رسانه سینمای خانگی- مصیبت‌های «خودکشی به سبک نیچه»

پیام کردستانی کارگردان فیلم «خودکشی به سبک نیچه» از تجربه‌های خود در ساخت این فیلم کوتاه گفت.

به گزارش سینمای خانگی، پیام کردستانی کارگردان فیلم کوتاه داستانی «خودکشی به سبک نیچه» که در بخش رقابتی جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارد در گفتگو با مهر، ضمن اشاره به اینکه از نوجوانی دغدغه فیلمسازی داشته است، گفت: به دلیل تحصیلات و خانواده خیلی دیر توانستم به دغدغه فیلمسازی بپردازم اما دوره قابل توجهی به فیلمسازی فکر می کردم، این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه سال ۹۵ یا ۹۶ تصمیم گرفتم با یک پروژه وارد این عرصه شوم؛ به همین منظور با یکی از دوستان همشهری کرد خود وارد گفت و گو شدم و به صورت مشترک فیلمنامه «آخرین خانه دنیا» را نوشتیم.

وی درباره شکل‌گیری ایده ساخت فیلنامه بیان کرد: بعد از آن احساس آمادگی کردم و ایده فیلمنامه این اثر را از رمان «مغازه خودکشی» که چند سال قبل بسیار مورد توجه خوانندگان قرار گرفته بود، گرفتم. به نوعی اثر من اقتباس از این رمان است که با مطالعه کتاب، ایده «خودکشی به سبک نیچه» به ذهن من رسید و حس کردم فضای آن با ذهن دراماتیک من هم‌خوانی دارد.

کردستانی افزود: با توجه به اینکه دانشجوی دکترا بودم تقریبا ۲ سال فیلمنامه را به بخش فیلمنامه های ساخته نشده جشنواره های مختلف فرستادم تا اینکه فیلمنامه این اثر در بخش «فیلمنامه های ساخته نشده» جشنواره نهال جایزه گرفت، بعد از این به این جمع بندی رسیدم که اثر قابلیت تولید دارد و آرام آرام سراغ تولید رفتم که بالاخره فیلم با مشقت های فراوان ساخته شد.

این کارگردان فیلم کوتاه با اشاره به موانع و مشکلاتی که بر سر راه فیلمسازان فیلم اولی قرار دارد، عنوان کرد: انگار آسمان و زمین دست به دست هم می‌دهند تا اولین اثر کارگردان تولید نشود، به عنوان مثال پیدا کردن عواملی که بتوانند این کار را بسازند خیلی برایم سخت بود، تا اینکه از طریق اینستاگرام با مدیر تولید فیلم آشنا شدم و از طریق او بقیه عوامل را گرد هم آوردیم.

وی با اشاره به انتخاب لوکیشن شهرک سینمایی برای فیلمبرداری این اثر گفت: در شهرک سینمایی به واسطه مجوز نداشتن اجازه فیلمبرداری به ما داده نشد، همچنین معرفی نامه از انجمن سینمای جوان را قبول نکردند، لذا برای کسب مجوز ساخت، پروسه پر پیچ و خم شورای پروانه ساخت ارشاد را طی کردم تا برای این فیلم کوتاه مجوز بگیرم و ۲ ماه در تلاش برای دریافت مجوز ساخت در شهرک سینمایی بودم.

وی همچنین با اشاره به اینکه شورای پروانه ساخت ارشاد، نام فیلنامه را به «زندگی دوباره» تغییر داده بود، ادامه داد: توانستیم لوکیشن مناسب را پیدا کنیم و ۲ مغازه در لاله زار شهرک سینمایی را به هم وصل کرده و دکور بزنیم.

وی با اشاره به اینکه ۸۰ درصد طراحی دکور فیلم شبیه به آن چیزی شده که در ذهن داشته است، یادآور شد: باتوجه به اینکه پیشینه تحصیلات معماری و شهرسازی داشتم، پلان کار و اینکه چه چیزی کجا باشد را آماده کرده بودم، طراحی دکور توسط امین جهانی که تجربه طراحی دکور در فیلم «کامیون» کامبوزیا پرتوی را داشت، صورت گرفت.

این فیلمساز جوان ضمن اشاره به اینکه کار تماما مطابق با فیلمنامه جلو رفته است، گفت: ۹۹ درصد کار براساس فیلمنامه و استوری بورد جلو رفت و پلان اضافه یا دور ریز نداشتیم و همین امر منجر به سهولت در تدوین اثر شد.

به گفته کارگردان، این فیلم بخشی از سینمای کردستان و نگاهی جدید به سینمای این خطه از کشورمان دارد؛ نگاهی که با آشنایی زدایی از مولفه های سینمای کردستان نظیر طبیعت، جنگ، آشوب، کولبر و … همراه است و بر ادبیات و هنر کردستان تاکید دارد.

«خودکشی به سبک نیچه» ماجرای پزشکی است که داروی خودکشی آماده می‌کند …

عوامل این فیلم عبارتند از تهیه کنندگان: پیام کردستانی و بهمن رضائی، نویسنده و کارگردانی: پیام کردستانی، مجری طرح: حسین بشگرد، مدیر تولید: جواد راهزانی، مدیر فیلمبرداری: بهروز بادروج، تدوین: حمید نجفی راد، صدابردار: هادی ساعد محکم، طراح صحنه ولباس: امین جهانی، اصلاح رنگ: مهران دوستی، جلوه های ویژه بصری: مصطفی حبیبی، طراح گریم: لیلا ثانی، سرپرست گروه کارگردانی و برنانه ریز: سعید غلامی، دستیار یک کارگردان: بهمن رضایی، دستیار دو کارگردان: سیاوش وزیری، منشی صحنه: آیلار تقوی، استوری بورد: نیکی شریف پور، عکاس صحنه: شهرام جهانسوز، عکاس پشت صحنه: آیدا حافظی، طراح پوستر: محمد روح الامین، طراح پرس کیت: سوگل ضامنی، مدیر تدارکات: پژمان ذوالقدری، مشاور رسانه ای: مریم قربانی نیا.

رسانه سینمای خانگی- خودم را در فیلمسازی پیدا کردم

کارگردان فیلم کوتاه داستانی «ناظر» بیان کرد: جرقه این فیلم از یک خاطره دور به ذهنش رسیده است و به سینمای رضا میرکریمی و فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» این کارگردان برجسته علاقه دارد. 

به گزارش سینمای خانگی، ابوالفضل عزیزی کارگردان فیلم‌کوتاه «ناظر» از آثار راه‌یافته به بخش داستانی چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران، در گفت‌وگو با ایرنا درباره اثر خود توضیح داد: داستان این فیلم درباره یک مأمور حراست است که مسئولیت بازرسی بدنی افراد را برعهده دارد. او بابت گرفتاری دخترش، خودش در شرایطی مشابه قرار می‌گیرد. سال‌ها پیش اتفاقی خیلی دورتر از اتفاقی که در فیلم شاهد هستیم برای پدرم رخ داده بود. آن اتفاق، آرام‌آرام در ذهنم، بعد از سال‌ها تبدیل به این فیلمنامه شد.


وی ادامه داد: در واقع اتفاقی که برای پدرم رخ داده بود، در حد جرقه برای این ایده در ذهنم بود و بعدها براساس آن به قصه فیلم «ناظر» رسیدم. فرآیند رسیده از ایده به پیش‌تولید، خیلی زمان برد چراکه فیلمنامه برایم بسیار مهم بود. معتقدم اگر فیلمنامه خوبی نداشته باشید، هرچقدر هم فیلم باکیفیتی بسازید بازهم هم اثر خوبی نساخته‌اید. برای همین نگار فیلمنامه این فیلم حدود دو سال زمان برد.


عزیزی افزود: از زمان حضور فیلم قبلی‌ام در جشنواره فیلم‌کوتاه تهران، دیگر فیلمی نساختم تا بتوانم فیلمنامه این کار را نهایی کنم. پیش‌تولید کار هم حدود چهارماه طول کشید اما برای تولید فیلم متأسفانه فقط سه روز و نیم فرصت داشتیم. به دلیل امکانات کم، مجبور به این زمان‌بندی بودیم و حتی اگر این زمان به چهار و نیم روز می‌رسید، اتفاقات بهتری را در فیلم شاهد بودیم.


این کارگردان سینمای کوتاه درباره بزرگ‌ترین ترس و بهترین لحظه در فرآیند فیلم‌سازی هم گفت: بزرگ‌ترین ترسم این است که فیلمنامه خوبی در دست نداشته باشم. بهترین لحظه هم زمانی است که نگارش یک فیلمنامه خوب را به پایان رسانده‌ام. تلاش من در فیلمسازی این است که تمامی ایده‌ها به یک پاکی و آرامش منتهی شوند.


وی درباره مهمترین آموخته خود از تجربه فیلمسازی توضیح داد: مهمترین آموخته این است که فهمیدم همیشه باید خودم باشم. نباید اینگونه باشد که برای اتفاقات حاشیه‌ای، بخواهی شکل خودت را تغییر بدهی. باید در بیان آنچه در وجودت، هست، صادق باشی. فیلمسازی به من یاد داد که خودم باشم و حرف خودم را بزنم، حتی اگر عده‌ای آن را دوست نداشته باشند.


عزیزی در پاسخ به اینکه آفت نسل جدید فیلمسازی در سینمای کوتاه چیست، هم گفت: احساس می‌کنم گرفتار یک چشم و هم چشمی شده‌ایم. گویی رقابتی شکل گرفته تا بهترین‌های سینمای بلند را در یک فیلم‌کوتاه به کار دعوت کنند. متأسفانه این نگاه باعث شده است، نسلی از فیلمسازان خوب ما که از نظر مالی توان بالایی ندارند و غالبا هم در شهرستان‌ها هستند، نتوانند با آن‌ها رقابت کنند. البته می‌دانیم که انجمن سینمای جوان در حال فعالیت است تا این استعدادها مورد حمایت قرار بگیرند، اما اصل وجود این نگاه در سینمای کوتاه غلط است.


وی تأکید کرد: فضای سینمای کوتاه، فضایی جوانانه است و فضایی نیست که چهره‌های معتبر و درجه یک سینمای بلند بخواهند به آن ورود کنند. این فرآیند کمی دور از انصاف است.


کارگردان «ناظر» با اشاره به علاقه خود به ژانر علمی-تخیلی در فیلمسازی گفت: باوجود این علاقه‌مندی، تا به امروز بیشتر فیلم‌های درام با پس‌زمینه اجتماعی و تا حدودی حتی معناگرا ساخته‌ام. کمااینکه کارگردان موردعلاقه‌ام سیدرضا میرکریمی است و فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» را هم دوست دارم. به برخی از فیلم‌های ابراهیم حاتمی‌کیا هم خیلی علاقه‌مند هستم. در عین حال امیدوارم به‌زودی بتوانم یک فیلم در ژانر علمی-تخیلی هم بسازم.


چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار 27 مهر تا 2 آبان 1402 برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- «صوراحیل» و توضیح مرگ برای یک کودک

اسماعیل عظیمی کارگردان فیلم کوتاه «صوراحیل» از آثار اقتباسی راه‌یافته به چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران به ارایه توضیحاتی درباره این فیلم پرداخت.

به گزارش سینمای خانگی، اسماعیل عظیمی کارگردان فیلم کوتاه «صوراحیل» از آثار اقتباسی راه‌یافته به بخش «کتاب و سینما» در چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران، درباره اثر خود به مهر توضیح داد: حدود یک سال و نیم پیش بود که در مجموعه «خانه عقیق» یکی از دوستان‌مان که از رمان‌نویسان خوب کشور هم هستند، در جمع دوستان چند داستان را خواندند که داستان «صوراحیل» یکی از همان داستان‌ها بود. این داستان نوشته مهدی شریفی بود و وقتی من آن را شنیدم، تصمیم به اقتباس از آن در قالب یک فیلمنامه گرفتم.

وی ادامه داد: اینگونه نبود که من از ابتدا قصدم ساخت یک فیلم اقتباسی باشد بلکه بعد از مواجهه با این داستان بود که فضای فیلمنامه‌ای آن اثر و ظرفیت‌های تصویری‌اش، ذهنم را مشغول کرد. به ویژه که این داستان به دغدغه‌های شخصی من که مرتبط با فضاهای انسانی و اخلاقی است، نزدیک بود. شخصاً علاقه‌مند به داستان‌های بسیار ساده هستم که روایتی از درگیری‌های اخلاقی و درونی کاراکترها باشد. چیزی شبیه سینمای سیدرضا میرکریمی که شخصاً بسیار به آن علاقه‌مند هستم. آن داستان به آنچه من در سینما دنبال می‌کنم نزدیک بود و به همین دلیل سراغ آن رفتم.

عظیمی درباره داستان فیلم‌کوتاه «صوراحیل» هم گفت: روایت فیلم درباره مردی است که همسر جوانش را به‌صورت ناگهانی از دست می‌دهد. او باید به مهدکودک برود و فرزندش را به خانه بیاورد. او در مسیر رسیدن به خانه، فرصت دارد تا «مرگ» را به فرزندش توضیح دهد تا بعد خبر درگذشت مادرش را به او بدهد. در این فضا اتفاقات و چالش‌هایی برای این پدر رخ می‌دهد.

وی درباره وجه تسمیه فیلم هم توضیح داد: در داستان ما راحیل نام مادری است که فوت کرده است. بخش اول نام فیلم یعنی «صور» هم برگرفته از همان ترکیب صور اسرافیل است، همان فرشته‌ای که خبر از مرگ می‌دهد. اسرافیل فرشته‌ای است که وقتی دنیا به پایان برسد، با شیپور خود که نامش «صور» است، آغاز قیامت را اعلام می‌کند. ترکیب همین «صور» با نام کاراکتر مادر، تبدیل به نام «صوراحیل» شده که برای فیلم انتخاب کرده‌ایم.

این کارگردان سینمای کوتاه درباره اهمیت اقتباس در فرآیند فیلمسازی گفت: من تا پیش از این فیلم تجربه اقتباس نداشتم و پیش از این همواره تصور می‌کردم که این کار، کار ساده‌ای است. فکر می‌کردم داستانی در اختیار داریم که از ابتدا تا انتهایش را می‌دانیم و به‌راحتی می‌توان آن را تبدیل به فیلمنامه کرد. اما وقتی وارد این میدان شدم، دیدم همه سختی‌هایی که در فرآیند نگارش فیلمنامه اورجینال تجربه می‌کنیم، در نگارش فیلمنامه اقتباسی هم وجود دارد. داستان و رمان، فضایی درونی دارد و اگر بخواهد تبدیل به تصویر شود، سختی‌هایی دارد.

وی افزود: این سختی‌ها نه فقط کمتر از فرآیند نگارش فیلمنامه اورجینال نیست که گاهی بیشتر هم است چرا که فیلمنامه‌نویس باید میان لحظه‌های مختلف دست به انتخاب بزند و تصمیم بگیرد کدام لحظه‌ها را باید حذف و کدام لحظه‌ها را باید نگه دارد. با تمام این‌ها نگارش فیلمنامه اقتباسی برای من تجربه جذابی بود. خیلی این اتفاق را دوست داشتم و به همین دلیل هم سعی کردم بیشتر به سمت مطالعه فیلمنامه‌های اقتباسی بروم.

کارگردان فیلم کوتاه «صوراحیل» درباره راه‌یابی این اثر به بخش «کتاب و سینما» در چهلمین جشنواره فیلم‌کوتاه تهران هم گفت: نفس این اتفاق که بخش ویژه‌ای به فیلم‌های اقتباسی در جشنواره اختصاص پیدا کرده، اتفاق خوبی است و نشانه اهمیت دادن به سینمای اقتباسی است. شاید بتوان به همین بهانه فیلمنامه‌نویس باسابقه‌ای که در زمینه اقتباس تجربه هم داشته باشد، در جشنواره حاضر شده و درباره فیلم‌های این بخش جلسات آموزشی برگزار کند. اینکه کدامیک از این اقتباس‌ها موفق و کدام کمتر موفق بوده‌اند از موضوعاتی است که با حضور یک چهره متخصص می‌تواند مورد بررسی قرار بگیرد و درباره آن گفتگو داشته باشیم.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ برگزار می‌شود.

رسانه سینمای خانگی- آنچه در روز اول جشنواره فیلم کوتاه تهران خواهید دید

این رویداد امروز پنجشنبه ۲۷ مهرماه و در اولین روز اکران فیلم‌های کوتاه راه‌یافته به بخش‌های مختلف، در پنج سالن پردیس سینمایی «ملت»، میزبان علاقه‌مندان سینمای کوتاه است.

به گزارش سینمای خانگی از ستاد خبری چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌کوتاه تهران، این رویداد امروز پنجشنبه ۲۷ مهرماه و در اولین روز اکران فیلم‌های کوتاه راه‌یافته به بخش‌های مختلف، در پنج سالن پردیس سینمایی «ملت»، میزبان علاقه‌مندان سینمای کوتاه است.

برنامه نمایش فیلم‌های داستانی مسابقه سینمای ایران
سالن شماره یک و دو در روز نخست به اکران فیلم‌های داستانی راه‌یافته به بخش مسابقه سینمای ایران اختصاص داده شده‌اند.

در سانس اول و از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ فیلم‌های «آدلاید» به کارگردانی فرهاد غریبی، «ضلعی برای خروج» به کارگردانی احسان همتی، «یوفو» به کارگردانی سیدحمید حسینی و سیدمهدی حسینی، «ناظر» به کارگردانی ابوالفضل عزیزی و «داستان یک شب دزدی» به کارگردانی مهدی هادی‌زاده در سالن شماره یک روی پرده می‌رود.

در سانس دوم سالن شماره یک از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ فیلم‌های کوتاه «کوچ» به کارگردانی امید یوسفی، «روزی روزگاری سینما» به کارگردانی علیرضا شمالی، «قوتار» به کارگردانی علی علیزاده، «تکان» به کارگردانی شاهین حق‌شعار و «جاذبه غیرنیوتونی» به کارگردانی علیرضا صادقی روی پرده می‌رود.

اکران فیلم‌های داستانی بخش مسابقه ملی در سانس سوم سالن شماره یک، از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ با اکران «داستان اسباب‌بازی» به کارگردانی علیرضا استوار، «سربسته» به کارگردانی یاسر خیر، «دد چوپان» به کارگردانی سهیلا پورمحمدی، «اذان صبح به افق یزد» به کارگردانی «زهره صباغیان» و «زنان لجمن» به کارگردانی زیورحجتی دنبال خواهد شد.

در سانس پایانی سالن شماره یک در روز اول جشنواره هم از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ فیلم‌های کوتاه «لاری» ساخته میثم مرادی، «دنیا منم فوعه» ساخته مصطفی آقامحمدلو، «کرم‌چاله» ساخته سیداحسان طالقانی اصفهانی، «سردست» ساخته فاطمه سادات جوادی، «اوروبروس» ساخته فرهنگ عمرانی و «صونا» ساخته زهرا ترکمنلو روی پرده می‌رود.

در سالن شماره دو و در سانس اول از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ فیلم‌های کوتاه داستانی «تاخاریها» به کارگردانی محمد آریانیک، «گربه ماهی» به کارگردانی امیرحسین مهماندوست، «رویای نیمه‌جان» به کارگردانی آرمین اعتمادی، «مورچه» به کارگردانی فرهادی شنتیایی و «استیک» به کارگردانی کیارش دادگر اکران می‌شود.

در دومین سانس این سالن، از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ فیلم‌های کوتاه «پسر خورشید» ساخته راد پورجبار، «بی‌هوا» ساخته رویا پارسا، «آلفا» ساخته مسعود محمدی تاکامی و مهیار صیفوری، «خوانا بنویسید» ساخته مرتضی علیزاده و «کمپانی» ساخته ایل‌ناز خیرخواه روی پرده می‌رود.

سالن شماره دو در سانس سوم از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ میزبان اکران فیلم‌های کوتاه «تاکسیدرمیست» به کارگردانی بهزاد علوی و سوسن سلامت، «شریف» به کارگردانی محمد علیزاده‌فرد، «زمرد»‌به کارگردانی مجتبی اسماعیل‌زاده بلوچ، «مدیر مدرسه» به کارگردانی میکائیل دیانی و «خیال آبی» به کارگردانی الناز قنبری خواهد بود.

در آخرین سانس نمایش فیلم‌های داستانی در روز نخست جشنواره چهلم هم از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ فیلم‌های کوتاه «بازسازی»‌ ساخته علی توکلی، «آپولو» ساخته فرزاد رنجبر، «افسانه کوه ننوک» ساخته محمدرضا مرادی، «پیله»‌ ساخته مونا فرخنده و «صوراحیل» ساخته اسماعیل عظیمی در سالن شماره دو اکران می‌شود.

برنامه نمایش فیلم‌های بخش بین‌الملل

در روز اول جشنواره چهلم، سالن شماره ۹ پردیس سینمایی «ملت» به اکران فیلم‌های راه‌یافته به بخش بین‌الملل اختصاص پیدا کرده است.

در سانس اول و از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ فیلم‌های «از قصد»، «برلین کوچک»، «تکثیر»، «کفاش بهشت»، «مامان»، «از طرف ما» و «سرگشتگی» روی پرده می‌رود.

در سانس دوم و از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ هم فیلم‌های «جهان دورریختنی»، «طعم دریا»؛ «اکنون»، «سوروایکا»، «یک روز روشن آفتابی» ‌و «میا» اکران می‌شود.

از ساعت ۲۰:۳۰ الی ۲۲ و در آخرین سانس نمایش فیلم‌های بخش بین‌الملل در روز اول جشنواره چهلم فیلم‌های کوتاه «پستچی»، «وقتی جنگ تمام می‌شود»، «همه درآخر می‌روند»، «خدایان-۱»، «مورچه»، «مارونی» و «پژواک» به نمایش درخواهد آمد.

* برنامه نمایش آثار پویانمایی مسابقه سینمای ایران

در روز نخست جشنواره چهلم، آثار پویانمایی در سانس اول سالن شماره ۱۰ روی پرده می‌روند.

در این سانس از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ فیلم‌های پویانمایی «تبر» ساخته اسماعیل جباری، «حفره بعدی» ساخته فاطمه احمدی، «پیانو» ساخته مرجان کشانی و شهای شمسی، «جنگ و رنگ» ساخته عدنان زندی، «دژکاک» ساخته آزاد معروفی، «متورم» ساخته زهرا خورشیدی و «دنیای خاکستری خاکستری» ساخته سیدمحسن پورمحسنی شکیب»‌، به نمایش گذاشته می‌شود.

* برنامه نمایش آثار تجربی مسابقه سینمای ایران

از میان آثار تجربی راه‌یافته به چهلمین جشنواره فیلم‌کوتاه تهران هم در دومین سانس اکران سالن شماره ۱۰ از ساعت ۱۴ تا ۱۷:۳۰ فیلم‌های کوتاه «مکعب قرمز» ساخته فرهان بهپور، «آدمی» ساخته احسان میرزایی، «اشعه جاز» ساخته کیان زمانی، «اولریکا» ساخته حسن وحدانی، «آخرین برف» ساخته شایان نقیبی، «پاد بوره» ساخته محمد کچویی و «هبوب» ساخته شیوا بافهم روی پرده می‌رود.

* برنامه نمایش آثار مستند مسابقه سینمای ایران

سانس چهارم اکران در سالن شماره ۱۰ در روز اول جشنواره به اکران فیلم‌های کوتاه مستند اختصاص پیدا کرده است.

در این سانس از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ فیلم‌های «سایه سلطان» به کارگردانی هادی شریعتی، «دارتاش» به کارگردانی خلیل صحراگرد، «من کدا هستم» به کارگردانی فرح زارع و «یک قایق روی دریا» ‌ساخته آرمان قلی‌پور دشتکی اکران می‌شود.

* برنامه اکران‌های جنبی جشنواره چهلم

در روز نخست جشنواره و در قالب ۵ سانس در سالن‌های شماره ۸ و شماره ۱۰ آثار مربوط به بخش اکران‌های جنبی به نمایش گذاشته می‌شود.

سالن شماره ۸ پردیس «ملت» از ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ در قالب اکران جنبی فیلم‌های بخش «بر بال خاطرات» میزبان اکران فیلم‌های «آقاپسری مثل من» به کارگردانی علی‌محمد قاسمی، «حیدربابا» به کارگردانی کریم عظیمی، «منطق مطلق اتفاق»‌ به کارگردانی بهرام توکلی، «مونولوگ» به کارگردانی کاوه قهرمان، «اتاقی در نیویورک»‌ به کارگردانی بنیامین هفت‌لنگ و «گورمردها» به کارگردانی علی مردمی خواهد بود.

در سانس دوم این سالن از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ از میان فیلم‌های بخش «کتاب و سینما» فیلم‌های «قوتار» به کارگردانی علی علیزاده، «دنیا منم فوعه» به کارگردانی مصطفی آقامحمدلو، «خودکشی به سبک نیچه» به کارگردانی پیام کردستانی، «صوراحیل»‌ به کارگردانی اسماعیل عظیمی و «ناسوخ» به کارگردانی اصغر عباسی روی پرده می‌رود.

در سومین سانس از اکران‌های جانبی در سالن شماره ۸ از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ فیلم‌های «سون سوز» به کارگردانی کاظم قلی‌زاده، «فیل سفید» به کارگردانی مهدی برجیان، «باشه برای فردا» به کارگردانی علی رحیمی و «به توان پنج» به کارگردانی عبداله حیدری اکران می‌شود.

آخرین سانس سالن شماره ۸ هم در قالب اکران جنبی آثار بخش «بر بال خاطرات» از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ به اکران فیلم‌های «صیاد کوچولو» ساخته محمد عرب، «آقای س چگونه قاتل شد؟» ساخته علیرضا محمودی، «فستیوال» ساخته مهدی نادری، «دوخواهر» ساخته بیژن میرباقری، «این راه همیشه بود» ساخته مسعود امینی و «جوخه» ساخته آزاد محمدی اختصاص می‌یابد.

سالن شماره ۱۰ هم در سانس سوم نمایش خود در روز اول، از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ در قالب اکران جانبی فیلم‌های استعدادهای نو، میزبان اکران فیلم‌های کوتاه «رابرت» ساخته محمدجواد حقانی‌فرد، «یاشار» ساخته سینا چمنی، «لمس» ساخته بردیا دیانت، «ورزا» ساخته حمیدرضا خسروی، «پرنسس» ساخته محمدحسین عباسی و «جنگ جهانی چهارم» ساخته امیر شاملو خواهد بود.

همچنین در بخش نشست‌های تخصصی جشنواره از ساعت ۱۰ تا ۱۱، نمایش فیلم‌های کوتاه ژانر(اردوی فیلمسازی بوشهر) و ژانرهای وحشت، کمدی، جنگی و دفاع مقدس در سالن شماره ۱۲ پردیس سینمایی ملت میزبان علاقه‌مندان به سینماست.

دومین نشست تخصصی این روز از جشنواره به گفت وگوی حسن حسینی با عادل تبریزی درباره فیلم‌های کوتاه ژانر مبتنی بر آموزه‌های اردوهای فیلمسازی بوشهر از ساعت ۱۱ تا ۱۳ اختصاص دارد. همچنین کمال تبریزی از ساعت ۱۵ تا ۱۶:۳۰ در سالن ۱۲ پردیس ملت در نشست تخصصی گفت و گوی کارگردان با فیلمنامه‌نویس با محمدرضا گوهری صحبت می‌کند.

نشست‌های تخصصی گفت وگوی کارگردان با عوامل در پیش تولید یک فیلم در بخش بعدی اولین روز جشنواره از ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰ با حضور کمال تبریزی و محمدرضا تخت‌کشیان ادامه می‌یابد. فیلمسازی با هوش مصنوعی با حضور علیرضا ربیع‌مقدم و فیلمسازی واقعیت مجازی تعاملی با حضور کنان سوباشی عناوین دو نشست تخصصی بین‌المللی امروز جشنواره چهلم هستند که از ساعت ۱۹ تا ۲۱ میزبان هنرجویان سینما خواهند بود.

چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۲ در حال برگزاری است.

رسانه سینمای خانگی- این حال کیمیایی، حال سینمای بعد از مهرجویی‌ست

مراسم رسمی بدرقه پیکر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر راس ساعت۱۰ صبح با اجرای بهرام رادان (بازیگر) برپا شد که از مردم خواست به احترام پیکر این دو هنرمند به پا خیزند.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، قبل از آغاز مراسم تشییع پیکر داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر که صبح پاییزی ۲۶ مهر ماه برگزار شد ، جمعی از مردم علاقه‌مند و هنرمندان با حضور در محوطه پهنه رودکی تالار وحدت آماده وداع شدند و ترانه «چرا رفتی؟» همایون شجریان و بخشی از موسیقی فیلم «سنتوری» تا پیش از آغاز مراسم پخش شد.

احمدرضا درویش، محمدمهدی عسگرپور، شهاب حسینی، پارسا پیروزفر، فرهاد مجیدی، داریوش فرهنگ، رضا درمیشیان، رامبد جوان، مهران مدیری، حامد بهداد، نوید محمدزاده، بهنوش طباطبایی، سیامک انصاری، امین حیایی، محمدرضا گلزار، مسعود کرامتی، امیر جدیدی، امیر آقایی، مصطفی کیایی، امیر جعفری، محمدعلی نجفی، علی مصفا، جعفر پناهی، هادی حجازی‌فر، محمد رسول اف، همایون ارشادی، حسن پورشیرازی، غزل شاکری، دانش اقباشاوی، محسن امیریوسفی، محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، حبیب ایل‌بیگی معاون اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، مسعود کیمیایی، بهمن فرمان‌آرا، غلامرضا موسوی، بهزاد فراهانی، سیروس الوند، بهرام رادان، حبیب دهقان‌نسب، مازیار میری، هانیه توسلی، محمدرضا دلپاک، مهرداد صدیقیان، مهوش وقاری، ژاله صامتی، ابوالحسن داودی، مرتضی شایسته، همایون اسعدیان، سیما تیرانداز، محسن کیایی، سیف الله صمدیان، مسعود اطیابی، گوهر خیراندیش، گلاب آدینه، سیاوش خیرابی، سپیده خداوردی، مانی حقیقی، فرهاد اصلانی، کوروش نریمانی، فرامرز قریبیان، فرهاد آئیش ، افشین هاشمی، پردیس احمدیه، ایرج راد، اصغر همت، جمال ساداتیان، فرزاد حسنی و…. از جمله هنرمندان و مسئولان حاضر بودند.

مونا مهرجویی فرزند این کارگردان هم در مراسم حاضر شد.

مراسم رسمی تشییع داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر ساعت ۱۰ با تلاوت آیاتی از قرآن مجید آغاز شد.

مراسم با اجرای بهرام رادان بازیگر همراه شد که در ابتدا از حاضران خواست به احترام ورود پیکر این فیلم‌ساز و همسرش به پا خیزند.

مسعود کیمیایی به سخنرانی پرداخت و از شدت تاسف نتواست به روی سن برود و سخنان کوتاهی را در بدرقه هم‌نسل فیلم‌سازی‌اش داریوش مهرجویی مطرح کرد و گفت: نمی‌توانم سخن بگویم، غیرممکن است از رفتن داریوش مهرجویی بگویم.

فرهاد آییش بازیگر سخنانش را با تسلیت برای قتل داریوش مهرجویی و همسرش آغاز کرد و گفت: استاد علی نصیریان در سفر هستند و پیامی را فرستادند. نصیریان در این پیام صوتی گفت: در بیماری با فکر و خیالت به سر می‌برم. من فرو ریختم و بی‌خواب شدم. چه کنم؟ از اولین کار خلاقه‌ات در کنارت بودم تا آخرین کار اما الان نیستم. ای مهر فرزانه! این چه روزگاری است؟!

بهمن فرمان آرا کارگردان هم در سخنانی گفت: داریوش جان قرار نبود این ملاقات اینجا انجام شود. ما کجا زندگی می‌کنیم؟ یکی از بزرگترین هنرمندان این مملکت باید سلاخی شود؟

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: همان‌طور که مسعود کیمیایی گفت: «هیچ چیز نمی‌توانم بگویم. چطور دوربین کار نکرد؟ دل ما شکسته است و هر هفته قرار است اینطور جمع شویم برای یک نفر دیگر که می‌رود؟» با این حال تشکر می‌کنم از اینکه آمدید.

علی مصفا (بازیگر) نیز در این مراسم با حضور در جایگاه، پیام فریار جواهریان (همسر سابق داریوش مهرجویی) و صفا مهرجویی را قرائت کرد.

فریار جواهریان (همسر سابق داریوش مهرجویی) نوشته بود: چطور می‌توانم از شیفتگان داریوش تشکر کنم. چگونه چنین مرگ هولناکی برای داریوش و وحیده رقم خورد؟ دلم به این خوش است که نسلی جدید فیلمهایت را کشف می‌کند و معنای خاص خود را از آن پیدا می‌کند. 

چند سال است مشغول نوشتن خاطراتی هستیم. خاطراتی که در آن خشم هم بود ولی حالا دیگر خشمی وجود ندارد و چه حیف که در هفت ماه گذشته با داریوش قهر بودم‌، نمی‌شود اینطور بدون خداحافظی بروی. 

دلم پیش موناست که یک شبه تنها شد. پیش صفا و مریم که چطور پدرشان را از دست دادند.

صفا مهرجویی فرزند مهرجویی  نیز در پیام خود نوشته بود: دنیا یک پدر خوب و بزرگ را از دست داد. ای کاش سرنوشت جور دیگری رقم می‌خورد.

من میدانم و مطمئنم که خاطره پدرم زنده می‌ماند هم بخاطر آثارش و هم بخاطر زندگی شریفش. از صمیم قلب قدردان مردم و هنرمندان هستم که در غیاب من مراسم را برپا کردند.

بهرام رادان در ادامه پیامی از کیانوش عیاری کارگردان خواند که در بستر بیماری است و اعلام کرد که متاثر است از این اتفاق و از ویژگی‌های داریوش مهرجویی گفت.

عیاری در پیام خود نوشته بود: داریوش مهرجویی متبحرترین ترسیم کننده زندگی بود. او حتی در فیلمهای پیچیده و روشنفکرانه‌اش چنین ویژگی داشت. او با دانش و بینش خود می‌توانست روایت مطلوبی از هر زندگی تصویر کند. این جنایت وحشتناک معمای تازه ای است که به زودی ابعاد آن برای مردم مشخص می‌شود.

در ادامه محسن امیریوسفی، رییس کانون کارگردانان پیام کانون کارگردانان را قرائت کرد که در بخش‌هایی از صحبت‌هایش متاثر شد و با گریه پیام را خواند. 

او پیش از قرائت متن گفت: بعد از مرگ غم‌انگیز کیومرث پوراحمد در اول بهار، شاهد مرگ فجیع داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر در اول پاییز هستیم.

در بخشی از پیام کانون کارگردانان نوشته شده بود: این شب پایان تلخی شد برای سینمای روشنفکری.

در این پیام از سینماگران مختلفی مانند تقوایی، کیارستمی، حاتمی و… نام برده و درخواست شده بود شرایط برای فیلمسازی همه فراهم شود.

کانون کارگردانان همچنین درخواست کرد که عاملین این حادثه در هر لباسی شناسایی و مجازات شوند.

در بخشی دیگر بهرام رادان پیام صوتی دختر بزرگتر مهرجویی، مریم را پخش کرد.

همچنین در ادامه‌ مرضیه برومند، مدیرعامل خانه سینما از مردم حاضر در مراسم که خواستار محاکمه قاتلان بودند، درخواست کرد که با آرامش و احترام بگذارند مراسم برگزار شود.

او گفت: قرار بود پیامی نوشته شود تا من به عنوان مدیرعاملِ بدبختِ خانه سینما بخوانم ولی کسی نتوانست چیزی بنویسد. الان قاصرم از صحبت و عظمت دردی که خانه سینما به دوش می‌کشد. ما کارگردانی بزرگ و تأثیرگذارترین فیلمساز ایران را از دست دادیم. او باعث شد سازمان انتقال خون تاسیس شود آن هم در شرایطی که فیلم «دایره مینا» دو، سه سال ممنوع از پخش بود. فیلم «گاو» نیز همین طور بود. از مسئولان برای همراهی در این مراسم و مراسم آتیلا پسیانی قدردانی می‌کنم و از آنها می‌خواهم شرایط فعالیت جوان‌های سینما را فراهم کنید.

از این‌ها ( جوانان سینماگر) نترسید. ‌بگذارید کارشان را بکنند. آستانه درد هنرمندان کم است ولی سیاستمداران آستانه تحمل بالایی دارند. 

وی تاکید کرد: ما اینجا ماندیم در مملکت خودمان باشیم. با ما خوب باشید آنوقت با اسراییل و رژیم صهیونسیتی هم می‌جنگیم.

او خطاب به مونا مهرجویی هم گفت که آغوش ما همیشه برای تو باز است.

در آخر مونا مهرجویی دختر کوچکتر داریوش مهرجویی با تشکر از حاضران گفت: تنها احساسی که دارم این است که مامان و بابا کنارم ایستاده‌اند تا من نیفتم. امیدوارم قاتلین زودتر پیدا شوند.‌ به قول بابام قاتلین بین ما هستند.

در ادامه پیکر داریوش مهرجویی و همسرش به قطعه هنرمندان بدرقه شد.

این خبر در طول مراسم خاکسپاری در مقابل تالار وحدت به روز رسانی شد.

رسانه سینمای خانگی- «مش مریم»ی که مهرجویی ساخت و هرگز تکرار نشد

یادش بخیر … آن روزها اندوهِ «مش مریم» فقط نخوردن شامی هایش در آن مهمانی بود و دل‌خوشی‌هایش فقط مرغ و خروس‌هایی که بعد از آمدن از ایلام دور خود جمع کرده بود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «مش مریم» سمبل تمام زنان جنگ‌زده ما بود. او برای فرار از بمب هایی که بر سرشان آوار می شد، به تهران پناه آورده و انقدر صمیمی و دوست داشتنی بود که فریده سپاه منصور بعد از آشنایی با این کاراکتر، به پهنای صورت اشک ریخته و با کمال میل پیشنهاد داریوش مهرجویی را پذیرفته بود. حالا اما اندوه «مش مریم» از نوع دیگری است؛ حالا او در غم از دست دادن خالقش اشک می ریزد و در این ماتم بار دیگر فریده سپاه منصور را هم با خود سهیم می بیند.

فریده سپاه منصور، هنرمند پیشکسوت کشورمان، داریوش مهرجویی را یک استاد کامل می داند. او از این کارگردان فقید به عنوان گوهر یک دانه ای یاد می کند که هیچگاه مثل او را در سینمای ایران نخواهیم داشت.
این بازیگر با اندوه فراوان می گوید: آقای مهرجویی وحشتناک ترکمان کرد و تا ابد از یادها نخواهد رفت که چگونه رفت.

سپاه منصور در گفت و گویی با ایسنا در حالی که هنوز از مرگ دردناک داریوش مهرجویی و همسرش شوکه و ناراحت است، از همکاری اش با این کارگردان فقید در فیلم‌های «مهمان مامان»، «آسمان محبوب» و «طهران تهران» می گوید.

مرگ حق است اما نه اینطور …

این بازیگر سخنش را اینگونه آغاز می‌کند: نمی‌دانم درباره داریوش مهرجویی چه باید گفت. باور کنید زبانم بند آمده. بگویم چطور کار می‌کرد؟ آقای مهرجویی یک انسان خردمند بود که دانش فراوانی داشت و سوادش جدای از فیلمسازی‌اش نبود. داریوش مهرجویی خودش بود و ادا در نمی‌آورد. او مصداق واقعی عبارت «از دل برآید، بر دل نشیند» بود. من خیلی چیزها از ایشان آموختم.

سپاه منصور در حالی که بغض دارد، ادامه می دهد: بمیرم الهی، یادم که می‌افتد بغضم می‌گیرد تجسم که می کنم وحشت می کنم. آدم‌ها که می‌میرند می‌گوییم مرگ حق است، بله حق است اما اینطور؟! نه. داریوش مهرجویی برای سینمای این مملکت خیلی زحمت کشید حقش نبود که اینگونه برود.

داریوش مهرجویی گوهر یک دانه بود

این بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون به همکاری هایش با داریوش مهرجویی اشاره می کند و می گوید: من بعد از «آسمان محبوب» دیگر آقای مهرجویی را ندیدم و سال‌ها بود که مراوداتی نداشتیم اما سه فیلمی که با او کار کردم همیشه خاطراتش برایم باقیست. روز اول که خبر را شنیدم شوکه بودم وقتی شما با من تماس گرفتید خیلی حالم بد بود. هنوز هم باورم نمی‌شود که اینگونه رفته باشد. یادم که می‌افتد تنم برایش می‌لرزد. آقای مهرجویی برای من کلاس درس بود. من بعد از کار کردن با ایشان سال‌هاست درس پس داده‌ام. او آدم باسوادی بود. الان نه، یک سال دیگر می‌فهمیم که چه کسی را از دست داده‌ایم. به عقیده من او گوهر یک دانه بود. در سینمای ایران نه در حال حاضر و نه در آینده بلکه هیچوقت هیچکس را مثل داریوش مهرجویی نخواهیم داشت.

نمایی از فیلم «مهمان مامان»

لهجه کُردی از «مهمان مامان» برایم به یادگار ماند

وی در ادامه صحبت‌هایش به خاطراتی که با مرحوم مهرجویی در فیلم «مهمان مامان» داشت اشاره می‌کند و می گوید: آقای مهرجویی باعث شد من در «مهمان مامان» لهجه کُردی یاد بگیرم. من یکی دو بار سر تمرین رفتم اما ایشان مدام تاکید می‌کرد من کُردی می‌خواهم، کرمانشاهی بگو و من می‌گفتم چشم اما راستش بلد نبودم. آن زمان آقای شاه ابراهیمی طراح صحنه ما بودند و خواهرزاده‌اش که در رشته بازیگری قبول شده بود تازه از کرمانشاه آمده بود که مرا به ایشان معرفی کردند و من گفتم متن را به لهجه غلیظ کرمانشاهی برایم بخوان و من ضبط کردم. من یک ماه و ۱۰ روز تمام هر روز ساعت ۵ صبح از خواب بیدار می‌شدم قبل از اینکه همه بیدار شوند این متن را گوش می‌کردم تا اینکه یاد گرفتم. بعد از آن یک روز که تلفنی با دخترم صحبت می‌کردم به من گفت مامان چرا انقدر لهجه‌دار شده‌ای؟! من آنقدر به لهجه کردی عادت کرده بودم که حتی در سریال «نون خ» هم از تجربه «مهمان مامان» کمک گرفتم و این لهجه از «مهمان مامان» برایم به یادگار ماند.

فریده سپاه منصور در سخنان پایانی اش در توصیف زنده یاد داریوش مهرجویی چنین می‌گوید: او افتخار سینمای ایران بود. هر فیلمش یک کلاس درس بود. داریوش مهرجویی یک استاد کامل بود اما نوع مرگش بسیار دردناک و وحشتناک. هیچگاه از یادمان نخواهد رفت که او چطور از بین ما رفت.

به گزارش ایسنا، مهمان مامان و آسمان محبوب دو فیلمی بود که داریوش مهرجویی در زمان حیات خود با سرمایه گذاری تلویزیون کارگردانی کرد. دیگر فیلم این کارگردان فقید که با همکاری صداوسیما ساخته شد، «همدان‌ها» نام دارد.

رسانه سینمای خانگی- مروری بر شش دهه فیلمسازی مهرجویی

داریوش مهرجویی کارگردان مولف سینما در حالی در ۸۴ سالگی دارفانی را وداع گفت که طی ۶ دهه گذشته همواره حضوری فعال و تأثیرگذار در سینمای ایران داشت.

به گزارش سینمای خانگی از مهر، کمتر از ۷۲ ساعت از اتفاق تلخ درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش می‌گذرد و هنوز سینمای ایران از ابعاد این فاجعه، در بهت است، هنوز پیام‌های تسلیتی برای او صادر می‌شود و هنوز این سوال مطرح است که انگیزه قاتل یا قاتلانشان چه چیزی بوده است. در این میان تحلیل‌ها فراوان است، این تحلیل‌ها از صحبت‌های عامه مردم فراتر رفته و حتی پا به روزنامه‌ها و رسانه‌های رسمی هم گذاشته است، فقط کافی است سری به صفحه نخست روزنامه‌های صبح دیروز بزنید تا با گوشه‌ای از این تحلیل‌ها مواجه شوید.

این اتفاق به قدری تلخ بود که رئیس سازمان سینمایی در پیام رسمی خود، بر لزوم روشن شدن ابعاد این جنایت تأکید کرد و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم برای پیگیری ماجرای قتل داریوش مهرجویی و همسرش جلسه فوق‌العاده برگزار کرد.

با این همه اما آنچه باید بپذیریم، از دست دادن یکی از کارگردانان کهنه‌کار و تأثیرگذار سینمای ایران است. کارگردانی مولف که با آنکه فیلم‌های متاخرش حتی سخت‌ترین هوادارانش را هم راضی نمی‌کرد اما نمی‌توان کتمان کرد که از چهره‌های شاخص جریان موج نو در سینمای پیش از انقلاب بود و در سال‌های پس از انقلاب هم همچنان در عرصه فیلمسازی فعال بود و آثار تاثیرگذاری خلق کرد.

در این گزارش، مروری کوتاه بر کارنامه این هنرمند فقید داشته‌ایم.

داریوش مهرجویی که در جوانی برای تحصیل در رشته فلسفه به کالیفرنیا رفته بود، در اواسط دهه ۴۰ به ایران بازگشت و در اولین تجربه فیلم «الماس ۳۳» را کارگردانی کرد. فیلمی بسیار پرهزینه که در گیشه شکست خورد و نتوانست توجه ویژه‌ای را هم از سوی علاقه‌مندان سینما به سمت خود جلب کند.

او ۲ سال بعد، با همکاری غلامحسین ساعدی، فیلمنامه «گاو» را در قالب اقتباسی از مجموعه داستان «عزاداران بیل» نوشت و اینگونه یکی از مهمترین فیلم‌های کارنامه خود را در حالی که هنوز از مرز ۳۰ سالگی عبور نکرده بود، کارگردانی کرد.

عزت‌الله انتظامی در نمایی از فیلم «گاو»

فیلم «گاو» با بازی درخشان عزت‌الله انتظامی، از آثار شاخص موج نوی سینمای ایران بود که در تقابل با سینمای مبتذل پیش از انقلاب شکل گرفته بود. پخش تلویزیونی فیلم «گاو» در اولین ماه‌های پس از انقلاب و مهر تأیید امام خمینی (ره) بر آن، به‌عنوان سینمایی که می‌تواند در جمهوری اسلامی ایران استمرار پیدا کند، به این فیلم جایگاهی تاریخی هم داد.

مهرجویی یک سال بعد از «گاو» براساس فیلمنامه‌ای از علی نصیریان، فیلم «آقای هالو» را کارگردانی کرد که نصیریان خود ایفاگر نقش اصلی آن هم بود.

در نخستین سال از دهه ۵۰ مهرجویی در همکاری دیگری با علی نصیریان به عنوان بازیگر نقش اصلی، فیلم اقتباسی «پستچی» را کارگردانی کرد اما اتفاق ویژه در کارنامه فیلمسازی این کارگردان در دهه ۵۰، در سال ۵۳ رقم خورد.

فیلم سینمایی «دایره مینا» حاصل اقتباس دیگری از قصه‌های غلامحسن ساعدی در کارنامه مهرجویی بود. فیلمی با سوژه تلخ و مرتبط با معضلات اجتماعی که براساس برخی روایت‌ها، بازتاب‌های رویکرد انتقادی آن بود که منجر به تسریع در تأسیس سازمان انتقال خون ایران شد.

داریوش مهرجویی در پشت صحنه «دایره مینا»

«دایره مینا» دومین فیلم توقیفی کارنامه مهرجویی بعد از «گاو» محسوب می‌شود به نحوی که صدور پروانه نمایش برای آن سه سال طول کشید و مدیریت وقت سینمای ایران تمایلی به اکران عمومی آن نداشت. فیلم بعدها در جشنواره‌های خارجی هم خوش درخشید و در سال ۵۷ توانست به اکران عمومی برسد.

«مدرسه‌ای که می‌رفتیم» عنوان آخرین فیلم داریوش مهرجویی در دهه ۵۰ و اولین فیلم رسمی‌اش در سال‌های پس از پیروزی انقلاب است. فیلمی که مانند آثار قبلی مهرجویی همچنان علی نصیریان و عزت‌الله انتظامی در آن ایفای نقش می‌کردند و داستانش مرتبط با حال و هوای انقلابی آن سال‌های ایران بود.

در سال‌های پایانی دهه ۵۰ و ابتدای دهه ۶۰ داریوش مهرجویی برای مقطعی کوتاه به فرانسه مهاجرت می‌کند اما بازگشت او به میدان کارگردانی سینما در میانه دهه ۶۰ منجر به اتفاقاتی ویژه در کارنامه این فیلمساز می‌شود.

«اجاره‌نشین‌ها» به‌عنوان یکی از موفق‌ترین فیلم‌های کمدی سینمای بعد از انقلاب، در سال ۶۵ و براساس طرحی که داریوش مهرجویی در پاریس نوشته بود، به تولید رسید که در آن شاهد درخشش بازیگرانی همچون عزت‌الله انتظامی، اکبر عبدی، حمیده خیرآبادی و فردوس کاویانی بودیم. فیلم هر چند مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت اما منتقدانی هم داشت که شاخص‌ترین آن‌ها محسن مخملباف بود.

اکبر عبدی در نمایی از «اجاره‌نشین‌ها»

مخملباف در نامه‌ای معروف به مدیریت وقت بنیاد سینمایی فارابی در واکنش به فیلم «اجاره‌نشین‌ها» نوشت: «دو ساعت پیش که فیلم را دیدم حاضر بودم به خودم نارنجک ببندم و مهرجویی را بغل کنم و با هم به آن دنیا برویم.»

مهرجویی در گام بعدی خود فیلم «شیرک» را با فیلمنامه مشترکی با کامبوزیا پرتوی و به تهیه کنندگی مسعود کیمیایی ساخت که از معدود فیلم‌های نوجوانانه کارنامه این فیلمساز هم محسوب می‌شود.

سال ۶۸ اما سالی است که «هامون» در سینمای ایران متولد می‌شود. فیلمی مهم در تاریخ سینمای ایران که داریوش مهرجویی با نقش‌آفرینی درخشان و ماندگار خسرو شکیبایی آن را کارگردانی کرد و همچنان از نگاه برخی منتقدان، شاخص‌ترین فیلم کارنامه این فیلمساز محسوب می‌شود. همان فیلمی که هنوز هم که هنوز است بریده‌هایش در شرایط مختلف در فضای مجازی دست به دست می‌شود.

«بانو»، «سارا» و «پری» عناوین فیلم‌هایی است که داریوش مهرجویی در سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ کارگردانی کرد و همان‌طور که از عناوین آن‌ها مشخص است، وجه بارز آن‌ها تمرکز بر دنیای قهرمانان زن بود.

در ادامه همین مسیر هم فیلم «لیلا» در سال ۷۵ ساخته شد که جایگاه لیلا حاتمی را بعد از ۲ تجربه همکاری با پدرش زنده‌یاد علی حاتمی، به‌عنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار، در سینمای ایران تثبیت کرد.

لیلا حاتمی در نمایی از فیلم «لیلا»

«درخت گلابی» را هم داریوش مهرجویی با اقتباس از داستانی به قلم گلی ترقی در سال ۷۶ کارگردانی کرد. فیلمی که با روایت سرگشتگی‌های یک نویسنده، همچنان بخشی از دغدغه‌های فلسفی مهرجویی در سینما را نشان می‌داد.

«دختر دایی گم‌شده» و «میکس» را هم مهرجویی در سال‌های پایانی دهه هفتاد کارگردانی کرد.

دهه هشتاد را مهرجویی با کارگردانی فیلم تلخ و تکان‌دهنده «بمانی» آغاز کرد. فیلمی اپیزودیک با روایت‌هایی از دخترانی که قربانی تنگ‌نظری بزرگ‌ترهای خود می‌شوند.

۲ سال بعد اما فیلمی با حال و هوای کاملاً متفاوت با امضای مهرجویی به سرانجام رسید؛ «مهمان مامان» در سال ۸۲ و در قالب اقتباس از داستانی به قلم هوشنگ مرادی کرمانی کارگردانی شد. پروژه‌ای که مهرجویی نسخه‌ای سریالی از آن را هم در اختیار تلویزیون قرار داد و در اکران عمومی هم یکی از موفق‌ترین آثار این فیلمساز در برقراری ارتباط با مخاطب عام بود.

داریوش مهرجویی در پشت‌صحنه «سنتوری»

سه سال بعد اما نوبت به جنجالی‌ترین فیلم کارنامه این فیلمساز رسید. در سال ۸۵ فیلم «سنتوری» در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و علاوه‌بر سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بهرام رادان، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را هم به دست آورد. اما فیلم نتوانست به راحتی وارد چرخه اکران عمومی شود و حاشیه‌ها باعث توقیف آن شد. بعدها نسخه قاچاق فیلم به‌صورت گسترده در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

بعد از حواشی فیلم «سنتوری» در نیمه دوم دهه هشتاد، مهرجویی ۲ فیلم «طهران، تهران» و «آسمان محبوب» را ساخت که هیچ‌یک آثاری درخور توجه در کارنامه این فیلمساز به حساب نیامدند.

گویی بعد از حواشی فیلم «سنتوری» مسیر فیلمسازی داریوش مهرجویی به سمت و سویی رفت که دیگر نتوانست به دوران اوج خود بازگردد. او در دهه ۹۰ چهار فیلم «نارنجی‌پوش»، «چه خوبه که برگشتی»، «اشباح» و «لامینور» را کارگردانی کرد که هیچ‌کدام حتی علاقه‌مندان پیگیر سینمای ایران این فیلمساز را هم راضی نکرد.

نمایی از «لامینور» آخرین فیلم داریوش مهرجویی

زنده‌یاد داریوش مهرجویی ۶ دهه از ۸ دهه عمر خود را به فیلمسازی و سینما اختصاص داد و هیچ‌گاه از کسب تجربه‌های تازه در این عرصه، خسته نشد. او فیلمسازی بود که با تمام فراز و فرودها در کارنامه‌اش، خاطرات بسیاری را برای سینمادوستان ایرانی به یادگار گذاشته است. او به معنای واقعی یک عاشق سینما بود.

رسانه سینمای خانگی- آقای مهرجویی اینم چه وقت کات دادن بود!؟

از همان بامداد یکشنبه، ۲۳ مهرماه که خبر قتل هولناک داریوش مهرجویی و همسرش منتشر و تایید رسمی شد، فضای مجازی از واکنش‌ هنرمندان و دوستداران این سینماگر پر شد؛ واکنش‌هایی که همچنان با بازنشر عکس‌های این فیلمساز و آثارش یا سکانس‌هایی از فیلم‌های او همچنان ادامه دارد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، قتل فجیع فیلمساز باسابقه سینمای ایران و همسرش خیلی از هنرمندان را همراه با دیگر علاقه‌مندان به سینما در شوک و ماتم فرو برد و از نخستین لحظاتی که خبر این جنایت منتشر شد، واکنش‌های مختلفی در فضای اجتماعی بازتاب یافت.

بهرام رادان که ماندگارترین نقش سینمایی‌اش را در فیلم «سنتوری» مهرجویی بازی کرده، با انتشار سکانسی از این فیلم و یک عکس به همراه خانواده مهرجویی نوشته است: «چقدر عجیب، چقدر دلخراش، چقدر بی‌رحمانه، وای بر ما»

تهمینه میلانی که با همسرش محمد نیک‌بین به همراه داریوش مهرجویی تهیه‌کنندگی فیلم «بمانی» را برعهده داشت نیز در صفحه شخصی خود در فضای مجازی متنی را نوشته که در بخشی از آن آمده است: «خانواده سینما شوکه و به هم ریخته است. و خواهان رسیدگی به این فاجعه هولناک. 

آقای مهرجویی برای من و همسرم با آن که در ساخت فیلم «بمانی» همکاری کردیم، فقط یک کارگردان برجسته و تاثیرگذار در تاریخ سینمای ایران نبود، ایشان و همسر اولشان خانم فریار جواهریان از دوستان عمری ما هستند.»

او همچنین عکسی را با «گرامیداشت سه عزیز از دست رفته، ناصر ملک مطیعی، صادق سمیعی و داریوش مهرجویی» منتشر کرده است.

مصطفی کیایی با انتشار یک عکس از داریوش مهرجویی به توصیف حال و احوالش در نیمه شب ۲۳ مهرماه پرداخته و نوشته است: «ساعت حدود ۲ شب با صدای زنگ موبایل از خواب پریدم. نگاه کردم. پدرام شریفی بود، ترسیدم و جواب دادم. با صدای وحشت‌زده و لرزان گفت: شما هم شنیدی مهرجویی رو کشتن؟ عجیب‌ترین و وحشتناک‌ترین و بی‌زمان‌ترین خبر ممکن. مهرجویی و همسرش در خانه به قتل رسیدن. کوتاه و تلخ و من هنوز شوکه از این سرنوشت و این میزان سیاهی برای این روزهای سینما.»

رامبد جوان هم با صفحه‌ای سیاه نوشته است: «داشتم با درد نبودن آتیلای عزیزم می‌سوختم و می‌ساختم که دیشب خبری ترسناک و عجیب منتشر شد. داریوش خان مهرجویی و همسرشون کشته شدند. با ضربات چاقو کشته شدند!  با این همه تلخی در طول این یک سال گذشته چه می‌کنیم؟ حالا چقدر باید بگذرد و چه چیزهایی باید دست به دست هم بدهند تا در این نقطه جهان کسی مثل مهرجویی بزرگ شکل بگیره که تاثیرات تفکرات و هنر و زیستش بتونه مسیر زندگی هزاران بزرگ و کوچیک رو تغییر بده؟؟»

رضا کیانیان با انتشار تصاویری از اعلام خبر قتل مهرجویی و همسرش نوشت: «اگر پنج کارگردان نامی در تاریخ سینمای ایران بودند و هستند، بی‌هیچ شکی یکی از آن‌ها داریوش مهرجویی بود. اشک چشمانمان خشک شده، باید خون گریه کنیم. او یک خصلت برجسته داشت. کار می‌کرد، فیلم می‌ساخت تا آخرین قطره جانش. مهم نیست فیلم‌های آخر او را دوست داشته باشیم یا نه، مهم این است که او خسته نمی‌شد. کنار نمی‌کشید. کار می‌کرد، به همین خاطر زنده بود. خودش خودش را نکشت این برای من مهم‌ترین است.» 

شهرام مکری هم متن کوتاهی را از کتاب «مهرجویی کارنامه ۴۰ ساله» از گفت‌وگوی مانی حقیقی با این فیلمساز منتشر کرده که مهرجویی در آن درباره سختی فیلمسازی در شرایط خاص صحبت کرده بود.»

مرضیه برومند – مدیرعامل خانه سینما – هم نوشته است:‌ «فکر می‌کنم به مونا (دختر داریوش مهرجویی) که دیشب با چه منظره دهشتناکی روبرو شده و چطور تاب آورده. به ستاره که هفته پیش همسفر پیکر بیجان پدرش بود. به دختر دانشجوی مازیار. به مهرانه عاشق و مریم نازنین که خبر مرگ پدر و بارداری‌اش را همزمان شنیده. به سارا که هنوز برای داود گریه می‌کند و به همسران همه سینماگران ایران که بار سنگین ناامنی شغلی اقتصادی و روحیه همسرانشان را در سکوت به دوش می‌کشند و دم بر نمی‌آورند.»

سارا بهرامی نیز در متنی نوشت: « نمی‌دونم تا حالا چند بار «لیلا» رو دیدم. بارها و بارها پیش اومده در خلوت، وقتی مشغول خود و تنهایی بودم فیلم لیلا در حال نمایش در خانه بود.
گاهی پیش آمده بعد از تیتراژ پایانی دوباره از ابتدا لیلا رو دیدم. گاهی تنها، شنیدن صدای فیلم برای من کافی بود. یک احساس عجیب و پایدار دارم به این فیلم. نمی‌دونم چند بار «پری» رو دیدم، چند بار «هامون»، آخ «هامون»…

هیچ وقت نتونستم درباره احساسی که با دیدن این فیلم‌ها تجربه می‌کردم توضیح کاملی بدم. برای من چیزی بیشتر از عشق به سینماست. آقای مهرجویی با شما چیزی فراتر تجربه می‌کردم و حالا چه کنم؟»

رضا میرکریمی هم برای مرگ سخت داریوش مهرجویی نوشته است: «خداحافظی تلخ با استاد داریوش مهرجویی، فیلمسازی خلاق و تجربه‌گرا و روشنفکری باسواد و منصف که نسل من بسیار از او آموخت.»

این دل‌نوشته‌ها برای داریوش مهرجویی از سوی بخش گسترده ای از سینماگران منتشر شده و برخی هم با انتشار خبر قتل و جزئیات آن مطالبی را نوشته‌اند که به هومن سیدی، بهمن فرمان‌آرا، پرویز پرستویی، پوران درخشنده، بابک کریمی، مهدی سلطانی، پریناز ایزدیار، پانته‌آ پناهی‌ها، نسیم ادبی، پوریا شکیبایی و تینا پاکروان می‌توان اشاره کرد.

رسانه سینمای خانگی- قالیباف پیگیر پروندۀ قتل مهرجویی شد

رئیس مجلس شورای اسلامی در پیامی ضمن تسلیت درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش گفت: باید این حادثه تلخ تا روشن شدن تمام ابعاد آن و دستگیری عامل یا عاملان، توسط نهادهای ذی‌ربط پیگیری شود.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، متن پیام تسلیت محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در پی درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

خبر فقدان تأسف‌بار کارگردان نامدار، استاد درس‌آموز سینمای ایران و عضو پیوستهٔ فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، آقای داریوش مهرجویی و همسر ایشان ناباورانه و غم‌انگیز بود.

اینجانب در سال‌های مسئولیت در شهرداری تهران و در جریان ساخت دو اثر سینمایی توسط مرحوم مهرجویی، شخصاً علاقه‌مندی وافر آن هنرمند به ایران عزیز را شاهد بودم و می‌دانم که ایشان به‌دلیل آن‌که از خوشحال کردن دشمنان ایران و اتخاذ مواضع علیه منافع ملت حذر می‌کرد، تا آخرین ماه‌های زندگی خود، آماج حملات متعدد رسانه‌ای قرار گرفت.

مهرجویی از شاخص‌ترین چهره‌های نسلی از هنرمندان بود که ارزش‌های اجتماعی را به پای خوشایند چند جشنوارهٔ هنری خارجی ذبح نکردند و علاقه‌مندی وافر و واقعی به ایران و مردم این سرزمین، آن‌ها را از خاک پاشیدن به چهرهٔ کشور در آثارشان دور نگاه داشت و موجب خلق آثار مهمی در راستای شناساندن فرهنگ اصیل ایرانی و نشان دادن حساسیت‌های فرهنگی و اجتماعی خانوادهٔ ایرانی شد.

مهرجویی مهم‌ترین و اثرگذارترین سینماگری بود که برخلاف سیاست‌های فرهنگی و جو غالب سال‌های پیش از انقلاب، با جرئت و جسارتی مثال‌زدنی، هنر خود را هم از ابتذال و برهنگی و هم از اوباش‌گری و جاهل‌مآبی دور نگاه داشت و به کارگردانان جوان نشان داد که فیلمسازی به دور از ابتذال و واجد ارزش‌های هنری چه مولفه‌هایی دارد. تا جایی که امام خمینی(ره) فیلم “گاو” مهرجویی را فیلمی آموزنده دانستند؛ از همین جهت می‌توان ادعا کرد، سینمای بعد از انقلاب و شناخته‌شدن سینمای ایران در میان هنرمندان جهان، مدیون مرحوم مهرجویی به عنوان یکی از بنیانگذاران آن است.

این حادثه تلخ که حقیقتاً لطمه‌ای بزرگ برای جامعهٔ هنری کشور است باید تا روشن شدن تمام ابعاد آن و دستگیری عامل یا عاملان، توسط نهادهای ذی‌ربط پیگیری شود.

فقدان استاد داریوش مهرجویی و همسر ایشان را به جامعهٔ هنری کشور، اهالی سینما، شاگردان، دوست‌داران و خانوادهٔ محترم تسلیت می‌گویم و از خداوند متعال برای آن دو، رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و شکیبایی مسئلت دارم.»

رسانه سینمای خانگی- مهرجویی، مؤلفی که استاد اقتباس بود

بدون تردید «داریوش مهرجویی» از فیلمساران تاثیرگذار سینمای ایران و از معدود کارگردان‌های ایرانی است که عموم فیلم‌هایش در گونه سینمای اقتباسی قرار می‌گیرد.

به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، داریوش مهرجویی که زندگی‌اش با پایان تراژیکی مواجه شد و خبر قتلش همه را در شوک فرو برد، علاوه بر کارگردانی، گاه در قامت نویسنده هم ظاهر شده است. او معتقد بود کار فیلم و نوشتن رمان هیچ فرقی با هم ندارند و هر فیلمی یک رمان است. می‌گفت: «همیشه وسوسه نوشتن داشته‌ام و سناریو همه فیلم‌هایم را خودم نوشته‌ام و انسی با کلام و شیوه‌های نگارش دارم و سعی کرده‌ام خودم را در کوران ادبیات دنیا و ایران بگذارم و چون کار دیگری بلد نیستم، نوشته‌ام.» انگیزه‌اش از نوشتن را هم این‌گونه بیان می‌کند که «خیلی آرزو داشتم که سناریوهایی را از نویسندگان به فیلم تبدیل کنم، اما متأسفانه اغلب نویسنده‌های ما از هنر، تاریخ و زیباشناسی سینما غفلت دارند و سینما را نمی‌شناسند. بنابراین نمی‌توانند کمک‌کننده باشند. عامل دیگری که باعث شد رمان بنویسم این بود که هریک از فیلم‌هایم چه قبل و چه بعد از انقلاب با سد عظیم سانسور مواجه شد. از فیلم «گاو» که دو سال توقیف شد تا «پستچی» و «دایره مینا». بعد از انقلاب هم بسیار دیگری از فیلم‌هایم از جمله آخرین آن‌ها فیلم «سنتوری» با سانسور و توقیف مواجه شد.»

به گفته خودش نمی‌خواست در حرفه‌اش در سینما و ادبیات، جلو دوربین باشد و بنازد زیرا معتقد بود: «مردم ما فهیم، باذکاوت و زیرک هستند و حتی نسل جدید موشکاف و زیرک هستند و من خوشحالم که می‌توانم از طریق آثارم به ذهن‌ و بارورهای آن‌ها کمک کنم.»

«گاو»، «سارا»، «پری»، «مهمان مامان»، «درخت گلابی» و «دایره‌ مینا» از جمله فیلم‌های داریوش مهرجویی هستند که اقتباس ادبی دارند. ناگفته نماند که این علاقه در مهرجویی نسبت به اقتباس، به علاقه وافرش به کتاب هم برمی‌گردد، چرا که از جمله فیلمسازان کتابخوان بود.

در میان نویسندگانی که آثارشان محل اقتباس مهرجویی بوده است، غلامحسین ساعدی جایگاهی خاص دارد. فیلم «گاو» در سال ۱۳۴۸ ساخته شد و در جشنواره‌های بین‌المللی به نمایش درآمد. ساعدی درباره ساخت این فیلم حساسیت‌های زیادی نشان داد. او سر صحنه‌ها حاضر می‌شد و در جریان ساخت فیلم قرار داشت، اما به‌دلیل برخی محدودیت‌ها در زمان ساخت فیلم برخی بخش‌ها حذف می‌شود.

مهرجویی «دایره مینا» را نیز براساس داستان «آشغالدونی» از مجموعه داستان‌های «گور و گهواره» غلامحسین ساعدی ساخت. این فیلم به مدت سه سال توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت و در جشنواره پاریس و برلین و سپس ایران به نمایش درآمد.

«پستچی» محصول سال ۱۳۵۱ از نمایشنامه ویتسک نوشته گئورک بوشنر اقتباس شده است. در خلاصه این فیلم آمده است: تقی پستچی در خانه اربابی‌اش با همسر زیبای خود زندگی می‌کند و … .

«هامون» فیلمی اجتماعی و سوررئالیستی است که در سال ۱۳۶۸ به کارگردانی داریوش مهرجویی ساخته شد. داستان این فیلم با الهام‌گرفتن از «بوف کور» صادق هدایت نوشته شده ‌است. درباره داستان فیلم آمده است: «حمید هامون که با همسرش، مهشید، دائم کشمکش دارد زندگی کابوس‌گونه خود را مرور می‌کند. او که مشغول نوشتن رساله‌اش درباره عشق و ایمان است، در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی می‌گردد. خانه و کاشانه را ترک می‌کند و دست به اعمال دیوانه‌واری می‌زند. او در حالتی پریشان، در پی شکایت‌هایش، خود را به امواج دریا می‌سپارد، اما عابدینی او را نجات می‌دهد. همچنین، این فیلم به دغدغه‌های جوانان روشنفکر بعد از انقلاب می‌پردازد؛ میان دنیاخواهی و آرمان‌خواهی. تصویری از آرمان‌خواهی که به‌دلیل حبّ دنیوی (زیبایی و…) در تلاطم است و درمقابل، علی عابدینی فردی که تکلیفش با خودش مشخص است و دنیا را فدای آرمان‌ها و عقایدش کرده ‌است.

«پری» نام فیلمی‌ است به ‌کارگردانی و نویسندگیِ داریوش مهرجویی، ساخته‌شده در سال ۱۳۷۳. این فیلم اقتباسی از رمان «فرانی و زویی» و داستان ‌کوتاهِ «یک روزِ خوش برای موزماهی» نوشتهٔ «جروم دیوید سالینجر» است؛ «پری» دانشجوی ممتاز رشته ادبیات و تئاتر که از همه مزایای زندگی یک دختر جوان برخوردار است، با خواندن کتاب سبز کوچکی دچار تحولات فکری و حسی می‌شود. کتاب سرگذشت سیر و سلوک عارف گمنامی در قرن پنجم هجری است. پری پس از خواندن کتاب با آن‌که خواهان مراتب معنوی بالاتری است، از زندگی معمولی دل کنده و در وادی دردناک طلب سرگردان می‌شود. 

«سارا»  که محصول سال ۱۳۷۱ است، از نمایش‌نامه «خانه عروسک» اثر هنریک ایبسن الهام گرفته شده‌ است. در خلاصه داستان فیلم می‌خوانیم: «حسام برای درمان بیماری‌اش مجبور است به خارج از کشور سفر کند. سارا همسر او مخارج سفر او را تأمین می‌کند، اما می‌گوید که این پول را از محل ارثیه پدرش به دست آورده‌ است. حسام بهبود می‌یابد. سارا پنهان از چشم شوهرش با کار سخت و مداوم خیاطی سعی می‌کند بدهی‌های خود را پرداخت کند. گشتاسب مردی که به سارا کمک مالی کرده‌ است متهم به جعل اسناد شده‌ است و موقعیت شغلی او در بانک دچار مخاطره می‌شود و از سارا می‌خواهد از طریق اعمال نفوذ حسام که حالا رئیس بانک شده ‌است در شغلش ابقا شود. سارا خود نیز می‌داند که امضای پدرش در اسناد جعل شده چون خود او امضای پدرش را جعل کرده‌ است. وقتی حسام پی به واقعیت امر می‌برد، در جریان یک نزاع لفظی می‌گوید که او را لایق زندگی و معاشرت با خود و فرزندانش نمی‌داند. سارا آزرده از بیرحمی شوهرش در قبال رنجی که خاطرش متحمل شده ناگزیر خانه او را ترک می‌کند.»

لیلا هم که در سال ۱۳۷۶ ساخته شده، بر اساس داستانی نوشته مهناز انصاریان به نگارش درآمده است؛ لیلا (لیلا حاتمی) و رضا (علی مصفا) در یک مراسم شله‌زردپزان همدیگر را می‌بینند و چندی بعد با هم ازدواج می‌کنند. آن دو، بعد از مدتی زندگی متوجه می‌شوند که لیلا نمی‌تواند فرزندی به دنیا بیاورد. آن‌ها درمان‌های متعدد و آزمایش‌های گوناگونی را دنبال می‌کنند اما همه بدون نتیجه می‌ماند. در این میان هر چند برای رضا بچه‌دار نشدن لیلا اهمیتی ندارد، اما مادرش با وجود این احساس رضایت و خوشبختی رضا از زندگی بدون فرزند، لیلا را تحت فشارهای شدید قرار می‌دهد و از او می‌خواهد که اجازه دهد برای رضا همسری بگیرند تا فرزندی برای او بیاورد و سپس همسر دوم رضا از زندگی آن‌ها خارج شود. فشارهای مادر رضا بالاخره کارگر می‌افتد و لیلا، رضا را راضی می‌کند. بدون اطلاع خانواده لیلا ازدواج مجدد رضا با گیتی (شقایق فراهانی) انجام می‌شود. اما شب عروسی، لیلا به خانه مادرش پناه می‌برد و حاضر نمی‌شود به زندگی رضا برگردد. رضا این عمل را خلاف قول‌های قبلی لیلا می‌داند و مدتی بعد همسر دومش را طلاق داده و فرزند دختری را که از او دارد به مادرش می‌سپارد و خود تنها زندگی می‌کند. رضا هم با خواهش‌های مکرر از لیلا و خانوادهٔ او، روزی در همان مراسم شله‌زردپزان با دخترش باران به دیدار لیلا می‌رود.

«درخت گلابی» محصول سال ۱۳۷۶ به کارگردانی داریوش مهرجویی است که براساس داستان کوتاهی از مجموعه داستان «جایی دیگر» نوشته گلی ترقی ساخته شده‌ است. فیلم داستان یک نویسنده است؛ نویسنده‌ای که برای نوشتن باقی‌مانده کتاب جدید خود در پی یک کم‌کاری طولانی، به باغ پدری خود در دماوند پناه آورده‌است. اما در باغ، درخت گلابی قدیمی که برای محمود سرشار از خاطره است میوه نداده و باغبانان از او می‌خواهند که در مراسمی آیینی برای ترساندن درخت و به بار نشستن دوباره آن شرکت کند و محمود می‌پذیرد و در این بین او به مرور خاطرات نوجوانی خود می‌پردازد؛ زمانی که شیفته دخترعمه‌اش، میترا (یا به قول محمود در دفتر خاطراتش، میم) بوده و با این‌که دختر از او بزرگتر است به او ابراز عشق می‌کند و برایش اشعار عاشقانه می‌گوید و با او ساعت‌ها در باغ به اجرای نمایشنامه‌های مختلف می‌پردازد، چرا که هردو به ادبیات علاقه‌مندند. اما روزی دختر برای خداحافظی می‌آید، چون قصد دارد نزد پدرش که خارج از کشور است برود. محمود از او می‌خواهد که صبر کند و دختر می‌پذیرد، اما سال‌ها بعد که محمود وارد جریانات سیاسی می‌شود نامه‌های دختر را پاسخ نمی‌دهد و رفتنش را به تاریخی بعد موکول می‌کند تا این‌که بر اثر فعالیت‌های سیاسی به زندان می‌افتد و آن‌جا با دیدن یکی از اقوام دختر خبر فوت او را دریافت می‌کند. محمود اکنون در آستانه شصت‌سالگی همانند درخت گلابی که هنوز بوی کفش‌های کتانی میم را می‌دهند بی‌بار شده و نمی‌تواند کتاب آخرش را تمام کند.

 «مهمان مامان» یک فیلم کمدی خانوادگی به کارگردانی داریوش مهرجویی محصول سال ۱۳۸۲ است. این فیلم بر اساس کتاب «مهمان مامان» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی  تولید شده ‌است. مرادی کرمانی که خود از نویسندگانی است که آثارش مورد اقتباس قرار می‌گیرند، زمانی گفته بود: اقتباس‌های داریوش مهرجویی از داستان‌های خارجی هم بسیار موفق بوده؛ چون فکر مهرجویی فرنگی است و بومی فکر نمی‌کند؛ برای همین اقتباس‌هایش از کارهای خارجی خیلی خوب انجام شده است. در کارهای ایرانی هم آن‌هایی که نویسنده در کنار او بوده مانند فیلم «گاو» خیلی خوب از آب درآمده است.

مهرجویی می‌گفت زمانی که اثری را نتواند بسازد، ترجیح می‌دهد در وادی ادبیات بنویسد تا در آرزوی ساخت فیلم نماند. او رمان‌هایی را چون «در خرابات مغان»، «خاطرات پاریس»، «عوج کلاب»، «به خاطر آن رسید لعنتی» و «سفر به سرزمین فرشتگان» از خود به جا گذاشته است.

مهرجویی درباره «در خرابات مغان» گفته بود:  برای نوشتن رمان «در خرابات مغان» یادم است که در حال خواندن کتابی از نجیب محفوظ بودم. در این داستان شخصیت داستانی در حال نماز خواندن و نیایش با خداوند بود. در آن‌جا جمله‌ای گفت که خیلی روی من اثر گذاشت. البته این را هم بگویم که من از هفت‌سالگی تا پانزده‌سالگی نماز می‌خواندم و تحت تأثیر محیط خانواده قرار داشتم و به حسینیه می‌رفتم. بنابراین آن تجربه‌های عرفانی که در کتاب از آن صحبت می‌کنم برای من به صورتی رخ داده است و برای من در کتاب «در خرابات مغان» این شخصیت دینی شکل گرفت. در عین حال پسرعمه‌ای در آمریکا دارم که شغلش نزدیک به شغل شخصیت اصلی  داستان «در خرابات مغان» بود و من از این مسئله هم بهره گرفتم و بقیه داستان را تخیل کردم.

«عوج کلاب» مربوط به دورانی است که مهرجویی در سفری برای یک پروژه سینمایی راهی اروپا می‌شود و به سبب این‌که برخی داروهای گیاهی را با خود همراه داشته به او مظنون می‌شوند و بازداشتش می‌کنند و… .

رمان «به خاطر آن رسید لعنتی» این نویسنده و کارگردان نیز با تاکید بر مشکلات کارمندی به قضایای مشکلات بروکراسی اداری و پیچ و خم‌های این موضوع می‌پردازد.

و بالاخره کتاب «سفر به سرزمین فرشتگان» به ماجرای زن و شوهری تحصیل‌کرده تعلق دارد که هر دو در حوزه کاری خود نخبه‌اند اما کار چندانی برای آنان نیست. این زن و شوهر که یکی در رشته کامپیوتر و دیگری در رشته موسیقی فعال است در حالی که در ابتدای زندگی مشترکشان گرفتار مشکلات مالی هستند برنده نوعی لاتاری می‌شوند و نویسنده با اتکا به همین شانس به ماجراهای چگونگی برخورد با مهاجران در کشورهای اروپایی می‌پردازد.

دیگر کتاب مهرجویی «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» است؛ حدیث زندگی فیلمساز جوانی که می‌خواهد فیلم بلند بسازد، اما محور حوادث رمان را عشق و حسادت او به نامزدش – سلما – تشکیل می‌دهد.

رمان «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» شباهتی به آثار سینمایی مهرجویی ندارد. به عبارتی در نوع گفت‌وگوها، شخصیت‌پردازی‌ها و یا حتی لحن داستان نمی‌توان نزدیکی بخصوصی با آثار سینمایی داریوش مهرجویی یافت. رمان را شخصیت اصلی آن یعنی سلیم مستوفی (دانشجوی فیلمسازی) با زبانی روان، به شکل من راوی روایت می‌کند.

رمان از زبان سلیم با شرح یک حس شوم به نام حس حسادت آغاز می‌شود. حسی که سلیم آن را مایه تمام بدبختی‌های جامعه ما می‌داند و معتقد است که هیچ کس از این حس بی‌بهره نمانده است و شاید تمام اتفاقات رمان نیز، همه از همین حس ناشی می‌شود. به خاطر همین حس است که آدمی دست به انجام بسیاری از کارها می‌زند که منتهی می‌شود به بروز سوء تفاهم‌ها، گله‌مندی‌ها، شکوه، شکایت، قهر و جدایی و … .

«جهان هولوگرافیک» (نظریه‌ای برای توضیح توانایی‌های فراطبیعی ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم)  اثری است به قلم مایکل تالبوت با ترجمه داریوش مهرجویی که درباره آن اظهار کرده است: جهان خود یک هولوگرام غول‌پیکر است. به این شکل در کتاب «جهان هولوگرافیک»، «مایکل تالبوت» تجارب فراطبیعی ذهن، مسئله‌های تئوری کوانتوم، ماوراءالطبیعه و سایر معماهای حل‌نشده بدن و مغز را تشریح می‌کند.

خروج از نسخه موبایل