رسانه سینمای خانگی- شاید بهتر است یک خاکریز برگردیم

کارگردان فیلم «پالایشگاه» با بیان اینکه تمرکز ارگان‌های دولتی بر ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی در حدی است که انگار در دهه ۶۰ هستیم اظهار کرد: دیگر وقت آن است که از یک خاکریز عقب‌تر برویم تا به شهرها و مردمانی بپردازیم که انگار فراموش شده‌اند و بی‌توجهی به آن‌ها هیچ توجیهی ندارد.

به گزارش سینمای خانگی، بهمن‌ماه سال قبل که جدیدترین فیلم مهرداد خوشبخت با نام «گل‌های باوارده» در جشنواره فجر نمایش داده شد، کارگردان فیلم نارضایتی خود را بابت نسخه‌ ناقص پخش شده با صراحت بیان و اعلام کرد که فیلمش به چند ماه زمان نیاز دارد تا تکمیل شود. حالا حدود یک سال گذشته و فیلم مهرداد خوشبخت با نام «پالایشگاه» در حالی به تازگی به سینماها آمده که او این نسخه را درخشان می‌داند و به مخاطبانش هم توصیه می‌کند آن را حتما روی پرده سینما تماشا کنند.
 
«پالایشگاه» با درونمایه‌ای از دو نوع نگاه و عملکرد روایت آنهایی است که معتقدند پالایشگاه نفت آبادان باید تخریب شود و دیگرانی که معتقدند باید نجاتش داد تا به دست دشمن نیفتد و این فیلم داستان تلاش چند نفر از کارکنان این مجموعه برای حفظ آن در روزهای اول جنگ است.  
 
خوشبخت در گفت‌وگویی با ایسنا، علاوه بر اشاره به سختی‌هایی که ساخت «پالایشگاه» داشته است _ از جمله همزمانی فیلمبرداری با التهاب‌های سال گذشته کشور که امکان کوچکترین انفجار را هم از گروه‌های فیلمسازی می‌گرفت – از ضرورت تولید فیلم‌هایی این چنینی سخن گفت و تاکید کرد، برای نسل جدید ناگفته‌های زیادی از جنگ وجود دارد که صرفا در خط مقدم جبهه رخ نداده‌اند و اتفاقا الان زمان آن رسیده که باید با عبور از داستان‌های تکراری، یک سنگر عقب‌تر رفت تا آنچه را در شهرها و حمایت‌های پشت جبهه از نیروهای رزمی رخ داده، به تصویر کشید.

او در این زمینه بر همراهی نهادها و ارگان‌های مرتبط بویژه در تامین تجهیزات تاکید دارد.
 
خوشبخت در این مصاحبه همراه با علی طباطبایی (پخش‌کننده) در خبرگزاری ایسنا حاضر شد که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:


 فیلم «پالایشگاه» اگرچه در دسته فیلم‌های دفاع مقدسی قرار می‌گیرد ولی مثل فیلم‌های مرسوم جنگی صحنه‌های انفجار و خونریزی و… ندارد و در عین حال از آن دسته فیلم‌هایی است که باید حتماً روی پرده سینما دیده شود. این‌ در شرایطی است که تعداد فیلم‌های کمدی در حال اکران زیاد است و مخاطب هم بیشتر سراغ همان‌ها می‌رود. چه تمهیدی درنظر گرفتید تا فیلم «پالایشگاه» مخاطبان امروز سینما را ترغیب به تماشا کند؟
 
اولین نکته‌ ضروری برای یک فیلم جذاب، داشتن داستان و درام است. برای داستان فیلم «پالایشگاه» هم به دلیل آنکه روایتگر مجموعه اتفاق‌هایی واقعی در روزهای اول جنگ بود، باید حتما یک خط روایی جذاب پیش‌بینی می‌کردیم. این حداقل کاری بود که می‌شد انجام داد ولی در اینکه چهره فیلم به نظر جنگی می‌آید کاری نمی‌توان کرد چون فیلم در زمان جنگ اتفاق می‌افتد و یک ماجرای واقعی را روایت می‌کند که البته مربوط به جنگ نیست یعنی خاکریز و توپ و تانک و تفنگ ندارد بلکه مربوط به پشت جبهه و حمایت‌های پشت فضای جنگ است. ما فیلمی را می‌بینیم که در کارگاه مرکزی پالایشگاه، تعمیرات اسلحه و ماشین انجام می‌شود یا اینکه سوخت کشور را تامین می‌کند. در واقع انگار شرایط همین الان را مثل زمانی که با مشکل توزیع بنزین مواجه می‌شویم، روایت کرده‌ایم؛ فقط یک تفاوت مهم این است که الان افراد جوان‌تر جایگزین قدیمی‌های پالایشگاه و شرکت نفت شده‌اند. بنابراین برای جذب مخاطب جدا از آنچه در فیلم انجام دادیم، تلاش‌هایی در زمینه تبلیغات توسط دوستان موسسه شهر فرنگ به خوبی انجام شده تا چهره جنگی به فیلم داده نشود. کمااینکه بجز دقایقی از فیلم که صحنه‌های انفجار دارد، «پالایشگاه» به آن معنا جنگی نیست.
 
در بخش تبلیغات از تنها حربه‌ای که می‌توانیم برای معرفی فیلم استفاده کنیم همین است که بگوییم «پالایشگاه» فیلمی درباره روابط انسانی در دوران جنگ است همانند فیلم «آبادان یازده ۶۰» که قصه آن داخل ساختمان رادیو اتفاق می‌افتاد و حرفش این بود که این آدم‌های عادی در شرایط ویژه به قهرمان تبدیل می‌شوند درست مثل «پالایشگاه» که یک عده با تلاش و انگیزه شخصی بدون اینکه کسی به آن‌ها امر کند، قطعات پالایشگاه را برای اینکه حفظ شوند، از محاصره شهر خارج می‌کنند.
 
 شما بعد از فیلم «آبادان یازده ۶۰» تصمیم گرفتید «پالایشگاه» را بسازید؟ چون بر اساس آنچه در تیتراژ فیلم پالایشگاه دیده می‌شود به نظر می‌رسد مستندی هم از آن ساخته‌اید.
 
آن‌ها مستند – مصاحبه‌هایی هستند که قرار است در مستندی درباره پالایشگاه استفاده شوند ولی هنوز ساخته نشده است. قصد دارم برای حفظ تاریخ شفاهی پالایشگاه حتماً آن مستند را بسازم.
 
 با توجه به سختی‌های ساخت چنین پروژه‌هایی بدون حمایت دولتی، از چه زمانی ایده ساخت پالایشگاه را در ذهن داشتید و چه زمانی شرایط ساخت آن فراهم شد؟
 
قبلاً در روایت فتح یک مستند در این زمینه کار می‌شد که من در مرحله تحقیقات همکاری می‌کردم ولی به دلیل حادثه‌ای که برایم رخ داد نتوانستم کار را ادامه دهم. اما خودم آن تحقیقات دوست و استادم علیرضا اسلامی را ادامه دادم و به بسیاری از موضوعاتی که درباره آبادان تاکنون گفته نشده برخورد کردم مثل رادیو آبادان، پالایشگاه یا ذوالفقاری. قصد داشتم یک سه گانه بسازم که با رادیو آبادان شروع شد، با «پالایشگاه» ادامه داشت و امیدوارم به ذوالفقاری که یک جنگ ۲۴ ساعته در آبادان است برسم. این سوژه‌ها از دل همان تحقیقات بیرون آمد و هرکس آن‌ها را می‌شنید برایش تازگی داشت چون با آنچه تاکنون در زمینه جنگ و آبادان کار شده، فرق داشت.
 
 مستند را چه زمانی قرار است بسازید؟
 
فعلاً در حال مذاکره با روابط عمومی وزارت نفت هستم و اگر هزینه آن فراهم شود حتماً ساخت آن را پیگیری می‌کنم چون بخش عمده‌ای از آن را با هزینه خودم ساخته‌ام. در واقع در سفرهای شخصی‌ تحقیقاتم را به صورت تصویری هم ضبط می‌کردم و برای ساخت فیلم باید بازسازی‌هایی انجام شود که آن‌ها هزینه‌هایی را لازم دارند و اگر آن هزینه فراهم شود حتماً کار را شروع می‌کنم، در غیر این صورت باید خودم به نحوی هزینه ساخت مستند را جور کنم.

 
به نظر می‌رسید اگر بنیاد سینمایی فارابی و وزارت نفت و به طور کلی بخش دولتی حمایت نمی‌کردند امکان ساخت «پالایشگاه» فراهم نمی‌شد. تجربه این مشارکت چطور بوده که قصد دارید یک بار دیگر برای مستند آن را تکرار کنید؟
 
ماجرا اینطور بود که من تحقیقاتم را انجام دادم. بعد به یک ایده داستانی رسیدم، آن را نوشتم و به یک طرح مفصل ۳۰ صفحه‌ای رسیدم. پیگیری‌های زیادی انجام دادم و وقتی در وزارت نفت آن را مطرح کردم متوجه شدم که خیلی‌ها از این جریان (داستان واقعی فیلم) مطلع نبودند و وقتی متوجه چنین ماجرایی در زمان جنگ شدند، برایشان جذاب شد که همکاری کنند. البته نسل قدیمی وزارت نفت از این ماجرا مطلع بودند ولی نسل جدید آگاهی چندانی نداشتند که سر همین پروژه ارتباطی بین آن نسل قدیم و نسل جدید هم شکل گرفت. آقایایان فروزنده و قاسمی در روابط عمومی شرکت نفت نگاه بسیار خوب و متفاوت و فرهنگی ای داشتند در ادامه طرح را به فارابی ارائه دادم، در آنجا هم با نگاه مثبت  آقای احمدیان (معاون فرهنگی) پروژه راه افتاد به این ترتیب وزارت ارشاد و وزارت نفت به هم وصل شدند، توافق کردند و فیلمنامه نوشته شد. در این مسیر ما یک قرارداد با فارابی داشتیم و فارابی هم قرارداد تولید را با وزارت نفت منعقد کرد و کار اینطور پیش رفت که از وزارت نفت پول به فارابی داده می‌شد و آن‌ها نیز به ما می‌دادند.


 
 فیلم را چه زمانی کلید زدید؟
 
اول مهرماه سال ۱۴۰۱ فیلمبرداری کلید خورد و بعد از ۷۲ جلسه هم تمام شد. این ۷۲ جلسه برای فیلمی مثل «پالایشگاه» خیلی کم بود مخصوصا آنکه برآورد اولیه ما ۹۰ روز بود.

یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوه‌های بصری زیاد و کلا پست‌پروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچه‌ها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم
 
 با چنین پروژه‌ای که فیلمبرداری آن هم ۷۲ روز طول کشیده بود به نظر می‌رسد خیلی طبیعی بود که آماده‌سازی نهایی آن زمان زیادی طول بکشد. چرا اصلا فیلم در جشنواره بود که تازه بعد از به تعویق افتادن سانس اکران، نسخه‌ای برسد که با نارضایتی شما همراه باشد؟

 
یکی از دلایلی که ما فیلمبرداری را زود تمام کردیم بخاطر فشاری بود که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت. این فیلم جلوه‌های بصری زیاد و کلا پست‌پروداکشن سنگینی داشت. با اینکه بچه‌ها شبانه روز زحمت کشیدند ولی فیلم به روزهای اول جشنواره نرسید یعنی اصلاً آماده نبود که آن را به جشنواره بدهیم چون هم با مشکلات فنی زیادی مواجه شدیم و هم لابراتوارها با توجه به حجم بالای فیلم‌ها بسیار شلوغ بودند و نمی‌توانستند همه وقت خود را برای یک فیلم بگذارند. همین اتفاق‌ها باعث شد فیلم به دو روز آخر جشنواره برسد و به دلیل همان فشار زیاد، یک فیلم به معنای واقعی ناقص را به جشنواره دادیم؛ یعنی از نظر خودم نسخه‌ای که در جشنواره نمایش داده شد اصلاً قابل دیدن نبود چون نه تنها ویژوال کاملی نداشت بلکه حتی نتوانسته بودیم رِندر نهایی را از پلان‌ها بگیریم و خیلی از صحنه‌ها باکیفیت نبود. در سینمای رسانه منتظر شروع نمایش فیلم بودند و بابت همین موضوع کلی از آن‌ها (اهالی رسانه) کنایه شنیدم چون تایم شروع فیلم مدام تغییر می‌کرد و آن‌ها هم می‌گفتند اگر نمی‌خواهی فیلم را نمایش دهی چرا ما را در صف نگه داشته‌ای و من هم عذر خواهی می‌کردم ولی واقعا مسئله فنی بود. من برای رساندن فیلم، خودم در آن شب بارانی هارد را از لابراتوار گرفتم و با موتور به پردیس ملت بردم تا فیلم برای خبرنگارها نمایش داده شود. فیلم را کپی کردیم اما پِلِی نمی‌شد. دوباره روی یک هارد سالن دیگر کپی کردیم که همه این‌ها زمان‌بَر بود تا در آن ترافیک فیلم را دوباره به پردیس ملت برسانیم. در یک سالن دیگر امتحان کردیم ولی باز هم پلی نشد و اصلاً امکان نمایش فیلم در آن شب فراهم نشد. در آخر روز بعد همان نسخه با کیفیت پایین را خروجی گرفتیم و نمایش دادیم که خیلی بابت آن عصبانی بودم.

حالا از این نسخه‌ای که در سینماهاست راضی هستید؟
 
بله. بعد از جشنواره کمی صدا را دستکاری کردیم، اصلاح رنگ و ویژوال افکت کامل شد و الان یک نسخه دیدنی برای اکران روی پرده سینما آماده شده و به نظرم حداکثر استعدادی که برای بخش‌های مختلف پست پروداکشن لازم بود به کار گرفته شده است و اگر ضعفی وجود دارد به من مربوط می‌شود.
 
در میکس نهایی آیا صحنه‌هایی کم و زیاد شده‌ یا فیلم در تدوین تغییری کرده است؟
 
 مدت زمان نمایش فیلم تغییری نکرده منتها برخی پلان‌ها بخصوص در بخش ویژوال افکت جایگزین شده‌اند.
 
در توضیح ابتدایی فیلم «پالایشگاه» به ۳۳۰ شهید پالایشگاه نفت آبادان اشاره می‌شود که فیلم به آن‌ها تقدیم شده است. این تصمیم خود شما بود که همانند دیگر فیلم‌های دفاع مقدسی به طور مستقیم به شهادت یک رزمنده خاص اشاره نکنید؟  
 
این ۳۳۰ شهید پالایشگاه مربوط به تمام هشت سال جنگ است ولی داستان ما در همان دو سه ماه اول جنگ رخ می‌دهد. البته در همان مقطع هم کسانی شهید شدند که اشاره شده ولی داستان فیلم مسیر دیگری را پیش می‌برد.

بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده می‌کردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را می خرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر می شود هیچ توجیهی ندارد
 
 این مسیر دیگر فیلم، بنا بر همان ایده‌ای است که قبلا هم در باره آن صحبت کرده‌اید که جنگ را از زوایای دیگری ببینیم؟ شما «پالایشگاه» را با چه نگاهی ساختید تا مثل بسیاری از فیلم‌های امروزی دفاع مقدسی صرفا حول یک قهرمان شهید پیش نرود؟  
 
به نظر من بخش‌هایی از تاریخ جنگ ما مغفول مانده که اگرچه در کتاب‌ها ثبت شده یا در تاریخ شفاهی‌ها گفته شده ولی خیلی کم به فیلم تبدیل شده است. عمدتاً هم اگر این‌ها به فیلم تبدیل نشوند مردم در جریان آن‌ها قرار نمی‌گیرند چون مگر چقدر مخاطب کتابخوان داریم؟ به همین دلیل فکر می‌کنم الان وقت آن است که سراغ بخش‌هایی برویم که تاکنون به آن‌ها پرداخته نشده است. ما درباره جبهه جنگ زیاد فیلم ساخته‌ایم یعنی از خط مقدم فیلم‌های متفاوت و زیادی ساخته شده و همچنان هم ساخته می‌شوند در حالی که این جبهه جنگ، یک پشت خط مقدمی هم داشت. این باور وجود دارد که اگر مثلاً ۲۰ درصد در خط مقدم می‌جنگیدند، ۸۰ درصد در پشت آن مشغول جنگ بودند که شامل تمام فعالیت‌ها و آدم‌ها از پایتخت و مرکز کشور گرفته تا شهرهای مرزی می‌شود ولی کمتر به آن‌ها پرداخته شده است. در تیتراژ آخر فیلم تصویر مستندگونه‌ای وجود دارد که می‌گوید در طول هشت سال جنگ، آب تصفیه شده و آشامیدنی آبادان قطع نشد چون پالایشگاه بخش تصفیه آب خود را قطع نکرد و ما بابت همین مسئله کلی شهید دادیم. این بسیار جای تأمل دارد که یک شهر هشت سال زیر بمباران بود ولی اجازه داده نشد آب تصفیه شده آن قطع شود و این آب فقط مربوط به مردم هم نبود بلکه رزمندگانی که در آن زمان مشغول جنگ بودند هم از آن استفاده می‌کردند اما الان مردم آبادان آب آشامیدنی را می‌خرند ومتاسفانه ظلمی که الان به آبادان و خرمشهر می‌شود هیچ توجیهی ندارد. همچنین گفته می‌شد وقتی برای هلیکوپترها روغن می‌خواستند، عده‌ای بودند که از جان خود مایه گذاشتند و این روغن را از پالایشگاه تامین می‌کردند تا به شهرهای مختلف فرستاده شود اما به هیچ کدام از این موضوع‌ها پرداخته نشده است و فراموش شده که ما قهرمانانی داشتیم که مردم عادی بودند یعنی تفنگ در اختیار نداشتند ولی هیچ چیزی کمتر از آن بسیجی و ارتشی و تکاوری که با بعثی‌ها می‌جنگیدند، نداشتند. بنابراین حالا بعد از اینکه فیلم‌های زیادی در خط مقدم ساخته شده، وقت آن رسیده که ارگان‌های دخیل در این ماجرا هزینه کنند و از داستان‌های غیرتکراری بگویند مخصوصا آنکه پرداختن به برخی از این داستان‌ها می‌تواند از یک جنبه راحت‌تر باشد چون وقتی برای یک داستان یا فیلم وارد منطقه عملیاتی می‌شوید، خط قرمزها در خط مقدم بسیار زیاد است اما وقتی یک خاکریز عقب‌تر می‌آیی خیلی چیزها را می‌توانی راحت‌تر بگویی و الان زمان آن است که بگوییم در شهرهای مرزی چه اتفاقاتی افتاده است.
 
 این نوع نگاه به دلیل آبادانی بودن شما بسیار کمک‌کننده است چون خیلی چیزها را خودتان تجربه کرده‌اید. از آن زمان بگویید. وقتی اولین شعله‌های آتش جنگ در پالایشگاه نفت آبادان دیده شد که آن را به اولین شعله‌های آتش جنگ تعبیر می‌کنند، شما در آبادان بودید؟
 
بله. ما در آنجا بودیم و من کودک بودم، مدتی زندگی کردیم ولی بعد دیگر شرایط سخت بود و جنگ‌زده شدیم و از شهر بیرون آمدیم. البته هر از گاهی برمی‌گشتم چون در اهواز بودیم و فاصله زیادی با آبادان نبود. در سال۱۳۶۵ حدودا ۱۵ – ۱۶ ساله بودم که  به عنوان عکاس در عملیات والفجر ۸ در آبادان بودم؛ در همان شبی که غواص‌ها رفتند من هم رفتم و عکاسی و فیلمبرداری کردیم و صبح آن روز هم به فاو رفتیم. در مجموع قصه‌های جذاب زیادی از همین سنگرهای پشت جنگ وجود دارد و بجز آبادان و خرمشهر شهرهای دیگری مثل قصر شیرین، کرمانشاه و ایلام هم قصه‌های زیادی دارند.

تجربه من پس از فیلم «آبادان یازده ۶۰» که هیچ کامنت یا نقد رسمی منفی هم ندیدم نشان می‌دهد که نسل جدید از دهه‌های ۷۰ و ۸۰ که فیلم را دیده بودند اول تمایلی به دیدن فیلم جنگی نشان نمی‌دادند بخصوص در جشنواره که بخاطر مجموعه بلیت‌هایی که خریده بودند، به اجبار به تماشای فیلم رفتند ولی وقتی از سالن خارج می شدند از همان‌ها هم واکنش‌های مثبت گرفتم چون این‌ها مطالب ناگفته‌ای است که نسل جدید باید آن‌ها را بداند.
 
البته توجه فیلمسازها هم می‌تواند به این مسائل جلب شود، موقعیت‌هایی هم پیش می‌آید که برای یکسری فیلم‌ها سرمایه‌گذاری بیشتری انجام می‌شود؛ مثلاً چند سالی بود که فیلم دفاع مقدسی نداشتیم طوری که وقتی «آبادان یازده ۶۰» در جشنواره فجر نمایش داده شد، فیلم جنگی زیادی در آن دوره نبود ولی بعد تصمیم گرفتند تعداد این فیلم‌ها را زیاد کنند تا امسال که انگار در دهه ۶۰ هستیم و همه ارگان‌های دولتی مشغول ساخت فیلم جنگی هستند. یک زمان هم بود که تمرکز بر ساخت فیلم درباره مجاهدین زیاد شده بود و حوزه هنری و سازمان اوج و … سراغ ساخت چنین فیلم‌هایی رفتند اما کسانی که پالایشگاه را دیده‌اند، می‌گویند بعد از مدت‌ها یک فیلم سینمایی را روی پرده تماشا کرده‌اند از نظرتصویر و صدا که البته زحمت زیادی هم برای آن کشیده شد. یادم می‌آید برای صحنه انفجار تانکی گازوییل هیچ تصوری که چطور در می‌آید وجود نداشت و بعضی که وقتی فیلمنامه را می خواندند، به من گفتند فیلمنامه با شرایط سینمایی ما این صحنه‌ها موقع اجرا درنمی‌آید. تقریباً هم سکانسی جا نماند که آن را اجرا نکنیم و در بخش فیلمبرداری و ویژوال و بازیگران و همکاران جوانم با شجاعت و جسارت و استعداد و غیرت کمک بسیار زیادی کردند و نشان دادند که با همین امکانات می‌توان یک فیلم سینمایی خوب ساخت.


 
 حالا که بر روایت‌های متفاوت از پشت خط مقدم و در شهرهای مرزی و جنگ‌زده تاکید می‌کنید، قصد ندارید سراغ ساخت فیلمی از دوران معاصر این شهرها، زندگی مردمانش و آسیب‌های جنگ بروید؟
 
سراغ این موضوع‌ها هم می‌توان رفت و اگر اشتباه نکنم فیلم‌های خیلی کمی هم درباره جنگ‌زده‌ها ساخته شده؛ مثلا آقای رحمان رضایی یک فیلم ساخته بود و همینطور آقای عیاری که امیدوارم هرچه زودتر حالشان خوب شود، فیلم «آبادانی‌ها» را در هتل زیر پل سیدخندان که الان تخریب شده ساختند. درواقع فیلم‌های خیلی محدودی نه فقط در این مورد بلکه حتی در مورد خانواده‌ها شهدا و رزمندگان و زندگی عادی آن‌ها ساخته شده است وشاید از معدود نمونه‌های آن به فیلم «موقعیت مهدی» بتوان اشاره کرد که یک طرف جذاب‌تر ماجرا را نشان می‌داد.  
 
ارزش قطعاتی که در همان ماه‌های اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. یعنی چند نفر تصمیم می‌گیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آن‌ها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها می‌شنوی که اختلاس می‌شود

در پرداختن به این داستان‌ها خط قرمزها کمتر نمی‌شود؟
 
اگر بخواهیم به آسیب‌ها بپردازیم خط قرمزهایی وجود دارد ولی اگر بخواهیم حماسه‌سازی کنیم، خط قرمزی نیست. یک اتفاق جالب که من اخیراً متوجه آن شدم و احتمالا طرح آن سخت باشد این بود که طبق اسناد موجود، ارزش قطعاتی که در همان ماه‌های اول جنگ از پالایشگاه نجات داده شد و آن‌ها را از آبادان خارج کردند،  سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود. ما در زمان جنگ تحریم بودیم و این قطعات تمام پالایشگاه‌های کشور را سرپا نگه داشت. حتی پس از جنگ هم وقتی می‌خواهند پالایشگاه آبادان را بازسازی کنند باز، همین قطعات است که به کمک می‌آید یعنی چند نفر تصمیم می‌گیرند تا این سرمایه مملکت را بدون اینکه کسی به آن‌ها بگوید به این شکل حفظ کنند و الان جالب است که مشابه همین رقم را امروز به عناوینی دیگر در خبرها می‌شنوی که اختلاس می‌شود.
 
 در چند سال گذشته بازیگران سرشناسی به فیلم‌هایی که در دسته فیلم‌های دفاع مقدسی قرار می‌گیرند وارد شده‌اند مثل امیر جدیدی یا جواد عزتی. با توجه به حمایت مالی که از طرف وزارت نفت داشتید نمی‌خواستید از بازیگران چهره استفاده کنید تا فیلم جذابیت‌های بیشتری برای فروش در گیشه داشته باشد؟
 
من در «آبادان یازده ۶۰» هم همین رویه را در پیش گرفتم. نمی‌خواستم سراغ استار بروم و دنبال این بودم تا همه کنار هم متعلق به خود آنجا باشند. در «پالایشگاه» هم از طرف صاحبان فیلم فشار می‌آمد که سوپراستار داشته باشیم ولی از یک طرف بودجه نداشتیم و از طرف دیگر من اصرار داشتم که بودجه‌ دعوت از یک بازیگر چهره را برای خود فیلم خرج کنیم چون «پالایشگاه» فیلم استار نیست، فیلم اجراست. الان هم که نتیجه کار را می‌بینم به نظرم تمام بچه‌ها بخصوص بانیپال (شومون) و امیررضا دلاوری به عنوان بازیگران غیر بومی  خیلی خوب، لهجه آبادانی را درآوردند و جنس کارگری آن‌ها در نقش، خیلی خوب در فیلم نشست؛ حتی الهام نامی با وجود سکانس‌های بسیار اندکش در یاد مخاطب می‌ماند.  البته این را هم باید اضافه کنم که «پالایشگاه» فیلم خیلی سختی بود و بخاطر همان پیگیری‌ها با چند بازیگر مطرح هم صحبت کردیم اما بعضی از آن‌ها می‌گفتند این فیلم خیلی دردسر دارد. همین پول را در تهران می‌گیریم چرا به گرمای آبادان بیاییم؟
 
 با این وجود شما با یک بازیگر مطرح به نتیجه رسیده بودید تا در فیلم بازی کند که آن هم به حاشیه‌های زیادی ختم شد.
 
بله ولی چون ما هیچ نقشی در آن نداشتیم ترجیح می‌دهم دربار ه آن حرفی نزنم.  
 
به فیلم برگردیم و صحنه‌هایی که از آبادان تصویر کردید. زمانی ناصر تقوایی می‌گفت برخی سمبل‌ها و مکان‌هایی که از جنگ در آبادان آسیب دیده‌اند باید حفظ شوند. شما چقدر از فیلم را در آبادان ساختید و فکر می‌کنید چقدر از آنچه آقای تقوایی می‌گفت در آبادان انجام شده است؟
 
فیلم را که به طور کامل در آبادان ساختیم و از پرده سبز و آبی هم استفاده کردیم متاسفانه مسئولین ظاهرا قرار نیست به آبادان و خرمشهر رسیدگی کنند و اصلا انگار مردم آنجا قوم فراموش شده‌اند مثل قوم سیستان و بلوچستان. یکی از موضوعاتی که من معتقدم باید درباره آن فیلم ساخت همین چیزهاست. مردم با دیدن فیلم «پالایشگاه» متوجه می‌شوند که آبادان چه بوده، چه آدم‌هایی در آن حضور داشتند و الان به چه شرایطی رسیده است. در زمان جنگ شهر در دست بچه‌های شرکت نفت بود؛ یعنی تمام شهر را بچه‌های شرکت نفت کنترل می‌کردند چون نظم و انضباط را می‌دانستند و خیلی فوری شهر را ساماندهی کردند. حتی این چاپ کوپن از آبادان شروع و بعد در کل کشور رایج شد. اولین بار کوپن‌ها در چاپخانه آبادان به چاپ رسیدند و بعدها سهمیه‌بندی برنج و روغن به کل کشور رسید. ما صحنه‌های زیادی را بنا به داستان‌های مختلف اتفاق افتاده در فیلمنامه داشتیم که بخاطر طولانی بودن، مجبور به حذف آن‌ها از فیلمنامه شدیم از جمله اینکه پدر آن نقشی که امیررضا دلاوری آن را بازی می‌کند، سرآشپز شرکت نفت بود و آشپزخانه شرکت نفت در روزهای جنگ روزانه ۱۵ هزار غذا برای رزمنده‌ها و مردم داخل شهر می‌پخت. این‌ها اتفاق‌های خاصی هستند که برای مردم هم جذابیت دارند.
 
شما در زمان فعالیت پالایشگاه این فیلم را ساختید. در چه ساعت‌هایی در پالایشگاه حضور داشتید؟
 
ما در ساعت‌هایی در پالایشگاه کار می‌کردیم که کارکنان آنجا به ما می‌گفتند مگر دیوانه‌اید در این تایم فیلمبرداری می‌کنید؟ چون آن‌ها بخاطر گرما ساعت ۱۱ تا ۲ ظهر کار خود را تعطیل می‌کردند و این دقیقاً زمانی بود که ما همچنان کار می‌کردیم یعنی از صبح تا غروب در پالایشگاه بودیم و بیشتر تمرکز ما هم در بخش‌هایی بود که کارهای اصلی پالایشگاه انجام نمی‌شد یا اگر هم دستگاه‌ها روشن بودند کارکنان با ما همکاری زیادی انجام می‌دادند تا بتوانیم با سر و صدای کمتری صحنه‌ها را فیلمبرداری کنیم. بسیاری از این کارکنان پالایشگاه از کسانی بودند که پدر، برادر یا عموی آن‌ها پیش‌تر در گذشته‌های دور در پالایشگاه کار می‌کردند و بعضی سکانس‌هایی را که فیلمبرداری می‌کردیم آن‌ها در جریان واقعی ماجرا بودند؛ حتی یکی از آن‌ها گفت پدرش راننده لیفتراک بود و جزو کسانی بوده که شهید شده است. بچه های شرکت و مردم آبادان و خرمشهر و مسیولین پالایشگاه خیلی همراهی کردند. به نظرم علاوه بر مردم،  بخشی از مخاطبان اصلی این فیلم مسئولان هستند آن هم نه فقط مسئولان وزارت نفت، بلکه اتفاقاً مسئولان دیگر وزارتخانه‌ها را نیز مخاطب این فیلم می‌دانم تا بدانند این پالایشگاه چطور و با چه غیرتیحفظ شده است.
 
قرار نیست فیلم جدیدی بسازید؟
 
چرا مشغول نوشتن فیلمنامه‌ای هستم که داستان آن به بعد از زمان جنگ برمی‌گردد.
 
آقای طباطبایی کشاندن مردم برای دیدن این نوع فیلم‌ها در سینما با وجود تعدد فیلم‌های کمدی کار سختی است. در دفتر پخش چه برنامه‌هایی را در نظر دارید؟
 
 در حال حاضر ما با چند مسئله مهم مواجه هستیم از جمله ایینکه به سینمادارها بعد از دوران رکود نمی‌توان حق نداد چون دو سال کرونایی را پشت سر گذاشته، به شدت ضرر کرده و آنقدر هزینه‌هایش زیاد بوده که تازه با فروش امسال سینما به نقطه سر به سر با هزینه‌های سال قبلش رسیده است. از طرف دیگر مخاطب عادت کرده که فیلم کمدی تماشا کند یعنی حتی وقتی به سالنی می‌رود و متوجه می‌شود فیلمی که می‌بیند فقط به ظاهر کمدی بوده بعد از چند دقیقه از سالن بیرون می‌آید به همین دلیل شرایط اکران بسیار سخت شده ولی با این حال تلاش می‌کنیم در شهرستان‌ها و به ویژه شهرهای فاقد سینما اتفاق‌هایی را برای پخش فیلم رقم بزنیم تا اکران‌های خارج از سینما داشته باشیم بخصوص آنکه مخاطبی که در این شهرهاست و نیز آن دسته از تماشاگرانی که از طریق سینماهای سیار فیلم‌ها را نگاه می‌کنند، به این جنس فیلم‌ها نزدیک‌تر هستند.  

ما بیش از هر چیز باید تلاش کنیم فیلم «پالایشگاه» را به آن دسته از مخاطبانی برسانیم که این نوع سینما را دوست دارند و منتظر دیدن آن هستند و معتقدیم اگر مخاطب به سالن بیاید حتماً از تماشای این فیلم لذت می‌برد.
 
البته به نظرم این انتظاری که امسال نسبت به فروش فیلم‌ها ایجاد شد، باید حتماً تعدیل شود چون الان سینمدارها به فیلمی که ۵۰ میلیارد تومان می‌فروشد می‌گویند نفروخته است یعنی انگار فیلمی با فروش زیر ۱۰۰ میلیارد را خوب نمی‌دانند. این مسئله به نگه داشتن فیلم در سانس‌های متعدد ضربه می‌زند. همین الان فیلم اگر فیلم «جنگل پرتقال» در سانس‌های محدود اما به طور پیوسته اکران شود مخاطب خود را پیدا می‌کند و فروش بیشتری به دست می‌آورد در حالی که به چنین فیلمی  فضا داده نمی‌شود و بعد از مدتی اکران آن را تمام می‌کنند و به جایش یک کمدی دیگر پخش می‌کنند. وقتی توقع فروش بالا می‌رود یک فیلم اجتماعی که ۲۰ یا ۳۰ میلیارد تومان هم بفروشد مثل یک اثر شکست خورده است در صورتی که این روزها در بین این همه فیلم کمدی یک انیمیشن داریم که ۵۰ میلیارد تومان فروخته و در باشگاه ۵۰ میلیاردی‌های سینما تنها فیلم غیر کمدی ماست اما به چشم هیچکس نمی‌آید.  این روند سبب می‌شود سرمایه‌گذارها دیگر وارد حیطه فیلم‌های غیر کمدی نشوند. تمام این‌ها هم در شرایطی است که سال آینده تعداد فیلم‌های کمدی در حال تولید یا ساخته شده، آنقدر زیاد است که به راحتی هر ماه می‌توان دو فیلم کمدی اکران کرد و اگر این اتفاق بیفتد فیلم دیگری را نمی‌توان با آن‌ها روی پرده برد.  
 

فیلم «پالایشگاه» امکان پخش تیزر از تلویزیون را دارد؟
 
طباطبایی:‌ بله تعدادی تیزر داریم ولی پخش تیزر در ماهواره بسیار مهم است چون فیلم‌های کمدی که در شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ می‌شوند سبب می‌شوند بیشتر مخاطبان فضای کلی سینمای ایران را صرفا در همان محدوده ببینند در صورتی که ما اصلا امکان پخش تیزر در ماهواره را نداریم و عجیب است که سینمادارها این نکته را بررسی می‌کنند که آیا فیلمی تبلیغات ماهواره‌ای دارد یا خیر و اگر داشته باشد به نوعی پوئن مثبت برایش محسوب می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- سینماگران در انتخابات بی‌تفاوت نباشند

رئیس سازمان سینمایی کشور بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت و آینده کشور را خسرانی جبران‌ناپذیری عنوان کرد و گفت: انتخابات یعنی بی‌تفاوت نبودن، در صحنه حضور داشتن، مسئول بودن نسبت به جامعه و تاریخ؛ ‎اگر طیف‌ها، سلیقه‌ها، صداها و نواهای مختلف در چارچوب قانون در انتخابات حاضر باشند جامعه پویایی خواهیم داشت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، یکی از ایده‌های محمد خزاعی در مقام رئیس سازمان سینمایی کشور که تا کنون در برخی از سخنرانی‌های رسمی به آن اشاره‌هایی داشته است، تلاش برای تحقق «سینمای اسلامی»‌ است.

خزاعی که پیش‌تر و در بخش اول همین گفت‌وگو به تفصیل درباره نسبت وضعیت امروز سینمای ایران با ایده‌آل‌های خود صحبت کرده و به دفاع از رویکردهای منتهی به جان گرفتن گیشه‌ها، در برابر منتقدان پرداخت، حالا و در ادامه این گفت‌وگو تلاش دارد ضمن تشریح دیدگاه‌های خود درباره کلیت «سینمای ایران»‌ به بخش دیگری از حواشی مرتبط با دوران مدیریت خود به‌خصوص حواشی به‌وجود آمده برای گروهی از سینماگران متأثر از حوادث و التهابات سیاسی و اجتماعی یک سال گذشته پاسخ دهد.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخش دوم و پایانی گفت‌وگوی مشروح خبرگزاری ایرنا با محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور است.

اگر بخواهید مولفه‌های «سینمای اسلامی» را که پیش‌تر به آن اشاره‌هایی داشته‌اید، تشریح کنید، به چه مواردی اشاره می‌کنید؟

‎درباره همه رفتارهای ما، در دین اسلام شاخص‌هایی تعیین شده است. مثلا درباره رفتار یک کاسب در زمینه فعالیت‌های اقتصادی، شاخص‌هایی در دین ما تعیین شده است. به همین دلیل آنقدر شاخص‌های اسلامی برای یک زندگی گسترده است که درباره همه شئون آن می‌توان صحبت کرد و فیلم ساخت.

آیا معتقدید امروز این شاخص‌های اسلامی در سینمای ما رعایت نمی‌شود؟

‎قطعا در برخی از آثار نجیب سینمای ایران این شاخص‌ها وجود دارد و در اکثریت تولیدات هم این موارد رعایت می‌شود اما صحبت من درباره اندک تولیداتی که است که این شرایط را ندارند. معتقدم آن‌هایی که به دنبال نگاه کاسب‌کارانه در سینما هستند، باید جلوی‌شان را گرفت. حرف ما این است که می‌توان نگاه اقتصادی هم به سینما داشت اما باید رویکردها را اصلاح کرد.

قطعا سینما یعنی اقتصاد اما می‌توان نگاه متفاوتی هم داشت. نکته دیگر این است که آیا ما همیشه باید به فیلم‌ها سوبسید بدهیم؟ آیا فیلمسازان ما نباید راه ارتباط با مخاطب خود را یاد بگیرند؟ این مسأله بسیار مهمی است. من وقتی می‌گویم فیلمساز هستم، یا دارم یک فیلم شخصی می‌سازم که طبیعتا برای آن نباید انتظار اکران داشته باشم. مثل فیلم‌های هنروتجربه که اکران هم می‌شود اما انتظار فروش آنچنانی در گیشه ندارند.

فیلمساز دیگری برای حضور در جشنواره‌ها فیلم می‌سازد و طبیعتا او هم نباید از عدم اکران فیلمش در داخل کشور ناراحت شود. اما صورت سوم مربوط به فیلم‌هایی است که برای ارتباط با مخاطب ساخته می‌شوند. این دست آثار باید نگران شرایط ارتباط با مخاطب باشند. صاحبان این آثار باید از خود بپرسند که شاخصه برقراری ارتباط با مردم چیست؟‌ مگر می‌شود فیلمی قصه و قهرمان نداشته باشد و مردم با آن ارتباط برقرار کنند؟ ما باید در مدل فیلمسازی خود تجدیدنظر می‌کردیم. چرا فیلم‌های کارگردانی مانند ابراهیم حاتمی‌کیا همواره مخاطب دارد، چون قصه و قهرمان دارد…

البته فیلم‌های متأخر آقای حاتمی‌کیا هم در زمینه جذب مخاطب چندان موفق نبوده‌اند!

اینگونه نیست که اگر یک فیلم سینمایی، بر روی پرده سینما از نظر اقتصادی عملکرد موفقی نداشته، از نظر انتقال مفاهیم و کارکردهای فرهنگی خودش هم ناموفق بوده باشد. این دو مقوله از هم جدا هستند.

‎این طور نیست. فیلم «به‌وقت شام» رکورد فروش خوبی را در گیشه ثبت کرد. از فیلمی که خودم در آن حضور داشتم مثال می‌زنم. دلیل استقبال از آن فیلم هم این بود که مردم با آن ارتباط برقرار کردند. سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا مولفه‌هایی دارد که برای مردم جذاب است. البته این نکته را هم بگویم که همه مخاطبان یک فیلم، مخاطبان داخل سالن سینما نیستند و در این زمینه گاهی فیلمسازان ما دچار اشتباه می‌شوند.

اینگونه نیست که اگر یک فیلم در سینما فروش نداشت، یعنی دیده نشده است. به‌عنوان مثال فیلم «پشت پرده مه» که ما کار کرده بودیم، جوایزی از جشنواره‌ها گرفت، در اکران عمومی دیده نشد اما در تلویزیون بارها پخش ‌شد و مردم هم با آن ارتباط برقرار کردند. فیلمی که در سینما شکست خورد اما بسیاری از مردم آن را دیدند و می‌شناسند.

اینگونه نیست که اگر یک فیلم سینمایی، بر روی پرده سینما از نظر اقتصادی عملکرد موفقی نداشته، از نظر انتقال مفاهیم و کارکردهای فرهنگی خودش هم ناموفق بوده باشد. این دو مقوله از هم جدا هستند.

یکی از پدیده‌هایی که در یکسال گذشته بیشتر شاهد آن بوده‌ایم جریان حضور فیلم‌های زیرزمینی که به‌صورت غیررسمی در داخل کشور تولید شده‌اند، در جشنواره‌های جهانی است. نگران نیستید که با نمایندگی این آثار از طرف ایران، سینمای رسمی ما در عرصه‌های بین‌المللی حذف و محدود شود؟ مهمتر اینکه آیا جنس سیاست‌گذاری‌هایی که منجر به محدود شدن امکان ساخت برخی فیلم‌های اجتماعی در سال‌های اخیر شده است را در شکل‌گیری این پدیده موثر نمی‌دانید؟

‎اول اینکه معتقد نیستم که سینمای ایران در عرصه‌های بین‌المللی حذف و محدود شده است و مشکلی که به آن اشاره می‌کنید مربوط به سه چهار جشنواره است که عموما با مقاصد سیاسی هدف گذاری شده اند واغراض سیاسی خود را دنبال می کنند. در سایر جشنواره‌های سینمایی جهان، با چنین مشکلی مواجه نیستیم…

بالاخره در نگاه غاطبه سینمادوستان، همان چهار جشنواره تأثیر بالایی بر انعکاس تصویر سینمای کشورها در عرصه بین‌المللی دارند!

فیلم‌های رسمی سینمای ایران در جشنواره‌های بین‌المللی مهم دیده می‌شود

‎اینگونه نیست. در همه جشنواره‌های بین‌المللی، امروز فیلم‌های رسمی سینمای ایران هم دیده می‌شود و هم برگزیده می‌شود. تعداد جوایز بین‌المللی سینمای ایران در همین سال‌ها کاملا مشخص است. آنچه شما به آن اشاره می‌کنید، مربوط به تغییر رویکرد جشنواره‌های سینمایی دنیا نسبت به فضای فرهنگی ایران صحبت می‌کنید که مقوله‌ای کلان است و ارتباطی هم با قوانین مراقبتی داخلی ما ندارد. سینما تنها بخشی از این تغییر رویکرد را نشان می‌دهد.

دلیل این تغییر رویکرد چیست؟ مگر پیش‌تر در سینمای ایران سخت‌گیری وجود نداشت؟ اتفاقی که امروز شاهد هستیم مربوط به تغییر رویکرد جشنواره‌های خارجی است. تا همین امروز خیلی از فیلم‌های اجتماعی خوب سینمای ایران به این جشنواره‌ها معرفی شده، اما پذیرفته نشده‌اند. مگر «جنگ جهانی سوم» فیلم مشکل‌داری بود؟ چرا در جشنواره‌ها پذیرفته نشد؟ در این دوره ما تمام فیلم‌هایی که حتی برای نمایندگی سینمای ایران در اسکار انتخاب کردیم هم آثار اجتماعی و غیرایدئولوژیک بوده‌اند.

مگر ما نمی‌توانستیم مانند دوره‌هایی که صرفا فیلم‌های ایدئولوژیک معرفی می‌شدند، عمل کنیم؟ نگاه ما اساسا این نیست. شاید عده‌ای بخواهند اینگونه تلقین کنند، اما واقعیت این است که نگاه ما این نیست. ما به‌دنبال احیای سینمای ملی ایران، با مشخصه‌های بومی خودش هستیم.

از ماجرای جشنواره‌های خارجی فاصله نگیریم…

‎بله. درباره جشنواره‌های خارجی، مطمئن باشید نگاه آن‌ها در ‌آینده قطعا دستخوش تغییر می‌شود. بد نیست بدانید خیلی از هنرمندانی که در جریانات اخیر به خارج از کشور رفتند، پیام‌هایی را ارسال می‌کنند تا به کشور برگردند. فضا همین امروز نسبت به سال گذشته خیلی تغییر کرده است. بعضی از این افراد صراحتا پیام پشیمانی ارسال می‌کنند، آن هم به‌صورت رسمی.

از چهره‌های شناخته‌شده هم در میان این افراد هستند؟

‎بله. هم شناخته‌شده‌ها هم برخی افراد گم‌نام‌تر. صراحتا می‌گویند ما می‌خواهیم به ایران بازگردیم و فعالیت سینمایی خودمان را ادامه دهیم.

مکالمه رسمی با خود شما داشته‌اند؟

‎مکالمه رسمی خیر، اما به‌صورت غیرمستقیم به دوستان مشترکی که با من داشته‌اند، پیام داده‌اند که می‌خواهند برگردند. برخی از این درخواست‌ها هم در دست بررسی است.

یعنی اینگونه نیست که هنرمندانی که به هر دلیلی دچار مشکل شده‌اند تا پایان دوره شما امکان رفع مشکل‌شان نباشد؟

‎این موارد مربوط به دوره ما نیست. توجه داشته باشید که این اغتشاشات در هر دوره دیگری می‌توانست اتفاق بیفتد. این ماجرا مربوط به مدیریت ما در سینما نیست بلکه مربوط به حوادثی که با دوره مسوولیت ما همزمان شده است. این دو با هم تفاوت دارد. ما سخت‌ترین دوره مدیریت سینما در تمام دوره‌ها را تجربه کرده‌ایم. هر اتفاقی که از ابتدای انقلاب در سینما رخ نداده بود، در همین چند سال دوره مسوولیت ما رخ داد!‌ با وجود این شرایط‌، پررونق‌ترین دوره سینما را هم شاهد هستیم و همین واقعیت است که خیلی‌ها را اذیت می‌کند.

برخی با اهداف سیاسی خیلی دوست داشتند سینما در دوره ما تعطیل شود و به همین دلیل از رونق امروز ناراضی هستند. وقتی صحبت از جشنواره‌ها و بازارهای جهانی می‌کنید، سوال اصلی این است که چه کسانی باعث کاهش سهم ایران از بازار جهانی شده‌اند؟ قطعا اغتشاشگران و کسانی که شروع به فعالیت سیاسی در سینمای ایران کردند. مگر ما این‌ها را فراموش می‌کنیم؟‌ چه کسانی در خارج از مرزها بیانیه دادند و کارگردانان سرشناس دنیا را به خط کردند تا اهداف سیاسی خود را دنبال کنند؟ چه کسانی به جشنواره‌هایی مانند کن و برلین و ونیز ایمیل زدند؟‌ این افراد متولیان و بانیان وضع موجود سینمای ایران در عرصه بین‌المللی هستند و امروز باید پاسخگو باشند.

اگر نگاه بسته‌ای داشتیم فیلم سیدی و فرهادی را به اسکار معرفی نمی‌کردیم

اگر ما به دنبال ایجاد محدودیت بودیم، فیلم اصغر فرهادی را به اسکار معرفی نمی‌کردیم. اگر نگاه بسته‌ای داشتیم که فیلم هومن سیدی را به اسکار معرفی نمی‌کردیم. اگر ما با سینمای اجتماعی مشکل داشتیم که فیلم‌هایی مانند «علف‌زار» و «ملاقات خصوصی»‌ را اکران نمی‌کردیم. حرفم این است که اصلا آن نگاهی که برخی معتقدند در این دوره حاکم است، وجود ندارد. در حوادث سال گذشته با گروهی مواجه بودیم که در تحلیل‌های خود احساس می‌کردند وضعیت نظام جمهوری اسلامی ایران رو به پایان است و به همین بهانه می‌خواستند جلوی حضور سینمای ایران در عرصه‌های بین‌المللی را بگیرد و در مقابل سینماگران را به کارهای زیرزمینی تشویق کنند.

آن‌ها می‌خواستند به فضای فرهنگی ما آسیب بزنند اما به این واقعیت دقت نکردند که فضای ملی سینمای ایران در اختیار سینماگران ایران است. سینمای ملی ما را امثال مجید مجیدی، مسعود جعفری‌جوزانی، احمدرضا درویش، جمال شورجه، سیدرضا میرکریمی و… در این سال‌ها شکل داده‌اند که هیچ کدام اهل کارهای زیرزمینی نبوده‌اند و جوایز مختلفی را هم گرفته‌اند. آن‌ها می‌خواستند سینمای ملی ایران را تحریم کنند و معتقدم این تحریم هم خیلی زود برداشته خواهد شد.

می‌توانید کمی مصداقی‌تر درباره این گروه صحبت کنید؟ بالاخره افراد گمنام و بی‌نشانی که نمی‌توانستند باشند.

‎بالاخره خیلی‌ها در طول آن حوادث تصور می‌کردند کار جمهوری اسلامی ایران تمام شده است. مدیر یکی از پلتفرم‌های سینمایی حتی به همکاران خود گفته بود، این انقلاب مانند انقلاب مصر است و این باردیگر کار تمام است!‌ یعنی در این حد برخی به باور رسیده بودند، اما همه شکست خوردند. در طراحی‌هایی هم که داشتند شکست خوردند کمااینکه با تمام فشارها و جوسازی‌ها ، ما امسال هم در جشنواره کن غرفه داشتیم و سینمای ایران به‌صورت رسمی حضور داشت.

ما تنها در چند جشنواره مشکلاتی داریم که بد نیست نگاه‌مان نسبت به آن‌ها را تغییر دهیم و بدانیم همه عرصه‌های بین‌المللی محدود به این جشنواره ها نیست. ما شاهد یک تغییر در فضای فرهنگی دنیا هستیم و در سال‌های آتی شاهد اتفاقات بزرگ‌تری هم خواهیم بود. وقتی روسیه تصمیم می‌گیرد برای خودش یک جشنواره اسکار به راه بیندازد یعنی با یک طراحی حرکت می‌کند. وقتی چین برای حضور در اقتصای سینمای دنیا برنامه‌ریزی دارد، یعنی با یک طراحی دارد حرکت می‌کند. ما هم ابتدا باید سینمای خود را قدرتمند کنیم تا دچار مشکلاتی از این دست نشویم.

مشخصا چه اقداماتی داشتید؟

‎از طریق آقای عسگرپور نامه رسمی به رییس فیاپف ارسال کردیم تا این نهاد رسمی به جشنواره‌ها ابلاغ کند که این آثار زیرزمینی نماینده سینمای ملی ما نیستند. در چند سال آینده هم جایگاه واقعی این آثار مشخص می‌شود. سینمای دنیا به دنبال اقتصاد است و خیلی زود متوجه می‌شوند این‌ها نمی‌توانند نماینده واقعی سینمای ایران در بازار جهانی باشند. این دوران، دورانی موقت است و ما تلاش‌مان را برای عبور از این دوران داشته و خواهیم داشت. در آینده حتما درباره بانیان این وضعیت صحبت خواهم کرد، چراکه معتقدم همه‌شان باید پاسخگو باشند.

همه این افراد هم در خارج از کشور نیستند و برخی از داخل در این جریان نقش داشتند!

با تمام این‌ بدخواهی‌ها سینمای ایران هیچ‌گاه منزوی نخواهد شد

‎بله. تعداد ایمیل‌هایی که از داخل کشور به برخی از این جشنواره‌های خارجی ارسال شده واقعا زیاد است. کسانی که باور کرده بودند جریان فرهنگی کشور و انقلاب، کارشان تمام شده است، در آن مقطع شروع به مبارزه کردند. البته اینگونه هم نیست که جشنواره‌های کن و برلین بنابر نظر چهار فیلمساز داخلی ما، موضعش را طراحی کرده باشد، آن‌ها مطابق سیاست‌های بالادستی دولت‌های متبوع خود حرکت می‌کنند و نگاه‌شان نسبت به فضای فرهنگی ایران را تعیین می‌کنند.

اینگونه نیست که یک گروه به اسم سینماگران مستقل در خارج از کشور تا این اندازه قدرت تأثیرگذاری بر جشنواره‌های خارجی را داشته باشند، آن‌ها فقط پیرامون این جریان هیاهو ایجاد کرده‌اند. با تمام این‌ بدخواهی‌ها سینمای ایران هیچ‌گاه منزوی نخواهد شد.

اینگونه هم نیست که جشنواره‌های کن و برلین بنابر نظر چهار فیلمساز داخلی ما، موضعش را طراحی کرده باشد

استعفای خانم مرضیه برومند از مدیرعاملی‌ «خانه سینما» بازتاب‌های زیادی در محافل سینمایی داشت، شخص شما به‌عنوان رییس سازمان سینمایی از این اتفاق ناراحت نشدید؟‌ به‌خصوص که خانم برومند در متن نامه استعفای خود صراحتا اشاره کردند که نتوانستند تعاملات لازم را با سازمان سینمایی داشته باشند و پیش‌تر هم در نشست خبری این گلایه را مطرح کرده بودند.

‎البته ایشان صحبت از تعاملات نکرده بود و به جنبه اقتصادی ارتباط با سازمان سینمایی اشاره داشت که اساسا بحث دیگری است. این هم در حالی است که از زمان ورود خانم برومند به خانه سینما، بودجه این نهاد صنفی دو برابر شد و می‌توانید در این زمینه از خود ایشان هم سوال کنید. جالب است که هیچ‌کس درباره این مسایل صحبت نمی‌کند و تنها ابهامات را مطرح می‌کنند.

از خانم برومند سوال کنید که آیا بودجه خانه سینما بعد از مدیرعاملی ایشان دو برابر شد، یا نه؟من شخصا با ایشان جلساتی داشتم و حتی قبل از اعلام استعفا با او تماس گرفتم و گفتم اگر می‌توانید کمی بیشتر بمانید.

یعنی کامل در جریان استعفا بودید؟

‎بله. با او تماس داشتم و خواستم اگر برایش امکان دارد، در این جایگاه بماند. از نگاه من ایشان شخصیتی بود که در این جایگاه عملکرد خوبی داشت و مدیران هم به حضورشان امیدوار بودند و امکان تعامل خوبی فراهم بود. به او گفتم به دلیل کارهای خوبی که در سینما از شما به یادگار مانده است، خیلی از درها به روی شما باز است. تأکید داشتم که نگاه شما نگاه سیاسی نیست و نگاه صنفی به مسایل دارید و این بسیار مهم بود. جلساتی که ما با خانم برومند داشتیم، همه‌اش مربوط به مسایل صنفی مانند مالیات و بیمه و مسکن بود. اتفاقا سازمان سینمایی در این زمینه‌ها همراهی خوبی با خانم برومند داشت.

شما اشاره کردید که بودجه خانه سینما دو برابر شده اما خانم برومند به مشکلات مالی هم در نامه استعفای‌شان اشاره داشتند.

‎تنها یک ماه تخصیص بودجه خانه سینما از سوی سازمان سینمایی با تأخیر مواجه شد که دلیل آن هم مشکل ثبت آن‌ها در اداره ثبت بود. اداره ثبت، نامه‌ای به سازمان سینمایی زد و اعلام کرد با توجه به عدم ثبت خانه سینما، کمک مالی به این نهاد غیرقانونی است. ‎طبیعتا من هم نمی‌توانستم غیرقانونی اقدام کنم.

یعنی مشکل مالی صحت داشت.

‎بودجه‌شان کم نشد اما یک ماه پرداختی نداشتیم که می‌توانست در ماه‌های بعدی جبران شود. در این مدت هم خانه سینما فرصت داشت پیگیر مراحل ثبت قانونی باشد. اتفاقی که افتاد و بعد از ثبت خانه، مشکل پرداخت بودجه هم حل شد. تعاملات ما با خانم برومند بسیار خوب بود و معتقدم هر کسی که مدیرعامل خانه سینما شود، به دلیل اهمیتی که برای جریان‌های صنفی قائل هستم، باید تعامل خوبی با او داشته باشم. کمااینکه با منوچهر شاهسواری هم تعامل خوبی داشتیم.

درست است که نگاه من به شخص خانم برومند متفاوت بود اما اساسا معتقد به تعامل با نهاد صنفی هستم و امروز هم هر کمکی بتوانم به جناب علی دهکری به‌عنوان مدیرعامل خانه سینما خواهم کرد. اگر افراد نگاه صنفی نداشته باشند شاید برخی تعاملات را با آن‌ها نداشته باشم اما تا امروز هر سه مدیرعامل خانه سینما در دوره مسوولیت من، تلاش‌شان رفع مشکلات صنفی بوده است.

بعضی از دوستان اعتراض و سروصدا کردند تا رایت جهانی فیلمشان را گران‌تر بفروشند و درآمد بیشتری داشته باشند. برخی از مردم اما واقعا تصور می‌کنند که این افراد، مقاصد سیاسی دارند

سازمان سینمایی جدای از خانواده سینما نیست. شاید برخی از افراد در مقطعی وارد فعالیت‌های سیاسی هم شدند اما این مربوط به همه خانه سینما نمی‌شود. بازهم تأکید می‌کنم که همه ما باید تکلیف‌مان با خودمان مشخص باشد. برخی از افراد که در همان حوادث سال گذشته سراغ رفتارهای سیاسی رفتند و موضع‌گیری‌هایی داشتند، هفته بعدتر در سازمان سینمایی به دنبال بودجه و امکانات بودند! این یعنی بلاتکلیفی.

من امروز نمی‌خواهم درباره خیلی از مسایل صحبت کنم و شاید روزی که از سازمان سینمایی بیرون بیایم، درباره خیلی از این نکات بتوانم شفاف‌تر حرف بزنم و به مصادیق اشاره کنم، اما نکته این است که افراد نباید بلاتکلیف باشند. برخی موضع‌گیری‌هایی در بیرون دارند که اکثر مردم از ماهیت اصلی‌شان بی‌خبرند. بعضی از این دوستان اعتراض و سروصدا کردند تا رایت جهانی فیلمشان را گران‌تر بفروشند و درآمد بیشتری داشته باشند. لااقل من از خیلی از این مسایل خبر دارم. برخی از مردم اما واقعا تصور می‌کنند که این افراد، مقاصد سیاسی دارند!‌ می‌توانم بگویم ۷۵ درصد این افراد، ‌منافع و مقاصد اقتصادی دارند، نه سیاسی.

تعداد این افراد زیاد است؟

‎تعدادشان زیاد نیست ولی تریبون هایی در خارج از کشور دارند که ماموریت پمپاژ رسانه ای و خبری را دارند.

در آستانه انتخابات هستیم. اگر سینماگران بخواهند در این زمینه ورود داشته باشند، آیا سازمان سینمایی ملاحظات و چارچوب‌هایی برای این جنس فعالیت‌ها مدنظر دارد؟

‎ورود به عرصه انتخابات یک امر شخصی است. مگر در سال‌ها و دوره‌های قبل که افراد از کاندیدای موردنظر خود حمایت می‌کردند، سازمان سینمایی ورودی داشت؟ ما در حوزه مسایل صنفی ورود می‌کنیم. اگر فلان هنرمند بخواهد از فلان کاندیدا حمایت کند، اصلا به سازمان سینمایی ارتباطی ندارد. از نظر طرح انتقادات هم هیچ محدودیتی وجود ندارد. کمااینکه معتقدم بیشترین نقدها، همین امروز دارد به مسئولان وارد می‌شود. البته برخی منتقدین تنها چیزی که دغدغه آن ها نیست مردم و منافع ملی است، این عده همواره سعی کرده و می کنند تا از آب گل‌آلود ماهی خود را بگیرند و در برهه هایی هم موفق شده‌اند.

نمی‌توان کنار گود نشست و صرفا تماشاچی بود

این دسته موج سوارند و بخش هایی از مردم را در این موج سواری انتخاب می‌کنند. ‎اما یک نکته را بدانیم بی تفاوتی نسبت به سرنوشت و آینده کشور خسران جبران‌ناپذیری است هر فرد همچنان که نسبت به خانواده مسئول است نسبت به جامعه خود هم مسئولیت دارد. ‎نمی‌توان کنار گود نشست و صرفا تماشاچی بود و در عین حال منتظر تحول شرایط اجتماعی ماند. بسیاری از افراد منتقد نسبت به مسائل سیاسی که غیرمنصفانه دست به نقد می‌زنند حتی در انتخابات حضور هم پیدا نکردند.

این عده قلیل که نسبت به سرنوشت خانواده، جامعه و کشور در حساس‌ترین بزنگاه‌ها بی‌تفاوت بوده‌اند چگونه به خود اجازه هرگونه اظهارنظری را می‌دهند؟‎ انتخابات یعنی بی‌تفاوت نبودن، در صحنه حضور داشتن، مسئول بودن نسبت به جامعه و تاریخ. ‎اگر طیف‌ها، سلیقه‌ها، صداها و نواهای مختلف در چارچوب قانون در انتخابات حاضر باشند جامعه، جامعه پویایی خواهد بود.

رسانه سینمای خانگی- دو اقتباس جذاب در سینمای جهان

سال ۲۰۲۴ نقطه‌ عطفی برای اقتباس‌های ادبی انجام‌شده از آثار مهم ادبیات آمریکای لاتین محسوب می‌شود و قرار است در این سال آثاری همچون «صد سال تنهایی» و «پدرو پارامو» به نمایش درآیند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، اوایل سال ۲۰۱۹ بود که نتفلیکس اعلام کرد قصد اقتباس از رمان مشهور گابریل گارسیا مارکز با عنوان «صد سال تنهایی» را دارد و قرار است سریالی از این رمان مشهور بسازد. از همان ابتدا اساخت این سریال در سکوت خبری انجام شد و فقط یک تیزر از مراحل طراحی دکورسازی این سریال از سوی این شبکه منتشر شد.

نتفلکیس اعلام کرده است که این سریال را با عنوان «ماکوندو» منتشر خواهد کرد و آن را در ۱۶ قسمت روایت می‌کند. کارگردان‌های این سریال «لائورا مورا» و «آلکس گارسیا» هستند و هنوز زمان دقیقی برای پخش «ماکوندو» اعلام نشده است.  

«ماکوندو» همان سرزمینی است که تمام حوادث رمان «صد سال تنهایی» در آن رخ می‌دهد و به نوعی استعاره‌ای از کل آمریکای لاتین است. گارسیا مارکز در مصاحبه ای با حضور ماریو بارگاس یوسا، نویسنده پرویی و برنده جایزه نوبل، اعلام کرده بود که این نام را از یکی از کشتزارهای موز در کلمبیا برگرفته است.*    

«لائورا مورا اورتگا» کارگردانی کلمبیایی‌تبار است و از جمله آثار موفق او «پادشاهان جهان» نام دارد که در سال ۲۰۲۲ به روی پرده رفته است. «آلکس گارسیا» نیز بازیگر و کارگردان اسپانیایی است که موفق به دریافت جایزه‌ جشنواره گویا شده است.  

«پدرو پارامو» پس از قریب به ۷۰ سال روی پرده می‌رود

همچنین در سال ۲۰۲۴ قرار است رمان مشهور «پدرو پارامو» نوشته «خوان رولفو» نیز به روی پرده سینما برود. این رمان که از رمان‌های پیشگام در آمریکای لاتین محسوب می‌شود پیش از جریان موسوم به «شکوفایی ادبی» یا «Boom»  نوشته شد که در دهه ۶۰ میلادی قرن بیستم به راه افتاد. بسیاری از نویسندگان آمریکای لاتین خود را وامدار این رمان‌نویس مکزیکی می‌دانند؛ همچون نویسندگان روس که اذعان دارند همه‌ آنها از زیر شنل گوگول بیرون آمده‌اند، بسیاری از نویسندگان آمریکای لاتین نیز خود را وامدار این اثر مهم می‌دانند. گارسیا مارکز بارها اعلام کرده است که پس از خواندن «پدرو پارامو» شگفت‌زده شده و تصمیم گرفته چنین رمانی را خلق کند که نهایتا «صد سال تنهایی» را نوشته است.  

«رودریگو پریتو» کارگردان این فیلم سینمایی است و اعلام کرده است که کارگردانی «پدرو پارامو» مسئولیت سنگینی برای او بوده زیرا این رمان روی خوانندگان آمریکای لاتینی تاثیر فراوان داشته است. او همچنین اعلام کرده است همیشه به این رمان علاقه داشته‌ و به همین دلیل تصمیم گرفته آن را کارگردانی کند.  

«پریتو» فیلمساز مشهوری محسوب می‌شود و در کارنامه‌ هنری او فیلمبرداری آثار بزرگ و برجسته‌ای همچون «باربی» و «قاتلان ماه گل» دیده می‌شود، جدیدترین اثر «مارتین اسکورسیزی» که با حضور «لئوناردو دی‌کاپریو» به روی پرده رفته است.  

*این مصاحبه که در سال ۱۹۶۷ انجام شده در کتاب «ادبیات آتش است» با ترجمه مهدی سرائی به چاپ رسیده است.

رسانه سینمای خانگی- یک سال متفاوت و جذاب پیش روی سینمای جهان

در سال جدید میلادی شمار زیادی از فیلم‌ها و دنباله های مهیج و همچنین آثار چشمگیری که به دلیل اعتصابات سال ۲۰۲۳ در هالیوود، فرصت اکران نیافتند، میهمان سینماهای جهان خواهند بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، اگرچه اعتصابات بازیگران و نویسندگان تاریخ تولید و اکران برخی از فیلم‌ها را به تعویق انداخت، اما مخاطبان سینما همچنان در سال آینده فیلم‌های زیادی را برای تماشا خواهند داشت که توقعات دوستداران اغلب ژانرهای سینمایی را بر آورده خواهد کرد. 

بویژه اگر طرفدار فیلم‌های ابرقهرمانی و کتاب‌های مصور هستید، انتخاب‌های زیادی در سال پیش روی میلادی برای تماشا خواهید داشت، از «مادام وب» و «ددپول ۳» تا «ونوم ۳» و دنباله فیلم سینمایی «جوکر» که پس از موفقیت قسمت اول، خیلی‌ها منتظر دیدن آن هستند. 

از جمله دیگر دنباله‌های مورد انتظار عبارتند از «شکارچیان ارواح: امپراتوری یخ‌زده»، انیمیشن های «پاندای کونگ فو کار ۴» و « اینساید اوت ۲»، «گودزیلا ایکس کونگ: امپراتوری جدید»، «قلمرو سیاره میمون‌ها»،‌ «گلادیاتور»، «تل ماسه» و …

از فیلمسازان برجسته که سال آینده فیلم های جدید خود را در سینما اکران می کنند نیز می توان به جورج میلر با «فیوروسا: حماسه مکس دیوانه»، لوکا گوادانینو با «چالشگران»، بونگ جون هو با «میکی ۱۷» و ریدلی اسکات با ساخت دنباله فیلم برنده اسکار «گلادیاتور» اشاره کرد.

طرفداران فیلم های ترسناک نیز می توانند منتظر دیدن دنباله فیلم‌های «اره»، «یک مکان آرام» و «ترساننده» باشند. 

در ادامه به معرفی مهم ترین فیلم های سال ۲۰۲۴ سینما خواهیم پرداخت:

فیلم اکشن-کمدی «آرگیل» به کارگردانی متیو وان با حضور ستاره‌هایی چون دوآ لیپا، هنری کاویل، جان سنا، ساموئل ال. جکسون و آریانا دبوز همراه است. برایس دالاس هاوارد در نقش اصلی شخصیت الی کانوی، رمان‌نویس جاسوسی را ایفا می کند که متوجه می‌شود وقایع رمان‌هایش در حال زنده شدن هستند و حالا جاسوس‌هایی که او فکر می‌کرد تخیلی هستند به دنبال او هستند.

«مادام وب» محصول مارول با بازی داکوتا جانسون در نقش شخصیت اصلی است که توانایی دیدن آینده را دارد و باید با سه زن دیگر با بازی سیدنی سوینی، سلست اوکانر و ایزابلا مرسد، تلاش کند تا از نیروهای مرگبار جان سالم به در ببرد.

«تل ماسه: قسمت ۲ » دنباله دنیس ویلنوو بر فیلم اول اوست که روایتگر ادامه سفر پل آتریدس (تیموتی شالامی) است که وارد یک جنگ انتقام‌جویانه با کسانی می‌شود که خانواده‌اش را نابود کردند و در عین حالی تلاش می‌کند از آینده‌ای وحشتناک جلوگیری کند. زندایا، ربکا فرگوسن، خاویر باردم، جاش برولین، استلان اسکارسگارد، دیو باوتیستا، شارلوت رمپلینگ و استفن مک کینلی هندرسون نیز در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند. آستین باتلر، کریستوفر واکن، فلورانس پیو، لئا سیدو و سوهیلا یعقوب از بازیگران جدید وارد شده به دنیای «تل ماسه» هستند.

در چهارمین قسمت از مجموعه انیمیشن‌های «پانداری کونگفوکار»، استاد شیفو (داستین هافمن) به پاندا پو (جک بلک) می گوید که او دیگر جنگجوی اژدها نخواهد بود، بلکه در عوض به رهبر معنوی دره صلح تبدیل می‌شود. صلح اما خیلی زود با ورود یک شخصیت شریر با بازی وایولا دیویس همه چیز را دستخوش تغییر می‌کند.

رابرت پتینسون در نقش میکی ۱۷ مسافر فضایی در فیلم علمی تخیلی «میکی ۷» ساخته بونگ جون هو است. میکی یک کارمند یک بار مصرف در یک سفر انسانی است که برای استعمار دنیای یخی «نیفلهایم» فرستاده شده است. هر زمان که مأموریتی بسیار خطرناک ـ حتی انتحاری ـ وجود دارد، خدمه به «میکی» روی می آورند. پس از هر مرگ، یک بدن جدید با حافظه دست نخورده بازسازی می‌شود. پس از شش مرگ، میکی ۷ ،شرایط قرارداد خود را درمی‌یابد و متوجه می‌شود چرا این تنها موقعیت استعماری بود که هیچکس حاضر به تصدی آن نبوده است.

گودزیلا و کینگ کنگ دیگر دشمن نیستند، بلکه در فیلم «گودزیلا و کونگ: امپراتوری جدید» متحد هستند. این فیلم دنباله‌ای بر «گودزیلا علیه کونگ» محصول ۲۰۲۱ است و دو شخصیت نمادین را دنبال می‌کند که با هم متحد می‌شوند تا در برابر یک تهدید جدید رویارویی کنند.

 فیلم اکشن آخرالزمانی «جنگ داخلی» به کارگردانی و نویسندگی الکس گارلند، ایاالت متحده را در بحبوحه درگیری به تصویر می کشد، با ۱۹ ایالت که جدا شده اند و دولت ایالات متحده با ارتش تگزاس و کالیفرنیا به نام نیروهای غربی روبرو می شود. کریستن دانست، جسی پلمونز و کیلی اسپینی بازیگران این فیلم هستند.

«چلنجرها» به کارگردانی لوکا گوادینینو، یک درام ورزشی کمدی عاشقانه و با بازی زندایا در نقش تاشی، مربی تنیس است که همسرش، آرت دونالدسون (مایک فیست) را برای تبدیل شدن به یک ستاره  تنیس آموزش داده است. پس از یک رشته شکست برای آرت، تاشی او را برای یک رویداد با نامزد سابقش و بهترین دوست سابق آرت یعنی پاتریک (جاش اوکانر) ثبت نام می کند. به سرعت، مشخص می شود که تنش در زمین مسابقه ناشی از تنش های خارج از زمین است.

رایان گاسلینگ، ستاره فیلم «باربی» در یک فیلم کمدی اکشن و  اقتباسی از سریال دهه ۱۹۸۰  با عنوان «مرد پاییز» بازمی‌گردد. این فیلم درباره بدلکاری به نام کولت سیورز (گاسلینگ) است که در حال کار روی فیلمی به کارگردانی نامزد سابقش جودی مورنو (امیلی بلانت) است. همانطور که می توان حدس زد، با ناپدید شدن ستاره فیلم و تلاش کولت برای یافتن او همه چیز تغییر می‌کند.

سری فیلم‌های «مکس دیوانه» ساخته جورج میلر با فیلم «فیوریوسا: حماسه مکس دیوانه» ادامه می‌یابد که در آن آنیا تیلور جوی در نقش امپراتور فوریوسای جوان (نسخه جوان‌تر شخصیت شارلیز ترون) بازی می‌کند. «مکس دیوانه: فیوریوسا» دنباله‌ای پیش نگرانه بر فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» محصول ۲۰۱۵ میلادی است. 

کریس پرت و ساموئل ال جکسون در جدیدترین انیمیشن «گارفیلد» صداپیشگی کرده‌اند که جدیدترین فیلم این مجموعه پس از «گارفیلد: فیلم» در سال ۲۰۰۴ و دنباله آن «گارفیلد: دم دو بچه گربه» در سال ۲۰۰۶ است. کریس پرت در نقش این گربه معروف و جکسون در نقش پدرش ویک – یک شخصیت جدید – صداپیشگی کرده‌اند.

پس از مرگ سزار در «جنگ برای سیاره میمون‌ها» در سال ۲۰۱۷، جدیدترین قسمت از این سری فیلم از استودیو قرن بیستم با نام «قلمرو سیاره میمون‌ها» چندین نسل بعد اتفاق می‌افتد و میمون‌ها اکنون گونه‌های غالب هستند. وقتی یک میمون ظالم جدید شروع به ساختن یک امپراتوری می کند، یک میمون جوان مجبور می‌شود با تصمیماتی دست و پنجه نرم کند که آینده را هم برای میمون‌ها و هم برای انسان‌ها مشخص می کند.

اسپین‌آف فیلم «جان ویک» با بازی آنا د آرماس باد نام «بالرینا» عرضه خواهد شد. آخرین فیلم  این مجموعه «جان ویک: فصل ۴» به پردرآمدترین اثر در سری اکشن تبدیل شد و همچنین با تحسین منتقدان همراه شد. کیانو ریوز نقش خود را در نقش «جان ویک» در فیلم اکشن اسپین‌آف بازی خواهد کرد و آنجلیکا هیوستون، گابریل بیرن، لنس ردیک فقید، کاتالینا ساندینو مورنو، نورمن ریدوس و ایان مک‌شین دیگر بازیگران این فیلم هستند.

ویل اسمیت و مارتین لارنس برای قسمت جدید مجموعه فیلم‌های اکشن «مردان بد ۴» بار دیگر مقابل هم ظاهر شدند که دنباله‌ای بر «پسران بد برای زندگی» محسوب می‌شود که ۴۲۶.۵ میلیون دلار در گیشه جهانی کسب کرد. عادل العربی و بلال فلاح کارگردانان «پسران بد برای زندگی» برای چهارمین فیلم بازگشته اند و کریس برمنر فیلمنامه آن را نوشته است.
 دنباله مورد انتظار انیمیشن پرطرفدار «درون بیرون» (Inside out ۲) پس از ۹ سال به سینما می‌آید و  امی پولر، فیلیس اسمیت و لوئیس بلک به ترتیب نقش‌های شادی، غم و خشم را بازی خواهند کرد، در حالی که تونی هیل و لیزا لاپیرا نقش‌های ترس و انزجار را بازی خواهند کرد. این فیلم قبلاً به عنوان بزرگترین تریلر انیمیشن دیزنی تاریخ ساز شده است.

«یک مکان آرام: روز اول» پیش درآمدی بر فیلم پسا آخرالزمانی سال ۲۰۱۸ است، جایی که مردم باید سکوت کنند تا از دست موجوداتی که با استفاده از صدا شکار می‌کنند، ساکت بمانند. لوپیتا نیونگو در این فیلم به ایفای نقش می پردازد و اولین لحظات تهاجم بیگانگان را در شهر نیویورک دنبال می‌کند.

«هرایزون: حماسه آمریکایی» به کارگردانی، تهیه‌کنندگی و نویسندگی کوین کاستنر، یک فیلم وسترن است که گسترش غرب آمریکا را در دوره‌های زمانی قبل و بعد از جنگ داخلی دنبال می‌کند. این فیلم در دو قسمت در ژوئن و آگوست منتشر خواهد شد.

اگرچه جزئیات زیادی در مورد داستان انیمیشن «من نفرت‌انگیز ۴» فاش نشده است، استیو کارل، کریستن ویگ، پیر کافین، میراندا کازگروو و استیو کوگان همگی برای جدید قسمت این انیمیشن بازخواهند گشت. کریس رنو، کارگردان دو فیلم اول «من نفرت‌انگیز» در فیلم چهارم نیز کارگردانی را بر عهده دارد.
رایان رینولدز نقش اصلی خود را در قسمت سوم سری فیلم‌های «ددپول» بازی خواهد کرد و به شخصیت وولورین با بازی هیو جکمن می‌پیوندد. این فیلم که در نظرسنجی سالانه فاندانگو به عنوان مورد انتظارترین فیلم سال ۲۰۲۴ انتخاب شد، اولین پروژه «ددپول» است که توسط استودیو والت دیزنی پس از خرید فاکس قرن بیستم در سال ۲۰۱۹ ساخته شده است.

تیم برتون برای کارگردانی ادامه فیلم کلاسیک کالت خود «بیتل‌جوس ۲» در سال ۱۹۸۷ باز می گردد و مایکل کیتون دوباره نقش خود را به عنوان یک روح عجیب و غریب بازی می کند. وینونا رایدر و کاترین اوهارا نیز به نقش‌های خود در این فیلم بازگشته‌اند.

کریس همسورث، اسکارلت جوهانسون، کیگان-مایکل کی، جان هام، لارنس فیشبرن و برایان تایری هنری برخی از ستارگانی هستند که بازیگران جدیدترین فیلم اضافه شده به دنیای «تبدیل شوندگان» را تکمیل می‌کنند. جاش کولی کارگردان این فیلم را بر عهده دارد.

سری فیلم‌های باسابقه «اَره» با یازدهمین قسمت خود در یک دوره بیست ساله بازمی گردد. این فرنچایز ترسناک به خاطر نمایش قاتل زنجیره‌ای که قربانیان خود را در یک سری بازی‌های سادیستی آزمایش می‌کند که چقدر برای زنده ماندن پیش خواهند رفت، شناخته می‌شود. توبین بل در این فیلم نقش قاتل مستعار جان کرامر را بازی کرده است.

لیدی گاگا در ادامه فیلم «جوکر: جنون مشترک» ساخته تاد فیلیپس به واکین فینیکس پیوسته و در این فیلم مهیج نقش هارلی کویین را ایفا می‌کند، در حالی که فینیکس نقش اصلی خود را در شخصیت آرتور فلک کمدین شکست خورده و جنایتکار بازی می‌کند.

تام هاردی در نقش ادی براک/ونوم در قسمت سوم مجموعه «ونوم» که در ابتدا برای اکران تابستانی برنامه ریزی شده بود، به سینما بازخواهد گشت. کلی مارسل با نویسندگی و تهیه کنندگی دو فیلم اول، این بار به عنوان کارگردان پشت دوربین است.

ریدلی اسکات نیز پس از فیلم «ناپلئون» که تاکنون مورد استقبال خوبی قرار گرفته، در سال ۲۰۲۴ دنباله فیلم برنده اسکار «گلادیاتور» را راهی سینماها خواهد کرد. پل مسکال در نقش نسخه لوسیوس وروس دوم، برادرزاده کومودوس، شخصیت منفی فیلم اول (واکین فینیکس) بازی می کند. بقیه بازیگران عبارتند از دنزل واشنگتن، پدرو پاسکال، کانی نیلسن، درک جاکوبی و جوزف کوئین.

«موفاسا: شیرشاه» پیش‌درآمد بازسازی فوتورئالیستی این فیلم-انیمیشن «شیرشاه» در سال ۲۰۱۹ است. این قسمت بر رابطه‌ شیرشاه با برادرش اسکار به عنوان شخصیت منفی اصلی تمرکز می‌کند. آرون پیر و کلوین هریسون جونیور به ترتیب صداپیشگی نسخه های جوان تر موفاسا و اسکار خواهند بود.

بیل اسکارسگارد، بازیگر نقش دلقک شرور پنی وایز در فرانچایز «It»، نقش هیولایی وحشتناک دیگری را در داستان خون آشام ساخته رابرت اگرز با عنوان «نوسفراتو» را ایفا می‌کند. این فیلم برداشت دیگری از فیلم کلاسیک ۱۹۲۲ با همین نام است و با بازی لیلی رز دپ در نقش الن هاتر همراه است.

رسانه سینمای خانگی- «فاتحان اروند» کی ساخته می‌شود؟

کارگردان فیلم سینمایی «فاتحان اروند» درباره آخرین وضعیت ساخت این فیلم، تأخیر در آغاز فیلمبرداری آن‌ را به دلیل عدم تأمین بودجه و تغییر لوکیشن اعلام کرد.

به گزارش سینمای خانگی، فرهاد فداکار در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: باتوجه به تغییر لوکیشن که قرار است در بندرعباس انجام شود، هماهنگی با نیروی دریایی ارتش در حال انجام است، همچنین شرایط اسکان گروه برای ۱۵ جلسه فیلمبرداری در بندرعباس باید فراهم می‌شد.

وی افزود: ابتدا قرار بود فیلمبرداری بخشی از تمرینات گردان غواص در سد بافت انجام شود اما به دلیل عقب افتادن فیلمبرداری و رسیدن فصل زمستان و سردی هوا، به بندرعباس انتقال پیدا کرد. همچنین خود گردان ۴۱۰ غواص نیز در سال ۶۴ بخشی از تمرینات غواصی خود را ساحل نیروی دریایی ارتش انجام داده‌اند لذا لوکیشن بندرعباس انتخاب شد.

فداکار درباره انتخاب بازیگران این پروژه سینمایی گفت: شاکله بازیگران بومی تمام شده و آن‌ها در حال گذراندن تمرینات شنا و غواصی هستند و برای دو نقش نیز از بازیگران مطرح استفاده خواهیم کرد که هنوز با کسی به توافق نهایی نرسیده‌ایم.

این کارگردان سینما با بیان این‌که فیلم در سه سال گذشته مراحل تحقیق، پژوهش و نگارش خود را پشت سر گذاشته و پروانه ساخت دریافت کرده، گفت: آن‌چه که این فیلم را نسبت‌ به بقیه فیلم‌ها متمایز می‌کند این‌ است که ساخت فیلم با موضوع دفاع مقدس درباره سرداران شهید استان کرمان تاکنون انجام نشده و بیش‌ از ۵۰ درصد از عوامل این فیلم بومی استان هستند.

وی با ابراز امیدواری از این‌که به زودی بودجه این پروژه تأمین شود، خاطرنشان کرد: امیدوارم مسئولان استان و شهرستان که نسبت‌به اشاعه فرهنگ دفاع‌مقدس و بویژه رشادت‌های رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله نگاه ویژه‌ای دارند، به این مسئله توجه داشته باشند.

به‌گزارش ایسنا، فیلم سینمایی «فاتحان اروند» روایت‌گر عملیات والفجر ۸ است که از ابتدای سال ۱۳۶۴ که «حاج‌احمد امینی» فرمانده گردان ۴۱۰ غواص می‌شود، شروع شده و در ادامه به تمرین‌های نظامی و غواصی و خود عملیات می‌پردازد.

رسانه سینمای خانگی- فیلم شهید ابراهیم هادی در سالگرد شهادت آماده می‌شود

فیلم سینمایی شهید ابراهیم هادی برای سالروز شهادت این شهید یعنی ۲۲ بهمن آماده خواهد شد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، این فیلم تفحص هفت محقق با هفت تخصص، از شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی است.

در توضیحاتی که پیش از این توسط دست‌اندرکاران این مستند منتشر شده آمده است : «شهادت خوانی این هفت نفر در دل امروز فقط از طریق خانواده ، یاران ، همراهان ، هم دستان ،هم رزمان ، هم نفسان و هم کیشان ابراهیم هادی ممکن بود.

بزرگ باد نام یاران شهید که جوانمردانه با ما همراه شدند. سلام و صلوات بر شهیدان و سلام و صلوات بر رزمندگان بلند باد روح مریم کاظم‌زاده ، حسین جهانبخش و راوی بی‌تکرار جنگ ، سید ابوالفضل کاظمی و روح مادر، پدر و برادر شهید ابراهیم هادی.

فیلم مستند سینمایی داستانی «آتش و گلستان» سیاه‌مشقی از علی رویین تن به نور و نگاه : مجید یادگاری با نیابت : احمد آقاجانلو گوش و صدای : سید احسان مولایی به آن و لحظه: پیام احمدی مشاورت : محمدتاجیک با حضور هم رزمان، هم ورزان، هم نفسان ، هم سنگران ، همراهان ، هم محل ها ‌و هم خونان شهید جاویدالاثر پهلوان ابراهیم هادی.

روایت‌گران به نوبه الفبا: سعید الله بداشتی، محمد رضا انصاری،  تیما تقی زاده، علی توانگری، حبیب سیف الهی ، سارا فیض، علی کارگر، نقش خوانان : میچکا خدابنده لو، منوچهر زرگر، ، آزاده هادیان، امیر پاسبان و … همراهان: مسعود شمس، صالح نوریان.

رسانه سینمای خانگی- «بی‌بدن» به فجر می‌رسد

تهیه‌کننده فیلم سینمایی «بی‌بدن» گفت: فیلمبرداری این اثر ۲۰جلسه است که آغاز شده و تدوین همزمان پروژه در حال انجام است. در تلاشیم این اثر را برای جشنواره فیلم فجر آماده کنیم.

به گزارش سینمای خانگی، همزمان با انتشار نخستین تصویر از الناز شاکردوست در فیلم سینمایی «بی‌بدن»، سید مصطفی احمدی تهیه‌کننده این فیلم به خبرنگار سینمایی ایرنا، گفت: در حال حاضر حدود ۲۰ روز از فیلمبرداری این اثر گذشته و در حال تدوین همزمان آن برای حضور در جشنواره فیلم فجر هستیم.

این فیلم نخستین ساخته مرتضی علیزاده و به تهیه‌کنندگی سید مصطفی احمدی در ژانر جنایی است که پس از گذشت ۲۰ روز از فیلمبرداری آن در تهران، نخستین تصویر از آن منتشر شده است.

الناز شاکردوست نخستین بازیگری است که در این فیلم جلوی دوربین رفته و بنا بر اعلام سازندگان، ایفاگر نقش متفاوتی خواهد بود.

بی‌بدن بر اساس داستانی واقعی به یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های جنایی چند ساله اخیر می‌پردازد.

همچنین کاظم دانشی که با فیلم علفزار در چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت، نویسندگی این اثر سینمایی را بر عهده دارد.

رسانه سینمای خانگی- اخم به کمدین‌ها می‌آد

برخی بازیگران نقش‌های کمدی برای اثبات توانایی‌شان در بازیگری و محک زدن خودشان، نقش‌های جدی را هم در کارنامه‎‌شان ثبت می کنند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، بازی در نقش‌های کمدی از نقش جدی سخت‌تر است؛ خنداندن تماشاگر کار سختی است و بازیگر کمدی برای خنده گرفتن از مخاطب علاوه بر استعداد ذاتی به ملاحت و شیرینی نیز نیاز دارد. اما با وجود تلاش‌هایی که کمدین‌ها برای نقش‌شان می‌کنند و با این که ممکن است محبوب مردم باشند، ولی برای به دست آوردن نظر منتقدان و داوران جشنواره‌های مختلف باید تلاش بیشتری کنند.

بازیگرانی که در نقش‌های کمدی شناخته می‌شوند، تلاش می‌کنند با بازی در نقش‌های جدی توانایی‌هایشان را به رخ بقیه بکشند و ثابت کنند بازیگر توانایی هستند و کارگردان‌ها و تهیه کنندگان می‌توانند برای نقش‌های متفاوتی به آنها اعتماد کنند. این روند در همه جای دنیا رواج دارد و بازیگرانی مثل جیم کری با بازی در فیلم‌های «نمایش ترومن» یا «درخشش ابدی یک ذهن بی‌آلایش»، بیل موری با بازی در «گمشده در ترجمه»، رابین ویلیامز با بازی در «ویل هانتینگ خوب»، استیو کارل با بازی در فیلم‌هایی چون «فاکس کچر» یا سریال «برنامه صبحگاهی» و … تلاش کردند توانایی‌شان را در نقش‌های جدی به رخ بکشند. در ایران هم رضا عطاران، مهران مدیری، سام درخشانی، هوتن شکیبا، پژمان جمشیدی، اکبر عبدی، محسن تنابنده، احمد مهران فر، مهران احمدی و خیلی‌های دیگر که به عنوان یک کمدین شناخته می‌شوند، اما با بازی در نقش‌های جدی مخاطب را شگفت‌زده کردند.

به بهانه اکران فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و بازی نادر سلیمانی که سیمرغ بلورین بازیگر مکمل مرد جشنواره فیلم فجر را گرفت، سراغ برخی از کمدین‌هایی رفته‌ایم که در نقش‌های جدی دیده شدند.

علیرضا خمسه / بیست

علیرضا خمسه یکی از چهره‌های سینمای کمدی ایران در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ است. بازیگری که تا همین اواخر هم با نقش «بابا پنجعلی» در سریال «پایتخت» نشان داد توانمندی خنداندن مخاطبان را دارد.

خمسه البته نقش جدی هم بازی کرده و جزو بازیگرانی است که تلاش کرده خود را در یک ژانر تکرار نکند اما یکی از شاخص‌ترین نقش‌های جدی او حضورش در فیلم «بیست» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی بود که مورد توجه و تحسین هم قرار گرفت.

این بازیگر پس از سال‌ها بازی در فیلم‌های کمدی، با فیلم «بیست» به چشم داوران جشنواره فیلم فجر آمد و توانست تنها سیمرغ بلورین کارنامه‌اش را شکار کند. سیمرغی که تأثیر زیادی بر مسیر حرفه‌ای او نگذاشت و او همچنان سراغ نقش‌های کمدی هم می‌رود.

جواد عزتی / ماجرای نیمروز

جواد عزتی از بازیگرانی است خوش ذوق که همین امر تأثیر بسیاری بر موفقیت او در نقش‌های کمدی داشته است. او که با نقشی فرعی در سریال «من یک مستأجرم» وارد دنیای بازیگری شد، کم‌کم استعدادش به چشم کارگردان‌ها آمد و به یکی از ستاره‌های فیلم‌ها و سریال‌های کمدی تبدیل شد.

اولین ورود جواد عزتی به سینما با نقش‌های جدی در فیلم‌هایی مثل «طلاومس» و «آفریقا» بود. نقش‌های جدی و کمدی را با هم پیش برد، اما در «ماجرای نیمروز» با بازی در نقش «صادق» کار مهمی کرد. در ادامه «تنگه ابوقریب»، «لاتاری»، «شنای پروانه» و «آتابای» حضور او را در نقش‌های جدی تثبیت کرد.

عزتی که آخرین حضورش در نقش‌های جدی در فصل دوم سریال «زخم کاری» بود، چندسال است از سینمای کمدی فاصله گرفته و قرار است به عنوان کارگردان، فیلم اجتماعی «تمساح خونی» را به جشنواره فیلم فجر برساند.

رضا عطاران / دهلیز

عطاران، یکی از گروه بازیگران «ساعت خوش» که خیلی زود از سایه مهران مدیری بیرون آمد و به بازیگر و کارگردانی قابل توجه در کمدی‌های تلویزیونی تبدیل شد.

او در میانه دهه ۸۰ با ۲ فیلم «هفت و پنج دقیقه» و «صندلی خالی» در نقش‌های جدی هم دیده شد. تا فیلم «دهلیز» که نقش مردی در آستانه اعدام به او واگذار شد. در مسیر این آزمون و خطا می‌توان «روشن» را یکی از تلخ‌ترین نقش‌های عطاران توصیف کرد.

عطاران که ۲ فیلم «روشن» و «شیشلیک» را در انتظار اکران عمومی دارد، این روزها با فیلم «ویلای ساحلی» روی پرده است.

مهران غفوریان / قورباغه

در دهه ۷۰ و همراه با دیگر بازیگران تیم «ساعت خوش» با بازی در فیلم «کلید ازدواج» وارد عرصه بازیگری سینما شد. مهران غفوریان در کنار بازی در نقش‌های کمدی، با کارگردانی «زیر آسمان شهر» خودش را در تلویزیون نشان داد.

غفوریان در طول سال‌های فعالیتش در نقش‌های کمدی و بامزه تثبیت شده بود و تصور او در نقش جدی بعید به نظر می‌آمد. اما مواجهه مخاطب با او در نقش جدی سریال «قورباغه» تصورها را درباره او تغییر داد. غفوریان پیش از این در فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» هم در یک نقش جدی بازی کرده بود.

غفوریان آن‌قدر در نقش جدی‌اش در «قورباغه» موفق بود که حتی برخی پیشنهاد ساخت اسپین‌آفی از آن سریال با محوریت این کاراکتر را مطرح کردند.

غفوریان این اواخر بازی در نقش شفاعت در سریال «زخم کاری ۲» را هم پشت‌سر گذاشت.

پژمان جمشیدی / علف‌زار

پژمان جمشیدی با سریال کمدی «پژمان» وارد بازیگری شد و کم‌کم در کنار سام درخشانی به‌عنوان یک زوج کمدی جایگاهش را تثبیت کرد. او این روزها به یکی از ستاره‌های تضمین‌کننده فروش سینمای کمدی تبدیل شده است.

یک نقش فرعی در فیلم «سوءتفاهم»، او را برای اولین بار نامزد دریافت سیمرغ کرد. «هزارتو» و «خط فرضی» تجربه‌های او را تکمیل کرد و در ادامه «علف‌زار» بود که زمینه قدرت‌نمایی جمشیدی در یک فیلم غیرکمدی را فراهم کرد.

«بی‌مادر» آخرین فیلم اکران‌شده از جمشیدی با یک نقش جدی محسوب می‌شود و «یادگار جنوب» را هم در انتظار اکران عمومی دارد، اما حضور در کمدی‌هایی مانند «تگزاس ۳» و «صبحانه با زرافه‌ها» نشان می‌دهد که عطاران بازی در نقش‌های کمدی را رها نکرده است.

مجید صالحی / شماره ۱۰

در سال‌های ابتدایی ورود به بازیگری با «مجید دلبندم» در مجموعه «سیب‌خنده» حسابی مشهور شد و تا سال‌ها بازیگر مجموعه‌های طنز تلویزیونی بود. در کنار بازیگری، کارگردانی را هم تجربه کرد و در فیلم‌های سینمایی طنز، یکی از چهره‌های فیلم‌های کمدی به شمار می‌رفت.

هر چند صالحی لابه‌لای کارهای طنز خود در فیلم‌های نیمه‌جدی هم بازی کرده است، اما مهم‌ترین نقش‌های جدی او را می‌توان در فیلم «استراحت مطلق» و سریال «مدینه» دید که هر ۲ در یک سال تولید شدند. او بعدها در سریال «سیاوش» در شبکه خانگی و فیلم «صحنه‌زنی» هم نقش‌هایی جدی بازی کرد و این مسیر را در فیلم «شماره ۱۰» ادامه کرد و برای همین فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را به دست آورد.

سعید آقاخانی / خداحافظی طولانی

سعید آقاخانی هم از فیلمنامه‌نویسان و بازیگران «ساعت خوش» در تلویزیون است که ورود به سینما را با «کلید ازدواج» تجربه کرد. آقاخانی که با آیتم «سعید و خان‌دایی» به شهرت رسید، بعدها در کنار بازیگری به عنوان کارگردان چند سریال کمدی ساخت و این اواخر «نون.خ» را در تلویزیون و «راز بقا» را در شبکه خانگی کارگردانی کرد.

آقاخانی برای ورود به عرصه کارگردانی سینما سراغ داستان تلخ «لامپ ۱۰۰» رفت. اما «خداحافظی طولانی» تصویر متفاوتی از آقاخانی پیش روی مخاطب گذاشت. «کامیون»، «قسم» و «خون شد» هم با نقش‌های جدی در کارنامه این بازیگر ثبت شده است.

آقاخانی در همین سال‌ها «رحمان ۱۴۰۰» و «راز بقا» را هم در فضای طنز بازی کرد.

نادر سلیمانی / ضد

سلیمانی که با عنوان «خان‌دایی» در «ساعت خوش» معروف شد، تا سال‌ها در قاب تلویزیون در مجموعه‌های طنز و سرگرمی حضور داشت و این اواخر در مجموعه کودکان «کلبه عموپورنگ» هم بازی کرد.

سلیمانی در فیلم «سنتوری» زنده یاد داریوش مهرجویی در نقشی جدی ظاهر شد، اما اولین نقش غیرکمدی نادر سلیمانی در سینما که به‌صورت ویژه مورد توجه قرار گرفت، حضورش در «لاتاری» به‌عنوان یک رابط امنیتی بود که البته از طنز بی بهره نبود.

او در ادامه همین مسیر بازی نقش یکی از چهره‌های وابسته به گروهک رجوی را در فیلم «ضد» پذیرفت و سیمرغ بلورین جشنواره را از داوران فجر دریافت کرد.

اکران عمومی فیلم «ضد» تصویر متفاوتی از او پیش روی مخاطبان قرار داده است. حالا باید دید او در ادامه مسیر فعالیت حرفه‌ای‌اش در سینما به کدام سمت گرایش بیشتری نشان خواهد داد.

رسانه سینمای خانگی- «هتل» به ردۀ ششم رسید

در حالی آمار مخاطبان سینمای ایران از ۲۱ میلیون نفر گذشت که فیلم سینمایی «هتل» به جمع ۶ فیلم پرمخاطب سینمای بعد از انقلاب پیوست.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، گرچه بسیاری وضعیت سینمای ایران را ناگوار می‌خوانند اما در همین سال جاری ۵۰ فیلم سینمایی در سینماهای سراسر کشور به نمایش گذاشته شده و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شده‌اند. برخی از این آثار توانسته‌اند پس از مدت‌ها، جدول فروش و مخاطب سینمای ایران در ۴ دهه اخیر را تغییر دهند. اتفاقی نادر که می‌تواند نوید بخش روزهای خوبی برای سینمای ایران باشد.

برمبنای آمار سمفا تا ساعت ۱ بامداد ۹ دی ماه ۱۴۰۲، تاکنون ۲۱ میلیون و ۹۳ هزار و ۱۹۸ نفر در ۵۵۸ هزار و ۹۰ سانسی که ۵۰ فیلم سینمای ایران در سالن‌های سینمایی به نمایش گذاشته شده‌اند، به تماشای آثار مشغول بودند و فروشی نزدیک به ۸۹۱ میلیارد و ۱۶ میلیون و ۴۶۸ هزار تومان را برای سینمای ایران به ارمغان آورده‌اند.

بر این مبنا میانگین مخاطبان هر کدام از فیلم‌های سینمای ایران در هر سانس عددی نزدیک به ۳۸ نفر بوده که باتوجه به شرایطی که سینمای ایران پیش از این با آن درگیر بود، عددی قابل توجه به شمار می‌آید.

تازه‌های اکران / از «پالایشگاه» تا «خورشید آن ماه»

فیلم «ضد» ساخته امیر عباس ربیعی یکی از آثار کنجکاوی‌برانگیز سینمای ایران به شمار می‌آید که پس از مدت‌ها، از ۱۵ آذر ماه، اکران عمومی خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده است. این فیلم با در اختیار داشتن ۲۰۵ سالن سینما، تاکنون ۲ هزار و ۶۷ بار به نمایش گذاشته شده و توسط ۲۷ هزار و ۵۱۴ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱ میلیارد و ۳۸ میلیون و ۸۸۶ هزار تومان رسیده است. بر این مبنا میانگین مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی معادل با ۱۳ نفر بوده است. باتوجه به اینکه فیلم «ضد»، یک درام سیاسی است که در بستر یکی از حوادث مهم و ملتهب ابتدای انقلاب اسلامی روایت می‌شود، به مرور می‌تواند مخاطبان بیشتری را نیز به سینما بکشاند.

فیلم «خورشید آن ماه» ساخته ستاره اسکندری از ۲۲ آذر ماه اکران عمومی خود را در ۶۸ سالن سینما آغاز کرده و تاکنون با نمایش در ۲۴۹ سانس، با استقبال ۲ هزار ۸۳۴ نفر مواجه شده و به فروشی معادل ۱۱۱ میلیون و ۹۱۰ هزار تومان رسیده است. به این ترتیب میزان مخاطبان این اثر در هر سانس عددی نزدیک به ۱۱ نفر بوده است. باتوجه به زمان شروع اکران این اثر و موضوع آن که در استان سیستان و بلوچستان می‌گذرد، میانگین مخاطبان این اثر، می‌تواند روز به روز بیشتر شود.

فیلم «پالایشگاه» ساخته مهرداد خوشبخت از ۲۹ آذر ماه اکران عمومی خود را آغاز کرده است. این فیلم با در اختیار داشتن ۷۱ سالن سینما، تاکنون در ۳۶۵ سانس به نمایش گذاشته شده، توسط ۵ هزار و ۶۳۲ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۲۷۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان رسیده است. بر این مبنا میانگین مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی معادل با ۱۵ نفر بوده که باتوجه به موضوع فیلم، عدد مناسبی برای شروع اکران به شمار می‌آید.

فیلم «چرا گریه نمی‌کنی» ساخته علیرضا معتمدی نیز با در اختیار داشتن ۱۳۳ سالن سینما، از ۸ آذر ماه اکران عمومی خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرده است. این فیلم تاکنون در ۶۹۱ سانس به نمایش گذاشته شده و توسط ۸ هزار و ۱۹۷ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۳۶۹ میلیون و ۱۲۶ هزار تومان رسیده است. بر این مبنا میانگین مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی نزدیک با ۱۲ نفر است.
این فیلم از جمله آثار پرستاره سینمای ایران به شمار می‌آید. از همین رو انتظار می‌رفت که توسط مخاطبان بیشتری مورد توجه قرار گیرد. حال باید دید که در ادامه اکران چه اتفاقاتی برای این اثر رخ می‌دهد.

فیلم «ویلای ساحلی» ساخته کیانوش عیاری نیز با در اختیار داشتن ۵۱۴ سالن سینما، اکران عمومی خود را آغاز کرده و تاکنون به فروشی معادل با ۲۷ میلیارد و ۳۹۶ میلیون و ۲۱۳ هزار تومان رسیده است. این اثر تاکنون، ۱۰ هزار و ۸۳۵ بار در سینما به نمایش گذاشته شده و توسط ۶۱۴ هزار و ۹۷۳ نفر تماشا شده است. بر این مبنا میزان مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی معادل با ۵۷ نفر است که عددی قابل توجه به شمار می‌آید.

فیلم «ورود و خروج ممنوع» به کارگردانی امید آقایی نیز با در اختیار داشتن ۴۱۷ سالن سینما از ۱۵ آذر ماه سال جاری اکران عمومی خود را آغاز کرده و تاکنون به فروشی معادل با ۱۱ میلیارد و ۹۳۰ میلیون و ۴۲۴ هزار تومان رسیده است. این اثر تاکنون در ۵ هزار ۶۸۶ سانس به نمایش گذاشته شده و توسط ۲۶۷ هزار و ۵۹۵ نفر تماشا شده است. بر این مبنا میزان مخاطبان این فیلم در هر سانس، عددی معادل با ۴۷ نفر بوده است که از میانگین مخاطبان سینمای ایران بالاتر است. البته باتوجه به مضمون کمدی این اثر، این اتفاقی کاملاً طبیعی به شمار می‌آید.

فیلم‌های پرفروش هفته / کمدی‌ها همچنان در اوج

در هفت روز گذشته، فیلم‌های سینمای ایران فرصت نمایش در ۱۸ هزار و ۶۵۳ سانس را پیدا کرده و توسط ۷۸۲ هزار و ۲۷۰ نفر تماشا شده است. به این ترتیب در این هفته، میزان فروش سینمای ایران عددی معادل با ۳۲ میلیارد و ۲۷۹ میلیون و ۸۹۶ هزار تومان بوده است.

«هتل» پرفروش‌ترین فیلم هفته گذشته است. زیرا این فیلم توانسته در هفت روز گذشته به فروشی معادل با ۱۰ میلیارد و ۵۲۱ میلیون و ۳۴۱ هزار تومان دست پیدا کند که تقریباً نزدیک به یک سوم فروش کل سینمای ایران را تشکیل می‌دهد.

«هتل» که اکران خود را از ۵ مهر ماه سال جاری آغاز کرده است، با در اختیار داشتن ۶۳۲ سالن سینما، توسط ۴ میلیون و ۸۱۸ هزار نفر تماشا شده و به فروشی بیشتر از ۲۰۸ میلیارد تومان رسیده است. این فیلم اکنون در رتبه ششم جدول پرمخاطب‌ترین فیلم‌های سینمایی بعد از انقلاب ایران نیز قرار گرفته و احتمالاً تا هفته‌های آتی جای فیلم «اخراجی‌های ۲» را در این جدول پرخواهد کرد.

بر مبنای آمار ارائه شده، میانگین مخاطبان فیلم «هتل» در هر سانس، عددی معادل با ۶۸ نفر است.

«ویلای ساحلی» نیز در رده دوم جدول پرفروش‌ترین آثار سینمای ایران در هفت روز گذشته به شمار می‌آید. ۷ میلیارد و ۸۱۵ میلیون و ۷۵۳ هزار تومان عددی است که از فروش فیلم کیانوش عیاری در هفت روز گذشته اعلام شده است.

«ورود و خروج ممنوع» نیز در رده سوم جدول پرفروش‌ها قرار دارد. زیرا در یک هفته گذشته به فروشی معادل با ۴ میلیارد و ۷۸۴ میلیون و ۶۷۱ هزار تومان رسیده است.

«فسیل» با گذشت نزدیک به ۱۰ ماه از آغاز اکران خود، همچنان با استقبال مخاطبان همراه است. به طوری که کماکان در جدول پرفروش‌ترین فیلم‌های هفته قرار دارد و رتبه چهارم را نصیب خود کرده است. این فیلم با در اختیار داشتن ۲۵۹ سالن سینما در هفت روز گذشته به فروشی معادل با ۲ میلیارد و ۷۰۷ میلیون و ۸۴۲ هزار تومان دست پیدا کرده است.

«فسیل» تاکنون توسط ۷ میلیون و ۱۲ هزار و ۹۰۹ نفر تماشا شده و به فروش کلی ۳۰۱ میلیارد تومان رسیده است. این فیلم با جذب این میزان از مخاطب، توانسته بعد از فیلم «عقاب‌ها» در رتبه دوم جدول پرمخاطب‌ترین فیلم‌های بعد از انقلاب قرار بگیرد. میانگین مخاطبان این فیلم در هر سانس عددی معادل با ۵۱ نفر است.

انیمیشن «بچه زرنگ» به تهیه‌کنندگی حامد جعفری نیز در یک هفته گذشته توسط ۶۵ هزار و ۴۴ نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱ میلیارد و ۹۱۰ میلیون تومان و ۶۹۵ هزار تومان رسیده است. به این ترتیت این اثر در رده پنجم جدول پرفروش‌های هفته‌ای که گذشت قرار می‌گیرد.

انیمیشن «مسافری از گانورا» ساخته سید احمد علمدار نیز در هفت روز گذشته توسط کمی بیشتر از ۳۵ هزار نفر تماشا شده و به فروشی معادل با ۱ میلیارد و ۱۵۳ میلیون تومان رسیده است. بنابراین این فیلم نیز در رده ششم جدول پرفروش‌ها قرار دارد.

«جوجه تیغی» نیز با در اختیار داشتن ۱۶۹ سالن سینما، در هفت روز گذشته، پذیرای بیش از ۱۸ هزار مخاطب بوده و به فروشی معادل با ۸۰۹ میلیون و ۸۹۶ هزار تومان رسیده است. به این ترتیب این فیلم نیز در رده هفتم جدول پرمخاطب‌ترین آثار هفت روزه گذشته سینمای ایران قرار می‌گیرد.

رسانه سینمای خانگی- عیادت رئیس از کیانوش عیاری

 رئیس سازمان سینمایی از کیانوش عیاری کارگردان سینما که به دلیل بیماری در بیمارستان بستری است، عیادت کرد و در جریان روند درمان او قرار گرفت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، از سازمان سینمایی، محمد خزاعی به همراه یزدان عشیری مشاور رئیس و مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی با حضور در بیمارستان سینا از نزدیک وضعیت و روند درمان کیانوش عیاری را جویا شد و در گفت‌وگو با کادر درمان و مسئولان بیمارستان شرایط عمومی این هنرمند را پیگیری کرد.

خزاعی ضمن قدردانی از مدیریت و کادر درمان بیمارستان سینا با بیان اینکه عیاری از سینماگران متبحر و محبوب و از افتخارات این عرصه است، گفت: عیاری کارنامه پربار و تأثیرگذاری در تولید آثار متفاوت دارد و جامعه فرهنگی و هنری کشور خاطرات خوبی از این سینماگر صاحب سبک و متفکر دارند. وی از سرمایه‌های سینماست.

رئیس سازمان سینمایی در این دیدار برای این هنرمند پیشکسوت و گزیده کار، آرزوی عافیت و شفای عاجل کرد و برای هرگونه کمک و مساعدت در راستای بهبود و درمان وی اعلام آمادگی کرد.

خزاعی آرزو کرد که کاش شرایطی فراهم می‌شد تا در آینده می‌توانستیم برای اهالی فرهنگ و هنر کشور بیمارستان تخصصی دایر کنیم تا در شرایط خاص این سرمایه‌های بزرگ فرهنگی و هنری و خانواده‌های محترمشان دغدغه بیمارستان و درمان نداشته باشند. این آرزوی من است اما شاید در کوتاه مدت امکان‌پذیر نباشد.

کیانوش عیاری کارگردان پیشکسوت سینما و تلویزیون، این روزها فیلم سینمایی «ویلای ساحلی» به تهیه‌کنندگی رضا رخشان را بر پرده سینماها دارد. عیاری دوم دی ماه به دلیل تشنج در بیمارستان بستری شده است. عیاری سال گذشته در حین ساخت این فیلم هم یک بار دچار بیماری شد و پس از وقفه‌ای فیلمبرداری را از سرگرفت.

عیاری مدتی قبل ‌و همزمان با تشییع پیکر داریوش مهرجویی دچار یک سکته خفیف مغزی شده بود.

فیلم‌های سینمایی «تازه‌نفس‌ها»، «تنوره دیو»، «شبح کژدم»، «آن‌سوی آتش»، «روز باشکوه»، «دو نیمه سیب»، «آبادانی‌ها»، «بودن یا نبودن»، «بیدار شو آرزو»، «خانه پدری»، «کاناپه» از آثار این کارگردان پیشکسوت است.

خروج از نسخه موبایل