تازهترین ساخته بهروز افخمی با اتمام فیلمبرداری بخشهای داخلی، از نیمه گذشته است. به همین مناسبت سعی کردیم نگاهی به کارنامه سینمایی این کارگردان مهم سینما داشته باشیم.
به گزارش سینمای خانگی از فارس، نوشتن از بهروز افخمی با توجه به ویژگیهای شخصیتی و البته رزومه کاریاش اصلا ساده نیست. همه آثار افخمی در قامت یک کارگردان حرفی سیاسی دارد؛ تا جایی که شاید بتوان او را سیاستمدار هنرمندان دانست. افخمی حتی نمایندگی مجلس را هم تجربه کرده تا در بعد سیاست ورود بیشتری داشته باشد.
شاید تمام آثار افخمی یا پیامی مهمی داشته باشند و یا فیلم مهمی باشند؛ حتی «سن پترزبورگ» که ساخته کمدی و طنز افخمی است شاید مهمترین اثر در سینمای بدنه و گونه فیلمهای سرگرم کننده باشد؛ فیلمی که در زمان اکران هم گیشه موفقی داشت.
بیشک او یکی از بهترین فیلمسازان بعد از انقلاب سینمای ایران است. فیلمهای مهمی ساخته و در دسته کاربلدان و باسوادان سینمای ایران قرار دارد، اما شخصیت سینمایی وی در فیلمهایش خلاصه نمیشود. ساخت برنامه تلویزیونی «هفت» بهعنوان یکی از مهمترین برندهای تخصصی سینما در تلویزیون است.
نگاهی به آثار افخمی
۱ـ «عروس» (۱۳۶۹)
«عروس» نقطه شروع مهمی در کارنامه کاری بهروز افخمی است؛ یک فیلم باجسارت که از دنیای جوانان میآید. شاید همه باهم اتفاق نظر داشته باشیم که سینما جای پند و اندرز مستقیم نیست. افخمی در این فیلم ستارهسازی میکند و بهجای پند و اندرز اخلاقی قصهگویی. موسیقی بابک بیات آنقدر خوبروی تصاویر مینشیند و آنقدر خوب بار دراماتیک صحنهها را منتقل میکند که به یکی از مهمترین عناصر قصه گوی فیلم تبدیل میشود.
دو ستاره جوان و تازهوارد فیلم، ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی همنشینی بسیار خوبی باهم روی پرده دارند و شاید این فیلم شروع خوبی برای آنها هم بوده است. حتی گزاف نیست اگر موفقیتهای ادامه راهشان را از این فیلم بدانیم. همه این ویژگیهاست که «عروس» را به فیلم مهمی تبدیل میکند. در نهایت «عروس» جزو معدود فیلمهایی است که در سینمای پس انقلاب به بازنمایی حقیقی از رابطه عاشقانه و زناشویی حداقل کمی نزدیک میشود.
۲ـ «روز فرشته» (۱۳۷۲)
«روز فرشته» اوج هنرنمایی افخمی است. فیلمی فانتزی و غیرمتعارف که افخمی با پایبندیاش به اخلاقیات میسازد. شاید از این حیث، «روز فرشته» شخصیترین فیلم افخمی باشد و پررنگترین ردپا از حضور او را در خود داشته باشد.
هنرنمایی بازیگرانی چون اکبر عبدی و عزتالله انتظامی در کنار لحن کمدی که خوب روی روایت مینشیند. «روز فرشته» همانقدر که جدی است، از دنیای واقعی و رئال «عروس» فاصله دارد و به شکلی دیگر مخاطبش را درگیر میکند. اخلاقگرایی افخمی اینجا از «عروس» واضحتر است، اما همچنان توی ذوق نمیزند.
۳ـ «جهانپهلوان تختی» (۱۳۷۶)
«جهانپهلوان تختی» بههیچوجه در زمره بهترین آثارش قرار نمیگیرد. «جهانپهلوان تختی»، شاید حتی تاریکترین نقطه فیلمسازی افخمی را رقم میزند. فیلمی که میراث علی حاتمی بود و حاتمی آن را با حضور عزتالله انتظامی کلید زد تا روایت زندگی غلامرضا تختی را بسازد. همزمان با فیلمبرداری، بیماری حاتمی شدیدتر میشود و درنهایت با فوت او این پروژه نیمهکاره میماند. بعد از فوت علی حاتمی، ساخت این فیلم به افخمی رسید.
افخمی در مسیری تلاش میکند تا فیلم را برای خود کند. در حالی که حاتمی روی روایت زندگی تختی تمرکز داشت، افخمی با ساختاری فیلم در فیلم و شبه مستند، روی ماجرای مرگ تختی تمرکز میکند تا به نوعی این فیلم از دریچه دید او روایت شود. همه تلاش افخمی برای شخصی کردن این فیلم هم به نتیجه نمیرسد و تا امروز هم سایه نام علی حاتمی بر این فیلم مانده است.
۴ـ «شوکران» (۱۳۷۷)
بیشک مهمترین و بهترین فیلم کارنامه کاری افخمی، «شوکران» است. افخمی در «شوکران»، بیمحابا، قصه عشقی ممنوع را به تصویر میکشد و بهجای قهرمان ساختن یک ضدقهرمان خاکستری، اما ملموس میسازد.
نگاه انتقادی سیاسی افخمی در «شوکران» در سالهای دولت اصلاحات و رونق گرفتن ساخت فیلمهای انتقادی بهشدت مورد استقبال قرار گرفت. افخمی در این اثر، باز به سراغ یک روایت عاشقانه رفت و تراژدی او، کاملاً ریشههای وطنی دارد و از نگاه بومی فیلمساز به جامعهاش میآید. افخمی با دقت روابط میان آدمهای قصهاش را میآراید و با یک پایانبندی جذاب، روانکاوی شخصیتهایش را تکمیل میکند.
۵ـ «گاوخونی» (۱۳۸۱)
«گاوخونی» تفاوت زیادی با دیگر آثار بهروز افخمی دارد. از میان آثار افخمی «شوکران» و یا حتی «روز فرشته» جزیی از سینمای قصهگو بهحساب میآیند، اما گاو خونی شروع مسیر افخمی در سینمای مدرن است.
او در «گاوخونی» از رمان جعفر مدرس صادقی اقتباس میکند و با زبانی شاعرانه مرز میان خیال و واقعیت را در هم میآمیزد. «گاوخونی» به یکی از موفقترین تجربههای افخمی است.
۶ـ «سنپترزبورگ» (۱۳۸۸)
«سنپترزبورگ» یکی از نمونههای موفق سینمای کمدی ایران است. همکاری افخمی و پیمان قاسمخانی، منجر به خلق کاراکترها و لحظات کمدی جذابی میشود. «سنپترزبورگ» برخلاف «روز فرشته»، نه شعار اخلاقمداری دارد و نه سعی در انتقال پیام و مفهومی عمیقتر از یک قصه سرگرمکننده.
«سنپترزبورگ» از آن دسته فیلمهاست که میتواند سینمای بدنه ایران را بسازد و الگوی فیلمهای کمدی باشد. یک روایت تازه با افت و خیزهای جذاب و دراماتیک. «سنپترزبورگ» نشان میدهد که افخمی قوانین سینمای جریان اصلی و سرگرمکننده را هم خوب میشناسد.
۷ـ «فرزند صبح» ( ۱۳۸۸ـ۱۳۸۴)
«فرزند صبح» یکی از پروژههای مهم سینمای ایران است، اما مشکل آن این است که بعد از بیش از ۱۰ سال تکلیف آن مشخص نیست. افخمی در یک پروژه بزرگ و پرخرج با حضور برخی از مطرحترین ستارههای سینمای ایران، به سراغ روایت زندگی بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران میرود. او با این فیلم هم به جهان ذهنیاش وفادار میماند و هم ریسک پرخطری را میپذیرد که احتمالاً برای فیلمسازان دیگر، حتی ورود به آن هم دشوار است.
باوجود سابقه افخمی در ساخت آثار بیوگرافی و تاریخی مثل «جهانپهلوان تختی» و «کوچک جنگلی»، او بهترین گزینه برای ساخت فیلمی درباره امام خمینی به نظر میرسد. با اینحال، «فرزند صبح» که بودجه زیادی هم صرف ساخت آن شده است، همچنان یک معما باقی مانده است.
افخمی چندی پیش از اتمام این پروژه سینمایی و آماده بودن آن برای اکران در سینما خبر داد و البته گفت که بعد از رونمایی از این فیلم دیگر قصد ساخت فیلم جدیدی ندارد و میخواهد در اوج خداحافظی کند.
شروع دوباره با «صبح اعدام»
فیلم سینمایی «صبح اعدام» به کارگردانی بهروز افخمی و تهیهکنندگی علی شیرمحمدی تازهترین محصول سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی که از ۱۷ مردادماه در شهر تهران کلید خورده بود، اخیرا طی خبری اعلام شد که این فیلم از نیمه گذشته است.
علاوه بر مسعود شریف، ارسطو خوشرزم در نقش حاج اسماعیل رضایی، داوود فتحعلیبیگی در نقش قاضی عسکر، پوریا منجزی در نقش کلیددار طیب، محسن آوری در نقش سرهنگ دادستانی و کاوه دارابی در نقش خبرنگار کیهان در تازهترین ساخته بهروز افخمی نقشآفرینی میکنند.
«صبح اعدام» برشی از لحظات پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی ۵ تا ۶:۳۰ صبح این روز روایت میشود.
پیرنگ اصلی این داستان اعتراضی و سیاسی، اقتباسی از گزارش واقعی خبرنگار روزنامه کیهان از مراسم تیرباران این دو شخصیت است که بهروز افخمی پس از سالها تحقیق و پژوهش آن را به فیلمنامه «صبح اعدام» تبدیل کرده است.
افخمی در مصاحبهای درباره این فیلم گفته است: «حدود ٢٠ سال پیش، آرشیو روزنامه کیهان را بررسی میکردم که به گزارش تیرباران طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی برخوردم. در واقع، این گزارش شمارهای از کیهان روز ١١ آبان سال ١٣۴٢ بود. این گزارش خبری، به قدری جذاب و مفصل بود که برای خودم از آن کپی کردم و در کتابخانهام گذاشتم. از همان زمان در ذهنم شکل گرفت که براساس این گزارشِ تیرباران میتوانم فیلم سینمایی بسازم. همواره مشتاق بودم تا خبرنگاری که این گزارش را نوشته، پیدا کنم اما هنوز در دفتر روزنامه کیهان نتوانستهام فردی را بیابم که این خبرنگار را بشناسد. به هر حال این گزارش دو صفحهای، با امضای خبرنگاری است که متن را بهگونهای با دلبستگی و علاقه نسبت به اعدامشوندگان نوشته بود و چنین جبههگیریای در آن زمان بسیار عجیب بود. میتوان اذعان کرد چون مصطفی مصباحزاده ـبنیانگذار کیهانـ به دنبال نشان دادن وجهه روشنفکری از خودش بود، این گزارش را چاپ کرده اما شخص خبرنگاری که آن را نگاشته، برای من بسیار اهمیت داشت.»
وی با اشاره به اینکه فیلمنامه «صبح اعدام» را بر اساس گزارش مطبوعاتی کیهان نوشته است، عنوان کرد: «دیالوگهای طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی را که در روزنامه نوشته شده بود به صورت مستقیم در فیلمنامه آوردهام. البته برای نوشتن فیلمنامه، از منابع و اسناد دیگر از جمله کتاب «طیب در گذر لوطیها» استفاده و اقتباس کردم. کتاب «طیب در گذر لوطیها» مصاحبههای مختلفی با لوطیهای تهرانی دارد که طیب را میشناختند و نثر آن تهرانیِ قدیمی است و برای نوشتن فیلمنامه برایم بسیار کارآمد بود.»
افخمی در پایان در پاسخ به اینکه «صبح اعدام» قرار است چه حرفی را به مخاطب القا کند، گفت: «همانطور که گفتم فیلم خوب، فیلمی است که شما را تکان دهد. اگر «صبح اعدام» فیلم خوبی از آب دربیاید، به معترضان امروزی خواهم گفت که معترض واقعی اینهایی هستند که در فیلم دیدید، نه شما!»
قدیمیترین جشنواره سینمایی جهان در ایتالیا و در سایه اعتصابات سینمایی در آمریکا کار خود را آغاز کرد.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، هشتادمین جشنواره بینالمللی فیلم ونیز از فردا در ایتالیا در حالی آغاز به کار خواهد کرد که امسال فیلمهای مهمی از سینماگران سرشناس جهان در این رویداد رونمایی خواهند شد، اما با توجه به اعتصاب بازیگران و نویسنندگان باید منتظر ماند و دید آیا جدیدترین دوره ونیز بویژه مانند چند سال اخیر با حضور ستارهها و استعداد سینمایی برگزار خواهد شد یا عدم توافق اتحادیهها با استودیوهای فیلمسازی در آمریکا تاثیر منفی بر روند برگزاری جشنواره خواهد گذاشت.
ونیز در سالهای اخیر همواره یکی از مهمترین جشنوارههای برای معرفی فیلمها به فصل جوایز سینمایی و اسکار بوده و فیلمهایی چون «جاذبه»، «بردمن»، «جوکر»، «شکل آب»، «روما»، «سرزمین آوارهها» و «مستند تمام زیبایی و خونریزی»، پس از رونمایی در جشنواره ونیز در سال های گذشته حضور موفقی در فصل جوایز سینمایی داشتند و موفق به کسب جایزه اسکار شدند.
در زیر نگاهی خواهیم داشت به مهمترین اتفاقاتی که در جشنواره ونیز پیش رو در انتظار ماست:
افتتاحیه پرحاشیه
جشنواره ونیز امسال در ابتدا قرار بود با جدیدترین ساخته کارگردان ایتالیایی «لوکا گوادانینو» با عنوان «چلنجرز» افتتاح شود اما اعتصاب اتحادیه بازیگران آمریکا که به تبع آن بازیگران را از تبلیغ فیلمهای استودیوها در جشنوارهها منع می کند موجب شد در نهایت این فیلم که با بازی «زندایا»، «جاش اوکانر» و «مایک فیست» همراه بود از برنامه افتتاحیه ونیز حذف شود و «فرمانده» ساخته «ادواردو دی آنجلیس» جایگزین آن شود.
«فرمانده»، داستان واقعی «سالواتوره تودارو» کاپیتان یک زیردریایی ایتالیایی با بازی «پیرفرانچسکو فاوینو» را در جنگ جهانی روایت میکند که یک کشتی تجاری مسلح را غرق می کند اما جان ۲۶ خدمه آن را نجات می دهد.
فیلم فرمانده
فیلمهای جادهای الهام بخش پوستر جشنواره
«لورنزو ماتوت» تصویرگر و هنرمند ایتالیایی، برای ششمین سال متوالی طراحی پوستر رسمی جشنواره بینالمللی فیلم ونیز را بر عهده داشته و اعلام کرده تصویر طراحی شده برای پوستر امسال از سنت فیلمهای جادهای الهام گرفته شده است و از این طریق به دنبال بیان احساسات آزادی، ماجراجویی و کشف سرزمین های جدید است. این پوستر یادآور فیلمهایی چون «سبقت» ساخته «دینو ریسی» کارگردان مطرح ایتالیایی در سال ۱۹۶۲ و فیلم «تلما و لوئیز» از «ریدلی اسکات» محصول ۱۹۹۱ است
پوستر جشنوراه ونیز
از «آدمکُش» فینچر تا «فراری» مایکل مان در جسجوی شیر طلایی
فهرست فیلمهای بخش رسمی جشنواره ونیز امسال شاهد حضور چهرههای سرشناسی خواهد بود و فیلمهایی جدید از چهرههایی چون «لوک بسون»، «بردلی کوپر»، «سوفیا کاپولا»، «دوید فینچر»، «مایکل فرانکو» و «مایکل مان» در بخش مسابقه اصلی برای کسب جایزه شیر طلایی بهترین فیلم و دیگر جوایز اصلی رقابت میکنند. امسال در بخش غیرقابتی نیز آثار فیلمسازان سرشناسی از «وودی آلن» و «وس اندرسون» تا «ویلیام فردکین»، «رومن پولانسکی» و «ریچارد لینکلیتر» به نمایش گذاشته میشود.
فهرست فیلمهای حاضر در بخشهای اصلی ونیز ۲۰۲۳ را در این لینک ببینید.
کارگردان «لالالند» در راس هیات داوران
امسال «دیمین شزل» کارگردان آمریکایی ریاست هیات داوران بخش مسابقه اصلی جشنواره ونیز را بر عهده دارد و «جین کمپیون» کارگردان برنده جایزه اسکار و نخل طلا، «مارتین مک دونا» کارگردان برنده جایزه اسکار و «لورا پویتراس» مستندساز برنده جایزه اسکار و شیر طلایی ونیز در کنار «میا هانسن-لاو» کارگردان تحسین شده فرانسوی، «صالح بکری» بازیگر فلسطینی، «سانتیاگو میتره» فیلمساز آرژانتینی و همچنین «شو چی» بازیگر چینی، دیگر اعضای هیات داوران بخش اصلی ونیز را تشکیل میدهند.
همچنین « آلیس دیوپ» کارگردان فرانسوی فیلم «سن عمر» هم ریاست هیات داوران جایزه لوییجی دو لورنتیس بهترین فیلم اول را بر عهده خواهد داشت و «یوناس کاراپینیانو» کارگردان ایتالیایی هم به عنوان رئیس هیات داوران بخش افقها برگزیده شده است.
دیمین شزل
«سازدهنی» امیر نادری پس از سال ها در ونیز
فیلم ۷۶ دقیقهای «ساز دهنی» ساخته امیر نادری و محصول سال ۱۳۵۲ که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و استودیو روشنا بازسازی و ترمیم شده است، در بخش آثار کلاسیک جشنواره ونیز به نمایش گذاشته خواهد شد.
از دیگر فیلم های انتخابی بخش کلاسیک ونیز میتوان به «یکی از قلب» ساخته «فرانسیس فورد کاپولا»، «جن گیر» ساخته «ویلیام فریدکین»، «شاه و کشور» ساخته «جوزف لوزی»، «روزهای بهشت» ساخته «ترنس مالیک»، «پدری بود» ساخته «یاساجیرو اوزو»، «سایههای نیاکان فراموش شده ما» ساخته «سرگئی پاراجانوف»، «شکار» ساخته «کارلوس سائورا»، «آندری روبلوف- نسخه کارگردان» ساخته «آندری تارکوفسکی»، «مخلوقات» ساخته «انیس واردا» و «بلیسیما» ساخته «لوکینو ویسکونتی» اشاره کرد.
فیلم سازدهنی
یک فیلمساز ایرانی در روزهای ونیز
در بیستمین دوره بخش مستقل روزهای ونیز، فیلم مستند «آفتاب می شود» ساخته آیت نجفی محصول آلمان به عنوان یکی از فیلمهای بخش رویداد ویژه به نمایش گذاشته میشود.
این بخش که توسط اتحادیه کارگردانهای سینمای ایتالیا راهاندازی و برگزار میشود، ۱۰ فیلم را در بخش مسابقه رسمی خود انتخاب کرده که شامل «پشت صحنه» ساخته «عاطف بن محمود» و «خلیل بن کیران» ، «کودتا!» ساخته «آستین استارک» و «جوزف شومان» به عنوان فیلم اختتامیه، «به دنبال صدا» ساخته «کیوشی سوگیتا»، «اقیانوس ها، قاره های واقعی اند» ساخته «توماسو سانتامبروجو»، «شیر» ساخته «استفانی کولک» ، «در طول شب» ساخته «دلفین ژیرار»، «سیدونی در ژاپن» ساخته «الیز ژیرار» ، «سر شب» ساخته «ویکتور ایریارته» ، «تابستان با کارمن» ساخته «زاخاریاس ماورویدیس»، «خونخوار انسانی در تلاش برای منصرف کردن یک آدم در حال خودکشی» ساخته «آریان لوییز-سیز» و «برف در میانه تابستان» ساخته «چونگ کیت آون» میشود.
فیلم «بردلی کوپر» هست اما خودش به ونیز نمیآید
«بردلی کوپر» بازیگر و کارگردان آمریکایی در پی اعتصابات سینمایی در هالیوود در اولین نمایش جهانی فیلم جدیدش «مایسترو» در جشنواره ونیز شرکت نمیکند. «بردلی کوپر» علاوه بر کارگردانی این فیلم محصول کمپانی نتفلیکس در نقش موسیقیدان سرشناس «لئونارد برنستاین» نیز بازی کرده است.
«مایسترو» که در بخش مسابقه اصلی ونیز حضور دارد، فیلم زندگینامه «لئونارد برنستاین» موسیقیدان و رهبر ارکستر برجسته آمریکایی را به تهیهکنندگی «مارتین اسکورسیزی» و «استیون اسپیلبرگ» روایت میکند. در این فیلم که محصول کمپانی نتفلیکس است، «بردلی کوپر» با گریمی سنگین در نقش اصلی «برنستاین» در دوران سالخوردگی نیز ایفای نقش کرده و «کری مولیگان» نیز در نقش همسرش «فلیسیا» مقابل دروبین رفته است.
فیلم مایسترو
جایزه افتخار یک فیلمیساز به چه کسی میرسد؟
«وس اندرسون» کارگردان صاحبسبک آمریکایی پیش از نمایش جدیدترین فیلمش در جشنواره ونیز مورد تقدیر قرار میگیرد و جایزه افتخار یک فیلمساز (Cartier Glory to the Filmmaker Award) را دریافت خواهد کرد، جایزهای که سالانه به شخصیتی که سهم ویژه ای در صنعت فیلم معاصر داشته است تعلق میگیرد.
وی این جایزه را پیش از نمایش فیلم جدیدش «داستان شگفت انگیز هنری شوگر» با بازی «رالف فاینز»، «بندیکت کامبربچ»، «دو پاتل» و «بن کینگزلی» دریافت میکند.
از دیگر فیلمهای «اندرسون» میتوان به «راشمور»، «هتل بزرگ بوداپست»، «گزارش فرانسوی»، «دارجیلینگ محدود»، «آقای فاکس شگفتاتنگیز»، «قلمرو طلوع ماه» و «شهر سیارکی» اشاره کرد.
وس اندرسون
عربستان از جشنواره ونیز کنار کشید
جشنواره دریای سرخ عربستان اعلام کرد امسال برنامه ویژه «زن در سینما» را در هشتادمین جشنواره ونیز برگزار نخواهد کرد. این تصمیم در واکنش به ادامه اعتصاب بازیگران آمریکا گرفته شده چرا که حضور ستارههای فیلمهای آمریکایی در جشنواره ونیز در هالهای از ابهام قرار دارد.
رویداد «زن در سینما» که از سال ۲۰۲۱ توسط جشنواره فیلم عربستان سعودی برای تجلیل از زنان در سینما راه اندازی شده، در دو سال اخیر حضور ستارههای بیشتری را در این رویداد سینمایی ممکن کرده بود. سال گذشته شش فیلمساز عرب از جمله «حیفا المنصور»، «هند صبری» و «کوثر بن هنیه» در قالب برنامه «زن در سینما» در ونیز مورد تجلیل قرار گرفتند و همچنین «ایزابل هوپر»، «کارلا برونی»، «نادین لباکی»، «سابرینا کارپنتر» و «سارا گادون» به عنوان میهمان حضور داشتند. در سال ۲۰۲۱ نیز «کیت هادسن» و «دمی مور» میهمان بخش «زن در سینما» بودند.
ستارههای فیلمهای مستقل روی فرش قرمز میروند
در حالی که طبق قوانین اتحادیه بازیگران در زمان اعتصاب، بازیگران حق شرکت در جشنوارههای و تبلیغ آثار سینمایی را ندارند اما برخی از فیلمهای مستقل که خارج از فضای استودیوهای فیلمسازی ساخته شدهاند مجوز حضور در ونیز را دریافت کردهاند.
«آدام درایور» برای تبلیغ فیلم «فراری» ساخته «مایکل مان» که در آن نقش شخصیت اصلی و پیشگام ایتالیایی مسابقات اتومبیل رانی یعنی «انزو فراری» را بازی میکند به جشنواره ونیز خواهد رفت و «لندری جونز» هم برای فیلم «داگمن» ساخته جدید «لوک بسون» در ونیز حاضر میشود.
همچنین «مدس میکلسن» برای فیلم «سرزمین موعود» ساخته «نیکولای آرسل» کارگردان دانمارکی و «جسیکا چستین» نیز روی فرش قرمز فیلم «خاطره»ساخته سینماگر مولف مکزیکی «میشل فرانکو» خواهد رفت.
آدام درایور در فیلم فراری
برنامه ویژه برای سینمای اوکراین
جشنواره فیلم ونیز برنامه ویژهای را تحت عنوان «روزهای اوکراین» شامل نشستهایی برای بررسی وضعیت این کشور جنگ زده و صنعت سینمای آن برگزار میکند. این رویداد برای نخستین بار سال گذشته و با ابتکار بینال ونیز برگزار شد و در دوره امسال نیز با حضور «روبرتو چیکوتو» رئیس دوسالانه ونیز و «آلبرتو باربرا» مدیر هنری جشنواره ونیز برپا خواهد شد.
اولین نشست برنامه «روزهای اوکراین» با عنوان «صنعت فیلم اوکراین در دوران جنگ» برگزار میشود که با ارائه وضعیت کنونی سینمای این کشور توسط «مارینا کودرچوک» رئیس آژانس دولتی سینمای اوکراین همراه خواهد بود. همچنین میزگرد دیگری با عنوان «فیلمسازی با اوکراین: حمایت و همکاری» برگزار می شود و چندین سینماگر اوکراینی در آن شرکت خواهند کرد.
داستان واقعی یک سقوط در اختتامیه
فیلم اسپانیایی «انجمن برف» ساخته «خوان آنتونیو بایونا» کارگردان اسپانیایی، در اولین نمایش جهانی خود در اختتامیه هشتادمین جشنواره فیلم ونیز به روی پرده میرود.
این فیلم اسپانیایی زبان برگرفته از داستان سقوط واقعی پروازی در سال ۱۹۷۲ است که یک تیم راگبی اروگوئه را به شیلی بر فراز کوه های آند می برد و در نهایت از ۴۵ مسافر، ۲۹ نفر توانستند زنده بمانند.
بازیگران اسپانیایی این فیلم شامل «انزو ووگرینچیچ»، «ماتیاس رکالت»، «آگوستین پاردلا»، «استبان کوکوریچک» و «توماس ولف» هستند که تحت تأثیر اعتصاب انجمن بازیگران آمریکا قرار نگرفتند و بنابراین میتوانند به جشنواره ونیز بروند.
فیلم انجمن برف
هشتادمین جشنواره فیلم ونیز از ۳۰ آگوست تا ۹ سپتامبر (۸ تا ۱۸ شهریور) در ایتالیا برگزار خواهد شد.
چهار فیلم سینمایی، «کوچه ژاپنی ها»، «هتل» و «هولیا» در راه اکران قرار دارند. در این مطلب نگاهی به این آثار خواهیم داشت.
به گزارش سینمای خانگی از فارس، سینما از هنرهایی است که رابطه مستقیم با مخاطب دارد، مخاطبی که با انتخاب اثر موردنظر و البته حضور در سالن سینما به حیات هنر هفتم کمک میکند. شاید تا همین سال گذشته باید بعد از این گذاره از رکود مخاطب حرف میزدیم و میگفتیم که چرا مخاطب سینما کاهش پیدا کرده است، به یاد بیاورید روزهایی را که میانگین مخاطب سینمای ایران در هر سانس به ۱۵ نفر و حتی کمتر رسیده بود.
اما امروز شرایط متفاوتی در سینما به وجود آمده است، درست یا غلط «فسیل» به یکی از پربینندهترین آثار بعد از انقلاب تبدیل شده و حالا هم با وجود فیلمهای جدید مخاطب سینما با هنر هفتم آشتی نسبی برقرار کرده است.
نگاهی به آثار در حال اکران
حالا بعد از بررسی درخواست ها و موارد مطرح شده در شورای صنفی نمایش قرارداد سرگروهی ۴ فیلم ثبت شد:
فیلم سینمایی «زنبور کارگر» به کارگردانی «افشین صادقی» به سرگروهی هنر شهر آفتاب شیراز (پخش این فیلم بر عهده تهیه کننده است)
فیلم سینمایی «کوچه ژاپنی ها» به کارگردانی «امیرحسین ثقفی» به سرگروهی پردیس مگامال (پخش این فیلم بر عهده تهیه کننده است)
فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی «مسعود اطیابی» با پخش «شایسته فیلم» به سرگروهی پردیس هویزه مشهد
فیلم سینمایی «هولیا» به کارگردانی «مرتضی آتش زمزم» با پخش «رسانه فیلمسازان مولود» به سرگروهی پردیس مگامال بعد از فیلم «کوچه ژاپنی ها»
«هتل»
فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی و تهیهکنندگی محمد شایسته با دریافت پروانه نمایش از ۷ مهرماه اکران خود را توسط پخش شایستهفیلم در سینماها آغاز خواهد کرد.
این کمدی که قصه یک هتل پرماجرا را پس از ورود ٢ مرد و ۴ زن ناخوانده روایت میکند؛ در ادامه کمدیهای پرفروش مسعود اطیابی پس از فیلمهای «تگزاس»، «دینامیت»، «انفرادی» و «بخارست» به سرگروهی سینما هویزه مشهد در سینماهای سراسر کشور اکران خواهد شد.
پژمان جمشیدی و محسن کیایی زوج اصلی این فیلم را تشکیل میدهند و ریما رامینفر، صدف اسپهبدی، مهلقا باقری، غلامرضا نیکخواه، مریم وحیدزاده، فرزانه قاسم زاده، جواد پولاد و سام نوری نیز در آن نقشآفرینی میکنند.
سید مسعود اطیابی که دو فیلم کمدی «انفرادی»، «دینامیت» و «بخارست» را به عنوان یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران در کارنامه دارد کمدی دیگری با نام «هتل» را به تهیهکنندگی محمد شایسته جلوی دوربین بده و آماده اکران کرده است.
از این کارگردان فیلم کمدی «بخارست» را در سال 1401 برپرده سینماهای کشور داشت و پرفروشترین فیلم این سال شد.
محمد شایسته تهیهکننده این فیلم نیز پیش از این به کارگردانی رامبد جوان کمدی «قانون مورفی» و همچنین کمدی «زیر نظر» به کارگردانی سید مجید صالحی را تهیهکرده است. او بعد از تولید این آثار مجموعه موفق «میخواهم زنده بمانم» را برای شبکه خانگی ساخت و در حال حاضر تهیه سریال «قهوه ترک» برای این شبکه را هم برعهده دارد.
«زنبور کارگر»
این فیلم به کارگردانی و تهیهکنندگی افشین صادقی و نویسندگی سعید نعمت اله محصول سال ١٣٩٨ است. «زنبور کارگر» شاید نمونهای از آثاری باشد که سازمان سینمایی آنها را مصون از ممنوع التصویری هنرمندان ممنوعالکار شده دانسته است.
روح الله سهرابی پیش از این گفته بود: «سازمان سینمایی پس از بررسی وضعیت آثاری که طی یک سال اخیر یا قبل تر تولید شده و یا در نوبت اکران قرار دارند اما بدلیل حضور یک یا چند تن از عوامل قانون شکن یا کشف حجاب کرده امکان نمایش عمومی پیدا نکرده اند با ملحوظ داشتن جوانب امر بنا دارد آثار یاد شده را به مرور به روی پرده بفرستد تا سرمایه گذاران فیلم ها، تهیه کنندگان و دیگر عواملی که به نحوی در تولید این آثار نقشی داشتهاند بخاطر رفتار قانون شکنانه تعداد معدودی از عوامل و بازیگران دچار خسارت و زیان نشوند.
وی ادامه داد: همانگونه که پیش تر هم در گفتوگوهای مراجع مختلف و مقامات ارشد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید شده، درباره آثار تولید شده قانون عطف به ماسبق نخواهد شد و در جهت صیانت از اعتماد و سرمایه همه فعالان و سرمایه گذاران این عرصه چنانچه شرایط اکران این فیلمها مهیا شود همانند دیگر آثار سینمایی به نمایش عمومی خواهند رسید.»
نگاهی به ترکیب بازیگران فیلم افشین صادقی این گزارهها را تصدیق میکند، حضور حمید فرخنژاد و پگاه آهنگرانی نکته قابل توجه لیست بازیگران این فیلم است.
داستان این فیلم دررابطه با بیوک است که سالها پیش زنش را به دلیل اهمال پزشکی از دست داده، در نزاعی کشته میشود. حالا دختر او درصدد قصاص قاتل است. در این میان تنها شاهد، یکی از دوستان دخترِ قاتل است.
افشین صادقی کارگردان این فیلم در گفتوگویی به اجتماعی بودن موضوع فیلم اشاره و گفته است: شخصیتهای داستان فیلم بسیار خاص هستند و فیلمنامه نیز داستانی پرکشش و همراه با تعلیق دارد. پایان داستان نیز بسیار شگفتانگیز است و سعی کردهام این چند سالی را که کار نکردهام با ساخت این فیلم جبران کنم.
«هولیا»
کمدی فانتزی «هولیا» به کارگردانی مرتضی آتش زمزم ساخته شده است، این فیلم محصول سال 1399 بوده و اکرانش کمک میکند تا از تعداد بالای آثار در صف اکران کاسته شود.
محمدرضا هدایتی، علی انصاریان، مریم امیرجلالی، بهراد خرازی، محمد فیلی و افشین سنگ چاپ در این فیلم بازی دارند.
سازندگان به جای خلاصه داستان، این متن را ارائه داده اند: «در ایران پدر و مادرها به بچههاشون اجازه هرکاری را نمیدهند، ولی همیشه نوه داستانش فرق داره!».
این ششمین فیلم سینمایی مرتضی آتش زمزم پس از فیلمهای «مرگ سپید»، «بن بست»، «مالیخولیا»، «سیمین» و «نیروانا» محسوب میشود.
در این فیلم چند بازیگر ترکیهای نیز به ایفای نقش پرداختهاند، شاید باید با کنار هم گذاشتن خبر فیلمبرداری در ترکیه و البته حضور بازیگر زن ترک در این فیلم در انتظار فیلم سخیفی چون «خانم یایا» و امثال آن باشیم هرچند قضاوت اصلی بعد از دیدن این فیلم خواهد بود.
«کوچه ژاپنی ها»
این فیلم که فیلمنامه آن را امیرحسین ثقفی و علی اصغری به طور مشترک به نگارش درآوردهاند، پنجمین فیلم سینمایی ثقفی بعد از فیلمهای «همه چیز برای فروش»، «مرگ کسب و کار من است»، «مردی که اسب شد» و «روسی» است. این فیلم هم در سال ۱۳۹۹ تولید شده و تا کنون در ضف اکران بوده است.
علی اکبر ثقفی تهیهکننده این فیلم هم پیش از این و در زمان ساخت این اثر نسبت به شرایط اکران فیلمش ابراز نگرانی کرده و گفته بود: «یکی از مهمترین مسائل برای تولید یک فیلم سینمایی بحث اکران است، با این وضعیت سینمای ایران تعداد بسیاری فیلم در نوبت اکران است، این در حالی است که هیچ تضمینی در اکران آنلاین فیلمها وجود ندارد و فیلم بعد از بارگذاری به سرعت در فضای مجازی قاچاق میشود و این امر به تهیهکننده فیلم صدمه میزند.
وی توضیح داد: به هر حال باید شرایطی فراهم شود که اکران فیلمها تبدیل به فیلمسوزی نشود. در چنین شرایطی باز هم نسبت به بهتر شدن شرایط سینما امید دارم و باید راهکار مناسبی برای این مشکل پیدا کنیم، اگر قرار باشد همه در خانه بنشینند و هیچ کاری انجام ندهند شرایط بهتر از این نمیشود.»
ثقفی در پایان گفت: «کوچه ژاپنیها» یک فیلم اجتماعی است که درباره حمایت خانواده و عدالت اجتماعی است. این فیلم نسبت به دیگر فیلمهای امیرحسین ثقفی متفاوت است و دارای زمان و مکان و قهرمان است و میتوان آن را برداشتی از تهران در سال ۹۸ دانست.
در خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده: «تو نمیتونی با پول همه چیز و همه کس و بخری یه روزی یه جایی یه شب یه وقتی یکی بالا سرته، کوچه ژاپنیها»
مجید مظفری، فرهاد قائمیان، رضا یزدانی، شیدا یوسفی و پیام احمدینیا در فیلم سینمایی «کوچه ژاپنیها» به کارگردانی امیرحسین ثقفی و تهیه کنندگی علی اکبر ثقفی به ایفای نقش میپردازند.
تعدادی از سینماگران و کارشناسان فرهنگی کشور در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران متذکر شدند: بسیاری از این خانم ها و آقایانی که مجوز برگزاری و تأسیس کلاس های آموزش بازیگری و سینما و… را گرفته اند به هیچ عنوان صلاحیت این کار را ندارند.
تعدادی از سینماگران و کارشناسان فرهنگی کشور در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران متذکر شدند: شاه بیت اصلی سینمای ایران باید منویات امام (ره) و رهبری باشد! دانشجویان سینما باید دوره مبارزه با استکبار و صهیونیسم و حمایت از نهضت های آزادی بخش ببینند؛ این افراد خاطرنشان کردند: بسیاری از این خانم ها و آقایانی که مجوز برگزاری و تأسیس کلاس های آموزش بازیگری و سینما و… را گرفته اند به هیچ عنوان صلاحیت این کار را ندارند. نکته جالب اینجا است که آن ها اغلب کسانی هستند که خودشان در هنر عقب مانده اند و هیچ چیز بلد نیستند!
به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، تب حضور در سینما به خصوص در سه رشته بازیگری، فیلمنامه نویسی و کارگردانی طی دو سه دهه گذشته گریبان بخش کثیری از نسل جوان را گرفته؛ از تهران تا شهرستان های بعضاً دور و محروم هستند کسانی که آرزو دارند در سینما مطرح و شناخته شوند و به ثروت و شهرت و محبوبیت برسند.
این اتفاق باعث شده تا برخی افراد با سوءاستفاده از نیاز نسل جوان مبادرت به برگزاری کلاس ها، وورک شاپ ها و جلساتی تحت عنوان آموزش سینما کنند که اغلب آن ها غیرعلمی و فاقد هرگونه ارزشی است.
اشتیاق مبرم نسل جوان برای حضور در سینما باعث شده هر روز شاهد تأسیس وورک شاپ ها و کلاس های جدیدی در سطح کشور باشیم و به تازگی بعد از دوران کرونا این برنامه بعضاً به شکل کاملاً آنلاین نیز برگزار می شود. اما متأسفانه بخش عمده ای از این اتفاقات تنها یک فریب است و بس! فریبی که منجر به سوءاستفاده های شدید مالی و… از کسانی می شود که شور حضور در سینما را دارند.
نکته قابل تأمل اما عدم نظارت صحیح و اصولی توسط مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روی کارکرد این آموزشگاه ها و کلاس ها است؛ اما فاجعه بارتر از آن اینکه در دانشگاه های سینمایی نیز وضعیت بهتر نیست و در آنجا هم این مشکلات به شکل و شیوه ای فاجعه آمیزتر ادامه دارد. یکی از بزرگترین ضعف دانشگاه های سینمایی در این سال ها عدم آموزش محتوای مناسب بر اساس فرهنگ ایرانی-اسلامی به دانشجویان است و قطعاً یکی از عللی که امروز سینمای کشور سرشار از فیلم های بی ارزش، مهوع و سخیف شده همین بی توجهی به مقوله بسیار مهم و ارزشمند محتوا است! در همین راستا با ۱۰ تن از سینماگران و کارشناسان برجسته فرهنگی کشور آقایان: دکتر پرویز فارسیجانی، ابراهیم وحیدزاده، علیرضا سربخش، محمد محمدی، دکتر قطب الدین صادقی، بهروز غریب پور، علی خودسیانی، حسن هدایت، جبار آذین و کوروش زارعی گفتگو داشتیم که ماحصل نظرات ایشان برای اطلاع بیشتر مخاطبان گرامی در ذیل نقل شده است.
دکتر پرویز فارسیجانی تهیه کننده سینما و تلویزیون و استاد دانشگاه در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران گفت: در ۲ بعد محتوا و ساختار و تکنیک نتوانستیم به بالندگی لازم برسیم و از این رو بدل به سینمایی مقلد شده ایم؛ متأسفانه تقلید در فرم و محتوا ما را از سینمای آرمانی ایران اسلامی دور کرده است. شاه بیت اصلی سینمای ایران باید منویات امام (ره) و رهبری باشد؛ متأسفانه ما این شاه بیت را نداریم و هیچ آموزشگاه و دانشگاهی مجموعه اندیشه های حضرت آقا و حضرت امام (ره) را به صورت کلاسیک و حرفه ای تعلیم نمی دهند. یکی از معضلات ما نبود اخلاق و مسئولیت آفرینی برای هنرمند است. ما سینما را تنها به صورت تکنیکال یاد می دهیم اما اینکه یک هنرمند در قبال وظیفه ای که بر دوشش است در هر مقام سینمایی از کارگردان گرفته تا بازیگر و فیلمنامه نویس و… در قبال جامعه و آینده کشور خودش نسبت به اخلاق فردی خودش مسئولیت دارد یا خیر، نکته ای است که کسی به آن توجهی ندارد.
ابراهیم وحیدزاده کارگردان سینما نیز در این خصوص متذکر شد: سینمای علمی در کشورمان هیچ گاه جدی گرفته نشده است و دلیل این اتفاق سیاست گذاران فرهنگی در دولت های مختلف اند که در هر مقطعی سعی کرده اند بر اساس سلیقه خود دست فیلمسازان دیگر را برای تولید آثار مورد علاقه شان باز بگذارند. بنده سال ها است در سینمای ایران فعالیت می کنم و هیچ گاه به خاطر نمی آورم که مقوله آموزش در سینما به صورت جدی توسط مدیران فرهنگی دنبال شده باشد. حتی در مقطعی گفتند هر کسی دلش می خواهد فیلم بسازد به میدان بیاید این در حالی بود که قبل از آن ضوابطی بود و هر کس نمی توانست به عنوان فیلمساز وارد عرصه سینما شود.
علیرضا سربخش جانباز روشندل و کارشناس فرهنگی در همین راستا به سینماپرس گفت: متأسفانه مبحث مهم آموزش سینما همواره مورد غفلت شدید مسئولان قرار گرفته است و همین مهم سینمای ما را با خلاءهای زیادی روبرو ساخته است. دانشجویان سینما باید دوره مبارزه با استکبار و صهیونیسم و حمایت از نهضت های آزادی بخش ببینند؛ هر کس می خواهد وارد سینما شود باید در بحث حمایت از نظام و انقلاب اسلامی آموزش ببیند. در دانشگاه ها و آموزشگاه های سینمایی باید استراتژی های روشن و شفاف نظام وجود داشته باشد.
محمد محمدی فعال رسانه و کارشناس فرهنگی در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران گفت: الآن چندین آموزشگاه در حال آموزش و تولید فیلم کوتاه هستند آموزشگاه هایی که خودشان هنرجوی علاقهمند را جذب میکنند، استعدادسنجی میکنند، آموزش می دهند، از تولید فیلمش حمایت میکنند و فیلم را با روابط و رایزنی خودشان به فستیوال های خارجی و اروپایی میفرستند؛ با این تفاسیر عملاً نسل آینده سینمای ایران کاملاً محرز و مشخص است که از چه جنس و چه تفکری خواهد بود. اما در این شرایط این سؤال مطرح میشود که نقش و سهم نهادهای فرهنگی ما چیست؟
دکتر قطب الدین صادقی مدرس و بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما تأکید کرد: مدیران فرهنگی کم سواد و دارای محدودیت فکری تیشه به ریشه سینما زده اند چرا که آن ها یک گام از سینماگران هم عقب تر ایستاده اند و به جای ترویج خرد و اندیشه، جنگولک بازی را در سینما ترویج می کنند! امروزه سینمای بی هویت و بی سر و ته جایگزین سینمای اندیشه و خردمند شده است؛ وقتی حتی اساتید دانشگاه ها و آموزشگاه های ما فکور نیستند چطور می توانیم توقع داشته باشیم که هنرمند فکور وجود داشته باشد؟ دیگر در این روزگار اساتید بزرگی مانند دکتر الستی، دکتر کاووسی و یا هوشنگ طاهری پیدا نمی شوند. جای این ها خالی است و هرگز پر نمی شود. این ها کسانی بودند که می توانستند منشأ اندیشه و خرد باشند.
بهروز غریب پور نویسنده، کارگردان و پژوهش گر سینما به سینماپرس گفت: مدیران فقط شعار می دهند اما تنها کاری که کرده اند نابودی سینما بوده است و بس! آنچه امروز در سینمای کشورمان شاهد هستیم همان ادامه سینمای فیلمفارسی است که فقط فردین آن حذف شده است! باز هم صد رحمت به سینمای فیلمفارسی چرا که در آن حداقل برخی جنبه های مثبت وجود داشت و در نهایت همه چیز به خوبی و خوشی به اتمام می رسید در سینمای امروز ما که همه ابعاد زندگی انسان ها منفی نشان داده می شود. فیلم های ما شده اند پر از دعواهای خانوادگی، توهین به شخصیت پدر و مادرها، زیر پا گذاشتن ارزش ها و مضحک نشان دادن همه نیکی ها و خصایص انسانی! حتی مقوله ای مانند ازدواج در فیلم های ما مضحک نشان داده می شود و این جای تأسف دارد.
علی خودسیانی فیلمنامه نویس نیز در این باره اظهار داشت: بدیهی است سیاست گذار و مدیر فرهنگی که با رانت اداره امور را در دست گرفته به مقوله های مهم آموزش و ارتقای سینما توجهی ندارد! ما از این افراد که اغلب شناختی از حوزه فرهنگ و هنر ندارند چه توقعی می توانیم داشته باشیم؟ بنده صراحتاً عنوان می کنم آیا وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی از مقوله فرهنگ بویی برده اند؟ آیا شناختی از این حوزه دارند؟ کارکرد ایشان در این حوزه چه بوده است؟ بدیهی است وقتی وزیری برای اداره امور فرهنگی و هنری کشور انتخاب می شود که بویی از فرهنگ و هنر نبرده معاونین زیرمجموعه وی نیز افرادی باشند که دغدغه ای برای رشد و اعتلای حوزه های خود نداشته باشند.
حسن هدایت کارگردان سینما به سینماپرس گفت: آموزش آکادمیک سینما در کلاس های آزاد و دانشگاه ها اغلب کلاهبرداری است! ما مدت ها است شاهد این اتفاق هستیم و این مسأله به دیروز و امروز باز نمی گردد. بنده از اول که وارد سینما شدم تا الآن این نتیجه برایم روشن بوده و هر سال هم قطعی تر می شود که آموزش تئوری در سینما بی معنی است. این کلاس ها و آموزشگاه ها و دانشگاه ها همه دکانی هستند برای سر کیسه کردن جوانانی که با آرزوی فراوان واردش می شوند. البته شاید استثنائاتی در این میان باشد اما مسأله این است که همه این ها پول و وقت هنرجویان را هدر می دهند و در نهایت هیچ پل ارتباطی میان هنرجویان و سینما نمی شوند.
جبار آذین منتقد و مدرس سینما در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران گفت: در جامعه ای که آثار هنری اش محتوای شایسته ندارند نمی توان مدعی پاسداری از فرهنگ و ارزش ها بود؛ این وظیفه مدیران فرهنگی است تا تدبیری اندیشه کنند و حداقل در حوزه آموزش محتوای سالم و مناسب اهتمام به خرج داده و سینما را از این وضعیت بحرانی نجات دهند. اگر هدف تجارت و سیاست نبود وخدمت به جامعه اولویت مسئولان بود امروز وضعیت سینمای بیمار ما این گونه نبود. بی شک یک بازنگری اساسی در چگونگی وجود این تشکل ها و موسسات باید صورت بگیرد. ساختارها از نو برای آن ها چیده شود. افرادی که می توانند دست مستعدها را بگیرند وارد کارزار شوند و این ها صرفاً جنبه کلاسی و تئوری نباید داشته باشد و باید جنبه کاربردی بگیرد.
کوروش زارعی بازیگر و کارگردان سینما، تلویزیون و تئاتر تصریح کرد: اغلب کلاس ها و آموزشگاه های سینمایی یک دکان یا بنگاه درآمدزایی برای موسسان شان هستند و هیچ عایدی مثبتی برای کسانی که در این کلاس ها شرکت می کنند ندارند. اوضاع آموزشگاه ها بسیار خراب تر از چیزی است که می توان تصور کرد و متأسفانه وزارت ارشاد هیچ نظارت جدی روی آموزشگاه ها ندارد و آن ها را به حال خود رها کرده است. بسیاری از این خانم ها و آقایانی که مجوز برگزاری و تأسیس کلاس های آموزش بازیگری و سینما و… را گرفته اند به هیچ عنوان صلاحیت این کار را ندارند. نکته جالب اینجا است که آن ها اغلب کسانی هستند که خودشان در هنر عقب مانده اند و هیچ چیز بلد نیستند؛ حالا چطور می خواهند بیایند و درس سینما یا درس بازیگری به هنرجویان بدهند؟
وحید ملتجی مدرس دانشگاه، تهیه کننده و از چهرههای فرهنگی و رسانهای کشور به عنوان دبیر هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران معرفی شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره، مجید زین العابدین دبیر سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان و مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی در حکمی با اشاره به تجارب علمی و عملی وحید ملتجی، وی را به عنوان دبیر هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران منصوب کرد.
زینالعابدین در حکم خود خطاب به ملتجی، استفاده از تمام ظرفیتهای موجود، برنامهریزی و هماهنگی بین همه ارکان برگزاری برای برپایی رویدادی شایسته و در شأن مخاطبان و سطح سینمای ایران را از وی خواستار شده است.
دبیر مهرواره هوای نو، مدیریت مرکز اوج کودک و نوجوان، تهیه کنندگی برنامههای ویژه نوجوانان در سیمای جمهوری اسلامی ایران، مشاور و دستیار شهردار اصفهان در امور فرهنگی و رسانهای و مشاور عالی دبیر سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان ایران، بخشی از سوابق وحید ملتجی محسوب میشود.
فراخوان هفتمین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران، مهر ماه امسال به میزبانی اصفهان برگزار و فراخوان این رویداد هنری به زودی منتشر میشود.
جعفر مهیاری معتقد است که مخاطب امروز به واسطه فعالیت در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تمایل بیشتری به دیدن فیلمهای کوتاه دارد اما سینمای کوتاه به خوبی به تماشاگران معرفی نشده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، کارگردان فیلم کوتاه که سه اثر او با عنوان «ایلدا»، «آخرین زنگ» و «هاله» به تازگی به صورت آنلاین عرضه شده درباره فضای شاعرانهای که در آثارش دنبال میکند به ایسنا گفت: بیش از ۲۰ سال است که در حوزه تئاتر فعال هستم و حدود ۴ یا ۵ سال است که وارد عرصه ساخت فیلم کوتاه شدهام و اگر نمایشهای من را مرور کرده باشید متوجه میشوید که یک فضای شاعرانه همیشه در آثارم بوده و این فضا برای من انتخابی نیست بلکه برآمده از خلق و خوی من و در واقع نیاز من به خلق کردن است.
مهیاری درباره فیلم کوتاه «ایلدا» و موضوع «خونبس» گفت: از زمانی که با رسم خونبس آشنا شدم این موضوع ذهن من را درگیر خود کرد و نمیدانم چه زمانی و به چه شکلی ایده فیلم «ایلدا» این چنین شکل گرفت اما مطمئناً ایده اولیهای که در ذهنم شکل گرفت به شکلی نبود که در فیلم مشاهده میشود و به یاد دارم که در مراحل ابتدایی، قصه گستردهتری در ذهنم بود که اثر را از این فضای مینیمالیستی خارج میکرد و با گذر زمان ایده اولیه به «ایلدا» تبدیل شد.
این کارگردان درباره ایدهمحور بودن این سه اثر اظهار داشت: بیشترین فعالیت من در حوزه تئاتر بوده و در واقع هر آنچه که تا امروز به عنوان نویسنده یا کارگردان در تئاتر یا سینمای کوتاه یا حتی فیلمنامه بلند خلق کردهام زاده ایده است و به واسطه یک ایده که بسیار پر رنگ است این آثار شکل گرفتهاند به طوری که برخی از دوستان معتقدند ایده، قصه را میبلعد و چندین بار با این گزاره نقد شدهام اما این مسئله در این سه فیلم کوتاه کمرنگتر است و شاید ایدهمحور بودن در آثار تئاتری من بیشتر به چشم بیاید.
مهیاری درباره غالب بودن فضای تئاتری در فیلم «هاله» گفت: «هاله» اولین فیلم کوتاه حرفهای من است و به همین دلیل بافت تئاتری بیشتری در این اثر شاهد هستیم و بخش زیادی از آن آگاهانه است و شاید ۳۰ درصد آن هم به این دلیل باشد که من از تئاتر به سینما آمدهام و به شکلی ناخودآگاه چنین اثری ایجاد کرده است. سالها پیش فیلمنامهای بلند نوشته بودم که آن قصه فضایی شبیه به «هاله» دارد و ایده اصلی این فیلم کوتاه را از همان فیلمنامه بلندم گرفتم. این فیلم به مسئله خانواده میپردازد و به فراموشیهایی اشاره میکند که در خانوادههای امروزی وجود دارد. «هاله» در قالبی که شکل گرفته از انسان امروزی صحبت میکند که دچار فراموشی است و در پلان نهایی که یک دختر بچه را میبینیم این نقطهگذاری صورت گرفته که آن بچه با خلوص بیشتری که دارد خیلی شوخطبعانه و رها توجه مخاطب را به خود جلب میکند و نشان میدهد که یک خانواده در آن خانه حضور دارد.
این کارگردان درباره نمایش آنلاین فیلمهای کوتاهش اظهار داشت: نمایش آنلاین فیلمهای کوتاه قطعاً برای این سینما دستاوردهایی خواهد داشت و هر پلتفرمی که به این مسئله توجه دارد برای من قابل تقدیر است. قطعاً درآمدزایی برای هر پلتفرم اهمیت دارد ولی میتوان امید داشت که به مرور زمان توجه به نمایش آنلاین فیلمهای کوتاه در سکوهای نمایش گستردهتر شود. دستیابی به این اتفاق مهم تا حدی به ما فیلمسازان فیلم کوتاه نیز بستگی دارد و ما باید برای تبلیغ فیلمهایمان اهمیت ویژهای قائل شویم و نباید همه چیز را به پلتفرم بسپاریم.
وی افزود: جامعه ما توجه چندانی به فیلمهای کوتاه ندارد، معمولاً مخاطبان ترجیح میدهند فیلمهای سینمایی یا سریالها را ببینند اما میتوان با یک برنامهریزی دقیق به مرور زمان مخاطب را به دیدن فیلمهای کوتاه نیز ترغیب کرد. فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام با امکان اشتراکگذاری فیلمها کوتاه باعث شدهاند که مخاطبان امروز تا حدی بیحوصله باشند. مخاطبان امروز تمایل دارند برای دنبال کردن یک محتوا زمان کوتاهی صرف کنند و اتفاقاً فکر میکنم امروز فیلم کوتاه با این شرایط میتواند بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد و فقط کافی است که ما بتوانیم سینمای کوتاه را به آنها معرفی کنیم.
مهیاری در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: به نظر من با توجه به اینکه فیلم کوتاه نسبت به ویدئوهایی که در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام مشاهده میکنیم میتواند کیفیت بالاتری داشته باشد و همچنین محتوای عمیقتری به مخاطبش ارائه دهد امروز شانس بیشتری برای دیده شدن دارد. اگر پلتفرمها به همراه کارگردانان و تهیهکنندگان فیلم کوتاه برای نمایش این آثار اهمیت بیشتری قائل شوند مطمئن هستم که این سینما در سالهای آینده به جایگاهی خواهد رسید که حتی تولیدکنندگان فیلم بلند هم به ساخت فیلم کوتاه تمایل پیدا کنند. به طور کل نگاه پلتفرمهایی چون فیلمنت که به نمایش آثار کوتاه توجه دارند برای من بسیار قابل تقدیر است و امیدوارم با گذشت زمان شاهد بیشتر شدن بینندههای جدی این سینمای ارزشمند باشیم. بدون شک ادامه روند نمایش فیلمهای کوتاه مخاطبان این سینما را قطعاً افزایش میدهد چرا که فکر میکنم تماشاگر امروز اتفاقاً علاقهمند به دیدن فیلم کوتاه است اما خودش نمیداند.
این کارگردان درباره انتخاب پلتفرم «فیلمنت» برای نمایش آثارش گفت: اولین نمایش پلتفرمی را با فیلم کوتاه «هاله» تجربه کردم که در «وُدیو» این فیلم نمایش داده شد. از آنجا که ودیو یک پلتفرم مخصوص نمایش فیلم کوتاه است شاید نتوانسته آنچنان شناخته شده باشد و بیشتر مخاطبانش فعالان عرصه فیلم کوتاه و دانشجویان هستند. به همین دلیل تصمیم گرفتم هر سه فیلمم را در یک سکوی نمایش مطرحتر عرضه کنم تا بتوانم فیلمها را در معرض دید طیف گستردهتری از مخاطبان قرار دهم و از بین پلتفرمها به این دلیل این پلتفرم را انتخاب کردم که به نظرم به استانداردهای بینالمللی نزدیکتر است.
وی در پایان اظهاراتش درباره تأثیر حضور بازیگران مطرح در فیلمهای کوتاه گفت: من فکر میکنم بازیگران مطرح در کنار تولیدکنندگان فیلم کوتاه و پلتفرمها میتوانند ضلع سومی باشند که به رونق این سینما کمک کنند. سالها پیش وقتی آقای حسین پاکدل مدیر تئاتر شهر تهران شد سیاستی را در نظر گرفت که از چهرههای سینمایی برای حضور در نمایشهای تئاتر دعوت کرد و به واسطه حضور چهرهها مردم که در آن زمان خیلی توجهی به تئاتر نداشتند، به سالنهای نمایش آمدند. اگر امروز تئاترهای ما به رونقی بهتر نسبت به گذشته رسیدهاند به دلیل همان سیاستی است که آقای پاکدل سالها پیش اجرایی کرد و فکر میکنم همین نگاه و ایده را اگر در سینمای کوتاه هم اجرا کنیم مطمئناً میتوانیم به نتایج فوقالعادهای در عرصه اقتصاد سینمای کوتاه برسیم.
مصطفی آقامحمدلو کارگردان فیلم کوتاه «دنیا منم فوعه» که روایتی از محاصره چهار ساله یک منطقه در کشور سوریه است، به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این فیلم پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، «فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» سیوچهارمین فیلم کوتاهی است که در قالب این گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.
«دنیا، منم فوعه» را میتوان در دسته فیلمهای مرتبط با جریان مقاومت در منطقه قرار داد و همانطور که از نامش برمیآید، تلاش دارد روایتی از منطقهای فراموش شده با نام «فوعه» در سوریه ارائه کند.
آنچه میخوانید، گفتگوی خبرگزاری مهر با مصطفی آقامحمدلو نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه» است.
* بعد از فیلمکوتاه «اسما» این دومین فیلم کوتاه شما با موضوع تحولات سوریه و مشخصاً جریان مقاومت است. بد نیست از اینجا شروع کنیم که ریشه این دغدغه کجاست و تا چه زمانی میخواهید این مسیر را ادامه دهید؟ آیا امکان دارد روزی یک فیلمکوتاه با سوژه اجتماعی از مصطفی آقامحمدلو شاهد باشیم؟
۱۰ سال پیش از آنکه فیلم کوتاه «اسما» را بسازم، در حوزه بحرانهای منطقه مستندسازی میکردم. حدود ۲۰ الی ۲۵ فیلم مستند در عراق و افغانستان ساختیم که همه آنها بر موقعیتهای بحرانی این کشورها متمرکز بوده است.
* که به نوعی میشود همان محور مقاومت.
بله. اینها کشورهای حوزه محور مقاومت هستند. من خودم را فیلمساز مقاومت میدانم و احتمالاً فیلمهای بعدی هم که خواهم ساخت، نشانههایی از این جنس فیلمسازی را در دل خود خواهد داشت. بالاخره هر کسی برمبنای تجربیات و مشاهدات خودش فیلم میسازد. فیلم کوتاه «اسما» که پیشتر هم دربارهاش با هم صحبت کردیم، حاصل مصاحبه با یک سوژه واقعی بود.
فیلم «دنیا، منم فوعه» هم حاصل گفتگوهای من با حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر از کسانی است که از محاصره فوعه رها شده بودند. حسم این بود که روایت هر یک از این آدمها میتواند سوژه ساخت یک فیلم سینمایی بینالمللی باشد. فوعه و کفریا، موقعیتی عجیب و غریب داشتهاند و بهعنوان سختترین محاصره تاریخ، احساس کردم حرفهای ناگفتهای دربارهشان وجود دارد.
* این عنوان «سختترین محاصره تاریخ» را براساس پژوهش مطرح میکنید؟
واقعاً شما نمیتوانید نمونه مشابه این محاصره را در هیچ کجای دنیا پیدا کنید. کوبانی ۶ ماه در محاصره بود و محاصرهاش هم یک محاصره ۳۶۰ درجه نبود، اما همه دنیا و رسانهها به آن پرداختند اما در حدود ۴ سالی که فوعه و کفریا در محاصره بودند، سکوت کامل بر جهان حاکم بود و رسانهها هم سکوت مطلق کرده بودند. حتی رسانههای ایران هم سکوت کرده بودند. این منطقه کوچک در عمق استان ادلب قرار دارد. در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار میگیرند و مطلقاً هیچچیز به آنها نمیرسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمکهایی را بهصورت هوایی در این منطقه رها میکردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایینتر نمیتوانستند بیایند، برخی از این کمکها به مناطق دیگر میافتاد و به دست این اهالی نمیرسید.
در این منطقه حدود ۴۰ هزار شیعه، به مدت ۴ سال در محاصره قرار میگیرند و مطلقاً هیچچیز به آنها نمیرسد. برخی اوقات هواپیماهای ما کمکهایی را بهصورت هوایی در این منطقه رها میکردند اما از آنجایی که ارتفاعی پایینتر نمیتوانستند بیایند، برخی از این کمکها به مناطق دیگر میافتاد و به دست این اهالی نمیرسید
باید حرفهای این آدمها را بشنوید تا بدانید عمق این فاجعه اگر ما دیرتر رسیده بودیم، تا کجا میتوانست برود. در حدود یک سال و نیم پایانی محاصره، آدمها علف هرز و آب باران میخوردند! من یک خانم ایرانی میشناختم که میگفت قبل از شلوغیها و درگیریها با همسرش که اهل فوعه بوده ازدواج کرده و به این منطقه آمده بود.
در همان روزهای ابتدایی محاصره همسرش را میگیرند و در پشتبام یک خانه، داخل یک قفس او را میبندند. او تعریف میکرد در تمام طول ۸ روزی که همسرش در حال احتضار قرار داشت و داشت به شهادت میرسید، تمام مدت یکدیگر را میدیدند! تصور کنید چقدر این موقعیت عجیب و دراماتیک است. وقتی با این خانم صحبت میکردم دیدم دختری ۴ ساله دارد که یک سیب را مدام نگاه میکند. وقتی پرسیدم چرا اینگونه میکند؟ گفت این دختر من تا کنون سیب را از نزدیک ندیده و در ایام محاصره به دنیا آمده است.
حوادث روزمره در فوعه، بهشدت تکاندهنده و نمایشی بوده است. هر کسی که از فوعه به بیرون آمد، آکنده از این جنس مشاهدات بود. هر کدام از آدمها احساس میکردند دچار سرنوشت خاصی شدهاند که دنیا باید صدایشان را بشنود.
* اتفاقاً عنوان فیلم هم نشان میدهد که میخواهد خبر از مظلومیت یک منطقه به دنیا بدهد، اما فیلم هیچ اطلاعات خاصی درباره منطقه فوعه نمیدهد. مخاطبی که تاکنون اسم فوعه را نشنیده است، چه دریافتی میتواند از روایت فیلم داشته باشد؟
فیلم را اگر بخواهیم نسبت به عظمت حادثه فوعه قیاس کنیم، قطعاً حرف اندکی زده است. آنقدر عمق فاجعه و ابعاد این اتفاق ویژه بود که ما تلاش کردیم در روایت این فیلمنامه که نسخه اولیه آن در حدود ۵۰ دقیقه بود، همه این ابعاد را پوشش دهیم. در استعداد فیلمکوتاه و با توجه به دشواری تأمین بودجه برای ساخت فیلمکوتاه، اگر میخواستیم همه آن شرایط ویژه و ملتهب را به تصویر درآوریم، هزینه تولید بسیار بالا میرفت و از پس آن برنمیآمدیم.
نمایی از فیلم کوتاه «دنیا، منم فوعه»
* خب اگر بنا را بر ناتوانی روایت درست و جامع بگذاریم، لزوم ساخت چنین فیلمی چیست؟
فیلم به اندازه خودش میتواند کار کند و حداقل این است که برای مخاطب این سوال را بهوجود میآورد که فوعه کجاست و این انسانها چه کسانی هستند؟
* ولی نکته اینجاست که مخاطب برای درک فیلم، گویی نیاز به اطلاعات بیرون از فیلم دارد.
فیلم بهاندازه یک فیلمکوتاه میتواند مخاطب را با اسم فوعه آشنا کند اما قطعاً این نقطه ابتدایی یک ماجراست. گویی ما تنها یک سطر از فوعه گفتهایم. اشاره کردم فیلمنامه اولیه حدود ۵۰ دقیقه بود اما با هر کسی که صحبت میکردیم، میگفت از نظر بودجه، امکان ساخت چنین فیلمی در مدیوم سینمای کوتاه وجود ندارد. به همین دلیل سراغ فیلمنامه کوچکشدهای رفتیم که امکان ساختش فراهم بود و حاصلش حالا مقابل شماست.
حکایت این دوربین در فیلم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره میفرستد و از همین طریق فیلمهایی را به دست میآورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل میگیرد
* این فیلمکوتاه مگر محصول سازمان اوج نیست؟ واقعاً مشکل بودجه داشتید؟
خیر. کمتر از ۵۰ درصد بودجه فیلم را سازمان اوج تقبل کرد. بخشی از آن را انجمن سینمای جوانان پرداخت کرد، مقداری را هم مؤسسه آوینی و باشگاه فیلم سوره تقبل کردند.
* خیلی هم دستتان تنگ نبوده!
البته این تکهتکه بودجه گرفتنها، چیزی در حدود ۴ سال زمان برد. هنوز هم ۲۰۰ میلیون تومان بابت تولید این فیلم بدهکاریم.
* حالا که صحبت از امکانات است، درباره دکور هم صحبت کنید. به نظر میرسد فضای کار خیلی شبیه تلهتئاتر شده است. چطور به این لوکیشن رسیدید و چقدر از دکور استفاده کردید؟
ما خیلی جستجو کردیم تا لوکیشنی پیدا کنیم که از نظر فضای داخلی و خارجی، شبیه همان ساختمان امن واقعی در فوعه باشد. تلاشمان این بود که لوکیشن واقعی پیدا کنیم و چیزی را از ابتدا نسازیم، اما متأسفانه نتوانستیم. باید جزئیاتی را رعایت میکردیم که برای مخاطب سوری زبان و یا مخاطب آشنا با آن جغرافیا میتوانست مهم باشد. در طول یک ماه پیشتولید لوکیشن مناسبی را پیدا نکردیم و تنها گزینه ساخت دکور بود که اتفاقاً گزینه هزینهبری هم برایمان بود.
* درباره ساختار روایت، تمهید دوربین شاهد در فیلم زمانی کارکرد دارد که بتوانیم آن را تبدیل به یک شخصیت پیشبرنده در روایت کنیم. فکر میکنید این دوربین شاهد در فیلم شما توانسته چنین شخصیتی پیدا کند و تبدیل به یک کاراکتر شود؟
ما در روایت خود شخصیتی به نام سیدعلی داریم که از ابتدا او را با یک دوربین هندیکم میبینیم. متوجه میشویم او حدود یک سال است در حال مصاحبه با افراد است و در انتهای فیلم هم از آن رمزگشایی میشود و میفهمیم ماجرای آن چیست. حکایت این دوربین هم یک حکایت واقعی در فوعه بوده است. یک مستندساز ایرانی دوربینی را به داخل محدوده محاصره میفرستد و از همین طریق فیلمهایی را به دست میآورد و برمبنای همان تصاویر و اطلاعات عملیات محرم شکل میگیرد. از این منظر اتفاقاً فکر میکند دوربین در این فیلم کاملاً یک کاراکتر دارد.
* جز چند دیالوگ گلدرشت کاراکترها خطاب به دوربین که قرار است بخشی از اطلاعات را بهصورت مستقیم به مخاطب منتقل کند، این دوربین هیچ هویت و کارکرد دیگری در روایت ندارد.
در رمزگشایی انتهای داستان ما این نکته را مطرح میکنیم که حافظه همین دوربین از طریق دختربچهای به ایران میرسد و برمبنای همان، عملیات نجات فوعه شکل میگیرد. نکتهای که برایمان مهم بود این بود که نقش ایرانیها در نجات فوعه را بدون اشاره مستقیم و بدون وارد کردن کاراکتر ایرانی به داستان، مورد اشاره قرار دهیم. حضور این دوربین درواقع پی او وی (زاویه دید) ایرانی در روایت است که منجر به نجات این جماعت میشود. البته اشاره مستقیم و گلدرشتی به آن نداشتیم.
در مسیر نگارش فیلمنامه خیلی روی این مسئله بحث کردیم که این هندیکم چقدر باید در فیلم حضور داشته باشد. حتی درباره فرم تصاویر مربوط به هندیکم هم بحثهایی داشتیم تا ببینیم باید از تصاویر ضبطشده توسط هندیکم استفاده کنیم یا تصاویر دوربین اصلی را با تمهیدات بصری به تصویر هندیکم نزدیک کنیم. نهایتاً به این جمعبندی رسیدی که زیباییشناسی فیلم را خیلی نباید از بین ببریم. اگر میخواستیم از تصویر واقعی دوربین هندیکم استفاده کنیم و یا تمهیداتی مانند درج دکمه قرمز «Rec» در کنار تصویر و قاب معروف هندیکم را به کار ببریم، خیلی از فیلم بیرون میزد. هم روایت را از دست میدادیم و هم یکدستی فضای بصری فیلم از بین میرفت. از همان دوربین اصلی استفاده کردیم و تلاش کردیم با تغییر فاصله کانونی و ریختگی تصویر، حس دوربین هندیکم را به مخاطب القا کنیم.
وقتی روسها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که همسطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانیها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانهای فعالیتهای خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد
* چرا زبان فیلم فارسی است؟ در دقایق ابتدایی حتی این حس به مخاطب دست میدهد که فیلم مربوط به جنگ ایران و عراق است! در حالی که زیرنویس و استفاده از زبان اصلی، خیلی وقت است که در سینمای ما حل شده است. فیلم قبلی خودتان زیرنویس داشت و همین شبها هم سریال «عاشورا» به زبان ترکی از تلویزیون پخش میشود و زیرنویس دارد.
فیلم «اسما» را تلاش کردیم با زبان شامی و لهجه سوری بسازیم. حدود ۶ ما برای بازیگرش گشتیم و او هم یک ماه و نیم زیرنظر مشاور لهجه تمرین کرد اما نهایتاً فقط توانستیم به لهجه واقعی، نزدیک شویم! ما همه ایران را گشتیم و هر کس که فکر میکردیم میتواند در فضای فیلم به زبان عربی سوری صحبت کند، آمد و تست داد اما به نتیجه نرسیدیم. اگر میخواستیم در این فیلم هم زبان اصلی را رعایت کنیم، که خودم خیلی دوست داشتم این اتفاق رخ دهد، باید فیلم را در سوریه میساختیم و هزینهاش بسیار بالا میرفت.
البته در سینمای جهان هم ما نمونههایی داریم. مانند ریدلی اسکات که درباره یونان باستان فیلم میسازد اما کاراکترها انگلیسی صحبت میکنند. نمونههایی از این دست بسیار داریم. البته این فیلم کوتاه برای اکران در سوریه و کشورهای عربی دوبله شده است اما در پخش بینالملل همین زبان فارسی و زیرنویس انگلیسی را خواهیم داشت. نکته دیگر هم این بود که در هدفگذاری برای مخاطبان، سهم ۷۰ درصدی برای مخاطبان داخلی در نظر گرفته بودیم.
*خب چه نیاز بود این همه برای رسیدن به لهجه اصیل سوری تلاش کنید؟ مگر چند درصد مخاطبان ایرانی متوجه این لهجه میشوند؟
میخواستیم به آن فضا نزدیک شویم میخواهم اینجا این را هم بگویم که هنوز شبهههای زیادی در ذهن مردم ایران نسبت به ماجراهای سوریه وجود دارد و کسی هم نیست که پاسخ به این شبههها برایش مسئله باشد! ما در ماههای اولیه که برای مستندسازی به سوریه میرفتیم، ما را درون گونی میکردند و به ایران بازمیگرداندند! در تمام ۴۰ سال گذشته ما همواره حفاظت را بر روایت ترجیح دادهایم و برای همین دوستان ما همواره حضور دوربین را مزاحم میدانستند! هنوز هم شرایط همین است.
وقتی روسها به سوریه آمدند، تازه دیدیم که همسطح تجهیزات نظامی، دوربین به همراه دارند. اینجا بود که ایرانیها هم متوجه اهمیت دوربین و پوشش رسانهای فعالیتهای خود در سوریه شدند. از سال پنجم یا ششم حضور ما در سوریه بود که حاج قاسم گفت نیاز به مستندسازی داریم و به همین دلیل فضای کار کمی باز شد. در عین حال همچنان در روایتگری عقب هستیم.
مدیرعامل انجمن سینمای جوانان و دبیر چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با تاکید بر اینکه فیلم کوتاه نباید تحتتاثیر فضای اجتماعی زرد و ترندها قرار گیرد گفت: امیدوارم در جشنواره امسال درباره حوادث سال گذشته فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع میکنم چون اگر فیلمساز به ما اعتراض سیاسی داشته باشد خیلی پذیرفتنیتر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، دو سال قبل که مهدی آذرپندار از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما به انجمن سینمای جوانان ایران آمد، اهدافی را در مراسم معارفه خود برشمرد که یکی از مهمترین آنها تاکید او بر هدایت چگالی بودجه انجمن به سمت تولید آثار بود؛ روندی که همچنان از محوریترین برنامههای او به شمار میرود و اعتبار آن را در کل سالهای فعالیت این انجمن قابل اعتنا میداند.
او در گفتوگویی با ایسنا با تشریح این هدف خود از جسارتی گفت که میان بسیاری از فیلمسازان برای ساخت فیلم کوتاه در زمینههای مختلف همچون سیاسی وجود ندارد و به جای آن گلهمند شد از سوژههایی که آنقدر فراگیر میشوند که انگار بیشتر بر اهدافی خاص متمرکز هستند.
آذرپندار که به همراه میکاییل دیانی (معاون ارتباطات و بازرگانی انجمن سینمای جوانان ایران) به ایسنا آمده بود، تاکید کرد که همکاری با فیلسازانی از تمام سلایق مدنظر انجمن است از جمله فیلمسازان مومنِ انقلابی ولی حتما قرار نیست این گروه جای سلیقههای دیگر را تنگ کند.
در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانید:
شما در صحبتهای ابتدایی خود پس از انتصاب به عنوان مدیرعامل انجمن بر تولید تاکید داشتید. این تصمیم برچه اساسی بوده و تاکنون به چه نتیجهای رسیده است؟
انجمن سینمای جوانان ایران در شیوه اداره مجموعه، سه، چهار سَبک مدیرعامل به خود دیده است؛ مثلا ممکن است یک مدیرعامل اهتمام خود را روی آموزش بگذارد چون انجمن بزرگترین مدرسه سینمایی ایران و یکی از بزرگترینها در دنیاست، یا مدیرعامل دیگری میتواند روی تولید متمرکز باشد که در این مورد هم انجمن در ایران و در بین بسیاری از کمپانیهای تولید فیلم کوتاه در دنیا منحصربفرد است. ممکن است مدیر دیگری بر اهداف لجستیکی و عمرانی در انجمن تمرکز کند؛ چرا که در وزارت ارشاد کمتر مجموعهای هست که ۵۸ دفتر در سطح کشور داشته باشد و چنین گستردگی فیزیکی داشته باشد که حتما نیازمند رسیدگی عمرانی و تجهیز لجستیکی است. شاید هم یک نفر اهتمام جدی روی جشنوارهها و به خصوص جشنواره فیلم کوتاه تهران داشته باشد که البته معمولا این را اعلام نمیکنند، چون مورد انتقاد قرار میگیرند.
من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید به انجمن آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم کار اداری مرا زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشددر کنار این سبکهای مدیریتی، یک نکته مهم این است که انجمن یک مجموعه بزرگ از انبوه کارهای اداری است و من که از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما و از وسط تولید آمده بودم و عادت نداشتم مدیر کارتابل و امضا باشم، نگران بودم این کار اداری من را زیادی درگیر کند. پس، از ابتدا تکیلفم با خودم مشخص بود که تمرکزم باید روی تولید باشد و استدلالم این بود که با تمرکز بر تولید، کیفیت آموزش در دفاتر را هم میتوان محک زد چون معتقدم ویژگی آموزش در انجمن این است که باید به تولید ختم شود. بحثهای عمرانی هم البته در انجمن همیشه مغفول مانده اما نمیتواند استراتژی اصلی اداره یک مجموعه فرهنگی، تجهیز و کار عمرانی باشد.
بگذارید در باب اهمیت تولید در انجمن مقدمهای بگویم. در دولت قبل در برههای بحث ادغام یا انحلال انجمن جدی شد. استدلال اصلی هم این بود که سینمای ایران در دهه ۶۰ نیازمند تزریق نیروی جدید بوده تا متناسب با تغییر فضا نیروهای جدید دغدغهمند و متفکر وارد سینما شوند و در نبود آموزشگاهها و دانشگاههای هنری به تعداد کافی، انجمن این کار را بر عهده گرفت اما امروز بالفرض اگر نیازمند به نیروی جدید باشیم، دانشگاهها و آموزشگاههای خصوصی این وظیفه را برعهده میگیرند و نیازی به انجمن نیست. البته انجمن سینمای جوانان یک خانواده ریشهدار است و انحلال آن یک شوخی است و مشخص بود که آن ایده به نتیحه نمیرسد و این استدلالها اشتباه است. مصداق تاکیدم بر اشتباه بودن چنین تصمیمی، این است که سال قبل خیلی از شرکتکنندهها در آزمون دورههای آموزشی جامع انجمن، جزو کسانی بودند که در آموزشگاههای سینمایی دوره دیده بودند یا دانشجوی سینما در دانشگاه بودند و حتی در مواردی به توصیه اساتید خود به انجمن آمده بودند. سوال اصلی اینجاست که چرا وقتی اساتیدی مثل فرهادی، مکری، کیمیایی و … در آموزشگاه ها تدریس میکنند، هنرجو بعد از دیدن دوره اینها به انجمن میآید؟
این را گفتم که برگردم به بحث تولید؛ درواقع مزیت انجمن صرفا در آموزش و اساتیدش نیست، بلکه نکته مهم آن اتصال آموزش انجمن به مرحله تولید است و این نکتهای است که در هیچ آموزشگاه یا دانشگاهی پیدا نمیکنید. در این زمینه یک نکته مهم این است که تولیدات انجمن از بیرون ارزانتر و به عبارت دقیقتر شدنی است و من به عنوان کسی که از بیرون وارد انجمن شدم، کاملا این موضوع را درک میکنم. بنابراین به نظرم رسید که باید این مزیت را تقویت کرد؛ در این راستا من هم بر تولید تاکید کردم آن هم با تکیه بر رونق تولید شهرستانها. سال اولی که من به انجمن آمدم مقارن بود با شیوع کرونا و سال آخر دولت دوازدهم و با مجموعهای روبرو شدم که قرار بود منحل یا ادغام شود و شرایط بودجهای خوبی نداشت. یعنی مدیرعامل پیشین شرایط خیلی سختی داشت و حفظ انجمن از سوی ایشان به تنهایی دستاورد بزرگی محسوب میشد. تمام اینها سبب شده بود انجمن سینمای جوانان با حجمی از تولیدات مصوب شده از سال ۱۳۹۸ روبرو باشد، آن هم در شرایطی که بهمن ۱۳۹۹ پورتال تولید بسته شده بود و سال ۱۴۰۰ که من مسئولیت انجمن را برعهده گرفتم، پنج میلیارد تومان تعهد مالی با میانگین ۱۵ میلیون تومان برای هر پروژه را داشتیم. ببینید چه حجمی از پروژه میشود. امروز تقریبا تمام این تعهد با مساعدت آقای خزاعی (رییس سازمان سینمایی) تسویه شده و مابقی را یا خود فیلمساز پیگیری نکرده یا پروژه به پایان نرسیده است.
یکی از اقدامات ما در بخش تولید، فعال کردن پیچینگ در استانها برای رونق تولید بود. در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۰ میلیارد تومان هزینه بابت تولید پرداخت کردیم و حدود ۱۷ میلیارد تومان هم تعهد تولید دادیم که بیش از ۶۰ درصد آن مربوط به شهرستانها است که اینها اعدادی کمسابقه در انجمن هستند. کار دیگری که باید به آن اشاره کنم تشکیل باشگاه فیلم اولیها در این دوره است که سبب شد آموزش به تولید متصل شود و ما اگرچه از کیفیت و توانایی فیلمسازی متقاضیان به علت فیلم اولی بودن چیزی نمیدانیم، اما این ریسک را میکنیم که حتی با رقمی کم، از پروژهها حمایت شود؛ هر چند رقم حمایت در مقیاس کشوری از یکصد فیلمساز تازهکار قابل توجه است.
در چنین شرایطی روسای دفاتر انجمن میدانند که ملاک ارزیابی من تولید است؛ بویژه آنکه خودم تمام فیلمها را میبینم و فیلمی در انجمن نیست که تسویه و آرشیو شود بدون آنکه خودم آن را دیده باشم.
قبل از تسویه حساب فیلمها را میبینید؟
ما در مرحله تصویب، به استانها تفویض اختیار کردیم ولی در تهران در شورای عالی تولید و فیلمنامه عضو هستم و از ابتدا در جریان تولیدات قرار میگیرم و آثاری را که از شهرستانها باشند در مرحله تسویه میبینم. با این حال در مواردی هم پیش آمده که از اثر تولید شدهای که لزوما سلیقه و بر مبنای سیاستگذاری ستاد نبوده ولی مصوبه پیچینگ استانی ما را داشته، حمایت کردهایم.
با وجود اینکه نوع نگاه حمایتی شما ارزشمند است اما این دغدغه هم وجود دارد که با توجه به اتفاقهایی که از سال گذشته تاکنون در جامعه رخ داده، مراقبتهایی در پروسه تولید صورت گیرد تا احیانا فیلمی در انجمن تولید نشود که مغایر با اهدافش باشد؛ به هر حال شما با نسلی مطالبهگرتر از گذشته روبرو هستید.
دیانی: ما برای تولید ساختار طراحی کردهایم، فیلمساز اساسا بصورت مستقیم با ستاد طرف نیست، در پرتال ثبت نام میکند، شورای فیلمنامه که از دل فیلمسازان سراسر کشورند، در پرتال فیلمنامهها را میخوانند و به آن نمره میدهند و اگر نمره لازم را کسب کرد به پیچینگ دعوت میشود؛ یعنی در پروسه تولید چهارچوبی وجود دارد که سلیقهای با آثار مواجه نشویم.
آذرپندار: دغدغهای که مطرح کردید حتی در مورد بدهی پنج میلیاردی هم به وجود نیامد؛ بدهیای که اصلا متعلق به من نبود و شاید بجز دو پروژه، من هیچ پروژهای را نگه نداشتم. آن دو فیلم هم کاملا متفاوت از فیلمنامهای ساخته شده بودند که به انجمن ارائه شده بود و این مسئلهای است که هر مدیری نسبت به آن گارد میگیرد. همین الان هم فیلمهایی ساخته میشوند که باب سلیقه من یا حتی شورا نیستند ولی جلوی آنها گرفته نمیشود. در چنین شرایطی به نظرم دو راه وجود دارد؛ یا باید تولید را کم کنیم و همه فیلمها را در یک چارچوب بگنجانیم یا اینکه باید تولید را افزایش دهیم و مسئولیت خطا را هم قبول کنیم. حتما فیلمسازی هست که خلاف مصوبه فیلم میسازد یا حتی ممکن است شورا در صدور مصوبه ساخت به اولویتهای ما مثل تاکید بر ژانر یا اتمسفر بومی فیلمهای تولیدی شهرستانها توجه نکرده باشد. اینها جزو خطاهایی میشود که باید مسئولیتش را پذیرفت.
تاکید روی این سیاست بومیگرایی هم بی دلیل نیست. شما ببینید یکی از موفقترین دفاتر انجمن در این دورهها رفسنجان بوده که در دورههای اصلاح طلب و اصولگرا بیشترین جوایز را کسب کرده چون در آثارشان زیستبوم رفسنجان را میبینید. برعکس آن را هم داریم؛ در یکی از شهرهای مذهبی، فیلمی درباره یک گروه موسیقی زیرزمینی ساخته شد. من فیلمنامه را رد نکردم ولی به سازنده آن گفتم که مطمئن هستم فیلم خوبی نمیشود چون در آن شهر این مسئله، اگر هم باشد آنقدر کم است که هیچ تجربه زیستهای از آن وجود ندارد. در نهایت فیلم ساخته شد و ابایی ندارم که بگویم فیلم خوبی هم نشد.
به نظر میرسد به طور کلی وضعیت تولید فیلم کوتاه در چند ماه اخیر نسبت به دیگر بخشهای سینما بهتر باشد. چون آمار تولید فیلمهای کوتاه در رسانهها نیز خیلی زیاد است.
دیانی: با توجه به نیم نگاهی که فیلمسازان به جشنواره فیلم کوتاه تهران دارند، پیک تولید فیلم کوتاه معمولا از فروردین تا انتهای تیر است. البته با وجود شرایطی که سال قبل پیش آمد امسال تراکم تولید بیشتر هم شد و مجبور شدیم جشنواره را تمدید کنیم.
آذرپندار: ما در سال گذشته ۳۷۰ قرارداد تولید داشتیم که از ابتدا تا انتهای ۱۴۰۱ بود، ولی امسال این رقم خیلی بیشتر شده است. البته در یکی دو استان به علت حوادث سال گذشته آمار تولید انجمن کمتر شد. از جمله کردستان که سال گذشته اوضاع ملتهبی داشت و به هر حال باید یک آرامش روانی برای فیلمسازی وجود داشته باشد.
وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران اختلافنظر وجود دارد، فکر کردیم به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی بدهیم که میشود واقعنگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساختوزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بارها بر ریلگذاری جدید سینما و ورود فیلمساز و نیز گسترش سینمای انقلابی تاکید کردند. خود شما هم در این مدت در بخش تولید بر تنوع ژانری تاکید داشتید. ماموریت شما در ریلگذاری جدید سینما چیست؟ تربیت فیلمساز یا تولید آثار متفاوت؟
من فکر میکنم تاکید من بر ژانر در کادرسازی سینمای ایران در آینده تاثیر دارد. در سالهای گذشته چه آن وقت که دولت اصلاحطلب بر سر کار بود و چه وقتی که اصولگرایان بودند، همه بر مقوله امید تاکید داشتند اما بخشی از فیلمسازان میگویند ما امیدی نمیبینیم. ما فکر کردیم وقتی در مورد واقعیت امروز جامعه ایران بین برخی فیلمسازان و ما مدیران اختلافنظر وجود دارد، به این فیلمسازان یک پیشنهاد سینمایی دهیم و بگوییم که به جای بحثهای جامعهشناختی یا بحث درباره اینکه واقعیت این است یا آن، میشود واقعنگاری و فیلمسازیِ صرفا رئال را کنار گذاشت و در ژانرها فیلم ساخت. این پیشنهاد خدا را شکر اجماع بیشتری در پی داشته و بسیاری از این فیلمسازانِ منتقد امروز به فیلمسازی در ژانر مشغول هستند. البته درام اجتماعی همچنان بیشترین ژانری است که در انجمن متقاضی دارد اما در ژانرهای دیگر رشد خیلی خوبی داشتهایم. مثلا در دو سال گذشته، به اندازه تمام این سالها فیلم ژانر وحشت ساخته شده که بعضا فیلمهای خیلی خوبی هم هستند؛ یا به اندازه تمام این سالها فیلم فانتزی تولید شده که در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی جایزه گرفته و میگیرند. پس با اطمینان میگویم که تمام سلایق فیلمسازی میتوانند با انجمن کار کنند و جای کسی را تنگ نمیکنیم.
من بر این باورم سیاست ژانر، فضای آزادتری را در جشنوارهها ایجاد میکند. مثلا اگر در سبد جشنواره مجموعهای متنوع از همه ژانرها و سلائق داشته باشید، میتوانید جسورانهتر تصمیم بگیرید. در برخی دورهها یکی از مشکلات جشنواره این بوده که در بعضی سبدها هیچ فیلمی وجود نداشته و در سبدی دیگر انبوهی فیلم با یک مضمون مشخص بوده و دقیقا همانجا مشکل ممیزی پیش آمده است؛ یعنی دبیر جشنواره میبیند که نمیتواند ۲۰ فیلم با موضوع خودکشی داشته باشد پس مجبور به حذف بعضی از آنها میشود در حالی که هیچ کدام به تنهایی مشکلی ندارند. سال قبل حضور فیلم دفاع مقدسی مثل «نوشابه مشکی» که خوش ساخت هم بود، سبب شد که در چند مورد دیگر بتوانم جسورانهتر تصمیم بگیرم. این اتفاق در جشنواره فجر هم رخ میدهد و دبیری که «هناس» و «موقعیت مهدی» و «ضد» را دارد، راحتتر میتواند «ملاقات خصوصی» و «بی رویا» را هم در سبدش پذیرش کند.
بنابراین در پاسخ به سوال شما میتوانم بگویم که حتما سهم حضور برخی دغدغههای کلان نظام در انجمن افزایش یافته و در کنار آن فیلمهای انتقادی و از ژانرهای گوناگون هم تولید شده است. حتما مدنظر ما است که انجمن با همه سلایق از جمله با بچههای مومن انقلابی کار کند ولی اصلا حضور آنها جای کسی را تنگ نمیکند. من امیدوارم که عملکرد ما در این زمینه، جشنواره به جشنواره قضاوت شود ولی متاسفانه فیلم کوتاه در بین جامعه فیلم کوتاه هم گاهی دیده نمیشود و خیلیها نمیدانند که چه آثاری تولید شده است؛ این در حالی است که معتقدم “ژانر” یک پیشنهاد به سینمای ایران است. ما در عرصه فیلم کوتاه تجربه کردیم که در ژانر، میتوان مسائل را با فضای بازتری مطرح کرد در صورتی که همان مسئله در فضای رئال میتواند ایجاد شائبه کند. این میتواند برای آینده سینمای ایران هم مفید باشد. ما میپسندیم که سینمای کوتاه، پیشنهاددهنده به سینمای بلند باشد. در دورههای طلایی فیلم کوتاه، همین وضعیت وجود داشت. از دورهای به بعد، اقبال فیلمسازان برای ساخت فیلم بلند باعث شد فیلمهای کوتاه شبیه فیلمهای سینمای بلند ایران باشد. فرضا اگر آقای فرهادی موفق بوده، کلی فیلم کوتاه شبیه آثار او با دوگانههایی در مسائل اخلاقی یا شبیه فیلمهای سعید روستایی و هومن سیدی و محمد کارت با حال و هوای جنوب شهر ساخته شده است. در حالی که شأنیت فیلم کوتاه این است که خودش پیشنهاددهنده باشد و بازار نباید برای آن تعیینکننده باشد. درواقع با ژانر، هم میتوان استقلال فیلم کوتاه را از سینمای بلند حفظ کرد و هم اینکه آیندهای را در سینمای حرفهای برای آن فیلم کوتاهساز متصور بود.
شما بارها در نشستهای خبری جشنواره خط قرمزهای خودتان و جشنواره را مشخص کردید. برای این دوره و به طور کلی تولید در انجمن، خط قرمزها پس از اتفاقهای اخیر جامعه تا کجاست؟ اصلا شما چه پیشنهادهایی برای فیلمسازی دارید که جسارت ساخت آن وجود داشته باشد؟
اول این را بگویم که شرایط اصلا اینطور نیست که ما با تقاضای زیادی برای ساخت فیلم سیاسی مواجه باشیم یعنی متاسفانه و با صراحت، تاکید میکنم که فیلمسازها سراغ ساخت این نوع فیلمها نمیروند. الان معنای جسارت این شده که درباره LGBT و رختخواب فیلم ساخته شود؛ اینها که جسارت نیست. سال قبل حداقل دو، سه تا فیلم سیاسی در جشنواره داشتیم و هر کسی که آنها را دیده میداند که من چه میگویم.
شخصا بیشتر از این از دستم برنمیآید چون بعضی از آنها هم تولید خود ما در انجمن بود اما یک تصور ذهنی وجود دارد که درباره مسائل سیاسی نمیتوان فیلم ساخت که این اشتباه است و امیدوارم درباره حوادث سال گذشته حتما در جشنواره امسال فیلم داشته باشیم و من هم حتما دفاع میکنم. حال ممکن است فیلم درباره اتفاقات پارسال موضع حمایتی داشته باشد، ولی اگر موضع اعتراضی هم داشته باشد، حتما پذیرفتنیتر است. چون به نظرم اگر فیلمساز، اعتراض سیاسی به ما داشته باشد پذیرفتنیتر است تا اینکه اعتراضش وارد شاخههای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی شود.
من نمیدانم چرا در مورد بعضی موضوعات مثل اینکه فرضا یک فرزند از رابطه زناشویی پدر و مادرش مطلع میشود، اینقدر فیلم ساخته میشود؟ آیا این جسارت است؟ اصلا چه چیزی را ثابت میکند؟ یا مثلا فیلم ساختن درباره ترنسها. پرداختن به این موضوعها به خودی خود اشکالی ندارد چون به هر حال قوانین کشور در این زمینه مشخص است ولی من پای این نمیایستم که کسی بخواهد فیلمی با این موضوع بسازد و بعد ابتدای فیلمش ۲۰ تا لوگوی جشنوارههای مختلف را بزند، انگار که خیلی فیلم مهمی است؛ چون درباره این موضوع یک دوپینگ جشنوارهای در حال رخ دادن است. در حالی که قبلا هم از این نوع فیلمها ساخته میشد و خدا بیامرزد خانم طائرپور را که یک فیلم تر و تمیز (آیینههای روبرو) در این زمینه ساخت. اینکه شما با این موضوع فیلم بسازید و در ۲۰۰ جشنواره خارجی شرکت کنید و بعد هم فکر کنید فیلمساز خیلی خوبی هستید، رویه درستی نیست بخصوص آنکه الان در دنیا هم این اعتراض است که چرا اینقدر به این موضوع پرداخته میشود؟!
درباره کودککشی هم چنین اتفاقی را شاهد هستیم و از آنجا که من تمام فیلمها را میبینم، برایم سوال است که چرا در فیلمهای کوتاه ما این همه کودک میمیرد؟ آیا آماری در این رابطه وجود دارد؟ خیلی دردناک است. حرف من این است که اگر میخواهید فیلم اعتراضی بسازید درباره امروز بسازید. بچه یعنی فردا. درباره فردا پیشبینی نکنید. بگذارید بچهها بزرگ شوند و خودشان کارشان را انجام دهند. شاید توان بیشتری داشتند و جامعه بهتری ساختند. شما فرضا حتی اگر اپوزوسیون هم باشید نباید بگویید هیچ امیدی به آینده نیست. پس چه کسی قرار است در این کشور کاری انجام دهد؟ در سینمای دنیا بچه نماد آینده است و با او این کار را نمیکنند. به نظرم در کشورهای دیگر هم وقتی بخواهند درباره این موضوعات حرف بزنند داستان را در ژانرهای دیگر مثل وحشت روایت میکنند نه در رئالترین شکل ممکن که در اینجا اتفاق میافتد.
امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشندزمانی از انجمن سینما جوانان، فیلمسازانی مثل رضا میرکریمی و اصغر فرهادی و سعید روستایی بیرون آمدند اما نسل امروز با آنها خیلی فرق دارد. این کار شما را سخت نمیکند؟
چرا گاهی خیلی متفاوت هستند. اولا به نظرم افراد مستعد در بین آنها خیلی زیاد است. گروهی از آنها بسیار صادق هستند و آنقدر “خودشان” هستند که ما تعحب میکنیم چون حتی در جلسات پیچینگ که با حضور مدیر انجمن برگزار میشود، منظور فیلمشان را به سادگی توضیح میدهند ولی بعضی دیگر اصلا اینطور نیستند تا جایی که فیلمساز کشف حجاب کردهای داریم که با مقنعه پیش من میآید. بنابراین همه را با یک عنوان مشترک نمیتوان دید.
با این حال نقدا میتوان گفت به لحاظ تکنیکی فیلم کوتاه از دهههای قبلی جلوتر است و امیدوارم فیلم کوتاه تحت تاثیر ترندهای توییتر و امثالهم نباشد و فیلمسازان کوتاه خودشان را از فضای زرد اجتماعی جدا کنند و عمق بیشتری داشته باشند. نکته مهم این است که فیلمساز مسئله خود را از فضای مجازی نگیرد بلکه مسئله خودش را دنبال کند. بسیاری از این بچهها مطالبهگر هستند، ولی چون خیلی دوست دارند فیلم بلند بسازند گاهی محتاط میشوند که این کاملا برخلاف تصور جاری است. البته فضا برای اینکه اشتباه کنند هم زیاد است؛ مثلا در مورد خانمهای فیلمساز، که تعداد زیادی از آنها هر سال در جشنواره کوتاه تهران حضور دارند ولی همان سال در فجر یکی دو فیلمساز خانم بیشتر نیست؛ درواقع تعداد زیادی از آنها به مرحله بعدی نمیرسند. بخشی از این اتفاق به دلیل تصمیمهای اشتباه است و تداومی که در کار خود ندارند.
ما فیلمساز خانم زیادی داریم که دو فیلم ساخته و الان کانادا هستند. آنها باید فکر کنند که آیا میخواهند فیلم بسازند یا اینکه با فیلمهایشان میخواهند پاسپورت و ویزا بگیرند؟ تا جایی که من میدانم اگر شما فیلم کوتاهی ساختید و جایزه گرفتید مانعی برای ساخت فیلم بعدی نبوده مگر اینکه یکسری تصمیم احساسی بگیرید که متاسفانه این موضوع در بین فیلمسازان خانم جدی است و زودتر ناامید میشوند و زودتر تصمیم به مهاجرت میگیرند یا حتی اصلا فیلمسازی را کنار میگذارند. یکی از دغدغههای من است که چرا این اتفاق میافتد و آنها با اولین مانع ناامید میشوند در حالی که فیملسازی واقعا کار سختی است و برخی فیلمسازانی که شما نام بردید مثل سعید روستایی اصلا در فضای فیلم کوتاه هیچ گاه جایزه نگرفتند. به نظر میرسد تاب و تحمل سیر طولانی برای مسیر فیلمسازی وجود ندارد و نوعی عجله مشهود است. این را در باشگاه فیلم اولیهای فارابی هم میبینیم که یک نفر دو فیلم ساخته و حالا سریع میخواهد فیلم بلند بسازد.
آدمها وقتی مهاجرت میکنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عدهای مسیر وطنفروشی را برای کسب درآمد انتخاب کردهاند. آنها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی میکنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص میشود که چه کسی فیملساز است و چه کسی تاجر. این روزها درباره منع پذیرش فیلمهای ایرانی از سوی برخی جشنوارههای مطرح دنیا مطالبی شنیده میشود. چقدر این موضوع در فیلم کوتاه هم جدی است؟
چند جشنواره مطرح و الف دنیا یک تصمیم کلی گرفتهاند که شامل فیلم کوتاه هم میشود و تحت تاثیر جریانی هستند که آن طرف شکل گرفته است. به هر حال آدمها وقتی مهاجرت میکنند باید زندگی خود را به شکلی بگردانند و عدهای مسیر وطنفروشی را برای کسب درآمد انتخاب کردهاند. آنها خود را فیلمسازان سینمای ایران معرفی میکنند ولی بعد از دو سه سال عیار همه چیز مشخص میشود که چه کسی فیلمساز است و چه کسی تاجر. البته ابعاد کلی این عدم پذیرش یا تاثیر جریانهای سیاسی، در برخی موارد آنطور که میگویند نیست مثل سال قبل که عدهای میگفتند جشنواره فیلم کوتاه تهران دیگر مورد تایید آکادمی اسکار نیست در حالی که اینطور نبود و اتفاقا سال قبل ویدیوها و بازخوردهایی از برگزیدههای خارجی جشنواره و خوشحالی آنها گرفتیم که از بچههای خودمان نگرفتیم.
به هر حال جشنواره فیلم کوتاه در سال ۱۴۰۱ اولین رویدادی بود که بعد از ناآرامیهای جامعه برگزار میشد.
آذرپندار: بله، و خیلی هم سخت بود.
دیانی: الان فیلمهای سینمای ایران در حوزه کوتاه خیلی مورد استقبال هستند و اینطور نیست که ایران تحریم شده باشد؛ بخشی از همین انبوه اخباری که شما میگویید از فیلم کوتاه منتشر میشود، ناظر به حضورهای جهانی فیلم کوتاههای ایران است که در این میان تعداد فیلمهای تولید انجمن هم زیاد است که با لوگوی انجمن و با اعتبار انجمن مورد توجه قرار میگیرند.
آذرپندار: ما از سال قبل پس از چند سال وقفه در انجمن، دوباره بخش مربوط به پخش فیلم را فعال کردیم و این کار را طبیعتا با اسم و لوگوی انجمن انجام میدهیم و بر خلاف شایعات، در رویدادهای زیادی هم موفق بودیم. تا الان و در همین مدت کم، دو فیلم «جناکات» و «بالا افتادن» توسط پخش انجمن، به دو جشنواره اسکار کوالیفای یکی در بلغارستان و دیگری در امریکا راه پیدا کردهاند.
یک سوال دیگر در حوزه فعالیتهای انجمن این است که انجمن سینمای جوانان در بخش آموزش چقدر بهروز شده است؟
در حال حاضر در خیلی از شهرها بهترینهای این حوزه مشغول تدریس هستند و البته در بعضی شهرها جوانهای بدون اسم و رسمی را هم داریم که تدریس میکنند و خروجی بسیار قابل توجهی هم دارند. مزیت انجمن در این زمینه حتما در مورد اساتید و طرح درسهاست و قصد داریم که دورههای تخصصی را هم افزایش دهیم. در این مورد یک سند پنج ساله نوشتهایم که علاقهمندیم براساس آن قضات شویم. ما یک دوره جامع داریم و نیز یکسری دورههای تک درس که سعی کردیم برخی حیطهها را در یک بازه زمانبندی شده تخصصی کنیم مثل عکاسی که برای اولین بار دوره جامع آن پس از یک سال کار مداوم راهاندازی شده است. تا پیش از این عکاسی یک تکدرس در انجمن بود اما الان یک دوره جامع عکاسی داریم. تلاش میکنیم این دوره منجر به خروجی شود تا حتی هنرجو بتواند شغل پیدا کند. دوره جامع فیلمنامهنویسی هم الان در مرحله طرح درس نویسی است و از سال بعد اجرایی میشود و ایضا طراحی دوره جامع مستندسازی هم از سال آینده آغاز میشود. نکته مهم این است که در تمام اینطرح درس ها، تدریس با مطالب و متدهای روز انجام خواهد شد.
در بخش نمایش فیلمهای کوتاه چقدر حضور پلتفرمها جدی شده است؟
دیانی: عدم وجود بستر مناسب پخش فیلم کوتاه پیش از این باعث شده بود اصولا خیلی از بچهها در حوزه فیلم کوتاه برای جشنوارهها اثر تولید کنند. ما برای رونق نمایش فیلمها از سال گذشته پاتوق فیلم کوتاه را که در دوران کرونا و قبل از آن تعطیل شده بود، دوباره در کل کشور راهاندازی کردیم و در کنار آن فیلمهایی را که از فرایند جشنواره جا مانده بودند و اتفاقا فیلمهای خوبی هم بودند و به هر دلیلی از جمله سلیقه داوران امکان حضور در جشنواره را نداشتند، در این پاتوقها روی پرده اکران کردیم که همچنان هم ادامه دارد. در کنار اینها پلتفرمها را برای نمایش فیلم کوتاه فعالتر کردیم و بیش از ۱۰۰ فیلم را روی پلتفرمهای هاشور و تیوال نمایش دادیم. همچنین توانستیم پلتفرمهای بزرگتر را قانع کنیم که در این حوزه سرمایهگذاری کنند چون آنها براساس تایم تماشا (watch time) به فیلمها امکان پخش میدهند. با این حال توانستیم یک باکس ۱۰ تایی در فیلیمو ببندیم و آنقدر استقبال خوبی از آن شد که از طرف دیگر پلتفرمها هم ادامه تقاضای نمایش مطرح شد. جدا از اینها الان برنامه سینماجوان در شبکه مستند تلویزیون ویژه نمایش و تحلیل آثار کوتاه روی آنتن است.
حرف آخر؟
بسیار امیدوارم جشنواره چهلم را با یک اجماع برگزار کنیم، چون این سرمایه ۴۰ ساله پدیدهای است که همه فیلمسازان در آن دخیل بودند و امیدوارم آنها براساس انتخاب شخصی خود تصمیم بگیرند که با جشنواره مواجه شوند، نه با آن چیزی که در دایرکتشان اتفاق میافتد. البته در نهایت هر تصمیمی بگیرند قابل احترام است ولی فکر میکنم در جامعه فیلم کوتاه با کسانی مشکل داریم که در سینمای بلند موفق نشدند و برگشتند و لیدری جریان فیلم کوتاه را برعهد گرفتند. امیدوارم بچههای فیلم کوتاه متوجه شوند که بعضیها دورهای خود را میزنند و در نهایت میبینند که اینجا میتوانند قهرمانبازی دربیاورند. این ناراحتکننده است که برخی چنین استفادهای را از فضای فیلم کوتاه میکنند. سال قبل برخی با بغض تماس میگرفتند و از جشنواره انصراف میدادند هرچند چون انصرافشان مکتوب نبود ما فیلمها را نمایش دادیم. حوزه فیلم کوتاه شاید تنها جایی باشد که یک نفر میتواند در شرایطی که ۱۵ سال است فیلم کوتاه نساخته و از تیزرسازی برای تلویزیون امرار معاش میکند، ژست مستقل بودن بگیرد و کارگردانهای فیلم کوتاه را تحت فشار بگذارد که انصراف دهند؛ بدون آنکه خودش مطلقا هیچ و هیچ و هیچ هزینهای بدهد. من خیلی صریح میگویم که امیدوارم فیلم کوتاه از شر این افراد خلاص شود.
جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران مهمترین اتفاق فیلم کوتاه و مهمترین نقطه امید تمام فیلمسازانی است که دوست دارند وارد سینما شوند و فیلم کوتاه بسازند.
به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، عادل تبریزی از فیلمسازان فعال حوزه فیلم کوتاه درباره نحوه ورود خود به عرصه سینما گفت: از سال هشتاد به عنوان دستیار کارگردان وارد سینما شدم و در کنار بزرگانی همچون مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و رسول صدرعاملی کار کردم و همزمان فیلم کوتاه هم ساختم.
وی در واکنش به ارسال ۷ هزار اثر به بخش بین الملل جشنواره فیلم کوتاه تهران بیان کرد: قطعا جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران مهمترین اتفاق فیلم کوتاه و مهمترین نقطه امید تمام فیلمسازانی است که دوست دارند وارد سینما شوند و فیلم کوتاه بسازند. فیلم کوتاه تهران و انجمن سینمای جوانان ایران یکی از مهمترین پایگاههای سینمایی است که هر فیلمسازی فکر میکند که فیلمش را به این جشنواره ارسال کند.
تبریزی ادامه داد: به نظرم وقتی آثار بسیاری در بخش بینالملل به جشنواره ارسال میشوند این خود یک دستآورد متفاوت است؛ من همیشه وقتی فیلم کوتاه میساختم، فکر میکردم اولین جایی که باید فیلمم دیده شود انجمن سینمای جوان است.
کارگردان فیلم سینمایی «گیجگاه» درباره تفاوت ساخت فیلم کوتاه و بلند سینمایی برای فیلمسازان گفت: سینما، سینما است و خب یک قصه ای میطلبد که در زمانی کوتاه روایت و داستان دیگری در زمان طولانیتر ساخته شود؛ جذابیت سینما به همین است و اگر قصهای به ذهنم برسد که در قالب یک فیلم کوتاه یا بلند نیاز باشد پرداخته شود، به سراغ هر کدام خواهم رفت؛ زیرا همه اینها برابر با تعریف سینما است. همچنین فیلم کوتاه جرقه بزرگی برای رسیدن به هیجانات سینمایی است که در درون ما فیلمسازان وجود دارد.
چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ برگزار میشود.
نهمین جشنواره فیلم درخت زردآلوی ارمنستان امسال میزبان نمایش ۵ فیلم و حضور یک داور ایرانی است.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، جشنواره بین المللی مستند «درخت زردآلو» از ۲۰ تا ۲۶ آگوست ۲۰۲۳ (۲۹ مرداد الی ۴ شهریورماه) به مدت هشت روز در ارمنستان در حال برگزاری است و الهه نوبخت تهیهکننده و توزیعکننده بینالمللی سینمای ایران به همراه «وینست سورل» کارگردان فرانسوی و «ویگن اوتیس» هنرمند ایتالیایی- ارمنی، فیلمهای بخش مسابقه این جشنواره را داوری خواهند کرد.
همچنین این رویداد میزبان نمایش فیلمهای «همه چیزی که میبینی» از نیکی پدیدار، فیلمهای کوتاه «لاکپشت» از رضا اکبریان و «جایی که بادها میمیرند» از پژمان علیپور و همچنین دو مستند «دختر کوچ» به کارگردانی روح الله اکبری و «شوهر ایران خانم» ساخته مرجان خسروی است.
هدف از برگزاری این جشنواره آشنایی مخاطبان با آداب و رسوم و هنر سراسر جهان و به وجود آوردن انگیزه در فیلمسازان جوان برای ساخت فیلمهای مستند با موضوعات قوم نگاری است.
این جشنواره دارای دو بخش مسابقه فیلمهای بلند (۳۰ دقیقه و بیشتر) و فیلمهای کوتاه (کمتر از ۳۰ دقیقه) است.