رسانه سینمای خانگی- سینما را از رهاشدگی آموزش نجات دهید

تعدادی از سینماگران و کارشناسان فرهنگی کشور در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران متذکر شدند: بسیاری از این خانم ها و آقایانی که مجوز برگزاری و تأسیس کلاس های آموزش بازیگری و سینما و… را گرفته اند به هیچ عنوان صلاحیت این کار را ندارند.

تعدادی از سینماگران و کارشناسان فرهنگی کشور در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران متذکر شدند: شاه بیت اصلی سینمای ایران باید منویات امام (ره) و رهبری باشد! دانشجویان سینما باید دوره مبارزه با استکبار و صهیونیسم و حمایت از نهضت های آزادی بخش ببینند؛ این افراد خاطرنشان کردند: بسیاری از این خانم ها و آقایانی که مجوز برگزاری و تأسیس کلاس های آموزش بازیگری و سینما و… را گرفته اند به هیچ عنوان صلاحیت این کار را ندارند. نکته جالب اینجا است که آن ها اغلب کسانی هستند که خودشان در هنر عقب مانده اند و هیچ چیز بلد نیستند!

به گزارش سینمای خانگی از سینماپرس، تب حضور در سینما به خصوص در سه رشته بازیگری، فیلمنامه نویسی و کارگردانی طی دو سه دهه گذشته گریبان بخش کثیری از نسل جوان را گرفته؛ از تهران تا شهرستان های بعضاً دور و محروم هستند کسانی که آرزو دارند در سینما مطرح و شناخته شوند و به ثروت و شهرت و محبوبیت برسند.

این اتفاق باعث شده تا برخی افراد با سوءاستفاده از نیاز نسل جوان مبادرت به برگزاری کلاس ها، وورک شاپ ها و جلساتی تحت عنوان آموزش سینما کنند که اغلب آن ها غیرعلمی و فاقد هرگونه ارزشی است.

اشتیاق مبرم نسل جوان برای حضور در سینما باعث شده هر روز شاهد تأسیس وورک شاپ ها و کلاس های جدیدی در سطح کشور باشیم و به تازگی بعد از دوران کرونا این برنامه بعضاً به شکل کاملاً آنلاین نیز برگزار می شود. اما متأسفانه بخش عمده ای از این اتفاقات تنها یک فریب است و بس! فریبی که منجر به سوءاستفاده های شدید مالی و… از کسانی می شود که شور حضور در سینما را دارند.

نکته قابل تأمل اما عدم نظارت صحیح و اصولی توسط مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روی کارکرد این آموزشگاه ها و کلاس ها است؛ اما فاجعه بارتر از آن اینکه در دانشگاه های سینمایی نیز وضعیت بهتر نیست و در آنجا هم این مشکلات به شکل و شیوه ای فاجعه آمیزتر ادامه دارد. یکی از بزرگترین ضعف دانشگاه های سینمایی در این سال ها عدم آموزش محتوای مناسب بر اساس فرهنگ ایرانی-اسلامی به دانشجویان است و قطعاً یکی از عللی که امروز سینمای کشور سرشار از فیلم های بی ارزش، مهوع و سخیف شده همین بی توجهی به مقوله بسیار مهم و ارزشمند محتوا است! در همین راستا با ۱۰ تن از سینماگران و کارشناسان برجسته فرهنگی کشور آقایان: دکتر پرویز فارسیجانی، ابراهیم وحیدزاده، علیرضا سربخش، محمد محمدی، دکتر قطب الدین صادقی، بهروز غریب پور، علی خودسیانی، حسن هدایت، جبار آذین و کوروش زارعی گفتگو داشتیم که ماحصل نظرات ایشان برای اطلاع بیشتر مخاطبان گرامی در ذیل نقل شده است.

دکتر پرویز فارسیجانی تهیه کننده سینما و تلویزیون و استاد دانشگاه در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران گفت: در ۲ بعد محتوا و ساختار و تکنیک نتوانستیم به بالندگی لازم برسیم و از این رو بدل به سینمایی مقلد شده ایم؛ متأسفانه تقلید در فرم و محتوا ما را از سینمای آرمانی ایران اسلامی دور کرده است. شاه بیت اصلی سینمای ایران باید منویات امام (ره) و رهبری باشد؛ متأسفانه ما این شاه بیت را نداریم و هیچ آموزشگاه و دانشگاهی مجموعه اندیشه های حضرت آقا و حضرت امام (ره) را به صورت کلاسیک و حرفه ای تعلیم نمی دهند. یکی از معضلات ما نبود اخلاق و مسئولیت آفرینی برای هنرمند است. ما سینما را تنها به صورت تکنیکال یاد می دهیم اما اینکه یک هنرمند در قبال وظیفه ای که بر دوشش است در هر مقام سینمایی از کارگردان گرفته تا بازیگر و فیلمنامه نویس و… در قبال جامعه و آینده کشور خودش نسبت به اخلاق فردی خودش مسئولیت دارد یا خیر، نکته ای است که کسی به آن توجهی ندارد.

ابراهیم وحیدزاده کارگردان سینما نیز در این خصوص متذکر شد: سینمای علمی در کشورمان هیچ گاه جدی گرفته نشده است و دلیل این اتفاق سیاست گذاران فرهنگی در دولت های مختلف اند که در هر مقطعی سعی کرده اند بر اساس سلیقه خود دست فیلمسازان دیگر را برای تولید آثار مورد علاقه شان باز بگذارند. بنده سال ها است در سینمای ایران فعالیت می کنم و هیچ گاه به خاطر نمی آورم که مقوله آموزش در سینما به صورت جدی توسط مدیران فرهنگی دنبال شده باشد. حتی در مقطعی گفتند هر کسی دلش می خواهد فیلم بسازد به میدان بیاید این در حالی بود که قبل از آن ضوابطی بود و هر کس نمی توانست به عنوان فیلمساز وارد عرصه سینما شود.

علیرضا سربخش جانباز روشندل و کارشناس فرهنگی در همین راستا به سینماپرس گفت: متأسفانه مبحث مهم آموزش سینما همواره مورد غفلت شدید مسئولان قرار گرفته است و همین مهم سینمای ما را با خلاءهای زیادی روبرو ساخته است. دانشجویان سینما باید دوره مبارزه با استکبار و صهیونیسم و حمایت از نهضت های آزادی بخش ببینند؛ هر کس می خواهد وارد سینما شود باید در بحث حمایت از نظام و انقلاب اسلامی آموزش ببیند. در دانشگاه ها و آموزشگاه های سینمایی باید استراتژی های روشن و شفاف نظام وجود داشته باشد.

محمد محمدی فعال رسانه و کارشناس فرهنگی در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران گفت: الآن چندین آموزشگاه در حال آموزش و تولید فیلم کوتاه هستند آموزشگاه‌ هایی که خودشان هنرجوی علاقه‌مند را جذب می‌کنند، استعدادسنجی می‌کنند، آموزش می‌ دهند، از تولید فیلمش حمایت می‌کنند و فیلم را با روابط و رایزنی خودشان به فستیوال‌ های خارجی و اروپایی می‌فرستند؛ با این تفاسیر عملاً نسل آینده سینمای ایران کاملاً محرز و مشخص است که از چه جنس و چه تفکری خواهد بود. اما در این شرایط این سؤال مطرح می‌شود که نقش و سهم نهادهای فرهنگی ما چیست؟

دکتر قطب الدین صادقی مدرس و بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما تأکید کرد: مدیران فرهنگی کم سواد و دارای محدودیت فکری تیشه به ریشه سینما زده اند چرا که آن ها یک گام از سینماگران هم عقب تر ایستاده اند و به جای ترویج خرد و اندیشه، جنگولک بازی را در سینما ترویج می کنند! امروزه سینمای بی هویت و بی سر و ته جایگزین سینمای اندیشه و خردمند شده است؛ وقتی حتی اساتید دانشگاه ها و آموزشگاه های ما فکور نیستند چطور می توانیم توقع داشته باشیم که هنرمند فکور وجود داشته باشد؟ دیگر در این روزگار اساتید بزرگی مانند دکتر الستی، دکتر کاووسی و یا هوشنگ طاهری پیدا نمی شوند. جای این ها خالی است و هرگز پر نمی شود. این ها کسانی بودند که می توانستند منشأ اندیشه و خرد باشند.

بهروز غریب پور نویسنده، کارگردان و پژوهش گر سینما به سینماپرس گفت: مدیران فقط شعار می دهند اما تنها کاری که کرده اند نابودی سینما بوده است و بس! آنچه امروز در سینمای کشورمان شاهد هستیم همان ادامه سینمای فیلمفارسی است که فقط فردین آن حذف شده است! باز هم صد رحمت به سینمای فیلمفارسی چرا که در آن حداقل برخی جنبه های مثبت وجود داشت و در نهایت همه چیز به خوبی و خوشی به اتمام می رسید در سینمای امروز ما که همه ابعاد زندگی انسان ها منفی نشان داده می شود. فیلم های ما شده اند پر از دعواهای خانوادگی، توهین به شخصیت پدر و مادرها، زیر پا گذاشتن ارزش ها و مضحک نشان دادن همه نیکی ها و خصایص انسانی! حتی مقوله ای مانند ازدواج در فیلم های ما مضحک نشان داده می شود و این جای تأسف دارد.

علی خودسیانی فیلمنامه نویس نیز در این باره اظهار داشت: بدیهی است سیاست گذار و مدیر فرهنگی که با رانت اداره امور را در دست گرفته به مقوله های مهم آموزش و ارتقای سینما توجهی ندارد! ما از این افراد که اغلب شناختی از حوزه فرهنگ و هنر ندارند چه توقعی می توانیم داشته باشیم؟ بنده صراحتاً عنوان می کنم آیا وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی از مقوله فرهنگ بویی برده اند؟ آیا شناختی از این حوزه دارند؟ کارکرد ایشان در این حوزه چه بوده است؟ بدیهی است وقتی وزیری برای اداره امور فرهنگی و هنری کشور انتخاب می شود که بویی از فرهنگ و هنر نبرده معاونین زیرمجموعه وی نیز افرادی باشند که دغدغه ای برای رشد و اعتلای حوزه های خود نداشته باشند.

حسن هدایت کارگردان سینما به سینماپرس گفت: آموزش آکادمیک سینما در کلاس های آزاد و دانشگاه ها اغلب کلاهبرداری است! ما مدت ها است شاهد این اتفاق هستیم و این مسأله به دیروز و امروز باز نمی گردد. بنده از اول که وارد سینما شدم تا الآن این نتیجه برایم روشن بوده و هر سال هم قطعی تر می شود که آموزش تئوری در سینما بی معنی است. این کلاس ها و آموزشگاه ها و دانشگاه ها همه دکانی هستند برای سر کیسه کردن جوانانی که با آرزوی فراوان واردش می شوند. البته شاید استثنائاتی در این میان باشد اما مسأله این است که همه این ها پول و وقت هنرجویان را هدر می دهند و در نهایت هیچ پل ارتباطی میان هنرجویان و سینما نمی شوند.

جبار آذین منتقد و مدرس سینما در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران گفت: در جامعه ای که آثار هنری اش محتوای شایسته ندارند نمی توان مدعی پاسداری از فرهنگ و ارزش ها بود؛ این وظیفه مدیران فرهنگی است تا تدبیری اندیشه کنند و حداقل در حوزه آموزش محتوای سالم و مناسب اهتمام به خرج داده و سینما را از این وضعیت بحرانی نجات دهند. اگر هدف تجارت و سیاست نبود وخدمت به جامعه اولویت مسئولان بود امروز وضعیت سینمای بیمار ما این گونه نبود. بی شک یک بازنگری اساسی در چگونگی وجود این تشکل ها و موسسات باید صورت بگیرد. ساختارها از نو برای آن ها چیده شود. افرادی که می توانند دست مستعدها را بگیرند وارد کارزار شوند و این ها صرفاً جنبه کلاسی و تئوری نباید داشته باشد و باید جنبه کاربردی بگیرد.

کوروش زارعی بازیگر و کارگردان سینما، تلویزیون و تئاتر تصریح کرد: اغلب کلاس ها و آموزشگاه های سینمایی یک دکان یا بنگاه درآمدزایی برای موسسان شان هستند و هیچ عایدی مثبتی برای کسانی که در این کلاس ها شرکت می کنند ندارند. اوضاع آموزشگاه ها بسیار خراب تر از چیزی است که می توان تصور کرد و متأسفانه وزارت ارشاد هیچ نظارت جدی روی آموزشگاه ها ندارد و آن ها را به حال خود رها کرده است. بسیاری از این خانم ها و آقایانی که مجوز برگزاری و تأسیس کلاس های آموزش بازیگری و سینما و… را گرفته اند به هیچ عنوان صلاحیت این کار را ندارند. نکته جالب اینجا است که آن ها اغلب کسانی هستند که خودشان در هنر عقب مانده اند و هیچ چیز بلد نیستند؛ حالا چطور می خواهند بیایند و درس سینما یا درس بازیگری به هنرجویان بدهند؟

رسانه سینمای خانگی- در این قبرستان مرده‌ها دفن نمی‌شوند

هشتمین قسمت از برنامه تلویزیونی «سینما جوان» با نمایش و بررسی فیلم کوتاه «مطرود» از شبکه مستند پخش می‌شود. این فیلم کوتاه روایتی عجیب از دل یک روستای دورافتاده است.

به گزارش سیبنمای خانگی به نقل از روابط عمومی شبکه مستند، هشتمین قسمت از برنامه تلویزیونی «سینماجوان» شنبه ۴ شهریورماه با پخش فیلم کوتاه «مطرود» روانه شبکه مستند می‌شود.

سینما جوان با محوریت پخش، تحلیل و بررسی فیلم‌های کوتاه سینمای ایران و با نگاهی آموزش محور به این مدیوم از سینما، به صورت مشترک توسط انجمن سینمای جوانان ایران و شبکه مستند سیما تولید شده است.

نمایش فیلم کوتاه «مطرود» به کارگردانی امیر مهندسیان، بخش اصلی برنامه این هفته سینماجوان است و نازنین چیت‌ساز مجری برنامه در گفت‌وگو با کارگردان این فیلم کوتاه درباره تجربیات او در عرصه فیلمسازی سخن می‌گوید.

در میز نقد و تحلیل برنامه نیز، وحید نامی در گفتگو با رامتین شهبازی به نقد و بررسی این اثر کوتاه سینمایی می‌پردازند.

فیلم کوتاه «مطرود» روایتی متفاوت از یک خرافات عجیب و غریب در روستایی دورافتاده است؛ جایی که در یک مرده‌شور خانه به علت خرافات شکل گرفته کسی حاضر به دفن میتش در آن قبرستان نیست.

فیلم‌نامه «مطرود» را امیر مهندسیان نگارش کرده و کارگردانی آن به صورت مشترک توسط حمید شاه‌محمدی و امیر مهندسیان انجام شده است؛ نادر فلاح و گیتی قاسمی که در سریال «زیرخاکی» با یکدیگر همکاری کرده‌اند، در این فیلم کوتاه هم، هم‌بازی هستند. کبری جوشقانیان، رها فریدونی، فردین شاه حسینی، علیرضا زارع پرست و کاوه ابراهیم نیز از دیگر بازیگران این اثر هستند. 

در بخش دیگری از قسمت هشتم «سینما جوان»، سیدحسن حسینی با جدیدترین شماره از پرونده «ژانرهای سینمایی» مقابل دوربین حاضر شده و صحبت‌های خود درباره همین موضوع را بیان می‌کند. 

برنامه «سینماجوان» به تهیه‌کنندگی فاطمه بوربور و اصغر احمدپور شنبه‌ها ساعت ۲۰ از شبکه مستند سیما پخش می‌شود و بازپخش آن یکشنبه ساعت ۰۰:۰۰ و ۱۰ صبح است.

رسانه سینمای خانگی- جای خالی سینمای اندیشمند

بهروز غریب پور نویسنده، کارگردان و پژوهش گر سینما در خصوص فقدان آموزش اصولی و حرفه ای در سینمای ایران گفت: مدیران فقط شعار می دهند اما تنها کاری که کرده اند نابودی سینما بوده است و بس!

به گزارش سینمای خانگی، کارگردان فیلم های سینمایی «اردک لی» و «تنبل قهرمان» در گفتگو با سینماپرس، یادآور شد: توجه به مقوله هنر همواره در طول تاریخ برای حکومت های مختلف مورد توجه بوده است؛ مثلاً در دوران غزنوی که سینما و تئاتر نبود، شعر زبان رسمی و هنری ما بود که موسیقی هم در جوارش حضور داشت. درباری هایی که متهم به خونریز بودن و غیر فرهنگی بودن هستند در آن روزگار از شاعران حمایت می کردند، به شعرا توجه می کردند و بار طلا به آن ها می دادند. این یعنی آن ها نسبت به هنر بی توجه نبودند و ارزش کار هنری را درک می کردند.

وی ادامه داد: این اتفاق نشانگر آن است که متولیان سیاسی در پیشینه تاریخی کشورمان همواره به هنر توجه داشتند. مثلاً در دوره سلجوقیان خواجه نظام الملک مکلف کرده بود در هر بخش نظامی حداقل ۵ جلد شاهنامه وجود داشته باشد. این کار بسیار سخت و دشوار بود چرا که این شاهنامه ها باید کتابت و خوشنویسی می شد و پروسه تولیدش زمان بر بود اما با این همه از دستور کار خارج نشده بود.

غریب پور سپس با بیان اینکه امروزه مدیران فرهنگی و سیاست گذاران کلان هنری یاد گرفته اند تا فقط دستگاه ایرادگیری و مانع تراشی را قوی تر کنند اظهار داشت: در حال حاضر اهمیت به نظام آموزشی و به روز کردن پدیده ای به نام تولید هنر سینمایی وجود ندارد و همین باعث ضعف شدید و مفرط تولیدات ما شده است.

فیلمنامه نویس فیلم سینمایی «دونده» خاطرنشان کرد: این باعث تأسف است لهستان که کشوری جزو اروپای شرقی با فرهنگ کمونیستی و محدودیت های فراوان بوده دانشگاه های فیلمسازی معتبر دارد اما ما با اینکه پیشینه قوی فرهنگی و هنری و تاریخی داریم در این خصوص ضعیف عمل کرده ایم.

رئیس شورای تشکیلات عروسکی WAP پراگ افزود: همه کشورها امروز پی برده اند که باید از ابزار هنر و سینما به نفع خود بهره بگیرند. آن ها به این نتیجه رسیده اند که باید تجهیزات و ملزومات مدرن و به روز داشته باشند؛ دستگاه های فیلمبرداری، صدابرداری، نورپردازی و… شان باید به روز باشد؛ فیلمنامه نویسان شان باید درست تربیت شوند و بازیگران شان باید درس و مهارت های مختلف را بیاموزند اما ما هنوز تکرار می کنیم روزها و شب ها را در دانشکده هایی که حتی یک دوربین فیلمبرداری به روز ندارند، یک سیستم پخش خوب ندارند و…

بنیان گذار فرهنگسرای «بهمن» با تأکید بر اینکه امروز هدف فقط پول درآوردن است تصریح کرد: آنچه امروز در سینمای کشورمان شاهد هستیم همان ادامه سینمای فیلمفارسی است که فقط فردین آن حذف شده است! باز هم صد رحمت به سینمای فیلمفارسی چرا که در آن حداقل برخی جنبه های مثبت وجود داشت و در نهایت همه چیز به خوبی و خوشی به اتمام می رسید در سینمای امروز ما که همه ابعاد زندگی انسان ها منفی نشان داده می شود. فیلم های ما شده اند پر از دعواهای خانوادگی، توهین به شخصیت پدر و مادرها، زیر پا گذاشتن ارزش ها و مضحک نشان دادن همه نیکی ها و خصایص انسانی! حتی مقوله ای مانند ازدواج در فیلم های ما مضحک نشان داده می شود و این جای تأسف دارد.

این سینماگر برجسته در ادامه این گفتگو متذکر شد: امروزه سینمای اندیشمند نابود شده و در عوض آن سینمای سیاه خارج پسند و سینمای بفروش مضحک مورد توجه همگان واقع شده است! سیاه نمایی در همین فیلم هایی است که میلیاردی می فروشند. تهی کردن تفکر و انباشت مغزها از دیالوگ های نازل و پیش پا افتاده آیا برای جامعه جز سیاهی چیز دیگری دارد؟

غریب پور در همین راستا خاطرنشان کرد: در این شرایطی که از مدیر فرهنگی گرفته تا تهیه کننده و سرمایه گذار همه و همه دنبال این نوع آثار می گردند چطور می توان توقع داشت سناریو ناب تحویل داده شود؟ چطور می توان توقع داشت کسی به آموزش اصولی فکر کند؟ چطور محتوای ارزشمند می تواند برای سینماگری مهم باشد؟

وی تأکید کرد: ما این همه دانشگاه و آموزشگاه سینمایی داریم اما آیا در یکی از این ها اساتید مناسب وجود دارند؟ آیا این اماکن تجهیزات و لجستیک مورد نیاز فیلمسازان جوان را در اختیارشان قرار می دهند؟ ما نباید با خودمان تعارف داشته باشیم! متأسفانه مقوله آکادمی در کشورمان شوخی شده! وقتی ۴ استاد با سابقه قابل قبول نداریم چطور ادعای آکادمیک بودن داریم؟

این هنرمند پیشکسوت تصریح کرد: در این آموزشگاه ها که مرتب پشت سر هم ساخته می شود معلوم نیست چه کسانی کار می کنند. بنده شخصاً از برخی تبلیغاتی که در مورد این آموزشگاه ها می بینم حیرت زده می شوم؛ مثلاً در یکی از این تبلیغات که اخیراً دیدم آموزش نمایشنامه نویسی توسط کسی که حتی یک نمایشنامه اش روی صحنه نرفته است تبلیغ شده بود. یا تبلیغ جدیدی بیرون آمده با عنوان آموزش بازیگری جلوی دوربین! معلوم است این یک شارلاتنیزم صرف است.

غریب پور در همین راستا افزود: ما رسماً درون یک فاجعه هستیم؛ معیار پخش کننده ها و تهیه کننده ها امروزه خنده دار بودن فیلم ها است! همین باعث شده تا امثال من مشوقی برای ادامه کار نداشته باشیم چرا که تنها دو راه برای من و امثال من می ماند. یکی اینکه فیلمی بسازیم که بلافاصله برود در بخش فستیوال های جهانی که می دانیم پشت پرده شان چه خبر است و دوم اینکه بیاییم و فیلمی بسازیم که بر اساس معیار تهیه کننده پر از موسیقی و خنده باشد و بفروشد اما من هرگز در این جنایت فرهنگی شرکت نمی کنم.

وی در پایان این گفتگو دانشگاه های سینمایی را سرچشمه فضاحت های امروز سینمای کشور برشمرد و در این راستا هشدار داد: کارگردانان خوش فکر و برومند و قوی از این دانشگاه ها بیرون نمی آیند؛ بدیهی است که نباید هر شخصی فیلم بسازد. فیلمساز کسی است که به خیلی از امور مسلط باشد اما سوأل من این است که کدامیک از این فیلمسازان امروزی به مقوله های مختلف مسلط هستند؟ سیامک یاسمی اگر «گنج قارون» را ساخت حداقل به ۳ زبان صحبت می کرد اما این هایی که ما می بینیم امروزه تهیه کننده شده اند پیش از این قالی فروش و طلا فروش بودند و فلان کارگردان که امروز مطرح شده بچه پرروی قیافه گیری است که وقتی پیش او می نشینی جوری حرف می زند و ادعا می کند که گویا معلم و استاد آنتونیونی و فلینی بوده است. این شهامت و گستاخی را از کجا یاد گرفته اند؟ از همین دانشگاه ها و آموزشگاه ها! من امیدوارم تا شرایط وخیم تر نشده مسئولان ذی ربط فکری اساسی برای بهبود اوضاع و احوال نابسامان آموزش در سینما داشته باشند.

رسانه سینمای خانگی- «بام و بوم» آماده نمایش شد

با پشت سر گذاشتن مراحل تولید فیلم کوتاه «بام و بوم» به کارگردانی فردین رحمان‌پور، این فیلم آماده نمایش شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، با پشت سر گذاشتن مراحل تدوین، اصلاح رنگ، صداگذاری و آهنگسازی فیلم کوتاه «بام و بوم» به نویسندگی و کارگردانی فردین رحمان‌پور، این فیلم آماده نمایش شد.

این فیلم که با موضوع اجتماعی تولید شده در رابطه با دو کودک در دو موقعیت مکانی مختلف با اختلاف طبقاتی است.

محمدعلی سلیمان تاش به عنوان مشاور کارگردان، شبنم قلی‌خانی به عنوان مشاور فیلمنامه و داوود زارع کاریزی به عنوان تهیه کننده در این فیلم کوتاه فعالیت کردند.

سالار قدیمی و محمد داداشی بازیگران فیلم کوتاه «بام و بوم» هستند.

از دیگر عوامل این اثر می‌توان به دستیار کارگردان و برنامه ریز: اشکان بیک، مدیر فیلمبرداری: علی نجفی، طراح صحنه: آرام احمری نیا، طراح گریم: مهتاب حسنی، طراح لباس: ناهید مواجی، مدیر تولید: محمد فاضلی، منشی صحنه: الهام طرهانی، مشاور رسانه‌ای: سیدمحمدصادق سیادت، عکاس: علی رضا هفته خانکی، دستیار تصویر: میلاد حسنی و تدارکات: مایکل محبی اشاره کرد.

رسانه سینمای خانگی- فارابی در تراز انقلاب حرکت نکرده است

محمدرضا شرف الدین گفت: بودجه های زیادی برای تولید این فیلم ها هدر شد و امیدواریم این روند در دوره جدید تکرار نشود.

به گزارش سینمایر خانگی از سینماپرس، محمدرضا شرف الدین تهیه کننده سینما در پی برکناری مدیر سابق بنیاد سینمایی فارابی و انتصاب مجید زین العابدین در رأس این نهاد در خصوص لزوم بازیابی هویت بنیاد سینمایی فارابی گفت: فیلم هایی که طی سال های اخیر در فارابی تولید شدند در تراز انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نبودند و بودجه های زیادی برای تولید آن ها هدر شد و امیدواریم این روند در دوره جدید تکرار نشود.

تهیه کننده فیلم های سینمایی «پرنده باز کوچک» و «فرزند صبح» در گفتگو با سینماپرس، افزود: به عنوان مثال فیلم «سینما متروپل» صرفاً یک نوستالژی شخصی بود و نباید هزینه آنچنانی از بیت المال برای ساختن خاطرات یک فیلمساز شود. من واقعاً نمی دانم چطور وقتی امثال بهروز وثوقی و فردین و بیک ایمانوردی جزو ستون های فرهنگی نظام پهلوی بودند و هنر انقلاب اسلامی این بود که این چهره ها را از بین ببرد حالا یک فیلم می آید و به گونه ای در ستایش این افراد ساخته می شود و مجدد نام آن ها را پررنگ می کند؟ این اتفاق بر اساس کدام منطق و استراتژی صورت گرفته و چه کسی باید پاسخگو باشد؟

این سینماگر با تأکید بر اینکه مدیرعامل جدید بنیاد سینمایی فارابی باید برای رفع نقصان ها و اشتباهات گذشته سینماگران انقلابی را گرد خود جمع کرده و از آن ها برای بهبود شرایط سینما مساعدت بطلبد اظهار داشت: معتقدم بچه های دغدغه مند انقلاب باید در بنیاد سینمایی فارابی جمع شوند و مدیرعامل این نهاد باید با آن ها گردهمایی های صمیمانه برگزار کند؛ گردهمایی هایی که در آن ها گزارش کاری و خبری وجود نداشته باشد و صرفاً برای این برگزار شوند که تدبیری برای اوضاع بحران زده سینما در آن اندیشه شود.

شرف الدین متذکر شد: ما باید هرچه سریع تر با کمک بنیاد سینمایی فارابی به گفتمان انقلاب اسلامی در سینما برسیم؛ سینمای ایران به این گفتمان نزدیک شده اما متأسفانه هنوز کلیت سینما از این گفتمان دور است و همه ما باید دست در دست دهیم و گفتمان انقلاب اسلامی را تماماً در سینمای جاری و ساری کنیم.

وی تأکید کرد: بنیاد سینمایی فارابی نهادی مهم و اثرگذار در سینمای کشور است و مدیرعامل این بنیاد باید برای بهبود شرایط سینما هم با سینماگران تعامل و ارتباطات خوب داشته باشد و هم با نهادهای دیگر فرهنگی و هنری ارتباط بگیرد تا بتواند با کمک گرفتن از آن نهادها سینما به ویژه سینمای استراتژیک و تراز انقلاب را به ثمر برساند.

این تهیه کننده سینما سپس با بیان اینکه ما خیلی عقب مانده ایم تصریح کرد: برخی مدیران مرتب سنگ بنای غلطی را در نهادهای زیرمجموعه خود کار می گذارند که این رفتارهای سلیقه ای و این سنگ بناهای غلط باعث می شود روز به روز سینما با نقصان و مشکلات جدی مواجه شود از این رو امیدوارم مدیرعامل جدید این مجموعه تدبیری داشته باشند و مانند دیگران سنگ بنای غلط نگذارند.

تهیه کننده فیلم های سینمایی «بالای شهر پایین شهر» و «چوب خط» یادآور شد: ما باید ببنیم این بنیاد با چه اهدافی پایه گذاری شد و قرار بود چه بکند؟ همه به خوبی می دانیم که این بنیاد با هدف توسعه و نشر فیلم با تراز نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بنیان گذاری شد؛ البته در حرف و گفتگو و ویترین بیرونی این چنین بود چرا که در مقاطعی تولیداتش برخلاف اهداف کلان نظام بود اما قرار بود این نهاد سینمای تراز انقلاب اسلامی را توسعه دهد.

شرف الدین تصریح کرد: البته انصافاً کم و زیاد در همه دوره ها فیلم های خوبی ساخته شد جز این دوره اخیر که اغلب فیلم ها بد بود. مثلاً در دهه ۶۰ و ۷۰ فیلم هایی ساخته شد که بسیار درخشان و ماندگار شدند.

وی سیاسی کاری مدیران فارابی را یکی از علل عقب ماندن و پسرفت این نهاد و نرسیدن آن به اهداف کلان این بنیاد سینمایی برشمرد و متذکر شد: سیاسی شدن فارابی و به طور کل سیاسی شدن حوزه فرهنگ از یک دوره ای آرام آرام چهره خود را نشان داد و به کلیت سینمای کشور لطمه زد. یکی از دوره هایی که فارابی کارنامه درخشانی نداشت دوره جوادی بود. به هرجهت حمایت ها و تولیدات علیرغم آنچه انتظار می رفت که فارابی دهه ۶۰ و ۷۰ را رشد یافته و توسعه یافته ببینیم، با فارابی روبرو شدیم که هیچ حرف تازه ای برای گفتن نداشت.

این کارشناس فرهنگی خاطرنشان کرد: بنیاد سینمایی فارابی طی سال های اخیر جز برگزاری یک جشنواره نیم بند و نه چندان درخور کودک کار دیگری انجام نداد و این اتفاق در شرایط امروز کشور که ما در یک جنگ ترکیبی به سر می بریم و تمامی نهادهای فرهنگی باید با اتحاد جلوی دشمنان قد علم کنند، هیچ است!

شرف الدین در همین راستا افزود: همه نهادهای مهم باید در صف اول باشند و دست در دست هم دهند تا در مقابل دشمنان بتوانیم به خوبی قد علم کنیم؛ فارابی یکی از همین نهادهای مهم و حساس در حوزه فرهنگ و هنر است و مسئولان این نهاد نباید وظیفه شان را در مقابل نظام فراموش کنند.

وی تأکید کرد: ما نیاز به ستاد فرماندهی در حوزه فرهنگ داریم. این اوضاع فشل در وضعیت فرهنگی کشور که در سینما هم وجود دارد باید اصلاح شود. حوزه هنری و بنیاد روایت و ارشاد و… همه باید دست در دست هم دهند و برنامه ریزی و تقسیم کار مناسب داشته باشند تا ان شاالله سینمای کشور ما بتواند با کار فرهنگی تو دهانی محکمی به دشمنان این کشور بزند.

مدیرعامل پیشین انجمن سینمای انقلاب ودفاع مقدس در خاتمه این گفتگو متذکر شد: مدیران نباید دنبال حفظ وضع موجود باشند. باید مدیریت خود را ارتقا دهند. مدیر فارابی باید حداقل فرق بین فریم فیلم و فریم عکس را بشناسد. حداقل ۱۰ دانه عکاسی حرفه ای کرده باشد. باید رزومه هنری قابل قبول داشته باشد. یکی از معضلاتی که ما طی سال های اخیر با آن روبرو بودیم این بود که متوجه نمی شدیم این مدیران فارابی قبلاً کجا بودند؟ سابقه هنری شان چه بود؟ از کجا آمده بودند و اصلاً چه هدف و استراتژی را دنبال می کردند!؟

رسانه سینمای خانگی- سالی چهل فیلم به فجر داده ام

صدابردار فیلم سینمایی «شیرسنگی» گفت: شدت کارم این گونه بود که ۶ ماه به ۶ ماه در ۲۴ ساعت، یکساعت تا یکساعت و نیم استراحت می‌کردم و سالی ۴۰ فیلم به جشنواره فیلم فجر داده‌ام و این شوخی نیست.

به گزارش سینمای خانگی، اسحاق خانزادی در گفت وگو با ایرنا درباره تازه‌ترین فعالیت‌های سینمای خود اظهار داشت: تقریبا نزدیک به دوسال است که کار نکرده ام. قرار بود سال گذشته سریالی را با خانم تهمینه میلانی شروع کنیم که نشد؛ قرارداد هم بسته بودیم ولی به دلیل مشکلاتی چون بازیگر و … بهم خورد.

وی افزود: آخرین کارهایم خائن کشی (مسعود کیمیایی ۱۴۰۰) و سلوک (عباس رافعی ۱۴۰۰) و قبل از اینها گیجگاه (عادل تبریزی ۱۳۹۹) بود.

صدابردار فیلم طبیعت بی‌جان (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۴) توضیح داد: خیلی کم سن و سال بودم که وارد سینما و کار پشت صحنه آن شدم و کارم را قبل از دبیرستان شروع کردم و از ۱۲ سالگی به شکلی کاملا حرفه ای در کار صدا در فیلم‌فارسی‌ها شروع به کار کردم. در این کارنامه کاری ۶ دهه ای، ۱۵ سال آن قبل از انقلاب و شرکت در تولید نزدیک ۲۰۰ فیلم در آن زمان بود.

خانزادی تصریح کرد: یکی از بهترین کارهایم کوچه مردها (سعید مطلبی ۱۳۴۹) بود که فردین در آن بازی می کرد؛ این فیلم از نظر مردی و مردانگی بسیار مورد استقبال قرار گرفت و هنوز هم که هنوز است وقتی مردم من را می بینند راجع به کوچه مردها صحبت می کنند.

صدابردار فیلم سینمایی دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۰) در توضیح علت استقبال از این فیلم اظهار داشت: شخصیت ها، مرام، معرفت و انسانیتی که برای چه زن و مرد ارزشمند است، از جمله شاخصه های مهم و مورد اقبال در این اثر بود. ضمن این که آدم هایی که در این فیلم کار کردند شخصیت هایی وارسته بودند که وصله به آنها نمی چسبید و هرگز بدی ای از ایشان ندیدم. البته که شاید من آن زمان بسیار جوان بودم و چیزی نمی فهمیدم چراکه نشست و برخاستی بعد از کارها با کسی نداشتم و صرفا سرکار می آمدم و می رفتم.

وی بیان کرد: از دیگر آثار محبوبم نقره داغ (ایرج قادری ۱۳۵۰) بود و بسیاری دیگر مانند علی کنکوری (مسعود اسداللهی ۱۳۵۲)، بن بست (پرویز صیاد ۱۳۵۷) در امتداد شب (پرویز صیاد ۱۳۵۷)، ملکوت (خسرو هریتاش ۱۳۵۵) که اینها برای قبل از انقلاب بود.

صدابردار فیلم سینمایی چریکهٔ تارا (بهرام بیضایی، ۱۳۵۷) خاطرنشان کرد: پس از انقلاب هم در تولیدِ چیزی بالای ۹۵۰ فیلم حضور داشتم و در مجموع ۱۳۲۰ فیلم خوب مملکت با فعالیت من کار شد. فقط ۲۰۰ فیلم جنگی کار کردم و فیلم های مستند بسیاری مانند باد صبا (آلبر لاموریس ۱۳۴۹) را در کارنامه دارم.

وی افزود: شدت کارم این گونه بود که ۶ ماه به ۶ ماه در ۲۴ ساعت، یکساعت تا یکساعت و نیم استراحت کرده ام و سالی ۴۰ فیلم به جشنواره فیلم فجر داده ام و این شوخی نیست.

صدابردار فیلم سینمایی وعده دیدار (جمال شورجه ۱۳۸۲) در توضیح افراد و اسامی‌ای که سابقه کار با ایشان را دارد، بیان کرد: کارها و فیلمسازان برجسته در کارنامه کاری من کم نیست؛ با کیومرث پوراحمد خواهران غریب (۱۳۷۴)، با مسعود جعفری جوزانی شیرسنگی (۱۳۶۴) و در مسیر تندباد (۱۳۶۶) با امیر نادری آب، باد، خاک (۱۳۶۴)، با محمد بزرگ‌نیا جنگ نفت‌کش‌ها (۱۳۷۲)، کشتی آنجلیکا (۱۳۶۷)، ۱۹۳۶ (۱۳۵۹)، را کار کردم و در بیشتر فیلم های خانم میلانی و ۹۰ درصد از فیلم های آقای کیمیایی، به عنوان صدابردار حضور داشته ام و تقریبا با تمامی کارگردانان خوب سینمای ایران کار کرده ام و به این موضوع افتخار می کنم چرا تک تک ۱۳۲۰ فیلمی که کارکرده ام برایم خاطره است و زیبایی خاص خودش را دارد.

خانزادی یادآور شد: وقتی فلش بک به هرکدام از این کارها می زنم می بینم که در هیچکدام کم نگذاشته ام و آنچه آموخته بودم را در فیلم هایم پیاده کرده ام؛ ۳۳ سال در وزارت فرهنگ و هنر کار کردم و چیزی حدود ۲۰ سال مسئول واحد صدا و تدوین بودم و آدم های بزرگی را پرورش دادم که امروز درحال تلاش برای صدای سینمای ایران هستند.

صداگذار فیلم سینمایی ازدواج به سبک ایرانی (حسن فتحی ۱۳۸۳) بیان کرد: کسی را نداشتم که از من پشتیبانی کند و این کارنامه کاری و جوایز و افتخارات (در آخرین مورد لاله -اسدالله نیک‌نژاد ۱۳۹۹- در آمریکا جایزه بهترین صداگذاری را گرفت) همه به واسطه تلاش های شخصی بوده است.

اسحاق خانزادی (۱۳۲۹) صدابردار، صداگذار، میکس‌کنندهٔ صدا و مسئول امور فنی صدا در سینمای ایران است.

اسحاق خانزادی با نام هنریِ احمد خانزادی در سال ۱۳۲۹ در شهر کیلان در شهرستان دماوند در استان تهران به دنیا آمد. او فعالیت‌های هنری‌اش را در سنین نوجوانی و از سال ۱۳۴۳ بعنوان یکی از کارکنان فنی استودیو «عصر طلایی» (به مدیرت عزیزالله کردوانی) آغاز نمود. خانزادی که صداگذاری را از سال ۱۳۴۵ در کنار روبیک منصوری آغاز کرده بود، این کار را از سال ۱۳۴۷ به‌طور مستقل ادامه داد و نخستین باری که نامش در عنوان‌بندی فیلم‌ها به‌عنوانِ صداگذار ثبت شد، فیلم‌های هفت دختر برای هفت پسر (محمد متوسلانی، ۱۳۴۷) و سپس بهرام شیردل (امین امینی، ۱۳۴۷) بود.

وی در سال ۱۳۵۰ و با معرفیِ «بهرام ری‌پور»، در وزارت فرهنگ و هنر استخدام شد. اسحاق خانزادی تاکنون صدابرداری یا صداگذاری ۱۳۰۰ فیلم سینمایی بلند، کوتاه، مستند، گزارشی و خبری را در سینما و تلویزیون ایران انجام داده که برخی از مهمترین آنان عبارتند از: یک اتفاق ساده (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۲)، طبیعت بی‌جان (سهراب شهید ثالث، ۱۳۵۴)، ملکوت (خسرو هریتاش، ۱۳۵۵)، در امتداد شب (پرویز صیاد، ۱۳۵۶)، چریکهٔ تارا (بهرام بیضایی، ۱۳۵۷) و دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۰).

خانزادی همچنین صدابرداری «هفتمین دورهٔ بازی‌های آسیایی در تهران» را نیز بعهده داشته‌است. اسحاق خانزادی از دههٔ ۱۳۷۰ که صدابرداری سر صحنه در سینمای ایران گسترش یافت، در این زمینه نیز فعالیت کرده و گاهی به او پیشنهاد بازیگری نیز داده شده‌است که از آن جمله بازی در فیلم سردار جنگل (امیر قویدل ۱۳۶۲) است.

از دیگر زمینه‌های فعالیت هنری او، می‌توان به طراحی چهره‌پردازی در فیلم تحفه‌ها (ابراهیم وحیدزاده ۱۳۶۶) و انتخاب موسیقی برای دو فیلم توجیه (منوچهر حقانی‌پرست ۱۳۶۰) و سه تا بزن‌بهادر (حسین مدنی ۱۳۴۴) اشاره نمود.

رسانه سینمای خانگی- «لیدی» به برزیل می‌رود؟

فردین انصاری با آخرین فیلم کوتاه خود، «لیدی»، به دو جشنواره Lago Filmfest ایتالیا و Olhar De Cinema برزیل راه پیدا کرد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، فیلم کوتاه «لیدی» آخرین ساخته فردین انصاری، در بخش رقابتی بیستمین‌ جشنواره بین‌المللی Lago Filmfest ایتالیا و به عنوان تنها نماینده سینمای ایران در سیزدهمین‌ جشنواره بین‌المللی Olhar De Cinema برزیل به نمایش در خواهد آمد.‌

فیلم کوتاه «لیدی» که پیش از این در فرانسه و کانادا اکران شده بود، حالا در تاریخ ۱۴ تا ۲۲ ژوئن مصادف با 24 خرداد تا 1 تیر 1402 در برزیل و ۲۱ تا ۲۹ جولای مصادف با 30 تیر تا 7 مرداد 1402 در ایتالیا اکران و به رقابت‌ با سایر فیلم‌های‌ راه‌یافته در بخش‌ مسابقه‌ می‌پردازد.

ترویج نگاهی جدید به سینما در جشنواره برزیلی و بازاندیشی در سینما در جشنواره ایتالیایی، از اهداف این دو جشنواره بین‌‌المللی است؛ همچنین این فیلم کوتاه در سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران نیز اکران شده است.

پخش بین‌المللی فیلم بر عهده وال‌فیلم-کیوان احمدی است.‌

در خلاصه داستان این فیلم آمده است:‌ «لیدی مکبث پس از سال‌ها دوری به ملاقات مکبث می‌رود تا او را ارشاد کند.»

معصومه قاسمی‌پور، مهسا‌ غفارزاده، عسل عبیری و عرفان خالقی، بازیگرانی هستند که در ان فیلم کوتاه نقش‌آفرینی کرده‌اند.

عوامل فیلم کوتاه «لیدی» عبارتند از:‌

طراح‌ صحنه‌ و‌ لباس، تدوین، نویسنده و کارگردان: فردین انصاری، تهیه کننده: نیلوفر صادقی، فردین انصاری و انجمن سینمای جوانان ایران، مدیرفیلمبرداری: سیاوش مزروعی، اصلاح رنگ‌و‌نور: ایمان صالحی، صدابردار: مرجان معصومی، صداگذار: بهنام راد، موسیقی: ماجد جبل عاملی، گریم: نیلوفر صادقی، دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: امیر‌مهدی خادم، منشی صحنه: هستی صادقی، عکاس: مهران شریفی، مدیرتولید: سامان بغلانیان و طراح پوستر: علی صفاریان.

رسانه سینمای خانگی- ماجراجویی «لیدی» در جشنواره های خارجی به کجا می‌رسد؟

فیلم کوتاه «لیدی» به کارگردانی فردین انصاری به ۲ جشنواره بین‌المللی راه پیدا کرد.

‌به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم کوتاه «لیدی» ساخته فردین انصاری، در بخش رقابتی بیستمین‌ دوره جشنواره بین‌المللی «لاگو» در ایتالیا و به‌عنوان تنها نماینده سینمای ایران در سیزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی Olhar De Cinema در برزیل به نمایش درمی‌آید.

فیلم کوتاه «لیدی» که پیش از این در فرانسه و کانادا اکران شده بود حالا در تاریخ ۱۴ تا ۲۲ ژوئن در برزیل و ۲۱ تا ۲۹ جولای در ایتالیا اکران و به رقابت با سایر فیلم‌های بخش‌مسابقه می‌پردازد.

ترویج نگاهی جدید به سینما (برزیل) و بازاندیشی در سینما (ایتالیا) از اهداف این ۲ جشنواره بین‌المللی است.

پخش بین‌المللی فیلم «لیدی» بر عهده وال‌فیلم به مدیریت کیوان احمدی است و در خلاصه داستان آن آمده است: لیدی مکبث پس از سال‌ها دوری به ملاقات مکبث می‌رود تا او را ارشاد کند.

عوامل فیلم کوتاه لیدی عبارتند ازٰ؛ طراح‌صحنه‌ولباس، تدوین، نویسنده و کارگردان: فردین انصاری، تهیه کننده: نیلوفر صادقی، فردین انصاری و انجمن سینمای جوانان ایران، بازیگران: معصومه قاسمی‌پور، مهسا غفارزاده، عسل عبیری، عرفان خالقی، مدیر فیلمبرداری: سیاوش مزروعی، اصلاح رنگ‌ونور: ایمان صالحی، صدابردار: مرجان معصومی، صداگذار: بهنام راد، موسیقی: ماجد جبل عاملی، گریم: نیلوفر صادقی، دستیار کارگردان و برنامه ریز: امیرمهدی خادم، منشی صحنه: هستی صادقی، عکاس: مهران شریفی، مدیرتولید: سامان بغلانیان، طراح پوستر: علی صفاریان.

رسانه سینمای خانگی- پوستر «مصلحت» دیدنی است/ آیا عدالت خط قرمز ندارد؟

پوستر رسمی فیلم مصلحت در آستانه اکران عمومی این فیلم سینمایی منتشر شد.

به گزارش سینمای خانگی از روابط عمومی پروژه، پوستر رسمی فیلم سینمایی مصلحت به کارگردانی حسین دارابی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه، با طرحی از خانه طراحان انقلاب اسلامی رونمایی شد.

مصلحت یک تریلر معمایی‌- جاسوسی است که پس از سه سال بلاتکلیفی، سرانجام از چهارشنبه ۱۷ خردادماه اکران خود را توسط پخش بهمن سبز و به سرگروهی سینما هویزه مشهد با شعار «عدالت خط قرمز ندارد!» در سینماهای سراسر کشور آغاز خواهد کرد.

در خلاصه داستان این فیلم که به موضوعی افشاگرانه در اوایل دهه ۶۰ می‌پردازد، آمده است: «پسر یکی از مقامات عالی‌رتبه کشور در یکی از درگیری‌ها مقابل دانشگاه تهران مرتکب قتل می‌شود، اما پیوند خانوادگی و مصلحت سیاسی کشور، این پرونده مشکوک ‌و پُر رمز و راز را وارد موازنه‌ای پیچیده و سخت می‌کند…»

این فیلم که از آثار مهم و بحث‌برانگیز سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر بود، در ۷ بخش کاندید دریافت جایزه شد و حسین دارابی در نخستین تجربه سینمایی‌اش، دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم اول را برای آن دریافت کرد.

فرهاد قائمیان، وحید رهبانی، نازنین فراهانی، مهدی حسینی‌نیا، مجید نوروزی، امیر نوروزی، سهی‌بانو ذوالقدر و… ترکیب بازیگران اصلی مصلحت را تشکیل می‌دهند.

سایر عوامل این فیلم عبارتند از؛ کارگردان: حسین دارابی، تهیه‌کننده: محمدرضا شفاه، مجری طرح :کامران حجازی، مدیر فیلمبرداری: روزبه رایگا، تدوین: سیاوش کردجان، موسیقی: فردین خلعتبری، مدیر تولید :پیمان حجازی، طراح صحنه و لباس: بهزاد جعفری طادی، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، مدیر صدابرداری‌: امیر عاشق‌حسینی، طراح چهره‌پردازی: شهرام خلج، بازنویسی فیلمنامه: احسان ثقفی، احمد حیدریان، دستیار کارگردان: صالح غربی‌جوان، مدیر برنامه‌ریزی: افشین رضایی، جلوه‌های ویژه بصری: امین پهلوان‌زاده، مدیران تدارکات: فرامرز رضایی، حسین لنجابی، عکاس: امید صالحی، جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کرمیان، طراح بدلکاری: امیرحسین خنجری، روابط عمومی: زهرا دمزآبادی، تولید شده در باشگاه فیلم سوره، محصول سازمان سینمایی سوره و مرکز فیلم‌ و سریال اوج.

چه کسی می‌تواند در سینما معجزه کنند: فردین یا حاتمی‌کیا؟ شاید هیچکدام!

سومین نشست بازیابی با عنوان «مداخله‌ هنرمند سینما در صورت‌بندی امروز و فردا» در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش سینمای خانگی به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، سومین نشست از سلسله نشست‌های بازیابی با عنوان «مداخله‌ هنرمند سینما در صورت‌بندی امروز و فردا» چهارشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۱ با حضور امیر اثباتی، سعید عقیقی و آسیه مزینانی در سالن شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

درباره نسبت «مردم سینما» با قدرت

در ابتدای این نشست، آسیه مزینانی معاون فرهنگی خانه هنرمندان ایران که مجری این برنامه نیز بود، گفت: مجموعه نشست های بازیابی تلاشی است برای اینکه در میدان هنر، مردمِ هنر در کنار هم جمع شوند، با هم گفتگو کنند و به ایده‌های جدیدی برسند تا ببینیم پس از تجربه‌ای که این روزها داشتیم، چه باید کرد. در واقع بازیابی تلاشی است برای اینکه به همان لحظه‌هایی برسیم که قدرت رهایی‌بخش هنر و هنرمند متولد می‌شود.

وی افزود: این سومین جلسه است و امروز درباره سینما و مردم سینما سخن می‌گوییم. ما در هر جلسه از اهالی هر رشته هنری می‌خواهیم برخلاف سنت گذشته، حرکت کنیم و هنر را در معنای کلی دنبال کنیم چون فکر می‌کنم هر کدام از رشته‌های مختلف هنری، فرهنگ مختلفی دارند و رسیدن این فرهنگ‌ها به هم می‌تواند به نوعی آلترناتیو باشد. ابتدا مروری تاریخی خواهیم داشت بر لحظاتی که مردم سینما نسبتی پر فراز و نشیب با قدرت داشتند و همه می‌دانیم که چقدر این نسبت پیچیده بوده است، مسئله سینما به واسطه مراوده‌ پرشماری که با مردم دارد باعث پیچیدگی قضیه نیز می‌شود. تمام تلاش این جلسه هم تقدیم می‌شود به همه دوستان سینمایی که در زندان هستند.

تاریخ به ما می‌آموزد چگونه با بحران برخورد کنیم

سپس امیر اثباتی طراح صحنه و فعال صنفی در سینما بیان کرد: تعدادی از همکاران ما در روزها و ماه‌های اخیر به دلیل اعتراضات، ابراز عقاید و سوءتعبیری که در بیان این نظرات شد، دچار گرفتاری شدند، امیدوارم این مشکلات حل شود و بتوانیم در کنار هم به کار اصلی که همان تولید اثر هنری است بپردازیم؛ جای آن‌ها اینجا خالی است.

وی با بیان اینکه ما در شرایطی قرار داریم که به‌گونه‌ای یک برزخ است، مطرح کرد: این شرایط نه به قدری متلاطم است که گفتگو کردن را منتفی بدانیم و نه آنقدر عادی است که هر کسی مشغول کار خودش باشد. داریم دوره‌ای را می‌گذرانیم که باید درباره جایگاه و نقش تک تک ما به عنوان اهالی هنر و وظیفه‌مان در این موقعیت فکر کنیم، چون بخشی از این موقعیت ایجاب می‌کند که نباید انتظار داشته باشیم حتما نقش مورد نظر ما توسط دیگری ایفا شود؛ این مهمترین مسئله است. به همین دلیل می‌خواهم مرور تاریخی بر مسیری که طی شده و تاریخی که بارها تکرار شده است داشته باشم، چون این موقعیت تازه‌ای نیست. تاریخ می‌تواند به ما بیاموزد که چگونه با موقعیت بحرانی برخورد کنیم.

اثباتی اظهار کرد: اولین اعتراضاتی که سینماگران داشتند به اوایل دهه سی برمی‌گردد. در آن دوران سینماداران در اعتراض به عوارضی که وضع شده بود اعتصاب کردند، سال ۳۸ اتحادیه تهیه‌کنندگان توانستند کنار هم جمع شوند و در وزارت کشور انجمنی را ایجاد کنند. آن‌ها رفته‌رفته اتحادیه صنایع ایران را ایجاد کردند و انتظار داشتند فعالیت آن‌ها به عنوان صنعت شناخته شود. به همین ترتیب به وزارت صنعت هم رفتند.

وی ادامه داد: سال ۵۲ انشعابی اتفاق افتاد. یعنی از بین هنرمندانی که عمدتاً کارگران، فیلمنامه‌نویس و … بودند برخی از سینماگران موج نو انشعاب کردند. در واقع درباره درک هر کدام از آن‌ها نسبت به معنی و کارکرد سینما افتراقی پیش آمد و باعث اختلاف شد. با این حال باز هم معتقد بودند باید تشکلی داشته باشند. در سال ۵۳ وزیر فرهنگ و هنر این ایده را طرح می‌کند که تشکل‌های هنری باید در وزارت فرهنگ و هنر تجمیع شوند، اینجا وابستگی به دولت ایده‌ای است که از طرف دولت طرح و این باعث اعتراضاتی می‌شود که در همان سال تعدادی آن اعتراض را مکتوب می‌کنند.

اثباتی ادامه داد: در نهایت اما تبدیل اتحادیه به انجمن باعث دخالت وزارت فرهنگ و هنر و دولت در امور مربوط به هنرمندان می‌شود، سپس دخالت دولت در ساخت فیلم باعث رقابت نابرابر می‌شود که این همان چیزی است که در سال‌های اخیر تکرار شده است. در آن دوران اعتراض دیگر ناشی از نبود ضابطه در ارائه پروانه‌های ساخت و نمایش بود. این موضوع در واقع چیزی است که همیشه سینماگران با آن رو به رو بوده‌اند.

قانونی که نظم و سانسور را به همراه داشت

این سینماگر با بیان اینکه در سال ۵۶ اتفاق دیگری رخ داده است، گفت: در آن سال لایحه تشکیل مرکز ملی سینمای ایران به نخست‌وزیر داده می‌شود و در پی آن قانون سینما نوشته می‌شود، در واقع مدیریت سینما را مشخص می‌کنند و این مسئله غیر از این که باعث نظم می‌شود، باعث اعمال نظارت هم می‌شود که معنی آن سانسور است. به هر حال برای اینکه این کار را در سطوح کلان سامان بدهند شورای عالی سینما تشکیل می‌شود. ترکیبی که الان شورای عالی سینما دارد، عین همان دوران است. این شورا که حالا فعالیت دارد، به صورت شکلی تفاوتی با شورای عالی سینمای آن دوران ندارد، یعنی بانیان هر دو شورا به زعم خود آن را برای سامان دادن به امور شکل دادند اما در اصل می‌تواند برای سینماگران آزاردهنده باشد.

وی توضیح داد: در اواخر رژیم گذشته سینمای ایران به دلیل واردات بی رویه فیلم‌های نازل دچار بحران می‌شود. پس از چندی اما کم‌کم سر و صدای انقلاب بلند می‌شود. در این گیرودار سینماگران بلاتکلیف می‌شوند. به همین دلیل حضور موثری در انقلاب نداشتند. غیر از کامران شیردل که سه ساعت از انقلاب راش دارد و یا حسین ترابی که یکی از مهمترین اسناد تصویری تاریخی را ساخته است، چند هنرمند دیگر هم همینگونه بودند. سینما از طریق مستندسازی حضور جدی‌ای در آن حوادث داشته اما نکته مهم این است که آن زمان تلویزیونی‌ها موثر بودند نه سینمایی‌ها. مثلا در مهر و آبان ۵۷ حدود ۸۰ درصد از کارکنان تلویزیون ملی اعتصاب می‌کنند و حضور موثری در روند اوضاع داشتند، سپس آنها اسناد تاریخی تهیه می‌کنند، پوشش تصویری و خبری روز ۱۲ بهمن، ایجاد یک فرستنده در مدرسه علوی و… از جمله کارهای آنها بود.

اثباتی عنوان کرد: این شرایط را با وضعیت الان مقایسه کنید، در شرایطی که در حال حاضر همه یک جور گیرنده و فرستنده هستند آن زمان اما چنین امکانی وجود نداشت. در همان زمان تلویزیونی‌ها گزارشی از حمله ۱۳ آبان و جریانات جلوی دانشگاه تهیه‌ کردند که به تیراندازی نظامیان به دانشجویان می‌پرداخت، این گزارش در هفت دقیقه از تلویزیون پخش شد که بسیار تأثیرگذار بود به نحوی که شهردار نامه نوشت و وزیر علوم همان روز استعفا داد. نمونه دیگر از یک فیلم موثر به بیست بهمن برمی‌گردد به این صورت که در پادگان نیرو هوایی فیلمی را پخش کردند که آن فیلم درباره وقایع روز بود اما در آن گروهی از هواداران سلطنت شروع به فحاشی نسبت به انقلابیون کردند این فیلم باعث واکنش همافران شد، جرقه انقلاب را زد و ۲۲ بهمن انقلاب به صورت رسمی به پیروزی رسید و این پیروزی در رادیو اعلام شد.

زمانی که «سینما» به معنای «هنر» نبود

دیگر سخنران این جلسه سعید عقیقی منتقد و فیلمنامه‌نویس بود که در پاسخ به اظهارات ابتدایی امیر اثباتی گفت: در آن زمان اصولاً سینما برای گروهی که داشتند کار می‌کردند، به معنای «هنر» مطرح نبود، برای جریان اصلی سینما اصلا اهمیت نداشت که آنچه دارد می‌سازد چه کیفیتی دارد، عمده‌ترین مشکل آنها با کسانی بود که ممکن بود نسبت به آثارشان اعتراض کنند. این فیلمسازان، مخلص هر کسی بودند که به آنها پول و مجوز بدهد، توجه کنید که این موجودیت فیلمفارسی است که البته الان مقدس شده است! همه فکر می‌کنند هرچه مربوط به قبل بوده خیلی خوب است.

وی با اشاره به مناسبات سینماگران با دولت مطرح کرد: مثلا در مصاحبه‌ای از فردین می‌بینیم که می‌گوید از دولت خواهش می‌کنم پول بدهد تا ما فیلم بسازیم پس باید بگویم من هم اگر جای دولت بودم و این مسائل را می‌دیدم هر کاری که دلم می‌خواست انجام می‌دادم. در آن زمان اغلب سینماگران معتقد بودند نباید انتقاد از فیلم وجود داشته باشد به همین دلیل به مجلاتی که نقد چاپ می‌کردند آگهی نمی‌دادند به همین ترتیب مدیران، منتقدان را اخراج می‌کردند مشابه این اتفاق در سال ۶۵ برای مجله فیلم هم رخ داد.

این فیلمنامه‌نویس گفت: نکته بعدی این است که هنوز برخی فکر می‌کنند روشنفکران انقلاب کردند اما در آن ساختار تعداد کمی فیلمساز داشتیم که اساسا فیلم ساختن برایشان مسأله بود و سعی می‌کردند یک سری ویژگی در فیلم‌های خود داشته باشند که در فیلم‌های رایج نبود. همین‌جا لازم است اشاره کنم که در آن دوره بچه‌های چراغ برق که برای سینما پول می‌گذاشتند اغلب تبدیل به تهیه‌کننده شدند که اتفاقا بعد از انقلاب همان مسیر ادامه پیدا کرد. در آن دوره تلاش‌هایی که برای ایجاد کیفیت صورت می‌گرفت خارج از سینما بود.

فیلمفارسی‌سازان حالا هم با همان فرمان فیلم می‌سازند

عقیقی گفت: قانون فیلمفارسی مثل قانون ماده و انرژی است به همین دلیل فیلمفارسی‌سازان حالا در مسیر جدید فیلم می‌سازند اما با همان مدل و با هم فرمان. آنچه در این بحث اهمیت دارد شناخت وضعیت کلی این ساختار است وقتی از بالا به مسأله نگاه می‌کنید تغییراتی می‌بینید که این تغییر برای کسانی که فیلم ساختن برای آنها مسأله است، مهم است. آنچه در این بحث مهم است این است که چه چیزهایی ثابت و چه چیزهایی تغییر می‌کنند، در روند تاریخی می‌بینیم که در دوره‌ای نسل‌های مختلف فیلم‌سازی با میانسالان برخورد می‌کنند و این همان زمانی است که کیفیت آثار را بالا می‌برند.

این پژوهشگر با بیان اینکه حکومت قبلی و بعدی به داشتن پایان شیرین در فیلم‌ها معتقد بودند، توضیح داد: بیشترین فیلم‌هایی که پایان تلخ دارند بعد از «قیصر» ساخته شدند بعد از انقلاب هم عمدتا فیلم‌هایی پایان تلخ دارند که سازندگانشان از جنگ بیرون آمدند؛ در واقع بازتاب شکست ایدئولوژیک در جنگ در فیلم‌ها دیده می‌شود مثل «کیمیا» و «سفر به چزابه» که محصول تجربه در میدان جنگ است.

عقیقی با بیان اینکه ۲ نسل هستند که در سال ۷۶ کارشان با فرهنگ عمومی جامعه تمام شده است، گفت: در آن دوره ۲ فیلم مهم از سوی ۲ جناح متفاوت ساخته شد یکی «آژانس شیشه‌ای» ابراهیم حاتمی‌کیا و دومی «درخت گلابی» داریوش مهرجویی بود. نمایندگان آن دو نسل در دوره بعدی اما هیچ‌ چیز تازه‌ای به عنوان فیلم برای نسل بعد خود نداشتند یعنی قادر به اضافه کردن هیچ چیزی به آنچه از قبل داشتند، نبودند یکی از دلایل این موضوع به وجود آمدن مطالبات اجتماعی و فرهنگی جدید بود.

این فیلمنامه‌نویس با اشاره به شکل‌گیری فیلم‌های فرهنگی گفت: در آن دوره درگیری بزرگ‌تری شکل می‌گیرد و سینما ذیل آن قرار می‌گیرد؛ در واقع در درگیری‌های اجتماعی بخشی از جامعه می‌گویند هنرمندان چرا به اندازه کافی در سیاست دخالت نمی‌کنند در حالی که در دوره بعدی می‌گویند چرا آن زمان مداخله کردند؟

وی درباره کنش‌گری هنرمندان پیش از رسیدن به سال ۵۷ گفت: در آن مقطع نشانه‌های عصیان سینماگران را در ۱۵ فیلم می‌شد دید، در واقع اگر به آن فیلم‌ها توجه می‌شد بقیه می‌فهمیدند که در شرایط عادی نیستیم. با این حال اصل فقدان فیلمنامه مسأله مهمی بود؛ یعنی اتفاقا اگر شما متنی داشتید که می‌شد برایش فیلم ساخت دچار مشکل می‌شدید چون وقتی اساس آن ساختار نادرست بود این موضوع در کل سطوح آن سیستم معیوب دیده می‌شد.

تقوایی می‌گفت با فیلم نساختن دارم کاری می‌کنم

عقیقی با اشاره به تحولات اخیر مطرح کرد: یکی از راهکارهایی که برای مقاومت مدنی پیش پای ماست کار نکردن است که اتفاقا افرادی که به آن معتقدند در اقلیت هستند، مثلا یادم است یکبار ناصر تقوایی گفت من با فیلم نساختن دارم کاری می‌کنم که این موضوع تاثیری روی کلیت سینما داشته باشد.

وی در بخش دیگر از صحبت‌های خود گفت: ما در مقطعی گروهی از مذهبیون را داشتیم که اتفاقا دانشگاهی بودند اما آن‌ها با سینما مخالف بودند در این باره شما را به بولتن سال ۶۲ ارجاع می‌دهم که دوستی در مصاحبه‌ای گفته بود «ما به سینما نیاز نداریم اما به دلیل فرموده‌های آقای خمینی حالا سینما داریم و ما هم به سمتش آمدیم».

اثباتی هم مطرح کرد: ایرج کریمی یک‌بار می‌گفت در دانشگاه شاگرد مصطفی میرسلیم بوده و او به ایرج کریمی گفته است دنبال سینما نرو اما همین آدم (مصطفی میرسلیم) بعدا وزیر ارشاد شد.

این طراح صحنه سینما بار دیگر به مرور تاریخی مسائل سینماگران پرداخت و گفت: در اسفند ۵۷ شورای موقتی برای سینما تشکیل شد، مدیران در آن ساختار آشفته در جلسه‌ای از اعضای سندیکای هنرمندان و آن انشعابیون دعوت و سعی کردند به وضعیت سر و سامان بدهند اما این موضوع سرانجامی نداشت، سپس در سال ۶۲ بنیاد سینمایی فارابی ایجاد شد، کم‌کم عده‌ای به این فکر افتادند که باید نظمی به سینمای ایران بدهند و نهاد مدنی و صنفی سینماگران را تشکیل دهند تا بدانند با چه کسی طرف هستند، پس به فکر ایجاد آن نهاد افتادند.

اثباتی ادامه داد: اساسنامه این نهاد در سال ۶۸ نوشته شد و به نام خانه سینما شکل گرفت، از سال ۷۲ هم این تشکیلات به اهالی سینما سپرده شد. به همین ترتیب بچه‌ها احساس می‌کردند فضایی دارند تا به مسائل خود فکر کنند و با دولت و حاکمیت وارد گفتگو و چانه‌زنی شوند. این هویت‌یابی گرچه چند سالی طول کشید اما سینماگران در خانه سینما یک هویت اجتماعی پیدا کردند و یک مرجع شدند به همین دلیل در سال ۷۶ به رغم حضور میرسلیم و ضرغامی، سینماگران در انتخابات ریاست‌جمهوری حضور فعال داشتند؛ انتخاباتی که یک نقطه عطف بود چون مفهوم جدیدی با نام جامعه مدنی وارد مناسبات شد از آن زمان این نهاد (خانه سینما) با استفاده از این گفتمان فعالیت خود را گسترش داد به نحوی که حتی عدم حضور سینماگران در انتخابات هم می‌تواند تاثیرگذار باشد مثل انتخابات اخیر.

این طراح صحنه اظهار کرد: در کنار این‌ها نهاد خانه سینما در آن دوره با ارشاد در یک تعامل قرار می‌گیرد تا سیاست‌گذاری‌ها را پیش ببرد به نحوی که منافع سینماگران را در نظر بگیرد. در کنارش جشن خانه سینما هم شکل می‌گیرد که نوعی رویارویی با جشنواره حاکمیتی با نام جشنواره فجر است. البته خانه سینما درباره مسائل اجتماعی هم موضع‌گیری می‌کند. مثلا درباره وقایع کوی دانشگاه، ترور حجاریان، تحریم آمریکا و حتی کشتار در فلسطین بیانیه صادر می‌کند. در واقع یک حضور فعال اجتماعی داشتند. به هر حال ماهیت کار سینما به عنوان نوعی از تولید اثر هنری، وابسته به مسائل اجتماعی است حتی فیلمفارسی هم برآمده از زمینه‌های تاریخی خود است، این است که سینماگر نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد.

در این بخش مزینانی در واکنش به صحبت‌های اثباتی گفت: این روایت به گونه‌ای است که انگار با کسانی مواجه هستیم که هیچ مشکلی برای آنها پیش نیامده است، بعد خانه سینما شکل می‌گیرد و به سینماگرانی تقدیم می‌شود که انگار میل چندانی ندارند خانه سینمایی داشته باشند، انگار هیچ اراده‌ای نیست.

اثباتی هم گفت: نه اینگونه نیست، آنها اتفاقا دنبال منافع بودند.

نهاد مدنی تا زمانی که بخش خصوصی برایش پول خرج نکند موفق نمی‌شود

سپس عقیقی بیان کرد: شاید مشکل همین است، وقتی می‌گوییم آنها برای منافع خودشان تلاش می‌کردند این موضوع با منافع عمومی مشکل ایجاد می‌کند، بحث بر سر این است که اگر معیار ما یک نهاد مدنی است تا زمانی که بخش خصوصی برای آن پول خرج نکند، موفق نمی‌شود چون نهاد دولتی می‌تواند پول به آن تزریق و برای آن مسیر تعیین کند.

اثباتی مطرح کرد: در جامعه مدرن باید نهاد خود را داشته باشید. برخی حکومت‌ها از فعالیت سندیکایی خوششان نمی‌آید چون این سندیکاها قدرتی ایجاد می‌کنند مثالی می‌زنم؛ در سال ۹۰ چند مستندساز بازداشت شدند. خانه سینما نسبت به این رفتاری که با اعضایش شده بود، اعتراض کرد. البته حالا هم همین کار را می‌کند. اساسا حمایت از حقوق اعضا کاری است که این خانه می‌کند پس از آن بود که گرفتاری اصلی کم کم روشن شد. به این ترتیب که با انتخاب مدیرعامل جدید خانه سینما، مدیریت وقت سینما کلا موجودیت این خانه را غیرقانونی دانست به‌طوری که می‌گفت باید در ساختار آن تجدید نظر شود این امر در واقع برای اعمال دخالت در مدیریت این نهاد بود.

وی افزود: آن زمان اعضای سینما کنار هم جمع شدند و یک مقاومت مدنی از خود نشان دادند. پس از آن اولین قدم مدیریت وقت سینما این بود که کاری کند تا بودجه خانه سینما قطع شود. یادم است خانه سینما اوراق قرضه درست کرد که عده‌ای از هواداران آن را خریدند و توانستیم آن دوره را بگذرانیم. در آن زمان خبرهای خانه سینما در صدر اخبار قرار گرفته بود به‌طوری که بازگشایی آن تبدیل به یکی از وعده‌های انتخاباتی شده بود.

مزینانی در این بخش بیان کرد: آن دوره یک ویژگی عجیبی دارد، لحظاتی دارد که خلاقانه است چون هیچ کس انتظار نداشت چنین انسجامی شکل بگیرد. خانه سینما تجلی شکاف بود و به نظرم مورد قابل بررسی است و امکانات درآمدن از یک موقعیت، مسأله را برای ما روشن می‌کند.

سپس اثباتی گفت: واقعیت این است که آن انسجام به صورت درخشان نبود چون گروهی از همکاران ما می‌خواستند خانه سینمای ۲ را شکل بدهند و در کنار ارشاد قرار گرفتند آنها همچنان هم این اصرار را دارند، سینماگران همه یک دغدغه و یک درک از حضور اجتماعی و فرهنگی ندارند با این حال معتقدم خانه سینما هم‌چنان نتوانسته از تمام ظرفیت خود استفاده کند.

وی با اشاره به شرایط فعلی سینما مطرح کرد: در شرایط بحرانی همبستگی تشدید می‌شود و در شرایط عادی اختلافات شکل می‌گیرد. سینماگران هم مثل باقی هنرمندان در حوزه‌های دیگر در این برزخ قرار گرفته‌اند و سوالاتی که برایشان مطرح است این است که چه باید کنند؟ آیا نباید کار کنند؟ آیا باید پروانه ساخت بگیرند؟ و… همه این‌ها سوالات جدی است که جواب روشن و ساده‌ای هم ندارد.

دوستانی علیه دیگران بیانیه می‌دهند اما بلافاصله پروژه می‌گیرند

عقیقی در این بخش گفت: پاسخ به این پرسش چندان هم سخت نیست‌. اینکه همچنان خودمان را سر ۲ راهی قرار بدهیم مشکل را حل نمی‌کند، افراد هر تصمیمی برای کار کردن یا نکردن می‌گیرند باید تبعات آن را هم بپذیرند. یادم است در سال ۸۸ هم شرایط مشابهی وجود داشت، اما آن زمان هم جشنواره فیلم فجر برگزار شد. باید بگویم گاهی اما اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد مثلا اغلب دوستان بیانیه‌ای را علیه گروهی امضا می‌کنند اما بلافاصله یک پروژه بزرگ می‌گیرند مثلا در اتفاقات اخیر ۲ کارگردان عزیز ما ۲ بیانیه متفاوت از ۲ گروه متضاد را امضا کرده و در هر ۲ گروه بودند. این البته غم‌انگیز است. این تصویر، تصویر جامعی نیست اما مانع است.‌ آدم‌ها به هرحال انتخاب می‌کنند انتخاب این دوراهی چندان پیچیده نیست.

وی تأکید کرد: همین جا باید بگویم تعهد فردی یک موضوع مهم است چون به هر حال آدم عقیده‌ای به انجام فعالیتی دارد، آن عقیده بیش از آنکه راهش را باز کند راهش را برای دیگر فعالیت‌ها می‌بندد. باید بگویم وقتی ما در مسیر تولید فیلمی هستیم به یکی از مهره‌های آنچه که رخ می‌دهد، تبدیل می‌شویم مثلث این موضوع هم تهیه‌کننده، کارگردان و فیلمنامه‌نویس هستند و بقیه چندان در پیش‌برد این ایدئولوژی دخیل نیستند.

اثباتی در واکنش به این صحبت‌ها گفت: من معتقد نیستم این سه، فعل اصلی را انجام می‌دهند و بقیه مثل یک دلاک‌ هستند. یادم است یک‌بار گفتم من مادامی که حجاب اجباری در فیلم‌ها وجود دارد دیگر کار نمی‌کنم اما نمی‌توانم این را به دیگران توصیه کنم.

عقیقی هم مطرح کرد: من هم این موضوع را توصیه نکردم. مسئولیت نظام مندی ایدئولوژیک یک فیلم همان چارتی است که گفتم، باز تکرار می‌کنم، به هر حال باید از یک دوراهی یکی را انتخاب کرد.‌ وقتی خودمان را نخبه ندانیم و تکنسین بدانیم متوجه می‌شویم که خانه سینما می‌تواند همان کار انجمن معلمان را انجام دهد اما چون سینما یک ویترین است ممکن است تاثیر بیشتری بگذارد آن دوراهی که درباره آن سخن گفتم دوراهی مسئولیت فردی است اینکه ما قائل به این هستیم که انتخابی می‌کنیم و تبعاتش را می‌پذیریم یا ادامه می‌دهیم.

مزینانی هم گفت: در حال حاضر در فضای هنر ما کار کردن خودمان را ملغی کرده‌ایم ولی باید به این فکر کنیم که آیا این کار نکردن منجر به رفع انسداد می‌شود؟

باید به چیزی کلان‌تر از خانه سینما فکر کنیم

عقیقی توضیح داد: افتادن در چاله یک موضع صنفی، کمکی به کل یک ماجرا نمی‌کند، بخش قابل توجهی از این ماجراها مربوط به نیازهای کلی است. به نظرم باید به چیزی کلان‌تر از خانه سینما و نهادهای مدنی موجود فکر کرد. اینکه با این شکل از صورت‌بندی، مسأله انتخاب چگونه اتفاق می‌افتد. چون یکی از بحث‌های اصلی انتخاب کردن است ما مسئول انتخابات و تصمیمات خودمان هستیم. برخلاف آنچه که تصور می‌شود انتخاب فردی خیلی مهم است اینکه چه چیزی انتخاب می‌کنید و به چه نتیجه‌ای می‌خواهید برسید. بزرگترین مشکل فرهنگ و هنر ایران این است که بسیاری از افراد هیچ حساسیتی نسبت به آنچه تولید می‌کنند، ندارند و از آنجایی که تولید با دولت شکل می‌گیرد گاهی ایدئولوژی آدم‌ها هم به واسطه اینکه دولتی‌ها پول می‌دهند تا فیلم بسازند شکل می‌گیرد.

اثباتی هم توضیح داد: به شدت معتقدم به‌عنوان یک شهروند نه یک طراح صحنه مسئولیتی دارم که مانع از سکوتم می‌شود. همین جاست که ماجرا از صفر و صد خارج می‌شود. پیچیدگی نهادهای مدنی همین است که این مسئولیت فردی را تبدیل به کارهای اجتماعی کنند. وقتی شرایط به‌گونه‌ای نیست که ما می‌خواهیم همه چیز سخت‌تر می‌شود اصلا چالش و درگیری با موقعیت است که کار را سخت می‌کند.

سپس عقیقی اظهار کرد: اغلب متفکران ما ساختارهای چهار عمل اصلی کشورهای توسعه‌یافته را در ایران پیاده می‌کنند و نتیجه این می‌شود که بخشی از جامعه آن قدرت محدودی را هم که دارند، از دست می‌دهند. وقتی شما شکل توسعه‌یافته‌ای ندارید ناگزیر هستید روی توانایی‌های افراد حساب باز کنید. توقع بیش از اندازه داشتن از هر نهاد مدنی گذاشتن باری بر دوش آن است وقتی آدم‌ها مسئولیت فردی خود را بشناسند، می‌توانند دست به انتخاب بزنند.

عقیقی در پاسخ به این پرسش که چه راهکاری را در شرایط فعلی توصیه می‌کند؟ توضیح داد: من می‌گویم شکلی از هنر را که افکار و عقاید شما در آن خدشه‌دار نمی‌شود، دنبال کنید و از شکل مرسوم جلوگیری کنید.

هیچ معجزه‌ای رخ نمی‌دهد

اثباتی هم گفت: من هم می‌گویم کاری کنید که به آن معتقد هستید. اینکه چه چیزی خلق کنید، در چه شرایطی سراغ چه کاری بروید و چه زمانی مناسب است؟ چیزی است که نسخه‌ای ندارد. هر کسی با توانایی خود می‌تواند راهش را پیدا کند البته اگر امید به معجزه نبندد. بدانید که هیچ‌ معجزه‌ای رخ نمی‌دهد.

این سینماگر توضیح داد: معمولا صاحبان قدرت دوست ندارند با آن‌ها چون و چرا کنید دوست دارند به فرموده کاری انجام دهیم و در انجامش تردید نکنیم در چنین زمانی باید امکانات خواستن و مطالبه‌گری را به یاد بیاوریم اما متاسفانه ما متعلق به فرهنگ دیرینه‌ای هستیم که بر اساس آن می‌نشینیم و منتظر معجزه هستیم در حالی که به نظرم در برزخ به سر می‌بریم.

اثباتی گفت: برخی از همکاران ما مدت‌هاست که دوست دارند فیلم بسازند اما به آن‌ها پروانه ساخت داده نمی‌شود در حالی که آنها به آثار خود معتقد هستند. توصیه من این است که همین مواجهه را نپذیرند، اما این سینماگران می‌پذیرند که پروانه ساخت نگرفته‌اند در حالی که می‌توانند اعتراض کنند. باید بپذیریم که یا سکوت کنیم و بپذیریم یا اعتراض کنیم. خیلی‌ها هستند که به رویه موجود اعتراض دارند اما سکوت می‌کنند اما ممکن است در جای دیگری سکوت نکنند. این البته نافی هیچ حرکت دیگری نیست آن کسی که دچار مشکلات معیشتی است چه باید کند؟ او حقش است که فریاد بزند غیر از داد زدن چه کاری می‌تواند کند؟

وی با اشاره به جشنواره فیلم فجر اظهار کرد: جشنواره فیلم فجر حالا با هر کیفیتی برگزار می‌شود، اصراری که مسئولان جشنواره بر پرشوری جشنواره می‌کنند عبث است. زندگی جمعی هر روزش پیچیدگی‌های خاص خود را دارد. مسأله اما انتخابی است که ما داریم اگر همراه با آگاهی باشد می‌تواند ما را امیدوار کند که به جامعه مطلوب برسیم.

عقیقی هم گفت: من مخالفتی با کار افراد ندارم هر کسی بر سر دوراهی سراغ کاری می‌رود که فکر می‌کند درست است. اگر صادقانه بر مبنای الگویی که دارید رفتار کنید راه درست را رفته‌اید.

وی در پایان با اشاره به فیلم‌های اعتراضی گفت: شما نشانه‌هایی از اعتراض را در فیلم‌های گذشته می‌دیدید اما آنچه باعث شده این موضوع حالا دیده نشود، باتلاق پول است.

طبق اعلام قبلی، قرار بود وحید جلیلوند در این جلسه حضور پیدا می‌کند اما این کارگردان به دلیل کسالت نتوانست در این برنامه حضور پیدا کند.

خروج از نسخه موبایل