مدیر تنها سینمای بافق که تحت حمایت مجموعه معدنی سنگ آهن مرکزی فعالیت دارد با اشاره به تلاشهای صورت گرفته جهت نمایش فیلمهای روز کشور در این سینما به منظور تحقق عدالت فرهنگی، گفت: خوشبختانه در چند سال اخیر روزنههای امید از آشتی مردم با سینما را شاهدیم.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، سینما هنر هفتم است، آن را هنر قرن بیستم هم میگویند؛ هنری که حدود ۱۳۰ سال قبل آغاز شد و کمکم ارتقا یافت و با بهرهگیری از دیگر هنرها، اوج گرفت تا جایی که امروز نامش با صنعت گره خورده و بیشتر از آن که فرهنگساز باشد، پولساز شده است.
البته سینما و صنعتش امروز در دنیا جزئی از سیاست برخی کشورها نیز شده تا از طریق آن تفکر خود را بر دنیا غالب و حاکم کنند، چرا که سینما به عنوان یک فعالیت جمعی میتواند تاثیر بسزایی در رشد فرهنگی و اجتماعی جوامع داشته باشد.
اهمیت توسعه سالنهای سینمایی به ویژه در شهرهای کوچک و حتی روستاها با توجه به اهمیت آن در رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حداقل لازمه عدالت فرهنگی در کشورمان است، ولی با این حال هنوز هم بسیاری از مناطق کشورمان به دلیل موانع اقتصادی و زیرساختی فاقد چنین امکانی هستند.
خوشبختانه در شهرستان معدنی بافق به اهتمام شرکت سنگ آهن مرکزی شاهد فعالیت یک سینما با عنوان «سینما قدس» در آهنشهر هستیم که این روزها برای پخش فیلمهای بهروز و به سلیقه تماشاگران، پررنگتر از گذشته فعالیت میکند و در همین اواخر نیز تغییرات بسیاری در بهبود فضای درونی و بیرونی آن برای رضایت و رفاه تماشاگران اتفاق افتاده است؛ البته لازم به ذکر است که مطابق با استانداردهای جهانی به ازای هر ۱۰ هزار نفر باید یک سالن سینما ایجاد شود اما بافق با جمعیتی افزون بر ۵۰ هزار نفر تنها یک سینما آن هم با حمایت یک مجموعه معدنی دارد.
«محمود تقی زاده» مدیر تنها سینمای بافق در گفتوگو با خبرنگار ایسنا میگوید: سینما در بافق روند تحولی خود را در پیش دارد و با توجه به این که در چند سال اخیر، روزنههایی از امید برای آشتی مردم با سینما ایجاد شده، امیدواریم هنرمندان و هنردوستان به عصر طلایی خود برسند.
وی با بیان این که سینما قدس آهنشهر در بافق از قدیمیترین سینماهای استان یزد است، عنوان میکند: سالهاست که با هدف تحقق عدالت فرهنگی، فیلمهای سینمایی پرفروش و بهروز کشور در این سینما نیز اکران میشود اما مشکل اساسی، کمبود مخاطب است.
تقی زاده به طرحهای تشویقی سینما برای جلب مخاطبان و علاقمندان نیز اشاره و بیان میکند: بلیط سینما برای دانشآموزان به همراه اولیای مدارس، نیم بهاست و تماشای فیلمها برای کودکان بیبضاعت و مددجویان کمیته امداد و مجمع خیرین رایگان است و خوشبختانه مدارس از اکران فیلمهای کودکان در سانس صبح استقبال خوبی دارند.
وی از تلاش برای بهبود سیستمهای دیجیتال این سینما به تجهیزات پیشرفته و به روزتر همانند بسیاری از سینماهای کشور خبر میدهد و عنوان میکند: در راستای توسعه فضاهای جانبی سینما نیز اقداماتی صورت گرفته و به زودی شاهد بهرهبرداری بوفه، کافیشاپ و سالن انتظار مسقف سینما خواهیم بود.
مدیر سینما قدس اظهار میکند: طبق آمارها، فیلمهای ویژه کودکان و فیل های طنز و کمدی بیشترین مخاطب را در شهرستان بافق دارند.
تقی زاده معتقد است که هرچند وجود یک سینما در مرکز شهر موجب استقبال بیشتر مخاطبان است ولی ساخت سینما از سوی بخش خصوصی به تنهایی دشوار است و دولتمردان باید برای کمک برای ایجاد این زیرساخت فرهنگی به میدان بیایند و با کمکهای مالی در جهت ساخت سالنهای سینمایی مناسب در شهرهای کوچک گام بردارند.
وی با بیان این که سینماداری در کشورمان اصلاً اقتصادی نیست و بازگشت سرمایه چندانی ندارد، میگوید: نیمی از بهای بلیطهایی که به فروش میرسد سهم صاحب فیلم و نیم دیگر سهم سینمادار است که از محل آن باید عوارض و هزینهها و حقوق کارکنان پرداخت شود، لذا سرمایهگذاری برای ساخت سینما حداقل در شهرای کوچکی مانند بافق بدون حمایت دولت به هیچ وجه صرفه اقتصادی ندارد.
تقی زاده در پایان نیز خاطرنشان میکند: سینماهای بخش خصوصی در شهرهای کوچک نیازمند حمایت دستگاههای متولی اعم از فرمانداری، شهرداری و فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند چرا که سینما قدس بافق نیز اگر حمایت سنگ اهن مرکزی نبود، تاکنون تعطیل شده بود.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، تیزر فیلم کوتاه داستانی «زاک» به نویسندگی و کارگردانی علی خسروی و از آثار بخش ملی داستانی و «ایران جوان» چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران که توسط لقمان خالدی ساخته شده است، منتشر شد.
این اثر که محصول انجمن سینمای جوانان ایران و باشگاه فیلم رویاد است، یک درام اجتماعی-خانوادگی است که در استان گیلان مقابل دوربین رفته و در ستایش خانواده و زن ایرانی ساخته شده است.
«زاک» هشتمین فیلم کوتاه داستانی علی خسروی است و فهیمه مومنی، مهرداد بخشی، محمد امین، احمد امیری امامی و ری را سلطانی در این اثر به ایفای نقش پرداختهاند.
سایر عوامل این اثر عبارتند از مدیر فیلمبرداری: محسن حسینی، تدوین: لقمان خالدی، صدابردار: حسن شبانکاره، مشاور کارگردان: مهدی مهرنیا، آهنگساز: محمد صانعی، طراحی و ترکیب صدا: حسن شبانکاره، طراح صحنه: علی خسروی، دستیار کارگردان و برنامهریز: فرید مرزوقی، مدیر تولید: مهرزاد فکری، چهرهپرداز: مهسا ارشادی، تصحیح رنگ و نور: سامان مجدوفایی، طراح نشان و پوستر: محمد اسفندیاری، جلوههای بصری: ادریس محمدی و علی پیلهور، طراح لباس: سیده نرجس قوامی، مشاور پزشکی: نجمه وقاری و فرزانه حسین زاده، دستیار اول فیلمبردار: امین شهسواری، منشیصحنه: معصومه موسوی، سرپرست گروه هنروران: احمد امیری امامی، جانشین تولید: تورج رضوی، مدیر تدارکات: سینا جعفری، عکاس: ابوالفضل ربیعپور، مشاور رسانهای: رکسانا قهقرایی، تهیه کننده: علی خسروی، پخش بینالمللی: درگاه فیلم ایران.
چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ برگزار خواهد شد.
داریوش مهرجویی کارگردان مولف سینما در حالی در ۸۴ سالگی دارفانی را وداع گفت که طی ۶ دهه گذشته همواره حضوری فعال و تأثیرگذار در سینمای ایران داشت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، کمتر از ۷۲ ساعت از اتفاق تلخ درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش میگذرد و هنوز سینمای ایران از ابعاد این فاجعه، در بهت است، هنوز پیامهای تسلیتی برای او صادر میشود و هنوز این سوال مطرح است که انگیزه قاتل یا قاتلانشان چه چیزی بوده است. در این میان تحلیلها فراوان است، این تحلیلها از صحبتهای عامه مردم فراتر رفته و حتی پا به روزنامهها و رسانههای رسمی هم گذاشته است، فقط کافی است سری به صفحه نخست روزنامههای صبح دیروز بزنید تا با گوشهای از این تحلیلها مواجه شوید.
این اتفاق به قدری تلخ بود که رئیس سازمان سینمایی در پیام رسمی خود، بر لزوم روشن شدن ابعاد این جنایت تأکید کرد و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم برای پیگیری ماجرای قتل داریوش مهرجویی و همسرش جلسه فوقالعاده برگزار کرد.
با این همه اما آنچه باید بپذیریم، از دست دادن یکی از کارگردانان کهنهکار و تأثیرگذار سینمای ایران است. کارگردانی مولف که با آنکه فیلمهای متاخرش حتی سختترین هوادارانش را هم راضی نمیکرد اما نمیتوان کتمان کرد که از چهرههای شاخص جریان موج نو در سینمای پیش از انقلاب بود و در سالهای پس از انقلاب هم همچنان در عرصه فیلمسازی فعال بود و آثار تاثیرگذاری خلق کرد.
در این گزارش، مروری کوتاه بر کارنامه این هنرمند فقید داشتهایم.
داریوش مهرجویی که در جوانی برای تحصیل در رشته فلسفه به کالیفرنیا رفته بود، در اواسط دهه ۴۰ به ایران بازگشت و در اولین تجربه فیلم «الماس ۳۳» را کارگردانی کرد. فیلمی بسیار پرهزینه که در گیشه شکست خورد و نتوانست توجه ویژهای را هم از سوی علاقهمندان سینما به سمت خود جلب کند.
او ۲ سال بعد، با همکاری غلامحسین ساعدی، فیلمنامه «گاو» را در قالب اقتباسی از مجموعه داستان «عزاداران بیل» نوشت و اینگونه یکی از مهمترین فیلمهای کارنامه خود را در حالی که هنوز از مرز ۳۰ سالگی عبور نکرده بود، کارگردانی کرد.
عزتالله انتظامی در نمایی از فیلم «گاو»
فیلم «گاو» با بازی درخشان عزتالله انتظامی، از آثار شاخص موج نوی سینمای ایران بود که در تقابل با سینمای مبتذل پیش از انقلاب شکل گرفته بود. پخش تلویزیونی فیلم «گاو» در اولین ماههای پس از انقلاب و مهر تأیید امام خمینی (ره) بر آن، بهعنوان سینمایی که میتواند در جمهوری اسلامی ایران استمرار پیدا کند، به این فیلم جایگاهی تاریخی هم داد.
مهرجویی یک سال بعد از «گاو» براساس فیلمنامهای از علی نصیریان، فیلم «آقای هالو» را کارگردانی کرد که نصیریان خود ایفاگر نقش اصلی آن هم بود.
در نخستین سال از دهه ۵۰ مهرجویی در همکاری دیگری با علی نصیریان به عنوان بازیگر نقش اصلی، فیلم اقتباسی «پستچی» را کارگردانی کرد اما اتفاق ویژه در کارنامه فیلمسازی این کارگردان در دهه ۵۰، در سال ۵۳ رقم خورد.
فیلم سینمایی «دایره مینا» حاصل اقتباس دیگری از قصههای غلامحسن ساعدی در کارنامه مهرجویی بود. فیلمی با سوژه تلخ و مرتبط با معضلات اجتماعی که براساس برخی روایتها، بازتابهای رویکرد انتقادی آن بود که منجر به تسریع در تأسیس سازمان انتقال خون ایران شد.
داریوش مهرجویی در پشت صحنه «دایره مینا»
«دایره مینا» دومین فیلم توقیفی کارنامه مهرجویی بعد از «گاو» محسوب میشود به نحوی که صدور پروانه نمایش برای آن سه سال طول کشید و مدیریت وقت سینمای ایران تمایلی به اکران عمومی آن نداشت. فیلم بعدها در جشنوارههای خارجی هم خوش درخشید و در سال ۵۷ توانست به اکران عمومی برسد.
«مدرسهای که میرفتیم» عنوان آخرین فیلم داریوش مهرجویی در دهه ۵۰ و اولین فیلم رسمیاش در سالهای پس از پیروزی انقلاب است. فیلمی که مانند آثار قبلی مهرجویی همچنان علی نصیریان و عزتالله انتظامی در آن ایفای نقش میکردند و داستانش مرتبط با حال و هوای انقلابی آن سالهای ایران بود.
در سالهای پایانی دهه ۵۰ و ابتدای دهه ۶۰ داریوش مهرجویی برای مقطعی کوتاه به فرانسه مهاجرت میکند اما بازگشت او به میدان کارگردانی سینما در میانه دهه ۶۰ منجر به اتفاقاتی ویژه در کارنامه این فیلمساز میشود.
«اجارهنشینها» بهعنوان یکی از موفقترین فیلمهای کمدی سینمای بعد از انقلاب، در سال ۶۵ و براساس طرحی که داریوش مهرجویی در پاریس نوشته بود، به تولید رسید که در آن شاهد درخشش بازیگرانی همچون عزتالله انتظامی، اکبر عبدی، حمیده خیرآبادی و فردوس کاویانی بودیم. فیلم هر چند مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت اما منتقدانی هم داشت که شاخصترین آنها محسن مخملباف بود.
اکبر عبدی در نمایی از «اجارهنشینها»
مخملباف در نامهای معروف به مدیریت وقت بنیاد سینمایی فارابی در واکنش به فیلم «اجارهنشینها» نوشت: «دو ساعت پیش که فیلم را دیدم حاضر بودم به خودم نارنجک ببندم و مهرجویی را بغل کنم و با هم به آن دنیا برویم.»
مهرجویی در گام بعدی خود فیلم «شیرک» را با فیلمنامه مشترکی با کامبوزیا پرتوی و به تهیه کنندگی مسعود کیمیایی ساخت که از معدود فیلمهای نوجوانانه کارنامه این فیلمساز هم محسوب میشود.
سال ۶۸ اما سالی است که «هامون» در سینمای ایران متولد میشود. فیلمی مهم در تاریخ سینمای ایران که داریوش مهرجویی با نقشآفرینی درخشان و ماندگار خسرو شکیبایی آن را کارگردانی کرد و همچنان از نگاه برخی منتقدان، شاخصترین فیلم کارنامه این فیلمساز محسوب میشود. همان فیلمی که هنوز هم که هنوز است بریدههایش در شرایط مختلف در فضای مجازی دست به دست میشود.
«بانو»، «سارا» و «پری» عناوین فیلمهایی است که داریوش مهرجویی در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ کارگردانی کرد و همانطور که از عناوین آنها مشخص است، وجه بارز آنها تمرکز بر دنیای قهرمانان زن بود.
در ادامه همین مسیر هم فیلم «لیلا» در سال ۷۵ ساخته شد که جایگاه لیلا حاتمی را بعد از ۲ تجربه همکاری با پدرش زندهیاد علی حاتمی، بهعنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار، در سینمای ایران تثبیت کرد.
لیلا حاتمی در نمایی از فیلم «لیلا»
«درخت گلابی» را هم داریوش مهرجویی با اقتباس از داستانی به قلم گلی ترقی در سال ۷۶ کارگردانی کرد. فیلمی که با روایت سرگشتگیهای یک نویسنده، همچنان بخشی از دغدغههای فلسفی مهرجویی در سینما را نشان میداد.
«دختر دایی گمشده» و «میکس» را هم مهرجویی در سالهای پایانی دهه هفتاد کارگردانی کرد.
دهه هشتاد را مهرجویی با کارگردانی فیلم تلخ و تکاندهنده «بمانی» آغاز کرد. فیلمی اپیزودیک با روایتهایی از دخترانی که قربانی تنگنظری بزرگترهای خود میشوند.
۲ سال بعد اما فیلمی با حال و هوای کاملاً متفاوت با امضای مهرجویی به سرانجام رسید؛ «مهمان مامان» در سال ۸۲ و در قالب اقتباس از داستانی به قلم هوشنگ مرادی کرمانی کارگردانی شد. پروژهای که مهرجویی نسخهای سریالی از آن را هم در اختیار تلویزیون قرار داد و در اکران عمومی هم یکی از موفقترین آثار این فیلمساز در برقراری ارتباط با مخاطب عام بود.
داریوش مهرجویی در پشتصحنه «سنتوری»
سه سال بعد اما نوبت به جنجالیترین فیلم کارنامه این فیلمساز رسید. در سال ۸۵ فیلم «سنتوری» در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و علاوهبر سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بهرام رادان، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را هم به دست آورد. اما فیلم نتوانست به راحتی وارد چرخه اکران عمومی شود و حاشیهها باعث توقیف آن شد. بعدها نسخه قاچاق فیلم بهصورت گسترده در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
بعد از حواشی فیلم «سنتوری» در نیمه دوم دهه هشتاد، مهرجویی ۲ فیلم «طهران، تهران» و «آسمان محبوب» را ساخت که هیچیک آثاری درخور توجه در کارنامه این فیلمساز به حساب نیامدند.
گویی بعد از حواشی فیلم «سنتوری» مسیر فیلمسازی داریوش مهرجویی به سمت و سویی رفت که دیگر نتوانست به دوران اوج خود بازگردد. او در دهه ۹۰ چهار فیلم «نارنجیپوش»، «چه خوبه که برگشتی»، «اشباح» و «لامینور» را کارگردانی کرد که هیچکدام حتی علاقهمندان پیگیر سینمای ایران این فیلمساز را هم راضی نکرد.
نمایی از «لامینور» آخرین فیلم داریوش مهرجویی
زندهیاد داریوش مهرجویی ۶ دهه از ۸ دهه عمر خود را به فیلمسازی و سینما اختصاص داد و هیچگاه از کسب تجربههای تازه در این عرصه، خسته نشد. او فیلمسازی بود که با تمام فراز و فرودها در کارنامهاش، خاطرات بسیاری را برای سینمادوستان ایرانی به یادگار گذاشته است. او به معنای واقعی یک عاشق سینما بود.
موضوع فلسطین، همواره سوژه ملتهبی برای سینمای ایران بوده است؛ آثار درخوری در این حوزه تولید شدهاند که برخی از آنها در حافظه بصری سینمادوستان به ثبت رسیدهاند. با این حال، ظرفیت سوژهای و ابژهای محور مقاومت به اندازهای است که میتوان دهها و صدها فیلم دیگر نیز راجع به آن به تولید رساند.
به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، فلسطین مظلوم این روزها دیگر درد بزرگ جهان اسلام نیست بلکه به دغدغه اصلی بسیاری از مردم سراسر جهان تبدیل شده است که میبینند پارهتن جهان اسلام چگونه در برابر یوغ وحشی استعمار، اینچنین مردانه مبارزه کرده و جان خود را در مسیر آرمان، فدا میکند.
مخابره گزارشهای بصری از میدان نبرد، خون مردم آزادیخواه در سراسر جهان را به جوش آورده است همچنانکه تا پیش از این، بخشی از این مجاهدتها و نقشهراه، با بیانی دراماتیک در آثار سینمایی به ثبت رسیده و برخی از آنها توانستند حتی در اکرانهایی جهانی، به موفقیتهای خوبی دست پیدا کنند.
برخلاف آنچه که انتظار میرفت، دست سینمای ایران در موضوع فلسطین و مقاومت، چندان هم خالی نیست اما نکته قابلتوجه آنکه در این مسیر، نباید چندان به داشتههای گذشته دل خوش کرد چرا که این معادله، هر روز و با بسط دانش و فناوری لجستیک این مردم شریف، تغییر کرده و این الزام احساس میشود که فیلمهای تکنیکیتری با این محوریت به تولید برسد که طی آن، فلسطینی قدرتمند به تصویر کشیده شود.
در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به مهمترین فیلمهایی که با محوریت فلسطین و جبهه مقاومت ساخته شده است.
سرب
شاید جالب باشد که مسعود کیمیایی در سال ۶۷ و با فیلم سرب، به نخستین کارگردان پس از انقلاب تبدیل شد که مستقیما به موضوع فلسطین پرداخت.
این فیلم، داستان دانیال با بازی امین تارخ و مونس با بازی فریماه فرجامی است که میخواهند به ارض موعود بروند؛ اما با مخالفت سازمانی به نام هاگانا که یهودیان را بسیج میکند، روبرو میشوند. یعقوب، عموی دانیال بهدست اعضای هاگانا کشته میشود و دانیال و مونس که قاتل را شناختهاند، میگریزند. میرزا محسن، فرد متدینی که به کمک مقتول شتافته، بهعنوان قاتل دستگیر و به زندان افکنده میشود.
نوری برادر میرزا محسن که خبرنگار است، تصمیم دارد زن و شوهر یهودی را برای ادای شهادت به دادگاه ببرد. مونس و دانیال که مصمم هستند از مرز خارج شوند، از دست نوری و اعضای هاگانا میگریزند. نوری آنها را مییابد. زن میگریزد اما نوری دانیال را بهموقع به جلسه دادگاه میرساند. روبروی کاخ دادگستری، او خود را سپر تیری میکند که یکی از آدمکشها که در تعقیب آنها بودند، به سوی دانیال شلیک میکند.
آتش پنهان
آتش پنهان به کارگردانی حبیب کاوش در سال ۱۳۶۹، از نخستین آثاری است که مستقیما اشغال فلسطین را دستمایه خود قرار داده است.
ژاکوب، یهودی لبنانیالاصل، در یک مهمانی همراه تعدادی از نزدیکانش به دست گروهی که به لباس رزمندگان فلسطین درآمدهاند، کشته میشود. خواهر و دختر ژاکوب، سارا، از این حمله جان سالم بهدر میبرند. رزمندگان فلسطینی که درمییابند هدف اسراییلیها از این ماجرا، برانگیختن افکار عمومی برای مبارزه با آنهاست، مسببان اصلی واقعه را افشا میکنند.
سارا پس از شرکت در یک عملیات ناموفق تروریستی علیه ابوخلیل و فرزندش ابوعلی، درمییابد که نامزد اسراییلیاش طراح و مجری توطئه قتل پدرش بوده است. نظامیان اسراییلی برای مقابله، دست به اقدام تلافیجویانه میزنند و گروهی از رهبران فلسطینی از جمله ابوخلیل را دستگیر میکنند. بهدنبال این ماجرا، دو رزمنده فلسطینی در یک عملیات انتحاری، ستاد فرماندهی نیروهای اسراییلی را منهدم میکنند.
بازمانده
بازمانده را سیفالله داد در سال ۱۳۷۳ ساخت. این فیلم، یکی از نخستین فیلمهای استاندارد درباره فلسطین اشغالی است. داستان فیلم درباره زن و شوهر جوانی است که به همراه فرزند نوزادشان؛ فرحان در بیتالمقدس زندگی میکنند. وقتی صهیونیستها به قدس حمله میکنند، پدر و مادر فرحان را میکشند. یک خانواده یهودی مهاجر از لهستان، خانه آنها را اشغال میکند. به دلیل عقیم بودن زوج یهودی، آنها فرحان را به عنوان فرزند خود بزرگ میکنند.
اما مادربزرگ فرحان با نفوذ به خانه تحت اشغال، به عنوان پرستار بچه، مبارزهای را برای حفاظت و بازپسگیری نوهاش آغاز میکند. در نهایت مادربزرگ با پیوستن به یک گروه انقلابی در نقش یک مبارز سیاسی ظاهر میشود. او با انجام عملیاتی خطرناک، قطار حامل اشغالگران صهیونیست را منفجر میکند و نوه خود را از غاصبان پس میگیرد.
هفت سنگ
عبدالرضا نواب صفوی در سال ۷۶، هفت سنگ را جلوی دوربین میبرد.
هفت سنگ، داستان دیوید پسر خاخام الیاس مشوه شمعون است که پس از سالها اقامت در هلند و پایان تحصیلاتش، برای زیارت و ملاقات با شخصی به نام شیخ کریم وارد فلسطین میشود. خاخام که قصد دارد پسرش را در الخلیل نگه دارد و برای آینده او در دستگاه حکومتی صهیونیستها امیدها دارد، دیوید را به مقامات معرفی میکند اما ماموران موساد که از مقاصد دیوید مطلع شدهاند، به دنبال او میروند.
قاعده بازی
نوابصفوی پس از ساخت هفتسنگ، بلافاصله فیلم قاعده بازی را به تولید میرساند.
در این فیلم، یک هواپیمای ۴۷۴ که از وین عازم تلآویو است، توسط نیروهای مبارز فلسطینی ربوده میشود و ۳۵۰ نفر مسافر آن به گروگان گرفته میشوند. دولت صهیونیستی برای استفاده تبلیغاتی، ترجیح میدهد که مسافران به نحوی از بین بروند و درصدد نقشهای برای انجام این برنامه برمیآید. مبارزان فلسطینی برای نجات جان مسافران در تلاش هستند تا نقشه صهیونیستها را خنثی کنند.
قناری
قناری به کارگردانی جواد اردکانی، دیگر فیلم مهم این حوزه به شمار میرود. قناری درباره یک پسر خردسال فلسطینی است که دچار لکنت زبان است. یک کشیش مسیحی، قناری کوچکی را به او هدیه میدهد. به سفارش پدر، سیمون باید برای قناری خود محیطی آرام و کم سروصدا ایجاد کند تا قناری بتواند برایش آواز بخواند. تلاش این کودک برای یافتن محیط آرام، او را با مسائل مختلفی روبرو میکند. این فیلم، اکران عمومی نشد و تنها در چند جشنواره و همچنین تلویزیون به نمایش درآمد.
هیام
کارگردانی هیام را محمد درمنش به عهده دارد. هیام، داستان یک دانشجوی مهندسی تبعه انگلیس است که برای ازدواج با دختری به نام هیام، از انگلیس به جنین در فلسطین اشغالی سفر میکند. مراسم ازدواج برگزار میشود. وقتی آن دو نفر قصد خروج از فلسطین را دارند، صهیونیستها به آنها حمله میکنند و شوهر هیام دستگیر میشود. در انتهای فیلم، هیام و شوهرش از دست صهیونیستها آزاد میشوند.
چشمان آبی زهرا
چشمان آبی زهرا به کارگردانی علی درخشی، سریالی است که یک نسخه سینمایی از روی آن تهیه شد. این فیلم درباره جستجوی یک گروه پزشکی اسرائیل در اردوگاههای فلسطینی برای یافتن یک کودک است تا چشمان او را به جای چشمان فرزند یکی از مقامات بلندپایه اسرائیل پیوند بزنند. فرزند اسرائیلی دارای معلولیتهای متفاوتی است. تئودور؛ کودک ناقصالخلقهای است که با دزدیدن چشمان زیبای یک کودک فلسطینی، بیناییاش را به دست میآورد.
پخش چشمان آبی زهرا در سالهای ابتدایی دهه ۸۰ واکنشهای متفاوتی را در پی داشت. از جمله آنکه در زمان نمایش نسخه سریالی این اثر از شبکه جهانی سحر، دریافت تصاویر این شبکه در فرانسه قطع شد.
راه نجات
این فیلم، نخستین ساخته بلند سینمایی راما قویدل است. راه نجات، داستان مها، مربی مهربان و دلسوز پرورشگاه بهشت در غزه است. بین مها و بچههای پرورشگاه، ارتباط عاطفی عمیقی وجود دارد که لحظههای شیرینی را رقم میزند اما یک حادثه باعث میشود مها حافظهاش را از دست بدهد.
راما قویدل در این فیلم برای مطابقت جزئیات لوکیشن با مختصات بومی فضا و بستر مکانی وقوع داستان فیلم، از مشاوره عبدالله عبدالرحیم؛ فیلمساز جوان فلسطینی و ساکن غزه بهره گرفته است.
بیگانگان
بیگانگان به کارگردانی عباس رافعی از دیگر محصولات سینمای ایران درباره مساله فلسطین است که درواقع برای مخاطب برونمرزی ساخته شده است. همه عوامل این فیلم به جز نویسنده و کارگردان، عرب هستند. این فیلم داستان جوانی به نام حسام است که عاشق دختری به نام لیلا میشود. آن دو قصد ازدواج با یکدیگر را دارند اما حمله صهیونیستها و آواره شدن ساکنان شهر باعث میشود که این دختر و پسر، یکدیگر را گم کنند. پس از گذشت مدت زمانی طولانی، این دو عاشق، در پیری، یکدیگر را پیدا میکنند.
زخم زیتون
زخم زیتون، نخستین ساخته سینمایی محمدرضا آهنج، محصول سال ۱۳۸۳ است.
این فیلم، داستان زنی است که همسرش از مبارزان علیه اشغالگری اسراییل است که با وجود مخالفت زن، نسبت به حضور مرد در جهاد علیه اسراییلیها براثر اتفاقی مجبور میشود خودش نیز در جریان مبارزه قرار بگیرد و در این راه آنقدر پیش میرود که یک تصمیم غیرمنتظره میگیرد؛ تصمیمی که باعث تحول شخصیتی او و دیگران میشود.
شکارچی شنبه
شکارچی شنبه به کارگردانی پرویز شیخطادی به ایدئولوژی صهیونیستها در تربیت فرزندانشان میپردازد. این فیلم داستان زندگی کودکی است که میان اقوام مختلف رفته و از هر یک از آنها، چیزی آموخته است. کودکی یتیم به اصرار پدربزرگش که یکی از سران صهیونیسم است، مدت یکماه از مادرش جدا میشود و تحت آموزشهای صهیونیستی قرار میگیرد. بعد از گذشت یکماه، کودک که حالا شستوشوی مغزی شده، به موجودی خشن، خطرناک و خونریز تبدیل میشود تا جایی که در پایان این فیلم، شاهد به قتل رسیدن پدربزرگ به دست کودک هستیم.
شیخطادی عنوان کرده که با بررسی متون و اندیشههای اسرائیلی و گفتوگو با یهودیان بیطرف توانسته به لایههای پنهان افراطیگریهای یهود دست پیدا کند.
فیلادلی
فیلادلفی به کارگردانی عزتالله جامعی، درباره گروهی است که برای انجام فعالیت بشردوستانه تصمیم میگیرند تا آذوقه و وسایل پزشکی را به محاصرهشدگان غزه برسانند و برای رسیدن به این هدف، اقدام به حفر تونلی زیرزمینی میکنند.
علی نصیریان آرزو داشت آخرین کارهنریاش با داریوش مهرجویی باشد اما سرنوشت این گونه بود که آخرین کار مهرجویی با نصیریان رقم بخورد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، آنچنان در شوک قتل فجیع داریوش مهرجویی و همسرش، وحیده محمدیفر هستیم که دست و دلمان نمیرود مانند شیوه مرسوم مطبوعات به هنگام درگذشت یک هنرمند، به تهیه گزارش و گفتگو بپردازیم اما آنچه در ادامه میآید، بازخوانی بخشی از گفتههای علی نصیریان است درباره همکاری با داریوش مهرجویی.
به گزارش ایسنا، «لامینور» آخرین ساخته داریوش مهرجویی است. فیلمی که بعد از ۴۰ سال همکاری دوباره او را با نصیریان رقم زد.
ساخت و اکران این فیلم سبب شد تا نصیریان در نشستهایی که برای این فیلم برپا میشد، بخشی از خاطرات گذشته و اولین همکاریهای خود را با مهرجویی روایت کند.
دهه ۴۰ نصیریان جزو بازیگران شاخص تئاتر بود و گزینه خوبی برای کارگردان نوجویی که دنبال ساخت فیلمهایی از نوعی دیگر بود.
نمایشی روی صحنه بود که جوانی آراسته و به قول نصیریان خوش تیپ به دیدن آن آمد و بعد از اجرا گفتند او داریوش مهرجویی است که برای فیلمش دنبال بازیگر میگردد.
این جوان که در آمریکا فلسفه خوانده بود، تسلطی کامل به ادبیات ایران و جهان هم داشت و این گونه بود که بخشی از بهترین فیلمهای سینمای ایران را با اقتباس یا برداشت از آثار شاخص ادبی ساخت.
او دوستی نزدیکی هم با غلامحسین ساعدی داشت، یکی از نمایشنامهنویسان به نام کشورمان. پس چه فرصتی بهتر که مهرجویی برای ساخت دومین فیلمش «گاو» سراغ نمایشنامهای از او برود و چه موقعیتی بهتر که با بازیگرانی همکاری کند که در تئاتر ریشه داشتند و در نمایشنامههای ساعدی بازی کرده بودند.
یکی از این بازیگران علی نصیریان بود و این گونه شد که اولین همکاری مهرجویی و نصیریان در فیلم «گاو» رقم خورد.
نصیریان حدود ۴۰ سال بعد زمانی که در فیلم «لامینور» برای چندمین بار با مهرجویی همکاری کرد، به مرور خاطراتی از اولین همکاریهای خود با این کارگردان پرداخت که بخشهایی از آن را با هم میخوانیم:
«قصه «گاو» از کتاب عزاداران بَیَل نوشته جناب غلامحسین ساعدی بود. در سال ۳۶ مرکزی با عنوان اداره هنرهای دراماتیک تاسیس شد و از آن زمان ما با جناب ساعدی همکاری کردیم. ابتدا با یکسری نمایشنامه با مضمون مشروطه با هم کار کردیم تا اینکه یک شب آقای ساعدی با جوانی خوشرو به نام داریوش مهرجویی پیش ما آمدند و گفتند که ایشان میخواهند فیلم «گاو» را بسازند. ما از شوق حس عجیبی پیدا کردیم و نمیدانستیم باید از خوشحالی چه کنیم.
البته قبلا در تلویزیون ایران، تئاترهایی را اجرا کرده بودیم که یکی از آنها همین نمایشنامه «گاو» بود. آقای آلاحمد از این اثر تمجید فراوانی کردند. بعد از آن که سناریوی فیلم نوشته شد، تازه متوجه شدیم مقوله سینما با تئاتر متفاوت است. داریوش مهرجویی تستهای فیلمی و سینمایی از ما گرفت و تمرینهایی برای ما گذاشت و سکانسهای پردیالوگ فیلم را در اداره تئاتر تمرین کردیم.
این فیلم برای ما بسیار تاثیرگذار بود. من همیشه گفتم که در «گاو»، مهرجویی ما را با قرار گرفتن مقابل دوربین و بازی فیلم سینمایی آشنا کرد. من از ایشان سینما را یاد گرفتم. موضوع عمق میدان و حرکات دوربین و تکنیکهای سینما آنجا برای ما روشن شد. اولین کارگردان و معلمی که به من یاد داد مقابل دوربین چه کنم، داریوش مهرجویی بود.»
نصیریان درباره شخصیت داریوش مهرجویی هم گفته بود: «مهرجویی خیلی با وسواس کار میکرد. من اخیرا با او کار کردم و دیدم با وجود بالارفتن سن هنوز دقت قدیمش را دارد. حتی زمانی که با اهالی روستا بازی می کردیم، بارها کار و تمرین میکردیم.»
اردیبهشت سال گذشته در اولین اکران لامینور هم نصیریان آرزو کرد عمر خودش و مهرجویی برای یک همکاری دیگر کفاف بدهد و گفت: برای من خیلی جذاب خواهد بود که آخر عمری با مهرجویی زندگیام را تمام کنم.
او در این اکران در ستایش از داریوش مهرجویی گفت: کار کردن با آقای مهرجویی برای من همیشه فوقالعاده جالب بوده است. بعد از چهل سال دوری و جدایی از ایشان، این همکاری شکل گرفت. فرهنگ غنی و درک و دانش، پشتوانه کار یک سینماگر است. سینما فقط تکنیک نیست. سینما اندیشه و فکر است و ایشان صاحب فکر بودند. از همان موقع هم کار کردن با ایشان برای من بسیار جذاب بود و برای من این ارتباط بسیار جذاب بوده و انشاءالله هم ایشان و هم من عمرمان کفاف بدهد یک بار دیگر هم این اتفاق بیفتد.
حالا عمر مهرجویی به پایان رسانده شده و «لامینور» به عنوان آخرین همکاری او و نصیریان رقم خورده است.
به دنبال امضای تفاهمنامه میان انجمن سینمای جوانان ایران و بنیاد بینالمللی ۱۵ خرداد، تولید فیلمهای کوتاه با مضامین جمعیت و خانواده در دستور کار نهاد متولی سینمای کوتاه قرار گرفت.
به گزارش رسانه سینمای خانگی از ستاد خبری چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، حمیدرضا علیانزادگان مدیرعامل بنیاد بینالمللی ۱۵ خرداد و مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران و دبیر چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، در آستانه برگزاری این رویداد تفاهمنامه همکاری امضا کردند.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران با اشاره به اهمیت موضوع جمعیت و کارآمدی مدیوم سینما برای پرداختن به آن گفت: کسانی که در دور جدید مدیریتی انجمن با این نهاد سروکار دارند میدانند که اولویت ما تولید است. ما ۱۶ اولویت تولیدی را اعلام کردیم که موضوع جمعیت و فرزندآوری یکی از آنهاست و این اولویت جزو پنج اولویتی است که بودجه بیشتری هم برای تولید آن میگذاریم و در طول سال گذشته هم محصولات خوبی را تولید کردیم.
آذرپندار افزود: میتوان گفت تعداد زیادی از فیلمهای رسیده به دبیرخانه جشنواره امسال نیز با مضامینی در ارتباط با خانواده همراه بود. همچنین برخی از این فیلمهای موضوعی نیز در مرحله تولید قرار دارند.
وی در مورد جایزه ایران جوان گفت: امیدواریم هر ساله بتوانیم با موضوع جمعیت و فرزندآوری فیلمهای درخوری داشته باشیم و بخش «ایران جوان» بخش ثابتی در جشنواره پیدا کند.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران و دبیر چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران افزود: انجمن سینمای جوانان ایران نیز به عنوان بزرگترین باشگاه تولید فیلم کوتاه، بزرگترین مدرسه سینمایی ایران و البته یکی از بزرگترین مدارس سینمایی دنیا آماده مشارکت و تعامل با هر نهادی است که در خصوص جمعیت بودجه ای اختصاص دهد تا محصول فرهنگی و فرهنگساز تولید شود و همین همت بنیاد ۱۵ خرداد در پرداختن به مساله جمعیت نیز برای مغتنم است و ما از آن استقبال کردیم.
مدیرعامل بنیاد بینالمللی ۱۵ خرداد نیز در این جلسه بیان کرد: خدا را شکر میکنیم این توفیق نصیب مجموعه ستاد فرمان اجرایی امام خمینی(ره) شد تا در نهضت رفع گرههای ذهنی برای جوانی جمعیت ایران بتوانیم نقشی ایفا کنیم و امروز نقطه عطفی برای رقم خوردن همکاریهای آتی میان بنیاد ۱۵ خرداد و انجمن سینمای جوانان ایران خواهد بود. ستاد فرمان اجرایی امام در دوره جدید فعالیتهای خود ضمن تداوم ماموریتهای قبلی مبنی بر محرومیتزدایی، به جمعیت و سلامت افزایی نیز توجه دارد و برای هر دو موضوع بیش از ۲۰ کار ویژه در برنامهای پنج ساله مدون شده است. چنانچه در دو سال گذشته بر معیشت خانواده و جمعیت تمرکز کردیم و مصادیق آن هم انجام شد.
حمیدرضا علیانزادگان ادامه داد: همچنین تفاهمی با سازمان نقشه برداری و مرکز آمار ایران برای راه اندازی اطلس جمعیت داشتیم که تا پایان سال جاری راه اندازی می شود. همچنین در تفاهم با سازمان صداوسیما تلویزیون «ایران جوان» آغاز به کار کرد تا محصولات متنوعی از دریچه آن به نمایش در میآید، به طور کلی در شورای اجتماعی بنیاد جمعبندیمان این بود بعد از سال ۱۴۰۲ وارد تعاملات جدی با کنشگران جمعیت شویم و یکی از تفاهمها مورد هدف، مرتبط با انجمن سینمای جوانان ایران است تا حمایت از ارتقای کمی و کیفی تولید محصولات فرهنگی در زمینه فرزندآوری، جمعیت و توسعه عدالت فرهنگی در مناطق کم برخوردار تحقق یابد، جامعه از نتایج مجموعه اقدامات فرهنگی بهرهمند شود و انشالله فرزندان ما در آینده دغدغهای برای سالخوردگی جمعیت نداشته باشند.
این تفاهمنامه در چند بخش تولید فیلم کوتاه؛ جایزه «ایران جوان» در جشنواره و عرضه فیلم کوتاه با موضوع جمعیت منعقد شده است.
چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ برگزار میشود.
در پی واقعه تلخ پیش آمده برای داریوش مهرجویی، کارگردان نامدار کشورمان و همسرش، رئیس سازمان صداوسیما در پیامی این واقعه را تسلیت گفت.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی رسانه ملی، در متن پیام پیمان جبلی آمده است: روزی تلخ و دردناک برای هنر ایران رقم خورد. فقدان اندوه بار و تاسف برانگیز مرحوم داریوش مهرجویی و همسر محترمه اش، قلب همه مان را جریجه دار کرد. آن استاد فقید با قلم و نگاهش یکی از نمادهای سینمای مردمی و محبوب ایران بود و آثارش در زمره ماندگارترینها قرار دارد.
در ادامه این پیام آمده است: مرحوم مهرجویی سابقه همکاری با رسانه ملی در ساخت فیلم های مهمان مامان و آسمان محبوب داشت و چه حسرت برانگیز که دو سریال عطار و زکریای رازی با قلم وی به مرحله تصویربرداری نرسید. بی شک عاملان وقوع جنایت هولناک دیشب، تاوان پس خواهند داد و عدالت درباره شان اجرا خواهد شد.
ضایعه درگذشت مرحوم مهرجویی و همسرشان را به خانواده، دوستان و اهالی هنر تسلیت گفته و از خداوند منان برای آن دو عزیز، رحمت واسعه الهی مسألت می نمایم.
داریوش مهرجویی و همسرش حمیده محمدی فر، دیشب در خانه خود در کرج توسط افراد ناشناس به قتل رسیدند. مرحوم مهرجویی متولد ۱۳۱۸ بود و با ساخت آثاری مانند گاو، دایره مینا، هامون، لیلا، سارا، پری، اجاره نشینها، مهمان مامان، نارنجی پوش، سنتوری، آسمان محبوب و لامینور از جمله کارگردانان صاحب سبک سینمای ایران به شمار می آمد.
درپی قتل داریوش مهرجویی و همسرش، رئیس سازمان سینمایی گفت: اطمینان خاطر میدهم سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از همه ظرفیتهای خود برای پیگیری این واقعه و شناسایی و مجازات عامل یا عوامل این جنایت نابخشودنی استفاده خواهد کرد و تا حصول نتیجه و روشن شدن همه ابعاد ماجرا ذرهای دریغ نخواهد کرد.
رئیس سازمان سینمایی در پی فقدان تاسف بار داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر پیام تسلیت منتشر کرد. به گزارش سینمای خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، متن پیام محمد خزاعی به این شرح است:
“انالله وانا الیه راجعون ضایعه فقدان جانگداز سینماگر نامدار سینمای ایران استاد داریوش مهرجویی و همسر بزرگوار ایشان دل سینماگران شریف ایران و علاقمندان این فیلمساز مولف و برجسته سینما را به درد آورد. استاد مهرجویی که از بنیانگذاران موج نو سینمای ایران و طلایه دار سینمای متفکر و دغدغه مند بود همواره در مسیر رشد و تعالی سینمای ایران قدم برداشت و آثاری ماندگار و جریان ساز را به عرصه فرهنگ و هنر این مرز و بوم هدیه کرد. داغ از دست دادن یکی از معتبرترین و شاخص ترین سینماگران ایرانی فراموش شدنی نیست چنانکه جای خالی این هنرمند بزرگ هم پر شدنی نیست. اینجانب ضمن عرض تسلیت خدمت بازماندگان این حادثه دردناک و تعزیت محضر همه سینماگران و علاقمندان این هنرمندبزرگ، اطمینان خاطر میدهم سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از همه ظرفیتهای خود برای پیگیری این واقعه و شناسایی و مجازات عامل یا عوامل این جنایت نابخشودنی استفاده خواهد کرد و تا حصول نتیجه و روشن شدن همه ابعاد ماجرا ذرهای دریغ نخواهد کرد. محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور”
پیام تسلیت مرکز گسترش برای درگذشت داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی هم با انتشار پیامی درگذشت فیلمساز بزرگ داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر را تسلیت گفت.
در این پیام نوشته شده است: امروز برای سینمای ایران و دوستدارانش، روزی دردناک است. نام داریوش مهرجویی با تاریخ سینما گره خورده، نه تنها با موج نو و خونی تازه که در رگهای سینمای رخوت زده آن سالها جاری کرد. با شور و عشق و زندگی که در همه آثارش جاری بود.
با فیلم مهم «گاو» فصلی تازه در سینمای ایران گشود و با «هامون»، «لیلا»، «اجاره نشینها»، «پری» و «مهمان مامان»، تاریخ این سرزمین و زنان و مردانش را در قالب تصویر به یادگار گذاشت.
درگذشت او، اینچنین تکان دهنده و اندوهساز، پایانی شایسته برای هنرمند بزرگی نیست که بیش از هر چیز «زندگی» را ستایش میکرد. افسوس و صد دریغ که با قلبی شکسته و چشمانی اشکبار، خاطرات او را در ذهنمان مرور خواهیم کرد.
مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی درگذشت داریوش مهرجویی سینماگر بزرگ و همسرش وحیده محمدیفر را به خانواده محترم این دو هنرمند فقید، جامعه سینمای ایران و دوستداران این سینماگر تسلیت میگوید.
موسسه اوج هم درگذشت ناباورانه داریوش مهرجویی و همسرش را تسلیت گفت
در بیانیه سازمان هنری رسانهای اوج آمده است: درگذشت ناباورانه و تاثر برانگیز «داریوش مهرجویی» کارگردان و نویسنده نامدار سینمای ایران و همسرشان را به جامعه فرهنگی و هنری ایران تسلیت عرض نموده و برای ایشان غفران الهی را مسئلت مینماید.
«من از هفت، هشت سالگی سنتور میزدم. در هنرستان عالی موسیقی، سلفژ و هارمونی یاد گرفتم و در آنجا پیانو هم میزدم. دلم میخواست موسیقی را ادامه دهم، آهنگساز شوم و مثل بزرگان موسیقی قطعاتی بسازم اما متاسفانه این هنر را دیر شروع کردم و مشکلات زیادی برای ادامه این کار داشتم. مثلا چون پیانو نداشتم، باید تا ساعت ۱۱ تا ۱۲ شب در هنرستان تمرین میکردم و خب این کارم را سخت میکرد…»
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، درست است، زندهیاد داریوش مهرجویی پس از پایان روزهای هنرستان، سینما را برگزید و دیگر دغدغه آهنگساز نداشت، اما با نگاهی به آثار سینمایی او میتوان به درک او از موسیقی پی برد. شاهدش آواز اپرای حسین سرشار برای گلها در «اجارهنشینها»، نشان دادن دغدغههای علی سنتوری که ناچار بین خانواده و سنتور، دومی را انتخاب کرده و از خانواده رانده میشود در فیلم «سنتوری» و یا «لا مینور» که داستان فیلم به طور مستقیم درباره موسیقی است.
مهرجویی، سنتور و موسیقی کلاسیک
خودش درباره علاقهاش به موسیقی گفته بود: «من از هفت، هشت سالگی سنتور میزدم در هنرستان عالی موسیقی، سلفژ و هارمونی یاد گرفتم و در آنجا پیانو هم میزدم. دلم میخواست موسیقی را ادامه دهم، آهنگساز شوم و مثل بزرگان موسیقی قطعاتی بسازم اما متاسفانه این هنر را دیر شروع کردم و مشکلات زیادی برای ادامه این کار داشتم. مثلا چون پیانو نداشتم، باید تا ساعت ۱۱ تا ۱۲ شب در هنرستان تمرین میکردم و خب این کارم را سخت میکرد. بعدها جذب سینما شدم و دیگر دغدغه آهنگسازی، نداشتم. فکر میکنم به خاطر همین علاقمندیها و دغدغهها است که موسیقی اینطور در فیلمهایم منعکس میشود.
پدرم یک سنتور داشت که روزی به من گفت برویم استودیو موسیقی آقای البرز؛ آن زمان ۱۱-۱۲ سالم بود. او همیشه مشوق من بود و مخالفتی با یادگیری موسیقی نداشت اما پدرم علاقمند به موسیقی ایرانی بود و موسیقی کلاسیک را دوست نداشت. در هنرستان عالی موسیقی، علاقمند بودم که موسیقی کلاسیک و غربی کار کنم اما پدرم شدیدا مخالف بود. روزها و شبها با من بحث میکرد که نباید به دنبال موسیقی غربی بروم که بخشی از این مخالفتها را در «لامینور» نشان دادم. پدرم از موتزارت و بتهوون خوشش نمیآمد و مخالفت زیادی با موسیقی آنها داشت؛ درحالی که من شیفته موسیقی کلاسیک بودم.»
مهرجویی که برای تحصیل به دانشگاه «یو. سی. ال. ای» در آمریکا رفته بود، با زندهیاد هرمز فرهت (موسیقیشناس مطرح ایرانی) وارد رابطه دوستی شد و حاصل این دوستی برگزاری چند کنسرت موسیقی ایرانی در همان دانشگاه بود که در این اجراها هرمز فرهت سهتار و داریوش مهرجویی سنتور نواختند.
مهرجویی، هرمز فرهت و تجربه شیرین «گاو» و «آقای هالو»
دوستی هرمز فرهت و مهرجویی فقط به دوران دانشگاه ختم نشد. وقتی مهرجویی در سال ۱۳۴۸ فیلم سینمایی «گاو» را کلید زد، پیشنهاد ساخت موسیقی این اثر را به هرمز فرهت داد. فرهت فیلمنامه «گاو» را پسندید و ساخت موسیقی را آغاز کرد و البته با توجه به شناختنش از مهرجویی یک پارت موسیقی هم برای سنتور نوشت؛ سنتوری که اتفاقا خود مهرجویی آن را نواخت و اجرا کرد.
این تجربه موسیقایی آنقدر برای مهرجویی دلچسب بود که در «آقای هالو» هم تکرار شود. مهرجویی درباره این تجربه شیرین در گفتگویی با امیر پوریا اظهار کرده بود: «موسیقیدانی بود که فیلم را قشنگ حس میکرد و بعد بر اساس آن حس فیلم، ملودیش را میساخت و همان کار را میآورد به من نشان میداد و من خوشم میآمد.»
مهرجویی، ناصر چشمآذر و تجربه در موسیقی مدرن
زنده یاد نار چشمآذر هنرمندانی نام آشنا برای عموم مردم است. چشمآذر که از پیشگامان موسیقی الکترونیک در ایران بود، تجربههای موفقی نیز با مهرجویی داشت.
«اجاره نشینها»، «شیرک»، «هامون» و «بانو» نتیجه این آثار مشترک هستند که سبک و سیاق متفاوتی داشتند.
«هامون» یکی از این تجربههای متفاوت است که چشمآذر آن را بر اساس تم هایی از باخ نوشته است. این قطعه موسیقی کلاسیک براساس موومان آداجو در کنسرتوی ویولن در می ماژور ساخته شد و خاچیک بابایان برای این اثر ویلن نواخت.
در «اجارهنشینها» اتفاق تازهای افتاد و آن هم حضور زندهیاد حسین سرشار «خواننده مطرح اپرا» به عنوان بازیگر در فیلم بود. مردی که برای گل و گیاه اپرا میخواند و فضای متفاوتی به اثر مهرجویی بخشیده بود.
مهرجویی، اردوان کامکار، محسن چاوشی و یک ترکیب برنده
آلبوم «سنتوری» با صدای محسن چاوشی اقتباسی از فیلمی به همین عنوان است که البته خیلیها این فیلم را با ترانه «سنگ صبور» میشناسند.
قصه فیلم از این قرار است که علی از یک خانواده مذهبی و بازاری است و به سنتور علاقه زیادی دارد. وقتی شیفتگی او فاش میشود، ناچار بین خانواده و سنتور، دومی را انتخاب کرده و از خانواده رانده میشود. علی در موسیقی چنان تبحری پیدا میکند که شهره عام و خاص میشود و کنسرتهایش با استقبال غیرمنتظره ای روبرو میشود.
علی در اوج موفقیت، عاشق هانیه میشود و با او ازدواج میکند، اما در غفلت و بیتوجهی رفته رفته به دام اعتیاد گرفتار شده و سپس بدبیاریهایش آغاز میشود، کنسرتهایش مجوز نمیگیرد و ناگزیر برای ادامه زندگی از طریق خواندن و نواختن در عروسیها زندگی را میگذراند.
این اثر با صدای محسن چاوشی و سنتورنوازی اردوان کامکار همراه است. دربسیاری از سکانسها از بستهی دستهای اردوان کامکار برای نشان دادن سنتور نوازی علی سنتوری استفاده شده است. حتی میتوان گفت که محسن چاوشی عمده شهرت خود را مدیون «سنتوری» است.
«لا مینور» تکرار پررنگ موسیقی در آثار مهرجویی
اگر در «سنتوری» شخصیت اصلی نوازنده سنتور بود که دچار تراژدی عاشقانه میشود، این بار در «لا مینور» خود موسیقی است که نقش اصلی را بر عهده دارد. دختر جوانی عاشق موسیقی است و به این بهانه بخشی از حضور موسیقی پاپ در جامعه ایران، روایت میشود. پدربزرگ دختر عاشق موسیقی است و آواز میخواند. عموی دختر نیز از نگاه پدر این دختر، به خاطر موسیقی جان خود را از دست داده است…
مهرجویی این بار ساخت موسیقی فیلمش را به کریستف رضاعی سپرد. آهنگساز و نوازنده مطرح پیانو که شاید او را برای ساخت موسیقی فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» بیشتر بشناسیم.
بابک صحرایی (ترانهسرا) درباره موسیقی «لا مینور» نوشته است: «موسیقی کریستف رضاعی تلفیق خوبی از موسیقی کلاسیک و مدرن است. او با رعایت مولفههای موسیقی کلاسیک، با ساخت تمهای خوب و طراحی مناسب ارکستراسیون، همراهی خوبی بین موسیقی و تصویر ایجاد میکند. استفاده متفاوت و نوآورانه از سازهای ایرانی و شرقی نیز یکی از مشخصههای موسیقی این آهنگساز است. استفاده از سهتار و تبلا و تمبک در موسیقی چه خوبه برگشتی یکی از این نمونه هاست. لامینور هم از منظر استفاده از موسیقی و قطعه ای باکلام در متن فیلم و هم از منظر نقش موسیقی در مفهوم داستان، نهایت حضور موسیقی در سینمای داریوش مهرجویی است. او در لامینور بیش از تمام آثارش نیز به ارتباط جوانان با موسیقی پرداخته که از این منظر لامینور حتی از سنتوری هم پیشی گرفته است.»
این بخش کوچکی از کارنامه کاری فیلمسازی است که روزی عاشق موسیقی بود.
داریوش مهرجویی در دوره ریاست سید عزت الله ضرغامی چند فیلم برای شبکههای مختلف ساخت که البته به گفتهی خودش برخی پخش نشدند و بلاتکیف ماندند. او در آن زمان امیدوار بود که با تغییر مدیریت صداوسیما همکاریها با سینماگران بیشتر شود اما در حقیقت همکاری مهرجویی و البته خیلیهای دیگر با تلویزیون، به همان کارها محدود شد و دیگر ادامه پیدا نکرد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، داریوش مهرجویی از کارگردانان صاحبنام سینمای ایران، برخلاف خیلیهای دیگر از همصنفانش به ندرت با صداوسیما همکاری کرد؛ با این همه یکی از آثار مخاطبپسند او به نام «مهمان مامان» در همین رسانه ملی ساخته شد. فیلمی که همچنان سالهاست از تلویزیون پخش میشود و با بازی بازیگرانی چون گلاب آدینه، حسن پورشیرازی، پارسا پیروزفر و امین حیایی بر اساس متنی از هوشنگ مرادی کرمانی توانست بسیاری از نگاهها را به خود جلب کند.
«مهمان مامان» هجدهمین ساخته داریوش مهرجویی بود که آن را با سرمایه صداوسیما (مرکز سیما فیلم) کارگردانی کرد. مهرجویی «مهمان مامان» را پس از فیلم «بمانی» ساخت.
او هیچگاه برای صداوسیما سریالی نساخت؛ البته قصد داشت مجموعههای «عطار» و «زکریای رازی» را بسازد اما در نهایت این همکاری به ساخت چند فیلم محدود شد؛ آنهم زمانی که سیمافیلم در دوره ضرغامی به ساخت فیلمهای سینمایی تصمیم گرفته و قرار بود بخشی از بودجه صداوسیما را به این بخش اختصاص دهند.
نمایی از سریال مهمان مامان
با ساخت «مهمان مامان»، گلاب آدینه و امین حیایی برای نخستین بار همکاریشان با داریوش مهرجویی را به ثبت رساندند؛ اما پیروزفر که در فیلم پری نقش سالک را بازی میکرد، برای دومینبار در فیلمی از مهرجویی مقابل دوربین ظاهر شد.
سازندگان «مهمان مامان» فیلمبرداری را از ۲۷ شهریور ۱۳۸۲ در محله پامنار تهران آغاز کردند؛ خانهای که تمام شخصیتهای سریال را در خود جای داده، در همین محله واقع شده است.
«مهمان مامان» میبایست بهمن همان سال (۱۳۸۲) به جشنواره فیلم فجر میرسید و حتی در مقاطعی رسیدن این فیلم به جشنواره با تردیدهایی همراه بود. بر این اساس اثر مهرجویی زمان مشخصی برای اکران در خلال جشنواره به خود اختصاص نداد اما مسوولان وقت به مهرجویی قول دادند که اگر فیلم را بتواند به موقع برساند، زمانی را برای اکران آن مشخص خواهند کرد.
«مهمان مامان» سرانجام به جشنواره رسید و پس از حضور موفق در جشنواره فیلم فجر، به جشنوارههای خارجی رفت و جایزه ویژه هیأت داوران نهمین جشنواره بینالمللی فیلم داکا را دریافت کرد. این فیلم نماینده ایران در جشنواره فیلم نیوزلند و جشنواره فیلمهای آسیایی هند بود و در آمریکا نیز اکران شد.
«مهمان مامان» نوروز ۸۳ در سینماهای ایران اکران شد و رقم قابلتوجهی را به لحاظ فروش کسب کرد. این فیلم در طول اکران رقمی بالغ بر ۴۰۰ میلیون تومان فروش داشت.
ساخته داریوش مهرجویی در زمان اکران در سینماها به مانند برخی دیگر از آثار تولیدشده در رسانهی ملی با تبلیغات بسیار در شبکههای مختلف همراه شد. اما این تبلیغات بسیار هم اعتراض مهرجویی را در مردادماه ۸۳ برانگیخت!
وی با اعتقاد بر اینکه این تبلیغات در حقیقت ضدتبلیغ است و اثر عکس میگذارد، خطاب به مسوولان تلویزیون گفت که «احتیاج به این همه تبلیغ نیست!»
پس از اکران سینمایی «مهمان مامان»، این فیلم چندینبار از شبکه دو به نمایش درآمد و اتفاقا پربینندهترین فیلم نوروز ۸۴ با ۵۴ درصد بیننده لقب گرفت.
اما در شرایطی که بسیاری از مردم و خصوصا مطبوعات پخش سریال «مهمان مامان» را منتفی دانسته و حتی پخش پشت صحنههایی از این سریال را که در آنزمان از سوی خود مهرجویی تأیید شده بود را هم به فراموشی سپرده بودند، به یکباره از سوی سیما فیلم اعلام شد که سریال «مهمان مامان» در قالب شش قسمت از شبکه چهار (!) پخش میشود.
از «همدانها» تا «آسمان محبوب»
داریوش مهرجویی در پشت صحنه آسمان محبوب
کارگردان صاحبسبک سینمای ایران دو فیلم دیگر با عناوین «همدانها» و «آسمان محبوب» را هم برای سیمافیلم ساخته بود اما در همان سالها از تلویزیون پخش نشد.
داریوش مهرجویی با گله از پخش نشدن دو فیلمش از صداوسیما گفته بود: «امیدوارم با تغییر مدیریت صداوسیما همکاری ها با سینماگران بیشتر شود.» او گفته بود، در دوره ریاست عزت الله ضرغامی چند فیلم برای شبکههای مختلف ساخته که هنوز پخش نشدهاند و بلاتکیف هستند. مهرجویی گفته بود: فیلم «همدانها» را برای شبکه استان همدان ساختم که متاسفانه به دلیل تغییر مدیریتی نه تنها از تلویزیون سراسری بلکه از شبکه استانی هم به نمایش درنیامد. همدان یکی از زیباترین شهرهای ایران است که اماکن تاریخی زیادی دارد و نکته قابل توجه در این شهر تعداد زیاد پارک است که به زیبایی شهر افزوده است و وجود همین پارک ها موجب تمیز بودن این شهر شده است.»
وی گفته بود: «در این فیلم کتیبههای گنجنامه، آرامگاه باباطاهر، آرامگاه بوعلی سینا، باغ موزه تاریخ طبیعی، غذاهای اصیل و محلی و آداب و رسوم به تصویر کشیده شده است.»
مهرجویی همچنین درباره فیلم دیگرش نیز گفته بود: «آسمان محبوب» با همکاری سیمافیلم ساخته شد؛ هنگام فیلمبرداری همین فیلم بود که پایم شکست اما با همان پای شکسته فیلمبرداری آن را به پایان رساندم و این فیلم موفق به دریافت جوایز زیادی شد اما تاکنون حتی یکبار هم در تلویزیون به نمایش درنیامد. این در حالی است که فیلم «آسمان محبوب»، موفق به کسب جایزه بینالمللی بینالادیان شد که جایزه بسیار مهمی است.
آسمان محبوب داستان زندگی دکتر جوانی به نام شایان بود که در اوج موفقیت کاری و اجتماعیاش درمییابد مبتلا به تومور مغزی شده است. او تصمیم به خودکشی میگیرد اما در آخرین لحظه اتفاقی رخ میدهد که باعث میشود سر از روستایی دورافتاده درآورد و وقایع غیرمترقبهای برای اش رقم بخورد.
در این فیلم بازیگرانی همچون علی مصفا، لیلا حاتمی، فریده سپاهمنصور، مانی حقیقی، همایون ارشادی و قربان نجفی نقش آفرینی کرده بودند.
سریالهای «عطار» و «رازی» بایگانی شدند!
مهرجویی همچنین از بایکوت شدن سریال «عطار» توسط تلویزیون خبر داده و اعلام کرده بود که پس از تحقیقاتی مفصل شروع به نوشتن فیلمنامه این سریال کرده اما در نهایت مسوولان وقت تلویزیون، طرح و فیلمنامه او را بایکوت کرده و مجوز ساخت آن را صادر نکردند.
این کارگردان علاوه بر سریال «عطار» قصد داشت، سریال «زکریای رازی» را هم برای تلویزیون کارگردانی کند، اما این سریال هم به همان سرنوشت دچار شده و بعد از پایان نگارش فیلمنامه به بایگانی رفت.
دعوا با تلویزیون بر سر «گاو»
مهرجویی علاوه بر این اعلام کرده بود که طی این سالها تلویزیون فیلم «گاو» را بدون خرید حق پخش روی آنتن شبکههایش فرستاده و شکایتش از این رسانه هم به جایی نرسیده است.
اما بخش جالب صحبتهای مهرجویی جایی است که او به بدحسابی تلویزیون در همکاری با خودش در پروژه «مهمان مامان» اشاره کرده و گفته بود: «من برای تلویزیون «مهمان مامان» را ساختم که قسط آخرش را نداند! و ماجرایش را در کتاب «آن رسید لعنتی» نوشتهام. فیلم «آسمان محبوب» را با سرمایه خودم و اندک پول «سیما فیلم» ساختم اما نگذاشتند فیلم اکران شود و یکدفعه از تلویزیون پخش کردند.»
او به اندازهای در آن زمان از مسوولان وقت صداوسیما عصبانی بود که در نشست ایسنا در سال ۸۳ هم شرکت نکرد و از بازیگرانش هم خواست که صحبت نکنند.