مدیر بخش بینالملل نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» از ارسال ۳۰۰ فیلم بلند، کوتاه و مستند توسط فیلمسازان خارجی به این رویداد خبر داد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا»، فاطمه جواهرساز مدیر بخش بینالملل نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» درباره تعداد آثار رسیده به دبیرخانه رویداد در این بخش بیان کرد: بخش بینالملل جشنواره «حوا» از مدتی قبل کار خود را شروع کرد و با کشورهای مختلف نامهنگاری برای دریافت آثار صورت گرفت.
مدیر بخش بینالملل جشنواره فیلم «حوا» افزود: خوشبختانه علیرغم زمان محدودی که وجود داشته، تاکنون حدود ۳۰۰ اثر در بخشهای فیلم بلند سینمایی، مستند و فیلم کوتاه از کشورهای مختلف دریافت شده است و این آثار در مرحله بازبینی قرار دارند.
وی با بیان اینکه مهلت دریافت آثار در بخش بینالملل جشنواره تا نهم تیر ادامه دارد، درباره داوران این بخش توضیح داد: برای انتخاب اعضای گروه داوری نیز رایزنیهایی در حال انجام است که طی روزهای آینده اسامی آنها اعلام خواهد شد.
جواهرساز درباره مهمانان خارجی جشنواره گفت: از بانوان فیلمساز غیرایرانی، روسای جشنوارههای خارجی و برخی از فیلمسازانی که پیش از این آثاری را با موضوع خانواده، نقش مادری و زنان تولید کردهاند، دعوت کردهایم که امیدواریم بتوانیم میزبان خوبی برایشان باشیم و بخش بینالملل جشنواره فیلم حوا را به بهترین شکل برگزار کنیم.
نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا به همت بنیاد بینالمللی گوهرشاد و به دبیری مهدیه سادات محور در مرحله دریافت آثار قرار دارد. این رویداد که با محوریت موضوع زنان و خانواده برگزار میشود، ۱۶ تا ۲۳ تیر ۱۴۰۲ میزبان علاقهمندان به سینما خواهد بود.
بنیاد سینمایی فارابی با همکاری ماهنامه فیلمنگار، اقدام به راهاندازی کلینیک فیلمنامه کرده است.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، بنیاد سینمایی فارابی در ادامه روند فعالیتهای تخصصی خود در حوزه هنر هفتم، با همکاری ماهنامه فیلمنگار، اقدام به راهاندازی کلینیک فیلمنامه کرده است.
راهاندازی کلینیک فیلمنامه، در راستای ارائه تسهیلات مشاورهای و فکری به فیلمنامهنویسان، انجام شده است که جزئیات آن بهطور کامل تبیین و در صفحات مجازی مجله فیلمنگار برای عموم علاقهمندان بارگذاری شده است.
هدف کلی از ایجاد کلینیک فیلمنامه، ارائه مشاوره در حوزههای سریال، فیلم کوتاه، انیمیشن، فیلم بلند سینمایی و همچنین طرح فیلمنامه به نویسندگان و فعالان این حوزه است، مشاورهای که میتواند در یک یا چند جلسه صورت بگیرد.
همچنین بعد از حداقل سه بازنویسی فیلمنامه، طبق نظر مشاوران، فیلمنامه حائز امکانات و امتیازات کیفی لازم، به شورای تولید بنیاد سینمایی فارابی ارجاع داده میشود تا در صورت صلاحدید مدیران، مطابق تعرفههای مصوب، امتیاز آن فیلمنامه از نویسنده خریداری شود.
نشست صمیمی رئیس سازمان سینمایی کشور با هنرمندان و سینماگران استان سمنان برگزار شد.
به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی سازمان سینمایی، نشست صمیمی هنرمندان و سینماگران استان سمنان با حضور رئیس سازمان سینمایی کشور، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سمنان امروز ۳۱ خرداد ماه در این استان برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور گفت: سمنان، بیستمین سفر استانی مدیران سینمایی به منظور بررسی و پیگیری مشکلات سینمایی است در حالی که پیش از دولت سیزدهم، مأموریتهای سازمان در این سطح تعریف نشده، سفرهای استانی و حضور میدانی مسئولان سینمایی در استانها با رویکرد عدالت محوری بوده است، مضافاً اینکه این موضوع یکی از دغدغههای شخصی من محسوب میشود. توجه به استانها در حوزه زیرساخت، آموزش و توسعه منابع انسانی یک شعار نیست و قطعاً اتفاقات مهمی در حال شکلگیری است.
خزاعی با اشاره به فقدان سینما در بیش از ۲۰۰ شهر دارای جمعیت ۵۰ هزار عنوان کرد: متأسفانه ظاهراً، سینما خیلی در اولویت برنامههای توسعه کشور نبوده است در حالی که سینما و سالن نمایش، توسعه فرهنگی و شاخصه توسعه محسوب میشود. در حال حاضر مطالبهای جدی در تهران و شهرستان برای ساخت سینما اتفاق افتاده است.
به گفته وی، از آغاز دولت سیزدهم ۲۰۰ سالن سینما به بهره برداری رسیده و تا سهماهه آینده (تا پایان شهریورماه) ۵۰ سالن دیگر نیز به بهرهبرداری خواهد رسید و با خود عهد کردهام تا پایان دوره چهار ساله دولت (۱۴۰۴) این تعداد را به ۱۰۰۰ سالن رسانده و به وعدههایمان جامه عمل خواهیم پوشاند.
رئیس سازمان سینمایی درباره تجهیز سالنهای سینما اظهار کرد: در زمینه تجهیز نیز شعار نمیدهیم و در اولین مصوبه شورای سینما ۱۸۰ میلیارد برای تجهیز مراکز سینمای جوان قطعی شده و زیرساخت این بودجه در حال فراهم شدن است و اطمینان میدهم تا پایان سال به این بخش اختصاص یابد.
وی با بیان اینکه تعبیر برخی هنرمندان نسبت به وجود سدی بر سر راه سینماگران شهرستانی و کوچ اجباری آنها به تهران، درست است، تاکید کرد: در سازمان سینمایی درصدد برنامهریزی برای ایجاد برخی مزیتها و ساختارها در استانها هستیم و در این زمینه در نظر داریم ایجاد بستر معرفی تهیهکنندههای استانی از ظرفیتهای استانی بیشتر استفاده کنیم و با بهرهمندی از عوامل استانی و بومی حتی در مراحل پخش و اکران، کادرسازی و تغییر ساختار در عرصه سینمای استانی را اجرایی کنیم. در طرح باشگاه فیلم اولیها ضریب و سهمیه اصلی متعلق به استان است. همچنین در حوزه بازیگری نیز سامانهای در بنیاد سینمایی فارابی در حال آمادهسازی است.
خزاعی آموزش رایگان فیلمسازی در تعدادی از استانها، برنامهریزی برای حضور گستردهتر سینماگران استانی در جشنوارههای ملی و بینالمللی کشور را از دیگر مشوقهای حمایتی در این حوزه عنوان کرد و گفت: سینما در دنیا در حال تحول و پوستاندازی است. با ورود متاورس و هوش مصنوعی، انقلابی در حوزه سینما و تکنولوژی تصویر در حال وقوع است که در این صورت فیلمسازی و جنس آن در آینده نزدیک عوض خواهد شد. سینما در آینده با بهرهگیری از فناوریهای نوین و ظرفیت هوش مصنوعی وارد دنیای جدیدی میشود، باید سینمای کشور را برای مواجهه با پدیدههای نوین آماده کنید، در حال حاضر جریان سوم سینما باید خود را برای انقلابی جدید در حوزه سینما آماده کند.
وی در این نشست از راهاندازی سرور ملی سینما خبر داد و تصریح کرد: به همت سینماشهر و با کمک شرکتهای دانش بنیان و تکنسینهای داخلی، سرور ملی در حال آماده شدن است که روند ایجاد و راهاندازی آن بیش از یکسال طول کشیده است و منجر به حذف هارد و پخش با تکنولوژی فیبر نوری خواهد شد.
خزاعی اظهار کرد: با توجه به افزایش ناگهانی قیمتها و فقدان بازار رقابت در عرضه سرور سینمایی، سازمان سینمایینسبت به ورود چندین سرور با کیفیت بالاتر و قیمتهای به صرفهتر بهمنظور حمایت از سینماداران شریف را در دستور کار قرار داده است. و در این زمینه شرکتهای دانش بنیان و تکنیسینهای داخلی با کمک سینماشهر به دستاوردهای رسیدند که اخبار آن به زودی اعلام خواهد شد.
رئیس سازمان سینمایی ادامه داد: سازمان تبلیغات و بازرگانی سینمایی به منظور تأمین هزینه در راستای حمایتهای مالی و تبلیغات برای سینماهای کشور در حال حاضر در دستور کار سازمان سینمایی است چرا که این ظرفیت با جذب تبلیغات و تأمین مالی و منابع کاربردی میتواند حامی خوبی برای سالن داران سینمایی در سطح کشور بویژه، استانها باشد.
وی پیگیری برای راهاندازی بنیاد ملی انیمیشن را از برنامههای مهم سازمان سینمایی عنوان کرد که به زودی محقق خواهد شد.
خزاعی افزود: انیمیشن صنعتی پول ساز، جذاب و موقر در توسعه فرهنگ و دیپلماسی ارتباطی است و توجه به این صنعت از اولویتهای سازمان سینمایی است که منافع ملی و بینالمللی زیادی را در پی خواهد داشت. ایجاد پاتوقهای فیلمکوتاه در استانها، فضای جدیدی را در سینما ایجاد خواهد کرد.
رئیس سازمان سینمایی کشور احیای شورای سینمای استانها را از جمله اقدامات در جهت شناسایی و حمایت منافع سینما در استانها دانست. فیلمسازی متکی صرف بر امکانات نیست بسیاری از فیلمهای مطرح در جهان بدون امکانات ساخته شدهاند. مشکل امروز سینما، در نوع تفکر و نگاه است و این مسئلهای که سینمایما را رنجمی دهد، نبود معنویت است.
در ادامه این نشست، فرشید فلاح مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سمنان، ساختار سینمایی در ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها را ضعیف دانست و گفت: این ساختار در سمنان به مراتب ضعیفتر است.
وی افزود: ساختار سینمایی در سمنان تنها با یک نیرو اداره میشود و این ساختار برای توسعه و ترویج سینما نیازمند حمایت و تقویت بیشتر است. سازمان سینمایی در سال ۱۴۰۱ تنها معاونت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود که حمایتهای آن به طور کامل اجرا شد و با این حمایتها برنامههای مختلفی در عرصه سینما در استان سمنان شکل گرفت.
فلاح به تشریح ظرفیتهای سینمایی و جغرافیایی استان سمنان پرداخت و گفت: این استان با دارا بودن ظرفیتهای طبیعی از جمله رود خانه، جنگل، کویر و … به راحتی میتواند در تولید فیلمهای سینمایی مورد استفاده قرار گیرد. این استان چهرههای بنام سینمایی را به ایران عرضه کرده و نشان از توانمندی استان سمنان در عرصه هنر سینما است.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سمنان به برگزاری کنگره سرداران و سه هزار شهید استان سمنان در سال ۱۴۰۳ نیز اشاره کرد و گفت: تولید ۱۰ فیلم کوتاه با موضوع دفاع مقدس و یک فیلم بلند سینمایی در این حوزه در برنامه قرار دارد که نیازمند حمایت از سوی معاونت سینمایی است.
در این سفر محمدرضا سوقندی مدیرکل حقوقی، مجلس و استانهای سازمان، یزدان عشیری مشاور رئیس سازمان و مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی، مهدی آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران و هاشم میرزاخانی مدیر عامل سینما شهر، رئیس سازمان سینمایی را همراهی کردند.
فیلم کوتاه «ناسوخ» برگرفته از کتاب «ناسوخ» نوشته محمد رسولی به زودی به کارگردانی اصغر عباسی، بهزودی مقابل دوربین قرار میگیرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانهای، فیلم کوتاه «ناسوخ» به نویسندگی مصطفی بیرانوند و اصغر عباسی و به تهیه کنندگی و کارگردانی اصغر عباسی، در مرحله پیش تولید قرار دارد و با اتمام این مرحله به زودی تولید خود را در تهران آغاز میکند.
اصغر عباسی تهیه کننده و کارگردان فیلم کوتاه «ناسوخ» که کارگردانی فیلم کوتاه موفق «رویای نیمه شب» را در ژانر تاریخی و فیلمنامه اقتباسی، در کارنامه خود دارد، بار دیگر به سراغ اقتباسی از یک کتاب تاریخی رفته است.
منبع اقتباس این فیلم کتاب ارزشمند «ناسوخ» نوشته محمد رسولی است که سیر تاریخ چندین هزار ساله ایران را در دل خود گنجانده است.
فیلمنامه این اثر که نسخهای کوتاه از یک فیلم بلند سینمایی است روایتی مدرن و سیال ذهن دارد.
اصغر عباسی، تاکنون بالغ بر ۲۰ فیلم کوتاه داستانی و مستند را تولید و کارگردانی کرده است و جایزه بهترین فیلم کوتاه جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه کانادا را برای فیلم کوتاه «ستین» در کارنامه خود دارد، فیلمنامه «ناسوخ» را در فضای رئالیسم جادویی روایت میکند و میکوشد وجود فضایی وهم آلود و رویا گونه فیلم را به گونهای به تصویر بکشد که مخاطب پا به پای شخصیت اصلی به قلمرو درونی قصه ورود کند.
قربان نجفی، سیامک ادیب و شیوا طاهری بازیگران فیلم کوتاه «ناسوخ»، محصولی از موسسه فرهنگی، حقوقی بزرگمهر حکیم هستند که هم اکنون مرحله پیش تولید را پشت سر میگذارد.
عوامل فیلم کوتاه «ناسوخ» عبارتند از:
نویسندگان: مصطفی بیرانوند، اصغر عباسی، تهیه کننده و کارگردان: اصغر عباسی، جانشین تهیه و مشاور کارگردان: محسن محمدحسنی، مدیر فیلمبرداری: مهرداد افراسیابی، طراح صحنه: حمیدرضا عامری، طراح لباس: مریم ناصری، طراح چهره پردازی: علی بهرامی فر، مدیر صدابرداری: حامد صمدزاده، برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: محمدرضا نوری، منشی صحنه: آرزو قربانی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه: نیما و سینا موسوی، مدیر تولید: نیما مجتهدی، مدیر تدارکات و جانشین تولید: مجید طالبی، مشاور رسانهای: محمد کفیلی، مجری طرح: مآفیلم. محصولی از موسسه فرهنگی، حقوقی بزرگمهر حکیم.
جوایز بخش ملی و بینالملل نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» اعلام شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری جشنواره، نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» که با محوریت موضوع زنان و خانواده و به دبیری مهدیه سادات محور برگزار خواهد شد، در دو بخش ملی و بینالملل میزبان آثاری در قالبهای فیلم بلند سینمایی، فیلم کوتاه داستانی و فیلم مستند است.
این جشنواره در بخش ملی هشت جایزه اصلی خود را به شرح زیر به برگزیدگان خود اهدا خواهد کرد:
منتخبان این بخش علاوهبر دریافت لوحهای افتخار، تندیسهای جشنواره، مبالغ ۵۰۰ میلیون ریال برای بهترین فیلم جشنواره، ۴۰۰ میلیون ریال برای بهترین فیلم بلند سینمایی، ۴۰۰ میلیون ریال برای بهترین کارگردانی فیلم بلند سینمایی، ۳۰۰ میلیون ریال برای بهترین فیلمنامه فیلم بلند سینمایی، ۳۰۰ میلیون ریال برای بهترین فیلم مستند را دریافت خواهند کرد.
همچنین لوح افتخار، تندیس جشنواره و مبلغ ۲۰۰ میلیون ریال به بهترین پژوهش در فیلم مستند، لوح افتخار، تندیس جشنواره و مبلغ ۳۰۰ میلیون ریال به بهترین فیلم کوتاه داستانی نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» اهدا خواهد شد. لوح افتخار، تندیس جشنواره و مبلغ ۲۰۰ میلیون ریال برای بهترین فیلمنامه فیلم کوتاه داستانی نیز دیگر جایزه بخش ملی این رویداد بینالمللی سینمای ایران با محوریت زنان و خانواده است.
بخش بینالملل جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» در اولین دوره خود نیز تعداد چهار جایزه را به برگزیدگان این بخش بر اساس آرای هیات انتخاب و داوری اهدا خواهد کرد.
این جوایز شامل لوحهای افتخار، تندیسهای جشنواره و مبالغ ۱۰۰۰ دلار برای بهترین فیلم بخش بینالملل جشنواره، ۸۰۰ دلار برای بهترین فیلم بلند سینمایی، ۶۰۰ دلار برای بهترین فیلم مستند و ۶۰۰ دلار برای بهترین فیلم کوتاه داستانی میشود.
فراخوان و جزییات مربوط به نخستین جشنواره بینالمللی فیلم «حوا» در سایت این جشنواره به نشانی www.evefilmfestival.ir قرار دارد. این رویداد به همت بنیاد بینالمللی گوهرشاد و با همکاری نهادها و سازمانهای فرهنگی و هنری مختلف برگزار میشود.
انسیه شاهحسینی نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون – که به عنوان نخستین زن ایرانی در ساخت فیلم با موضوع جنگ ایران و عراق شناخته میشود – گفت: «شببهخیر فرمانده» قصه زندگی من بود.
به گزارش سینمای خانگی، انسیه شاهحسینی که به زودی تازهترین اثر سینمایی خود با نام دست ناپیدا را در استان خوزستان جلوی دوربین خواهد برد، در گفت وگو با ایرنا، اظهار داشت: در شببهخیر فرمانده(۱۳۸۴) لباس هنروری به تن کردم و جلوی دوربین رفتم. شاید کمتر کسی بفهمد که آن هنرور، خودم هستم.
لباس هنروری به تن کردم و جلوی دوربین رفتماو که با فیلم بلند غروب شد بیا(۱۳۸۳) نخستین بار کارگردانی را تجربه کرد، با بیان این که «در پشت صحنه بیشتر حس بازیگری به درد منِ کارگردان میخورد» گفت: برای کارم از جان مایه میگذارم. برای شببهخیر فرمانده در ماههای تیر و مرداد در بیابان علاوه بر کارگردانی در پشت صحنه با بازیگرانم کار میکردم که به خوبی در نقشهای خود ظاهر شوند و وقتی دیدم به هنرور نیاز دارم لباس هنروری پوشیدم و جلوی دوربین رفتم و سعی کردم خوب بازی کنم.
کارگردان شببهخیر فرمانده میگوید: وقتی احساس میکنم بچههای گروه کمی از شرایط ناراحت هستند و میخواهند به مرخصی بروند، به آنها میگویم مگر رزمندهها به مرخصی میرفتند که در چنین شرایطی بخواهیم کار را رها کنیم؟
شب بخیر فرمانده فیلمی به کارگردانی و نویسندگی انسیه شاهحسینی ساخته سال ۱۳۸۴ است. داستان فیلم از این قرار است که یک خبرنگار جنگی در هنگام عملیات از بقیه جدا افتاده، راه را گم میکند. عدم شناخت او از منطقه و وضعیت بد جوی، او را با مشکلات و شرایط خاصی رو به رو میکند که این خود آغاز ماجراست.
در این فیلم، لادن مستوفی، محمد مختاری، عصمت رضاپور، محمود قادسی، یوسف زقورزاده و علیرضا حقشناس ایفای نقش میکنند.
در فیلمبرداری همیشه برای من عشق همراه با لذت بوده است
این کارگردان که دفاع مقدس را مساله شخصی خود خوانده گفت: در فیلمبرداری همیشه برای من عشق همراه با لذت بوده و آنچه من را اذیت میکند مرحله قبل از فیلمبرداری است.
اثبات این مساله برای دستاندرکاران که کلام فیلم نیاز جامعه است، برای من جانکاه استشاهحسینی میگوید: به مسائلی در فیلمهای خود میپردازم که جامعه به آنها نیاز دارد و لازم است طرح موضوع کنم اما اثبات این مساله برای دستاندرکاران که کلام فیلم نیاز جامعه است، برای من جانکاه است.
در لابلای زندگینامه شهدا مسائلی است که جامعه به آنها نیاز دارد و تعدد آثار در دست فیلمسازان دفاع را باید به فال نیک گرفتاین کارگردان دفاع مقدس با ابراز خرسندی از گرایش نویسندگان به سمت بیوگرافی شهدا گفت: در لابلای زندگینامه شهدا مسائلی است که جامعه به آنها نیاز دارد و تعدد آثار در دست فیلمسازان دفاع را باید به فال نیک گرفت.
کارگردان پنالتی(۱۳۸۷) گفت: جلوی دوربین لابلای سیاهی لشگرها میروم و بازی میکنم. مجبورم بازیگردانی کنم چون بازیگران آن چیزهایی که من دیدهام ندیدهاند و باید آنها را با اتفاقهایی که در دوران دفاع مقدس افتاده آشناتر کنم.
حامد کمیلی، علمالهدی را به خوبی بازی کرد
شاهحسینی در پایان درباره نقش حامد کمیلی در زیباتر از زندگی(۱۳۸۹) گفت: حامد کمیلی در نقش حسین علمالهدی به خوبی ظاهر شد.
دست ناپیدا تازهترین اثر سینمایی انسیه شاهحسینی این روزها در مرحله پیش تولید است. شاهحسینی به همین منظور به همراه سعید سیدزاده تهیهکننده به استان خوزستان رفته است. او پیشتر درباره داستان این فیلم به ایرنا، گفته بود: یکی دیگر از چیزهایی که برای من به یادماندنی خواهد بود این است که به همراه ۲۰۰ نفر از زنان جنوب و برخی از بازیگران به کارون میزنیم و لباس میشوییم. دست ناپیدا اثری جذاب و روایت زندگی زنانی است که زمان جنگ در کارون لباس می شستند.
به گفته او، نمونه اش کتاب حوض خون است اما این فیلم ربط زیادی به آن ندارد. محور همان است و زندگی زنانی را به تصویر میکشد که به کارون می زنند.
شاهحسینی گفته این فیلم روایتگر زندگی زنی است که ۲۰۰ فانوسقه خونین روی دوش دارد و همه را در آب کارون شسته و آنها را به جبهه می فرستد.
سعید سیدزاده هفته گذشته درباره شروع کار ساخت دستناپیدا به ایرنا گفت تازه برای پیش تولید آمدیم. تکلیف شروع ساخت فیلم بعد از سفر مشخص میشود.
او گفت که برای ارزیابی آمدهایم و زمان مشخصی نمیشود برای شروع ساخت فیلم تعیین کرد.
منتقدان هالیوود ریپورتر فهرستی از ۲۰ فیلم هفتاد و ششمین جشنواره کن را با حضور یک فیلم ایرانی منتشر کردند.
به گزارش ایسنا، با پایان جشنواره فیلم کن و اعلام برندگان، منتقدان نشریه هالیوود ریپورتر نیز فهرستی از ۲۰ فیلم برتر این رویداد سینمایی را انتخاب کردند که شامل آثاری در بخشهای مختلف از مسابقه اصلی، نوعی نگاه، غیررقابتی و نمایشهای ویژه تا بخش جنبی دو هفته کارگردانان میشود.
«آناتومی یک سقوط» (برنده نخل طلا)، «منطقه مورد علاقه» ساخته «جاناتان گلیزر» (برنده جایزه بزرگ هیات داوران و جایزه فیپرشی)، «قاتلان ماه کامل» فیلم پرستاره و جدید «مارتین اسکورسیزی»، «برگهای افتاده» از «آکی کوریزماکی»، مستند «آنسلم» و فیلم «روزهای عالی» از «ویم وندرس»، «شکستن یخ» به کارگردانی «آنتونی چن»، «کیمرا» از «آلیس رورواکر»، «چشمهایت را ببند» از «ویکتور اریک»، «بزهکاران» ساخته «رودریگو مورنو»، «فایربند» به کارگردانی «کریم آینوز»، «چهار دختر» ساخته «کوثر بن هنیه»، «پرونده گلدمن» ساخته «سدریک کان»،«بازگشت به خانه» به کارگردانی «کاترین کورزینی»، «مادر تمام دروغها» ساخته «اسماء المدیر»، «شهر اشغال شده» از «استیو مککوئین»، فیم کوتاه «روش عجیب زندگی» ساخته «پدرو آلمادوار» و فیلم «آیههای زمینی» ساخته مشترک علی عسگری و علیرضا خاتمی به عنوان تنها فیلم بلند ایرانی حاضر در بخش رسمی جشنواره، در این فهرست قرار گرفتهاند.
علی عسگری پیش از این با فیلمهای بلند «ناپدید شدن» در جشنواره ونیز و «تافردا» در جشنواره برلین و با فیلمهای کوتاه «بیشتر از دوساعت» و «سکوت» در بخش مسابقه فیلمهای کوتاه کن حضور داشته است.
علیرضا خاتمی نیز با فیلم «آیههای فراموشی» جایزه فیلمنامه جشنواره ونیز را دریافت کرده است.
مجید صالحی، گوهر خیراندیش، فرزین محدث، صدف عسگری، حسین سلیمانی، فائزه راد، بهرام ارک، سروین ضابطیان، ارغوان شعبانی و اردشیر کاظمی بازیگران فیلم سینمایی «آیههای زمینی» هستند.
فیلم ۷۷ دقیقهای «آیههای زمینی» که عنوان آن برگرفته از شعریی از فروغ فرخزاد است، داستان زندگی روزمره مردمانی از همه طبقات زندگی دنبال می کند.
حسین میرزامحمدی کارگردان فیلم سینمایی «کت چرمی» با اشاره به شباهت یکی از خطوط داستانی این فیلم با پرونده اعدام «الکس»، از برخی ملاحظات و سختگیریها در مسیر اکران عمومی این فیلم گفت.
به گزارش سینمای خانگی، حسین میرزا محمدی کارگردان فیلم سینمایی «کت چرمی» از آثار رونمایی شده در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر که به تازگی و با دریافت پروانه نمایش از سازمان سینمایی آماده ورود به چرخه اکران عمومی میشود، در گفتگو با مهر، درباره تجربه ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود با موضوع دختران آسیبدیده توضیح داد: در این فیلم تا جایی که توانستیم سعی کردیم به مسائلی که مربوط به قشر دختران بیسرپرست و بدسرپرست هستند بپردازیم و تا جاییکه دستمان باز بود و درواقع اجازه داشتیم، سعی کردیم این اسیبهای اجتماعی را در فیلم بازگو کنیم.
وی ادامه داد: این دختران گویی گرفتار نوعی جبر در زندگی میشوند و اگر اعتیاد هم باشد به آن میگویم جبر اعتیاد که سعی کردیم به آن بپردازیم و نزدیک شویم. شاید پیش از این و در حالت عادی بنا به ملاحظاتی هیچ گاه اجازه پرداخت به چنین مسائلی داده نشده بود اما تلاش ما این بود که چیزی را که میتوان نمایش داد نشان دهیم و در فیلم در موردش حرف بزنیم.
میرزامحمدی تصریح کرد: ما در نسخه اولیه نزدیک به ۱۴۰ صفحه فیلمنامه داشتیم اما کمکم مجبور به حذف برخی موارد شدیم که دلایل مختلفی هم داشت. هم به دلیل زمان فیلم، هم به دلیل برخی ملاحظات و مسائلی که دوستان داشتند، مجبور بودیم برخی بخشها را کم کرده یا جابهجا کنیم. با این وجود سعی کردیم از زوایای دیگری معضلات مورد نظرمان را مطرح کنیم و برای نخستین بار توانستیم برخی از این مسائل را بازگو کنیم و عقب نشینی نکردیم.
نسبت «کت چرمی» با ماجرای «الکس» چیست؟
این کارگردان در بخش دیگر درباره ماجرای اعدام الکس و نزدیکی داستان این فیلم به این پرونده واقعی گفت: در مورد پروندههایی مانند الکس که این روزها شاهد انعکاس رسانهای آنها هستیم باید گفت ماجرای الکس نشان میدهد که عمق این معضلات ریشهایتر و بیشتر از آن چیزی است که در قالب «خبر» میشنویم. واقعیت الکس گوشهای از اتفاقات و واقعیتهای عجیبی است که خود ما هم در مسیر تحقیقاتمان برای فیلم به آن رسیدیم. متاسفانه خیلی وقتها اجازه پرداختن به موضوعات این چنینی به سینماگران داده نمیشود.
اگر ما بخواهیم به همین موارد در سینما بپردازیم، اینطور برداشت میشود که داریم سیاهنمایی میکنیم یا میخواهیم چهرهای زشت از شهر و کشور را نشان دهیم. در واقع «ممنوعیت تصویرسازی الکسها در سینما» آنها را در جامعه از بین نمیبرد
وی اضافه کرد: ما توانستیم بخشی از این واقعیتها را در فیلم خود به نمایش بگذاریم و اگر رویکردها نسبت به نمایش این قبیل آسیبهای اجتماعی در سینما اصلاح شود، سینما میتواند آگاهیبخش و حتی پیشگیریکننده باشد. اساساً مشکل هم این است که ما درباره موضوعاتی در خبر و در جراید میشنویم و یا در روزنامهها و در فضای مجازی در ویدیوهای مختلف با آنها روبرو هستیم که نمیتوان در سینما به آنها پرداخت.
میرزامحمدی ادامه داد: در خبرهای ما معمولاً باافتخار از یافتن این موارد یاد میشود و مثلاً میگویند فلان باندی در این زمینه فعال بوده و حالا جلویش را گرفتهایم و دستگیر شدهاند. اما اگر ما بخواهیم به همین موارد در سینما بپردازیم، اینطور برداشت میشود که داریم سیاهنمایی میکنیم یا میخواهیم چهرهای زشت از شهر و کشور را نشان دهیم. در واقع «ممنوعیت تصویرسازی الکسها در سینما» آنها را در جامعه از بین نمیبرد.
وی درباره ضرورت به تصویر کشیدن این آسیبهای اجتماعی تصریح کرد: اتفاقاً با نمایش اینها به فرهنگ و تفکر مخاطبمان کمک میکنیم و ناخودآگاه یک فیلم میتواند در ضمیر ناخودآگاه مخاطب جا بگیرد و همیشه به آن ارجاع داده شود. میتواند به فرهنگسازی و حرکت رو به جلوی جامعه کمک کند. بخشی از فیلم در مورد همین مسائل بود اما همچنان سانسور و ممیزی و ملاحظات بیرونی، با هدف فشار برای حذف یا تغییر در متن برای عدم نمایش این مسائل، وجود دارد و فیلم ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.
کارگردان «کت چرمی» با اشاره به ایده اصلی این فیلم از مستندی که پیش از این سراغش رفته است گفت: سال ۹۸ درگیر ساخت مستندی بودم که درباره یکی از کمپهای «ان ای» بود. در خلال ساخت این مستند من با داستانها و اتفاقهایی روبهرو شدم که ایده «کت چرمی» به ذهن من رسید حالا این کمپ مخصوص آقایان بود و دوربین ما به کمپ خانمها نرفت اما کم و بیش با آنها هم ارتباط داشتیم و حرفها و قصههایشان را میشنیدم مستند من در نقطهای از شهر حاشیهای در اطراف مشهد ساخته شد اما در تهران هم چنین جاهایی را میشناختم.
وی در پاسخ به اینکه چرا پرداختن به این آسیبهای اجتماعی در مستند با محدودیت کمتری مواجه است توضیح داد: فکر میکنم آنچه که مخاطب و تاثیر کمتری دارد برای مدیران پذیرفته تر است و آنچه که در ساختار سینما که تاثیر بیشتری در ناخودآگاه مخاطب دارد و قشر بیشتری آن را دنبال میکنند با سختگیری بیشتری مواجه است. متاسفانه هر موضوعی که مدیوم مخاطبش کمتر باشد پذیرفتهتر است اما سینما چون مخاطب بیشتری دارد گرفتاریها، سختگیریها و حساسیتهایش هم بیشتر است.
حساسیت روی «مهمانی کت چرمی»
کارگردان درباره ممیزیهای فیلمنامه قبل از ساخت فیلم گفت: ما زیر فشار زیادی برای اصلاحیهها روی فیلمنامه بودیم. حدود ۶ ماه فرآیند دریافت مجوز ساخت «کت چرمی» طول کشید. این ممیزیها یک بار در مرحله فیلمنامه بود که روی ماجرای «مهمانی کت چرمی» که مشابه ماجرای الکس بود ملاحظات زیادی وجود داشت. البته از این طرف هم نوعی تعامل شکل گرفت و ما به گفتگو نشستیم که اساساً چرا میخواهیم چنین فیلمی را بسازیم. با این حال روی یکی از اساسیترین داستانهای «کت چرمی» ملاحظاتی وجود داشت که حتی پایانبندی را هم در برمیگرفت.
وی اضافه کرد: تا جایی هم که سعی کردیم خواستیم دوستان را قانع کنیم و بگوییم که دیدن و شنیدن اینها خیلی هم مهم است. ما پنج پایانبندی داشتیم و یکی از آن پایان بندیها مورد تایید قرار گرفت. واقعیت این است که دو طرف در فرایند فیلمسازی باید انعطاف نشان دهند. ما فیلمسازها انعطافی نشان میدهیم که خیلی به مراتب بیشتر از دوستان است. آنها ملاحظات خود را دارند. نگاه خاص خود را دارند فکر میکنم سازمان سینمایی به عنوان نهادی که در راس هرم سینماست باید پشت مجموعه فیلمساز و مجوزها بایستد و از کاری که میکند دفاع کند. این انعطاف باید دو طرفه باشد و سعی کنیم گفتگو کنیم.
میرزامحمدی در پایان یادآور شد: مسأله اصلی ما در فیلم «مهمانی کت چرمی» بود که بیشتر روی آن تمرکز داشتیم. به هر حال چه بپذیریم چه نپذیریم ما درگیر آسیبهای اجتماعی بسیاری هستیم. مخصوصاً برای دختران نوجوان که باید نگاه موشکافانهتری نسبت به آنها وجود داشته باشد و نمیتوان انکارش کرد. ما که در ایران کار میکنیم با همه ضوابط و قوانین آشنا هستیم و نمیخواهیم آنها را انکار کنیم اما باید بتوان این آسیبها را هم مطرح کرد و آگاهی بخشی داشت.
میکائیل دیانی، فیلمساز و معاون ارتباطات و بازرگانی انجمن سینمای جوان بیان کرد: بخشی از آن چیزی که سینماگران و اهالی کتاب درباره هزینهها میگویند دقیق نیست. ما حجم وسیعی از آنچه که میتوانیم اقتباس کنیم، اقتباس از واقعیت است.
به گزارش سینمای خانگی، میکائیل دیانی، فیلمساز و عضو انجمن سینمای جوانان ایران در خصوص هزینههای اقتباس در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: بخشی از آن چیزی که سینماگران و اهالی کتاب میگویند دقیق نیست؛ در واقع حجم وسیعی از آنچه که میتوانیم اقتباس کنیم اقتباس از واقعیت است. بسیاری از اتفاقات در تاریخ ایران و جهان و آن چیزی که بهمعنای باورها و آیینهایی تثبیت شده است با جستوجوی اندکی در میان کتابها قابلدسترسی است و اقتباس از واقعیت و اسناد تاریخی بسیار جذاب است. در واقع واقعیت منبع لایزال درام است.
وی افزود: تاریخِ بعد از انقلاب ما پر از واقعیتهایی است که امکان اقتباس دارد. از «ماجرای نیمروز» که اتفاقات دهه ۶۰ است تا «شبی که ماه کامل شد» که ماجرای ریگی است. از فیلم «غریب» که اقتباس از اتفاقات کردستان است تا فیلم «چ» حاتمیکیا که اقتباس از برشی کوتاه از زندگی شهید چمران است.
در اقتباس از مستند یک دایره گسترده از مستندها داریم که لزوماً هزینههای نوشتن در آن وجود ندارد؛ مثلاً اتفاق قتلهای زنجیرهای سعید حنایی در مشهد، یک مستند دارد اما در همین مورد فیلم ساخته شد در حالیکه آن مستند از فیلم سینماییای که در این خصوص ساخته شده است جلوتر است و فیلمهایی که اقتباس از مستند هستند بسیار اثرگذار هستند.
این فیلمساز تصریح کرد: نکته بعدی که اهل کتاب و مؤلفان باید به آن توجه کنند این است که وقتی یک فیلم سینمایی از کتاب اقتباس میکند حتماً یک توجه مضاعف به آن کتاب و به آن انتشارات جلب میشود. اگر اهل کتاب این نگاه را داشته باشند اثر سینمایی اقتباسشده از ادبیات، کمک به آن ادبیات است و به فروش آن انتشارات کمک میکند و در روند اقتباس کمک به تهیه فیلم، کمک به خودشان میشود. بسیاری از اوقات خیلی از کتابها محل رجوع نبوده است و اقتباس از آن کتاب باعث دیدهشدن آن کتاب هم میشود.
او افزود: امروز معمولاً در ساخت اثر سینماییِ آپارتمانی چند میلیارد تومان هزینه میشود و در این ابعاد، رقم خرید حق اقتباس خیلی قابلتوجه نمیشود و کاملاً خارج از بحث است. کاری که ما در انجمن شروع کردیم به اثر داستانی و ناشر و مؤلف کمک کرده و بازخورد خوبی داده است و باعث شده خود ناشر چند اثر دیگر را هم برای اقتباس پیشنهاد کند. وی در مورد نگرانی سینماگران از افزایش هزینه فیلم و فیلمنامه با رفتن بهسراغ فیلمنامه اقتباسی تصریح کرد: هزینه حق اقتباس در سینمای بلند بلاموضوع است و عدد خرید اقتباس در برابر کلیت هزینه تولید فیلم عددی نیست.
دیانی در مورد جایگاه فیلم اقتباسی افزود: باید این ذهنیت برای کارگردانها جا بیفتد که اگر بگویند اثر من اقتباسی است جایگاه بالاتری دارد. در سینمای کوتاه اینکه اثری اقتباسی است مایه فخر است اما در سینمای بلند هنوز جا نیفتاده است. این تصور را دارند که از ارزش فیلمنامهنویس کم میشود. اگر یک نویسنده به چندین اثر داستانی رجوع کند و بتواند فیلم بسازد ما با فیلمسازی مواجهیم که اهل داستان هم هست و عمیقتر از فیلمنامهنویس معمولی است.
دیانی در خصوص اینکه در جشنواره فیلم کوتاه هم اقتباسی داشتیم گفت: ما موضوع تنوع در ژانر، بومیگرایی در ژانر و اقتباس را مسئله انجمن قرار دادیم. این سیاستگذاری در سازمان سینمایی هم در حال انجام است. این اتفاق در انجمن و مرکز گسترش و فارابی هم هست. در سینمای بلند این فرایند یکساله نیست. یک سیاستگذاری است که پنج سال بعد جواب خواهد داد. در فیلم کوتاه بازخورد بیشتر است و نتیجه سریعتر از سینمای بلند است. این برای کل سازمان سینمایی است و این تنوع ژانر در فیلم بلند بیشتر میشود.
میکائیل دیانی تصریح کرد: بومیگرایی در ژانر مفهومش این است که در ژانرهای کمدی، فانتزی و… این فضا را با فضای بومی ایران، باورها، اعتقادات و فولکلور ایرانی در اقوام مختلف مثل بختیاری، کرد و بلوچ و داستانهای ایرانی پیاده کنیم. این اتفاق از ساختن ژانر سختتر است چراکه هم باید ساختار فرمی را لحاظ کرد و هم بتوان داستان را با فرهنگ ایرانی طراحی کرد. اقتباس به بومیگرایی در ژانر خیلی کمک میکند. این اتفاق در کل سازمان سینمایی در حال انجام است.
علی خسروی کارگردان فیلم کوتاه «زاک» که روایتی امیدوارانه از موضوعی بهشدت تلخ دارد، تأکید میکند که خود را در برابر مخاطبان آثارش، مسئول میداند و نمیتواند آنها را در تلخی محض رها کند.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از مهر، درست در همین سالهایی که سینمای ایران بهواسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشهها را تجربه میکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.
فیلم کوتاه «زاک» بیست و پنجمین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.
«زاک» با موقعیت مادری آغاز میشود که تصمیم به سقط فرزند خود دارد اما در فرآیند روایت ۱۰ دقیقهای فیلم، دیدگاهش نسبت به فرزندی که در راه دارد، تغییر میکند.
آنچه میخوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با علی خسروی نویسنده و کارگردان و مهدی مهرنیا مشاور کارگردان فیلم کوتاه «زاک» است.
* فیلم کوتاه «زاک» موقعیت و داستانی دارد که میتوانست در خروجی تبدیل به یک اثر کلیشهای و مشابه با برخی تجربههای دیگر در سینمای کوتاه شود، اما امتیاز آن زاویه نگاه متفاوتی است که به سوژه داشتهاید. چگونه به این ایده و پرداخت رسیدید؟
علی خسروی: ابتدا باید از خبرگزاری مهر بابت این فرصت و توجهی که برای سینمای کوتاه در نظر گرفته و میگیرد سپاسگزاری کنم و فکر میکنم کمتر رسانهای در شرایط فعلی این سهم را برای سینمای کوتاه قائل باشد. درباره سوژه این فیلم هم میتوانم بگویم غالباً ایده آثارم از مواجهه با سوژههای مستند در ذهنم شکل میگیرد. حوالی چهار سال پیش بود که دیدن یک مستند، باعث شد که نسبت به زنان کارگر دغدغه پیدا کنم. زنانی که در کنار همسر بودن و مادر بودن، مشکلات دیگری را هم تجربه میکنند. داستان این فیلم پیش از دوران کرونا در ذهن من شکل گرفت و نزدیک به دو سال در ذهنم آن را پرورش میدادم تا حوالی تابستان ۱۴۰۱ که ساخت این فیلم برایم جدی شد و همزمان وارد پیشتولید شدیم. اصولاً هم چه در مستندسازی و چه در ساخت فیلم کوتاه خیلی منتظر تهیهکننده نمیمانم و فکر میکنم او هم اگر شوروحال من رو متوجه شود، با من همراه میشود. معمولاً هم تهیهکنندهها به من اطمینان میکنند.
خسروی: اطراف ما پر است از این زنهایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچچیز برای خود نمیخواهند. روایت این از خودگذشتگی، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش میکند را نمیفهمممن سال ۸۵ اولین فیلمم را با نام «جشن تکلیف» ساختم و تا به امروز در نزدیک به ۸۰ جشنواره مستند و داستانی حضور داشتهام. اولین جایزهام را هم برای همین فیلم «جشن تکلیف» از جشنواره فیلم شهر گرفتم. سال ۸۷ سومین فیلمم را بهصورت ۳۵ میلیمتری با نام «آینه» ساختم که همان سال در جشنواره فیلم فجر هم حضور داشت و از همان فیلم بود که سینمای کوتاه داستانی برایم صورت حرفهای پیدا کرد. بهواسطه همین تجربه هم حتی پیشنهاد ساخت تله فیلم و سینمایی هم داشتم اما دچار کمالگرایی شدم و سراغ مستندسازی رفتم.
احساس میکردم دیگر داستان تازهای برای ساخت فیلم داستانی وجود ندارد. ورودم به فضای مستند کمک کرد که با ایدههای تازهای مواجه شوم و ایده «زاک» هم اینگونه شکل گرفت و قصهاش را از یک فیلم مستند وام گرفتم.
* فیلمتان از نظر سروشکل و ساختار کاملاً سینمایی است اما به نظرم فیلمنامهاش با مشکل مواجه است. کل خط داستان یک روایت یکنواخت و ساده است که گویی گرهافکنی و گرهگشایی به درستی در آن اتفاق نمیافتد.
خسروی: خیلی به این ماجرا فکر کردیم. اتفاقاً در برنامه پیچینگ ایده این فیلم در انجمن سینمای جوان هم دچار همین مشکل شدیم…
* همین ایده را پیچ کرده بودید؟
خسروی: بله. اتفاقاً در آن جلسه نکاتی را هم مطرح کردند اما واقعیت این است که حرف دیگران را گوش نگردم و فیلم خودم را ساختم! از این جهت هم خوشحالم و هم ناراحت. این فیلمنامه برای من چیزی شبیه عروسک کوزت شده بود که گویی هر طور شده باید آن را به دست بیاورم. در این فیلم موقعیت این زن برای من موضوعیت داشت. من فیلمهای کوتاه ایرانی و خارجی زیادی را دیده و میبینم. احساسم این بود که در این قصه باید موقعیت زنی را ترسیم کنم که در استرس و فشار عصبی است اما سرانجام به گردهم آوردن اعضای خانوادهاش به آرامش میرسد. به همین دلیل هم فرم روایت فیلم ما اول شخص بود و سراغ فرم دانای کل نرفتیم. ترسیم حس و حال این زن در طول ۱۰ دقیقه فیلم برایم جذاب بود.
علی خسروی
* از این برداشت نترسیدید که آنچه در فیلم ارائه میکنید در ذهن مخاطب تبدیل به همان عبارت معروف «خوشبختی فاصله میان دو بدبختی است» بشود؟ چون هیچ نشانهای در روایت فیلم نیست که شرایط این زوج بعد از این با تغییر مثبتی مواجه شود.
خسروی: آگاهانه به این تصویر رسیدهایم. فیلم «زاک» موقعیت زنی است که به دلیل بد اخلاقیهای شوهرش تصمیم به سقط فرزندش گرفته است و این سوژه هم برگرفته از یک کیس واقعی بود. زنی بود که میگفت من بچه بسیار دوست دارم اما به دلیل استرسهای ناشی از بداخلاقیهای همسرم، مجبورم بچهام را بدون اطلاع همسرم سقط کنم. در داستان فیلم اما این زن در نهایت به حرف دل خودش و صدای قلب نوزادش گوش میدهد و از تردیدهایش عبور میکند. خدا هم در چنین شرایطی به فرد کمک میکند. دقیقاً با همان خبری که شاید میتوانست شوهرش را تا آستانه مرگ عصبانی کند، او را آرام میکند و از یک مهلکه نجات میدهد. در لحظهای که به رحیم میگوید که حامله است، گویی به او شوک وارد میشود.
اطراف ما پر است از این زنهایی که با اوج ایثار و از خودگذشتگی، گویی هیچچیز برای خود نمیخواهند. روایت این از خودگذشتگی که فکر میکنم ویژگی زن شرقی است، برایم بسیار جذاب بود. در همین سینمای کوتاه ما فیلمی با فضایی کاملاً متضاد ساخته شد که سازندگانش از دوستان من هستند و فیلم هم مورد توجه قرار گرفت اما شخصاً هر چه تلاش کردم، کاراکتر زن فیلم را که اقدام به قتل همسرش میکند را نمیفهمم. به همان اندازه که آن زن را نمیفهمم، این زنی که در «زاک» تصویر کردهام را درک میکنم و این قطعاً به تجربه زیسته من ربط پیدا میکند. احساس من این است که فیلم کوتاه وظیفه دارد در یک زمان کوتاه یک موقعیت خاص دراماتیک از یک شخص را به تصویر درآورد و روایت فیلم «زاک» را هم از همین جنس میدانم.
خسروی: در سختترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بودهایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم میتوان ذرهای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگترین گناه در دین ما ناامیدی استمهدی مهرنیا: اجازه دهید نکتهای را درباره فیلمنامه «زاک» مطرح کنم. کل داستان فیلم از نظر زمانی در دو ساعت میگذرد که ما اتفاقات این دو ساعت را قرار است در ۱۰ دقیقه روایت کنیم. زمان هم کاملاً در فیلم خطی است. آنچه دارد اتفاق میافتد، کنار هم چیدن بریدههایی از لحظات این کاراکتر از لحظهای است که تصمیم میگیرد جان یک موجود زنده اما فاقد روح از نگاه ما را بگیرد، تا دو ساعت بعد که با همان موجود به ظاهر فاقد روح، روح تازهای را به زندگی فاقد روح خودش و همسرش میدمد. رسیدن از آن نقطه به این نقطه آن هم طی دو ساعت، همان اتفاقی است که در فیلمنامه رخ داده است و آن را بهنسبت یک روایت تکخطی و یکنواخت از یک مقطع از زندگی یک فرد، متمایز کرده است.
* جناب مهرنیا شما از چه مرحلهای با پروژه «زاک» همراه شدید و چه سهمی در شکلگیری دنیای آن داشتید؟
مهرنیا: من و علی خسروی یک دوستی قدیمی داریم. پیشتر من فیلم ساختهام و آقای خسروی آن را تهیه کرده و همکاریهای دیگری هم با یکدیگر داشتهایم. در فیلم «زاک» اما بعد از آنکه قرار شد این کار ساخته شود و فیلمنامه تقریباً شکل گرفته بود، صحبت و گفتگو را آغاز کردیم. جزو معدود کارهای کوتاهی بود که پیشتولید مفصلی هم داشت و نزدیک ۲۰ روز برای آن وقت گذاشتیم. از آنجا که لوکیشن هم در تهران نبود ما ۷ یا ۸ نوبت به شمال رفتیم و لوکیشن دیدیم.
* اتفاقاً همین پیشتولیدهای مفصل است که تأثیرش را روی خروجی نشان میدهد.
خسروی: مهدی واقعاً یکی از آن دوستان حرفهای من است. بیش از ۱۵ جلسه درباره فیلمنامه و کارگردانی صحبت کردیم تا به جمعبندی برسیم. فهیمه مؤمنی که نقش اصلی این فیلم را ایفا میکند، معتقدم با اختلاف یکی از بهترین بازیهای کارنامهاش را ارائه کرده است. همه این نتایج به دلیل زمانی است که همه ما در پیشتولید صرف رسیدن به استانداردها کردیم. اگر چنین پیشتولیدی عقبه پژوهشی هم داشته باشد، با نتایج به مراتب بهتری هم مواجه میشود. مهدی در این مسیر واقعاً رفاقت کرد و معتقدم در سینمای کوتاه، چون پول خاصی هم جریان ندارد، مهمترین سرمایه همین رفاقتهاست.
* در جواب سوال اول اشاره کردید که ایده این فیلم را از فضای یک مستند و از تجربیات خودتان در دنیای مستندسازی وام گرفتهاید. این گزاره را بهویژه از سوی فیلمسازانی که دغدغه مسائل اجتماعی را هم دارند، زیاد میشنویم و غالباً ریشه اصلی ایدههای خود را مشاهداتشان از واقعیتهای جامعه میدانند. آنچه درباره «زاک» برایم عجیب است و علی خسروی را با فیلمسازان مشابهش متمایز میکند این است که گویی زاویه نگاه و روایتش، به واسطه مواجه ه با حجم بالای سیاهی و تلخی موجود در دنیای واقعی، رنگ تلخی و سیاهی به خودش نگرفته است. بسیار شاهد هستیم که فیلمسازان ما سراغ معضلات اجتماعی میروند و آنقدر بیواسطه با حجم بالایی از تلخیها مواجه میشوند که گویی ناگزیر بخشی از این تلخی در فیلمشان سرریز میکند. در داستان یک خطی «زاک» ما همه مواد لازم برای یک موقعیت داستانی تلخ و سیاه را داریم، از کارگر معترض و در آستانه اخراج گرفته تا زنی که تصمیم به سقط فرزندش دارد، شما از تمام این تلخیها روایتی ارائه کردهاید که وقتی تیتراژ پایانی پخش میشود، حال مخاطب خوب است و گویی حتی شاهد روایتی از جنس امید بوده است. چه اتفاق درونیای در شما افتاد که خروجی کارتان طعم و مزهای متفاوت از آثار دیگر فیلمسازان اجتماعی پیدا کرده است؟
خسروی: خیلی خوشحالم که این اتفاق در فیلم من افتاده است و چنین حسی نسبت به آن داشتهاید. اساساً همین را میخواستم. من معتقدم که ما همه به «امید» زندهایم. من فیلمهای مستند زیادی ساختهام و نزدیک به ۸ سال است که در حوزه مستندهای اقتصادی کار میکنم. زمانی کارهای دفاعمقدسی و اجتماعی هم ساختهام. آنچه ما امروز در ایران درگیر آن هستیم یک جنگ اقتصادی تمام عیار است که با یک جنگ فرهنگی توأم شده و شرایط عجیب و غریبی را بهوجود آورده است.
همیشه اما در سختترین شرایط هم شاهد روئیدن یک غنچه بودهایم. هیچ گاه دوست ندارم مخاطبم را در تلخی مطلق رها کنم. در نهایت ناامیدی بازهم میتوان ذرهای امید پیدا کرد و شاید به همین دلیل هم بزرگترین گناه در دین ما ناامیدی است. همین امروز فیلمنامه یک فیلم بلند را هم در دست دارم که سوژه آن هم یک سوژه اقتصادی است اما در عین حال یک داستان عاشقانه دارد. در دل یک چالش عظیم، سراغ روایت رویش یک عشق رفتهام. به نظرم سینما رسالتی جز به تصویر درآوردن این امید ندارد. دوستان خود من در سینمای کوتاه فیلمهای خوبی ساختهاند که من هیچگاه تلخی پایانشان را دوست نداشتهام.
* نکته خیلی مهم اما این است که آن فیلمسازان هم واقعاً دارند از سر دغدغه سوژه تلخی را روایت میکنند. بهجد با این نگاه مخالفم که بخواهیم به خروجی کار آن فیلمسازان برچسب سیاهنمایی بزنیم و بخواهیم خالقانشان را محکوم کنیم. گویی که تعمدی در تزریق سیاهیها در فیلم خود دارند. به نظرم ما با دو نوع مواجهه با یک موقعیت تلخ مواجهیم که میتوان آن را یک فرآیند درونی برای هر فیلمسازی دانست. حتی در میان همین آثار بهشدت تلخ هم فیلمهایی هست که مخاطبشان را بهشدت به فکر وامیدارند و این یعنی فیلمساز کار خودش را کرده، کارکرد اصلی فیلم، ایجاد سوال و تشویق به تفکر است. در این گفتگو میخواهم بدانم علی خسروی چگونه این فرآیند درونی را برای خودش ترسیم کرده که به چنین خروجی متفاوت و عاری از هر زهر و سیاهی میرسد.
خسروی: رضا میرکریمی جملهای دارد که میگوید این دروغ است که بگوییم ما فیلمسازان فیلم نمیبینیم یا به تعبیر اصغر فرهادی، باک خودمان را پر نمیکنیم. مهرداد اسکویی هم از مثال چاه استفاده میکند. واقعیت این است که ما فیلمسازان چاهمان و باک مان را با همان دنیای زیستهمان پر میکنیم. تنها جوابی که میتوانم به سوال شما بدهم این است که این فرآیند درونی متأثر از دنیای زیسته و تجربیات زیسته من است. طبیعتاً جواب فنی و قاعدهمندی ندارد که بخواهم براساس آن بگویم آگاهانه دست به این انتخاب زدهام.
زمانی با مهران کاشانی کلاس فیلمنامهنویسی داشتیم که در تمام آن دوره یک جمله کلیدی داشت. او میگفت فکر نکنید که ما هستیم که انتخاب میکنیم داستانمان را بهصورت شاهپیرنگ، خردهپیرنگ یا حتی ضدپیرنگ بنویسیم. میگفت این جنس زندگی شماست که مشخص میکند کدام سبک را انتخاب میکنید. سینمای عبدالرضا کاهانی یا سینمای ابراهیم حاتمیکیا هر کدام برخاسته از دو نوع سبک زیست متفاوت است. من هم سبک فیلمسازیام برگرفته از جهان زیستهام است.
کاراکتر زن در فیلم من نماینده زنانی است که بهدنبال پیدا کردن راهحل در مشکلات خود هستید. ایثاری که این زن میکند و تلاشی که برای جمع کردن اعضای خانوادهاش دارد، در نهایت با موفقیت مواجه میشود. اتفاقاً فیلم در حال پخش جهانی است. خیلیها به من گفتهاند اگر سکانس پایانی مربوط به مینیبوس را حذف کنی، تعداد جشنوارههایی که فیلم را میپذیرند دو برابر میشود. من گفتم اصلاً نمیخواهم. گفتند قبول، مینیبوس باشد اما آن لبخند رضایت زن را حذف کن و بگذار داستان در بلاتکلیفی تمام شد. باز هم مقاومت کردم و گفتم اصلاً! سرآخر گفتند قبول همهاش باشد لااقل پلان آخر که مینیبوس در جاده سرسبز میراند را حذف کن! بازهم گفتم نه. گویی تکتک این نماها به جانم بسته بود و نمیتوانستم از آنها بگذرم.
* انگار در مواجهه با مخاطبان احتمالی خود نوعی از مسئولیت اجتماعی را برای خود تعریف کردهاید و براساس همان هم فیلمسازی میکنید.
خسروی: قطعاً. این حس مسئولیت نسبت به مخاطبم در من وجود دارد و نمیدانم هم خوب است یا بد! من این مسئولیت را برای خودم قائلم.
مهرنیا: اتفاقاً بد نیست بدانید در بازه تولید خیلی برسر جزئیات با هم بحث میکردیم. یکی از پیشنهاداتی که وجود داشت و خود من هم طرفدارش بودم، وارد کردن تم تاوان به داستان بود. تمی که احتمالاً از زاویه پذیرش جشنوارهای میتوانست شرایط بهتری را برای فیلم بهوجود بیاورد. ایده هم این بود که وقتی این زوج وارد مینیبوس میشوند، براثر فشار و استرس، زن دچار درد شود و سقطی که از ابتدا میخواست با تصمیم خودش دست به آن بزند، بهصورت اتفاقی رقم بخورد. بهگونهای که گویی دارد تاوان تصمیمی را که گرفته بود، میدهد. میتوان از این زاویه نگاه کرد که حتی تصمیمات و نیتهای قلبی ما هم گاهی تاوانهایی برایمان دارد.
مهدی مهرنیا
* در نوع خودش میتوانست ایده متفاوت و جذابی هم باشد.
مهرنیا: اما خب بهشدت تلخ میشد. در چنین موقعیتی گویی دیگر این آدمها به رستگاری نمیرسیدند و کائنات از آنها انتقام میگرفت.
خسروی: شاید داستانم رستگار میشد اما این آدمها رستگار نمیشدند! (میخندد)
مهرنیا: درباره این ایده خیلی بحث کردیم.
خسروی: ایدههای دیگری هم بود. ما اصولاً فیلم را گروهی میسازیم اما درباره این میزان تلخی واقعاً احساس مسئولیت میکردم.
مهرنیا: بهرغم تمام فشارها و پیگیریهای ما علی میگفت حتی بهقیمت از دست دادن برخی اتفاقات خوب جشنوارهای برای این فیلم، میخواهم آدمهای فیلمم در پایان رستگار شوند.
* به تعبیری اگر مثل پروژههای قبلی که با هم کار کرده بودید، جایگاهتان تغییر میکرد و شما کارگردان این فیلم بودید، امکان داشت با همین دغدغههای مشترکی که دارید، پایانبندی مدنظر خودتان را برای فیلم بگذارید و ما هم امروز با یک فیلم کاملاً تلخ مواجه میبودیم؟
مهرنیا: دقیقاً.
* این همان واقعیتی است که بهدنبال رسیدن به آن بودیم؛ دو کارگردان کاملاً رفیق و همراه که اساساً فعالیت مشترک با هم دارند، به راحتی امکان دارد خروجی فیلمشان تا این اندازی متفاوت باشد. یکی سرشار از امید و دیگری مملو از تلخی.
مهرنیا: واقعاً همین گونه است.
مهرنیا: این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنوارهای آن ایده تلخ را بیشتر میپسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچهای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری استخسروی: من نمیتوانم اینقدر تلخ به زندگی نگاه کنم. شما فیلم «پاپیون» و پایانبندی آن را ببنید. من همین امروز در حال ساخت مستند اقتصادی هستم و با اطلاع نسبت به شرایط موجود میگویم که نسبت به آینده ایران بهشدت امیدوارم. درست است که حرکتمان سانتیمتری است اما واقعاً به آینده آدمهایی که دربارهشان فیلم میسازم امیدوارم.
مهرنیا: شما فیلم «مه» از فرانک دارابونت را دیدهاید؟ فیلمسازی که با نگاه خاص خودش، بهشدت دیدگاههای مذهبی دارد و به فضاهای آخرالزمانی خیلی علاقهمند است. از همان فیلم «مسیر سبز» گرفته تا فیلم «مه» که بهنوعی میتوان آن را پیشدرآمد سریال «مردگان متحرک» در کارنامه این فیلمساز دانست. فیلم «مه» یک سکانس پایانی شاهکار دارد از مردی که با اعضای خانوادهاش در مه گیر کردهاند و احساس میکنند در معرض حمله موجودات فضایی هستند. این مرد اسلحهای با چهار گلوله دارد و تصمیم میگیرد از پنج نفر اعضای خانواده خودش را تسلیم عذاب مواجهه با موجودات فضایی کند و دیگر اعضای خانواده را برای گرفتار نشدن در این عذاب با گلوله بکشد. او آنها را میکشد و وقتی مه کنار میرود متوجه میشود که صدای که میشنیدند نه از موجودات فضایی که از ارتشی بود که با تجهیزات خود در حال نابودی این موجودات بوده است! اینجاست که این مرد به جنون میرسد. دارابونت در این فیلم میگوید اگر به رستگاری و نجات ایمان داشته باشی، قطعاً نجات پیدا میکنی.
این درست است که من برای ساخت یک فیلم جشنوارهای آن ایده تلخ را بیشتر میپسندیدیم اما معتقدم فیلمی که علی ساخته، از جنس همین رستگاری است. بچهای که در فیلم در آستانه تولد است، بهانه این رستگاری است.
* جالب است بهعنوان کارگردانی که سلیقهتان بیشتر به سمت آن روایت تلخ است، چقدر خوب دیدگاه امیدوارانه مستتر در این یکی روایت را تبیین میکنید و متوجه ارزشهای آن هستید.
خسروی: این ناشی از نگاه درست و حرفهای مهدی است.
* از همین بحث میخواهم وام بگیرم و این گزاره را مطرح کنم که اساساً ساخت فیلم امیدوارانه، یک امر اکتسابی نیست و اینگونه نیست که بخواهیم به فیلمساز آن را یاد بدهیم. این نکته مهمی است. حالا سوالم از آقای مهرنیا که بهخوبی هم متوجه مفهوم رستگاری در یک روایت امیدوارانه است، این است که اگر از شما بپرسند چرا فیلم تلخ میسازید، چه پاسخی دارید؟
مهرنیا: قطعاً پاسخ این سوال به همان تجربه زیسته بازمیگردد. کمااینکه من خودم هم در فیلمهای گذشتهام در پایانبندی، نجات را روایت کردهام. اما اینکه چرا برای این داستان پایان تلخ را میپسندیدم به لحظه مواجههام با این داستان و تجربه زیستهام در آن لحظه بازمیگردد. من از زمانی که علی خسروی را میشناختهام همواره او را انسانی معتقد به رستگاری دیدهام اما صادقانه بخواهم بگویم، من اینگونه نیستم و گاهی بریدهام. گاهی به این نتیجه میرسم که ما دیگر قرار نیست رستگار شویم و طبیعا اگر در آن حس و حال بخواهم فیلمی را بسازم، متأثر از همان حس و حال خواهد بود.
خسروی: واقعیت این است که هیچ داستان کاملاً سیاه یا کاملاً سفیدی وجود ندارد. کمااینکه همه ما انسانهایی خاکستری هستیم و گاهی سفیدیمان غالب میشود و گاهی برعکس. من سعی کردم جنس فیلمی که میسازم از جنس «بچههای آسمان» باشد. فیلمی که موقعیتی به غایت تلخ دارد اما پایانش کاملاً امیدوارانه است.