اکران فیلم های جشنواره فجر در استان گیلان در حالی آغاز شد که فیلم «تابستان همان سال» با بیشترین استقبال علاقمندان به هنر هفتم همراه شده است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، امسال هم استان گیلان همانند چند سال گذشته یکی از استانهای پیشتاز در اکران همزمان فیلمهای فجر است. ستاد برگزاری جشنواره فیلم فجر در این استان تلاش کرده اکران فیلمهای چهل و دومین جشنواره فجر در گیلان در ۲ سینما برگزار شود.
۱۹ فیلم منتخب چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر در گیلان از تاریخ ۱۶ تا ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۲ به طور همزمان در دو سینمای ۲۲ بهمن و سپیدرود رشت در سه سانس در ساعتهای ۱۶، ۳۰: ۱۸ و ۲۱ شب اکران میشوند.
۱۹ فیلم منتخب چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر در گیلان
بر اساس اعلام ستاد مرکزی برگزاری جشنواره فیلم فجر ۱۹ فیلم در گیلان اکران میشوند و گیلانیهای علاقه مند به هنر هفتم امسال شاهد اکران همزمان فیلمهای آغوش باز «بهروز شعیبی»، نپتون «محمدابراهیم غفاریان»، مجنون «مهدی شامحمدی»، بهشت تبهکاران «مسعود جعفری جوزانی»، آسمان غرب «محمد عسگری»، میرو «حسین ریگی»، آپاراتچی «قربانعلی طاهر فر»، صبح اعدام «بهروز افخمی»، شور عاشقی «داریوش یاری»، احمد «امیرعباس ربیعی»، دست ناپیدا «انسیه شاه حسینی»، آبی روشن «قاسم لطفی خواجه پاسا»، قلب رقه «خیراله تقیانی پور» این فیلم مناسب سن بالای ۱۲ سال میباشد، ملکه آلیشون «ابراهیم نورآور محمد»، تابستان همان سال «محمود کلاری»، پرویز خان «علی ثقفی»، شه سوار «حسین نمازی»، ببعی «حسین صفارزادگان، میثم حسینی»، فیلم کودک، باغ کیانوش «رضا کشاورز» هستند.
اکران ۵ فیلم در روز نخست جشنواره فیلم فجر در گیلان
در نخستین روز اکرانها در رشت بر اساس جدول برنامه ریزی شده فیلم «آبی روشن» به کارگردانی «قاسم لطفی خواجه پاشا» و تهیه کنندگی «سید محمدحسین میری» برای تماشاگران به نمایش درآمد.
در خلاصه این فیلم سینمایی آمده است: کشف یک فیروزه کمیاب زندگی یونس که صاحب معدن، معتمد و بزرگ شهر است را وارد مسیر مخاطره آمیزی میکند.
فیلم «تابستان همان سال» به کارگردانی «محمود کلاری» به شدت اثری آرامبخش است و ریتم و ضرباهنگ فیلم میتواند فضایی برای تأمل در مخاطب خود ایجاد کندپ.
کلاری در دکوپاژ خود در مقام کارگردان نیز نشان داده است که سینمای قصه گو را به خوبی میشناسد و طعم لذت دیدن پلانهای خود را به دل مخاطب نمیگذارد، دوربین کلاری به شدت مستحکم است و چیدمان عناصر صحنه به گونهای است که همه چیز در خدمت ساختار و محتوای اثر است.
فیلم «میرو» به کارگردانی «حسین ریگی» یک فیلم مادرانه است، این فیلم سومین اثر سینمایی ریگی از فیلمسازان بلوچ کشور پس از فیلمهای تحسین شده «لیپار» و «هوک» است که در ژانر کودک و نوجوان تولید شده و در بستر قصهای متعلق به دوران دفاع مقدس در دهه ۶۰ روایت میشود.
فیلم «آغوش باز» به کارگردانی «بهروز شعیبی» به عنوان فیلمسازی با دلمشغولیهای اجتماعی و آثاری اغلب شخصیت محور، در ششمین تجربه سینمایی خود نگاهی جدیتر به مخاطب عام و همکاری با بخش خصوصی دارد.
شعیبی در «آغوش باز» همچنان راوی دلمشغولیهای اجتماعی و انسانی خود باقی میماند. ولی این بار ضمن طرح مضامین انسانی مورد علاقهاش، با رفتن به سراغ یکی از موضوعات ملتهب هنری در برپایی کنسرتهای موسیقی، به جاذبههای موضوعی و بصری طرح داستانیاش اضافه میکند. بروز مشکلاتی در برپایی یک کنسرت، بهانهای است برای پرداختن به سه زندگی عاشقانه که به نوعی با هم مرتبط هستند و از یکدیگر تأثیر میپذیرند.
فیلم «آپاراتچی» به کارگردانی «قربانعلی طاهرفر» در ۲ سانس در سینما سپیدرود رشت به نمایش گذاشته شد، «آپاراتچی» به اتفاقات دهه ۶۰ میپردازد. یک زندگی ساده اجتماعی در دهه ۶۰ را روایت میکند که در پیرامونش اتفاقات متعددی نظیر جنگ، ترور، اتفاقات سیاسی و دفاع مقدس و غیره وجود داشت.
بیشترین استقبال تماشاگران از فیلم «تابستان همان سال»
«فاطمه فروتن» سرپرست معاونت هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان در گفت و گو با خبرنگار مهر با اشاره به آغاز نمایش فیلمهای جشنواره فجر در سینما ۲۲ بهمن و سپیدرود رشت اظهار کرد: اکران فیلمهای جشنواره از دوشنبه ۱۶ بهمن ماه آغاز شده و تا ۲۲ بهمن ادامه دارد.
فروتن از نمایش ۱۹ فیلم جشنواره فجر چهل و دوم در دو سینمای شهر رشت خبر داد و افزود: این فیلمها در سه نوبت ۱۶، ۱۸:۳۰ و ۲۱ از امروز تا ۲۲ بهمنماه در دو سینمای سپیدرود و ۲۲ بهمن اکران میشوند.
سرپرست معاونت هنری و سینمایی فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان با بیان اینکه در روز نخست اکران فیلم حدود ۳۰۰ نفر از این ۵ فیلم استقبال کردند، گفت: فیلم «تابستان همان سال» بیشترین آمار استقبال علاقمندان به هنر هفتم را به خود اختصاص داد.
وی اضافه کرد: اقدامات انجام شده برای رونق بخشیدن به سینماهاست و علاقمندان به هنر هفتم در گیلان برای تماشای فیلمهای جشنواره میتوانند از چهار سامانه آیتیک (iticket.ir)، سینما تیکت (cinematicket.org)، تیک ایران هفت (irantic.com) و گیشه (gishehr۷.ir) بلیت خود را به صورت اینترنتی خریداری کنند.
فروتن با اشاره به فعالیتهای هنری در استان گیلان طی دهه مبارک فجر گفت: شانزدهمین جشنواره تجسم هنر در تالار مرکزی رشت با حضور ۲۶ اثر از هنرمندان استان در رشتههای طراحی و نقاشی، خوشنویسی و نگارگری در حال برگزاری است که تا ۲۱ بهمنماه پذیرای عموم علاقمندان خواهد بود.
تهیهکننده فیلم سینمایی«میرو» گفت: این فیلم اثری متفاوت از سیستان و بلوچستان است، نگاهی شریف و وطنپرستانه دارد و رسالتش فراتر از فروش گیشه است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، فیلم سینمایی «میرو» به کارگردانی حسین ریگی دومین فیلم روز چهارم جشنواره فیلم فجر -روز یکشنبه ۱۵ بهمن – در خانه جشنواره اکران شد و پش از آن نشست خبری با حضور حسین ریگی کارگردان، پیمان شیرخانی نویسنده، سعید الهی تهیهکننده، سودابه بیضایی، امیررضا دلاوری، حمید ابراهیمی، ایوب افشار و مهدی دینمحمدپور از جمله بازیگران این فیلم سینمایی حضور داشتند.
میرو نگاهی شریف و وطنپرستانه دارد
سعید الهی تهیهکننده فیلم میرو بیان کرد: میدانم که اصحاب رسانه شبانهروز تلاش میکنید تا فرهنگ و هنر رونق داشته باشد. از همه عوامل این فیلم که ما به نمایندگی آنها روی سن هستیم، تشکر میکنم. همچنین از حسین ریگی ممنون هستم، این مدت سعی کردیم همسو باشیم تا این فیلم اخلاقگرا ساخته شود.
وی افزود: امروز در خدمت ایوب افشار هنرمند پیشکسوت سیستان و بلوچستان هستیم که اگر نبود، نمیتوانستیم از ظرفیت این فضا استفاده کنیم. ایده اولیه این فیلم از سمت حسین ریگی ارائه شد و پس از آن با بنیاد سینمایی فارابی مشارکت کردیم.
الهی خاطر نشان کرد: سالهاست در حوزه سینمای راهبردی نظر دادهام و باید بگویم که رسالت «میرو» فراتر از فروش گیشه است. از نظر من، درست است که فرم و فن در سینما مهم است؛ اما سیاست راهبرد حرف اول را میزند.
وی داد: در فرایند ساخت این اثر، متوجه شدیم که میتوانیم حرفهایی مهمی مانند ایثار را در خلال قصه بزنیم. فیلم «میرو» اثر متفاوتی در حوزه سیستان و بلوچستان است. این استان، همواره منطقهای محروم قلمداد شده و همین قضیه باعث شده فقط از جنبه محرومیت به آن توجه شود.سیستان و بلوچستان یک بغض فروخورده است.
الهی ادامه داد: فارغ از کم و کاستیهای این فیلم، «میرو» راهبردی است و نگاهی شریف و وطنپرستانه دارد. استان سیستان و بلوچستان ظرایف پنهانی دارد که ما تلاش کردیم آنها را به تصویر بکشیم. استان سیستان بلوچستان بسیار پهناور است اما فیلم «میرو» اکنون در جشنواره فیلم فجر، تنها در سالن این منطقه نمایش داده میشود.
فیلمسازی درباره سیستانوبلوچستان را وظیفه خود میدانم
حسین ریگی کارگردان میرو عنوان کرد: باز هم به سراغ سیستان بلوچستان و باز هم به سراغ جنوب شرقی ایران رفتم، اما هنوز سینمای ایران دِین خودش را به این منطقه ادا نکرده است. به اعتقاد من، هنوز جا دارد تا به سیستان و بلوچستان بپردازیم تا بتوانیم چهره مظلومیت این منطقه را نشان دهیم.
ریگی در پاسخ به سوال خبرنگار سینمایی ایرنا اظهار داشت: چه در زمینه مستند و فیلم کوتاه همواره گروه کودک ونوجوان برای من مهم بود به این دلیل که آیندگان سرزمین ما آنها هستند، و این سرزمین را آنها می سازند، مخصوصا سیستان و بلوچستان. آنجا وقتی به بچه های می گوییم نقاشی بکشید و رویا پردازی کنید، میپرسد من چه چیزی بکشم؟ پس وظیفه خود میدانم درباره سیستان و بلوچستان و کودک و نوجوان فیلم بسازم .
وی افزود:همیشه نقد وجود دارد که چرا این فیلم ها را میسازی با اینکه فروش هم نمی رود؛ فیلم های کودک و نوجوان در همه جای دنیا همین است، کم فروش است. فقط دو سه فیلم در هالیوود است که فروش خوبی دارند. همه جای جهان گونه فیلم کودک و نوجوان حمایتی است. باید حمایت شود و چرخه خود را دارد، وقتی چرخه معیوب باشد، از تولید تا اکران دچار مشکل میشود.
کارگردان میرو افزود: همه جای دنیا، فیلمهای کودک نوجوان حمایت می شوند، بیشتر هدف شناخت جامعه شناسی و فرهنگ شناسی است، صرف فروش چند میلیاردی نیست، فروش داشته باشد که چه بهتر، چرخ اقتصاد سینما باید بچرخد. وظیفه ما همین است، شاید نوع فیلم های من مورد اقبال قرار نگیرد، اما شاهد بودم بسیاری در سینما فیلم را می دیدند و حس می کردند که از سیستان و بلوچستان صحبت می کنم .
مهمترین حامی من دعای مادرم است
ریگی کارگردان فیلم «میرو» بیان داشت: بنیاد سینمایی فارابی از فیلمهای کودک و نوجوان حمایت میکند؛ اما مهمترین حامی و پارتی من دعای مادرم است که امروز هم در نشست حضور دارد. در ادامه با اشاره ریگی به حضور مادرش، حضار به افتخار این نگاه و احترام، ریگی و مادرش را تشویق کردند.
ریگی بیان داشت: بازیگران سیستان و بلوچستانی، هنرور بودند و دوست داشتم که آنها نقش جدیتری در «میرو» بازی کنند. همواره از تهیهکنندگان خواهش میکنم که بخشی از بازیگران، بومی آن منطقه باشند و بتوانند سکانسهای خوب و با گفتگوهای خوب ایفا کنند و در این فیلم هم مشاهده میکنید که همین کار را انجام دادیم.
وی در ادامه افزود: «میرو» فیلمی مادرانه است. قطعا مادران این سرزمین، آموزگاران فرزندان هستند که زمان طولانی را با آنها سپری میکنند. این فیلم ریتم کندی ندارد و لنزی که برای فیلمبرداری انتخاب کردیم دلیل دارد زیرا حس و حال قصه را مناسبتر منتقل میکند.
وی افزود: در این فیلم بازیگران حرفهای و نابازیگر ایفای نقش کردهاند که تعادلی در فیلم ایجاد کرده است. «میرو» یک اسم بلوچی است. من سالها قبل با این اسم آشنا شدم و مستندش را ساختم. احساس کردم این نام، برای این قصه مناسب است و در نتیجه عنوان فیلم، «میرو» شد.
ریگی ادامه داد: همانطور که ما در مدارس زنگ ورزش داریم، باید زنگ سینما هم داشته باشیم تا فضایی برای فیلمهای گونه کودک و نوجوان به وجود آید. فیلم تکلیفش را با تماشاگر روشن کرده و طی روایت داستان، پیامش را به مخاطب منتقل میکند.
دهه شصتیها تحت تاثیر جنگ بودند
پیمان شیرخانی نویسنده «میرو» تشریح کرد: زمانی که نویسنده شخصیت ها را مینویسد، به هر حال چیزی به او اضافه میشود. من در نوجوانی آرام بودم؛ در حالی که شخصیت«میرو» شیطنتهای زیادی دارد. البته نوجوانان دهه شصت، خواه و ناخواه تحت تاثیر جنگ قرار گرفته بودند که در این فیلم به آن اشاره میشود.
سودابه بیضایی از تجربه بازی در نقش زنی سیستانی در فیلم میرو صحبت کرد و گفت: این شخصیت، برای من مادری متفاوت بود. در سفر قهرمانی «میرو»، مادر نقش مهم و تاثیرگذاری داشت، چیزی که من در فیلمنامه های دیگر ندیده بودم.
وی درباره رسیدن به لهجه بلوچی در فیلم اظهار داشت: برای این که بتوانم به لهجه مناسب برسم، حدود یک هفته زمان داشتم و ایوب افشار در این مسیر به من کمک بسیاری کرد.
مردم بلوچ هنرمند هستند
ایوب افشار بازیگر بلوچ فیلم «میرو» بیان کرد: هر زمان که صحبت از بلوچ میشد، شما فردی را تصور میکردید که تفنگی در دست دارد و دستاری روی سر؛ اما ما هم هنرمند هستیم. ما دیر به صحنه آمدیم؛ اما به کمک حسین ریگی درست آمدیم. خوشحال هستم که ما بلوچیها درست به این هنر وارد شدیم.
«ما نمیگویم در سیستان و بلوچستان قاچاقچی نیست، اما همه این خطه، این نیست. از قبل انقلاب تا کنون فیلمهایی که در این منطقه ساخته میشدند، تصور غلطی به مردم نشان میدادند. «میرو» اولین فیلمی است که واقعیت بلوچ را به تصویر کشید»
حدود ۱۰ روز هم روی آب بودیم
مهدی دینمحمدپور بازیگر نقش میرو نیز گفت: حرفه من بازیگری نیست، تا کنون دو فیلم بازی کردم و مغازه هم دارم. زمانی که فیلم نامه را خواندم، به دلیل این که تصویر واقعی از استانم نشان میداد، تصمیم به بازی گرفتم. از چالشهای بازی در این فیلم این بود که در زمان فیلمبرداری حتی یک روز هم تعطیلی نداشتیم و حدود ۱۰ روز هم روی آب بودیم.
امیررضا دلاوری دیگر بازیگر این فیلم، اظهار داشت: در فیلم «میرو» سهم کوچکی داشتم و سکانسهای من چهار روز زمان برد زمان کمی برای رسیدن به لهجه و نقش داشتیم و جناب افشار تمام دیالوگهای را با من کار کرد تا بتوانم آنها درست ادا کنم. سالهای اخیر بسیار گزیدهکار شدهام. بجز «میرو»، دو فیلم دیگر برای بازی داشتم، اما این فیلم را انتخاب کردم. زیرا اقوام ایرانی برای من همواره مهم هستند.
حمید ابراهیمی بازیگر فیلم میرو بیان داشت: سالهاست در تئاتر دفاع مقدس کارهای زیادی انجام دادهام و از آن جایی که نقشهای منفی زیادی بازی کردهام، بازی کاراکتر مثبت در «میرو» برای خودم هم، به منزله یک امتحان بود، بنابراین این نقش را پذیرفتم.
به استعدادهای سیستان و بلوچستان کمک کنید
دلاوری بازیگر این فیلم گفت:به واسطه کارمان، شهرهای مختلفی رفتهایم و برای تولید این فیلم به چابهار رفتیم که از بودن در آنجا بسیار لذت بردم. ولی جدا از این، این منقطه بسیار محروم است و من با چند جوان آشنا شدم که علاقه مند کار به حوزه سینما بودهاند، خیلی ها آمدهاند و قولهایی به آنها دادهاند، اما در همان محیط بسته ماندهاند، به خاطر همین از این تریبون استفاده میکنم که اگر کسی میتواند، کمکی به این منطقه و این استعدادها کند.
پرچم متبرک گنبد حرم مطهر حضرت امام علی (ع) در آستانه فرا رسیدن سالروز میلاد امیرالمومنین (ع) و روز پدر به موزه سینما اهدا شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی موزه سینما، همزمان با فرا رسیدن ۱۳ رجب سالروز ولادت امام علی (ع) و روز پدر، پرچم متبرک گنبد حرم امیرالمومنین (ع) توسط احمد میرعلایی مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی به موزه سینما اهدا شد.
این پرچم در بیست و پنجمین دوره جشنواره فیلم کودک و نوجوان از طرف تولیت آستان مقدس حضرت امیرالمومنین (ع) با هماهنگی صورت گرفته از طرف احمد میرعلایی دبیر وقت جشنواره کودک و نوجوان به رسم هدیه به همه سینماگران ایران اهدا شد و این پرچم را فریبا کوثری بازیگر سینما و تلویزیون طی مراسمی در جوار بارگاه ملکوتی حضرت امیرالمومنین (ع) به نمایندگی از سینماگران ایران تحویل گرفت و در افتتاحیه جشنواره کودک و نوجوان از آن رونمایی شد.
پرچم متبرک گنبد حضرت امام علی (ع) در اعیاد شعبانیه طی مراسمی در موزه سینما رونمایی و در اتاق سینمای دفاع مقدس در معرض دید عموم مخاطبان قرار خواهد گرفت.
امسال آثاری به بخش «سودای سیمرغ» و «نگاه نو» چهل و دومین جشنواره فیلم فجر راه پیدا کردند که هر کدام داستان و ماجرایی متفاوت دارند از این رو به صورت تفصیلی به معرفی آنها پرداختیم.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، جشنواره فیلم فجر که یکی از مهمترین و معتبرترین جشنوارههای سینمایی در کشور محسوب میشود، هر سال به صورت ثابت در بهمن ماه برگزار میشود. این جشنواره علیرغم فراز و فرودهایی که داشته، جایگاهش را میان هنرمندان، سینماگران و مردم حفظ کرده است و به جزو معدود دورههایی که به دلیل کرونا و برخی وقایع اجتماعی دستخوش تحول شد، تاکنون به صورت مرتب برگزار شده است. حضور در این رویداد و راه پیدا کردن در بخش «سودای سیمرغ» جشنواره را شاید بتوان یکی از اهداف هر فیلمسازی دانست. به سیاق هر ساله، در گزارش پیشرو، فیلمهای حاضر در بخش «سودای سیمرغ» و «نگاه نو» را که امسال به جشنواره اضافه شد، مرور میکنیم.
درامی متفاوت از دیار ترکزبانها
فیلم سینمایی «آبی روشن» به کارگردانی قاسم (بابک) لطفی خواجه پاشا و تهیهکنندگی سید محمدحسین میری، اولین محصول مشترک سازمان هنری رسانهای اوج و فارابی است که نویسندگی آن را امیر ابیلی و داود گنجوی به صورت مشترک برعهده داشتهاند.
بابک خواجهپاشا پیش از این با فیلم سینمایی «در آغوش درخت» در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت که موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و دیپلم افتخار بهترین کارگردانی شد. پیش بینی میشود داستان این فیلم به موضوع مردی تبریزی میپردازد که با مشکلاتی مواجه است و نقش این کاراکتر را مهران احمدی بازی میکند.
در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون مهران احمدی، مهران غفوریان، سارا حاتمی، مرتضی امینیتبار، روحالله زمانی، علیاکبر اصانلو، کاظم هژیرآزاد، سامان مهکویه و … به ایفای نقش میپردازند.
سایر عوامل اصلی «آبی روشن» عبارتند از مجری طرح: وحید معدنی، مدیر فیلمبرداری: پیمان عباسزاده، تدوین: حسین جمشیدیگوهری، موسیقی: فرید سعادتمند، طراح صحنه: امیر زاغری، مدیر تولید: سید مقصود میرهاشمی، طراح چهره پردازی: کامران خلج، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی،، مدیرصدابرداری: اشکان پورتاجی، طراح لباس: الهام ترکمن، مدیر برنامه ریزی: امید همتیفراز، دستیار اول کارگردان: امیر رونقی، طراح جلوههای ویژه میدانی: ایمان کرمیان، طراحی جلوههای بصری: امین پهلوانزاده، منشی صحنه: آرزو قربانی، عکاس: صمد قربانزاده، روابطعمومی: الهام عرشیزاده.
شهید شیرودی روی پرده سینما دوباره جان میگیرد
«آسمان غرب» عنوان فیلم جدید محمد عسگری به تهیهکنندگی حبیباله والینژاد است که اولین روایت سینمایی از دلاورمردیهای خلبان شهید علیاکبر شیرودی و دیگر همرزمانش در هوانیروز ارتش محسوب میشود. این فیلم، رویدادهای مربوط به یک ماه ابتدایی جنگ تحمیلی در منطقه غرب کشور را بررسی میکند و با فشردهسازی در فیلمنامه، مجموعه حوادث را در بازه زمانی سه روزه به تصویر میکشد.
«آسمان غرب» دومین تجربه کارگردانی محمد عسگری پس از ساخت فیلم سینمایی «اتاقک گلی» است و در لوکیشنهای متعدد استان کرمانشاه فیلمبرداری شده است. این فیلم سینمایی محصول بنیاد سینمایی فارابی و سازمان سینمایی سوره است که با مشارکت ارتش جمهوری اسلامی ایران ساخته شده است.
امیرحسین آرمان در این فیلم با چهرهای متفاوت در کارنامه کاری خود، در قامت سرلشکر شهید حسین ادبیان از فرماندهان غیور نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، جلوی دوربین رفته است. همچنین، میلاد کیمرام نیز ایفاگر نقش شهید شیرودی در این فیلم است.
آغوش باز متفاوت بهروز شعیبی
فیلم سینمایی «آغوش باز» به کارگردانی بهروز شعیبی و تهیهکنندگی علیرضا سرتیبی، از جمله آثار کنجکاوی برانگیز جشنواره چهل و دوم خواهد بود. این فیلم پیش از این با نام «همآهنگ» پروانه ساخت گرفته بود که برای حضور در جشنواره فیلم فجر، به «آغوش باز» تغییر نام داده است.
«آغوش باز» ششمین اثر سینمایی بهروز شعیبی است که پیش از این کارهایی چون «بدون قرار قبلی»، «روز بلوا»، «دارکوب»، «سیانور» و «دهلیز» را ساخته است. فیلمنامه «آغوش باز» را مهرداد کوروشنیا و محمدسجاد نجفی به طور مشترک نوشتهاند. شعیبی پیش از این در جشنواره جهانی و ملی فجر داوری کرده و با تمام فیلمهای کارنامه کارگردانیاش در جشنواره فیلم فجر حضور داشته است.
در خلاصه داستان فیلم آمده است: «سه قصه عاشقانه … سه زوج در فراز و نشیب روابط عاطفی، فرصت پیدا میکنند به تعریف جدیدی از عشق برسند.»
مهدی هاشمی، احترام برومند، حسن معجونی، حامد کمیلی و محسن کیایی در کنار گلاره عباسی، شبنم گودرزی، جواد خواجوی، وحید نفر، علی عطایی، روژین فاطوریفر، ساینا توکلی، میثم نوروزی، سهیل هژبر، مسعود خانی، هاتف شعیبی و نفس نکی بازیگران این فیلم هستند.
همچنین برخی از عوامل فیلم سینمایی «آغوش باز» عبارتند از مجری طرح و سرمایهگذار: محمدمهدی عسکری، نویسندگان فیلمنامه: مهرداد کوروشنیا و محمدسجاد نجفی (بر اساس طرحی از بهروز شعیبی)، مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، تدوین: خشایار موحدیان، مدیر تولید: مسعود زمانی، موسیقی: مسعود سخاوتدوست، طراح چهرهپردازی: فاطمه کمالی و زهرا کمالی، طراح جلوههای بصری: محمد برادران، طراح صحنه: محمدرضا میرزامحمدی، طراح لباس: شیوا رشیدیان، طراحی و ترکیب صدا: حسین قورچیان، صدابردار: عباس رستگارپور، دستیار اول کارگردان: نگار جنیدی، مدیر تدارکات: مرتضی اسکندری، برنامهریز: حامد مختاری، منشی صحنه: غزل رشیدی، عکاس: مسعود اشتری، روابط عمومی: محمد کفیلی، طراح لوگو: روح الله موحدی.
نگاهی به حادثه تراژیک ملی در «احمد»
فیلم سینمایی «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیهکنندگی حبیباله والینژاد به عمل قهرمانانه شهید احمد کاظمی در ۱۸ ساعت ابتدایی زلزله مهیب بم به عنوان یک حادثه تراژیک ملی میپردازد. این اثر برای اولین بار قصهای ناگفته از ۱۸ ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدامی قهرمانانه در این ساعات پرالتهاب را همزمان با بیستمین سالگرد این اتفاق روایت میکند.
امیرعباس ربیعی پس از فیلمهای سینمایی «لباس شخصی» و «ضد» در فضای تاریخی، فیلم سینمایی «احمد» را در ژانر حادثهای و در فضای متفاوت مقابل دوربین برده است. «احمد»، محصول مشترک سازمان سینمایی سوره حوزه هنری و موسسه تصویرشهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است.
تینو صالحی، هنرمند باسابقه عرصه تئاتر، در این اثر ایفاگر نقش شهید کاظمی است. همچنین، توماج دانشبهزادی با ایفای نقش یک پژوهشگر علمی و دانشگاهی در فیلم سینمایی «احمد» حضور دارد.
فیلمی که حواشیاش بر متنش غلبه کرد!
«بهشت تبهکاران» جدیدترین اثر بلند سینمایی مسعود جعفری جوزانی به تهیهکنندگی فتحالله جعفری جوزانی و علی قایم مقامی در نخستین اکران خود در بخش مسابقه «سودای سیمرغ» در چهل و دومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر روی پرده میرود.
داستان «بهشت تبهکاران» در سال ۱۳۲۹ روایت میشود سالی که احمد دهقان نماینده مجلس، روزنامهنگار و مدیر تئاتر «نصر» توسط حسن جعفری در خیابان لالهزار تهران به قتل میرسد.
در «بهشت تبهکاران» بازیگرانی چون امیرحسین آرمان، لادن مستوفی، سحر جعفری جوزانی، پژمان بازغی، حمید گودرزی، رضا یزدانی، بهنام تشکر، هومن برق نورد، حسام منظور، رضا شفیعی جم، فریبا متخصص، فخرالدین صدیق شریف، اسماعیل خلج، علیرضا جلالی تبار، محمدرضا هاشمی، سهیل برخورداری، حمید متقی، فتحالله جعفری جوزانی، مهدی مهریار و جواد طوسی به هنرنمایی پرداختهاند و همچنین در این اثر سینمایی افسانه بایگان و فرهاد قایمیان با نقش آفرینی خود، حضور افتخاری دارند.
برخی عوامل فیلم سینمایی «بهشت تبهکاران» عبارتند از کارگردان: مسعود جعفری جوزانی، مدیرفیلمبرداری: امیر کریمی، تدوین: مهدی حسینی وند، موسیقی: فردین خلعتبری، فیلمنامه: مسعود جعفری جوزانی، فرید مصطفوی، طراح صحنه و لباس: اصغر نژاد ایمانی، طراح چهرهپردازی: مهین نویدی، طراحی و ترکیب صدا: سید محمود موسوی نژاد، صدابردار: آرش برومند، جلوههای ویژه میدانی: آرش آقابیک، جلوههای بصری: کامیار شفیع پور، مدیرتولید: بهزاد هاشمی، عکاس: علی نیک رفتار، دستیاران کارگردان: علی مهرآسا، مهدی حاجی یوسف، پارسا هاشمی، مشاور رسانهای: منصور جهانی و تهیهکنندگان: فتحالله جعفری جوزانی، علی قایم مقامی.
سال گذشته، نام فیلم «بهشت تبهکاران» در بین فیلمهای بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر در بخش رزرو قرار گرفته بود که همین موضوع حواشی را برای این فیلم در دوره چهل و دوم رقم زد. اما طبق پیگیریهای خبرنگار مهر؛ مشخص شد که سال گذشته تنها ۴۰ دقیقه از راش های این اثر سینمایی به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر ارایه شده بود و «بهشت تبهکاران» به صورت رسمی در دوره گذشته در جشنواره فیلم فجر حضور نداشته است.
نکته مهم این است که در صورتجلسهای که درباره حضور فیلمها در جشنواره فیلم فجر نوشته میشود؛ قید شده است فیلم ناقصی که فرم حضور پر کرده در صورتی که تکمیل شود، میتواند سال آینده بازبینی شود و «بهشت تبهکاران» نیز از این دست فیلمها است. در واقع این فیلم سال گذشته ناقص بوده و حتی به مرحله بازبینی نیز نرسیده است.
رمال پیری که جلوی دوربین کلاری رفت
«تابستان همان سال» عنوان تازهترین ساخته محمود کلاری در مقام کارگردان است که تهیهکنندگی آن را علی اوجی برعهده دارد. مهران مدیری در این فیلم ایفاگر نقش یک رمال پیر است.
محمود کلاری سال گذشته و بعد از گذشت ۲۲ سال از ساخت آخرین فیلمش تصمیم گرفت تا سومین فیلم سینمایی خود با نام «همچون در یک آینه» را به تهیهکنندگی علی اوجی جلوی دوربین ببرد. این فیلم در سکوت خبری وارد مرحله تولید شد و برای حضور در بخش مسابقه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر از داستان و بازیگرانش رونمایی شد. در فیلم جدید محمود کلاری که به دلیل شباهت با آثار ناصر تقوایی به «تابستان همان سال» تغییر نام داده است، علی شادمان عهده دار نقش اصلی است و در کنار او بازیگرانی چون فریبا نادری، سمیرا حسن پور، صابر ابر، پژمان بازغی به ایفای نقش پرداختهاند.
«تابستان همان سال» داستان پسر بچه هفت سالهای است که پیش رمالی میرود تا دزد طلاهای عمه اش را از آینه شناسایی کند، عطا که هیچ تصوری از سرانجام آنچه در آن شرایط بر زبان میآورد ندارد، برای رهایی از آن وضعیت، هر آنچه از تعاریف عمهاش درباره شک و تردید او نسبت به دزدی داوود پسر عمه دیگرش شنیده بازگو میکند، غافل از آنکه این دروغ موجب عقوبتی دوراز انتظار برای کل خانواده میشود.
محمود کلاری سابقه همکاری با فیلمسازان شاخصی همچون مرحوم علی حاتمی، مسعود کیمیایی، ابراهیم حاتمیکیا، داریوش مهرجویی و اصغر فرهادی را در کارنامه دارد و اولین بار در سال ۱۳۷۵ فیلم «ابر و آفتاب» را به عنوان کارگردان جلوی دوربین برد که موفقیتهایی هم به دست آورد. باید دید فیلم جدید او که در سکوت خبری تولید شده است، میتواند موفقیتهای قبلیاش را ادامه دهد.
سوژهای از دل بنگلادش پر از رنگ و فقر
فیلم سینمایی «دروغ های زیبا» به تهیه کنندگی و کارگردانی مرتضی آتش زمزم، محصول مشترک ایران و بنگلادش با حضور سوپراستار بنگلادش، جایا احسن و دیگر بازیگران این کشور از جمله شمون فاروق، ریکیتا ناندینی، شهیدالزمان سلیم، شاهد علی، شاهین میردها و جان پل سرمادیراس و بازیگر کودک شاتی، در لوکیشنهای شهرهای داکا و قاضی پور مقابل دوربین بایرام فضلی رفت. ملودرام اجتماعی «دروغهای زیبا» در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر رونمایی میشود.
فیلم از زمان ساخت، به دلیل حضور ستارههای سینمای بنگلادش، مورد توجه مطبوعات این کشور قرار گرفت. بنگلادش با جمعیتی بیش از صد و هشتاد میلیون نفر به وسعت استان کردستان است که پر تراکمترین کشور جهان محسوب میشود و سینما در این کشور متأثر از سینمای هند و از بزرگترین دغدغههای مردم آن است.
مرتضی آتش زمزم نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینما و تلویزیون، ساخت فیلمهای سینمایی «آخرین گزارش»، «بنبست»، «مرگ سپید»، «مالیخولیا»، «سیمین»، «هولیا»، «قهرمان من» و «نیروانا» و همچنین مستندهای سینمایی «رودی که کشته شد» و «شرم بودا» را در کارنامه دارد. همچنین، «قهرمان من» به نویسندگی و کارگردانی او، پاییز امسال در سی وپنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم کودک موفق به دریافت پروانه زرین بهترین فیلمنامه و پروانه زرین بهترین کارگردانی شد.
عوامل «دروغ های زیبا» عبارتند از نویسندگان: مرتضی آتش زمزم، ممیت الرشید، صدابردار: فرامرز مختاری، صداگذار: حسین قورچیان، تدوین: کاووس آقایی، موسیقی: فواد حجازی، طراح پوستر: بهزاد خورشیدی، منشی صحنه: عطیه پیرعلی، مدیر تولید بنگلادش: محمد فاسول عفران، مدیر تولید ایران: ابوالفضل آتش زمزم، گروه کارگردانی: ضیاالحق منیر، حسین سیمونتو، ناهید السلام نیلای، طراح گریم: محبوب الرحمن مانیک، گروه فیلمبرداری: محمد کوثر، سهیل رعنا، حبیب الرحمان، عجوم خان، گروه تولید: شکیل حسین، محمد شفیق، اسکندر، محمد نور، مسعود جلال کبیر، دستیار صحنه: محمد آلوم، مشاور پروژه: سید موسی حسینی، مجری طرح: محسن آتش زمزم، مشاور رسانهای: هادی اعتمادی مجد، محصول مشترک ایماژ سینما از ایران و ماکسیموم و سی ته سینما بنگلادش.
کلید زدن «دست ناپیدا» با چفیه و انگشتر متبرک رهبری
پنجمین فیلم سینمایی انسیه شاه حسینی به تهیهکنندگی سید سعید سیدزاده، «دست ناپیدا» نام دارد که درباره زنان حوضه خوان پشت جبهه است که لباس میشستند و در واقع روایتگر زندگی زنی است که ۲۰۰ فانوسقه خونین روی دوش دارد و همه را در آب کارون شسته و آنها را به جبهه میفرستد.
انسیه شاه حسینی، ایده «دست ناپیدا» را از فیلم «شب بهخیر فرمانده» گرفته است. شاه حسینی که از زمان تولید آخرین فیلمش ۱۱ سال میگذرد، تنها کارگردان زنی است که در دوره چهل و دوم جشنواره فیلم فجر، فیلمش به جشنواره راه پیدا کرده است. معصومه بافنده، نسرین احمدخانی، اعظم سادات موسوی، زیبا عسکری و… بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
بنیاد سینمایی فارابی و بنیاد شهید و امور ایثارگران، سرمایهگذار این فیلم هستند. وجه تسمیه «دست ناپیدا» از قطعه شعر مولانا یعنی «دست ناپیدا گریبان میکشد، من پی دست و گریبان میروم» برداشت شده است. بر این اساس، «دست ناپیدا» نگاه متفاوت و شاعرانهای را نسبت به دفاع مقدس دنبال میکند.
شاه حسینی، خرداد ماه امسال در گفتوگویی مطرح کرده بود که رهبر معظم انقلاب عوامل این فیلم را دعا کردند که بتوانند این اثر ارزشمند را به خوبی تولید و آن را تقدیم نگاه مهربان ملت عزیز ایران کنند و توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز هدیهای به وسعت یک دنیا انگیزه برای عوامل فیلم ارسال کردند. شاهحسینی اضافه میکند که با خود عهد بستیم با همین چفیه و انگشتر متبرک رهبری، آغاز تولید فیلم را در سرزمین حماسه و ایثار کلید بزنیم.
سودای مهاجرت، بی پولی و فرزندآوری در یک فیلم
فیلم سینمایی «دو روز دیرتر» با موضوع فرزندآوری و ازدیاد جمعیت به کارگردانی اصغر نعیمی و نویسندگی رضا مقصودی و حمید اکبری خامنه و براساس طرحی از سیدمحمد حسینی و تهیهکنندگی محسن شیرازی در بنیاد فرهنگی روایت فتح تولید شده است.
در این فیلم سینمایی که با رویکرد طنز اجتماعی ساخته شده است سینا مهراد، پردیس احمدیه، فرهاد آییش، گوهر خیراندیش، کمند امیر سلیمانی، سید جواد یحیوی، سیاوش چراغیپور، محمد فیلی و علیرضا داوودنژاد به عنوان بازیگر حضور دارند.
برخی از عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از مشاور تهیه کننده: سید جمال ساداتیان، مدیر فیلمبرداری: مرتضی هدایی، تدوین: میثم مولایی، آهنگساز: مسعود سخاوت دوست و طراح چهره پردازی: عباس عباسی.
در خلاصه داستان «دو روز دیرتر» آمده است: «سهیل و مریم زوج جوانی که سودای مهاجرت دارند، علیرغم توصیههای پدر و مادر مریم از فرزندآوری خودداری میکنند تا اینکه پدر مریم تصمیم میگیرد مبلغی را که از خواهرش به ارث برده، بین نوههایش تقسیم کند. سهیل و مریم که برای مهاجرت نیاز به پول دارند تصمیم میگیرند بچهدار شوند اما فوت ناگهانی غلامحسین محاسبات آنها را برهم میزند تا اینکه ….»
بنیاد فرهنگی روایت فتح سرمایهگذار اصلی این پروژه سینمایی است که در تولید این فیلم با بنیاد سینمایی فارابی و مؤسسه بهمن سبز حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی مشارکت دارد.
ماجرای مراسم عروسی که چند بار بههم خورده…
حسین نمازی که کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی «شهسوار» را برعهده دارد پیش از این، تجربه موفق «شادروان» و «آپاندیس» را در کارنامه خود ثبت کرده است. داستان «شهسوار» طی سه شبانه روز و در یک مراسم عروسی رخ میدهد.
این فیلم سینمایی محصول بنیاد سینمایی فارابی است که با مشارکت بخش خصوصی تولید شده است. مهرداد صدیقیان، الناز حبیبی، هادی کاظمی، عباس جمشیدیفر، گیتی قاسمی، سعید عطایان، ایمان براتپور، حافظ نبی زاده، مهرناز افلاکیان، ناهید استواری، با هنرمندی عزتالله رمضانیفر با حضور امیر دژاکام بازیگران فیلم «شه سوار» هستند.
در خلاصه داستان «شهسوار» آمده است: به دنبال درگذشت پدر خانواده در جریان برگزاری عروسی که چندبار به هم خورده است، خانواده او قصد پنهان کردن این خبر را دارند.
سایر عوامل فیلم سینمایی «شه سوار» عبارتند از تهیه کننده اجرایی: سعید عطایان، مشاور تهیه کننده: سعید خانی، مجری طرح و مدیر تولید: پیمان حجازی، مدیر فیلمبرداری: مسعود سلامی، فیلمبردار: حامد اوتادی، طراح گریم: امید گلزاده، طراح صحنه: وحید زارعمند، طراح لباس: فاطمه صفریزاده، مدیر صدابرداری: امیر عاشق حسینی، برنامه ریز: مسعود میمی، دستیار اول کارگردان: سعید بیات، منشی صحنه: حمیرا نعمتاله، جانشین مدیر تولید: شهرام شاهرخ، مدیر تدارکات: محسن قراخانلو، مدیر مالی: داود رواقی، تصویربردار پشت صحنه: شیما رییسی، عکاس: ریحانه زنگنه.
روایتی جدید از کربلا و روایتگری زینب (س)
فیلم سینمایی «شور عاشقی» به تهیهکنندگی و کارگردانی داریوش یاری با حضور بازیگرانی همچون شهره موسوی، پیام احمدینیا، مهدی زمینپرداز، سیامک صفری، نادر فلاح، علی استادی، بهزاد دورانی، بهرام ابراهیمی، ساخته شده است. داریوش یاری با بهرهگیری از یک فیلمنامه دراماتیک، روایت تفکربرانگیزی از حرکت کاروان اهل بیت (ع) در مسیر کوفه را به تصویر کشیده است.
در خلاصه داستان «شور عاشقی» آمده است: «زنی رسانه شد تا راست و دروغ در تاریخ جابهجا نشود.»
این فیلم که محصول مشترک بنیاد شهید و امور ایثارگران و بنیاد سینمایی فارابی است در آخرین مراحل فنی قرار دارد و پوستر و لوگوی آن را محمد روح الامین طراحی کرده است. اولین نمایش این فیلم در چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر خواهد بود.
عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از نویسنده، تهیهکننده و کارگردان: داریوش یاری، مدیر پروژه: مسعود زمانی، مدیر فیلمبرداری: فریدون شیردل، تدوین: امیر ادیبپرور، آهنگساز: مسعود سخاوتدوست، صدابردار: فرخ فدایی، طراح صحنه: پیام حسین سوری، طراح لباس: نیاز حمیدی، طراح گریم: شهرام خلج، صداگذار: محمود موسوینژاد، جلوههای بصری رایانهای: روزبه شمشیری، منشی صحنه: سیده معصومه موسوی، عکاس: علی عارفنسب، جانشین تهیهکننده: سعید حران اف، مدیر تدارکات: بهمن صدیق، دستیارکارگردان و برنامهریزی: مهدی توکلی. بازیگران: شهره موسوی، پیام احمدینیا، مهدی زمینپرداز، سیامک صفری، نادر فلاح، علی استادی، بهزاد دورانی، بهرام ابراهیمی، بابک والی، رضا خدادابیگی، میترا خواجهییان، روحاله مهرابی، هادی آقاحسینی، مرتضی آقاحسینی، مرجان شکوفکی، پانته آ کیقبادی، مریم آهنگر.
۲ ساعت قبل از اعدام طیب به روایت بهروز افخمی
«صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیه کنندگی علی شیرمحمدی تازهترین محصول سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی، برشی از لحظات پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی ۵ تا ۶:۳۰ صبح این روز روایت میشود.
پیرنگ اصلی این داستان اعتراضی و سیاسی، اقتباسی از گزارش واقعی خبرنگار روزنامه کیهان از مراسم تیرباران این ۲ شخصیت است که بهروز افخمی پس از سالها تحقیق و پژوهش آن را به فیلمنامه «صبح اعدام» تبدیل کرده است.
علاوه بر ارسطو خوش رزم در نقش حاج اسماعیل رضایی، مسعود شریف در نقش طیب حاج رضایی، داود فتحعلیبیگی در نقش قاضی عسکر، پوریا منجزی در نقش کلیددار طیب، مهرداد نیکنام در نقش تیمسار، محسن آوری در نقش سرهنگ دادستانی و کاوه دارابی در نقش خبرنگار کیهان و فریبا آذرشب در نقش مادر حاج اسماعیل رضایی در تازهترین ساخته بهروز افخمی نقش آفرینی میکنند.
بهروز افخمی درباره این فیلم گفته است: فیلمنامه «صبح اعدام» را بر اساس گزارش مطبوعاتی کیهان نوشتهام. دیالوگهای طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی را که در روزنامه نوشته شده بود به صورت مستقیم در فیلمنامه آوردهام. البته برای نوشتن فیلمنامه، از منابع و اسناد دیگر از جمله کتاب «طیب در گذر لوطیها» استفاده و اقتباس کردم. کتاب «طیب در گذر لوطیها» مصاحبههای مختلفی با لوطیهای تهرانی دارد که طیب را میشناختند و نثر آن تهرانی قدیمی است و برای نوشتن فیلمنامه برایم بسیار کارآمد بود.
صبحانهای با زرافههای سروش صحت
سروش صحت علاوه بر اینکه در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به عنوان بازیگر در «بی بدن» ایفای نقش دارد، اما خود در کسوت کارگردان با فیلم «صبحانه با زرافهها» در این دوره فیلم فجر حضور خواهد داشت.
ترکیب متفاوت بازیگران دومین فیلم سروش صحت، نشان از موفقیت آن در گیشه خواهد داشت؛ بهرام رادان سالها بعد از بازی در «بی پولی» دوباره پا به دنیای طنز و کمدی گذاشته است و به نظر میرسد باید با یک بهرام رادان متفاوت روبرو شویم. حضور پژمان جمشیدی بعد از تجربه بازی در «جهان با من برقص» نشان میدهد سروش صحت روی تواناییهای کمدی او حساب ویژهای باز کرده است. هوتن شکیبا که بعد از درخشش در سریال لیسانسهها و فوق لیسانسهها در نقش حبیب تبدیل به یکی از ماندگارترین شخصیتهای تلویزیونی شد، حالا باز هم با همکاری مجدد با سروش صحت تلاش میکند خاطرات خوش «لیسانسهها» را برای مخاطب زنده کند. بیژن بنفشهخواه نیز از جمله بازیگران قدیمی در عرصه کمدی است که حضورش در فیلم سروش صحت بعد از چندین تجربه مشترک همکاری یک اتفاق خوب است. هادی حجازیفر در «صبحانه با زرافه ها» در نقشی متفاوت میتواند به یکی از آسهای صحت در جشنواره امسال تبدیل شود.
فیلم سینمایی «صبحانه با زرافهها» به تهیهکنندگی سید مصطفی احمدی است.
پرترهای از پروین اعتصامی به تهیهکنندگی محمدرضا شریفینیا
فیلم سینمایی «معجزه پروین» که امسال در بخش سودای سیمرغ چهل و دومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا ورزی و تهیهکنندگی محمدرضا شریفینیا، پرترهای از داستان زندگی پروین اعتصامی شاعر معاصر ایرانی است.
مارال بنی آدم، آزیتا حاجیان، محمدرضا شریفی نیا، حسین پاکدل، محمدعلی نجفی، امیرحسین صدیق، رامین ناصر نصیر، رضا فیاضی، بیژن بنفشه خواه، یوسف صیادی، حسام نواب صفوی، ملیکا شریفی نیا، محمد شعبانپور، الهه جعفری، محمدرضا شهبانی نوری، مریم ورزی، محمد ساربان، مجید جعفری، شهراد بانکی، عباس علی محمدی و امیررضا انوریان از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداختهاند.
گروه سازنده «معجزه پروین» نیز عبارتند از مدیر فیلمبرداری: فرشاد خالقی، مهدی حسینی وند، تدوین: مهدی حسینی وند، آهنگساز: بهزاد عبدی، مدیر صدابرداری: ارسلان کیان ارثی، طراح چهره پردازی: شهرام خلج، طراح صحنه: مسعود اوسطی، صحنه آرا: سوفیا شکری، طراح لباس: رویا ابراهیمی، دستیار اول کارگردان: رهام مخدومی، مدیر برنامه ریزی: حسین متحد، منشی صحنه: سحرناز ضیایی، عکاس: احمدرضا شجاعی، اصلاح رنگ و نور: نیما دبیرزاده، صداگذاری: مهرداد جلوخانی، جلوههای ویژه میدانی: آرش آقا بیک، مستند پشت صحنه: مریم ورزی، گروه تولید و تدارکات: امیر فیاض، علیرضا حق شناس، سعید هرانُف، حمید نخعی، محصول: وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و بنیاد سینمایی فارابی.
روایتی از بسیجی نوجوان چابهاری در «میرو»
فیلم سینمایی «میرو» بهکارگردانی حسین ریگی و تهیهکنندگی سعید الهی در ژانر کودک و نوجوان و در بستر روایتی از دوران مقدس ساخته میشود و سومین اثر سینمایی حسین ریگی بعد از فیلمهای «لیپار» و «هوک» طی سالهای اخیر است. این فیلم در ژانر کودک و نوجوان تولید شده و در بستر قصهای متعلق به دوران دفاع مقدس در دهه ۶۰ روایت میشود.
«میرو» با محوریت نمادین یکی از بسیجیان نوجوان شهرستان چابهار و اراده وی برای عزیمت به جبهههای جنگ، تحت تاثیر سردار شهید حاج قاسم میرحسینی ساخته شده است.
بنیاد شهید و امور ایثارگران و بنیاد سینمایی فارابی سرمایهگذاران فیلم سینمایی «میرو» بوده و سعید الهی که مستند اخیرش بهنام «قوی دل» در جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» موفق به کسب ۴ تندیس در بخشهای کارگردانی و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد تهیهکنندگی آن را بر عهده دارد.
«میرو» با حضور بازیگرانی چون سودابه بیضایی، امیررضا دلاوری، حمید ابراهیمی، آرزو تاجنیا، ابوالفضل همراه، مهدی دینمحمدپور، ایوب افشار و جمعی از هنرمندان بومی استان سیستان و بلوچستان در تلاش است تا در موعد مقرر به چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برسد.
مهاجرت و فروپاشی خانواده سوژه کاوه سجادی حسینی شد
کاوه سجادیحسینی با ملودرامی زنانه درباره مهاجرت و فروپاشی خانواده به جشنواره فیلم فجر آمده است. فیلم سینمایی «نبودنت» به کارگردانی کاوه سجادی حسینی، درباره زنی به نام مرضیه است که چند سالی است در انتظار همسرش است اما شوهرش نمیتواند به خانه بازگردد. سحر دولتشاهی، امیرآقایی، آزاده صمدی، فرید سجادی حسینی، رضا بهبودی، علیرضا ثانیفر و شیوا سرمست بازیگران این فیلم هستند.
«نبودنت» چهارمین فیلم بلند سینمایی کاوه سجادی حسینی است که آخرین حضور او در جشنواره فیلم فجر مربوط به فیلم «بوفالو» بود که در سی و سومین دوره این جشنواره به نمایش درآمد.
«نبودنت» درامی اجتماعی است که به قلم کاوه سجادی حسینی به نگارش درآمده است که البته قرار بود سال ۹۶ توسط او کارگردانی شود که به تعویق افتاد و حالا برای چهل و دومین جشنواره فیلم فجر آماده شده است.
جلوه «نوروز» با علی نصیریان دوچندان میشود
فیلم سینمایی «نوروز» جدیدترین ساخته سهیل موفق است که سابقه ساخت آثار کودک و نوجوان را دارد. توجه به آیینهای ملی از جمله عید نوروز از جمله ویژگیهای این فیلم است.
در خلاصه داستان فیلم نوروز آمده است: «نوروز در راه است، اما اهریمن در کمین است تا نوروز و بهار را از بین ببرد. عمو نوروز در مسیر کلبه ننه سرما و جستجوی حاجی فیروز دچار سانحه میشود و طوفانی بزرگ آغاز میشود.»
علی نصیریان، شبنم مقدمی، مهدی هاشمی، افشین هاشمی، مهتاب ثروتی، سیاوش چراغیپور، علی آرا، طاها شادیفر، سحر حسینی و علی بوراک سیلان بازیگران این فیلم هستند.
از عوامل اصلی نوروز میتوان به تهیهکننده: محمدرضا نادری، مدیر فیلمبرداری: فرشاد محمدی، برنامهریز و دستیار اول کارگردان: علی جناب، منشی صحنه: سعیده دلیریان، مدیر تولید: مهدی چراغی، طراح لباس: آزاده قوام، طراح صحنه: سیامک کارینژاد، طراح گریم: محسن دارسنج، صدابردار: منصور شهبازی، طراحی و ترکیب صدا: حسین ابوالصدق، جلوههای ویژه میدانی: آرش آقابیک، جلوههای بصری: امیر ولیخانی، تدوین: کاوه ایمانی، موسیقی: بهمن دهقانیار، عکاس: سمیرا بخشی اشاره کرد.
فیلم اولیهای بخش «نگاه نو» را بیشتر بشناسید
اولین قدمی که «تمساح خونی» شد
جواد عزتی اولین تجربه کارگردانیاش را در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر پشت سر میگذارد و از این منظر یکی از اتفاقات جالب این جشنواره به حساب میآید. کامران حجازی مدیر تولید سریال «زخم کاری» که تهیهکنندگی آثاری چون «مرد بازنده» و «کت چرمی» را در کارنامه دارد در چهارمین همکاری مشترک با عزتی تهیهکننده فیلمش هم شده است.
علاقه عزتی به فضای اجتماعی و سابقه حضورش در فیلمهایی چون «شنای پروانه»، «خورشید» و «جاندار» باعث شده است فضای فیلم «تمساح خونی» هم به آثار متاخری که بازی کرده است نزدیک باشد.
در این فیلم سینمایی که نقش اصلی آن را جواد عزتی بر عهده دارد، عباس جمشیدیفر، سعید آقاخانی، الناز حبیبی، بهزاد خلج و شبنم قربانی نقشآفرینی میکنند.
در خلاصه داستان «تمساح خونی» آمده است: «من یه تمساحم، یه تمساح خونی! یه آدم زخمی که کل زندگیش فقط باخته و چیزی برای از دست دادن نداره … ولی باز دلش ریسکهای بزرگ میخواد!»
روایت موقعیتی متناقض در «قلب رقه»
«قلب رقه» به کارگردانی خیرالله تقیانی پور و تهیهکنندگی سعید پروینی از فیلمهای بخش نگاه نو جشنواره امسال است. در این فیلم، موقعیتی متناقض روایت شده است و سوژه تقیانی پور، رخ دادن جنایت و خشونت عاشقانهای در دل جنگ است؛ همان شمهای که در سریالها و کارهای قبلیاش نیز در نظر گرفته بود.
این کارگردان از ابتدا برای ایفای نقش اصلی فیلمش، شهرام حقیقت دوست را در نظر گرفته بوده است چراکه سابقه همکاری او با شهرام حقیقت دوست به تئاتر برمیگردد.
کشور سوریه لوکیشن اصلی فیلم «قلب رقه» است. «قلب رقه» به عنوان محصول مشترک بنیاد سینمایی فارابی و بنیاد رسانهای بیان در جشنواره فیلم فجر روی پرده میرود و شهرام حقیقت دوست، فرهاد قایمیان، محمدرضا شریفینیا، هدایت هاشمی، عبدالرضا نصاری، مصطفی ساسانی و شادی مختاری بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند.
شهید زینالدین در قامت سجاد بابایی جان میگیرد
فیلم سینمایی «مجنون» به تهیهکنندگی عباس نادران تازهترین محصول سینمایی سازمان اوج است که به روایت زندگی یکی از شهدای شاخص دوران دفاع مقدس میپردازد. کارگردانی فیلم «مجنون» را مهدی شامحمدی برعهده دارد که از کارگردانان شناختهشده در سینمای مستند است و با این فیلم اولین کارگردانی فیلم بلند سینمایی را در کارنامه خود تجربه میکند.
عباس نادران که تهیهکنندگی «مجنون» را برعهده دارد هم در مقام تهیهکننده تا به امروز فیلمهایی همچون «شاهکش» و «شادروان» را به سرانجام رسانده است و هم، این پروژه اولین همکاری او با سازمان اوج محسوب میشود.
پس از فیلمهای «ایستاده در غبار» با روایتی از زندگی حاج احمد متوسلیان، «منصور» با روایتی از زندگی شهید منصور ستاری و «غریب» با روایتی از زندگی شهید محمد بروجردی، حالا «مجنون» تازهترین محصول سازمان اوج محسوب میشود که به زندگی شهید مهدی زینالدین میپردازد که فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب در دوران دفاع مقدس و از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در طول جنگ تحمیلی بود و در سال ۶۳ در منطقه سردشت در پی درگیری مستقیم با نیروهای مسلح دشمن در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسید.
عشق به سینما در «آپاراتچی»
فیلم سینمایی «آپاراتچی» که به کارگردانی علی طاهرفر، پاییز امسال جلوی دوربین رفته بود، دلبستگیهای یک نقاش ساختمان عاشق سینما را روایت میکند که با اشتیاق تمام به تولید چند فیلم کوتاه موفق شده و در آرزوی ساختن نخستین فیلم سینمایی خودش است. این فیلم با نگارش حسین ترابنژاد و احسان لطفیان برداشتی آزاد از کتاب «آپاراتچی» نوشته روح الله رشیدی است که رویدادهای آن در اوایل دهه ۶۰ شهر تبریز میگذرد.
این اثر محصول مشترک بنیاد سینمایی فارابی، سازمان سینمایی سوره و مدرسه سینمایی اندیشه و هنر «ماه» به تهیهکنندگی سجاد نصراللهی است. تورج الوند، فاطمه مسعودیفر و رضا ناجی در کنار بازیگرانی چون هومن برقنورد، بهنام تشکر، امید روحانی و علیرضا استادی در این فیلم ایفای نقش کردهاند. وحید مبصری، امین گلستانه، حسین عابدینی و ولی فروتن از دیگر بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
قربانعلی طاهرفر متولد ۱۳۵۱ تبریز و در حال حاضر عضو شورای بررسی فیلم و فیلمنامه استان است. وی از سال ۱۳۶۱ وارد انجمن سینمای جوان شده و در سال ۱۳۷۲ اولین فیلم خود را با نام «خاک آشنا» ساخته است. طاهرفر در سال ۱۳۷۵ اولین مجموعه تلویزیونی خود را با موضوع کودک و نوجوان، به نام «سحرخیزان کوچک» تولید کرده و «ترمینال غرب»، از جمله آثار اوست که فانوس هفتمین جشنواره عمار را کسب کرده است. همچنین نویسندگی و کارگردانی ۶ فیلم بلند، کارگردانی بیش از ۱۰ فیلم کوتاه و ۸ مجموعه تلویزیونی نیز در کارنامه او به چشم میخورد.
«آپاراتچی» را میتوان از معدود فیلمهای حاضر در جشنواره فجر دانست که فیلمنامه آن اقتباس از یک کتاب است و نکته دیگر، درباره آپاراتچی این است که این فیلم درباره عشق به سینما است.
ماجرای دستبرد به «باغ کیانوش»
فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به عنوان اولین محصول مشترک باشگاه فیلم سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اثری ماجراجویانه و با محوریت نوجوانان است که فیلمنامه آن به صورت اقتباسی و توسط رضا کشاورز حداد به نگارش درآمده است.
رضا کشاورز حداد که نخستین تجربه کارگردانی سینمایی خود را پشت سر میگذارد، پیش از این چندین فیلم کوتاه از جمله «تریبون»، «تعمیرکار»، «ناهارترین»، «ترسناک نیست»، «هیات همراه»، «مداد رنگی»، «تکیهگاه»، «هدیه»، «آخرشه» و… را تولید کرده که عمدتاً در ژانر کودک نوجوان بودهاند و همچنین کارگردانی یکی از اپیزودهای سریال تلویزیونی «تازه وارد» به تهیهکنندگی محمدجواد موحد را برعهده داشته است. این کارگردان جوان چهارمین هنرمند فیلم اولی است که توسط باشگاه فیلم سوره به سینمای ایران معرفی میشود.
داستان رمان «باغ کیانوش» در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق در روستایی از توابع شهر همدان اتفاق میافتد. حمزه و عباس تصمیم میگیرند در روز جشن ازدواج پسر کیانوش به باغ او دستبرد بزنند. این ماجرا با سقوط یک هواپیمای بمبافکن عراقی در نزدیکی باغ همزمان میشود. سقوط هواپیما و ورود خلبان آن به باغ کیانوش ماجراهای جالبی رقم میزند.
شهرام حقیقتدوست، علیرضا آرا، مجید پتکی، با حضور عباس جمشیدیفر بازیگران اصلی این فیلم سینمایی را تشکیل میدهند.
عوامل این پروژه عبارتند از تهیه کننده: محمد جواد موحد، نویسنده و کارگردان: رضا کشاورز حداد، مجری طرح: محمد گودرزی، مشاور کارگردان: حسین دارابی، مشاور نویسنده: احسان ثقفی، مدیر فیلمبرداری: مرتضی هدایی، طراح صحنه: بابک کریمی طاری، مدیر صدابرداری: حسین بشاش، طراح گریم: محمود دهقانی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: سیاوش رمضانلو، تدوین: سیاوش کردجان، موسیقی: بامداد افشار، طراح لباس: مجید لیلاجی، مدیر تولید: محمداسماعیل کلبی آبادی، طراح و ترکیب صدا: رامین ابوالصدق، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، جلوههای ویژه کامپیوتری: محمد عبدی، انیمیشن: میلاد محمدی، عکاس: سعید کریمی و حسن شجاعی، روابط عمومی: عطیه موذن.
«بی بدن» و حواشی ادامهدارش!
فیلم «بی بدن» اولین ساخته سینمایی مرتضی علیزاده احتمالاً یکی از فیلمهای مهم و جنجالی جشنواره فیلم فجر ۴۲ است، فیلمی که هنوز نمایش داده نشده حواشی بسیاری را ایجاد کرده است.
«بی بدن» فیلمی جنایی است که از یک پرونده معروف جنایی دهه ۹۰ الهام گرفته است؛ پرونده قتل غزاله شکور به دست آرمان عبدالعالی که چندین بار تا مرحله اجرای حکم رفت و برگشت. بر این اساس، غزاله شکور دختر ۱۹ سالهای بود که روز ۱۲ اسفند سال ۱۳۹۲ به دست آرمان عبدالعالی کشته شد و جسدش هرگز پیدا نشد. آرمان عبدالعالی در زمان وقوع جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشت. روند طولانی رسیدگی به پرونده قتل غزاله شکور در نتیجه مفقودی جسد و همینطور صدور احکام متعدد اعدام و لغو در آخرین لحظات این پرونده را پیچیده کرد. عبدالعالی سرانجام در دادگاه مجرم شناخته و بامداد چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰ به دار آویخته شد. از این پرونده به عنوان یکی از پیچیدهترین پروندههای جنایی ایران یاد میشود.
سروش صحت، گلاره عباسی، الناز شاکردوست و نوید پورفرج ایفاگر نقشهای اصلی «بی بدن» هستند.
کاظم دانشی کارگردان مستعد و جوان ایران که پیش از این فیلم «علفزار» را ساخته بود، فیلمنامه «بی بدن» را نوشته است. «علفزار» نیز که در دوره چهل و یکم جشنواره فیلم فجر حضور داشت، حواشی کم نداشت.
حاشیههای فیلم سینمایی «بی بدن» از جایی رسانهای شد که سایت مشرق با اطلاعات کامل از فیلمنامه و سیر داستانی فیلم خواستار توقف پخش آن شد. آنطور که این سایت ادعا کرده «بیبدن» یک اثر جسور در نشان دادن جزییات یک پرونده مهم قضایی است و خانواده عبدالعالی نیز نسبت به ساخت این فیلم راضی نیستند. فشارها برای حذف این فیلم از فهرست آثار حاضر در جشنواره تا جایی بالا گرفت که برخی بدون تماشای فیلم آن را اثری ضد امنیت ملی معرفی کردند!
فیلمی جذاب برای فوتبالیها درباره معلم اخلاق
در سالهای اخیر فیلمهایی در مورد زندگی برخی ورزشکاران ساخته و اکران شده است که به جز فیلم «جهان پهلوان تختی»، سایرین خیلی مورد استقبال اهالی ورزش قرار نگرفتند اما احتمالاً فیلم «پرویز خان» به کارگردانی علی ثقفی و تهیهکنندگی سازمان سینمایی اوج برای جامعه فوتبال جذابیتهای خاصی خواهد داشت. این فیلم آخرین مراحل فنی خود را پشت سر میگذارد و قرار است در اکران ویژه میزبان بسیاری از چهرههای فوتبالی به ویژه اعضای سابق تیم ملی فوتبال ایران باشد.
«پرویز خان» به زندگی و اتفاقات دوران مربیگری مرحوم پرویز دهداری مشهور به معلم اخلاق اختصاص دارد که در مقطعی از حضور او در تیم ملی و استعفای دسته جمعی تعدادی از ملی پوشان را شامل میشود.
سعید پورصمیمی، مریم سعادت، خسرو احمدی، حمیدرضا پگاه، بهنام تشکر، علی باقری، المیرا دهقانی، مهدی قربانی، یاسین مسعودی، محمدصادق ملک، نیما نادری، یدالله شادمانی، مهدی فریضه، روزبه رئوفی، منوچهر علیپور، امیر دانشجو، سید ابوالفضل موسوی، نصیر ساکی، امیرمهدی کوشکی، اسکندر کوتی بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
سایر عوامل «پرویز خان» عبارتند از مدیر تولید: رضا زنجانیان، مدیر فیلمبرداری: وحید ابراهیمی، مدیر صدابرداری: میثم یاردیلو، طراح صحنه: محسن خدابخشی، طراح لباس: آزاده قوام، طراح چهره پردازی: امید گلزاده، تدوین: حسن حسندوست، طراح جلوههای بصری: سیدهادی اسلامی، صداگذار: حسین قورچیان، آهنگساز: بامداد افشار، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، دستیار اول کارگردان: علی غیاثوند، مدیر تدارکات: امیر مرایی، برنامه ریز: سحر زرندی، عکاس: حبیب مجیدی، مجری طرح: استودیو بادبان.
داستان زن سرپرست خانواده و صیغه محرمیت…
فیلم سینمایی «شکار حلزون» نخستین اثر سینمایی محسن جسور در مقام کارگردان و به تهیهکنندگی مصطفی سلطانی است که در بخش نگاه نو چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به رقابت خواهد پرداخت.
«شکار حلزون» روایتگر قصه مینو، زن جوان سرپرست خانوادهای است که برای تامین معاش در یک شرکت خدماتی و نظافتی مشغول به کار است. او با پیشنهاد شغل پرستاری از پدر یک جوان مواجه میشود که شرط پذیرفتن این شغل با حقوق مناسب، جاری شدن صیغه محرمیت میان آنهاست.
حسین پاکدل، فرناز زوفا، محمد سول صفری، مسعودرضا عجمی، رابعه مدنی، یاسمن ترابی، علیاکبر قاضی نظام، امیرعلی سخایی، میثم محمدی و زندهیاد حسام محمودی بازیگران «شکار حلزون» هستند.
محسن جسور دارای مدرک کارشناسی ارتباط تصویری از دانشگاه هنر سوره است و از فعالیتهای او میتوان به نویسندگی فیلمنامه فیلمهای کوتاه «آن زن»، «بی آسمان»، «بهشت کجاست»، تله فیلمهای «خشت بهشت»، «رقص روی یخ»، «چند کوچه پایینتر»، «ایستگاه سلام»، فیلمهای سینمایی «آوا»، «به تهران خوش آمدید»، «چراغهای ناتمام»، «پلهها نزدیک است»، «این کوچه خالی است»، «فصل فراموشی یک طبقه گرسنه»، سریالهای تلویزیونی «پردیسان» و «محکومین» اشاره کرد.
عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از نویسنده و کارگردان: محسن جسور، تهیهکننده: مصطفی سلطانی، مدیر فیلمبرداری: احسان غفوریان، مجری طرح: مهدی عبادتی، مدیر تولید: علیحسین قاسمی، آهنگساز: امیریل ارجمند، تدوینگر: موحد شادرو، طراحی و ترکیب صدا: مهرداد جلوخانی، مدیر صدابرداری: هادی افشار، طراح صحنه و مدیر هنری: مرتضی پورحیدری، طراح چهرهپردازی: رکسانا نیکپور، طراح لباس: ندا حسینپور، دستیار اول کارگردان و مدیر برنامهریزی: احساس طرخورانی، مدیر تدارکات: زندهیاد هادی نوری، اصلاح رنگ و نور: محمد مرادی، عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: امیر مرشدزاده، طراح لوگوتایپ و گرافیک: بهداد صالحی، منشی صحنه: مونا افخمی، مشاور رسانهای و مدیر روابط عمومی: مریم قربانینیا.
ملکهای که پس از ۹ سال به ثمر نشست
پروانه زرین بهترین دستاورد فنی و هنری، پروانه زرین بهترین بازیگر کودک و نوجوان و پروانه زرین ویژه هیات داوران سی و پنجمین دوره جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوان، از موفقیت فیلم سینمایی «ملکه آلیشون» به کارگردانی و تهیهکنندگی ابراهیم نورآور محمد است، به همین دلیل به طور مستقیم وارد بخش مسابقه جشنواره فجر شده است.
در خلاصه داستان فیلم «ملکه آلیشون» آمده است: آدور در کودکی زندگی فقیرانهای را با پدربزرگش سپری کرده. پدر و مادر او به دست موجودی شیطانی به نام کایوت از بین رفتهاند اما به او گفتهاند تب جنگل باعث مرگ آنها شده است. آدور از جنگل به شدت متنفر است. روزی آدور با پدربزرگش بحث میکند و از خانه فراری میشود و به جنگلی مخوف میرسد. تونل زمان او را به داخل خود میکشد و بعد به جنگل سوختهای که حاکمش یک پری به اسم ملکه آلیشون است، فرستاده میشود.
نسترن سیفی، نسیم عبدی، امیررضا اسماعیلی، سعید فاضل ساعتچی، صبا منصوری، فاطمه زحمتکش، عارف امرج شکری، آرزو مهتری، شانلی محمدی و میترا شجاعی بازیگران این فیلم هستند.
«ملکه آلیشون» از عجیبترین فیلمهای جشنواره است چرا که فیلمساز تمامی کارهای فیلمش را خودش انجام داده و در تیتراژ فیلم نامی غیر از خودش را نمیبینید. ساخت این فیلم حدود ۹ سال طول کشیده است و از این حیث یک رکورد محسوب میشود.
مشکلات نپتونی یک پسربچه صد و شصت ساله!
فیلم سینمایی «نپتون» به نویسندگی مرجان ساداتی، کارگردانی محمد ابراهیم غفاریان و تهیهکنندگی سیاوش امینپور در ۲ بخش سودای سیمرغ و نگاه نو چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر حضور دارد.
در خلاصه داستان «نپتون» آمده است: «افسانه و همسرش به دلیل مشغله کاری از فرزند خود غافل شدهاند که فرزند آنها دچار مشکلی میشود. یک سال نپتون، معادل صد و شصت و پنج سال زمینه! یعنی یک بچه یک ساله توی نپتون یک پیرِ صد و شصت و پنج ساله روی زمین!»
بهدخت ولیان و آرمین رحیمیان با حضور مسعود کرامتی و بهناز جعفری همراه با امین میری، آیدا ماهیانی، رها خدایاری، ندا عقیقی، محمد نریمانی، سحر آقاسی، مهرداد خانی، محمد حسینی، مهدی حیدری، کیوان شابازاده، شایان زهراکار و با معرفی بهداد بلیغ و شهلا اکبری در کنار بازیگران کودک؛ امیر رضا جوکار، ماهک حقیقی، آرتین تیموری، در این فیلم ایفای نقش کردهاند.
بقیه عوامل این فیلم عبارتند از مدیر فیلمبرداری: داوود محمدی، تدوین: حمید نجفی راد، طراحی و ترکیب صدا: بهروز شهامت، موسیقی: کارن همایونفر، مدیر صدابرداری: منصور شهبازی، طراح چهره پردازی: محمود دهقانی، طراح صحنه: ملودی اسماعیلی، طراح لباس: زهرا صمدی، دستیار کارگردان: سید علی قاسمی، برنامه ریز: غزل معصومی، منشی صحنه: رویا بابابیگی، مربی بازیگری کودک: بهار داورزنی، دستیار اول فیلمبردار: هومن خلیلی، عکاس: اردلان آزرمی، تصویربردار پشت صحنه: پویا حقیقی، جلوههای ویژه بصری: تهمینه اذکاری، طراح تیتراژ: حامد باریی طبری، طراح لوگو: عرفان بهکار، مشاور پروژه: نیما اقلیما، مدیر اجرایی پروژه: وحید ظریف، مدیر تدارکات: مهرداد خانی، جانشین تهیه کننده و مدیر تولید: حسین رامه.
بر این اساس، در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر ۴ فیلم سینمایی انیمیشن نیز در بخش سودای سیمرغ حضور دارند که عبارتند از:
«ببعی» بالاخره به فجر رسید
انیمیشن سینمایی «ببعی قهرمان» به کارگردانی حسین صفارزادگان، میثم حسینی و تهیهکنندگی محمدمهدی مشکوری که بر اساس سریال «ببعی» یکی از آثار پرمخاطب شبکه پویا، ساخته شده است، برای حضور در جشنواره فجر آماده میشود. این انیمیشن سینمایی سال گذشته قرار بود در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شود!
«ببعی قهرمان» محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که با مشارکت موسسه «قاب رویا» و همکاری شرکت رایمون مدیا تولید شده است. این انیمیشن سینمایی با تکنیک سه بعدی طراحی و ساخته شده است.
انیمیشن «ببعی قهرمان» پس از ۲ فیلم «فهرست مقدس» و «پسر دلفینی» سومین انیمیشن سینمایی است که در سازمان هنری رسانهای اوج تولید شده است.
نمایش قهرمانان بومی ایرانی در «رویا شهر»
انیمیشن سینمایی «رویا شهر» به کارگردانی محسن عنایتی داستان ماجراجویانه پسربچهای به نام آرات است که تصمیم دارد قهرمان رویاشهر شود. «رویا شهر» تلاش دارد قهرمانانی با ویژگیهای بومی و مبتنی بر اصول جامعه ایرانی را به نمایش بگذارد.
امیر هوشنگ زند سرپرست گویندگان این انیمیشن است که توسط ادارهکل فرهنگی شهرداری تهران با مشارکت مجتمع مهوا و سازمان سینمایی سوره در استودیو آیندهنگار تهیه و تولید شده است. مصطفی حسنآبادی تهیهکننده این اثر است، مجری طرح آن آینده نگار بوده و دوبله آن با حضور منوچهر زندهدل، لیلا کوهسار، میرطاهر مظلومی، آرزو آفری، ابراهیم شفیعی و اردشیر منظم انجام شده است.
این اثر که تولید آن پس از انیمیشن «بنیامین» توسط شرکت آیندهنگار آغاز شد، در رویداد رویازی ارایه و جزو تولیدات سازمان سینمایی سوره قرار گرفت که بعدتر معاونت فرهنگی شهرداری تهران و مجتمع مهوا نیز در روند تولید، از آن حمایت کردند و تولید این انیمیشن حدود ۳ سال طول کشید.
نگاهی به واقعه تاریخی مسجد گوهرشاد در «ساعت جادویی»
انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی» از آثار راهیافته به بخش پویانمایی چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر است که کارگردان آن محمدعلی بصیرینیک است و تهیهکنندگی آن را محمدمهدی نجفی راد برعهده دارد.
روایت این فیلم درباره واقعه تاریخی مسجد گوهرشاد است به صورتی که این واقعه بین قصه اصلی اثر، گنجانده شده است و قصد سازندگان آن، ایجاد شناخت نسبت به اتفاقات گذشته برای بچهها بوده است. «ساعت جادویی» با تکنیک پویانمایی سهبعدی ساخته شده است و سه بخش موزیکال در روایت دارد که این بخشها بهصورت دوبعدی اجرا شدهاند و در کل روایت داستان در قالب سهبعدی طراحی شده است.
داستان انیمیشن «ساعت جادویی» (سفر به تاریکی) از جایی آغاز میشود که یک پسربچه به واسطه هدیهای که از پدربزرگ خود دریافت میکند، موفق به سفر در زمان میشود و به دوران کودکی مادربزرگ خود میرود. در این سفر، این پسربچه شغل خانوادگی خودشان یعنی نمدمالی را از نزدیک میبیند که در گذشته رونق بسیاری داشته است. این سفر در زمان مصادف با قیام گوهرشاد میشود و اشارههایی به فرهنگ پوشش در آن زمان هم میشود. این پسربچه بخشی از حوادث تاریخی را به چشم خود میبیند.
روایتی از نقش و حضور پررنگ ایرانیها در کربلا
«شمشیر و اندوه» به کارگردانی عماد رحمانی، مهرداد محرابی و تهیهکنندگی مهدی جعفری، اثری ۹۲ دقیقهای است که برهه تاریخی بعد از شهادت امام حسن مجتبی (ع) تا ورود امام حسین (ع) به کربلا را روایت میکند. روایت این اثر از زاویه دید یک ایرانی است که در شهر مداین زندگی میکند و منجر به پیوستنش به قافله امام حسین (ع) خواهد شد. مخاطب این انیمیشن نوجوان و جوان در نظر گرفته شده و در خلاصه داستان آن آمده است: «کارن کودکی ۶ ساله که برای تحقق آزادی مبارزه میکند.»
انیمیشن سینمایی «شمشیر و اندوه» با این هدف ساخته شد که ضمن باز روایت وقایع مهم تاریخ اسلام، نقش ایرانیها و حضور پررنگ ایرانیان در آن عرصه را به نمایش بکشد و در واقع پیامهایی را که در متن خود فیلم گنجانده شده به مخاطب منتقل کند.
ساخت این اثر نزدیک به ۲ سال طول کشیده است و نزدیک به ۲۰۰ نفر در این پروژه درگیر کار بودهاند.
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی گفت: نوجوانان در مسیر هفتمین المپیاد فیلمسازی یاد گرفتند چگونه ایدهپردازی کنند و افکارشان را نمایش بدهند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، مجید زینالعابدین شامگاه دوشنبه دوم بهمن در آیین اختتامیه هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان که در هنرسرای خورشید افزود: هرچند نوجوانان برای اولین بار برای فیلمسازی در این المپیاد ثبتنام میکردند اما اساتید و فیلمسازان حرفهای قبول کردند در هیات انتخاب و مربیگری این رویداد شرکت کنند که اتفاق مبارکی ست چرا که نوجوانان را برای مسیرِ بزرگ فکر کردن آماده میکند.
وی یادآور شد: چهارسال با شیوع کرونا مسیر سینمای کودک و نوجوان نحیف و تولیدات کم و جشنواره فیلم کودک و نوجوان بهصورت غیرحضوری برگزار شد اما پس از چهار سال در تابستان امسال تصمیم بر این شد که جشنواره کودک و نوجوان را احیا کنیم.
وی افزود: در این مسیر، همدلی و یکدلی فوقالعادهای رقم خورد تا جشنواره سیوپنجم با فیلمهای خوبی برگزار شود.
زینالعابدین در ادامه گفت: در این مسیر تعدادی از فیلمهای سی و پنجمین جشنواره فیلم کودک توانستند به جشنواره فجر راه پیدا کنند و هم اکنون در این رویداد حضور دارند.
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در ادامه گفت: جشنواره فیلم کودک پایان قصه نبود بلکه آغاز این مسیر بود که فیلمسازان برای رونق سینمای کودک قدم بگذارند و نکته قابل توجه در این مسیر آن است که نوجوانان نیز به این مسیر ورود پیدا کردند.
همچنین دبیر هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان در این مراسم گفت: المپیاد فیلمسازی نوجوانان جریان مهمی ست که در سینمای کشور شکل گرفته و این جریان قرار است جریانِ سینمای آینده ایران باشد.
وحید ملتجی افزود: این رویداد بستری را ایجاد کرده تا نوجوانان در کنار کسانی که در سینما و فیلمسازی کار کرده اند تجربه کسب کنند و این بزرگترین اتفاقی ست که در المپیاد فیلمسازی رخ می دهد.
وی ادامه داد: این مسیرِ المپیاد با این اهداف با راهنمایی ها و همراهی های مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی پررنگ شد، مسیری که بچه ها بتوانند آینده ساز بشوند و در سالهای آینده پرتوان تر پیش بروند.
ملتجی اظهار داشت: امسال بیش از ۱۲۰۰ اثر به دست ما رسید و این تعداد ۲ و نیم برابرِ تعدادِ آثارِ سالهای قبل بود.
وی گفت: تصمیمی بزرگی که گرفته شد این بود که زمانِ برگزاری المپیاد را از جشنواره کودک جدا کنیم تا در هیاهوی آن جشنواره گم نشود و یک کارِ زیرساختی انجام بگیرد.
وی افزود: تصمیم مهم دیگر این بود که از ۶ نفر از بزرگان سینمای ایران دعوت کنیم تا در کنار گروهها قرار بگیرند؛ این مهم یکی از بزرگترین اتفاقات این دوره از المپیاد فیلمسازی نوجوانان بود.
دبیر هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان گفت: تصورم این است که از این دوره به بعد، المپیاد چند پله بالاتر می آید و امیدواریم این المپیاد به لحاظ اعتبار و جایگاه در کنار دیگر المپیادهای کشور قرار بگیرد.
وی یادآور شد: امسال تعامل بین شهرداری و بنیاد فارابی مثال زدنی و ثمره آن این بود که یکی از بهترین دورههای جشنواره فیلم کودک و نوجوان را داشته باشیم و برای اولین بار المپیاد فیلمسازینوجوانانبا این شکل و شمایل برگزار شود.
ملتجی گفت: امیدواریم با قدم هایی که در المپیاد امسال برداشتیم، بچهها سال آینده علاوه بر اینکه به لحاظ مهارتی جلوتر خواهند بود، در زمینه هویتی و محتوایی هم حرف های جدی تری داشته باشند گرچه تمام فیلمهای ساخته شده در این مدت که توسط نوجوانان انجام شد، از لحاظ محتوا حرف برای گفتن داشتند.
به گزارش ایرنا در هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان بعد از برگزاری کلاسها در ۶ گروه و نهایی شدن فیلمنامهها، نوجوانان ساخت فیلمهای کوتاه خود را آغاز کردند و امروز دوم بهمن آثار آنان از سوی هیئتداوران مورد بررسی و داوری قرار گرفت.
وحید نیکخواه آزاد، انسیه شاهحسینی و حامد جعفری داوران هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران هستند.
در آئین اختتامی هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران، گروه «ستارۀ هالی» با مربیگری لیلی عاج و گروه «پیشرو» با مربیگری مرتضی علی عباسی میرزایی، موفق به دریافت مدال برنز شدند.
مدال نقره نیز به گروه «قاب ساده» با هدایت مهدی خرمیان و گروه «نگاه» با مربیگری محمدعلی باشهآهنگر رسید.
مدال طلا نیز به گروه «پلان هفت» با هدایت نادره ترکمانی و گروه «پنج + یک» با مربیگری مریم بحرالعلومی رسید.
رئیس سازمان سینمایی در حکمی مجید زینالعابدین را به عنوان دبیر سی و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان منصوب کرد.
به گزارش سینمای خانگی از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، محمد خزاعی در حکمی مجید زینالعابدین مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی را به عنوان دبیر سی و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان منصوب کرد.
متن حکم محمد خزاعی برای این رویداد مهم حوزه سینمای کودکان و نوجوانان به این شرح است:
«برادر ارجمند جناب آقای مجید زینالعابدین
نظر به تعهد، تخصص و تجربه ارزشمند جنابعالی در مدیریت فرهنگی هنری به موجب این حکم به عنوان «دبیر سی و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان» منصوب میشوید.
امید است با استعانت از خداوند متعال و با عنایت به برنامههای راهبردی سازمان سینمایی در زمینه برنامهریزی و پیشبرد امور اجرایی، محتوایی و سینمایی این دوره جشنواره موفق باشید. توجه به محورهای ذیل مورد تاکید است:
۱ – امعان نظر به محورهای «اخلاق، آگاهی و امید» به عنوان راهبرد مشترک همه جشنوارههای سازمان سینمایی
۲ – زمینهسازی جهت ارتقاء کمی و کیفی تولیدات و غنای محتوایی سینمای کودک و نوجوان
۳ – حفظ و ارتقاء جایگاه بینالمللی جشنواره به عنوان یکی از جشنوارههای مهم در سینمای کودک و نوجوان دنیا
۴ – بهرهگیری از همه ظرفیتهای ملی به همراه ظرفیتهای استان اصفهان جهت ارتقاء و گستردگی جشنواره و با هدف ایجاد نشاط اجتماعی و مخاطبان کودک و نوجوان
۵ – مشارکت گسترده اهالی سینمای کودک و نوجوان، منتقدان و اصحاب رسانه، جوانان متعهد و متخصص این عرصه و فعالان حوزه کودک و نوجوان
۶ – توجه ویژه به ظرفیتهای استان اصفهان به لحاظ زیرساخت، منابع و میزان مشارکت و تعامل در زمینه تولید و میزبانی و مشارکت در این رویداد مهم هماهنگی، همکاری و همراهی موسسات و معاونتهای سازمان و برگزاری هر چه باشکوهتر جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان
موفقیت جنابعالی و همکاران را از خداوند منان مسئلت دارم.»
مجید زینالعابدین مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی و روابط بینالملل است و از جمله سوابق مدیریتی و اجرایی وی میتوان به مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیر عامل بنیاد فرهنگی هنری رودکی، رئیس شبکههای یک، سه و پنج سیما، دبیر شورای اتاق فکر سینما در رسانه ملی، رئیس شورای سیاستگذاری ورزش صداوسیما، رئیس شورای اقتصاد رسانه ملی، دبیر ستاد رسانهای مکتب شهید سلیمانی، دبیر بخش فیلم و سریال سومین و چهارمین جشنواره جام جم، عضو شورای عالی سیاستگذاری جشنوارههای تلویزیونی جام جم، عضو شورای عالی سیاستگذاری جشنوارههای مراکز استانهای صداوسیما، قائم مقام ستاد رسانهای رونق تولید در رسانه ملی و دستیار وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اشاره کرد.
چهار انیمیشن در بخش ویژه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درمیآیند تا ببینیم کدام یک میتوانند بعدها و در زمان اکران مخاطبان را با خود همراه کنند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، اگر همین حالا سری به سامانه فروش فیلمهای سینمایی بزنید، احتمالا فروش یک فیلم کودک برایتان تعجببرانگیز باشد، فیلمی در قالب انیمیشن که اتفاقا در این سالها به پای ثابت گیشهها تبدیل شدهاند و حضورشان در چرخه اکران متضمن بخشی از فروش است.
انیمیشن «بچه زرنگ» که حالا فروش ۵۶ میلیاردی را در گیشه تجربه میکند، مسئولان سینمایی و حتی وزیر ارشاد را بر آن داشته تا سازندگانش را هر بار در محافل سینمایی تحسین کرده و در مقابل انتقادات نسبت به فروش قابلتوجه کمدیها، بر فروشش تکیه بزنند و به آن استناد کنند. این اما مسیری نیست که با «بچه زنگ» آغاز شده باشد، گذرگاهی است که پیش از آن «پسر دلفینی»، «لوپتو»، «فیلشاه»، «شاهزاده روم» و… از آن عبور کردهاند تا عدد و رقم عایدیشان چشم اهالی سینما را به گونهای دیگر از فیلمها هم روشن کند، تا این گزاره برایشان پررنگ شود که میشود بر نوع متفاوتی از فیلمها هم سرمایهگذاری کرد و اتفاقا نتیجه هم گرفت.
انیمیشن پسر دلفینی
فرصتی برای جذب «خانوادهها»
انیمیشنها حالا رقیبی جدی برای جدیترین فیلمهای سینمایی به حساب میآیند که میتوانند همزمان با آنکه کودکان را با خود همراه کنند، پای بزرگسالان را هم به سینما باز کنند. انیمیشنها گرچه پیش از این در اذهان عمومی بهعنوان آثاری برای گروه سنی کودکان تعریف میشدند و البته هنوز هم بارقههای همین تصور را میتوان در صحبتهای سینمادوستان درباره این آثار دید، اما این گونهای است که به واسطه حضور گروههای سنی متفاوت در سینماها و مشخصا جذب «خانوادهها» توانسته جایگاهی در میان سینماداران هم پیدا کند.
این اما صنعتی است که بزرگترین کمپانیهای جهان را به خود اختصاص داده، عظیمترین سرمایهگذاریها را به سمت خود سوق میدهد و آوردهای بلندبالا را در پی دارد. صنعتی که برای گروه بزرگی از متخصصان، قوه اشتغالزایی و خلاقیت را بارور میکند، اما حالا در ایران هم یک قطب فیلمسازی را با خود همسو کرده و باعث شده بیش از پیش بر لزوم توجه به آن تاکید شود.
این مسیر البته بهراحتی طی نشده و سینماگران هربار با ساخت اثری تازه آن را تسهیل و تصحیح کردهاند، کافی است یک دهه گذشته را مرور کنید تا با انبوهی از اظهارنظرها از فعالان انیمیشنسازی مواجه شوید، هنرمندانی که نسبت به اقبال کم مسئولان سینمایی به این محصولات گلایه و گاه این گزاره را مطرح میکردند که دیر و دور نیست تا برای برخورداری از شرایط بهتر، کشور را به مقصد دیگری ترک کنند. همه این مسائل دست به دست هم داد تا برای اولینبار بنیاد ملی پویانمایی تاسیس شود و حالا شاهد حضور ۴ فیلم انیمیشن در جشنواره فیلم فجر باشیم و این صنعت نوپا یک بخش از این رویداد ملی را به خود اختصاص دهند.
«ببعی» به کارگردانی حسین صفارزادگان و میثم حسینی، «رویاشهر» به کارگردانی محسن عنایتی، «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» به کارگردانی محمدعلی بصیرینیک و «شمشیر و اندوه» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی، چهار انیمیشن سینمایی هستند که در چهلودومین جشنواره فیلم فجر حضور دارند و قرار است برای کسب سیمرغ بلورین بهترین انیمیشن با یکدیگر به رقابت بپردازند.
در این گزارش به معرفی این چهار انیمیشن میپردازیم؛
ببعی/ حسین صفارزادگان و میثم حسینی
اگر از آن دسته از مخاطبانی که باشید کودکی در خانه دارید، احتمالا تا حالا چند قسمت از آن را از شبکه پویا دیده باشید، انیمیشنی که موفقیتش در نسخه سریالی، سازندگانش را بر آن داشت تا نسخه سینمایی از آن را هم تولید کنند
اگر از آن دسته از مخاطبانی که باشید کودکی در خانه دارید، احتمالا تا حالا چند قسمت از آن را از شبکه پویا دیده باشید، انیمیشنی که موفقیتش در نسخه سریالی، سازندگانش را بر آن داشت تا نسخه سینمایی از آن را هم تولید کنند. «ببعی» را حسین صفارزادگان و میثم حسینی در مقام کارگردان و محمدمهدی مشکوری در مقام تهیهکننده به پشتیبانی سازمان اوج ساخته و روانه فجر کردهاند، نکته جالب درباره «ببعی» اما این است که سازندگانش در دوره پیشین این رویداد، فرم حضور در جشنواره را پر کرده بود و با نزدیک شدن به ایام جشنواره حتی خبر از آماده شدن این فیلم مخابره میشد، اما حالا در دوره پیش روی این رویداد حضور دارد.
انیمیشن «ببعی» پس از دو تجربه «فهرست مقدس» و «پسر دلفینی» سومین انیمیشن سینمایی است که با تکنیک سه بُعدی در سازمان اوج تولید شده است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «ببعی که همیشه مجلات جغد قهرمان درباره پرواز را میخواند در سر رویای پرواز دارد و میخواهد مانند یک پرنده پرواز کند ولی چون پرنده محسوب نمیشود با مشکلاتی مواجه است…»
رویاشهر/ محسن عنایتی
محسن عنایتی و مصطفی حسنآبادی بهعنوان کارگردان و تهیهکننده «رویاشهر» پیش از این و در سال ۹۷ انیمیشن «بنیامین» را در ویترین جشنواره فیلم فجر داشتند. دو سینماگری که این فیلم را در کاشان ساخته بودند و قبلترش آن را در جشنواره فیلم کودک و نوجوان رونمایی کرده بودند. «بنیامین» در دوره سی و هفتم جشنواره فیلم فجر قدر دید و نامزد دریافت جایزه بهترین انیمیشن شد، فیلمی که بعدها هم به لطف پخش چندین و چندباره تیزرهای تبلیغاتیاش از تلویزیون، در گیشه روزهای پراقبالی به خود دید و توانست بر صدر گیشه فروش فیلمهای کودک بنشیند.
این تیم حالا بعد از ۵ سال سراغ «رویاشهر» رفتهاند فیلمی که محصولی از سازمان سینمایی سوره و اداره کل فرهنگی شهرداری تهران است و داستان ماجراجویانه پسربچهای به نام آرات را روایت میکند که تصمیم دارد قهرمان «رویاشهر» شود. این اثر نگاهی به آینده دارد و امیر هوشنگ زند سرپرست گویندگان آن است.
ساعت جادویی (سفربه تاریکی)/ محمدعلی بصیرینیک
محمدعلی بصیرینیک و محمدمهدی نخعیراد انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» را پیش از این در جشنواره فیلم کودک و نوجوان رونمایی کرده بودند و معتقدند این فیلمی است که میتواند با مخاطبان ۹ تا ۱۵ سال ارتباط برقرار کند. انیمیشنی که در سال ۹۸ تولید و فرآیند فنی آن از سال ۹۹ پیگیری شد. با آنکه سازندگانش «ساعت جادویی (سفربه تاریکی)» را اثری مستقل توصیف میکنند اما کارگردانش یک بار عنوان کرده کار ساخت این اثر ابتدا به صورت مستقل آغاز شده اما بعدها حسینیه هنر در مسیر تولید از آن حمایت کرده است.
داستان این فیلم از جایی آغاز میشود که یک پسربچه به واسطه هدیهای که از پدربزرگ خود دریافت میکند، موفق به سفر در زمان میشود و به دوران کودکی مادربزرگ خود میرود. در این سفر، این پسربچه شغل خانوادگی خودشان یعنی نمدمالی را از نزدیک میبیند که در گذشته رونق بسیاری داشته است. این سفر در زمان مصادف با قیام گوهرشاد میشود و اشارههایی به فرهنگ پوشش در آن زمان هم میشود. این پسربچه بخشی از حوادث تاریخی را به چشم خود میبیند.
شمشیر و اندوه/ عماد رحمانی و مهرداد محرابی
تاریخ اسلام مملو است از قصههایی که ظرفیتهای زیادی برای تصویر شدن دارند، این قصهها گاه در قالب فیلمهای رئال منعکس شدهاند اما انیمیشنسازان گروهی هستند که از این فرصت بهصورت جدیتر استفاده کردهاند و تولیدات زیای با همین مضامین به سرانجام رسیدهاند
همین چند ماه پیش بود که سازمان سینمایی خبر از دریافت مجوز یک انیمیشن داد، «شمشیر و اندوه» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی و تهیهکنندگی مهدی جعفری عنوان انیمیشنی بود که مجوز ساخت گرفت و حالا در این دوره از جشنواره قرار است رونمایی شود. ساخت این اثر نزدیک به دو سال به طول کشیده و نزدیک به ۲۰۰ نفر در این پروژه درگیر کار بودهاند.
تاریخ اسلام مملو است از قصههایی که ظرفیتهای زیادی برای تصویر شدن دارند، این قصهها گاه در قالب فیلمهای رئال منعکس شدهاند اما انیمیشنسازان گروهی هستند که از این فرصت بهصورت جدیتر استفاده کردهاند و تولیدات زیای با همین مضامین به سرانجام رسیدهاند. همین چند سال پیش هم بود که انیمیشن «ناسور» در نسخهای سینمایی با محوریت واقعه کربلا تولید و در جشنواره فیلم فجر دیده شد حالا چند سال بعد از آن قرار است بار دیگر ویترین فجر شاهد انیمیشنی با همین محوریت باشد.
«شمشیر و اندوه» اثری ۹۲ دقیقهای است که برهه تاریخی بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع) تا ورود امام حسین(ع) به کربلا را روایت میکند. روایت این اثر از زاویه دید یک ایرانی است که در شهر مداین زندگی میکند و منجر به پیوستنش به قافله امام حسین (ع) خواهد شد. مخاطب این انیمیشن نوجوان و جوان در نظر گرفته شده و در خلاصه داستان آن آمده است: «کارن کودکی ۶ ساله که برای تحقق آزادی مبارزه میکند…»
در میان فهرستی از کنجکاویها، فیلماولیها را میتوان کنجکاویبرانگیزتر به حساب آورد؛ آیا قرار است پدیده اصلی جشنواره، از میان همین پروژههای ناشناخته، متولد شود؟
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، حالا اصطلاح فیلم اولیها نه تنها آن تصورات رایج فیلمهای بیکیفیت را برهم زده که در یک دهه اخیر حتی از کنجکاوبرانگیزترین آثار جشنواره فیلم فجر شده است، جریانی که در یک دهه اخیر شکل ویژهای به خود گرفته و از پس آن فیلمسازان مستعدی همچون سعید روستایی، نیما جاویدی، حسین دارابی، امیرعباس ربیعی، محمدحسین مهدویان، هادی حجازیفر و… به سینمای ایران معرفی شدهاند.
با احیای بخش «نگاه نو» در دوره پیشروی جشنواره فیلم فجر، حالا نگاهها به این جریان معطوف شده است تا ببینیم کدام یک از فیلمسازانش مسیری تازه در سینمای ایران را پیگیری میکنند.
ماجرای فیلمهای اول اما قصه پر فراز و نشیبی دارد، بخشی که از همان سالهای نخست برگزاری جشنواره فیلم فجر اعلام موجودیت کرد و با عنوان فیلمهای آماتوری یاد میشد و البته سهمی در فصل جوایز با عنوان «بهترین فیلم اول» هم برای کارگردانانش داشت.
این روال تا نیمه دهه ۸۰ برقرار بود تا اینکه به بخشی مجزا در نیمه دوم همین دهه تبدیل شد تا ضمن ایجاد فضای رقابتی جدیتر، امکان قضاوت بهتر آنها هم به وجود بیاید. به همین ترتیب در سال ۸۷ و در دوره بیست و هفتم این رویداد عنوان «نگاه نو» به ترکیب جشنواره اضافه شد تا فیلم های اول و دوم کارگردانان مورد داوری قرار بگیرند.
این روند تا سال ۹۴ با عنوان «نگاه نو» و «نوعی نگاه» ادامه داشت اما با ظهور فیلمسازان توانمند که توانسته بودند نگاهها را در کیفیت فیلمسازی و البته ارائه محتواهای جدید به خود جلب کنند، سیاستگذاران جشنواره در تصمیمی تازه ضمن حذف این بخش، امکان رقابت فیلمهای اول را با سایر فیلمسازان فراهم کردند.
این اما همه ماجرای فیلمهای اول نیست، در دوره سی و نهم همزمان با فراگیری بیماری کرونا و با کاهش تولیدات سینمای ایران بار دیگر «نگاه نو» از جشنواره رخت بربست و این مسیر در دو دوره دیگر هم پیگیری شد. در دوره چهل و دوم اما با رسیدن ۵۱ فیلم به دبیرخانه این رویداد که سهمی ۵۰ درصدی از متقاضیان حضور را داشتند، متولیان تصمیم گرفتند تا دوباره «نگاه نو» به بخشهای جشنواره الحاق کنند.
حالا در دوره چهل و دوم، دوازده فیلم در بخش فیلم اولیها به رقابت میپردازند، آثاری که گرچه کارگردانانشان اولین قدم را در سینمای حرفهای برمیدارند اما اسامی شناختهشدهای را در دل خود دارند؛ «آپاراتچی» ساخته قربانعلی طاهرفر، «باغ کیانوش» ساخته رضا کشاورز حداد، «بیبدن» ساخته مرتضی حسینعلیزاده، «پرویزخان» ساخته علی ثقفی، «تمساح خونی» ساخته جواد عزتی، «شکار حلزون» ساخته محسن جسور، «ظاهر» ساخته حسین عامری، «قلب رقه» ساخته خیرالله تقیانیپور، «پرواز ۱۷۵» ساخته محمدحسین حقیقت، «مجنون» ساخته مهدی شامحمدی، «ملکه آلیشون» ساخته ابراهیم نورآورمحمد و «نپتون» ساخته محمدابراهیم غفاریان عنوان ۱۲ فیلمی است که قرار است برای کسب سیمرغ «بهترین فیلم اول» با یکدیگر به رقابت بپردازند.
در این گزارش از پنج زاویه به مرور نکتههای مرتبط با آثار کارگردانان فیلماولی در چهلودومین جشنواره فیلم فجر میپردازیم:
نگاه اول؛ چهرهها
در نخستین دورههای برگزاری جشنواره فیلم فجر، در کنار بخش اصلی که با عنوان «سینمای حرفهای» برگزار میشد، بخشی از فیلمها که بیشتر هم اولین ساخته خالقانشان بودند در بخش «آماتور» مورد قضاوت و داوری قرار میگرفت و این پیشفرض وجود داشت که اساسا «فیلماولیها» هنرمندانی آماتور و ناشناخته هستند. در دورههای بعد اما نه فقط نام این بخش تغییر کرد که نگاه به سینماگران تازهنفس و ساختههایشان هم از اساس دستخوش تحول شد.
مروریبر فیلمهای راهیافته به بخش «نگاه نو» در جشنواره امسال هم نشان میدهد که چهرههای شناختهشده چه در مقام کارگردان و فیلمنامهنویس و چه در مقام بازیگر، حضوری قابل توجه در این بخش دارند.
شاخصترین چهره هم بیتردید جواد عزتی است که در این دوره از جشنواره بهعنوان کارگردان فیلم «تمساح خونی» را به سرانجام رسانده است. فیلمی که علاوهبر خود عزتی سعید آقاخانی هم در آن ایفای نقش کرده است.
کاظم دانشی هم کارگردان جوانی است که دو سال پیش با فیلم «علفزار» بهعنوان اولین تجربه کارگردانیاش در جشنواره فجر حضور داشت و مورد تحسین قرار گرفت و امسال در مقام فیلمنامهنویس فیلم «بیبدن» از او به جشنواره رسیده است.
فیلمی که مرتضی علیزاده آن را کارگردانی کرده و مانند «علفزار» اقتباس شده از پروندههای جنایی واقعی است. الناز شاکردوست از چهرههای خوش اقبال در دورههای اخیر جشنواره فجر ایفاگر نقش اصلی در این فیلم است.
از منظر بازیگران شاخص در بخش «نگاه نو» میتوان به سعید پورصمیمی هم اشاره کرد که در همکاری با علی ثقفی بهعنوان یک فیلمساز فیلماولی، نقش اول فیلم سینمایی «پرویزخان» را ایفا کرده است.
شهرام حقیقتدوست هم از بازیگران شناختهشدهای است که امسال دو فیلم «باغ کیانوش» و «قلب رقه» را در بخش فیلماولیها دارد. این بازیگر در «قلب رقه» با فرهاد قائمیان و محمدرضا شریفینیا همبازی بوده است.
در کنار بازیگران باسابقه، چهرههای جوانتر عرصه بازیگری هم امسال در بخش فیلماولیها حضور دارند که از شاخصترین آنها میتوان به ایفای نقش سجاد بابایی در «مجنون»، تورج الوند در «آپاراتچی»، نوید پورفرج در «بیبدن» و آرمین رحیمیان در «نپتون» اشاره کرد.
اینها همه بازیگران جوانی هستند که در همان گامهای اولیه نقشآفرینیشان در مقابل دوربین تحسین شدند و حالا باید دید در همکاری با کارگردانان فیلماولی، چه عملکردی در جشنواره فجر خواهند داشت.
نگاه دوم؛ قصهها
یکی از کنجکاویها درباره فیلمهایی که کارگردان فیلماولی دارند، سوژههایی است که آنها را برای ورود به میدان خطیر فیلمسازی ترغیب کرده است. در یک نگاه کلی و براساس خلاصه داستانهای منتشر شده درباره ۱۲ فیلم راهیافته به بخش «نگاه نو» در جشنواره چهلودوم فیلم فجر، میتوان گفت فیلماولیهای امسال با تنوعی از ایدهها و قصهها در این رویداد حضور خواهند داشت.
پرداختن به سوژههای تاریخی بهویژه مرتبط با تاریخ انقلاب و دفاع مقدس معمولا با چالشها و حساسیتهایی مواجه است و به همین دلیل ورود فیلماولیها به این حوزه شاید در نگاه اول توأم با ریسک باشد اما این قصهها در بخش نگاه نو جشنواره امسال نمایندگان قابل توجهی دارند. از «مجنون» که به حماسهسازی شهید مهدی زینالدین میپردازد، تا «آپاراتچی» که نیمنگاهی به تلاشهای یک فیلمساز آماتور برای ساخت فیلم در سالهای جنگ میپردازد. تجربههایی همچون «باغ کیانوش» و «پرواز ۱۷۵» هم هرچند بهطور مستقیم از دفاع مقدس نگفتهاند اما ارجاعاتی به حال و هوای مضمونی آن دارند.
«قلب رقه» هم هرچند به تحولات سوریه و نقش داعش در منطقه پرداخته است اما میتوان آن را در دسته فیلمهای سینمای مقاومت قرار داد.
فیلمهای متناسب با مخاطبان کودک و نوجوان هم در بخش «نگاه نو» نمایندگان مهمی دارند که علاوهبر «باغ کیانوش» میتوان به دو فیلم «ظاهر» و «ملکه آلیشون» در این حال و هوا اشاره کرد. مهم اینکه فیلم «ملکه آلیشون» از منظر تنوع ژانر به سینمای فانتزی هم نزدیک شده است.
داستان جنایی «بیبدن» و یا روایت پرتره «پرویزخان» از یک چهره ملی را هم میتوان از سوژههای خاص در بخش «نگاه نو» جشنواره امسال به حساب آورد.
«شکار حلزون» و «نپتون» هم دو فیلم دیگر این بخش هستند که هرچند اطلاعات چندانی درباره آنها مخابره نشده اما در دسته فیلمهای اجتماعی قرار گرفتهاند و از همین منظر مورد توجه قرار خواهند گرفت.
در این میان «تمساح خونی» هم یک تجربه متفاوت از جواد عزتی است که ژانر خاص کمدی اکشن را نمایندگی میکند و به همین دلیل کنجکاوی زیادی برای رونمایی از آن وجود دارد.
نگاه سوم؛ تجربهها
مخاطبان و منتقدان گاهی در جشنواره فیلم فجر به فیلمهایی اقبال نشان دادهاند که رویکرد ساختشان متفاوت بوده است، فیلمهایی که تجربه تازهای در فیلمسازی را برای سینمای ایران رقم زده و از همین منظر توانستهاند مخاطبانی را هم جذب کنند، «مسخره باز» به کارگردانی همایون غنیزاده، «بدون مرز» به کارگردانی امیرحسین عسگری، «بیرویا» به کارگردانی آرین وزیردفتری و… جزو آثاری از کارگردانان فیلماولی هستند که همزمان با آنکه قصههایی تازه را ارائه میکردند به دلیل اینکه در تولید از فیلمسازی مرسوم فاصله گرفتهاند، توانستهاند بخشی از مخاطبان را با خود همراه کردند.
در فهرست فیلمهای راهیافته به بخش «نگاه نو» جشنواره امسال هم فیلمی با چنین ویژگیای وجود دارد. فیلمی که پیش از این در جشنواره فیلم کودک رونمایی شده و اتفاقا توانسته بود نظر داوران را به خود جلب کند. «ملکه آلیشون» عنوان فیلمی است که کارگردانش برای ساختش ۹ سال زمان گذاشته است.
ابراهیم نورآور محمد که در اولین گام برای ورود به سینمای حرفهای فیلمی در ژانر کودک و نوجوان را آزموده است، آن را سختترین تجربهاش توصیف میکند، فیلمی که با نگاه کردن به تصاویرش احتمالا ناخودگاه به یاد فیلمهای هالیوودی بیفتید، فیلمی که قصهاش در جنگل اتفاق میافتد و روایتگر داستان پسربچهای است که از درخت و جنگل متنفر است.
تجربه نورآور محمد در فیلمسازی اما در نوع خود جالب است، گرچه در صحبتهای مسئولان سینمایی بارها و بارها شنیدهاید که از اشتغال یک گروه ۲۰۰ نفره هنگام ساخت یک فیلم سخن میگویند، نورآور محمد اما تاکید کرده که کارهای مختلف این فیلم را خودش به تنهایی انجام داده، گاه لوکیشنها را ساخته، گاه لباسها را طراحی کرده، گاهی مشغول انجام صدابرداری بوده، گاهی تدوین را به سرانجام رسانده و… به طوری که در فهرست عوامل فیلمش تنها نام بازیگران کودک را میشود دید، بازیگرانی که برخی از آنها وقتی تولید فیلم شروع شد ۶ ساله بودند اما در پایان تولید ۱۲ ساله شدهاند و کارگردان با تمهیدات گریم و قابهای پرسپکتیو توانسته افزایش سن آنها در فیلم را کنترل کند، روندی که به گفته خودش باعث شد ۹ سال ساخت «ملکه آلیشون» طول بکشد.
نگاه چهارم؛ سوداییها
با آنکه بازگشت بخش فیلماولیها خبری خوشایند برای بخشی از سینماگران بود اما میشود دورههای مختلف جشنواره و اظهارنظر فیلمسازان جوان را مرور کرد، همان جایی که نسبت به این جداسازی اظهار ناخشوندی میکردند و گاه با اعتراض آنها مواجه بود. معترضان اما عنوان میکردند با این تمایز امکان قضاوت تمام ابعاد مختلف فیلمشان از آنها سلب میشود و تنها باید برای یک سیمرغ یعنی جایزه بهترین فیلم اول رقابت کنند.
در چندسالی آثار راه یافته به جشنواره فیلم فجر در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو به شکل مجزا از هم داوری شدند، برخی از فیلمهای اول توانستهاند در بخش سودای سیمرغ هم حضور داشته باشند. امسال هم ۵ فیلم از ۲۲ فیلم راهیافته به بخش سودای سیمرغ متعلق به فیلمسازان فیلماولی هستند؛ «نپتون»، «مجنون»، «قلب رقه»، «پرویزخان» و «تمساح خونی» ۵ فیلمی هستند که علاوهبر رقابت برای کسب جایزه نگاه نو میتوانند سایر بخش هایشان را هم مورد قضاوت قرار دهند.
به تعبیر دیگر حضور یک فیلم بهصورت همزمان در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو، بیش از کارگردان، برای دیگر عوامل یک شانس محسوب میشود. این آثار از نگاه هیات انتخاب کیفیت سینمایی بالاتری داشتهاند و امکان داوری و قضاوت بخشهای فنی آن از سوی هیات داوران وجود داشته است. به همین دلیل شاید بتوان گفت این ۵ فیلماولی، لااقل از نگاه هیات انتخاب، کیفیت سینمایی بالاتری داشتهاند.
نگاه پنجم؛ کنجکاویها
اما از هر زاویهای که نگاه کنیم، در مواجهه با فیلمهای راهیافته به بخش «نگاه نو»، اصلیترین نکته کنجکاوی بالایی است که نسبت به این آثار وجود دارد. فیلمهایی که هم میتوانند تبدیل به پدیده جشنواره شوند و هم میتوانند بهعنوان تجربه شکستخورده یک فیلمساز گمنام، پس از اولین رونمایی به فراموشی سپرده شوند.
از این منظر در کنار فیلمهایی که اسم و رسمی دارند و خرده اطلاعاتی درباره آنها مخابره شده است، فیلمهای که در سکوت خبری به تولید رسیده و اطلاع چندانی از مختصات تولید آنها نداریم، آثار ویژهتری به حساب میآیند.
در ترکیب ۱۲ فیلم راهیافته به بخش «نگاه نو» جشنواره امسال چهار فیلم «شکار حلزون» به کارگردانی محسن جسور، «پرواز ۱۷۵» محمدحسین حقیقت، «ظاهر» به کارگردانی حسین عامری و «نپتون» به کارگردانی محمدابراهیم غفاریان پروژههایی هستند که در قیاس با دیگر فیلمهای جشنواره، اطلاعرسانی کمتری درباره فرآیند تولید آنها صورت گرفته و به نوعی باید اعتراف کرد پیشبینی چندان دقیقی از کیفیت محتوایی و ساختاری آنها نمیتوانیم داشته باشیم.
در میان فهرستی از کنجکاویها، این دست فیلمها را میتوان کنجکاویبرانگیزتر به حساب آورد؛ آیا قرار است پدیده اصلی جشنواره، از میان همین پروژههای ناشناخته، متولد شود؟
دبیر هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران با تاکید بر مولفههای فرهنگی و جامعهشناسی که از وجوه بارز المپیاد فیلمسازی نوجوانان است، گفت: المپیاد فیلمسازی در ۲حوزه فیلم و ایده برگزار شده که ۲۶۱ اثر مربوط به بخش فیلم و یک هزار و ۳ اثر مربوط به بخش ایده بوده، از این تعداد، ۳۱ نفر توسط هیات داوران انتخاب شدهاند که شامل ۱۲ نفر در حوزه ایده و ۱۹ نفر در حوزه فیلم است.
به گزارش سینمای خانگی، وحید ملتجی، امروز(یکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲) در نشست با رسانهها با اشاره به آخرین جزئیات هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران، اظهار کرد: در این دوره از جشنواره فیلمسازی ۱۰۵۹ نفر از ۲۸ استان و ۷۵ شهر شرکت کردهاند و تعداد شرکتکنندگان دو برابر دوره گذشته شده است، البته تعداد کل آثار ۱۲۶۴ اثر است که از میان آنها، ۳۱ اثر از ۱۱ استان توسط هیئت انتخاب برگزیده شده است.
وی با اشاره به اینکه این دوره از المپیاد در دو حوزه فیلم و ایده برگزار میشود، افزود: ۲۶۱ اثر در حوزه فیلم و هزار و ۳ اثر نیز در حوزه ایده بوده است، در واقع بخش ایده نگاه بچهها نسبت به کاری است که قصد انجام آن را دارند و در قالب یک داستان کوتاه ارائه میدهند.
دبیر هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران با اعلام اینکه در این دوره ۱۲ اثر در حوزه ایده و ۱۹ اثر در حوزه فیلم انتخاب شده است، گفت: در هفتمین المپیاد ۲۰ دختر و ۱۱ پسر انتخاب شدهاند، نگاه ویژه به دختران فیلمساز جزو سیاستهای این دوره جشنواره است.
وی درخصوص نحوه برگزاری این دوره، توضیح داد: چهار گروه در این بخش نوجوانان را همراهی میکنند، هیئت انتخاب در بخش ایده و فیلم بهصورت جداگانه همراهی خواهند کرد، در حوزه فیلم چهرههای شناخته شدهای همچون مرتضی علیعباس میرزایی و مهدیه سادات محور و در حوزه ایده وحید نیکخواه آزاد و علی شاهمحمدی حضور خواهند داشت که پس از برگزاری جلسه اولیه اهداف ارائه و بر آن اساس شاخصها انتخاب شد.
ملتجی با بیان اینکه برای تولید بهترین اثر مربیان نوجوانان را همراهی میکنند، اضافه کرد: پس از انتخاب، افراد برگزیده در زمان مشخص باید بهصورت گروهی اثر تولید کنند و به رقابت بپردازند، این رقابت میان شش گروه برگزار میشود.
وی با اعلام اسامی داوران هفتمین دوره المپیاد فیلمسازی نوجوانان، افزود: وحید نیکخواه آزاد، حامد جعفری و انسیه شاهحسینی سه داور حاضر در این دوره از المپیاد هستند. همچنین افتتاحیه بهصورت محدود، بیستوهشتم دی و مراسم اختتامیه دوم بهمن در هنرسرای خورشید برگزار میشود. روز نخست المپیاد شهرگشتی فراهم شده است تا با اصفهان و فرهنگ و هویت آشنا شوند و سپس وارد مسائل فنی میشوند.
دبیر هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران با تاکید بر اینکه آینده ایران برخلاف شرایط کنونی روشن است، گفت: نسل نوجوان امروز بسیار آگاه، هوشمند و رو به جلو هستند، قواعد نسل کنونی با نسل گذشته متفاوت است. درهای بستهای پیش روی نوجوان ایرانی نیست، مشکل اساسی نسل جدید این است که از هویت و داشتههای خود کماطلاع و مقداری نسبت به آینده کم امید است، نسلی جوان آینده سینمای ایران را رقم خواهد زد.
وی المپیاد را یکی از بهترین کارگاههای آموزشی ایران در حوزه فیلمسازی دانست و خاطرنشان کرد: یکی از امتیازات ویژه هفتمین المپیاد این است که این مربیان از میان افراد درجه یک ایران هستند و از روز اول تا آخر بچهها را همراهی میکنند. مربیانی انتخاب شدند که حوصله همراهی با نوجوانان را داشته باشند، محمدعلی باشهآهنگر، مرتضی علیعباس میرزایی، مهدی خرمیان، نادره ترکمانی، مریم بحرالعلومی و لیلی عاج شش نفر از مربیان حاضر در این دوره هستند.
ملتجی با اعلام اینکه برای اولین بار به جای اینکه بچهها در طول دوره در اردوگاه حضور داشته باشند، در شهر و بافت تاریخی اصفهان به فعالیت میپردازند، گفت: در این دوره از دو استاد هویتی در حوزههای جامعهشناسی و معماری دعوت شده تا نوجوانان را همراهی کنند، این اساتید عمدا اصفهانی انتخاب شدند تا با هویت شهر آشنا باشند، دکتر احمد مهرشاد در حوزه جامعهشناسی و رسانه و دکتر مژگان ابراهیمی در حوزه معماری در این بخش حضور دارند.
وی از تغییراتی در سال آینده خبر داد و بیان کرد: این تغییرات بیشتر در حوزه با شیوه برگزاری و انتخاب است، در واقع در سالهای آینده حرفهایتر انتخابها انجام میشود تا نخبگان فیلمساز نوجوان ایران در این مرحله شرکت کنند. این دوره یشترین تعداد شرکتکنندگان از استان اصفهان هستند،
جدا شدن زمان برگزاری المپیاد از جشنواره فیلم کودک و نوجوانان از جمله نقاط قوت این دوره و عمدهترین نقطه ضعف این المپیاد مربوط به حوزه رسانه و اطلاعرسانی است.
دبیر هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران با اشاره به وضعیت نابسامان مالی بنیاد فیلمسازی فارابی و شهرداری اصفهان، توضیح داد: هزینه صفر تا صد المپیاد بیش از یک میلیارد تومان و کمتر از دو میلیارد تومان برآورد شده است که عمده آن مربوط به اسکان و پذیرایی است، البته با تدابیر مختلف مدیریت این هزینه مدیریت میشود و هزینهها میان بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری تقسیم میشود.
وی در پاسخ به خبرنگار ایسنا مبنی بر اینکه این المپیاد تا چه اندازه از مناطق محروم حمایت میکند، تصریح کرد: تعدادی از آثار از شهرهای اطراف اصفهان، از جمله برخوار، بهارستان، پیربکران، حبیبآباد، درچه، خوراسگان، فریدونشهر، قهدریجان، گورت و ورنامخواست ارسال شده است.
کارگردان انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» به ارائه توضیحاتی درباره این انیمیشن پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمدار این روزها بر پرده سینماست، فیلمی که در گیشه بالغ بر ۴ میلیارد تومان فروخته است. احمد علمدار اما برای روایت این فیلم به سراغ یک قهرمان متفاوت رفته است، قصه های «مسافری از گانورا» را سهیل پیش می برد، نوجوان معلولی که به کمک دوستانش سعی در عبور از بحران ها دارد.
این فیلم در کنار این موضوع به مسایل دیگری همچون لزوم توجه به محیط زیست، توجه به دانشمندان هسته ای، خودکفایی ملی، مهاجران افغانستانی و… هم پرداخته است که همین تعدد موضوعات باعث شده است بخشی از مسائل مطرح شده در این فیلم به صورت کامل پیش روی مخاطبان قرار نگیرد.
با سید احمد علمدار درباره این انیمیشن به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
«مسافری از گانورا» ایدهها و خردهداستانهای مختلفی دارد، این جرقه اولیه کدام ایده بود و داستان حول کدام محور بسط پیدا کرد؟
بخشی از روایت «مسافری از گانورا» ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمدهتر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسلهای گذشته با نسلهای امروز استایده اولیه ما درباره رابطه مادر و فرزندی بود که فرزند دچار معلولیت جسمی بود و به دلیل حرفهایی که بهصورت اتفاقی از زبان مادرش شنیده بود، او را مقصر وضعیت جسمی خود میدانست. این اتفاقی واقعی بود که ما شنیدیم و میدانستیم این فرزند سالها با مادر خود قهر کرده و با او صحبت نمیکند.
شنیدن این روایت جرقه اولیه شکلگیری این داستان بود. هر چند اتفاقی واقعی خیلی غمانگیز هم بود اما آن را تبدیل به یک درام کردیم و براساس همان هم سناریویی را نوشتیم. بخشی از روایت ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمدهتر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسلهای گذشته با نسلهای امروز است.
رابطهای که به دلیل سرعت رشد تکنولوژی شاهد افزایش گسست در آن هستیم. اگر بخواهیم یک پیام محوری را در فیلم پررنگ کنیم، همین طرح سوال درباره چگونگی رفع شکاف است. پاسخی هم که به آن داده میشود، فداکاری و عشق است. یک نگاه تمثیلی هم به این مضامین در داستان داشتهایم.
چرا در فرآیند طراحی این کاراکتر معلول و جزییاتی مانند ترددش در فضای شهری، هیچ اشارهای به مشکلات این قشر نداشتید؟
ما تلاش کردیم بیشتر به موضوعاتی اشاره داشته باشیم که احساس میکردیم پیشتر کمتر به آنها پرداخته شده است. نکاتی مانند مسیر تردد معلولان و کمکاریهاش شهرداری در این زمینه، که پیشتر دیگرانی هم نسبت به آن نقدهایی به فیلم وارد کردهاند، مسائلی است که تقریبا همه از آن آگاهیم. ما در واقع میخواستیم روی توانمندی این فرد برای غلبه بر معلولیت و ناتوانیهایش تمرکز کنیم.
حس نمیکنید مخاطب معلولی که به تماشای فیلم مینشیند، از منظر عدم توجه به این قبیل مشکلات، دچار تناقض نسبت به فیلم میشود؟
حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راهرفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواستههایش متوقف نمیشود و همچنان توانمندیهای بیشتری را میخواهد. خواستههای انسانها متوقفشدنی نیستما در جشنواره اصفهان چنین بازخوردی را گرفتیم. گروهی از کودکان معلول را دعوت کردیم تا به تماشای فیلم بنشینند و خیلی هم از فیلم خوششان آمد و با آن ارتباط برقرار کردند.
فرد بزرگسالی که همراه این کودکان بود اما دچار این سوال شده بود که این معلول کارهایی را انجام میدهد که با معلولیتش جور نیست! برخی از نکات مدنظر او را بعدها در فیلم هم اصلاح کردیم اما هدفمان این بود که بگوییم میتوان برای یک معلول چنین تواناییهایی را در نظر گرفت.
شخصیت اصلی ما دچار معلولیت است و آرزویش راه رفتن است. حتی قراری که با آن موجود فضایی میگذارد، مربوط به توان راه رفتن میشود. ما تعمدا در داستان توانمندیهایی را برای این کاراکتر در نظر گرفتیم که حتی شاید آدمهای عادی هم از توانشان خارج باشد.
حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راهرفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواستههایش متوقف نمیشود و همچنان توانمندیهای بیشتری را میخواهد. خواستههای انسانها متوقفشدنی نیست. ما مدام به دنبال توانمندیهای بیشتر و بهتر هستیم. پیام فیلم را هم در پایان تغییر دادیم…
چرا تغییر دادید؟
یکی از دلایلش تذکر همان فرد همراه با کودکان معلول بود. در پایان داستان وقتی شخصیت اصلی میخواهد آن لباس خاص را پس بدهد، میگوید اگر دست یک انسان نامناسب بیفتد، ممکن است اتفاقات بدی را رقم بزند. ما این موضوع را در روایت تغییر دادیم و در نسخه فعلی میبینید که او میگوید دیگر نیازی به این لباس ندارم. این تغییر دردسرهای زیادی هم برایمان داشت…
چه دردسرهایی داشت؟
بالاخره نیاز به دوبله مجدد و کاتهای متفاوت بود. از طرف دیگر هم بعد از اعمال این تغییر باید مجدد برای دریافت پروانه نمایش اقدام میکردیم. به واسطه همان یک بازخورد، احساس میکنیم توانستیم پیام خود را بهتر به مخاطب منتقل کنیم.
سهیل و ستار بهعنوان دو کاراکتر اصلی روایت به گونهای انتخاب شدهاند که انگار زخمخورده جنگ هستند. ایده خاصی پشت این طراحی داشتید؟
داستان «ستار» هم اقتباسشده از یک داستان واقعی است. اتفاقا آن کاراکتر را به همین دلیل به داستان اضافه کردیم. فرد مهاجری بود که برای ما کار میکرد و حوالی سال ۹۴ بود که داستان زندگیاش را برایمان تعریف کرد. دقیقا همین اتفاق برای او افتاده بود. یعنی مادرش براثر جنگ فوت شده و او به ایران مهاجرت کرده بود. او هم مدام در ذهن خودش به فکر انتقام بود.
ما شخصیت ستار را از همین کاراکتر واقعی اقتباس کردیم و در قالب آن به مشکلات مهاجران و حتی بهصورت عامتر قومیتها در داستان پرداختیم. خیلی از ما این مشکلات را واقعا درک نمیکنیم. بالاخره منطقه خاورمیانه منطقه جنگخیزی است. خوشبختانه کشور ما امروز در آرامش است اما ما هم تجربههای تلخی را پشتسر گذاشتهایم. به همین دلیل لازم است درباره این موارد برای کودکان خود صحبت کنیم. کودک ایرانی مانند برخی کودکان آمریکایی و اروپایی نیست که هیچ تجربهای از سایه جنگ نداشته باشد.
یعنی مشخصا قصد داشتید بخشی از تبعات جنگ را برای کودکان به تصویر دربیاورید؛ فکر میکنید چقدر موفق بودهاید؟ مشخصا بچهها چقدر متوجه این بعد از داستان شما میشوند؟
تا حدی دوست داشتیم کودکان هم با این فضا و مضمون آشنا شوند اما نه بهصورت مستقیم. خیلی زیرپوستی به این موضوع پرداختیم. بالاخره جنگ اتفاقی تلخ و وحشتناک است و نمیخواستیم ذهن کودکان را بهصورت مستقیم درگیر آن کنیم. بیشتر سعی کردیم وجوه مثبت این جریان مانند مقاومت و ایستادگی را به تصویر درآوریم. در عین اینکه جنگ را واقعتی میدانیم که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
کمی بیشتر درباره کاراکتر «ستار» صحبت کنیم. یک کودک افغانستانی که به نظرم هم در گرافیک چهره و هم در قصههایی که دربارهاش مطرح میشود، مخاطب کودک خیلی واضح متوجه هویت او نمیشود. حتی سهیل دیالوگی درفیلم خطاب به امید دارد که میگوید «تو چه کار به ملیت ستار داری؟» اصراری داشتید که این کاراکتر هویت مشخص نداشته باشد؟
میخواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشههای مرسوم در سینما، آنها را افراد تحقیرشده نشان دهیمبخشی از اتفاقات درباره طراحی این کاراکتر در فرآیند نظارت کیفی رخ داد. ما از ابتدا اشارههای مستقیمی به ملیت ستار در داستان داشتیم. در همان سکانس مربوط به دیالوگی که اشاره کردید، قبلتر اشارههای مستقیمی به ملیت ستار داشتیم که با نظر برخی دوستان مسئول اصلاحات، این بخشها حذف شد. در نسخه فعلی شاید کودکان بهصورت مستقیم متوجه هویت او نشوند اما در نسخه اولیه در چند نوبت این اشاره مستقیم وجود داشت.
ما حتی براساس نظر دوستان ناظر، برخی دیالوگهای فیلم را هم دوبله مجدد کردیم. نظر ناظران این بود که با توجه به کلکل میان دو شخصیت ستار و امید، بهتر است که هویت آنها خیلی پررنگ نشود. از طرف دیگر هم اشاره کردم که هدف اصلی ما از طراحی این کاراکتر، صرفا مربوط به افغانستانیها نبود و اساسا همه مهاجران را مدنظر داشتیم.
حتی در بالغبر ۹۰ درصد فیلم، ستار لهجه خاصی هم ندارد و عین همه ما صحبت میکند. درباره این موضوعات گفتوگوهای بسیاری داشتیم. نمیخواستیم به این کاراکتر برچسب خاصی بزنیم. میخواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشههای مرسوم در سینما، آنها را افراد تحقیرشده نشان دهیم. ستار هم یکی از قهرمانان داستان ماست که حضور تأثیرگذاری هم در روند اتفاقات دارد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که فیلم قرار است اکران بینالمللی هم داشته باشد، فکر میکنید مخاطب خارجی، متوجه مهاجر بودن این کاراکتر میشود؟
در نسخه بینالمللی میتوانیم تغییراتی ایجاد کنیم. حتی این پیشفرض را داشتیم که اگر بهطور مثال قرار است فیلم در چین اکران شود، چه تغییراتی باید در دوبله آن بدهیم که این حس به مخاطب منتقل شود. حتی میتوان ملیت این کاراکتر را هم متناسب با کشور محل اکران، تغییر دهیم. به این موارد هم فکر کردهایم.
به همین دلیل هم طراحی چهره ستار چندان تفاوتی با کاراکترهای دیگر ندارد؟
ما نمیخواستیم چهره او تفاوت عجیب و غریبی با کاراکترهای دیگر داشته باشد. به همین دلیل در میان ترکیب چهره افغانستانیها هم سراغ قوم هزاره رفتیم که خیلی شبیه ما ایرانیها هستند. کمی سعی کردیم ترکیب چشمهای ستار را به هزارهها نزدیک کنیم اما در عین حال میخواستیم فانتزی و زیبایی کاراکترهای انیمیشنی را هم در طراحی لحاظ کنیم. فکر میکنم در قیاس با انیمیشنهای دیگر، میتوانم بگویم کاراکترهای این انیمیشن، تا حدودی بامزه و دوستداشتنی شدهاند. زیبایی کاراکترها برایمان بسیار حائز اهمیت بود.
در طراحی کلکلها و اختلافات میان کاراکتر ستار و امید صرفا به یک کشمکش بچگانه نظر داشتید یا به چالشها و اختلافات موجود میان جامعه امروز و مهاجران افغانستانی هم نیمنگاهی داشتهاید؟
اگر دقت کرده باشید، در یکی از سکانسها وقتی کاراکتر امید دیر به خانه باز میگردد، پدرش به او میگوید «تو باز هم با این پسره مهاجر بیرون بودی؟» این یکی از کدگذاریهای ما در فیلم ناظر به همین نکته بود. حتی در دیالوگ اولیه فیلم، پدر میگوید «پسره افغانی» که آن را اصلاح کردیم. تلاش کردیم حساسیتها را تا حد امکان کم کنیم، اما به آن اشاره داشتهایم.
حتی میخواستیم این واقعیت را نشان دهیم که این بزرگترها هستند که این جنس اختلافات را به ذهن بچهها منتقل میکنند. بچهها واقعا ذهن پاک و سادهای دارند. اگر بزرگتری پیدا شود و دشمنی با کسی را در ذهن یک بچه، تزریق کند، آن بچه چه واکنشی میتواند داشته باشد؟ به نوعی مخاطب ما در این بخش، بیش از کودکان بزرگترها هستند.
بدنه اصلی داستان «مسافری از گانورا» مربوط به تقابل زمینیها و فضاییها میشود؛ در طراحی این بخش از داستان چقدر وامدار نمونههای خارجی بودید؟
خیلی تلاش کردیم تا جایی که میتوانیم از نمونههای خارجی استفاده نکنیم. نمیخواستیم داستان فیلم کپیبرداری باشد. کمااینکه اکثر داستانهای روایت شده در فیلمهای خارجی با محوریت فضاییها، شباهتهای بسیاری هم به یکدیگر داشتند. از طرف دیگر آنقدر میتوان درباره این موضوع خیالپردازی کرد که بهنظر میرسد بینهایت داستان درباره فضاییها میتوان متصور بود. از گونههای مختلف این موجودات فضایی گرفته تا داستانها و موقعیتهایی که میتوان برای آنها طراحی کرد.
ما تلاش کردیم، روایتمان معطوف به سیارهای باشد که شباهتهایی به زمین داشته است. از همین زاویه تلاش کردیم آنچه در زمین در حال رقم خوردن است را در سیارهای دیگر تصور کنیم. گویی سیاره گانورا، نمودی از آینده زمین است. ابتدا هم حساسیتهایی روی این نگاه وجود داشت.
چه حساسیتهایی وجود داشت؟
بالاخره از منظر نگاه فرهنگی برخی این شباهت را دوست نداشتند. حساسیتهای عجیبی روی این موضوع وجود داشت اما ما دوست داشتیم وارد چنین فضایی شویم. یکی از سوالات از ابتدا این بود که چرا ما این ژانر را انتخاب کردیم؟ ما میدانستیم برای روایت یک داستان خیالی، باید وارد چنین فضایی شویم.
اگر سهیل را وارد چنین چالشهای تخیلیای کردیم، به این دلیل بود که نمیخواستیم خروجی کار یک فیلم معمولی درباره مشکلات یک پسربچه معلول شود. اگر میخواستیم چنان فیلمی بسازیم، احتمالا باید به همان مسائل مربوط به پیادهروها و معابر میپرداختیم. ما اما اصرار داشتیم از این فضاها فاصله بگیریم و به فضای ذهنی سهیل نزدیک شویم. دوست داشتیم نیمه پر لیوان را که مربوط به توانمندیهای انسانها میشود به تصویر درآوریم تا بهخصوص بچهها یاد بگیرند که به تواناییهای خود اتکا کنند و جلو بروند.
شخصیت فضایی ما در این فرآیند تنها نقش کاتالیزور یا سرعتدهنده دارد. حتی به این مورد که در تمام تعقیب و گریزها در فیلم، هیچ خبری از پلیس نیست هم فکر کرده بودیم. میخواستیم یک جهان کاملا فانتزی خلق کنیم تا نشان دهیم اگر بچهها بتوانند از محدودیتهای ذهنی خود عبور کنند، چه کارها که میتوانند انجام دهند.
فکر نمیکنید «مسافری از گانورا» دچار تعدد مضامین و سوژهها شده است؛ از مصائب مهاجران و محیط زیست گرفته تا دانشمندان هستهای و تولید ملی. چه اصراری بود که به همه این موضوعات بپردازید؟
شاید یکی از دلایلش این بود که احساس میکردیم اگر بخواهیم تمام فیلم را حول یک موضوع جلو ببریم، ناگزیر باید به محتوای آن آب میبستیم! البته منکر این نیستیم که شاید میشد یکی دو موضوع را کنار گذاشت اما به دلیل همین تعدد موضوعات مجبور شدیم برخی اطلاعات علمی را از روایت کم کنیم. در روایت اولیه، کاراکتر سهیل خیلی دغدغهها و اطلاعات عملی بیشتری داشت.
خب از آن طرف احساس نکردید اینگونه تراکم موضوع در یک فیلم موجب الکن ماندن آنها میشود؟
معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن استبله این موضوع را قبول داریم. حتی اگر امکان اصلاح مجدد روایت فیلم را داشته باشیم، شاید برخی از این موضوعات را به نفع موضوعات دیگر کمرنگتر کنیم. این جزو اشکالاتی است که آن را میپذیریم. ما نباید در برابر انتقادات مقاومت کنیم چرا که قصد داریم سراغ کارهای بعدی برویم و این مسیر را ادامه دهیم. به همین دلیل معتقدیم مدام باید کار فعلی خود را آنالیز و بررسی کنیم تا ایرادات آن مشخص شود. باید نقاط ضعف خود را هم قبول کنیم.
این انیمیشن تجربه اول ما بود و باید در ادامه کمبودهای خود را جبران کنیم. در عین اینکه میدانیم برای همین کار، افراد بسیار زحمت کشیدهاند و از همه آنها تشکر میکنم. معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن است. بهخصوص از طرف بچههایی که مخاطب پیامهای این فیلم میتوانند باشند. ما میخواهیم به مرحلهای برسیم که حتی بتوانیم در بازارهای بینالمللی رقابت کنیم.
یکی از ایدههای نمادین در فیلم، پوسترهای اتاق سهیل است که در ابتدا شاهد ترکیبی از پوسترهای سوپراستارهای هالیوودی روی دیوار اتاقش هستیم و در آخر ناگهان پوسترهای دانشمندان ایرانی، جای آنها را میگیرد. در طول روایت نشانهای مبنیبر وقوع چنین تحولی در نگاه این کاراکتر نمیبینیم، آیا این مسئله هم به حذفیاتی که به آن اشاره کردید مربوط میشود؟
بله. اساسا ایده پوسترهای فیلم ابتدا با تمرکز بر دانشمندی خارجی بود که به دلیل استفاده از ویلچر خیلی معروف است. ما در استفاده از این نماد، دچار اشتباهات محاسباتی شده بودیم و به همین دلیل مجبور به حذف آن شدیم. سهیل ابتدا همین شخصیت علمی را بهعنوان الگو برای خود انتخاب کرده بود و بهواسطه اتفاقاتی که میافتد، دانشمندان ایرانی را جایگزین او میکند.
چون بخش اول حذف شده، احتمالا این تغییر را بهدرستی مخاطب متوجه نمیشود. سهیل درواقع در میان این دوگانه قرار دارد که آیا باید به سمت دانشمندان و چهرههای علمی برود، یا ابرقهرمانهای هالیوودی؟ سرانجام هم دست به انتخاب درست میزند. بهواسطه آن حذفیات برخی از این نقصانها در نسخه نهایی وجود دارد که آن را میپذیریم و باید در کارهای بعدی آن را اصلاح کنیم.
یکی از نقدها به «مسافری از گانورا» که البته مربوط به همه انیمیشنهای سینمایی ایران هم میشود، فقدان کاراکترهای دختر تأثیرگذار است. چرا فضای انیمیشنهای ما تا این اندازه پسرانه شده است؟
این مشکل مربوط به انیمیشنسازها نیست. ما در این زمینه مشکل ساختاری داریم. به دلیل ممیزیهای موجود، اگر بخواهیم یک شخصیت دختر به داستان اضافه کنیم، با یک دنیا ملاحظات مواجه میشویم که کار را به مراتب برایمان دشوارتر میکند. به قول یکی از دوستان هر گاه در مدارس ما دختران و پسران مختلط حاضر شدند، در انیمیشنها هم میتوانیم کاراکتر دختر و پسر را در کنار هم داشته باشیم!.
این مشکلات بهصورت کلی وجود دارد اما مشخصاً درباره داستان فیلم ما، شرایط بهگونهای بود که اساسا امکان حضور کاراکتر دختر نداشتیم. میتوانستیم یک کاراکتر فرعی و بیخاصیت در نظر بگیریم اما ترجیح دادیم زمانی سراغ یک کاراکتر دختر برویم که بتوانیم عملی قهرمانانه و تأثیرگذار برای او در نظر بگیریم. برای کارهای بعدی، طرحی را در دست داریم که اساسا شخصیت قهرمانش یک دختر است.
کار شما از نظر گرافیک و انیمیت، بهنظر میرسد چندگام از دیگر انیمیشنهای سینمایی این سالها عقبتر است و از نظر کیفی توان رقابت با آنها را ندارد؛ این فاصله کیفی را میپذیرید و فکر میکنید، دلیلش چیست؟
درباره گرافیک «مسافری از گانورا» تا به امروز نظرات متفاوتی داشتهایم و به همین دلیل این نظرات را متناسب با سلیقه افراد میدانیم. در عین حال کیفیت هر پروژهای را متناسب با بودجه و امکانات تولیدش باید سنجید. نه اینکه بخواهم گلهگذاری کنم اما این طبیعی است که پروژهای با بودجه بیشتر میتواند کیفیت بهتری هم داشته باشد.
آنچه امروز در «گانورا» شاهد هستید، محصول تمام بضاعت ما بوده و به جرأت میگویم همین امروز با بودجهای که ما در اختیار داشتیم حتی ۱۰ الی ۱۵ دقیقه از کاری با کیفیت گانورا هم امکان تولید ندارد.
میتوانید بگویید چقدر بودجه صرف این کار شده است؟
خیلی بودجه کمی بود و شاید بتوانم بگویم کمتر از ۲ میلیارد تومان صرف آن شده است. با چنین بودجهای حتی بهترین انیمیشنساز با بهترین تیم همراه هم نمیتواند چنین کیفیتی برای ۹۰ دقیقه به شما ارائه کند. تکتک بچههایی که در این پروژه حضور داشتند، با جان و دل همراهی کردند و انرژی گذاشتند.
به زبان سادهتر، شما توان ارائه کیفیت بهتر را داشتهاید، اما بودجه آن را در اختیار نداشتید.
دقیقاً. بالاخره ساخت یک کار سینمایی متناسب با کیفیت انیمیشنسازی روز دنیا، واقعا بودجه بسیار بالایی نیاز دارد. در اینجا دیگر کیفیت کار مربوط به بودجه میشود و نیروی انسانی چندان مطرح نیست. حتی میتوانم بگویم برخی زیرساختها هم در این زمینه وجود دارد اما تکمیل و استفاده از آنها نیازمند بودجه است.
احتمالا حجم پایین استفاده از موسیقی در کار هم به همین مسئله مربوط باشد. معمولا کارهای کودک بهواسطه موسیقیشان ماندگار میشوند اما «مسافری از گانورا» تنها یک قطعه موسیقی دارد که آن هم کیفیت خیلی پایینی دارد!
بله. در نمونه مشابه برای «پسر دلفینی» فارغ از موسیقی متن فیلم، فقط برای چند ترانه، هزینه مجزایی کردند و از صدای علیرضا طلیسچی استفاده کردند. ما طبیعتا چنین امکانی را در اختیار نداشتیم! اتفاقا درباره آن صحبتهایم داشتیم و واقعا هم بلد بودیم که چه باید بکنیم، اما بودجهاش را نداشتیم. در مجموع اما امروز خوشحالم که با تمام سختیها و کمبودها توانستیم این کار را به سرانجام برسانیم.
این سوال را خیلی صادقانه پاسخ دهید؛ چقدر در فرآیند اکران احساس رقابت با انیمیشن «بچه زرنگ» را دارید که این روزها رکوردهایی را در زمینه اکران انیمیشنهای سینمای جابهجا کرده است؟
از نظر فروش اساسا این دوره، دوره بدی برای فیلمهای غیرکمدی شده است. همه فیلمها تحت تأثیر سانسهای زیاد فیلمهای کمدی، سهمشان از چرخه اکران شکسته و محدود شده است. به تازگی فیلمی به نام «هاوایی» هم به چرخه اکران اضافه شده است که اکران هر فیلمی با این شرایط، به همه فیلمهای دیگر فشار وارد میکند.
سال گذشته اتفاق خوبی که برای «پسر دلفینی» و «لوپتو» افتاد این بود که هم با تراکم فیلم در اکران مواجه نبودیم و هم تنها همین دو اثر کودک روی پرده بود، اما امروز که با هم صحبت میکنیم همزمان ۴ فیلم کودک روی پرده است. در این شرایط خداراشکر با وجود همه کمبودهایی که وجود داشت، فاصله مخاطب روزانهمان با «بچه زرنگ» خیلی کم شده است.
در عین حال شاید از نگاه ما کمی احساس رقابت وجود دارد ولی واقعیت این است که از زاویه نگاه مخاطب بهتر است که دو فیلم همزمان در حال اکران باشد و وقتی از یکی لذت میبرد، گزینه دیگری هم برای تماشا داشته باشد.
در ابتدای گفتوگو اشارهای به ایده شکاف نسلها داشتید. از این منظر احساس نمیکنید برخی جزییات در ترسیم روابط فرزندان و والدین در فیلم، صورت بدآموزی پیدا کرده است؟ بهخصوص در زمینه مسائلی مانند دیر به خانه آمدن بچهها و یا کلکلهای بیش از اندازه کاراکتر اصلی با مادرش.
این نقد از سوی دیگران نسبت به انیمیشنهای دیگر هم مطرح شده و درباره کار ما هم این نکات را مطرح کردهاند اما باید این داستانها را از نگاه کودکان دید. بله ما هم اگر از نگاه خودمان و نسبت به زندگی واقعی بخواهیم قضاوت کنیم، چنین اتفاقی درباره با تأخیر به خانه بازگشتن یک کودک، منطقی نیست اما این یک داستان کودکانه است. بالاخره بخشی از داستان ما در قالب ماجراجویی این بچهها روایت میشود و ما نمیتوانستیم آن را نادیده بگیریم.
در عین حال این نکته هم درست است که پدران و مادران ایرانی ملاحظات خیلی زیادی در این زمینهها دارند. تنها پاسخی که میتوان به این نگرانیها داد، این است که همه اینها قصه و داستان است. دنیای کودکان، واقعا دنیایی متفاوت از ما بزرگترهاست.
درباره حاضرجوابیهای سهیل نسبت به مادرش که دیگر این تفاوت دنیاها موضوعیت ندارد! بهخصوص که امروز جسارت بچهها دربرابر والدین بهگونهای است که بسیاری از خانوادهها با آن چالش دارند. این حاضرجوابی در فیلم شما وجود دارد و تقبیح هم نمیشود!
وقتی از یک روانشناس درباره این موضوع پرسیدم، مجموعه کتابی را به من معرفی کرد که برای کودکان زیر سه سال است و کاراکتر اصلی آن اساسا کارهای اشتباه میکند و بعد در انتها نتیجهگیری میشود که آن کار بد بوده است! آن روانشناس میگفت بچه زیر سه سال، اساسا نتیجهگیری را درک نمیکند و فقط فعل را درک میکند و احساس میکند باید آن کار را انجام دهد.
برای این رده سنی، نکته شما درست است اما برای بچههای بالای سه سال، نتیجهگیری اعمال هم موضوعیت دارد و وقتی کار بدی را از یک کاراکتر میبیند، نتیجه منفی آن را هم درک میکند. ما هم در این بخش، نتیجهگیری را به ذهن مخاطب واگذار کردیم. بهخصوص که در پایان داستان، رابطه این پسر و مادر اصلاح میشود و یکدیگر را در آغوش میکشند. این محبت را تعمدا در انتها به تصویر درآوردیم.