وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین پایانی چهل ودومین جشنواره فیلم فجر با تاکید بر اینکه امسال فرهنگ و هنر پررونق ترین دوره تاریخی خود را تجربه کرد، افزود: خبر مهمی که امسال با پشتیانی رییسجمهور و معاون اول تقدیم کردیم، ساخت بزرگترین مجموعه فرهنگی هنری برای خانه جشنوارههای فجر انقلاب اسلامی بود و ساخت این کار بزرگ در گذر فرهنگی تهران آغاز خواهد شد. امیدواریم که تا جشن پنجاهمین سالگرد انقلاب این مجموعه را تقدیم هنرمندان کنیم.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمدمهدی اسماعیلی در این آیین گفت: حلول ماه شعبان را تبریک عرض می کنم انشاالله از وزش رحمت الهی در این ماه برای ورود به ماه مبارک رمضان استفاده کنیم.
وی افزود: آغاز چهل و ششمین بهار انقلاب اسلامی ایران را تبریک میگویم ؛ انقلاب ما اساسا انقلابی فرهنگی است و از نشانه های آن این است که قله رویدادهای فرهنگی هنری ما به نام فجر انقلاب نام گذاری شده است و همه برنامه های مهم فرهنگی هنری در این ایام الله و با نام قرآنی فجر برگزار میشود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: این افتخار مهم برای اصحاب فرهنگ و هنر این مرز و بوم ثبت و ضبط شده که جشنواره های هنری در چنین روزهای با شکوهی که ملت ایران استقلال آزادی عدالت معنویت و همه آرمان های بلند خود را در قامت رسای انقلاب اسلامی به پیروزی رساند، برگزار می شود.
وزیر فرهنگ گفت: امسال خانواده فرهنگ و هنر پررونق ترین دوره تاریخی خود را تجربه کرده و از ابتدای سال تا امروز هیچ روزی در سال بر اصحاب فرهنگ و هنر سپری نشد مگر اینکه رویداد باشکوهی را تجربه کرده باشند.
اسماعیلی با بیان اینکه در نقطه طلایی رویدادهای سینمایی هستیم گفت: از همه میهمانانی که نتوانستتند در سالن اصلی حاضر شوند و برخی که به صورت ایستاده در سالن حضور دارند عذرخواهی می کنم.
وزیر فرهنگ گفت: امروز روز جشن فرهنگ و هنر در کشور ماست؛ سینمای ایران همپای همه عرصه های فرهنگی هنری روزهای با شکوهی را تجربه می کند.
وی افزود: امسال بیش از هزار و صد میلیارد تومان میزان فروش سینمای ایران بوده است، نزدیک به بیست و هفت میلیون آمار تماشاگران سینما بوده و حدود سیصد سالن سینما در دو سال ساخته شده است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: جشنواره امسال فیلم فجر بیشترین شباهت را به آرمان های ملت بزرگ ایران در قیاس با جشنواره های گذشته داشته است.
وزیر فرهنگ تصریح کرد: حضور پرشور پیشکسوتان، جوانان و بزرگان این عرصه روزها و شبهای با شکوهی را برای همه جامعه ایرانی رقم زد.
وی افزود: جشنواره فیلم فجر امسال در همه استانها با کمیت و کیفیت با شکوه برگزار شد و مفاخر ملی ایران تجلیل شدند.
اسماعیلی با اشاره به موضوع برخی از فیلم های چهل و دومین جشنواره فیلم فجر گفت: صنعت ملی شدن نفت، جنبش پانزده خرداد، اتفاق باشکوه و تاریخی کاروان اسرای کربلا که برای همیشه نام حضرت زینب (س) را ثبت کرد، موضوع برخی از فیلم های امسال جشنواره بود. در برخی دیگر از فیلمها نیز بزرگان دفاع مقدس را به تصویر کشیدند. بر همین اساس میتوان گفت هریک از ۳۳ اثر جشنواره امسال فیلم فجر بخشی از تاریخ ایران را روایت کرد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تشکر از اصحاب فرهنگ و هنر و تاکید بر ادامه باقوت مسیر فعلی، تصریح کرد: از هیات انتخاب، داوری کارگردانان، تهیه کنندگان و سایر عزیزان نیز تشکر می کنم.
وزیر فرهنگ افزود: پیش از این خبر مهمی را اعلام کردیم که انجام آن با پشتیبانی رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهور میسر شده بود؛ یعنی ساخت بزرگترین مجموعه فرهنگی هنری برای خانه جشنواره های فجر انقلاب اسلامی در تهران.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: این کار بزرگ در گذر فرهنگی تهران آغاز خواهد شد و خیلی امیداور هستیم قبل از جشن پنجاه سالگی انقلاب اسلامی آن را تقدیم اصحاب فرهنگ و هنر کنیم.
رئیس سازمان سینمایی کشور در آئین اختتامیه جشنواره چهل و دومین فیلم فجر سال 1403 را سال همدلی و همگرایی برای اعتلای سینمای ایران معرفی کرد.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، محمد خزاعی در مراسم اختتامیه جشنواره چهل و دومین فیلم فجر به همراه دو دختر خود به روی سن رفت و با بوسیدن چادر و روسری دخترانش به حجاب نماد ملی و دینی و عرفی کشور ادای احترام کرد.
و در ادامه با دعای تحویل سال شروع کرد و گفت: سال جدید سینمای ایران را به همه شما عزیزان تبریک میگویم. سلام و درود دارم خدمت شما عزیزان حاضر و ارجمند. سال گذشته خاطرات تلخ و شیرین در سینما رقم خورد. خاطرات تلخی همانند درگذشت مرحوم مهرجویی، کیومرث پوراحمد، پروانه معصومی، و ناصر طهماسب و عزیزان دیگری که از بین ما رفتهاند. در کنار این اندوهها، خاطرات شیرین بسیاری رقم خورد همانند: آشتی مجدد مخاطب با سالنهای سینما، احیای اقتصاد سینمای کشور، توسعه زیرساخت و جشن افتتاح سالنهای سینما در شهرهای مختلف، موفقیتهای داخلی و خارجی، جوایز فیلمها، توجه به فیلمها و فیلمسازان استانی و رونق گرفتن چرخه تولید آثار ملی در کشور.
وی افزود: سال بعد، سال همدلی برای اعتدال سینمای ایران است. همدلی و همکاری چرا و به چه مفهوم؟ اعتلای سینمای ایران یعنی چه؟ من معتقدم که همه اهالی سینما برای اعتلای سینما در حال تلاش هستند. ظاهر کلمه همدلی و همگرایی ساده است اما باید برای تبیین و تحقق این طرح برنامه ریزی گستردهای انجام شود که حوزه مدیریت، صنوف و خانه سینما، رسانه ها و مخاطبان را شامل میشود. لازم است در عمل و کلام برای اعتلای سینمای ایران از دوقطبیسازی پرهیز کنیم. ما عزیزان، همکار هستیم اما همدل نیستیم .تداوم رشد و رونق سینما احتیاج به همدلی دارد تا بتواند به موفقیتها و دستاوردهای بیشتری دست پیدا کند. کشوری که همدلی دارد میتواند در تصویرسازی بر اذهان عمومی موفق باشد.
خزاعی عنوان کرد: کشوری که تصویرسازی موفقی دارد کشوری موفق است کشورهای توسعهیافته، سینمای توسعهیافتهای دارند. کشورهایی که اقتصاد، آموزش، روابط بینالملل موفقی دارند در واقع در حوزه تصویرسازی بر افکار جهانی موفق عمل کردهاند همانند ژاپن، چین ،کره، هند و روسیه.باید فیلم خوب ساخته شود تا نسل جدید و قدیم هم رغبت، تمایل سرمایهگذاری برای ساخت فیلم داشته باشند .ما باید در دولت مسیر را هموار کنیم تا همه نسلها بتوانند فیلم بسازند.
وی ادامه داد: توسعه سالن نمایش کشور، نماد توسعهیافتگی فرهنگی استانهاست. مخاطب سرمایه و پشتوانه اصلی ما در سینماست. اگر مردم نباشند سینما و سینماگر هم معنایی ندارد. همدلی عزیزان یعنی اولویتها را نزدیک کنیم تا بتوانیم محصولات قوی و خوبی را تولید کنیم . مولوی می گوید : همدلی از همزبانی بهتر است. ما باید نگاهمان به اصلاح آینده باشد و از گذشته درس بگیریم تا برای اصول امور در آینده برنامهریزی کنیم.
ما از ساخت همه گونه فیلم استقبال میکنیم فیلم معترض، فیلم دغدغهمند، نقد درون گفتمانی، فیلم منتقدانهای که اصلاحگر باشد، پیشرو باشد نه ناامید کننده. سینما وظیفهاش دیدهبانی است، هم خوبها و هم مشکلات را مطرح میکند.
رئیس سازمان سینمایی گفت: همدلی بخشهای خصوصی و دولتی و نهادی امسال مثالزدنی بود. از کل آثار جشنواره 70 درصد متصل به بخش خصوصی است که جای تقدیر و تشکر از سرمایهگذاران و تهیهکنندگان این بخش دارد. البته متاسفانه برخی با بازی کردن با کلیدواژههای فیلمهای ارگانی و نهادی به دوقطبیسازی در فضای فرهنگی دامن میزنند. انگار نهادها اشتباه کردهاند که از سینما حمایت میکنند. این عده مغرضانه از این بهانه برای تخریب و متلک علیه سینما استفاده میکنند. این واژه باید درست مطرح و تبیین شود.
وی اظهار کرد: اگر امسال نهادها و سرمایههای دولتی نبود 25 فیلم تولید نشده بود و بالغ بر 6 هزار و 500 اشتغال نیز فراهم نشده بود، این نکته مهمی است.من قدردان بخش خصوصی و به نهادهایی همانند حوزه هنری، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، سازمان هنری رسانهای اوج، بنیاد شهید ، بنیاد روایت، انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، ارتش جمهوری اسلامی، بنیاد سینمایی فارابی، مجموعه راه، مجموعه رسانهای بیان و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستم و خواهش میکنم که سال آینده با قدرت بیشتری فارغ از نتایج جشنواره ،از بخش خصوصی و هنرمندان پیشکسوت و قدیمی و جوانان حمایت کنند .
خزاعی تاکید کرد: از بدو انقلاب حمایت جدی دولت، نهادها و ارگانها را از سینما داشتهایم. بسیاری از بزرگان و آثار مطرح ما با کمک و حمایت منابع، نهادها و ارگانها تولید شده است، برخی از آثار مرحوم کیارستمی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، برخی از آثار مرحوم مهرجویی در بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری و نیز آثار بیضایی و مرحوم پوراحمد و خیلی از بزرگان دیگر.
وی بیان کرد: این یک افتخار و دستاوردی برای حوزه فرهنگی کشور است که دولت و نهادها و ارگانها نسبت به سینما و این حوزه دغدغهمند هستند و حمایت میکنند.باید زمینهسازی کنیم تا در کنار بخش خصوصی حمایتها از تولید فیلمهای خوب و قدرتمند شکل گرفته و تقویت شود.
رئیس سازمان سینمایی گفت: منظومه سینمای ایران در سراسر کشور گسترده است، باید قدردان این گستردگی و حمایتها باشیم. در پایان خوشحالم که در سازمان سینمایی اجرای سیاست درهای باز برای فعالان سینما در حوزه های مختلف در حال اجراست تا عدالت فرهنگی محقق شود. بحث معیشت و اقتصاد و امنیت شغلی سینماگران که در جلسات مکرر مسایل خود را با ما مطرح کردند. ما همراه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سعی کردیم این مشکلات را برطرف کنیم البته که این مسایل ادامه دارد و سعی داریم که همه آنها را در جلسات متعدد همراه وزیر محترم ارشاد و از طریق مراجع ذیربط و سازمان برنامه و بودجه برطرف کنیم.
وی ادامه داد: در دوران کرونا و پساکرونا و اغتشاشاتی که شکل گرفته بود که سینمای ایران در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با تنفس مصنوعی ادامه حیات داد. خوشبختانه در حال حاضر جان گرفته است و امروز شرایط مطلوبی دارد. مخاطبانی که از سینما قهر کرده بودند، فیلم های سینمای امسال را دیدند. احیای سینمای ایران با فروش خوبی رقم خورد و برخی از دوستان نقد میکنند که چرا جای برخی از آثار خالی بود و من میگویم اگر سینما را یک خانواده در نظر بگیریم که پدر آن کرایه خانه را پرداخت نکرده باشد و مادرش بیمار باشد، شما در چنین خانوادهای چکار میکنید؟ آیا در چنین شرایطی برای بچههای خانواده شاهنامه میخوانید؟
رئیس سازمان سینمایی تاکید کرد: برای دوستانی که نقد میکنند چرا برخی فیلم ها حضور ندارند، باید بگویم که ما باید ابتدا اقتصاد سینما را درست میکردیم و در برنامه های آتی به مسایل دیگر بپردازیم.
خزاعی یادآور شد: در 40 سال گذشته، 570 سالن سینما ساخته که به همت دولت 250 سالن به آن اضافه شده است. تمام تلاش ما این است که تا پایان دولت سالنهای سینما را به 1000 سالن برسانیم که جهش خوبی در سینما است.
وی ادامه داد: علی رغم اینکه برخی فکر میکنند تولیدات سینمای ایران خوابیده است بالغ بر 4300 مستند کوتاه، تله فیلم، فیلم و غیره در سینمای ایران تولید شده است. همچنین سیاه نمایی از سینمای ایران رخت بربسته است اما این به معنای این نیست که ژانرهای مختلف در سینما تقویت نشود، ما به آثار مختلف نیاز داریم. سینما باید خوبیها، زشتیها و پلیدیها را بییند و امیدوارم شاهد آثار خوبی در سینما باشیم؛ آثاری با رعایت اصول ما و مسائل شرعی. من شعاری مطرح کردم که سازمان سینمایی بر اساس آن پیش می رود و از ما نخواهید که آن را نقض کنیم.
رئیس سازمان سینمایی بیان کرد: آخرین نکته اگر بخواهیم همدلی در سینمای ایران برجا باشد، باید از دو قطبی بودن در سینما جلوگیری کنیم. درست است که منافع برخی در دو قطبی بودن سینما است اما ما باید تلاش کنیم که این اتفاق نیفتد. بحث دامن زدن به دو قطبی بودن در رسانهها مطرح بود در حالی که باید بخش خصوصی با همکاری بخش دولتی از سینمای ایران حمایت کند.
وی درباره حضور سازمانها و ارگانها در جشنواره فجر ۴۲ مطرح کرد: این بحث به امروز سینمای ایران برنمیگردد. بزرگان زیادی در همین سینمای ایران کار خود را با حمایت نهادها ادامه دادند و امروز چه شده که حضور نهادها را نقد میکنند؟ صادقانه از بخش خصوصی، حوزه هنری، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، صدا و سیما و بنیاد سینمایی فارابی… تشکر میکنم.
خزاعی گفت: ما باید برای اعتلای سینمای قدرتمند، تولید آثار، تصویرسازی درست و پیشرفت کشورمان و همچنین تقویت جامعه و خانواده و امید به آینده همصدا باشیم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در حوزه بینالملل نیز اتفاقی که در غزه میافتد، بیسابقه است و در 100 سال اخیر همچین اتفاقی نداشتیم چرا که بالغ بر ده هزار کودک و خردسال در جنگ نابرابرانه کشته شدند. روز به روز جریان مقاومت ریشهدارتر خواهد شد و هر خردسالی که به شهادت میرسد، کودکان دیگر وارد میدان میشوند. امروز باید سینمای ایران و 70 کشوری که در جشنواره حضور داشتند، برای غزه تصویرسازی کنند و مقاومت مردم فلسطین و غزه را به رخ بکشند. خواهش میکنم مردم فلسطین و غزه را یک دقیقه بی وقفه تشویق کنید.
اختتامیه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر در برج میلاد تهران برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، آیین اختتامیه چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر عصر یکشنبه ۲۲ بهمن ماه، با حضور صاحبان آثار، سینماگران، مدیران و اهالی رسانه در سالن همایشهای برج میلاد برگزار شد.
این مراسم با پخش سرود جمهوری اسلامی ایرانی و قرائت آیاتی از قرآن کریم آغاز شد.
پس از آن کلیپی از فیلمهای ماندگار سینمای ایران که توسط هوش مصنوعی ساخته شده بود، برای حاضران پخش شد.
سپس محمدرضا شهیدیفرد مجری آیین اختتاحیه روی سن آمد و گفت: حلول ماه مبارک شعبان را تبریک میگویم؛ ماهی که جانهای ما با این همه ولادت تازه میشود و زمین و زمان در شعف و سرور هستند. همه این ولادتها بر همه مبارک باشد.
وی ضمن خوشآمد گویی به همه حاضران در سالن بیان کرد: امسال یکی از پرشورترین دورههای جشنواره فیلم فجر را گذراندیم و حالا به آیین اختتامیه این رویداد رسیدهایم. انشالله که شب خوبی باشد و به همه خوش بگذرد. امروز چهلوپنجمین جشن سالگرد جمهوری اسلامی است و ما همچنان پای عهد و پیمان خودمان ایستادهایم. با هم مروری داریم بر خاطره انگیزترین روزهای بهمن سال ۵۷.
در ادامه کلیپی از تصاویر خاطرهانگیز بهمن ۱۳۵۷ پخش شد.
مجری برنامه مطرح کرد: طی ۱۰ روز گذشته سینماهای متعددی در ایران ۳۳ فیلم حاضر در این جشنواره را به نمایش گذاشتند. در برج میلاد نیز فیلمهای بخش ملی و بینالملل اکران شدند. رسانههای ما پرشورتر از همیشه این رویداد را دنبال میکردند. یک اتفاق شورانگیز دیگر پخش مسابقات فوتبال تیم ملی ایران در همین سالن بود.
شهیدیفرد ادامه داد: این جشنواره با این وسعت که فیلمسازانی از ۷۰ کشور در آن حضور داشتند، حامیان مالی هم داشت. در ابتدای این مراسم از حامی اصلی جشنواره یعنی بانک ملی ایران یاد میکنم.
در ادامه صحبتهای شهیدیفرد، ویدیویی از بانک ملی ایران (اسپانسر جشنواره) پخش شد.
شهیدیفرد تصریح کرد: امیدواریم همچنان نهادهای مالی کشور در قبال فرهنگ و هنر این سرزمین فعال عمل کنند. یک گروه مفصل طی حداقل ۷_۸ ماه گذشته مشغول بودند تا ما امروز به آیین اختتامیه جشنواره فیلم فجر برسیم. این گروه مفصل تحت هدایت یکی از تهیهکنندگان باانگیزه ایران کار خودشان را انجام می دادند. این جوان پرشور مجتبی امینی است که از ایشان دعوت میکنم تا گزارشی از جشنواره این دوره برای ما ارایه کنند.
مجتبی امینی با حضور روی سن برج میلاد، متنی را به شرح زیر قرائت کرد:
«مهمانان عزیز و هنرمندان گرامی سلام و خیر مقدم عرض میکنم.
فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک میگویم و در آغاز سخنانم یاد و خاطره شهدای حادثه تروریستی کرمان و شهدای مظلوم غزه را گرامی میدارم.
به پایان ده روز خاطره انگیز و پر شور رسیدیم و پرونده چهل و دومین جشنواره فیلم فجر بسته شد. پیش از آغاز مراسم اختتامیه، از مسیری سخن میگویم که در کنار شما طی کردیم. در بخش ملی، در رقابتی نفسگیر و پر تب و تاب، ۳۳ فیلم اکران شد. با حضور سینماگران و نمایندگان رسانهها، نشست های نقد و بررسی پرچالشی داشتیم و بازار انتقاد و گاه گلایه، گرم بود. در بخش نگاه نو، که یکی از جذابترین بخشهای هر دوره و محل ظهور و بروز سینماگران جوان است، آثاری روی پرده رفت که امیدوارکننده و نویدبخش حضور نسل جوان است. توجه به بخش نگاه نو در این دوره، به دلیل افزایش تولید فیلمهای اول بود، آثاری که همه آنها بخت حضور در جشنواره را نداشتند، اما سعی کردیم در حد توان، زمینه دیده شدنشان در مهمترین رویداد سینمایی ایران را فراهم کنیم.
مفتخرم که جشنواره امسال، تصویری از قهرمانان ملیمان، شهیدان بزرگوار، احمد کاظمی، علی اکبر شیرودی و مهدی زین الدین به یادگار گذاشت و خاطرات سالهای حماسه را زنده کرد. هر روز ِجشنواره ی چهل و دوم را به یاد هنرمندانِ عزیزِ از دست رفته، نامگذاری کردیم و به بزرگانی ادای احترام کردیم که نامشان با تاریخ سینمای انقلاب اسلامی گره خورده است.
گمان میکنم در زمینه تولید محتوا و توجه به مضامین ملی و استراتژیک و تمرکز بر سینمای پرمخاطب، در جشنواره امسال به تعادل رسیدهایم و میتوانیم این تنوع و تکثر و گوناگونی را امتیازی بزرگ برای جشنواره بدانیم. برگزاری اکران های پرشور در استان ها و سالن های مملو از جمعیت این چشم انداز را مقابل دیدگانمان جان بخشید، که اکران سال پیش رو، گرم و پررونق باشد.
تمرکز دوستان و همراهان رسانهای، در خبرگزاریها، روزنامهها و شبکه های رادیویی و تلویزیونی برای پوشش رخدادها و آثار جشنواره امسال، کم نظیر بود. بر خود واجب میدانم از این همدلی و همراهی تشکر کنم. امیدوارم شور و حال جشنواره، در اکران ۱۴۰۳ جاری باشد.
در بخش بین الملل این دوره، حضور مهمانان، فیلمسازان، اساتید و داوران محترم به بهتر برگزار شدن این بخش انجامید. علاوه بر نمایش فیلم و برگزاری بازار، نشست های تخصصی با حضور این دوستان، بر پا شد و مورد توجه قرار گرفت.
در کنار این عزیزان، دوستانی از هیاتهای بلند پایه سیاسی در ایام جشنواره در کنارمان بودند و به ایده گسترش روابط بینالمللی در سینمای ایران، جامعه عمل پوشاندند. این تعامل و برنامههای مشترک برای آینده سینمای منطقه را مغتنم می دانیم و برای تحقق آن می کوشیم.
چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، با همراهی گروهی بزرگ از فعالان حوزه های مختلف فرهنگی، مدیریتی و رسانهای، به پایان راه خود رسید. خاطرات باشکوه این دوره جشنواره، تجربهای گرانقدر برای همه ما و سینمای ایران است. از همراهان جشنواره در هیات های انتخاب و داوری که مسئولیتی دشوار را بر عهده گرفتند و خستگی ناپذیر و حرفهای و منصفانه فیلم دیدند تشکر میکنم، از داوران محترم بخش بین الملل و همچنین از دوستانم در ستاد برگزاری این رویداد که ماهها برای بهتر برگزار شدن جشنواره تلاش کردند، سپاسگزارم. برای خانواده محترم سینمای ایران که در این ده روز، کنار ما بودند، آرزوی سعادت و سربلندی دارم. امینی در پایان سخنان خود از حامیان این دوره از جشنواره، بانک ملی و روبیکا قدردانی کرد و گفت: به لطف بانک سینا سه هزار تسهیل خرید کالا به اهالی رسانه داده شده است. این بانک قبول زحمت کرد و به خانواده شهدا و اهالی سینما نیز ۶ هزار تسهیل خرید کالا خواهد داد. در پایان آرزوی سلامتی، نشاط و سلامت برای همگی شما از خداوند منان مسالت مینمایم.»
پس از صحبتهای مجتبی امینی دبیر جشنواره فیلم فجر ۴۲، کلیپ تصویری گزارش دبیرخانه ملی پخش شد.
در ادامه شهیدیفرد عنوان کرد: اهدای جوایز را با برگزیدگان بخش بینالملل آغاز میکنیم. فیلمهایی از ۷۰ کشور جهان در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند. در همین سالن روسای سازمان سینمایی از ۷ کشور منطقه حضور دارند. همچنین هنرمندان و کارگردانان و کارشناسان سینما در یک هفته گذشته در ایران بودند. بخش بینالملل جشنواره در ۴ بخش فیلمها را به داوری گذاشت و اولین بخشی که امشب برگزیدگان خود را خواهد شناخت، بخش بینالادیان است.
سپس کلیپی از فیلمهای این بخش در ادامه پخش شد و از عبدالستار یارار، علی حنون و بهمن حبشی داورهای بخش بینالمذاهب دعوت به عمل آمد تا برای اهدای جایزه این بخش روی سن بیایند.
دیپلم افتخار بهترین فیلم این بخش به محمود کلاری برای فیلم «تابستان همان سال» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلم این بخش به داریوش یاری برای فیلم «شور عاشقی» اهدا شد.
در ادامه مجری برنامه در راستای همدردی با مردم غزه گفت: بگذارید برای چند دقیقهای درباره یک اتفاق حیرتانگیز صحبت کنیم. در سرزمینی که خیلی از ما دور نیست، در یک گوشه جهان بیش از ۴ ماه شاهد یکی از بزرگترین فجایع بشری هستند.
سپس صحبتهای مجری کلیپی از مردم غزه و این فاجعه بشری پخش شد.
شهیدیفرد گفت: ما هم برای آزادی فلسطین سالهاست که تلاش میکنیم و پس از سال ۵۷ اهتمام جدی مردم ایران برای آزادی مردم فلسطین است. بیش از ۴ ماه است که بیشتر از ۲۸ هزار جان بیگناه به خاک کشیده شدهاند. این مساله نشانه مسلم نسلکشی و اشغالگری است. ادای احترام میکنیم به همه شهدای فلسطین در ماه اخیر. دبیرخانه جشنواره ۴۲ به همین دلیل بخش مقاومت را به نام فلسطین روح و دم نامگذاری کرده است.
در ادامه شادی زیدان و ولید الدرویش داوران بخش مقاومت روی سن آمدند.
دیپلم افتخار این بخش به محمدحسین حقیقت برای فیلم «پرواز ۱۷۵» اهدا شد.
همچنین سیمرغ بلورین این بخش به خیرالله تقیانیپور برای فیلم «قلب رقه» اهدا شد.
محمدحسین حقیقت پس از دریافت جایزه خود گفت: هر خیری به زندگی من برسد؛ قطعا از دعای خیر پدر و مادرم است. همیشه در فیلمها وقتی یکی از همکاران اشتباهی مرتکب شود، پدرم به آنها تذکر میدهد و این استدلال را دارد که هر کسی ممکن است اشتباه کند اما ما باید مصحلت کل فیلم را درنظر بگیریم. عزیزان من به عنوان فرزند کوچک سینما میگویم که با هر سلیقه و گرایشی باید بمانیم پای هرچیزی که هستیم و این اشتباهات را به فراموشی بسپاریم.
در ادامه کلیپی از بخش جلوهگاه شرق در بخش بینالملل جشنواره امسال پخش شد.
سلمی مصری، احمد مجتبی زمال، کاتسومی یاناگی جیما، عزیز ژامباکیوو و ابوالقاسم طالبی از جمله داوران مسابقه آسیا بخش جلوهگاه شرق برای اهدای جوایز روی سن آمدند.
در ادامه بخشهایی از فیلم «بازمانده» با بازی سلمی مصری برای حاضران پخش شد.
جوایز بخش بین الملل چهل و دومین جشنواره فیلم فجر
سمیرغ بلورین بهترین دستاورد هنری بخش جلوهگاه شرق به تاسنیا جمیل بازیگر فیلم «فاطیما» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه این بخش به نسیم باستانی برای فیلم «ظاهر» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی این بخش به محمدعسگری برای فیلم «آسمان غرب» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلم این بخش به ذوالجار گل پوروداش برای فیلم «رویای خواب زمستانی» اهدا شد.
در ادامه کلیپی از گزارش دبیرخانه بخش بینالملل چهلودومین جشنواره فیلم فجر پخش شد.
در ادامه این مراسم نوبت به بخش سینمای سعادت رسید و کلیپی درباره این بخش بینالملل برای حاضران پخش شد.
وو لانگ، خوزه ماریا لارا، سرگی دورستووی، کارن آویتیسیان، آندره مورگان و هاتف علیمردانی داوران بخش سینما سعادت برای اهدای جوایز روی سن آمدند. احمدرضا معتمدی به دلیل کسالت در این مراسم حضور نداشت.
برگزیدگان بخش سینمای سعادت
سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری این بخش به آنجلوس رالیس برای فیلم «آفرین در عصر سیلاب» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه به آلساندرو باردانی برای فیلم «بهترین قرن زندگی من» اهدا شد.
در ادامه ویدیویی از آلساندرو باردانی پخش شد که درباره دریافت این جایزه و حس و حال خود توضیح داده بود.
سیمرغ بلورین بهترین کارگردان در این بخش به آلخاندرو روخاس و خوآن واسکوئز برای فیلم «در بدو ورود» اهدا شد.
جایزه ویژه هیات داوران بخش سینمای سعادت به محمود کلاری برای فیلم «تابستان همان سال» اهدا شد.
او پس از دریافت جایزه گفت: خیلی ممنونم. من خواهش میکنم از تهیه کننده فیلم آقای اوجی که اینجا تشریف بیاورند. بدون همراهی ایشان این فیلم ساخته نمیشد.
سیمرغ بهترین فیلم در این بخش به استفان کوماندراف برای فیلم «به درسهای بلاگا» اهدا شد.
سپس ویدیویی از این کارگردان در سالن پخش شد.
در ادامه محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی همراه با دو دختر خود روی سن حاضر شد و به بیان صحبتهای خود پرداخت.
وی سخنان خود را با دعای تحویل سال شروع کرد و گفت: سال جدید سینمای ایران را به همه شما عزیزان تبریک میگویم. سلام و درود دارم خدمت شما عزیزان حاضر ارجمند. سال گذشته لحظات تلخ و شیرینی برای سینمای ایران رقم خورد؛ تلخ به معنای درگذشت سینماگران بزرگ ایران مثل آقای مهرجویی، خانم پروانه معصومی، آقای آتیلا پسیانی و خاطرات تلخ دیگری مانند بحث معیشت و اقتصاد و امنیت شغلی سینماگران که در جلسات مکرر مسایل خود را مطرح کردند. ما همراه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سعی کردیم این مشکلات را برطرف کنیم البته که این مسایل ادامه دارد و سعی داریم که همه آنها را در جلسات متعدد همراه وزیر محترم ارشاد برطرف کنیم.
وی ادامه داد: در دوران کرونا و پساکرونا و اغتشاشاتی که شکل گرفته بود که سینمای ایران در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با تنفس مصنوعی ادامه حیات داد. خوشبختانه در حال حاضر جان گرفته است و امروز شرایط مطلوبی دارد. مخاطبانی که از سینما قهر کرده بودند، فیلم های سینمای امسال را دیدند. احیای سینمای ایران با فروش خوبی رقم خورد و برخی از دوستان نقد میکنند که چرا جای برخی از آثار خالی بود و من میگویم اگر سینما را یک خانواده در نظر بگیریم که پدر آن کرایه خانه را پرداخت نکرده باشد و مادرش بیمار باشد، شما در چنین خانوادهای چه میکنید؟ آیا در چنین شرایطی برای بچههای خانواده شاهنامه میخوانید؟
رییس سازمان سینمایی تاکید کرد: برای دوستانی که نقد میکنند چرا برخی فیلم ها حضور ندارند، باید بگویم که ما باید ابتدا اقتصاد سینما را درست میکردیم و در برنامه های آتی به مسایل دیگر بپردازیم.
خزاعی یادآور شد: در ۴۰ سال گذشته، ۵۷۰ سالن سینما ساخته که به همت دولت ۲۵۰ سالن به آن اضافه شده است. تمام تلاش ما این است که تا پایان دولت سالنهای سینما را به ۱۰۰۰ سالن برسانیم که جهش خوبی در سینما است.
وی ادامه داد: علی رغم اینکه برخی فکر میکنند تولیدات سینمای ایران خوابیده است بالغ بر ۴۳۰۰ مستند کوتاه، تله فیلم، فیلم و غیره در سینمای ایران تولید شده است. همچنین سیاه نمایی از سینمای ایران رخت بربسته است اما این به معنای این نیست که ژانرهای مختلف در سینما تقویت نشود، ما به آثار مختلف نیاز داریم. سینما باید خوبیها، زشتیها و پلیدیها را بییند و امیدوارم شاهد آثار خوبی در سینما باشیم؛ آثاری با رعایت اصول ما و مسائل شرعی. من شعاری مطرح کردم که سازمان سینمایی بر اساس آن پیش می رود و از ما نخواهید که آن را نقض کنیم.
رییس سازمان سینمایی بیان کرد: آخرین نکته اگر بخواهیم همدلی در سینمای ایران برجا باشد، باید از دو قطبی بودن در سینما جلوگیری کنیم. درست است که منافع برخی در دو قطبی بودن سینما است اما ما باید تلاش کنیم که این اتفاق نیفتد. بحث دامن زدن به دو قطبی بودن در رسانهها مطرح بود در حالی که باید بخش خصوصی با همکاری بخش دولتی از سینمای ایران حمایت کند.
وی درباره حضور سازمانها و ارگانها در جشنواره فجر ۴۲ مطرح کرد: این بحث به امروز سینمای ایران برنمیگردد. بزرگان زیادی در همین سینمای ایران کار خود را با حمایت نهادها ادامه دادند و امروز چه شده که حضور نهادها را نقد میکنند؟ صادقانه از بخش خصوصی، حوزه هنری، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، صدا و سیما و بنیاد سینمایی فارابی… تشکر میکنم.
خزاعی گفت: ما باید برای اعتلای سینمای قدرتمند، تولید آثار، تصویرسازی درست و پیشرفت کشورمان و همچنین تقویت جامعه و خانواده و امید به آینده همصدا باشیم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در حوزه بینالملل نیز اتفاقی که در غزه میافتد، بیسابقه است و در ۱۰۰ سال اخیر همچین اتفاقی نداشتیم چرا که بالغ بر ده هزار کودک و خردسال در جنگ نابرابرانه کشته شدند. روز به روز جریان مقاومت ریشهدارتر خواهد شد و هر خردسالی که به شهادت میرسد، کودکان دیگر وارد میدان میشوند. امروز باید سینمای ایران و ۷۰ کشوری که در جشنواره حضور داشتند، برای غزه تصویرسازی کنند و مقاومت مردم فلسطین و غزه را به رخ بکشند. خواهش میکنم مردم فلسطین و غزه را یک دقیقه بی وقفه تشویق کنید.
شهیدی فرد عنوان کرد: این نکته را ضمن یادآوری صحبتهای آقای امینی عرض میکنم که از طرف آقای امینی ۶ هزار وام ۱۰۰ میلیون تومانی برای اهالی سینما درنظر گرفته شده است.
محمد معتمدی خواننده موسیقی ایرانی مهمان بخش دیگر آیین اختتامیه بود و همراه با گروه نوازندگان به اجرای زنده پرداخت.
شهیدیفرد با ادای احترام به درگذشتگان سینما گفت: ادای احترام داریم به کسانی که سالهای پیش در همین سالن و روی صندلیها نشسته بودند اما اکنون تنها یادشان با ماست.
در ادامه کلیپی از خاطرات سینمای ایران و درگذشتگان سینمای ایران پخش شد.
در بخش دیگر این مراسم کلیپ مسابقه ملی ایران پخش شد و با پخش این کلیپ اهدای جایزه بخش نگاه ملی آغاز شد که اولین جایزه به جایزه ویژه شهید سردار قاسم سلیمانی تعلق داشت.
محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، زینب سلیمانی فرزند شهید قاسم سلیمانی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی و مجتبی امینی دبیر جشنواره برای اهدای جایزه نگاه ملی ویژه حاج قاسم سلیمانی روی سن آمدند.
سیمرغ بهترین فیلم از نگاه ملی و جایزه شهید قاسم سلیمانی به حبیب والینژاد تهیهکننده فیلم «آسمان غرب» اهدا شد.
نامگذاری روز ششم جشنواره فجر به نام کیومرث پوراحمد، رونمایی از فیلم زندگی پروین اعتصامی و به رونق افتادن جشنواره در مراکز استانها، ازجمله اتفاقهای قابلاعتنای بزرگترین رویداد سینمایی کشور طی شب و روز گذشته بود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، ششمین روز جشنواره در برج میلاد به دلیل سالروز شهادت امام موسی کاظم(ع)، از ساعت ۱۶ آغاز شد و این اتفاق، فرصت بسیار خوبی بود تا اهالی رسانه در فضای پراسترس و فشرده روزهای گذشته، حالا با اندکی طیبخاطر، به کارهای معوق خود بپردازند.
نخستین فیلم روز ششم، نپتون بود که البته بسیار پررنگتر از نام کمادعای خود ظاهر شد. یکی از اتفاقهای خوبی که در این دوره از جشنواره رقم خورد، نامگذاری روزهای این دوره به نام سینماگران است. ششمین روز جشنواره به نام کیومرث پوراحمد سند زده شد تا تصاویر این کارگردان مولف محبوب، پیش از شروع هر فیلم، نمایش داده شود. جالب آنکه به هنگام نمایش تصاویر این کارگردان، در هر سه سانس برج میلاد، تشویقهای ممتد و خودجوش مخاطبان بود که جلبتوجه میکرد. اتفاقی که طی روزهای گذشته تا این اندازه پرشور دیده نشده بود.
در روز ششم، انیمیشن شمشیر و اندوه و بیوگرافی معجزه پروین به روی پرده رفت که هر دو فیلم با استقبال خوب مخاطبان همراه شدند. شاید بر روی کاغذ، انتظارها از فیلم معجزه پروین، یک نمایش ضعیف بود اما ساختار خوب قصه و چابک بودن فضای روایت سبب شد تا مخاطب، ارتباط خوبی با فیلم گرفته و در پایان نیز تشویق خوبی از اثر به عمل بیاورد.
سانسهای مردمی همچنان روی دور رکوردشکنی قرار دارد. درحالیکه این اتفاق برای دوشنبهشب با ۱۲ سانس رکورد زد اما نمایش فوقالعاده ۱۴ فیلم طی شب گذشته سبب شد تا رکوردها همچنان بهبود یابد. طی شب گذشته فیلمهای قلب رقه، آپاراتچی و احمد توانستند بیشترین تعداد سانسهای فوقالعاده را از آن خود کنند. همچنین فیلمهای تابستان همان سال، آسمان غرب، آغوش باز و مجنون نیز توانستند طی شب گذشته در سانسهای فوقالعاده نمایش داشته باشند.
با اضافه شدن سینماهای مراکز استانها، فضای مطبوعاتی کل کشور به رنگ جشنواره درآمد. همچنین اخباری منتشر شد از حضور عوامل چند فیلم در برخی استانها. طی شب و روز گذشته، برج میلاد شاهد حضور چهرههای شناختهشده بسیاری برای تماشای فیلم بود. البته که از سینماهای مردمی خبر میرسد چند بازیگر و کارگردان، عموما بهصورت ناشناس و درحالیکه شخصا اقدام به خرید بلیت کرده بودند، به تماشای فیلمهای موردنظر خود نشستند.
همچنین در ساعات غروب، جمع قابلتوجهی از حاضران در خانه جشنواره، پیگیر بازی اردن و کره جنوبی بودند تا ببینند تیم ملی فوتبال کشورمان در صورت صعود، مقابل کدامیک از این دو تیم باید به میدان برود.
امروز اما همه چیز تحتالشعاع بازی تیم ملی فوتبال کشورمان قرار دارد. بازی بسیارمهمی که قرار است علاوه بر برج میلاد، در بسیاری از سینماهای سراسر کشور نیز بهصورت زنده پخش شود. اتفاقی که قطعا به یکی دیگر از خاطرات سینمایی ما تبدیل خواهد شد و حلاوت جشنواره را دوچندان خواهد کرد.
کارگردان «آبی روشن» ضمن اشاره به مضامین فرهنگی و معرفتی عجین شده با روایت فیلم تاکید کرد اگر توانسته باشد در سکانس پایانی دل مخاطبش را بلرزاند، کارش را کرده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «آبی روشن» دومین فیلم بابک خواجهپاشا در مقام کارگردان است که در چهلودومین جشنواره فیلم فجر، به بخش سودای سیمرغ راهپیدا کرده است. فیلمی که از منظر روایت آرام و شاعرانه، بینسبت با تجربه قبلی این کارگردانی یعنی «در آغوش درخت» نیست اما تمرکز آن بر مضمونی معنوی و دینی، آن را به تجربهای تازه در کارنامهاش تبدیل کرده است.
همزمان با رونمایی «آبی روشن» در جشنواره فیلم فجر، میزبان بابک خواجهپاشا کارگردان و امیر ابیلی فیلمنامهنویس این فیلم در خبرگزاری ایرنا بودیم، که پیشتر بخش نخست آن منتشر شد.
آنچه در ادامه میخوانید، بخش دوم و پایانی این نشست است.
* یکی از نکاتی که درباره فیلمنامه «آبی روشن» میتواند محل انتقاد باشد، گرهگشاییهای ناگهانی است. یعنی برخی از گرههای داستان براساس یک «اتفاق» باز میشود و این از استحکام فیلمنامه کاسته است. این انتقاد را چقدر وارد میدانید؟
بابک خواجهپاشا: نه در مقام کارگردان فیلم آبی روشن که به عنوان فردی که فیلمنامهنویسی را هم تجربه کردهام، معتقدم فیلمنامه این فیلم، از منظر شاخصههای فیلمنامهنویسی خیلی درست نوشته شده است. قاعده اول فیلمنامه، معرفی قهرمان است و در مرحله بعد گرهافکنی اتفاق میافتد و سفر قهرمان آغاز میشود. از نظر گرهگشایی، فیلمنامه آبی روشن در دقیقه ۸۰ گره اصلیاش باز میشود و آنچه در ادامه میبینیم، دیگر از جنس گرهگشایی نیست.
* اجازه دهید مثالی بزنم؛ ماجرای فرار فرد زندانی از دست سرباز خیلی اتفاقی و با حضور ناگهانی تانکر حمل گازوئیل در یک امامزاده حل میشود، آن هم با یک سرفه اتفاقی!
امیر ابیلی: البته در فیلم ماجرای بسته شدن جاده اصلی و دلیل عبور تانکر از جاده مربوط به امامزاده، مطرح میشود.
خواجهپاشا: احساس میکنم کاشتهای کافی برای این صحنه در فیلمنامه وجود دارد. کسی که در آن شرایط قرار بگیرد، معمولا صبر میکند به موقعیت مطمئنی برسد و بعد خودش را رها میکند. اگر در یک شرایط شهری بود، شاید گزینه فرار از تانکر منطقی بود اما در آن بیابان، فرد فراری کجا میتوانست پناه ببرد؟
ابیلی: فاصله امامزاده تا پمپ بنزین هم زیاد نیست و منطقا اولین جایی که تانکر میتوانست توقف کند همانجا بود. درباره گرهگشایی هم باید گرهگشایی اصلی داستان را مدنظر داشته باشیم نه خردهداستانها…
ابیلی: این گزاره که گرهگشاییها در یک فیلمنامه نباید اتفاقی باشد هم از نظر من خیلی گزاره درستی نیست. خیلی از فیلمهای بزرگ جهان با یک اتفاق گرهگشایی میکنند. در سینمای خود ما هم فیلمسازی مانند اصغر فرهادی، خیلی از گرههای داستانش را بهصورت اتفاقی باز میکند
* البته ماجرای این فرار، خردهداستانی است که در بخشی از فیلم، تبدیل به مسئله اصلی میشود.
ابیلی: بالاخره در طول هر فیلمی، خرده پیرنگهایی وجود دارد. ماجرای این فرد فراری را هم میتوان اینگونه دید که او همان ابتدا داخل تانکر پریده اما دیگر موفق به خروج نشده است. از این منظر حضور او قطعا در آن صحنه اتفاقی نیست. از طرف دیگر این گزاره که گرهگشاییها در یک فیلمنامه نباید اتفاقی باشد هم از نظر من خیلی گزاره درستی نیست. خیلی از فیلمهای بزرگ جهان با یک اتفاق گرهگشایی میکنند. در سینمای خود ما هم فیلمسازی مانند اصغر فرهادی، خیلی از گرههای داستانش را بهصورت اتفاقی باز میکند.
خواجهپاشا: من البته این گزاره را تایید میکنم که در قدرت یک درام، تصادف باید بهصورت حداقلی اتفاقات را پیش ببرد اما در فیلمنامه ما این موارد تصادفی، بهصورت حداقلی است و اینگونه نیست که همه گرهگشاییها برپایه تصادف باشد. از طرف دیگر فیلم ما در ژانر جادهای تعریف میشود و در این سبک فیلم، معمولا این اتفاقات تصادفی، سهم بیشتری میتوانند داشته باشند.
ابیلی: پیرنگ اصلی فیلم ما که یافتن ایوب است، بهصورت کاملا کلاسیک پیش میرود. کاملا براساس نشانهها، کاراکترها در داستان پیش میروند.
بابک خواجهپاشا کارگردان فیلم «آبی روشن»
* آقای خواجهپاشا شما از علاقهمندان سینمای رضا میرکریمی هستید و یکی از بهترین فیلمهای جادهای سینمای ایران را هم میتوان «خیلی دور خیلی نزدیک» دانست. در آنجا هم ما با سفری مواجه هستیم که در خلال آن کاراکترهایی فرعی به داستان وارد و از آن خارج میشوند. اما هرکدام از این ورود و خروجها معنایی را به داستان اضافه میکند. در «آبی روشن» اما برخی از خردهداستانها و آدمهای فرعی، خیلی به بار قصه اصلی اضافه نمیکنند.
خواجهپاشا: آیا در فیلم قصر شیرین آقای میرکریمی هم همین شرایط را داریم؟ درست این است که بگوییم گاهی اوقات، ماجراها بر روی قهرمان تأثیر میگذارد و گاهی اوقات شخصیتها. اصطلاحا به این کاراکترها، کاراکترهای نگیندار هم میگویند. این کاراکترها، شاخصههایی دارند که قهرمان اصلی را تکمیل میکنند اما ماجرا و قصهای که دارند خیلی مهم نیست. بهعنوان مثال متولی امامزاده در آبی روشن یک شاخصه اخلاقی مشخص دارد. او مانند افراد اهل معنا، به ایوب اعتماد کرده و حالا دارد به یونس هم میگوید به او اعتماد کن. کاراکتر سرباز هم معنای «قضاوت» را نمایندکی میکند.
خواجهپاشا: شاید مخاطب امروز به راحتی پذیرای «خیلی دور، خیلی نزدیک» هم نباشد. مخاطب امروز بیش از حد با منطق با اثر مواجه میشود و رئال به همه چیز نگاه میکند در حالی که فیلمهایی مانند «خیلی دور خیلی نزدیک» و یا «آبی روشن» اساسا فیلمهای منطق نیستند
پس این شخصیتهای فرعی در داستان کارکرد دارند، اما کارکرد آنها معرفتی است و روی شخصیت تاثیر میگذارند اما ماجرای آن قرار نیست چندان مهم باشد. آن سبکی که شما به آن اشاره میکنید، نوع دیگری از استفاده از کاراکترهای فرعی است. ما با دو نوع پرداخت شخصیت فرعی در سفر قهرمان مواجهیم. اتفاقا من هر دو فیلم آقای میرکریمی که به آن اشاره کردیم را دوست دارم و هر کدام براساس یکی از این مدلها پیش رفته است. در خیلی دور، خیلی نزدیک قصه و ماجرای آدمهای فرعی روی دکتر عالم تأثیر میگذارد اما در قصر شیرین این خود آدمها هستند که وارد داستان میشوند.
یک نکته را هم فراموش نکنیم که شاید مخاطب امروز به راحتی پذیرای «خیلی دور، خیلی نزدیک» هم نباشد. مخاطب امروز بیش از حد با منطق با اثر مواجه میشود و رئال به همه چیز نگاه میکند در حالی که فیلمهایی مانند خیلی دور خیلی نزدیک و یا آبی روشن اساسا فیلمهای منطق نیستند. فیلمهای معرفتی، اساسا فیلمهای منطقی نیستند. با کدام کار خدا میتوان با منطق انسانی مواجه شد؟ خدا اساسا کارش سورپرایز کردن ماست.
ابیلی: دقیقا مانند معجزههای کوچکی که در زندگی خیلی از ما اتفاق میافتد. جهان فیلم آبی روشن از جنس همین معجزههاست و خیلی عینی و مادی نمیتوان با آن مواجه شد.
* آقای ابیلی «آبی روشن» امروز در کدام بخش کارنامه فیلمنامهنویسی شما قرار میگیرد و چه نسبتی با تجربههای قبلی شما میتواند داشته باشد؟
ابیلی: من واقعا فیلم آبی روشن را دوست دارم و نگارش آن هم تجربه بسیار خوبی برای من بود. هم قصه آن را دوست داشتم و هم الان خروجی آن را دوست دارم. همکاری با بابک هم اتفاق بسیار خوبی برای من بود. بهخصوص که بابک فیلمنامهنویس بسیار خوبی هم هست. نگاه ما به جهان خیلی به هم نزدیک است و به دلیل همه این موارد، تجربه فیلمنامه این اثر، برای من بسیار دلنشین بود. از آنجایی که تجربه قبلی من هنوز اکران نشده، میتوان آبی روشن را نقطه ورود جدیتر من به سینما هم دانست.
خواجه پاشا: همین امروز اگر به خانه بروید، احتمالش خیلی زیاد است که با خبر شوید یکی از بستگان نزدیکتان راهی مشهد شده است. مثل زندگی امام حسینی(ع) همه ما که بالاخره در هیأت بزرگ شدهایم. اینها واقعیتهای فرهنگی و هویتی جامعه ماست و فیلمی مانند «آبی روشن» را هم از همین منظر میتوان یک فیلم هویتی و فرهنگی دانست
* فیلم «آبی روشن» را بهعنوان یک فیلم امام رضایی معرفی میکنند، حس خودتان به این توصیف از فیلم چیست؟
خواجهپاشا: حتما که به آن افتخار میکنیم اما خودم این فیلم را یک فیلم انسانی با زیرمتنی از فرهنگ رضوی میدانم. در عین حال قطعا اگر اثرم رنگ و بویی از امام رضا(ع) داشته باشد به آن افتخار میکنم و امیدوارم لااقل به جایگاه این بزرگان و عزیزان آسیبی وارد نکرده باشیم.
ابیلی: در عین حال اگر این توصیف یا هر توصیف دیگری باعث ایجاد پیشفرض در ذهن مخاطب شود، من ترجیحم این است که مخاطب بدون هیچ پیشفرضی با اثر مواجه شود.
خواجهپاشا: امام رضا(ع) اساسا بخشی از زیست همه ماست. همین امروز اگر به خانه بروید، احتمالش خیلی زیاد است که با خبر شوید یکی از بستگان نزدیکتان راهی مشهد شده است. مثل زندگی امام حسینی(ع) همه ما که بالاخره در هیأت بزرگ شدهایم. اینها واقعیتهای فرهنگی و هویتی جامعه ماست و فیلمی مانند آبی روشن را هم از همین منظر میتوان یک فیلم هویتی و فرهنگی دانست. یعنی حتی میتوان گفت فیلم «آبی روشن» یک فیلم کاملا ایرانی است. همه اینها بخشی از فرهنگ ماست که در اشعار شاعران کهن فارسی هم انعکاس و بروز داشته است. کسی که میخواهد بهواسطه این مفاهیم میان نسلها فصله بیندازد، دست روی مقولههای فرهنگی ما گذاشته است.
کسانی که روی تخریب این مفاهیم کار میکنند، باید بدانند دست روی چیزهایی گذاشتهاند که برای پدران و مادران ما بسیار با ارزش بوده است و به همین دلیل میتوان گفت این افراد در حال جنگ با ارزشها هستند. ما باید به همه ارزشها احترام بگذاریم و معتقدم این فیلم هم درباره احترام به فرهنگ و هویت ایرانی و اسلامی همه ماست. فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی کامل در هم تنیده هستند. مگر در حرم امام رضا(ع) غیر از هنر ایرانی میبینید؟ وقتی اسم مشهد میآید، همه ما یاد خانواده، مهربانی و رأفت میافتیم و همه اینها شناسههای فرهنگ ایرانی است. آیا در همان پلان انتهایی فیلم دل شما بهعنوان یک ایرانی نلرزید؟ میخواهم حس واقعیتان را بدانم.
امیر ابیلی؛ نویسنده فیلمنامه «آبی روشن»
* بله. بالاخره این مسائل ریشه در تجربه زیسته ما دارد.
خواجهپاشا: و به همین دلیل معتقدم این مفاهیم، هویتی است. همین لرزش دل، برای من کافی است و قول میدهم حتی مادران ما هم با تماشای آن پلان، دلشان میلرزد. همین اتفاق را برای مخاطبان فیلم آبی روشن رقم زده باشم، کارم را کردهام. فاصله نسلها با تکیه بر همین مفاهیم هویتی از بین میرود. ما زمانی محتوای فرهنگی مشترک برای نسلها داشتیم.
مثلا پدر من موسیقی محبوبش بنان بود و من علاقهمند به محسن یگانه بودم، اما زمانی که میخواستیم با هم به سفر برویم، برای طول مسیر ناصر عبدالهی گوش میکردیم که گویی فصل مشترک سلیقه هنری ما را پر میکرد. ما زمانی چنین محصولاتی را برای پرکردن فاصلههای سلیقهای داشتیم و امروز نداریم. امروز بچههای من چیزهایی را گوش میدهند که خودشان به من میگویند، اینها برای تو خوب نیست! این فاصله، واقعا فاصله عجیبی است. این فاصله شاید زمانی وجود داشته اما هیچگاه مانند امروز، تبدیل به یک دره نشده بود. آنقدر به این فاصله فکر نکردیم که حالا اینقدر فاصلهمان زیاد شده است. ما باید با تولیدات هنری، بخشی از این فاصله را پر کنیم.
باید دردها و زخمها را ببینیم تا بتوانیم برای درمان آنها فکر کنیم. باید افرادی امروز سراغ نسل جوان بروند تا بفهمند میان آن چه میگذرد. خیلی از مسائل امروز در میان نسل جوان جریان دارد که روح مسئولان ما هم از آنها خبر ندارد. هنوز زمان داریم و دیر نشده است.
خواجهپاشا: پدر من موسیقی محبوبش بنان بود و من علاقهمند به محسن یگانه بودم، اما زمانی که میخواستیم با هم به سفر برویم، برای طول مسیر ناصر عبدالهی گوش میکردیم که گویی فصل مشترک سلیقه هنری ما را پر میکرد. ما زمانی چنین محصولاتی را برای پرکردن فاصلههای سلیقهای داشتیم و امروز نداریم
* سکانسی کلیدی در فیلم هست که مربوط به مواجهه یونس و ایوب میشود و این ذهنیت برای مخاطب شکل میگیرد که تمام آن شمایلی که از حاج یونس از ابتدای فیلم شکل گرفته در هم فرو میریزد. کمی درباره این فراز از فیلم صحبت کنیم…
خواجهپاشا: وقتی صحبت از لایههای درونی آدمها میکنیم، منظور همین نکته است. آدم موجود عجیبی است. همه ما روزی در زندگیمان کاری کردهایم که شاید خاطرمان هم نباشد اما بابت آن حقی را بدهکاریم. در جامعه امروز ما دیگر زیاد به «حق» فکر نمیکنیم. اینکه «حقالناس» چیست؟ حق چه کسانی به گردن ماست؟ به همین دلیل به راحتی کمفروشی میکنیم. از تولیدکننده تا فروشنده دارد کمفروشی میکند.
من هنرمند، بودجهای در اختیار دارم که درواقع پول مردم است. من باید با این پول، فیلمی بسازم که همین مردم از آن لذت ببرند. اگر نکنم، من هم به نوعی کمفروشی کردهام و حق این مردم به گردن من است. باید فردا بابت آن جواب بدهم. وقتی این حقخوری رواج پیدا کند، بازتاب اجتماعیاش میشود همین مشکلاتی که امروز با آن مواجهیم.
وقتی حضرت علی(ع) را مظهر «حق» میدانیم، به این دلیل است که او درک کرده است «حق» باید رعایت شود چرا که عنصری تأثیرگذار در کل جامعه است. یونس هم در زندگی یک بار اشتباه کرده و باید تقاص آن را بپردازد. کار دنیا همین است و هر کسی تقاص کارش را میدهد. ما گاهی سرمان را در برف فرومیکنیم و فکر میکنیم تقاصی در کار نیست. یونس در داستان فیلم، در جایی متوجه این واقعیت میشود و تصمیم میگیرد که این حق به گردنش باقی نماند. این درک مهمی است که انسان به این مرحله برسد که نخواهد حق دیگری به گردنش بماند و این کار بسیار سختی هم هست.
ابیلی: در جهان داستان فیلم، یونس بهصورت ناگهانی تصمیمش تغییر میکند و اینکه تصمیم میگیرد حقی که به گردنش افتاده را صاف کند، این از سر لطف امام رضا(ع) است. گویی این امام رضا(ع) است که او را در مسیری قرار میدهد تا بتواند این حق را جبران کند و باری از دوشش برداشته شود. لطف اصلی این است که ما در این دنیا تقاص کارهایمان را بدهیم. یونس هم این فرصت را پیدا میکند.
شخصیت حاج یونس با بازی مهران احمدی در «آبی روشن»
* حتی فیلم به کاراکتر قمارباز هم در جاهایی حق میدهد…
خواجهپاشا: چه کسی میداند که بنده برگزیده خدا کیست؟ ما نمیتوانیم این واقعیت را بفهمیم. شاید بنده برگزیده خدا، همان رفتگری باشد که هر روز کوچه ما را جارو میکند. شاید حتی فردی که خدا او را دوست دارد، گاهی در نگاه ما آدم بدی باشد. از کجا میتوان این واقعیت درونی افراد را فهمید.
ابیلی: کمااینکه نگاه ائمه ما هم همین است. دیالوگی هم در فیلم هست که میگوید در نگاه امام(ع) بین توی حاجی و منه قمارباز هیچ فرقی نیست.
خواجهپاشا: این جنس فیلمها در طول زمان بیشتر فهمیده میشوند و تأثیرگذاری بیشتری هم پیدا میکنند. قصه این فیلم دارای تراژدی و اوج دراماتیک نیست و برندگیهای تند و تیز فیلمهای اجتماعی را هم ندارد، اما نرم و آهسته مسیرش را طی میکند
خواجهپاشا: اصلا ما چه شانی برای قضاوت افراد داریم؟ ما اما به راحتی انسانها را قضاوت میکنیم. ما نه فقط توان قضاوت نداریم که حق قضاوت هم نداریم. ما اجازه نداریم به خاطر خطا، نزدیکان و خانواده خود را رها کنیم. آبی روشن به این مسائل هم پرداخته است. این جنس فیلمها در طول زمان بیشتر فهمیده میشوند و تاثیرگذاری بیشتری هم پیدا میکنند. قصه این فیلم دارای تراژدی و اوج دراماتیک نیست و برندگیهای تند و تیز فیلمهای اجتماعی را هم ندارد، اما نرم و آهسته مسیرش را طی میکند.
* درباره دو بازیگر اصلی یعنی مهران احمدی و مهران غفوریان هم بگویید که حضور درخشانی در فیلم دارند.
خواجه پاشا: همه بازیگران فیلم از نظر من بازیگران گرانقدری بودند. ما برای آنکه مخاطب در مواجهه اول با قهرمان، متوجه سرانجام او در قصه نشود، به این گزینهها فکر کردیم. برخی بازیگران بهدلیل ایفای نقشهای خاص، پیشفرضی را در ذهن مخاطبان بهوجود آوردهاند. تصمیم گرفتیم بازیگرانی را برای این نقشها انتخاب کنیم که مخاطب با دیدن آنها، سرانجامشان را پیشبینی نکنند. بازیگران فعلی فیلم این ویژگی را دارند و شما در ابتدای قصه تصوری از سرانجام آنها ندارید. علاوهبر این دلیل، قطعا بازیگران قدرتمندی میخواستیم که توان خلق شخصیت را داشته باشند. حتی کوچکترین کاراکترها هم اجرای غلوآمیز نداشتهاند. همکاری با همه این عزیزان برای من لذتبخش بود و فکر میکنم همه بازیگران آبی روشن متفاوت ظاهر شدهاند.
فیلم «میرو» آخرین ساخته حسین ریگی درست شبیه ساخته قبلی او اثر نه چندان موفق «هوک» است. همان نماها و همان قابها و همان خط اصلی داستان.
به گزارش سینمای خانگی نوجوانی که مجبور است با ناملایمات زندگی بجنگد. قهرمان اصلی داستان میرو است، نوجوانی که وارد کارهای خلاف قمار و شرطبندی شده و در این میان خمپاره های کارهای خلافش به خانواده اش اصابت می کند.
در کنار میرو دو قهرمان و ضدقهرمان دیگر هم وجود دارند: افضل دوستی که در پی اثبات رفاتش با میرو است و جمعه که کینه ای دیرینه با میرو دارد و در این میان از هیچ ضربه ای به او فروگذار نیست، و تنها قصدش انتقام است.
خط اصلی داستان موضوع جذابی دارد اما در فیلمنامه با خیل اشخاصی مواجه هستیم که بیشتر تیپ هستند نه شخصیت، چرا که کنش ها و واکنش هایشان برای بیننده جذاب نیست و احساس همذات پنداری را در او بیدار نمی کند.
از سوی دیگر عامل پیش برنده داستان هم تصادف است نه حادثه و اضافه کردن آن اردوی بسیج و شخصیت حاج قاسم که مثبت پلاس است و تاثیر خوبی روی شخصیت میرو می گذارد و میرو از کارهای بد گذشته اش عبرت می گیرد و تصمیم می گیرد در نبود پدر مرد خانواده شود هم برای بیننده ای که خیل اینگونه آثار را دیده چندان جذاب نیست. چرا که تایم زیادی از فیلم صرف گرفتن تصاویر لانگ شات از زیبایی های بلوچستان و درگیری های نه چندان مخاطب پسند میرو با سایر اهالی دارد و در نتیجه فیلمساز مجبور شده به شخصیت حاج قاسم خیلی نپردازد و نتیجه غیرقابل پذیرش بودن تحول میرو است.
نکته جالب اینجاست که ریگی در این اثر هم همان اشتباهات «هوک» را مرتکب شده و نتیجه کار هم طبعا مثل اثر قابل اعتنایی نیست، استفاده نادرست از نابازیگران و بازی های ضعیف و سطحی از یکسو و نماهای کنترل نشده و طراحی صحنه و لباس و گریم سردستی از سوی دیگر به این موضوع کمک می کنند.
اینکه سینمای ایران نیاز به تولید آثار کودک و نوجوان دارد بر هیچکس پوشیده نیست و از سوی دیگر نمایش زیبایی های گوشه گوشه این خاک هم برای بیننده جذاب است اما ریگی با در دست داشتن یک فیلمنامه ضعیف و کارگردانی ضعیف تر هر دوی این پتانسیل های بالقوه را از بین برده و اثرش در بهترین حالت با تدوین مجدد و کوتاه کردن اثر شاید بتواند به عنوان یک تله فیلم نیمه متوسط قابل قبول باشد اما فیلم فعلی با تایم بالای حوصله سربر قطعا مناسب نمایش روی پرده نقره ای نیست و حیف از همه هزینه ها و نیروهای انسانی که در این فیلم به بدترین شکل ممکن هدر شده اند و نتیجه کار شده فیلمی که فیلم نیست.
اکران فیلم های جشنواره فجر در استان گیلان در حالی آغاز شد که فیلم «تابستان همان سال» با بیشترین استقبال علاقمندان به هنر هفتم همراه شده است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، امسال هم استان گیلان همانند چند سال گذشته یکی از استانهای پیشتاز در اکران همزمان فیلمهای فجر است. ستاد برگزاری جشنواره فیلم فجر در این استان تلاش کرده اکران فیلمهای چهل و دومین جشنواره فجر در گیلان در ۲ سینما برگزار شود.
۱۹ فیلم منتخب چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر در گیلان از تاریخ ۱۶ تا ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۲ به طور همزمان در دو سینمای ۲۲ بهمن و سپیدرود رشت در سه سانس در ساعتهای ۱۶، ۳۰: ۱۸ و ۲۱ شب اکران میشوند.
۱۹ فیلم منتخب چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر در گیلان
بر اساس اعلام ستاد مرکزی برگزاری جشنواره فیلم فجر ۱۹ فیلم در گیلان اکران میشوند و گیلانیهای علاقه مند به هنر هفتم امسال شاهد اکران همزمان فیلمهای آغوش باز «بهروز شعیبی»، نپتون «محمدابراهیم غفاریان»، مجنون «مهدی شامحمدی»، بهشت تبهکاران «مسعود جعفری جوزانی»، آسمان غرب «محمد عسگری»، میرو «حسین ریگی»، آپاراتچی «قربانعلی طاهر فر»، صبح اعدام «بهروز افخمی»، شور عاشقی «داریوش یاری»، احمد «امیرعباس ربیعی»، دست ناپیدا «انسیه شاه حسینی»، آبی روشن «قاسم لطفی خواجه پاسا»، قلب رقه «خیراله تقیانی پور» این فیلم مناسب سن بالای ۱۲ سال میباشد، ملکه آلیشون «ابراهیم نورآور محمد»، تابستان همان سال «محمود کلاری»، پرویز خان «علی ثقفی»، شه سوار «حسین نمازی»، ببعی «حسین صفارزادگان، میثم حسینی»، فیلم کودک، باغ کیانوش «رضا کشاورز» هستند.
اکران ۵ فیلم در روز نخست جشنواره فیلم فجر در گیلان
در نخستین روز اکرانها در رشت بر اساس جدول برنامه ریزی شده فیلم «آبی روشن» به کارگردانی «قاسم لطفی خواجه پاشا» و تهیه کنندگی «سید محمدحسین میری» برای تماشاگران به نمایش درآمد.
در خلاصه این فیلم سینمایی آمده است: کشف یک فیروزه کمیاب زندگی یونس که صاحب معدن، معتمد و بزرگ شهر است را وارد مسیر مخاطره آمیزی میکند.
فیلم «تابستان همان سال» به کارگردانی «محمود کلاری» به شدت اثری آرامبخش است و ریتم و ضرباهنگ فیلم میتواند فضایی برای تأمل در مخاطب خود ایجاد کندپ.
کلاری در دکوپاژ خود در مقام کارگردان نیز نشان داده است که سینمای قصه گو را به خوبی میشناسد و طعم لذت دیدن پلانهای خود را به دل مخاطب نمیگذارد، دوربین کلاری به شدت مستحکم است و چیدمان عناصر صحنه به گونهای است که همه چیز در خدمت ساختار و محتوای اثر است.
فیلم «میرو» به کارگردانی «حسین ریگی» یک فیلم مادرانه است، این فیلم سومین اثر سینمایی ریگی از فیلمسازان بلوچ کشور پس از فیلمهای تحسین شده «لیپار» و «هوک» است که در ژانر کودک و نوجوان تولید شده و در بستر قصهای متعلق به دوران دفاع مقدس در دهه ۶۰ روایت میشود.
فیلم «آغوش باز» به کارگردانی «بهروز شعیبی» به عنوان فیلمسازی با دلمشغولیهای اجتماعی و آثاری اغلب شخصیت محور، در ششمین تجربه سینمایی خود نگاهی جدیتر به مخاطب عام و همکاری با بخش خصوصی دارد.
شعیبی در «آغوش باز» همچنان راوی دلمشغولیهای اجتماعی و انسانی خود باقی میماند. ولی این بار ضمن طرح مضامین انسانی مورد علاقهاش، با رفتن به سراغ یکی از موضوعات ملتهب هنری در برپایی کنسرتهای موسیقی، به جاذبههای موضوعی و بصری طرح داستانیاش اضافه میکند. بروز مشکلاتی در برپایی یک کنسرت، بهانهای است برای پرداختن به سه زندگی عاشقانه که به نوعی با هم مرتبط هستند و از یکدیگر تأثیر میپذیرند.
فیلم «آپاراتچی» به کارگردانی «قربانعلی طاهرفر» در ۲ سانس در سینما سپیدرود رشت به نمایش گذاشته شد، «آپاراتچی» به اتفاقات دهه ۶۰ میپردازد. یک زندگی ساده اجتماعی در دهه ۶۰ را روایت میکند که در پیرامونش اتفاقات متعددی نظیر جنگ، ترور، اتفاقات سیاسی و دفاع مقدس و غیره وجود داشت.
بیشترین استقبال تماشاگران از فیلم «تابستان همان سال»
«فاطمه فروتن» سرپرست معاونت هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان در گفت و گو با خبرنگار مهر با اشاره به آغاز نمایش فیلمهای جشنواره فجر در سینما ۲۲ بهمن و سپیدرود رشت اظهار کرد: اکران فیلمهای جشنواره از دوشنبه ۱۶ بهمن ماه آغاز شده و تا ۲۲ بهمن ادامه دارد.
فروتن از نمایش ۱۹ فیلم جشنواره فجر چهل و دوم در دو سینمای شهر رشت خبر داد و افزود: این فیلمها در سه نوبت ۱۶، ۱۸:۳۰ و ۲۱ از امروز تا ۲۲ بهمنماه در دو سینمای سپیدرود و ۲۲ بهمن اکران میشوند.
سرپرست معاونت هنری و سینمایی فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان با بیان اینکه در روز نخست اکران فیلم حدود ۳۰۰ نفر از این ۵ فیلم استقبال کردند، گفت: فیلم «تابستان همان سال» بیشترین آمار استقبال علاقمندان به هنر هفتم را به خود اختصاص داد.
وی اضافه کرد: اقدامات انجام شده برای رونق بخشیدن به سینماهاست و علاقمندان به هنر هفتم در گیلان برای تماشای فیلمهای جشنواره میتوانند از چهار سامانه آیتیک (iticket.ir)، سینما تیکت (cinematicket.org)، تیک ایران هفت (irantic.com) و گیشه (gishehr۷.ir) بلیت خود را به صورت اینترنتی خریداری کنند.
فروتن با اشاره به فعالیتهای هنری در استان گیلان طی دهه مبارک فجر گفت: شانزدهمین جشنواره تجسم هنر در تالار مرکزی رشت با حضور ۲۶ اثر از هنرمندان استان در رشتههای طراحی و نقاشی، خوشنویسی و نگارگری در حال برگزاری است که تا ۲۱ بهمنماه پذیرای عموم علاقمندان خواهد بود.
«بهشت تبهکاران» به همان مشکل تاریخی آثاری از این دست مبتلا شد که ترافیک تردد آدمهای بسیار و مهندسی دیالوگگویی آنها، وجه تمرکز بر هسته مرکزی داستان را الکن کرده و مخاطب را خیلی زود نسبت به تماشای ادامه فیلم دلسرد میکند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، ساخت فیلم با موضوعاتی چون حوادث ملتهب انقلاب، همواره کاری دشوار در سینمای جهان به حساب میآمده است. اینگونه آثار به لحاظ محتوایی، تلفیقی از خطوربطهای چند گونه سینمایی به حساب میآیند و به همین دلیل باید نهایت تبحر در نگارش و موقعیتسنجی فیلمنامههای این آثار لحاظ شود.
بهشت تبهکاران دقیقا از همین ناحیه ضربه میخورد؛ درست مانند خائنکشیمسعود کیمیایی که با همین سوژه ساخته شد و هر دو فیلم نیز با شاخصهایی مشترک، در اکرانهای جشنوارهای خود، به سرنوشتی مشابه یکدیگر دچار شدند.
نخستین نکتهای که در بهشت تبهکاران و خائنکشی به چشم میخورد، وفور انسانهای بیربطی است که نمیتوانند از ابتدا، نقش و اهمیت جایگاه خود را در داستان به مخاطب تحمیل کنند. داستان برای اینکه بخواهد فساد سیستماتیک را نشان دهد، ناچار است دست به دامان اهرمهای روایی جنایی و امنیتی شود و در این میان مجبور میشود تا از شخصیتهای بسیاری رونمایی کند. بنابراین یکی از شاخصههای ظاهری چنین آثاری، ترافیک آدمهایی است که در پسزمینه دیالوگهایی غامض، میخواهند به مخاطب بفهمانند که با موضوعی پیچیده و امنیتی مواجه هستند.
در همین مرحله، ارتباط مخاطب با فیلم قطع میشود. رفتوآمدهای آدمهای باربط و بیربط به داستان، تشتتی فکری برای مخاطب پدید میآورد که اجازه ارتباط گرفتن با اثر را ایجاد نمیکند. متاسفانه فیلم کارگردان پیشکسوتی چون مسعودجعفریجوزانی، از همین ناحیه ضربه میخورد؛ همچنانکه فیلم کیمیایی نیز دچار همین التهاب شد و اجازه ارتباط گرفتن با مخاطبش را در جشنواره فجر نداد.
طبق این قاعده، آدمهای اضافی در فصول پایانی فیلم حذف میشوند که این اتفاق در بهشت تبهکاران، پس از مرگ دهقان (پژمان بازغی) رقم میخورد و متاسفانه این اتفاق دیرهنگام، گشایشی را در میسر رضایت بیشتر مخاطب رقم نمیزند. البته باید به این نکته اعتراف کرد که فیلم جوزانی بهنسبت خائنکشی، از سهولت کلامی بیشتری بهرهمند بوده و ارتباطات داستانی، از پیچیدگیهای دراماتیک کمتری برخوردار است که همین اتفاق سبب شد تا نخ ارتباط مخاطب با این فیلم، بهکلی قطع نشود.
فارغ از این اسلوب ساختاری، زیرساختهای فنی، از استانداردهای خوبی برخوردار بود و حتی در برخی پارامترها نظیر فیلمبرداری و طراحی صحنه، از آن چیزی که انتظار میرفت نیز فراتر عمل کرد تا با فیلمی مواجه باشیم که اگر آن مشکل تاریخی آثاری اینچنینی را کنار بگذاریم، با کار قابلقبولی طرف باشیم که میتواند در شان کارگردان پیشکسوتی چون مسعود جعفریجوزانی باشد.
اتفاقی که اگر در اکران عمومی به کمک تدوین، کمی چابکتر شود، میتواند تاحدودی زمینه ارتباط بیشتر مخاطب را فراهم آورده تا آنها به جای چندبار تماشای این فیلم، با یک بار دیدن، بتوانند به نوع ارتباطها و انگیزههای آدمهای فراوان فیلم پی ببرند.
کارگردان فیلم «بهشت تبهکاران» گفت: این فیلم اقتباسی به حساب نمیآید، بلکه اثری پژوهشی است و درباره موضوع با دوستان در انجمن حقوقشناسان مشورت کردم.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم سینمایی بهشت تبهکاران به کارگردانی مسعود جعفریجوزانی سومین فیلمی بود که شامگاه دوشنبه -۱۶ بهمن- در خانه جشنواره فیلم فجر اکران شد و پس از نشست خبری فیلم با حضور مسعود جعفریجوزانی کارگردان، علی قائم مقامی و فتحالله جعفریجوزانی تهیهکنندگان، مهدی حسینیوند تدوینگر، محمود موسوینژاد صداگذار، آرش برومند صدابردار، امیرحسین آرمان، سحر جعفریجوزانی، رضا یزدانی، حسام منظور و بهنام تشکر از جمله بازیگران و اهالی رسانهبرگزار شد.
علی قائممقامی تهیهکننده این فیلم گفت: فیلم بهشت تبهکاران از لحاظ تولید پروژه سنگینی بود. چند روز قبل از شروع جشنواره فیلم فجر، با مدیران صحبت کردم که چند روزی برای رساندن نسخه نهایی صبر کنند، ولی گفتند قانون برای همه یکسان است و بلیتفروشی انجام شده است. پس آن ماجرایی در روزهای ابتدایی جشنواره اتفاق افتاد و در آن روزها نسخه فیلم ما که روی پرده رفت، ناقص بود.
بهشت تبهکاران اثری پژوهشی است
مسعود جعفریجوزانی کارگردان این فیلم در ابتدای نشست گفت: به دنبال مورد بودم که همیشگی باشد، در مورد آدمهایی که دفاع میکنند، چرا اعدام میشوند؟ اما اگر قرار بود در مورد یک مساله فیلم بسازیم، تبدیل به کلیشه فیلم سازی در حوزه قصاص میشد. در نهایت با دوستانم در انجمن حقوقشناسان مشورت کرده و تصمیم گرفتیم که یک مسئله ریشهای را در تاریخ بررسی کردیم.
وی افزود: کتابی درباره شخصیت اصلی فیلم حسن جعفری نوشته نوشته شده که قطعی ثابت کرده این فرد بیگناه است. اسم کتاب «بیگناهی که بر دار شد» است. این که این فرد قاتل نبوده و چون سیاسی و اهل قلم بوده، اعدامش کردهاند.
اینکارگردان تاکید کرد: البته این فیلم اقتباسی به حساب نمیآید؛ بلکه اثری پژوهشی است. زیرا من تمام پروندهها و اسناد مربوطه را مطالعه کردم. زندگی حسن جعفری بهواقع فیلم است و من همواره دوست دارم در گونه های مختلف فیلمهایی بسازم که بتواند رد پایی از من و علایقم باشد. این قصه میتواند و قابلیت سریال شدن هم دارد.
بهترین فرد برای نقش فروغ دخترم سحر بود
جعفرجوزانی اظهار داشت: دوست ندارم شخصیتها به طور صددرصد مابهازای بیرونی داشته باشند. باید بگویم که شانسی تکتک بازیگران شبیه به شخصیت واقعی تاریخ درآمدهاند.
وی تصریح کرد: نشان دادن فیلم خام و ناقص، کار بسیار خطایی است و چیزی نیست که بتوانیم توجهیش کنیم. اگر کسی به خودش احترام میگذارد، کار اشتباهی نمیکند. همانطور که در طراحی صحنه و لباس فیلم نگاه کردید، حتی رنگ کراوات هم با تحقیق و طراحی همراه بوده است.
کارگردان این فیلم تاکید کرد: تدوین فیلم اکنون کاملا و درست است و هیچ اصلاحیهای در آن اعمال نمیشود. سریالها معمولا خطی هستند اما در سینما خیلی نمیتوانیم خطی نشان دهیم و پرش زمانی وجود دارد.
جعفری جوزانی ادامه داد: برای این فیلم در ابتدا پروانه تولید ندادند و پس از آن به دوران کرونا خوردیم. به دلیل اینکه ما دکورها را از قبل ساخته بودم، باید حتما فیلم را تولید میکردیم.بهترین کسی که میتوانست نقش فروغ را بازی کند، دخترم سحر بوده است.
سحر جعفریجوزانی بازیگر این فیلم گفت: باعث افتخارم است که در فیلمهای پدرم بازی کنم.
امیرحسین آرمان بازیگر نقش اصلی فیلم بهشت تبهکاران اظهار داشت: باعث خوششانسی من بود که بازی در نقش حسن جعفری به من رسید. از لحظه لحظه بازی کردن این نقش در این فیلم لذت بردم و سعی کردم چیزی از شخصیت بسازم که واقعی باشد. من با براردزاده و خانواده این شخص صحبتهای بسیاری کردم تا قصه را طبق واقعیتها، روایت کنیم.
خواننده هستم، اما بازیگری را هم دوست دارم
رضا یزدانی دیگر بازیگر این فیلم بیان کرد: من خوانندهای هستم که چند سالی است بازیگری را هم تجربه میکنم. به واسطه چهره و صدایی که دارم، بیشتر نقشهای منفی به من پیشنهاد میشود. من یک خواننده هستم، اما بازیگری را هم دوست دارم.
وی اضافه کرد: زمانی که فیلمنامه را خواندم، از این نقش منفی بسیار خوشم آمد و نمیدانم که توانستهام از پس آن بربیام یا خیر. اما باید بگویم مسعود جعفریجوزانی از آن دسته کارگردانانی است که بازیگرش را خوب هدایت میکند.
حسام منظور دیگر بازیگر این فیلم گفت: زمانی که اسم آقای جعفریجوزانی پشت کاری باشد، بازیگر بدون فکر کردن آن را انتخاب میکند. متاسفانه فیلمهای تاریخی خیلی کمتر ساخته میشود. تجربه نشان داده مردم هم آثار تاریخی-ملی را بسیار دوست دارند و این آثار علاوه بر این که سینمایی است، پژوهشی هم هست.
مهدی حسینیوند تدوینگر این فیلم نیز اظهار داشت: مسعود جعفریجوزانی استاد راهنمای پایاننامه من بوده و کار کردن با ایشان بسیار سخت اما لذت بخش است.
محمود موسوینژاد صداگذار فیلم «بهشت تبهکاران» بیان داشت: همانطور که آقای حسینیوند اشاره کرد، کار کردن با آقای جعفریجوزانی سخت است و نظرات دقیقی میدهد؛ گویی که صداگذار حرفهای است.
امیرحسین آرمان بازیگر این فیلم گفت: تکتک تصاویری که در فیلم میبینید، پشتش فکر است و ساعتها درباره آن صحبت شده است. در کمتر فیلمی، این میزان از دقت کارگردان را دیدهام.
مجید انتظامی از خاطرهسازترین آهنگسازان سینمای ایران، پس از یک دهه دوری از فعالیتهای سینمایی، با آهنگسازی فیلم «مجنون» تازهترین محصول سازمان اوج به جشنواره فیلم فجر آمده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، هم میتوان از جنبه خاطرهسازی آثارش، این گزارش را آغاز کرد و هم از منظر آقازادگیاش. هم میتوان همکاریهای اش با کارگردانان شاخص را فهرست کرد و هم از سالهای دوریاش از سینما نوشت. حتی میتوان او را با نوای حماسی اما مملو از حزن و حسرتهای باقیمانده از زخمهای جنگ، در تاروپود سمفونی خرمشهر، معرفی کرد. بهجای همین اینها اما کافی است از این جمله ساده شروع کنیم که مجید انتظامی، بار دیگر دست به کار شده و برای یک فیلم حماسی، آهنگسازی کرده است.
او که فرزند زندهیاد عزتالله انتظامی است، از همان گامهای اولیه فعالیت حرفهایاش در سینما بهعنوان آهنگساز، توانست هویت مستقل خود را پیدا کند و تبدیل به چهرهای، معتبر و تعیینکننده در فرآیند خلق آثار ماندگار در ویترین سینمای ایران شود؛ او آقازادهای است که آقازادگی نکرده است.
به مناسبت رونمایی از فیلم مجنون به کارگردانی مهدی شامحمدی بهعنوان تازهترین محصول سازمان سینمایی اوج که آهنگسازیاش را مجید انتظامی برعهده داشته است، در این گزارش کوتاه مروریبر خاطرهانگیزترین تجربههای آهنگسازی او در سینمای ایران داشتهایم.
قصهای که با «سفر سنگ» آغاز شد
این شانس بزرگی بود که مجید انتظامی در اولین فعالیت حرفهایاش در سینمای ایران، فرصت همکاری با یکی از موسیقیشناسترین کارگردانان سینمای ایران را به دست آورد. مسعود کیمیایی که ملودی آثار اولیهاش همچون «قیصر» و «رضا موتوری» همچنان در گوش سینمادوستان طنینانداز است و تا پیش از انقلاب همکاریهای درخشانی را با اسفندیار منفردزاده تجربه کرده بود، در «سفر سنگ» سراغ چهرهای تازه در عرصه موسیقی فیلم رفت و آهنگسازی کار خود را به مجید انتظامی سپرد.
مسعود کیمیایی که ملودی آثار اولیهاش همچون «قیصر» و «رضا موتوری» همچنان در گوش سینمادوستان طنینانداز است و تا پیش از انقلاب همکاریهای درخشانی را با اسفندیار منفردزاده تجربه کرده بود، در «سفر سنگ» سراغ چهرهای تازه در عرصه موسیقی فیلم رفت و آهنگسازی کار خود را به مجید انتظامی سپرد
انتظامی با همین فیلم در سال ۵۶ بهصورت حرفهای وارد سینما شد. در همین سال اما او تجربه درخشان دیگری را هم به ثبت رساند. انیمیشن کوتاه «زال و سیمرغ» اثری بود که انتظامی جوان برای آن موسیقی نوشت و حاصل کارش، نه با این اثر که با انیمیشن نوستالژیک دیگری در حافظهها ماندگار شد. این قطعه موسیقی همان قطعهای است که روی تیتراژ ابتدایی انیمیشن «بچههای کوه آلپ» نشست و با ضرباهنگ سنتورش، حسابی از کودکان و نوجوانان دهه شصتی، دلربایی کرد.
مسعود کیمیایی که از همکاری اول راضی بود، ۴ سال بعد برای «خط قرمز» هم از انتظامی دعوت به همکاری کرد اما فیلم توقیف شد.
شکار سیمرغها کلید خورد
تا نیمه دهه ۶۰ مجید انتظامی جایگاه معتبری در سینمای ایران به دست آورده بود و برای آثار پرمخاطبی همچون «عقابها» آهنگسازی کرد. او در همین سالها بود که با ساخت موسیقی «ترن» توانست اولین جایزه خود را با عنوان «لوح زرین» از جشنواره فیلم فجر دریافت کند. موسیقی ماندگار این فیلم، بعدها بهدلیل تکثر استفاده در مناسبتهای ملی و بهطور خاص ایام برگزاری انتخابات، هویتی مستقل از فیلم در حافظه مخاطبان پیدا کرد اما همچنان اثری تحسینبرانگیز و نوستالژیک است.
یک سال بعد از آنکه انتظامی برای فیلم «ترن» لوح زرین بهترین موسیقی متن را از جشنواره فجر دریافت کرد، باردیگر هنرنماییاش در «بایسیکلران» به چشم هیات داوران فجر آمد تا در جشنواره هفتم فیلم فجر، اولین سیمرغ موسیقی این رویداد را به نام خود ثبت کند. تعدد تجربهها و همکاریهای انتظامی در دهه ۶۰ مثالزدنی است و از «کانیمانگا» تا «شب بیستونهم» را در بر میگیرد. در سال ۷۰ اما انتظامی با فیلم «وصل نیکان» همکاری با ابراهیم حاتمیکیا را آغاز کرد و شاید در آغاز این همکاری خودشان هم تصور نمیکردند که ماندگارترین موسیقیهای فیلم سینمای ایران را در کنار یکدیگر قرار است خلق کنند.
خاطرهسازیهایی که با ابراهیم رقم خورد
هنوز هم میتوان حاتمیکیا و انتظامی را زوجی طلایی در مقام کارگردان و آهنگساز توصیف کرد. یک سال بعد از «وصل نیکان» بود که با فیلم «از کرخه تا راین» این همکاری خیلی زود به یک قله رسید. ملودی خاطرهانگیز و تکاندهنده این فیلم، هنوز هم برای فیلمبازها سرشار از نوستالژی و البته احساس است. انتظامی برای این موسیقی جاودان، دیپلم افتخار جشنواره یازدهم فیلم فجر را از آن خود کرد. انتظامی در سال ۷۲ با «روز واقعه» توانست سیمرغ بلورین دیگری را به ویترین افتخاراتش اضافه کند اما دو سال بعد و در همکاری دیگری با حاتمیکیا، ملودی جاودانه «بوی پیراهن یوسف» خلق شد. ملودیای با آن سوتهای جادویی، که فراتر از چارچوب روایت فیلم، تا سالها همنشین تصاویری از آزادی آزادگان بود. قطعهای که هرچند انتظامی برای آن حتی نامزد سیمرغ هم نشد، اما یکی از جاودانهترین آواهای سینمای ایران شد.
انتظامی در سال ۷۲ با «روز واقعه» توانست سیمرغ بلورین دیگری را به ویترین افتخاراتش اضافه کند اما دو سال بعد و در همکاری دیگری با حاتمیکیا، ملودی جاودانه «بوی پیراهن یوسف» خلق شد. ملودیای با آن سوتهای جادویی، که فراتر از چارچوب روایت فیلم، تا سالها همنشین تصاویری از آزادی آزادگان بود
سال ۷۶ حاتمیکیا تحسینبرانگیزترین فیلم کارنامه خود را کارگردانی کرد و بار دیگر این مجید انتظامی بود که با جادوی نتهای خود، خاطره «آژانس شیشهای» را در حافظه سینمادوستان ایرانی، جاودانه کرد. «آژانس شیشهای» در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر ۹ سیمرغ بلورین گرفت که یکی از آنها سهم انتظامی بود.
در آستانه دهه هشتاد، همکاری انتظامی با احمدرضا معتمدی در فیلم «دیوانهای از قفس پرید» باردیگر او را صاحب سیمرغ بلورین کرد و در سال بعد از آن بود که یکی دیگر از شاهکارهای حماسی دیگر کارنامه مجید انتظامی، در قالب موسیقی درخشان فیلم «دوئل» خلق شد.
فیلمی که احمدرضا درویش با نهایت وسواسهای تکنیکی خود در سال ۸۲ با بهروزترین سیستمهای صوتی و تصویری در سینما، آن را کارگردانی کرد تا ایده بکر خود را در قالب یک فیلم روانه پرده سینما کند. ماجرای گاوصندوقی ساخته شده از طلای ناب، که سالها پس از جنگ، هنوز عدهای چشم طمع به آن دارند.
لحظهشماری برای حماسه «مجنون»
بعد از آهنگسازی برای فیلم «دوئل» در سال ۸۲، انتظامی به مدت یک دهه، کمتر از انگشتان یک دست آهنگسازی کرد تا سال ۹۲ که برای فیلم نهچندان موفق «پی ۲۲» قطعاتی را نوشت و به یادگار گذاشت. او پس از آن به مدت یک دهه هیچ فعالیتی در سینمای ایران نداشت. آهنگساز خاطرهسازی که در تمام این سالها، هر از گاهی در قالب کنسرتهایی از جنس «خاطره» میزبان علاقهمندانش میشد و ماندگارترین آثارش را بازاجرا میکرد.
حالا بعد از سالها باردیگر چشمانتظاریم تا پس از ۱۰ سال دوری از دنیای سینما، ملودی حماسی دیگری از مجید انتظامی در فضای جشنواره فجر طنینانداز شود. فیلم سینمایی «مجنون» به کارگردانی مهدی شامحمدی، محصول تازه سازمان اوج است که آهنگسازی متن آن با انتظامی است و بهنظر میرسد یکی از شانسهای اصلی شکار سیمرغ این شاخه باشد.