محمد علیزاده فرد کارگردان فیلم کوتاه «شریف» از تجربههای خود در ساخت این فیلم گفت.
به گزارش سینمای خانگی، محمد علیزاده فرد کارگردان فیلم کوتاه داستانی «شریف» که در بخش رقابتی جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارد در گفتوگو با مهر، ضمن اشاره به اینکه از اواسط دهه ۸۰ فیلمسازی را با انجمن سینمای جوانان آغاز کرده است، درباره فعالیت هایش گفت: فیلم بلند «تروا» را در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر داشتم، سینمایی «راحیل» را هم برای سیما فیلم ساختم و در حال حاضر با فیلم «شریف» در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارم. همچنین کار «کمپ ۱۱۶۶» با محوریت مهاجران افغانستانی را با فارابی دنبال میکردم که با تغییر مدیریت در بنیاد فارابی مدتی است، متوقف شده است.
این کارگردان با اشاره به اینکه ایده فیلمنامه را یکی از دوستانش داده است، ادامه داد: محسن مجیدپور ایده را با من در میان گذاشت که آن را دوست داشتم لذا قرار شد مجیدپور تهیه کننده باشد و من هم کارگردانی کنم. محسن مجیدپور نسخه اولیه فیلمنامه را نوشت و من هم آن را بازنویسی کردم. در نهایت با همه سختی ها و اتفاقاتی که افتاد از خروجی کار راضی هستم.
علیزاده فرد با اشاره به اینکه به همراه تهیه کننده لوکیشن هایی در مشهد، قزوین، سمنان و خراسان شمالی را بررسی کرده اند، یادآور شد: فضایی میخواستیم که از نظر جلوه های بصری نو باشد و در عین حال هم مزاحمت بصری کمتر و هم فضای بومی داشته باشد. در نهایت با فیلمبردار و طراح صحنه، روستای کولیوند در فاصله یک و نیم ساعتی از خرم آباد را انتخاب کردیم که در همین محدوده کولیوند لوکیشن های مختلف با فاصله یک ساعت از هم داریم.
وی با اشاره به اینکه روستایی که در فیلم دیده میشود متروکه و خالی از سکنه است، افزود: زندگی جاری روستا در فیلم «شریف» را خودمان شکل دادیم و حتی قبرستانی را که در فیلم دیده میشود، خودمان ساختیم. همچنین مشکلاتی در روند تولید داشتیم نظیر اینکه در حین پروژه، سگ یکی از عوامل گروه را گاز گرفت و او مجبور شد واکسن هاری بزند. در حالی که پزشک گفت اگر ۲ ساعت دیرتر میرسید، ممکن بود فوت کند.
این فیلمساز با اشاره به دور بودن گروه فیلمبرداری از مرکز استان درباره انتخاب بازیگران توضیح داد: برای بازیگران غیر اصلی از هنرورهای بومی بهره گرفتیم و سعی کردیم بین بازی ها هارمونی وجود داشته باشد. برای نقش شریف اولین گزینه من مجید پتکی بود که او هم فیلمنامه را دوست داشت و ایفای نقش را قبول کرد اما چون ضبط ما شهریور ۱۴۰۱ و همزمان با سریال «آکتور» بود وی زمان محدودی آفیش شد و سریع تر پلان های مربوط به او را ضبط کردیم، همچنین از قاب های چند لایه برای بهتر شدن جلوه های بصری استفاده کردیم.
وی با اشاره به اینکه این فیلم از سختترین تجربیاتش تا امروز بوده است، درباره دغدغه اش مبنی بر درگیر کردن ذهن مخاطب گفت: سینما را چیزی بیشتر از همراهی مخاطب و درگیری مخاطب با فیلم نمیدانم. معتقدم مهمترین موارد ایجاد سوال، معما و تعلیق است و اگر تاکنون در جشنواره بازخوردهای خوبی گرفته ایم به واسطه همین درگیر کردن ذهن مخاطب بوده است.
در خلاصه داستان فیلم آمده است: «شریف» گورکن روستا است اما هر زمان قبری در قبرستان حفر می کند در روستا اتفاقاتی رقم می خورد …
دیگر عوامل این فیلم عبارتند از تهیه کننده: محسن مجیدپور، نویسنده: محسن مجیدپور، محمد علیزاده فرد، مدیر فیلمبرداری: هاشم مرادی، طراح صحنه: رسول علیزاده، مدیر صدابرداری: وحید رضویان، تدوین: سیاوش کردجان، صداگذاری: رامین ابوالصدق، بازیگران: مجید پتکی، مریم ماهانی، یاسین طلوعی، فرحناز فزون خواه، مهتاب شهریاری، اکبر مددی مهر.
امین میری بازیگر سینما درباره تجربه حضور در فیلمهای کوتاهی که در جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته است، به ارائه توضیحاتی پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی، امین میری بازیگر سینما و تئاتر که در فیلم کوتاه «لمس» به کارگردانی و تهیهکنندگی بردیا دیانت که در چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران حضور دارد، نقش آفرینی کرده است درباره تجربه کار با یک کارگردان فیلم اولی به مهر گفت: جوانانی که تازه در مقام کارگردان در سینما ظاهر میشوند، جسارتی دارند که در آثار فیلمسازان اسم و رسم دار کمتر قابل مشاهده بوده و این جسارت جذاب و دیدنی است. حتی در سینمای بلند نیز کارگردانانی که فیلم اول خود را میسازند جسارت بیشتری در ساخت دارند اما متاسفانه این جسارت در آثار بعدی آنها کمتر دیده میشود. این جسارت در بردیا دیانت نیز دیده میشد و همین نکته کار با او را برای من جذاب کرد. البته که فیلمنامه «لمس» نیز بسیار خوب و دقیق بود.
این بازیگر در پاسخ به این پرسش که چه ویژگی در فیلمنامه این اثر وجود داشته که تصمیم به بازی در آن گرفته است، بیان کرد: مکر، کلاشی و دروغی که در طول تاریخ وجود داشته است و امروز نیز در روابط افراد وجود دارد و در آینده نیز شاهد این دروغ و ابهام خواهیم بود، باعث شد به بازی در این اثر که تلفیق تاریخ را با زندگی امروز نشان میدهد، ترغیب شوم.
بازیگر فیلم سینمایی «بدون قرار قبلی» عنوان کرد: من فیلم دیگری نیز با نام «بازسازی» به کارگردانی علی توکلی در این دوره جشنواره دارم که این اثر نیز کار خوبی از آب درآمده است اما به هر حال هر کاری نقاط ضعف خود را دارد. در این دوره از جشنواره تنها توانستم چند فیلم ببینم اما با این حال، آثار حاضر در جشنواره، رشد رو به جلویی نسبت به آثار دیگر دورههای گذشته جشنواره داشته اند که این اتفاق بسیار خوشحال کننده است.
وی افزود: البته سوالی که برای من ایجاد شد، این است که در جشنوارهای که ماهیت آن بروز و ظهور استعدادهای جوان و تازه است، چگونه بخشی با عنوان «استعداد نو» داریم؟ مگر این جشنواره برای جوانان مستعد و نوظهور نیست؟ از دید من این تصمیمگیری شاید کمی عجیب باشد.
امین میری در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره ایفای نقش در فیلم های کوتاه یادآور شد: برای من بازیگری جذاب است، حالا میخواهد این اثر کوتاه باشد یا بلند. البته باید بگویم فیلمنامه و کاراکتری که به من پیشنهاد میشود، اهمیت بسیار زیادی در پروژههایی که در آنها حضور پیدا می کنم، دارد اما ترجیحی میان یک فیلم کوتاه و یا یک اثر سینمایی بلند در من وجود ندارد.
وی ادامه داد: ساخت فیلم کوتاه از نگاهی کار سختی است و در نگاهی دیگر شاید کار سادهای به نظر برسد. از آنجایی که قرار است قصهای در زمانی کوتاه به درستی روایت شود، ساخت آثار کوتاه را دشوار میکند و البته کاهش اشتباهات در ساخت آثار کوتاه از نکاتی است که فیلم کوتاه را سادهتر نشان میدهد.
بازیگر فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» با اشاره به اینکه با توجه به هزینههای امروز ساخت فیلم کوتاه نیز به شدت سخت شده است، درباره عملکرد فیلمسازان جوانی که در این حوزه فعالیت میکنند، عنوان کرد: باید بگویم نبوغ و خلاقیت در آثار کوتاهی که پیشتر ساخته میشد، بیشتر قابل مشاهده بود به عنوان مثال در فیلمهای شهرام مکری و … عبور از کلیشههای موجود و رسیدن به الگوهای جدید مشهود بود اما در این سالها فیلمسازان کمتر سراغ کارهای متفاوت میروند و ترجیح میدهند طبق الگوهای ثابتی که وجود داشته و دارد، عمل کنند. شاید علت این انتخابها نیز کم ریسک بودن این مسیر باشد.
وی متذکر شد: فیلمسازی کوتاه به گونهای در حال پیش رفتن است که کارگردانها با ساخت آثار کوتاه صرفاً میخواهند نشان دهند توانایی کارگردانی و ساخت آثار بلند سینمایی را دارند. اتفاقی که باعث شده ساخت آثار بلند یک امتیاز به شمار برود و این از تفاوت نگاهی است که به آثار بلند و کوتاه وجود دارد. به نوعی ساخت یک اثر کوتاه برای یک فیلمساز آثار بلند حرکت رو به جلویی محسوب نمیشود و ساخت یک اثر بلند برای فیلمسازان آثار کوتاه حرکت رو به رشد و مثبتی است. این تفاوت نگاه باعث میشود که فیلمسازان بیشتر به دنبال اثبات خود برای ساخت آثار بلند سینمایی باشند و کمتر به دنبال تغییر الگوهای ثابت بروند.
امین میری در پایان درباره تازهترین پروژههایی که در آنها حضور دارد، بیان کرد: به تازگی در یک فیلم سینمایی حضور داشتم که به روزهای پایانی فیلمبرداری آن نزدیک میشویم و همچنین به زودی در یک سریال که برای شبکه نمایش خانگی است، مقابل دوربین میروم. اطلاعات تکمیلی این ۲ اثر به زودی اعلام میشود.
فریدون جیرانی گفت: هر کجا دموکراسی نهادینه شده باشد، سینمای کوتاه مستقلتر است. با این حال فستیوالها در همه جای دنیا خطدهی دارند.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا جلسه نقد پلاس در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران با حضور فریدون جیرانی سینماگر پیشکسوت و امیر قادری منتقد سینما و با اجرا و کارشناسی میثم کریمی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه فریدون جیرانی کارگردان و منتقد سینما بیان کرد: فیلم کوتاه در ایران سابقه زیادی دارد از زمانی که دوربینهای هشت میلیمتری وجود داشت ساخت فیلم کوتاه هم در جریان بود چون دوربین به یکباره به تمام ایران رفت، یک سری نسل جدید که از سینمای حرفهای راضی نبودند به سمت این دوربینها جذب شدند و ایدههای کوتاه را به فیلم تبدیل کردند. زمانی که تلویزیون ملی ایران در سال ۴۶ فعالیت داشت آن موقع فیلم کوتاه ۱۶ میلیمتری مستند و… به نمایش گذاشته میشد اما دوربین ۸ میلیمتری جوانهای بیشتری را به خود جذب کرد. کیانوش عیاری فیلم خوب «آن سوی آتش» را اول به صورت فیلم کوتاه ساخت. حسن بنی هاشمی در جنوب فیلم ساخت و… پس فیلم کوتاه زمینهای برای تجربه آزمایی شد و ما فهمیدیم که در دنیا هم اینچنین است. بعدا هم که فستیوال فیلم کوتاه راه افتاد بچههای فیلم کوتاه آمدند، بچهها از کشورهای مختلف با هم آشنا شدند، دنیای فیلم کوتاه شناخته شد و به تدریج این دنیا ادامه پیدا کرد. همان زمان مهمترین ویژگی فیلم کوتاه استقلال فکری بود؛ با آنکه که تلویزیون سرمایه در اختیار فیلمسازان میگذاشت اما بچهها استقلال فکری داشتند، از یک جایی به بعد در همان دوره استقلال فکری آرام آرام کمتر شد چون فکر میکردند باید سینمای آزاد را کنترل کنند.
جیرانی توضیح داد: از ابتدا وزارت فرهنگ سختگیرانه برخورد میکرد از سال ۵۷ به بعد هم داستان تغییر کرد چون تلویزیون بعد از انقلاب به دنبال سینمای آزاد نرفت، بعد از انقلاب هم سینمای آزاد دیگر رنگی نداشت چون پیشتر سرمایهگذارش تلویزیون بود که بعدش از سینمای آزاد حمایت نکرد. از همان موقع سینمای کوتاه راه افتاد.
این کارگردان مطرح کرد: روز گذشته در پیچینگ سناریوهایی از بچهها را دیدم که خوشبختانه شعاری نبود و پروپاگاندا نمیکردند، ایدهها بسیار تازه و جذاب بود و این موضوعات برای من جذابیت داشت.
جیرانی درباره فیلمهای کوتاه گفت: من خیلی کم فیلم کوتاه دیدهام و نمیتوانم درباره آنها قضاوتی داشته باشم، من هیچوقت ندانسته حرفی نمیزنم البته یک دوره کوتاهی چند سناریو از بچهها خواندم و به نظرم بد نبودند. یادم است در سال ۶۲ و ۶۴ فیلمهای هشت میلیمتری نمایش داده میشد در آن سالها زمانی که حاتمیکیا هنوز حاتمیکیا نشده بود فیلمی از او به نام «صراط» که درباره یک جانباز جنگی بود، دیدیم که بسیار جذاب بود و علاقهمند شدیم که فیلم بعدی حاتمیکیا را سال بعد ببینیم چون فیلم کوتاهش بسیار درخشان بود. آقای ملاقلیپور هم فیلم کوتاه داشت، فیلم کوتاهی از شمقدری هم دیدم، اما خاطرهای که در ذهن من مانده مربوط به همان «صراط» است که اولین فیلم حاتمیکیا بود.
وی درباره جایگاه سینمای کوتاه در دنیا گفت: سینمای کوتاه در همه جای دنیا جایگاه خود را دارد، سینمای کوتاه خودش هویت مستقل خود را دارد و پلکان بودنش مطرح هست و در ایران همان پلکان بودنش بیشتر به درد خورده است، فیلم کوتاه در ایران به نظرم هیچوقت کامل مستقل نشده چون همیشه نظارتی بر آن بوده و هویت آن را دچار اختلال کرده اما سکویی برای پرواز خیلی از فیلمسازان بوده است. من البته آن را ندیدهام خیلی دوست داشتم فیلمهای کوتاه بچههایی را که اول به حوزه آمده بودند، ببینم اما متاسفانه نشد.
این فیلمساز درباره مقایسه ایران و اروپا بیان کرد: مقایسه ایران و اروپا یک شوخی است، فیلم کوتاه آنجا درآمد دارد اما در ایران مناسبات آن کشورها را ندارد. در اروپا دولت نقش موثری دارد اما جبههبندی ندارد عرصه فرهنگ مستقل از سیاست است اما در ایران چنین نیست سیاست در فرهنگ دخالت داشته است.
کارگردان «مرگ تدریجی یک رویا» اظهار کرد: بازیگری که به اصطلاح وزن دارد چه در کار کوتاه چه در کار بلند، تاثیرش را میگذارد. مثلا اگر مشهورترین بازیگر به یک فیلم بیاید با خودش وزن و تجربه میآورد و حتی روی کارگردانان حرفهای هم تاثیر میگذارد و ممکن است فیلم را در جاهایی برای خودش کند اما این همیشه یک فرمول نیست ممکن است یک کارگردان خلاق باشد و او را به نگرش خودش دربیاورد اما هیچ اشکالی ندارد بازیگر روی فیلم تاثیر بگذارد چون به هر حال او باعث میشود فیلم تو بهتر شود.
وی درباره نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مسیر سینما توضیح داد: کانون در آن دوره کمک کرد که ایدههای تازه و نگرشهای تازه در بطن سینمای حرفهای که به تفکر خاص محدود بود ورود پیدا کند و عدهای بتوانند ایدههای خود را مطرح کنند که نمیتوانستند در سینمای حرفهای بسازند کانون یک دوره درخشان از سال ۴۵ تا ۵۳ دارد.
کارگردان «خفهگی» خطاب به فیلمسازان توضیح داد: اینکه میگویند فیلم را فیلمبردار یا بازیگر ساخته درست نیست چون فیلم از ذهن کارگردان بیرون میآید و عوامل فیلم را تکمیل میکنند اما فیلم از آن آنها نیست. فیلم از آن ، ذهن خلاق فیلمساز است خیلی از فیلمبرداران در گذشته میگفتند ما فیلم را ساختیم اما بعداً همان فیلمبردار کارگردان شد و گند زد، آدمهای فنی نمیتوانند خلاقیت به خرج بدهند خلاقیت برای کارگردان است. اگر کارگردان خلاقیت نداشته باشد فیلم با یک بازیگر یا فیلمبردار خوب هم درنمیآید.
جیرانی عنوان کرد: در اروپا مدیریت فرهنگی به این شیوه نیست که با رفتن یکی مدیریت فرهنگی تغییر کند، مدیریت فرهنگی در آنجا مستقل است. اروپا یک دموکراسی نهادینه دارد، در حالیکه در کشور ما نهادینه نشده است. هر کجا دموکراسی نهادینه شده باشد، سینمای کوتاه مستقلتر است. به هر حال فستیوالها در همه جای دنیا خطدهی دارند اما خط دهی سینمای اروپا مبتنی بر فضای جامعه اروپاست. البته آنها هم حذف میکنند اما میزانی که ما حذف میکنیم بیشتر است.
این کارگردان مطرح کرد: حوزه هنری، تلویزیون، ارشاد و همه نهادها باید با هم هماهنگ شوند تا به سینمای کوتاه در همه جای ایران کمک کنند. یعنی قواعدی برای پرداختها داشته باشند و من جوان فیلمساز بدانم که اگر فیلم کوتاه میسازم میتوانم زندگیم را بچرخانم و سلیقه ها نمیتواند همه چیز را دستخوش تغییرات کند.
وی گفت: در ایران مدیریت فرهنگی دائمی نیست یعنی اگر امروز تصمیمی بگیرند فردا ممکن است با دیدن انتقادات تصمیمات را عوض کنند. در دنیا اصول کلی دارند و سر همان اصول کلی دعوا میکنند اما ما بر سر نکات جزیی هم گاهی مساله داریم.
قادری: متوسطها زیاد شدهاند
سپس امیر قادری درباره تفاوت نقد فیلم کوتاه و بلند اظهار کرد: در دهه ۸۰ فیلم کوتاه را زیاد دنبال میکردم. خاطرم هست در اوایل دهه ۸۰ در جشنواره فیلم کوتاه تهران به دنبال استعداد بودم. یادم است «طوفان سنجاقک» آقای مکری را دیدم و خیلی خوشم آمد. قبلا ماجرا چنین بود که کلی فیلم کوتاه بد داشتیم و سه فیلم بالاتر از متوسط داشتیم. در حال حاضر کلی فیلم متوسط داریم اما فیلم بالا و پایین متوسط کمتر داریم این از یک نظر کار فیلمسازان را دشوار میکند انگار به لحاظ فنی همه بلدند کار را درآوردند، در نتیجه کلی فیلم خوب داریم که تدوین، فیلمبرداری، بازیگری خوب دارند و حرفهای ساخته میشوند اما فیلم بالای متوسط چندان نمیبینیم. قبلا اینچنین بود که کمتر فیلمسازی را میدیدم که بخواهد خودش رااثبات کند و بگوید من میتوانم فیلم بلند بسازم الان ما کلی فیلم متوسط داریم که نمیتوانند یک کارگردان خوب را پرزنت کنند. پیشنهاد من این است که فیلمها شخصی شود، سعی کنید قلاب ارتباط با تماشاگر را بیندازید. بزرگترین نقطه ضعف فیلمهای فعلی را همین میدانم. فیلم کوتاه باید چک بزند اما خیلی از فیلمها آن چک را ندارد.
قادری مطرح کرد: من ۶ فیلم کوتاه در سانس قبلی دیدم که همه در زمینههای فنی اشکالی نداشتند اما هیچکدام هم فیلمی نبودند که بگوییم اگر کارگردانش فیلم بلندش را بسازد غوغا میکند. انگار تعداد افراد متوسط بیشتر شده است.
جیرانی اظهار کرد: انگار در کل دنیا آدمها متوسط شدهاند؛ هم در عرصه سیاست هم در عرصه هنر.
قادری هم گفت: سعید روستایی را با استعدادترین فیلمساز ۱۰ سال اخیر میدانم اما فکر میکنم از ابتدای کار، یک هاله تبلیغاتی مشخصی اطرافش بود که من دلیلش را نمیدانم. از او یک فیلم کوتاه دیدم که به نظرم شایسته آنهمه تعریف نبود ولی همان موقع هم دکوپاژ و… خوبی داشت.
وی با اشاره به اینکه رضا نجاتی فیلمهای کوتاه خوبی میساخت اما فیلم بلندش چندان خوب نشد، گفت: فیلم «جنگل پرتقال» را هم سال گذشته دیدم که به نظرم مشخص است در وهله اول فیلمساز منظم و کوشایی است و روی تمام فیلمنامهاش کار کرده است.
وی ادامه داد : خطری که فیلمسازی کوتاه را تهدید میکند این است که فکر میکنند میتوانند ایده فیلم کوتاه خود را بسط بدهند. تماشاگری که فیلم بلند را میبیند دلش میخواهد سفری را تجربه و مسیری را طی کند. در فیلمسازان کوتاهی که وارد سینمای بلند شدند این مشکل وجود دارد که فکر میکنند آن تجربه کوتاه برای تماشاگر کافی است در حالی که اینچنین نیست.
قادری بیان کرد: با توجه به درآمد و شرایط اجتماعی باید بپذیریم که به هر حال فیلمسازان کوتاه به فکر ساخت فیلم بلند خود باشند. به هر حال فیلم کوتاه حیطه خالصتری است.
جیرانی درباره سینمای آزاد هم گفت: در سالهای ۴۹ تا ۵۲ ما فیلمنامه به جایی نمیدادیم و هیچ ممیزی نبود تا سال ۵۳ و از سال ۵۳ به بعد با فیلم «آن مرد اسب دارد» و «گوزنها» این اتفاق افتاد.
قادری درباره وضعیت فیلم کوتاه هم مطرح کرد: همانطور که تعداد متوسطها زیاد و تعداد غولها کم میشود نشانه توسعه پیدا کردن یک کشور است کلا دنیا بعد از دهه ۱۹۹۰ انگار خودش دارد جلوی دیوانهها و خط شکن ها را میگیرد انگار دنیای آدمهای متوسط است، انگار دیگر یک پدیده دیوانه وار نمیبیند و انگار دنیا همین را میخواهد. دنیا انگار گاهی نگران بالا رفتن استانداردهاست چون ذهن مخاطب را به جایی میبرد که ۵۰ درصد محصولات را کنار بگذارد. این وضعیت در ادبیات، سینما و … هم وجود دارد. انگار ما الان داریم آخرین بقایای دهه۱۹۹۰ را مصرف میکنیم امیدوارم ایران که درگیر بازار جهانی نیست مبتلا به این مشکلات نشود. ضمن اینکه من از کار فیلمسازان زن تعجب کردم، چون پیش از این فیلمسازی به دلیل اینکه کار یدی است یک حرفه مردانه شناخته میشد اما فیلمهای خانمها را که دیدم به لحاظ مدیریت صحنه، کار فنی، کار اجرایی بسیار خوب بودند.
جیرانی هم عنوان کرد: فیلمهایی که در پاتوق فیلم کوتاه دیدم و ۶ فیلمنامهای که در پیچینگ دیدم، فیلمها ایدئولوژیکی نبودند در شرایطی که مدیریت فرهنگی میخواهد سینما را ایدئولوژیک کند اما بچههای فیلم کوتاه اینچنین نیستند. امیدوارم فیلمسازان سینمای کوتاه استقلال فکری خود را حفظ کنند و آنچه که در جامعه میبینند در فیلم خود منعکس. ما نیاز داریم جامعه امروز در سینمای ما باشد. از همه فیلمهایی که در پاتوق دیدم خوشم آمد و نسلی را دیدم که از ایدئولوژی عبور میکند. توصیه میکنم فیلمهای کیارستمی را ببینید من دوباره دارم «کلوزآپ» و «طعم گیلاس» را میبینم. به نظرم در دورهای سینمایی داشتیم که بینظیر بود مثلا افتتاحیه «دندان مار» بینظیر بود. پس من شروع کردهام به تماشای دوباره فیلمهای کیارستمی و لذت میبرم. به شما میگویم هم پا به پای فیلمهای خارجی که خوب هستند فیلم ایرانی هنری خوب ببینید.
قادری هم گفت: بزرگترین مشکلی که دارم با این طبقهبندی فیلم هنری و تجاری است. فیلمسازانی که فیلمهای هنری خوبی ساختهاند اتفاقا در ابتدا خیلی کلاسیکباز بودهاند.
چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار امروز ۲ آبان ۱۴۰۲ با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان میدهد.
دبیر چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با بیان توضیح درباره برخی حاشیههای جشنواره گفت: اگرچه تقارن جشنواره با جنایتهای رخ داده در غزه و قتل داریوش مهرجویی نگرانیهایی را از جهت مساعد بودن فضا برای دیدن فیلمها ایجاد کرد، اما استقبال مخاطبان از جشنواره بسیار دلگرمکننده بود.
به گزارش سینمای خانگی، مهدی آذرپندار با نزدیک شدن به پایان جشنواره چهلم فیلم کوتاه تهران به ایسنا گفت: خوشبختانه جشنواره امسال با استقبال پرشوری مواجه شده است. البته مقارن شدن جشنواره با ماجرای غزه و قتل آقای مهرجویی در ابتدا نگرانی هایی را برای ما ایجاد کرد. جشنواره دو روز پس از حمله رژیم صهیونیستی به بیمارستان غزه و یک روز پس از تشییع آقای مهرجویی آغاز شد و در ابتدا با فضای سنگینی همراه بود. وقتی مهمانان و شرکتکنندگان روحیه خوبی نداشته باشند به طور طبیعی تعامل مشکل میشود، با این حال استقبال از فیلمها آنقدر خوب بود و سالنها بخصوص برای فیلمهای داستانی چنان پر از جمعیت شدند که از همان سانس دوم مجبور شدیم سالنهای دیگری را برای نمایش در نظر بگیریم.
وی با اشاره به اینکه تا الان (یکم آبانماه) بیش از پنج هزار بلیت فروخته شده، ادامه داد: بخش داستانی جشنواره همیشه پرطرفدار بوده ولی امسال بعد از چند سال که جشنواره در دوران کرونا با شرایطی متفاوت برگزار میشد یا به دلیل ممیزی و هنگام اعلام اسامی فیلمها دچار حاشیه میشد، یا حتی برخلاف سال گذشته که اتفاقات و التهابات بر جشنواره سایه انداخته بود، جشنواره امسال با آرامش برگزار شد.
دبیر جشنواره و مدیرعامل انجمن سینمای جوانان درباره فیلم «مدیر مدرسه» که با توجه به روایت داستانی از ناآرامیهای سال گذشته و اینکه سازندهاش از مدیران انجمن سینمای جوانان و دستاندرکاران جشنواره بوده، به یکی از حاشیههای جشنواره امسال تبدیل شد، گفت: درباره این فیلم به طور مشخص بگویم که کاملا خارج از انجمن تولید شده و کارگردانش (میکائیل دیانی) در حال حاضر و به طور رسمی مسئولیتی در هیچ کدام از کمیتههای جشنواره ندارد. نکته مهم این است که تمام تلاش ما در انجمن این بوده، کسانی که مسئولیت میگیرند با حوزه فیلمسازی و سینما آشنا باشند و طبیعتاً بسیاری از آنها دوست دارند کار خود را در سینما ادامه دهند؛ پس وقتی آنها بخواهند فیلم بسازند ما باید تصمیم بگیریم که چه کنیم. آیا باید آنها را کنار بگذاریم یا اینکه به شکلی دیگر عمل کنیم؟ به نظر ما راه حل این بود که بین انجمن و جشنواره تفکیک قائل شویم چون انجمن خودش بزرگترین تولیدکننده فیلم کوتاه است و هر سال تقریبا ۳۰ فیلم از این انجمن به جشنواره راه مییابند. اگر این تفکیک را قائل نباشیم، اینجا هم شائبه پیش می آید که شاید انجمن با فیلمهای خودش مهربانتر رفتار کند. اما جشنواره هیأت انتخاب و هیأت داوری دارد که ساز و کار آن با شوراهای انجمن متفاوت است. همین امسال فیلمهایی را در جشنواره داریم که در شوراهای انجمن رد شدند ولی هیأت انتخاب جشنواره آنها را پذیرفت، بنابراین اگر این تفکیک را بین جشنواره و انجمن قائل شویم این مسائل حل میشود.
آذرپندار یادآوری کرد: سال گذشته هم مدیر بینالملل انجمن در جشنواره فیلم کوتاه تهران حاضر بود و حتی جایزه همه گرفت.
او در پاسخ به اینکه آیا فیلمهای سیاسی دیگری هم به دبیرخانه جشنواره رسیده بودند، گفت: امسال چند فیلم دیگر هم بودند که مثلاً در مورد حادثه شاهچراغ یا حوادث سال گذشته ساخته شده بودند. این فیلمها یا نگاهی نزدیک به مواضع نظام داشتند یا منتقد بودند؛ برخی واضح و شفاف به ماجراها پرداخته بودند برخی هم تلویحی ولی از بین همه آنها، فیلم «مدیر مدرسه» توسط هیأت انتخاب به جشنواره راه یافت.
دبیر جشنواره فیلم کوتاه تهران در پایان در پاسخ به اینکه در بین این فیلمها آیا اثری بوده که به دلیل ممیزی کنار گذاشته شده باشد؟ گفت: در بخش داستانی و تجربی و پویانمایی خیر و دقیقا فهرستی که هیأت انتخاب به ما داد، در جشنواره نمایش داده شده است اما در بخش مستند فیلم حذف شده داشتیم که البته سالهای گذشته معمولاً تعداد حذفیها خیلی بیشتر بود.
نامزدهای چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در رشتههای مختلف معرفی شدند.
به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، اسامی نامزدهای چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در بخشهای مختلف به شرح زیر اعلام میشوند:
بهترین فیلم پویانمایی
فاطمه احمدی و انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر اراک برای فیلم «حفره بعدی»
فاطمه جعفری و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای فیلم «ده سالگی»
زهرا خورشیدی، مهدی رنگرز و حمیدرضا مزرعه خطیری برای فیلم «متورم»
توضیح: این جایزه به صورت مشترک به کارگردان و تهیهکننده حقیقی اثر اهدا میشود.
بهترین فیلم مستند
فاطمه مرزبانی و سازمان صدا و سیما برای فیلم «دیوارههای مرز»
بهنام بیرُموند و مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی برای فیلم «دفک»
هادی شریعتی و حسین فتحاللهی برای فیلم «سایه سلطان» توضیح: این جایزه به صورت مشترک به کارگردان و تهیهکننده حقیقی اثر اهدا میشود.
بهترین کارگردان فیلم تجربی
مازیار کاظمی و محمدرضا کاظمی برای فیلم «لطفا خمیازه نکشید»
رضا دانشپژوه برای فیلم «حجم تراکم»
کیان زمانی برای فیلم «اشعه جاز»
محمد کچویی برای فیلم «پا د بوره»
بخش سینمای ایران
چهره برگزیده بهترین دستاورد هنری (در بخشهای طراحی صحنه و لباس، چهرهپردازی، موسیقی، طراحی جلوههای ویژه و بازیگری)
مهدی حسینی و سروش امیرآبادیزاده برای طراحی جلوههای ویژه بصری فیلم «یوفو»
محمدرضا سامیان برای بازی در فیلم «بازسازی»
امین جهانی برای طراحی صحنه و لباس فیلم «خودکشی به سبک نیچه»
بختیار پنجهای برای بازی در فیلم «خودکشی به سبک نیچه»
بهترین صدای فیلم
علیرضا نویننژاد صدابردار و حسن مهدوی صداگذار فیلم «روزی روزگاری سینما»
سامان شهامت صدابردار و بهنیا یوسفی صداگذار فیلم «تاکسیدرمیست»
اسماعیل سلطانی صدابردار و علیرضا علویان صداگذار فیلم «زنان لَجمن»
حامد حسینزاده صدابردار و زهره علیاکبری صداگذار فیلم «تکان» توضیح: این جایزه به صورت مشترک به صدابردار و صداگذار اثر اهدا میشود.
بهترین تدوین
مجتبی احسانی برای فیلم «خوانا بنویسید»
حمید نجفیراد برای فیلم «خودکشی به سبک نیچه»
مصطفی ربانی برای فیلم «روزی روزگاری سینما»
فؤاد تقیزاده برای فیلم «مدیر مدرسه»
مهدی حسینی برای فیلم «یوفو»
بهترین فیلمبرداری
علی حسینزاده برای فیلم «بازسازی»
کیوان شعبانی برای فیلم «خوانا بنویسید»
بهروز بادروج برای فیلم «خودکشی به سبک نیچه»
حامد حسینی سنگری برای فیلم «قوتار»
علی طالبی برای فیلم «یوفو»
پویان آقابابایی برای فیلم «مدیر مدرسه»
بهترین فیلمنامه اقتباسی
محمدرضا مرادی و گلسا غفاری برای فیلم «افسانه کوه ننوک»
پیام کردستانی برای فیلم «خودکشی به سبک نیچه»
مرتضی علیزاده برای فیلم «خوانا بنویسید»
بهترین فیلمنامه
زهرا ترکمنلو برای فیلم «صونا»
محمد منصوبی برای فیلم «مدیر مدرسه»
بهروز شمشیری برای فیلم «نیمکت»
فاطمه باقری برای فیلم «جاذبه غیرنیوتونی»
بهترین کارگردان فیلم داستانی
حمید حسینی و مهدی حسینی برای فیلم «یوفو»
پیام کردستانی برای فیلم «خودکشی به سبک نیچه»
علی توکلی برای فیلم «بازسازی»
علی علیزاده برای فیلم «قوتار»
محمد علیزادهفرد برای فیلم «شریف»
بهترین فیلم در بخش سینمای ایران
مهدی حسینی، حمید حسینی و انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر بیرجند برای فیلم «یوفو»
پیام کردستانی و بهمن رضایی برای فیلم «خودکشی به سبک نیچه»
مجتبی آرشنیا برای فیلم «جاذبه غیرنیوتونی»
علی علیزاده، میثم جمالی و فریما خلیلی و انجمن سینمای جوانان ایران- دفتر تهران برای فیلم «قوتار»
محسن مجیدپور، انجمن سینمای جوانان ایران، موسسه آوینی و مرکز هنری رسانهای نهضت برای فیلم «شریف»
توضیح: این جایزه به تهیهکننده حقیقی اثر تعلق میگیرد.
چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران تا ۲ آبان ۱۴۰۲ در حال برگزاری است.
نامزدهای چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در رشتههای مختلف بخش مسابقه سینمای بینالملل معرفی شدند.
به گزارشسینمای خانگی از ستاد خبری چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، اسامی نامزدهای چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران در بخش بینالملل به شرح زیر اعلام میشوند:
نامزدهای بهترین فیلم داستانی بخش بین الملل
مسعود محمدی تاکامی و مهیار صیفوری برای فیلم «آلفا» از ایران
حسن حکمت روش برای فیلم «همه چیز به نظر آقای کاف بستگی دارد» از ایران
بسیل وولمین برای فیلم «کمحرفها» از فرانسه
نامزدهای بهترین فیلم مستندبخش بینالملل
«برلین کوچک» به کارگردانی کیت مک مولن از فرانسه
«دیروز امروز فردا» به کارگردانی اورهان دده از ترکیه
«میراث باد» به کارگردانی نسیم سهیلی از ایران
نامزدهای بهترین فیلم تجربی بخش بینالملل
«اکنون» به کارگردانی یو یوان از چین
«خدایان -۱» به کارگردانی مارکو کینگ از آفریقای جنوبی
«جریان» به کارگردانی هیرویا ساکورای از ژاپن
نامزدهای بهترین فیلم پویانمایی بخش بینالملل
«وقتی جنگ تمام شود» به کارگردانی سیمون ماسی از ایتالیا
«سوروایکا» به کارگردانی ولاد ایلیچویچی، رادو سی پاپ از رومانی
«سگ چشم سیاه» به کارگردانی الساندرو سینو زولفانلی از ایتالیا
چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران امروز ۲ آبان ۱۴۰۲ با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان میدهد.
سینماگر مطرح روس با اشاره به آثار مجید مجیدی گفت: به عنوان یک فرد مسیحی پاسخ بسیاری از سوالهایم را از فیلم «محمد رسولالله» این کارگردان گرفتم و مهمترین چیزی که از این فیلم برداشت کردم عشق بود.
به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، مستر کلاس «سینمای حقیقت جویان» از نشستهای تخصصی «۴۰-۲۰» جشنواره در ارتباط تصویری با نیکیتا میخالکوف کارگردان مطرح سینمای روسیه شامگاه دوشنبه- یکم آبان ماه- در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
در ابتدای این نشستنیکیتا میخالکوف اظهارداشت: در ابتدا بگویم اگر نسبت به متریال فیلمتان سخت گیر باشد فیلم ساختن سخت میشود اما باعث میشود شما هم همراه با آن بزرگ شوید. در غیر اینصورت گاهی ممکن است سینما، اتفاقاتی را ناشی کم کاری شما بداند و برای شما جای جبران باقی نگذارد.
وی گفت: فیلم کوتاه مانند مکتبی است که در آن یاد می گیرید در زمان کوتاه چگونه یک داستان بگویید و آن را تمام کنید. این را هم در نظر داشته باشید همه کارگردانهایی که توانایی ساخت فیلم بلند دارند نمیتوانند فیلم کوتاه بسازند مخصوصا کسانی که سریال میسازند.
میخالکوف افزود: برای برخی فیلمسازی، فقط شغل و محل درآمد است اما برای برخی هنر است و به هنر باید طور دیگری نگاه کرد. میتوان گفت سینما یک موجود زنده است و وقتی به سینما به عنوان یک موجود زنده و با عشق و محبت نگاه کنید در ادامه آن هم به شما اینگونه جواب میدهد.
این کارگردان روسی بیان کرد: شرایط بسیاری برایم پیش آمده که همزمان کارگردان یک کار هستم، سناریوی آن را نوشته و در آن بازی کردهام. در این موقعیت از همه چیز مهمتر این است که شما بتوانید این انرژی را کادر بندی کنید و بدانید این انرژی از کجا میآید. معتقدم انرژی را میتوان از هر چیزی گرفت، حتی از متن.
وی درباره سینمای ایران گفت: اگر بخواهم درباره سینمای ایران صحبت کنم، میتوانم بگویم بهترین کادربندیها در سینمای ایران اتفاق میافتد و این عشق نسبت به صحنههای فیلمها را نشان میدهد. میتوانم بگویم سینمای ایران تقریبا شبیه سینمای روسیه است.
میخالکوف درباره سینمای مجید مجیدی اظهارداشت: مجیدی کارگردانی است که با قرار دادن صحنههای خیلی جزیی در فیلمش «بچههای آسمان» و با امکانات و پول کم توانست یک کار خوب بسازد. معتقدم همین کارگردان میتواند در سبکهای دیگری هم کار کند و در نهایت فیلمسازان اینگونه میتوانند در دنیا مطرح شوند. از مجیدی صحبت کردم چون میدانم او با چه شرایطی فیلم ساخته است و خودم هم در موقعیت مشابه او قرار داشتهام.
این کارگردان روسی گفت: نمیدانم چه دیدگاهی نسبت به فیلم «محمد رسول الله» مجیدی در ایران وجود دارد و نمیدانم مردم نسبت به این فیلم چه عکس العملی نشان دادهاند اما من به عنوان یک فرد مسیحی جواب خیلی از سوالهایم را از این فیلم گرفتهام و مهمترین چیزی که از این فیلم برداشت کردم عشق بود؛ اینکه اگر عشق بدون ایمان باشد اصلا دیگر آن عشق وجود ندارد.
وی افزود: درحال حاضر اعتقادات مسلمانان و مسیحیها در خیلی از چیزها تقریبا یکی شده است. اگر بخواهم خلاصه بگویم؛ تعداد چیزهایی ما را به یکدیگر وصل میکند خیلی بیشتر از نقاط تفاوت ماست و به همین دلیل فکر میکنم میتوانیم حرفهای بسیاری بزنیم و ارتباط خوبی داشته باشیم.
میخالکوف بیان کرد: سینما پدیدهای با میلیونها نفر مخاطب است. معتقدم اگر سینما راه و روش یک ملت را تغییر دهد باید سانسور شود. من مخالف سانسور نیستم اما مخالف این هستم که چه کسی سانسور میکند و میترسم روزی این اتفاق دست افراد نادان بیافتد.
چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار امشب- دوم آبان ماه با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان میدهد.
سمیح ساغمان کارگردان ترکیهای حاضر در جشنواره فیلم کوتاه تهران به ارایه توضیحاتی درباره فیلم خود پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی، سمیح ساغمان کارگردان ترکیهای فیلم کوتاه «گلاب گل» که به بخش بینالمللی چهلمین جشنواره بینالمللی فیلمکوتاه تهران راه یافته است، درباره تجربه ساخت این اثر به مهر توضیح داد: من بهعنوان کارگردان و تهیهکننده ترکیهای که کار و تخصصم ساخت و تهیه فیلمهای مستند است، هدفم حضور در مناطق جنگزده چه در افغانستان و چه در دیگر کشورها و مستندسازی درباره آنهاست. محور کار من مناطق جنگزده است.
وی افزود: انتخاب کشور افغانستان برای ساخت این فیلم کوتاه هم به این دلیل بود که رسانههای دنیا چیزهایی را از این کشور مخابره میکنند که ما راست و دروغ آن را نمیدانیم. من میخواهم صدای افرادی باشم که خودشان و کشورشان در سایه جنگ گرفتار شدهاند. میخواهم صدای افرادی باشم که گویی راه نجاتی از جنگ ندارند.
این کارگردان درباره مشاهدات خود در مناطق جنگزده افغانستان توضیح داد: من ۲۵ سال دارم و تا به امروز به ۲۳ کشور خارجی سفر کردهام. آنچه باعث شد جغرافیای افغانستان را برای روایت فیلمم انتخاب کنم، مهماننوازی و خلق و خوی آنها در کنار جغرافیای بکر کشورشان بود. نه فقط من که همه دوست دارند این جغرافیا را ببینند. کشورهای امپریالیستی مانند آمریکا باعث رکود اقتصادی در افغانستان شدهاند و ضربههای سختی به مردم افغانستان زدهاند. همینها از طریق رسانههای خود، تصاویری را از این کشور مخابره میکنند که دوست دارند و باعث میشوند دید ما نسبت به این کشور و مردمش تحریف شود.
وی افزود: من در ساخت این مستند به دنبال این بودم که بدانم آنچه رسانهها از این کشور پخش کرده و میکنند، چقدر مطابق واقعیت است. من ۲ ماه بعد از خروج آمریکا و استقرار طالبان به این کشور رفتم و این مستند را ساختم.
این کارگردان درباره چالشها و هراسهای حضور در افغانستان در زمان حاکمیت طالبان هم گفت: هر کسی که شغل و حرفهاش مستندسازی باشد از حضور در هیچ منطقهای هراس ندارد. من بهعنوان یک مسلمان تنها از خدا و مرگ میترسم. اگر تقدیرم مرگ باشد، چه در رختخواب باشم و چه در کشوری که بمب بر سر مردمش میریزد، این اتفاق خواهد افتاد. آنها که قدرت مدیا را در اختیار دارند، تصویر مطلوب خود را ارائه میدهند اما من بهعنوان مستندساز با دوربین نشان میدهم که مسبب واقعی شرایط امروز افغانستان، همین آمریکاییها و اروپاییها هستند.
وی افزود: من در فرآیند ساخت این مستند هیچ مشکلی نداشتم و نیروهای طالبان هم خیلی به من کمک کردند. آنها هیچ فشاری به ما نیاوردند و هیچ مانعی پیش روی ما نگذاشتند. آنها حتی اجازه نمیدادند ما در هتل مستقر شویم و بسیار مهماننواز بودند. من ۲ ماه در افغانستان زندگی کردم و شهرها و روستاهای آن را گشتم.
کارگردان مستند کوتاه «گلاب گل» درباره محتوای این اثر توضیح داد: اسم فیلم برگرفته از زندگی پسربچه دوازده سالهای است که بهصورت مادرزادی ۲ دست ندارد. آنها در روستایی مرزی زندگی میکنند که حتی برق ندارد. آنها حتی نمیدانستند کرونا چیست! نه یخچال داشتند و نه تلویزیون و از هر امکاناتی محروم بودند. زمانی که گلابگل بهدنیا میآید پدرش فوت کرده و عمویش او را بزرگ میکند. حالا عمویش میخواهد به ترکیه مهاجرت کند و گل گلاب نگران است که بعد از عمویش چه کسی میتواند از او نگهداری کند ….
میکائیل دیانی کارگردان فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» همزمان با حضور این اثر در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران به ارایه توضیحاتی درباره نوع نگاه این فیلم سیاسی به حوادث سال گذشته پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، پرداختن به سوژههای سیاسی روز، معمولا از سوی طیف گستردهای از فیلمسازان بهعنوان یک تابو تلقی میشود و سالهاست که فقدان «فیلم سیاسی» در سینمای ایران مورد آسیبشناسی و تحلیل منتقدان قرار گرفته است.
جشنواره فیلم کوتاه تهران از دوره گذشته و در راستانی تحقق شعار «تنوع ژانر»، تلاش داشته است تا بخشی از ویترین خود را به آثار سیاسی اختصاص دهد و در همین راستا مهدی آذرپندار دبیر این رویداد و مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران هم در چند نوبت تاکید کرده است که از فیلمهای سیاسی به شرط رعایت «نگاه منصفانه» در آنها، حمایت خواهد کرد.
«مدیر مدرسه» یکی از فیلمهای کوتاه حاضر در جشنواره چهلم فیلم فجر است که به موضوع حوادث سال گذشته پرداخته است و از این منظر، یکی از آثار سیاسی در این دوره از جشنواره محسوب میشود.
به بهانه رونمایی از این فیلم کوتاه، گفتوگویی با میکائیل دیانی کارگردان آن داشتهایم که در ادامه میخوانید.
* از اینجا شروع کنیم که فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» یک فیلم سیاسی درباره وقایعی است که هنوز از وقوع آنها فاصله چندانی هم نگرفتهایم. آقای آذرپندار بهعنوان مدیرعامل انجمن سینمای جوانان و دبیر جشنواره هم در چند نوبت درباره لزوم پرداخت فیلمسازان به وقایع سیاسی روز صحبت کرده و حتی وعده حمایت از این دست تولیدات را داده بود، آیا میتوان فیلم شما را محصول این فرآیند حمایتی دانست؟ به خصوص که شما از مدیران زیر مجموعه آقای آذرپندار هم هستید.
من ترجیح میدهم اساساً در مورد فیلم صحبت کنیم اما یکبار این را یک جا بگویم خوب است؛ میکائیل دیانی پیش از آنکه مسئولیتی در انجمن سینمای جوانان ایران داشته باشد، فیلمساز و مستندساز بوده است. اتفاقاً مستندهای اجتماعی من با رویکرد انتقادی هم ساخته شده است. به تعبیری مستندهای من هم مانند این فیلم کوتاه مرتبط با مسایل اجتماعی و آسیبهای اجتماعی بوده است، حتماً آقای آذرپندار از وجود فیلم سیاسی محترمانه و منتقدانه در جشنواره استقبال میکردند اما این به معنای این نیست که در تولید و یا تشویق برای تولید اثر من نقشی داشتهاند، این دغدغه ایشان هم برای امسال نیست، سال گذشته که من فیلم هم نداشتم آقای آذرپندار این دغدغه را داشتند و در نشست خبری پیش از جشنواره این را بیان کرده بودند، اما حالا امسال به دلیل اتفاقات سال گذشته این موضوع بیشتر شنیده شده است.من انقلابیام و حاضرم برای انقلاب هزینه بدهم اما در عین حال فکر میکنم در بخشها و روندها و روشهایی نیاز به نقدهای صریح داریم مثل همین موضوع مدارس خصوصی و عدم توجه به مدارس دولتی که مغفول واقع شده و باعث شکاف عدالت آموزشی و طبقاتی شدن آموزش شده است و کمتر هم به آن توجه میشود
اما ما این فیلم را بیرون از انجمن جلو بردیم، بیرون از انجمن از آن حمایت شد و ساخته شد، کسی غیر از من هم اگر فیلم سیاسی منصفانهای میساخت حتماً از سوی جشنواره استقبال میشد. البته اینجا موضوع هیات انتخاب مطرح است، بالاخره طبق گفته آقای آذرپندار در نشست خبری جشنواره فیلمهای متقاضی سیاسی کم نبودهاند، از بین همه فیلمهای متقاضی هیات انتخاب بر اساس سلیقه و … یک ترکیبی را انتخاب کرده و «مدیر مدرسه» یکی از آنها بوده است که سویه اجتماعی هم دارد.
* این یعنی از نگاه شما حوادث سال گذشته، اساساً اجتماعی بوده است؟
بخش زیادی از آن ماجراها را مماس با مسایل اجتماعی میدانم. درست است که من یک درام سیاسی ساختهام و فضای کلی که در فرآیند جریان «زن زندگی آزادی» شاهد بودیم، اتاق فکر و برنامهریزی سیاسی داشت، اما بستر بروز اتفاقات، بستر اجتماعی بود. نمیگویم آن ماجراها صرفاً اجتماعی بوده است بلکه معتقدم آن جریانات سیاسی بر بسترهای اجتماعی سوار شدند. آنهایی که شورا تشکیل دادند و خیلی زود هم متلاشی شدند، قطعاً با نگاه سیاسی و علیه جمهوری اسلامی ایران بهدنبال تشکیل ائتلاف بودند و نمیتوان رویکرد سیاسی آنها را نادیده گرفت اما بستری که از آن سواستفاده کردند، طرح مطالبات اجتماعی بود. هر چه جریان جلوتر رفت، ماهیت سیاسی آن عیانتر شد و برای همین هم جامعه از آن فاصله گرفت.
من هم فیلمسازی بودم که پیش از این با نگاه منتقدانه درباره مسایل اجتماعی فیلمهایی ساخته بودم و همواره سعی کردهام یک منتقد دلسوز و در عین حال طرفدار برای جمهوری اسلامی باشم. به تعبیر دیگر ضمن آنکه نقدهایی به روندها و روشها در سیستم دارم، اما بر اصول و آرمانها پایبندم؛ من انقلابیام و حاضرم برای انقلاب هزینه بدهم اما در عین حال فکر میکنم در بخشها و روندها و روشهایی نیاز به نقدهای صریح داریم مثل همین موضوع مدارس خصوصی و عدم توجه به مدارس دولتی که مغفول واقع شده و باعث شکاف عدالت آموزشی و طبقاتی شدن آموزش شده است و کمتر هم به آن توجه میشود. اتفاقاتی مانند حوادث سال ۱۴۰۱ پیش آمد و براساس آن فیلمنامهنویس، فیلمنامهای را نوشت. من این فیلمنامه و نگاه عاقلانه و انقلابی آن را دوست داشتم.
این فیلمنامه علاوهبر عقلانیت انقلابی که در آن بود، یک اثر عدالتخواهانه بود و مساله و دغدغه عدالت آموزشی که دغدغه شخصی من هم است، در آن پررنگ بود. به همین دلایل این متن را یک متن منصفانه میدانستم. نوجوانان در حوادث سال گذشته به شکل هیجانزده به میدان آمدند و اشتباهاتی هم کردند اما باید با آنها وارد گفتوگو شد. باید آنها را به آغوش کشید تا از مسیر که بهصورت هیجانی به آن وارد شدهاند، بازگردند. این فیلمنامه با نگاه جذب حداکثری، این ظرفیت را داشت.
مگر این فیلم در سیستم مدیریتی آقای آذرپندار به سرانجام رسیده است؟ من پیش از آنکه در انجمن سینمای جوانان مسئولیتی داشته باشم، در سازمان اوج مشغول فیلمسازی بودم که این فیلمکوتاه را هم در همان جا ساختهام. شاید حتی آقای آذرپندار نمیدانست من چنین فیلمنامهای در دست دارم
کاراکتر اصلی این فیلم یک مدیر انقلابی است که هم خطای بچههایش را میپوشاند و هم در عین حال به آنها تشر هم میزند و سعی میکند آنها را آگاه کند. از این منظر این داستان از سوی فیلمنامهنویس نوشته شد و با عقبه ذهنی و فکری من هم نسبت داشت و آن را ساختیم، این فرآیند ارتباطی با اظهارنظرها و وعدههای آقای آذرپندار نداشت. کما اینکه سوال جدیتر این است که مگر این فیلم در سیستم مدیریتی آقای آذرپندار به سرانجام رسیده است؟
من پیش از آنکه در انجمن سینمای جوانان مسئولیتی داشته باشم، در سازمان اوج مشغول فیلمسازی بودم که این فیلم کوتاه را هم در همان جا ساختهام. شاید حتی آقای آذرپندار نمیدانست من چنین فیلمنامهای در دست دارم. این فیلم را ساختیم و به جشنواره فیلم کوتاه تهران هم عرضه کردیم. ممکن هم بود هیأت انتخاب این فیلم را نپذیرد. این یک روال مرسوم هم بوده است چراکه همه مدیران انجمن خودشان فیلمساز هستند و در دورههای گذشته هم گاهی آثاری عرضه کرده و حتی جوایزی هم بردهاند.
* ارجاع به دیالوگ معروف فیلم «موج مرده» در فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» خیلی مشهود است. فکر میکنید حرف آن سالهای «موج مرده»، چقدر میتواند حرف امروز باشد؟
موضوع فیلم مسئولیتپذیری است و این موضوع همیشه مساله جامعه بوده است، تاریخ مصرف ندارد. بستر فیلم توجه به عدالت آموزشی است، امروز رسانههای بسیاری هستند که درباره مدارس خصوصی و مبحث عدالت آموزشی صحبت میکنند. اتفاقاً امروز این مساله خیلی پررنگتر هم شده است چرا که شکاف موجود در نظام آموزشی خیلی پررنگتر دارد خودش را نشان میدهد. به همین دلیل احساس میکنم این مساله امروز جدیتر شده است.
* در تیتراژ پایانی هم شاهد تشکر ویژه از ابراهیم حاتمیکیا بودیم، دلیل آنچه بود؟
اینکه چرا در تیتراژ از آقای حاتمیکیا تشکر کردهام به این دلیل است که من سینمای این فیلمساز را دوست دارم. سینمای منتقد و در عین حال دلسوز نظام را دوست دارم. از فیلمسازی حاتمیکیا الهام گرفتهام و بهخاطر آن و بهخاطر حضورش در سینمای ایران از او تشکر کردم.
* یعنی به نوعی این کارگردان را الگوی خود در فیلمسازی میدانید؟
نمیگویم الگو اما اینکه ما با فیلمسازی مواجهیم که چند فیلم منتقدانه و در عین حال در چارچوب نظام ساخته و نقد درونگفتمانی کرده است، حتماً کارنامهاش ارزشمند است. وقتی چنین فیلمسازی داشتهایم، قطعاً من با روحیه منتقدانه و عدالتخواهانه به سمت سینمای او گرایش پیدا میکنم.
پیش از آنکه متن را نهایی کنیم، پیش از آنکه دکوپاژ را نهایی کنیم، دوباره فیلمهای آقای حاتمیکیا را دیدم. فقط آن را هم نه، سخنرانیها و اظهارات رهبری طی سالهای اخیر را هم خواندم تا بدانم مسیری که دارم در فیلمنامهام طراحی میکنم، خارج از چارچوبهای نظام و خارج از عقلانیت انقلابی نباشد
* در جریان ساخت «مدیر مدرسه» مراوده خاصی با آقای حاتمیکیا نداشتید؟
نه. اما پیش از آنکه متن و دکوپاژ را نهایی کنیم، دوباره فیلمهای آقای حاتمیکیا را دیدم. فقط آن را هم نه، سخنرانیها و اظهارات رهبری طی سالهای اخیر را هم خواندم تا بدانم مسیری که دارم در فیلمنامهام طراحی میکنم، خارج از چارچوبهای نظام و خارج از عقلانیت انقلابی نباشد. همچنین خیلی از فیلمهای کوتاه مرتبط با فضاهای مدرسهای را هم دیدم که به دکوپاژ درست در این موقعیت برسم و از غلطهای آنها هم درس بگیرم. در موارد حتی تلاش کردم از کارهایی که ابراهیم حاتمیکیا در فیلمهایش انجام داده بود، فاصله بگیریم که نتیجه نهایی فیلمم کپیبرداری از سینمای او نباشد.
* آنچه فیلمهای شاخص حاتمیکیا را برای مخاطب امروز هم تماشایی کرده، این است که گرچه دیالوگهای مطالبهگر دارد، اما مخاطب احساس نمیکند با شعار طرف است. اما دیالوگ پایانی «مدیر مدرسه» فکر نمیکنید بیش از اندازه شعاری و گلدرشت بیان میشود؟
اول این نکته را مدنظر داشته باشید که فیلم کوتاه و فیلم بلند را اصلاً نباید با هم مقایسه کرد. فرصت شخصیتپردازی همه کاراکترها و شکلگیری شاهپیرنگ و خردهپیرنگهایی که در فیلم بلند وجود دارد، در فیلم کوتاه نیست. فیلم کوتاه درباره یک تکموقعیت است. فرصتی برای ایجاد تعلیق و پردهبرداری از موقعیتهای مختلف در سینمای کوتاه وجود ندارد. به همین دلیل مقایسه فیلمهای بلند با یک فیلم کوتاه از اساس غلط است. اما درباره اصل این دیالوگ که شما آن را شعاری میدانید، من احساس میکنم جای این حرف در همین مقطع فیلم است. آنچه در اکران جشنوارهای تا به اینجا تجربه کردهام هم نشان میدهد، آنها هم این دیالوگ را پذیرفتهاند.
* چه بازخوردهایی در طول جشنواره تا به امروز شاهد بودهاید؟
نگاه اکثریت این بود که این حرف روی فیلم به خوبی نشسته است. استقبال مخاطبان در لحظه پخش تیتراژ پایانی هم نشان میدهد از کلیت این فیلم راضی هستند و آن را دوست دارند اما طبیعتاً افرادی هم بودند که میگفتند این دیالوگ را دوست نداشتیم و ترجیح میدادیم پایان فیلم بدون این دیالوگ باشد ولی این نگاه در بازخوردهایی که داشتیم، نگاه غالب نبود.
* ساخت فیلم سیاسی در سینمای کوتاه و بلند، همچنان یک تابو محسوب میشود، کمی از چالشهای خود برای ورود به این عرصه هم بگویید.
همانطور که وقتی من قصد ساخت این فیلم را داشتم، نه کسی سفارشی به من داد و نه کسی من را از این کار نهی کرد، طبیعتاً هر فیلمساز دیگری هم میتوانست سراغ این سوژه برود. نکته اینجاست که شاید برای بعضی از فیلمسازان پرداختن به چنین موضوعاتی دغدغه نباشد. یا فکر میکنند با رفتن سراغ موضوعات دیگری مورد توجه قرار میگیرند.
* یعنی بیش از آنکه خط قرمزها در این حوزه را بیرونی و از سوی سیستم نظارتی بدانید، آن را درونی میدانید؟
بستگی به نظرگاه فیلمسازان دارد. شاید بعضی فکر میکنند اگر حدود و چارچوبهای اخلاقی را رعایت نکنند، مورد توجه قرار میگیرند و ترند میشوند! شاید فیلمسازی با خودش بگوید من هر چقدر هم بخواهم حرف سیاسی در فیلمم بزنم، باز هم از کف جامعه عقبتر هستم و دیالوگهای سیاسی در جامعه جدی تر از فیلم من خواهد شد اما اصلاً اینگونه نیست که بگویند اگر کسی بخواهد فیلم سیاسی بسازد، فلان اتفاق برایش رخ میدهد. برای همین فیلم «مدیر مدرسه» نه کسی به من امر کرد و نه کسی از تولیدش من را نهی کرد.
* یعنی واقعاً برای ساخت فیلمی که به جریان «زن زندگی آزادی» اشاره داشت، هیچ چالشی نداشتید؟
شاید در سینمای بلند، این جنس چالشها پررنگتر باشد اما در سینمای کوتاه چنین چالشهایی خیلی کمتر است. البته بخشی از این چالشها را باید در ایام بعد از جشنواره رصد کنیم. زمانی که فیلم دیده شده و رسانهها دربارهاش نوشتهاند، باید ببینم آن زمان چه مواجههای با فیلم خواهد شد؟ تا امروز اما چالشی وجود نداشته است. البته برای گرفتن لوکیشن مدرسه از آموزشوپرورش چند روز پیگیری کردیم تا آنها پذیرفتند. برای دعوت از عوامل هم این چالش را داشتم که آنها با من همراه شوند، هم فکر شوند و این باور در آنها بهوجود آید که مدیر مدرسه یک فیلم با لحنی مصلحانه و دلسوزانه با کلیت جامعه ایران و مسئولان است.
قطعاً برای رسیدن به این حس مشترک، نیاز به دیالوگ و گفتوگو داشتیم. در این فرآیند طبیعتاً چالشهایی وجود داشته است. بالاخره بخشی از عوامل فنی و بازیگران هم بودند که ما سراغشان رفتیم و به دلیل محتوای کار حاضر به همراهی نشدند. این هم کاملاً طبیعی است و همه افراد حرفهای حق انتخاب دارند
* یعنی برخی عوامل میترسیدند با چنین پروژهای همراهی کنند؟
اینگونه نبود که بترسند اما بالاخره مهم بود که با نگاه من همذاتپنداری کنند و نسبت به کار حس بگیرند. قطعاً برای رسیدن به این حس مشترک، نیاز به دیالوگ و گفتوگو داشتیم. در این فرآیند طبیعتاً چالشهایی وجود داشته است. بالاخره بخشی از عوامل فنی و بازیگران هم بودند که ما سراغشان رفتیم و به دلیل محتوای کار حاضر به همراهی نشدند. این هم کاملاً طبیعی است و همه افراد حرفهای حق انتخاب دارند.
* «مدیر مدرسه» اولین فیلم داستانی شما بود؟
نه من پیشتر فیلم «تست» را با موضوع کودکان کار ساخته بودم که میتوانم بگویم تجربههای من در آن و خطاهایم باعث شد مدیر مدرسه را با دقت بیشتری در همه بخشهایش جلو ببرم.
* حالا که فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» به مرحله عرضه رسیده است، خودتان فکر میکنید نسبت حرف درونی این فیلم با حوادث سال گذشته و شرایط امروز جامعه ایران چیست؟
مسئله و دال مرکزی فیلم من، «مسئولیتپذیری» است. سعی کردهام همه کاراکترهای فیلم را در برابر مسئولیتی که دارند، قرار دهم و میزان مسئولیتپذیری آنها را مورد بحث و چالش قرار دهم. مدیر مدرسه میگوید من دارم به مسئولیتم عمل میکنم، کارمندان حراست آموزش و پرورش هم همین را میگویند. ما سه گروه آدم داخل اتاق مدیر داریم و سه گروه آدم خارج از اتاق. در بیرون از اتاق، مدیر مدرسهای را شاهد هستیم که میگوید این بچهها از سر ناآگاهی کاری کردهاند که باید به آنها تشر بزنیم. ناظمی را شاهد هستیم که مدام میخواهد میانه نگه دارد و میگوید همه چیز را رها کنیم و بچههایی را داریم که رفتار هیجانی داشتهاند و با پررویی میخواستند این خطا را توجیه کنند.
در داخل اتاق اما ما مدیر مدرسهای را شاهد هستیم که میگوید با وجود خطای بچهها، من باید از آنها دفاع کنم، از طرف دیگر با مسئول حراستی مواجه هستیم که مسیر درستی را براساس اطلاعاتی که داشته طی کرده و به این مدرسه رسیده است. او براساس مسئولیتش خیلی منطقی هم رفتار میکند کما اینکه میتوانست بدون صحبت با مدیر مدرسه سراغ بچهها برود، اما آمده بود تا حرف بزند. دنبال تندروی نبود کما اینکه در پایان هم این مأمور حراست به تصمیم و تدبیر مدیر احترام میگذارد و بدون اینکه نه مدیر و نه دانش آموزان را ببرد مدرسه را ترک میکند. فرد سومی را هم در اتاق مدیر میبینیم که مدیر آموزش و پرورشی است که همچنان مواضع الاکلنگی دارد و محافظهکاری میکند.
در کلیت فیلم من همه این آدمها را در برابر مسئولیتشان قرار دادهام. هم بچهها، هم مدیر و هم مسئول حراست، پای مسئولیتشان میایستند. به نظرم همین توجه به «مسئولیتپذیری» است که منجر به تحقق «جذب حداکثری» هم میشود.
هیات داوران مسابقه سینمای بینالملل چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران معرفی شدند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، نقی نعمتی، وانگ لینا، مارینا میگونووا، جورج اواشویلی و یورگوس زوئیس هیات داوران بخش مسابقه سینمای بینالملل چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران هستند.
چهلمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذر پندار از ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ درحال برگزاری است.