رسانه سینمای خانگی- «دو روز دیرتر»؛ یک فیلم اجتماعی با کمی تفاوت

 دو روز دیرتر یک چالش اساسی است؛ هم برای سازندگانش که می‌خواهند موضوع فرزندآوری را در سینمای ایران با یک پوشش عفیفانه و قالب عمومی بیان کنند و هم برای سرمایه‌گذاران که چالش ورود به حوزه مسائل واقعی و مهم اجتماعی را آغاز کرده‌اند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سینمای اجتماعی واژه‌ای که سالهاست شنیدن آن پدیده هایی چون سینمای نکبت و فلاکت سینمای جنوب شهر بی قانون سینمای فقر و درماندگی سینمای قتل و جنایت سینمای هرت آبادی با آدمهایی چهارچوب گریز و معتاد و بی رحم و بی قاعده و خارج از دایره انسانیت را به ذهن متبادر می‌کند.

کافی است در خصوص یک فیلم بشنویم که گونه سینمای اجتماعی دارد تا ته‌مایه تلخ اندیشیدن به درماندگی یک شخصیت را در پس ذهن همه ما زنده کند گویی یکی از رسالت‌های اصلی سینمای ایران دادن تصویر تلخ و کثیف از ایران است به نحوی که تمام قاعده‌های موجود و مطلق سینما هم پای این مسیر کج مستمر قربانی تلقی غالب جاری شده است.

فیلم‌هایی با پایان مایوس کننده !

به طور مثال در حوزه سینمای کودک و نوجوان اصل جاری در سینمای سراسر جهان شاید این باشد که سینمای کودک و نوجوان می تواند با درد و رنج و درماندگی و حادثه و در یک کلام تراژدی آغاز شود اما به هیچ وجه نمی تواند به تراژدی ختم شود چرا که نوجوان یعنی آینده یعنی تصویر زندگی و یعنی تلاش و از همه مهتر یعنی امید.

در حوزه اجتماعی قدر مسلم ساخت فیلم منوط به چند پیش شرط بدیهی و اساسی است که نخستین و شاید مهمترین آن هم شناخت نظام مسائل اصلی اجتماع استاین قاعده در فیلم های سال‌های دور مجید مجیدی و برخی فیلم‌سازان این عرصه نظیر حسین قناعت و فریدون نجفی به خوبی رعایت می‌شد، اما در سال‌های اخیر تحت تاثیر جریان غالب سینمای اجتماعی شاهد رسوخ قواعد مستمر نکبت و فلاکت در دژ سینمای نوجوان نیز هستیم و فیلم‌هایی با پایان مایوس کننده و نا امید در حال تولید است.

حال این که در حوزه اجتماعی قدر مسلم ساخت فیلم منوط به چند پیش شرط بدیهی و اساسی است که نخستین و شاید مهمترین آن هم شناخت نظام مسائل اصلی اجتماع است، نظام مسائلی که غالبا در سینمای اجتماعی ایران نه تنها مبتنی بر مطالعات جامعه شناختی نیست بلکه منحصر به تجربیات فردی فیلمساز و شاید اطرافیان آنها است.

بسیار تا بسیار شنیده‌ایم که فیلم‌ساز ژانر نکبت در مقابل پرسش از چرایی تولید اثرش یا با یک پرسش دیگر آن را پاسخ می‌دهد مبنی بر این که مگر این ماجرا رخ نداده و یا با یک خبر نیم بند از اطرافیانش که من آشنایی دارم که این ماجرا برای او رخ داده. سوال مهم و اصلی را پاسخ می دهد، بر این پایه می توان گفت آنچه که سینمای اجتماعی واقعی از آن محروم است چیزی نیست جز نبود مطالعه و شناخت.

اینکه سازوکار تحلیل و شناخت نظام مسائل اصلی اجتماعی ایران چیست در حوصله این خلاصه نمی گنجد، اما به هر تقدیر معیارهای کاملا مشخص مطالعاتی دانشگاهی وجود دارد که امور مبتلا به اجتماعی را احصا و نظام مند می کند تا بتوان برای برنامه ریزی های کلان از آن استفاده کرد.

خانواده ایرانی را چگونه تصویر کردند؟

اما متاسفانه سینمای ایران به خصوص در سال‌های اخیر چنان غرق در مغزهای کوچک زنگ زده و ابد و یک و عصبانی نیستم و مالاریا و لاتاری و لاک قرمز و تابستان داغ و… شده که هیچ احساس نیازی در قبال ارتباط با دانشگاه یا مراکز متولی این موضوع نظیر مرکز پژوهش‌های مجلس در ساخت آثار ناظر به اجتماع نمی بیند. تا آنجا که شخصیت های چندِش آورش از اریکه انسانیت چنان سقوط می کنند که در سینک ظرفشویی قضای حاجت می کنند و سیلی به گوش پدر خود می‌کوبند.

سینمایی که دیگر شخصیت های آن تبدیل به کلیشه‌های قابل حدث شده اند. پدرهای معتاد و بد خلق و واپس‌گرا و در یک کلام سربار، مادرهای مفلوک و بازنده و داغون، برادرهای سرکش و زیاده خواه و بی رحم و دست آخر دخترهای بازنده و درمانده و تحت ستم. این همه دارایی اجتماعی ایران در فیلم‌های موصوف به آثار اجتماعی است که چنان پرتکرار در سال‌های اخیر تکرار شده که همه ما باورمان شده چیزی غیر از این نمی توان در حوزه اجتماع ایرانی تصور کرد.

پدر ایرانی مگر می تواند نمایانگر قدرت و صلابتی باشد که فرزندان به او پشت گرم باشند و به او تکیه کنند؛ مادر ایرانی کجا و دامن پرورش دهنده صبوری که صد مستحکم تمام مشکلات موجود است و همیشه در مواجهه با او می توان آرامش را تجربه کرد؛ پسر ایرانی هرگز از نظر سینمای ایران نمی توان عزم ساختن سرزمین را داشته باشد و همواره داستان او موضوع رفتن است و گریختن از این سرزمین دوست نداشتنی؛ و خواهر سرزمین ایران هرگز نماد عاطفه و مهر در سینمای ایران نمی تواند باشد.

شاید به همین دلیل باشد که اگر از پس سالها اثری پیدا شود که ناظر به مساله درست اجتماعی و پشت گرم به مطالعات دانشگاهی است. و تلاش کند مساله اول اجتماعی کشور را خطاب به جامعه مخاطب اصلی خود و به زبان او بیان کند برای مخاطب عادت کرده به سینمای فلاکت قدری دیر هضم به نظر می رسد.

و اما دو روز دیرتر

فیلم سینمایی دو روز دیرتر گذشته از ساختار و تکنیک و مسائل فنی به حسب مضمون و لحن بیان فیلم امروز است و می تواند ممتاز محسوب شود. چرا که هم در انتخاب موضوع یعنی مساله بسیار مهم فرزندآوری و هم در لحن یعنی بیان شیرین برای مخاطب جوان درست عمل کرده و حرف خود را می زند.

این یک واقعیت جاری است که ایران در حال فرو رفتن در سیاه چاله جمعیتی عظیمی است که می تواند بزرگترین چالش قرنهای این سرزمین کهن باشداین یک واقعیت جاری است که ایران در حال فرو رفتن در سیاه چاله جمعیتی عظیمی است که می تواند بزرگترین چالش قرنهای این سرزمین کهن باشد. این واقعیت روزگار ماست که چالش جمعیت در همه ارکان اجتماعی از خدمات عمومی پزشکی گرفته تا پیشرفت اقتصادی و قدرت نظامی را می تواند تحت تاثیر قرار دهد.

و این واقعیت تلخ فرهنگی است که آرام آرام صلابت پدرانه در حال افول و عاطفه مادرانه در حال ولخرجی در عرصه های بی ربطی همچون حیوانات خانگی و امثال آن است و اگر مدیران فرهنگی دست روی دست گذاشته و نظاره گر این فاجعه عظیم باشند دیر نخواهد بود که تعداد داروخانه ها از تعداد خواربار فروشی ها و تعداد مراکز فروش غذای حیوانات از نانوایی ها و تعداد مراکز درمانی سالمندان از مهد کودک‌ها بیشتر شده و کهن مرز و بوم ایران در کهولت ناشی از بی عملی فرهنگی مسئولان خود گرفتار خواهد شد.

دو روز دیرتر یک چالش اساسی است؛ هم برای سازندگانش که می‌خواهند موضوع فرزندآوری را در سینمای ایران با یک پوشش عفیفانه و قالب عمومی بیان کند و هم برای سرمایه گذاران که چالش ورود به حوزه مسائل واقعی و مهم اجتماعی را آغاز کرده اند.

چرا به فارابی انتقاد می کنند؟

شاید اگر به جای دو روز دیرتر ، فارابی روی یک فیلم اجتماعی سیاه سرمایه گذاری می کرد و روایت فتح روی درماندگی نئورئالیستی بعد از جنگ یک اثر خسته کننده خلق می کرد و یا اگر حوزه هنری یک کار ناظر به حوزه سلوک و بی ربط به وضعیت روانی امروز اجتماعی را در سرلوحه کار خود قرار می داد، احتمالا هیچ یک از نقدهای منفی موجود در اتمسفر امروز سینمای ایران متوجه این نهادها نبود.

جای تعجب است که برخی دوستان نویسنده و منتقد بدون توجه به کارکرد این اثر آن را بی پروا و بی پرده تلقی می کنند در حالی که سینما همان جایی است که اتقاقا می توان درجه بندی سنی داشته باشد. سینما همان جایی است که می تواند مخاطب خاص را برای بیان حرف‌های خود در نظر بگیرد. سینما همان جایی است که اغلب مخاطبانش در طبقه سنی بین بیست تا سی سال هستند یعنی درست سنین باروری فرزند آوری و گروه هدف مخاطب همین فیلم.

و سینما همان جایی است که با تاثیر گذاری حسی عاطفی می تواند زمینه را برای پذیرش موضوعاتش فراهم کند تنها شرط این موضوع همان است که به زبان مخاطبش با او وارد مخاطبه شود. در غیر این صورت مخاطب بی رحم سینما عقد اخوت با هیچ اثری نبسته و در قبال بهایی که برای بلیت پرداخت می‌کند انتظار تماشای اثری دارد که استاندادهای لازم معنایی و زبان بیان روان و بی پروایی داشته باشد.

رسانه سینمای خانگی- «ریکاوری» چطور نتیجه داد؟

امیر مظلومی کارگردان مستند «ریکاوری» که از آثار حاضر در جشنواره فیلم عمار است از مسیر تولید این اثر گفت.

به گزارش سینمیا خانگی، امیر مظلومی کارگردان مستند «ریکاوری» که در بخش رقابتی جشنواره مردمی فیلم عمار حضور دارد با بیان اینکه این پروژه اولین تجربه تولید مستند او محسوب می‌شود، پیرامون ایده شکل گیری این مستند به مهر گفت: با شرکت در دوره های تربیت مستندساز، سبدی از موضوعات به ما پیشنهاد شد و از بین آن موارد به پژوهش در زمینه نظام درمانی پیشگیری محور یا درمان محور پرداختم چرا که احساس می‌کردم این موضوع می‌تواند ثمرات بهتری داشته باشد.

وی با بیان اینکه در ابتدا نیاز بود از طریق متخصصان و پژوهشگران تعریف و دید کلی نسبت به این ۲ نظام درمانی پیدا کند، افزود: در روند پیش تولید در قالب یک تیم ۲ نفره با پژوهشگران و متخصصان مختلف جلسه برگزار کردیم و به این جمع بندی رسیدیم که در نظام پیشگیری درمان محور سود و نغع در مریضی بیشتر بیماران است و در این سیستم ویزیت بیشتر و عمل جراحی بیشتر منجر به درآمد بیشتر پزشکان شده و در تعارض منافع با درمان بیمار است حال آنکه نظام پیشگیری محور برای درآمد پزشکان هم مناسب است.

این مستند ساز با تاکید بر اینکه یک فعالیت جهادی همه جانبه جهت پیشگیری از بیماری در ابتدای انقلاب وجود داشته است، گفت: کار با مرور تاریخچه وضعیت پزشکی در کشور آغاز می‌شود، قبل از انقلاب وضعیت پزشکی مناسب نبوده و واردات پزشک داشته ایم، بعد از انقلاب در قالب یک حرکت جهادی، افرادی از روستاها در مراکز استان آموزش دیده و با بازگشت به روستا نسبت به آموزش و پیشگیری بیماری های فراگیر نظیر، سرخک، سل، وبا، مالاریا و … در قالب بهیار اقدام می‌کردند، این اقدام منجر به ثبت یک رکورد بی‌نظیر پیشگیری در ایران شد به عنوان مثال ۲۵ درصد نوزادان زیر یک‌سال در دوره پهلوی فوت می‌شدند اما بعد از انقلاب درصد فوت نوزادان زیر یک‌سال به ۳ درصد رسید.

وی در ادامه، یادآور شد: با تصویب طرح خودگردانی بیمارستان‌ها توسط پزشکان نظام از حالت پیشگیری محور، سراغ نظام درمان محور رفته است، ما با بررسی کشورهای مختلف به این جمع‌بندی رسیدیم که الگو نظام پیشگیرانه درمان کوبا در شرایط تحریم بسیار قابل توجه است.

مظلومی با اشاره به اینکه مدت زمان این مستند کوتاه است و از همین رو از ۲ مصاحبه شونده با تجربه برای اقناع مخاطب بهره گرفته است، افزود: برای این مستند، حدود ۴ ماه پیش تولید و ۵ ماه هم تولید داشته ایم. همچنین تقریبا ۲ ماه و نیم پژوهش، یک ماه نگارش متن، یک هفته تصویربرداری و ضبط و سه ماه تدوین انجام دادیم.

مستند «ریکاوری» در ۱۳ دقیقه به مرور نظام پزشکی ایران و پیشینه آن می پردازد. سایر عوامل این مستند عبارتند از تهیه کننده حقوقی: سفیر فیلم، تهیه کننده: محمدحامد نوروزی، نویسنده: محمد هاشمی، تدوین: امیر مظلومی، طراحی لوگو: محمد مهدی شعاعی.

رسانه سینمای خانگی- بازیگر با هنر به سیمرغ نمی‌رسد

سیامک ادیب بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که به تازگی شاهد نقش‌آفرینی او در مجموعه تلویزیونی «برف بیصدا می‌بارد» بودیم گفت: هنرِ صِرف، بازیگر را به اسکار، سیمرغ و یا جشنواره‌های مطرحی چون کن و ونیز نمی‌‎رساند. روابط و سلیقه است که بهترین فیلم و یا بهترین بازیگر را مشخص می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سیامک ادیب که از کارهای او می‌توان به بازی در فیلم‌های سینمایی لامینور(داریوش مهرجویی ۱۳۹۸)، صحنه زنی(علیرضا صمدی ۱۳۹۹) و محمد رسول‌الله(مجید مجیدی ۱۳۹۴) اشاره کرد در گفت وگو با ایرنا با اشاره به پیشینه بیست و اندی ساله خود در صحنه تئاتر اظهار داشت: قدرت بازیگری اصلا ربطی به اسکار و جشنواره فجر، کن و … ندارد و تعیین کننده جوایز نیست.چیزی که ثابت شده این است که هنر صرف نمی‌تواند تو را به هیچ کدام از این جوایز برساند. روابط است که تعیین می‌کند و سلیقهاو گفت: کم ندیده‌ایم در جشنواره‌هایی که می‌گفتند جایزه مال فلان بازیگر و یا فلان فیلم است اما نتیجه آن چیزی نبود که همه تصورش را می‌کردند. چیزی که ثابت شده این است که هنر صرف نمی‌تواند تو را به هیچ کدام از این جوایز برساند. روابط است که تعیین می‌کند و سلیقه.ادیب افزود: چندی پیش یک فیلم هندی به نام آر.آر.آر(اس. اس. راجامولی ۲۰۲۲) دیدم که در اسکار خیلی سر و صدا کرد. این فیلم چیزی نداشت که شاخص باشد. یا مثلا همه چیز همه جا به یک باره(دانیل کوان و دانیل شاینرت ۲۰۲۲)، فیلم خوبی بود. اما تمام جوایز را درو کرد.بازیگر فیلم سینمایی تجریش ناتمام(پوریا آذربایجانی ۱۳۹۴) با اشاره به نخستین کار تئاتر خود به کارگردانی حسین کیانی با عنوان پنهان خانه پنج درباره نحوه ورود خود به عرصه سینما و تلویزیون گفت: به صورت خیلی اتفاقی، برای دیدن نمایشنامه‌خوانی یکی از دوستان رفته بودم که در آنجا علی ملاقلی‌پور با من صحبتی داشت. در آن زمان در حال انتخاب بازیگران برای پابرهنه در بهشت(بهرام توکلی ۱۳۸۴) بودند که من را معرفی کردند و از طرف کارگردان انتخاب شدم. این نخستین کارم در سینما بود.

تئاتر را فقط به خاطر دلت و حسی که به تو دست می‌دهد می‌آییبازیگر مجموعه تلویزیونی حوالی پاییز(حسین نمازی ۱۳۹۴) گفت: تئاتر را فقط به خاطر دلت و حسی که به تو دست می‌دهد می‌آیی و از نظر تبلیغات و شرایط اقتصادی عوایدی برای بازیگر ندارد. من اصلا فکرش را نمی‌کردم که در سینما و تلویزیون مطرح شوم اما معتقدم خیلی خوش‌شانس هستم چون کاری را که خیلی دوست دارم انجام می‌دهم.خیلی خوش‌شانس هستم چون کاری را که خیلی دوست دارم انجام می‌دهمادیب افزود: هر نقشی که می‌گیرم و یا اجرا می‌کنم با لدت تمام آن را ایفا می‌کنم. چون خیلی‌ها حسرتش را دارند که جای من باشند و من قدردان این هستم.بازیگر فیلم سینمایی پرسه در شهر لاجوردی(محمدعلی نجفی ۱۳۹۴) خاطرنشان کرد: تا زمانی اصلا برایم مهم نبود که نقش اول و اصلی بازی کنم. نه این که دنبال شهرت نباشم اما دلم می خواست اسمم روی هر میزی باشد و نامم شناخته شده باشد تا نقش‌های بهتری بگیرم.ادیب گفت: تا زمانی که طعم نقش‌ اولی و یا اصلی را نچشیده بودم درکی از شناخته شدن توسط مردم نداشتم اما وقتی طعم آن را چشیدم، لذت بردم.تا زمانی که طعم نقش‌ اولی و یا اصلی را نچشیده بودم درکی از شناخته شدن توسط مردم نداشتماو افزود: هم خوبی‌ها و هم سختی‌های چنین نقش‌هایی را دیدم. در این مواقع بار زیادی از فیلم روی دوش شماست و صحنه‌دار اکثر سکانس‌ها هستی و خیلی چیزها معطوف به تو می‌شود.ادیب تجربه کار در نمایش خانگی را ندارد اما می‌گوید: مواردی برای بازی در نمایش خانگی داشتم اما به توافق نرسیدیم.این بازیگر با تجربه بازی در بیش از ۲۰ فیلم سینمایی از جمله مالاریا، بوفالو، خاکستر و برف، هفت ماهگی و …. می‌گوید: از بین فیلم‌هایی که بازی داشتم پا برهنه در بهشت را هنوز هم خیلی دوست دارم. صحنه‌زنی هم فیلم خوبی شد و مردم آن را خیلی دوست داشتند. تجریش ناتمام نیز همینطور.این سکانس سخت‌ترین سکانس عمر بازیگری من بودانگشتر، قصه‌ها، دنیای بهتر، چیزهایی هست که نمی‌دانی، چند روز بیشتر، حیران، اروند و… از جمله دیگر فیلم‌های سینمایی است که ادیب در آنها به ایفای نقش پرداخته است.او سخت‌ترین بازی خود را به ایفای نقش در پروا به کارگردانی مهران مهدوی می‌داند و می‌گوید: نقش پدر دختری را داشتم که همراه هم در غربت زندگی می‌کردند. در صحنه‌ای که چهره من در قاب دوربین بود به سمت سردخانه‌ای در حرکت بودم تا جسدی را شناسایی کنم. این سکانس سخت‌ترین سکانس عمر بازیگری من بود. طولانی بود و طاقت‌فرسا. به گونه‌ای که پوستم را کند تا تمام شود.او توضیح می‌دهد: حفظ راکورد و حس‌های متفاوت پدری که نمی‌خواهد بچه خود را از دست بدهد. اینها سختی‌های خود را داشت اما خیلی سریع توانستم با کاراکتر ارتباط برقرار کردم.

ادیب گفت: وقتی که متن و شخصیت پردازی خوب باشد انرژی زیادی برای کشف نقش نمی‌گذارید. وقتی شخصیتی خوب پرداخت شده باشد بیشترِ تکلیف با شخصیت مشخص می‌شود.بیشترین برداشتم ۲۲ بار بودبازیگر زیر پای مادر (بهرنگ توفیقی ۱۳۹۶) بیشترین تعداد برداشت خود را مربوط به کار تجریش ناتمام می‌داند و می‌گوید: سکانس راحتی داشتم اما هر برداشتی انجام می‌شد خوب درنمی‌آمد. ۲۲ بار این صحنه برداشت شد تا در نهایت خوب شد.ادیب معتقد است: این که بازیگری در صحنه‌ای نمی‌تواند بازی مورد انتظار را داشته باشد ربطی به ناتوانی او ندارد چرا که شرایط محیطی خیلی تاثیر می‌گذارد.از یک جایی به بعد دیگر بازیگر خسته و عصبی می‌شود او که هم‌اینک در نمایش مراسم قطع دست در اسپوکن به کارگردانی حامد خسروی ایفای نقش می‌کند، به عنون نمونه گفت: در سریالی هم که به سرانجام نرسید شب قبل از بازی بدون این که توضیحی و یا متنی به من داده شود سر صحنه حاضر شدم. در این کار درگیر متن بلند و نشناختن عوامل و اتفاق‌های پشت صحنه بودم. از یک جایی به بعد دیگر بازیگر خسته و عصبی می‌شود و تمام اینها روی اعصاب و روان او تاثیر می‌گذارد.

کدام به دیگری وابسته است: ستاره به سناریو یا سناریو به ستاره؟

اگر فیلمنامه قوی و بکر و دارای ویژگی های برتر به لحاظ درام باشد پؤزه بخش اعظمی از راه را رفته است اگر قصه خوبی در دست داشته باشیم حتی بازیگرانی که ستاره نیستند یا برای اولین بار مقابل دوربین رفته اند و به ایفای نقش پرداخته اند می توانند باعث فروش آثار سینمایی شوند.

تهیه کننده فیلم های سال دوم دانشکده من، مالاریا، سه بیگانه در گفت و گو با برنا موضوع جایگاه فیلمنامه را در موفقیت آثار نمایشی بررسی می کند. ردایی معتقد است؛ اگر فیلمنامه قوی و بکر و دارای ویژگی های برتر به لحاظ درام باشد پروژه بخش اعظمی از راه را رفته است اگر قصه  خوبی در دست داشته باشیم حتی بازیگرانی که ستاره نیستند یا برای اولین بار مقابل دوربین رفته اند و به ایفای نقش پرداخته اند می توانند باعث فروش آثار سینمایی شوند.

تهیه کننده «سه بیگانه» در پاسخ به این سوال که چه عواملی در ستاره شدن بازیگران موثر است بیان کرد: اول از همه استعداد بازیگر و در گذشته تلویزیون می توانست این نقش را ایفا کند تا بازیگران دیده شوند. در حقیقت اگر عمده ای از بازیگران درحال حاضر در سینما به معروفیت رسیده اند یا تبدیل به ستاره شدند تنها به خاطر وجود رسانه ملی است چرا که پرورش و آموزش اولیه آن ها در آنجا اتفاق افتاده است.

خروج از نسخه موبایل