بر اساس اعلام دبیرخانه نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی، مهلت ارسال آثار به این رویداد تا ۱۷ مهر ماه جاری تمدید شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره، مهلت ارسال آثار به نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی که پیش از این دهم مهر ماه اعلام شده بود، تا ۱۷ مهر ماه ادامه خواهد داشت.
نخستین جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی که دبیری آن را کمال تبریزی و ریاستش را مهدی حیدری برعهده دارند، دارای سه بخش اصلی، جنبی و تجربی است و ۹ تا ۱۴ آبان ماه ۱۴۰۲ در تبریز برگزار خواهد شد.
این رویداد توسط موسسه فرهنگی هنری فصل هنر و با دربرگیری اهدافی از جمله برجسته کردن اشتراکات فرهنگی، مذهبی و آیینی اقوام، به تصویر کشیدن تنوع کم نظیر گستره زیست بوم فرهنگی، شیوه زندگی، آداب و رسوم آنها، ایجاد بستر مناسب برای نمایش ظرفیتهای فرهنگی اجتماعی و گردشگری در مرزهای جغرافیایی اقوام ایرانی توسط فیلمسازان بومی، معرفی جاذبههای تاریخی، گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی، شناسایی و معرفی ظرفیتهای اقوام جهت جذب سرمایهگذار در حوزه اقتصاد گردشگری و … برگزار خواهد شد.
جزئیات فراخوان و مقررات شرکت در این رویداد در سایت جشنواره درج شده است.
نرگس محمدی برنده جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره جاده ابریشم شد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل روابط عمومی پروژه، در دهمین دوره برگزاری جشنواره بین المللی فیلم جاده ابریشم، فیلم «سلوک» به کارگردانی عباس رافعی، تهیه کنندگی علی اوجی و پخش بین الملل شرکت ایریماژ در بخش مسابقه فیلمهای بلند به نمایش در آمد و نرگس محمدی نخستین جایزه بین المللی خود را به عنوان بهترین بازیگر زن دریافت کرد.
«سلوک» داستان زنی را روایت میکند که پس از ناپدیدی شوهرش باید یاد بگیرد چگونه با محیط و افراد پیرامون ارتباط برقرار کند و در پی درک نخستین موج تغییر در زندگی، خطر کند و به راه خود برود، حکایتی که با فیلمبرداری علیرضا برازنده و تدوین سپیده عبدالوهاب ابعادی نو پیدا کرده است.
«سلوک» پیش از این در جشنواره بین المللی فیلم ولز نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی زبان بوده و در برنامه نکوداشت سینمای ایران در دانشگاه یو سی ال ای و جشنواره بین المللی فیلم داکا روی پرده رفته است.
در دهمین دوره جشنواره جاده ابریشم که از اول تا پنجم مهر ماه سال جاری در شهر فوژو چین برگزار شد ۱۴۰ مهمان خارجی و ۱۴۰ فیلم حضور داشتند.
هیات داوران این جشنواره متشکل از دانی ین بازیگر، کارگردان و تهیه کننده هنگ کنگی که برای نقش آفرینی در مجموعه فیلمهای «مردی به نام ایپ» و «جان ویک» شهرت دارد، میی تینگ بازیگر زن چینی که علاوه بر جوایز متعدد داخلی در سال ۱۹۹۸ جایزه بهترین بازیگر زن را برای «زمانی برای به یاد آوردن» از جشنواره قاهره دریافت کرده است، سرگئی دوورتسوی کارگردان قزاق فیلمهایی همچون «تولپان» و «آیکا» که در جشنوارههایی معتبری از جمله کن، زوریخ، کارلووی واری و لندن مورد توجه قرار گرفته است، دالتون گرانت انیماتور آمریکایی که برای آثاری چون «ماشین ها»، «شرک ۲» و «باب اسفنجی» مورد قدردانی قرار گرفته است، خاون دلا کروز شاعر، خواننده، پیانیست و فیلمساز فیلیپینی که فیلمهایش در جشنوارههایی چون برلین، رتردام و توکیو حضور داشته است، هو ژیانچی کارگردان چینی که برای فیلم «نوان» در سال ۲۰۰۳ جوایز جشنوارههای توکیو و مانهایم را از آن خود کرده است و دیووان مو کارگردان، فیلمبردار و مدرس چینی که نبوغش را در فیلمبرداری «چنگیز خان» به اثبات رسانده است.
جوایز اصلی این جشنواره به شرح زیر اهدا شد:
بهترین فیلم «نور برج سفید/ برج بی سایه» ساخته ژانگ لو
بهترین کارگردانی ژانگ ییمو برای «رود تمام سرخ»
بهترین بازیگر زن نرگس محمدی برای «سلوک»
بهترین بازیگر مرد وو ژوکای برای «با قایق رفته»
بهترین فیلمنامه آمارسایخان بالجینام برای «ماه سر خرمن»
ایرنا فیلمسازان کوتاه با تاکید بر حفظ سینما و حمایت از هنرمندان و فضای فرهنگی کشور تاکید کردند که فیلم کوتاه بستری مناسبی برای پرداخت به مسائل اجتماعی است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سومین جلسه از مجموعه برنامههای «یک سه شنبه کوتاه» با نمایش چهار فیلم کوتاه «وَرَن» به کارگردانی رضا توفیقجو، «هِبه» ساخته هاتف عسگری، «یه روز» به کارگردانی نفیسه زهری و «ارفاق» ساخته رضا نجاتی چهارم مهرماه در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
پس از نمایش فیلمها نشست پرسش و پاسخ با حضور سازندگان آثار برگزار شد.
امیر توکلی تهیهکننده فیلم «یه روز» در این نشست با بیان اینکه فیلمنامه انتخاب او بوده است، اظهاداشت: کمتر فیلمسازی با یک ماه آموزش جسارت پیدا میکند چنین فیلمی را با موضوع غسالهها بسازد و از این بابت باید به زهری تبریک گفت.
وی گفت: فیلمنامه این کار را سولماز اعتماد نوشته و قرار بود خودم این اثر را بسازم. معتقدم حتما نباید یک موضوع ساده در فیلم کوتاه پیچیده شود. فیلمنامه قرار است اتفاقی ساده را روایت کند و کارگردان میخواست ساده احساس همذات پنداری عیان شود و موفقیت یا عدم موفقیت به نظر مخاطب برمیگردد.
کارگردان فیلم سینمایی «آن دیگری» تاکید کرد: باید سینما را حفظ کنیم، ایرادات آثار را بیان و علاوه بر نقد به فیلمسازان جوان پیشنهاد دهیم.
همچنین نفیسه زهری با تقدیر از عوامل تولید این اثر درباره چالشهای پیش روی خود در کارگردانی این «یه روز» که به مسئله غسالهها میپردازد، اظهارداشت: خیلی به غسالخانه رفتم و با غسالهها به گفت و شنود پرداختم و حتی بیاد دارم کسی را که فوت کرده بود و من شاهد شسته شدنش بودم.
وی گفت: بیشتر کار لوکیشن داخلی داشت و یکی از دلایل انتخاب اثر همین ویژگی بود. این اثر زندگی غسالهها را روایت میکند شاید این فیلم جزو اولین فیلمهایی باشد که درباره این قشر ساخته میشود. چیزی که من دیدم این است که همه فکر میکنیم غسالها ژولیده و پیر هستند اما اینگونه نیست و این صنف بسیار محترم هستند. بازیگر غساله را هم بر این اساس انتخاب کردم. این فیلم در جشنواره ایتالیا و قرقیزستان این اثر کاندید دریافت جایزه شد.
زهری افزود: بازیگر نقش اصلی این اثر چند سال پیش فرزندش را از دست داده و فرزندش را خودش در قامت یک غساله شسته و از این منظر با این نقش همذات پنداری داشت. تفکرمان را باید نسبت به صنف غسال تغییر دهیم و معتقدم بازیگران این اثر به درستی انتخاب شدند.
در ادامه رضا توفیق جو کارگردان فیلم «وَرَن» گفت: حرف زدن و اندیشیدن حق همه هنرمندان است. روزهای سختی داریم و باید بدانیم عرصه فرهنگ و هنر فضای تفکر و رشد یک کشور است. همه حامی هنرمندان هستیم و این قشر، عناصر حساس جامعه هستند و اعتراض هنرمند به یک ناهنجاری مسئله مهمی است.
وی با تقدیر از عوامل تولید «وَرَن» اظهارداشت: در همه جای دنیا جامعه مردسالار وجود دارد و این اثر یک همذات پنداری با جامعه زنان دارد. معتقدم این قشر موجب رشد و بالندگی هر جامعهای است. گاهی میشنوم از واژه دگراندیش استفاده میشود که عجیب است؛ باید طاقت نظر یکدیگر را داشته باشیم و هگل میگوید فرهنگ یعنی خاک و زبان و مشکل ما این است که در حال سقط فرهنگ هستیم.
این کارگردان تاکید کرد: حدود چهار سال پیش فیلم «وَرَن» از جشنواره فیلم کوتاه حذف شد و متاسفانه به «ورَن» به دلایل سلیقهای ممیزی، اجازه نمایش در جشنواره را ندادند. ورَن در اساطیر ایران، دیو شهوت است. سکانس اول این اثر یک روز عادی است و بعد از حادثه، گام به گام در دنیای درونی شخصیت پیش میرویم و دنیای بیرون و درون شخصیت را گم میکنیم.
توفیق جو گفت: سه ماه درباره این شخصیت به عنوان یک زن تحقیقات بسیاری کردیم. در افرادی که مورد تجاوز قرار میگیرند ساختار روانی آنان بهم میریزد و معتقدم خشونت امروز مسئله مهمی است. خشونت در جامعه شبیه ویروس سرایت میکند و وضعیت ملتهب جامعه به دلیل ورود خشونت است.
همچنین هاتف عسگری کارگردان فیلم «هبه» گفت: در فیلم کوتاه ما دو نوع اثر داریم؛ کارهایی که تجربی است و آثاری که حرفهای به تولید میرسد. اتفاقی که در این سالها افتاده این است که ما با هزینههای گزاف، باید کار تجربی انجام دهیم، باید به اندازه سرمایه، بتوانیم پیام خود را به مخاطب دهیم، سرگرمی را هم درنظر بگیریم و من برای این مهم، وهم و خیال را به اثر اضافه کردم.
وی افزود: پرداخت به چنین موضوعاتی در سینمای بلند با دشواریهای خاص خود همراه هست کما اینکه برخی فیلمها اخیرا با مشکلاتی روبه رو شدند.
عسگری اظهارداشت: در تولید این اثر به جشنوارهها خیلی فکر نکردیم. این فیلم دو سال پیش تولید شده و شاید امروز، از بین پنج فیلمنامه، اثر دیگری را برای تولید انتخاب میکردم. فیلمنامه این اثر را با نیکا عسگری نوشتیم؛ مسئله من صرفا کودک همسری نبود مجبور شدم از این قصه استفاده کنم تا به این موضوع برسم که انتخاب والدین در سرنوشت آنان اثرگذار است و مقابله با خواسته فرزند به نوعی تجاوز به خواسته او محسوب میشود.
رضا نجاتی کارگردان «ارفاق» که این روزها فیلم سینمایی «بعد از رفتن» را در اکران آنلاین دارد با اشاره به حضور هوتن شکیبا در فیلم کوتاهش بیان کرد: با هوتن شکیبا ارتباطی نداشتم، هوتن را در دفتر دیدم و ترغیب کردم در فضای فیلم کوتاه کار کند و از او بسیار آموختم. ایده از یک جرقه یا تصویر ایجاد میشود. اصغر فرهادی میگوید باید دید بانک عاطفی برای نگارش چه چیزی در اختیار ما قرار میدهد.
وی با بیان اینکه ۶ ماه پروسه نگارش فیلمنامه طول کشید و نزدیک ۱۵۰ میلیون تومان برای اثر هزینه کرده، افزود: «ارفاق» تصادفی نیست، براساس شخصیتها اتفاقات آن چیده و مخاطب از دقیقه یک با قصه اصلی روبه رو میشود. اگر «بعد از رفتن» را ببینید متوجه میشوید ارفاق با دنیای «بعد از رفتن» متفاوت است و جهان این دو اثر فرق دارد.
نجاتی بیان کرد: فیلم کوتاه را معبری برای فیلم بلند نمیدانم، سینمای کوتاه را یک جهان مستقل میدانم و براساس تجربه میگویم سختترین حالت نگارشی فیلم کوتاه و آسانترین سریال نویسی است. ممکن است یک فیلمساز بلند نتواند یک فیلم کوتاه بسازد.
«یک سهشنبه کوتاه» عنوان مجموعه برنامهای است که به نمایش فیلمهای کوتاه و نشست پرسش و پاسخ با سازندگان آن اختصاص دارد.
فریدون جیرانی گفت:من به طور کلی معتقدم نیمه دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمیبینیم.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، طبق گزارش رسیده، نخستین شب از سلسله نشستهای «بر سینمای ایران چه گذشت» به میزبانی امیر قادری و با حضور جمعی از سینماگران و اهالی رسانه روز دوشنبه سوم مهر در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد. مهدی فخیمزاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی از جمله سینماگرانی بودند که در میزگرد این نشست حاضر شدند.
امیر قادری ابتدا ضمن خوشامدگویی به مهمانان گفت: در ۴ برنامهای که از این سلسله نشست در مهرماه خواهیم داشت و ۴ قسمت از مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» محصول سازمان سینمایی سوره را به نمایش میگذاریم، درباره تاریخ سینمای دهه ۶۰ صحبت خواهیم کرد. در ادامه این نشستها که احتمالا در آبان ماه برگزار میشود، موضوع سینمای دهه ۷۰ را محل بحث قرار خواهیم داد.
وی ادامه داد: اغلب آنچه در سینمای ایران اتفاق افتاده است، حاصل دو دهه اول است. در ادامه مسیر مدیریت سینمای ایران آنچنان تغییر مسیر نداده و بنیاد آن از همان سالها گذاشته شده است. اگر بخواهیم به سال های منتهی به انقلاب بازگردیم، روایتی وجود دارد که گفته میشود سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با اکران فیلم خارجی و محدودیت سالن، تقریبا همه چیز به پایان خود رسیده بود. با همین موضوع نشست را شروع میکنیم.
در ابتدای این نشست، سیدضیاء هاشمی تهیهکننده سینما درباره نقش خود در روزهای نخست سینمای ایران پس از انقلاب گفت: من با حوزه هنری به سینما ورود پیدا کردم. حوزه هنری در ابتدا حوزه اندیشه و هنر اسلامی بود و جمعی از جوانان انقلابی و متعهد برای تشکیل آن پای کار آمده بودند. در سال ۶۰، بخش سینمایی حوزه هنری تازه شروع به کار کرد و به مرور منسجم شد. اولین اثری که در حوزه هنری ساخته شد، فیلم «توجیه» با بازی مجید مجیدی و کارگردانی زنده یاد منوچهر حقانیپرست در سال ۱۳۶۰ بود. نویسنده این اثر محسن مخلباف بود که در واقع نقش پُررنگی داشت.
وی افزود: آقای مخملباف به واسطه ورود به حوزه هنری توانست فیلمساز شود. او خود را اسلامگرای تندرو میدانست و در تندروی، مشهورترین چهره حوزه هنری بود. به واسطه همین تندرویهای برخی در اوایل انقلاب، این تصویر از بسیاری از افراد فعال در حوزه هنری آن زمان شکل گرفته بود.
این تهیهکننده سینما یادآور شد: در آن دوران، این فیلمها معروف به فیلم اتوبوسی بود؛ چراکه عمدتا با اتوبوس مردم را از جاهای مختلف به سینما و مسجد میبردند و فیلم میدیدند. زمانی که «برزخیها» با چهرههای بزرگ سینمای پیش از انقلاب آمد، برخی از افراد جامعه واکنش تندی به آن نشان دادند. در خاطرم است که فیلم «حاجی واشنگتن» اثر علی حاتمی در سینما اکران شده بود و به همراه مخملباف برای تماشای این فیلم رفته بودیم که او بسیار برافروخته و عصبانی شد.
در ادامه مهدی فخیمزاده، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با بیان اینکه فیلم «میراث من جنون» را هنوز دوست دارد، در پاسخ به پرسش امیر قادری مبنی بر اینکه بیشترین دلمشغولیاش پس از انقلاب چه بود، تصریح کرد: من ۶ یا ۷ سال قبل از انقلاب با فیلم «تپلی» ساخته محمدرضا میرلوحی به سینما ورود کردم، در حقیقت با بازیگری شروع کردم و بعد به دستیاری، کارگردانی و… پرداختم. ناگفته نماند که در آن زمان فیلمفارسی را نمیشد ادامه داد. قبل از انقلاب اگر کارگردانی میخواست اثر متفاوتی بسازد، باید به جایی وصل میبود.
وی ادامه داد: حتی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم افراد خاصی میتوانستند ورود کنند و باید نفوذ میداشتیم. برای مثال در آن زمان، چهرههای خاصی ازجمله عباس کیارستمی، اسفندیار منفردزاده، فروزش و... در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت میکردند.
این بازیگر پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا روایتی که میگویند سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی بود، درست است یا نه، مطرح کرد: این روایتی را که میگویند سینما قرار بود در سال ۱۳۵۶ تعطیل شود، به این شکل قبول ندارم؛ بلکه سالنهایش را از دست داده بود. چراکه با هجوم فیلمهای خارجی مواجه بودیم. برای مثال، سال ۱۳۵۱، ما ۹۰ اثر تولیدی داشتیم؛ در حالی که سال ۱۳۵۶، ۱۱ اثر خروجی سینمای ایران بود. سود اکران فیلمهای خارجی برای سینماداران بیشتر از اکران فیلمفارسی بود. لفظ تعطیلی به معنی از دستدادن تماشاچی نبود و همانطور که گفتم فیلم ایرانی در مقایسه با فیلمهای خارجی تماشاگر کمتری داشت.
این هنرمند با اشاره به خط فکری محسن مخملباف ذکر کرد: در سالهای ابتدایی پس از انقلاب، محسن مخملباف تندروترین فرد سینما بود. نقل میکردند زمانی که سر صحنه میرفت، پاکتی همراهش بود که تصور میکردند، انار است اما بعد متوجه شدند، نارنجک با خود همراه دارد.
وی ادامه داد: محسن مخملباف روزی از فیلم «فرار» که تهیهکننده آن بودم و در ژانر دفاع مقدس تولید شده بود، تمجید کرد. حتی به من گفت «معتقد بودم که همه شما باید اعدام شوید؛ اما با این فیلم از شما خوشم آمده!». مخملباف مدام از مدیران وزارت ارشاد و فارابی و… انتقاد میکرد که اینها فراماسون هستند. حدود دو سال بعد، همراه سیروس الوند بودیم که مخملباف را هم دیدیم. کاملا تغییر کرده و از عقاید خود برگشته بود و به ما تذکر میداد که مراقب حزبالهیهای تندرو باشید تا وارد شوراهای سینمایی نشوند.
در ادامه سیدضیاء هاشمی با رد برخی سخنان فخیمزاده، افزود: مجموعه سینمای پس از انقلاب به این تندی که گفتند نبود. این را هم بگویم به عنوان کسی که در کارهای او به عنوان تهیهکننده حاضر بودم، محسن مخملباف حتی چاقو هم همراه خودش سر صحنه نداشت. در آن دوران از حوزه هنری افراد زیادی عازم جبهه شدند و به یاد دارم در عملیات مرصاد تیمی متشکل از کارگردانان و فیلمبرداران رفتند، اما محسن مخملباف در دوران تندروییاش هم هیچوقت جبهه هم نرفت و در اصل، دل و جرات این کارها را هم نداشت.
وی افزود: البته بهروز افخمی از جمله افراد استثنایی بود که از همان ابتدا از محسن مخملباف متنفر بود و هیچ وقت حسی خوبی به او نداشت. افرادی آن زمان در حوزه هنری بودند که عاشق سینما باشند و فیلمها را دنبال کنند، اما کسی به شدت بهروز افخمی پیگیر فیلم نبود. در حقیقت ایشان قبل از انقلاب به شدت اهل سینما بود؛ مدام به سینما میرفت و فیلمهای آن دوران را هم میدید و حتی برای هممحلیهایش به مدت ۲ ساعت کل فیلم را تعریف میکرد.
وی درباره طیف بندی سینمای پس از انقلاب ادامه داد: در سینمای ایران آن زمان از حوزه هنری انقلابیتر وجود نداشت و حتی فضای تلویزیون که بهروز افخمی در آن مشغول بود، به نسبت بازتر بود. خاطرم هست که آن زمان برخی افراد تلویزیون فیلم «توبه نصوح» را که محصول حوزه بود، مسخره میکردند. البته این فیلم واقعا انبوهی از مخاطبان و روحانیون را با خود همراه کرده بود.
در ادامه نشست بهروز افخمی نویسنده و کارگردان پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا تجربهاش از سال ۵۶ تعطیلشدن سینمای ایران است یا خیر، بیان کرد: قطعا تجربه من از سال ۱۳۵۶، تعطیل شدن سینماهاست و اینکه تولید فیلم به زیر ۱۰ اثر رسید. البته آن سال دیگر بحبوبه انقلاب اسلامی بود و این مساله بر رفتار حکومت تاثیر داشت. برای بررسی دقیقتر این پرسش باید به سال ۵۵ توجه کرد که در آن سال نیز تولید فیلم به زیر ۲۰ اثر رسید. معتقدم روشهایی برای گرانکردن تولید فیلم از سوی دولت به کار رفته شد که باعث شد بخش خصوصی کاملا ناتوان شود. در حقیقت شاید بتوان گفت هدف دولت کنترل کامل فیلمسازی توسط خودش بود؛ البته بهتر است بگویم سازمانهای نیمهدولتی مانند شرکت گسترش صنایع سینمایی هزینه تولید را افزایش دادند و همین امر موجب شد قیمت تولید فیلم در فاصله کوتاهی ۵ برابر شود.
در ادامه سیدضیاء هاشمی درباره رویکردهای سینمای ایران پس از وقوع انقلاب عنوان کرد: زمانی که پس از انقلاب، سینمای گلخانهای به راه افتاد، الگوی آن از سینمای روسیه گرفته شد. اساسا فارابی عصارهای از کمونیست بود. اینکه میگویند الگویی از سینمای فرانسه بوده، ابدا اینجور نیست. بلکه نگاه واقعی سینمای چپگرای کمونیست بودند. حوزه هنری مخملباف هم اصل سینمای کمونیست بود. اینها متاثر از نگاه افراط و تفریطی به دین بود و این در همه بخشها حتی غیر از سینما وجود داشت. این مساله را حتی در احکامی که آن دوران علیه سینما صادر میشد میتوان دید. آن زمان اغلب سینماهای کشور به جرم آنکه مال حرام داشتند، از مالکانشان گرفته و به بنیاد مستضعفان داده شد. برخی هم البته با دادن خمس مالشان پاک شدند. بنابراین به طورکلی الگوی سینمایی خانه سینما و فارابی از روسیه گرفته شده بود و طی سفرهای آقایان به اروپا به سینمای چپگرا متمایل شده بود.
در ادامه امیر قادری با طرح این موضوع که بنابراین شما معتقدید همه اینها انشئابات مختلف سینمای مارکسیسم بوده، نظر فخیمزاده را درباره این موضوع جویا شد. وی گفت: اواخر دهه پنجاه به طور کلی دولت غایب بود و نقش چندانی در شکلگیری سینما نداشت. به مرور یعنی سال ۶۰ حوزه هنری پیدا شد. قبل از این تنها یک پروانه ساخت صادر میشد. بنیاد سینمایی فارابی هم در همان زمان به دنبال پیدا کردن معنایی برای سینمای اسلامگرا بود. در واقع دست و پا میزدند تا الگوی سینمای اسلامی به وجود بیاورند. به یاد دارم آن زمان از محمد بهشتی میپرسیدیم، سینمای اسلامی که میگویید، یعنی چه و ایشان یک جایی بالاخره پاسخ داد که “شما نمیدانید سینمای اسلامی چیست و من هم نمیدانم!”. حوزه هنری سنگ انقلاب و حزب الله را به سینه میزد و متشکل از کسانی بود که یا انقلابی بودند یا انقلابی شدند. اما در سوی مقابل در دورهای، بنیاد سینمایی فارابی که بیشتر روشنفکران را به خود جذب میکرد، رسما اعلام کرد عرفان، وجه هنری اسلام است و به دنبال ارایه این تعریف از سینمای اسلامی بودند.
قادری در ادامه نشست با طرح این پرسش از افخمی که آیا سینمای ما پس از انقلاب بیشتر به سینمای مارکسیستی گرایش پیدا نکرد؟، بیان کرد: چراکه تعریفی برای سینمای اسلامگرا نداشتیم، اگرچه به دنبال آن بودیم. اما باید بگویم که تعریف سینمای مارکسیستی را جای سینمای اسلامگرا گذاشتیم چون در دنیا تعریف داشت.
افخمی درباره این موضوع پاسخ داد: با این پرسش تفاوت سینمای فاشیست با سینمای مارکسیست چیست؟ بنظر من این مقایسه خیلی وجهی ندارد. اما اگر با رویکرد محتوایی بخواهیم بررسی کنیم، میتوان تحلیلی داشت. از آنجایی که بخشی از سینمای کشورهای کمونیستی، قهرمانپرداز، امیدآفرین و پرداختن به طبقه فرودست بود و انقلاب را تبلیغ میکرد. هرچند این مضمونهای قهرمانپرداز را هم میتوان در سینمای هند هم پیدا کرد.
این فیلمساز درباره شرایط متفاوت سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ با کنایه مطرح کرد: من آن سالها در تلویزیون بودم. البته تلویزیون در آن دوران برخلاف سینما، مشغول نظریهپردازی نبود! و یک کار ضروری داشت؛ آن هم این بود که اوقات فراغت مردم را باید پُر کند؛ اوقات فراغتی که هر روز داشت جدیتر هم میشد. از سال ۱۳۶۱ به بعد، سریالسازی در تلویزیون آغاز شد و من هم در سال ۶۲ مدیر گروه فیلم و سریال تلویزیون شدم. زمانی که مدیر شدم، دیگر مسئولیت پُرکردن اوقات فراغت با این گروه بود و مدام برنامه تولید میشد. می توانم بگویم به اندازه مدیریت دو شبکه فعلی حجم و وسعت کار داشتیم. مسئولیت سنگینی هم بود و به محض اینکه در این کار کمی شکست میخوردیم و ضعیف عمل میکردیم، انواع ناسزاها به ما گفته میشد. به یاد دارم آن زمان فیلمهای آمریکایی را نشان میدادیم و برای یک فیلم که حق رایتش تمام شده بود، بعدها در دادگاه لاهه جریمه شدیم و مجبور شدیم چند برابر حق پخش آن را بپردازیم!
در ادامه این نشست فریدون جیرانی نویسنده و کارگردان باسابقه، نظر خود را درباره تعطیلی سینماها در سال ۱۳۵۶ این گونه شرح داد: از سال ۱۳۵۵ بحران سینما آغاز و جلسات مهم حزب رستاخیز درباره این بحران تشکیل شد. فکر میکنم تندترین نظرات درباره سانسور در سینما در آن جلسات گفته شده است. افراد زیادی مانند ناصر تقوایی و سعید مطلبی در آن جلسات درباره سانسور تند و تیز حرف زدند.
وی ادامه داد: سانسور در آن زمان وجود داشت. همان سال ۱۳۵۵، فیلمهایی همچون «دایره مینا»، «مرثیه» و… هنوز توقیف بودند. به یاد دارم که با هاشم خردمند که از مدیران ارشاد بود در روزنامه اطلاعات درباره توقیف شدن فیلم «مرثیه» حرف زده بودم و گفتم چرا آزاد نمیشود. این فیلمها اواخر سال ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفتند و ۵۷ به نمایش درآمدند. در واقع از سال ۱۳۵۳ که نسخه کامل فیلم «گوزنها» در جشنواره فیلم تهران اکران شد، سانسور در سینما هم شدید شد.
جیرانی خاطرنشان کرد: «گوزنها» اثری به روز و بهتر است بگویم تبلیغ چریکهای فدایی بود و تصاویر زیبایی داشت. پس از نمایش این فیلم، جشنواره هم زیر سوال رفت و هم فضای سینمای اجتماعی، سینمای اعتراضی و یا متفکر بستهتر شد. من به طور کلی معتقدم نیمه دوم دهه ۶۰، سینمای متفکر ایران رشد کرده اما گفتمان سینمای دهه ۴۰ و ۵۰، ضدمدرنیسم است و برایش تحلیل دارم. در سینمای اعتراضی یا اجتماعی آن زمان زن مدرن نمیبینیم.
وی ادامه داد: گفتمان بومیسازی، روشنفکران را در اواخر دهه ۴۰ به خودش جلب کرد. در گفتمان بومیسازی تفکر و فرهنگ غرب به مثابه پوششی تلقی میشود که فرهنگ استعمار را یادآوری میکند؛ این همان چیزی است که کوبا و الجزایر هم تجربهاش را دارند. ما هم این گفتمان بومیسازی را دنبال کردیم که هم روشنفکران در کنارش قرار میگیرند، هم طبقه پایین. بنابراین علت اینکه در سینمای اجتماعی و اعتراضی ایران زن و انسان مدرن میبینیم، این است.
این ژورنالیست در ادامه عنوان کرد: فرهنگ غرب با فرهنگ امپریالیسمی یکی انگاشته میشد، در حالی که این دو موضوع از هم جدا هستند. اما چون ما آن را یکی میپنداریم شاهد آثاری مانند فیلمهای ساعدی هستیم. البته همه این موارد دلیل نمیشود که بگوییم این سینما عقبافتاده است؛ سینما دچار یک تفکر غربستیزی است که در آن دوره در تمام دنیا وجود داشت. در آن دوره فرهنگ غرب یک تهاجم محسوب میشد و مانند حالا تعاریف تغییر نکرده بود.
جیرانی ادامه داد: آن زمان شهر مدرن با فرمانروایش تعریف میشد. آن زمان داستان شهر مدرن، داستان امروزی نبود. آنچه که شاه از مدرناسیون نشان میداد؛ حاشیهنشینان را دچار از خودبیگانگی کرد و روشنفکران تحت تاثیر بیشتر گفتمان چپ آمریکا لاتین یعنی همان بومیسازی قرار گرفته بودند که باعث شد مخالف شهر مدرن باشند. این نگاه باید طبیعتا بعد از انقلاب ادامه پیدا میکرد. چراکه نیروهایی که قدرت را در دست گرفتند، دو مدل بودند؛ دولت موقت و نیروهایی که مسئولیت نهادهای انقلابی را داشتند.
وی یادآور شد: پس از آنکه جنگ شروع شد و مهدی کلهر آمد، تفکر دیگری پدیدار شد و اولین روحانی که به وزارت ارشاد رفت، صادقی اردستانی بود. اولین اقدام شورای پروانه نمایش ارشاد بعد از جنگ این بود که جلوی فیلمهای روسی را گرفت.
این سینماگر خاطرنشان کرد: حال که آقای افخمی اینجا حضور دارند، باید بگویم که تلویزیون در آن زمان با تهیه کردن فیلم بهرام بیضایی در سال ۶۰ نقش مهمی ایفا کرد.
جیرانی درباره موفقیت فیلمهایی نظیر «سوتهدلان» و «در امتداد شب» در در رقابت با فیلمهای خارجی در سالهای منتهی به انقلاب بیان کرد: رقابتی در کار نبود. تماشاچی فیلم فارسی، طبقه پایین و حاشیهنشین، و تماشاچی فیلم خارجی طبقه متوسط و مرفه بودند. سینماهای نمایشدهنده فیلمهای ایرانی از میدان انقلاب به بالاتر نبودند. یعنی بهترین سینمای نمایش دهنده فیلم ایرانی «کاپری» در میدان انقلاب بود. با نمایش فیلمهای «دایره مینا» و «سفر سنگ»، فیلم ایرانی در بالاشهر نیز نمایش داده شد. رقابت بین فیلمهای ایرانی و خارجی سخت بود و مهمترین مساله در بحران سینما علاوه بر رقابت، بریدن تماشاچی از فیلم ایرانی بود. ۲ فیلم در سال ۵۷ خوب فروخت؛ اثری از ایرج قادری و و فیلم «در امتداد شب» که رکورد تاریخ را شکسته است و من معتقدم تفکری که پشت فیلم در «امتداد شب» بود، میتوانست سینمای ایران را مانند سینمای ترکیه کند.
جلسه دوم سلسله نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب سه شنبه ۴ مهر با نمایش قسمت دوم این مستند و میزگردی با حضور فریدون جیرانی، مهدی مسعودشاهی، سیدمحمد حسینی و هوشنگ گلمکانی ساعت ۱۷ در سالن شهر هفتم سینما آزادی ادامه خواهد یافت.
تهیهکننده فیلم سینمایی «اتاقک گلی» گفت: برای ساخت این فیلم به مدت سه ماه با ۴۷۰ رزمنده حاضر در عملیات مرصاد گفتوگو داشتم که بیش از ۷۰ ساعت شده است.
به گزارش رسانه سینمای خانگی، داود صبوری در گفت و گو با ایرنا، درباره میزان اقتباس از کتابها و تالیفها در حوزه دفاع مقدس برای ساخت آثار سینمایی اظهار داشت: این کتابها به خاطر اینکه اغلب در قالب روایت و خاطره هستند، تبدیل آنها به فیلمنامه سخت است. برخی فیلمسازها فقط پیرامون خود را دیدهاند و براساس خاطره ای که برایشان تعریف شده است، فیلم ساخته اند در صورتی که جنگ و دفاع مقدس به جای توجه به یک قصه، نیازمند نگاه چندجانبه و دیدگاه های مختلف است و برای این که باید حتما به سراغ ۵۰ نفر که در جنگ حضور داشته اند برویم، حرفهایشان را بشنویم و جمع بندی آنها را تبدیل به فیلمنامه کنیم.
صبوری در ادامه گفت: بازیگران اتاقک گلی با تک تک خانوادههای شهدای عملیات مرصاد دیدار داشتند تا با حال و هوای شهید در زمان شهادت آشنا شوند و همزادپنداری کنند.
مردم با شخصیتهای فرماندهان دفاع مقدس خیلی بیگانهاند
صبوری همچنین درباره ساخت آثار سینمایی پرتره فرماندهان شهید از جمله همت، باکری و … ابراز کرد: مردم با شخصیتهای فرماندهان دفاع مقدس خیلی بیگانهاند. از زندگی خصوصی، شرایط و سختیهایی که این شهیدان کشیدند خبر ندارند. البته آثار سینمایی در حوزه دفاع مقدس به موضوع شهدای گمنام ساخته شود تاثیرگذاری بیشتری دارد تا این که صرفا محور ما فرمانده باشد. در آثار سینمایی که به فرماندهان دفاع مقدس پرداخته شده است، به جز فیلم سینمایی موقعیت مهدی، سایر آثار اینچنینی اصلا جواب نداده است.
فیلم دفاع مقدسی لزوما نیازی به پرداخت صرف به فرمانده ندارد
وی همچنین با بیان اینکهفیلم دفاع مقدسی لزوما نیازی به پرداخت صرف به فرماندهان ندارد اظهار داشت: در عملیاتهای کربلای ۵، بیت المقدس ۲ و ۴ و عملیات مرصاد خودم در همان اتاقک گلی که در فیلم آمده است، بودم و فرماندهی آنجا نبود و فقط رزمندهها بودند و حماسهآفرینی کردند.
تهیهکننده فیلم سینمایی اتاقک گلی در حین حال پیشنهاد داد کمیتهای در حوزه سازمان سینمایی تشکیل شود که نقاط ضعف و قوت فیلمهای دفاع مقدس را دربیاوریم و به عنوان شاخص در اختیار تهیهکننده ها و کارگردان ها بگذاریم و بگوییم اگر این شاخص ها رعایت نشود، فیلمها تاثیرگذاری خود را نخواهند داشت.
برخی آثار دفاع مقدسی که ساخته میشود ضد جنگ هستند
صبوری همچنین با بیان اینکه برخی آثار دفاع مقدسی که ساخته میشود ضد جنگ هستند، از فیلم اخراجی ها به عنوان یکی از آثار تاثیرگذار در سینمای دفاع مقدس نام برد و گفت: این فیلم در زمان خودش لازم بود ساخته شود. اخراجیها مردم را با حوزه دفاع مقدس آشتی داد.
وی در پایان تاکید کرد: پس از اکران عمومی فیلم سینمایی اتاقک گلی، مردم میزان تاثیرگذاری آن را خواهند دید.
تهیهکننده فیلم سینمایی «هایپاور» که همزمان با هفته دفاع مقدس در گروه «هنروتجربه» روی پرده رفته است، به انتقادات نسبت به کیفیت این فیلم پاسخ داد.
به گزارش سینمای خانگی، ابوذر جوکار تهیهکننده فیلم سینمایی «هایپاور» به کارگردانی هادی محمدپور که این روزها در گروه «هنروتجربه» روی پرده رفته است، در گفتگو با مهر، درباره این اکران توضیح داد: قرار بر این بود که فیلم در هفته دفاع مقدس اکران ویژهای را در گروه «هنروتجربه» داشته باشد و بهنوعی این اکران، اکران عمومی فیلم محسوب نمیشود. پخش تلویزیونی فیلم هم مربوط به توافق فارابی و صداوسیما بود که برای یک نوبت در ایام نوروز اتفاق افتاد و تنها یک بار هم تکرار داشت.
این تهیهکننده درباره انتقادها از کیفیت سینمایی فیلم «هایپاور» گفت: اینکه کارگردان این فیلم یک فیلمساز فیلماولی بود و اینکه چه پروداکشن و منابعی را برای ساخت این فیلم در اختیار داشتهایم باید مدنظر بگیریم. برخی دوستان میخواستند فیلم را با نمونههای مشابه قیاس کنند، اما بهعنوان فردی که سالها در عرصه پدافند هوایی تجربه و فعالیت داشتهام، میدانم آنچه را میخواستم در این فیلم به نمایش درآوردهام. درست است که شاید ترکیب عوامل قوی و حرفهای نداشتم و در برخی بخشها ضعفهایی داشتیم اما از تصویربردار تا آهنگساز و صدابردار فیلم بسیار خوب عمل کردند و همه از حرفهایهای سینما بودند.
وی افزود: عمده ایرادی که به ما گرفته شد این بود که چرا کست اصلی بازیگران را قویتر انتخاب نکردهاید که شاید اگر این کار را کرده بودیم، با انتقادات کمتری هم مواجه میشدیم. شما اگر بهترین فیلمنامه را هم برای یک فیلم در اختیار داشته باشید، باز هم هستند عدهای که منتقد آن خواهند بود. در تراز فیلمهایی از جنس فیلم ما، طبیعتاً این جنس انتقادها بیشتر هم میشود. در کلیت اما براساس منابع و امکاناتی که در اختیار داشتیم، بهآنچه میخواستیم رسیدیم. شاید مخاطبان کمتری داشته باشیم. اگر بهدنبال گیشه بودیم، خیلی پارامترهای دیگر را باید مدنظر قرار میدادیم. از انتخاب کارگردان گرفته تا ترکیب بازیگران میتوانستیم به گونه دیگری عمل کنیم اما در حال حاضر فیلمی ساختهایم که براساس منابعی که در اختیار داشتیم، پاسخگوی نیازهایمان است.
هدفمان از سرمایهگذاری، سرمایهبرداری نبود!
جوکار ادامه داد: برخی فیلمها در سینما با این هدف مورد سرمایهگذاری قرار میگیرند که در ادامه سرمایهبرداری صورت بگیرد. ما اما به دنبال این نگاه نبودیم. هدف ما ساخت این فیلم بود تا این واقعیتها درباره پدافند هوایی ایران دیده شود. یک بستر دیده شدن این فیلم تلویزیون بود و یک بستر آن هم میتواند سینما و حتی سکوهای شبکه خانگی باشد. معتقدیم در این بسترها فیلم دیده میشود.
افرادی که صاحبنظر نظامی هستند و شهید ستاری را از نزدیک میشناختند، در این قیاس فیلم ما را موفقتر از «منصور» میدانند. اما از نظر انتخاب بازیگر و کلیات سینمایی فیلم خب طبیعتاً در فیلم منصور عوامل قویتری پای کار بودند
تهیهکننده «هایپاور» با اشاره به پروداکشن و تجهیزات نظامی مورد استفاده در این فیلم گفت: ما تجهیزات هوایی بسیاری را برای این فیلم پای کار آوردیم. فیلم از نظر پروداکشن تولید یکی از فیلمهای قوی در این زمینه محسوب میشود. ما برای ساخت فیلم کم نگذاشتیم، شاید فیلمنامه قوی نداشتیم و کارگردانی کار هم با توجه به تجربه اولش چندان قوی نبوده باشد، اما در مجموع فیلم در حدواندازه خودش موفق بوده است. واقعاً هم در قیاس با فیلمهایی که با فیلم ما مقایسه میکنند، هزینه آنچنانی نکردیم.
این تهیهکننده درباره مقایسه میان تصویر ارائه شده از شهید ستاری در فیلم «هایپاور» با فیلم «منصور» هم گفت: افرادی که صاحبنظر نظامی هستند و شهید ستاری را از نزدیک میشناختند، در این قیاس فیلم ما را موفق میدانند. اما از نظر انتخاب بازیگر و کلیات سینمایی فیلم خب طبیعتاً در فیلم منصور عوامل قویتری پای کار بودند. فیلم «منصور» بهدنبال پرداختن به مقطع حضور شهید ستاری در فرماندهی نیروی هوایی بود. اما ما میخواستیم نقش پدافند هوایی در عملیات والفجر ۸ را با تمرکز بر نبوغ شهید ستاری، تصویر کنیم. برخی به فیلم ما ایراد گرفتند که چرا شهید بابایی یا شهید صیاد شیرازی در فیلم کمرنگتر هستند. ما نگاهمان معطوف به همین بخش بود. در عین اینکه نمیخواستیم پرتره یک شهید را هم به تصویر درآوریم.
وی افزود: واقعاً نمیتوان این ۲ فیلم را از این منظر با هم مقایسه کرد و نمیتوان گفت کدام فیلم موفقتر بوده است چرا که ۲ هدف کاملاً مجزا با هم داشتهاند. در فیلم «هایپاور» مشکلاتی که در مقطع عملیات والفجر با آن مواجه بودهایم، روایت میشود و مشخص است که چه نبوغی در میان بوده تا بتوانیم چتر امنی را برای اجرای آن عملیات بهوجود بیاوریم. این نکته را هم مدنظر داشته باشید که ما کل عملیات والفجر ۸ را هم به تصویر نکشیدیم و تنها بخش مربوط به پدافند هوایی آن را روایت کردهایم.
روایت یک پدافند معجزهآسا در جنگ
جوکار با اشاره به جزئیاتی از پدافند هوایی صورت گرفته در عملیات والفجر ۸ عنوان کرد: ما در این عملیات در طول ۲۰ روز چیزی در حدود ۸۷ فروند از هواپیماهای دشمن را سرنگون کردیم که حضرت آقا این عملیات را یک عملیات پدافند معجزهآسا توصیف کردند. ما در طول تاریخ چنین دستاوردی را در طول فقط ۲۰ روز نداشتهایم. آن هم در مواجهه با هواپیماهایی که غالباً هم هواپیماهای بهروزی بودند. انهدام این ۸۷ فروند در مستندات جنگ ما ثبت شده است.
این تهیهکننده سینما که خود بازنشسته ارتش است، درباره ورود خود به عرصه فیلمسازی هم گفت: من بعد از بازنشستگی با هدف تاریخنگاری به ارتش بازگشتهام و بهعنوان یک تحلیلگر مشغول نگارش تاریخ جنگ هستم. در این مسیر دوستان خوبی در حوزه کارگردانی و فیلمنامهنویسی داشتهام که باعث شد به سمت فیلمسازی هم سوق پیدا کنیم و این فیلم به سرانجام رسید. امید داریم در آینده فیلمهایی با شرایط بهتر هم بتوانیم، تولید کنیم.
منوچهر محمدی هشدار میدهد که اگر مدیران فرهنگی و سینمایی در مقابل ورود هوش مصنوعی آمادگی نداشته باشند، این تکنولوژی مثل یک زلزله چنان ساختارها و قواعد را ویران میکند که نهادهایی همچون وزارت ارشاد و صداوسیما دیگر کارکردی نخواهند داشت.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، “هوش مصنوعی” اگرچه واژهای جدید در تکنولوژی نیست اما گستره استفاده از آن در ماههای اخیر بسیار خبرساز شده تا جایی که واکنشها به کارکرد این تکنولوژی، صنعت سینمایی هالیوود را به تعطیلی کشانده است. شاید بتوان سینما را تنها حوزهای دانست که تا به امروز بیشترین و علنیترین موضعگیریها در آن نسبت به کارکرد هوش مصنوعی نشان داده شده است ولی آیا در سینمای ایران هم نسبت به ظهور این فناوری باید نگران بود؟ آیا سینماگران و سیاستگذاران و مدیران سینما دورنمایی از آنچه پیشروست دارند؟
منوچهر محمدی، یکی از تهیهکنندگان قدیمی سینما مدتهاست که مطالعات جدی را در این زمینه شروع کرده و در گفتوگویی با ایسنا نکاتی را درباره لزوم بررسی این جریان مطرح کرد.
ورود هوش مصنوعی به سینمای ایران نگرانی دارد؟
او ابتدا در پاسخ به اینکه با توجه به تغییرات مداوم در صنعت فیلمسازی، آیا نسبت به ورود هوش مصنوعی به سینما و آینده این هنر باید نگران باشیم؟ بیان کرد: من این نگرانی را نه فقط نسبت به سینما بلکه نسبت به آینده بشریت میدانم و به نظرم بهتر است بحث را درباره هوش مصنوعی از همین نقطه شروع کنیم؛ زمانی بود که میگفتند اگر کسی سواد خواندن و نوشتن داشته باشد، باسواد شناخته میشود. بعد میگفتند هر کسی تحصیلات عالیه و دانشگاهی داشته باشد باسواد است و از حدود ۱۵ سال قبل به کرات میشنیدیم کسی که کامپیوتر را بلد نباشد بیسواد است یعنی از آن زمان، ملاک باسواد بودن برخورداری از دانش کامپیوتر بود. در آن مقطع احساس میکردم در این حرف کمی غلو وجود دارد اما اگر الان به محیط اطراف خود نگاه کنیم میبینیم برای خیلی از کارها مثل همین گرفتن ارز توسط زائران کربلا در اربعین که اخیرا جمع زیادی با آن مواجه بودند، با کلمه “سامانه” روبرو هستیم و این بدان معناست که برای انجام بسیاری از امور روزانه به سطحی از سواد کامپیوتر نیاز داریم.
وی ادامه داد: حالا پس از گذشت این دوران، آنچه دو، سه سالی است که حرف آن را جسته و گریخته در ایران میشنویم و انگار کمکم جدی شده، هوش مصنوعی است بخصوص از سال گذشته که بحث آن خیلی جدیتر شده است. نتیجه آنچه من خوانده و از منابع موثق شنیدهام این است که اگر بخواهیم اثر این تکنولوژی جدید را در همه ابعاد زندگی بشر بررسی کنیم باید بگوییم که تاثیر هوش مصنوعی از تاثیری که انقلاب صنعتی در زندگی بشر گذاشت، بسیار بسیار بیشتر است.
محمدی با بیان اینکه «رصد اخبار مربوط به هوش مصنوعی به تنهایی میتواند برای ما یک هشدار باشد» گفت: وقتی مجالس کشورهای غربی با غولهای فناوری دنیا جلسه تشکیل میدهند و میخواهند آگاه شوند که این پدیده ممکن است چه تاثیرات و کارکردهایی داشته باشد، مشخص میکند که این قضیه چه ابعاد و گسترهای دارد. یک نکته جالب برای من این است که «سام آلتمن» که یکی از دانشمندان بزرگ آمریکایی در زمینه هوش مصنوعی است در جلساتی که با سنا و کنگره داشته، گفته که هوش مصنوعی چنان زندگی بشر را تحت تاثیر قرار میدهد که ترجیح میدهد هیچ رابطهای با این پدیده نداشته باشد چون این ماجرا مثل یک دومینو میماند که پس از اولین ضربه مشخص نیست انتهای آن به کجا میرسد.
او ادامه داد: در همین اخباری که پیگیری میکردم شنیدم غولهای رسانهای دنیا توسط قانونگذاران امریکا دور هم جمع شده اند تا یک منشور اخلاقی برای این ماجرا تعریف شود. نگرانی دولتمردان آمریکا از باب نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری است و میخواهند راه حلی پیدا کنند تا استفادهکنندگان از هوش مصنوعی مقید باشند تا در محتوای بارگذاری شده خود عبارت “هوش مصنوعی” را -به شرط استفاده- حتما قید کنند چرا که هوش مصنوعی مرز واقعیت و مجاز را آنچنان به هم میریزد که واقعیت دیگر قابل تشخیص نیست و این یک خطر بسیار نگرانکننده است. تصور کنید من مقابل شما نشسته باشم ولی شما ندانید که ممکن است من، واقعی نباشم و یک نفر دیگر کاملا مشابه و با صدای منوچهر محمدی صحبت کند. این تداخل بیش از حد فضای مجازی و فضای واقعی به گمان من میتواند منجر به اتفاقات عجیب و غریب شود و ممکن است انسان و نیز رسانه دچار اشتباه شوند.
تهیهکننده فیلمهای «بازمانده»، «مارمولک» و «ارتفاع پست» در ادامه به ماجرایی اشاره کرد که در یک گروه فضای مجازی با حضور جمعی از اساتید دانشگاهی پیش آمده بود. «من در آن گروه فیلم کوتاهی را دیدم که همه با تعریف و شگفتی یا تلخی برای آن کامنت میگذارند. وقتی فیلم را دقیق نگاه کردم متوجه شدم کاملاً تقلبی است و درواقع چیدمان شده است. برای من نکته قابل توجه این بود که هیچ کدام از این اساتید متوجه فیک بودن فیلم نشده بودند و من توضیح دادم که اگر به زوایای دوربین دقت کنند میبینند که فیلم اصلاً واقعی نیست؛ حتی در این حد غیرواقعی بود که فیلم در امریکا گرفته شده بود اما به نظر میرسید در آفریقا ساخته شده است. این نمونه خیلی کوچک را گفتم تا به بحث مهم سواد رسانهای برسم که در مقطع فعلی و در دوران رونق هوش مصنوعی اهمیت زیادی دارد. الان سواد رسانهای به جایی رسیده که اگر مراجع یا گروههایی نباشند تا این موارد را تشخیص دهند، نگرانیهای زیادی به وجود میآید؛ آنقدر که میتوان پیشبینی کرد یک کاندیدای ریاست جمهوری با صدا و تصویر خود اعلام کند از انتخابات کنارهگیری کرده است و تا بخواهید ثابت کنید که این اتفاق واقعی نبوده ممکن است کار از دست خارج شود.
خواب غفلت در حوزه دیداری و شنیداری
محمدی در بخشی دیگر از صحبتهای خود با بیان اینکه دامنه فعالیت هوش مصنوعی از حوزههای کاربردی و عمومی مثل آشپزی تا حوزههایی تخصصی مثل پزشکی و قضا و وکالت تاثیرگذار خواهد بود اظهار کرد: هوش مصنوعی میتواند در سطوح مختلف زندگی بشر تاثیر بگذارد و برخی آدمهای بدبین معتقدند میتواند به انقراض نسل بشر هم منجر شود. اما مسئله قطعی این است که تاثیر آن بر ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و … بسیار زیاد است و تاکید من بر این قضیه از این جهت است که به نظر میرسد در حوزه دیداری و شنیداری آقایان در خواب غفلت هستند. البته من تا جایی که توانستهام در جلسههای مختلف به این موضوع اشاره کردهام و حتی در جلسهای توضیح دادم روزگاری خواهد رسید که یک نفر میتواند پای هوش مصنوعی بنشیند و یک فیلم سینمایی را با تمام اجزای آن بسازد و احتیاجی هم به یک لشگر ادم برای ساخت نداشته نباشد. اگرچه برخی فیلمسازان بزرگ سینمای امریکا معتقدند هوش مصنوعی جای خلاقیت بشر را نمیگیرد ولی به هر حال این اتفاق جدی است و در اعتصاب نویسندگان و بازیگران هالیوود هم دیده شد چون آنها بابت حضور هوش مصنوعی در سینمای آمریکا به عنوان بزرگترین مرکز تولید فیلم و محتوا در دنیا نگران هستند.
وی گفت: به نظر میرسد هنوز تمام قابلیتهای هوش مصنوعی اعلام نشده است چون کارهای زیادی در اتاق فکرها انجام میشود. حالا حرف ما با مسئولین فرهنگی کشور از جمله وزارت ارشاد تا صداوسیما و دیگر حوزهها این است که آیا وقتی شما چنین پدیدهای را که مثل هوا در حال ورود به زندگی است نمیبینید؟ آیا فکر میکنید ساختارهای موجود از جمله پروانه ساخت و نمایش و همچنین نگاه فعلی شما به این حوزه جوابگو خواهد بود؟ تصور من این است که کسی به فکر نیست و شاید امورات روزمره آنقدر آقایان را گرفتار کرده که فرصتی برای رسیدگی به این موضوع یا شاید حتی مطالعه آن ندارند.
محمدی با اشاره به وضعیت هالیوود که بیش از دو ماه است در اعتصاب به سر میبرد گفت: مراسم اسکار که تمام افتخار سینمای امریکا به آن است، به دلیل اعتصاب دچار تغییرات احتمالی میشود و چنین اتفاقی نشان میدهد که اگر هوش مصنوعی را در اینجا با این شرایط اقتصادی کشور داشته باشیم با چه اوضاعی روبرو خواهیم شد؛ مثلا تصمیم گرفته شود با هوش مصنوعی از بازیگران استفاده شود که دیگر نه دستمزد دارند، نه بیمه و نه ممنوع الکاری، به همین دلیل درخواست جدی من از همکارانم و مدیران فرهنگی این است که اطلاعات خود را گرداوری کنند تا بتوان برنامهای را تدوین کرد.
این تهیهکننده سینما بیان کرد که در این زمینه کانون تهیهکنندگان سینما (اکت) حدود دو ماه است که تمام جلسات خود را به موضوع هوش مصنوعی اختصاص داده و هر دو هفته یک بار جلساتی را تشکیل داده و قرار است سمیناری را هم برگزار کند.
هوش مصنوعی مثل زلزله ویرانگر است اگر…
او درباره اینکه ایران چقدر میتواند همپای کشورهای دیگر در حوزه هوش مصنوعی پیش رود گفت: ممکن است کمی عقبتر باشیم اما واقعیت این است که هوش مصنوعی مثل هواست و هوا را نمیتوان کنترل کرد. بنابراین ممکن است بخاطر تحریمها کمی دیر و سخت و پیچیده به ایران برسد اما حتماً اتفاق خواهد افتاد. هوش مصنوعی چیزی شبیه به هوش انسان است و گفته میشود بدون احساسات و عواطف است در حالی که به نظر میرسد رنگ و بویی از عواطف و احساسات هم میتواند در آن وجود داشته باشد و این جای نگرانی و سوال اساسیتری را شکل میدهد. اگر بخواهم در حوزه کاری خودم صریحتر بگویم ماجرا این است که هوش مصنوعی مثل زلزله میماند و ممکن است اگر پیشتر برایش فکری نکنیم آواری به جا بگذارد که آن وقت دیگر نه به ارشاد احتیاجی داریم نه به صدا و سیما چرا که قابلیت اجرایی ندارند.
او درباره لزوم تدوین برنامه برای استفاده از هوش مصنوعی این مثال را مطرح کرد که اگر روزی ماشینها این امکان را داشته باشند تا در سطحی فراتر از زمین تردد کنند، تکلیف چراغ قرمز و پلیس راهنمایی و رانندگی چه میشود؟ قطعاً باید یک سیستم ناوبری دیگری وجود داشته باشد. در حوزه کاری ما نیز به همین شکل است و اگر پای هوش مصنوعی به میان آید بسیاری از قواعد امروزی کارایی خود را از دست میدهند. ما نیازمندیم اخبار را رصد کنیم، البته نه به عنوان یک خطر و در کنار آن باید از کارشناسان داخلی و خارجی هم استفاده کنیم. هوش مصنوعی یک طفل نامشروع نیست و نمیتوان آن را کنار گذاشت. به هر حال خواهد آمد و اگر شما بتوانید برای آن برنامهریزی و طراحی داشته باشید جلوتر خواهید بود. اما اگر همچنان بخواهیم روشها و ساختارهای فعلی را ادامه دهیم در مقابل گردبادی که پیش روی ماست، به نقطهای خواهیم رسید که نسل آینده ما را نخواهد بخشید.
حال و روز فعلی سینمای مستقل از زبان منوچهر محمدی
منوچهر محمدی که خودش فیلمنامهای را در حوزه هوش مصنوعی برای ساخت آماده دارد، در پاسخ به اینکه وضعیت سینمای مستقل در روزهای فعلی سینما به کدام سمت میرود؟ گفت: آنچه در این روزها باعث شده بسیاری از دستاندرکاران حرفهای سینما نسبت به ساخت فیلم دست نگه دارند همین وضعیت اقتصادی است که البته فقط به سینما محدود نمیشود. یادم است تا قبل از سال ۱۳۷۶ مدیران ارشاد هر چه تلاش میکردند که بخش خصوصی وارد شود نه تنها اتفاق خوبی نمیافتاد بلکه برعکس، حتی صاحبان سینما در بخش خصوصی به دنبال تغییر کاربری بودند اما بعد از آن که در وزارت ارشاد مسئولیت داشتم، مجموعه کارهایی را انجام دادیم و طبق سرانه سینما در دنیا برنامهریزی کردیم. براین اساس افتخار سینماسازی را از وزارت ارشاد به شهرداری واگذار کردیم چون ارشاد به عنوان یک سد مقابل سینماسازی شناخته میشد. با شهرداریها توافق کردیم تا به ازای هر صندلی، یک متر مربع فضای تجاری بدون عوارض بگیرند و معافیت مالیاتی را هم ایجاد کردیم تا شرایط بهبود پیدا کند اما الان متاسفانه به دلیل تورم که البته ارتباطی به ارشاد ندارد و نیز کم شدن ارزش پول ملی، امکان ادامه رقابت برای بخش خصوصی سخت شده و نگرانی من این است که دولت هم نتواند سالی ۱۰۰ فیلم تولید کند و این توانایی از دولت کم کم گرفته خواهد شد. بنابراین معتقدم بیرون راندن بخش خصوصی از مرحله تولید و خالی کردن دست آن به نفع فرهنگ کشور نیست.
به همت انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس بنیاد فرهنگی روایت فتح اولین روز ویژه برنامه سه روزه هفته فیلم کوتاه دفاع مقدس با رونمایی از ۲ فیلم و کارگاه انتقال تجربه فیلمسازی همراه خواهد بود.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح، به همت انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس بنیاد فرهنگی روایت فتح در روز اول ویژه برنامه ۳ روزه هفته فیلم دفاع مقدس، دوشنبه ۳ مهر ماه در فرهنگسرای نیاوران فیلم کوتاه «آمبولانس» به کارگردانی حسین محروقی و فیلم کوتاه «بشقاب پرنده» به کارگردانی زهرا یزدان پناه رونمایی و اکران خواهد شد.
فیلم کوتاه «آمبولانس» بر اساس فیلمنامهای از رشید پژمان و حسین محروقی و طرحی از محسن فینی زاده و به کارگردانی حسین محروقی تولید شده است. در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: «در امتداد جادهای به سوی ابدیت… فقط همین!»
دومین فیلم کوتاهی که روز دوشنبه رونمایی خواهد شد فیلم کوتاه «بشقاب پرنده» به نویسندگی و کارگردانی زهرا یزدان پناه و تهیه کنندگی سعید نجاتی و سید حمیدرضا منتظری است.
در خلاصه فیلمنامه فیلم که از برگزیدگان جشنواره «فیلم مقاومت» است، آمده است: «میرآب پسر خیالپرداز ده ساله که در تصوراتش با موجودات فضایی ارتباط دارد، در پی بازی با بچهها در مزرعه گندم، شیئی پیدا میکند که فکر میکند بشقاب پرنده است و برای بردن او به فضا، آمده است.»
علاوه بر رونمایی و اکران این ۲ فیلم کوتاه، در روز اول کارگاه انتقال تجربه با حضور هادی مقدم دوست در فرهنگسرای نیاوران برگزار خواهد شد.
این برنامه سه شنبه و چهارشنبه به ترتیب در فرهنگسرای نیاوران و شهرک دفاع مقدس ادامه خواهد داشت.
جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان برای دانشجویان و دانشآموزان علاقهمند به فیلمسازی کارگاههای آموزشی بهصورت رایگان برگزار خواهد کرد.
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی جشنواره، سیوپنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان برای دانشجویان و دانشآموزان علاقهمند به فیلمسازی کارگاههای آموزشی را در پنج روز بهصورت رایگان برگزار خواهد کرد.
علاقهمندان میتوانند برای شرکت در این دوره تا روز دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲ به پرتال جشنواره مراجعه و در بخش کارگاههای جشنواره ثبتنام کنند.
کارگاههای آموزشی از روز شنبه ۱۵ تا چهارشنبه ۱۹ مهر ماه به شرح زیر برگزار خواهد شد:
۱۵ مهر ماه: «یافتن بهترین میزانسن برای مفهوم سکانس»
۱۶ مهر ماه: «فیزیک صدا، کار با ابزارهای صدابرداری» و «ریتم در تدوین»
۱۷ مهر ماه: «انتقال تجربه، تولید فیلم به زبان ساده» و «بازیگری به زبان ساده برای کودکان و نوجوانان»
۱۸ مهر ماه: «نقش و کارکرد فیلمهای آموزشی»، «نقد فیلم» و «تولید و عرضه فیلمهای کودکان»
۱۹ مهر ماه: «تولیدات مشترک فیلمهای کودکان» و «نگاه خاص به جشنواره آشوکینوی لهستان»
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از سینماصبا؛ جواد مزدآبادی، کارگردان سینما و تلویزیون با بیان اینکه سینمای دفاع مقدس نیازمند احیای مجدد است، گفت: در دهه ۶۰ و ۷۰ سینمای دفاع مقدس یکی از گونههای پرمخاطب سینمای کشور بود زیرا به لحاظ عاطفی جامعه با این دست تولیدات ارتباط خوبی پیدا میکرد اما با گذشت زمان به واسطه تکرارهایی که در این شکل فیلمسازی پیش آمد مخاطب به تدریج از این ژانر فاصله گرفت.
وی افزود: دور شدن مخاطب از تولیداتی اینچنین ربطی به کهنه شدن موضوع ندارد، چون در هشت سال جنگ تحمیلی به اندازهای روایت و قصه وجود دارد که تا سالها میتوان در فیلمسازی از آن بهره برد. برای مثال به سینمای جهان دقت کنید با گذشت ۷۰ سال از جنگ جهانی دوم هنوز فیلمهایی در این حوزه ساخته میشود که جذابیت لازم را دارد اما اینکه چرا ما نتوانستهایم از این حوزه استفاده لازم را ببریم دلیلش را باید در متون سینمایی جستجو کرد.
کارگردان فیلمهای تلویزیونی تحسینشده در عرصه دفاع مقدس گفت: مهمترین رکن برای موفقیت یک اثر سینمایی یا تلویزیونی فیلمنامه خوب است که انتظار میرود موفقیت یک اثر را تضمین کند. این اتفاق اگر رخ دهد مطمئن باشید دستآوردها آن وسیع خواهد بو البته معدود استثناهایی وجود دارد که با تلاش کارگردان و نویسنده توانستند به موفقیت دست یابند. سریال «عاشورا» ساخته هادی حجازیفر یکی از این آثار است که به مدد قصه و کارگردانی مناسب توانست به موفقیت دست یابد.
مزدآبادی با بیان اینکه سینمای دفاع مقدس نیاز به سختافزار مناسب دارد، بیان کرد: فیلم دفاع مقدس کاری پرهزینه است زیرا فضاسازی جنگ، تدارکات خاص خود را طلب میکند. اگر این موضوع در کارهای مربوطه لحاظ نشود اثر تولیدی کاری بیکیفیت خواهد بود. برای رسیدن به این خواسته نیز مسلما بخش خصوصی قادر نیست که تامین بودجه داشته باشد بلکه نهادهای دولتی از عهده تامین این دست آثار بر میآیند.
وی تاکید کرد: یکی از راهکارهای موفقیت در تولیدات نمایشی پرتره نگاری از آدمهای جنگ است. قهرمانان بسیاری در دفاع مقدس وجود دارند که نشان دادن هر یک از آنها انتظار میرود ضامن خلق یک اثر فاخر سینمایی یا تلویزیونی باشد. لازم به ذکر است در پرترهنگاری قهرمانان جنگ حتماً باید واقعنگری مدنظر قرار گیرد و از اغراق نیز پرهیز جدی شود. یکی دیگر از دستآوردهای پرترهنگاری از قهرمانان جنگ آشنایی نسل جوان با افتخارات این سرزمین است که میتواند عزت و افتخار برای کشورمان در پی داشته باشد.
این کارگردان تاکید کرد: سینمای دفاع مقدس اگر حمایت مناسب شود حتی در گستره بینالمللی هم قادر است مخاطب به دست آورد زیرا جنگ ما با دیگر نبردهای کلاسیک دنیا فرق داشت. در هشت سال جنگ تحمیلی رزمندگان در کنار دفاع از میهن برای اعتقادات و باورهای دینی و انقلابی خود نیز جنگیدند. این ویژگی اتفاقی منحصر به فرد است که برای مخاطب جهانی تازگی دارد.
مزدآبادی در انتهای این گفتوگو تصریح کرد: آدمهایی که میخواهند در این حوزه کار کنند باید هم از تخصص کافی بهره برده باشند هم اینکه جنگ را درک کنند. این گفت تنها به معنای حضور فیزیکی در جنگ نیست بلکه باور به جهادی است که در آن مقطع رخ داده است. برای مثال فیلمسازانی چون رسول ملاقلیپور و ابراهیم حاتمیکیا الگوهایی بسیار موفق هستند. در میان جوانان هم فیلمسازان خوبی داریم که تواتستند با کارهای زیبایی خود گوشهای از داشتههای دفاع مقدس را به تصویر بکشند.