رسانه سینمای خانگی- هنر و تجربه در قرق فیلم‌های کوتاه

۵ فیلم کوتاهِ برگزیده ایرانی که در دوره‌های مختلفِ جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران حضور داشتند، از بیستم دی ماه در سینماهای هنر و تجربه در قالب یک فیلم سینمایی بلند؛ اکران می‌شوند.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی برنامه، پنج فیلم کوتاهِ برگزیده که در دوره‌های مختلفِ جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران نیز حضور داشتند، با شعار حمایتی «یک سانس؛ چند رویا»، در قالب یک فیلم سینمایی بلند؛ از بیستم دی ۱۴۰۲ در سینماهای هنر و تجربه اکران می‌شود.

این پنج فیلم کوتاه همراه با معرفی مختصری از آنها؛ به شرح ذیل است:

فیلم کوتاه «تکه‌ای از تو» به کارگردانی هادی نوری، که در چهار رشته نامزد دریافت جایزه سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران شد؛ شامل کارگردانی، بازیگری، تصویربرداری و طراحی گریم که از میان این رشته‌ها توانست سه جایزه‌ی بازیگری، تصویربرداری و طراحی گریم را دریافت کند.

فیلم کوتاه «رنگارنگ» به کارگردانی محمدرضا مرادی، در چهل‌ و یکمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت بهترین فیلم کوتاه داستانی شده بود و در سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه، کارگردان این فیلم موفق به دریافت جایزه ویژه بنیاد سینمایی فارابی شد و اعتبارنامه اولین فیلم بلند خود را نیز کسب کرد.

از دیگر افتخارات فیلم کوتاه «رنگارنگ» می‌توان به نامزدی بهترین طراحی جلوه های ویژه فیلم کوتاه تهران، نامزد بهترین فیلمنامه اقتباسی فیلم کوتاه تهران، نامزد سیمرغ بلورین جشنواره فجر، منتخب جشنواره ریور ایتالیا و منتخب جشنواره فرهنگ کالیفرنیا اشاره کرد.

فیلم کوتاه «مریضخانه مرکزی» به کارگردانی مشترکِ وحید نامی و نوید نامی در سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، در رشته‌های تدوین و طراحی صحنه کاندید دریافت جایزه شد. همچنین این فیلم در چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر نیز کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه شده بود و در سیزدهمین دوره جوایز آکادمی ایسفا جز نامزدهایی نهایی شد.

فیلم کوتاه «بالا افتادن» به کارگردانی مریم بختیاری، جز فیلم‌های مورد توجه منتقدان در سی‌ونهمین جشنواره فیلم کوتاه بود و موفقیت‌هایی همچون حضور در بیستمین دوره‌ جشنواره بین‌المللی تیرانا، حضور در پنجاه و دومین دوره‌ جشنواره بین المللی Sehsüchte آلمان، حضور در چهل‌ویکمین دوره‌ جشنواره بین‌المللی رود آیلند آمریکا، نامزد بهترین طراحی لباس، بهترین بازیگر زن، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم در نوزدهمین جشنواره‌ بین‌المللی نهال، برنده‌ تندیس بهترین بازیگر زن، بهترین کارگردانی و دیپلم افتخار بهترین فیلم‌نامه از نوزدهمین جشنواره بین‌المللی نهال، منتخب شانزدهمین جشنواره‌ Amarcort ایتالیا، منتخب یازدهمین دوره‌ جشنواره winchester، نامزد سیزدهمین دوره جوایز آکادمی ایسفا (انجمن فیلم کوتاه ایران) را کسب کرده است.

فیلم کوتاه «نَجان» به کارگردانی محمدمهدی باقری که به عنوان تنها نماینده ایران در جشنواره فیلم هوئسکا اسپانیا(اسکار کوالیفای) حضور پیدا کرده بود و افتخاراتی همچون منتخب جشنواره بین المللی فیلم هوئسکای اسپانیا، کاندید بهترین فیلم و بهترین فیلم‌نامه در سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران، کاندید بهترین فیلمنامه در دوازدهمین جشن آکادمی ایسفا، برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره یوالیتی فرانسه کسب کرده است.

کاندید بهترین فیلم داستانی در سی و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوان اصفهان، منتخب جشنواره بین المللی فیلم کودک هندوستان و منتخب جشنواره فیلم مستقل آفریقای جنوبی از دیگر افتخارات این فیلم است.

این مجموعه پنج فیلم کوتاه برگزیده، به شکل یک فیلم بلند سینمایی با همت گروه سینمایی هنر و تجربه، برای حمایت از فیلم‌های کوتاه و فیلمسازان جوان و آینده دار، موفق به گرفتن سانس در سراسر سینماهای منتخب هنر و تجربه شدند.

رسانه سینمای خانگی- روایت فاطمه معتمدآریا از شهدای غواص

فیلم سینمایی «شوماه» با بازی فاطمه معتمدآریا آماده نمایش شده است.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «شوماه» نخستین فیلم بلند سینمایی مژگان بیات است که سال گذشته فیلمبرداری شده و پس از گذراندن مراحل فنی آماده نمایش شده است.

بیات پیش‌تر دربار فیلمش که داستانی عاشقانه را در بستر جنگ روایت می‌کند، گفته بود: انگیزه من برای ساخت فیلمی از این ماجرا زمانی شکل گرفت که پیکر شهدای غواص چند سال قبل پیدا و تشییع شد و مصمم شدم فیلمی درباره این بچه‌های مظلوم وطن بسازم. بنابراین تحقیقاتی را شروع کردم و مصاحبه‌های زیادی با بازماندگان عملیات انجام دادم و در نهایت سال ۱۳۹۹ طرح اولیه نوشته شد و بعد از تکمیل فیلمنامه، رایزنی با بازیگران را شروع کردیم و آذرماه سال ۱۴۰۰ پروژه کلید خورد و فیلمبرداری تا اسفندماه طول کشید.

در این فیلم فاطمه معتمدآریا، پژمان بازغی، روزبه حصاری و آریا توسلی بازی کرده‌اند و بیات درباره حضور و اعتماد معتمدآریا و دیگر عوامل مطرح در این فیلم به او در اولین تجربه فیلمسازی بلندش بیان کرده بود:‌ من با خانم معتمدآریا در فیلم «پریناز» همبازی بودم و از آنجایی که با هم آشنایی داشتیم، پیشنهاد بازی در این فیلم را مطرح کردم. ایشان پیش‌تر کامل‌ترین نقش خود را در حوزه سینمای دفاع مقدس در فیلم «گیلانه» ایفا کرده بودند ولی وقتی فیلمنامه را خواندند داستان را دوست داشتند و با وجود آن که خارج از کشور بودند، در فاصله‌ای کوتاه برای شروع کار به ایران برگشتند. درواقع نه فقط خانم معتمدآریا بلکه دیگر همکاران من در این فیلم بخاطر اهمیتی که به موضوع فیلم می‌دادند، در آن حضور پیدا کردند.

«شوماه» به تهیه‌کنندگی عبدالمحمد نجیبی ساخته شده و کیانوش عیاری هم مشاور کارگردان بوده است.

این فیلم که گویا برای شرکت در جشنواره فجر امسال متقاضی شده، پیش‌بینی می‌شد سال قبل هم در جشنواره فجر باشد ولی به دلیل تمام نشدن مراحل پست پروداکشن و مشکلات مالی و حمایت نشدن از سوی نهادهای مرتبط اتفاقی نیفتاد.

حمید علیقیان نویسنده و مجری طرح فیلم «شوماه» است.

رسانه سینمای خانگی- اعتماد به بازیگر کمدی، جواب داد

کارگردان فیلم سینمایی «ضد» در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرگزاری مهر تاکید کرد که به عنوان یک فیلم‌ساز همیشه دغدغه پرداختن به پرونده‌های سیاسی و همچنین سیاست در عرصه‌های مختلف را دارد.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، تاریخ معاصر ایران به ویژه دهه اول انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس از جمله مقاطعی هستند که مطالعه، پژوهش و پرداختن به آن‌ها همیشه مورد توجه فعالان عرصه‌های مختلف فرهنگی و هنری بوده و هست. در عرصه ادبیات، سینما، تئاتر و تلویزیون با نگاه به اتفاقات و رویدادهای این دوره‌ها آثار مختلفی تولید شده‌اند. در عرصه سینما و تلویزیون به ویژه طی ۲ دهه اخیر بار دیگر پرداختن به مقطع سیاسی و اجتماعی دهه اول انقلاب اسلامی مورد توجه فیلم‌سازان و تولیدکنندگان سریال‌های تلویزیونی قرار گرفته است و آثاری با موضوع اتفاقات و حوادث رخ داده در این مقطع زمانی، به‌ویژه شرایطی که گروهک منافقین رقم زدند، ساخته، اکران و پخش شده‌اند.

یکی از جدیدترین آثاری که در عرصه سینما با موضوع حوادث دهه ۶۰ که توسط گروه منافقین رقم خورد ساخته و در حال اکران بر پرده سینماهای کشور است، فیلم «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و محصول سازمان سینمایی سوره است.

فیلم «ضد» به نویسندگی حسین تراب‌نژاد و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی است که در سال ۱۴۰۰ تولید و بعد از ۲ سال در پاییز سال جاری به اکران رسید. «ضد» در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد را توسط نادر سلیمانی و سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه را توسط محمدرضا شجاعی از آن خود کند.

«ضد» برای پرداختن به حوادث سیاسی و همچنین گروهک منافقین، ماجرایی عاشقانه را به موازات ماجرای سیاسی مدنظر خود، قرار داده و دنبال می‌کند. این فیلم با انتخاب شخصیت‌هایی خیالی به وقایع مستندی نظیر بمبگذاری در حزب جمهوری اسلامی می‌پردازد.

ربیعی فیلم سینمایی «ضد» را به عنوان دومین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی در کارنامه کاری خود به ثبت رساند؛ کارگردانی که فیلم اول او با عنوان «لباس شخصی» در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد ولی تاکنون موفق به کسب مجوز اکران نشده است.

به بهانه اکران «ضد» در سینماهای کشور، نشستی با حضور امیرعباس ربیعی و همچنین مهدی نصرتی و نادر سلیمانی از بازیگران این اثر سینمایی در خبرگزاری مهر برگزار و طی آن به موضوعات مختلف پیرامون این اثر پرداخته شد.

در این نشست و گفت‌وگوی تفصیلی ربیعی از دغدغه خود برای پرداختن به موضوعات سیاسی به ویژه حوادث سیاسی دهه اول انقلاب اسلامی سخن گفت و نصرتی و سلیمانی نیز درباره دغدغه‌های خود برای حضور در این اثر سینمایی صحبت کردند.

در ذیل بخش اول این گفت‌وگو آمده است:

*بعد از ساخته شدن چند فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی درباره سازمان منافقین و گروهک رجوی، چه چیزی شما را به سمت ساخت فیلمی درباره این سازمان و گروه‌های منافق ترغیب کرد؟ آیا این نشأت گرفته از دغدغه شخصی بود که به این برهه از تاریخ معاصر سیاسی ایران بپردازید یا انگیزه دیگری باعث ساخت فیلمی با این مضمون شد؟

امیرعباس ربیعی: به دلیل زیست، پژوهش‌ها، افکار و دغدغه‌هایم بیشتر سینمای سیاسی و تاریخ معاصر را پیگیری می‌کنم و به این ژانر علاقه دارم. فیلم‌های کوتاهی هم که پیش از «لباس شخصی» و «ضد» ساختم، موضوع سیاسی داشتند؛ سال ۹۱ یا ۹۲ اثری کوتاه ساختم که درباره اشغال عراق توسط آمریکا است، سال ۹۳ فیلم «ولد» را با موضوع جنگ غزه در سال ۲۰۱۴ ساختم، بعد به بحث مدافعان حرم و جنگ سوریه پرداختم و فیلم «ماه در خانه» را تولید کردم. در سال ۹۶ نیز فیلمی با موضوع اتفاقات سال ۱۳۸۸ ساختم. در کل می‌توانم بگویم که تاکنون فیلم غیرسیاسی نساخته‌ام. ناگفته نماند که سال ۹۴ اولین فیلم سینمایی‌ام را به طور جدی با حوزه هنری شروع کردم که متأسفانه در پیش‌تولید متوقف شد و هیچ‌وقت ساخته نشد؛ موضوع فیلم درباره اتفاقی در استان سیستان و بلوچستان و بحث تکفیری‌ها و ترورهایی که در آن استان انجام می‌شود و همچنین دعوای بین شیعه و سنی، بود. سال ۹۶ شروع به مطالعه پرونده حزب توده کردم تا بتوانم فیلمی با این موضوع بسازم.

بنابراین پرداختن به پرونده‌های سیاسی و رفتن به سراغ «لباس شخصی» و «ضد» دغدغه شخصی‌ام بود. اگر یک روز بخواهم فیلمی با موضوع اجتماعی یا اقتصادی کار کنم، بی‌ربط به سیاست نمی‌توانم بسازم زیرا من سیاست را به شدت در تمام شئون زندگی تأثیرگذار می‌بینماین مطالعه با انگیزه کاملاً شخصی و با کمک دوستی که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی کار می‌کرد، انجام شد. در آن‌جا پرونده‌های متعددی را نظیر «هوشنگ اسدی»، «رحمان هاتفی»، «محمدعلی عمویی»، «احسان طبری» و بازجویی‌هایی که از «نورالدین کیانوری» شده بود، خواندم. همان‌جا نوشتن طرح فیلم سینمایی «لباس شخصی» را شروع کردم. بعداً مشغول نوشتن سیناپس فیلمنامه «لباس شخصی» بودم که با «ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان مواجه شدم. هنوز به این شکل فیلمی درباره پرونده‌های واقعی ساخته نشده بود؛ پیش از آن فیلم «امکان مینا» قصه‌ای با اتمسفر دهه ۶۰ داشت اما پرونده‌های واقعی سیاسی را پیگیری نکرده بود، یا فیلم «سیانور» که نسبت به «امکان مینا» بیشتر به پرونده واقعی سیاسی گرایش داشت و بحث «تقی شهرام» را مطرح کرده بود.

بنابراین پرداختن به پرونده‌های سیاسی و رفتن به سراغ «لباس شخصی» و «ضد» دغدغه شخصی‌ام بود. اگر یک روز بخواهم فیلمی با موضوع اجتماعی یا اقتصادی کار کنم، بی‌ربط به سیاست نمی‌توانم بسازم زیرا من سیاست را به شدت در تمام شئون زندگی تأثیرگذار می‌بینم. من با تفکر زندگی جدای از سیاست یا متکی شدن به یک زندگی فردی که به دنبال رفاه فردی فارغ از رفاه و نفع اجتماعی است، مخالف هستم و اصلاً این زیست را قبول ندارم. در حقیقت معتقد هستم انسان، اجتماعی خلق شده است و نسبت به جامعه مسؤولیت دارد. به مذهب جدای از سیاست و فعالیت‌های فردی جدای از سیاست قائل نیستم. سیاست نقش به‌سزایی در جامعه دارد. ۹۰ درصد اختلافاتی را که در حوزه‌های مختلف کشور وجود دارد؛ ناشی از سیاست می‌دانم چه سیاست داخلی و چه سیاست بین‌المللی. سیاست نقش پررنگی بر خروجی فرد فرد جامعه دارد. وقتی این عقیده من است، طبیعی است حتی اگر یک مساله اجتماعی را پیگیری کنم، رگه‌های سیاسی آن را هم دنبال می‌کنم.

*حضور بازیگر در یک فیلم سیاسی به ویژه وقتی مربوط به تاریخ معاصر سیاسی باشد، چالش‌هایی را برای بازیگر به همراه دارد. آقای سلیمانی، شما با دغدغه شخصی حضور و بازی در فیلم «ضد» را پذیرفتید اما با چه چالش‌هایی مواجه بودید؟

نادر سلیمانی: من سیاست را این‌گونه می‌بینم؛ شما دست‌تان به لیوان آب می‌رسد ولی به دوست‌تان می‌گوئید آب را به شما بدهد تا بخورید. سیاست به همین سادگی است. سیاست مثل مژه می‌ماند و خیلی به شما نزدیک است. کسانی که با این ترفند جلو رفتند، همیشه پیروز بودند. برخی مواقع آدم‌هایی هستند که آگاهی بالاتری نسبت به سیاست دارند و فریب شما را نمی‌خورند و وقتی به آن‌ها می‌گوئید لطفاً آب را به دست‌تان بدهند به شما می‌گویند که دست خودتان به آب می‌رسد پس خودتان آن را بردارید.

در جامعه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم متأسفانه این سیاست خیلی زیاد است. مشت نشانه خروار است؛ در سفره‌ای که همه خانواده گرد آن نشسته‌اند بزرگ‌تر جمع می‌گوید «این برنج را بکش یا آب را بده بخورم»، همه این چیزها در آن سفره هست و بزرگ‌تر خانواده در رأس سفره حضور دارد و دستش به همه این‌ها می‌رسد ولی دیگران را وادار می‌کند کسی که از او کوچک‌تر است آن کار را انجام دهد.

یکی از دلایلی که حضور و بازی در فیلم «ضد» را پذیرفتم که اولین کارم با آقای ربیعی است، این بود که این سیاست را در بزرگان منافقین دیده بودم. بزرگان منافقین ته صف می‌ایستادند و پیروان‌شان به جای آن‌ها چاقو می‌خوردند؛ این اتفاق را به عینه در جنوب دیده بودم.

اولین فیلم در اصل جدی برای یک بازیگر طنز. هر بازیگری دوست دارد این تجربه را داشته باشد ولی تخریب عجیبی در من ایجاد شده بود که این پیشنهاد را قبول نکنموقتی آقای شفیعی فیلم‌نامه را برای من فرستاد و آن را خواندم، دیدم شخصیت «ناصر» عجب آدم سیاست‌بازی است. یکی از بخش‌های مهمی که باعث شد در فیلم «ضد» بازی کنم، نوشته خوب حسین تراب‌نژاد و دوم اعتماد عجیبی بود که آقای ربیعی به من داشت؛ اولین فیلم در اصل جدی برای یک بازیگر طنز. هر بازیگری دوست دارد این تجربه را داشته باشد ولی تخریب عجیبی در من ایجاد شده بود که این پیشنهاد را قبول نکنم. دوستان زیادی به من گفتند که این کار را انجام ندهم زیرا به واسطه کارهای طنز شناخته شده هستم. این‌جا سیاست من به دادم رسید. دوستی به من گفت برو و در نهایت اگر کارت خوب نشد یک عذرخواهی می‌کنی و می‌گویی اشتباه کردم. من در شب اختتامیه جشنواره فیلم فجر گفتم که از این پس کار من خیلی سخت شده است.

محبتی که آقای ربیعی به من داشت این بود که به من اجازه داد، بازی کنم. سوال اول من از آقای ربیعی این بود که چرا من را انتخاب کرده است؟ از زنده‌یاد داریوش مهرجویی نیز وقتی من را برای فیلم «علی سنتوری» انتخاب کرد، همین پرسش را پرسیدم. آقای ربیعی به من ایمان داشت. هیچ‌وقت جلوی کار من را نگرفت؛ برخی کارگردان‌ها آن‌قدر ضدحال می‌زنند که آدم رغبت نمی‌کند نگاه‌شان کند.

من نسبت به مجاهدین مشکل دارم، این عقیده شخصی من است. برای این‌که سیاست‌شان حتی خلاف دیدگاه مردم بود و حتی خودشان، خودشان را فریب می‌دادند. دیدگاه درستی نیز نداشتند و افراد خود را مسلح می‌کردند تا به هم‌شهری و هم‌نوع خود شلیک کنند. در گروهک‌ها فضا به گونه‌ای بوده که همه نسبت به هم بدبین بودند، این یعنی سیاست تلخ. در حالی که بچه‌های انقلابی عاشقانه زندگی می‌کردند. من همیشه می‌گویم ای کاش همه مثل اول انقلاب بودیم؛ نان کم بود اما همه به هم نان تعارف می‌کردیم، آب کم بود ولی همه با هم تقسیم می‌کردیم. اما الان این‌گونه نیست و همه می‌خواهند برای خود اندوخته کنند.

*آقای نصرتی، برای شما انتخاب و حضور در نقش یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق و فیلمی سیاسی چه چالش‌هایی را به همراه داشت؟

مهدی نصرتی: آن‌گونه که سیاسی بودن فیلم دغدغه امیرعباس ربیعی است، من دغدغه و اولویت سیاسی برای انتخاب نقش ندارم. شاید به دلیل این‌که تنوع نقش در فضاهای دیگر برای من بیشتر است و چالش بیشتری برای من ایجاد می‌کند، حتی کم‌اهمیت‌ترین ژانر برای من ژانر سیاسی است چون وقتی فیلمی در ژانر سیاسی در تمام دنیا ساخته می‌شود، شخصیت فیلم فراتر از قهرمان و به نوعی ویژگی ابرقهرمانی دارد. در کلیت، ابرقهرمان‌ها شبیه هم هستند و این ویژگی باعث می‌شود به صورت ناخودآگاه بازیگر به دلیل تکرار نقش‌های شبیه به هم، در یک کلیشه قرار بگیرد. بنابراین نمی‌توانم بگویم از بازی در نقش‌های سیاسی فراری هستم اما برای من کم‌اهمیت هستند.

آن‌گونه که سیاسی بودن فیلم دغدغه امیرعباس ربیعی است، من دغدغه و اولویت سیاسی برای انتخاب نقش ندارم. شاید به دلیل این‌که تنوع نقش در فضاهای دیگر برای من بیشتر است و چالش بیشتری برای من ایجاد می‌کندامیرعباس ربیعی هر چقدر هم که اعتقادهای سیاسی داشته باشد، در نهایت هنر برایش ارجحیت دارد. در خروجی کار، ربیعی انصاف به خرج داده و باعث شده است نقش‌ها در فیلم «لباس شخصی» و فیلم «ضد» تک‌بعدی نباشند. در این آثار نقش‌های خوب قصه هم نقاط ضعف دارند و این عین زندگی است. از این جهت برای منِ بازیگر تنوع دارد و این ترس برایم وجود ندارد که در کارهای ربیعی گرفتار کلیشه شوم زیرا نقش‌ها شبیه ابرقهرمان‌ها نیستند.

نادر سلیمانی: می‌خواهم یک سوالی را از آقای نصرتی بپرسم. مدل نقش شما در «لباس شخصی» هم مدل نقش‌تان در «ضد» بود؟

نصرتی: در «لباس شخصی» هم نقش اول را ایفا می‌کردم ولی آن‌جا کاراکترم قهرمان قصه بود.

سلیمانی: پس نقش متفاوتی بوده است؟

نصرتی: یک خلق و خوهایی داشت که پسندیده نبود ولی در نهایت آدم دل‌پاک و تمیزی بود.

سلیمانی: در فیلم «ضد» نیز نقش شما، کاراکتر منطقی‌تری نسبت به کاراکتر من یعنی «ناصر» است.

ربیعی: در «لباس شخصی» کاراکتر نقش اول کمی سرکش‌تر است.

نصرتی: شما بسته به اعتقادات کاراکتر «ناصر» کاملاً منطقی عمل می‌کنید.

سلیمانی: مساله عشق در فیلم «ضد» مطرح است، کاراکتر اصلی سال‌ها از عشق خود دور بوده و با یک زخم، دوباره این عشق شکل می‌گیرد. کاراکتر «ناصر» در فیلم «ضد» عاشق سازمان منافقین است و گروهک خود را دوست دارد ولی تفکر و عقیده کاراکتر به او اجازه نمی‌دهد و عشقش را زیر پای خود له می‌کند. کاراکتر نقش اول «ضد» در لحظه آخر دست به کار عجیبی می‌زند. در واقع کاراکترهای ما در فیلم به یک نوع شبیه هم هستند. آقای ربیعی نظر شما هم درباره این ۲ کاراکتر همین بوده است؟

امیرعباس ربیعی: البته بعد از فیلم «ضد» تصمیم گرفتم که دیگر فیلمی را که فیلم‌نامه‌اش برای خودم نیست، نسازم زیرا معتقدم نمی‌شود یک خانواده ۲ پدر داشته باشد. اما درباره شخصیت‌پردازی «ضد» می‌توانم این ادعا را داشته باشم که بین دوراهی عشق و سیاست ماندن شخصیت «سعید» در این فیلم کاملاً شکل‌گرفته و تردیدش به خوبی درآمده است.

خواهش می‌کنم تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران دولتی و خصوصی بدانند که هنرمند ربات نیست که کنترلش دست فرد دیگری باشد. مدیری که پشت یک میز نشسته است و قدرت تصمیم گیری دارد باید بداند این میز، به معنای این نیست که او از همه هنرمندتر است و از همه بیشتر می‌فهمد که بگوید من ریل‌گذاری می‌کنم و هنرمندان روی این ریل حرکت کنند. این غلط است و در فرهنگ انقلاب اسلامی و فرهنگ دفاع مقدس تعریف مدیریت این نیست، این تعریف در نظام سرمایه‌داری وجود دارد. «مدیر» در تعریف جمهوری اسلامی یعنی «خادم»، جایگاه نیست. ارزش مدیر به خدمتی است که می‌کند. فرمانده‌هان دفاع مقدس راه را برای رزمندگان هموار می‌کردند تا رزمندگان بتوانند به جلو حرکت کنند، هدایت صرفاً برای نظم بود. بعد از دفاع مقدس جایگاه عوض شد و مدیران تصور کردند که شایستگان مردم هستند. در فرهنگ این امر شدنی نیست و دور باطل است. کار فیلم‌ساز در مواجهه با مدیران بخش دولتی و خصوصی و حتی تهیه‌کننده‌ها خیلی سخت است. من معتقدم همان‌گونه که من به عنوان کارگردان نباید در کار تهیه و تولید دخالت کنم، تهیه‌کننده هم نباید در کار هنری فیلم دخالت کند بلکه باید اعتماد کند. البته در فیلم «ضد» تعامل خوبی از سوی آقای شفیعی به عنوان تهیه‌کننده و آقای تراب‌نژاد به عنوان فیلم‌نامه‌نویس با بنده وجود داشت و از این بابت از آن‌ها تشکر می‌کنم.

تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران دولتی و خصوصی بدانند که هنرمند روبات نیست که کنترلش دست فرد دیگری باشد. مدیری که پشت یک میز نشسته است و قدرت تصمیم گیری دارد باید بداند این میز، به معنای این نیست که او از همه هنرمندتر است و از همه بیشتر می‌فهمد که بگوید من ریل‌گذاری می‌کنم و هنرمندان روی این ریل حرکت کنندمن به همان اندازه که روی دغدغه‌هایم پافشاری می‌کنم، روی سینما و هنر هم تاکید دارم. منظورم این است که سینما را بلندگویی برای حرف‌زدن نمی‌دانم. من فیلم می‌سازم چون قصه‌گویی را دوست دارم. به سینما نیامده ام صرفاً فیلم بسازم و یک‌سری حرف‌ها را بزنم، فیلم می‌سازم تا قصه بگویم، مخاطب را سرگرم کنم و حرفم را هم بزنم. برای من مهم است حرفی که می‌زنم شعار نباشد و در جهان درام بنشیند. به همان اندازه برایم مهم است فیلمی بسازم که آئینه درونم باشد و برای خوشایند این و آن نباشد. وقتی می خوام فیلمی بسازم که اقتباسی از واقعیت است، خودم را نسبت به تاریخ و آن واقعیت مسؤول می‌دانم و هر آن‌چیزی را که می‌فهمم، در قالب روایت واقعیت و رئالیسم موجود بیان می‌کنم. البته این واقعیت و رئالیسم موجود در چیستی ماجرا است، چگونگی و جزئیات ماجرا را متناسب با ظرفیت درام تغییر می‌دهم.

در فیلم «ضد» با سازمان مجاهدینی طرف هستم که ۳ طیف آدم دارد؛ طیف اول که همان شخصیت اول فیلم یعنی «سعید» است، شهوت جاه‌طلبی و قدرت او را تبدیل به یک آدم مریض می‌کند که تمام ارزش‌ها را زیر پا می‌گذارد و حتی رفتارهایی برای تثبیت جایگاه و یا ارتقای جایگاه خود انجام می‌دهد که به ضرر سازمان است. «سعید» در فیلم «ضد» حاضر نیست دکتر بهشتی را ترور کند و استدلال می‌آورد که به ضرر سازمان است، بخش اعظم این استدلال به این دلیل است که اگر ترور کند مرگ «سعید» را به همراه خواهد داشت کمااینکه وقتی محمدرضا کلاهی ترور را انجام داد، کارش در سازمان تمام شد.

طیف دیگر افرادی هستند که تابع محض مرکزیت سازمان یا مسعود رجوی هستند؛ افرادی که عواطف و احساسات خود را ذبح می‌کنند و بت‌شان سازمان است که نماینده‌شان در فیلم «ضد»، کاراکتر «ناصر» است. این انسان‌ها دستور مرکزیت برای‌شان وحی منزلی بود که آن را مقدس می‌دانستند. مثال این امر «ابریشم‌چی» است.

طیف دیگر آدم‌هایی هستند که با یک نگاه انسانی جذب سازمان شده بودند. یعنی هنوز فطرت انسانی در آن‌ها باقی مانده و تشکیلات هنوز بر عواطف و اعتقادات انسانی آن‌ها غالب نشده است؛ نمونه این طیف در فیلم «ضد»، کاراکتر «منیژه» است. این افراد از سازمان دل می‌کنند و یا شجاعت دارند که مخالفت خود را ابراز می‌کنند ولی برخی هم چون شجاعت این ابراز را نداشتند، سال‌ها در سازمان باقی ماندند. من این طیف را قربانی می‌دانم.

من سعی کردم با این کاراکترها و با زبان سینما در فیلم «ضد» به این نگاه و طیف‌ها بپردازم تا مخاطب در زیرمتن و ناخودآگاه خود این‌ها را بفهمد. برای من مهم است در سینما تمام نگاه‌های مدنظر تبدیل به درام و قصه جذاب بشود که مخاطب به صورت ناخودآگاه آن‌ها را بفهمد. سینما یعنی فیلم «فهرست شیندلر» که منِ ضدصهیونیست هم دلم برای کاراکترهایش می‌سوزد. وقتی این‌گونه فیلم بسازم، سینما تبدیل به زبان مشترک همه آدم‌ها می‌شود. آرزوی من این است که مخالف‌ترین آدم به ایدئولوژی من ناسزا بگوید ولی به احترام سینمایم کلاه از سر بردارد.

نصرتی: جالب است بدانید که درباره فیلم «لباس شخصی» هم خیلی کم نقد داشتیم و حتی اگر کسی ایرادهایی به فیلم می‌گرفت در انتهای مطلب خود می‌گفت که اگر دوست دارید به سینما بروید و ۲ ساعت جذاب را سپری کنید و به تماشای فیلم «لباس شخصی» بنشینید.

*با توجه به علاقه خودتان به فیلم «فهرست شیندلر» اشاره کردید، فکر می‌کنید در فیلم «ضد» چه‌قدر توانسته‌اید در جلب رضایت مخاطبان طیف‌های مختلف موفق باشید؟ زیرا به سینمایی اشاره کردید که به لحاظ شخصیت‌پردازی بسیار قدرتمند است. فکر می‌کنید «ضد» در شخصیت‌پردازی چقدر موفق بوده است؟ یعنی من به عنوان یک مخاطب، چه‌قدر شخصیت «سعید»، تردیدها و عشق او را می‌پذیرم؟ بازیگران چه‌قدر از تیپ دور و به شخصیت نزدیک شده‌اند؟

ربیعی: اول بگویم که فیلم «فهرست شیندلر» قله است و من در دامنه در حال تلاش هستم. از سوی دیگر فیلم‌نامه «ضد» متعلق به من نیست و به عنوان کارگردان فیلم‌نامه آماده‌ای را کار کردم اگرچه فیلم‌نامه بازنویسی شد و در این روند تغییر کرد. به گونه‌ای که فضای عاشقانه فیلم‌نامه اولیه پررنگ بود و در نسخه بازنویسی، غلبه بر فضای سیاسی بود.

رسانه سینمای خانگی- یک ماه تا فجر

از امروز تا آغاز چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، یک ماه زمان باقی مانده و در این یک ماه، گمانه‌زنی‌هایی درباره حضور فیلم‌ها از نهادهای مختلف و همچنین فیلم‌‎های مستقل در این جشنواره، تنور آن را تا روز افتتاحیه داغ نگه خواهد داشت.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، درست ۳۰ روز دیگر و در چنین روزی فرش قرمز جشنواره فیلم فجر در برج میلاد تهران پهن خواهد شد و این مکان، میزبانی ۱۰ روزه خود را از هنرمندان، بازیگران و اصحاب رسانه آغاز می‌کند.

برای سینه‌فیل‌ها، مردم علاقه‌مند به سینما و اصحاب‌رسانه در این فاصله یک ماهه، حدس‌ زدن درباره حضور فیلم‌ها در جشنواره از همه چیز بیشتر می‌چسبد. نه تنها جشنواره فیلم فجر بلکه حضور فیلم‌ها در هر جشنواره‌ی معتبری در دنیا این گمانه‌زنی‌ها را به همراه دارد و همین حدس و گمان‌هاست که تازگی جشنواره را تا روز اختتامیه نگه می‌دارد.

این حدس و گمان ها اما از سال گذشته شروع شد؛ وقتی بهروز افخمی پیش از شروع جشنواره فیلم فجر اعلام کرد فیلمی درباره شهیدطیب برای جشنواره سال آینده می‌سازد. این اولین فیلمی بود که خبری مبنی بر حضور خود را در جشنواره فیلم فجر امسال اعلام می‌کرد. گمانه‌ها تا امروز هم ادامه داشته؛ تا امروزی یعنی دقیقا ۳۰ روز پیش از آغاز این فستیوال که اعلام خبر حضور فیلم‌های دیگری در این ماراتن، کنجکاوی‌ها را درباره فیلم‌های سال جدید سینمای ایران بیشتر کرده است.

فارابی و حضورِ پررنگ دوباره

پس از استقبالی که از شادوران در چهلمین جشنواره فیلم فجر به عمل آمد حالا حسین نمازی فیلم تازه‌ای را به این جشنواره می‌فرستد که در ترکیب زوج اصلی با شادروان متفاوت است. در این فیلم مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی ایفای نقش می‌کنند و همچون شادوران در یک بازه زمانی مشخص روایت می‌شود.

داستان در سه شبانه روز و یک مراسم عروسی می‌گذرد و این همه آن چیزی است که تاکنون از شه‌سوار می‌دانیم. هنوز بازیگران دیگر این پروژه اعلام نشده‌اند اما با توجه به تجربه نسبتا پراستقبال شادوران و نیمه روایتی که از شه‌سوار می‌دانیم، به نظر می‌رسد این فیلم نیز ترکیب پر بازیگری داشته باشد. نمازی با انتشار تصویر زیر نوشت:

«با اینکه همه‌ فیلم‌هام برام جذابن. اما این فیلم تنها فیلمی بود که دوست نداشتم فیلمبرداریش تموم شه. خوشحالیم وقتی کات آخر رو گفتم به حدی بود که یادم نمیاد این حد از خوشحالی رو تابحال تجربه کرده باشم. امیدوارم ببینید و بپسندید. فعلا رونمایی می‌کنیم از گریم مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی که خیلی خوش درخشیدن در نقش‌هاشون. ممنون زحمات تک تک بچه‌های گروه خوبمون هستم و عذرخواهی می‌کنم که مجالی نیست اسم تک‌تک‌شون رو اینجا بیارم.». شه سوار محصول بنیاد سینمایی فارابی و بخش خصوصی است.

 مهرداد صدیقیان و الناز حبیبی در فیلم شه‌سوار

قرارگاه سری، پرتره‌ای از زندگی شهید هاشمی

فارابی امسال در دومین محصول مشترک خود با سازمان اوج، فیلمی را جلوی دوربین برده که درباره زندگی شهید علی هاشمی است. این شهید فرمانده مهم‌ترین عملیات های سال های جنگ در هشت سال دفاع مقدس بود که در سال ۶۷ و در جزیره مجنون به شهادت رسید.

به جز یک مستند به نام زیر صفر مرزی که درباره ناپدید شدن این شهید در روزهای پایانی جنگ است فیلم سینمایی درباره این شهید ساخته نشده و این سوژه قرار است برای اولین بار در قرارگاه سری روایت شود.

دانش اقباشاوی در چهارمین تجربه فیلم بلند خود به سراغ این سوژه رفته و آن را کارگردانی می‌کند. هیهات و تاج محل و زاپاتا سه فیلم قبلی این کارگردان هستند که سوژه هایی متفاوت داشتند و این اولین فیلم پرتره درباره یک شهید جنگ است که دانش اقباشاوی آن را کارگردانی و جلیل شعبانی آن را تهیه کنندگی می‌کند. نام پیشین این فیلم اسفند بود که به روال طبیعی تغییر نام فیلم ها پیش از جشنواره، به قرارگاه سری تغییر کرده است.

آبی روشن و انتشار تصویری تاریک

تنها تصویری که از دومین فیلم بابک خواجه‌پاشا منتشر شده تصویری از مهران احمدی است که کنجکاوی‌ها را درباره ادامه ایفای نقش‌های جدی این بازیگر پس از غریب و روایت ناتمام سیما برمی‌انگیزد. بابک خواجه پاشا کارگردان این فیلم سال گذشته با فیلم در آغوش درخت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را دریافت کرد و حالا با آبی روشن به جشنواره فیلم فجر می آید.

این فیلم محصول بنیاد سینمایی فارابی و موسسه اوج است که مهران احمدی، مهران غفوریان، سارا حاتمی، مرتضی امینی‌تبار، روح‌الله زمانی، علی‌اکبر اصانلو و کاظم هژیرآزاد در آن ایفای نقش می‌کنند. با فیلمبرداری پراکنده ای که این اثر در شهرهای خلخال، تالش، نیشابور، مشهد و تهران داشته باید منتظر پایان تدوین و حضور قطعی این فیلم در جشنواره فیلم فجر باشیم.

 مهران احمدی در فیلم آبی روشن

آسمان غرب، شهید شیرودی به فجر می آید

احتمالا کنجکاوی‌برانگیزترین نکته درباره آسمان غرب حضور میلاد کی‌مرام در نقش شهید شیرودی است که تا به حال نیز همین خبر از این فیلم رسانه‌ای شده. کی‌مرام که حضورش در این نقش با نظرات متفاوتی از سوی مخاطبان همراه بود قرار است، ایفاگر نقش شهید شیرودی در مقطعی از زندگی اش باشد. از این شهید جز سریالی به نام سیمرغ که روایت گر زندگی او در کنار شهید احمد کشوری است، فیلم یا مستندی ساخته نشده و این اهمیت آسمان غرب را بیشتر می‌کند.

محمد عسگری کارگردان این فیلم سال گذشته با اتاقک گلی در جشنواره فیلم فجر حضور داشت که روایتی از عملیات مرصاد در سال ۶۷ و ورود منافقین به کشور بود.

آپاراتچی، مصائب یک فیلمساز

در سینمای ایران فیلم هایی جسته‌وگریخته به مصائب فیلمسازی و فیلمسازان پرداخته اند. بانوی اردیبهشت، میکس با بازی زنده‌یاد خسرو شکیبایی و فیلم‌های دیگری که خود سینمای ایران را دستمایه ساخت آثارشان کرده اند. فیلم آپاراتچی نیز تازه‌ترین فیلمی است که با اقتباس از کتاب آپاراتچی خاطرات شهید جلیل طائفی اسدی در دست تولید است. این فیلمساز انقلاب که با یک دستگاه آپارات برای مردم فیلم پخش می‌کرده زحماتی را برای پخش فیلم در میان مردم به جان خریده و اکنون پس از سال‌ها زندگی خودش دستمایه ساخت فیلم سینمایی شده است.

آپاراتچی محصول مشترک فارابی و سازمان سینمایی سوره است که قربانعلی طاهرفر ساخت آن را به عهده دارد. هومن برق نورد نیز قرار است در نقش جلیل طائفی به ایفای نقش در این اثر بپردازد.

شور عاشقی در کاروان اهل بیت

در کنار روایات شهدا و تاریخ معاصر دفاع مقدس، شور عاشقی قرار است به ماجرای کاروان اسرای امام حسین( ع) بپردازد. داریوش یاری کارگردان این اثر در گفت‌وگویی با ایرنا از به پایان رسیدن تدوین این اثر و حضور آن در جشنواره فیلم فجر خبر داده بود.

تهیه‌کنندگی این اثر را بنیاد شهید و بنیاد سینمایی فارابی بر عهده دارند و نویسندگی و کارگردانی آن را نیز داریوش یاری برعهده داشته است. یاری پیش از این با فیلم کربلا جغرافیای یک تاریخ در قالب مستند تاریخی و با روایت شهاب حسینی به واقعه کربلا و عاشورا پرداخته بود.

 مهدی زمین پرداز در فیلم شور عاشقی

شهید مجید بقایی و زندگی یک شهید دیگر در جشنواره فجر

بنیاد سینمایی روایت فتح پس از تجربه نسبتا موفق اتاقک گلی امسال به سراغ ساخت پرتره ای سینمایی درباره شهید دکتر مجید بقایی رفته است. قهرمان جندی شاپور فیلمی است که این روزها در خوزستان در حال تولید است و زندگی شهید مجید بقایی را به تصویر می‌کشد. مهدی صاحبی کارگردانی و ابوذر پورمحمدی تهیه کنندگی این اثر را بر عهده دارند.

شهید مجید بقایی پس از عملیات رمضان به سمت معاون شهید حسن باقری در فرماندهی قرارگاه کربلا منصوب شد و بعد پس از آن که شهید باقری جانشین یگان نیروی زمینی سپاه شد، مسئولیت قوای یکم کربلا را به عهده گرفت. شهید بقایی قبل از عملیات والفجر مقدماتی به همراه شهید حسن باقری در منطقه عملیاتی ماند و صبح روز بعد به اتفاق چند نفر از فرماندهان دیگر با دو دستگاه جیپ برای شناسایی منطقه حرکت کرد که در همان جا با اصابت خمپاره دشمن به شهادت رسید

این فیلم ها اوج میگیرند

فیلم سینمایی درباره شهید زین‌الدین دیگر پرتره سینمایی امسال است که چند ماه پیش در مرحله پس تولید قرار گرفت. فیلم سینمایی زندگی این شهید که مجنون نام دارد تاره‌ترین اثری است که سازمان سینمایی اوج به جشنواره فیلم فجر می‌فرستد. در این اثر سجاد بابایی نقش شهید زین‌الدین را ایفا می‌کند که پیش تر در فیلم های سینمایی تومان و سریال خسوف ایفای نقش کرده بود. سال گذشته نیز برای بازی در فیلم استاد سیمرغ بلورین دریافت کرد. مجنون را حسین شامحمدی فیلمساز سینمای مستند کارگردانی می‌کند که این فیلم اولین تجربه او در ژانر سینمای داستانی است. عباس نادران نیز تهیه کننده این اثر است.

 فیلم احمد به کارگردانی امیرعباس ربیعی

«احمد» سراغ زلزله بم را می‌گیرد

زلزله بم با تمام ابعاد و فجایعی که در پی داشت تاکنون دستمایه ساخت اثری نشده بود اما چندی پیش انتشار تصویری از فیلم احمد کنجکاوی ها را درباه این فیلم برانگیخت. امیر عباس ربیعی که فیلم ضد را نیز دز اکران دارد، در سومین فیلم بلند خود به سراتغ زلزله بم و نقش شهید احمد کاظمی در ساعت ای پس از این فاتجعه رفته است. این فیلم محصول مشترک سازمان سینمایی سوره و حوزه هنری و موسسه تصویر شهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است و بخش هایی از آن در تهران و بخش هایی نیز در بم فیلمبرداری شده است. نقطه صفر زمین نخسیتن نامی بود که این فیلم برای خود برگزیده بود اما چندی بعد به احمد تغییر نام داد.

نکته قابل توجه در این فیلم‌ها آن است که از بازیگرانی برای ایفای نقش شهدا بهره برده شده که پیش‌تر در نقش هایی کاملا متفاوت دیده شده اند. میلادکی‌مرام و سجاد بابایی که قرار است در نقش شهید شیرودی و شهید زین الدین ایفای نقش کنند، پیش‌تر در نقش هایی کاملا متفاوت دیده شده اند. به علاوه این فیلم های دیگری همچون احمد ، قهرمان جندی شاپور، مومن و.. نیز هستند که هنوز خبری مبنی بر اینکه چه کسی نقش شهید را در آن ها ایفا می‌کند؛ رسمی نشده. از این رو باید دید در باقی فیلم هایی که درباره زندگی شهدا هستند تا چه اندازه به سراغ بازیگرانی با چهره های جدید و کمتر شناخته شده در سنیمای ایران رفته‌اند.

فیلم‌های مستقل و ماراتن فجر

کاظم دانشی چند روز پیش با انتشار تصویری از الناز شاکردوست در فیلم سینمایی بی بدن از تصویربرداری این فیلم خبر داد. فیلم سینمایی بی بدن نخسیتن کارگردانی مرتضی علیزاده است که به گفته تهیه کننده پروژه ۲۰ جلسه ای از فیلمبرداری را پشت سر گذاشته. محمد عسگری تهیه کننده این فیلم در گفت و گو با خبرنگار سینمایی ایرنا از تدوین همزمان این پروژه خبر داد و برای حضور این فیلم در جشنواره ابراز امیدواری کرد. کاظم دانشی نویسنده فیلم علفزار که دو سال پذشته در چشهنوراه فیلم فجر حضور داشت در حال حاضر نیوسنمدگی این اثر را بر عهده دارد.

 الناز شاکردوست در فیلم بی بدن

طنین خنده در سالن های فجر

فیلم سینمایی کوکتل مولوتف به کارگردانی حسین دوماری و تهیه‌کنندگی محمد کمالی‌پور نخستین تصویر خود را از امین حیایی رونمایی کرده است. این فیلم طبق شنیده ها روایتی کمدی از دهه ۵۰ است و قرار است در جشنواره فیلم فجر امسال حضور داشته باشد . امین حیایی، احمد مهرانفر، ستاره پسیانی با حضور یکتا ناصر و پژمان جمشیدی، علیرضا استادی، سیاوش چراغی‌پور، نیلوفر کوخانی، شادی خلیلی، محمد نیکبخت، سعید امیرسلیمانی، کمند امیرسلیمانی گروه بازیگران این فیلم را تشکیل می‌دهند.

زودپز

چند روز قبل پس از اعلام حضور گلاه عباسی به عنوان بازیگر زن فیلم سینمایی زودپز، مثلث بازیگران این فیلم کمدی با نوید محمد زاده، محسن تنابنده و گلاره عباسی تکمیل شد. زودپز تازه ترین کمدی رامبد جوان است که در حال و هوای دهه ۶۰ روایت می‌شود. تهیه‌کنندگی این فیلم سینمایی را منصور سهراب‌پور به عهده دارد. در ابتدا نیز قرار بود مهدی نادری این اثر را کارگردانی کند اما پس از مدتی با تغییر کارگردان همراه و از آبان امسال، روند تولید آن با حضور رامبد جوان از سر گرفته شد.

صبحانه با زرافه

هم‌زمان با استقبال مخاطبان از سریال جدید سروش صحت با عنوان مگه تموم عمر چند بهاره، خبر تولید فیلمی سینمایی با حضور بهرام رادان، پژمان جمشیدی و هوتن شکیبا منتشر شد. صبحانه با زرافه‌ عنوان این فیلم بود که تهیه کنندگی آن را محمد شایسته بر عهده دارد. این فیلم کمدی در شهرهای شمالی فیلمبرداری شده و گمانه‌زنی هایی برای حضور آن در جشنواره فیلم فجر وجود دارد.

رسانه سینمای خانگی- اقلیم ایران در قاب سینما

استفاده از تنوع اقلیمی درگذشته بیشتر در سینمای ایران تجربه می‌شد اما در سال‌های اخیر هم فیلمسازان جوانی هستند که ترجیح می‌دهند با خارج شدن از فضای شهری، زیبایی‌های بکر کشور را تصویر کنند.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، تاریخ سینمای ایران، مملو از آثاری است که جدا از هر اتفاق سینمایی، تنوع اقلیمی و فرهنگی کشور ما را نیز ثبت کرده است. هرچه بیشتر به گذشته می‌رویم، به تعداد فیلمسازهایی که به ثبت تصاویر تازه در سینما علاقه‌مند بودند، افزوده می‌شود. ناصر تقوایی، عباس کیارستمی، امیر نادری، کیانوش عیاری از جمله فیلمسازهای نه چندان دور ما هستند که در اغلب آثارشان با ثبت تصاویری بکر در جغرافیایی تازه، علاوه بر روایتی تاثیرگذار، اتفاق ویژه‌ای را در معرفی فرهنگ منطقه دیگری از کشورمان رقم زده‌اند.

اما افسوس که امروز، کمتر کارگردانی را می‌توان یافت که برای ساخت فیلم به خارج از آپارتمان و یا شهر خود برود. اکثر آثار معطوف به فضای شهری و آدم‌هایی است که بیش از هرچیز گرفتار تاثیر مدرنیته در زندگی خود شده‌اند و در عین حال نمی‌توانند خود را از قید و بندهای سنت رها کنند.

البته نباید فراموش کرد که در چنین شرایطی باز هم می‌توان آثاری را یافت که برای سینمای ایران، همچون لِنگه کفشی در بیابان، غنیمت به شمار می‌آیند. فیلمسازهایی که با وجود تمام مشکلات و موانعی که بر سر راهشان قرار دارد، به شهرهای دیگر رفته و با جسارتی مثال زدنی نه تنها داستانی تازه را برایمان روایت می‌کنند، بلکه سعی در ثبت تصاویری تازه در جغرافیایی بکر دارند.

رضا میرکریمی، خسرو معصومی، حمید نعمت‌الله، مانی حقیقی از جمله کارگردان‌های مطرحی هستند که در آثار خود به ثبت تصاویر تازه از شهرهای دیگر و فرهنگ اقوام مختلف علاقه نشان داده‌اند. اتفاقی که البته هرچه بیشتر مورد توجه قرار گیرد، بازهم کم است. اما باتوجه به اهمیتِ پرداختن به اقوام مختلف و تنوع اقلیمی در سینمای ایران، تلاش کردیم در این گزارش به معرفی فیلم‌ها و فیلمسازهای تقریبا جوانی بپردازیم که در یکی دو دهه اخیر به ساخت آثاری از این جنس پرداخته‌اند. زیرا آینده هر سینمایی وابسته به نگاه کارگردان‌های جوان آن است.

احسان عبدی‌پور؛ ثبت تصویری رویاگونه از بوشهر …

اگرچه عبدی‌پور فعالیت سینمایی خود را از اواخر دهه ۸۰ آغاز کرده است اما مخاطبان سینما او را با فیلمی شناختند که سال ۹۱ ساخت. «تنهای تنهای تنها» با روایتِ داستانی تازه در بوشهر توجه بسیاری از سینمادوستان را جلب کرد و توانست پس از مدت‌ها، نگاه مخاطبان را به داستانی متفاوت در فضای خارج از شهر تهران معطوف کند.

این فیلم داستان پسربچه‌ای را روایت می‌کرد که قصد رفتن به سازمان ملل را دارد. پسر می‌خواهد نسبت به قانونی که او را از دوست خود دور می‌کند، اعتراض کند. به همین دلیل شاید بتوان گفت که «تنهای تنهای تنها» بیش از هر موضوع دیگری، ما را با رویای تازه‌ای آشنا کرد که امکان دیدنش روی پرده نقره‌ای پدید آمده بود؛ جذابیتی بصری از رویای کودکانه در شهری چون بوشهر.

فیلم‌های «پاپ» و «میجر» را می‌توان ادامه مسیرِ فیلمسازی معرفی کرد که حال همچون سفیر فرهنگی شهر بوشهر هم شناخته می‌شود. زیرا گرچه تا پیش از این، شناختی نسبی نسبت به مردم بوشهر و فرهنگ آنها وجود داشت اما بسیاری از مردم با آثار او، علایق مردم جنوب به موضوعاتی چون فوتبال، سینما و موسیقی را درک کرده‌اند.

امیرحسین عسگری؛ تصویر مردمانی متفاوت در دل جغرافیایی تازه

در روزگاری که فیلمسازی تبدیل به حرفه‌ای برای کسب درآمد بیشتر شده است، او چند سال یک بار به تولید اثری می‌پردازد که هرکدام با دیگری تفاوت‌هایی دارد. عسگری فیلمسازی را از نیمه دوم دهه ۸۰ آغاز کرد اما مخاطبان سینما او را با فیلم‌های «بدون مرز» و «برف آخر» به خاطر می‌آورند. در سال ۹۳ با فیلم «بدون مرز» تندیس بلورین جایزه ویژه هیات داوران بخش نگاه نو سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد و بعد از آن شش سال طول کشید تا فیلم بعدی‌اش؛ «برف آخر» را به انتها برساند.

فیلم «بدون مرز» او، جدا از داستانی که برای مخاطب روایت می‌کند، تصویر تازه‌ای از نقطه صفر مرزی را ثبت کرده است. این فیلم داستان پسری را روایت می‌کند که هر روز برای ماهی‌گیری به کشتی به گل نشسته‌ای در نقطه صفر مرزی پا می‌گذارد. پسر آنجا را به محلی برای آرامش خود تبدیل کرده است، اما حضور غریبه‌ای این آرامش برهم می‌زند … .

فیلم «برف آخر» او نیز با روایت داستانی متفاوت در دل برف، تصویر تازه‌ای از فرهنگ مردم در شهرهای کوچک‌تر را به نمایش می‌گذارد. او با انتخاب شهرستانی در منطقه سردسیر کیاسر ساری، فضای سردی را تصویر می‌کند که مردمانش فرسنگ‌ها با آدم‌هایی که در پایتخت کشورمان می‌شناسیم، متفاوت هستند. عسگری در این فیلم با استفاده از نماد و نشانه‌های حیوانی، خوی افراد را توصیف کرده و اتفاقی تازه را در سینما رقم زده است.

گرچه فیلم «برف آخر» برنده سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیات داوران چهلمین جشنواره فیلم فجر شده است اما هنوز فرصت اکران عمومی در سینماهای کشور نصیبش نشده است.

صفی یزدانیان؛ رشتی که با او بیشتر شناختیم …

او را بیشتر به عنوان منتقد مجله فیلم می‌شناختیم تا سال ۹۳ که فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» روی پرده نقره‌ای رفت و بسیاری از سینمادوستان را جذب خود کرد. صفی یزدانیان با روایتِ داستانی عاشقانه که سال‌ها در سینمای ایران سابقه نداشت، اتفاقی را رقم زد که هنوز در یادها باقی مانده است. تصاویری بکر از شهر رشت در کنار روایت داستانی عاشقانه که از سال‌ها قبل باقی مانده و به امروز رسیده، در کنار موسیقی متفاوت کریستف رضایی فیلمی را شکل داده که هرچه از آن می‌گذرد، مخاطبان بیشتری را با خود همراه می‌کند.

«در دنیای تو ساعت چند است؟» از جمله آثاری است که تصور ساختن آن در شهری به جز رشت هم امکان‌پذیر نیست. در واقع شهر رشت با داستان عاشقانه این اثر پیوند عجیبی دارد و از همین رو آن را به مخاطبان خود نیز منتقل می‌کند.

«ناگهان درخت» دومین فیلم صفی یزدانیان است که با فاصله ۴ سال از اولین فیلم او ساخته شد. این فیلم نیز با تصاویری از شهر رشت پیوند دارد و روایتی عاشقانه اما غمگین را به مخاطب خود منتقل می‌کند. اگرچه داستان «ناگهان درخت» به قدرت «در دنیای تو ساعت چند است؟» نیست اما کارگردانی صفی یزدانیان و ثبت تصاویری به غایت زیبا در این فیلم از نقاط قوت آن به شمار می‌آید.

نیکی کریمی؛ روایتی عاشقانه با «آتابای»

بازیگر شناخته شده سینمای ایران از مدت‌ها قبل، به فیلمسازی روی آورده بود اما پنجمین اثر او که روایتی عاشقانه در بستر شهرستان خوی بود، مورد توجه بسیاری از منتقدان و مخاطبان سینمای ایران قرار گرفت. «آتابای» درباره مردی میان‌سال به نام کاظم است که در روستای پیرکندی شهرستان خوی زندگی می‌کند. درگیری‌های گذشته و حال کاظم، مخاطبان را با داستانی جذاب مواجه کرده است که با تصاویری تازه روایت می‌شود.

نیکی کریمی بعد از این اثر هنوز خبر از تولید فیلمِ تازه‌ای نداده است اما احتمال دارد که باتوجه به موفقیت این فیلم، مجددا به روایت داستانی در جغرافیای تازه بپردازد.

ستاره اسکندری؛ روایت داستانی در سیستان و بلوچستان

یکی از بازیگران پرکار سینما و تئاتر ایران که با فعالیت در حرفه‌های دیگر، همیشه قدرت اجرایی خود را نیز به رخ کشیده است.

ستاره اسکندری در اولین فیلم بلند خود «خورشید آن ماه» به سراغ ساخت داستانی در سیستان و بلوچستان رفته است. این فیلم در حال حاضر اکران عمومی خود را آغاز کرده و هنوز نمی‌توان درباره مواجهه مخاطبان با آن سخن گفت اما باتوجه به عکس‌های منتشر شده از این اثر، می‌توان از خلق تصاویر بکر و تازه مطمئن بود.

همچنین پرداختن به فرهنگ سیستان و بلوچستان که در توضیحات این اثر روی آن تاکید شده، مسئله مهمی است که اگر در سینمای ایران مورد توجه بیشتری قرار گیرد، به رنگارنگی آثار کمک کرده و قطعا در جذب مخاطبان نیز اثر گذار خواهد بود.

رسانه سینمای خانگی- سیمرغ به یک فیلم اولی

براساس آمار ارائه شده از سوی دبیرخانه جشنواره فیلم فجر، کارگردانان فیلم‌اولی سهم بالایی در ترکیب متقاضیان حضور در دوره چهل‌ودوم داشته‌اند و به همین دلیل حالا آن‌ها بار دیگر بخشی ویژه به نام خود خواهند داشت.

به گزارش «فیلم‌اولی» یکی از آن اصطلاحاتی است که شاید تا همین چند دهه پیش‌تر انتظار مواجهه با یک فیلم آماتوری را در ذهن مخاطب به‌وجود می‌آورد، اما در سال‌های اخیر، آدرس و نشانه‌ای برای هیجان کشف استعدادهای تازه در سینما محسوب می‌شود.

سینمای ایران به‌خصوص در دهه ۹۰ وام‌دار درخشش فیلمسازانی است که با اولین ساخته‌های خود خون تازه‌ای را به رگ‌های سینمای ایران تزریق کردند. البته این به معنای آن نیست که پیش‌تر فیلم‌اولی‌ها تبدیل به پدیده نمی‌شدند؛ از واروژ کریم‌مسیحی با «پرده آخر» و علی ژکان با «مادیان» گرفته تا سعید سهیلی با «مردی شبیه باران» و حمید نعمت‌الله با «بوتیک» همه فیلمسازانی بوده‌اند که در دوره‌های مختلف جشنواره فیلم فجر با اولین ساخته‌شان خوش درخشیدند و نشان دادند که کارگردانان «فیلم‌اولی» می‌توانند سهمی ویژه در ویترین این رویداد داشته باشند.

 مردی شبیه باران

فیلم‌اولی‌ها چه سهمی از «فجر» داشته‌اند؟

از همان دوره ابتدایی برپایی جشنواره فیلم فجر، بخشی به فیلم‌های آماتوری اختصاص داشت که در قالب آن فیلم‌های کوتاه و نیمه‌بلند در کنار آثاری که تجربه اول سازندگان‌شان بود، به قضاوت گذاشته می‌شد. از همان دوره‌های ابتدایی هم بود که در ترکیب جوایز جشنواره جایزه‌ای ویژه «بهترین فیلم اول» در نظر گرفته شد.

سنت اهدای سیمرغ بهترین فیلم اول، در کنار جوایز بخش اصلی جشنواره تا میانه دهه ۸۰ برقرار بود تا اینکه در نیمه دوم این دهه، برای امکان قضاوت بهتر آثار کارگردانان فیلم‌اولی بخش ویژه‌ای به این آثار اختصاص پیدا کرد.

در سال ۸۷ و در دوره بیست‌وهفتم بخش «نگاه نو» به فیلم‌های اول و دوم اختصاص پیدا کرد و این تخصیص تا سال ۹۴ و دوره سی‌وچهارم برقرار بود. گاهی با نام «نگاه نو» و گاهی با عنوان «نوعی نگاه».

 محمد حسین مهدویان

دوره سی‌وچهارم جشنواره فجر همان دوره‌ای بود که سعید روستایی با «ابد و یک روز»‌ سیمرغ‌های اصلی را درو کرد و محمد حسین مهدویان هم با «ایستاده در غبار» نگاه‌ها را به سمت خود جلب کرد.

 ابد و یک روز

از دوره سی‌ونهم بخش «نگاه نو» از فراخوان فجر حذف شدظهور فیلم‌اولی‌هایی با این توانمندی، تبدیل به پشتوانه‌ای شد تا سیاست‌گذاران جشنواره تصمیم به حذف بخش ویژه فیلم‌اولی‌ها بگیرند چرا که احساس شد دیگر استاندارد فیلمسازی کارگردانان فیلم‌اولی به اندازه‌ای شده که بتوانند در بخش اصلی جشنواره با کارگردانان باسابقه‌تر رقابت کنند.

این نگاه باعث حذف بخش «نگاه نو» در جشنواره‌های سی‌وپنجم و سی‌وششم شد اما در دوره سی‌وهفتم باردیگر این بخش احیا شد و ۱۰ فیلم در بخش «نگاه نو» پذیرفته شدند. جشنواره سی‌وهشتم هم با همین آمار میزبان فیلم‌اولی‌ها در یک بخش مجزا بود.

از دوره سی‌ونهم که جشنواره در سایه کرونا برگزار شد و اساسا سازوکار پذیرش آثار تغییر کرد، بار دیگر بخش «نگاه نو» از فراخوان فجر حذف شد و تنها سیمرغ ویژه‌ای به بهترین‌های این بخش تعلق پیدا کرد. این مسیر در جشنواره‌های چهلم و چهل‌ویکم هم دنبال شد.

جشنواره چهل‌ودوم و فرصت احیای «نگاه نو»

این روزها در حالی در آستانه برگزاری چهل و دومین جشنواره فیلم فجر قرار داریم که براساس اعلام رسمی دبیرخانه جشنواره ۱۰۶ تقاضا از سوی تهیه‌کنندگان فیلم‌های متقاضی حضور در جشنواره به دبیرخانه رسیده و از این تعداد ۵۱ فیلم مربوط به کارگردانان فیلم‌اولی است. این آمار چیزی در حدود ۵۰ درصد فیلم‌های متقاضی را شامل می‌شود و این یعنی ظرفیت ویژه‌ای که حالا بنابر گفته مجتبی امینی دبیر جشنواره قرار است ویترینی اختصاصی برای خود در جشنواره چهل‌ودوم داشته باشند.

 «تمساح» به کارگردانی جواد عزتی

از ۱۰۶ اثر متقاضی در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر ۵۱ فیلم مربوط به کارگردانان فیلم‌اولی است

نکته مهم اینکه در میان کارگردانان فیلم‌اولی‌ای که خبر رسیده در حال آماده‌سازی آثار خود برای جشنواره فجر هستند، نام‌های شناخته شده هم وجود دارد که می‌تواند منجر به رونق بخش «نگاه نو» شود.

جواد عزتی و بهرام افشاری دو بازیگر شناخته‌شده و تأثیرگذار سال‌های اخیر هستند که امسال بر کرسی کارگردانی تکیه زده‌اند؛ عزتی با «تمساح خونی» به تهیه‌کنندگی کامران حجازی و بهرام افشاری با «هفتاد سی»‌ به تهیه‌کنندگی ابراهیم عامریان در حال تجربه کارگردانی هستند.

مهدی شامحمدی هم که پیش‌تر حضوری درخشان در سینمای مستند داشت فیلم «مجنون» را به تهیه‌کنندگی عباس نادران با داستانی مرتبط با شهید مهدی زین‌الدین، به‌عنوان اولین فیلم خود مقابل دوربین برده است. بازیگر نقش شهید زین‌الدین در این فیلم سجاد بابایی است که سال گذشته برای فیلم «استاد» سیمرغ بلورین دریافت کرد.

 نمایی از فیلم «هفتاد سی»‌ به کارگردانی بهرام افشاری

رضا کشاورز هم یکی از کارگردانان فیلم‌اولی امسال است که پیش‌تر تجربه سریال‌سازی هم در کارنامه خود داشته و حالا فیلم اقتباسی «باغ کیانوش» را به تهیه‌کنندگی محمدجواد موحد با داستانی مرتبط با دهه ۶۰ به‌عنوان اولین فیلم بلند سینمایی خود به پایان رسانده است. تصاویری از نقش‌آفرینی شهرام حقیقت‌دوست و عباس جمشیدی‌فر در این فیلم منتشر شده است.

 سعید پور صمیمی در فیلم «پرویزخان»

علی ثقفی هم اولین فیلم خود با نام «پرویزخان» را به تهیه‌کنندگی عطا پناهی با نقش‌آفرینی سعید پورصمیمی در نقش اصلی در دست کارگردانی دارد.

فیلم سینمایی «آپاراتچی» هم اولین تجربه کارگردانی قربانعلی طاهرفر به تهیه‌کنندگی سجاد نصرالهی است که به‌عنوان یک فیلم کمدی در دست تولید است و احتمال رونمایی از آن در جشنواره وجود دارد.

در کنار این آثار حتما پروژه‌های فیلم‌اولی‌ دیگری هم این روزها در سکوت خبری مراحل تولید را سپری می‌کنند و هر یک می‌توانند تبدیل به اتفاقی ویژه در جشنواره فیلم فجر شوند. از این منظر است که به نظر می‌رسد احیای بخش «نگاه نو»‌ در دوره چهل‌ودوم می‌تواند فرصتی ویژه برای بهتر دیده شدن استعدادهای جوان در سینمای ایران باشد.

چند روز پیش بود که مجتبی امینی دبیر چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در دیدار با مدیران این رویداد ضمن اشاره به این نکته که «آثار متنوعی در این دوره خواهیم داشت و امیدواریم بتوانیم شرایطی را مهیا کنیم که فرایند اعلام نظر هیات انتخاب به خوبی طی شود.» تأکید کرد: امسال با توجه به حضور پررنگ فیلم‌اولی‌ها، بخش ویژه فیلم‌اولی‌ها به جشنواره اضافه خواهد شد که فیلم‌های جدی برای حضور در این بخش داریم.

رسانه سینمای خانگی- آثار راه‌یافته به بخش بین‌المللی جشنواره پویانمایی معرفی شدند

 آثار راه‌یافته به بخش‌ مسابقه‌ بین‌الملل سیزدهمین جشنواره بین‌المللی پویانمایی تهران از سوی هیئت انتخاب اعلام شد.

به گزارش سینمای خانگی از اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، هیئت انتخاب این دوره از جشنواره بین‌المللی پویانمایی شامل ناهید صمدی‌امین، مسعود زین‌العابدین، امیرحسین صالحی، بهنود نکویی و حمیدرضا حافظی، بیش از یکهزار و ۳۴ فیلم از ۷۲ کشور مختلف جهان و ۵۲۴ فیلم ایرانی را بازبینی کرد.

هیئت انتخاب ۱۹۷ فیلم را برای شرکت در بخش مسابقه بین‌الملل این دوره از جشنواره پویانمایی شامل ۳۲ فیلم ایرانی و ۱۶۵ فیلم خارجی را معرفی کرد.

بر همین اساس از بین ۳۲ فیلم ایرانی، هشت اثر در بخش فیلم کوتاه، پنج اثر در بخش کودک و نوجوان، چهار اثر در بخش سریالی، ۲ اثر در بخش تجربی، چهار اثر در بخش تبلیغاتی، هشت فیلم دانشجویی و یک فیلم بلند به بخش مسابقه بین‌الملل راه یافتند.

همچنین از بین ۱۶۵ اثر خارجی، ۷۸ فیلم کوتاه، ۲۱ اثر در بخش کودک و نوجوان، سه اثر سریالی، ۶ اثر تجربی، ۵۴ اثر دانشجویی و سه فیلم بلند به بخش مسابقه‌ بین‌الملل این جشنواره راه پیدا کردند.

علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه به پایگاه اطلاع‌رسانی جشنواره، اسامی آثار راه‌یافته به بخش مسابقه‌ بین‌الملل را دریافت کنند.

سیزدهمین جشنواره بین‌المللی پویانمایی تهران از ۱۳ تا ۱۷ اسفندماه امسال در مرکز آفرینش‌های فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان برگزار می‌شود.

برای اطلاع از فیلم‌های ایرانی راه‌یافته به مسابقه سیزدهمین جشنواره بین‌المللی پویانمایی تهران می‌توانید به اینجا و فیلم‌های خارجی راه‌یافته به مسابقه سیزدهمین جشنواره بین‌المللی پویانمایی تهران اینجا مراجعه کنید.

رسانه سینمای خانگی- مرگ‌های تلخ سینما در سال میلادی

سال ۲۰۲۳ نیز با درگذشت چهره‌های تاثیرگذاری در عرصه سینما و تلویزیون همراه بود، از ویلیام فردکین کارگردان نامدار آمریکایی و ستاره‌های بزرگی چون لولوبریجیدا و راکل ولش تا مرگ زودهنگام متیو پری بازیگر سریال محبوب «فرندز».

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، با رسیدن به روزهای پایانی سال جاری میلادی، مروری داریم بر چهره‌های مهم صنعت سرگرمی در عرصه سینما و تلویزیون که برای همیشه با جعبه جادویی و پرده نقره‌ای وداع کردند.

مایکل گمبون

«سر مایکل گمبون» بازیگر ایرلندی سری فیلم‌های «هری پاتر» بود که در سن ۸۲ سالگی درگذشت. او بیشتر برای بازی در نقش پروفسور آلبوس دامبلدور در شش فیلم از هشت فیلم هری پاتر شناخته شد.
این ستاره متولد دوبلین در طول شش دهه فعالیت خود در تلویزیون، فیلم، تئاتر و رادیو کار کرد و برنده چهار بفتا شد.

زمانی که او به یکی از اعضای اصلی کمپانی بازیگری تئاتر ملی لورنس اولیویه در لندن تبدیل شد،  فعالیت حرفه ای خود را آغاز کرد و در ادامه سه جایزه اولیویه را برای بازی در تولیدات تئاتر ملی دریافت کرد.

 مایکل گمبون پس از مرگ «ریچارد هریس» در سال ۲۰۰۳، نقش دامبلدور – مدیر مدرسه جادوگری هاگوارتز – را در سری فیلم‌های موفق  «هری پاتر» بر اساس رمان های نوشته  «جی کی رولینگ» ایفا کرد.

ران سیفس جونز

ران سیفس جونز بازیگر برنده جایزه امی که بیشتر برای بازی در نقش ویلیام هیل در سریال «This Is Us» (این ما هستیم) شهرت داشت به دلیل مشکل ریوی طولانی‌مدت در سن ۶۶ سال درگذشت.

«جونز» بیشتر برای بازی در سریال«This Is Us» در نقش ویلیام هیل، پدر بیولوژیکی رندال پیرسون (استرلینگ کی. براون) شناخته شد، که برای آن دو جایزه اِمی مهمان در سال ۲۰۱۸ و ۲۰۲۰ برنده شد. در همان سال، دخترش «جازمن» نیز اولین جایزه امی خود را به دست آورد تا برای نخستین بار یک پدر و دختر در یک سال برنده جایزه اِمی نام بگیرند.

او سابقه بازی در سریال «نظم و قانون: جنایات سازمان یافته» و سریال‌های «آقای ربات» (۲۰۱۵-۲۰۱۶)، «گِت داون» (۲۰۱۶-۲۰۱۷)، «لوک کیج» (۲۰۱۶-۲۰۱۸)، «به دنبال آلاسکا» (۲۰۱۹) و «حقیقت گفته می‌شود» (۲۰۱۹-۲۰۲۳) را نیز در کارنامه داشت.

همچنین «نیمه نلسون» (۲۰۰۶)، «در سراسر جهان» (۲۰۰۷)، «چانه شیشه‌ای» (۲۰۱۴)، «تقویم تعطیلات» (۲۰۱۸)، «روزهای سگی» (۲۰۱۸) و «نام من دولمایت» (۲۰۱۹) از جمله آثار سینمایی هستند که «ران سیفس جونز» در آن نقش‌آفرینی داشته است.

ویلیام فردکین

ویلیام فریدکین کارگردان برنده اسکار که با ساخت فیلم‌های موفقی چون «ارتباط فرانسوی» و «جن‌گیر» به شهرتی جهانی رسید یکی از مهم‌ترین چهره‌هایی بود که در سال ۲۰۲۳ در سن ۸۷ سالگی درگذشت.

«ویلیام فریدکین» سال ۱۹۷۱ فیلم «ارتباط فرانسوی» را در ژانر جنایی-پلیسی، بر اساس یک داستان واقعی کارگردانی کرد. این فیلم که شامل یکی از هیجان‌انگیزترین صحنه‌های تعقیب و گریز تاریخ سینماست، توانست برنده جوایز اسکار بهترین فیلم، فیلمنامه و تدوین شود و نام «فریدکین» ۳۲ ساله را به عنوان فیلمسازی جوان و آینده‌دار مطرح کرد.

این کارگردان پس از آن «جن‌گیر»‌ را بر اساس رمان پرفروش نوشته «ویلیام پیتر بلَتی» درباره دختری ۱۲ ساله که توسط شیطان تسخیر شده ساخت که این فیلم نامزد ۱۰ جایزه اسکار شد. پس از موفقیت فیلم «جن‌گیر» او تا اوایل قرن بیست‌ویکم به کارگردانی فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی ادامه داد اما دیگر نتوانست موفقیت گذشته خود را تکرار کند.

آخرین فیلم بلند ساخته «ویلیام فریدکین» مستندی با نام «شیطان و پدر آمورث» بود که در سال ۲۰۱۷ ساخته شد. این فیلم به مقایسه لحظات فیلم معروف «جن‌گیر» با جن‌گیری واقعی می‌پردازد.

از دیگر آثار او می‌توان به «برای زندگی و مرگ در لس‌آنجلس»، «جادوگر»، «گشت‌زنی»،‌ نسخه تلویزیونی «۱۲ مرد خشمگین» و «جوئی قاتل» اشاره کرد. جایزه شیر افتخاری جشنواره ونیز، جایزه فیپرشی جشنواره فیلم کن برای فیلم «باگ» و همچنین یوزپلنگ طلایی جشنواره «لوکارنو» به پاس یک عمر دستاورد سینمایی از جمله دیگر افتخارات این کارگردان کهنه‌کار محسوب می‌شود.

آنگوس کلود

آنگوس کلود هنرپیشه آمریکایی که بیشتر برای بازی در سریال «سرخوشی» شناخته می‌شود، در سن ۲۵ سالگی از دنیا رفت. او بیشتر برای بازی در نقش یک فروشنده مواد مخدر در سریال «سرخوشی» از شبکه HBO شناخته می‌شد.

این بازیگر با بازی در نقش شخصیتی به نام «فِز» در سریال نوجوانانه و برنده ِامی «سرخوشی»(Euphoria) به شهرت رسید. «کلود»‌ در دو فصل نخست این سریال یکی از شخصیت‌های اصلی بود. او همچنین بازی در فیلم‌های «شمال هالیوود»(۲۰۲۱) و «خط»(۲۰۲۳) را در کارنامه دارد.

آلن آرکین

«آلن آرکین»، ‌بازیگر آمریکایی برنده جایزه اسکار که کارنامه‌ای از نقش‌های کمدی و درام داشت در سن ۸۹ سالگی درگذشت. او متولد سال ۱۹۳۴ در محله بروکلین نیویورک بود و وقتی ۱۱ سال داشت، خانواده‌اش به شهر لس‌آنجلس نقل مکان کرد.

 آرکین در طول فعالیت حرفه‌ای خود چهار بار نامزد دریافت اسکار شد و این جایزه را در سال ۲۰۰۷ برای بازی در نقش پدربزرگی که با اعتیاد دست‌به‌گریبان بود، در فیلم کمدی «خانم سان‌شاین کوچک» به دست آورد.

او همچنین جایزه تونی، معتبرترین جایزه عرصه تئاتر آمریکا را هم یک بار کسب کرده بود.

یکی از نخستین نقش‌های اصلی که بازی کرد، در سال ۱۹۶۶ در فیلم کمدی «روس‌ها می‌آیند، روس‌ها می‌آیند» بود که اولین نامزدی اسکار را برایش رقم زد و در سال ۱۹۶۷ با بازی در نفش یک قاتل دچار روان‌پریشی در فیلم «تا تاریکی هوا صبر کن» در مقابل آدری هپبورن یکی از نقاط عطف کارنامه‌اش را رقم زد.

 آلن آرکین حتی بعد از ۸۰ سالگی هم در سینما و تلویزیون فعال بود و برای بازی در سریال «شیوه کامینسکی» در مقابل «مایکل داگلاس» نامزد دریافت جایزه امی شد.

او با بازی در فیلم «آرگو» برای چهارمین بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد. از دیگر فیلم‌های کارنامه هنری آرکین می‌توان به «راه‌حل هفت درصدی»، «گلن‌گری گلن راس»، «ادوارد دست‌قیچی» و «باهوش باش» اشاره کرد.

آندره بروگر

آندره بروگر بازیگر برنده دو جایزه امی که در مجموعه‌های تلویزیونی همچون «بروکلین نه-نه» و «قتل: زندگی در خیابان»‌ حضور داشت، پس از تحمل یک دوره بیماری در سن ۶۱ سالگی درگذشت. او بیش‌تر برای بازی در نقش «کاپیتان ریموند هالت»‌ در سریال «بروکلین نه – نه»‌ شناخته می‌شود که از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۱ روی آنتن رفت.

او در سال ۱۹۹۸ برای ایفای نقش کارآگاهی به نام «فرانک پمبلتون»‌ در سریال «قتل: زندگی در خیابان»‌ برنده جایزه «امی» بهترین بازیگر مرد نقش اول شد و همچنین یک جایزه امی دیگر را در سال ۲۰۰۶ برای بازی در نقش یک مجرم حرفه‌ای در «سارق» کسب کرد.

او نخستین‌بار در فیلم «شکوه»‌ و در نقش یک سرباز در سینما ظاهر شد. این هنرپیشه همچنین در مجموعه تلویزیونی «هک» که از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ پخش شد در نقش یک کارآگاه مقابل دوربین رفت. او برای بازی در مجموعه سریال درام «مردان یک سن مشخص»‌ دو بار به عنوان نامزد در شاخه بهترین بازیگر مرد نقش مکمل جوایز «امی» معرفی شد.

بروگر در کنار مجموعه‌های تلویزیونی در فیلم‌های سینمایی همچون «شهر فرشتگان»، «فراوانی»، «پوزئیدون»،‌«آواز دونفره»، «مه»‌ و «ترس کهن» نقش آفرینی کرده است.

رایان اونیل

رایان اونیل بازیگر آمریکایی که ببشتر برای نقش آفرینی نامزد اسکار در فیلم «داستان عشق» شناخته می‌شد، در ۸۲ سالگی درگذشت. اونیل متولد ۲۰ آوریل ۱۹۴۱ در لس آنجلس از پدری نویسنده و فیلمنامه نویس به نام چارلز اونیل و مادری بازیگر به نام پاتریشیا کالاگان بود. او که در ابتدا یک بوکسور بود همراه با خانواده‌اش در کشورهای مختلفی چون بریتانیا، آلمان و مکزیک زندگی می کرد.

پس از کار به عنوان بدلکار، «اونیل» در نقش رادنی هرینگتون در سریال «پیتون پلیس» دهه ۱۹۶۰ شبکه ای بی سی بازی کرد و این آغاز حرفه او به عنوان بازیگر بود. پس از آن او در نقش یک دانشجوی حقوق دانشگاه هاروارد در فیلم «داستان عشق» در سال ۱۹۷۰ بازی کرد که یک نامزدی جایزه اسکار را برای او به ارمغان آورد.

او همچنین در نقش‌های مهم دیگری در فیلم کمدی درام «چه خبر دکتر؟» ساخته «پیتر بوگدانوویچ» در سال ۱۹۷۲ در کنار «باربارا استرایسند» و فیلم «ماه کاغذی» در سال ۱۹۷۳ و درام تاریخی «استنلی کوبریک» در سال ۱۹۷۵ با عنوان «بری لیندون» ظاهر شد. اونیل در فیلم «ماه کاغذی» در کنار دخترش «تیتوم اونیل» نیز بازی کرد، فیلمی که یک جایزه اسکار برای دخترش در سن ۱۰ سالگی به ارمغان آورد.

نورمن لیر

نورمن لیر نویسنده، تهیه‌کننده و سازنده سریال‌های کمدی و بسیار محبوب اوایل دهه ۱۹۷۰ مانند «همه در خانواده» و «سنفورد و پسر»، در ۱۰۱ سالگی از دنیا رفت. او که پیش از کار در تلویزیون به عنوان یک نویسنده برتر کمدی تثبیت شده بود، سال ۱۹۶۸ برای فیلمنامه «طلاق به سبک آمریکایی» نامزد اسکار شد و پس از آن یک کمدی بر مبنای یک نمایش محبوب بریتانیایی درباره یک کارگر محافظه‌کار و آشکارا متعصب ساخت که با عنوان «همه در خانواده» به یک موفقیت فوری بدل شد.

چنین شد که «همه در خانواده» و «سنفورد» که درباره یک خانواده سیاه‌پوست لس‌آنجلسی بود، به سریال‌های رتبه اول و دوم کشور بدل شدند. پس از آن ۶ سریال جانبی از «همه در خانواده» ساخته شد و این سریال ۴ جایزه امی در سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ و جایزه پیبادی سال ۱۹۷۷ را برای لیر به ارمغان آورد تا برای ارایه کمدی با وجدان اجتماعی از وی تجلیل شود. وی دومین جایزه خود را سال ۲۰۱۶ به خاطر دستاوردهای شغلی دریافت کرد.

برخی از دیگر ساخته‌های لیر شامل «یک روز در یک زمان» سریالی که از ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۴ روی آنتن بود و «سکته‌های متفاوت» که از ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۶ روی آنتن رفت. 

وی در سینما هم فعال بود و فیلمنامه‌های «بیا شاخ خودت را بزن» (۱۹۶۳)، «شبی که به مینسکی حمله کردند» (۱۹۶۸) و «دزدی که به شام آمد» (۱۹۷۱) از جمله فیلمنامه‌هایی بود که لیر برای پرده سینما نوشت.

متیو پری

جسد بی‌جان متیو پری، بازیگر سریال معروف فرندز (دوستان) در حالی در خانه‌اش پیدا شد که او هنگام مرگ ۵۴ سال داشت. این بازیگر آمریکایی بیشتر برای بازی در نقش «چندلر بینگ» در سریال کمدی دهه ۱۹۹۰ «فرندز» شناخته می‌شد.

پری که در سال ۱۹۶۹ در ماساچوست به دنبال آمده بود در شهر اوتاوا در کانادا بزرگ شد و در نوجوانی به لس‌آنجلس نقل مکان کرد. او از ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۸ در نقش شخصیتی به نام «چاز راسل» در سریال «بویز» ظاهر شد و در نمایش‌هایی از جمله «گروئینگ پینز» هم بازی کرد. اما او با «فرندز» یک ستاره بین المللی شد؛ سریالی که فراز و نشیب زندگی شش جوان نیویورکی در یافتن عشق، کار و دوست را به تصویر می‌کشید.

این سریال کمدی همچنین با بازیگری «جنیفر انیستون»، «کورتنی کاکس»، «دیوید شوییمر»، «مت لابلانک» و «لیسا کودرو» یکی از موفق‌ترین نمایش‌های تاریخ تلویزیون شد. «متیو پری» در چندین فیلم سینمایی از جمله «فولز راش این» (احمق‌ها بشتابید)، «آلموست هیروز» (تقریبا قهرمان) و «هول ناین یاردز» (همه نه یارد) ظاهر شده بود.

بررسی پزشکی قانونی لس‌آنجلس نشان می‌دهد این بازیگر آمریکایی، به دلیل تاثیر شدید ماده روان‌گردان کتامین فوت کرده است.

ریچارد راوندتری

ریچارد راوندتری، بازیگر مجموعه فیلم‌های «شفت» که از او به عنوان نخستین قهرمان اکشن سیاه پوستیاد می‌شود در ۸۱ سالگی درگذشت. فیلم «شفت» سال ۱۹۷۱ به کارگردانی جردن پارکس با اقتباس از رمانی نوشته ارنست تایدیمن ساخته شد.

او پیش از این تنها در یک فیلم ظاهر شده بود اما با بازی در فیلم «شفت» به یکی از بازیگران مطرح و محبوب تاریخ سینما تبدیل شد. او با بازی در این فیلم تاریخ سینما را تغییر داد و میراث بزرگی برای فیلم های آینده خلق کرد.

این بازیگر در چهار دنباله دیگر فیلم «شفت» در سال‌های ۱۹۷۲ ، ۱۹۷۳ ، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۹ هم بازی کرد. بر مبنای این فیلم سریالی هم در سال ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ ساخته شد که «راوندتری» بازیگر آن هم بود. راوندتری برای بازی در فیلم «شفت» نامزد گلدن گلوب شد.

برت یانگ

برت یانگ که نقش پائولی را در ۶ فیلم «راکی» در کنار سیلوستر استالونه بازی کرد و برای بازی در فیلم اصلی در سال ۱۹۷۶ نامزدی اسکار را برای بازیگر نقش مکمل مرد دریافت کرده بود، در ۸۳ سالگی از دنیا رفت.

فیلم «همه تیله‌ها» رابرت آلدریچ در سال ۱۹۸۱ در کنار پیتر فالک و «روزی روزگاری در آمریکا» سرجیو لئونه در سال ۱۹۸۴ هم از نقش‌آفرینی‌های وی است که منتقدان را به تمجید واداشت. او در سال ۱۹۹۹ در کمدی رمانتیک «چشم آبی میکی» همبازی هیو گرانت بود.

یانگ در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی متعددی هم ظاهر شد که «قصه‌هایی از سردابه»، «کلمبو»، «محدودیت‌های بیرونی» و «عروسک روسی» از جمله آن‌ها بودند.

اولین نقش تاثیرگذار وی در فیلم «محله چینی‌ها» ساخته رومن پولانسکی در نقش کرلی بود. وی در اکشن مهیج ساخته سام پکین‌پا با نام «نخبگان قاتل» (۱۹۷۵) هم در کنار دنیرو بازی کرده بود.

گلندا جکسون

«گلندا جکسون» بازیگر برنده دو جایزه اسکار و سیاستمدار پیشین بریتانیایی بود که امسال در ۸۷ سالگی درگذشت. این بازیگر بریتانیایی اخیرا در فیلم «فراری بزرگ» در کنار  مایکل کین نقش آفرینی کرده بود.

 گلندا جکسون برنده دو جایزه اسکار بود و از دهه ۹۰ میلادی وارد عرصه سیاست شد. او عضو حزب کارگر و از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۵ نماینده پارلمان بریتانیا بود. او یک بار در سال ۱۹۷۱ برای بازی در فیلم «زنان عاشق» و بار دوم در سال ۱۹۷۴ برای بازی در فیلم «لمس عزت» جایزه اسکار گرفت.

بازی درخشان او در فیلم «الیزابت گم شده است» برای او در سال ۲۰۲۰ یک جایزه بفتا به ارمغان آورد. جکسون در ۵۶ سالگی اعلام کرد که بازیگری را رها می‌کند تا به عنوان نامزد حزب کارگر وارد پارلمان بریتانیا شود.

تریت ویلیامز

تریت ویلیامز که بیشتر به خاطر بازی در فیلم «مو» ساخته «میلوش فورمن» در سال ۱۹۷۹ شناخته شد، بر اثر یک سانحه رانندگی با موتورسیکلت درگذشت.

این بازیگر آمریکایی تقریباً ۵۰ سال فعالیت حرفه‌ای شامل بازی در نقش‌های اصلی در سریال تلویزیونی «اِوروود» و فیلم سینمایی «مو» را داشت؛ نخستین بار در سال ۱۹۷۵ به عنوان افسر پلیس در فیلم «قهرمان مرگبار» ظاهر شد و در بیش از ۱۲۰ نقش تلویزیونی و سینمایی از جمله فیلم‌های «عقاب فرود آمد»، «شاهزاده شهر» و «روزی روزگاری در آمریکا» ظاهر شد. او برای بازی در نقش جورج برگر رهبر هیپی‌ها در نسخه سینمایی موزیکال موفق «مو» در سال ۱۹۷۹ نامزد جایزه گلدن گلوب شد.

او همچنین در ده‌ها سریال تلویزیونی ظاهر شد اما شاید بیشتر به خاطر نقش اصلی‌اش در سریال «اِوروود» از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ در نقش دکتر اندرو براون، شناخته می‌شد.

تریت ویلیامز همچنین حضوری مکرر در نقش لنی راس در سریال «نجیب‌زادگان» داشت و حضور او روی صحنه تئاتر برادوی نیز شامل  نمایش‌هایی از جمله «گریس» و «دزدان دریایی پنزانس» بود.

لنس ردیک

لنس ردیک که برای بازی در فیلم‌های «جان ویک» و همچنین سریال‌هایی چون «شنود» و «فرینج» شناخته می‌شد نیز در ۶۰ سالگی از دنیا رفت.

شناخته شده‌ترین نقش «ردیک» ایفای نقش ستوان پلیس بالتیمور «سدریک دنیلز» در سریال جنایی «شنود» محصول شبکه HBO بود.

دیگر نقش‌های تلویزیونی این بازیگر شامل سریال‌های «بوش»، «گم‌شده»، «اوز» و نقش اصلی در درام علمی تخیلی «فرینج» نبود. او قبل از مرگ نقش زئوس را برای اقتباس تلویزیونی جدید «پرسی جکسون» ایفا کرده بود. 

لنس ردیک در سینما نیز در فیلم‌های «سقوط کاخ سفید»، «عشق سیلوی»، «برادر به برادر» و همچنین مجموعه فیلم‌های پرفروش «جان ویک» ظاهر شده بود. علاوه بر قسمت چهارم فیلم «جان ویک»، نقشی را برای فیلم «بالرین» با حضور «آنا د آرماس» نیز ایفا کرده و در نسخه جدید فیلم «مردان سفید نمی‌توانند بپرند» هم حضور داشته است.

تام سایزمور

«تام سایزمور» بازیگر آمریکایی پس از ابتلا به عارضه آنوریسم مغزی درگذشت. این هنرپیشه آمریکایی که بیشتر برای بازی در فیلم «نجات سرباز رایان»‌ شناخته می‌شد در سن ۶۱ سالگی از دنیا رفت.

سایزمور در فیلم‌هایی از جمله «نجات سرباز رایان» از استیون اسپیلبرگ، «مخمصه» ساخته مایکل مان و «سقوط شاهین سیاه» به کارگردانی ریدلی اسکات بازی کرده است.

این بازیگر در یکی از اولین حضورهای مهم خود در سینما در فیلم «متولد چهارم جولای» ساخته الیور استون در سال ۱۹۸۹ ظاهر شد و بعدها در فیلم «نقطه شکست» به کارگردانی کاترین بیگلو در سال ۱۹۹۱ و «قاتلان بالافطره» (۱۹۹۴) دیگر ساخته الیور استون ظاهر شد.

«دشمن کشور»، «زندان»، «احیای مردگان»، «جاده سرخ»، «قبل از اینکه بخوابم»، «شیطان در لباس آبی»، «مغز استخوان مبارزه کن»، «جاده زی‌زیکس»، «سیاره سرخ»، «دشنه» و «سمی» از جمله دیگر فیلم‌های تام سایزمور محسوب می‌شوند.

ریچارد بلزر

ریچارد بلزر کمدین و بازیگر آمریکایی که بیشتر برای بازی در نقش کارآگاه جان مانچ در سریال‌های «نظم و قانون» و «قتل: زندگی در خیابان» شناخته می‌شد، در سن ۷۸ سالگی درگذشت.

بلزر بیش از دو دهه و در ۱۰ سریال در نقش یک کارآگاه جنایی به نام جان مانچ بازی کرد که مستعد نظریه‌های توطئه بود. او نخستین بار در سال ۱۹۹۳ در یکی از قسمت های سریال « قتل» و آخرین بار هم در سال ۲۰۱۶ در سریال «نظم و قانون: واحد قربانیان ویژه» در این نقش ظاهر شد.

کارآگاه مانچ به یکی از طولانی‌ترین شخصیت‌های تلویزیون ایالات متحده تبدیل می‌شود که بیش از ۲۰ سال با عینک آفتابی در صفحه نمایش کوچک حضور داشت.

ریچارد بلزر در سال ۲۰۰۸ با همکاری «مایکل یان بلک» رمانی با عنوان «من یک پلیس نیستم!» را منتشر کرد! او همچنین به نوشتن چندین کتاب در مورد تئوری‌های توطئه درباره موضوعاتی چون ترور جان اف کندی و ناپدید شدن پرواز ۳۷۰ خطوط هوایی مالزی کمک کرد.

راکل ولش

راکل ولش بازیگر آمریکایی که در دهه شصت و هفتاد با فیلم «سفر روایی» و فیلم‌های دیگر به یکی از نمادهای بزرگ گیشه و فرهنگ پاپ تبدیل شد، در سن ۸۲ سالگی از دنیا رفت.  ابن بازیگر افسانه‌ای سینما، تئاتر و تلویزیون، در دوران حرفه‌ای خود طی بالغ بر ۵۰ سال، در بیش از ۳۰ فیلم و ۵۰ سریال تلویزیونی حضور یافت. 

ولش کار خود را به عنوان مجری برنامه پیش بینی آب و هوا در یک ایستگاه تلویزیونی محلی در کالیفرنیا شروع کرد و سپس نقش‌های کوچکی را در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی از جمله «راوست اباوت» با بازی «الویس پریسلی» بر عهده گرفت. 

موفقیت او در سینما در اواسط دهه شصت میلادی و با فیلم های سینمایی چون «سفر رویایی» و «یک میلیون سال قبل از میلاد» به دست آمد و او در سال ۱۹۷۵ جایزه گلدن گلوب خود را به عنوان بهترین بازیگر زن کمدی یا موزیکال برای بازی در فیلم «سه تفنگدار» دریافت کرد.

در دهه نود میلادی، او در نقش خودش در فیلم «اسلحه برهنه: نتیجه نهایی» ظاهر شد و در دهه‌های بعد در سال ۲۰۰۱ در کمدی رمانتیک «قانونا بلوند» و در ادامه در فیلم کمدی «چگونه یک عاشق لاتین باشید» ساخته «یوجینو دربز»  مقابل دوربین رفت که آخرین فیلم او نیز بود. 

جینا لولوبریجیدا

جینا لولوبریجیدا هنرپیشه ایتالیایی سرشناس یود در سن ۹۵ سالگی درگذشت. او از ستارگان سینمای جهان در قرن بیستم که در کنار «سوفیا لورن» و «کلودیا کاردیناله» محسوب می‌شد.

شهرت جهانی لولوبریجیدا با فیلم «فان‌فان لاتولیپ و نیز «مهرویان شب» که هردو در سال ۱۹۵۲ اکران شدند، آغاز شد و ایفای نقش در فیلم  «گوژپشت نوتردام» (۱۹۵۶) او را به شهرت بیشتری رساند.

او برای بازی در فیلمی با عنوان «زیباترین زن جهان» با این لقب نیز شناخته می‌شد.

«بریجیدا» در سال ۱۹۶۱ به عنوان ستاره محبوب جهان برنده جایزه گلدن گلوب شد اما دهه ۷۰ میلای برای مدتی از سینما کناره گرفت و به عکاسی روی آورد. او با پرتره‌هایی که از شخصیت‌های مشهور فرهنگی و سیاسی و همکاران سینمایی‌اش گرفت بسیار موفق شد. بریجیدا در دهه ۸۰ میلادی دوباره به سینما بازگشت و در سال ۱۹۸۶ رییس هیات داوران جشنواره برلین شد.

ملیندا دیلون

ملیندا دیلون بازیگر فیلم‌هایی چون فیلم کلاسیک علمی-تخیلی استیون اسپیلبرگ «برخورد نزدیک از نوع سوم» و درام روزنامه‌نگاری «غیبت مالیس» یا «بدون سوء‌نیت» با بازی پل نیومن و نیز «داستان کریسمس» بود که ۸۲ سالگی درگذشت.

دیلون از سابقه پنج دهه بازیگری در هالیوود برخوردار بود و بازیگر فیلم‌های متعددی از جمله «هری و خانواده هندرسون»، «مشت»، «غیبت مالیس»، «شاهزاده جز و مد»، «به وونگ فو، برای همه چیز متشکرم! جولی نیومر»، «جفرسون‌ها» و … بود.

وی کارش را ابتدا به عنوان بازیگر صحنه نمایش آغاز کرد و برای بازی در نمایش اصلی «چه کسی از ویرجینیا وولف می‌ترسد؟» در سال ۱۹۶۲ در حالی که تنها ۲۳ سال داشت نامزدی جایزه تونی را کسب کرد. ۱۴ سال بعد وی در دو نقش متفاوت در فیلم زندگی‌نامه‌ای وودی گاتری «جهش به سوی افتخار» نامزدی گلدن گلوب را کسب کرد.

وقتی اسپیلبرگ برای فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» فراخوان دارد دیلون برای این نقش انتخاب شد و برای بازی در نقش مادری که پسرش توسط بیگانگان ربوده می‌شود نامزدی اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل را به دست آورد. او چهار سال بعد در سال ۱۹۸۱ برای فیلم «غیبت مالیس» دومین نامزدی بازیگر نقش مکمل اسکار را دریافت کرد.

این بازیگر آخرین بار در درام خانوادگی کانادایی «هارتلند» بازی کرد و از سال ۲۰۰۷ از بازیگری دست کشید و به همین دلیل بار دیگر در نقش خودش در ادامه «داستان کریسمس» ظاهر نشد و جولی هاگرتی این نقش را تکرار کرد.

مایک نوسبوم

مایک نوسبوم بازیگر آمریکایی که طی سالیان همکاری‌های زیادی با دیوید ممت از جمله در نمایش «گلن بری گلن راس» در تئاتر برادوی داشت، در سن ۹۹ سالگی درگذشت.

او بیش از نیم قرن در صحنه‌های تئاتر شیکاگو بازی می‌کرد و در سال ۲۰۱۹ جایزه یک عمر دستاورد را از لیگ تئاتر شیکاگو دریافت کرد.

او در سینما در فیلم‌هایی چون «جذابیت مهلک» (۱۹۸۷)، «در میدان رویاها» (۱۹۸۹) و در«مردان سیاه پوش» (۱۹۹۷) بازی کرد.

مایک نوسبوم و دیوید ممت، نمایشنامه‌نویس و کارگردان آمریکایی، نخستین بار در اواخر دهه ۱۹۶۰ ملاقات کردند و برنده آینده جایزه پولیتزر او را در نقش معلم در سال ۱۹۷۵ در نمایش سه نفره «بوفالوی آمریکایی» در تئاتر گودمن در شیکاگو انتخاب کرد. او همچنین در نمایش «نسبیت» از دیوید ممت نیز نقش آلبرت انیشتین را بازی کرد.

نوسبوم اولین بار به عنوان کارگردان کمدی موزیکال در سال ۱۹۸۲ به برادوی راه یافت که تنها پنج اجرا طول کشید. او چهار سال بعد با بازی در نمایش «خانه برگ‌های آبی» ساخته جان گوار به عرصه نمایش بازگشت.

«هری و تونتو» (۱۹۷۴)، «از دست دادن آیزایا» (۱۹۹۵) و «سرقت بزرگ سرقت کوچک» (۱۹۹۵) از جمله دیگر نقش‌افرینی‌های این بازیگر آمریکایی در عرصه سینما هستند.

رسانه سینمای خانگی- پنجگانه سوره در پویانمایی تـهـــــــــران

سازمان سینمایی سوره با ۵ اثر در بخش‌های مختلف سیزدهمین جشنواره پویانمایی تهران حضور خواهد داشت.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط‌عمومی سازمان سینمایی سوره، انیمیشن سینمایی «لوپتو» محصول مرکز انیمیشن سوره به کارگردانی عباس عسکری و تهیه‌کنندگی محمدحسین صادقی در بخش فیلم بلند و انیمیشن کوتاه «پیش از بهشت» تولید باشگاه فیلم سوره با موضوع مظلومیت کودکان فلسطین به کارگردانی احمد حیدریان و تهیه‌کنندگی محدثه پیرهادی به بخش آثار دینی و ارزش‌های انقلابی مسابقه ملی سیزدهمین جشنواره پویانمایی تهران راه پیدا کردند.

همچنین انیمیشن «چل پله زیر زمین» به کارگردانی و تهیه کنندگی علیرضا طاهری، انیمیشن «ابرقهرمانان» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی عباس جلالی‌یکتا و انیمیشن «با بابام» به کارگردانی زینب بدری و تهیه‌کنندگی فرزانه فخریان از محصولات مرکز انیمیشن سوره نیز در بخش آثار سریالی مسابقه ملی سیزدهمین جشنواره ملی تهران حضور خواهند داشت.

سیزدهمین دوره جشنواره پویانمایی تهران ۲ سال یکبار و هم‌چون دوره‌های گذشته در چهار بخش مسابقه، خارج از مسابقه، نمایش ویژه و چشم‌انداز از ۱۳ تا ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ به دبیری محمدرضا کریمی صارمی در مرکز آفرینش‌های فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار خواهد شد.

رسانه سینمای خانگی- سر بی‌کلاه ایران از اسکار ۲۰۲۴

با اعلام فهرست نامزدهای اولیه چند بخش اسکار ۲۰۲۴، فیلم «نگهبان شب» که نماینده سینمای ایران در این رقابت بود، نتوانست نظر داوران آکادمی را به خود جلب کند.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، آکادمی علوم ‌و هنرهای سینمایی، فهرست اولیه نامزدهای چند شاخه از جمله بهترین فیلم بلند بین‌المللی، مستند بلند و انیمیشن کوتاه را اعلام کرد.

در بخش بهترین فیلم بلند بین‌المللی، ۱۵ فیلم آمریکاتسی از ارمنستان، راهب و اسلحه از بوتان، سرزمین‌ موعود از دانمارک، برگ‌های افتاده از فنلاند، طعم چیزها از فرانسه، اتاق معلمان از آلمان، سرزمین خدا از ایسلند، من کاپیتان از ایتالیا، روزهای کامل از ژاپن، توتم از مکزیک، مادر همه دروغ‌ها از مراکش، انجمن برف از اسپانیا، چهار دختر از تونس، ۲۰ روز در ماریوپل از اوکراین و منطقه مورد علاقه از انگلستان موفق شدند تا خود را در بین نامزدهای اولیه قرار دهند.

با این انتخاب‌ها، نگهبان شب رضا میرکریمی که‌ نماینده سینمای ایران در این شاخه بود، نتوانست خود را در گردونه رقابت حفظ کند.

در شاخه مستند بلند نیز سمفونی آمریکایی، آپولونیا، آپولونیا، ورای آرمان شهر، بابی واین: رییس جمهور مردم، ارواح بی‌طاقت، شهر سیاه و افسانه کابوی نیمه شب، خاطره ابدی، چهار دختر، رفتن به مریخ: برنامه نیکی جیووانی، در پنجره عقبی، مهر خورده از ابتدا، همچنان: فیلمی از مایکل جی فاکس، صدای آرام کم، ۳۲ صدا، کشتن ببر و ۲۰ روز در ماریوپل به عنوان نامزدهای اولیه انتخاب شدند.

یونیفورم ما ساخته یگانه مقدم محصول ایران که در بخش انیمیشن کوتاه حضور داشت، موفق شد تا به فهرست اولیه جایزه این بخش راه پیدا کند.

رای‌گیری نهایی برای انتخاب نامزدهای نهایی، از ۱۱ تا ۱۶ ژانویه ۲۰۲۴ انجام می‌شود و نامزدهای رسمی اسکار در تمامی شاخه‌ها، روز ۲۳ ژانویه ۲۰۲۴ اعلام می‌شوند.

رای‌گیری نهایی برای انتخاب برندگان، از ۲۲ تا ۲۷ فوریه ۲۰۲۴ صورت می‌پذیرد و مراسم اعطای جوایز، ۱۰ مارس (۲۰ اسفند) برگزار خواهد شد.

خروج از نسخه موبایل