فیلمز، حقوق هشتمین رمان پرفروش دیوید گرن به نام The Wager: A Tale of Shipwreck, Mutiny and Murder را به دست آورده و اسکورسیزی و دی‌کاپریو قرار است به ترتیب کارگردان و بازیگر این پروژه سینمایی باشند.

اسکورسیزی فیلمساز اسکاری، اکنون فیلم سینمایی قاتلان ماه کامل را با بازی رابرت دنیرو و لئونارد دی‌کاپریو بر روی پرده نقره‌ای سینماهای جهان دارد.

وی چندی پیش در گفت‌وگو با مجله جی‌کیو گفته بود: حقیقت این است که تا اینجای کار رسیده‌ام و اگر بتوانم انرژی خود را جمع کنم، شاید بتوانم چند فیلم دیگر بسازم و آن‌قدر می‌روم تا آنها به زور من را از کف زمین جمع کنند.

 مارتین اسکورسیزی

رسانه سینمای خانگی- بهترین فیلم سال جاری کدام است؟

نشریه سینمایی و معتبر «سایت‌ اند ساوند» فهرست ۵۰ فیلم برتر سال را با رای‌گیری از منتقدان بین‌المللی اعلام کرد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سایت موسسه فیلم بریتانیا، در این نظرسنجی سالانه که با رای‌گیری از بیش از ۱۰۰ چهره بین‌المللی انجام شده است در نهایت فیلم «قاتلان ماه کامل» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی در صدر برترین آثار سینمایی سال ۲۰۲۳ قرار گرفت.

اسکورسیزی در واکنش به دریافت این جایزه گفت:از واکنش‌ها به فیلم “قاتلان ماه کامل” بسیار دلگرم شدم. توانستم این فیلم را در این برهه زمانی از زندگی‌ام بسازم و ببینم که این فیلم توسط بسیاری از افراد و به‌ویژه جامعه اوسیج مورد استقبال قرار گرفته است. وقتی به من گفتند که این فیلم در نظرسنجی منتقدان در مجله سایت اند ساوند در صدر قرار گرفته است، باید بگویم که تحت تاثیر قرار گرفتم. این مجله مدت‌های طولانی است که برای من بسیار اهمیت دارد.

این کارگران ۸۱ ساله افزود: تا جایی که به یاد دارم، سینما به طرق مختلف مورد تمسخر قرار گرفته است. طی چند سال اخیر، تمسخر به سطح جدیدی رسیده است. سینما از هر سو و با سرعتی ثابت از نظر فرهنگی بی ارزش شده است. هرکسی که سینما را دوست دارد باید از آن دفاع کند. منظور من ایده فیلم‌ها به‌عنوان نوعی سرویس ارسال پیام‌های فرهنگی که در واقع می‌تواند نقشی در این کاهش ارزش داشته باشد نیست. منظورم هنر سینماست».

این فیلم ۲۰۶ دقیقه‌ای که اخیرا از سوی هیات ملی نقد آمریکا نیز به عنوان برترین فیلم سال سینما انتخاب شده است، نخستین نمایش خود را جشنواره فیلم کن ۲۰۲۳ تجربه کرد و برگرفته از کتاب پرفروش غیرداستانی نوشته «دیوید گرن» با همین عنوان و فیلم‌نامه‌ای از اسکورسیزی و اریک راث است که روایتگر داستان قتل چندین نفر در منطقه نفت‌خیز اوسیج در اوکلاهاما در دهه ۱۹۲۰ است.

در این فیلم «لئوناردو دی کاپریو» در نقش «ارنست برکهات» بازی می‌کند که خواهرزاده یک دامدار قدرتمند به نام «ویلیام هیل» با نقش‌آفرینی «رابرت دنیرو» است. «لیلی گلداستون» نیز در نقش همسر «دی کاپریو» بازی می‌کند.

۱۰ فیلم برتر در نظرسنجی مجله «سایت‌ اند ساوند» (Sight & Sounds) درباره برترین‌ فیلم‌های سال ۲۰۲۳ در زیر آمده است:

۱. قاتلان ماه کامل (مارتین اسکورسیزی)
۲. منطقه مورد علاقه (جاناتان گلیزر)
۳. زندگی های گذشته (سلین سونگ)
۴. بیچارگان (یورگوس لانتیموس)
۵. باربی (گرتا گرویگ)
۵. اوپنهایمر (کریستوفر نولان)
۷. پاساژها (ایرا ساکس)
۸. آناتومی یک سقوط (ژوستین تریه)
۹. از پایان جهان انتظار زیادی نداشته باشید (رادو ژوده)
۱۰. می دسامبر (تاد هاینز)

فهرست کامل ۵۰ فیلم برتر نظرسنجی در این لینک در دسترس است.

خروج از نسخه موبایل