فیلم «قاتلان ماه کامل» در سومین هفته نمایش به فروشی بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار در گیشه جهانی دست یافت.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از کولایدر، فیلم جنایی وسترن «قاتلان ماه کامل» به کارگردانی «مارتین اسکورسیزی» در سومین هفته اکران جهانی فروش خود را به ۱۰۲ میلیون دلا رساند که از این رقم ۴۵ میلیون دلار از محل سینماهای آمریکا و ۵۷ میلیون هم از سالن های سینما در دیگر کشورهای جهان کسب شده است.
این فیلم نخستین نمایش جهانی خود را در میان تمجید منتقدان در جشنواره کن امسال تجربه کرد و نمره سینمایی آن همتراز با آثار موفق اسکورسیزی از جمله «رفقای خوب» و «رفتگان» است.
این فیلم ۲۰۶ دقیقهای برگرفته از کتاب پرفروش غیرداستانی نوشته «دیوید گرن» با همین عنوان و فیلمنامهای از اسکورسیزی و اریک راث ساخته شده است و روایتگر داستان قتل چندین نفر در منطقه نفتخیز اوسیج در اوکلاهاما در دهه ۱۹۲۰ است.
در این فیلم «لئوناردو دی کاپریو» در نقش «ارنست برکهات» بازی میکند که خواهرزاده یک دامدار قدرتمند به نام «ویلیام هیل» با نقشآفرینی «رابرت دنیرو» است. «لیلی گلداستون» نیز در نقش همسر «دی کاپریو» بازی میکند.
«قاتلان ماه کامل» یکی از شانسهای اصلی اسکار ۲۰۲۴ محسوب میشود.
به همت موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» روز پنجشنبه ۱۸ آبان ماه ساعت ۱۶ در کانون فیلم «هور» اکران و با حضور رامتین شهبازی نقد و بررسی میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، دومین جلسه اکران و نقد فیلم روز پنجشنبه ۱۸ آبان ماه در کانون فیلم هور برگزار میشود.
«کانون فیلم هور» که با همت معاونت فرهنگی هنری موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برپاشده، مبادرت به برگزاری رویداد سینمایی کرده تا با نگاهی نقادانه به آثار شاخص سینمای ایران و جهان در حوزه های انقلاب، جنگ و مقاومت گامی در راستای پویایی و اثر بخشی هرچه بیشتر سینمای انقلاب اسلامی بردارد.
«سرهنگ ثریا» دومین فیلمی است که توسط کانون فیلم هور نقد و بررسی میشود. سرهنگ ثریا روایت مادری است که فرزندش توسط گروه منافقین به پادگان اشرف فرستاده شده و تلاش میکند تا فرزندش را از دست این گروه تروریستی آزاد کند.
این فیلم از یک داستان واقعی الهام گرفته شده و نشان میدهد که در برابر تروریسم و سازمانهای تروریستی، مادران نیز تا حد زیادی برای حفاظت از فرزندان خود تلاش میکنند.
فیلم «سرهنگ ثریا» به کارگردانی لیلی عاج با حضور رامتین شهبازی، نویسنده و منتقد سینما اختصاص یافته است.
این برنامه پنجشبنه۱۸ ابان ماه ساعت ۱۶ در سالن همایش های بین المللی خلیج فارس به نشانی میدان ونک، بزرگراه شهید حقانی، خیابان سرو، ضلع جنوبی ایستگاه مترو شهید حقانی برگزار میشود.
علاقمندان میتوانند جهت حضور در این برنامه به آدرس https://formafzar.com/form/qg۵jl مراجعه و با توجه به محدودیت ظرفیت نسبت به ثبت نام اقدام کنند.
سامانه مدیریت فروش و اکران سینمای ایران (سمفا) با انگیزههای بزرگی متولد شد که نسخه آزمایشی آن (که خیلی زود به عنوان نسخه اصلی معرفی شد)، نتوانست بخش قابلتوجهی از آن کارکردها را پوشش دهد. حالا سمفا چند روزی از دسترس خارج شده و این انتظار قوت گرفته که تعاریف ذاتی سمفا، اینبار طراحی و اجرا شده و در نسخه حدید این سایت، رونمایی شود.
به گزارش سینمتای خانگی از ایرنا، هماکنون چند روزی است که سامانه مدیریت فروش و اکران سینمای ایران (سمفا) از کار افتاده و مدیران سازمان سینمایی درصدد هستند تا نسخه بهروزتری از این سایت جامع را بارگزاری کنند. سمفا، از ابتدا با شک و تردیدهایی، پا به عرصه گذاشت. قرار بود علاوه بر نمایش بهلحظه آمار فروش فیلمهای در حال اکران، تعداد مخاطبان و تعداد سانسهای هر فیلم، سهم سینمادار، تهیهکننده و پخشکننده را در لحظه جدا کرده و به این مشکل چنددههای پایان دهد. فرآیندی که از ابتدا در ساختار این سایت لحاظ نشد و تنها ۳ فاکتور فروش فیلم، تعداد مخاطبان و تعداد سانسها نمایش داده شد و فعالشدن مکانیزم جداسازی، به روزهای آینده موکول شد که این روزهای آینده، پس از گذشت چند سال، هرگز محلی از اعراب پیدا نکرد و اجرایی نشد.
حالا اما در همین فروش روزانه و امکانات حداقلی که سمفا ارائه میداد نیز خلل وارد شد و این سایت به همین دلیل از دسترس خارج شد تا ضمن تقویب زیرساختهای نرمافزاری، احتمالا بخشهای دیگری نیز به کارایی این سایت افزوده شود. در همین رابطه، چند راهکار با قابلیت اجرایی نهچندان دشوار مطرح میشود که امیدواریم در نسخه جدید سمفا لحاظ شود.
۱. یکی از رسالتهای مهم سمفا، بحث جداسازی درصد مربوط به سینمادار، تهیهکننده و پخشکننده است که این اتفاق در بزنگاههایی چون کرونا و یا اتفاقهای پائیز سال گذشته که منجر به رکود سینماها شد، تا اندازه یک اتفاق بحرانزا ظاهر شده و حاشیههایی را رقم زد که پای سازمان سینمای را نیز به میان کشید. بحث بدهی سینماها به تهیهکنندگان و پخشکنندگان، مقولهای بسیار قدیمی است که قرار بود توسط سمفا مرتفع شود بنابراین انتظار میرود که نسخه جدید سمفا، چنین قابلیتی را داشته باشد و بیش از یک سایت خبری ظاهر شود.
۲. انتظار مهمی که از سمفای جدید میرود آن است که اطلاعات تخصصی و جزئیتری از سینما بروز دهد. تا قبل از سمفا، موسسه سینماشهر، آمار دقیقی از فروش روزانه سینما ارائه میداد که علاوه بر ۳ فاکتور سمفا، مواردی چون پرفروشترین سینماهای کشور در آن روز را نیز ارائه میداد که یک بانک اطلاعاتی داده بسیارمفید برای تمام مردم محسوب میشد اما سمفا، خود را خلاصه به فروش فیلم، تعداد مخاطب و تعداد سانس کرد و متاسفانه به اطلاعات دقیقتری مجهز نشد که امیدواریم این جامعنگری، در فاز جدید رونمایی از سایت جدید، لحاظ شود.
۳. سمفا، ترمینال هماهنگی سامانههای فروش برخط است و این انتظار میرود که وارد مواردی چون بلیتفروشی نشود. هنوز خاطرات بلیتفروشی این سامانه در جشنواره فجر سه سال گذشته از یادها نرفته است. بنابراین رسالتهای مهمتر و منطقیتری برای این ترمینال تعریف شده که راهبردیتر و اساسیتر از بلیتفروشی است.
۴. سایت سمفا، تا پیش از این، از یک باگ اطلاعاتی بزرگ رنج میبرد. بدین ترتیب که وقتی آیکون فروش امروز انتخاب میشد، به جای آنکه بلیتهای خریداریشده برای سانسهای همان روز را نمایش دهد، حتی پیشفروش بلیت روزهای آینده را در این زمینه به نمایش میگذاشت و به اطلاعات آماری اشتباهی میرسید که سبب میشد تا رسانهها، اطلاعات اشتباهی را در زمینه فروش روزانه آثار و تعداد مخاطبان و سانسها منتشر کنند. مثلا اگر فردی در روز شنبه، بلیت روز یکشنبه را خریداری میکرد، اطلاعات آن خرید برای روز شنبه به ثبت میرسید. البته که با ترفندهایی میشد متوجه شد که فروش خالص و درست یک روز، به چه میزان است اما این روش، از طریق کلیک بر روی فروش امروز که سادهترین روش ممکن بود، میسر نمیشد. جای امیدورای است که این باگ اطلاعاتی بزرگ، در نسخه جدید برطرف و تسهیل شود.
۵. سمفا تا پیش از این، اطلاعات مربوط به ۳ سال آخر را نمایش میداد که حتی در برههای، اطلاعات مربوط به سال ۹۸ نیز از روی سایت برداشته شد و تا پایان نیز برنگشت. مطلوب است که سمفا بهعنوان جامعترین و تنها سایت آماری این حوزه، حداقل تاریخچه فروش آثار سالهای دهه ۹۰ را روی سایت بارگزاری کرده تا عنوان پایگاه جامع داده، برازندگی بیشتری برای سمفا داشته باشد و دست پژوهشگران، روزنامهنگاران و علاقمندان به سینما برای دسترسی به اطلاعات موثق این حوزه، باز باشد.
اینها، ۵ راهکاری است که قابلیت اجرایی چندان پیچیدهای ندارند و میتوانند سمفا را بهعنوان شاهراه اطلاعاتی و مالی درست و بهینه برای مردم، اهالی سینما و مدیریت سینمایی کشور مطرح کند. تنها در این صورت است که سمفا، به همان سایت اطلاعاتی و مالی جامعی تبدیل میشود که از ابتدا با همین نیت و انگیزه آغاز به کار کرد اما هیچگاه نتوانست چنین قابلیتهایی را در خود مشاهده کند.
فیلم سینمایی «زندگی شیرین» به نویسندگی و کارگردانی مجتبا اسپنانی و تهیهکنندگی مجید صدیقی از چند روز دیگر در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه به نمایش در میآید.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، فیلم سینمایی «زندگی شیرین» داستان شیرین و دو فرزندش است که در سالهای دفاع مقدس در خانه خود در یکی از محلههای اصفهان زندگی میکند. منصور شوهر او که به جبهه رفته، قرار است یک روز به اصفهان بیاید و برگردد. شیرین سعی دارد خانه را برای ورود او آماده کند.
شهره موسوی، ایمان نظیفی، شاهده خدادادی، ماهک حسینی، نازنین علینقیان، امیرعلی مرادمند، بتول شیرانی، احمد خوانساری و دلارام ترکی از جمله بازیگران این فیلم هستند.
اکران فیلم سینمایی «زندگی شیرین» از روز چهارشنبه ۱۷ آبان در سینماهای منتخب گروه سینمایی هنر و تجربه آغاز میشود و مراسم رونمایی این فیلم نیز روز دوشنبه ۱۵ آبان ساعت ۱۷ در پردیس سینمایی چارسو برگزار میشود.
عوامل دیگر فیلم سینمایی «زندگی شیرین» عبارتند از: مدیر فیلمبرداری: مجتبا اسپنانی، برداشت و طراحی صدا: مهران ثابتیفر، طراح صحنه و لباس: متین سلیمانی، طراح چهرهپردازی: نفیسه علیزاده، موسیقی: کارنگ کرباسی، تدوین و اصلاح رنگ: ابوالفضل شایان، دستیار اول کارگردان: امیرمهدی خادم، برنامهریز: ایرج رضایی، مجری طرح: موسسه سینمایی فرانگر فیلم فردا با حمایت دفتر تخصصی سینمای سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان و اطلس فیلم ایرانیان.
در حال حاضر فیلمهای گروه سینمایی هنر و تجربه در ۲۳ سالن سینما در تهران و شهرستانها بهصورت ثابت به نمایش درمیآیند.
در تهران سینماهای چارسو، کورش، موزه سینما، نارسیس، پرده طلایی، پرندمال، فرهنگ و باغ کتاب هر روز در دو سانس ۱۶ و ۱۸ و در شهرستانها سینماهای هویزه، ویلاژتوریست و اطلس مشهد، سوره و ساحل اصفهان، گلستان شیراز، مهر قدس همدان، عصرجدید گرگان، ستاره باران تبریز، بهمن سنندج، مهر ارومیه، تماشاخانه پارس کرمان، آزادی کرمانشاه، بازار شهر قم و هنر و تجربه بابل روزهای چهارشنبه هر هفته در دو سانس ۱۶ و ۱۸ بهصورت ثابت فیلمهای این گروه سینمایی را اکران میکنند.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ مسئولان سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس با حضور در منزل محمد کاسبی، پیشکسوت سینمای انقلاب و دفاع مقدس با او دیدار کردند. در این دیدار که امیر سرتیپ دوم محمود سزاوار (رییس سازمان) و دکتر حبیب الله مازندرانی (معاون امور سینمایی سازمان) حضور داشتند، محمد کاسبی گفت: از آنجا که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیاز بود تا هنرمندان انقلابی حضور پر رنگی در صحنههای مختلف هنری کشور داشته باشند، با گرد هم آمدن جوانان و علاقمندان درد آشنای این عرصه، از قبیل فرج الله سلحشور، سعید کشن فلاح، محمد رضا هنرمند، جعفر دهقان، و دیگران، و با حمایت حضرت آیت الله امامی کاشانی حوزه هنری پایه گذاری شد به نحوی که تا امروز نقش بسیاری در ترویج فرهنگ هنر دینی در کشور دارد.
محمد کاسبی که این روزها با کپسول اکسیژن روزگار میگذراند و عمیقا به امامین انقلاب اظهار محبت می کند، می گوید که همانند امام خمینی (ره) همیشه به مردم عشق ورزیدف و مردم را ولی نعمت کشور می داند. او که علی رغم دعوت های زیادی که از جانب مسئولین کشور شده، هنوز به حج نرفته، مایل است اگر خداوند فرصتی به او بدهد با همسرش (که خود را مدیون همراهی های او می داند) با پای پیاده به کربلا و زیارت قبر شش گوشه امام حسین علیه السلام برود.
در این دیدار امیر سزاوار رئیس سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس خطاب به محمد کاسبی گفت: ما خدمت رسیده ایم تا از سالها خدمت شما به فرهنگ این کشور قدردانی کنیم و برای شما از خداوند بزرگ سلامتی و بهبودی کامل مسئلت نماییم.
محمد کاسبی، که بیش از نیم قرن از عمر و جوانیاش را در عرصه هنر صرف کرده با پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه های مختلف از جمله نمایش، فیلم، سریال، سینما، و نمایش های رادیویی فعالیت نموده است. او فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و در پرونده خود بازی در فیلم ها و سریال های گوناگونی داشته است. از فیلم های سینمایی او به رفقای خوب (۱۳۹۴)، آسمان هشتم (۱۳۸۹)، بدون اجازه (۱۳۸۹)، نطفه شوم (۱۳۸۷)، نفوذی (۱۳۸۷)، دیوار (۱۳۸۶)، نیما یوشیج (۱۳۸۵)، عروسک فرنگی (۱۳۸۴)، عزیزم من کوک نیستم (۱۳۸۰)، مریم مقدس (۱۳۷۹)، دنیای وارونه (۱۳۷۶)، کمین (۱۳۷۵)، برادههای خورشید (۱۳۷۴)، پدر (۱۳۷۴)، دایره سرخ (۱۳۷۴)، ماه و خورشید (۱۳۷۴)، حمله به اچ۳ (۱۳۷۳)، پناهنده (۱۳۷۲)، همسفر (۱۳۷۲)، بدوک (۱۳۷۰)، بحران (۱۳۶۶)، بایکوت (۱۳۶۴)، زنگها (۱۳۶۴)، استعاذه (۱۳۶۳)، دو چشم بیسو (۱۳۶۲)، توبه نصوح (۱۳۶۱)، مرگ دیگری (۱۳۶۱)؛ و از سریال ها و مجموعه های تلویزیونی نیز به دادستان (۱۳۹۹)، بچه مهندس (۱۳۹۷)، سر دلبران (۱۳۹۶)، همسفر خورشید (۱۳۹۴)، حانیه (۱۳۹۳)، خوب بد زشت (۱۳۹۲)، فراموشی (۱۳۹۰–۱۳۹۱)، سه دونگ، سه دونگ (۱۳۸۹–۱۳۹۰)، خوشنشینها (۱۳۸۹)، زن بابا (۱۳۸۸)، آخرین سرقت (۱۳۸۸)، لطفاً دور نزنیم(۱۳۸۸)، سه در چهار(۱۳۸۷)، صاحبدلان(۱۳۸۵)، تا صبح (۱۳۸۵)، پای پیاده (۱۳۸۴)، خوشغیرت (۱۳۸۴)، روح مهربان (۱۳۸۴)، خوشرکاب (۱۳۸۲)، او مثبت (۱۳۸۲)، معما (۱۳۸۲)، زمانی برای خاکستر (۱۳۸۱)، دلبر آهنی (۱۳۷۸)، رعنا (۱۳۶۷–۱۳۶۹) اشاره می شود.
محمد کاسبی که نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی شنا در زمستان (۱۳۶۸) و فیلم کوتاه قاصد (۱۳۶۶) به عهده داشته، تاکنون سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم پدر (در جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۴)، تندیس بهترین بازیگر سینمای قاره آسیا برای فیلم پدر (مالزی ۱۹۹۷)، لوح تقدیر بهترین نمایشنامه از پنجمین جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس برای نمایشنامه «بایگانی»، لوح تقدیر بهترین فیلم نامه از جشنواره معلم برای فیلم نامه «شنا در زمستان» را دریافت کرده است.
همزمان با میلیاردی شدن فیلم سینمایی اخت الرضا، اکران مردمی این اثرسینمایی در پردیس سینمایی هویزه مشهد برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، اکران مردمی فیلم «اخت الرضا»، شامگاه چهارشنبه دهم آبان ماه، در پردیس سینمایی هویزه مشهد با حضور عوامل فیلم و جمع کثیری از علاقه مندان و محبان اهل بیت(ع) برگزار شد.
این مراسم پس از اقامه نماز جماعت مغرب و عشا در این پردیس سینمایی آغاز شد و حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی خداداد حسینی پیش از نمایش فیلم در جمع تماشاگران در خصوص شان و مقام حضرت معصومه (س) توضیحاتی داد و گفت: ما باید به شعائر الهی تعظیم کنیم. اکران این اثر در واقع برپایی شعائر الله است، زیرا این فیلم در خصوص مقام حضرت معصومه (س) ساخته شده است، پس حضور ما عبادت است همان طور که تولید این فیلم برای عوامل آن یک عبادت بوده است و امیدوارم خداوند از ایشان قبول کند.
سید مجتبی طباطبایی کارگردان این فیلم در جمع مخاطبان مشهدی گفت: این اثر به همت یک سری بچه ها با علقه های دینی ساخته شده است، آن هم در زمانی که فقدان کار در خصوص این خاندان پاک وجود داشت. من از تمام جامعه هنری خواهشمندم در خصوص اهل بیت (علیهم السلام) با تمام توان قدم بردارند و آثار هنری تولید کنند.
احمد کشکولی مدیر تولید این اثر در این مراسم گفت:« خواهش می کنم هر کدام از شما عزیزان، سفیری باشید برای این فیلم تا این اثر دیده شود و از آن حمایت شود.»
در حاشیه این مراسم خادمان حرم مطهر رضوی نمک و نبات متبرک حرم امام رضا (ع) را در جمع حضار آورده و بین مخاطبان توزیع کردند.
فیلم سینمایی اخت الرضا به کارگردانی سید مجتبی طباطبایی از ۲۲ مهر ماه در حال اکران در سینماهای سراسر کشور است و تاکنون مجموع فروش سینمایی و اکران سیار آن از یک میلیارد گذشته است.
سید مجتبی طباطبایی کارگردان، محمدصادق رمضانی مجری طرح و مدیرتصویربرداری، احمد کشکولی مدیر تولید، سید حمید لاجوردی، مجید امیری و مرتضی جلالی و از بازیگران این فیلم، ضمن حضور در مراسم در کنار مردم به تماشای فیلم نشستند.
فیلم سینمایی اختالرضا سفر بانوی کرامت حضرت معصومه (س) از مدینه به قم را روایت میکند و توسط سازمان سینمایی سوره تولید شده است.
این فیلم سینمایی با مشارکت آستان مقدس حضرت معصومه (س) و مجموعه شبکههای کربلا (عتبه حسینی) ساخته شده است.
فیلم سینمایی «هتل» با عبور از فروش ۸۰ میلیارد تومان در ۳۵ روز، دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی و تهیهکنندگی محمد شایسته که از ۵ مهر ماه اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده است و از همان ابتدا با استقبال مخاطبان مواجه شده بود، با رسیدن به فروش بیش از ۸۰ میلیارد تومان در مدت زمان ۳۵ روز و عبور از فیلم سینمایی «انفرادی»، دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران شد.
همچنین در این بازه زمانی حدود ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار مخاطب برای تماشای این کمدی راهی سینماهای سراسر کشور شدهاند.
جدیدترین ساخته مسعود اطیابی با بازی پژمان جمشیدی و محسن کیایی روایت یک هتل پرماجرا و مهمانهای ناخواندهاش است که پس از ورود ۲ مرد و چهار زن، موقعیتهای چالش برانگیزی را رقم میزند.
آرمان خوانساریان، کارگردان جوانی که این روزها فیلم «جنگل پرتقال» را به عنوان اولین فیلم بلند سینماییاش روی پرده سینماها دارد، عاشق معلمی است و در یک هنرستان پسرانه هم درس میدهد؛ او آنقدر دلبسته این حرفه است که میتوان گفت به اندازه سینما برایش عزیز است.
این فیلمساز که پیشتر با فیلمهای کوتاه «سبز کله غازی» و «سایه فیل» در جشنوارههای فیلم کوتاه جایزههای متعددی گرفته بود، پس از چند سال سراغ ساخت یک فیلم سینمایی بلند رفت؛ فیلمی که بخشهای زیادی از آن برگرفته از زندگی خود «آرمان» یا اطرافیانش است و سال گذشته در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد.
خوانساریان در گفتوگویی با ایسنا از تجربه ساخت «جنگل پرتقال» گفت و علاقهای که به تدریس دارد؛ از شب عجیب ۲۲ مهرماه گفت که فیلمش را برای جمعی از فیلمسازان صاحبنام کشور اکران کرد ولی سرخوشیاش با خبر تلخ قتل داریوش مهرجویی دو، سه ساعت بیشتر دوام نیاورد.
بخشهای زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه میگیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور میکنم
گپ و گفت ما با این فیلمساز جوان با حرفه معلمی او آغاز شد و اینکه آیا «سهراب بهاریان» (نقش اول فیلم جنگل پرتقال با بازی میرسعید مولویان) همان آرمان خوانساریان است؟
او در جواب به این پرسش میگوید: «شاید بله، چون به هر حال هر کسی تکههایی از خودش را در فیلمش جا میگذارد. بخشهای زیادی از «جنگل پرتقال» هم از واقعیت سرچشمه میگیرد. شخصیت معلم داستان هم بخشی از من است که در خودم سانسور میکنم یعنی سهراب بهاریان شخصیت بیرونی من نیست. درواقع هنگام نوشتن فیلمنامه براساس بانک عاطفی خود و تکنیکهای فیلمنامهنویسی محصولی خلق میشود و در این مورد حدود ۸۰ درصد ماجراهای فیلم بر اساس اتفاقاتی شکل گرفته که برای خودم یا نزدیکانم رخ داده است.»
داستان اصلی فیلم «جنگل پرتقال» در شهر تنکابن و دانشگاهش میگذرد؛ دانشگاهی که آرمان خوانساریان سال ۱۳۹۳ به آنجا انتقالی گرفت. «جریان دانشگاهم کمی مفصل است. من در دانشکده هنر و معماری تهران – مرکز درس میخواندم ولی تمام دوستانی که با آنها در هنرستان همدوره بودم در تنکابن درس میخواندند. بعد از مدتی در دانشگاه خودم دچار رخوت شدم و فکر میکردم از این تکرار خسته شدهام. ذات هنر درون خود زیباییهایی دارد که در شهری مثل تهران نمیشود آن را تحصیل کرد. فکر کردم استادها که تقریبا یکی هستند، رشته تحصیلی من هم بیشتر به مطالعه فردی متکی است، پس تصمیم گرفتم به تنکابن بروم و جزو معدود کسانی بودم که معکوس انتقالی گرفتم. این اتفاق خیلی برایم بهتر بود چون تنکابن شهری خلوت، پر از زیبایی و آرامش بود که در آنجا هم میتوانستم درس بخوانم و هم بنویسم و فصل جدیدی در زندگیام آغاز شد و مستقل زندگی کردم.»
او درباره اینکه آیا تجربههای همان مقطع را در فیلم روایت کرده و ایده فیلم از زمان دانشگاه سراغش آمده، میگوید: «نه، ایده فیلمنامه اولین روزی که سر کلاس مدرسه برای تدریس رفتم به ذهنم رسید. البته امیدوارم موفق شده باشم موضوعی را که میخواستم، روایت کنم چون داستان درباره نوعی از دست دادن و بازگشت است، در صورتی که من در دانشگاه در مقطعی بودم که زندگی را پر از روشنی و رو به آینده میدیدم؛ جایی که خود را مهم میدیدم ولی حسی که در فیلم وجود دارد حاصل تمام شدن آن دوران است؛ دورانی که دیگر نه دانشگاهی هست که در آن شاگرد اول باشی و نه جمعی که در آن سوگلی بمانی. این موضوعی بود که در فیلم روایت میشود ولی ایده کلی فیلم سال ۹۸ و در اولین روزی که معلم مدرسه شدم شکل گرفت.»
آرمان خوانساریان در ادامه به فضای مدرسه و نوع برخوردش با دانشآموزان پسر هنرستان اشاره میکند که تلاش میکرده با روشی ملایمتر از آنچه خودش تجربه کرده معلمی کند. او میگوید «همه چیز از همان روزی شروع شد که مدیر هنرستان مرا فرستادند تا مدرکم را برایشان بیاورم.»
روزهای سهشنبه در هنرستان، دو زنگ آخر با احمد طالبینژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم میگفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسههای دیگری سراغم آمدند و کار را حرفهایتر دنبال کردم
آرمان فارغالتحصیل رشته تئاتر است و میخواهد شغل معلمی را حتما ادامه دهد؛ حتی میگوید معلمی به اندازه سینما برایش اهمیت دارد. اما چه شد که به عنوان یک فیلمساز از تدریس در مدرسه سردرآورد؟
«رشتههای تحصیلی زیادی در ایران وجود دارند که وقتی آنها را میخوانی طبیعتاً باید معلم همان رشته شوی مثل تاریخ. اما من در دانشگاه مدرک تئاتر گرفتم و از این جهت شرایطم متفاوت بود؛ با این حال همین رسیدن به تئاتر ماجراهایی داشت. من خیلی دوست داشتم سینما بخوانم و وقتی میخواستم به هنرستان بروم خانوادهام خیلی موافق نبودند چون اولا خیلیها فکر میکردند و هنوز هم فکر میکنند که اگر فرزندشان استعدادی دارد باید حتما در رشتههای تجربی و ریاضی درس بخواند. دیگر آنکه تصور خوبی نسبت به محیط هنرستان وجود نداشت. بعضی از این تصورها درست هم بود و متاسفانه هنرستان تبدیل به جایی شده بود برای دانش آموزان ضعیفی که در رشتههای تجربی و ریاضی نمره نیاورده بودند؛ در صورتی که هنرستان باید محلی برای نخبگان هنری باشد. با این حال سال ۱۳۸۶ که وارد هنرستان شدم دنبال این بودم که حتماً سینما بخوانم که این رشته هم در همه هنرستانها تدریس نمیشد. بعدها دوست داشتم در همان هنرستانی که درس خوانده بودم معلم شوم چون روزهای سهشنبه دو زنگ آخر با احمد طالبینژاد کلاس داشتیم و آنقدر آن کلاس برایم جذاب بود که با خودم میگفتم من هم باید به همین شکل معلمی کنم. بعد از اینکه درسم تمام شد به همان مدرسه رفتم و با حقوقی بسیار پایین پذیرفتند که آنجا کار کنم؛ یعنی شروع کارم خیلی دلی اتفاق افتاد ولی بعد از آن، مدرسههای دیگری سراغم آمدند و کار را حرفهایتر دنبال کردم. در اولین دورهای که درس دادم دانشآموزان خوبی داشتم مثل آراد نویزی که دوست دارم اسمش را بیاورم و از نخبگان هنری است. الان هم هر وقت به مدرسه میروم، حتی زمانی که با خستگی برمیگردم حالم آنقدر خوب است که اطمینان دارم سینما این خوشحالی همیشگی را به من نمیدهد»
او در کنار علاقه زیاد به این حرفه، دلسوزی و توجه ویژهای هم به نسل جدید دارد؛ نسلی که با وجود دسترسی بیشتر به اطلاعات، بعضی دغدغههایش با نسلهای قبلی یکی است.
خوانساریان پیش از آنکه تدریس حرفهای را شروع کند، در دهه ۹۰ خیلی جدی وارد عرصه ساخت فیلم کوتاه شده بود و خیلیها او را با دو فیلم «سبز کله غازی» و «سایه فیل» میشناسند. به نظر میرسد او هم به سیاق بسیاری دیگر از کارگردانها، فیلمسازی در سینمای کوتاه را سکویی برای ورود به سینمای بلند میدانست. او درباره اینکه آیا برنامهریزی خاصی برای این کار داشته است، میگوید: «معمولاً به فیلم کوتاه از دو منظر میتوان نگاه کرد؛ اول اینکه مجوز فیلمسازی از طریق ساخت فیلمهای کوتاه گرفته میشود و دیگر آنکه گروهی اساساً عاشق فیلم کوتاه هستند. من از دستهای بودم که فیلم کوتاه را به خاطر مجوز فیلم بلند نمیساختم. سه فیلم کوتاه داشتم که هر سه در «تصویر سال» جایزه گرفته بودند و میتوانستم به راحتی مجوز فیلم بلند را بگیرم اما بیش از هر چیز فضای تجربی سینمای کوتاه را دوست داشتم. فکر میکردم هنوز باید در همان حیطه بمانم چون متاسفانه سینمای بلند ما چندان موقعیتی برای تجربه ندارد. حس میکردم در سینمای بلند یک شابلون وجود دارد و تو هم باید مثل بقیه باشی. اینها باعث میشد بیشتر در دنیای فیلم کوتاه بمانم»
او ادامه میدهد: «بجز اینها یک اتفاق خوب و خوش شانسی برای من این بود که فعالیتم در نیمه اول دهه ۹۰ یعنی سالهای شکوفایی فیلم کوتاه بود، به طوری که فیلم کوتاه منبع درآمدم شد. در همین دوران است که نسلی تازه از فیلمساز مثل آرین وزیر دفتری یا امید شمس که از فیلمسازی آنها به خوبی صحبت میشود، دیده شدند. آنها در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه فعالیت میکردند، در صورتی که الان با دوران عجیب و غریبی مواجیهم.»
جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنبالهرو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلمسازی مراجعه میکنی، میگویند فیلمت خوب است اما… ا. یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح میدهند نمونهای از همان فیلمهای الگو شده و موفق را بسازی
خوانساریان پس از آنکه فیلم کوتاه «سایه فیل» را میسازد به سمت فیلم بلند گرایش پیدا میکند و ابتدا چند همکاری در نگارش فیلمنامه از جمله «ابر بارانش گرفته» به کارگردانی مجید برزگر داشت و بعد هم وارد یک پروسه سریالسازی میشود. او دراین زمینه میگوید: «از آنجا که در یک دوران حرفهای از سینمای کوتاه فعالیت میکردیم، داوران جشنوارهها وقتی میدیدند کسی استعداد دارد میخواستند او را وارد جریان سینمای بلند کنند. واقعیت این است که من سه دوره پیاپی در جشنواره فیلم کوتاه تهران بودم و جایزه گرفتم. با وجود آنکه سقف این حوزه سینمایی، کوتاه است در آنجا مانده بودم و وقتی خواستم فیلم بلندم را بسازم فکر کردم نکند آن هم شابلونی باشد مثل بقیه؛ شابلونی که یک تم اجتماعی داشته باشد و در آن یک جغرافیای جعلی بسازم با خانوادهها و آدمهایی که سر هم داد میزنند و دعوا میکنند. جریان سینما به نحوی شده که انگار همه دنبالهرو یک الگو هستند. وقتی به دفاتر فیلمسازی مراجعه میکنی، میگویند فیلمت خوب است اما… یعنی همیشه یک اما وجود دارد چون ترجیح میدهند نمونهای از همان فیلمهای الگو شده و موفق را بسازی. مثلاً سعید روستایی با سختی مدل سینمایی خود را پیدا کرده و سختیهای زیادی کشیده است تا تهیهکنندهای به فیلم اول او اعتماد کند و حالا تهیه کنندههای دیگر فکر میکنند که فقط و فقط باید با مدل سعید روستایی فیلم بسازیم؛ در صورتی که قبل از اینکه سعید روستایی مطرح شود مدل سینمایی خود او هم برایشان یک ریسک بود.
شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفهای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلمهای موفق باشی
متاسفانه این سینما جایی برای نفس کشیدن ندارد و تو باید امتحان خود را پس بدهی تا بعد همه از کارت تقلید کنند. البته این یک اتفاق تازه نیست؛ سینمای ایران در اواخر دهه ۶۰ و بعد ۷۰ تحت تاثیر سینمای عباس کیارستمی ساخته میشد، با نابازیگر و در روستاها. در دهه ۸۰ آقای فرهادی با بازیگران چهره، قصههای جانداری را روایت کرد و بعد همه سینما پر از آن مدل شد. بعد هم سعید روستایی آمد با فیلمهایی از قصههای جنوب شهری. وقتی به اینجا میرسی، فکر میکنی «جنگل پرتقال» کدام یک از دفاتر سینمایی را میتوانست امیدوار کند؟ شاید هیچ کدام، به همین دلیل کمی خرده داستان به فیلمنامه من اضافه میکردند مثل قصههای ناموسپرستی یا چیزهایی شبیه آن؛ در صورتی که من میخواستم قصهای را روایت کنم که با وجود غم، راه حل هم داشته باشد؛ آن راه حل هم گفتوگوست. نمیدانم شاید بخاطر سن و سالم باشد ولی دوست دارم دوربینم همیشه به سمت روشنی باشد. البته این روشنی تاوان دارد چون فضای سینمای حرفهای ما همان طور که گفتم خیلی عجیب است و باید صرفاً به سمت فیلمهای موفق باشی.»
کارگردان جوان «جنگل پرتقال» در حالی بر روشنی و گفتوگو تاکید دارد که ایده اولیه فیلمش در سال تلخ و پر از حادثه ۱۳۹۸ کلید خورده است. «ما در این چند سال اتفاقهای تلخی را پشت سر گذاشتهایم ولی این “دوربین روشن یا به سمت روشنایی” نگاه و سلیقه من است. استاد من در سینما عباس کیارستمی بود با آن نگاه به زندگی که از او میشناسیم. شاعرانی مورد علاقهام هستند که همیشه – خارج از اینکه چه اتفاقی میافتد- درباره یک “مفهوم” صحبت میکردند. این تکنیک من نیست بلکه برای تراپی و درمان شدن، موقع فیلمسازی از روشنی میگویم. نوشتن (فیلمنامه) هم برای من یک نوع درمان است ولی وقتی قصهای سیاه بنویسم یا دوربینم به سمت تیرگیها باشد حال خودم دوچندان بد میشود. من از بازنمایی زشتی لذت نمیبرم. زیباییشناسیِ زشتی برایم جذاب نیست، حتی اگر به عنوان نقد باشد. فیلمهای بسیار زیادی هستند که چنین نگاهی (منتقدانه) دارند و من هم آنها را خیلی دوست دارم اما سلیقه خودم در سینما اینطور نیست.
من جزو نسلی هستم که روی پرده سینما «مهمان مامان» دیدهام؛ فیلمی از داریوش مهرجویی، بزرگ مرد سینما که در اوج تیرگیها فرهنگ و خصوصیات جغرافیایی ما را به آن شکل نمایش میداد. پس اگر ۹۸ درصد زشتی وجود داشته باشد من حتماً دوربینم را به سمت آن دو درصد زیبایی میچرخانم اما نه به این عنوان که یک فیلم سرخوش و شاد بسازم. برای همین فیلم اولم نیز سختی کم نکشیدم، پای آن ایستادم تا در نهایت به سرمایهگذاری بنیاد سینمایی فارابی و تهیهکنندگی آقای صدرعاملی رسیدم.»
او درباره چگونگی همکاری با رسول صدرعاملی هم توضیح میدهد: «یکی از خوششانسیهای من در همان دوران بالندگی فیلم کوتاه، این بود که جشنوارهای با نام «حسنات» برگزار میشد که مثل جشنوارههای «وارش» یا موج» دیگر وجود خارجی ندارد. آن جشنواره باعث شد آقای صدرعاملی مرا بشناسند و بعد که در یک دوره از جشنواره فیلم کوتاه تهران، فیلمنامهام را در پیچینگ جشنواره ارائه کردم پس از پذیرفته شدن، فارابی هم برای مشارکت آمد و آقای صدرعاملی هم که پیشتر در جریان کار بودند مجوز ساخت فیلم را مرداد ۱۴۰۱ گرفتند و من در آن ماه یکی از بهترین روزهای زندگیام را تجربه کردم.»
خوانساریان اضافه میکند، «یک ویژگی بزرگ رسول صدر عاملی که فکر میکنم در خیلی از تهیه کنندههای دیگر کمرنگ باشد، اعتماد کاملی بود که به کارگردانش داشت و دست مرا برای هر کاری که میخواستم بکنم باز گذاشت. فکر میکنم این اعتماد کامل حتماً از فیلمهای کوتاه من نشأت میگرفت در حالی که بعضی تهیهکنندهها پیشنهادهایی برای تغییر در فیلمنامه به من میدادند که ترجیح میدادم اگر قرار است با مدل آنها ساخته شود، خودشان فیلم را بسازند.»
چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفتهایم و این روزها سرگرمی حرف اول را میزند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف میکشیدیم. من «کاغذ بیخط» ناصر تقوایی را در سینما دیدهام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح میدهم زمین بازیام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت میکنم
اگرچه آرمان خوانساریان نگاه متفاوتی را در فیلمسازی دنبال میکند اما به هر حال گیشه برایش بیاهمیت نیست. گیشهای که این روزها در قرق فیلمهای کمدی است و جای سوال است که آیا مخاطب به راحتی پای تماشای «جنگل پرتقال» مینشیند.
کارگردان «جنگل پرتقال» میگوید: «در سینما سه مدل روایت قصه وجود دارد؛ در یکی شاه پیرنگی از یک حادثه بزرگ رخ میدهد. در یکی دیگر فقط خرده پیرنگها وجود دارند مثل سینمای عباس کیارستمی و یک سینمای ضد پیرنگ که زمان روایی در آن به چالش کشیده می شود. من فکر میکنم سینمای ما در حال حاضر از اتفاقهای بزرگ اشباع شده است، به همین دلیل نمیخواستم در جامعهای که روزانه با کلی حادثه و ماجرا روبرو است، فیلمم به سمت خیانت، مرگ، خون و جنایت یا غیرت و این حرفها برود؛ میخواستم نگاهم بر بخشهایی از وجود انسانها متمرکز باشد تا تماشاگر به یک تجربه متفاوتتر برسد. راه آن هم فقط روایت داستانهای خرده پیرنگی بود چون وسط چنین فیلمی، ممکن است ناگهان خود را غرق شده در داستان پیدا کنید. من «جنگل پرتقال» را نساختم که ۴۰ میلیارد تومان فروش داشته باشد، گرچه هیچ کس از پول بدش نمیآید ولی مسئله این است که در این سن و در این برهه از زمان، دغدغه دیگری داشتم. فکر میکنم چیزی که امروز جایش در سینمای ما بسیار خالی است، فرهنگ و هنر است. ما به سمت استانداردهای تکنیکال سینمایی پیش رفتهایم و این روزها سرگرمی حرف اول را میزند در صورتی که من زمانی عاشق سینما شدم و با آن بزرگ شدم که «سگ کشی» آقای بیضایی روی پرده سینما بود یا برای فیلم «بانوی اردیبهشت» خانم بنی اعتماد صف میکشیدیم. من «کاغذ بیخط» ناصر تقوایی را در سینما دیدهام و معلوم است که در قبال میلیاردها تومان پول، ترجیح میدهم زمین بازیام همینجا باشد چون در قبال کسانی که سینما را مثل یک دو امدادی با خون دل و با تمام ناملایمات به ما رساندند، احساس مسئولیت میکنم. شاید الان جوان هستم و اینطور میگویم ولی این راهی است که انتخاب کردهام و امیدوارم بتوانم تا پایان پای آن بایستم. من الان معلم یک مدرسه هستم و با هر میزان خستگی، لحظهای که متوجه میشوم با نوشتن حتی یک بیت شعر روی تخته سیاه چشم دانش آموزی، برق میزند احساس میکنم کارم درست است و برای همین به زندگی آمدهام.
آرمان خوانساریان با وجود نگاه همراه با امیدی که در فیلمسازی دارد اما از خلق لحظههای منتقدانه نسبت به جامعه هم دور نیست و نشانههایی از آن را در همین «جنگل پرتقال» بخصوص با کاراکتر «هژیر» به خوبی میبینیم. خودش در این رابطه میگوید: «خیلی به دنبال نشانهگذاری نیستم ولی مگر میشود یک فیلمساز نسبت به شرایط اطراف خود انتقادی نداشته باشد؟ حتماً من هم این راه را در فیلمسازیام دنبال میکنم و اصلا بخاطر سیلاب بدیهاست که به این دوربینِ به سوی روشنی پناه بردهام. به هر حال یکسری حسها درون آدم وجود دارد که من آنها را در خودم نگه میدارم و بیشتر صبر میکنم تا در زمانی مناسب کارم را انجام دهم. یکسری حسهای دیگر هم وجود دارند که نمیتوان آنها را با چند کلمه بیان کرد؛ مثلا فیلم «هامون» داریوش مهرجویی را نمیتوان در چند کلمه توضیح داد. «جنگل پرتقال» هم برای من همین است که انتقادها و امیدها و ناامیدیهایم را با هم در آن روایت کردهام.»
با وجود آنکه «جنگل پرتقال» اولین فیلم بلند سینمایی کارگردانش است اما گروهی از بازیگران صاحبنام و مطرح از جمله سارا بهرامی و رضا بهبودی در آن بازی کردهاند. میرسعید مولویان هم که نقش اصلی را ایفا کرده با فیلم «تومان» مرتضی فرشباف برای خیلیها به چهرهای آشنا بدل شد. خوانساریان درباره این بازیگرها میگوید که سارا بهرامی انتخاب اولش بوده ولی برای نقش اول (با بازی مولویان)، ابتدا گزینههای دیگری داشت.
«برای این نقش یک بازیگر چهرهتر در نظر داشتم و خوش شانس بودم؛ چون کار کردن با میرسعید یک موهبت است و هر لحظه لذت میبری و از این حجم خلاقیت و عشق شگفتزده میشوی. این هم بخشی از آن پروسه بود که آقای صدرعاملی در آن خیلی نقش داشت. یک روز تماس گرفتم و با ترس و لرزه برای اینکه بگویم بازیگر استار در این نقش انتخاب نکنیم، گزینه خودم را مطرح کردم که در همان یکی دو جمله اولم با تحسین آقای صدرعاملی مواجه شدم و گفت همین کار درست است. من در دفتر آقای صدر عاملی تصویری از فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» را روی دیوار دیده بودم که خانم علیدوستی -که در آن زمان اولین فیلم سینمایی خود را بازی میکرد – کلاکت به دست دارد. به آقای صدر عاملی گفتم هر وقت این تصویر را میبینم با خودم فکر میکنم نباید حتماً به چهرهها تکیه کنم. برای همین عکسها و چند مصاحبه از آقای مولویان را فرستادم وگفتم جنسی از غرور سعید مولویان، وقتی که روی صندلی نشسته، همان چیزی است که من برای این نقش میخواهم.
سارا بهرامی هم اولین انتخابم بود چون او فارغ التحصیل همان دانشگاه تنکابن است که من هم در آن درس میخواندم، در واقع او یکی از مهمترین خروجیهای آن دانشگاه است. انتخاب سارا برایم خیلی مهم بود. او کسی بود که باعث شد من با اعتماد به نفس بیشتری فیلمم را کارگردانی کنم و در تمام طول فیلمبرداری حسابی هوایم را داشت. انتخابم او بود چون میخواستم با توجه به زیستی که در این منطقه داشته، چیزهایی را به این نقش اضافه کند. وقتی بازیگرها میخواهند نقشی شبیه خودشان را بازی کنند برایشان بسیار سخت میشود و برخی شباهتها میان نقش با خود سارا باعث میشد یک چالش جدی برایش به وجود آید. در نهایت هم آنچه دیده شد حاصل تمرینهای مفصلی بود که ما سه نفر با هم داشتیم و مثل یک گروه تئاتری تمرین میکردیم.»
آن شب روی ابرها بودم. تمام کارگردانهایی فیلمهای مورد علاقهام آمده بودند اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانهترین لحظههایم با سینمای ایران با او گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت
فیلم «جنگل پرتقال» که حال و هوای پاییزی جذابی دارد، قطعا یکی از بهترین زمانهای اکرانش همین پاییز میتوانست باشد و خوانساریان فکر میکند اتفاق قشنگی است که با همین اولین بارانهای پاییزی فیلم «جنگل پر تقال» هم روی پرده سینماها بود. او و رسول صدرعاملی شنبه سه هفته قبل میزبان تعدادی از سینماگران شدند تا در یک دورهمی صمیمانه فیلم خود را برایشان نمایش دهند. در این جمع دوستانه چهرههای زیادی آمدند ولی پایان شب با خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش به تلخی رقم خورد.
«من پس از چند سال سخت که برای ساخت فیلم سپری کرده بودم، آن شب از خوشحالی روی ابرها بودم. خیلی از کسانی که از کارهایشان آموخته بودم آنجا بودند. وقتی آقای محمد صالحعلاء را دیدم، به ایشان گفتم من هنوز یاد آن برنامه «دو قدم مانده به صبح» شما در تلویزیون هستم و دفترچهای که در آن از شبهای سینما و تئاتری برنامه یادداشت برمیداشتم. گفتم بخش زیادی از آنچه روی پرده سینما میبینید از چیزی است که در برنامههایش برای من به جا گذاشته و چقدر فرق است که در آنتن تلویزیونت بشکن و بالا بیندازی یا اینکه از فرهنگ بگویی. وقتی در سنین نوجوانی تمام عشق و علاقهام این بود که پای برنامههای این چنینی و صحبتهای فریدون جیرانی و محمد رحمانیان بنشینم معلوم است که سراغ خشونت نمیروم. من در دوران راهنمایی فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» آقای میرکریمی را دیدم که آن شب آنجا بودند. عاشق آن سفر قهرمانی شدم یا فیلمی مثل «نفس عمیق» پرویز شهبازی و من نسبت به همه اینها احساس مسئولیت میکردم. حالا تصور کنید در چنین شبی که تمام کارگردانهای این فیلمها حضور داشتند، من چقدر خوشحال بودم اما فقط دو سه ساعت بعد فهمیدم کسی که سینمای ایران هرچه دارد از اوست و عاشقانهترین لحظههایم با سینمای ایران با او، داریوش مهرجویی گذشته، چه برسرش آمده است. انگار آن شب غروبی بود که برای من یک پیغام داشت و این روزها فقط اینطور خودم را آرام میکنم که ای کاش شاگرد آخر آن کلاسی باشم که آقای مهرجویی آن همه برایش زحمت کشید»
آرمان خوانساریان با توجه به دغدغههایی که در فرهنگ و هنر و بویژه در برخورد نزدیک با نسل جوان و دانشآموز دارد، احتمالا مسیر مشخصی را برای کار هنریاش دارد اما خودش میگوید: «من هم مثل خیلیهای دیگر پر از تردید هستم. نه میدانم و نه میتوانم حدس بزنم که چطور باید پیش بروم. من این فیلم را خیلی سخت ساختم و فعلاً میخواهم ببینم که چه کردهام چون نه آدم باانگیزه سال قبل هستم و نه تردیدهایم اجازه میدهند که الان تصمیم دقیقی بگیرم.»
او درباره اینکه آیا مسیرش را به سمت سینمای کوتاه ادامه میدهد نیز میگوید: «فیلم کوتاه توجیه اقتصادی ندارد. ما همیشه پولهای خود را جمع میکردیم و فیلم میساختیم اما شرایط سینمای حرفهای فرق میکند. سن ما هم بالاتر رفته و واقعیت این است که خیلیها میگویند به سمت سینمای کوتاه برمیگردند اما این بیشتر یک تعارف است چون شرایط چنین اجازهای به آنها نمیدهد. من خودم چند فیلمنامه کوتاه دارم و فقط اگر شرایط برای ساخت حرفهای آنها به صورتی که تهیهکنندهای پای کار باشد حتماً سراغ ساختشان میروم و آن وقت فیلم بعدیام حتماً کوتاه خواهد بود.»
خوانساریان در بخش پایانی این گفتوگو به دو نکته اشاره میکند؛ یکی درباره مخاطبانی که دعوت میکند فیلمش را تماشا کنند و دیگر یک گله بابت واژه «فیلم اولی» که به فیلمسازانی همانند خودش نسبت میدهند.
او که مشخص است بخاطر این کلمه ناراحتیهایی را دیده، میگوید: «نمیدانم این واژگان چیست که انتخاب میکنند. ما یک فیلم خوب داریم و یک فیلم بد. فیلم اولی یعنی چه؟ مگر مجوز فیلم اول سینمایی را بدون ساخت فیلمهای قبلی میدهند؟ متاسفانه تصورات عجیبی درباره فیلمساز اول وجود دارد؛ میگویند دستش در ساخت فیلم کند است. دست و پایش میلرزد. زیادی وسواس دارد! این را به من هم میگفتند آن هم به عنوان کسی که چند تجربه ساخت فیلم کوتاه داشتم و اتفاقا در فضای فیلم کوتاه باید بتوانی زود پروژه را جمع کنی. من «جنگل پرتقال» را در ۳۱ جلسه ساختم صرفا بابت تجربهای که در فیلم کوتاه داشتم. اصلا یک بار فیلمم را پیش از فیلمبرداری اصلی ساختم و پلانها را کشیدم تا بیشتر بر کارم تسلط داشته باشم. اینها اگر وسواس است بله من وسواس دارم چون سینما و سلیقه جای وسواس است. مهم این است که برای وسواسهایت چه برنامه ریزی داشته باشی؛ من چون قول داده بودم فیلم را در ۳۱ جلسه تمام میکنم و میدانستم که حتما با وسواس هم کار را جمع خواهم کرد، با ساخت ماکت سعی کردم به سرعت کار کمک کنم.»
میخواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی میبیند ولی فیلمهای ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من میخواهم آنها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر میکنم اگر آنها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد میدهند
«اما درباره «جنگل پرتقال»… تمام تلاش ما و کسانی که برای تبلیغات فیلم همراهی میکنند، این است که آدرس درست از فیلم به مخاطب بدهیم، حتی اگر جایی به ضرر فروش شود. من اگر بخواهم کسانی را برای تماشای این فیلم به سینما دعوت کنم آنهایی را خطاب قرار میدهم که مدتهاست به سینما نرفتهاند چون سلیقهشان با آنچه بیشتر مواقع روی پرده سینماست فرق دارد. البته من اصلاً درباره فیلم خوب یا بد صحبت نمیکنم و فقط میخواهم آن دسته از مخاطب خاموش را دعوت کنم که فیلم خارجی میبیند ولی فیلمهای ایرانی را حاضر نیست در سینما تماشا کند. من میخواهم آنها را برای لذت سینما رفتن به تماشای این فیلم دعوت کنم و فکر میکنم اگر آنها «جنگل پرتقال» را ببینند، به بقیه هم پیشنهاد میدهند.»
از بازیگری منوچهر هادی تا روایتی مادرانه در اردوگاه اشرف و تلاش برای گریه کردن و رهایی، سه موضوع متفاوتی هستند که حاکمیت غیرکمدیها بر سینما را در هفته پیش رو، رقم خواهند زد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، گیشه پاییزی سینما که از ابتدای فصل با استقبال خوبی همراه بوده، از امروز ۱۰ آبان ماه با فیلم سرهنگ ثریا و از هفته آینده، ۱۷ آبان ماه با فیلم حدود ساعت ۸ صبح منوچهر هادی رونق پیدا میکند. سینماها که از ابتدای پاییز با مخاطبی ۲ میلیونی جان گرفته، در هفته پیش رو میزبان فیلم هایی با ژانرهای متفاوت خواهند بود.
«سرهنگ ثریا»، روایتی مادرانه و منحصر به فرد
سرهنگ ثریا اولین ساخته بلند لیلی عاج در مقام نویسنده و کارگردان است. فیلمی درباره استقرار گروهک مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف که با زاویه نگاهی متفاوت به اتفاقات پیرامون این گروه میپردازد. فیلمی که در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر استقبال مردم و مخاطبان زیادی را برانگیخت. این فیلم از چهارشنبه همین هفته یعنی ۱۰ آبان ماه در سینماهای سراسر کشور اکران میشود.
عاج در خلاصه فیلمش آورده: «این راه با گریه باز نمیشه!» خلاصهای ۶ کلمهای که دستمایهی ساخت نخستین فیلم بلند این کارگردان شد و همچنین دیپلم افتخار بهترین کارگردان فیلم اولی را نیز برای او به ارمغان آورد. در سالهای گذشته فیلمهای ماجرای نیمروز و سیانور نیز از جمله فیلمهای مهم سینمای ایران درباره گروهک مجاهدین خلق بودند.
سرهنگ ثریا، به مصائب، دلشورهها و تلاش های مادران و پدران برای نجات فرزندانشان از اردوگاه اشرف میپردازد. فیلمی که روایت مادرانه آن در کنار بازی ژاله صامتی به عنوان نقطه قوت آن میان منتقدان مطرح بود که در نهایت نامزدی سیمرغ بلورین نقش اول زن در جشنواره فیلم فجر را برای او به دنبال داشت. حمیدرضا محمدی، وحید آقاپور و دیبا زاهدی نیز دیگر بازیگران این فیلم هستند.
سرهنگ ثریا اولین ساخته بلند لیلی عاج
«چرا گریه نمیکنی»، متفاوت و خاص پسند
رضا معتمدی با اکران دومین فیلم بلند خود به نام «چرا گریه نمیکنی» از ۱۷ آبان ماه به سینماها میآید. چرا گریه نمیکنی در جشنواره چهلویکم فیلم فجر به نمایش درآمد و نظرات مثبت و منفی زیادی را به دنبال داشت. این فیلم که معتمدی خودش نقش اصلی آن را ایفا میکند، داستان مردی است که پس از درگذشت برادرش دیگر نمیتواند گریه کند. فیلم، روایت اتفاقات و فراز و فرودهایی است که در نهایت شخصیت اصلی را وادار به گریه کردن میکند.
فیلم درامی دارد که سبک پرداختی متفاوت با دیگر فیلم ها را دنبال میکند. حس رهایی کاراکتر اصلی و بی توجهی نسبت به اتفاقات پیرامون، ساختار همیشگی و روزمره اکثر کاراکترها را در هم میشکند و نگاه متفاوتی دارد. اکران این فیلم در میان فیلمهای عامه پسند و یکدست در سینمای ایران، میتواند جریان متفاوتی را با کشاندن مخاطبان خاص به سینما به همراه داشته باشد.
معتمدی که فیلم پیشین خود رضا را در گروه هنر و تجربه اکران کرده بود، در جشنواره سال گذشته شرکت کرد.
رضا معتمدی، فرشته حسینی و باران کوثری نقشهای دیگر را در این فیلم به عهده دارند.
چرا گریه نمیکنی به کارگردانی رضا معتمدی
«حدود ساعت ۸ صبح»، وقتی منوچهر هادی بازیگر میشود
منوچهر هادی پس از ۴ سال یک فیلم سینمایی را راهی سینما کرده است. حدود ساعت ۸ صبح درامی اجتماعی است که پس از دو فیلم کمدی منوچهر هادی یعنی آینه بغل و رحمان ۱۴۰۰ جدیدترین اثر او در ژانر اجتماعی است. فیلمی که خود هادی نیز یکی از نقش های اصلی آن را به عهده دارد.
هادی پیش از این فیلمهای «قرنطینه»، «یکی میخواد باهات حرف بزنه»، «زندگی جای دیگری است» و «کارگر ساده نیازمندیم» را نیز در همین ژانر کارگردانی کرده است.این فیلم نخستین همکاری هادی با کامبیز دیرباز است.
حدود ساعت ۸ صبح ساخته منوچهر هادی
این کارگردان از سال ۹۷ چهار سریال دل، گیسو، نیسان آبی ۱ و نیوکمپ را در شبکه نمایش خانگی کارگردانی کرده و این فیلم را نیز در سال ۱۴۰۱ جلوی دوربین برده است.
به نظر میرسد تمرکز هادی در سالهای اخیر بیش از سینما بر نمایش خانگی بوده و باید دید فیلم جدید وی که ژانر متفاوتی نیز دارد چگونه نظر مردم و منتقدان را به همراه خواهد داشت.
یکتا ناصر، کامبیز دیرباز، حمید فرخ نژاد، سارا رسول زاده، حسن پور شیرازی و منوچهر هادی ترکیب بازیگران این فیلم را تشکیل میدهند.
مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در مراسم «روزهای سینمای ژاپن» گفت: یکی از ویژگیهای سینمای ژاپن که در تعداد قابل توجهی از آثارش نمایان است؛ تلاش برای حفظ هویت فرهنگی بوده که همه میدانیم در دوران جدید و با هجوم انواع محتواهای غیربومی چه کار سخت و پیچیدهای است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، شب گذشته -۹ آبان- خانه هنرمندان میزبان سینمای ژاپن بود. در این برنامه که با عنوان «روزهای سینمای ژاپن» و با همکاری مشترک خانه هنرمندان ایران و سفارت ژاپن برگزار شد، کوروسو تاکیکو، رییس مرکز اطلاعرسانی و فرهنگی سفارت ژاپن به همراه محمدمهدی عسگرپور حضور داشتند. همچنینو جمعی از نویسندگان و چهرههای فرهنگی و هنری چون حجت قاسم زادهاصل، امیر اسفندیاری، قاسم گلیپور، امیر اثباتی، عباس یاری، احمد محیط طباطبایی، سیاوش حقیقی، الهه گودرزی، رائد فرید زاده، علی قاسمی، پریچهر مشرفی، نیلوفر محمودی و.. در این مراسم حاضر بودند.
محمد مهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در این مراسم ضمن خوشامدگویی به کوروسو تاکیکو، رییس مرکز اطلاعرسانی و فرهنگی سفارت ژاپن، گفت: کشور ژاپن با فرهنگ و هنری قوی و با تاریخی کهن دارای مولفههای مهم و معروف فرهنگی است که در سختیهای دوران همواره تلاش کرده بنیانهای قابل اتکای خود را حفظ کند و از خود سیمایی قابل ارزش و قابل احترام به جهان معرفی کند.
محمد مهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران
مدیرعامل خانه هنرمندان ایران ضمن اشاره به مطرح بودن سینمای ژاپن در جهان تاکید کرد: یکی از ویژگیهای سینمای ژاپن که در تعداد قابل توجهی از آثارش نمایان است؛ تلاش برای حفظ هویت فرهنگی بوده که همه میدانیم در دوران جدید و با هجوم انواع محتواهای غیربومی چه کار سخت و پیچیدهای است. آنها عمدتاً مردمانی سختکوش، باانگیزه و البته با اندوختههای مهم که برگرفته از تجارب نسلهای پیش از خود است؛ میتوانند خالق آثاری باارزش باشند.
وی افزود: سینمادوستان ایرانی همواره در طول دههها با آثار سینمای ژاپن و به خصوص آثار کلاسیک ارتباط خوبی برقرار کردهاند؛ البته در سالهای اخیر هم نسل جدیدتری از فیلمسازان ژاپن توانستند در معرفی فرهنگ و زندگی مردم ژاپن موفقیتهای خوبی داشته باشند.
عسگرپور در پایان اظهار داشت: امروز برای خانه هنرمندان ایران روز بسیار خوب و ویژهایست. روزی که امکان میزبانی برای چندفیلم از سینمای ژاپن فراهم شده است. از این بابت از سفارت ژاپن تشکر میکنم و امیدوارم این حرکت ارزشمند تدوام یابد.
کوروسو تاکیکو، رییس مرکز اطلاعرسانی و فرهنگی سفارت ژاپن
کوروسو تاکیکو، رییس مرکز اطلاعرسانی و فرهنگی سفارت ژاپن، نیز در بخش بعدی این مراسم گفت: خوشحالم که امروز در اینجا شاهد یک همکاری فرهنگی دیگر، میان دو کشور در حوزهی سینما هستیم. میدانم که برخی کارگردانهای ژاپنی میان ایرانیان محبوب هستند؛ اما باید دانست که ژاپنیها نیز به سینمای ایران علاقه دارند. کارگردان فیلمی که امروز پخش میشود، از علاقهمندان سینمای ایران بهویژه آثار کیارستمی بوده و تاثیراتی از سینمای ایران گرفته است.
وی افزود: علاوه بر فیلم «گلهای دیگری»، شما را به تماشای دو فیلم دیگر که در روزهای آتی نمایش داده میشود نیز دعوت میکنم. چراکه در آنها به برخی مسائل جامعهی معاصر ژاپن پرداخته شده است.
سایتو میمی، وابسته مرکز اطلاعرسانی و فرهنگی سفارت ژاپن در ایران نیز در صحبتهایی درباره فیلم «گلهای دیگری» گفت: این اثر دومین فیلم بلند اوکودا یوسوکه است که حول حادثهای در حومه توکیو میچرخد. در این اثر اندوه، ترس، خشم در پسزمینه یک محله آرام و بیسر و صدا به تصویر کشیده شده. نقطه اصلی این فیلم، سرخوردگی جمعیت و مشکلات ناشی از آن بوده که در ژاپن به معضلی تبدیل شده است.
سایتو میمی همچنین در این فیلم، نشان می دهد که زندگی با سالمندان و مراقبت از آنها، با چه چالشهایی همراه است. درونمایه این فیلم برگرفته از تجربه شخصی خود کارگردان است. این کارگردان از علاقمندان به سینمای ایران بوده که به گفته خود در ساخت این فیلم از سینمای ایران چیزهایی آموخته است. فیلم «گلهای دیگری» سال گذشته در جشنواره فیلم فجر نیز به نمایش درآمد.
شب گذشته در این مراسم فیلم «گلهای دیگری» به نمایش درآمد و قرار است در روزهای آتی فیلمهای «خداحافظی طولانی» ساخته ناکانو ریوتا و «درخت تنهای آلو» به کارگردانی واجیما کوتارو در ساعت ۱۷ چهارشنبه و پنجشنبه ۱۰ و ۱۱ آبان برای علاقه مندان به نمایش در بیایند.
رویداد «روزهای سینمای ژاپن» به عنوان بخشی از رویداد ماه فرهنگی ژاپن تا ۱۱ آبان ادامه دارد.