رسانه سینمای خانگی- سینمای دفاع‌مقدس نیازمند مطالعه میدانی است

محمدحسین لطیفی کارگردان سینما با تاکید بر ضرورت تحقیقات گسترده میدانی در ساخت آثار سینمایی دفاع مقدس گفت: در ساخت آثار سینمایی دفاع مقدس یک موضوع را از یک منظر نباید نگاه کرد و تحقیقات باید خیلی کامل شود تا درام درست شکل گیرد و خط اصلی قصه دربیاید.

به گزارش سینمای خانگی، محمدحسین لطیفی در گفت وگو با ایرنا، در خصوص اقتباس از کتاب‌ها و تالیف‌ها در ساخت آثار سینمایی دفاع مقدس و این‌که فیلمسازهای ما در این زمینه چقدر موفق عمل کرده‌اند؟ اظهار داشت: اقتباس فیلمسازها از کتاب‌هایی که در این زمینه وجود دارد به دو گونه بوده است؛ یا به صورت میدانی حرکت و تحقیق کرده‌اند و یا این‌که چند کتاب را ملاک گرفتند.

خیلی از دوستان مدام تلاش می‌کنند کار دفاع مقدسی بسازند اما اتفاقی نمی‌افتد و این جای نگرانی دارد و درست نیستوی تاکید کرد: فضای جبهه و جنگ مربوط به سنین ماست و لازم است دستکم به عنوان مشاور و نویسنده فیلمنامه‌های دفاع مقدس با این فضا آشنایی وجود داشته باشد و در کنار فیلمسازان جوان، این اتفاق بیفتد.

لطیفی افزود: دوستانی که در حوزه دفاع مقدس کار کردند تلاش داشتند کارهای خوبی بسازند، خیلی از دوستان هم مدام تلاش می‌کنند اما اتفاقی نمی‌افتد و این جای نگرانی دارد و درست نیست. امیدوارم که در خصوص فیلمنامه و تحقیقات میدانی برای ساخت آثار دفاع مقدس گروهی کار شود.

کارگردان فیلم سینمایی غریب در باره این که چقدر به ضرورت بچه‌قصه‌ها در ساخت آثار دفاع مقدس اعتقاد دارید؟ بر ضرورت گنجاندن این داستان‌ها در آثار سینمای دفاع مقدس تاکید کرد و گفت: در غیر این صورت شخصیت‌ها تک بعدی می‌شوند و این بچه‌قصه‌ها هستند که شخصیت‌های مورد نظر در کارهای دفاع مقدسی را می‌سازند.

خیلی از آثار دفاع مقدس الکن ماندند

این کارگردان سینما و تلویزیون همچنین درباره فیلم‌های دفاع مقدس، پرتره از رزمنده‌ها و فرماندهان شهید از جمله شهیدان همت، باکری و ستاری گفت: برخی از آثاری که در این زمینه ساخته شده‌اند را دوست نداشتم. قرار بود آثاری در بین اینها به صورت سریال باشند و خیلی از اینها الکن ماندند.

وی تاکید کرد: واقعیت این است که فیلمسازها تلاش خود را کرده‌اند. هر چقدر در بحث پرتره به شخصیت قصه نزدیک شویم فیلم بهتری ساخته خواهد شد. مهم، اطرافیان، دوستان، حال و هوا و فضای آن موقع و آشنایی با مسائل پیرامون موضوعات دفاع مقدس است که فیلمسازهای ما باید به آن توجه داشته باشند.

لطیفی تاکید کرد: در ساخت این گونه آثار یک موضوع را از یک منظر نباید نگاه کرد و تحقیقات باید خیلی کامل شود تا درام درست شکل گیرد و خط اصلی قصه دربیاید.

وی خاطرنشان کرد: می‌خواهیم در پرتره تمامی ابعاد یک شخصیت را بگوییم و عموما هم اینگونه است برای همین، فیلم و داستان الکن می ماند اما اگر سمت و سوی ما مشخص شود و این که بدانیم کدام صفت بارزتر است و روی آن کار کنیم و مابقی در اولویت های بعدی قرار گیرد، کار، بیشتر دیده می‌شود.

در پرتره و شخصیت‌پردازی باید تا آنجایی به شخصیت‌های کناری پرداخته شود که از قصه اصلی جدا نشویم

این کارگردان سینما و تلویزیون همچنین در خصوص پرداختن به شهدای گمنام و افرادی که در کنار فرماندهان دفاع مقدس جنگیدند، شهید شده‌اند و یا خیلی از اینها در قید حیات هستند اما گمنام باقی مانده‌اند، اظهار داشت: پرداختن به این موضوع اجتناب ناپذیر است. در پرتره و شخصیت‌پردازی باید تا آنجایی به شخصیت‌های کناری پرداخته شود که از قصه اصلی جدا نشویم.

وی افزود: شخصیت‌های پیرامونی نمی‌توانند به همان اندازه شخصیت اصلی داستان شکل بگیرند و این اجتناب‌ناپذیر است. اما این که بخواهیم قصه‌ای در خصوص یک شهید گمنام کار کنیم بحث دیگری است و این هم شدنی است و انشالله که شاهد ساخت آثاری در زمینه شهدای گمنام باشیم.

لطیفی در عین حال در این باره که در ساخت آثار دفاع مقدس بعد خانوادگی شخصیت‌ها و پرتره‌ها مهم است یا بعد عملیاتی و رزمی کارهای دفاع مقدس؟ گفت: زندگی شخصیت‌ها مهمتر است. چون زندگی وجود داشت و اینها برای زندگی دفاع کردند. این شهیدان بی دلیل در جبهه نبودند و جنگ نکردند.

رسانه سینمای خانگی- این بازیگر طمع نمیکند

بازیگر فیلم سینمایی «مصلحت» گفت: طمع‌کار نیستم و مسائل مالی برایم مهم نیست؛ این گونه نبوده که پول گنده‌ای بگیرم که نقشی خاص را بازی کنم.

به گزارش سینمای خانگی، فرهاد قائمیان در گفت وگو ایرنا با در پاسخ به این سوال که دستمزد در پذیرش یک نقش تا چه اندازه برایش تعیین کننده است، گفت: دستمزد تعیین کننده نیست. طمع کار نیستم و مسائل مالی برایم مهم نیست و هرچه در این باره گفته شود ذهنیت کسانی است که این چیزها را مطرح می کنند چرا که هرگز از من چیزی نپرسیده اند.

قائمیان با اشاره به پذیرش حضورش در فیلم های سیاسی مانند مصلحت (حسین دارابی ۱۳۹۹) توضیح داد: این گونه نبوده که پول گنده ای بگیرم که نقشی خاص را بازی کنم. کارم همین است که نقش بازی کنم و انتخاب می کنم و پولش را می گیرم.

۱۵ فیلم کوتاه دارم که برایشان ریالی دریافت نکرده ام

وی ادامه داد: شده که بدون دستمزد کار کرده ام. ۱۵ فیلم کوتاه دارم که برایشان ریالی دریافت نکرده ام؛ چرا این ها مطرح نمی شود؟ چرا وقتی برای یک نقش ۱۵ روز به سنندج می روم تا با یک کارگردان جوان (آزاد محمدی) کار کنم و یک ریال هم برایش نگرفتم موضوع پول مطرح نیست؟

بازیگر فیلم سینمایی غریب (محمدحسین لطیفی ۱۴۰۱) بیان کرد: من ناشرم و اگر کتاب های نقره فام را ببینید متوجه می شوید که با هزینه شخصی خودم کتاب ها را منتشر کرده ام؛ آخرین کتاب ما فرهنگ سینمایی خواهد بود که یکی از دانشجویان خودم این را نوشته و چند سال برای آن کار کرده است و یک بند کاغذ برای آن از جایی نگرفته و از جیب خودم داده و ریالی برداشت نکرده ام.

وی ادامه داد: چرا اینها مطرح نمی شود؟ اما این مطرح می شود که چون فیلم سیاسی کار کردم یعنی پول بزرگ گرفته ام؟ این شکل از اظهارنظرها بیشتر شکلی از تخریب است.

قائمیان در توضیح این موضوع که کدام ملاک در انتخاب یک نقش برایش اهمیت دارد، گفت: این که نقش برایم چالش داشته باشد بسیار مهم است.

بازیگر سریال تلویزیونی گاندو (جواد افشار ۱۳۹۷) با تاکید بر این که هیچ نقشی را در کارنامه کاری اش متفاوت یا محبوب تر نمی داند، گفت: همه آثارم را دوست دارم چون برای همه زحمت کشیده ام و نمی توانم آن ها را از هم منفک کند.

بازیگر فیلم سینمایی سارای (یدالله صمدی ۱۳۷۶) در توضیح فعالیت های متاخر خود خاطرنشان کرد: مدتی قبل فیلم سینمایی غریب (محمدحسین لطیفی ۱۴۰۱) را اکران داشتم و امروز مصلحت (حسین دارابی ۱۳۹۹) را در اکران دارم.

وی افزود: در ماه های اخیر مشغول بازی در دو فیلم سینمایی بودم که تمام شده است و این روزها سریال بازپرس پخش می شود و پس از آن سریال محرمانه پخش خواهد شد.

فرهاد قائمیان در سال ۱۳۴۴ در اردبیل محله عالی قاپو متولد شد.

او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۰ با بازی در فیلم‌های کوتاه آغاز کرد و با فیلم دمرل به کارگردانی یدالله صمدی به سینمای حرفه ای راه یافت. پس از آن در سال ۱۳۷۹ به فعالیت در تلویزیون پرداخت و در حرفه‌های مختلفی همچون بازیگر، تهیه‌کننده، مدیر تولید و طراح صحنه و لباس ایفای نقش کرد. قائمیان علاوه بر فعالیت‌های سینمایی و تلویزیونی، بازیگری و کارگردانی تئاتر را نیز در کارنامه هنری خود دارد.

در سال ۱۴۰۱ دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به فرهاد قائمیان برای فیلم غریب اهدا شد.

رسانه سینمای خانگی- «غریب» به لبنان رسید

اکران فیلم سینمایی «غریب» به نویسندگی و تهیه‌کنندگی حامد عنقا در کشور لبنان آغاز شده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، اکران فیلم سینمایی «غریب» به تازگی در لبنان آغاز شده است و در چهار سینمای این کشور برای علاقه‌مندان نمایش داده می‌شود.

مراسم افتتاحیه این اکران نیز با حضور محمدحسین لطیفی کارگردان فیلم، جمعی از هنرمندان لبنانی و رایزن فرهنگی ایران در لبنان برگزار شد.

«غریب» یک ماه در شهر بیروت و پس از آن در بخش جانبی در شهرهای فاقد سینمای لبنان اکران می‌شود.

این فیلم سینمایی که به‌عنوان اکران نوروزی در سینماهای کشور روی پرده رفته بود، به فروش ۱۰ میلیاردی رسید. در بخش اکران جانبی نیز یک میلیارد فروش کرد.

«غریب» برشی از زندگی شهید محمد بروجردی و رشادت‌های او در کردستان است که علاوه بر دریافت بیشترین تعداد جایزه در جشنواره فیلم فجر، به عنوان بهترین فیلم جشنواره «مقاومت» نیز شناخته شد.

بازیگران این فیلم عبارتند از بابک حمیدیان، مهران احمدی، رحیم نوروزی، هژیر سام احمدی، پردیس پور عابدینی، محمد رسول صفری، سام کبودوند، حسام محمودی، مجید اسماعیلی و فرهاد قائمیان با حضور افتخاری: جعفر دهقان، سامیه لک، سمیرا کریمی و محمد بروجردی.

حساسیت روی غریب، کاتولیک تر از پاپ؟

محمد حسین لطیفی کارگردان فیلم سینمایی «غریب» درباره ارجاعات برخی دیالوگ‌های این فیلم به اتفاقات و جریانات روز جامعه، به ارائه توضیحاتی پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، محمدحسین لطیفی به همان اندازه که در تمام این سال‌های فعالیت و فیلم‌سازی‌اش از حاشیه گریزان بوده، در کلام و موضع‌گیری، صریح است و اهل محاسبه درباره سود و زیان گفته‌هایش نیست!

لطیفی در بخش ابتدایی این گفتگو که به بهانه اکران فیلم سینمایی «غریب» صورت گرفت به نکات مهمی درباره فرآیند ایده‌پردازی و اکران این فیلم سینمایی در شرایط این روزهای سینمای ایران اشاره کرد و مشخصاً درباره محتوای انتقادی «غریب» سخن گفت و اعلام کرد از اینکه طیفی از مسئولان امروز، فیلمش را دوست دارند، متعجب است.

فیلم سینمایی «غریب» با ورود رسمی به چرخه اکران آنلاین از چهارشنبه هفته گذشته عملاً به کار خود در اکران عمومی سینماها پایان داد و می‌توان گفت پرونده این فیلم با فروش ۱۰ میلیارد تومانی بسته شده است اما لطیفی در این مصاحبه تأکید کرد که تنها بستر ارتباطی فیلم خود با مخاطبان بالقوه‌اش را اکران عمومی نمی‌داند و به ماندگاری «غریب» بسیار امیدوار است.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخش دوم گفتگو ما با کارگردان فیلم «غریب» است که بیشتر رویکردهای محتوایی این فیلم سینمایی در بازنمایی تصویری از شهید محمد بروجردی را مورد توجه قرار داده است.

* در بخشی از صحبت‌های خود به تحول شخصیت محمد بروجردی در سال‌های بعد از انقلاب و در نظر گرفتن همه وجوه شخصیتی او در قبل و بعد از تحول برای رسیدن به برداشت درست از این شخصیت اشاره کردید. فارغ از این ماجرا و از منظر خودتان به‌عنوان راوی، با ارجاع به همان مثالی که درباره احتمال سانسور بخش‌هایی از نامه امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر در رسانه‌های امروز به آن اشاره داشتید، آیا وجوهی آرمانی از شخصیت شهید بروجردی وجود داشت که به دلیل برخی تعارضات با آنچه امروز به‌عنوان نگاه رسمی در برخی سطوح مدیریتی وجود دارد، آن را نادیده گرفته باشید تا دچار سانسور شود؟

نه. در چارچوبی که تصمیم گرفته بودیم باید در قالب فیلم روایت کنیم، هر آنچه فکر می‌کردیم درست است را گفتیم اما خاطرم هست در طول کار بارها به‌صورت حضوری و یا تلفنی از سر صحنه به حامد عنقا می‌گفتم، «حامد حواست به کار هست؟» می‌گفت: نترس! می‌گفتم: «حامد این‌ها را نسازیم و بعد از فیلم دربیاورند؟» حتماً می‌فهمید نگرانی‌ام بابت کدام بخش‌های فیلم است. همان زمان می‌گفتم اگر بخواهند این‌ها را از فیلم خارج کنند، روایت‌مان اخته می‌شود. من واقعاً این نگرانی‌ها را داشتم. در عین حال همین اندازه را توانستیم روایت کنیم.

محمد بروجردی در راه‌پله با کسی صحبت می‌کرد و فرمانی می‌داد، او می‌گفت: «محمد نمی‌شه!» و بروجردی در پاسخ می‌گفت: «نمی‌شه واسه سوسنه!» این دوستان کاتولیک‌تر از پاپ از شنیدن این دیالوگ قاطی کرده بودند و می‌گفتند ای‌وای، بیایید ببینید که دارد بروجردی‌ای می‌سازند که می‌گوید «نمی‌شه واسه سوسنه!»

در یکی از سکانس‌ها، صرفاً به‌دلیل اصلاح ریتم کار، بخشی را کات زدیم و از فیلم خارج کردیم که الان در نسخه فعلی نیست. اما خاطرم هست زمانی که این سکانس را گرفته بودیم، عده‌ای از دوستان کاتولیک‌تر از پاپ که معتقد بودند شهید در آسمان به دنیا آمده و در آسمان هم باقی مانده و هیچ ارتباطی با زمین ندارد، نسبت به این دیالوگ خاص واقعاً حساس شده بودند.

این دیالوگ مربوط به صحنه‌ای بود که محمد بروجردی در راه‌پله با کسی صحبت می‌کرد و فرمانی می‌داد، او می‌گفت: «محمد نمی‌شه!» و بروجردی در پاسخ می‌گفت: «نمی‌شه واسه سوسنه!» این دوستان کاتولیک‌تر از پاپ از شنیدن این دیالوگ قاطی کرده بودند و می‌گفتند ای‌وای، بیایید ببینید که دارد بروجردی‌ای می‌سازند که می‌گوید «نمی‌شه واسه سوسنه!».

کسی هم نبود به این دوستان بگوید عزیزان من تا دو سال قبل از آنچه در فیلم شاهد هستیم، همه مردم این عبارت را به‌کار می‌بردند و بروجردی هم یکی از همان مردم بوده است. چرا فکر می‌کنید نباید بگوید «نمی‌شه واسه سوسنه!» البته من خودم به دلیل اصلاح ریتم بخش مربوط به این دیالوگ را کات زده‌ام اما می‌خواهم بگویم خیلی‌ها نسبت به این جزئیات حساس بودند…

* فکر می‌کنید اگر خودتان حذف نمی‌کردید، سانسور نمی‌شد؟!

نه. کسی این‌ها را درنمی‌آورد و سانسور نمی‌شود؛ «نمی‌شه واسه سوسنه» دیگر!

* ارجاعات و اشاراتی به‌خصوص در برخی سکانس‌ها و دیالوگ‌های فیلم هست که گویی در فیلم گنجانده شده تا مخاطب آن را با شرایط امروز تطبیق دهد. مانند سکانس مربوط به امر به معروف و بیدار کردن مردم برای نماز صبح که شاید برای برخی مخاطبان یادآور تندروی‌هایی مانند ماجرای سطل ماست در وقایع اخیر باشد. یا آن دیالوگ درخشان که می‌گوید «من بلدم بجنگم اما ابتدا باید بدانم با چه کسی می‌جنگم؟» که یادآور دوقطبی‌ها و دشمنی‌های بی‌حاصل این روزها در جامعه است. محاسبه‌ای برای این ارجاعات در متن فیلم داشتید؟

صادقانه می‌گویم که هر آن چیزی که در فیلم می‌بینید، مربوط به فیلمنامه اولیه است. اساساً نقطه شروع این اعتراضات و اتفاقات سال گذشته، دقیقاً روز نهم و یا دهم آغاز فیلمبرداری «غریب» بود. ما کار را با همین فیلم‌نامه آغاز کرده بود و واقعاً اینگونه نبود که بخواهیم براساس اتفاقات، تغییری در آن بدهیم. می‌توان گفت برخی از این صحنه‌ها، پیشگویی‌های حامد عنقا در مقام فیلمنامه‌نویس بوده است. این‌ها نکاتی بود که از ابتدا در فیلمنامه وجود داشت.

جامعه‌ای که بیش از ۵۰۰ هزار نفر در آن، ۱۰۰ میلیون تومان پول واریز می‌کنند برای خرید ماشینی که اصلاً نمی‌دانند چه هست، همان جامعه‌ای است که فکر می‌کند اگر اسنپ سوار نشود و یا پول آب و برقش را نپردازد، به دولت زیان مالی زده است! این‌ها همه از جنس یک دوگانگی در جامعه است

همین نکته هم کافی است که بگوییم ای کاش سیاستمداران، کمی بیشتر حواس‌شان به هنرمندان باشد و بپذیرند که گاهی هنرمندان می‌توانند پیشگویانه‌تر از شما حرکت کنند. هنرمندان می‌دانند که درد کجاست. گاهی شاید اگر حرف هنرمندان را بشنوید و گوش دهید، شاید جلوی خیلی از اتفاقات و آسیب‌ها گرفته شود. اما متأسفانه هنرمندان را کنار گذاشته‌اید و مدام خودتان تصمیم می‌گیرید و عمل می‌کنید. برخورد گروهی از مسئولان به معنای واقعی کلمه زورگویانه شده است. «زور» هیچ‌گاه خوب نیست. حتی اگر پدری به فرزندانش زور بگوید، اگر پسر یا دخترش خیلی او را دوست داشته باشند، خانه‌اش را ترک می‌کنند!

البته من به‌عنوان فیلمساز، تا دل‌تان بخواهد نسبت به همین جامعه امروز هم نقد دارم. درست است که گاهی در کلام مسئولان را مورد انتقاد قرار می‌دهیم، اما چرا نباید جامعه‌ام را نقد کنم؟ جامعه‌ای که بیش از ۵۰۰ هزار نفر در آن، ۱۰۰ میلیون تومان پول واریز می‌کنند برای خرید ماشینی که اصلاً نمی‌دانند چه هست، همان جامعه‌ای است که فکر می‌کند اگر اسنپ سوار نشود و یا پول آب و برقش را نپردازد، به دولت زیان مالی زده است! این‌ها همه از جنس یک دوگانگی در جامعه است. بخشی از مردم این جامعه دوست دارند با کار نکرده به پول برسند. این جامعه نمی‌تواند خودش را با جامعه ژاپن یا هر جامعه دیگری که کار و ارزش افزوده در آن اصل است، مقایسه کند.

دارم درباره کلیت صحبت می‌کنم و با معدود افرادی که اهل کار آفرینی هم هستند، کاری ندارم. اکثریت جامعه جوانان امروزمان، می‌خواهند در کمتر از دو سال، همه چیز داشته باشند. از آن طرف هم مسئولان به گونه‌ای عمل می‌کنند که حتی کسی که کار هم می‌کند، اگر ۳۰ سال بدود، نتواند یک ماشین برای خودش بخرد. به همین دلایل است که معتقدم اصلی‌ترین دلیل التهابات جامعه امروز ما، اقتصاد است. شاید بهانه‌هایی مانند حجاب و یا موارد دیگر هم مطرح شود اما بحث اصلی، همچنان اقتصاد است.

* اشاره خوبی به رویکرد نقادانه‌تان نسبت به جامعه و به تعبیری مردم داشتید. اگر بخواهیم از منظر شخصیت‌پردازی، کاراکترهای فیلم «غریب» را تحلیل کنیم، می‌توان هر یک را نمادی از یک گروه قلمداد کرد که در میان آن‌ها کاراکتر کژال با بازی پردیس پورعابدینی گویی مردمی را نمایندگی می‌کند که همان‌طور که در یکی از دیالوگ‌های خود می‌گوید، فارغ از هر زنده‌باد و مرده‌باد، فقط می‌خواهد زندگی کند؛ در یک نمای عمومی چرا حضور این «مردم عادی» در روایت «غریب» این اندازه اندک است و گویی به‌خصوص در میانه فیلم زیر سایه باقی جریانات در فیلم فراموش می‌شود؟

مجموع سکانس‌های کژال ۲۳ یا ۲۲ سکانس بود. اتفاقاً اخیراً گلایه‌هایی هم از قول حسام محمودی عزیز خواندم که درباره سهم اندک حضورش در فیلم بود. (توضیح مهر: در زمان انجام این مصاحبه زنده‌یاد محمودی هنوز در قید حیات بود و گلایه‌هایش درباره «غریب» تبدیل به تیتر رسانه‌ها شده بود) اصل ماجرا این است که این فیلم از ابتدا قرار بود روایت‌گر محمد بروجردی باشد و طبیعتاً نقش اول فیلم اوست‌. همه چیز باید در خدمت این شخصیت باشد و برای همین سهم پردیس این اندازه می‌شود. اما معتقدم در بزنگاه‌های درستی او را می‌بینیم.

وقتی داستان سراغ روایت جنگ می‌رود، دیگر جایی برای این کاراکتر نیست. از طرف دیگر حتی اگر بخواهیم همان نگاه نمادین را هم به این کاراکتر داشته باشیم، واقعیت این است که این مردم در واقعیت هم همین‌اندازه مهجور هستند. من نزدیک دو سال و نیم با مردم کردستان و در سنندج زندگی کرده‌ام. پیش از آنکه بخواهم «غریب» را بسازم و به بهانه ساخت سریال «سنجرخان» در آنجا زندگی کردم و از حدود دو سال و نیم، شاید فقط برای سه ماه در تهران بودم. باقی آن را در سنندج و نفس‌به‌نفس مردم کرد، سپری کردم. این مردم روزهای سختی که سپری کرده‌اند را فراموش نمی‌کنند. مردمی که در اوج درگیری‌ها حرف‌شان این بود که ما فقط می‌خواهیم نفس بکشیم اما ناگهان سروکله یک گروهک پیدا می‌شد و زندگی آن‌ها را به غارت می‌برد، از آن طرف گروه دیگری برای مقابله با آن گروهک می‌آمد. آن‌ها شرایطی داشتند که به معنای واقعی از جنگ ناراضی بودند و دوست نداشتند ادامه داشته باشد. این قشر، مردم زیادی بودند که نه آن زمان دیده شدند و نه امروز دیده می‌شوند.

این‌ها به ایرانی بودن خود افتخار می‌کنند اما نسبت به برخی اتفاقات دل‌چرکین شده‌اند. در فیلم دیالوگی هست که می‌گوید «عمر ظلم به کردستان به پدربزرگ‌های ما می‌رسد» چون واقعاً از زمان رضاخان در حق این جماعت ظلم شده و سوال این است که چرا؟ چرا بعد از ۴۲ سال از انقلاب هنوز برخی از مردم کردستان باید از امکانات اولیه محروم باشند. به‌خدا همه این‌ها درد است. چرا در مسیر کارآفرینی و احداث کارخانه در این استان گاهی سنگ‌اندازی‌هایی می‌شود که جلوی ایجاد اشتغال گرفته شود و جوان‌ها به سمت کول‌بری بروند؟ مردم در این مناطق چرا باید ناراضی باشند؟ این‌ها نقدهای اساسی است. ریشه همه این نارضایتی‌ها هم اقتصاد است.

* شما در این مصاحبه انتقادهای صریحی را مطرح می‌کنید. به‌عنوان یک فیلمساز، فیلم خود را هم یک اثر منتقدانه می‌دانید؟

من در فیلم «غریب» هم منتقد هستم. اگر محمد بروجردی زمانی یکی از مسئولان جمهوری اسلامی بوده است، پرداختن به او و تکریم او به این معنا نیست که نقدی به مسئولان امروز جمهوری اسلامی ایران وارد نیست. محسن مخملباف در این مملکت زمانی جایگاهی داشت و امروز وضعیت دیگری دارد. مسعود ده‌نمکی زمانی به‌گونه‌ای رفتار می‌کرد و پنج سال بعدش به‌کل تغییر کرد. شما یک جامعه را در هر دهه می‌توانید تحلیل کنید و به چالش بکشید. به من نوعی نمی‌توانید بگویید چرا ۴۰ سال پیش ازدواج کرده‌ای در حالی که امروز اعتقاد داری هنرمندان نباید ازدواج کنند چرا که خانواده‌شان را اذیت می‌کنند (می‌خندد)!

مواضع من دوگانه نیست. من منتقد هر دو طیف هستم و حتی منتقد خودم هم هستم. اساساً اگر نقد را از جامعه‌ای حذف کنید، فساد ایجاد می‌شود. حتی یک پدر اگر در یک خانواده بخواهد هر کاری که دلش خواست بکند، یکجایی به دیکتاتوری می‌رسد و پیش خودش هم احساس می‌کند همه اعضای خانواده راضی هستند

مواضع من دوگانه نیست. من منتقد هر دو طیف هستم و حتی منتقد خودم هم هستم. اساساً اگر نقد را از جامعه‌ای حذف کنید، فساد ایجاد می‌شود. حتی یک پدر اگر در یک خانواده بخواهد هر کاری که دلش خواست بکند، یکجایی به دیکتاتوری می‌رسد و پیش خودش هم احساس می‌کند همه اعضای خانواده راضی هستند. باید اشتباهات این پدر را هم در همان خانواده گفت. نقد اصلاً چیز بدی نیست.

آن چیزی که در ابتدای همین گفتگو درباره رصد نظرات مخالفم گفتم، بابت همین مسئله بود. باید گاهی ببینم آیا دارم خارج از خط حرکت می‌کنم یا درست پیش می‌رود. در عرصه کارگردانی از جایی به بعد از طریق همین نقدها متوجه شدم که گویی در چند سال گذشته خارج از خط حرکت کرده‌ام. حضور در سنندج و خلوت دوساله‌ای که آنجا داشتم باعث شد به خودم بازگردم و به این سوال فکر کنم که لطیفی تو اصلاً برای چه فیلم می‌سازی؟ با خودم گفتم یا نساز و اجازه بده فیلمسازان جوان بسازند، یا اگر می‌خواهی بسازی، با همان انرژی جوانی‌ات پای کار برو نه اینکه برای پول بخواهی کاری را انجام دهی. به خودم نهیب زدم که باید خودت را خرج کارت کنی.

من در سن ۶۰ سالگی برای ساخت «غریب» سرمای ۹ درجه زیر صفر را تجربه کردم و شب تا صبح کار کردم. با خودم می‌گفتم تو نباید به خاطر سرمای هوا، کارت را سرسری انجام دهی. اینجاست که می‌گویم همه ما باید نقد شویم. ساخت «غریب» با توجه به امکاناتی که داشتیم چیزی شبیه معجزه بود و معجزه مهمتر به نظر من ساخته شدن «سنجرخان» است! من با همین بودجه فیلم «غریب»، ۲۴ قسمت سریال تاریخی ساخته‌ام و این واقعاً غیرقابل‌باور است! در عین اینکه این میزان هم مورد اذیت و آزار مدیران قرار گرفته‌ام.

* یکی از حواشی فیلم «غریب» در فرآیند حضور در جشنواره غیبت نام بابک حمیدیان در فهرست نامزدهای بهترین بازیگری بود که در همان ایام جشنواره هم مورد سوال رسانه‌ها قرار گرفت.

معتقدم این یک موضع‌گیری کاملاً سیاسی است و دلیلش هم این است که جشنواره در روزهای عجیب و غریبی برگزار می‌شد. در آن مقطع موضع‌گیری‌هایی علیه جشنواره بود و بسیاری از بچه‌ها تحت تأثیر فشارهای بیرونی قرار داشتند. خیلی از بازیگران به‌رغم میل باطنی خود برای حضور در جشنواره، ناگزیر می‌شدند که حضور نداشته باشند. مثل مورد کیومرث پوراحمد که خودش اعلام کرد نمی‌خواهد فیلمش در جشنواره باشد اما با نظر تهیه‌کننده‌اش فیلم به جشنواره فرستاده شد. نظر من این است که احتمالاً همین جریانات در عدم ورود نام بابک حمیدیان به فهرست نامزدهای بازیگری تأثیر داشته است.

من شخصاً معتقدم با جایزه دادن یا ندادن، چیزی به ارزش‌های بازیگری بابک حمیدیان اضافه یا از آن کم نمی‌شود. نقش‌آفرینی او به خوبی دیده شده است و حتی دو سه نفر از منتقدان منتسب به جریان اصلاح‌طلبی وقتی فیلم را دیدند، می‌گفتند نتیجه داوری جشنواره حیرت‌انگیز بوده است. درست است که بیشتر جوایز جشنواره به نام فیلم «غریب» اهدا شد اما سمت و سوی اصلی داوری‌ها را جوایزی مانند بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری معین می‌کند. شاید داوران حتی با نگاه دوستانه گفته‌اند اگر این جوایز را هم به «غریب» بدهیم، تعداد جوایزش بالا می‌رود و این برای خود فیلم بد است‌!

من واقعاً از آنچه پشت درهای بسته گذشته خبر ندارم و دوست هم ندارم که از آن خبر داشته باشم! من اساساً دوست دارم جشنواره فیلم فجر به‌صورت غیررقابتی برگزار شود و سال‌هاست که این نظرم را اعلام می‌کنم. چرا باید همیشه این جشنواره با دشمنی برگزار شود؟ ابتدای جشنواره همه می‌خندند اما پایانش همه ناراحت هستند غیر از یک نفر! این چه کاری است؟ چه ایرادی دارد در کنار یکدیگر محصولات یک سال سینمای ایران را ببینیم و برای هم دست بزنیم؟ به همین دلیل وقتی هم که خودم فیلمی را به جشنواره می‌دهم، ملاک برایم نتیجه داوری‌ها نیست. درباره بابک حمیدیان اما دلگیر شدم برای آنکه حتی نامزد هم نشد!

من اساساً دوست دارم جشنواره فیلم فجر به‌صورت غیررقابتی برگزار شود و سال‌هاست که این نظرم را اعلام می‌کنم. چرا باید همیشه این جشنواره با دشمنی برگزار شود؟ ابتدای جشنواره همه می‌خندند اما پایانش همه ناراحت هستند غیر از یک نفر! این چه کاری است؟

* اتفاقاً ابهام اصلی هم همین است!

این جزو حقوق بازیگر فیلمم است و اگر حق خودم بود اساساً درباره‌اش حرف هم نمی‌زدم. حتی بازی مهران احمدی را هم در این فیلم حیرت‌انگیز می‌دانم.

* در ایام بعد از جشنواره ارتباطی با بابک حمیدیان داشتید تا بدانید حس و حال خودش نسبت به این اتفاق چه بود؟

من تا همین امروز هیچ صحبتی با بابک حمیدیان نداشته‌ام. به‌نظرم بهتر بود اجازه بدهم کمی در آرامش باشد.

* کمی به عقب برویم و از ماجرای انتخاب بابک حمیدیان برای این نقش مهم بگویید. به نظر می‌رسد او خیلی فراتر از یک بازیگر، کاراکتر محمد بروجردی را درک و اجرا کرده است.

من احساس می‌کردم وقتی از بابک حمیدیان برای این نقش دعوت کنیم، به‌عنوان یک بازیگر پاسخ منفی بدهد. این انتظار را واقعاً داشتم. اما وقتی پیشنهاد مطرح شد متوجه شدیم او سال‌ها در انتظار ایفای این نقش بوده است. خودش می‌گفت، سال‌ها هر بار از اتوبان کردستان رد می‌شده و تصویر شهید بروجردی را می‌دیده، دوست داشته است نقش او را بازی کند و وقتی این پیشنهاد را دادیم حتی شوک شده بود که واقعاً آرزویش برآورده شده است.

بابک بلادرنگ این پیشنهاد را پذیرفت و همه چیز از اینجا آغاز شد. او طوری با این نقش ارتباط برقرار کرد که در لحظاتی از پشت صحنه اگر دوربین می‌گذاشتم و حال و هوای او را ضبط می‌کردم، کسی باور نمی‌کرد که او بابک حمیدیان است. گویی اصلاً متوجه اتفاقاتی که قرار بود با آن مواجه شود و مثلاً لباس خاکی یا گلی شود، نبود. حتی در تمرینات مربوط به پیش از آغاز کار مدام پیشنهادهایی را مطرح می‌کرد و مدام با خودش کار می‌کرد. با نزدیکان شهید ارتباط نزدیک گرفت تا به نقش برسد. در حین ضبط هم خیلی نیازی به هدایت و کارگردانی من نداشت و عموماً درست نقشش را ایفا می‌کرد. بروجردی فیلم «غریب» را به معنای واقعی بابک حمیدیان خلق کرد.

* اشاره‌ای داشتید درباره سکانس‌های اضافه فیلم «غریب» که برای اکران عمومی آن را کوتاه کردید. امکان دارد با افزود آن سکانس‌ها فیلم در قالب مینی‌سریال در شبکه خانگی عرضه شود؟

امیدوارم این اتفاق بیفتد. البته باید ببینید آقای عنقا چقدر می‌تواند بودجه به این کار اختصاص دهد. چراکه این سکانس‌ها زمانی حذف شده است که به صداگذاری و موسیقی نرسیده بودیم و استفاده از آن‌ها نیاز به هزینه‌های پس‌تولید مجدد دارد. امید دارم این هزینه تأمین شود و روایت ۱۶۰ دقیقه‌ای ما در قالب چهار قسمت ۴۰ دقیقه‌ای تبدیل به یک مینی‌سریال شود.

* نکته‌ای درباره مواد تبلیغاتی فیلم مطرح بود مبنی‌بر اینکه چرا آن‌گونه که باید به‌خصوص در پوسترهای اولیه و تیزرهای فیلم روی شخصیت محمد بروجردی به‌عنوان یک فرمانده جنگ تأکید نشده و حتی در برخی پوسترها شاهد حضور این کاراکتر با لباس شخصی هستیم. تعمدی در این نگاه در تبلیغات فیلم داشتید؟

فرآیند عرضه یک فیلم دو بخش کاملاً مجزا دارد، یکی تهیه و دیگری پخش. پخش اساساً کار خودش را می‌کند و دفتر پخش شاید نظر بخواهد اما طبیعتاً ریزه‌کاری‌ها و ایده‌هایی هم برای کار خودش دارد. ابتدا حتی خیلی روی فضای جنگی فیلم هم مانور نمی‌دادند. در عین حال معتقدم امروز، کسی که به سینما می‌رود خیلی دیگر به پوستر و سردر سینما کاری ندارد. یا درباره فیلم دهان‌به‌دهان چیزهایی شنیده یا در شبکه‌های اجتماعی درباره آن خوانده است و می‌داند قرار است چه فیلمی را در سینما ببیند. در فرآیند طراحی تبلیغات فیلم، کارگردان کنار است و شاید صرفاً نظراتی از من گرفته باشند.

من هم بلدم «فسیل» بسازم؛ شما چطور؟

محمدحسین لطیفی کارگردان فیلم سینمایی‌ «غریب» که با موضوع برشی از زندگی شهید بروجردی این روزها در حال اکران در سینماهاست می‌گوید تعجب می‌کند که برخی مسئولان فیلمش را دوست داشته‌اند!

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی این روزها روی پرده سینماهاست؛ فیلمی به تهیه کنندگی حامد عنقا و با سرمایه گذاری سازمان اوج که با آنکه کارگردانش معتقد است به لحاظ فروش می‌توانست در جدول فروش در رتبه بهتری قرار بگیرد اما سینمادوست‌ها این فیلم را از منظر کارگردانی بازگشت مجدد لطیفی به روزهای اوجش آن هم بعد از چند تجربه ناموفق می‌دانند.

محمدحسین لطیفی در کارنامه کاری‌اش کم فیلم و سریال ماندگار ندارد؛ از «خوابگاه دختران» و «روز سوم» تا مجموعه‌های نمایشی «صاحبدلان»، «وفا» و «سفر سبز»؛ آثاری که دست کم مخاطب بخش‌هایی از آن بوده‌ایم، خودش هم می‌گوید برخی از فیلم‌هایش بعدها دیده شده و توانسته مخاطبانی را به خودش اختصاص بدهد.

«غریب» اما پرتره‌ای از یک قهرمان ملی است، روایتگر روزهای پر التهاب کردستان که محمد بروجردی در فروکش کردن تب و تابش نقشی بسزا داشته است. این فیلم گرچه توانست در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بیشترین جوایز را به خود اختصاص دهد اما حواشی نادیده گرفتن بخش‌های اصلی آن، در روزهای پس از جشنواره به یکی از تیترهای اصلی رسانه‌ها تبدیل شد؛ لطیفی اما این را حاصل برخی سیاسی‌کاری‌ها می‌داند.

با محمدحسین لطیفی درباره فیلم سینمایی «غریب» به گفتگو نشستیم که بخش نخست این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

* گفتگو را از همین روزها آغاز کنیم و بازخوردی که این روزها از مواجهه «مردم» با فیلم «غریب» دریافت کرده‌اید. به‌عنوان فیلمساز باسابقه که سابقه اجرای برنامه «هفت» و رویکرد ژورنالیستی نسبت به سینما را هم داشته‌اید، حتماً می‌توانید در مقام یک ناظر، تحلیلی از وضعیت واکنش مخاطبان به فیلم بعد از گذشت بیش از یک ماه از آغاز اکران ارائه دهید. مردم چه واکنشی به فیلم «غریب» داشته‌اند؟

من در تعدادی از اکران‌های مردمی فیلم «غریب» حضور داشته‌ام اما آن‌ها را ملاک قرار نمی‌دهم. خیلی چیزهای دیگر از قبیل پست‌های اینستاگرامی و کامنت‌هایی که هر کسی آزاد است هر آنچه می‌خواهد در آن‌ها بنویسد را مدنظر می‌گیرم. براساس برآوردی که از همین فضا داشته‌ام، آن کسی که فیلم را ندیده است، که خب ندیده است، اما در میان طیفی که فیلم را دیده‌اند، می‌توانم بگویم درصد رضایت‌شان ۹۰ درصد است. به تعبیری مخاطب هنگام خروج از سینما احساس نمی‌کند پولش را دور ریخته است.

مخاطب رضایت دارد از اینکه با شخصیتی آشنا شده است که می‌تواند او را دوست داشته باشد، آن هم از قشرهای مختلف. این حس مربوط به یک قشر خاص نیست. حتی برای من عجیب است که خیلی از مسئولان هم از فیلم «غریب» خوششان آمده است! در صورتی که اساساً رویه شهید بروجردی با رویه مسئولان امروز هم‌خوانی ندارد. حتی می‌توانم بگویم رویه اکثر مدیران امروز کشور، ضد رویه شهید بروجردی است.

* و به همین دلیل باید از دیدن فیلم «غریب» به آن‌ها بربخورد؟

دقیقاً. عجیب اما اینکه برخی از همین مدیران هم فیلم را دوست داشته‌اند و می‌توانیم امیدوار باشیم که این‌ها هم رویه خود را تغییر بدهند. شاید این مدیرانی که رویه‌شان شبیه بروجردی نیست، بعد از دیدن فیلم تغییر رویه بدهند.

* اشاره‌ای که به رصد فضای مجازی برای اطلاع از نظر مخاطبان داشتید جالب بود؛ به‌عنوان یک فیلمساز واقعاً بازخوردهای فضای مجازی برای‌تان مسئله است. برای رصد نظرات مردم در این فضا وقت می‌گذارید یا اتفاقی در جریان آن قرار می‌گیرید؟

در اینستاگرام شخصی خودم، از روز ابتدا تا همین امروز همواره کامنت‌ها بسته بوده است. هیچ کامنتی زیر مجموعه پست‌های من تا به امروز درج نشده است چرا که اساساً حوصله کامنت خواندن ندارم و ممکن است عده‌ای ناراحت شوند و بگویند ما نظری دادیم و چیزی گفتیم که تو بی‌توجهی کردی. اما در عین حال وقتی فیلمی روی پرده دارم به صفحاتی سر می‌زنم که بچه‌های دیگر پست‌هایی مرتبط با آن گذاشته‌اند. حتی اینستاگرام برخی خبرگزاری‌ها که مطلبی درباره فیلمم گذاشته‌اند را سر می‌زنم و کامنت‌های پایین این پست‌ها را می‌خوانم. می‌خواهم بدانم چه کسانی مخالف فیلم من هستند.

خاطرم هست هنگام اکران فیلم «غریب» در دانشگاه علامه، یکی از دانشجویان آنجا شروع کرد از فیلم تعریف کند اما در پایان حرف‌هایش اظهارنظر عجیبی داشت و گفت فیلم شما در مجموع قابل‌قبول است اما من دوستش ندارم! وقتی پرسیدم چرا؟ گفت: برای اینکه اوج آن را ساخته است!

آن‌ها را هم باید رصد کنم چون معمولاً کسی که رودررو من را می‌بیند، طبیعتاً می‌گوید دست شما درد نکند، اما واقعاً نمی‌دانم پشت سر من چه نظری درباره فیلم دارد! شاید برخی احساس کنند زشت است اگر رودررو با من فیلمم را نقد کنند، اما همین نقدها را در فضای مجازی آزادانه‌تر مطرح می‌کنند. به همین دلیل آنجا را هم رصد می‌کنم تا بدانم میزان مخالفت با فیلمم چه اندازه است. خاطرم هست هنگام اکران فیلم «غریب» در دانشگاه علامه، یکی از دانشجویان آنجا شروع کرد از فیلم تعریف کند اما در پایان حرف‌هایش اظهارنظر عجیبی داشت و گفت فیلم شما در مجموع قابل‌قبول است اما من دوستش ندارم! وقتی پرسیدم چرا؟ گفت: برای اینکه اوج آن را ساخته است! گفتم چه جذاب!

همان‌جا مثالی برای او زدم. گفتم اوج، هرچقدر هم در نگاه شما بد باشد، بدتر از ناصرالدین شاه قاجار که نیست، قهرمان ملی شما یعنی امیرکبیر، در همان دستگاه کار خودش را کرد. مهمترین نکته این است که امروز اوج پشت فیلم من ایستاده و به ترکیب آن هم دست نزده، پس «غریب» فیلم من است نه فیلم اوج. اوج از فیلم من حمایت کرده و اجازه هم نداده است که خدشه‌ای به آنچه من ساخته‌ام وارد شود. پس حتماً همراهی‌اش با این فیلم قابل ستایش است. ممکن است همین اوج فیلم دیگری را سفارش بدهد و بسازد که بتوانیم نقدش کنیم اما اینکه بگوییم چون سرمایه‌گذار «غریب» اوج است و به همین دلیل من آن را دوست ندارم، موضع عجیبی است.

نمی‌دانم این نکته را چگونه می‌توان با مردم درمیان گذاشت که فیلم‌هایی از جنس «غریب» درباره افرادی چون شهید بروجردی است که برای اکثر مردم قابل احترامند و حتی طیفی از مخالفان نظام هم می‌گویند ما برای این شهیدان ارزش قائل هستیم. همه ما این افراد را عزیز می‌داریم. امروز من نوعی تصمیم گرفته‌ام زندگی یکی از این عزیزان را به تصویر درآورم، سراغ کدام بخش خصوصی می‌توانم بروم؟

* اصلاً کدام بخش خصوصی توان چنین حمایتی را دارد؟

دقیقاً. به همین دلیل اینکه مجموعه‌ای به‌صورت هدفمند از این آثار حمایت می‌کند باید از آن استقبال کرد. اینگونه هم نیست که هزینه گزافی بابت این پروژه‌ها پرداخت شده باشد. مدارک تولید همین فیلم «غریب» و هزینه‌های آن موجود است. اصلاً اینگونه نیست که فکر کنید لطیفی آمده و پول کلانی به جیب زده و به خاطر پول چنین فیلمی ساخته است.

* به تعبیری خودتان فیلم «غریب» را فیلم گرانی نمی‌دانید؟

اصلاً. این فیلم با هزینه‌ای برابر با یک فیلم معمولی این روزها ساخته شده است.

* می‌توانید برآوردی بدهید؟

تهیه‌کننده باید عدد و رقم را اعلام کند اما در این حد می‌دانم که برای «غریب» زیر ۲۰ میلیارد تومان هزینه شده است. در حالی که این روزها یک فیلم معمولی با این عدد و رقم ساخته می‌شود.

* فیلم «دسته دختران» هم تقریباً با همین ۲۰ میلیارد تومان ساخته شد.

البته یک سال پیش‌تر از «غریب». تورم دلار ۲۷ هزار تومان تا دلار ۵۰ هزار تومان را هم باید محاسبه کنید. از این منظر من برای «غریب» شاید نصف «دسته دختران» هزینه نکرده باشم.

* اشاره دقیقی در ابتدا داشتید که ۹۰ درصد رضایت از فیلم را مربوط به گروهی از مخاطبان می‌دانید که به سینما رفته‌اند و فیلم را دیده‌اند. واقعیت مهمتری که می‌خواهم تحلیل‌تان را درباره آن هم بدانم این است که به‌رغم ظرفیتی که از یک فیلم با موضوع یک قهرمان ملی انتظار می‌رود، چرا مردم اینقدر کم برای این فیلم به سینما رفته‌اند؟ قبول دارید که استقبال از «غریب‌» به نسبت انتظاری که از سوژه آن می‌رود، خیلی کم است؟

بله البته که معتقدم در قیاس با فیلم‌هایی از این جنس، مردم خیلی به سینما رفتند و این فیلم را دیدند. در نظر بگیرید که اکران فیلم در بازه همزمانی عید نوروز و ماه رمضان بود. اگر اکران نوروزی در شرایط عادی بود می‌توانستیم انتظار دیگری داشته باشیم. از طرف دیگر هرچند نمی‌خواهم وضعیت امروز مردم را تحلیل کنم اما احساسم این است که همیشه جامعه غمگین به‌دنبال فیلم کمدی است و جامعه شاد به دنبال فیلم غمگین است.

«توفیق اجباری» دو میلیارد و ۴۷۰ میلیون تومان آن زمان با دلار هزار تومان فروخت که در مقیاس فروش امروز سینماها چیزی در حدود ۱۴۰ میلیارد تومان می‌شود. در همان سال «روز سوم» فقط ۴۲۰ میلیون تومان فروخت، اما امروز که من و شما صحبت می‌کنیم از هر کدام از مردم ایران سوال کنید، فیلم «روز سوم» را به یاد دارند

در یک جامعه غمگین وقتی فردی تصمیم می‌گیرد به سینما برود، هر فیلمی هم که در حال اکران باشد، بازهم اولویت اول این فرد، فیلم کمدی است. در عین حال که تأکید می‌کنم «غریب» در مقایسه با فیلم‌های بیوگرافیکی که تا به امروز در سینما داشته‌ایم، اکران موفق‌تری داشته است. همین امروز کافی است تعداد مخاطبان هفته اول فیلم «غریب» را با تعداد مخاطبان هفته اول فیلم «دسته دختران» قیاس کنید. نکته دیگری را هم با تأکید می‌گویم و آن اینکه محاسبه من برای استقبال از فیلمی از جنس «غریب» اصلاً محدود به اکران در سینما نیست. کمااینکه تحلیلم درباره «روز سوم» هم همین بود.

من به دلیل آنکه می‌دانستم فروش فیلم «روز سوم» در سینماها فروش بالایی نخواهد بود، احساس کردم همان سال باید چیزی را ثابت کنم و به همین دلیل بلافاصله «توفیق اجباری» را ساختم. هر دو فیلم هم در یک سال اکران شدند. «توفیق اجباری» دو میلیارد و ۴۷۰ میلیون تومان آن زمان با دلار هزار تومان فروخت که در مقیاس فروش امروز سینماها چیزی در حدود ۱۴۰ میلیارد تومان می‌شود. در همان سال «روز سوم» فقط ۴۲۰ میلیون تومان فروخت، یعنی دو میلیارد تومان پایین‌تر و در رتبه دهم جدول فروش آن سال هم قرار گرفت. اما امروز که من و شما صحبت می‌کنیم از هر کدام از مردم ایران سوال کنید، فیلم «روز سوم» را به یاد دارند. گویی همه آن را دیده‌اند در حالی که وقتی سراغ «توفیق اجباری» را می‌گیرم، عده‌ای می‌گویند آن را ندیده‌اند! یک کارگردان فیلم می‌سازد تا دیده شود. سریال «سفر سبز» من در سالی که پخش شد، به دلیل شرایط خاصی که وجود داشت، دیده نشد اما سه سال بعد که بازپخش شد، همه آن را دیدند. «غریب» هم جزو آن فیلم‌هایی است که طی ۵ سال آینده خواهیم دید که اکثر مردم ایران آن را خواهند دید و فیلم دیده خواهد شد. برای من این بسیار مهم است.

* با این نگاه اساساً انتقادی که برخی منتقدان درباره ناکامی فیلم‌های مرتبط با مفاهیم و ارزش‌های ملی دارند را وارد نمی‌دانید که معتقدند برای این فیلم‌ها هزینه بالایی می‌شود اما همه‌شان گیشه‌های فقیری دارند. این نقد را وارد نمی‌دانید؟

اساساً معتقدم این دو موضوع ارتباطی با هم ندارند. از کارنامه خودم هم مثال زدم که در یک سال دو فیلم را با چه شرایطی ساختم و اکران کردم. خاطرم هست برای فیلم «روز سوم» که محصول بنیاد جانبازان بود، این بنیاد اعلام کرد ۹۰۰ میلیون تومان بابت فروش این فیلم به نام من بلوکه کرده‌اند تا خودم با آن فیلم دیگری بسازم. من هم در جواب این بنیاد گفتم فیلم دیگری که من می‌خواهم بسازم، تنها سکانس اولش ۹۰۰ میلیون تومان هزینه می‌خواهد! واقعاً هم همین بود چون می‌خواستم فیلمی درباره ماجرای هواپیمای مسافربری ایرباس و جنایتی که آمریکایی‌ها در این ماجرا کرده بودند را بسازم.

* همان پروژه‌ای که به سرانجام هم نرسید!

بله چون گویی برای هیچ‌کس مهم نبود. من نوعی امروز طبیعتاً ماجرای شلیک به هواپیمای اکراینی را به‌عنوان یک ایرانی قطعاً محکوم می‌کنم و آن را یک اشتباه مطلق می‌دانم اما کاش یک‌بار هم دنیا متوجه شود که به هواپیمای مسافربری ما هم چنین حمله‌ای شده و این جنایت صورت گرفته است! هیچکس آن زمان نگفته بود چرا آمریکایی‌ها آن غلط زیادی را کردند و من قصد داشتم این موضوع را در قالب یک فیلم روایت کنم. اما به سرانجام نرسید. حرفم الان این است که بالاخره یک سری کارها و تولیدات سینمایی هست که الزاماً قرار نیست پول‌شان در گیشه بازگردد. این فیلم‌ها باید ساخته شود تا برای‌مان بمانند. مثل یک انتشاراتی که همه مدل کتابی چاپ می‌کند اما در کنار آن‌ها چند جلد قرآن نفیس گران‌قیمت هم چاپ می‌کند. مگر هزینه این کتاب‌های نفیس از فروش درمی‌آید؟ اگر شاهنامه نفیسی را منتشر کنند آیا هزینه‌اش بازمی‌گردد؟ نباید از یک انتشاراتی انتظار داشت که از این آثار نفیسش پول دربیاورد، این آثار برای افزایش اعتبار و حرمت یک ناشر است.

وقتی مجموعه‌ای مانند اوج پای کار می‌آید تا هزینه کند، موظف به تولید کارهای فرهنگی بدون بازگشت پول است. کارهایی که جاهای دیگر انجام نمی‌شود باید مورد حمایت این مراکز قرار بگیرد. یکی از انتقادات من که شاید برخی از دوستان هم بابت آن ناراحت شدم این بود که اساساً به سازمان اوج چه ارتباطی داشت که پول برای تولید «پایتخت» بدهد؟

کمااینکه تلویزیون هزینه کلانی می‌کند تا پروژه‌ای مانند «سلمان» به سرانجام برسد، در حالی که می‌توانست همین هزینه را صرف ۱۰ پروژه ارزان‌تر کند تا آنتنش پر شود، اما این کار را نمی‌کند که درست هم هست. در این شرایط وقتی مجموعه‌ای مانند اوج پای کار می‌آید تا هزینه کند، موظف به تولید کارهای فرهنگی بدون بازگشت پول است. کارهایی که جاهای دیگر انجام نمی‌شود باید مورد حمایت این مراکز قرار بگیرد. یکی از انتقادات من که شاید برخی از دوستان هم بابت آن ناراحت شدم این بود که اساساً به سازمان اوج چه ارتباطی داشت که پول برای تولید «پایتخت» بدهد؟ تلویزیون هست، بودجه هم دارد، خودش خرج «پایتخت» کند، چرا بودجه اوج باید صرف آن شود؟ یک سری موارد هست که بودجه‌های دولتی به درستی باید برای آن‌ها صرف شود. آنجایی آدم از این هزینه‌ها باید ناراحت شود که پول هزینه شود اما فیلم درنیاید!

* که الی ماشالله هم نمونه و مصداق دارد!

بله. الی‌ماشالله این اتفاق دارد می‌افتد و این ناراحت‌کننده است. یکی از دلایلی که معتقدم این جور مراکز نباید وارد عرصه پرورش استعداد شوند همین است. یک کاراولی مانند هندوانه دربسته است که کال و رسیده بودن آن مشخص نیست و هزینه کردن برای او ریسک است. لااقل برای کشف این استعدادها باید یک مشاور ارشد باسابقه برای پروژه‌ها تعریف شود. چرا باید برای چنین تجربه‌هایی ۱۰ الی ۲۰ میلیارد تومان هزینه شود؟

* برای جمع‌بندی این بخش از صحبت‌ها، می‌توانم این‌طور برداشت کنم که از نگاه محمدحسین لطیفی شرایط امروز سینمای ایران کاملاً منطقی و طبیعی است؛ اقتصاد این سینما باید به‌دوش «فسیل» باشد و فرهنگ آن به دوش «غریب». این برداشت درست است؟

بله. شاید فیلم «فسیل» اصلاً سلیقه من نباشد، کمااینکه حتی نوع کمدی‌هایی هم که تا به امروز ساخته‌ام سلیقه‌ام را نشان می‌دهد ولی بالاخره صندلی سینماها باید پر شود و به همین دلیل فروش «فسیل» را به فال نیک می‌گیرم. کمااینکه اشاره کردم خودم در یک سال دو فیلم با دو شرایط کامل متفاوت ساخته‌ام و امروز اعتراف می‌کنم که «توفیق اجباری» من در آن سال توقیف هم شد! فکر می‌کنید دلیلش چه بود؟ می‌گفتند: لطیفی برای تو بد و زشت است که بعد از جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم برای «روز سوم» در جشنواره فجر، بیایی «توفیق اجباری» بسازی!؟

به صراحت گفتم این دو فیلم مربوط به دو ژانر متفاوت است و من هم یک سینماگر حرفه‌ای هستم. اگر هر کدام از این فیلم‌ها را شبیه دیگری بسازم، کارم را غلط انجام داده‌ام. من در همان فیلم طنز «توفیق اجباری» هم حرف‌هایم درباره روابط خانوادگی را مطرح کردم. پای آن فیلم محکم ایستادیم و بالاخره آن را از توقیف درآوردیم. خاطرم هست زنده‌یاد سید کمال طباطبایی که تهیه‌کننده فیلم بود جایی گفته بود خودم را جلوی ارشاد آتش می‌زنم تا پروانه نمایش فیلم را بدهید!

امسال هم من در سینما فیلم «غریب» را دارم اما طبیعتاً انتظار ندارم که اندازه «فسیل» فروش داشته باشد. به فروش آن فیلم هم حسادت نمی‌کنم کمااینکه به‌راحتی می‌توانم یک فیلم طنز پرفروش بسازم. می‌دانید من همین امروز چقدر پیشنهاد ساخت فیلم کمدی دارم‌؟ باور کنید پشت‌سر هم فیلمنامه کمدی به من پیشنهاد می‌شود اما می‌گویم از من گذشته است و دیگر حوصله ساخت فیلم طنز ندارم….

* این طور نگویید. حیف است شما خسته شوید!

بالاخره باید طنزم بیاید، اما این روزها فعلاً طنزم نمی‌آید! از خدا می‌خواهم کمک کند تا اتفاقاتی که طی یک سال گذشته مرا خیلی آزرده است، تمام بشود و مشخصاً مخاطبان سریال «سنجرخان» من را هم ببینند.

* زمانی که خبر ساخت فیلم «غریب» براساس کتاب «محمد مسیح کردستان» منتشر شد، از سر کنجکاوی سراغ این کتاب رفتم و آن را خواندم. فکر نمی‌کنید مخاطب برای درک بخش‌هایی از فیلم نیاز به اطلاعات فرامتنی از جنس محتوای این کتاب دارد؟ مشخصاً یک جوان دهه هشتادی چه اطلاعی می‌تواند از مرزبندی‌ها میان جریان‌های کومله، دموکرات و مجاهدین در حوادث کردستان داشته باشد؟ فکر نمی‌کنیم فیلم در تبیین این مرزبندی‌ها کمی مخاطب را سردرگم می‌کند؟

مخاطبی که کتاب را نخوانده باشد، اگر علاقه‌مند به این مباحث باشد، کنجکاو می‌شود و سراغ کتاب می‌رود. خیلی از موضوعات بوده است که به‌واسطه یک فیلم به‌گونه‌ای با آن ارتباط برقرار کرده‌ایم که بعد کنجکاو شدیم و درباره‌اش مطالعه کرده‌ایم تا درباره آن اطلاعات کسب کنیم. در فیلم «غریب» تا آنجایی که می‌توانستیم اسمی از کومله نبردیم و تنها اشاره‌هایی به دموکرات‌ها داشتیم. به نظر حامد عنقا در نگارش فیلمنامه «غریب» خیلی خوب توانسته شاخ غول را بشکند و به این ماجراها بپردازد. واقعاً برای پرداختن به همه اتفاقات نیاز به ساخت یک سریال بود. برای همین تایم فیلم اصلی در حدود ۲ ساعت و نیم شد. وقتی قرار است در زمان کوتاهی مخاطب را پای فیلم نگه داری و ریتم کار هم حفظ شود، کار سختی است.

اگر مثلاً در فیلم سکانسی قرار می‌دهم که محمد بروجردی با فردی که به زندانی لگد می‌زند، برخورد می‌کند، آن را از نزدیک لمس کرده‌ام. من می‌دانم چند اعدامی آن سال‌ها، همین امروز در شمال کشور ساکن هستند و حتی نوه دارند اما به لطف محمد بروجردی از جوخه اعدام نجات پیدا کردند. او این کارها را کرده است

کار من هم حتماً سخت بود اما اصل آن ریشه در فیلمنامه داشت. نقشه راهی که من به‌عنوان کارگردان در دست دارم، فیلمنامه است. شما درست می‌گوئید اما سعی کردم در بخش‌هایی از کار از این مرزبندی‌ها سریع عبور کنیم. تنها در دو بخش تمرکز روی این ماجرا داریم که اگر آن دو بخش هم در کار نبود، کل اصالت فیلم زیر سوال می‌رفت. اینکه مخاطب می‌فهمد این طرف به اسم آزادی دارد سر می‌برد و آن طرف گرایش به بنی‌صدر داشته و آن یکی نگاه متفاوتی دارد، کفایت می‌کرد. این‌ها موضوعات ریزی است که در فیلمنامه گنجانده شده است در عین حال نکته شما را قبول دارم چرا که خیلی‌ها به خود من گفته‌اند در نوبت دوم که «غریب» را دیدیم، تازه آن را فهمیدیم. این البته خوب است که هر کس دو بار فیلمم را ببیند!

* این نکته به‌خصوص درباره کاراکترهایی مثل ابوشریف که در کتاب هم به آن‌ها اشاره شده است، بیشتر به چشم می‌آید.

نوه ابوشریف یقه من را برای این فیلم گرفت! گفت فکر نمی‌کنید درباره ابوشریف کم‌لطفی کرده‌اید!؟

* در کتاب که این به‌اصطلاح کم‌لطفی‌ها خیلی بیشتر و صریح‌تر است!

من هم در پاسخ گفتم مگر ایشان امروز در پاکستان از زندگی‌ای که دارند لذت نمی‌برند! پس دیگر به فیلم من چه کار دارد؟ من واقعیت‌های تاریخی را گفته‌ام و تازه کمتر از آنچه باید را هم گفته‌ام! در واقعیت ابوشریف، دشمن تفکر بروجردی بوده است. من حتی فراتر از کتاب «مسیح کردستان» با آدم‌های زیادی صحبت کرده‌ام و اگر مثلاً در فیلم سکانسی قرار می‌دهم که محمد بروجردی با فردی که به زندانی لگد می‌زند، برخورد می‌کند، آن را از نزدیک لمس کرده‌ام. من می‌دانم چند اعدامی آن سال‌ها همین امروز در شمال کشور ساکن هستند و حتی نوه دارند اما به لطف محمد بروجردی از جوخه اعدام نجات پیدا کردند. او این کارها را کرده است. اگر در فیلم می‌گوید برویم حتی اگر دو نفر را بتوانیم نجات دهیم کارمان را کرده‌ایم، من این‌ها را با تمام وجود لمس کرده‌ام. هیچکدام از این‌ها دروغ و شعار نیست. در همان سکانس کاراکتری را داریم که داد می‌زند بروجردی دروغ می‌گوید و او گویی نماینده همان طیف از مخاطبان امروز فیلم است که احتمالاً می‌گویند همه این‌ها دروغ است!

* اتفاقاً خوب شد به این گروه از مخاطبان اشاره کردید. ما در یکسال گذشته روزهای ملتهبی را در کشور پشت سر گذاشته‌ایم…

و اگر دوستان مراقبت نکنند روزهای ملتهب دوباره تکرار خواهد شد!

* در این شرایط شاید بخش‌هایی از فیلم «غریب» طیفی از مخاطبان را عصبی کند. مخاطبی که با خود می‌گوید ادعاهایی که در این فیلم مطرح می‌شود، با آنچه در واقعیت وجود دارد، هم‌خوان نیست!

خیلی از جوانان امروز و حتی گاهی بچه‌های خودمان، خطاب به ما می‌گویند، چرا انقلاب کردید؟ از نظر من این جوان‌ها باید فیلم‌هایی از جنس «غریب» را ببینند تا بدانند ما این آدم‌ها را دیدیم که پای کار انقلاب آمدیم. گاهی این مثال را می‌زنم، اگر روزنامه‌ای امروز جرأت داشته باشد و متن نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر را منتشر کند، چه می‌شود؟ توقیف می‌شود! این آدم‌هایی که در فیلمی مثل «غریب» تصویر کرده‌ایم، آدم‌هایی هستند که ما پشت‌شان ایستادیم. این‌ها همان آدم‌هایی هستند که نیروهای‌شان خودشان را فدایی آن‌ها می‌دانستند. بی‌دلیل هم نبود.

خیلی از جوانان امروز و حتی گاهی بچه‌های خودمان، خطاب به ما می‌گویند، چرا انقلاب کردید؟ از نظر من این جوان‌ها باید فیلم‌هایی از جنس «غریب» را ببینند تا بدانند ما این آدم‌ها را دیدیم که پای کار انقلاب آمدیم

بله امروز اصالت‌ها از بین رفته و این آرمان‌ها وارونه شده است. مربوط به امروز هم نیست. در طول همه این سال‌ها اسامی را هم از محتوا تهی کردیم! مثلاً من در زمان شاه در مدرسه ملی درس خواندم و وقتی انقلاب شد سوم دبیرستان بودم. همیشه مدرسه ملی داشتیم و مدرسه دولتی. در سال‌های بعد از انقلاب ناگهان با پدیده‌ای مواجه شدیم به نام «مدرسه غیرانتفاعی» که اتفاقاً همه انتفاع در آن‌ها بود! هیچ‌کس هم نپرسید چرا نامش را گذاشتید غیرانتفاعی!

این قلب محتوا در همه این سال‌ها وجود داشته است، مثل «دانشگاه آزاد»! وارونه شدن‌ها از همین چیزهای کوچک آغاز شد. بهره بانکی را به بالای ۲۶ درصد رساندیم و گفتیم این نامش «ربا» نیست! من چرا سریال «کت جادویی» را ساختم؟ من همان سال درباره ربای بانکی سریال ساختم و درباره‌اش حرف زدم. در فیلم سینمایی «سرعت» هم درباره پدیده ربا حرف زده‌ام.

مسئله من در تمام این سال‌ها یک چیز بوده است. اگر فحشاء، اعتیاد و هر بدبختی دیگر در این سال‌ها داشته‌ایم، ریشه‌اش در بانکداری غیراسلامی ایران بوده است. ریشه تورم امروز هم در همین سیستم بانکی است و همین تورم است که بر گرده مردم فشار می‌آورد. عده‌ای به‌شدت ثروتمند می‌شوند و عده‌ای زیر دست و پا له می‌شوند! وقتی در جامعه‌ای طبقه متوسط لاغر و کوچک می‌شود، فاتحه آن جامعه را باید خواند! پس قبول دارم که طیفی از مردم از دیدن «غریب» عصبانی می‌شوند اما می‌گویم بخشی از فیلم را هم من برای مسئولان ساخته‌ام. آقایان مسئول این فیلم را ساخته‌ام تا شما ببینید و از مسیری که رفته‌اید بازگردید. اینگونه با مردم برخورد نکنید!

* تجربه نشان داده است که این فیلم‌ها تأثیری بر مسئولان ندارد!

لااقل این است که ما یک شابلون در فیلم خود ارائه کرده‌ایم. زمانی بود که برای پاسخ‌نامه‌های چند گزینه‌ای یک شابلون پاسخ‌های صحیح طراحی می‌کردند و براساس آن با جواب دیگران نمره می‌دادند. معتقدم آدم‌هایی مثل محمد بروجردی حکم همان شابلون را دارند و روی هر کسی بگذاری، اگر هم‌خوانی نداشت، نمی‌تواند مدعی شود که من آدم صالح و درستی هستم.

* براساس روایت کتاب، محمد بروجردی فعالیت‌هایی در پیش از انقلاب داشته که شاید براساس استانداردهای بعدی خودش هم از جنس تندروی بوده است. این بخش از شخصیت بروجردی در فیلم نیست و شاید احساس شود شما آن را سانسور کرده‌اید، آیا تعمدی در نپرداختن به این وجه داشتید؟

در همان کتاب خاطرات این نکته وجود دارد که در حین یکی از عملیات‌های بمب‌گذاری، ناگهان متوجه می‌شود رهبری نهضت، مخالف این رویکرد است و در میانه همان عملیات، از کارش دست می‌کشد و بازمی‌گردد…

* ماجرایی که مربوط به آتش زدن یکی از شعب بانک بود.

بله. آن‌ها در مسیر مبارزه خود تا جایی اطلاعی از نظر رهبر نداشتند ولی وقتی متوجه این دیدگاه می‌شود، دیگر در هیچ عملیاتی شرکت نمی‌کند. در همین فیلم هم او دیالوگی دارد که می‌گوید تمام نوجوانی و جوانی‌ام را با اسلحه بزرگ شده و زندگی کرده‌ام و جنگیدن را بلدم…

* و چقدر ادامه این دیالوگ زیباست که می‌گوید «ابتدا باید بدانم با چه کسی می‌جنگم‌!»

بله. خیلی ظریف سعی کردیم به سمت این ویژگی‌های محمد بروجردی هم برویم. تحول در هر انسانی رخ می‌دهد. چه لزومی دارد گذشته آدم‌ها را پاک کنیم. اصلاً مگر می‌شود گذشته شخصیتی مانند «حر» را از روایت زندگی‌اش پاک کرد. او تا شب قبل از کربلا، طور دیگری بود و تحول شخصیتش محصول یک سیر بود. بالاخره حتی جو جامعه هم بعد از انقلاب نسبت به قبل از انقلاب تغییر کرده است. مگر می‌توان گذشته بروجردی را نادیده گرفت؟ فکر می‌کنید او مانند دیگر مردم، قبل از انقلاب سینما نمی‌رفته است؟ اتفاقاً او عاشق سینما بود و قهرمانان فیلم‌ها را خیلی دوست داشت. او فیلم‌های جنگی زیادی دیده بود و اتفاقاً یکی از دلایلی که در جنگ‌های چریکی بسیار قوی بود، به همین دلیل بود.

* فیلم‌هایی مثل «نبرد الجزایر» که در سکانسی از «غریب» هم می‌بینیم مشغول تماشای آن است.

دلیل دارد که این سکانس را در فیلم می‌گذارم. این آدم را نباید از مردم معمولی دور کنیم و به آسمان‌ها ببریم. این‌ها همان مردم معمولی هستند که در یک سیر تحولی به این جایگاه رسیده‌اند. مهم این است که وقتی به اعتقادی می‌رسد، پای اعتقادش می‌ایستد.

قربانی دوگانۀ فسیل-غریب کیست؟

تغییر مدیرعامل بهمن سبز در سیاست‌ دوگانه «فسیل- غریب» تغییری ایجاد نخواهد کرد و سیاست‌ های فسیل شده همچنان برنهاد پرلجستیک اما بدون خروجی سازمان سینمایی سوره سایه افکنده است. سیاستی که حالا موجب شکل گیری و ایجاد یک دو قطبی کاذب با نهاد فسیل و کم بازده‌ای با عنوان «سازمان فرهنگی و رسانه‌ای اوج» شده و البته در این میان سایت تحلیلی مشرق را به وادی نگارش متنی اعتراضی نسبت به عملکرد «سوره» کشانده است.

به گزارش سینمای خانگی، نقد مشرق به عملکرد «سازمان سینمایی سوره» به این شرح است:

سازمان سینمایی سوره در دهه شصت و هفتاد یکی از تاثیرگذارترین نهادهای متولی تولید و توزیع آثار سینمایی در کشور بود. تولید هر فیلمی در این نهاد بر اهمیت سینمای پس از انقلاب می‌افزود و به تدریج این اهمیت بر چرخه تولید رنگ باخت.

این نهاد بسیار مهم چند سالی است که تولیدات سینمایی‌اش در معرض توجهات قرار نمی‌گیرد و خدمات این نهاد در حوزه پخش و نمایش نصیب آثار سینمای بدنه می‌شود.

این سازمان فعال فرهنگی و تاثیرگذار، در دهه‌های گذشته و در سال‌های اخیر با فاصله گرفتن از راهبردهای کلان فرهنگی، تبدیل به یک نهاد گعده‌ای شده و هر مدیر میانه‌ای می‌تواند سیاست‌گذاری‌های کلان این نهاد را تغییر دهد.

بخشی از اظهارات خندق آبادی در دورانی که مدیرعامل موسسه رسانه‌های تصویری سوره بود

نمونه مصداقی متاخر، «سعید خندق‌آبادی» مدیرعامل سابق موسسه هنرهای تصویری سوره است.

خندق‌آبادی از جمله مدیرانی بود که در سال‌های اخیر، راهبردهای فرهنگی این نهاد را تغییر اساسی داد. خندق آبادی در نشست‌های خبری‌اش شعارهای سیستم‌پسندی را ارائه می‌کرد که با عملکردش در این نهاد کاملا متفاوت بود.

او در این نهاد در حرکتی مغایر با سیاست‌های حوزه هنری، یکی از سریال های بحث برانگیز و انتقادی شبکه نمایش خانگی، تحت عنوان «دل» به کارگردانی منوچهر هادی را تولید کرد.

این مجموعه تا مدت‌ها در تیررس انتقاد رسانه‌ها قرار داشت و پس از چندی با انتشار نامه‌ای با «محمدرضا فرجی» مدیروقت “دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم” و مطرح شدن نام خندق‌آبادی به عنوان تهیه کننده و نماینده موسسه هنرهای تصویری سوره سینما، ابعاد حواشی این سریال گسترده تر و انتقادات فراوانی متوجه متولیان بالادستی شد.

سعید خندق آبادی مدیرعامل سابق موسسه هنرهای تصویری سوره و از سرمایه گذاران سریال دل

با اینکه مدیران وقت، مشارکت در تولید این مجموعه را تکذیب کردند اما شنیده‌ها نشان می‌داد که او با بودجه این نهاد اقدام به تولید این اثر کرده است؛ همین مسئله به پاشنه آشیل این سازمان تبدیل شد و برخی تغییرات مدیریتی بعدی را به دنبال داشت.

در همان دوران سازمان سینمایی سوره اقدام به خرید حق پخش فیلم سینمایی «هزارپا» کرد که این خرید هم حرکت قطار انتقادات نسبت به سازمان سینمایی سوره را تسریع کرد. این نهاد فیلم مبتذل «رحمان ۱۴۰۰» را در سالن‌های نمایش خود اکران و حق امتیاز پخش این فیلم را در شبکه نمایش خانگی بر عهده گرفت.

اتفاقی دیگر که دامنه تناقضات را با معیارهای فرهنگی و انقلابی این موسسه هنری و دینی آشکارتر کرد، پیگیری این ماجرا در روزنامه فرهیختگان بود. در همان روزها فرهیختگان برای پیگیری بحث خرید رایت و پخش «رحمان ۱۴۰۰» با «سعید خندق‌ آبادی» مدیریت مؤسسه هنرهای تصویری سوره تماس گرفت که وی به طرز غافلگیر کننده‌ای عصبانی شد و گفت به این سوال پاسخ نمی‌دهد و گوشی تلفن را قطع کرد.

حمیدرضا جعفریان مدیرعامل سازمان سینمایی سوره

جعفریان با چه سابقه‌ای وارد سازمان سوره شد؟

حواشی دوران خندق آبادی در ابعاد گسترده‌ای برای این سازمان حاشیه تولید کرد و در نهایت در سوم مهرماه ۱۳۹۹ طی حکمی حمیدرضا جعفریان مدیر سابق موسسه «سفیرفیلم» جایگزین محمدحمزه‌زاده رئیس سازمان سینمایی سوره شد.

سفیر فیلم یکی از موسسات مهم فرهنگی در حوزه ساخت آثار مستند قبل از این جایگزینی عملا به پایان خط رسیده بود. موسسه ای که در گذشته به صورتی پویا و فعال در ساخت آثار مستند مشارکتی جدی داشت با حضور جعفریان فعالیت‌هایش کمرنگ شد.

در کارنامه مدیریتی جعفریان، صفحات قابل بررسی مهمی وجود دارد. او پیش از آنکه به عنوان مدیرعامل سازمان سینمایی سوره شناخته شود به عنوان مدیرعامل پلت‌فرم «فیلم‌گردی» فعالیت می‌کرد، سرویس استریمی که با ارقام بسیار سنگینی توسط سازمان سینمایی سوره تاسیس و راه اندازی شد.

«فیلم گردی» تنها پلت‌فرمی بود که با اهدافی نظیر حمایت از تولیدات نمایشی انقلابی و ارزشی تاسیس شد تا رقیبی جدی برای پلت‌فرم‌های فیلیمو، نماوا و فیلم نت باشد. اما مدیریت این پلت‌فرم، با راهبری جعفریان به سرنوشتی تراژیک‌تر از موسسه سفیر دچار شد.

توزیع فیلم مبتذل رحمان ۱۴۰۰ – اثری که توسط سازمان سینمایی دولت حسن روحانی توقیف شد در پلت فرم فیلم‌گردی

در شرایط کنونی از موسسه سفیر نامی بسیار کمرنگ، باقیمانده است، اما پلت‌فرمی که سازمان سینمایی سوره در دوران مدیریت پیشین تاسیس کرد و هزینه‌های لجستیکی فراوانی صرف آن شد، با کاستی در مدیریت و عدم تقویت پتانسیل‌های رقابتی تعطیل شد تا جریان انقلابی در حسرت یک پلت‌فرم باقی بماند.

تبلیغات مجازی گسترده فیلم‌گردی برای فیلم استخراج با حضور گلشیفته فراهانی
تبلیغات مجازی گسترده فیلم‌گردی برای فیلم استخراج با حضور گلشیفته فراهانی

در وصف مدیریت پلت‌فرم مذکور ذکر یکی از اشتباهات تاکتیکی کافی است. در حالیکه فیلیمو و نماوا و فیلم‌نت در ابتدای پاندمی کرونا، حاضر به توزیع فیلم استخراج نبودند، فیلم‌گردی با دوبله اختصاصی آنرا منتشر و در فضای مجازی تبلیغات گسترده ای را برای دیده شدنش فراهم کرد.

محمدرضا شفا تهیه کننده دیدن این فیلم جرم است و مصلحت

چرا سازمان سینمایی سوره از ریل‌ انقلابی‌اش فاصله گرفت؟

دقیقا در شرایطی که کشور با بحران واردات دارو مواجه شد، سازمان سینمایی سوره، فیلم ۲۱ روز بعد را روانه پرده سینماها کرد. اثری کاملا سیاه‌ که استیصال سیاسی -اقتصادی ناشی از خروج ترامپ از برجام را در خودآگاه تماشاگر تقویت می‌کرد. اگر این فیلم را هر نهاد دیگری غیر از سازمان سینمایی سوره تولید کرده بود، توسط نهادهای نظارتی بالادستی توقیف می‌شد.

تولید این فیلم نشان داد دفترچه سیاست‌های سازمان سینمایی سوره دچار تحریف شده و آثار تولید شده در این نهاد همچون دهه شصت و هفتاد شمسی نه تنها موجب تقویت روحیه عمومی در میان توده‌های مختلف نمی‌شود، بلکه گرایش به اشاعه سیاه‌نمایی را تقویت می‌کند. تهیه‌کننده فیلم محمدرضا شفا یکی از سینماگرانی است که در لوای ساخت فیلم انتقادی به سیاست‌های دولت وقت، در آثار بعدی‌اش با انتقادات گسترده‌ای مواجه شد.

با نمایش «دیدن این فیلم جرم است» محصول سازمان سینمایی سوره، در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، رسانه‌های جریان اصلی آن را اثری تبلیغاتی علیه” سپاه پاسداران انقلاب اسلامی” توصیف کردند و این فیلم برای مدتی طولانی توقیف شد.

لازم به ذکر است در کشاکش آشوب‌های اخیر مخالفان حاکمیت در خارج از کشور، بریده‌های این فیلم به عنوان دستاویزی تبلیغی برای اشاعه هنری اعتراضی در فضای مجازی استفاده شد.

نمایی از فیلم توقیف شده مصلحت

مصلحت اثر بعدی این تهیه کننده که با حمایت سازمان سینمایی سوره ساخته شد، با ارجاعاتی غیرمستقیم به روایتی تمثیلی از زندگی «آیت الله محمدی گیلانی» می‌پرداخت که پس از نمایش در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر مورد انتقاد قرار گرفت و تا اطلاع ثانوی فیلم همچنان توقیف است.

هناس، شادروان و «دسته دختران» سایر آثار تولید اخیر سازمان سینمایی سوره در چهلمین جشنواره فیلم فجر آثار بسیار متوسط و معمولی بودند که نتوانستند در کانون توجهات قرار گیرند. اما در مورد خاص دسته دختران سیاست تازه حوزه هنری در خرید آثار مستهلک و بدون کیفیت خودنمایی می‌کرد.

سیاست «خریدهای مستهلک» برای نخستین بار با مشارکت میلیارد تومانی با فیلم «دسته دختران» اجرا شد. این اثر سینمایی تا مرحله ساخت ویژوال در دوران مدیریت «علیرضا تابش» آماده شد و حتی نسخه اولیه آن در سالن اصلی بنیاد سینمایی فارابی به نمایش درآمد.

فارابی از تامین باقی هزینه‌های میلیاردی فیلم عاجز و حوزه هنری وارد عمل شد و مابقی هزینه‌های فیلم را پرداخت کرد. بر اساس شنیده‌ها برآورد تولید فارابی به صورت رسمی تا سقف ۱۶ میلیارد بود و با تامین سایر هزینه‌ها توسط سازمان سینمایی سوره از جمله تبلیغات، هزینه تولید این فیلم به صورت غیررسمی از مرز بیست میلیارد تومان عبور کرد تا سازمان سینمایی سوره با رفتن تابش آنرا به عنوان برند تازه‌اش معرفی کند.

سازمان سینمایی سوره هزینه‌های فراوانی را صرف کرد تا از منیرقیدی، نرگس آبیار دیگری بسازد و با ساخت فیلم «ضد» به تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی مسیر تولید سیانور و ماجرای نیمروز را مصادره کنند، اما یکی از شیرین‌ترین مثل‌های فارسی به ایرانیان توصیه می‌کند هر گردی، گردو نیست.

نسل سازی این نهاد در چهلمین دوره از این فستیوال به «ضد» خودش تبدیل شد، منیر قیدی، نرگس آبیار نشد و شفیعی (محمدرضا) دامنه حدود و ثغور فعالیتش در حوزه سریال‌های متوسط تلویزیونی تعریف شده است.

بنجل سازی مشارکتی ادامه دارد؟

در ادامه خرید و ساخت آثار فاقد کیفیت سازمان سینمایی سوره از دو تولیدش در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر رونمایی کرد.

«عطرآلود» هادی مقدم‌دوست محصول بسیار نازلی بود که تولید آن به یوسف منصوری سپرده شد تا ارزش افزوده‌ مشارکت با سیما، به چاشنی تبلیغاتی آثار سازمان سینمایی سوره افزوده شود. منصوری با حفظ سمت در مقام تهیه کننده عطرآلود به عنوان دبیر جشنواره صد شناخته شد تا مدیر اجرایی یکی از کم اثرگذارترین جشنواره‌های به تاریخ پیوسته سازمان سینمایی سوره باشد. در شرایطی که مهمترین جشنواره‌های فیلم‌های کوتاه جهان در سامانه‌های آنلاین برگزار می‌شود، جشنواره میلیاردی دیگری به لیست جشنواره‌های غیراثر گذار فرهنگی کشور افزوده شد.

محمدرضا منصوری دبیر جشنواره ۱۰۰ و تهیه کننده فیلم عطرآلود

ماجرای مشارکت سازمان سینمایی سوره در فیلم «در آغوش درخت»، تکرار روایت شراکت در «دسته دختران» با هدف کارنامه سازی مدیریتی است.

فیلم با تامین هزینه‌ها توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کلید خورد و سازمان سینمایی سوره به عنوان دومین تامین کننده سرمایه در راستای سیاست افزایش تولیدات در جشنواره فیلم فجر وارد کارزار تولید این اثر شد. شعار حمایت از “کانون گرم خانواده” تابلوی تازه این نهاد سینمایی برای حمایت از این دو اثر ضعیف بود.

ملودرام‌های مشابه با هدف تقویت کانون گرم خانواده در بخش خصوصی، فراوان ساخته می‌شوند و بایداین پرسش را با مدیران این مجموعه مطرح کرد، ساخت آثاری با مضامین انقلابی و تبلیغات دینی در کدام هدفگذاری این نهاد تعریف می‌شوند؟

رصد سالن‌های حوزه هنری پس از اکران نوروزی نشان می‌دهد فیلم فسیل از تعداد سانس‌های بیشتری در سینماهای مرکزی کلان شهرها بهره‌مند است

سیاست رحمان هزار و چهارصدی با حمایت از فسیل ادامه پیدا کرد

موسسه بهمن سبز متولی بهره‌برداری از ۲۴۰ سینمای سازمان سینمایی سوره در سراسر کشور و شامل امور سینمایی استان‌ها، دفتر پخش، سامانه فروش بلیت گیشه و آژانس تبلیغاتی سوره است.

با اتمام دوره مدیریت سیدمصطفی حسینی، طی روزهای اخیر هادی اسماعیلی به عنوان مدیرعامل جدید موسسه بهمن سبز انتخاب شد اما «دَر» همچنان روی پاشنه‌ سیاست‌های خندق‌آبادی می‌چرخد.

رصد سالن‌های حوزه هنری پس از اکران نوروزی نشان می‌دهد فیلم فسیل از تعداد سانس‌های بیشتری در سینماهای مرکزی کلان شهرها بهره‌مند است

سازمان سینمایی سوره با داشتن ۲۴۰ سالن سینما در اکران هر اثر سینمایی نقش تعیین کننده‌ای دارد. این نهاد در گذشته با تمام قوا از اکران آثاری نظیر رحمان ۱۴۰۰ و هزارپا و سایر آثار کمدی تحت عنوان «پرفوش» حمایت کرد و این سیاست در حوزه پخش کماکان ادامه دارد.

رصد سالن‌های حوزه هنری پس از اکران نوروزی نشان می‌دهد فیلم فسیل از تعداد سانس‌های بیشتری در سینماهای مرکزی کلان شهرها بهره‌مند است و در پردیس سینمایی بهمن سانسی به فیلم غریب اختصاص داده نشده است

اما تغییر مدیریت بهمن سبز حتی به صورت نمایشی هم تاثیری در تغییر در سیاست های حوزه هنری نداشت. در اکران مهندسی شده نوروزی این نهاد با رصدی دقیق اغلب سانس‌های پرفروش سینماها در تهران، مشهد و بسیاری از کلان‌ شهرها به فیلم فسیل اختصاص دارد و عملا فیلم غریب که شایسته اکران مناسب‌تری است، در سانس‌های بسیار کم مخاطب در سینماهای بهمن سبز اکران می‌شود.

رصد سالن‌های حوزه هنری پس از اکران نوروزی نشان می‌دهد فیلم فسیل از تعداد سانس‌های بیشتری در سینماهای مرکزی کلان شهرها بهره‌مند است. در میان تمام سالن‌های مهم حوزه هنری غریب در سالن کوچک سینما سپیده در یک سانس نمایش داده می شود
اختصاص مهجورترین سانس‌های اکران در پردیس مهر شاهد تهران

این عدم تغییر در یک هفته اخیر نشان می‌دهد سیاست‌های جعفریان در موازنه دوگانه «فسیل- غریب» تغییری ایجاد نخواهد کرد و سیاست‌ های فسیل شده همچنان بر این نهاد پرلجستیک اما بدون خروجی سایه افکنده است.

با این حال سال‌هاست که سازمان سینمایی سوره همچون دهه شصت و هفتاد شمسی تولید آثار شاخص و تاثیرگذار را تکرار نخواهد کرد و با شعار حمایت از خانواده سیاست‌ تولید فیلم‌های آپارتمانی در این نهاد امتداد پیدا خواهد کرد. در حوزه پخش این نهاد همچنان از آثاری با مضامین انقلابی حمایت نخواهد کرد و سیاست گیشه محور بر سایر سیاست‌گذاری‌های جبهه فرهنگی انقلاب غلبه خواهد داشت.

سریال‌سازی لطیفی با سوژه خرمشهر

کارگردان فیلم «غریب» گفت: برای ساخت فیلم‌های سینمایی در حوزه دفاع مقدس همه وعده می‌دهند اما هنگام ساخت کمتر کسی به طور عملیاتی حمایت می‌کند.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، محمد حسین لطیفی پیش از ظهر دوشنبه در حاشیه اکران فیلم «غریب» در سینما بهمن قزوین با بیان اینکه تولید اثر سینمایی برای دفاع مقدس بسیار سخت است، اظهار کرد: قبل از تولید خیلی‌ها سخن از حمایت و اهمیت کار تولیدی برای دوران دفاع مقدس می‌گویند ولی وقتی وارد گود که می‌شویم کمتر کسی حمایت می‌کند.

وی افزود: تولید فیلم در حوزه دفاع مقدس نسبت به ژانرهای دیگر هم زمان بر و دارای زحمات بیشتری است و بر همین اساس حمایت و پشتیبانی بیشتری نیاز دارد.

این کارگردان سینما بیان کرد: متأسفانه حمایت‌های در حد حرف و بدون عمل باعث شده تا خیلی‌ها از ساختن فیلم در حوزه دفاع مقدس دور شوند.

وی با بیان اینکه باید حمایت از ساخت فیلم‌های دفاع مقدس افزایش یابد، تاکید کرد: مسئولین باید اهتمام بیشتری در این حوزه داشته باشند.

لطیفی از ساخت یک مجموعه تلویزیونی با موضوع مردم خرمشهر خبر داد و گفت: یکی از آرزوهای من به تصویر کشیدن غربت مردم خرمشهر در روزهای نخست دفاع مقدس بود که این کار آغاز شده و به زودی در تلویزیون پخش خواهد شد.

وی تصریح کرد: این مجموعه نمایشی در ۴۰ قسمت ساخته شده که ۶ قسمت آن مربوط به قبل از وقوع جنگ و ۳۴ قسمت نیز مربوط به دفاع جانانه مردم خرمشهر و روزهای مقاومت است.

آقای سردار رادان، شهید بروجردی همین بود؟ بله!

احمد رادان فرمانده فراجا پس از تماشای فیلم سینمایی «غریب» بیان کرد که «غریب» را دیدم و باید بگویم شهید بروجردی همانی بود که در این فیلم نشان داده شد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، سردار احمد رادان فرمانده فراجا پس از تماشای فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی که این روزها در حال اکران در سینماهای کشور است، گفت: «غریب» را دیدم و باید بگویم شهید بروجردی همانی بود که در این فیلم نشان داده شد.

وی افزود: با دیدن این فیلم به آن دوران رفتم. شهید بروجردی شعاری داشت که بر پایه آن می‌گفت نصرت خدا از آنجایی که کسب می‌شود که حساب نمی‌شود و اتفاقاً چنین شد، در آن زمان در حالی که همه کردستان را از دست رفته می‌دانستند اما به لطف محمد بروجردی و مکتبش این مناطق به دامان جمهوری اسلامی ایران بازگشت.

سردار رادان در ادامه گفت: در زمانی که فیلم «غریب» تهیه می‌شد دوران سخت و شرایط خاصی بر کشور حاکم بود اما این فیلم به شکل خاص تولید شد. سازندگان «غریب» اتفاقات لشکر ۲۷ و به ویژه باشگاه افسران را به خوبی توانسته‌اند به تصویر بکشند.

فیلم سینمایی «غریب» به تهیه‌کنندگی حامد عنقا و سرمایه‌گذاری سازمان اوج با نقش‌آفرینی بابک حمیدیان در نقش شهید محمد بروجردی از عید نوروز ۱۴۰۲ روانه پرده سینماهای کشور شده است و تا کنون بالغ بر ۸ میلیارد تومان فروش داشته است.

سردار بعد از دیدن «غریب» چه گفت؟

سردار امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: فیلم سینمایی «غریب» بخوبی توانسته است قطعه بزرگی از تاریخ زخم خورده ایران و کردستان عزیز را به تصویر بکشد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از خبرگزاری فارس، سردار حاجی‌زاده پس از تماشای فیلم «غریب» آن را اثری فاخر و ارزنده دانست و از سازندگان تشکر کرد.
او درباره این فیلم گفت: شخصیت شهید محمد بروجردی بخوبی در «غریب» معرفی شده است. با این حال کار بزرگتر فیلم روایت قطعه بزرگی از تاریخ زخم خورده ایران و کردستان عزیز است. برای نشان دادن این برهه از تاریخ به ملت عزیز ما و بویژه جوانان، روشی بهتر از فیلم‌های سینمایی وجود ندارد. از این رو، تاریخ واقعی همین فیلم «غریب» است که به خوبی در قالب یک اثر سینمایی بازتاب داده شده.

فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افزود: در ابتدای انقلاب، جنایات زیادی با هدایت جنایتکاران ِبیرون مرزها انجام شد و دشمنان تلاش کردند مردم ما را وادار به جنگ داخلی و تجزیه کشور کنند و برادر کشی راه بیندازند. با این حال خیلی‌ها از جمله شهید بروجردی و عزیزان دیگری مقابل این نقشه شوم ایستادند و طرح دشمن را نقش بر آب کردند.

وی با بیان این که امروز ما وارث یک کشور امن هستیم، گفت: باید این را بدانیم که دشمنان دست از سر کشور ما بر نخواهند داشت و بقایای آن‌ها همچانان در داخل و خارج علیه ایران تلاش می‌کنند.

سردار امیرعلی حاجی‌زاده در پایان بیان کرد: به هر حال از تماشای فیلم «غریب» خیلی لذت بردم، چرا که کار بسیار ارزنده‌ای است. انشاء الله ملت ما این فیلم را تماشا کنند و لذت ببرند.

فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمد حسین لطیفی و نویسندگی و تهیه کنندگی حامد عنقا گوشه‌ای از فرماندهی شهید محمد بروجردی را روایت می‌کند. سال ۱۳۵۸ با بالا گرفتن اختلافات گروه‌های مسلح سیاسی از جمله کومله و دموکرات و …. شهید بروجردی راهی غرب کشور شد و با شیوه خاص فرماندهی‌اش توانست آرامش را در این منطقه برقرار کند.

بابک حمیدیان، مهران احمدی، رحیم نوروزی، هژیر سام احمدی، پردیس پور عابدینی، محمد رسول صفری، سام کبودوند، حسام محمودی، مجید اسماعیلی و فرهاد قائمیان با حضور افتخاری: جعفر دهقان، سامیه لک، سمیرا کریمی و محمد بروجردی در «غریب» بازی کرده‌اند؛ «غریب» که از 24 اسفند روی پرده سینماها رفته، محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج با همکاری شرکت سینمایی نورتابان است.

«غریب» در سینما سیار موفق می‌شود؟

غریب یکی از فیلم‌های خوش ساخت و مهم این سال هاست، فیلمی که به زندگی شهید بروجردی می پردازد. اکران‌های مردمی این فیلم از اواخر هفته گذشته آغاز شده است.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره فیلم «عمار»، فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی و تهیه کنندگی حامد عنقا یکی از تولیدات مرکز هنری رسانه‌ای اوج است که اکران‌های سیار و خارج از سینمای آن نیز آغاز شده است.

این فیلم، روایتگر بخش کوتاهی از زندگی مسیح کردستان، شهید محمد بروجردی و حضور وی در دفع فتنه کومله و دموکرات در منطقه کردستان و اوایل انقلاب است.

بنابر اعلام واحد اکران مردمی جشنواره «عمار»، علاقه‌مندان می‌توانند با توجه به اهمیت و ضرورت حمایت از سینمای قهرمان محور، به منظور آشنایی بیشتر نسل جوان و نوجوان با سیره شهدا که درونمایه اصلی فیلم «غریب» است، برای اکران این فیلم با مراجعه به سایت اکران مردمی به آدرس: ekranmardomi.ir و یا تماس با شماره تلفن ۰۲۱۴۲۷۹۵۰۵۰ ثبت‌نام کنند.

اکران سیار و نمایش این فیلم بدون محدودیت مکانی و زمانی با هر امکاناتی که متقاضیان اکران از سراسر کشور در اختیار دارند در مکان‌هایی مانند مساجد، دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه، فرهنگسرا‌ها و به ویژه مدارس قابل انجام است.

اکران‌های مردمی فیلم سینمایی «غریب» از اواخر هفته گذشته آغاز شده است.

خروج از نسخه موبایل