به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی؛ «مارتین اسکورسیزی» Martin Scorsese کارگردان سرشناس سینمای جهان، امروز سهشنبه یکم اسفند ماه جاری (20 فوریه 2024) در ششمین روز برگزاری هفتاد و چهارمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم «برلیناله» Berlinale در کشور آلمان، در برابر دوربین عکاسان و فیلمبرداران دنیا قرار گرفت و در نشست خبری این رویداد معتبر سینمایی پاسخگوی سؤالات خبرنگاران، روزنامهنگاران، منتقدان و نویسندگان سینمایی بود.
«مارتین اسکورسیزی»کارگردان مطرح آمریکایی، در ساعت 17 فردا روز چهارشنبه دوم اسفند ماه جاری (21 فوریه 2024) به وقت اروپابرای یک عمر دستاورد هنری در هفتاد و چهارمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم «برلین» با دریافت جایزه افتخاری خرس طلایی مورد تقدیر مسئولان این رویداد معتبر و رده الف سینمای جهان قرار گیرد.
در بیانیه مسئولان جشنواره بینالمللی فیلم «برلین» درباره این اسطوره سینمای جهان آمده است: برلیناله مفتخر است که خرس طلای افتخاری امسال را به فیلمسازی که مدام سینما را به سمت مسیرهای ناشناخته سوق داده است، تقدیم میکند. «مارتین اسکورسیزی» با مجموعهای از آثار شش دهه و بیش از چهل ویژگی، از حماسههای جنایی تا فیلمهای انیمیشنی و درامهای مذهبی، انقلابی در سینما ایجاد کرده است و با هر فیلم جدید، خود را دوباره اختراع میکند. آخرین اثر او، «قاتلان ماه گل» Killers of the Flower Moon گواهی روشن و گیرا از قدرت سینما برای تبدیل شدن به چیزی است که «راجر ایبرت» Roger Ebert منتقد سینمایی زمانی آن را «ماشین همدلی» مینامید، مجرای تلهپاتی بین فیلمساز و تماشاگر. این پنل عمیق که توسط کسی جز کارگردان تحسینشده بریتانیایی، «جوآنا هاگ» میزبانی نمیشود، از دو فیلمساز دعوت میکند تا درباره سفر اسکورسیزی در میان فیلمها و همچنین عشق مشترک ما به سینما به همه زبانهای آن تأمل کنند.
هفتاد و چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم «برلین» با مدیریت خانم «ماریت ریسنبک» Mariette Rissenbeek و مدیریت هنری «کارلو چاتریان» Carlo Chatrian در چندین بخش رقابتی از جمله؛ بخش رقابتی «اصلی»، بخش رقابتی «برخوردها» Encounters، بخش رقابتی «نسلها» Generations، بخش رقابتی «فُروم» Forum، بخش «فیلم کوتاه»، بخش «مستند» و چندین بخش غیررقابتی از جمله؛ بخش «پانوراما»، بخش «نمایش ویژه»، بخش «نمایش سینمای کلاسیک» و … از روزهای 26 بهمن تا 6 اسفند ماه جاری (15 تا 25 فوریه 2024) در شهر برلین در کشور آلمان برگزار میشود.
رئیس سازمان سینمایی کشور در آئین اختتامیه جشنواره چهل و دومین فیلم فجر سال 1403 را سال همدلی و همگرایی برای اعتلای سینمای ایران معرفی کرد.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، محمد خزاعی در مراسم اختتامیه جشنواره چهل و دومین فیلم فجر به همراه دو دختر خود به روی سن رفت و با بوسیدن چادر و روسری دخترانش به حجاب نماد ملی و دینی و عرفی کشور ادای احترام کرد.
و در ادامه با دعای تحویل سال شروع کرد و گفت: سال جدید سینمای ایران را به همه شما عزیزان تبریک میگویم. سلام و درود دارم خدمت شما عزیزان حاضر و ارجمند. سال گذشته خاطرات تلخ و شیرین در سینما رقم خورد. خاطرات تلخی همانند درگذشت مرحوم مهرجویی، کیومرث پوراحمد، پروانه معصومی، و ناصر طهماسب و عزیزان دیگری که از بین ما رفتهاند. در کنار این اندوهها، خاطرات شیرین بسیاری رقم خورد همانند: آشتی مجدد مخاطب با سالنهای سینما، احیای اقتصاد سینمای کشور، توسعه زیرساخت و جشن افتتاح سالنهای سینما در شهرهای مختلف، موفقیتهای داخلی و خارجی، جوایز فیلمها، توجه به فیلمها و فیلمسازان استانی و رونق گرفتن چرخه تولید آثار ملی در کشور.
وی افزود: سال بعد، سال همدلی برای اعتدال سینمای ایران است. همدلی و همکاری چرا و به چه مفهوم؟ اعتلای سینمای ایران یعنی چه؟ من معتقدم که همه اهالی سینما برای اعتلای سینما در حال تلاش هستند. ظاهر کلمه همدلی و همگرایی ساده است اما باید برای تبیین و تحقق این طرح برنامه ریزی گستردهای انجام شود که حوزه مدیریت، صنوف و خانه سینما، رسانه ها و مخاطبان را شامل میشود. لازم است در عمل و کلام برای اعتلای سینمای ایران از دوقطبیسازی پرهیز کنیم. ما عزیزان، همکار هستیم اما همدل نیستیم .تداوم رشد و رونق سینما احتیاج به همدلی دارد تا بتواند به موفقیتها و دستاوردهای بیشتری دست پیدا کند. کشوری که همدلی دارد میتواند در تصویرسازی بر اذهان عمومی موفق باشد.
خزاعی عنوان کرد: کشوری که تصویرسازی موفقی دارد کشوری موفق است کشورهای توسعهیافته، سینمای توسعهیافتهای دارند. کشورهایی که اقتصاد، آموزش، روابط بینالملل موفقی دارند در واقع در حوزه تصویرسازی بر افکار جهانی موفق عمل کردهاند همانند ژاپن، چین ،کره، هند و روسیه.باید فیلم خوب ساخته شود تا نسل جدید و قدیم هم رغبت، تمایل سرمایهگذاری برای ساخت فیلم داشته باشند .ما باید در دولت مسیر را هموار کنیم تا همه نسلها بتوانند فیلم بسازند.
وی ادامه داد: توسعه سالن نمایش کشور، نماد توسعهیافتگی فرهنگی استانهاست. مخاطب سرمایه و پشتوانه اصلی ما در سینماست. اگر مردم نباشند سینما و سینماگر هم معنایی ندارد. همدلی عزیزان یعنی اولویتها را نزدیک کنیم تا بتوانیم محصولات قوی و خوبی را تولید کنیم . مولوی می گوید : همدلی از همزبانی بهتر است. ما باید نگاهمان به اصلاح آینده باشد و از گذشته درس بگیریم تا برای اصول امور در آینده برنامهریزی کنیم.
ما از ساخت همه گونه فیلم استقبال میکنیم فیلم معترض، فیلم دغدغهمند، نقد درون گفتمانی، فیلم منتقدانهای که اصلاحگر باشد، پیشرو باشد نه ناامید کننده. سینما وظیفهاش دیدهبانی است، هم خوبها و هم مشکلات را مطرح میکند.
رئیس سازمان سینمایی گفت: همدلی بخشهای خصوصی و دولتی و نهادی امسال مثالزدنی بود. از کل آثار جشنواره 70 درصد متصل به بخش خصوصی است که جای تقدیر و تشکر از سرمایهگذاران و تهیهکنندگان این بخش دارد. البته متاسفانه برخی با بازی کردن با کلیدواژههای فیلمهای ارگانی و نهادی به دوقطبیسازی در فضای فرهنگی دامن میزنند. انگار نهادها اشتباه کردهاند که از سینما حمایت میکنند. این عده مغرضانه از این بهانه برای تخریب و متلک علیه سینما استفاده میکنند. این واژه باید درست مطرح و تبیین شود.
وی اظهار کرد: اگر امسال نهادها و سرمایههای دولتی نبود 25 فیلم تولید نشده بود و بالغ بر 6 هزار و 500 اشتغال نیز فراهم نشده بود، این نکته مهمی است.من قدردان بخش خصوصی و به نهادهایی همانند حوزه هنری، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، سازمان هنری رسانهای اوج، بنیاد شهید ، بنیاد روایت، انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، ارتش جمهوری اسلامی، بنیاد سینمایی فارابی، مجموعه راه، مجموعه رسانهای بیان و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستم و خواهش میکنم که سال آینده با قدرت بیشتری فارغ از نتایج جشنواره ،از بخش خصوصی و هنرمندان پیشکسوت و قدیمی و جوانان حمایت کنند .
خزاعی تاکید کرد: از بدو انقلاب حمایت جدی دولت، نهادها و ارگانها را از سینما داشتهایم. بسیاری از بزرگان و آثار مطرح ما با کمک و حمایت منابع، نهادها و ارگانها تولید شده است، برخی از آثار مرحوم کیارستمی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، برخی از آثار مرحوم مهرجویی در بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری و نیز آثار بیضایی و مرحوم پوراحمد و خیلی از بزرگان دیگر.
وی بیان کرد: این یک افتخار و دستاوردی برای حوزه فرهنگی کشور است که دولت و نهادها و ارگانها نسبت به سینما و این حوزه دغدغهمند هستند و حمایت میکنند.باید زمینهسازی کنیم تا در کنار بخش خصوصی حمایتها از تولید فیلمهای خوب و قدرتمند شکل گرفته و تقویت شود.
رئیس سازمان سینمایی گفت: منظومه سینمای ایران در سراسر کشور گسترده است، باید قدردان این گستردگی و حمایتها باشیم. در پایان خوشحالم که در سازمان سینمایی اجرای سیاست درهای باز برای فعالان سینما در حوزه های مختلف در حال اجراست تا عدالت فرهنگی محقق شود. بحث معیشت و اقتصاد و امنیت شغلی سینماگران که در جلسات مکرر مسایل خود را با ما مطرح کردند. ما همراه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سعی کردیم این مشکلات را برطرف کنیم البته که این مسایل ادامه دارد و سعی داریم که همه آنها را در جلسات متعدد همراه وزیر محترم ارشاد و از طریق مراجع ذیربط و سازمان برنامه و بودجه برطرف کنیم.
وی ادامه داد: در دوران کرونا و پساکرونا و اغتشاشاتی که شکل گرفته بود که سینمای ایران در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با تنفس مصنوعی ادامه حیات داد. خوشبختانه در حال حاضر جان گرفته است و امروز شرایط مطلوبی دارد. مخاطبانی که از سینما قهر کرده بودند، فیلم های سینمای امسال را دیدند. احیای سینمای ایران با فروش خوبی رقم خورد و برخی از دوستان نقد میکنند که چرا جای برخی از آثار خالی بود و من میگویم اگر سینما را یک خانواده در نظر بگیریم که پدر آن کرایه خانه را پرداخت نکرده باشد و مادرش بیمار باشد، شما در چنین خانوادهای چکار میکنید؟ آیا در چنین شرایطی برای بچههای خانواده شاهنامه میخوانید؟
رئیس سازمان سینمایی تاکید کرد: برای دوستانی که نقد میکنند چرا برخی فیلم ها حضور ندارند، باید بگویم که ما باید ابتدا اقتصاد سینما را درست میکردیم و در برنامه های آتی به مسایل دیگر بپردازیم.
خزاعی یادآور شد: در 40 سال گذشته، 570 سالن سینما ساخته که به همت دولت 250 سالن به آن اضافه شده است. تمام تلاش ما این است که تا پایان دولت سالنهای سینما را به 1000 سالن برسانیم که جهش خوبی در سینما است.
وی ادامه داد: علی رغم اینکه برخی فکر میکنند تولیدات سینمای ایران خوابیده است بالغ بر 4300 مستند کوتاه، تله فیلم، فیلم و غیره در سینمای ایران تولید شده است. همچنین سیاه نمایی از سینمای ایران رخت بربسته است اما این به معنای این نیست که ژانرهای مختلف در سینما تقویت نشود، ما به آثار مختلف نیاز داریم. سینما باید خوبیها، زشتیها و پلیدیها را بییند و امیدوارم شاهد آثار خوبی در سینما باشیم؛ آثاری با رعایت اصول ما و مسائل شرعی. من شعاری مطرح کردم که سازمان سینمایی بر اساس آن پیش می رود و از ما نخواهید که آن را نقض کنیم.
رئیس سازمان سینمایی بیان کرد: آخرین نکته اگر بخواهیم همدلی در سینمای ایران برجا باشد، باید از دو قطبی بودن در سینما جلوگیری کنیم. درست است که منافع برخی در دو قطبی بودن سینما است اما ما باید تلاش کنیم که این اتفاق نیفتد. بحث دامن زدن به دو قطبی بودن در رسانهها مطرح بود در حالی که باید بخش خصوصی با همکاری بخش دولتی از سینمای ایران حمایت کند.
وی درباره حضور سازمانها و ارگانها در جشنواره فجر ۴۲ مطرح کرد: این بحث به امروز سینمای ایران برنمیگردد. بزرگان زیادی در همین سینمای ایران کار خود را با حمایت نهادها ادامه دادند و امروز چه شده که حضور نهادها را نقد میکنند؟ صادقانه از بخش خصوصی، حوزه هنری، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، صدا و سیما و بنیاد سینمایی فارابی… تشکر میکنم.
خزاعی گفت: ما باید برای اعتلای سینمای قدرتمند، تولید آثار، تصویرسازی درست و پیشرفت کشورمان و همچنین تقویت جامعه و خانواده و امید به آینده همصدا باشیم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در حوزه بینالملل نیز اتفاقی که در غزه میافتد، بیسابقه است و در 100 سال اخیر همچین اتفاقی نداشتیم چرا که بالغ بر ده هزار کودک و خردسال در جنگ نابرابرانه کشته شدند. روز به روز جریان مقاومت ریشهدارتر خواهد شد و هر خردسالی که به شهادت میرسد، کودکان دیگر وارد میدان میشوند. امروز باید سینمای ایران و 70 کشوری که در جشنواره حضور داشتند، برای غزه تصویرسازی کنند و مقاومت مردم فلسطین و غزه را به رخ بکشند. خواهش میکنم مردم فلسطین و غزه را یک دقیقه بی وقفه تشویق کنید.
اختتامیه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر در برج میلاد تهران برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری سینمای خانگی به نقل از ستاد خبری چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، آیین اختتامیه چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر عصر یکشنبه ۲۲ بهمن ماه، با حضور صاحبان آثار، سینماگران، مدیران و اهالی رسانه در سالن همایشهای برج میلاد برگزار شد.
این مراسم با پخش سرود جمهوری اسلامی ایرانی و قرائت آیاتی از قرآن کریم آغاز شد.
پس از آن کلیپی از فیلمهای ماندگار سینمای ایران که توسط هوش مصنوعی ساخته شده بود، برای حاضران پخش شد.
سپس محمدرضا شهیدیفرد مجری آیین اختتاحیه روی سن آمد و گفت: حلول ماه مبارک شعبان را تبریک میگویم؛ ماهی که جانهای ما با این همه ولادت تازه میشود و زمین و زمان در شعف و سرور هستند. همه این ولادتها بر همه مبارک باشد.
وی ضمن خوشآمد گویی به همه حاضران در سالن بیان کرد: امسال یکی از پرشورترین دورههای جشنواره فیلم فجر را گذراندیم و حالا به آیین اختتامیه این رویداد رسیدهایم. انشالله که شب خوبی باشد و به همه خوش بگذرد. امروز چهلوپنجمین جشن سالگرد جمهوری اسلامی است و ما همچنان پای عهد و پیمان خودمان ایستادهایم. با هم مروری داریم بر خاطره انگیزترین روزهای بهمن سال ۵۷.
در ادامه کلیپی از تصاویر خاطرهانگیز بهمن ۱۳۵۷ پخش شد.
مجری برنامه مطرح کرد: طی ۱۰ روز گذشته سینماهای متعددی در ایران ۳۳ فیلم حاضر در این جشنواره را به نمایش گذاشتند. در برج میلاد نیز فیلمهای بخش ملی و بینالملل اکران شدند. رسانههای ما پرشورتر از همیشه این رویداد را دنبال میکردند. یک اتفاق شورانگیز دیگر پخش مسابقات فوتبال تیم ملی ایران در همین سالن بود.
شهیدیفرد ادامه داد: این جشنواره با این وسعت که فیلمسازانی از ۷۰ کشور در آن حضور داشتند، حامیان مالی هم داشت. در ابتدای این مراسم از حامی اصلی جشنواره یعنی بانک ملی ایران یاد میکنم.
در ادامه صحبتهای شهیدیفرد، ویدیویی از بانک ملی ایران (اسپانسر جشنواره) پخش شد.
شهیدیفرد تصریح کرد: امیدواریم همچنان نهادهای مالی کشور در قبال فرهنگ و هنر این سرزمین فعال عمل کنند. یک گروه مفصل طی حداقل ۷_۸ ماه گذشته مشغول بودند تا ما امروز به آیین اختتامیه جشنواره فیلم فجر برسیم. این گروه مفصل تحت هدایت یکی از تهیهکنندگان باانگیزه ایران کار خودشان را انجام می دادند. این جوان پرشور مجتبی امینی است که از ایشان دعوت میکنم تا گزارشی از جشنواره این دوره برای ما ارایه کنند.
مجتبی امینی با حضور روی سن برج میلاد، متنی را به شرح زیر قرائت کرد:
«مهمانان عزیز و هنرمندان گرامی سلام و خیر مقدم عرض میکنم.
فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک میگویم و در آغاز سخنانم یاد و خاطره شهدای حادثه تروریستی کرمان و شهدای مظلوم غزه را گرامی میدارم.
به پایان ده روز خاطره انگیز و پر شور رسیدیم و پرونده چهل و دومین جشنواره فیلم فجر بسته شد. پیش از آغاز مراسم اختتامیه، از مسیری سخن میگویم که در کنار شما طی کردیم. در بخش ملی، در رقابتی نفسگیر و پر تب و تاب، ۳۳ فیلم اکران شد. با حضور سینماگران و نمایندگان رسانهها، نشست های نقد و بررسی پرچالشی داشتیم و بازار انتقاد و گاه گلایه، گرم بود. در بخش نگاه نو، که یکی از جذابترین بخشهای هر دوره و محل ظهور و بروز سینماگران جوان است، آثاری روی پرده رفت که امیدوارکننده و نویدبخش حضور نسل جوان است. توجه به بخش نگاه نو در این دوره، به دلیل افزایش تولید فیلمهای اول بود، آثاری که همه آنها بخت حضور در جشنواره را نداشتند، اما سعی کردیم در حد توان، زمینه دیده شدنشان در مهمترین رویداد سینمایی ایران را فراهم کنیم.
مفتخرم که جشنواره امسال، تصویری از قهرمانان ملیمان، شهیدان بزرگوار، احمد کاظمی، علی اکبر شیرودی و مهدی زین الدین به یادگار گذاشت و خاطرات سالهای حماسه را زنده کرد. هر روز ِجشنواره ی چهل و دوم را به یاد هنرمندانِ عزیزِ از دست رفته، نامگذاری کردیم و به بزرگانی ادای احترام کردیم که نامشان با تاریخ سینمای انقلاب اسلامی گره خورده است.
گمان میکنم در زمینه تولید محتوا و توجه به مضامین ملی و استراتژیک و تمرکز بر سینمای پرمخاطب، در جشنواره امسال به تعادل رسیدهایم و میتوانیم این تنوع و تکثر و گوناگونی را امتیازی بزرگ برای جشنواره بدانیم. برگزاری اکران های پرشور در استان ها و سالن های مملو از جمعیت این چشم انداز را مقابل دیدگانمان جان بخشید، که اکران سال پیش رو، گرم و پررونق باشد.
تمرکز دوستان و همراهان رسانهای، در خبرگزاریها، روزنامهها و شبکه های رادیویی و تلویزیونی برای پوشش رخدادها و آثار جشنواره امسال، کم نظیر بود. بر خود واجب میدانم از این همدلی و همراهی تشکر کنم. امیدوارم شور و حال جشنواره، در اکران ۱۴۰۳ جاری باشد.
در بخش بین الملل این دوره، حضور مهمانان، فیلمسازان، اساتید و داوران محترم به بهتر برگزار شدن این بخش انجامید. علاوه بر نمایش فیلم و برگزاری بازار، نشست های تخصصی با حضور این دوستان، بر پا شد و مورد توجه قرار گرفت.
در کنار این عزیزان، دوستانی از هیاتهای بلند پایه سیاسی در ایام جشنواره در کنارمان بودند و به ایده گسترش روابط بینالمللی در سینمای ایران، جامعه عمل پوشاندند. این تعامل و برنامههای مشترک برای آینده سینمای منطقه را مغتنم می دانیم و برای تحقق آن می کوشیم.
چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، با همراهی گروهی بزرگ از فعالان حوزه های مختلف فرهنگی، مدیریتی و رسانهای، به پایان راه خود رسید. خاطرات باشکوه این دوره جشنواره، تجربهای گرانقدر برای همه ما و سینمای ایران است. از همراهان جشنواره در هیات های انتخاب و داوری که مسئولیتی دشوار را بر عهده گرفتند و خستگی ناپذیر و حرفهای و منصفانه فیلم دیدند تشکر میکنم، از داوران محترم بخش بین الملل و همچنین از دوستانم در ستاد برگزاری این رویداد که ماهها برای بهتر برگزار شدن جشنواره تلاش کردند، سپاسگزارم. برای خانواده محترم سینمای ایران که در این ده روز، کنار ما بودند، آرزوی سعادت و سربلندی دارم. امینی در پایان سخنان خود از حامیان این دوره از جشنواره، بانک ملی و روبیکا قدردانی کرد و گفت: به لطف بانک سینا سه هزار تسهیل خرید کالا به اهالی رسانه داده شده است. این بانک قبول زحمت کرد و به خانواده شهدا و اهالی سینما نیز ۶ هزار تسهیل خرید کالا خواهد داد. در پایان آرزوی سلامتی، نشاط و سلامت برای همگی شما از خداوند منان مسالت مینمایم.»
پس از صحبتهای مجتبی امینی دبیر جشنواره فیلم فجر ۴۲، کلیپ تصویری گزارش دبیرخانه ملی پخش شد.
در ادامه شهیدیفرد عنوان کرد: اهدای جوایز را با برگزیدگان بخش بینالملل آغاز میکنیم. فیلمهایی از ۷۰ کشور جهان در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند. در همین سالن روسای سازمان سینمایی از ۷ کشور منطقه حضور دارند. همچنین هنرمندان و کارگردانان و کارشناسان سینما در یک هفته گذشته در ایران بودند. بخش بینالملل جشنواره در ۴ بخش فیلمها را به داوری گذاشت و اولین بخشی که امشب برگزیدگان خود را خواهد شناخت، بخش بینالادیان است.
سپس کلیپی از فیلمهای این بخش در ادامه پخش شد و از عبدالستار یارار، علی حنون و بهمن حبشی داورهای بخش بینالمذاهب دعوت به عمل آمد تا برای اهدای جایزه این بخش روی سن بیایند.
دیپلم افتخار بهترین فیلم این بخش به محمود کلاری برای فیلم «تابستان همان سال» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلم این بخش به داریوش یاری برای فیلم «شور عاشقی» اهدا شد.
در ادامه مجری برنامه در راستای همدردی با مردم غزه گفت: بگذارید برای چند دقیقهای درباره یک اتفاق حیرتانگیز صحبت کنیم. در سرزمینی که خیلی از ما دور نیست، در یک گوشه جهان بیش از ۴ ماه شاهد یکی از بزرگترین فجایع بشری هستند.
سپس صحبتهای مجری کلیپی از مردم غزه و این فاجعه بشری پخش شد.
شهیدیفرد گفت: ما هم برای آزادی فلسطین سالهاست که تلاش میکنیم و پس از سال ۵۷ اهتمام جدی مردم ایران برای آزادی مردم فلسطین است. بیش از ۴ ماه است که بیشتر از ۲۸ هزار جان بیگناه به خاک کشیده شدهاند. این مساله نشانه مسلم نسلکشی و اشغالگری است. ادای احترام میکنیم به همه شهدای فلسطین در ماه اخیر. دبیرخانه جشنواره ۴۲ به همین دلیل بخش مقاومت را به نام فلسطین روح و دم نامگذاری کرده است.
در ادامه شادی زیدان و ولید الدرویش داوران بخش مقاومت روی سن آمدند.
دیپلم افتخار این بخش به محمدحسین حقیقت برای فیلم «پرواز ۱۷۵» اهدا شد.
همچنین سیمرغ بلورین این بخش به خیرالله تقیانیپور برای فیلم «قلب رقه» اهدا شد.
محمدحسین حقیقت پس از دریافت جایزه خود گفت: هر خیری به زندگی من برسد؛ قطعا از دعای خیر پدر و مادرم است. همیشه در فیلمها وقتی یکی از همکاران اشتباهی مرتکب شود، پدرم به آنها تذکر میدهد و این استدلال را دارد که هر کسی ممکن است اشتباه کند اما ما باید مصحلت کل فیلم را درنظر بگیریم. عزیزان من به عنوان فرزند کوچک سینما میگویم که با هر سلیقه و گرایشی باید بمانیم پای هرچیزی که هستیم و این اشتباهات را به فراموشی بسپاریم.
در ادامه کلیپی از بخش جلوهگاه شرق در بخش بینالملل جشنواره امسال پخش شد.
سلمی مصری، احمد مجتبی زمال، کاتسومی یاناگی جیما، عزیز ژامباکیوو و ابوالقاسم طالبی از جمله داوران مسابقه آسیا بخش جلوهگاه شرق برای اهدای جوایز روی سن آمدند.
در ادامه بخشهایی از فیلم «بازمانده» با بازی سلمی مصری برای حاضران پخش شد.
جوایز بخش بین الملل چهل و دومین جشنواره فیلم فجر
سمیرغ بلورین بهترین دستاورد هنری بخش جلوهگاه شرق به تاسنیا جمیل بازیگر فیلم «فاطیما» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه این بخش به نسیم باستانی برای فیلم «ظاهر» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی این بخش به محمدعسگری برای فیلم «آسمان غرب» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلم این بخش به ذوالجار گل پوروداش برای فیلم «رویای خواب زمستانی» اهدا شد.
در ادامه کلیپی از گزارش دبیرخانه بخش بینالملل چهلودومین جشنواره فیلم فجر پخش شد.
در ادامه این مراسم نوبت به بخش سینمای سعادت رسید و کلیپی درباره این بخش بینالملل برای حاضران پخش شد.
وو لانگ، خوزه ماریا لارا، سرگی دورستووی، کارن آویتیسیان، آندره مورگان و هاتف علیمردانی داوران بخش سینما سعادت برای اهدای جوایز روی سن آمدند. احمدرضا معتمدی به دلیل کسالت در این مراسم حضور نداشت.
برگزیدگان بخش سینمای سعادت
سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری این بخش به آنجلوس رالیس برای فیلم «آفرین در عصر سیلاب» اهدا شد.
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه به آلساندرو باردانی برای فیلم «بهترین قرن زندگی من» اهدا شد.
در ادامه ویدیویی از آلساندرو باردانی پخش شد که درباره دریافت این جایزه و حس و حال خود توضیح داده بود.
سیمرغ بلورین بهترین کارگردان در این بخش به آلخاندرو روخاس و خوآن واسکوئز برای فیلم «در بدو ورود» اهدا شد.
جایزه ویژه هیات داوران بخش سینمای سعادت به محمود کلاری برای فیلم «تابستان همان سال» اهدا شد.
او پس از دریافت جایزه گفت: خیلی ممنونم. من خواهش میکنم از تهیه کننده فیلم آقای اوجی که اینجا تشریف بیاورند. بدون همراهی ایشان این فیلم ساخته نمیشد.
سیمرغ بهترین فیلم در این بخش به استفان کوماندراف برای فیلم «به درسهای بلاگا» اهدا شد.
سپس ویدیویی از این کارگردان در سالن پخش شد.
در ادامه محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی همراه با دو دختر خود روی سن حاضر شد و به بیان صحبتهای خود پرداخت.
وی سخنان خود را با دعای تحویل سال شروع کرد و گفت: سال جدید سینمای ایران را به همه شما عزیزان تبریک میگویم. سلام و درود دارم خدمت شما عزیزان حاضر ارجمند. سال گذشته لحظات تلخ و شیرینی برای سینمای ایران رقم خورد؛ تلخ به معنای درگذشت سینماگران بزرگ ایران مثل آقای مهرجویی، خانم پروانه معصومی، آقای آتیلا پسیانی و خاطرات تلخ دیگری مانند بحث معیشت و اقتصاد و امنیت شغلی سینماگران که در جلسات مکرر مسایل خود را مطرح کردند. ما همراه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سعی کردیم این مشکلات را برطرف کنیم البته که این مسایل ادامه دارد و سعی داریم که همه آنها را در جلسات متعدد همراه وزیر محترم ارشاد برطرف کنیم.
وی ادامه داد: در دوران کرونا و پساکرونا و اغتشاشاتی که شکل گرفته بود که سینمای ایران در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با تنفس مصنوعی ادامه حیات داد. خوشبختانه در حال حاضر جان گرفته است و امروز شرایط مطلوبی دارد. مخاطبانی که از سینما قهر کرده بودند، فیلم های سینمای امسال را دیدند. احیای سینمای ایران با فروش خوبی رقم خورد و برخی از دوستان نقد میکنند که چرا جای برخی از آثار خالی بود و من میگویم اگر سینما را یک خانواده در نظر بگیریم که پدر آن کرایه خانه را پرداخت نکرده باشد و مادرش بیمار باشد، شما در چنین خانوادهای چه میکنید؟ آیا در چنین شرایطی برای بچههای خانواده شاهنامه میخوانید؟
رییس سازمان سینمایی تاکید کرد: برای دوستانی که نقد میکنند چرا برخی فیلم ها حضور ندارند، باید بگویم که ما باید ابتدا اقتصاد سینما را درست میکردیم و در برنامه های آتی به مسایل دیگر بپردازیم.
خزاعی یادآور شد: در ۴۰ سال گذشته، ۵۷۰ سالن سینما ساخته که به همت دولت ۲۵۰ سالن به آن اضافه شده است. تمام تلاش ما این است که تا پایان دولت سالنهای سینما را به ۱۰۰۰ سالن برسانیم که جهش خوبی در سینما است.
وی ادامه داد: علی رغم اینکه برخی فکر میکنند تولیدات سینمای ایران خوابیده است بالغ بر ۴۳۰۰ مستند کوتاه، تله فیلم، فیلم و غیره در سینمای ایران تولید شده است. همچنین سیاه نمایی از سینمای ایران رخت بربسته است اما این به معنای این نیست که ژانرهای مختلف در سینما تقویت نشود، ما به آثار مختلف نیاز داریم. سینما باید خوبیها، زشتیها و پلیدیها را بییند و امیدوارم شاهد آثار خوبی در سینما باشیم؛ آثاری با رعایت اصول ما و مسائل شرعی. من شعاری مطرح کردم که سازمان سینمایی بر اساس آن پیش می رود و از ما نخواهید که آن را نقض کنیم.
رییس سازمان سینمایی بیان کرد: آخرین نکته اگر بخواهیم همدلی در سینمای ایران برجا باشد، باید از دو قطبی بودن در سینما جلوگیری کنیم. درست است که منافع برخی در دو قطبی بودن سینما است اما ما باید تلاش کنیم که این اتفاق نیفتد. بحث دامن زدن به دو قطبی بودن در رسانهها مطرح بود در حالی که باید بخش خصوصی با همکاری بخش دولتی از سینمای ایران حمایت کند.
وی درباره حضور سازمانها و ارگانها در جشنواره فجر ۴۲ مطرح کرد: این بحث به امروز سینمای ایران برنمیگردد. بزرگان زیادی در همین سینمای ایران کار خود را با حمایت نهادها ادامه دادند و امروز چه شده که حضور نهادها را نقد میکنند؟ صادقانه از بخش خصوصی، حوزه هنری، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، صدا و سیما و بنیاد سینمایی فارابی… تشکر میکنم.
خزاعی گفت: ما باید برای اعتلای سینمای قدرتمند، تولید آثار، تصویرسازی درست و پیشرفت کشورمان و همچنین تقویت جامعه و خانواده و امید به آینده همصدا باشیم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در حوزه بینالملل نیز اتفاقی که در غزه میافتد، بیسابقه است و در ۱۰۰ سال اخیر همچین اتفاقی نداشتیم چرا که بالغ بر ده هزار کودک و خردسال در جنگ نابرابرانه کشته شدند. روز به روز جریان مقاومت ریشهدارتر خواهد شد و هر خردسالی که به شهادت میرسد، کودکان دیگر وارد میدان میشوند. امروز باید سینمای ایران و ۷۰ کشوری که در جشنواره حضور داشتند، برای غزه تصویرسازی کنند و مقاومت مردم فلسطین و غزه را به رخ بکشند. خواهش میکنم مردم فلسطین و غزه را یک دقیقه بی وقفه تشویق کنید.
شهیدی فرد عنوان کرد: این نکته را ضمن یادآوری صحبتهای آقای امینی عرض میکنم که از طرف آقای امینی ۶ هزار وام ۱۰۰ میلیون تومانی برای اهالی سینما درنظر گرفته شده است.
محمد معتمدی خواننده موسیقی ایرانی مهمان بخش دیگر آیین اختتامیه بود و همراه با گروه نوازندگان به اجرای زنده پرداخت.
شهیدیفرد با ادای احترام به درگذشتگان سینما گفت: ادای احترام داریم به کسانی که سالهای پیش در همین سالن و روی صندلیها نشسته بودند اما اکنون تنها یادشان با ماست.
در ادامه کلیپی از خاطرات سینمای ایران و درگذشتگان سینمای ایران پخش شد.
در بخش دیگر این مراسم کلیپ مسابقه ملی ایران پخش شد و با پخش این کلیپ اهدای جایزه بخش نگاه ملی آغاز شد که اولین جایزه به جایزه ویژه شهید سردار قاسم سلیمانی تعلق داشت.
محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، زینب سلیمانی فرزند شهید قاسم سلیمانی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی و مجتبی امینی دبیر جشنواره برای اهدای جایزه نگاه ملی ویژه حاج قاسم سلیمانی روی سن آمدند.
سیمرغ بهترین فیلم از نگاه ملی و جایزه شهید قاسم سلیمانی به حبیب والینژاد تهیهکننده فیلم «آسمان غرب» اهدا شد.
کارگردان فیلم سینمایی «پروین» با بیان اینکه جای زندگینامه مفاخر در سینمای ایران خالی است، نسل جدید فیلمسازان بیشتر به تولید چنین آثاری توجه کنند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا؛ فیلم سینمایی پروین به کارگردانی محمدرضا ورزی شامگاه ششمین روز جشنواره – سه شنبه ۱۷بهمن – در خانه جشنواره فیلم فجر اکران شد و سپس نشست خبر آن با حضور محمدرضا ورزی کارگردان، محمدرضا شریفی نیا تهیه کننده، مارال بنی آدم، آزیتا حاجیان، ملیکا شریفی نیا، علی کیان ارثی، محمدرضا شهبانی نوری، محمد شعبان پور، بازیگران، بهزاد عبدی آهنگساز، مسعود اوسطی طراح صحنه، مهدی حسینی وند تدوینگر، فرشاد خالقی فیلمبردار، رویا ابراهیمی طراح لباس، مهرداد جلوخانی صداگذار حضور داشتند.
ایده ساخت پروین حدود ۱۲ سال پیش در ذهنم شکل گرفت
محمدرضا ورزی کارگردان این اثر در ابتدای این نشست گفت: از همه دوستان به ویژه بانوان سپاسگزارم که فیلم را تماشا کردند. ایده این فیلم حدودا ۱۲ سال پیش در ذهن من شکل گرفت. علاقهمند هستم در حوزه مفاخر کار کنم و در سینمای ایران جای زندگینامه مفاخر خالی است. چند بار فیلمنامه را بازنویسی کردم و واقعا منابع زندگینامهای پروین اعتصامی گسترده نیست.
کارگردان فیلم پروین بیان کرد: به میزانی که فیلمنامه نیاز داشت به فضل الله خان پرداختیم. تا جایی نشان دادیم که به طلاق رسید. طلاق که یکی از دستاوردهای آن اشعار خانم پروین اعتصامی بود. زندگی مفاخر را دوست دارم. نسل جدید فیلمساز بیشتر به تولید چنین آثاری توجه کنند. فیلم تختی و کمال الملک این دو بیوگرافی بودند که ماندگار شدند و جای این دست فیلمها واقعا خالی است.
پروین در زمان خودش طمع شهرت را نچشید
ورزی مطرح کرد: درباره فرازهایی که انتخاب کردم از ابتدا با شریفی نیا مشورت میکردیم و هدف اصلی من از این بیوگرافی یک پیام بود. پیام من بیشتر این بود که یک زن در شرایط خاص دوران خودش برای تثبیت خود چقدر تلاش کرد و متاسفانه در زمان خودش طمع شهرت را نچشید. در زمان فیلمبرداری هم همچنان روی فیلمنامه کار میکردیم و سعی کردیم به مطلوبترین شکل ممکن برسیم.
وی افزود: فروغ فرخزاد که اشعارشان را دوست دارم، نمیدانم چرا این مرزبندی بین دو شاعر اتفاق افتاد و قیاس شکل گرفت. خانواده در پروین شدن پروین اعتصامی بسیار تاثیرگذار بودند و به همین دلیل در این فیلم به زندگی این خانواده تمرکز شده بود. جایی که شکلگیری شخصیت پروین شکل گرفت؛ انتخاب من برای نقش پدر، خود شریفینیا بودند؛ برخلاف نظر خود آقای شریفی نیا.
برای کل زندگی پروین باید سریال بسازیم
کارگردان پروین بیان کرد: یکی از مهمترین منابع ما، از نگاه منتقد و کسی است که دشمنی با پروین داشته است؛ کتابی تحت عنوان تهمت شاعری. نکاتی گفته بود که خود مشاهده کرده بود. فردی که بیژن بنفشه خواه نقش او را بازی کردند. مجموع مقالات و مصاحبه ها نیز از جمله منابع مهم ما بودند.
کارگردان فیلم پروین گفت: ما نمیتوانستیم تمام ابعاد زندگی پروین را در یک فیلم نشان دهیم در غیر این صورت باید یک سریال میساختیم. آگرین برگرفته از اشعار پروین بود. جایی که به مردم کمک و مهربانی میکرد و… . تلاش کردم و انتخاب کردم که این بخش از زندگی پروین را نشان دهم.
ابراز رضایت پدرم از نقشم در پروین بزرگترین سیمرغ من است
مارال بنی آدم گفت: بازی در این نقش سعادت بزرگی بود و بزرگترین شانس هنری من بود. من پیش از آغاز سر مزار پروین اعتصامی رفتم و کسب اجازه کردم. امیدوارم سینمای ایران از این مشاهیر بهره ببرد. زندگینامه افرادی که میتواند راه و روش درستی به ما بیاموزد.
وی ادامه داد: زمانی که به این پروژه اضافه شدم فرصت کمی داشتم و ساعتها با آقای ورزی جلسه داشتیم و منابع را در اختیار من گذاشتند. از محققین هم درخواست کردم که مطالب و منابع مختلف از این بزرگوار را در اختیار من بگذارند. نامههایی از این شاعر بزرگ را در اختیار من گذاشتند که به دوست صمیمی خود ارسال میکرده است. همه منابع را کنار هم قرار دادم و تلاش کردم تا از همه آنها بهره ببرم.
بنی آدم بیان کرد: واقعیت رقابت سیمرغ جذاب است. ولی امیدوارم بازیگری که لیاقتش را دارد سیمرغ را به خانه ببرد. پدر و مادرم فیلم را دیدند و پدرم گفتند از تو راضی هستم و این بزرگترین سیمرغ برای من بود.
نسل نو بیشتر با فروغ آشناهستند ولی شعرهای پروین بسیار زیبا است
آزیتا حاجیان نیز مطرح کرد: برای من بازی در نقش مادر پروین افتخار بزرگی بود. شاید نسل نو بیشتر با فروغ آشنا باشند ولی واقعا پروین شعرهای بسیار زیبایی دارد. هر منبعی که بود در اختیار ما گذاشتند. مادر پروین هم مانند هر مادر دیگری نگران فرزندش بود. من یک مادر را با تمام دغدغههایش بازی کردم.
ملیکا شریفینیا بیان کرد: نقش آگرین برای من بسیار جذاب بود و این شخصیت زاییده تخیل نویسنده است و وجود خارجی ندارد. با تمام وجودم سختیها و غمش را حس کردم. خیلی از آقای ورزی سپاسگزارم که به من کمک کردند. از مادر عزیزم و مارال نیز سپاسگزارم.
محمد شعبانپور دیگر بازیگر این فیلم گفت: من قرار بود فضل الله را بازی کنم اتفاقاتی افتاد و گفتند تو ابوالفتح را بازی کن. مدتی گذشت و گفتند پروین را بازی کن! خیلی سپاسگزارم از آقایان شریفی نیا و ورزی؛ خیلی سخت است در این فضا به کسی که کار اول سینماییاش را انجام میدهد. بیشتر من را با کارهای طنز میشناسند و واقعا هر کسی این خطر را نمیکند. به همین دلیل از آقای ورزی و شریفی نیا سپاسگزارم. اگر نقش خوب درآمده شما به همبازیهای من نگاه کنید.
محمدرضا شهبانی نوری بازیگر دیگر این فیلم گفت: بعد از ۲۶ سال آقای شریفی نیا دوباره یاد من کردند. ما در درخت گلابی کار کرده بودیم. آقای شریفی نیا به من کمک کرد. در این مدت ۲۰ فیلم کوتاه ساختم. از همه همکاران عزیز و بزرگوارم سپاسگزارم. از استاد عزیزم خانم حاجیان سپاسگزارم که به من بسیار کمک کردند.
وی ادامه داد: جنبه آموزشی سینما برای من بسیار مهم است. از اینکه در فیلمی بازی کردم که خاصیت آگاهی بخشی و سرگرمی هم دارد، واقعا خوشحالم. چنین آثاری میتوانند به جامعه کمک کنند.
علی کیان ارثی صدابردار گفت: بیش از نیمی از صدای این اثر سر صحنه انجام شده است. در ساخت این گونه آثار خیلی صدابرداری کار سختی را در پیش دارد و به دیده شدن اثر کمک میکند.
در هر صحنهای با حس و حال پروین وارد میشدم
فرشاد خالقی فیلمبردار این فیلم گفت: امیدوارم از فیلم خوشتان آمده باشد. برای فیلمبردار حضور در چنین آثاری خوشبختی است. این چندمین همکاری من با آقای ورزی بود. نوع دوربین و لنزها طوری بود که بتوانیم بافت مورد نظر فیلم را در بیاوریم و در بحث نور هم مثلا در نورپردازی «خانه پروین» تلاش کردیم از نورهای نرم استفاده کنیم. در هر صحنه ای با حس و حال پروین وارد میشدم. از گروه فیلمبرداری به طور ویژه تشکر میکنم.
بهزاد عبدی آهنگساز این اثر گفت: موسیقی فیلم یکی از پروژههای سخت و دومین تجربه همکاری من با آقایان شریفینیا و ورزی بود. به خاطر ماجرایی که روی پرده اتفاق میافتد کار را بسیار دوست دارم و از کار خود راضی هستم. اگر اتفاقی افتاده مجموعه بوده و من هم تلاش کردم صدای دوستان را به گوش برسانم. ساز اصلی ویولن سل بود که نوعی صدای عاشقانه است. از ساز بالاوان و ارکستر زهی نیز در کار وجود داشتند.
وی افزود: موسیقی ریتم دارد. طبیعی است که موسیقی بدون ریتم اصلا وجود ندارد. اصل ماجرا این است ما تلاش کردیم ریتم را درنظر بگیریم اگر موفق بودم لطف خدا و همراهی دوستان بوده است.
مسعود اوسطی طراح صحنه در این نشست گفت: مانند کارهای تاریخی سختیهای خود را داشت و تمام تلاش خود را کردیم تا به بهترین شکل ممکن کار را پیش ببریم.
مهرداد جلوخانی صداگذار این اثر گفت: سعی کردیم خارج از قاب چیزی انجام نشود.
دنیا دنبال چهره کاملا شبیه شخصیت نمیگردد
محمدرضا شریفی نیا گفت: الان دنیا دنبال چهره که کاملا شبیه باشد، نمیگردد. از نظر من یک پروین ساخته شد. من دیگر مارال بنی آدم را پروین میدانم. بسیار ارزشمند است که به یک شخصیت با مفاهیم درونیاش بپردازیم نه صرفا چهره.
وی درباره حاشیههایی که درباره نزدیک نبودن شباهت چهره او با پدر پروین توضیح داد: چهره بیست و چند ساله پدر پروین را کنار تصویر شصت و خرده ای ساله من گذاشته و آن را مقایسه میکنند. واقعا دوست نداشتم به عنوان بازیگر در این پروژه باشم. ولی باعث افتخارم است که در این پروژه فاخر حضور داشتم. پروین تنها زنی است که حق خود را از جامعه گرفت.
کارگردان «آبی روشن» ضمن اشاره به مضامین فرهنگی و معرفتی عجین شده با روایت فیلم تاکید کرد اگر توانسته باشد در سکانس پایانی دل مخاطبش را بلرزاند، کارش را کرده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «آبی روشن» دومین فیلم بابک خواجهپاشا در مقام کارگردان است که در چهلودومین جشنواره فیلم فجر، به بخش سودای سیمرغ راهپیدا کرده است. فیلمی که از منظر روایت آرام و شاعرانه، بینسبت با تجربه قبلی این کارگردانی یعنی «در آغوش درخت» نیست اما تمرکز آن بر مضمونی معنوی و دینی، آن را به تجربهای تازه در کارنامهاش تبدیل کرده است.
همزمان با رونمایی «آبی روشن» در جشنواره فیلم فجر، میزبان بابک خواجهپاشا کارگردان و امیر ابیلی فیلمنامهنویس این فیلم در خبرگزاری ایرنا بودیم، که پیشتر بخش نخست آن منتشر شد.
آنچه در ادامه میخوانید، بخش دوم و پایانی این نشست است.
* یکی از نکاتی که درباره فیلمنامه «آبی روشن» میتواند محل انتقاد باشد، گرهگشاییهای ناگهانی است. یعنی برخی از گرههای داستان براساس یک «اتفاق» باز میشود و این از استحکام فیلمنامه کاسته است. این انتقاد را چقدر وارد میدانید؟
بابک خواجهپاشا: نه در مقام کارگردان فیلم آبی روشن که به عنوان فردی که فیلمنامهنویسی را هم تجربه کردهام، معتقدم فیلمنامه این فیلم، از منظر شاخصههای فیلمنامهنویسی خیلی درست نوشته شده است. قاعده اول فیلمنامه، معرفی قهرمان است و در مرحله بعد گرهافکنی اتفاق میافتد و سفر قهرمان آغاز میشود. از نظر گرهگشایی، فیلمنامه آبی روشن در دقیقه ۸۰ گره اصلیاش باز میشود و آنچه در ادامه میبینیم، دیگر از جنس گرهگشایی نیست.
* اجازه دهید مثالی بزنم؛ ماجرای فرار فرد زندانی از دست سرباز خیلی اتفاقی و با حضور ناگهانی تانکر حمل گازوئیل در یک امامزاده حل میشود، آن هم با یک سرفه اتفاقی!
امیر ابیلی: البته در فیلم ماجرای بسته شدن جاده اصلی و دلیل عبور تانکر از جاده مربوط به امامزاده، مطرح میشود.
خواجهپاشا: احساس میکنم کاشتهای کافی برای این صحنه در فیلمنامه وجود دارد. کسی که در آن شرایط قرار بگیرد، معمولا صبر میکند به موقعیت مطمئنی برسد و بعد خودش را رها میکند. اگر در یک شرایط شهری بود، شاید گزینه فرار از تانکر منطقی بود اما در آن بیابان، فرد فراری کجا میتوانست پناه ببرد؟
ابیلی: فاصله امامزاده تا پمپ بنزین هم زیاد نیست و منطقا اولین جایی که تانکر میتوانست توقف کند همانجا بود. درباره گرهگشایی هم باید گرهگشایی اصلی داستان را مدنظر داشته باشیم نه خردهداستانها…
ابیلی: این گزاره که گرهگشاییها در یک فیلمنامه نباید اتفاقی باشد هم از نظر من خیلی گزاره درستی نیست. خیلی از فیلمهای بزرگ جهان با یک اتفاق گرهگشایی میکنند. در سینمای خود ما هم فیلمسازی مانند اصغر فرهادی، خیلی از گرههای داستانش را بهصورت اتفاقی باز میکند
* البته ماجرای این فرار، خردهداستانی است که در بخشی از فیلم، تبدیل به مسئله اصلی میشود.
ابیلی: بالاخره در طول هر فیلمی، خرده پیرنگهایی وجود دارد. ماجرای این فرد فراری را هم میتوان اینگونه دید که او همان ابتدا داخل تانکر پریده اما دیگر موفق به خروج نشده است. از این منظر حضور او قطعا در آن صحنه اتفاقی نیست. از طرف دیگر این گزاره که گرهگشاییها در یک فیلمنامه نباید اتفاقی باشد هم از نظر من خیلی گزاره درستی نیست. خیلی از فیلمهای بزرگ جهان با یک اتفاق گرهگشایی میکنند. در سینمای خود ما هم فیلمسازی مانند اصغر فرهادی، خیلی از گرههای داستانش را بهصورت اتفاقی باز میکند.
خواجهپاشا: من البته این گزاره را تایید میکنم که در قدرت یک درام، تصادف باید بهصورت حداقلی اتفاقات را پیش ببرد اما در فیلمنامه ما این موارد تصادفی، بهصورت حداقلی است و اینگونه نیست که همه گرهگشاییها برپایه تصادف باشد. از طرف دیگر فیلم ما در ژانر جادهای تعریف میشود و در این سبک فیلم، معمولا این اتفاقات تصادفی، سهم بیشتری میتوانند داشته باشند.
ابیلی: پیرنگ اصلی فیلم ما که یافتن ایوب است، بهصورت کاملا کلاسیک پیش میرود. کاملا براساس نشانهها، کاراکترها در داستان پیش میروند.
بابک خواجهپاشا کارگردان فیلم «آبی روشن»
* آقای خواجهپاشا شما از علاقهمندان سینمای رضا میرکریمی هستید و یکی از بهترین فیلمهای جادهای سینمای ایران را هم میتوان «خیلی دور خیلی نزدیک» دانست. در آنجا هم ما با سفری مواجه هستیم که در خلال آن کاراکترهایی فرعی به داستان وارد و از آن خارج میشوند. اما هرکدام از این ورود و خروجها معنایی را به داستان اضافه میکند. در «آبی روشن» اما برخی از خردهداستانها و آدمهای فرعی، خیلی به بار قصه اصلی اضافه نمیکنند.
خواجهپاشا: آیا در فیلم قصر شیرین آقای میرکریمی هم همین شرایط را داریم؟ درست این است که بگوییم گاهی اوقات، ماجراها بر روی قهرمان تأثیر میگذارد و گاهی اوقات شخصیتها. اصطلاحا به این کاراکترها، کاراکترهای نگیندار هم میگویند. این کاراکترها، شاخصههایی دارند که قهرمان اصلی را تکمیل میکنند اما ماجرا و قصهای که دارند خیلی مهم نیست. بهعنوان مثال متولی امامزاده در آبی روشن یک شاخصه اخلاقی مشخص دارد. او مانند افراد اهل معنا، به ایوب اعتماد کرده و حالا دارد به یونس هم میگوید به او اعتماد کن. کاراکتر سرباز هم معنای «قضاوت» را نمایندکی میکند.
خواجهپاشا: شاید مخاطب امروز به راحتی پذیرای «خیلی دور، خیلی نزدیک» هم نباشد. مخاطب امروز بیش از حد با منطق با اثر مواجه میشود و رئال به همه چیز نگاه میکند در حالی که فیلمهایی مانند «خیلی دور خیلی نزدیک» و یا «آبی روشن» اساسا فیلمهای منطق نیستند
پس این شخصیتهای فرعی در داستان کارکرد دارند، اما کارکرد آنها معرفتی است و روی شخصیت تاثیر میگذارند اما ماجرای آن قرار نیست چندان مهم باشد. آن سبکی که شما به آن اشاره میکنید، نوع دیگری از استفاده از کاراکترهای فرعی است. ما با دو نوع پرداخت شخصیت فرعی در سفر قهرمان مواجهیم. اتفاقا من هر دو فیلم آقای میرکریمی که به آن اشاره کردیم را دوست دارم و هر کدام براساس یکی از این مدلها پیش رفته است. در خیلی دور، خیلی نزدیک قصه و ماجرای آدمهای فرعی روی دکتر عالم تأثیر میگذارد اما در قصر شیرین این خود آدمها هستند که وارد داستان میشوند.
یک نکته را هم فراموش نکنیم که شاید مخاطب امروز به راحتی پذیرای «خیلی دور، خیلی نزدیک» هم نباشد. مخاطب امروز بیش از حد با منطق با اثر مواجه میشود و رئال به همه چیز نگاه میکند در حالی که فیلمهایی مانند خیلی دور خیلی نزدیک و یا آبی روشن اساسا فیلمهای منطق نیستند. فیلمهای معرفتی، اساسا فیلمهای منطقی نیستند. با کدام کار خدا میتوان با منطق انسانی مواجه شد؟ خدا اساسا کارش سورپرایز کردن ماست.
ابیلی: دقیقا مانند معجزههای کوچکی که در زندگی خیلی از ما اتفاق میافتد. جهان فیلم آبی روشن از جنس همین معجزههاست و خیلی عینی و مادی نمیتوان با آن مواجه شد.
* آقای ابیلی «آبی روشن» امروز در کدام بخش کارنامه فیلمنامهنویسی شما قرار میگیرد و چه نسبتی با تجربههای قبلی شما میتواند داشته باشد؟
ابیلی: من واقعا فیلم آبی روشن را دوست دارم و نگارش آن هم تجربه بسیار خوبی برای من بود. هم قصه آن را دوست داشتم و هم الان خروجی آن را دوست دارم. همکاری با بابک هم اتفاق بسیار خوبی برای من بود. بهخصوص که بابک فیلمنامهنویس بسیار خوبی هم هست. نگاه ما به جهان خیلی به هم نزدیک است و به دلیل همه این موارد، تجربه فیلمنامه این اثر، برای من بسیار دلنشین بود. از آنجایی که تجربه قبلی من هنوز اکران نشده، میتوان آبی روشن را نقطه ورود جدیتر من به سینما هم دانست.
خواجه پاشا: همین امروز اگر به خانه بروید، احتمالش خیلی زیاد است که با خبر شوید یکی از بستگان نزدیکتان راهی مشهد شده است. مثل زندگی امام حسینی(ع) همه ما که بالاخره در هیأت بزرگ شدهایم. اینها واقعیتهای فرهنگی و هویتی جامعه ماست و فیلمی مانند «آبی روشن» را هم از همین منظر میتوان یک فیلم هویتی و فرهنگی دانست
* فیلم «آبی روشن» را بهعنوان یک فیلم امام رضایی معرفی میکنند، حس خودتان به این توصیف از فیلم چیست؟
خواجهپاشا: حتما که به آن افتخار میکنیم اما خودم این فیلم را یک فیلم انسانی با زیرمتنی از فرهنگ رضوی میدانم. در عین حال قطعا اگر اثرم رنگ و بویی از امام رضا(ع) داشته باشد به آن افتخار میکنم و امیدوارم لااقل به جایگاه این بزرگان و عزیزان آسیبی وارد نکرده باشیم.
ابیلی: در عین حال اگر این توصیف یا هر توصیف دیگری باعث ایجاد پیشفرض در ذهن مخاطب شود، من ترجیحم این است که مخاطب بدون هیچ پیشفرضی با اثر مواجه شود.
خواجهپاشا: امام رضا(ع) اساسا بخشی از زیست همه ماست. همین امروز اگر به خانه بروید، احتمالش خیلی زیاد است که با خبر شوید یکی از بستگان نزدیکتان راهی مشهد شده است. مثل زندگی امام حسینی(ع) همه ما که بالاخره در هیأت بزرگ شدهایم. اینها واقعیتهای فرهنگی و هویتی جامعه ماست و فیلمی مانند آبی روشن را هم از همین منظر میتوان یک فیلم هویتی و فرهنگی دانست. یعنی حتی میتوان گفت فیلم «آبی روشن» یک فیلم کاملا ایرانی است. همه اینها بخشی از فرهنگ ماست که در اشعار شاعران کهن فارسی هم انعکاس و بروز داشته است. کسی که میخواهد بهواسطه این مفاهیم میان نسلها فصله بیندازد، دست روی مقولههای فرهنگی ما گذاشته است.
کسانی که روی تخریب این مفاهیم کار میکنند، باید بدانند دست روی چیزهایی گذاشتهاند که برای پدران و مادران ما بسیار با ارزش بوده است و به همین دلیل میتوان گفت این افراد در حال جنگ با ارزشها هستند. ما باید به همه ارزشها احترام بگذاریم و معتقدم این فیلم هم درباره احترام به فرهنگ و هویت ایرانی و اسلامی همه ماست. فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی کامل در هم تنیده هستند. مگر در حرم امام رضا(ع) غیر از هنر ایرانی میبینید؟ وقتی اسم مشهد میآید، همه ما یاد خانواده، مهربانی و رأفت میافتیم و همه اینها شناسههای فرهنگ ایرانی است. آیا در همان پلان انتهایی فیلم دل شما بهعنوان یک ایرانی نلرزید؟ میخواهم حس واقعیتان را بدانم.
امیر ابیلی؛ نویسنده فیلمنامه «آبی روشن»
* بله. بالاخره این مسائل ریشه در تجربه زیسته ما دارد.
خواجهپاشا: و به همین دلیل معتقدم این مفاهیم، هویتی است. همین لرزش دل، برای من کافی است و قول میدهم حتی مادران ما هم با تماشای آن پلان، دلشان میلرزد. همین اتفاق را برای مخاطبان فیلم آبی روشن رقم زده باشم، کارم را کردهام. فاصله نسلها با تکیه بر همین مفاهیم هویتی از بین میرود. ما زمانی محتوای فرهنگی مشترک برای نسلها داشتیم.
مثلا پدر من موسیقی محبوبش بنان بود و من علاقهمند به محسن یگانه بودم، اما زمانی که میخواستیم با هم به سفر برویم، برای طول مسیر ناصر عبدالهی گوش میکردیم که گویی فصل مشترک سلیقه هنری ما را پر میکرد. ما زمانی چنین محصولاتی را برای پرکردن فاصلههای سلیقهای داشتیم و امروز نداریم. امروز بچههای من چیزهایی را گوش میدهند که خودشان به من میگویند، اینها برای تو خوب نیست! این فاصله، واقعا فاصله عجیبی است. این فاصله شاید زمانی وجود داشته اما هیچگاه مانند امروز، تبدیل به یک دره نشده بود. آنقدر به این فاصله فکر نکردیم که حالا اینقدر فاصلهمان زیاد شده است. ما باید با تولیدات هنری، بخشی از این فاصله را پر کنیم.
باید دردها و زخمها را ببینیم تا بتوانیم برای درمان آنها فکر کنیم. باید افرادی امروز سراغ نسل جوان بروند تا بفهمند میان آن چه میگذرد. خیلی از مسائل امروز در میان نسل جوان جریان دارد که روح مسئولان ما هم از آنها خبر ندارد. هنوز زمان داریم و دیر نشده است.
خواجهپاشا: پدر من موسیقی محبوبش بنان بود و من علاقهمند به محسن یگانه بودم، اما زمانی که میخواستیم با هم به سفر برویم، برای طول مسیر ناصر عبدالهی گوش میکردیم که گویی فصل مشترک سلیقه هنری ما را پر میکرد. ما زمانی چنین محصولاتی را برای پرکردن فاصلههای سلیقهای داشتیم و امروز نداریم
* سکانسی کلیدی در فیلم هست که مربوط به مواجهه یونس و ایوب میشود و این ذهنیت برای مخاطب شکل میگیرد که تمام آن شمایلی که از حاج یونس از ابتدای فیلم شکل گرفته در هم فرو میریزد. کمی درباره این فراز از فیلم صحبت کنیم…
خواجهپاشا: وقتی صحبت از لایههای درونی آدمها میکنیم، منظور همین نکته است. آدم موجود عجیبی است. همه ما روزی در زندگیمان کاری کردهایم که شاید خاطرمان هم نباشد اما بابت آن حقی را بدهکاریم. در جامعه امروز ما دیگر زیاد به «حق» فکر نمیکنیم. اینکه «حقالناس» چیست؟ حق چه کسانی به گردن ماست؟ به همین دلیل به راحتی کمفروشی میکنیم. از تولیدکننده تا فروشنده دارد کمفروشی میکند.
من هنرمند، بودجهای در اختیار دارم که درواقع پول مردم است. من باید با این پول، فیلمی بسازم که همین مردم از آن لذت ببرند. اگر نکنم، من هم به نوعی کمفروشی کردهام و حق این مردم به گردن من است. باید فردا بابت آن جواب بدهم. وقتی این حقخوری رواج پیدا کند، بازتاب اجتماعیاش میشود همین مشکلاتی که امروز با آن مواجهیم.
وقتی حضرت علی(ع) را مظهر «حق» میدانیم، به این دلیل است که او درک کرده است «حق» باید رعایت شود چرا که عنصری تأثیرگذار در کل جامعه است. یونس هم در زندگی یک بار اشتباه کرده و باید تقاص آن را بپردازد. کار دنیا همین است و هر کسی تقاص کارش را میدهد. ما گاهی سرمان را در برف فرومیکنیم و فکر میکنیم تقاصی در کار نیست. یونس در داستان فیلم، در جایی متوجه این واقعیت میشود و تصمیم میگیرد که این حق به گردنش باقی نماند. این درک مهمی است که انسان به این مرحله برسد که نخواهد حق دیگری به گردنش بماند و این کار بسیار سختی هم هست.
ابیلی: در جهان داستان فیلم، یونس بهصورت ناگهانی تصمیمش تغییر میکند و اینکه تصمیم میگیرد حقی که به گردنش افتاده را صاف کند، این از سر لطف امام رضا(ع) است. گویی این امام رضا(ع) است که او را در مسیری قرار میدهد تا بتواند این حق را جبران کند و باری از دوشش برداشته شود. لطف اصلی این است که ما در این دنیا تقاص کارهایمان را بدهیم. یونس هم این فرصت را پیدا میکند.
شخصیت حاج یونس با بازی مهران احمدی در «آبی روشن»
* حتی فیلم به کاراکتر قمارباز هم در جاهایی حق میدهد…
خواجهپاشا: چه کسی میداند که بنده برگزیده خدا کیست؟ ما نمیتوانیم این واقعیت را بفهمیم. شاید بنده برگزیده خدا، همان رفتگری باشد که هر روز کوچه ما را جارو میکند. شاید حتی فردی که خدا او را دوست دارد، گاهی در نگاه ما آدم بدی باشد. از کجا میتوان این واقعیت درونی افراد را فهمید.
ابیلی: کمااینکه نگاه ائمه ما هم همین است. دیالوگی هم در فیلم هست که میگوید در نگاه امام(ع) بین توی حاجی و منه قمارباز هیچ فرقی نیست.
خواجهپاشا: این جنس فیلمها در طول زمان بیشتر فهمیده میشوند و تأثیرگذاری بیشتری هم پیدا میکنند. قصه این فیلم دارای تراژدی و اوج دراماتیک نیست و برندگیهای تند و تیز فیلمهای اجتماعی را هم ندارد، اما نرم و آهسته مسیرش را طی میکند
خواجهپاشا: اصلا ما چه شانی برای قضاوت افراد داریم؟ ما اما به راحتی انسانها را قضاوت میکنیم. ما نه فقط توان قضاوت نداریم که حق قضاوت هم نداریم. ما اجازه نداریم به خاطر خطا، نزدیکان و خانواده خود را رها کنیم. آبی روشن به این مسائل هم پرداخته است. این جنس فیلمها در طول زمان بیشتر فهمیده میشوند و تاثیرگذاری بیشتری هم پیدا میکنند. قصه این فیلم دارای تراژدی و اوج دراماتیک نیست و برندگیهای تند و تیز فیلمهای اجتماعی را هم ندارد، اما نرم و آهسته مسیرش را طی میکند.
* درباره دو بازیگر اصلی یعنی مهران احمدی و مهران غفوریان هم بگویید که حضور درخشانی در فیلم دارند.
خواجه پاشا: همه بازیگران فیلم از نظر من بازیگران گرانقدری بودند. ما برای آنکه مخاطب در مواجهه اول با قهرمان، متوجه سرانجام او در قصه نشود، به این گزینهها فکر کردیم. برخی بازیگران بهدلیل ایفای نقشهای خاص، پیشفرضی را در ذهن مخاطبان بهوجود آوردهاند. تصمیم گرفتیم بازیگرانی را برای این نقشها انتخاب کنیم که مخاطب با دیدن آنها، سرانجامشان را پیشبینی نکنند. بازیگران فعلی فیلم این ویژگی را دارند و شما در ابتدای قصه تصوری از سرانجام آنها ندارید. علاوهبر این دلیل، قطعا بازیگران قدرتمندی میخواستیم که توان خلق شخصیت را داشته باشند. حتی کوچکترین کاراکترها هم اجرای غلوآمیز نداشتهاند. همکاری با همه این عزیزان برای من لذتبخش بود و فکر میکنم همه بازیگران آبی روشن متفاوت ظاهر شدهاند.
فیلم «میرو» آخرین ساخته حسین ریگی درست شبیه ساخته قبلی او اثر نه چندان موفق «هوک» است. همان نماها و همان قابها و همان خط اصلی داستان.
به گزارش سینمای خانگی نوجوانی که مجبور است با ناملایمات زندگی بجنگد. قهرمان اصلی داستان میرو است، نوجوانی که وارد کارهای خلاف قمار و شرطبندی شده و در این میان خمپاره های کارهای خلافش به خانواده اش اصابت می کند.
در کنار میرو دو قهرمان و ضدقهرمان دیگر هم وجود دارند: افضل دوستی که در پی اثبات رفاتش با میرو است و جمعه که کینه ای دیرینه با میرو دارد و در این میان از هیچ ضربه ای به او فروگذار نیست، و تنها قصدش انتقام است.
خط اصلی داستان موضوع جذابی دارد اما در فیلمنامه با خیل اشخاصی مواجه هستیم که بیشتر تیپ هستند نه شخصیت، چرا که کنش ها و واکنش هایشان برای بیننده جذاب نیست و احساس همذات پنداری را در او بیدار نمی کند.
از سوی دیگر عامل پیش برنده داستان هم تصادف است نه حادثه و اضافه کردن آن اردوی بسیج و شخصیت حاج قاسم که مثبت پلاس است و تاثیر خوبی روی شخصیت میرو می گذارد و میرو از کارهای بد گذشته اش عبرت می گیرد و تصمیم می گیرد در نبود پدر مرد خانواده شود هم برای بیننده ای که خیل اینگونه آثار را دیده چندان جذاب نیست. چرا که تایم زیادی از فیلم صرف گرفتن تصاویر لانگ شات از زیبایی های بلوچستان و درگیری های نه چندان مخاطب پسند میرو با سایر اهالی دارد و در نتیجه فیلمساز مجبور شده به شخصیت حاج قاسم خیلی نپردازد و نتیجه غیرقابل پذیرش بودن تحول میرو است.
نکته جالب اینجاست که ریگی در این اثر هم همان اشتباهات «هوک» را مرتکب شده و نتیجه کار هم طبعا مثل اثر قابل اعتنایی نیست، استفاده نادرست از نابازیگران و بازی های ضعیف و سطحی از یکسو و نماهای کنترل نشده و طراحی صحنه و لباس و گریم سردستی از سوی دیگر به این موضوع کمک می کنند.
اینکه سینمای ایران نیاز به تولید آثار کودک و نوجوان دارد بر هیچکس پوشیده نیست و از سوی دیگر نمایش زیبایی های گوشه گوشه این خاک هم برای بیننده جذاب است اما ریگی با در دست داشتن یک فیلمنامه ضعیف و کارگردانی ضعیف تر هر دوی این پتانسیل های بالقوه را از بین برده و اثرش در بهترین حالت با تدوین مجدد و کوتاه کردن اثر شاید بتواند به عنوان یک تله فیلم نیمه متوسط قابل قبول باشد اما فیلم فعلی با تایم بالای حوصله سربر قطعا مناسب نمایش روی پرده نقره ای نیست و حیف از همه هزینه ها و نیروهای انسانی که در این فیلم به بدترین شکل ممکن هدر شده اند و نتیجه کار شده فیلمی که فیلم نیست.
محمدتقی فهیم منتقد پیشکسوت سینما درباره فیلم «پرویز خان» گفت: این یک فیلم جدی است که اتفاقا به لحاظ تاریخی درست انتخاب شده و روایت قصهاش نیز درست است.
به گزارش سینمای خانگی، محمدتقی فهیم در گفتوگو با ایرنا درباره فیلم سینمایی «پرویز خان» از تولیدات سازمان اوج در چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر بیان کرد: فیلم ساختن درباره ورزش جذاب فوتبال کار سادهای نیست. اساسا در سینمای ایران فیلم درخوری تا به حال در این باره نداشتهایم و در سینمای جهان هم فیلمی نداریم که درباره فوتبال درامپردازی کند و «فوتبال» را بسازد.
وی افزود: شاید تعداد فیلمهایی درباره بوکس و جودو بیشتر بوده و اگر فیلمی درباره فوتبال هم ساخته شده، با شکست رو به رو شده است. برای مثال فیلم معروفی مثل «فرار به سوی پیروزی» ساخته جان هیوستون حتی با حضور چهرههای جهانی مثل پله و یا سوپراستارهایی نظیر سیلور استالونه باز هم شکست میخورد.
وی افزود: از این رو به نظرم علی ثقفی به عنوان نویسنده و کارگردان به خوبی فهمیده است که علت این شکستها کجاست و بنابراین روایت قصهاش را به زمین بازی معطوف کرده، همین که او توانسته است قصهاش را به زمین بازی بکشاند و محوریت کارش را بر «پرویز دهداری» متمرکز بکند، توفیق خوبی است و به عنوان یک اثر شخصیت محور از پس کار برآمده است. در مجموع در حاشیه جبهه و جنگ و دفاع مقدس این اثر تبدیل به یک کار حماسی شده است و این فیلم به طور کلی امتیاز بالایی میگیرد که باید به فیلمساز آن تبریک گفت.
وی توضیح داد: «پرویز خان» یک فیلم جدی است که اتفاقا به لحاظ تاریخی درست انتخاب شده و روایت قصهاش درست است. فرعیات قصه نیز که به دفاع مقدس میپردازد، به خوبی در دل قصه جاگذاری شده است و به نظرم میآید برای نسل جدید جالب توجه به نظر بیاید.
اکران فیلم های جشنواره فجر در استان گیلان در حالی آغاز شد که فیلم «تابستان همان سال» با بیشترین استقبال علاقمندان به هنر هفتم همراه شده است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، امسال هم استان گیلان همانند چند سال گذشته یکی از استانهای پیشتاز در اکران همزمان فیلمهای فجر است. ستاد برگزاری جشنواره فیلم فجر در این استان تلاش کرده اکران فیلمهای چهل و دومین جشنواره فجر در گیلان در ۲ سینما برگزار شود.
۱۹ فیلم منتخب چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر در گیلان از تاریخ ۱۶ تا ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۲ به طور همزمان در دو سینمای ۲۲ بهمن و سپیدرود رشت در سه سانس در ساعتهای ۱۶، ۳۰: ۱۸ و ۲۱ شب اکران میشوند.
۱۹ فیلم منتخب چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر در گیلان
بر اساس اعلام ستاد مرکزی برگزاری جشنواره فیلم فجر ۱۹ فیلم در گیلان اکران میشوند و گیلانیهای علاقه مند به هنر هفتم امسال شاهد اکران همزمان فیلمهای آغوش باز «بهروز شعیبی»، نپتون «محمدابراهیم غفاریان»، مجنون «مهدی شامحمدی»، بهشت تبهکاران «مسعود جعفری جوزانی»، آسمان غرب «محمد عسگری»، میرو «حسین ریگی»، آپاراتچی «قربانعلی طاهر فر»، صبح اعدام «بهروز افخمی»، شور عاشقی «داریوش یاری»، احمد «امیرعباس ربیعی»، دست ناپیدا «انسیه شاه حسینی»، آبی روشن «قاسم لطفی خواجه پاسا»، قلب رقه «خیراله تقیانی پور» این فیلم مناسب سن بالای ۱۲ سال میباشد، ملکه آلیشون «ابراهیم نورآور محمد»، تابستان همان سال «محمود کلاری»، پرویز خان «علی ثقفی»، شه سوار «حسین نمازی»، ببعی «حسین صفارزادگان، میثم حسینی»، فیلم کودک، باغ کیانوش «رضا کشاورز» هستند.
اکران ۵ فیلم در روز نخست جشنواره فیلم فجر در گیلان
در نخستین روز اکرانها در رشت بر اساس جدول برنامه ریزی شده فیلم «آبی روشن» به کارگردانی «قاسم لطفی خواجه پاشا» و تهیه کنندگی «سید محمدحسین میری» برای تماشاگران به نمایش درآمد.
در خلاصه این فیلم سینمایی آمده است: کشف یک فیروزه کمیاب زندگی یونس که صاحب معدن، معتمد و بزرگ شهر است را وارد مسیر مخاطره آمیزی میکند.
فیلم «تابستان همان سال» به کارگردانی «محمود کلاری» به شدت اثری آرامبخش است و ریتم و ضرباهنگ فیلم میتواند فضایی برای تأمل در مخاطب خود ایجاد کندپ.
کلاری در دکوپاژ خود در مقام کارگردان نیز نشان داده است که سینمای قصه گو را به خوبی میشناسد و طعم لذت دیدن پلانهای خود را به دل مخاطب نمیگذارد، دوربین کلاری به شدت مستحکم است و چیدمان عناصر صحنه به گونهای است که همه چیز در خدمت ساختار و محتوای اثر است.
فیلم «میرو» به کارگردانی «حسین ریگی» یک فیلم مادرانه است، این فیلم سومین اثر سینمایی ریگی از فیلمسازان بلوچ کشور پس از فیلمهای تحسین شده «لیپار» و «هوک» است که در ژانر کودک و نوجوان تولید شده و در بستر قصهای متعلق به دوران دفاع مقدس در دهه ۶۰ روایت میشود.
فیلم «آغوش باز» به کارگردانی «بهروز شعیبی» به عنوان فیلمسازی با دلمشغولیهای اجتماعی و آثاری اغلب شخصیت محور، در ششمین تجربه سینمایی خود نگاهی جدیتر به مخاطب عام و همکاری با بخش خصوصی دارد.
شعیبی در «آغوش باز» همچنان راوی دلمشغولیهای اجتماعی و انسانی خود باقی میماند. ولی این بار ضمن طرح مضامین انسانی مورد علاقهاش، با رفتن به سراغ یکی از موضوعات ملتهب هنری در برپایی کنسرتهای موسیقی، به جاذبههای موضوعی و بصری طرح داستانیاش اضافه میکند. بروز مشکلاتی در برپایی یک کنسرت، بهانهای است برای پرداختن به سه زندگی عاشقانه که به نوعی با هم مرتبط هستند و از یکدیگر تأثیر میپذیرند.
فیلم «آپاراتچی» به کارگردانی «قربانعلی طاهرفر» در ۲ سانس در سینما سپیدرود رشت به نمایش گذاشته شد، «آپاراتچی» به اتفاقات دهه ۶۰ میپردازد. یک زندگی ساده اجتماعی در دهه ۶۰ را روایت میکند که در پیرامونش اتفاقات متعددی نظیر جنگ، ترور، اتفاقات سیاسی و دفاع مقدس و غیره وجود داشت.
بیشترین استقبال تماشاگران از فیلم «تابستان همان سال»
«فاطمه فروتن» سرپرست معاونت هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان در گفت و گو با خبرنگار مهر با اشاره به آغاز نمایش فیلمهای جشنواره فجر در سینما ۲۲ بهمن و سپیدرود رشت اظهار کرد: اکران فیلمهای جشنواره از دوشنبه ۱۶ بهمن ماه آغاز شده و تا ۲۲ بهمن ادامه دارد.
فروتن از نمایش ۱۹ فیلم جشنواره فجر چهل و دوم در دو سینمای شهر رشت خبر داد و افزود: این فیلمها در سه نوبت ۱۶، ۱۸:۳۰ و ۲۱ از امروز تا ۲۲ بهمنماه در دو سینمای سپیدرود و ۲۲ بهمن اکران میشوند.
سرپرست معاونت هنری و سینمایی فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان با بیان اینکه در روز نخست اکران فیلم حدود ۳۰۰ نفر از این ۵ فیلم استقبال کردند، گفت: فیلم «تابستان همان سال» بیشترین آمار استقبال علاقمندان به هنر هفتم را به خود اختصاص داد.
وی اضافه کرد: اقدامات انجام شده برای رونق بخشیدن به سینماهاست و علاقمندان به هنر هفتم در گیلان برای تماشای فیلمهای جشنواره میتوانند از چهار سامانه آیتیک (iticket.ir)، سینما تیکت (cinematicket.org)، تیک ایران هفت (irantic.com) و گیشه (gishehr۷.ir) بلیت خود را به صورت اینترنتی خریداری کنند.
فروتن با اشاره به فعالیتهای هنری در استان گیلان طی دهه مبارک فجر گفت: شانزدهمین جشنواره تجسم هنر در تالار مرکزی رشت با حضور ۲۶ اثر از هنرمندان استان در رشتههای طراحی و نقاشی، خوشنویسی و نگارگری در حال برگزاری است که تا ۲۱ بهمنماه پذیرای عموم علاقمندان خواهد بود.
«مجنون» فیلم مهمی است، اما به لحاظ ساختار و تکنیک حرف تازه ای ندارد. در «مجنون» با فیلمی مواجه هستیم که قصه ندارد و از نداشتن یک فیلمنامه منسجم رنج میبرد، صحنههای جنگی به شدت زیاد است و هویت بصری که در آن شکل نمیگیرد و بیان روایت آشفته و شلخته میشود.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا؛ این مسیری که سازمان فرهنگی و هنری اوج برای ساخت فیلم با محوریت فرماندهان جنگ و دفاع مقدس در قالب «پرتره» پیش گرفته است، قابل تقدیر است و تولید فیلم های این مدلی یک دستاورد بزرگ در سینمای ایران تلقی می شود. اما چگونه برگزار شدن این اتفاق به شدت مهم است.
مجنون تازه ترین فیلم سازمان اوج با محوریت برشی از زندگی شهید مهدی زین الدین به کارگردانی یک فیلمساز اول اتفاق مهمی است. فیلم ساختن درباره شهدا و آشنا کردن نسل جدید با رشادت و از خود گذشتگی فرماندهان جنگ به نوبه خود موضوع مهمی محسوب می شود اما باید در مدیوم سینما و ساختار و فیلمنامه هم به این اندازه جدی بود.
مجنون فیلم مهمی است اما به لحاظ ساختار و تکنیک حرف تازه ای ندارد. زندگی شهید زینالدین و تاثیرگذاری اش در ماجرای عملیات خیبر در تاریخ نگاری جنگ مهم و جایگاه این شهید رفیع است. اما با فیلمی مواجه هستیم که قصه ندارد و از نداشتن یک فیلمنامه منسجم رنج می برد، قصه اش را با سختی روایت می کند. مساله ندارد و یک روایت خطی بدون فراز و نشیب دارد، اوج دراماتیک در آن شکل نمی گیرد.
وقتی با بیان سینمایی از جنگ حرف می زنیم، باید نفس مخاطب در سینه حبس شود اما مجنون این کار نمی کند و حجم زیاد موسیقی که ضعف مهمی در این اثر سینمایی است برای روایت و خلق درام کاری نمی کند و بیرون می زند.
صحنه های جنگی به شدت زیاد است و هویت بصری که در آن شکل نمی گیرد و بیان روایت آشفته و شلخته می شود. مهم ترین ویژگی مجنون حضور بازیگران تازه نفس است که بعضا خاستگاه تئاتری دارند، سجاد بابایی که سیمرغیِ پارسال است برای باور پذیر شدن نقش مهم شهید تمام تلاشش را به کار می گیرد تا شخصیتی که ایفا می کند در قاب تصویر تماشایی باشد.
شبنم قربانی در نقش همسر شهید در چند سکانس حضور مقتدرانه ای دارد و بخشی از بار بازیگری را به دوش می کشد. اما ضعف در شخصیت پردازی در مابقی کاراکترها باعث می شود که هویت شکل نگیرد، حسن پورِ داستان معرفی نمی شود و لحظه شهادتش سینمایی نیست.
وقتی از سینما حرف می زنیم، در میزانسن ها و خلق درام هم باید تاثیرگذار بود اما مجنون این کار را با مخاطب نمی کند. با تمام این ضعف هایی که گفته شد این فیلم را باید کلان دید و به این موضوع فکر کرد برای شهدا فیلم ساختن کار بزرگی است و هدف را گم نکرد. اوج، کار مهمی کرده است اما مجنون حق مطلب را به درستی و در شان شهید زین الدین ادا نمی کند.
سازندگان فیلم «آپاراتچی» از نبود فیلمشان در بخش سودای سیمرغ و عملکرد هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر انتقاد کردند.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، در پنجمین روز جشنواره فیلم فجر، فیلم «آپاراتچی» براساس یک داستان واقعی و کاملآ سینمایی نمایش داده شد.
«آپاراتچی» از زندگی جلیل طائفی است و داستان فیلم براساس شخصیت او ساخته شده است. این هنرمند قدیمی که در این نشست حضور داشت و فقط به زبان ترکی میتوانست صحبت کند، از تجربه خود در فیلمسازی کوتاه سخن گفت.
سجاد نصرالهی -تهیهکننده فیلم- گفت: این فیلم، برگرفته از کتاب «آپاراتچی» است. نزدیک به یک سال و نیم، پیشتولید طول کشید و پس از آن تولید را آغاز کردیم. شرایط این پروژه به دلیل این که در دهه ۶۰ میگذشت، مقداری متفاوت بود.
علی طاهرفر کارگردان «آپاراتچی» هم گفت: جلیل طائفی یکی از فیلمسازان دهه ۶۰ ماست و در استان تبریز، کارهای مختلفی در حوزه پخش انجام میدهد. او بخشی از فروش بلیت فیلمهایش را هم به صورت خودجوش به جنگزدهها ارائه میدهد.
نقش اصلی این فیلم برعهده تورج الوند بود، بازیگری که با فیلم «نگهبان شب» رضا میرکریمی معروف شد و او با خوشحالی از اینکه در فیلم «آپاراتچی» به زبان شیرین آذری صحبت کرده، تجربه بازی در این فیلم را برای خود متفاوت دانست.
رضا ناجی، بازیگر فیلم با اشاره به زحمت ۴۵ ساله طائفی در هنر و اینکه بدون سواد و با زبان ترکی کار کرده است، گفت: او عاشق سینماست و پول هر کاری از جمله نقاشی را که انجام میداد، در عالم فیلمسازی خرج میکرد. من قبلاً در چهار فیلم برای او کار کردم و خیلی خوشحالم که کتابش نوشته شده و بعد از این سالها به فجر آمده است.
حسین عابدینی بازیگر این فیلم در این نشست از برخی بیتوجهیها گله کرد و گفت: سالها قبل برای بازی در ترکیه بخاطر ترک زبان بودن من و شناخته شدنم در فیلمهای مجید مجیدی پیشنهادهایی داشتم که گفتند میتوانم در آنجا خانه بخرم ولی گفتم با این کار خانه دل مردم ایران را از دست میدهم ولی من همیشه ماندن در ایران و در دل مردم ایران را ترجیح میدهم.
او افزود: پارتی من خداست و دعای مادرم، ولی این حرف ۱۵ سال است که در دلم مانده بود.
جعفر محمدشاهی -طراح صحنه این فیلم- با انتقاد از هیأت انتخاب جشنواره گفت: اگر این فیلمهایی که تا الان دیدیم خوب است بقیه چه هستند! بعضی از این فیلمها بیشتر تله فیلم و به شدت ضعیف هستند. من بعد از ۲۳ سال کار کردن در سینما واقعا اولی هستم؟ رضا ناجی فیلم اولی است؟ اگر اینطور است دیگر با کارگردان فیلم اول کار نکنیم! آخر سر هم هیات داوری که با این فیلمها کار سختی دارد، از همین الان مشخص است سیمرغ طراحی صحنه را به چه فیلمی میدهد.
او در ادامه با اشاره به تعداد فیلمهای جنگی و وضعیت طراحی صحنه آنها افزود: تانک و هلیکوپتر که دیگر طراحی نمیشود. چرا در سینمای ایران دیگر« مادر» ساخته نمیشود؟ به نظرم بهتر است یک جشنواره برای فیلمهای جنگی برگزار کنند و از آن یک فیلم به جشنواره فجر بیاید. اجازه دهید فیلم اجتماعی هم ساخته شود.
در پایان کارگردان فیلم با خواندن متنی، با انتقاد از واژه فیلم اولی گفت: عنوان فیلم اولی مرا خیلی اذیت کرد. این رویکرد (بازگشت نگاه نو) را رسوخ تفکر گذشته میدانم در حالی که وقتی بساط فرش قرمز از جشنواره جمع میشود، باید مصلحت اندیشی ها نیز حذف شود.