رسانه سینمای خانگی- جنازۀ یک فیلمساز در ساحل پیدا شد

جسدی که اخیرا در یکی از سواحل شهر نیویورک پیدا شده احتمالا بقایای فیلمساز ایرلندی برنده جایزه امی است که اوایل ماه جاری ناپدید شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از ان بی سی نیوز، پلیس آمریکا گزارشی درباره کشف یک نیم تنه انسانی در ساحل بریزی پوینت در ایالت مینه سوتا دریافت کرده است و در حالی که جسد به طور رسمی شناسایی نشده است، به نظر می رسد بقایای جسد متعلق به «راس مک دانل» فیلمساز ۴۴ ساله باشد که آخرین بار در ۴ نوامبر در حال خروج از آپارتمانش در محله بدفورد-استیوسانت، بروکلین، با دوچرخه دیده شده بود..

 دوچرخه او بعدا در ساحل فورت تیلدن در کوئینز، واقع در شبه جزیره راکاوی در کنار ساحل بریزی پوینت قفل شده بود.

منابع قانونی نیویورک اعلام کرده اند هیچ نشانه ای دال بر خودکشی وجود ندارد و ممکن است «مک دانل» برای شنا رفته باشد، به نحوی در جریان آب گیر کرده و غرق شده باشد.

تحقیقات ادامه دارد و مقامات در حال همکاری با کنسولگری ایرلند و منتظر نتایج «DNA» هستند.

«مک دانل» که اصالتا اهل دوبلین ایرلند است، یک فیلمساز و فیلمبردار ماهر است که برای سریال «تجارت» برنده جایزه امی برای بهترین فیلمبرداری شده است. 

رسانه سینمای خانگی- آیا صداوسیما مشغول فرغون‌سازی است؟

محمدمهدی عسگرپور، کارگردان سینما و تلویزیون و مدیرعامل خانه هنرمندان و شهاب اسفندیاری، رییس دانشگاه صداوسیما پیرامون «چالش‌های تولید آثار نمایشی جذاب» به مناظره نشستند. در مناظره زنده تلویزیونی به آسیب های جدی ساخت آثار نمایشی جذاب اشاره و تصریح شد که صداوسیما به عنوان رسانه ملی مشکلات مردم را بازگو نمی‌کند.

به گزارش رسانه سینمای خانگی از ایسنا، برنامه زنده «جام جم» شبکه یک سیما شامگاه دوشنبه  (۲۹ آبان ماه) میزبان محمدمهدی عسگرپور، فیلمساز و شهاب اسفندیاری، رئیس دانشگاه صداوسیما بود.

در ابتدای این مناظره تلویزیونی پرسشی مبنی بر اینکه مهم‌ترین اتفاقی که باید امروز رقم بزنید یک تولید با کیفیت است، فکر می‌کنید مهم‌ترین معضلی که ما الانبا آن دست و پنجه نرم می‌کنیم چیست؟ از سوی احمدرضا موسوی (مجری برنامه جام جم) مطرح شد.

محمدمهدی عسگرپور در پاسخ به این پرسش بیان کرد: اینکه چه کار کنیم تا سریال‌هایمان جذاب‌تر شوند و مردم بیشتر دنبال کنند، موضوعی است که در یک سازمان مسئله شده و اتفاقاً قدمت هم دارد، حالا همین موضوع تبدیل می‌شود به یک برنامه تلویزیونی برای مردم. مردم نشسته‌اند و منتظرند سریال جذاب ببینند، بنده، شما، آقای اسفندیاری و تعداد زیادی از مدیران تلویزیون باید بنشینیم و صحبت کنیم تا نتیجه‌اش بشود تولید و پخش سریال‌های جذاب. به نظرم مشکل بزرگ همین است که آن اتفاق چون نمی‌تواند بیفتد، جذابیت عجالتا در برنامه‌های گفت‌وگو محور در سازمان صداوسیما شکل می‌گیرد و شاید این برنامه‌ها بعضی وقت‌ها جذاب‌تر از سریال‌های نمایشی هم بشوند. به هر حال من هنوز با این مفهوم کنار نیامده‌ام.

زندگی روزمره مردم در تلویزیون بازتاب داده نمی‌شود

او در همین زمینه ادامه داد: اگر مدیران فعلی سازمان قابل دانستند از بنده و امثال بنده هم می‌توانند برای این بحث‌ها استفاده کنند و نتیجه‌اش بشود ارتقای کیفیت سریال‌ها. ما این مسائل را با مردم داریم مطرح می‌کنیم؛ یعنی درواقع مردم نشسته‌اند و در این ساعت دوست دارند سریال جذاب ببینند اما این اتفاق برایشان نمی‌افتد. طبیعتا در اینجا باید با مردم صحبت کرد و آنها هم نظراتشان را بگویند، شاید نکات جالبی به دست آمد؛ البته من می‌دانم که سازمان صداوسیما مرکز تحقیقاتی دارد که لابد این کارها را باید انجام بدهد و این را هم می‌دانم که مسیر پژوهش‌هایی که سازمان انجام می‌دهد حداقل در این سال‌های اخیر که من تعقیب کرده‌ام به نظرم نسبت زیادی با زیست مردم ندارد. اگر شما به سریال‌های پخش شده در این سال‌های اخیر توجه کنید و بیاییم یک کار تحقیقاتی انجام بدهیم که به چه موضوعاتی پرداخته‌اند و بعد برویم در سطح جامعه و مسائل مردم را ببینیم متوجه می‌شویم بخش زیادی از موضوعاتی که در زندگی روزمره مردم وجود دارد اساساً در تلویزیون شکل نمی‌گیرد و اصلا از ابتدا شکل نمی‌گیرد. منظورم از این بحث، در این یکی دو سال اخیر نیست.

عسگرپور در عین حال بیان کرد: شما در این برنامه (جام جم) اشاره کردید به اینکه من در صداوسیما برنامه‌سازی کرده‌ام و شاید من خودم دیگر این سازمان را به جا نیاوردم که چقدر از اهداف اصلی‌اش حداقل در بحث نمایشی دور شده است که اتفاقا موضوع این برنامه است.

او در ادامه همین بحث با ذکر جزییات خاطرنشان کرد: ارتباط گسترده با اقشار مختلف مردم، پیدا کردن مسائل و موضوعاتی که روزمره مردم است و پرداختن به آنها در قالب برنامه‌های نمایشی. من می‌توانم بسیاری از مسائل روز جامعه را نام ببرم که مطلقاً در سریال‌ها وجود ندارد و وقتی ما رصد می‌کنیم که چرا وجود ندارند متوجه می‌شویم که در نطفه خفه می‌شوند و اساساً این امکان وجود ندارد. اگر شما یک دوربین به ماشینتان ببندید و از مسیر میدان راه آهن تا تجریش از موضوعاتی مثل اعتیاد و مشکلات امروز جوانان فیلم بگیرید شاید نتوانید بیشتر از دو دقیقه‌اش را در سازمان صداوسیمای فعلی پخش کنید و این یعنی جامعه ما یک چیز است و آنچه که در تلویزیون نشان می‌دهند چیز دیگری است. وقتی هم که این تفاوت‌ها روز به روز بیشتر می‌شود می‌توانیم این تئوری را استخراج کنیم که انگار سازمان صداوسیما اصلا به مسائل مردم توجه ندارد و این به آن معنا نیست که سازمان بخواهد خودش را شبیه به آن چیزی کند که من الان راجع به آنها صحبت کرده‌ام بلکه این بی‌تفاوتی شاید کمی آزاردهنده شده است. به نظرم آنچه که از بین رفته بحث صداقت در رسانه است که اگر از بین برود دیگر به آمارها هم توجه نمی‌شود ولو اینکه حتی به واقعیت هم نزدیک باشند.

در مقطعی شعار «سیمای لاریجانی خاموش باید گردد» سر داده می‌شد که …

در ادامه شهاب اسفندیاری، رئیس دانشگاه صداوسیما در تکمیل همین بحث و واکنش به این پرسش که آیا افول کیفیت سریال‌های جذاب و فراز و فرودهایشان را قبول دارید؟ عنوان کرد: من فکر می‌کنم اگر بخواهیم این روند را درست مطالعه و بررسی کنیم و نقطه افول را شناسایی کنیم باید کمی دامنه گسترده‌تری از ادوار مدیریتی در رادیو و تلویزیون را بررسی کنیم. اینکه از چه نقطه‌ای این افول آغاز شده و دلایلش چه بوده است. شرایطی که جناب آقای عسگرپور اشاره کردند درباره نسبت جامعه و رسانه محدود به شرایط اخیر نیست. بعد از وقایع و حوادث سیاسی دهه ۷۰ و انتخابات دوم خرداد هم این مسائل بود که فضایی در جامعه ایجاد شده بود و آنچه که در تلویزیون دیده می‌شد یک عدم تناسبی داشت با آنچه که وجود داشت و این منجر به یکسری مسائلی شد ولی این مسئله غیرقابل حل نبود؛ چه بسا که اتفاقا می‌توانیم بگوییم یکی از موفق‌ترین و شکوفاترین دوره‌های رونق آثار نمایشی تلویزیون دقیقاً بعد از آن ماجرا در تلویزیون و با تغییرات مدیریتی که آن زمان در سازمان صداوسیما اتفاق افتاد، رخ داد؛ یعنی از حدود سال ۷۷ آغاز شد و تا سال ۸۴ ادامه داشت.

رییس دانشگاه صداوسیما یادآور شد: پس ما یک تجربه موفقی در دوره‌ای داشتیم؛ دوره‌ای که اتفاقاً تنش‌های سیاسی زیاد بود و بخشی از هنرمندان اساساً تلویزیون را تحریم کرده بودند و در مقطعی صداوسیما ضربه شدیدی خورد. من حتی یادم هست زمانی که دانشجو بودم عده‌ای شعار سیمای لاریجانی خاموش باید گردد را سر می‌دادند؛ بنابراین این اتفاقات آن زمان هم بود. در تولیدات نمایشی به خاطر مسائل سیاسی که بر عرصه فرهنگ تحمیل شده بود، تقریباً اغلب هنرمندان به نوعی صداوسیما را تحریم کرده و با آن قهر کرده بودند. شاید امروز آسیب‌های چنین مسائلی را می بینیم؛ یعنی عده‌ای خارج از عرصه فرهنگ در جناح‌های سیاسی به دلیل اهداف و اغراض سیاسی دوست دارند یک شکاف، اختلاف و تنشی میان هنرمندان با حاکمیت، نظام و رسانه ملی وجود داشته باشد که به نظرم بخشی از آن یک پروژه است؛ یعنی هم آن زمان بود، هم این زمان هست. منتهی آن زمان تدبیر شد و به شکلی از آن دوره‌ی قهر و تحریم عبور کردیم. اگر آمارهای تولید را بررسی کنید می‌بینید تلویزیون در یک دوره ۵ ـ ۶ ساله و در سال ۷۶ که در کل سه شبکه‌ بیشتر نبود، تولید نمایشی حدود ۳۵۰ ساعت در سال بود که فکر می‌کنم در سال ۸۴ به ۳۰۰ هزار ساعت رسیده بود؛ یعنی تقریباً ۱۰ برابر شده بود.

خیلی از نام‌ها شهرتشان را از تلویزیون گرفتند

اسفندیاری تاکید کرد: ما در زمینه سریال‌های الف ویژه‌ای که چند سال یک بار اتفاق می‌افتاد، مجموعه‌هایی مثل «امام علی(ع)» و «امیرکبیر» را تولید کردیم و به ظرفیتی رسیده بودیم که همزمان ۱۰ سریال الف ویژه تولید می‌شد. سال ۸۲ تا ۸۴ مدیر فیلم و سریال شبکه تهران بودم و یادم هست ما سه نوبت پخش سریال ایرانی در هفته داشتیم و یک نوبت پخش طنز شبانه؛ ضمن اینکه بقیه شبکه‌ها هم همین تولیدات را داشتند. آن زمان حجم تولیدات از لحاظ تنوع و کیفیت بالا بود و مردم هم بسیار راضی بودند و همه چهره‌هایی که شاید قبلا تلویزیون را تحریم کرده بودند از مرحوم سلحشور گرفته که سریال یوسف پیامبر (ع) را کار می‌کرد تا آقای میرباقری که مختارنامه را ساخت و آقایان ابراهیم حاتمی‌کیا و کمال تبریزی، آمدند و با تلویزیون کار کردند. همچنین بسیاری از سینماگران مثل مرحوم داریوش مهرجویی که اثر ماندگار مهمان مامان را برای تلویزیون ساخت و خیلی از نام‌ها که شهرتشان را از تلویزیون گرفتند؛ البته نه اینکه منتی سرشان باشد خیر بلکه یک تعامل بود که هنرمند از طریق و به‌واسطه مدیریت فرهنگی با رسانه ملی مرتبط بود و کار می‌کرد و احساس هم نمی‌کرد که به او دستور می‌دهند. من فکر می‌کنم ذی نفع اصلی ایجاد تنش میان هنرمندان و رسانه ملی همان دشمنان ایران یعنی اسرائیل و آمریکا هستند.

می‌گویند در باز است اما نیست!

در ادامه این مناظره پرسشی مطرح شد از محمد مهدی عسگرپور مبنی بر اینکه چقدر هنرمند، تهیه‌کننده و بازیگران توانستند خودشان را با تلویزیون تنظیم کنند و شما چقدر به سمت تلویزیون حرکت کردید که او پاسخ داد: ما در کشوری زندگی می‌کنیم که صداوسیما وجود دارد و کاملاً دولتی است و طبق قانون شبکه خصوصی هم وجود ندارد. می‌گوییم صداوسیما به کجا پاسخگوست؟ وقتی درباره ارتقاء صحبت می‌کنیم باید ببینیم در دنیا چه کار می‌کنند. بالاخره تلویزیون‌هایی که در دنیا آثار محتوایی مختلفی را منتشر می‌کنند چگونه خودشان را ارزیابی می‌کنند و چگونه متوجه افت خود می‌شوند. ممکن است ما بگوییم آنها کلاً بر مبنای منافع مالی یا ملی و یا ترکیبی از هر دو هستند، اما ما در اینجا با یک خروجی مواجه هستیم؛ سازمانی که تلاطمات سیاسی به شدت روی همه چیزش تاثیر می‌گذارد و بعضا باعث می‌شود یک تعداد هنرمند دیگر نتوانند واردش شوند البته می‌گویند در باز است و می‌توانند وارد شوند اما می‌دانیم که واقعاً باز نیست. فهرست ممنوع‌الفعالیت‌هایمان در سازمان صداوسیما کم نیست. همین الان وقتی ما می‌خواهیم سریالی بسازیم باید ظاهرا کد ملی همه داده شود تا استعلام گرفته شود و بعد کار را جلو ببریم؛ البته من فعلاً توفیق کار با تلویزیون را ندارم.

عسگرپور تصریح کرد: در اینجا مقام پاسخگو در صداوسیما منظورم رئیس سازمان صداوسیما نیست. من زمانی مدیر گروه کودک شبکه دو بودم و آن موقع مسئولیت آنچه تولید و پخش می‌شد با من بود و من مقام پاسخگو بودم به همین دلیل است که فیلمساز تکلیفش با ما روشن بود. ما آن زمان با مرحوم کیارستمی کار کردیم. آقای جعفر پناهی بادکنک سفید را برای تلویزیون ساخت و خیلی تولیدات دیگر بنام و خوب با فیلمسازان مطرح. نکته اینجاست آنها آن زمان می‌دانستند که باید با بنده به یک تفاهم برسند اما الان من نمی‌دانم مدیر گروه چقدر اختیار دارد، مدیر شبکه چقدر. در صداوسیما نسبت نیروهای تولیدی به پشتیبانی یک به حدود ۱۷ – ۱۸ است و بلکه بیشتر؛ یعنی این سازمان یک نفر تولیدکننده دارد و ۱۸ نفر از آن پشتیبانی می‌کنند! پس صداوسیما نمی‌تواند کار کند و اساساً ساختارش غلط می‌شود.

این کارگردان باسابقه تاکید کرد: شما تصور می‌کنید با ساختار فیلمنامه مصوب کردن می‌توانید تعداد بیشتری فیلمنامه داشته باشید که به نظرم به شدت کودکانه است. به نظرم در حال حاضر مدیر مسلط وجود ندارد و همین‌طور تهیه‌کننده‌های غیرمسلط هم در سازمان صداوسیما زیاد هستند و گاهی فراموش می‌کنند که مردم مشکلات فراوانی دارند. زمانی تلویزیون بودجه کمی داشت و تهیه‌کنندگانی کارشان ارزشمندتر بود که می‌توانستند پول به سازمان بیاورند! به همین روشنی.

نیروی صداوسیما از ۱۸ هزار به ۴۰ هزار رسیده!

به گزارش ایسنا، در ادامه این بحث رئیس دانشگاه صداوسیما درباره تقویت رسانه‌های عمومی و اینکه چطور باید در ایران پیاده‌سازی شوند، سخن گفت و اظهار کرد: در صحبت قبلم اشاره کردم به شناسایی نقطه افول. ما در سال ۱۳۸۳ دیداری با مقام معظم رهبری داشتیم و گزارشی که آن زمان به ایشان رسید این بود که سازمان صداوسیما ۱۸ هزار نیرو دارد. من یادم هست که ایشان گفتند ۱۸ هزار خیلی است.

اسفندیاری ادامه داد: آن زمان شبکه‌های استانی در حال افزایش بودند و شبکه‌های دیگر در حال گسترش که از طریق آزمون‌های استخدامی تعداد نیروهای استخدامی زیاد شد. بنابراین از دوره‌ای ناگهان همین ۱۸ هزار نیرو به ۳۰ و ۴۰ هزار رسید؛ البته با احتساب بازنشستگان که در همان دوره متاسفانه به دلیل مشکلی که در صندوق بازنشستگی سازمان اتفاق افتاد، عملاً حقوق همه آنها را هم خود سازمان پرداخت می‌کرد. پس هم مشکلات مالی زیاد شد و هم انبارهای سازمان از جهت ذخیره آثار نمایشی خالی شد. فیلمنامه‌های الف ویژه که در دوره قبل آماده شده بود هم در یک دوره‌ مصرف شد اما متاسفانه هیچ چیزی جایگزین نشد.

زمانی با سریال‌هایمان کشورها را فتح کردیم

وی اظهار کرد: اساساً از آن زمان سیاست تولید آثار نمایشی الف ویژه که از نظر من پیشروترین بود و مثل صنعت هسته‌ای ما در رسانه بود، عملاً تعطیل شد و مشغول فرغونسازی شدیم! یعنی یکسری تله‌فیلم با بودجه‌هایی انبوه تولید شد که همه در چاه ویل ریخته شد و فایده‌ای هم نداشت. ما الان سریال‌های الف ویژه‌ای که مربوط به ۱۰ ـ ۲۰ سال قبل است را داریم که هنوز هم در زمان بازپخش مخاطب دارند و حتی از سریال‌های روز، مخاطبشان بیشتر است و چقدر نفوذ بین‌المللی برایمان ایجاد کردند. ما با سریال «مریم مقدس» بازار ترکیه را فتح کردیم. با سریال «یوسف پیامبر(ع)» در منطقه غرب آسیا و در کشورهای عربی چقدر مخاطب پیدا کردیم و با سریال «مختارنامه» توانستیم عراق را فتح کنیم.

اسفندیاری در عین حال گفت: متاسفانه همه این‌ها نابود شد و رفتیم سراغ یکسری تولیدات یک‌بار مصرف کم ارزش و از آن طرف حجم زیادی جذب نیرو خارج از رویه و سهم بودجه سازمان صداوسیما از آنچه که باید خرج تولید می‌شد، خرج حقوق شد و این معضلی است که اکنون با آن مواجه هستیم؛ منتهی در کنار این آسیب‌ها و سوءمدیریت‌های داخلی در ادوار گذشته نمی‌توانم به این اشاره نکنم که یک اراده‌ای خارج از سازمان هم برای زمین زدن رسانه ملی بود و از دوره‌ای از جمله دوره قبل به نظرم خیلی علنی و آشکار شد.

به «جام جم» نقد دارم

اسفندیاری در تکمیل صحبتش بیان کرد: اراده‌ای در سطوح سیاسی و امنیتی برای زمین زدن رسانه ملی به شیوه‌های مختلف شکل گرفته که همان اختلاف‌افکنی‌ها و تنش‌زایی‌ها میان هنرمندان و از طرفی تامین منابع مالی برای پرداخت‌های کلان و گزاف به هنرمندان در آثار نمایشی رسانه‌های دیگر است؛ به نحوی که دیگر همکاری با تلویزیون برای بسیاری از هنرمندان به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست. من فکر می‌کنم همه این‌ها متاسفانه ناشی از این است که اهداف سیاسی بر منافع ملی غلبه پیدا کرده است.

رییس سازمان صداوسیما صحبت‌هایش را با نقدی از برنامه «جام جم» ادامه داد و تصریح کرد: من اکنون گله‌ای به شما و نقدی به «جام جم» دارم و آن این است که متاسفانه برخی مدیران فرهنگی دولت قبل که در این زمینه متهمان اول هستند باید پاسخگو باشند اما پاسخگو نیستند. آنهایی که به طور فله‌ای ۵۰ مجوز سریال می‌دهند بدون اینکه حتی فیلمنامه را خوانده باشند و یا فیلمنامه‌ای وجود داشته باشد که بخواهند آن را بخوانند. این کارها کاملاً غیرمسئولانه بود و برنامه‌ای برای زمین زدن رسانه ملی بود و متاسفانه این افراد به اینجا آمدند و شما هم هیچ سوالی از آنها نکردید و خیلی راحت از اینجا رفتند.

تا به کجا می‌خواهیم صداوسیمایی دولتی داشته باشیم؟

در ادامه محمد مهدی عسگرپور در پاسخ به سوال مجری برنامه جام جم که اینگونه مطرح شد، امروزه برای صیانت و حمایت از مخاطبانمان در مقابل برخی از سریال‌های نمایش خانگی و سکوها که بعضاً اتفاقات ناگوار و پر از تحقیر ملی را به همراه دارند، باید چه کنیم تا مخاطبانمان آسیب نبینند؟ به ذکر نکاتی پرداخت.

وی گفت: وقتی سازمان صداوسیما چنین کارکردی را در گذشته داشته، هنوز هم دارد و باز هم خواهد داشت ما می‌خواهیم تا کجا ادامه بدهیم؟ اصلاً تا کجا می‌خواهیم صدا و سیمای کاملاً دولتی وجود داشته باشد و همینطور جلو برود و چیزی هم غیر از آن نباشد؟ منظورم در اینجا حوزه رسانه است. حوزه وی او دی ها که بخش جدایی است و اساساً در فضای وب تعریف می‌شود نه آنتن. به نظرم ابتدا باید آسیب‌پذیری تلویزیون حل شود که سال‌ها پیش خیلی از دوستان توصیه کردند و هشدارهایی هم دادند اما یکسری‌ها مخالفت‌ کردند و آن راه اندازی شبکه‌های خصوصی بود.

این کارگردان باسابقه ادامه داد: ما سال‌هاست روی این مدار ایستاده‌ایم و تکانش هم نباید بدهیم. یک صداوسیمای دولتی داریم و بخش خصوصی نمی‌تواند شکل بگیرد و این صدا و سیما آنقدر به مسائل سیاسی و جاری روز وابسته می‌شود که مقرراتش را هم باید همان‌طور تعریف کند و تاثیرش را بر بازیگران می‌گذارد و ما می‌بینیم فهرست ممنوع الفعالیت‌ها پُرتر می‌شود و اما در مورد پلتفرم‌ها بنده هم معتقدم که آنها نیاز به تنظیم‌گری دارند و باید وجه قانونی درستی هم داشته باشند. نه فقط وی او دی ها بلکه اساساً در حوزه فرهنگ ما دائم در حال آسیب هستیم که من فکر می‌کنم بخشی از آن به تعداد مراکز تصمیم‌گیری مربوط می‌شود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و … یعنی ما کم نداریم از این نهادها را و همین مسائل مدیران را هم دست و پاچه می‌کند. تا کی نباید معلوم باشد مقام مسئول کیست؟

به گزارش ایسنا، در انتهای برنامه پرسشی از سوی مخاطبان «جام‌جم» مطرح و از سوی مجری بازگو شد مبنی بر اینکه خیلی ها معتقدند آقای عسگرپور از عواملی بودند که با فشارهایی، موجبات استعفای مرضیه برومند را فراهم کرد که عسگرپور در این زمینه تصریح کرد: این سوال باید از خود خانم برومند پرسیده شود که آیا این اتفاق برایشان افتاده است یا خیر. ایشان خودشان باید در این زمینه توضیح بدهند چون بحث مفصل است.

رسانه سینمای خانگی- اقتباس بومی، ویژگی سینمای مهرجویی بود

کارگردان فیلم «شب‌های روشن» گفت: منتقدان از دل سینمای موج نو آمده‌اند و به شدت با سینمای مدرن بیگانه هستند، این گونه می‌شود که حمایتی که باید از آثار اقتباسی صورت بگیرد، نمی‌گیرد، مهرجویی اما به ادبیات غربی توجه داشت و از آنها بومی و ایرانی اقتباس می‌کرد و نشان می‌‎داد چقدر مسائل در دنیا یکسان‌ است.

به گزارش سینمای خانگی، فرزاد موتمن درباره تفاوت وضعیت اقتباس در سال‌های ابتدایی ورود سینما به ایران با کشورهای غربی به ایرنا گفت: اقتباس ادبی یکی از شیوه‌های فیلم‌سازی از همان ابتدای سینما بوده. در ابتدا نگاه داستان‌گویی قرن هجدهمی به سینما وجود داشته. در نتیجه به طور طبیعی خیلی از متن‌ها ریشه‌های ادبی داشته‌اند. اما بعد از جنگ جهانی دوم شاهد تغییر هستیم.

وقتی سینما جریان ادبی را تغییر داد

این فیلمساز درباره تغییری که وضعیت اقتباس در سینما پس از جنگ جهانی دوم داشت، گفت: از آنجایی که سینما در آمریکا پول‌دار بود، می‌توانست نویسندگانی را استخدام کند که برای فیلم‌ها بنویسند. از یک جایی متن‌های فیلمنامه‌ها به قدری خوب و قوی شدند که حالا این سینما بود که ادبیات را تحت تاثیر قرار می‌داد.

وی ادامه داد: پیش از جنگ جهانی دوم و در دهه‌های اولیه بعد از جنگ، فیلم‌های جنایی و نوآر از روی رمان‌ها و ادبیات جنایی ساخته می‌شدند. از دهه‌های ۷۰ به بعد به آثار نویسندگانی توجه شد که اساسا تحت تاثیر سینمای جنایی می‌نوشتند. این گونه شد که ادبیات و سینما تاثیر متقابلی روی هم گذاشتند.

 فرزاد موتمن، کارگردان و فیلمنامه‌نویس

سینمای ایران تمام ویژگی‌های یک سینمای جهان سومی را دارد

موتمن با اشاره به جهان‌سومی بودن سینمای ایران و دیگر کشورها در خاورمیانه گفت: سینما در کشور ما ویژگی‌های یک سینمای جهان سومی و خاورمیانه‌ای را داشت؛ ویژگی‌هایی که فقط منحصر به‌ ایران نیست. ما ویژگی‌های مشترکی را در بین سینمای ترکیه، مصر، هندوستان و ایران می‌بینیم و آن ویژگی، فیلم‌فارسی ساختن در سینمای ایران است.

کارگردان فیلم شب‌های روشن افزود: ما به جای آن‌که ژانر کار کنیم، فیلم‌هایی می‌ساختیم که همه چیز در خود داشت. یک فیلم‌فارسی که همزمان هم ملودرام بود و هم کمدی و موزیکال. به علاوه صحنه زدوخورد هم داشت. این ویژگی را فیلم‌های ترکیه و هند و… هم داشت و ما از این قاعده مستثنی نیستیم.

حتی از برادران کارامازوف هم فیلم‌فارسی ساختیم!

این فیلمساز یکی از دلایل عدم توجه به اقتباس در سینما را کمبود تیراژ کتاب‌ها دانست و افزود:در کشوری که همیشه تیراژ کتاب در آن پایین بوده، متون ادبی محل اقتباس نیستند در کشوری که همیشه تیراژ کتاب در آن پایین بوده، متون ادبی محل اقتباس نیستند. هرازگاهی اقتباس نیز شده اما اصلا شان رمان و قصه رعایت نشده. رمان برادران کارامازوف در ایران در سال ۳۸ در فیلم وسوسه شیطان اقتباس شد؛ فیلمی که یک فیلم‌فارسی به تمام معناست.

موتمن اظهار کرد: متن یک ارزشی دارد. شان این رمان اصلا در این فیلم رعایت نشده و ما از آن فیلم‌فارسی ساخته‌ایم. متن‌های ادبی مثل برادران کارامازوف بخشی از تمدن هستند و نمی‌شود هر چه می‌خواهیم بسازیم.

 فیلم گاو ساخته زنده یاد داریوش مهرجویی با اقتباس از عزاداران بیل نوشته غلامحسین ساعدی

موج نو نتیجه یک خواست جمعی بود نه اراده فردی

این فیلمساز با اشاره به شرایط ایران در اواخر دهه ۴۰ و گسترش طبقه متوسط در جامعه گفت: موج نو در نتیجه گسترش شهرنشینی است. وقتی شهرها گسترده شدند، طبقه متوسط در جامعه مهم شد. این قشر یعنی قشر طبقه متوسط، نمی‌توانند با فیلم‌فارسی ارتباط بگیرند و آن را تاب بیاورند. از این رو یک خواست جمعی در جامعه برای ساخته شدن فیلم‌های جدی‌تر موج می‌زد. نسلی از فیلم‌سازانی شکل گرفت که می‌خواستند فیلم‌های جدی‌تر بسازند.

موتمن اقتباس ادبی را یکی از راه‌های رهایی از فیلم‌فارسی دانست و افزود: یکی از مشکلات ما همیشه فیلمنامه بوده. اقتباس ادبی به این کمبود کمک می‌کند چراکه حالا یک متن با قصه و ساختمان‌بندی در اختیار فیلمساز است. این طور شد که آقای مهرجویی به نوشته آقای ساعدی توجه کرد. ناصر تقوایی با اقتباسی از یکی از داستان‌های والتاری، فیلم نفرین را ساخت. بعد از موج نو، ناخدا خورشید از روی یکی از رمان‌های همینگوی ساخته شد. بعدتر بهمن فرمان‌آرا با اقتباس از نوشته گلشیری فیلم ساخته است.

مخاطب بالقوه با تیراژ ۷۰۰تایی کتاب شکل نمی‌گیرد

وی در ادامه به افول این موج اشاره کرد و گفت: این نمی‌توانست فراگیر باشد چرا که بعد از انقلاب، تیراژ کتاب به شدت کم شد تا امروز به ۷۰۰ جلد رسیده. عددی که بسیار کم است و هیچ تماشاگری را برای سینما به ارمغان نمی‌آورد.

موتمن با تاکید بر نقش کتابخوانی و افزایش آن در توجه بیشتر به اقتباس گفت: وقتی می‌خواهند اقتباس ادبی کنند، به یک تماشاچی بالقوه فکر می‌کنند. کسانی که خواننده آن کتاب هستند، وقتی مردم کتاب نخوانند، برای چه خواننده‌ای کار تولید کنیم.

کارگردان فیلم آخرین بار کی سحر را دیدی افزود: تهیه‌کننده‌ها به این نکته اهمیت می‌دهند که آن کتاب چقدر مخاطب داشته. چراکه می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند. پس ترجیح می‌دهند فقط یک دستمزد به فیلمنامه‌نویس بدهند؛ نه هم فیلمنامه‌نویس و هم نویسنده.

 فیلم شب های روشن ساخته فرزاد موتمن با اقتباس از شب‌های روشن اثر داستایوفسکی

مهرجویی نشان می‌داد که مسائل تا چه اندازه در تمام دنیا یکسان است

موتمن با اشاره به فیلم‌های مهرجویی گفت:مهرجویی به ادبیات غربی توجه داشت و از آنها بومی و ایرانی اقتباس می‌کرد مهرجویی به ادبیات غربی توجه داشت و از آنها بومی و ایرانی اقتباس می‌کرد. با اینکه یک وجه جهان وطنی داشت اما نشان می‌داد چقدر مسائل در دنیا یکسان است. وقتی درباره مصائب یک زن صحبت می‌کند با اینکه اقتباس ادبی است اما در ایران هم جواب می‌دهد چون فقط زن ایرانی ستم‌کشیده نیست. زن نروژی هم ستم‌کشیده است چرا که جامعه مذکر و مردانه است.

این کارگردان درباره دیدن نشدن و عدم‌استقبال از آثار اقتباسی افزود: مهرجویی فیلم اشباح را در اواخر عمرش بر اساس نوشته هنریک ایبسن کار کرده بود که آن هم به اندازه‌ای که باید، دیده نشد. من نیز ۳، ۴ سال پیش فیلم سراسر شب را کار کردم که اقتباسی بود و در دوران کرونا اکران شد که سینماها را تعطیل کردند و فیلمی که به شدت وجوه تجربی دارد را به نمایش خانگی فرستادند یعنی جایی که مردم بفرمایید شام می‌بینند.

منتقدان ایرانی سینمای مدرن را نمی‌فهمند

این کارگردان با انتقاد از عدم‌حمایت منتقدان از فیلم‌های اقتباسی گفت: منتقدان هم از دل سینمای موج نو آمده‌اند و فقط نقد مضمونی می‌کنند و به شدت با سینمای مدرن، بیگانه هستند. این گونه می‌شود که حمایتی که باید از سراسر شب به عنوان یک اثر اقتباسی صورت بگیرد، نمی‌گیرد.

کارگردان سریال نون و ریحون تاکید کرد: منتقدانی مانند گردانندگان برنامه هفت می‌آیند و در برنامه، کتاب فیلمنامه‌نویسی دستشان می‌گیرند. این دوستان نگاه گداری دارند و در فیلم به دنبال شخصیت می‌گردند، چیزی که ذاتا اشتباه است.

موتمن به جداسازی اقتباس از جریان کلی سینما اشاره کرد و گفت: این جداسازی برای مراسم و جشنواره‌ها است. از آنجایی که بسیاری از فیلم‌های آمریکایی اساسا اقتباس هستند نمی‌توانند این را نادیده بگیرند. اسکار نیز به همین شکل است.

وی تاکید کرد: اما در بدنه سینمای ایران که مخاطب کتابخوان به آن اندازه ندارد، ما فیلمی را می‌بینیم و تشخیص نمی‌دهیم اقتباس ادبی است یا خیر. در حقیقت برای مخاطب خیلی تفاوتی نمی‌کند.

 سه گانه ارباب حلقه‌ها با اقتباس از رمان مشهور ارباب حلقه‌ها

سینمای ایران فاقد خلاقیت در تهیه و تولید است

این فیلمساز سینمای ایران را فاقد خلاقیت دانست و گفت: در ایران اما همه دنبال این هستند که چه چیزی می‌فروشد، برویم و همان را بسازیم. در نتیجه هیچ خلاقیتی در تهیه و تولید نداریم.

وی ادامه داد: این در مقایسه با سینمای دنیا که اقتباس‌های ادبی مثل ارباب حلقه‌ها صورت گرفته کاملا متفاوت است. اقتباسی که جزو پرفروش‌ترین‌ها بوده، خود کتاب میلیون‌ها خواننده داشته و از ابتدا می‌دانستند با فیلمی پرفروش طرف هستند.

کارگردان فیلم ماندگار شب‌های روشن درباره این فیلم گفت: تصور ما این بود که داریم فیلمی کاملا نفروش می‌سازیم که اکران محدودی هم خواهد داشت و فراموش می‌شود. خود من باورم نمی‌شود دو نسل با آن زندگی کرده باشند و همچنان دیالوگ‌هایش به اشتراک گذاشته شود.

رسانه سینمای خانگی- اکران «سگ‌کش» از دوم آذرماه

فیلم سینمایی «سگ کش» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی حسین نصیری از دوم آذر در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شود و دومین پوستر فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان رونمایی شد.

به گزارش رسانه سینمای خانگی، از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، اکران فیلم سینمایی «سگ کش» به نویسندگی، تهیه‌کنندگی و کارگردانی حسین نصیری از روز پنجشنبه- دوم آذرماه- در «سینما انقلاب اردبیل» آغاز می‌شود.

حسین عابدینی،رحیم نوروزی، صبا جلیل آقازاده، ولایت خوبدل، جعفر خدابنده‌لو، مرتضی نوری، جلال محمدلو، امیرحسین منتظرعلیه، اکرم علمداری، آذر یاری، صالحه زهره‌وند، امیرمهدی نصیری، بهروز بخت‌آور، نجات عباسی، عبدالصمد جدیری، عرفان پروری و حسین نصیری از جمله بازیگران این فیلم هستند.

در خلاصه داستان فیلم «سگ کش» آمده است: در یک روستای دور افتاده به طرز مشکوکی سگ‌ها کشته می‌شوند همه اهالی بدنبال عامل این فاجعه می‌گردند اما رفته رفته اتفاقات بدتری می‌افتد.

اکران افتتاحیه و رونمایی این فیلم روز پنجشنبه دوم آذر ساعت ۱۷ در سینما انقلاب شهر اردبیل و با حضور سینماگران و مدیران فرهنگی برگزار می‌شود و در آستانه اکران این فیلم پوستر آن که توسط مریم حاصلی طراحی شده، رونمایی و منتشر شد.

سایر عوامل عبارتند از: مشاور پروژه: سیدجمال سیدحاتمی، مشاور تهیه: داوود موثقی، مدیر فیلمبرداری: محسن دهقان‌نژاد، صدابردار: حسن سلمانی، تدوین: علی گورانی، آهنگساز: بهرام رجبعلی‌زاده، جلوه‌های ویژه بصری: محسن جعفری، گریم: آی‌سان نعمت‌زاده، سیدسجاد سیدهدی، امیرحسین عبدالهی، گوینده: استاد ابوالحسن تهامی، طراح صحنه: رسول علیزاده، اصلاح رنگ و نور: امیرحسین نوروزی، مدیر تولید: اسدالله نصیری، جانشین تولید: محمد جلیل آقازاده، سرپرست گروه کارگردانی: میثم بیدقی، دستیار اول کارگردان: صبا جلیل آقازاده، منشی صحنه: پروین جوادی، برنامه‌ریز: آیدا کنی، دستیار تهیه‌کننده: بهروز بخت‌آور.

انتخاب بازیگر: محمد شهریوری، دستیار تولید: حمدالله نصیری، سرمایه‌گذاران: حسین نصیری، یوسف شهبازی رازلیقی، علی کاظمی مقدم، مرتضی نوری و رافونه حسنعلی عراق، مجری طرح: آموزشگاه هنرهای نمایشی ایفا و انجمن آوای هنرمندان ساوالان، طراح تیتراژ: مسعود گوزلی، طراح لوگو: عظیم فلاح، طراح پوستر: مریم حاصلی، طراح گرافیک بین‌الملل: حجت مجرد، خروجی dcp: دفتر شیدرنگ، امور تبلیغات: محمدرضا باوفا و امیررضا تقوی، پشتیبانی فنی: امین صبور، شرکت فیلمسازی ترنج، اوریا جمالی و بهنام گنجه از دیگر عوامل این اثر هستند.

رسانه سینمای خانگی- برگزاری کارگاه‌های سینمایی با حضور کمال تبریزی و پژمان بازغی

جشنواره سراسری آموزشگاه‌های سینمایی با برگزاری نشست‌های تخصصی با حضور سینماگرانی همچون کمال تبریزی، محمدحسین لطیفی و پژمان بازغی همراه می‌شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، دومین جشنواره سراسری آموزشگاه‌های آزاد سینمایی از سه‌شنبه ۳۰ آبان‌ماه در موزه سینما آغاز می‌شود که برنامه‌های آن در طول سه روز آینده شامل اکران فیلم کوتاه، گردهمایی مدیران آموزشگاه‌ها، نشست‌های تخصصی و کارگاه‌های انتقاق تجربه خواهد بود.

در بخش آموزشی این رویداد به دو کارگاه‌ «انتقال تجربه کارگردانی» با حضور کمال تبریزی و محمد حسین لطیفی، دو کارگاه «انتقال تجربه بازیگری» با حضور پژمان بازغی و مسعود آب‌پرور،
«کارگاه اخلاق در سینما» با حضور محمدتقی فهیم، کارگاه «مدیریت اقتصادی تولید فیلم» با حضور مسعود نقاش‌زاده، «سینما، هوش مصنوعی امکانات و کاربردها» با حضور محمدعلی اخایی، امیررضا معتمدی و سعید اسدی، «مراحل تولید انیمیشن دو بعدی و سه بعدی» ‌با حضور شهرام میرصادقی می‌توان اشاره کرد.

کارگاه‌های «شخصیت‌پردازی در گریم «و روش نوین فیلمسازی با رویکرد واقعیت مجازی» هم از دیگر کارگاه‌های این جشنواره هستند.

 روز چهارشنبه، یکم آذرماه نیز یک نشست ویژه با موضوع «فلسطین در قاب نقره‌ای» در سالن فردوس موزه سینما برگزار می‌شود.

برپایی نمایشگاه عکس آثار جشنواره و نشست‌های نقد و بررسی فیلم فیلم‌های کوتاه اکران شده در این رویداد، از دیگر برنامه‌های تدارک شده در این جشنواره به دبیری مهدی شفیعی هستند.

علاوه براین‌ها اعلام شده است، گردهمایی مدیران آموزشگاه‌های آزاد سینمایی با حضور مدیران بیش از ۱۵۰ آموزشگاه فعال سراسر کشور و با حضور محمد خزاعی (رییس سازمان سینمایی)، معاونان و موسسات تابعه سازمان سینمایی روز پنجشنبه دوم آذرماه در موزه سینما برگزار می‌شود.

پیش‌تر فریبا متخصص، داریوش ارجمند و فرهاد قائمیان به عنوان داوران بخش بازیگری دومین جشنواره سراسری آموزشگاه های آزاد سینمایی معرفی شده بودند.

رسانه سینمای خانگی- حال مستند خوب است اما تو باور نکن

محسن اردستانی مستندساز در خصوص بررسی وضعیت مستندسازی در کشور گفت: ما باید با تولید مستندهای درخشان در فضای رسانه ای اثرگذار باشیم و جلوی شانتاژ شبکه های خزعبلی مانند «بی بی سی»، «وی او ای» و… را بگیریم؛ ما باید فرزند زمانه خویش باشیم و در هر شرایطی وارد میدان شده کار کنیم.

به گزارش سینمای خانگی، کارگردان مستندهای «ناصران عموراء» و «عقاب های گونی به سر» در گفت‌و.گو با سینماپرس افزود: تولید مستندهای بحران و استراتژیک امری ضروری است که هرگز نباید در خصوص آن اهمال کاری شود. من ۳ خاطره از ساخت اولین فیلم مستندم «فاطمیون» دارم که مایلم در اینجا بازگو کنم.

وی ادامه داد: اولین خاطره بنده مربوط به رزمنده ای است که به سوریه آمده بود اما نمی خواست در خط با دشمن مبارزه کند و بعد از تماشای این مستند بود که به خط برگشت؛ خاطره دوم مربوط به یکی از بچه های فاطمیون بود که گفته بود با دیدن این مستند ترغیب شدم به جنگ بروم و خاطره سوم هم مربوط به یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس می شود که با دیدن این مستند ترخیص شده بود.

اردستانی در همین راستا متذکر شد: من این خاطرات را عنوان کردم تا بگویم می شود در فضای رسانه ای اثرگذار بود. ما باید در کشورمان چه در بخش مستندسازی و چه در حوزه خبری همیشه قبل از سایر شبکه های خزعبل خبری که دشمنی و عنادشان با کشور ما ثابت شده وارد میدان شویم و خودمان گوینده اولین خبرها باشیم.

این مستندساز سپس با اشاره به حوادث امروز منطقه و به خصوص غزه اظهار داشت: ما موظفیم در دوران جنگ روی احوالات جنگ اثرگذار باشیم. خطاب من مسئولان سازمان صدا و سیما و مسئولان دولتی هستند! آن ها باید امثال آوینی ها را تربیت کنند و به آن ها بها بدهند. ما هم اینک بیش از ۱۵۰ مستندساز داریم که آماده رفتن به جنگ و ساخت مستند هستند اما افسوس که مسئولان حتی به یک نفر از آن ها زنگ نزده اند و از آن ها نظرخواهی نکرده اند که در این شرایط جنگی چه باید بکنند!

کارگردان مستندهای «لشکر زینبی» و «ملازمان حرم» با بیان اینکه چرا مستندساز برجسته ای مانند آقای برجی باید برای رفتن به غزه و ساخت مستند به مشکل برخورد کند؟ تصریح کرد: آقای برجی را ما باید روی چشم بگذاریم؛ ایشان یکی از افتخارات کشورمان هستند؛ ایشان اگر نه بیشتر که همانند کریستین امانپور به جنگ های مختلف رفته‌اند و روایت های درخشان داشته‌اند؛ چرا ایشان امروز برای رفتن به غزه مشکل دارند و هیچ مسئولی مشکل شان را حل نمی کند؟

وی متذکر شد: بنده و امثال بنده که در مقابل آقای برجی بسیار کوچک هستیم و شاید طبیعی باشد که برای رفتن به غزه مشکل داشته باشیم اما چرا باید برای مرد بزرگی مانند آقای برجی چنین مشکلی به وجود آید؟ افسوس که مدیران و مسئولان حتی جاهایی که راحت تر می شود رفت مانند رفتن به لبنان را نیز از ما دریغ می کنند. ما می گوییم پول هم نمی خواهیم فقط همکاری کنید اما حتی حاضر به همکاری با ما هم نیستند.

اردستانی خاطرنشان کرد: این اهمال کاری مدیران در صورتی است که عزیزانی را به این مناطق اعزام می کنند که هیچ تخصص و کارآیی ندارند و تنها برای کشور هزینه زایی می‌کنند! من واقعاً مسأله و معضلم سازمان صدا و سیما و نهادهای دولتی سینمایی و فرهنگی هستند چرا که سازمان ها و نهادهایی مانند اوج یا روایت فتح هیچ گاه به ما نه نگفتند اما امکان اعزام ما را ندارند و این وظیفه وزیر ارشاد است که معضل ما را حل کند که متأسفانه ما راهی برای دسترسی به ایشان نداریم.

این سینماگر در پایان این گفتگو تأکید کرد: من متعجبم از اینکه حتی از ما درخواست ساخت مستندهای آرشیوی هم نمی کنند. این افراد دم از حمایت غزه می زنند اما در خروجی و عمل شان چنین حمایتی را شاهد نیستیم. مسئولان نباید فراموش کنند که حوزه فرهنگ و هنر در هر جامعه و کشوری بسیار مهم است. فیلم سینمایی «آژانس شیشه ای» بعد از جنگ ساخته شد و تنها یک تیر در آن شلیک شد اما اینک جزو مهمترین فیلم های داستانی سینمای دفاع مقدس است. مستند «معلم» ساخته بنده را سومین شبکه ضد نظام سوریه پخش کرد و در مورد آن تحلیل های بسیار داشت. این ها نشانگر این است که ما هر کار فرهنگی و درستی انجام دهیم اثرگذاری جدی دارد.

محسن اردستانی رستمی، متولد ۱۳۶۸ در تهران، فارغ التحصیل کارشناسی علوم قرآن دانشگاه تهران، کارگردان و مستندساز است و فیلمسازی را از سال ۱۳۸۹ آغاز کرده و در زمینه تدوین، بازیگری، تصویربرداری، تدریس، ساخت کلیپ و تیزر نیز فعالیت دارد. مستند کرار ساخته اوست که در پنجمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار، فانوس بخش بین الملل و بیداری اسلامی را بدست آورد. فیلم های فاتح دل ها، ماموریت خدا، دو پنجره، ردی از یک مرد، قله های برفی، ماجراهای امروز و ملازمان حرم از دیگر تولیدات این مستنساز جوان محسوب می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- این «مصلحت» خوب دیده شد

محمدرضا شفاه تهیه‌کننده فیلم سینمایی «مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی ضمن اشاره به استقبال از اکران آنلاین این فیلم سینمایی به برخی حواشی مرتبط با اکران آن پاسخ داد.

به گزارش سینمیا خانگی از محمدرضا شفاه تهیه‌کننده فیلم سینمایی «مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی در گفت‌وگو با مهر درباره استقبال از این فیلم در اکران آنلاین، توضیح داد: واقعیت این است که فروش فیلم سینمایی «مصلحت» با وجود نکاتی که می‌توان درباره آن گفت، در مجموع فروش بدی نبود. امروز وقتی درباره اکران یک فیلم و فروش آن در گیشه صحبت می‌کنیم، درباره تعداد زیادی فیلم صحبت می‌کنیم که دیگر به سادگی به فروش سال‌های قبل خود نمی‌رسند و بار اصلی اکران بر دوش تعداد بسیار بسیار اندکی از فیلم‌ها قرار دارد.

وی ادامه داد: با در نظر گرفتن این شرایط باید توجه داشته باشیم که همه فیلم‌ها از انتظاراتی که در شرایط عادی می‌توانستیم از گیشه آن‌ها داشته باشیم، فاصله زیادی داشته‌اند. از این منظر فروش یا عدم فروش یک فیلم دیگر متأثر از فاکتورهای دیگر نیست.

صحبت از نفروختن «مصلحت» درست نیست

شفاه افزود: آنچه این روزها در شرایط اکران تعیین‌کننده است، این است که آیا یک فیلم در زمره فیلم‌های طنزی که قدرت فتح گیشه را دارند، قرار دارد یا خیر. از این منظر فکر می‌کنم فیلم «مصلحت» با توجه به دغدغه‌های جدی که دارد و با توجه به حرف سنگینی که به لحاظ مضمونی طرح می‌کند، یک فیلم فکور محسوب می‌شود که به همین دلیل در زمره آن تعداد انگشت‌شمار فیلم‌های فاتح گیشه قرار نمی‌گیرد. فیلم‌های این گروه معمولاً آثار ساده‌ای هستند که وجه سرگرمی آن‌ها بر همه وجوه دیگرشان غالب است. در این شرایط صحبت از «نفروختن» فیلمی مانند «مصلحت» درست نیست، بلکه باید بپرسیم چرا فقط تعداد اندکی از فیلم‌های طنز مربوط به سینمای بدنه فروش دارند؟

مانند همه ساختارها و سازمان، در ساختار قضائی کشور هم سلایق مختلفی وجود دارد که بخشی از آن‌ها فیلم ما را دوست نداشتند. همزمان در همان سیستم فیلم ما علاقه‌مندان و مدافعانی هم داشت

این تهیه‌کننده در پاسخ به اینکه آیا بعد از اکران عمومی «مصلحت» دیداری با مسئولان قضائی که طی سه سال گذشته باعث توقیف فیلم شده بودند و بابت اکران آن نگرانی داشتند، داشته است یا خیر؟ گفت: بله با برخی از آن دوستان ارتباط‌هایی داشته و داریم. کمااینکه برخی از همین دوستان از ابتدا هم جزو دوست‌داران فیلم بودند و بعد از اکران عمومی هم به من خداقوت گفتند، اما مانند همه ساختارها و سازمان‌ها، در ساختار قضائی کشور هم سلایق مختلفی وجود دارد که بخشی از آن‌ها فیلم ما را دوست نداشتند. همزمان در همان سیستم فیلم ما علاقه‌مندان و مدافعانی هم داشت.

وی افزود: در همین ساختار هستند افرادی که همچنان تولید و اکران فیلم‌هایی از جنس «مصلحت» را مفید می‌دانند. وقتی با همین بخش از دوستان، بعد از اکران عمومی فیلم ارتباط گرفتم و صحبت داشتم، حس خوبی از اکران فیلم داشتند اما با بخشی که نسبت به فیلم سخت‌گیرانه رفتار کرده بودند، دیگر ارتباطی نداشتم. شاید حتی این گروه، بعد از اکران یک فیلم، اساساً آن را فراموش کنند و دیگر چنین اثری برای‌شان از اساس موضوعیتش را از دست بدهد!

بیلبوردهایی که جمع شد، اما دیده شد!

شفاه درباره حاشیه مربوط به بیلبوردهای تبلیغاتی فیلم «مصلحت» که در روزهای ابتدایی اکران از سطح شهر جمع‌آوری شدند هم توضیح داد: این ماجرا آن‌قدر هم پیچیده نبود. برنامه تبلیغاتی ما این بود که این بیلبوردها از چند روز قبل از اکران در سطح شهر نصب شوند و بعد با شیب مشخصی از این بیلبوردها به نام «مصلحت» برسیم. اما از آنجایی که تیترهای انتخابی برای شروع این تبلیغات، کمی خاص بود و شاید انتظار آن را نداشتند، تنها یک شب تا صبح این بیلبوردها باقی ماند و بلافاصله در چند ساعت ابتدایی جمع‌آوری شدند.

معتقدم ایده این بیلبوردها ایده‌ای خلاقانه بود و ما باید در برابر خلاقیت‌ها صبوری بیشتری داشته باشیم. امیدوارم و دعا می‌کنم این جنس کم‌تحملی‌ها از ذهن مدیران و مسئولان ما رخت ببندد و اینقدر زود بابت همه چیز نگران نشوند. شخصاً معتقدم دایره منافع ملی ما خیلی گسترده‌تر و محکم‌تر از آن است که با این جنس اتفاقات بخواهد به خطر بیفتد

وی افزود: البته در همان زمان کم و به کمک فضای مجازی این بیلبوردها به خوبی دیده شد و تصویر آن‌ها را خیلی‌ها دیدند اما از آنجایی که متأسفانه فضای موجود در سطوح سیاسی کشور ما همواره پر از سوءتفاهم است، این بیلبوردها امکان ادامه نصب در سطح شهرها را پیدا نکردند. معتقدم ایده این بیلبوردها ایده‌ای خلاقانه بود و ما باید در برابر خلاقیت‌ها صبوری بیشتری داشته باشیم. امیدوارم و دعا می‌کنم این جنس کم‌تحملی‌ها از ذهن مدیران و مسئولان ما رخت ببندد و اینقدر زود بابت همه چیز نگران نشوند. شخصاً معتقدم دایره منافع ملی ما خیلی گسترده‌تر و محکم‌تر از آن است که با این جنس اتفاقات بخواهد به خطر بیفتد.

تهیه‌کننده «مصلحت» درباره عجیب‌ترین بازخورد نسبت به این فیلم در فرآیند رونمایی و اکران آن گفت: زمانی که فیلم در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، از سوی خیلی از مخاطبان با این واکنش مواجه شدیم که گفتند این فیلم را با سفارش قوه قضائیه ساخته‌اید. آن مقطع پیش از انتخابات ریاست جمهوری با نامزدی آقای رئیسی بود و برخی به صراحت فیلم را سفارش مسئولان وقت قضائی برای تأثیرگذاری بر انتخابات می‌دانستند. اما عجیب اینکه چند ماه بعد از جشنواره فجر، همین قوه قضائی با فیلم برخورد کرد و دادستانی کل کشور، جلوی اکران فیلم را گرفت. ما هر چه می‌گفتیم برداشت از این فیلم تبلیغ قوه قضائیه بوده است و لااقل آن را توقیف نکنید! این اتفاق عجیب‌ترین اتفاقی بود که برای فیلم «مصلحت» رخ داد!

شفاه در پاسخ به این پرسش که آیا اکران به موقع فیلم «مصلحت» می‌توانست مسیر فیلمسازی حسین دارابی را تغییر دهد، گفت: هر فیلم خوبی که در کارنامه یک فیلمساز ثبت می‌شود، به محض آنکه در معرض دید مخاطبان قرار می‌گیرد، کارگردان را در مسیر خودش پیش می‌برد و تبدیل به اعتبار برای فیلمساز می‌شود. قطعاً «مصلحت» اگر در همان سال ساخت اکران می‌شد، هم بهتر دیده می‌شد و هم می‌توانست برای حسین دارابی آورده‌های بهتری نسبت به اکران امروزش داشته باشد.

تهیه‌کننده «مصلحت» در پایان درباره برنامه‌ریزی برای اکران بین‌المللی این فیلم هم گفت: من معتقدم «مصلحت» برخلاف برداشت‌هایی که برخی درباره مصرف داخلی آن دارند، به‌دلیل درام‌پردازی و تکنیک خوبی که دارد، اثری مناسب برای حضور در محافل بین‌المللی است. من جزو مدافعان اکران بین‌المللی فیلم هستم و در این زمینه تلاش خواهیم کرد تا اتفاقات خوبی در حوزه بین‌المللی برای آن رقم بخورد.

این فیلم محصول مشترک سازمان سینمایی سوره و سازمان اوج است. «مصلحت» روایتی از یک پرونده مشکوک و پر رمز و راز است که مصلحت سیاسی نظام، مسیر رسیدگی به آن را با فراز و نشیب‌های مختلفی روبه‌رو می‌کند. این فیلم اولین ساخته سینمایی حسین دارابی است که برای ساخت آن دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم‌ اول را در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.

فرهاد قائمیان، وحید رهبانی، نازنین فراهانی، مهدی حسینی‌نیا، مجید نوروزی، امیر نوروزی، سهی‌بانو ذوالقدر و … ترکیب بازیگران اصلی «مصلحت» را تشکیل می‌دهند.

در خلاصه داستان این فیلم که به موضوعی افشاگرانه در اوایل دهه ۶۰ می‌پردازد، آمده است: «پسر یکی از مقامات عالی‌رتبه کشور در یکی از درگیری‌ها مقابل دانشگاه تهران مرتکب قتل می‌شود، اما پیوند خانوادگی و مصلحت سیاسی کشور، این پرونده مشکوک و پُر رمز و راز را وارد موازنه‌ای پیچیده و سخت می‌کند …»

رسانه سینمای خانگی- دو فیلم جدید در مسیر اکران هستند

فیلم سینمایی «چرا گریه نمی‌کنی» و «سلفی با رستم» قرارداد اکرانشان در شورای صنفی نمایش ثبت شد.

به گزارش ایسنا، بیست و هشتمین جلسه شورای صنفی نمایش در روز یکشنبه ۲۸ آبان در خانه سینما تشکیل شد.

بعد از بررسی درخواست ها و موارد مطرح شده، قرارداد دو فیلم ثبت شد:

– فیلم سینمایی «چرا گریه نمیکنی؟» به کارگردانی علیرضا معتمدی و تهیه کنندگی رضا محقق با پخش «فیلمیران» به سرگروهی پردیس سینمایی کورش

– فیلم سینمایی «سلفی با رستم» به کارگردانی و تهیه کنندگی حسین قناعت با پخش «رسانه فیلمسازان مولود»

همچنین مقرر گردید اکران عمومی فیلم سینمایی «فسیل» از چهارشنبه ۸ آذر در سینماهای استان تهران تمام شود.

علیرضا معتمدی که پیش‌تر فیلم «رضا» را کارگردانی کرده، ساخت دومین فیلم خود را با نام «چرا گریه نمی‌کنی؟» به تهیه‌کنندگی رضا محقق از نیمه‌ اسفندماه سال ۱۴۰۰ آغاز کرده بود که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته به نمایش درآمد.

در این فیلم باران کوثری، هانیه توسلی، فرشته حسینی، مانی حقیقی، علی مصفا، لیندا کیانی، نهال دشتی و امیرحسین فتحی بازی کرده‌اند.

معتمدی همانند فیلم «رضا» در اثر جدیدش بازی کرده است.

«چرا گریه نمی‌کنی؟» داستان مردی‌ است که توانایی گریه کردن را از دست داده است.

فیلم سینمایی «سلفی با رستم» به کارگردانی حسین قناعت است.

امیرحسین صدیق، شقایق فراهانی، آناهیتا همتی، زهرا جهرمی، رامین ناصرنصیر، محمدرضا هدایتی، مرتضی زارع، عباس محبوب، علی استادی، امین چنارانی، و میرطاهر مظلومی، به همراه هنرمندان خردسال هلیا آهنگری و راستین عزیزپور گروه بازیگران این فیلم کودک و نوجوان را تشکیل می‌دهند.

در خلاصه داستان «سلفی با رستم» است: هلیای ۱۰ ساله بی‌آنکه از رازهای پدرش آگاه باشد زندگی به ظاهر آرامی دارد، اما هنگامی که رازها برملا می‌شوند زندگی‌اش را دگرگون می‌کنند… .

رسانه سینمای خانگی- چرا «پرستار» کلیشه شد؟

منتقد سینما گفت: ما در سینما ترس داریم از آن که چالش‌های مربوط به شغلی را نشان دهیم چرا که همیشه نسبت به آن اعتراض شکل می‌گیرد، در دوران کرونا نیز پرستارانی بودند که از ترس خانواده یا از ترس جان‌ خود حاضر به کار در آن فضا نبودند، اما نمی‌توان این چالش طبیعی را به تصویر کشید و فیلمساز به سراغ همان کلیشه‌ها در بازنمایی پرستار می‌رود.

به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، بیش از ۲۰ سال از روزی که پرستاران در اعتراض به فیلم شوکران مقابل وزارت ارشاد تحصن کردند، گذشته است. بیست سالی که در آن قشر پرستار با چالش‌های متعددی دست و پنجه نرم کرد اما هیچ‌کدام مورد توجه فیلم‌سازان قرار نگرفت. مهم‌ترین آن نیز دو سال همه‌گیری ویروس کرونا بود که حالا و با از سر گرفته شدن روال عادی زندگی، حتی باعث نشده زمزمه ساخت یک فیلم در این باره نیز شنیده شود. اتفاقی که نمی‌توان آن را به دلیل اعتراض بیست سال گذشته پرستاران دانست اما می توان اثرات آن را در تمام فیلمسازی این سال ها با محوریت و حضور پرستاران به وضوح مشاهده کرد.

«شوکران» و یک پرستار پرحاشیه

پیش از سال ۱۳۷۸ و ساخته شدن مهم ترین فیلم کارنامه بهروز افخمی یعنی شوکران دو فیلم شیدا و نجات یافتگان با محوریت اهمیت حضور پرستاران در جبهه و آسایشگاه های مجروحین ساخته شدند. این دو فیلم پرستارانی را به تصویر کشیده بودند که همگی در مواجهه مستقیم با مجروحان و سربازان زخمی جنگ بوده و گویی رسالت پرستاران را به حضور در جبهه‌های جنگ و التیام بخشیدن به زخم‌های سربازان در جبهه منحصر می‌کرد.

اما در سال ۱۳۷۸ و با فیلم شوکران این رویه در زندگی شهری و سال‌های پس از جنگ شکل دیگری به خود گرفت و این بار پرستاری را دیدیم که در قامتی خارج از امدادرسان به رزمندگان جنگی به تصویر کشیده شد. هر چند در این فیلم که با اعتراض از سوی پرستاران نیز رو به رو شد، شغل پرستاری همچنان در حاشیه قرار دارد و هیچ پیش‌برندگی به قصه نمی‌دهد.

امیررضا تجویدی در این باره به خبرنگار سینمایی ایرنا گفت: ما در سینما ترس داریم از آن که بخواهیم چالش‌های مربوط به شغلی را نشان دهیم چرا که همیشه نسبت به آن اعتراض شکل می‌گیردما در سینما ترس داریم از آن که بخواهیم چالش‌های مربوط به شغلی را نشان دهیم چرا که همیشه نسبت به آن اعتراض شکل می‌گیرد. پرستاری هم شامل همین می‌شود. چراکه دیده شده سیر اعتراضاتی شکل گرفته. از این رو فیلمسازان طی قانونی نانوشته تصمیم گرفتند یک تصویر سانتی‌مانتال مانند شیدا اثر آقای تبریزی از پرستار بسازند. آدمی که سوژه عشقی است و هیچ پیش برندگی ندارد.

تجویدی همچنین با اشاره به اعتراضات شکل گرفته نسبت به شوکران گفت: در فیلم شوکران معضل نمایش پرستار منجر شد که صنف پرستاران از آقای افخمی شکایت کند و نسبت به بازنمایی پرستار در آن فیلم اعتراض شکل بگیرد. درحالیکه تاکید در آن فیلم بر پرستار بودن کاراکتر نیست پرستاری فقط شغل او بود نه آنکه چون پرستار بود چنان شخصیتی داشت.

تجویدی ادامه داد: مسیر در سینمای ایران به سمتی رفته که در شخصیت‌پردازی تاکیدی روی شغل نداشته باشند.اگر هم شغل کاراکتر اهمیت دارد شغلی باشد که نویسندگان می‌دانند آن صنف اعتراضی نمی‌کند و محافظه‌کارانه و سطحی از کنار آن رد می‌شوند.

 هدیه تهرانی در فیلم شوکران

پرستاری که می‌خواست مهم باشد اما نبود!

این اتفاق بود که باعث شد تا سال ۱۳۸۷ یعنی حدود یک دهه بعد فیلمی با محوریت پرستاران و حضور آنان در مسیر قصه ساخته نشود. سال ۱۳۸۷ بود که همایون اسعدیان با فیلم طلا و مس هم طعنه‌ای به کمدی‌های روز دختر و پسری آن سال‌ها زد و هم با قرار دادن کاراکتر سپیده با بازی سحر دولت شاهی در نقش پرستار در گوشه ای از قصه، سکوت ده ساله سینما را در به تصویر کشیدن پرستاران شکست. البته همچنان الکن بودن زبان سینما در نزدیک شدن به شغل پرستاران به چشم می‌خورد.

سپیده پرستار بود اما هیچ جایی در قصه دو کاراکتر اصلی نداشت. رفتارهای عجیب و گل درشت او در مقابل کاراکتر روحانی بیش از آنکه باعث شود مخاطب به حجب و حیای شعیبی پی ببرد، باعث می‌شد نقش سپیده به عنوان یک پرستار در همین اندازه نشان داده شود. کاراکتر سومی که قصد ورود به زندگی یک زوج خوشبخت و عاشق را داشته و تحول نهایی اش نیز قابل پیش بینی است.

جالب آنکه سپیده نیز شخصیتی همچون بیتا در فیلم شوکران را داشت. پرستاری که شغلش هیچ نقشی در رفتارها و زندگی‌اش نداشت و به عنوان تکمیل کننده پازل عشقی فیلم که البته در آن نیز جای نگرفت، قرار داده شده بود.

احساسات‌گرایی افراطی، آفت جان پرستاران سینما

سه سال بعد در سال ۱۳۹۰ روزهای زندگی ساخته شد که در آن هنگامه قاضیانی نقش پرستاری را به همراه شوهر پزشکش با بازی حمید فرخ نژاد ایفا کرد. این بار هم فیلمساز بر حضور پرستاران در جبهه و سال‌های جنگ تمرکز می‌کند.

همراهی این دو کاراکتر که تمرکز و پیشبرد قصه را به عهده دارد در این اثر از نکاتی است که نقطه قوتی برای فیلم در مقایسه با پرستاران سینما در سال‌های پیشین است. از سوی دیگر اما همچنان پرستاران پای خود را فراتر از جبهه و جنگ نگذاشته و فیلمساز نیز همان ایثار و فداکاری و حضور اخلاق‌گرایانه پرستاران را بازنمایی می‌کند.سینماگر بر مفاهیم احساسات‌برانگیز در شغل پرستاری تمرکز دارد چراکه چالش‌های زندگی شخصی و شغلی پرستار همیشه دچار مناقشه است و به عده‌ای برمی‌خورد

تجویدی درباره تمرکز بر این وجه از به تصویر کشیدن پرستاران اشاره کرد: سوژه ها در سینمای ایران دچار سانتی مانتالیسم یا احساسات گرایی افراطی هستند و به دنبال آن هستند که اثر را دچار برانگیختگی احساسی کنند. این می‌تواند هم در شکل و شمایل کمدی و هم در شکل و شمایل ملودراماتیک باشد که با اشک و گریه همراه است.
این منتقد تاکید می‌کند که ایثار و فداکاری نیز مفاهیم اخلاقی و احساسات برانگیز هستند که در شغل پرستاری به وفور وجود دارد. پس سینماگر به سراغ همین وجه می‌رود چراکه اگر بخواهد چالش‌های زندگی شخصی و شغلی او را به نمایش بگذارد دچار مناقشه می‌شود و به هر حال به عده‌ای برمی‌خورد. اما سینماگر باید این چالش را بپذیرد و وارد آن شود تا درگذر زمان ارزش سینمایی خود را ثابت کند.

 سحر دولتشاهی در فیلم طلاومس

سینمای میرکریمی و پرستاری مسئولیت پذیر

پس از این همچنان سینما در به تصویر کشیدن پرستاران به همان تابلوی معروف کودکی که انگشتش را روی بینی اش قرار داده و افراد را دعوت به سکوت می‌کند، قناعت کرد تا سال ۹۲ که میرکریمی قصه یک زن مسافر را با هنرمندی به زندگی راننده تاکسی و بعد یک پرستار گره می‌زند. فیلم امروز که در آن شبنم مقدمی نقش پرستار را ایفا می‌کند، اتفاقی تازه در ساختن یک شمایل ویژه از یک پرستار است.

در این فیلم پرستار به واسطه شغلش ارتباط بین مرد و زن را برای ما تسهیل می‌کند و شخصیت مرد را بیشتر به ما می‌شناساند. این پرستار مانند باقی پرستاران بی دلیل در زندگی بیماران دخالت نمی‌کند، بلکه همان طور که می‌گوید با تجربه است و این در رفتارش هم مشخص است. مقدمی بیش از آنکه ما را به یاد ایثار و از خود گذشتگی پرستاران بیندازد، مسئولیت پذیری آنان را پر رنگ می‌کند و باعث می‌شود در انتها راننده تاکسی با بازی پرویز پرستویی نیز به مسئولیت‌پذیری در زندگی خود برسد.

این پرستار که اتفاقا تعامل او با دخترش را هم می‌بینیم، سرسختی و اقتداری دارد که تبدیل به خشم نمی‌شود و نشان می‌دهد که یک پرستار نه با احساس فداکاری و روی آوردن به اخلاقیات کلیشه ای سینما بلکه با تکیه بر همان مسئولیت‌پذیر بودن می‌تواند تا چه اندازه در مسیر قصه مفید واقع شود.

تجویدی درباره اهمیت پرداخت به همین جزئیات در به تصویر کشیدن شمایل یک پرستار می‌گوید: در سینمای جهان نیز وقتی درباره ابر قهرمان‌ها فیلم می‌سازند، بخشی را به کشمش‌های درونی ابر قهرمان با خودش اختصاص می‌دهند. تا جایی که قهرمان راجع به ارزش های خودش دچار شک می‌شود و همین از او انسان می‌سازد؛ اما چون نمی‌توانیم این را در سینمای ایران نشان دهیم، ترجیحا به سراغ همان تصویر کلیشه ای می‌رویم که فداکاری کند و همان را دستمایه ساخت آثار خود می‌کنیم.

بحران بازنمایی کرونا و پرستارانی خارج از کلیشه‌های فداکارانه

این منتقد به ساخته نشدن اثری درخور درباره مواجهه پرستاران با کرونا اشاره کرد و گفت: نپرداختن به کرونا نیز محافظه‌کاری است. در حال حاضر نیز سینماگران نمی‌توانند فراتر از کلیشه‌ها به این مقوله بپردازند.نپرداختن به کرونا نیز محافظه‌کاری است. در حال حاضر نیز سینماگران نمی‌توانند فراتر از کلیشه‌ها به این مقوله بپردازند.

او ادامه داد: اگر بخواهند درباره کرونا و چالش آن برای پزشکان و پرستاران فیلم بسازند نمی‌توانند به این اشاره نکنند که عده ای از ترس خانواده یا از ترس جان‌ خود حاضر به کار در آن فضا نیستند. این چالشی طبیعی است که باید به آن پرداخت اما اگر از این زاویه فیلمی ساخته شود، عده خیلی زیادی به آن ایراد وارد می‌کنند که چرا مدافعان سلامت را این گونه نشان می‌دهید. این بحران بازنمایی در سینمای ماست.

فیلم دیگری که در سال‌های اخیر کاراکتر فرعی پرستار داشته، خفگی به کارگردانی فریدون جیرانی است. فیلمی با همان ساختار سه ضلعی تکراری فیلم طلا و مس. در اینجا نیز ورود پرستار به فیلم با اختلاف یک زن و شوهر و حضور آنان در بیمارستان رقم می‌خورد. حضوری که می‌توانست در هر مکان دیگری نیز باشد. مکانی که بودنش در فیلم تنها بستری شدن نسیم با بازی پردیس احمدیه را به همراه دارد و کارکرد دیگری در قصه ندارد. همان طور که پرستار بودن صحرا مشرقی، هیچ کمکی به ارتباطش با مسعود با بازی نوید محمد زاده و حتی زن همسایه اش نمی‌کند. شغلی که انتظار می‌رفت حداقل در کشتن نسیم کارکرد داشته باشد اما این اتفاق نیز در این فیلم نمی افتد.

 پردیس پورعابدینی در فیلم غریب

پرستار «غریب» سینما و آشنای ما

در غریب تازه‌ترین اثر محمدحسین لطیفی اما پرستاری حضور دارد که برخلاف دیگر پرستاران به تصویر کشیده در سینما شغلش محرک روایت می‌شود و در قصه کار می‌کند. جایی که یک پرستار با بازی پردیس پورعابدینی برای نجات جان زنی باردار تلاش می‌کند و اینبار نه در شمایل یک پرستار منفعل که بود و نبود خودش و جایی که در آن کار می‌کند در فیلم بی تاثیر است، بلکه پیش برنده در بخشی از قصه ظاهر می‌شود.

به نظر می‌رسد در اینجا علاوه بر احساس فداکاری و مسئولیت پذیری، جانفشانی نیز به ابعاد شخصیت بازنمایی شده برای پرستاران اضافه می‌شود. اتفاقی که نه در همه خوانش‌ها از پرستاران و شخصیت آنان، بلکه در تعداد انگشت‌شماری وجود دارد که به غایت برای سینمای ایران کافی نیست.

تجویدی نیز در نهایت به همین نکته اشاره می‌کند و تاکید دارد: ما مشکل بازنمایی در سینمای ایران داریم. بازنمایی خوانش واقعیت است؛ یعنی هر چه اتفاق می افتد را همان گونه که هست نشان نمی‌دهید. وظیفه هنر نیز همین است. لزوما قرار نیست هر چه اتفاق می افتد را عین به عین نشان دهید. سینمای ایران با توجه به مسائلی که گفته شد، تمایلی به بازنمایی ندارد. گویی علاقمند است که هر آنچه تریبون‌های رسمی و مسلط به آن اشاره می‌کنند را به تصویر کشیده و یک سند اجتماعی و تاریخی سطحی نشان دهد.

رسانه سینمای خانگی- چرا سینما دربارۀ تخلفات بانک‌ها سکوت کرده است؟

سیدمحمد حسینی عضو شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی ضمن اشاره به افزایش درخواست برای فیلمنامه‌های کمدی بعد از فروش «فسیل» و «هتل»‌ از سوژه‌های مغفول در سینمای ایران گفت.

به گزارش سینمیا خانگی از مهر، چهل و دومین قسمت از برنامه «نقد سینما» شب گذشته ۲۶ آبان ماه روی آنتن شبکه چهار سیما رفت و در «میز گفتگوی ویژه» میزبان سیدمحمد حسینی مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس و عضو شورای پروانه ساخت با موضوع «آسیب شناسی فرآیند صدور پروانه ساخت» بود.

وی ابتدا درباره وضعیت انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس در جشنواره فجر امسال مطرح کرد: امسال مسیر خوبی طی شده است و انشالله مسیر تحولی پیش رو داریم. تعداد آثار هم به لحاظ کیفی و هم کمی رو به افزایش است و امیدواریم بتوانیم به اوج دهه ۷۰ بازگردیم.

امیررضا مافی ابتدای بحث مطرح کرد: من خودم تعبیر فسیل‌زدگی را از شما وام می‌گیرم. در حال حاضر این ترس در سینما وجود دارد که با فروش خوب و نویدبخش فیلم‌هایی مانند «فسیل»، «شهر هرت» و «هتل» ناگهان همه سانس‌ها به فیلم‌های کمدی اختصاص داده شود که صرفاً سرگرم‌کننده هستند.

حسینی درباره این موضوع بیان کرد: باید به این نکته اشاره کنم که یکی از وظایف اصلی پروانه ساخت، تنظیم‌گری است. پروانه ساخت باید مراقبت کند که درصدها حفظ شوند. به عنوان مثال یکی از آئین‌نامه‌های پروانه ساخت این است که هر سال ۲۰ درصد لیست می‌تواند از فیلم‌اولی‌ها باشد. حتی اگر تعداد فیلم‌اولی‌ها بیشتر شود، ما مانع نمی‌شویم. طبع سینما اقتضا می‌کند که ما معدل را در نظر بگیریم و تنوع ژانر داشته باشیم. در کنار آن باید به اقتصاد سینما هم توجه لازم را داشت. همچنین موضوع نظارت بعد از تولید فیلم هم برای ما اهمیت دارد چرا که اگر بعد از تولید فیلم، نتوان آن را اکران کرد، خسارت هنگفتی صورت می‌گیرد.

وی افزود: لازم است بگویم که در اکثر سال‌ها، قسمت اعظم فروش سینمای ایران، در اختیار فیلم‌های کمدی بوده است. استثناهایی هم وجود دارد اما من معتقدم که الزامات و اقتضاها را باید باهم نگاه کنیم‌. مثلاً ما فیلم‌هایی با ژانر جنگی را کم می‌بینیم و این خیلی بدیهی است چراکه اقتضای تولیدش خاص است و در شرایط سخت و طاقت‌فرسا تولید می‌شود. ما چندسال پیش سه فیلم از یک بازیگر اکران کردیم در هر سه فیلم مخاطب از روی صندلی بلند نشد. از چنین سینمایی نمی‌توان انتظار ساخت اکشن جنگی داشت.

همه فیلمنامه‌ها را می‌خوانیم، بلااستثنا

حسینی با اشاره به اینکه کمدی‌هایی مانند «فسیل» در سطح جهان همیشه فروش بالایی داشته است، مطرح کرد: از ابتدای دولت سیزدهم تا الان در شورای پروانه ساخت چند نکته را سرلوحه قرار دادیم. ما همه فیلمنامه‌ها را بلااستثنا می‌خوانیم و بعد درصد ژانر را رعایت می‌کنیم. چیزی حدود ۱۳ درصد از فیلم‌هایی که پروانه ساخت می‌گیرند، برای آثار کمدی است البته بعد از «فسیل» ورودی بیشتری داشتیم. ما سعی کردیم تعادل را حفظ کنیم و عهدمان این بود اگر فیلمنامه‌ای تصویب شد، در شورای پروانه نمایش گیر نکند.

چیزی حدود ۱۳ درصد از فیلم‌هایی که پروانه ساخت می‌گیرند، برای آثار کمدی است البته بعد از «فسیل» ورودی بیشتری داشتیم. ما سعی کردیم تعادل را حفظ کنیم و عهدمان این بود اگر فیلمنامه‌ای تصویب شد، در شورای پروانه نمایش گیر نکند

وی ادامه داد: اتفاق افتاده است که از ما پروانه ساخت می‌گیرند و بعد فیلم دیگری می‌سازند. به همین دلیل ۲ نفر از اعضا در شورای پروانه نمایش هم برای تطبیق حضور دارند. همچنین تضمین سرمایه نیز باید وجود داشته باشد. برخی از آثاری که در دوره قبل مجوز ساخت گرفته‌اند، اکنون در مرحله نمایش با مشکل مواجه شده‌اند چراکه به تغییر در فیلم اعتراض می‌کنند. تنها اتفاقی که در حال حاضر رخ می‌دهد این است که مذاکره جدی صورت گرفته است.

این عضو شورای پروانه ساخت مطرح کرد: آنچه در شورای پروانه ساخت رخ می‌دهد، گفت‌وگو با اهالی سینما برای رسیدن به قالب استاندارد است. به عنوان مثال ما برای ساخت «هتل» گفت‌وگوی مفصل داشتیم و به پیام حداقلی رسیدیم. تمام حرف «هتل» در این است که صادق باشیم. ناگفته نماند که باید از هر اثری به اندازه ظرف خودش انتظار داشت و ذکر این نکته خالی از لطف نیست که «هتل» فیلمی است که می‌شود با خانواده آن را تماشا کرد. البته من قائل به زیرمتن و ساخت طنز فاخر هستم و معتقدم که پتانسیلش را هم داریم اما در حال حاضر شرایط به این شکل است.

حسینی ادامه داد: ما پدیده‌هایی را در سینما کم داریم که فروش اول رنکینگ جهانی است. موضوعی مانند داعش که تجسم خود ترس است، در سینمای هند، چین و کره ساخته می‌شود اما ما سراغ این موضوع نرفته‌ایم البته امسال یکی دو تا فیلم درباره این موضوع داریم.

مافی در ادامه «نقد سینما» گفت: یکی از فیلم‌هایی که اگر من مسئولیت داشتم نمی‌گذاشتم رنگ پرده را ببیند، «عامه پسند» است نه به واسطه بازیگران بلکه به واسطه مفهومی که پشت آن است‌. یک‌جاهایی باید به دلایل متنوع مانع پخش برخی فیلم‌ها شد.

سینمای کودک شورای پروانه ساخت هم‌عرض می‌خواهد

وی ادامه داد: همچنین در حوزه کودک من عمیقاً معتقدم نیاز به یک شورا هم‌عرض پروانه ساخت داریم یا اینکه از افرادی در شورا بهره ببریم که سینمای کودک را بشناسند. من معتقدم حساسیت فیلم کودک حتی از بزرگسال بیشتر است‌. منظور از فیلم کودک فیلم برای کودک است نه فیلم درباره کودک یعنی فیلمی که بتواند مخاطب کودک را به سینما ببرد.

حسینی بیان کرد: درباره گرفتن پروانه ساخت برای فیلم کودک یک تسهیلگری جدی شده است و خارج از نوبت بررسی می‌شود. آقای حبشی دبیر شورای پروانه ساخت همواره توجه ویژه‌ای به فیلم کودک و نوجوان دارد اما حجم آن بالا نیست. اگر حجم آثار بالا برود نیاز است که اتفاقاتی رخ دهد. البته که شاهد اتفاقات خوبی هستیم؛ رشد تکنیکی که در ژانر کودک رخ داده به واقع آن را به سینما تبدیل کرده است.

وی ادامه داد: همچنین فراموش نکنیم برحسب ذائقه، سینمای اجتماعی ما تغییر کرده است. به عنوان مثال کسی که می‌خواهد سینمای اجتماعی کار کند، فلاکت و بدبختی را به تصویر می‌کشد. فیلمساز می‌خواهد شبیه رئالیسم ایتالیایی فرمی از درماندگی انسان را به تصویر بکشد و هیچ وقت به عوامل بروز چنین پدیده‌هایی اجتماعی نمی‌پردازد.

ما هیچ فیلمنامه‌ای درباره بانک‌ها نداریم. در حالی که بانک‌ها با مدیریت کج و معوج خود هر روز سفره مردم را شخم می‌زنند. بانک‌ها با قلدرمابی حتی اجازه اکران یک بنر را هم نمی‌دهد چراکه ابزار قدرت هستند و پول و جریان سرمایه در دست آن‌هاست

این عضو شورای پروانه ساخت با اشاره به گفته‌های قبلی‌اش درباره ساخته نشدن فیلم درباره بانک‌ها اظهار کرد: ما هیچ فیلمنامه‌ای درباره بانک‌ها نداریم. در حالی که بانک‌ها با مدیریت کج و معوج خود هر روز سفره مردم را شخم می‌زنند. بانک‌ها با قلدرمابی حتی اجازه اکران یک بنر را هم نمی‌دهد چراکه ابزار قدرت هستند و پول و جریان سرمایه در دست آن‌هاست.

وی افزود: ضعف دیگر سینمای ما در حوزه اجتماعی عدم مبادرت اجتماعی است. به عنوان مثال هیچوقت سقوط جمعیت مساله اجتماعی تلقی نشده است و حتی دغدغه نهادها نیست، هر جای دنیا بود، این مساله یک می‌شد. اما متأسفانه در کشور ما به آن توجه نشده است. یا حتی مساله اسرائیل. این خیلی حرف است که ما پوزه داعش را به خاک می‌مالیم اما نمی‌توانیم درباره آن فیلم بسازیم. ضعف سینما و مطالعه، عدم ارتباط میان سینما و ارکان نظام و مدیریت علت آن است.

حسینی در بخش دیگری از صحبت‌های خود بیان کرد: ما با پدیده‌ای به اسم اسرائیل طرف هستیم که از طریق سینما توانسته است بر سه افسانه خودش سوار شود. افسانه اول دین بود. در حالی که صهیونیست اصلاً دین ندارد. در حقیقت شاهد این هستیم که یهودیان به کنگره آمریکا می‌روند و اعلام می‌کنند که صهیونیست یهودی نیست. دومین افسانه، افسانه شکست‌ناپذیری بود. در همین راستا صهیونیست در اوایل جنگ با پست‌فطرتی اعلام کرد که با حیوانات طرف هستند. سومین و مهمترین افسانه که طوفان الاقصی از پس آن برآمد، این بود که جهان را از آن خود می‌دانستند.

مافی همچنین عنوان کرد: ما در سینما هم باید این کار را می‌کردیم. پروانه ساخت در نهایت می‌تواند به فضای فکری سینمای ایران جهت دهد که نهادهای دیگر هم بتوانند بر اساسش کارهای تاکتیکی را پیش ببرند.

حسینی در پایان مطرح کرد: ما متکی به ورودی هستیم. ورودی به ما اجازه صورت گرفتن آثاری با وجه تمدنی را نمی‌دهد.

خروج از نسخه موبایل