داورِ جشنوارۀ فجر از کدام «تلخ‌گرایی اجتماعی» می‌گوید؟/ اینجا سینماست!

یکی از اعضای هیات انتخاب بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر معتقد است: فیلم‌های رسیده به جشنواره «چهل و یکم» همانند جشنواره‌های پیشین، طیفی از فیلمهای ضعیف و بسیار خوب را تشکیل می‌دهد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از سینما پرس، رضا پورحسین طی یادداشتی در ارزیابی کلی آثار سینمایی این دوره جشنواره نوشت: ارزیابی فیلم‌ها باید متناسب با شرایط کرونایی و پساکرونایی انجام شود. در شرایط کرونایی و پس از آن لطماتی به سینما و مجموعه فعالیت‌های هنری وارد شده که هنوز هم ادامه دارد. با این حال شاهد فیلم‌های خوبی در جشنواره چهل و یکم هستیم. به لحاظ مضمونی اشکالی در جریان فیلم سازی وجود دارد که نویسندگان و یا کارگردان‌ها از قواعد و مضامین روان‌شناختی، جامعه شناختی و فلسفی کمتر استفاده می‌کنند. توجه کنیم که تبیین پدیده‌های زندگی فردی و اجتماعی نمی‌تواند فارغ از قوانین علمی باشد.

وی افزود: کار فیلمسازی بیان هنری و چند لایه هنری و فلسفی پدیده‌های زندگی در ساحت های فردی و اجتماعی و گاهی جهانی است. در این موضوع، سینمای ما دارای ضعف «اندیشه» است. البته در همه جشنواره‌ها شاهد چند فیلم مبتنی بر اندیشه بوده‌ایم. در جشنواره امسال نیز چند فیلم این چنینی یعنی عمیق ارائه شده است. نکته دیگر درباره جشنواره چهل و یکم، کاهش تلخ گرایی درباره مسائل رایج اجتماعی است. ببینید وظیفه فیلمساز انعکاس مسائل جامعه خویش و حتی جامعه جهانی است. این انعکاس اگر واقع گرایانه باشد، ماموریت به خوبی انجام می‌شود؛ اما دوری از واقع گرایی و القای جامعه ای چرک و سیاه، منصفانه نیست.

به گفته وی این همان قضاوتی است که به دور از انصاف است و موجب یاس در مخاطبان خواهد شد. گشتالت و برآیند سینما امید و پیشرفت به سوی افق‌هاست، فیلمساز می‌تواند واقع‌گرا باشد، مسائل منفی اجتماعی را به خوبی مطرح کند، آسیب‌های اجتماعی را بیان نماید؛ اما حق ندارد هیجانات شخصی خود را به گونه‌ای بروز دهد که گردی از افسردگی و ناامیدی را بر سر جامعه بیفشاند. نکته دیگر کمبود فیلمهایی است که موید گفتمان های رایج کشور است. ملاحظه کنید، گفتمان علمی عامل اصلی پیشرفت و اقتدار امروز ایران اسلامی است.

پورحسین ادامه داد: پیشرفت‌های ما درحالی است که در چندین باشگاه علمی های تک وارد شده‌ایم. دراین موضوع، جهان به دیده تحسین به پیشرفت‌های علمی و فناورانه ما نگاه می‌کند، اما متاسفانه خودمان آن را منعکس نمی‌کنیم و با هزاران تاسف گاهی شاهد خود تحقیری و خود تخریبی نیز هستیم. چرا سینمای ما از ایجاد روحیه علم گرایی غفلت می‌کند؟ مایه علمی آن کم است، یا دغدغه آن کمینه است؟ فراموش نکنیم بخش مهمی از سینمای امروز دنیا، گشودن پنجره‌ای برای ایجاد روحیه علم گرایی در جامعه را در دستور کار خود دارد.

عضو هیات انتخاب بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر تاکید کرد: این موضوع در سینمای ایران دارای نقص فراوانی است. البته گسترش گفتمان علمی بیشتر در سینمای علمی تخیلی و سینمای کودک و نوجوان جلوه دارد، اما در سینمای رئال نیز هزاران سوژه جذاب برای فیلمسازی وجود دارد که در سینمای ایران مشاهده نمی‌شود. شاید بهتر است بگویم مخاطبان و مردم ما به دلیل کم کاری سینما، از موضوعات دراماتیک در حوزه علم و دانش، محروم هستند.

وی افزود: نکته دیگر نبود فیلم‌های طنز در جشنواره است. البته رگه هایی از طنز در برخی فیلم‌های جشنواره دیده می‌شود که عمدتا کلامی است و البته گاهی با شوخی‌های زشت کوشش می کنند مقدمات خنده و نشاط را فراهم کنند، اما به نظر من موفق نیستند. فیلم طنز دارای قواعدی است که بیشتر از «موقعیت» بهره می‌برد تا کلام. شاید در شرایط امروز اجتماعی و اقتصادی، ساخت فیلم‌های نشاط آور نجیب، ضرورت بیشتری داشته باشد. در هر صورت در جشنواره چهل و یکم، شاهد فیلم‌های خوبی هستیم، و کارگردان‌ها و تهیه کنندگان و نیز عوامل فنی و هنری، زحمات تحسین برانگیزی داشته‌اند که در برخی فیلم‌ها هنوز هم ادامه دارد. باید قدردان آنان باشیم که در شرایط امروز، خود را به آب و آتش می‌زنند تا به طبع بزرگ مخاطبان سینمای ایران، پاسخ بدهند.

اکران فیلم خارجی؛ دور باطل یا پیشنهادی جذاب؟

حسن هدایت تهیه کننده و کارگردان در پی اعلام اکران فیلم های خارجی گفت: متأسفانه تجربه ثابت کرده مدیران فرهنگی بیشتر دنبال شوآف و انجام کارهای نمایشی هستند و برای همین هم هیچ وقت کار معقولی در حوزه فرهنگ و هنر انجام نمی شود و بحران موجود در این حوزه همچنان به قوت خود باقی است! مدیران بی تردید نباید کارهایی را انجام دهند که سال ها قبل انجام شده و نتیجه مثبتی در پی نداشته است اما متأسفانه همه به نوعی می خواهند چرخ را از نو اختراع کنند.

به گزارش سینمای خانگی، کارگردان فیلم های سینمایی «دلاوران کوچه دلگشا» و «بیگانه ای در شهر» در گفتگو با سینماپرس، گفت: بی تردید اکران فیلم های خارجی به خودی خود ضرری ندارد به شرط آنکه تدبیر درستی برای این کار وجود داشته باشد؛ اگر تدبیری درستی برای این کار وجود داشته باشد اکران این فیلم ها می تواند بخشی از معضلات اقتصادی ناشی از کمبود مخاطب و رکود شدید گیشه سینماها را نیز جبران کند.

وی در همین راستا ادامه داد: اولین کاری که مدیران سینمایی باید رقم بزنند این است که فکری برای انبوه فیلم های سینمایی ایرانی که سال ها است در انتظار اکران مانده اند داشته باشند. مدیران سینمایی یا باید به صاحبان این آثار سوبسید بدهند و هزینه تولید و سود فیلم ها را به آن ها بازگردانند یا باید با تلویزیون وارد تعامل شده و از آن ها بخواهند که این آثار را خریداری کرده و در رسانه ملی نمایش دهند.

هدایت متذکر شد: آنچه بسیار مهم است اینکه قبل از اکران فیلم خارجی تدبیری برای فیلم های ایرانی داشته باشیم که سرمایه های شان در حال نابودی است. بسیاری از سینماداران به دلیل اینکه معتقدند نمایش این آثار برایشان توجیه اقتصادی ندارد از اکران آن سر باز می زنند اما در هر صورت این فیلم ها به عنوان کالای فرهنگی در این کشور تولید شده و مدیران باید برنامه ای برای جلوگیری از ضرر بیشتر صاحبان آن را داشته باشند.

این سینماگر خاطرنشان کرد: اگر تدبیری برای خریداری آثار سینمای ایران شد و حوزه اکران فیلم های ایرانی و تولید فیلم های سینمایی رونق گرفت آن وقت می توانیم با خیال راحت به سمت کارهای دیگری نظیر اکران فیلم های خارجی برویم.

کارگردان فیلم های سینمایی «آخرین بندر» و «گراند سینما» با اشاره به اینکه اکران فیلم های خارجی می تواند در سالن هایی خارج از ناوگان سینمای کشور باشد گفت: مدیران می توانند با شهرداری، دانشگاه ها و… وارد مذاکره شوند و سالن های آن ها را در راستای نمایش فیلم های خارجی در نظر بگیرند تا اکران این آثار با توجه به ظرفیت محدود و اندک سینماهای کشور خللی در روند اکران آثار داخلی وارد نکند.

وی تصریح کرد: از سوی دیگر باید تدبیر جدی در خصوص درجه بندی سنی این فیلم ها وجود داشته باشد تا ما بتوانیم شاهد گسترش فرهنگی و تبادل فرهنگی میان کشورها باشیم. فیلم هایی که به اسم فیلم خارجی در ایران اکران می شوند باید به روز و نو باشند و بتوانند مخاطبان داخلی را ترغیب به حضور در سالن ها کنند.

هدایت تأکید کرد: متأسفانه در سیستم مدیریتی اغلب سراغ سردستی ترین شکل اجرای پروژه می رویم که روی کاغذ جذاب است اما در عمل دشواری دارد. وزارت ارشاد باید گفتگوی جدی با نهادهای دولتی و… داشته باشد و از آن ها بخواهد بخشی از بودجه فرهنگی شان را که هدر می رود و صرف کارهای فرمایشی می شود برای توسعه و رونق سینما اختصاص دهند. این همه کنگره های پر هزینه و بدون ثمر و سوددهی در ایران برگزار می شود خوب می توان بخشی از بودجه آن ها را جهت رشد و توسعه سینما اختصاص داد.

این کارگردان در پایان این گفتگو افزود: مدیران سینمایی باید از نهادهای مختلف سرمایه جمع آوری کنند، تولید را گسترش دهند تا سینماگرانی که در فشار اقتصادی هستند زندگی شان بچرخد و سینما رونق بگیرد؛ بی تردید این کار باید در اولویت اصلی مدیران فرهنگی و سینمایی کشور باشد.

«هفت»ِ افخمی، رُک و صریح خواهد بود؟

بهروز افخمی به عنوان مجری برنامه سینمایی «هفت» انتخاب شد؛ سری ششم این ویژه‌برنامه همزمان با آغاز جشنواره فیلم فجر روی آنتن خواهد رفت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، برنامه «هفت» در فصل جدید خود به تهیه‌کنندگی محمد تنکابنی و با اجرای بهروز افخمی روی آنتن شبکه نمایش سیما خواهد رفت.

بهروز افخمی که برای دومین بار به عنوان مجری «هفت» انتخاب می‌شود، پیشتر هم از مهر ۹۴ تا خرداد ماه ۹۵ به عنوان مجری فصل سوم این برنامه مقابل دوربین رفته بود.

برنامه «هفت» در فصل سوم با اجرای علیرضا افخمی دستخوش تغییرات اساسی شد و با نگاهی متفاوت از اجرای محافظه‌کارانه محمد گبرلو روی آنتن رفت. این برنامه همچنین در آن دوره از ساختار برنامه‌ای زنده بیرون آمد.

در دوره اجرای «هفت» توسط بهروز افخمی، مسعود فراستی هم با این برنامه همکاری می‌کرد.

سهم تهیه‌کننده از بلیت فجر چقدر است؟

امسال نیز قرار است ۵۰ درصد از فروش بلیت فیلم‌های حاضر در چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر به صاحبان فیلم‌ها اختصاص داده شود.

به گزارش سینمای خالنگی به نقل از مهر، در حالیکه روزهای کمی به برگزاری چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر باقی مانده و هنوز نامی از فیلم‌هایی که قرار است در این دوره از جشنواره حضور داشته باشند، منتشر نشده است. این درحالی است که دبیرخانه جشنواره تاکید کرده فیلم‌های حاضر در این دوره از جشنواره قرار است در مراکز استان‌های مختلف کشور به نمایش درآید.

البته نمایش فیلم‌های حاضر در جشنواره فیلم فجر آن هم به‌صورت گسترده چندسالی است که اجرایی می‌شود، هرچند در ابتدا اجرای چنین طرحی با مخالفت برخی از تهیه‌کنندگان همراه بود چرا که معقتد بودند نمایش فیلم‌ها در شهرهای دیگر و در طول برگزاری جشنواره فیلم فجر می‌تواند باعث ریزش مخاطب در زمان اکران عمومی شود. اما در نهایت این طرح پذیرفته شد و فیلم‌ها با تعداد سئانس‌های مشخص در سطح کشور اکران شد.

در این دوره از جشنواره فیلم فجر نیز قرار است همانند سال‌های قبل، فیلم‌ها همچنان در مراکز استان‌ها به نمایش گذاشته شود، این احتمال وجود دارد که مانند دوره‌های گذشته در مرکز هر استان ۱۶ فیلم به نمایش گذاشته شود و برای هر فیلم ۳ سئانس در نظر گرفته شده است.

مساله دیگر پرداخت درصد فروش بلیت فیلم‌ها در طول برگزاری چهل و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر به صاحبان فیلم است که با توجه به دوره‌های گذشته ۵۰ درصد از فروش کل بلیت در سراسر کشور به تهیه‌کننده فیلم اختصاص داده می‌شود.

البته این مساله را نیز باید مدنظر داشته باشیم که معمولا نمایش فیلم‌ها در شهرستان‌ها با چند روز فاصله از شروع اکران در تهران در طول برگزاری جشنواره فیلم فجر خواهد بود. همانطور که سال گذشته شاهد چنین اتفاقی بودیم.

نکته دیگری که مسئولان برگزاری جشنواره فیلم فجر باید مدنظر قرار دهند، بحث قاچاق فیلم‌ها در زمان نمایش فیلم‌ها در شهرهای مختلف است که خود می‌تواند تبدیل به یک معضل برای دبیرخانه جشنواره شود.

سال گذشته هر چند به تعداد کم، اما شاهد آن بودیم که نسخه پرده‌ای تعدادی از فیلم‌ها در فضای مجازی منتشر شد؛ که این خود صدمه زیادی به این فیلم‌ها زد. البته در همان زمان مشخص شد که نسخه قاچاق فیلم که البته با گوشی موبایل، کیفیت پایین و از روی پرده ضبط شده بود برای کدام یک از شهرها بوده است.

امیدواریم سازمان سینمایی با همکاری انجمن سینماداران، شرایطی را فراهم کنند تا دیگر شاهد قاچاق فیلم‌های جشنواره آن هم زمانی که مشخص نیست قرار است فیلم مورد نظر چه زمانی راهی اکران عمومی شود، نباشیم.

چه کسی می‌تواند در سینما معجزه کنند: فردین یا حاتمی‌کیا؟ شاید هیچکدام!

سومین نشست بازیابی با عنوان «مداخله‌ هنرمند سینما در صورت‌بندی امروز و فردا» در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، سومین نشست از سلسله نشست‌های بازیابی با عنوان «مداخله‌ هنرمند سینما در صورت‌بندی امروز و فردا» چهارشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۱ با حضور امیر اثباتی، سعید عقیقی و آسیه مزینانی در سالن شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

درباره نسبت «مردم سینما» با قدرت

در ابتدای این نشست، آسیه مزینانی معاون فرهنگی خانه هنرمندان ایران که مجری این برنامه نیز بود، گفت: مجموعه نشست های بازیابی تلاشی است برای اینکه در میدان هنر، مردمِ هنر در کنار هم جمع شوند، با هم گفتگو کنند و به ایده‌های جدیدی برسند تا ببینیم پس از تجربه‌ای که این روزها داشتیم، چه باید کرد. در واقع بازیابی تلاشی است برای اینکه به همان لحظه‌هایی برسیم که قدرت رهایی‌بخش هنر و هنرمند متولد می‌شود.

وی افزود: این سومین جلسه است و امروز درباره سینما و مردم سینما سخن می‌گوییم. ما در هر جلسه از اهالی هر رشته هنری می‌خواهیم برخلاف سنت گذشته، حرکت کنیم و هنر را در معنای کلی دنبال کنیم چون فکر می‌کنم هر کدام از رشته‌های مختلف هنری، فرهنگ مختلفی دارند و رسیدن این فرهنگ‌ها به هم می‌تواند به نوعی آلترناتیو باشد. ابتدا مروری تاریخی خواهیم داشت بر لحظاتی که مردم سینما نسبتی پر فراز و نشیب با قدرت داشتند و همه می‌دانیم که چقدر این نسبت پیچیده بوده است، مسئله سینما به واسطه مراوده‌ پرشماری که با مردم دارد باعث پیچیدگی قضیه نیز می‌شود. تمام تلاش این جلسه هم تقدیم می‌شود به همه دوستان سینمایی که در زندان هستند.

تاریخ به ما می‌آموزد چگونه با بحران برخورد کنیم

سپس امیر اثباتی طراح صحنه و فعال صنفی در سینما بیان کرد: تعدادی از همکاران ما در روزها و ماه‌های اخیر به دلیل اعتراضات، ابراز عقاید و سوءتعبیری که در بیان این نظرات شد، دچار گرفتاری شدند، امیدوارم این مشکلات حل شود و بتوانیم در کنار هم به کار اصلی که همان تولید اثر هنری است بپردازیم؛ جای آن‌ها اینجا خالی است.

وی با بیان اینکه ما در شرایطی قرار داریم که به‌گونه‌ای یک برزخ است، مطرح کرد: این شرایط نه به قدری متلاطم است که گفتگو کردن را منتفی بدانیم و نه آنقدر عادی است که هر کسی مشغول کار خودش باشد. داریم دوره‌ای را می‌گذرانیم که باید درباره جایگاه و نقش تک تک ما به عنوان اهالی هنر و وظیفه‌مان در این موقعیت فکر کنیم، چون بخشی از این موقعیت ایجاب می‌کند که نباید انتظار داشته باشیم حتما نقش مورد نظر ما توسط دیگری ایفا شود؛ این مهمترین مسئله است. به همین دلیل می‌خواهم مرور تاریخی بر مسیری که طی شده و تاریخی که بارها تکرار شده است داشته باشم، چون این موقعیت تازه‌ای نیست. تاریخ می‌تواند به ما بیاموزد که چگونه با موقعیت بحرانی برخورد کنیم.

اثباتی اظهار کرد: اولین اعتراضاتی که سینماگران داشتند به اوایل دهه سی برمی‌گردد. در آن دوران سینماداران در اعتراض به عوارضی که وضع شده بود اعتصاب کردند، سال ۳۸ اتحادیه تهیه‌کنندگان توانستند کنار هم جمع شوند و در وزارت کشور انجمنی را ایجاد کنند. آن‌ها رفته‌رفته اتحادیه صنایع ایران را ایجاد کردند و انتظار داشتند فعالیت آن‌ها به عنوان صنعت شناخته شود. به همین ترتیب به وزارت صنعت هم رفتند.

وی ادامه داد: سال ۵۲ انشعابی اتفاق افتاد. یعنی از بین هنرمندانی که عمدتاً کارگران، فیلمنامه‌نویس و … بودند برخی از سینماگران موج نو انشعاب کردند. در واقع درباره درک هر کدام از آن‌ها نسبت به معنی و کارکرد سینما افتراقی پیش آمد و باعث اختلاف شد. با این حال باز هم معتقد بودند باید تشکلی داشته باشند. در سال ۵۳ وزیر فرهنگ و هنر این ایده را طرح می‌کند که تشکل‌های هنری باید در وزارت فرهنگ و هنر تجمیع شوند، اینجا وابستگی به دولت ایده‌ای است که از طرف دولت طرح و این باعث اعتراضاتی می‌شود که در همان سال تعدادی آن اعتراض را مکتوب می‌کنند.

اثباتی ادامه داد: در نهایت اما تبدیل اتحادیه به انجمن باعث دخالت وزارت فرهنگ و هنر و دولت در امور مربوط به هنرمندان می‌شود، سپس دخالت دولت در ساخت فیلم باعث رقابت نابرابر می‌شود که این همان چیزی است که در سال‌های اخیر تکرار شده است. در آن دوران اعتراض دیگر ناشی از نبود ضابطه در ارائه پروانه‌های ساخت و نمایش بود. این موضوع در واقع چیزی است که همیشه سینماگران با آن رو به رو بوده‌اند.

قانونی که نظم و سانسور را به همراه داشت

این سینماگر با بیان اینکه در سال ۵۶ اتفاق دیگری رخ داده است، گفت: در آن سال لایحه تشکیل مرکز ملی سینمای ایران به نخست‌وزیر داده می‌شود و در پی آن قانون سینما نوشته می‌شود، در واقع مدیریت سینما را مشخص می‌کنند و این مسئله غیر از این که باعث نظم می‌شود، باعث اعمال نظارت هم می‌شود که معنی آن سانسور است. به هر حال برای اینکه این کار را در سطوح کلان سامان بدهند شورای عالی سینما تشکیل می‌شود. ترکیبی که الان شورای عالی سینما دارد، عین همان دوران است. این شورا که حالا فعالیت دارد، به صورت شکلی تفاوتی با شورای عالی سینمای آن دوران ندارد، یعنی بانیان هر دو شورا به زعم خود آن را برای سامان دادن به امور شکل دادند اما در اصل می‌تواند برای سینماگران آزاردهنده باشد.

وی توضیح داد: در اواخر رژیم گذشته سینمای ایران به دلیل واردات بی رویه فیلم‌های نازل دچار بحران می‌شود. پس از چندی اما کم‌کم سر و صدای انقلاب بلند می‌شود. در این گیرودار سینماگران بلاتکلیف می‌شوند. به همین دلیل حضور موثری در انقلاب نداشتند. غیر از کامران شیردل که سه ساعت از انقلاب راش دارد و یا حسین ترابی که یکی از مهمترین اسناد تصویری تاریخی را ساخته است، چند هنرمند دیگر هم همینگونه بودند. سینما از طریق مستندسازی حضور جدی‌ای در آن حوادث داشته اما نکته مهم این است که آن زمان تلویزیونی‌ها موثر بودند نه سینمایی‌ها. مثلا در مهر و آبان ۵۷ حدود ۸۰ درصد از کارکنان تلویزیون ملی اعتصاب می‌کنند و حضور موثری در روند اوضاع داشتند، سپس آنها اسناد تاریخی تهیه می‌کنند، پوشش تصویری و خبری روز ۱۲ بهمن، ایجاد یک فرستنده در مدرسه علوی و… از جمله کارهای آنها بود.

اثباتی عنوان کرد: این شرایط را با وضعیت الان مقایسه کنید، در شرایطی که در حال حاضر همه یک جور گیرنده و فرستنده هستند آن زمان اما چنین امکانی وجود نداشت. در همان زمان تلویزیونی‌ها گزارشی از حمله ۱۳ آبان و جریانات جلوی دانشگاه تهیه‌ کردند که به تیراندازی نظامیان به دانشجویان می‌پرداخت، این گزارش در هفت دقیقه از تلویزیون پخش شد که بسیار تأثیرگذار بود به نحوی که شهردار نامه نوشت و وزیر علوم همان روز استعفا داد. نمونه دیگر از یک فیلم موثر به بیست بهمن برمی‌گردد به این صورت که در پادگان نیرو هوایی فیلمی را پخش کردند که آن فیلم درباره وقایع روز بود اما در آن گروهی از هواداران سلطنت شروع به فحاشی نسبت به انقلابیون کردند این فیلم باعث واکنش همافران شد، جرقه انقلاب را زد و ۲۲ بهمن انقلاب به صورت رسمی به پیروزی رسید و این پیروزی در رادیو اعلام شد.

زمانی که «سینما» به معنای «هنر» نبود

دیگر سخنران این جلسه سعید عقیقی منتقد و فیلمنامه‌نویس بود که در پاسخ به اظهارات ابتدایی امیر اثباتی گفت: در آن زمان اصولاً سینما برای گروهی که داشتند کار می‌کردند، به معنای «هنر» مطرح نبود، برای جریان اصلی سینما اصلا اهمیت نداشت که آنچه دارد می‌سازد چه کیفیتی دارد، عمده‌ترین مشکل آنها با کسانی بود که ممکن بود نسبت به آثارشان اعتراض کنند. این فیلمسازان، مخلص هر کسی بودند که به آنها پول و مجوز بدهد، توجه کنید که این موجودیت فیلمفارسی است که البته الان مقدس شده است! همه فکر می‌کنند هرچه مربوط به قبل بوده خیلی خوب است.

وی با اشاره به مناسبات سینماگران با دولت مطرح کرد: مثلا در مصاحبه‌ای از فردین می‌بینیم که می‌گوید از دولت خواهش می‌کنم پول بدهد تا ما فیلم بسازیم پس باید بگویم من هم اگر جای دولت بودم و این مسائل را می‌دیدم هر کاری که دلم می‌خواست انجام می‌دادم. در آن زمان اغلب سینماگران معتقد بودند نباید انتقاد از فیلم وجود داشته باشد به همین دلیل به مجلاتی که نقد چاپ می‌کردند آگهی نمی‌دادند به همین ترتیب مدیران، منتقدان را اخراج می‌کردند مشابه این اتفاق در سال ۶۵ برای مجله فیلم هم رخ داد.

این فیلمنامه‌نویس گفت: نکته بعدی این است که هنوز برخی فکر می‌کنند روشنفکران انقلاب کردند اما در آن ساختار تعداد کمی فیلمساز داشتیم که اساسا فیلم ساختن برایشان مسأله بود و سعی می‌کردند یک سری ویژگی در فیلم‌های خود داشته باشند که در فیلم‌های رایج نبود. همین‌جا لازم است اشاره کنم که در آن دوره بچه‌های چراغ برق که برای سینما پول می‌گذاشتند اغلب تبدیل به تهیه‌کننده شدند که اتفاقا بعد از انقلاب همان مسیر ادامه پیدا کرد. در آن دوره تلاش‌هایی که برای ایجاد کیفیت صورت می‌گرفت خارج از سینما بود.

فیلمفارسی‌سازان حالا هم با همان فرمان فیلم می‌سازند

عقیقی گفت: قانون فیلمفارسی مثل قانون ماده و انرژی است به همین دلیل فیلمفارسی‌سازان حالا در مسیر جدید فیلم می‌سازند اما با همان مدل و با هم فرمان. آنچه در این بحث اهمیت دارد شناخت وضعیت کلی این ساختار است وقتی از بالا به مسأله نگاه می‌کنید تغییراتی می‌بینید که این تغییر برای کسانی که فیلم ساختن برای آنها مسأله است، مهم است. آنچه در این بحث مهم است این است که چه چیزهایی ثابت و چه چیزهایی تغییر می‌کنند، در روند تاریخی می‌بینیم که در دوره‌ای نسل‌های مختلف فیلم‌سازی با میانسالان برخورد می‌کنند و این همان زمانی است که کیفیت آثار را بالا می‌برند.

این پژوهشگر با بیان اینکه حکومت قبلی و بعدی به داشتن پایان شیرین در فیلم‌ها معتقد بودند، توضیح داد: بیشترین فیلم‌هایی که پایان تلخ دارند بعد از «قیصر» ساخته شدند بعد از انقلاب هم عمدتا فیلم‌هایی پایان تلخ دارند که سازندگانشان از جنگ بیرون آمدند؛ در واقع بازتاب شکست ایدئولوژیک در جنگ در فیلم‌ها دیده می‌شود مثل «کیمیا» و «سفر به چزابه» که محصول تجربه در میدان جنگ است.

عقیقی با بیان اینکه ۲ نسل هستند که در سال ۷۶ کارشان با فرهنگ عمومی جامعه تمام شده است، گفت: در آن دوره ۲ فیلم مهم از سوی ۲ جناح متفاوت ساخته شد یکی «آژانس شیشه‌ای» ابراهیم حاتمی‌کیا و دومی «درخت گلابی» داریوش مهرجویی بود. نمایندگان آن دو نسل در دوره بعدی اما هیچ‌ چیز تازه‌ای به عنوان فیلم برای نسل بعد خود نداشتند یعنی قادر به اضافه کردن هیچ چیزی به آنچه از قبل داشتند، نبودند یکی از دلایل این موضوع به وجود آمدن مطالبات اجتماعی و فرهنگی جدید بود.

این فیلمنامه‌نویس با اشاره به شکل‌گیری فیلم‌های فرهنگی گفت: در آن دوره درگیری بزرگ‌تری شکل می‌گیرد و سینما ذیل آن قرار می‌گیرد؛ در واقع در درگیری‌های اجتماعی بخشی از جامعه می‌گویند هنرمندان چرا به اندازه کافی در سیاست دخالت نمی‌کنند در حالی که در دوره بعدی می‌گویند چرا آن زمان مداخله کردند؟

وی درباره کنش‌گری هنرمندان پیش از رسیدن به سال ۵۷ گفت: در آن مقطع نشانه‌های عصیان سینماگران را در ۱۵ فیلم می‌شد دید، در واقع اگر به آن فیلم‌ها توجه می‌شد بقیه می‌فهمیدند که در شرایط عادی نیستیم. با این حال اصل فقدان فیلمنامه مسأله مهمی بود؛ یعنی اتفاقا اگر شما متنی داشتید که می‌شد برایش فیلم ساخت دچار مشکل می‌شدید چون وقتی اساس آن ساختار نادرست بود این موضوع در کل سطوح آن سیستم معیوب دیده می‌شد.

تقوایی می‌گفت با فیلم نساختن دارم کاری می‌کنم

عقیقی با اشاره به تحولات اخیر مطرح کرد: یکی از راهکارهایی که برای مقاومت مدنی پیش پای ماست کار نکردن است که اتفاقا افرادی که به آن معتقدند در اقلیت هستند، مثلا یادم است یکبار ناصر تقوایی گفت من با فیلم نساختن دارم کاری می‌کنم که این موضوع تاثیری روی کلیت سینما داشته باشد.

وی در بخش دیگر از صحبت‌های خود گفت: ما در مقطعی گروهی از مذهبیون را داشتیم که اتفاقا دانشگاهی بودند اما آن‌ها با سینما مخالف بودند در این باره شما را به بولتن سال ۶۲ ارجاع می‌دهم که دوستی در مصاحبه‌ای گفته بود «ما به سینما نیاز نداریم اما به دلیل فرموده‌های آقای خمینی حالا سینما داریم و ما هم به سمتش آمدیم».

اثباتی هم مطرح کرد: ایرج کریمی یک‌بار می‌گفت در دانشگاه شاگرد مصطفی میرسلیم بوده و او به ایرج کریمی گفته است دنبال سینما نرو اما همین آدم (مصطفی میرسلیم) بعدا وزیر ارشاد شد.

این طراح صحنه سینما بار دیگر به مرور تاریخی مسائل سینماگران پرداخت و گفت: در اسفند ۵۷ شورای موقتی برای سینما تشکیل شد، مدیران در آن ساختار آشفته در جلسه‌ای از اعضای سندیکای هنرمندان و آن انشعابیون دعوت و سعی کردند به وضعیت سر و سامان بدهند اما این موضوع سرانجامی نداشت، سپس در سال ۶۲ بنیاد سینمایی فارابی ایجاد شد، کم‌کم عده‌ای به این فکر افتادند که باید نظمی به سینمای ایران بدهند و نهاد مدنی و صنفی سینماگران را تشکیل دهند تا بدانند با چه کسی طرف هستند، پس به فکر ایجاد آن نهاد افتادند.

اثباتی ادامه داد: اساسنامه این نهاد در سال ۶۸ نوشته شد و به نام خانه سینما شکل گرفت، از سال ۷۲ هم این تشکیلات به اهالی سینما سپرده شد. به همین ترتیب بچه‌ها احساس می‌کردند فضایی دارند تا به مسائل خود فکر کنند و با دولت و حاکمیت وارد گفتگو و چانه‌زنی شوند. این هویت‌یابی گرچه چند سالی طول کشید اما سینماگران در خانه سینما یک هویت اجتماعی پیدا کردند و یک مرجع شدند به همین دلیل در سال ۷۶ به رغم حضور میرسلیم و ضرغامی، سینماگران در انتخابات ریاست‌جمهوری حضور فعال داشتند؛ انتخاباتی که یک نقطه عطف بود چون مفهوم جدیدی با نام جامعه مدنی وارد مناسبات شد از آن زمان این نهاد (خانه سینما) با استفاده از این گفتمان فعالیت خود را گسترش داد به نحوی که حتی عدم حضور سینماگران در انتخابات هم می‌تواند تاثیرگذار باشد مثل انتخابات اخیر.

این طراح صحنه اظهار کرد: در کنار این‌ها نهاد خانه سینما در آن دوره با ارشاد در یک تعامل قرار می‌گیرد تا سیاست‌گذاری‌ها را پیش ببرد به نحوی که منافع سینماگران را در نظر بگیرد. در کنارش جشن خانه سینما هم شکل می‌گیرد که نوعی رویارویی با جشنواره حاکمیتی با نام جشنواره فجر است. البته خانه سینما درباره مسائل اجتماعی هم موضع‌گیری می‌کند. مثلا درباره وقایع کوی دانشگاه، ترور حجاریان، تحریم آمریکا و حتی کشتار در فلسطین بیانیه صادر می‌کند. در واقع یک حضور فعال اجتماعی داشتند. به هر حال ماهیت کار سینما به عنوان نوعی از تولید اثر هنری، وابسته به مسائل اجتماعی است حتی فیلمفارسی هم برآمده از زمینه‌های تاریخی خود است، این است که سینماگر نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد.

در این بخش مزینانی در واکنش به صحبت‌های اثباتی گفت: این روایت به گونه‌ای است که انگار با کسانی مواجه هستیم که هیچ مشکلی برای آنها پیش نیامده است، بعد خانه سینما شکل می‌گیرد و به سینماگرانی تقدیم می‌شود که انگار میل چندانی ندارند خانه سینمایی داشته باشند، انگار هیچ اراده‌ای نیست.

اثباتی هم گفت: نه اینگونه نیست، آنها اتفاقا دنبال منافع بودند.

نهاد مدنی تا زمانی که بخش خصوصی برایش پول خرج نکند موفق نمی‌شود

سپس عقیقی بیان کرد: شاید مشکل همین است، وقتی می‌گوییم آنها برای منافع خودشان تلاش می‌کردند این موضوع با منافع عمومی مشکل ایجاد می‌کند، بحث بر سر این است که اگر معیار ما یک نهاد مدنی است تا زمانی که بخش خصوصی برای آن پول خرج نکند، موفق نمی‌شود چون نهاد دولتی می‌تواند پول به آن تزریق و برای آن مسیر تعیین کند.

اثباتی مطرح کرد: در جامعه مدرن باید نهاد خود را داشته باشید. برخی حکومت‌ها از فعالیت سندیکایی خوششان نمی‌آید چون این سندیکاها قدرتی ایجاد می‌کنند مثالی می‌زنم؛ در سال ۹۰ چند مستندساز بازداشت شدند. خانه سینما نسبت به این رفتاری که با اعضایش شده بود، اعتراض کرد. البته حالا هم همین کار را می‌کند. اساسا حمایت از حقوق اعضا کاری است که این خانه می‌کند پس از آن بود که گرفتاری اصلی کم کم روشن شد. به این ترتیب که با انتخاب مدیرعامل جدید خانه سینما، مدیریت وقت سینما کلا موجودیت این خانه را غیرقانونی دانست به‌طوری که می‌گفت باید در ساختار آن تجدید نظر شود این امر در واقع برای اعمال دخالت در مدیریت این نهاد بود.

وی افزود: آن زمان اعضای سینما کنار هم جمع شدند و یک مقاومت مدنی از خود نشان دادند. پس از آن اولین قدم مدیریت وقت سینما این بود که کاری کند تا بودجه خانه سینما قطع شود. یادم است خانه سینما اوراق قرضه درست کرد که عده‌ای از هواداران آن را خریدند و توانستیم آن دوره را بگذرانیم. در آن زمان خبرهای خانه سینما در صدر اخبار قرار گرفته بود به‌طوری که بازگشایی آن تبدیل به یکی از وعده‌های انتخاباتی شده بود.

مزینانی در این بخش بیان کرد: آن دوره یک ویژگی عجیبی دارد، لحظاتی دارد که خلاقانه است چون هیچ کس انتظار نداشت چنین انسجامی شکل بگیرد. خانه سینما تجلی شکاف بود و به نظرم مورد قابل بررسی است و امکانات درآمدن از یک موقعیت، مسأله را برای ما روشن می‌کند.

سپس اثباتی گفت: واقعیت این است که آن انسجام به صورت درخشان نبود چون گروهی از همکاران ما می‌خواستند خانه سینمای ۲ را شکل بدهند و در کنار ارشاد قرار گرفتند آنها همچنان هم این اصرار را دارند، سینماگران همه یک دغدغه و یک درک از حضور اجتماعی و فرهنگی ندارند با این حال معتقدم خانه سینما هم‌چنان نتوانسته از تمام ظرفیت خود استفاده کند.

وی با اشاره به شرایط فعلی سینما مطرح کرد: در شرایط بحرانی همبستگی تشدید می‌شود و در شرایط عادی اختلافات شکل می‌گیرد. سینماگران هم مثل باقی هنرمندان در حوزه‌های دیگر در این برزخ قرار گرفته‌اند و سوالاتی که برایشان مطرح است این است که چه باید کنند؟ آیا نباید کار کنند؟ آیا باید پروانه ساخت بگیرند؟ و… همه این‌ها سوالات جدی است که جواب روشن و ساده‌ای هم ندارد.

دوستانی علیه دیگران بیانیه می‌دهند اما بلافاصله پروژه می‌گیرند

عقیقی در این بخش گفت: پاسخ به این پرسش چندان هم سخت نیست‌. اینکه همچنان خودمان را سر ۲ راهی قرار بدهیم مشکل را حل نمی‌کند، افراد هر تصمیمی برای کار کردن یا نکردن می‌گیرند باید تبعات آن را هم بپذیرند. یادم است در سال ۸۸ هم شرایط مشابهی وجود داشت، اما آن زمان هم جشنواره فیلم فجر برگزار شد. باید بگویم گاهی اما اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد مثلا اغلب دوستان بیانیه‌ای را علیه گروهی امضا می‌کنند اما بلافاصله یک پروژه بزرگ می‌گیرند مثلا در اتفاقات اخیر ۲ کارگردان عزیز ما ۲ بیانیه متفاوت از ۲ گروه متضاد را امضا کرده و در هر ۲ گروه بودند. این البته غم‌انگیز است. این تصویر، تصویر جامعی نیست اما مانع است.‌ آدم‌ها به هرحال انتخاب می‌کنند انتخاب این دوراهی چندان پیچیده نیست.

وی تأکید کرد: همین جا باید بگویم تعهد فردی یک موضوع مهم است چون به هر حال آدم عقیده‌ای به انجام فعالیتی دارد، آن عقیده بیش از آنکه راهش را باز کند راهش را برای دیگر فعالیت‌ها می‌بندد. باید بگویم وقتی ما در مسیر تولید فیلمی هستیم به یکی از مهره‌های آنچه که رخ می‌دهد، تبدیل می‌شویم مثلث این موضوع هم تهیه‌کننده، کارگردان و فیلمنامه‌نویس هستند و بقیه چندان در پیش‌برد این ایدئولوژی دخیل نیستند.

اثباتی در واکنش به این صحبت‌ها گفت: من معتقد نیستم این سه، فعل اصلی را انجام می‌دهند و بقیه مثل یک دلاک‌ هستند. یادم است یک‌بار گفتم من مادامی که حجاب اجباری در فیلم‌ها وجود دارد دیگر کار نمی‌کنم اما نمی‌توانم این را به دیگران توصیه کنم.

عقیقی هم مطرح کرد: من هم این موضوع را توصیه نکردم. مسئولیت نظام مندی ایدئولوژیک یک فیلم همان چارتی است که گفتم، باز تکرار می‌کنم، به هر حال باید از یک دوراهی یکی را انتخاب کرد.‌ وقتی خودمان را نخبه ندانیم و تکنسین بدانیم متوجه می‌شویم که خانه سینما می‌تواند همان کار انجمن معلمان را انجام دهد اما چون سینما یک ویترین است ممکن است تاثیر بیشتری بگذارد آن دوراهی که درباره آن سخن گفتم دوراهی مسئولیت فردی است اینکه ما قائل به این هستیم که انتخابی می‌کنیم و تبعاتش را می‌پذیریم یا ادامه می‌دهیم.

مزینانی هم گفت: در حال حاضر در فضای هنر ما کار کردن خودمان را ملغی کرده‌ایم ولی باید به این فکر کنیم که آیا این کار نکردن منجر به رفع انسداد می‌شود؟

باید به چیزی کلان‌تر از خانه سینما فکر کنیم

عقیقی توضیح داد: افتادن در چاله یک موضع صنفی، کمکی به کل یک ماجرا نمی‌کند، بخش قابل توجهی از این ماجراها مربوط به نیازهای کلی است. به نظرم باید به چیزی کلان‌تر از خانه سینما و نهادهای مدنی موجود فکر کرد. اینکه با این شکل از صورت‌بندی، مسأله انتخاب چگونه اتفاق می‌افتد. چون یکی از بحث‌های اصلی انتخاب کردن است ما مسئول انتخابات و تصمیمات خودمان هستیم. برخلاف آنچه که تصور می‌شود انتخاب فردی خیلی مهم است اینکه چه چیزی انتخاب می‌کنید و به چه نتیجه‌ای می‌خواهید برسید. بزرگترین مشکل فرهنگ و هنر ایران این است که بسیاری از افراد هیچ حساسیتی نسبت به آنچه تولید می‌کنند، ندارند و از آنجایی که تولید با دولت شکل می‌گیرد گاهی ایدئولوژی آدم‌ها هم به واسطه اینکه دولتی‌ها پول می‌دهند تا فیلم بسازند شکل می‌گیرد.

اثباتی هم توضیح داد: به شدت معتقدم به‌عنوان یک شهروند نه یک طراح صحنه مسئولیتی دارم که مانع از سکوتم می‌شود. همین جاست که ماجرا از صفر و صد خارج می‌شود. پیچیدگی نهادهای مدنی همین است که این مسئولیت فردی را تبدیل به کارهای اجتماعی کنند. وقتی شرایط به‌گونه‌ای نیست که ما می‌خواهیم همه چیز سخت‌تر می‌شود اصلا چالش و درگیری با موقعیت است که کار را سخت می‌کند.

سپس عقیقی اظهار کرد: اغلب متفکران ما ساختارهای چهار عمل اصلی کشورهای توسعه‌یافته را در ایران پیاده می‌کنند و نتیجه این می‌شود که بخشی از جامعه آن قدرت محدودی را هم که دارند، از دست می‌دهند. وقتی شما شکل توسعه‌یافته‌ای ندارید ناگزیر هستید روی توانایی‌های افراد حساب باز کنید. توقع بیش از اندازه داشتن از هر نهاد مدنی گذاشتن باری بر دوش آن است وقتی آدم‌ها مسئولیت فردی خود را بشناسند، می‌توانند دست به انتخاب بزنند.

عقیقی در پاسخ به این پرسش که چه راهکاری را در شرایط فعلی توصیه می‌کند؟ توضیح داد: من می‌گویم شکلی از هنر را که افکار و عقاید شما در آن خدشه‌دار نمی‌شود، دنبال کنید و از شکل مرسوم جلوگیری کنید.

هیچ معجزه‌ای رخ نمی‌دهد

اثباتی هم گفت: من هم می‌گویم کاری کنید که به آن معتقد هستید. اینکه چه چیزی خلق کنید، در چه شرایطی سراغ چه کاری بروید و چه زمانی مناسب است؟ چیزی است که نسخه‌ای ندارد. هر کسی با توانایی خود می‌تواند راهش را پیدا کند البته اگر امید به معجزه نبندد. بدانید که هیچ‌ معجزه‌ای رخ نمی‌دهد.

این سینماگر توضیح داد: معمولا صاحبان قدرت دوست ندارند با آن‌ها چون و چرا کنید دوست دارند به فرموده کاری انجام دهیم و در انجامش تردید نکنیم در چنین زمانی باید امکانات خواستن و مطالبه‌گری را به یاد بیاوریم اما متاسفانه ما متعلق به فرهنگ دیرینه‌ای هستیم که بر اساس آن می‌نشینیم و منتظر معجزه هستیم در حالی که به نظرم در برزخ به سر می‌بریم.

اثباتی گفت: برخی از همکاران ما مدت‌هاست که دوست دارند فیلم بسازند اما به آن‌ها پروانه ساخت داده نمی‌شود در حالی که آنها به آثار خود معتقد هستند. توصیه من این است که همین مواجهه را نپذیرند، اما این سینماگران می‌پذیرند که پروانه ساخت نگرفته‌اند در حالی که می‌توانند اعتراض کنند. باید بپذیریم که یا سکوت کنیم و بپذیریم یا اعتراض کنیم. خیلی‌ها هستند که به رویه موجود اعتراض دارند اما سکوت می‌کنند اما ممکن است در جای دیگری سکوت نکنند. این البته نافی هیچ حرکت دیگری نیست آن کسی که دچار مشکلات معیشتی است چه باید کند؟ او حقش است که فریاد بزند غیر از داد زدن چه کاری می‌تواند کند؟

وی با اشاره به جشنواره فیلم فجر اظهار کرد: جشنواره فیلم فجر حالا با هر کیفیتی برگزار می‌شود، اصراری که مسئولان جشنواره بر پرشوری جشنواره می‌کنند عبث است. زندگی جمعی هر روزش پیچیدگی‌های خاص خود را دارد. مسأله اما انتخابی است که ما داریم اگر همراه با آگاهی باشد می‌تواند ما را امیدوار کند که به جامعه مطلوب برسیم.

عقیقی هم گفت: من مخالفتی با کار افراد ندارم هر کسی بر سر دوراهی سراغ کاری می‌رود که فکر می‌کند درست است. اگر صادقانه بر مبنای الگویی که دارید رفتار کنید راه درست را رفته‌اید.

وی در پایان با اشاره به فیلم‌های اعتراضی گفت: شما نشانه‌هایی از اعتراض را در فیلم‌های گذشته می‌دیدید اما آنچه باعث شده این موضوع حالا دیده نشود، باتلاق پول است.

طبق اعلام قبلی، قرار بود وحید جلیلوند در این جلسه حضور پیدا می‌کند اما این کارگردان به دلیل کسالت نتوانست در این برنامه حضور پیدا کند.

بزرگترین آسیب سینمای میانی ایران چیست؟

منتقد سینما معتقد است: اصلی‌ترین آسیب در سینمای میانی ایران از نبودن قصه و نداشتن قهرمان است؛ سینمای ایران اساسا ضدقهرمان است و به همین دلیل علیه مردم بازتولید ارزش می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی، محمدتقی فهیم در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا و در توضیح مشکلات سینمای ایران بیان کرد: یکی از عمده ترین مشکلات ما در سینمای ایران این است که فیلم های ضدقهرمان داریم.

وی ادامه داد: اصلی‌ترین آسیب در سینمای میانی ایران از نبودن قصه و نداشتن قهرمان است. سینمایی که مبنای آن بر خرده پی رنگ و روایت‌های ریز و آپارتمانی و روابط است تا جایی جواب می دهد و این دست از تولیدات تنها می توانند برای مدت زمانی مشخص مانند یک سال و دو سال جوابگو باشند.

این منتقد سینما خاطرنشان کرد: اما سینمایی که به صورت مستمر و دائمی می‌تواند یک جریان باشد سینمایی است که قصه‌گو بوده و قهرمان داشته باشد؛ سینمای ایران در این زمینه اساسا ضد قهرمان است و چون ضدقهرمان است علیه مردم بازتولید ارزش می کند.

وی با ارائه تعریفی از قهرمان اظهار داشت: قهرمان یعنی آدمی که در راستای بازتولید ارزش های اجتماعی دست به کنشگری می زند، بن بست شکنی می کند و بحران ها را پشت سر می گذارد. بنابراین وقتی سینما فاقد این عنصر است، باقی کارایی‌ها را ندارد و هر رویکرد دیگر موقتی است.

فهیم یادآور شد: داستان های نوجوانانه، داستان های آپارتمانی و … نهایت یکی دو سال جذابیت دارند اما سینمایی که دارای تولید سالانه ۸۰ فیلم بلند است باید تکلیف خودش را با روایت معلوم کند. این که چنین سینمایی راوی چه داستان هایی است و این داستان ها از کجا ریشه می گیرند.

وی افزود: عموما سینماگران دولتی، سینما را نمی شناسند و آدم های مشغول به کار در آن دنبال رفع و رجوع امور اداری هستند. یعنی دنبال این هستند که در بازه زمانی کوتاه دو تا سه ساله مدیر باشند. هر کدام می آیند و سنگی می اندازند و برخی از این سنگ ها در چاهی می افتد که هیچکس قادر به بیرون آوردن آن نیست.

این منتقد و مدرس سینما تاکید کرد: شوربختانه متخصصان و سینماشناسان ما و آنهایی که دغدغه دارند در راس سینما نیستند.

به گزارش ایرنا محمدتقی فهیم متولد ۱۳۳۵ در شهر تربت حیدریه است. او در عرصه مطبوعات کشور بیش از ۳۰ سال حضور مستمر داشته و عضو آکادمی و عضو شورای عالی حل اختلاف خانه سینما، مسئول صفحه سینمایی روزنامه کیهان، معاون ارزشیابی و سردبیر نشریه روزانه بیستمین جشنواره بین المللی فیلم های کودکان و نوجوان اصفهان، عضو شورای مرکزی و نایب رئیس انجمن منتقدان نویسندگان سینمای ایران بوده است.

فهیم همچنین فعالیت هایی در زمینه تولید فیلم داشته که دستاورد آن به شرح زیر است: ساخت فیلم کوتاه گل های تار، ساخت مستندهای سودایی، طنین معراج، زردسالاران، ملخی که غول شد، قوچ ها خیالبافی می کنند، وقاحت و جنایت، ۱۷۰۰۰، ساکن درخت خرمالو و عطش رفتن.

المپیاد فیلمسازی چه نقشی در استعدادیابی دارد؟

هادی مقدم دوست که به عنوان منتور، دانش و تجارب سینمایی خود را با نوجوانان راه‌یافته به ششمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران به اشتراک می‌گذارد، در یادداشتی سینما را شبیه به اردویی توصیف کرد که هیچ‌وقت به پایان نمی‌رسد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ایسنا، این نویسنده و کارگردان سینما و منتور ششمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران در آستانه برگزاری این رویداد در یادداشتی خاطرات نوجوانی خود و اولین علاقه‌مندهایش به سینما را مرور کرد.

در متن یادداشت این سینماگر آمده است: «حیاط دبیرستان ما مثل یک باغ بود. پر بود از درخت و نیمکت و دانش‌آموز. یک رفیق داشتم که با او توی حیاط و لابه‌لای جمعیت درباره سینما حرف می‌زدم. در ساعت پیش از شروع کلاس‌ها و ساعت ناهار و ساعاتی بعد از تعطیلی مدرسه، با او توی حیاط می‌چرخیدم و هرچه از سینما را بلد شده بودم، به او می‌گفتم. او با صبوری حرف‌های مرا گوش می‌کرد و گاهی سعی می‌کرد مثل من از رشته مورد علاقه خودش یعنی ریاضیات بگوید. اما کم کم از لابه‌لای حرف‌های من فهمیدن سینما در ذهنش کلید خورد و فیلم دید و با من همزبان شد و شروع به کشف سینما کرد و حرف‌های او درباره سینما خیلی زود برایم آموزنده شد. حالا دیگر نه فقط در مدرسه که در پارک و خیابان و کوه و جاده با او حرف سینما می‌زدم.

دنیای آن مدرسه و خیابان و پارک‌ها و جاده‌ها – در آن چهارده تا هفده سالگی – برایم مثل یک اردوی طولانی بود، به طوری‌که وقتی به دلیل پایین بودن نمرات و تجدیدی و مردودی عذرم را از آن دبیرستان خواستند و دیگر کنار دوستم نبودم، انگار اردو به پایان رسید.
اما ما ول نکردیم. باز هم بقیه سینما را برای خودمان کردیم اردو … در زندگی با دوستان و یاران موافق و علاقه‌مند سینما و بعداً سر صحنه‌ فیلم‌ها در شهرهای مختلف همه جا اردو می‌زدیم و اردو می‌ساختیم برای حرف زدن درباره سینما، تا دیر وقت بیدار می‌ماندیم و زود بلند می‌شدیم چون پای سینما وسط بود. پای یاد گرفتن سینما.
حالا دوباره نوجوان‌ها قرار است بیایند در اردو با هم سینما یاد بگیرند و به هم سینما یاد بدهند.
بنده هم به این اردو دعوتم. قرار است با هم دوباره از هم سینما یاد بگیریم.
ششمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران به همت بنیاد سینمایی فارابی ۳۰ دی تا ۳ بهمن با حضور نوجوانانی از سراسر کشور برگزار می‌شود.

کدام استان‌ها میزبان جشنوارۀ فیلم فجر خواهند بود؟

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان از تشکیل شورای سیاستگذاری اکران همزمان فیلم‌های چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر در استان کردستان و انجام تدارکات لازم برای این کار خبر داد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی چهل‌ویکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر، علی‌اصغر دریایی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی کردستان ضمن اعلام این خبر گفت: امسال نیز همچون سال‌های قبل سازمان امور سینمایی و سمعی بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، امکان اکران همه فیلم‌های راه‌یافته به بخش‌های مختلف چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر در استان کردستان را فراهم کرده است.

وی افزود: اکران همزمان آثار جشنواره فیلم فجر در استان کردستان در سال‌های قبل با استقبال بی‌نظیری مواجه بوده است.

دبیر شورای فرهنگ عمومی استان کردستان تصریح کرد: تاثیرگذاری تماشای فیلم در فرهنگ‌سازی و همچنین کاهش و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی، یکی از مهم‌ترین اهداف اکران همزمان آثار جشنواره فیلم فجر در استان است. بر این اساس امکان حضور مردم مناطق حاشیه شهر برای دیدن فیلم‌های این دوره از جشنواره را فراهم خواهیم کرد.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کردستان عنوان کرد: فیلم‌های این دوره از جشنواره در دو سالن شماره یک و شماره دو پردیس سینمایی بهمن سنندج اکران خواهد شد.

وی خاطرنشان کرد: اگرچه سازمان سینمایی و سمعی بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکنون امکان و مجوز اکران در پردیس سینمایی بهمن سنندج را صادر کرده است، اما بدون شک تلاش خواهیم کرد در صورت موافقت سازمان سینمایی کشور علاوه بر سنندج در یک یا دو شهر دیگر استان  نیز اکران همزمان آثار جشنواره را داشته باشیم.

دریایی درباره حضور فیلمسازهای استان کردستان در این رویداد هنری گفت: ویژه برنامه‌هایی برای تجلیل و قدردانی از فعالان عرصه فیلمسازی استان، در ایام اکران فیلم‌های چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر در استان کردستان تدارک دیده شده است.

چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر همزمان با تهران در ۳۱ استان کشور برگزار می شود.

کدام به دیگری وابسته است: ستاره به سناریو یا سناریو به ستاره؟

اگر فیلمنامه قوی و بکر و دارای ویژگی های برتر به لحاظ درام باشد پؤزه بخش اعظمی از راه را رفته است اگر قصه خوبی در دست داشته باشیم حتی بازیگرانی که ستاره نیستند یا برای اولین بار مقابل دوربین رفته اند و به ایفای نقش پرداخته اند می توانند باعث فروش آثار سینمایی شوند.

تهیه کننده فیلم های سال دوم دانشکده من، مالاریا، سه بیگانه در گفت و گو با برنا موضوع جایگاه فیلمنامه را در موفقیت آثار نمایشی بررسی می کند. ردایی معتقد است؛ اگر فیلمنامه قوی و بکر و دارای ویژگی های برتر به لحاظ درام باشد پروژه بخش اعظمی از راه را رفته است اگر قصه  خوبی در دست داشته باشیم حتی بازیگرانی که ستاره نیستند یا برای اولین بار مقابل دوربین رفته اند و به ایفای نقش پرداخته اند می توانند باعث فروش آثار سینمایی شوند.

تهیه کننده «سه بیگانه» در پاسخ به این سوال که چه عواملی در ستاره شدن بازیگران موثر است بیان کرد: اول از همه استعداد بازیگر و در گذشته تلویزیون می توانست این نقش را ایفا کند تا بازیگران دیده شوند. در حقیقت اگر عمده ای از بازیگران درحال حاضر در سینما به معروفیت رسیده اند یا تبدیل به ستاره شدند تنها به خاطر وجود رسانه ملی است چرا که پرورش و آموزش اولیه آن ها در آنجا اتفاق افتاده است.

فیلمسازی 100 ثانیه؛ یک حرفه یا یک تجربه؟

دارابی گفت: یک وجه فیلمسازی، در کنار آموزش، تجربه کردن است و عرصه فیلم 100، عرصه خیلی خوبی برای کسب تجربه است. شما با هزینه و ریسک کمتر می‌توانید فیلمسازی را تجربه کنید

حسین دارابی (کارگردان سینما) که در سینمای کوتاه نیز از سینماگران فعال این حوزه به حساب می‌آید، در آستانه برگزاری جشنواره فیلم ۱۰۰ درباره اهمیت برگزاری این رویداد گفت: یک وجه فیلمسازی، در کنار آموزش، تجربه کردن است و عرصه فیلم 100، عرصه خیلی خوبی برای کسب تجربه است. شما با هزینه و ریسک کمتر می‌توانید فیلمسازی را تجربه کنید. در این فضا جشنواره‌ها با ایجاد رقابت به فیلمسازان انگیزه می‌دهند و یا موضوع مشخصی را معین می‌کنند تا شما ذهن‌تان درباره همان موضوع، شروع به خلاقیت و طراحی کند.

وی ادامه داد: وجه دیگر اهمیت جشنواره‌ها این است که بالاخره فیلمسازان نیاز به دیدن شدن آثارشان دارند. یک فیلمساز باید خودش را عرضه کند تا بتواند برای فعالیت‌های بعدی‌اش سفارش بگیرد. جشنواره‌ها این بستر را برای دیده شدن فعالیت هنرمندان به‌وجود می‌آورند تا مدیران، تهیه‌کنندگان و دیگر افراد، حاصل کار آن‌ها را ببینند و تبدیل به رزومه و اعتبار برای فیلمسازان جوان و تازه‌کار شود.

دارابی افزود: خیلی از جشنواره‌ها با رویکرد صرفا نمایشی برگزار می‌شوند اما به عقیده من؛ اگر جشنواره‌ای سیاست‌گذاری‌های درستی داشته باشد، مانند جشنواره فیلم کوتاه تهران و یا حتی جشنواره «عمار» که سلیقه‌ای بر آن حاکم است و می‌خواهد جریانی ایجاد کند، این رویدادها بهترین فرصت برای فیلمسازان است که به میدان بیایند، فیلم بسازند، رقابت کنند، جایزه بگیرند، تجربه به دست بیاورند و دیده شوند. همان‌طور که برای امثال من و یا محمدرضا خردمندان همین‌گونه بوده و از مسیر اعتباری که در جشنواره‌های فیلم کوتاه به دست آوردیم، توانستیم فیلم بلند هم بسازیم.

این کارگردان درباره ضعف فیلمنامه در سینمای ایران و تأثیری که جشنواره‌هایی مانند فیلم ۱۰۰ در زمینه رفع این معضل می‌توانند داشته باشند هم گفت: طبیعتا من هم به ضعف سینمای ایران در زمینه فیلمنامه معتقدم اما فراموش نکنیم که مقیاس یک فیلم کوتاه، با فیلم بلند بسیار متفاوت است. حداقل کاری که در جریان فیلم کوتاه می‌تواند اتفاق بیفتد، پیدا کردن آدم‌های خوش‌ذوق و خلاق در عرصه فیلمنامه‌نویسی است. اینکه این استعدادها پیدا شوند و آن‌ها هم خودشان را کشف کنند تا به‌صورت جدی، آغاز به کار حرفه‌ای کنند. از این منظر جشنواره‌های فیلم کوتاه نمی‌توانند به‌صورت مستقیم تأثیری بر ارتقای سطح فیلمنامه‌نویسی در سینمای بلند داشته باشند، اما حتما می‌توانند استعدادهای تازه‌ای را معرفی و برای آن‌ها ایجاد انگیزه کنند.

وی در عین حال تأکید کرد: بنده البته همه مشکل سینما را فیلمنامه نمی‌دانم. خیلی جاها خلاقیت کارگردان و درک و فهم او از فیلم‌نامه است که در کیفیت یک کار تعیین‌کننده می‌شود. در هالیوود می‌توانم نمونه‌های بسیاری را مثال بزنم که فیلمنامه‌های خوبی وجود نداشته اما فیلم‌های خیلی خوبی براساس آن‌ها ساخته شده است. نقش کارگردان در کیفیت یک فیلم را نمی‌توان نادیده گرفت کمااینکه کارگردان‌هایی هم بوده‌اند که فیلمنامه‌های خیلی خوب را در اجرا، خراب کرده‌اند.

دارابی درباره اینکه آیا فیلم کوتاه می‌تواند تبدیل به بستری برای شکل‌گیری گفتگو باشد یا خیر؟ هم گفت: فارغ از جریان فیلم کوتاه، همواره «زبان هنر» زبانی است که از ابتدای خلقت وجود داشته و همواره بستری برای گفتگو و تعامل میان انسان‌ها بوده است. از این منظر هنر روشی قدیمی و اصیل برای ایجاد فضای گفتگوست و اتفاقات خوبی را در هر جامعه‌ای می‌تواند رقم بزند. در فضای امروز هم «هنر» می‌تواند کارکرد خود را داشته باشد؛ از ساخت فیلم کوتاه گرفته تا طراحی یک تابلو. همه این هنرها می‌تواند به اندازه خود کارکرد داشته باشد و حال آدم‌ها را خوب کند.

وی افزود: بعد از جنگ جهانی اول، آلمان با خاک یکسان شد و علاوه‌بر شکست، مجرم هم اعلام شد، خیلی از سینماگران بزرگ آلمان در همان مقطع فیلم‌های تأثیرگذاری ساختند و توانستند امید را به مردم خود بازگردانند. از این منظر، سینماگران نقش پررنگی در بازگرداندن امید به جامعه دارند. همین کشور، بعد از ۲۰ سال تبدیل به قدرت اول در جنگ جهانی دوم می‌شود. ما هم می‌توانیم چنین فضایی را به‌رغم تمام تلخی‌هایی که امروز تجربه می‌کنیم، به‌وجود بیاوریم. سینما، فیلم کوتاه و اساسا هنر می‌توان حال مردم را بهبود ببخشد و فضای گفتگو را ایجاد کند.

سیزدهمین جشنواره فیلم ۱۰۰ به دبیری یوسف منصوری و به همت سازمان سینمایی سوره اوایل اسفند ۱۴۰۱ برگزار خواهد شد.

خروج از نسخه موبایل