«آل کاپون» در بین گانگسترهای آمریکایی از جمله جان دلینجر، فرانک کاستلو و لوکی لوچیانو بخت بلندتری در سینما دارد زیرا فیلمهای متعددی در مورد او ساخته شده است.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «آلفونسه گابریل کاپون» معروف به آل کاپون یکی از مشهورترین جنایتکاران تاریخ است و نام او چنان در فرهنگ عمومی به عنوان نمادی از افراد «قانون گریز» جا افتاده که بسیاری از مردم جهان اگر شناختی از شخصیت و ماجرای او نداشته باشند، حتما اسم او را بارها شنیده اند و به زبان آورده اند.
آل کاپون با تبار ایتالیایی، ۱۷ ژانویه (۲۷ دی) سال ۱۸۹۹ در شهر نیویورک متولد شد و در جوانی به خاطر زخمی که در نتیجه دعوا و زد و خورد بر صورت او ایجاد شد، لقب «صورت زخمی» گرفت.
وی پس از مهاجرت به شیکاگو و جذب در گروه های گانگستری، به سرعت پیشرفت کرد و ریاست بزرگترین باند مخوف قاچاق مشروبات الکی را در آمریکا بدست گرفت؛ نکته جالب اینکه پلیس برای بازداشت آل کاپون هیچ مدرکی برای اعمال خلاق وی نداشت و در نهایت به جرم فرار از مالیات وی را دستگیر و به ۱۱ سال حبس در زندان آلکاتراز محکوم کرد.
آل کاپون مدتی پس از آزادی از زندان در حالیکه از بیماری های روانی و جسمی رنج می برد در ۴۷ سالگی در ویلای شخصی خود در فلوریدا درگذشت.
شخصیت آل کاپون و فراز و فرودهای زندگی وی آنقدر جذاب است که تعدادی فیلم با الهام از زندگی او و تعدادی دیگر با موضوع زندگینامه (بیوگرافی) این جنایتکار ساخته شد و جالب تر اینکه، فیلم های «سزار کوچک»، «دشمن مردم» (۱۹۳۱) و «صورت زخمی» (۱۹۳۲) در زمان حیات آل کاپون ساخته شده است.
«سزار کوچک» با فیلمنامه ای به همین عنوان نوشته دابلیو.آر.برنت و محصول سال ۱۹۳۱ میلادی به کارگردانی مروین لیروی نخستین فیلمی است که با اقتباس از زندگی آل کاپون ساخته شد.
در این فیلم ۷۹ دقیقه ای، «ادوارد جی.رابینسون» در مهمترین اثر سینمایی خود در نقش «ریکو» و ملقب به «سزار کوچک» ظاهر شد که با جاه طلبی، پله های ترقی را در باند جنایتکاران طی می کند و ریاست فعالیت های غیرقانونی و قاچاق را در اختیار می گیرد اما در نهایت قربانی جاه طلبی خود می شود.
ویلیام ولمن نیز سال ۱۹۳۱ فیلم سینمایی «دشمن مردم» یکی دیگر از بهترین فیلم های گانگستری را ساخت.
این فیلم با اقتباس از رمانی نوشته دو خبرنگار در شیکاگو که شاهد رقابتهای آل کاپون و سایر دستههای تبهکار بودند، ساخته شد.
«دشمن مردم» داستان دو نوجوان را تعریف می کند که پس از سالها خلافکاری به ثروت فراوانی می رسند اما در جدال با یکدیگر دچار سرنوشتی مرگباری می شوند. در این فیلم نقش اصلی به «جیمز کاگنی» واگذار شد.
فیلم «صورت زخمی» محصول ۱۹۳۲ ساخته هاوارد هاکس نیز یکی دیگر از آثار سینمایی درخشان گانگستری است.
بن هکت فیلمنامه «صورت زخمی» را بر اساس رمان «آرمیتاژ تریل» ملهم از زندگی آل کاپون به نگارش در آورد.
«پل مونی» در «صورت زخمی» نقش مهاجری ایتالیایی به نام «آنتونیو(تونی) کامونتی» را ایفا می کند که در دنیای خشن باندهای خلافکار شیکاگو رشد می کند و در نهایت به جای رئیس خود می نشیند.
در این فیلم نمایش صحنه «کشتار روز ولنتاین» و نیز زخمی روی گونه تونی کامونتی، پرده از رابطه مضمونی این فیلم با زندگی آل کاپون بر می دارد.
همین ارجاعات، شایعاتی برای فیلم رقم زد مبنی بر اینکه آل کاپون «صورت زخمی» را دوست دارد و او نسخهای از آن را تهیه کرده است.
صحنه های خشن، برای فیلم «صورت زخمی» مشکل ایجاد کرد و در نهایت با جرح و تعدیل و بازسازی برخی پلان ها به اکران رسید.
فیلم «صورت زخمی» به عنوان یکی از مهمترین فیلمهای گانگستری که تاثیر زیادی بر این ژانر گذاشته شناخته می شود و سال ۱۹۹۴ کتابخانه کنگره «صورت زخمی» را به فهرست ملی ثبت فیلم افزود و سال ۲۰۰۸ انستیتوی فیلم آمریکا این فیلم را رده ششمین فیلم برتر گانگستری معرفی کرد.
برایان دی پالما سال ۱۹۸۳ فیلمی با همین نام و مضمون با بازی آل پاچینو در نقش «تونی مونتانا» ساخت.
سال ۱۹۵۰ ریچارد ویلسون نخستین فیلم زندگینامه ای آل کاپون را به نام «آل کاپون» ساخت اما سال ۱۹۵۹ به نمایش در آمد.
ویسلون در این اثر سینمایی گانگستری، فرایند رشد آل کاپون در باند تبهکاران، جدال وی با رقبا، کشتار روز ولنتاین و دستگیری آل کاپون و انتقال وی به زندان الکتراز و در نهایت مرگ وی را نشان می دهد.
«رد استایگر» در این فیلم در نقش آل کاپون ظاهر شد.
۱۴ فوریه (روز ولنتاین) سال ۱۹۲۹ با طرح و نقشه آل کاپون و توسط افراد وی، اتفاقی رخ داد که «کشتار روز ولنتاین» نام گرفت. در این روز چهار نفر از اعضای گروه آل کاپون در حالیکه دو نفر از آنها لباس پلیس بر تن داشتند وارد یک گاراژ متعلق به گروه رقیب شدند و هفت نفر اعضای این گروه را با مسلسل به رگبار بستند و کشتند.
راجر کورمن سال ۱۹۶۷ با دستمایه قرار دادن این ماجرا، فیلم سینمایی «کشتار روز ولنتاین» را ساخت و «جیسون روباردز» با ایفای نقش آل کاپون در کنار جرج سیگال، رالف میکر، جک نیکلسون و بروس درن ظاهر شد.
«کاپون» عنوان دیگر فیلم زندگینامه ای ساخته استیو کارور است که سال ۱۹۷۵ ساخته شد. این فیلم نیز نگاهی به زندگی آل کاپون انداخته و «بن گازارا» نقش آل کاپون را بازی می کند.
برایان دی پالما که سال ۱۹۸۳ فیلم دیدنی «صورت زخمی» با بازی آل پاچینو و با گرته برداری از زندگی آل کاپون ساخته بود، سال ۱۹۸۷ فیلم تحسین شده «تسخیرناپذیران» را به نمایش در آورد.
دی پالما در «تسخیرناپذیران» روایتی از گروه چهار نفره فساد ناپذیر پلیس به ریاست «الیوت نس» ارائه می دهد که دست آنها به رشوه های آل کاپون آلوده نشده است.
فیلمنامه قوی، فیلمبرداری تماشایی، موسیقی زیبا و صحنه های اکشن بی نظیر، «تسخیرناپذیران» را از دیدگاه بسیاری از منتقدان به یکی از شاهکارهای دهه ۸۰ میلادی تبدیل کرد.
در این فیلم کوین کاستنر نقش الیوت نس و «رابرت دنیرو» نیز نقش آل کاپون را ایفا کرد.
الیوت نس مامور فدرال بود و اعضای گروه وی مهمترین نقش را در دستگیری آل کاپون به جرم فرار مالیاتی داشتند.
کوین کاستنر پس از «تسخیرناپذیران» به محبوبیت بی نظیری دست یافت و شون کانری برای بازی در این فیلم جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را گرفت و اندی گارسیا نیز از گمنامی در آمد.
گرچه شون کانری اسکار را گرفت اما بازی رابرت دنیرو در نقش آل کاپون عالی از آب در آمده است.
انیو موریکونه نیز با ساخت موسیقی «تسخیرناپذیران» نامزد جایزه اسکار بهترین موسیقی متن شد. این فیلم همچنین دو نامزدی دیگر اسکار را برای بهترین طراحی صحنه و طراحی لباس در پی داشت.
«تسخیرناپذیران» افزون بر جلب نظر منتقدان، با استقبال مردم روبرو شد و به فروشی ۷۶ میلیون دلاری دست یافت در حالیکه مجموعه هزینه ساخت ۲۰ میلیون دلار بود.
آل کاپون سال ۱۹۳۱ به جرم فرار مالیاتی دستگیر و به ۱۱ سال زندان محکوم شد. وی پس از مدتی اقامت در زندان آتلانتا، به زندان مخوف الکاتراز انتقال یافت.
وی ۱۶ نوامبر سال ۱۹۳۹ از زندان آزاد شد سرانجام و در ویلای خود در فلوریدا در ۲۱ ژانویه سال ۱۹۴۷ در پی سکته درگذشت.
جاس ترانک در فیلم «کاپون» محصول ۲۰۲۰ نگاهی به روزهای آخر آل کاپون انداخته است. آل کاپونی که روزگاری قدرتمندترین گروه تبهکاری را هدایت می کرد و در روزهای آخر عمر به خاطر بیماری روحی و جسمی دچار فروپاشی و به موجودی غیر قابل تحمل تبدیل شده است. هیولایی که دیگر خانواده و حتی همسر نیز تحمل او را ندارد.
«کاپون» گرچه ریتم کندی دارد و ضرب سایر فیلم های گانگستری را ندارد اما بازی «تام هاردی» و گریم سنگین وی برای ایفای نقش آل کاپون و بازی وی، فیلم را دیدنی کرده است.
به هر روی و بطور یقین «کاپون» آخرین فیلم سینمایی در مورد «آل کاپون» نخواهد بود و باید منتظر ماند و دید کدام زاویه از شخصیت مخوف ترین تبهکار قرن گذشته می تواند دستمایه اثری دیگر شود و بار دیگر «صورت زخمی» را روی پرده نقره ای نمایش دهد.
در نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «خورشید آن ماه» مطرح شد که « بلوچ قومی است که سالیان دراز است از مرزهای این کشور حفاظت کرده است. بلوچ بودن یعنی اینکه سینما تو را کاراکتر منفی خطاب کرده است ولی با این نوع فیلمها، حق به حقدار رسیده است. در اینجا هنر در خدمت احیا و ترمیم یک فرهنگ قرار گرفته است. بلوچی یک زبان است و گویش نیست. برای گویش معیار بلوچی باید در منطقه سرباز به دنبال آن گشت. ستاره اسکندری در مقام خالق، با حساسیت تمام این فیلم را آفرید.»
به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست “نقد و بررسی فیلم خورشید آن ماه” به همت موسسه حقوق و هنر، انجمن حقوق شناسی و گروه حقوق خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
وحید آگاه دبیری این نشست را برعهده داشت.
ستاره اسکندری: این فیلم در ستایش فرهنگ غنی بلوچستان است
ستاره اسکندری کارگردان فیلم خورشید آن ماه، اظهار داشت: این فیلم در ستایش فرهنگ غنی بلوچستان است. آن چه تاکنون در سینما از این قوم ارائه شده است، بخش تاریک آن جامعه بوده است. ما میخواستیم ثابت کنیم، هستند کسانی که ستایشگر آن فرهنگ باشند. نیت من بیشتر دغدغه اجتماعی بوده است تا فیلم سازی. از تمام بازیگران فیلم تشکر میکنم. یکی از اهداف من، معرفی چهره های جوان بود. باعث خوشحالی است که امروز جمعی در خانه اندیشمندان علوم انسانی این فیلم را مشاهده کردند.
رضا صائمی: ستاره اسکندری در اولین تجربه کارگردانی درخشید
رضا صائمی منتقد سینما هم گفت: ستاره اسکندری در اولین تجربه کارگردانی درخشید. او برای اولین کار، فیلم سختی را انتخاب کرد.او میتوانست یک فیلم تجاری پرفروش بسازد اما در اولین فیلمش به سراغ موضوع بسیار مهمی رفته است و فکر میکنم این فیلم، اولین فیلم سینمایی به زبان بلوچی است.
وی افزود: دغدغه اسکندری فیلم سازی نیست، فیلم سازی را ابزاری قرار میدهد برای اینکه دغدغهها را به تصویر بکشد. ما کمتر تصویری از بلوچها به این شکل داشتیم. ما معمولا تصویر مثبتی از بلوچ ها نمیدیدیم. ما با یک فیلم رئالیسم انتقادی مواجه هستیم اما در عین این که نقد میکند کرامت آن مردم منطقه را نگه می دارد. فیلم، سویه های غنی فرهنگ بلوچ را هم به تصویر میکشد. این فیلم به لحاظ تولید هم کار سختی بوده است. البته این مسائل صرفا به قوم بلوچ مربوط نمیشود و به بسیاری از سنت های غلطی که در جامعه ما وجود دارد، مربوط است.
ندا کردونی: وقتی فیلمهایی به این شکل داشته باشیم، فشار روی اقوام کمتر خواهد شد
ندا کردونی پژوهشگر حقوق اقوام و اقلیتها هم در سخنانی گفت: فیلم «عروس آتش» که مشابه این فیلم است، روایتگرش یک مرد بود اما روایتگر «خورشید آن ماه» یک زن است. به عنوان کسی که درباره حقوق اقوام کار کردهام، می گویم که چنین روایتهایی ارزشمند است. این خشونتهای علیه زنان، مختص قوم خاصی نیست. به نظر، زنان اقوام انگار تنها باقی ماندگان انتقال هویت قومی هستند. وقتی فیلمهایی به این شکل داشته باشیم، فشار روی اقوام کمتر خواهد شد. وقتی می خواهیم ساختاری را درست کنیم، اگر فقط یک قسمت را بدون اقناع لازم انجام دهیم، ممکن است نتایج نامطلوبی به بار آورد.
روژین صدرزاده: مواجه اولیه ما به زبان بلوچی خیلی سنگین بود
روژین صدرزاده از بازیگران فیلم، اظهار داشت: ما از پیش تولید که درگیر بودیم، کارگردان سعی می کرد ما را از جزئیات بافت بلوچستان آگاه کند. مواجه اولیه ما با زبان بلوچی خیلی سنگین بود. فکر نمی کردیم روزی بتوانیم این زبان را صحبت کنیم ولی با تمرینهایی که داشتیم توانستیم با زبان بلوچی صحبت کنیم. ستاره اسکندری به شدت سخت گیر ولی کارش ارزشمند بود. این اولین نقش جدی من در سینما بود.
بنفشه صمدی: کارگردان خیلی حسی کار را پیش می برد
بنفشه صمدی از بازیگران فیلم هم گفت: ابتدا با اسم ستاره اسکندری فیلم نامه را قبول کردم. اسکندری از دوستان قدیمی ما است که در فیلمهای پدرم هم بازی کرده است. سلیقه کارگردان را میدانستم و دغدغه او بیشتر از کارگردانی بود. برای من مشخص بود که او دست روی فیلم نامه ضعیف نخواهد گذاشت. اسکندری خیلی حسی کار را پیش می برد. من بسیاری از زبانها را یاد گرفتهام اما واقعا یکی از سخت ترین زبانهایی که با آن مواجه شدم، زبان بلوچی بود.
نکیسا نوری: این فیلم اولین تجربه سینمایی من بود
نکیسا نوری از بازیگران فیلم هم گفت: این اولین تجربه سینمایی من بود و سعی می کردم که راهنماییها را به بهترین وجه دریافت کنم. نقطه قوت فیلم را در این میبینم که ما داریم قوم بلوچ را به شکل دیگری نشان می دهیم. در زبان بلوچی شاخههای مختلفی هست و زبان این فیلم، بلوچی مکرانی بود. من خودم هم بلوچ هستم.
صادق سهرابی: ستاره اسکندری در مقام خالق، با حساسیت تمام این فیلم را آفرید
صادق سهرابی از بازیگران فیلم هم گفت: بلوچ قومی است که سالیان دراز است از مرزهای این کشور حفاظت کرده است. بلوچ بودن یعنی اینکه سینما تو را کاراکتر منفی خطاب کرده است ولی با این نوع فیلمها، حق به حقدار رسیده است. در اینجا هنر در خدمت احیا و ترمیم یک فرهنگ قرار گرفته است. بلوچی یک زبان است و گویش نیست. برای گویش معیار بلوچی باید در منطقه سرباز به دنبال آن گشت. ستاره اسکندری در مقام خالق، با حساسیت تمام این فیلم را آفرید.
امیرحسین هاشمی: کار ستاره اسکندری، سراسر جسارت بود
امیر حسین هاشمی از بازیگران فیلم، بیان داشت: در فیلم ایستاده در غبار، اولین کار جدی سینمایی من شروع شد. باید گفت کار ستاره اسکندری برای فیلم «خورشید آن ماه»، سراسر جسارت بود و من از او به خاطر اعتمادش به من تشکر میکنم. این داستان، داستان کل این آب و خاک است و فقط دست بر قضا ما آن را از خطه بلوچستان روایت میکنیم.
در فیلم سینمایی «خورشید آن ماه»، نازنین فراهانی و پژمان بازغی، امیرحسین هاشمی، بنفشه صمدی، روژین صدرزاده ، صادق سهرابی، مهتاب جامی، نکیسا نوری، صادق بلوچی، روژناک شیرانی و مریم بوبانی و پهلوان اسحاق بلوچ نسب به ایفای نقش پرداختند.
فیلمنامه «خورشید آن ماه» که با حمایت منطقه آزاد چابهار ساخته شده، توسط سمیه تاجیک به نگارش درآمده و موسیقی آن را حسین علیزاده ساخته است.
در معرفی این فیلم آمده است: «خورشید آن ماه» در هزارتوی چشم اندازهای بکر، موسیقی مسحور کننده و آداب و سنن منطقه، در دل داستان عشقی سرکوفته، تصویری صادقانه از قوم شریف و نجیب بلوچستان ارائه میدهد که با تصاویر معمول این منطقه و مردمان آن در سینمای مسلط ایران تفاوتهایی بنیادین دارد.
مدیرعامل موسسه سینماشهر عنوان کرد که فروش سینمای ایران از هزار میلیارد تومان گذشت. این میزان فروش ۲ ماه زودتر از موعدی که تخمین زده شدهبود، محقق شد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، هاشم میرزاخانی درباره وضعیت فروش سینمای ایران گفت: فروش سینمای ایران در دی ماه از مرز هزار میلیارد تومان گذشت، پیشبینی ها این بود که تا پایان امسال به این رقم فروش برسیم اما استقبال مردم از سینما این عدد را رقم زد؛ به طوری که دو ماه زودتر از موعدی که تصور میشد این امر محقق شد.
وی با اشاره به آمار فروش امسال سینمای ایران افزود: طبق آمار سمفا از ابتدای فروردین سال ۱۴۰۲ تا ۲۴ دی فروش سینمای ایران بیش از هزار میلیارد تومان بوده است. همچنین تاکنون بیش از ۲۳ میلیون و ۴۷۲ هزار نفر در ۶۵۰ هزار سانس به تماشای فیلمها در سینماها پرداختهاند. در این رقم، سهم فروش گیشه سینماها بیش از ۴۹۱ میلیارد تومان با بیش از ۱۲ میلیون نفر و سهم سامانههای فروش آنلاین از فروش سینما تاکنون بیش از ۵۰۸ میلیارد تومان با بیش از ۱۱ میلیون نفر مخاطب است.
بنا بر اعلام روابط عمومی موسسه، مدیرعامل موسسه سینماشهر درباره سهم فیلمهای اکران شده در سال ۱۴۰۲ گفت: فروش فیلمهای اکران شده در سال ۱۴۰۲ بیش از ۹۵۵ میلیارد تومان با بیش از ۲۲ میلیون و ۵۵۱ هزار مخاطب بوده است. همچنین سهم فروش گیشه سینماها از مبلغ فروش کل بیش از ۴۷۱ میلیارد تومان با بیش از ۱۱ میلیون نفر مخاطب بوده است. سهم سامانههای فروش آنلاین نیز ۴۸۴ میلیارد تومان با بیش از ۱۰ میلیون نفر مخاطب بوده است.
میرزاخانی با اشاره به آمار فیلمهایی که از سال گذشته به اکران خود در سال ۱۴۰۲ ادامه دادند، گفت: در آمار ارائه شده، فروش فیلمهای سینمایی مانند «ملاقات خصوصی»، «بخارست»، «خط استوا» و… که در سال گذشته اکران شدند و اکران آن تا امسال ادامه داشت نیز محاسبه شده است، بیش از ۳۳ میلیارد تومان و بیش از ۷۱۳ هزار نفر مخاطب مربوط به این فیلم ها هستند که سهم فروش گیشه سینماها از فروش این فیلمها بیش از ۱۶ میلیارد تومان با بیش از ۳۷۷ هزار نفر مخاطب بود. سهم سامانههای فروش آنلاین نیز از فروش این فیلمها بیش از ۱۶ میلیارد تومان با بیش از ۳۳۶ هزار نفر مخاطب است.
وی ادامه داد: فروش سایر فیلمهایی که در سال ۱۴۰۲ تاکنون اکران شدهاند (مانند فیلمهای هنر وتجربه و فیلمهای خارجی) نیز بیش از ۱۰ میلیارد و ۵۹۳ میلیون تومان با بیش از ۲۰۷ هزار نفر مخاطب بود. سهم سامانههای فروش آنلاین از فیلمهای «هنر و تجربه» و خارجی امسال بیش از ۳ میلیارد و ۶۸۹ میلیون تومان با بیش از ۸۴ هزار نفر مخاطب بوده و سهم سامانههای فروش آنلاین نیز بیش از ۷ میلیارد تومان با ۱۲۲ هزار نفر مخاطب است.
میرزاخانی بیان کرد: تئاترهای کمدی که در سینماهای منتخب به اجرای برنامه میپردازند در این آمار محاسبه نمیشوند. همچنین میانگین قیمت بلیت نیز در سال ۱۴۰۲ حدود ۴۲ هزار تومان به ازای هر نفر است.
مشاور راهبردی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گفت: کاری که آقای مسعود دهنمکی انجام داده رسیدن به کنه ارزشهاست که به یادگار بماند.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، سعید اوحدی شامگاه دوشنبه در آیین نکوداشت مسعود ده نمکی نویسنده و کارگردان به همراه معرفی مجموعه «فرهنگنامه اسارت و آزادگان» نوشته این کارگردان با حضور اهالی فرهنگ و هنر در تالار رودکی اظهار داشت: به هر میزانی که نسبت به رخداد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی نگاه کنیم جهت دستیابی به ارزش ها توانستیم قدم برداریم. به فرموده رهبری اسرا ذخایر بزرگ و گنجینه های انقلاب هستند چون شناخت دارند.
وی افزود: کار بزرگی که مسعود ده نمکی انجام داد و ماندگار شد بستری برای ورود از ظاهر اسارت به باطن و کنهی است که مقام معظم رهبری به آن اشاره داشتند.
اوحدی گفت: چه ارادهای باید انسان داشته باشد که ۷۸ جلد کتاب با بیش از ۸۰ هزار صفحه و ۷۰۰ موضوع اسارت را به تحریر درآورد؟
وی از این آثار به عنوان دایرهالمعارف اسارت نام برد و گفت: کاری که آقای دهنمکی انجام داده رسیدن به کنه ارزشهاست که به یادگار بماند.
اوحدی گفت: مسعود دهنمکی نگاه تحلیلی به اسارت دارد. باید به آقای دهنمکی تبریک گفت.
وی افزود: انشالله با کار بسیار زیبایی که آقای دهنمکی انجام دادند از ظاهر اسارت به باطن ارزش ها که گنجینههای انقلاب هستند برسیم.
ده نمکی به تشویق نیاز ندارد
حسن رحیمپور ازغدی استاد دانشگاه نیز در ارتباط تلفنی گفت: امثال ده نمکی به تشویق کسی نیاز نداشتند. شاید اهمیت کاری که او انجام داده است را ۱۰ سال بعد بیشتر از اکنون بدانیم.
وی افزود: هنوز هم فیلمهای اول و دوم جهانی و غزه و فلسطین که ساخته میشود جای جلاد و شهید را عوض میکنند. کسانی که منحرف هستند را تجلیل میکنند اما از کسانی مانند مرحوم نادر طالبزاده که مانند شهدا تلاش کرد و از دنیا رفت، تجلیلی نمیشود که هیچ، فحش هم میدهند.
پورازغدی گفت: آنچه در شخصیت ده نمکی جالب است بدون هیچ مقدمه کلاسیک وارد هر کاری شده و در رده یک آن کار قرار گرفته است. در مستند، پرفروش ترین فیلم ها را داشت و در سینما که فیلم های چند میلیاردی میسازد و این نشان میدهد که صاحب جوهر انقلابی است. هر چند ممکن است کسانی هم کار دهنمکی را قبول نداشته باشند. اما باید در برابر این خلاقیت و استقامت و خلاف جریان حرکت کردن، به وی احترام بگذارند.
وی افزود: ۷۸ جلد کتاب، شوخی نیست که آقای دهنمکی درباره اسرا بدون هیچ حمایتی نوشته است و این الگوهای خوبی برای جوانان است که در شرایط صفر و زیر صفر میشود کارهای بزرگی انجام داد.
این استاد دانشگاه درباره تجلیل از مسعود دهنمکی گفت: نترسید از این کارها و از وزیر فرهنگ تشکر میکنم و نظیر این جلسات را صدها جلسه بگذارید و این چهرهها را مطرح کنید که منشاء برکات برای جوانان خواهد شد و سبب می شود آقای دهنمکی این کار را ادامه دهند.
ایثارگران از بقیه مظلومترند
مسعود دهنمکی نویسنده فرهنگنامه اسارت و آزادگان در مراسم رونمایی این اثر گفت: ایثارگران نسبت به بقیه مظلومترند و از جان گذشتگی میکنند و متاسفانه به خاطر فرهنگ عمومی و فرهنگسازی نشدن مظلوم واقع شدند.
وی افزود: یکی دیگر از کسانی که مظلوم واقع شدند جانبازان هستند. آزادگان هم مظلوم واقع شدند و اتفاقاتی که افتاده آن سوی خاکریزهای بوده است و بر اساس آموزههایی که در تعالیم نظامی وجود داشته حتی در بین سینماگران فیلم فرار بزرگ را عنوان میکنند اما در اسارت این گونه نیست. آنقدر شناخت وجود ندارد که ما هم در زمینه فرار فیلم میسازیم. وی ادامه داد: ما ۳۰ اردوگاه داشتیم که هر کدام شرایط اقلیمی و جمعیتی متفاوت داشتند. کنت دومورانت رئیس سازمان جاسوسی وقت فرانسه به عراق میرود و در کتاب خود مینویسد در اردوگاههای اسرای ایرانی چشمهایی دیدم که آن استقامت جنگ جهانی چهارم را متبادر میکرد.
دهنمکی گفت: این اعتراف یکی از مهمترین چهرههای جنگ فرانسه است که به غربیها مشاوره میداد. روسای اردوگاهها را از خبیثترین آدمها انتخاب می کردند و عموما این گونه بود اگر چه ممکن است استثنایی هم وجود داشت. این چیست که دشمن را به این اعتراف باز میدارد که از عنوان اسیر نه، بلکه آزاده نام میبردند؟
این کارگردان سینما و تلویزیون گفت: برای خیلی از نسل امروز آنچه در اسارت و اردوگاه اسرا رخ میداد قابل باور نیست.
وی افزود: ما در محاصره بودیم تا آقای کوثری از تهران برسد و بچهها را از محاصره دربیاورند. اتفاقاتی افتاد که همگی قابل مطالبه است.
دهنمکی گفت: در هر اردوگاه ۱۰ قهرمان داشتیم که هر جای دنیا بودند به آن ها مدال ارزش میدادند. یکی از اتفاقهای خوب این بود که ۵۰ خانم در طول این سالها هزاران ساعت مصاحبه را پیاده کردند و هدیه من به آزادهها این است که خروجی این کتابها بیش از هزاران ساعت مصاحبه است.
وی گفت: این افتخار برای آزادههاست. ما حتی یگاننگاری در دفاع مقدس نداریم اما در مورد آزادگان هر کدام از اردوگاهها به مثابه یک لشگر بود. این کار قابل نقد است. این مجموعه چند هزار ساعتی را نمیگویم قابل نقد نیست ولی مجموعه ارزشمندی در اختیار شماست.
دهنمکی با اشاره به ده ها سال تلاش برای تدوین مجموعه اسارت گفت: این یک نذر یا کار فرهنگی است چون آزادهها مظلوم هستند کارهایی که در مورد آنها انجام میشود هم مظلوم واقع میشوند.
جنگ فی نفسه چیز خوبی نیست
اسماعیل کوثری نماینده مردم تهران هم در این مراسم گفت: جنگ فینفسه چیز خوبی نیست اما بر اساس اعتقادی دفاع، واجب است برای هر انسانی که از حریم اعتقادات خود دفاع کند و جنگ رزمندگان شد دفاع مقدس. دفاعی که با دست خالی بود.
وی افزود: یکی از رزمندههایی که بخواهیم حساب کنیم آقای دهنمکی است.
کوثری گفت: مردم و ملت در قالب بسیج آمدند و حتی بچههای مقام معظم رهبری، آقا مصطفی و آقا مجتبی که از روی حیا حتی یک تلفن به خانه نزده بودند. به گونهای که حضرت آقا که رئیس جمهوری بودند با پادگان دوکوهه تماس گرفتند و جویای سلامتی فرزندانشان شدند و گفتند این پیام را بگذارید که اگر این بچه ها شهید و زخمی شدند هیچ اشکالی ندارد اما سعی کنند اسیر نشوند.
وی افزود: در دوره هشتم مجلس بود که این را از حضرت آقا پرسیدم و گفتند اگر شهید یا زخمی میشدند باعث افتخار ما بود اما اگر اسیر میشدند من رئیس جمهور بودم و از من امتیاز میخواستند و من امتیاز بده نیستم و هیچ فرقی میان بچههای خودم و بچههای دیگران نمی گذارم.
این نماینده ادامه داد: در آنجا طوری بود که این بچهها داشتند اسیر میشدند و از ایشان و تیمی که زحمت کشیدند تا این اتفاق نیفتد، تشکر میکنم. عزیزانی بودند که در اسارت چهار زبان یاد گرفتند. این بود که مایه عزت و سربلندی ما بود. دشمن به هر دری میزند بر حماس و غزه پیروز شود و در اینجاست که ایستادگی میتواند تمام مشکلات را حل کند. کاری هم که آقای دهنمکی انجام داد کار بسیار بزرگی بود.
فرهنگنامه اسارت و آزادگان قرار است در اختیار کتابخانههای منتخب کشور قرار گیرد و حوالهها در اختیار مدیران این کتابخانهها قرار گیرد.
با حضور غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب پارسی، اسماعیل کوثری، مسعود دهنمکی، وحید جلیلی قائم مقام رسانه ملی، فرشاد مهدیپور معاون امور رسانه ای و تبلیغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوالههای این مجموعه در اختیار نمایندههای موسسات و کتابخانهها قرار گرفت.
این مجموعه کتاب، بینظیر است
در این آیین که به همت نهاد کتابخانههای عمومی کشور برگزار شد، سعید طایفه نوروز رئیس سابق ستاد آزادگان کشور نیز درباره نحوه شکلگیری این مجموعه گفت: در حدود سال ۸۳ ما به دنبال یک تعریف جامع و مانع از واژه اسیر و دوران اسارت و تدوین یک مجموعه دوجلدی درباره دوران اسارت بودیم که در آن موقع، مسعود دهنمکی مسوول آموزش و تحقیق ستاد آزادگان بود. وقتی فراخوان دادیم، طرحی به ما دادند. در بررسیهایی که داشتیم با این که آقای دهنمکی جزو اسرا نبود طرحش پذیرفته شد. وی افزود: آقای دهنمکی بعد از مدتی گفت با دو جلد و سه چهار جلد کار پیش نمیرود و همینطور زیاد شد و شد ۷۸ جلد که امشب قرار است رونمایی شود. طایفه نوروز از این مجموعه به عنوان مجموعه واقعاً بینظیر یاد کرد و افزود: دوران اسارت آزادگان ما بسیار خاص بود. انشالله این کار دستمایه تحقیقات و کارهای بعدی باشد.
اسرا در میان رنج ها گنج آفریدند
وحید جلیلی معاون فرهنگی رسانه ملی نیز گفت: اسارت هم تراژدی و هم حماسه دارد و آقای دهنمکی به هر دو وجه توجه کرده است. از فقر و فحشا ساخته و آسیب ها و زشتی ها را انکار نکرده و در اخراجی ها و معراجیها رنج و هزینهها را دیده و به بحث معرفتی هم چشم نبسته است.
وی افزود: آزادگان ما از این جهت که در دل تهدید فرصت خلق کردند و در میان رنج ها گنج آفریدند ارزشمند هستند.
جلیلی گفت: ملت ما در دل این رنج ها توانست فرصتهای تاریخی را خلق کرد که شاید این ویژگی را از فرهنگ عاشورایی خود داشت.
وی اظهار داشت: آقای دهنمکی هم تلاش کرده در این مجموعه بزرگ خط زینبی و روایت شیعی شناسی را دنبال کند که هنرمندان ما میتوانند از آن سیراب شوند و بر خلاف کسانی که تلاش می کنند جامعه ایرانی و ارزش های آن از جمله دفاع مقدس را نبینند و اینها را انکار کنند، امروز سربلند است و نظام توانسته هدایای بزرگی را در عرصههای مختلف تحویل جامعه دهد و امید است این جریان ادامه پیدا کند.
مهدی رمضانی مدیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور هم گفت: با برگزاری این برنامه کتابخانههای مهم و اصلی کشور از این اثر بهرهمند میشوند و کتابها در سکوهای انتشار در دسترس است و با قیمت اندکی در اختیار قرار دارد.
وی اظهار داشت: این جلسه علاوه بر معرفی کتاب، تجلیل از آقای دهنمکی در حوزههای مختلف فرهنگی و هنری است که بر روی هر کدام دست گذاشتند موفق بودند. این بضاعت حاصل شد که به اقدامها، کارها و شخصیت ایشان در رسانه، کتاب و سینما و … بپردازیم. از کسانی که ما را یاری کردند تشکر میکنم. برخی موضوعات مخاطب خاص دارد و هر کسی توفیق حضور در این برنامهها را ندارند. خیلی ها قرار بود بیایند و در دقیقه نود کنسل کردند و خیلی ها قرار بود نیایند اما حضور پیدا کردند. من وظیفه خودم را انجام دادم و هر چه آقای دهنمکی گفتند نشان از لطف ایشان دارد.
اسرا قهرمانان گمنام هستند
غلامعلی حداد عادل رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم گفت: انقلاب، جنگ و دفاع مقدس در حقیقت جامعه ما را تغییر داده است. جامعه امروز ایران جامعه قبل از انقلاب نیست. من ۳۳ سال قبل از انقلاب زندگی کردم و میتوانم آن را لمس کنم.
وی اظهار داشت: جامعه ما واقعا عوض شده است که یکی از نمونه های آن فراوانی واژههایی است که قبل از انقلاب وجود نداشته است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: این کاری که آقای دهنمکی کرده کار کوچکی نیست. کار سنگین، طولانی، مستمر و سختی بوده است.
حداد عادل گفت: در ما حس تاریخی ضعف است و نمیتوانیم به موقع تاریخ نگاری و لوازم آن را فراهم کنیم. میخواستم در مورد پروین اعتصامی بنویسم اما یک مرجع اطلاعاتی کافی در این باره نداشتم.
وی افزود: مقدمه و اسباب لازم برای تالیف تاریخ حقیقی فراهم نیست و انتشار اسناد به عنوان مقدمه برای یک کار واجب است و در انقلاب نسبت به این کار کوتاهی کردهایم و با وجود کارهایی که شده اسناد انقلاب آنگونه که باید ثبت و ضبط نشده است.
رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: بسیاری از رجال دوره قبل از انقلاب بودند که جرات انتشار خاطراتشان را نداشتند که بعد از انقلاب بسیاری از این خاطرات منتشر شده است.
حدادعادل گفت: مخالفان انقلاب در ثبت وقایع انقلاب نسبت به انقلابیون پیش دستی کردند. حبیب لاجوردی تاریخ شفاهی پر کرد. ممکن است با محتوای آن مشکل داشته باشیم ولی کاری به موقع بود و ما دیر جنبیدیم. الان هم هر جا جلوی ضرر را بگیریم منفعت است.
وی افزود: تاریخ را باید کسانی بنویسند که در صحنه بودند و مقام معظم رهبری هم چند بار این را تاکید کردند.
حدادعادل به برخی تحریفهای تاریخی اشاره کرد و اظهار داشت: پرویز ثابتی رسماً انکار میکند که در ساواک شکنجه انجام میشد. این چه دروغ بزرگی است؟ هنوز کسانی مانند عزت شاهی آثار شکنجه بر روی بدنهایشان است. اما آن وقت، ثابتی میگوید ما شکنجه نمی کردیم.
وی گفت: یادداشت های علم در ۷ جلد منتشر شده و توصیه می کنم اگر کسانی نخوانده اند این مجلدات را بخوانید که اسناد موجود در آن، هیچ جای شک و شبهه ندارد که ضد انقلاب ترجیح میدهد در مقابل این مجلدات سکوت کند.
حداد عادل گفت: همین دو سه ماه پیش گفتند از آقای آهنگران تقدیر شده که باید بشود و یک نفر به او گفته بود که تو بودی جوانان را به کشتن دادی. پس کار به این سادگیها نیست.
وی افزود: آزادگان در مقایسه با شهدا و رزمندگان مظلوم واقع شدند و کار آقای دهنمکی میتواند مقدمهای باشد تا جایگاه آزادگان در جای اصلی خود قرار بگیرد. اسرا قهرمانان گمنام هستند و باید روی آن سرمایهگذاری ویژه کرد.
حداد عادل گفت: خاطرات اسرا خیلی واقعی است. وقتی شما خاطرات اسرا را میخوانید مانند کتاب من زنده اممعصومه آباد و پایی که جا ماند تخیلی نیست و واقعیت دارد. این کتابها سازنده است چون واقعیت دارد.
وی اظهار داشت: ممکن است در این مجموعه از نظر فنی و روشی اشکالاتی باشد و برخی اشکال بگیرند که قابل حل است. این ارزش دارد که تا صاحب اثر از بین نرفته حرف خود را ثبت و ضبط کند. این مجموعه ماده خام برای دیگر مجموعههاست . این صنعت بالادستی است. از این مجموعه انواع آثار فکری و فرهنگی درمیآید.
رییس بنیاد سعدی تاکید کرد: کسانی که در یک اردوگاه چند سال با هم بودند اصطلاحاتی با هم داشتند که جمع آوری اینها برای زبانشناسان قابل استفاده است و زبان اسارت به این معناست.
وی توصیه کرد صدا و سیما فرصتی را هم برای آزادگان و خانوادههای آنان بگذارد و با آنها هم صحبت شود که قطعا سازنده است و شاید تاثیر آن هم کم نباشد.
پس از اینکه فیلم «تاپ گان: ماوریک» به پرفروشترین فیلم دوران حرفهای تام کروز تبدیل شد، سومین قسمت از این فیلم نیز در دست ساخت است.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «ارن کروگر» یکی از نویسندگان فیلم سینمایی «تاپ گان: ماوریک» به صور رسمی در حال کار بر روی فیلمنامهای برای قسمت جدید از این فیلم است که قصد دارد با حضور مجدد تام کروز در کنار «مایلز تلر» و »گلن پاول» بسازد.
هنوز هیچ کارگردانی برای قسمت سوم فیلم «تاپ گان» تایید نشده است اما «جوزف کوشینسکی» کارگردان فیلم «تاپ گان: ماوریک» احتمالا در قسمت جدید به عنوان تهیهکننده پروژه حاضر خواهد بود.
فیلم «تاپ گان: ماوریک» با حضور تام کروز در نقش خلبان نیروی دریایی پیت (ماوریک) میچل، دنبالهای دیرهنگام برای قسمت اصلی فیلم «تاپ گان» در سال ۱۹۸۶ بود.
به گزارش گاردین، «تاپ گان: ماوریک» با فروش بیش از ۱.۴۹ میلیارد دلار در سرتاسر جهان پرفروشترین فیلم دوران فعالیت تام کروز نام گرفت واز فیلم «ماموریت غیرممکن: فال اوت» در سال ۲۰۱۸ پیشی گرفت که فروش ۷۹۱ میلیون دلاری را در گیشه جهانی رقم زده بود.
کمپانی برادران وارنر به تازگی اعلام کرده که قراردادی غیرانحصاری با تام کروز امضا کردهاند تا به طور مشترک فیلمهای سینمایی اصلی و فرانچایز را توسعه دهند و تولید کنند. با این حال، فیلمهای «تاپ گان» متعلق به استودیوی رقیب یعنی پارامونت پیکچرز است و قسمت جدید آن نیز احتمالا فیلم بعدی کروز خواهد بود.
پارامونت پیکچجرز همچنین دارای حق انحصاری سری فیلمهای «ماموریت غیررمکن» است که قسمت هشتم آن به دلیل همهگیری کووید به تعویق افتاد.
فیلم «ماموریت غیرممکن: روزشمارمرگ قسمت دوم» به کارگردانی کریستوفر مک کواری در ماه می ۲۰۲۵ اکران خواهد شد.
قسمت قبلی این سری فیلم با عنوان «ماموریت غیرممکن: روزشمار مرگ قسمت اول» را هم مک کواری کارگردانی کرد که درست قبل از دو فیلم «باربی» و «اوپنهایمر» در سینماها به نمایش درآمد. علیرغم نقدهای مثبت، این فیلم با ۵۶۷ میلیون دلار در سطح جهانی کمتر از انتظارات فروخت. قسمت جدید و هشتم این فیلم قرار است با یک عنوان جدید راهی سینماها شود و داستان آن نیز دنباله وقایع «روزشمار مرگ قسمت اول» خواهد بود.
با اکران «هاوایی» از چهارشنبه ۱۳ دیماه، تعداد کمدیهای اکران به عدد ۸ رسید که این آمار باتوجه به ظرفیت سالنهای کشور، نمیتواند یک روال طبیعی برای نمایش آثار یک گونه پرطرفدار قلمداد شده و در نتیجه منجر به فیلمسوزی گستردهای میشود که میتواند ابهت آماری سینمای امسال را تحتالشعاع خود قرار دهد.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، از صبح چهارشنبه ۱۳ دی ماه، کمدی هاوایی به عنوان جدیدترین فیلم اکران سینماها، به روی پرده رفت تا تعداد کمدیهایی که هماکنون در حال نمایش هستند، به عدد ۸ برسد.
در حال حاضر، هتل، ویلای ساحلی، ورود و خروج ممنوع، جوجهتیغی، فسیل، گیجگاه و شهر هرت به روی پرده هستند که نمایندگان سینمای کمدی در اکران فعلی، با هاوایی به عدد ۸ فیلم میرسد که یک رکورد عجیب و قابلتامل در این حوزه به حساب میآید.
اینکه اقبال مخاطبان به کمدی در سال جاری، به بالاترین میزان خود طی سالیان اخیر رسیده، نمیتواند دلیل موجهی برای تعدد اکران آثار کمدی باشد چرا که نخستین نتیجه این هجمه، فیلمسوزی گستردهای است که در این حوزه رقم خواهد خورد. بهعنوان مثال، چه کسی گمان میبرد که ویلای ساحلی با حضور رضا عطاران و پژمان جمشیدی و کارگردانی کیانوش عیاری، طی ۵ هفته نخست نمایش خود، تنها ۳۸ میلیارد تومان فروش داشته باشد. آنهم برای فیلمی که گفته میشد احتمالا رکورد فسیل را در گیشه خواهد شکست.
هاوایی در شرایطی به روی پرده رفت که چهار فیلم هتل، ویلای ساحلی، ورود و خروج ممنوع و فسیل، گیشههای قابل دفاعی دارند و سینماداران نیز ترجیح میدهند تا این روند را حداقل تا اکران نوروز ادامه دهند
این اتفاق قطعا در نتیجه فیلمسوزی بزرگی است که در عرصه سینمای کمدی رخ داده و سبب شده تا مخاطبان، عملا نتوانند به تماشای تمامی این فیلمها بنشینند. تقسیم سالنها میان این آثار و ترجیح و اقتضای مخاطب برای تماشای بخشی از ظرفیت کمدی سبب شده تا فیلمها عملا نتوانند بر مبنای ظرفیت واقعی خود بفروشند.
حال آنکه اگر فیلمی مانند ویلای ساحلی در زمانی که تراکم کمتری در اکران کمدیها وجود داشت، به روی پرده میرفت، قطعا با استقبال بالایی مواجه میشد. همچنانکه فسیل در چنین فضایی اکران شد و توانست به این فروش خیرهکننده برسد. درحالیکه اگر همین فسیل در شرایط کنونی اکران میشد، شاید یکسوم فروش فعلی خود را نیز تجربه نمیکرد.
حالا هاوایی در شرایطی به روی پرده میرود که چهار فیلم هتل، ویلای ساحلی، ورود و خروج ممنوع و فسیل، گیشههای قابل دفاعی دارند و سینماداران نیز ترجیح میدهند تا این روند را حداقل تا اکران نوروز ادامه دهند. طبیعی است که در چنین شرایطی، هاوایی نمیتواند سهم بهحق خود از سالنهای سینمایی را به دست آورد و در رقابت با فیلمهایی که اعتماد مخاطبان را جلب کرده، مسیر دشواری پیشرو داشته باشد.
فیلمسوزی در سالیان اخیر، به دلایلی چون کرونا و عدمرغبت سرمایهگذاران و تهیهکنندگان به اکران، به کف خود رسیده بود اما برای امسال که رونقی شامل حال سینما شده، متاسفانه دوباره سربرآورده و در حال سرشکن کردن گیشه گونه کمدی است.
درحالیکه همواره عرف بر این بوده که یک فیلم پرمخاطب، در راس هرم قرار داشت و سه تا چهار فیلم خارج از جریان اصلی فروش، بهعنوان اهرمهای کمکی، آن فیلم مهم را یاری میدادند تا درنهایت، مجموع گیشه، به عدد مطلوبی برسد درحالیکه امروز، حداقل ۲ فیلم هتل و ویلای ساحلی، در راس هرم قرار گرفتهاند و تعداد اهرمهای کمکی، به بالاترین حد خود رسیده است حال آنکه میتوان از این اهرمها، برای دیگر برهههای زمانی اکران بهره برد و یک تقسیم هوشمندانه انجام داد.
این مدل فیلمسوزی، فارغ از تبعاتی که در گیشه به همراه دارد، هوشمندی رکوردهایی که برای امسال سینما حاصل شده را نیز تحتالشعاع قرار میدهداز شورای صنفی نمایش انتظار میرود حالا که سینمای ایران در زمینه میزان مخاطب و گیشه، در حال رکوردزنیهای متوالی است، اینطور به فیلمسوزی دامن نزند یا لااقل این مدل اکران انبوه همزمان در یک گونه را برای زمانی نگهدارد که تعداد سالنهای سینما از ۸۰۹ سالن فعلی، به حداقل ۱۰۰۰ سالن برسد تا با افزایش سرگروه، فیلمها بتوانند سالنهای بهمراتب بیشتری نسبت به وضعیت امروز خود داشته باشند.
این مدل فیلمسوزی، فارغ از تبعاتی که در گیشه به همراه دارد، هوشمندی رکوردهایی که برای امسال سینما حاصل شده را نیز تحتالشعاع قرار میدهد و سبب میشود تا منتقدان همیشگی سینمای ایران، آمارهای جذب مخاطب و گیشه امسال سینمای ایران را بیش از آنکه درنتیجه تصمیمهای مدیریتی بدانند، حاصل فعلوانفعالات ناگهانی و تب زودگذر تفسیر کنند.
بنابراین برای سینمایی که تا پایان سال با بیش از ۳۰ میلیون مخاطب، به گیشه ۱۲۰۰ میلیارد تومانی میرسد واجب است که طراحی و مهندسی دقیقتری بر مقوله اکران داشته باشد تا سینمای ایران، تنها به لحاظ مخاطب و گیشه، در راس هرم قرار نگیرد و پیشدرآمد مدیریتی را نیز به خود ببیند.
«فرانسیس فورد کاپولا» از اکران پروژه جدیدش «مگالوپولیس» که سالها در فکر ساختش بود در سال جدید میلادی خبر داد و آن را اثری غیرمعمول خواند که هرگز خسته کننده نیست.
به گزارش سینمای خانگی از ایسنا، «فرانسیس فورد کاپولا» کارگردان نامدار آمریکایی درباره جدیدترین پروژهاش با عنوان «مگالوپولیس» که با هزینه شخصی ۱۲۰ میلیون دلاری ساخته است، گفت: «این فیلم در سال ۲۰۲۴ اکران خواهد شد و تنها چیزی که میتوانم درباره آن بگویم این است که عاشق بازیگران آن هستم، این فیلمی غیرمعمول است که هرگز خسته کننده نیست. منتظر باشید و بیینید.»
در فیلم سینمایی «مگالوپولیس» بازیگرانی چون آدام درایور، فارست ویتاکر، ناتالی امانوئل، جان وویت، لارنس فیشبرن، اوبری پلازا، شیا لابوف، کلوئه فاینمن، کاترین هانتر و داستین هافمن به همراه دی بی سوینی، تالیا شایر، جیسون شوارتزمن، جیمز رمار و جیانکارلو اسپوزیتو مقابل دوربین رفتهاند.
این فیلم که نویسندگی و کارگردانی آن را کاپولا بر عهده داشته در مارس ۲۰۲۳ در آتلانتا و نیویورک فیلمبرداری شد و در صفحه رسمی فیلم آمده است: «سرنوشت رم دنیای مدرنی را گرفتار می کند که قادر به حل مشکلات اجتماعی خود در این داستان حماسی جاه طلبی سیاسی، نبوغ و عشق خطرناک نیست».
«مگالوپلیس» پروژهای است که کاپولای ۸۴ ساله، مدت زمان طولانی در پی ساخت آن بوده و در نهایت پاییز ۲۰۲۱ اعلام شد که این فیلم با هزینه شخصی ۱۲۰ میلیون دلاری او مقابل دوربین میرود که منابع مالی آن را از محل فروش املاک محبوبش در کالیفرنیای شمالی به دست آورده است.
گفته میشود کاپولا در ابتدا از فناوری تولید مجازی جدید مشابه سریال علمی-تخیلی «مندلورین» استفاده کرده است اما با افزایش چالشها و هزینههای این رویکرد، تیم تولید تلاش کرد به سمت رویکردی کمهزینهتر و سنتیتر روی صفحه سبز متمرکز شود.
«کاپولا» که هرگز پیش از این فیلمی با جلوههای بصری سنگین نساخته است، تقریباً تمام تیم جلوههای بصری خود را در دسامبر سال گذشته اخراج کرد.
«مارک راسل» یک از چهرههای کهنهکار هالیوود در عرصه جلوههای بصری است که از آثارش میتوان به «در ارتفاعات» و «گرگ وال استریت» اشاره کرد که بهعنوان سرپرست تیم جلوههای بصری فیلم «مگاپولیس» را هدایت میکرد. البته «کاپولا» ۳۰ سال پیش نیز بخش جلوههای بصری خود را در فیلم «دراکولا»اخراج کرده بود.
این کارگردان تاکنون چندین فیلم ساخته که منتقدان آنها را از بهترینهای تمام دوران میدانند، از جمله «پدرخوانده» (۱۹۷۲) و دنباله آن در سال ۱۹۷۴، که هر دو برنده بهترین فیلم در اسکار شدند. با این حال او پس فیلم «دراکولای برام استوکر» محصول ۱۹۹۲، هیچ موفقیتی بزرگی نداشته است و آخرین بار در سال ۲۰۱۱ فیلم معمایی «توییکس» را مقابل دوربین برد که «وال کیلمر» و «بروس درن» در آن نقش آفرینی کردند.
وی سابقه طولانی در تولیدات چالش برانگیز دارد، وی در سال ۱۹۸۲ علاوه بر کارگردانی فیلم عاشقانه موزیکال «یکی از قلب»، تأمین مالی آن را نیز بر عهده داشت که فیلم موفقیتی چندانی در گیشه کسب نکرد و پس از سال ۱۹۸۴ فیلم «باشگاه کاتن» را با ستارههای سینما مقابل دوربین کرد که با حواشی فراوانی همراه شد و چندین نفر از عوامل فیلم به طور ناگهانی اخراج شدند.
اما هیچ یک از ساختههای «کاپولا»، به اندازه «اکنون آخرالزمان» با حواشی همراه نبود، فیلمی طاقتفرسا که همچون داستانش با جنون و هرج و مرج رو به رو بود. با این وجود، «اینک آخرالزمان» در سال ۱۹۷۹ دو جایزه اسکار برد و به یک فیلم کلاسیک تبدیل شد.
«فرانسیس فورد کاپولا» از بزرگترین فیلمسازان معاصر سینمای جهان است که از جمله افتخارات و جوایز سینمایی وی طی چهار دهه فیلمسازی میتوان به جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی در سال ۱۹۷۱ برای «پاتون»، جایزهی اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی در سال ۱۹۷۳ برای «پدرخوانده»، جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی در سال ۱۹۷۵ برای «پدرخوانده۲»، جایزه بفتا بهترین کارگردانی در سال ۱۹۷۸ برای «اینک آخرالزمان»، جایزه دوربین جشنواره برلین در سال ۱۹۹۱، جایزه نخل طلا و جایزه فیپرشی جشنواره کن در سال ۱۹۷۹ برای فیلم «اینک آخرالزمان»، جایزه نخل طلا و جایزه بهترین فیلم معنوی جشنواره کن در سال ۱۹۷۴ برای فیلم «مکالمه»، جایزه گلدن گلوب برای بهترین کارگردانی در سال ۱۹۸۰ برای «اینک آخرالزمان»، جایزه گلدن گلوب برای بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه در سال ۱۹۷۳ برای «پدرخوانده»، جایزه ویژه پنجاهمین سال تأسیس جشنواره سنسباستین در سال ۲۰۰۲، شیر طلای افتخاری جشنواره ونیز در سال ۱۹۹۲، جایزه صدف طلایی بهترین فیلم و جایزه فیپرشی جشنواره سنسباستین و … اشاره کرد.
کارگردان انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» به ارائه توضیحاتی درباره این انیمیشن پرداخت.
به گزارش سینمای خانگی از ایرنا، «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمدار این روزها بر پرده سینماست، فیلمی که در گیشه بالغ بر ۴ میلیارد تومان فروخته است. احمد علمدار اما برای روایت این فیلم به سراغ یک قهرمان متفاوت رفته است، قصه های «مسافری از گانورا» را سهیل پیش می برد، نوجوان معلولی که به کمک دوستانش سعی در عبور از بحران ها دارد.
این فیلم در کنار این موضوع به مسایل دیگری همچون لزوم توجه به محیط زیست، توجه به دانشمندان هسته ای، خودکفایی ملی، مهاجران افغانستانی و… هم پرداخته است که همین تعدد موضوعات باعث شده است بخشی از مسائل مطرح شده در این فیلم به صورت کامل پیش روی مخاطبان قرار نگیرد.
با سید احمد علمدار درباره این انیمیشن به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
«مسافری از گانورا» ایدهها و خردهداستانهای مختلفی دارد، این جرقه اولیه کدام ایده بود و داستان حول کدام محور بسط پیدا کرد؟
بخشی از روایت «مسافری از گانورا» ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمدهتر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسلهای گذشته با نسلهای امروز استایده اولیه ما درباره رابطه مادر و فرزندی بود که فرزند دچار معلولیت جسمی بود و به دلیل حرفهایی که بهصورت اتفاقی از زبان مادرش شنیده بود، او را مقصر وضعیت جسمی خود میدانست. این اتفاقی واقعی بود که ما شنیدیم و میدانستیم این فرزند سالها با مادر خود قهر کرده و با او صحبت نمیکند.
شنیدن این روایت جرقه اولیه شکلگیری این داستان بود. هر چند اتفاقی واقعی خیلی غمانگیز هم بود اما آن را تبدیل به یک درام کردیم و براساس همان هم سناریویی را نوشتیم. بخشی از روایت ناظر به مشکلات معلولان است اما بخش عمدهتر آن مربوط به روابط درون خانواده و ارتباط نسلهای گذشته با نسلهای امروز است.
رابطهای که به دلیل سرعت رشد تکنولوژی شاهد افزایش گسست در آن هستیم. اگر بخواهیم یک پیام محوری را در فیلم پررنگ کنیم، همین طرح سوال درباره چگونگی رفع شکاف است. پاسخی هم که به آن داده میشود، فداکاری و عشق است. یک نگاه تمثیلی هم به این مضامین در داستان داشتهایم.
چرا در فرآیند طراحی این کاراکتر معلول و جزییاتی مانند ترددش در فضای شهری، هیچ اشارهای به مشکلات این قشر نداشتید؟
ما تلاش کردیم بیشتر به موضوعاتی اشاره داشته باشیم که احساس میکردیم پیشتر کمتر به آنها پرداخته شده است. نکاتی مانند مسیر تردد معلولان و کمکاریهاش شهرداری در این زمینه، که پیشتر دیگرانی هم نسبت به آن نقدهایی به فیلم وارد کردهاند، مسائلی است که تقریبا همه از آن آگاهیم. ما در واقع میخواستیم روی توانمندی این فرد برای غلبه بر معلولیت و ناتوانیهایش تمرکز کنیم.
حس نمیکنید مخاطب معلولی که به تماشای فیلم مینشیند، از منظر عدم توجه به این قبیل مشکلات، دچار تناقض نسبت به فیلم میشود؟
حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راهرفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواستههایش متوقف نمیشود و همچنان توانمندیهای بیشتری را میخواهد. خواستههای انسانها متوقفشدنی نیستما در جشنواره اصفهان چنین بازخوردی را گرفتیم. گروهی از کودکان معلول را دعوت کردیم تا به تماشای فیلم بنشینند و خیلی هم از فیلم خوششان آمد و با آن ارتباط برقرار کردند.
فرد بزرگسالی که همراه این کودکان بود اما دچار این سوال شده بود که این معلول کارهایی را انجام میدهد که با معلولیتش جور نیست! برخی از نکات مدنظر او را بعدها در فیلم هم اصلاح کردیم اما هدفمان این بود که بگوییم میتوان برای یک معلول چنین تواناییهایی را در نظر گرفت.
شخصیت اصلی ما دچار معلولیت است و آرزویش راه رفتن است. حتی قراری که با آن موجود فضایی میگذارد، مربوط به توان راه رفتن میشود. ما تعمدا در داستان توانمندیهایی را برای این کاراکتر در نظر گرفتیم که حتی شاید آدمهای عادی هم از توانشان خارج باشد.
حرف ما این بود که اگر این معلول، توانایی راهرفتن را به دست بیاورد، نیازها و خواستههایش متوقف نمیشود و همچنان توانمندیهای بیشتری را میخواهد. خواستههای انسانها متوقفشدنی نیست. ما مدام به دنبال توانمندیهای بیشتر و بهتر هستیم. پیام فیلم را هم در پایان تغییر دادیم…
چرا تغییر دادید؟
یکی از دلایلش تذکر همان فرد همراه با کودکان معلول بود. در پایان داستان وقتی شخصیت اصلی میخواهد آن لباس خاص را پس بدهد، میگوید اگر دست یک انسان نامناسب بیفتد، ممکن است اتفاقات بدی را رقم بزند. ما این موضوع را در روایت تغییر دادیم و در نسخه فعلی میبینید که او میگوید دیگر نیازی به این لباس ندارم. این تغییر دردسرهای زیادی هم برایمان داشت…
چه دردسرهایی داشت؟
بالاخره نیاز به دوبله مجدد و کاتهای متفاوت بود. از طرف دیگر هم بعد از اعمال این تغییر باید مجدد برای دریافت پروانه نمایش اقدام میکردیم. به واسطه همان یک بازخورد، احساس میکنیم توانستیم پیام خود را بهتر به مخاطب منتقل کنیم.
سهیل و ستار بهعنوان دو کاراکتر اصلی روایت به گونهای انتخاب شدهاند که انگار زخمخورده جنگ هستند. ایده خاصی پشت این طراحی داشتید؟
داستان «ستار» هم اقتباسشده از یک داستان واقعی است. اتفاقا آن کاراکتر را به همین دلیل به داستان اضافه کردیم. فرد مهاجری بود که برای ما کار میکرد و حوالی سال ۹۴ بود که داستان زندگیاش را برایمان تعریف کرد. دقیقا همین اتفاق برای او افتاده بود. یعنی مادرش براثر جنگ فوت شده و او به ایران مهاجرت کرده بود. او هم مدام در ذهن خودش به فکر انتقام بود.
ما شخصیت ستار را از همین کاراکتر واقعی اقتباس کردیم و در قالب آن به مشکلات مهاجران و حتی بهصورت عامتر قومیتها در داستان پرداختیم. خیلی از ما این مشکلات را واقعا درک نمیکنیم. بالاخره منطقه خاورمیانه منطقه جنگخیزی است. خوشبختانه کشور ما امروز در آرامش است اما ما هم تجربههای تلخی را پشتسر گذاشتهایم. به همین دلیل لازم است درباره این موارد برای کودکان خود صحبت کنیم. کودک ایرانی مانند برخی کودکان آمریکایی و اروپایی نیست که هیچ تجربهای از سایه جنگ نداشته باشد.
یعنی مشخصا قصد داشتید بخشی از تبعات جنگ را برای کودکان به تصویر دربیاورید؛ فکر میکنید چقدر موفق بودهاید؟ مشخصا بچهها چقدر متوجه این بعد از داستان شما میشوند؟
تا حدی دوست داشتیم کودکان هم با این فضا و مضمون آشنا شوند اما نه بهصورت مستقیم. خیلی زیرپوستی به این موضوع پرداختیم. بالاخره جنگ اتفاقی تلخ و وحشتناک است و نمیخواستیم ذهن کودکان را بهصورت مستقیم درگیر آن کنیم. بیشتر سعی کردیم وجوه مثبت این جریان مانند مقاومت و ایستادگی را به تصویر درآوریم. در عین اینکه جنگ را واقعتی میدانیم که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
کمی بیشتر درباره کاراکتر «ستار» صحبت کنیم. یک کودک افغانستانی که به نظرم هم در گرافیک چهره و هم در قصههایی که دربارهاش مطرح میشود، مخاطب کودک خیلی واضح متوجه هویت او نمیشود. حتی سهیل دیالوگی درفیلم خطاب به امید دارد که میگوید «تو چه کار به ملیت ستار داری؟» اصراری داشتید که این کاراکتر هویت مشخص نداشته باشد؟
میخواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشههای مرسوم در سینما، آنها را افراد تحقیرشده نشان دهیمبخشی از اتفاقات درباره طراحی این کاراکتر در فرآیند نظارت کیفی رخ داد. ما از ابتدا اشارههای مستقیمی به ملیت ستار در داستان داشتیم. در همان سکانس مربوط به دیالوگی که اشاره کردید، قبلتر اشارههای مستقیمی به ملیت ستار داشتیم که با نظر برخی دوستان مسئول اصلاحات، این بخشها حذف شد. در نسخه فعلی شاید کودکان بهصورت مستقیم متوجه هویت او نشوند اما در نسخه اولیه در چند نوبت این اشاره مستقیم وجود داشت.
ما حتی براساس نظر دوستان ناظر، برخی دیالوگهای فیلم را هم دوبله مجدد کردیم. نظر ناظران این بود که با توجه به کلکل میان دو شخصیت ستار و امید، بهتر است که هویت آنها خیلی پررنگ نشود. از طرف دیگر هم اشاره کردم که هدف اصلی ما از طراحی این کاراکتر، صرفا مربوط به افغانستانیها نبود و اساسا همه مهاجران را مدنظر داشتیم.
حتی در بالغبر ۹۰ درصد فیلم، ستار لهجه خاصی هم ندارد و عین همه ما صحبت میکند. درباره این موضوعات گفتوگوهای بسیاری داشتیم. نمیخواستیم به این کاراکتر برچسب خاصی بزنیم. میخواستیم حتی اگر مهاجران هم خودشان را در این فیلم دیدند، از تماشای آن احساس غرور داشته باشند نه اینکه مانند کلیشههای مرسوم در سینما، آنها را افراد تحقیرشده نشان دهیم. ستار هم یکی از قهرمانان داستان ماست که حضور تأثیرگذاری هم در روند اتفاقات دارد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که فیلم قرار است اکران بینالمللی هم داشته باشد، فکر میکنید مخاطب خارجی، متوجه مهاجر بودن این کاراکتر میشود؟
در نسخه بینالمللی میتوانیم تغییراتی ایجاد کنیم. حتی این پیشفرض را داشتیم که اگر بهطور مثال قرار است فیلم در چین اکران شود، چه تغییراتی باید در دوبله آن بدهیم که این حس به مخاطب منتقل شود. حتی میتوان ملیت این کاراکتر را هم متناسب با کشور محل اکران، تغییر دهیم. به این موارد هم فکر کردهایم.
به همین دلیل هم طراحی چهره ستار چندان تفاوتی با کاراکترهای دیگر ندارد؟
ما نمیخواستیم چهره او تفاوت عجیب و غریبی با کاراکترهای دیگر داشته باشد. به همین دلیل در میان ترکیب چهره افغانستانیها هم سراغ قوم هزاره رفتیم که خیلی شبیه ما ایرانیها هستند. کمی سعی کردیم ترکیب چشمهای ستار را به هزارهها نزدیک کنیم اما در عین حال میخواستیم فانتزی و زیبایی کاراکترهای انیمیشنی را هم در طراحی لحاظ کنیم. فکر میکنم در قیاس با انیمیشنهای دیگر، میتوانم بگویم کاراکترهای این انیمیشن، تا حدودی بامزه و دوستداشتنی شدهاند. زیبایی کاراکترها برایمان بسیار حائز اهمیت بود.
در طراحی کلکلها و اختلافات میان کاراکتر ستار و امید صرفا به یک کشمکش بچگانه نظر داشتید یا به چالشها و اختلافات موجود میان جامعه امروز و مهاجران افغانستانی هم نیمنگاهی داشتهاید؟
اگر دقت کرده باشید، در یکی از سکانسها وقتی کاراکتر امید دیر به خانه باز میگردد، پدرش به او میگوید «تو باز هم با این پسره مهاجر بیرون بودی؟» این یکی از کدگذاریهای ما در فیلم ناظر به همین نکته بود. حتی در دیالوگ اولیه فیلم، پدر میگوید «پسره افغانی» که آن را اصلاح کردیم. تلاش کردیم حساسیتها را تا حد امکان کم کنیم، اما به آن اشاره داشتهایم.
حتی میخواستیم این واقعیت را نشان دهیم که این بزرگترها هستند که این جنس اختلافات را به ذهن بچهها منتقل میکنند. بچهها واقعا ذهن پاک و سادهای دارند. اگر بزرگتری پیدا شود و دشمنی با کسی را در ذهن یک بچه، تزریق کند، آن بچه چه واکنشی میتواند داشته باشد؟ به نوعی مخاطب ما در این بخش، بیش از کودکان بزرگترها هستند.
بدنه اصلی داستان «مسافری از گانورا» مربوط به تقابل زمینیها و فضاییها میشود؛ در طراحی این بخش از داستان چقدر وامدار نمونههای خارجی بودید؟
خیلی تلاش کردیم تا جایی که میتوانیم از نمونههای خارجی استفاده نکنیم. نمیخواستیم داستان فیلم کپیبرداری باشد. کمااینکه اکثر داستانهای روایت شده در فیلمهای خارجی با محوریت فضاییها، شباهتهای بسیاری هم به یکدیگر داشتند. از طرف دیگر آنقدر میتوان درباره این موضوع خیالپردازی کرد که بهنظر میرسد بینهایت داستان درباره فضاییها میتوان متصور بود. از گونههای مختلف این موجودات فضایی گرفته تا داستانها و موقعیتهایی که میتوان برای آنها طراحی کرد.
ما تلاش کردیم، روایتمان معطوف به سیارهای باشد که شباهتهایی به زمین داشته است. از همین زاویه تلاش کردیم آنچه در زمین در حال رقم خوردن است را در سیارهای دیگر تصور کنیم. گویی سیاره گانورا، نمودی از آینده زمین است. ابتدا هم حساسیتهایی روی این نگاه وجود داشت.
چه حساسیتهایی وجود داشت؟
بالاخره از منظر نگاه فرهنگی برخی این شباهت را دوست نداشتند. حساسیتهای عجیبی روی این موضوع وجود داشت اما ما دوست داشتیم وارد چنین فضایی شویم. یکی از سوالات از ابتدا این بود که چرا ما این ژانر را انتخاب کردیم؟ ما میدانستیم برای روایت یک داستان خیالی، باید وارد چنین فضایی شویم.
اگر سهیل را وارد چنین چالشهای تخیلیای کردیم، به این دلیل بود که نمیخواستیم خروجی کار یک فیلم معمولی درباره مشکلات یک پسربچه معلول شود. اگر میخواستیم چنان فیلمی بسازیم، احتمالا باید به همان مسائل مربوط به پیادهروها و معابر میپرداختیم. ما اما اصرار داشتیم از این فضاها فاصله بگیریم و به فضای ذهنی سهیل نزدیک شویم. دوست داشتیم نیمه پر لیوان را که مربوط به توانمندیهای انسانها میشود به تصویر درآوریم تا بهخصوص بچهها یاد بگیرند که به تواناییهای خود اتکا کنند و جلو بروند.
شخصیت فضایی ما در این فرآیند تنها نقش کاتالیزور یا سرعتدهنده دارد. حتی به این مورد که در تمام تعقیب و گریزها در فیلم، هیچ خبری از پلیس نیست هم فکر کرده بودیم. میخواستیم یک جهان کاملا فانتزی خلق کنیم تا نشان دهیم اگر بچهها بتوانند از محدودیتهای ذهنی خود عبور کنند، چه کارها که میتوانند انجام دهند.
فکر نمیکنید «مسافری از گانورا» دچار تعدد مضامین و سوژهها شده است؛ از مصائب مهاجران و محیط زیست گرفته تا دانشمندان هستهای و تولید ملی. چه اصراری بود که به همه این موضوعات بپردازید؟
شاید یکی از دلایلش این بود که احساس میکردیم اگر بخواهیم تمام فیلم را حول یک موضوع جلو ببریم، ناگزیر باید به محتوای آن آب میبستیم! البته منکر این نیستیم که شاید میشد یکی دو موضوع را کنار گذاشت اما به دلیل همین تعدد موضوعات مجبور شدیم برخی اطلاعات علمی را از روایت کم کنیم. در روایت اولیه، کاراکتر سهیل خیلی دغدغهها و اطلاعات عملی بیشتری داشت.
خب از آن طرف احساس نکردید اینگونه تراکم موضوع در یک فیلم موجب الکن ماندن آنها میشود؟
معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن استبله این موضوع را قبول داریم. حتی اگر امکان اصلاح مجدد روایت فیلم را داشته باشیم، شاید برخی از این موضوعات را به نفع موضوعات دیگر کمرنگتر کنیم. این جزو اشکالاتی است که آن را میپذیریم. ما نباید در برابر انتقادات مقاومت کنیم چرا که قصد داریم سراغ کارهای بعدی برویم و این مسیر را ادامه دهیم. به همین دلیل معتقدیم مدام باید کار فعلی خود را آنالیز و بررسی کنیم تا ایرادات آن مشخص شود. باید نقاط ضعف خود را هم قبول کنیم.
این انیمیشن تجربه اول ما بود و باید در ادامه کمبودهای خود را جبران کنیم. در عین اینکه میدانیم برای همین کار، افراد بسیار زحمت کشیدهاند و از همه آنها تشکر میکنم. معتقدم این انیمیشن به دلیل محتوایی که دارد، محکوم به دیده شدن است. بهخصوص از طرف بچههایی که مخاطب پیامهای این فیلم میتوانند باشند. ما میخواهیم به مرحلهای برسیم که حتی بتوانیم در بازارهای بینالمللی رقابت کنیم.
یکی از ایدههای نمادین در فیلم، پوسترهای اتاق سهیل است که در ابتدا شاهد ترکیبی از پوسترهای سوپراستارهای هالیوودی روی دیوار اتاقش هستیم و در آخر ناگهان پوسترهای دانشمندان ایرانی، جای آنها را میگیرد. در طول روایت نشانهای مبنیبر وقوع چنین تحولی در نگاه این کاراکتر نمیبینیم، آیا این مسئله هم به حذفیاتی که به آن اشاره کردید مربوط میشود؟
بله. اساسا ایده پوسترهای فیلم ابتدا با تمرکز بر دانشمندی خارجی بود که به دلیل استفاده از ویلچر خیلی معروف است. ما در استفاده از این نماد، دچار اشتباهات محاسباتی شده بودیم و به همین دلیل مجبور به حذف آن شدیم. سهیل ابتدا همین شخصیت علمی را بهعنوان الگو برای خود انتخاب کرده بود و بهواسطه اتفاقاتی که میافتد، دانشمندان ایرانی را جایگزین او میکند.
چون بخش اول حذف شده، احتمالا این تغییر را بهدرستی مخاطب متوجه نمیشود. سهیل درواقع در میان این دوگانه قرار دارد که آیا باید به سمت دانشمندان و چهرههای علمی برود، یا ابرقهرمانهای هالیوودی؟ سرانجام هم دست به انتخاب درست میزند. بهواسطه آن حذفیات برخی از این نقصانها در نسخه نهایی وجود دارد که آن را میپذیریم و باید در کارهای بعدی آن را اصلاح کنیم.
یکی از نقدها به «مسافری از گانورا» که البته مربوط به همه انیمیشنهای سینمایی ایران هم میشود، فقدان کاراکترهای دختر تأثیرگذار است. چرا فضای انیمیشنهای ما تا این اندازه پسرانه شده است؟
این مشکل مربوط به انیمیشنسازها نیست. ما در این زمینه مشکل ساختاری داریم. به دلیل ممیزیهای موجود، اگر بخواهیم یک شخصیت دختر به داستان اضافه کنیم، با یک دنیا ملاحظات مواجه میشویم که کار را به مراتب برایمان دشوارتر میکند. به قول یکی از دوستان هر گاه در مدارس ما دختران و پسران مختلط حاضر شدند، در انیمیشنها هم میتوانیم کاراکتر دختر و پسر را در کنار هم داشته باشیم!.
این مشکلات بهصورت کلی وجود دارد اما مشخصاً درباره داستان فیلم ما، شرایط بهگونهای بود که اساسا امکان حضور کاراکتر دختر نداشتیم. میتوانستیم یک کاراکتر فرعی و بیخاصیت در نظر بگیریم اما ترجیح دادیم زمانی سراغ یک کاراکتر دختر برویم که بتوانیم عملی قهرمانانه و تأثیرگذار برای او در نظر بگیریم. برای کارهای بعدی، طرحی را در دست داریم که اساسا شخصیت قهرمانش یک دختر است.
کار شما از نظر گرافیک و انیمیت، بهنظر میرسد چندگام از دیگر انیمیشنهای سینمایی این سالها عقبتر است و از نظر کیفی توان رقابت با آنها را ندارد؛ این فاصله کیفی را میپذیرید و فکر میکنید، دلیلش چیست؟
درباره گرافیک «مسافری از گانورا» تا به امروز نظرات متفاوتی داشتهایم و به همین دلیل این نظرات را متناسب با سلیقه افراد میدانیم. در عین حال کیفیت هر پروژهای را متناسب با بودجه و امکانات تولیدش باید سنجید. نه اینکه بخواهم گلهگذاری کنم اما این طبیعی است که پروژهای با بودجه بیشتر میتواند کیفیت بهتری هم داشته باشد.
آنچه امروز در «گانورا» شاهد هستید، محصول تمام بضاعت ما بوده و به جرأت میگویم همین امروز با بودجهای که ما در اختیار داشتیم حتی ۱۰ الی ۱۵ دقیقه از کاری با کیفیت گانورا هم امکان تولید ندارد.
میتوانید بگویید چقدر بودجه صرف این کار شده است؟
خیلی بودجه کمی بود و شاید بتوانم بگویم کمتر از ۲ میلیارد تومان صرف آن شده است. با چنین بودجهای حتی بهترین انیمیشنساز با بهترین تیم همراه هم نمیتواند چنین کیفیتی برای ۹۰ دقیقه به شما ارائه کند. تکتک بچههایی که در این پروژه حضور داشتند، با جان و دل همراهی کردند و انرژی گذاشتند.
به زبان سادهتر، شما توان ارائه کیفیت بهتر را داشتهاید، اما بودجه آن را در اختیار نداشتید.
دقیقاً. بالاخره ساخت یک کار سینمایی متناسب با کیفیت انیمیشنسازی روز دنیا، واقعا بودجه بسیار بالایی نیاز دارد. در اینجا دیگر کیفیت کار مربوط به بودجه میشود و نیروی انسانی چندان مطرح نیست. حتی میتوانم بگویم برخی زیرساختها هم در این زمینه وجود دارد اما تکمیل و استفاده از آنها نیازمند بودجه است.
احتمالا حجم پایین استفاده از موسیقی در کار هم به همین مسئله مربوط باشد. معمولا کارهای کودک بهواسطه موسیقیشان ماندگار میشوند اما «مسافری از گانورا» تنها یک قطعه موسیقی دارد که آن هم کیفیت خیلی پایینی دارد!
بله. در نمونه مشابه برای «پسر دلفینی» فارغ از موسیقی متن فیلم، فقط برای چند ترانه، هزینه مجزایی کردند و از صدای علیرضا طلیسچی استفاده کردند. ما طبیعتا چنین امکانی را در اختیار نداشتیم! اتفاقا درباره آن صحبتهایم داشتیم و واقعا هم بلد بودیم که چه باید بکنیم، اما بودجهاش را نداشتیم. در مجموع اما امروز خوشحالم که با تمام سختیها و کمبودها توانستیم این کار را به سرانجام برسانیم.
این سوال را خیلی صادقانه پاسخ دهید؛ چقدر در فرآیند اکران احساس رقابت با انیمیشن «بچه زرنگ» را دارید که این روزها رکوردهایی را در زمینه اکران انیمیشنهای سینمای جابهجا کرده است؟
از نظر فروش اساسا این دوره، دوره بدی برای فیلمهای غیرکمدی شده است. همه فیلمها تحت تأثیر سانسهای زیاد فیلمهای کمدی، سهمشان از چرخه اکران شکسته و محدود شده است. به تازگی فیلمی به نام «هاوایی» هم به چرخه اکران اضافه شده است که اکران هر فیلمی با این شرایط، به همه فیلمهای دیگر فشار وارد میکند.
سال گذشته اتفاق خوبی که برای «پسر دلفینی» و «لوپتو» افتاد این بود که هم با تراکم فیلم در اکران مواجه نبودیم و هم تنها همین دو اثر کودک روی پرده بود، اما امروز که با هم صحبت میکنیم همزمان ۴ فیلم کودک روی پرده است. در این شرایط خداراشکر با وجود همه کمبودهایی که وجود داشت، فاصله مخاطب روزانهمان با «بچه زرنگ» خیلی کم شده است.
در عین حال شاید از نگاه ما کمی احساس رقابت وجود دارد ولی واقعیت این است که از زاویه نگاه مخاطب بهتر است که دو فیلم همزمان در حال اکران باشد و وقتی از یکی لذت میبرد، گزینه دیگری هم برای تماشا داشته باشد.
در ابتدای گفتوگو اشارهای به ایده شکاف نسلها داشتید. از این منظر احساس نمیکنید برخی جزییات در ترسیم روابط فرزندان و والدین در فیلم، صورت بدآموزی پیدا کرده است؟ بهخصوص در زمینه مسائلی مانند دیر به خانه آمدن بچهها و یا کلکلهای بیش از اندازه کاراکتر اصلی با مادرش.
این نقد از سوی دیگران نسبت به انیمیشنهای دیگر هم مطرح شده و درباره کار ما هم این نکات را مطرح کردهاند اما باید این داستانها را از نگاه کودکان دید. بله ما هم اگر از نگاه خودمان و نسبت به زندگی واقعی بخواهیم قضاوت کنیم، چنین اتفاقی درباره با تأخیر به خانه بازگشتن یک کودک، منطقی نیست اما این یک داستان کودکانه است. بالاخره بخشی از داستان ما در قالب ماجراجویی این بچهها روایت میشود و ما نمیتوانستیم آن را نادیده بگیریم.
در عین حال این نکته هم درست است که پدران و مادران ایرانی ملاحظات خیلی زیادی در این زمینهها دارند. تنها پاسخی که میتوان به این نگرانیها داد، این است که همه اینها قصه و داستان است. دنیای کودکان، واقعا دنیایی متفاوت از ما بزرگترهاست.
درباره حاضرجوابیهای سهیل نسبت به مادرش که دیگر این تفاوت دنیاها موضوعیت ندارد! بهخصوص که امروز جسارت بچهها دربرابر والدین بهگونهای است که بسیاری از خانوادهها با آن چالش دارند. این حاضرجوابی در فیلم شما وجود دارد و تقبیح هم نمیشود!
وقتی از یک روانشناس درباره این موضوع پرسیدم، مجموعه کتابی را به من معرفی کرد که برای کودکان زیر سه سال است و کاراکتر اصلی آن اساسا کارهای اشتباه میکند و بعد در انتها نتیجهگیری میشود که آن کار بد بوده است! آن روانشناس میگفت بچه زیر سه سال، اساسا نتیجهگیری را درک نمیکند و فقط فعل را درک میکند و احساس میکند باید آن کار را انجام دهد.
برای این رده سنی، نکته شما درست است اما برای بچههای بالای سه سال، نتیجهگیری اعمال هم موضوعیت دارد و وقتی کار بدی را از یک کاراکتر میبیند، نتیجه منفی آن را هم درک میکند. ما هم در این بخش، نتیجهگیری را به ذهن مخاطب واگذار کردیم. بهخصوص که در پایان داستان، رابطه این پسر و مادر اصلاح میشود و یکدیگر را در آغوش میکشند. این محبت را تعمدا در انتها به تصویر درآوردیم.
گیشه سینمای ایران طی یک هفته گذشته با فروش بیش از ۳۸ میلیارد تومان به رقم کلی ۹۵۳ میلیارد و ۹۲۸ میلیون تومان رسیده است.
به گزارش سینمای خانگی از مهر، تنها ۱۸ روز به آغاز چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر باقی مانده است و با توجه به اینکه با شروع این جشنواره اکثر سینماهای کشور به خصوص سینمادوستان در تب و تاب این رویداد بزرگ فرهنگی و هنری قرار می گیرند و اکثر پردیس های سینمایی که این روزها میزبان علاقه مندن به سینما برای تماشای فیلم های در حال اکران هستند، در اختیار جشنواره فیلم فجر قرار می گیرد میزان آمار فروش فیلم ها در بازه زمانی برگزاری جشنواره فیلم فجر کاهش پیدا می کند.
البته در این مدت نیز کمتر تهیه کننده ای تمایل دارد تا فیلم خود را برای اکران روانه سینماهای کشور کند؛ به همین دلیل می توان گفت جدول اکران با تغییر چندانی حداقل تا پایان جشنواره فیلم فجر همراه نخواهد بود و بی شک فروش گیشه نیز قرار نیست تغییر محسوسی داشته باشد. اما باید دید در این ۱۸ روز باقی مانده مخاطبان تا چه اندازه از فیلم های در حال اکران استقبال می کنند و یا همچنان گوی سبقت بر دستان همان فیلم های اندکی است که ماه ها است در سینماها اکران بوده و همچنان مورد استقبال قرار می گیرد.
اما گیشه سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ همانند سال های قبل با فراز و نشیب های بسیاری همراه بوده است؛ هرچند بعد از ۲ سال رکود و تعطیلی که به دلیل شیوع ویروس کرونا بر گیشه سینما حاکم بود و البته حواشی که سینما بعد از آن درگیر آن شد؛ فروش فیلم ها در سال جدید توانسته جان تازه ای به سینمای ایران بدهد، هرچند بار این اتفاق نیز تنها روی دوش تعدادی فیلم سینمایی در گونه کمدی قرار داشت که اگر همین چند فیلم هم نبود سینما کاملاً به ورشکستگی می رسید. با این حال می توان به فروش کل سینمای ایران از ابتدای سال جاری تا امروز امیدوار بود؛ گیشه سینمای ایران از ابتدای سال جاری تاکنون بیش از ۹۵۳ میلیارد و ۹۲۸ میلیون تومان فروش داشته است.
با نگاه کوتاه به آمار فروش فیلم هایی که در حال حاضر در سینمای ایران اکران هستند، می توان گفت فیلم های کمدی همچنان در صدر جدول فروش قرار دارند و همچنان در جذب مخاطب به سینماها بیش از هر فیلم دیگری موفق عمل میکنند. از فیلم سینمایی «هاوایی» که بیش از ۱۰ روز است در سینماها اکران شده گرفته تا فیلم های دیگری چون «هتل»، «ویلای ساحلی»، «ورود و خروج ممنوع» و «فسیل» که ماه ها است از اکران تعدادی از این آنها گذشته اما همچنان تماشایشان در سینما برای مخاطب جذاب است.
بعد از این فیلم ها، بیشترین مخاطب را آثار انیمیشن و فیلم های کودک و نوجوان داشته اند که می توان به فیلم «بچه زرنگ»، «مسافری از گانورا» و یا «نارگیل ۲» اشاره کرد. بعد از این آثار است که فیلم های اجتماعی، سیاسی و ارگانی در لیست فروش قرار می گیرد که این نشان دهنده تمایل اندک مخاطب این روزهای سینمای ایران نسبت به چنین آثاری است.
فروش فیلمها طی یک هفته گذشته
فیلم سینمایی «هاوایی» در یک هفته گذشته توانسته است به فروش بیش از ۱۳ میلیارد و ۱۹۶ میلیون تومان دست یابد، این فیلم سینمایی که از تاریخ ۱۳ دی ماه در سینماهای کشور اکران شده است تا امروز بیش از ۱۵ میلیارد و ۶۵۶ میلیون تومان فروش داشته است.
دومین فیلم پرفروش هفته فیلم سینمایی «هتل» به کارگردانی مسعود اطیابی است، این فیلم نیز بعد از گذشت ۴ ماه از اکران خود همچنان در بین فیلم های پرفروش هفته قرار دارد و توانسته طی یک هفته گذشته بیش از ۹ میلیارد و ۳۷۴ میلیون تومان فروش داشته باشد و فروش کل خود را به بیش از ۲۲۵ میلیارد و ۴۶۸ میلیون تومان برساند.
«ویلای ساحلی» به کارگردانی کیانوش عیاری در رتبه سوم پرفروش های این هفته سینمای ایران قرار دارد و در یک هفته گذشته ۵ میلیارد و ۵۱۹ میلیون تومان فروش داشته است. این فیلم بعد از گذشت یک ماه از اکران خود توانسته بیش از ۳۷ میلیارد و ۸۶۲ میلیون تومان فروش داشته باشد.
فیلم سینمایی «ورود و خروج ممنوع» به کارگردانی امید آقایی نیز در یک هفته گذشته فروشی برابر ۲ میلیارد و ۷۳۰ میلیون تومان داشته است. این فیلم سینمایی نیز با گذشت یک ماه از شروع اکران خود به فروش ۱۷ میلیارد و ۵۰۸ میلیون تومان دست یافته است.
فیلم «فسیل» به کارگردانی کریم امینی که نزدیک به یک سال است در سینماهای ایران در حال اکران است، طی یک هفته گذشته ۲ میلیارد و ۶۳۱ میلیون تومان فروش داشته و همچنان مخاطبان بسیاری را به سینما می کشاند. فروش کل این فیلم سینمایی بیش از ۳۰۶ میلیارد و ۱۷ میلیون تومان بوده است.
انیمیشن «بچه زرنگ» به تهیه کنندگی حامد جعفری طی یک هفته گذشته موفق به فروش ۲ میلیارد و ۲۷ میلیون تومان شده است. این انیمیشن سینمایی که ۵ ماه از اکران آن می گذرد تا امروز ۵۵ میلیارد و ۲۴۴ میلیون تومان فروش داشته است.
فیلم «مسافری از گانورا» به کارگردانی احمد علمداری دومین فیلم از سینمای کودک و نوجوان است که طی یک ماه گذشته در سینماهای کشور اکران شده است. این فیلم سینمایی با فروش یک میلیارد و ۳۹۸ میلیون تومان در یک هفته گذشته فروش خود را به ۴ میلیارد و ۹۶۳ میلیون تومان رسانده است.
فیلم سینمایی «نارگیل ۲» به کارگردانی داوود اطیابی نیز در یک هفته گذشته ۵۵۳ میلیون و ۸۸۰ هزار تومان فروش داشته است و کل فروش خود را بعد از گذشت ۵ ماه از اکران به ۲۴ میلیارد و ۳۷۲ میلیون تومان برساند.
فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی که روایت گر یک داستان ملتهب سیاسی است؛ در یک هفته گذشته ۳۷۱ میلیون تومان فروش داشته است. این فیلم سینمایی نزدیک به یک ماه است که در سینماهای کشور اکران شده و تا امروز فروشی بالغ بر یک میلیارد و ۵۶۰ میلیون تومان داشته است.
«جوجه تیغی» به کارگردانی مستانه مهاجر نیز در یک هفته گذشته ۳۱۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم بعد از گذشت ۲ ماه از اکران خود ۱۱ میلیارد و ۶۲۳ میلیون تومان فروخته است.
فیلم سینمایی «شهر هرت» به کارگردانی کریم امینی نیز در یک هفته گذشته ۲۳۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی که از خرداد ماه سال جاری در سینماهای کشور اکران شده است تا امروز ۷۷ میلیارد و ۵۴۱ میلیون تومان فروش داشته است.
«عامه پسند» به کارگردانی سهیل بیرقی نیز در یک هفته گذشته ۱۹۰ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی طی ۲ ماه از اکران خود ۶ میلیارد و ۲۸۶ میلیون تومان فروش کرده است.
فیلم سینمایی «سلفی با رستم» به کارگردانی حسین قناعت در ۷ روز گذشته فروش ۱۲۶ میلیون و ۹۴۷ هزار تومانی داشته و بعد از گذشت ۲ ماه از اکران خود یک میلیارد و ۶۰۷ میلیون تومان فروش داشته است.
«گیچ گاه» به کارگردانی عادل تبریزی نیز در یک هفته گذشته ۱۱۰ میلیون تومان فروش داشته است، این فیلم سینمایی بعد از گذشت ۳ ماه از اکران خود ۱۵ میلیارد و ۵۳۱ میلیون تومان فروش داشته است.
فیلم سینمایی «پالایشگاه» به کارگردانی مهرداد خوشبخت نیز در یک هفته گذشته بیش از ۸۲ میلیون تومان فروش داشته است؛ این فیلم سینمایی که کمتر از یک ماه از اکران آن می گذرد ۴۷۲ میلیون تومان فروش داشته است.
شوراهای پروانه ساخت آثار سینمایی و غیرسینمایی با هشت اثر موافقت کردند که فیلمنامه سینمایی «پرواز ۶۵۵» به تهیهکنندگی و کارگردانی مسعود دهنمکی از جمله این آثار است.
به گزارش سینمای خانگی از اداره کل روابط عمومی سازمان امور سینمایی و سمعی بصری، شوراهای پروانه ساخت آثار سینمایی و غیرسینمایی در جلسه اخیر با ۲ فیلمنامه سینمایی و ۶ فیلمنامه غیرسینمایی موافقت کردند.
فیلمنامههای سینمایی «پرواز ۶۵۵» به تهیهکنندگی و کارگردانی مسعود دهنمکی و نویسندگی مسعود دهنمکی و سید بهزاد زهرائی، «ماه پنهان» به تهیهکنندگی ایرج محمدی روزبهانی، کارگردانی محمدرضا یکانی و نویسندگی آوا اکبری موافقت شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی را اخذ کردند.
همچنین فیلمنامههای کوتاه داستانی «باپا» به تهیهکنندگی، کارگردانی و نویسندگی حسین مهری و «در آوندهای این درخت» به تهیهکنندگی میرحامد کوچکی نالکیا شری، کارگردانی و نویسندگی کامران حمزه لو، «مدیر» به تهیهکنندگی فرهاد نگهبان، کارگردانی کیوان رضاییراد و نویسندگی فرهاد نگهبان، «حشره» به تهیهکنندگی، کارگردانی و نویسندگی کیانوش اسلامی و فیلمنامه بلند داستانی «پسرک پشم فروش» به تهیهکنندگی، کارگردانی و نویسندگی مسعود اشجعی، «هم پیمان» به تهیهکنندگی، کارگردانی و نویسندگی سیدمحسن خرم دره خلدی موافقت شورای پروانه ساخت آثار غیرسینمایی سازمان سینمایی را دریافت کردند.